| این خبرنامه را رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی به شکل خودکار برای شما ارسال میکند. برای لغو عضویت خود به این آدرس بروید |
خبرنامه وبسایت رادیو فردا 01/27/2010 07:40:47 ب.ظ گزارشها و تحلیلها از ایران و جهان تازهترین فیلترشکن رادیو فردا: |
| سياسی زیمنس از ایران میرود یک روز پس از این که یک شرکت ساخت و ساز آلمانی قرارداد بازسازی بندرگاهی در بندرعباس را فسخ کرد، رویترز می نویسد شرکت آلمانی زیمنس نیز اعلام کرده است که از ماه اکتبر و پس از پایان سفارشات قبلی دیگر هیچ سفارشی را از سوی ایران نخواهد پذیرفت. ادامه یک روز پس از این که یک شرکت ساخت و ساز آلمانی قرارداد بازسازی بندرگاهی در بندرعباس را فسخ کرد، شرکت آلمانی زیمنس نیز اعلام کردکه از ماه اکتبر و پس از پایان سفارشات قبلی دیگر هیچ سفارشی را از سوی ایران نخواهد پذیرفت. بیشتر بخوانید:«شرکت آلمانی تحت فشار اسرائیل قرارداد با ایران را لغو کرد» پیتر لوشِر، مدیر اجرایی شرکت زیمنس در نشست سهامداران زیمنس اعلام کرده است که به جهت حساسیت بالای تجارت با ایران، این شرکت تصمیم به قطع روابط تجاری خود با ایران گرفته است. وی همچنین تاکید کرد که تجارت زیمنس با ایران همواره غیر نظامی بوده است.زیمنس از تجارت با ایران سالانه حدود ۷۰۴.۵ میلیون دلار درآمد کسب می کند که در سال گذشته این مبلغ برابر بود با ۰.۷درصد از کل فروش این شرکت. آلمان از یک سو به عنوان یکی از اعضای ۱+۵ به دنبال متوقف ساختن برنامههای حساس اتمی ایران است و از سویی دیگر یکی از بزرگترین همتاهای تجاری تهران. با این حال، آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، روز سه شنبه در یک کنفرانس خبری اظهار داشت که خودداری ایران از دادن پاسخی شفاف در مورد برنامه ی اتمی به زودی منجر به اعمال تحریم های شدیدترعلیه ایران خواهد شد. وی همچنین گفت: «آلمان سابقه همکاری اقتصادی طولانی مدتی با ایران دارد، با وجود این ما سطح تجارت با ایران را تا حد چشمگیری کاهش دادهایم و از تحریمهای تاثیرگذار استقبال خواهیم کرد.»پیش از این باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، اعلام کرده بود که جمهوری اسلامی تا پایان سال گذشته میلادی فرصت دارد تا در مورد فعالیتهای هستهای پاسخی قانعکننده بدهد.کشورهای غربی بر این باورند که جمهوری اسلامی در تلاش برای ساخت سلاح اتمی است ولی دولت ایران تاکید دارد که برنامه هستهای ایران، اهدافی صلحآمیز دارد. جلوگیری از دیدار دیپلماتهای سوئیسی با آمریکاییهای بازداشتی در ایران وزارت خارجه آمریکا با «چندشآور» خواندن جلوگیرى ایران از دسترسى کنسولى به سه کوهنورد آمریکایى بازداشت شده در خاک ایران نسبت به سرنوشت این سه شهروند آمریکایى «عمیقاً» ابراز نگرانى کرد. ادامه وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا با «چندشآور» خواندن جلوگیرى ایران از دسترسى کنسولى به سه کوهنورد آمریکایى بازداشت شده در خاک ایران نسبت به سرنوشت این سه شهروند آمریکایى «عمیقاً» ابراز نگرانى کرده است. بیشتر بخوانید: بروجردی: آمریکا برای آزادی سه شهروند خود عجله نداشته باشد وکیلی ایرانی برای سه کوهنورد آمریکایی چامسکی خواستار آزادی سه کوهنورد آمریکایی زندانی در ایران شد به گزارش خبرگزارى آسوشیتدپرس، پىجى کراولى، سخنگوى وزارت امور خارجه آمریکا، روز سهشنبه با بیان این که ایالات متحده «عمیقاً» نگران وضعیت سه شهروند بازداشت شده خود در ایران است اظهار داشت که ممکن است این افراد در «شرایط تاسفبارى» نگهدارى شوند. سه کوهنورد آمریکایى به نامهاى سارا شورد، ۳۱ ساله، جاش فتال، ۲۷ ساله و شین باوئر، ۲۷ ساله، تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهورى ایران هنگام گردش در مناطق مرزى ایران و عراق به اشتباه از مرز میان دو کشور گذشته و توسط مرزبانان ایران بازداشت شدند.مقامهاى ایرانى پس از مدتی طولانی سکوت درباره بازداشت این افراد، سرانجام اعلام کردند که این سه تن به اتهام جاسوسى دستگیر شدهاند. این در حالى است که مقامهاى آمریکایى و خانواده این افراد این اتهام را رده کرده و از جمهورى اسلامى خواستهاند هر چه زودتر آنها را آزاد کنند.پیشتر محمود احمدىنژاد در آخرین سفر خود به نیویورک وعده داده بود که با وجود «استقلال قوه قضاییه در ایران» نهایت تلاش خود را براى آزادى این سه آمریکایى بکند. در این میان سخنگوى وزارت امور خارجه ایالات متحده با اعلام این که مقامهاى جمهورى اسلامى ایران حتی به دیپلماتهاى سوییسى اجازه دیدار با کوهنوردان آمریکایى را که در زندان اوین هستند نمىدهند، این اقدام را «چندش آور و نقض توافقنامههاى بینالمللى» خوانده است.پس از قطع روابط دیپلماتیک ایران و ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۹، سفارت سوییس در تهران حفاظت از منافع آمریکا در ایران را بر عهده دارد. پىجى کراولى افزوده است که ایالات متحده آمریکا به تلاشهاى خود براى دسترسى به سه کوهنورد بازداشت شده در ایران به منظور اطمینان یافتن از سلامتى آنها ادامه خواهد داد. در حالى که مقامهاى آمریکایى بارها خواستار آزادى این سه نفر شدهاند، چندى پیش علاءالدین بروجردى، رئیس کمیسیون امنیت ملى و سیاست خارجى مجلس شوراى اسلامى، با اشاره به دستگیرى «دیپلماتهاى ایرانى» در عراق توسط نیروهاى نظامى آمریکا، گفته بود: «آمریکایىها براى آزادى این سه نفر عجله نداشته باشند.»نیروهاى آمریکایى مستقر در عراق حدود سه سال پیش، پنج ایرانى را که مقامهاى ایرانى از آنها با عنوان «دیپلمات» نام مىبردند، در شهر اربیل عراق بازداشت و تابستان گذشته آنها را آزاد کردند. بر اساس اعلام مقامهاى آمریکایى، این افراد از اعضاى سپاه قدس، وابسته به سپاه پاسداران، بوده و به شورشیان در عراق کمک مىکردند.پیشتر منوچهر متکى، وزیر امور خارجه جمهورى اسلامى، نیز سه شهروند آمریکایى بازداشت شده در مناطق مرزى با عراق را متهم کرده بود که «با اهداف مشکوک» وارد ایران شدهاند. وى با اعلام این که قوه قضاییه جمهورى اسلامى ایران سه کوهنورد آمریکایى را به اتهام «جاسوسى محاکمه خواهد کرد» افزوده بود: «براى این افراد حکم متناسب با جرم صادر خواهد شد.»بر اساس قوانین حقوقى جمهورى اسلامى، حکم جاسوسى براى کشورهاى دیگر اعدام است.پیشتر دستگاه قضایى ایران رکسانا صابرى، خبرنگار آمریکایی ایرانیتبار، را نیز به جاسوسى متهم کرده بود، با این حال وى پس از آن که بیش از سه ماه را در زندان اوین در تهران سپرى کرد، آزاد شد و به ایالات متحده بازگشت. رهنورد: دولت را به رسمیت نمیشناسیم، سازش هم نمیکنیم زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، میگوید آقای موسوی در پشت پرده در صدد سازش نیست و همچنان دولت برآمده از انتخابات به ریاست محمود احمدینژاد را به رسمیت نمیشناسد. ادامه زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، میگوید آقای موسوی در پشت پرده در صدد سازش نیست و همچنان دولت برآمده از انتخابات به ریاست محمود احمدینژاد را به رسمیت نمیشناسد. بیشتر بخوانید: موسوی: قتل کروبی و موسوی مشکل را حل نمیکند؛ وجود بحران را به رسمیت بشناسید جبهه مشارکت: بیانیه موسوی پاسخ به نیاز عاجل ملت است حمايت ۵۴ استاد دانشگاه و روشنفکر خارج از ايران از راهکارهای موسوی برای خروج از بحران کروبی: احمدینژاد را رئیس دولت میدانم زهرا رهنورد در مصاحبه با وبسایت خبری روزآنلاین در پاسخ به این پرسش که آیا بیانیه هفدهم میرحسین موسوی و اظهارات مهدی کروبی حکایت از سازش پشت پرده آنها با حاکمیت دارد، انتساب هرگونه سازشکاری از سوی میرحسین موسوی را رد کرده و گفت: «نه دولت احمدینژاد را به رسمیت میشناسیم و نه پشت پرده سازش میکنیم.»میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۷ خود ضمن این که اعلام کرد ترسی از کشته شدن ندارد، پنج راهکار برای برونرفت از بحران ارائه داد که تفاسیر متفاوتی از برخی از مفاد آن به عمل آمد.در میان پنج راهکار موسوی راهکار نخست که «اعلام مسئولیتپذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایتهای غیرمعمول در مقابل کاستیها و ضعفهایش نشود و دولت مستقیماً پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است» محل تفاسیر مختلف شد.در حالی که عدهای و از جمله محسن رضایی در نامهای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی از این بیانیه به عنوان «عقبنشینی» یاد کردند، عدهای دیگر آن را «هوشمندانه» خواندند.از سوی دیگر آن گونه که خبرگزاری فارس روز دوشنبه گزارش داد، مهدی کروبی در پاسخ به خبرنگارانی که درباره به رسمیت شناختن دولت از وی پرسیده بودند گفته بود که «بنده اشکالات خود را همچنان وارد میدانم، اما در خصوص سوال شما باید بگویم بله، رئیس جمهور را نیز به رسمیت میشناسم». این سخنان با واکنشهای بسیاری از سوی محافل مختلف روبهرو شد و برخی آن را به عقبنشینی مهدی کروبی تعبیر کردند. پس از انتشار اظهارات منتسب به مهدی کروبی که برخی هم از آن به عنوان نشانهای از احتمال گفتوگوهای پشت پرده مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی یاد کردند، گزارشگر روزآنلاین از صحت این گمانهزنیها از خانم رهنورد میپرسد که وی در پاسخ با اشاره به بیانیه هفدهم موسوی میگوید: «به هیچ وجه چنین چیزی نیست و سازشی در کار نیست. من در آن بیانیه نه تنها هیچ گونه سازشی نمیبینم، بلکه آن بیانیه کف خواستهها و آرمانهای مردم است و حداقلی از خواستههای مردم و حکومت میتواند به راحتی این خواستهها را عملی کند.» زهرا رهنورد همچنین با اشاره به دیگر بندهای بیانیه هفدهم میرحسین موسوی میافزاید: «برداشت شخصی من از بیانیه این نیست، چون بندهای دیگر همین بیانیه تاکید دارد که تقلبی در کار بوده و انتخابات سالم نبوده است؛ وقتی در بیانیه بر این موضوع تاکید میشود، چگونه چنین برداشتی میشود؟ برداشت من این است که از متن همین بیانیه به وضوح میتوان فهمید که آقای موسوی دولت برآمده از تقلب را به رسمیت نمیشناسد.»زهرا رهنورد که خود نیز چندین بار از سوی نیروهای طرفدار حکومت هدف حمله قرار گرفته، با اشاره به دوبار بازداشت برادرش، و همچنین ترور سید علی موسوی، و دستگیری حلقه نزدیکان همسرش به صراحت میگوید که برای هر اتفاقی آماده است. زهرا رهنورد تصریح میکند: «آزادیخواهی و سلحشوری جزء آرمانهای من در زندگی بوده و به خاطر همین از مرگ هم هیچ هراسی ندارم. قبلا گفتم سینهمان را سپر کردهایم و من به شخصه آماده هرگونه تیر و حمله و تروری هستم.» عقبنشینی کامل ایران از اطراف چاه نفتی مورد مناقشه با عراق بر اساس اعلام وزارت امور خارجه عراق نیروهای ایرانی به طور کامل از اطراف یک چاه نفتی مورد اختلاف میان دو کشور ایران و عراق عقبنشینی کرده و به مواضع اولیه خود در خاک ایران بازگشتهاند. ادامه بر اساس اعلام وزارت امور خارجه عراق نیروهای ایرانی به طور کامل از اطراف یک چاه نفتی مورد اختلاف میان دو کشور ایران و عراق عقبنشینی کرده و به مواضع اولیه خود در خاک ایران بازگشتهاند. بیشتر بخوانید: عراق ایران را به نقض حاکمیت این کشور متهم کرد صفآرایى سربازان ایرانى و عراقى در نزدیکی چاه فکه به گزارش خبرگزاری رویترز، وزارت امور خارجه عراق روز چهارشنبه با انتشار بیانیهای از «عقبنشینی کامل» یک یگان کوچک از سربازان ایرانی از نزدیکی یک چاه نفتی غیرفعال در منطقه مرزی دو کشور خبر داده است.در این بیانیه همچنین آمده است که وزرای امور خارجه دو کشور توافق کردهاند که «روابط دوستانه دو کشور را حفظ کرده و نیروهای نظامی را به مواضع اولیه خود بازگردانند». وزارت امور خارجه عراق با استقبال از «عقبنشینی کامل نیروهای ایرانی» از اطراف چاه نفتی مورد مناقشه از این اقدام با عنوان «رویکردی منطقی» یاد کرده است که میتواند به «تقویت روابط میان دو کشور دوست و همسایه» منجر شود.اوایل دیماه سال جاری مقامهای عراقی از «تصرف یک چاه نفتى عراق» توسط نیروهاى ایرانى در منطقه مرزى فکه خبر داده بودند.بر اساس اعلام شرکت نفت دولتى جنوب عراق، شمارى از سربازان ایرانى با عبور از مرز میان دو کشور «چاه شماره ۴» میدان نفتى فکه را تصرف کرده و پرچم جمهورى اسلامى را بر فراز آن به اهتزاز درآورده بودند.چندی بعد على الدباغ، سخنگوى دولت عراق، نیز با تایید این خبر، از ایران خواست که هر چه زودتر نیروهاى خود را از این میدان نفتى خارج کند.در واکنش به اظهارات مقامهای عراقی در این باره، شرکت ملى نفت ایران خبر تصرف این چاه نفتی توسط نیروهاى ایرانى را تکذیب کرد و اندکى بعد نیز ستاد کل نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران با انتشار بیانیهاى اعلام کرد: «سربازان ایرانى از مرز عراق رد نشدهاند و چاه نفت مورداختلاف با عراق در داخل مرز ایران قرار دارد و متعلق به ایران است.» پس از بالا گرفتن تنشها میان دو کشور در این زمینه که حتى افزایش قیمت جهانى نفت را نیز در پى داشت، در اوایل دیماه سخنگوى دولت عراق اعلام کرد نیروهاى ایرانى پرچم ایران را از فراز چاه مورد مناقشه پایین آورده و ۵۰ متر عقبنشینى کردهاند.با این حال به گفته مقامهای عراقی نیروهای ایرانی همچنان در عمق صد مترى خاک عراق حضور داشته و در نزدیکی چاه نفتی مورد مناقشه موضع گرفته بودند.در اواسط دیماه وزرای امور خارجه دو کشور در جریان دیدار خود در بغداد درباره «برگزاری نشستهای کارشناسانه به منظور رفع اختلافهای مرزی» به توافق رسیده بودند. منوچهر متکی در جریان دیدار خود از بغداد درباره «استقرار سربازان ایرانی در میدان نفتی فکه» به خبرنگاران گفته بود: «به نیروهای ایرانی دستوراتی داده شد تا به پایگاههای اصلی خود بازگردند و نیروهای دو کشور به پایگاههای سابق خود بازگشتند.»میدان نفتى «فکه» در مرز مشترک ایران و عراق واقع شده است و دو کشور به صورت مشترک از این میدان نفتى بهرهبردارى مىکنند.هر چند مقامهاى عراقى مىگویند «چاه شماره ۴» در این میدان نفتى متعلق به عراق است، با این حال قرار است یک کمیسیون کارشناسی مشترک کار علامتگذارى در منطقه مرزى مورد مناقشه را آغاز کند.کار حفارى «چاه شماره ۴» فکه در سال ۱۹۷۹ به پایان رسید و میزان تولید روزانه آن در آن زمان حدود سه هزار بشکه نفت بود.با این حال پس از آغاز جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۰ بهرهبردارى از این چاه متوقف شد و از آن زمان به بعد این چاه غیرفعال بوده است.در حالى که مقامهاى ایرانى و عراقى بر «حل دیپلماتیک» اختلاف نظرها در این زمینه تاکید کردهاند، پیشتر هوشیار زیبارى، وزیر امور خارجه عراق، با متهم کردن ایران به «نقض مکرر حاکمیت عراق» لیست موارد اختلاف میان دو کشور را «بسیار بلند» توصیف کرده بود.وى در این باره گفته بود: «ما موضوعات حل نشده فراوانى با ایران داریم که به سال ۲۰۰۳ باز مىگردد و برخى از آنها ریشه در جنگ عراق و ایران دارد، موضوعاتى مانند اختلافهاى مرزى، آب و میدانهاى مین.»اختلافهاى مرزى میان ایران و عراق پیشینه طولانى دارد و در سال ۱۹۸۰ میلادى به جنگى هشت ساله میان دو کشور منجر شد که در جریان آن حدود یک میلیون نفر کشته شدند. اتهام جاسوسی به مشاور موسوی و دستگیری دو آلمانی در عاشورا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز چهارشنبه «یکی از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی» را به جاسوسی برای کشورهای اروپایی متهم کرد. به گفته یکی از معاونین این وزارتخانه، این فرد با «سرویس اطلاعاتی یکی از کشورهای اروپایی مرتبط بوده» است. ادامه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز چهارشنبه «یکی از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی» را به جاسوسی برای کشورهای اروپایی متهم کرد. به گفته یکی از معاونین این وزارتخانه، این فرد با «سرویس اطلاعاتی یکی از کشورهای اروپایی مرتبط بوده» است. این معاون وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با اشاره به درگیریهای روز عاشورا که در تهران و دیگر شهرهای ایران طبق آمار رسمی هشت کشته بر جای گذاشت گفت که «اغتشاشات ظهر عاشورا از قبل سازماندهی شده» و شبکههای «وابسته به سرویسهای اطلاعاتی غربی» در آن دخیل بودهاند. پس از درگیریهای روز عاشورا، موجی جدید از دستگیری حامیان جنبش سبز و فعالان سیاسی در ایران آغاز شد که طی آن بيش از ۱۸۰ نفر از روزنامهنگاران، دانشجويان، فعالان حقوق مدنى از سوى نيروهاى امنيتى جمهورى اسلامى ايران بازداشت شدند که در میان آنها نام ده مشاور میرحسین موسوی از جمله علیرضا بهشتی، مشاور ارشد او، نیز به چشم میخورد. بیشتر بخوانید: نماینده مجلس از بازداشت کاردار سفارت اروپایی در عاشورا خبر داد «مشاور ارشد میرحسین موسوی در زندان اوین دچار حمله قلبی شد» هفت عضو كميته گزارشگران حقوق بشر، هفت عضو جبهه مشاركت ايران اسلامى و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، چهار عضو جبهه ملى، ۹ فعال حقوق زنان و حقوق بشر و ۱۲ عضو جامعه بهاييان ايران نيز در ميان بازداشتشدگان بودند. حال یک معاون وزارت اطلاعات دولت محمود احمدینژاد در گفتوگو با خبرنگاران از «شناسایی و دستگیری یکی از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی» خبر داده و گفته است که او با ابزار شنودی که از سرویسهای اطلاعاتی خارجی گرفته به آنها اطلاعات میداده است. مقام وزارت اطلاعات ایران به نام و مشخصات «مشاور نزدیک» آقای موسوی اشاره نکرده است. این معاون حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، همچنین از «دخالت دیپلماتهای آلمانی در اغتشاشات روز عاشورا» خبر داده و گفته است: «در این اغتشاشات دو دیپلمات آلمانی به نامهای مستعار یوگی و اینگو دستگیر شدهاند.» پیشتر نیز رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران از دستگیری کاردار سفارت «یکی از کشورهای اروپایی» در درگیریهای روز عاشورا در تهران و آزادی او پس از ۲۴ ساعت خبر داده بود که بعدا مشخص شد این فرد کاردار سفارت سوئد در تهران بوده است. از زمان آغاز اعتراضات مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری که هفت ماه است همچنان ادامه دارد و مدام بر میزان خشونت و قربانیان آن افزوده شده است، مقامات جمهوری اسلامی بارها کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا و بریتانیا را مسئول ناآرامیها در کشور معرفی کردهاند. در این میان مقامات کشور آلمان و در راس آنها آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور، بارها با انتقاد شدیداللحن از جمهوری اسلامی خواستار رعایت حقوق بشر در ایران شده است. خانم مرکل همچنین روز سهشنبه چنین اظهار نظر کرد که زمان برای گفتوگو درباره تحریمهای جدید علیه ایران فرارسیده است. دولت ایران نیز بارها ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را که محمود احمدینژاد پیروز آن اعلام شد ساخته و پرداخته دولتهای غربی و نتیجه دسیسه آنها از مدتها پیش از برگزاری انتخابات دانسته است. بنا بر عرف جمهوری اسلامی، رسانهها مجاز به نام بردن از معاونین و مدیران کل وزارت اطلاعات نیستند. مخالفت گروههای بازرگانی آمریکا با وضع تحریمهای جدید علیه ایران اتاق بازرگانی آمریکا به همراه شماری دیگری از گروههای تجاری این کشور در نامهای به کاخ سفید هشدار دادند که گسترش تحریم علیه ایران منافع اقتصادی و امنیتی آمریکا را تضعیف خواهد کرد. ادامه اتاق بازرگانی آمریکا به همراه شماری دیگری از گروههای تجاری این کشور در نامهای به کاخ سفید هشدار دادند که گسترش تحریم علیه ایران منافع اقتصادی و امنیتی آمریکا را به طور چشمگیری تضعیف خواهد کرد. بیشتر بخوانید: «توقف فروش بنزین به ایران از سوى یک شرکت سوئیسى» عزم رهبر دموکراتهای سنای آمریکا برای تحریم صادرات بنزین به ایران مککین- لیبرمن: فروپاشی حکومت ایران آغاز شده است در این نامه که روز سهشنبه برای مقامهای بلندپایه کاخ سفید ارسال شد آمده است: «تحریمهای پیشنهادی موجب مناقشه اقتصادی، دیپلماتیک، و حقوقی با متحدان ایالات متحده میشود و میتواند به اقدام مشترک علیه ایران خدشه وارد کند.»گروههای بازرگانی در حالی به کاخ سفید نسبت گسترش تحریمهای یکجانبه علیه ایران هشدار دادهاند که روز سهشنبه، سناتور هری رید، رهبر دموکراتها در سنای آمریکا، ابراز امیدواری کرد که سنا تا چند هفته دیگر قانونی را به تصویب برساند که به موجب آن شرکتهای صادرکننده بنزین به ایران مورد تحریم قرار بگیرند.سناتور هری رید درباره این طرح سنا گفت: «این قانون فشار تازهای بر رژیم ایران وارد میکند و کمکی است برای بازداشتن ایران از دستیابی به جنگافزار هستهای.»رهبر دموکراتها از «همکاران جمهوریخواه» خود خواست که وی را کمک کنند تا این قانون تا چند هفته دیگر به تصویب برسد.سنای آمریکا در حالی در تدارک وضع قانونی برای تحریم شرکتهای صادرکننده بنزین به ایران است که در ماه دسامبر سال گذشته قانون مشابهی در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید.در نامه اتاق بازرگانی و گروههای تجاری ایالات متحده که خطاب به جیمز جونز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، و لارنس سامرز، مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید، نوشته شده نسبت به برخی مواد قانون مصوب مجلس نمایندگان و طرح پیشنهادی سنا درباره تحریم ایران ابراز نگرانی شده است.در این نامه تصریح شده است که به موجب برخی مفاد این قوانین این امکان وجود دارد که شرکتهای آمریکایی از «داد و ستد عادی با شرکای مهم خود در اقصی نقاط دنیا منع شوند، حتی اگر این داد و ستدها هیچ دخلی به تجارت با ایران نداشته باشد».گروههای بازرگانی آمریکایی با بیان این که چنین قوانینی میتواند بخش بزرگی از جامعه بازرگانی را تحت تاثیر قرار دهد تاکید کردند که پیامدهای این قوانین «به اندازه کافی ارزیابی نشده است». گروههای بازرگانی آمریکا خطاب به مقامهای کاخ سفید میگویند: «ما از شما تقاضا داریم با جدیت با کنگره وارد بحث شوید تا این پیشنهادهای به شدت مسئلهساز کنار گذاشته شوند.»افزون بر اتاق بازرگانی آمریکا، از جمله «کمیته اضطراری بازرگانی آمریکا»، «انجمن ملی کارخانهداران»، «شورای ملی بازرگانی خارجی»، و «شورای آمریکایی تجارت جهانی» این نامه را امضا کردهاند. «عامل ترور» دادستان شهر خوی دستگیر شد پس از نزدیک به ده روز از ترور دادستان شهر خوی، استاندار آذربایجان غربی روز سهشنبه از دستگیری «عامل ترور» او در جریان درگیری نیروهای مرزی جمهوری اسلامی با گروه پژاک خبر داد. ادامه پس از نزدیک به ده روز از ترور دادستان شهر خوی، استاندار آذربایجان غربی روز سهشنبه از دستگیری «عامل ترور» او در جریان درگیری نیروهای مرزی جمهوری اسلامی با گروه پژاک خبر داد. سهشنبه هفته گذشته، یک روز پس از اعلام خبر سوءقصد به دادستان شهر خوی که به مرگ او منجر شد، مقامات استانداری آذربایجان غربی با اعلام این که چهار نفر در ارتباط با ترور ولیالله حاجقلیزاده دستگیر شدهاند اعلام کردند که گروه پژاک یا «حیات آزاد کردستان» مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته است. بیشتر بخوانید: دادستان شهرستان خوی به ضرب گلوله کشته شد «چهار نفر در ارتباط با ترور دادستان خوی دستگیر شدند» این در حالی است که گروه پژاک هنوز خود در مورد این ترور اعلام مسئولیت نکرده است. در همین حال خبرگزاری مهر روز سهشنبه خبر داد که در پی درگیری نیروهای مرزی ایران با اعضای گروه پژاک «عامل ترور دادستان شهر خوی شناسایی و دستگیر» شده و تعدادی از اعضای این گروه نیز کشته شدهاند. پیشتر ابراهيم محمدلو، معاون استاندار آذربايجانغربی و فرماندار شهرستان خوی، گفته بود که «نیروهای انتظامی چهار نفر را در رابطه با ترور دادستان خوی دستگیر کردهاند». آقای محمدلو همچنین گفته بود: «فرضيات زيادی در خصوص ترور دادستان خوی مطرح است، ولی با توجه به تحرکات گروهکهای معاند و ضدانقلاب به نظر میرسد وی توسط گروهکهای معاند و ضدانقلاب ترور شده باشد.» جمهوری اسلامی گروه کرد پژاک را که به دنبال خودمختاری مناطق کردنشین ایران است و اعضای آن در استانهای شمال شرقی عراق پناه میگیرند گروهی تروریستی میداند. ایالات متحده نیز در فوریه سال گذشته، یک سال پیش، نام گروه پژاک را که از شاخههای حزب کارگران کردستان، پ ک ک، است به فهرست گروههای تروریستی اضافه کرد. در همین حال خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، روز چهارشنبه از اعدام یک نفر در ملاء عام به جرم قتل معاون دادستان اصفهان در سال گذشته خبر داد. به گفته خبرگزاری ایرنا، جمشید هادیان که به جرم قتل احمدرضا تولایی، معاون دادستان شهر اصفهان، به مرگ محکوم شده بود روز چهارشنبه در برابر دادگاه انقلاب این شهر اعدام شده است. احمدى نژاد دستگاه قضايى ايران را به داشتن «روحيه ديكتاتورى» متهم كرد محمود احمدى نژاد، رييس جمهورى اسلامى ايران روز سه شنبه دستگاه قضايى را به داشتن «روحيه ديكتاتورى» متهم و از برخورد دادستان تهران با رسانه ها و چهره هاى نزديك به دولت شديدا انتقاد كرد. ادامه محمود احمدى نژاد، رييس جمهورى اسلامى ايران روز سه شنبه دستگاه قضايى را به داشتن «روحيه ديكتاتورى» متهم و از برخورد دادستان تهران با رسانه ها و چهره هاى نزديك به دولت شديدا انتقاد كرد.آقاى احمدى نژاد در مراسم معارفه على اكبر جوانفكر، به عنوان مدير عامل جديد خبرگزارى جمهورى اسلامى، ايرنا، گفت: «طبق صريح قانون اگر به امام، رهبرى و رييس جمهور توهين شود، بايد برخورد شود و برخوردهاى ديگر پذيرفتنى نيست.»رييس جمهور ايران كه متن سانسور نشده سخنان وی از سوى سايت «رجا نيوز» نزديك به طيف هوادار دولت و شماره روز چهارشنبه روزنامه «اعتماد» منتشر شده، افزوده است: «متاسفانه دستگاه هاى مسئول، قانون را رها كرده اند و سراغ ديگران مى روند كه چرا به فلان نماينده مجلس يا عضو قوه قضاییه يا گروهى خاص انتقاد كرده ايد، بنابر اين بايد محاكمه شويد.»به نظر مى رسد حمله آقاى احمدى نژاد به اعلام جرم دادستانى تهران عليه برخى نشريات و رسانه هاى هوادار دولت دهم است كه مطالبى را عليه اكبر هاشمى رفسنجانى، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، و على لاريجانى، رييس مجلس شوراى اسلامى منتشر كرده اند.دادسراى عمومى و انقلاب تهران روز ۲۳ دى ماه، نشريه «همت» را كه گفته مى شود به لايه هاى تندروى دولت نزديك بوده است توقيف و مديران آن را تحت تعقيب قضايى قرار داد. بیشتر بخوانید: «مدیر کل مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به دادستانى تهران احضار شد» هیئت نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد سه نشریه را لغو امتیاز کرد اين نشريه در ويژه نامه اى با چاپ عكس اكبر هاشمى رفسنجانى در روى جلد خود تصاوير بسيارى از منتقدان و مخالفان رييس جمهور ايران را در پشت سر او چاپ و رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام را به كارشكنى در روند كار دولت متهم كرده بود.عباس جعفر دولت آبادى، دادستان عمومى و انقلاب تهران گفته است كه توهين به روساى قواى سه گانه و رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام جرم است و تحت تعقيب قرار مى گيرد.اين دادستانى مى گويد كه در ارتباط با عدم توقيف نشريه «همت» و سپس «موج انديشه همت»، مدير كل امور مطبوعات و خبرگزارى هاى داخلى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى را احضار كرده است.«روحيه ديكتاتورى»محمود احمدى نژاد در بخش ديگرى از سخنان خود بدون نام بردن از نشريه «همت» گفته است: «من از برخى برخوردهاى قوه قضاييه گله دارم. فردى نشريه اى را چاپ كرده است و شما برخلاف قانون تعطيلش كرده ايد، در حالى كه هيئت منصفه مطبوعات وجود دارد و اگر قرار است به جرم يك مطبوعاتى رسيدگى شود، بايد هيئت منصفه حضور داشته باشد، نمى توان فوق قانون عمل كرد.»وى افزوده كه «اين قبيل برخوردها را قبول نداريم و معتقديم اين رفتارها نشان دهنده روحيه ديكتاتورى است»اين اظهارات رييس جمهور ايران در حالى بيان مى شود كه مخالفان در ايران، هيئت نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را متهم مى كنند كه بر خلاف قانون و بدون برگزارى دادگاه اقدام به تعطيلى نشريات منتقد دولت مى كند.اين هيئت هفته گذشته سه نشريه را توقيف كرد و از زمان برگزارى انتخابات دهم رياست جمهورى بيش از ده نشريه را تعطيل و به بسيارى از رسانه هاى مكتوب در ايران تذكر كتبى داده است.رييس جمهور ايران در ادامه «اظهارات جنجالى» خود ابراز عقيده كرده است: «مى گويند از اين فرد انتقاد نكن، چرا نبايد انتقاد كرد، مگر اين فرد كيست كه از وى انتقاد نشود؟»ظاهرا اشاره آقاى احمدى نژاد به اكبر هاشمى رفسنجانى است كه در ماه هاى اخير هدف حملات شديد رسانه هاى دولت قرار گرفته است ولی دادستانی تهران می گوید که از این پس با حملات به وی برخورد قضایی خواهد کرد.رييس دولت دهم مى گويد: «اين درست نيست كه تا مقاله اى بر ضد شخصى نوشته شد، آن رسانه تعطيل و نويسنده آن زندانى شود. با اين فضا كسى ديگر نمى تواند دست به قلم ببرد. كار مطبوعاتى و كار فكرى كند.» مراجع حکومتی فتاوای سفارشی صادر میکنند مجید محمدی: حکومت جمهوری اسلامی با دولتی کردن دستگاه روحانیت از حیث منابع مالی و سازمان اداره حوزه، شرایطی را فراهم آورده است تا منویات حکومت در امور مصداقی و در عالم واقع با قلم و زبان کسانی که از سوی دستگاه دولتی به عنوان مرجع به مردم معرفی شدهاند، به عنوان احکام خداوند عرضه شوند. بدین ترتیب دستگاه مرجعیت به یک کارخانه دولتی فتواسازی تبدیل شده است که بر اساس سفارش حکومت تولید میکند و هر جا حکومت از آن طلب سکوت کند ساکت میشود. ادامه در سنت فقهی شیعه و مشهور علما، کار فقیه تلاش برای یافتن حکم خداوند بر اساس منابع چهارگانه یعنی قران، سنت، اجماع و عقل است و تشخیص مصداق و موضوع به اهل فن و خبرگان و مردم واگذار شده است. مثال سنتی در کتب فقهی این است که فقیه میگوید با آب نجس نمیتوان وضو گرفت اما تشخیص نجس بودن یک آب نجس به خود فرد واگذار شده است. مثال دیگر آن که فقها استفاده از کتب ضاله را مجاز نمیدانند اما اولا تشخیص مصداق ضاله بودن را به فرد کتابخوان یا متخصصان هر رشته واگذار میکنند و ثانیا خطاب حکم آنها به فرد است و نه دولت (دولت مدرن با دستگاههای کنترل کننده آن در صدر اسلام وجود خارجی نداشته است).اگر تنها همین دو موضوع ساده در سنت فقهی شیعه مد نظر فقهای حکومتی و قائلان به ولایت فقیه قرار میگرفت امروز نه اثری از حکومت دینی بود، نه دستگاه روحانیت به زائدهای از آن تبدیل شده بود، و نه دستگاه روحانیت به نحوی تمامیت طلبانه در امور جاری زندگی مردم دخالت میکرد.بنابراین توجیه دستگاه سانسور کتاب بر اساس حکم مربوط به کتب ضاله کاملا خروج از سنت فقهی شیعه است همان طور که اگر فقیهی کتابی را مضله اعلام کند (مثل کاری که با آیات شیطانی سلمان رشدی و صدها کتاب دیگر در جمهوری اسلامی صورت گرفت) از سنت دیرین فقه شیعی فاصله گرفته است. احکام دیگر شریعت نیز مثل حرمت شرب خمر یا حجاب خطاب به فرد مومن صادر شدهاند و نه دولت. حتی احکام قضایی و مدنی شریعت که از آنها برای ضرورت دخالت دولت در اجرای احکام استفاده میشود خطاب به افراد هستند و اگر دو طرف دعوی به این احکام باور نداشته باشند نمیتوان آنها را به اجرای آنها ملزم کرد.فرض مسلمان مومن بودن همه شهروندان ایرانی که ایده حکومت دینی بر آن سوار شده از اساس فرضی باطل بوده است. دینداری افراد دارای مراتب است و همه مسلمانان به همه احکام شریعت یا لزوم اجرای آنها باور ندارند.سفارش دولتی فتواحکومت جمهوری اسلامی با دولتی کردن دستگاه روحانیت از حیث منابع مالی و سازمان اداره حوزه، شرایطی را فراهم آورده است تا منویات حکومت در امور مصداقی و در عالم واقع با قلم و زبان کسانی که از سوی دستگاه دولتی به عنوان مرجع به مردم معرفی شدهاند (کاری که جامعه دولتی مدرسین در سال ۱۳۷۳ با معرفی هفت نفر به عنوان مرجع انجام داد؛ اعضای این جامعه هیچ گاه به صورت دمکراتیک انتخاب نشدهاند) به عنوان احکام خداوند عرضه شوند. بدین ترتیب دستگاه مرجعیت به یک کارخانه دولتی فتواسازی تبدیل شده است که بر اساس سفارش حکومت تولید میکند و هر جا حکومت از آن طلب سکوت کند ساکت میشود. در مقابل، دستگاه دولتی منابع مالی را به این کارخانه تزریق کرده، رسالههای آن را میخرد و توزیع میکند، و تولیدات دستگاه آموزشی آن را به خدمت میگیرد.انفکاک از مردمدستگاه دولتی مرجعیت خود را در برابر مردم به هیج وجه مسئول نمیبیند. در رخدادهای پس از انتخابات دهها نامه و تقاضای ملاقات از سوی مردم تحت ستم به دفتر این مراجع دولتی داده شد که عموما نادیده گرفته شد. این مراجع دولتی در هیچ موردی اعلام نکردند که حکومت حق کشتن مردم در خیابانها را بهواسطه اعتراض به تقلب در انتخابات ندارد، یا این که تقلب در انتخابات حرام است، یا شکنجه جایز نیست یا نمیتوان افراد را به جرم باورهایشان ماهها در سلول انفرادی انداخت، یا این که نمیتوان به جوانان معترض تجاوز کرد.دستگاه دولتی مرجعیت خود را در برابر مردم به هیج وجه مسئول نمیبیند. در رخدادهای پس از انتخابات دهها نامه و تقاضای ملاقات از سوی مردم تحت ستم به دفتر این مراجع دولتی داده شد که عموما نادیده گرفته شد. این مراجع دولتی در هیچ موردی اعلام نکردند که حکومت حق کشتن مردم در خیابانها را بهواسطه اعتراض به تقلب در انتخابات ندارد، یا این که تقلب در انتخابات حرام است، یا شکنجه جایز نیست یا نمیتوان افراد را به جرم باورهایشان ماهها در سلول انفرادی انداخت، یا این که نمیتوان به جوانان معترض تجاوز کرد. همه این موارد از احکام مسلم شریعت هستند و تعیین مصداق نیز به شمار نمیروند تا آنها را مستقیما در برابر حکومت قرار دهد و رانتهای دولتی از آنها دریغ داشته شود.فتوا علیه جریان آزاد اطلاعات موردی که اخیرا با کاهش بینندگان و شنوندگان شبکهها دولتی به این مراجع سفارش داده شده صدور فتوا علیه شبکههای ماهوارهای است. حکومت دینی که از رقابت با شبکههای رادیویی و تلویزیونی ماهوارهای عاجز است و بر روی امواج آنها پارازیت میفرستد به فتوا برای باز ایستاندن مردم از شنیدن و تماشای این شبکهها تمسک پیدا کرده است. در این قلمرو، یک دستگاه تبلیغاتی دولتی (رادیو معارف) به مراجع مورد نظر سفارش فتوا برای حذف رقبای رسانهای خود میدهد مبنی بر این که حكم استفاده از شبكه های ماهواره ای و سایتهای خبری بیگانه چیست. و پاسخ مرجع دولتی با نقض هر دو اصل پیش گفته در سنت فقهی شیعه این است که «چون غالب اطلاعات این شبكهها مسموم بوده و اگر هم خبر صحیحی در دسترس بینندگانشان قرار دهند در راستای اهداف استعماری و گمراه كردن مردم و نیز ایجاد فتنه و تفرق است استفاده از چنین شبكههایی جایز نیست.» (لطف الله صافی گلپایگانی، کیهان، ۴ بهمن ۱۳۸۸) اما استفاده از این دستگاههای استعماری برای خودیها و آنها که به کُرّ حکومت دینی و روحانیت متصل هستند (مثل همه دیگر امتیازات کاست حکومتی) جایز است: «استفاده از شبكههای خبری بیگانه برای اهل خبره ای كه جهت اطلاع از نحوه ورود بیگانگان به مسائل روی این اخبار فعالیت علمی انجام می دهند در حد ضرورت جایز است. اما اگر ضرورتی نداشته باشد آن هم جایز نیست.» (همانجا)موضوع دیگر سفارش، دادن وعده عذاب دنیوی و اخروی به شهروندانی است که بهواسطه بسته بودن فضای رسانهای داخلی درد دل و سخن خود را به رسانههای فرا مرزی میبرند. صافی گلپایگانی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این كه ارتباط گرفتن با شبكههای ماهواره از طریق تلفن، ایمیل و روشهای دیگر و ارسال اخبار داخلی كشور چه حكمی دارد میگوید: «در مورد ارتباط با شبكههای ماهواره ای و رسانهها یا مطبوعات بیگانه، چه این نحوه ارتباط تلفنی باشد چه از طریق تلگراف، چه از طریق ایمیل و اینترنت باشد به هر صورت، ارتباط با اینها كه در واقع نوعی همكاری و همیاری با آنهاست و آنها را به اهدافشان نزدیکتر می كند ولو به نظر شما بسیار قلیل و ناچیز بیاید به هیچ وجه جایز نیست و این به نوعی قدم برداشتن در راه اهداف باطل بیگانگان است.» (کیهان، ۴ بهمن ۱۳۸۸)در صدور این فتوا، فقیه دولتی حتی به تاکتیک معمول فقها یعنی بیان جملههای شرطی اکتفا نکرده و حکم قاطع در مورد اهداف و نیات این رسانهها و ارتباط گیرندگان با آنها صادر میکند. در همین جمله فقیه دولتی یک نکته نمایانگر انفکاک وی از واقعیت روز و عدم جواز صدور فتوا در امور واقعی عالم توسط وی است: تلگراف ابزار ارتباطی عصر مشروطیت بوده است و نه سال ۲۰۱۰.فقیه یا کارشناس رسانهایفتوای مکارم شیرازی از فتوای فوق نیز جالب توجه تر است. در این فتوا وی به سبک دیگر آثاری که در حوزه علوم طبیعی در دهههای چهل و پنجاه به رشته تحریر در آورده است مثل یک خبرنگار باورمند به نظریه توطئه و سلطه صهیونیسم بین الملل بر جریان اطلاع رسانی به اظهار نظر کارشناسی میپردازد و میگوید: «سایتهای خبری بیگانگان آنهایی که خیلی بخواهند درست عمل کنند گزینشی عمل می کنند یعنی هرچه به ضرر باشد میگویند و هرچه منفعت باشد نمیگویند و غالبا هم تحریف میکنند و گاهی اصلا جعل و دروغ در آن است، نگاه کردن به آنها باعث انحراف فکر می شود و سبب می شود انسان وسوسه شود. نگاه کردن به آنها به مصلحت مردم نیست. بله افرادی هستند در سازماهای اطلاعاتی، انتظامی و وکلای مجلس و امثال اینها می خواهند قضاوت آنها را ببینند و بر اساس آنها بتوانند تدبیر امور مملکت کنند برای آنها اشکالی ندارد برای توده مردم مسلما اشکال دارد.در هیچ بخشی از این نظر رد پایی از دانش فقهی فتوا دهنده و اصولا صادر شدن این نظر از سوی یک فقیه منعکس نمیشود. بدون نگریستن به گوینده این سخنان نمیتوان حدس زد که یک فقیه این جملات را بر روی کاغذ آورده باشد. نظریه پردازان رژیم جمهوری اسلامی نیز می توانستند نویسندگان این متن/فتوا باشند.مکارم پس از آن دوباره به تعیین مصداق وارد شده و مثل یک کارشناس سیاسی و رسانهای بدون احراز تخصص در حوزه مبانی نظریههای سیاسی و اطلاع رسانی به صدور حکم در باره عالم واقع میپردازد: «مسلما با توجه به اینکه سایتهای بیگانه کارشان شیطنت و ایجاد نفاق در بین مردم و متزلزل ساختن پایههای نظام جمهوری اسلامی و حتی متزلزل ساختن استقلال مملکت و آرامش مردم است، بنابراین تماس گرفتن با آنها و از این قبیل، کمک به ظلم و ستم به هموطنان و شرعآ و قطعا جایز نیست.» (ایرنا، ۲۲ دی ۱۳۸۸)افول سنت فقهی شیعهحکومت دینی نه تنها موجب تنزل سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران در سه دهه اخیر شده است بلکه سنت فقهی شیعه را نیز به حضیض آن کشانده است. این فتاوا اگر با آثار فقه استدلالی شیعه مثل کفایه آخوند خراسانی، معالم الاصول شهید ثانی، قوانین الاصول میرزای قمی، و فرائد الاصول شیخ انصاری مورد بررسی و مقایسه واقع شوند وضعیت امروز فقه شیعه روشن میشود.-----------------دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست. روز جهانی هولوکاست، یادبودی برای قربانیان جامعه بشریت شصت و پنج سال پيش، در بيست و هفتم ژانويه سال ۱۹۴۵، اردوگاه آشويتس- برکناو، بزرگترين اردوگاه کار اجباری نازی ها توسط ارتش شوروی فتح شد و چندين هزار زندانی اين اردوگاه که اکثرا بيمار و رو به احتضار بودند، آزاد شدند. ادامه شصت و پنج سال پيش، در بيست و هفتم ژانويه سال ۱۹۴۵، اردوگاه آشويتس- برکناو، بزرگترين اردوگاه کار اجباری نازی ها توسط ارتش شوروی فتح شد و چندين هزار زندانی اين اردوگاه که اکثرا بيمار و رو به احتضار بودند، آزاد شدند. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ اين روز را به عنوان روز جهانی هولوکاست و تاريخی برای يادآوری نسل کشی يهوديان توسط نازی ها ثبت کرد. به تمامی کشورهای عضو سازمان ملل توصيه شده است که در اين روز با برگزاری آئين ها و سخنرانی ها و مراسم آموزشی، نه تنها ياد ميليون ها قربانی يهودی را گرامی دارند، بلکه مردمان کشورهای خود را به همزيستی و احترام به يکديگر و دوری از هرگونه تحقير و تبعيض قومی و مذهبی تشويق نمايند. امسال نيز طبق روال هر ساله، مراسم يادبود هولوکاست در بسياری از کشورها از جمله ايالات متحده، بریتانیا، آلمان و نيوزيلند برگزار خواهد شد.روزنامه بريتانيايی گاردين نيز به مناسبت اين روز، به سراغ عده ای از بازماندگان اردوگاه های «مرگ» رفته است.بن، پيرمرد بازنشسته ای است که پدر، مادر و خواهرش به دست نيروهای نازی به قتل رسيدند. او به گاردين می گويد: «در اردوگاه آينه وجود نداشت، بنابراين نمی توانستی بفهمی که چقدر چهره ات وحشتناک شده است و فکر می کردی که فقط ديگران هستند که چشم های ورم کرده و بدن های نزار دارند... در اتاقکی که من و يک پسر ديگر با هم می خوابيديم آنقدر جا تنگ بود که هنگام خواب نمی توانستيم تکان بخوريم، عين کنسرو ماهی ساردين به هم می چسبيديم.» بن معتقد است روز جهانی هولوکاست يک روز يادبود است؛ يادبود نه فقط قربانيان يهود که تمامی قربانيان جامعه بشريت. بیشتر بخوانید:«هولوکاست هم با حرف شروع شد، نه با اتاق گاز» سابينا ميلر ۸۷ ساله نيز به گاردين می گويد پس از گذراندن مدتی در اردوگاه کار اجباری، به همراه دوستش به جنگل گريخت. وی می گويد : «شنيده بوديم که کاميون ها دارند برای بردن يهوديان به گتوها می آيند؛ بنابراين تصميم گرفتيم فرار کنيم.»سابينا و دوستش مدت يک سال را در گودالی داخل يک جنگل پنهان شدند. وی می ازفايد : «ما مانند حيوان زندگی می کرديم. گودال بسيار سرد بود و از فرط سرما پاهای من ورم می کرد. بعدها شست پايم را که بر اثر سرمازدگی سياه شده بود قطع کردند.»بارها از کيتی هارت موکسون، پرتونگار بازنشسته مقيم بيرمينگهام، در مورد شماره ای خالکوبی شده روی بازويش که يادآور دوران تلخ زندگی در اردوگاه آشوويتس است پرسيده اند. «مردم می پرسند آين چيست؟ شماره ی تلفن است؟ آن ها چيزی از اردوگاه کار نمی دانند.»کيتی دو سال را در اردوگاه آشويتس به سر برده است و شاهد کشتار عظيم يهوديان در فاصله ی آوريل تا نوامبر ۱۹۴۴ بود. کيتی هارت موکسون می افزايد: «می گويند که يک و نيم ميليون نفر کشته شدند اما ما که شاهد ماجرا بوديم می گوييم رقم بيش از اينها و در حدود دو و نيم ميليون نفر بود. بارها ديدم که دسته دسته افراد را به سمت اتاق های گاز می برند.» کيتی می گويد در تمام مدت زندگيش در اردوگاه هيچگاه اميدش را از دست نداد ولی با اين وجود نجاتش از مرگ را يک معجزه می داند. بحران و راهحلهای «ما زنان» انتشار بیانیهای با دهها امضا از سوی بخشی از فعالان جنبش زنان را میتوان خبرسازترین سوژه هفتۀ گذشته در حوزه مسائل زنان دانست؛ بیانیهای که موجی از انتقادات و حمایتها را به دنبال داشت. این بیانیه که بهعنوان «راهحل پنج مادهای ما زنان برای برونرفت از بحران» منتشر شد، تلاشی بود برای پاسخ دادن به آنچه که بهگفتۀ نویسندگان و امضاءکنندگان آن در بیانیههای منتشرشده در هفتههای اخیر از سوی آقایان موسوی، کروبی و نیز پنج روشنفکر دینی در خارج از کشور لحاظ نشده بود... ادامه انتشار بیانیهای با دهها امضا از سوی بخشی از فعالان جنبش زنان را میتوان خبرسازترین سوژۀ هفتۀ گذشته در حوزۀ مسائل زنان دانست؛ بیانیهای که موجی از انتقادات و حمایتها را به دنبال داشت.این بیانیه که بهعنوان «راهحل پنج مادهای ما زنان برای برونرفت از بحران» منتشر شد، تلاشی بود برای پاسخ دادن به آنچه که بهگفتۀ نویسندگان و امضاءکنندگان آن در بیانیههای منتشرشده در هفتههای اخیر از سوی آقایان موسوی، کروبی و نیز پنج روشنفکر دینی در خارج از کشور لحاظ نشده بود.بهاعتقاد امضاءکنندکان بیانیۀ «راهحل پنج مادهای ما زنان برای برونرفت از بحران»، در بیانیههای منتشرشده آنچه کمتر مطرح بود موضعگیری کسانی بود که نه خواهان تغییر رئیسجمهور و جابهجایی این فرد یا آن فرد یا محدود شدن اختیارات رهبری بودند، بلکه از تغییرات زیربنایی و ساختاری سخن میگفتند. بیانیه هفدهم موسوی و پس از آن: بیانیه هفدهم موسوی؛ سه واکنش و آغازی بر یک گفتوگو خواستهای بهینه جنبش سبز: «گفتن آنچه نهفته ماند» حمايت ۵۴ استاد دانشگاه و روشنفکر خارج از ايران از راهکارهای موسوی برای خروج از بحران «سبزهای سکولار» و بیانیهای در ۱۵ بند نویسندگان در بیانیۀ خود آوردهاند:یکی از گروههای اجتماعی ما زنان هستیم که خواستهامان و حضورمان همانگونه که انتظار میرفت در هیچیک از بیانیهها ملاحظه نشده است. انتظار دیگری هم نبود، زیرا در هیچیک از بیانیهها و اعلام مواضع آقایان از فردای انتخابات به این سو، یعنی از زمانی که جذب آراء منتفی شده بود، به خواستهای زنان توجهی نشده است. ما بر این باوریم که مسائل زنان بخش عمدهای از بحران جاری است و بدون دیدن و ارائۀ راهکار برای حل آن، هیچ راهحلی پاسخگو نخواهد بود.در بیانیۀ «راهحل پنج مادهای ما زنان برای برونرفت از بحران» آمده است:«ما ضمن تأکید بر خواستهای عمومی آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات، لغو مجازات اعدام و شکنجه و آزادی بیقید و شرط و فوری کلیۀ زندانیان سیاسی، مهمترین خواستهایمان را بهطور خلاصه و بدون ترتیب اولویت، بهشرح زیر اعلام میکنیم.»اولین بند این بیانیه به «لغو کلیۀ قوانین تبعیضآمیز و ضدزن موجود از جمله قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، چندهمسری، حضانت، ارث و شهادت» اختصاص یافته است.«بهرسمیت شناخته شدن حق زن بر بدن و ذهن خویش»، شامل «لغو حجاب اجباری، برقراری آزادی پوشش، آزادی انتخاب همسر و آزادی انتخاب گرایش جنسی» بند دوم این بیانیه را تشکیل میدهد.در بند سوم، نویسندگان و امضاءکنندگان بیانیه خواستار «رفع خشونت علیه زنان در کلیۀ عرصههای خصوصی و اجتماعی و جرم شناختن آزار جنسی دختران، قتل و خشونت ناموسی» شدهاند.بند چهارم به درخواست «جدایی دین از دولت» اختصاص یافته است.و در بند پنجم، نویسندگان و امضاءکنندگان بیانیه خواستار «محاکمۀ کلیۀ دستاندرکاران، عاملان و آمران جنایات سه دهۀ گذشته» شدهاند.«طرح مطالبات مختلف به شفافیت جنبش سبز کمک میکند، اما...»از سراجالدین میردامادی، کارشناس مسائل سیاسی در پاریس پرسیدیم: آیا این ادعا که در بیانیههای منتشرشده در هفتههای اخیر هیچ اشارهای به مسائل و خواستهای زنان نشده است، درست است؟سراجالدین میردامادی: بعد از بیانیۀ شماره ۱۷ آقای مهندس موسوی، بیانیههای زیادی با طرح مطالبات گوناگون انتشار پیدا کرد. نفس اینکه گروههای مختلف با گرایشات گوناگون از صنوف و طبقات مختلف مطالبات خود را مطرح کنند، خوب است و جنبش را به پیش میبرد و شفافتر میکند. هر گروه و طبقه و حزب و گرایش و جناح سیاسی مطالبات و انتظاراتی دارد؛ روشنفکران دینی و زنان انتظاراتی دارند. فردا، جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و سایر جنبشهایی که شاید اهمیتشان از جنبش زنان هم کمتر نباشد اما هنوز مطالبات خود را مطرح نکردهاند، هم باید بیایند به میدان و مطالبات گوناگون خود را مطرح کنند. طبعاً طرح هر مطالبهای در تضاد با مطالبات دیگر نیست و در میدان طرح مطالبات، جای کسی را تنگ نمیکند.اما نکتۀ مهم این است که اساساً آیا باید نگاه به جنبش در مقطع کنونی، با توجه به تواناییهای رهبران جنبش در داخل و تنگناهایی که وجود دارد، این باشد که ما برویم به سمت اینکه مطالبات ریز را مطرح کنیم یا نه؟ این پرسشی است که پاسخ قطعی نمیتوان به آن داد. در بند چهار بیانیۀ آن پنج روشنفکر دینی، به زنان اشاره شده است. همچنین آقای موسوی نیز در بیانیۀ خودشان، جسته و گریخته، به مسائل زنان اشارۀ کلی داشتهاند. آیا اکنون در این مقطع میتوان این ایراد را وارد کرد که چرا ریز مطالبات جنبش زنان مطرح نشده است؟ بهنظر من، این اعتقاد چندان معقول و منطقی نیست.ایرادی کلی که به فعالان جنبش زنان وارد میشود این است که اساساً مگر حقوق مردان الان چقدر رعایت شده که شما در این مرحله، نگران حقوق زنان هستید؟ مگر در سرکوبهای خیابانی، خشونتی را که پلیس اعمال میکرده، نگاه جنسیتی داشته؟ نه، زن و مرد، هرکس بوده، پیر و جوان، مورد خشونت و ضرب و شتم و اعمال سرکوب قرار گرفتهاند. در نتیجه، نگاه باید در این مرحله، با توجه به توانایی موجود رهبران و جنبش و موقعیتی که هست، نگاهی کلانتر باشد. بیتردید اگر جنبش در مراحل بعدی، پیش برود، باید مطالبات ریزتر شود. این دومین بار است که در فضای سیاسی ایجادشده در ماههای پیش و پس از انتخابات، جنبش زنان مطالباتش را بهشکل علنی بیان میکند. اینگونه حرکتها چه تأثیری میتواند روی جنبش زنان که در شکلگیری جنبش سبز نقش عمدهای داشته، بگذارد؟ در جنبش سبز مردم ایران در این هفت ماه، زنان و دختران نقش برجستهای داشتهاند. این نقش از نقشهایی که در طول سالهای اخیر زنان در سطوح و عرصههای دیگر بهشکل پیشرو داشتهاند و با شجاعت حرکت کردهاند، متفاوت بوده است. تودههای جنبش زنان که ممکن است با کمپین یک میلیون امضاء یا جنبش کلاسیک زنان هم در پیوند نبوده باشند، بسیار پیشرو و شجاعانه عمل کردهاند. اما اینکه نخبگان این جنبش، چه در داخل و چه در خارج از ایران، چقدر توانستهاند با مطالبات عامۀ این جنبش پیش بیایند و بتوانند واقعیتهای این جنبش را درک کنند و بر اساس ضرورتها و نیازها و تواناییهای آن حرکت کنند، بحثی است که نظرات گوناگونی در آن مطرح میشود.در تمام این بیانیهها و اظهارنظرها، جای خالی خواستهای زنان احساس میشد؛ بهخصوص برای کسانی که انقلاب پنجاه و هفت را تجربه کردهاند، خیلی روشن است که با اینگونه اولویت دادنها و حذف مسائل زنان، تحت عنوان اینکه «فعلاً وقتش نیست» یا «فعلاً مسائل مهمتری داریم»، همیشه باعث شده که خواستهای زنان زیر گرفته بشود.شادی امینبرخی بر این باورند که بهنظر میرسد تودههای جنبش زنان از نخبگان خود جلوتر عمل کردهاند و این را میشود تا حدودی در طرح مطالبات زنان و پافشاری بر یک سری حرفهایی که اساساً جای گفتنشان در این مرحله نیست دید؛ مثلاً بحث «حجاب اجباری» مبحثی است که بسیاری از تودههای شاید غیرمتصل به نخبگان کلاسیک زنان هم به آن ایراد دارند و در موردش حرف دارند و در طول این مدت روی آن هم تأکید شده و شاید در برخی از شعارها هم در گوشه و کنار مطرح شده باشد. اما شاید بهصورت یک ضرورت عامه در این جنبش اولویت نداشته و تودهها به این مسئله نپرداختهاند. یعنی تودهها آنقدر از این بصیرت برخوردار بودهاند که باید بحث کلان را مطرح کرد و روی آن پافشاری و تأکید کرد و تمام توان را روی آن متمرکز کرد. و آن چیزی نیست جز «پیاده شدن دموکراسی محض، بدون هر پسوند یا پیشوندی، و استقرار نظامی که به حقوق بشر جهانی پایبند باشد». آن گاه است که ما میتوانیم به سایر خواستها برسیم. اما اینکه بیاییم روی مسائلی شبیه مثلاً همین «حجاب اجباری» ریز بشویم و پافشاری کنیم در این مقطع، بهنظر میرسد که نخبگان را مقداری از تودهها جدا میکند. به این ترتیب، نخبگان جنبش زنان بهنوعی انتزاعی فکر میکنند و از واقعیتهای جامعۀ ایران کمی فاصله گرفتهاند. این امر ممکن است به جنبش زنان آسیب وارد کند. ولی من فکر میکنم که جنبش سبز در راه خود پیش میرود و با واقعگرایی و هوشمندی، اولویتهای خود را مطرح میکند و روی آن نکات اساسی و کلان تأکید میکند که اگر آنها محقق شود، بیتردید مشکلات ریزی که همۀ صنوف و اقشار و گروهها و گرایشات دارند، در آن خواست کلان برای «دموکراسی و حقوق بشر» محقق خواهد شد.تلقی من از پاسخ شما این است که جنبش زنان با این بیانیه، خود را از بدنۀ جنبش سبز جدا میکند؟عرض کردم که نفس طرح مطالبات هر صنف و گروهی خوب است و هیچ ایرادی ندارد، اما نخبگان هر صنف باید بدانند که از کجا باید شروع کنند و به کجا برسند؟ از کلان باید شروع کنند و به ریز برسند. اگر از ریز شروع کنند و به کلان برسند، این امر جنبش را دچار خدشه میکند و بین نخبگان و تودهها شکاف ایجاد میکند. جنبش سبز چتر فراگیری است بر فراز همۀ جنبشها از جمله جنبش زنان و نخبگان آن و همۀ مطالبات دموکراتیک مردم ایران. ممکن است که چنین بیانیههایی رابطۀ جنبش زنان و نخبگان آن را با جنبش سبز اندکی دچار خدشه و چالش و اختلاف کند، اما بهطورکلی طرح مطالبات هر صنف خوب است و محل ایراد ندارد، اما همانطورکه گفتم باید بدانیم که طرح مطالبات باید از کلان به ریز باشد، نه برعکس.«جای خالی خواستهای مستقل زنان»از شادی امین یکی از امضاءکنندگان این بیانیه میپرسیم: اصلاً چه ضرورتی برای صدور این بیانیه وجود داشت؟شادی امین: بحث بر سر این است که بههرشکل، در طی ماههای اخیر، در ایران، جنبشی جاری بوده که زنان در آن نقش بسیار مهمی داشتهاند. همانطورکه از عکسها و فیلمها و بسیاری از گزارشهای این تظاهرات خیابانی میشود بهدرستی دید و تشخیص داد که زنان در این اکسیونها حضور و نقش بسیار مهمی داشتهاند؛ برخی حتی با شعارهای خودشان به میدان آمدند. بههمین دلیل، جای خواستهای مستقل زنان در این حرکات خالی بود. بعد از بیانیۀ پنج مادهای آقای موسوی و نیز بیانیۀ آقای کروبی، عدهای در خارج از کشور، تحت عنوان «روشنفکران دینی»، بیانیهای صادر کردند و در آن، در حمایت از بیانیههایی که در داخل داده شده بود، نظراتشان را مطرح کردند. در تمام این بیانیهها و اظهارنظرها، جای خالی خواستهای زنان احساس میشد؛ بهخصوص برای کسانی که انقلاب پنجاه و هفت را تجربه کردهاند، خیلی روشن است که با اینگونه اولویت دادنها و حذف مسائل زنان، تحت عنوان اینکه «فعلاً وقتش نیست» یا «فعلاً مسائل مهمتری داریم»، همیشه باعث شده که خواستهای زنان زیر گرفته بشود. در نتیجه، ما فکر کردیم نمیتوانیم درمورد این مسئله سکوت کنیم و عکیالعمل نشان ندهیم، بلکه لازم است که صدای بلندی مطرح شود و این خواستها را فرموله کند.بخشی از منتقدان این بیانیه معتقدند مسائلی که در پنج بند بیانیۀ شما مطرح شده، جدید نیستند؛ خواستهایی هستند که زنان و جنبش زنان ایران همیشه آنها را مطرح کردهاند، اما در موقعیت کنونی، شاید این خواستها در اولویت قرار نداشته باشند. برای نمونه، در شرایطی که تعدادی از زنان و دختران دانشجو و فعال سیاسی و حتی شرکتکنندگان در تجمعات مسالمتآمیز در ایران در بازداشت بهسر میبرند، شاید درخواست «لغو حجاب اجباری» نسبت به «محاکمۀ کلیۀ دستاندرکاران و عاملان و آمران جنایات سی سالۀ اخیر»، از اولویت برخوردار نباشد. جنبش سبز چتر فراگیری است بر فراز همۀ جنبشها از جمله جنبش زنان و نخبگان آن و همۀ مطالبات دموکراتیک مردم ایران. ممکن است که چنین بیانیههایی رابطۀ جنبش زنان و نخبگان آن را با جنبش سبز اندکی دچار خدشه و چالش و اختلاف کند، اما بهطورکلی طرح مطالبات هر صنف خوب است و محل ایراد ندارد، اما همانطورکه گفتم باید بدانیم که طرح مطالبات باید از کلان به ریز باشد، نه برعکسسراجالدین میردامادیما در مقدمۀ متن گفتهایم که خواستهایمان را بدون ترتیب اولویت اعلام میکنیم. از دید هر کسی، میتواند یکی از این موارد بالاتر قرار گیرد و اصلیتر باشد یا فرعیتر. ما مجموعۀ خواستها را مطرح کردهایم. من از این نقدها که اشاره کردید فراتر میروم و به نقدهایی هم میپردازم که در آنها عنوان شده که «مسئله حجاب اصلاً مسئله زنانی که به خیابانها میآیند نیست» یا «مسئله انتخاب گرایش جنسی چرا در بیانیه آمده است؟» یا «مسئله خشونت فقط مسئله زنان نیست، بلکه مسئله مردان هم هست.» یا «جدایی دین از دولت در چارچوب این حاکمیت ممکن نیست، پس اینها خواهان سرنگونی رژیماند.» و یا اینکه «محاکمۀ کلیۀ دستاندرکاران و عاملان و آمران جنایات سه دهۀ گذشته خواستی فقط زنانه نیست.» چنین نقدهایی به این بیانیه شده است.بهنظر ما، برخی از این نقدها از جمله همین نقدی که مطرح کردید که «اینها خواستهای جدیدی نیست»، نقدهایی است در حقیقت در خدمت کنار زدن این خواستها. خواستهایی هم که آقای موسوی مطرح کرده، خواستهای جدیدی نیست؛ سالهاست که جناحهایی از رژیم و جناحهایی از اصلاحطلبان داخل چنین خواستهایی را مطرح میکنند. با طرح بحث «جدید نبودن موضوع» شما نمیتوانید با آن مقابله کنید. کسانی که میگویند «لغو حجاب اجباری خواست زنان ایران نیست» یا «این خواست فعلاً اولویت ندارد»، با کدام استدلال و بر پایۀ کدام تحقیق، با کدام امکان آزادی موضعگیری برای زنان درمورد این مسئله، این حرف را میزنند؟شما میدانید که جنبش زنان داخل ایران درمورد «حجاب اجباری» حتی نتوانسته به آن نزدیک بشود، چراکه موضوعی «امنیتی سیاسی» تلقی شده است. اینکه گفته شود کدام خواست از آن زنان ایران است یا نیست، بله، در این اروپا ما میتوانیم بگوییم که «انتخاب همسر اصلاً مسئله زنان ایرانی نیست» یا «رفع خشونت مسئله نیست». این نوع برخورد به این خواستها درست نیست. ما داریم از ابتداییترین حقوق زنان و مطالبات پایهای آنان که منطبق است بر کنوانسیونهای بینالمللی و در منشور حقوق بشر سازمان ملل هم هست، حرکت میکنیم. حتی اگر این خواستها در شعارهای زنان ایران انعکاس نیابد، حق آنان است که «آزادی پوشش» و «حق انتخاب بر بدن خودشان» را داشته باشند و این قوانین تبعیضآمیز باید لغو شود. اینکه میگویند «این خواستها جدید نیست»، بسیار خوب، قبول که تازه نیست، ما بر این خواستهای قدیمی چیزی اضافه نکردهایم. پس انتقاد بابت چیست؟ بحث مهم این است که تا زمانی که دموکراسی و حقوق بشر در ایران جا نیفتاده و بهرسمیت شناخته نشده است، به هیچ کدام از این خواستها نمیتوان جامۀ عمل پوشاند. شاید بهتر این بود که جنبش زنان ایران در وهلۀ اول، خواستار دموکراسی و رعایت قوانین حقوق بشر در ایران باشد که اگر اینها اجرا شود، خواه ناخواه آن پنج بند هم در آن لحاظ خواهد شد.بهنظر من، این استدلال کهنه شده است. امروز میبایستی هر گروه اجتماعی این حق را داشته باشد که خواستهای خود را خیلی روشن و شفاف بیان کند و برای به کرسی نشاندن آنها حرکت کند. این حق ما زنان است که بعد از سی سال که قوانین این جامعه حقوق ما را نقض کرده، خواستهامان را فرموله کنیم. دموکراسی بدون اجرای قوانینی که بتواند حقوق زنان را تضمین کند، بهنظر ما بیمعنی است.بدیهی است که بسیاری از فعالیتهای ما در چارچوب جمهوری اسلامی پاسخ نمیگیرند، ولی وظیفۀ ماست که از امروز، کار آگاه کردن را شروع کنیم و بهنوعی فرهنگسازی کنیم روی مسئله زنان و حقوقشان. این حق ماست که در چارچوب آزادی بیان، مسائل خود را مطرح کنیم. انتظار اینکه دیگران مسائل ما را مطرح کنند، انتظاری بیهوده است. هر اجتماعی باید مسائلش را خودش فرموله کند. بههمین دلیل هم است که این بیانیه اینهمه بحثانگیز شده است و به یکی از داغترین موضوعات هفتۀ گذشته تبدیل شده. همین امر نشان میدهد که جای خالی بحث حول محور مسئله زنان احساس میشده و هنوز یکی از موضوعات تابوزده است. این بیانیه آغاز خوبی است. اشاره کردید که برآورده شدن این خواستها در چارچوب جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست. چنین حرفی را بهطور مشخص و صریح در بیانیه مطرح نکردهاید. آیا این بند جدیدی است که قرار است به بیانیه افزوده شود یا فقط نظر شخصی شماست؟بههیچ وجه بند جدیدی نیست. صحبتهای من نظر شخصی خودم است و من هیچ جمعی را نمایندگی نمیکنم. من درک و دفاع خودم را از بیانیه مطرح میکنم. جنبش زنان در سی سال گذشته برخی از این خواستها را داشته است، اما متأسفانه سیستم موجود در ایران آنچنان بسته است که امکان اینکه در این سیستم مثلاً مسئله «جدایی دین از دولت» را شما بتوانید مطرح کنید و پیش ببرید، یا درخواست «محاکمه عادلانه دستاندرکاران و عاملان و آمران جنایات سه دهۀ گذشته» را داشته باشید، چیزی است نزدیک به غیرممکن. در نتیجه، شما مجبورید مکانیسمهایی خارج از آن ایجاد کنید، مانند تغییر قانون اساسی و امثال آن. «اخراجم کردند، گفتند: دانشجویان را با حقوق بشر آشنا میکنی» میگویند یک «فاز تازه» است! فاز تازه ای از رویارویی با دانشگاه. فاز پالودن مدرسان دگراندیش. فازی که بر اساس گزارش وب سایتها و روزنامههای داخلی در هفته گذشته ،اخراج دست کم ده استاد دانشگاه را در ایران به دنبال داشت. ده مدرس با یک فصل مشترک؛ «تدریس در حوزه علوم انسانی». میهمان گفت و گوی ویژه این هفته رادیو فردا، یکی از همین اساتید تسویه شده است. ادامه میگویند یک «فاز تازه» است! فاز تازه ای از رویارویی با دانشگاه. فاز پالودن مدرسان دگراندیش.فازی که بر اساس گزارش وب سایتها و روزنامههای داخلی در هفته گذشته، اخراج دست کم ده استاد دانشگاه را در ایران به دنبال داشت. ده مدرس با یک فصل مشترک؛ «تدریس در حوزه علوم انسانی»نقطه آغازین این اقدام را شاید بتوان در انتقادهای تند مسئولان حکومتی دنبال کرد. در انتقاد رهبر جمهوری اسلامی ایران از گسترش علوم انسانی و موضع گیری معاون ریاست جمهوری علیه اساتید «غیر متعهد» و در اخطار دولت به انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه... مواضعی که نتیجه اش تا بدین جا خالی شدن چند کرسی دانشگاهی است.میهمان گفت و گوی ویژه این هفته رادیو فردا، یکی از همین اساتید تصفیه شده است. صبا واصفی ۲۸ سال دارد و سه سال گذشته را مدرس دانشگاه بوده است؛ از جوانترینهایشان. دانش آموخته ادبیات است و از ۲۵ سالگی، زبان فارسی، نقد ادبی، سبک شناسی و تاریخ ادبیات درس میدهد. دغدغه اش اما از ادبیات فراتر میرود، حقوق بشر و مجازات اعدام و مطالبات زنان.... او ادبیات را بازخوانی تاریخ میداند و آیینه بودها و نبودها که ناگزیر باید با مفاهیم امروز پیوندشان داد و گفتن از همین پیوند بر سر کلاس بود که دست آخر، یکی از جوانترین اساتید دانشگاههای ایران را خانه نشین کرد.صبا واصفی، پژوهشگر، کوشنده حقوق بشر و مدافع مطالبات زنان که از سال ۱۳۸۵ در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تدریس بود، روز آخر دی ماه به دلیل پرداختن به حقوق بشر و مسائل سیاسی بر سر کلاس ادبیات، از تدریس منع شدداستان این مصاحبه، داستان خالی شدن کرسی اوست در دانشگاه شهید بهشتی و هزینه پیوند زدن ادبیات با حقوق بشر...خانم واصفی، در خبرها آمده بود که شما بعد از سه سال تدریس در دانشگاه شهید بهشتی در رشته ادبیات، ممنوع التدریس شده اید. مایلید کمی با جزییات بیشتر به ما بگویید که ماجرا چه بوده است؟صبا واصفی: من از سال ۱۳۸۵ با کمک دوستم خانم زیبا اشراقی و همسرشان زنده یاد دکتر قیصر امین پور، وارد دانشگاه بهشتی شدم. علیرغم اینکه اختلاف سنی زیادی با دانشجویانم نداشتم ، چون من متولد ۱۳۶۰ هستم، هیچ وقت با آنها دچار مشکل نشدم. همواره نمره ارزشیابی من که حداکثر نمره آن پنج است، دست کم چهار و بیست و پنج صدم بوده است. اما در ترم جاری بود که من چهار بار اخطاریه دریافت کردم.اخطاریهها به خاطر چه بود؟به من اخطار میدادند که من از متون ادبی، تحلیل سیاسی میکنم.ممکن است بگویید به چه مواردی اشاره میکردند؟ببینید. واقعیت این است که من نمیتوانم در برابر متون کهنه ای که برای انسان معاصر پرسش برانگیز است و پر از عبارتها و توهینها و خشونتهای پنهان است، سکوت کنم و بی تامل آنها را تکرار کنم.فکرش را بکنید وقتی تاریخ بیهقی را معلمی درس میدهد، به قصه بر دار کردن حسنک وزیر میرسد که میگوید: « حسنک قریب به هفت سال بر دار بماند. چنانکه هیچ کس ندانست که سرش کجاست و تنش کجاست؟ و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چون بشنید جزع نکرد، بگریست به درد. چنانکه حاضران از درد خون گریستند. پس گفت بزرگا مردا که این پسرم بود که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود، آن جهان...»از شما سوال میکنم . چه احساسی پیدا میکنید؟ هر مخاطب دیگری در مقابل این جملات چه احساسی پیدا میکند؟ چه میتواند در مقابل آنچه که در تاریخ ما به عنوان واقعیت وجود داشته است مطرح کند؟ یا در برابر این پرسش ژرف شاعر ، من معلم چه میتوانم بگویم که ترجمان حال شاعر باشد وقتی میگوید« قاصد روزان ابری، داروگ، کی میرسد باران؟»یا در برابر این نگاه انسانی سهراب، که «روی پل دخترکی بی پاست. دب اکبر را بر گردن او خواهم آویخت. هر چه دشنام از لبها بر خواهم چید. هر چه دیوار از جا خواهم کند. من گره خواهم زد چشمان را با خورشید، دلها را با عشق ....»من با تکرار این عبارتها همان احساسی را داشتم که هر انسان صلح گرایی میتوانست داشته باشدخانم واصفی، در واقع شما برداشت خودتان و یا شاید بسیاری دیگر از مخاطبین متون ادبی در کلاس را به بحثهای ملموس تر اجتماعی و بحثهای جاری جامعه پیوند زده اید. درست است؟بله و این واقعا اشتباه است که ما فکر کنیم باید متونی را بخوانیم و تکرار کنیم. معنی کنیم. این یک مطلق گرایی و دگماتیسم است. ما باید به شعور دانشجو احترام بگذاریم.در تذکرهایی که به شما میدادند دقیقا چه نوشته بودند؟دقیقا همین که من از متون ادبی تحلیلهای سیاسی میکنم.شما را تهدید کرده بودند که در صورت ادامه این روند اخراج خواهید شد؟نمیتوانم اسمش را تهدید بگذارم. اما بارها به من گفته بودند که این کارها آخر و عاقبت ندارد. ولی شما میدانید وقتی شرایطی مهیا میشود که از هر بحث یک تعبیر میشود کرد، همین میشود که دانشجوی من وسط کلاس بی مقدمه، بدون آن که به جنبههای ادبی و زیباشناسی درس اصلا فکر کند، دستش را بالا ببرد و بگوید ببخشید استاد، فریدون مشیری هم مثل شاملو شاعر سیاسی و از خدا بی خبری بود؟ واقعا آدم نمیداند در مقابل این پرسش دانشجو چه باید بگوید؟ به دانشجویی که باید فکر کند تا تکامل پیدا کند، اصلا از این مرزها فراتر برود و به افقهای بزرگتر فکر کند. چرا دارد به این مسائل فکر میکند؟در صحبتهایی که بعدا با مسئولان دانشگاه کردید آیا اشاره کردند به اینکه -مثلا فرض کنید- شما چرا به فلان مورد سر کلاس اشاره کردید یا فلان بحث را بر سر کلاس مطرح کردید؟نه. چیز به خصوصی نگفتند. ولی به طور کلی به من گفتند شما دارید از طریق ادبیات، دانشجویان را با حقوق بشر آشنا میکنید.شما فعالیتهای مدنی و همکاری با جنبش زنان هم داشته اید. آیا فکر میکنید ممنوع التدریس شدن شما در دانشگاه، ربطی به این فعالیتهای شما داشته باشد؟ یا اینکه صرفا به خاطر مسائلی است که در کلاس مطرح میشد؟«ادبیات بازخوانی تاریخی است که زنها در آن هویت انسانی ندارند. درس من به عنوان یک معلم، نشان دادن این فقدانها بود. بله . یکی از مواردی که پیوسته به من تذکر داده میشد مطرح کردن همین گونه مسائل بود. چون من بر این باورم که آگاهی از باورهای سنتی، جوان امروز را بر آن میدارد که آگاهانه و روشمند، خودش را قیمومیت هر چیزی که موجودیت انسانی اش را زیر سوال میبرد رها کند.»همه اینها زنجیروار به هم متصلند. برای اینکه فکر میکنم ادبیات بازخوانی تاریخی است که زنها در آن هویت انسانی ندارند. درس من به عنوان یک معلم، نشان دادن این فقدانها بود. بله . یکی از مواردی که پیوسته به من تذکر داده میشد مطرح کردن همین گونه مسائل بود. چون من بر این باورم که آگاهی از باورهای سنتی، جوان امروز را بر آن میدارد که آگاهانه و روشمند، خودش را قیمومیت هر چیزی که موجودیت انسانی اش را زیر سوال میبرد رها کنددر متونی که زن، سمن بوی پری روی انار پستانی است که به جز بوسه و کنار و روسپیگری و عیال و وبال بودن ، هویت انسانی ندارد. من بر خودم واجب میدانستم که با دید انتقادی به این موضوعات نگاه کنم . اگر هنوز هم به سر کلاس برگردم، همچنان بر سر موضع خود خواهم بود. و فکر میکنم ادبیات خادم دانشهای جامعه شناسی و انسان شناسی است و این قابلیت را دارد که ارزشهای انسانی ، مثل عشق،عدالت و برابری را در شکلهای جاودانه به تصویر بکشداز آن جایی که ادبیات بازتاب و تصویر جامعه است، نتیجه سکوت در برابر بیتهای منسوخی مثل «زن نو کن ای خواجه هر نوبهار/ که تقویم پاری نیاید به کار» این است که جامعه ما، تعدد زوجات را برای مردان حقی مفید، طبیعی و مسلم میشمارد و مطرح کردن این گونه مسائل در کلاس برای همکاران من، خیلی مطلوب به نظر نمیرسید.رابطه شما سر کلاس با دانشجویان چگونه بود؟ بعد از اینکه خبر اخراج شما منتشر شد واکنش دانشجویان چه بود؟ایمیلهای بسیار زیادی دریافت کردم. شاید بسیاریشان وحشت داشتند که ارسال این ایمیلها عواقب بدی برایشان در پی داشته باشد. به همین دلیل این ایمیلها را با نامهای مختلفی غیر از نام واقعی شان ارسال میکردند.پیش از اینکه خبر دار شوید احتمال میدادید که ممکن است چنین اتفاقی بیافتد؟بعید میدانستم. چون برنامه ترم آینده به من ابلاغ شده بود که چه درسهایی با چه گروههایی دارم. ولی وقتی به من ابلاغ کردند خیلی ناراحت نشدم.در متن ابلاغیه شما چه نوشته شده بود؟غالبا ابلاغیه مکتوبی در این گونه موارد داده نمیشود و شفاهی اعلام میکنند. این روزها اساتید بسیاری بی هیچ دلیل مشخصی خودشان، خودشان را بازنشسته میکنند یا اینکه گفته میشود که به میل شخصی خودشان به دانشگاه نیامدهاند.در مورد شما چطور بود؟در مورد من به دانشجویان اعلام شده بود که ایشان عازم مسافرت به خارج از کشور هستند و خودشان نخواستهاند به دانشگاه بیایند.چنین چیزی صحت نداشت؟بله . صحت نداشت.به خود شما چه گفتند؟به من گفتند از پذیرش شما در ترم آینده معذوریم . همین.شفاها به شما گفته شد؟بله.شما بعد از ابلاغ این خبر، موضوع را پیگیری نکردید؟ به جایی مراجعه نکردید؟خیر. من به هیچ کجا مراجعه نکردم.چرا؟معلمی که سه ترم است حقوق معوقه دارد. حقوقش را دریافت نکرده و مبلغ حق التدریسش زیر خط فقر است. معلمی که هیچ هدف دیگری به جز عشق، او را به سر کلاس درس نکشانده است... من توجیهی ندارم که به ملاقات رئیس دانشکده بروم و جویا شوم. چون قطعا ایشان بی اطلاع نیست. ایشان خیلی خوب روحیات مرا میشناخت. در ترمهایی که من در آنجا درس میدادم با توجه به آنچه که اطلاع دارم، پیوسته از تک تک بچههای کلاس در مورد من میپرسید. نه فقط در مورد من که در مورد اساتید دیگر هم میپرسید و جویا میشد. بالطبع از همه حالتهای روحی من و از عشق من به کارم خبر داشت و من هیچ جای دیگری برای سوال کردن نمیبینیم.این مباحث را شما سر کلاس مطرح میکردید. مسئولین دانشگاه چطور متوجه این قضایا میشدند؟ یعنی کسی از داخل کلاس خبررسانی میکرد؟من دقیقا میدانستم که کدام یک از دانشجویانم به نوعی «گزارشگر» کلاس من است. حتی شنیده بودم که صدای مرا سر کلاس هم ضبط کردهاند. دانشجویی که صدای مرا ضبط کرده بود یک بار خودش پیش من آمد و به من گفت عقاید شما به نوعی است که اصلا درست نیست که در دانشگاه بمانید . من متحیرم که چرا شما را در دانشگاه نگه داشتهاند.ولی از آنجایی که من به جز باورم که عشق و صمیمیت نیست هیچ واهمه دیگری نداشتم به دانشجویم گفتم من صمیمانه تو را دوست دارم وهیچ دلخوری هم از تو به دل نخواهم گرفت. الان هم دلم میخواهد این را مطرح کنم، هر کدامشان که صدای مرا میشنوند دلم میخواهد روزی به همین نزدیکی برسد که همه آنهایی که دست به دست هم دادند تا مرا یک بار دیگر از آن کاری که به آن عشق میورزیدم دور و محروم کنند بگویم بی دلیل دوستشان دارم. اگر چه ریسمان امید و عشق مرا پاره کردند.این روزها این بند از شاعر- فیلسوفی که خیلی دوستشان دارم، دکتر علی جعفری را پیوسته با خودم زمزمه میکنم که «دوباره چلچلهها به طاق مهتابی، و آنچنان ترنم عاشقانه خواهند خواند/ که باغ پر از بنفشه خواهد شد/ تو غم مخور که بهار تو خواهد ماند » دوستی با چه کسی؟ منفعت کدام یک؟ نقش چین و پیچیدگی های آن در صحنه بین الملل، موضوع جدیدی نیست. اقتصاد چین با رشد عظیم هشت درصد در سال، اقتصادی بالنده است که در منطقه خاورمیانه و آفریقا به طور افزون گسترش می یابد و رقیب قدرت های بزرگ دیگر در منطقه و همچنین صنایع داخلی کشورهایی چون ایران می شود. ادامه نقش چین و پیچیدگی های آن در صحنه بین الملل، موضوع جدیدی نیست. اقتصاد چین با رشد عظیم هشت درصد در سال، اقتصادی بالنده است که در منطقه خاورمیانه و آفریقا به طور افزون گسترش می یابد و رقیب قدرت های بزرگ دیگر در منطقه و همچنین صنایع داخلی کشورهایی چون ایران می شود.از سوی دیگر نیاز چین به نفت و گاز برای تغذیه موتور رشد اقتصادی، نقش این کشور را در صحنه رقابت ها بارزتر و با اهمیت تر می کند.موضوع دیگری که در معادله چین و شناخت حرکت های سیاسی و موضع گیری های آن تعیین کننده است، مسائل و مشکلات داخلی چین است. مسائلی چون فقدان آزادی های سیاسی، نقض موازین حقوق بشر، مسئله تبت و تایوان و مواردی از این دست.چین هم مانند هر کشور رو به رشد دیگری محتاج ثبات سیاسی چه در داخل و چه در خارج مرزهای خود است، چیدن این عوامل و مسائل مشابه در کنار هم و تاثیر تضادهای ناشی از آن بر همدیگر می تواند وضعیت چین و نقش آن را در کشورهای ذی نفع، بخصوص ایران، روشن تر کند.دکتر شهرام چوبین، کارشناس مسائل استراتژیک بین الملل، دکتر رضا تقی زاده ، استاد روابط بین الملل در دانشکده های اسکاتلند، دکتر علی گرانمایه، استاد روابط منطقه آسیا و روسیه و مارکس فیتز پاتریک، کارشناس مسائل هسته ای ایران در مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک، میهمانان رادیو فردا هستند تا در باره نقش چین و رویکرد سیاسی بین المللی آن کشور گفت و گو کنیم.بسیاری از کارشناسان معتقدند رابطه چین با ایران یکی از موارد تضادآفرین در رابطه با چین و آمریکا و سایر کشورهاست. تجارت چین با ایران در سال گذشته بالغ بر ۲۷ میلیارد دلار بود. چین روزانه ۴۰۸ هزار بشکه نفت از ایران وارد می کند. این کشور در عرصه جهانی به طور دو پهلو از برنامه هسته ای ایران حمایت می کند. اما از سوی دیگر بند ناف اقتصاد چین به آمریکا وصل است. این تضادها در ارتباط چین با ایران به چه شکلی ظهور می کند؟دکتر شهرام چوبین می گوید: من فکر می کنم مسئله چین بسیار پیچیده است. درست است که رابطه تجاری چین با ایران رو به ازدیاد است. چینی ها می خواهند با ایران رابطه خوبی داشته باشند. ایران تهیه کننده نیازهای نفت و گاز آنها باشد. اما در حال حاضر نفت و گازی که چین از عربستان سعودی وارد می کند به مراتب بیش از ایران است. به همین دلیل هم رابطه ایران و چنین منحصر به مسئله اقتصادی نیست.چینی ها می خواهند با ایران رابطه خوبی داشته باشند. ایران تهیه کننده نیازهای نفت و گاز آنها باشد. اما در حال حاضر نفت و گازی که چین از عربستان سعودی وارد می کند به مراتب بیش از ایران است. به همین دلیل هم رابطه ایران و چنین منحصر به مسئله اقتصادی نیست.شهرام چوبینبه علاوه این واضح است که ایران برای چین از ایالت متحده مهمتر نیست. اما در همین حال چین از نقش آمریکا در مورد تایوان و مسلم بودن آن بسیار ناخشنود است. همین طور هم نمی خواهد شاهد آن باشد که آمریکا، قدرت غالب در خاورمیانه باقی بماند. این سیاست را روسیه هم دنبال می کندآنها می خواهند در ارتباط با آمریکا، پای ایران را به میان آورده و این کشور را شاخی علیه آمریکا در منطقه کنند. اما موضوع دیگری که در این معادله دخیل است، ثبات منطقه است. چرا که مانند ثبات داخلی، رشد اقتصادی چین هم محتاج ثبات در منطقه است و پیداست که مسئله هسته ای شدن ایران و اختلافاتی که این موضوع در منطقه به وجود می آورد، وارد معادله های سیاسی چین خواهد شدبرخی تحلیلگران معتقدند عدم موافقت چین با تحریم های اقتصادی علیه ایران و به طور کلی حمایت چین از برنامه های هسته ای ایران یک سیاست مقطعی است و در مرحله نهایی دوامی نخواهد داشت.مارکس فیتز پاتریک از مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک در لندن می گوید: چین همیشه از اعمال تحریم علیه کشورهای دیگر پرهیز می کند. این تا اندازه ای به خاطر مسائل داخلی خودش است.چین در اوایل ماه ژانویه از اعمال تحریم های شورای امنیت علیه ایران امتناع کرد. و گفت با توجه به جاری بودن گفت و گو با ایران، اکنون زمان مناسبی برای این اقدام نیست. اما آیا چین می خواهد برای همیشه چنین نظری را اعمال کند؟مارک فیتز پاتریک در این مورد می گوید: من فکر می کنم اگر دیپلماسی با ایران موفق نشود چین متقاعد خواهد شد که با تحریم های جدید علیه ایران موافقت کند.او البته اضافه می کند که چین ممکن است با شدت تحریم هایی که آمریکا می خواهد صد در صد موافق نباشد. اما به هیچ قیمتی حاضر نیست در عرصه بین المللی و شورای امنیت منزوی شود.دکتر شهرام چوبین نیز معتقد است حمایت چین از ایران، حدود و ثغوری دارد. چرا که اگر ایران دارای سلاح هسته ای بشود سایر کشورهای منطقه هم خواهند خواست پا جای پای ایران بگذارند و این مسئله، ثبات منطقه را به هم خواهد زد.من فکر می کنم اگر دیپلماسی با ایران موفق نشود چین متقاعد خواهد شد که با تحریم های جدید علیه ایران موافقت کند.مارک فیتز پاتریکشهرام چوبین: در جایی که ثبات، مهمترین عامل در فهرست ارجحیت های چین است من فکر می کنم برای شناخت حرکت های چین باید همزمان، ابعاد گوناگون منافع این کشور را با هم در نظر گرفت.یکی از این ابعاد گوناگون، منافع اقتصادی چین است که دامنه ی آن در ایران روز به روز گسترده تر می شود. به طوری که واردات کالاهای مصرفی ارزان از چین، بسیاری از تولید کنندگان ایران را از بازار بیرون رانده و موجب بیکاری کارگران ایرانی شده است.دکتر علی گرانمایه می گوید که چین در ایران سیاست دمپینگ را در پیش گرفته است.چین برای تولید عظیمی که دارد و سیاست اقتصادیش هم بابت این تولید عظیم است، نیاز به بازارهای بزرگ در دنیا دارد. و ایران یکی از این بازارهاست. چین البته در مورد مسئله گرفتن بازار، بی رحمانه و غیر اخلاقی هم عمل می کند و به قیمت نابود کردن صنایع داخلی بعضی از کشورها، مثل ایران که از پشتوانه زیادی هم برخوردار نیست، وارد عمل می شود.تا جایی که نه تنها جنسش را به قیمت ارزانتر از تولید داخلی به بازار ایران عرضه می کند بلکه سعی می کند با بعضی از تولید کنندگان نیز وارد معامله شود و آنها را راضی کند که تولید خودشان را متوقف کنند و با یک سود بیشتر، عرضه کننده ی کالاهای چین باشند.چین برای تولید عظیمی که دارد و سیاست اقتصادیش هم بابت این تولید عظیم است، نیاز به بازارهای بزرگ در دنیا دارد. و ایران یکی از این بازارهاست. چین البته در مورد مسئله گرفتن بازار، بی رحمانه و غیر اخلاقی هم عمل می کند و به قیمت نابود کردن صنایع داخلی بعضی از کشورها، مثل ایران که از پشتوانه زیادی هم برخوردار نیست، وارد عمل می شود.علی گرانمایهاین اقدام اقتصادی نوعی «دمپینگ» است. دمپینگ عبارت است از اینکه یک تولید کننده، کالای خود را کمتر از قیمت تمام شده، عرضه کند برای اینکه آن بازار را ورشکسته کند و در آینده به هر طریق که دلش می خواهد آن بازار را برای خودش حفظ کند.در ایران نیز اما سوای دولت، مصرف کنندگان و تولید کنندگان، نسبت به کالاهای چینی نگاه خوشبینانه ای ندارند.دکتر رضا تقی زاده، استاد روابط بین الملل در این مورد می گوید: در حال حاضر این اثر بد را چین نزد مصرف کنندگان و افکار عمومی باقی گذاشته است و تولید کنندگان ایران هم با این نقش چین، روی مخالف دارند.چین تا به حال باعث بیکاری ده ها و یا شاید صدها هزار کارگر ایرانی شده است و در دراز مدت این رویه ای نیست که بتواند منافع چین را در کشور ایران – که به هر حال کشور بزرگی است- تامین کند و می بایستی هم به بخش تجاری و اقتصادی توافق هایی که با دولت ایران تا به حال دست پیدا کرده است فکر کند و هم به فکر مقاومت و مخالفت افکار عمومی و بخصوص صنایع ایران و بخش کارگری ایران، به عنوان عامل مخالف، باشد. چون در هر حال اینها هم در جهت منافع دراز مدت چین نخواهد بود.لازمه حفظ موقعیت اقتصادی، دست زدن به بازی های سیاسی است. اخیرا چین که خود در مورد فیلتر کردن سایت های اینترنتی، زیر سوال رفته است و با گوگل که موتور جستجوگر است وارد مرافعه شده، گوگل نیز موتور جستجوگر خود را به روی حیطه چین بسته است، در پی این دعواها، آمریکا را متهم به مداخله در امور ایران و ایجاد اختلالات اینترنتی کرده و می گوید آمریکا با استفاده از یوتیوب و توئیتر در حکومت ایران تفرقه می اندازد.دکتر رضا تقی زاده می گوید که سیاست چین به خاطر شباهت هایی است بین مسائل چین و ایران وجود دارد؛ «این تصمیم شاید بخشی از حاکمیت فعلی چین است. که شاید در پنج یا ده سال آینده دچار تغییر شود. اما می بینیم که از نظر اقتدارگرایی ، چین به رژیم فعلی ایران خیلی شباهت دارد و شاید همین شباهت، به نوعی دفاع از منافع مشترک خاصی است و به همین دلیل که ایران اینترنت را درعرصه داخلی کنترل می کند و اجازه دستیابی به اطلاعات آزاد را نمی دهد، چین هم با همین مشکل در جامعه خود رو به رو است و آمریکا را در جهت پخش افکار آزاد در دنیا می بیند.نوعی منافع مشترک در جهت حفظ خواسته های سیاسی رژیم چین باعث می شود که به نوعی با دولت فعلی ایران همدردی نشان دهد. این هم نکته ای نیست که بتواند در دراز مدت ادامه پیدا کند و یقینا در تحولات آینده داخلی چین، اثر وضعی خاصی خواهد داشت.رضا تقی زادهبه همین دلیل نوعی منافع مشترک در جهت حفظ خواسته های سیاسی رژیم باعث می شود که به نوعی با دولت فعلی ایران همدردی نشان دهد. این هم نکته ای نیست که بتواند در دراز مدت ادامه پیدا کند و یقینا در تحولات آینده داخلی چین، اثر وضعی خاصی خواهد داشت.»برخی تحلیل گران معتقدند هواداری چین از ایران در اصل برای گرفتن امتیاز از آمریکا ست و وقتی این امتیازها را به دست آورد حمایت ایران را رها خواهد کرد.دکتر تقی زاده این نظریه را رد نمی کند.او می گوید: «این انتظار وجود دارد شاید چینی ها می خواستند مانند روسیه که در این مدت از دولت دموکرات آقای اوباما، امتیازات چشمگیری در منطقه گرجستان و در زمینه برداشتن سپر دفاع موشکی در جمهوری چک و لهستان گرفت، می تواند امتیازاتی از آمریکا در منطقه بگیردولی آمریکا در این مورد در جهت متفاوتی قدم برداشت و به نوعی سیاست مقابله را در چین در پیش گرفت. شاید با این تصور که چینی ها به علت داشتن منافع غیر قابل چشم پوشی تجاری و اقتصادی، ناگزیر به همکاری با آمریکا هستند . انتظار داشت که در مورد ایران همان طور که در گذشته هم چین از رویه بقیه کشورهای عضو شورای امنیت – ضمن انتقاد ضمنی – پیروی کرده است، این بار هم این کار را بکندمعمولا حضور چین در گروه کشورهای ۵+۱ یک حضور غیر رسمی است. اما چین در شورای امنیت سازمان ملل به عنوان عضو ثابت، تا به حال قطعنامه شورای امنیت را وتو نکرده است. اگر حالا اعضا شورای امنیت برای تصویب قطعنامه ای تازه به توافق برسند، یقینا چین ضمن انتقاداتی که در گروه ۵+۱ اظهار می کند، آن مصوبه را وتو نخواهد کرد.این انتظار آمریکاست و با توجه به سابقه موجود، انتظار می رود که چین احتمالا در آخر کار و در صورت به نتیجه رسیدن بقیه کشورهای عضو شورای امنیت در مورد ایران، به این گروه بپیوندد.»به این ترتیب بسیاری، دوستی چین با ایران را یک فرصت طلبی می خوانند و می گویند منافع چین با آمریکا، بیشتر از آن است که بخواهد به روی دوستی خود با ایران پافشاری کند.دکتر تقی زاده در این مورد می گوید: این حساب را ایران پیش از این هم، روی روسیه باز کرده بود. ولی منافع مهمتر روسیه با آمریکا در منطقه ، به خصوص ، باعث شد که حساب های ایران درست از کار در نیاید. اگر همین محاسبه حمایت چین ، دلیل ادامه سرپیچی ایران از خواست های جامعه جهانی باشد، در این مورد باز هم دولت ایران دچار پشیمانی خواهد شد. چرا که همان طور که عرض کردم منافع مهمتر چین در دراز مدت آنها را وادار به همکاری با کشورهایی می کند که در تقابل با ایران قرار دارند. |
| این خبرنامه به شکل خودکار ارسال میشود. لطفا به ایملی که از طریق آن خبرنامه را دریافت میکنید، پاسخ ندهید. تماس با وبسایت رادیو فردا webmaster@radiofarda.com .
|
| تمام حقوق بر اساس قانون کپیرایت برای رادیو فردا محفوظ است. |
| اشتراک شما در خبرنامه وبسایت رادیو فردا پذیرفته شد. خبرنامه به آدرس ایمیل شما sofrehvanaft.hastinews@blogger.com فرستاده میشود. آدرس ایمیل ما listmanager@list.rferl.org را به فهرست آدرسهای خود اضافه کنید تا به «سطل اسپم» اضافه نشود. |
زیمنس از ایران میرود
جلوگیری از دیدار دیپلماتهای سوئیسی با آمریکاییهای بازداشتی در ایران
رهنورد: دولت را به رسمیت نمیشناسیم، سازش هم نمیکنیم
عقبنشینی کامل ایران از اطراف چاه نفتی مورد مناقشه با عراق
اتهام جاسوسی به مشاور موسوی و دستگیری دو آلمانی در عاشورا
مخالفت گروههای بازرگانی آمریکا با وضع تحریمهای جدید علیه ایران
«عامل ترور» دادستان شهر خوی دستگیر شد
احمدى نژاد دستگاه قضايى ايران را به داشتن «روحيه ديكتاتورى» متهم كرد
مراجع حکومتی فتاوای سفارشی صادر میکنند
روز جهانی هولوکاست، یادبودی برای قربانیان جامعه بشریت
بحران و راهحلهای «ما زنان»
«اخراجم کردند، گفتند: دانشجویان را با حقوق بشر آشنا میکنی»
دوستی با چه کسی؟ منفعت کدام یک؟ 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر