جنبش راه سبز - خبرنامه |
- نوروز مبارک
- حوزه فرهنگ در سال ۹۲؛ گامهای محدود ولی رو به جلو
- آشنای ناآشنا
- پیام نوروزی جرس برای هم میهنان؛ امید آزادی و برقراری دموکراسی پایدار
- پیام تبریک نوروزی جمعى از فعالین و چهره هاى سیاسى به رهبران جنبش
- شش هفته بی خبری از پنج مرزبان ربوده شده ایرانی؛ سین «سربازان» از سفره هایمان کم است
- صدور حکم دو نماینده متهم در پرونده فساد مالی
- نوروزِ تکوینی و نوروزِ تشریعی
- نوروز در زندان رجایی شهر کرج
- توصیهنامه ۹۳ که سال نجیبی است
Posted: 20 Mar 2014 03:37 AM PDT |
حوزه فرهنگ در سال ۹۲؛ گامهای محدود ولی رو به جلو Posted: 20 Mar 2014 02:57 AM PDT ![]() فیروزه رمضانزاده جرس: پیشبرد اهداف وعده داده شده در حوزه فرهنگ از سوی دولت روحانی مانند بسیاری دیگر از حوزهها، بسیار کند پیش میرود. گرچه مسائلی نظیر تک خوانی زنان٬ رفع فیلترینگ فیس بوک و اجازه فعالیت به برخی روزنامه های توقیف شده از سوی وزیر ارشاد طرح شده است اما در عوض برخی از مراجع تقلید حکومتی در همراهی با رسانه های محافظه کاران به شدت علیه سیاست های فرهنگی دولت موضع گرفته و آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز به تازگی نگرانی خود را از تغییرات فرهنگی ابراز کرده است.
|
Posted: 20 Mar 2014 01:03 AM PDT لطفالله ميثمي به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم صدر حاجسيدجوادي
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
پیام نوروزی جرس برای هم میهنان؛ امید آزادی و برقراری دموکراسی پایدار Posted: 20 Mar 2014 12:41 AM PDT ![]() جرس: نوروز و سال جدید خورشیدی در حالی فرا می رسد که صدها زندانی سیاسی، عقیدتی، و فعال حقوق بشری و مدنی، در زندانها و بازداشتگاههای جمهوری اسلامی در حبس به سر می برند و راهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد با گذشت ۱۱۳۰روز همچنان در حبس خانگی و غیرقانونی قرار دارند.
این درحالیست که حاکمیت جمهوری اسلامی بدون رویکرد به مطالبات انسانی و بحقِ شهروندان و همچنین وعده های داده شده، همچنان فضای کشور را امنیتی - پادگانی نگاه داشته و سکوت اجباری و خفقان موجود را، نمایش "رضایت عمومی از وضعیت حاکم" نشان می دهد.
شبکه جنبش راه سبز (جرس)، ضمن تبریک نوروز و سال جدید خورشیدی، "آزادی تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی و رفع حبس خانگی راهبران جنبش"، "بهروزی و سربلندی ملت ایران"، "گام اساسی به سوی آزادی و برقراری دموکراسی و مردمسالاری پایدار"، و "محبت و مهراندیشی" را برای کشورمان و تمامی ایرانیان آرزو دارد.
جرس همچنین آزادی مرزبانان ربوده شده، رهایی ایرانیان محبوس در کمپها و زندانهای خارج از کشور، و همچنین رسیدن ایران و ایرانی به جایگاه والا و محترم خود در سطح جهان را آرزو می کند.
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز |
پیام تبریک نوروزی جمعى از فعالین و چهره هاى سیاسى به رهبران جنبش Posted: 20 Mar 2014 12:22 AM PDT ![]() جرس: جمعى از چهره ها و فعالین سیاسى با صدور پیامی، نوروز را به آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد تبریک گفتند.
جناب آقای موسوی
محمد علی ابراهیم زاده |
شش هفته بی خبری از پنج مرزبان ربوده شده ایرانی؛ سین «سربازان» از سفره هایمان کم است Posted: 20 Mar 2014 12:06 AM PDT جرس: با گذشت شش هفته، پنج سرباز مرزبان ایرانی هنوز در خاک پاکستان، گروگان یک گروه تروریستی هستند و علیرغم وعده های مقامات ایرانی و پاکستانی، از این جوانان خبری در دست نمی باشد.
خبرگزاری دانشجویان ایران در آستانه نوروز طی یادداشتی پیرامون مرزبانان ربوده شده ایرانی نوشته: هفت تا یا هشت تا؟ هر جوری که بشمری، هرسال این هفت سین، یکی دوتا اضافه دارد، هر سال؟ اما نه امسال. امسال از هر طرف که بشمرید، یک سین کم است، حتی اگر ساعت را هم به سفره اضافه کنید، حتی اگر خود سفره را هم در سینهای هفت سین بشمرید، یک سین کم است، سین «سرباز» های دور از وطن کم است امسال. بر اساس گزارش ها، پنج سرباز مرزبان ایرانی هنوز در خاک پاکستان، گروگان یک گروه تروریستی هستند. گروه موسوم به جیش العدل، گروهی مسلحی که قبلا مسوولیت برخی از ترورها در شرق کشور را به عهده گرفته بود، حالا بیش از 45 روز است که پنج مرزبان ایران؛ یک گروهبان و چهار سرباز را از خاک ایران ربوده و به آن سوی مرزها در پاکستان برده است. گروگانگیری در حالی انجام شده است که این گروهک، یک روز فیلمی را با عنوان « فیلم دستگیری سربازان ایران» منتشر میکند و روز دیگر اعلام میکند که قصد دارد سربازان ایرانی را « اعدام» کند. آنها این اقدام را مانور قدرتی برای خود میدانند. 10 روز بعد از گروگانگیری که در 17 بهمن انجام شد، وزیر کشور از جلسات متعدد با مسوولان امنیتی اطلاعاتی، وزارت خارجه و حتی مرزبانان پاکستان خبر داد و گفت که از پاکستان خواسته شده است تا امنیت مرزهایش را تامین کند اما در غیر اینصورت «برای تأمین امنیت خودمان منتظر نظر آنها نمیمانیم، ایران برای تأمین امنیت خود حق قائل است.» این اظهارات البته بلافاصله با واکنش دولت پاکستان رو به رو شد ، دولت پاکستان با انتشار بیانهای تاکید کرد که «نیروهای ایران هیچ حقی برای عبور از مرزهای پاکستان ندارند» و چنین کاری «نقض قوانین بینالمللی» است. استاندار سیستان و بلوچستان ادعا می کرد که سربازان ایرانی نزدیکی مرز ایران و پاکستان اما در خاک پاکستان نگهداری میشوند این خط و نشانهای آشکار جلوی هر نوع اقدامی غیر از چانهزنیهای دیپلماتیک برای آزادی سربازان ما را گرفت. یک سری ملاقاتهای پارلمانی هم انجام شد، رییس مجلس بلوچستان پاکستان به ایران آمد و با ابوترابی فرد دیدار کرد، و معاون امنیتی انتظامی استانداری سیستان و بلوچستان به عنوان رییس هیات مذاکرهکننده ایرانی با مقامات ایالت بلوچستان پاکستان از انجام عملیاتی توسط نیروهای پاکستانی برای آزاد کردن گروگان های ایرانی در خاک پاکستان خبر داد. در همین حال و هوا یک روز بعد از ظهر یک نمانیده مجلس در اظهاراتی دور از انتظار اعلام کرد که گروگانها آزاد شدهاند، البته گروگانهایی هم آزاد شده بودند؛ یک رسانه پاکستانی اعلام کرده بود که یازده تبعه خارجی از دست تروریستها نجات یافته و در مرزهای تربت رها شدهاند. یکی دو نماینده مجلس در تشریح خبر گفتند که احتمالا مرزبانان ایرانی در میان آزاد شدگان هستند و تنها در چند ساعت خبر در تمام دنیا منتشر شد، شبکههای اجتماعی به نقل از نمایندههای مجلس ایران اعلام کردند که مرزبانها آزاد شدهاند، اما خبرهای ضدونقیض به قدری زیاد شد که رسانهها مجبور شدند اخبارشان را پس بگیرند و روشن شد که مرزبانها در میان ازادشدگان نبودهاند. از 10 اسفند تا حالا که ساعتهای پایانی سال 92 است، دیگر خبر رسمی جدیدی در مورد مرزبانهای ایرانی منتشر نشده است، هرچند که میدانیم خانواده یکی از مرزبانها در تماس با رسانهها خواهان آزادی فرزندش شده است و همسر یکی دیگر از مرزبان ها، به تازگی کودکش را به دنیا آورده است و برای انتخاب نام نوزاد منتظر بازگشت همسرش است. بیستوهفت اسفند ماه، وزیر کشور در اظهاراتی گفت که در آینده نزدیک اخبار خوبی درمورد آزدی گروگانها منتشر خواهد شد: « شرایط بهگونهای در حال پیشروی است که انشاءالله شاهد خبرهای خوش در این باره خواهیم بود» این در حالی است که کمپینهای رسانهای از سوی قشرهای مختلف ادامه دارد تا تا سازمانهای بینالملی از جمله سازمان ملل متحد را وارد ماجرا کنند و با موضعگیری این سازمانها دولت پاکستان تحت فشار قرار بگیرد که اقدامی برای آزدی گروگانهای ایرانی انجام دهد. حالا نوروز نزدیک و روز نو در راه است. بیش از یک میلیون امضاء برای ورود سازمانهای بینالملی به مساله گروگانگیری سربازان ایرانی جمع شده است، وزیر کشور هم از اخبار خوب حرف میزند؛ اما، هفت سین امسال ما هنوز سین «سربازان» را کم دارد و کودکی برای داشتن نام، منتظر پدر است.... |
صدور حکم دو نماینده متهم در پرونده فساد مالی Posted: 20 Mar 2014 12:06 AM PDT جرس: سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران از صدور رای برای دو نماینده مجلس در پرونده فساد مالی موسوم به فساد 3 هزار میلیاردی خبر داد.
محسن افتخاری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: حکم دو نماینده مجلس شورای اسلامی که در پرونده 3 هزار میلیاردی متهم بودند صادر شده است.
وی ادامه داد: حکم این دو متهم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی صادر شده است.
سرپرست دادگاه کیفری استان تهران از بیان جزئیات به دلیل قطعی نبودن حکم صادره امتناع کرد.
به گزارش ایسنا، از همان روزهای ابتدایی تشکیل پرونده فساد 3 هزار میلیاردی اخباری درباره نقش برخی از نمایندگان مجلس هشتم در این پرونده مطرح بود که نخستین بار دادستان کل کشور در تاریخ 18 آبان سال 90 به این موضوع اشاره کرد و گفت: برخی نمایندگان مجلس هشتم درباره این پرونده احضار شدند که به عنوان متهم با سپردن وثیقه آزاد هستند.
پیش از این مدیرخراسانی در مورد حضور مهآفرید امیرخسروی متهم ردیف اول پرونده فساد بزرگ مالی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران در 30 بهمن ماه، گفته بود که مهآفرید امیرخسروی برای اخذ توضیحاتی در رابطه با پرونده دو نماینده مجلس هشتم از اوین به دادگاه منتقل شده است. |
Posted: 19 Mar 2014 01:32 PM PDT خواجه بشیراحمد انصاری شکوهمندترین گردهمایی مسلمانانِ صدر اسلام و مهمترین سخنرانی پیامبر اسلام، با عید تشریعی اضحی و جشن تکوینی نوروز تقارن داشته است
در سال دهم هجری، پیامبر اسلام کاروانهای حج را به سوی مکه و عرفات رهبری نمود. در آن مناسبت، آیتی که به قول قرآنشناسان آخرین آیت تشریعی به حساب میرود، نازل گردید که میگوید «امروز دین شما را تکمیل نمودم و نعمتِ خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دینتان پسندیدم». نزول این آیت، اشارتی به نزدیکی اجل پیامبر بود که هم فحوای این آیت و هم نحوۀ سخنرانی، از فرا رسیدن مرگ پیامبر(ص) خبر میداد. منبع : ماندگار |
Posted: 19 Mar 2014 01:31 PM PDT عیسی سحرخیز این نوشتهها دربردارنده ی «هشت روز» از یادداشتهای روزانه در زندان، مرتبط با نوروز نود است
خبر بهار در زندان هم چون بیرون زودتر می رسد و مقدمات مراسم نوروز از چند روز قبل فراهم می شود، به ویژه اگر زندانیان بدانند که چون تبعیدی هستند از مرخصی رفتن هم محرومند ، از ملاقات هم خبری نیست و حتی نمی توان تلفنی با بستگان و دوستان صحبت کرد و عید را تبریک گفت. این نوشتهها دربردارنده ی تکه هایی از یادداشتهای هشت روز مرتبط با نوروز نود است و شعرهای آمده در انتهای هر روز از جمله از اشعار بهاری شفیعی کدکنی و فریدون مشیری. شنبه ۲۸/۱۲/۸۹ ... امروز به عنوان آخرين روزي كه فروشگاه باز بود. فيشهاي نقدي در اختيار افراد مشخص قرار گرفت تا بتوانند بخشي از نيازهاي خود را تامين كنند. اين گروه كه درمجموع هفت، هشت نفر ميشوند و همه ی آنان به زندانيان امنيتي - نظامي غير جنبش سبز تعلق دارند. گروهی هم به صورت غیرمستقیم از طريق خانوادههايشان مورد حمايت مالی قرار ميگيرند، حمايتي كه از نظر مقامهاي امنيتي - قضايي مسئلهدار است چون موجب عامل تقويت مواضع آنان و عزيزان زندانيشان می شود. حال كه كروبي خود در بند و حصر است و اعضاي خانواده هم تحت فشار، معلوم نيست كه كمكي كه از جانب او تامين ميشد چگونه به چرخش درميآيد! حسين پسر بزرگ كروبي كه تحت تعقيب؛ علي كه يك هفتهاي است كه آزاد شده، تقي هم كه حتما زير نظر است . او پنجشنبه بعد از ۳۸ روز اجازه يافت با پدر و مادرش در آپارتمان مسكوني آنان كه تبديل به ويرانه و زنداني غيررسمي شده است، ديدار داشته باشد. او هم از جانب مقامهاي امنيتي تحت فشار بوده كه در مورد اين ديدار و وضعيت خانوادهشان چيزي ننويسد و نگويد. اين امر نشان ميدهد كه خانوادههاي زندانيان در تمام سطوح تحت فشار هستند. خانم محتشميپور با اينكه خود بازداشت است و زنداني در اوين، نگران حال مصطفي تاجزاده است كه كمرش را عمل كردهاند. فخری خانم تهديد كرده است در صورتي كه تا دوشنبه اجازه ملاقات با همسرش را ندهند، دست به اعتصاب غذا خواهد زد. ديگر خانوادهها معلوم نيست كه چه برنامهاي دارند و آيا اجازه به آنان داده خواهد شد كه چون پارسال، که سال تحويل را در پشت ديوارهاي زندان گذراندند - البته به صورت غيرقانوني و در شرايط جنگ و گريز با ماموران امنيتي و انتظامي- باز خود را به عزيزانشان نزديك كنند، به ويژه در شرايطي كه سال تحويل نيمه شب است و حدود ساعت سه صبح.
آخرين روز سال ۸۹ هم به پايان رسيد و بخشي از خود را نيز به سال ۹۰ تحميل كرد؛ اندكي كمتر از ساعت. حال در عمل، براساس پرينت زندان، كمتر از ۱۵ ماه از حبس من باقي مانده است. به عبارتي پنجدوازدهم آن كه لابد مانند بخش بزرگ پشتسر گذارده شده، تا چشم بههم بزنم تكه كوچك هم هر روز بيشتر آب ميشود و اگر اتهام جديد و محكوميت تازهاي برايم صادر نشود، به نقطه پاياني ميرسد. امروز در هواخوري با خودم فكر ميكردم كه اگر بيرون بودم و آنگونه كه دلم ميخواست، از سياست بازنشسته، چه كاري ميتوانستم انجام دهم جز قدم زدن و مطالعه كردن و گاه دست به قلم بردن؛ منتها محل آن متفاوت بود و متنوعتر و تنها به كوهپايهاي، آن هم درون چار ديواري پوشيده از سيم خاردار، محدود نبود و حتما كوه و دشت و جنگل و دريا هم در كنارم بود. حال كه نيست و بايد دل خوش كنم به همين حياط كه هر روز گرمتر ميشود و از اين به بعد نيمكتهاي قرار گرفته در سايه پرمشتريتر. همچنين بايد دل ببندم به همين تعداد كتاب محدود تا زماني كه كتاب جديدي برسد و يا راهي بيابم به كتابخانه مركزي زندان.
فعلا كه اموراتم ميگذرد، دو كتاب ضخيم در اختیار دارم و از سر اتفاق هر دو مشتمل بر چند دفتر و دو مجله هم همراه آن ها؛ جلد اول "سالهاي ابري" علی اشرف درويشيان و جلد دوم "دن آرام"، شاهکار میخائیل شولوخف با ترجمه احمد شاملو. همین دو تا حالا حالاها وقت مرا پر خواهند کرد. در اين ميان، كتابهاي ديگر هم لابد از گوشه و كنار خودنمايي خواهند كرد- همانگونه كه تاكنون كردهاند. اگر اوضاع رو به راه نشود و باز در تنگنا باشم، ميتوانم از خالد هرداني رمان "چشمهاي بازمانده در گور" را كه سروش حبيبي ترجمه كرده قرض کنم. زماني هم خودمان، حدود ده سال پيش، در انتشارات "جامعه ايرانيان" که مدیرعاملش بودم نسخه ی بازنگري شده ی این اثر "ميگل آنجل استورياس" داستاننويس و شاعر شهير گواتمالا را به بازار عرضه كرديم. نکته ی جالب توجه این که اكثر قريب به اتفاق سهامداران و مديران انتشارات جامعه ایرانیان اكنون يا آوارهاند يا در زندان.
"ديباچه"؛ محمدرضا شفيعيكدكني (م.سرشك) برگرفته از كتاب «شعر، رهايي است» بخوان به نام گل سرخ، در صحاري شب، كه باغها همه بيدار و بارور گردند. بخوان، دوباره بخوان، تا كبوتران سپيد به آشيانه خونين دوباره رگردند. بخوان به نام گل سرخ، در رواق سكوت، كه موجب و اوج طنينش ز دشتها گذرد؛ پيام روشن باران، ز بام نيلي شب، كه رگذار نسيمش به هر كرانه برد. ز خشكسالي چه ترسي؟ كه سد لبي بستند، نه در برابر آب، كه در برابر نور، و در برابر آواز و در برابر شور... در اين زمانه عسرت، به شاعران زمان برگ رخصتي دادند كه از معاشقه سرو و قمري و لاله سرودها بسرايند ژرفتر از خواب. زلالتر از آب. تو خامشي، كه بخواند؟ تو ميروي، كه بماند؟ كه بر نهالك بيبرگ ما ترانه بخواند؟ از اين كريوه به دور، در آن كرانه بيني؛ بهار آمده، از سيم خاردار گذشته. حريق شعله گوگردي بنفشه چه زيباست! هزار آينه جاريست هزار آينه اينك به همسرايي قلب تو ميتپد با شوق زمين تهيست ز رندان، همين توئي تنها كه عاشقانهترين نغمهها را دوباره بخواني بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان: "حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني."
"كوچ بنفشهها"؛ محمدرضا شفيعيكدكني (م.سرشك) در روزهاي آخر اسفند كوچ بنفشههاي مهاجر، زيباست. در نيمروز روشني اسفند، وقتي بنفشهها را از سايههاي سرد، در اطلس شميم بهاران، با خاك و ريشه - ميهن سيارشان - در جعبههاي كوچك چوبي، در گوشه خيابان، ميآورند، جوي هزار زمزمه در من ميجوشد: اي كاش... اي كاش آدمي وطنش را مثل بنفشهها (در جعبه هاي خاك) يك روز ميتوانست، همراه خويشتن ببرد هر كجا كه خواست در روشناي باران، در آفتاب پاك. اسفند ۱۳۴۵ اين هم سال جديد، آخر از راه رسيد. حال از تهران و زندان اوين و بند ۳۵۰ عبور کردهام و به كرج، زندان رجاييشهر، بند ۴ رسيدهام. پارسال نوروز آنجا بودم و امسال اينجا. پیرارسال هم آزاد، نيمي از تعطيلات عید در كرمان و يزد و نيمي ديگر در بندر انزلي. تنها خدا ميداند سال آينده كجا خواهم بود. يا پشت ديوارها يا آن سوي ديوار، محبوس يا آزاد، چون مملكت و مردم ايران؛ آيا موجي كه جهان اسلام و خاورميانه را در حال درنورديدن است، امسال به ايران خواهد رسيد و چون يك سونامي عظيم بنياد ظلم و ستم را برخواهد انداخت و بساط ديكتاتورها و ستمگران را برخواهد چيد؟
"بهار را باور كن"؛ فريدون مشيري برگرفته از مجموعه شعر «بهار را باور كن» (زيباي جاودانه) باز كن پنجرهها را كه نسيم روز ميلاد اقاقيها را جشن ميگيرد و بهار روي هر شاخه، كنار هر برگ شمع روشن كرده است. همه چلچلهها برگشتند و طراوت را فرياد زدند كوچه يكپارچه آواز شده است و درخت گيلاس هديه جشن اقاقيها را گل به دامن كرده است. باز كن پنجرهها را، اي دوست هيچ يادت هست كه زمين را عطشي وحشي سوخت؟ برگها پژمردند؟ تشنگي با جگر خاك چه كرد؟ هيچ يادت هست؟ توي تاريكي شبهاي بلند سيلي سرما با تاك چه كرد؟ با سر و سينه گلهاي سپيد نيمهشب باد غضبناك چه كرد؟ هيچ يادت هست؟ حاليا معجزه باران را باور كن و سخاوت را در چشم چمنزار ببين و محبت را در روح نسيم كه در اين كوچه تنگ با همين دست تهي روز ميلاد اقاقيها را جشن ميگيرد! خاك، جان يافته است تو چرا سنگ شدي؟ تو چرا اين همه دلتنگ شدي؟ باز كن پنجرهها را و بهاران را باور كن. تعطيلات سال نو شده است، وقت استراحت. نبود آمار صبحگاهي، يا دقيقتر شمارش درون اتاقها و داخل رختخواب از يكسو و بسته بودن در هواخوري تا سه چهار عصر انگيزهاي براي زود بيدار شدن در انسان ايجاد نميكند. فيلمهاي زياد و پشتسر هم تلويزيون - فارغ از سريالهاي لوس و يخ ايراني - و وجود فيلمهاي نسبتا مناسب و جديد - هر چند با مخالفتهايي كه شروع شده است - و سانسور زياد و حذف چند فيلم پس از اعلام اوليه، خود عامل ديگر شببيداري و بيداري ديرهنگام صبحگاهي است. وضع به گونهاي است كه من هم بخشي از وقت مطالعه و كتاب خواندن را به تماشاي فيلم اختصاص دادهام، صبح و ظهر. جالب است در همين فضايي كه سرگرم خواندن كتاب "جهان هولوگرافيك" بوده است و اكنون "جهان در پوست گردو" نوشته دانشمند كيهانشناس معلول، استيون هاوكينگ، شبكه چهار تلويزيون هم سريال خارجي "معما" را پخش ميكند كه به جهان پس از مرگ ميپردازد و سرنوشت و تغيير سرنوشت محتوم يا دخالت انسان آيندهنگر در اتفاقهاي آينده؛ موفق و ناموفق. شايد اگر زندان نبود و اين حبس هيچوقت من به سمت مطالعه ی اين نوع كتابها نميرفتم و نگاهم به آفرينش انسان و جهان چنين متحول نميگشت و از خارقالعاده بودن خلقت چنين شگفتزده نميشدم. به هر حال اين آمدن و شدنها هم شايد بخشي از سرنوشت باشد و آنگونه كه دانشمندان ميگويند: "ريختن تاس توسط خداوند"- تاسي كه معلوم نيست هر بار چه تركيبي را به نمايش خواهد گذارد، آن هم در اندازهها و گوناگوني گستردهتر، بسيار گستردهتر. حال كه در ايام تعطيلات وقت بيشتري صرف بازي تختهنرد ميشود و ريختن تاس، انسان می تواند درك ملموستري از تغيير و تحول لحظهاي سرنوشت و زير و رو شدن آن داشته باشد... برنامه ی تلفن نوروزی با وجود مخالفتهای اولیه در عمل اجرا شده است. امروز دور سوم دادن تلفنهاي كوتاه چهار، پنج دقيقهاي بود. فرجنژاد (مسئول حفاظت زندان) خودش آمده بود و بر اين كار نظارت داشت. هنوز برنامه شروع نشده، اولين درگيري و مجادله شروع شد. بين پنج نفري كه در سري اول به زير هشت رفته بودند تا از آنجا با تلفني كه شمارهاش را مسئول مخابرات زندان ميگرفت و وصل ميكرد، كريم .پ هم بالا رفته بود و ديگران شاكي شده بودند. ...کریم برگه وضعيتي را در دست دارد كه روي آن نوشته شده زمان آزاد شدنش فرا رسيده است. او به دليل تعطيل بودن ادارات و... چند روزی زيادي در زندان مانده است. طي چند روز گذشته به هر دري زده بود كه بتواند تلفن بزند و كار خود را پي بگيرد. حال با باز شدن در و شروع دور سوم دادن تلفن، او فرصت لازم را پيدا كرده بود و ديگران را شاكي. قرار بر اين بوده است در هر دور بيست نفر زنگ بزنند و در اولويت زندانيان سياسي – امنيتي بدون ملاقات و شهرستاني، بعد هم ديگران. تا ديروز دو سري رفته بودند. قرار بود من جزو افراد آخر ليست باشم؛ پس از همهشان. افرادي هم مانند حشمت در اعتراض به بسته بودن اتاق مخابرات سالن، تصميم گرفتتهاند زنگ نزنند. من از وضعيت او آگاهم، اما شايد درنهايت يكي، دو نفر تصميمي مشابه او گرفته باشند كه آن را هم بعيد ميدانم. اين تصميمهاي انفرادي بينتيجه است و اصلا معلوم نيست كه كسي از آن مطلع شود و مقامي بداند كه اعتصاب تلفني شكل گرفته، تنها اين خانواده زنداني است كه صدمه ميبيند و از دلخوشي محروم ميشود. امروز وقتي رضا رفيعي به مادرش زنگ زد، او باورش نمی شد. با شنيدن صداي رضا بغضش تركيد و اشك شوق ريخت. رفيعي هم تمام روز متاثر از اين ماجرا بود. همانگونه كه ديگر خانوادهها هم به گونهاي خاص خود با اين رويداد به ظاهر كوچك و بيارزش كه از نگاه آنان به دنيايي ميارزد، برخورد مثبت و شادمانه دارند. آقاي توكلي، از سران جامعه بهاييت هم از غافلگيري و شگفتي و شادي خانوادهاش ميگفت و البته خوابي كه همسرش ديده بود. او در روياي شب گذشته خواب ديده بود كه من آزاد شدهام. او مرا نديده، اما با نامم آشناست و با رويا در ارتباط است . خواب ديده بوده كه من آزاد شدهام، در كوچه و ميدان جلوي زندان جشن و پايكوبي است و شيريني و شربت دادن به اين مناسبت. به رويا زنگ زده بود و خبر آزادي مرا داده و تبريك گفته بود. عصر كه در هواخوري آقاي توكلي بار ديگر سر فرصت اين خواب را تعريف كرد، سعيد رضايي هممسلك و همپرونده او ابراز اميدواري كرد كه خواب هرچه زودتر تحقق يابد و من هم اشاره كردم به اصطلاح "خواب چپ زنان" در میان مردم و گفتم این خواب نشانه ی مدت زياد و استمرار زنداني بودنم هست. توكلي از ته دل ميگفت و با ايمان راسخ كه من پس از آنان هم همچنان در زندان خواهم ماند و خبري از آزاديام نخواهد بود.
... به هر حال، اين تلفن محدود هم فرصتی خاص بود براي تماس با خانوادهها، به ويژه زن و فرزند. براي مسعود كه مهسا زندان بود و پس از آزادي با او تماسي نداشت و ملاقاتي، اين نعمتي بود. همچنين براي كساني كه در جريان نقل و انتقال و تعويض حسابهاي بانكي با محدوديت مالي مواجه شدهاند.
امروز پنجشنبه است و روز ملاقات، آن هم ملاقات زنانه. اما خبري نيست و همهجا سوت و كور است. نه كسي به حمام ميرود و دوش ميگيرد، نه كسي سر و صورت را صفا ميدهد و نه كسي لباسهاي نوتر و آبرومندانهتر را از ساك و كيسه نايلوني يا كاورهاي خودساخته بيرون ميكشد تا بپوشد و عطر و ادكلن بزند و به ديدار و زن و بچه يا مادر و خواهر برود. روز تعطيل است، تعطيلات عيد نوروز؛ ايام ديد و بازديد است، اما زندانيان از همه چيز محروم هستند، چون كاركنان زندان در تعطيلي و سفر و... هستند و زندانيان در فشار روحی. در شرايطي كه اگر يك روز هم بايد ملاقات ميدادند در اين تعطيلات بود و ايام ديد و بازديد عيد! گمان ميكنم اينها فكر و خيال است و تصورات آرماني، در جهاني عقلگرايانه و انساني، اما اينجا كشور امام زمان است و امالقراي اسلام و حاكماني نشسته بر جايگاه رهبراني چون حضرت محمد(ص) و اميرالمومنين(ع) و بسيار دورتر از آنان و خصال و صفات و شيوه حكومتداريشان. اگر اينگونه نبود كه باز ايران نامش برنميگشت به جايگاهي كه برايش نماينده ويژه حقوق بشر تعيين كنند، در شوراي حقوق بشر سازمان ملل.
برخلاف روزهاي پيش كه در ايام عيد از آمار صبحگاهي در راهرو راحت بوديم، امروز آمارگيري طبق روال گذشته انجام شد. اين امر خود به خود به معناي سحرخيزي و شروع به فعاليت روزانه بود، آن هم در اولين جمعه تعطيلات عيد؛ تعطيل در تعطيل. چون ديگر جمعهها نوبت آشپزي هم هست، تقريبا هيچكس غذاي دولتي را نميخورد يا اگر هم بخورد در كنارش چيزي آماده ميكند. من و رضا رفيعي هم قرار ماهي قزلآلا را گذاشته بوديم؛ نهار باقليپلو با ماهي، چيزي شبيه غذاي بيرون، دستكم در نام و عنوان. ماهيها برشته و خوب درآمد و ديگر جايي براي خوردن باقليپلو هم باقي نماند. پخش فيلم "تلقين" كار "كريستوفر نولان" با بازيگري عالي ديكاپريو، در سناريويي قوي و بديع. تماشای فیلم وقت كل بعدازظهر را گرفت تا زمان نشست سیاسی جمعهها برسد. حشمت براي آن نام انتخاب كرده است؛ "حلقه آدينه". من مخالفت كردم و آن را شبيه "حلقه كيان" و "اصحاب چهارشنبه" و... ديدم. پيشنهاد من اين بود كه نامي خاص باشد، شبيه ديگر اسامي مورد استفاده تا کنون همراه با طنز. پيشنهاد من اين بود كه نام اين نشست شود؛ «گردمان گردكانها». جمع هم در عمل نامگذاري را جدي نگرفت. حال هفت، هشت نفر در هر نشست، در اتاق كوچك يا درواقع سلول انفرادي من حضور مييابند. گاه فردي غايب است يا فرد جديدي وارد ميشود، اما به صورت گزينش شده و محدود. پايان رسيدن نيمه اول تعطيلات نوروز و شروع كار ادارات دولتي - هر چند در عمل نصفه نيمه - از اين حسن برخوردار است كه زمان هواخوري را بالا برده است. حال ديگر به جاي دو، سه ساعت بعدازظهر، از صبح هواخوري، منتها حياط مشترك بندهاي ۳ و ۴ به جاي حياط مجاور نانوايي، گشوده ميشود و چهار، پنج ساعتي باز است. امروز هم كه نگهبانان بند ۳ آن را از ساعت ۸ صبح باز كردند و فرصت ورزش صبحگاهي را فراهم كردند. هوا ابري بود و نم باراني هم ميزد و چنان ابرها جهان را تصرف كرده بودند كه كوههاي شمالي هم ديده نميشد.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
توصیهنامه ۹۳ که سال نجیبی است Posted: 19 Mar 2014 01:31 PM PDT پوریا عالمی یادتان باشد که به توصیه آتشنشانی تهران، شما باید لب پنجره استقرار مستحکمی داشته باشید تا زنده بمانید و آتشنشانی مسوول نیست.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر