ندای سبز آزادی: قاتلین اصلی حادثه 25خرداد در میدان آزادی که باعث شهادت7نفر از هموطنان معترض به نتایج انتخابات بودند در گزارش محرمانه اطلاعات سپاه به شورای عالی امنیت ملی معرفی شدند.
طبق اخبار رسیده به ندای سبز آزادی در گزارش مربوطه 2نفر به نامهای عبدی و آدینه پور عوامل اصلی تیراندازی به سوی مردم معرفی شدند که آقای عبدی پرسنل رسمی-آزمایشی سپاه و آدینه پور نیروی قراردادی بسیج مستقر در ساختمان بسیج نزدیکی میدان آزادی بودند که پس از انتخابات در روز 25خرداد 88 به سوی مردم تیراندازی کردند و 32 نفر را با گلوله مضروب کردند که 7 نفر از آنان به شهادت رسیدند
در این گزارش که به امضای طائب رسیده است آمده است که این 2تن به دستور فرمانده سپاه تهران(سردار عراقی)که به صورت تلفنی و با بیسیم به آنها ابلاغ شده تیراندازی کردند که به طوری که سردار عراقی در این دستور به آنها گفته است،که تا شهادت مقاومت کنند و لذا این 2تن به دستور تحت عنوان مقاومت؛ به مردم معترض به انتخابات تیراندازی کردند.طبق سوابق موجود آدینه پور فردی عصبی و نامتعادل بوده به طوری که از اسلحه و گازاشک آور،در گذشته جهت تهدید همسایگان خود بارها وبارها استفاده کرده و حتی یکبار صاحب خانه خود را با گاز اشک آور و ضرب و شتم مجروح نموده است،که او نیز به سپاه شکایت کرده بود که مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
گفتنیست در این گزارش محرمانه طائب این 2 قاتل را بی گناه معرفی کرده که به وظایف شرعی و انقلابی خود در دفاع از مقر سپاه اقدام نموده اند.نتیجه این بررسی ها به نفع قاتلین و تبرئه هر دوی آنها بدون تشکیل هیچ دادگاهی و حضور قاضی و تشکیل محکمه ای به پایان رسیده است
ندای سبز آزادی: سکینه حبیبی ، همسر عبدالرضا قنبری، معلم و نویسنده که پس از جریان انتخابات ۸۸ به مجازات اعدام محکوم شده است در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از سازمان های حقوق بشر بین المللی خواست برای آزادی همسرش حمایت بیشتری به عمل بیاورند. او گفت که حکم اعدام برای وی عادلانه نیست و جرمی مرتکب نشده که مستحق اعدام باشد. او همچنین به کمپین گفت که همسرش در زندان دچار بیماری جدیدی شده است. همسر این زندانی هچنین گفت: « مدتی پیش حال عبدالرضا بد می شود دکتر زندان اول می گوید که مشکل از کلیه اش است اما کمی بد می گویند باید آزمایش بدهد هنوز جواب آزمایشش نیامده است. پهلوی همسر م درد می کند و در ادارارش خون دیده شده است. حالا این هفته که برای ملاقاتی می روم لابد جواب آزمایشش آمده و می فهمم که چه شده است.»
سکینه حبیبی درباره وضعیت جسمی و روحی این زندانی عقیدتی گفت: « وقتی کسی چنین حکم اعدام داشته باشد مسلما حال روحیش خوب نیست . بیشتر برای ما نگران است، می ترسد که بدون او برای ما اتفاقی بیفتد. آخر ما در تهران تنها هستیم و تمام فامیل در شهرستان هستند.» همسر این زندانی در خصوص درخواستش از سازمان ها ی بین المللی حقوق بشر گفت : « این سازمان ها باید فعال تر باشند و از ما حمایت کنند. عبدالرضا قنبری فرهنگی است .حکم اعدام برای جنایتکار است نه برای معلمی که فقط درس داده و مولف چند کتاب برای دانشجویان بوده است . این حکم اصلا عادلانه نیست، آخر به چه جرمی به او حکم اعدام داده اند.»
همسر عبدالرضا قنبری با ناراحتی از قطع تلفن زندان و وضعیت ملاقات ها گفت: « درباره ملاقات حضوری که ما امیدی نداریم وقتی به کسی چنین حکمی بدهند مگر می شود امید به مرخصیش داشت . اما ملاقاتی حضوری را هم چند ماه یکبار می دهند. الان مدت هاست که ملاقات ها فقط کابینی است که با ساعت مدرسه بچه ها هم یکسان نیست . بچه ها روحیشان داغان است . کاش حداقل اجازه تلفن از زندان داشت آنوقت بچه ها و مادرش می توانستتد با او حرف بزنند . مادرش۸۰ و اندی سال دارد و در ده ماه زندانی شدن پسرش فقط یکبار توانسته به ملاقات بیاید چون توان راه رفتن ندارد . پیرزن فقط گریه می کند . اگر می شد زنگ بزند هم مادرش راحت می شد هم خودش . با تلفن حداقل حال یکدیگر را می پرسیدند.»
عبدالرضا قنبری معلم پاکدشت که روز دوشنبه ۱۴ دی ماه ۸۸ در دفتر دبیرستان مدرس حصار امین پاکدشت و در حین انجام تدریس توسط ۵۵ تن از مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شد و پس از گذشت یک ماه به جرم شرکت در تجمعات روز عاشورا توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام محکوم شد
ندای سبز آزادی: مسئولان دادستانی هنگام مراجعت مادر نازنین خسروانی، روزنامهنگار در بند، به او گفتهاند سه هفته دیگر تکلیف پرونده این روزنامهنگار مشخص میشود.
به گزارش کلمه، اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی با تایید این خبر گفت؛ در مراجعهای که روز گذشته به دفتر دادستانی داشتهام، مسوولان آن مرجع قضایی ابتدا فقط میگفتند:«پروندهای به این مرجع نیامده چرا به اینجا مراجعه کردید؟» اما پس از پافشاری من و ابراز نگرانی از وضعیت فرزندم یکی از مسوولان پس از ملاقات با دادستان گفت: «دوتا سه هفته آِینده وضعیت پرونده نازنین مشخص میشود».
مادر نازنین خسروانی با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش گفت: “دخترم ناراحتی قلبی دارد و من بعد از تماس هفته گذشته هیچ خبری از او ندارم و به شدت نگران وضعیت سلامتیاش هستم، با توجه به اینکه در سرمای پاییزه تهران مسوولان زندان اوین از پذیرفتن لباس گرم برای نازنین خودداری کردند، نگرانم که در سرمای زندان بیمار شود که همان بیماری ناراحتی قلبی او را هم تشدید کند.”
نازنین خسروانی، روزنامهنگار صبح روز ۱۲ آبان ماه در منزل پدری خود بازداشت شد و پس از یک هفته در تماس کوتاه تلفنی با خانواده سلولهای انفرادی زندان اوین را محل نگهداریاش عنوان کرد، او در همان تماس کوتاه از سرمای سلولهای زندان ابراز ناراحتی و در خواست لباس گرم کرده بود، اما پس از مراجعه خانواده در روز ۵شنبه برای ملاقات با نازنین خسروانی و رساندن لباس گرم به او، مسوولان زندان اوین پس از اعلام اینکه این روزنامهنگار «ممنوعالملاقات» است، از پذیرش لباس گرم هم خودداری کردند.
ندای سبز آزادی: یکهفته پس از آنکه شهرام شکیبا در یاداشت طنزی خواستار کشف ردپای سران فتنه در ماجرای سعادتآباد شد، رسانههای حامی دولت از جمله رجانیوز و بولتننیوز در تحلیلی ریشههای این جنایت را به ۱۶ سال ریاستجمهوری هاشمی و خاتمی نسبت دادند .
به گزارش سایت آفتاب متن تحلیل این دو سایت به شرح زیر است:
موضوع جنایت میدان کاج چند روزی سوژهای جذاب بوده زیرا همه چیز در آن برای هر نوع سلیقهها یافت میشود؛ از ماجرای دراماتیک عشقی گرفته تا بحث اقتصادی.
اما در میان گزارشها و تحلیلهایی که از این ماجرا در رسانهها و روزنامهها منتشر شده، برخی گفتهها و مواضع خاص هم دیده میشود؛ از جمله از تمام درام ماجرا برای جهت دادن به احساسات مردم علیه نیروی انتظامی استفاده میشود، حال آنکه این نادرست است.
در اینجا قصد بر این نیست که کوتاهی و اهمال مأموران در برخورد با چنین حادثهای نادیده گرفته شده و یا رفتار مردم نسبت به ماجرا طبیعی قلمداد شود. بلکه در کنار تمام این مسائل، برخی از موارد اساسی نادیده گرفته شده و بهنظر میرسد این امر تعمدی است؛ یعنی برخی از کسانی که در این زمینه اظهارنظر کرده و همه را متهم کردهاند، متهم اصلی را واگذاشته و از کنارش گذشتهاند. متهم اصلی کیست؟
به لحاظ جامعهشناسی، حادثهای از این دست، دو وجه دارد: وجه کنشی و وجه رفتاری. وجه کنشی آن همان است که در صفحه حوادث روزنامهها نوشتند و فیلمش را سایتها عرضه کردند و پیرامون آن مرثیهسراییها درگرفت. اما وجه رفتاری آن کمتر مورد مداقه واقع شد که اتفاقاً مهمتر است. رفتار چیزی نیست که فیالبداهه بروز کند و یکباره شکل بگیرد بلکه در طول زمان و در اثر عوامل و عناصر مختلف پدید میآید. مجموعه رفتارها فرهنگ را شکل میدهد و تکرار کنشها، عادات را.
مثال روشن تفاوت کنش و رفتار و عادت در استفاده از مواد مخدر است. استفاده از مواد در دفعات اولیه یک کنش است اما آنچه فرد را به این کنش سوق داده یک رفتار است. یعنی استفاده از مواد مخدر ناشی از رفتاری است که بخشی از فرهنگ فرد است.
در مورد جنایت میدان کاج هم همینگونه است. آنچه باعث میشود که سه فرد ماجرایی را بهوجود آورند که فرهنگ جامعه را زیر سؤال ببرد، چیزی نیست که در این چند روز و چند ماه و حتی چند سال اخیر بهوجود آمده باشد. ریشه چنین رفتارهایی را بیهیچ تردیدی باید در رویکردهای توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی که برای شانزده سال افکار جامعه را آماج قرار داده و زمینه ترویج و تبلیغ انواع تفکرات فردگرایانه و فمینیستی و سودمحورانه را فراهم کرده بود جست. بیدلیل نیست که اکنون طیف سیاسی گفتمان انقلاب اسلامی با نادیده گرفتن این موضوع تمام توان خود را صرف بیاعتبار نشان دادن اقتدار نیروی انتظامی و سیاستهای فرهنگی کنونی میکند.
هیچ تردیدی در این نیست که ترویج دیدگاههای غربی موجب بروز چنین رفتارهایی است، همانگونه که در غرب انواع و اقسام جنایتها و بسیار فجیعتر از این هر روز رخ میدهد.
در این حالت جای تأسف بسیار است که از این حادثه برای منافع باندی سوءاستفاده شده و ناجوانمردانه ریشههای واقعی آن لاپوشانی شده تا مبادا گردی بر دامن مروجان فرهنگ غربی در ایران بنشیند. جنایت میدان کاج، جنایتی کثیف بود و کثیفتر از آن فرهنگ غربی است و آنان که این فرهنگ را تبلیغ و ترویج کرده و میکنند هم در این جنایت مقصرند!
ندای سبز آزادی: دیدار تیم ملی فوتبال ایران و نیجریه لغو شد. این خبری بود که دیروز منتشر شد. فدراسیون فوتبال نیجریه تحت عنوان اینکه نمیتواند همه بازیکنانش را به تهران بیاورد این دیدار را لغو کرده است. جالب این که گرچه این دلیل میتواند دلیلی برای لغو این دیدار باشد ولی نه از سوی نیجریه بلکه از سوی ایران. با این حال فدراسیون فوتبال نیجریه دیدار تیم ملی این کشور با تیم ملی فوتبال ایران را لغو کرد. دیدار تیم های فوتبال ایران و نیجریه قرار بود فردا (چهارشنبه) در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شود.
با این حال بسیاری از تحلیلگران لغو این دیدار را به کشف یک محموله تسلیحاتی از سوی ایران در نیجریه در روزهای گذشته مربوط میدانند.
روابط ایران و نیجریه به دنبال ادعای رسمی اداره اطلاعات و امنیت نیجریه مبنی بر ارسال محموله تسلیحاتی از سوی ایران، به سردی گراییده است. این محموله در نیجریه کشف و ضبط شد اما ایران میگوید محموله متعلق به یک شرکت خصوصی بود که قرار بوده است از طریق نیجریه به یک کشور دیگر آفریقایی ارسال شود.
دولت نیجریه علیرغم تلاشهای دیپلماتیک ایران و سفر هیئت دیپلماتیک ایران به نیجریه به ریاست منوچهر متکی، وزیر خارجه، موضوع کشف این تسلیحات را به شورای امنیت گزارش کرده است.
در حالی گمانهزنیهای سیاسی در مورد لغو این دیدار صورت میگیرد که حدود یک ماه پیش تیم ملی فوتبال ایران و برزیل در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. دیداری که به نظر میرسید به روابط خوب و رو به گسترش ایران و برزیل مربوط بود و این روابط زمینه ساز پذیریش این دیدار دوستانه از سوی برزیلیها بوده است.
به هر حال اتفاقات این روزها در دنیای فوتبال بیش از پیش این سخن را زیر سوال میبرد که «فوتبال هیچ ربطی به سیاست ندارد.»
منبع:سایت دیپلماسى ایرانى
ندای سبز آزادی: معاون رییس جمهور کومور در جمع هوادارانش اعلام کرده است که اگر رییس جمهور شود، روابط مجمع الجزایر کومور را با ایران قطع خواهد کرد.
به گزارش مشرق و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرانسوی زبان فراتمات ، میان سامبی رییس جمهور کومور و عیدی نظام معاون وی بر سر رابطه با ایران اختلاف افتاده است!
فراتمات افزود: از ماه ها پیش بحث میان این دو تن در مورد همکاری های دو جانبه ایران و جزایر کومور بالا گرفته بود.
عیدی نظام بازبینی توافقات دوجانبه ای را که میان سامبی و رییس جمهور ایران به امضا رسیده ، خواستار است و ادعا می کند که این توافقات از همبستگی کومور با کشورهای عربی ممانعت می کند .
نظام همچنین سامبی را متهم می کند که کشورش را در اختیار شیعیان قرار و وعده داده است که در صورت انتخاب شدن به عنوان رییس جمهوری کومور، مذهب تسنن را به این کشور بازگرداند.
نظام که رییس جمهوری فعلی کومور را مسبب بروز فقر در کشور می داند؛ معتقد است : اعراب می خواهند کارهای بزرگی در کومور انجام دهند؛ اما حضور ایرانیان آنها را می آزارد.
نظام در جمع هوادارانش اعلام کرده است که اگر رییس جمهور شود، روابط مجمع الجزایر کومور را با ایران قطع خواهد کرد.
ندای سبز آزادی: سید مصطفی تاجزاده امروز در ملاقات کابینی با همسرش در مورد سخنان آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران نکاتی را مطرح نمود.
به گزارش ندای سبز آزادی، سید مصطفی تاجزاده به گفته همسرش امروز با تنی رنجور براثر شدت عوارض بیماری نقرس که هرازچندگاهی جسمش را درگیر می کند و این روزها به دلیل شرایط زندان، بیش از گذشته رنجش می دهد در محل ملاقات کابینی حاضر شد و علیرغم ضعف شدید ناشی از روزه های متوالی با احساس مسئولیت نسبت به دردهای جامعه به نهی از منکر مسئولان گام نهاده در مسیرانحراف پرداخت. وی در دیدار با همسرش گفت:
آقای جنتی رئیسی نهادی است که مسئولیت تطبیق مصوبات مجلس را با قانون اساسی و شرع دارد. بنابراین انتظار می رود که صرفا حقوقی صحبت کند. او امام جمعه تهران است و باید در خطبه های نمازجمعه مردم را به تقوی و عدالت دعوت کند. متأسفم که ایشان به جای این که به وظایفی که از او انتظار می رود و برخلاف آیه شریفه وحی که «دشمنی با قومی نباید موجب شود که انسان از عدالت خارج شود»، در عصری که جنایات کهریزک و اوین اتفاق افتاده و آیندگان آن را عصر داخل کردن سر متهمان به کاسه های توالت نام خواهند داد، با ادبیاتی سخیف و اهانت آمیز تعدادی از آزاده ترین، فرهیخته ترین و پاک ترین فرزندان این مرزوبوم را که هیچ جرمی جز مقاومت در برابر استبداد دینی و جلوگیری از تک صدا شدن جامعه و حکومت و به باد رفتن آرمان های ملت ندارند و اکنون دربند اسارتند به سارقانی تشبیه می کند که درصدد فرار از کشور هستند. جالب این جاست که وی را پاسدار حقوق و آرای همه مردم از جمله ما می خوانند و به سبزها و اصلاح طلب ها انتقاد می کنند که چرا شکایات خود را نزد او نمی برند! در حالی که جنتی برای ما حق حیات قائل نیست چگونه می تواند حق رأی قائل باشد؟! او از معدود روحانیون و ائمه جماعاتی بود که با تأیید احکام ناروای اعدام های سیاسی در سال 88 در همین تریبون نمازجمعه که باید دعوت کننده به عدالت و تقوی باشد، خواهان شدت عمل بیشتر دستگاه قضایی شد یعنی که اعدام ها را بیشتر کنید! با وجود چنین روحانیون دل سنگ و آتش زبان تعجب می کنند که چرا جوانان به نماز جمعه نمی روند، حال آن که حضور جوانان در نماز جمعه هایی با خطیبانی این چنین کینه توز و بددهان تعجب برانگیز است. این از آگاهی جوانان است که پشت نام «جنت»، آتش جهنم را می بینند و از آن می گریزند. البته به جوانان عزیز عرض می کنم دل مرجعیت آگاه و آزاده شیعه از وجود چنین روحانیون قدرت پرست و چنین رفتار و گفتاری خون است. اگرچه دست و زبانشان ورای آن چه در دل دارند، باز نیست و قدرت اقدام بازدارنده از منکر ندارند.
رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات هم چنین خطاب به جنتی که صحبت های اخیرش در نمازجمعه واکنش های زیادی را علیه او برانگیخته است، گفت: به آقای جنتی نیز می گویم که سرقت بد است اما سرقت آراء مردم بدتر است و سرقت ایمان خلق بدترین بدهاست که خشم الهی را برمی انگیزد. آقای جنتی! فرصت زیادی برای توبه کردن درباره گناهان و خطاهایت و در رأس همه ضایع کردن حق الناس نداری و من که به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات مجلس ششم، تخلف ها و تقلب های تو را دیدم و علیه آن ها فریاد کشیدم شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی. به تو یادآور می شوم که خداوند حق النفس و حق الله را می بخشد اما حق الناس را هرگز. سرقت آرای مردم و مهم تر از آن سرقت دین و ایمان مردم عذاب سنگینی دارد. به تو توصیه می کنم زودتر استعفا دهی و علنا از مردم که حقوقشان را بارها ضایع کردی حلالیت بطلبی و بقیه عمر را به اعتکاف و عبادت بپردازی شاید خداوند از سر تقصیراتت بگذرد. من به سهم خویش در دوره ای که بهترین اساتید کشور را به بهانه جوان گرایی، بازنشست می کنند از ملت ایران به طور عام و از هم وطنان تهران به طور خاص برای انتصاب چنین فردی در سن 84 سالگی که بی اندیشه سخن می گوید و حتی بعد از آن درموردش فکر هم نمی کند، عذر می خواهم. واقعاً که جای تأسف دارد که تریبون نماز جمعه ما از بزرگوارانی چون مرحوم آیة الله طالقانی و آیة الله منتظری به جنتی رسیده است. خدا بیامرزد دکتر شریعتی را که می گفت: «وقتی زور جامه تقوی به تن کند فاجعه تاریخ رخ می دهد» و خداوند قبر آیة الله نائینی را نورباران کند که در صدر مشروطه فریاد کشید «مردم استبداد دینی بدترین نوع استبداد است». آقای جنتی نگران نباشد، زندانیان سیاسی التماس مرخصی از احدی ندارند. اعتراض ما به بی گناهی ماست و این که به ناحق 6 سال، بعضی کمتر یا بیشتر، محکوم شده ایم و از سوی دیگر اعتراضمان به این است که چرا دادگاه کودتاچیان که آقای جنتی یکی از اعضای آن است، تشکیل نمی شود. بی تردید اگر جنتی سن و سال مرتضوی را داشت، علاوه بر دادگاه عدل الهی در همین دنیا هم روزی محاکمه می شد و پاسخ گوی تقلب ها و تخلف ها و دیگر خطاهایش می بود.
تاجزاده هم چنین اظهار داشت: در مورد طرح انتخاب شهرداران توسط وزیرکشور که می خواهند از آن طریق نهاد شورا را تضعیف و نهایتا تعطیل کنند و عدم برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم به همین دلیل بود، و نیز در رابطه با دادگاه سه دقیقه ای آقای محمد نوری زاد هم نکاتی دارم که در آینده بیان خواهم کرد.
به گفته فخرالسادات محتشمی پور این مدیر خدمتگزار مردم و کشور که به جرم ایستادن در برابر استبداد دینی و نیز شکایت از کودتاگران نظامی دربند ستم اسیراست، امروز روز عرفه و در آستانه عید در حالی به ملاقات کابینی آمد که ژولیدگی و پریشانی ظاهری اش خبر از درد فراوانش داشت و چون نمی توانست راه برود او را با ماشین تا محل ملاقات آورده بودند و هنگام خروج از سالن نیز به سختی می توانست حرکت کند. لازم به ذکر است ایشان با این که مدت کوتاهی از عمل جراحی دیسک کمرش می گذشت و پزشکان متخصص ضرورت عمل جراحی گردنش را نیز تجویز و توصیه کرده بودند، در پی شکایت از کودتاگران نظامی به اوین فراخوانده شد. تاجزاده امروز در ملاقات با همسرش تأکید کرد که هیچ مشکلی با مسئولین زندان که طبق دستور عمل می کنند، ندارد و اصولا به فکر برخورداری از امکانات رفاهی نیست بلکه اعتراضش به زندانی بودن بدون جرم و اتهام و اعمال اقدامات غیرقانونی مانند قرار گرفتن در قرنطینه و به دور از دیگر زندانیان سیاسی و نیز عدم رسیدگی به شکایاتش است. صحبت کند. او امام جمعه تهران است و باید در خطبه های نمازجمعه مردم را به تقوی و عدالت دعوت کند. متأسفم که ایشان به جای این که به وظایفی که از او انتظار می رود و برخلاف آیه شریفه وحی که «دشمنی با قومی نباید موجب شود که انسان از عدالت خارج شود»، در عصری که جنایات کهریزک و اوین اتفاق افتاده و آیندگان آن را عصر داخل کردن سر متهمان به کاسه های توالت نام خواهند داد، با ادبیاتی سخیف و اهانت آمیز تعدادی از آزاده ترین، فرهیخته ترین و پاک ترین فرزندان این مرزوبوم را که هیچ جرمی جز مقاومت در برابر استبداد دینی و جلوگیری از تک صدا شدن جامعه و حکومت و به باد رفتن آرمان های ملت ندارند و اکنون دربند اسارتند به سارقانی تشبیه می کند که درصدد فرار از کشور هستند. جالب این جاست که وی را پاسدار حقوق و آرای همه مردم از جمله ما می خوانند و به سبزها و اصلاح طلب ها انتقاد می کنند که چرا شکایات خود را نزد او نمی برند! در حالی که جنتی برای ما حق حیات قائل نیست چگونه می تواند حق رأی قائل باشد؟! او از معدود روحانیون و ائمه جماعاتی بود که با تأیید احکام ناروای اعدام های سیاسی در سال 88 در همین تریبون نمازجمعه که باید دعوت کننده به عدالت و تقوی باشد، خواهان شدت عمل بیشتر دستگاه قضایی شد یعنی که اعدام ها را بیشتر کنید! با وجود چنین روحانیون دل سنگ و آتش زبان تعجب می کنند که چرا جوانان به نماز جمعه نمی روند، حال آن که حضور جوانان در نماز جمعه هایی با خطیبانی این چنین کینه توز و بددهان تعجب برانگیز است. این از آگاهی جوانان است که پشت نام «جنت»، آتش جهنم را می بینند و از آن می گریزند. البته به جوانان عزیز عرض می کنم دل مرجعیت آگاه و آزاده شیعه از وجود چنین روحانیون قدرت پرست و چنین رفتار و گفتاری خون است. اگرچه دست و زبانشان ورای آن چه در دل دارند، باز نیست و قدرت اقدام بازدارنده از منکر ندارند.
رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات هم چنین خطاب به جنتی که صحبت های اخیرش در نمازجمعه واکنش های زیادی را علیه او برانگیخته است، گفت: به آقای جنتی نیز می گویم که سرقت بد است اما سرقت آراء مردم بدتر است و سرقت ایمان خلق بدترین بدهاست که خشم الهی را برمی انگیزد. آقای جنتی! فرصت زیادی برای توبه کردن درباره گناهان و خطاهایت و در رأس همه ضایع کردن حق الناس نداری و من که به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات مجلس ششم، تخلف ها و تقلب های تو را دیدم و علیه آن ها فریاد کشیدم شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی. به تو یادآور می شوم که خداوند حق النفس و حق الله را می بخشد اما حق الناس را هرگز. سرقت آرای مردم و مهم تر از آن سرقت دین و ایمان مردم عذاب سنگینی دارد. به تو توصیه می کنم زودتر استعفا دهی و علنا از مردم که حقوقشان را بارها ضایع کردی حلالیت بطلبی و بقیه عمر را به اعتکاف و عبادت بپردازی شاید خداوند از سر تقصیراتت بگذرد. من به سهم خویش در دوره ای که بهترین اساتید کشور را به بهانه جوان گرایی، بازنشست می کنند از ملت ایران به طور عام و از هم وطنان تهران به طور خاص برای انتصاب چنین فردی در سن 84 سالگی که بی اندیشه سخن می گوید و حتی بعد از آن درموردش فکر هم نمی کند، عذر می خواهم. واقعاً که جای تأسف دارد که تریبون نماز جمعه ما از بزرگوارانی چون مرحوم آیة الله طالقانی و آیة الله منتظری به جنتی رسیده است. خدا بیامرزد دکتر شریعتی را که می گفت: «وقتی زور جامه تقوی به تن کند فاجعه تاریخ رخ می دهد» و خداوند قبر آیة الله نائینی را نورباران کند که در صدر مشروطه فریاد کشید «مردم استبداد دینی بدترین نوع استبداد است». آقای جنتی نگران نباشد، زندانیان سیاسی التماس مرخصی از احدی ندارند. اعتراض ما به بی گناهی ماست و این که به ناحق 6 سال، بعضی کمتر یا بیشتر، محکوم شده ایم و از سوی دیگر اعتراضمان به این است که چرا دادگاه کودتاچیان که آقای جنتی یکی از اعضای آن است، تشکیل نمی شود. بی تردید اگر جنتی سن و سال مرتضوی را داشت، علاوه بر دادگاه عدل الهی در همین دنیا هم روزی محاکمه می شد و پاسخ گوی تقلب ها و تخلف ها و دیگر خطاهایش می بود.
تاجزاده هم چنین اظهار داشت: در مورد طرح انتخاب شهرداران توسط وزیرکشور که می خواهند از آن طریق نهاد شورا را تضعیف و نهایتا تعطیل کنند و عدم برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم به همین دلیل بود، و نیز در رابطه با دادگاه سه دقیقه ای آقای محمد نوری زاد هم نکاتی دارم که در آینده بیان خواهم کرد.
به گفته فخرالسادات محتشمی پور این مدیر خدمتگزار مردم و کشور که به جرم ایستادن در برابر استبداد دینی و نیز شکایت از کودتاگران نظامی دربند ستم اسیراست، امروز روز عرفه و در آستانه عید در حالی به ملاقات کابینی آمد که ژولیدگی و پریشانی ظاهری اش خبر از درد فراوانش داشت و چون نمی توانست راه برود او را با ماشین تا محل ملاقات آورده بودند و هنگام خروج از سالن نیز به سختی می توانست حرکت کند. لازم به ذکر است ایشان با این که مدت کوتاهی از عمل جراحی دیسک کمرش می گذشت و پزشکان متخصص ضرورت عمل جراحی گردنش را نیز تجویز و توصیه کرده بودند، در پی شکایت از کودتاگران نظامی به اوین فراخوانده شد. تاجزاده امروز در ملاقات با همسرش تأکید کرد که هیچ مشکلی با مسئولین زندان که طبق دستور عمل می کنند، ندارد و اصولا به فکر برخورداری از امکانات رفاهی نیست بلکه اعتراضش به زندانی بودن بدون جرم و اتهام و اعمال اقدامات غیرقانونی مانند قرار گرفتن در قرنطینه و به دور از دیگر زندانیان سیاسی و نیز عدم رسیدگی به شکایاتش است.
سعیده منتظری: "حج" تداعی کننده حیات سراسر اسرار حضرت ابراهیم (ع) است. ابراهیم در سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام عظمت خاصی دارد. در آموزه های دینی حضرت ابراهیم را بیشتر در مقام اوج بندگی (رمی بر آنچه جز امر الهی است) و نیز مقام بت شکنی می یابیم.
اگر حضرت ابراهیم را و عید قربان او را پرشکوهترین ایثار و گویاترین جلوه تعبد در برابر خالق یکتا می دانیم و سعی ما این است که ابراهیم وار زندگی کنیم و اسماعیلمان را که همانا دلبستگی به جز الله است به قربانگاه ببریم؛ همچنین بایستی چونان ابراهیم، آن قهرمان توحید، بت شکن باشیم. بت هر چه که باشد : ستاره، ماه، خورشید، ... و یا انسان. بت شکنی نیاز همه اعصار است.
امروزه بت پرستی نیز مدرن شده است اما ماهیت همان است که بود، و شاید بدتر از آن. ابراهیم بت های درون کعبه را شکست، اما دیری نپایید که رسم بت پرستی به شیوه ای دیگر زنده شد. بت های انسانی جان گرفتند. اگر آگاهانه بنگریم خواهیم دید که "بت پرستی" به صورت مدرن آن یعنی "انسان پرستی" بسی خطرناکتر است.
آیا خطر پرستش بتی بی جان که تراشیده انسان است و از خود اراده و توانی ندارد بیشتر است یا پرستش بتی به نام انسان که اگر خداوند لحظه ای او را به خود واگذارد هوای نفس حاکم بر اراده اوست؟! هوای نفسی که می تواند زمینه ساز بسیاری از انحرافات باشد و او را به وادی گمراه شدن و گمراه کردن و ظلم و بی عدالتی در حق کسانی که بنده او نیستند بکشاند.
انسان امروز به جای پذیرفتن ربوبیت مطلق خداوند به ربوبیت انسان که از جمله مخلوقات اوست روی آورده، و با وجود این چه بیهوده می اندیشد که دیگر زمانه بت پرستی گذشته است!
امیرالمومنین علی (ع) چه نیکو می فرماید : «عظم الخالق عندک یصغر المخلوق فی عینک» : "بزرگی آفریدگار در نزد تو، آفریده شده را در دیدگانت خرد می نماید." (کلمات قصار نهج البلاغه، شماره 129).
پس ای خالق مخلوقات از تو مسألت می نماییم که آنچنان شناختی از خود عطا فرمایی که فروغ عظمت آن، کاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستمدیدگان را شاد نماید.
امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
مسعود شریف : آزادی آنگ سان سوچی -رهبر مخالفان دولت برمه- موجی از شادی را برای طرفداران جنبش آزادیخواهی در برمه برانگیخت. شادی و شعفی که تنها مختص مردم سرخورده و سرکوب شده برمه نبود و همه آزادیخواهان جهان در آن سهیم بودند. لحظه شکستهشدن حصر خانگی او لحظه پیروزی مقاومت مردمی بود که به رهبری او علیه حاکمیت نظامیان بر این کشور مبارزه میکنند و نوید امیدی برای آنان که بهرغم تحمل مشقات و سختیهای فراوان با تسلط زور عریان حاکمان به مخالفت بر میخیزند و از سرنوشت محکومان سر باز میزنند.
آنگ سان سوچی ۱۵ سال در حبس خانگی به سر برد و در تمام این دوران جنبش مردمی برمه دست از مقاومت نکشید؛ جنبشی که با انتخابات سال ۱۹۹۰ شکل گرفت و بیش از ۲۱ سال به حیات خود ادامه داد و میدهد؛ جنبشی که بر حقوق نقضشده مردم توسط نظامیان حاکم بر این کشور تأکید کرده و میکند.
سوچی پس از سالها دوری از وطن در سال ۱۹۸۸ درست با آغاز تظاهرات گسترده علیه ۲۵ سال حکومت نظامی در برمه به کشور خود بازگشت و به عنوان رهبر مخالفان انتخاب شد و حزب «اتحاد ملی برای دموکراسی» را بنا نهاد. پس از آن در انتخابات سال ۱۹۹۰ شرکت کرد و با کسب ۸۰ درصد کرسیهای مجلس به پیروزی رسید اما نیروهای نظامی از پذیرش نتیجه انتخابات سرباز زدند و آن را ابطال کردند. مردم برمه از آن تاریخ تا همین چند روز پیش که انتخاباتی فرمایشی در تأیید حکومت نظامیان برگذار شد به پای صندوقهای رأی نرفتهاند. سوچی که از سال ۱۹۸۹ و پیش از انتخابات به بهانه اتهامات امنیتی در حبس خانگی به سر میبرد تا سال ۱۹۹۵ اجازه خروج از منزل خود را نداشت. این اولین دوره حبس او بود. اما او دوره دیگری هم از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ به حبس محکوم شد که باز هم تمدید و تا دو روز پیش ادامه داشت. در طول دوران حبس خانگی، سوچی همواره در محاصره حلقهای از نظامیان قرار داشت و هر گونه رفت و آمدی به منزل او ممنوع بود. او پس از آزادی در کنفرانس مطبوعاتی در دفتر حزب خود (NLD) در واکنش به انتخابات نمایشی هفته گذشته گفت: «مردم ما در سال ۱۹۹۰ یکبار در انتخابات شرکت کردند و دیگر نیازی به انتخابات مجدد نیست.»
بیش از دو دهه است مقاومت جنبش مدنی مردم برمه ادامه دارد. جنبشی که با انتخابات سال ۱۹۹۰ و در اعتراض به نادیده گرفتن رأی مردم شکل منسجمی یافت. از آن تاریخ تاکنون بسیاری روانه زندانها شدند. بنا به آمار رسمی برمه حدود ۲۱۰۰ زندان سیاسی دارد. با اینهمه مردم برمه همچنان برای رسیدن به خواستههای خود تلاش میکنند. آزادی سوچی، رهبر مخالفان، مرحله دیگری از راه دشوار آزادی را برای آنان رقم میزند.
مورد برمه درسهای بسیاری هم برای مردم و هم برای حاکمان دارد. مشهور است که «تنها نبردی را میبازیم که رهایش میکنیم». جنبشهای مردمی در سراسر دنیا ثابت کردهاند سرکوب و حبس و زندان و شکنجه گامهای بس شکنندهای در راه حکمرانی هستند. تنها آنکه مقاومت را وا مینهد از پا میافتد. پیروزی نهایی از آنِ مردمی است که هیچ ندارند جز ایستادگی و پایداری بر خواستههایشان.
مورد برمه نویدی است به تمامی جنبشهای آزادیخواهانهای که با تکیه بر قدرت مردم به پیش میروند و هشداری است برای همه حاکمانی که مردم را نادیده گرفته و به هیچ میانگارند.
منبع: کلمه
ندای سبز آزادی: نماینده مردم خمینیشهر معتقد است حتی یک مورد طلاق هم برای جامعه ما زیاد است. به باور وی اگر آمار طلاقهای عاطفی به آمار طلاقهای واقعی اضافه شود نرخ آن بسیار نگرانکنندهتر نیز میشود.
به گزارش فرارو، سیدمحمدجواد ابطحی در خصوص میزان آمار طلاق در ایران گفت: «اگر این آمار را با نرم جوامع آمریکایی و اروپایی بسنجیم، نگرانکننده نیست، اما از نظر ارزشها که نگاه کنیم، حتی یک مورد طلاق هم برای ما نگرانکننده است. ما در منابع خود داریم که بدترین چیزهای حلال در نزد خداوند طلاق است».
وی سپس به برشمردن تبعات طلاق پرداخت و اظهار داشت: «طلاق باعث از هم پاشیدن خانوادهها، بیسرپرست شدن بچهها، عقده، افسردگی، ناهنجاری و… میشود. این پدیده چنان تبعاتی دارد که بگوییم حتی یک مورد آن زیاد است. در هر صورت این آمار نگرانکننده است و این که در شهرهایی مثل تهران ما طلاق را فزاینده میبینیم، مسئله بسیار مهمی است».
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با خواستار شدن تلاش همگانی برای رفع معضل طلاق خاطرنشان کرد: «برای این مسئله باید فرهنگسازی هم شود. بسیاری از ازدواجها بیپایه است و در مورد آنها به قدر کافی تامل صورت نمیگیرد که منجر به طلاق نشود. من پروندهای دیدم که خانمی تقاضای طلاق کرده بودند، به این دلیل که جورابش نخکش شده بود و اعتقاد داشت شوهر با تذکر ندادن این مسئله سبب شده بود وی در اداره مورد تمسخر همکاران قرار بگیرد. یا پروندهای بود از خانوادهای مرفه که گفته بودند ما همه کاری را در زندگی تجربه کردیم و مایلیم طلاق را هم تجربه کنیم».
وی سپس ادامه داد: «عشقهای خیابانی، تاثیرگذاری فرهنگ مسلط غرب و ماهواره، عدم ارضای تمایلات همدیگر و… مسائلی است که جامعه ما با آن روبروست و بایستی متولیان فرهنگی در این خصوص اقدام بکنند. از رسانهها گرفته تا دانشگاهها و حوزههای علمیه باید بر روی این مسئله کار کنند و گفتن این که آمار طلاق نگرانکننده نیست، مسئله ما را حل نمیکند».
نماینده مردم خمینیشهر با اشاره به مشکلات اقتصادی جامعه ادامه داد: «یکی از دلایل رشد طلاق این است که انتظارات بالا رفته و درآمدها پاسخگوی هزینهها نیست. حدیثی را از امام صادق خواندم که در آن آمده بود تهران به قدری بزرگ میشود که قصرهایش مثل قصر بهشت میشود، زنانش مثل حورالعین میشوند، زینت میپوشند و درآمد شوهرها برای مخارج زنها کافی نیست. الان هم میبینیم همین طور شده و همین مسئله منجر به طلاق میشود».
وی سپس گفت: «تبعات این طلاقها دامنگیر جامعه است. وضعیت نامشخص فرزندان و ایجاد بیاعتمادی به نهاد ازدواج از جمله مسائلی است که به دنبال افزایش طلاق در جامعه رشد میکند. امیدوارم قادر به حل این مسائل شویم و از مقولات اقتصاد سرمایهداری که متاسفانه برنامه پنجم بر محور حاکمیت سرمایهداری دور میزند، باید بدانیم این یکی از نتایج حاکمیت سرمایهداری است که به پول و لذت اصالت میدهد».
محمدجواد ابطحی درباره اظهارات متناقض نمایندگان مجلس پیرامون طلاق گفت: «ما باید به این برگردیم که جهانبینی خود را یکسان کنیم. نگرش من به عنوان یک نماینده که به کرامت انسانی، وحی و قرآن اعتقاد دارم، با نگرش کسی که وحی را اساسا قبول ندارد، فرق میکند. ما باید مبانی خود را همسان کنیم. اگر مبانی اعتقادی ما یکی باشد، ایدئولوژی و خط مشی مان مانند هم میشود».
وی با بیان این که اشکال ما در شناختهایمان است اظهار داشت: «مشکلات ما ناشی از نبود شناخت است. اگر کسی بداند طلاق چه روش غلطی است و مورد بغض خداوند میباشد، آن را کماهمیت نمیانگارد».
وی افزود: «یکی از مسائل مهمی که جامعه با آن درگیر است، طلاق عاطفی است. یعنی زوجین طلاق نگرفتند، اما زندگیشان با طلاق فرقی ندارد. اگر این را به آمار طلاق واقعی اضافه کنیم، آن وقت متوجه میشویم که این آمار نگرانکننده هست یا نه».
ابطحی در پاسخ به این سوال که چرا علیرغم ابراز نگرانیهای گسترده نمایندگان، طی یک سال گذشته مجلس هیچگاه به صورت جدی وارد این موضوع نشده است، گفت: «متاسفانه آیین کاری مجلس بسیار لخت است و چابکی لازم را ندارد. سیستم قانونگذاری ما با این آییننامه داخلی سیستم پیچیدهای است، نمایندگان میخواهند کاری انجام دهند، اما متاسفانه نمیتوانند. من شاهد دغدغههای ریاست و اعضای کمیسیون فرهنگی هستم، اما طرحهای دوفوریتی و سهفوریتی جلوی اجرای طرحهای مورد نظر را میگیرد».
نماینده مردم خمینیشهر با اشاره به قوانین مصوب مجلس در خصوص مسائل فرهنگی در پایان تاکید کرد: «اگر این قوانین اجرا میشد، من مطمئنم آمار طلاق کاهش پیدا میکرد».
ندای سبز آزادی: عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با انتقاد از طرح جداسازی ری از تهران گفت: این اقدام مقدمه تجزیه پایتخت است.
به گزارش ایلنا اعضای شورای شهر در سیصد و سی امین، جلسه علنی شورای شهرنسبت به طرح جداسازی ری از تهران انتقاد کرده و خواستار انجام کار کارشناسی بیشتر در این زمینه شدند.
احمد مسجدجامعی در این ارتباط با اعلام اینکه لازم است شورای شهر در این زمینه یک موضع جدی و شفاف داشته باشد تاکید کرد: با توجه به پیوستگی تاریخی میان ری، تهران و شمیرانات، پیشنهاد دهندگان طرح فوق، براساس چه پیوست کارشناسی چنین ایدهای را ارئه دادهاند؟ این در حالی است که به مدیریت شهری پیشنهاد میشود بابت هر گونه اقدام فرهنگی، اجتماعی و عمرانی در شهر پیوست فرهنگی و اجتماعی ارائه شود.
او افزود: تفکیک ری از تهران به طور حتم مردم شهر ری را از نظر خدمترسانی دچار مشکل و معضل میکند و این جداسازی به شهر ری نیز ختم نمیشود و به دنبال آن حساسیت جداسازی بر روی سایر مناطق نیز سایه میاندازد.
عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران با اشاره به حوادث اخیر رخداده در برگزاری مسابقات فرهنگی و ورزشی گفت: ارائه چنین طرحهایی یک رودرروئی میان گروههای مختلف ایجاد میکند در حالیکه در حال حاضر نیاز به یک تعامل و آرامش احساس میشود.
مسجد جامعی ادامه داد: با وجود آنکه خشونت و چاقوکشی در مسابقات هنری و ورزشی رخ میدهد باید در مسائل شهر و طرحها به حضور شهروندی توجه شود، نه آنچه اوضاع را ناآرامتر کند.
ندای سبز آزادی: وزیر تعاون با بیان اینکه بیش از ۴۵۰ هزار جویای کار در سامانه وزارت تعاون ثبت نام کرده اند، وعده داد: همانگونه که مشکل مسکن افرد بی خانه را حل کردیم، شاخ غول بیکاری را نیز می شکنیم.
به گزارش مهر، محمد عباسی دوشنبه شب در گفتگوی زنده تلویزیونی با مردم گلستان افزود: دولت بنا دارد مشکل اشتغال را در کشور رفع کند و برای تحقق این هدف باید بخش های مختلف از جمله رسانه نیز کمک کنند تا شناخت موضوع پیش آید.
محمد عباسی درباره سهام عدالت نیز گفت: سهام عدالت شش دهک کشور را دربر می گیرد و در مجموع ۶۰ درصد جمعیت را شامل می شود و تاکنون گروههای متعددی شود سهام عدالت را دریافت کردند.
وزیرتعاون از سهام عدالت به عنوان حرکت باز توزیع یاد کرد و گفت: مقرر است از ۸۰ درصد سهام شرکتهای دولتی که واگذار می شود، ۴۰ درصد سهام شرکتها به مردم واگذار شود.
وی گفت: تاکنون ۳۸ میلیون نفر از جمعیت کشور سهام عدالت دریافت کرده اند و سهام عدالت با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها منتفی نمی شود.عباسی افزود: سهام عدالت بخشی از مالکیت مردم به شمار می آید.
قیمت مسکن کاهش یافت
وزیر تعاون درباره مسکن مهر گفت: در حال حاضر یک میلیون واحد مسکن مهر در کشور در حال ساخت است و دولت با تلاشی که انجام داد دغدغه مشکل تامین مسکن افراد بی بضاعت را رفع کرد.وی اظهار داشت: اکنون دغدغه ای در بخش مسکن وجود ندارد و افراد بی خانه به این طرح امیدوار هستند.
ندای سبز آزادی: رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران گفت: طرح جداسازی ری از تهران یک تصمیم خلقالساعه و سیاسی بوده که در نهایت برای مردم مشکل آفرین است.
به گزارش ایلنا، معصومه ابتکار امروز در جلسه شورای شهر تهران با ارائه انتقادی از طرح تفکیک ری از تهران، واکنش سایر اعضا را برانگیخت و تاکید کرد: مرتب نامه و پیامکهایی با عنوان پیگیری و کار کارشناسی از این طرح و پیگیری آن در مجلس و وزارت کشور میآید و باعث نگرانی شده؛ بهتر است شورای شهر موضع مشخص و مفیدی در این زمینه داشته باشد.
او ادامه داد: شهر ری هیچ انقطاعی از تهران ندارد و همه مسیرها و شریانهای اصلی شهر و خدمات آن در پیوستگی کامل با شهر ری است.
او با ارائه پیشنهادی خاطر نشان کرد: شهردار منطقه بیست و فرماندار تهران و سایر مسولان استانی به جلسه شورا آمده و گزارشی از میزان رضایت مردم و نیز میزان درآمدها و هزینهها ارائه دهند.
ابتکار یادآور شد: در حال حاضر سرانه فضای سبز منطقه شهر ری راس مدت یک سال، ۵/۱ متر افزایش داشته و در سایر سرانهها نیز شاهد افزایش و رشد بودهایم.
ابتکار افزود: به نظر میرسد این تصمیمات سیاسی و خلقالساعه در نهایت برای مردم مشکلاتی را پدید میآورد.
به گفته رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران متاسفانه در جریان چنین تحول و تغییراتی منابع طبیعی و زمینها بیشتر از هر چیزی از بین میرود چرا که در این فضای “هرچی ـ هرکی “عدهای میآیند و میبرند و از این فضا سوء استفاده میکنند و اتفاقا این مسئله در مورد شهرداری نیز مطرح است.
ندای سبز آزادی: محمدحسن ابوترابیفرد، طبق روال عادی ریاستش در مجلس، با خواهش و استدعا نمایندگان را در رودربایستی قرار میدهد تا از بیان نظرات موافق و مخالفشان صرف نظر کنند تا بررسی مواد در دستور با سرعت بیشتری پیش رود.
به گزارش خبرآنلاین، این اقدام وی با اعتراض نمایندگان در طول روزهای گذشه مواجه شد. امروز هم محمدرضا خباز نماینده کاشمر برای چندمین بار به این مساله انتقاد کرد و گفت: ما نمایندگان از ساعت ۶ صبح با شور و شوق آمدیم مجلس که در تصویب لایحه برنامه موثر باشیم اما شما مدام ابراز محبت میکنید و نمیگذارید ما حرف بزنیم.
وی افزود: یکباره شما و دولت خودتان برنامه پنجم را تصویب کنید و بگذارید ما به زندگیمان برسیم!
ابوترابیفرد هم در پاسخ با لحنی دلجویانه گفت: هرگاه دوستان اصرار داشته باشند ما به آنها وقت صحبت میدهیم.
ندای سبز آزادی: مدیر عامل شرکت تعاونی چرم سازان رضوی از وضعیت صنعت چرم در خراسان رضوی ابراز نگرانی کرد.
به گزارش فارس، با این شرایط و با این قیمت، تولید کننده قادر نیست تولید کند پس مجبور میشود که یکسری از کالاهایی که در پروسه تولید است را ارزان نگه دارد که به ضرر کشور است تا بتواند در مقابل تورم سود کند و تولیدش مقرون به صرفه شود.
هادی ایزدپرست مدیر عامل شرکت تعاونی چرمسازان رضوی با اشاره به قاچاق پوست در فصول مختلف سال از شرق به پاکستان و از غرب به ترکیه اظهار داشت: هر ساله ۲۲ میلیون راس دام در کشور کشتار میشود که اگر پوست این حیوانات قاچاق نشود مطمئنا ارز آوری بیشتری را در زمینه تولید و صادرات چرم خواهیم داشت.
وی با تاکید بر اینکه قاچاق چرم و تعرفه اندک واردات منسوجات چرمی منجر به تعطیلی این صنعت در کشور میشود، گفت: مشهد قطب چرم سبک کشور و تبریز وتهران نیز قطب چرم سنگین کشور است.
وی میافزاید: سال گذشته ۲۰ میلیون دلار منسوجات چرمی از مشهد و ۸ میلیون دلار نیز از تبریز و تهران به خارج از کشور صادر شده است.
وی همچنین با بیان اینکه واقعی نبودن نرخ ارز، تولید را برای تولیدکننده مقرون به صرفه نمیکند، افزود: توجه به این نکته ضروری است که نرخ ارز سال پیش ۷۵۰ تومان و امسال یکهزار تومان است که این موضوع نشان دهنده رشد ۲۵ درصدی آن است. با این شرایط و با این قیمت، تولید کننده قادر نیست تولید کند پس مجبور میشود که یک سری از کالاهایی که در پروسه تولید است را ارزان نگه دارد که به ضرر کشور است تا بتواند در مقابل تورم سود کند و تولیدش مقرون به صرفه شود.
مدیر عامل شرکت تعاونی چرم سازان رضوی با اشاره به نقش دولت در حمایت از تولیدکننده داخلی، اضافه کرد: نرخ ارز واقعی بالای ۲ هزار تومان است که با ثابت و مصنوعی نگهداشتن نرخ ارز باعث شده که تولید کننده کمکم از صحنه رقابت محو شود، به عبارتی با شرایط موجود بهشتی برای واردکننده کالای وارداتی و جهنمی برای صادرکننده ایجاد شده است.
ایزدپرست افزود: بیگانه بودن با مد روز و به روز نکردن تولیدات با ذائقه مردم نیز دیگر مشکل سد راه تولیدکنندگان چرم است.
وی همچنین از راهاندازی رشته چرم در تنکابن خبر داده و گفت: با توجه به جایگاه مشهد در تولید چرم، نهادینه کردن این رشته تحصیلی را در این شهرستان خواستاریم.
ندای سبز آزادی: شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، با انتشار بیانیهای تحلیلی درباره شرایط فعلی دانشگاه های کشور، رویکردهای جدیدی را برای فعالیت در شرایط فعلی در دانشگاه ها را اعلام کرد.
دفتر تحکیم وحدت در این نوشتار تحلیلی- راهبردی، در پیش گرفتن رویکردهای زیر را به فعالان دانشجویی پیشنهاد کرده است:
- پرهیز از خشونت
- عقلانی کردن و کنترل هزینه
- خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت
- حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه
- حفظ تشکل های شناسنامه دار
- استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی
- استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه
- ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی- سیاسی
دفتر نحکیم وحدت در این بیانیه تحلیلی از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت خواسته است که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدیگر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند.
بزرگترین تشکل دانشجویی کشور همچنین تاکید کرده است: قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.
متن کامل این نوشتار تحلیلی-راهبردی که نسخهای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
بی شک فضای فعالیت سیاسی و مدنی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای با قبل از آن کرده است. به صورتی که روش ها و استراتژی های گذشته بعضا نه تنها در فضای فعلی کاربردی و راهگشا نیست که حتی می تواند بعضا به عنوان آفت نیز مطرح شود. بر این اساس است که ناظران، روشنفکران و فعالان سیاسی و دانشجویی همه و همه بر این باورند که کشتیبان را سیاستی دیگر باید. به این منظور و برای تدوین استراتژی های جدید فعالیت های مدنی و اجتماعی، خصوصا در حوزه دانشجویی، بایستی در گام نخست فضای فعلی و ابعاد و ویژگی های آن را به طور دقیق مورد مداقه و شناخت قرار داد.
نوشتار حاضر تلاشی است جهت آغاز بحث و گفت و گو در خصوص تدوین استراتژی های نوین فعالیت سیاسی، اجتماعی و مدنی در حوزه دانشجویی و دانشگاه ها. لذا در این خصوص اساتید، روشنفکران و دانشجویانی که دغدغه ای در این زمینه دارند را به گفت و گو و بحث و نقد و نظر دعوت می کنیم تا با تشریک مساعی بتوان طرحی پخته تر و جامع الاطراف جهت فعالیت های دانشجویان، که در سالیان گذشته نقش بارزی در روند دموکراسی خواهی در ایران داشته اند، ارائه داد.
ویژگی های خاص فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات ریاست جمهوری
واضح و مبرهن است که فضای حاکم بر فعالیت های دانشجویی و دانشگاه پیش و پس از انتخابات ۱۳۸۸ تفاوت عمده ای کرده است. قبل از انتخابات بر اثر سرکوب ها و عدم وجود راه های جایگزین مناسب جهت فراروی از آن فضا، تا حدی جو رخوت بر فعالیت های دانشجویی سایه افکنده بود. اگر چه فعالان دانشجویی با تلاش ها و فعالیت های خود، فضای فعالیت دانشجویی را زنده نگاه داشته بودند، اما جمع قابل توجه ای از دانشجویان رغبتی به مشارکت در فعالیت های سیاسی و مدنی از خود نشان نمی دادند. فعالان دانشجویی پیش از انتخابات از حداقل فضاهای موجود برای برگزاری جلسات و تجمعات مختلف استفاده میکردند و سعی داشتند با استفاده ازفضای محدود و حداقلی، جنبش دانشجویی را زندهنگهدارند.
اما هم زمان با برگزاری انتخابات و درگیر شدن کلیت جامعه و دانشگاه ها با مسایل سیاسی و همچنین خلق آلترناتیوی برای غلبه بر فضای سرکوب موجود، شور و نشاط بر جامعه حاکم شد و فعالیت چشم گیر جمع کثیری از دانشجویان در جهت تغییر وضع موجود فضای دانشگاه ها را فرا گرفت. اما پس از مدتی سرکوب شدید شامل حال دانشگاه ها نیز شد. در این میان ویژگی های فضای فعالیت های دانشجویی پس از انتخابات شامل موارد زیر است:
۱ – به تبع دیگر بخش های جامعه، و حتی در مواردی بسیار شدیدتر از دیگر بخش ها، دانشگاه ها نیز فضای سرکوب شدید را تجربه کردند. بازداشت، شکنجه، اعتراف گیری، زندان های طویل المدت، اخراج، ستاره دار کردن دانشجویان و بسیاری محدودیت ها و محذوریت های دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نگاه امنیتی و تهدید محور به دانشگاه ها و دخالت و نفوذ عناصر امنیتی در مراکز آموزشی و علمی به شدت افزایش یافت.
۲ – در پی فشار شدید بر فعالان باسابقه دانشجویی و تعطیلی تشکل های شناسنامه دار، نقش سابق این فعالان و تشکل ها تا حدی کمرنگ و در اثر سرکوب، ارتباط فعالان با سابقه با بدنه فعال دانشگاه تا حدی مخدوش شد. اما از آن سو در پی سرکوب جریانات شناسنامه دار، هسته های مختلف و فراوان دانشجویی به صورت نیمه علنی – نیمه مخفی، وارد فعالیت های دانشجویی شدند و فضای غیررسمی و خودجوش گسترش چشم گیری داشت. همچنین فضای فعالیت دانشجویی شاهد مشارکت جمع کثیری از دانشجویان، خصوصا دانشجویان ورودهای جدیدتر، بود که این مسئله در گذشته نه چندان دور کمتر مشاهده شده است. اما فقدان مطالعه و عدم تدوین استراتژی های جدید فعالیت از یک سو، وفضای سنگین برخورد از سوی دیگر، موجب حاکم شدن رخوت نسبی بر فضای فعالیت های دانشجویی و همچنین دشواری سازمان دهی یا سازمان گیری متداوم و مستمر گردید.
۳ – به تبع فعال شدن بدنه دانشگاه ها و وارد شدن خیل عظیمی از دانشجویان به فعالیت های سیاسی و مدنی، به علت فقدان تجربه کافی و عدم شناخت درست از فضای حاکم، دانشجویان بعضا دست به کارهای پرهزینه ای که نتیجه ملموس قابل قبولی در پی نداشت می زدند که متاسفانه به علت گمنام بودن فعالین، هزینه های گزافی بر بدنه دانشگاه ها و دانشجویان تحمیل شد.
۴ – فعالیت های رسمی و روش های مالوف گذشته بعضا غیرممکن شد اما از آن سو کارهای خلاقانه و جدید باب شد و گسترش پیدا کرد.
۵ – بیداری عمومی دانشجویان و حساس شدن نسبت مسائل روز جامعه و نفوذ گفتمان اعتراضی موجب شد موقعیت و پایگاه اجتماعی دانشجویان افزایش یابد و مطالبات آن ها نیز در هرم مطالبات اجتماعی جایگاه مناسبی کسب کند. مطالبات جنبش دانشجویی در سطح جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی فراگیر شد و به ارتباط و نزدیکی دانشگاهیان با مردم منجر شد. فضای پس از انتخابات باعث شد جنبش دانشجویی در سطح جامعه بیش از قبل شناخته شود.
۶ – در اثر خلق فضای جدید بسیاری از تابوهای نادرست و غیرواقعی شکسته شد. حربه های اقتدارگرایان، که همواره از آن ها برای بدنام کردن فعالان دانشجویی و سیاسی و جدا کردن آن ها از یکدیگر استفاده می کردند، ناکارآمد شد. این فضا موجب نزدیک تر شدن و ارتباط بیشتر فعالان سیاسی و اجتماعی با دانشجویان و نوعی همبستگی ملی شد.
رویکردهای جدید فعالیت
جنبش دانشجویی پس از احیا در اوایل دهه هفتاد، تا چندی پیش بر اساس رویکرد علنی، رسمی و قانونی فعالیت کرده است. ولی امروز به نظر می رسد باید راهبردش را تغییر دهد. تنظیم و تدوین راهبرد جدید بایستی بر اساس درک مختصات شرایط فعلی سیاسی حاکم بر کشور باشد. از آنجا که فشارهای مضاعف از طرف حاکمیت اقتدارگرا جنبش دانشجویی را آسیب پذیر کرده است، بر فعالان با سابقه دانشجویی است که پشتوانه سازی برای فعالیت های آتی دانشجویان را به عنوان پیش فرض محیطی تدوین هرگونه استراتژی مدنظر قرار دهند. از این رو و بر این اساس، راهبرد جدیدی که در فضای فعلی بایستی مورد توجه فعالیت های دانشجویی قرار گیرد به شرح زیر مطرح می شود:
۱ – پرهیز از خشونت: تجارب گوناگون نشان داده است هر گونه دست یازیدن به عمل خشونت آمیز به عنوان روش و یا استراتژی مبارزه در مقابل یک حاکمیت تمامیت خواه برای رسیدن به دموکراسی و حقوق حقه مردم سم مهلکی است. خشونت سیکل معیوبی است که فعالیت ها را به انحراف می کشد و ما را از سرمنزل مقصود دور می کند. اگر چه خشونت بی حد و حصر اوباش تحت حمایت دولت، به طور طبیعی حس انتقام جویی و کینه ورزی را در انسان ها بیدار می کند اما باید احساسات را تحت کنترل درآورد و در دامی که اتفاقا توسط اقتدارگرایان پهن شده نیفتاد. در این خصوص می توان به مواردی چون تجمعات دانشجویی در مدت یک سال و نیم گذشته که بعضا با درگیری با نیروهای مخالف یا نیروهای حراست و انتظامات در دانشگاه ها رخ داده و حتی به سوء استفاده عده ای در تخریب اموال عمومی دانشگاه منجر شده است و یا تجمعاتی که به سنگ پراکنی متقابل با نیروهای انتظامی و لباس شخصی بیرون دانشگاه انجامیده اشاره کرد.
دست یازیدن به فعالیت ایجابی توام با خشونت، خط قرمز کلیه فعالیت های دانشجویی و مدنی و پرهیختن از آن سرفصل کلیه فعالیت ها و رویکردها است. اشتباهات گذشتگان را نباید مرتکب شد و هزار راه رفته را نباید دوباره طی کرد. با درس گرفتن از گذشته، باید گام های خود را هر چند آهسته، ولی محکم و استوار برداریم. لازم است این مهم را برگرفت و به دیگران و نسل های بعد هم آموخت. خاصه آن که در دانشگاه نسل جوان حضور دارد و نسل جوان توام است با ظلم ناپذیری و هیجان. غلیان احساسات را باید در ظرف عقلانیت ریخت و بر حس سرکش انتقام جویی لگام زد. فعالیت مسالمت آمیز باید به عنوان هم استراتژی و هم تاکتیک توسط فعالان، شناخته شده و به کار گرفته شود.
البته باید توجه داشت که مقصود از پرهیز از خشونت شامل اشکال منفی و ناموجه خشونت ورزی است. استفاده کنترل شده و مقطعی از نیروی قهر در مقام دفاع از خود و عقب راندن نیروی های سرکوبگر در شرایطی که هیچ راه دیگری برای گریز وجود ندارد، با راهکارهای فعالیت بی خشونت تعارضی ندارد. جنبش دانشجویی نه تنها بایستی خود فعالیت های ضدخشونت را سرلوحه کار خویش قرار دهد بلکه لازم است در راه تحکیم گفتار ضدخشونت در جامعه نیز تلاش کند. دانشجویان باید بر این اساس تلاش کنند تا آگاهی جامعه را در این خصوص بالا ببرند تا گفتار و رفتار ضدخشونت را بیش از پیش در جامعه نهادینه کنند و آن را به هنجار تبدیل نمایند. از آن جا که سرکوب در برابر کنش های بدون خشونت، غیرموجه تر، ناعادلانه تر و ظالمانه تر است، ترویج و تقویت گفتمان ضدخشونت در جامعه در نهایت انگیزه مشارکت در جنبش مدنی را بالا می برد.
۲ – عقلانی کردن و کنترل هزینه: بی شک یکی از مهم ترین مولفه ها در خصوص فعالیت در فضای فعلی محاسبه هزینه های انجام فعالیت است. البته این محاسبه هزینه با توجه به خصیصه آرمان خواهی جنبش دانشجویی است و از اساس با چرتکه اندازی و بررسی های منفعت طلبانه متفاوت است. دانشجویان با توجه به روحیه شجاعت و دلاوری خود، اصولا آمادگی بیشتری برای پرداخت هزینه و پرهیز از آسایش و آرامش خود به منظور بهبود وضعیت ایران و ملت ایران دارند، اما با این وجود این هزینه باید زمانی پرداخت شود که در چهارچوب اهداف آرمانگرایانه، منافع و نتیایج فعالیت ها، ارزش لازم را داشته باشد و منجر به تغییرات مثبت و ملموسی گردد. به عبارت دیگر هزینه دادن فی نفسه مثبت نیست و فضیلت به شمار نمی رود، اما هر گاه از پرداخت هزینه گریزی نباشد و یا ایجاد تحول و گرفتار نشدن در فضای انفعال و تسلیم، لاجرم حکم به پرداخت هزینه دهد، باید با برخورد عقلانی از آن استقبال کرد. اما نباید فراموش کرد که در هر حال باید تلاش نمود تا هزینه ها را به حداقل ممکن کاهش داد و آن را به مثابه شر اجتناب ناپذیر در نظر گرفت.
در شرایط کنونی متاسفانه دولت آن چنان هزینه فعالیت های منتقدانه و مسالمت آمیز را به صورتی نامتناسب بالا برده است تا به خیال خود جای هیچ گونه انتقاد و اعتراضی باقی نگذارد. اما می توان با برگرفتن تجربیات گذشته و برنامه ریزی دقیق، عملکرد سنجیده ای انجام داد که کمترین هزینه را برای فعالان و بدنه دانشگاه به همراه داشته باشد. شوربختانه حاکمیت راه هرگونه فعالیت علنی و شفاف را بسته است و با این کار، خود را از تعامل با جامعه، سنجش نیازهای عمومی، نظارت بر فعالیت ها و مطالبات و…. محروم کرده است. در این فضا چاره ای جز مراعات اصل پوشیده عمل کردن و غیرعلنی کردن برخی از فعالیت ها نیست. البته این سخن بدان معنا نیست که فعالیت ها به سمت فعالیت های زیرزمینی و خطرزا برود، بلکه در این فضا بایستی فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز نیز دور از چشم گزمه های امنیتی و نیروهای حراست صورت گیرد، تا حداقل آسیب به فعالان وارد شود.
یکی دیگر از مواردی که هزینه فعالیت سیاسی را کاهش می دهد، تعداد هر بیشتر مشارکت کنندگان است. کنش های جمعی که بتواند تعداد بیشتری از دانشجویان را درگیر کند، هزینه ها را کاهش می دهد.همچنین بایستی بر روی تجارب انباشه شده گذشته، خصوصا تجربه یک سال و نیم اخیر، تمرکز کرد و از فعالیت های پرهزینه بی حاصل و یا کم اثر پرهیز کرد. باز این گفته به این معنا نیست که هیچ خطر و هزینه ای فعالان دانشجویی را تهدید نمی کند. متاسفانه در فضای فعلی، هر دانشجویی که تصمیم به فعالیت منتقدانه می گیرد بایستی حداقلی از هزینه را برای خود در نظر گیرد. ولی با این همه، جانب احتیاط نیز بایستی نگه داشته شود.
۳ – خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت: جنبش دانشجویی نشان داده است که جنبش ساکن و راکدی نیست. این جنبش در هر زمان ابزار و روش های متناسب با همان فضا را خلق می کند و به بهترین شکل از آن ها استفاده می کند. جنبش دانشجویی به نیکی نشان داده است که فرزند زمانه خود است. به همین خاطر در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که سیاست سرکوب دانشگاه ها شکلی جدید و شدتی سخت تر به خود گرفت، راه های جدید فعالیت، خصوصا در دانشگاه هایی که از نزدیک با این سرکوب مواجه بودند، آغاز شد و در سایر دانشگاه ها نیز پی گرفته شد. از آن جمله می توان به تجربه فعالیت غیررسمی انجمن های اسلامی، پدیده دانشجو-خبرنگار که بعدا در جنبش سبز به شهروند-خبرنگار نیز تعمیم یافت، استفاده از پتانسیل فضای مجازی جهت اطلاع رسانی و مقابله با هجمه های رسانه ای دولتی و… اشاره کرد.
بعد از انتخابات هم باز روش های جدید و تازه ای از فعالیت در سطح جامعه و دانشگاه ها خلق شد. پرواضح است که در فضای فعلی، برخی از راه های فعالیت که در گذشته مرسوم و مالوف بود، دیگر کارآمد نیست. البته این سخن به معنای بی اثر بودن هر چه مربوط به گذشته می شود، نیست. چه آن که بسیاری از روش های فعالیت دانشجویی میراث گذشته های دور است. در هر صورت روند خلق راه های جدید فعالیت بایستی با خلاقیت دانشجویان ادامه یابد و راه های کم هزینه و پرفایده به وجود آید و به دیگر دانشگاه ها نیز تسری یابد. همچنین در فضایی که حاکمیت سعی در القای یاس و دلمردگی دارد، بایستی به فعالیت هایی اندیشید که موقعیت ها و فرصت های شاد، سرزنده و نشاط آوری خلق کنند. از این دست فرصت ها در فضاهای عمومی دانشگاه ها کم نیست. باید هنر استفاده از موقعیت ها را در خود پرورش داد. همان گونه که در تجمعات و مراسم های قبل و بعد از انتخابات به وفور شاهد چنین موقعیت هایی و استفاده عمومی از این گونه فضاها بودیم.
ایجاد امید و انگیزه، باید یکی از سرفصل های اصلی فعالیت دانشجویی در شرایط فعلی باشد. دانشجویان به واسطه خصیصه جوانی خود باید از شادترین و امیدوارترین اقشار باشند و به دیگران نیز امید ببخشند. میزان مشارکت در کنش جمعی به میزان برداشت مشارکت کنندگان به اثربخشی فعالیت شان وابسته است و این احساس در گرو امید به دست خواهد آمد.
۴ – حفظ ارتباط فعالان باسابقه، با دانشگاه: در مدت یک سال و نیم گذشته شاهد سرکوب شدید فعالان باسابقه دانشجویی بوده ایم. در این مدت سعی شده است، آن چنان هزینه برای فعالان دانشجویی بالا رود که حضور و فعالیت ایشان در سطح دانشگاه کان لم یکن شود. کسب و انباشت تجربه در جنبش دانشجویی یکی از نقاط کلیدی این جنبش است. فعالیت های دانشجویی بنا به خاصیت و ماهیت خود، خصلتی موقت و مقطعی دارد. لذا آن چه فعالیت دانشجویی را غنا می بخشد و ثمربخش می کند انباشت تجربه و استفاده از ثمره تلاش های گذشتگان است. اتفاقا به همین علت است که اقتدارگرایان همواره سعی کرده اند ارتباط نسل های مختلف دانشجویی را با یکدیگر قطع کنند. فعالان با سابقه دانشجویی در سطح دانشگاه زیر ذره بین حراست و نیروهای امنیتی هستند. هر گونه تحرک آن ها دیده می شود و با شدیدترین وجه با آن برخورد شده و سعی می شود که از سطح دانشگاه ها حذف شوند. نیروهای باسابقه بایستی با درک فضا، جانب احتیاط را رعایت کنند و سعی نمایند ارتباط خود را با فعالان فعلی دانشگاه برقرار کنند، طرف مشورت مداوم فعالان کم تجربه تر باشند، از فعالیت های پرهزینه آن ها را پرهیز دهند، تجربیات خود را به آن ها منتقل کنند. این گونه تجربیات بایستی حتی الامکان به صورت مکتوب درآید و در اختیار نسل های بعد قرار گیرد. خاطرات شفاهی فعالیت های دانشجویی گنجینه ای است که باید نسل به نسل در میان دانشجویان هر دانشگاه بچرخد و این وظیفه فعالان با تجربه تر است.
بر فعالان باسابقه و با تجربه است که با توجه به فضا و پتانسیل های موجود در دانشگاه محل تحصیل خود فعالان جدید را با این فضا و پتانسیل ها آشنا کنند. مطمئنا همه گونه فعالیتی در هر دانشگاه قابلیت اجرایی ندارد و بایستی با توجه به فضای موجود در دانشگاه ها، در مراحل مختلف تاکتیک های مناسب از سوی فعالان اتخاذ شود. فعالان باسابقه باید تجربیاتی چون انتشار و توزیع نشریات دانشجویی به صورت مجازی و چاپ و پخش آن در دانشگاه و خوابگاه، پدیده شهروند-خبرنگار و ارتباط با رسانه های دانشجویی معتبر، ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و… را به فعالان جدید یادآور شوند.
مهم تر از از تمام این موارد، انجام کار تشکیلاتی و انتظام بخشیدن به فعالیت ها در قالب تشکیلاتی افقی است. هیچ فعالیتی به اندازه تشکیلات سازی در یک دانشگاه مهم تر، ماندگارتر و در بلند مدت تاثیرگذارتر نیست. لازم است که فعالان دانشجویی حتی بعد از فارغ التحصیلی تا مدتی ارتباط خود را با فضای دانشگاه و فعالان جدید حفظ کنند. فعالان باسابقه بایستی اقدام به تشکیل شبکه غیررسمی فعالان در دانشگاه نمایند تا این شبکه با نفوذ در دیگر شبکه های غیررسمی بتواند از ظرفیت آن ها استفاده نماید.
۵ – حفظ تشکل های شناسنامه دار: در طول مدت دولت نهم روند حذف تشکل های باسابقه و شناسنامه دار آغاز و پس از انتخابات اخیر این روند، سرعتی بیش از پیش یافت. حساسیت شدید سرکوبگران بر تداوم حضور تشکل های منتقد سابقه دار تاکیدی بر این نکته است که نقش و فایده این تشکل ها در سطح دانشگاه ها انکارناپذیر است. تشکل های منتقد دانشجویی حامل سابقه و سنت غنی اعتراضی و فعالیت مدنی در یک دانشگاه هستند و حفظ آن ها به تداوم سنت تشکیلات سازی کمک شایانی می نماید. این تشکل ها بعضا از سال ها پیش از انقلاب در نسل های مختلف دانشجویی دست به دست شده تا به نسل حاضر رسیده است. روشن نگاه داشتن چراغ این تشکل ها و جلوگیری از نابودی آن ها سنت حسنه ای بوده که در نسل های مختلف وجود و تداوم داشته است. تلاش برای حفظ و بقای این تشکل ها به روش های مالوف در شرایط حاضر مستلزم صرف هزینه های گزاف است. اما به نظر می رسد نگاه به تجربه تشکیل، فعالیت و بقای انجمن های اسلامی دانشجویان پیش از انقلاب در فضایی که انجمن ها نه دفتری داشتند و نه حضوری رسمی در فضای دانشگاه ها، خالی از لطف نباشد.
واضح است که عدم نوزایی، پرورش و جذب فعالان جدید تدریجا موجب مرگ و اضمحلال تشکل های دانشجویی می شود. از این رو در فضای سرکوب فعلی، بر فعالان انجمن های اسلامی است که با استفاده از فضاهای عمومی موجود در داخل و خارج از دانشگاه و خوابگاه به دور از نگاه گماشتگان اقتدارگرایان، اقدام به تشکیل مجمع عمومی خود، هر چند کم تعداد و کوچک، نمایند و از میان خود گروهی را به عنوان افراد هماهنگ کننده و شورای مرکزی انتخاب کنند. حفظ و تطابق اساسنامه با شرایط فعلی و ایجاد امکان نوزایی و جذب نیروهای جدید و فعال سازی آن ها در شرایط حال حاضر نکته ای مهم می نماید. پر واضح است که مقصود از فعالیت شورای مرکزی، فعالیت به شکل سابق نیست. بلکه فضای فعلی شکلی جدید از فعالیت را می طلبد که در این نوشتار سعی در بازگویی قالب های آن داریم.
شورای مرکزی نیز باید درگیر با متن دانشگاه باشد و با بدنه دانشجویان در ارتباط و تماس مستمر باشد. شورای مرکزی تشکل ها، باید جلسات منظم خود را تداوم بخشند. همچنین به علت شناسایی و سرکوب افراد فعال در قالب تشکل های رسمی لازم است در خصوص عضویت و فعالیت افراد در رده های مختلف تشکیلاتی، به اصل محرمانگی موارد تشکیلاتی مجموعه توجه شود. اعضای شورای مرکزی نیز بایستی هر یک برای خود یک یا چند نیروی جایگزین در نظر بگیرند و با آن ها ارتباط داشته باشند. نیروهای جایگزین نیز باید در متن فعالیت ها باشند تا در صورت حذف افراد اصلی از سطح دانشگاه، به هر علتی، فعالیت های آن واحد یا انجمن به یکباره به تعطیلی نینجامد.
۶ – استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی: شبکه های اجتماعی در جنبش های اجتماعی می توانند دو نقش کلیدی برعهده داشته باشند؛ نخست، در معرض جنبش قرار دادن افرادِ همسو و همدل با جنبش از طریق تکثیر آگاهی، توزیع اخبار و انتشار برنامه ها و تحولات جامعه، جنبش و سپهر سیاسی-اقتصادی-فرهنگی کشور. دوم، افزایش انگیزه اجتماعی و اخلاقی مشارکت و انگیزه رسیدن به نفع عمومی که به مشارکت در جنبش اجتماعی می انجامد. در نظام های دموکراتیک این هر دو نقش بیشتر از سوی شبکه های رسمی احزاب، تشکل ها و سازمان ها ایفا می شود، اما تحت سیطره حکومت های غیردموکراتیک اقتدارگرا که هیچ گونه کار تشکیلاتی رسمی پذیرفتنی نیست، شبکه های رسمی تا حدی توان نقش بازی کردن خود را از دست می دهند. بنابراین نقش شبکه های اجتماعی غیررسمی نسبت به شبکه های رسمی در آگاهی رسانی و انگیزش افراد پررنگ تر می شود. در شرایط کنونی جامعه و ساختار سیاسی ایران نیز، شبکه های اجتماعی غیررسمی، یعنی مجموعه شبکه های شخصی افراد جامعه که به واسطه شغل، خانواده، محل زندگی و علایق شان در آن ها درگیر هستند، به شکل قابل توجهی از شبکه های رسمی در پیشبرد اهداف جنبش آزادیخواهی ایران بااهمیت ترند.
بدین ترتیب تقویت و گسترده کردن این شبکه ها از کارویژه های گروه ها و جریانات فعال است. به ویژه دانشجویان و جنبش دانشجویی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناسی و ذاتی خود می توانند از دو جهت نقش بسیار بااهمیت و بی بدیلی در تقویت این شبکه های اجتماعی غیررسمی ایفا کنند. دانشجویان از یک سو در شبکه های دانشجویی حاضر هستند و از سوی دیگر به دلیل زمینه های خانوادگی و محلی خود در شبکه های متنوع و گسترده اجتماعی جای دارند. توجه به این هر دو شبکه و ارتباطات درون آن دو، موقعیت بی نظیر و حساس دانشجویان را می نماید.
دانشجویان به لحاظ همگونی نسبی با دیگر دانشجویان از نظر فرهنگی، سطح دانش و آگاهی، مطالبات صنفی و نسلی و…. دارای روابط مستحکمی در شبکه های دانشجویی، از قبیل شبکه ای از همکلاسی ها، هم ورودی ها، شبکه دانشجویان خوابگاهی، تیم های ورزشی دانشجویی، گروه های کوهنوردی و… هستند. این روابط قوی و مستحکم می تواند به همبستگی شبکه دانشجویان یاری رساند، دیدگاه ها را به یکدیگر نزدیک کند و انتشار اخبار و آگاهی ها را سرعت و تسهیل بخشد. فعالان دانشجویی باید به قدرت و پتانسیل این حجم گسترده از شبکه های غیررسمی مستحکم و همبسته در سطح دانشگاه ها توجه ویژه ای داشته باشند. تلاش دولت احمدی نژاد از ابتدای بر سر کار آمدن کاستن از قدرت شبکه های غیررسمی در دانشگاه ها به انحاء مختلف بوده است. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی بر تقویت هر چه بیشتر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه اهتمام ورزند. هر یک از فعالان دانشجویی بی شک در یک یا چند شبکه غیررسمی موجود در دانشگاه عضویت دارند.
شبکه های غیررسمی موجود بایستی تقویت شده و در کنار آن ها شبکه های جدید ایجاد شوند. فعالان دانشجویی بایستی نقش خود را در شبکه های غیررسمی که عضو آن هستند بارز کنند و از پتانسیل هر یک از این شبکه ها و ارتباطات آن ها با یکدیگر جهت انجام اطلاع رسانی، فعالیت های جمعی و کم هزینه، همبستگی میان دانشجویان و… کمال استفاده را ببرند.
علاوه بر شبکه های غیررسمی موجود در دانشگاه، دانشجویان از طریق خانواده، محل زندگی، دوستان و … با شبکه های متنوع و کلان اجتماعی دیگری از قبیل فرودستان، کارگران، اقوام و حاشیه نشینان در ارتباط هستند. این ارتباط های ضعیف با شبکه های متنوع اجتماعی می تواند پل های ارتباطی شبکه شهرنشین، جوان، تحصیل کرده و مرتبط به ابزارهای مدرن ارتباطی چون اینترنت با دیگر گروه های اجتماعی باشد. اگر دانشجویان به این ارتباط های ضعیف توجه نشان دهند، هم قادر خواهند بود از یک سو خواست ها، مطالبات و اخبار این گروه ها در شبکه اصلی طبقه متوسط تبیین کنند و هم از سوی دیگر می توانند اخبار و آگاهی هایی که در فضای اطلاع رسانی جنبش های دموکراسی خواهی ایران (جنبش سبز) در جریان است به گوششان برسانند. توجه به ارتباط های ضعیف می تواند نقش ارزنده ای در گسترش جنبش اجتماعی بازی کند.
جنبه ی مهم دیگری از بحث شبکه های غیر رسمی مربوط به یکی از ویژگی های مذکور جنبش دانشجویی است. همان طور که در بالا گفتیم، دانشجویان نشان داده اند که فرزند زمانه ی خود هستند. از ابتدای سده ی اخیر میلادی و با تحولات شگرفی که در دنیای مجازی و رسانه ای بوجود آمده، ابزارهای خاص شکل دهی به شبکه های نامحسوس، غیر رسمی، و همبسته به شکلی خاص و جدید فراهم شده است. همان طور که تاکنون نیز از همین طریق، گام هایی ابتدایی برداشته شده است، در شرایطی که صحن عمومی دانشگاه زیر تسلط نیروهای سرکوب قرار گرفته است، ما از تمامی ابزارهای مجازی و رسانه ای جهت شبکه سازی و بسیج منابع استفاده خواهیم برد.
یکی دیگر از بااهمیتترین بحثها پیرامون جنبشهای اجتماعی، بحث مشارکت است. از عوامل افزایشِ مشارکت، میتوان به میزان اعتماد اجتماعی اشاره کرد. هر چه میزان نفوذ فعالان دانشجویی در شبکه های غیررسمی اطراف خود در دانشگاه بیشتر باشد به همان میزان اعتماد و اعتبار آن ها در آن شبکه ها بیشتر خواهد شد و به تبع آن مشارکت افراد نیز بیشتر می شود. در یک شبکه قابل اعتماد و همراه با اطمینان خاطر بالا، میزان مشارکت در کارهای جمعی، ازخودگذشتگی، استقامت و پایداری بر عهد مشترک بیشتر است. نکته مهم این است که توجه کنیم ایجاد تغییر و جلب مشارکت افراد یک فرآیند کاملا تدریجی است و ناگهان نمی توان از افراد انتظار حرکت ها و گام های بزرگ داشت. نسنجیده گام برداشتن و هزینه گزاف وارد کردن بر افرادی که آماده فعالیت و مشارکت در فعالیت ها هستند، قطعا پتانسیل افراد مشارکت کننده و سرمایه اجتماعی فعالین، که همانا اعتماد دیگر دانشجویان است، را دستخوش زوال می کند.
ناگفته نماند که شبکه فعالین دانشجویی بایستی ارتباط ارگانیک و منظمی با شبکه اساتید منتقد در دانشگاه نیز داشته باشند و در خصوص وضعیت دانشگاه و دانشجویان به آن ها اطلاع رسانی کنند و از طریق آن ها در جریان وقایعی که در سطح اساتید و مدیریت دانشگاه اتفاق می افتد، قرار گیرند و معتقابا اخبار آن ها را در سطح شبکه های دانشجویی پخش کنند. همچنین این امکان وجود دارد که در مواقع لزوم در برخی موضوعات با اساتید منتقد حاکمیت، پروژه اعتراضی مشترکی را به صورت هماهنگ به اجرا گذاشت.
۷ – استفاده از تمام ظرفیت های دانشگاه: دانشجویان آزادیخواه نشان داده اند که چگونه با هنرمندی خود می توانند فضای دانشگاه را از آن خود کنند. از آن جا که حاکمیت اقتدارگرا در اقلیت محض قرار دارد، آن هم در دانشگاه ها که همواره فضایی برای انتقاد و اعتراض و پرسشگری بوده است، نمی تواند با کنترل و سرکوب از فضای دانشگاه ها در جهت مطامع خود سوء استفاده نماید. دانشگاه هیچ گاه زمین بازی اقتدارگرایان نبوده و بعد از این هم نخواهد بود. دانشجویان بایستی همان گونه که تاکنون نشان داده اند از هر فضایی جهت تشکل یابی، دور هم جمع شدن و شبکه سازی در جهت اهداف آزادیخواهانه خود استفاده نمایند. باید از حضور عمومی دانشجویان در مکان های عمومی مانند سلف سرویس ها، کتابخانه ها، و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. همچنین به جز نهادهایی که اساسا ماهیت دانشجویی ندارند و همواره همانند یک نهاد نظامی از بالا و بیرون دانشگاه کنترل می شوند، سایر نهادهای موجود در دانشگاه قابلیت این را دارند که در اختیار دانشجویان قرار گیرند. نمونه بارز این سخن شوراهای صنفی است که همواره در کنار دانشجویان و از آن دانشجویان بوده است. از این قبیل می توان به کانون های فرهنگی-هنری، انجمن های ورزشی، انجمن های علمی و حتی کرسی های آزاد اندیشی، که اخیرا در دانشگاه ها توسط دولت در حال تاسیس است، اشاره کرد. باید توجه داشت که با عجله و فعالیت مقطعی نباید یک نهاد و مجموعه را از دست داد. بلکه باید به صورت تدریجی از تمام ظرفیت های آن جهت متشکل شدن بیشتر دانشجویان استفاده کرد.
۸ – ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی- سیاسی: شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی سعی کند با استفاده بهینه از فضای مجازی، با شبکه فعالان دانشگاه های دیگر شهرها و از طریق نیروهای رابط با فعالان دانشگاه های همان شهر مرتبط باشد. فعالان دانشگاه ها می توانند با استفاده از فضای مجازی یا محیط های غیر حساسیت زا جلسات منظم بحث و گفت و گو در سطح محلی و فرامحلی برگزار کنند. تا از این طریق بتوانند تجربیات خود را منتقل کنند، با فضای دیگر دانشگاه ها آشنا شوند، در جریان کاستی ها و ظرفیت های یکدیگر قرار گیرند و… . دانشجویان هر دانشگاه همچنین بایستی با استفاده از رابط های مناسب، با شبکه های رسمی چون احزاب و جریانات سیاسی منتقد، فعالان زن، کارگری، معلمان و… ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب شبکه بزرگ تر فعالان سیاسی-اجتماعی را تشکیل دهند. مطالبات و اخبار مربوط به نقض حقوق دیگر اقشار جامعه را به گوش دانشجویان و رسانه ها برسانند و مطالبات دانشجویی را نیز به دیگر فعالان و احزاب و گروه های سیاسی منتقل کنند. شبکه فعالان دانشجویی هر دانشگاه بایستی همچنین با رصد مداوم تولیدات فکری نخبگان و روشنفکران، ارتباط خود را با آن ها برقرار نماید و از این طریق اقدام به دریافت آگاهی از نخبگان جامعه نموده و تولیدات فکری را در اختیار دیگر دانشجویان و دیگر بخش های جامعه قرار دهد.
در پایان به موارد دیگری چون پرهیز از حل شدن جنبش دانشجویی در دیگر جنبش ها در حین ارتباط ارگانیک با آن ها، حفظ موضع انتقادی نسبت به عملکرد سیاستمداران، احزاب و گروه ها در جهت رشد و بالندگی و شکوفایی هر چه بیشتر حرکت های آزادیخواهانه، تاکید بر مطالبه محوری و حضور حول معیارها به جای اشخاص در جنبش دانشجویی و تلاش برای گسترش این پارادایم میان اقشار مختلف جامعه، پرهیز از اختلاف افکنی و دامن زدن به اختلافات بی ثمر و بعضا شخصی میان فعالان دانشجویی و دیگران، درنیفتادن در دام اتهام زنی و نگاه منفی در فعالیت های دانشجویی و… می توان اشاره کرد که همگی از جمله سرفصل هایی است که به عنوان استراتژی جنبش دانشجویی در فضای فعلی می توان از آن ها یاد کرد.
همچنین در طول چند سال گذشته، خصوصا یک سال و نیم پیش، روند فرار مغزها و مهاجرت نسل جوان به خارج از کشور به شدت فزونی گرفته است. به صورتی که جمع زیادی از فعالان دانشجویی سالیان اخیر، اکثرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند. این فعالان چشم و دلشان هنوز به دانشجویان داخل ایران است و آماده هر گونه یاری رسانی به این فعالان هستند. در این شرایط باید از نیروی ایشان به نحو احسن استفاده کرد و نیرو و توان آن ها را برای کمک به جنبش دانشجویی به خدمت گرفت. به عنوان مثال در حال حاضر که اطلاع رسانی در خصوص وضعیت دانشجویان بسیار پرهزینه است این افراد می توانند در خارج از کشور زبان گویا و یاور راستین جنبش دانشجویی ایران زمین باشند.
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)
انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت تاریخ چندین ساله ای را پشت سر خود دارند. ما میراث دار پیشینیان خود هستیم. یکی از کارکردهای ایدئولوژی در حکومت های اقتدارگرا تلاش برای تغییر تاریخ و حذف هر فرد و جریانی اعم از انجمن ها و شخصیت های منتقد از دل تاریخ است. دفتر تحکیم وحدت به خاطر هویت انتقادی خود که از سال های میانی دهه ی هفتاد از آنِ خود کرده، همواره در معرض حذف، چه فیزیکی به معنای بسته شدنِ دفتر و به زندان افتادن اعضا، و چه در سطح گفتمانی به معنای خالی شدن از هویت از طریق ایجاد دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز و یا حذف از طریق منع کردن روزنامه ها از به کار بردن عبارت دفتر تحکیم وحدت، بوده است. تلاش ما برای حفظ اتحادیه، دست کم در سطح گفتمانی، یک شکل از مبارزه با حاکمیت اقتدارگراست.
بر این باوریم که اتحادیه انجمن های اسلامی بایستی در قالب استراتژی ارائه شده در بالا (که با کمک روشنفکران و اساتید خبره پخته و ورزیده تر خواهد شد) فعالیت های خود را در چارچوبی جدید تعریف کنند. همان گونه که در بالا هم به تفصیل آمد از فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت انتظار می رود که حضور خود در فضا حفظ کنند، در قالب اتحادیه با یکدیگر در ارتباط باشند و تجربیات خود را به فعالان جدید انتقال دهند. قطعا با به وجود آمدن شبکه های افقی و گسترده غیررسمی در سطح دانشگاه ها و فعالیت دانشجویان در این قالب در فضای فعلی، نیاز است که رویکرد تشکل های رسمی چون انجمن های اسلامی تغییر کند و با کم کردن میزان هزینه، بخش اعظم فعالیت در سطح دانشگاه ها را از طریق شبکه های غیررسمی دنبال کنند.
شورای عمومی
دفتر تحکیم وحدت
آبان ماه ۱۳۸۹
ارائه دیدگاه
ندای سبز آزادی: هنگامه شهیدی صبح روز گذشته (۲۴ آبان ۸۹) در پی عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی به زندان بازگشت.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» این روزنامه نگار زندانی در روز ۶ آبان و در پی تلاش خانواده جهت تودیع وثیقه به مدت سه روز به مرخصی استعلاجی آمد. وی در طول این مدت هر ۳ روز یک بار در حالی که حضور خودش برای تمدید مرخصی در دادستانی الزامی بود مرخصی خود را تمدید می کرد.
حکم دادگاه بدوی هنگامه شهیدی از ۶ سال و سه ماه و یک روز با تخفیف در مورد اهانت به ریاست جمهوری به شش سال و پرداخت پنجاه هزار تومان وجه نقد تبدیل شده است.
پیش از این هنگامه شهیدی در روز سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ و در پی دستگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده بود.
ندای سبز آزادی: سخنگوی فراکسیون خط امام(ره) مجلس از اظهار نگرانی شدید جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات از وضعیت جسمی این افراد در دیدار با اعضای این فراکسیون خبر داد و گفت: متاسفانه ابتدایی ترین حقوق زندانیان در ایران رعایت نمی شود.
داریوش قنبری در گفتوگو با پارلمان نیوز از دیدار جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با اعضای این فراکسیون خبر داد و گفت: روز گذشته جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان پس از انتخابات از طیف های مختلف روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلا و فعالان سیاسی در ملاقاتی که با اعضای فراکسیون خط امام(ره) داشتند، به بیان نگرانی های خود از وضعیت بازداشت شدگان شان پرداختند.
نماینده اصلاح طلب مردم ایلام، مهران، ایوان، شیروان و چرداول در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه یکی از نگرانی های خانواده بازداشت شدگان، نداشتن اجازه ملاقات با افراد بازداشت شده است، گفت: متاسفانه حقوق زندانیان به خوبی رعایت نمی شود و فشار های روانی زیادی به شکل غیر رسمی به زندانیان وارد می شود و حتی به بسیاری از زندانیان که مشکلات جسمی دارند، اجازه مداوا داده نمی شود که این موارد موجب نگرانی است.
عضو شورای مرکزی فراکسیون خط امام(ره) با بیان اینکه خانواده بازداشت شدگان در این ملاقات خواستار تعیین تکلیف وضعیت بستگان خود شدند، گفت: با اینکه بیش از یک سال از انتخابات خرداد سال ۸۸ می گذرد، اما هنوز حکمی برای بسیاری از بازداشت شدگان صادر نشده است و درخواست خانواده های این زندانیان از فراکسیون خط امام این بود که وضعیت زندانیان را به اطلاع مراجع قانونی برسانند و پیگیر حل مسائل و مشکلات آنها باشند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه بسیاری از زندانیان نمی دانند که جرمشان چیست، تصریح کرد: یکی از ابتدایی ترین حقوق متهم، آگاه بودن از جرمش است که متاسفانه در ایران رعایت نمی شود.
وی خاطر نشان کرد: این افراد، حتی اگر مجرم باشند، دارای حقوق هستند، چه برسد به اینکه تنها متهم بوده و هنوز هیچ جرمی علیه آنها صادر نشده است.
قنبری در ادامه اظهار داشت: پس از شنیدن صحبت های خانواده زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات، قرار شد تا فراکسیون مسایل و مشکلات ذکر شده را به اطلاع کمیسیون های مربوطه در مجلس و رئیس و هیئت رئیسه مجلس و همچنین قوه قضاییه برساند.
وی در پایان یادآور شد: انتظار ما این است که با زندانیان و بازداشت شدگان مطابق قانون رفتار شود و هرچه سریعتر تعیین تکلیف شوند و اگر طبق نظر دادگاه صالح جرمی مرتکب نشده اند، زمینه آزادی آنها فراهم شود.
ندای سبز آزادی: پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک روزنامهنگار زندانی به یک سال و نیم زندان محکوم شد.
به گزارش “تا آزادی روزنامهنگاران زندانی” شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، خواهر عبدالرضا تاجیک را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به یک سال و نیم زندان محکوم کرد.
این در حالی است که هیچگونه ابلاغیه کتبی و رسمی مبنی بر تشکیل دادگاه به پروین تاجیک ابلاغ نشده بود و تنها به احضار تلفنی خواهر این روزنامهنگار و فعال حقوق بشر کفایت کردند که پس از حضور خانم تاجیک در دادگاه، قاضی مقیسه وی را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی محاکمه و همان زمان هم حکم را صادر کرد.
خانم تاجیک به دلیل بیاطلاعی از تشکیل دادگاه از داشتن وکیل محروم بود. پروین تاجیک چندی پیش از هتک حرمت برادر خود در زندان خبر داده بود که در پی آن بارها به دادسرای اوین احضار و در نهایت با قید کفالت آزاد شد و تنها جرم وی دفاع از حق برادرش است.
عبدالرضا تاجیک روزنامهنگار و فعال حقوق بشر برای بار سوم طی یک سال گذشته، خرداد ماه بازداشت شد و تا کنون در بازداشت و در بند امنیتی ۲۰۹ به سر میبرد.
ندای سبز آزادی: مراسم معنوی دعای عرفه که قرار بود بعد از ظهر روز عرفه (سه شنبه ۲۵ آبان) در حسینیه ارشاد تهران برگزار شود، با مشکل روبهرو شده و از برگزاری آن ممانعت به عمل آمده است.
به گزارش کلمه، این مراسم که در سالیان گذشته به یک سنت در حسینیه ارشاد تبدیل شده بود، حتی در سال ۸۸ و با وجود محدودیتهای گسترده اجتماعی سال گذشته نیز متوقف نشد. اما آنطور که صفحه حسینیه ارشاد در سایت فیسبوک اعلام کرده، مراسم دعای عرفه امسال به دلیل آنچه “اعلام مراجع رسمی” توصیف شده، برگزار نخواهد شد. برگزارکنندگان این برنامه، توضیح بیشتری درباره مراجعی که دستور لغو این برنامه را صادر کردهاند، ارائه نکردهاند.
در یادداشت کوتاهی که برای اعلام لغو این مراسم در صفحه مذکور در سایت فیسبوک منتشر شده، آمده است:
السلام علیک یا اباعبدالله
«خدایا ! من شهادت می دهم با تمامی وجودم، از قله حقیقت ایمانم و از بلندای بنای محکم یقینم، با خلوص و صراحت توحیدی ام و از اعماق پوشیده ضمیرم، با بندبند رگهای دیدگانم و روشنایی چشمانم، با چینها و چروکهای صفحه پیشانی ام، با زوایای حفره های وجودم، با حرکت و سکونم و با رکوع و سجودم، خدای من! با همه اینها شهادت می دهم که اگر عمری جاودانه سرکنم و تمام هم و غم و تلاشم را بر شکرگزاری یکی از نعمتهای تو بگذارم. نمی توانم» (فصلی از دعای عرفه)
عرفه میقات ما بود٬ و حسین (ع) پرچمدار ما در این میقات. سلام بر تو باد.
از آن زمان که سلام را شناختیم و بر گوارایی آب وقوف یافتیم، بر تو سلام کردیم
«و سلام بر تو که مظلوم ترینی نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند بل از این رو که دشمنت این است، یا ذبیح الله تو اسماعیل برگزیده ی خدایی و رویای به حقیقت پیوسته ی ابراهیم» (فصلی از سروده زیبای دکتر موسوی گرمارودی)
دعای عرفه٬ این ابراز نیاز خالصانه حلقه وصلی هست که از تو آموختیم. و چه اندوهناکیم که بر خلاف سالیان قبل نمیتوانیم آنرا به جماعت برگزار کنیم.
خبر کوتاه است. بنا به شرایط و اعلام مراجع رسمی از این فیض در حسینیه ارشاد در سال جاری محروم شدیم.
امیدواریم با حضور خود در اجتماعات دینی و خواندن این دعای پرفیض ما را نیز از دعای خیر فراموش ننمایید.
والعاقبه للمتقین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر