هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 07/10/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی: در ادامه واکنش‌ها به نامه محمدرضا خاتمی، خطاب به فرمانده سپاه که او را به دخالت صریح در امور سیاسی از طرف نظامیان متهم کرده بود، شماری دیگر از چهره‌های اصولگرا خواستار «واکنش و برخورد» با دبیرکل سابق جبهه مشارکت شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری فارس، مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی گفته است: «رضا خاتمی باید به دلیل نگارش نامه هتاکانه به فرمانده سپاه از همه مردم ایران عذرخواهی کند چراکه اهانت به سرلشکر جعفری توهین به همه ملت ایران است.»

علیرضا پناهیان، عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار هم به خبرگزاری فارس گفته است: «این افراد به سپاه اهانت می‌کنند تا رسانه‌های بیگانه به تمجید از آنها بپردازند در حالی که این افراد نمی‌دانند ملت ایران علی‌رغم اینکه شبکه‌های خارجی را بررسی می‌کنند هیچ توجهی به ادعاهای آنها ندارند؛ اگر مردم ما به رسانه‌های بیگانه اعتماد داشتند جوانان بسیجی اینقدر در جامعه محبوب و دوست‌داشتنی نبودند، امروز خانواده‌ها افتخار می‌کنند که یک جوان بسیجی داشته باشند.»

محمدرضا کاشفی، عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران ‌بزرگ هم گفته است: «آنچه که در روزهای اخیر از نامه منتسب به یکی از حامیان فتنه‌ علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شده، بار دیگر پیوستگی جریان ضدانقلاب و استکباری بیرون از کشور و ایادی داخلی آنان را به تصویر می‌کشد.»

وی افزوده است: «افرادی که در دوران سازندگی کشور و حراست از انقلاب اسلامی توسط سپاه پاسداران به تحصیل در انگلستان مشغول بودند باید بدانند که این توهین‌ها و خط از پیش نخ‌نما شده و هماهنگ تخریب سپاه پاسداران در داخل توسط ایادی بیگانه و در خارج از کشور توسط منافقان و جریانات استکباری، محکوم به شکست است.»

اشاره به «افرادی که در دوران سازندگی به تحصیل در انگلستان مشغول بوده‌اند»، محمدرضا خاتمی است که در رشته پزشکی و در بریتانیا تحصیل کرده است.

سید حسین نقوی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم در واکنش به نامه محمدرضا خاتمی گفته است: «شکست سنگین براندازان ۸۸ از سپاه و بسیج علت هتاکی‌ به سرلشگر جعفری است.»

وی افزوده است: «حزب منحله مشارکت انتظار دارد که سپاه به عنوان مدافع انقلاب تماشاچی دشمنان باشد. فتنه‌گران نیروهای پیاده نظام آمریکا هستند و نمی‌توانند به عنوان کسانی که با آمریکایی‌ها اعلام برائت نکرده‌اند به فکر رسیدن به قدرت در ایران اسلامی باشد.»

محمدرضا خاتمی در نامه خود خطاب به فرمانده سپاه نوشته بود که رفتارش «به عنوان یک فرمانده نظامی در عرف سیاسی دنیا یک تعریف بیشتر ندارد و آن هم حکومت کودتا است.»

محمد رضا خاتمی خطاب به عزیز جعفری تصریح کرده بود: «شما نه قانونا و نه شرعا و نه عرفا و نه مصلحتا در جایگاهی نیستید که برای سیاسیون خط و نشان بکشید و برای آن‌ها شرط تعیین کنید ولی اگر خواستار بهبود وضعیت کشور هستید و مشارکت سیاسی ملت برای شما ارزش دارد حداقل بخشی از شرایط آقای خاتمی را که در کف قدرت شما است یعنی آزادی همه زندانیان سیاسی و بازگشت نظامیان از میدان سیاست و واگذاری آن به سیاستمداران و کنشگران اجتماعی را عملیاتی کنید؛ آنگاه اگر از حضور در میدان رقابت با آقای خاتمی و همراهان او در یک انتخابات آزاد در هراس هستید می‌توان برای نگرانی شما چاره‌ا‌ی اندیشید.»

محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر گفته بود: «افرادی از جریانات اصلاح‌طلب که از خط قرمز‌ها عبور نکرده‌اند طبیعی است که در رقابت‌های سیاسی می‌توانند شرکت کنند، اما اینکه آقای خاتمی تا چه حد می‌تواند موفق شود بستگی به موضع‌گیری‌های او دارد.»

فرمانده سپاه اضافه کرده بود: «آقای خاتمی در جریان فتنه امتحان خوبی پس نداد و به هر حال جز همراهان سران فتنه بود و حمایت و پشتیبانی زیادی از آن‌ها کرد و در حال حاضر نیز موضعی مبنی بر برائت از آن حرکت‌ها اتخاذ نکرده است و اگر ایشان بخواهد با سیاسی کاری جلو بیاید، فکر نمی‌کنم مردم او را ببخشند؛ ولی افراد دیگری که در این صحنه از خط قرمز‌ها عبور نکرده‌اند می‌توانند همچنان در رقابت‌های سیاسی به صورت فعال شرکت کنند.»

پیشتر هم واکنش‌هایی به نامه دبیرکل سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی به فرمانده سپاه منتشر شده بود و صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه سپاه را بیش از یک نیروی نظامی دانسته و گفته بود: «جنجالی که برخی در دوران اصلاحات مطرح کردند که این‌ها نیروهای نظامی صرف هستند، برخلاف قانون اساسی است.» 

منبع: رادیو فردا


 


ندای سبز آزادی: نوزدهمین نشست مجمع عمومی سالانۀ  انجمن اسلامی جامعۀ پزشکی کشور روز جمعه 17/4/90 با حضور اعضای این انجمن از تهران و تعدادی از استان های کشور در سالن دفتر این انجمن در تهران برگزار شد.

دکتر ظفرقندی: شبکۀ اجتماعی جامعۀ پزشکی به وظیفۀ خود عمل کرده است

به گزارش ندای سبز آزادی، دراین نشست ابتدا دکتر ظفرقندی دبیر کل انجمن گزارش سالانۀ شورای مرکزی و دبیر کل را ارائه کرد. وی با اشاره به محدودیت هایی که در دوسال اخیر برای فعالیت تشکل ها اعمال شده است گفت با ین حال فعالیت های انجمن متوقف نشده و در هر زمان لازم بوده است اقدام شایسته انجام شده است. وی این اقدام ها را شامل تداوم جلسات شورای مرکزی، صدور بیانیه، انجام دیدارها، همکاری با جبهۀ اصلاحات و نیز حضور فعال درشبکۀ اجتماعی جامعۀ پزشکی کشور برشمرد.

دکتر ظفرقندی ادامه داد: خوشبختانه جامعه پزشکی به عنوان یکی از فعال ترین شبکه های اجتماعی موجود در کشور به وظیفه خود عمل کرده است.  وی یکی از اقدامات موثری که در قالب شبکه اجتماعی صورت گرفت را همایش سالگرد آزادی خرمشهر ذکر نمود که در سالن همایش های روزنامه اطلاعات و با سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شد و همکاران زیادی در آن شرکت داشتند.
خط امام وارونه جلوه داده می شود و سیرۀ امیر مومنان(ع) فراموش شده است
وی درعین حال تاکید کرد: ما برای آینده کاری خودمان در این انجمن باید هدف گذاری و برنامه ریزی کنیم. ما نگرانی هایی داریم که برای رفع آنها باید دور هم بنشینیم و بررسی کنیم که چه باید کرد. از جمله اینکه مباحثی که زمانی به عنوان مباحث ارزشی و اصولی برای این جماعتی که دراین جا هستند و گذشته را هم خوب به یاد دارند مطرح بوده ولی امروز به اشکالی تحریف می شود و موجب نگرانی است. آنچه که به عنوان راه، خط و مرام امام(ره) و جزء مرامنامه این انجمن بود به شدت مورد هجوم و تحریف قرار گرفته است.

دکتر ظفرقندی توضیح داد: این تحریف از دو سو انجام می شود. در رسانه ملی برنامه هایی پخش می شود و بگونه ای خاص به تعریف امام(ره) می پردازند، مثل برنامه های شاخص ،و یک چهرۀ غیر موجه از امام(ره) ترسیم می کنند که به هیچ وجه با چهره واقعی او مطابقت ندارد و رسانه ها و افراد دیگری نیز که از ابتدا با امام موافق نبودند نیز چهرۀ ناپسند از امام معرفی می کنند. این دو جریان همکاری می کنند تا بسیاری از اقداماتی که در قالب اسلام و مسائل ارزشی قابل دفاع بوده است امروز برای فرزندان ما دیگر قابل دفاع نباشد. وی موضوع دیگر را بحث جنگ و ارزشهای دفاع مقدس دانست و گفت نباید گذاشته شود عده ای ارزشهای این دوره را به نفع خود مصادره و خود را وارث افتخارات آن دوره قلمداد کنند. در حالی که بسیاری از رزمندگان و جانبازان دوران جنگ منتقد وضع موجود و رفتارهایی هستند که با نام آنها انجام می شود.
وی با اشاره به سیره حضرت علی (ع) در برخورد با قاتلش یادآور شد: وقتی ابن ملجم که در دین ما به آن اشقی الاشقیا و یا بدترین آدم روی زمین می گویند به حضرت علی(ع) ضربه می زند حضرت علی(ع) تاکید می کند که به او بی احترامی نشود و حتی اگر برای حضرت علی(ع) شیری می آورند می فرماید اول به او بدهند. من نمی دانم این آموزه ها کجا رفته است و چه کسانی باید اینها را یادآوری و عمل کنند. در وصیت نامه حضرت علی که دو بار در نهج البلاغه و با دو تعبیر آمده اگر من با این ضربت کشته شدم شما یک ضربه حق دارید به او بزنید و نه بیشتر. مبادا او را مثله و یا شکنجه کنید. ایشان می فرماید که حتی در مورد یک سگ اجازه ندارید این کار را بکنید. ما عضو جامعه پزشکی هستیم. فردی می گوید من درد سینه دارم او را به بهداری می برند و آنجا او را می زنند با تشدید این درد سینه به بند بر می گردد. تهوع، استفراغ و عرق سرد که همه علائم سکته وسیع است وجود داشته است با این حال با تأخیر او را به بیمارستان می فرستند و در آنجا از دنیا می رود. کسانی که از کنار این قضایا بی تفاوت می گذرند باید به وجدان خود رجوع کنند. نمی شود ما به مکتب حضرت علی(ع) اعتقاد داشته باشیم و اینگونه رفتارها از ما سر بزند.
به هر صورت نظر امام(ع) این بود که اگر فردی ولو به اعدام محکوم شده است کسی حق ندارد بیش از آن اعدام به او ضربه بزند. باید علی رغم وجود همه مشکلات و محدودیت ها اینها را به عنوان وظیفه اسلامی و انسانی خود طرح و پیگیری کنیم. برخی متأسفانه بسیار در این زمینه قصور می کنند.

آیندۀ کشور روشن نیست
وی ادامه داد: آنچه که امروز باعث نگرانی است این است که عدم تبیین مسائل و نبود آینده روشن برای کشور باعث مهاجرت و یا  بدبینی مردم شده است. آنها که امکانش را دارند از کشور خارج می شوند و آنها که امکان خروج ندارند با یأس، بدبینی و دلسردی در این کشور زندگی خود را ادامه می دهند و اگر کسی دلش به حال و آینده این کشور می سوزد این وضعیت به نفع هیچ کس نیست. خوشبختانه بعد از گذشت یک مدت، روز به روز مشخص تر می شود که مطالب و نگرانی هایی که قبلا توسط عده ای مطرح می شد، نگرانی های درستی بوده است.

دکتر ظفرقندی با اشاره به خاطراتش از آخرین حضور آقای خاتمی به عنوان رییس جمهور در مراسم 16 آذر و در دانشگاه تهران گفت: هرگز صحنه روزی که آقای خاتمی به مناسبت 16 آذر به دانشکده فنی دانشگاه تهران آمده بود را از خاطر نمی برم. آقای خاتمی هرسال به دانشگاه می آمد و با دانشجویان صحبت و بحث می کردند و دانشجویان نیز مطالب خود را می گفتند. عده ای حدود 20 نفر در انتهای سالن نشسته بودند و تا آقای خاتمی می خواست صحبت کنند فریاد می زندند که "حرف بسه، عمل کن" و نمی گذاشتند آقای خاتمی سخنرانی کند. آن مرد هم خیلی نجیبانه نشسته بود. او رئیس جمهور بود و دانشجویان اجازه داشتند این گونه شعار بدهند. آقای خاتمی گفت من می روم و عده ای خواهند آمد و عمل خواهند کرد و شما عمل آنها را خواهید دید.

نگرانی ها درست و وضعیت امروز قابل پیش بینی بود
وی افزود: اگر به مناظره های زمان انتخابات دقت کنید می بینید پیش بینی هایی بوده است که امروز خود را نشان می دهند. بیش از 100 نفر از کسانی که مدعی هستند وابسته به جریان انجرافی هستند را دستگیر کرده اند و تعداد آنها در حال افزایش است. علل این بازداشت ها همان نگرانی هایی بود که قبلا اعلام می شد. یکی از افراد بازداشتی گفته است که در یک مورد، از منابعی که هیچ مجوزی برای آن وجود نداشته 17 میلیارد به آقای احمدی نژاد کمک کرده است و یا نمایندگان مجلس طرح تحقیق و تفحصی را پیگیری می کنند که بر اساس آن بررسی کنند که چرا در آستانه انتخابات به 9 میلیون نفر ، هر کدام 80 هزار تومان داده شده است.

آن زمان این مسائل گفته شد و کسانی که آن را گفتند امروز در حال مجازات شدن هستند. گفته می شد به هیچ وجه نباید نگرانی در مورد صحت انتخابات مطرح شود زیرا طبق قانون شورای نگهبان هست و نظارت می کند. اما اخیرا همین نمایندگان مجلس به شورای نگهبان تذکر قانونی دادند که بعضی از اینها در انتخابات ریاست جمهوری از وظیفه خود خارج شده اند و از یک طرف طرفداری کرده اند و اظهار نگرانی کرده اند و کمیته صیانت از آرا تشکیل داده اند که مبادا دو باره این اتفاق بیفتند و یا صحبتی که رییس قوه قضاییه کرده و گفته اند که یک جریان انحرافی وجود دارد که دارای فسادهای مالی بزرگی است.

دکتر ظفرقندی تاکید کرد: این بحث ها نشان دهنده این است که نگرانی ها درست بوده است و افرادی که این نگرانی ها را داشته اند نگران این بودند که مبادا در منظر فرزندان و جوانان کشور ریا، دروغ ، تزویر و سرکوب جزئی از دین جلوه کند.
وی گفت: ما دچار شرایطی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستیم که نیاز دارد دوستان با توجه و وقت گذاری بیشتر و احساس مسئولیت بیشتر و با کار جمعی بدنبال تغییر و اصلاح آن باشند. این جماعت ها انعکاس دارد. وقتی بازخورد جلسه بزرگداشت حماسه سازان جامعه پزشکی و یا نامه ای که اخیراً امضا شد را بررسی می کنیم می بینیم که اینها باعث امید می شود. کنار نشینی و بی تفاوتی دردی را درمان نمی کند.

وظیفۀ همه، حمایت از خانواده های زندانیان سیاسی است. آنها نباید سختی بکشند
دکتر ظفرقندی در ادامه با بیان اینکه تعدادی از خانواده های زندانیان از نظر مالی و معیشتی دچار مشکل هستند گفت: یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که یک عده ای در زندان ها هستند که جرمشان آزادی خواهی و فهمیدن زودتر این مشکلات و نارسایی ها بوده است. آنها جرمی ندارند اما ولو اینکه جرمی داشته باشند آنچه که ما از اسلام می فهمیم این است که خانواده های آنها نباید سختی بکشند و باید به آنها رسیدگی شود و البته این وظیفه حکومت است ولی آنها نه تنها اقدامی نمی کنند بلکه اگر بتوانند ممانعت نیز می کنند. خوشحالیم که بگوییم یکی از کارهایی که در جامعه پزشکی انجام می شود رسیدگی مالی و پزشکی و یا کمک های دیگراست که دوستان با همت و علاقه انجام می دهند و این یک وظیفه انسانی است که باید انجام شود. باید وقت بگذاریم و همت کنیم. شرایط، شرایط خوبی نیست.

آمارهای اقتصادی دروغ هستند
وی در پایان به شرایط اقتصادی کشور اشاره کرد و افزود: در مباحث اقتصادی شاهد بیان آمارها و عده های دروغ بسیاری هستیم. اخیرا اعلام کرده اند که در دو میلیون و نیم شغل درسال 90 در کشور یجاد کرده اند. با رشد اقتصادی صفر، یک دهم و یا یک درصد و با این درآمد نفت باید به آنها گفت یا نمیدانید 2.5 میلیون چقدر است و یا نمی دانید شغل چه معنایی دارد. پس از آن هم اعلام کردند به هر نفر هزار متر زمین می دهیم. نمی دانیم آیا اینها  چه مضحکه ایست؟  30 سال پیش از مالزی به تهران می آمدند تا ببینند در تهران به لحاظ علمی چه خبر است ولی ما امروز شاهد عزیمت گسترده جوانان از ایران به مالزی برای ادامه تحصیل هستیم.

در ادامۀ این جلسه دکتر علی شکوری راد، رئیس کمیتۀ سیاسی انجمن تحلیلی از شرایط سیاسی کشور را ارائه کرد و سپس تعدادی از شرکت کنندگان به تشریح نظرات خود در زمینه های صنفی و سیاسی پرداختند..

دکتر خلخالی: در هیچ زمینه ای از بهداشت و درمان رتبه افتخار آمیزی در جهان نداریم
ابتدا دکتر خلخالی گزارشی از آخرین مسائل و وضعیت های  آماری سلامت و بهداشت کشور ارائه کرد. وی با انتقاد به  به بخشی از سخنان وزیر بهداشت مبنی بر اینکه شبکه بهداشت و درمان ما امروز در جهان الگو است به نحوی که حتی آمریکایی ها هم می خواهند این نظام را در کشور خود پیاده کنند گفت: اگر در رتبه بندی های سازمان بهداشت جهانی بررسی کنیم می بینیم ایران در هیچ زمینه ای از بهداشت و درمان رتبه افتخار آمیزی ندارد. مگر اینکه قائل باشیم میان رتبه داشتن یک کشور در زمینه های بهداشت و درمان با الگو شدن آن رابطه ای وجود ندارد. باید به ما توضیح دهند که کدام بخش از شبکه بهداشت و درمان ما برای دنیا الگو شده است؟  پیشگیری از بیماری ها، بخش درمان های پیشرفته، بخش سرانۀ بهداشتی، بخش عدالت در سلامت و بهداشت؟ آیا رکورد خدمات اورژانسی را در دنیا شکسته ایم؟  آیا بیمارستانهای مدرن و خلوت داریم؟  آیا نظام بیمه ای و حمایتی عالی داریم؟ یا وضعیت تولید دارو و ارائه آن به بیماران در شرایط خوبی قرار دارد؟ متاسفانه رسم بدی شده است که برخی مسئولان ما بدون توجه به واقعیت های موجود جامعه و احتمالا در اثر گرفتار شدن در تاروپود گزارش های اغراق گونه اداری خیال می کنند در قله های علمی و تکنولوژیک دنیا در حال حرکت هستند. وقتی به میان جامعه می آییم می بینیم در ساده ترین مسائل هم دچار مشکلات اساسی هستیم.

وی افزود: ادعای الگو شدن شبکه بهداشت و درمان ایران در حالی مطرح می شود که به گفته نمایندگان مجلس رتبه ایران از نظر عدالت در سلامت در مقام 118 است. ده سال پیش در رتبه 112 بودیم که در حال حاضر 6 رتبه افت داشته ایم. به گفتۀ همان نماینده مجلس، کانون های متعدد تصمیم گیری در نظام سلامت و اقتصاد درمان موجب هرج و مرج وآنارشی در نظام سلامت شده است. بیمه سلامت به رغم تصریح در برنامۀ چهارم هنوز تعریف نشده است. بیمه های درمانی شامل صندوق های متعدد بیمه ای و غیر بیمه ای هستند که با شیوه های متعدد در کار بیمه دخالت می کنند . بعضی از اینها زیر مجموعه وزارت بهداشت، وزارت رفاه و برخی تحت نظارت بیمه مرکزی و برخی کاملا خودمختارند. سرانۀ بهداشت در ایران یکی از پایین ترین سرانه ها در دنیا است. وزارت یهداشت همواره با کمبود بودجه مواجه است و کمبود نیروی انسانی از جمله پرستار در بیمارستانها همواره مشهود است. نارضایی مردم از خدمات بیمارستانی به ویژه بیمارستانهای دولتی کاملا آشکار است. پدیده زیرمیزی که فرافکنی هایی است که بدلیل نظام تعرفه ای نادرست وجود دارد و بیمارستان هایی که حدود 7 ماه حقوق را پرداخت نمی کنند. 80 هزار پزشک بیکار داریم و در عین حال در بسیاری از بیمارستانها کمبود پزشک وجود دارد. خدمات رایگان بیمارستانی در قانون اساسی پیش بینی شده است که  تا اجرای آن راه درازی در پیش است. ایران از نظر سن امید به زندگی در جایگاه 87 قرار دارد. شمار مادرانی که نوزاد خود را تا شش ماهگی با شیر خود تغذیه می کنند به یک سوم رسیده است. 70 درصد افراد سیگاری زیر 40  سال هستند. طلاق 37 در صد افزایش یافته و بودجه تحقیقات 40 درصد کاهش یافته است.70 درصد هزینه سلامت به دوش بیمار است و مراجعه کنندگان به اورژانس گاهی تا یک ونیم ساعت معطل می شوند.

وی ادامه داد: حدود 3/10 درصد افراد مصرف سیگار دارند. بیماریهای روانی و عصبی در حال افزایش شدید است. نرخ تعرفه مشاوران برای بیماران روحی و روانی بسیار بالاست در حال که مشمول بیمه ها نیز نمی شوند. سمینارها و همایش هایی با عناوین فریبنده مانند تکنولوژی فکر و فکر برتر و درمان های سنتی در جامعه رواج و رشد یافته است. آمار سرطانها شدیدا افرایش یافته است. دوست داریم نظام ما الگو شود اما نمی توانیم چشم بر واقعیت های سیستم بهداشتی و درمان خود ببندیم.

دکتر هاشمی: حیطۀ فعالیت شبکۀ اجتماعی جامعۀ پزشکی را باید گسترش داد
دکتر هاشمی سخنران بعد بود که به تشریح نظرات خود پرداخت. وی با اشاره به این که باید به حضور متعادل همه رده های سنی توجه کنیم در حالی که ارتباط ما با دانشجویان قطع شده است گفت: اگر دنبال شبکه اجتماعی هستیم باید از همه رده های سنی در این جمع گنجانده شود تا شبکه اجتماعی پزشکی ما مفید، موثر و کارا باشد.

وی افزود: نباید واقعیت جامعه پزشکی را به امضای نامه 160 نفری محدود کنیم. چطور می شود که وقتی برای یک طلبه اتفاقی می افتند حوزه علمیه قم تعطیل می شود اما برای یک بانوی پزشک که در روستای دور افتاده در حال خدمت است اتفاق شنیعی رخ می دهد جامعه پزشکی هیچ اقدامی نمی کند. حیطه فعالیت ما می تواند خیلی وسیع باشد. ما فقط نباید در بحران ها وارد شویم و یک اطلاعیه دهیم. حتی افزایش مرگ نوزادان زیر شش ماه می تواند یک واقعه باشد که جامعه پزشکی باید به عنوان یک درد در مورد آن اطلاعیه دهد و این شبکه اجتماعی را فعال و زنده می کند.

دکتر محسنی: عقب گرد کرده ایم
در ادامه دکتر محسنی با بیان اینکه فیلسوفان دین معتقدند برای هر دینی سه مرحله ایمان، اعتقادات و تعالی وجود دارد گفت: در مرحله ایمان خود فردی که  دعوت به ایمان می کند وجود دارد. در مرحله دوم جایی است که فرقه های مختلف در مقابل هم ایجاد می شود و تفرقه ها شکل می گیرند که دوره جنگ و گریز عقیدتی است.
مرحله تعالی بازگشت به مرحله ایمان است که ما مزه آن را  در اوایل نهضت وپیروزی انقلاب چشیدیم. آن روز که همه با هم بودیم و همه جور آدم حضور داشتند. همه یک چیز را می گفتند. ما باید وارد مرحله سوم شویم. وارد شده بودیم اما عقب گرد کردیم.

دکتر کیهانی: قدرت بدون نظارت عامل فساد است
در این تریبون آزاد، خانم دکتر کیهانی نیز ضمن گرامی داشت یاد شادروان دکتر سودبخش که سال گذشته در تهران ترور شد گفت: همه ما به جمهوری اسلامی معتقدیم و اسلام را راه نجات مردم می دانیم و قدرت بدون نظارت را عامل فساد. ما باید بررسی کنیم
که چرا در چنین شرایطی گرفتار شده ایم . ما همه مردم جامعه را همین افراد این جلسه می دانستیم و برای آنها کار کردیم و نه برای مردم عادی. ما به مردم عادی توجه نکردیم.

وی با بیان اینکه امروز مشکل ما فقط اخلاق در جامعه نیست بلکه امنیت نیز هست افزود: آیا ما در این مکان که گرد امدیم امنیت داریم؟ آیا در خانه خود امنیت داریم. زمانی که دکتر سود بخش را به بیمارستان آوردند رییس دانشکده و دانشگاه حضور داشتند هیچ کسی هیچ نگفت حتی صلوات و یا الله اکبر هم نفرستادند.

دکتر کیهانی با اشاره به نبود امنیت برای پزشکان در مناطق مختلف که اعزام می شوند گفت: نباید در مقابل اینها سکوت کنیم و حداقل باید با بیانیه هایی به آنها اعتزاض کنیم.

دکتر واعظ زاده: حرکت آقای خاتمی افشاگر بازی طرف مقابل است
دکتر واعظ زاده نفر بعد بود که درسخنانی گفت: باید راه حلی برای پیشبرد جنبش و تبیین مسایل امروز در نظر بگیریم. اولین موضوع شناخت طرف مقابل است که یک رویکرد ایدولوژیک در مقابل جنبش را به کار می برد . بهانه های سرکوب را برای
خود مهیا می کند. هر گونه صحنه آرایی برای انداختن جنبش در مسیر اپوزوسیون ضد نظام و حرکات احساسی، خواسته طرف مقابل است. باید از سخنان خاتمی استقبال و استفاده کنیم.

وی خاطرنشان کرد: گذشت زمان این فرصت را به جنبش سبز داد تا خود فرماندهان نظامی اعتراف به دخالت در انتخابات کنند.

واعظ زاده افزود: بازی طرف مقابل با لوازم دموکراسی است و با هوشمندی این کار را می کند. حرکت آقای خاتمی افشاگر بازی آنهاست.

دکتر سعیدی: حبس خانگی میرحسین موسوی و کروبی خلاف شرع و قانون است
براساس این گزارش دکتر سعیدی از کرمانشاه نیز با اظهار حمایت از سخنان اخیر آیت الله دستغیب در انتقاد به سکوت علما در مورد اقدامات خلاف شرع و قانون و حبس خانگی میرحسین موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی گفت: ما باید از ظرفیت جامعه پزشکی استفاده کنیم . گروهی هستند که نمی خواهند هزینۀ چندانی برای فعالیت ها پرداخت کنند اما دلشان می خواد به اشکال دیگر وارد کار شوند. ما باید از هر کس به انداره توانی که دارد انتظار داشته باشیم و استفاده کنیم. در بین گروههای مرجع اجتماعی مردم هنوز به جامعه پزشکی بدبین نشده اند و به آنها اعتماد و علاقه دارند.

دکتر فرهانچی: انتخابات حق مردم است، نباید خود را از حقمان محروم کنیم
دکتر فرهانچی نیز با تاکید بر اینکه انتخاب کردن حق مردم است و نه حقی که دولت به مردم داده باشد. انتخابات حق مردم است و هیچ کس نمی تواند آن را از مردم بگیرد همانطور که هیچ کس نمی تواند سرزمین من را از من بگیرد. پذیرفته نشدن این پیش شرط هایی آقای خاتمی نیز دلیلی برای حضور نداشتن در انتخابات نیست و ما نباید خود را از حقمان محروم کنیم. ما به هر صورت باید در انتخابات حضور پیدا کنیم. اما می توان در مورد نحوه حضور بررسی و بحث کرد و به نتیجه رسید.

وی با تاکید بر لزوم توجه به شیوه استدلال در تصمیم گیری ها ابراز داشت: باید از این که فقط سیاه و سپید ببینیم بیرون بیاییم.

دکتر نوربخش: دکتر صدر هیچ دفاعی از قانون نظام پزشکی نکرد
دکتر نوربخش به عنوان سخنران پایانی این تریبون آزاد  به امور صنفی و ارزیابی عملکرد سازمان نظام پزشکی پرداخت.

وی با بیان اینکه نمره نظام پزشکی امروز با در نظر گرفتن معیار قانون، نمرۀ مردودی است تصریح کرد: قطعا نظام سلامت در سالهای اخیر در کشور افت پیدا کرده است اما آنچه اهمیت دارد این است که فریبکاری نشود و اگر تلاش می کنند و موفق نمی شوند باید آن را اعلام کنند و نه اینکه فریبکاری کنند. متاسفانه صداقت در رفتار وجود ندارد.
نوربخش افزود: دکتر صدر، رییس وقت کمیسیون بهداشت و نایب رئیس فعلی مجلس، هیچ دفاعی از قانون نظام پزشکی که در زمان ریاست دکتر ظفرقندی و در مجلس ششم به تصویب رسید نکرد و ما برای دفاع از این قانون پیش هر فردی رفتیم اول پرسیدند پس آقای صدر کجاست؟ به هر حال این نظام پزشکی با آن نظام پزشکی که پیش از این بود فرق دارد. اطلاعاتی که به روسای آنها در شهرستانها می دهند کاملا اشتباه است.

وی گفت: باید اتحاد و هبستگی اعضای انجمن و جامعه پزشکی ایجاد و تقویت شود و در مورد مسائلی که می گذرد حساس باشند.


 


یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه مشکلات مترو به خاطر عمل نکردن دولت به تعهداتش است، گفت: بلای اختلافات سیاسیون بر سر مردم فرود می‌آید.

به گزارش خانه ملت، غلامرضا مصباحی‌مقدم درباره افزایش قیمت حمل و نقل عمومی در تهران که در سال جاری برای دومین بار اتفاق افتاد گفت: حمل و نقل عمومی و مترو یکی ازمواردی است که در قانون هدفمندکردن یارانه‌ها مشمول کمک‌های دولت شده است.

نماینده تهران در مجلس ادامه داد: دولت می‌بایست از درآمد حاصل از هدفمندی یارانه‌ها به حمل و نقل عمومی که شامل مترو و اتوبوسرانی می‌شود، کمک می‌کرد.

این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه تشویق مردم به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی که موجب صرفه جویی در سوخت و همچنین کاهش آلودگی هوا می‌شود، یکی از اهدافی است که ما دنبال می‌کنیم، ادامه داد: مردم ناگزیربه استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی شده‌اند و طبق اطلاعاتی که ما داریم تردد با مترو ۲۰ درصد رشد کرده است.

مصباحی مقدم تصریح کرد: با این وجود دولت نه دومیلیارد دلاری که باید برای توسعه مترو پرداخت می‌شد و نه یارانه بلیط مترو راپرداخت نکرد و موجب بروز مشکلاتی برای مردم شد.

وی اظهار داشت: درجلسه مجمع نمایندگان استان تهران که با حضور مهندس چمران از شورای شهر ومسئولان دیگرازاستانداری و فرمانداری تهران برگزار شد، این مسئله را مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که مشکلات مترو به خاطرعمل نکردن دولت به تعهداتش است.

این نماینده مجلس با بیان اینکه نمایندگان این موضوع را از دولت بازخواست خواهد کرد، گفت: مسائل بین دولت و مجلس وقضیه ادغام وزارتخانه‌ها و مسائل پرچالش دیگر باعث شد تا مجلس نتواند موضوع مترو را در دستور کار اصلی مجلس قرار دهد؛ اما اینگونه نبود که نمایندگان پیگیر این مشکل نباشند، مجلس طی ماه‌های قبل به کرات نسبت به پرداخت یارانه مترو به دولت تذکر داده است.

مصباحی مقدم یادآورشد: در بودجه سال ۹۰ تکلیف شد که عوارض بنزین و گازوئیل جدا و به حساب وزرات کشور پرداخت شود، تا وزارت کشور نیز به حساب شهرداری‌ها و دهیاری‌ها واریز کند.

وی تصریح کرد: یعنی شهرداری‌ها یک منبع درآمدی جدیدی خواهند داشت که از آن منبع به حمل و نقل عمومی کمک کنند.

این عضو روحانی مجلس هشتم با بیان اینکه پرداخت قیمت بلیط مترو برای مردم سنگین است، گفت: دولت علت عدم پرداخت یارانه و بودجه توسعه مترو را قبول نداشتن مدیریت مترو اعلام می‌کرد، با رفتن محسن هاشمی از مترو و جایگزین شدن شخص دیگری که ظاهرا هم مورد تایید دولت است می‌بایست این چالش برطرف می‌شد، ولی گویا مشکل بین شهرداری و دولت اساسی‌تراز این حرف‌هاست.

مصباحی مقدم گفت: آقای قالیباف مورد رضایت آقای احمدی نژاد نیست، همانگونه که وقتی آقای احمدی نژاد شهردار تهران بود او را به هیئت دولت خاتمی راه نمی‌دادند.

وی تاکید کرد: دولت و شهرداری باید این مسائل را کنار بگذارند؛ چرا که بلای این مسائل و مشکلات آن بر سر مردم فرود می آید، نباید اختلافات سیاسی منجر به فشار بر مردم شود.


 


جمعی از فعالان سابق دانش‌جویی خارج از ایران به مناسبت فرا رسیدن ۱۸ تیر، و آغاز جنبش‌های دانش‌جویی بیانیه‌ای را منتشر کرده‌‌اند. آن‌ها در بیانیه خود به سرکوب دانش‌گاه و دانش‌جویان – از هر طیف و با هر طرز تفکری – از سوی جمهوری اسلامی اشاره کرده‌اند.
متن این بیانیه در پی آمده است:
بیش از یک دهه از فاجعه ۱۸ تیرماه و سرکوب خونین دانش‌جویان در کوی دانش‌گاه تهران و دانش‌گاه تبریز می‌گذرد. جنبش دانش‌جویی ایران٬ به عنوان پویاترین جنبش در داخل کشور٬ در این مدت٬ همواره در مسیر تلاش برای رسیدن به جامعه‌ای دموکرات و با رعایت موازین حقوق‌بشر تلاش کرده است. مسیر طولانی جنبش دانش‌جویی گرچه فراز و فرودهایی داشته٬ اما کارنامه این جریان را می‌توان قابل اعتنا و درخشان توصیف کرد. نگاه انتقادی به تجربیات جنبش دانش‌جویی در نیم قرن گذشته و هدف قرار دادن دموکراسی با استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و تلاش برای دست‌یابی همه شهروندان ایرانی فارغ از تفاوت‌های جنسیتی٬ مذهبی٬ قومی و … به همه حقوق انسانی خود٬ از نکات قابل ذکر دانش‌جویان است.
در تمامی سالیان گذشته دانش‌گاه و دانش‌جویان – از هر طیف و با هر طرز تفکری – با اعمال سرکوب از سوی حاکمیت روبه‌رو بوده‌اند. هزینه‌هایی که بسیاری از فعالان دانشجویی در گذشته و حال پرداخته‌اند٬ خود گواهی است بر بیش از یک دهه تلاش‌های صادقانه. هم‌چنان که بسیاری از این فعالان نیز با افزایش فشارها و تهدیدها٬ مجبور به خروج از کشور شده‌اند٬ گرچه این دوری ظاهری٬ هرگز باعث قطع شدن رابطه پیشین و گسستن علقه این افراد از جنبش دانش‌جویی نشده است .
اما آن‌چه که پس از ۲۲ خرداد ۸۸ اتفاق افتاد٬ روندی دیگرگونه است. سرکوب لجام‌گسیخته تمامی اقشار جامعه – که البته کم و بیش و در شکلی خفیف‌تر از پیش وجود داشت – فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی را پیش پای جنبش دانش‌جویی قرار داد. دامنه بازداشت و اخراج دانش‌جویان منتقد٬ تا آن‌جا پیش رفت که هزینه برگزاری تجمعات را تا بالاترین سطح ممکن بالا برد. تعطیلی اکثریت قریب به اتفاق انجمن‌های اسلامی وابسته به دفتر تحکیم نیز اندک روزنه‌های موجود در دانش‌گاه برای فعالیت را مسدود کرد .
اتفاق خجسته پس از ۲۲ خرداد 88‌٬ سر بر آوردن جنبشی گسترده در میان ایرانیان بود. جنبش سبز٬ با استفاده از تجربیات دیگر جنبش‌های حاضر در بطن جامعه – جنبش دانش‌جویی٬ جنبش زنان٬ جنبش کارگری و … – به تلاش برای احقاق حقوق ملت پرداخت.
اکنون٬  با گذشت 12 سال پس از 18 تیرماه 78، آن‌چه که مشخص است٬ عدم توانایی نیروهای اجتماعی برای ایجاد اعتراضات علنی در سطح کلان٬ با توجه به سرکوب شدید از سوی حاکمیت است. به نظر می‌رسد در شرایط فعلی نیاز است که با توجه به شرایط جامعه و برای استفاده بهتر از پتانسیل همه نیروها٬ راهی جدید برای حرکت به سوی دموکراسی را در نظر گرفت. راهی که متضمن هزینه حداقلی و فایده حداکثری باشد و دریچه‌ای نیز به سوی آینده بگشاید .
برای این منظور نه افتادن در دام سیاست‌زدگی مفرط می‌تواند مطلوب باشد و نه تکیه صرف بر مطالبات صنفی دانش‌جویان. بلکه نیاز است تا جنبش دانش‌جویی هم‌زمان با توجه به مطالبات دانش‌جویی و قشر جوان٬ پروژه خود را در دل پروسه برزرگ‌تر جنبش سبز معرفی کند. جنبش دانش‌جویی هنوز هم می‌تواند با بازتعریف نقش خود به عنوان دیده‌بان جامعه مدنی٬ با برگزیدن راهی نو٬ در شرایط امروز کشور که اساس حاکمیت بر هدم نهادهای مدنی است٬ پیش‌گام مطالبات دموکراسی‌خواهانه باشد. اگر قرار بر برگزیدن مسیری تازه باشد٬ نیاز است تا علاوه بر نگاهی انتقادی به گذشته٬ چاره‌ای برای آینده جست .
تجربه زیسته دو سال گذشته ایرانیان٬ دلالت بر آن دارد که تشکیل هسته‌های کوچک٬ اما فعال٬ برای پی‌گیری اهداف والای جنبش دموکراسی‌خواهی ایرانیان٬ کارآمدی بسیار دارد. تشکیل شبکه‌های اجتماعی داخل و خارج از فضای مجازی٬ و تلاش برای آگاه ساختن افکار عمومی٬ در حال حاضر می‌تواند به عنوان مفیدترین کنش ممکن٬ مورد توجه قرار گیرد. این هسته‌ها قرار نیست دست به حرکات محیرالعقول بزنند٬ بلکه تلاش برای اثرگذاری در دایره‌های محدود در هر فرصتی٬ و سپس پیوند زدن این هسته‌ها به یک‌دیگر٬ می‌تواند بستری مناسب برای پی‌گیری مطالبات دموکراسی‌خواهانه فراهم سازد .
تشکیل چنین هسته‌هایی البته امری سهل و ممتنع است. هر دانش‌جویی در اطراف خود حلقه‌های متعدد از افراد مختلف را دارد: از دوستان دانش‌گاهی تا خانواده و از افراد جامعه تا هم‌کاران محیط کار. اگرچه شاید تشکیل این هسته‌ها کاری دشوار نباشد٬ اما نکته مهم آن است که این هسته‌ها٬ در تلاش برای بسط آگاهی در جامعه ایفای نقش کنند و از سوی دیگر به شکل افقی در تمامی جامعه کسترده شوند .
حضور کم‌رنگ‌تر در عرصه سیاسی – و به شکل طبیعی٬ محروم شدن از برخی نظرها و انتقادهای ناظران – البته نباید باعث آن شود که حرکت جنبش دانش‌جویی به سمت در پیش گرفتن گفتمان‌های ماجراجویانه٬ غیردموکراتیک و کنش‌های کور شود. تجربه مبارزات دموکراسی‌خواهانه کشورهای دیگر٬ نشان می‌دهد که ایستادگی مدنی در مقابل حکومت‌های غیردموکراتیک٬ مسیری تضمینی‌تر شده برای رسیدن به جامعه‌ای دموکرات است .
در پیش گرفتن چنین مسیری٬ گرچه شاید جنبش دانش‌جویی را از دید عموم پنهان سازد٬ اما فرصتی برای بسط گفتمان دموگراتیک در جامعه از سویی٬ و تلاش برای برقراری ارتباط با توده‌های مردم از هر قشر و طبقه و خاست‌گاهی باشد. زندگی کردن با ایده‌ها و آرمان‌ها٬ و به اشتراک گذاشتن آن با همه افراد٬ بستری را فراهم می‌سازد که نوزایی جنبش دموکراسی‌خواهی – و به تبع آن٬ جنبش دانش‌جویی – در سریع‌ترین زمان ممکن فراهم شود .
امضاکنندگان این بیانیه٬ از جمله کسانی هستند در سال‌های گذشته به دلایل گوناگون٬ مجبور به ترک کشور شده‌اند. حضور در محیطی جدیدتر برای اندوختن تجربیات تازه و دانشی نو٬ فصل مشترک تمامی این افراد است. ما معتقدیم که نمی‌توان از خارج کشور٬ برای داخل نسخه پیچید و لازم است آنان که در فضای ایران تنفس می‌کنند٬ با توجه به شرایط و ارزیابی خود٬ مسیری را برگزینند. آن‌چه در این بیانیه مطرح شده٬ تنها تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن تجربیات افرادی که هر یک زمانی٬ از فعالان جنبش دانش‌جویی بوده‌اند .
با گذشت 12 سال از 18 تیر٬ هنوز دانش‌جویان بسیاری در زندان هستند. بهروز جاویدتهرانی از همان زمان در بازداشت است. هنوز روز خود را با آرزوی آزادی عبداله مومنی٬ بهاره هدایت٬ میلاد اسدی٬ ارسلان ابدی مهدیه گلرو٬ مهدی خدایی٬ علی جمالی٬اشکان ذهابیان٬ ضیا نبوی٬ علی ملیحی٬ مجید دری٬ حسن اسدی‌زیدآبادی٬ محمد پورعبداله٬ علی عجمی و  دیگر زندانیان سرشناس و گم‌نام جنبش دانشجویی آغاز می‌کنیم و بر این عقیده‌ایم که دور نیست روزی که ایرانیان معشوق دموکراسی را در بر گیرند و در جامعه‌ای بدون تبعیض و با قانونی مبتنی بر حقوق‌بشر زندگی کنند.
۱ـ آزرحیمی٬ آرنوش٬  نایب رییس سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه مازندران
۲ـ  اصلاح‌چی٬ مرتضی٬ دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانش‌گاه علامه
۳ـ اسکندری٬ صادق٬ عضو سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه ایلام و عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت
۴ـ بهمنی٬ آرش٬ فعال سابق دانش‌جویی دانش‌گاه گیلان و عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت
۵ـ حسن‌پور٬ ستاره٬ عضو سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه مازندران
۶ـ خسروی٬ مصطفی٬ عضو شورای سیاست‌گزاری سازمان ادوار تحکیم و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی علم و صنعت
۷ـ رشیدی٬ امیر٬ فعال سابق دانش‌جویی
۸ـ رضایی٬ سجاد٬ دبیر سابق انجمن اسلامی دانش‌کده هنر تهران
۹ـ ریاحی٬ امین٬ فعال سابق دانش‌جویی
۱۰ـ سپهری‌فر٬ تارا٬ دبیر سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه صنعتی شریف
۱۱ـ سیما٬ سلمان٬ عضو کمیته سیاسی سازمان ادوار تحکیم وحدت
۱۲ـ شجاعی٬ صادق٬ عضو سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل
۱۳ـ صادقی٬ محمد٬ عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم
۱۴ـ‌ طالبی٬ حسن٬ عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
۱۵ـ ظریفی‌نیا٬ حمید فعال سابق دانشجویی
۱۶ـ عبدی٬‌علی٬ دبیر سیاسی سابق اجمن اسلامی دانش‌گاه صنعتی شریف
۱۷عطری٬ اکبر٬ عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
۱۸ـ فریدی٬ ناصح دبیر سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه تربیت معلم تهران‌
۱۹ محمدی٬ امیرمحسن٬ عضو سابق دانش‌جویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب
۲۰ـ محمدی٬ فرشاد٬ عضو سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه آزاد شهرکرد
۲۱ـ نجدی٬ یوحنا٬ انجمن دانش‌جویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
۲۲ـ  نظری٬ علی٬ عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه مازندران
۲۳ ـ محمدی٬ امیرمحسن٬ عضو سابق دانش‌جویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب
۲۴ ـ محمدی٬ فرشاد٬ عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهرکرد
۲۵ـ مصطفوی٬ نریمان٬ نایب دبیر سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه امیرکبیر و قائم مقام  فرهنگی دفتر تحکیم وحدت
۲۶ـ هنری٬ علی٬ فعال سابق دانش‌جویی
۲۷ـ همتی٬ رحیم٬ فعال سابق دانش‌جویی


 


سایت آینده نوشت: در حالی كه برخی رسانه‌ها با انتشار تصاویری تلاش كردند القا كنند عده‌ای در صدد زدن كفش به سید محمد خاتمی بوده‌اند، شاهدان عینی روایت دیگری از تشنج در ختم روز دوشنبه در مسجد حظیره یزد دارند. البته فیلم منتشره در برخی رسانه ها- كه به دلایلی آینده از انتشار آن خودداری می‌كند- نیز واقعیات را بیشتر هویدا می‌كند.

این رسانه‌ها با كشیدن دایره قرمز دور افرادی كه به دلیل ازدحام كفش‌های خود را در دست گرفته‌اند، تلاش كردند القا كنند این عده افراد انقلابی بوده و به دنبال پرتاب كفش به خاتمی بوده‌اند كه در این باره باید گفت:
اولا همین تصاویر ازدحام جمعیت را نشان می‌دهد و این كه افراد در حال ورود یا خروج به شبستان مسجد كفش‌های خود را جفت روی هم گذاشته‌اند. به ویژه كه كسی كه می‌خواهد كفش به سمت كسی پرتاب كند، یک لنگه پرتاب می‌كند، نه یک جفت!

ثانیا مشخص نیست آیا مقصود این رسانه تایید مخالفان خاتمی بوده یا رد آنها، چرا كه آنها را كفش پرتاب‌كن و بدون منطق معرفی كرده است.

اما گزارش شاهدان عینی حاكی از آن است كه مخالفان خاتمی هم باادب‌تر از آن بوده‌اند كه بخواهند به او كفش پرتاب كنند و به سر دادن شعار مرگ بر منافق بسنده كرد‌ه‌اند.

البته آقای پ. فرد شروع كننده شعار كه اتفاق رئیس سازمان تازه منحل شده ... هم بوده، تنها تلاش كرده به سمت خاتمی مهر پرتاب كند كه البته به دلیل ازدحام جمعیت و ضعف نشانه‌روی، این مهر دو متر آن طرف‌تر به سر پیرمرد دیگری اصابت كرده و باعث جراحت وی شده است.

البته ماجرای پرتاب مهر در یزد سابقه دارد و چندین سال قبل در جریان سخنرانی حجت الاسلام رضوی، نماینده مجلس ششم یزد در مجلس در نماز جمعه، عده‌ای با عصبانیت از اظهارات وی به او مهر پرتاب كردند.

گفتنی است در جریان حوادث روز دوشنبه یزد دو نفر از اخلال‌كنندگان در مراسم بازداشت و بعد از چند ساعت آزاد شده‌اند. 


 


دکتر حسن حبیبی رئیس بنیاد ایران شناسی از روز گذشته در بیمارستان بستری شده است.

به گزارش فردا، دکتر حسن حبیبی به دلیل نارسایی قلبی و جراحی معده هم اکنون در بخش CCU بیمارستان بستری است.

بنابر اخبار رسیده وضعیت جسمی “حسن‌ابراهیم حبیبی” چندان مساعد نیست.حسن ابراهیم حبیبی در دوره های مختلف از زمان انقلاب تاکنون سمت های مختلفی را در عرصه سیاست تجربه کرده است.

وی وزیر ارشاد دولت بازرگان، معاون اول دولت های آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی بود.

وی هم‌اکنون رئیس بنیاد ایران شناسی است و از جمله حقوق‌دانانی بود که پس از انقلاب ایران، پیش‌نویس متن قانون اساسی را با استفاده از قوانین اساسی سایر کشورها تهیه کرد.


 


نماینده ایران در اوپک فاش کرد که دلیل ادامه فروش مجانی نفت ایران به هند، رقابت با عربستان در پی به توافق نرسیدن در اوپک است.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، در حالی که گمانه‌زنی در مورد رقم بدهی‌های نفتی هند به ایران در طول چند ماه گذشته بین دو تا چند میلیارد دلار همچنان ادامه دارد، محمد علی خطیبی، نماینده ایران در اوپک دلیل تازه‌ای را برای ادامه صادرات نفت مجانی به هند بر شمرد.

خطیبی گفت: با توجه به تلاش‌های یغماگرایانه عربستان سعودی، با وجود اینکه وجهی از هند دریافت نشده اما صادرات نفتی به این کشور ادامه دارد. به دنبال نشست اخیر اوپک و مخالفت تهران با درخواست ریاض برای افزایش تولیدات نفتی به منظور ایجاد ثبات در بازار، عربستان سعودی اعلام کرد که به طور یکجانبه یک میلیون بشکه بر تولیدات نفتی روزانه خود می‌افزاید. به دنبال اعلام این خبر برخی منابع از درخواست هند، چین و ژاپن برای افزایش واردات از عربستان خبر دادند.

از سوی دیگر ترکی الفیصل، سفیر سابق عربستان و از وابستگان به خاندان سلطنتی که به انعکاس افکار خاندان آل سعود شهرت دارد، مدعی شده که عربستان می تواند تولید نفت ایران را پوشش دهد. به این ترتیب در شرایطی که جنگ سرد عربستان و ایران با سلاح نفت دنبال می‌شود، خطیبی از به مشام رسیدن بوی رقابت از سوی عربستان در بازار نفت سخن می‌گوید. رقابتی که دست کم در سال‌های اخیر بسیار ملموس بوده است. خطیبی بر این باور است که عربستان به دنبال بازار‌های تازه برای تولیدات خود می‌گردد اما در صورتی که اهداف بازی سیاسی باشد آنگاه قواعد و عکس العمل‌ها نیز سیاسی خواهد بود.

این در حالی است که با وجود برخی بحث و گمان‌‌ها هنوز مکانیزم مشخصی برای دریافت پول نفت از هند تعیین نشده است. مقامات خزانه داری آمریکا که پیش‌تر برای هشدار به ترکیه در خصوص وارد نشدن به بحث انتقال پول نفت هند به ایران به استانبول سفر کرده بودند، در ابراز ناامیدی کرده بودند. آنها این نکته را خاطرنشان کرده بودند که با توجه به تحریم بانکی گسترده در سراسر جهان به نظر نمی‌رسد هند و ایران به راهکاری برای تعاملات نفتی دست یابند.

با این وجود خطیبی ابراز امیدواری کرده است که هند در یک تا ۲ ماه آینده راهی برای پرداخت بدهی های روز افزون خود به ایران بیابد.

گفتنی است که ایران روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت به هند صادر می کند که ۱۲ درصد از واردات این کشور را شامل می‌شود اما عربستان سعودی همچنان لقب بزرگترین صادرکننده نفت به هند را در اختیار دارد و هند در ماه گذشته ۳ میلیون بشکه نفت اضافی از عربستان خریداری کرده است. البته بر خلاف مساله ایران، هند وجه خرید نفت از عربستان را به طور تمام و کمال می‌پردازد.


 


میلاد اسدی، فعال دانشجویی که برای گذراندن امتحانات پایان ترم دانشگاه، به مرخصی ده روزه آمده بود، با عدم تمدید مرخصی اش به زندان بازگشت.

به گزارش کلمه، علی رغم اینکه میلاد اسدی امتحانات خود را گذارنده، ممکن است نمره های او به دلیل مخالفت حراست دانشگاه خواجه نصیر برای وی منظور نشود.

حراست دانشگاه به واحد آموزش این دانشگاه اخطار داده است که نباید نمره های میلاد اسدی را در پرونده آموزشی اش ثبت کند. این کار حراست خلاف قانون است اما مسوولان آموزش گفته اند به خاطر فشارها و تهدیدها ممکن است که تمامی امتحان های این دانشجو را انجام نشده تلقی کنند.

دادگاه میلاد اسدی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه برگزار شد. در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ گزارش شد میلاد اسدی به هفت سال زندان محکوم شده است که بعد به پنج سال تقلیل یافت.

میلاد اسدی پس از نزدیک به ۱۶ ماه حبس بدون حق استفاده از مرخصی، ۲۹ اسفند گذشته در آستانه سال جدید به مرخصی آمد که در ۶ فروردین ۹۰ اعلام شد مرخصی وی تا ۸ فروردین تمدید شده است. وی در نهایت در روز هشتم فروردین به زندان بازگشت و چندی پیش نیز توانست از مرخصی تحصیلی زندان استفاده کند.


 


ندای سبز آزادی: سید مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی سبز که از زمان کودتای انتخاباتی سال ۸۸ زندانی است، تاکید می‌کند که ظهور جنبش سبز در ایران و همچنین بروز شرایط جدید در منطقه، راه حل میانه برای انتخابات را بی‌معنا کرده و همانطور که آقای خاتمی نیز تاکید کرده، اصلاح‌طلبان و سبزها تنها باید در یک انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت کنند.

او می گوید: تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم، یعنی در عین حال که به شیوه برگزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه مؤلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند.

این عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اما معتقد نیست که برای رسیدن به چنین هدفی لزوما باید ابتدا قانون اساسی تغییر کند؛ بلکه تصریح می‌کند: اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم، حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد.

وی خاطرنشان می‌کند که اگر از اقتدارگرایان از ترس اصلاح طلبان به برگزاری انتخابات فرمایشی رو نمی‌آوردند، باند بی‌کفایت فعلی که جریان انحرافی نام گرفته، به قدرت نمی‌رسید. او تاکید می‌کند که در انتقادهای متقابل اخیر جریان احمدی نژاد و باند مصباح و اصولگرایان، هر دو طرف نقدهای سال‌های قبل اصلاح طلبان به جریان مقابل را تکرار می‌کنند که این نشان از درستی انتقادهای اصلاح طلبان به هر دو جریان متخاصم فعلی دارد.

مصاحبه ای که در پیش رو دارید، چند روز قبل و در دوران مرخصی کوتاه مصطفی تاجزاده انجام شده است. این مصاحبه در دو قسمت در وب‌سایت کلمه منتشر می‌شود و فایل صوتی آن نیز در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت.

قسمت اول از مصاحبه کلمه با سید مصطفی تاج زاده را در ادامه می‌خوانید:

با توجه به گذشت دو سال از شروع جنبش سبز و اتفاق هایی که در این دوسال رخ داده، اینک وضعیت جنبش را به چه شکل می بینید و چه تحلیلی از فضا می توان داشت؟

گذشت زمان را در مجموع به سود جنبش سبز می دانم، پیش از این نیز گفته ام که اقتدارگرایان با بحران های متعددی رو به رو هستند و در موضع ضعف قرار دارند. با وجود آنکه در تمامی این مدت در قرنطینه به سر می بردم اما به هرحال با افرادی سر و کار داشته ام که یا در طیف اقتدارگرایان قرار دارند و یا از مسوولان زندان و بهداری هستند و به هر صورت به آن سمت گرایش داشتند. کاملا می توان متوجه شد که با گذشت زمان، برخورد آنان نسبت به مسائل و حتی دیدشان به ما تغییر کرده است. سال ها به ما بی بصیرتی و گام زدن در خط آمریکا را نسبت می دادند، اما با حوادثی که اخیرا پیش آمده یک نوع شرمندگی را می توان در چهره آنان دید که هرچند نمی خواهند به صراحت آن را بیان کنند اما در واقع با زبان بی زبانی می گویند که اشتباه کرده اند و حق با اصلاح طلبان بوده است، مسیری که رفته اند اشتباه بوده و باید به فکر کشور بود. از طرفی دیگر جنبش سبز نیز در حال حاضر موقعیت خوبی پیدا کرده و باید به آینده امیدوار باشد. من در زندان به دلیل آنکه در شرایط قرنطینه به سر می برم بسیاری از دوستان را نمی بینم اما دورادور متوجه شده ام که روحیه ها روز به روز بهتر می شود چرا که آنان مطمئن هستند که آینده متعلق به آنها است و نگاه اصول گرایان به ما نیز این است که دیر یا زود برای سامان دادن به اوضاع باید از ما دعوت به کار کنند. جای هیچ نگرانی نیست و نباید هول شد. باید طبیعی باید رفت جلو و اجازه داد زمان، آنها را از درون آسب پذیر کند و در عین حال ما نیز کارها را به خوبی دنبال کنیم. باید دقت کرد که در آن طرف اختلافات رو به گسترش و دعوا به طور جدی در جریان است.

از این اختلاف ها زیاد صحبت می شود، دلیلی این اختلاف ها چیست و آیا تاثیری بر جنبش سبز دارد؟

اختلاف آنان در مورد منبع کمیاب قدرت است و هرکس می خواهد حرف اول را بزند. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی حرف اول را می زند و می دانند که نمی توانند از پس مشکلات بر آیند و همین امر نیز اختلافات را تشدید کرده است. اختلافات فرهنگی نیز به قوت خود باقی است و بسیاری از آنان در بحث های خصوصی اعلام می کنند که روش های قهری و اجباری جواب نداده و باید فکر دیگری کنند. ۶ سال از این دولت می گذرد و با معیارهایی که آنان دارند اوضاع از نظر فرهنگی بسیار بدتر از آنچیزی شده که در دوره اصلاحات بوده است. از نظر بین المللی نیز مشکلات عدیده ای وجود دارد، اقتدارگرایان فکر نمی کردند که آمریکا پس از زمین گیر شدن در افغانستان و عراق امکان دخالت در دیگر کشورهای مسلمان را داشته باشد و در واقع جنگ عراق و افغانستان را پایان دخالت های آمریکا در منطقه می دانستند. با حوادثی که اخیرا رخ داد، خصوصا با اتفاق های لیبی معلوم شد که داستان به هیچ وجه این طور نیست و خطری که اصلاح طلبان از حضور آمریکا احساس می کردند جدی بوده است. البته طنز تاریخ این است که اقتدارگرایان همه اتفاق ها را به دشمن منتسب می کنند اما درواقع دشمن را جدی نمی گیرند، اما ما تمام اتکایمان به داخل بوده و در عین حال می گفتیم که تهدید و خطر آمریکا جدی است. اتفاقی که در لیبی ممکن است در سوریه هم رخ دهد، چرا که همه متوجه شده اند که در کشورهایی که دولت هایشان با آمریکا بر سر مهر نیستند اگر تظاهرات مردمی و به دنبال آن سرکوب رخ دهد، هر لحظه باید منتظر دخالت نظامی غرب و خصوصا آمریکا باشند. در خصوص سوریه نیز اگر تا کنون کشورهای غربی دخالت نکرده اند بیشتر به این دلیل است که امریکا و اسراییل بیشتر نگران این موضوع هستند که جایگزینی مناسب برای بشار اسد ندارند و ممکن است که جانشین او به مراتب ضد آمریکایی تر و ضد اسراییلی تر باشد تا سیستم بعث کنونی، لذا با احتیاط برخورد می کنند. از طرفی دیگر نماینده ویژه حقوق بشر نیز برای ایران انتخاب شده و به نظر می رسد پرونده ما این بار نه به دلیل مساله هسته ایی که به دلیل نقص حقوق بشر که جهان‌پسندتر است در شورای امنیت مطرح شود. فشار های اقتصادی نیز خود اظهر من الشمس است. در حقیقت پیش‌بینی اصلاح طلبان و سبزها درست در آمد و جالب این است که اقتدار گرایان مخالف احمدی نژاد به حرف های اصلاح طلبان و مخالفان سبز او استناد می کنند و در انتقاد از او همان اظهارات را بر زبان می آورند و جالب تر آنکه باند خود احمدی نژاد نیز حرفهای ما در نقد جامعه مدرسین و آیت الله مصباح و روحانیت مبارز را تکرار می کنند و با همان ادبیات آنان را مورد نقد قرار می دهند. گویی پذیرفته اند که سخن اصلاح طلبان در باره هر دو گروه یعنی اصول گرایان و باند احمدی نژاد درست بوده، منتها جالب آن که باید توجه کرد جریان انحرافی مطرح شده در واقع همان باند قدرت است و نباید از آن تحلیل اشتباهی ارائه داد. به نظر من تحلیل درست این است که این جریان انحرافی و یا به واقع باند قدرت به این دلیل به قدرت رسید که ترس موهومی از اصلاح طلبان و انتخابات آزاد در بین اصول گرایان وجود داشت و در نتیجه آنان به یک انتخابات فرمایشی تن دادند. نتیجه این انتخاب نیز این بود که جریان انحرافی یا به نظر من یک باند بی کفایت قدرت بر مسند امور تکیه بزند. اگر انتخابات آزاد بود این باندها نمی توانستند از موقعیت به این راحتی استفاده کنند و در صحنه سیاسی کشور جا پیدا کنند.

با توجه به این تعاریف و تحلیلی که شما از فضای موجود دارید در حال حاضر فعالان اصلاح طلب و جنبش سبز چه گونه می توانند عمل کنند تا جنبش به اهداف خود نزدیک شود؟

به نظرم در این باره دو وظیفه داریم. یک بعد نظری است که نقطه قوت و اقتدار اصلاح طلبان است چراکه آنان همیشه در طی این سه دهه حرف های نو، جدید و اساسی داشته اند و اکنون نیز جامعه انتظار دارد که از زبان آنان سخنان نو وره گشا بشنود. باید تببین درستی از اتفاقات به جامعه عرضه کنیم و به جای آنکه از این دعوا ها خوشحال باشیم و ذوق کنیم باید با ارائه تحلیل های مناسب جامعه را درست هدایت کنیم و این بحث را بشکافیم که چرا بعد از ۳۳ سال این مشکلات پیش می آید. به علاوه مساله اصلی که نباید فراموش شود این است که چه اقتدارگراها اختلاف پیدا کنند و چه اختلاف پیدا نکنند جریان سبز که ریشه در جریان های اصیلی چون مشروطه و نهضت ملی شدن نفت و اصلاح طلبی دارد و باید با قوت به راه خود ادامه دهد. اصلاح طلبان تنها جریانی بوده اند که استقلال و آزادی را توام با خود می خواستند و از هردوی آن ها دفاع می کردند. یعنی همزمان هم با استعمار خارجی و هم با استبداد داخلی مخالف بوده اند. اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز از آزادی دفاع می کنند و بر این اعتقاد نیستند که بررای مبارزه با استبداد داخلی باید به دامان نیروهای خارجی پناه برد و نه بر این اعتقاد هستند که به دلیل مبارزه با استعمار خارجی می توان با استبداد داخلی موافقت کرد. ما با استعمار و استبداد مخالف هستیم و استقلال و آزادی شعار و ماهیت اصلی جنبش مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و دو خرداد است. اما تمام هنر اقتدار گراها این است که به نام مبارزه با آمریکا و با الویت دادن به عدالت، ضد آزادی عمل کنند . ما باید تببین کنیم که راه نجات کشور آزادی و استقلال است و هیچ راه دیگری نیز نداریم. خصوصا کسانیکه نگاهشان به خارج و دخالت خارجی است باید بدانند نهایتا کشور دو دهه در جنگ های داخلی خواهد سوخت و اینگونه نیست که خشونت پایان یابد و دموکراسی حاکم شود، نمونه بارز آن نیز عراق و افغانستان است. به باور من سال های سال این دو کشور درگیری های خونین خواهند داشت و اگر آمریکا این دو سرزمین را ترک کند خطر جنگ داخلی وجود دارد و اگر ترک نکند تفکرات طالبانیسم برای مقابله با آمریکا بوجود خواهد آمد. ما به عنوان اصلاح طلب و جنبش سبزی باید گفتمان خود را اعلام کنیم، خصوصا که هر دو طرف دعوا مجبورهستند که به اصلاح طلبان استناد کنند و حتی اگر هم نخواهند حقیقت را بیان کنند، جامعه خود می فهمد و انتقاد می کند. اصلاح طلبان ۶ سال است که احساس خطر کرده اند و اکنون ما بهترین فرصت را برای مطرح کردن بحث های نظری پیدا کرده ایم و می توانیم آن ها را دامن بزنیم الان جامعه پذیرای شنیدن دیدگاه های مختلف است.

خوب این از بعد تئوریک و نظریه پردازی است، اما عده ایی اعتقاد دارند که جنبش برای آنکه بتواند به جلو حرکت کند و خواسته های خود را محقق سازد باید فعالیت عینی داشته باشد، از طرفی دیگه بعضی ها نیز معتقد هستند که با توجه به دعوای داخلی اقتدارگرایان بهتر است که در حال حاضر جنبش سبز حرکت بیرونی و عینی نداشته باشد و با هر حرکتی خصوصا حرکت های خیابانی مخالفت می کنند، به نظر شما کدام راه در حال حاضر برای فعالان جنبش سبز مناسب تر است؟

از نظر عملی هم شعار استراتژیکی برای جنبش سبز ایجاد شده که از مشروطه تا کنون نیز خواست اصلی اصلاح طلبان و تمامی آزادی خواهان بوده است. حق حاکمیت ملی و انتخابات آزاد دو شعار استراتژیک و راهبری اصلی جنبش سبز است. انتخابات آزاد تنها راه نجات کشور است. نجات کشور در ایجاد دولت وحدت ملی و برقراری آشتی ملی تحقق پیدا نمی کند. البته بعضی ها این بحث های انتزاعی را مطرح می کنند که جامعه نیز متوجه منظور آنان نمی شود. با تفاهم های ظاهری و بده بستانهای موجود نمی توان مشکلات را حل کرد. ما معتقدیم که کشور ایران یک راه برای سعادت دارد که آن نیز انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد نیز موئلفه های خاص خود را دارد. انتخابات آزاد یعنی آزادی قلم، اندیشه و بیان و سبک زندگی، یعنی آنکه احزاب آزاد باشند، آزادی تجمعات وجود داشته باشد، اتحادیه ها و تشکل های غیر دولتی و سندیکاها آزادی عمل داشته باشند. به نظر من انتخابات آزاد تنها راه رهایی کشور است و باید نیروهایمان را به آن سمت سوق دهیم. انتخابات آزاد بخشی از مشکلات کشور را حل مید کند. استراتژی عملی جنبش سبز باید رسیدن به انتخابات آزاد باشد. از نظر تاکتیکی نیز روزه، اعتصاب غذا، اجتماع خیابونی و کارهای اینچنینی می تواند بسیار مفید باشد. به هیچ وجه نباید سکوت کنیم و از طرفی نیز معنی ندارد که طرف یکی از جناح های اقتدار گرا را بگیریم . هر دو گروه مسبب وضعیت کنونی هستند اما نباید چنان رفتار کنیم که ترس از اصلاح طلبان سبب شود این اتحاد مصنوعی ایجاد شده بین طیف های مختلف اصول گرا که یک وجه مشترک دارند و آن دشمنی با اصلاح طلبان است بوجود آید. طنز تاریخی این است که وجه مشترک ضدیت با اصلاحات تبدیل شد است . در نهایت شرایط به سود جریان دموکراسی خواهی خواهد بود. تند شدن فضا خواسته ی نظامی ها است و کسانیکه می خواهند با نظامی گری با آزادی و حقوق ملت بجنگند.

شما بارها درباره انتخابات آزاد صحبت کرده اید و در طی این دوسال نیز در فرصت هایی که داشته اید تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد کرده اید، انتخابات آزاد دقیقا چیست و چگونه می توان به آن رسید؟

در انتخابات آزاد حرف اول را مردم می زنند. اگر فضا عمومی به گونه ایی باشد که جامعه مطالباتی داشته باشد حکومت ها چاره ایی ندارند جز آنکه پاسخ مطالبات مردم را بدهند .ما این را در دوران شاه و هم در دوران جمهوری اسلامی تجربه کردیم. اما باید به مردم درست توضیح داد که انتخابات آزاد که صحبت آن را می کنیم چیست. یکی از ابعاد انتخابات آزاد و سالم این است که مجریان و برگزار کنندگان یا باید کاملا بی طرف باشند یا آنکه در برگزاری انتخابات از تمام گرایشاتی که نامزد دارند بر سر صندوق های رای و شمارش آراء حضور داشته باشند. نمی توانیم بگوییم انتخابات سالم است اما رییس هیات بر نظارت آن آقای جنتی باشد که برای اصول گرایان جلسه می گذارد تا وحدت خود را حفظ کنند. یا آنکه آقای یزدی نایب رییس شورای نگهبان باشد درحالیکه خود رسما یک طرف دعوا با اصلاح طلبان و حتی نامزهای مستقل است. طبق قانون نباید کسانی که در هیات نظارت حضور دارند وارد انتخابات شوند و اکنون مساله ایی که مخالفان احمدی نژاد نگران آن هستند نیز همین موضوع است و جالب این است که همان اظهارات ما را در خصوص سلامت انتخابات تکرار می کنند. اکنون آنان نیز به فکر تشکیل کمیته صیانت از آرا افتاده اند و از پخش میلیارد ها پول در میان مردم نگران هستند چرا که این پول ها می تواند در رای مردم تاثیر بگذارد و این نگرانی به حق است. اما این نگرانی ها فقط درباره دولت نیست و در خصوص هیات نظارت و شورای نگهبان نیز و همچنان در باره کمیته امداد وجود دارد. وقتی گفته میشود انتخابات آزاد باید سازو کارهایی را در نظر گرفت، یعنی از همان ابتدا باید به تمام امور دقت کرد، از تایید صلاحت ها گرفته تا هیات اجرای و نظارت، رادیو و تلویزیون و مطبوعات، همه باید در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گیرند و قوای حکومتی نباید این امکان را داشته باشند که به نفع یک گروه و یا جریان خاص وارد انتخابات شوند. اکنون این شبهه است که دولتی ها در انتخابات به ضرر بخش دیگری از اصول گراها تقلب خواهند کرد، برای این امر می توان راه حل نهایی پیدا کرد اما نمی توان با گفتن تو را به خدا تقلب نکنید و آنها هم بگویند نه نمی کنیم این مساله را تمام شده بدانیم. مطمئنا اگر در هیات نظارت نماینده تمامی جناح ها حضور داشته باشند آنها نیز نمی توانند تقلب کنند. اصرار بر یک دست بودن هیات ها برای این است که تقلب کنند وگرنه از نظارت که نمی ترسند و همه را برای امر نظارت دعوت می کنند. شرایط انتخابات آزاد پیچیده نیست ودنیا آن را تجربه کرده و دیده است. اما اینکه اقتدار گراها به آن تن نمی دهند به این دلیل است که از اقتدار آنان کم می شود. اما از سوی دیگر هرچقدر که قدرت اقتدارگرایان بیشتر شود، نارضایتی مردم نیز بیشتر می شود، فساد آشکار تر و فشارهای بین الملی و حقوق بشر نیز به همان میزان بیشتر خواهد شد. باید این موضوع مهم نیز را در نظر بگیریم که فضای منطقه این مطالبه را دنبال می کند و روز به روز نیز بیشتر می شود و به همین میزان احتمال آنکه حکومت نیز به برگزاری انتخابات آزاد تن دهد بیشتر خواهد شد.

اگر حاکمیت به برگزاری انتخابات آزاد تن ندهد، در برابر انتخابات پیش رو چه باید کرد؟

تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم ، یعنی در عین حال که به شیوه بر گزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه موئلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات نیز تشدید شود. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببریم و آن را از رسمیت بی اندازیم. در عصری که از بحرین تا مصر ملت به دنبال انتخابات آزاد هستند، در کشور ما جریانی حاکم شده که روش آن مانند دیکتاتورهای منطقه است، از این رو اگر آنان احساس کنند که ما شرکت نمی کنیم مجبورمی شوند تصمیمی استراتژیک بگیرند بدین معنی که یا باید اصلاح طلبان را حذف کنند و تن به اختلاف گسترده داخلی دهند. از آنجاکه حریم ها و حرمت ها را نیز رعایت نمی کنند و از خدا، شرع و اسلام مایه می گذارند و انواع تهمت ها و اتهام را متوجه هم می کنند و به این ترتیب این وضعیت برای آنان مشکل ساز خواهد بود. و اگر غیر از این نیز بخواهند رفتار کنند باید اصلاح طلبان را وارد بازی کنند، آنهم تمام و کمال، همان طور که هستند و نباید چاره ایی غیر از این بگذاریم. من صحبت های آقای خاتمی را هم در همین راستا می بینیم. راه وسط نداریم اصلاح طلبان و سبزها در انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت می کنند.

آیا در همین قانون اساسی می توان به انتخابات آزاد رسید؟

بله، در همین قانون اساسی دوم خرداد و شوراهای اول و دوم شکل گرفت. در انتخابات شوراهای دوم شکرت کردیم و شکست هم خوردیم. آن انتخابات آزاد ترین انتخابات صد سال اخیر بود و هیچ کس به خاطر سلیقه، نوع نگاهش و خواستگاه سیاسی و غیره از شرکت در انتخابات منع نشد.در آن انتخابات نه جناح پیروز و نه جناح شکست خورده هیچ کدام اعتراضی نداشتند و انتخابات صد در صد سالم بود. ما شکست خوردیم و نتیجه انتخابات را نیز به رسمیت شناختیم که البته دلیل شکست ما رای بالای رقیب نبود بلکه فقط ۱۱ درصد مردم تهران درانتخابات شرکت کردند. به هرحال یکی از آزاد ترین انتخابات در دوره ما برگزار شد . اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد. قانون اساسی یک متن یا یک کتابچه است و تفسیر آن در دست خودمان است . همیشه گفته ام قانون اساسی امریکا یک قرن قبل از برچیده شدن برده داری در این کشور نوشته شده است و هنوز اجرا می شود هرچند که آن قانون اساسی متمم هایی داشته است اما به هرحال همان قانون است که درست تفسیر می شود. البته این صحبت به این معنی نیست که نبایدقانون اساسی را اصلاح کرد، در یک فرصت مناسب باید این اتفاق بیفتد اما برگزاری انتخابات آزاد را منوط به تعییر قانون اساسی نمی کنیم.

ادامه دارد…

منبع: گروه سیاسی _ کلمه


 


ندای سبز آزادی: دکتر سروش روز چهارشنبه بیست و نه ژوئن 2011 (8 تیر 1390) در نشستی که به همت جمعی از علاقمندان نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی ایران در "آکادمی ملانشتون" شهر کلن آلمان بر پا شده بود حاضر گردیده و به ایراد سخنرانی برای جمعی از ایرانیان حاضر در مراسم پرداخت.

به گزارش ندای سبز آزادی، دکتر سروش در ابتدای سخنان خود به تبیین اصطلاح "روشنفکری دینی" پرداخته و با رد دیدگاهی که مفهوم "روشنفکری دینی" را مفهومی متضاد می داند، این نوع بحثها را انتزاعی و غیر مفید خوانده و تحقق عملی روشنفکری دینی را بهترین دلیل بر امکان آن دانست.

دکتر سروش روشنفکران دینی را اندیشمندانی معرفی کرد که دارای تعلق دینی هستند یعنی دل در گرو حقیقت و هویت دینی دارند ولی در عین حال روحانی نیستند. به نظر دکتر سروش روشنفکران دینی این امتیاز را دارند که بر خلاف روحانی ها از دین ارتزاق نمی کنند: "سقف معیشت بر ستون شریعت" استوار نمی کنند و همینطور تک منبعی نیستند، یعنی صرفا بر منابع درون دینی اکتفا نمی کنند بلکه با معارف برون دینی هم آشنا بوده و در دیالوگ هستند.

در ادامه این جلسه، دکتر سروش امتیاز دیگر روشنفکری دینی را فقدان هویت صنفی این جریان دانست و اضافه کرد صنفی بودن روحانیت باعث می شود در بسیاری از موارد حقیقت قربانی منافع صنفی شود. وی ظهور روشنفکری دینی را به خاطر نیاز عملی جامعه به آن دانست. وی با اشاره به حسینیه ارشاد به عنوان نماد روشنفکری دینی گفت: این مرکز تاسیس شد تا نیازهایی را از جامعه پاسخ بدهد که مسجد و خانقاه آنها را تامین نمی کردند.

سروش سپس به تبیین بیشتر ویژگی اول روشنفکران دینی یعنی تعلق خاطر آنها به حقیقت و هویت دینی پرداخت. وی گفت: پیامبران از جمله پیامبر اسلام تجربه ای توحیدی از هستی داشتند و  قولوا لا اله الا الله تفلحوا نیز حکایت از همین تجربه دارد. پیامبر نگاهی جدید به هستی داشت و همه جای جهان را پر از خدا می دید، "فاینما تولوا فثم وجه الله" ایشان می خواست انسانهای دیگر را نیز در این تجربه شریک کند.

عبدالکریم سروش سپس با اشاره به تئوری "بسط تجربه نبوی" و بیان اینکه این تجربه منحصر به پیامبر نبود و بعد از پیامبر هم برخی آن را در ذیل نبوت پیامبر تجربه کردند، این امر را همان جهان بینی اسلامی و جنبه حقیقتی آن دانست و ادامه داد: برای اینکه این تجربه در جان مسلمانان و پیروان پیامبر جان بگیرد و در دل آدمیان رسوخ پیدا کند و سبب شود که آنان زندگی خود را بر اساس این پیام تنظیم کنند، قواعدی اخلاقی و فقهی از جانب پیامبر وضع گردید.

دکتر سروش در ادامه تبیین جنبه هویتی دین اسلام گفت: به نظر من هدف از وضع قواعد مذکور صرفا تربیت جان آدمی نبود بلکه ساختن یک هویت مشترک بین پیروان خود، متمایز از سایر ادیان هم بود. به عنوان مثال قبله صرفا برای این بود که مسلمانان به هویتی مستقل دست یابند. که از قضا به درخواست خود پیامبر بود و هیچ انگیزه و علت دیگر نداشت. اینجا یک هویتی پیدا می شود. یک امت متفاوت با آداب و نام خاص. یا در ماه رمضان روزه گرفتن و بسی چیزهای دیگر که همه جنبه هویتی دارند.

وی افزود: البته باید در حفظ و تداوم بخشیدن به این هویت همت گماشت. هویت نوعی با هم کردن سرمایه های اجتماعی است و مثل یک بدن ارگانیک رفتار می کند. فرهنگ اسلامی با مرزهایی که پیامبر کشیده و با آداب و اخلاقی که پیامبر اسلام تعیین کرده بود رشد تاریخی کرده و بالیده و میوه های آبدار و شیرینی هم تحویل بشریت داده است. این فرهنگ یک هویتی دارد و یک حقیقتی و این هویت از دل آن حقیقت جوشیده است و هویت سوار بر این حقیقت شده است.

دکتر سروش در ادامه سخنرانی خود، جنبه هویتی دین را مانند هویت ملی و زبانی دانست که الزاما به معنی برتری یکی بر دیگری نیست ولی سرمایه اجتماعی برای اعضای خود ایجاد می کند.

او در این مورد گفت: ما نمی توانیم زبان خود را کنار بگذاریم  چون ما با آن زبان می اندیشیم و شعر می خوانیم و جک می گوییم و ... دین هم چنین امری است یعنی بعد از مدتی تبدیل به زبان و فرهنگ قوم می شود طوری که بدون آن اصلا این قوم جهان را نمی تواند بفهمد. چنانچه به عنوان مثال کمونیستهای ما هم وقتی کشته می شدند به آنها شهید می گفتند.
دکتر سروش بیان داشت که روشنفکری دینی هم به هویت دینی تعلق خاطر دارد و هم به حقیقت دینی، یعنی اولا به آن جهان بینی و آن توحیدی که پیامبر آموزش داد و آن تجربه ای که او آن را برای ما به ارث نهاد و ثانیا به هویت و پوشش محافظی که برای آن حقیقت تدبیر کرد. وی افزود تجربه پیامبران تجربه ای بود که می خواستند آنرا با انسانها در میان بگذارند. تعبیر خوبی در عرفان است که مثلا می گویند: "فلان عارف خوانسالار فقر محمدی است"، یعنی سر سفره پیامبر نشسته است و طعامی را که او آماده کرده است تقسیم می کند و به بقیه هم تعارف و معرفی می کند. اعضای این هویت یکدیگر را بهتر می شناسند.

دکتر سروش ضمن اظهار تاسف و تعجب از اینکه برخی کمر همت به کشتن دین می بندند گفت: اولا این فکر خامی است که برخی فکر می کنند می توان دین را از بین برد. این شجره طیبه را که ریشه دوانده است حتی نمی توان خیال برانداختن آن را کرد. به نظر دکتر سروش حتی اگر الان دهها هزار نفر از دین اسلام خروج کنند اتفاقی نمی افتد و علت منسوخ شدن احکامی مثل ارتداد هم همین مسئله است که دیگر ارتداد برخی از مسلمانان ضرری به اسلام نمی زند.
دکتر سروش اضافه کرد که از بین بردن هویت دینی علاوه براینکه ممکن نیست، مطلوب هم نیست. این مثل آن می ماند که کسی با زبان خود دشمنی کند مثلا به صرف اینکه در این زبان کلمات ناسزا وجود دارد. مگر هیچ زبانی را می شود از نو ساخت؟ باید همین زبان را به کار برد و در دل همین زبان مقاصد خود را برآورد کرد. اگر جایی هم نقصانی و تنگنایی دارد باید به رفع و دفع آن نواقص و تنگناها همت کرد. در جامعه ما که این حکومت ملقب به اسلام فجایعی کرده است برخی از هموطنان ما از آن رویگردان شده اند. من که نمی توانم بگویم چون زبان فارسی ابزار فحش گویی و رکیک گویی افرادی مثل حکیم سوزنی سمرقندی و ایراج میرزا شده از زبان فارسی دست بشویم. من اگر توانایی دارم می نشینم چند تا شعر خوب می گویم. علاوه بر این با دو تا شاعر رکیک گو که تمام تاریخ زبان فارسی ملوث نمی شود. ما رومی و سعدی و حافظ و ... هم داشته ایم.

دکتر سروش در ادامه گفت: به جای دشمنی و تحقیر کردن و کاشتن تخم نفرت باید به شناخت این فرهنگ همت گماشت.

دکتر سروش از اینکه برخی از ایرانیان مقیم غرب از آزادی اینجا سوء استفاده می کنند و نفرت و تحقیر نسبت به دین و دینداری تولید می کنند اظهار تاسف کرد.
دکتر سروش پس از تبیین دو جنبه حقیقتی و هویتی دین ادامه داد: روشنفکر دینی اصل دین و حقیقتی که پیامبر تعلیم داده است را  می پذیرد ولی آلوده شدن آن به خرافات را نمی پسندد و تحمل نمی کند و آن را می پالاید. روشنفکران ضد دینی اصل دین را خرافه می دانند. ولی ما معتقدیم  پیامبران امر شریف و لطیفی را آورده اند و جهان جدید به خاطر دور ماندن از آن پیام با معضلاتی روبرو شده که جز با روی آوردن به آن پیام مشکلاتش حل نخواهد شد.

این طمعی که انسان امروز را فراگرفته، چون فکر می کند همه چیز محدود به این دنیا است و در این دنیا باید حداکثر نفع را به دست آورد ولو با تعدی به دیگران، دستیابی به صلح و آرامش و خوشبختی را مشکل می کند. با اعتقاد به یک دنیایی فراختر و عالمی کبیر بسیاری از این طمعها فرو خواهد نشست و زندگی بهتر خواهد شد. اعتقاد به کرامت و شرافت ذاتی انسان که مورد تاکید گفتمان حقوق بشر است در سایه یک اندیشه دینی که به یک منبع ازلی اعتقاد دارد ممکن است.
حالا اگر هویت و حقیقت دینی هم به عنوان یک اندیشه زلال دچار آلودگیهایی شده است ما باید برای از بین بردن کجی ها و آلودگیها همت کنیم نه اینکه کل مجموعه را منکر بشویم. اگر روی آب زلال را کف گرفته است باید کفها را کنار زد تا به آب زلال رسید. وظیفه روشنفکری دینی پالایش دین از خرافاتی است که در طول تاریخ بر دامن دین نشسته است. تمام آنچه در طول تاریخ دین گرد و غبار گرفته است باید از زیر خاک غفلت تاریخ بیرون کشید و تمیز و شفاف کرد.
در پایان جلسه برخی از حضار سوالات و نقطه نظراتی را مطرح کردند که عموما مربوط به تاکید دکتر سروش به بخش هویتی دین بود. برخی به این نکته اشاره کردند که هویت مخصوصا نوع دینی آن زندانی است که مانع ارتباط  سالم و مطلوب با "دیگری" می شود. که دکتر سروش گفت: هویت اگر چه یک زندان است ولی سرمایه اجتماعی هم هست و گذشته آن ما هیچ گریزی از هویتها نداریم. شاید هویت خود را عوض کنیم ولی همیشه در یک هویت زندگی می کنیم.

یکی دیگر از سوالها به آلترناتیوهای دین در بحث اخلاق و معنویت اشاره داشت که به عنوان مثال در ایران آقای ملکیان بر معنویت و اخلاق مستقل از دین تاکید دارند، دکتر سروش ضمن پذیرش امکان این بحث، حقیقت و هویت دینی را منبع انگیزه بیشتر و الگویی مناسب برای زندگی اخلاقی دانست.

گردآورنده: حیدر شادی/ کلن


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته