سعید زندگانی
جرس – در پرده اول پای سخنان فیلمسازی مینشینیم که معتقد است جوادشمقدری سیاهترین دوره مدیریت را برای سینمای ایران رقم زده است؛ پرده دوم گزارشی است از نتیجه دیدار سینماگران و مدیران خانه سینما با وزیر جدید فرهنگ وارشاد که منجر به قهر سردمداران «خانه سینما۲» با اوشد؛ در پرده سوم سخنان کزازی را در مورد «شیرکو بیکس» و فرهنگ و ادبیات کردی میخوانیم؛ گزارش کوتاهی از خاکسپاری محمد زهرائی، موضوع پرده چهارم است؛ فک پلمپ «سرای اهل قلم» را در پرده پنجم میبینیم؛ در پرده ششم به مراسم گشایش «سینماتک» در خانه هنرمندان میرویم؛ و در پرده آخر «میراث» محمد علی نجفی را در دولت حسن روحانی ارزیابی میکنیم!
شمقدری و سیاهترین دوره مدیریت سینمائی

ابوالحسن داوودی فیلمساز با سابقه کشورمان و رئیس پیشین هیئت مدیره خانه سینما، اعتقاد دارد که جواد شمقدری و همکارانش در «سازمان سینمائی» سیاهترین دوره مدیریت امور سینمائی را در این چند سال برای فیلمسازان رقم زدهاند. او این مطلب را سه شنبه در گفتوگوئی با خبرگزاری «ایرنا» اعلام کرد وافزود: «اختلاف در سینما پیشتر نیز وجود داشته اما اینگونه فاجعه بار نبوده و درون خانواده سینما بوده و اغلب مشکلات سینماگران همواره در خانواده سینما حل و فصل میشد. وجود اختلاف سلیقه درهرجامعه را باید الزامی برای تفکردموکراتیک دانست و طبیعی است افراد در سینما با یکدیگر اختلاف سلیقه داشته و بر سر سلایق و عقایدشان بجنگند، به شرط آنکه به مخالفشان احترام بگذارند و این با اختلافات عمیق وگاه کثیفی که دامن زده شد بسیار متفاوت است. اما شمقدری و اغلب مدیران زیر مجموعهاش سیاهترین دوره مدیریت سینمایی را برای همیشه در تاریخ ثبت کردند. واقعا نمیدانم این مدیر سینمایی تا چه حد خودش در این اتفاق سهیم بود اما با شناخت دورادوری که دارم، بعضی مدیران کوتاه قدی که در کنارش قرار داشتند، فضایی را دامن زدند که از خاطره سینمای ایران محو نمیشود.»
کارگردان فیلم سینمایی «تقاطع» یادآور شد: «مدیریت سینما ایفای نقش پدرانه دولت را که کم وبیش در سالیان گذشته وجود داشته به دست فراموشی سپرد و مدیران مربوطه فضای سینما را با شکل شخصی و سوداگرانه به سمت جنگ «حیدری و نعمتی» کشاندند و با بیرحمی از سینما، نه تنها زمین سوخته، که میدان مین بجا گذاشتند. مدیریت سینما با بزرگنمایی مشکلات بجای نقش پدری، یک طرف منازعه ایستاد و آتش این منازعه را تند کرد. در اینکه در این سالها مدیریت صنفی هم اشتباهاتی داشته شکی ندارم و میدانم که اعضای هیات مدیره خانه سینما هم صادقانه به این مهمگاه اشاره کردهاند، اما به طرز نابخردانهای این اشتباهات از جانب مدیریت دولتی سینما تبدیل به ابزاری شد برای منازعات شخصی که خشک وتر را در سینما سوزاند و فاجعه امروز را رقم زد تا جاییکه همین الان تفاوت دوغ و دوشاب سینما بسیار دشوار است و احتیاج به بصیرت دارد و کار سخت آقای جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که بتواند حق واقعی را دراین منازعات پیدا کند؛ چراکه در این اختلافات خیلیها بازیچه شدند. افرادی با هدف سوداگرایانه به پشتیبانی صرف بعضی مدیران دولتی فیلمهای میلیاردی ساختند و بودجههای سینمایی مستقیما به دفاتر خاص اختصاص داده شد و امروز باید پیگیری شود که بودجه سینما چرا از این دفاتر سردرآورده است.»
داوودی افزود: «بعضی از سردمداران سینما و نوچههای اطرافشان برای پنهان ماندن این مسایل فضا را آشفته کردند تا با حاشیه سازی و گل آلود کردن آبی که سینما در آن غوطه وربود، اشکالات اصلی سینما بیرون نزند. اولین و مهمترین اولویت کاری مدیران سینمایی جدید، زلال کردن آب گل آلود سینما برای مشخص شدن مسببین این فاجعه است. اشکالات اصلی سینما ربطی به اختلافات ندارد و این اختلافات یک رویه ظاهری و برنامه ریزی شده برای پنهان کردن ضعفهای مدیریتی بود. خیلی از دوستانی که در صنف طرف دعواهای اخیر قرار گرفتند، طی چند سال گذشته با دلسوزی باهم کار کرده بودند. مناظره حسین فرحبخش و همایون اسعدیان را که دیدم و یادم نمیرود که فرحبخش در خانه سینما که منادی غیر قانونی بودن آن در مناظره یاد شده بود، با دلسوزی آنجا کار میکرد و مثمر ثمر هم بود. این فضا میتواند با تدبیر مدیریت جدید باردیگر به سینما برگردد، زیرا این انشقاقی که بین اهالی سینما به وجود آمده، شکافی مصنوعی و دست ساز است و برای پنهان کردن بسیاری از منفعت طلبیها و زدوبندهای پشت پرده است. مدیریت سینما برخلاف مدیران قبل، باید به نقش پدری خود بازگردد. مدیران جدید سینمایی نباید به امر و نهی کردن و نگاه کارمندی به سینماگران بپردازند، زیرا ملغی شدن این تفکر خیلی وقت است که ثابت شده، اما متاسفانه مدیریت قبلی قادر به درک آن نبود.»
داوودی که خود زمانی رئیس هیات مدیره خانه سینما بود، معتقد است: «برای پرورش بسیاری از مدیران سینمایی ارقام هنگفتی از بیت المال هزینه شده و این افراد آزمایش و خطای بسیاری داشتند تا به تجربه امروزشان رسیدهاند و امروز وقت استفاده از این تجربیات است. فرصت برای کارآموزی و آزمون و خطا را در مدیریت سینما را نداریم؛ یکی دو مدیر خوشنام و مرتبط با سینماگران داریم که حضورشان در مدیریت سینما و تجربه آنان میتواند سینمارا از فضای امنیتی دور کرده و ارتباط درست و مدبرانه مدیران سینمایی و سینماگران را بار دیگر برقرار کند. نیاز به انرژی مضاعف نیست و میتوان با همان تدبیری که شعار دولتمردان است، با مشارکت اهالی فکور سینما و نه زدوبندچیها و بادمجان دور قابچینها که متاسفانه مدت هاست در سینما هم رخنه کردهاند، خانواده سینما را به مسیر اصلیاش بازگرداند.»
قهر سردمداران «خانه سینما۲» با وزیر فرهنگ و ارشاد
.jpg)
امروز عصر (پنجشنبه ۳۱ مرداد) قرار است هنرمندان سرشناس کشور در تالار وحدت با علی جنتی وزیر جدید فرهنگ و ارشاد دیدار داشته باشند؛ اما اعضای «خانه اصناف سینمای ایران» که با حمایت سازمان سینمائی دولت احمدینژاد بوجود آمده و به «خانه سینما۲» معروف شده است، اعلام کردهاند که به این همایش نمیآیند. این اتفاق پس از دیدار خصوصی دوروز قبل وزیر جدید با جواد شمقدری رئیس سازمان سینمائی که هنوز جانشینی برایش معرفی نشده میافتد و اعضای هیئت مدیره اصنافی که اساسنامه ارشاد را پذیرفته وخارج از خانه سینما تشکیل شده بودند، با انتشار بیانیهای اعلام کردند که در مراسم دیدار روز پنجشنبه هنرمندان با وزیر شرکت نمیکنند. در متن این پیام که نسخهای از آن توسط حبیب کاوش عضو هیئت مدیره این تشکل به رسانهها ارسال وبه هنرمندان سینما نیز پیامک شده است، آمده:
«آقای وزیر! آرزو کرده بودیم با وزیدن هوای تازه ششهای خسته وکم جانمان را جانی ببخشیم. آرزو کرده بودیم با ظهور سبز شما نفاق و فرق ازجمع شکسته ما سینماگران فید شود اما گویا پیشتر ازما این هوای تازه را مسموم ساختهاند!! ظاهرا در نگاه شما اعتدال را جایی نیست! پس علی رغم آرزویمان، از شرکت در جلسه معارفه شما در روز پنجشنبه معذوریم لطف کرده ما را مس کنید؟»
انتشار چنین نامهای حاکی از آن است که دوستان شمقدری پس از دیدار خصوصی او با وزیر، قافیه را باختهاند؛ بویژه که عصردوشنبه ۲۸ مرداد ماه، دو جلسه مختلف در دفتر وزیر برگزار شد که درجلسه اول سینماگران نامداری چون منوچهر محمدی، عبدالحسن برزیده، رضا میرکریمی، مجتبی راعی، احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمی کیا و حسین حقیقی و در جلسه دوم هیات مدیره خانه سینما متشکل از فرهاد توحیدی، محمدمهدی عسگرپور، ابراهیم مختاری، امیر اثباتی و محمدرضا مویینی حضور داشتند. منوچهر محمدی تهیه کننده شناخته شده، نتیجه این نشستها را بسیار مثبت ارزیابی کرد و افزود که هنرمندان هیچ گزینهای را برای ریاست جدید سازمان سینمائی به جنتی معرفی نکردهاند. او گفت که عملکرد مدیران سینمایی دولت دهم در بخشهای مختلف مدیریتی از جمله مباحث مطرح شده در این جلسات بود. موارد نقد به عملکرد دولت دهم درخصوص کندی روند تولیدات سینمایی در دوره پیشین مدیریت و همچنین مباحثی از فساد مالی وبررسی شیوه نظارت در وزارت ارشاد از گذشته تا به امروز از موضوعات مطرح شده در این نشستها بوده است. سینماگران حاضر درخواست اصلاح منطقی و معقول امور مطرح شده و قابلیت پاسخگویی عادلانه به تقاضاهایشان را داشتند و جنتی نیز اظهار امیدواری کرد با همراهی همه هنرمندان مسائل مربوط به هنرمندان و وزارت ارشاد به بهترین شکل ممکن حل و فصل شود.
پس از این دیدار، فرهاد توحیدی رییس و سخنگوی هیات مدیره خانه سینما گفت که ماهم مانند وزیر بربازگشایی خانه سینما براساس موازین قانونی تاکید داریم. او افزود: «ما از ابتدای مشکلی که معاونت سینمایی دولت دهم برای خانه سینما ایجاد کرد، در تمام موضعگیریهایمان بر تمسک به قانون تاکید کردهایم و هیچزمانی پا را از دایره قانون فراتر نگذاشتهایم. همانطور که در آخرین روزهای کاری دولت دهم تلاش میکردیم که خانه سینما با توسل به قانون بازگشایی شود، همچنان بر آن مواضع هستیم. طبیعتا برای آنکه خانه سینما در دورههایآتی با مشکل پیش آمده در دیماه ۹۰ مواجه نشود، بهدنبال این هستیم که این نهاد صنفی براساس موازین قانونی بازگشایی شود.»
اما کمال تبریزی سازنده «مارمولک» و «لیلی با من است» که به علت درگیر بودن با پیش تولید «قبردوطبقه» نتوانسته بود درنشست با جنتی حضور پیدا کند، نقطه نظرهای خود را در یادداشتی که در هفته نامه «آسمان» منتشر شد، بیان کرد:
*سلام آقای وزیر باید عرض کنم که مطلب کاملا روشن است وآن اینکه لطفا و فقط کافی است که به هیچ وجه شبیه وزیر پیشین نباشید، تا امور به تعادل ودرایت لازم بگردد! واین یعنی اینکه مارا فتنه گر، ضد اسلام، منحرف و بیبصیرت تلقی نکنید.
*در انتخاب معاونان، بالاخص معاونت سینمایی، فردی بدون عقدههای درونی وبی مساله باهنرمندان ودارای درایت کافی و توانا در امر مدیریت را انتخاب کنید.
*افرادی همچون مگسان گردشیرینی شما را دوره میکنند که متاسفانه تعدادشان کم نیست وبرای کسب موقعیت وبرخورداری مالی، دست به انواع تملق ومجیز گویی شما میزنند، بر حذر باشید!
*به هنرمندان اعتماد کنید تاهم حس اعتماد متقابل را درآنان بیدار کنید وهم حس مسئولیت پذیری را. برای آنان ممیزانی کوته فکر ونالایق که توانایی و اعتقاد به تعامل با آنان را ندارند، نگمارید!
کزازی: در سخن کردی، ژرفای فرهنگ ایران پیداست

در مراسم بزرگداشتی که برای «شیرکو بیکس» شاعر بزرگ کرد در تالار وحدت تهران برگزار شد، میرجلالالدین کزازی استاد سرشناس ادبیات فارسی که خود کرد وزاده کرمانشاه است، گفت: «پرآوازگانی چون «شیرکو بیکس» اگر به تن بمیرند، درمینو به جان زندهاند و در گیتی نیز به نام. «شیرکو بیکس» آوایی است از ژرفای تاریخ سرزمین کردستان. هرجا کردان باشند، گرمی، شور، مهربانی، آزادی، رادی، گُردی و مردی هست و فزونتر از این همه، هر زمان ما کردی را میبینیم در جامه ویژهای که کردان به تن میکنند و سخنی را از زبان او میشنویم، به ژرفای تاریخ و فرهنگ ایران زمین بازمیگردیم.»
مراسم یادبود «شیرکو بیکس» شاعر نامدار کرد شب پنجشنبه ۲۴ مرداد با حضور جمع زیادی از علاقه مندان او و آثارش به همت قطب الدین صادقی استاد دانشگاه در رشته نمایش و با همکاری معاونت هنری وزارت ارشاد، معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دفتر موسیقی وزارت ارشاد و بنیاد فرهنگی رودکی در تالار وحدت برگزار شد. در این مراسم کزازی در مورد فرهنگ و زبان کردی گفت: «کردستان به راستی دروازه تاریخ است و هر کس از آن بگذرد به سرزمین تاسه خیز نیاکانی باز میگردد. شما همین نام را بگیرید «شیرکو بیکس»؛ آوایی است از ژرفای تاریخ این سرزمین. کردستان وکردان ناباند و نژاده در روزگاری که برترین ویژگی آن آمیختگی و آرایش است. این نابی ارزش بسیار دارد ما آن را در سرودههای کردی هم میتوانیم یافت. «شیرکو بیکس» در ظاهر بیکس اما به واقع پُرکس است؛ کسان او شمایند و این نکوداشت، نکوداشت دوستدار زیبایی و فرهنگ و ادب است. یکی از دریغهای بزرگ من این است که به ژرفی با آفریدهها و سرودههای این سخنور نامدار آشنایی ندارم اما میدانم که این سخنور یکی از سالاران سترگ در سخن کردی است.»
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: «به هیچ روی مایه شگفتی نیست که که از دامان ادب کردی چنین سخنور پرشوری برخیزد با آوازهای جهانی. ما به شایستگی و بسزا، بدان مینازیم که ادب پارسی برترین و مایه ورترین و شیواترین و نغزترین سامانههای ادب جهان است، اما نازش دیگر ما این است که در ادب کردی نیز کم و بیش در برابر هر شاهکار ادب پارسی، درپیوستهای را میشناسیم. «نالی» حافظ کردستان است؛ «الماسهای کندولهای» شاهنامه کردی را سروده است و ما از «مولوی کرد» سخن میگوئیم. زمانی که زبان کهن خراسانیان اندک اندک زبان فراگیر دیوانی و فرهنگی در سراسر ایران زمین شد، زبانها و گویشهای بومی پایدار ماندند که در دل پارهای از آنها، سامانههای ادبی پدید آمد. در میانه گویشها و زبانهای بومی ایرانی، ادب کردی برترین و مایه ورترین است از این روی به هیچ شیوهای نمیتوان در شگفت افتاد که مردی چون «شیرکو بیکس» سخنوری شگفت بشود و چنین بزم بشکوهی در بزرگداشتش برپای دارند. او مرد هنر و زیبایی و آزادگی است و من به یکایک شما کردان میگوییم هر چند که اگر پرآوازگان به تن بمیرند، در مینو به جان زندهاند و در گیتی نیز به نام.»
پایان بخش این برنامه اجرای موسیقی و آواز توسط شهرام ناظری آواز خوان پرآوازه کرمانشاهی بود. ناظری پیش از اجرای دو قطعه به یاد شیرکو بیکس گفت: «من پرواز عاشقانه این شاهگل بلند آوازه کرد را به تمام خلق آزاده کرد، ملت ایران و ادبیان و شاعران و فرزاندگان جهان و انسان و انسانیت تسلیت میگویم. باید تدارک بهتری برای این اجرا از پیش وجود میداشت اما این مهم نیست چون ما برای کسی کار میکنیم که تمام آثار جاودانهاش را در نابسامانیها خلق کرده است.»
محمد زهرائی کنار «فردین» به خاک رفت

محمد زهرائی مدیر «نشرماکان» که یکشنبه ۲۷ مردادماه و در سن ۶۵ سالگی براثر سکته قلبی درگذشت، چهارشنبه ۳۰ مرداد با مشایعت تعدادی از بزرگان فرهنگ و ادب ایران معاصر همچون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و نجف دریابندری در یکی از آخرین قبرهای قطعه هنرمندان بهشت زهرا و در جوار قبر «محمدعلی فردین» بازیگر پرآوازه سینمای پیش از انقلاب به خاک سپرده شد. ماکان زهرایی، فرزند ارشد زندهیاد محمد زهرای در این مورد به «مهر» گفت: «پیکر پدرم در آخرین قبر ساخته شده در قطعه هنرمندان و در کنار محمدعلی فردین به خاک سپرده شده و در همان بدو ورود به قطعه هنرمندان دیده میشود. این در حالی است که کمتر از پنج قبر فضا برای خاکسپاری اهالی فرهنگ و ادب و هنر در قطعه هنرمندان باقی مانده است.»
در این مراسم پیام محمدعلی موحد که برخی آثارش را محمد زهرایی در نشر کارنامه به چاپ رسانده است، قرائت شد و چهرههایی مانند نجف دریابندری، احمد مسجدجامعی، بهمن فرمانآرا، حسن کیائیان، ضیاء موحد، ابوالحسن مختاباد، محمدمهدی داودیپور، نادر قدیانی، محمدعلی ابطحی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علی موسوی گرمارودی، منوچهر حسنزاده، کامبیر درمبخش، احمد سمیعی گیلانی، قطبالدین صادقی، محمدجواد مظفر، نورالدین زرینکلک، عبدالرحیم جعفری و مصطفی ملکیان از مقابل خانه هنرمندان تا بهشت زهرا، این ناشر خوشنام را مشایعت کردند. زهرایی درحالی که پشت میز کارش مشغول فعالیت بود، دچار حمله قلبی شد و در سن ۶۵ سالگی درگذشت. «کتاب مستطاب آشپزی؛ از سیر تا پیاز» (نجف دریابندری)، «خواب آشفته نفت» و «فصوص الحکم» (محمدعلی موحد)، «حافظ به سعی سایه» (هوشنگ ابتهاج) و «قبله عالم، ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران» (عباس امانت) از مهمترین کتابهای نشر کارنامه با مدیریت زندهیاد زهرایی در سالهای اخیر بوده است.
زهرائی به چاپ شکیل و هنری و زیبا و آراسته و بیعیب و دقیق کتابها شهره بود. یکبار «فصوصالحکم» ابن عربی/محمد علی موحد را ازبازار جمعآوری کرد چون مهر سبزرنگ اول کتاب به رنگ دلخواه او نبود. محمد حسنی مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان در پیام تسلیت خود در مورد این ناشر آورده است: «محمد زهرایی، از جمله چهرههایی است که در صنعت و هنر نشر این مرز و بوم ماندگار خواهد بود. ارتقای معیارهای تولید و چاپ کتاب در ایران بیگمان مرهون یک عمر تلاش وی در عرصه فرهنگ ایرانزمین بوده است. ماندگاری اثر اندیشه و دانش این مدیر فقید در رهنمایی این مسیر، در ایام آتی نیز جلوگر خواهد بود. بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان که پیشتر از دانش و نقطهنظرات این چهره فرهنگی بهره برده است، ضمن همدردی با خانواده و بازماندگان آن زندهیاد، فقدان او را به جامعه فرهنگی و هنری به خصوص اهالی نشر تسلیت میگوید.»
مهدی خزعلی خبرداد: فک پلمپ از «سرای اهل قلم»

مهدی خزعلی در یادداشتی که ۲۴ مردادماه در سایت خود «باران» نوشت، خبرداد که «سرای اهل قلم» فک پلمپ شده است. در این یادداشت آمده است: دیروز در آغاز جلسه دادگاه به قاضی عرض کردم که قریب ده ماه است سرای اهل قلم را پلمپ کردهاند؛ جناب امین ناصری (بازپرس شعبه ششم دادسرای اوین) میگفت که بیجهت پلمپ کردهاند و دستور میدهم باز نمایند! شما هم که در جلسات قبل همین را فرمودید، اما هنوز سرای اهل قلم پلمپ است و بوی تعفن مواد غذایی همسایهها را آزرده کرده است! قاضی احمدزاده گفت: «به اطلاعات استان تهران دستور فک پلمپ را دادهام و بلافاصله با آقایان اطلاعات تماس گرفت که چرا فک پلمپ نکردید» از آن سوی خط گفتند: «به واسطه بررسی صلاحیتها که سرمان شلوغ بوده است و تا شنبه فک پلمپ مینماییم» دیروز بعد از ظهر چند نفر از نیروهای اطلاعات به محل سرای اهل قلم رفته و از محل رفع پلمپ بعمل آوردند.
این خبر برای اعضای سرای اهل قلم، اصحاب اندیشه و همکاران موسسه مسرت بخش و امید آفرین بود. هر چند خرابیهای ناشی از تفتیش و بسته بودن قریب ۱۰ ماه زیاد است، اما ورود به سرای اهل قلم پس از این مدت طولانی برایم لذت بخش و خاطره انگیزبود، وسایل میهمانان همه جا پراکنده بود، گویی خدای ناکرده مغولها به این سرا یورش آوردهاند، دو عدد کلاه کاسکت بیانگر این است که کسانی را که فرستاده بودند کلاه بیاورند، سر را برده و کلاه را جا گذاشتهاند! کاپشنی در گوشهای توجه مرا جلب کرد، با خود گفتم، مگر این قوم مردم را لخت کردهاند! دیدم همه اینها نمادین است، و برای من سوخته دل پیامی دارد! داکتهای برق را کنده و سیمها را بیرون ریخته بودند، مهتابیها را هم باز کرده بودند، نمیدانم به دنبال چه چیزی میگشتند، شاید میترسیدند که ما هم دوربین کار گذاشته باشیم و فیلم آن ۵۰ نفر سرباز گمنام که بیرحمانه به سرای اهل قلم حمله کردند را گرفته باشیم! در گذشته هم که به دفتر من حمله کردند، همه دوربینها را از کار انداختند و هارد را سوزاندند. یگان ویژه هم که دفتر و منزل مرا سنگباران و شیشهها را خرد کرد، دوربینهای آیفون تصویری را هم با باطوم خرد کردند! اینها از چه میترسند؟! ما که در وزارت و بازداشتگاه در برابر دوربین شما مینشینیم، شما از چه میترسید؟ اگر با مردم خوب تا کنید، نیازی به ماسک و شکستن دوربینها نیست...!
بگذریم و شادی فک پلمپ را با این خاطرهها تلخ نکنیم، ما همه آنها را بخشیدهایم، ما به دنبال انتقام نیستیم، عذرخواهی هم نمیخواهیم، اما تلاش کنید که این لطمات را جبران نمایید. فرصت را از دست ندهید، برای دنیا و آخرتتان میگویم!
بازگشائی سینما «تک» خانه هنرمندان با «جاده» کیارستمی

عصر دوشنبه ۲۸ مردادماه، در سالن «فریدون ناصری» خانه هنرمندان ایران، فیلم «جاده» عباس کیارستمی به نمایش درآمد و سینما «تک» با حضور این فیلمساز و هنرمندانی چون خسرو سینایی، محمد متوسلانی، مجید سرسنگی، محمد رضا اصلانی و محمدرضا درویشی آغاز به کار کرد. خسرو سینایی کارگردان سینما در سخنانی در این مراسم گفت: «امروز به دورهای نزدیک شدهایم که ابزار سینما آنقدر کوچک و در دسترس شده است که هرکسی ذهن خلاق و هنرمندی دارد، میتواند با یک دوربین فیلم بسازد. ما در این سینما تک میتوانیم نوع دیگری از سینما را ببینیم. من گاهی غصه میخورم همان فیلمهایی که در فرهنگسراها خوب میفروشند، اینجا هم نمایش داده میشوند. اما امید دارم که در سینما تک، جوانان بدانند که سینما فقط آن چیزی نیست که در سینمای جهان پخش میشود. از مسوولان سینما تک خواهش میکنم به دوستان جوان و بینندگان بیاموزیم که یک اثر آنقدر محترم است که وقتی در سینما تک نمایش داده میشود، قیچی نشود. ما باید ذهن خود را درست کنیم وگرنه با تکه تکه کردن فیلمها هیچ اتفاقی نمیافتد و از سینما تک توقع دارم که اذهان بینندگانش را به چالش بکشد.»
در بخش دیگری از این مراسم محمدرضا درویشی موسیقیدان نیز با تاکید بر اینکه این مراسم افتتاح اولین سینما تک در ایران نیست، به سینما تک موزه هنرهای معاصر در تهران اشاره و اظهار کرد: «این سینما تک درهشت سال گذشته مضمحل شده و گرچه خیلی تلاش شد تا سرپا بماند اما خفهاش کردند. باید امیدوار باشیم که با همکاری خانه هنرمندان بتوانیم ماهیت اصلی و محتوایی سینما تک را که خارج از جریان گیشهای سینمای جهان است، حفظ کنیم.» کیارستمی که فیلمش آغازگر فعالیت سینما تک بود، سخنرانی نکرد، اما کیوان کثیریان (مدیر سینما تک) گفت: «اینجا پاتوقی برای فیلم خوب دیدن و حرف خوب زدن برای سینماست و تلاش میکنیم فیلمهایی دیده شوند که امکان نمایش یا دیدن آنها در جاهای دیگر کمتر است و جریان متداول سینما خیلی منطبق نیست.»
محمدعلی نجفی و «میراث» او در دولت روحانی
.jpg)
محمدعلی نجفی که بجای وزارت آموزش و پرورش از «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» سردرآورد، عصر دوشنبه در مراسم بزرگداشت دکتر باقر آیتاللهزاده شیرازی - پدر مرمت نوین ایران - در مرکز هنرپژوهی نقش جهان گفت «» شرایط کنونی شرایط خوبی نیست؛ شرایطی که بتوانم بگویم حتی از نقطهٔ صفر کار خود را شروع میکنم. عجیب است که نهتنها متخصصان این سه حوزه این موضوع را تأیید میکنند، بلکه دیگر افراد این حوزهها نیز دربارهٔ این قضیه صحبت میکنند؛ حتی در جلسهای که با برخی دوستان امنیتی و اطلاعاتی داشتم، آنها نیز بر اساس شغل خود میگفتند این سازمان لگدکوب و له شده است. بنابراین براساس این صحبتها و بررسیهایی که کردهام و ارتباط دورادوری که با این سازمان داشتم، بهنظر میرسد یک بدن نحیف از این سازمان باقی مانده است که آن را لگدکوب کردهاند. بنابراین ابتدا باید این بدن نحیف را بلند کنیم، خاک رویش را پاک کنیم و در جای مناسب که در شأنش باشد، آن را بنشانیم تا قدری استراحت کند و سپس حرف بزند. به نظرم این کار خیلی سخت است. با این وجود، باز هم شاگردی خود را ادامه میدهم و هر برنامهای که دارم در معرض قضاوت، بررسی و نقد قرار میدهم. امیدوارم تدریجا با اجرای این برنامهها به هدفی مناسب و خوب در این حوزه برسیم. این عشق و علاقه به فرهنگ و تمدن ایران اسلامی حتی در روستاهای دوردست نیز وجود دارد. این تحرک فرهنگی بدون یک ریشهٔ قوی در تاریخ ناممکن است، ما باید اذهان خود را متوجه این ریشه کنیم و به دیگران این شجاعت را بدهیم که در حوزههای مختلف وارد بحث شوند. امیدوارم با کمک مردم و کارشناسان، قدمی برداریم که شرمندهٔ هیچ کسی نشویم. «
اما رضا مرادی غیاث آبادی پژوهشگر عرصه میراث فرهنگی، حضور نجفی را در این سازمان چندان مثبت ارزیابی نمیکند و معتقد است:» برخلاف بیشتر افراد که از حضور آقای نجفی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری راضی هستند، من نسبت به این حضور خوشبین نیستم. او مدیری توانمند و درجای خود قابل ارزش و احترام است؛ اما سازمان میراث فرهنگی یک سازمان تخصصی است که وظایفی تخصصی برعهده دارد. بنابراین رییس آن باید از میان کارکنان باتجربه و متخصص انتخاب شود، همانطور که رییس بانک مرکزی اینگونه انتخاب میشود. در اصل، انتخاب آقای روحانی برای ریاست این سازمان، آقای نجفی نبوده است و احتمالا رییسجمهور میدانست که نجفی برای این سمت مناسب نیست، چون نخست او را برای وزارت آموزش و پرورش معرفی کرد و زمانی که نجفی از مجلس رأی اعتماد نگرفت، او را به سازمان میراث فرهنگی فرستاد. خطایی که آقای احمدینژاد هم آن را دربارهٔ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مرتکب شد. »
وی با یادآوری اینکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مستقیما زیر نظر ریاست جمهوری است و رییس آن به رأی اعتماد مجلس نیازی ندارد، گفت: « این سازمان وظایف خود را فراموش کرده، به یک حیاط خلوت سیاسی تبدیل شده و مکانی برای تجمع افراد سیاسی است که رأی اعتماد نمیگیرند و بهنوعی با برخی جناحها معارضه دارند. این رویه که از دوران آقای احمدینژاد باب شده، غلط است؛ هرچند آقای نجفی شخصیت و مدیری موفق است، اما سازمان میراث فرهنگی به یک مدیر متخصص و باتجربه در این حوزه نیاز دارد که از همین سازمان نیز برخاسته باشد و آن را خوب بشناسد. این یک روند بسیار اسفبار است که در طول هشت سال گذشته نیز دنبال شده است. متأسفانه در سالهای گذشته، هر کسی که نمیتوانست به پست و مقامی برسد، به این سازمان آمده است. این سازمان رنگ خوشی را نمیبیند، در حالی که در کشورهای دیگر، روسای موسساتی که با حوزههایی مانند باستانشناسی و موزه سروکار دارند، برجستهترین شخصیتهای علمی کشور هستند که اعتبارهای بینالمللی دارند. »
اما سید محمدبهشتی رئیس دورههای پیشین سازمان میراث فرهنگی درباره انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان رئیس جدید این سازمان میگوید: « به نظر من شانس با سازمان میراث فرهنگی یار بودهاست. این سازمان در حوزه میراث فرهنگی، ساختاری کاملا علمی دارد و با توجه به سوابق آقای نجفی در دوره وزات خود بر آموزش و پرورش و حضور او در عرصه علمی کشور، میتوانند برای این بخش از سازمان مفید باشند. از سوی دیگر سازمان در حوزه گردشگری مستلزم برنامهریزی و تعامل بین دستگاهی است که در اینجا سوابق حضور آقای نجفی در مدیریت سازمان برنامه و بودجه میتواند، کمک خوبی برای ریاست او در سازمان باشد. آقای نجفی از مدیران کارکشته کشور است. او میتواند ویرانهای مثل سازمان میراث فرهنگی را از نو برپا کند. »
مهدی حجت بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی کشور و مدیر عامل کنونی موسسه فرهنگی «ایکوموس» نیز با اشاره به حضور نداشتن چهرههای متخصص در شرایط کنونی در این سازمان میگوید:» این دستگاه به مکانی برای انجام کارهای تبلیغاتی و سیاسی تبدیل شده است. بنابراین نخست باید تمهیداتی اندیشیده شود تا روی این جنبهها کار شود؛ ولی نباید انتظار به جواب رسیدن را حتی تا یک سال دیگر داشت. امیدواریم تا چهار سال آینده به جوابهای درست و خوبی پس از انجام اقدامات آقای نجفی برسیم. تجربهٔ بسیار طولانی نجفی در سطح مدیریت کلان از جمله نقاط قوت اوست. نجفی با کارهای فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و جنبههای آنها آشنا است. مدیریت را میداند و جزو اهالی فرهنگ است و با توجه به رشتهٔ تحصیلیاش در دانشگاه، سرعت انتقال خوبی دارد و خصوصیات را سریع درک میکند. بنابراین موفقیتهای خوبی را در این حوزه میتواند بهدست آورد. البته مهربانی، رأفت و سادهدلی رییس جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از جمله نقاط ضعف او است که در شرایط کنونی این سازمان، ممکن است به ضرر او باشد. شخصی که در این سمت قرار میگیرد، باید فردی آشنا با این حوزه باشد، شخصی که مسبوق به سابقه نباشد، چون موجب ضرر میشود. هر کسی که وزیر میشود، یک مدیر سیاسی است. سطح مدیریت نجفی در زمان وزارت آموزش و پرورش نیز سیاسی بود؛ ولی اصل موضوع، مدیریت او است که سیاسی نیست،. این قضیه دربارهٔ وزیر ارشاد نیز صدق میکند. بنابراین آقای نجفی مطلقا یک شخص سیاسی نیست، او با سیاسی کاری سر این پست آمد، ولی کارش فرهنگی است. »

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر