جرس: آیت الله دستغیب در اعتراض به شرایط حاکم در کشور و فشارهای فعلی بر منتقدین خطاب به حاکمیت هشدار داد: "دست از این حرکات تمسخرآمیز بردارید. اگر بگویید تو ضد انقلاب هستی! ما می گوییم خودت ضد انقلابی و ما خواستار این هستیم که وضعیت به همان وضع اول انقلاب برگردد."
این مرجع مردمی، واکنش به دستگیری برخی شاگردان خود و افراد منتسب به مسجد قبای شیراز که با ایجاد رعب و وحشت برای خانواده آنها همراه بوده، گفت: آیا غرض از برپایی جمهوری اسلامی این بود؟ آیا هیچکسی نباید حق اعتراض داشته باشد؟ هیچ نفس کشی نباید وجود داشته باشد؟ این چه کاریست که انجام می دهید؟ چند دفعه امتحان کردید؟ مگر ندیدید که این مسجد صاحب دارد و صاحب آن خداوند، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام و شهدا هستند.
به گزارش تارنمای مسجد قبا، آیت الله دستغیب تاکید کرد: "این را بدانید که این مسجد، حوزه، طلاب و مردم صاحب دارند، ما هم نه توپ و تفنگی داریم و نه قصد اغتشاش کردن را که مثلا بگوییم بریزید در خیابانها، خیر. ما انقلابمان را دوست داریم. دست از این حرکات تمسخرآمیز بردارید. اگر بگویید تو ضد انقلاب هستی! ما می گوییم خودت ضد انقلابی و ما خواستار این هستیم که وضعیت به همان وضع اول انقلاب برگردد.
متن سخنان این مرجع تقلید حامی جنبش سبز و منتقد حکومت که همزمان با هفتاد و ششمین جلسه تفسیر سوره نساء انجام پذیرفت، به شرح زیر است:
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا ﴿١٣١﴾
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿١٣٢﴾
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است ، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایى خداست . و البته ما کسانى را که پیش از شما کتاب آسمانى به آنان داده شده است ، و نیز شما را سفارش کردیم که [در همه امورتان] از خدا پروا کنید . و [هشدار دادیم] اگر کفر ورزید [زیانى به او نمىرسانید] ؛ زیرا آنچه در آسمانها و در زمین است ، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایى خداست ، و خدا همواره بىنیاز و ستوده است.
و آنچه در آسمانها و در زمین است ، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایى خداست ، و خدا نسبت به کارگزارى [همه امور جهان آفرینش] بس است.
پس از اینکه خداوند در آیه قبل فرموده که زن و شوهر در صورت ناسازگاری می توانند از یکدیکر جدا شوند و خدای متعال هر کدام را از رحمت خود بی نیاز کرده و واسع و حکیم است، در این آیه می فرماید: (وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ) برای اینکه انسان به این توهم دچار نشود که خدا قادر نیست زنی را که تحت لوای شوهرش بوده و حال جدا گردیده از زندگی کردن ساقط شود؛ خیر! بلکه خداوند قادر است و او را اداره می کند و اگر بخواهد می تواند به او رفاه دهد.
به طور کلی وقتی انسان می اندیشد و به آنچه که در آسمانها وزمین است می نگرد اعم از نحوه تکامل انسان از نطفه گندیده و بعد علقه شدن و مضغه شدن، و همچنین از روییدنی ها و خوراکی ها و سایر موجودات، می فهمد که همه این مخلوقات مال کسی است که خلق کرده است.
(أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ)﴿واقعه ، ۶۴﴾
«آیا شما آن را مىرویانید ، یا ما مىرویانیم؟»
با توجه کردن به حرکت ابرها، باران، قرار دادن هوا برای تنفس انسان، حرکت کرات، خورشید، ماه و غیره، انسان به این مسئله پی می برد که هیچ چیز در دست و سیطره او نیست و مالک خدای متعال است؛ پس از درک این معنا حتما متوجه می شود که فقیر است و از خود چیزی ندارد، نه تنها خودش بلکه به فقر دیگران هم پی می برد، و به عبارت بهتر متوجه می شود که غیر از خداوند کسی کاره ای نیست.
این بدان معنا نیست که انسان بدون اختیار افعالش را انجام می دهد و مجبور است، خیر بلکه بدان معناست که اگر از طرف کسی به او خیری رسید و یا مورد محبت قرار گرفت چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی بداند از خدای متعال است. البته آن شخص چون مختار است در اثر این محبت کردن مورد این ثواب و پاداش قرار می گیرد، و باید توجه داشت که قدرت شخص از خداست و کسی که به ذهن او انداخته و توجه او را جلب کرده برای محبت کردن یا عنایت کردن فقط و فقط خداوند است. پس باید خدا را شاکر بود و بندگی او را کرد، همچنین شخصی که ناصح است و انسان را پرورش می دهد از خداست، لذا خداوند پرورش دهنده واقعی است. البته (من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق) صحیح است اما باید دانست که اصل، خداوند است.
اگر هم ناراحتی از جانب کسی به شخص برسد باید دانست که این شخص کاره ای نیست و اگر خداوند می خواست آن ناراحتی را دفع می کرد، بلکه این ظاهرش ناراحتی است و در باطن خیر و عافیت برای انسان می باشد. مثلا شخصی که بی جهت مورد تهمت یا غیبت قرار می گیرد؛ هر چند که آن شخص تهمت زننده گناه کار است و عقوبت دارد اما این ضرر برای این است که شخص بفهمد خودش کاره ای نیست و اگر خدا خواست او را حفظ می کند و اگر نخواست نه. یا در مراتب بالاتر اشخاصی که مورد تهمت و غیبت قرار می گیرند ناراحت نمی شوند و در آنها تاثیری نمی کند؛ چنین اشخاصی توجه دارند که این به سبب عنایت ویژه خداوند به آنهاست، مانند ائمه اطهار علیهم السلام چنانچه معاویه لعنت الله علیه دستور داده بود در بلاد شام و سایر مناطقی که تحت سیطره اش بود بر روی منابر مولا علی علیه السلام را لعن و دشنام دهند. بنابراین وقتی به امیر المومنین علیه السلام که معصوم هستند تهمت می زنند، دیگر برای سایر اشخاصی که مورد تهمت قرار می گیرند نباید مهم باشد و زود رنجیده شوند، یا وقتی به خانه موسی بن جعفر علیهما السلام می ریزند و دستگیرشان می کنند بدون هیچ جرمی، اگر به خانه شما هم ریختند نباید ناراحت شوید آن هم در حالتی که زنها و اهل خانه بدون حجاب هستند. لذا باید از خدا دانست و دست خدا را دید. بنابراین وقتی ائمه اطهار علیهم السلام به این همه مصائب گرفتار می شوند و صابر بودند ما هم نباید ناراحت شویم و البته آنها گناهکارند.
شرع مقدم بر قانون
باید توجه داشت که شرع مهمتر از قانون است، دستور شرع مقدم بر قانون است. اگر فرضا فقیهی هم خلاف شرع دستور دهد، جناب عالی که مامور هستید حق اجرای آن را ندارید، و شما که مورد هجمه و بی رحمی قرار گرفتید نباید بهراسید چرا که شما همیشه دنبال رضای خداوند بوده اید و مشغول ذکر یا الله، یا ربّاه بوده اید، مگر ما به جز امر به معروف و نهی از منکر کردن چه کاری انجام داده ایم؟! همیشه گفته ایم و باز هم میگوییم: بزرگان، آقایان! در هر مقامی که هستید مواظب باشید خلاف شرع از شما سر نزند مردم را به چند دستگی تقسیم نکنید، همه مردم خوب هستند و گناهی ندارند؛ این وظیفه و حق ماست که امر به معروف بکنیم حال اگر عده ای بدشان آمد یا دشنام دادند یا علیه ما مطالب کذب منتشر کردند، تعجبی ندارد. (کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ) هر کس به حساب خودش کارش را انجام می دهد، آنها طبیعتشان اینگونه است که افشای به بدی بکنند و ما طبیعتمان این است که می گوییم کارهای شما شرعی نیست.
وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ:
از زمان خلقت حضرت آدم و حوا تا به حال خداوند می گوید تقوا داشته باشید. از آن زمان تا به حال دسته دسته انسانها به این دنیا آمده اند و پس از مدتی هم به دنیای آخرت رفته اند. ارواح همه انسانها در جایی معین است و به حسب اعمالشان دارای رزق و روزی هستند. کسانی که ظلم کردند دچار ناراحتی شده و رزق و روزی بدی دارند و کسانی که اعمال خوب انجام دادند و به عدالت رفتار کردند در خوشی و نعمتهای بسیار عالی قرار دارند. اینها واقعیاتی است که قابل انکار نبوده و اعمال بشر بدون حساب و کتاب نیست. شما فکر نمی کنید وقتی ظلم می کنید حساب و کتابی دارد؟ در کتب فقهی ما به خوبی مسائل بیان شده است، مثلا وقتی ناگهانی بدون اجازه وارد خانه کسی می شوید و رعب و وحشت ایجاد می کنید، حتی اجازه پوشش در مقابل نامحرم به اهل خانه نمی دهید، این عمل قبیح شما تعزیر و در بعضی موارد حد دارد و خلاف شرع است. حتی اگر رئیستان به شما دستور دهد حق اطاعت ندارید. اگر شما ایمان دارید باید این مسائل رعایت شود و اگر ایمان ندارید بگویید ما مسلمان نیستیم و ایمان نداریم. ما می گوییم شما مسلمان هستید و شیعه علی ولی الله لذا باید احکام اسلامی در این کشور جاری باشد. خدای متعال همه را به تقوا وصیت می کند، که تقوا شامل سه چیز می باشد: تقوای در اعتقادات، تقوای در اعمال، تقوای در اخلاق.
تقوای در اعتقادات:
یعنی اینکه اولا انسان عقیده اش را همانگونه که خداوند قرار داده است، قرار دهد و آن اینست که خداوند یکی است پس باید او را اطاعت کرد و برای خدا شریک قرار نداد. ثانیا وقتی پیامبری می آید و دارای معجزه و دلیل است از او بپذیرد؛ که البته نبوت و رسالت به آمدن محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله تمام شد. ثالثا بعد از این دنیا ، دنیای دیگری هم هست یعنی اعتقاد به معاد داشتن.
تقوای در اعمال:
یعنی اوامر خداوند را اطاعت کند و از نواهی او بپرهیزد به دیگر عبارت انجام واجبات و ترک محرمات.
تقوای در اخلاق:
به این معناست که از سوء ظن به مومنین، حسد بردن، خیانت، تکبر و سایر صفات رذیله پرهیز داشته باشد و خود را به صفات حمیده متخلق کند که در غیر این صورت اگر انسان تقوا پیشه نکرد و کفر ورزید هر چه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند به انسان هیچ احتیاجی ندارد.
گر جمله کائنات کافر گردد
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
همه خوبیها از خداوند است؛ هرچه نورانیت و آثاری که در اثر بندگی نصیب انسان می شود از خداوند است؛ افکاری که به ذهن انسان خطور می کند و موجب کشفیات و اختراعات می شود همه از خداوند است. بنابراین خداوند غنی مطلق است. حیف است که انسان مثلا هفتاد سال از عمرش بگذرد و اسراری را که در عالم نهفته است متوجه نشود. انسان در اثر غرق بودن در مادیات(خوردن، خوابیدن، شهوت، ریاست و …) از این اسرار الهی غافل است و فکر می کند عالم سکون دارد در حالی که شور و غوغا و حرکت عظیمی در جهان هستی جریان دارد که از آن غافل است.
(وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ)﴿نمل ، ٨٨﴾
«کوهها را مىبینى [و] آنها را [در جاى خود] بىحرکت مىپندارى ، در حالى که آنها مانند ابر گذر مىکنند . آفرینش خداست که [آفرینش] هر چیزى را محکم و استوار کرده است ؛ یقیناً او به آنچه انجام مىدهید آگاه است.»
خداوند حمید است، یعنی وقتی که انسان به تمامی مخلوقات خدا می نگرد، به اعضا و جوارح خودش، حیوانات، گیاهان، جامدات همگی نشان از پسندیده بودن خداوند را دارد و زبانشان گویای این معناست.
(وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ)(اسراء ، ۴۴)
« وهیچ چیزى نیست مگر اینکه همراه با ستایش تسبیح او مىگوید ، ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید.»
که تکوینا بلکه به زبان حال هم می گویند، اما چنانچه گفته شد در اثر غفلت و دور بودن، انسان به آن توجه ندارد.
وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا: وکالت خداوند در سایر امور عالم کافیست.
باید دید انسان از خدا چه می خواهد و چه چیزی مدّ نظرش است، اگر می خواهد خودش کار کند و خودش را موثر بداند و دائما بگوید: هوش من، ذکاوت من، اطرافیان، قدرت من و … یعنی خودش را کاره ای بداند، باید گفت کار انجام میشود ولی چگونه؟! چنین شخصی دائما در ناراحتی و اضطراب و تشویش و زحمت است؛ از جهت معنوی نزول کرده و از مفاهیمی که باید در این دنیا نصیبش شود بی بهره می ماند. اما اگر شخص می خواهد خدایش وکیلش باشد و دائما کارهایش را به او توکیل کند باید گفت خوشا به حالش! چنین شخصی همیشه در آرامش و اطمینان است و کارهایش را از خداوند می خواهد و می گوید خدایا در هنگام مرگ هم تو کمکم کن تا شهادتین را بگویم، تو کاری کن با ایمان از دنیا بروم و در سرای دیگر هم همین طور.
نصیحت به دوستان
در زمان خلافت امیر المومنین شخصی نزد علی علیه السلام آمد و گفت یا علی! مرا پاک نما. حضرت فرمودند: مگر چه کرده ای؟ گفت: زنا کرده ام. حضرت فرمودند حالا برو! روز دوم آمد گفت یا علی مرا پاک نما. حضرت فرمودند چه کسی هستی؟ گفت همان که دیروز آمدم حضرت فرمودند چه کرده ای؟ گفت همان که دیروز گفتم. حضرت فرمودند حالا برو! روز سوم آمد گفت: یا علی مرا پاک نما. حضرت فرمودند چه کرده ای؟ گفت : کار زشتی انجام داده ام. حضرت فرمودند تو که هستی؟ آیا عقل داری؟ آیا حواست جمع است؟ اشتباه نمی کنی؟ گفت نه. حضرت فرمودند حالا برو! روز چهارم که آن شخص باز هم آمد در آن وقت حضرت فرمودند حال دیگر چهار مرتبه شد و اقرار کردی.سپس فرمودند: چرا اقرار می کنی و خودت توبه نمی کنی؟! بعد حضرت فرمودند حدّ تو یکی از اینهاست، کدام را انتخاب می کنی؟ گفت آتش را می خواهم، وقتی که آتش دور او فراهم کردند شخص گنهکار در همین حین گفت خدایا من آتش را خواستم تا از آتش دوزخ محفوظ بمانم. حضرت گریه کردند و او را بخشیدند و فرمودند بلند شو که ملائکه از گریه تو به گریه افتادند.(البته لازم به ذکر است که تنها امام معصوم می تواند پس از حکم کردن، حکم حد را لغو نماید.)
از این روایت به خوبی روشن میشود که سیره ائمه اطهار و شرع مقدس بر برائت است نه اینکه شخص را مجبور به اقرار و اعتراف کردن نماید (خواه عملی را مرتکب شده باشد یا نه) لذا اقرار و اعتراف گرفتن با رعب و وحشت و اجبار، خلاف شرع است. چنانچه بارها تذکر داده شده مسئولین باید بگونه ای رفتار کنند که موجب دلزدگی مردم و جوانان از انقلاب و جمهوری اسلامی نشوند، افرادی که به این مسجد رفت و آمد دارند غالبا و اکثر قریب به اتفاق افرادی هستند که طالب شناخت خدای متعال می باشند و اهل امر به معروف ونهی از منکر و ذکر و عبادت هستند، بطوریکه سابقه آنها در تقوا بر هیچ کس پوشیده نیست و همچنین می دانید که کسی به حکومت شما کاری ندارد و علیه شما فعالیتی نکرده است؛ اینکه یک دفعه بریزید در خانه دوستان ما و افرادی که منتسب به مسجد هستند و برای آنها و خانواده و اطرافیانشان رعب و وحشت ایجاد نمایید واقعا بیانگر چیست؟ آیا غرض از برپایی جمهوری اسلامی این بود؟ آیا هیچکسی نباید حق اعتراض داشته باشد؟ هیچ نفسکشی نباید وجود داشته باشد؟ این چه کاریست که انجام می دهید؟ چند دفعه امتحان کردید؟ مگر ندیدید که این مسجد صاحب دارد و صاحب آن خداوند، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام و شهدا هستند. این را بدانید که این مسجد، حوزه، طلاب و مردم صاحب دارند، ما هم نه توپ و تفنگی داریم و نه قصد اغتشاش کردن را که مثلا بگوییم بریزید در خیابانها، خیر.
ما انقلابمان را دوست داریم. دست از این حرکات تمسخرآمیز بردارید. اگر بگویید تو ضد انقلاب هستی! ما می گوییم خودت ضد انقلابی و ما خواستار این هستیم که وضعیت به همان وضع اول انقلاب برگردد.
خدایا به حق محمد و آل محمد عاقبت ما را ختم به خیر بگردان، ما را اهل قرآن قرار ده و تقوا عطا بفرما و انشا الله آقایان نصایح بنده را، بد نپندارند و بعنوان دلسوزی و خیر خواهی بدانند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر