جنبش راه سبز - خبرنامه |
- احتمال برگزاری حراج کریستی در کیش
- روایت یک شاهد عینی از قضایای مک فارلین و نقش هاشمی رفسنجانی در آن
- درگیری مرگبار بین مخالفان بشار اسد
- آخرین وضعیت پرونده «محمدرضا رحیمی»
- انتقاد آیت الله موسوی اردبیلی از دخالت بیش از حد دستگاههای وابسته به حکومت در امر تبلیغ و امور دینی
- چالشهای حقوقی درمان خانواده زندانیان/عدم ارائه خدمات پزشكي به دختر يك زنداني
- فانی از قول مساعد وزیر اطلاعات برای بررسی آزادی معلمان زندانی سیاسی خبر داد
- در جمهوری اسلامی تنها راه مواجهه با منتقد قانونی طلب توبه است
- گزارش تصویری از بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
- شرط انصاف کجا رفته است!
احتمال برگزاری حراج کریستی در کیش Posted: 05 May 2014 06:41 AM PDT جرس: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: مذاکراتی با برگزارکنندگان حراجی کریستی داشته ایم تا بتوانیم این حراجی را در داخل کشور و در جزیره کیش برگزار کنیم.
علی جنتی در حاشیه مراسم اختتامیه دومین جشنواره آیینه مطهر در گفت و گو با خبرنگاران گفت: برگزاری حراجی کریستی در جزیره کیش امکان حضور بیشتر هنرمندان کشورمان را برای فروش آثارشان فراهم می کند.
او گفت: همچنین در صورت برگزاری این حراجی هنرمندان سایر کشورها هم به جمهوری اسلامی ایران سفر می کنند که آن هم یک امتیازی برای ما محسوب می شود.
حراج کریستی خاورمیانه سالانه دوبار در دبی برگزار می شود و بطور عمده آثاری از هنر کشورهای خاورمیانه در این مکان عرضه می شود.
هنرمندان ایرانی در دوره های مختلف در این حراج رکوردار بوده اند.
موفقیت هنرمندان ایرانی باعث شده تا این موسسه آثار هموطنانمان را نیز در اروپا عرضه کنند.
|
روایت یک شاهد عینی از قضایای مک فارلین و نقش هاشمی رفسنجانی در آن Posted: 05 May 2014 01:17 AM PDT جرس: روزنامه شرق مصاحبه زیر را با محسن کنگرلو که به نوشته این روزنامه شاهد عینی واقعه مک فارلین بوده منتشر کرده است.
نخستینبار ما با اسم شما در خاطرات آقای هاشمی و در ماجرای مک فارلین برخورد میکنیم، شما آن زمان مشاور نخستوزیر بودید، چطور پای شما به قضیه مک فارلین کشیده میشود. به عبارت دیگر مگر وظایف مشاور امنیتی در آن زمان چه بود؟
من در کارهای امنیتی و اطلاعاتی مشاور مهندس موسوی، نخستوزیر وقت بودم. این کارها، یعنی همین قضیه مک فارلین هم امنیتی تلقی میشود و هم اطلاعاتی بههرحال فرد مورداعتماد مهندس موسوی بودم.
هرچقدر کار سریتر باشد در سیستم اداری نمیگنجد و باید توسط اشخاص انجام شود.
|
درگیری مرگبار بین مخالفان بشار اسد Posted: 05 May 2014 01:17 AM PDT جرس: بنا بر گزارشها، درگیریهای شدید بین گروههای مخالف دولت اسد در شرق سوریه، بیش از ۶۰ کشته برجای گذاشته و هزاران نفر را آواره کرده است.
به گزارش بیبیسی، این در حالیست که دادگاه قانون اساسی سوریه اعلام کرده است که بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن امسال با دو کاندیدای دیگر، 'رقابت' خواهد داشت.
گروه ناظران حقوق بشر سوریه روز یکشنبه اعلام کرد که درگیریهای چهار روز گذشته دو گروه 'دولت اسلامی عراق و شام' و گروه 'جبهه نصرت' حداقل ۶۲ کشته برجای گذاشته است.
این دو گروه مدت هاست که در نواحی شمالی به ویژه در نزدیکی مرز سوریه و ترکیه با هم درگیر بودهاند ولی اخیرا نبرد آنها به مناطق نفت خیز شرق کشور سرایت کرده است.
گفته می شود که درگیری تازه این دو گروه در سه روستای استان دیرالزور در نزدیکی مرز عراق، دهها هزار نفر را آواره کرده است.
گروه ناظران حقوق بشر سوریه میگوید درگیریهای داخلی گروههای مخالف بشار اسد، فقط در سال میلادی جاری، بیش از سه هزار کشته برجای گذاشته است.
در جنگ داخلی سوریه تاکنون حدود ۱۵۰ هزار کشته شدهاند. در این میان، حکومت سوریه خود را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آماده میکند.
'دو رقیب' بشار اسد
مجید خضرا، سخنگوی دادگاه قانون اساسی سوریه، اعلام کرده است که از ۲۴ کاندیدای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آتی، سه نفر صلاحیت رقابت دارند.
به این ترتیب، حسن بن عبدالله نوری، یکی از نمایندگان پارلمان از دمشق و ماهر عبدالحافظ حجار، نماینده شهر حلب قرار است که در انتخابات امسال با بشار اسد، رئیس جمهوری فعلی رقابت کنند.
انتظار میرود که بشار اسد برای بار سوم رئیس جمهور شود.
مخالفان حکومت سوریه، دبیرکل سازمان ملل و دولت های غربی از برنامه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه به شدت انتقاد کرده و گفتهاند که این اقدام به حل و فصل بحران کمکی نخواهد کرد.
با این حال، ناظران بر این باورند که برنامه انتخابات حاکی از اعتماد بشار اسد به بقای حکومتش است، به خصوص در شرایطی که ارتش سوریه در جنگ داخلی از موقعیت بهتری برخوردار شده است.
روز یکشنبه، در حمص، سومین شهر بزرگ سوریه، مذاکرات برای خروج مخالفان از شهر همچنان ادامه داشت.
حکومت و مخالفان مسلح درباره عقبنشینی از مناطق تحت محاصره حمص به توافق اصولی رسیدهاند، اما این توافق هنوز اجرا نشده است.
شورشیان ماههای طولانی در محلاتی از شهر قدیم حمص موضع گرفته و در محاصره نیروهای دولتی بوده اند.
بعضی از فعالان انتظار دارند که تا روز دوشنبه مخالفان مسلح از حمص خارج شوند. |
آخرین وضعیت پرونده «محمدرضا رحیمی» Posted: 04 May 2014 11:33 PM PDT جرس: رییس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران گفت که مطالعه پرونده محمدرضا رحیمی توسط قضات شعبه تا یک ماه دیگر به پایان میرسد.
سیامک مدیرخراسانی در گفتوگو با ایسنا، با اعلام این خبر در مورد پرونده محمدرضا رحیمی گفت: مطالعه این پرونده همچنان توسط قضات ادامه دارد و حدود یک ماه دیگر مطالعه آن تمام میشود.
وی ادامه داد: بعد از اتمام مطالعه پرونده، برای رسیدگی در دادگاه تعیین وقت میشود.
رییس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران در مورد برگزاری دادگاه محمود احمدینژاد نیز اظهار کرد: هیچ اتفاق جدیدی در مورد این پرونده رخ نداده و مشخص نیست دادگاه چه زمانی برگزار میشود.
دادستانی تهران روز شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که از محمدرضا رحیمی تحقیق به عمل آمده و در حال حاضر با صدور قرار وثیقه مناسب و تأمین آن، آزاد است.
سخنگوی قوه قضاییه نیز در نشست خبری 12 اسفند در پاسخ به سئوالی درباره صحت صدور قرار مجرمیت یکی از مسئولان دولت سابق در پروندههای بیمه و ارز و وجود 25 یا 29 عنوان اتهامی برای او، گفت: اصل موضوع صحیح است و قرار مجرمیت برای این فرد صادر شده است، اما از تعداد اتهامات مطلع نیستم و در صورت اطلاع هم نمیتوانستم بیان کنم.
قاضی مدیرخراسانی اواخر فروردین ماه سال جاری از آغاز مطالعه پرونده محمدرضا رحیمی توسط قضات شعبه تحت تصدی خود خبر داد.
|
انتقاد آیت الله موسوی اردبیلی از دخالت بیش از حد دستگاههای وابسته به حکومت در امر تبلیغ و امور دینی Posted: 04 May 2014 10:54 PM PDT جرس: آيت الله العظمي موسوي اردبيلي در ابتدای درس خارج فقه بیاناتی را در مورد استقلال روحانيت، مساجد و مراكز دينی ایراد کرد.
به گزارش پایگاه رسمی این مرجع تقلید، وی با ذكر اين نكته كه بعضي از مسئولان حكومتي كه اخيراً به ديدار من آمده بودند، نسبت به عدم برخورداري تعداد زيادي از مساجد از امام جماعت گلايه داشتند، گفت: «درست است كه تعداد زيادي از مساجد در شهرها از اقامه نماز جماعت و امام جماعت محروم هستند و اين مايه تأسف است و در جهت حل اين مشكل و ديگر معضلات بخش فرهنگ بايد قدم جدي و اساسي برداشت، ولي بايد ريشه يابي كنيم كه چه عامل يا عواملي باعث بروز چنين مشكلاتي گرديده است».
|
چالشهای حقوقی درمان خانواده زندانیان/عدم ارائه خدمات پزشكي به دختر يك زنداني Posted: 04 May 2014 10:36 PM PDT جرس: ساعت 2 بعد از ظهر روز يكشنبه است و ما در بيمارستان سينا به دنبال دختري ميگرديم كه زنداني بودن پدر مانع از مداواي او در يكي از بيمارستانهاي دولتي در شنبهشبگذشته شده بود.
روزنامه قانون نوشت: مانا دختر 8 ساله گزارش ما، در اتاق عمل است و مادر او پشت اتاق عمل در انتظار دوباره سالم ديدن فرزندش نگاه و همه اميدش را به آسمان دوخته، اشك نميريزد اما حال مادر گواه ازحال پريشان دختر خردسالش است.مادر با چهرهاي رنگ پريده و مستآصل به يك صندلي رنگ و رو رفته تكيه داده و توان ايستادن ندارد. او تمام شب را بيدار بالاي سر دختر كوچكش در بيمارستاني بوده كه متخصصان آن حتي با ديدن وخامت حال مانا حاضر به بستري كردن بيمار نشده بودند.
|
فانی از قول مساعد وزیر اطلاعات برای بررسی آزادی معلمان زندانی سیاسی خبر داد Posted: 04 May 2014 10:36 PM PDT جرس: وزیر آموزش و پرورش از قول مساعد وزیر اطلاعات برای ملاقات با نماینده تشکلهای فرهنگیان در خصوص بحث و بررسی آزادی معلمان زندانی سیاسی خبر داد.
علی اصغر فانی در گفتوگو با ایسنا، درباره آخرین وضعیت معلمان زندانی سیاسی که پیش از این قول پیگیری مشکلات آنها را داده بود گفت: قول کلی را از وزیر اطلاعات گرفتهام تا ملاقات با نماینده تشکلهای فرهنگیان با ایشان انجام شود و هر زمان که این هماهنگی صورت بگیرد وزیر اطلاعات آماده این دیدار است.
وی درباره برنامههای آموزش و پرورش درخصوص آموزش پیشگیری از مواد مخدر در بین دانشآموزان با توجه به وجود 0.4 درصد دانشآموز معتاد گفت: قبل از آغاز سال جدید به همراه معاونین آموزش و پرورش جلسه مشترکی را با وزیر کشور داشتیم که در آن بحثهای متفاوتی از جمله بحث آسیبهای اجتماعی نیز مطرح شد.
فانی با بیان اینکه آموزش و پرورش با بسیاری از وزارتخانهها جلسات مشترکی را برگزار کرده و خواهد کرد افزود: با وزارت مسکن و شهرسازی تفاهمنامه آماده امضا شده، همچنین با وزیر کشور در بحثهای مختلف از جمله اعتیاد موضوعاتی مطرح شده چرا که فصل مشترک زیادی بین این دو وزارتخانه وجود دارد.
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: با وزارت ورزش و جوانان نیز جلسات مشترکی داشتیم تا تفاهمنامهای آماده و امضا شود و با وزارت ارشاد و صنعت، معدن و تجارت نیز در آینده جلسه خواهیم داشت و به صورت شفاهی به توافقهایی رسیدهایم.
فانی از همکاری آموزش و پرورش و امضای تفاهم نامه بین وزارت متبوع خود با سازمان محیط زیست نیز خبر داد و گفت: آموزش و پرورش معتقد است با همکاری همه نهادهای دولتی و مردمی میتواند بخشی از مشکلات خود را برطرف کند.
وی در خصوص برنامههای ویژه آموزش و پرورش در حوزه اعتیاد نیز اظهار کرد: این وزارتخانه معاونتی به نام تربیتبدنی و سلامت دارد که ذیل آن دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی کاملا فعال است و همکاری خوبی را با وزارت بهداشت دارد.
وی ادامه داد: تا جایی که بتوانیم خود را مکلف به اجرای برنامههای مناسب میدانیم چرا که بیش از 12 میلیون دانشآموز تحت پوشش آموزش و پرورش قرار دارد و تا جایی که امکانات اجازه میدهد باید اقدامات لازم در این خصوص صورت بگیرد، البته وزارت آموزش و پرورش آمادگی دارد تا با همکاری وزارت بهداشت و وزارت کشور معضل اعتیاد را کاهش دهد. |
در جمهوری اسلامی تنها راه مواجهه با منتقد قانونی طلب توبه است Posted: 04 May 2014 07:17 PM PDT گفتگو با محسن کدیور جرس: نامه ی محیی الدین حائری شیرازی، از اول هم بنا نبود به دست مخاطبان اصلی ان برسد؛ این را نویسنده ی نامه بهتر از هر کسی می دانست. آنچه نویسنده نمی دانست واکنش یاران و همراهان جنبش سبز و افکار عمومی بود و آنچه نمی توانست پیش بینی کند پاسخِ بی نظیرِ میرحسین موسوی بود؛ تنها سه جمله ، گویی به نیابت ثلاثه ی محصوره و به نیت سه سال حصر.
این عالم و پژوهشگر دینی با اشاره به درخواست توبه ی رهبران جنبش سبز از سوی حائری شیرازی، این درخواست را "نتیجه ی منطقی نظریه ولایت مطلقه ی فقیه "می داند و می گوید در این نظریه " در حقیقت ولایت مطلقهی فقیه نمایندهی تام الاختیارخداوند در کرهی زمین است و اطاعت از او یعنی اطاعت از خداوند و نافرمانی او یعنی نافرمانی خداوند. بنابراین واضح است که توبه و بازگشت به دامان او بازگشت به دامان خداوند و توبهی الی الله است. "
متن کامل گفتگوی جرس با محسن کدیور پیرامون نامه ی محیی الدین حائری شیرازی به رهبران جنبش سبز را در ادامه بخوانید: آقای دکتر؛ مدتی پیش آیت الله حایری شیرازی در نامه ی سرگشادهای به رهبرانِ محصورِ جنبش سبز، از آنان خواست که در پیشگاه نظام توبه کنند. اصولا «توبه» در پیشگاه «نظام» چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ صورت مسئله ساده تر از اینهاست. نظام جمهوری اسلامی همانند دیگر نظامهای استبدادی اعتراض، مخالفت مسالمتآمیز و انتقاد قانونی را برنمی تابد، از آنجا که نوع استبداد این نظام استبداد دینی است اعتراض و مخالفت و انتقاد را فتنه و معصیت معرفی کرده راه برون رفت از آن را نیز توبه و بازگشت به خداوند می داند. |
گزارش تصویری از بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران Posted: 04 May 2014 05:40 PM PDT عکاس عسل اسماعیل زاده
عکس از عسل اسماعیل زاده |
Posted: 04 May 2014 01:30 PM PDT سید ضیاء مرتضوی ملاحظاتی کلی بر یک نامه به ظاهر محترمانه خطاب به جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای کروبی ادام الله حفظهما
۱- در روزهای اخیر از سوی یکی از نمایندگان محترم مجلس خبرگان نامهای به ظاهر محترمانه، خطاب به جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، و جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای کروبی، ادام الله حفظهما، منتشر شد. این نامه از مخاطبان خود میخواهد که خودشکنی کنند و مشکلی را که به گفته ایشان مانند آتش زیر خاکستر باقی مانده و به تعبیر دیگر ایشان «شمعک» آن روشن است، با تخطئه خود و توجه به اینکه یوسف پیامبر(ع) نیز گفت «وَ مَا أُبَرِّىءُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ» حل کنند. این عالم محترم در تاکید بر لزوم خودشکنی افزوده است که نباید در پی محبوبیت و قهرمان شدن پس از مرگ بود. به نظر نویسنده نامه آقای موسوی و آقای کروبی با تخطئه خود در آنچه که در پی انتخابات ۸۸ پیش آمد، بر خدمات بزرگی که در پرونده خود به اسلام و انقلاب دارند میافزایند. استدلال ایشان بر اینکه برای رفع «مشکل» باید از این سو اقدام به «تخطئه خود» شود این است که «اگر نظام حرف خود را پس بگیرد تا آنها قهرمان شوند، پس از این، نظام نسبت به موارد مشابه جز آنکه سر تسلیم فرود آورد چه میتواند بکند؟!» و این به معنای نفی خود است. در فضای کنونی امکان پرداختن به همه نکات مورد نظر در این نامه که بازتاب قابل توجهی نیز در رسانهها یافت، وجود ندارد. چنان که حتی مخاطبان آن نیز نمیتوانند پاسخی به آن بدهند و اگر نظری یا توضیحی جز «تخطئه خود» داشته باشند، نمیتوانند آشکارا مطرح کنند. با این حال نگارنده ذکر برخی نکات را هر چند کلی، مفید میداند؛ با این نگاه که «انصاف» اقتضا دارد کسانی که مانند این عالم محترم و با نگاه و رویکرد ایشان، در صدد کاهش مشکلات موجود کشور از جمله معضل مورد اشاره این نامه هستند، از این نکات نیز دور نمانند و حتی اگر به هر دلیل طرح و پیگیری عمومی و آشکار آن را به مصلحت خود یا جامعه نمیبینند اما در تلاشهای خود برای حل مشکل از آن غافل نباشند. «سکندر به انصاف نام آورست / و گر نی ز ما هر یک اسکندرست». ۲- انسان هر چند در گوهر آفرینش خود موحد است و بر «فطرت خداپرستی» آفریده شده اما اقتضای خطاکاری نیز در وی نهاده شده است. قرآن در اشاره به ویژگی نفس آدمی، نخست الهام تکوینی «تقوا» و «فجور» را خاطرنشان کرده و سپس به تزکیه آن فرا خوانده و از آلوده ساختن آن باز داشته است: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا. فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا. قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا. وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا.» این است که آدمی از درون خود زمینه ارتکاب خطاء و گناه را دارد مگر اینکه عامل تقوای درونی یا موانع بیرونی مانع آن گردد. رسالت پیامبران و اولیای الهی در کنار عقل به عنوان پیامبر درونی، همین بوده و هست که آدمیان را به تقوای درون و بیرون در معنای جامع خود فرا خوانند و گاه به آن وا دارند و از «فجور» در معنای عام آن باز دارند. این واقعیت در میان آدمیان چنان فراگیر است که پیامبران و اولیای خاص الهی نیز به دلیل جایگاه ویژه خود و لزوم اعتماد کامل مردم و اعتبار رفتار و گفتار آنان، تنها به مدد و ضمانت الهی، مصون از خطا و گناه بوده و بر این ویژگی معرفی شدهاند. این است که حتی امیرالمومنین علی(ع) نیز در تشویق مردم به اینکه با او راحت سخن بگویند و از نظرات و مشورتدهی خود دریغ نکنند، به همین واقعیت اشاره میکند که من اگر خودم باشم و خودم، از اینکه ممکن است دچار خطا شوم خود را برتر نمیدانم؛ همراه با اشاره حضرت به حقیقتی دیگر که ویژه اوست و آن جایگاه «عصمت» است که تنها و تنها به خواست و توفیق ویژه خداوند تحقق دارد.
۳- گناه هر چه باشد زشت است و باید از آن پرهیز کرد. خطا نیز پیآمد دارد و باید تلاش کرد هر چه کمتر صورت گیرد و هر چه بیشتر جبران گردد، اما آنچه میزان دوری و نزدیکی انسان به خطاء و گناه و ارزشگذاری وی بر پایه آن است، پیداست تنها کمی و زیادی تعداد خطاء و گناه نیست؛ بلکه کوچک و بزرگی آن نیز هست. چنان که بزرگی گناه نیز امری نسبی است و بسته به موارد و افراد فرق میکند. دلیل اینکه در روایات ما میان بخشش گناه عالم و جاهل آن همه فرق گذاشته شده همین است که از یک سو بر آنان حجت بیشتر تمام است و از سوی دیگر پیآمد سوء آن بسی بیشتر است. این است که هر چه جایگاه اجتماعی فرد بالاتر و پیآمد خطا یا گناه او بیشتر باشد، مسئولیت بیشتر دارد و زشتی کار ناصواب او فزونتر است. چنان که قرآن کریم حساب زنان پیامبر(ص) را از دیگر زنان در خطا و صواب جدا میکند و افزون بر خطابات عام خود به آنان هشدار ویژه میدهد. رهبران رسمی و غیر رسمی جوامع اسلامی نیز به فراخور جایگاه خود چنین وضعی دارند. چه بسا در پیشگاه خداوند گناه و خطای کوچک آنان بارها و بارها از خطاها و گناهان بزرگ دیگران بزرگتر باشد. این است که اهتمام آنان به دوری از خطا و گناه، و رفتارشناسی آنان نسبت به خود و جبران اشتباهات خویش، جایگاهی بس بالاتر و اهمیتی بس فزونتر دارد. اگر دیگران نباید خود را مصون از خطا بدانند و باید در پی «تخطئه خود» و رفتارهای نادرست و جبران زیانهای آن باشند، اینان که در جایگاه هدایت و مدیریت و رهبری جوامع اسلامی قرار دارند، به مراتب باید اهتمام بیشتری داشته باشند و اگر عموم مردم نیازمند ناظران و مراقبانی دلسوز و آگاه هستند که آنان را به خطاهای خود آگاه سازند و راه چاره را پیش روی آنان بگذارند، اینان بسی نیازمندتر میباشند.
۴- یکی از مشکلات عمده این است که بسیاری از ما مسائل اجتماعی و افکار عمومی را به صورت شخصی میبینیم یا مینمایانیم. نگارنده نمیخواهد نقش شخصیتهای فکری یا سیاسی یا فرهنگی را در کاهش یا افزایش هنجارها و ناهنجاریها از جمله کاهش و رفع مشکلات جامعه نادیده بگیرد و جای انکار نیز نیست، اما کاستن پدیدهها و واقعیات تلخ یا شیرین اجتماعی در حد خواست این جریان یا اراده آن شخص، ناشی از «غفلت» و عدم شناخت کافی و درست جامعه و قواعد آن و قوانین و مناسبات تاثیرگذار بر حیات اجتماعی یا «تغافل» از آن است. جامعه و مردم را به ویژه در روزگاران کنونی نباید در سطح و اندازه افراد یک پادگان نظامی دید که به یک «سوت» کشیدن به صف میشوند و به یک «فرمان» در صفوفی منظم رژه میروند. اگر به عنوان مثال بارها تکرار و ترویج کردهایم که با یک سطر حکم دینی، قراردادی استعماری ناکام ماند و قلیانها حتی در درون دربار کسانی که خود عامل آن قرارداد بودن شکسته شد، نباید گمان برد که همواره چنین مناسباتی در جوامع و دستکم در جوامع دینی برقرار است. در جایگاه ارزشگذاری این واقعیت نیستیم اما نمونه روشن و گویای آن، موضوع درخواست انصراف از یارانهها است که به رغم ورود و درخواست بزرگان دینی، آن هم با همان ادبیاتی که به سایر مسائل شرعی پاسخ گفته میشود، نتیجه غیر منتظره آن را دیدیم.
۵- یک مشکل دیگر و فراگیر ما این است که در مسائل، حتی مسائل دینی و شرعی گرفتار یکجانبهنگری هستیم. و نوعا نیز جانبی را مینگریم و میگیریم که به سود «خود» ما و «خودی«های ما میباشد و این امر اختصاص به این فرد و آن فرد و این جریان و آن جریان ندارد. چنان که محدود به مسائل عمومی سیاسی و اجتماعی نیز نیست. در پایبندی به آموزههای دینی و حتی تبلیغ و ترویج آن و در استدلال به سود یا زیان دیگران نیز کم و بیش گرفتار این آفت هستیم. این است که آموزههای دینی نیز به رغم اینکه همه در راستای «حیات طیب» و سعادت دنیا و آخرت ما میباشد، در بسیاری از موارد نه تنها کارایی خود را نخواهد داشت بلکه گاه نتیجه عکس میدهد. نمونهها بس فراوان است و هر کسی به فراخور شناخت خود و به تناسب محیط زندگی خود، کم و بیش با این واقعیت روبهرو است. راه دور نمیرویم. در همین نامه در لزوم تخطئه خود چنان که آوردیم سخنی از جناب یوسف پیامبر(ع) شاهد گرفته شده است که البته به خودی خود کاری درست و شاهدی گویا میباشد، اما وقتی به استناد این سخن یوسف(ع) به یک طرف پند داده میشود که بر نفس خود پا بگذارد و خود را تخطئه کند تا آتشی خاموش شود، چقدر شایسته است و برای «رفع» مشکل و «دفع» مشکلات احتمالی مشابه، چقدر لازم است که به دیگران علاوه بر این سخن که یوسف(ع) در آستانه به قدرت رسیدن خود گفته بود، گفته دیگر وی نیز در همین سوره خوانده و تفسیر و شرح شود که پس از دستیابی به قدرت و برخورداری از ریاست و ملک، عاجزانه و صادقانه از پیشگاه خداوند درخواست میکند مرا «مسلمان بمیران و به بندگان صالح ملحق ساز»: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَ الآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». پیامبری چون یوسف صدیق(ع) از گردنه بس دشوار مبارزه با دیو نفس و در برابر پیشنهاد بس فریبنده و شکننده و همراه با اصرار آن زن که همه میدانیم، آن گونه سربلند و پیروز گذشته بود و از همین رو به تعبیر قرآن کریم، در شمار بندگان «مخلَص» درآمده بود، اما به راستی نگرانی او پس از به قدرت رسیدن چه بود که از خداوند درخواست میکند مرا مسلمان بمیران؟ پاسخ این است که جناب یوسف(ع) که با شناخت واقعیت انسانی خود، اقرار به امکان خطا دارد مگر اینکه خدا لطف کند و دست او را بگیرد، هنگام دستیابی به «قدرت» و ریاست نیز نگران این است که در درون و نفس خود دچار «فتنه» شود و فتنهگریهای نفس سرکش، او را «مفتون» قدرت و جاذبههای آن سازد؛ قدرت و سلطه و ریاستی که همچون «خر دجّال» به هر موی آن زنگولهای آویخته و آدمیان را به خود فرا میخواند و در برابر لایهها و جنبههای نفس آدمی جلوهگری میکند. این است که جناب یوسف(ع)، آن گونه که خواهید دید، پیش از آنکه نگران فتنه یا توهم فتنهگری دیگران یا آتشهایی باشد که چه بسا اطراف او، هر آن ممکن است شعلهور شود، نگران فتنه و آتشی است که زمینه آن در درون آدمی است و بیشک قدرت و ریاست و شهرت، اگر بالاترین زمینه برای شعلهور شدن آن نباشد، یکی از زمینههای قوی و آشکار آن است؛ قدرت و شهرتی که چه بسیار افراد که در دستیابی به آن، به خواست شکم و پایین شکم نیز پشت پا میزنند. آیا اذعان به فتنه نفس سرکش به انصاف نزدیکتر نیست؟
۶- یوسف صدیق(ع) با شناختی که از نفس خود دارد و آن را از نگاه خود، برتر از گرفتار آمدن به خطا و لغزش نمیداند، برای استوار ساختن کار خود و حصول اطمینان از آفات قدرت و سلطنت، به چارهجویی بر میخیزد و چاره کار را نیز نخست این میبیند که دست به دعا بردارد. جناب محمد بن مسعود عیاشی کوفی سمرقندی که تفسیر روایی و معروف خود را در اواخر قرن سوم نگاشته و به تعبیر علامه طباطبایی از شخصیتهای شیعه و از استوانههای حدیث و تفسیر بوده است، در شرح این آیه این حدیث را به نقل از امام صادق(ع) آورده است: «در حالی که رسول خدا(ص) در جمع خانواده خود نشسته بود فرمود: یوسف خواست کار خود را محکم کند. سوال شد با چهای رسول خدا؟ فرمود: زمانی که عزیز مصر به نفع او از ریاست مصر کناره گرفت، یوسف دو لباس نو –یا: پاکیزه- پوشید و به صحرایی خشک رفت و چند رکعت نماز گزارد. وقتی نماز تمام شد، دست به آسمان بلند کرد و گفت: « رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَ الآخِرَةِ». جبرئیل به سوی او فرو آمد و به او گفت:ای یوسف خواستهات چیست؟ گفت: تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ؛ مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق ساز.» سپس امام صادق(ع) خود خاستگاه و دلیل نگرانی یوسف(ع) را با این جمله کوتاه و گویا بیان فرمود: «خشی الفتن؛ از فتنهها ترسید». و پیداست آنچه مایه نگرانی جناب یوسف(ع) بود که نکند از جرگه ایمان سقوط کند و نامسلمان بمیرد، فتنههای دیگران نیست، زیرا او به وظیفه خود در برابر مشکلات بیرونی به خوبی آگاه و به آن پایبند میباشد و انجام وظیفه مایه نگرانی او نخواهد بود، بلکه از فتنهگریهای نفس سرکش خود میترسد که دست در دست «قدرت» و زمامداری مصر او را به ورطه هلاکت افکند؛ همین و بس.
۷- همه باید در پی رفع مشکلات جامعه و کاهش دشواریهای بسیاری که نظام ما با آن روبهرو است باشیم و بر تلاشهای صادقانهای که از جمله درباره رفع مشکلات بر جای مانده از انتخابات سال ۸۸ صورت گرفته و میگیرد ارج نهیم. اینک نیز به رغم ملاحظات گفته و ناگفتهای که در نامه یادشده وجود دارد، اصل انگیزه این عضو محترم مجلس خبرگان قابل ستایش است و به گونه نسبی قابل توجه، اما در کنار پند و پیشنهاد ایشان، این پرسش را نیز ناگفته نمیگذاریم که پیش از گذشت چند سال و آن همه زیانی که متوجه جامعه و کشور شد -گذشت زمانی که هر چه بیشتر شود، اگر بر دشواری و عمق این مشکل نیفزاید، از آن نخواهد کاست- آیا بهتر نبود آنچه را همان روزها عضوی دیگر از خبرگان یعنی جناب آیتالله هاشمی رفسنجانی که در جایگاه ریاست آن نیز قرار داشت و رئیس مجمع تشخیص مصلحت بود، با آن پیشینه و تعهد خود و با آن قدرت فهم و تجزیه و تحلیل مسائل داخلی و خارجی انقلاب و کشور، همراه با مشورت با برخی دیگر از اعضای خبرگان، دلسوزانه و مدبرانه در خطبههای نماز جمعه مطرح کردند، مورد توجه و اهتمام و استقبال قرار میگرفت و حتی یک «فرصت» تلقی میشد که باید از آن بهره گرفت؛ راه حلی که ایشان در این سالها بارها بر آن تاکید کرده و هنوز به درستی آن ایمان دارند و بسیاری از دلسوزان دیگر نیز بر آن صحه گذاشتند؟ نقطه محوری تدبیر پیشنهادی ایشان یکی رسیدگی به اصل موضوع مورد اختلاف به گونهای قانعکننده برای همه و دیگری دلجویی از آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات و جبران زیانها بود. اما به هر دلیل که اینک جای پرداختن به آن نیست، نه تنها از سوی افراد و جریانها و مراکزی که مخاطب اصلی چنین سخنانی هستند، به آن در حد بررسی نیز اعتنا نشد بلکه انگیزه بیشتری به دست داد تا فشارهای چندجانبه بر ایشان و دوستان ایشان افزوده شود و حتی به بهانهگیریهای خندهآوری مانند نگارش نامه «بیسلام» نیز رو آورده شود! ۸- مناسب مینماید در کنار این راه که آیتالله هاشمی پیشنهاد و بر آن تاکید کردند، خاطره و در واقع یک راه حل را نیز که خود این جانب پیش از آن شاهد بوده است و اعتنای به آن میتوانست مفید و چه بسا راهگشا باشد، بازگو کند. در همان فاصلهای که فرصت رسیدگی به شکایات تمدید شده بود، به دعوت خیرخواهانه رئیس محترم سابق دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با شرکت چند نفر از روحانیون حوزه قم، جلسهای در این دفتر تشکیل شد، با این هدف خیرخواهانه و غیر رسمی که با تماس با طرفین قضیه بررسی شود که آیا امکان شکلگیری موضوع حکمیّت و رسیدگی به مسئله از این طریق وجود دارد یا نه؟ امری که از سوی برخی افراد دیگر نیز مطرح و پیگیری شده بود. در آن جلسه قرار شد برخی از اعضای جلسه با برخی از اعضای محترم شورای نگهبان دیدار و صحبت کنند و گروهی نیز با جناب آقای مهندس میرحسین موسوی. و این بنده جزء گروه پنج نفرهای بودم که روز بعد یعنی در تاریخ سوم تیرماه ۸۸ در دفتر کار جناب آقای موسوی با ایشان دیدار کردیم و دوستان دیگر به دیدار برخی از اعضای شورای نگهبان رفتند. جناب آقای موسوی در آن جلسه که در محل کار ایشان تشکیل شده بود، از جمله به دیدار رئیس محترم سابق قوه قضاییه با خود در جای دیگر اشاره کردند و گفتند –نقل به مضمون- آیتالله شاهرودی از وی پرسیده است که خواسته شما چیست؟ ایشان پاسخ داده بود: من نسبت به حق شخصی خود حرفی ندارم اما حضور صاحبان همان مقدار آرایی که شما اذعان به آن دارید در انتخابات بعدی را که نمیتوان نادیده گرفت و باید انگیزه و اعتماد برای شرکت داشته باشند. اینان طبعاً باید نسبت به آنچه پیش آمده توجیه شوند تا در انتخابات بعدی نیز حضور یابند. از این رو اگر یک ساعت پخش زنده تلویزیونی در اختیار من گذاشته شود که من موضوع را توضیح بدهم دیگر حرفی ندارم. رئیس قوه قضاییه نیز گفتند خواسته شما همین است! (مقصود این بود که این خواسته زیادی نیست) و برای پیگیری آن رفتند اما هیچ خبری نشد! یک پرسش: آیا صدا و سیمای کشور در این سالها به رسالت خود در خاموش کردن آتشی که اینک یک عضو محترم خبرگان آن را زیر خاکستر میبیند، عمل کرده است؟ آیا اگر آن فرصت داده میشد، در مقایسه با آن همه زیانی که در این سالها دیدهایم، زیانبارتر بود و امکان جبران آن برای رسانهای که آن همه فرصتها و امکانات پاسخگویی یکسویه را در اختیار داشته و دارد نبود؟ ۹- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران رسانهای عمومی است و باید در خدمت عموم جامعه باشد. اگر به هر دلیل، چنان که عملکرد این سازمان گسترده و پرهزینه به روشنی نشان میدهد، این اصل آشکار مورد قبول برخی نباشد و اگر به هر بهانه و عذر برخی نمیخواهند یا نمیتوانند پاسخگوی نیازهای گوناگون جامعه و کشور باشند، دستکم برای حفظ و تقویت نفوذ کلمه خود در میان جامعه، لازم است به برخی واقعیات تاریخی و حقایق قرآنی توجه کنند. به عنوان نمونه مسئولان این رسانه شایسته است به تصویری که قرآن کریم از جریان مبارزه فکری و عقیدتی حضرت موسی(ع) و فرعون به دست میدهد نگاه کنند و مایه نقص نیست که انسان از دشمنی مانند فرعون نیز نکتههایی را فرا گیرد! بیشک فرعون چنان که قرآن نیز او را معرفی کرده، بالاترین نمونه یک زمامدار مستکبر و جبار و خونریز است که مردم را نه تنها به بیگاری بلکه به بندگی خود گرفته و به نام دین در برابر پیامبر خدا(ع) قرار گرفته است و حتی به مردم میگوید بگذارید موسی را بکشم، چون میترسم دین شما را تغییر دهد یا در زمین فساد کند: «ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ». اما همین فرعون برای ماندگاری بیشتر خود و حفظ نفوذ کلمه خود و برای نشان دادن اینکه در برابر ادعاهای فکری و عقیدتی موسی(ع) نگرانی ندارد و از خاستگاه حق و پایگاه مردمی برخوردار است، وقتی پای مبارزه عقیدتی با وی و امکان داوری مردم میرسد، آن را در چارچوبی سامان میدهد و اعلام میکند و پایبندی به آن نشان میدهد که هیچ کسی نتواند او را متهم سازد که قواعد بازی را به هم زده و در شرایطی نابرابر با موسی(ع) روبهرو شده است. او برای حفظ وجهه خود به گونهای رفتار میکند که فردی «منصف» قلمداد گردد. فرعون این واقعیت را میداند که اگر جز این باشد، در نگاه جامعه و دستکم در نگاه نخبگان جامعه، حتی پیش از شروع مبارزه و مناظره شکست خورده است، زیرا در شرایط نابرابر، یعنی در شرایطی که همه به نفع او چیده شده، با طرف مقابل خود روبهرو شده است و در چنین شرایطی حتی اگر بر طرف مقابل خود چیره گردد نیز موضوع کاملا به سود او نخواهد بود. یک پرسش: آیا به راستی صدا و سیمای ما همه شرایط برخورداری از عنوان «رسانه ملی» که خود را موصوف و مفتخر به آن میداند، از جمله شرط «انصاف» در رفتار با مخالفان و منتقدان، دارد؟ ۱۰- قرآن کریم در شرح بخشی از مبارزه موسی(ع) و فرعون انصاف نسبی فرعون را به تصویر میکشد! و در واقع قرآن، با این کار «انصاف» خود را نشان نمایانده است که به رغم آن همه نکوهش از فرعون و گزارش مکرر رفتارهای جبارانه او، این بخش از رفتار فرعون را نیز به گونه دقیق گزارش میکند؛ رفتاری که برای مخالفان وی دستمایه اعتراض و برای طرفداران وی مایه سوال نخواهد بود. بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده، فرعون علاوه بر اصل پذیرش «مقابله به مثل» در برابر آنچه وی جادوگری موسی(ع) معرفی میکند، تلاش کرده که خود را در این بخش از مبارزه که باید بیرون از حوزه نیروی نظامی و برخورد امنیتی و کشتن و زندان کردن باشد، در شرایط مساوی با موسی(ع) قرار دهد. بر این اساس: «اول» اینکه فرعون به موسی(ع) اعلام میکند که در برابر معجزه او که آن را سحر میشمارد، او نیز متوسل به سحری مانند آن خواهد شد و سراغ سایر ابزارهای خود مانند زندان و شکنجه و قتل نخواهد رفت: «فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ». «دوم» اینکه خود فرعون تعیین وقت مبارزه نمیکند بلکه از موسی(ع) میخواهد که خود موسی(ع) هر وقت را میخواهد تعیین کند: «فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ مَوْعِدًا». «سوم» اینکه فرعون تاکید میکند هر دو طرف باید به این وقت پایبند باشند: «لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلا أَنتَ». «چهارم» اینکه فرعون اعلام میکند محل مبارزه مکانی یکسان برای طرفین باشد که ویژگی مکان یا محل استقرار یکی در این مبارزه، نقطه امتیازی برای او به شمار نرود: «مَكَانًا سُوًى». «پنجم» اینکه با این پیشنهاد موسی(ع) نیز موافقت میکند که زمان مبارزه روز عید و تعطیل باشد که مردم بتوانند در آن شرکت کنند و داوری کنند چه کسی بر حق است: «قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ». «ششم» و «هفتم» اینکه این گفته موسی(ع) را نیز پذیرفت که به شرطی مبارزه در آن روز موعود واقع گردد که اولاً مردم آمده باشند و دیگر اینکه در چاشتگاه و روشنی روز باشد که مردم بتوانند به خوبی آنچه میگذرد را ببینند؛ نه در تاریکی یا بدی هوا که کسی نبیند یا کمتر شرکت کنند: «وَ أَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى». «هشتم» اینکه فرعون خود به موقع در محل قرار حاضر گشت: «فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى». «نهم» اینکه به ساحران خود این امکان را داده بود که با راحتی خیال، حق انتخاب طرف شروعکننده را به موسی(ع) وا گذارند و به او بگویند یا تو شروع کن یا ما: «إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى». و «دهم» اینکه حضرت موسی(ع) چنان فضا را مساعد دید که توانست انتخاب کند چه کسی نخست شروع کند. به ساحران گفت شما شروع کنید؛ شروعی که به سود وی بود: «بَلْ أَلْقُوا». آری این است «انصاف» قرآن که حتی از انصاف نسبی فرعون در این بخش از مقابله مستکبرانه او با جناب موسی(ع) نیز فروگذاری نمیکند و کار فرعون را با هر انگیزهای که داشته بیان میکند. پیداست قصد مشابهسازی نیست و جای آن نیز ندارد، اما دستکم با توجه به عنایتی که قرآن کریم در نقل این جزئیات داشته، این پرسش را میتوان مطرح کرد که اگر رسانههای ما و دستکم رسانههای وابسته به نظام و اموال عمومی ما، همین مقدار شرایط مساوی یا بخشی از آن را که فرعون با انگیزه باطل خود فراهم ساخت و جناب موسی(ع) نیز در عمل بر آن صحه گذاشت، با انگیزه دینی و اسلامی و دستکم برای ماندگاری و نفوذ کلمه خویش، برای مخالفان خود فراهم کنند، آیا به منطق قرآن نزدیکتر نیست و آیا این روش در کاهش مشکلات جامعه و جلوگیری از مفاسدی که به دلیل عدم نظارت عمومی در سالهای گذشته، یکی پس از دیگری آشکار میشود و از جمله در خاموشی کامل آتشی که نامه یادشده نگران شعلهور شدن آن است، موثرتر نیست؟ فاعتبروا یا اولی الابصار. ------------------- [۲]. بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۱۵. [۳]. همان، ج۱۴، ص۳۰۵. [۴]. همان، ج۷۸، ص۲۸۴. نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر