جنبش راه سبز - خبرنامه |
- محدودیتهای غیرقانونی جدید برای زندانیان سیاسی زندان اوین
- آیتالله صانعی: جلوگیری از تحریف اهداف انقلاب، وظیفه یاران اصیل انقلاب است
- پایان تحقیقات در پرونده معاون اول دولت احمدینژاد
- انتظار نویسندگان و ناشران از دولت؛ حق نوشتن، حق چاپ
- حسین فدایی: اتاق فکر فتنه درپی همراهی ناطق، لاریجانی و باهنر برای انتخابات مجلس دهم است
- کسى که بدون برخوردارى از صلاحیت، ادّعاى مرجعیت مى کند، مصداق «مَنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ» است
- ۱/۹ میلیارد یورو دارایی بلوکه ایرانی آزاد شد
- کارگران بازداشتی پلی اکریل اصفهان آزاد شدند
- امام گفتند عکس مرا دیگر نزنید
- معمای رشیدی مطلق؛ نویسنده واقعی مقاله جنجالی کیست؟
محدودیتهای غیرقانونی جدید برای زندانیان سیاسی زندان اوین Posted: 09 Feb 2014 02:50 AM PST جرس: مسئولان زندان اوین برای چندمین بار محدودیت های غیرقانونی جدیدی را برای زندانیان سیاسی اعمال کردند.
به گزارش کلمه، مسئولین زندان اوین اخیرا در مغایرت آشکار با قوانین زندان اعلام کرده اند زندانیان بند ۳۵۰ هنگام خروج از زندان (پس از پایان حبس و آزاد شدن یا هنگام رفتن به مرخصی) حق بردن کتاب های شخصی خود را ندارند.
بر اساس این گزارش این تصمیم آنها آشکارا مغایر قوانین زندان در مورد حقوق زندانیان و مالکیت آنها بر اموال و لوازم شخصی خود است.
با توجه به اینکه زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین اکثرا افراد دانشگاهی هستند و نوعا مدتی طولانی در زندان بوده اند کتابهای بسیاری برای تدریس، مطالعه، تحقیق و پژوهش یا استفاده در تالیفات یا ترجمه بصورت شخصی تهیه و به زندان برده اند.
برخی از این کتابها از کتابهای کمیاب است و در بازار وجود ندارد و در مواردی مجموع ارزش کتاب های برخی از زندانیان چند میلیون تومان می باشد. هنوز مشخص نیست چه مرجعی این دستور غیرقانونی را صادر کرده است.
پیش از این نیز مسئولان این زندان با اعمال محدودیت های غیرقانونی، از قبیل از قطع تماس های تلفنی، گزینش در اعطای حق مرخصی و ملاقات حضوری و استقرار نمایندگان وزارت اطلاعات در داخل بند زندانیان سیاسی این بند را تحت فشار قرار داده و شرایط زندان را بر آن ها سخت تر کرده بودند.
این محدودیت ها در حالی اعمال شده که انتظار می رفت بر اساس قانون بخش زیادی از زندانیان سبز که بخش بیشتر دوران حبس خود را گذرانده اند شامل آزادی مشروط شده و در ایام دهه فجر و در استانه ی عید نوروز زندانیانی که مشمول حق مرخصی هستند به مرخصی بیایند. |
آیتالله صانعی: جلوگیری از تحریف اهداف انقلاب، وظیفه یاران اصیل انقلاب است Posted: 09 Feb 2014 02:40 AM PST جرس: آیتالله صانعی تاکید کرد: جلوگیری از تحریف و تغییر اهداف انقلاب و وارونه جلوه دادن آن از وظایف نخبگان و یاران اصیل انقلاب است.
آیت الله صانعی در بیانیه ای به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه رژیم دیکتاتوری شاه فکر میکرد با بی توجهی به خواست های مردم مثل آزادی های سیاسی و حق انتخاب و سرکوب مخالفات و ایجاد ارعاب می تواند هر حرکتی را کنترل کند، برای آنان که در مسیر اهداف انقلاب دچار صدمات و رنج ها و حصر ها شدند آرزوی صبر و استقامت کرد.
به گفته ی آیت الله صانعی، مرجعی که در سال های اخیر و در برابر ستم ها و نابرابری ها سکوت نکرد تا آنجا که افراطیون و محافظه کاران دولت و اعضای آن را از دیدار با وی نهی می کنند، دقت در مبانی انقلاب اسلامی و توجه به خواست ملت و تحقق هرچه بیشتر آن همچون آزادی های خدادادی و فطری، اجرای عدالت همراه با توسعه، استقلال کشور و مبارزه با فساد و جلوگیری از تحریف و تغییر اهداف انقلاب و وارونه جلوه دادن آن از وظایف نخبگان و یاران اصیل انقلاب است.
متن این بیانیه به گزارش پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید مقیم قم به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطفی تأثیر گذار، در تاریخ معاصر ایران و جهان است. مجاهدت های ملت بزرگ ایران بر ضد نظام استبدادی و سلطنت مطلقه شاهنشاهی، وحدت کلمه، پافشاری بر خواست های مشروع، از خود گذشتگی یاران انقلاب – وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ – و رهبری حضرت امام سلام الله علیه، موجبات پیروزی این انقلاب مردمی را فراهم آورد. رژیم دیکتاتوری شاه می پنداشت که با عدم توجه به خواست های مردمی همچون آزادی های سیاسی و حق انتقاد، سرکوب شدید مخالفان و معترضان به بهانه حفظ امنیت کشور، هتک احترام مرجعیت شیعه و تکیه بر قدرت نظامی و ارعاب خود توسط سازمان مخوف اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) می تواند هرگونه حرکتی را کنترل کند غافل از آنکه قدرت ملت و خواست آنان فراتر از هر قدرتی است. در آستانه سالگرد این پیروزی باید توجه داشت که دقت در مبانی انقلاب اسلامی و توجه به خواست ملت و تحقق هرچه بیشتر آن همچون آزادی های خدادادی و فطری، اجرای عدالت همراه با توسعه، استقلال کشور و مبارزه با فساد و جلوگیری از تحریف و تغییر اهداف انقلاب و وارونه جلوه دادن آن از وظایف نخبگان و یاران اصیل انقلاب است. مسلماً انجام این وظیفه مستلزم مورد افترا و تهمت واقع شدن و پرداخت هزینه و تحمل سختی هاست، زیرا آنانی که در بحبوحه انقلاب به بهانه این سوال که چه کسی جواب این خون ها را می دهد؟ به مخالفت با مبارزه می پرداختند؛ امروزه دایه ی مهربان تر از مادر شده و در جهت حفظ منافع فردی و گروهی خود سعی در مصادره این انقلاب مردمی- اسلامی را دارند. در پایان ضمن آرزوی رضوان و رحمت برای حضرت امام (س) و شهداء بزرگوار و توفیق صبر و استقامت برای همه ملت ایران و همه آنانی که در این مسیر و حفظ اهداف انقلاب و خواست مردم دچار رنج ها، صدمات و حصرها گردیده اند را خواستارم.
|
پایان تحقیقات در پرونده معاون اول دولت احمدینژاد Posted: 09 Feb 2014 02:40 AM PST جرس: وکیلمدافع محمدرضا رحیمی گفت: تحقیقات در پرونده موکلم به اتمام رسیده و برای اظهارنظر نهایی به دادستانی تهران ارسال شده است.
به گزارش ایسنا، محمدرضا نادری در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، درباره آخرین جزئیات پرونده محمدرضا رحیمی، اظهار کرد: تحقیقات پرونده موکلم در دادسرا تکمیل شده است.
وی ادامه داد: در آخرین پیگیریهایی که در رابطه با پرونده آقای رحیمی داشتم به من اعلام کردند که پرونده برای اظهارنظر نهایی به دادستانی تهران ارسال شده است.
وکیلمدافع معاون اول دولت دهم، تصریح کرد: در حال حاضر منتظر اظهارنظر دادستانی هستیم و اطلاعی ندارم که چه قراری برای موکلم صادر خواهد شد.
سخنگوی قوه قضاییه در مصاحبه مطبوعاتی خود در پاسخ به سؤال خبرنگاری در مورد این پرونده گفت: این پرونده مراحل نهایی خود را طی میکند، ولی هنوز پرونده به دادگاه نرفته است.
وی افزود: البته پرونده بیمه جدا است. پرونده بیمه به دیوان عالی کشور رفته است. |
انتظار نویسندگان و ناشران از دولت؛ حق نوشتن، حق چاپ Posted: 09 Feb 2014 02:00 AM PST ![]() فیروزه رمضانزاده جرس: بسیاری از نویسندگان و اهالی نشر، بر این باورند که هشت سال گذشته، سختترین دوران در زمینه فعالیت نشر مستقل و انتشار کتابهای پرمخاطب در مقایسه با سه دهه گذشته بوده است. در طی سالهای فعالیت دولتهای نهم و دهم، بسیاری از نویسندگان و اهالی نشر با مشکل محدودیت، سانسور و بایکوت روبرو شدند٬ بسیاری از مراکز نشر تعطیل شدند٬ صنعت نشر تضعیف شد و تا مرز تعطیلی پیش رفت. میزان انتشار و فروش کتابهای پرمخاطب کاهش چشمگیری یافت. در این مدت، ناشران دولتی انبارها را پر از کتابهای بیمخاطب کردند، درحالی که همچنان، بر گرههای متعدد نشر مستقل ایران افزوده میشود. بسیاری از ناظران معتقدند پس از بروز تغییرات در وزارت ارشاد دولت یازدهم، انتظارات ناشران از علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برآورده نشده است.
در این راستا، عباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد، با تائید وجود فهرست سیاه برای نویسندگان در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، گفته است رئیس دولت یازدهم پیگیر بحث نویسندگان «ممنوعالقلم» است.
در طول سالهای اخیر، برخی از ناشران و نویسندگانی به ناچار سطح انتظارات خود را پایین آورده و حتی در انتظار تغییر بنیادین نیز نیستند.
|
حسین فدایی: اتاق فکر فتنه درپی همراهی ناطق، لاریجانی و باهنر برای انتخابات مجلس دهم است Posted: 09 Feb 2014 12:58 AM PST جرس: دبیرکل جمعیت ایثارگران در اظهار نظری مدعی شد: اتاق فکر فتنه درپی همراهی ناطق، لاریجانی و باهنر با اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم است و این را یک سناریوی برد- برد میداند.
حسین فدایی در بخشی از این مصاحبه "از طراحی جدید فتنه گران برای انتخابات مجلس دهم" خبر دارد و گفت: سران سیاسی فتنه گر به این نتیجه رسیده اند که در گذشته اشتباه کرده اند که مستقیما و بطور آشکارا مقابل ارزش های مردم ایستادند. حال می گویند نباید مواضع رادیکالی بگیریم، نباید با شورای نگهبان درگیر شویم، نباید با ارزش های دینی، عاشورا و کربلا رو در رو شویم.
وی افزود: اینها می گویند ما جایگاهی در بین مردم نداریم بنابراین برای کسب رای باید از دو ظرفیت استفاده کنیم. اول آنکه باید از ظرفیت دولت آقای روحانی استفاده کرده و دولت را با خود همراه کنیم . دوم آنکه تلاش کنیم بعضی از اصولگرایان مانند باهنر، لاریجانی و ناطق را همراه خود کنیم تا بتوانیم لیستی دهیم که اکثریت داشته باشد و اینگونه دارند نسخه می پیچند و بر اساس این نسخه مذاکره و تعامل می کنند تا خط و خطوط سیاسی خود را پنهان کنند و اوضاع سیاسی را غیر شفاف کنند تا در این بازار آشفته تطهیر شوند.
وی "طراحی جدید فتنه گران را یک سناریو برد - برد" نامید و گفت: این روش چند خاصیت دارد؛ اولا با این روش ماهیت افراطی خود را پنهان می کنند و ثانیا در صحنه اجرا و عمل اگر هم رای نیاورند هزینه اش را می اندازند به دوش یک عده از اصولگرایان و ثالثا بین اصولگرایان اختلاف ایجاد می کنند. به اصطلاح دیپلماسی سناریوی برد - برد برای خودشان تعریف کرده اند و در هر صورت خود را برنده می دانند .
فدایی با بیان این که "ما یک موی آقای لاریجانی و آقای باهنر را به هزاران فتنه گر نمی دهیم"، در عین حال از دوستان هم جناحی اش خواست: ما از این دوستان انتظارمان این بوده و هست که مرزبندی شان را شفاف کنند و نگذارند فتنه گران طمعی نسبت به آنان داشته باشند. فتنه گران زایده ای درجمهوری اسلامی هستند که یا باید ماهیت خود را تغییر دهند. یا همراه ملت باشند و توبه کنند و یا اینکه همه نیروهای انقلاب دست به دست هم دهند تا این زایده برطرف شود.
فدایی در بخش دیگر این مصاحبه با اشاره به توافقات ژنو و با بیان اینکه موفقیت مذاکرات ژنو به استحکام نظر مذاکره کنندگان بستگی دارد، گفت: خوب صحبت کردن فرق دارد با حرف خوب زدن، یک عده خوب و خوشگل صحبت می کنند.البته قشنگ صحبت کردن خودش هنر است، اما حرف خوب زدن هم هنر است.نباید به حقوق ملت، به عزت ملی، کرامت ملت آسیب بزنیم. باید عزت ملی را حفظ کنیم و حالا در کنار آن گفتگو هم داشته باشیم عیبی ندارد تا ببینیم این گفتگو ها به چه نتیجه ای ختم می شود.
وی در عین حال با انتقاد از محرمانه بودن مذاکرات اظهار عقیده کرد: محرمانه بودن یعنی چه؟ یعنی ما با دشمن مذاکره محرمانه می کنیم تا مردم را محروم کنیم؟دشمن که از این مذاکرات آگاه است. پس مردم ایران نباید بدانند؟ ولی نعمتان ما نباید بدانند؟ پس محرمانه از چه کسی است؟
|
کسى که بدون برخوردارى از صلاحیت، ادّعاى مرجعیت مى کند، مصداق «مَنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ» است Posted: 09 Feb 2014 12:07 AM PST آیت الله دستغیب جرس: آیتالله دستغیب با بیان این که "انشاءالله در این دهه ى فجر که ایام سرور و شادى مؤمنین است، خبر آزادى آقاى میر حسین موسوى و همسرشان و آقاى کروبى و همه ى زندانیان سیاسى منتشر شود" این خبر را مایهی شادی همه خواند که در پی آن همگان نوای صلوات سر خواهند داد و مراسم ۲۲ بهمن امسال هم در صورت انتشار این خبر "بسیار بهتر خواهد شد."
آیتالله دستغیب در جلسات درس قرآن خود تاکید کرد: هر کس در شعاع اجتماعى خود، اگر از مسیر عدالت خارج شده، در راه ظلم قدم بگذارد، زمینه ى فلاح و رستگارى را از دست مى دهد.
به اعتقاد آیت الله دستغیب ظالم کسى است که خود را در جاى پیامبر و امام بنشاند و به دروغ ادّعاى نبوت یا امامت کند. همچنین کسى که در دوران غیبت کبرى، خود را نایب خاص امام زمان مى نامد، یا مدّعى بابیت و واسطیت میان ایشان و مردم است، یا کسى که بدون برخوردارى از صلاحیت کافى، ادّعاى مرجعیت مى کند و مردم را به تقلید خود فرا مى خواند، یا کسى که ادعاى عدالت دارد ولى عادل نیست، یا آن که خود را عارف مى نامد و ادّعاى فنا و وصال دارد. همه ى این افراد به نوعى مصداق «مَنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ» هستند.
جلسه چهاردم تفسیر سوره انعام، آیات ۲۰ و ۲۱ ، به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أبْناءَهُمُ الَّذینَ خَسِرُوا أنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُوْمِنُونَ کسانى که به آنان کتاب دادیم، او (رسول الله صلّى الله علیه وآله) را مى شناسند، همان طور که فرزندان خود را مى شناسند. کسانى که به خود زیان رساندند، ایمان نمى آورند.(۲۰) وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ أوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ اِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظّالِمُونَ کیست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ بندد و آیات او را دروغ شمارد؟ بى تردید ستمکاران رستگار نخواهند شد.(۲۱) الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أبْناءَهُمُ؛ در آیه قبل گفته شد که مشرکین به پیامبر گفتند: ما کسى را ندیدیم که رسالت تو را تصدیق کند. از یهود و نصارا پرسیدیم، گفتند: در کتاب ما ذکرى از تو و صفات تو نیامده است. در این آیه خداى تعالى مى فرماید: اهل کتاب رسول خدا صلّى الله علیه وآله را به خوبى مى شناسند، همان طور که فرزندانشان را مى شناسند. و نشانه هاى او را در کتاب هاى خود دیده اند. علّت این که اهل کتاب و به ویژه یهودیان، پیامبر اسلام را انکار مى کردند، این بود که مى ترسیدند ریاست و موقعیتشان به خطر افتد و حقوق و امتیازاتى را که به عنوان عالمان دینى، دریافت مى کردند، از دست بدهند. از همین آیه مى توان دریافت کسانى که فضائل و حقّانیت مولا على علیه السلام و فرزندان معصومش را انکار و حقّ ایشان را غصب کرده، ناروا بر کرسى حکومت و خلافت نشستند، خود را به زیان بزرگى انداختند. آنان هم از این مى ترسیدند که اگر على علیه السلام حاکم شود، به عدالت رفتار کند و دست آنها را از ثروت و قدرت کوتاه کند. درباره سایر ائمه اطهار علیهم السلام هم همین طور بود. هر زمان شیعیان رو به فزونى مى گذاشتند، امامشان را دستگیر، زندانى و یا تبعید مى کردند و در نهایت به شهادت مى رساندند. هر کدام از ما هم اگر کسى را بهتر از خود ببینیم، ولى خوبى هاى او را انکار کنیم یا جایگاهى را که شایسته ى او است، اشغال نماییم، زیانکار خواهیم بود. در این معنا تفاوتى نیست میان عالمى که عالم دیگرى را باتقواتر و باسوادتر از خود تشخیص مى دهد، یا کاسبى که هم صنف خود را بهتر مى بیند، یا کارمند و کارگرى که همکار خود را شایسته تر مى شناسد. حسدورزى، بدگویى، عیب جویى و انتشار عیب هاى طرف مقابل، نشانه ى انکار حق و در نتیجه خسران و زیان شخص است. مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمرى، مجتهدى مشهور بود و حوزه ى درسى معتبرى داشت. وى هر روز طبق معمول در ساعت معیّن، به یکى از مسجدهاى نجف مى آمد و تدریس مى کرد ـ چنان که مى دانیم حوزه ى تدریس خارج فقه و اصول، زمینه ى ریاست و مرجعیّت است و مرحوم سید حسین کوه کمرى در چنین مرحله اى بود ـ. یک روز آن مرحوم از جایى برمى گشت و نیم ساعت بیشتر به وقت درس باقى نمانده بود. فکر کرد در این وقت کم، اگر بخواهد به خانه برود، به کارى نمى رسد؛ بهتر است به محل تدریس برود و به انتظار شاگردان بنشیند. رفت و هنوز کسى نیامده بود، ولى دید در یک گوشه ى مسجد، شیخ ژولیده اى با چند شاگرد نشسته و تدریس مى کند. مرحوم سید حسین سخنان او را گوش کرد، با کمال تعجّب احساس کرد که این شیخ ژولیده بسیار محقّقانه بحث مى کند. روز دیگر راغب شد عمدآ زودتر بیاید و به سخنان او گوش کند، آمد و گوش کرد و بر اعتقاد روز قبلش افزوده گشت. این عمل چند روز تکرار شد. براى مرحوم سیّد حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضل تر است و او از درس این شیخ استفاده مى کند و اگر شاگردان خودش به جاى درس او به درس این شخص حاضر شوند، بهره ى بیشترى خواهند برد. این جا بود که خود را میان تسلیم و عناد و میان آخرت و دنیا مخیّر دید. روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند گفت: رفقا! امروز مى خواهم مطلب تازه اى به شما بگویم؛ این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته، براى تدریس، از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده مى کنم. همه با هم مى رویم به درس او. از آن روز در حلقه ى شاگردان شیخ ژولیده که چشم هایش اندکى تراخم داشت و آثار فقر از او دیده مى شد درآمد. این شیخ ژولیده پوش همان است که بعدها به نام «شیخ مرتضى انصارى» معروف شد. چنین حالتى در هر کس باشد مصداق (أسلَمَ وَجهَه للهِ) است. یادآور مى شود که پس از شیخ انصارى، شیعیان تُرک زبان مقلّد مرحوم کوه کمرى شدند. گاهى انسان نه تنها دیگرى را شایسته تر از خود مى بیند و نمى تواند به شایستگى او اقرار کند، بلکه به دلیل بهتر بودن او، حسدش را به دل مى گیرد و از تمام امکاناتش استفاده مى کند تا او را در جامعه و در چشم مردم خرد و کوچک کند. الَّذینَ خَسِرُوا أنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُوْمِنُونَ؛ کسانى که به خود زیان رساندند و سرمایه ى نفس خویش را تباه کردند، هرگز ایمان نمى آورند. از این آیه مى توان فهمید که نفس بشر در معرض معامله قرار دارد و این بسیار مهم است که آدمى خود را به چه بهایى مى فروشد و در مقابل آن چه به دست مى آورد. خداى تعالى در سوره بقره مى فرماید : (أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ)[۱] «آنان کسانى هستند که گمراهى را به هدایت خریدند و تجارتشان سودى نبخشید و هدایت نیافتند.» در مقابل، در سوره توبه مى فرماید : (اِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُوْمِنینَ أنْفُسَهُمْ وَ أمْوالَهُمْ بِأنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ … فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)[۲] «خداوند از مؤمنان، جان ها و مال هایشان را مى خرد، به بهاى این که بهشت براى آنان باشد… پس به معامله اى که کرده اید شاد باشید که این است رستگارى بزرگ.» برخى خود را به دنیا مى فروشند؛ به مال، به ریاست، به شهوات، و از این دلشاد مى شوند که صاحب ریاست و شهرت باشند و اطرافشان مریدان و چاکران بسیار باشد، یا در هوس جمال زیبایند و آرزویشان، شهوترانى با زنان زیبارو است، یا در سوداى جمع آورى مال بسیارند و از زیاد شدن اموالشان شادمانند. این افراد خود را به متاع دنیا فروخته اند و آنچه به دست مى آورند، حدّاکثر تا دم مرگ همراهشان خواهد بود، امّا بعد از آن چیزى ندارند. این زیان بزرگ است؛ چراکه خود را به بهاى اندک و بازیچه هاى فانى و زود گذر فروختند، در حالى که معامله اى پرسودتر و خریدارى بهتر در دسترسشان قرار داشت و مى توانستند خود را به بهایى گزاف تر بفروشند. آرى، حقیقت این است که خداى تعالى، بشر را خلق کرده و خود، مشترى او است. خدایى که فوق همه چیز و همه کس است و هر چه دارد، فوق دارایى هاى دیگران است. کسى که خود را به چنین خدایى بفروشد، بهترین معامله را کرده، بیشترین سود را مى برد. فروختن خود به خدا؛ یعنى فدا کردن نفس و هواى خویش در دستورات پروردگار و اطاعت کامل از اوامر و نواهى او. هر کس به این معامله تن دهد و عمر خود را صرف تحصیل رضاى او کند، خداوند به تدریج او را از تاریکى ها بیرون کشیده، به «سُبُلُ السلام» (راه هاى سلامت) و صراط مستقیم هدایتش مى کند. (قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ * یَهْدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِإذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ)[۳] «از سوى خدا، نور و کتابى آشکار براى شما آمد که خداوند به وسیله ى آن کسانى را که در پى خشنودى او باشند، به راه هاى سلامت هدایت مى کند و به اراده ى خود از تاریکى ها به سوى نور مى برد و آنان را به صراط مستقیم رهنمون مى سازد.» حضرت زین العابدین علیه السلام فرمودند: من خود را جز به خداى تعالى نمى فروشم. حیف است عمرى که به تعبیر امیرالمؤمنین، بهاى آن بهشت است و مى توان آن را صرف تحصیل رضاى خدا کرد، براى جلب رضایت کسانى فنا کرد که هیچ ندارند و مانند دیگران فقیر و بیچاره اند. همه ى ما لخت به دنیا آمدیم و در آخر با تکه پارچه اى از این دنیا مى رویم و منزل آخرمان گور است؛ بعد از مرگ، دیگر نه از خانه هاى مجلّل خبرى است و نه از کاخ ها و نه از باغ ها! در گور حتّى یک قالیچه هم زیر پاى کسى نمى اندازند؛ چه شاه باشد؛ چه گدا و چه ولى خدا! وقتى خواستند امام خمینى را دفن کنند، آیا زیراندازى در قبرش انداختند؟ خیر. این بناها، روى قبر است. آن زیر، هیچ فرقى با دیگران ندارد. پس در این بازار دنیا و با این کالاى عمر، هر کس با خدا معامله کند و خود را به او بفروشد، سود کرده است و هر کس با غیر خدا معامله کند، هر چه به دست آورد، خود را ارزان فروخته، زیانى بزرگ دامنگیرش مى شود. این کسان هرگز به خدا و روز جزا ایمان نمى آورند و دست آخر مى گویند: اگر آخرتى هم باشد، باز ما در ناز و نعمت خواهیم بود و مهتر و ارجمند مى گردیم. وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ؛ «ظلم» یعنى نبودن چیزى در جاى خود. ظالم ترین افراد کسانى هستند که به خدا دروغ مى بندند؛ یعنى جایگاه الوهیت او را نقض کرده، خود یا دیگران را به جاى او جلّ جلاله مى نشانند؛ مثل فرعون که خود را «ربّ اعلى» مى خواند. ظالم در مرتبه ى بعد، کسى است که خود را در جاى پیامبر و امام بنشاند و به دروغ ادّعاى نبوت یا امامت کند. همچنین کسى که در دوران غیبت کبرى، خود را نایب خاص امام زمان مى نامد، یا مدّعى بابیت و واسطیت میان ایشان و مردم است، یا کسى که بدون برخوردارى از صلاحیت کافى، ادّعاى مرجعیت مى کند و مردم را به تقلید خود فرا مى خواند، یا کسى که ادعاى عدالت دارد ولى عادل نیست، یا آن که خود را عارف مى نامد و ادّعاى فنا و وصال دارد. همه ى این افراد به نوعى مصداق «مَنِ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبآ» هستند. علّت این که فرمود: «أظلم» (ستمکارترین مردم) این است که تمام این صنوف، هم خود در گمراهى هستند و هم دیگران را به گمراهى مى کشانند و این به مراتب بدتر از کسى است که فقط خود را گمراه مى کند، یا با اعتیاد به مواد مخدر، خود را به تاریکى و تیره بختى مى اندازد. أوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ؛ مهم ترین مصداق آیات خدا؛ قرآن، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام هستند. هر کس این آیات کبراى الهى را تکذیب و انکار کند، ستمکار است و فرقى نمى کند که همه ى قرآن را انکار کند، یا بعضى از آن را و یا همه ى امامان معصوم را قبول نداشته باشد، یا بعضى از ایشان را. خداى تعالى در همین سوره انعام مى فرماید : (وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْوآ بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ اِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ)[۴] «به کسانى که غیر خدا را مى خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از سر دشمنى و نادانى به خدا دشنام مى دهند. این گونه کردار هر امّتى را در نظرشان آراستیم. سپس بازگشتشان به سوى پروردگارشان خواهد بود و آنان را از آنچه مى کردند آگاه مى گرداند.» ما، خلفاى سه گانه ى اهل تسنّن را قبول نداریم، ولى اگر کسى آنها را در ملاء عام دشنام دهد، دشمنى آنها با ائمه اطهار و شیعیان را موجب مى شود و این یعنى تحریک گروه هاى تکفیرى و افتادن در دام آمریکا و انگلیس و صهیونیست. تکذیب آیات پروردگار، گاه به انکار تمام یا بخشى از آنها است و گاهى به تأویل ناصحیح و تحریف آنهاست؛ مانند تحریف آیاتى که در شأن امیرالمؤمنین نازل شده و به تأویل بردن آنها و ساختن شأن نزول هاى دروغین براى آنها. اِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظّالِمُونَ؛ «فلاح» یعنى بیرون آمدن از مادّه و مادّیات و در نتیجه رسیدن به رستگارى و سعادت. به زارع «فلّاح» مى گویند، چون با کاشت و مراقبت بذر، موجب روییدن آن از زمین مى شود. این خداست که انسان را از مادّیات بیرون مى کشاند و به رستگارى مى رساند، به شرط آن که خود انسان هم طالب باشد. پذیرش نماز دست خداست و هم او توفیق خواندن نمازى با حضور قلب به انسان مى دهد، مشروط بر این که در طلب چنین نمازى باشیم و بر اوقات و آداب آن مراقبت کنیم. هر کس در شعاع اجتماعى خود، اگر از مسیر عدالت خارج شده، در راه ظلم قدم بگذارد، زمینه ى فلاح و رستگارى را از دست مى دهد. ان شاءالله در این دهه ى فجر که ایام سرور و شادى مؤمنین است، خبر آزادى آقاى میر حسین موسوى و همسرشان و آقاى کروبى و همه ى زندانیان سیاسى منتشر شود. در این صورت همه شاد مى شوند و نواى صلوات سر مى دهند و ۲۲ بهمن امسال هم بسیار بهتر خواهد شد. |
۱/۹ میلیارد یورو دارایی بلوکه ایرانی آزاد شد Posted: 08 Feb 2014 11:51 PM PST جرس: مدیرعامل بانک صنعت و معدن از آغاز گشایش ال سی خارجی بانکها و بازگشایی خط اعتباری چین خبر داد و گفت: ۹. ۱ میلیارد یورو از داراییهای بلوکه شده ایرانی زنده شد.
به گزارش مهر، علی اشرف افخمی امروز در نشستی خبری در وزارت امور اقتصادی و دارایی از عملیاتی شدن خط اعتباری چین خبر داد و با اشاره به محدودیتهای نظام بانکی در نقل و انتقال پول به دلیل تحریمها گفت: بخشی از منابع مالی ایران در برخی کشورها مثل چین نگهداری میشد، این در حالی است که با تفاهم بین دولتها امکان بازگشایی ال سیها فراهم شد.
مدیرعامل بانک صنعت و معدن با اعلام اینکه طی ۴ تا ۵ ماهه گذشته این بانک ال سی طرح فولادی (فولاد سپید دشت) را گشایش اعتبار کرد، افزود: دو طرح فولادی قائنات و میانه نیز آماده افتتاح اعتبار است. در عین حال، ۴ طرح دیگر نیز تأمین مالی خواهد شد به طوری که در روزهای پایانی سال ۲۰۱۳ ال سی آنها به طرف چینی ابلاغ شد و ظرف یکی دو ماه آینده ال سی آن گشایش مییابد. در مجموع رقم خط اعتباری چینی هفت طرح فولادی مذکور ۹. ۱ میلیارد یورو است.
وی با اشاره به اینکه ۴۵۰میلیون یورو برای پتروشیمی مسجد سلیمان ال سی طی یک ماه آینده گشایش مییابد، تصریح کرد: طی سالهای ۹۰ و ۹۱ بیش از ۶ میلیارد دلار قرار داد با صندوق توسعه ملی منعقد کردیم و تاکنون از این رقم ۴. ۴ میلیارد دلار عملیاتی شده و طی ۳-۴ ماه آینده نیز مابقی آن عملیاتی میشود.
افخمی از تأمین مالی ۲۶طرح بزرگ با سرمایه گذری ۶۰۰ میلیون یورویی با اشتغالزائی ۳ هزار نفری در بخش عمومی و خصوصی خبر داد و گفت: ۱۱۴طرح کوچک و متوسط با سرمایه گذاری ۲۵۰میلیارد تومانی در کشور انجام شده که حدود ۲۳۰۰ نفر اشتغالزائی ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: در ۱۰ماه گذشته بالغ بر ۷۸۰۰میلیارد تومان تسهیلات مصوب شده و از این مقدار ۳۲۰۰میلیارد تومان به مرحله انعقاد قرار داد رسیده و ۲۷۰۰میلیارد تومان نیز پرداختی صورت گرفته است. همچنین طی ۹ماهه سال جاری بیش از ۱. ۳میلیارد دلار گشایش اعتبار برای پروژههای مختلف عملیاتی شده است.
وی با اشاره به اینکه بیشتر تأمین مالی بر روی پروژههای بزرگ متمرکز شده است بر این اساس برنامه داریم که واحدهای کوچک و متوسط را تأمین مالی کنیم، گفت: در اوایل سال آینده اجرای این طرح به صورت یک مجموعه عملیاتی خواهد شد به طوری که ۸۰هزار واحد صنعتی کوچک و متوسط در داخل بانک تأمین مالی خواهند شد اما در نهایت یک بانک برای صنایع کوچک اختصاص خواهد یافت.
مدیر عامل بانک صنعت و معدن نسبت به کوچک بودن سرمایه بانکهای کشور به ویژه بانکهای دولتی انتقاد کرد و با اشاره به اینکه سرمایه این بانک ۲ هزار و ۷۰ میلیارد تومان است، تصریح کرد: بر اساس ضوابط بانک مرکزی تأمین مالی پروژههای بزرگ به دلیل پائین بودن سرمایه امکانپذیر نیست.
وی با ذکر این مطلب که این بانک بدهکار دانه درشت ندارد، نسبت معوقات بانکی در بانکهای دولتی را ۱۵ درصد و در این بانک را ۱۲ درصد اعلام کرد و افزود: این رقم به زودی به زیر ۱۰درصد خواهد رسید. |
کارگران بازداشتی پلی اکریل اصفهان آزاد شدند Posted: 08 Feb 2014 11:29 PM PST جرس: سه کارگر پلی اکریل اصفهان که در تاریخ ۲ بهمن ماه توسط پلیس امنیت شهرستان مبارکه احضار و بازداشت شده بودند، روز گذشته آزاد شدند.
یکی از نمایندگان کارگران با اعلام این خبر به ایلنا گفت: «احمد صابری»، «عباس حقیقی» و «جواد لطفی» عصر دیروز (شنبه ۱۹ بهمن ماه) با قید وثیقه از زندان «دستگرد» واقع در در ۱۳ کیلومتری شمال شهر اصفهان آزاد شدند. وی ادامه داد: جلسه اول دادگاه این کارگران به همراه ۵ همکار دیگرشان به نامهای «صفایی»، «مسعود فتاحی»، «سیروس پیام منی»، «عقیل یزدانی» و «کیومرث رحیمی» که در تاریخ ۲ بهمن ماه از سوی پلیس امنیت احضار شده بودند، صبح امروز در شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی شهرستان مبارکه برگزار شد. این نماینده کارگری با اشاره به حضور «کریم فروزان»، مدیر عامل کارخانه پلی اکریل اصفهان در این دادگاه به عنوان شاکی، گفت: جلسه دوم دادگاه کارگران پنج شنبه هفته جاری (۲۴ بهمن ماه) برگزار میشود. |
امام گفتند عکس مرا دیگر نزنید Posted: 08 Feb 2014 12:35 PM PST گفتگو با ماشاءالله شمسالواعظین یعنی چه همهاش عکس و تیتر یک را از من، نخستوزیر یا رییسجمهوری و رییس قوهقضاییه میزنید، این کار روزنامه را سبک میکند.
|
معمای رشیدی مطلق؛ نویسنده واقعی مقاله جنجالی کیست؟ Posted: 08 Feb 2014 12:32 PM PST امید ایرانمهر همایون در گفتوگو با دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران گفته فرهاد نیکوخواه بود که برای نوشتن مقاله با شعبانی تماس گرفت
غائله را نوشتهای به قلم «احمد رشیدی مطلق» پدید آورده بود. این نامی بود که نویسندۀ مقالۀ اطلاعات برای خود برگزید تا ذیل آن هر آنچه خواست علیه رهبران مخالفان حکومت بنویسد. نامی مستعار که همین غیرواقعی بودنش، تا امروز که ۳۶ سال از آن ماجرا میگذرد، بستر خلق روایتهایی گوناگون از هویت اصلی نویسنده شده و گمانهزنیهای فراوانی را موجب شده است.
آخرین روایت از این دست، از آن هوشنگ نهاوندی است. او یکی از رجال برجستۀ دوران پهلوی است که در دولت حسنعلی منصور عهدهدار وزارت آبادانی و مسکن بود و در ماههای پایانی حکومت شاه، پیش از آنکه برای همیشه از کشور خارج شود، مدتی تصدی وزارت علوم کابینۀ شریفامامی را برعهده داشت. نهاوندی که تجربۀ نگارش کتابی با عنوان «محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه» را نیز در کارنامه دارد چنانکه رادیو فردا به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب از او نقل کرده، گفته امیرعباس هویدا، وزیر وقت دربار ایده نخستین نوشته شدن مقاله را مطرح کرده است.
به گفته نهاوندی، در واکنش به امام در سخنرانیهایی که به شکل نوار کاست به ایران وارد شده بود و حاوی شدیدترین انتقادات از شاه بودند، هویدا به شاه پیشنهاد میکند که پاسخ به آن در یک مقاله داده شود و شاه میگوید: «چرا که نه!» نهاوندی میگوید «چرا که نه» یکی از تکیه کلامهای محمدرضا شاه بوده است.
جز نهاوندی برخی دیگر از سیاستمداران آن دوران مانند اردشیر زاهدی نیز با استناد به نقش مهم هویدا، انگیزه اصلی از تهیه مقاله را رقابت سیاسی او با جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت میدانند. آنها میگویند هویدا احتمالا به دنبال این بوده که در آستانۀ تثبیت موقعیت آموزگار به عنوان نخستوزیر و دبیرکل حزب رستاخیز، با بهرهگیری از بحران ناشی از انتشار مقاله، آموزگار را بیکفایت جلوه دهد. احمدعلی مسعود انصاری از نزدیکان دربار نیز در خاطراتش بر میدانداری هویدا و دفتر مطبوعاتیاش در تهیه این مقاله تصریح و تاکید دارد.
روایتی که از نقش کلیدی هویدا در غائله دی ۵۶ مطرح شده با آنچه در روایتهای داخل ایران پس از انقلاب غالب است تفاوت فاحشی دارد و آن تاکید بر نقش کلیدی داریوش همایون، وزیر وقت اطلاعات و جهانگردی در این ماجراست. پس از انقلاب یکی از مهمترین مسائلی که بر آن تاکید میشد این بود که داریوش همایون نه تنها دستور چاپ مقاله را داده که احمد رشیدی مطلق خود اوست. هنوز هم مقالات تاریخی بسیاری را میتوان سراغ گرفت که بر این ادعا تصریح و تاکید دارند، اما داریوش همایون هرچند نقش خود در ارسال مقاله به روزنامۀ اطلاعات را تائید کرده اما حتی تا مدتی پیش از مرگ در زمستان ۱۳۸۹ هرگونه دخالت در «نگارش» این مقاله را رد کرده است. او معتقد بود شاه «آمر اصلی» نوشته شدن این مقاله بود که از طریق دستگاه مطبوعاتی هویدا ترتیب نوشته شدنش داده شد.
همایون در مصاحبهای که ذیل سلسله گفتوگوهای دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران با رجال دوران پهلوی انجام شده بود و مدتی پس از مرگش در مجلۀ «پنجره» به چاپ رسید، گفت: «هویدا گفت مطلبی هست که فرمودهاند هر چه زودتر در یکی از روزنامهها چاپ شود. من آن روز و فردایش در کنگره حزب رستاخیز شرکت داشتم و رئیس کمیسیون اساسنامه بودم. قرار بود اساسنامه را طوری تغییر دهیم و آموزگار بتواند دوباره دبیرکل شود. خیلی گرفتار بودم و داشتم با یکی دو نفر صحبت میکردم که علی غفاری، رئیس دفتر هویدا آمد و یک پاکت سفید رنگ بزرگ را به من داد. همان وقت نگاه نکردم ولی رویش یک برچسب گرد با علامت و آرم شاهنشاهی بود. پاکت را به من داد و گفت: این همان است که آقای وزیر دربار گفتند. من دیدم با حواسپرتی و گرفتاریهای کنگره، این را جا خواهم گذاشت و خیلی بد خواهد شد. نگاهی انداختم و دیدم اتفاقاً علی باستانی خبرنگار اطلاعات که دوست خیلی صمیمی من هم است، آنجا بود. پاکت را به او دادم. برچسب روی پاکت را هم کندم. یعنی پاکت را برداشتم و خود مقاله را دادم به او.»
همایون میگوید متن مقاله را نخوانده بود و بدون اینکه پاکت را باز کند آن را به علی باستانی سپرد تا راهی روزنامه اطلاعات شود. پس از آنکه مقاله به روزنامۀ اطلاعات میرسد، احمد شهیدی سردبیر اطلاعات با او تماس میگیرد تا راهی برای جلوگیری از چاپ مقاله پیدا کند. همایون میگوید: «احمد شهیدی تلفن کرد که این چه کاری است؟ این مقاله حمله به [آیتالله] خمینی خیلی بد است و اینها. گفتم من نمیدانم، نخواندمش. ولی چه کارش کنیم! گفتند چاپ شود. گفت آخر چرا ما؟ گفتم مگر چیست؟ گفت حمله کردهاند و گفتهاند اگر این مقاله را چاپ کنیم، حمله میکنند و دفتر و دستک ما را در قم آتش میزنند. گفتم بالاخره باید کسی این را چاپ کند، حالا دادیمش به شما. شما از همه روزنامهها بیشتر برخوردار شدید. واقعاً هم اطلاعات قوی بود. گفتیم به هر حال باید چاپش کنیم. من که تهیهاش نکردهام. عصبانی و ناراحت شد. ولی واقعاً هیچ کاری نمیشد کرد. باید یک روزنامه چاپ میکرد.»
همایون، شاه را آمر اصلی تهیه متن مقاله میداند و میگوید: «[آیتالله] خمینی یک اعلامیه داد و حمله خیلی شدیدی به شاه کرد و شاه هم چنان که گفتم نسبت به انتقادات و حملاتی که به او میشد حساس بود. اگر در آبیجان و مثلاً ساحل عاج هم روزنامهای علیه او چیزی مینوشت باید مثلاً روزنامه آیندگان جوابی به او میداد. جواب را از ساواک یا وزارت اطلاعات تهیه میکردند، میفرستادند و ما چاپ میکردیم. چنین فضایی بود. وقتی این انتقاد مستقیم به او شد، خیلی خشمگین شد. به هویدا و نصیری گفت به این حمله کنید. هویدا یک دفتر مطبوعاتی داشت که از نخستوزیری برده بود به وزارت دربار و فرهاد نیکوخواه هم رئیس آن دفتر مطبوعاتی بود و کارهای مطبوعاتی هویدا را میکرد. به او دستور داد که کسی را پیدا و مقالهای که شاه گفته است را تهیه کنید.»
احسان نراقی هم به نقل از یک مسئول ساواک که در زندان اوین با او همکلام شده بود، روایتی مشابه ارائه میدهد که بر نقش کلیدی شاه در نوشته شدن مقاله تاکید دارد. او میگوید: «[آن مسئول ساواک] گفت پس از اینکه آقای سیدمصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیلهای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشکیل بشود و خلاصه عدم رضایت سیاسی به این قسم خودش را بیان میکرد که شاه را از این بابت خیلی عصبانی کرده بود. در این بین یاسر عرفات یک تلگراف تسلیتی به [آیتالله] آقای خمینی در نجف مخابره میکند. [آیتالله] آقای خمینی در جواب به یاسر عرفات میگوید که درد و محنت من روزی پایان میگیرد که ملت ایران از شر این آدم جابر مثلا فارغ بشود، راحت بشود... این مسئول ساواک به من میگفت نصیری این متن را برده بود برای شاه، به شاه نشان میدهد و شاه میگوید حالا دیگر باید جنگ را با روحانیون علنی کرد، به خصوص با [آیتالله] آقای خمینی، بروید یک مقاله تهیه بکنید. میروند، دستگاه ساواک مقاله تهیه میکند. مقاله را نصیری برای شاه میبرد، شاه میگوید نه، این را تندترش کنید که بعد هم وقتی که مقاله حاضر میشود میگوید از طریق دربار بگویید که همان دربار هویدا میفرستد برای وزیر اطلاعات که خودش هم گفته. او هم میدهد به روزنامه اطلاعات و اطلاعات هم نمیخواهد چاپ کند و خلاصه چاپ میکنند، و آن جریانی که در قم و رفتند تظاهرات کردند در برابر روزنامه اطلاعات و طلاب و آن درگیری و خونریزی و اینها که بعد هم دیگه همین طور چهلمها ادامه داشت.»
اما آیا به راستی شاه در تمامی مراحل از جریان تهیه این نامه مطلع بود و چنانکه داریوش همایون میگوید متن نهایی آن با نظر شاه نوشته شد؟ اردشیر زاهدی از نزدیکان شاه، سفیر وقت ایران در آمریکا و برادر همسر همایون معتقد است شاه نقشی در تهیۀ این مقاله نداشته است. او چندی پیش گفت: «از قدرت و اسم اعلیحضرت سوءاستفاده شد. شرافتا به شما میگویم...آیا اعلیحضرت از این ماجرا اطلاع داشتند یا نه؟ من میتوانم بگویم که تردید دارم و ۹۵ درصد فکر میکنم که اطلاع نداشتند. اینها خواستند خوشخدمتی بکنند و متاسفانه چاپلوسیها ما را به این روز انداخت که امروز هستیم.»
نهاوندی نیز معتقد است که شاه نسخه نهایی مقاله را نخوانده بود. اما احمد احرار، روزنامهنگار شاغل در اطلاعات که بعدها نیز تحقیقاتی درباره مقاله انجام داد و در نخستین ماههای پس از انقلاب، گزارشهایی را درباره این مقاله منتشر کرد، نظر دیگری دارد. او در پاسخ به این سئوال که آیا محمدرضا شاه این مقاله را پیش از انتشار خوانده بود، میگوید: «یقینا! بله. اصلا این نظر، نظر شخص شاه بود که اوضاع و احوال را طوری میدید که فکر میکرد ضربه کاری بزند به کسی که در مرکز فعالیتهای ضد رژیم قرار گرفته بود یعنی آقای خمینی.»
گذشته از اینکه نوشته شدن مقاله «ایده» چه کسی بوده و «فرمان» نوشته شدنش از سوی کدام مقام دربار صادر شده و در حقیقت نقش اول این ماجرا کیست، نکتۀ دیگر آن است که «مجری» این فرمان یعنی احمد رشیدی مطلق کیست؟
عبدالرضا هوشنگ مهدوی که در آن روزگار آخرین سالهای خدمتش در وزارت امور خارجه را سپری میکرد، فرهاد نیکوخواه را نویسنده آن مقاله موهن میداند. او بعدها در خاطراتش و با اشاره به انتقادات تند و صریح امام خمینی از رژیم پهلوی (به دنبال درگذشت فرزندشان آیتالله سیدمصطفی خمینی) و تبعات آن که باعث خشم توام با نگرانی شخص شاه شده بود، متذکر شد: «شاه... به فرهاد نیکوخواه مشاور مطبوعاتی هویدا که اکنون در دربار انجام وظیفه میکرد، دستور داد مقاله مشهور استعمار سرخ و سیاه را به امضای مستعار بنویسد و در آن به آیتالله خمینی حمله کند. پس از پیروزی انقلاب بسیاری ادعا کردند که این مقاله را داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی نوشته است. در حالی که نگارنده که نظیر این ماجرا را دو ماه پیش به چشم دیده بود، بدون اینکه احساسات موافقی به همایون داشته باشد، یقین داشت همانطور که وی ادعا میکرد پاکت محتوی مقاله را که از وزارت دربار واصل شده بود، دربسته و نخوانده به خبرنگار اطلاعات داده بوده است.»
مجید مهران، دیپلماتی که همزمان با عبدالرضا هوشنگ مهدوی در وزارت امور خارجه خدمت میکرد نیز در خاطرات خود با اشاره به اختلافات هویدا و آموزگار، مینویسد: «شایع بود فرهاد نیکوخواه معاون وزارت دربار تهیهکننده اصلی آن متن بوده...»
از منظر کارگزاران عصر پهلوی، فرهاد نیکوخواه مسئول دفتر مطبوعاتی هویدا مهمترین متهم تهیه متن مقالۀ جنجالی است. فردی که اکنون از سرنوشتش اطلاعی در دست نیست اما همایون که خود به عنوان یکی از نویسندگان احتمالی مقاله مطرح بوده، در واپسین روزهای عمرش از فرد دیگری نام برد که به گفتۀ او متن مقاله به قلم او بوده است؛ روزنامهنگاری کمتر شناخته شده به نام «علی شعبانی».
همایون در گفتوگو با دفتر تاریخ شفاهی و تصویری ایران گفته فرهاد نیکوخواه بود که برای نوشتن مقاله با شعبانی تماس گرفت: «نیکوخواه به یک روزنامهنویس قدیمی تلفن کرد. البته آن روزنامهنویس در آن زمان، کار مرغداری میکرد و رئیس انجمن مرغداران بود: علی شعبانی. چون او درگذشته است، برای اولین بار اسمش را آوردم. نقش فرهاد نیکوخواه همین بود که به آن شخص تلفن کرد؛ چون خود نیکوخواه اصلاً مردی نیست و طبیعتش طوری نیست که وارد این کارها بشود. او اصلاً دوست ندارد چنین اقداماتی بکند. مردی ملایم، مسالمتجو و اهل آشتی دادن است و اصلاً وارد این کارها نمیشود. ولی خب دستور بود و باید دو نفر را پیدا میکرد و او هم پیدا کرد. علی شعبانی یک متن خیلی آبکی نوشت. البته مقالهای که چاپ شد، یک متن بسیار آبکی است ولی گویا متن اول، آبکیتر هم بوده است. مینویسد و میفرستند پیش شاه و شاه عصبانی میشود که این حرفها چیست و تندترش کنید. برمیگردند و متن را به شعبانی میدهند تا کمی تندترش کند. بعد، پیش از اینکه متن را به شاه بدهند، آقای مهدی قاسمی را دعوت میکنند. این را چند سال پیش، آقای مهدی قاسمی در مجله علمی و جامعه واشنگتن نوشته است و من از آنجا نقل میکنم. او میگوید: شب، دیر وقت بود که به دفتر هویدا رفتم. نیکوخواه، شعبانی و هویدا متنی را به من نشان دادند و گفتند که سابقهاش این هست و چطور است؟ من هم نگاه کردم و خوشم نیامد. او اصلاً اهل این صحبتها نبود. اصلاً یک کلمه هم تا آن وقت از این چیزها ننوشته بود و بعد هم ننوشت. گفت برای اینکه رفع تکلیف بکنم نوشتمش. گفتم خیلی خوب است و دادمش به هویدا. هویدا رفت پای تلفن و متن را برای شاه خواند و گفتند خوب است. فردا هویدا به من تلفن کرد؛ فردای آن جلسه که من نمیدانستم.»
فیروز گوران، روزنامهنگار پیشکسوت و عضو تحریریۀ روزنامه آیندگان نیز چند سال قبل با رد روایت غالب مبنی بر اینکه نویسندۀ مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» همایون بوده است، به «تاریخ ایرانی» گفت: «همایون به چنین مقالاتی اعتقاد نداشت. اصلا چنین ادبیاتی نداشت، در هیچ کدام از مقالاتش هتاکی و تهمتی دیده نمیشود.» گوران دربارۀ علی شعبانی میگوید: «من با شعبانی در دورهای که در چاپخانه مهر ایران کار میکردم آشنا شدم. در آن چاپخانه مجله مهر ایران هم منتشر میشد که سردبیرش علی شعبانی بود و من مسئول صفحات نامههای مردم و مسابقه و سرگرمی مجله بودم. شعبانی در مجلهاش از داوود امینی از نظامیان شهربانی مطلب میگرفت، شاید این کار را برای در امان ماندن مجلهاش انجام میداد، ولی معلوم بود که شعبانی وابسته به دستگاه بود. او در مهر ایران ستونی داشت با عنوان "گل بگوییم و گل بشنویم." هر بار به طنز وزیر یا مسئولی را نقد میکرد، این کار هر کس نبود. من معتقدم شعبانی با محافل اطلاعاتی ارتباط داشت و نویسنده مقاله جز او نمیتواند باشد.»
پرویز ثابتی نفر دوم دستگاه امنیتی رژیم پیشین نیز معتقد است که نویسندۀ مقالۀ ۱۷ دی ۵۶، کسی جز علی شعبانی نبوده است. عرفان قانعیفرد نویسندۀ کتاب خاطرات ثابتی با عنوان «در دامگه حادثه» سال گذشته طی گفتوگویی تصریح کرد: «درباره نامه رشیدی مطلق هم، آقای ثابتی مانند آنچه که از زبان خود داریوش همایون شنیدم، معتقدند که علی شعبانی آن نامه را نوشته. البته از آقای احمد سمیعی هم شنیدهام که در وصیتنامه خودش نیز این موضوع را افشا کرده است. شعبانی هم میدانید که از دوستان و مشاوران هویدا بوده و توسط هویدا برخی اطلاعات درباره وی قرار گرفته و بعدها شاه و اطرافیانش در جلسات بعدی، آب و روغن آن نامه را اضافه میکنند.»
علیاصغر امیرانی مدیر مجلۀ «خواندنیها» در توصیف علی شعبانی او را «مردی ساکت و صامت و خونسرد و مرموز» دانسته که «به نظر میآمد که در هر جا به رنگ دلخواه میتوانست درآید». امیرانی این توصیفات را در خلال یادداشتهایش با عنوان «آغاز دوران دوم اشغال خواندنیها» در روزهای ابتدای پیروزی انقلاب نوشته است. او میگوید شعبانی خود را «مأمور تبلیغات سازمان جوانان حزب توده در مازندران و مستقر در شهر شاهی» معرفی کرده است.
با این همه، هوشنگ نهاوندی در گفتوگوی اخیر از پذیرفتن علی شعبانی به عنوان نویسندۀ مقالۀ روزنامه اطلاعات استنکاف کرده و گفته «نویسنده این مقاله هنوز زنده است و افشای نامش در حال حاضر میتواند امنیت او را به خطر بیندازد.» ادعای نهاوندی مبنی بر وجود نفر سومی که هنوز در قید حیات است، بر پروندۀ مبهم ۳۶ ساله پیرامون هویت اصلی احمد رشیدی مطلق برگی دیگر افزوده است.
جز هویت ایدهپرداز، سفارشدهنده و نویسنده مقاله، موضوع دیگری که در قضیۀ مقالۀ جنجالی روزنامه اطلاعات مبهم مانده آن است که آیا این مقاله مشخصاً برای روزنامه اطلاعات نوشته شده بود یا نسخههای دیگری هم از آن وجود داشته است؟ آیا در صورتی که احمد شهیدی میتوانست موافقت مقامات را برای عدم چاپ مقاله در روزنامۀ اطلاعات بگیرد، امکان چاپ آن در نشریۀ دیگری وجود داشت؟
امیر طاهری، سردبیر وقت روزنامه کیهان گفته که داریوش همایون نسخهای از این مقاله را برای انتشار در کیهان برای او نیز فرستاده است. به گفته این روزنامهنگار قدیمی او مقاله را غیرقابل انتشار تشخیص میدهد و شخصا با داریوش همایون و جمشید آموزگار – نخستوزیر وقت – تماس میگیرد. به گفته طاهری هر دوی این افراد از چگونگی تهیه مقاله اظهار بیاطلاعی میکنند و سرانجام مساله چاپ مقاله در کیهان منتفی میشود.
موضوعی که اسکندر دلدم روزنامهنگار پیشکسوت نیز به شکلی آن را روایت میکند. به گفتۀ دلدم «داریوش همایون، قائم مقام حزب رستاخیز و همچنین وزیر اطلاعات و در ضمن سخنگوی دولت هم بود. هویدا مقالهای را که در دفتر مطبوعاتی او (به ریاست فرهاد نیکوخواه) تهیه شده بود، در پاکت سربسته (با مهر و نشان وزارت دربار شاهنشاهی) ضمن کنگره حزب رستاخیز که روز ۱۶ دیماه ۱۳۵۶ در سالن ۱۲ هزار نفری مجموعه ورزشی آریامهر (آزادی کنونی) برپا شده بود، به دست داریوش همایون میدهد و میگوید اول در روزنامه اطلاعات بعداً در سایر نشریات چاپ شود. دستور اعلیحضرت همایونی است.» او میگوید: «من حتی شخصاً از داریوش همایون در مورد نویسنده مقاله پرسوجو کردم و همایون هم از نویسنده مقاله اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: هویدا در محل کنگره حزب رستاخیز پاکت سربسته را به من داد تا به نمایندگان مطبوعات بدهم. من پاکت مربوط به آیندگان را در جیب خودم گذاشتم و پاکت کیهان را به امیر طاهری و پاکت مربوط به روزنامه اطلاعات را به علی باستانی دادم. هویدا آن روز چند بار به من تاکید کرد که مطلب باید فردا در روزنامه اطلاعات حتماً چاپ شود...» او با بیان اینکه مقالۀ احمد رشیدی مطلق اولین مقاله از سلسله مقالاتی است که قرار بود علیه امام در مطبوعات منتشر شود، میگوید: «در اول قرار نبود که کار فقط با همین یک مطلب «رشیدی مطلق» تمام شود. اما عکسالعمل شدیدی که نشان داده شد، موجب گردید از خیر تهیه و چاپ مطالب بعدی بگذرند!»
داریوش همایون اما در خاطراتش هیچ اشارهای به وجود نسخههای متعدد از مقاله نمیکند. او دربارۀ دلیل مخالفتش با درخواست احمد شهیدی برای عدم چاپ مقاله، میگوید: «واقعاً هیچ کاری نمیشد کرد. باید یک روزنامه چاپ میکرد.» همایون در عین حال در پاسخ به این سؤال که «یعنی شما هم نمیتوانستید کاری [در جهت عدم انتشار مقاله در روزنامه اطلاعات] کنید؟ میگوید: «مگر اینکه بفرستمش برای کیهان یا آیندگان یا دیگری.»
چاپ مقالۀ احمد رشیدی مطلق در روزنامۀ اطلاعات آتشی افروخت که هیچ یک از مقامات وقت و آیندۀ رژیم شاه در خاموش کردنش توفیقی نیافتند. چه عامل اصلی این اقدام را واکنش خشمگین شاه به سخنان رهبر انقلاب بدانیم و چه رقابت سیاسی میان هویدا و آموزگار؛ آتشافروزش هر که باشد، نتیجهای که داشت این بود که در نهایت دامان همه را گرفت و کشتی رجال عصر پهلوی را به گل نشاند.
- گفتوگویی با عرفان قانعیفرد؛ نویسندۀ کتاب «در دامگه حادثه»، بامداد خبر، ۸ آبان ۹۱ - احمد رشیدی مطلق کیست؟، مظفر شاهدی، روزنامه ایران، شماره ۵۵۵۷، ۲۳ دی ۹۲ - نویسنده مقاله احمد رشیدی مطلق عضو حزب توده بود، سایت خواندنیها، ۱ بهمن ۸۸ - آخرین روزها، پایان سلطنت و درگذشت شاه، هوشنگ نهاوندی، شرکت کتاب آمریکا - احسان نراقی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد صوتی - جرقه انقلاب، چگونه انقلاب اسلامی سرعت گرفت، همشهری، ۲۱ بهمن ۸۱ - گفتوگویی با وزیر اطلاعات رژیم پهلوی، سایت مباحثات، ۲۰ دی نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر