
ندای سبز آزادی: حجتالاسلام سید حسن خمینی به اظهارات سیاسی اخیر سردار جعفری فرمانده سپاه واکنش نشان داد و خطاب به او نوشت: “سردار عزیز، مگر شما خود و ارگان وابسته به خود را ملتزم به اصول انقلاب و دستورات امام نمی دانید؟”
به گزارش کلمه، نوهی بنیانگذار جمهوری اسلامی در صفحهی خود در سایت فیسبوک، در واکنش به اظهارات فرمانده سپاه که شرطهایی را برای حضور خاتمی و اصلاح طلبان در انتخابات مطرح کرده بود، ضمن اشاره به وصیتنامه امام خمینی (س) و تاکید ایشان بر عدم شرکت نظامیان در امور سیاسی، نوشت:
سردار عزیز، مگر شما خود و ارگان وابسته به خود را ملتزم به اصول انقلاب و دستورات امام نمی دانید؟
مگر امام اینگونه وصیت نکردندکه:
وصیت اکید من به قواى مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مىتوانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همۀ ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظیفۀ شرعى و میهنى آنان است که اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملى انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بىاشکال به تباهى کشیده مىشوند ـ و یا در بازیهاى سیاسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است که با قاطعیت از این امر جلوگیرى نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.
ندای سبز آزادی: سید محمد رضا خاتمی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی و دبیرکل سابق جبهه مشارکت در نامه ای خطاب به فرمانده کل سپاه پاسداران در باره اظهارات اخیرش واکنش نشان داد.
به گزارش ندای سبز آزادی، دبیر کل سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی، در گوشه ای از نامه خود می نویسد « این رفتار شما به عنوان یک فرمانده نظامی در عرف سیاسی دنیا یک تعریف بیشتر ندارد و ان هم حکومت کودتا است. چرا که در حکومت نظامیان کودتا گر قانون همان است که فرماندار نظامی می گوید وهمه طوعا یا کرها باید بپذیرند. من البته گمان نمی کنم شما به این سادگی خواسته باشید با این گفتار نسنجیده ،همه ادعاهای منتقدان و معترضان در دو سال گذشته را به اثبات رسانده باشید»
محمد رضا خاتمی در بخشی دیگر از نامه خود با اشاره به شروط مطرح شده از سوی رئیس جمهور پیشین ایران، می نویسد «خاتمی و اصلاح طلبان واقعی تشنه قدرت نیستند که برای رسیدن به آن از اصول خود بگذرند. انها نگران آینده کشور هستند که در ورطه هولناکی گرفتار شده است و البته برای نجات کشور حاضر هستند از آبروی خود بگذرند و اگر از عفو و اغماض حرف می زنند نه برای نجات سرهای خود از تیغ های بران، بلکه برای ایجاد زمینه ای آرام برای اندیشیدن کسانی است که به مردم جفا کردند و شاید بازگشت آنها مجالی باشد برای حاکمیت اخلاق و تدبیرودانایی.»
گفتنی است، فرمانده کل سپاه پاسداران به تازگی در مصاحبه ای به تعیین تکلیف برای اصلاح طلبان جهت شرکت در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی پرداخته است. "محمد علی جعفری" مدعی شده است، آن دسته از اصلاح طلبان که از خط قرمز نظام عبور نکرده اند امکان شرکت در انتخابات را خواهند داشت و کسانی که به تعبیر او با جریان فتنه همراه بوده اند، نمی توانند در انتخابات حضور پیدا کنند. اظهارات او تازه ترین نمونه از مداخله آشکار نظامیان در فرآیند برگزاری انتخابات است.
متن کامل نامه سید محمد خاتمی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی و دبیرکل سابق جبهه مشارکت خطاب به فرمانده کل سپاه، که در وبسایت نوروز منتشر شده، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای محمد علی(عزيز) جعفری
با سلام
نمی دانم جنابعالی را باید با چه سمتی خطاب کنم. فرمانده سپاه پاسداران؟ مسئول سازندگی کشور؟ مسئول فرهنگ و اخلاق جامعه؟ رئیس دولت یا رئيس حکومت نظامی؟
جنابعالی در مصاحبه اخیر خود در همه امور ریز و درشت کشور وارد شده اید و لابد با تفسیری که بعضی دوستان از نقشی که در قانون اساسی برای سپاه تعریف شده است دارند ،یعنی دفاع از انقلاب، این همه مسئولیت به عهده سپاه است.
من به بخشهای مختلف صحبتهای شما کاری ندارم که اگر مجالی و امنیتی باشد هزاران انسان نخبه به نقد منطقی و مستدل و مستند آنها خواهند پرداخت بلکه روی سخن من با ان بخش از صحبتهای شما است که برای اقای خاتمی و سایر اصلاح طلبان شرط گذاشته اید.البته اگر اجازه بفرمایید!
1- ممکن است بفرمایید شما از کدام جایگاه سیاسی یا قضایی برای حضور یا عدم حضور یک شهروند در فعالیت سیاسی قانونی شرط تعیین می کنید؟ این موضع شما در کنار همه مداخلات سیاسی دیگر بر خلاف راهی است که امام برای نیروهای مسلح بیان فرمودند و اگر شما واقعا به امام معتقد هستید باید بدون درنگ از این موضع گیری ها دوری کنید ودر غیر این صورت طبعا نه فقط فرماندهی شما برسپاه بلکه عضویت شما در این نهاد حتی به عنوان یک عضو ساده نیز محل مناقشه خواهد بود و باید به دنبال راه اندازی یک حزب سیاسی باشید و در این صورت هم حق ندارید بگویید چه کسی بیاید یا نیاید.
2- این رفتار شما به عنوان یک فرمانده نظامی در عرف سیاسی دنیا یک تعریف بیشتر ندارد و ان هم حکومت کودتا است. چرا که در حکومت نظامیان کودتا گر قانون همان است که فرماندار نظامی می گوید وهمه طوعا یا کرها باید بپذیرند. من البته گمان نمی کنم شما به این سادگی خواسته باشید با این گفتار نسنجیده ،همه ادعاهای منتقدان و معترضان در دو سال گذشته را به اثبات رسانده باشید. لابد اشتباهی و نا اگاهانه چیزی گفته شده است که باید سریعا و صریحا اصلاح شود.
3- اما اگر همچنان بر سخنان خود اصرار دارید باید به عرض برسانم که آنها که در مکتب سیاسی امام پرورش یافته اند برای فعالیت سیاسی و اجتماعی به مجوز هیچ کس از جمله شما نیازی ندارند واز این اشتلم ها بیم به دل راه نمی دهند. شما میتوانید نگذازید غیر از خودی هایتان کسان دیگری در انتخابات شرکت کنند یا حتی می توانید همه منتقدان را به زندان بیاندازید و انتخابات خیلی خیلی پر شور حتی شورتر از انتخابات ریاست جمهوری برگزار کنید! اما لابد می دانید که میدان سیاست برای خاتمی و همفکرانش میدان تنگ قدرتی نیست که شما محدوده آن را تعیین می کنید. نشستن بر صندلی قدرت کاری است بسیار آسان و تازه دو روزی بیشتر نوبت هر کس نیست اما جای گرفتن در دل مردم کاری است بسیار سخت که البته به پول و سلاح و صدا وسیما هم بستگی ندارد. کاری که شما به خوبی نشان دادید توان و تدبیر آن را ندارید.
4- جناب جعفری ، خاتمی و اصلاح طلبان واقعی تشنه قدرت نیستند که برای رسیدن به آن از اصول خود بگذرند. انها نگران آینده کشور هستند که در ورطه هولناکی گرفتار شده است و البته برای نجات کشور حاضر هستند از آبروی خود بگذرند و اگر از عفو و اغماض حرف می زنند نه برای نجات سرهای خود از تیغ های بران، بلکه برای ایجاد زمینه ای آرام برای اندیشیدن کسانی است که به مردم جفا کردند و شاید بازگشت آنها مجالی باشد برای حاکمیت اخلاق و تدبیرودانایی.
5- جناب آقای جعفری، شما نه قانونا و نه شرعا و نه عرفا و نه مصلحتا در جایگاهی نیستید که برای سیاسیون خط و نشان بکشید و برای آنها شرط تعیین کنید ولی اگر خواستار بهبود وضعیت کشور هستید و مشارکت سیاسی ملت برای شما ارزش دارد حد اقل بخشی از شرایط آقای خاتمی را که در کف قدرت شما است یعنی آزادی همه زندانیان سیاسی و بازگشت نظامیان از میدان سیاست و واگذاری آن به سیاستمداران و کنشگران اجتماعی را عملیاتی کنید. آنگاه اگر از حضور در میدان رقابت با آقای خاتمی و همراهان او در یک انتخابات آزاد در هراس هستید مي توان براي نگراني شما چاره اي انديشيد.
سید محمد رضا خاتمی
16/04/1390
خانواده کروبی در پی درگذشت ناگهانی حجت الاسلام والمسلمین صدوقی، پیام تسلیتی را صادر کردند.
به گزارش سحام نیوز متن این پیام به شرح زیر است:
بسم اله الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون
در گذشت جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد علی صدوقی ضایعه ای بزرگ بود .آن مرد عزیز و ارجمند، سالهای طولانی از عمرپُر برکت و نه چندان طولانی خویش را صرف خدمت به اهداف بلند و آرمان های آزادیخواهانه ملت ایران کرد و اکنون با مرگ ناباورانه خویش ، همه علاقمندان به او و پدر بزرگورش شهید آیت الله صدوقی را اندوهناک نمود. از آفریدگار مهربان می خواهیم پاداش فعالیت های خیر خواهانه و خداپسندانه او را، غفران وآرامش ابدی قرار دهد . همچنین با همه بازماندگان آن مرحوم به ویژه جناب حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی و نیز همسر داغدار و فرزندان برومند مرحوم صدوقی ابراز همدردی می نماییم.
خانواده کروبی
۱۵ تیرماه ۱۳۹۰
ندای سبز آزادی: مطمئن باشید خاتمی همیشه در کنار مردم خواهد ماند و حتی برای خودش هم تصمیمی نمی گیرد که مخالف نظر اکثریت یا مصلحت اصلاح طلبان باشد چه برسد بخواهد برای خود آنان تصمیمی بگیرد یا نظری بدهد. این بخشی از پاسخ دکتر علی شکوری راد به خوانندگان وبلاگ خود هست که با مطرح کردن سوالی در خصوص شرکت در انتخابات دکتر شکوری راد نیز در متنی کوتاه پاسخ جامعی را برای مخاطبین منتشر نموده است.
ایشان در بخش دیگری از پاسخ خود در خصوص برخی از عملکردهای سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری این چنین توضیح داده است که: آقای خاتمی روزی درون حاکمیت بود و مسئولیت اجرائی داشت. ناگزیر بود تصمیماتی بر خلاف میلش بگیرد تا شیرازۀ امور از دستش در نرود و هرج و مرج ایجاد نشود.
متن کامل این سوال و پاسخ داده شده از سوی دکتر شکوری راد که در وبلاگ ایشان نیز منتشر شده است به شرح زیر می باشد:
آقای شکوری سلام.
انتخاباتی (انتصاباتی) دیگر در پیش روست، ومن به همراه بسیاری از بچه های ستاد ۸۸ و موج سوم که مدتی را هم در چنگ پلید استبداد گرفتار بودیم، تصمیم به عدم شرکت در انتصابات داشته و همانطور که مدتی زیاد را از جان و دل و تمام توان برای آوردن مردم به پای صندوق تلاش کردیم، اینبار برای عکس این کار با تمام وجود میخواهیم تلاش کنیم. شما تقریباً جزو معدود اصلاح طلبهای خارج از دانشگاه اوین هستید. برای انتصابات بعدی با توجه به حرفهای احمد جنتی که گفته بود: نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات ( به زعم جنتی و امثالهم البته انتخابات است) نیست، هرگونه تشویق از سمت اصلاح طلبان برای شرکت در انتصابات را محکوم میکنیم.
تا زمانیکه کمیته صیانت از آرا وجود نداشته باشد( در تمام لحظه های اخذ و شمارش آرا)، عدم حمایت دست اندر کاران انتخابات از جریانی خاص( مانند حمایت آقایان جنتی ویزدی از احمدی نژآددر سال ۸۸ که کاملاً این حمایت خلاف قانون و نشان از عدم بیطرفی این مجریان و ناظران داشت)، آزادی تمام زندانیان و دلجویی از خانواده های شهدای جنبش سبز، شکسته شدن حصر مهندس موسوی و آقای کروبی، دلجویی از آنها که در رسانه ظاهراً ملی حاضر شدند و مسایلی خلاف واقع بر ضد جریان اصلاحات مطرح کردند و … تا زمانیکه این نیازهای حداقلی بر طرف نشوند( نظارت استصوابی و … بماند) ما هیچگونه اعتمادی به حاکمیت نداریم و نظرمان در غیر این صورت اندکی هم تغییر نخواهد کرد.
در سال ۸۸ ما این فکر بهمان به درستی غالب شد که حاکمیت به ما به چشم یک روسپی نگاه کرده است. از جان خود برای شور و نشاط و رونق یک جریان استفاده کردیم و در نهایت لذتش را کسان دیگر برده و ما را به گوشه ای انداخته که گویی تنها ما در قبال آنها موظف هستیم و نه بر عکس. با روحیاتی که از خاتمی عزیز سراغ داریم ممکن است ایشان تن به سازش بدهند بدون انجام این پیش شرطها، ولی ما که تقریباً کم هم نیستیم اعتقاد داریم:
کشته ندادیم که سازش کنیم
حاکم ظالم رو ستایش کنیم.
گروهی از جوانان یاران خاتمی حامیان موسوی در سال ۸۸٫
شکوری: حرف آقای خاتمی و ما هم دقیقا همین است که شما گفته اید. دوستان جوان باید بیشتر به کارکرد سخنان آقای خاتمی توجه کنند و زود نتیجه نگیرند. می شود گفت اگر این شرایط تحقق پیدا کند در انتخابات شرکت می کنیم. یا اگر این شرایط تحقق پیدا نکند در انتخابات شرکت نمی کنیم. یا ما در انتخابات شرکت نمی کنیم مگر این شرایط تحقق پیدا کند. هر سه یک معنی می دهد ولی ظاهراً فقط این آخری مورد نظر و رضایت دوستان جوان است و حق هم دارند. بهتر است هر کس که در این باب سخن می گوید از این لحن سوم استفاده کند.
ما نمی توانیم بدون گذاشتن شرط بگوئیم در انتخابات شرکت نخواهیم کرد چرا که نهایتاً یک روزی باید یک انتخابات آزاد در کشور برگزار شود تا معلوم شود نظر اکثریت مردم چیست و چه کسی یا کسانی را نماینده خود می دانند. خب چنین انتخاباتی باید شرایطی داشته باشد.
ما به این دولت و این شورای نگهبان اعتماد نداریم و اگر آینها بخواهند به سیاق گذشته انتخابات برگزار کنند و نظارت مردمی موثر بر کار آنها نباشد، شرکت در انتخابات بی معنی است.
این نه تنها حرف ما اصلاح طلبان و پیروان جنبش سبز است بلکه حرف بسیاری از صاحب نظران جناح راست یا اقتدارگرا هم که با احمدی نژاد مخالف هستند نیز شده است. آنها اگرچه این شورای نگهبان را قبول دارند و به همین دلیل دارند خود را برای شرکت در انتخابات آماده می کنند ولی نگرانی های خود را از دخالت بی رویه دولت در سرنوشت انتخابات پنهان نکرده اند و نمی توانند مطمئن باشند شورای نگهبانی که حتی با آنها همسو است بتواند جلوی تخلف و تقلب، حتی بر علیه آنان، را در انتخابات بگیرد.
علاوه بر این چه ضرورتی دارد ما حرف آخرمان را همان اول بزنیم. آقای خاتمی روزی درون حاکمیت بود و مسئولیت اجرائی داشت. ناگزیر بود تصمیماتی بر خلاف میلش بگیرد تا شیرازۀ امور از دستش در نرود و هرج و مرج ایجاد نشود.
اگر بقول شما در آن زمان سازش کرده است به سبب مسئولیتی که داشت، بوده است. الآن مسئولیت رسمی ندارد و لازم نیست برای زیر مجموعه اش تصمیم بگیرد و دستورالعمل صادر کند. می تواند کنار بکشد و سکوت کند و یا به میدان بیاید و موضع بگیرد.
مطمئن باشید خاتمی همیشه در کنار مردم خواهد ماند و حتی برای خودش هم تصمیمی نمی گیرد که مخالف نظر اکثریت یا مصلحت اصلاح طلبان باشد چه برسد بخواهد برای خود آنان تصمیمی بگیرد یا نظری بدهد. علاوه بر این، نظر و تصمیم خاتمی در حالی که سمت حکومتی ندارد اگر مورد پذیرش اصلاح طلبان و مردم قرار نگیرد محل اثر نخواهد داشت.
این وسوسه ها نوعاً از سوی کسانی القاء می شوند که خواستار این هستند که سهمی بیش از حد شان در رهبری جنبش به آنان داده شود. در حالی که سهمی در اختیار کسی نیست که بخواهد توزیع کند و یا کسی مانع دیگری نیست و هر کس به اندازۀ اعتبارش در حال تأثیر گذاریست.
آیتالله مظاهری ضمن تاکید بر انتخاب شیوههای صحیح اخلاقی و منطقی برای امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به دخالتهای خودسرانه افراد بدون مسئولیت قانونی و اعمالی نظیر زندانی کردن و برخوردهای فیزیکی هشدار داد و تاکید کرد که نظام جمهوری اسلامی در خطر رخنه سه فساد اخلاقی، اداری و اقتصادی است و مسئولان نهادها و ارگانهای دولتی برای اصلاح این مفاسد باید از خودشان آغاز کنند.
به گزارش مرکز خبر حوزه، این عالم برجسته حوزوی در دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری ستاد اولین همایش بینالمللی شهروند مسئول، امر به معروف و نهی از منکر را از عناصر برجسته مکمّل ایمان دانست و تصریح کرد: مسلمان واقعی کسی است که به اصول دین اسلام معتقد باشد و بر طبق ایمان خود عمل نماید که در این صورت زیربنا و روبنای دین او محکم خواهد شد. ولی عنصر تکمیلکننده ایمان، امر به معروف و نهی از منکر است که در زندگی مسلمان حقیقی جایگاه ویژهای دارد.
وی افزود: اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به قدری است که قرآن کریم از امّتی که به این دو موضوع اساسی اهمیت میدهد به عنوان برترین امّتها و امّت ممتاز نام برده و چنین امّتی را رستگار و سعادتمند برمیشمارد.
آیتالله مظاهری همچنین موضوع امر به معروف و نهی از منکر را علاوه بر ابعاد دینی و شرعی، یک امر مسلّم عقلی دانست و گفت: عقل، فطرت و وجدان اخلاقی نوعِ بشر، امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی میپذیرد و از این جهت موضوع امر به معروف و نهی از منکر در دین اسلام، تعبّدی نیست، بلکه اصرار اسلام عزیز به اهمیت به این دو موضوع اساسی، در حقیقت، ارشاد به حکم عقل است.
وی در ادامه با تأکید بر ضرورت طرح موضوع امر به معروف و نهی از منکر در سطح بینالمللی اظهار داشت: موضوع امر به معروف و نهی از منکر منحصر به آیین اسلام نیست و اهمیت به آن نیز صرفاً وظیفه مسلمانان نمیباشد، بلکه از آن جهت که عقل، فطرت و وجدان اخلاقی در همه انسانها با هر آیین و مذهبی که داشته باشند، به خوبی ضرورت امر به معروف و نهی از منکر را درک میکند، طرح آن در سطح بینالمللی نیز مطلوب و لازم است و پذیرش جوامع بشری و مجامع حقگرای بینالمللی را به همراه خواهد داشت، ضمن اینکه انجام این حرکت، احکام مترقّی و انسانساز اسلام عزیز را به دنیا معرفی میکند.
حضرت آیتالله مظاهری در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مفاسد حاکم بر جوامع بشری، از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان بهترین راهکار اصلاح مفاسد جاری در همه مجامع انسانی نام برد و افزود: اگر همه دولتها و ملّتها برای احیای امر به معروف و نهی از منکر برنامهریزی و تدبیر لازم را داشته باشند، دامنه معضلات و مفاسد اخلاقی و اجتماعی در دنیا به شدّت کاهش خواهد یافت، البته نکته مهم در این جهت آن است که مسئولان، حاکمان و مردم در همه کشورها، اصلاح را از خودشان شروع کنند و پس از آن برای اصلاح دیگران و جامعه، گام بردارند.
وی با یادآوری رخنه سه فساد اخلاقی، اداری و اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی، این مفاسد را بسیار خطرناک خواند و تأکید کرد: اگر مسئولان نهادها و ارگانهای دولتی، مبارزه با مفاسد اخلاقی، اداری و اقتصادی را از خودشان آغاز کنند و مردم نیز در این خصوص بیتفاوت نباشند و علاوه بر مراقبت از خود و نزدیکانشان، به حدّ تذکّر و ارشاد زبانی که وظیفۀ حتمی آنان است، به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند، در مدّت کمی این معضلات بزرگ برچیده خواهد شد.
رییس عالی حوزه علمیه اصفهان در خاتمه، ضمن برشمردن مراتب امر به معروف و نهی از منکر، خاطرنشان ساخت: قرآن کریم، شیوه صحیح و مؤثر امر به معروف و نهی از منکر را موعظه همراه با تلطّف و مهربانی و همراه با منطق و استدلال میداند. و از اینرو همه و خصوصاً مسئولان مربوطه باید علاوه بر رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر، با انتخاب شیوههای صحیح اخلاقی و منطقی، بر تأثیرگذاری آن بیفزایند و از به کار بردن شیوههای مذموم و غیرمشروع، مطلقاً بپرهیزند و توجه داشته باشند که برخوردهای فیزیکی، نظیر زندان و نظایر آن، صرفاً در موارد ضروری که شرع و قانون معین کرده و چارهای جز آن نیست، فقط و فقط در اختیار مسئولان قانونی مربوطه است و دیگران نمیتوانند در این موارد، خودسرانه دخالت و عمل نمایند.
سایت پیشگام نیوز با انتشار فیلمی از حاشیه مراسم تشییع پیکر امام جمعه یزد به دروغ گویی های کیهان و رجا نیوز پاسخ داد.
این سایت نوشت: هنوز یزد درغم از دست دادن حجت اسلام صدوقی است، اما آنچه این روزها را برای مردمان یزد سخت تر کرده، حواشی مراسم ختم آن مرحوم است، حاشیه هایی که به درگیری تعداد اندکی خودسر با مردم انجامید. آنچه این نارضایتی را شدت داده، برداشت های سیاسی رسانه های اصول گراست،روزنامه کیهان و البته سایت رجا نیوز در اقدامی اعلام کرده اند مردم یزد هیچ حمایتی از همشهری و مهمان خود یعنی سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی نداشته اند و درگیری ایجاد شده در مجلس ختم بدلیل نارضایتی اکثریت مردم یزد بوده است.
این دو رسانه مدعی شده اند اکثریت مردم یزد شعار “مرگ بر منافق” سرداده اند و تعداد آنها اندک نبوده و در مقابل هیچگونه حمایتی از سید محمد خاتمی صورت نگرفته است.
پیشگام نیوز به فیلمی دست یافته است که نشان می دهند مردم یزد در واکنش به شعار “مرگ بر منافق” خود سرها، شعار “درود بر خاتمی” سرداده اند و به نحو احسن از مهمان،همشهری و رئیس جمهور سابقشان حمایت کرده اند.
گفتنی است انتشار این خبر صرفا به خاطر حمایت از مردم دارالعباده یزد است که علاوه بر دینداری به مهمان نوازی نیز معروف هستند و نباید اجازه داد صرفا به خاطر عده ای فرصت طلب -رسانه های کیهان و رجا نیوز-به آنها توهین شود.
حمیدرضا ترقی خبر داده که رهبری کمیتهای را مامور رسیدگی به قانونشکنیهای دولت کرده است. این عضو شاخص حزب موتلفه همچنین تصریح کرده که بعد از انقلاب در هیچ دورهای بین قوای نظام تا این حد اصطکاک وجود نداشته است. او اختلافات فعلی دولت و مجلس را از دوره بنیصدر هم بیشتر و کشدارتر ارزیابی کرده است.
گفتوگوی این عضو موتلفه با آتینیوز، حاوی نکات قابل توجهی درباره قانونگریزیهای دولت، اختلافات اخیر در درون حاکمیت، تلاشهای بیحاصل برای رفع این اختلافها و نیز نگرانی رهبری از تداوم و اوجگیری این کشمکشهاست. مشروح این گفتوگو به جهت اهمیت برخی مطالب آن، و با پوزش از خوانندگان کلمه به این خاطر که در این گفتوگو از احمدینژاد با عنوان رئیسجمهور یاد شده، در ادامه میآید:
در ماه های اخیر بارها دیدیم که نمایندگان مجلس از قانون گریزی دولت و رئیس جمهور سخن می گویند. تا جایی که موضوع تخلف رئیس جمهور از قانون تبدیل به یک امر عادی شده است. به نظر شما با توجه به اینکه ایران انقلابی همواره خود را الگوی کشورهای انقلابی منطقه می داند، این کشمکش ها بین دولت و مجلس چه انعکاسی در بیرون خواهد داشت؟
اختلافاتی که در داخل کشور مطرح می شود و بگومگوهایی که میان مسئولین رد و بدل میشود، در روحیه همه انقلابیون و طرفداران جمهوری اسلامی در منطقه و جهان اثر منفی میگذارد و باعث نگرانی آنها میشود. حتی نگرانی آنها بیشتر از نگرانی مردم داخل کشور است. چرا که آنها ایران انقلابی را به عنوان الگویی برای انقلابشان برگزیده بودند. بنابراین زمانی که نقص و خللی در جایی از این انقلاب به وجود میآید، در عزم و انگیزه آنان نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت. مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره کردند و فرمودند آنهایی که این بگو مگو ها را در کشور مطرح میکنند باید پژواک آن را در عرصه بین المللی مشاهده کنند و متوجه باشند که این اقدام تا چه اندازه باعث شادی دشمنان ما خواهد شد.
شما به عنوان یک سیاستمدار باسابقه آیا در ۳۲سال گذشته تا این اندازه تهمت زدن و کشمکش بین مسئولین را سراغ دارید؟
میتوانم بگویم که تا این اندازه حمله به دولت و اصطکاک بین قوا را تقریبا در هیچ دوره ای شاهد نبودیم. در دوره ریاست جمهوری بنی صدر هم این وضعیت فقط برای چند مدت به طول انجامید. یعنی از ۱۴اسفند ۵۹ تا خرداد سال۶۰ که در نهایت منجر به عزل بنی صدر شد و در پی آن هم شاهد انفجار نخست وزیری و وقایعی دیگر بودیم. در واقع موضوع بنی صدر تا این اندازه کش پیدا نکرده بود. اما در شرایط کنونی متاسفانه حجم این نوع تیراندازی و پرتاب کردن تهمت و افترا و نقدهای بی انصافانه نسبت به یکدیگر حجم بالا و کم نظیری در سال های پس از انقلاب است.
قطعا این بگومگو و نزاع بین مسئولین به سود مردم نخواهد بود. اساسا چه کسی و یا کسانی در این بین منفعت سیاسی و یا اقتصادی خواهند برد؟
اصولا در این نوع قضایا جریان هایی که نانشان در بحران سازی در کشور است، و سودشان در رها شدن مدیریت کشور و یا شل شدن اجرای قوانین در کشور است، بیشترین منفعت را خواهند برد. در واقع به هر اندازه که دستگاه های نظارتی کشور در این بگو مگوها سست شوند و به هر اندازه که قانون گریزی به مساله ای عادی در جامعه تبدیل شود، بهره ی این اوضاع را کسانی می برند که از روش های غیر قانونی به دنبال منافع و منابع هستند. لذا سود اصلی در این موقعیت به جیب کسانی می رود که فقط از آب گلآلود میتوانند ماهی بگیرند و در این شرایط می توانند منافع سیاسی و اقتصادی کسب کنند.
پیش بینی شما برای آینده چیست؟ آیا تا زمان پایان دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد؛ یعنی ۲سال دیگر این شرایط ادامه خواهد داشت؟
یقینا رهبر معظم انقلاب اجازه نخواهند داد که این وضعیت ادامه پیدا کند. چون ادامه آن به ضرر نظام و کشور تمام خواهد شد و روند توسعه کشور و کارایی دولت و نظام را مختل کرده و در پیگیری اهداف نظام اسلامی و تحقق جهاد اقتصادی و نیز رسیدن به برایند پیشرفت و عدالت در کشور مانع ایجاد می کند. بنابراین مقام معظم رهبری در شرایط کنونی با ارشادات و توصیه های همراه با تاکیدی که به مسئولان داشتند، در حال مهار و سوزن بانی این شرایط هستند تا کشور به سمت آرامش حرکت کند و از اتهام و افترا زدن و محکوم کردن بدون هیچ استناد قانونی جلوگیری شود. کسانی که شعله اختلافات را افزایش می دهند هم بدانند که برخلاف مصالح نظام حرکت می کنند. مقام معظم رهبری با جدیت در حال مدیریت این اوضاع هستند و اجازه نخواهند داد که این شرایط ادامه پیدا کند.
به نظر شما راه برون رفت از این شرایط چیست و دو طرف برای حل این بحران باید چه اقداماتی کنند؟
طبق قانون اساسی رسیدگی به این مسئله بر عهده رهبر معظم انقلاب است و ایشان هم هیئتی را برای رسیدگی به این موضوع تشکیل داده و گزارش آن را خواستهاند تا بررسی دقیق شود که علت عدم اجرای برخی از قوانین چه بوده است. بنابراین من فکر می کنم که این موضوع به جای رسانه ای شدن که باعث تشدید اختلاف در جامعه میشود، باید در همان کمیته ای که رهبری تعیین کردند، بررسی شده و مورد حل و فصل قرار گیرد. آنهایی که این مسئله را رسانهای کردند اشتباه کردند. حتی آن دسته از نمایندگان مجلس که این موضوع را از تریبون مجلس رسما اعلام کردند هم دچار اشتباه شدند. چرا که در قانون اساسی برای این کار داور وجود دارد و کار خودش را انجام میدهد. بنابراین دلیلی برای هوچی گری در سطح جامعه وجود ندارد.
زهرا صدر
«خانهی موسوی و رهنورد را به زندانی با دیوارهای بلند آهنی برای آنها تبدیل کردند.» این، مشاهدات برخی از کارمندان نهاد ریاست جمهوری، پزشکان و بیماران بیمارستان شهید شوریده است که روبهروی کوچه اختر قرار دارد؛ کوچهای که منزل موسوی در آن واقع شده است.
یاد آر روزهای سردی را که دلگرم بودیم بانوی سبزی که گاه مخفی و بیشتر پس از درگیر شدن با مامورین امنیتی از خانه بیرون می زد و با هزار زحمت، خودش را به جمع های منتظر می رساند.
رهنورد برای اصرارش بر حق جویی، برای مبارزه بر تبعیض ها ، برای قرآن پژوهی اش , محبوبیتش بارها به باد تهمت وتوهین گرفته شد.هنوز زمان طولانی نگذشته است از آن روزی که درصحن دانشگاه الزهرا ،به ناروا روسری از سرش کشیدند. در صحن علنی مجلس عکسهای خصوصیش را پخش کردند . سالها اجازه چاپ کتابهایش را ندادند با اندیشه اش به ستیز پرداختند در طول مبارزات جنبش سبز. با گاز فلفل و اشک آور به او حمله ور گشتند ، با ضربات باتوم کبودش کردند یا در خیابان برسر او تاختند و و بی ادبانه به سوال و بازجوییش کشیدند . دست آخر چه سبک فکرانه بعداز چندین بار تهدید بر اخراج ، از ورودش به دانشگاه تهران جلو گیری کردند بعد از آنهم چنانکه رسمشان بود و هست ، به دروغ پردازیهای خود در این زمینه ادامه دادند و از این طریق به آرام کردن دلهای بیمار خود پرداختند.
تمام آن روزها، زمزمه های نگران مادر بدرقه ی راهش بود و نگاه های سکوت پدر به یاد تمام مجاهدت های جوانی، ستایشگر استحکام قدومش بود.
امروز تقویم می گوید از زندانی کردن میرحسین و رهنورد صد و چهل روز گذشته است . اما دل بی قرار مادر شمردن نمی داند. دل بی تاب مادر کوچه ی بن بستی می شناسد که با دیوار و نرده هایی آهنی و سیاه، زندان شده است. دل نگران مادر، دختری را می شناسد که دیگر پشت زنگ تلفن حالی نمی پرسد و درآستانه ی در خانه مادری ظاهر نمی شود.
امروز نیز او را در خانه خودش زندانی کرده اند. به دروغ می گویند آزاد است و سرگرم فعالیتهای هنری و اما دغدغه این روزهای خانواده نگران او است که نکند این پدر پیر تن وجان فرسوده چون اسماعیل پدر میرحسین تشنه دیدار فرزند ارشد و چشم به در دوخته از میانشان رخت بربندد.
مادر زهرا رهنورد همان بود که انتظار می رفت، استحکام صدایش، یاد آور فریادهای بانوی سبز ایران بود و غم پنهان شده در گفتارش، درد مادران دیگر اسرای سبز را تداعی می کرد. صحبت کردن و مصاحبه با مادری پیر در این شرایط ساده نیست. مادری که خانواده اش در معرض تهدیدهای مختلف هر روز نگران تر از قبل منتظر خبری نشسته اند.
او این ماه ها شاهد ضعف جسمانی و کاهش وزن شدید دختر و دامادش بوده است که در دیدار آخر کاملا مشهود و نگران کننده بوده است. همچنین براین باور بود که کل این روند غلط بیشتر به آدم ربایی شبیه بوده است.
در باره وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد گفت و گویی را با مادر پیر خانم رهنورد انجام داده ایم که با هم می خوانیم:

از آخرین خبری که از آقای مهندس و خانم دکتر دارید برای ما می گویید؟
حدود دو هفته پیش با داماد و دخترم ملاقات داشتم. و آنها هم روحیه ی خیلی خوب و قوی داشتند، محکم، مثل همیشه.
آزادی عمل در این دیدارها چقدرهست؟ مثلا فرزندان دیگرتون هم که به هرحال دلتنگ هستند می تونن باشن؟
ملاقات بدون هماهنگی قبلی بوده و به همین دلیل یکی دو بار اتفاقی فرزندان دیگرم هم حضور داشته اند.
در ملاقات می توانید راحت صحبت کنید؟ فکر می کنید چقدر فضای آن با واقعیتی که در آن محصور هستند تطابق می کند؟
من یک مادرم و حتما راحت صحبت خودم را می کنم. البته حرف های سیاسی نمی زنم چون شنیدم که به بچه ها هم گفته اند در دیدارها حرف سیاسی نزنند که در غیر این صورت همین دیدارهای محدود کوتاه هم قطع می شود تمام دیدارها هم با حضور تعداد خیلی زیادی از مامورها انجام می شود. یک عده داخل هستند خانم و آقا یعنی آنها هم در زوایای مختلف کنار ما می نشینند. در فضای بیرون هم که خب من تابه حال نشمرده ام اما خیلی زیاد هستند.
من هیچ اطلاعی درباره اینکه در جاییکه حصر هستند چگونه زندگی می کنند ندارم و بعید می دانم که کسی هم اطلاعی داشته باشد. البته این را هم بگویم که بعد از یک ماه و نیم بی خبری چندباری خیلی کم به من و همسرم تلفن کرده اند.
ملاقات دخترخانمها به چه ترتیبی است؟ مرتب می توانند به ملاقات بروند؟ و تعریفشان از ملاقاتها چه بوده است؟
متاسفانه باید بگویم که نوه هایم یعنی دخترها به مدت طولانی از پدر و مادرشان بی خبر بوده اند و برای ۳ ماه اول که تقریبا ملاقاتی نداشته اند حتی یکبار بیش از ۵۰ روز تمام خانواده به طور مطلق از آنها بی خبر بودند. جز چند دقیقه بالای سر پدر مرحومِ آقای موسوی . ولی در ۴۰ روز اخیرملاقات های محدودی صورت گرفته است که آنهم با حضور مامورهای خانم و آقا و دوربینهای متعدد نصب شده در محل بوده است.
طفلک نوه هایم با من زیاد صحبت نمی کنند. چرا که صحبت کردن راجع به این قضیه با کنترل دائمی مکالمه ها و دیدارهای خانوادگیمان سخت است در ضمن آنها نمی خواهند مرا نگران کنند. اما حتما بودن نیروهای امنیتی و کنترل کردن و بازرسی بدنی دختران ایشان و حتی مواد خوراکی که برده اند و لوازم نوه های دختر و دامادم برایشان خیلی آزاردهنده بوده است .حتی وقتی بچه ها می روند موهای سر آن ها را هم گشته اند که ببینند چه چیزی قایم کرده اند. گل سرشان راباز کرده اند .آخر این رفتار درست است؟
برخورد ماموران با شما و دختران آقای موسوی و خود مهندس و همسرشان چطور است؟
در ظاهر که محترمانه، اما واقعیتش تهدید امیز است. مثلا دختر من نمی تواند یک کلمه به من خصوصی چیزی بگوید، چشم های آنها مرتب روی ماست که ببینند کی چه می شنود و چه جواب می دهد. همیشه هم می گویند خبر ندهید، تهدید می کنند و می گویند سکوت کنید. اما تا کی؟
وضع روحی خانواده ، دخترهای مهندس چه؟ آیا آنها مشکل خاصی ندارند؟
آن ها هم مثل پدر و مادرشان روحیه ی مقاومی دارند. اما همگی ناراحتند از اینکه در چنین مخمصه گرفتار شده ایم. من یک مادرم. پدرش هم که بیمار است و من می ترسم اتفاقی بدی برایش بیفتد. مثل اتفاقی که برای موسوی بزرگ افتاد.امیدوارم همچین اتفاقی نیفته و سایه ی ایشون همچنان بر سر ما باشد.
از وضعیت جسمی خانم رهنورد و آقای موسوی چه خبری دارید؟
من که مدام نمی بینمشان و به هرحال دیدارها هم محدود بوده چون اونها زندانی هستند. اما از روی ظاهر می توانم بگویم که نسبت به ملاقات های اخیر، دفعه آخر متوجه رنگ پریدگی و لاغری شدید و ناگهانی دختر و دامادم شدم. و این از نظر من که مادر هستم پنهان نبود. من نمیدانم واقعا بر آنها چه گذشته است. البته خودشان برای اینکه ناراحتی ما را دیدند و خواستند من را از نگرانی در آورند گفتند گاهی روزه می گیرند. اما بی شک دلیلش این نمی تواند باشد و تغییر ناگهانی ظاهری آنها و رنگ کاهی پوست و از دست دادن وزنشان به شدت نگران کننده است.
خوب این مساله ی خیلی مهمیه…. اصلا وضعیت پزشکی آنها چطور است؟ قبل و یا بعد از زندان شما خبر دارید؟ مثلا آیا تحت نظر پزشک خاصی هستند؟
دخترم و دامادم پیش از این سالم سالم بودند و همه هم این را می دانستند. اصلا اگر غیر از این بود که نمی توانستند اینهمه فعالیت و جنب و جوش در این دو ساله داشته باشند .الان را طبیعتا نمی توانم بگویم، فقط از روی ظاهر و جسمشان می توانم قضاوت کنم. این نگرانی البته برای دخترانش و بقیه اعضای خانواده هم پیش آمد و همه پیگیر شدند. اما آنها گفتند که خودمان دکتر داریم و پیگیری میکنیم. ولی پزشک از طرف ما نبوده است. معلوم است که تا زمانی که پزشک از طرف ما نباشد نگرانی ما همچنان باقیست.
یعنی خانواده مشخصا خواسته اند که این موضوع پیگیری شود و توجهی نشده است؟
بله دخترها و خانواده دامادم خواسته اند و بارها اصرار کردند ولی هر بار بهانه ای آورده اند و گفته اند ما خودمان دکتر خودمان رامیبریم و ظاهرا هم دکتر از طرف خودشان برده اند.
نکته ی نگران کننده این است که دامادم( مهندس موسوی) پیش از این گفته بود که تنها در یک بیمارستان رسمی حاضر به انجام چکاپ است. یک بار هم اوایل حصر ظاهرا خواسته اند پزشک بیاورند که دخترم گفته بوده در همان بیمارستان ویزیت بشود و اگرنه راضی نمی شوم…اینها برای من نگرانی می آورد. روزهای سختیست …من مدام به این فکر می کنم که تا قبل از زندانی شدن، آنها هر دو در وضعیت سلامتی کاملا مناسبی بودند و این را همه خبر داشتند. اما بار آخر واقعا ما دچار شوک و نگرانی شدیم به خصوص اینکه اجازه نداده اند یک دکتر شناخته شده و قابل قبول از طرف خودمان به وضعیت سلامتی آنها رسیدگی بکند.
همه ی ما نگران شدیم با این خبر… هیچ خبری نیست که تا کی می خواهد این وضعیت ادامه داشته باشه؟
نه. هیچ خبری نیست. و هیچ معلوم نیست علت این زندان بی دلیل چه بوده است و تنها خبری که ما داریم وجود چند در و دیوار در یک کوچه کوچک است. نوه هایم می گویند که کوچه را با چند دیوار بلند آهنی مسدود کرده اند و هیچ کس هم نمی داند اصلا داخل این محدوده چه میگذرد؟ چه تعدادی نیرو هست و آیا نیروها اصلا داخل خانه مقیم هستند یا خارج از آن و تا کی قرار است ادامه پیدا کند.البته باید تذکر بدهم که من این را حبس و حصر نمی دانم. این دقیقا آدم ربایی است. دختر و داماد من که کاری نکردند که زندانی شوند اینها جز خدمت به کشورشان هیچ کاری نکردند.
نظر دختر و دامادتون درباره ی این مسائل چیست؟
آنها راجع به این قضیه حرف خاصی نزده اند. زیرا همانطور که گفتم در دیدارهای کوتاه ما مثل هر زندانی دیگری فضای این حرفها نیست. من خودم مواظبم سوالی نکنم که گرفتاری ایجاد شود. اما خوب با توجه به زندانی شدن پسر بزرگم سال قبل که در راستای همین اتفاقات بود یاد گرفته ام که صحبت هایم چگونه و در چه مواردی باشد .
شما( یا اعضای خانواده ) تا حالا با بازجوها یا نیروهای امنیتی صحبتی داشته اید؟
البته من نه اما بارها دخترهای مهندس، نوه ها و بقیه اعضای خانواده بطور رسمی و غیر رسمی تلفنی و حضوری بازجویی شده اند و یا تحت فشار و تهدید قرار گرفته اند، تهدیدهای شغلی وجانی. و حتی توهین های آزار دهنده ای که نه تنها کلامی بلکه بدنی هم بوده است.
خواسته ی آن ها چیست؟
خواسته اصلی آنها که از همه پوشیده است. اما حتما یک از خواسته های بزرگ آنها سکوت کردن همه اعضای خانواده است. که همین هم به شک ما درمورد وضعیت زندگی و سلامتی آنها دامن می زند. شاید هم با سکوت ما برنامه های دیگری هم دارند.
تا حالا پیشنهاد یا راه حلی از سوی حکومت یا نیروهای امنیتی به خانواده شده برای حل این مسئله؟
البته که نه. چون خودشان می دانند راه حلی هم جز آزادی سریع آنها و جواب دادن به این ۵ ماه زندانی بودن بی دلیل دختر و دامادم نیست همه می دانند داماد و دخترم جز خیرخواهی در این سالها برای مردم و کشور چیزی نخواسته اند و از همه زندگیشان هم گذشته اند. دخترو دامادم برای مردم از هیچ کاری دریغ نمیکردند و حتی از ما هم کمک می گرفتند. این جواب تلخ و دردناکیست برای من که ناظر زندگیشان بوده ام و همه ی کسانی که حقیقت را دیدند و می دانند.
دختر شما یکی از زنان فعالی بود که در این دو سال خانواده های زندانیان را تنها نگذاشت و همین دیدار ها و سر زدن های خانم دکتر همیشه بدخواهان را خشمگین می کرد، در این چند ماه برخورد مردم و خانواده های زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی با خانواده ی موسوی و رهنورد چطور بوده است؟
خیلی صمیمانه. البته من دیداری با کسی نداشته ام یا صحبتی. بیشتر احتیاط می کنم . اما هرجا می رویم همه احوالپرسند و نگرانند در کوچه خیابان محل همه جا هرکسی که متوجه می شود خیلی ابراز دوستی و محبت ونگرانی و ناراحتی و خشم از این وضع می کنند.
با توجه به فضای تبلیغاتی و دروغ هایی که درباره ی این زندان گفته می شود که ایشان اصلا در حصر نیستند ویا فعالیت روزمره یا هنری عادیشان را فقط تحت مراقبت ادامه می دهند، از همینجا صحبتی با مسببان این ماجرا ها دارید؟
هیچ معلوم نیست تا کی آن ها باید در این وضعیت آنجا بمانند. مگر اینها جز خدمت به مردم و خانواده های زندانیان سیاسی کاری کردند؟ اول از همه باید بگم که حتی اگر برفرض محال هم چنین بود یعنی آنها در امن و آسایش هم بودند که نیستند خود نفس زندان کردن بیگناهان و قطع ارتباطشان با همه انقدر بد هست و اسیر بودن انقدر دردناک هست که لازم به توضیح نیست. اما خطاب من با کسانیست که این دستور را داده اند یا اجرا کردند. برای من رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.
از دیگر سو سخنی با مردمی که این مصاحبه رو می خوانند دارید؟ نکته ای وجود دارد که لازم باشه در اختیار مردم قرار گیرد؟ در آخر هم اگر صحبتی هست بفرمایید
تشکر میکنم از شما که جویای حال من شدید. من خودم بیمارم و نگران دختر و داماد خوبم هم هستم و شوهرم که به شدت مریض احوال و رنجور است و بی تابی هایش برای خانم رهنورد ما را نگران و متاثر کرده است و تشکر میکنم از همه ی مردمی که یا همدرد ما هستند یا درد مارا درک می کنند.
مرتب به من آشنا و غریبه زنگ می زنند و می پرسند از آقای مهندس چه خبر از خانم دکتر چه خبر؟ من هم می گویم همان خبری که شما دارید را ما هم داریم. خیلی نکته ها هست اما فعلا نگفتنش بهتر است.
آرزو دارم روزی همه ی کسانی که دربند هستند روزی پیش خانواده هایشان برگردند و خانه هایشان دوباره روشن شود. من فقط برای دختر خودم دعا نمی کنم. امیدارم همه ی آنهایی که به هر علتی در بازداشت هستند و به آنها ظلم و ستم می شود زودتر آزاد شوند. ان شاالله خبر آزادی همگی را بشنویم که حتما همه خوشحال می شویم.
منبع: کلمه
طاهره نظری مهر همسر منوچهر متکی و مدیر کل حقوق بشر و زنان وزارت امورخارجه از سمت خود استعفا داد.
به گزارش ایران دیپلماتیک، وی قرار است مشاور آخوندزاده معاون حقوقی و بین الملل وزارت امور خارجه شود.
برخی منابع مطلع از تصمیم همسر متکی برای کاندیداتوری مجلس خبر داده اند.
پیش از این و در زمان برکناری پرماجرای متکی از دستگاه دیپلماسی، برخی اخبار از استعفای همسر متکی حکایت داشت که چنین نشد و تا چندروز پیش در این سمت ماندگار شد. پس از روی کار آمدن علی اکبر صالحی وی نیز بنا به دلایلی تا دوهفته پیش از اعمال تغییرات در ساختارهای پیشین خودداری کرده بود.
منوچهر متکی برای انتصاب همسرش به این پست، اداره حقوق بشر وزارت خارجه را از اداره کل سیاسی و اموربینالملل جدا و همراه با دفتر امور زنان این وزارت خانه یک اداره کل جدید ایجاد و همسرش را به ریاست آن منصوب کرد.
در خصوص سوابق همسر متکی قابل ذکر است که وی در زمان حضور در مدیر کلی حتی یک روز هم فعالیت در وزارت خارجه را نداشته و داروساز بوده و تا قبل از وزارت متکی در سازمان بهزیستی کل کشور مشغول به کار بودهاند.
متکی هفته جاری در گفت و گو با نشریه پنجره در چرایی انتصاب همسرش به این سمت، همراه بودن همسرش در ماموریت های خود را دلیلی بر تجربه وی عنوان کرده بود.
متکی به پنجره گفت: همسر من بیش از بیست سال در کار سیاست خارجی همراه اینجانب بود. حدود نیمی از این مدت در دو مأمریت ترکیه و ژاپن بودیم ارتباط گسترده ایشان با فدراسیون های زنان و همسران دیپلماتها در خارج از کشور و همسران مقامات آن کشورها و نیز شخصیت های حقیقی و حقوقی از زنان مسلمان و نیز حضور فعال بمدت ده سال در ایران در برنامه های وزارت امور خارجه از ایشان فردی مطلع با مسائل خارج از کشور و به ویژه در امور زنان ساخته بود. برپایی اولین جلسه زنان ترکیه ای برای حمایت از زنان و کودکان حلبچه پس از جنایت بمباران شیمیایی صدام، تشکیل مجمع همسران دیپلمات های کشورهای مسلمان در ژاپن و فعالیتهایی از این دست طی سالیان طولانی در کارنامه ایشان است. استفاده از چنین ظرفیتی مطمئنا برای وزارت امور خارجه یک فرصت بود. نگاهی به فهرست انتشارات و اقدامات این حوزه نشانگر درستی این انتخاب بود.
متکی تاکید کرد: تعداد کسانی که وزیر امور خارجه در طول ۵ سال از آنان دعوت به همکاری کرده است به انگشتان دست نمی رسد و البته غیر از خانم دکتر نظری ، آن چند نفر دیگر هیچ نسبت فامیلی با وزیر امور خارجه نداشته اند.
رمان پس از تاریکی را نشر کتابسرای نیک منتشر کرده است. نویسندهی این اثر هاروکی موراکامی داستاننویس صاحبنام ژاپنی و مترجم آن مهدی غبرایی است که تاکنون قریب به شصت اثر داستانی را به فارسی برگردانده است.
موراکامی در ایران بعداز مجموعه داستان ”کجا ممکن است پیدایش کنیم” ترجمهی بزرگمهر شرفالدین به مخاطبان فارسی زبان معرفی شد. استقبال خوانندگان باعث شد مترجمان متعددی به سراغ ترجمهی آثار او بروند. ازجملهی آنها البته مهدی غبرایی بود که رمان تامل برانگیز ”کافکا در کرانه” را ترجمه کرد.
غبرایی در ادامهی کار خود به سراغ ترجمهی ”پس از تاریکی” رفت. قابل ذکر است که این رمان به لحاظ کمیت و کیفیت در حد و اندازهی رمانهای بزرگ موراکامی نیست. موراکامی آثار ستایش شدهای همچون ”جنگل نروژی” نیز دارد که به علت برخی دلالتها قابل ترجمه نیست.
پس از تاریکی آخرین کار ترجمه شده از موراکامی بود. سال گذشته کتابی باعنوان از ”دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم” از این نویسنده و با ترجمهی مجتبی ویسی راهی بازار کتاب شد. همچنین مجموعه داستان ”ابرقورباغه و پای عسلی” توسط فرناز حائری به فارسی برگردانده شد. بر این کتابها مجموعه داستان ”دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل” را هم بیافزایید، مجموعهی داستانی که محمود مرادی به فارسی ترجمهاش کرد و نشر چشمه آن را منتشر کرد.
با مهدی غبرایی دربارهی رمان ”پس از تاریکی” و محدودیتهای سانسور در مورد ترجمه حرف زدهایم.
*شما در صحبتهایتان همیشهاشاره کرده اید اگر کتابی که ترجمه کردهاید به اندازهای سانسور شود که لطمه جدی ببیند، از انتشار آن صرفنظر میکنید. البته آثاری هم که منتشر کردهاید، پای بندی شما به این گفته را نشان میدهد. اما در این رمان سانسور یک مقدار بیش از حد بوده. در اینصورت چگونه شد که با سانسور اثر کنار آمدید؟
__ خوشبختانه اصلا کتاب مسئلهاینداشت که بخواهد سانسور شود. یعنی مشکل چندانی نداشت. البته تنگنظریهاییدر این زمینه بود. مثلا فرض بفرمایید لغت «حرامزاده» را گفتند حذف کنید. من به جایش گذاشتم «نسناس» که بازهم گفتند حذف کنید. و این خیلی مضحک بود چراکه اصلا کسی جوابگو نیست و من وقتی با ذهن خودم سنجیدم و خواستم منطقش را پیدا کنم چیزی دستگیرم نشد. یعنی فهمیدم منطقی پشت این سانسور کردنها نیست. وقتی گفتند حذف کن یعنی حذف کن و اصلاً راهی نیست که بخواهی بپرسی چرا و منطقش را بدانی. در این کتاب هم جز اینجور موارد کوچک و البته مضحک چیز دیگری نبود. یعنی پنج شش تا مورد اینطوری بیشتر نبود.
*یعنی هیچکدام از فصل ها حذف نشد؟
__ نه. به هیچ وجه. خوشبختانه اصل کتاب اینطور نبود که قرار باشد فصلی حذف شود. همانطور که گفتم حذف ها در حد بسیار کوچک بود. خوشبختانه حذفی که بهخصوص به ساختار لطمه بزند؛ انجام نشد. بله؛ اگر قرار باشد لطمه جدی به کتاب وارد شود، من اصلاً از زحمتی که کشیدهام میگذرم چنانکه «هرگز ترکم نکن» (نوشتهی ایشی گورو) ماند و ترجمهی من درنیامد و ترجمهی دیگری که به بازار آمده نمیدانم چقدر حذف شده. اما در این رمان حذفهاییکه انجام شد اصلاً لطمه جدی به کار نمی زد.
*این سوال برای این بود که بعضی وقت ها کتابهاییچاپ میشود که ناشر یا مترجم تن به حذفهای چندده صفحهای یا حتی بیشتر میدهد و کتاب ضایع میشود. مثلا «فرار کن خرگوش» (نوشتهی جان آپدایک) هفتاد هشتاد صفحه حذفی داشته و انتشار کتاب با این حد و اندازه حذفی، واقعاً درست نیست.
__ خود من بنا داشتم کتاب «قریشی» به نام «نزدیکی» را ترجمه کنم. منتهی خانم «نیکی کریمی» - که حرفهاش چیز دیگری ست - آمد سراغ این کتاب. البته من کاری به این ندارم. ممکن است کسی استعداد داشته باشد و بیاید سراغ ترجمه. من هم اگر استعداد بازیگری داشته باشم شاید بروم و فیلم بازی کنم. (خنده). منعی نیست. اما بحث تن دادن به سانسور- آنهم وقتی که به کتاب لطمه جدی وارد میشود- بحث دیگری ست. من وقتی «نزدیکی» را خواندم دیدم از این کتابِ صد و بیست صفحهای احتمالاً بیست صفحهاش باید سانسور شود؛ یعنی یک ششم کتاب. من حاضر نشدم به چنین چیزی تن بدهم ولی خانم «کریمی» ترجمه کرد و دیگر نمیدانم چقدر از کتاب حذف شد. یعنی به نظر من اینجور کار کردن حرفهاینیست. حداقل از دیدگاه من اینطور است.
*با این رمان و آن رمان قبلی که از آثار «موراکامی» ترجمه کردید(کافکا در کرانه) خواننده به این نتیجه رسید که این نویسنده در داستان کوتاه خلاق تر یا به تعبیر بهتر، جذاب تر عمل میکند. نظر شما در اینباره چیست؟
__ «موراکامی»، تا آنجاکه من آثارش را شناختهام و بیشتر کارهایش را خوانده ام، واقعا در هر دو زمینه خلاقیت شگفتانگیزی دارد. متأسفانه بعضی کارهایش را نمیشود با جو موجود ترجمه کرد. مثلاً «جنگل نروژی» را وقتی میخواندم، بعضی صحنه هااشک در چشمم میآورد. این کتاب طوری بود که قطعاً حذفهایی میشد و لطمههای جدی به آن میخورد. یا «خاطرات پرندهی کوکی». البته این رمان آنقدر دردناک نیست اما در شگفتانگیزی دست کمی از «کافکا در کرانه» ندارد. و من درواقع نویسندهایرا با خواندن آثارش کشف کردم و برایم خیلی لذت بخش بود. از آرزوهایم این است که اگر عمری باشد و یک روزگاری دست بدهد؛ کارهایش را همانطور که وعده داده ام؛ ترجمه کنم.
*شما بهترین کار «موراکامی» را کدام میدانید؟
__ بهنظرم «وقایع نامه» از برجسته ترین کارهایش هست که البته به اصطلاح یک کار فنتستیک به شمار میرود. و در زمینهی کارهای رئالیستی، «جنگل نروژی» کار بسیار شیرینی ست. این رمان، داستان عشق جوانی است به یک نفر که بسیار شیرین و تأثیرگذار است. ولی خب؛ میترسیدم که حذف هایش زیاد بشود و دیگر ارزش نداشته باشد آدم آنرا منتشر کند.
*«موراکامی» در این کار هم مثل آثار دیگرش یک سری بازیهایفرمی دارد که مخصوص به خودش است و جزو خلاقیتهایاو به شمار میرود. در این رمان اولین چیزی که به ذهن میرسد، ساعتهایزمانی است که بالای شروع هر فصل میکشد…
__ البته دیگران هم زمانِ کوتاهِ بیست و چهار ساعت یا دوازده ساعت را مبنای کار قرار داده اند ولی «موراکامی» همانطور کهاشاره شد؛ آمده و ساعت ها را کشیده و فصل ها را نامگذاری نکرد.
*و البته این ترفندها گاهی اوقات چندان کارکردی هم ندارد. خودتان بعنوان مخاطب - جدای اینکه کار را ترجمه کردید – این ترفندها را چطور میبینید؟
__ «موراکامی»، بیشتر رمانهاییکه نوشته، به خصوص این سه رمان «کافکا در کرانه»، «وقایع نامه» و «خاطرات پرنده کوکی»، رمانهاینسبتاً پرحجمی هستند و از همه پرحجم تر «خاطرات پرنده کوکی» است با متن انگلیسی ششصد صفحه ای. «کافکا در کرانه» نزدیک به پانصد صفحه بود. اما «پس از تاریکی» بسیار کم حجم تر از دیگر آثارش است. من دو تا متن از «پس از تاریکی» داشتم؛ با دو فونت مختلف که یکی دویست و سی صفحه بود و دیگری دویست و چهل پنجاه صفحه. استنباط شخصی من این است که «موراکامی» خواسته در رمان «پس از تاریکی» یک اثر جمع و جورتری به همان سبک و سیاق رمانهایپرحجمش بنویسد. شاید خواسته به نوعی همان تجربه-ها در بازیهایو ترفندهای فرمی را در صفحات کوتاه تری تجربه کند. البته این استنباط شخصی من است و ممکن است درست نباشد.
*چرا «موراکامی» اینهمه مورد استقبال مخاطبان انگلیسی زبان است؟ کار آخرش قبل از چاپ نزدیک به چند میلیون نسخه فروش رفت.
__ بله. آخرین کارش بالای هزار صفحه است که به زبان ژاپنی هم نوشته. ما البته دنبال یک نفر بودیم که از ژاپنی ترجمه کند اما بعد عطایش را به لقایش بخشیدیم. چون طرف نمونهایاز ترجمهاش از زبان اصلی (ژاپنی) را فرستاد و دیدم تواناییاش در حدی نیست که بشود کار را چاپ کرد؛ فارسیاش آنقدر خوب درنمی آمد که قابل چاپ باشد. گفتم که فعلا از این کار صرفنظر کنیم تا وقتی ترجمه انگلیسی رمان چاپ شود و بعد بخوانم و اگر دیدم لطمه جدی نمی بیند، شاید سراغش بروم. اما این سوال برای من هم شیرین است. اصلاً صحبت راجع به «موراکامی» شیرینی خاصی برایم دارد. من در مقدمه «کافکا در کرانه» حرفهایزیادی راجع به «موراکامی» زدهاماما اساسی ترین نکته درمورد این نویسنده این است که او علاوه بر اینکه بر فرهنگ سرزمین خودش مسلط است به فرهنگ غرب هم تسلط دارد. میدانید خودش هم مترجم آثار نویسندگان بزرگی مثل «کارور» و دیگران بوده. و جالب اینجاست که علاوه بر اینها از نوجوانی با موسیقی غربی هماشنا بوده. به همین دلیل در کتابش این عناصر فرهنگ غربی درکنار عناصر فرهنگ شرقی موج میزند و فکر میکنم دلیل اساسی جذابیتش برای غربیها همین موضوع است. در مقدمه «کافکا در کرانه» هم اشاره کردم که از نویسنده گان جدید ژاپنی - به خصوص بعداز جنگ دوم - «موراکامی» و «کوبوآبه» و «ایشی گورو» به فرهنگ غربی نزدیکتر هستند و دلیلش هم تأثیرپذیریشان از تمام عناصر فرهنگ غربی است.
*در همین رمان «پس از تاریکی»، در بسیاری صفحات، اگر اسامی شخصیتها را عوض کنیم، احساس میکنیم با یک رمان اروپایی طرف هستیم. فضای رمان شباهت زیادی با رمانهایاروپایی دارد. مسئله جالبِ دیگر، معلق ماندن داستان است. داستان، در پایان، در خلآ رها میشود و مخاطب احساس میکند در یک ساعات کوتاهی با شخصیتها همراه شده و بعداز آنها جدا شده و انگار شخصیتهای رمان همچنان در زندگی خودشان شده اند.
__ اتفاقا عدهای بعداز اینکه ترجمه کردم و خواندند گفتند چرا نویسنده داستان را رها کرده؟ به نظرم یکی از عناصر داستان معاصر این است که نتیجه گیری نمی کند و میگذارد که مخاطب خودش تصمیم بگیرد. نویسنده سعی میکند تخیلِ مخاطب را پرواز دهد. یکی از کارهایی که این دسته از نویسنده ها میکنند همین است.
*چیزی که منتقدان به اصطلاح آنرا نوشتن مخاطب میدانند….
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر