خبر / رادیو کوچه
بلندپایهترین مقام حقوق بشر آلمان، ایران را ترغیب کرده است میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی را از حصر خانگی آزاد کند.
به گزارش آسوشیتدپرس، مارکوس لئونینگ کمیسر حقوق بشر آلمان روز پنجشنبه، 14 ژوئیه، اظهار داشت که این دو نفر «بدون مبنای حقوقی در مکانی نامعلوم نگهداری میشوند و هیچ تماسی با جهان خارج ندارند.»
او خواستار آزادی این دو رهبر مخالفان دولت و همچنین «سایر زندانیان سیاسی» ایران شد.
آقایان موسوی و کروبی از بهمن ماه گذشته زمانی که خواستار تظاهراتی در اعلام همبستگی با مردم مصر و تونس شدند همراه با همسرانشان تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
«موسوی، کروبی و همسرانشان باید تحت معاینه قرار گیرند»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، چهارتن از دراویش طریقت نعمتاللهی گنابادی از سوی شعبه اول دادگاه عمومی سروستان استان فارس، با صدور احکام جداگانه به حبس و شلاق محکوم شدهاند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، با گذشت یازده ماه از تحصن اعتراضآمیز دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی شهرستان سروستان در مقابل فرمانداری آن شهر، برای چهار تن از دراویش به نامهای فرزاد درویش سروستانی، محمدعلی سعدی، محمدجلال نیکبخت سروستانی و حجتاله سعیدی به اتهام «اخلال در نظم عمومی» از سوی دادرس دادگاه به شش ماه حبس و چهل ضربه شلاق محکوم شدند.
لازم به ذکر است وکالت این چهار درویش گنابادی را فرشید یداللهیفارسی و امیر اسلامیبورکی و داوود منتظریلاری بهعهده دارند.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت یک درویش در شهرستان بیدخت»
خبر / رادیو کوچه
نوید نزهت، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، با صدور حکمی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، نوید نزهت به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از سوی شعبه ۲۶ به قضاوت پیرعباسی به یک سال حبس محکوم شده است.
نوید نزهت، ۲۴ بهمنماه سال گذشته بازداشت و پس از دو هفته با قرار کفالت آزاد شد.
بهنام / رادیو کوچه
behnam@koochehmail.com
«مانکن پاراگوئهای میرفت که زمین فوتبال را برهنه دور بزند»
لاریسا ریکمله مانکن جنجالی پاراگوئه اعلام کرده بود در صورت پیروزی تیم کشورش در مقابل برزیل استادیوم ورزشگاه محل رقابت دو تیم را کاملن لخت دور خواهد زد.
تیم ملی فوتبال پاراگوئه در چارچوب گروه 2 رقابتهای فوتبال پان آمریکا روز شنبه نهم ژوئیه 2011 در مقابل تیم برزیل به تساوی 2 بر 2 رسید.
این مانکن پاراگوئهای در یکی از بازیهای تیم کشورش در رقابتهای جام جهانی فوتبال 2010 آفریقا به این کار مبادرت کرده بود.

پدیده برهنه شدن در ورزشگاهها بهویژه در رقابتهای فوتبال میرود تا بهصورت یک عادت برای مانکنهای مشهور دنیا دارید.
پیشتر کاترینا بالیوو مانکن مشهور ایتالیایی گفته بود در صورت قهرمانی تیم ناپولی در رقابتهای لیگ باشگاههای ایتالیا در برابر تماشاگران لخت خواهد شد.
………………………………………………..
«هکری که عاشق الناز شاکردوست است»
هکری که ادعا میکند عاشق خانم الناز شاکر دوست است. و شروع به هک کردن سایتها کرده و این طور که خودش ادعا کرده دست از این کارش دست نخواهد کشید تا پیغامش را به الناز شاکردوست برساند و عکسی رو که در زیر مشاهده میکنید را صفحه ایندکس سایتها قرار داده است.

که در عکس نوشته شده «میخوام بهش بگم دوستش دارم الناز شاکردوست این ایمیل منه، از مدیر این سایت میخوام حتمن پیغام منو برسونه، من این کار رو ادامه می دم تا شما مدیر سایتها پغام منو به الناز شاکردوست برسونید.»
………………………………………………..
«خواهرمایکل جکسون: شوهرم به مایک تایسون پیشنهاد سکس با من را داده است»
در یکی از جنجالیترین خبرهای هالیوودی لاتویا جکسون خواهر مایکل جکسون خواننده مشهور پاپ آمریکا فاش کرد که همسرش از وی خواسته است با مایک تایسون مشتزن آمریکای همبستر شود.

لاتویا افزود که شوهرش جک گوردون در مقابل دریافت 100 هزار دلار از مایک تایسون این پیشنهاد به وی داده است.
وی در این گفتگو گفته است شوهرش جک گوردون وی را به شرکت در سکس گروهی وادار کرده است.
………………………………………………..
«نخستین عکس سکسی رسمی رزی هانتیگتون»
رزی هانتیگتون، مانکن و بازیگر انگلیسی برای اوین بار عکس سکسی رسمی خود را برای محصولات بریبری گرفته است.

البته لازم به اشاره است که وی پیشتر یکی از مدلهای رسمی ویکتوریا سیکرت از تولیدکنندگان لباس زیرزنانه بوده است.
………………………………………………..
«ریان ویث روی آنتونی وینر را سفید کرد»
ریان ویث فرزند تامرا بارنی، از هنرپیشهگان سریال «The Real Housewives of Orange County» است روی آنتونی وینر که با شورتش عکس گرفته بود سفید کرد.

چیه؟ پَ نَ پَ نکنه فکر کردید عکس عباس آقا رو میندازم
وی هفته گذشته در عکسهایی که در شبکههای اجتماعی مثل توییتر به اشتراک گذاشته بعد از عکسهای خود و مادرش عکسی از آلت تناسلی خود قرار داده است.
او اعلام کرد که وینر کاری نکرده است. کاری که من کردم جرات میخواست.
همزمان خانمی به نام کاترین کیو بکر، در کالیفرنیا، به اتهام قطعه قطعه کردن آلت تناسلی همسرش بازداشت شد.

………………………………………………..
«ریس ویدراسپون حامله است»
ریس ویدراسپون در هفته گذشته اعلام شد که وی حامله است.
عکسهایی را که منابع پاپاراتزی منتشر کردند از بالا آمدن شکمش حکایت دارد.

ریس ویدراسپون در یکسال گذشته نزدیک به 28 میلیون دلار درآمد کسب کرده است.
………………………………………………..
«69 سالگرد تولد هرسیون فورد»

روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، 69 سالروز تولد هریسون فورد بوده است. وی از سال 1970 کار را آغاز کرد. بهترین فیلم وی ایندیانا جونز بوده است.
………………………………………………..
«ریان رینولدز و چارلیز ترون، بوی ازدواج میآید»
ریان رینولدز بازیگر کانادایی، پس از جدا شدن از اسکارلت یوهانسون، در هفته گذشته با چارلیز ترون بازیگر آمریکایی دیده شد.

یکی از منابع پاپاراتزی اعلام کرد که این قرارها به یکماه پیش بازمیگردد و حدود یکماه است که با هم به رستوران میروند.
………………………………………………..
نامه وارده
این روزها در ایران میتوان هر چیزی را به هر چیزی ربط داد. قصاص را با زیبایی، گشت امنیت اخلاقی را با عفاف و … .بررسی پرونده هوشنگ فنائیان نشان میدهد که چگونه میتوان بین فیسبوک و رهبری توسط دیانت بهایی ارتباط برقرار کرد! همچنین نشان میدهد که چگونه اگر بعضی مقامات بخواهند هر تلاشی برای احقاق حق متهم صورت گیرد، بیفایده خواهده بود!
هوشنگ فنائیان در تاریخ 22 اسفند 1389 در مغازهای که در آن مشغول به کار بود، بازداشت گردید. مدت 28 روز در بازداشتگاه اطلاعات ساری محبوس بود و سپس به زندان آمل منتقل شد. پس از گذشت هفتاد روز ازبازداشتش دادگاه بدوی وی در زندان آمل به قضاوت «قاضی حسنزاده» ریاست دادگستری آمل – برگزار شد و در این حکم، ایشان به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شدند.
از جمله اتهامات ایشان در این رای «نوشتن نامه توهینآمیز به رهبری» است. قاضی برای این اتهام وی را به شش ماه حبس محکوم نمود. بر اساس این حکم هوشنگ فنائیان به خاطر «عضویت در فیس بوک» به یک سال و به دلیل شرکت در مراسم مذهبی و درون دینیِ بهاییان یعنی «ضیافت» به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. قاضی پرونده عضویت در فیس بوک را از مصادیق «تبلیغ علیه نظام» و شرکت در ضیافت و عضویت در جامعه بهایی را به عنوان «عضویت در گروههای برانداز نظام» قلمداد نمودند.
در تاریخ 10 خرداد ماموران به زندان آمل مراجعه کرده و با تحت فشار قرار دادن هوشنگ فنائیان از وی خواستند که لایحه دفاعیهاش برای تجدید نظر را هر چه سریعتر در عرض ده دقیقه بنویسد که نامبرده حاضر به این کار نشده و اظهار داشت لایحه را با استفاده از فرصت ۲۰ روزه مقرر در قانون و با مشورت وکیل ارایه خواهد داد. به نظر، مامورین اطلاعات خود دریافتند که نوشتن دفاعیه برای چنین حکم بیاساسی بیش از ده دقیقه به زمان نیاز نیست! شاید هم نگران بودند که اگر بیشتر برای نوشتن لایحه دفاعیه وقت صرف شود و یا وکیل در نوشتن این متن به جناب فنائیان کمک کند، در دادگاه تجدید نظر کارشان دشوار خواهد شد.
قاضی دادگاه تجدید نظر «جناب میری» تنها دو روز پس از اینکه پرونده هوشنگ فنائیان به دستش رسید، حکمش را صادر کرد و وی را به چهار سال حبس تعزیری محکوم نمود. این حکم در شرایطی صادر شد که وکیل پرونده تجدید نظر جناب «عبدالفتاح سلطانی» پیش از صدور حکم، درخواست ملاقات با قاضی پرونده را نمودند. با وجود اینکه قاضی این درخواست را قبول کرد، اما پیش از دیدار با وکیل رایش را صادر نمود. تلاش مامورین برای نوشتن لایحه در ده دقیقه توسط متهم کم بود که هراساندن قاضی از ملاقات با وکیل هم بدان افزوده شد!
پس از مطالعه پرونده جناب فنائیان توسط وکیل محرز شد که هیچ یک از اتهاماتی که در حکم دادگاه بدوی بیان شده است، در جلسه تفهیم اتهام وی مطرح نشده بود
پس از مطالعه پرونده جناب فنائیان توسط وکیل محرز شد که هیچ یک از اتهامات فوق که در حکم دادگاه بدوی بیان شده است، در جلسه تفهیم اتهام وی مطرح نشده بود. اتهامات فوق بر اثر تلاش بیوفقه ماموران اطلاعات برای پرونده سازی علیه هوشنگ فنائیان قوام یافت. پس از دستگیری توسط مامورین اطلاعات تنها اتهامی که به ایشان در دادسرا تفهیم شد، صرفن نشر اکاذیب – آنهم بدون ذکر هیچ دلیلی- بود. بدیهی است چنین تفهیم اتهامی از مصادیق بارز نقض اصل 32 قانون اساسی است که در آن تاکید میگردد «موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبن به متهم ابلاغ و تفهیم گردد».
1. عضویت در فیس بوک= تبلیغ علیه نظام =>یک سال حبس:
همسر هوشنگ فنائیان –ژانت خانلری – در ارتباط با اتهام همسرش مبنی بر عضویت درفیس بوک چنین میگوید: «… فعال بودن همسرم در فیسبوک فقط به خاطر ارتباط با اقوام و فامیلهایی بوده که در خارج از کشور به سر میبرند، چون تمام بستگان پدری و مادری ایشان در خارج از کشور به سر میبرند و فیسبوک عملن یک پل ارتباطی بین آنها محسوب میشد.»
آقای محسنی اژهای در پاسخ به این پرسش که آیا عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی چون فیس بوک جرم محسوب میشود یا نه گفت: «در قانون جرایم تعریف شده است. کسی که به طور مستقیم جرمی مرتکب شده باشد مجرم، کسی که در انجام جرم همکاری کند شریک جرم و مباشر جرم و اگر تسهیل کننده جرم باشد و مقدمات آن را فراهم کند معاون در جرم است و تفاوتی نمیکند که این جرم درفضای مجازی و غیرمجازی رخ داده باشد باید دید که عضویت در فیس بوک به این موارد مرتبط میشود و در این قالب میگنجد یا نه.»
پس بنا به گفته جناب اژهای عضویت در فیس بوک به تنهایی نمیتواند جرم تلقی شود، بلکه باید دید که عضویت در فیس بوک مرتبط با ارتکاب عمل مجرمانهای میشود یا خیر؟ این درحالی است که جناب فنائیان هیچکس شکایتی از ایشان مبنی بر اینکه از طریق فیس بوک افکارش را منحرف نموده و یا وی را تبلیغ علیه نظام کرده است، ندارد. بنا به گفته وکیل ایشان هیچ سندی نیز مبنی بر وقوع عمل مجرمانه به واسطه عضویت در فیس بوک در پروندهاش وجود نداشت. تنها مطلبی که در حکم ایشان به طور کلی در مورد فیس بوک ذکر شده است ، به قرار زیر است: «با عضویت در سایت ضد انقلابی فیس بوک و دوست یابی در این سایت با بیش از 500 نفر ارتباط برقرار کرده و با انجام کارهای فکری و ذهنی به روی آنان به تدریج آموزههای انحرافی و ضد دینی خود را به آنها منتقل و به اصطلاح تغییرات ذهنیتی در نگرش دینی افراد ایجاد میکند.»
دراین حکم قاضی بیهیچ استنادی فیس بوک را سایتی ضد انقلاب معرفی میکند، در حالی که سخنگویی قوه قضاییه جناب اژهای چنین نظری ندارد. به علاوه تعداد دوستان هوشنگ فنائیان نه بیش از 500 نفر، که 553 نفر میباشد. این تناقضات فاحش به تنهایی بیاساس بودن حکم صادره را تایید مینماید. بهعلاوه قاضی در این حکم تعیین نمیکنند که منظور از «انجام کارهای ذهنی و فکری بروی آنان» چیست؟ اگر این کارها ذهنی و فکری است چطور قاضی از ذهن و فکر مخاطبین فیس بوک آقای هوشنگ فنائیان مطلع شده است؟ وقتی هیچ شاکی خصوصی این میان وجود ندارد، آیا ایشان با ذهن خوانی از افکار مخاطبین فیس بوک وی مطلع شدند؟ معلوم نیست منظور ایشان از «آموزههای انحرافی و ضد دینی» چیست؟ آیا اعتقادات هوشنگ فنائیان آموزههای انحرافی یا ضد دینی است؟ مگر نه اینکه بنا به اصل 23 قانون اساسی ایران «تفتیش عقاید ممنوع است و کسی را نمیتوان به صرف داشتن عقیده مورد تعرض و مواخده قرار داد؟» آیا این گفته قاضی خود نوعی هتاکی و بیاحترامی به متهم محسوب نمیشود که بنا به اصل 39 قانون اساسی مستوجب مجازات است؟!
به علاوه قاضی پرونده معلوم نکرده است که ارتباط بین ایجاد «تغییرات ذهنیتی در نگرش دینی افراد» با اتهام متهم یعنی «تبلیغ علیه نظام» چیست؟ اتهام تبلیغ علیه نظام بر اساس ماده 500 قانون مجازات اسلامی زمانی محرز میگردد که فعالیت مذکور علیه کل نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته باشد. حال چنانچه فرض کنیم قاضی پرونده، ذهن اقوام و دوستان هوشنگ فنائیان را بخواند، معلوم نیست «تغییرات ذهنیتی در نگرش دینی افراد» چه ارتباطی با «تبلیغ علیه کل نظام جمهوری اسلامی دارد؟» به علاوه آیا منظور از «افراد» در جمله اخیر خویشان و اقوام بهایی هوشنگ فنائیان میباشد؟ آیا هوشنگ فنائیان میخواسته اقوام بهایی خارج از کشور خود را ابتدا منحرف کند و سپس دوباره بهایی نماید؟
شاید اگر حداقل یک لینک مبنی بر اتهام فوق در پرونده هوشنگ فنائیان ضمیمه میکردند، نیاز به اینهمه کلیگویی و اشارات گنگ و مبهم نبود. شاید هم صدور حکم برای چنین اتهاماتی به خاطر این است که قاضی پرونده اصلن با محیط مجازی و فیس بوک آشنایی ندارد. شاید اگر پیش از صدور حکم در مییافت که چند ده میلیون ایرانی در داخل کشور، عضو این شبکه اجتماعی هستند، با دقت بیشتری رای صادر مینمود. چنانکه پس از صدور این حکم یکی از مراجع قضایی استان با شنیدن این اتهام در نهایت تاسف ابزار کرد: «امروز که همه جوانان در فیس بوک عضو هستند!» به علاوه با بررسی صفحات فیس بوک جناب فنائیان روشن میشود که هیچ لینکی در فیس بوک ایشان وجود ندارد که بتوان به واسطه آن اتهام بلاوجهه «تبلیغ علیه نظام» را ثابت نمود.
2. عضویت در جامعه بهایی= عضویت در گروه بر انداز نظام=> سه سال حبس:
در رای دادگاه ایشان در ارتباط با عضویت در جامعه بهایی چنین آمده است: «در این پرونده آقای هوشنگ فنائیان… متهم است به عضویت در گروههای و سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران و تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای فوق… با این توضیح که متهم فوق از عناصر فعال و با انگیزه تشکیلاتی فرقه ضاله بهاییت بوده…»
در رای فوق صراحتن از عضویت در جامعه بهایی به عنوان عضویت در یک تشکل سیاسی برانداز نظام یاد شده است که عضویت و فعالیت در آن به مثابه تبلیغ علیه نظام و به قصد براندازی نظام تلقی می شود.
اخیرن جناب جواد لاریجانی – دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران- اگرچه جامعه بهایی را به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت نشناخت، اما به عنوان یک تشکل سیاسی که هدفش بر هم زدن امنیت کشور است نیز تلقی ننمود. وی در این مورد گفت: «حکومت این کشور – ایران – بهائیان را نه یک اقلیت دینی، بلکه یک «فرقه» میداند، اما برای آنها حقوق شهروندی قائل است.»
با اندک دقتی در مواد 498 و 499 که مربوط به عضویت و سازماندهی تشکلهای برانداز نظام است، ملاحظه میشود که غرض قانونگذار از تصویب دو ماده فوقالذکر برخورد با «تشکلهای سیاسی» است که با هدف بر هم زدن امنیت کشور، ایجاد میشوند و ربطی به عضویت در جوامع مذهبی یا دینی و تشکیلات آنان ندارد .
جناب لاریجانی پیشتر در مورد نقض حقوق بهاییان در ایران گفتند: «بهاییها در امور شخصی خود مطابق قانون، آزادی کامل دارند و هیچکس متعرض آنها نیست.»
«جامعه بهائی در عداد تشکلهای مذهبی و دینی به شمار میآید که صرفن برای تمشیت امور پیروان این آیین در خصوص احوال شخصیه فعالیت مینماید و کلیه ادیان و مذاهب در جوامع مختلف دارای تشکلهای مذهبی و دینی هستند مانند: (صابئین) که در خطه خوزستان زندگی میکنند و جز اقلیتهای دینی رسمی نیستند ولی از آیینها و مراسم خاص خود پیروی نموده و دارای تشکیلات مذهبی هستند و همچنین (سیکهای هندی) که عدهای از آنان در پایتخت زندگی میکنند و تابع مراسم و آیین خاص خود بوده و تشکیلات مذهبی خود را دارا هستند.

چنانچه بخواهیم عضویت در تشکیلات مذهبی یا دینی غیررسمی را جرم بدانیم باید هزازان نفر را که پیرو عقاید و آیینهای غیر رسمی هستند، راهی زندان کنیم. از طرفی نباید فراموش کنیم که شیعیان در اکثر کشورهای دنیا – غیر از 3 کشور- در اقلیت به سر میبرند و بدیهی است که پیروان مذهب تشیع نیز دارای تشکیلات مذهبی خاص خود میباشند و اگر چنانچه درکشورهای دیگر دولتهای مختلف با شیعیان چنین رفتاری نمایند و عضویت در این تشکیلات را عمل مجرمانه تلقی کنند دردناک نمیباشد؟!»
عضویت هوشنگ فنائیان در جامعه بهایی در حالی جرم تلقی شد که جناب جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، گفته است: «در ایران هیچ کس به علت بهایی بودن دستگیر نشده و به زندان نمیافتد.» به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) محمد جواد لاریجانی گفته است: «بهاییها در ایران مانند هر شهروند دیگر ایرانی از حقوق شهروندی برخوردارند، اما درست مانند سایر شهروندان اگر مرتکب جرمی شوند به طور طبیعی دستگاه قضایی با آنها برخورد میکند.»
سوال اینجاست که کدام عمل هوشنگ فنائیان از مصادیق جرایمی است که باید دستگاه قضایی آن را بررسی کند. تنها مدرکی که دال بر این دعوی است، شرکت ایشان در جلسات مذهبی و درون دینی«ضیافت» است، که این هم باز نمیتواند از مصادیق «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروههای برانداز نظام تلقی شود»، زیرا در اینصورت باید سیصد هزار بهایی ایرانی را که در جلسات ضیافت شرکت میکنند، محکوم به سه سال حبس نمود.
آیا رفتن به ضیافت که محفلی روحانی برای دعا و مناجات و نیایش پروردگار است، جمعی درون دینی تلقی میشود، هیچ جنبه تشکیلاتی ندارد و مخصوص و محدود به بهاییان است جزو حقوق شهروندی محسوب نمیشود؟ آیا جنبه احوال شخصیه برای بهاییان ندارد؟ بارها مسوولین اطلاعات به جلسات ضیافت بهاییان یورش برده و ضمن دستگیری چند تن از بهاییان حاضر در جمع خواستهاند، بنشینند و برنامه «ضیافت» را اجرا کنند و در همین حین از ایشان فیلمبرداری کردهاند! اگر حقیقتن در برنامههای مندرج در «ضیافت» مطلبی علیه نظام مطرح میشد، مبادرت به قلع و قمع جلسات ضیافت نمینمودند؟ و یا این فیلم ها را رسانهای نمیکردند؟ حکومت اسلامی چه راهکار دیگری برای برآورده ساختن نیازها و شعائر دینی و روحانی بهاییان پیش روی ایشان قرار میدهد؟ مامورین اطلاعات و مسوولین قضایی چطور میتوانند تشکلی مذهبی- دینی به نام «ضیافت» را به عنوان یک تشکل سیاسی فرض نمایند که هدفش نه تعالی روحانی که براندازی نظام است؟!
جناب لاریجانی در گفتههای خود اشاره به غیر قانونی بودن تبلیغ دیانت بهایی نمودند، اما بیان نکردند که کدام قانون جمهوری اسلامی ایران تبلیغ بهاییت را منع کرده است. اگر چنین قانونی وجود دارد، دیگر چرا در پرونده متهمین بهایی استناد به ماده 500 قانون مجازات اسلامی می شود که «تبلیغ علیه نظام» را جرم میداند نه «تبلیغ دیانت بهایی» به عنوان یک آیین مذهبی؟
3. نوشتن تظلمنامه به رهبری = اهانت به رهبری => شش ماه حبس
از دیگر اتهامات هوشنگ فنائیان نوشتن نامه «اهانت آمیز» به آیتاله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است که به خاطر آن در دادگاه بدوی محکوم به شش ماه حبس شده است.
ژانت خانلری همسر هوشنگ فنائیان دلیل نوشتن تظلم نامه اخیر به رهبر را چنین بیان میکند: «نامهای که همسرم خطاب به رهبری نوشت نخست برای مشکل مالی بود که – که مسوولین اطلاعات دو سال پیش - برایمان ایجاد کرده بودند، در مردادماه سال گذشته، یعنی هفت یا هشت ماه قبل از دستگیری همسرم به منزل ما ریختند و به مقدسات ما توهین کردند و تمام کتابهای مقدس ما را پاره کردند.
توهین و جسارتهای سنگینی به فرزند و همسرم روا داشتند، اخراج دخترم از دانشگاه و این توهینها باعث شد که شوهرم به فکر نوشتن یک نامه سرگشاده خطاب به رهبر باشد.
از آنجا که هر اقدامی در این موارد انجام دادیم به نتیجه نرسیدیم، ایشان خواستند به گوش رهبر برسانند که در این جامعه چه مشکلاتی برای بهائیان و جامعه بهایی پیش میآورند و این نامه فقط بابت تظلمخواهی و دادخواهی نوشته شده است.»
نامه هوشنگ فنائیان به رهبر نه تنها فاقد هر گونه لفظ توهینآمیز میباشد ، بلکه با ابراز حسن نیت از رهبر ایران دادخواهی شده است و ایشان را در ابتدای نامه چنین مورد خطاب قرار داده است: «حضرت آیتاله العظی سیدعلی خامنهای رهبر معظم کشور جمهوری اسلامی ایران.» به علاوه در متن نامه واژه رهبر همراه پیشوندهایی «حضرت آیتاله ، جناب خامنهای» و امثال آن آمده است. ایشان در این نامه مینویسد:
«.. من به شخصه هنوز باور ندارم که شما موافق آزار و اذیت و بیان تهمت و افترا به مردم شریف ایران باشید و من تصور نمیکنم که با این درک و درایت اسلامی اجازه بدهید زنان و کودکان از خانه و کاشانه خود در «ایول» یا سایر روستاها و شهرها آواره شوند.»
در ادامه رهبر ایران را چنین مورد خطاب قرار داد: «شما رهبر کشور جمهوری اسلامی ایران هستید و من یک شهروند ایرانی بهائی. حضرت آیتاله تقاضا دارم دستور فرمایید ظلمی که به نام شما و به نام شرع شیعه ایجاد شده به نام اسلامی که خواهان محبت و مودت و محبت و یکدلی و یکرنگی است پایان یابد. احساس قلبی من در این است که شما اعتقاد بر محبت و مودت و رعایت حقوق اقلیتها دارید؛ اجازه دهید این احساس تبلور عملی یابد.»
با این حال متاسفانه دادگاه بدوی بدون ذکر دلیل و بدون اینکه مشخص نماید کدام بخش و کدام عبارت نامه مذکور توهینآمیز است به طور کلی ایشان را محکوم به 6 ماه حبس به سبب توهین به مقام معظم رهبری نمود.

نتیجه:
قاضی دادگاه بدوی هوشنگ فنائیان اتهاماتی مشابه نظیر عضویت در فیس بوک را برای سایر بهاییان هیچگاه جرم تلقی نکرده بود و یا شرکت در ضیافت را مصداق عضویت در گروههای برانداز نظام نمیدانست. در دادگاه تجدید نظر نیز قاضی هیچگاه به این سرعت – طی دو روز - برای بهاییان رای صادر نکرده بود. دادستان آمل قرار 20 روزه بازداشت را به بازداشت موقت تبدیل کرد و حتا بعد از صدور رای دادگاه بدوی با درخواست وکیل ایشان مبنی بر صدور قرار وثیقه به جهت آزادی موقت هوشنگ فنائیان موافقت ننمود، و ایشان بالغ بر صد روز است بیآنکه هیچ سندی دال بر اثبات جرمشان موجود باشد، در بازداشت هستند.
امام جمعه آمل پیش از صدور حکم گفت که اگر هوشنگ فنائیان یک نامه عذرخواهی به رهبر بنویسد تضمین مینماید که بلافاصله وی را آزاد کند. گلاره دختر هوشنگ فنائیان به خاطر نوشتن نامه – سین مثل سربلندی- به پدرش در شب عید و منتشر شدن آن در اینترنت به ستاد خبری اداره اطلاعات شهرستان آمل احضار و تهدید به بازداشت شد. در عین حال هیچ یک از مسوولین پرونده به نامههایی که از مراجع مافوق قضایی در ارتباط با رسیدگی به پرونده جناب فنائیان برایشان صادر شد، وقعی ننهادند و روا داشتند ستمی را که روا داشتند.
اگر چه روند بررسی پرونده اکثر فعالان مدنی و متهمین سیاسی- عقیدتی با بیقانونیهای بیشماری روبهرو است، پرونده اخیر شاهد اعمال نفوذ مراجعی است که اختیار را از تمام مراجع قضایی ستاند. هوشنگ فنائیان در راه عقیده و احقاق حقوق شهروندی بیآنکه مرتکب جرمی شده باشد، محکومیت 4 ساله خویش را میگذراند، اما مجرمان حقیقی که دستشان به خون بیگناهان آلوده است چگونه از پس حکمهایشان که وجدان مظلومین صادر مینماید، در خاطره تاریخ برخواهند آمد؟
در پناهش شاد مانید
پ.مهرکوهی / نامه وارده
زمانی که فیلم گزارش خاکسپاری احمد ولی کرزی با حضور برادر ناتنیاش، رییس کشور افغانستان را میدیدم به یاد فیلمهای مافیایی افتادم. بهراستی که خاکسپاری احمد ولی کرزی از آن آیینهای خاکسپاری در فیلمهایی چون پدرخوانده چیزی کم نداشت. خانوادهی کرزی دستکم از سالهای شست « شصت» سدهی پیش در سیاست افغانستان دست داشتهاند. پدر وی به دوران پادشاهی ظاهر شاه، همیار یکم «معاون اول» مجلس افغانستان بوده بود و احمد ولی کرزی که تا پیش از سرنگون شدن طالبان در شهر شیکاگوی آمریکا زندگی میکرد با دست به دست شدن قدرت در افغانستان به کشورش بازگشت و به زودی و با بهرهگیری از رابطهها و پیوستگیهای قدرتمند خانوادگی و قبیلهای جای پای خود را در قندهار بزرگترین شهر جنوب افغانستان استوار نمود و در جایگاه رییس شورای ولایتی قندهار نیروهای ناتو را در آرامسازی آن بخش از افغانستان یاری کرد. او توانست با آشتی دادن سران بسیاری از قبیلههای دشمن در منطقه قندهار پرقدرتترین شخصیتهای سیاسی آن استان شود. او از راه همین پیوستگیهای قبیلهای در حال گفتوگو برای سازش و آشتی با طالبانیها بود. ولی در کنار کارهای نیک، او توانست از راهی حلال، بازرگانی مواد مخدر در سراسر جهان، به اندوختهای افسانهای دست یابد. وی چندین سال پیش در پاسخ به پرسش یک گزارشگر و مستندساز غربی دربارهی بد آوازهگی او و دست داشتناش درقاچاق مواد مخدر گفته بود:«هیچ کس نمیتواند چیزی را در این باره ثابت کند»!
دولت و دم دستگاه حامد کرزی کوشیدهاند که مرگ احمد ولی کرزی را سیاسی وانمود کنند ولی کسی که وی را کشت و بر سر کشتن او سر بر داد «سردار محمد» نامی بود که از دوستان نزدیک و خانوادهگی کرزیها به شمار میرفت و برای هشت سالی سرپرستیی جانبانان «محافظان» وی را بر دوش داشت. گفته میشود که «سردار محمد» پیش از این و برای چند گاهی هم در دفتر امنیتی و جانبانیی حامد کرزی کار میکرده است. وی بسیار پیش از این فرصتهای فراوانی برای کشتن این و یا آن کرزی و سپس فرار داشته است. ولی راستی این است که بسیاری از کشت و کشتارهایی که در خاک پاک پرآشوب قندهار انجام میگیرد، درست مانند فیلمها ی مافیایی و نیز درگیریهای سران مافیای مواد مخدر در آمریکا و آمریکای لاتین و…جنگی است بر سر دستانداری و به چنگ آوری بازارهای مواد مخدر. وی پیش از این هم چندین بار از سوی دیگر رقیبان هدف گرفته شده بود و هر بار هم جان به در کرده بود. ولی این باری که او به ندای «وانــا الیــه راجعــون» پاسخ و لبیک و داد و درست پس از آن که مردهی کشنده او، «سردار محمد»، را برای پندآموزی دیگران بر دار کردند، طالبانیها مسوولیت کشتن وی را بر دوش گرفتند! برادران ارزشیی طالبانی پیش از آنکه بر سر کار آیند چنین آوازه داده بودند که برای پایان دادن به برادر کشیها و رهایی مردم مسلمان و رنج دیده و جنگزدهی افغانستان دست به کار جنگ شدهاند و زمانی که خلیفهاله ملا عمر بیخرد بر سر کار آید دولتی ارزشی- اسلامی به پا خواهد ساخت و دیگر نه کسی دزدی و مال مردم خوری خواهد کرد و نه کسی دروغ خواهد گفت!

ولی ارزشیها هنوز به کابل نرسیده بودند که با بیل و کلنگ و توپ و تیربار به جان افغانیان و فرهنگشان افتادند و چنان کشتند و بسوزاندند که مایهی رشک دیگر برادران و همکیشان در دیگر کشورهای اسلامی که مردمانشان ریشهی بیاباننشینی ندارند گشتند. و اکنون هم طالبان برای چنگ انداختن بر چهار پایه و منبر قدرت از هیچ دروغی فرو نمیگذارد و انجام ترورهایی را که دیگر در توانش نیست بر دوش میگیرد تا شاید نام طالبان همچنان در ذهنها لرزهافکنی کند. ولی دیر یا زود توان آدمکشیهای طالبان روز به روز کاهش خواهد یافت و ناپاکستانی که عروسک طالبان را میچرخاند ناچار خواهد شد با دست شستن از پشتیبانی طالبان در برابر بخششها و گدانوازیهای آمریکای اهریمن سرشت سر بر خاک آن ابر قدرت گذارد و با رقصیدنی میمون وار در نمایش «جای دوست کجاست؟ اینجا!، جای دشمن کجاست؟ آنجا!»، مایهی خنده و سرگرمی سیاستپردازان آمریکایی شود.
دیر یا زود رسانههای غربی هم نام طالبان را به بایگانیها خواهند سپرد و در گزارشهای خود از مرگ این و یا آن پدر خواندهی افغانی به اعلامیههای دروغین پذیرش مسوولیت مرگ آن پدر خوانده بهدست طالبان اشارهای نخواهند نمود. به گمان من اگر ملا عمر خردهای خرد میداشت و از جغرافیا چیزی سرش میشد و از روزنامهنگاری سر در میآورد سوارخ گم شدهی آوازهگری را در جا ی دیگری میجست: وی به جای دروغهایی از شمار کشتن احمد ولی کرزی به یافتن نشانی یک نویسندهی ارزشیی ایرانی در پاریس که خیلی هم به سادهگی به دست میآید میپرداخت و به آن پیرمرد کنج کرده در آن خانه که هنوز و در آستانهی مرگ هم از نوشتن واژهی خون مست و حالی به حالی میشود پیغام میداد که «بیا»! و کار وزارت ارشاد و دروغپردازی را به آن تشنهی خون و قدرت وا میگذاشت و در پی آن گزینش کارها به راحتی پیش میرفت. ای کاش ملا عمر کمی گذشت میداشت و آن نیم چشمی را که دارد بر برخی نبودها فرو میبست و به روی خود نمیآورد که پیر ما شیعه است. در آن گاه که کار به کاردان واگذار شود، اگر نیازی به گفتن دروغهای ارزشی باشد آن دروغ از کیفیت دیگری برخوردار میشود! ای کاش ملا عمر شیعه را کافر نمیدانست آنگاه جابهجایی ی بسیاری از ارزشها راحتتر انجام میگرفت.
رضا صدیق/ رادیو کوچه
ادبیات شعری معاصر ما لبریز از شاعرانیست که در ورطهی کلام جسارتهای فراوانی کردهاند. سنتشکنی کردهاند و کلام را به روایت مدرنی که از آن سوی آبها موجش راه افتاده بود، در چهارچوب زیباییشناسی فارسی قلم زدهاند. تعدادی از این شاعرها به هر نحوی پررنگتر شدند و بسیاری از چشمها پنهان ماندند. بسیاری که حتا اهل شعر هم از آنها غافل شده و شناختی بر ادبیات و اشعارشان ندارند، خودشان که هیچ. حتا نگارنده نیز از بسیاری از این شاعران تاثیرگذار که وقعی بر ادبیات نهادهاند و نامشان لای کاهی کاغذها گم شده نیز بیخبرم. میل به کشف این دست شاعرها مرا به جوانی رساند که شعرش بیست ساله ماند. شاعری جوان که پیش از بیست سالگی ادبیات شعریاش را ناب شعر میخواندند. شاعری که نه تنها کسی از او خبردار نیست، که تنها مجموعهای که میتوان به سختی یافت، گزیدهای از اشعار اوست که نشریه اینترنتی سهپنج – ادبیات مستقل ایران – منتشر کرده است. اولین جرقهی کششم به کشف این شاعر، با شعری از «عباس صفاری چخماق» خورد. شعری که نام این شاعر که تنها بیست سال عمر کرد را اینگونه توصیف میکند:
فکر میکردیم / تیشرت چهگوارایش را به عمد / پشت و رو میپوشد / که بیخیال جلوه کند / و دمپایی ابری را / در شب افتتاح نمایشگاه / چون شلختهترش میکند / به پا دارد / از هر رنگی پیدا بود / نوک سوزنی در او جاری است / مثل رنگینکمان اما / خودش را تکنیکالر میپنداشت / دور از جانش مرا / یاد هوتن نجات میاندازد / که شبی در کافه فیروز / ناگهان از سر میز بلند شد / و رفت از آنسوی خیابان / مجلهای بخرد / که شعر جدیدش در آن چاپ شده بود / اما دیگر بازنگشت / ما فکر کردیم دارد / ادای نصرت را در میآورد / چند هفتهی بعد در تیمارستان / با سه بسته سیگار زر / و مجلهای که شعر جدیدش / در آن چاپ شده بود / به ملاقاتش رفتیم.
با خواندن این سطور ذهنم گر گرفت. هوتن نجات؟ نامش را تا به آن روز نشنیده بودم. هوتن نجات کیست؟ از هر شاعری که اطرافم بود میپرسیدم؛ هوتن نجات را میشناسی؟ و جواب نه بود. کتابفروشیهای انقلاب را زیر و رو کردم تا کتابی از او پیدا کنم، اما کسی او را نمیشناخت. چرا؟ چرا نامی از او نبود؟ فضای مجازی را زیر و رو کردم تا به مجموعهای رسیدم از گزیدهای اشعارش. «به یاد بعد از ظهرهای آفتاب»، بالای کتاب نوشته بود؛ شاعری که در بیست سالگی خودکشی کرد.
هوتن نجات کیست؟ از هر شاعری که اطرافم بود میپرسیدم؛ هوتن نجات را میشناسی؟ و جواب نه بود
کلمه به کلمهی اشعارش را خواندم. بارهای بار، حتا همین حالا، بارها مرورشان میکنم. این شعرها از آن ذهن شاعری چند ساله است؟ چه شاعرانگی در روح او دمیده شده بود که اینگونه واژهها را کلمه و کلمات را بند به بند میکرد تا بند از بند چشمهایی که میخواند جدا کند؟
چند یادداشت در ابتدا و انتهای کتاب بود. «اسماعیل نوریاعلاء»، «رضا حیرانی» و چند تن دیگر از او نوشته بودند. تنها نوری اعلاء او را دیده بوده. از آشناییاش با او میگوید. از آن نوجوان سر به هوایی که حواسش به هیچچیز نبوده. از آن روزی که دفترچهی بهم ریختهی اشعارش را به او میدهد و میرود. میرود و خبری از او نمیشود تا سالهای بعد میآید و اینبار با شعرهای دیگرش باز میگردد. بین شاعران آن روزها نامی بهم میزند. در کافه فیروزه کنار «شاملو» و «نصرت رحمانی» شعر میخواند و بیاعتنا به اسمها راهش را میکشد و میرود. ذوق کودکانهاش سر به هوا و عاصیترش میکند و نه نامش در مجلههای مهم ادبی دیگر برایش اهمیت دارد و نه حتا جمعهای شاعران. تنها شعر را دست و پا میزند و باز هم بیخبر ناپدید میشود. نوجوانی که هنوز بیست ساله نشده. نوجوانی که ذاتن شاعر به دنیا آمده. شاعری که زود رفت، تا رنج دنیا را بر گرده نکشد. نه. این شعرها از آن ذهنی نیست که کمتر از بیست سال داشته. میگویند دفتر شعرهای «به یاد بعد از ظهرهای آفتاب» شعرهای شانزده سالگی اوست. شانزده سال؟ اما مگر میشود روحش نیز شانزده ساله بوده باشد؟ این شعرهایی که با ذهن بازی میکنند و کلماتش روح را آماج بیخودشدگی میکنند، چگونه از ذهنی شانزده ساله زاییده شدهاند؟ و چگونه و چرا در بیست سالگی، زندگی را تمام میکند؟ کدام جوان بیست سالهای شاعر، با این شعور شعر و شور واژه، در ابتدای شناخته شدن و یاغیگری، و حتا موج شهرت شاعران معاصر، چنین میکند با خودش؟ آنهم با هزار روایت متفاوت و بیخبر از واقعیتی که بر اون گذشت. حتا روز مرگش نیز مشخص نیست… چگونه چنین تاریخ ادبیات ایران سرنخ گم کرده از برای این شاعری که بزرگان شعر معاصر در تحیر نگاهش میکردند؟
میگویند در پاییز پنجاه و شش خودکشی کرده. روایت مرگش متفاوت است. میگویند در تهران و هنگامی که در بیمارستان روانی بوده خودکشی کرده. دیگری از داستان خودکشی او در مقابل بیمارستانی در اهواز سخن میگوید و اینکه به دنبال بیماری سرطان و عدمپذیرش از سوی بیمارستان در مقابل همان بیمارستان خودش را به زیر چرخهای ماشیـن انداخته. دیگری از فشار زمان سربازیاش میگوید که به این دلیل خودکشی کرده و هیچکس، هیچکس حتا نمیداند او چگونه زندگی را بر خود پایان داده است… و گویا هنوز هم معلوم نیست که جنازهاش در مسجد سلیمان دفن است، یا یکی از گورستانهای تهران. هیچکس چیزی از مرگ او و محل دفنش نمیداند. هیچکس از او خبری ندارد، جز خبر خودکشیاش در یکی از صفحات روزنامه. و این غربت و غریبی در مرگ و حتا رفتن از رنج بینهایت دنیا، برای چه بوده؟ شاعرکی دیوانه که او را یکی از امیدهای شعر موج نوی ایران میدانستند. شمس لنگرودی از او اینچنین گفته؛ یکی از امیدهای شعر ایران، که زود از دنیا رفت. این همه مهجوری آیا خواست هوتن نجات بوده است؟
تمام جوابها نمیدانم است. نمیدانمهایی که شخصیت هوتن نجات را در پردهای از ابهام باقی میگذارد. اما اشعار او باقیست. حتا کم و معدود، اما نامش باقیست. نامی که در دوران شکوفایی شعر حجم، با اینکه امضااش پای بیانیهی حجم نبوده، در مجلهی شعر حجم نامش بهعنوان شاخهای از شاعران موج نو – که مشکلگو اصیل و نثرگرا خطاب میشدند، کنار نامهایی چون «بیژن الهی»، «پرویز اسلامپور»، «بهرام اردبیلی» و… شاعرانی اینگونه و کهنهکار قرار میگیرد. شاعری که شاید دو مجموعهی چاپ شدهی اشعارش در قبل از انقلاب موجود نباشند و دور از دسترس، اما به همت اهل شعر، مجموعهای در فضای مجازی از گزیدهی کارهایش منتشر شده که در بر دارندهی معرفی هر آنچه از او بوده و به یاد میآید است. به قطع او یکی از شاعران مهجور و خوب این مرز است و اشعارش دیوانه کنندهاند. شعرهایش چنان شاعرانهگی را در خود آبستناند که گویی هر لحظه در ذهنیت مخاطبی متولد خواهد شد. شعرهایی که باکرهاند و بهدور از بازیهای ادبی مرسوم. شعرهایی که باید خواند. باید مرور کرد و باید به ذهن سپرد. شاعری که باید شناخت، که حق بر گردن ادبیات معاصر دارد. باید کشفش کرد و به هر آنکه شعر را زندگی میکند و شاعرانگی را خواهان است معرفی کرد. شاعری که زود رفت، اما میماند و خواهد ماند در ادبیات معاصر ایران، و بر ماست که او را به هم بشناسانیم و اشعارش را برای هم زمزمه کنیم. این تنها کاریست که میتوان برای ادای دین به مهجوران پرچم بهدست شاعرانگیها و شاعران گمنام در پستو مانده، به هوتن نجاتها، انجام داد.
فلق، از انتظار لبریز شد / چشمم رو بهسوی پلهای بیشکنجه / که تطاول باد را شکسته بودند چین خورد / و شب، از تصویرهامان بلند شد. / کدام رسالت آخرین رسالت بود؟ / که رسالت شب، در ما تصویرها را با پیکرهامان همراه ساخت (بخشی از یکشعر بلند هوتن نجات)
خبر / رادیو کوچه
انقلابیون لیبی بامداد روز پنجشنبه 14 ژوئیه، در یک نبرد سنگین توانستند حملات نیروهای حامی معمر قذافی، رهبر این کشور را دفع کنند و با آزادسازی شهر السبعه به 80 کیلومتری طرابلس نزدیک شوند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع پزشکی شهر زنتان درگیریها میان انقلابیون ونیروهای قذافی از روز گذشته چهارشنبه آغاز شده است.
این منبع پزشکی اعلام کرد تاکنون 8 تن از نیروهای انقلابیون کشته و تعداد 30 تن دیگر زخمی شدند.
این منبع افزود که از تلفات نیروهای قذافی اطلاعی در دست ندارد.
به گزارش تلویزیون العربیه، هماکنون درگیری شدیدی میان نیروهای قذافی و انقلابیون در اطراف شهر السبعه که اخیرن تحت کنترل انقلابیون در آمده است ادامه دارد.
السبعه از جمله شهرهای مهم اطراف طرابلس بهشمار میآید. این شهر در همسایگی منطقه غریان که از موقعیت راهبردی مهمی برای قذافی برخوردار است قرار دارد.
با آزاد سازی شهر السبعه، پایتخت لیبی از دو سمت جنوب و شرق، توسط انقلابیون به محاصره در آمده است.
این درحالی است که شورای ملی لیبی اعلام کرد که در صورت کنارگیری قذافی از قدرت مجلس آماده است که از مجازات او صرفنظر کند.
بیشتر بخوانید:
«موضوع قذافی زمان کنارهگیری وی است»
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
پدیدهی فرار از منزل یک پدیدهی اجتماعی است که عدم مقابلهی مناسب با این مسئله عواقب و پیامدهای ناگواری برای فرد و اجتماع دارد. جوانان و نوجوانان به نوعی سرمایهی یک مملکت حساب میشوند و در صورت به هدر رفتن این سرمایههای بزرگ خسارتهای چبران ناپذیری بر پیکر جامعه وارد میشود و چنانچه با این مسئله برخورد بنیادی صورت نگیرد، عواقب آن به سادگی قابل جبران نخواهد بود.
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران و نظریهپردازان اجتماعی با توجه به وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران فرار از خانه یک انحراف اخلاقی محسوب میشود و و یک پدیدهی اجتماعی زمانی به عنوان یک انحراف اجتماعی تلقی میشود که با انتظارات و توقعات جامعه یا حداقل یکی از گروههای اجتماعی درون جامعه سازگار نباشد و یا حتا با آن در تعارض باشد. رفتاری که از نظر جامعه و معیارهای آن مورد پذیرش قرار نگیرد و هر گونه عدول از قوانین جامعه انحراف محسوب شده و جامعه با شخص خاطی به صورت فردی طرد شده برخورد میکند.
حال با بیان این مطالب که عفت و پاکدامنی همیشه از مهمترین ویژگیهای یک زن ایرانی بوده و جدایی از خانواده امری به شدت مذموم و نکوهش شده است و این قبیل القائات و نگاههای جزمی نمیتوان با این پدیده برخورد نمود و اینگونه نیست که ساختار یک خانواده چنان رکن مهمی است که گاهی حتا یک جوان باید در آن جان خود را از دست بدهد تا ننگی به نام فرار را به جان نخرد. این آسیب اجتماعی با توجه به اینکه جامعهی ایران یک جامعهی در حال گذار ار سنت است و معیارهای شرعی و هنجارهای خاص اجتماعی در آن تعریف شده است، بسیار بالاست و هستند هر روز پدر و مادرانی که به نیروی انتظامی مراجعه میکنند و گزارش فرزندان خود به خصوص دخترانشان را میدهند. آمار فرار دختران بسیار بیشتر از پسران است زیرا به دلیل همان نگاه سنتی و خاص پسران از آزادیهای نسبی بیشتری برخوردارند و کمتر با محدودیتهای که دختران چه از جانب خانواده و چه از جانب جامعه با آن دست به گریبانند سر و کار دارند.

مسایلی همچون عدم تفاهم و ناسازگاری بین والدین، پرجمعیت بودن اعضای خانواده، پایین بودن سطح تحصیلات والدین، ارتباط سرد و خصمانه و توام با ترس شدید بین اعضای خانواده، وجود تنبیه و فقدان و تشویق بین والدین و فرزندان و وابستگی به مواد مخدر و سابقهی حبس از جمله مشکلاتی است که وجود دارد و باعث فرار نوجوانان از خانواده میشود. گاهی دیده میشود که جامعه شناسان به این مسئله میپردازند و یا این سوال را مطرح میکنند که چرا افرادی خاص هنجارهای اجتماعی را نقض میکنند؟ باید دید که این افراد از چه شرایطی برخوردارند، شرایطی مانند مسایل روحی و روانی، شرایط اجتماعی و خانوادگی و یا مسایلی خاص که ممکن است باعث شود چنین پدیدهای در آنها بروز کند .
ارتباط بین فرار نوجوانان و سن آنها بسیار به یکدیگر بستگی دارد، یعنی هر چه سن نوجوانان کمتر باشد با فرار به و هر چی سن آنها بالاتر میرود با فرار از مواجه هستیم. به این معنی که در سنین پایینتر افراد توانایی کمتری برای کنترل خواستههای خود دارند و به همین دلیل زودتر توسط محرکهای خارجی وسوسه میشوند و نمیتوانند برآورده شدن نیازهای خود را به تعویق بیاندازند. ولی فرار در سنین بالا نشان میدهد که اجبارها بروی آنان بیشتر شده و به همین دلیل فشارها هم بر آنها بیشتر و این افزایش فشار و خواسته باعث شده که آنها دست به فرار بزنند.
بهطور تقریبی بیشتر نوجوانی که فرار کردهاند مورد سو رفتار فیزیکی یا جسمی قرار گرفتهاند، و این نمایانگر نوعی بیارزش کردن است که جوانان را آزار میدهد، اغلب بدرفتارهایی که در خانه ممکن است وجود داشته باشد، اغلب به عنوان عاملی برای فرار از خانه به شمار میروند، عوامل دیگری هم وجود دارد اما به نظر میرسد که عواملی که نقش کشیدن ماشه را دارند و اینگونه نوجوانان هم عامل فرار کردن خود را به آنها نسبت میدهند. گاهی مشکلات خانوادگی یا مشکلاتی در مدرسه، باعث میشود که نوجوان نتواند به حل آنها بپردازد و بنابراین تحملش به سرآمده و فرار میکند، از طرفی دیگر گاهی نوجوان برای دستیابی به روابط رمانتیک، گشت و گذار، فعالیتهایی مثل ارتباط جنسی، الکل و یا مواد مخدر که در خانه برای آنها ممنوع بوده و نمیتوانند به آن بپردازند فرار میکنند و در واقع به رنگ جماعت در میآیند و این گروه را خطرات بیشتری نیز تهدید میکند، چرا که اصولن برای این نوع رفتارهای پر خطر به دام گروههای تبهکار میافتند. این افراد یا در خانوادههایی به شدت بسته و سنتی بزرگ میشوند و یا در خانوادههایی که به آنها اهمیتی داده نمیشود و والدین به شدت مشغول زندگی یا تامین نیازهای فرزندانشان هستند و با آنها رابطهی دوستی ندارند و در واقع نسبت به یکدیگر بیتفاوتند.
جامعه شناسان معتقدند پدیدههای اجتماعی همچون حلقههای زنجیر به هم متصل و وابستهاند، بهطوری که افزایش نرخ آسیبهایی چون طلاق، بیکاری، اعتیاد، منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار نوجوانان میشود و نکته قابل توجه آنکه فرار نوجوانان از خانه به افزایش مفاسد اجتماعی منتهی میشود. برخی از صاحبنظران مشکلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی میدانند، البته این به مفهوم نگرش تک عاملی در تبیین انحرافات نیست. به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی در چگونگی زندگی فردی و اجتماعی انسانها تاثیرگذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت، به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار است. «ژان دولارد» معتقد است انسانها بهطور معمول به علت کشمکش درونی ناشی از محرومیت، عکسالعملهایی نشان میدهند، اما نکته قابل تامل آن است که محرومیتهای اقتصادی، عکسالعملهای تند و ضد اجتماعی را تحریک میکند زیرا فقر، ترس از مجازات را به حداقل میرساند و فرد محروم مسوولیت عمل ضد اجتماعی خود را متوجه بیسامانی اجتماعی میداند.
نوجوانان فراری از خانه تصور میکنند که خانواده، آنها را درک نمیکند و بهطور معمول خانوادهها نیز احساس میکنند که فرزندان آنها بسیار پرتوقع و بیمنطق هستند. فرار از خانه به هر دلیلی که اتفاق افتد، رفتاری غیرعقلایی و غیرمنطقی به حساب میآید و عواقب آن در درجه نخست متوجه فرارکننده است، در حالی که فرارکننده به اشتباه تصور میکند در خارج از چارچوب خانواده میتواند به اهداف و آرزوهایش برسد. و اینکه جامعه و خانواده باید رفتارهای درست را آموزش دهند تا یک نوجوان هر عملی که انجام میدهد با دیدی باز و منطقی باشد و خانواده باید در نهایت محل آرامش نوجوانان باشد تا به راحتی وارد هر سرابی نشوند و آیندهی خود را تباه نکنند و بحرانهای زندگی را با کمک خانوادهی خود پشت سر بگذارند.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
ما مسلمانزادههای ایرانی در پایینترین سطح آگاهی هم که باشیم یک نکته را به خوبی میدانیم، خروج از دین والدینمان ممکنی با تهدید جانی است.
اصولن کمتر مسلمزادهایست که بعد از تجربه دین آخر «اسلام» پس از خروج میل به پذیرش دینی دیگر داشته باشد، اما گاهی هم نیروهای اعتقادی سرکوب شده و درونمایه مذهبی شخص به اضافه هزاران مورد دیگر باعث میشود شخصی مسلمانزاده قصد تغییر دیناش را نماید.
در شرایط فعلی جسارت بسیاری میطلبد که پس از تمایل درونی، ارتباطی با گروههای مبلغ سایر ادیان ایجاد نمایی و در فکر تبلیغ نیز برایشان باشی. اما ما شاهدیم که اینگونه افراد همچنان وجود دارند و گرایش روز افزون جامعه ایرانی به سمت مسیحیت به ویژه طی چند سال گذشته از مهمترین دغدغههای دستگاه حاکمیت و روحانیت شیعه در ایران بوده است.
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز» عوامل امنیتی لباس شخصی جمهوری اسلامی از 26 دسامبر منازل بسیاری از مسیحیان را مورد تفتیش قرار دادند و طی عملیاتی در تهران و دیگر شهرها حداقل 40 نفر از آنان را دستگیر کردند. از تعداد نوکیشان مسیحی آمار صحیح و دقیقی در دست نیست.
به گفته برخی رهبران مسیحی سالانه حدود صدهزار نفر در ایران تغییر مذهب و یا به مسیحیت میگروند، در هر حال گرایش ایرانیان مسلمان به تغییر مذهب و یا به گفته مسوولان حکومتی رویآوردن به مکاتب عرفانی، در سالهای اخیر افزایش داشته است شاید هم فراگیر شدن و گرایش به آیین مسیحیت، از تمایل گروههایی از مردم به تغییر در جهانبینی حکایت دارد.

در همین ارتباط چندی پیش «وحید خراسانی»، از مراجع صاحب نام در جمع شاگردان و طلاب شهر قم با لحنی تند ضمن محکوم کردن پاپ، مدعی شد که وی برای ترویج مسیحیت در ایران تلاش های هدفمند میکند و در پی آن واتیکان را تهدید به افشاگریهایی کرد که به گفته وحیدخراسانی برایشان گران تمام میشود.
وحید خراسانی در بخشی از سخنان خود با انتقاد شدید از مسوولان و دستگاههای اجرایی به خاطر آن که خود را درگیر مسایل غیر مهم کردهاند و از این قبیل موضوعات غافلاند به آنها هشدار دادند که دیگر در این باب کوتاهی نکنند، یکی از روحانیون حاضر در جلسه درس آیتاله وحید در اینباره گفت: «اصل بحث ایشان متوجه تبلیغ مسیحیت در ایران بود که باعث نگرانی و ناراحتی این مرجع تقلید شده بود به گونهای که تصریح داشتند حتا آمار جوانانی که در شهر مقدس قم، به دین مسیحیت گرویدهاند را نیز در اختیار دارند.»
نوکیشان مدعیاند که هجوم به منازل و دستگیری مسیحیان در اکثر قسمتهای شیعه ایران از ایام کریسمس و سال نوی مسیحی آغاز شده است. در همین راستا چندی قبل مرتضی تمدن، استاندار تهران، گفته که مبشران مسیحی فعالیتهای خود را در تهران افزایش دادهاند و این تهاجم فرهنگی دشمن است. استاندار تهران در ادامه گفته بود: «مبلغان مسیحی، درست به مانند طالبان و انگل در جامعه وارد شدهاند و از فعالیتهای خود به نام مسیحیت یاد میکنند.»
مدیر اجرایی کمیسیون آزادی مذهب، در اینباره اظهار داشت: افزایش استبداد و خودکامگی حکومت جمهوری اسلامی باعث کاهش محبوبیت این حکومت در نزد مردم ایران شده…تعقیب قضایی و اذیت و آزار شیعیان در کشورهایی مانند پاکستان که اکثریتشان سنیاند و در ایران اقلیت به شمار میآیند، به واقع عملی ناشایست و قابل سرزنش است و همین عمل ناشایست را سران جمهوری اسلامی با مسیحیان و دیگر اقلیتهای مذهبی در ایران انجام میدهند… اقدامات متناوب حکومت تهران علیه اقلیتها برای مردم ایران گران تمام میشود. درحالی که منابع محدود این کشور میتواند برای سرمایهگذاری و مسایل دیگری که برای مردم ایران مفید باشد مصرف شود، به عوض در انجام عملیاتی به کار میرود که در نهایت غیر از تنش و انزوای بیشتر چیزی برجای نمیگذارد.
مسیحیان در ایران تقریبن یک درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. کلیساهای ایران، بر اساس مقرراتی که جمهوری اسلامی برایشان وضع کرده، اجازه پذیرش غیرمسیحیان را ندارند. حتا رفت و آمد و حضور غیرمسیحیان در جلسههای کلیسا غیرقانونی است. به همین دلیل است که در سه دهه گذشته، ساختاری به دلیل محدودیتها از سوی حکومت برای نوکیشان مسیحی به نام «کلیسای خانگی» در ایران شکل گرفته است. کلیساهای خانگی، همان مهمانخانه یا اتاق نشیمن خانه نوکیشان مسیحی است که این افراد بنابر تعالیم دور هم جمع شده و از این طریق به دعا و مشارکت و تعالیم الهیات مسیحی میپردازند. با وجود برخی محدودیتها و با رعایت اصولی خاص، مسیحیان ارمنی، آشوری و .. در برگزاری مراسم و آیینهای مذهبی خود در ایران آزاد هستند اما درست برخلاف آنان، نوکیشان مسیحی ناچار به پنهانکاری هستند. البته باید توجه داشت که نمایندگان مسیحی در مجلس در راستای اهداف نظام از نوکیشان نه تنها حمایت نکرده بلکه در صدد حذف آنها برمیآیند.
این اقلیت قومی و مذهبی ایران و به خصوص نوکیشان مسیحی روزگار پرفراز و نشیبی را از سر گذراندهاند. در دهه 1360 خورشیدی، فشارهای مقامهای دولتی و امنیتی و کشتهشدن کشیشهای مسیحی باعث شد بسیاری از مسیحیان، ایران را ترک کنند. صرفنظر از محدودیتهای قومی- مذهبی، از جمله محدودیت آموزش زبان و اجبار به رعایت حجاب اسلامی، محدودیت مسیحیان در این دهه اوج گرفت.
در دهههای 1370 و 1380 هم فشار سیاسی و اجتماعی بر مسیحیان ادامه پیدا کرد، اما سازمانهای بینالمللی، مجامع حقوق بشر و انجمنهای مسیحی خارج از کشور میگویند این فشارها از دی ماه امسال و آغاز سال نو میلادی 2011 بیشتر شده است.
بر طبق اخبار منتشره، در این مدت، بین 35 تا 70 مسیحی ایرانی احضار و برخی از آنان نیز بازداشت شدهاند و از زمان دستگیری تاکنون تنها تماسهای کوتاهمدتی با خانوادههای خود داشتهاند. این افراد اغلب یا از نوکیشان مسیحی و یا مسیحیانی هستند که به گفته مسوولان فعالیتهای تبشیری داشتهاند.
محدودیتها برای مسیحیان ایرانی پس از انقلاب سال 57 و از دهه شصت خورشیدی آغاز شد. با اعدام و قتل چند تن از کشیشان بنام در ایران و از آن جمله اعدام کشیش حسین سودمند در دهه 90 میلادی، این فشارها بیشتر شد. پس از آن در جریان روشنشدن بخشهایی از ماجرای ماشین ترور و «قتلهای زنجیرهای»، گفته شد که قتل کشیشها هم بخشی از این روند قتلهای زنجیرهای شخصیتهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است.
بسیاری از شهروندان ایرانی با وجود همین فشارها به مسیحیت رو میآورند، و به دلیل محدودیتها و ایجاد رعب و وحشت از سوی دستگاههای امنیتی حکومت مذهبی جمهوری اسلامی «کلیساهای زیرزمینی یا همان خانگی» راهاندازی میشود، گویی فشار و ترس از مجازات ارتداد کاملن معکوس عمل کرده و مصداق سیب حوا شده است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
سایت «عماریون» نزدیک به انصار حزباله از فرار علی رضایی فرزند دوم محسن رضایی به بریتانیا خبر داد.
این سایت روز چهارشنبه (۲۲ تیر) نوشته که علی رضایی که «رفاقت دیرینهای با مهدی هاشمی رفسنجانی» دارد از اول تیر ماه سال جاری به بریتانیا رفته است.
آنطور که «عماریون» نوشته است٬ علی رضایی قصد دارد «در پوشش ادامه تحصیل» در بریتانیا ماندگار شود.
به نوشته این سایت٬ علی رضایی از مدیران ارشد در دبیرخانه مجمع تشخیص بوده و به کلیه اسناد محرمانه و طبقه بندی شده این نهاد حکومتی دسترسی داشته است.
این سایت در ادامه نوشته که «احمد.ر پسر اول محسن. ر نیز در سال ۱۳۷۶ همسر خود را روی تخت بیمارستان رها کرد و به آمریکا گریخت و پس از ازدواج مجدد با یک بانوی اهل کره جنوبی و مصاحبههای متعدد علیه نظام بالاخره در سال ۱۳۸۵ با عنایت و لطف مقامات عالیرتبه نظام اجازه ورود به کشور را یافت.»
«عماریون» در ادامه نوشته که «احمد.ر که از همسر کرهای خود یک فرزند داشت برای بار سوم در ایران با دختر رضا س. فرمانده اسبق سپاه اصفهان که مطلقه پسر اکبر.خ ک از متهمان اصفهانیالاصل پرونده قتلهای زنجیرهای فروهر و… در سال ۷۶ بود٬ ازدواج کرد و صاحب فرزند شد ولی یک سال بعد مجددن به خارج از کشور گریخت و تاکنون مراجعت ننموده است.»
محسن رضایی و دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکنون به این خبر واکنشی نشان ندادهاند.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
ظهر امروز یک حمله انتحاری در مسجد جامع کندهار در حالی که فاتحه برادر رییس جمهوری کرزی جریان داشت صورت گرفت.
وزارت داخله افغانستان با نشر یک اعلامیه گفته است در این رویداد چهارتن به شمول رییس شورای علمای کندهار کشته شده و شماری دیگر نیز زخمی شدهاند.
در این مراسم شماری از مقامات بلند پایه دولتی نیز شرکت داشتند، اما تا کنون معلوم نیست که در میان کشته و زخمیشدگان افراد بلندپایه دولتی نیز شامل است یا خیر.
در حال حاضر ساحه از سوی نیروهای امنیتی افغانستان مسدود شده و به خبرنگاران اجازه نزدیک شدن به محل داده نمیشود.
این حمله انتحاری در حالی صورت میگیرد که پس از کشته شدن احمد ولی کرزی برادر رییس جمهوری افغانستان و حضور حامدکرزی به آن ولایت تدابیر شدید امنیتی وجود داشت.
تاکنون کسی مسوولیت این حمله را به عهده نگرفته است.
بیشتر بخوانید:
«خاکسپاری ولی کرزی با حضور رییس جمهوری افغانستان»
آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه
najib@koochehmail.com
ناتو میگوید: «تلاشها برای رشد ظرفیت پلیس افغانستان افزایش یافته است و این روند تا پس از سال 2014 نیز ادامه خواهد داشت.»
مقامات ناتو میگویند در دوسال اخیر پیشرفتهای خوبی در بخش کمیت و کیفیت پلیس افغانستان به وجود آمده است.
جنرال «ستوارت ای بیر» کانادایی معاون بخش آموزشی ناتو که وظیفهاش را به جنرال «گلدن» آمریکایی سپرد گفت، دو سال پیش سربازان پلیس 90 هزار نفر بودند، اما حالا به 130 هزار نفر رسیده است.

وی افزود: «افزایش سربازان پلیس سبب شد تا پلیس به روستاها و جاهای که قبلن حضور نداشتند نیز جا به جا شوند.»
به گفته جنرال بیر ظرفیت آموزشگاههای پلیس نیز افزایش یافته و حالا در کنار پنج صد آموزگار و مشاور بینالمللی بیشتر آموزگاران نیز افغانها میباشند.
او گفت: «دو سال پیش 36 مرکز آموزش پلیس ظرفیت و یا گنجایش هفت هزار و چهارصد نفر را داشت، اما امروز این 36 مرکز آموزشی پلیس که تحت نظر بخش آموزشی ناتو کار میکند گنجایش چهارده هزار و پنج صد نفر را دارد.»
جنرال گلدن آمریکایی که به تازه به حیث معاون فرمانده بخش آموزشی ناتو تعیین شده است گفت: «برنامه آموزش پلیس افغانستان از شش هفته به هشت هفته افزایش یافته است، اما در آینده نزدیک این برنامه به شانزده هفته افزایش خواهد یافت.»
وی افزود از نگاه کمیت پلیس افغانستان رشد خوبی داشته است، اما جامعه جهانی متعهد است در بخش بلند بردن ظرفیت پلیس افغان، پس از سال 2014 نیز کار کند.
جنرال گلدن گفت: «در سال 2014 و پس از آن افغانها عملیاتها را رهبری خواهند کرد اما ایتلاف بینالمللی به کمکهایش ادامه داده و در بلند بردن ظرفیت پلیس نیز کار خواهند کرد.»
این در حالیست که بخش تعلیمی ناتو میپذیرد برخی از سلاحهای پلیس بیکیفیت بوده و به این نیروها سلاحهای جدید توزیع خواهد شد.
پنجشنبه 23 تیر 90/ 14 ژوئیه 2011
اجرا: مهرداد
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات پنجشنبه ایران
مجله جاماندگان- «مصداق سیب حوا»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
دایرهی شکسته- «فرار به سوی ناکجاآباد»- مهشب تاجیک
پاپاراتزی- «مانکن پاراگوئهای میرفت که زمین فوتبال را برهنه دور بزند»- بهنام
گزارش روز کابل- «پس از 2014 نیز با پولیس افغانستان همکاری میکنیم»- آرین
بخش دوم خبرها
وقتی سالروز مرگ شاعری معلوم نیست- «شبح شاعری جنزده» – رضا صدیق
پسنشینی تند- «روز روزِ تو نیست»- اکبر ترشیزاد
بخش سوم خبرها
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
روز که روز بدی باشد از اول تا آخرش است. زندگی خیلی از ما مثل یک روز است. بعضیها روز روزشان نیست. روز، روزِ «گیتارزن» نبود عین خیلیهای دیگر. «جواد منافی» را یادتان هست؟ نیست؟ من میگویم برایتان. «جواد منافی» یکی از بهترین فوتبالیستهای تاریخ فوتبال این مملکت بود اما روز روزِ «جواد منافی» نبود. وقتی روز روزِ شما نباشد هیچ کاری نمیشود کرد حتا اگر مثل «جواد» توی 22 سالگی بهترین باشی. حتا وقتی از 40 متری بدون دورخیز شوت میکنی بهترین دروازهبانان هم نتوانند جلویش بایستند.
روز روزِ «جواد منافی» نبود. رفت، حذف شد، گم شد. چه جورش مهم نیست، جواد تصادف کرد و دیگر جواد دیگر فوتبالیست نشد، چون روز روزِ «جواد منافی» نبود. ایرانی و خارجی هم ندارد. «کارور» را میشناسید «ریموند کارور»، همان که بهترین داستانهای کوتاه دنیا را نوشته است. روز روزِ او هم نبود چون با آن همه استعداد، نگهبان شب کارخانه بود و وقتی که تازه آمد تا کاری را بکند که برای آن ساخته شد بود، یعنی قرار شد تا یک نویسندهی تماموقت باشد، مرگ امانش نداد، چون روز روزش نبود. شاید بگویی این سرنوشت بسیاری از نویسندههاست، ولی نه ربطی به نوع هنر هم ندارد. «حسن حامد» با استعداد بود، عالی بود، حرف نداشت، مینوشت، بازی میکرد و کارگردانی. آمد پایتخت تا بشناسندش، قلب کوچکش طاقت زیرزمینهای نمور تهران را نیاورد. روز روزش نبود «حسن حامد». میدانی عجیب این است که تو اگر آدم زنده هم نباشی، مخلوق دست دیگری هم باشی، روز روزت که نباشد بد میآوری آخرش. یکی میشود «مورچه» یکی دیگر «مورچهخوار» که باید صبر کند تا «اتوبوس جهانگردی» که سالی یکبار از آن حوالی میگذرد، بیاید و از روی مخ او رد بشود، چرا؟ چون روز روزِ «مورچهخوار» نبود.

«گیتارزن» غم داشت. شاد هم که میزد درد و مصیبت بیرون میزد از لای سیمهایش. روز روزِ «گیتارزن» نبود. روزت که نباشد بچهی اول یک خانواده میشوی که پدر و مادرت روی کلهی کچل تو استاد میشوند و تازه بعد از چند سال یاد میگیرند چطور شخصیت یک آدم را خراب نکنند. وقتی که تو وسط آن همه ساز، عاشق سازی میشوی که اول باید کل شهرستان کوچکت را بگردی تا در هجده سالگی و با پسانداز چهار سال کار بعد مدرسه، یک ساز درب و داغان پیدا کنی و بعد مجبوری گیتار عزیزت را توی کیسهگونی پنهان کنی چرا که مجازات در دست گرفتنش در خیابان، یک هفته خوابیدن در کمیته است، معلوم است که روز روزِ تو نبوده که در چنین زمان و مکانی به دنیا آمدهای. روز روزِ «گیتارزن» نبود که باید چوب سرسپردگی احمقانهی پدرش به یک ایدئولوژی احمقانهتر از خودش را او پس میداد و در دانشگاه به رویش بسته میشد. «گیتارزن» خودش یاد گرفت هرچه را که باید میآموخت.
وقتی تو جایی زندگی میکنی که مردم به جای آنکه موسیقی را با گوششان داوری کنند با کمرشان نمره میدهند، گیتار زدن از هر کار دیگری سختتر میشود. این بود که «گیتارزن» روز به روز گوشهگیرتر شد و وقتی که بعد از چند سال چشم باز کرد، دید که با این مردم غریبه است، خیلی غریبهتر از آنکه بتواند میانشان زندگی کند، پس «گیتارزن» هجرت کرد و رفت. اما روز که روزت نباشد وقتی میرسی جایی، که دیگر برای همه چیز دیر شده باشد. «گیتارزن» پیر شده بود و کاری از دستش برنمیآمد به جز گیتار زدن. این بود که پایش به یک کافه ایرانی باز شد و شد آن چیزی که نباید میشد. «گیتارزن» آهنگهایی را میزد که همهی عمر از آنها متنفر بود و صبح تا شب به قردادن مردم زل میزد و رنج میکشید. آخر شب وقتی که کارش تمام میشد، مینشست و با مدیر کافه هر کدام یک سیگار میگذاشتند زیر لبشان و بعد «گیتارزن» آهنگهایی را مینواخت که خودش دوست داشت. مدیر کافه هم مینشست و با اشتیاق به آنها گوش میکرد، آخر میدانید او هم یک فیلسوف شکست خورده بود. مدیر کافه هم مثل «گیتارزن» روز روزش نبوده است در زندگی.
خبر / رادیو کوچه
حسن یونسی، وکیل دادگستری و فرزند وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، برای سپری کردن دوران حبس یکساله خود روز شنبه، 9 ژوئیه، به زندان بازگشته است.
به گزارش تحول سبز، حسن یونسی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم در دادگاه بدوی از سوی شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری و ۶ میلیون جریمه نقدی بدل از ۲ سال حبس و ۵ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر هم تایید شد.
گفتنی است وی پیش از این نیز یکبار در اول اسفندماه سال گذشته و به اتهام شرکت در تجمعات آن روز بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شده بود که پس از پایان بازجوییها و با پرداخت وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی در اوایل خرداد ماه به صورت موقت آزاد شد.
این فعال سیاسی در جریان برگزاری دادگاههای فعالان سیاسی پس از انتخابات نیز با نگارش مطالبی در وبلاگ شخصی خود انتقاداتی را متوجه قوه قضاییه و نیروهای امنیتی کرد که باعث شد تا وبلاگ او به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شود.
بیشتر بخوانید:
«حبس و محرومیت برای فرزند وزیر اطلاعات دولت خاتمی»
اتحاد برای ایران در گردهمایی ایرانیان به مناسبت گرامیداشت روز ۱۸ تیر و استقبال از آقای سلیمان چوکلی در برابر پارلمان اروپا در میدان لوکزامبورگ بروکسل ـ ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۱ اقدام به انتشار بیانیهای کرده.
متن این بیانیه در پی میآید:
با یاد فرزندان دانشجویمان که همواره برای آزادی و عدالت، بهایی سنگین پرداخت کردهاند.
در سحرگاه 18 تیر 1378 نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران حمله کردند تا اعتراض دانشجویان مبارز دانشگاه تهران را در نطفه خفه کنند. اعتراض به سانسور و خفقانی که میرفت با قانون جدید مطبوعات، بیش از گذشته بر جامعه حاکم شود. قانونی که نویسندهاش سعید امامی، مقام امنیتی معروف و یکی از طراحان قتلهای سیاسی زنجیرهای بود.
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در حمله خود به کوی امیرآباد با وحشیگری بیسابقهای دانشجویان بیدفاع را زدند و کشتند و کوی را خراب کردند و سوزاندند. صدها نفر هم دستگیر شدند.
[Gallery not found]
آنهایی که با رای مردم به قدرت رسیده بودند، با کرنش در برابر قدرت ولی فقیه، به جای دفاع از دانشجویان بیپناه، انگشت اتهام را به سوی آنها برگرداندند.
اما بیآبرویی این حمله وحشیانه آنقدر بود که علی خامنهای، دیکتاتور بزرگ و دستوردهنده همه سرکوبها، مزورانه گفت این واقعه تلخ قلب مرا جریحهدار کرد. با این همه، ده سال بعد باز با دستور او مزدوران ذوب شده در ولایت به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و فاجعهای بزرگتر از فاجعه 18 تیر 78 را به وجود آوردند.
اوباشان و قدارهبندان جمهوری اسلامی به ویژه پس از چراغ سبزی که رهبرشان در نماز جمعه 29 خرداد 1388 برای خونریزی به آنها داد، قلب نداها و سهرابها را شکافتند، ترانهها را سوزاندند و محسنها و امیرها را در کهریزکها تکه تکه کردند.
در حقیقت، سی و دو سال حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران، کابوسی سیاه از تکرار فاجعههای 18 تیر 1378 است. و در برابر، کارنامه درخشان مبارزه قهرمانانه مردم ایران است برای آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی.
ضمن گرامیداشت یاد عزیزان همیشه زندهمان، قربانیان 18 تیر 1378 ،عزتاله ابراهیمزاده ،فرشته علیزاده، تامی حامیفر، اکبر محمدی و سعید زینالی، همصدا با مادران پارک لاله (مادران عزادار ایران) همچنان خواستار رسیدگی به دادخواهی آنان در مقابل عاملین و آمرین این کشتارها و جنایات هستیم.
و همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط دهها دانشجوی در بند مانند: مجیدها، بهارهها، آرشها و شبنمهایمان، به همراه دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی میباشیم !
ما یاد 18 تیر 1378 را مانند ۱۳ آبان ۵۷ و ۱۶ آذر ۳۲ گرامی داشته و با ارج نهادن به پایبندی دانشجویان در دفاع از آزادیها و حقوق مردم و برای همبستگی با جنبش دانشجویی ایران و برای اعتراض به سرکوب و نقض آزادیها و حقوق شهروندان به وسیله جمهوری اسلامی، با آنان پیمان میبندیم تا آزادی همه زندانیان سیاسی ـ عقیدتی و آزادی ایران، از پای ننشینیم.
اتحاد برای ایران
ویدئو:
«2500 کیلومتر رکاب برای نمایش نقض حقوق بشر»
خبر / رادیو کوچه
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی روز چهارشنبه، 13 ژوئیه اظهار داشت به تمام زوایای پرونده کهریزک رسیگی شده و پرونده سعید مرتضوی تنها بخش مفتوح این پرونده است.
به گزارش تابناک، پرویز سروری نماینده مردم تهران در مجلس برخورد دستگاه قضایی با عوامل رخدادهای کهریزک را شفاف خواند و تصریح کرد: «دستگاه قضایی در این پرونده بسیار صادقانه برخورد کرد و حتا کسانی که مستقیمن در این پرونده درگیر بودند خلع شدند و الان هم پرونده کسانی که در سیستم قضایی تخلفاتی داشته همچنان مفتوح است.»
سروری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در کمیته ویژه پیگیری حوادث پس از انتخابات در مجلس عضویت داشت خاطرنشان کرد: «مسوولان دستگاه قضایی به ما اطمینان دادند که همه زوایای پرونده را رسیدگی کردند و تنها یک نکته بازمانده که در حال پیگیری است و قول اکید دادند که حتمن این نکته را هم رسیدگی خواهند کرد.»
سروری در خصوص اینکه با وجود این پرونده، آقای مرتضوی در دولت پست و در مجامع عمومی کنار رییس جمهوری هم حاضر میشوند، گفت: «برای همه عاملان کهریزک حکم سنگین از قصاص تا پایین صادر شده است. یک نکته بازمانده که در مورد مقام قضایی است و این هم در حال پیگیری است.»
بیشتر بخوانید:
«حکم پرونده اسیدپاشی به دلیل فنی اجرا نشد»
فریبرز مهرانادیب / فیلم و ویدئو
انور میرستاری / گزارش
سلیمان چوگلی، جوان کرد ایرانی و یک فعال مدنی که برای اعتراض به اعدام فعالان سیاسی و مدنی در ایران، در طی چندین روز، ۲۵۰۰ کیلومتر راه را از نروژ تا بلژیک رکاب زده بود تا نگاهها را به سوی نقض حقوق بشر در ایران متوجه سازد، روز سهشنبه ۱۲ ژوئیه، با موفقیت به بروکسل رسید.
سلیمان در میان کفزدنهای ممتد حاضرین در میدان لوگزامبورگ مورد استقبال گرم هموطنان خود قرار گرفت و حلقههای گل به گردن ایشان انداخته شد.
آقای کاوه آهنگری از حزب دموکرات کردستان ضمن خوشآمدگویی به زبانهای کردی، پارسی و انگلیسی، از سوی حاضرین به آقای چوکلی از ایشان خواستند که در باره اهداف این اقدام انسانی و ورزشی خود و در باره پیامش به مردم ایران و کردستان و زندانیان سیاسی صحبت کند.
سلیمان در سخنان خود به دموکراسی برای ایران یکپارچه و آزاد اشاره کرده و پیام خود را آزادی بیقید و شرط همه زندانیان سیاسی در سرتاسر ایران و پایان دادن به اعدام جوانان و روشنفکران و تلاشگران حقوق بشری در ایران ذکر کرد و در حالیکه به عکسی از آقای محمدصادق کبودوند که از نروژ تا بروکسل با خود حمل کرده و به جلوی دوچرخه خود نصب کرده بود، اشاره میکرد، گفت از تمام نهادهای حقوق بشری میخواهد تا این شخص را که بنیانگذار سازمان مدافعان حقوق بشری در کردستان است و به خاطر عقاید انسان دوستانهاش زندانی است، پشتیبانی کنند.
خانم شرین سپندارمذ، بیانیه اتحاد برای ایران ـ بلژیک را که در حمایت از زندانیان سیاسی و مادران پارک لاله و به ویژه برای گرامی داشت یاد خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و ۱۳ آبان ۱۳۵۷ و ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ بود بزبان پارسی خواند که ترجمه انگلیسی آن نیز توسط جوانی خوانده شد.
Click here to view the embedded video.
آقای جمیل از حزب دموکرات کردستان ایران نیز سخنرانی بود که به زبان کردی به سلیمان خوش آمد گفت و اشارهای به شرایط خفقان و نقض حقوق بشر در کردستان و ایران کرد و گفت که حزبش برای تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی درود میفرستد و خواهان آزادی یکایک آنان میباشد.
در این گردهمایی، پرچمهای سه رنگ ملی ایران و پرچم مردم کردستان ایران در کنار هم به اهتزاز درآمده بود و نشانگر تمایل تمامی مردم ایران به یک زندگی مشترک و مسالمتآمیز در یک کشور واحد با آزادیهای شهروندی و قومی و فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی بود و جلوه خاصی به جمع بخشیده بود.
شاید یکی از دستاوردهای مهم جنبش نوین و مترقی سبز مردم ایران آن باشد که رواداری و تعامل گرایی و پذیرش دگراندیشان و رنگین کمان سیاسی مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است و ریشهای و نهادینه میشود و نیز مردم دست از اصلاحات در رژیم کنونی شستهاند و کل سیستم غیرانسانی حکومت اسلامی و در راس آن خامنهای را نشانه رفتهاند و خواهان دگرگونی کامل و دموکراتیک در کشور و جامعه هستند.
پس از پایان برنامه، آقای سلیمان چوکلی به همراه گروهی از تلاشگران حقوق بشر در بلژیک، بنا به دعوت خانم سابین مایر، مشاور حقوق بشری خانم باربارا لوخبیلر، رییس امور ایران و اروپا، به پارلمان اروپا رفتند. در این دیدار آقای چوکلی لیست امضاکنندگان دادنامه آزادی زندانیان سیاسی در ایران را که حدود ۸۵۰ نفر در ایران و جهان امضا کرده بودند به همراه نامهای حاوی خواستهها و اهداف خود از این مسافرت تاریخی، تقدیم خانم مایر کرد.
خانم مایر دسته گلی را به آقای چوکلی تقدیم کرده و از این کار انسانی ایشان تقدیر نموده و قول داد که این مدارک را به دست مسوولین اروپا برساند و خود نیز در راه آزادی زندانیان سیاسی و تحقق مفاد جهانی حقوق بشر در ایران به تلاشهای خود ادامه دهد.
بیشتر بخوانید:
«دانشجویان برای آزادی بهای سنگینی پرداخت کردند»
رادیو کوچه
1900 میلادی- نیروهای اعزامی قدرتهای وقت از جمله آمریکا و ژاپن منطقه «تی ین تسین»(Tientsin) چین را تصرف کردند. این چینیان خشمگین و مصمم از سال 1898 بپاخاسته، عنوان «مشتزنان» (مردم بدون اسلحه) برخود گذارده بودند. در پکن، خارجیان در محله سفارتخانهها جمع شده و مشتزنان این محله را محاصره کرده بودند. محاصره 55 روز طول کشید. قدرتهای هشت گانه وقت 20 هزار نظامی و کشتی توپدار به چین فرستادند، جنبش را سرکوب کردند.
1918 میلادی- «ارنست اینگمار برگمن» (Ernst Ingmar Bergman) کارگردان، نویسنده و تهیهکنندهی معاصر سوئدی زاده شد.
وی از برجستهترین فیلمسازان سوئد است. او نخستین فیلمش را در سال ۱۹۴۵ به نام «بحران» ساخت. نخستین فیلم سینمایی تحسینبرانگیز او به زبان انگلیسی «فریادها و نجواها» نام دارد. از دیگر فیلمهای مشهور وی میتوان به «پرسونا» (Persona) و «مهر هفتم» اشاره کرد.
1958 میلادی- «فیصل دوم» پادشاه عراق در جریان یک کودتا و انقلاب «ژنرال عبدالکریم قاسم» به قتل رسیده و حکومت سلطنتی عراق پایان یافت.
در اکتبر سال 1952 موج اعتراض و مخالفتها برای برگزاری انتخابات مستقیم و کاهش اختیارات پادشاهی بالا گرفت. در سال 1958 عراق و اردن طی توافقنامهای اتحاد فدرالی میان دو کشور برقرار کردند اما کودتای نظامی به رهبری عبدالکریم قاسم به سقوط نظام پادشاهی منجر شد.
در جریان این کودتا ملک فیصل دوم، دایی فیصل دوم (نائب سلطنت) و «نوری سعید» نخست وزیر کشته شدند. پس از کودتا، اعلام برقراری نظام جمهوری و ریاست جمهوری عبدالکریم قاسم شد. پس از کودتای نظامی حزب بعث علیه عبدالکریم قاسم، در 8 فوریه 1963، عبدالسلام عارف ریاست جمهوری را برعهده گرفت. سرهنگ عبدالسلام عارف با یک کودتای خونین قدرت را در عراق به دست گرفت.
در این کودتا بامداد روز جمعه هشتم فوریه 1963، چهار فروند هواپیماى متعلق به کودتاچیان وزارت دفاع، مقر عبدالکریم قاسم، نخست وزیر را بمباران و بعد از چند ساعت موفق شدند حکومت قاسم را سرنگون کنند.
در همین روز در سال 1963 میلادی عبدالکریم قاسم نخست وزیر عراق در سن 48 سالگی ترور شد. وی بین سالهای 1956 تا 1963 نخست وزیر این کشور بود.
در سال 1965 بعد از طرد «على صالح السعدى» دبیر کل حزب بعث از این تشکیلات، از سوى شوراى رهبرى «حسن البکر» به جاى وى منصوب شد. سرانجام حزب بعث در 17 ژوئیه 1968 با انجام یک کودتا، حکومت را در دست گرفت و حسن البکر را به عنوان رییس جمهوری و رییس شوراى رهبرى انقلاب برگزید.
1330 خورشیدی- در یک تظاهرات گسترده مردم تهران خواستار خروج «هریمن» (William Averell Harriman) از کشور ایران شده بودند. هریمن نماینده «ترومن» رییس جمهوری وقت آمریکا بود. این تظاهرات به تلاش گروههای چپگرا به ویژه حزب توده در ایران برگزار شد.
پس از تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1329 در مجلس سنا، دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر ایران درصدد اجرای این قانون برآمد. از آن طرف صادرات نفت ایران نیز متوقف شد. در ادامه، شرکت نفت انگلیس به دیوان بینالمللی دادگستری شکایت برد، در بیستوسوم تیر ماه 1330، «اورل هریمن» برای میانجیگری بین شرکت نفت انگلیس و دولت ایران وارد تهران شد. به دعوت هریمن هیتی از انگلستان به ایران آمد و مذاکراتی بین دو طرف انجام گرفت اما مذاکرات دو جانبه بینتیجه ماند و در نهایت هریمن به کشورش بازگشت.
1382 خورشیدی- «امانوئل ملیک اصلانیان» (Emanuel Melik-Aslanian) از آهنگسازان و پیانیستهای بزرگ ایرانی درگذشت.
اصلانیان تحصیلات ابتدایی و آموزش پیانو را در زادگاهش، تبریز، آغاز کرد. وی در سنین جوانی برای تحصیل موسیقی راهی آلمان شد و پس از طی دوره کوتاهی در هنرستان موسیقی هامبورگ، تحصیلات موسیقی خویش را در آکادمی موسیقی برلین ادامه داد.
وی پس از بازگشت به ایران، به آموزش موسیقی در دانشگاه تهران و هنرستان عالی موسیقی پرداخت. آثار ساختهشده توسط امانوئل ملیک اصلانیان بارها توسط ارکسترهای بزرگ جهان و ارکستر سمفونیک تهران اجرا شده است.
از معروفترین ساختههای او، «چهارگاه» (برای پیانو) و باله «افسانه آفرینش» است. اصلانیان خالق آثاری چون «گلبانگ» براساس داستان کوتاهی از «غلامحسین غریب»، «افسانه آفرینش»، «پروانه»، «فانتزی برای تار، تنبکو سنتور« و ارکستر آذربایجانی بوده است.
———————————————–
برخی از رویدادی دیگر
1789 میلادی- آزادیطلبان فرانسوی زندان «باستیل» را که محل نگهداری زندانیان سیاسی و مخالفان نظام سلطنتی فرانسه بود و به مظهر استبداد شهرت داشت تصرف و زندانیان را آزاد کردند و در ساختمان آتش افکندند. با فتح باستیل، انقلاب فرانسه ادامه یافت که نظام سیاسی-اجتماعی نه تنها فرانسه بلکه سراسر جهان را دستخوش دگرگونی ساخت و از آن زمان 14 جولای «روز ملی» فرانسویان و به «روز آزادی» معروف شده است.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
بیبیسی انگلیسی
راسخون
Iranian history
خبر / رادیو کوچه
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، اعلام کرده که کشورش یک طرح آنچه وی «گام به گام» خوانده، برای ترغیب دولت جمهوری اسلامی به پاسخ دادن به سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارایه کرده است.
به گزارش رویترز، همتای آمریکایی وی نیز چهارشنبه تاکید کرد که با روسیه «استراتژی تعامل موثرتر» در برابر ایران را بررسی خواهد کرد.
آقای لاوروف که در واشنگتن بهسر میبرد در یک کنفرانس خبری با هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، اعلام کرده که طرح مورد نظر وی، علاوه بر ایالات متحده به چین هم ارایه شده است.
بر اساس این طرح، دولت جمهوری اسلامی در چارچوب یک جدول زمانی مشخص، به سوالاتی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برخی جوانب برنامه هستهای این کشور دارد جواب خواهد داد و در هر مرحله اگر پاسخ قانعکننده تشخیص داده شد، تدابیر تشویقی برای تهران در نظر گرفته خواهد شد.
این در حالی است که مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون به این اظهارات واکنشی نشان ندادهاند.
بیشتر بخوانید:
«رد پیشنهاد تازه ایران از سوی آژانس انرژی اتمی»
خبر / رادیو کوچه
یک مقام قضایی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، اظهار داشت سکینه محمدیآشتیانی، زنی که حکم سنگسارش در پی اعتراضات گسترده بینالمللی متوقف شده، به تازگی از زندان به مرخصی رفته است.
به گزارش ایرنا، مالک اژدر شریفی، رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی، اعلام کرد که خانم محمدی آشتیانی اخیرن برای شرکت در مراسم ختم مادرش مرخصی رفت.
سکینه محمدی آشتیانی در سال ۲۰۰۶ به اتهام مشارکت در قتل همسرش و ارتکاب «زنای محصنه» در تبریز محاکمه و به سنگسار محکوم شد.
مالک اژدر شریفی گفته است: «به رغم انتشار برخی اخبار کذب در رسانههای خارجی، متهمه فوق در صحت و سلامتی کامل و بدون هیچ مشکلی از نظر جسمی در زندان است و همچون سایر زندانیان از حق و حقوق خود به طور کامل برخوردار است.»
محمد مصطفایی که در گذشته وکالت خانم آشتیانی را برعهده داشته ابراز خوشبینی کرد که حکم سنگسار یا اعدام سکینه محمدی آشتیانی اجرا نشود.
آقای مصطفایی گفت که مرخصی دادن به پروندههایی از این قبیل رویه دادگستری نیست، «مگر آنکه خطر احتمالی سنگسار یا اعدام از بیخ گوش متهم گذاشته باشد.»
این در حالیست که رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی گفته که این پرونده روال عادی خود را طی میکند و تغییری در آن ایجاد نشده است. وی در تیرماه گذشته خبر توقف حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی به دستور رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی را تایید کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«توقف محاکمه سکینه محمدی آشتیانی به اتهام زنا»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) دستور مالکی برای پیگیری حادثه مجروح شدن سفیر ایران در عراق
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=23&id=852812
روز گذشته خودروی سفیر ایران در عراق قصد ورود به منطقه الخضرا را داشته که ماموران مستقر در منطقه در اقدامی مشکوک اقدام به رها کردن مانع امنیتی – حفاظتی بر مسیر خودرو کردهاند. در این حادثه خساراتی به خودروی سفیر ایران وارد شده و دانایی فرد و همراهان وی جراحاتی سطحی داشته اند. نوری المالکی نخست وزیر عراق بعد از این حادثه به عیادت سفیر ایران در عراق رفته و دستور تشکیل کمیتهای برای پیگیری این موضوع را صادر کرده است تا مشخص شود اقدام ماموران عراقی عمدی یا سهوی بوده است.
2) 11وزیر کابینه مصر کنارهگیری میکنند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=23&id=852804
به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه الاهرام مصر در دیدار روز سهشنبه هیت کابینه دولت مصر و جوانان انقلابی این کشور، انقلابیون، بیطرفی وزیران جدید و عدم وابستگی آنها به احزاب خاص را خواستار شدند. در این جلسه که بیش از سه ساعت به طول انجامید، جوانان 25 ژانویه از عصام شرف، نخست وزیر مصر خواستند که 11 تن از وزیران کابینه و در راس آنها عمرو عزت سلامه، وزیر آموزش عالی را برکنار کند و انقلابیون همچنین عمرو حمزاوی را برای تصدی پست وزارت امور خارجه به عصام شرف پیشنهاد کردند. نخست وزیر مصر نیز که در این دیدار حضور داشت از جوانان انقلابی خواست که لیست افراد پیشنهادی خود را برای این 11 وزارتخانه تقدیم کنند .
رسالت
1) نجات نفتکش ایرانی از چنگ دزدان دریایی
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=68429
معاون عملیات نیروی دریایی ارتش از نجات نفتکش ایرانی دادگر از چنگ دزدان دریایی خبر داد. به گزارش واحد مرکزی خبر، دریاداردوم موسوی، معاون عملیات نیروی دریایی با اشاره به موفقیتهای پی در پی گروههای اسکورت این نیرو در مقابله با پدیده شوم دزدی دریایی، اظهار داشت: «دریادلان نیروی دریایی ارتش در چهاردهمین نبرد موفقیتآمیز خود با دزدان دریایی در امسال توانستند نفتکش ایرانی دادگر را نجات دهند.»
2) سردار فروتن: پایگاههای نظامی آمریکا در تیررس توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=68417
معاون هماهنگکننده نیروی زمینی سپاه گفت: «در حوزه بازدارندگی همانطور که فرماندهی کل قوا فرمودند که دستمان باید روی ماشه باشد، طبیعی است که مجموعه توپخانه نیروی زمینی سپاه آماده مقابله با پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است.»
آفرینش
1) وزیر اطلاعات: تهدیدات وزیر جدید دفاع آمریکا توخالی است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=85625
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در واکنش به اظهارات اخیر لئون پانه تا وزیر جدید دفاع آمریکا مبنی بر اینکه ایران به گروههای مخالف آمریکا کمک مالی میکند و ما با این موضوع مقابله خواهیم کرد، گفت: «این اتهامات تقریبن برای ما عادی شده و تهدیداتی توخالی است.»
2) وزیر کشور: تعداد نمایندگان مجلس نهم به 310 نفر افزایش مییابد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=85629
وزیر کشور با اشاره به تصویب لایحه افزایش تعداد نمایندگان مجلس در دولت و ارایه آن به مجلس شورای اسلامی گفت: «چنانچه این طرح سریعتر در مجلس مورد رسیدگی و تصویب قرار گیرد مجلس نهم 310 نماینده خواهد داشت.»
کیهان
1) با وخامت حال شاهزاده سلطان، جنگ قدرت برای جانشینی ولیعهد عربستان بالا گرفت
http://www.kayhannews.ir/900423/16.htm#other1603
با بحرانی شدن شرایط جسمانی ولیعهد عربستان، کشمکش و جنگ قدرت بین فرزندان خاندان آل سعود برای تصاحب مسند شاهزاده سلطان بالا گرفته است.
به گزارش فارس، رسانههای مختلف جهان، اخبار ضد و نقیضی درباره وضعیت جسمانی ولیعهد عربستان گزارش دادهاند.
2) وزیر اقتصاد: یارانه نقدی ماه آینده هفته دوم مرداد واریز میشود
http://www.kayhannews.ir/900423/4.htm#other409
سیدشمسالدین حسینی دیروز در حاشیه جلسه هیت دولت در گفتوگو با خبرنگاران درباره زمان واریز مرحله ششم یارانه نقدی گفت: «به دلیل تداخل فعالیتهای بانکی و فشردگی بار فعالیتها در آغاز ماه، احتمالن زمان دیگری را برای واریز یارانهها درنظر بگیریم.»
دنیای اقتصاد
1) تولد بورس ایرانی برای معاملات نفتی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=261442
نخستین محموله نفت خام سنگین صادراتی کشور دیروز پس از چندین سال تلاش برای عرضه این محصول بر روی رینگ معاملاتی حاضر شد و بدین ترتیب بورس نفت رسمن با حضور محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهوری، شمسالدین حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی و محمد علیآبادی سرپرست وزارت نفت کار خود را آغاز کرد، گرچه نخستین عرضه طلای سیاه با حضور دولتمردان بینتیجه ماند.
2) مطالعه انتقال مرکزیت کشور
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=261492
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهوری از مطالعه طرح انتقال مرکزیت کشور در دولت خبر داد. لطفاله فروزنده که در حاشیه جلسه دیروز هیت وزیران با خبرنگاران گفتوگو میکرد، از انجام سه مطالعه موازی در زمینه خلوتسازی پایتخت سخن گفت و تصریح کرد: «در بحث انتقال از تهران سه مطالعه انتقال پایتخت، مدیریت واحد شهری و حرکت در راستای توسعه متوازن مورد هدف قرار دارد.» موضوع انتقال پایتخت تا پایان دوره چشمانداز بیست ساله، پیشتر با مصوبه آبانماه 88 مجمع تشخیص مصلحت نظام بهطور قانونی در اسناد رسمی مطرح شده است.
خبر / رادیو کوچه
بنابر گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، سفیر جمهوری اسلامی در عراق صبح سهشنبه 21 تیر، در یکی از نقاط ایست بازرسی در بغداد، هنگام ورود به منطقه امنیتی کمربند سبز زخمی شده است.
به گزارش مهر، هنگامی که خودروی حامل حسن داناییفرد در حال عبور از ایستگاه بازرسی بوده، ماموران به صورت ناگهانی یک مانع امنیتی را که هنگام تردد خودروها بالا و پایین برده میشود روی خودرو سفیر رها میکنند که باعث میشود علاوه بر سفیر، رایزن مطبوعاتی سفارت و راننده خودرو هم زخمی شوند.
مسوولان جمهوری اسلامی این حادثه را مشکوک گزارش کرده و اعلام کردند که نوری مالکی، نخست وزیر عراق به عیادت سفیر رفته و دستور تحقیق و پیگیری داده تا مشخص شود که اقدام ماموران برای رها کردن مانع روی خودرو آقای داناییفرد عمدی بوده یا سهوی.
لازم به اشاره است سفیر جمهوری اسلامی در عراق اکنون در سلامت به سر میبرد.
مقام قضایی جمهوری اسلامی:
«سکینه محمدی آشتیانی در مرخصی بهسر میبرد»
خبر / رادیو کوچه
یک مقام قضایی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، اظهار داشت سکینه محمدی آشتیانی، زنی که حکم سنگسارش در پی اعتراضات گسترده بینالمللی متوقف شده، به تازگی از زندان به مرخصی رفته است.
به گزارش ایرنا، مالک اژدر شریفی، رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی، اعلام کرد که خانم محمدی آشتیانی اخیرن برای شرکت در مراسم ختم مادرش مرخصی رفت.
سکینه محمدی آشتیانی در سال ۲۰۰۶ به اتهام مشارکت در قتل همسرش و ارتکاب «زنای محصنه» در تبریز محاکمه و به سنگسار محکوم شد.
مالک اژدر شریفی گفته است: «به رغم انتشار برخی اخبار کذب در رسانههای خارجی، متهمه فوق در صحت و سلامتی کامل و بدون هیچ مشکلی از نظر جسمی در زندان است و همچون سایر زندانیان از حق و حقوق خود به طور کامل برخوردار است.»
محمد مصطفایی که در گذشته وکالت خانم آشتیانی را برعهده داشته ابراز خوشبینی کرد که حکم سنگسار یا اعدام سکینه محمدی آشتیانی اجرا نشود.
آقای مصطفایی گفت که مرخصی دادن به پروندههایی از این قبیل رویه دادگستری نیست، «مگر آنکه خطر احتمالی سنگسار یا اعدام از بیخ گوش متهم گذاشته باشد.»
این در حالیست که رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی گفته که این پرونده روال عادی خود را طی میکند و تغییری در آن ایجاد نشده است. وی در تیرماه گذشته خبر توقف حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی به دستور رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی را تایید کرده بود.
……………………………………………………
طرح تازه روسیه برای حل مناقشه اتمی ایران،
«طرح سوال گامبهگام جهت برنامه اتمی ایران»
خبر / رادیو کوچه
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، اعلام کرده که کشورش یک طرح آنچه وی «گام به گام» خوانده، برای ترغیب دولت جمهوری اسلامی به پاسخ دادن به سوالات آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارایه کرده است.
به گزارش رویترز، همتای آمریکایی وی نیز چهارشنبه تاکید کرد که با روسیه «استراتژی تعامل موثرتر» در برابر ایران را بررسی خواهد کرد.
آقای لاوروف که در واشنگتن بهسر میبرد در یک کنفرانس خبری با هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، اعلام کرده که طرح مورد نظر وی، علاوه بر ایالات متحده به چین هم ارایه شده است.
بر اساس این طرح، دولت جمهوری اسلامی در چارچوب یک جدول زمانی مشخص، به سوالاتی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برخی جوانب برنامه هستهای این کشور دارد جواب خواهد داد و در هر مرحله اگر پاسخ قانعکننده تشخیص داده شد، تدابیر تشویقی برای تهران در نظر گرفته خواهد شد.
این در حالی است که مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون به این اظهارات واکنشی نشان ندادهاند.
……………………………………………………
عراق در مورد حادثه تحقیق میکند،
«مجروح شدن سفیر جمهوری اسلامی در عراق»
خبر / رادیو کوچه
بنابر گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، سفیر جمهوری اسلامی در عراق صبح سهشنبه 21 تیر، در یکی از نقاط ایست بازرسی در بغداد، هنگام ورود به منطقه امنیتی کمربند سبز زخمی شده است.
به گزارش مهر، هنگامی که خودروی حامل حسن داناییفرد در حال عبور از ایستگاه بازرسی بوده، ماموران به صورت ناگهانی یک مانع امنیتی را که هنگام تردد خودروها بالا و پایین برده میشود روی خودرو سفیر رها میکنند که باعث میشود علاوه بر سفیر، رایزن مطبوعاتی سفارت و راننده خودرو هم زخمی شوند.
مسوولان جمهوری اسلامی این حادثه را مشکوک گزارش کرده و اعلام کردند که نوری مالکی، نخست وزیر عراق به عیادت سفیر رفته و دستور تحقیق و پیگیری داده تا مشخص شود که اقدام ماموران برای رها کردن مانع روی خودرو آقای داناییفرد عمدی بوده یا سهوی.
لازم به اشاره است سفیر جمهوری اسلامی در عراق اکنون در سلامت به سر میبرد.
……………………………………………………
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:
«پرونده کهریزک مرتضوی مفتوح است»
خبر / رادیو کوچه
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی روز چهارشنبه، 13 ژوئیه اظهار داشت به تمام زوایای پرونده کهریزک رسیگی شده و پرونده سعید مرتضوی تنها بخش مفتوح این پرونده است.
به گزارش تابناک، پرویز سروری نماینده مردم تهران در مجلس برخورد دستگاه قضایی با عوامل رخدادهای کهریزک را شفاف خواند و تصریح کرد: «دستگاه قضایی در این پرونده بسیار صادقانه برخورد کرد و حتا کسانی که مستقیمن در این پرونده درگیر بودند خلع شدند و الان هم پرونده کسانی که در سیستم قضایی تخلفاتی داشته همچنان مفتوح است.»
سروری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در کمیته ویژه پیگیری حوادث پس از انتخابات در مجلس عضویت داشت خاطرنشان کرد: «مسوولان دستگاه قضایی به ما اطمینان دادند که همه زوایای پرونده را رسیدگی کردند و تنها یک نکته بازمانده که در حال پیگیری است و قول اکید دادند که حتمن این نکته را هم رسیدگی خواهند کرد.»
سروری در خصوص اینکه با وجود این پرونده، آقای مرتضوی در دولت پست و در مجامع عمومی کنار رییس جمهوری هم حاضر میشوند، گفت: «برای همه عاملان کهریزک حکم سنگین از قصاص تا پایین صادر شده است. یک نکته بازمانده که در مورد مقام قضایی است و این هم در حال پیگیری است.»
……………………………………………………
روز چهارشنبه اعلام شد،
«استاد شجریان رییس شورای عالی خانه موسیقی شد»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، محمدرضا شجریان، استاد موسیقی و آواز ایران، به ریاست مجدد شورای عالی خانه موسیقی ایران انتخاب شد.
به گزارش سایت خانه موسیقی ایران، مصطفی کمالپورتراب نایب رییس و حسین علیزاده نیز دبیر و سخنگو شدند.
استاد شجریان چندی پیش اعلام کرد که نشر آثار خود را بهدلیل خودداری وزارت ارشاد در صدور مجوز، به خارج منتقل میکند.
حمایت او از معترضان پس از انتخابات جنجال برانگیز خرداد ۱۳۸۸ انتقاد اصولگرایان را علیه او در پی داشت.
……………………………………………………
جهت گذراندن دوران حبس،
«بازگشت یونسی، فرزند وزیر اطلاعات دولت خاتمی به زندان»
خبر / رادیو کوچه
حسن یونسی، وکیل دادگستری و فرزند وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، برای سپری کردن دوران حبس یکساله خود روز شنبه، 9 ژوئیه، به زندان بازگشته است.
به گزارش تحول سبز، حسن یونسی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم در دادگاه بدوی از سوی شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری و ۶ میلیون جریمه نقدی بدل از ۲ سال حبس و ۵ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر هم تایید شد.
گفتنی است وی پیش از این نیز یکبار در اول اسفندماه سال گذشته و به اتهام شرکت در تجمعات آن روز بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شده بود که پس از پایان بازجوییها و با پرداخت وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی در اوایل خرداد ماه به صورت موقت آزاد شد.
این فعال سیاسی در جریان برگزاری دادگاههای فعالان سیاسی پس از انتخابات نیز با نگارش مطالبی در وبلاگ شخصی خود انتقاداتی را متوجه قوه قضاییه و نیروهای امنیتی کرد که باعث شد تا وبلاگ او به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شود.
……………………………………………………
به مناسبت سالگرد ترور قاسملو، فعال سیاسی
«ایجاد فضای امنیتی در مناطق غربی ایران»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانهها، همزمان با بیست دومین سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو، فعال سیاسی و دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران شهرهای مختلف مناطق غربی کشور شاهد حضور نیروهای انتظامی و امنیتی بوده است.
به گزارش هرانا، همزمان با سالگرد ترور عبدالرحمان قاسملو، شهروندان کرد در شهرهای مختلف کردستان و آذربایجان غربی اقدام به اعتصاب کردهاند.
گفته میشود در طی روزهای اخیر نیروهای امنیتی در جهت ممانعت از اقدامات مسالمتآمیز جهت محکومیت این واقعه اقدام به احضار اصناف و بازاریان کردهاند و آنها را نسبت به تعطیلی بازار و بستن مغازهها مورد تهدید قرار دادهاند.
هم چنین بر اساس برخی گزارشهای تایید نشده به سبب حضور نیروهای امنیتی فضای برخی از شهرهای آذربایجان غربی از جمله بوکان، سقز، ارومیه و مهاباد امنیتی اعلام شده است.
……………………………………………………
سه روز بیخبری از محل نگهداری آهنگرانی،
«بازداشت پگاه آهنگرانی بازیگر سینمای ایران»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در برخی رسانهها، پگاه آهنگرانی بازیگر سینمای ایران توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. همچنین تاکنون از اتهامات احتمالی وی خبری منتشر نشده است.
به گزارش العربیه، منابع مطلع روز چهارشنبه، 13 ژوئیه، درگفتوگویی به نقل از خانواده آهنگرانی اعلام کردند که این بازیگر سینما مدت سه روز است در بازداشت به سر میبرد. بنا بر اخبار رسیده در این مدت پگاه آهنگرانی با خانواده خود تماسی نگرفته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست.
پگاه آهنگرانی بازیگر و فرزند منیژه حکمت از کارگردانان ایرانی و جمشید آهنگرانی کارگردان فیلمهای «جوانمرد» و «شبیخون» است.
او در دوره انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش ایران در ستاد میرحسین موسوی نامزد معترض به انتخابات ریاست جمهوری فعال بوده است.
همچنین پگاه آهنگرانی در روزهای پس از انتخابات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.
پیش از این اعلام شده بود پگاه آهنگرانی قصد دارد جام جهانی فوتبال زنان را برای شبکه خبری دویچهوله آلمان پوشش دهد.
آهنگرانی پیش از این جشنواره فیلم برلین را برای این شبکه پوشش داده بود.
لازم به اشاره است مریم مجد عکاس مطبوعات ایران که برای عکاسی از جام جهانی فوتبال زنان عازم آلمان بود ژوئن گذشته در فرودگاه تهران بازداشت شده بود.
……………………………………………………
انفجار سه بمب، مومبای هند را لرزاند،
«بیش از یکصد کشته و مجروح در انفجار هند»
خبر / رادیو کوچه
بعدازظهر چهارشنبه، 13 ژوئیه، سه بمب در شهر بمبئی از بزرگترین شهرهای هند منفجر شده است. هر سه این انفجارها در یکی ازشلوغترین مناطق این شهر اتفاق افتاده است.
پلیس میگوید براثر این حادثه دستکم بیست و یک تن کشته و 100 نفر مجروح شدند.
به گزارش الجزیره، یکی از این بمبها در منطقه بازار زاوری، دیگری در منطقه تجاری خانه اپرا و بمب سوم در منطقه دادر در مرکز شهر منفجر شده است.
منابعی در پلیس گفتهاند که بمبها دستساز بوده است.
مطبوعات هند به نقل از مقامات این کشور گفتهاند که این انفجارها، حملات تروریستی بوده است. بعد از حمله ده نفر به هتلی در این شهر در سال ۲۰۰۸ که به کشته شدن 166 نفر انجامید، این بدترین حملهای است که تا کنون در این شهر رخ داده است.
حمله ساعت هفت شب به وقت محلی در حالی که مردم در حال رفتن به خانههای خود بودند رخ داد.
پی چیدامبارام، وزیر کشور هند گفت وضعیت فوقالعاده در شهر اعلام شده است و تیمهای کماندو به حال آماده باش درآمدهاند.
در شهر دهلی، پایتخت هند و شهر کلکته و چند شهر دیگر هم وضعیت فوقالعاده اعلام شده است.
تاکنون هیچ گروهی مسوولیت این بمبگذاریها را برعهده نگرفته است.
برخی گزارشها حاکی است این بمبگذاریها در روز تولد محمد اجمل امیر قاصب، تنها بازمانده گروهی که در حمله سال ۲۰۰۸ شرکت داشتند، رخ داده است.
خبر / رادیو کوچه
بعدازظهر چهارشنبه، 13 ژوئیه، سه بمب در شهر بمبئی از بزرگترین شهرهای هند منفجر شده است. هر سه این انفجارها در یکی ازشلوغترین مناطق این شهر اتفاق افتاده است.
پلیس میگوید براثر این حادثه دستکم بیست و یک تن کشته و 100 نفر مجروح شدند.
به گزارش الجزیره، یکی از این بمبها در منطقه بازار زاوری، دیگری در منطقه تجاری خانه اپرا و بمب سوم در منطقه دادر در مرکز شهر منفجر شده است.
منابعی در پلیس گفتهاند که بمبها دستساز بوده است.
مطبوعات هند به نقل از مقامات این کشور گفتهاند که این انفجارها، حملات تروریستی بوده است. بعد از حمله ده نفر به هتلی در این شهر در سال ۲۰۰۸ که به کشته شدن 166 نفر انجامید، این بدترین حملهای است که تا کنون در این شهر رخ داده است.
حمله ساعت هفت شب به وقت محلی در حالی که مردم در حال رفتن به خانههای خود بودند رخ داد.

پی چیدامبارام، وزیر کشور هند گفت وضعیت فوقالعاده در شهر اعلام شده است و تیمهای کماندو به حال آماده باش درآمدهاند.
در شهر دهلی، پایتخت هند و شهر کلکته و چند شهر دیگر هم وضعیت فوقالعاده اعلام شده است.
تاکنون هیچ گروهی مسوولیت این بمبگذاریها را برعهده نگرفته است.

برخی گزارشها حاکی است این بمبگذاریها در روز تولد محمد اجمل امیر قاصب، تنها بازمانده گروهی که در حمله سال ۲۰۰۸ شرکت داشتند، رخ داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر