جنبش راه سبز - خبرنامه |
- سه مرجع تقلید به وزیر علوم وقت ملاقات ندادند
- انتقاد ۴۰۱ روزنامه نگار از سیاستهای معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد
- بیانیه گروههای زنان و نهادهای مدنی به مناسبت روز جهانی زن
- درخواست از زنان کابینه برای آزادی زندانیان زن سیاسی
- ادامه فشار بر خانواده فعالان رسانهای خارج از کشور
- ظریف: ارسال سلاح برای حماس دروغ است
- آیتالله دستغیب: امیدواریم تا نوروز نیامده دل مردم را با آزاد کردن محصورین و زندانیان سیاسى شاد کنند
- اتحاد تندورها و قوه قضاییه؛ موج تازه سرکوب منتقدان
- محسن رهامی: به دنبال فعال کردن دانشگاهیان هستیم
- باز پسگیری شکایات وزارت ارتباطات از رسانهها
سه مرجع تقلید به وزیر علوم وقت ملاقات ندادند Posted: 07 Mar 2014 08:08 AM PST جرس: خبرگزاری «رسا» گزارش کرده سه مرجع تقلید به دلیل «پارهای از مسائل و اقدامات وزارت علوم» به رضا فرجی دانا و هیات همراه وی وقت ملاقات ندادند.
رضا فرجی دانا٬ وزیر علوم روز گذشته (پنجشنبه ۱۵ اسفند) به منظور دیدار با گروهی از مراجع تقلید به قم سفر کرده بود.
به نوشته خبرگزاری «رسا»، حسین نوری همدانی٬ جعفر سبحانی و ناصر مکارم شیرازی سه مرجع تقلیدی هستند که به وزیر علوم و هیات همراه وی وقت ملاقات ندادهاند.
این سایت افزوده «حذف نیروهای انقلابی و ارزشی و به کار گیری نیروهای افراطی و مسئلهدار در دانشگاهها و وزارت علوم از مهمترین دلایل مخالفت این سه مرجع تقلید با وزیر علوم عنوان شده است.»
فرجی دانا همچون گروه دیگری از وزرای دولت حسن روحانی به منظور توضیح و تشریح سیاستهای وزارت علوم برای مراجع تقلید به قم سفر کرده بود.
وزرای روحانی در هفت ماه گذشته بارها به قم سفر کرده و پشت درهای بسته به مراجع تقلید گزارشی از عملکرد خود ارائه کرده و رهنمودهایی از آنها دریافت کردهاند.
این اقدام دولت حسن روحانی در راستای نزدیکی به مراجع تقلید و کم کردن انتقاد آنها از سیاستهای دولت یازدهم صورت میگیرد.
|
انتقاد ۴۰۱ روزنامه نگار از سیاستهای معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد Posted: 07 Mar 2014 06:21 AM PST جرس: ۴۰۱ روزنامه نگار در نامه ای به علی جنتی از سیاست های معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقاد کردند.
به گزارش تدبیر، در این نامه پروانه خبرنگاری و تاسیس نهادهای صنفی« دولت ساخته» مورد انتقاد روزنامه نگاران قرار گرفته است. متن کامل نامه و اسامی روزنامه نگاران بدین شرح است:
جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی باسلام و احترام جنابعالی و جناب آقای روحانی رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران در برنامه های خود بر دو نکته تاکید کردهاید؛ «لزوم ارتباط دو سویه دولت با روزنامه نگاران» و «نقش و اهمیت تشکلهای غیردولتی و صنفی به عنوان نمایندگان واقعی مردم». میدانیم که مدت زیادی از عمر دولت نگذشته است و شاید قضاوت درباره فعالیتهای دولت زود باشد، اما نگاه کارشناسی میتواند تشخیص دهد که جهتگیری و نتیجه برخی از اقدامها و فعالیتها به کجا خواهد انجامید و آیا با برنامههای اعلام شده از سوی معاونت مطبوعاتی با برنامه های جنابعالی مطابقت دارد یا خیر. ما به عنوان شماری از روزنامهنگاران مستقل ایرانی، با اینکه برخی از فعالیتهای مناسب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه مطبوعات مانند اعلام یارانههای دریافتی را انکار نمیکنیم، اما جهتگیری کلی برخی از اقدامهای درازمدت جناب آقای حسین انتظامی، معاون محترم امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نه تنها در چارچوب برنامههای اعلام شده جنابعالی نمیدانیم، بلکه آنها را کوششی برای ایجاد مانع برای این برنامهها ارزیابی میکنیم و اصرار ایشان بر اجرای طرح «پروانه خبرنگاری» که در دورههای مختلف ـ از پیش از وقوع انقلاب اسلامی تا کنون ـ توسط مخالفان آزادی بیان به راههای گوناگون پیگیری شده است را یکی از این برنامهها میدانیم. همه اینها در حالی است که حمایت از تشکلهای موازی، شبهدولتی و دولتساخته (در دولت قبلی) که به هیچ عنوان نماینده اکثریت یا نماینده صنفی روزنامهنگاران ایرانی نبودهاند و نیستند، همچنین تشویق به ساختن تشکلهای موازی و متشکلکردنِ آنان به شکل کاملا صوری و همراه با صنفهای روزنامهنگاران تخصصی و جایگزینکردن این تشکلها به عنوان نمایندگانِ واقعی و صنفی روزنامهنگاران ایران یکی از سیاستهای معاونت مطبوعاتی است که به طور ریشهای با برنامههای اعلام شده جنابعالی در تضاد است. در حالی که تعداد اعضای همه این تشکلهای موازی و دولتساخته روی هم به ۱۰ درصد اعضای انجمنِ واقعی روزنامه نگاران ایران نیز نمیرسد. با این حال، ما امضاکنندگان این نامه، به عنوان جمعی از روزنامهنگاران کشور، از جنابعالی انتظار داریم ضمن جلوگیری از پیشبردن این اقدام و اقدامهایی از این دست در دولت یازدهم، مدیران خود را موظف فرمایید تا به اجرای برنامههایی بپردازند که پشتوانه رای مردم را دارد و در راستای حقوق شهروندی و صنفی آنان است تا در دفتر تاریخ اقدامهای مثبت دولت یازدهم در عرصه رسانهها ثبت و ماندگار شود.
محمد آقازاده ، ندا آیینی، روزبه آقاجری، صبا آذرپیک، ساسان آقایی، زهره آقایانی ، فرزانه آیینی، راشل آرامیان، فروزان آصف نخعی ، سحر آزاد ، عسل آذر پور، شیرین آذر پور، علی اناری، افشین امیرشاهی، علی اکبرزاده، نوژن اعتضادسلطنه، نزهت امیر آبادیان، مهتاب اسفندیاری، سولماز ایکدر، محمد آوخ ، ملیکا افشار، لیدا ایاز، مهدی افروز منش، امیرهادی انواری، مریم امیری، حسین امیرایی، مهدی احمدی، محمد هاشم اکبریانی ، زهره ابراهیمی، زهرا ابراهیمی ، احسان ابراهیمی ، حمید ابراهیمی، فرزانه ابراهیم زاده ، الهه ابراهیمی ، نسیم اعتمادی، مهدی امیرپور، سپیده اشرفی، فاطمه احمد زاده ، پریسا اسلام زاده ، سهند ایرانمهر، قاسم منصور آل کثیر ، پدرام الوندی، مجید اعزازی، امین آزاد، پویان امیری، فرشاد اعظمی، مهسا امرآبادی، زینب اسماعیلی، سعیده امیدی، ایثار ابو محبوب، هژیر افشار، حمید اسلامی، سپیده اشرفی، مریم امیری، سارا افراه، فرشاد اعظمی، هدی ایزدی، علی افشار،فرنوش آبا، غزاله اصلان بیک، امیربهاری، منصوربیطرف ، صدرا بهبودی، آزاده باقری، فاطمه بیک پور، احسان بداغی، فرنگیس بیات، سعیدبرآبادی، نوشادبیری مهر، شیما بهره مند، حمید رضا بهداد، نستوه بزرگی،محسن بوالحسنی، زهرا بیگدلی، صدرا بهبودی، علیرضا بهرامی، اکبر بیاتی، احمد پورنجاتی، علی پاکنهاد، ایمان پیربرناش، فرزاد پورمرادی، مجتبی پارسا، نسرین تخیری، منوچهر توکلی ، شاهرخ تندرو صالح، آزاده تاجعلی، امید توشه ، مهسان تراوت نیا، محمد تاجیک، حمید جعفری، زهرا جعفرزاده، حسین جمشیدی، مریم جلیلوند، سعید جلالتی، ایرج جمشیدی، مژگان جمشیدی، مجید جباری، مهسا جزینی، فاطمه جمال پور، بهناز جلالی پور، محسن جافر فائزه حسنی، محبوبه حسین زاده، مهسا حکمت، نگار حسینخانی، فرزانه حسن میری، اسماعیل حق پرست، مهرنوش حیدری، شاهد حلاج نیشابوری، شکوفه حبیب زاده، غزل حضرتی، مجید حیدری، پریسا حبیبی، سید فرزام حسینی ، عطا حسینیان، مهدی حسنی، صدرا حسینی، الهام حسنی ، احسان حسینی نسب، وحید حاتمی کیا، جواد حیدریان، حمیدرضا حسینی، ستاره حجتی ، هادی حسینی نژاد، سید وحید حسینی، سنا حیدریان، فریور خراباتی، مهرداد خلیلی، امیرحسین خواجوی، مازیار خسروی، علیرضا خامسیان، لیلی خرسند، جلال خوش چهره، مسعود خامسی پور، شادی خوشکار، مازیار خسروی، فروغ دیلمی، علی دهقان، حامد داراب، نیما دهقانی، الهام دانیالی، اسماعیل داودی،معصومه پیرجلی ، پوریا ذوالفقاری، رامین رادنیا، طاهره ریاحی، موسی راوندی، محمدسعید رضایی، مریم رضایی، رضا رئیسی، حسین ردکا، فریبا رحمانی، شبنم رحمتی، علی رستگار، علی رحیم نژاد ، فاطمه رجبی، مریم رحمانی، حسین ردکا، مریم رضاخواه، محمدحسین روانبخش، سودابه رخش، حسین رحمانی، نیما راد، نسرین رضایی، سودابه رخش، ویدا ربانی، محمد جواد رفیع پور، مهدی زعیم، اصغر زارع کهنمویی، اردشیر زارعی قنواتی، پریسا زمانی، مرجان زهرانی، راضیه زرگری، بابک سرانی آذر، پوریا سوری، فرامرزسیدآقائی، آیدین سیار سریع، حامد سیاسی راد، مینا ساجدی نیا، مهشید ستوده، فائزه سمسار زاده، محمد سرابی، دومان سهند، مردم سالاری، مریم سلطان زاده، سهیل سرائیان، سونیتا سراب پور، محمد نبی سپاسدار، بیتا ناصر، ماشاء الله شمس الواعظین ، شهرام شریف، احسان شمشیری، رضا شجاعیان، حامد شفیعی، شادی شفیعی، صبا شعردوست، آمنه شیرافکن، فواد شمس ، مصطفی شریفی، علی شاملو، لیلا شریف، علی شروقی، محمد شهرابی، سارا شمیرانی ، مرجان صائبی، زینب صفری، بنت الهدی صدر، امیر صادقی پناه، احسان صفاپور، زهرا صلواتی ، زىنب صفرى، نگار صادقی،هوشنگ صدفی، شهاب طباطبایی ، سحر طلوعی، سارا طالبیان، فهیمه طباطبایی، سارا طالبی زاده، مسعود رفیعی طالقانی، حمیدرضا طهماسبی پور، عباس طهماسبی، شقایق طباطبایی، سهیلا طایی، محسن ظهوری، نسرین ظهیری، علی ضیایی، ابراهیم علیزاده، اسماعیل علوی ، ایناس عبدالخانی ، مریم علیزاده، رضا عباس زاده، روزبه علمداری ، مینا عینی فر، سمیه جاهد عطائیان، محمد علیجانی بایی، علی رضا عباسی، امیرعلی علامه زاده ، زینب علامه زاده ، محمد حسین علی اکبری ، مهسا علی بیگی، محمد عسگری، دنیا عیوضی، معصومه عبدالحسینی، فاطمه عباسی، مهدی علیپور، فاطمه علی اصغر، محسن غلامی ، علی رضا غلامی، احمد رضا غنی، سروش فرهادیان، سلیمان فرهادیان ، مجتبی فتحی ، پرستو فخاریان، مریم فرهمند ، آرش فرحزاد، مهشید فرجی، مهران فرجی ، فرهاد فخرآبادی، مهدی فیض صفت، سجاد فیروزی، سمانه فراهانی، فروغ فکری، علی اکبر قاضی زاده، منوچهر قلمچی، احسان قلمچی، فرید قدیری، میرا(مریم) قربانی فر، مختار قادری، مصطفی قوانلوقاجار، گیسو فغفوری، میترا قیدی، سحر قاسم نژاد، فاطمه کریم زاده ، روزبه کریمی، سیامک کریمی، مسعود کاظمی، فرهاد کیانفرید، علی کد خدازاده، زینب کریمیان، حسین کرمانی، امیرموسی کاظمی، علی کرمی ، فرهاد کیانفرید، بهروز گرانپایه ،احسان گنجی، سارا گودرزی، علی گلباز، مرتضی گلپور، جعفر گلابی، هدیه لطفی، شیده لالمی، بسیم لاله، مرجان لقایی، الناز محمدی، الهام محمدی، حسام مهدوی، مریم میرزایی، مژگان میرزایی، روشنک محمدی، نرگس محمدی ، پیمان مقدم، پژمان موسوی، بابک میرمالک ثانی، مینو مومنی، مهران مهرعلیان، صدیقه محمودی، عطیه مناجاتی، ناهید محمدپور، فرشته مرادی، محبوبه محمدی، علیرضا محرمی، محمود ملکی، الهه موسوی، نیلوفر منصوریان، محسن محمدی ، سمیرا مصطفی نژاد، صابر محمدی،حمید رضا میرزاده، اصغر محمدی، مریم موسی پور، فرانک میرزایی، مهدی موسوی، حسن محمودی، آرمین منتظری، بدرالسادات مفیدی، میلاد محمدی، معین میرائی، سارا مالکی، محمد ملک شاهی، محمد مطلق ، محمد حسین مهرزاد،صدرا محقق، امیرحسین میراسماعیلی، شهروز مهدی پور، آمنه موسوی، مهرنوش محمد زاده، لیلا موسوی نصب، مریم موسی پور ، بهنام مددی، حکمت الله موسوی ، گلناز مشام، فخر السادات میرفتاحی، ابوذر معتمدی، مرضیه محمودی، امىرحسىن متقى ، علی اصغر محمدی، امیرحسین مصلی، بهناز مقدسی، لیلا مرگن، سمانه معظمی، کامبیز نوروزی ، مریم نراقی، مرتضی ناعمه ، سوسن نوری، محمد نیشابوری، حسین نقاشی، مریم نظری، محمد رضا نظری، مهدی نوروزیان، یاسین نمکچیان، عاطفه نبوی، فرناز نوبری، حسین نقاشی، محمد نوروزی، امیر عباس نخعی، محمدحسین نجاتی، محمد حسن نجمی، ساناز نفیسی، محمد رضا نوربخش، نادره وائلی زاده ، مطهره واعظی پور، نیلوفر واشقانی، فاطمه واسعی، ارزو وسمه، سمیرا ورقایی ، مهدی وزیربانی، امیر هاتفی نیا، هادی هدایت، محمد حسین هاشمی، مسعود هوشمند، امیرحسین هاشمی جاوید، اکبر هاشمی ، حسن همایون، شاهین یاسمی، مرتضی یاسری نیا، مریم یوسفی، مهیار یزدانی، بهارک یزدان خواه ، مسعود یوسفی، مهدی یزدانی خرم، مریم یارقلی |
بیانیه گروههای زنان و نهادهای مدنی به مناسبت روز جهانی زن Posted: 07 Mar 2014 04:04 AM PST جرس: در آستانه روز جهانی زن، تعدادی از گروه های جامعه مدنی و جنبش زنان با صدور بیانیه ای مشترک، با اشاره به تبعیض های موجود علیه زنان، رفع موانع گوناگون بر سر راه شکل گیری نهادهای جامعه مدنی را یکی از ضروری ترین مطالبه جنبش زنان در این دوره تاریخی برشمردند.
به گزارش مدرسه فمینیستی، در این بیانیه آمده است: «هر چند مطالبات به حق زنان همچون تغییر قوانین تبعیض آمیز، رفع خشونت علیه زنان، برداشتن موانع جنسیتی در بازار کار و اشتغال، پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، و... در طی سال های اخیر همچنان بدون پاسخ مانده، اما امروز فعالان حقوق زنان بر این باورند که برای رسیدن به این مطالبات، یک جامعه مدنی نیرومند و مستقل ضرورتی انکار ناپذیر است.»
متن کامل بیانیه این گروه ها را در زیر می خوانید: روز جهانی زن فرصتی در اختیار کوشندگان برابری خواه قرار می دهد تا خواسته ها و مطالبات حق طلبانه خود را به بانگ بلند در جای جای این کره خاکی به گوش جهانیان برسانند. |
درخواست از زنان کابینه برای آزادی زندانیان زن سیاسی Posted: 07 Mar 2014 04:04 AM PST جرس: کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه ای به زنان عضو کابینه دولت تدبیر و امید خواهان آزادی بانو زهرا رهنورد، بهاره هدایت، مریم شفیع پور و حکیمه شکری به مناسبت روز جهانی زن شدند.
به گزارش نوروز در بخشی از این نامه آمده است: « رهایی این هرسه دلاورزن در کنار بانوی سبز محصورمان می تواند بهترین هدیه روز جهانی زن برای زنان ایران و همه خواهرانشان در سراسر گیتی باشد. و چرا شما عزیزان در این زمینه پیشگام نباشید که هر یک در جایگاه خود نه تنها باید به ایرانیان پرسشگر و خانواده های این عزیزان که با امید به تدبیر و گره گشایی دولت اعتدال به دکتر روحانی رأی دادند، بلکه باید به جهان در باب نقض حقوق بشر زنان پاسخ گو باشید.»
متن کامل این نامه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم خواهران بزرگوار سرکار خانم شهین دخت مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست سرکار خانم دکتر الهام امین زاده معاون حقوقی رئیس جمهور با سلام و تبریک روز جهانی زن کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی از مناسبت روز جهانی زن مدد گرفته با شناختی که از شما بزرگواران نزد مردم وجود دارد و به دلیل اهمیتی که برای موقع و منزلت زن ایرانی قائلید، وظیفه خود میداند تا مصرانه خواسته اکید بخش عظیمی از ملت ایران را که رأی و نظر خویش را بر سر صندوق های رأی اعلام داشته منتخب خویش و دولت متبوع ایشان را ملزم به رعایت این نظر نمودند، یاد آور شود. بیش از سه سال از حصر غیرقانونی سران جنبش سبز آقایان کروبی، موسوی و بانوی اندیشمند و هنرآفرین زهرا رهنورد می گذرد و طی این سال ها بیش از خود عزیزان محصور خانواده هایشان رنج و مرارت بسیار متحمل شده اند. دیدار چهره های پریشان دخترکان رهنورد و مادر پیر بیمار او و خواهران رنج کشیده اش و دیگر عزیزان و بستگان و دوستان، موجی از اندوه را بر وجود هر صاحب دلی مستولی می کند. و سال هاست که بهاره هدایت کیفری بس نامتناسب با لطافت روحش را متحمل می شود و نیز حکمی بس ناجوانمردانه برای دخترک دانشجوی معصومی صادر می شود که مهم ترین دلیل سنگینی حکم، عناد و کینه بازجو و البته بی عنایتی قاضی بوده و افزون بر این ها حبس طولانی حکیمه شکری در بند زنان نیز جمله از موارد نقض حقوق انسان است. رهایی این هرسه دلاورزن در کنار بانوی سبز محصورمان می تواند بهترین هدیه روز جهانی زن برای زنان ایران و همه خواهرانشان در سراسر گیتی باشد. و چرا شما عزیزان در این زمینه پیشگام نباشید که هر یک در جایگاه خود نه تنها باید به ایرانیان پرسشگر و خانواده های این عزیزان که با امید به تدبیر و گره گشایی دولت اعتدال به دکتر روحانی رأی دادند، بلکه باید به جهان در باب نقض حقوق بشر زنان پاسخ گو باشید. کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت امید دارد با اقدامات شایسته دولت تدبیر و امید بر اساس مساعی شما خواهران فهیم و دردآشنا، ننگ اتهامات ضد حقوق بشری که آن به آن بر دامان کشور اسلامی ما می نشیند، به زودی از این پیکره پاک شود و دولت و حکومت اسلامی با درایتی درخور و با بهره گیری از آموزه های اسلامی در آستانه سال نو بار دیگر رحمت و شفقت و برکت را نه تنها برای خانواده های این عزیزان و دیگر خانواده های زندانیان سیاسی بلکه برای آحاد ملت ایران به ارمغان آورد. با آرزوی توفیق کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی ۱۶ اسفند ۱۳۹۲
|
ادامه فشار بر خانواده فعالان رسانهای خارج از کشور Posted: 07 Mar 2014 03:55 AM PST جرس: با گذشت بیش از نه ماه از روی کار آمدن دولت اعتدال هنوز هم فشار بر خانواده فعالان سیاسی ادامه دارد.
|
ظریف: ارسال سلاح برای حماس دروغ است Posted: 07 Mar 2014 02:33 AM PST جرس: وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز جمعه، ۱۶ اسفندماه، در پایتخت اندونزی ضمن حمله به نخست وزیر اسرائیل ارسال سلاح به دست تهران برای گروه حماس در غزه را «دروغ» خواند.
نیروی دریایی ارتش اسرائیل روز چهارشنبه گذشته اعلام کرد که یک کشتی حاوی دهها راکت را که «در حال ارسال از سوی ایران» برای شبهنظامیان فلسطینی در نوار غزه بود در دریای سرخ متوقف و محموله آن را ضبط کرده است.
به گفته ارتش اسرائیل، این کشتی که با پرچم پاناما حرکت میکرده روز چهارشنبه، ۱۴ اسفند، در آبهای بینالمللی نزدیک ساحل سودان و بدون مقاومت از سوی سرنشینان آن متوقف شده است.
گروه حماس که به گفته اسرائیل قرار بوده است دریافتکننده این سلاحها باشد بلافاصله به خبر کشف راکتها واکنش نشان داده و آن را «شوخی مسخره»ای از طرف دولت اسرائیل خواند.
به گزارش رادیوفردا، اما در حالی که پیشتر هم چند مقام جمهوری اسلامی اتهام ارسال سلاح به غزه را رد کرده بودند، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، که در اندونزی به سر میبرد روز جمعه بار دیگر به اسرائیل تاخت.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای ظریف ضمن حمله به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، همزمانی «کشف این محموله سلاح» با سفر آقای نتانیاهو به آمریکا را زیر سوال برده و آن را غیرتصادفی خواند.
وزیر خارجه ایران گفت: «نتانیاهو در واشینگتن است... و ناگهان... یک کشتی ایران را با سلاح میگیرند. فقط تصادف بود؟»
این همزمانی حضور نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن با کشف محموله سلاح در دریای سرخ پیشتر مورد توجه کارشناسان و رسانههای بینالمللی نیز قرار گرفته بود.
اسرائیل در پاسخ به این نکته و تاکید رسانهها بر همزمانی سفر نتانیاهو با کشف محموله منتسب به ایران پس از انتشار خبر اعلام کرد که عملیات کشف و ضبط محموله مذکور «ماهها» در جریان آماده شدن بوده است.
اما به نظر میرسد حمله وزیر خارجه ایران به نخست وزیر اسرائیل واکنشی باشد به حملات چند روز اخیر بنیامین نتانیاهو که برای سفری رسمی در آمریکا به سر میبرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، آقای نتانیاهو که در چند روز اخیر از جمله با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، نیز دیدار کرده روز پنجشنبه در یک سخنرانی در موزه یهودیان سایمون ویزنتال در لسآنجلس بار دیگر به ایران حمله کرده و رهبر ایران را با هیتلر مقایسه کرد.
نخست وزیر اسرائیل در این سخنرانی جمهوری اسلامی و مقامات آن را به دروغگویی و ساخت سلاحهای کشتار جمعی متهم کرده و اعلام کرد که «قاطعانه» از اسرائیل در برابر تهدید ایران حفاظت خواهد کرد.
آقای نتانیاهو پیشتر بارها توافق اتمی ششماهه ژنو بین ایران و قدرتهای جهان را «اشتباهی بزرگ» خوانده و خواستار برچیده شدن کامل فعالیت اتمی جمهوری اسلامی شده است.
ایران در ژنو سوئیس در آذرماه گذشته توافق کرد که بخشی از روند غنیسازی اتمی در کشور را تعطیل کرده و در مقابل از بخشی از تحریمهای جهانی علیه خود معاف شود. |
آیتالله دستغیب: امیدواریم تا نوروز نیامده دل مردم را با آزاد کردن محصورین و زندانیان سیاسى شاد کنند Posted: 07 Mar 2014 01:50 AM PST جرس: آیتالله دستغیب با بیان این که "از خدا مىخواهیم همهى ما را شایستهى لقاء خویش گرداند و ممکلت ما را طورى سازد که همه اهل خدا شوند و همهى مردم رو به خدا حرکت کنند؛ مثل اوایل انقلاب" تصریح کرد: کلید این کار در دست آقایان رأس است. امیدواریم تا نوروز نیامده، دل مردم را با آزاد کردن آقاى موسوى و خانم رهنورد و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى شاد کنند. قرار بود عید غدیر درست شود، خیلى هم نزدیک شد، ولى شاید بعضی نگذاشتند و نشد.
آیت الله دستغیب همچنین تصریح کرده است: از خدا مىخواهیم همهى ما را کمک کند تا به تلکیف خود عمل کنیم تا ظلمى از ما به کسى نرسد و باعث نشویم مردم از دینشان دلسرد شوند. از سر دلسوزى و خیرخواهى، و نه از هواى نفس، از خدا مىخواهیم که آقاى موسوى و همسرش و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى هر چه زودتر آزاد شوند.
متن کامل سخنان آیت الله سیدعلی محمد دستغیب در تفسیر آیات ۳۰ تا ۳۳ به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است:
تفسیر سوره انعام ، جلسه ۱۹ ، آیات ۳۰ و۳۱ ، یکشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۴ بسم الله الرحمن الرحیم وَ لَوْ تَرى اِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ و کاش ببینى آنها را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند. خداوند به آنها فرماید: آیا این حق نیست؟ گویند: «سوگند به پروردگارمان! آرى.» خدا گوید: «پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه انکار مىکردید.(۳۰) قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللهِ حَتّى اِذا جاءَتْهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ ألا ساءَ ما یَزِرُونَ آنان که ملاقات خدا را دروغ شمردند، به راستى زیان کردند. آن گاه که ساعت قیامت ناگهان فرا رسد. گویند: «اى دریغ و افسوس بر ما به خاطر آنچه دربارهاش کوتاهى کردیم». و آنان بار سنگین گناهانشان را بر دوش مىکشند؛ چه بد بارى مىکشند!(۳۱) سخن درباره کسانى بود که حق را انکار مىکنند؛ یعنى خداى تعالى را قبول ندارند یا در رسالت پیامبر خدشه مىکنند و یا دشمن ائمه اطهار علیهم السلام هستند. همچنین کسانى که با زبان از حق دفاع مىکنند، ولى در عمل مخالف حق هستند و راهشان از آن جداست؛ به عنوان مثال ممکن است کسى در ظاهر ایمان داشته باشد، ولى باطنش آلودهى شرک باشد؛ یعنى پول و مقام و دیگر اسباب را در کنار خدا، مؤثر و کارگشا بداند، یا حتّى گاهى اوقات به خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، نسبتهاى ناروا بدهد. برخى به طور کلّى در عمل، از ایمان تهى هستند و هیچ اعتنایى به دستورات دین و واجبات و محرّمات ندارند و فقط آنجا که منافع مادّیشان اقتضا مىکند، دیندارند. وَ لَوْ تَرى اِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ؛ «وُقِفُوا» یعنى بازداشته مىشوند، یا مىایستند. البتّه منظور، ایستادن روى دو پا نیست، بلکه عبارت، کنایه از فهمیدن حقیقت و واقف شدن به وضع خویش است؛ یعنى مؤثریت پروردگار را به روشنى مىبینند و درمىیابند که همهى اسباب و از جمله خودشان هیچ بودند. این فهم، لزومآ در قیامت کبرى که صحنهى حشر انسانهاست، پدید نمىآید، بلکه به محض سر کشیدن جام مرگ و ورود به عالم برزخ، که به «قیامت صغرى» تعبیر شده، حاصل مىشود. «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه»[۱] «هر کس مُرد، قیامتش بر پا شود.» آن که اعتقاداتش خطا بود، متوجّه مىشود که سلطنت مطلق دنیا و آخرت از آن خداى یکتاست و رسولان او و اصیاى آنان، بر حق هستند. کسى هم که اسیر صفات ناپسند بود و اعمال ناشایست مىکرد، صورت واقعى اعمال و صفات خود را مىبیند و در حقیقت آنچه را که همیشه همراهش بود، مشاهده مىکند. امّا چرا خداوند از میان همهى نامهاى خود، نام مقدّس «ربّ» را در اینجا آورده، مىفرماید : «ربّهم» و «ربّنا»؟ «ربّ» یعنى مربّى و تربیت کننده. مىدانیم که خداوند، هم زمینهى خوبى را در انسان قرار داده است و هم زمینهى بدى را؛ (فَألْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)[۲] «پس نافرمانى و پرهیزکارىاش را به او الهام کرد.» انسان هم مىتواند کافر شود و به خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام پشت کند، و هم مىتواند زیر پرچم توحید درآید و فرمانبردار خدا و منصوبین او گردد؛ همه چیز بسته به انتخاب خود او است. امّا این خداست که بشر را مختار آفرید و این دو راه را در مقابلش گشود. افزون بر این، خداوند چنین اراده فرموده که هر کس رو به او آورد، نور فهم و لذّت درک حقیقت (حقیقت زوال دنیا و بقاى «الله») نصیبش شود و تا ابد الاباد برایش بماند، امّا هر کس پشت کند، اسیر تاریکى و فشار همیشگى خواهد شد. این اثر تربیت خداى تعالى است؛ (کُلاًّ نُمِدُّ هوُلاءِ وَ هَوُلاءِ)[۳] «ما اینان و آنان را یارى مىدهیم.» بنابراین گناهکاران و کافران پس از مرگ مىفهمند که خداوند مربّى آنان بود، امّا چون راه بد را انتخاب کردند، بد تربیت شدند. قالَ أ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ؛ وقتى حقیقت آشکار شد، خداوند از منکرین حق، اعتراف مىگیرد. در واقع آنان پیش از این هم حق را مىفهمیدند، امّا به آن اعتنا نمىکردند و روى فهم خود پا مىگذاشتند، امّا در قیامت، دیگر راه گریز و انکار نیست و چارهاى جز اعتراف به حق، وجود ندارد؛ لذا مىگویند: «بَلى وَ رَبِّنا». قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون؛ حاصل انکار حق، آن هم بعد از آمدن حجّتهاى الهى و آشکار شدن نور آن، عذاب سخت پروردگار است. در این میان برخى فقط خود، از حق روى گرداندند و برخى دیگر، دیگران را هم منحرف کرده، راه حق را بر آنها بستند. بىگمان این افراد عذابى سختتر خواهند داشت. برعکس کسانى که هم خود حق را پذیرفتند و هم چهرهى زیباى آن را به دیگران نشان دادند تا همه معشوقشان (خداى تعالى) را بشناسند و عاشقش شوند. قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللهِ؛ «زیانکار» کسى است که سرمایهى خود را از دست بدهد. سرمایهى واقعى انسان، توجّه به خداى تعالى، شناخت اسماء و صفات حسنایش و قرار گرفتن در مسیر عشق و محبّت او جلّ جلاله است؛ این که یقین کند همیشه و در همه جا فقط او مؤثر تام است و لاغیر، و بفهمد چه رابطهاى با پروردگار خود دارد. ارزشمندترین سودى که از این سرمایه نصیب انسان مىشود، لقاء و وصال پروردگار است. البتّه او جسم نیست و مکان ندارد؛ پس منظور از لقائش، چیزى شبیه ملاقات کردن انسانها با هم نیست. مقدّمهى درک لقاء پروردگار و رسیدن به فیض وصال او، ورود به حیطهى «تقرّب» است و لازمهى تقرّب، همسنخ شدن با حضرت ربّ الارباب و تشابه به او است. همسنخ شدن با خداوند، ربطى به بدن ندارد و با پرورش استعدادهایى که خداوند در روح ما قرار داده است، مىتوانیم «خدایى» شویم. براى این کار باید این حقیقت در روح و جانمان قرار گیرد که خداى تعالى منشأ همهى صفات حسناست و هر صفت خوبى در هر جا هست، از او است؛ به عنوان مثال حضرات معصومین علیهم السلام همهى خصوصیات ظاهرى و باطنى مردم را مىدانستند و هیچ چیز، نه در این عالم و نه در عوالم دیگر از ایشان مخفى نبود. این علم خداست و ایشان ظهور علم خدا هستند. درباره قدرت و حیات و دیگر صفات هم همین طور؛ هر جا وجودى هست، از خداست و هر قدرت و نیرویى در هر کس و هر چیز است، منحصرآ از او است. این معنا باید چنان در انسان قرار گیرد که جزء روحش شود و هرگز از روح و نفسش جدا نشود، و این، با دانستن سطحى که یک روز هست و یک روز نیست، فرق مىکند. چه بسا کسى عالم و صاحب عنوان باشد، ولى تا کمى وضع زندگىاش بالا و پایین مىشود، خدا و صفات خدا را فراموش مىکند و آه و ناله و اعتراضش به آسمان مىرود. چنین کسى در مسیر سنخیت با خدا و تقرّب و وصال او نیست. البتّه خداوند هر کس را به اندازه توانش مبتلا مىکند و بار بیش از طاقت بر کسى نمىگذارد، ولى به هر حال کسی که طالب این مقامات مىشود، باید آمادهى امتحانات و فراز و نشیبهاى بسیار باشد و در تمام طول عمر، صبح و شام بر طلبش اصرار کند! تکذیب لقاء پروردگار، در مراتب مختلف خود، هم شامل کسانى مىشود که خدا و رسولش را انکار مىکنند، هم کسانى که با اهل بیت پیامبر دشمن هستند و هم آنان که توحید پروردگار را نمىپذیرند و براى اسباب مختلف شأن مستقل قائلند؛ یعنى مىگویند: «خدا سر جاى خودش، اسباب هم سر جاى خودشان.» از جمله کسانى که به لقاء پروردگار رسیدند، شهدا بودند. آنان در طلب خداى تعالى از همه چیزشان گذشتند و زیر باران تیر و ترکش رفتند و حتّى بعد از افتادن بر زمین و در نفسهاى آخر، پشیمان نشدند و دست از طلب خود بر نداشتند. امّا لقاء و وصال پروردگار، منحصر به شهادت نیست و راههاى دیگر هم وجود دارد. هر کس عمر خود را، کم باشد یا زیاد، جز در طلب پروردگار بگذراند، زیان کرده است. حتّى در روایت است که اگر کسى در هجده سالگى بمیرد و سعى نکرده باشد، در آنجا معذور نیست، ولى اگر این طلب در اینجا شکل بگیرد، خداى تعالى در عالم دیگر امکان ادامه راه را برایش میّسر مىسازد، گرچه ممکن است سال ها طول بکشد. حَتّى اِذا جاءَتْهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً؛ هیچ کس نمىداند کى و در چه حال مىمیرد، امّا خوشا به حال کسى که در راه طاعت خدا و در حال عبادتش بمیرد، نه در حال گناه و غفلت! شهید آیت الله دستغیب در راه نماز جمعه بود که به شهادت رسید. آن هم که او را ترور کرد، در حال شقاوت و تاریکى. هر دو با هم از این دنیا رفتند و گوشت و پوست و خونشان با هم مخلوط شد، امّا روح یکى به اعلى علیین پر کشید و روح دیگرى به اسفل السافلین در افتاد. قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها؛ براى شخص گناهکار و کسى که ملاقات پروردگارش را باور ندارد، ساعت مرگ، آغاز حسرت بزرگ و اندوه تمام ناشدنى است؛ حسرت فرصتهایى که از دست داد؛ کوتاهىهایى که کرد؛ استعدادهایى که سوزاند! این همه پیامبران و ائمه و اولیا گفتند و هشدار دادند؛ کتابهاى آسمانى خبر از عالم دیگر آوردند، امّا باز گفتند: «چه کسى از آنجا آمده که خبر آورده باشد؟» موقع عمل به تکلیف که مىشد، کوتاهى مىکردند و مىگفتند: «خدا ارحم الراحمین است». امّا نمىدانستند که خدا «أرْحَمُ الرَاحِمِین فِى مَوضِعِ العَفْوِ وَ الرَّحْمَه وَ أشَدُّ المُعَاقِبِینَ فِى مَوضِعِ النَکَالِ وَ النَقِمَه»[۴] است. وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ؛ تاریکىها و سنگینىهاى گناه، که اثر طبیعى آن است، همیشه همراه شخص گناهکار خواهد بود و هیچ خلاصى از آنها ندارد و مانع حرکتش به سوى بالا مىشود. ألا ساءَ ما یَزِرُون؛ این بد توشهاى است که آنان بر پشت خود گذاشتند و محکوم به حمل آن شدند. کسانى که به راستى طالب رها شدن از آلودگىها و تاریکىها هستند و کمر به خدمت قرآن و بندگى خدا بستهاند، باید در اولین قدم، مراقب باشند که مرتکب گناه نشوند و واجبات الهى را مو به مو انجام دهند. براى یک جوان، سخت است که بر شهوت خود غلبه کند، ولى اگر مقدمات این کار را فراهم کند، با یارى خدا کار آسانى خواهد شد. مقدمات کار؛ یعنى نگاه نامحرم نکند و از تصاویرى که احتمال شهوت در آنهاست، چشم بپوشد. وقتى چشم رها باشد و هر صحنهى شهوى را ببیند، شاید همان لحظه احساس شهوت نکند، ولى در ذهنش مىماند و در موقع دیگر اثر خود را ظاهر مىکند. همچنین گوش خود را از شنیدن سخنها و صداهاى محرّک شهوت، نگه دارد؛ ذهنش را تا جایى که مىتواند از شهوات حفظ کند؛ کتابها و رمانهاى آلوده نخواند و با افراد شهوى همنشینى نکند. ساعتى نشستن در کنار کسى که همهى فکر و ذکرش شهوت است، تا مدّتها انسان را از خدا دور مىکند و باعث مىشود که آلودگىهاى او بر سر این هم بریزد، مخصوصآ براى جوانانى که صدق و صفا دارند. کسى که اسیر تکبّر است، باید مراقب باشد خود را در معرض تعریف دیگران قرار ندهد و هر جا بدىاش را گفتند، تحمل کند و چیزى نگوید. از خدا مىخواهیم همهى ما را شایستهى لقاء خویش گرداند و ممکلت ما را طورى سازد که همه اهل خدا شوند و همهى مردم رو به خدا حرکت کنند؛ مثل اوایل انقلاب. کلید این کار در دست آقایان رأس است. امیدواریم تا نوروز نیامده، دل مردم را با آزاد کردن آقاى موسى و خانم رهنورد و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى شاد کنند. قرار بود عید غدیر درست شود، خیلى هم نزدیک شد، ولى شاید بعضی نگذاشتند و نشد. تفسیر سوره انعام ، جلسه ۲۰ ، آیات ۳۲ و ۳۳ ،چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۷ بسم الله الرحمن الرحیم وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدّارُ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أ فَلا تَعْقِلُونَ و زندگانى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و سراى آخرت براى کسانى که پرهیزکارند، بهتر است. آیا نمىاندیشید؟!(۳۲) قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ فَإنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظّالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یَجْحَدُونَ ما مىدانیم که آنچه مىگویند تو را سخت اندوهگین مىکند. آنان تو را تکذیب نمىکنند، بلکه ستمکارند و آیات خدا را انکار مىکنند.(۳۳) وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ؛ بىگمان اگر انسان کمى عقل خود را به کار اندازد و بیندیشد، مىفهمد که زندگى باقى آخرت بهتر از زندگى فانى دنیاست. در چهار سوره از قرآن کریم، زندگى دنیا به «لهو و لعب» تعبیر شده است؛ سورههاى انعام، عنکبوت، محمّد صلّى اللهعلیه وآله و حدید. تفسیر نمونه در بیان علّت این تعبیر مىنویسد: تشبیه زندگى دنیا به بازى و سرگرمى، از این نظر است که بازىها و سرگرمىها معمولا کارهاى توخالى و بىاساسى هستند که از متن زندگى حقیقى دورند، نه آنها که در بازى پیروز مىشوند برنده اند و نه آنها که شکست مىخورند، شکست یافتهاند؛ زیرا پس از پایان بازى همه چیز به جاى خود بازمىگردد. بسیار دیده مىشود که کودکان دور هم مىنشینند و بازى را شروع مىکنند؛ یکى «امیر» و دیگرى «وزیر» و یکى «دزد» و دیگرى «قافله»، امّا ساعتى نمىگذرد که نه خبرى از امیر است و نه وزیر و نه دزد و نه قافله. یا در نمایشنامههایى که به منظور سرگرمى انجام مىشود، صحنههایى از جنگ یا عشق یا عداوت مجسم مىگردند، امّا پس از ساعتى خبرى از هیچ کدام نیست. دنیا به نمایشنامهاى مىماند که بازیگران آن، مردم این جهانند و گاه این بازى کودکانه، حتّى عاقلان و فهمیده ما را به خود مشغول مىدارد، امّا چه زود پایان این سرگرمى و نمایش اعلام مىگردد. «لعب» (بر وزن لزج) در اصل از ماده «لعاب» (بر وزن غبار) به معنى آب دهان است که از لبها سرازیر گردد، و این که بازى را «لعب» مىگویند، به خاطر آن است که همانند ریزش لعاب از دهان است که بدون هدف انجام مىگیرد.[۱] در بازىهاى دنیا، یکى کدخدا مىشود و یکى استاندار و یکى پادشاه. خوب یا بد، هر کس مىآید، چند صباحى مىماند؛ دستوراتى مىدهد؛ پس از مدّتى مىرود و دیگرى جایش مىنشیند. مردم دنیا هم هر کدامشان دوران کودکى و نوجوانى و جوانى و پیرى را سپرى مىکنند و مىمیرند و فرزندان جاى والدین را مىگیرند، تا نسلى بعد از نسل دیگر مىآید و مىرود. اموال آنان نیز دست به دست مىگردد و به دیگرى مىرسد. این وضع زندگى دنیاست که دائم در تغییر و تبدیل است؛ هرگز ثبات و قرارى ندارد و همه چیزش اعتبارى و گذراست. وَ لَلدّارُ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ؛ هر کس به اندازهى خود چیزى از دنیا دارد و به آن دلشاد است؛ از خانه، ماشین، طلا، زمین، زن، فرزند، دوست، شغل و… امّا جاى دیگرى وجود دارد که خیلى بهتر از اینجا و نعمتهایش، بهتر از این نعمت هاست. خوشحالى و دلخوشىهاى این جهان، موقت و همراه با تلخىها و سختىهاست؛ مثل کسى که دست در کندو مىکند تا عسل درآورد، امّا زنبورها بر سرش مىریزند و نیشش مىزنند و او به ناچار شیرینى عسل را در کنار تلخى نیش زنبور مىچشد. امّا خوشىهاى سرای دیگر تمامى ندارد و آلودهى تلخىها نیست. این لذّتهاى ابدى مخصوص کسانى است که از خدا و فرستادگانش اطاعت کرده، اهل تقوا باشند. تقوا یعنى مداومت بر انجام واجبات و ترک محرّمات. کسى که تقوا، ملکهى روحش شده است، هنگام مواجهه با گناه، بلکه پیش از مواجهه، به طور خودکار از آن اجتناب مىکند. کسى که بسیار مراقب چشمش بوده، اگر قرار باشد در جایى با نامحرمى روبرو شود، پیش از روبرو شدن، ناخودآگاه چشمش بر زمین مىافتد، یا کسى که زبان خود را محکم از غیبت، تهمت و دروغ باز داشته است، اگر سهوآ هم بخواهد مرتکب این گناهان شود، زبانش خود به خود سنگین مىشود و سکوت مىکند. این را ملکهى تقوا مىخوانند. گوش و دست و پا و اعضا و جوارح دیگر هم همین طور، تا برسد به خیال. کسى که افکار خود را از سوءظنّ خالى مىکند، پس از مدّتى، گمان بد بردن به دیگران، برایش مثل این است که بخواهد مارى را در سر خود جا دهد. کسى که این گونه خود را از گناه و حرام باز مىدارد، به تدریج صفات و اخلاقش تغییر مىکند و صفات ناپسندش تبدیل به ملکات فاضله مىگردد. به طور قطع براى چنین کسى زندگى آخرت بسیار بسیار بهتر از زندگى دنیاست، امّا کسى که اعتنایى به تقوا ندارد و حرام و حلال برایش یکسان است و هر چه دلش خواست، مىکند، دیگر قابلیت استفاده از نعمتهاى آخرت را ندارد؛ زیرا حور العین براى کسى که چشم خود را از نامحرم نگه نداشته، جلوهاى ندارد. صوت داودى براى کسى که گوش خود را از حرام باز نداشته، زیبایى ندارد. دیدن و شنیدن و استفاده کردن از نعمتهاى معنوى منوط به ندیدن و نشنیدن و انجام ندادن «حرام» است؛ باید چشم و گوش از گناه ببندى تا چشم و گوش دیگرت باز شود. فکرى که دائم در پى زیاد کردن مال و بالابردن قدرت است، دیگر در خداشناسى کار نمىکند. البتّه در عالم برزخ به اجبار این فکر عوض مىشود، امّا این عوض شدن اجبارى، هیچ فایدهاى ندارد و لذّت و نعمتى به ارمغان نمىآورد. پایى که همیشه در فساد گام بر مىدارد، چگونه مىتواند در بهشت قدم بگذارد؟ أ فَلا تَعْقِلُون؛ عقل، تشخیص دهندهى حق و باطل است. به فرمودهى امام صادق علیه السلام عقل چیزى است که با آن خداوند پرستیده مىشود و بهشت به دست مىآید.[۲] مىتوان با عقل، خدا را شناخت، ولى نه با عقل کوچک و کوتاهى که در بند جزئیات و خیالات است. باید نخست آن را وسعت داد و از خیالات، خالى کرد تا به شناخت پروردگار بار یابد! قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ؛ کفّار و مشرکین سخنان ناپسند فراوانى درمورد پیامبر مىگفتند و ایشان را با گفتار خود بسیار مىآزردند. به همین دلیل خداى تعالى به پیامبر خویش مىفرماید: «ما مىدانیم که آنچه آنان مىگویند، تو را اندوهگین مىسازد، امّا بدان که آنان منکر آیات پروردگار هستند و به همین خاطر ستمکارند.» بىتردید اندوه پیامبر به خاطر چیزهایى که کفّار و مشرکین درباره ایشان مىگفتند، نبود؛ چراکه حتّى مؤمنین هم از یاوهگویىهاى دشمنان خدا و نسبتهایى که به آنان مىدهند، باکى ندارند، چه رسد به رسول رحمت پروردگار. منشأ ناراحتى آن جناب این بود که مىدید خداوند چگونه بندگانش را به سوى خود فرا مىخواند و مىخواهد بر آنان رحمت آورد، امّا گروهى پشت مىکنند و مىگریزند، در حالى که حق را مىفهمند. غم رسول خدا صلّى اللهعلیه وآله براى این بود که از سر دلسوزى مىخواست آنان را به سوى خدا هدایت کند و از آلودگىها بیرون آورد، ولى آن بیچارگان در آن دست و پا مىزدند و فرصت طلایى نجات و سعادتمندى را بیهوده از دست مىدادند. در کتاب «معدن الاسرار» مرقوم است که عارفى نقل نمود که روزى از خانه بیرون شدم و در شهر مصر بودم و به گوشهاى از ساحل رود نیل رفته، نگاه مىکردم. کژدمى را دیدم که به تعجیل هر چه تمامتر مىرفت؛ چون به کنار آب رسید، لاکپشتى از آب در آمد و آن کژدم سوار او شده از آب بگذشت. با خود گفتم که در این سرّى است! پس به آن جانب آب رفتم و از عقب آن کژدم روان شدم، تا به درختى رسیدم که جوانى زیر آن خفته بود و مارى بر سینه او حلقه زده، قصد وى کرده، خواست که سر در دهان او کند، که آن عقرب زخمى بر او زد و مار را بکشت و برگردید. من گفتم: «سبحان الله این مرد نیست مگر از اولیاء الله». چون پیش رفتم، دیدم مست است. تعجبم زیاده شد. ناگاه آوازى شنیدم که اگر چه او مست است، امّا بنده ماست و گرچه او خفته است، امّا خداى او بیدار است. چون این ندا بشنیدم گریان شدم و زار زار بگریستم و بر بالین او نشستم تا بیدار شود و او را به فضل و کرم پروردگار خود خبر دهم. چون روز به آخر رسید و گرمى هوا ساکن شد و باد خنک بر آن جوان وزید، به هوش آمده بیدار شد. چون چشمش بر من افتاد خجل شد و عذر طلبید. گفتم: «اى جوان! در این مار نظر کن!» و قصه با وى گفتم. آن جوان گریان و نالان شد و گفت شرم باد مرا کسى که چنین خداوند کریمى داشته باشد، چرا عصیان کند و خداى را بیازارد و خدایى که با بیگانگان چنین لطف و احسان کند، با دوستان چه سان کند؟ گفتم وقتى که میل معصیت کردى و قصد این فعل شنیع نمودى، چه عمل نیکو کردى؟ گفت: «عملى که او را اعتبارى باشد نکردهام.» گفتم: «از کلى و جزئى، هیچ مرتکب عمل خیرى نشدهاى؟» گفت: «در وقتى که مرتکب شرب خمر مىشدم، مادرم گفت به جهت من آب وضو بیاور، من بىتوقف بیاوردم و چون روى در خمرخانه نهادم، در میان راه عالمى سوار مىشد، گفت: رکاب مرا بگیر! من رکابش را گرفتم و دو سه قدم در رکاب او رفتم و چون از او درگذشتم، زر به شراب فروش مىدادم که شراب بگیرم، سائلى از من چیزى سؤال کرد، دینارى به او دادم.» به او گفتم بىشک بدین سه عمل این قرب و منزلت را یافتى؛ پس برخاست گریان و خروشان، روى در صحرا نهاد و برفت. آوردهاند که کار او به جایى رسید که بیمار ده ساله را شفا مىداد.[۳] ناراحتىهایى که براى انسان رخ مىدهد، براى این است که یک لحظه از اعماق وجود «یا الله» بگوید. براى این است که از محبّت دنیا بیرون آید و متوجّه نعمتهاى بزرگ اخروى شود، ولى افسوس که انسان چنان در نادانى خود گیر افتاده که گمان مىکند پروردگار عالم دشمن او است. امیرالمؤمنین در خطبهى شقشقیه مىفرماید : «فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُوْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُ فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً»[۴] «امّا جامه خلافت را رها کرده، روى از آن بر تافتم، و عمیقآ اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا بر تاریکى کورى صبر کنم؛ فضایى که پیران در آن فرسوده و کم سالان پیر و مؤمن رنج مىکشد. دیدم خویشتندارى در این امر عاقلانهتر است، پس صبر کردم در حالى که چشمانم را خاشاک و غبار، و گلویم را استخوان گرفته بود و میراث خود را تاراج رفته مىدیدم.» بىشک شکوه و ناراحتى امیرالمؤمنین به خاطر حکومت و ریاست نبود، بلکه او مىدید که مردم با کنار گذاشتن او، که حقّ مطلق بود، بر حقّ درون خود پا مىگذارند و خویشتن را در تاریکى فرو مىبرند. همهى امامان معصوم ما این غصّه و اندوه را داشتند و از تیرهبختى جامعه رنج مىبردند. علماى شیعه نیز در طول تاریخ، هر گاه به میدان آمدند تا حرف حقّى بزنند، آماج انواع کینهتوزىها و دشمنىها قرار مىگرفتند، امّا به خاطر دلسوزى براى مردم و احساس مسؤلیتى که داشتند، دست بر نمىداشتند. فَإنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظّالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یَجْحَدُون؛ آنچه باعث مىشد کفّار و مشرکان، انواع تهمتها را به رسول خدا صلّى اللهعلیه وآله نسبت دهند و با کارها و سخنانشان ایشان را برنجانند، دشمنى با حق و سعى در انکار آن بود و علّت این دشمنى، چیزى جز ستمگرى نبود. از نظر قرآن، بزرگترین ظلم، کفر و شرک است؛ (وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ)[۵] «کافران، ستمکارند.» (اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ)[۶] «همانا شرک ظلمى بزرگ است.» ظلم، یا در حقّ خویش است، یا در حقّ دیگران و یا در حقّ خداوند؛ که هر سه قسم آن، به نوعى ظلم به خویش است. کسى که راه خدا را مىبندد و رسول خدا را انکار مىکند و دشمن اهل بیت است، هم به خود ظلم مىکند، هم به دیگران و هم به خداوند، امّا بیشتر از همه خود را در هلاکت و بیچارگى غوطهور مىسازد. مؤمنین نیز باید متوجّه باشند که ظلم کردن، به هر شکل آن، موجب مىشود از آیات خدا فاصله بگیرند و توفیق فهم آنها را از دست بدهند. ظلم علما و روحانیون این است که احکام خدا را براى مردم نگویند و حق را بپوشانند. اگر کسى چنین کند، به آنجا مىرسد که آیات روشن پروردگار را انکار مىکند. از خدا مىخواهیم همهى ما را کمک کند تا به تلکیف خود عمل کنیم تا ظلمى از ما به کسى نرسد و باعث نشویم مردم از دینشان دلسرد شوند. از سر دلسوزى و خیرخواهى، و نه از هواى نفس، از خدا مىخواهیم که آقاى موسوى و همسرش و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى هر چه زودتر آزاد شوند. بىشک این کار به نفع دین، جمهورى اسلامى، بزرگان، رؤسا و همه است. البتّه بعضى هم ناراحت مىشوند، ولى مؤمنین خوشحال خواهند شد و هیچ اتفاق بدى نمىافتد. |
اتحاد تندورها و قوه قضاییه؛ موج تازه سرکوب منتقدان Posted: 07 Mar 2014 01:26 AM PST ![]() فرشید آل داوود جرس: گروه های تندرو در تلاشی سازمان یافته برای اعمال محدودیت های تازه علیه آزادی بیان اقدام به ایجاد فضای سرکوب روانی علیه منتقدان وضع موجود کرده اند. اقدامات تندروها با همراهی نهادهای قضایی و امنیتی روبروست و موج بازداشت ها و پرونده سازی ها علیه فعالان منتقد نشانگر این همراهی است. خرین نمونه از این همراهی مربوط به سخنرانی سعید رضوی فقیه فعال سیاسی اصلاح طلب در همدان بود که ابتدا با تجمع عدهای از افراد بسیجی و روحانیون حوزوی این شهر روبرو شد و بلافاصله نیز دادستانی همدان با ارسال پرونده وی به تهران خواستار تعقیب کیفری وی به خاطر اظهاراتش شد.
|
محسن رهامی: به دنبال فعال کردن دانشگاهیان هستیم Posted: 06 Mar 2014 10:59 PM PST جرس: دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با بیان اینکه این تشکل همچنان در حوزه سیاسی فعال خواهد بود، خاطر نشان کرد: با این وجود سعی خواهیم کرد در حوزههای اجتماعی و فرهنگی فعالتر شویم.
حجتالاسلام و المسلمین محسن رهامی در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به اینکه در شرایط فعلی حضور دانشگاهیان در عرصه اجتماعی، علمی و فرهنگی ضرورت دارد، خاطر نشان کرد: رییس جمهور هم در سخنرانی خود در دانشگاه شهید بهشتی بر ضرورت حضور دانشگاهیان در مسائل سیاسی،اجتماعی و فرهنگی تاکید کردند، بنابراین انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با توجه به سابقه طولانی خود اکنون در پی این است که نقش کلیدی در مسائل اجتماعی و فرهنگی، علمی و صنفی را به عهده بگیرد. وی در ادامه اظهار کرد: انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در پی برطرف کردن نیازهای جامعه و حل مشکلات مردم است. این تشکل به دنبال ارائه راهحل برای مشکلات نظیر ترافیک، آلودگی، طلاق، اعتیاد، مهاجرت،فساد اداری و مالی،فساد اخلاقی و پایین آمدن کیفیت علمی دانشگاهها است و فعالیت خود را صرفا در مسائل سیاسی خلاصه نمیکند. این فعال سیاسی در ادامه با بیان اینکه احزاب و تشکلهای سیاسی صرفا در زمان انتخابات فعال میشوند، اظهار کرد: انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها پیش از آن که تشکل سیاسی باشد تشکل علمی و صنفی است، بنابراین به دنبال برطرف کردن نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده و همچنین پیگیر مسائل صنفی دانشگاهیان است. این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به اینکه اکنون دانشگاهیان به عنوان یکی از گروههای مرجع محسوب میشوند، خاطر نشان کرد: انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها تلاش میکند که فعالیتهای خود را گسترش دهد تا از ظرفیت اساتید دانشگاهها برای حل مشکلات کشور استفاده کند. رهامی درباره فعالیتهای سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهیان نیز گفت: ما به دنبال حفظ فضای اعتلای کشور هستیم، زیرا معتقدیم تندروی سالهای گذشته به دلیل نبود گروههای اعتدالی هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب بوده است، اکنون نباید اجازه دهیم که دوباره جامعه به فضای افراطی بازگردد.من معتقدم اگر از فضای موجود کشور برای حل مشکلات استفاده نکنیم آیندگان ما را نمیبخشند. دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در ادامه گفت: انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها براساس اساسنامه خود واحدهای دانشگاهی دارد و اساتید دانشگاهها میتوانند در داخل هر یک از دانشگاههای خود واحدهای این تشکل را تاسیس کنند، تلاش ما این است که واحدهای متمرکز استانی تشکیل دهیم. طرحی که اکنون پیشنهاد اولیه آن مطرح شده است این است که کشور به 4 قسمت شمالی، جنوبی، شرقی و غربی تقسیم شود و در هر بخش یک واحد مرکزی تشکیل شود. وی همچنین گفت: توسعه نیازهای علمی ایجاب میکند که در دانشگاههای مرکز نشستهای عملی مختلفی برگزار شود تا بعد فعالیتهای علمی این تشکل پررنگتر شود ما در پی این هستیم که مسائل اجتماعی و فرهنگی در دانشگاهها به بحث گذاشته شود، البته ما همچنین مشکلات معیشتی و صنفی اساتید را نیز پیگیری می کنیم زیرا همه اقشار دارای تشکلهای صنفی هستند اما مسائل صنفی اساتید متولی خاصی ندارد. رهامی در ادامه با اشاره به اینکه انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با تشکلهای سیاسی اعتدالگرای اصلاحطلب و اصولگرا همفکری خواهد کرد، اظهار کرد: باید تلاش کنیم با همفکری صدمات زیادی که در هشت سال گذشته به کشور وارد شد جبران شود. در این راستا ما چندین جلسه هم با اصولگرایان معتدل داشتهایم در واقع تلاش ما این است فضا را به سمت اعتدالگرایی ببریم زیرا اگر گروههای معتدل با هم همکاری کنند افراطیگری به حاشیه میرود. این فعال سیاسی همچنین با بیان اینکه انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها تشکل سیاسی صرف نیست افزود: با این وجود این تشکل مسوول کمیته سیاسی و انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است. همچنین این تشکل در شورای مشورتی آقای خاتمی هم حضور دارد و نقش ایجاد هماهنگی میان اصلاحطلبان را به عهده دارد.در واقع انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها حلقه وصل 5 جریان شورای مشورتی محمد خاتمی، عارف،دولت، آقای هاشمی و اصولگرایان معتدل است. انجمن اسلامی در دوره انتخابات ریاست جمهوری به دنبال اجماع اصلاحطلبان بود ودر واقع نقش حکمیت میان عارف و روحانی را به عهده داشت. رهامی در پایان درباره آخرین وضعیت "بنیاد صلح" نیز گفت: این تشکل غیردولتی در حال طی مراحل قانونی خود است و اکنون جلسات غیررسمی را برگزار کرده و همچنین عضوگیری میکند. این نهاد ، نهادی مستقل بوده که در زمینه ایجاد صلح و مقابله با خشونت فعالیت میکند. |
باز پسگیری شکایات وزارت ارتباطات از رسانهها Posted: 06 Mar 2014 10:59 PM PST جرس: وزیر ارتباطات از معاون حقوقی خود خواسته است تمام شکایتهایی که در دورههای قبلی از سوی وزارت ارتباطات از رسانهها صورت گرفته بازپس گرفته شود.
به گزارش ایسنا، محمود واعظی در دیدار با مدیران جمعی از رسانههای اینترنتی به گفتوگو با آنها پرداخت و در حاشیه این دیدار به برخی سوالات رسانهها هم پاسخ داد.
وی زمانی که از سوی یکی از رسانهها در ارتباط با شکایت وزارت ارتباطات از آن سایت مورد سوال قرار گرفت ضمن اظهار تعجب از این مساله یادآور شد که در دوره او وزارتخانه متبوعش از هیچ یک از رسانهها شکایتی به مراجع قضایی ارسال نکرده است.
وزیر ارتباطات پس از طرح این موضوع از معاون حقوقی خود خواست اقدامات لازم نسبت به بازپس گیری شکایاتی که در دورههای قبلی وزارت ارتباطات صورت گرفته اقدام کند. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر