هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

Lastest News from Shahrgon for 07/08/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



      برگردان: علی صفاریان

چرا بسیاری از بدی قهوه صحبت می کنند؟  شاید فردی کافئین را دارو خوانده و ما بر این فرض که تمامی داروها بد هستند آن را هم بد پنداشته ایم. اجازه دهید بدون پیشداوری نگاهی دوباره به آن داشته باشیم. قهوه از دانه گیاهی که در طبیعت می روید تهیه و محتوی مواد گوناگونی می باشد. بیشترین ویتامین موجود در آن نیاسین و یا ویتامین ب3 است که اسید نیکوتنیک نیز نامیده می شود. نام گذاری آن به نیاسین برای اشتباه نگرفتن آن با نیکوتین که ماده دیگری است انجام یافته است. نیاسین برای سلامتی ما فواید بسیاری از جمله افزایش طول عمر و بهبود اندازه و میزان کلسترول دارد. اگر به مطالعات انجام شده در مورد قهوه مراجعه شود متوجه نظرات مخالفین نیز می گردیم لکن در این جا سعی گردیده با بیانی حاکی از حقیقت موضوع مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.

قهوه و متابولیسم

 قهوه موجب کاهش چربی می گردد. موثرین ماده موجود در قرص‌های رژیمی که موجب فعال تر شدن متابولیسم می گردد، کافئین است.  در اثر نوشیدن یک فنجان قهوه نیم تا یک ساعت قبل از هر ورزش 107٪ چربی بیشتر، نسبت به کسانی که کافئین مصرف نمی کنند سوزانده می شود. هم چنین مقاومت و فعالیت آنان بیشتر شده و کمتر از رمق افتاده و از حال می روند.  تحقیقات نشان داده میزان قند خون افرادی که قبل از تمرینات قهوه می نوشند، بعد از ورزش در شرایط بهتری قرار دارد.

قهوه و سرطان

قهوه موجب کاهش سرطان کبد می گردد. تحقیقات عمومی توکیو ژاپن که در آن 90،452 نفر به مدت 11 سال مشارکت داشتند نشان می دهد که میزان سرطان کبد به میزان 50% در میان افرادی که روزانه حداقل سه فنجان قهوه می نوشیدند کاهش یافته بود. این گزارش در مجله موسسه ملی سرطان توکیو (National Cancer Centre in Tokyo) منتشر گردید.

کافئین کاهش دهنده سرطان روده و مثانه می باشد.  دانشگاه کانادایی کالگری به مدت دو سال از سال 1992تا 1994 اقدام به بررسی و تحقیق بر روی 927 مورد سرطان مثانه، 991 مورد سرطان روده بزرگ و 2118 مورد داوطلبان کنترل تولید مثل نمود.  این افراد ساکن در ایالت انتاریو کانادا بودند. نتیجه تحقیقات در مجله اروپایی پیشگیری سرطان در مورخ آپریل 2002 منتشر شد. بر اساس این مطالعات آنان در تمامی موارد شاهد کاهش سرطان با مصرف قهوه بودند. با مصرف چای هیچگونه تاثیری در کاهش این سرطان ها مشاهده نگردید.

کافئین کاهش دهنده سرطان رحم است. برابر یافته های بخش زنان دانشگاه پزشکی توهوکو (Tohoku) که در مجله اروپایی پیشگیری سرطان در مورخ 17 آگوست 2008 منتشر شد مصرف قهوه موجب کاهش سرطان رحم زنان (EEA) گردید. در این تحقیقات به مقایسه 107  نفر از زنان زیر 80 سال که مبتلا به سرطان رحم بودند با 214 نفر از زنانی که دچار این سرطان نبودند پرداختند. آنان به این نتیجه دست یافتند که در میان گروهی که بیش ترین مصرف قهوه را داشتند (2 تا 3 فنجان قهوه روزانه و یا بیشتر) کمترین میزان آمار سرطان رحم مشاهده گردید.

کافئین پیشگیری کننده سرطان پوست می باشد. تحقیقاتی در دانشگاه روتجرز (Rutgers) ایالت نیوجرسی بر روی موشهای بی مو که به سادگی در هنگام تابش مستقیم نور خورشید دچار سرطان پوست می گردیدند انجام گردید. این تحقیقات در مورخ 11  نوامبر 2008 منتشر شد. آنان در تحقیقات مقایسه ای خود شاهد کاهش سرطان پوست به میزان 400 برابر در میان گروهی از موش ها که 2 فنجان قهوه روزانه دریافت می کردند و گروهی که قهوه دریافت نمی کردند بودند.

قهوه بازدارنده حمله های آسمی است

در مطالعه ای بر روی بالغ بر 70 هزار ایتالیایی، کاهش 28% علائم آسمی با  مصرف روزانه بیش از سه فنجان قهوه مشاهده گردید. تائید همین نتایج در تحقیقات سال 1992 دومین بهداشت ملی و بازدید مجمل تغذیه (NHANESH) که بر روی بالغ بر 20،000 هزار آمریکایی انجام پذیرفت نیز به دست آمد. بر اساس این مطالعه، در میان افرادی که به طور متداول و روزانه قهوه می نوشیدند کاهش 29% ریسک حمله آسمی و همچنین تقلیل 13% علائم خس خس تنفسی مشاهده گردید.

قهوه و کافئین برای سلامت بی خطر هستند

کافئین توسط بخش غذا و داروی دولت آمریکا (FDA) در لیست غذاهایی که برای سلامت عموم بی خطر هستند(GRAS) قرار گرفت. این تخصیص در سال اول ژانويه 1958 انجام پذیرفت و این اجماع بر اساس نظرات کارشناسان در مورد مصرف این مواد بدست آمد.

قهوه و کمبود مواد معدنی در استخوان

موسسه تحقیقات پوکی استخوان فرامینگهام در یک تحقیق 4 ساله در مورد عوامل پوکی استخوان بر روی 800 نفر از زنان و مردان سالخورده اقدام به بررسی نمود. این موسسه به اندازه گیری تغییرات فشردگی املاح  استخوانهای (BMD) لگن خاصره، ستون فقرات و برش استخوانی آنان پرداخت. برابر نتایج به عمل آمده مصرف کافئین تاثیری در پوکی استخوان آنان در پی نداشت. تحقیقات گروه مطالعه ناتینگهام (EPIC) در ارتباط با مصرف کافئین و در صد فشردگی  املاح استخوان 580 نفر از زنان سالخورده پس از دوران یائسگی، بیانگر عدم تاثیر مصرف کافئین در فشردگی املاح استخوان بود. همچنین در تحقیقی دیگر بر روی 138 نفر از زنان سالخورده پس از دوران یائسگی، ارتباطی با پوکی استخوان با مصرف روزانه 1400 میلیگرم کافئین، چیزی در حدود نوشیدن 8 تا 10 فنجان قهوه روزانه مشاهده نشد.

قهوه موجب کاهش بیماری دیابت می گردد

برابر تحقیقی 12ساله بر روی 125،000 نفر که در سالنامه دارویی داخلی (Annals of Internal Medicine) انتشار یافت در میان افرادی که بطور روزانه 6 فنجان و یا بیشتر قهوه می نوشیدند کاهش خطر ا بتلا به بیماری  دیابت به میزان 54٪ در مردان و 30٪ در زنان مشاهده شد. ضمنا تاثیر مصرف قهوه دی کافئین (decaffeinated) برابر نیمی از آن بود. دکتر فرانک هو(Frank Hu)  کمک پروفسور مدرسه بهداشت عمومی هاروارد می گوید: که حتی نوشیدن یک فنجان فهوه به کاهش درصد ریسک دیابت می انجامد. آنان دریافتند که چای چنین تاثیری بهمراه ندارد.

 قهوه و بیماری پارکینسون

براساس تحقیقی 30 ساله که به وسیله 8004 نفر از مردان ژاپنی- آمریکایی در سنین 45 تا 68 سالگی دنبال شد کاهش 81% بیماری پارکینسون در افرادی که روزانه 3 فنجان قهوه می نوشیدند مشاهده گردید. اضافه کردن شیر و یا شکر تاثیری در نتیجه نداشت.این تحقیق به وسیله اداره امور سربازان سابق هونولولو انجام و در مجله جامعه دارویی آمریکا (JAMA) منتشر شد.

قهوه و فشار خون بالا

دکتر روبرت کورتی (Roberto Corti) متخصص قلب و عروق در بیمارستان دانشگاه زوریخ سوئیس اقدام به آزمایش با خوراندن اسپرسو بسیار قوی، قهوه دی کافئین، تزریق وریدی کافئین و همچنین آمپول آب (placebo) به داوطلبان خود نمود. بر این اساس افرادی که به طور معمول و هر روزه قهوه می نوشیدند افزایش فشار خون نداشتند. افرادی که به طور معمول قهوه نمی نوشیدند افزایش فشار خون موقت داشتند.

برگه اطلاعاتی قرص کافئین 

دولت کانادا از دوم ژانویه 2008 در برگه های اطلاعاتی مصرف قرصهای کافئین خود بیان داشت:

جهت هوشیاری، عدم خواب آلودگی و بازشناختی بیشتر 100 تا 200 میلی گرم در هر 3 تا 4 ساعت به میزان دلخواه اما در هر 24 ساعت از 1000 میلی گرم بیشتر نشود  (Sawynok 1995; FDA 1988 ;  Greden 1974).


جهت شادابی، مقاومت و فعال بودن 100تا 200 میلی گرم در هر 3 تا 4 ساعت به میزان دلخواه اما در هر 24 ساعت از 1000 میلی گرم بیشتر نگردد (Sawynok 1995 FDA 1988).


جهت مدر ملایم مصرف 100 تا 200 میلی گرم در هر 3 تا 4 ساعت  به میزان دلخواه اما در هر 24 ساعت از 800 میلی گرم بیشتر نشود

(Shirley et al 2002 ; IOM 2001; Neuhauser-Berthold et al 1997).

میزان کافئین در یک فنجان قهوه 240 میلیگرمی:

قهوه ماشینی         100- 170 میلیگرم

اسپرسو               30- 90 میلیگرم

قهوه فوری           60- 80 میلیگرم

قهوه بدون کافئین    30- 40 میلیگرم

چای                   40- 100 میلیگرم

Red Bull            80 میلیگرم

کولا                   16- 47 میلیگرم (یک قوطی کولا 24-71 میلیگرم)

بستنی قهوه دار      50- 60 میلیگرم

کاکائو نوشیدنی      3- 13 میلیگرم

دو قرص اکسیدرین (Excedrin) بسیار قوی 130 میلیگرم

دو قرص آناسین (Anacin) بسیار قوی 64 میلیگرم

کافئین بعنوان یک مدر

از جمله خصوصیات دیگر کافئین ازدیاد ادرار است.  اغلب توسط پزشکان به منظور پایین آوردن فشار خون داروهای مدر تجویز می گردد.  بسیاری از پزشکان نظر مساعدی بر مدرها دارند.  در هنگام صحرانوردی بمنظور کاهش دفعات ادرار و جلوگیری از کاهش آب بدن، از قرص نمک استفاده می شود. سربازان ارتش در هنگام عملیات صحرایی جهت پیشگیری از کاهش آب بدن در مواقع اضطراری با خود قرص نمک یدک می کشند.  در روزگاران قدیم مردم به درون قهوه خود مقداری نمک جهت کاهش مدر بودن و از دست دادن آب بدن اضافه می کردند.

اخیراً برابر تحقیقات به عمل آمده، نوشیدن روزانه بیش  از 6 فنجان قهوه و به مدت طولانی 20 ساله، نه تنها موجب مرگ و میر نمی گردد بلکه ممکن است به طول عمر ما به وسیله کاهش ریسک خطر مرگ توسط بیماری قلبی کمک نماید.
این تحقیقات بوسیله دانشگاههای هاروارد و آتونوما در مادرید اسپانیا به مدت 20 سال به طول انجامید.

www.reboundhealth.com         

alisafarianca@gmail.com


 


alborzrahmani@yespros.com

احتمالاً تا کنون این اتفاق برای شما هم پیش آمده که هنگام درخواست وام مسکن، بانک طلب شخصی‌ کرده که بتواند "ضامن" شما شده و بر اساس توانایی مالی‌ یا اعتباری وی، وام شما مورد پذیرش قرار گرفته باشد.

هنگامی که متقاضی وام به دلایلی مانند نداشتن سابقه اعتباری خوب، درآمد ناکافی یا کافی‌ نبودن میزان پیش پرداخت به تنهایی‌ شرایط دریافت وام را دارا نباشد، بانک از وی تقاضای معرفی فردی را می نماید که ضامن او شده تا به واسطه سابقه اعتباری قوی یا سطح بالای درآمد فرد ضامن، شخص بتواند از تسهیلات بانک استفاده نماید.

"ضامن" و "شریک امضا":

اغلب مردم این دو واژه را به جای یکدیگر استفاده می کنند بدون آنکه متوجه اختلاف فاحش معنا و تفاوت حق و حقوق و مسولیتهای هر یک باشند. "شریک امضا (Co-Signer) "، در واقع یک "شریک ملک" محسوب میشود و طبیعتا دارای کلیه حقوق یک  شریک صاحب ملک می‌باشد. نام وی در سند ثبت گردیده و متقابلاً از لحاظ قانونی‌ در برابر پرداخت‌های ماهیانه نیز مسول خواهد بود. از آنجایی که نام "شریک امضا" در سند ثبت میگردد، وی نیز موظف به امضای کلیه مدارک وام مسکن می‌باشد و تا زمانی‌ که شرایط وام گیرنده به جایی نرسد که بتواند به صورت مستقل مسئولیت وام را بپذیرد، نام وی در وام و سند باقی‌ خواهد ماند. به خاطر داشته باشید که خارج کردن نام هر فردی از سند نیز مشمول هزینه‌های قانونی(Legal Fees) ‌ خواهد بود.

"ضامن"(Guarantor) ، از طرفی‌ دیگر تقبل می‌کند تا در صورت عدم پرداخت اقساط ماهیانه توسط وام گیرنده، به جای وی مسؤل بوده بدون آنکه حق و حقوقی در برابر مالکیت ملک داشته باشد. در حقیقت نام "ضامن" هیچگاه در سند ملک(Title)  ثبت نخواهد گردید. بر خلاف "شریک امضا" که بیشتر برای جبران کمبود درآمد متقاضی به کار می آید، "ضامن"، عموماً در مواقعی مورد استفاده قرار می‌گیرد که متقاضی وام از نظر میزان درآمد در سطح قابل قبولی قرار داشته اما هنوز سابقه اعتباری چندانی به دست نیاورده است. به همین دلیل معمولاً بانک از افراد جوانتر که شاید هنوز سابقه اعتباری کاملی ندارند، درخواست "ضامن" مینماید.

نکات قابل توجه برای افراد "ضامن":BAnk

از نقطه نظر مالی‌، "ضامن" باید در موقعیتی بهتر نسبت به "شریک امضا" قرار داشته باشد زیرا در صورت عدم تعهد پرداخت بدهی توسط وام گیرنده، این "ضامن" خواهد بود که مسئول بازپرداخت کلّ مبلغ وام شناخته خواهد شد. ضمن اینکه علیرغم مسئولیت مالی‌ بیشتر، حق و حقوقی کمتر بدان تعلق خواهد گرفت. از این نظر بسیار مهم است که وی پیش از امضای قرارداد وام کلیه شرایط را بررسی نموده و حتماً از توصیه های حقوقی وکیلی خبره استفاده نماید. همچنین توصیه میشود تا طرفین (ضامن و وام گیرنده) در مورد گزینه‌های بیمه کردن وام و همچنین میزان وثیقه ( در صورت نیاز) به توافق رسیده باشند تا در صورتی‌ که وام گیرنده نتوانست به تعهدات خود عمل نماید، "ضامن" کمترین ضرر را متحمل گردد. در ضمن باید به این نکته توجه داشت که "ضامن" به دلیل ضمانت وامی دیگر، ممکن است خود با محدودیت اعطای تسهیلات مواجه شود. به عنوان مثال ممکن است درخواست وام وی برای خرید خانه، اتوموبیل و غیره تا زمانی‌ که "ضامن" فرد دیگری است، مورد پذیرش قرار نگیرد. بنابرین بهتر است "ضامن" مدتی‌  که قرار است به عنوان ضمانت کننده باقی‌ بماند را با متقاضی وام هماهنگ نماید.

خروج "ضامن" از قرارداد وام مسکن:

بعضی‌ بانک‌ها و موسسات مالی این امکان را فراهم میکنند تا پس از یک سال، در صورتی‌ که کلیه پرداخت‌ها به موقع انجام شده و سابقه اعتباری خوبی‌ به وجود آماده باشد، نام "ضامن" از قرارداد وام خارج شود. در بعضی‌ دیگر بانکها ممکن است این زمان حتی به چند سال نیز برسد. البته در مواردی نیز امکان خروج زود هنگام نیز وجود خواهد داشت. در این صورت وام گیرنده باید اقدام به "ری فاینانس" وام با بانک یا موسسه ایی نماید که شرایط آسانتری در مورد پذیرش سابقه اعتباری و میزان درآمد متقاضی قائل می‌‌شوند. باید توجه داشت که نرخ بهره وام در این مورد ممکن است بالاتر از نرخ وام اولیه باشد.

در انتها این نکته قابل ذکر است که علیرغم تمام مسئولیت‌های قانونی‌ که در صورت عدم تعهد پرداخت وام گیرنده بر عهده "ضامن" خواهد بود، تمامی سعی‌ و تلاش بانک بر این است تا در این مورد به دنبال راه حالی منطقی‌ بوده تا کمترین خطر متوجه "ضامن" گردد. مذاکره و بررسی شرایط مالی‌ وام گیرنده، به همراه بررسی شرایط برون رفت از این شرایط و ارائه برنامه جدید زمانبندی پرداخت، از جمله مواردی است که بانک پیش از احضار "ضامن" در نظر خواهد گرفت.

 

 

 


 


سخنان اخیر محمود احمدی نژاد، به عنوان مدرکی در اثبات دخالت سپاه در "قاچاق" مورد استناد رسانه ها قرار گرفت

شاید کسانی که شنبه گذشته، شنونده سخنان محمود احمدی نژاد در مورد دست داشتن ارگان های نظامی در ورود غیرقانونی کالا به کشور بودند، تصور نمی کردند که او تنها سه روز بعد از این اظهارات عقب نشینی کند.

سایت ریاست جمهوری ایران دیشب در حالی اظهارات نقل شده از جانب آقای احمدی نژاد را "تحریف شده" دانسته که قسمت های خبرساز این اظهارات، که در این سایت ذکر نشده، در فیلم تلویزیونی سخنرانی وی وجود دارد.

اشاره رئیس دولت به واردات غیرقانونی کالاهای "امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی" و فعالیت های "برادران قاچاقچی" در مرزهای کشور، واکنش سریع محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، را به دنبال داشت که نشان می داد که فرماندهان این نیرو نیز، سپاه را از جمله مخاطبان سخنان محمود احمدی نژاد دانسته اند. پاسخ فرمانده سپاه پاسداران، مضمونی هشدار دهنده داشت: او دست داشتن سپاه در تجارت غیرقانونی را ادعایی "انحرافی" دانست که از جانب افراد "ذی نفع" مطرح می شود.

این سخنان در حالی مطرح شده که آقای جعفری دیروز در اظهاراتی جداگانه، تاکید کرده که پرونده برخورد با متهمان "اقتصادی و اخلاقی" در دولت، از طرف قوه قضاییه به سپاه پاسداران سپرده شده است.

بنابراین، می توان فهمید که چرا در حالی که آقای احمدی نژاد در گذشته علاقه ای به پس گرفتن اتهامات خود علیه مجلس، قوه قضائیه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... نهادها و اشخاص دیگر نشان نداده، این بار در عرض تنها چند روز ناچار به انجام این کار در مورد سپاه پاسداران شده است.

اما آیا اصلاحیه چند خطی سایت ریاست جمهوری، تاثیرات کنایه جنجالی او به فعالیت های اقتصادی متحدان سابقش را خنثی خواهد کرد؟ برای پاسخ دادن به این سوال، کافی است میزان انعکاس خبری این اصلاحیه و آن خبر را مقایسه کنیم.

واقعیت آن است که مروری بر تیترهای رسانه ها، به ویژه رسانه های بین المللی، نشان می دهد که اطلاعیه دیشب سایت ریاست جمهوری، بازتاب خبری قابل توجهی نداشته است. به ویژه آنکه با توجه به در دسترس بودن فیلم اظهارات محمود احمدی نژاد، گویی صادرکنندگان اطلاعیه، اساسا دغدغه رفع اتهام از سپاه را هم نداشته اند.

این در حالی است که سخنان شنبه پیش آقای احمدی نژاد، در همان ساعت های اول پس از انتشار به یک پدیده خبری تبدیل شد و به عنوان مدرکی در اثبات دخالت سپاه پاسداران در "قاچاق" مورد استناد رسانه ها در داخل و خارج ایران قرار گرفت.

چنین تفاوت مهمی، احتمالا از دید فرماندهان سپاه و سایر عاملان فشارهای اخیر بر همکاران آقای احمدی نژاد به دور نخواهد ماند؛ عاملانی که تنها سه روز قبل از اظهارات غیرمنتظره رئیس دولت، مستقیما تهدید شده بودند که اگر بخواهند به کابینه "دست‌اندازی کنند"، با واکنش شدید او مواجه خواهند شد که "حتما به کشور آسیب می‌زند".

احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، چند سال پیش شهادت مهمی در مورد پاسخ آیت الله خامنه ای به وی و اعضایی دیگر از مجلس خبرگان رهبری داده که خواستار نظارت بر نیروهای مسلح، به عنوان نهادهای زیر مجموعه رهبری بوده اند.

آقای جنتی گفته: "در مورد نیروهاى مسلح فرمودند: اصلاً حرفش را نزنید، براى این که در نیروهاى مسلّح امکان این که کسى تحقیق و سؤال کند، نیست. نیروهاى مسلح جاى این حرفها نیست. مگرمى شود کسى در میان نیروهاى مسلح وارد شود و راجع به مسائلى ایجاد شبهه کند؟ در این صورت فرمانده نمى تواند کار کند. به هر حال طى دو ـ سه جلسه اى که با ایشان داشتیم و بحث هاى زیادى شد، با این موضوع مخالفت کردند." (۱)

با چنین تعریفی، مشخص است که چرا سپاه پاسداران، که رهبر جمهوری اسلامی ایران حتی طرح شبهه و سوال در مورد آن در جلسات محرمانه مجلس خبرگان و توسط معتمدینی چون آقای جنتی را نیز بلاموضوع می داند، "خط قرمزی" متفاوت از سایر مناطق ممنوعه در جمهوری اسلامی تلقی می شود.

آیت الله خامنه ای اخیرا از محافظه کاران موکدا خواسته تا در انتقادات خود از دولت زیاده روی نکنند و پس از آن، به شدت از میزان این انتقادات کاسته شده است.

اما آیا این آتش بس نسبی، حتی در صورت عبور محمود احمدی نژاد از خط قرمزی چون سپاه نیز معتبر خواهد بود؟

-----------

(۱) مجله حکومت اسلامی، پائیز ۱۳۸۵، شماره ۴۱، ص ۵۵ تا ۵۷، به نقل از نامه سرگشاده محسن کدیور به آیت الله خامنه ای منتشر شده در سایت جرس، ۲۷ تیر ۱۳۸۹.

[بی بی سی]


 



 روز سه شنبه 14 تیرماه 1390، معصومه دهقان، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و فعال جامعه مدنی و همسر عبدالفتاح سلطانی، در پی احضاریه کتبی به دادسرای اوین مراجعه کرد و همان روز بازداشت شد. در پی خبر دستگیری معصومه دهقان، با دختر ایشان مائده سلطانی در مورد دستگیری مادرش به گفتگو نشستیم.

مدرسه فمینیستی: مائده جان  دستگیری خانم معصومه دهقان برای همه ما و  برای شما که از ایشان دور هستید و همواره نگران سلامتی و امنیت خانواده ات هستید سوالات زیادی را پیش آورد ممکن است که نظر شخصی خودتان را در این مورد بگویید؟

 مائده سلطانی: راستش من با شنیدن خبر دستگیری مادرم دچار شوک شدم، زیرا که او هیچ سابقه ی فعالیت سیاسی نداشته. مادرم روز شنبه ۱۱ تیر طی یک احضاریه رسمی برای ادای پاره ای توضیحات  به شعبه۲ بازپرسی اوین احضار شدند وطبق قانون ۳ روز بعد از آن، یعنی ۱۴ تیر به اوین مراجعه و بعد از آن به خانه بازنگشتند.


مدرسه فمینیستی: مادر شما همراه با وکیل به اوین رفتند یا تنها بودند؟

 سلطانی:  پدرم و یک وکیل دیگر او را همراهی کردند اما هیچ کدام آنها که وکیلش هستند را  به شعبه ۲ بازپرسی راه ندادند . و این خلاف مقررات است . حداقل پدرم که هم وکیل ایشان و هم همسر ایشان است باید ایشان را همراهی میکردند.


مدرسه فمینیستی: تاکنون هیچ اطلاعی درباره دلیل دستگیری در اختیار شما قرار گرفته ؟

 سلطانی: در نامه ی احضاریه هیچ دلیلی عنوان نشده، و این به معنای آن است که برای مادرم هیچ دلیلی برای یک اتهام وجود ندارد. مادرم، معصومه دهقان مثل هر ایرانی دیگری برای کشورش نگران بود و با خانواده های داغدیده ی کشته شدگان و آسیب دیدگان وقایع اخیر سخت همدردی میکرد. مادری بود هم برای ما هم برای آنها و مادرانه کنار ما، پدر و مردم سرزمینش ایستاده بود. بنابراین دلیلی برای بازداشت او نمیتواند وجود داشته باشد.


مدرسه فمینیستی: با توجه به فعالیت های مدنی، انسانی و عاطفی مادرتان آیا فکر میکنید که به چه جرمی ایشان را مورد بازجویی قرارداده اند؟

سلطانی: آنچه من و خانواده ام را نگران کرده ، بازداشت او برای تحت فشار گذاشتن پدرم است. برخوردهای شدید با پدر و دیگر اعضای کانون مدافعان نشانه هایی از حساسیت حاکمیت به فعالیت های حقوق بشر در ایران دارد و برای اعمال فشار از دستگیری خانواده یا همسران آنها هیچ ابایی ندارد. مادرم به خوبی  در سال های گذشته در سختی هایی که بر پدر در حرفه ی وکالت میرفته آشناست و از این رو احساس تعهد زیادی به اتفاقاتی  که در اطرافش میگذشته نشان میداد. دردش با هر دستگیری و هر خبر ناگواری بیشتر میشد و احساس مسولیتش هم برای مردم بیشتر. برای او صبر و استقامت آرزو میکنم. مادرم این صبر را نه از دیروز بلکه از سالهای پیش در کنار پدرم آغاز کرده و حتما امروز هم میداند که چگونه عمل کند. از راه دور میبوسمش و برای خواهر و برادرانم روزهای کوتاهی آرزو میکنم تا مادر به خانه برگردد.


مدرسه فمینیستی: مائده جان ما هم برای او و برای همه مادران دور از خانه و خانواده  آرزو میکنیم که هرچه زودتر به خانه برگردند و همسر و فرزند و دوستان اشان  از نگرانی و تنهایی نجات یابند

 


 


دره کالاش، پاکستان


در حین جشن سالانه در دره کالاش پاکستان، زنان تقریبا می‌توانند هر کاری که بخواهند انجام دهند.

در صورتی که طایفه در جریان یک طلاق در شرف وقوع باشد، این زنان می‌توانند علاقه خود به معشوق‌شان را فاش کرده و به ازدواج‌ خود بلافاصله خاتمه دهند. آنها حتی می‌توانند با معشوق‌شان بگریزند.

این با آنچه در پاکستان جاری ا‌ست فاصله زیادی دارد، کشوری که قواعد محافظه‌کارانه اسلامی به زنان می‌گوید که چگونه رفتار کنند و از چه حقوقی بهره‌مند هستند.

با این حال در دره کالاش تا اندازه‌ای به خاطر مذهب و فرهنگ منحصر به فردش، گرایش‌های آزادمنشانه‌تری حکمفرماست.

مردم کالاش مسلمان نیستند، ‌آنها مجموعه‌ای از خدایگان و الهه‌های متعدد را می‌پرستند و جشنواره‌های متعددی را برگزار می‌کنند که از تغییر فصول و سال زراعی الهام گرفته‌اند.

مه‌مود، ‌دختر ۱۷ ساله کالاشی که مرا در گذر از هزارتوی خانه‌های کوچک پازل‌وار رو به کوهستان همراهی می‌کند، می‌گوید‌: «در مذهب ما می‌توانید انتخاب کنید که با چه کسی ازدواج کنید، ‌والدین، چیزی را تحمیل نمی‌کنند.»

در این جامعه بسته، سقف خانه هر کسی ایوان خانه دیگری ا‌ست. راه‌پله‌هایی کوچک خانه‌ها را به هم متصل می‌کند، به گونه‌ای که حس می‌کنید از یک خانه درختی به درون ابرها صعود می‌کنید.

در دره کالاش تا اندازه‌ای به خاطر مذهب و فرهنگ منحصر به فردش، گرایش های آزادمنشانه‌تری حکمفرما است

از ورای پنجره‌های چوبی و نردبان‌های خانه‌ها، منظره‌ای تمام‌نما از تخته‌سنگ‌های ناهموار و کوه‌های سرسبز و باشکوهی که این دهکده دورافتاده را احاطه کرده، به چشم می‌خورد.

فرار با معشوق

صاحبه، یک زن ۲۰ ساله که دو فرزند دارد و در یکی از این خانه‌ها زندگی می‌کند، به من می‌گوید که او در جریان یکی از همین جشن‌ها به همراه شوهرش گریخته ‌است.

صاحبه می‌گوید که او توانسته با مردی که دوست داشته فرار کند.

او می‌گوید: «من با شوهرم درست مثل همین حالا که با شما صحبت می‌کنم، آشنا شدم. من او را سه سال قبل از ازدواجمان ملاقات کردم. در هنگام جشن، ‌دختر می‌تواند با هر که دوست دارد فرار کند... درست همان‌طور که من با مردی گریختم که اکنون شوهر من است.»

او توضیح می‌دهد که بعد از فرارشان آنها به خانه والدین شوهرش رفتند تا با آنها زندگی کنند.

او می‌گوید: «شما می‌توانید تا هر وقت که بخواهید بمانید، ‌زمان مشخصی وجود ندارد اما بالاخره بعد از دو ماه ما نزد خانواده من رفتیم و بعدش ازدواج کردیم.»

این اظهار عشق نامتعارفی است اما این اتفاق در یک مکان نامتعارف هم اتفاق می‌افتد.

در بعضی کارها، همچنان تمایز جنسی وجود دارد. زنها معمولا در خانه کار می‌کنند در حالی که مردان به کار معامله و کارگری مشغولند. زن‌ها و مردها هر دو در مزرعه کار می‌کنند.kalash women

نگرش کالاشی‌ها به تمایز جنسی همچنین بر اساس درجاتی از پاکی و خلوص است. برخی از مناسک مذهبی باید تنها توسط مردان اجرا شود. معبد در نزدیکی جایی قرار دارد که جشنواره‌ بهاره در آن برگزار می‌شود، جایی که ورود زنان و مسلمانان به آن ممنوع است.

زنان کالاش زنانی جسور و صریح هستند

زن‌ها باید لباس‌های خود را جداگانه بشورند و جداگانه حمام کنند و در زمان عادت ماهانه و نیز هنگام حاملگی در خانه‌ای جدا و در بیرون دهکده زندگی می‌کنند. آنها می‌توانند برای کار به مزرعه بروند اما اجازه ندارند وارد دهکده شوند.

یاسر، ‌یکی از مردان کلاش می‌گوید: «زنها ناپاک تلقی می‌شوند اما با این وجود جامعه با احترام زیادی با آن‌ها رفتار می‌کند. تنها نباید کارهای معدودی را انجام دهند.»

زنان جسور

ازدواج و طلاق برای زنان از مردان ساده‌تر است. جمرات که ۲۲ سال دارد، شوهرش را بعد از یک سال رها کرد و اکنون با مرد دیگری در خانه پدری آن مرد زندگی می‌کند. شوهر سابق او به اسلام گروید، ‌مجددا ازدواج کرد و اکنون در دهکده مجاور زندگی می‌کند.

با این وجود، ملاحظات اقتصادی نیز جای خود را دارند.

او می‌گوید: «شوهر دوم باید مبلغی دو برابر همسر اول پرداخت کند زیرا درست مانند این است که همسر اول هم پول و هم همسرش را از دست داده است.»

اگر زن دوباره ازدواج نکند شوهر سابق حق دارد پولش را از پدر عروس پس بگیرد. اگر چه جمرات رسما با یار جدیدش ازدواج نکرده اما او باید ۶۰ هزار روپیه برابر با ۷۰۰ دلار به شوهر اول پرداخت کند.

زنان کالاش که با آنها در رومبار و بالانگورو ملاقات کردم زنانی جسور و صریح بودند. آنها وقتی حرف می‌زدند، در چشمان‌ طرف مقابل نگاه می‌کردند و از این که فکرشان را بیان کنند ابایی نداشتند.

پدرسالاری در این دهکده کوچک که بسیار دور از غلغله و ازدحام شهر‌های بزرگ و کوچک پاکستان است، جایی ندارد، ‌منشی که بیشتر ارکان زندگی در سایر مناطق این کشور را تحت تاثیر قرار داده است.

[بی.بی.سی]


 


جمهوری اسلامی با شعار صدور انقلاب سعی داشت تا نقش عمده ای در منطقه به عهده بگیرد. هرچند اتخاذ سیاستهای تنش آفرین و مخالف منافع مردم منطقه بیش از آنکه به افزایش نفوذ مثبت ایران منجر شود، موجب گسترش بی اعتمادی شد.

در این میان ترکیه اما پس از پیروزی اسلام گرایان قدم های بزرگی برای تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی منطقه برداشته است.

دو کشور همسایه با دو نگاه متفاوت به منطقه و جهان و با سیاست متفاوت فعالیت خود برای قدرت یافتن در منطقه را آغاز کردند، ایران با کمک های هنگفت مالی به گروههای شبهه نظامی سعی داشت تا نقش اول مبارزه با اسرائیل را بازی کند و از این رهگذر، رهبران جمهوری اسلامی می کوشیدند تا عمق استراتژیک خود را با "خریدن متحد" تعریف کنند و آن را "محور مقاومت در برابر اسراییل" بنامند.

اما ترکیه با گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی با جهان عرب با سرعتی کمتر سعی کرد تا بیش از آنکه در امور داخلی کشور های همسایه وارد شود، خود را به عنوان کشوری تاثیر گذار در منطقه معرفی کند.

حال نگاهی به جهتگیری های رهبران دو کشور در سیاست خارجی و تبعاتی که این سیاست ها برای منافع کشورشان به بار آورده می تواند میزان موفقیت، نفوذ و گسترش عمق استراتژیک آنان را نشان دهد.

نفوذ ترکیه در خاورمیانه

از هنگامی که رجب طیب اردوغان در ترکیه به قدرت رسید توجه ویژه ای به گسترش روابط با شرق و مخصوصا کشور های همسایه داشته است.
داود اوغلو، وزیر خارجه اردوغان که او را معمار اصلی سیاست خارجه ترکیه می شناسند، در های بسته اتحادیه اروپا را با حرکت به سمت شرق و گسترش روابط با کشورهای عربی جبران کرد و تعادلی تاثیر گذار در سیاست بین المللی ترکیه بوجود آورد.

ترکیه پیش از این به سه دلیل محبوبیت زیادی میان ملل عرب نداشت : ۱- لاییک بودن، ۲- سابقه منفی نسبت به ترکیه به عنوان میراث دار امپراطوری عثمانی، ۳- داشتن روابط دوستانه با اسراییل

اما در دوره جدید و در سایه سیاست های اسلامگرایان ترک، چند اقدام موجب تغییر رویکرد افکار عمومی منطقه نسبت به ترکیه شد: نخست آنکه از چندی پیش سیل سریال های جذاب تلویزیونی ترک به رسانه های عربی سرازیر شد و به مرور ذهنیت افکار عمومی نسبت به مردم ترک را تعدیل کرد. دوم آنکه به موازات توافقات امنیتی پشت پرده میان اسراییل و ترکیه و حفظ روابط دو کشور، سیاستمداران ترک در مواقع حساس و از موضع دفاع از حقوق بشر مواضع سختی علیه اقدامات اسراییل اتخاذ کردند که بازتاب بسیار زیادی در افکار عمومی داشت. ترکها این سیاست را البته در قبال خیزشهای مردمی جهان عرب در مصر و لیبی و تونس و سوریه، و با حمایت از حقوق مردم این کشورها پی گرفتند.

سوم آنکه سیاستمداران ترک با استفاده از فرصت مشروعیتی که میان مردم منطقه کسب کردند توانستند در بحران های منطقه در قامت میانجی و طرف مذاکره وارد شوند

به عنوان مثال میانجی گری ترکیه در بحران هسته ای ایران و نیز نقش این کشور در مذاکرات سوریه، آمریکا و اسراییل، به موازات مخالفت آنها با یک جانبه گرایی غرب از جمله سیاست هایی ست که ترکیه برای ایفای نقش بین المللی اتخاذ کرد.

نوع مواضع ضد اسرائیلی ترکیه در این مدت نیز بعد جدیدی در روابط خارجی آنکارا بود که به نفوذ و محبوبیت بیشتر این کشور در افکار عمومی دامن زد. ترکها در برابر جمهوری اسلامی و سوریه که به نام محور مقاومت بر طبل جنگ می کوبیدند، فارغ از مواضع ایدئولوژیک، و بدون جنگ طلبی، اقدامات غیر انسانی دولت اسراییل را محکوم کرد و بر یافتن راه حل های صلح آمیز انگشت تاکید نهاد.

بهار عربی و نقش دو همسایه

در جریان موج انقلاب ها در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال افریقا، ترکیه همواره از خیزش مردمی حمایت کرد. هنگامی که این خیزش به سوریه رسید و تظاهرات مردمی در نقاط مختلف این کشور علیه رژیم بشار اسد شکل گرفت نیز ترکیه میزبانی کنفرانس بزرگ اپوزیسیون سوریه را بر عهده گرفت و سرکوب وحشیانه مردم معترض را محکوم کرد. این مواضع وضعیت تازه ای در مناسبات انکارا و دمشق به وجود آورد، مناسبات جدیدی که بدون شک بر روابط انکارا و تهران نیر تاثیر خواهد گذاشت.

در ابتدا که هنوز میزان خشونت ورزی رژیم سوریه علیه مردم معترض بالا نگرفته بود، دولت ترکیه سعی داشت با نصیحت و گسیل هیئت های مختلف سیاسی و امنیتی، دولت سوریه را به انجام اصلاحات و مدرا با مردم تشویق کند اما درست در زمانی که ترکیه سعی داشت تا با میانجگری دولت سوریه را به مدارا دعوت کند، جمهوری اسلامی در حال مشاوره دادن به دولت سوریه برای سرکوب معترضان بود چه آنکه در دوسال گذشته تجربه خوبی در این امر کسب کرده بود و در حال بازی در نقش یک مشاور خبره در امر سرکوب بود.

ترکها نگران بودند که با افزایش خشونت در سوریه، وضعیت از کنترل دولت خارج شود و بی ثباتی و امکان جنگ داخلی در کشور همسایه دامن آنها را بگیرد، در حالی که نگرانی ایران، شکست دولت سوریه و از دست رفتن نفوذ در آن کشور بود.

در همان حال که جمهوری اسلامی در حال کمک رسانی به دولت سوریه برای سرکوب معترضان بود و رسانه های حکومتی چشم بر خشونت های اعمال شده در سوریه بسته بودند، دولت اردوغان به شدت از نحوه مدیریت بحران در سوریه و برخورد خشن با معترضان سوری انتقاد کرد و مدام بر لحن انتقادی خود علیه سوریه افزود.

بازی برنده در میدان افکار عمومی

زمامداران ترک در این سالها، هرگز مواضع جنگ طلبانه اتخاذ نکردند، دست به برگزاری مانورهای نظامی نزدند، موشک هوا نکردند و هوادار و پیشمرگ نخریدند، اما سیاست های صلح طلبانه آنان توانست جایگاه محکمی در منطقه برایشان به ارمغان آورد. اسلامگرایان ترک در عین حفظ مواضع مستقل خود در برابر غرب توانستند نفوذ خود را با اتکا به اقبال افکار عمومی و اعتماد قدرتهای بین المللی گسترش دهند تا تعریف مناسبی از "عمق استراتژیک" را دربرابر چشمان ما به تصویر کشند.

با فرا رسیدن بهار عربی، رهبران حزب عدالت و توسعه برای خود جایگاه ویژه ای ترسیم کرده اند، آنها خود را مبشران یک اسلام میانه رو و معتدل و پشتیبان تحولات دموکراتیک در خاورمیانه می بینند و به دنبال صدور چنین الگوی دموکراتیکی در کشور های منطقه هستند.

در حالی که جمهوری اسلامی هر چند برای نفوذ در منطقه هزینه های مالی فراوانی را متحمل شده است، اما هرگز تنوانسته چنین جایگاهی کسب کند.

حرکت دموکراتیک منطقه برای ایران که خود درگیر این روند است، خوشایند نبوده است. همچنانکه با از میان رفتن یکی از منابع بحران در منطقه یعنی حکومت بعث سوریه، نفوذ ایران بیش از پیش کاهش می یابد.

عمق و گستردگی اتفاقاتی که در جهان عرب در جریان است، عمق نفوذ ترکیه و ایران در منطقه و میزان موفقیت و کارآمدی دو مدل سیاست خارجی را نشان داد.

آینده دموکراتیک جهان عرب و نقش قدرت های خاورمیانه

توجه به اتفاقات پیش رو در خاورمیانه ما را به این نتیجه می رساند که جهان عرب آینده ای دموکراتیک خواهد داشت، و کشوری میتواند در خاورمیانه نفوذ خود را حفظ کند که اصول دموکراتیک را رعایت کند و به دنبال آتش افروزی نباشد. چنانکه دولت ترکیه بدون حمایت مردم خود و بدون گسترش اصول دموکراتیک در اداره کشورش و با اتکا به موشک پرانی و تهدید دیگران نمیتوانست تا این میزان نفوذ کند.
دولت عدالت و توسعه بر عکس همتای ایرانی خود، آینده خاورمیانه را به خوبی پیشبینی کرده است، و به همین دلیل است که مواضع خود را بر پایه حقوق بشر استوار کرده است، ترکیه امروز نقش خود را به عنوان حامی مردم منطقه تصویر میکند.
ایران در حالی که با مشکلات بزرگی در امور داخلی خود مواجه است، آینده ای جز آنچه ترکیه میبیند را پیش بینی کرده است، ایران همچنان بر اصول غیر دموکراتیک خود در اداره کشور اصرار می ورزد و دروغ رهبرانش درباره حمایت از مردم منطقه نیز وقتی با برخورد حکومت با معترضان ایرانی و یا موضع رهبر جمهوری اسلامی درباره خیزش مردمی در سوریه مقایسه می شود، بیشتر به شوخی و ریا کاری معنی میشود تا حقیقتی که باید کلام دولت حامی مردم منطقه باشد.

بهار عربی، همانطور که رایحه دموکراسی را با خود به شرق آورده است، زنگ خطری نیز برای جمهوری اسلامی بوده است که سالها سعی کرده است تا با سرمایه گذاری های هنگفت در منطقه نفوذ کند، ایران امروز سیاست های اشتباه خود در منطقه را در بحران می بیند و راه حل مواجه با بحران را در انکار آن میداند.

[آسمان نیوز]


 


 مدرسه فمینیستی: زمانی نه چندان دور، «زن قهرمانان» فیلم ها با کمی فراز و فرود، کاراکتری شبیه به خانم انگرید بگرمن در فیلم کازابلانکا داشتند و اکنون-نه در یک حکم کلی اما در تشبیه- می توان گفت «زن قهرمانان»، بیشتر شبیه خانم انجلینا جولی در فیلم خانم و آقای اسمیت شده اند و به نظر می رسد فضای جهانی سیاست نیز به شکلی شاهد همین پدیده است.

 به طور خلاصه به نظر می رسد، در بسیاری از جوامع محافظه کار، یکی از اصلی ترین راه ها-نه تمامی راه ها- برای رسیدن به مدارهای بالای قدرت برای زنان، رادیکالیزه شدن عقاید برای دیده شدن باشد، یا به بیان دیگر، دنیای مردانه سیاست در جوامع محافظه کار، بیشتر به زنان رادیکال، اجازه رسیدن به رئوس بالای قدرت را می دهد.

 استثنائات را فراموش کنید؛ شاید از زمانی که زنان توانسته اند -در سطح جهانی- خود را به عنوان یک کنشگر وارد سیاست کنند، بیش از نیم قرن نگذشته باشد و در این نیم قرن، تجربه جمعی و منطق عمل گرایانه، بسیاری از زنان را به مسیری پیش برده که برای ورود و از آن مهم تر، ادامه حضور در سطوح بالای «عالم مردانه» سیاست،(75 درصد کل پارلمان های جهان را مردان تشکیل می دهند)1 قواعد حاکم بر آن جهان را بپذیرند و اساسا این سپهر به شدت مردسالار (اکثرا در جوامع محافظه کار) نیز به زنانی اجازه رشد بیشتر داده که با قواعد مردسالارانه آن همراهی کنند. درجوامعی که موضوع جنسیت به عنوان یکی از عوامل اصلی هویت سیاسی یک سیاستمدار اثر گذار نباشد این عامل کمتر دیده می شود، شرایطی که بیشتر در کشورهای اسکاندیناوی و اروپای غربی به چشم می آید اما نه به عنوان یک حکم کلی و نه به عنوان تنها راه مطرح شدن اما به عنوانی یکی از اصلی ترین روش هایی که زنان در جوامع محافظه کار سعی می کنند خود را به رئوس قدرت برسانند این است که از پاپ کاتولیک تر باشند؛ به این شکل از تمامی گفتمان راست که در آن زیست می کنند راست تر و یا از گفتمان چپ، چپ تر باشند تا دیده شوند. نکته قابل توجه آنکه در این رابطه دیالکتیکی هر چه زنان به راس هرم قدرت نزدیک تر می شوند افکار رادیکال تری پیدا می کنند یا زنانی می توانند به رئوس هرم دست پیدا کنند که افکار رادیکالتری دارند.

 به طور مثال در یک تحقیق که توسط دانشگاه «ای  اند  ام تکزاس» امریکا صورت گرفت و در آن زنان حاضر در عرصه سیاست در 22 کشور دموکراتیک دنیا از سال 1970 تا سال 2000 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند، مشخص شد افزایش یک درصدی حضور زنان در مجالس قانون گذاری در این کشورها منجر به افزایش تنها یک دهم درصدی میزان بودجه نظامی کشورها نسبت به تولید ناخالص ملی شده است و تقریبا درصد معناداری از این افراد مایل به اعلام جنگ از سوی کشورشان نبوده اند. اما در جریانی کاملا متضاد، زنانی که به پست های عالی تر سیاسی رسیده اند باعث افزایش بیش از سه درصدی رشد بودجه نظامی شده اند و اختصاصا زنانی که به پست وزارت دفاع رسیده اند باعث افزایش دو و نیم درصدی بودجه نظامی شده  و سربازان خود را بیشتر به جنگ فرستاده اند.2

 می توان گفت از روز ازل در عالم سیاست این پدیده وجود داشته اما با افزایش شانس حضور زنان در عالم سیاست شیب این مسیر، در اکثر جوامع محافظه کار، از امریکا گرفته تا ایران بیشتر به چشم می آید.-در اینجا باز باید تاکید کرد این یک حکم کلی نیست، اما اثر این پدیده روز به روز درحال افزایش است-.

 سال 1941، ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم به پرل هاربر امریکا حمله کرد، در آن زمان کمتر کسی در ایالات متحده شک داشت باید علیه ژاپن اعلام جنگ کرد اما تنها رای مخالف در کنگره امریکا به این جنگ، توسط خانم ژنت رنکن از حزب جمهوری خواه داده شد و او جمله معروفش را گفت:«من به عنوان یک زن نمی توانم به میدان جنگ بروم پس با فرستادن هرکس دیگری نیز به جنگ مخالفم.»3 اما در واپسین نمونه تقابل نظامی عمده در جهان، یعنی حمله نیروهای متحد به لیبی، این هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه و سوزان رایس نماینده امریکا در سازمان ملل متحد بودند که فشار فراوانی بر اوباما رییس جمهوری امریکا وارد کردند تا امریکا در حمله به لیبی شرکت کند، این در حالی است که واشنگتن در دو جنگ فرسایشی دیگر در عراق و افغانستان دست و پا می زند.- دراینجا اساسا موضوع توقع نشان دادن احساسات مادرانه یا زنانه در سیاست توسط زنان سیاست مدار مطرح نیست؛ که این خود شاید عکس العملی غیر منطقی به دنیای مردسالارانه سیاست باشد؛ مسئله این است که این دنیای مردسالار به زنانی با ادبیات و افکاری رادیکال اجازه رشد بیشتر می دهد و اینگونه زنان مورد توجه قرار می گیرند واساسا زنان هر چه مدارهای قدرت را به سمت قله هرم طی می کنند به سیاست های رادیکال تر، بیشتر تمایل پیدا می کنند و یا از زاویه ای دیگر، زنانی به مراحل بالاتر هرم راه می یابند که افکار تندروتر داشته باشند.-

 هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه فعلی امریکا که تقریبا اولین زن قدرمند در امریکا است و حتی هنوز زنانی که می خواهند خود را وارد مدارهای بالای قدرت کنند برچسب «هیلاریسم» به آنها زده می شود، شخصا در کتاب خاطرات خود که حدود ده سال پیش نوشته از این پدیده با زاویه ای دیگر برخورد کرده و از آن با عبارت «سگ سخنگو» یاد می کند. او در کتاب خود پیرامون تجربه چند ده سال کار سیاسی اش که از تبلیغ برای کاندیداهای محلی حزب در زمان نوجوانی تا سناتوری نیویورک را در بر می گیرد، می نویسد:«بسیاری در امریکا به این علت به زنان سیاست مدار توجه می کنند که آنها «زن» هستند و نه آن چیزی که آنها می گویند و یا به آن اعتقاد دارند. این درست مانند این است که یک سگ حرف بزند، صرف اینکه سگی حرف بزند برای جلب توجه عده ای به آن کافی است و مهم نیست که این سگ اساسا چه می گوید.»4 حال زمانی که دیگر پدیده زن بودن در برخی جوامع محافظه کار برای دیده شدن کافی نیست و یا برای رفتن به مراحل بالاتر قدرت به چیز دیگری نیاز است ، زنانی در عالم سیاست مشهور می شوند که علاوه بر«زن» بودن یک خصیصه اصلی دیگر نیز دارند و آن افکار رادیکال است و کمتر زنان متمایل به مرکزی را می توان دید که رشدی در عرصه سیاسی کرده اند.

 به طور مثال پدیده ای به نام خانم سارا پیلن که دو سالی است فضای سیاسی امریکا را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده، فردی است که در دسته بندی های سیاسی امریکا به تندروترین جناح حزب جمهوری خواه یعنی گروه تی پارتی تعلق دارد و یکی از چند رهبر عمده آن است. نکته دیگری که همواره در مورد او وجود دارد، بی سوادی مفرط او در مسایل روزمره سیاسی از جمله مسایل بین المللی و اقتصادی است.

 اما چه چیز باعث می شود توجه تا این حد به او بالا باشد؟ تا جایی که او برای شرکت در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری با اینکه هنوز اعلام کاندیداتوری نکرده در نظرسنجی ها بیشترین استقبال را نسبت به دیگران کاندیداهای حزب جمهوری خواه از آن خود کرده است.

 در میان هم حزبی ‎های او افراد با دیدگاه های مانند او بسیار زیاد هستند، آقای نیوت گنگریچ، آقای گلن بک یا آقای ران پائول هیچ گاه در این حد مورد توجه قرار نگرفته اند و تنها رقیب او در اختصاص دادن تیترهای رسانه ها خانم میشل باک من است که درست خصایص او را دارد.

 اتفاقی که باعث می شود سارا پیلین تا این حد مد نظر رای دهنده های طیف فکری خود قرار بگیرد به این موضوع برمی گردد که او در جریان اصلی رسانه ها قرار دارد. رسانه های دنیا که او را« تی پارتی دارلینگ» می خوانند تقریبا روزی نیست که گزارشی از حرف های عجیب وغریب او درمورد خاورمیانه، اعراب، حمله به ایران یا گاف های معروف و مختلفش منتشر نکنند واین روزها از زندگی اش فیلم ساخته می شود کتاب خاطراتش با تیراژ میلیونی منتشر می شود. او و اطرافیانش تا جایی مورد توجه هستند که او، همسرش، دخترش و دوست پسرسابق دخترش همواره جزء تاپ  تایتل های مجلات زرد و اخبار سلبریتی ها قرار دارند و او نیز درس خود را خوب بلد است، سوار بر موتور «هارلی دیدویدسون» می شود، با اتوبوس تمام امریکا را زیر پا می گذارد و از ادبیاتی استفاده می کند که یادآور جان وین در فیلم های وسترن است.

 اکنون پدیده سارا پیلین یک رقیب بسیار قوی دیگر در انتخابات آینده ریاست جمهوری امریکا پیدا کرده که رسانه ها او را نیز «تی پارتی دارلینگ» می خوانند؛ خانم میشل باک من که چند ماه پیش به کنگره امریکا نیز راه یافته است و نقطه به نقطه تمامی خصایص سارا پیلن را دارد، همانند او بی سواد است اما می داند چگونه توجه را در عالم مردانه سیاست به خود جلب کند و با عقاید بسیار تندرو درمورد جریانات سیاسی و اجتماعی این روزها بسیار مورد توجه جریان اصلی رسانه ها است.

 این موضوع که جنسیت و افکار رادیکال موجب مورد توجه بودن این افراد است گویی خود به عنوان یک هنجاردر جوامع محافظه کار، پذیرفته شده تا جایی که آقای جان جودیس چندی پیش در نشریه «نیو ریپالیک» درباره رقابت های انتخاباتی و  مقایسه خانم باک من و خانم پیلن نوشت:« سخت بود که کاندیدای دیگری را جدی بگیرید، باکمن دوست دارد که نقش خرمگس طیف راست حزب جمهوری خواه را بازی کند البته او به اندازه پیلن عشوه گری و کاریزمای جنسی ندارد.»5

 البته همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد این یک حکم کلی نیست اما درحال تبدیل به یک پدیده همه گیر در جوامع محافظه کار است؛ در دیگر سو نیز می توان به زنانی اشاره کرد که خود و جامعه بدون سوق دادن آنها به سوی رادیکالیسم وارد سطوح عالی سیاسی شده اند؛ در این راستا میتوان به خانم انگلا مرکل صدراعظم آلمان؛ ژولیا جیلارد نخست وزیر استرالیا، ژوآنا سیگرداردتی نخست وزیر ایسلند، مری مک الیس نخست وزیر ایرلند، تارژا هالننون رییس جمهوری فنلاند اشاره کرد که تقریبا جوامعی که آنها در آن به قدرت رسیده اند یک ویژگی مهم دارند و آن این که محافظه کار نیستند.

 در ایران نیز به عنوان یک جامعه محافظه کار، ما خود با پدیده «رادیکالیزه شدن»، نه درست در تطابق کامل با این مختصات، اما بسیار شبیه، مواجهیم.

 به طور مثال، کمی که از اقشار نخبه فاصله بگیریم در جناح راست نامی که اکثر مردم با آن آشنایی دارند، خانم فاطمه رجبی با افکار تند و پر سر و صدای خود است تا کاراکتر سیاسی دیگری مانند خانم مریم بهروزی که افکار میانه رویی دارد.(زنانی ایرانی که پیش و پس از انقلاب به مجالس قانون گذاری راه پیدا کرده اند خود مثنوی پر درد هفتاد من دیگری است.)

 یا در دیگر سو خانم کارگردانی که به افکار رادیکال و البته نه چندان عمیق خود در زمینه حقوق زنان معروف است در توده های مردمی چهره ای شناخته شده تر است تا شخصی مانند خانم رخشان بنی اعتماد که فردی میانه رو و البته عمیق  است.

 همانطور که اشاره شد این مسیله منحصر به ایران  و امریکا یا چند کشور خاص نیست.

 مثال های فراوانی می توان آورد که یک رابطه دیالکتیکی به افکار رادیکال رهبران زن در جوامع محافظه کار اجازه رشد بیشتر داده است.

 هیلاری کلینتون در زمان سناتوری امریکا از جنگ علیه عراق در دوران بوش حمایت کرد، در زمان وزارت امورخارجه خواهان افزایش نیروی نظامی در افغانستان بود و از حمله نظامی امریکا و به لیبی حمایت کرد.

 شیخ حسینه نخست وزیر بنگلادش کسی بود که بنزین به درگیری نظامی با شورشی های این کشور ریخت.

 کریستینا فرناندز د کرچر رئیس جمهور آرژانیتن، این کشور را به دوران درگیری بین انگلیس و آرژانتین بر سر جزایر فالکند بازگردادنده است تاجایی که دو کشور بارها تا مرز درگیری نظامی دوباره با هم پیش رفته اند، دورانی که خود یاد آوربانوی آهنی تندروی دیگری به نام مارگرات تاچر در جامعه محافظه کار انگلیس است.

 دقیقا نمی توان گفت که راه حل این پدیده چیست و یا اساسا این سوال مطرح است که آیا این پدیده، یک معضل به حساب می آید که نیاز به «راه حل» داشته باشد؟

 اما آنچه که واضح است این است که من ترجیح می دهم زنی با افکار باراک اوباما یا ال گور را در سطوح عالی قدرت در امریکا ببینم و یا ترجیح می دهم زنی با تفکراتی مانند خانم شیرین عبادی یا خانم بنی اعتماد و یا حتی مریم بهروزی در راس قدرت باشد تا کسی که مانند آن خانم کارگردان، خانم زهره الهیان و یا خانم فاطمه رجبی فکر می کنند.

پی نوشت:

 1 http://www.onlinewomeninpolitics.org/beijing12/obstacles_wpp.pdf

2 http://people.tamu.edu/~mtkoch/Koch%20Fulton%20JoP.pdf

3 http://www.visitthecapitol.gov/Exhibitions/online/1913-to-1945/house-1913-1945/jeannette-rankin-votes-for-peace.html

4 انتشارات نواندیش چاپ 1383

5 http://www.tnr.com/article/politics/89908/gop-debate-new-hampshire-mitt-romney


 


دبیر سابق سرویس ورزشی اداره کل پخش اخبار صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران در انگلیس به سر می‌برد. امیر خسروجردی می‌گوید قصد بازگشت به ایران را ندارد. او بین سال‌های ۱۳۷۸ تا ۸۸ در شبکه‌های خبر و جام جم سیما با عناوین گزارشگر ورزشی و جانشین سردبیر و تهیه‌کننده فعالیت کرده است.

آقای خسروجردی همچنین با سایر شبکه‌ها نیز همکاری داشته است. او در گفت‌وگو با وب‌سایت رادیوفردا سوابق خود را دقیق‌تر شرح داده است:

رادیوفردا: در ابتدا از سوابق خود در سازمان صداوسیما بگویید. با کدام برنامه‌ها و شبکه‌ها همکاری داشتید؟

امیر خسروجردی: سال ۱۳۷۸ پس از برنده شدن در مسابقه‌ای با عنوان دانش فوتبال به تهیه‌کنندگی آقای عادل فردوسی‌پور که در آن بیش از ۵۰۰ نفر از سراسر ایران شرکت داشتند، از شبکه خبر دعوت به همکاری شدم.

به خاطر عملکردی که داشتم توسط آقای محمود احمدی افزادی، مدیر آن زمان اخبار جام جم، به این شبکه نیز دعوت به همکاری شدم.

با عادل فردوسی‌پور هم رابطه دیرینه‌ای دارم. هر گزارشی که تهیه می‌کردم و به درد برنامه پر بیننده ۹۰ می‌خورد را به عادل می‌دادم، گزارش‌هایی که پخش‌شان مشکلات عدیده‌ای برای من توسط باند مافیایی ورزش ایجاد کرد و درپایان باعث حذف کامل نیروهایی مثل من از صداوسیما و صحنه ورزش گردید.

علت دقیق قطع همکاری شما با صداوسیما چه بود؟

به جرات می‌توانم بگویم بیش از ۹۰ درصد از نیروهای مشغول در سازمان صداوسیما ازمخالفان سرسخت نظام هستند که بالاجبار و به خاطر گذران زندگی مجبور به کار شده‌اند.

من گزارش‌های متعددی از باندهای مخوف موجود در ورزش و سازمان تربیت بدنی تهیه کردم. به طور مثال، گزارش من درباره حذف استقلال از جام باشگاه‌های آسیا به علت سهل‌انگاری در دیر ارسال کردن اسامی بازیکنان تیم به کنفدراسیون آسیا، پرده از سوء مدیریت در این باشگاه زیر نظر سازمان تربیت بدنی برداشت. این گزارش‌‌ همان زمان از برنامه ۹۰ پخش شد.

یکی دیگر از گزارش‌ها، دخالت مستقیم آقای علی‌آبادی در فوتبال بود که منجر به تعلیق فدراسیون فوتبال ایران شد. با پخش این گزارش، چندین بار به حراست سازمان تربیت بدنی و دفتر عزت‌الله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیما، احضار شدم.

ماجرای افشاگری شما از آن چه «تخلفات مالی» حجت‌الاسلام علی‌پور، دبیر ستاد منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال، نامیدید، چه بود؟

یکی از جنجالی‌ترین گزارش‌های دوران کار من پرده برداشتن از سوءاستفاده‌های مالی فراوان در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بود.

لیدرهایی که توسط فدراسیون به آلمان اعزام شده بودند در مصاحبه با من گفتند که حجت‌الاسلام علی‌پور به آنها دستور داده بلیت‌های بازی‌ها و پیراهن‌های مربوط تیم ملی فوتبال ایران را به فروش برسانند. خودم از نزدیک دیدم که بلیت‌هایی که باید رایگان در اختیار متقاضیان ایرانی قرار می‌گرفت را به دستور همین مقام روحانی ۱۲۰۰ یورو در بازار سیاه می‌فروختند.

از آن پس بود که تصمیم به حذف بنده گرفتند. اتهام تخریب دولت احمدی‌نژاد و اتهام دلالی و اتهام ضد ولایت فقیه و غیره را به من زدند.

چندین بار به حراست صداوسیما که به گمان من کمتر از وزارت اطلاعات نیست احضار شدم.

شغلی که با هزار زحمت وعشق وعلاقه به دست آورده بودم را از دست دادم. متاسفانه سازمانی که زیر نظر مستقیم رهبری اداره می‌شود، اکثر کارمندانش از حق بیمه واستخدام بی‌بهره هستند. من به عنوان نیروی برنامه‌ای در صدا وسیما مشغول بوده و از هیچ حقی برخوردار نبودم. پس از اخراج از سازمان هیچ حقی به من تعلق نگرفت.

چندین بار به اداره به اصطلاح گزینش که فقط برای نابود کردن نیروهای توانمند ساخته شده احضار شدم و بیش از ۱۰۰ صفحه برایم گزارش‌های متعدد نوشتند. از قبیل متهم بودن به وطن‌فروشی و حتی آرزوی حمله آمریکا به ایران!

الان کجا هستید و چرا نمی‌خواهید به ایران برگردید؟

هیچ انسان آزاده‌ای نمی‌تواند در جو سرکوب فعالیت کند. مگر هم اکنون همکاران من که سوابق درخشانی در کار خبررسانی و گزارشگری دارند در زندان‌های رژیم نیستند؟ آیا دولتی که برآمده از رای ملت نیست اجازه انتقاد به امثال من خواهد داد؟ ما راهی جز ترک وطن نداریم. چون در ایران محکوم به نابودی هستیم.

من الان در لندن هستم. در بدو ورودم شبکه بی‌بی‌سی فارسی از من دعوت کرد برای کار‌شناسی ورزش و فوتبال ایران با آ‌نها همکاری داشته باشم که دو برنامه در خدمت آنها بودم.

پس از پخش برنامه پیام‌های تهدیدآمیزی از ایران دریافت کردم. ولی خوشحالم که می‌توانم بگویم اینجا دیگر نمی‌توانند آزادی را به بند بکشند.

برنامه انتقادی ۹۰ به‌رغم تمام موانع و مشکلاتی که پیش روی تهیه‌کننده‌اش قرار دارد، به هر صورت در حال پخش است. شما چرا برنامه‌های انتقادی خودتان را ادامه ندادید؟

ببینید برنامه ۹۰ در دل مردم جا گرفته و حذفش راحت نیست. اما حتی این برنامه هم هر لحظه امکان تعطیلی‌اش وجود دارد، چون سردمداران نظام به هیچ شخص یا گروهی اجازه انتقاد نمی‌دهند. وقتی با برنامه ۹۰ که مردم به آن دلبستگی دارند این گونه برخورد می‌شود، ما که دیگر جای خود داریم.

آیا در صداوسیما همکاران دیگری هم هستند که مثل شما فکر می‌کنند و قصد خروج از ایران را دارند؟

خیلی زیاد. با من درتماس هستند و می‌گویند دنبال فرصت هستند تا از بند رهایی یابند، چون زمینه کار خبرنگاری و گزارشگری و پخش حقایق در ایران وجود ندارد. من ای‌میل‌های زیادی از دوستان خود دریافت کرده‌ام که هم بنده را تحسین می‌کنند و هم از من می‌خواهند به آنها در راه خروج از ایران کمک کنم.

به عنوان خبرنگار سابق صداوسیما، آیا برخوردی با ماموران حراست سازمان تربیت بدنی در ورزشگاه‌ها داشتید؟

بد‌ترین رفتار‌ها با خبرنگاران از سوی ماموران حراست صورت می‌گیرد. چند بار به این اداره احضار شدم و تهمت‌های زیادی به من زده شد. در بازی پرسپولیس و سپاهان در سال ۸۶ بین من و سردار سید مجتبی، فرمانده یگان ویژه ناجا، درگیری پیش آمد که در میان بهت و حیرت تماشاگران، بازیکنان و خبرنگاران وعکاسان، مثل یک مجرم شرور با من برخورد شد.

چه نکات ناگفته‌ای در فوتبال ایران مشاهده کردید که در ایران نمی‌توانستید مطرح کنید و فکر می‌کنید الان می‌توانید درباره آن صحبت کنید.

وقتی سرداران سپاه که هیچ‌ شناختی از فوتبال ندارند و فقط چون مملکت در اختیار آنهاست در صحنه حضور دارند، دیگر چه توقعی از این فوتبال دارید؟ متاسفانه فوتبال ایران با طی این روند وارونه، سرنوشتی جز نابودی ندارد. اگر هم کسی پرده از سوء استفاده‌های مردان حاضر در لایه‌های قدرت بردارد به راحتی از صحنه ورزش حذف خواهد شد.

در خارج از ایران چه برنامه‌ای برای آینده خودتان دارید؟

پس از حضور من در بی‌بی‌سی فارسی بسیاری از همکاران به من پیغام دادند که به ایران برنگردم. در صورت بازگشت مشخص نیست در کدام سیاهچال مخوف رژیم دفن خواهم شد، رژیمی که به نظر من دیگر آبرو و اعتباری برایش باقی نمانده است.

من از دولت انگلیس تقاضای پناهندگی کرده و تقاضای کمک می‌کنم، چون در صورت بازگشت به وطن مشخص نیست چه بلایی به سر من خواهد آمد.

حالا در اروپای آزاد، به عنوان یک خبرنگار از سران اتحادیه اروپا یک سوال دارم. از آنها می‌پرسم چرا به مردم بی‌پناه ایران ویزا نمی‌دهید و اگر هم می‌دهید، با هزار توهین این کار انجام می‌شود.

اما در طرف مقابل، مزدوران رژیم نامشروع در ایران، ضمن به خاک و خون کشیدن جوانان ایران، سرمایه‌های مردم ایران را به یغما برده و هر وقت که بخواهند آزادانه در خیابان‌های اروپا قدم می‌زنند.


 


حاشیه‌های فوتبال زنان در ایران تفاوتی بنیادین با حاشیه‌های فوتبال مردان دارد. بر این اساس که در فوتبال زنان حاشیه‌ها را بازیکنان و مربیان نمی‌سازند، بلکه مقام‌های سیاسی، روحانیان، چهره‌های مذهبی و مخالفان ورزش زنان.

در این گزارش به نمونه‌هایی از حاشیه‌های فوتبال زنان در سال‌های اخیر اشاره شده است:

گذاشتن کلاه بر سر دختران

در رقابت‌های المپیک نوجوانان و در جریان دیدار ایران و ترکیه، سپ بلاتر، رئیس فیفا، در استادیوم حضور داشت. طبق اظهارات بهرام افشارزاده، دبیرکل کمیته ملی المپیک ایران، بلاتر در نیمه دوم بازی می‌خواست از ادامه برگزاری مسابقه ممانعت کند، زیرا به زعم او، دختران ایران از کلاه‌هایی استفاده کرده بودند که مورد تایید فیفا نبود.

با چانه‌زنی‌های مقام‌های ورزش ایران که بین دو نیمه برگزار شد، بلاتر تصمیم خود برای لغو مسابقه را تغییر داد.

فریده شجاعی، نایب‌رئیس فدراسیون فوتبال ایران در امور زنان، به همراه نماینده فیفا از صبح روز مسابقه در بازارهای سنگاپور به دنبال پوشش یا کلاه مناسبی برای سر بازیکنان بودند! این در حالی بود که همزمان صدا و سیما و رسانه‌های دولتی، دائماً گزارش می‌دادند که حفظ حجاب اسلامی از سوی تیم دختران ایران، با تحسین دختران سایر تیم‌های شرکت‌کننده مواجه شده است.

در بین دو نیمه بلاتر به علی‌آبادی و افشارزاده گفته بود این لباس صورت خوشی برای شما در دنیا ندارد و برای ما هم مشکل‌ساز است.

در ادامه این ماجرا، به سرپرست کاروان ورزشی ایران و تیم ملی فوتبال نوجوانان اعلام شد که ورزشکاران دختر ایرانی نمی‌توانند با کلاه بازی اول در بازی دوم خود حضور پیدا کنند. آنها باید از همان کلاهی که در عکس برای فیفا ارسال کرده‌اند، استفاده کنند.

مشکل کلاه‌های تایید نشده را مرضیه تکه اکبرآبادی پدید آورد. معاون امور بانوان سازمان ورزش در آخرین بازدیدش از تمرینات این تیم، در اعتراض به کلاه‌ها به حالت قهر، اردوی تیم را ترک کرده و حتی تهدید به عدم اعزام این تیم کرده بود.

بازیکنان تیم ملی ایران در تمام ماه‌های پیش از آغاز رقابت‌ها، نگران عدم اعزام از سوی ایران یا عدم موافقت فیفا با کلاه‌هایشان بودند.

ماجرای تعیین جنسیت

کاستر سمنیا، دونده ۸۰۰ متر آفریقای جنوبی در مسابقات جهانی ۲۰۰۹ برلین، با اختلاف چشمگیر قهرمان شد؛ اما جنجال‌ها بر سر تعیین جنسیت او ماه‌ها ادامه داشت. کشورهایی که دوندگانشان به او باخته بودند، رسماً به جنسیت سمنیا اعتراض کردند. سرانجام، آزمایش‌ها و تحقیقات مفصل فدراسیون جهانی دو ومیدانی، قهرمانی این زن آفریقایی را تایید کردند.

حضور کسانی که تغییر جنسیت داده‌اند، در مسابقات ورزشی زنان، با قوانین بین‌المللی مغایرت دارد. مشابه چنین ماجرایی در فوتبال زنان ایران هم اتفاق افتاد. ابتدا این سایت تابناک بود که شایعه حضور چهار بازیکن تیم ملی فوتبال زنان را که تغییر جنسیت داده بودند منتشر کرد. ایسنا هم نوشت، در بازی عقاب مازندران و ‌شنسای ساوه در لیگ فوتبال زنان ایران، دروازه‌‌بان شنسا به دو جنسی بودن متهم شد. رئیس کمیته انضباطی فدراسیون هم دستور پیگیری این موضوع را صادر کرد.

یکی از مربیان لیگ هم از تغییر جنسیت پنج بازیکن در فوتبال زنان خبر داد. او همچنین حضور حداقل چهار یا پنج بازیکن تغییر جنسیت داده را در لیگ برتر فوتبال تایید کرد.

گفته شد در تیم ملی بسکتبال زنان ایران نیز یک بازیکن تغییر جنسیت‌داده حضور دارد. برای نخستین بار بود که در ایران، چنین مسئله‌ای در رسانه‌های همگانی مطرح می‌شد. تابناک نوشت، زمان مدیریت دادکان، بازیکنی به اسم م-ی از ستاره‌های لیگ بود، اما با عمل جراحی جنسیتش را تغییر داد و پسر شد. این اتفاق برای یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی هم افتاد.

فریده شجاعی، نایب رئیس فدراسیون فوتبال در امور زنان، در پاسخ به این اتهامات گفت: «ما اصلاً چنین مسأله‌ای نداریم. من رسماً دارم همه جا داد می‌زنم، فریاد می‌زنم که چنین چیزی نیست. این اصلاً صحت ندارد. بروید اصلاً امتحان کنید، آزمایش کنید، این‌ها حرفی است که درآورده‌اند، شایعاتی است که رواج داده‌اند.»

پیش از این، همسر او منصور پورحیدری نیز ماجرای مچ‌بندهای سبز در بازی با کره جنوبی را با "نذر حضرت ابوالفضل" مرتبط دانسته بود.

قضیه حضور تغییر جنسیت‌داده‌ها در فوتبال زنان ایران با تمام حاشیه‌های ورزشی در سال‌های اخیر تفاوتی اساسی داشت. به این ترتیب که اسامی افراد مرتبط با این جنجال، اهمیت رسانه‌ای نداشت، بلکه خود سوژه‌ای بود که سر زبان‌ها افتاد و به گونه‌ای بی‌سابقه در تاریخ ورزش ایران مطرح شد.

جریمه میلیونی برای قراردادهای ریالی

در سال ۱۳۸۸، دامنه محرومیت‌ها و جرایم نقدی، فوتبال زنان را هم در بر گرفت. فاطمه ارژنگی به دلیل عدم همراهی تیم ملوان در فوتبال زنان غرب آسیا، به شش ماه محرومیت از حضور در تیم ملی فوتبال زنان و دو میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.

ارژنگی در پاسخ گفت، اگر عدالت اجرا نشود و اگر نمی‌‌توانم از خودم دفاع کنم، دیگر در تیم‌های ملی فوتبال و فوتسال بازی نخواهم کرد. فدراسیون فوتبال او را بدون برگزاری هیچ جلسه‌ای، دو میلیون تومان جریمه کرد. این در حالی بود که کل در آمد او طی هفت سال حضور در تیم ملی فوتبال زنان ایران به زحمت به یک میلیون تومان می‌رسید.Footbal Zanan

ارژنگی تاکید کرد یک تیم اسپانیایی خواستار عقد قرارداد با او بود، اما به خاطر اردوهای تیم ملی از این موقعیت خوب صرف نظر کرد.

رها کردن ملی‌پوش در خیابان

الهه کودایی، بازیکن خوزستانی تیم ملی فوتبال زنان ایران که روادید سفرش برای همراهی تیم ملی در اردن صادر نشده بود، به گونه‌ای غیرمتعارف از اردوی تیم ملی خط خورده و ملزم به ترک این اردو شد.

با توجه به زن بودن این ورزشکار و سکونت او در شهر اهواز که فاصله زیادی با تهران دارد، بدیهی بود که باید بلیت برگشت در اختیارش قرار می‌گرفت و وسیله انتقال او به فرودگاه را نیز فراهم می‌کردند. این اقدامات در تمام اردوهای ملی، به ویژه در در قبال زنان مرسوم است. هیچ کدام از این بدیهیات اما در قبال بازیکن جنوبی رخ نداد. با توجه به موقعیت جغرافیایی مجموعه ورزشی آزادی، رها کردن یک ورزشکار ملی‌پوش از بی سابقه‌ترین اتفاقاتی بود که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های ورزشی در ایران داشت.

هدایای علی کریمی

وقتی  مهناز امیر شقاقی، سرمربی دختران زیر ۱۹ سال ایران، از علی کریمی، ستاره فوتبال ایران، به دلیل پذیرش بخشی از هزینه تیم ملی دختران ایران سپاسگزاری کرد، تصورش را هم نمی‌کرد که با واکنش تند فدراسیون فوتبال مواجه خواهد شد. امیرشقاقی گفته بود حمایت‌های مادی و معنوی کریمی از دخترها برای تامین امکانات، بسیار در روحیه بازیکنانش موثر بوده است.

فریده شجاعی، نایب‌رئیس فدراسیون فوتبال در امور زنان، به شدت به این اظهارات اعتراض کرد و حتی خواهان برخورد فدراسیون با سرمربی موفق این تیم شد. او در توجیه اعتراضش گفت که برای راهیابی از مرحله نخست انتخابی، به بازیکنان پاداش ۱۰۰ دلاری داده شده است.

شجاعی گفت: «وقتی این خبر را در روزنامه‌ها خواندم، خیلی اعصابم بهم ریخت. در این باره خانم امیر شقاقی باید پاسخ دهد و فکر می‌کنم فدراسیون فوتبال باید با این مربی برخورد کند. زیرا مربیان و بازیکنان فوتبال زنان بی‌‌انصافی می‌‌کنند و فدراسیون به هیچ مربی و بازیکنی بدهکار نیست.»

گل زدن فوتبالیست زن به خبرنگار مرد

سال ۱۳۸۶ پس از دیدار دوستانه بین ایران و آذربایجان، گزارشگر یک شبکه تلویزیونی از امارات، از بازیکن شماره ۳ تیم ملی ایران خواست در نقطه پنالتی بایستد و چند شوت به سمت او که درون دروازه ایستاده بزند.

این درخواست خبرنگار برای ثبت تصاویری نمایشی از فوتبال زنان و انعکاس آن در گزارشش صورت گرفت، اما پس از زدن چند شوت از جانب ملی‌پوش ایران، این عمل باعث پرخاش شدید زنان مسئول ایرانی حاضر در ورزشگاه شد.

آنها با فریاد از پله‌ها پایین آمده و با ورود به زمین، بازیکن را توبیخ کرده و خبرنگار را تهدید کردند. پس از این اتفاق نیز در تمام دیدارهای بین‌المللی فوتبال دختران ایران، هرگاه بازیکنی از ایران مصدوم می‌شد، مردان برانکارد به دست، اجازه لمس بدن او را نداشتند و این خود بازیکنان بودند که مطابق اوامر مسئولان، موظف بودند هم تیمی مصدوم خود را روی برانکار بگذارند.

بازی دختران و پسران استقلال

بهمن ۱۳۸۷ تیم‌های فوتبال دختران و پسران نوجوان استقلال تهران در یک بازی دستگرمی به مصاف هم رفتند. عبدالرضا ساور، معاون حقوقی و امور مجلس سازمان تربیت بدنی، با تاکید بر این که عدول از اصول فرهنگی جمهوری اسلامی ایران غیرقابل گذشت است، خواستار برخورد انضباطی با برپا کنندگان این مسابقه شد.

واعظی آشتیانی، مدیرعامل وقت باشگاه استقلال، هم با ابراز تاسف از این اتفاق گفت: «مسئولیت آکادمی استقلال بر عهده علیرضا منصوریان و محمد خرمگاه است و به آنها ماموریت داده‌ایم این مسئله را بررسی کنند؛ زیرا ما خودمان را پایبند به مسائل اخلاقی می‌دانیم و با افراد متخلف برابر قانون برخورد خواهد شد».

پس از ابراز تاسف‌های مکرر و اظهارنظرهای شدیداللحن مقام‌های سیاسی و چهره‌های مذهبی به این موضوع، علیرضا منصوریان گفت: «در زمین مرغوبکار، هیچ دیداری بین پسران و دختران برگزار نشده و تنها تداخل زمان در تمرین بوده. آن قدر به موازین اسلامی حاکم بر ایران پایبند هستیم که اجازه ندهیم چنین اتفاقی بیفتد. اصلاً رویارویی پسران و دختران جزء محالات ورزش ایران است».

اخراج از مسابقات مقدماتی المپیک

آخرین حاشیه ای که فوتبال بانوان ایران از سرگذرانده است را می‌توان تلخ ترین حاشیه در تاریخ فوتبال زنان ایران نامید.

در رقابت‌های مقدماتی المپیک لندن در منطقه آسیا، تيم ملی فوتبال بانوان ايران به دليل استفاده از پوششی مغاير با قوانين فيفا، در مسابقه با اردن حاضر نشد تا حريفش با نتيجه ۳-۰ برنده اعلام شود.

این در حالی بود که هر دو تیم در میدان حضور داشتند. داور هم در وسط زمین بود اما نماینده فیفا اعلام کرد مقنعه ای که کلاه‌های بازیکنان ایرانی را پوشانده مورد تایید فیفا نیست و می‌تواند برای سلامتی بازیکنان مضر باشد. بازیکنان ایران در میانه میدان نشستند و دقایقی را گریستند. به نحوی که حتی بازیکنان اردن و تماشاگران حاضر در ورزشگاه نیز متاثر شده بودند.

فریده  شجاعی نایب رییس امور بانوان فدراسیون فوتبال به خبرگزاری‌ها گفت که ‌پوشش بانوان ايران مورد تائيد فدراسيون جهانی فوتبال بوده و پيش از شروع بازی‌ها در اردن هيچ صحبتی مبنی بر غير قانونی بودن لباس‌های ايران مطرح نشده بود.

اما منصور عظیم زاده مسئول پیشین روابط بین الملل فدراسیون فوتبال ایران تاکید کرد که فیفا از مدت‌ها قبل، هشدارهای لازم را به صورت مکتوب، درباره استفاده از این پوشش به فدراسیون ایران ابلاغ کرده بود.

پس از بازگشت تیم ایران، اعضای این تیم چند ساعتی را مقابل ساختمان کمیته ملی المپیک ایران تحصن کردند. آن‌ها معتقد بودند با توجه به اطلاع قبلی مقامات مسئول در ورزش ایران از قطعیت تصمیم فیفا، دلیلی نداشت که این تیم ماه‌ها در اردو بماند و سپس راهی اردن و زمین بازی شود.

مهدی رستم‌پور

تحریریه: شهرام احدی


 


لاریسا ریچملی مانکن جنجالی پاراگوئه اعلام کرده است در صورت پیروزی تیم کشورش در مقابل برزیل استادیوم ورزشگاه محل رقابت دو تیم را کاملا برهنه دور خواهد زد.

تیم ملی فوتبال پاراگوئه قرار است در چارچوب گروه 2 رقابت های فوتبال پان امریکا روز شنبه آینده نهم ژوئیه 2011 در مقابل تیم برزیل قرار گیرد.

این مانکن پاراگوئه ی در یکی از بازی های تیم کشورش در رقابت های جام جهانی فوتبال 2010 افریقا به این کار مبادرت کرده بود.

لاریسا همچنین به هوادارانش قول داد در صورت پیروزی پاراگوئه در برابر برزیل ، هنگام بازگشت به کشورش ، یک بار دیگر "به افتخار تیم کشورش" در ورزشگاه دموکراسی پاراگوئه برهنه خواهد شد.

هواداران لاریسا (24 ساله) آخرین خبر های او را از روی صفحات اینترنت از جمله صفحه فیس بوک وی پیگیری می کنند.

وی آخرین خبرهای مربوط به عکس العمل های خود را هنگام شکست یا پیروزی تیم پاراگوئه بر روی صفحه فیس بوک خود به نمایش در می آورد.

پیش از شروع رقابت های جام جهانی لاریسا گفته بود در صورت قهرمانی پاراگوئه در آن جام وی با رنگ کردن بدن خود به رنگ های پرچم کشورش ، برهنه در خیابان ها ی آسونسیون پایتخت این کشور خواهد گشت.

پدیده برهنه شدن در ورزشگاهها بویژه در رقابت های فوتبال می رود تا بصورت یک عادت برای مانكن های مشهور دنیا دارید.

پیشتر كاترینا بالیوو مانکن مشهور ایتالیایی گفته بود در صورت قهرمانی تیم ناپولی در رقابت های لیگ باشگاه های ایتالیا در برابر تماشاگران برهنه خواهد شد.

[العربیه.نت]


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به shahrgon-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به shahrgon@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته