
ندای سبز آزادی: آیت الله خامنه ای، صبح امروز در دیدار شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر و هیأت همراه، با اشاره به اهمیت امنیت در منطقه بویژه منطقه خلیج فارس تأکید کرد: امنیت در منطقه خلیج فارس تبعیض پذیر نیست زیرا اگر منطقه امن باشد، همه کشورهای منطقه از آن سود خواهند برد ولی اگر امنیت منطقه خدشه دار شود، همه کشورهای این منطقه نیز نا امن و متضرر خواهند شد.
به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، وی روابط ایران و قطر را خوب ارزیابی و خاطرنشان کرد: این روابط باید روز به روز گسترش یابد زیرا به نفع دو کشور و منطقه است.
وی با اظهار گلایه از برخی کشورهای منطقه که متوجه اهمیت بالای امنیت در منطقه خلیج فارس نیستند، افزود: متأسفانه امریکاییها و صهیونیستها نیز به ذهنیت این کشورها و متوجه نبودن آنها به اهمیت امنیت منطقه، دامن می زنند.
آیت الله خامنه ای با اشاره به سخنان امیر قطر درخصوص اوضاع حساس لبنان و احتمال صدور رأی دادگاه ترور رفیق حریری، خاطرنشان کرد: این دادگاه، دادگاهی فرمایشی است که هر حکمی بدهد، مردود است و امیدواریم طرفهای تأثیرگذار و دخیل در لبنان، براساس عقل و حکمت عمل کنند تا این موضوع به یک مشکل تبدیل نشود.
در این دیدار که محمود احمدی نژاد رئیس دولت کودتا نیز حضور داشت شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر با اشاره به روابط بسیار خوب ایران و قطر، آن را در منطقه الگو و نمونه خواند و افزود: مواضع سیاسی دو کشور همواره نزدیک به یکدیگر بوده است و امیدواریم روابط دو کشور در زمینه های دیگر نیز بیش از پیش تقویت شود.
وی، امنیت منطقه و همچنین وحدت شیعه و سنی را دو موضوع بسیار مهم خواند و با اشاره به اوضاع لبنان گفت: برخی به دنبال ایجاد فتنه جدیدی در لبنان هستند و ما تلاش می کنیم با کمک کشورهای منطقه، از این فتنه جلوگیری و براساس مصلحت منطقه عمل شود.
سفر امیر قطر به تهران و اظهارات وی در مورد مواضع "هموار نزدیک" در حالی است که بر اساس اسناد منتشره توسط ویکی لیکس، امیر قطر ایرانیان را”دروغگو” خوانده و از”هجوم نظامی مشروط” علیه همسایه بزرگ شمالی حمایت کرده است.
ويکی ليکس مدعی است طی ديداری با جان کری در ۱۴ فوريه ۲۰۱۰ ، شيخ حمد گفته است:”بر اساس ۳۰ سال تجربه با ايراني ها، به شما می گويم، از صد کلمه حرفی که می زنند، يک کلمه اش راست نيست. آنها به ما دروغ می گويند و ما نيز به آنها دروغ مي گوئيم.”
در بخش ديگری از اسناد ويکی ليکس گفته شده که تنها شرط موافقت با استفاده آمريکا از پايگاه هوايی العديد در حمله نظامی عليه ايران، حفظ ميدان گاز پارس جنوبی، و ادامه حق قطر برای بهر برداری از آن است.
ندای سبز آزادی: جمهوری اسلامی هرگاه میخواهد به وضعیت هنری آمریکا اشاره کند، قطعن نامی از مایکل مور در صحبتهاش به چشم میخورد. قطعن به ماجرای فیلمش دربارهی بوش و صحبتهاش هنگامی که برای گرفتن جایزه بالای سن رفته بود اشاره میکند. همان صحبتهایی که دولت بوش را متقلب خوانده بود و ناحق! و همیشه اعتراض این فیلمساز به سیستم آمریکا مثال حضرات است. اما هیچگاه به این موضوع اشارهای نمیکنند که مایکل مور حالا سالم و سرحال مشغول ساختن فیلمهای بعدیش هست و حتی بابت صحبتهاش مورد استنطاق قرار نگرفت، چه برسد به اینکه بابت فیلمش بازداشت شود و زندانی و دادگاهی و انفرادی برود و اعتصاب غذا کند و...! که در همین مرز و بوم، جعفر پناهی به دلیل یک فیلم تمام نشدهای که کمتر از نیمی از آن بیشتر ساخته نشده بود بازداشت شد، زندانی شد، اعتصاب غذا کرد، دادگاهی شد و به تازگی نیز حکم تحیرآور دادگاهش اعلام شد.
فیلم تمام نشدهای که به گفتهی قاضی قصد به تصویر کشیدن اتفاقات بعد از انتخاب را داشت. حکم دادگاه جعفر پناهی، حکمیست که از فرط ناعادلانه بودن، در لحظهی اول باور ناپذیر میآید. جعفر پناهی در ستتوس فیسبوکش نوشت؛ "مرا به ۶ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از ساختن و کارگردانی هر نوع فیلم، ۲۰ سال محرومیت ازنوشتن فیلمنامه، ۲۰سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور، محکوم کردند"
اینجاست که باید گفت یا قاضی معنای بیست سال محرومیت از نوشتن و ساختن فیلم برای یک کارگردان و بیست سال ممنوعالخروج بودن را نمیداند، یا ردای قضاوتی که بر دوشش نهاده گشاد و آویزان است! در کجای دنیا کسی را بابت فیلمی نساخته چنین حکم میدهند؟ یا نه، اصلن در کجای تاریخ دیکتاتورهای بزرگ جهان، چنین حکمی صادر شده است؟
هر نویسندهای، با نوشتن زنده است. با هجی کلمات، با نگارش واژهها و با رقصاندن جملهها بر سطور اوراق نفس میکشد؛ و بقایش در خوانش مخاطب است. وجه دیگر آفرینش اثرش در وجود مخاطب اتفاق میافتد. در ذهن و درون مخاطب شکوفا میشود! هر فیلمسازی، بقای حیاتیاش در تصاویر است. در دکوپاژ و چینش نماها و تبدیل ذهنیتاش به تصویر. فیلمساز با خلق سینما پیر میشود. با به تصویر کشیدن دردها و زخمهاش. با بیان انتقادها، با فیلم و سینماش. شخصی مانند جعفر پناهی فیلمسازیست بینالمللی و شناخته شده. کسی که به قول خودش، اتاق جوایزش در موزهی سینما از سلولانفرادیاش بزرگتر است. کسیست که آبروی هنر و فرهنگ این مرز و بوم است. با ممنوعالخروج کردن بیست ساله، یا به عبارتی به تبعید در خاک و وطن خودش، تمام عصارهی زندگیاش به بنبست میرسد؛ که حکومت نیز گویا همینها را میخواهد. همین ذره ذره آب شدن او را میخواهد. همین شکنجهرا میخواهد، و مگر شکنجه جز این میتواند باشد؟!
ترس و دستپاچگی حکومت از جعفر پناهی و نوریزادها جای بسی تامل دارد. آنها شاید خوب فهمیدهاند که در دنیای امروز، ورای سیاست، هنر و فرهنگ کاربردیترین ابزار برای نشاندادن ظلمهای روا شده به یک جامعهاست. خودشان توانایی، استعداد، شعور، بینش، علم، صنعت، هنر و اصلوب خلق یک اثر هنری را ندارد و به همین خاطر بهجای تقویتش، سرمایههای هنر ایران را نابود میکنند. مگر نه اینکه فیلمسازان مورد قبول آیتا... خامنهای شورجه و شمقدری و دهنمکی و طالبی و امثالهم هستند؟ کدامشان، چه تاثیر مثبتی داشتهاند؟ نمود بینالمللیشان که هیچ، در جامعهی خودمان ایران، چه بازخوردی داشته کارهاشان؟ آیا بیراه است اگر بگوییم حکم برای جعفر پناهی و امثالهم، بغض و کینه و عقدهگشایی این حضرات است؟ هنگامی که مدیران فرهنگی و نظارتی ما را، لمپنهایی نظیر شمقدری و رامین و حسینی و صفارهرندی و قصعلیهذا تشکیل میدهند و قضات ما را مرتضوی و مقیسه و حداد و امثالهم؛ بر سر سینما و هنر مستقلی که چشم به فرمایشات حضرت والا ندارد و بودجهاش را خودش با هزار مکافات تهیه میکند، چه خواهد آمد؟
به این حکم تحیرآور، جدای مسایل قضایی، باید دقیقتر اندیشید. با مقایسهی حکم جعفر پناهی با دیگر فعالان و زندانیان سیاسی نکتهای مهمی را میشود دریافت. به جرات سنگینترین حکم تا به امروز برای او صادر شده، اما چرا؟ برای دریافت این موضوع باید به ریشه و بستر فعالیت پناهی رجوع کرد. برای جمهوری اسلامی و حضرات در صدر کار؛ قلم، تصویر و هنر، یکی از خطرناکترین موضوعات است. با کنار هم چیدن پازل اتفاقات شاید این نکته واضحتر باشد. نگاهی به ماههای اخیر و تلاش دولت برای تخریب و نابود کردن خانهسینما کنیم. به درگیری دولت با سینماگران و جشن خانه سینما. به فحاشیهای نوچهها و سایتهاشان به سینماگران حامی سینما. به رفتار وزارت ارشاد و معاونت سینمایی با مدیران سینمایی خانه سینما، و امروز هم حکم جعفر پناهی! چینش این اتفاقت در کنار هم نشان میدهد که حکومت، کمر به ویران کردن سینمای مستقل بسته است. کمر به تخریب و از بین بردن سینمایی بسته، که انتقادگر است و تابع فرمایشات حضرات نیست. حکومت، سینمای آمفوتری از جنس اخراجیها و زمهریر و دلقکبازیهای بیخطر میخواهد. پس، باید اینگونه سینماگران مطرح را یا زندانی کند، یا خانه نشین!
به همین دلیل هم جعفر پناهی با بصیرت درستش در دفاعیات دادگاهش گفت؛ هر حکمی به من بدهید به سینمای ارزشمدار و هنری ایران دادهاید. پناهی نمایندهی این قشر دلسوز سینمای ایران است. و مگر نه این است که سینماگران، تنها با زیر بار نرفتن فشارهای تعمدی حکومت، و ساخت و ریشهدار کردن سینمای مستقل، میتوانند از این ظلم را سرباز بزند؟ تاسفبار است، مانند تمام ایامی که بر ما میگذرد، اما باید باور کنیم که؛ حکم جعفر پناهی، حکمیست برای تمام جامعهی هنر و سینمای ایران است!
ندای سبز آزادی: فواد سجودی فریمانی، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر که شهریورماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، روز گذشته از زندان آزاد شد.
به گزارش رهانا، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران، این فعال دانشجویی که در طول این مدت در بند ۲- الف زندان اوین که تحت کنترل نیروهای سپاه پاسداران است، نگهداری می شد، با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شده است.
گفتنی است که پرونده فواد سجودی به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی ارجاع داده شده است و وی طی ماههای آینده در این دادگاه محاکمه خواهد شد.
ندای سبز آزادی: فرزاد اسلامی دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد تهران مرکز و دبیر سابق تشکیلات کانون دانشجویان مسلمان که در بند ۲ الف زندان اوین به سر میبرد، طی روزهای گذشته و از طرف بازجویان برای قبول اتهامات واهی شدیدا تحت فشار قرار داشته و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
به گزارش رهانا، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران، بازجویان پرونده برای این فعال دانشجویی چند اتهام سنگین برشمرده و از او خواستهاند که این اتهامات را قبول کند.
این در حالی است که بازجویان هیچ مدرکی برای صحت اتهاماتی که زدهاند ارائه ندادهاند. فرزاد اسلامی تمامی اتهامات را قویا رد کرده و اعلام کرده است به هیچ عنوان زیر بار قبول این اتهامات واهی نخواهد رفت.
اسلامی پیش از این به جرم تبلیغ علیه نظام در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به خاطر شرکت در تجمع ۲۱ مهرماه ۱۳۸۸ در دانشکده فنی تهران مرکز به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که به مدت سه سال به حالت تعلیق درآمده است.
وی در شامگاه ۱۲ آبان سال گذشته بازداشت شده و به مدت ۱۵ روز را در بند امنیتی ۲۴۰ زندان اوین سپری کرده بود، از طرف کمیته انضباطی دانشگاه تهران مرکز نیز به اتهام تحریک و ترغیب دانشجویان به تجمع به سه ترم تعلیق محکوم شده است.
این فعال دانشجویی در آستانه روز دانشجو در تاریخ ۱۴ آذر ماه بازداشت شده بود.
ندای سبز آزادی: یک منبع آگاه جزئیاتی از جلسه میان منوچهر متکی وزیر خارجه سابق ایران و عبدالله واد رئیس جمهوری سنگال را در اختیار ایران دیپلماتیک قرار داده است.
این منبع آگاه به ایران دیپلماتیک گفت: در میانه جلسه میان متکی به عنوان فرستاده محمود احمدی نژاد و عبدالله واد، منشی عبدالله واد وارد جلسه شد و یادداشتی را به واد داد که در آن یادداشت برکناری منوچهر متکی توسط رئیس جمهوری به اطلاع واد می رسد.
به گفته این منبع آگاه عبدالله واد بلافاصله پس از دیدن یادداشت خطاب به متکی می گوید شما توسط پرزیدنت احمدی نژاد برکنار شده اید و بنده از الان به عنوان یک مهمان با شما سخن می گویم.
ندای سبز آزادی: جعفر پناهی، فیلمساز برجستهی ایرانی، ار سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب به قضاوت پیرعباسی به «شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از ساختن و کارگردانی هر نوع فیلم و نوشتن فیلمنامه و هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی و خروج از کشور» محکوم شد.
به گزارش منابع آگاه، این رای با استناد به مواد ۵۰۰، ۶۱۰ و ۱۹ قانون مجازات اسلامی و به اتهام «اجتماع و تبانی با هدف ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» صادر شده است.
جعفر پناهی، فیلمساز برجستهی ایرانی و خالق آثاری همچون «بادکنک سفید»، «طلای سرخ» و «دایره»، چندی پیش به مناسبت برگزاری شصتمین دوره جشنواره فیلم برلین از سوی برگزاركنندگان به این جشنواره دعوت شد.
گفتنیست پناهی، بار اول در روز پنجشنبه ۸ مردادماه ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلمسازان برای گرامیداشت کشتهشدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود، بههمراه مهناز محمدی، مستندساز بازداشت و پس از چند روز آزاد شد. وی در بار دوم در تاریخ دوشنبه ۱۰ اسفندماه به همراه ۱۸ نفر دیگر در منزل شخصیاش و در حالی که در حال ساخت فیلمی جدید بود، بازداشت شد.
شایان ذکر است در چهارم خرداد ۱۳۸۹، این کارگردان برجستهی ایرانی به دستور بازپرس و تایید دادستان عمومی و انقلاب تهران با تودیع وثیقهٔ ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
ندای سبز آزادی: هفده ماه از حبس محمد رضا رجبی می گذرد .هفده ماهی که کمتر از وی به عنوان یک زندانی سیاسی صحبت شده است . محمدرضا رجبی منشی ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. وی از ابتدای تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد در آمد و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور یافت. او به دنبال حضور در عملیات های بیت المقدس، رمضان و مسلم در آخرین عملیات به دلیل اصابت گلوله به بازوی راست اش مجروح شد.رجبی در سال ۱۳۶۲ به عضویت شورای فرماندهی پایگاه شرق تهران سپاه در می آید و در ۱۳۶۳ از سوی سپاه به دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی معرفی شده و به در طول سالهای ۶۳ تا ۶۸ در مجلس به انجام وظیفه می پردازد. در این دوره با توجه به ماموریت هاشمی در اداره امور جنگ دفتر هاشمی علاوه بر مدیریت تقنینی کشور، نقش حساسی در هماهنگی نهادهای انقلابی به جهت اداره جنگ داشته است. در همین دوره رجبی به همراه جانشین فرمانده کل قوا یعنی هاشمی بارها به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور سفر کرده و در عملیات های مختلفی از جمله والفجر مقدماتی، بیت المقدس و تکمیلی کربلای ۵ شرکت می کند که در عملیات بیت المقدس ۲ مجروح شیمیایی می شود.
با این همه وی به دنبال وقایع خرداد ۸۸ و تلاش نهادهای امنیتی مبنی بر اثبات نقش اطرافیان هاشمی در اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات رجبی را به همین دلیل و به بهانه حضور در راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ بازداشت می کنند . محمدرضا رجبی ۷۰ روز را در سلول انفرادی گذرانده و به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است .وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . ریحانه رجبی دختر محمد رضا رجبی نامه ای را خطاب به دادستان تهران نوشته و بخشی از آنچه در این مدت بر او و پدرش رفته است را بازگو می کند :
به گزارش کلمه، متن کامل این نامه به شرح زیراست :
آقای جعفری دولت آبادی، دادستان تهران
من ریحانه رجبی هستم . می دانم تا به حال اسم من را نشنیده اید . اما اسم پدرم محمدرضا رجبی را حتما بارها شنیده اید و حتما نامش را بارها در میان اوراق و پرونده های روی میزتان دیده اید . حتما یادتان هست سال پیش همین موقع ها بود که پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟
بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید . سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید . سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند . هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟
فقط اینها نبوده که باید به آن فکر می کردید . هیچ وقت به داستان دختری فکر کرده اید که هرگز در زندگی اش یک روز هم از پدرش دور نبوده است . آن دختر من هستم : ریحانه رجبی.
من هفده ماه است که هر روز منتظر بازگشت پدرم به خانه بوده ام .کاش پدرم واقعا جرمی مرتکب شده بود در آن صورت راحت تر این دوری را می پذیرفتم . اما پدر من انسان با تقوایی است که همه عمرش را در خدمت به نظام جمهوری اسلامی گذرانده است و حالا من او را پشت میله های زندان می بینم و هر روز از خودم می پرسم : به کدامین جرم باید چند سال در زندان بماند ؟
پدرم به من آموخته است که آنچنان با دیگران رفتار کنم که دوست دارم دیگران با من رفتار کنند .این سخن پدر من نیست این سخن بزرگان دینی است . شما چطور ؟شما به این روش اعتقاد دارید ؟ اگر اعتقاد دارید آیا دوست داشتید که با فرزندان شما چنین رفتار شود که شما با فرزندان محمد رضا رجبی رفتار کرده اید ؟
آیا اگر فرزندان شما به هر دلیل ۱۷ ماه از شما دور بودند چه انتظاری از کسانی داشتید که می توانستند اجازه بدهند چند روزی در کنار فرزندان خود باشید ؟انتظار داشتید اجازه بدهند که فرزندان تان را ببینید و در آغوش بگیرید شان ؟نه؟ انتظارداشتید بعد از هفده ماه آزادانه با فرزندان تان به گردش بروید، نه اینکه هفته ای یک بار در فضای دلگیر و از پشت شیشه های مات سالن ملاقات زندان چهره فرزندان تان را ببینید . چرا همین را برای محمد رضا رجبی نمی خواهید ؟
آقای دادستان !فقط چند دقیقه خودتان را به جای پدرم و ما را به جای فرزندان خود بگذارید .چه احساسی پیدا می کنید ؟مطمئن هستم اگر واقعا خودتان را به جای ما بگذارید دلتان می خواهد به ما کمک کنید و برای چند روزی هم که شده دلتنگی های ما را کاهش دهید . پس اجازه بدهید پدرم چند روزی هم که شده به مرخصی بیاید .
حق پدر من زندان نیست . اما من حتی از شما آزادی پدرم را نمی خواهم فقط چند روز مرخصی برای او طلب می کنم . این زیاده خواهی است آقای دادستان ؟
با تشکر
عاطفه رجبی
ندای سبز آزادی: محمد جعفر محمدزاده به عنوان معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگزین محمد علی رامین شد.
به گزارش آفتاب سید محمد علی حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حکمی محمد جعفر محمدزاده را به عنوان معاون مطبوعاتی این وزارتخانه منصوب کرده و حکم انتصاب وی، به زودی در اختیار رسانه ها قرار خواهد گرفت.
محمدزاده پیش از این مسوول دفتر معاون اول رییس جمهوری بود و انتصاب وی به عنوان معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ، پس از کسب نظر موافق محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهوری صورت گرفت.
محمدزاده سوابق رسانه ای و مطبوعاتی متعددی از جمله معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهوری، مدیر کلی روابط عمومی و امور بین الملل دیوان محاسبات کشور، معاونت موسسه و روزنامه جام جم و همچنین فعالیت در صدا و سیما و تالیف چند کتاب را نیز در کارنامه خود دارد.
وی در طول حدود دو سال فعالیت به عنوان معاون ارتباطات ریاست جمهوری، تعامل سازنده ای با رسانه ها برقرار کرده بود.
دهم آبان ماه سال گذشته، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حکمی محمد علی رامین را به عنوان معاون مطبوعاتی خود منصوب کرده بود.
ندای سبز آزادی: دیروز یک شنبه 28 آذرماه هشتادو نه جمعی از تاکسی داران قم به نشانه ی اعتراض با تجمع در مقابل صدا وسیمای قم در خیابان بلوار امین به مدت چند ساعت باعث بوجود آمدن ترافیک شدند . این معترضین که حدود به 100 نفر میرسید با تجمع با تاکسی ها ی خود اعترض خود را به دلیل گران شدن قیمت گاز cng به مسئولین رساندند این امر در زمانی به وقوع پیوست که تنها ساعاتی از دستور اجرای طرح هدفمند کردن رایانه ها می گذشت . در همان ابتدای تجمع با حضور نیروهای پلیس و برخورد با معترضین خواهان متفرق شدن جمع معترض شدند که با مخالفت معترضین همراه شد ولی بعد از گذشت همان ساعت های اول با فشار بیشتر پلیس تاکسی دارن مجبور به متفرق شدند و بدون اینکه مسئولی پاسخی به آنها دهد صحنه ی اعتراض را ترک گفتند .
در شب شنبه با دستور ریاست جمهوری طرح هدفمند کردن رایانه ها به اجرا گذاشته شد که در آن هفت حامل انرژی عنوان شد و با قیمت های جدید به مردم ارائه گشت که گاز نیز جز یکی از این هفت عامل انرژی بود . بر خلاف اینکه شواری شهر قم هنوز نرخ های جدید کرایه تاکسی ها را اعلام نکرده است ولی تمامی مسیرها با افزایش قیمت روبرو بوده و خود تاکسی دارها با افزایش قیمت دلخواه خود به جابجایی مسافران پرداخته اند .
ندای سبز آزادی: شب گذشته به دنبال اعلام روزه سیاسی خانواده های زندانیان سیاسی به نشانه هم بستگی با عزیزان روزه دار و اعتصاب کننده دربند، این خانواده ها در کنار یک دیگر روزه شان را افطار کردند.
این مراسم معنوی که در منزل یکی از زندانیان سیاسی برگزار شد، آغاز بر سلسله برنامه های خانواده ها تاآزادی عزیزانشان از بند ستم بود. در جریان برگزاری این مراسم همسرنسرین ستوده با اظهار نگرانی از وضعیت او که روزهاست به اعتصاب غذا دست زده است رسیدگی به شرایط و وضعیت به وجود آمده را برای رفع خطرات جدی ضروری دانست.همسر محمد نوری زاد نیز با تماس تلفنی از بخش سی سی یو بیمارستان مدرس از شرکت کنندگان در این برنامه خواست که برای سلامت آقای نوری زاد و دیگر عزیزانی که در اعتصاب غذا به سر میبرند، دعا کنند.
گفتنیست آقای کروبی نیز به صورت تلفنی با بعضی از خانواده ها در ارتباط با وضعیت عزیزانشان گفتگو کرده برای آزادی هر چه سریع تر آن ها و نیز رفع همه گرفتاری ها دعا کرد. مهدی کروبی در گفتگو با فخرالسادات محتشمی پور از حوادث پیش آمده در روز عاشورا برای او و خانواده نوری زاد اظهار شگفتی کرد و گفت این گونه اقدامات نشانه استیصال اقتدارگرایان است. همسر تاجزاده نیز تاکید کرد مشکلات به وجود آمده برای ما هرچند تلخ بود اما تلخ تر از آن منکراتی است که به نام اسلام و توسط مأموران کشور اسلامی صورت می گیرد. اعمالی که در هر گوشه دنیا انجام شود زمامداران ما فریاد اعتراض سرمی دهند اما درجمهوری اسلامی معصیت و منکر توسط حکومت و مأموران حکومتی و امنیتی انجام و ترویج می شود و کسی فرباد وااسلاما و وامحمدا سر نمی دهد و مقصرین و گناه کاران هم توبه و عذرخواهی نمی کنند.
شایان ذکر است خانواده های زندانیان سیاسی در مراسم افطار روزه سیاسی از شنیدن خبربازداشت فاطمه عرب سرخی و دیگر جوانان اصلاح طلب اظهار تأسف و نگرانی شدید کردند
ندای سبز آزادی: غلامحسین عرشی پس از سه هفته به اعتصاب غذای خود پایان داد .وی اکنون از سلول انفرادی بند ۲۴۰ به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شده است و امروز توانست با خانواده اش دیدار کند.خانواده عرشی روحیه او را خوب توصیف کردند اما گفتند که از نظر جسمی بسیار ضعیف شده است.
به گزارش کلمه، غلامحسین عرشی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سه هفته پیش، پس از اعتراض به شرایط نامناسب بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شد . او در اعتراض به این اقدام مسوولان زندان دست به اعتصاب غذا زد.
وی در یکی -دو ماه اخیر وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی داشته، و بارها از مسوولان زندان خواسته است او را به بهداری زندان اوین انتقال دهند اما هربار مسوولان زندان از این کار سر باز زده اند و آخرین بار در مقابل اعتراض های عرشی، وی را به انفرادی منتقل کردند.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هفته گذشته در پیام های جداگانه ای از پنج زندانی سیاسی از جمله غلامحسین عرشی درخواست کرده بودند به اعتصاب غذای خود پایان دهند و خانواده ها و همراهان جنبش سبز را از نگرانی نجات دهند.
ندای سبز آزادی: چند ساعت پس از انتشار حکم انتصاب معاون دانشجویی وزیر بهداشت به ریاست سازمان ملی جوانان، او اعلام کرد که از قبول این سمت خودداری میکند تا مشخص شود که احمدی نژاد تا چه حد با اعضای دولتش هماهنگی دارد.
فرحناز ترکستانی که هم اکنون معاون وزیر بهداشت است، در توجیه علت رد حکم رئیس دولت، به ایلنا گفت: حاضر نیستم رئیس سازمان ملی جوانان شوم، چون به خاطر شرایط جمسی و کسالتی که دارم در حال حاضر توانایی کار اجرایی را ندارم!
وی تاکید کرد: با وجود اینکه امروز رئیس جمهور حکم ریاست من بر سازمان ملی جوانان را ابلاغ کرده است اما نمی توانم این سمت را بپذیرم. حتی اگر در سمت قبلی که معاون دانشجویی وزارت بهداشت است باقی نمانم، حکم ریاست سازمان ملی جوانان را نمیپذیرم.
ترکستانی مشخص نکرد که احمدی نژاد قبل از صدور حکم، با او صحبت کرده بود یا خیر. او قرار بود جانشین مهرداد بذرپاش شود که به علت انتقاد از مشایی، برکنار شده بود.
تکمیل خبر: ساعتی پس از مصاحبه با ایلنا، خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از ترکستانی نوشت: خود را سرباز خدمتگزار دولت آقای دکتر احمدینژاد میدانم و در مسوولیت جدید انجام وظیفه خواهم کرد. بهدلیل بیماری از رئیسجمهور درخواست کرده بودم که این مسوولیت را به فرد دیگری بسپارند اما پس از صدور حکم رسمی، خود را موظف به انجام این وظیفه مهم میدانم و تلاش خواهم کرد تا این مسوولیت خطیر را به نحو مطلوبی به انجام برسانم.
واضح است که همین تغییر موضع یک ساعته، خود نمونه دیگری از هماهنگی مفرط در دولت است!
ندای سبز آزادی: جلسه شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز یک شنبه شب به ریاست حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی تشکیل گردید.
به گزارش ایسنا، در این جلسه حادثه تروریستی روز تاسوعا در چابهار که منجر به شهادت و مجروح شدن ده ها نفر از هموطنان عزیز و سوگواران حسینی از شیعه و سنی و از اقشار مختلف جامعه اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک و حتی کودک دو ماهه شد به شدت محکوم گردید.
اعضای مجمع روحانیون مبارز همچنین حادثه تروریستی چابهار را جنایتی هولناک از سوی ایادی بیگانه و دشمنان وحدت امت اسلامی دانستند و خاطر نشان شاختند که تجربه ۳۰ ساله انقلاب اسلامی نشان داده است که این گونه اقدامات جنایتکارانه بر همبستگی و اتحاد مردم به خصوص وحدت شیعه وسنی خواهد افزود و تروریستها و حامیان آنان هرگز از این گونه اقدامات نفعی نخواهند برد.
همچنین مجمع ضمن تسلیت به مردم سیستان و بلوچستان به خصوص خانواده های محترم شهدای این حادثه و آرزوی سلامتی برای مجروحان بر لزوم هوشیاری بیشتر مسؤولان سیاسی، انتظامی، امنیتی و قضایی کشور در ریشه یابی این گونه حوادث و برخورد همه جانبه و قاطع با عوامل آن تأکید کرد.
در این جلسه همچنین از برگزار نشدن مراسم عزاداری حضرت سید الشهداء(ع) در حسینیه دارالزهرا که همه ساله و در مناسبت های مختلف توسط حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور برگزار میشود، نیز ابراز تاسف شد.
ندای سبز آزادی: در حالی که بسیاری از دارندگان سهام عدالت از زیانده بودن سهام های واگذار شده گله دارند، شمس الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، از برنامه دولت برای ارائه سهام به جای یارانه نقدی خبر داد.
به گزارش مهر، وزیر اقتصاد امروز یکشنبه در حاشیه جلسه هیئت دولت اعلام کرد: براساس اطلاعات رسیده، مردم در روز نخست اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها کمتر از نیم درصد یارانه واریزی را از حسابهایشان برداشت کردند.
حسینی افزود: این آمار نشان می دهد که مردم زندگی عادی خود را ادامه می دهند و هیچ عجله ای برای برداشت یارانه های نقدی ندارند.
وی گفت: البته ما هم تصمیم داریم از این یارانه ها در قالب ارائه سهام به مردم استفاده کنیم تا منفعت بیشتری به آنان برسد.
ندای سبز آزادی: نماینده مردم تهران در مجلس با انتقاد از برکناری متکی و بذرپاش گفت: «این برکناری در آغاز هدفمندی یارانه ها موجب ایجاد حاشیه برای این برنامه بزرگ و اساسی است.»
سیدرضا اکرمی نماینده مردم تهران در گفتگو با مهر با اشاره به برکناری دو تن از مسئولان کشور همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، گفت: «وقتی قرار است یک کار مهم و اساسی همچون هدفمندی یارانه ها در کشور انجام شود باید تلاش شود تا از هرگونه حاشیه سازی جلوگیری شود.»
وی با تاکید بر اینکه هدفمندی یارانه ها کار مهم و اساسی است که باید از هرگونه حاشیه سازی برای آن پرهیز شود، اظهارداشت: «برکناری مسئولان در این شرایط انباشت سئوال در ذهن مردم ایجاد می کند و این اتفاق اصلا خوب نیست.»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با انتقاد از شیوه برکناری متکی، یادآورشد: «برخی از افراد حتی در روستاها از ما سئوال می کنند که چرا اینگونه وی برکنار شد.»
اکرمی با اشاره به اینکه این شیوه برکناری مسئولان اثرات منفی بر جامعه می گذارد، ادامه داد: «برکناری مسئولان با این شیوه موجب می شود که سئوالات متعدد در ذهن مردم ایجاد شود و در نهایت مردم از این رفتارها اینگونه تعبیر کنند که ” ولشان کن اینها که کارشان معلوم نیست”.»
نماینده مردم تهران با بیان اینکه اصل تغییرافراد یک موضوع طبیعی است گفت: «اما این تغییرات باید براساس اخلاق، شرع، عرف وبه گونه ای باشد که مردم آن را بپذیرند، اما تغییر متکی در شرایطی که وی هیچ اطلاعی نداشت و در سفر خارج از کشور بود اصلا اخلاقی، عرفی و برپایه دیپلماسی سیاسی نبود.»
ندای سبز آزادی: رضا شهابی عضو زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد به اعتصاب غذای خود در زندان پایان داد.
رضا شهابی که از روز ۱۳ آذرماه در اعتراض به وضعیت پرونده خود دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از درخواست بسیاری از فعالان مدنی و نیز درخواست اخیر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران روز یک شنبه ۲۸ آذرماه به اعتصاب غذای خود پایان داد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، رضا شهابی کارگر و عضو هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد در روز ۲۲ خرداد ۸۹ از محل کار ربوده شد و در مدت نزدیک به ۶ ماه که در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفته، تحت انواع فشار های روحی و جسمی قرار گرفته است تا اتهامات کذب طرح شده علیه خود را بپذیرد.
این در حالی است که در ۱۹ مهرماه با اعلام کتبی از سوی شعبه دوم بازپرسی امنیت مستقر در زندان اوین، خانواده او برای آزادی اش وثیقه ۶۰ میلیون تومانی تودیع کرده بودند. بازجوی او با اعتراض به مبلغ تعیین شده درخواست وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی کرده است و این موضوع را نیز به طور کتبی به رضا شهابی ابلاغ کرده اند اما تاکنون در این مورد هیچ اعلامی به خانواده ی وی انجام نشده است.
با وجود اینکه مدت دو ماه از صدور نامه آزادی شهابی گذشته مقامات قضایی و امنیتی برای اعمال فشار علیه او و خانواده اش از پاسخ دادن به سرنوشت پرونده قضایی رضا طفره رفتهاند و هر دو منبع قضایی دادگاه انقلاب (واقع در خیابان معلم) و بازپرسی شعبه دوم مستقر در اوین به طور کلی از در اختیار داشتن پرونده این فعال کارگردی اعلام بی اطلاعی میکنند.
ندای سبز آزادی: معاون پارلمانی سازمان تبلیغات اسلامی گفت: ۳۷ هزار مبلغ این سازمان برای شفاف سازی و آماده سازی مردم در زمینه آماده سازی مردم برای هدفمندی یارانه ها پیش از آغاز این قانون به استانهای مختلف کشور اعزام شدند.
به گزارش مهر، اسماعیل فلاح با اشاره به آغاز هدفمندی یارانه ها در کشور افزود: سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی که می توانست در موضوع هدفمندی یارانه ها در مبحث تبلیغی و ارتباطی با مردم موثر باشد فعالیت خود را در این زمینه قبل از آغاز طرح و همزمان با دولت در سرتاسر کشور شروع کرد.
وی با اشاره به اعزام ۳۷ هزار مبلغ در سراسر کشور افزود: این مبلغان که در جلسات مختلف کارشناسی با حضور متخصصان هدفمندی یارانه ها، مسئولان استانداری و استانداران شرکت کرده بودند با ابعاد مختلف این موضوع آشنا شده بودند بنابراین در زمینه روشن سازی تفکرات مردم و آماده سازی آنان برای اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها به شهرها و استانهای مختلف کشور اعزام شدند.
وی افزود: فعالیت های سازمان تبلیغات در زمینه تبلیغ و اطلاع رسانی برای هدفمندسازی یارانه ها پیش از ماه محرم آغاز شده بود.
فلاح با اشاره به اینکه مبلغان سازمان تبلیغات بعد از رسانه ها بیشترین ارتباط را با مردم دارند، افزود: این ارتباط می تواند تاثیر بسیار خوبی در زمینه فضاسازی و آماده کردن مردم برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها ایجاد کند.
وی افزود: مبلغان و روحانیون اعزام شده در جلسات مختلف کارشناسی شرکت کردند و تا کنون نیز با اقشار تاثیرگذار جامعه همچون هیئت های مذهبی، ائمه جماعات، اصناف و بازاری ها جلسات تبلیغی زیادی داشته اند.
وی گفت: مبلغین در هفته های گذشته ابعاد مختلف طرح هدفمندی یارانه ها را به صورت وسیع به گوش مردم رساندند.
ندای سبز آزادی: معاون اقتصادی بانک مرکزی ضمن تشریح وضعیت رشد تورم پس از هدفمند کردن یارانهها، مجموع اهمیت شش قلم کالای اصلاحشده در هزینه خانوارها را بر اساس سال پایه ۱۳۸۳ معادل ۲٫۷۱ درصد هزینههای خانوار عنوان کرد و گفت: «روند تورم سالانه تا آبانماه سال ۹۰ افزایشی و پس از آن کاهنده خواهد بود».
به گزارش ایسنا، حسین قضاوی با بیان اینکه اثر تکانه قیمتی که با هدفمند کردن یارانهها ایجاد میشود را ابتدا باید در ضریب اهمیت حاملهای انرژی که قیمت آنها اصلاح شده است در هزینههای خانوار جستوجو کرد، افزود: «اینکه این ضریب اهمیت در شاخص بهای کالا و خدمات بانک مرکزی که با توجه به سال پایه ۱۳۸۳ محاسبه میشود، چه ارزشی دارد باید مورد توجه قرار بگیرد».
او در ادامه به آمار و ارقامی در این زمینه اشاره کرد و گفت: «در سبد کالای مصرفی خانوار، به طور متوسط هر خانوار ایرانی ۰٫۹۶ درصد از هزینههایش را به بنزین اختصاص میدهد، ۰٫۶۳ درصد را به برق، ۰٫۵۸ درصد از هزینهها به مصرف گاز انشعاب شهری برای مصارف خانگی میرسد، ۰٫۰۷ درصد متعلق به مصرف نفت سفید است، ۰٫۰۳ درصد نفت گاز و ۰٫۴۴ درصد هم به هزینههای انشعاب آب اختصاص مییابد. بر این اساس مجموع اهمیت این شش قلم کالا در هزینه خانوارها ۲٫۷۱ درصد است».
وی ادامه داد: «در واقع به طور متوسط ۲٫۷۱ درصد کل هزینههای خانوار با سبد کالای مصرفی متوسط به این شش فرآورده اختصاص مییابد. بنابراین اثر مستقیم افزایش قیمت این کالاها بر هزینه خانوارها به نسبت پایین است».
معاون اقتصادی بانک مرکزی تاکید کرد: «به عنوان مثال اگر نرخ تورم روند را ۱۰درصد در نظر بگیریم، بر فرض افزایش قیمت ۱۰۰درصدی این شش قلم کالا، ۰٫۳ واحد درصد به این تورم موجود اضافه میشود. یعنی اثر مستقیم تکانه قیمتی با فرض تورم ۱۰درصدی، نرخ تورم را به ۱۰٫۳ درصد خواهد رساند».
قضاوی در عین حال اضافه کرد: «با این حال باید در نظر داشت که این کالاها به عنوان کالای اساسی بر دیگر فعالیتهای اقتصادی تاثیر مستقیمی دارند. بنابراین باید ارتباط پسین و پیشین آنها با هزاران کالای دیگر را در اقتصاد در نظر گرفت تا بتوان تصویر درستی از تاثیر افزایش قیمت آنها بر افزایش قیمت دیگر کالاها داشت».
به گفته او اگر این اثر غیرمستقیم در نظر گرفته شود این تکانه قیمتی در کوتاهمدت شاخص قیمتها را، بیشتر افزایش خواهد داد.
وی اضافه کرد: «برآورد ما این است تکانه قیمتی ناشی از هدفمند کردن یارانهها، شاخص قیمتها را در اولین ماه اجرا که دیماه است نسبت به ماه مشابه سال قبل با افزایش مواجه میکند و نرخ تورم نقطه به نقطه افزایش خواهد یافت اما توجه کنید آنچه که به عنوان نرخ تورم سالانه ملاک قرار میگیرد باید با نرخ تورم نقطه به نقطه ۱۱ ماه قبلش جمع شود و از آن میانگین گرفته شود تا نرخ تورم سالانه به دست بیاید؛ بنابراین این گونه نیست که این تکانه قیمتی در ماه جاری، افزایش مشابهی در نرخ تورم سالانه ایجاد کند».
قضاوی توضیح داد: «با افزایش نرخ تورم نقطه به نقطه، از ماه آینده تورم سالانه روند افزایشی خواهد داشت و طبق برآورد بانک مرکزی، طی یک بازه زمانی یکساله این روند افزایشی به گونهای قابل تحمل تداوم خواهد داشت. روند افزایش نرخ تورم سالانه در آبانماه سال ۹۰ متوقف خواهد شد و از آن موقع سیر کاهنده به خود خواهد گرفت».
وی تاکید کرد: «نکته مهمی که میتواند این نقطه عطف نرخ تورم را به لحاظ زمانی کوتاهتر یا بلندتر کند به موفقیت سیاستهای اجرایی که دولت در قالب بستههای گوناگون در نظر گرفته است بستگی دارد و همین طور به کارایی سیاستهای پولی. در حال حاضر افزایش هزینههای خانوار ناشی از افزایش قیمت حاملها از سوی دولت جبران شده و یارانه نقدی برای برخی دهکها بیش از افزایش قیمت حاملها است».
معاون اقتصادی بانک مرکزی تصریح کرد: «مشابه این سیاستهای حمایتی برای خانوارها؛ برای بنگاههای تولیدی هم در نظر گرفته شده است. بنابراین هر چه میزان موفقیت در اجرای بستههای سیاستی بیشتر باشد میتواند به این امر کمک کند که این تکانه قیمتی به افزایش پایدار نرخ تورم منجر نشود و صرفا یک افزایش مقطعی کوتاهمدت و ملایم باشد. سیاستهای فعلی به صورت جامع در نظر گرفته شده است اما اجرای آنها بسیار مهم است».
قضاوی در پاسخ به این سوال که میزان افزایش قیمت حاملهای انرژی و آب و تاثیر مستقیم آنها بر سبد خانوار مشخص شده، بانک مرکزی چه میزان تورمی را برای این مرحله از اصلاح قیمتها پیشبینی میکند؟ گفت: «البته میزان دقیق اصلاح قیمتها از شنبهشب مشخص شده است و برآوردهای کمی دقیقتر نیازمند تحلیل علمی بیشتری است. اما نکته مهم این است که این تکانه قیمتی که با سیاستهای جانبی فراگیر و جبرانی همراه است، هر چه ملایمتر باشد تاثیر پایدار کمتری در نرخ تورم ایجاد خواهد کرد».
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور در نامه جدید خود به دادستان به بازداشت های جدید پرداخته است.
متن عریضه سی و نه به دادستان تهران پیش روی شماست:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله. اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و اطعت الله و رسوله حتی اتاک الیقین.
سلام آقای دادستان
رسیدیم به روز بیست و هشتم آذرماه. این ماه پر شروشور بالاخره دارد تمام می شود. دارد جایش را می دهد به ماه نخست زمستان فصل سرما. این آذر را برای ما به یاد ماندنی کردید نه با خاطراتی خوش و شیرین نه. بلکه با تلخی ها و سختی هایی که بعضا باورکردنی نبوده و نیست مثل همین بازداشت بچه های معصوم مردم که داشتند زندگیشان را می کردند و عده ای حکمی گرفتند دستشان و ریختند به خانه آنان یا دفاتر روزنامه شان و بردندشان برای آب خنک خوری. گفتم آب خنک یادم آمد که در آن عصرعاشورایی که ننگینش کردند نیروهای امنیتی در حیاط اداره منکرات وقتی می خواستم وضوی نماز مغرب را بگیرم سردی آب، سوزی را به جانم نشاند که بلافاصله یاد دخترانم افتبه ادم که در سلول انفرادی اسیرند: نازنین و ساجده و ریحانه و فرزانه خانم روستایی و بقیه بچه ها که هنوز لباس گرم به ایشان نرسیده و لابد سرما بدجور رخنه می کند در جانشان. امروز که رفتم برای ملاقات همسرجان و گفتند ممنوع الملاقات است پی گیر این نامردی شدم که چرا لباس گرم را قبول نکرده اند برای زندانیان انفرادی و پاسخ شنیدم که گرم است آن جا نگران نباشید. ولی مادر که نمی تواند نگران نباشد. این بچه ها ضعیف اند، بی بنیه اند، بی قوه اند. همین فاطمه خانم عرب سرخی که از بس بابا بابا کرد عاقبت بردندش داخل اوین نزدیک بابا تا بوی او را استشمام کند و آرام بگیرد تازه از بیمارستان مرخص شده و کودک خردسالش هنوز به دوری از او عادت ندارد. این بچه طاقت انفرادی و آزار و اذیت ندارد که. واقعا بلبل زبانی این دخترک باعث زندانی شدنش شده؟ یادم می آید ما که بچه بودیم و نوجوان و جوان بودیم بلبل زبانی یک مزیت بود و باعث افتخار و کسی از بلبل زبانی ما امنیتش به خطر نمی افتاد و دلخور و دلگیر نمی شد چه رسد که بخواهد تلافی کند. قبلا گفته ام به گمانم ما را حتی وقتی درمدرسه عکس اعلیحضرت و علیا حضرت و والاحضرت ها را می کشیدیم پایین یا قاب هایش را می شکستیم، سعی می کردند نبینند تا رویمان به هم باز نشود و تا به قول خودشان جری تر نشویم. چه شده آقای دادستان این شیوه ها خیلی عجیب است. در زمان شاه یک مورد دختر خانم طاهره دباغ را برای فشار روی مادرش بردند زندان هنوز ما داریم از قبح و کراهتش می گوییم و لکه ننگش مانده بر پیشانی ساواک شاه حالا نوبت به خودمان که رسیده داریم کپی برداری می کنیم و تولید انبوه؟!!!
این محیا کوچولو مادر می خواهد آقای دادستان. شما نوه ندارید؟ اگر داشته باشید می دانید که مادربزرگ و پدربزرگ بیش از پدر و مادر دلشان از رنجش نوه به درد می آید. مبادا بگذارید برای آزار روانی آقا فیض الله به او بگویند امشب محیا باید در آغوش مادربزرگ بوی مادرش را استشمام کند. خوبیت ندارد آقای دادستان.
از محیا گفتم نمی شود از باران نگویم. از باران هادی که هنوز صدای صوت قرآن پدر را در گوش دارد و هنوز در نقاشی هایش خود را وسط پدرومادر می کشد و از رنگ های شاد استفاده می کند.
آقای دادستان!
عکس های باران را در آغوش پدر بازداشت شده در مراسم کمیل سبز را دیده اید هنگامی که به خانه بازگشته بود؟ وای وای نمی دانید چه عکسی است ببینیدش واقعا سخت ترین دل ها نرم می شود با نگاه کردن به آن. من همه معصومیت و پاکی و زلالی را در چهره این پدر و دختر دیدم و اشک ها ریختم. تا کی باید این جدایی ها را شاهد بود و تاب آورد آقای دادستان. عکس در آغوش گرفتن های آزادگان سبزمان را ببینید چندباره تا عشق و دلدادگی یادتان بیاید. زوج های جوانی که آشیانه عشقشان بدون حضور زوج یا زوجه می رفت که سرد شود و خدا نخواست و گرم ماند و … خیلی تصویرها را شما باید خوب ببینید و همکارانتان که دارند فراموش می کنند بعضی چیزها را براثر سختی و زمختی کار و حرفه شان. می دانم پاسخ شما به این تذکارهای من چیست. شما دوست ندارید ما وکیل مدافع زندانیان سیاسی و خانواده هایشان باشیم. شما که خود ما را اعضای یک خانواده کرده اید. ولی دیگر کار از کار گذشته است. خواه ناخواه ما یک خانواده ایم. لازم نیست بازجوها یک به یک خانواده ها را احضار کنند و در مورد فلانی سوال کنند. فلانی را شما کرده اید عضو خانوده همه زندانیان سیاسی. فلانی خوابش نمی رود قبل از این که از احوال بچه های خردسال و نوجوانان و جوانان خانواده بزرگش مطلع شود. خواب را شما از ما گرفته اید و خوراک را طرح های اقتصادی دولت به سلامتی می گیرد از ما. مهم نیست ما به روزه گرفتن عادت داریم و این بار در هم بستگی با زندانیان معترض سیاسی مان به ویژه آنان که در اعتراض به ستم معمول برخود اعتصاب غذا کرده اند.
آقای دادستان!
شما حالتان خوب است؟ امشب اما حال محیا و باران و ناهید و همه ماها خوب نیست. ماها امشب باز هم در بستر گرم خود از سرما می لرزیم به یاد سرمای سلول انفرادی عزیزانمان. خداوندا تو خود شاهد باش که در سرزمین مادری به نام اسلام و با ادعای مسلمانی چه ظلم ها که بر ما و عزیزانمان می رود. تو خود شاهد باش و نظاره کن طغیان بندگانت را بر روی زمینت. تبختر و تفرعن آنان سرهاشان را به آسمان برده و یادشان رفته که هنوز پاها بر روی زمین است و یادشان رفته که روز واقعه نزدیک است.
امنّا بالله و بالرسول و بما جئت به و دلّلت علیه فاکتبنا مع الشاهدین.
سیزدهم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با بیست و هشتم آذرماه ۱۳۸۹
فخرالسادات محتشمی پور
ندای سبز آزادی: دبیر انجمن مرغ گوشتی کشور از افزایش قیمت گوشت تولیدشده در واحدهای مرغداری خبرداد و گفت: با افزایش هزینه سوخت واحدهای مرغداری قیمت هر کیلوگرم مرغ ۱۲۰ تومان افزایش یافت.
به گزارش ایلنا، علی آذروش درباره آخرین تحولات صنعت مرغداری کشور پس از آغاز اجرای هدفمندکردن یارانهها اظهار داشت: هنوز نمیتوان به طور دقیق پیشبینی کرد که طی ماههای آینده وضعیت صنعت مرغ و به خصوص بازار آن چگونه خواهد شد.
به گفته آذروش، تا زمانی که سیاستهای کلان اقتصادی در این خصوص اجرا و نتایج آن مشخص نشود نمیتوان به طور دقیق درباره آینده این صنعت و بازار آن سخنی گفت.
دبیر انجمن مرغ گوشتی کشور ادامه داد: با آزادسازی قیمت سوخت واحدهای مرغ داری که تاکنون با هزینه بسیار پایین سوخت وارداتی را میخریدند در حال حاضر ناچار هستند که سوخت خود را با قیمت تعیین شده که همان ۱۵۰ تومان در هر لیتر است، خریداری کنند.
آذروش اظهار داشت: صنعت مرغ کشور در حال حاضر در وضعیت بحرانی به سر میبرد و درصورت عدم اجرای صحیح هدفمندکردن یارانهها این صنعت به طور کامل به ورطه نابودی کشیده خواهد شد.
دبیر انجمن مرغ گوشتی کشور تصریح کرد: متاسفانه از هم گسیختگی برنامهریزی متولیان این صنعت باعث شده که نه تنها این صنعت دچار آشفتگی شده بلکه روز به روز از تعداد تولیدکنندگان آن کاسته میشود.
ندای سز آزادی: رئیس کل بانک مرکزی نسبت تسهیلات به سپردههای بانکی در پایان مهرماه امسال را ۱۰۸٫۹ درصد اعلام کرد و با بیان اینکه بانکها با محدودیت شدید منابع مواجه هستند، از دولت درخواست کرد که مطالباتش به نظام بانکی را تسویه کند.
به گزارش مهر، محمود بهمنی امروز در همایش ملی نقش بازار سرمایه در تامین مالی در تهران بار دیگر از مجلسیان درخواست کرد که لایحه ۱۵ میلیارد دلاری افزایش سرمایه بانکهای دولتی را برای کمک به پروژههای تامین مالی پروژه ها به تصویب برسانند.
رئیس کل بانک مرکزی با ارائه آخرین آمارهای نظام بانکی، گفت: میزان سپرده ها و منابع بانکها در پایان مهرماه امسال به ۲ هزار و ۸۰۰ میلیارد ریال رسیده که نسبت به پایان سال ۸۸ معادل ۱۵٫۸ درصد رشد داشته است که این رقم بسیار قابل ملاحظه است.
وی کل مانده تسهیلات بانکها در پایان مهرماه امسال را ۲ هزار و ۶۹۳ میلیارد ریال با رشد ۱۷٫۶ درصدی نسبت به تسهیلات عنوان کرد. بهمنی نسبت تسهیلات به سپرده های بانکی در پایان مهرماه را ۱۰۸٫۹ درصد اعلام کرد و افزود: به عبارت دیگر، سیستم بانکی این میزان تسهیلات پرداخت کرده که ۱۱۷٫۷ درصد آن توسط بانکهای دولتی و ۷۷٫۷ درصد آن توسط بانکهای خصوصی پرداخت شده است.
منابع ارزی در بانکها سپردهگذاری شد
رئیس کل بانک مرکزی گفت: برای تامین مالی پروژه ها در اواخر سال گذشته و سال جاری با توجه به شرایط اقتصاد جهانی ضروری دانستیم که پولهای کشور را از بانکهای خارجی تا حدودی خارج کرده و آنها را به داخل کشور بیاوریم.
وی ادامه داد: بر این اساس این منابع به صورت ارزی در بانکهای داخلی سپرده گذاری شد، همچنین به بانکهای داخلی اعلام کردیم که از تبدیل این منابع ارزی به ریال برای جلوگیری از تورم و نقدینگی جلوگیری کنند و این منابع ارزی را تنها به صورت ارزی برای پروژه ها اختصاص دهند و این عمل همچنان تداوم خواهد یافت.
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه سال گذشته به منظور کنترل بازار پول و سرمایه نرخ ارز را شدیدا مدیریت کردیم ، افزود: در شرایط تحریم، خاص و شرایط آزادی قیمتها و همچنین هدفمندی یارانه ها نمی توانیم نرخ ارز را رها کنیم تا هر چقدر که بخواهد بالا برود، زیرا این امر و همچنین با توجه به اینکه واردات کالا سه برابر صادرات است و همین امر در قیمت تمام شده و در نتیجه صادرات تاثیرگذار است، می توانست مشکل زا باشد.
دولت مطالباتش را به بانکها تسویه کند
رئیس کل بانک مرکزی با تاکید بر اینکه باید از دولت بخواهیم که کل مطالبات بانکها را تسویه کند تا قدرت بانکها افزایش یابد، افزود: در عین حال تسویه کل مطالبات بانکها نیز به قدرت آنها کمک خواهد کرد، این در حالی است که بانکهای خصوصی سرمایه های خود را افزایش داده اند اما بانکهای دولتی منتظر تصویب لایحه مربوطه در مجلس هستند.
ندای سبز آزادی: فاطمه عربسرخی، فعال اجتماعی و دختر فیضالله عربسرخی، روز گذشته به همراه هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی بازداشت شد. این جوانان اصلاح طلب، به دادسرای اوین احضار شده و از سوی ماموران وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته بودند.
مریم شربتدار قدس، مادر فاطمه و همسر فیضالله عربسرخی از شاکیان سردار مشفق، در گفتوگو با خبرنگار کلمه، ضمن رد ادعای طرح اتهام برنامهریزی برای برخی جلسات، تاکید میکند که: در برگه احضاریه دخترم فقط نوشته بود جهت پاره ای توضیحات.
او همچنین دور جدید بازداشتها را با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانهها بیارتباط نمیداند و میگوید: شاید با این مناسبتها توهماتشان شدیدتر شده و از سایهی خودشان هم میترسند.
گفتوگوی کوتاه خبرنگار کلمه با مریم قدس را بخوانید:
خانم قدس، مامورین امنیتی پس از یورش به خانه و تفتیش منزل، اینک دخترتان را پس از رجوع به دادسرای اوین بازداشت کردهاند. میدانید به چه جرمی؟ ظاهرا در برگه احضاریه، اتهام «برنامه ریزی برای برگزاری برخی جلسات» ذکر شده! این جلسات چه چیزی بودهاند؟
در برگه احضاریه دخترم که اتفاقأ همین دیروز هنگام همراهیاش به سوی اوین، با دقت به آن نگاه کردم، فقط نوشته بود: جهت پاره ای توضیحات، و از سه نفر دستگیرشدهی دیگر هم که آنجا حضور داشتند، چنین چیزی نشنیدم. اتفاقا ماموران هم بارها با تأکید می کردند که فقط چند سؤال ساده در کار است و قصد بازداشت نداریم.
به نظر شما، نیروهای امنیتی از چه چیز میترسند که این طور به خانه جوانان میریزند و بعد هم این طور آنها را دستگیر میکنند؟ فاطمه شما چه چیزی را تهدید میکند و چطور میگویند برای امنیت کشور خطرناک است؟
البته پاسخ به این سؤال مستلزم تحلیل و ریشهیابی عمیقتری است؛ اما به اختصار، من فکر میکنم اینگونه ترسها نتیجهی طبیعی عملکردهای غلط و بدون تدبیر است که متأسفانه متوجه نیستند اشتباه را نمیتوان با اشتباهی دیگر جبران کرد. برخی انسانها وقتی با تصوری غلط دست به اقدامات غیر عاقلانه میزنند، با دیدن نتایج ناخوشایند، علت را دریافته و قبل از دیر شدن، به جبران میپردازند. اما متأسفانه عدهای حتی پس از درک موقعیت و شناختن حقایق هم با نگرانی از به خطر افتادن منافع و موقعیتشان سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند که میتواند منجر به فجایع و تنشهای بیشتر شود.
اما در مورد دخترم، اتفاقأ این سؤالی است که من از آنان دارم، که فردی با شرایط فاطمه که طی دو سال اخیر بارها در بیمارستان بستری بوده، با وجود داشتن فرزندی خردسال (دو ساله) و با وجود چند بار از دست دادن شغل فقط به خاطر نام عربسرخی، چه اقدامی میتواند علیه امنیت ملی داشته باشد و اتفاقأ آنها هستند که امنیت بیگناهان زیادی از این ملت را با این رفتارهای خشن و دور از عقل، از بین بردهاند.
آیا به نظرتان دور جدید بازداشتها و برخوردها، با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانهها ارتباطی دارد؟
من نیازی نمیبینم که این برخوردهای وحشیانه را به این چیزها ارتباط دهم و معتقدم بازداشتها مستمر بوده و دور جدیدی را احساس نمیکنم، فقط شاید با این مناسبتها توهماتشان شدیدتر شده و از سایهی خودشان هم میترسند.
به نظرتان چرا جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که با خانوادهی دو شهید، که جان فرزندانشان را برای دفاع از این آب و خاک و حفظ امنیت و تمامیت آن دادهاند، امروز اینطور برخورد میشود؟
شاید اگر بخواهم توضیح دلایل دیگر را به زمانی مناسبتر ارجاع دهم، اصلیترین دلیل به نظر من دور شدن از اهداف انقلاب و آرمانهای امام راحل است که متأسفانه با امکان یافتن مغرضانی که سالها در انتظار موقعیتی برای رسیدن به اهداف شومشان بودند، این دور شدن سرعت بیشتری یافت.
ندای سبز آزادی: موج تازهی دستگیریها معطوف به فعالین و روزنامهنگاران جوان است. این موج از دستگیری نازنین خسروانی آغاز شد، که باعث تعجب همهگان بود. زیرا او مدتها بود که با نشریهی خاصی همکاری نمیکرد. موج دستگیری جوانان با بازداشت ریحانه طباطبایی، امیرهادی انوار و بازداشت دوبارهی کیوان مهرگان ادامه پیدا کرد. این دستگیریها که هرکدام با دلایل تکراری و آشنای اینروزها همراه بود، در ادامهی خود به احضار و دستگیری علیرضا طاهری، هادی حیدری، فاطمه عربسرخی و محمد شفیعی رسید. اینکه آیا سیل دستگیری جوانان ختم شده است یا نه، باید نظارهکرد. اما این نوع برخورد و موج دستگیری جوانان پیغامها و تحلیلهایی را از نگرانی حکومت منعکس میکند.
دستگیریهای یکسال اخیر، همه اکثرن هول محور سیاسیون و روزنامهنگاران سرشناس بود. همان روزها، با توجه به نوع عملکرد اطلاعات، جوانان فعال و روزنامهنگاران پیشبینی میکردند که بعد از تصویهحسابهای شخصی و سیاسی با این قشر، نوبت به نسل سوم خواهد رسید. نسلی که انگیزه و انرژی فعالیتش بالفعلتر و شبکهی اجتماعی وسیعتری را پوشش میداد. پس از قلع و قمع کردن سرشناسها، نوبت به جوانها رسید. البته ناگفته نماند که در آن روزها نیز جوانان را بازداشت و احضار میکردند، اما نقطهی تمرکز حکومت بر سرشناسها و حلقهی دورشان بود. یکسال گذشته با توجه به سیل دستگیریها، اسامی فراوانی در پروندهها مطرح شد و اطلاعات با توجه به اسامی مندرج در پروندهها شروع به شناسایی کرد. حال که وقت برای پردازش به پروندهها بیشتر است، سراغ جوانان روزنامهنگار و فعالان سیاسی جوان رفتهاند.
با نگاهی به تاریخ این نکته را میشود فهمید که همیشه حکومتهای دیکتاتوری که با کودتا روی کار آمدهاند به صورت حلقه حلقه مخالفان را از صحنه بیرون کردهاند. تا سه نسل را دستگیر کرده و بعضی را حتی به تبعید فرستادهاند. تاریخ گواهی میدهد که تلاش این حکومتها برای قطعنسل کردن مخالفتها بوده. شاید بیراه نباشد اگر مثالی از مافیاییها بیاوریم که وقتی مخالف خود را از بین میبردند، فرزندان و خانوادهی او را نیز از بین میبردند تا روزی فرزند آن خانواده به دلیل انتقامگیری سراغشان بروند. این مقطوعنسل کردن، به صورت وحشیانه در میان تمام حکومتهای دیکتاتوری وجهی مشترک است. این نگرش تاریخی را اگر با وضع کنونی ایران مقایسه کنیم، ترس حکومت از نسل سوم و جوانان فعال را به خوبی درمیابیم. ترسی که ریشه در ریشهدار شدن زیرزمینی اعتراضات است. ترسی که از اهرم شدن این نسل برای تحرکات اجتماعیست. ترسی که این نسل را طلایهدار ادامهی مخالفتها و اعتراضات میداند. با بیرون کردن این نسل از صحنه، خیال حکومت راحت میشود. زهی خیال باطل است این خیال اما، دلیل سیل بازداشتها و احضارهای فلهای نسل سوم، از این دیدگاه نشئت میگیرد.
حکومت یا باید از ابتدا اینگونه رفتار نمیکرد، یا حالا که تا به اینجا جلو آمده، راه بازگشتی ندارد. با دستگیری هر نفر، پای چند نفر دیگر باز میشود و با دستگیری هر کدام از آنها پای چندین نفر دیگر. اینگونه است که سیل بازداشتها نه اینکه کم نمیشود، بلکه بیشتر از پیش میشود. نظریهای که از سالها پیش از سمت دفتر رهبری به وزارت اطلاعات داده شده بود، حالا و بعد از کودتای انتخاباتی جامهی عمل پوشانیده است. دستوری که هر بار وزارت اطلاعات قدیم – در زمان قدیم خود که طبق اصولی دستگیر میکرد – از انجامش سر باز میزد. دستور چنین بود؛ فعالین اصلاحطلب را دستگیر کنید و پروندهدارشان کنید. این دستور نشان از تلاش حاکم به سمت تکقطبی شدن حکومت دارد. دستوری که از سالها قبل مطرح شده بود. بعد از انتخابات که دور به دست ادارهی اطلاعات سپاه افتاد و کارکنان وزارت به دلیل بیعرضگیشان مورد شماتت قرار گرفتند این دستور عملی شد. پس باید دستور تا انتهایش انجام شود و حالا که بازی را شروع کردهاند باید تا آخرش بروند. آخرش کجاست؟ کسی نمیداند! اما این نکته واضح است که این روند به قطع برای حاکمیت گران تمام خواهد شد. همینطور که تا به حال هم ارزان تمام نشده است. زیرا با توجه به غیر متمرکز بودن فعالیتهای اجتماعی بر ضد دیکتاتوری جاری در ایران قلع و قم کردن تمام این جریان محال است. همانطور که هیچکدام از دستگیر شدههای یک سال و نیم اخیر از موضاعشان عقب نشینی نکردهاند و حتی شبکههای مجازی با نامهای مستعار آتش اعتراضات را روشن نگه داشتهاند.
قصهی امروز حاکمیت با توجه به سرکوبها و دستگیریهای فلهای؛ باخت باخت است. اگر دست نگه دارد و ابراز برائت کند، تف سربالاست و اقتدار – تضعیف شده و متزلزلش – را متزلزلتر کرده، و اگر به همین نوع رفتار ادامه دهد باعث گسترش فعالیتهای زیرزمینی شده. فعالیتهایی که رصد کردنشان سخت خواهد بود و هیچگاه، حتی هنگامی که در ظاهر ساکت است، خاموش نمیشود.
شاید بد نباشد اگر حضرات اطلاعات و مسئولینی که پای برگههای بازداشت را امضا میکنند و دستور بازداشتها را میدهند؛ لحظهای خود را جای شخصی تصور کنند که تا دیروز با دوستش صحبت میکرده و میخندیده و امروز خبر بازداشتش را میشنود! و این شخص چه کینهای در دلش ایجاد میشود از سیستم و حکومت؟ آیا میتوانید این کینه را نیز خاموش کنید؟ آیا میتوانید این دندان قرچهها را هم از بین ببرید؟ اگر به معاد حقیقی – و نه آن چیزی که آخوندهای درباری در مغزتان فرو کردهاند – را قبول ندارید، به روزی بیندیشید که قدرت امروز را ندارید و تمام این کینهها و دندان قرچهها، روی سرتان آوار میشود! پس بکوشید، بگیرید، ببندید و دوستانمان را در بند کنید تا نظام سلطنتی و دیکتاتوریتان را حفظ کنید، که اگر ورق برگردد، چیزی از شما و همپیالهگانتان باقی نخواهد ماند. روزها را به امید آنروز میشماریم و با غم درون و اشکهای بر چشم و کینهای ماندگار، برای نبودنتان تلاش خواهیم کرد.
ندای سبز آزادی: حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر محتشمیپور در نامهای سرگشاده به مراجع عظام تقلید، از ممانعت نیروهای انتظامی و امنیتی از برگزاری مراسم محرم در دارالزهرا خبر داد.
به گزارش کلمه، محتشمیپور در این نامه همچنین جزئیاتی از برخوردهای صورت گرفته با مراسمهای محرم سال گذشته و فاطمیه امسال در دارالزهرا را نیز فاش کرده و نوشته است: اینجانب عزاداری برای سیدالشهداء (ع) در حسینیه را همچون اقامه نماز در مسجد می دانم و نیازمند مجوز از کسی ندانسته و تعطیلی و ممانعت از آن را توسط هر کسی حرام می دانم. من در این ایام و ساعات؛ با غم و اندوه از اینکه در جمهوری اسلامی ایران نمی توان بر حسین بن علی(ع) و جفاهای رفته بر ائمه اطهار(ع)، اشک ریخت و برای شهدای کربلا سوگواری کرد؛ شکوائیه خود را به جد بزرگوارم، رسولالله(ص) و مراجع عالیقدر و آیات عظام که وارثان مکتب ائمه اطهار(ع) می باشید ، استدعا می نمایم که فریاد مظلومیت هزاران زن و مرد مومنی که با عشق به اباعبدالله (ع) و زهرای اطهر(س) در این حسینیه و سایر مجالس تعطیل شده به عزاداری می پرداختند، به گوش مسئولین نظام رسانده و مانع از خاموشی این مشعل فروزان گردید.
متن نامه این عضو مجمع روحانیون مبارز را به نقل از سایت این مجمع در ادامه بخوانید:
بسمه تعالی
ألسَّلامُ عَلیک یا أباعَبدالله و عَلی الأرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائک عَلیکَ مِنّی سَلامُ الله أبداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ الَّیلُ وَ النَّهار»
محضر مبارک مراجع عظام تقلید (دام ظلهم العالی)
با سلام به پیشگاه مبارک أباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش و سلام و آرزوی طول عمر با برکت برای آن حضرت؛ برخود فرض دانستم که با نگارش این رنجنامه خطاب به حضرتعالی، که از ارکان مذهب حقه جعفریه و ملجأ و پناه مردم مسلمان ایران و سایر بلاد می باشید و انشاءالله قلبتان مملو از عشق به ائمه اطهار(ع) علی الخصوص أباعبدالله الحسین و فاطمه زهرا «علیهم الاف التحیة و السلام» است، دادخواهی خود را نسبت به ممانعت مسئولین دولتی و انتظامی از برپایی مراسم عزاداری أباعبدالله الحسین(ع) به شما عزیزان برسانم.
اینجانب سیّدعلی اکبر محتشمی پور، که از آغازین روزهای نهضت حضرت امام خمینی(ره)، افتخار سربازی در رکاب آن رهبر فرزانه فقید و بنیانگذار بزرگترین انقلاب و جمهوری اسلامی را داشته ام و به سالیانی که عمر خود را در این راه مصروف کرده، افتخار می نمایم و از پیشگاه خداوند تبارک و تعالی، پیوسته و عاجزانه، استدعا داشته ام که آن را ذخیره آخرت این حقیر قرار دهد، به تأسی از فرهنگ متعالی شیعه، با راه اندازی حسینیه دارالزهرا(س) در ایام و لیالی خاص مانند ایام فاطمیه، محرم الحرام، رمضان المبارک، شب ها و صبح های جمعه و … درصدد برآمدم تا دِین خود را به مادرم فاطمه زهرا(س) ادا نمایم.
بر اساس سنوات گذشته حسینیه دارالزهرا(س) در این ایام و لیالی مراسمی را برای بزرگداشت یاد و نام ائمه اطهار(ع) برپا می نمود و با سخنرانی علماء و ذکر مصائب اباعبدالله(ع) توسط مداحان اهل بیت (ع)، سهم اندکی در ترویج فرهنگ متعالی اهلبیت (ع) و اسلام عزیز ؛ که امروز بشدت مورد نیاز نسل جوان است، داشته باشم.
اما متأسفانه سال گذشته در جریان برگزاری عزاداری اباعبدالله(ع) مصائبی بر ما رفت که از آن به خدا پناه برده ومی برم. سالی که در چنین ایامی، عده ای از طریق تلفن یا با ارسال نامه تهدید کرده بودند که اگر برنامه حسینیه، برقرار باشد، دست از مچ قطع شده ام را از بازو قطع خواهند کرد و آنها غافلند که سراپا حاضرم در این راه سرم را بر نی کنند. در شب عاشوراء ۸۸، که همه دل ها عزادار شهدای مظلوم کربلا بود، عده ای با لباس شخصی و با انواع و اقسام سلاح های سرد، گرم و گاز اشک آور، زنان و مردانی را که برای تسلای خاطر مهدی فاطمه(عج)، عزم حسینیه دارالزهراء کرده بودند، را به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از برپایی مراسم شدند.
این واقعه به شکلی دیگر در ایام فاطمیه تکرار شد و عده ای با حضور در حسینیه و سر دادن شعارهای نامربوط، سعی در بر هم زدن مراسم داشتند؛ که با صبر و درایت مومنین حاضر، فتنه ایجاد درگیری این دسته خنثی گردید.
تکرار این رفتار ضد اسلامی را در نظام مقدسی که خود را مهد تشیع می داند؛ انتظار نداشته و در بهتی عظیم، تا کنون لب گَزیده و سکوت کرده ام. مراسم دهه محرم امسال نیز که قرار بود از یکشنبه شب هفتم تا شب یازدهم محرم الحرام برگزار شود؛ با استقرار نیروهای انتظامی و امنیتی، در معابر اطراف و مقابل حسینیه و همچنین بستن درب ورودی همراه بوده و مراسم را به تعطیلی کشاندند. به مؤمنینی که با آگاهی قبلی، برای حضور در مراسم عزاداری به محل حسینیه می آمدند؛ لغو آن را به اینجانب منتسب نمودند.
اینجانب که با افتخار، جان ناقابل خود را فدای اسلام عزیز، امام حسین( ع) و ائمه اطهار(ع) نموده و به آن افتخار میکنم، از انتساب این تهمت به خود و حسینیه دارالزهرا(س) به خدای جل و علا پناه می برم. بر حسب وظیفه شرعی و قانونی خود کلیه وقایع سال گذشته و در همان روزهای وقوع جرم های بزرگ به مسئولین عالیه کشور و مقامات انتظامی و امنیتی گزارش گردید که متاسفانه هیچگونه ترتیب اثری داده نشد و نتیجه اینکه امسال نیز همچنان که اشاره شد، مشعل فروزان بزرگداشت واقعه عظیم کربلا را در حسینیه دارالزهراء(س) به خاموشی کشاندند.
اینجانب عزاداری برای سیدالشهداء (ع) در حسینیه را همچون اقامه نماز در مسجد می دانم و نیازمند مجوز از کسی ندانسته و تعطیلی و ممانعت از آن را توسط هر کسی حرام می دانم. من در این ایام و ساعات؛ با غم و اندوه از اینکه در جمهوری اسلامی ایران نمی توان بر حسین بن علی(ع) و جفاهای رفته بر ائمه اطهار(ع)، اشک ریخت و برای شهدای کربلا سوگواری کرد؛ شکوائیه خود را به جد بزرگوارم، رسولالله(ص) و مراجع عالیقدر و آیات عظام که وارثان مکتب ائمه اطهار(ع) می باشید ، استدعا می نمایم که فریاد مظلومیت هزاران زن و مرد مومنی که با عشق به اباعبدالله (ع) و زهرای اطهر(س) در این حسینیه و سایر مجالس تعطیل شده به عزاداری می پرداختند، به گوش مسئولین نظام رسانده و مانع از خاموشی این مشعل فروزان گردید. و از سویدای دل می خوانم:
«اللّهم انا نَشکو إلیکَ فَقدَ نَبیِّنا و غَیبة ولیِّنا و کثرةَ عَدوِّنا و قِلَّةَ عَدَدِنا و شِدَّة الفِتَنِ بِنا و تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَینا»
سیّدعلی اکبر محتشمی پور
دارالزهراء (سلام الله علیها)
ششم محرم الحرام ۱۴۳۲ ه.ق
ندای سبز آزادی: در آستانه زادروز ضیاء نبوی، دانشجوی زندانیِ در تبعید، علی قلی زاده، فعال دانشجوییِ محروم از تحصیل با ارسال پیام تبریکی به مناسبت “تولد” دوستِ تبعیدی و دربندِ خود، خطاب به وی خاطرنشان کرد “من و تو ایمان داریم که ظلم رفتنی است و حق است، که ماندنیست.”
علی قلی زاده، عضو دفتر تحکیم، که خود نیز پاییز امسال بازداشت و مدتها در زندان اوین به سر برده بود، در پیام خود به ضیاء نبوی، ضمن تاکید بر بیگناهیِ وی و تکذیب اتهاماتِ وارده، اظهار امیدواری کرد که سال آینده در آزادی جشن گرفته شود.
متن پیام علی قلی زاده به ضیاء نبوی که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته را در ادامه میخوانید:
ضیا جان!
من با چند هزار کیلومتر فاصله از تو به امید آزادی تو و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، به تو در سلول های سرد و نمور زندان کارون اهواز سلام می گویم.
سلام من بر تو و بر همه آزادی خواهان وحق طلبان در بند
این پیام به بهانه سالروز تولد تو در شب یلداست ، یلدای امسال با یاد تو و به نام تو برای همیشه در تاریخ خواهد ماند.
تولدت مبارک ضیا جان! بر تو و بر خانواده ات که آزادمردی همچون تویی را پروش داده اند.
ضیا عزیزم!
تو در کنکور کارشناسی ارشد سال ٨٧ ستاره دار شدی و علی رغم کسب رتبه تک رقمی ات ، به شیوه ای ناجوانمردانه و غیرقانونی از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بازماندی و من نیز در سال ٨٨ به جمع دانشجویان ستاره دار پیوستم. یادم می آید در روزهای قبل از کنکور کارشناسی ارشد سال ٨٨ ، تو که با همراهی دیگر یارانت شورای دفاع از حق تحصیل را تاسیس کرده بودی ، به من امیدواری می دادی و می گفتی : ” علی ! خوب کنکور بده که امسال دیگر ستاره دار نخواهیم داشت و همه با هم به دانشگاه می رویم.”
می گفتی هر دولتی که غیر از این دولت بیاید ، دیگر ستاره دار نخواهیم داشت. ولی نشد آنکه ما و ملت می خواستیم و این دروغگو هایی که وجود من و تو را انکار می کردند ،همچنان و برای چند روزی بیشتر در قدرت مانند. و من و تو ایمان داریم که “ظلم” رفتنی است و “حق” است ، که ماندنیست.
قرار گذاشته بودیم که ” همه با هم” در سال ٨٨ به ” دانشگاه ” برویم ، ولی از ” اوین” سر درآوردیم و اوین شد دانشگاهمان.
همان ها که تو را ستاره دار و وجودت را تکذیب کردند ، تو را در اوین هم تحمل نکردند و به دورترین مکان ممکن در زندان کارون اهواز تبعیدت کردند. زندانی که دیگر ” دانشگاه اوین ” نباشد و حتی از امکان ملاقات با پدر و مادرت هم محروم شوی.
اما من یقین دارم که تو ” کارون” را هم “دانشگاه” خواهی کرد و رنج دوری از دوستان و خانواده ات را تحمل خواهی کرد.
سید ضیا عزیزم!
تو را از ۴ سال پیش که برای اولین بار در نشست های دفتر تحکیم وحدت دیدمت ، به خوبی می شناسم.
من هم مانند دیگر دوستانت به بیگناهی تو شهادت می دهم. و شهادت می دهم بر اینکه ایراد اتهام کذب و مضحک هواداری از باند تروریستی رجوی به تو، تنها یک دستاویز است برای انتقام جویی از تو و فعالیت های مسالمت آمیزت در دفاع از حق انسانی و اولیه تحصیل و تلاشهای شجاعانه ات در افشای وقیح ترین دروغگویان تاریخ ایران زمین.
همانطور که خودت این اتهام را یک ننگ دانستی و هرگز آن را قبول نکردی ، من نیز آن را نمایشنامه ای زشت از کینه جویی قلدرهای زمان از تو می دانم.
در دادگاهی که به دستور بازجویانت قرار باشد تو محکوم شوی ، همین انکار اتهام هم شده است مدرک علیه تو! گفته اند چون بعضی از بستگان تو در میان آنها هستند ، تو نیز به این گروه گرایش داری.
چه ادعای مضحکی! اگر گرایش های سیاسی بستگان جرم محسوب شود ، پیش از تو باید حسین شریعتمداری و همسرش به این جرم محاکمه شوند که بستگانشان از روسای این گروه تروریست ضد میهنی هستند.
و تو چه بی پروا این سناریو را در نامه هایت به بیرون از زندان رسوا کردی و گفتی که هیچ مدرکی بر علیه تو در پرونده ات وجود ندارد و از این گروه انزجار داری.
ضیا جان!
هیچ شب و روزی نیست که به تو و دیگر یاران دربندمان فکر نکنم. به تو ، بهاره ، عبدالله ، مجید دری ، مهدیه ، مجید توکلی ، عماد ، میلاد ، حسن اسدی و …
عزیزم!
تولدت مبارک . امسال که نشد ، اما سال آینده با هم و درکنار پدر و مادرت تولدت را جشن می گیریم.
ندای سبز آزادی: مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در نامهای به نمایندگان و اعضای هیئت رئیسهی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به وضعیت برخی زندانیان سیاسی که در اعتصاب غذا به سر میبرند، به خصوص محمد نوریزاد، از نمایندگان خواستهاند طبق سوگندی که خوردهاند، پاسدار قانون اساسی باشند و دربارهی وضعیت این زندانیان و خانوادههای آنها تحقیق کنند.
به گزارش کلمه، این تشکل روحانی اصلاح طلب در نامه خود به نمایندگان مجلس، با اشاره به برخوردهای غیرقانونی و اذیت، آزار و توهین نسبت به کسانی که به عنوان متهم سیاسی بازداشت شدهاند، به بازداشت خانواده نوریزاد و همسر تاجزاده در روز عاشورا در کنار زندان اوین اشاره و تصریح کرده که: بنیان اسلام و تعالیم قرآن، عدالت، عزت و کرامت آدمیان است و در شریعت اسلام، هیچکس نباید به خاطر آئین و اندیشه مورد اهانت و از حقوق شهروندی محروم گردد.
اعضای این مجمع همچنین با اشاره به قضاوت تاریخ و آیندگان درباره عملکرد امروز ما، نوشتهاند: زیبندهی نظام جمهوری اسلامی نیست که فرزندان این انقلاب که همواره در برابر دشمنان اصلی این نظام با قلم و یا با قدم خود مبارزه میکردهاند و غالب آنها سالها در جبهههای جنگ حضور داشتهاند و بیشتر آنان از خانوادههای محترم شهدا هستند، به خاطر انتقاد از وضع موجود که از حقوق اساسی آنان است، در زندانها در حال اعتصاب غذا به سر برند.
متن کامل نامه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم درباره اعتصاب غذای زندانیان سیاسی، در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً (نساء/۱۴۸)
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
و اعضای هیئت رئیسهی محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام
ضمن گرامیداشت ایام عاشورای حسینی و یادآوری ظلمستیزی سالار شهیدان حسینبن علی(ع)،
براساس گزارشها و نامههای رسیده برخی از خانوادههای زندانیان سیاسی زندان اوین، بعضی از زندانیان جهت اعتراض به جریان رسیدگی اتهامات خویش و برخوردهای غیرقانونی و تحقیرآمیز، اقدام به اعتصاب غذا نمودهاند و طبق خبرهای واصله، حال بعضی از آنان، از جمله جناب آقای محمد نوریزاد، وخیم گزارش شده است. خانوادههای آنان برای تظلمخواهی و اظهار همدردی و دادخواهی و دفاع از زندانیان خود، روز عاشورا در کنار زندان اوین تجمع کرده و به خواندن زیارت عاشورا پرداختند. در هنگام قرائت زیارت عاشورا، مامورین عدهای از آنها را با تحقیر و توهین بازداشت، و پس از ساعتی آزاد کردهاند.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی میدانند که برخوردهای غیرقانونی و اذیت، آزار و توهین نسبت به کسانی که به عنوان متهم سیاسی بازداشت شدهاند، کم نبوده است و متاسفانه این روند همچنان ادامه دارد. همانگونه که مستحضر هستید، بنیان اسلام و تعالیم قرآن، عدالت، عزت و کرامت آدمیان است و در شریعت اسلام، هیچکس نباید به خاطر آئین و اندیشه مورد اهانت و از حقوق شهروندی محروم گردد. آیات و روایات زیادی گواه بر این مطلب است. بلکه از وظایفی که اسلام بر دوش هر مسلمان گذشته است، امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در برابر حاکمان است، و در اصل ۸ قانون اساسی به صراحت این حق را بیان کرده است. مضافا بعضی از اقدامات فوقالذکر، خانوادههای زندانیان را نیز نگران میکند و از نظر روحی و روانی موجب آزار و اذیت آنان میشود.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بنا بر سوگندی که خوردهاند باید پاسدار قانون اساسی باشند و براساس قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی که ناظر بر همهی قواست و بنابر فرمودهی امام (ره) در راس امور است، انتظار میرود تحقیق در این امر مهم را از کارهای اولیهی خود قرار دهد، و چنانچه حقوق زندانیان و خانوادههای آنان تضییع شده است، اقدام عاجل مبذول دارند.
زیبندهی نظام جمهوری اسلامی نیست که فرزندان این انقلاب که همواره در برابر دشمنان اصلی این نظام با قلم و یا با قدم خود مبارزه میکردهاند و غالب آنها سالها در جبهههای جنگ حضور داشتهاند و بیشتر آنان از خانوادههای محترم شهدا هستند، به خاطر انتقاد از وضع موجود که از حقوق اساسی آنان است، در زندانها در حال اعتصاب غذا به سر برند.
این تاریخ و ایام زود خواهد گذشت، قضاوت آیندگان و تاریخ عملکرد ما را رقم خواهد زد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
ندای سبز آزادی: شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی در واکنش به بازداشت چند تن از جوانان سبز و اصلاح طلب در روزهای اخیر، بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه تصریح شده است: بازداشت پی در پی جوانان بی گناه و مظلوم نشان از اوج استیصال و درماندگی حاکمیت از وضعیت موجود دارد. این رفتارها نه تنها ما را از صبر و استقامت در راهی که با اندیشه برگزیدیم باز نمی دارد بلکه پرده از چهره حقیقی آنان برای قشرها و گروه های بیشتری از جامعه می درد و ظلم عریان آنان را بیشتر و بیشتر نمایان می کند. همان گونه که پیش از این نیز در روز عاشورا اوج ترس و وحشت خود را با پر کردن خیابان ها با نیروهای امنیتی به نمایش گذاشتند و روز عاشورا که نماد زنده نگاه داشتن درس آزادگی و شرف و انسانیت امام حسین به همه نسل های همه عصرهای تاریخ است را به نمایشی بزرگ از بندگی و اسارت و حریص قدرت بودن تبدیل کردند.
شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی همچنین با ذکر نام زندانیانی همچون ریحانه طباطبایی، فاطمه عرب سرخی، علیرضا طاهری، محمد شفیعی، هادی حیدری ، کیوان مهرگان، نارنین خسروانی ، ساجده کیانوش راد ، سعید نورمحمدی، عماد بهاور، مهدی محمودیان، صابر عباسیان و علی تارخ، خواستار آزادی اینها و دیگر زندانیان سیاسی از جمله اعضای حزب مشارکت شده است.
متن این بیانیه را به نقل از سایت نوروز، بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
با گذشت بیش از یک سال و نیم از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ همچنان بازداشت جوانان اصلاح طلب ادامه دارد، جوانانی که با وجود همه سختی ها و تحدیدها و رفتارهای نادرست صبوری و خویشتن داری را پیشه خود کرده و هرگز از گستره بی مرز خطوط قرمز مجموعه حاکمیت و نیز گروه های خودسر عبور نکردند، جوانانی که با وجود همه برخوردهای ناشایست و همه بی قانونی های صاحبان قدرت و تخریب هر روزه سرمایه های ملی و انسانی این خاک عزیز، ناامید نشده و راه رسیدن به فضایی امن و دموکراتیک و رسیدن به آزادی و عدالت را جز از مسیر قانون ندانسته و همواره قانون ورزی را پیشه خود کرده اند. جوانانی که هرگز در برابر رفتارهای خشونت آمیز صاحبان قدرت به خشونت روی نیاورده و همواره تنها راه رسیدن به دموکراسی و قانونمندی و مدنیت را از طرق مسالمت آمیز ممکن دانسته اند و به قول موسوی عزیز همواره تلاش کرده اند که به جنازه قانون هم احترام بگذارند.
با این وجود همچنان شاهدیم که بازداشت جوانان اصلاح طلب از سوی کودتاگران ادامه دارد و هر روز ترس و وحشت خویش را بیشتر به رخ می کشند، غافل از آنکه این بازداشت ها تنها صدای آزادی خواهی و آزادگی ما را رساتر می کند و صدای مظلومیت ما با ظلم آشکار آنان بیشتر طنین انداز می شود.
بازداشت پی در پی جوانان بی گناه و مظلوم نشان از اوج استیصال و درماندگی حاکمیت از وضعیت موجود دارد. این رفتارها نه تنها ما را از صبر و استقامت در راهی که با اندیشه برگزیدیم باز نمی دارد بلکه پرده از چهره حقیقی آنان برای قشرها و گروه های بیشتری از جامعه می درد و ظلم عریان آنان را بیشتر و بیشتر نمایان می کند. همان گونه که پیش از این نیز در روز عاشورا اوج ترس و وحشت خود را با پر کردن خیابان ها با نیروهای امنیتی به نمایش گذاشتند و روز عاشورا که نماد زنده نگاه داشتن درس آزادگی و شرف و انسانیت امام حسین به همه نسل های همه عصرهای تاریخ است را به نمایشی بزرگ از بندگی و اسارت و حریص قدرت بودن تبدیل کردند، و نیک می دانیم و می دانند که این جز به نمایش گذاشتن اوج ترسشان از مردم بی سلاح و صلح طلب ایران نیست.
آری امروز باید بر حسین گریست، گریست اما نه بر مظلومیتش در کربلا، باید گریست بر مظلومیتش که ابزار ظلم بر مردمی آزاده شده است، باید گریست بر او که زورمداران قدرت طلب پرچم او را به دست گرفته و بی شرمانه بر مردم می تازند و می زنند و می کشند و به اسارت می برند. غافل از اینکه این سنت الهی است که هرچه بیشتر تقلا کنند بیشتر در منجلابی که با کودتا برای خود ساخته اند فرو می روند.
شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی بر خود می بالد که اندیشه ناب جوانان اصلاح طلب که تنها پرتوی پررنگ تر از اندیشه جنبش بزرگ سبز ایران است چنین لرزه بر اندام حاکمیت می اندازد. ما جوانان جبهه مشارکت ضمن محکوم کردن موج جدید بازداشت جوانان و دانشجویان و روزنامه نگاران، بخصوص ریحانه طباطبایی، فاطمه عرب سرخی، علیرضا طاهری، محمد شفیعی، هادی حیدری ، کیوان مهرگان، نارنین خسروانی ، ساجده کیانوش راد ، سعید نورمحمدی، عماد بهاور، مهدی محمودیان، صابر عباسیان و علی تارخ خواهان آزادی هر چه سریعتر اعضای دربند جبهه و دیگر زندانیان سیاسی هستیم و با غرور می گوییم که اگر حسین و یارانش با نثار خون خود ستمگران را رسوا کرد، اینک این جوانان پاک و با نجابت با نثار آزادی خود نوید رسوایی نزدیک شما را طنین افکن می کنند و دیری نمانده تا آن روز، چرا که این وعده و سنت الهی است.
شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی
۲۸/۹/۸۹٫
ندای سبز آزادی: ۱۸ آذر، دو روز پس از روز دانشجو، خبرگزاری رسمی و دولتی ایلنا خبر بازداشت مجدد علیشکوریراد عضو شورای مرکزی جبههی مشارکت را درج کرد و نوشت "در پی انتشار اظهارات علی شکوری راد در برخی از سایت ها و انتساب اظهارات وی به ریاست قوه قضائیه، و نیز طرح مطالب خلاف واقع علیه جمهوری اسلامی ایران که به موجب قوانین جرم تلقی می شود، در روز جاری (پنجشنبه ۱٨ آذر) نامبرده احضار و به اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفته و پس از انجام تحقیقات و با توجه به پرونده و اتهامات قبلی با تشدید قرار، بازداشت و به زندان معرفی شد. "
علی شکوری راد که چندی پیش با وساطت آیت الله شبیری زنجانی آزاد شده بود، دو هفتهی پیش در مناظرهای در دانشگاه لرستان و با عبدالرضا داوری مدیر سابق خبرگزاری ایرنا، در تشریح تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال پیش جملهای گفته بود که ماجرای پروندهسازی دوبارهاش از آنجا شروع شد. شکوری راد گفته بود "رسانه های خود شما گفتند که آقای علی لاریجانی تلفنی به آقای موسوی تبریک گفت. چنین مطالبی راجع به آقای صادق لاریجانی نیز وجود دارد که تاکنون بنا به دلایلی رسانهای نشده است و اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد."
اشاره شکوریراد به "پیام تبریک علی لاریجانی رییس مجلس به میرحسین موسوی" در ساعاتی پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ بود، که سایت رجا نیوز (رسانه حامی دولت کودتا) نیز، در ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ از قول یک نماینده حامی دولت آورده بود: "کاری که ایشان (علی لاریجانی) بعد از ظهر روز اخذ رأی کرد و تلفنی به موسوی، به بهانه حتمی شدن ریاست جمهوریاش تبریک گفت، قابل گذشت نیست؛ زیرا او از جایگاه رئیس یک قوه و به عنوان کسی که قاعدتاً به اطلاعات و اخبار دست اول و محرمانه دسترسی دارد، وقتی به موسوی، آن هم قبل از پایان زمان رأی گیری تبریک گفت، در واقع او را دچار توهم و تشویق کرد تا مواضع فتنه انگیز و تحریک کننده بعدی را داشته باشد."
بیان همین موضوع که دولت تلاش در پنهان کردنش داشت، موجب برخورد مجدد و محکمتر با شکوریراد شد. اما خبر بازداشت دوباره ی علی شکوریراد، آن هم به دلیل درج اشتباه اخبار در متن مناظرهاش و اشاره به مطلبی که سایت حامی دولت منتشر کرده، آن هم در یک مناظرهی عادی و قانونی، از سوی انحصار طلبان و کودتاگران به فعالان سیاسی و اجتماعی یک پیغام شفاف دارد. وقتی یکبار گرفتیمتان، بعد از آزادی حق هیچگونه حرف زدنی ندارید، حتی در چهارچوب قانون. این اصل را شکوریراد نقض کرد و بعد از دستگیری و آزادی، باز به برپایی مناظره در بارهی انتخابات و شفافسازیها ادامه داد. مصاحبه میکرد و مطلبمینوشت و خود را حبس در خانه نکرد. آن هم زمانی که بسیاری از اصلاحطلبان از بعد انتخابات و کودتا، سکوت اختیار کردند. در چنین شرایطی شکوریراد با علم بر اینکه چه اتفاقی در انتظارش خواهد بود به فعالیت و روشنسازیهایش ادامه داد.
رضا خاتمی دیگر عضو شورای مرکزی مشارکت در نامهای که به رییس قوخ قضاییه نوشته بود، به نکتهای اشاره کرد که لپ کلام است. او دستگیری شکوریراد را کینهتوزی و تصفیه حساب شخصی حضرات با ایشان دانست و از لاریجانی خواست که نگذارد اسمش باعث این امر شوم شود. اما از آنجایی که حضرات پنبهها را در گوش فرو کردهاند و جز زمانهایی که به نفعشان باشد چیزی نمیشنوند و نمیخوانند. حتی بسیاری از پزشکان برای آزادی شکوریراد نامهنگاریها کردند و امضاء جمع کردند، اما هنوز هیچ خبری نیست.
شاید بیراه نباشد اگر بازداشت شکوریراد را تلاشی دیگر از سوی کودتاگران برای منهدم کردن کامل جبههی مشارکت بدانیم و جوابهایش به اژهای و دفاع از عدم لغو این حزب رسمی؛ که سکوت نکردن و ادامهی اعتراضات شکوریراد بر این موضوع صحه میگذارد. امری که تا کنون ره به جایی نبرده است.
ندای سبز آزادی: حال همسر محمد نوریزاد در چند روز اخیر بد بود. میگویند از ظهر عاشورا که جلوی اوین توی ماشین انداختندش و او را برای بازجویی بردند چنان از لحاظ جسمی به هم ریخته بود که بلافاصله بعد از بازجویی او را به بیمارستان منتقل کردند. میگویند مدام به بازجوها میگفته که میخواهد همسرش را ببیند و تا او را نبیند و از سلامت حالش مطمئن نشود دست بردار نیست. اینها را به التماس و خواهش نمیگفته بلکه فریاد میزده بر سر آنهایی که چنین بر سر همسرش و سایر زندانیان سیاسی آورده بودند. حالش که بهتر شد بلافاصله به همراه فرزندانش نامهای برای خامنهای نوشت و از آنچه در روز عاشورا بر سرشان آورده بودند و از رنجی که برده بودند نزد او شکایت کرد.
همسر تاجزاده را هم روز عاشورا بازجویی کردند. فردایش نامهای به دادستان نوشت و از آنچه بر او در آن روز رفته بود، گفت و با شجاعت نوشت: «ما همه یک خانوادهایم حتا اگر تکهتکهمان کنید. من مادر همه جوانهای آسیب دیده که نه مادر همه سبزهای میهنم باقی میمانم تا همسرم باز هم از داشتن همسری چون من به خود ببالد.»
خانوادههای زندانیان سیاسی، همسر و فرزندان و مادرانشان، از روز 28 آذر روزه سیاسی دارند در اعتراض به این ظلمی که به اسیرانشان در زندانهای جمهوری اسلامی میشود.
هر روز میشنویم و میخوانیم نامههای این همسران را به دادستان، به مراجع و مسؤولان، یا خبر تجمعشان را مقابل اوین و دادستانی و دادگاه. در این یک سال و نیم حتی یک لحظه این زنان بیکار ننشستند و خواب خوش و آسوده را بر آنان که میپندارند با در بند کردن عدهای میتوانند سکوت را بر جامعه حاکم کنند، آشفتند و حرام کردند.
خدا را شکر تاریخ مردنوشته و مردسالارمان این روزها به مدد اینترنت و رسانههای جمعی میتواند گوشهای از شجاعتها و فداکاریهای زنان را نشان دهد، هر چند امروز هم از آنان با عنوان همسر فلان زندانی یاد میشود و اسم و رسم خودشان را این عنوان همیشه یدک میکشد.
تابستان سال 83 بود. هاشم آقاجری بعد از مدتها زندان و صدور حکم اعدام و گذراندن دادگاههای مختلف بالاخره به قید وثیقه آزاد شد. همسرش در خانه منتظرش بود. او به همراه وکیل و دوستان آمد. جمع زیادی جلوی خانه به نظاره این لحظه ایستاده بودند. خبرنگاران آماده نوشتنش بودند و عکاسان دوربینهایشان را روی آن زوم کرده بودند. آقاجری همین که رسید جلوی در، مقابل چشم آدمها و دوربینها، همسرش را بوسید و بلند گفت: «من به تو افتخار میکنم!»
ما که نمیدانیم میان آنان چه گذشته، اما راحت میشود حدس زد مردی که به محض خروج از زندان این را به همسرش میگوید چقدر از او همراهی و شجاعت و دلگرمی دیده است و این را در جمع میگوید تا دیگران بدانند اگر این زن نبود آقاجری، چه بسا این نبود که میشناسیمش.
همان سال، چند ماه بعد، با دختر عباس عبدی گفتوگو میکردم که پدرش بعد از مدتها تحمل زندان آن موقع آزاد شده بود. وقتی برایم از مصائبی که در زمان اسارت پدرش متحمل شده بود گفت، از او پرسیدم: «هیچوقت از پدرت نخواستی که فعالیت سیاسی نکند یا چیزی ننویسد که او را به زندان ببرند؟ یا بعد که آزاد شد سفارش نکردی که بیشتر مراقب باشد؟» جوابش شگفت زدهام کرد. زن جوان گفت: «زندگی خانوادگی با کار و زندگی اجتماعی پدر دو مقوله جداست. من نمیتوانم از او بخواهم به خاطر من و خانواده از آرزوهایش چشم بپوشد یا حق را نگوید.»
از این حرفها و این برخوردها کسی خبر ندارد. همسر نوریزاد را اگر شوهرش در اثر حوادث و اتفاقات سال گذشته برآشفته نمیشد و به آیتالله خامنهای نامه نمینوشت و زندان نمیرفت، شاید کسی نمیشناخت. اما نوریزاد که به زندان رفت زنش هم برای آنکه همسر اسیرش فراموش نشود و دنیا از حال او بیخبر نماند مدام گفت و مصاحبه کرد و فریاد زد تا خودش هم مثل شوهرش بر تخت بیمارستان افتاد.
اگر مصطفا تاجزاده را به خاطر مواضع سیاسیاش در یکسال و نیم گذشته چنین نمیآزردند نیازی هم به نوشتن این نامهها و شکایتها و دادخواستها و گفتوگو از سوی همسرش نبود. هرچند فخرالسادات محتشمیپور همیشه در این سالها همراه شوهر بوده و در عین حال خود نیز در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی حضور مستقل داشته است.
چرا راه دور برویم. در این مدت دیدهایم زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی چگونه هرجا نیاز بوده به تنهایی وارد میدان شده و اظهارنظر کرده است و همواره نیز پشتیبان مواضع شوهر بوده است. یا حرفها و موضعگیریهای مهدی کروبی را هر هفته و هر ماه میشنویم اما یادمان نرود که فاطمه کروبی، همسرش چگونه در گفتوگو با رسانهها از مواضع همسرش پشتیبانی کرده است. کودکانه است اگر بگوییم بدون حمایت چنین زنی او میتوانست با همه تهدیدها و فشارهای وارد شده بر او خانوادهاش، با دستگیری و شکنجه و کتک زدن پسرش، با حمله به خانهاش در شبهای رمضان چنین مقاومت و ایستادگی میکند. سادهانگارانه است اگر بپنداریم او در خانهاش به جای حمایت، دعوت به سکوت و میانهروی میشود. ناجوانمردی ست اگر حتی یک بار مهدی کروبی را ستایش کنیم، بیآنکه همسرش را به یاد بیاوریم.
همسر رضا علیجانی روزنامهنگار است. گفتوگوهای بسیاری از او در زمینه حقوق بشر خواندهام اما جز آن شخصیتش به عنوان زن یک زندانی سیاسی جای تأملی جداگانه دارد. شاید کسی نداند در سالهای جوانی که شوهرش در زندان توحید بوده چه بر او گذشته است.
گوشهای از آن را که من از زبان خودش شنیدم، برایتان میگویم: «ما سال 63 ازدواج کردیم و سال 64 «ارشاد» پسرم به دنیا آمد و شهریور سال 65 هم رضا دستگیر شد و 4 سال و نیم در زندان اوین ماند. وقتی برگشت پسرم 5 ساله بود. آن موقع من هم به همراه ایشان دستگیر شدم ولی چند هفته بعد آزاد شدم. بعد از آن، بلافاصله، شغلم را از دست دادم و برای امرار معاش، مجبور شدم مدتی در هلال احمر قزوین کار تزریقات و پانسمان انجام دهم اما در کنار آن مطالعه را ادامه دادم.»
از روز بازداشتش که در دهه شصت پرسیدم، گفت: «من را برای بازجویی بردند و در مورد فعالیتهای رضا و دوستانش از من میپرسیدند. مدتی در انفرادی بودم و بعد به اوین منتقل شدم البته بیش از چند هفته طول نکشید ولی پسرم تقریباً یک ساله بود و با من در انفرادی بود، یادم میآید برای درست کردن شیرخشک به من آبجوش نمیدادند و مجبور بودم از آب دستشویی استفاده کنم، به همین دلیل، پسرم بیمار شده بود، یا یک بار هم یک روز تمام برای تحت فشار گذاشتن من، ارشاد را به سلول روبهرو بردند و 17ـ16 ساعت تمام ارشاد فقط نعره میکشید و من نمیتوانستم کاری کنم. بعد از آن من به اوین منتقل شدم و ارشاد، در زندان اوین راه افتاد.»
مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی سالها پیش وقتی شوهرش بازداشت شد یک لحظه آرام ننشست. بیشترین مصاحبهها را او در آن زمان برای گفتن از آنچه با همسرش کردهاند داشت.
ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار شناخته شده که سال گذشته چند ماهی در زندان بود و بعد از آزادی در دادگاه محکوم به یک سال حبس و سی سال عدم فعالیت روزنامهنگاری شد هم همسر یک زندانی سیاسیست که به تحمل هفت سال زندان محکوم شده است و انگار قرار است هفت سال را تاب بیاورد، اما از مواضع و دیدگاههایش یک قدم عقبنشینی نمیکند.
بهمن احمدی امویی در زندان است و ژیلا بیرون از زندان یک لحظه را بیگفتن از بهمن و برای او نوشتن و اطلاع دادن از وضعیت او نمیگذراند. با آنکه خود به حبس محکوم شده و شاید بهتر باشد سکوت کند تا حکمش افزایش نیابد.
جز اینها زنان دیگری هم هستند که شاید هیچکدام از این کارها را نکردهاند و اسمشان را هم نشنیده باشیم اما وظیفه خود را بیآنکه ما بشنویم و بدانیم انجام دادهاند. همسرشان را پشتیبانی کردهاند وقتی قرار بوده سخنرانی کند، در جلسهای شرکت کند، حرفی بزند یا چیزی بنویسد. وقتی مإموران به خانهشان آمدهاند تا او را به جرم همینها با خود ببرند با اینکه میدانسته اکنون که شوهرش میرود - نه به پای خود - معلوم نیست کی برگردد. معلوم نیست چه بر او بگذرد و چهها بشنود و چهها ببیند. اما محکم ایستاده، حتی لبخند زده، شوهرش را با آرامش و مهربانی بدرقه کرده است و اشکهایش را گذاشته برای بعد. خوب میدانسته که وقتش الان نیست.
بعد که به زندان رفته برای ملاقات، باز هم گفته و خندیده و از خود گفته و از اینکه عشقش به او کم که نشده بلکه روزبهروز بیشتر شده و بعد که وقت ملاقات تمام شده و گوشی تلفن را گذاشتهاند با نگاهش او را بدرقه کرده است و به چشم خود دیده که گامهای همسرش محکمتر از وقت آمدن شده است.
بعد آمده خانه و یک دل سیر گریه کرده از اینکه شنیده شوهرش را هر شب ساعتها بازجویی کردهاند، از اینکه آثار و یادگاریهای شکنجه را آن بار که به مرخصی آمده بود بر تن شوهرش دیده ، از اینکه هربار او را لاغرتر و نحیفتر میبیند.
رضا علیجانی سال 83 که در زندان بود، همسرش در اولین ملاقات او را نشناخته بود: «20 کیلو وزن کم کرده بودند... آن قدر که وقتی آمد هیچکداممان - حتا مادرش - او را نشناختیم. فک و گونههایش بیرون زده بود و پوستش شاید به دلیل ندیدن آفتاب به شدت زرد شده بود. وقتی هم از او، دلیل این لاغر شدن وحشتناک را میپرسیدیم فقط میگفت: «زندان همین است دیگر!» مادر رضا با دیدن این صحنه به شدت میلرزید و گریه میکرد. ضمن اینکه 4 نفر در کنار رضا ایستاده بودند تا کلمهای بین ما ردوبدل نشود. نه در مورد پرونده و نه در مورد وضعیتش در زندان. فقط میتوانستیم همدیگر را نگاه کنیم و او میگفت: «من خوبم، شما چطورید؟» و از همین حرفها.»
بعضی از این زنان هرگز زندان نرفتهاند، شاید چیزی ننوشتهاند، شاید اسمشان همیشه در کنار اسم شوهر و به عنوان همسر زندانی سیاسی آمده اما کیست که نداند اگر آنها نبودند این مردان شاید این شکنجهها و بازجوییها و تهمتها و حکمها را تاب نمیآوردند.
فرق است بین مردی که خبر حکم زندان چند سالهاش را به همسرش که به ملاقاتش آمده میدهد و از او میشنود: «با تو هستم تا پایان راه، نگران من نباش. به آنچه فکر میکنی حق است عمل کن من نیز مثل تو میاندیشم.» یا آن کسی که یقین دارد اگر به زندان برود همسرش رشته زندگی را گم میکند یا اصلن آن را رها میکند.
شاید، نه یقینن، اگر این زنان، این شیرزنان نبودند مردان اینگونه دوام نمیآوردند. مگر میشود همراه آدم، پای سفر آدم لنگ باشد و او با این پای لنگ بتواند راه درازی را برود. آنها که دوام نیاوردند زیر بار شکنجه و بازجویی، شاید هم از همین لنگی خبر داشتند که نتوانستند، که کوتاه آمدند، که گاهی نوشتند آنچه را بهشان دیکته شد.
نمیخواهم دوباره مثل همه آنچه در تاریخ دیدهایم همه تقصیرها را به گردن زنها بیندازم. اگر عدهای در میانه راه خود پشیمان شدند شاید هم مشکل از پای سفرشان نبوده است. اما میدانم، یقین دارم اگر این زنان صبور و مقاوم و شجاع نبودند این مردان را هم ما نداشتیم. کاش تاریخ مردانه ما این بار حق آنها را درست ادا کند و بعدها به یاد بیاوردشان.
ندای سبز آزادی: احمدینژاد از یک طرف خود را مخالف ادامه انحصار آگهیهای دولت به روزنامه ایران نشان میدهد، از طرف دیگر، ارادهی او در تعطیلی مطبوعات به واسطهی این انحصار کاملن مشخص است.
موضوع تداوم انحصار آگهیهای دولتی به روزنامه ایران، مدتهاست که حتا صدای روزنامهها و خبرگزاریهای سینهچاک دولت را نیز در آورده است. اما سکوت نسبی روزنامههای اصلاحطلب درباره این موضوع قابل توجه است. شاید آنها نه تنها امیدی به این آگهیها ندارند، بلکه از هر چه از دولت رسد، ناامیدند و پیش خود حتمن زمزمه میکنند که «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!»
در تازهترین واکنشها از سوی رسانههای حکومتی، خبرگزاری فارس گزارش مفصلی را با عنوان « حكايت 50 ميليارد تومان آگهي كه در انحصار يك روزنامه است» منتشر کرده و شدیدن به تداوم انحصار آگهيهاي دولتي انتقاد کرده است.
این گزارش با این پرسش پایان میپذیرد: »علت واقعي عدم ابطال ابلاغيه دولت با وجود صراحت اعلام رئيسجمهور، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاون اول رئيسجمهور، معاون مطبوعاتي براي لغو انحصار اختصاص آگهيهاي دولتي به روزنامه ايران چيست؟ آيا با وجود اين اعلام و وعده صريح مسئولان به اهالي مطبوعات بايد باور كرد كه قصد و ارادهاي ديگر براي ادامه اين روند وجود داد كه تمايلي براي ابراز و اعلام علني آن وجود ندارد.»
بدیهی است که این دعواها بر سر پولی است که به واسطه این آگهیها به روزنامهها میرسد و نه آزادی مطبوعات؛ مبلغی که بنا بر آماری که خود وزارت ارشاد اعلام کرده، سالانه 50 تا 60 ميليارد تومان است. اما با این حال، این اعتراض رسانههای حکومتی مثل خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان، هر چند که با نیتهایی غیر از آزادی بیان و مطبوعات انجام میگیرد، اما چهره واقعی دیکتاتور احمدینژاد را در به صلیب کشیدن رسانهها نمایان میسازد.
تمامیتخواهی دولت مرز ندارد
موضوع انحصار آگهیهای دولت به روزنامه ایران نماد تمامیتخواهی مرزناپذیر دولت است. همچنین دورویی و عدم انطباق گفتار با رفتار دولت را به خوبی نشان میدهد.
پس از خرداد ماه امسال که محمود احمدينژاد در ابلاغیهای با سرفصل «كاهش هزينههاي چاپ و نشر دستگاهها» تمام دستگاههاي دولتي را مكلف كرد كه تمام آگهيهاي خود را صرفا به روزنامه دولتي ايران بدهند، جمعي از مديرانمسئول مطبوعات به اين ابلاغيه دولت اعتراض کردند و احمدينژاد در كنفرانس خبري خود با خبرنگاران در هفتم تير 89 وعده لغو ابلاغيه دولت مبني بر انحصار اختصاص آگهيهاي دولتي به روزنامه ايران را داد.
اما با گذشت ماهها، این وعده مثل بسیاری از وعدههای احمدینژاد عملی نشده است. در این مدت مدیرانمسؤول روزنامهها باز هم به تلاش خود برای لغو این انحصار با نوشتن نامه به احمدینژاد یا چاپ یادداشت در روزنامههایشان ادامه دادند و حتا مجلس نیز پا در میانی کرد و لاریجانی رئیس مجلس با ابلاغ نامهای خطاب به محمود احمدینژاد، بخشنامه ابلاغ شده توسط رئیس جمهوری در مورد انحصار چاپ آگهیهای دولتی در روزنامه ایران را لغو کرد، اما هیچ کدام از این تلاشها تا کنون نتیجهای نداشته و هنوز روزنامه ایران تنها روزنامهای است که از این امتیاز برخوردار است.
به نظر میرسد، ارادهای که پشت این موضوع است بسیار قویتر و ریشهایتر از این است که با اعتراض روزنامههای خودی و ناخودی متزلزل شود.
واکنش دولت در این میان گاهی رنگ و بویی از «وقاهت» نیز به خود میگیرد. محمدعلي رامين، معاون مطبوعاتي وزير ارشاد که برخوردهای توهینآمیزش با خبرنگاران معروف است، در يك برنامه تلويزيوني در پاسخ به اینکه چرا بايد يك روزنامه تافته جدابافته باشد و فقط به او آگهي داده شود، گفت: «اين موضوع ارزش آن را ندارد كه در برنامه تلويزيوني مطرح شود زيرا مطبوعات رسالتهاي مهمتري دارند.»
وقتی کیهان نگران مطبوعات است!
موضع کیهان نیز در این میان جالب است. این روزنامه که وقتی مطبوعات به صورت فلهای بسته میشدند و خبر بازداشت روزنامهنگاران هنوز هم هر روز منتشر میشود، نوشت: «قطع آگهيهاي دولتي تيشهاي است كه به ريشه مطبوعات و جرايد زده شده است.» گویی تاکنون این ریشه، با هیچ تیشه دیگری آشنا نشده است!
باید منتظر بود و دید که سرانجام این موضوع به کجا ختم میشود. هر چند که مشکلات آزادی بیان و مطبوعات در ایران بسیار فراتر وجود یا لغو این انحصار است، اما با اینحال این رفتار دولت از چشم هر فعال مطبوعاتی محکوم است، حتا اگر سود آن بیشتر نصیب روزنامههای مخالف اصلاحات آزادی مطبوعات شود.
ندای سبز آزادی: احمدینژاد شنبه شب در گفتوگوی تلویزیونی خود پس از تأکید بر لزوم هدفمندسازی یارانهها و اصلاح الگوی مصرف، از اجرایی شدن این طرح از روز 28 آذر ماه خبر داد. به نظر میرسد دولت کودتا پس از ماهها سانسور خبری زمان اجرای هدفمندی یارانهها، قصد دارد به یکباره با شوک قیمت، الگوی مصرف ایرانیان را تغییر دهد.
از سویی از آنجا که اجرایی شدن این طرح بدون اینکه زمان آن از پیش اعلام شده باشد ممکن است به شورش و اعتراضاتی بینجامد، نیروهای امنیتی در شهرهای بزرگ در حال رصد اتفاقات و حوادث احتمالی هستند.
احمدینژاد که پیش از این نیز اقتصاددانان بسیاری از بیبرنامه و بدون چشمانداز بودن طرحش گفتهاند بارها از فواید و محسنات این طرح برای برقراری عدالت و رهایی ایران از تنبلی 150 ساله گفته است؛ بی آنکه توضیحی برای تنبلی 5 ساله دولت داشته باشد. تنبلیای که با ارزان کردن قیمت کالاهای وارداتی آغاز شد و به قیمت ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی ادامه یافته است و به اعتقاد کارشناسان با حذف بدون برنامه یارانه ها و تورم ناشی از آن می رود که به فشار روز افزون اقتصادی بر مردم و در نهایت فلج شدن کامل اقتصاد ایران بینجامد.
اقتصاددانان بارها هشدار دادهاند که هدفمندسازی یارانهها فشار زیادی به طبقه متوسط جامعه وارد میکند. به اعتقاد آنان اگر رفاه و فرصت رشد از این طبقه گرفته شود، دچار روزمرگی شده و قدرت تولید نیروهای فکری و سرمایه انسانی را از دست میدهد و اگر در یک نسل، طبقه متوسط را متوقف و تخریب کنیم، برای چند نسل توسعه متوقف میشود.
آینده محتومی که کارشناسان وقوع آن را خبر داده بودند از روز 28 آذر ماه در برابر مردم سر بر میافرازد و آنچنان سانسوری که در ماههای گذشته در این زمینه حاکم بود نه تنها خبر از ترس دولت کودتا از عواقب اجرای این طرح دارد بلکه نشان از اطلاع انان از اعتراضات و شورشهای در پی هدفمند شدن یارانهها دارد که چنین مردم و حتی مجلس را بر خلاف رسم و عادت این مواقع بیخبر گذاشتهاند و بر دلهره و ترس آنان افزودهاند.
از سویی در این مدت مدام از احمدینژاد در مورد محاسن این طرح شنیدهایم. اینکه برای مطابقت با نیازهای قرن بیست و یکم باید یارانهها برداشته شود و اینکه پرداخت آنها تاکنون فشار زیادی بر اقتصاد بوده است و مردم با همراهی خود میتوانند در این زمینه به اجرای این طرح کمک کنند.
سوال اینست: اشکال هدفمندسازی یارانهها در چیست که با وجود صحت این گفتهها، اینهمه نگرانی از اجرایی شدن آن وجود دارد؟ مگر سالها نشنیدهایم که تنها راه رشد اقتصاد ایران حذف یارانههاست؟ پس چه شده که در زمان اجرای آن چنین مخالفانی پیدا کرده است؟
واقعیت این است که یارانهها در ایران باید هدفمند شود و این یارانههای فراگیر بار بسیار سنگینی است بر بودجه دولت و اقتصاد ایران. و تا وقتی که این اصلاح بزرگ و کلیدی عملی نشود، اقتصاد ایران نمیتواند وارد مرحلهای شود که بتواند خود را با دنیا هماهنگ کند.
از سویی پیامدهای این طرح به خصوص در عرصه تورمی به هیچ وجه چیز غافلگیرکننده و فوقالعادهای نیست. در بسیاری از کشورهای جهان وقتی اصلاحات بزرگ و اساسی اقتصادی به مورد اجرا گذاشته میشود، طی چند ماه یا چند سالی نتایج بدی دارد و مردم باید این دوره آزمون دشوار را از سر بگذرانند. اصلاحات در مرحله اول وضعیت سختی را برای مردم به بار میآورد.
اما آنچه کارشناسان را نگران کرده است نشانههای عدم وجود یک استراتژی معین برای اجرای این طرح است.
در شرایطی که آمار وضع اقتصادی ایران را نگرانکننده اعلام میکند و رشد اقتصادی ایران به حدود یک درصد رسیده است اجرای چنین طرحی جز تورم، فشار فوقالعاده و شاید خارج از توان بر مردم و در نهایت فاجعه اقتصادی را در پی خواهد داشت.
در واقع به نظر میرسد احمدینژاد بدون اینکه برنامهای برای کاهش مصرفگرایی و افزایش تولید داشته باشد قصد عملی کردن آن را دارد. شاهد این موضوع برگزاری نخستین جلسه اقتصاددانان با احمدینژاد است که در آن جلسه به آنها گفته بود ما در مورد هدفمندسازی یارانهها تصمیم گرفتهایم و شما در مرحله اجرا به کمک ما بیایید.
این طرح بالاخره اجرا شد. در یکسو اقتصاددانان و کارشناسانی قرار گرفتهاند که تاکنون بارها از نتایج هولناک اجرای این طرح بدون رعایت پیشنیازها خبر داده اند و در سوی دیگر احمدینژاد و دولت کودتا و نهادهای حامی او هستند که بیهیچ توضیحی در پی اجرای این طرح هستند.
طرحی که به طور علمی عاقبت خوشی برای اجرایی شدن آن نمیرود و پیشبینی میشود از آتشی که با این شعله برافروخته شود، دود غلیظی به چشم ملت برود.
ندای سبز آزادی: در دو مصاحبه تلویزیونی محمود احمدی نژاد در حالیکه مطابق آیین نامه های رسمی نصب پرچم ایران و تصاویر آیت الله خمینی در سخنرانی مقامات رسمی جمهوری اسلامی الزامی است و معمولاً مقامات رسمی نظام علی الخصوص روسای سه قوه تصاویر رهبری نیز حتماً در کادر تصویری قرار می گیرد و حتی در صورت نصب تصویر رهبری در مکانی نامناسب در کادر تصویر دفتر رهبری بلافاصله در توبیخیه ای این موضوع را به بالاترین مقام دستگاه مذکور متذکر می شوند.
اما در مصاحبه شب گذشته احمدی نژاد و همچنین در پیام کوتاهی که به مناسبت اولین روز اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها منتشر کرد اثری از تصاویر آیت الله خمینی و خامنه ای نبود.
همچنین در این دو سخنرانی که به نظر می رسد توسط رحیم مشایی رئیس دفتر وی تنظیم شده باشد به کرات از الفاظ ملی و تاکید فراوان بر لفظ " ملت ایران" انجام گرفت
تا جایی که بیش از ده بار از واژه "ملت ایران" که در تقابل کامل با ادبیات رسمی رهبری و استفاده وی از لفظ "دشمن" و بصیرت " و امت مسلمان" می باشد
ندای سبز آزادی: اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم، رای به قطع رابطه کامل با دولت انگلیس دادند و این مصوبه خود را برای تصمیمگیری نهایی در این باره در صحن علنی مجلس، به هیئت رئیسه تحویل دادند.
محمد کرمیراد عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به جلسه امروز یکشنبه اعضای کمیسیون متبوعش اظهار داشت: اعضای کمیسیون امروز از ساعت ۱۴ به بررسی موضوع قطع رابطه با انگلیس پرداختند.
وی که با فارس گفتوگو میکرد، با اشاره به حضور مسئولان دستگاه سیاست خارجی کشور در جلسه امروز این کمیسیون افزود: اعضای کمیسیون مسائل بسیار مهم و جدی را در رابطه با طرح یک فوریتی قطع رابطه با انگلیس مطرح کردند. همچنین اعضای کمیسیون اظهارات اخیر سفیر انگلیس در تهران را محکوم و دیگر اعمال خصومت انگیز دولت انگلیس در طول تاریخ علیه کشورمان را مورد بحث و بررسی قرار دادند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کرد که در نهایت و بعد از رای گیری اعضای کمیسیون امنیت ملی تصمیم گرفته شد که رابطه با انگلیس به طور کامل قطع شود.
وی گفت: البته تعدادی از نمایندگان خواستار کاهش رابطه با انگلیس بودند، ولی در نهایت نمایندگان تصمیم به قطع رابطه با انگلیس گرفتند.
کرمیراد در پایان اظهار داشت: نتیجه جلسه امروز کمیسیون امنیت به هیات رئیسه مجلس میرود تا بحث قطع رابطه با انگلیس هر چه سریعتر در صحن علنی مجلس مورد بررسی قرار گیرد.
ندای سبز آزادی: بهاره هدایت، فعال دانشجویی که با حکم نه سال و نیم حبس همراه با جمعی دیگر از زندانیان زن سیاسی در بند متادون زندان اوین نگهداری میشود، در زندان به بیماری سنگ صفرا دچار شده و احتمالاً نیازمند جراحی است.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، بهاره نزدیک به هشت ماه است که از ملاقات حضوری با همسرش محروم بوده است و علیرغم درخواست های مکرر به مقامات قضایی هنوز پاسخی به این درخواست ونیز درخواست مرخصی وی داده نشده است.
به گفته همسر بهاره هدایت، او پیش از رفتن به زندان بیماری نداشت و بیماری سنگ صفرا محصول شرایط زندان است. او همچنین درباره شرایط بند متادون می گوید: «فقط روزی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت برای هواخوری در را باز میکنند. آنها در یک سوییت ۳۰-۳۵ متری هستند که در بسته است و با کس دیگری تماس ندارند و مکان نگهداریشان مانند سلولهای جمعی ۲۰۹ اوین است. از روزی هم که به بند متادون بردند آنها را تلفن هایشان قطع است.»
وی درخصوص درخواست همسرش برای انتقال به بند عمومی گفت: « هم اکنون بیش از ۱۵ نفر در بند متادون هستند و درخواست کرده اند که به بند عمومی منتقل شوند اما موافقت نمیشود. در واقع تا الان که موافقت نشده است. اگر چه با تقاضای دو نفر به نام های زهرابهرامی و هنگامه شهیدی موافقت شد و آنها را به بند عادی بردند.»
بهاره هدایت در تاریخ ۱۰ دی ماه بازداشت شد وهم اکنون نیز در زندان اوین به سر می برد. دادگاه تجدیدنظر حکم ۹ سال زندان را که وی در دادگاه بدوی دریافت کرده بود قطعی اعلام کرد. بهاره هدایت به صورت جزیی ۲ سال از آن به دلیل توهین به رهبری، ۶ ماه به دلیل توهین به رییس جمهوری است. برای اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و تبانی برای تجمع ۵ سال مجموعا زندان به وی داده شده که با اضافه شدن یک حکم دو سال حبس تعلیقی- به دلیل برگزاری تجمع زنان در میدان هفتم که برعلیه قوانین زن ستیز بود -مجموعا ۹ و سال وشش ماه زندان به این فعال دانشجویی داده شده است.
ندای سبز آزادی: به گزارش ایسنا به نقل از محمد کرمی راد عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طرح کاهش روابط جمهوری اسلامی ایران با انگلیس روز جاری (28 آذر) با حضور مسئولان وزارتخانه های خارجه، اطلاعات و سایر دستگاهها بمدت سه ساعت و نیم مطرح شد.
نامبرده تصریح کرد: اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طبق آئین نامه داخلی مجلس رای گیری کرده و با اکثریت آرا خواستار قطع رابطه ی کامل با دولت انگلیس شدند. طرح به زودی تقدیم هیات رئیسه مجلس شده تا نحوه برخورد مجلس شورای اسلامی به رای گذاشته شود. تصمیم امروز کمیسیون پاسخی است به: اظهارات مداخله جویانه دولت انگلیس در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران، دخالت سفارت انگلیس در مسائل مربوط به "فتنه 88"، فعالیتهای دولت انگلیس در راستای قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران، اثبات دخالت دولت انگلیس در به شهادت رساندن اساتید و نخبگان ایرانی، نحوه تعامل دبیر شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات هسته ای و مذاکرات آتی در استانبول.
براستی مجلس شورای اسلامی و مقامات کشورمان تا چه حد در این امر جدی هستند؟ آیا در آینده نزدیک شاهد قطع رابطه با دولت انگلیس خواهیم بود؟
ذکر نکاتی در این باب ضروری به نظر می رسد:
1- تاکنون بارها موضوع قطع رابطه با انگلیس و یا کاهش روابط با این کشور مورد بحث و بررسی مسنولان کشور قرار داشته و متاسفانه طرف انگلیسی بخوبی نسبت به عدم توانایی مقامات ایرانی جهت اجرای وعده های خود به مردم آگاه می باشند. منافع برخی از گروهها و شخصیت های اصولگرا در انگلیس و حضور آنان در حساس ترین زمانها مثل حضور حداد عادل به همراه خانواده اش در تابستان گذشته و... از جمله این موارد است.
2- گام بعدی کاهش روابط با انگلیس است. از مدتها پیش، سفارت کشورمان در سطح کاردار اداره می شود و بنابراین درنهایت کاهش سطح روابط مدنظر باشد، نتیجه جلسه سه ساعت و نیمه امروز مجلس شورای اسلامی از پیش معلوم است. به عبارت دیگر روغن ریخته خرج امام زااده می شود!
3- بخشی از تصمیم جلسه سه ساعت و نیمه امروز را باید جدی گرفت و آن هم نحوه تعامل دبیر شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات هسته ای در استانبول می باشد. روز دوشنبه 29 آذر سمیناری با حضور تعدادی از روسای نمایندگیها در تهران برگزار تا درباره نحوه تعامل با 1+5 در استانبول هماهنگی و همفکری شود. دولت کودتا بارها ادعا نموده است که موضوع هسته ای پایان یافته و جمهوری اسلامی ایران با هیچ کشوری در این زمینه گفتگو و مذاکره نخواهد کرد. مقایسه مصاحبه های آقای جلیلی و بیانیه کاترین اشتون حکایت از آن دارد که گویی طرفین درباره دو ملاقات کاملا متفاوت اظهار نظر نموده اند. مصاحبه آقای جلیلی پیشاپیش قابل پیش بینی بود و آن هم تاکید بر عدم مذاکره درباره پرونده هسته ای کشورمان و برعکس گفتگو درباره مدیریت جهانی، خلع سلاح، اشاعه، کلاهکهای هسته ای اسرائیل و.....درحالی که طرف مقابل از قبل مصر بوده که فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران بعنوان محور اصلی گفتگوهای ژنو و استانبول در ماه آتی تاکید نموده است. بنابراین دولت کودتا در مقابل وعده های توخالی داده شده توسط احمدی نژاد و جلیلی درباره گفتگوها با 1+5 دچار مشکل جدی گردیده است. مردم دم خروس را باور خواهند کرد یا قسم حضرت عباس را؟
4- مقامات ایرانی تصور می کنند به دلیل ملیت انگلیسی کاترین اشتون، فشار بر دولت انگلیس باعث انعطاف پذیری و نرمش از سوی نامبرده خواهد شد و باج خواهی مجلس شورای اسلامی نتیجه در برخواهد داشت. ظاهرا مقامات ایرانی احتمالا انسجام و هماهنگی کشورهای اروپایی در قبال ماجرای میکونوس و سلمان رشدی را فراموش کرده اند و ظاهرا احتمال تکزاز ماجراهای گذشته را به مخیله خود راه نداده و مواجه شدن با شکستهای جدید در سیاست خارجی دولت کودتا را کاملا منتفی می دانند.
5- بحث فتنه و به شهادت رساندن اساتید و نجبگان، موضعگیری انگلیس و دیگر کشورها درباره نقض فاحش حقوق بشر در ایران در یکسال و نیم گذشته که با فراز و نشیبهایی روبرو بوده، در شرائط کنونی اهمیت خاصی یافته و به تبع آن ضرورت طرح موضوع در مجلس شورای اسلامی بطور جدی احساس گردیده است. سوال اساسی این است که مگر انگلیسها (بنا به ادعای دولت کودتا) بعنوان قاتل ندا آقا سلطان و خباثت و دخالتهای دیگر در کشورمان معرفی نشده بود. چرا زودتر از اینها مجلس شورای اسلامی در این باره اقدام نکرده است؟ چرا اقدامات دولت و مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه در قبال شهید مسعود علی محمدی به مردم گزارش نشده است؟ چرا پس از گذشت یکسال مسببین این جنایت معرفی نشد و محاکمه افراد ذیربط برگزار نشد؟ ولی شهید شهریاری بطور جدی در دستور کار قرار گرفته است؟
6- نحوه کنارگذاشتن منوچهر متکی مورد انتقاد محافل اصولگرا در ایران گردیده که ارائه فهرست افراد و گروههای اصولگرا در این زمینه نیاز به بررسی جدا گاانه دارد. آیا دولت کوتاه بدنبال تحت الشعاع قرار دادن بحث متکی است؟ اظهارات رحیمی, هاشمی ثمره و متکی با یکدیگر تناقض آشکار داشته است.
7- شاید این اقدام مجلس شورای اسلامی (قطع رابطه با انگلیس) گامی در جهت انحراف افکار عمومی درباره شکستهای پی در پی دولت کودتا در سیاست خارجی باشد و نباید آن را جدی و عملیاتی پنداشت. اظهارات نابجای رحیمی معاون اول (دارای پرونده فساد به گفته توکلی در مصاحبه با سیمای روز 27 آذر 89) درباره مردم و دولتمردان انگلیس و موضعگیری فوری و گستاخانه سفارت انگلیس در تهران و متعاقبا پاسخ دفتر رحیمی معاون اول رئیس دولت که از موضع ذلت بود را نمی توان و نباید فراموش کرد. چرا در آن زمان اقدام جدی و قاطعی از سوی مجلس شورای اسلامی صورت نگرفت و پاسخ گستاخیهای سفارت انگلیس داده نشد؟
8- فراموش نمی کنیم که احمدی نژاد با 15 متجاوز انگلیسی چگونه برخورد کرد. ادعای عذرخواهی دولت انگلیس در این زمینه هم جداگانه می تواند مورد بحث قرار گیرد که از سوی مقامات لندن تکذیب شد. سند وزارتخارجه کشورمان هم در دسترس قرار گرفت. همچنین بدرقه متجاوزین به حقوق ملت ایران از سوی رئیس دولت نهم، معاونین و برخی از وزرا کاملا با مواضع اعلامی دولت کودتا مغایرت داشت.
9- موضوع استرداد قاتل ندا آقا سلطان هم از سوی دولت هم مورد پیگیری قرار نگرفت. گویی مردم گزارشهای پی در پی سیمای میلی و پرس تی وی درباره ندا آقا سلطان را از یاد برده اند.
10- دولت کودتا از یک سو انگلیس را عامل شهادت ندا آقا سلطان معرفی کردده بود و از سوی دیگر سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن نامگذاری یک کرسی بنام نامبرده در دانشگاه آکسفورد را مورد انتقاد و اعتراض قرار داده بود. راستی اگر یکی از دانشگاههای انگلیس یکی از کرسیهای خود را بنام شهید همت یا چمران بگذارد بایستی از سوی مردم و یا دولت کشورمان مورد اعتراض قرار گیرد؟. راستی چرا نام یکی از خیابانهای تهران بنام شهید ندا آقا سلطان و یا شهید سهراب اعرابی و یا دیگر شهدای باصطلاح فنتنه 88 گذاشته نشده است؟
11- دروغگویی، ذلت و تحقیر وزیران (آخرین آن منوچهر متکی) و مردم (خس و خاشاک) و ادعاهایی مثل مدیریت جهان هرگز از دید تیز بین مردم کشورمان مخفی نخواهد ماند. مواضع برخی از کشورهای افریقایی مثل گامبیا، نیجریه و ساحل عاج نمونه هایی از میزان ناکارآمدی سیاست خارجی وزارت امور خارجه و دولت کودتا می باشد و ای کاش برخی از وعده های خود را در قبال برخی از کشورها عملی می ساختند تا جلوی گستاخی آنان که بصورت رویه در آینده در آمده و برای همه دولتهای بعدی فاجعه آمیز خواهد بود گرفت می شد.
12- راستی دولتی که به کارمندان وزارت خارجه خود اعتماد نداشته و مجوز خروج مکرر دیپلماتهای خود را لغو تا عملا بی بصیرت بودن آنان را در کنار نخبگان به نمایش بگذارد آیا قادر نخواهد بود برای تحت الشعاع قرار دادن نقض حقوق بشر در کشورمان از بحثهایی این چنینی بهره برداری نماید؟ بایستی در انتظار میزان جدیت و اجرایی شدن وعده های مجلس و دولت بود.
ندای سبز آزادی: معاون وزیر راه برخلاف اظهارات دیگر مقامات دولتی، اذعان کرد که نرخ حمل و نقل برونشهری کالا و مسافر به دلیل گران شدن گازوئیل، افزایش مییابد. این مقام دولتی در عین حال فاش کرد که برخلاف ادعای آغاز هدفمندی، از امشب، گازوئیل همچنان تا ۱۰ روز آینده با قیمت قبلی در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد تا به گفتهی وی، “التهاب ناشی از اجرای این قانون” کاهش یابد.
به گزارش کلمه، شهریار افندی زاده که نماینده تام الاختیار وزارت راه و ترابری در ستاد عملیاتی هدفمندسازی یارانهها است، با اعلام جزئیات نحوه افزایش کرایههای حمل و نقل برون شهری در یک نشست مطبوعاتی، از افزایش نرخ حمل و نقل برون شهری کالا و مسافر خبر داد. به نوشته خبرگزاری مهر، وی با بیان اینکه تصمیم گیری در خصوص نرخ حمل و نقل برون شهری در استانها تعیین خواهد شد، اعلام کرد: در حال حاضر کمیته های حمل و نقل در استانهای مختلف کشور برای ارزیابی این موضوع تشکیل و حداکثر قیمتها برای حمل و نقل برون شهری به استانها ابلاغ شده است و تلاش می شود این رقم به حداقل ممکن خود کاهش یابد.
معاون وزیر راه و ترابری در خصوص افزایش نرخهای حمل و نقل بار گفت: در حال حاضر ۲۸۴ هزار مسیر مورد ارزیابی قرار گرفته است و نرخها بر اساس مسیر، نوع کالا و خدمات ارائه شده متفاوت خواهد بود.
وی همچنین در خصوص نرخ حمل و نقل مسافر با بیان اینکه از سال ۸۳ نرخ حمل و نقل مسافر با اتوبوسهای عادی افزایش نیافته است، گفت: در جریان اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها درخواست شده است که این دسته از اتوبوس ها افزایش نرخ بیشتری را داشته باشند.
معاون وزیر راه و ترابری با مهم ارزیابی کردن بسته های حمایتی، از ابلاغ این بسته ها تا دو ماه آینده خبر داد و اعلام کرد: برای کاهش التهاب ناشی از اجرای این قانون حداکثر ظرف مدت امشب و فردا سهمیه گازوئیل با نرخ ۱۶۵ ریال برای ۱۰ روز در کارتهای سوخت ناوگان حمل و نقل برون شهری شارژ خواهد شد.
افندی زاده در ادامه در خصوص میزان سهمیه گازوئیل با نرخ ۱۵۰ تومان تصریح کرد: در بسته حمایتی برای هر وسیله نقلیه سهمیه مشخص شده است که عبارتند از مینی بوس ۳۰ لیتر در روز، اتوبوس ۱۰۰ تا ۲۰۰ لیتر و کامیون بین ۳۰ تا حدود ۱۵۰ لیتر به مدت ۲ ماه و با سقف ۴۵۰ لیتر در روز است.
وی به کارتهای اعتباری (۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومانی) برای مدیریت اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها با نیاز به کمترین ضامن اشاره و اعلام کرد: پیش از این دولت قول یک سال بیمه تامین اجتماعی را به رانندگان برون شهری داده بود که تلاش می شود این مدت به ۵ سال افزایش یابد.
افندی زاده در خصوص حمل و نقل ریلی و هوایی نیز اعلام کرد: در حال حاضر بسته حمایتی این دو گونه حمل و نقل آماده شده است و به زودی به ستاد هدفمندی یارانه ها برای بررسی و تصمیم گیری در مورد آنها ارائه خواهد شد.
وی همچنین افزود: در حال حاضر هیچ گونه افزایش قیمتی در خصوص هواپیما و قطار در دولت مصوب نشده است و هر گونه افزایش قیمت در این خصوص مستلزم تصمیم شورای اقتصاد و دولت است.
ندای سبز آزادی: سایت الف متعلق به احمد توکلی، از انتقاد صریح این نماینده تهران از قانونشکنی احمدی نژاد و فاسد خواندن معاون وی در برنامه زنده تلویزیونی خبر داد و نوشت:
میزگرد «دو نیم ساعت» در شبکه خبر، شنبه شب به صحنه بیان اشکالات دولت دهم تبدیل شد. این میزگرد با حضور دکتر احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس و دکتر فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران در موضوع الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به طور زنده پخش شد.
در دقایق پایانی میزگرد، مجری از مهمانان برنامه پرسید برای اینکه دولتها به برنامهها پای بند باشند، چه باید کرد؟ دکتر رهبر گفت جواب این سوال را در دو دقیقه نمی توان داد. ولی توکلی پاسخ داد: راهش این است که دولتها به قانون مطیع و پایبند باشند برخلاف وضع فعلی که رئیس جمهور به طور صریح بیقانونی میکند و میگوید من فلان قانون را اجرا نمیکنم…
در این زمان، مجری برنامه که انتظار چنین جمله ای را نداشت، حرف توکلی را قطع کرد و خواستار عدم انتقاد از رئیس جمهور در غیاب دولتمردان برای پاسخگویی شد. توکلی هم از مجری و صدا وسیما خواست از دولتمردان و آقای احمدینژاد دعوت کند تا در گفتگوی زنده پاسخگویی انتقادهای وارده به قانون شکنیهایشان باشند.
توکلی در ادامه، لازمه اجرای صحیح برنامه های بلند مدت را سلامت سیستم دانست و در تشریح ضرورت پالایش سیستم حکومتی از فساد، از تعلل در برخورد با فساد در دولت مدعی مبارزه با فساد انتقاد کرد و با اشاره به پرونده مهمی که رئیس قوه قضائیه شخصاً پیگیری میکنند، گفت وقتی متهم این پرونده در این دولت به معاونت رئیسجمهور منصوب می شود، دانه درشتی که در این پرونده متهم است …
در این زمان مجدداً مجری حرف توکلی را قطع و از اینکه نمیتواند اجازه بیان چنین جملاتی را بدون حضور طرف مورد اتهام بدهد عذرخواهی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر