جنبش راه سبز - خبرنامه |
- نامهی سرگشادهی ۵ آبان ۱۳۷۶ آذری قمی به خاتمی رئیس جمهور
- عارف: هیچ جریان سیاسی نمیتواند انقلاب ایران رابه نفع خود مصادره کند
- حسین پاکدل با مخالفت صداو سیما از اجرای اختتامیه جشنواره فجر بازماند
- فیضالله عربسرخی: بسیج افکار عمومی و آگاهی بخشی به انقلاب ۵۷ منجر شد
- بیانیه شاگردان آیت الله علی محمد دستغیب در دفاع ازمواضع وی
- لغو تحریم تبادلات پولی ایرانیان برای خرید تجهیزات و سرویسهای اینترنتی
- شرح ابعادی از پرونده ستار بهشتی از زبان یکی از نزدیکان
- حجاریان: فقط یک سیستم تمامیتخواه، غیرقابل اصلاح است
- سوال عجیب گروهی در هیبت خبرنگار از مردم: آیا خاتمی حق شرکت در راهپیمایی را دارد
- “حزب اعتماد ملی” فعالیت خود را از سر گرفت
نامهی سرگشادهی ۵ آبان ۱۳۷۶ آذری قمی به خاتمی رئیس جمهور Posted: 10 Feb 2014 09:25 AM PST ![]()
برخورد با نیروهای انقلاب
مرجعیت
ولایت فقیه
جناب آقای رییس جمهور
جناب آقای رییس جمهور
جناب آقای خاتمی
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
|
عارف: هیچ جریان سیاسی نمیتواند انقلاب ایران رابه نفع خود مصادره کند Posted: 10 Feb 2014 08:22 AM PST جرس: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هیچ جریان سیاسی نمیتواند انقلاب شکوهمند ایران را به نفع خود مصادره کند، تاکید کرد: حضور همه سلایق، گروهها و شخصیتهای سیاسی در راهپیمایی ۲۲ بهمن تجلی بخش وحدت خواهد بود و انشاالله همگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند.
به گزارش ایلنا، محمدرضا عارف در دیدار جمعی از اعضای هیات موسس کانون استادان ایران با بیان اینکه همزمانی ایام دهه فجر و برگزاری اولین جلسه هیات موسس کانون را به فال نیک میگیرم، گفت: دانشگاهیان در صحنههای مختلف انقلاب نقش موثری داشتند و همواره در طول مبارزات ۶ دهه اخیر کشورپیشتاز بودهاند.
وی با بیان اینکه استادان در سه دهه گذشته حتی برای حل مشکلات صنفیشان نتوانستند از پتناسیل ذاتی خود خوب استفاده کنند، گفت: اگر استادان یک تشکل منسجم و قوی داشتند بسیاری از اتفاقات غیر عقلانی که در ۸ سال گذشته در سطح دانشگاه رخ داد اتفاق نمیافتاد، در ۸ سال گذشته عکس العمل جدی را از ناحیه استادان دانشگاه ندیدیم در صورتی که باید در برابر برخی کارها که با معیارهای اسلامی و انسانی سازگار نبود موضع گیری میکردند و راهکار عبور از مشکل را ارائه میدادند.
عارف با بیان اینکه استادان دانشگاه قدرت دارند و باید از این قدرت به نفع کشور و توسعه علمی استفاده کنند، تصریح کرد: اکنون در شرایطی قرار داریم که مشکلات نداشتن تشکلهای مقتدر و فراگیر بروز پیدا میکند و مسئولان به این نتیجه رسیدهاند اگر بخواهیم اهداف سند چشم انداز تحقق پیدا کند، هیچ راهی جز ارتقاء جایگاه تشکلهای مردمی وجود ندارد.
وی با بیان اینکه متاسفانه برخی کشور را به خاطر منابع زیر زمینی ثروتمند تلقی میکنند، گفت: مزیت کشور ما نیروی انسانیاش است، بنابراین ما باید در رشد نیروی انسانی کوشا باشیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه استادان دانشگاه نباید تنها وظیفه خود را حاضر شدن سرکلاس درس بدانند، گفت: استادان نباید بدون اینکه توجهای به مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند، کلاس درس را به پایان برسانند. ما نمیتوانیم به مسائل مربوط به جامعه بیتوجه باشیم، کاری که متاسفانه برخی از استادان در سنوات گذشته انجام دادند.
عارف با بیان اینکه امروز مسئولان به این باوررسیدهاند که باید به تشکلهای سیاسی و اجتماعی بها داده شود، گفت: امروز ما راهی جز رسیدن به انسجام درونی برای حل مشکلات دانشگاه نداریم. وظیفه اساتید تنها تولید مقاله نیست، ما وظیفه داریم به مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور رسیدگی کنیم. کشور با بحرانهای اجتماعی متعددی رو به رو است که برای حل آنها باید از فرهیختگان و دانشگاهیان کمک گرفته شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه نمیتوان چیزی را به استاد تحمیل کرد و هیچ نهاد و ارگانی حق تصمیم گیری برای استادان را ندارد، متذکر شد: اگراستادان دانشگاه منسجم عمل میکردند جلوی تصمیم گیری افراد غیر دانشگاهی برای دانشگاه گرفته میشد.
گفتنی است؛ در این نشست برخی از بندهای مربوط به اساسنامه کانون استادان دانشگاه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و به اتفاق آراء تصویب شد.
کانون استادان ایران به زودی با اعلامیه بیانهای اعلام موجودیت میکند. |
حسین پاکدل با مخالفت صداو سیما از اجرای اختتامیه جشنواره فجر بازماند Posted: 10 Feb 2014 06:10 AM PST جرس: حضور حسین پاکدل بهعنوان مجری اختتامیه جشنواره فیلم فجر بهدلیل «ممنوعالکار بودن» او در تلویزیون منتفی شد.
این هنرمند که چند دوره اجرای اختتامیه جشنواره فیلم فجر را برعهده داشته است، با تأیید این خبر، به خبرگزاری ایسنا، گفت: از ۱۰ روز پیش برای اجرای اختتامیه جشنواره فیلم با من صحبت شد و من تمام برنامههایم را تغییر دادم تا بتوانم در خدمت دوستان باشم، اما یکباره گفتند تلویزیون با شما مشکل دارد و به همین دلیل، موضوع منتفی شد. او اظهار کرد: برای وزارت ارشاد متأسفم که زیرمجموعه تلویزیون شده است و در این شرایط، تلویزیون برای جشنواره فیلم فجر تعیین تکلیف میکند. وی با اشاره به سخنان مدیران تلویزیون مبنی بر اینکه «هنرمند ممنوعالکار نداریم» ادامه داد: تصورم این است که آقای ضرغامی بهعنوان رییس سازمان صداوسیما یا معاونان او، از زیرمجموعه خود بیخبرند که میگویند «ممنوعالکار نداریم» یا اینکه گزارشهای درستی به آنها داده نمیشود، چون هنرمندان زیادی در تلویزیون ممنوعالکار هستند. پاکدل افزود: من در «فهرست سیاه» تلویزیون هستم و سالهاست کارتم را گرفتهاند و به هیچ عنوان در هیچ برنامهای حق حضور ندارم. هربار دوستان از من کمک خواستهاند، تلویزیون اجازه همکاری نداده است. به همین دلیل، در بسیاری از مواقع ناچار شدهام با نام دیگری با دوستانم همکاری کنم و به آنها مشاوره بدهم. او بار دیگر تأکید کرد: حیرت میکنم که تلویزیون به خود اجازه میدهد برای وزارت ارشاد تعیین تکلیف کند و باز هم شگفتزده هستم که چگونه وزارت ارشاد بهراحتی زیر بار میرود. اگر آنها تصمیمی میگیرند، باید پای تصمیم خود بایستند. پاکدل اظهار کرد: این موضوع، برای من مشکلی نیست و یک جشنوارهٔ بینالمللی نمیتواند تحتالشعاع یک نفر قرار گیرد، اما هر جشنوارهای شأنیتی دارد که باید حفظ شود. او همچنین اضافه کرد: چه ضرورتی دارد که دوستان بگویند هنرمند ممنوعالکار یا ممنوعالتصویر نداریم. در حالی که چنین چیزی واقعیت ندارد و گویا فقط یک پُز است. به گزارش ایسنا، حسین پاکدل هنرمند و یکی از مدیران پیشین تئاتر است که سالها سابقه فعالیت در تلویزیون را داشته، این هنرمند چند سال پیش در تلویزیون ممنوعالکار شد. پس از منتفی شدن حضور او بهعنوان مجری در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، شنیده شده است که محمدرضا شهیدیفر، دیگر مجری تلویزیون جایگزین پاکدل خواهد شد. |
فیضالله عربسرخی: بسیج افکار عمومی و آگاهی بخشی به انقلاب ۵۷ منجر شد Posted: 10 Feb 2014 04:54 AM PST جرس: فیض الله عرب سرخی، معاون وزیر بازرگانی دولت سیدمحمد خاتمی و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در باره ی شعارهایی که در ایام انقلاب مطرح بود با بیان اینکه مردم استقلال میخواهند و به دنبال آزادیاند، می افزاید: میخواهند رای و فرهنگشان محترم شمرده و حاکم شود. شعارهای استقلال و آزادی در هر کشوری میتواند مصداق داشته باشد.
این فعال سیاسی که به تازگی پس از ۴ سال و نیم حبس از زندان اوین آزاد شده است معتقد است که توجه امام خمینی به اگاهی بخشی و افکار عمومی او را نزد مردم متمایز کرد و حرکت وی را مشروعیت بخشید.
گفت و گوی شرق با «فیضالله عربسرخی»، درباره علل و عوامل شکلگیری انقلاب ۵۷ و بهویژه نقش مبارزه مسلحانه و مشی چریکی برخی گروههای سیاسی در بهثمررسیدن انقلاب به شرح زیر است:
آقای عربسرخی، درباره ریشهها و مبانی انقلاب اسلامی زیاد صحبت شده است. با این حال ما دوست داشتیم از نگاه شما هم به بهانه اینروزها یکبار دیگر عوامل شکلگیری انقلاب را مرور کنیم و بهویژه درباره اینکه کدامیک از عوامل مهمتر و ریشهایتر از بقیه بودند.
باید تقاضاهای مردم را در امتداد همان تقاضاهای انقلاب مشروطه دید. در نهضت مشروطه مردم دنبال محدودکردن شاه و سلطنت و انتقال قدرت به منتخبان خود در مجلس بودند. دنبال عدلیه و نظم نوین. در جریان انقلاب اسلامی هم کمابیش با وجود اینکه حکومت عنوان مشروطه را یدک میکشد اما عملا با حکومت قاجار فرقی ندارد. در این حکومت هم شاه مرکز قدرت است و مردم در پی محدودکردن آن هستند. پارلمان نمایشی است و همه اختیارات، دست شاه است. شعارمحوری مردم در جریان انقلاب یعنی استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی تبلور همین تقاضاست. شاید اگر پیشرفت و توسعه را هم به آن اضافه کنیم این خواسته تکمیل شود. حکومت شاه برآمده از یک کودتا و خواست خارجی است. بنابراین مردم میخواهند که حکومتشان دست نشانده نباشد. شعار دوم مردم آزادی است. چیزی که با مشی حکومت محمد رضا پهلوی سازگاری ندارد. مساله بعدی جمهوریت است؛ یعنی حاکمشدن رای مردم.
میشود این مطالبات را اولویتبندی کرد که کدامیک مهمتر بودند؟ مثلا بحثی مطرح میشود که برخی مطالبات اصلیتر بودند و برخی کمتر. مثل اینکه وجه استبدادستیزی مطالبات از وجه بیگانهستیزی آن مهمتر بوده یا پشت آن مطالبه بیشتری وجود داشته است تا مثلا مخالفت با دخالت خارجی.
در دورههای مختلف شعارهای محوری مردم تغییر میکرده است. یعنی در دهههای۴۰ و ۵۰ اگر شعار محوری استقلال است برای این است که همهچیز به نوعی به وابسته بودن حکومت ربط پیدا میکند. یعنی اگر جمهوریت و استقلال حاکم نیست بهعلت وابستگی به خارج است یا حتی مقابله با فرهنگ دینی مردم هم بهنوعی ربط داده میشود به وابستهبودن حکومت. نمیشود با قطعیت گفت اما شاید بتوان گفت که استقلالطلبی مهمترین ویژگی آن نسل است. تا جایی که مثلا برای نسل بعدی یعنی دهه۶۰ عدالتخواهی مهمترین مطالبه میشود. بنابراین نمیتوان گفت کدام مهمتر است اما میتوان گفت کدام تقاضا جدیتری است. یک بحث دیگر این است که در آن زمان مطالبات خیلی شکل کلی داشته است و در قالب شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی متبلور میشود. ما شاهد ریز شدن یا تفکیکشدن مطالبات نیستیم. اینکه خواستهها شکل مصداقیتری داشته باشد و مثلا خودش را در مصادیقی مانند حق آزادی بیان یا آزادی احزاب یا… نشان نمیدهد در حالی که مثلا در شکلگیری انقلاب مشروطه ما ابتدا با یکسری خواستههای مشخص جزیی روبهرو هستیم که از سوی مشروطهخواهان عرضه میشود. برای اینکه در جامعه شعارها دقیق و جزیی شود نیازمند سازماندهی اجتماعی هستیم. نیاز داریم که جامعه براساس مطالبات و انتظاراتش خواستههایش را دستهبندی کند. این هم نیازمند نهادسازی و داشتن اصناف و سندیکاهاست. در تمامی دورهها بعد از نهضت مشروطه این اتفاق عملا نیفتاده است و نهادهای مدنی هیچوقت جدی شکل نگرفتهاند و تا زمانی که اینها شکل نگیرد این نخبگان هستند که بر اساس فهم خودشان انتظارات مردم را طرح میکنند یا از زبان مردم سخن میگویند. اگر شما در جاهایی مثل اروپا این انتظارات را خیلی دقیق و سازماندهیشده میبینید به علت این است که جامعه کاملا شکل گرفته است. در حوزه سیاسی احزاب و در حوزههای دیگر اصناف و نهادهای مدنی شکل گرفتهاند. رسانههای آزاد هم این خواستهها را بازتاب میدهند اما در جامعه ما چنین اتفاقی نیفتاده بود.
یعنی بهنظر شما وقتی شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی مطرح میشود طرح آن نیاز و خواست مردم یا زمانه خود نیست بلکه به علت شکل تودهوار جامعه است؟
آن خواستهها اینقدر کلیاند که از قاعدهای که توضیح دادم مستثنا میشود؛ یعنی همه مردم در دنیا استقلال میخواهند و به دنبال آزادیاند. میخواهند رای و فرهنگشان محترم شمرده و حاکم شود. شعارهای استقلال و آزادی در هر کشوری میتواند مصداق داشته باشد. بنابراین نمیتوان آن شعارها را مطالبات اقشار نامید بلکه بیشتر حاکی از انتظارات بشری است که فرقی ندارد یک مسیحی باشید یا مسلمان یا زرتشتی. همه خواهان آن هستند.
از نظر شما انقلاب اسلامی تا چه حد مرهون یا مدیون فعالیت گروههای مسلح بود؟ اصلا آیا این ایده را قبول دارید؟
گرایشهای مختلفی در جوامع تغییرات را دنبال میکنند. مثل گرایش چریکی با مشی مسلحانه یا بسیج عمومی از طریق آگاهسازی. ایران هم از این دستهبندی بیرون نبود. در دورههای مختلف این گرایشها توانستهاند هژمونی خود را بر جامعه اعمال کنند. در دهه ۴۰ و به هنگام محاکمه سران جبهه ملی، مرحوم بازرگان خطاب به دادگاه و درواقع رو به حکومت میگوید که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان غیرمسلح و با کلام با شما گفتوگو میکنیم و عملا هم این اتفاق میافتد و همه حرکتهای مسلحانه متعلق به بعد از این دوران است. از موتلفه تا حزب ملل و مجاهدین و چریکهای فدایی و گروههای کوچکتر جدا شده از آنها، همه مشی مسلحانه دارند. «موتلفه» فکر میکند، که اگر بتواند فلان وکیل مجلس یا نخستوزیر را ترور کند میتواند شاه را براندازد یا حتی حزب توده که فرضش بر این است که حرکت مسلحانه را قبول ندارد زمانی فکر میکند که میتواند شاه را ترور کند. اما در همه این دوران امام نظر متفاوتی دارد و آن بسیج افکار عمومی و آگاهی بخشی است در حقیقت به بن بست رسیدن مشی مسلحانه که از ۴۳ تا ۵۳ در کشور غلبه داشت، باعث میشود کمکم حرکت امام نضج بگیرد.
متوقفشدن مشی مسلحانه آیا به این علت نبود که حکومت توانسته بود به خوبی آنها را قلع و قمع و سرکوب کند؟
عدم موفقیت گاهی از بدعملکردن ماست و گاهی غلبه رقیب. فرقی ندارد. در چریکهای فدایی بین دو جناح «جزنی» و «احمدزاده» هم بحث تایید یا نفی عمل مسلحانه مطرح است. وزارت اطلاعات کتابی از چریکهای فدایی براساس اسناد منتشر کرده که نشان میدهد مناقشه اصلی بر سر جوابدادن یا ندادن مبارزه مسلحانه است. اما بههرحال آنچه در ایران به بار نشست نظر امام بود که در نهایت موفق شد اعتماد مردم را جلب کند و حکومت شاه در مقابل استمرار این حرکت به زانو درآمد و سقوط کرد.
پس به اعتقاد شما مشی مسلحانه در مبارزه با شاه چندان موفقیتآمیز نبود؟ برخی معتقدند پایههای حکومت را توانست تا حدی متزلزل کند اگرچه نتوانست فروبپاشاند.
فکر میکنم قویترین دوره حکومت شاه به بعد از سال ۵۴ بازمیگردد. یعنی زمانی که گروههای مسلح همه تلاش خود را کردند اما ناکام ماندند. گرچه حرکتهای آنان حتما در ایجاد آگاهی و انگیزه در مردم تاثیر داشت اما به نظر نمیرسد در تزلزل حکومت موفق شده باشند. حکومت توانست کاملا حذفشان کند. حکومت به دلایل دیگر و در روند دیگری سقوط کرد. واقعیت قضیه این بود که امام اعتماد همه را جلب کرده بود و این اعتماد به شبکهای که عمدتا روحانی بودند، منتقل شده بود.
یکی از دلایلی که به عنوان دلیل سقوط شاه مطرح میشود، نبود آزادیهای سیاسی، شرایط تکحزبی که شاه حاکم کرده بود و مسایلی از این دست است. این درحالی است که به نظر میرسد جامعه آن روز ایران که هنوز ساختارهای اجتماعیاش کاملا توسعه نیافته و بهلحاظ مفهومی چندان درگیر بحث آزادی آن هم از نوع سیاسیاش نیست. برای همین در مقابل گاهی بحثهایی مانند توسعه نامتوازن و شکاف طبقاتی به عنوان یکی از مهمترین عوامل و موتور محرکه توده مردم در انقلاب مطرح میشود. نظر شما در این باره چیست؟
باید پذیرفت برای سنجش وزن عوامل اجتماعی نیازمند کارهای پژوهشی دقیق هستیم. حرکتهای اجتماعی چندعلتی است و مسایل زمان شاه هم از این مقوله خارج نیست. همه این موارد جزیی از دلایل انقلاب است. اما اینکه به دقت بشود تعیین وزن کرد باید کار پژوهشی انجام شود که بهنظر من خیلی کار خاصی در این زمینه انجام نشده که بتوان پاسخ قطعی داد که انقلاب تا چه اندازه ناشی از نبود آزادی سیاسی و رسانه و احزاب بود یا نه به علت وابستهبودن حکومت یا حتی این درک که جامعه حکومت را ضددین میدید. در قشرها و بخشهای مختلف جامعه این تفاوت دارد.
بهنظر میرسد نارضایتی از شاه در هر گروه و قشری وجود داشت که همین هم باعث شد که اتحاد گروههای مختلف ناراضی به سقوط او منجر شود.
بله و بررسی نشده که کدام عامل و خواست کدام گروه وزن بیشتری داشت و چهدرصدی از جامعه را پوشش میداد. اظهارنظر در این مورد نیازمند کار آماری است. اما نقش محوری که برای امام بهویژه سال ۵۷ رخ داد این بود که همه به این نتیجه رسیده بودند که هرکسی میخواست صدایش شنیده شود باید با امام بیعت میکرد. شاید کسی بگوید که برخی افراد که به امام نزدیک شدند، فرصتطلبی کردند. به نظر من اینطور نیست. هر شخصی منصفانه و منطقی فکر کند همین کار را میکند. سال ۵۷ «جلال الدین تهرانی» عضو شورای سلطنت است که به امام پیغام میدهد که میخواهم با شما دیدار کنم. امام میگوید شما استعفا بده بیا ملاقات.
بعد از رفتن شاه؟
بله. استعفا میدهد و میرود پاریس. شهردار تهران هم همینطور. میخواهم بگویم اینکه مرکز بسیج و اعتماد مردم امامخمینی است را همه تشخیص دادهاند. برخی میگویند این حرکت متعلق به مبارزان مسلح بود امامخمینی مصادرهاش کرد. این حرف به جوک شبیه است. مصادره حرکت متعلق به زمانی است که فردی در مقطعی همراه گروهی یا فردی شود بعد در یک زمانی با ابزاری مصادرهاش کند. همه آن حرکتهای مسلحانه قبل از سال ۵۴ به بنبست رسید. اگر جریانی آنقدر قوی است که اگر گروهی به آن بچسبند مشروعیت بیشتری پیدا میکنند، به این معنی است که آن جریان است که هژمونی اصلی را دارد. |
بیانیه شاگردان آیت الله علی محمد دستغیب در دفاع ازمواضع وی Posted: 10 Feb 2014 02:03 AM PST جرس: شاگردان آیت الله علی محمد دستغیب با صدور بیانیهای به شرح فشارهای امنیتی چند سال اخیر نسبت به این مرجع تقلید پرداخته و همزمان از مواضع وی حمایت کردند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: آیا جزای راهنمایی و سخن حق و مطابق قرآن و سنت گفنن این است که با اتهامات واهی عده ای را وادار کنند که به منزل ایشان حمله کنند ، وبه مسجد وحوزه علمیه ایشان حمله کنند ، وطلاب ایشان را ازمساجد ودبیرستان ها ودانشگاه ها محروم کنند، وعده ای قربتاً الی االله بسیج شوند امضاء علیه ایشان جمع کنند وحتی بعضی را با تهدید؛! و اقدام به تکثیر صدها سی دی حاوی انواع تهمتها، بوسیله پایگاهها به اطراف بفرستند، وقریب سی نفر ازطلاب را از حوزه و مسجد تبعید نمایند ، وافزون بر آنهمه ، نامه های متعددی از ایشان وطلاب بعنوان دادخواهی به قوه قضاییه و مسئولین وقت نگاشته شود و جوابی و پیگیری نیامد که نیامد . حال آیت الله سید علی محمد دستغیب خلاف شرع وقانون عمل کرد،یا طرف مقابل؟
متن کامل این بیانیه به نقل از حدیث سرو در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم الّذین یبلّغون رسالات الله . احزاب آیه 39 ملّت عزیز وبزرگوار وهمیشه عزیز ایران سلام علیکم . از اتّهامها و ناسزاها و بی مدرک سخن گفتن افراد غیر مسئول، و دفاع افراد مسئول از آنها در طول هشت سال گذشته وزمان حاضر ، مارا بر آن داشت ، تا روشن کنیم اهل منطق و شرع و قانون کیست ، و عکس آن چه اشخاصی هستند. ما ارادتمندان حضرت آیت الله سیّد علی محمد دستغیب از اینکه ایشان به تکلیف شرعی وقانونی خود عمل می کنند شکرگذار خداوندیم و موفقیت ایشان را از پروردگار عظیم خواستاریم. اما از دو مطلب شکوه داریم : 1- اینکه انتقادهای ایشان که همه از دلسوزی و تکلیف شرعی و قانونی بود نگذاشتند در روزنامه ها وجراید انتشار یابد، چه رسد به صدا وسیما ، وحتی سایت شخصی ایشان را فیلتر کردند، آن وقت ایراد گرفتند که بیانیه های آیت الله دستغیب را بیگانه می خواند پس ایشان ضد نظام و... است. عجب استدلالی ! درها را بسته اند ومی گویند چرا دری ازبیرون باز شده ! 2- آیا جزای راهنمایی و سخن حق و مطابق قرآن و سنت گفنن این است که با اتهامات واهی عده ای را وادار کنند که به منزل ایشان حمله کنند ، وبه مسجد وحوزه علمیه ایشان حمله کنند ، وطلاب ایشان را ازمساجد ودبیرستان ها ودانشگاه ها محروم کنند، وعده ای قربتاً الی االله بسیج شوند امضاء علیه ایشان جمع کنند وحتی بعضی را با تهدید؛! و اقدام به تکثیر صدها سی دی حاوی انواع تهمتها، بوسیله پایگاهها به اطراف بفرستند، وقریب سی نفر ازطلاب را از حوزه و مسجد تبعید نمایند ، وافزون بر آنهمه ، نامه های متعددی از ایشان وطلاب بعنوان دادخواهی به قوه قضاییه و مسئولین وقت نگاشته شود و جوابی و پیگیری نیامد که نیامد . حال آیت الله سید علی محمد دستغیب خلاف شرع وقانون عمل کرد،یا طرف مقابل؟
در ذیل یاد آوری به مطلبی می کنیم که بیش از دو سال قبل اتفاق افتاد و آن اینکه: مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب فرزند شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب وپدر شهید سید محمد تقی دستغیب در حین وقایعی که ذکر شد تکلیف شرعی خود دید که از آیت الله سیدعلی محمد دستغیب حمایت کنند، ایشان از شاگردان مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نجابت (رحمه الله) و تحصیل کرده در نجف خدمت مرحوم امام خمینی و آیت الله خویی، و مجتهد در احکام بودند. و متأسفانه به این جرم یعنی حمایت از آیت الله سیدعلی محمد دستغیب مورد بغض مسئولین وقت استان گردیدند وبدین جهت هنگامیکه فوت کرد سپاه جنازه را شبانه برد ، ونگذاشت به وصیت ایشان عمل شود. که وصیت کرده بودند حضرت آیت الله سید علی محمد دستغیب به جنازه من نماز بخواند. حتی از ورود آیت الله سید علی محمد دستغیب در هنگام خاکسپاری ممانعت کردند وایشان هم برای جلو گیری از اغتشاش احتمالی و ازقبل برنامه ریزی شده از ادامه حضور در مراسم صرف نظر کردند ؛ که برخوردهای سریع مسئولین استان با طلاب ایشان و اتهام اغتشاش و ایجاد درگیری به طلاب وارادتمندان ایشان در سایتهای وابسته به خودشان شاهد و گواه بر این مطلب است. وخلاصه جنازه را به طور محدود در گوشه ای از حرم حضرت سید میر محمدبن موسی الکاظم علیه السلام بخاک سپردند. وتعجب آنکه در این مجموعه تلویزیونی حدیث سرو که از صدا وسیما درباره آیت الله شهید سیدعبدالحسین دستغیب پخش می شود، بعضاً سیمای ایشان ممنوع است وتنها صدای آن مرحوم گذاشته می شود، فاعتبروا یا اولی الا بصار. آری زمان سپری شد، اما دو چیز ماند: 1- تاریخ که نمی توان وقایع را آنطور که هست تغییر داد. 2-عالم دیگر که خداوند حاکم است ونامه ها در برابر میزان گشوده. والوزن یومئذٍ الحق شاگردان وارادتمندان حضرت آیت الله سید علی محمد دستغیب 1392/11/20 |
لغو تحریم تبادلات پولی ایرانیان برای خرید تجهیزات و سرویسهای اینترنتی Posted: 10 Feb 2014 01:39 AM PST جرس: دفترکنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری دولت باراک اوباما با اعطای یک مجوز عمومی، تحریم های مرتبط با برخی از خدمات و تجهیزات اینترنتی و مخابراتی برای استفاده شخصی کاربران ایرانی را لغو کرد. این اقدام، ثمره سالها تلاش فعالان و سازمان های مدنی و حقوق بشری بوده است که با آگاهی بخشی در این زمینه مقدمات لغو این تحریم ها را فراهم آورند.
به گزارش کمپین بینالمللی حقوق بشر، به دنبال ماهها تلاش فعالان حقوق بشر و آزادی اینترنت برای لغو تحریم های مرتبط با تبادلات پولی ایرانیان برای خرید تجهیزات و سرویس های اینترنت، وزارت خزانه داری دولت اوباما با پاسخ مثبت به فعالین اینترنتی و حقوق بشر، با صدور یک مجوز عمومی برای ارتباطات شخصی(Personal Communications)، خرید اقلام یاد شده در این زمینه را برای ایرانیان امکان پذیر کرد. به موجب این مجوز عمومی خرید نرم افزارها، اپلیکیشنهای موبایل، سخت افزارهای گوشیهای تلفن همراه ، رایانه های شخصی و همچنین پرداخت برای میزبانی وب سایت و مواردی از این دست از دایره رژیم تحریم خارج شد و شهروندان ایرانی به خرید این تجهیزات و خدمات بپردازند.
ظرف چهار سال گذشته، کمپین یک برنامۀ حمایتی جامع را پیش برده تا ایرانیان از قدرت استفاده از فن آوری مدرن و ابزار ارتباطاتی امن برخوردار باشند و بتوانند با سانسور دیجیتال و محدودیتهای روزافزون دولت خود مقابله کنند. به عنوان بخشی از این فعالیتهای حمایتی، در ۱۶ آذر ۱۳۹۱، در نامه ای به دولت اوباما کمپین به همراه Electronic Frontier Foundation، Access و شورای ملی ایرانیان آمریکا، همچنین با ارسال نامه ای در اول مهرماه ۱۳۹۲ به باراک اوباما رئیس جمهور، جان کری وزیر امورخارجه و جک لیو وزیرخزانه داری، خواستار صدور مجوز ارسال مالی از سوی شهروندان ایران داخل کشور به شرکت های آمریکایی برای خرید سخت افزار، نرم افزار و سرویس های اینترنتی و مخابراتی شدند که قبلا برای ارتباطات شخصی مردم در ۳۰ می ۲۰۱۳ از شمول تحریم استثنا شده بودند. این درخواست در ادامه از پشتیبانی دو نهاد به نام های اتحادیه روابط عمومی ایرانیان-آمریکاییان (پایا) و اتحادبرای ایران نیز برخوردار شد و طی ماهای گذشته سازمان های یاد شده تلاش های مداومی در راستای تحقق آن به کار بردند.
هادی قائمی مدیرکمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « اعطای مجوزعمومی در خصوص لغو تحریم ها برای خرید تجهیزات و خدمات اینترنتی و مخابراتی که به استفاده شخصی شهروندان بر می گردد یکی از درخواست های ما طی سالهای گذشته از دولت آقای اوباما بوده است که هم اکنون محقق شده است.» او افزود: « لغو این تحریم ها و اعطای مجوز، محصوص کارگروهی مداوم و تاثیر گذار سازمان های حقوق بشری، مدنی، فعالان حوزه آزادی اینترنت و ائتلافی از افرادی است که از صدمه ای که چنین تحریم هایی به حقوق اولیه شهروندان ایرانی در دسترسی به اطلاعات می زند، آگاه هستند و دوشادوش هم برای برداشتن آنها تلاش کرده اند.» |
شرح ابعادی از پرونده ستار بهشتی از زبان یکی از نزدیکان Posted: 09 Feb 2014 11:49 PM PST جرس: مادر ستار بهشتی می گوید: "در روزهایی که من تنها و بیمار بودم ستار پرستارم بوده و الان نوبت من هست تا برای ستار که تنها امیدو آرزوی من بوده جبران کنم برای همین هر روز را با ستار می گذرانم تا ستار نگوید مادرم من را تنها گذاشت."
گوهر عشقی همیشه می گوید: "تنها خواسته ام از خدا این است که من را به ستارم برساند در این دنیای بی وفا با این آدم های چندین رنگ دروغگو بیشتر حس مردگی می کنم اگر بمیرم شاید آنروز حس بهتری نسبت به این روزها داشته باشم مادر ستار می گوید من از مردمی که همواره کنارم بودند ممنونم و از کسانی که یاریم کردند سپاسگزارم اما بودند و هستند کسانی که ما را در این مدت آزار دادند و نام خود را انسان گذاشتند اما بویی از انسانیت نبردند."
سایت خبری سحامنیوز، در همین زمینه مصاحبه ای داشته با یکی از نزدیکان خانواده ستار بهشتی. متن این مصاحبه در پی آمده است:
برخی از سایتها مطالبی را در مورد پرونده ستار بهشتی مطرح کرده اند. علت کناره گیری خانم گوهر عشقی از ادامه روند رسیدگی به پرونده ستار بهشتی چه بوده است؟
اگر انتظار داشته باشیم که بازپرس پرونده بخواهد حقیقت را مطرح کند و تایید کند که قاتل در برابر او اعتراف کرده پس باید انتظار داشته باشیم که نظریه دکتر پزشکی قانونی را نیز مد نظر داشته باشد یعنی باید انسانیت را در نظر داشته باشد یعنی باید انصاف و عدالت را در نظر داشته باشد من نمی خواهم آقای شهریاری را مورد قضاوت قرار دهم شاید ایشان هم تحت فشار شدید مامورین امنیتی ناچار است نظریه ای خلاف واقع و خلاف خواست خود را بدهد و شاید از این کار خود عذاب وجدان هم داشته باشد اما اینکه چرا تکذیب نمی کنند شاید با این کار خود مهر تاییدی بر ادعای مادر ستار می زنند.
اخیرا مطلبی در برخی سایت ها نوشته شده بود در مورد بازپرس پرونده که به خوش نامی مطرح است و مواردی در مورد پرونده ستار بهشتی مطرح شده بود. نظر خانواده نسبت به این ادعاها چیست؟ ببینید هر از گاهی برخی سایت های وابسته به جریان اقتدار گرا مطالبی مطرح می کنند به نظر من باید ببینیم مردم برداشت شان از این گونه مطالب چیست همیشه مادر ستار گفته که ما خانواده سیاسی نیستیم و به این نگرش حرف نمیزنیم من هم در ادامه حرف خانم گوهر عشقی همین مطلب را می گویم ما خانواده ای سیاسی نیستیم اما اینگونه نیست که عقل و بینش و تدبیر هم نداشته باشیم. بهر حال مانند همه انسانها ما هم از هوش و احساس و تشخیص بر خورداریم منظورم از این گفته ها این بود که آیا پس از چند سال تبلیغ علیه دو نفر نامزد ریاست جمهوری آیا مردم هم آنان را فتنه گر دیدند؟ پس ادعاهای سایت های این چنینی به نظر می رسد برای خوراک داخلی برخی از باورمندانشان باشد آنچه که خانواده ستار بهشتی به آن اعتقاد دارد این است که خون ستار بهشتی به بدترین شکل ممکن گریبانگیر حاکمیت شده و رهایی هم ندارند به همین خاطر انواع مطالب را می نویسند چندی پیش هم سایت صلح نیوز نوشته بود خواهر ستار بهشتی ازقاضی پرونده بخاطر رسیدگی به پرونده و صدور حکم قتل غیر عمد تشکر و قدردانی کرده در صورتی که خواهر ستار بهشتی مدتهاست بخاطر نظر مادر که خواسته همه سکوت کنند او هم ساکت است و هیچ مصاحبه ای نکرده یا مدتی قبل تر افرادی برای تخریب وجه خواهر ستار بهشتی گفته بودند که خواهر ستار از بازپرس پرونده مقداری پول گرفته و مادر خود را فریب می دهد تا نتواند پرونده را به سرانجام برساند همان افراد امروزه در جاهای مختلفی گفته اند سحر بهشتی مادر خود را کتک می زند و یا به زور از او پول می گیرد و مواردی دیگر از این قبیل که ذکر آنها لازم نیست.
هم اکنون برخی تلاش می کنند تا اینگونه جلوه دهند که خانواده ستار بهشتی و بخصوص مادر وی این کارها را ارادی نمی کند و تحت تاثیر برخی افراد از جمله وکیل پرونده این ار ار می کند نظر شما در این مورد چیست؟
خانم گوهر عشقی بر اساس چه سندی ادعا می نند که مرگ ستار بهشتی فرزندشان عمدی بوده برای این ادعای خود دلیل قانع کننده ای هم دارند یا خیر؟
این ادعا که آقای دادستان می تواند بر اساس ماده ۳۵۶ قانون مجازات اسلامی در این گونه موارد دخالت کند مورد تایید خانواده ستار هست یا خیر؟
|
حجاریان: فقط یک سیستم تمامیتخواه، غیرقابل اصلاح است Posted: 09 Feb 2014 11:01 PM PST برخی از افراد جناح راست حاضر به دفاع از انقلاب نیستند جرس: سعید حجاریان با تاکید بر این که "به اعتقاد من فقط یک سیستم تمامیتخواه، غیرقابل اصلاح است. چه تمامیتخواه راست و چه تمامیتخواه چپ." میگوید: ولی حکومتهای اقتدارگرا، دیکتاتور و مستبد، قابل اصلاح هستند.
شما از افرادی هستید که در جریان انقلاب 57 بودید، آیا همچنان از انقلاب دفاع میکنید؟
نویسندگان ما معمولا انقلاب را به سهبخش «ماقبل»، «مابعد» و «ماجرا» تقسیم میکنند. البته به ماجرا، «رخداد» هم گفته میشود. برخی ماجرای انقلاب اسلامی را 10روز میدانند، یعنی از 12بهمن تا 22 بهمن 57 و برخی دیگر حدود پنجماه یعنی از 17 شهریور تا 22 بهمن 57. قصد من نیز بحث و دفاع از همین بخش، یعنی ماجرای انقلاب اسلامی است. در جامعه، خیلیها میپرسند انقلاب برای ما چهکار کرد یا انقلاب چه فایدهای داشته است؟ مثلا میگویند پیش از انقلاب، قیمت دلار فلانقدر بوده و الان شده بهمانقدر، یا میزان فقر افزایش پیدا کرده و مقایسههای اینچنین که نمیخواهم به آنها بپردازم. چراکه این موضوع مربوط به «مابعد» داستان میشود. حرف من این است که میتوان از ماجرا کاملا دفاع کرد و باید دفاع کرد. از ماجرای انقلاب، برخی از شخصیتهایی که امروز جزو جناح راست سیاسی کشور هستند حاضر به دفاع نیستند و برخی افراد که نمیفهمند انقلاب چه بوده است یا جوانانی که از ماجرا بیخبر هستند. بهاعتقاد من ماجرا، یک حرکت انسانی و خیلی متمدنانه و مردمی بوده است، هرچند نقصهایی نیز بر آن وارد است. انقلاب ما، انقلاب شادی بود. دقت داشته باشید که در جریان انقلاب ما، به هیچ زنی تعرض نشد، در حالی که شما میبینید در میدان التحریر مصر به چند زن تجاوز شد. یا مثلا به انقلاب فرانسه نگاه کنید یک جنگ داخلی به تماممعنا بود. اصلا خیلی از انقلابها به جنگ داخلی تبدیل میشود در صورتی که در ایران چنین اتفاقی نیفتاد. حتی ارتش اوایل با مردم بد برخورد کرد، اما اواخر ماجرا اعلام بیطرفی کرد و حتی در تظاهرات، در کنار مردم بود. انقلاب ما خیلی شاد بود. شما کتاب «ده روزی که دنیا را تکان داد» اثر جان رید را در ارتباط با 10 روز ماجرای انقلاب اکتبر روسیه مطالعه کنید و ببینید در انقلاب روسیه چه فجایعی رخ داده بعد متوجه میشوید تا چه اندازه، مردم ایران در شهرها و روستاهای ما متمدنانه رفتار کردند. اما این سوال ایجاد میشود که چرا مردم انقلاب کردند، آیا با توجه به این میزان فهمی که شما میگویید، اصلاحات در زمان شاه ممکن نبود؟
بله این سوال ایجاد میشود که مثلا آیا ما که امروز اصلاحطلب هستیم نمیتوانستیم در حکومت شاه، اصلاحات کنیم یا اینکه اصلا گروههای اصلاحطلب در زمان شاه، چهکار میکردند؟ زمان شاه هم در کنار جنبش چریکی یک عدهای اصلاحطلب بودند مانند جبهه ملی، نهضت آزادی و حتی گروههای چپ که میگفتند انقلاب سفید مهم بوده است و به شاه کمک کردند که اصلاحات اقتصادی انجام دهد. استفاده از پول نفت برای سرکوب مردم و بستن فضا به نوعی باعث استفاده گروهی خاص از منابع دولتی شده بود، بهعنوان مثال هر برجی که بالا میرفت مردم میگفتند متعلق به «تیمسار»هاست، تا چه اندازه این فساد در جریان انقلاب موثر بود؟
دقت داشته باشید که فساد در دوران شاه گسترده نبود، بلکه محدود بود به یکسری طبقات خاص، بهخصوص ارتش. اما یک مشکل اصلی دیگر محمدرضا پهلوی این بود که پایگاه اجتماعی نداشت. البته با همه این اوصاف، من معتقدم حتی شاه هم قابل اصلاح بود اما خودش نخواست. او مانند بیماری بود که از دست طبیب فرار میکند، دکتر او را دنبال میکند و میگوید تو مریضی، اما خود مریض، انکار میکند و میگوید من مریض نیستم. کار به جایی میرسد که دکتر را زندانی میکند. به اعتقاد من فقط یک سیستم تمامیتخواه، غیرقابل اصلاح است. چه تمامیتخواه راست و چه تمامیتخواه چپ. ولی حکومتهای اقتدارگرا، دیکتاتور و مستبد، قابل اصلاح هستند.
چرا در عمل اصلاح رژیم شاه اتفاق نیفتاد؟
زیرا اصلاحاتی که شاه در اواخر حکومت خود در پیش گرفت خیلی دیر و خیلی کم بود. خیلی دیر شروع کرد و خیلی هم کم اصلاحات انجام داد، بههمین دلیل در آن زمان کم، آن مقدار از اصلاحات اثر نداشت. در آن زمان دیگر موج انقلاب بلند شده بود.
دقیقا چه زمانی مدنظر شماست؟
از زمانی که هویدا از نخستوزیری کنار گذاشته شد. حتی شاه این جسارت را هم نداشت که یک حکومت نظامی را بر سر کار بیاورد. در آن مقطع، مردم از مشروطیت عبور کرده بودند. خود امام نیز از مشروطیت عبور کردند، امام گفت: مشروطیت خیلی خوب بوده است اما پدران ما چه حقی داشتهاند که برای ما تصمیم بگیرند، ما خودمان میخواهیم برای خودمان تصمیم بگیریم. از آن زمان بود که شعار جمهوریت سر داده شد. درواقع جمهوریت یک پله از مشروطیت بالاتر است. البته همان زمان خیلیها با جمهوریت مشکل داشتند؟
بله، بسیاری از علما با جمهوریت بد بودند. چون ترکیه، روسیه و فرانسه را دیده بودند که در آنجا جمهوریت موازی با لاییسیته است. بنابراین علما، مخالف جمهوریت بودند. البته حق داشتند چون جمهوریت خیلی عرفی است و غلظت عرفیبودن آن هم، نسبت به مشروطیت، خیلی بالاست. یعنی مشروطیت برای توسعه سیاسی، غلظت پایینتری نسبت به جمهوریت دارد. همچنین در جمهوریت، برندهشدن بیشتر در بهصحنهآوردن نقش مردم در حکومت است، درواقع جمهوریت یعنی دموکراسی به تمام معنا در حالی که مشروطیت یعنی شاه باشد اما مشروط. در انقلاب اسلامی مردم به این نتیجه رسیدند که مشروطیت برایشان کاری انجام نداد و تبدیل به دیکتاتوری شد، بنابراین شعار جمهوریت دادند و گفتند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و امام شعار مردم را قبول کرد. امام، مقابل مخالفان جمهوریت ایستاد.
تا چه اندازه روابط مناسب ایران با کشورهای پیشرفته که جمهوریت در آنها نهادینه شده بود بر انقلاب ایران تاثیر گذاشت؟
روابط مناسب شاه با کشورهای پیشرفته حتی در بحث انقلاب اسلامی اثر مثبت گذاشت. شما ببینید زمانی که کارتر رییسجمهور آمریکا شد گفت با دیکتاتوری نمیشود جلو شوروی ایستاد و باید کشورها دموکراتیک شوند، بنابراین به شاه فشار آورد تا فضای سیاسی کشور را باز کند. آمریکا به این نتیجه رسیده بود که کشورهای اطراف شوروی باید دموکراتیک شوند. یعنی این ارتباطات خوب حتی به ضرر شاه تمام شد؟
بله؛ برای شاه حتی بد بود. همین موضوع باعث شد که به بحثهای حقوق بشری و... و درواقع به جیمیکراسی تن بدهد و این کار بهضررش تمام شد. حالا بعد آمریکاییها هم پشیمان شدند. شاه در خاطراتش میگوید که بهشدت مخالف کارتر و ضدآمریکا شده است. یعنی ضد دموکراتها، اما با جمهوریخواهها در آمریکا خوب بود.
شما میگویید آمریکا برای بازکردن فضا به شاه فشار میآورد، اما میبینیم این آزادی تا حدی وجود دارد یعنی هیچ نقدی را رسانهها نمیتوانند به شاه وارد کنند حتی بعضی مواقع به هویدا هم نمیتوانند نقدی داشته باشند.
ببینید هویدا که اختیاری نداشت، همه اختیارات حکومت در دست شاه بود. البته مسوولیت با هویدا بود و شاه زیربار مسوولیت هیچکاری نمیرفت. این هم یکی دیگر از اشتباهات او در حکومتداری بود. ما در روایات داریم که فرد مختار، مسوول است. البته هویدا نقد میشد، روزنامه «توفیق» حتی کاریکاتورش را میکشید، اما سرنخ دست شاه بود. به همین دلیل است که میگویند تغییر هویدا کافی بود. به همین دلیل آن بدبخت را به زندان انداخت. شاه حتی زمان رفتن از ایران همه سگهایش را برد اما هویدا را جا گذاشت. یعنی به اندازه سگهایش برایش ارزش نداشت. حتی او را از زندان آزاد نکرد تا خودش فرار کند. پس کسی که دارای اختیارات فراوان است نمیتواند از مسوولیت مبرا باشد. تنها خداست که دارای اختیار تام است و از مسوولیت مبراست. شاه در عمل میگفت من خدا هستم. میگفت من مسوولیت هیچچیزی را نمیپذیرم اما اختیاردار تام هستم. شاه دولت، ارتش و اراده ضعیفی داشت به همین دلیل دوام نیاورد. شاه مثل برف آب شد. شما اشاره کردید که انقلاب سه بخش است. در جریان انقلاب سرکوبهای گستردهای در ماقبل میبینیم که اتفاق افتاد که تا حدودی در ماجرا هم وجود دارد، لطفا کمی دراینباره و تاثیر آن بر جریان انقلاب توضیح دهید.
ببینید در ماجرا خیلی سرکوب یا زندان اتفاق نمیافتد. دقت داشته باشید که در ماجرای انقلاب ما تعداد کل شهدا به هزارنفر نمیرسد آن هم برای انقلاب بزرگی چون ایران. در دوران شاه، سرکوبها در مقایسه با جاهای دیگر و مقاطع دیگر زمانی در ایران، آنقدر زیاد نبوده است. آنقدر فشار مردم زیاد بود که امام نه نیاز داشت با شاه «ستیز» کند و نه لازم داشت با شاه «سازش» کند. امام نه با شاه و نه با بختیار سازش نکرد. درمورد ستیز هم حتی زمانی که گروههای چریکی گفتند مردم را مسلح کنید امام اجازه این کار را نداد. اجازه نداد مردم یکدیگر را بکشند. آنقدر جمعیت مردم انقلابی زیاد بود که موج آن، شاه را با خود برد. درواقع میتوان گفت که شاه پوشالی بود و امام هم که این موضوع را درک کرده بود نه ستیز میکرد و نه سازش. اما شما الان به وقایع اوکراین نگاه کنید، در آنجا، هم ستیز است هم سازش. هم با خانم اشتون و بقیه سیاستمداران اروپا، مذاکره میکنند هم در خیابان یکدیگر را میکشند، همهجا همینطور بوده اما در انقلاب ایران، هرگز اینگونه نبود. مایلم بدانم چرا شما از قسمت «ماجرا» دفاع میکنید؟
چون انقلاب ما خیلی آرام و نرم بود. من حتی از برخی شعارها خندهام میگیرد، مثلا یک روز در خلال تظاهرات میدان انقلاب فعلی، یکی بساط پهن کرده بود روتختی میفروخت و شعار میداد «شرق و غرب نابود است، روتختی موجود است.» انقلاب ما خیلی نرم و شاد بود اینکه میگویند انقلاب نرم، همین بود. شاه با یک تلنگر رفت.
کمی به برخورد شاه با گروههای صنفی بپردازید.
شاه با بعضی گروههای صنفی خوب بود با بعضیها نه. با آن گروههای صنفی که خودش میساخت خوب بود، مثلا با گروههای صنفی کارگری که خودش میساخت، خوب بود. ما در آن زمان حتی احزاب مختلفی داشتیم اما همه قلابی بودند. حزب ایران نوین و حزب مردم وجود داشتند که بعد هر دو را منحل کرد. نکته بسیار مهم در مقطع پیروزی انقلاب این است که جامعه ایران تودهوار نبود، در درون خود، سازمان داشت، در شهرها، شبکههای مهم و قوی اجتماعی وجود داشتند. جامعه مدنی قوی بود، درصورتیکه شاه فکر میکرد همه را از بین برده است. اینکه برخی میگویند تودهها بیهدف انقلاب کردهاند حرف بیجایی است، شاه هم همینطور به انقلاب ایران نگاه میکرد.
شاید این نگاه شاه بهدلیل تحلیل اشتباهی بوده که مشاوران و اطرافیان شاه به او میدادند؟
بله، حتی بعضیها میخواستند شاه از چیزی خبر نداشته باشد. شاه به شدت بیمار بود و مسوولان دربار و فرح پهلوی اجازه نمیدادند اخبار بد به او منتقل شود. ساواک هم از توان اجتماعی و مدنی مردم اطلاع نداشت، چون همه تمرکز خود را روی چریکها و تودهایها صرف میکرد و از متن جامعه بیخبر بود. در صورتی که همان موقع، از روی این موضوع کار علمی بسیار جدی شده بود، استادانی مانند دکتر معتمدنژاد و دکتر عضدی، دکتر نراقی، احمد اشرف کار بسیار جدی انجام داده بودند و اعلام کردند که هوا پس است اما کسی به این حرفها توجه نکرد. حتی آمریکاییها میدانستند چه خبر است به همین دلیل شاه با آنها بد شده بود. در پایان رژیم پهلوی هرچه به انتها میرسیم فساد بیشتری اتفاق میافتد آیا این میتواند نشانهای برای درک دربار شاه از پیام انقلاب مردم باشد؟
بدترین فساد دوران شاه عدم شایستهسالاری بوده است. یعنی افرادی که بر سر کار میآمدند لزوما بهترین فرد نبودند و صرفا به دلیل نزدیکی به شاه پست میگرفتند. رژیم شاه کاملا یک رژیم سلطانی بود و مشکل اصلیاش همین بود، ضمن اینکه پول نفت، فساد میآورد. جریانهای اصلاحطلبی چه نقشی در «ماجرا» داشتند؟
آن زمان بیشتر نهضت آزادی و جبهه ملی بود. البته دکتر یزدی موافق انقلاب بود، اما مهندس بازرگان موافق انقلاب نبود و در این ماجرا گیر افتاده بود. حتی از روحانیون مهم و سرشناس آن روزگار هم مخالفانی برای انقلاب وجود داشت. چرا با انقلاب خوب نبودند؟
چون روحانیت سنتی معتقد است در زمان غیبت نباید خیلی به دنبال تشکیل حکومت بود. روحانیون سنتی قم و نجف، مخالف انقلاب بودند و به نوعی اصلاحطلب بودند، ترجیح میدادند اوضاع اصلاح شود. حتی میتوان گفت روحانیت سنتی بیشتر از همه از شعار جمهوریت میترسیدند و مشروطیت برایشان قابلقبولتر بود. بازرگان هم اینطور بود. بازرگان تا مقطعی که در دادگاه گفت ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم اصلاحطلب بود. اما زمانی که موج بلند شد این تیپ شخصیتها هم راه افتادند چون نمیتوانستند جلو موج انقلاب ایستادگی کنند. مهندس بازرگان میخواست همهچیز آرامآرام جلو برود. چون میدانید که انقلاب شوک شدیدی به کشور وارد میکند، اصلاحات گامبهگام است، مهندسی شده است و میشود گام بعدی را پیشبینی کرد. اما انقلاب یک مرتبه تمام ساختار را دگرگون میکند. جمعبندی شما از عواملی که باعث ایجاد «ماجرا» شد، چیست؟
مشکل نخست مردم، بحران معنا بود. از سویی رژیم شاه بهشدت با باورهای مخالفانش در افتاده بود و از سوی دیگر مردم فساد و بیبندوباری را در اطرافیان شاه میدیدند. نکته بعدی انتظار فزایندهای بود که برای جامعه ایجاد شده بود. اوضاع دولت در اثر نوسانات درآمدهای نفتی بههم ریخته بود و نمیتوانست پاسخگوی انتظارات فزاینده مردم باشد. ضمن اینکه توسعه سیاسی، همگام با توسعه اقتصادی پیش نمیرفت. خود شاه هم یکی از عوامل مهم بود، شاه نماینده هیچ قشری نبود. شاه نماینده قشر نازکی از اطرافیانش و البته بورژوازی غرب بود. یعنی حتی شاه نماینده بورژوازی ملی هم نبود. از سوی دیگر شاه نیروی پایکار اجتماعی نداشت، شاه خیلی تلاش کرد مردم را در حمایت از خود به خیابان بیاورد اما نتوانست حتی این کار را بکند. در بحث انقلاب موضوع بسیج و ضدبسیج را داریم. در جریان انقلاب اسلامی، امام مردم را بسیج کرد، اما شاه نتوانست این کار را انجام دهد. شاه، امیر ارتش طرفدار خود داشت اما هوادار اجتماعی نداشت. |
سوال عجیب گروهی در هیبت خبرنگار از مردم: آیا خاتمی حق شرکت در راهپیمایی را دارد Posted: 09 Feb 2014 11:01 PM PST جرس: روزنامه جمهوری اسلامی خواستار برخورد با کسانی شد که تحرکاتی را برای ایجاد محدودیت و شرکت نکردن افراد در راهپیمایی 22 بهمن سال 1392 آغاز کرده اند.
این روزنامه در ستون ثابت جهت اطلاع خود نوشت: دیروز در سطح شهر تهران افرادی با دردست داشتن میکرفن خبرنگاری به همراه فیلمبرداران، به مردم مراجعه می کردند و از آنها می پرسیدند به نظر شما آیا آقای خاتمی بدون آنکه عذرخواهی کند حق دارد در راه پیمائی 22 بهمن شرکت نماید؟
به نوشته این روزنامه، بعید است این اقدام مربوط به رسانه ملی باشد، ولی مخاطبان به تصور اینکه قرار است مصاحبه آنها از تلویزیون پخش شود از پاسخ دادن به این سؤال القائی طفره می رفتند.
جمهوری اسلامی نوشت: این حرکت، با توجه به اینکه انقلاب و حضور در راه پیمائی یوم الله 22 بهمن به تمام مردم ایران مربوط است و کسی حق ندارد برای دیگران محدودیت ایجاد کند، یک حرکت انحرافی است که باید با عوامل آن برخورد شود.
مسوولان و مقام های تراز اول کشور در طول گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی بارها هشدار داده اند که اجازه ندهید عده ای معدود و اقلیتی بیگانه و نااهل، آیین های مربوط به انقلاب اسلامی از جمله مراسم 22 بهمن را برای خود مصادره کنند.
این در حالی که رئیسجمهوری اسبق کشور، روز گذشته در بیانیهای مردم را به دعوت در راهیپیمایی 22 بهمن دعوت کرد و همچنین در بیانیهی خود نوشت: رویکردهای مختلف در درون انقلاب می گنجیدند و خود امام هم عنایت داشتند که این گرایشها به رسمیت شناخته شده و حضور داشته باشند. |
“حزب اعتماد ملی” فعالیت خود را از سر گرفت Posted: 09 Feb 2014 06:19 PM PST جرس: فعالان حزب اعتماد ملی در مراسمی اعلام کردند که این حزب بار دیگر فعالیت خود را از سر میگیرد. این حزب در سال ۱۳۸۴ توسط مهدی کروبی تأسیس شد و پس از انتخابات ۸۸ با حصر خانگی دبیرکل آن، فعالیت خود را متوقف کرد.
رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی که فعالان حزب را به این مراسم دعوت کرده بود، طی سخنانی گفت: «ما اگر بخواهیم شاهد جامعه توسعهیافته، آگاه و پیشرفته از جهات مختلف باشیم، چارهای جز حزبی کردن و تکثر و تعدد احزاب نداریم.»
وی ابراز امیدواری کرد، افرادی که در حبس و حصرند آزاد شوند و "هر روز شاهد تلاش بیشتر و گستردهیی از سوی دولت برای رفع این مشکلات باشیم".
منتجبنیا با این توضیح که در دولتهای محمود احمدینژاد بدترین برخوردها با احزاب سیاسی، به ویژه احزاب اصلاحطلب شد، از حسن روحانی خواست به تقویت احزاب کمک کند.
محمدجواد حقشناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در این رابطه به خبرگزاری ایرنا گفت که حزب اعتماد ملی تعطیل نبوده ولی تا پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم کمتر فعالیت داشت و کمی سکون یافته بود و اکنون فعالتر شده است.
حقشناس درباره فعالیت دوباره این حزب افزود که تمامی دفاتر استانی حزب اعتماد ملی از این پس فعالیت خود را افزونتر و علنیتر خواهند کرد.
چهار سال بعد در پی اعتراضات میلیونی به نتایج رسمیاعلامشده انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ دبیرکل حزب اعتماد ملی، مهدی کروبی، در حصر خانگی قرار گرفت و این حزب فعالیت خود را به حالت تعلیق درآورد.
محمدجواد حقشناس افزود که با توجه به شرایطی که پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ فراهم آمده و با جلساتی که تابستان و زمستان برپا شد، قرار است که فعالیت این حزب گسترش یابد.
وی در این رابطه گفت «اولین جلسه حزب اعتماد ملی بعد از انتخابات ریاست جمهوری، در تابستان و دومین جلسه را یک ماه پیش برگزار کردیم که البته سومین جلسه گسترده هم اسفند ماه برگزار میشود.»
انتقاد از بیتوجهی روحانی به مسائل داخلی
الیاس حضرتی، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و مدیرمسئول روزنامه "اعتماد" طی سخنانی در این مراسم خطاب به روحانی گفت: «آقای روحانی تمام توجهش به سیاست خارجی است و در این عرصه نیز تمام توجهش به مذاکره با گروه ۵+۱ است و این موضوع نیز از اهمیت برخوردار است.»
حضرتی هشدار داد که اگر دولت حسن روحانی به مسائل داخلی توجه نکند، و تا امروز نیز این امر مورد غفلت قرار گرفته، "از همین کانال به مشی سیاست خارجی ایشان ضربه وارد خواهد شد".
مدیر مسئول روزنامه اعتماد با انتقاد از برخی انتصابهای صورت گرفته افزود: «آقای روحانی فکر میکنند بتوانند با حضور نیروهایی که قسم خورده دولت قبلی هستند و همچنان در پستهای کلیدی مشغول فعالیتاند، این کاروان را از این محل عبور دهند و این موضوعی است که در جلسات مختلف با ایشان مطرح شده است.»
وزیر کشور: تکلیف احزاب اصلاحطلب "منحله" را قوه قضائیه تعیین میکند
عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور روز سهشنبه (۱۵ بهمن/۴ فوریه) با نمایندگان شماری از احزاب سیاسی در وزارت کشور دیدار کرد. نماینده حزب اعتماد ملی یکی از این احزاب بود.
از دو حزب پرنفوذ اصلاحطلب، حزب مشارکت ایران اسلامی و حزب مجاهدین انقلاب اسلامی دعوت به عمل نیامده بود. از نظر وزارت کشور، این دو حزب توسط قوه قضائیه منحله اعلام شدهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس، وزیر کشور در پاسخ به سوالی درباره فعالیت "احزاب پلمپ شده" گفت: اینها باید مشکلات خود را با قوه قضائیه حل کنند.
وی افزود که قوه قضاییه معتقد است این احزاب مشکل قانونی دارند و تا این مسئله با قوه قضائیه حل نشود از نظر وزارت کشور فعالیتشان را نمیتوانیم به رسمیت بشناسیم. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر