جنبش راه سبز - خبرنامه |
- انفجار مرگبار در منطقه شیعه نشین بیروت
- چه کسی گقته علم دینی است؟
- صدور حکم حبس برای دراویش مجروح واقعه کوار
- پیام خواهر شهیدان باکری به مطهری: کلمات حق خواهی برادران شهیدم را از زبان شما شنیدم
- ادعای جدید رئیس صدا و سیما: در ایران مجرم سیاسی نداریم؛ سران فتنه مجرم امنیتی هستند نه سیاسی
- ترس از کاهش تحریمها و چرخ و فلک پول دلالی
- ابراز نگرانی امیر ارجمند نسبت به سلامت جسمی رهنورد
- ناگزیرىِ جنابتان از همنوازى با سمفونی فتنه در ۹ دی قابل درک است
- بازداشت یک شهروند به خاطر ارسال پیامک به حداد عادل و چند نماینده دیگر
انفجار مرگبار در منطقه شیعه نشین بیروت Posted: 02 Jan 2014 07:43 AM PST تصرف دو شهر عراق توسط شورشیان سنی جرس: درادامه بحران های منطقه ای، انفجاری شدید در جنوب بیروت، پایتخت لبنان رخ داده و وزارت بهداشت لبنان میگوید که این انفجار دست کم پنج کشته بر جای گذاشته است. همزمان نیروهای دولتی در عراق در حال نبرد با شبهنظامیانی هستند که بخشهایی از دو شهر فلوجه و رمادی را تصرف کردهاند.
به گزارش بی بی سی، انفجاری شدید در جنوب بیروت، پایتخت لبنان رخ داده است. وزارت بهداشت لبنان میگوید که این انفجار دست کم پنج کشته بر جای گذاشته است. منطقه ضاحیه، که این انفجار به وسیله یک خودروی بمبگذاری شده در آن به وقوع پیوسته است، از مناطق تحت نفوذ حزبالله لبنان به شمار میرود. حداقل ٢٠ نفر هم در این انفجار زخمیشدهاند. کمتر از یک هفته پیش، محمد شطح، وزیر سابق اقتصاد و از چهرههای سیاسی منتقد حزبالله لبنان و سوریه در یک بمبگذاری در بیروت کشته شد. در ماههای اخیر بیروت و طرابلس صحنه درگیریهای خشونتبار، بمبگذاری و حملات انتحاری بودهاند. از جمله در حملهای دو مهاجم انتحاری سفارت ایران در بیروت را هدف قرار دادند. تداوم جنگ داخلی سوریه به تشدید اختلافات سنی-شیعه در لبنان انجامیده است.
گروه شیعه حزبالله لبنان در سوریه به پشتیبانی از بشار اسد میجنگد. در مقابل بخش چشمگیری از گروههای سیاسی لبنانی به طور سنتی مخالف بشار اسد هستند و از حضور حزبالله لبنان در این درگیری نظامی انتقاد میکنند.
تداوم بحران در عراق همزمان این منبع خبری اعلام کرده است که شبهنظامیان "حکومت اسلامی عراق و شام" چند ایستگاه پلیس را تصرف و در نقاطی از شهر فلوجه ایستهای بازرسی برپا کردهاند.
فرمانده نیروهای ضد تروریستی عراق گفته است که نبردی سنگین در شهر فلوجه در جریان است. یک مقام ارشد پلیس عراق هم گفته است که شبهنظامیان تعدادی از زندانیان را هم آزاد کردهاند.
پیکارجویان موسوم به "حکومت اسلامی شام و عراق" تصاویر ویدیویی از خود منتشر کردهاند که آنها را در حال آتش زدن خودروهای دولتی و خواندن بیانیههای هشدارآمیز علیه دولت نوری مالکی، نخست وزیر شیعه عراق نشان میدهد. براساس گزارشها، اعضای بعضی قبایل سنی منطقه هم به خیابانها آمدهاند تا در کنار نیروهای دولتی و علیه پیکارجویان سنی مبارزه کنند. روز دوشنبه (۳۰ دسامبر) اقدام نیروهای عراقی در شهر رمادی، برای برچیدن چادر معترضان سنی، به برخوردهای شدیدی منجر شد که در نتیجه آن ۱۴ نفر جان خود را از دست دادند. در اعتراص به این اقدام ۴۴ نماینده از ائتلاف سیاستمداران سنی استعفانامه خود را به پارلمان عراق ارائه دادند. گروههای سنی در عراق میگویند که دولت شیعه این کشور با برخوردهای تبعیضآمیز آنها را تحت فشار گذاشته و از نظر سیاسی به حاشیه رانده است. دولت آقای مالکی این اتهامات را رد میکند. روز شنبه، ۲۸ دسامبر هم بازداشت احمد العلوانی، یکی از نمایندگان سنی پارلمان عراق به رویارویی خشونتباری منجر شد که دست کم ۵ نفر در آن کشته شدند. در ماههای اخیر خشونتهای فرقهای در عراق به شدت افزایش یافته است. سازمان ملل متحد میگوید در سال ۲۰۱۳ که خونبارترین سال عراق در پنج سال گذشته بوده، ۷۸۱۸ غیرنظامی و ۱۰۵۰ نفر از ماموران امنیتی انتظامی کشته شدهاند |
Posted: 02 Jan 2014 08:17 AM PST گفتگو با سروش دباغ نزاع میان علم و دین ، البته نزاع مبارکی بوده؛ هم برای دین و هم برای علم.
گفتگو با سروش دباغ
از نظر شما آیا «عقلانیت دینی» امکانپذیر است؟
هنگامیکه از مقولۀ «عقلانیت دینی» سخن به میان می آید، معانی مختلفی از آن به ذهن متبادر می شود. ممکن است مراد از عقلانیت دینی، عقلی باشد که در روایات دینی به بحث گذاشته شده است. مطابق با این تصویر، عقل مخلوقی از مخلوقات خداوند است؛ عقلی که از جنس نور است و جنود و لشکریانی دارد، چنانکه جهل جنودی دارد. در جلد اول « اصول کافی» روایات متعددی درباره جنود جهل و عقل نقل شده است؛ این تلقی از عقل، سویۀ متافیزکی دارد، بر خلاف دیگر معانیِ عقل که صبغه معرفت شناختی دارند. تلقی دیگر از عقلانیت دینی، عبارتست از تصویر عقل در متن مقدس(قرآن)؛ عقلی که به جای تأکید بر عقل نظری و استدلال ورزی،روی تدبر و تأمل کردن انگشت تأکید می نهد.به عنوان مثال آیۀ «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» در سورۀ غاشیه متضمنِ صغرا و کبرای منطقی و مدد گرفتن از مقدمات و اقامۀ استدلال به سبک ارسطویی نیست، بلکه صبغۀ تنبیهی دارد. به قول فلاسفۀ جدید میتوان این تنبّهات را در زمرۀ «شهودهای عقلانی»[۱] به حساب آورد؛ شهودی که یکی از منابع معرفت است و فراوردههای آن معرفت بخش است؛ اما نه به معنای رسیدنِ به نتایج از طریق مقدمات و انتقال صدقِ مقدمات به نتیجه و از اعتبار[۲] و استواری[۳] استدلال سراغ گرفتن. به تعبیر آئودی، فیلسوف اخلاق و معرفت شناسِ مشهور معاصر؛ درست است که آنچه به مدد شهود عقلانی بدست می آید، بیواسطه است و به نحو غیر استنتاجی[۴] فراچنگ می آید، اما لازمۀ این مدعا این نیست که این باورها علی الاصول استدلال بردار نیستند و نمی توان استدلالی له آنها اقامه کرد. در عین حال هر چه ذهن آماده تر و پرورده تر شود، این مسیر را زودتر طی می کند و بدون اقامۀ استدلالی در قالب صغرا و کبرای منطقی، باوری را موجه انگاشته و در زمره معتقداتِ خویش به حساب می آورد. مثال مشهور ویتگنشتاین در کتاب « کاوشهای فلسفی» در اینجا به کمک ما می آید؛ تصویر "خرگوشاردک". تصویری را در نظر بگیرید که از سویی می توان آنرا تحت عنوان خرگوش دید و تجربه کرد، از سویی دیگر می توان همان تصویر را ذیل اردک تجربه کرد؛ به تعبیر دیگر آن تصویر، هم اقتضای خرگوشوارگی دارد و هم اقتضای اردکوارگی. تفکیک میان «دیدن»[۵] و «دیدن تحت عنوان»[۶] در فلسفۀ ویتگنشتاین متکفل تبیین این امر است. با تغییرِ منظر فرد، تصویری که ادراک می شود، تغییر میکند.[۷] همچنین مثال دیگر ویتگنشتاین در «کاوشهای فلسفی» مبنی بر اینکه وقتی فرمان « به چپ چپ» صادر می شود و همه به چپ می پیچند، کسی که به راست می پیچد و پس از چند لحظه به اشتباه خود پی می برد و به چپ می پیچد؛ چه چیز او را متوجه اشتباهش می کند؟ یک تفسیر که از کنار هم گذاشتن چند مقدمه بدست می آید؟ یا بدون لحاط کردنِ مقدماتی چند و «در یک آن»[۸] به اشتباه خویش پی می برد.
چنانکه در می یابم، دعوت اصلی خداوند در قرآن معطوف به نوعی تغییرِ منظر و سوی گردانیِ مخاطب است؛ گویی مخاطبان پیامبر اسلام دعوت می شوند که سرمهای بر چشم خود کشند تا جهان پیرامون را از منظر دیگری ببینند و تجربه کنند: عارفان را سرمهای هست آن بجوی/ تا که دریا گردد این چشم چو جوی
در سورۀ انعام می خوانیم: « قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ». کسی که سخنان پیامبر را به سمع قبول می شنود، گویی سرمهای بر چشم خود می کشد و عالم را از منظری دیگر و تماما قدسی تجربه می کند. این دعوتِ به دیگرگون دیدن، از مقتضیات و مفاد عقلانیتی است که در متن مقدس به آن اشاره شده، عقلانیتی که از سنخ استدلالهای فلسفیِ متعارف و عبور از مقدمات به نتایج نیست. در قرآن استدلالهای فلسفی انگشت شماری داریم، نظیر این استدلالِ سورۀ انبیا که در آنِ واحد نمی توان وجود بیش از یک خدا را پذیرفت و مفروض گرفت، چرا که متضمن فساد و به هم ریختن امور خواهد شد :« لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا».از این استدلال که بگذریم، بیشتر آیات قرآن دعوت به دیگرگون دیدنِ جهان و مافیها و قدسی انگاشتنِ هستی است. عقلانیت بروز و ظهور یافته در متن مقدس بیشتر از این سنخ است. علاوه بر این، می توان سنخ دیگری از مواجهۀ شهودی را در متن مقدس سراغ گرفت: « شهود حسی»[۹]. آیۀ ذیل در سوره عنکبوت را در نظر بگیرید: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ». هنگامی که کشتی دچار تلاطم می شود و در آستانۀ غرق شدن قرار می گیرد، ساکنان و مسافران کشتی به قصۀ زوال و نیستی تفطن و التفات می یابند و دست به دعا برمی دارند، هر چند وقتی نجات می یابند، دوباره شرک پیشه می کنند. قرار گرفتن در موقعیتهای مرزی و احوال غریبِ وجودی را تجربه کردن ،از سنخ شهودهای حسی است که محل تأکید متن مقدس هم قرار گرفته است.در واقع، در «شهودعقلانی»، شخص فعالانه از شهودهای خویش مدد می گیرد؛ شهودهایی که باورهای موجهی را برای او رقم می زنند. در حالیکه در «شهود حسی»، انسان، منفعلانه در معرض امری قرار می گیرد و آنرا شهود می کند؛ نظیر در آستانه غرق شدن کشتی و سقوط هواپیما قرار گرفتن و امری را به نحو بیواسطه تجربه کردن. در عین حال باید به خاطر داشت که بحث از « شهود» به نزد کسانی چون شیخ اشراق و ملاصدرا در سنت فلسفۀ اسلامی، نسبتی با «شهود فلسفی» به روایت فیلسوفان جدید نداردو لفظ شهود در اینجا مشترک لفظی است. علاوه بر این ، پس از لفّ و نشر تاریخی دین اسلام، با دو طایفۀ فلاسفه و متکلمان مواجه بودهایم. کلام متکفل دفاع عقلانی از دیانت اسلام است و فیلسوفان هم تفلسف کرده و بر خلاف متکلمان، معطوف به غایت و نتیجۀ از پیش تعیین شدهای، مباحث خود را تقریر نمی کنند. متکلمان و فیلسوفانِ مسلمان کوشیدهاند استدلالهای عقلانیِ خویش را به مدد صغرا و کبرای منطقی و ابزار و ادوات فلسفی و منطقی صورتبندی کنند. حال ممکن است مراد کسی از عقلانیت دینی، کند و کاوهای نظری و معرفتیِ فیلسوفان و متکلمان باشد؛ این مفهوم از عقلانیت با صدق وکذب و استدلال ورزی و توجیه سر و کار دارد.متکلمی چون فخر رازی و یا مرحوم طباطبایی و مرحوم مطهری در «اصول فلسفه و روش رئالیسم» همین کار را میکنند. علاوه براین، بو علی سیناو شیخ شهابالدین سهرودی و ملاصدرا فیلسوفند و تفلسف میکنند؛ بدین معنا که در تقریرِ نظام فلسفی خود از مبانی و مبانی وجود شناسانه و معرفت شناسانه می آغازند و برای موجه کردنِ مدعیات خویش ادلهای اقامه می کنند. می توان این نحوه از کند و کاوهای فلسفی را فراوردههای عقلانیتِ دینی انگاشت؛ با این توضیح که این نحوه از مدد گرفتنِ از عقل دینی در دلِ سنت اسلامی سر برآورده است. بطور خلاصه، می توان به نحو استقرائی و نه مبتنی بر حصر منطقی، تلقیهای مختلف از عقلانیت دینی را از یکدیگر تفکیک کرد. مطابق با معنای نخست که در روایات دینی بروز و ظهور یافته،عقل مخلوقی از مخلوقات خداوند است و لشکریانی در این عالم دارد. معنای دوم از عقلانیت دینی در متن مقدس (قرآن) ظهور و بروز پیدا کرده و متضمن دعوت به سوی گردانیِ مخاطب و نظر کردن در عالم از منظری دیگر است؛ این معنای از عقلانیت دینی در تناسب با منبع معرفتی شهود و فراوردههای شهودیِ غیر استنتاجی در معرفت شناسی جدید است؛ اعم از شهود عقلانی و شهود حسی. معنای سوم از عقلانیت دینی در علم کلام و سنت کلامی متجلی شده و متکفل دفاع از عقاید دینی و یا به قول متکلمان دفع شبهات به مدد ابزار و ادوات فلسفیاست. معنای چهارم از عقلانیت دینی در تفلسف و تأملِ فلسفی در باب هستی و کوشش برای استدلالی و نظاممند کردن آن سر بر می آورد. از آنجائیکه این نحوه از مدد گرفتن از عقلانیت در دلِ سنت دینی محقق می شود؛ می توان آنرا عقلانیت دینی نامید. در عین حال ذکر این نکته ضروری است که برخی از محققان بر این باورند ،بر خلاف دورانی که فلسفۀ مشاء در فلسفه اسلامی رواج داشت، از زمان ظهور خواجه نصیر طوسی و خصوصا پس از بر صدر نشستن حکمت متعالیۀ ملاصدرا، کلام و فلسفه به یکدیگر آمیخته شده و مباحث فلسفی به نحو مستقل در عالم اسلام طرح و تقریر نشده و «حکمت ذوقی» دست بالا را داشته است.
آیا عقلانیتی که منبع معرفتی آن وحی است، عقلانیت دینی است؟ چنانکه مستحضرید، میتوان عقلانیت عملی و نظری را از یکدیگر تفکیک کرد. عقل نظری[۱۰] متکفل بررسی تناسب میان دلیل و مدعاست؛ در حالیکه عقل عملی[۱۱] معطوف به حوزه اخلاق است. این تقسیمبندی از زمان هیوم بدینسو رایج شده است. وقتی دربارۀ «دلایل راهنمای نظر»[۱۲] در قلمرو اخلاق سخن به میان می آید، منظور «دلایل هنجاری»[۱۳]ای است که انجام و یا ترک فعلی را به کنشگر اخلاقی توصیه می کند. مثلا اگر شما به من کتابی قرض بدهید و از من بخواهید هفتۀ بعد کتاب را به شما پس دهم، من «باید» در فلان روز، کتاب را به شما برگردانم و اگر این کار را انجام ندهم به خطا رفته ام. در عین حال برخی از فیلسوفان اخلاق بر این باورند که صرف در دست داشتن دلایل هنجاری برای صدور کنش اخلاقی کفایت نمی کند و فی المثل برای تحقق و انجام فلان کنش در بهمان سیاق اخلاقی ،به « دلیل انگیزشی»[۱۴] هم احتیاج است.از سوی دیگر، بیرون از قلمرو اخلاق، منابع معرفتیِ گوناگون، «دلایل راهنمای نظر» را در اختیار ما می گذارند؛ دلایلی که ما را در پذیرش باورهاوسامان بخشیدنِ به نظام معتقدات خویش در شاخههای مختلف معرفت مدد می رسانند. در معرفتشناسی جدید، معرفت شناسان، منابعِ معرفتی مختلفی را برشمرده اند: تجربۀ حسی، گواهی، حافظه، عقل و درون نگری. برخی از فیلسوفان کوشیدهاند فراوردههای وحیانی را معرفت بخش بینگارند، چرا که بنا بر تلقی ایشان، فراوردههای وحیانی در زمرۀ فراوردههای منبع معرفتیِ « تجربۀ حسی»[۱۵] و یا « گواهی»[۱۶] اند. به تعبیر دیگر، ایشان نخواسته و یا نتوانستهاند توضیح دهند که وحی، منبع معرفتی مستقلی در کنار دیگر منابع معرفتیِ شناخته شده است. بلکه کوشیدهاند فراوردههای وحیانی را ذیلِ فراوردههای یکی از منابع معرفتیِ شناخته شده قرار دهند. مثلا ویلیام آلستون مدعی است که تجربۀ دینی بر سیاق تجربۀ حسی ساخته شده است. پس اگر با لحاظ کردنِ قیودی، فراوردههای منبع تجربه حسی معرفتبخش است، در باب تجربۀ دینی هم میتوان بر این سیاق حرکت کرد و از تناسب تجربه حسی با تجربه دینی سخن گفت و سراغ گرفت. به این معنا آلستون از معرفت بخشبودنِ فراوردههای وحیانی سخن میگوید، اما نه اینکه وحی را منبع معرفتیِ مستقلی در عداد منابع معرفتیِ شناخته شده قرار دهد؛ بلکه فراوردههای وحیانی را ذیل یکی از این منابع معرفتی معرفی میکند. این تلاشهای معرفتی برای موجه کردنِ فراوردههای وحیانی با تمسک به منابع معرفتبخشِ شناخته شده است. بدین معنا میتوان گفت که فراوردهها و دادههای وحیانی معرفت بخش اند. این نحوه از تقریر بحث و ارزیابی حجیت معرفت شناختیِ فراوردههای وحیانی، البته موافقان و مخالفان خود را دارد.
برخی معتقداند که تحریف در مسیحیت باعث جدایی مسیر دین و عقل گردید. اما در عمل به نظر میرسد که گسترش علوم تجربی در غرب باعث شد نگاه به علوم انسانی و حوزههائی مانند توسعه تغییر یابد، در اینباره چه نظری دارید؟ چطور این توجیه پذیر است؟ در باب تحریف، اگر بخواهیم بحث را از منظر الهیاتی و کلامی تقریر کنیم، سمت و سوی دیگری می یابد. مسیحیان هم معتقدند که مسیح الف اول و یای آخر است و پس از او دیگر پیامبری ظهور نکرده است؛ همانگونه که مسلمانان بر این باورند که اسلام دینی است که پس از مسیحیت ظهور نموده و نبی مکرم اسلام بعد از حضرت مسیح مبعوث شده و آخرین پیامبر است. اکنون بنا ندارم از منظر الهیاتی وارد این بحث شوم. در این باب پلورالیست هستم و معتقدم که هدایت خداوند به نحو اکثری در عالم متجلی شده و عموم مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بر نهج صواب اند و مهتدی به هدایت خداوند.به نظرم تأکید بر تحریف در اینجا ثمربخش نیست، چرا که طرف مقابل نیز می تواند همین استدلال را طرح کند و «لایزال فیه مختلفون». باید تلقی ما از مفهوم هدایت عوض شود. آنچه در ادیان مختلف رخ داده، کم و بیش یکسان بوده است. من در این باب داوری نمیکنم؛ تنها این مسئله را یادآوری میکنم که به لحاظ تاریخی در همۀ ادیان، اعتقاد بر این بوده که دیگر ادیان، دستخوش تحریف شده اند، این باور اختصاصی به عالم مسیحیت و یا اسلام ندارد. از این امر که بگذریم، در مغرب زمین علم تجربی برای دیگر علوم مسئلهزایی کرده است. در عین حال ما در عالم اسلام، علوم تجربیِ درون زا نداشتیم و علوم جدید در میان ما نجوشیدو مواجهه علم و دین در عالم اسلام، بر خلاف جهان مسیحیت، رخ نداد؛ از اینرو رابطۀ میان علم و دین در میان ما سمت و سوی متفاوتی یافت. نزاع میان علم و دین ، البته نزاع مبارکی بوده؛ هم برای دین و هم برای علم. روزگاری در ابتدای قرن بیستم، برخی از دانشمندان و فیلسوفان به خطا بر این باور بودند که زبانِ معنادار فقط زبان علم است و تمامِ امور معنادار و معرفت بخش را باید از علم تجربی سراغ گرفت. برخی از فلاسفۀ حلقه وین در ابتدای قرن بیستم تصورشان این بود که فقط گزارههای علمی معنا دارند؛ دیگر گزاره ها، اعم از گزارههای دینی، اخلاقی، هنری و متافیزیکی بیمعنایند. اصل «تحقیقپذیری»[۱۷] به نزد اعضاء حلقۀ وین که متأثر و مستفاد از «رساله منطقیفلسفی» ویتگنشتاین بود، همین امر را القاء میکرد. اما رفته رفته محدودیتهای علم تجربی رخ نمود و امور غیر معرفتیِ دخیل در پژوهشهای علمی سر برآورد و به بحث گذاشته شد و توجهها را به خود جلب کرد. همانطور که علم جدید برای فلسفه مسئلهزایی میکرد، برای دین هم مسئلهزایی میکرد. نزاع میان علم و دین نزاعی جدی و پر دامنه داری در عالم مسیحیت بوده؛ همین اتفاق کم و بیش در جهان اسلام نیز رخ داده است؛ یعنی به تدریج تلقیِ عالمان دین و دینداران معیشت اندیش و معرفت اندیش از نسبتِ میان علم و دین تصحیح شده است. امروزه عموم متدینان و متشرعان که بیمار میشوند به سراغ پزشکانی می روند که در دنیای سکولار درس پزشکی خواندهاند. در حوزه مهندسی هم این امر صادق است؛ عموم متدینان، طراحی و ساخت خانههای خود را به مهندسان و آرشیتکت هایی محول می کنند که در دانشگاههای مدرنِ امروزی درس خوانده اند. در باب علوم انسانی تا کنون مقاومت بیشتری وجود داشته است. تصور میکنم رفتهرفته در دهههای اخیر، خصوصا با افزایش حجم آثار تولید شده در حوزۀ علوم انسانی، کثیری به این سمت سوق یافته اند که علوم انسانی نیز ماهیتی مستقل از دیانت دارند. میتوان پیشبینی کرد که کم و بیش اتفاقاتی که در باب نزاع میان علم و دین در غرب رخ داده، در عالم اسلام نیز رخ خواهد داد؛علت نزاع نیز روشن است. دین و متن مقدس در جهانی رازآلود شکل گرفته و پیامبران و آورندگانِ آن در دل یک متافیزیک ستبرِ قدسی، پیامهای خویش را با مخاطبان در میان نهادهاند. در حالی که علم تجربی در دنیایی سکولار و راززداییشده شکل گرفته؛ علم و تکنولوژیای که جهان را بر صورت خویش ساخته است. سراغ گرفتن از ربط و نسبت میان علم و دین البته از کوششهای فکری مبارک و رهگشاست. در میان نواندیشان و روشنفکران دینی، مرحوم بازرگان از نخستین کسانی بود که به رابطۀ میان علم و دین اندیشید و در باب نسبت میان علوم تجربی و قرآن نکاتی را طرح کرد.با همه احترامیکه برای ایشان قائلم، معتقدم نگرش ایشان از خطای روش شناختیِ مهمی رنج میبرد؛ و آن عدم عنایت به این امر است که میانِ مبانی و مبادی وجودشناسانه و معرفت شناسانه و انسان شناسانه علم تجربی و متن مقدس تفاوتهای جدیای برقرار است؛ نمیگویم نسبت این دو با یکدیگر به قول منطقیون، « تباین» است، اما تفاوت جدیای در این میان به چشم می خورد. عموم کسانی که در باب نسبت میان علم و دین اندیشیده اند، رفتهرفته در پرتو تحولات معرفتیِ چند دهۀ اخیر، درکشان از زبان دین و انتظاراتشان از دین و مألا نسبت میان علم و دین تغییر کرده است.
برخی اساسا علم را دینی میدانند و چیزی جز آن را علم نمیدانند. البته معتقدند علم دینی میتواند توسط شخص غیردینی هم استفاده شود. بحث اینجا است که این گروه، بحث نقص در علوم را نیز مطرح میکنند یا گاه تفکر الحادی را منجر شکلگیری چیزی به نام علم غیر دینی میدانند. این تناقض با دیدگاه اصلی آنها که اساسا علم دینی است و بجز آن علم نیست چگونه قابل توضیح است؟ چه کسی گفته که اساسا علم دینی است؟ در اینجا، واژه علم، مشترک لفظی است؛ چرا که علوم تجربی جدید دینی نیستند؛ نه اینکه ضدّ دینی باشند، اما دینی هم نیستند.اشاره کردم که علم تجربی در دلِ جهان سکولار پدید آمده، هرچند کثیری از عالمانِ علوم تجربی، در هنگام پیدایی این دیسیپلین در قرون گذشته، دیندار بودهاند؛ اما مبادی و مبانیِ وجود شناسانه و انسان شناسانۀ علوم جدید سکولار بوده است. اگر مراد آقایان، علم به معنایی است که در فلسفۀ اسلامی بحث میشود که موطنش نفس است؛ آنوقت واژۀ علم در اینجا مشترک لفظی خواهد بود واین مدعا نسبتی با علوم تجربیِ بالفعل و موجود نخواهد داشت. تاریخ تکونِ علوم تجربی نشان میدهد تحولاتی که در علوم فیزیک، شیمی و بیولوژی و زمینشناسی... رخ داده، در پی به دست دادن تلقیِ دینی و قدسی از هستی نبوده، بلکه در پی کشفِ ساز و کارها و چرایی پدیدهها در هستی بودهاست. گالیله که ظهور کرد و کتاب طبیعت را به مدد زبان ریاضی نوشت و نیوتن که آمد و قوانین مکانیک خود را تقریر کرد، در پی بدست دادن تلقی دینی از جهان نبودند. اگر علم نمیتواند غیر دینی باشد، آنچه را در مغرب زمین رخ داده و به علوم تجربی موسوم است، چه باید نامید ؟ عنایت داشته باشید که علوم تجربی منقسم بر دو قسم است: علوم تجربی انسانی و علوم تجربی غیر انسانی. هر دو قسمِ این علوم سکولارند؛ جامعه شناسی، روانشناسی و مدیریت سکولارند، همچنان که فیزیک و شیمی و زمینشناسی. در شیمی دربارۀ خواص عناصر جدول مندلیف سخن گفته می شود و انواع واکنشهای شیمیایی بررسی می شود. ارادۀ خداوند و نحوه تجلی او در هستی در اینجا مدخلیتی ندارد؛ علوم تجربیِ جدید از اینجا آغاز نکرده و مفروضات متافیزیکی را اساسا در کار نیاورده اند. قبل از اینکه فلسفه بخوانم، در رشته داروسازی تحصیل می کردم. در آنجا بیولوژی، شیمی آلی، فیزیولوژی، بیوشیمی، میکروبیولوژی، ایمونولوژی، شیمی دارویی و... می خواندیم. در آن دروس هیچ تبیین دینی از جهان بدست داده نمی شد؛ از عزم و اراده خداوند نیز ذکری به میان نمیآمد. از علوم تجربیِ غیرانسانی که بگذریم، در علوم تجربیِ انسانی هم مسئله از مبادی و مبانی دینی آغاز نمی شود. جامعه شناسی، علم سیاست و روانشناسی فارغ از چگونگی تجلیِ ارادۀ خدا در هستی سامان یافته و سویۀ دینی ندارند.
برخی برخورد ما با علوم جدید را با برخورد غربیها پس از شکلگیری مسیحیت با فلسفه یونانی مقایسه میکنند.در این مورد چه نظری دارید؟ عالمان دین و فقها چگونه این مسئله را ارزیابی کرده اند؟ ما مصرف کنندۀ علوم تجربی جدید بودهایم. البته خوشبختانه در دهه های اخیر پیشرفت هایی در هر دو قلمروی علوم تجربی داشتهایم. علم جدید جهان را بر صورت خویش ساخته و علمای دین و فقها را به واکنش واداشته و از پی خود کشانده است. نباید مسئله را از فقه و ارزش داوری فقهی آغاز کرد؛ بلکه باید رابطۀ میان علم تجربی و آموزههای دینی و آنچه را که به نزاع علم و دین موسوم است، از جای دیگری بررسی کرد وابعاد معرفت شناختی و انسان شناختی و تاریخی آنرا کاوید و در نظر آورد.در عین حال، عبرت گرفتن از نزاع میان علم و دین در مغرب زمین و نسبتسنجی آن با وضعیت اینجا و اکنون ما رهگشاو زایاست . چنانکه در می یابم، ماجرا بسی عمیقتر از این است که گفته شود علم ذاتا دینی است و آنچه تا کنون تحت عنوان علوم تجربی در دنیا پدید آمده، غیر علمی است، چون غیر دینی است. ملاحظه کنید. در سورۀ طارق میخوانیم «خلق من ماء دافق یخرج من بین الصّلب و الترائب»: انسان از آب جهندهای خلق شده که از فضای بین سینه و پشت خارج میشود. از سوی دیگر می دانیم که در پرتو دستاوردهای علم تجربی جدید، اسپرم در اندامهای تحتانی بدن مرد تولید و از آنجا خارج می شود، نه از فضای بین پشت و سینه و بر اثر رابطۀ جنسی میان زن و مرد، تخم[۱۸] در رحمِ زن تشکیل می شود . اگر این گزارههای علمی، موجه باشند؛ آنگاه دینداران باید انتظارات خود از حدود و ثغور و نحوۀ دلالت آیاتِ متن مقدس در این باب را تغییر دهند. فی المثل، تبیینی که در این سیاق می تواند به دست داده شود از این قرار است که قرآن در مقام توضیح دقائق علمی نیست؛ چرا که زبان قرآن، زبان علمی نیست. بنا نیست قرآن جزئیترین و پیچیدهترین مراحل تکون جنین انسان و اموری از این دست را به بحث بگذارد؛ که قرآن کتاب هدایت است و برای شفای دلها نازل شده و از زبان عرفی برای طرح آموزههای خود مدد گرفته، نه از زبان فلسفی و علمی. در نسبت سنجیِ رابطۀ میان علم و دین، شرط اول قدم این است که صورت مسئله جدی گرفته شود و در فراوردههای علوم تجربیِ جدید به دیدۀ عنایت نگریسته شودو مسئله از فقه و حلال و حرام آغاز نگردد.
به نظر میرسد در عمل نگاه دین نسبت به ارزش و کارایی عقل دچار تردید است. آیا مطرح کردن عقلانیت دینی به دلیل موجه ساختن بحث ایمان و یا معرفت شکل نگرفته است؟
در جهان جدید کسانی خود را ایمان گرا[۱۹] خوانده اند. فیلسوفی نظیر سورن کی یر کگور بر این باور است که اگر نزاعی میان عقل و دین پدید آید، آنچه خردستیز است و ناموجه، می تواند متعلق ایمان قرار گیرد. عرفای ما نیز با مفهوم عقل به معنای عقل استدلالی بر سر مهر نبوده و «ایمانورزی شورمندانه» را ترجیح داده و بر صدر نشانده اند؛ که از منظر ایشان عقل طفیلی عشق است. از سوی دیگر، در ایمان ورزی به روایت ویتگنشتاین که می توان آنرا«ایمان ورزی از سر طمأنینه» خواند،[۲۰] متعلق ایمان، خرد ستیز[۲۱] نیست؛ هر چند ادلۀ فیصله بخشی هم به سود آن در دست نیست و احوال ایمانی وقتی محقق می شود که دربارۀ مدعایی به تکافؤ ادله رسیده باشیم. پس می توان چنین انگاشت که دست کم برخی از روایتهای ایمان گرایی، منافاتی با جدی انگاشتن و پذیرش ارزش وکارایی عقل ندارد؛ هر چند دیگر روایتهای ایمان گرایی، رابطۀ عقل و ایمان را به نحو دیگری تقریر می کند. در مجموع، به نظرم در روزگار کنونی، تقویتِ تلقی دوم، سوم و چهارم از عقلانیت دینی رهگشا و سودمند است و باید به طرح و بسط و نهادینه شدن آنها دامن زد. در دهههای اخیر، طایفۀ نواندیشان یا روشنفکران دینی کم و بیش بر همین سیاق حرکت کرده و عقلانیت دینی در معنای دوم،سوم و چهارم و همچنین دستاوردهای معرفتی جهان جدید را پیش چشم داشته و به بازخوانی انتقادیِ سنت دینی ومؤلفههای مختلف آن می پردازند. در این میان، ملاک و معیار، قدمت و یا بداعت یک سخن نیست؛ اینکه ایدهای پانصد سال پیش و یا پنج روز قبل طرح شده فی نفسه اهمیتی ندارد، مهم موجه و معرفت بخش بودنِ آن است. به تعبیر جان راولز، به مدد روش « موازنه متأملانه»[۲۲] باید میان شهودهای متعدد در حوزههای مختلف معرفتی، توازن و سازگاری برقرار کرد.اگر آموزهای موجه باشد، باید با تلقی به قبول کردن و پذیرش آن، نظام معرفتی را حول آن تنظیم کرد و سامان بخشید. کتاب « قبض و بسط تئوریک شریعت»، نوشته عبدالکریم سروش که امروزه در زمرۀ آثار کلاسیک نواندیشی دینیِ معاصر به حساب می آید، طنین راولزی دارد و دلمشغول برقراری تناسب و سازگاریِ میان معرفت دینی و دیگر معارف بشری است. [۱]رتینل اینتویتینس / اینتللکتوال اینتویتینس [۲]ولی [۳]سوندنس [۴]نوناینفرنتیل [۵]سیینگ [۶]سیینگ از [۷]ویتگنشتاین برای توضیح این امر از مفهوم " اسپکت پرکپتین" بهره می گیرد. [۸] این ا فلش [۹]پرکپتوال اینتویتین [۱۰]تهئورتیکل ریسن [۱۱]پرکتیکل ریسن [۱۲]ریزنز فور بلیف [۱۳]نرمتیو ریزنز [۱۴]متیوتینگ ریسن [۱۵]پرکپتین [۱۶]تستیمنی [۱۷]وریفیکتینسیم [۱۸]زیگت [۱۹]فیدیست
[۲۰] برای بسط بیشتر این مفهوم، نگاه کنید به: سروش دباغ، " پاکی آواز آیها: تأملی در اصناف ایمان ورزی"، نشریه آسمان، پاییز ۱۳۹۱: http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/۲۰۷.pdf [۲۱]ایررتینل [۲۲]رفلکتیو اقویلیبریوم
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
صدور حکم حبس برای دراویش مجروح واقعه کوار Posted: 02 Jan 2014 06:33 AM PST جرس: ابراهیم فضلی، محمدعلی سعدی و اصغر کریمی که در جریان واقعه حمله تندروان مذهبی و افراطیون به دراویش گنابادی کوار، مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند با حکم دادگاه کوار به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و برهم زدن نظم عمومی هر یک به دو سال حبس محکوم شدند.
به گزارش مجذوبان نور، این افراد از جمله دراویشی بودند که همراه با شادروان وحید بنایی مورد اصابت تیرجنگی معارضین قرار گرفتند که در این جریان وحید بنایی کشته شده و این سه نفر مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
شایان ذکر است که این سه درویش پس از بستریشدن در بیمارستان، توسط ماموران اطلاعات وقت به مکان نامعلومی منتقل شدند که پس از چندی مشخص شد با وجود وضعیت بد جسمی مورد بازجویی قرار گرفتهاند. |
پیام خواهر شهیدان باکری به مطهری: کلمات حق خواهی برادران شهیدم را از زبان شما شنیدم Posted: 02 Jan 2014 06:33 AM PST جرس: در ادامه واکنش ها به اعلام جرم دستگاه قضایی علیه علی مطهری، خواهر شهیدان باکری در نامهای ضمن تشکر و قدردانی از پیام حقگویی فرزند شهید مطهری اعلام کرد که "این سخنان در حقیقت، این کلمات حقخواهی شهیدان باکری بوده است که از زبان علی مطهری شنیده شد. پیامی که این شهیدان والامقام جان خود را در راه آن و برقراری حکومت عدل علی فدا کردند."
علی مطهری در ادامه اظهارات خود پیرامون رهبران در حصر و فعالان دربند جنبش سبز، در نطق میان دستور روز یکشنبه هفتم دی ماه مجلس، با انتقاد از احکام زندانیان سال ۸۸ اظهار کرده بود: احکام سخت گیرانهای برای زندانیان ۸۸ وضع شد که باید دوباره به آن رسیدگی شود، زیرا این سوال وجود دارد که قضات به شکل مستقل چنین حکمهایی را صادر کردند یا زیر فشار دستگاههای امنیتی. وی تاکید داشت: جای تاسف دارد که پس از ۴ سال هنوز پرونده افرادی که محکوم به حضور در فتنه ۸۸ هستند مشخص نشده و بهتر است رئیس قوه قضاییه به جای اظهار نظر در خصوص فتنه به بررسی پرونده متهمان بپردازد و انها را از بلاتکلیفی خارج کند.در پی اظهارات اخیر علی مطهری در تریبون مجلس شورای اسلامی پیرامون "لزوم تجدیدنظر در احکام متهمان حوادث بعد از انتخابات ریست جمهوری، دادستان عمومی و انقلاب تهران علیه این نماینده مجلس اعلام جرم کرد.
در پی این اظهارات، دادستان عمومی و انقلاب تهران علیه این نماینده مجلس اعلام جرم کرد.
به گزارش چمران نیوز، خواهر شهیدان باکری نامهای تقدیر آمیز خطتب به آقای مطهری با مضمون زیر نوشته اند: بسمالله الرحمن الرحیم برادر عزیز جناب اقای دکتر علی مطهری زهرا باکری 11 دی 92 |
ادعای جدید رئیس صدا و سیما: در ایران مجرم سیاسی نداریم؛ سران فتنه مجرم امنیتی هستند نه سیاسی Posted: 02 Jan 2014 05:39 AM PST جرس: رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با ادعای اینکه "در کشور مجرم سیاسی نداریم"، جنبش سبز را مجددا "فتنه" خطاب کرد و با حمله به رهبران در حصر جنبش مدعی شد: "سران فتنه، متهم به براندازی هستند و مجرم امنیتی بوده و کار ضد امنیتی کرده اند."
به گزارش مهر، پاسدار عزت الله ضرغامی پیش از ظهر پنجشنبه طی سخنانی مدعی شد "نظام اسلامی به دلایلی با سران فتنه مسامحه می کند و اکنون امکانات برای این افراد در خانه هایشان فراهم است تا کشور را برهم نریزند."
ضرغامی با بیان اینکه امروز آزادی بیان در همه جای دنیا به رسمیت شناخته می شود، گفت: "66 بار شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی ایران را قطع کرده اند و اوباما شخصا از این کار دفاع کرده است و رئیس صدا و سیما را جزو افراد ممنوع المعامله اعلام کرده است."
وی ادعا کرد: در حالی که تمام شبکه ها مجیزگوی آمریکا هستند و سانسور اطلاعاتی می کنند، شبکه های جمهوری اسلامی ایران، مستقل عمل می کنند و شفاف اطلاع رسانی می کند.
ضرغامی بیان داشت: برخی شبکه ها در زمینه فتنه، شبکه جنگ شده بودند و آموزش ساخت بمب را می دادند که عملکردشان مستندسازی شده است.
رئیس سازمان صدا و سیما در خصوص دیدار گروه پارلمانی اتحادی اروپا که ضمن دیدار با برخی مقامات جمهوری اسلامی، با جعفر پناهی و نسرین ستوده نیز دیدار داشتند، گفت: "در حالی از حقوق بشر یاد می کنند و وقتی از خارج به کشور سفر می کنند، دزدکی با یکی دو نفر از متهمان فتنه ملاقات می کنند و بعد در دیدار با مقامات کشورمان از سرجایشان بلند نمی شوند." |
ترس از کاهش تحریمها و چرخ و فلک پول دلالی Posted: 02 Jan 2014 05:34 AM PST ریکِو کوچِر با تحریمهای غرب علیه ایران، مشاغل متعددی خود را تثبیت کردهاند.
تاجران و دلالان اکنون نگرانند که با تسهیل در سیاستِ تحریم دیگر به خدمات آنها نیازی نباشد.همه از این بابت خوشحال نیست که غرب و ایران بعد از دهها سالی که با هم سخن نمیگفتند، اینک به ناگهان به یکدیگر نزدیک میشوند. در حالیکه تحریمها علیه ایران پیوسته تشدید شد و بر اقتصاد ایران تأثیر منفی گذاشت، تاجرها و دلالان خود را با این وضعیت تطبیق داده و خدمات متعددی را عرضه میکنند. برای نمونه، یکی از این عرصههای کاسبی، تعویض یا انتقال پول است که بانکها با توجه به تحریمهای مالی دیگر کمتر به آن مبادرت میکنند. صرافان و دلالان ارز ایرانی که وارد این میدان شده بودند اکنون نگرانند که بخش عمدهی کارشان با کاهش تحریمها از دست برود. دور زدنِ قانونیِ تحریمها در دبی به صرافان و تاجران طلا و جواهر ایرانی برمیخوریم. اینان در کنار جهانگردان متعدد از روسیه و هند و همچنین افغانستان، طلا و جواهرسازیهای شهر را در محاصره میگیرند. همچنین در همه جای بازار سنتیِ طلا در دبی میتوان آنها را دید. یک تهرانی که تازه گردنبندی گرانبها را در مغازهای خریده و با بستهای دلار پول آن را میدهد، میگوید معاوضه و معاملهی پول و طلا در این فاصله کار پرسودی شده است. او در ادامه میگوید که جمهوری اسلامی بر اثر تحریمهای بینالمللی به شدت منزوی شده و انتقال پول به خارج با برعکس، از طریق بانکها تقریبا ناممکن است. این ایرانی از این گذشته به تورم در کشورش اشاره میکند که به گفتهی مقامهای دولتی حدود چهل درصد در سال رسیده است. او میگوید که تورم ایرانیها را واداشته تا پول خود را به صورت ریال نگه ندارند و خیلی از کارهای مالی را با ارزهای معتبر انجام دهند. جابهجایی پول از راههای جانشین مانند همیشه اما احتیاج، مادر اختراع است و اینگونه به نظر میرسد که صرافان و دلالان وظیفهی موسسههای مالی را برعهده میگیرند. آنها در هر جابهجایی پول کارمزد دریافت میکنند و افزون بر آن با استفاده از آربیتراژ، یعنی تفاوت قیمت برای کالای یکسان در بازارهای مختلف، درآمد هم دارند. از گفتههای یک مشتری در مغازهی طلافروشی در بازار طلا متوجه شدیم که «چرخ و فلک پول» بین ایران و دبی دقیقا چگونه کار میکند. امیر، تاجری از جمهوری اسلامی، این روش را اینگونه توضیح میدهد که در اطراف خیابان منوچهری در تهران روزانه ریال را با دلار عوض میکند. قیمت برابری به شدت بالا و پایین میشود و با این کار میتواند تا شب پول خوبی در بیاورد. اغلب در پایان روز بستهی بزرگی دلار در دست دارد؛ زیرا خیلی از مشتریها باید برای پرداختهای خود در ایران ریال داشته باشند. بعضی وقتها حتی موسسههای دولتی نیز ارزی را که با فروش نفت به دست آوردهاند، نزد او به ریال تبدیل میکنند. خرید طلا از روی ترس امیر با دلارهایی که جمع کرده، هر دو یا سه هفته به دبی میرود تا حدود بیست تا سی هزار دلار طلا بخرد. گاهی در دبی برای برخی از بازرگانان در ایران صورتحسابهای آنها را میپردازد که برای این کار به او پول نقد میدهند و بخشی از هزینههای سفرش را تامین میکند. به ایران که برمیگردد، طلا به سرعت فروش میرود؛ زیرا با تورم بالا بیشترِ مردم طلا را وسیلهای مطمئن برای حفظ قدرت خرید خود میدانند. در مقابل بسته ریال میگیرد که روز بعد در منوچهری به دلار تبدیل میکند. او میگوید «چرخ و فلکِ پول» از نو به حرکت در میآید. منبع: ایران در جهان |
ابراز نگرانی امیر ارجمند نسبت به سلامت جسمی رهنورد Posted: 02 Jan 2014 05:23 AM PST جرس: اردشیر امیرارجمند، مشاور میرحسین موسوی خبر داده است که "زهرا رهنورد فشار عصبی و فشار خون بالایی دارد و این موضوع ضربه زیادی به وضعیت جسمانی وی زده است." به گزارش رادیو فردا، مشاور میرحسین موسوی، مسئولیت این موضوع را متوجه مسئولانی دانست که دستور حصر خانگی رهبران معترضان را صادر کردهاند. سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، پیرامون وضعیت جسمانی رهبران در حصر جنبش سبز می گوید که "بحث سلامتی خانم رهنورد، آقای موسوی و آقای کروبی بحثی جدی است. متاسفانه مقامات حاکم توجه لازم را نمی کنند، خانم رهنورد دچار فشار خون و فشار عصبی بالایی است و همین موضوع بسیار به وضعیت جسمانی ایشان ضربه زده است. علاوه بر مشکلات مختلفی که وجود دارد، این عزیزان حدود سه سال است که بدون وقفه و مستمر، اتهامات ناروا و نادرستی را می شنوند بدون اینکه اجازه کوچکترین دفاعی داشته باشند." مشاور میرحسین موسوی پیرامون تلاش هایی که در هفته های اخیر برای رفع حصر صورت گرفته و حملاتی که نهادها و مقامات و رسانه های حکومتی علیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی کرده اند گفت: "همانطور که همه شاهد هستند در روزهای اخیر مجموعه اقتدار گرا به دنبال ایجاد تنش های جدید هستند و راه تنش ایجاد کردن را هم در طرح اتهامات مکرر علیه این عزیزان می بینند در صدا و سیما، نماز جمعه و هر جایی که در دستشان هست، کولاک می کنند و به هر حال کسی که نمی تواند از خودش دفاع کند تحت فشار قرار می گیرد... در عین حال ما باید صبر داشته باشیم، ما قبلا نتیجه این صبر را دیده ایم در حالی که آقای خامنه ای اعلام می کرد که آقای مهندس موسوی به آقای احمدی نژاد اتهام دروغ بسته است، آقای خامنه ای می گفتند کسانی که به رئیس جمهور دروغ بسته اند ظلم بسیار بزرگی کرده اند. اما امروز ما شاهد هستیم که رئیس دیوان عدالت اداری آمده و می گوید که آقای احمدی نژاد دروغ گفته است. در سایر موارد هم ما شاهد همین مساله هستیم، ما می بینیم که چند سال پس از آنکه آمار های ما توسط دولت رد می شد. امروز از جانب مقامات دولت جدید دروغ بودن آمار های دولت قبلی و صحت ادعاهای موسوی و کروبی کاملا اثبات شده است."
امیر ارجمند اظهار امیدواری کرد که حاکمیت در رابطه با مساله آزادی خیلی سریع تر اقدام کند. هر روز که بگذرد نتیجه منفی تری برای خود آقایان خواهد داشت. در تاریخ ثبت می شود، در ذهن امروز مردم ایران هم باقی خواهد ماند که چه کسی مسبب فضای حاکم بر کشور است . |
ناگزیرىِ جنابتان از همنوازى با سمفونی فتنه در ۹ دی قابل درک است Posted: 02 Jan 2014 04:22 AM PST نامه سر گشاده به رئیس جمهور: به عنوان «یک حقوقدان» نظر حضرتعالى درباره بازداشت سهساله بى محکمه چیست؟
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، دامت شوکته
نمیدانم به عنوان «یک حقوقدان» نظر حضرتعالى دربارهء بازداشت سهسالهء دکتر زهرا رهنورد و همسرشان و جناب کروبی، بى که هیچ محکمهء صالحی به اتهاماتشان رسیدگی کرده باشد، چیست. مفسد و محارب و باغی و طاغی و دیگراتهاماتی که به سهلىِ آب نوشیدن به آنان نسبت داده شده و میشود نزدِ کدام مرجع صالح و بیطرف و – بالاتر از همه – مستقلى به اثبات رسیده است؟
اصولگرایان – که همه تریبونهای رسمى کشور را در کف دارند – بیش از چهار سال و نیم، شبانهروز و لاینقطع، هر اتهام و جرم و تهمت و هر افترا و نسبتی را که متصوّر مىتوانستند بود به معترضان نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نسبت دادند. خودشان بریدند؛ خودشان دوختند؛ خودشان قواره کردند؛ دریغِ آنکه حتی یکبار به معترضان اجازه دهند ایشان هم روایت خودشان را بگویند. به نظر شما اگر مردم این طوفان تبلیغاتی چهارساله را علیه فتنه و فتنهگران باور کرده بودند، هفت ماه پیش دکتر سعید جلیلی ۴ میلیون و دکتر حسن روحانى قریب به ۱۹ میلیون رأی آورده بود؟
به همان میزان که ناگزیرىِ جنابتان از همنوازى با سمفونی فتنه در ۹ دی قابل درک است، نیز انتظار میرود عزم و ارادهای را که به نظر مىرسید از ابتداى دولتتان براى رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داشتید، همچنان و پیگیرانه وجههء همت خویش بدارید.
دوازدهم دیماه یکهزار و سیصد و نود و دو نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
بازداشت یک شهروند به خاطر ارسال پیامک به حداد عادل و چند نماینده دیگر Posted: 02 Jan 2014 04:22 AM PST جرس: یک شهروند به خاطر ارسال پیامک درخواست رفع حصر به غلامعلی حداد عادل و چند نماینده دیگر بازداشت شد
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر