هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
محمد جوادمظفر، عبدالرضا تاجیک و شمسالواعظین آزاد شدند. در ساعات پایانی روز یکشنبه این افراد که در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت شده بودند پس از چند ماه از زندان اوین آزاد شدند. محمد جوادمظفر نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان و مدیر انتشارات کویر پس از دو ماه حبس با سپردن وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شد.
همچنین عبدالرضا تاجیک روزنامهنگار و فعال حقوقبشر و دبیر سرویس سیاسی روزنامه توقیفشده کارگزاران، که از ۸دیماه بازداشت شده بود، پس از تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی دقایقی پیش آزاد شد. ماشاله شمسالواعظین روزنامه نگار و سخنگوی انجمن دفاع از مطبوعات ایران هم که در هشتم دی ماه سال جاری بازداشت شده بود همراه با عبدالرضا تاجیک با سپردن وثیقه آزاد شد. از روز گذشته تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و مدنی که در جریان حوادث پس از انتخابات بازداشت شده بودند آزاد شدند. پیش از این عباس جعفری دولتآبادی دادستان تهران خبر از آزادی قریبالوقوع بیشتر زندانیانی که پروندهشان تکمیل شده است را در آستانه عید نوروز اعلام کرده بود.
از صبح روز یکشنبه نهم اسفند ماه با اعتراض تعدادی از کاربران سایت بالاترین، به مدت ۴۸ ساعت بسیاری از کاربران این سایت حضور در بالاترین را تحریم کردند.
تعدادی از کاربران که به نحوه اجرای قوانین توسط مدیران سایت که مشهور به «بالایار» هستند، اعتراض داشتند و برای دو روز حاضر به رای دادن، گذاردن لینک و شرکت فعال در این اجتماع مجازی نخواهند بود.
این اتفاق در پی بسته شدن حساب کاربری تعدادی از کاربران فعال در بالاترین توسط مدیران آن و هم چنین حذف لینکهای اعتراضی به مدیران سایت به وقوع پیوسته است.
در بخش هایی از این تحریم که توسط گروهی از کاربران معترض علیرغم داشتن آرای لازم برای رفتن بر روی صفحه داغ حذف شده است، آورده شده:
«مدت زیادی است که با برخوردهای دو گانه و غیر عادلانه بالایار ۴ بالاترین با کاربران رو به رو هستیم. که این نوع برخورد فوقالعاده تبعیض آمیز اعتراض بسیاری از کاربران را در پی داشته است. این نوع برخوردهای دوگانه و ناعادلانه در دو روز گذشته به اوج خود رسیده است.»
لازم به توضیح است، پس از اعلام تحریم ۴۸ ساعته از سوی کاربران این اجتماع بزرگ ایرانی، لینک های وبسایت آن با آرای کمی بر روی سایت ماندگار شدهاند.
در گفتوگوی رادیو کوچه با چند کاربر فعال در این سایت، آنها اظهار امیدواری میکردند که مدیریت این جامعه مجازی نسبت به نظرهای آنان توجه لازم را داشته باشند. یکی از این کاربران با اشاره به این که بالاترین یک جامعه دموکراتیک است، توجه به نظرهای کاربران را امری مهم میدانست.
بالاترین یک اجتماع مجازی برای اشتراک گذاردن لینک مطلبها توسط «مهدی یحیانژاد» راه اندازی شده است. این اجتماع مجازی نقشی گسترده در انعکاس اخبار حوادث پس از انتخابات ایران داشته است
همچنین کاربر دیگری در پاسخ به این سوال که آیا این جامعه که توسط یک فرد راه اندازی شده است نمیتواند قوانین جاری و خاص خود را داشته باشد، گفت:
«چندی پیش که بالاترین برای تامین سرورهای خود از کاربرانش تقاضای حمایت میکرد مدیر عالی آن اشاره داشت که این یک جامعه دموکرات و متعلق به کاربران است و به همین ترتیب نیز کاربران چند هزار دلار بابت تامین سرور تازه پرداخت کردند، اما اگر امروز قوانین بدون توجه به آنان وضع شود به نظر کار پسندیدهای نیست.»
بالاترین یک اجتماع مجازی برای اشتراک گذاردن لینک مطلبها توسط «مهدی یحیانژاد» راه اندازی شده است. این اجتماع مجازی نقشی گسترده در انعکاس اخبار حوادث پس از انتخابات ایران داشته است.
این سایت در ایران فیلتر شده و چندی پیش در بررسی پرونده برخی متهمهای پس از انتخابات، جرم تعدادی از آنها حضور فعال در بالاترین ذکر شده است.
تیم فوتبال بارسلونا بامداد یکشنبه با برتری مقابل مالاگا بار دیگر جای رئال مادرید را در صدر جدول لالیگا گرفت .
دیدار تماشایی بارسلونا و مالاگا در ورزشگاه نیوکمپ برگزار شد که در پایان یاران جوزپه گواردیولا موفق شدندحریف خود را با حساب دو بریک شکست دهند و سه امتیاز پراهمیت را بدست اورند .
ابتدا پدرو در دقیه ۶۸ برای بارسلونا گل زد اما در دقیقه ۸۱ والدو با فتح دروازه میزبان ، بازی را به تساوی کشاند . نتیجه یک بریک تا دقیقه ۸۳ پابرجا بود تا اینکه بدنبال یک همکاری خوب ، «لیونل مسی» مهاجم چپ پا و تکنیکی بارسلونا برای بار دوم دروازه میهمان را تسخیر کرد.
با کسب این نتیجه ، بارسلونا ۶۱ امتیازی شد و به صدر جدول نقل مکان کرد و رئال مادرید با ۵۹ امتیاز در رده دوم ایستاد .
… و زمان مرد دیگری آغاز کرده بود. مردی که خود پله پله، گامبهگام، این راه سخت طولانی را پیموده و خود رسیده بود، نه آنکه رسانده باشندش. او، با اعتقادی راسخ به اینکه نوشتن موجب نزدیکی ما به هم میشود و ارتباطی میانمان به وجود میآورد که در شکل یافتن زندگی آیندهی ما موثر است خود را زبان گویای گروههای بزرگی از این ملت ساخت؛ پس عاقبت، ساختن یک زندگی شخصی _ یا به بیان خودش _ احمقانه را به ناکسانی بخشید که درپی آن هستند و خود لذت مشقت با مردمان زیستن و برای ایشان زیستن را، برگزید.
نادر ابراهیمی در چهاردهم فروردینماه سال ١٣١۵ در تهران بهدنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهی حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی به درجهی لیسانس رسید.
از ١٣ سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت.
ارایهی فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداخته است؛ کمککارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و …
در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را که از ١۶ سالگی آغاز کرده بود، کنار نگذاشت. در سال ١٣۴٢ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهیی برای شب»بهچاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ١٣۸٠ علاوه بر صدها مقالهی تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده است که دربرگیرندهی داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شده است.
نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین موسسهی غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تاسیس کند که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهی فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.
او فعالیت حرفهیی خود را در زمینهی ادبیات کودکان، با تاسیس «موسسهی همگام با کودکان و نوجوانان» ـ با همکاری همسرش ـ در آن موسسه متمرکز کرد. این موسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهی مسایل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهی نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهی خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد. «همگام» عنوان ناشر برگزیدهی آسیا و ناشر برگزیدهی نخست جهان را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد.
ابراهیمی در زمینهی ادبیات کودکان، جایزهی نخست براتیلاوا، جایزهی نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهی کتاب برگزیدهی سال ایران و چندین جایزهی دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان نویسندهی برگزیدهی ادبیات داستانی ٢٠ سال بعد از انقلاب را بهخاطر داستان بلند و هفتجلدی «آتش بدون دود» بهدست آورده است.
ابراهیمی خود را ملزم به نوشتن میدید؛ چنانکه در جایی میگوید: «از نوشتن هدفی دارم که آن هدف را همهگاه در تعریف نوشتههای خود وارد کردهام و به همین دلیل، چهبسا ممکن است که به اعتقاد عدهای سقوط کرده باشم.» پس هدف او، همان چشمهای است که نوشتههایش از آن سیراب میشود و این نوشیدنی حیاتبخش، او را همواره زندهتر ساخته و پیش میبرد تا در کنار چند ده پیشه تجربهی کارهای گوناگون نوشتن برایش اصلیترین فعالیت محسوب گردد.
او به راه خویش میرفت؛ اگر از راههای شناخته نشده، نشد، از راه هایی تازه، به سوی مقصد خود میشتافت. او، هم به راه و هم به دستاوردهای هر پویایی میاندیشد و مینویسد:
«این کوتاهی و بلندی راه نیست که مسالهی ماست. مساله، آن چیزی است که ما، در امتداد این راه، برای دیگران که ناگزیر از پی ما میآیند، باقی گذاریم تا که طی کردنش را مختصری مطبوع، گوارا، شیرین و لذت بخش کند.»
با همین اندیشه و بینش، امیدوار و واقعنگر، طرحهایی از زندگی ترسیم میکند و نماهایی از مناظر آن را مینمایاند که مخاطب فریب نباشد. گنجنامه مینگارد، اما فقط تعداد خمهای نهفته در گنج و مقدار و مشخصات گوهرهای درون خم را نمینویسد که مخاطب، ناآگاه از خطرها، گنج را در چنگ خویش پندارد و خویش را به مهلکه اندازد؛ او ویژگی هر راه مینمایاند، سرما، گرما، توفان و بوران را توصیف میکند و راههای مقابله را هم میشمارد؛ مارها و اژدرها را میشناسد و سرکوب کردنشان را یاد میدهد؛ دیوها را از یاد نمیبرد و نشان دادن جای شیشهی عمر آنها را. پسازآن این تاکید تلویحی را دارد که: «رهنورد! گنج نیست مگر خطری که میکنی تا با دشواریها درآویزی و به سوی هدف گام برداری. در چنین عرصهای، شکست هم خود چیرگی است؛ وگرنه، بادآوردهی گنج نیست، مگر نگونبختی و درد و رنج؛ و خوشبختی فردی، به تعبیری در انتظار بدبختی نشستن است.»
او، گاه در نوشتههایش، فروتنی و افتادگی را درویشی دروغین میشمارد؛ اما بنابر واقعبینی و آراستگی اش به سرمایهی امید، با تواضع بسیار و بیهیچ قید و پروایی، مینویسد: « وظیفهی من و تو این نیست که همه چیز را تغییر بدهیم و درست کنیم. وظیفهی من و تو، اعتقاد راسخ ضربهناپذیر به این مهم است که همه چیز، بدون تردید، قابل تغییر است و از نو ساختن؛ ما باید انکار را رد کنیم، نه رسیدن را تعهد.»
نادر ابراهیمی در زندگی پرفرازونشیب خود، جایگاه خاصی برای ورزش نیز نگاه داشته بود. او رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرده و یکی از قدیمترین گروههای کوهنوردی بهنام « اَبَرمرد » را بنیان نهاده و در توسعهی کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تاثیرگذار بوده است.
سرانجام نادر ابراهیمی در سن ۷۲ سالگی پس از چندین سال دستوپنجه نرمکردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه ۱۶خرداد ۱۳۸۷ درگذشت .
در تقویم وقایعنگاری ایران ، هفتم اسفند ماه به نام «روز وکیل» نامیده میشود . نامگذاری روز وکیل بدان جهت است که لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری در اسفندماه ۱۳۳۱ توسط مرحوم دکتر محمد مصدق ، نخست وزیر وقت ایران تصویب شد و در اسفندماه ۱۳۳۳ کمیسیون مشترک مجلسین سنا و شورای ملی نیز لایحه مزبور را با تغییراتی تحت عنوان « لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری » تصویب نمود. خبرنگارحقوقی سایت«مجذوباننور»به مناسبت این روز، مصاحبهای با « مصطفی دانشجو»، حقوقدان و وکیل معزول دادگستری که پروانه وکالتش به اتهام دفاع از حقوق قانونی درویشها، با گزارشهای محرمانه مقامات امنیتیایران از سوی مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلای قوهقضاییه ابطال شد، ترتیب داده است:
آقای دانشجو ، در آستانه روز وکیل مدافع قرار داریم و وکلای دادگستری در شرایطی این روز را گرامی میدارند که دغدغهخاطر نسبت به از بین رفتن استقلال وکیل دارند. نظر جنابعالی در اینباره چیست ؟
من هم قبل از پاسخ به سوال شما ، فرا رسیدن این روز فرخنده و خجسته در تاریخ حقوق ایران که یادآور تلاش بزرگمردانی چون مرحوم مصدق برای شرافت عدلیه در ایران است را به جامعه حقوقی کشور تبریک و تهنیت عرض میکنم اما همانطور که شما هم در سوال خود بدان اشاره کردید ، دغدغهی خاطری نسبت به تعرض برخی سلیقهها به استقلال وکیل در اذهان نقش بسته است . متاسفانه در سالهای اخیر شاهد تصویب مقرراتی بودهایم که به این آشفتگی ذهنی حقوقدانان دامن زده و سبب تشویش ذهن آنها نسبت به جایگاه مستقل وکیل و کانون وکلا در عدلیه شده است . وضع مقرراتی همچون ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه که زمینهساز تشکیل یک نهاد موازی با کانونهای وکلا بود و یا اعطای پروانههای وکالت توشیحی مقامات قوه قضاییه ، عملن این شبهه را در اذهان ایجاد کرد که تلاش میشود گامی در جهت نقض استقلال وکیل برداشته شود که متاسفانه عملکرد ناصواب مرکز امور مشاوران حقوقی هم مهر تاییدی بر این شبهه زده و آن را به واقعیت نزدیک کرده است . در سال گذشته هم که آییننامهای از سوی ریاست وقت قوه قضاییه توشیح شد که موجی از اعتراضات وکلا را در پی داشت. ریاست وقت قوه قضاییه در کارنامه مدیریتی خود ، احیای دادسراها بهرغم کجرویها و اقدامات نابخردانه برخی مقامات تعقیب در دادسرا و واگذاری اختیار به نهادهای غیرمرتبط و تصویب قانون حقوق شهروندی به رغم همه کاستیها در اجرای دقیق آن را دارد و آقای شاهرودی برای عملی کردن شعار «حقوق شهروندی» خود میبایست قوانین و مقررات مخل « استقلال وکیل » را اصلاح میکرد ولی توشیح این آییننامه مساعدت به مخالفین استقلال وکیل درعدلیه بود. مورد دیگر از اقدامات قوه قضاییه در راستای اخلال در استقلال وکیل، دستورالعمل اجرایی تبصره ماده ۲۷ آییننامه اجرایی ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه ، ناظر به رسیدگی به تخلفات وکلا و مشاوران حقوقی بود که من در مقاله مفصلی قبلن ایرادها و نقدهای وارد بر این دستورالعمل را مطرح کردهام که در این گفتوگو مجال بررسی مجدد آنها نیست .
به نظر شما مقصود از ” استقلال وکیل ” چیست ؟
استقلال وکیل مفهوم بسیار وسیعی دارد. استقلال یعنی دفاع از قانون، اعتراض به قانون شکنی، استفاده از ساز و کارهایی برای جلوگیری از تصمیمات ناروا، جلوگیری از اجحاف و تعرض به حقوق مردم و نظارت بر اجرای قوانینی که یک دادرسی عادلانه را تضمین میکند. اگر وکیل در مقام دفاع از موکلین خود امنیت شغلی نداشته باشد و از فشار و تهدید بهراسد و حمایتکننده و پشتیبانی نداشته باشد، فاتحه عدالت قضایی را باید خواند. وکیل بیش از همه اقشار اجتماعی نیاز به امنیت دارد، زیرا در موارد مختلفی امکان دارد وکیل قانونن و بهناچار با تخلفات برخی مراکز قدرت درگیر شود. اولین بحث استقلال وکیل ، دررابطه با حاکمیت است بدان معنا که تعرض به « حقوق ملت » عمومن از طرف ارکان قدرت و نهادهای بانفوذ درقوه مجریه صورت میگیرد و قوه قضاییه وظیفهدار استیفای حقوق شهروندان در چهارچوب دادرسی عادلانه و مجازات متعرضین به این حقوق است . اگرچه ارتقا سطح آموزش و آشنایی مردم به حقوق خود شرط لازم برای نهادینهکردن « حقوق شهروندی » است اما شرط کافی نیست چراکه شخصی هرچند مطلع و آشنا به حقوق خود ، در مواجهه با نقض « حق شهروندی » ، جهت استیفای حق از دسترفته و مجازات متعرضین به این حق ، محتاج طرح شکایت دردستگاه قضایی است آن هم درحالیکه طرف شکایت یکی از افراد یا مسوولین نهادهای باقدرت و نفوذ میباشد. در جریان دادرسی و رسیدگی وکیلمدافع و دستگاه قضایی زیر شدیدترین فشارهای سیاسی و گروهی قرار خواهند گرفت در اینجا است که نقش حرفهایی وکیل دادگستری و لزوم استقلال وکیل به نحو کاملتر خود را نشان میدهد .
قانون اساسی و قوانین و مقررات موضوعه شهروندی هرچند کامل و جامع باشند، برای اجرای آن و استیفای حق مورد تعرض، نیازمند وکلای شجاع و مستقل است. این شجاعت و استقلال نه صرفن به عنوان یک صفت فردی بلکه میبایست برخواسته از قوانین و مقررات راجع به حرفه وکالت باشد که متاسفانه یکی از موانع موجود و کاستیها بر سر استیفای حقوق شهروندی عدم تضمین استقلال وکیل است که چه بسا پیگیری جدی و قانونی جهت استیفای حق شهروندی موکل منجر به ابطال پروانه وکالت وکیل دادگستری شده است، نمونه بارز آن رسیدگی به پرونده درویشهای سلسله «نعمتاللهی گنابادی» است که دفاع از حقوق شهروندی درویشها منجربه ابطال پروانه وکالت دو وکیل مدافع آنها شد. آنچه برای یک وکیل همیشه باید مد نظر باشد استقلالش در مقابل تمام افرادی است که به نوعی میخواهند علیه اجرای قانون به استقلال او ضربه وارد کنند. بنابراین مقصود از استقلال وکیل و کانون این است که هیچ کس نمیتواند به وکیل در دفاع دستوری دهد و استقلال یک وکیل بر شخصیت کانون تبلور مییابد.
عدهای بر این باورند که تشکیلات موازی با کانون وکلا یا همان مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلای قوه قضاییه ( موضوع ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه ) در نقض استقلال وکیل موثر است. نظر شما در اینباره چیست ؟
هنگامی که برنامه سوم توسعه تصویب شد، در ماده جنجالبرانگیز۱۸۷ آن به قوه قضاییه اجازه داد تا با ایجاد تشکیلاتی، زمینه را برای تاسیس دفتر حقوقی و وکالت از سوی فارغالتحصیلان حقوق فراهم سازد و آنها بتوانند در پروندههایشان به عنوان وکیل شرکت کنند. به این ترتیب این شبهه ایجاد شد که نقصی در استقلال اینگونه افراد ایجاد خواهد شد ، چون تمدید پروانهی آنان منوط به رضایت و صلاحدید قوه قضاییه بوده و اگر کسی خلاف میل آن قوه عمل کند پروانهاش تمدید نمیشود. البته این ظن و گمان به حقیقت پیوست و ما چنان که در پرونده درویشهای نعمتاللهیگنابادی شاهد بودیم ، پروانه وکالت دو وکیل باطل شد. عدهای با تذکره و یادآوری این سابقه تاریخی که وکیل در ایران از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۳ پروانهاش را از قوه قضاییه میگرفت اما در عین حال در اعمال و اجرای وظایفش استقلال نسبی داشت ، در دفاع از تشکیلات ماده ۱۸۷ بر این باورند که امضای پروانه وکلا توسط مقامات دستگاه قضایی، بر اقتدار و ارزش پروانهها میافزاید. در حالیکه عملن خلاف این به اثبات رسیده است چراکه وکلا در این شرایط تا زمانی که وکیل قدرتند، مشکلی ندارند اما آنگاه که میخواهند حجت خویش را تقدیم و داوران و دادرسان را دعوت به مبارزه با کژیهای مخرب کنند و امانت وکالت را در دفاع از مظلوم و علیه صاحبان قدرت به کار برند، با دو خط نامه معلق میشوند. به نظر بنده اگر مرکز امور مشاوران قوه قضاییه دفاع از حقوق وکلای تحت پوشش خود در برابر فشارهای برخی مقامات قضایی و امنیتی را بر بهادادن به گزارشهای بعضن توام با غرض و سو نیت آنها ترجیح دهد و سازوکاری برای این موضوع بیاندیشد، در رفع این شبهها موثر میافتد . از طرفی راهحل دیگری هم برای کانونهای وکلا به منظور مبارزه منفی با این تشکیلات موازی وجود دارد و آن این است که به کسانی که پروانه وکالتشان از سوی مرکز امور مشاوران حقوقی باطل میشود، پروانه وکالت اعطا نماید. این خود در دراز مدت سبب تحول بزرگ در عرصه وکالتی ایران خواهد بود البته این پیشنهاد به طور مستقیم از سوی پیشکسوتان حقوقی کشوربه کانونهای وکلا منتقل شده است اما تاکنون مورد موافقت و اجماع نظر وکلای مسوول در کانونها قرار نگرفته است .
شما به وضع مقرراتی اشاره کردید که در مسیر خدشه بر استقلال وکیل بود . به نظر شما علت تصویب این مقررات آن هم از سوی عالیترین مقام قضایی ایران چیست ؟
به نظر من ، مواضع انفعالی، مماشات ، مصلحتاندیشی و خویشتنداری بلاوجه کانونهای وکلا در برابر تعرضات شغلی علیه وکلا و عدم برخورد صحیح برخی وکلای دادگستری در مواجهه با رفتارهای غیرقانونی برخی قضات و مقامات تعقیب در دادسراها و تمکین در برابر دستورات غیرقانونی آنها ، سبب اصلی وضع چنین مقرراتی است. بهطور نمونه باید عرض کنم در زمان اشتغال بنده به حرفه وکالت ، به دلیل تعقیب و پیگرد قضایی همکارانم ، بارها با کانونهای وکلای دادگستری سراسر کشور مکاتبه کردم که نسخههای آن موجود است و آنها را به دفاع از حریم و شان وکیل فراخواندم ولی هربار نامههای من به بایگانیها سپرده میشد و یا در زمان اخلال در امنیت شغلی همکاران فعال در زمینه حقوق بشر همچون خانمها شیرین عبادی، نسرین ستوده، فریده غیرت، آقایان عبدالفتاح سلطانی، محمد علی دادخواه و اولیاییفر و سایر عزیزان ، انتظار میرفت کانونهای وکلا به عنوان نهادی مدنی ، اعتراض صنفی خود را ابراز کنند ولی این چنین نشد و ما امروز شاهد فشار روزافزون بر جامعه وکلا هستیم و اگر این روند ادامه یابد به طور قطع، وکیل، استقلال خود را برای همیشه از دست خواهد داد چون دستهایی در کار است تا این استقلال فکری و عملی را از وکیل سلب کند .
ایران مدرن سه مرحله را در تکوین تاریخی خود طی کرده است و مرحله سوم را در حال پیمودن است.
۱-ایران قدرتمند و مقتدر ۲-ایران ملی ۳-ایران مدنی
هدف از این نوشتار این است که نشان دهیم که بدون ایران مدنی ایران ملی قدرتمند محقق نمیشود و راهبرد ایران مدنی چگونه میتواند باشد.
-ایران مقتدر
کلید ایران مقتدر را امیرکبیر زد و در این راه تلاش کرد. امیرکبیر، ایران قدرتمند را در اصلاح ساختار دربار سلطنتی به گونهای که شاه سلطنت کند و وزیران مدیریت کنند میدید و تنظیم فاصله و رابطه روحانیت با دربار و شاه را باور داشت.
نظم کشوری و اداری و اصلاح وضع مالیاتی جدید و مناسب و اجرای برخی از خدمات دولت و ایجاد نظام آموزشی را در مرکز عملکرد و رفتار خود قرار داده بود و توانست با کشورهای خارجی براساس عزت ممالک محرومه رفتار کند.
این ایده امیرکبیر مسیر مطلوب راه سپردن به سوی ایران مقتدر بود.در عمل قرائت منفی از آن باعث شد بعد از شهادت امیر کبیر دولت مقتدر اما خودکامه و نظام قدرت محله ای تضعیف شود.نظام اداری و لشکری به جای خدمت به مردم باعث سرکوب مردم گردد و رابطه دربار، روحانیت، نظامیان و دیوانیان به رابطهای صحیح و اصولی منجر نشود.
پروژه ایران مقتدر به دلیل ارادهگرایی بدون زمینه لازم و شرایط موافق عینی کامیاب نشد. اگرچه به عنوان مشعل راه فروزان ماند اما نقشه راه برای اجرایی شدن نداشت. ایران مقتدر در روایت مثبت و منفی در دولت مقتدر جلوه یافت.
ایران ملی
دموکراسی مشروطه به عنوان پروژهای که بتواند ایران را مقتدر کند مطرح شد. دیدگاه ایران ملی مشروطه و نهضت ملی و انقلاب اسلامی را خلق کرد. دولت محوری رسم زمانه بود. دربار و سلطنت مانع از ایجاد ایران مقتدر بودند. در نتیجه باید اصلاح یا تغییر میکردند.
با پروژه انقلاب مشروطه و نهضت ملی که جلوه ناسیونالیسم ایرانی به رهبری مصدق بود باز هم پروژه ایران دموکرات شکست خورد.
ایران ملی در جستجوی سلطنت شاه، حکومت دولت مشروطه سلطنتی و نظارت کامل نمایندگان مردم ایران در قالب یک ایران مقتدر و متحد و یکپارچه بود.
ایرانی که نظام پارلمانی خود را تعریف میکرد. منافع فردی فدای منافع جمعی و منافع جمعی فدای منافع ایران میشد.
ایرانی که دارای سابقه تاریخی تمدنی بود. زبان فارسی معرف آن بود. همه ایرانیان میبایست با آموزش یکسان و همانند فرهنگ ملی و توان ملی را بالا برند؛ ایرانی مردانه که میبایست تمدن درخشان بسازد.
ایرانی که سرزمین شاعران بزرگ و دانشمندان و فیلسوفانی بود که در جهان شهره بودند. تمدن قبل از اسلام آن نمونه بارز و شکوفایی داشت و تمدن بعد از اسلا م آن قرایتی بود که اعراب غیرمتمدن را به حکومتداری و هنر و تمدن آشنا سازد و مغولان وحشی را رام سازد.
ایران این صلاحیت را داشت که قدرت منطقهای شود و در میان سرها سری از خود نشان دهد. ایران حق داشت که دولت ملی و قدرتمند و مشروطه سلطنتی داشته باشد اما در عمل روایت منفی آن حاکم شد.
این روایت منفی ایران را در مرزهای پهناور، حکومت شاهنشاهی ،حکومت ۲۵۰۰ ساله، تاریخ شکوهمند، زبان فارسی، پایتخت تهران و فرهنگ مردسالار میدید که سمبل آن شاهنشاه آریامهر بود که کشور را بهسوی تمدن بزرگ میبرد.
ایران مدنی
ایران مدنی به این معنی است که نه ایران مقتدر نه ایران ملی نادرست نیستند اما چرا کامیاب نیستند.
اگر در پروژه ایران مقتدر مخاطب با دولت و ملت قدرتمند است و در پروژه ایران ملی مخاطب مردم بزرگ و قهرمان ایران است و همه کارها به نمایندگی از مردم و ملت ایران صورت میگیرد در پروژه ایران مدنی مردم و ملت ایران معنی مدنی مییابند.ایران مدنی ایران جاندار و مفهومدار است. ایرانی سه عنصری است که جنسیت، اقوام و اصناف آن را شکل میدهند و روشن فکران، احزاب و نهادهای مدنی به آن ساختار و معنی میدهند.
ایران مدنی جامعهمحور است و دولتمحوری را باور ندارد .به دولت باور دارد و نقش آن را مهم میداند اما کنترل دولت از طریق جامعهمحوری را ممکن میداند.
جامعهمحوری به مفهوم قدرتمندکردن نهادهای مدنی است که میتوانند تکیهگاه احزاب برای دستبهدست کردن حکومت باشند. نهادهای مدنی که اقوام، اصناف و زنان و مردان جامعه را در خود سازمان میدهند و جامعه را از حالت ملت و مردم ایران که مفاهیمی گنگ و کشدار هستند خارج میکند.
ایران مدنی همدلی و همگامی ملی را در پرتو اجزایی که کل را تشکیل میدهند میخواهد. ایران مدنی میخواهد اصناف به توان ملی ،اقوام به همبستگی ملی و زنان به نشاط ملی برسند. در نتیجه منافع ملی در پرتو حقوق ملی ایرانیان بهتر شکوفا میشود.
حقوق ملی در ایران مدنی بهتحقق واقعی ایران مقتدر یاری میرساند.
ایران مدنی سیستم پارلمانی را لازم اما کافی نمیداند بلکه مدل مشارکتی مدیریت محلی را با مدیریت ملی در هم میآمیزد و مدلهای تلفیقی میان پارلمان یا نوعی خودمختاری محلی را در نظر دارد.
همه اقوام ایرانی ایران مدنی را تشکیل میدهند.زبان رسمی به معنای حذف زبانهای اصلی محلی نیست. زبانهای ایرانی به قدرت زبان و شکوفایی زبان اصلی میافزایند.
ایران مدنی تنوع فرهنگهای ملی را در جهت تعالی وحدت ملی و فرهنگ رسمی میداند که تمام اجزا در سامانه مادرانه خویش به شکل شبکهای با هویتشان را نشان میدهد و در پی محو هویتها در فرهنگ و زبان خاص نیست.
رقابت در چارچوب حق و منافع ملی ایران مدنی را قدرتمند میکند .در نتیجه «دموکراسی ملی» اقتدار ملی «در برابر حقوق اقوام» و حق فعالیت اصناف و مطالبات زنان قرار نمیگیرد.
ایران مدنی نیاز به تبیین مبانی نظری دارد که باید به آن پرداخت.
چهرههای مهم ایران مقتدر
از چهرههای ایران مقتدر در عرصه سیاسی و اجرایی از امیرکبیر، عباس میرزا، قائم مقام فراهانی سپهسالار قزوینی میتوان نام برد که عمدهترین آنها امیرکبیر است.
اما در عرصه منفی ایران مقتدر، ما شاهد ناصر الدین شاه قاجار هستیم.
چهرههای نظری ایران مقتدر سید جمال الدین اسد آبادی، ملکمخان و مستشار الدولهاند.
با این وصف تئوریسینهای ایران مقتدر را باید در میان طرفداران رهبری دیکتاتور جست که میتوان به آرای رهبران مجله کاوه در برلین از سید حسن تقی زاده، دهخدای قزوینی و محمدعلی فروغی اشاره کرد.
این افراد راه اقتدار ایران را اجرای قوانین به وسیله یک دیکتاتور مصلح میدانستند.
با این وصف قرایت منفی ایران مقتدر را در آرای علیاکبرخان داور و رضا افشاریزدی و کاظمزاده ایرانشهر بیشتر نمود دارد .که از اعضای حلقه برلین و مجله کاوه در برلین و مجله پرچم و آینده در تهران بودند و به عنوان تئوریسین رضاشاه عمل میکردند.
ایران ملی و چهرههایش
بارزترین چهره ایران دکتر مصدق است. اما مرحوم مدرس و آیتالله طباطبایی شاگرد قلمی سیدجمالالدین اسدآبادی در کنار آنها از چهرههای ملی مبارزین مشروطه هستند که قابل احترام میباشند. باید از ستارخان و باقرخان و صنیع الدوله نیز نام برد.
با این وصف ایران ملی در چهره منفی آن با رضاشاه پهلوی شاخص میشود.
نظریه پردازان مهم ایران ملی در دوره مشروطه سر بر آوردند.مرحوم فروغی، علیاکبرخان دهخدا، میرزاآقاخان کرمانی، عبدالرحمان طالبوف و…
ایران مدنی و بانیان آن
در مورد چهرههای ایران مدنی بسیار زود است که به معرفی آنها پرداخت .
ایران مقتدر، ملی و مدنی و راهبردهایشان
سیر دیکتاتوری به دموکراسی در ژاپن و کره جنوبی تجربه شد.به عبارتی کشور مقتدر و حرکت به سوی توسعه و دموکراسی در ایران پاسخ نگرفت اما در برخی در جوامع رخ داد و این تجربه قابل تامل است.
علل مهم حرکت کامیاب از دیکتاتوری به توسعه و دموکراسی را میتوان برشمرد که کشور ما فاقد آن است.
۱- دیکتاتوری حاکمان به جای استبداد و خودکامگی
۲-ساختارمندی بروکراسی کشور
۳-سمتگیری ساختارها به سمت تولید و خدمات
۴-دولتهای محتاج به سرمایهگذاری خارجی
۵-حاکمیتهایی که دارای تعصب ملی هستند
شاید اولین نوع سیر تجربه دیکتاتوری ملی به سوی دموکراسی را در آلمان دوران بیسمارک تجربه کرد که فردریک لیسپت آلمانی مروج آن بود.
اگر به عوامل پنج گانه مزبور توجه کنیم در ایران عوامل مزبور وجود نداشت. همین تجربه دکتر مصدق را به جمع دموکراسی و توسعه وادار کرد. در نتیجه مصدق با جمعبندی به پیوند دموکراسی و توسعه رسید.
در همین رابطه ایران ملی پاگرفت. بازرگان و سحابی و خلیل ملکی و بسیاری از فعالان سیاسی اهلنظر آماده مقابله با استبداد را در مقابله با عقبماندگی یا تقدم سیاست بر توسعه مطرح کردند. با این احوال دیدگاه ایران ملی در نهضت ملی کامیاب نشد.
در این میان کودتای ۲۸ مرداد باعث شد که نقش استعمار مهمتر از استبداد جلوه کند. حمایت استعمار از استبداد باعث شد که تفکیک استبداد از استعمار مشکل شود. مهندس بازرگان به درستی به اولویت استبداد و تفکیک این دو توجه داشت. اگر چه وی موفق به ترویج و تبلیغ این تفکیک نشد. در نتیجه در انقلاب اسلامی مبارزه به سوی استعمار و امپریالیسم و استکبار کشیده شد و مشکلی بر مشکلات افزوده شد.
ایده ایران ملی متوجه نبود که با وجود دربار قدرتمند که حامی استبداد بود دموکراسی در چاله میافتد. حال پیوند این استبداد با استعمار یا مقابله استبداد با استعمار بر مشکل جامعه خواهد افزود. در همین جاست انواع راهبردهای ناموفق طرح شد. مبارزه فرهنگی مبارزه سیاسی با استبداد و نیز مبارزه با امپریالیزم.
این راهبردها با یکدیگر تلاقی یا تصادم هم داشتند. زمانی حاملان این راهبردها یکدیگر را سازشکار میدانستند یا یکدیگر را متهم به خیانت میکردند.
راهبرد مصدق و بازرگان با مانع دربار برخورد کرد. زمانی که استعمار امریکا حمایت خود را از دربار برداشت راهبرد مصدق و بازرگان به توفیق نسبی رسید و مشکل اصلی خود را نشان داد. این مشکل همان عوامل پنج گانه بود که امکان تحقق ایران مقتدر در دوره امیرکبیر و مصدق را غیرممکن کرد.
در چنین شرایطی روشهای دولتمحور که تغییر یا اصلاح حاکمیت را از طریق تسخیر حاکمیت راهبرد درست میدانستند به دور باطل افتادند. دوری که دردآور و تامل برانگیز است.
در این مورد دو مثال میآورم:
بعد از پیروزی انقلاب مشروطه میرزاکوچکخان جنگلی به ناچار برای حفظ دستاوردهای انقلاب مشروطه قیام کرد و شکست خورد. اما با گذشت ایام نهضت ملی سر برآورد و تا فرا رسیدن قیام ۱۵ خرداد مبارزه پارلمانی مدنی در ایران رشد کرد .اما از سال ۱۳۴۲ به دلیل استمرار استبداد در عمل جریانهای مطرح به راهبرد میرزا رسیدند اما این بار رادیکالتر، آرمانگراتر و بیمبناتر از گذشته عمل کردند. تجربه مجاهدینخلق، فداییان خلق، حزب ملل اسلامی، حزب موتلفه اسلامی با ترور حسنعلی منصور و دیگر سازمانهای طرفدار مشی مسلحانه نشان ازاین دور داد.
با این عمل تجربه پارلمانی و مدنی در عمل دور انداخته شد و نادیده گرفته شد.
جمع تجربه نهضت ملی و اعتراضات خیابانیپارلمانی میبایست به سوی رفتار مدنیپارلمانی میرفت اما هم حاکمیت و هم جریانات مبارز متاثر از پارادایم جهانی مبارزه به تجربه میرزاکوچکخان رسید.
اما غمبارتر آن بود که همین تجربه در سال ۱۳۶۰ دوباره تکرار شد. تعامل و رفتار جریانهای حاکم بعد از انقلاب و برخی از سیاسی که به نادرستی از حکومت کنار گذاشته شدند و همچنین دیدگاه متداول دولت محوری باعث شد که دور تکراری در تاریخ ایران ایجاد شود که نتیجهای مناسب در پینداشت.
دولتمحوری در ایران در بزنگاههای حساس به دلیل سختی و انحصارطلبی و سکوب یا کنترل حاکمیت و زودخواهی یا آرمانگرایی مخالفان که حقانیت نیز دارند به بنبست میخورد. که نتیجه آن عقبگرد است. در این مورد دو نمونه آوردیم.
تجربه نشان داد که:
۱-تجربه تاریخی در جامعه ایران در مقابل ایدهها و راهبردهای آزمون نشده مغلوب میشوند در نتیجه تجربههای تاریخی با تفاوتهایی تکرار میشوند.
۲- سرسختی حاکمیت و خام دستی مخالفان صادق امری تکراری است.
۳- نقد گذشته به نفی آن میرسد و در نتیجه همهچیز از آغاز شروع میشود.
۴-گسست نسلها، انشعابات حزبی و سازمانی را توجیه میکند. در نتیجه انباشتی به وجود نمیآید. به عبارتی پدران انعطافناپذیر و پسران کلهشق میشوند. مانند حکایت حنیفنژاد و بازرگان یا حزب توده و فداییان یا نهضت آزادی و جبهه ملی.
ایران مدنی کامیاب میشود
بعد از دهه شصت و تحولات جهانی و بر آمدن فعالیت مدنی و پارلمانی مسالمتآمیز این تجربه با تجربه دولت محوری در دوران اصلاحات به بنبست رسید. این فاز مهم و خطرناکی بود آیا باز باید دور تاریخی را تکرار کرد.
حاکمیت در عمل اصلاحات را به بنبست کشاند اما رفتاری که خلق شد بهخصوص از سال ۱۳۸۴ باعث شد فعالیت نهادهای مدنی در جامعه ما بر فعالیت احزاب پیشی بگیرد .
در انتخابات ۱۳۸۸ مطالبه محوری و جامعه محوری بر دیدگاه دولت محور تاثیر گذاشت و کاندیداها هم از مطالبه محوری تاثیر گرفتند و برنامه دادند. این تعامل بسیار مهم بود اگر چه کافی نبود. اما نشان داد که ۸ ماه تلاش ۴ ساله و فشرده اما ناهماهنگ مطالبه محوری جواب داده است و جامعه را از خود متاثر کرده است.
حوادث انتخابات دلچسب نبود. سرکوب و کشتار بههمراه کنترل شدید دلها را به درد آورد و جانها کاهیده شد و آهها را بر آورد.
اما این روی قضیه بود. روی دیگر رفتار جامعه شهری ایران بود. مداوم بودن رفتار مسالمتآمیز و همچنین دوری از خشونت و رفتار توام با حوصله و پیگیری اینها جلوههایی از رفتار مدنی است. به عبارتی دیدگاه ایران مدنی راهبرد مدنی را طلب میکند. نباید به یکباره تجربه اصلاحات و گذشته را دور ریخت و به دنبال شروع از صفر و تجربههای جدید ناشناخته رفت.
دو راهبرد کلان ۱-رفتن از روی زمین به زیر زمین ۲-مقابلهبهمثل با حکومتها در جامعه بهشدت خطرناک است زیرا اگرچه ظالمان را شکست داده اما مظلو مان را کامیاب نکرده و نتیجه باختباخت بوده است و در نهایت به بازتولید ظلم جدید یاری رسانده است. زیرا طوفان فرزندان ناهمگون میزاید و در هر عمل طوفانی است.
دیدگاه مدنی رفتار مدنی میطلبد.جامعه در حال مزهمزه کردن راهبردهایی است که از بنبست پارلمان به خیابان آمده است اما نه به شکل شورشی بلکه به شکل مدنی آن و در پی آن است که با تغییر قوانین و اصلاح ساختارها باز هم به پارلمان بازگردد و راهبرد مدنیخیابانی به جنبش تحمیل شده اما عکس العمل آن خیابانیشورشی نیست.
راهبرد مدنیخیابانی با رفتار مسالمتآمیز میتواند در جامعه ما تجربه جدید خلق کند و از دور تکراری جلوگیری کند. دوری تحمیلی و نامبارک که نهایت آن باختباخت است.
در رفتار مدنی و راهبرد مدنی برد- برد هیچ کس بازنده نیست و جریان بر جای شایسته خود می نشیند.
ایران مدنی دولتمحور نیست اما از جایگاه جامعهمحوری و مطالبهمحوری دولت و دولتمحوران را کنترل می کند.
ایران مدنی مذهبش رودار و تعاملی است .اقوامش همه ایرانی و مساویاند. زنانش حقوق برابر با مردان دارند. اصنافش محققاند چون کار میکنند. روشنفکرانش خلاقند چون دانشگاهش مستقل است.
روحانیت آن عالمان دیناند و پایههای محکم حفظ اخلاقی جامه قلمداد میشوند چون دین دولتی را باور ندارند زیرا دولت دینی دین را دولتی میکند.
بیگمان ایران مدنی با راهبرد علنی مسالمت آمیز و نگاه به حرکت مدنیخیابانی با بازگشت به پارلمان و اجرای قانونمداری میتواند ایران مقتدر و ملی بسازد.
راه ایران ملی و مقتدر از ایران مدنی میگذرد. باور کنید.
این برنامه از پرسه به روال هرهفته به خوراکیهای کشورهای گوناگون میپردازد اما کمی متفاوت است. بیشتر دیدنی است تا شنیدنی.
در هفتهی گذشته نامه الکترونیکی دریافت کردم که به عکسهایی از خوردنیها مربوط میشد البته این بار خوردنیهای ایرانی و من حیفم آمد که این عکسها را هرچند که ممکن است بارها دیده شده باشند، باز هم در معرض بینندگان قرار ندهم.
ما ایرانیها در هرگوشه این سرزمین پهناور که زندگی کنیم، گاهی وقتها دلمون برای یک چیزهایی لک میزنه. فرقی نمیکنه در ایسلند زندگی کنیم یا جنوب آفریقا، در آسیای شرقی باشیم یا آمریکا. ساکن جنوبیترین قاره زمین باشیم یا در کانادا زندگی کنیم. در همه این مناطق گاهی حسهای مشترکی داریم . دلمان میخواهد به جای نان تست صبحانه، یک نون بربری داغ با پنیر لیقوان و خیار و گوجه وطنی بخوریم یا یک ظرف حلیم بوقلمون با دارچین و سایر مخلفات روی میز حاضر باشد.
حالا چقدر برای «آبگوشت» ظهرهای جمعه که کنارش سبزیخوردن و ترشی هم فراهم شده با نان سنگک تازه دلمان تنگ میشود، بماند.
یا «آشرشتههای» عصرهای تعطیل با «سیرداغ» و «نعناداغ» و یا «نونداغ کبابداغ» غروبها. گاهی هم سرزدن به جیگرکی سرپل تجریش یا خوردن یک پیاله سمنوی عمه لیلا.
البته هرچند که این روزها به لطف تلاش هموطنانمان در هرجای دنیا که باشیم میشود حداقل کباب ایرانی را تجربه کرد اما همه اذعان داریم که هیچ چیز مزهی کباب و ریحان وطنی را نمیدهد.
در این میان، یک سری خوراکیها هم هستند که به واقع هیچجای دنیا آنها را نمیشود پیداکردو اگر هم باشند آن طعم و مزه را ندارند. خوردنیهایی که همه ما یک جورایی براساس فرهنگ و ذائقه وطنیمان به آنها عادت کردیم و حالا حتا پس از گذشت سالها دوری از وطن، جای خالیشان با هیچچیز پر نمیشود.
اگر شما هم مثل من اهل خوردن «آبزرشک» و این قبیل خوراکیها باشید حسابی درک میکنید که هیچ چیز در هوای گرم جای خوردن یک لیوان بزرگ پر از یخ از مخلوطی از آبزرشک و آب آلبالو را نمی گیرد. یا آلبالوهایی که دانهشده، نمک زدهشدند و در یخچال خنک نگهداشته شدند تا یک ضیافت دوستانه عصر را کامل کنند. یا ذغال اختههای خوش طعم که تازگیها خیلی هم در وصف خواص پزشکیشان صحبت میشود و یا لواشکهای خانگی که خیلی وقتها اسمش هم دهان آدم را آب میاندازد.
حالا بگذریم از انواع شیرینیهای محلی و ملی و بستنی سنتی ایرانی با آن تکههای خامه که بهترین بستنیهای دنیا از بستنیهای معروف بلژیکی گرفته تا سایر برندهای معروف بستنی هم نمیتواند ذرهای جای اونو بگیرد.
به هرحال در این برنامه قصد اشتم حسی را که از دیدن عکسهایی که یک عکاس با ذوق گرفته و من متاسفانه نتوانستم صاحب آنها را بیابم و ذکری از او بکنم، با شما به اشتراک بگذارم. حسی که شاید در غربت، ابتدا آدم را کمی دچار نوستالژیا بکند اما اینقدر خوشمزه و وسوسهانگیزه که به تجربهاش میارزد و باز به ما داشتههایمان را در سرزمین کهن و پهناورمان یادآوری میکند.
با شما همراه میشوم تا با هم نگاهی به این عکسها بیاندازیم. عکس خوردنیهایی که بخشی از فرهنگ ما را تشکیل میدهند و میتوانیم به آنها افتخار کنیم، در هرکجای دنیا که باشیم.
«آیا صدای آمریکا موافق دولت ایران است؟» این تیتر گمراه کننده و اشتباه مقاله «نیوز مکس Newsmax.com» در ۱۱ فوریه است. صدای آمریکا -VOA- طرفدار دولت ایران نیست. تمام بررسیها نشان خواهد داد که شبکه فارسی صدای آمریکا اخبار دقیق، قابل اعتماد و متعادل را ارایه کرده و به مخاطبان در ایران اطلاعرسانی میکند.
به طوری که آنها، مانند مخاطبان در ایالات متحده، میتوانند در مورد رهبران خود و زندگیشان تصمیمگیری کنند. بنابه دلایل نامعلوم، اشتباهها و تحریفها در مقاله نیوز مکس فراوانند.
به عنوان نویسنده این نوشته در بررسی اشتباهات و این تحریفات مرا یاری کنید و به من اجازه دهید تا آنها را عنوان کنم.
نیوز مکس مینویسد: «امتناع از پخش قطعه فیلم ویدیویی مربوط به ندا آقا سلطان دختر ۲۶ سالهای که شاهد تظاهرات بود و قتل او بعد از تظاهرات انتخابات در تاریخ ۲۰ ژوئن، روند اعتراضات را تسریع کرد و پس از آنکه صحنه قتل ندا در تمام جهان پخش شد، چند روز بعد هم صدای آمریکا در مقابل نرم شد.» الکس بلیدا ) Alex Belida (مدیر پیانان(PNN) در دفاع از این تصمیم، اعلام کرد که: «در مورد چگونگی نشان دادن فیلم مرگ ندا بحث و گفتوگو بود، ما در ابتدا فقط بخشی از فیلم را نمایش دادیم اما بعد آن را بهطور کامل پخش کردیم.»
دو مورد اینجا است. یکی اینکه در واقع صدای آمریکا اولین رسانهای بود که فیلم گلوله خوردن دختر جوان در خیابان را نشان داد. صدای آمریکا تلاش کرد صحت فیلم را مشخص کند و زمانی که صحت آن تایید شد، قبل از رسانههای دیگر، آن را پخش کرد . نکتهی دیگر اینکه وقتی نیوز مکس مورد کذب را بیان میکند و میگوید «صدای آمریکا هم چند روز بعد نرم شد…» و در ادامه میافزاید: «الکس بلیدا Alex Belida از این تصمیم دفاع کرد…» حقایق را تحریف کرده است.
در واقع هیچ تصمیمی برای دفاع وجود نداشت. با توجه به اینکه خون از دهان و چشمان ندا بیرون میآمد، گفته بلیدا حاکی از این تصمیمگیری بود که آیا تمامی ویدیو نشان داده شود یا خیر. در زیرنویس تلویزیون از رسانهها خواسته شده بود که لحظهی مرگ ندا را نشان ندهند. صدای آمریکا هم با جدیت این خواسته را انجام داد. پس از بحثهای بسیار و پخش فیلم مرگ ندا، به دلیل داشتن ارزش خبرنگاری این فیلم، مدیران این رسانه تصمیم گرفتند که آن را به صورت کامل پخش کنند.
در گزارش بازرس کل در تاریخ مارس۲۰۰۹ در مورد پیانان و گفته نیوز مکس چندین مدرک وجود دارد: «ناکامی مدیریت صدای آمریکا در برطرف کردن مشکلات پخش تلویزیونی، گویندگان خبری را وادار کرد در۲۱ ژانویه به همراه «دن آستین» کارگردان صدای آمریکا به دنبال مخاطبان باشند.»
آستین دلیل ملاقات دو ساعته خود با کارمندان پیانان را گزارش بازرس کل نمیداند. بازرس کل شانزده آیتم را عنوان کرد که ۹ مورد مسکوت مانده و هفت مورد تا نیمه ماه فوریه مورد بررسی است که عبارتند از:
درخواست چارت سازمان پیانان
ارزیابی تعداد افراد مورد نیاز برای تولید برنامههای تلویزیونی
ایجاد بخش مرکزی خبر و میز تولید آن
ادغام عملکرد وب با اخبار مرکزی و میز تولید
ارزیابی پایبندی به تعهدات
ارزیابی تجهیزات ردیابی
آموزش مدیران و کارمندان به منظور برخورد با «عملکرد غیر حرفهای ناشایست.»
صدای آمریکا و هیات امنای پخش تلویزیونی آمریکا پاسخ این گزارشها را ارایه کردند و منتظر ارزیابی بازرس کل هستند که آیا عملکرد صدای آمریکا قابل قبول است یا نه.
نیوز مکس همچنین نوشت: «بلیدا اعلام کرد که تهیهکنندهی تازهکار ۲۷ ساله، که زبان فارسی را بهطور ابتدایی میداند، به عنوان سردبیر اجرایی تمامی تلویزیون فارسی زبان انتخاب شده است.» اشتباه واقعی مقاله این است که فردی که به او اشاره میشود ۳۱ساله است و نه ۲۷ساله. او ۱۰ سال تجربه خبرنگاری حرفهای دارد و هفت سال به عنوان تولیدکننده در سیانان بوده است، که در این خبرگزاری اخبار امور بینالمللی را پوشش میداد. او یک شهروند آمریکایی و مسلط به زبان فارسی است. سه خبرنگار و مدیر ارشد صدای آمریکا با او مصاحبه کردند. او بهترین انتخاب پیشنهادی آنها بود. در جایی دیگر نیوز مکس ادعا کرده است: «بلیدا در ارزیابیهایش مقام علیبیژن فرهودی، یکی از افرادی که در ملاقات با آستین حضور داشت، و ستاره درخشش، گوینده برجسته این رادیو را پایین آورد.» در صورتی که هیچ تنزل مقامی وجود نداشت. ستاره درخشش از گویندگی اخبار رادیویی یا تلویزیونی برنامه «خبر ها و نظرها» به مدیر تولید و مجری میزگردی با نام «مذاکره خبری» گماشته شد.
پیش از آن خانم درخشش برای پذیرفتن فرصتهای مدیریتی و پذیرفتن مسوولیت سردبیری اظهار تمایل کرده بود. او در شرایط تازه قادر خواهد بود با سمت مدیر تولید برنامهی مذاکره خبری، مسوولیتهای این چنینی را تمرین کند و از ارتباطات خود، توانایی مصاحبه و قدرت ارتباط با مخاطبان برای پیشرفت برنامه استفاده کند.
از طرفی دیگر علی فرهودی سه روز از پنج روز را به عنوان دبیر ارشد مشغول به کار است. دو روز دیگر مجری برنامه میزگرد است. فراست و توانمندی او به عنوان دبیر ارشد باعث ادارهی بهتر برنامهی مذاکره خبری در پنج روز در هفته میشود.
همچنین نیوز مکس نوشته بود: «بلیدا به تخصص زبانی و سوابق فرهنگی علی سجادی به عنوان سردبیری که نظرات نرم او در مورد رژیم ایران مورد انتقاد بسیاری از رسانههای فارسیزبان و مهمانان صدای آمریکا قرار گرفت، اعتماد دارد.»
لازم به اشاره است کارگردان پیانان برای تصمیمات سردبیری و تولید برنامه، تنها به یک نفر تکیه نمیکند. بلکه او گروهی را دارد که شامل سردبیرعالی فارسیزبان، مشاور ارشد فارسیزبان، هفت دبیرارشد فارسی زبان از جمله علی سجادی و چهار مدیر تولید انگلیسیزبان است. دیدن خانم درخشش به عنوان مدیر تولید در مذاکره خبری گامی به منظور قرار دادن خبرنگاران فارسیزبان در موضع تولید است. نیاز است که افرادی با سمت شغلی مدیرتولید و مدیرارشد، زبان فارسی بدانند.
به منظور نتیجهگیری بهتر از دیدگاه صدای آمریکا، کلمهبهکلمهی پاسخهای الکس بلیدا به سوالات نیوز مکس را که در تاریخ پنجم فوریه با ایمیل فرستاده شده، ذکر میکنم:
پرسش: شما به این اتهام که پیانان در مورد رژیم ایران موضع ملاطفتآمیز داشته است و از گزارش صحبتهای روحانیون حاکم و احمدی نژاد امتناع میورزیده چه پاسخی میدهید؟
پاسخ: پیانان از ارسال هیچ موضوع و گزارشی امتناع نمیورزد و برای ایرانیان اخبار و اطلاعات دقیق، قابلاعتماد و جامع را فراهم میکند، تا آنها در مورد زندگی خود تصمیم درستی بگیرند.
پرسش: ندا آقا سلطان، ۲۶ سال داشت و شاهد تظاهرات بود. لحظه مرگ او در بعد از تظاهرات انتخابات در تاریخ ۲۰ ژوئنبا تلفنهای همراه فیلمبرداری شد و آن فیلم ظرف مدت چند دقیقه بر روی اینترنت رفت. طبق منابع و اخبار رسیده علیرغم درخواستهای مکرر خبرنگاران، علی سجادی از پخش این فیلم خودداری کرد اما پس از چند روز که بیبیسی و سیانان و دیگر رسانهها این فیلم را پخش کردند، او هم پذیرفت که آن را پخش کند.
پاسخ: حقیقت ندارد. ما برای اولین بار این فیلم را پخش کردیم. در این نکته که چقدر صحنه مرگ ندا، لحظهای که چشمان او به بالا میرود و بسته میشود، پخش شود، بحث و گفتوگو بود. در ابتدا، تنها بخشی از فیلم به نمایش در آمد اما بعد کل آن را پخش کردیم.
سوال: به طور کلی، چند تن از خبرنگاران صدای آمریکا میگویند هنگامی که میخواستند پس از انتخابات ۱۲ ژوئن از طریق تلفن با معترضین در تهران مصاحبه کنند، این درخواست آنان بارها و بارها توسط علی سجادی والکس بلیدا رد شد. چرا؟ آیا این فیلم ارزش خبری نداشت؟ آن هم زمانی که رسانههای دولتی ایران سعی داشتند چهرهی معترضین را به عنوان مجرم به تصویر بکشند.
پاسخ: درست نیست. اینکه ما “کانال تاریخی” و “زن امروز “، را پخش کردیم و برنامه دو ساعته ویژه برای روزهای پس از انتخابات داشتیم دلایل مختلفی دارد. یکی اینکه آخرین ویدیوی شهروند خبرنگار از داخل ایران را نشان دهیم، دوم اینکه با ایرانیان در مورد آنچه دیدند و در تظاهرات شاهد آن بودند، مصاحبه کنیم و به آنها این فرصت را بدهیم که از طریق تلفن و ایمیل اظهرات خود را بیان کنند.
سوال : کانال چهار بریتانیا مصاحبه مفصلی از پناهندهای که عضو نیروی بسیج بوده را پخش کرد. اعترافات او حاکی از اظهار ندامتش برای پیروی از دستورات به منظور سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز بوده است. خبرنگاران پیانان خواستند که با این بسیجی مصاحبه کنند اما این درخواست از سوی سردبیران پیانان رد شد. چرا؟
پاسخ: سردبیران پیانان نسبت به صحت گفتههای پناهندهی بسیجی نادم مطمئن نبودند چرا که او از اینکه خود را معرفی کند یا در مقابل دوربین قرار گیرد، خودداری میکرد. شک ما هنگامی بیشتر شد که از او سوال سادهای را پرسیدیم که هر کسی در موقعیت او باید جواب آن را میدانست اما او پاسخی نداشت. (در همان زمان بود که با گرفتن مصاحبه از پناهندهی بسیجی که مایل بود نام او ذکر شود و در مقابل دوربین قر ار بگیرد،به نتایجی رسیدیم.)
سوال: محمدرضا مدحیتکهزند، معاون سابق علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، با خبرنگاران در بانکوک ، تایلند ، جایی که او به دنبال پناهندگی بوده است، مصاحبه کرد. خبرنگاران پیانان خواستند از طریق ماهواره و یا به طور مستقیم با مدحی مصاحبه کنند اما درخواست آنها رد شد.چرا؟
پاسخ: ما تنها از یک مصاحبه، آگاه هستیم. هیچ رسانهای نتوانست با او ارتباط برقرار کند. باز هم میگویم سردبیران پیانان نسبت اعتبار این شخص مطمئن نبودند. میتوانید مقاله لارا روزنLaura Rozen را از این لینک مشاهده کنید:
سوال: گزارشهای آن زمان اشاره دارد در طول اجرای برنامه تا ۱۲ ژوئن سال گذشته، سجادی و بلیدا به خبرنگاران و تولیدکنندگان دستور دادند هیچمهمانی را که خواستار تحریم انتخابات است، دعوت نکنند.
پاسخ: درست نیست. من در نوشتهای در تاریخ ۹ آوریل ۲۰۰۹ به همکاران گفتم: «اگر چه کسانی هستند که معتقدند انتخابات غیر دموکراتیک در ایران برگزار میشود اما ایرانیانی هم هستند که حضور جدی در انتخابات دارند. ما باید به باورهای آنها احترام بگذاریم. ما نمیتوانیم انتخابات را به سادگی رد کنیم یا فقط به توضیح اشکالات سیستم ارتباطی در ایران بپردازیم. اگر میهمان و شرکتکنندگان در برنامه قصد تحریم رایگیری را داشته باشد، مجری برنامه نباید نظر شخصی خود را اعمال کند و در واقع باید میهمان یا شرکتکنندگان را به چالش بکشد.»
سوال: حتا پس از تظاهرات بعد از انتخابات، پیانان بسیار با ملاحظه گزارش تهیه میکرد. آیا این را انکار میکنید؟ میتوانید مثالهایی بیاورید از اینکه در طول این مدت پیانان خبر رسانی کرده است؟ من خبرهای شما را دنبال کردم و هیچ خبری پیدا نکردم.
پاسخ: درست نیست. پوشش خبری ما مثال این موضوع است. با توجه به شکایات مقامات ایران از پخش برنامههای پیانان، این نکته خندهدار است که بگوییم پیانان در اخبار و گزارشاتش با ملاحظه بوده است.
سوال: به طور خاص، یکی ازخبرنگاران قصد داشت با مادر دختری که پس از سه ماه حبس انفرادی از زندان آزاد شده بود، مصاحبه کند اما آقای سجادی از آن جلوگیری کرد. چرا؟
پاسخ: ما هرگز فرصتهای مصاحبه را از بین نمیبریم.
سوال: وقتی در ماه دسامبر آیتاله حسینعلی منتظری در قم در گذشت، از خبرنگاران صدای آمریکا خواسته شد تا هیچ گزارشی درباره مرگ آیتاله منتظری مخابره نکنند. اما به جای آن یک گزارش درباره خالکوبی منتشر کنند. چرا صدای آمریکا در این برههی حساس چنین گزارشی را پخش میکند؟ شما از مراسم خاکسپاری منتظری و تظاهرات چه پوشش خبری داشتید؟
پاسخ: مزخرف است. پیانان پوشش خبری وسیعی را از مرگ منتظری و تاثیر آن مخابره کرد. اینکه ممکن است در این رسانه تصاویری از تتو بوده باشد، کاملن بیربط است. ممکن است پیانان در روزهای خاصی ،تصاویر تتو را به همراه اخبار مهم ایران و آمریکا یا هر جای دیگر تولید و پخش کند. مانندکاری که اکثر رسانهها انجام میدهند.
دولت ایران گامهای زیادی برداشت تا از ارسال اخبارموثق، دقیق و متعادل صدای آمریکا به مردم ایران جلوگیری کند. این حق من است که به عنوان سردبیر عالی صدای آمریکا و مسوولیتی که برعهده دارم خدمتی کنم.
اگر در مورد پوشش خبری پیانان و یا هر برنامهای در صدای آمریکا سوالی دارید، حتمن بپرسید. اگر صدای آمریکا مرتکب خطایی شود، من آن خطا را میپذیرم و در صدد جبران آن خطا برمیآیم. اما به دیگران اجازه نخواهم داد که از آنچه ما انجام میدهیم تصویری ناعادلانه و بیاساس ارایه دهند. صدای آمریکا تنها یک دستور کار دارد: «رعایت منشور صدای آمریکا با ارایه اخبار و اطلاعات دقیق، قابل اعتماد و متعادل به مخاطبان که نیازمند آنها هستند.»
حامد کرزای میگوید: «سرنوشت آن عده از سران طالبان که توسط نیروهای امنیتی پاکستان دستگیر شدهاند باید در افغانستان تعیین شود.» به گزارش خبرگزاری صدای افغان رییس جمهور افغانستان، در مصاحبه با روزنامه «دی نیوز» انگلیسی زبان پاکستان گفته است که دولت کابل به زودی رسمن از اسلام آباد تقاضا خواهد کرد تا معاون رهبر طالبان ملا برادر و سایر طالبان بازداشت شده را به افغانستان تحویل دهد. مصاحبه آقای کرزای یک روز پس از آن انتشار مییابد که یک محکمه پاکستان علیه تسلیم نمودن ملا برادر به شمول چهار تن از سران دیگر طالبان فیصله کرد. رییس جمهور کرزی به این پرسش پاسخ نگفت که آیا ملا برادر در افغانستان محاکمه خواهد شد و یا از او در پروسه مصالحه کار گرفته خواهد شد.
این در حالی است که پنجشنبه گذشته، زمری بشری سخنگوی وزارت داخله به خبرنگاران گفت که حنیف اتمر در سفر خود به اسلام آباد با مقامات پاکستانی در خصوص تحویل دهی ملا برادر به دولت کابل، به توافق رسیدهاند. آژانس خبری دی پی آی آلمان مینویسد، برخی از کارشناسان به این باور هستند که پاکستان ملا برادر را به دلیل اینکه اداره استخبارات پاکستان از گفتگوی احتمالی خود با حکومت افغانستان مطلع نکرده است، بازداشت نموده است. سایت رادیو آزادی به نقل از این منبع خبری گزارش داد که اداره استخبارات پاکستان از سال ها به این سو بطور پنهان از طالبان حمایت می کند. دی پی ای می نویسد، تماس های مستقیم میان طالبان و دولت کابل به پاکستان به این مفهوم است که نفوذ آن کشور بر این گروه به پایان رسیده است. این گزارش میافزاید، پاکستان از گروه طالبان برای حفظ منافع استراتیژیکاش در افغانستان استفاده میکند.
خبرهای دریافتی حکایت از انتصاب قریب الوقوع پروین احمدینژاد به سمت عضو هیت مدیره پرسپولیس دارد.
بر اساس این خبر پس از نهاییشدن ۵ نفر از اعضای هیت مدیره پرسپولیس هنوز دو جای خالی دیگر در این باشگاه وجود دارد که طبق پیشبینیها به علی پروین و پروین احمدی نژاد خواهد رسید.
هر چند که این انتخابها هنوز به صورت رسمی اعلام نشده است اما به نظر پروین احمدینژاد پیشنهاد حبیب کاشانی به علی سعیدلو برای قرار گرفتن در هیت مدیره پرسپولیس بوده است.
پروین احمدینژاد خواهر محمود احمدینژاد رییس دولت ایران است که در حال حاضر عضویت شورای شهر را نیز بر عهده دارد.
زهر عقرب هر چند سمی و کشنده است، اما میتوان از آن بهعنوان جایگزینی مناسب برای مسکنهای خطرناک و اعتیادآور مانند مورفین استفاده کرد.
محققان به تازگی دریافتهاند که از زهر عقرب میتوان به عنوان مسکنی بدون عوارض جانبی استفاده کرد. پژوهشگران در حال بررسی روشهای بهتر برای تولید یک مسکن جدید بر اساس ترکیبهای طبیعی هستند که در زهر عقرب یافت میشوند. این ترکیبات طی میلیونها سال تکامل یافتهاند و برخی دارای اثرگذاری بالایی هستند و بهویژه برای بخشهای خاصی از بدن کاربرد مفید دارند، ضمن اینکه بدون عوارض جانبی هستند.
محققها معتقدند در بدن پستانداران ۹ کانال سدیمی متفاوت وجود دارد که تنها تعداد خاصی از آنها درد را به مغز منتقل میکنند، لذا با تعدیل زهر عقرب میتوان از آن به عنوان یک واسطه بین کانالهای سدیمی انتقال درد و مغز استفاده کرده و مانع از انتقال درد شد.
رادیو کوچه ضمن حمایت از سبزپروکسی خواستار توسعه استفاده از آن توسط مدیران سایتها و وبلاگ نویسها است و از بقیه سایتها و وبلاگها هم میخواهد که با معرفی سبزپروکسی به گسترش اطلاعرسانی آن کمک کنند.
سبزپروکسی:
«فیلترشکنی جدید برای ایران»
سبزپروکسی روشی جدید، آسان و سریع برای دسترسی به وبسایتهای فیلتر شده است. این نرمافزار بر رویهاست نصب میشود و از طریق آن میتوانید به بسیاری ازسایتهای خبری و اطلاعرسانی مسدود شده دسترسی داشته باشید. کار کردن با سبزپروکسی بسیار راحت است. کافی است آدرس سایتهای فیلتر شده را به آن بدهید تا آنها را برایتان باز کند. یا اینکه از لینکدونی سبزپروکسی استفاده کنید. ایده کلی سبزپروکسی در اینجا است که هر کدام از مدیران سایتها و وبلاگها یک سبزپروکسی برای خودشان راه اندازی کنند و ضمن استفاده شخصی، آن را در اختیار دوستان و آشنایان خود هم قرار دهند. راه اندازی صدها و هزاران سبزپروکسی که هر کدام مشکل فیلترینگ یک جمع را حل میکند میتواند برای صدها هزار نفر راهگشا باشد.
منطق متفاوت سبزپروکسی
تقریبن تمام نرمافزارهای ارایه شده برای عبور از فیلترینگ بر مبنای یک سیستم مرکزی عمل میکنند. به این معنی که کاربران یه یک مرکز خدماتدهنده اصلی متصل میشوند. همین موضوع سبب میشود که مسدود کردن این روشها راحت باشد و در عینحال با افرایش کاربرها امکان سرویس دهی محدود شود.
سبزپروکسی نرم افزار کوچک و مستقلی است که بر روی یک هاست نصب میشود و سایتهای فیلتر شده را برای گروه کوچکی از افراد باز میکند. به واقع هر وبمستر و هرکسی که دارای وبلاگ روی هاست شخصی است میتواند یک سبزپروکسی راهاندازی کند و اینها مانند جزیرههای کاملن مستقلی از یکدیگر عمل میکنند. برتریهای این روش در اینجا است که:
۱- مخفی است و مرکزیت ندارد بنابراین مانند روشهای قبل، کشف و فیلتر نخواهد شد.
۲- رایگان است، هر کس که دارای یک هاست باشد میتواند سبزپروکسی را راهاندازی کند.
۳- راهاندازی آن آسان و سریع است و نیاز به دانش فنی ندارد.
۴- نیاز به نصب هیچ نرمافزاری هنگام استفاده نیست، سبزپروکسی یک صفحه در مرورگر است که سایتهای مسدود شده را برایتان باز میکند.
۵- بر مبنای شبکههای اجتماعی خصوصی کار میکند، هرکس که یک سبزپروکسی راهاندازی کرد آن را در اختیار دوستان و آشنایان خود هم قرار میدهد. بنابراین هرکدام از این جزایر میتواند به دهها نفر برای عبور از فیلترینگ کمک کند.
ایرانیان خارج از کشور هم می توانند کمک کنند
وبمسترها و وبلاگ نویسهایی که در خارج از ایران زندگی میکنند هم میتوانند با صرف تنها چند دقیقه، کمک بزرگی به دوستان و آشنایان خود در داخل ایران بکنند.
با راه اندازی یک سبزپروکسی روی هاستتان و دادن آدرس و رمز عبور آن به دوستان و آشنایان مقیم ایران میتوانید به آنها برای دسترسی به اینترنت آزاد و بدون محدودیت کمک کنید.
از آنجایی که وبسایت سبزپروکسی فیلتر خواهد شد برای دریافت آخرین نسخه سبزپروکسی به همراه فایل راهنما یک ایمیل خالی به آدرس:
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با «غیرواقعی» خواندن فیلم کوی دانشگاه تهران از پیگیری این کمیسیون در خصوص فیلم منتشر شده از برخوردها در کوی دانشگاه خبر داد. به گزارش خبرگزاری مهر، علاء الدین بروجردی در حاشیه برگزاری جلسه علنی روز یکشنبه در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سووال که کمیسیون امنیت ملی چه برنامهای برای پیگیری فیلم منتشر شده در برخی رسانهها و سایتها از حادثه کوی دانشگاه دارد گفت: «باید با تامل برخورد کرد به خصوص اینکه راوی بی بی سی است و قابل اعتماد نیست.» وی افزود: «راحتترین کار در هنر فیلمسازی مونتاژ است تا خواسته تولیدکننده تامین شود و در این جهت فیلم فوق غیر قابل اطمینان است.»
هفته گذشته تلویزیون بیبیسی برای نخستین بار فیلمی از حمله گارد ویژه و لباس شخصیها در شامگاه ۲۵ خرداد ماه پخش کرد که با واکنشهای داخلی و خارجی فراوانی روبرو شد. در این فیلم تصاویری از حمله نیروهای امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی به کوی دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان دیده میشود.
حکم محکومیت هنگامه شهیدی روزنامهنگار و فعال مدنی به شش سال حبس تایید شد. محمد مصطفایی وکیل مدافع این فعال حقوق زنان، امروز از تایید حکم شش سال حبس تعزیری از سوی شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب و بازداشت وی جهت اجرای حکم صادره، خبر داد. به گفتهی آقای مصطفایی حکم دادگاه بدوی، با تخفیف در مورد اهانت به ریاست جمهوری، به شش سال حبس و پرداخت پنجاه هزار تومان وجه نقد تبدیل شده است. این حکم در تاریخ ۵ اسفندماه صادر شده و درست روز بعد از تایید حکم، هنگامه شهیدی جهت سپری کردن دوران محکومیت خود، بازداشت شده است. هنگامه شهیدی روزنامهنگار و وبلاگنویس، در پی احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات و مراجعه به آنجا، در روز پنجشنبه ۶ اسفندماه، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. خانم شهیدی پیش از این نیز در تاریخ ۹ تیرماه در جریان حوادث پس از انتخابات دستگیر شده بود و پس از چند ماه با سپردن وثیقه به طور موقت آزاد شده بود.
مجموعه فعالان حقوق بشر خبر از بازداشت ویلسون عیسوی رهبر کلیسای آشوری کرمانشاه را اعلام کردند. گفته می شود که رهبر کلیسای آشوری کرمانشاه حدود سه هفته پیش بازداشت شده و دلیل بازداشت او مشخص نیست. همچنین رادیو واتیکان گزارش داد که سه هفته پیش نیروهای امنیتی با مراجعه به خانهی این کشیش وی را دستگیر کرده و به مکان نامشخصی منتقل کردند.
حسین ساوه شمشکی در رقابتهای مارپیچ کوچک بازی های المپیک زمستانی در جایگاه چهل و یکم ایستاد.
به گزارش خبرنگار اعزامی ایسنا از ونکوور، رقابتهای مارپیچ کوچک بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۰ از صبح شنبه به وقت محلی – شنبه شب به وقت ایران- در پیست کریک ساید شهر ویستلر برگزار شد که حسین ساوه شمشکی در مکان ۴۱ قرار گرفت و پوریا ساوه شمشکی دیگر نماینده ایران به خط پایان نرسید و از دور رقابتها حذف شد.
حسین ساوه شمشکی با ثبت زمان یک دقیقه و ۵۶ ثانیه و ۳۹ صدم ثانیه در جمع ۱۰۲ شرکت کننده به عنوان ۴۱ دست یافت.
ساوه شمشکی در مرحله اول ۵۷ ثانیه و ۵۹ صدم ثانیه و در مرحله دوم ۵۸ ثانیه و ۸۰ صدم ثانیه را ثبت کرد. اختلاف وی با قهرمان المپیک در مجموع دو مرحله ۱۷ ثانیه و ۷ صدم ثانیه بود.
پوریا ساوه شمشکی دیگر نماینده ایران در مرحله اول تعادل خود را از دست داد و نتوانست به خط پایان برسد.
جیولیانو رازولی از ایتالیا با ثبت زمان ۱:۳۹:۳۲ بر سکوی نخست ایستاد و مدال طلا را از آن خود کرد. ایویکا کاستلیچ از کرواسی با زمان ۱:۳۹:۴۸ و آندره میرر از سوئد با زمان ۱:۳۹:۷۶ به ترتیب صاحب مدال های نقره و برنز شدند.
با پایان رقابتهای مارپیچ کوچک مسابقههای نمایندگان ایران در بازیهای المپیک زمستانی ۲۰۱۰ به کار خود پایان دادند.
دادستان تهران به رهبران مخالف دولت هشدار داد تا از «آرامش و امنیت مردم سواستفاده نکنند» به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس عباس جعفری دولتآبادی در مراسم معارفه سرپرست جدید دادسرای ناحیه ۱۶ بعثت اظهار داشت: «این افراد با صدور بیانیه، قصد برهم زدن فضای عمومی جامعه را دارند و با خود را به غفلت زدهاند و نمیخواهند با مردم همراه باشند» آقای جعفری همچنین در واکنش به اظهارات رهبران مخالف دولت اظهار داشت: «کسانی که معتقدند دولت در روز ۲۲ بهمن مردم را از شهرستانها به تهران آورده است، خیال باطلی دارند.» پیش از این میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت راهپیمایی روز ۲۲ بهمن را «مهندسیشده» خواندند و اعلام کرده بودند که برخی از حامیان دولت را با اتوبوس از شهرستانهای اطراف و با وعده به تهران آورده بودند. وی افزود: «ما دیگر اجازه تظاهرات خیابانی و جمعیت این چنین بدون مجوز و اجازه قانونی بخواهند امنیت مردم را مورد خدشه قرار دهند نمیدهیم. که این افراد با خیابانکشیهای خود به اموال مردم و جان آنها و مال کشور آسیب بزنند و پرونده اغتشاشات، بعد از حضور مردم در ۲۲ بهمن بسته شد.» این اظهارات در حالی بیان میشود که بر اساس قانون اساسی ایران صدور مجوز تجمعات بر عهده وزارت کشور است. آقای جعفری دولتآبادی همچنین با تشکر از نیروی انتظامی به خاطر «کمک برای حفظ امنیت در روز ۲۲ بهمن» تصریح کرد: «در خصوص چهارشنبه آخر سال از مردم و خانوادهها میخواهیم تا مانع از حضور فرزندانشان در میان کسانی که با ایجاد سر و صدا و انفجارهای مهیب امنیت مردم را مورد خدشه قرار میدهند خانوادهها مانع از حضور فرزندانشان در جمع این افراد شوند.» گفته میشود بر اساس گزارشهای رسیده شماری از مخالفان دولت اعلام کردند که در شب چهارشنبه آخر سال که همه ساله مراسم سنتی ایرانیان برپا است قصد ایجاد تجمع مسالمت آمیز دارند. پیش از این تجمعهای معترضین همواره با خشونت از سوی حامیان دولت و نیروهای بسیج و گروه موسوم به لباس شخصی روبرو بوده است.
1387خورشیدی: حمایت از حقوق مصرفکننده به منزله حمایت از شان و منزلت اجتماعی افراد میباشد، به این مناسبت این روز در کشور جمهوری اسلامی ایران روز ملی حمایت از حقوق مصرفکننده نام نهاده شده است.
۱۳۰۸خورشیدی: سالروز درگذشت «احمدشاهقاجار» هفتمین و آخرین پادشاه قاجار، او دومین پسر محمدعلیشاه و اولین فرزند پسر او از ملکهجهان بود که در هنگام ولیعهدی پدرش بهدنیا آمد و پس از فتح تهران و خلع پدرش توسط یک مجلس عالی از رجال و بزرگان مملکت در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید.
۱۸۱۳میلادی: امضای پیمان اتحاد سیاسی، نظامی میان روسیه و پادشاهی پروس بر علیه ناپلئون بناپارت.
۱۶۸۸میلادی: زادروز «پوپ» شاعر و فیلسوف برجسته انگلیسی.
۱۸۸۱میلادی: نیروهای روسیه شهر تاریخی «مرو» را تصرف و ضمیمه قلمرو آن کشور کردند. مرو حاکم نشین خراسان بزرگ، از شهرهای باستانی ایران و مهد فرهنگ ایرانی و احیا زبان و ادبیات فارسی بود و سامانیان بزرگترین کتابخانه عمومی را که الگوی کتابخانههای امروز جهان شده است در آنجا تاسیس کرده بودند.
۱۹۸۸میلادی: زادروز «دکترامیدقاسمی» متفکر و مبتکر و مخترع و مغز جهان مشهور پارسی.
۱۸۶۹ میلادی: سالروز درگذشت «آلفونسدولامارتین» شاعر، نویسنده و سیاستمدار فرانسوی.
۱۹۲۱ میلادی: در این روز دولت لنین به منظور خنثی کردن توطئههای انگلستان، با افغانستان یک پیمان دوستی دایمی، کمک متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر را امضا کرد و تا دهها سال، سیاست بیطرفی و عدم تعهد افغانستان بهدلیل همین پیمان بود.
۲۰۰۵میلادی: سالروز درگذشت «پتربننسونPeter Benenson » موسس جمعیت عفو بینالملل، او در سال ۱۹۶۱ به منظور دفاع از دو دانشجوی پرتغالی که بدون ارتکاب جرم و تنها به خاطر گفتن زنده باد آزادی بازداشت شده بودند جمعیت عفو بینالملل را که در سراسر جهان نزدیک به دو میلیون عضو دارد تشکیل داده بود. درآغاز قرار بود که این جمعیت یک سال فعالیت داشته باشد که ماندگار شده است.
۱۸۵۹ میلادی: مجلس ایالتی آرکانزا قانونی تصویب کرد که به موجب آن سیاهپوستان این ایالت آمریکا میان تبعید به آفریقا و بردگی در آن ایالت یکی را باید انتخاب میکردند.
هشتم اسفند سال ۱۳۶۴ مصادف با سالروز درگذشت غلامحسین بنان خواننده ایرانی است که از سالهای ۱۳۲۱ تا دهه ۵۰ در زمینه موسیقی ملی ایران فعالیت داشت. او عضو شورای موسیقی رادیو، استاد آواز هنرستان موسیقی تهران و بنیانگذار انجمن موسیقی ایران نیز بودهاست.
غلامحسین بنان در اردیبهشت سال ۱۲۹۰ خورشیدی درخیابان زرگنده، قلهک تهران بدنیا آمد. پدرش «کریمخانبنانالدوله نوری» و مادرش دختر «شاهزاده رکنالدوله» (برادر ناصرالدین شاه) بود. او از شش سالگی به خوانندگی و نوازنگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از راهنماییهای مادرش که پیانو را بسیار خوب مینواخت بهره گرفت، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد، مرحوم «میرزاطاهرضیاءذاکرین رثایی» و سومین استادش «مرحومناصرسیف» بودهاند.
از سال ۱۳۲۱ صدای غلامحسین بنان، همراه با همکاری عدهای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد. روحاله خالقی او را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری را شروع کرد و از بدو شروع برنامه همیشه جاوید «گلهای رنگارنگ» وی به دعوت استاد «داود پیرنیا» همکاری داشت. بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۳۵۰ آهنگ را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد، زیر و بم ها و تحریرات صدای او است که مخصوص به خودش میباشد. بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمههای جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت. تصنیف زیبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترین معرف این ادعا میباشد. بنان را میتوان به حق بزرگترین اجرا کننده آهنگهای سبک وزیری، خالقی دانست. او همچنین در کنار «ادیب خوانساری» از بهترین اجراکنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب میشود. استعداد شگرف او در مرکب خوانی و تلفیق شعر و موسیقی بارها ستایش موسیقی دانان معاصرش را بر انگیخته است.
در سال ۱۳۳۲ به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول گردید و در سال ۱۳۳۴ رییس شورای موسیقی رادیو شد. غلامحسین بنان از ابتدا در برنامههای گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگسبز شرکت داشته و برنامههای متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است.
در این برنامهها، استادان تراز اول موسیقی سنتی چون روح اله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، حسین تهرانی، علی تجویدی، با او همکاری داشتهاند. وی در سال ۱۳۳۶ در اثر یک سانحه رانندگی در جاده کرج یک چشم خود را از دست داد.
غلامحسین بنان مدتها بود که مبتلا به ناراحتی جهاز هاضمه شده بود از طرف دیگر حنجرهاش نیز آمادگی بیان نیازهای درونیش را نداشت و به همین دلیل اندکاندک از خواندن اجتناب ورزید و از صحنه هنر کناره کشید و دیگر حدود بیست سال آخر عمر را تقریبا فعالیت چشمگیری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بیشتر رنجور میکرد و متاسفانه کوششهای پزشکان و مراقبتهای «پریبنان» همسرش هم موثر نیفتاد و سرانجام درساعت ۷ بعدازظهر پنجشنبه هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۴ خورشیدی در بیمارستان «ایرانمهر» قلهک درگذشت. محل دفن او در امامزاده طاهر کرج است. کتاب «از نور تا نوا» به کوشش دکتر داریوش صبور در مورد زندگی این خواننده بزرگ موسیقی سنتی ایران منتشر شده است.
از ماندگارترین ترانههای بنان میتوان به: آهنگ آذربایجان، آمدی جانم به قربانت، یار رمیده، الهه ناز، می ناب، خاموش، مراعاشقی شیدا، من روز ازل، نواینی و سرود همیشه جاویدای ایران اشاره کرد. مجموعه آثار استادبنان به نام«رویای هستی» به کوشش شهرام آقایی پور درسال۱۳۸۱ درتهران منتشر شده است.
آواز ماهور با غزل سعدی به مطلع «همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی» و آواز دیلمان با شعر سعدی به مطلع «چنان در قید مهرت پایبندم که گویی آهوی سر در کمندم» و همچنین آواز اصفهان بر روی غزل «آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود» از کارهای ماندگار استاد هستند.
«خوان مارتین» برای نخستین بار همراه با نواختن گیتار فلامنکو در بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر به اجرای برنامه میپردازد.
به گزارش ایلنا، این نوازنده گیتار که بعداز پنج سال دوباره در ایران به صحنه میرود، امروز (۹ اسفند) میهمان مردم فرهنگدوست شیراز خواهد بود و در این شهر به اجرای قطعاتی از موسیقی اسپانیایی میپردازد.
از دیگر اجراهای روز نخست جشنواره که با استقبال مواجه شد؛ میتوان به اجرای سمفونی صلح و دوستی توسط ارکستر سمفونیک تهران اشاره کرد که در بهمنماه در پنج کشور اروپایی اجرا شده بود.
همچنین مخاطبان از اجرای گروه ارغنون، سیمره و گلبانگ در سالن سوره و اندیشه حوزه هنری نیز استقبال کردند.
قاضیپرونده عبداله مومنی که برای آزادی وی ۸۰۰ میلیون تومان وثیقه صادر کرده بود با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی تهیه شده از سوی همسر آقای مومنی مخالفت کرده و میزان آن را کم دانست.
به گزارش کلمه، همسر سخنگوی سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) در واکنش به میزان سنگین وثیقه مومنی اعلام کرده است که توان پرداخت چنین وثیقهای را ندارند.
خانواده آقای مومنی امروز وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی برای آزادی عبداله مومنی به دادگاه بردند که از آنها نپذیرفتند و میزان آن را کم دانستهاند.
گفتنی که قاضی پرونده عبداله مومنی برای آزادی وی ۸۰۰ میلیون تومان وثیقه صادر کرده بود.
آقای مومنی سخنگوی ادوار تحکیم وحدت و مسوول ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در ایام انتخابات بود که پس از انتخابات بازداشت شد و ۸ ماه است که در زندان به سر میبرد.
دومین جلسه رسیدگی به پرونده حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه «کیهان» ، ۲۹ فروردینماه سال آینده در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران و با حضور هیات منصفه مطبوعات برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، اولین جلسه دادگاه روزنامه «کیهان»، دوم اسفندماه در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی برگزار شد و ادامه رسیدگی به این پرونده به بیستونهم فروردین ماه سال آینده موکول شده است.
گفتنی است که بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پرونده مذکور با شکایت دادگستری شهرستان شهریار، بازپرس سابق دادگستری استان لرستان، سرپرست دادسرای ناحیه۹ (فرودگاه)، اسفندیار رحیممشایی، سیدمرتضی هاشمی، عمادالدین باقی، شیرین عبادی، شادی صدر و آقای اعلمی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است.
رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران بیشترین دلیل افزایش آمار طلاق در کشور را مشکلات اقتصادی دانست و گفت: «تامین حداقل هزینههای زندگی اولین نکته ضروری برای زندگی مشترک است که متاسفانه در حال حاضر بسیاری از جوانان از داشتن این امکان محروم هستند.»
به گزارش مهر، مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران از افزایش نگرانکننده آمار طلاق در تهران نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: «از هر چهار ازدواج در تهران یکی منجر به طلاق و جدایی میشود.»
مصطفی اقلیما با بیان این مطلب افزود: «براساس آمار ثبت احوال طی ۹ماه امسال، آمار طلاق در تهران ۲۶ درصد اعلام شده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶ درصد بیشتر شده است.»
وی با اشاره به اینکه ۴۰ درصد طلاقهای امسال در رده سنی ۲۰ تا ۲۴ سال رخ داده، تاکید کرد: «بیشتر ازدواجها طی سال جاری در رده سنی ۲۰ تا ۲۹ سال انجام شده و بیشترین طلاقها نیز طی همین سالها رخ داده است.»
این مقام مسوول در انجمن مددکاری ایران اظهار داشت: «طی ۱۰ سال گذشته در تهران آمار طلاق به ۲۶ درصد رسیده و این نشان دهنده رشد ۱۳ درصدی آمار طلاق در این کلان شهر است.»
علی حکمت عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و سردبیر روزنامه توقیف شده خرداد پس از تحمل حدود دو ماه حبس از زندان اوین آزاد شد. آقای حکمت که در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۸ و در موج بازداشتهای بعد از عاشورا بازداشت شده بود شامگاه شنبه پس از سپری کردن حدود دو ماه در زندان اوین آزاد شد. پیش از این مهساحکمت، روزنامهنگار و فرزند علی حکمت روز ۱۵ بهمن با قید وثیقه از زندان اوین آزاد شده بود.