Posts from Khodnevis for 04/25/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser. آقازاده‌ها کجا هستند؟ حضور دختر حداد عادل و باجناق مجتبی خامنه‌ای در ایالات متحده نمی‌تواند بدون اطلاع ولی نصر، مشاور دولت آمریکا باشد. بر اساس گزارش‌های رسیده، دختر آیت‌الله شاهرودی نیز در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند. لیلا، دختر سید محمد خاتمی در بوستون دیده شده است، البته دختر دیگر سید محمد خاتمی در سال‌های اخیر در ایتالیا زندگی می‌کرده است. بر اساس همین گزارش، دختر رضا خاتمی نیز در انگلیس زندگی می‌کند. خانواده لاریجانی نیز سهم خود را آقازاده‌های مسافر دارند. بنا به شنیده‌ها، دختران علی و جواد لاریجانی در اسکاتلند درس می‌خوانده‌اند. پسر جواد و دختر فاضل لاریجانی نیز به کانادا رفته‌اند. بنا به خبرهای پیشین، یکی از پسران آیت‌الله مصباح یزدی نیز در کانادا است. مهدی هاشمی اما پر سر و صداترین آقا زاده مورد بحث هم در دوبی و هم در انگلیس دیده شده است. همچنین، برادر عزت‌الله ضرغامی، رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دبی سکونت دارد. بر اساس همین گزارش برادر سید حسن فیروزآبادی در دبی، پسر محسن رضایی در آمریکا، برادر رحیم صفوی در انگلستان، داماد محمدی گلپایگانی در دوبی و پسر ناطق نوری هم در دوبی زندگی می‌کنند. بسیاری از فرزندان معاونان دولت نیز در اندونزی و مالزی سکونت دارند.       تفهیم اتهام به یک روزنامه‌نگار اتهامات محمدرضا یزدان‌پناه، روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده بود، به وی تفهیم شد. آن گونه که این روزنامه‌نگار در وبلاگ خود نوشته است، وی متهم به اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمعات اعتراضی پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق انتشار مطالب خلاف واقع در روزنامه ها، سایت ها و وبلاگ شخصی، تشویش اذهان عمومی توسط القای انجام تقلب در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و همکاری با دول متخاصم از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه وابسته به این دولت ها شده است. آن گونه که این روزنامه نگار در وبلاگ خود نوشته است، این اتهامات به طور شفاهی و از طریق بازجو به وی اعلام شده است. این در حالی است که سه اتهام اتهام جاسوسی از طریق ارتباط با سفارت خانه های خارجی مستقر در تهران، توهین به امام زمان توسط انتشار گزارشی در روزنامه کارگزاران – درباره سخنرانی ناطق نوری در انتقاد به ساخت جمکران دوم - و اهانت به رهبر جمهوری اسلامی  از فهرست اتهامات وی حذف شده است. این عضو جبهه مشارکت، روز ۱۷ تیرماه سال ۸۸ بازداشت و بیش از دو هفته را در زندان سپری کرده بود. یزدان‌پناه سابقه همکاری با روزنامه هایی چون کارگزاران، یاس نو، اقبال، فرهیختگان و ... را در کارنامه خود دارد.   تحریم سپاه، خنده دار یا هوشمند؟! اگرچه هدف تحریم‌های اقتصادی، دولت کشور هدف می‌باشد، اما این منظور از طریق فشار بر طبقه متوسط حاصل می‌شود. طبقه‌ای که از نظر اقتصادی چندان قوی نیست و به راحتی در بحران‌ها متضرر می‌شود ولی در عین حال ازسطح دانش خوبی برخوردار بوده، به حقوق خود آشناست و  و به دنبال ایجاد تغییر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای بهتر کردن وضع موجود خواهد رفت. طبقه‌ای که نه غم نان دارد و نه ندارد. طبقه‌ای که نه آنقدر گرسنه است و نه آنقدر سیر که از سرک کشیدن در مسایل سیاسی-اجتماعی دست بردارد یا غافل شود. به این ترتیب، کشور فرستنده بدون دخالت در سیاست داخلی کشور هدف، بستر تغییررژیم یا سیاست خارجی کشور هدف را از طریق ایجاد نارضایتی و اعمال فشار اقتصادی بر این طبقه فراهم می‌کند. بدیهی است که این هدف در بلند مدت حاصل خواهد شد و در این دوره کشور هدف به راحتی می‌تواند که شرکای تجاری جدید جایگزین اعمال کنندگان تحریم کرده و یا با سیاست‌های دیگر به مقابله با تحریم بپردازد. از این رو تحریم‌های هوشمند طراحی شدند، تحریم‌هایی که  هدفشان چه مستقیم و چه غیر مستقیم، دولت و تامین کنندگان مالی آن است. تحریمهای هوشمند، اصولا مالی هستند زیرا که در دنیای امروز با فلج کردن منابع مالی یک کشور به راحتی می‌توان تجارت آن کشور را هم تحت تاثیر قرارداد. بنابراین هدف تحریم‌های هوشمند به جای مردم، دولت است و مدت زمان اثر این تحریم‌ها هم کوتاه تر، به علاوه به جای یک یا چند بخش اقتصادی، تحریمهای هوشمند توانایی فلج کردن بخشهای گسترده تری را دارند. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که تصور آمریکا دقیقا از  سپاه و وسعت آن درست است، و آمریکا این بار در پی اعمال تحریم‌های هوشمند است، اگر که بتواند حمایت چین و روسیه را جلب نماید.   لنین ابر مرد تاریخ؛ یکصد و چهلمین سالروز تولد ۲۲ آوریل زاد روز تولــد ولادیمیر ایلیچ لنین رهبر فراگیرترین انقلاب ایدئولوژیک قرن بیستم است که تا ده‌ها سال شرق تا غرب پهنه جغرافیا به زیر سیطره افکار و آرمانش بود. سیطره‌ای که نه با اهرم زور و چپاول و غارت نوع بشری که بدلیل تصویر آرمان شهری بود که رهروانش در سراسر ارض خاکی در تحقق آرمانش در تکاپو شدند. نگاهی به نقشه جغرافیای سیاسی جهان  تا پیش از فروپاشی در شوروی سابق گواه این مدعاست تمامی جنبش های ازادیخواه یکصد سال گذشته جهان خود را از چشمه آرمانخواهی کمونیسم سیراب می‌کردند و در منش و روش از آن الگو برداری می‌کردند اما آرمان شهر سوسیالیزم یعنی کمونیسم که نوید جامعه‌ای بی طبقه برای نوع بشری می‌داد آن چیزی نبود که در سال ۱۹۹۰ با خیانت‌های روشنفکرانی همچون گارباچف مرتد به پایان راه برسد. سوسیالیزم در معنای عام  جز عدالت اقتصادی و بهره‌مندی برابر و بی تبعیض از منابع ثروت برای تمام نوع بشر نبوده و نیست و البته  مقابله با انحصار و زیاده خواهی که زاده‌ی ذات بشری است. خودخواهی و حرص و طمع زاده‌ی ذات بشری است و این جاه طلبی چون به عرصه ثروت اندوزی برسد کاریزی می‌شود با ژرفایی بی‌انتها که هواخواهانش برای حفظ آن از قتل، کشتار و بردگی نوع بشر در جای جای ارض خاکی  فروگذار نمی‌کنند. در دنیایی که ۸۰ درصد ثروت بشر در دست ۲۰ درصد از جمعیت جهان است بی شک نمی‌توان قرن کنونی را قرن عدالت اقتصادی دانست و این یعنی بردگی مطلق اقتصادی که طی چند سال گذشته با سر بر آوردن بحران اقتصادی در تمامی جهان نمود علنی پیدا کرد. میلیون‌ها میلیون نفر بیکار شدند آن هم بخاطر زد و بند  و فساد کاری عده‌ای سود طلب تا جاییکه کارد به استخوان نظام سرمایه داری رسید و رهبران جهان به فساد درون سرمایه داری بیش از پیش معترف شدند که « باید نظارت بیشتری بر کار شرکت‌ها و بانک‌های خصوصی داشت.» بشر طی قرن‌ها در مسیر تکامل اجتماعی خویش با مفاهیم آزادی، عدالت، برابری آشنا شده است ‌و آنها را به عنوان نیازهای اولیه خویش در تعامل با دیگر همنوعان می‌شناسد اما سوسیالیزم این عدالت را نه فقط در مناسبات میان انسان‌ها که مساوات اقتصادی متجلی می‌کند و این بی شک همچون تمامی ارمانهای بشری همچون آزادی و عدالت که در جنبش‌های  از آدیخواهی سیاهان یا زنان از حافظه بشری محو نمی‌شود بلکه تا زمان تحقق آن لحظه ای از پای نخواهد نشست رشد احزاب سوسیالیزم در اروپا و گرایش بیش از پیش به اندیشه‌های مارکس به عنوان ایدئولوگ این نظریه خود گواه این مدعاست و این در حالی صورت می‌گیرد که اکثر نیروهای چپ جهان از اکثر تریبونهای تبلیغاتی برای بسیج توده‌ای بی بهره یا کم بهره هستند اما آنچه مایه تعجب است رشد بیش از پیش این تفکر در میان نسل‌های جدید است و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. انقلاب ۵۷ اما در ایران، سی سال پس از انقلاب ۵۷  در حالیکه طیف وسیعی از هواداران چپ در ان دوران توسط جناح حاکم کشته و یا به ناچار جلای وطن کردند و عملاً امکان اشاعه اندیشه‌های خود را نداشتند شاهد آن هستیم که دانشجویان طیف چپ در روز دانشجو پلاکاردهای سرخ در دانشگاه تهران بالا می‌برند و این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که چپ‌ها از خاکستر کدام آتش سر بر آوردند؟ مگر تمام احزاب چپ در ایران نابود نشدند؟ مگر چپ‌های اسلامی از کشور رانده نشدند؟! اما آنان که رابطه علی معلولی را در وجود یا عدم وجود این رابطه می‌بیند سخت در اشتباهند بی‌شک آرمان چپ نه آن آرمان فصلی و زود گذر اسلامیست‌های «‌نه شرقی نه غربی‌» بود که جاهلانه فریاد می‌زدند راه قدس از کربلا می‌گذرد و در اواخر دهه نخست انقلاب با فوت رهبرش تبدیل به رانتیر‌های استبداد گر نوکیسه اسلامی شدند و تنفر توده‌ها را بیش از پیش بر می‌انگیزند اما  مهم‌تر از آن  آرمانخواهیشان است که هیچ در دل جوانان نه کاشته است و نه کشت کرده است. البته مضحکانه است گفته‌های مسعود بهنود (روزنامه نگار مستقل؟) که در هر جا زیرگوش جوانان می‌خواند که نسل شما همچون نسل ما نسل آرمان نیست ‌و دوره آرمانخواهی به پایان رسیده است. اما تاریخ نگذاشت تا وی بی پاسخ بماند و حوادث بعد از انتخابات خود پاسخی به این تصویر لوث از افکار این بزرگان بو آرمان سوسیالیزم هیچگاه از اذهان بشری پاک نمی‌شود هر چند که نظام بر آمده از ان فرو ریخته است اما نگاهی گذرا به رشد افکار چپ در جهان نهیب می‌زند که اندیشه‌های مارکس و ارمان شهرش همچنان همچون حسرتی در دل نوع بشر است. بی شک لنین و مارکس دو تن از شخصیتهای تاثیر گذار قرن گذشته اند که به رغم تعلق به طبقه متمول بر طبقه خود پشت کردند و ارمان برابری و حمایت از توده های زحمتکش را بر عافیت طلبی و تعلقات طبقاتی خود ترجیح دادند.   دفتر مقام رهبری: وقوع زلزله درروز دوشنبه حتمی است. توصیه‌های ایمنی را جدی بگیرید! دفتر مقام معظم رهبری با صدور بیانیه‌ای از شهروندان ایرانی خواست با توجه به اجرای کمپین «سینه لرزان» در روز دوشنبه که بر اساس آن هزاران تن از خانمهای بد حجاب، بد حجاب‌تر می‌شوند وقوع زلزله حتمی است. در این بیانیه آمده است: امت شهید پرور حزب الله! استکبار جهانی و در راس آن «دشمن!» باردیگر با به راه اندازی یک کمپین فساد انگیز در صدد ضربه زدن به پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی است. به منظور پیشگیری از هرگونه تلفات احتمالی در هنگام بروز زلزله اقدامات زیر به انجام رسیده است:   ۱-به فرمان مقام معظم رهبری یک کمیته سه نفره مشترک متشکل از آیت الله جنتی و حجج اسلام خاتمی و صدیقی تشکیل یافته و در ۲۴ ساعت شبانه روز با مطالعه و بررسی آیات و احادیث در صدد یافتن راهی برای جلوگیری از بروز زلزله در روز دوشنبه هستند.   ۲- کلیه نیروهای انتظامی ، اورژانس و آتش نشانی برای روز دوشنبه به حالت آماده باش کامل درآمده اند و به محض بروز هر حادثه ای وارد عمل خواهند شد.   ۳- به دستور مقام معظم رهبری نمایش کلیه فیلمهای «سوپر!» در بیت ایشان تا اطلاع ثانوی ممنوع است.   ۴- با هماهنگی با ستاد کل نیروهای مسلح سرلشگر بسیجی فیروزآبادی تا اطلاع ثانوی از خوردن و آشامیدن بیش از حد منع شده است. «صداهای مشکوک!» ایجاد شده توسط ایشان در سنوات ماضی نقش موثری در بروز زلزله داشته است! این نهاد از کلیه شهروندان خواهشمند است درروز دوشنبه از کلیه اعمالی که باعث برانگیخته شدن میل جنسی می شود خودداری نمایند و تا پایان آن روز«دندان» روی جگر بگذارندبلکه این کمپین فتنه انگیز هرچه زودتر خاتمه یابد.   یادداشت‌های روزانه‌ی شیطان-۱       بالاخره اوضاغ جور شد و زمان کمی مجال داد تا من، فرستاده‌ی یاغی پروردگار، نماینده‌ی تام الاختیار حضرتش بر روی  زمین، فرشته ی نفرین شده ...جناب شیطان  رجیم، عزمم را جزم کنم و پس از هزاران سال دستی بر قلمی برده و دفتر کهنه‌ی قدیمی‌ام را بردارم و شروع به نوشتن خاطراتم کنم. خاطراتی که اگر می‌نوشتم از میلیاردها صفحه و ترلیاردها نکته لبالب می‌شد.اما پروردگار را شکر که خود آدمیان این راه را به من ساده کرده و شروع به تاریخ نگاری کردند که برگ برگش حماقت نامه‌ای‌ست از زندگی‌شان و برگ برگش تقدیرنامه ایست از عملکرد من. به هر حال از امروز تصمیمی دارم که خاطرات روزانه‌ام را قلمی کنم.       چهار  صبح: حسن برای صدمین بار بلند شد تا نماز بخواند. رکعت آخر باد معده‌اش را آماده‌ی در داده شدن کردم! تمام طول نماز به این فکر می‌کرد که باد را کنترل کند. نمازش تمام شد. خوشحال بود که نمازش را خوانده است و باد را کنترل کرده. نمی‌دانست که  او... فقط به باد فکر کرده.       هشت صبح: طاها، دکتر شیمیدان درجه چهارمی است. او بیست سال است می‌خواهد میکروبی را کشف کند که اگر زنی به آن مبتلا شد هرگز نتواند لباس تنش کند. و البته تصمیم دارد این میکروب را در تمام دنیا پخش کرده تا بزرگترین لطف را به مردان عالم بکند تا مجبور نباشند اینقدر صبح تا شب به جاهای لخت خانم‌ها دقت کنند. طاها را به این رویا ...درست مثل بیست سال گذشته از خواب بیدار کردم.       آدم‌ها تصور دارند من آنان را مجبور به انجام  اشتباهات بزرگ می‌کنم. در صورتی که من استاد اشتباهات کوچکم. وقتی تو هزار بار  اشتباه کوچک کردی، خودت آن اشتباه بزرگ را نیز انجام می‌دهی. این نکته را دوازده ظهر نوشتم.       دو  بعد از ظهر:ساعت دو  بعد از ظهر، مونا و یاسر با هم در پارک ملت قرار داشتند. مونا آرایش قشنگی کرده بود و با خوشحالی به محل قرار می‌رفت.یاسر نیم ساعت زودتر سر قرار رسیده بود. محمد حسین یک بسیجی تمام عیار بود. او هم ساعت دو نزدیکی قرار یاسر و مونا بود. وقتی یاسر و مونا در پارک به هم رسیدند، با هم دست دادند و دست در دست هم شروع به قدم زدن کردند. محمد حسین این صحنه را دید و حالش بد شد. هلش دادم جلو. رفت و یاسر را زد و گوشی‌اش را شکست و مونا را فحش داد. مونا از اونطرف رفت و یاسر از این‌طرف. محمد حسین ایستاد و به رفتن اونها نگاه کرد. خوشحال بود. ‌اونها دیگه توی پارک دست هم رو نمی‌گرفتند. دو ساعت بعد، یاسر مونا را خونه‌ی مجردی امیر دعوت کرد. اونها دیگه توی پارک قرار نمیگذاشتند.   سردارجوانی: تحريم سپاه مقداري خنده‌دار است سردار پاسدار يدالله جواني، رييس اداره سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با اشاره به فضا‌سازي‌ها عليه فعاليت‌هاي اقتصادي سپاه و انتقاد از اين موضوع گفت: «امروز در سپاه اين افتخار را داريم كه به چنان قابليت‌ها و توانمندي‌هاي دانشي دست يافته‌ايم كه به راحتي مي‌توانيم جايگزين شركت‌هاي بزرگ خارجي شويم به‌عنوان مثال با بدست گيري پروژه‌هاي بزرگ در عسلويه جايگزين توتال و شل مي‌شويم.» اين در حالي است كه پيشتر سپاه پاسداران شركت‌هاي ايراني را در عسلويه به حاشيه رانده و سازمان‌هاي دولتي را مجاب كرده بود كه تنها با اين ارگان قرارداد امضا كنند. سال ۱۳۸۴ وقتي احمدي‌نژاد خود را كانديداي رياست جمهوري كرد،‌ عده‌اي پيش‌بيني مي‌كردند كه روزي سپاه تمام فعاليت اقتصادي ايران را مصادره كند و يكه‌تاز ميدان شود. اما تحليل و پيش‌بيني آنان جدي گرفته نشد، احمدي‌نژاد با تقلبي كه هيچ گاه دولت خاتمي و وزير كشور او به طور رسمي اعلام نكردند به دور دوم راه يافت و در برابر هاشمي پيروز ميدان شد. رئيس اداره سياسي سپاه در گفت‌وگو با ايلنا با تاكيد بر اين كه شرايط اقتضاي رويكرد سپاه را دارد به تهديدات نرم دشمن و اقدامات سپاه در اين خصوص اشاره كرد و گفت: «ما مشخصا از سال ۷۶ به بعد كه اصلاحات در كشور شكل گرفت چنين رويكردي را در سپاه داريم كه بخشي از فرماندهي سردار صفوي را هم شامل مي‌شود و همجمه‌هايي هم كه نسبت به سپاه صورت گرفت از سال ۷۷ به بعد بود. » وي ادامه داد: « از نظر سپاه تفاوتي ندارد كه تهديد سياسي باشد، اقتصادي يا فرهنگي، بلكه از نظر سپاه مهم اين است كه توانمندي خود را در همان زمينه تهديد بالا ببرد تا بتواند با آن مقابله كرده و از انقلاب و كشور دفاع كند.» او به ارتش سايبري سپاه اشاره كرد و با رجز خواني خاص مديران ارشد نظامي جمهوري اسلامي گفت: «پس از اتمام جنگ تحميلي كه البته به پشتيباني استكبار از عراق اين جنگ صورت گرفت، دشمن همچنان وجود داشته و تهديد را نيز نمي‌توان انكاركرد. بنابراين با برآورد صورت‌گرفته مبني بر اين كه ديگر هيچ كشور منطقه تهديد براي ما محسوب نمي‌شود جز اسرائيل و كشورهاي فرامنطقه‌اي؛ آمادگي در عرصه تهديدات سايبري لازم تعريف شد و دشمنان اعتراف كرده‌اند كه سپاه پنجمين ارتش سايبري دنياست.» البته او توضيح بيشتري نداد كه منظورش از دشمناني كه چنين اعترافي كرده‌اند كيست و در بخشي ديگر از مصاحبه‌اش به دوران رياست جمهوري خاتمي و رفسنجاني اشاره كرده و آن زمان را منشا انحراف از انقلاب و اسلام دانسته است. او گفت: «با بررسي مي‌توان فهميد كه دوم خرداد آغاز يك تهديد نرم و يك مقدمه براي جنگ نرم بود. حال چنانچه سپاه هشدار مي‌دهد و روشنگري مي‌كند به خاطر اين است كه اين مسائل را مي‌بيند، رصد مي‌كند و پيش‌بيني مي‌كند و گام برمي‌دارد. بنابراين بخش قابل توجه هجمه‌ها به سپاه، آگاهانه و از سوي كساني كه خود مي‌دانند چه كار مي‌كنند صورت مي‌گيرد.»  جواني در بخش ديگري مصاحبه در خصوص بحث تحريم سپاه ضمن بي‌اساس خواندن آنها گفت: «تحريم سپاه مقداري خنده‌دار است.  زيرا زماني نيز با تحريم جمهوري اسلامي آن هم با آن موج تبليغات نتوانستند به خواسته خود برسند؛ آيا حال انگشت نهادن به سپاه مي‌تواند آنها را به خواسته‌شان برساند؟ من فكر مي‌كنم كه اينها در مورد تحريم سپاه نيز به نتيجه‌اي نمي‌رسند.»     اکثریت خاکستری و نقش تعیین کننده آن اگر سبزها هوشیار باشند و سخنان میرحسین موسوی را جدی بگیرند، شاید تحولی که که بخش عمده جامعه به دنبال آن است تدریجا عملی شود. در سال ۱۳۷۶، کمتر کسی منتظر حضور گسترده بخشی از جامعه بود که نه آیت‌الله خمینی را دوست داشت و نه آرمان‌های «خط امام» را. همان زمان به شوخی می‌گفتند که خاتمی از «حب علی» نبود که رای آورد، که از «بغض معاویه» بود که پیروزی به او رسید. این شوخی اما نکته مهمی در خود داشت. بخشی از جامعه احساس کرده بود که می‌تواند موثر باشد، و همین بخش باز هم در انتخابات شوراها، مجلس ششم و ریاست جمهوری هشتم خاتمی و یارانش را تنها نگذاشت. انتخابات را اگر ابزاری ببینیم که اکثریت از طریق آن حق خود را طلب می‌کند، زمانی برای بخشی از مردم که علاقه‌ای به جناح مخالف حاکمیت و خود حاکم ندارد اهمیت می‌یابد که صدایشان شنید شود. بی‌تردید عاملی که باعث شد بخشی بزرگی از جامعه به نتیجه انتخابات پارسال شک کند، همین حضور گسترده بود. حضوری که نمی‌توانست به نفع جناح حاکم باشد، اما برای همین اکثریت خاموش، عدم شفافیت رای شماری باعث خشم و ناراحتی شد و با آنکه شاید نه از «امام» خوشش می‌آمد و نه از «خط امام» به دنبال رهبرانی بود که آیت‌الله خمینی، سپر بلای‌شان بود در مقابل ولی فقیه جدید. چرا؟ انتظار داشتند این رهبران کمک کنند صدای‌شانبهتر شنیده شود. ادبیات انتخاب شده توسط خاتمی، موسوی و کروبی و حلقه اطرافشان در بسیاری موارد، چیزی نبود که این اکثریت خاکستری طالبش باشد. تکرار سخنان «ارزشی»، مقابله با «ساختار شکنی» گرچه ممکن بود به مصلحت باشد، اما برآمده از نیازهای بخش عمده‌ای از جامعه ما نبود. تبلیغ یک‌جانبه این رهبران در سایت‌های سبز، و عدم انتقاد از راهبرانشان شاید باعث شد هیجان و انگیزه بسیاری از همین گروه که اتفاقا در فضای اینترنت هم فعال است و به دنبال اخبار، اندکی فروکش کند. مقایسه بین میزان بازدید از سایت‌های خبری در روزهای ۱۶ آذر و عاشورا و دو سه روز بعد از درگذشت آیت الله منتظری  با روزهای مهم بعدی می‌تواند نشانه‌ها و علل متفاوتی داشته باشد، اما بخشی به دلیل عدم برآورد انتظارها از راهبرانی بود که بایستی برای بازگرداندن رای مردم تلاش می‌کردند و قول همه نوع کاری را داده بودند. تفاوت میزان حضور این گروه در خیابان هم مفهومی متفاوت داشته است. اما این گروه در چهارشنبه سوری فعال بود، بر خلاف رهبران سبز که از روی آتش نپریدند. اینکه از راهبران سبز انتظار داشته باشید که ورای عادات خود کاری کنند، شاید اندکی بیهوده باشد، اما مسوولیتی که بخش بزرگ جامعه از آنان انتظار داشته و دارد شاید مجبورشان کند ترک عادت کنند. وقتی موسوی از شبکه‌های اجتماعی حرف می‌زند، نمی‌تواند انتظار داشته باشد این شبکه‌ها از نظر ایدئولوژیکی یک‌سویه عمل کنند. سخنان پریروز او در کنار ملی‌مذهبی‌ها نشان می‌دهد که برخلاف کسانی چون محسن کدیور، درک بالایی از وضعیت روز ایران دارد. اما باید دید که با وجود این که «خاکستری»ها را در کلام جدی گرفته، تا چه حد به آنها در برنامه‌ریزی‌ها سیاست‌گذاری‌ها راه می‌دهد؟ فراموش نکنیم که رهبر معنوی موسوی، آیت‌الله خمینی هم در سال ۵۷ از آزاد بودن کمونیست‌ها سخن گفت و وقتی چپی‌ها در سال ۶۰ مقابل قلع و قمع مجاهدین خلق به نفع آیت‌الله و دولتش کوتاه آمدند، آنان را به بهانه‌ای دیگر در سال‌های ۶۱ به بعد از بازی حذف کرد. البته اکثریت خاموش حزب نیست، اما بنا به تعریف موسوی، بخش بزرگی از جامعه که نه سبز است و نه به حکومت وابستگی دارد، طبیعتا نه طرفدار ولایت فقیه است و نه علاقه‌ای به عکس «امام» در کنار موسوی دارد. برقراری ارتباط با این گروه بزرگ، بدون بهره‌گیری از شخصیت‌های مرجع غیر ممکن است، و اینجاست که سکولارها به کار می‌آیند، همان‌ها که کدیور می‌گفت باید به دنبال سبزها باشند. نه! این بار سبزها باید به دنبال سکولارها باشند و نقاط مشترک را جستجو کنند. گمان نمی‌کنم سکولارها حاضر باشند اشتباه سال ۵۷ تکرار شود و حقوق بخش بزرگی از جامعه از بین برود.   تخلف دولت در بخش درمان قانون برنامه چهارم   در تازه‌ترين واكنش‌ها، دكتر عليرضا مرندي وزير سابق بهداشت كه براي كنترل جمعيت در ايران برنده جايزه سازمان ملل شد، گفت: «فقط ۱۵ درصد از برنامه چهارم توسعه در بخش بهداشت و درمان محقق شده است.»   او كه اكنون از اعضاي كميسيون بهداشت و درمان مجلس است در گفت و گوبا خبرآنلاین درباره ارزیابی‌اش از اجرای برنامه  چهارم توسعه در بخش بهداشت و درمان، افزود: «متاسفانه تنها ۱۵ درصد از اهداف برنامه چهارم توسعه در بخش بهداشت و درمان محقق شده است و بندهای مترقی و عدالت‌محوری که در برنامه وجود داشته به درستی اجرا نشده است.»   عضو کمیسون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي درباره مصادیق تخلف از برنامه هم گفت: «موارد عدیده‌ای است که همه‌اش را به خاطر ندارم اما کمیسیون بهداشت ۴۷ سوال را در زمان وزیر سابق بهداشت به وزارتخانه ایشان ارسال کرد که دلایل اجرا نشدن چه بود که جواب قانع کننده‌ای به کمیسيون داده نشد.»   در اين ارتباط مقام رهبري سكوت كرده است، نه حكم حكومتي مي‌دهد كه ديگران را ساكت كند و نه در ارتباط با عدم انجام قانون برنامه چهارم موضعي روشن اتخاذ كرده است. او كه وابستگان نظام كلامش را فصل‌الخطاب ناميده‌اند، بر اساس اخبار غيررسمي تخلف‌هاي اقتصادي معاون اول رييس جمهور را با حكم حكومتي به محاق برد اما درباره آشكارترين تخلف رييس‌جمهوري موضعي منفعلانه گرفته و واكنشي نشان نداده است.   مرندی همچون بسياري از نمايندگان مجلس ارزیابی مثبتی از برنامه پنجم توسعه ندارد و معتقد است: «كليات ابلاغي مقام رهبري بسیار مترقی و خوب است اما از آنجا که شاخص‌های کمی در لایحه برنامه پنجم توسعه  وجود ندارد، متاسفانه برای اجرا و نظارت  بر برنامه کار مشکل می‌شود بر این اساس امیدواریم بر مبنای ابلاغ رهبری بشود لایحه دولت را اصلاح کرد.»     فيس‌بوك از نگاه كيهان   بنا بر اخبار ويژه اين روزنامه كه ظاهرا در شايعه‌پراكني مجوز رسمي اما نانوشته‌اي دارد، شبكه فيس‌بوك از نظر امنيتي قابل اعتماد نيست. اين روزنامه نوشته است كه بنياد تحقيقاتي وارن تست در آلمان اعلام كرده است كه شبكه فيس‌بوك به هيچ وجه براي كاربران آن قابل اعتماد نيست.   كيهان، روزنامه وابسته به دفتر رهبري ادامه مي‌دهد: «كاربران فيس بوك معمولا موقع ثبت نام، به اين شبكه اجتماعي اجازه مي‌دهند كه اطلاعات مندرج در سايت يا حساب شخصي آن‌ها را در سطح جهاني مورد استفاده قرار دهد، فيس بوك در امانت داري نسبت به كاربران خود، در پايين ترين سطح قرار دارد.   كيهان مدعي شد: «به تازگي يكي از مديران شبكه فيس بوك به صورت ناشناس فاش كرد اطلاعاتي كه از طرف كاربر پخش مي‌شود، در واقع تنها براي كاربر نامرئي مي‌شود، اما در ذخيره مركزي شبكه اجتماعي همچنان باقي مي‌ماند اين تخلفي آشكار از خواست و اراده مشتريان است، زيرا شبكه اجتماعي حق انحصاري آنها را بر اطلاعات شخصي شان ناديده مي‌گيرد. حتي كساني كه كاربر مستقيم شبكه‌هاي اجتماعي نيستند، در معرض خطر قرار دارند، زيرا شبكه اجتماعي از طريق ارتباطات اعضاي خود از وجود آنها باخبر مي‌شود و درباره آن ها نيز اطلاعاتي گردآوري مي‌كند. به ويژه سايت هايي كه ثبت نام اعضاي خود را با استفاده از تلفن همراه (موبايل) ممكن مي‌سازند، به شدت آسيب پذيرند. بيشتر مردم متوجه مسائل امنيتي نيستند. آنها به اينترنت مراجعه مي‌كنند و درباره همه مشكلات شخصي و حتي در مورد همسر يا نامزد خود حرف مي‌زنند در حالي كه ممكن است همين اطلاعات عليه آنها به كار گرفته شود.»   نويسنده كيهان بعد از ارائه اين اطلاعات ناگهان نتيجه مي‌گيرد كه «اين امر بسته مناسبي را براي فعاليت سازمان هاي اطلاعاتي و جاسوسي فراهم كرده تا با سوءاستفاده از اطلاعات افراد، از آنها در فعاليت هاي جاسوسي و تخليه اطلاعات بهره گيرند.»   نويسنده كيهان در پايان خبري از دويچه ‌ووله نقل مي‌كند كه «شبكه جاسوسي موساد بيشترين استفاده را از شبكه فيس بوك براي تله‌گذاري و واداشتن افراد به جاسوسي مي برد.» روش استدلال و نتيجه‌گيري كيهان بر همان شيوه‌اي استوار است كه حسين شريعتمداري مدير موسسه كيهان در ارتباط با شيرين‌ عبادي در دادگاه ارائه كرده است. شيوه‌اي كه بر گفته‌ها و نظرات و نقل قول‌ها استوار است بدون آن كه سند و مدركي مستدل ارائه شود. به هر حال معلوم نيست نويسنده كيهان چرا «تيتر فيس‌بوك، شبكه اجتماعي يا تله جديد سرويس‌هاي جاسوسي؟» را براي مطلب خود انتخاب كرده و معلوم نيست چگونه به اين نتيجه رسيده است كه استفاده از اطلاعات خصوصي افراد مي‌تواند بسته(!) مناسبي را براي سرويس‌هاي جاسوسي فراهم كند.   شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.