جیمز آپاتورای، نماینده ویژه ناتو در مسائل مربوط به قفقاز و آسیای مرکزی روز جمعه گفت، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی قصد ندارد در مواجهه با برنامه هستهای ایران وارد فاز نظامی شود. به گزارش خبرگزاری اینترفاکس روسیه، آپاتوری که در یک جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه باکو، سخن میگفت، تأکید کرد که ناتو بر اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر ایران تأکید دارد، و افزود که انتظار میرود این فشارها شدت گیرند. نماینده ویژه ناتو درمنطقه قفقاز و آسیای مرکزی تأکید کرد، تمام جهان، از جمله اعضای ناتو خواستار پایبندی ایران به تعهدات بینالمللیاش در قبال انرژی هستهای هستند و میخواهند اطمینان خاطر حاصل کنند که فعالیتهای هستهای ایران کاملا صلحآمیز و از اهداف نظامی به دور است.نماینده ناتو در مسایل قفقاز و آسیای مرکزی میگوید: عملیات نظامی علیه ایران در دستور کار ما قرار ندارد
علی اكبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی میگوید ایران برای كمك به رشد و توسعه فلسطینیان «در تمام ابعاد» آمادگی دارد. به گزارش ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ، علی اكبر صالحی این مطلب را عصرروزشنبه دردیداربا اسماعیل هنیه نخست وزیر حماس در غزه بیان كرد. اسماعيل هنيه نيز در اين ديدار از مساعدت هاى جمهورى اسلامى ايران به به فلسطينيان تشكر و قدردانى كرد. در این دیدار طرفین آخرین تحولات منطقه به ویژه مسائل فلسطینیان را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.
پس از گذشت شش ماه از آغاز به كار وبسايت طرح اصلاح پول ملى ، نظرسنجی ها نشان می دهد که شرکت کنندگان در نظرسنجی موافقت بیشتری با نام «پارسی» به عنوان واحد پول ملی جدید دارند. به گزارش ايسنا، خبرگزارى دانشجويان بيش از ۴۹ هزار نفر در اين نظرسنجى شركت كردهاند كه ۸۰ درصد آنها مرد و ۲۰ درصد زن بودهاند. سطح تحصيلات بيش از ۵۸ درصد نظردهندگان فوق ديپلم، ليسانس و دانشجويان و با تحصیلات حوزوي بوده است. در گزارش ایسنا همچنین قید شده که ۷۸ درصد شركت كنندگان در نظرسنجى با حذف صفر از پول ملى موافقت كرده و بيش از ۵۱ درصد اعلام كردهاند كه بايد چهار صفر از پول ملى حذف شود. بيشترين طرح مورد علاقه مردم براى پشت اسكناس، چهره دانشمندان، نويسندگان و شعراى ايرانى و پس از آن سمبل هاى ملى است.
علی اكبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی میگوید ایران برای كمك به رشد و توسعه فلسطینیان «در تمام ابعاد» آمادگی دارد. به گزارش ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ، علی اكبر صالحی این مطلب را عصرروزشنبه دردیداربا اسماعیل هنیه نخست وزیر حماس در غزه بیان كرد. اسماعيل هنيه نيز در اين ديدار از مساعدت هاى جمهورى اسلامى ايران به به فلسطينيان تشكر و قدردانى كرد. در این دیدار طرفین آخرین تحولات منطقه به ویژه مسائل فلسطینیان را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.
فراخوان فعالان سیاسی مصر برای اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی در روز شنبه مصادف با نخستین سالگرد کنارهگیری حسنی مبارک رییس جمهوری سابق از قدرت، از استقبال چندانی در جامعه مصر برخوردار نشد. اعتصاب در دانشگاه ها و سایر مکان های عمومی تنها شماری اندک از مخالفان را به خود جلب کرد. روز شنبه ، اجتماعى شامل تنها حدود ۲۰۰ نفر در ميدان تحرير قاهره كه سال گذشته صحنه تظاهرات ضد رژيم حسنى مبارك بود گرد هم آمدند. دعوت به اعتصاب در روز شنبه با هدف افزايش فشار به حاكمان نظامى مصر براى انتقال قدرت برنامه ريزى شده بود. شوراى نظامى مصر اعلام كرده است كه انتقال قدرت در اين كشور پس از انتخابات رياست جمهورى در ماه ژوئن (حدود ۴ ماه ديگر) انجام خواهد شد ولى گروه هاى مخالف خواستار انتقال سريع قدرت هستند.
ده ها هزار نفر در ده ها شهر اروپا برای اعتراض به امکان ایجاد محدودیت های اینترنتی دست به تظاهرات زدند. هزاران نفر كه بيشتر آنان را جوانان تشكيل مى دادند روز شنبه در چند شهر اروپايى همچون پراگ، بخارست و برلين در اعتراض به قرارداد ضد سوء استفاده تجارى موسوم به آكتا دست به تظاهرات زدند و آن را مخالف آزادى در عرصه اينترنت خواندند. قرارداد آكتا كه بين ۲۷ كشور اتحاديه اروپا و ۱۰ كشور صنعتى جهان از جمله آمريكا مورد بحث واقع شده در انتظار تصويب چند كشور اروپايى ست ولى انتقادها و مخالفت هاى شديد كاربران اينترنت با اين قرارداد باعث شده كه چند كشور اروپايى همچون لهستان و جمهورى چك روند تصويب آن را متوقف كنند. آکتا که سال گذشته در توکیو به امضا رسید قصد دارد به تقویت استانداردهایی بپردازد که با حمایت از حقوق پدید آورندگان از فرآیند ضبط غیر قانونی آثار در اینترنت جلوگیری کند.
بارش سنگین برف درمونته نگرو ضمن به تعطیلی کشاندن فرودگاه اصلی این کشور باعث بسته شدن راه های اصلی و قطع ارتباط صدها شهر و روستا ی محاصره در برف با یکدیگرشد. اين برف با ارتفاع ۵۰ سانتي متر كه در طول بيش از ۶۰ سال پيش بى سابقه بوده دولت مونته نگرو را مجبور به اعلام وضعيت اضطرارى كرده است. بارش برف ارتباط پودگوريتسا پايتخت اين كشور كوچك منطقه بالكان را با ساير نقاط قطع كرده و علاوه بر به تعطيلى كشاندن فرودگاه باعث سقوط بهمن در مسير راه آهن به سوى صربستان و قطع اين مسير شده است. به گفته مقام هاى مسئول نزديك به ۱۰ درصد جمعيت ساكنان منطقه بالكان ارتباط خود را با ساير نقاط از دست داده اند. اين خبر در حالى منتشر مى شود كه بر اثر سرماى شديد اروپا تا كنون بيش از ۵۰۰ نفر جان باخته اند.
يك مقام ارشد پنتاگون(وزارت دفاع آمريكا) روز شنبه با چند تن از نظاميان حاكم بر مصر ديدار كرد و در مورد مساله ۲۰ شهروند آمريكايى فعال در سازمان هاى حقوق بشرى كه در اين كشور بازداشت شده اند به گفتگو نشست. ژنرال مارتين دمپسى رييس ستاد مشترك ارتش آمريكا نخستين مقام ارشد آمريكايى ست كه پس از دستگيرى ۴۳ فعال حقوق بشر از جمله ۲۰ آمريكايى ، به مصر سفر مى كند. بازپرسان مصرى مى گويند اين فعالان حقوق بشرى در سازمان هايى كار مى كرده اند كه در مصر به صورت قانونى به ثبت نرسيده اند. اين پرونده موجب بروز تنش ميان آمريكا و مصر شده است و كنگره آمريكا به اتفاق كاخ سفيد تهديد كرده اند ادامه تنش مى تواند مانع كمك نظامى سالانه ۱ ميليارد و سيصد ميليون دلارى آمريكا به مصر شود.
شکی نيست که سپاه پاسداران يک نيروی سياسی عمده در ساختار سياسی امروز ايران است حتی اگر در تبيين نوع، چگونگی رفتار و سازوکارهای تاثير آن اختلاف نظر وجود داشته باشد. شکی نيست که سپاه پاسداران يک نيروی سياسی عمده در ساختار سياسی امروز ايران است حتی اگر در تبيين نوع، چگونگی رفتار و سازوکارهای تاثير آن اختلاف نظر وجود داشته باشد. قدرت اقتصادی، رسانهای، تبليغاتی و نظامی-امنيتی (سخت افزاری و نرم افزاری) سپاه به صورت يک سازمان و تک تک فرماندهان ارشدش در شرايط سياسی امروز ايران بسيار فراتر از دستگاه روحانيت و تک تک روحانيونی است که قرار بوده است سپاه حافظ قدرت آنها باشد. از حيث منابع و درامدها و ثروت تنها دستگاه رهبری فراتر از سپاه و فرماندهانش قرار می گيرد. درآمدهای دولت نيز با دو مجرای بزرگ توسط دستگاه رهبری و سپاه مکيده می شود. همچنين سپاه تنها نهاد انقلابی تاسيس شده بعد از انقلاب ۵۷ است که توانست تا اين حد قدرت کسب کند. رابطهی سپاه و روحانيت، سپاه و رژيم و سپاه و کشور در ۳۳ سال گذشته چه سيری را طی کرده است؟ سپاه سال ۱۳۵۸ چگونه نهادی بود؟ سپاهِ سال ۱۳۹۰ چگونه پديدهای است: يک شرکت تجاری بزرگ، يک سازمان سياسی، يک دستگاه عقيدتی، يک ارتش سازمان يافته، يک ارتش نيمه سازمان يافته، يک مجتمع نظامی- صنعتی، يا همهی اينها؟ رابطهی هيولای هزار سر سپاه با رهبر، دولت، مجلس و ديگر نهادهای حکومتی چگونه است؟ آيا سپاه يک گروه همگن است؟ پاسداران روحانيت اولين کارکرد سپاهيان در جامعهی ايران، "پاسدار"ی از جان روحانيون بود. سپاه نه به عنوان سازمانی برای دفاع از امنيت کشور يا حتی انقلاب بلکه برای دفاع از امنيت حاکمان و طبقهی روحانيت شکل گرفت. امنيت تاسيسات و مناطق شهری در آن دوره بيشتر بر عهدهی کميتههای انقلاب بود. نخستين سپاهيان در مناطق مختلف کشور، محافظان روحانيون حکومتی و مقامات بودند و آنها که چنين تصوری از خود و ماموريت سپاه نداشتند اما بدان پيوسته بودند به سرعت آن را رها کردند. کارکرد بعدی سرکوب گروههای مخالف حکومت روحانيون (۵۸ تا ۶۱) بود. اين ماموريت، سپاه را از "پاسداری روحانيون" به "پاسداری حکومت روحانيت" ارتقا داد. در چارچوب همين ماموريت بود که پاسداران بعدا هستهی اصلی نيورهای وزارت اطلاعات را تشکيل دادند. جنگ هشت ساله دامنهی اين محافظت را گسترش داد. بايد کشور از وجود بعثیها پاک می شد تا در دست روحانيون باقی بماند. در ايدئولوژی اسلامگرايی جايی برای وطن دوستی و آب و خاک وجود نداشت. پيش از جنگ، هر دستهای از سپاهيان به يک گروه از روحانيون وفاداری داشتند اما جنگ ايران و عراق اين فرصت طلايی را به ولی فقيه داد که وفاداری سپاهيان را به حکومت ولی فقيه منحصر سازد. سپاهيان ديگر نه پاسدار روحانيت بلکه پاسدار ولی فقيه بودند و نه انقلاب و کشور. انقلاب (اسلامی) نيز برای آنها نخست نهضت روحانيت به طور عام و بعد زمينه ساز قدرت ولی فقيه معنی می شد و هنوز می شود. ماهيت سپاه ماموريت قانونی سپاه حفظ رژيم جمهوری اسلامی به هر قيمت و با هر روشی است. سپاه بعد از پايان جنگ صرفا به گارد جاويدان حکومت ولی فقيه تبديل شد. از اين جهت "قدرت مطلقهی اسلامگرايان" به عنوان "نور الهی" و "سرکوب مخالفان" به عنوان "نصرت الهی" و هر گونه "مخالفت با تصميمات مقامات رژيم"، "فتنه" نام می گيرد: "بسيجيان در مقاطع مختلف مانند حوادثی که در دوران تلخ اصلاحات به منظور خاموش کردن نور خدا اتفاق افتاد، با از جان گذشتگی توانستند اين انقلاب و جمهوری اسلامی را حفظ کنند... آنها [دشمن] پس از احيای ارزشها و ايستادگی مردم و رهبر انقلاب تمام توان خود را به کار گرفتند تا به قول خودشان با انقلاب نرم يا مخملی بتوانند جلوی پيشرفت انقلاب اسلامی را بگيرند...اما با فداکاری و اقدامات موثری که همه مردم به ويژه بسيجيان در تهران انجام دادند، همگان ديدند در فتنه ۸۸ که آزمايشی بسيار سخت بود، مردم بصير ما به خصوص در تهران در صحنههای مختلف حاضر شدند و اين امر نصرت الهی را به دنبال داشت." (محمد علی جعفری، فرمانده سپاه، فارس، ۱۶ مهر ۱۳۹۰) خامنهای از ابتدای رهبری با توجه به فقدان پايگاه اجتماعی می دانست به نيرويی نظامی با ماموريت سرکوب و حفظ حکومت ولی فقيه نياز دارد و از همين جهت با ادغام سپاه و ارتش (که ماموريت آن حفظ امنيت ملی است) مخالفت می کرد: "قبل از رهبری ... [خامنهای] طرح ادغام سپاه و ارتش توسط آقای هاشمی رفسنجانی پيگيری می شد و جلسات متعددی هم توسط آقای عبدالله نوری برگزار می شد برای اين ادغام وليکن در همان روزهای اول رهبری [خامنهای]... اين طرح متوقف شد و تدبير... [ايشان] حفظ ارتش و سپاه و تفکيک ماموريتها بين اين دو سازمان بود که انجام شد." (رحيم صفوی در مصاحبه با خبرگزاری فارس، ۱۸ بهمن ۱۳۹۰) سپاه همانند ولی فقيه، قدرتی فراقانون، نظارت ناپذير و غير مسئول برای حفظ حکومت دينی است و برای انجام اين ماموريت به هر شکل و لباسی می تواند در بيايد: از شرکت کشتيرانی تا باند ترافيک مواد مخدر، از موسسهی ارسال پارازيت تا شرکت فيلمسازی، از روزنامه تا انتشاراتی و از بانک تا شبکهی فروش عتيقه جات. تاکنون حتی در يک مورد فرماندهان سپاه و وزرای دفاع برخاسته از سپاه به اعضای مجلس جمهوری اسلامی پاسخ ندادهاند و مجلس اصولا قدرتی برای پرسش از سپاه ندارد. انتقاد از سپاه در رسانهها نيز بسيار نادر است و اگر موردی مشاهده شود (مثل گزارش روزنامهی عصر آزادگان در باب مصلای تهران) با مشت آهنين پاسخ داده می شود. چگونگی مداخله در سياست قوای سه گانهی کشور رسما بايد در خدمت منافع و اهداف سپاهيان باشند و اگر هر کدام از قوا از جمله رئيس دولت نتواند اين منافع را تامين کند يا رابطهی خود را با رهبر برای تامين اين منافع تنظيم کند بايد با آن برخورد شود (مثل برهم خوردن توازن رابطهی سپاه و احمدی نژاد پس از ماجرای مصلحی يا به پرواز در آمدن هواپيماهای سپاه بر فراز فرودگاه تازه تاسيس تهران در دورهی خاتمی برای اخذ قرارداد پيمانکاری اين فرودگاه). پس از واگذاری ادارهی فرودگاه در دورهی خاتمی و وزارت نفت در دورهی احمدی نژاد به سپاه ، بسياری از مشکلات سپاهيان با دولت وقت به حاشيه رانده شد. فرماندهان سپاه از طريق گسيل داشتن بخشی از نيروهای خود به موقعيتهای کليدی در مجلس، دولت و قوهی قضاييه، مراکز تصميم گيری در قوای سه گانه را در اختيار دارند و اگر نمايندگان آنها از مسير تعيين شده انحرافی پيدا کنند به سرعت جای خود را به ديگران خواهند داد. مقامات بالای دولتی نيز تا آنجا که قدرت و منافع سپاه را لحاظ کنند در قدرت می مانند و کمتر با بحران مواجه می شوند. سپاه همگن است سپاهيان در ردههای پايينی و ميانی (و نه در سطح فرماندهی) ممکن است در نوع گرايشهای سياسی اقتدارگرايانه يا اصلاح طلبانه تا حدی با يکديگر اختلاف داشته باشند اما در باور به نظام جمهوری اسلامی و ضرورت تداوم آن با يکديگر همراهی دارند. موردی سراغ نداريم که يک سپاهی با ولايت فقيه و جمهوری اسلامی مخالفت کرده باشد. امتيازات حکومتی سپاه را که تا اواخر دههی شصت ناهمگن بود به يک مجموعهی همگن مبدل ساخت. راهی که خامنهای برای جلب وفاداری و نيز همگن سازی برگزيد فاسد سازی و آلوده سازی بود. اکثر سپاهيان عالی رتبهی امروز که در ابتدا با اهدافی ايدئولوژيک به سپاه وارد شدند به دليل آلودگیهای اقتصادی د کنار باورهای مذهبی امروز احساس گناه عميقی دارند که همين امر آنها را در برابر قدرت ديکتاتور آسيب پذير تر کرده است. به همين دليل در دوران اوج تظاهرات عليه تقلب در انتخابات و کشتار و زندانی کردن مخالفان حتی يک فرماندهی عالی رتبه يا ميانی سپاه استعفا نداد. با کاهش مشروعيت سياسی علی خامنهای، بالاخص در دههی هشتاد خورشيدی، وی بايد بر نيروی نظامی اتکای بيشتری می داشت. در همين چارچوب بود که سپاه و فرماندهانش از يک سو توانستند از امتيازات بيشماری برخوردار شوند و از سوی ديگر ماموريت دفاع از ولايت فقيه را به ماموريت دفاع از شخص خامنهای و امتيازات ناشی از حکومت وی تقليل دهند. فرماندهان ردههای بالا و ميانی سپاه با در اختيار گذاشتن وفاداری خود به رهبر، امکان در اختيار گرفتن امور يک کشور را يافتند. اين معامله برای هر قشر و گروهی می تواند وسوسه انگيز باشد. شيرينی معاملهی فوق تاکنون اين فرماندهان را در کنار هم حفظ کرده است و تنها بر هم خوردن معامله می تواند موجب اختلاف و درگيری در ميان آنان شود. از اين جهت نامهی يک سپاهی يا يادداشت ديگری را نمی توان به معنی انشقاق در سپاهی گرفت که امروز ماشين سرکوب نظام است. تنها بر هم خوردن نظام توزيع رانت می تواند به اختلاف جدی ميان سپاهيان منجر شود. تحريم نفتی و بانکی ايران می تواند يکی از ابزارهای دامن زدن به اين گونه اختلافات باشد. سپاه همه جا هست سپه به عنوان بازوی ولی فقيه هرجا که ولی فقيه ضروری بداند وارد عمل می شود: "با وجود گستردگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اتصال بسيج به آن و عرصههای مختلفی که انقلاب اسلامی با آن روبروست سپاه ديگر تنها بازوی مسلح و توانمند رهبری نبوده بلکه به عنوان بازوی غير مسلح ايشان نيز محسوب میشود...رهبری... هيچ گونه محدوديتی را برای سپاه در انجام ماموريت در ابعاد مختلف دفاع از انقلاب اسلامی قائل نشدهاند." (محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، فارس، ۱۷ مهر ۱۳۹۰) برداشته شدن هرگونه محدوديت، مجوز سپاه برای عمل به صورت يک شرکت تجاری بزرگ، يک سازمان سياسی، يک دستگاه عقيدتی، يک ارتش سازمان يافته، يک ارتش نيمه سازمان يافته، يک مجتمع نظامی- صنعتی، و همهی اينها باهم است. مهم ترين قلمروها برای سپاه از جهت کنترل اجتماعی و سياسی عبارت بودهاند از دانشگاهها، رسانهها، تجارت خارجی، استخراج و صدور نفت، و زير ساختهای اطلاعاتی و ارتباطاتی کشور. از همين جهت راديو و تلويزيون دولتی، بخش قاچاق و درآمدزای تجارت خارجی، وزارت نفت و شبکههای مخابراتی کشور در اختيار سپاه گذاشته شده است. تسخير دانشگاهها سپاه نه تنها در همهی دانشگاههای کشور گردانهای عملياتی خويش را مستقر ساخته (همان بسيج دانشجويی) برنامههای آموزشی و پژوهشی آنها را نيز به تدريج در خدمت به خود جهت داده است: "بايد ۵۰ درصد از توان دانشگاههای ما در راستای افزايش توان دفاعی، متمرکز شود. همه دانشگاه ها بايد در اين راستا حرکت کنند." (کامران دانشجو، وزير علوم، خبر آنلاين، ۲۶ مهر ۱۳۹۰) دروس اجباری دفاعی، سپاهيان را به دانشگاهها گسيل داشته است؛ اعضای هيئت علمی عمدتا از ميان بسيجيان گزينش می شوند؛ و عضويت در بسيج دانشجويی تضمين کنندهی گرفتن شغل پس از فارغ التحصيلی است. به دليل در اختيار گرفتن بخش عمدهای از اقتصاد کشور، سپاه يکی از بزرگ ترين سازمانهای استخدام کنندهی نيروهای متخصص کشور است. هزينههای گران امتيازات اما همهی امتيازات فوق دو هزينهی گران برای سپاه داشته است. هزينهی اول ضرورت آمادگی آنان برای کشتن مخالفان در شرايط بحرانی حيات و ممات جمهوری اسلامی است: "کسانی که در عرصه تخريب انقلاب اسلامی و اسلام قرار میگيرند، مهدورالدم هستند و از اين قبيل میتوان به منافقين در اول انقلاب و فتنه گران سال ۸۸ اشاره کرد." (سعيدی نماينده ولی فقيه در سپاه، تابناک به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ، ۲۶ آبان ۱۳۹۰) همين سپاهيان و بسيجیها هستند که بايد خون مهدورالدم ها را بريزند تا شجرهی جمهوری اسلامی سر پا بماند. امتياز گيران نيز نمی توانند تنها در شرايط بهره برداری با مقامات حکومتی و روحانی همراه باشند. جمهوری اسلامی سازوکارهايی ايجاد کرده است که بهره مندان امروز از امتيازات بسيجی و سپاهی بودن نمی توانند در شرايط بحرانی خود را پنهان سازند. هزينهی دوم، روشن شدن هدف اصلی مخالفان نظام است. امروز بعد از بلعيده شدن کشور و رگهای حياتی آن توسط سپاه، همه می دانند که برای تضعيف يا براندازی نظام بايد سپاه را مورد هدف قرار داد. حتی ديگر روحانيت هدف اصلی نيست چون روحانيت بدون قوهی قاهرهی سپاه حتی يک ساعت نيز نمی تواند جمهوری اسلامی را سر پا نگاه دارد. سپاه با امتيازات و منابعی که در اختيار گرفته هرچه بيشتر قدرتمند شده است اما همين امر آن را بيش از پيش آسيب پذير کرده است. تقريبا عموم تحريمهای سياسی و اقتصادی سپاه را هدف گرفتهاند. در صورت حملهی نظامی، اولين اهداف مراکز سپاه خواهند بود. دود شدن اين هيولا مساوی است با پايان جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی در ايران. ----------------- نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
اتحاديه اروپا اعلام كرد براى برگزارى انتخابات رياست جمهورى يمن كه قرار است ۲۱ فوريه (دوم اسفندماه) برگزار شود مبلغ ۷ ميليون يورو هزينه خواهد كرد. هياتى از اتحاديه اروپا روز شنبه در يمن بيانيه اى منتشر كرد كه در آن آمده است «انتخابات مى تواند فرصتى به مردم بدهد كه يك يمن جديد بسازند». انتخابات ، بخشى از توافقى ست كه ماه نوامبر گذشته (حدود ۳ ماه پيش) بين سازمان ملل و على عبدالله صالح رييس جمهورى سابق يمن به امضا رسيد تا ضامن انتقال صلح آميز قدرت در اين كشور باشد. در چارچوب اين توافق همچنين به عبدالله صالح كه ۳۳ سال در يمن حكومت كرد مصونيت سياسى داده شده است.
در پی بروز مداوم رشته ای از جرایم ، وزارت خارجه روسیه قصد دارد از دولت این کشوربخواهد که مانع فرزند خواندگی کودکان روس توسط شهر وندان آمریکایی شود. به گفته مقام هاى روسيه تا کنون دستكم ۱۷ كودك روس در جريان خشونت هاى خانگى در آمريكا كشته شده اند. وزارت خارجه روسيه خواستار آن شد كه روند فرزند خوانده شدن كودكان روس تنها در صورت امضاى یک قرارداد ميان دولت هاى روسيه و آمريكا ادامه يابد كه بر اساس آن ناظران روس از حق ديدار اين كودكان برخوردار باشند. از دهه ۹۰ ميلادى (حدود دو دهه گذشته) تا كنون نزديك به ۵۰ هزار كودك روس توسط شهروندان آمريكايى به فرزندخواندگى پذيرفته شده اند.
به گفته معاون وزیر کشور عراق، جهادی های این کشور برای مبارزه علیه رژیم بشار اسد به خاک سوریه نفوذ کرده اند. عدنان الاسدی به خبرگزاری فرانسه گفت اطلاعاتی از منابع امنیتی موجود است که تعدادی از جهادی های عراقی به سوریه رفته اند. معاون وزیر کشور عراق افزود قاچاق اسلحه از عراق به سوریه همچنان در جریان است و بهای سلاح افزایش چشمگیری یافته است.
پرویز رجبی یکی از ایران شناسان برجسته روز جمعه بر اثر بیماری سرطان درگذشت. پرويز رجبى دكتراى ايران شناسى و ترك شناسى را از دانشگاه گوتينگن آلمان دريافت كرد و از سال ۱۳۷۳ رياست بخش ايران شناسى دايره المعارف بزرگ اسلامى را پذيرفت. آثاری چون : هزاره های گمشده، تاریخ ایران در دوره ایلامی، تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان و از زبان داریوش نمونه ای از چند ده کتاب و مقاله ای ست که از این ایران شناس باقی مانده است.
بيست و پنج سناتور کانادايی روز سهشنبه هفتم فوريه خواستار آزادی فوری ۲۵ زندانی سياسی در ايران شدند. اين ۲۵ سناتور همزمان در مجلس سنا حاضر شده و هر يک بيانيه ای در مورد يکی از زندانيان قرائت کردند. سناتور ليندا فروم مبتکر اين حرکت است. خانم فروم در اين خصوص می گويد اين يک تجربه زيبايی در زندگی من بود که شاهد بودم ۲۵ بيانيه (توسط سناتورها) يکی پس از ديگری در تشريح شقاوت و بی رحمی بی حد و اندازه رژيم ديکتاتوری ايران خوانده می شد. بيست و پنج سناتور کانادايی روز سهشنبه هفتم فوريه خواستار آزادی فوری ۲۵ زندانی سياسی در ايران شدند. اين ۲۵ سناتور همزمان در مجلس سنا حاضر شده و هر يک بيانيه ای در مورد يکی از زندانيان قرائت کردند. سناتور ليندا فروم مبتکر اين حرکت است. خانم فروم در اين خصوص می گويد اين يک تجربه زيبايی در زندگی من بود که شاهد بودم ۲۵ بيانيه (توسط سناتورها) يکی پس از ديگری در تشريح شقاوت و بی رحمی بی حد و اندازه رژيم ديکتاتوری ايران خوانده می شد. خانم ليندا فروم به راديو فردا در تورنتو گفت باور دارم که پارلمان کانادا بايد به تلاش خود برای اظهار ناراحتی و انزجار از نقض فاحش حقوق بشر در ايران ادامه دهد. رژيم ايران بايد درک کند کانادا اقدامات آنها را رصد می کند. در ميان اسامی زندانيان سياسی عقيدتی ايرانی که هر کدام از سناتورهای کانادايی در مورد آنها صحبت کردند اسامی زير ديده می شوند: عيسی سحرخيز، حشمت الله طبرزدی، احمد زيدآبادی، سعيد ملک پور، حسين درخشان، حميد قاسمی شال، عبداله مومنی، نسرين ستوده، بهاره هدايت، مهديه گلرو، عاطفه نبوی، يوسف ندرخوانی، مجيد دری، حسين رونقی، ضيا نبوی، کوهيار گودرزی، آرش صادقی، شبنم مددزاده، حامد روحی نژاد، سعيد متين پور، مهدی خدايی، مهوش ثابت، بهروز توکلی، رزيتا واثقی. سناتور ليندا فروم در مورد چگونگی آغاز اين طرح می گويد در سپتامبر سال ۲۰۱۱ من در کنفرانس حقوق بشری در نيويورک شرکت کردم و در آن صحبت های تعدادی از زندانيان سياسی سابق از دور دنيا را گوش کردم. يکی از اين صحبت های تکان دهنده توسط يک زندانی سابق ايرانی انجام گرفت که قبلا در زندان اوين شکنجه شده بود. تنها جرم او اين بود که روزنامه نگار بود، درست مانند حرفه سابق من. توضيحات اين مرد در مورد شقاوت هايی که تحمل کرده؛ از جمله اينکه چندين بار به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته، نمک داخل زخمش زده شده و باضافه اينکه ديدن انگشتان شکسته شده او من را تحت تاثير قرار داد. خانم فروم می افزايد واقعا غيرممکن بود که آدم با شنيدن اين شهادت ها تحت تاثير قرار نگيرد و حرکتی نکند. من خواستم کاری انجام بدهم و وقتی به اتاوا بازگشتم در مجلس سنا ، با اطلاعاتی که يک فعال حقوق بشر ايرانی به من داده بود، در مورد زندانی بودن آيت الله بروجردی که يک فرد انسان دوست و منتقد رژيم ديکتاتوری ايران است، صحبت کردم. اين سناتور کانادايی سپس به ديدارش با يک فعال حقوق بشر ايرانی در تورنتو اشاره می کند و می گويد که به توصيه اين فعال ايرانی ديگر اعضای سنا را به همکاری تشويق کردم تا اينکه در روز ۷ فوريه ۲۵ سناتور کانادايی که در طيف دولت قرار دارند يک به يک برخاستند تا با سخنان خود به بيش از ۲۵ زندانی سياسی مختلف ايرانی که زير فشار رژيم ايران هستند ادای احترام کنند. ليندا فروم خود در مورد سه زندانی که کانادايی نيز هستند صحبت کرده است؛ سعيد ملک پور، حسين درخشان، حميد قاسمی سال. او می گويد پرونده سعيد ملک پور نسبت به بقيه حالت فوری دارد چرا که او اگرچه جرمی مرتکب نشده ولی در برابر اجرای حکم اعدام قرار دارد. سناتور فروم می گويد پس از اين اقدام، همکاران من مرتب می پرسند "حال چه کار بيشتری می توانيم انجام دهيم؟" من متوجه شده ام که حتی بسياری از سناتورها عکس های زندانيانی که در موردشان صحبت کرده اند را روی ميز کار خود قرار داده اند. اين سناتور کانادايی به تحريم ها عليه ايران نيز اشاره می کند و تاکيد دارد که اين تحريم ها کارساز است. او می گويد افتخار می کنم عضو دولتی هستم که سخت ترين تحريم ها را عليه رژيم ايران بکار بسته است. عضو مجلس سنا از ايالت انتاريو در پايان با بيان اينکه سنای کانادا خواستار آزادی فوری تمام زندانيان سياسی که بصورت غيرقانونی زندانی شده اند است، وعده داد سناتورهای کانادايی در سنای کانادا به تلاش های خود در دفاع از زندانيان ايرانی ادامه خواهند داد.
انفجار یک مین در مسیر خودروی پلیس افغانستان در ولایت اوروزگان به کشته شدن پنج مأمور پلیس انجامید. به گفتهی معاون والی اوروزگان، ، در جنوب افغانستان، این مأموران در حال گشتزنی در منطقهی چنارتو بودند که انفجار مین به کشته شدن پنج نفر از آنان و زخمی شدن یک غیرنظامی منجر شده است.
در رویدادی بیسابقه در بیست سال گذشته، سطح آب رودخانهی دانوب در شهری در شمال شرقی بلغارستان امروز یخ بست. بنابر اعلام آژانس اکتشاف دانوب، یازده کیلومتر از مسیر رودخانهی دانوب در نزدیکی شهر سیلیسترا منجمد شد. رودخانهی دانوب در بلغارستان ۴۵۰ کیلومتر طول دارد و از روز چهارشنبه تمامی رفتوآمدها بر روی این رودخانه ممنوع شده است.
در چهارم خرداد ۱۳۵۸ هفتهنامه تهران مصور گفتوگويی با احمد شاملو را چاپ کرد که عنوانی غافلگير کننده داشت. نه اينکه رازی نهان با آن فاش شده باشد يا حقيقت نهفتهای به واسطهاش نمايان. به برکت همان «چنگِ تيزْ پاسخِ احساس» شايد، شاعر توانسته بود پيشاپيش حدس هنوز مبهمی که آغاز فعاليت دوباره حزب توده پس از انقلاب برانگيخته بود و هنوز بايد زمانی میگذشت تا به يقين بدل شود را از محدوهی گنگِ احساس برهاند و آگاهانه در قالب يک حکم بيانش کند. حکمی که قطعيتاش در بداهتش بود و ارجاعی که به ادبيات کهن داشت به آن بداهت اعتبار میداد : «تودهایها به دريوزگی کفی نان مسلمان شدهاند.» در چهارم خرداد ۱۳۵۸ هفتهنامه تهران مصور گفتوگويی با احمد شاملو را چاپ کرد که عنوانی غافلگير کننده داشت. نه اينکه رازی نهان با آن فاش شده باشد يا حقيقت نهفتهای به واسطهاش نمايان. به برکت همان «چنگِ تيزْ پاسخِ احساس» شايد، شاعر توانسته بود پيشاپيش حدس هنوز مبهمی که آغاز فعاليت دوباره حزب توده پس از انقلاب برانگيخته بود و هنوز بايد زمانی میگذشت تا به يقين بدل شود را از محدوهی گنگِ احساس برهاند و آگاهانه در قالب يک حکم بيانش کند. حکمی که قطعيتاش در بداهتش بود و ارجاعی که به ادبيات کهن داشت به آن بداهت اعتبار میداد : «تودهایها به دريوزگی کفی نان مسلمان شدهاند.» زبان ادبی در برابر زبان خمينی چنين زبان آرکائيکی شايد خوانندگان امروزی که با کارهای گردآورنده «کتاب کوچه» بيشتر آشنا هستند را متعجب کند. چون ديدهاند که در همين کتاب شاملو صرف افعال را هم به زبان گفتاری ضبط کرده است و میدانند که او در ترجمههای سالهای پايانی زندگیاش بيش از پيش زبان گفتار را بکار میگرفت، بیتوجه به اينکه چنين زبانی با ساختار اثر در زبان اصلیاش همخوانی دارد يا نه. هرچند «دريوزگی» برای پارسیگويانِ خارج از مرزهای ايران واژهای نيست که تنها به گنجينه ادبيات تعلق داشته باشد (۲) ، اما برای ما پارسیگويان (۱) ايرانی در صحبتهای روزانه کاربردی کمتر و بار ادبی بيشتری دارد. شاملو هم خوب میدانست که وقتی «دريوزگی» را بجای «گدايی» برگزيده، برای حفظ آرمونی جمله نمیتواند در ادامه بنويسد «لقمهای نان» و بايد يکدستی سياق کلام را تا پايان نگه دارد. اما میتوان از خود پرسيد علت گزينش چنين زبانی چه بوده است؟ خرداد سال ۱۳۵۸ هنوز چند ماهی بيشتر از پيروزی انقلاب نمیگذشت و اين در طبيعت هر انقلابی است که تورم حرف بياورد. چون با بههم خوردن اساس مناسباتی که بر طبق آن هر حرفی مناسب هر دهانی تشخيص داده نمیشود، همگان اين فرصت را میيابند تا از همه چيز سخن بگويند. پس کسی که پيش از اينها توانايیاش در آفرينش سخن را اثبات کرده بود نمیتوانست به صيقل دادن حرف به منظور رساتر کردنش نکوشد. اما شايد گزينش چنين زبانی از سوی شاملو واکنشی بود از يکسو به ادبيات متعهدی که آن سالها رواج میيافت و از سوی ديگر به سطح نازل زبانِ رهبر انقلاب. هرچند شاملو بر خلاف رويايی که معتقد است «"زيبا" تنها به جهت زيبايیاش هميشه چيزی میگويد»(۳) ، به ادبيات متعهد دلبستگی بيشتری داشت و «يک قطعه شعر زيبا را اگر فقط زيبا باشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد»(۴) چندان خوش نمیداشت، اما نمیتوانست با اين تعبير رويايی از شاعران و نويسندگانی که میکوشند فکرهاشان را از طريق تشکيلات سياسی به تودههای وسيعتری برسانند، همدلی نداشته باشد : « زرنگتر از آنها همان تشکيلات است که خود آنها را کمکم به شکل خودش در میآورد تا آنجا که شعرها و فکرهاشان عاريهای از تئوریهای تشکيلاتی میشود.» « يعنی اگر تشکيلات مثلاً مارکسيستیـ انقلابی باشد عاريههايش هم از آن پس مارکسيستیـ انقلابی از آب در میآيد [...] و اگر همين تشکيلات مارکسيستیـ انقلابی ناگهان سازشکار [...] و يا حتی مذهبی از آب در بيايد، عاريه کننده هم ناگهان در قصهاش خداشناس و آيتالله شناس میشود و در شعرش به جای خلقهای فشردهی خشمآگين از امام و امت میسرايد.» (۵) اما دست بالای دست بسيار است. زرنگتر از آن تشکلات مارکسيستیـ انقلابی که در پندار دستيابی به تودهها از طريق به کارگيری واژگان خمينی، ناگهان «فشلگو» و «لاکنزن» شده بودند (۶) ، خود خمينی بود که همچون همان تشکلات عموم را عوام میدانست و عامی میخواست و در عاميانه سخن گفتن گوی سبقت را از همگنان ربوده بود. انگار خمينی پند نيما به «شيخ تازهکار» در سال ۱۳۰۰ را شنيده بود که «"بايد ساده و طبيعی خيالات خود را ادا کرد" مثلاً چرا میگويی "نخل تربيت تو منحنی شده است..." بگو:"تو تربيت نمیشوی"».(۷) اما خمينی اين پند را نه برای ساده و طبيعی حرف زدن که منظور نيما بود، بلکه برای فريبکاری به کار میبرد که میگويند بلد بود جور ديگری هم حرف بزند. با وجود کهنهکاری خمينی، نوع حرف زدنش همان بود که نيما در وصف سخن گفتن شيخ تازهکار گفته است : «با لهجهی مخصوصی الفاظ خود را هر لحظه به يک شکل هندسی تازه در میآورد. نمیدانم چطور آنها را مثلث و مربع میکرد که شنونده را مبهوت میساخت!» (۸) رسم مثلث و مربع کردن کلمات به دهان خمينی محدود نشد و باز به تعبير رويايی «با اشتياق ناگهانیِ نويسندهی "مردمی" به مصرف لغات معرب که تا ديروز در انس دهانش نبود»(۹) ، رواج گرفت و کراهتش ريخت و شد زبان رسمی، به طوريکه به دهان کسی که آن روزگار با شاملو گفتوگو میکرد هم راه يافت.(۱۰) کمتر از يکسال پس از گفتوگوی شاملو، وقتی که تودهایها در مسلمانی راسختر شده بودند، سپهری بر بستر مرگ، نگران از دوستش، مسکوب، که به عيادتش رفته بود میپرسد: «راستی سخنرانی حاکم شرع را در دانشگاه فردوسی شنيدهای؟» و بعد که میفهمد «اسم دانشگاه هم ديگر فردوسی نيست» و اين يکی به ياد داستان «چهار مقاله» میافتد «و آن حاکم شرع ديگر که نگذاشت شاعر را در گورستان مسلمانان به خاک بسپارند» میگويد: «شنيدهام پيشنهاد کرده اند اسم کتاب را هم عوض کنند»، که اين يکی را اينبار مسکوب نمیدانسته است، و سپهری ادامه میدهد: « يکی پيشنهاد کرده بگذارند فردوسینامه. يک پيرمرد فاضل هم گفته بگذارند ادبنامه!»(۱۱) هرچند رويکرد ايدئولوژيک به فردوسی بعدها به خود شاملو هم سرايت کرد. اما گزينش زبانی کهن در سال۵۸ برای توصيف رفتار تودهایها از سوی او شايد واکنشی غريزی بود به اينهمه. که میدانست همزبانی دير يا زود به همراهی میکشد که ويرانی را ديگر نمیبيند و به آن خو کرده در آن خانه میگيرد. و چون ماندگار نمیماند مگر آنچه شاعران بنيان میگذارند (۱۲) ، شاعر که در زبان خانه دارد، نه تنها خانهاش که يادگارهای آن را هم در برابر تخريب میبايستی پاس بدارد تا ماندگاری همچنان بنيانی داشته باشد. پس چه پشتوانهای بهتر از آن يادگارهایِ ماندگار برای رويارويی با «اين منظرهی مهيب و زشت»(۱۳) که زبان را از درون میخورد. عبارت شاملو چکيدهای از ادبيات کهن فارسی است. در آن هم از صلابت زبان بيهقی نشان هست و هم از فصاحت کلام سعدی، با بارقهای از طنازی عبارات عبيد. سنت نثر عرفانی فارسی هم در آن سايه میزند. با اين فرق که تذکرههای عرفا نقل میکنند که اينان دين به دنيامفروشان بودهاند، و عبارت شاملو خبر میدهد که تودهایها دنيا با دين خريداراناند. حزب توده و گسترش فرهنگ و هنر اينکه هيچ يک از نويسندگان تودهای، که آن روزها کم هم نبودند، از پی پاسخی به شاملو برنيامد شايد به اين دليل بود که نمیخواستند به افسانهای که به گرد نقش حزب توده در گسترش فرهنگ و هنر بافته شده است، آسيبی برسد. افسانه، چون راست و ناراست بی هيچ بررسی فقط بر پايه پندار چنان در آن به هم تنيده اند که تبديل شده است به يک باور سختجان. اين ميان هدايت به علت دوستیاش با گروهی از رهبران حزب توده میشود همراه حزب توده و نيما به علت چاپ شدن شعرهايش فقط در چهار شماره از «نامه مردم»، يعنی به همان اندازه که در مجله «نيروی سوم» و ماهنامه «انديشه نو» ـ هر دو متعلق به خليل ملکی ـ(۱۴) ، میشود هوادار حزب توده. هرکسی هم که زمانی تعلقی به حزب توده داشته است، مثل گلستان و رويايی و شاملو، چه خود بخواهد چه نه، تودهای میماند و هرچه در راه تعالی هنر خود کرده نه حاصل تلاش فکری خودش بلکه از برکت همان وابستگی پيشين بوده است. و کسی هم زحمت خواندن و مقايسه مقدمهای که طبری در ۱۸ ارديبهشت ۱۳۲۲در «نامه مردم» بر شعر نيما نوشته را با نامه نيما به او به خود نمیدهد تا بداند از کداميک سراغ انديشه را بايد گرفت. از کمونيسم چون جايگزين مذهب زياد نوشته اند، حزب توده هم همچون هر نهاد مذهبی ديگر قديسها و پيامبران خودش را داشت و اين مقامها يکبار و برای هميشه به برگزيدگان اهدا میشدند مگر آنکه از سوی خود حزب پس گرفته شوند. نقش عنقایِ آسمان انديشه و نهنگ دريای ادب هم از ديرباز به طبری واگذار شده بود. و کسی که نيما در پايان نامهاش به او نوشته بود «منتظر است روزی شما را بيش از خود در نظر مردم ناستوده ببيند»(۱۵) زودتر از آنکه آرزوی نيما در حقاش برآورده شود، تعبير مجازی شاملو را متحقق ساخت. اما اگر معنای تازهی مسلمانی دنبالهروی از ولايت فقيه بود، آيا تودهایها کهنهمسلمان نبودهاند؟ رهيافتی برای داوری حزب توده مردهريگ استالينيسم انبان حزب توده را از کيش شخصيت و پيروی کورکورانه از رهبری خداوار، پُرتر از آن میداشت که معطل ظهور خمينی مانده باشند. همان استالينی که خمينی در مقام شاگردی او هم نبود و بخش بزرگی از رهبران حزب پس از گريزشان به شوروی در سال ۱۳۲٧ نمیتوانستند سنگينی سايه مرگبارش را حس نکرده باشند و سپس در اقامتهای بعدی پس از مرگ استالين نمونههای سبکتر همان سايه را در ديگر کشورهای بلوک شرق. ولی آن سلامت اخلاقی را نداشتند تا پس از بازگشت از آن همه سخن بگويند و هرکه هم گفت را از خود راندند و تهمت جاسوسی و دستنشاندگی بر او چسباندند تا بتوانند همچنان آرمانشهری دروغين بسازند از هولناکترين رژيمهای سياسی برای آنانی که نديده بودند. اما شاملو که اينهمه را خوب میدانست چرا میبايستی از رياکاری اينبارشان در جامه مسلمانی شگفتزده شود؟ در صحنه سياسی ايران، حضور ديرپای حزب توده در آغاز همچون يگانه مرجع تفکر چپ و مارکسيستی و سپس همچون مهمترين نمايندهاش انتظاری ذهنی از آن برمیانگيخت که با واقعيت عملکرد و نقشی که حزب در سالهای دراز فعاليتش ايفا کرد همخوانی ندارد. وجود همين عامل ذهنی است که داوری نهايی درباره پروندهی آن را دشوار میکند. اين دشواری اما دشوارتر خواهد شد و بررسی نقادانه راه به جايی نخواهد برد اگر انگيزههای پيوستن به حزب توده را از آنچه از حزب سر زده است، از آنچه با آن انگيزهها به انجام رسانده است، سوا نکنيم و جدا جدا در نظر نگيريم. اگر چنين مینمايد که پرونده حزب توده پروندهای است ديگر بسته، از آنجاست که حزبی که از آغاز تا پايان در ميان اعضا و هوادارانش انسانهای شريف و چه بسا وطندوست کم نداشته است، وجودش وابسته شده بود به وجود شوروی. پذيرش اين سخن نيز که حزب توده « بهدست ايرانی، با فکر اصيل ايرانی، به ابتکار عدهای آزادیخواه مترقی و شخصيتهای ملی دموکرات و عناصر مارکسيست و کمونيست؛ با برنامهای دموکراتيک و اصلاحطلبانه، تأسيس»(۱۶) شده است، بيش از آنکه از بار گناهش بکاهد بر سياهه کارنامه بندگیاش میافزايد. فروپاشی شوروی ناچار فروپاشی حزب توده را هم به دنبال میآورد چون تکيهگاه دوگانهای که میتوانست و میبايست بر آن دوام بگيرد، يعنی مارکسيسمی بنياد گرفته بر شالودههای استوار فلسفی از يکسو و سنت سوسيال دموکرات از سوی ديگر را تا آنجا که در توانش بود ناکار و ناسور کرده و به آنها امکان پيدايش و گسترش نداده بود. تفکر چپ که به اشتباه حزب توده با آن يکی و يگانه گرفته میشد با حزب توده پيدا نشده بود. سرآغاز اين سنت برمیگردد به جنبش مشروطه و تشکيل «کميته سوسيال دموکرات ايران» يا همان «اجتماعيون و عاميون ايران» و بعدتر به «حزب دموکرات ايران» که متفکر برجستهاش محمد امين رسولزاده (۱۷)، رهبر آينده «حزب مساوات» و از پايهگذاران حکومت مسلمانان در جمهوری فدرال قفقاز بود. ريشهکن کردن بنياد مساواتيان در قفقاز توسط لنين بر سرنوشت آيندهی سنت سوسيال دموکرات ايران که از قفقاز توان میگرفت تاثير گذاشت. حزب توده با پيشه کردن خط مشی مبتنی بر لنينيسم و استالينيسم در قبال انديشه سوسياليسم که خليل ملکی نمايندگیاش میکرد ريشههايش را بيشتر و بيشتر خشکاند و نسل سربرآورده با جنبش چريکی چيزی از آن ريشهها را اگر مانده بود به تمامی سوزاند.استبداد و کوتهبينی محمدرضاشاه هم اين ميان آتشبيار معرکه بود. پس بيش از آنکه «نفرت از حزب توده [...] نفرت از خودمان [...] از بخشی از وجود قرن بيستمیِ ما که داستان حزب توده ايران داستان آن است»(۱۸) باشد، نفرتی است از هرآنچه نگذاشت چيزی که میتوانست بخشی از وجود ما باشد، بخشی از وجود ما بشود. حزب توده اسم خاصی است برای ناميدن بخشی از همه آنها و همه چيزهايی که در راه اين نگذاشتن بسيار کوشيدند. هنگام داوری درباره کارنامه حزب توده، با همه دشواریهايش، نمیبايستی اين نکته را از نظر دور داشت. هرچه هست، بخشی از اين کارنامه که مربوط میشود به دوران فعاليت حزب توده پس از انقلاب، هنوز چندان از ما دور نيست که بتوان در آن همچون کارنامه فعاليتش در دوران مصدق حقايق را وارونه جلوه داد و سياه را سپيد وانمود. اگر بخواهيم اين دوران نزديک را در يک جمله خلاصه کنيم هنوز گزينگويهی شاملو بهترين گزينه است. شايد شاملو با توجه به همدمی دراز مدتش با حافط، هنگامگفتن : «تودهایها به دريوزگی کفی نان مسلمان شدهاند» ناخودآگاه به اين بيت هم انديشيده باشد : گر مسلمانی از اين است که حافظ دارد \ وای اگر از پس امروز بود فردايی. «وایِ» حافظ، «وای من بر منِ زارِ» نيما شد برای آنها که تن به داغ و درفش بازجويان جمهوری اسلامی سپردند و آنها که جان بر سر مسلمانی نابجايشان باختند. ----------------- نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست. آرش جودکی، دکترای فلسفه از بلژیک، در دانشگاه FUNDP در بلژیک فلسفه تدریس کرده است. ۱- «پارسیگو» و «پارسیگويی» واژه پيشنهادی يداله رويايی است برای persanophone . ۲- شغيعی کدکنی نقل میکند که هيئتی متشکل از استادان ادبيات در سفرشان به کابل از شنيدن جملهای از دهان دختر فقيری سخت تعجب کردند. آن دختر يه دوستش که دست به سوی آنان دراز کرده بوده است میگويد : «شرمت باد! از بيگانه دريوزه میکنی؟» رک: محمدرضا شفيعی کدکنی، موسيقی شعر ، تهران، نشر آگاه، چاپ دوم، ۱۳۶۸، ص ۲۶. ۳- يداله رويايی، عبارت از چيست؟، تهران، انتشارات آهنگ ديگر، ۱۳۸۶، ص ۳۲۶. ۴- همانجا. ۵- همانجا. ص ٤۰۵. ۶- رک :مهدی اصلانی، کلاغ و گل سرخ، کلن، ناشر مجله آرش، چاپ سوم ۱۳۸۹، ص ۳۵ـ۳٤. ۷- نيما يوشيج، نامهها، تهران، انتشارات دفترهای زمانه، ۱۳۶۸، ص ۳۹. ۸-همانجا. ص ۲۹. ۹- رويايی، عبارت...، ص ٤۰۵. ۱۰- « ما شکست خورديم[...] طايفه سمحه و سهله شکست خوردند»، مسعود بهنود، دلهره دارم، ۲٧دسامبر ۲۰۰۹: http://masoudbehnoud.com/۲۰۰۹/۱۲/blog - post_۲۷.html ۱۱- تمام بخشهای داخل گيومه از : شاهرخ مسکوب، «قصه سهراب و نوشدارو»، کتاب جمعه، شماره ۳۶، ۱ خرداد ۱۳۵۹، ص ۹۲؛ مقاله باز نشر شده شده در : شاهرخ مسکوب، خواب و خاموشی، لندن، دفتر خاک، ۱۹۹٤، ص ۲۸ـ۲۹. ۱۲- با اندک تغييری در ساختار جمله، اشارهای است به سطر پايانی شعر Andenken هولدرلين : Was bleibet aber, stiften die Dichter ۱۳-نيما يوشيج، نامهها...، ص ۲۹. ۱۴-رک: حسين صمدی، کتابشناسی نيما يوشيج، تهران، کانون فرهنگ و هنر مازندران، ۱۳۶۹. ۱۵- نيما يوشيج، نامهها...، ص ۶۲۸. ۱۶-بابک اميرخسروی، «پادزهری به نوشته آقای خسرو شاکری»، سامانه گويا نيوز، ۱۸ بهمن ۱۳۹۰: http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۲/۰۲/۱۳۵۶۷۱.php ۱۷- رک: فريدون آدميت، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطيت ايران، تهران، نشر گستره، ۱۳۸۸. ۱۸- محمدرضا نيکفر، سختی قضاوت درباره حزب توده ايران، سامانه بی بی سی فارسی، ٤ بهمن ۱۳۹۰ : http://www.bbc.co.uk/persian/iran/۲۰۱۲/۰۱/۱۲۰۱۱۳_l۴۴_tudeh_party_judgment_nikfar.shtml
در حالی که در روزهای گذشته گزارشهایی مبنی بر اختلال در سیستم اینترنتی در ایران به گوش میرسید، خبرگزاری مهر روز شنبه گزارش داد که دسترسی «بیش از ۳۰ میلیون کاربر ایرانی» به برخی پستهای الکترونیکی خارجی و وبسایتها قطع شده است.در حالی که در روزهای گذشته گزارشهایی مبنی بر اختلال در سیستم اینترنتی در ایران به گوش میرسید، خبرگزاری مهر روز شنبه گزارش داد که دسترسی «بیش از ۳۰ میلیون کاربر ایرانی» به برخی پستهای الکترونیکی خارجی و وبسایتها قطع شده است. به گزارش این خبرگزاری از نخستین دقایق روز پنجشنبه، ۲۰ بهمنماه، ارتباط کاربران ایرانی با پستهای الکترونیکی خارجی نظیر یاهو، جیمیل و هاتمیل قطع شده و تمامی سایتهای خارجیای که نیاز به ورود و ثبت اطلاعات دارند، مسدود شدهاند. این اختلالها در حالی ایجاد شده که دو متولی اینترنت کشور، شرکت ارتباطات زیرساخت و سازمان فناوری اطلاعات ایران هیچکدام در این باره پاسخ روشنی ارائه نکرده و توضیح در این مورد را به یکدیگر ارجاع میدهند. سعید مهدیون، مدیران سازمان فناوری اطلاعات ضمن اظهار بیاطلاعی از مشکل به وجود آمده به خبرگزاری مهر گفته است که شرکت ارتباطات زیرساخت باید پاسخگوی این مشکل باشد. از دیگر سو اما، محمدرضا فرنقیزاد، مدیر روابط عمومی شرکت ارتباطات زیرساخت نیز میگوید که شبکه ارتباطات زیرساخت ایران در حال حاضر هیچمشکلی ندارد و تأکید کرده است که در صورتی که مشکلات محتوایی عامل ایجاد این اختلال شده باشد، پاسخگویی بر عهده فناوری اطلاعات است. علیاکبر جلالی، کارشناس فناوری اطلاعات از دانشگاه علم و صنعت به خبرگزاری مهر در انتقاد از این اختلال اینترنتی، گفته است: «در سالی که ملقب به جهاد اقتصادی است باورم نمیشود که یکی از محورها و ابزارهای توسعه اقتصادی مانند ایمیل چنین دچار مشکل شود.» وی در این گفتوگو با اشاره به وجود «بیش از چهار میلیون صد هزار دانشجو» در کشور که به گفته وی روزانه بارها به پست الکترونیک احتیاج دارند، از بروز یک چنین مشکلی ابراز تأسف کرد و گفت: «اختلال در دسترسی اینها هیچگونه توجیهی ندارد... مردم انتظار دارند مسئولان هر اقدامی که در ذهن دارند را با آنها در میان بگذارند.» اینترنت که به طور کلی در ایران از سرعت چندانی برخوردار نیست و با محدودیتهای محتوایی گستردهای در اختیار کاربران قرار دارد، تا کنون بارها دچار اختلال شده است. این اختلالها به ویژه در بحبوحه ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و دوران اوج فراخوانها اعتراضی در شبکههای اجتماعی کاملا مشهود بود. پیش از این، اواسط بهمنماه بود که دسترسی کاربران ایران به شبکه اینترنت با اختلال مواجه شد. آن زمان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران قطعی کابل در خلیج فارس و آتشسوزی در مسیر روسیه را علت کاهش سرعت اینترنت اعلام کرد. تا کنون بارها مسئولان دولت ایران، قطعی کابل در خلیج فارس را دلیل قطعی یا سرعت پایین اینترنت عنوان کردهاند. در عین حال در چند وقت اخیر برخی رسانهها راهاندازی اینترنت ملی را دلیل اصلی اختلال در دسترسی به شبکه جهانی در ایران دانستهاند.
سازمان عفو بينالملل با انتشار بيانيه ای از مقامهای جمهوری اسلامی ايران خواست به حق آزادی اجتماعات احترام بگذارند و به راهپيمايی مسالمتآميز ۲۵ بهمن در ايران اجازه برگزاری بدهند. سازمان عفو بينالملل با انتشار بيانيه ای از مقامهای جمهوری اسلامی ايران خواست به حق آزادی اجتماعات احترام بگذارند و به راهپيمايی مسالمتآميز ۲۵ بهمن در ايران اجازه برگزاری بدهند. شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيه ای از «همراهان جنبش سبز» ايران خواسته است روز ۲۵ بهمنماه، در تهران و شهرستانها در راهپيمايی سکوت شرکت کنند. شورای هماهنگی راه سبز اميد مناسبت اين «پيادهروی سکوت» را «سالگرد حضور خيابانی مردم به دعوت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و همچنين سالگرد آغاز زندان خانگی» اين دو رهبر مخالفان عنوان کرده است. اردشير امير ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد، در گفتگویی با رادیو فردا در این مورد گفت : «ما نگرانی بسيار جدیای در مورد سلامتی آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد و همچنين آقای کروبی داريم و می خواهيم که تضمين کافی در اين مورد وجود داشته باشد که پزشکان مستقل بتوانند آنها را معاينه کرده و اين اطلاعات را در اختيار خانواده آنان قرار بدهند و خانواده آنها هم اين حق و آزادی عمل را داشته باشند که آن اطلاعات را در اختيار مردم ايران قرار دهند.» روز ۲۵ بهمنماه سال ۱۳۸۹ به دعوت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی تظاهراتی در تهران و چند شهر ديگر ايران در حمايت از قيام مردم مصر و تونس برگزار شد که طی آن، به گفته مقام های جمهوری اسلامی، دو نفر کشته و دهها تن بازداشت شدند. سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای که روز جمعه منتشر کرده، می گويد با نزديک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس در دوازدهم اسفندماه، سرکوب در ايران افزايش يافته است. این سازمان که مقرش در لندن است، همچنين می گويد طبق گزارش هايی در يک ماه گذشته ۴۹ نفر از اقليت عرب زبان، دستکم در سه شهر خوزستان بازداشت شده اند. گزارش های رسيده حاکی است که نيروهای امنيتی و انتظامی ايران در دو هفته گذشته با يورش به مناطق عرب نشين در شوش، حميديه و اهواز ۴۹ نفر را بازداشت کرده اند. بر پايه اين گزارش ها، سه نفر از بازداشت شدگان به نام های ناصر آلبوشوکه درفشان، محمد کعبی و رضا مغامسی به دليل «جراحات ناشی از شکنجه» در زندان کشته شده اند. گفته می شود اين بازداشتها در ارتباط با تبليغ برای ترغيب مردم به تحریم انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است.
ناتو میگوید قصد ندارد در مواجهه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی وارد فاز نظامی شود و بر اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی تأکید دارد. این در حالی است که رسانههای اسرائیل گزارش می دهندکه حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس به شدت افزایش یافته است.ناتو میگوید قصد ندارد در مواجهه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی وارد فاز نظامی شود و بر اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی تأکید دارد. این در حالی است که رسانههای اسرائیل گزارش می دهند که حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس به شدت افزایش یافته است. به گزارش خبرگزاری اینترفاکس روسیه، جیمز آپاتورای، نماینده ویژه ناتو در مسائل مربوط به قفقاز و آسیای مرکزی، روز جمعه در جلسه پرسش و پاسخی در دانشگاه باکو، در پاسخ به سوالی در خصوص دخالت یا عدم دخالت ناتو در کمپین اقدام نظامی علیه ایران، تأکید کرد که مسئله هستهای ایران در دستور کار ناتو قرار ندارد و این مسئله در محافل دیگری میتواند مطرح باشد. وی با تأکید بر اینکه پیمان آتلانتیک شمالی همچنان بر اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی اصرار دارد، این دست اقدامات را موثر دانست و افزود که انتظار میرود این فشارها شدت بگیرند. در کنار تحریمهای شدید غرب علیه جمهوری اسلامی، در چند وقت اخیر برخی مقامهای اسرائیل ، بحث احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در صورت شکست تحریمهای بینالمللی علیه تهران را مطرح کردهاند. با اینحال فرانسه، روسیه ، آمریکا و برخی از همپیمانان اسرائیل نسبت به عواقب مخرب حمله نظامی هشدار دادهاند و جمهوری اسلامی نیز بارها اعلام کرده است که در صورت هر گونه تعرض به خاک ایران، دست به اقدامی متقابل خواهد زد. جیمز آپاتورای روز جمعه تأکید کرد که تمام جهان، از جمله اعضای ناتو خواستار پایبندی ایران به تعهدات بینالمللیاش در قبال انرژی هستهای هستند و میخواهند اطمینان خاطر حاصل کنند که فعالیتهای هستهای ایران کاملا صلحآمیز و از اهداف نظامی به دور است. وی افزود که عدم همکاری ایران با جامعه جهانی در زمینه هستهای نگرانیهایی ایجاد کرده است و افزود که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، تمام منطقه ثبات خود را از دست میدهد. غرب معتقد است که برنامه هستهای جمهوری اسلامی دارای بعد نظامی است و قصد دارد با اعمال تحریمهای شدید جلوی پیشروی فعالیت هستهای ایران را متوقف کند. با اینحال ایران همواره با تأکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایش، دستیابی به انرژی هستهای را حق خود دانسته و تأکید کرده است که این فعالیتها را متوقف نخواهد کرد. رسانههای اسرائیل: حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به شدت افزایش یافته است در کنار بالا گرفتن بحث احتمال حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران در محافل خبری، رسانههای اسرائیلی گزارش کردهاند که در یک هفته گذشته تعداد پروازهای نیروی هوایی ایالات متحده در منطقه خلیج فارس «به طرز قابل توجهی» افزایش یافته است. به گزارش اینترفاکس به نقل از رسانههای اسرائیلی، ایالات متحده و همپیمانانش در حال انتقال نیروی و تجهیزات نظامی به منطقه هستند. این رسانهها از پرواز هواپیماهای نظامی آمریکا بر فراز شبهجزیره سینا در جهت خلیج فارس خبر داده و افزودهاند که این نیروها و تجهیزات نظامی آمریکایی به مقصد جزیره «مصیره»، متعلق به عمان، در حرکتند. جزیره مصیره که در جنوب شرق تنگه هرمز واقع است، محل استقرار یکی از پایگاههای نیروی هوایی آمریکا در منطقه است. در عین حال رسانههای اسرائیل میگویند حدود ۱۰ هزار نیروی نظامی آمریکایی به اسرائیل آمدهاند تا سیستم دفاع موشکی این کشور را مورد آزمایش قرار دهند. این گزارشها همچنین حاکی است که گروههای ویژه متعلق به نیروهای دریایی و هوایی بریتانیا و فرانسه نیز به عربستان سعودی و امارات اعزام شدهاند. چندی پیش نیز ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» با همراهی چندین ناو جنگی عازم ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین شدند و چهار روز را در منطقه گذراندند. علاوه بر بحرین آمریکا دارای پایگاههای نظامی دیگری، اعم از هوایی، دریایی و زمینی در کویت، قطر، امارات و عمان است. به گزارش اینترفاکس ایالات متحده در پایگاههای خود در کویت در مجموع دارای ۱۵ هزار نیرو است و تأکید کرده است که رسانههای جمهوری اسلامی نیز میگویند آمریکا «شش بمبافکن استراتژیک» و تعداد زیادی هواپیمای نظامی در پایگاه هوایی «العبید» قطر مستقر کرده است.
به گفتهی خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، مردان مسلح در دمشق صبح امروز با حمله به یک ژنرال ارتش او را کشتند. خبرگزاری سانا این فرمانده نظامی را ژنرال عیسی الخولی معرفی کرده و گفته است او پزشک و رئیس یک بیمارستان نظامی بوده است. به گزارش آسوشیتدپرس، این نخستین ترور یکی از مقامهای بلندپایهی ارتش سوریه در طول یازده ماه ناآرامیها در این کشور به شمار میرود.
سازمان عفو بینالملل از مقامهای جمهوری اسلامی خواست به حق آزادی اجتماعات احترام بگذارند و به راهپیمایی مسالمتآمیز ۲۵ بهمن در ایران اجازهی برگزاری بدهند. عفو بینالملل در بیانیهی خود، که روز جمعه منتشر شد، از افزایش فشارها در آستانهی انتخابات مجلس عمیقا ابراز نگرانی کرده و همچنین خواستار آزادی فوری میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده است. «شورای هماهنگی راه سبز امید» خواستار برگزاری «راهپیمایی سکوت» در ایران در روز ۲۵ بهمن شده است.
بنابر گزارشها، دسترسی به برخی از سرویسهای ایمیل در ایران همچنان با اختلال روبهروست. سرعت اینترنت در ایران در چند روز گذشته بشدت کند شده بود و از روز پنجشنبه دسترسی به سرویس جیمیل و همچنین نشانیهای اینترنتی تحت پروتکل https مسدود است. وبسایت الف گفته است کاهش سرعت اینترنت «طبق معمول با سکوت مسئولان همراه بوده است». خبرگزاری مهر نیز گزارش کرده است پیگیریهایش در بارهی دلایل قطعی ایمیل تاکنون به نتیجه نرسیده و مسئولان پاسخ روشنی ارائه نمیدهند. در ردهبندی کشورهای جهان از نظر میزان سرعت اتصال به اینترنت، نام ایران همواره در میان کشورهایی قرار میگیرد که کندترین اینترنت را دارند.
محمود احمدینژاد، رئيس جمهوری ايران، روز شنبه، در پايان راهپيمايی سالگرد ۲۲ بهمن در تهران اعلام کرد: «طی روزهای آينده، دنيا شاهد رونمايی از چند دستاورد بزرگ هسته ای ايران خواهد بود.» محمود احمدینژاد، رئيس جمهوری ايران، روز شنبه، در پايان راهپيمايی سالگرد ۲۲ بهمن در تهران اعلام کرد: «طی روزهای آينده، دنيا شاهد رونمايی از چند دستاورد بزرگ هسته ای ايران خواهد بود.» آقای احمدی نژاد خاطر نشان کرد: «در بخش هسته ای طی چند سال اخير دستاوردهای عظيمی برای ملت ايران حاصل شد.» آقای احمدی نژاد در حالی این اظهارات را بیان کرده است که منابع ديپلماتيک روز دوشنبه گفته بودند ايران فعاليت غنی سازی اورانيوم در تاسيسات زير زمينی «فردو»، در نزديکی شهر قم، را گسترش داده است. از زمانی که ايران اعلام کرد که توليد اورانيوم با غلظت ۲۰ درصد را به سايت فردو منتقل می کند، نگرانی ها کشورهای غربی در خصوص برنامه هسته ای ايران تشديد شده است. رئیس جمهور ایران روز شنبه افزود: «ملت های جهان شاهد بودند مستکبران در بخش هسته ای همه عرصه ها را عليه ايران اسلامی تنگ و فشارها را ادامه دادند تا ملت ايران به پيشرفت هسته ای دست نيابد ، اما امروز نه تنها اين ملت هسته ای شده ، بلکه توانست بخش مهمی از نيازهای خود را نيز در اين زمينه تامين کند.» آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز، در خطبههای نماز جمعه، ۱۴ بهمنماه، بار دیگر تاکید کرد که ایران در قضیه برنامه هستهای خود عقبنشینی نخواهد کرد . شورای امنیت سازمان ملل متحد طی چهار قطعنامه تحریمی از ایران خواسته است تا فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران با نادیده گرفتن این خواست برنامه غنی سازی اورانیوم خود را توسعه داده است. آمریکا و اتحاد اروپا طی ماههای اخیر تحریم های یکجانبه مالی و نفتی علیه ایران اعمال کرده اند. این تحریم ها به شدت بر سیستم مالی و تجاری ایران تاثیر گذاشته است. ایران برای واردات کالاهای اساسی از جمله گندم با مشکلاتی مواجه شده است و تلاش می کند برای پرداخت بهای گندم وارداتی از طلا و نفت استفاده کند. آژانس بين المللی انرژی نیز در جديدترين گزارش خود به پيامدهای تحريم نفت ايران اشاره کرده و گفته است احتمالا با آغاز تحريم نفت از طرف اتحاديه اروپا صادرات نفت ايران حدود يک ميليون بشکه در روز کاهش خواهد يافت. در جریان مراسم روز ۲۲ بهمن (سالروز پیروز انقلاب اسلامی)، ماکتی از هواپيمای بیسرنشين آمريکايی که در اختيار ايران قرار گرفته نيز به نمايش گذاشته شد. يکی از سخنرانان این مراسم اسماعيل هنيه، نخست وزير حماس در نوار غزه بود. آقای هنیه در سخنرانی خود در تهران بار دیگر تاکید کرد که حماس هرگز اسرائیل را به رسمیت نخواهد شناخت. محمود احمدی نژاد نیز از دولت های غربی خواست «دست از دخالت در منطقه و حمايت از صهيونيست ها بردارند». وی افزود : «آنها مثل خودروی اوراقی شده اند، به درد شما نمی خورند و هزينه شان بيش از فايده شان شده است.» سخنان محمود احمدی نژاد در حالی بیان می شوند که در چند وقت گذشته بار دیگر بحث احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران بالا گرفته و در مقابل نیز جمهوری اسلامی بارها تهدید به مقابله به مثل کرده است. با اینحال، اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، ماه گذشته تأکید کرده بود که هرگونه تصمیمی در مورد حمله نظامی اسرائیل به ایران «بسیار دور» است. شیمون پرز ، رییس جمهوری اسرائیل نیز ۱۹ بهمنماه، در پیامی خطاب به مردم ایران، ایرانیان را مردمانی صلحجو و مخالف جنگ خواند و تأکید کرد نیازی نیست که مردم دو کشور با یکدیگر دشمنی داشته باشند.
در نخستین سالگرد کنارهگیری حسنی مبارک از قدرت، شماری از مخالفان شورای نظامی مصر خواستار اعتصاب عمومی در روز شنبه شدهاند. در همین حال شورای عالی نیروهای مسلح مصر اعلام کرد «در برابر تهدیدها تسلیم نمیشود». در اطلاعیهی شورای نظامی مصر، که شب گذشته منتشر شد، بدون اشاره به گروهی خاص آمده است: «با توطئههایی روبهرو هستیم که قصد تخریب کشور را دارند».
انقلاب بهمن سال ۵۷ پايان بخش قرنها حکومت سلطنتی در ايران بود. اين انقلاب توانست برای نخستين بار و در وسيعترين سطح، ميليونها زن و مرد و پير و جوان را به عرصه زندگی سياسی و اجتماعی وارد کند. انقلاب بهمن سال ۵۷ پايان بخش قرنها حکومت سلطنتی در ايران بود. اين انقلاب توانست برای نخستين بار و در وسيعترين سطح، ميليونها زن و مرد و پير و جوان را به عرصه زندگی سياسی و اجتماعی وارد کند. عکسها و فيلمهای تظاهرات و راهپيمايیهای آن دوره نشانگر آن است که شرکت کنندگان خواستار سرنگونی حکومت پهلوی و برپايی حکومتی بودند که در شعارهای آنان به شکل «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» و «حکومت عدل علی» بروز پيدا می کرد. در اين مورد شايد بتوان سخنان آيت الله روح الله خمينی را پاسخی به درخواست مردم تظاهرکننده دانست؛ سخنانی که او در روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ در بهشت زهرا ايراد کرد:« ما برای اين که زندگی مادی شما را میخواهيم مرفه شود، زندگی معنوی شما را هم میخواهيم مرفه باشد. دلخوش نباشيد که مسکن فقط میسازيم، آب و برق را مجانی میکنيم، اتوبوس را مجانی میکنيم. دلخوش به اين مقدار نباشيد، ما هم دنيا را آباد میکنيم و هم آخرت را. اين دارايی از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفين و من امر کردم به مستضعفين بدهند و خواهم داد.» گزارش بهروز کارونی را بشنوید در تبليغات جمهوری اسلامی ايران با اشاره به اين که رهبری اين انقلاب از ابتدا با آيت الله روح الله خمينی بود، گفته شده است که گروهها و سازمانهای سياسی که ارتباطی با روحانيت نداشتند فاقد نقش و تاثير در انقلاب بهمن ۵۷ بودهاند. حسن شريعتمداری، فعال سياسی در آلمان و فرزند آيت الله شريعتمداری، در اين باره به راديو فردا میگويد: « داستان را بايد از بعد از ۱۵ خرداد سال ۴۲ ديد که روحانيت انقلابی که در رأس آن آقای خمينی بود وارد فضای سياسی کشور شد و در کنار احزاب و گروههای ديگر با دست بازتری دراين فضای سياسی شرکت داشت. فراموش نکنيم روحانيت شبکه گستردهای داشت و از امکانات مالی فراوانی برخوردار بود و در پايان يک طرح آلترناتيو برای حکومت آقای خمينی به عنوان ولايت فقيه مطرح کرده و کتاب در اين زمينه نوشته بود.» وی می افزايد:«عده ای که ياران آقای خمينی بودند فعالانه میکوشيدند تا او را بر رأس نهاد روحانيت قرار دهند و رقبا را حذف کنند و اين ماشين بزرگ روحانيت را در جهت اهداف او به جنبش دربياورند. اين کار به تدريج صورت گرفت. البته گروههای سياسی میتوانستند از خود تحرک نشان دهند، میتوانستند جلوی اين کار را بگيرند و سهم بزرگتری از قدرت داشته باشند ولی متاسفانه اهمال و خوشبينی آنها به روحانيت انقلابی و آقای خمينی و غفلت از وظايف مهمی که داشتند همه دست به دست هم داد و روحانيت انقلابی طرفدار آقای خمينی را به قدرت رساند. البته درابتدا احزاب و گروههای اجتماعی ديگری هم مشارکت داشتند ولی به تدريج همه حذف شدند.» حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی که مقيم آلمان است در گفت و گو با راديو فردا عقيده دارد: « روحانيت حداقل از دهه ۴۰ تا دوران انقلاب حدود ۱۵ سال در مبارزه سياسی حضور داشت. هم از سطح ميانی و پايين روحانيت يعنی بخشی از طلاب و هم بخشی از مدرسين و مهم تر از همه در رأس روحانيت يک مرجع تقليد بود، يعنی عالیترين مقام روحانی که ۱۵ سال مبارزه کرد، تبعيد شد و در طول اين ۱۵ سال با شجاعت و صلابت تمام در برابر رژيم شاه ايستاد. با اين سابقه وقتی يک حرکت عمومی شود و به خيابانها بکشد و توده مردم از پايتخت تا شهرهای کوچک و روستاها به خيابان آيند، طبيعی است که اين جنبش مردمی میشود و صبغه مذهبی پيدا میکند. با توجه به اين دو مولفه طبيعی است که روحانيت رهبری اين جنبش خيابانی را برعهده گيرد.» برخی از تحليلگران مانند علی اصغر حاج سيد جوادی، نويسنده و روزنامه نگار که در اواخر دوران حکومت پهلوی ممنوع القلم و پس از انقلاب مجبور به خروج از ايران و اقامت در فرانسه شد، بر اين باورند که بايد شرايط قدرت يابی روحانيت و تبديل اين قشر به بازيگر اصلی انقلاب را با بررسی وضعيت ايران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ مورد سنجش قرار داد. او در اين باره به راديو فردا میگويد: « در آن کودتا مخلوطی از آزادیخواهان و روشنفکران دينی از يک طرف و روشنفکران غير دينی از طرف ديگر در جبهه وسيعی متشکل شده بودند. البته جبهه وسيع به معنای جبهه متحد نبود و شامل انجمنهای مختلف دانشجويان در دانشگاهها، انجمنهای اسلامی، انجمنهای غيرمذهبی و چپ ها بودند. ماموريت شاه بعد از کودتا، مبارزه با چپ و مبارزه با آزادی و بيداری افکار عمومی و مبارزه با اعتراض و انتقاد بود. بهانه او هم چپ ها، حزب توده و شوروی بود.» در اين ميان، احزاب و سازمان های سياسی و يا چريکی چه نقشی در فضای سياسی ايران داشتند؟ مهدی فتاپور، عضو هيات سياسی اتحاد جمهوری خواهان ايران مقيم آلمان، در پاسخ به اين پزسش به راديو فردا میگويد: « در مقطع انقلاب دو جريان نيرومند چپ وجود داشتند؛ حزب توده ايران و جريان فدايی. البته جريانهای ديگر چپ هم بودند که آن موقع به نام مائوييسم مطرح و طرفدار چين و مخالف شوروی بودند، ولی نقش و نفوذ آنها در جامعه ضعيف تر بود. حزب توده ايران در يک دوره، تنها جريان چپ در ايران بود. در دهه ۳۰ و ۴۰ حزب توده مورد سرکوب شديد قرار گرفت و بعد از سالهای دهه ۳۰ رژيم بيشترين فشار را روی حزب توده وارد کرد و توانست تشکيلات اين حزب را کاملا متلاشی کند. بعد از ضربات سياسی که اين حزب متحمل شد، يعنی انشعابی که در سطح جهان بين مائوييست ها و اتحاد جماهير شوروی اتفاق افتاد و در درون حزب توده هم نيروهای مائوييست جدا شدند و همچنين نوع رابطه ای که حزب توده با شوروی داشت از طرف مردم قابل پذيرش نبود. از نظر تشکيلاتی هم ساواک در رده بالای حزب توانست نفوذ کند و اين به اعتبار حزب لطمه سنگينی زد. اين کار توسط عباسعلی شهرياری صورت گرفته بود که از طرف ساواک توانست وارد حزب توده شود و در سطح رهبری تشکيلات داخلی قرار گيرد.» آقای فتاپور اضافه می کند:«مجموع اين عوامل منجر به اين شد که قبل از انقلاب حزب توده ايران نفوذ زيادی نداشته باشد. حزب ضربات سنگينی خورده بود و نفوذ چندانی نداشت. البته اين حزب کادر بسيار قوی داشت و قوی ترين کادرهای سياسی آن زمان که بعد از انقلاب توانست نفوذ پيدا کند و تاثيرگذار باشد ولی در مقطع انقلاب نقش زيادی در دهه ۵۰ نداشت. در آن زمان داشت خودش را سازماندهی میکرد و از سال ۵۶ و ۵۷ در حال رشد بود ولی نقش ضعيفتری داشت.» اما وضعيت سازمان چريک های فدايی خلق ايران و يا جنبش فدايی که به گفته آقای فتاپور، ديگر سازمان عمده چپ غيرمذهبی در ايران به شمار می رفت، چگونه بود؟ مهدی فتاپور پاسخ می دهد:« اين يک جنبش راديکال بود و افکار رومانتيک داشت. چريک های فدايی به عنوان تشکيلات از دل اين جنبش بيرون آمدند ولی مشکل اين جنبش، نوع نگاه و رفتار و ادبيات و شيوه های مبارزه که به کار می برد می توانست در روشنفکران و جوانان نقش ايفا کند و تاثيرگذار باشد ولی در سطح توده مردم قابل فهم نبود و نمی توانست با آنها ارتباط برقرار کند. به همين دليل در آستانه انقلاب در عين حال که در محيط های دانشگاهی و روشنفکری بيشترين نفوذ را داشت ولی در سطح توده مردم نفوذ چندانی نداشت و نمی توانست با آن شکل و ساختار چنين موقعيتی پيدا کند. ادبيات و شيوه های مبارزه اين جريان با مردم فاصله داشت. بعد از انقلاب هم سازمان چريک های فدايی يا تشکيلات پيشگام در شرايطی که طرفداران آيت الله خمينی نهضت آزادی و جريانهای ليبرال و طرفداران بنی صدر مجموعا آرای آنها در انتخابات دانشگاه کمتر از پيشگام است و رأی پيشگام از همه اينها بيشتر و اين مسئله نشان دهنده نفوذ اين جريان بود ولی اين نفوذ در سطح روشنفکران و دانشگاهيان بود و تا قبل از سال ۵۶ مبارزه عليه رژيم شاه درميان اين اقشار جريان داشت، نقش فدايی و در کنار آن سازمان مجاهدين بيشترين نقش بود.» سازمان مجاهدين خلق ايران نيز که در سال های نخست دهه ۵۰ خورشيدی از اقبال فراوانی در ميان اقشار مذهبی به ويژه جوانان مذهبی برخوردار شده بود، پس از بروز اختلافات ايدئولوژيکی در آن و تغيير ايدئولوژی از سوی بخشی از کادر رهبری آن سازمان در سال ۱۳۵۴، دو شاخه شد؛ شاخه ای که خود را مارکسيست لنينيست می خواند و شاخهای مذهبی که عمده نيروهايش زندانی بودند. اين سازمان پيش از انشعاب نيز متحمل ضربات سنگينی از سوی دستگاه های امنيتی شده بود و اين موضوع به نوبه خود بر توانايی تشکيلاتی و ايدئولوژيکی آن تاثير منفی گذاشته بود؛ به خصوص که موسسان آن مانند احمد حنيف نژاد، سعيد محسن و رضا رضايی پس از محاکمه در دادگاه های نظامی، اعدام شدند. سعيد شاهسوندی، کادر سابق مرکزيت سازمان مجاهدين خلق ايران، به راديو فردا می گويد:« در سال های قبل از انقلاب در دورانی که شورش تبريز پيش آمد و در آستانه روی کار آمدن دولت بختيار، در تحليل های درون سازمانی مجاهدين در زندان اوين، رهبری مجاهدين تمايل داشت که تحولات به کندی پيش برود تا بتوانند با خريدن وقت به گمان خود خودشان را سازماندهی کنند و مهيای در دست گرفتن رهبری شوند. چنين تحليل و تمايلی به نظر من گمان غلطی بود چون عقب ماندگی و فاصله سازمان های مسلح و در اينجا سازمان مجاهدين با جريان رهبری انقلاب نه يک ماه و دوماه و نه يک سال و دو سال بود به دليل فاصله ميان وجود و عدم وجود شبکه های اجتماعی مرتبط با هر کدام بود. يکی شبکه های اجتماعی سنتی خود را به وجود آورده و در آستانه استفاده از آن بود و ديگری که خود را پيشتاز مبارزه می دانست در شرايطی که توده ها به صحنه آمده بودند از صحنه غايب بود. دليل، غيبت فقدان شبکه های اجتماعی مدرن در مقابل شبکه های اجتماعی سنتی بود. گرچه دلايل تاکتيکی مانند ضربات و تسويه حساب های خونين درون گروهی هم به اين ماجرا اضافه می شود.» اما وضعيت نهضت آزادی ايران و جبهه ملی ايران در آن دوره چگونه بود؟ آيا آنها توانستند در روند انقلاب نقش موثری داشته باشند؟ مرتضی کاظميان، از روزنامه نگار و تحليلگر سياسی مقيم فرانسه، به راديو فردا می گويد: « جمعيت سياسی نهضت آزادی ايران بعد از تاسيس در دهه ۴۰ هدف سرکوب های جدی قرار گرفت و اغلب فعالان سياسی اين سازمان و رهبران آن اعم از مرحوم مهندس بازرگان، آيت الله طالقانی، دکتر يدالله سحابی، مهندس عزت الله سحابی و کسانی که رأس اين جماعت را نمايندگی می کردند به زندان افتادند و تبعيد شدند و در دهه ۵۰ مجددا هدف سرکوب های شديد قرار گرفتند و برخی مانند مهندس سحابی و آيت الله طالقانی تا انقلاب در زندان بودند و افرادی هم چون مرحوم مهندس بازرگان که آزاد شدند تحت مراقبت شديد بودند.» او می افزايد:«به همين دليل نهضت آزادی عملا امکان بسط و گسترش نداشت چون پيوسته مورد سرکوب قرار گرفته بود و شخصيت های اصلی آن در زندان نظام سلطنتی بودند.» به گفته اين روزنامه نگار و تحليلگر سياسی، در مورد جبهه ملی ايران وضع کاملا متفاوت بود چون جبهه ملی عملا بعد از آن دوره درخشانی که داشت در دهه ۴۰ سياست صبر و انتظار در پيش گرفت و بعدا کسانی که نمايندگی می کردند اين جريان را از جمله مرحوم دکتر کريم سنجابی، شاپور بختيار، داريوش فروهر و غلامحسين صديقی به تک چهره هايی تبديل شده بودند که موثر بودند و پيوند سازمانی جبهه ملی و تاثير گذاری آن از منظر جمعيت سياسی به حداقل خود رسيده بود.» حسن يوسفی اشکوری، پژوهشگر دينی، مقيم آلمان توضيح بيشتری درمورد وضعيت گروه های سياسی در آن دوره می دهد و می گويد:«نيروی معارض حکومت و طيف گسترده اپوزيسيون رژيم شاه از نيروهای ملی ميانه رو تا نيروهای چريکی و جوانان و دانشجويان سازمان های مخفی خيلی فعاليت می کردند و مبارزه اينها به مراتب گسترده تر و عميق تر و راديکال تر از مبارزات روحانيت در صحنه بود. اما اينها در نهايت نتوانستند رهبری جنبش خيابانی را برعهده گيرند چون توده های مردم را با خود نداشتند. » اين پژوهشگر دينی اضافه می کند:«اين گروه ها مذهبی نبودند و اگر هم مذهبی بودند نمی توانستند به طور مستقيم با توده های مردم رابطه برقرار کنند. حداکثر ميان جوانان دانشگاهيان و طبقه متوسط و در پايتخت نيروهايی داشتند که کم هم نبود اما در قياس با نيروی روحانيت نتوانستند توازن قوا را به نفع خود به هم بزنند.» برخی از جامعه شناسان بر اين باورند که که ظهور و بروز و پيروزی انقلاب بهمن ۵۷ را بايد در چارچوب تقابل سنت و مدرنيته جای داد و از اين انقلاب به عنوان واکنش سنت در برابر مدرنيته نام می برند. حسن شريعتمداری در اين مورد اظهار نظر می کند:«بعد از اصلاحات ارضی، جامعه سنتی که بيشتر در شهرهای کوچک و روستاها پراکنده بود به علت از دست دادن امکانات زيست به مرکز پناه برد و تهران و شهرهای بزرگ دارای حاشيه مهاجرنشين شدند که بيشتر از روستاها و اهالی شهرهای کوچک آمده بودند و اين تضاد سنت و مدرنيته در شهرهای بزرگ به خصوص تهران متمرکز شد. به همين دليل وقتی که آقای خمينی و روحانيت انقلابی که دراين جامعه سنتی شبکه های بسيار بزرگی داشتند توانستند اين بخش جامعه را عليه جامعه مدرن به حرکت دربياورند، جامعه مدرن به دلايلی يارای مقاومت در برابر اين حرکت را نداشت و اين موضوع، فقط سياسی نبود.» آقای شريعتمداری می افزايد:«احزاب سياسی در مقام رقابت با روحانيت بعد از ۱۵ خرداد سال ۴۲ از امکانات کمتری برخوردار بودند و روحانيت چون يک حالت دوگانه سياسی-مذهبی داشت می توانست از اين حالت استفاده کند و حرف های خود را بر منابر و مجالس سخنرانی بگويد.» وی همچنين به اين نکته اشاره می کند که جامعه مدرن ايران در آن زمان، جامعه خودآگاه نسبت به مدرنيته نبود و می گويد: «مدرنيزاسيون از بالا، جامعه مدرنی را درست کرده بود که اهداف خود را نمی شناخت و به ارزش های خود واقف و راسخ نبود. اغلب درکنار اين مدرنيزاسيون از بالا، يک حالت ضد غربی و ارتجاعی نسبت به فرهنگ مدرن جهان هم در جامعه به شدت تنيده بود.» به عقيده حسن شريعتمداری، «احزاب چپ توانسته بودند جامعه را در گفتمان ضد غربی با روحانيت مشترک کنند. بنابراين طبيعی بود وقتی آقای خمينی علاوه بر آرزوهايش در مورد اسلام فقاهتی از آمريکا به عنوان دشمن اصلی نام می برد و شعارهای ضد آمريکايی و ضد غربی می داد و اسلام مدنی را که داعيه حکومت نداشت اسلام آمريکايی می خواند، جامعه مدرن خلع سلاح شد و به تدريج به دنيال جامعه سنتی راه افتاد.» در اين حال، علی اصغر حاج سيد جوادی از زاويه تاثير نبود آزادی های سياسی و سازمان های سياسی و تشکل ها صنفی مستقل می گويد:« قانون عمومی استبداد است که حرکت انديشه و ترقی و بيداری در توده های مردم را متوقف می کند ولی تاريخ را نمی توان متوقف کرد چون نسل ها می آيند و تضادهايی درون قدرت حاکم وجود دارد که نسل ها مخالف می شوند اما در عين حال، توده ها در يک نظام آموزش و پورش استبدادی باقی می مانند.» برخی از کارشناسان سياسی در ارتباط با توانايی روحانيت برای تبديل شدن به بازيگر اصلی انقلاب و در دست گرفتن رهبری انقلاب بهمن ۵۷ معتقدند که روحانيت طی دهه های متوالی توانسته بود شبکه ارتباطی خود، يعنی مساجد و هيات ها، را حفظ کند و اين شبکه به ويژه در روزهای انقلاب ياری گر روحانيت شد. مهدی فتاپور می گويد:«روحانيت به اتکای تشکل هايی که داشت و در دوران رژيم شاه اين تشکل ها آزاد بودند. در شرايطی که تشکل های چپ کاملا زير ضرب بودند و هيچ امکان حرکتی به آنها داده نمی شد تشکل های مذهبی فعاليت می کردند و حتی از کمک های دولتی هم بهره می گرفتند. روحانيت به دليل نوع ارتباطی که به طور سنتی با مردم داشت توانست کاملا نقش هژمونيک خود را ايفا کند.» سعيد شاهسوندی نيز در توضيح اين موضوع عقيده دارد:«واقعيت اين است که تاريخ مبارزات سياسی ايران در ۱۵۰ سال گذشته از يک حلقه مفقوده و نقطه ضعف اساسی رنج می برد و آن فقدان شبکه های مدرن اجتماعی در مناسبات و مبارزات سياسی است. به اين ترتيب که وقتی استبداد، مجاری عادی انتقاد و اعتراض و نارضايتی را می بندد، انسداد سياسی جامعه در کوتاه مدت ظاهرا مشکل حاکميت را حل می کند اما در دراز مدت بر ميل و عطش ازادی می افزايد و آنان که خواهان آزادی و عدالت اجتماعی هستند در جست وجوی مطالبات خود به شبکه های ديگر رجوع می کنند چرا که مطالبات ريشه در واقعيات دارد.» او اضافه می کند:«وقتی سازمان های کلاسيک با گرايش مسلحانه يا سياسی سرکوب و رهبران آنها زندانی می شوند مردم به سوی شبکه های سنتی روی می آورند. در شرايط سال های ۵۶ و ۵۷ شبکه روحانيت چنين نقشی را بازی کرد و با حضور آيت الله خمينی به عنوان يک شخصيت کاريزماتيک اين شبکه تکميل شد و به کمک ابزار سنتی و مدرن، يعنی منابر و مساجد به عنوان ابزار سنتی و نوار ضبط صوت به عنوان ابزار مدرن، پيام آيت الله خمينی را به اقصی نقاط جامعه و اعماق روستاها رساند و به اين ترتيب شبکه روحانيت رهبری سياسی را دردست گرفت و وقتی شرايط خارجی هم برای تضعيف حکومت وقت مهيا شد بر اثر سياست های خارجی اين شبکه قدرت را دردست گرفت.» حسن يوسفی اشکوری نيز می گويد: «رژيم شاه تمام نهادهای مدنی، کارگری، صنفی روشنفکری و آنهايی که احتمال پيوستن به اپوزيسيون را داشتند به نوعی از بين برده يا بی خاصيت کرده بود و نيروهای روشنفکر نمی توانستند از اين نهادها در دوران انقلاب استفاده کنند اما شبکه عظيمی که روحانيت در شهرها و روستاها در اختيار داشت و با يک نوار کاست آقای خمينی به حرکت درمی آمد در سال ۵۶ و ۵۷ توانست خيابان ها را کنترل کند.» انقلاب بهمن سال ۵۷ در شرايطی به پيروزی رسيد که روحانيت به رهبری آيت الله خمينی، گروه های ديگری مانند نهضت آزادی ايران، جبهه ملی ايران، حزب ملت ايران و همچنين شماری از شخصيت های سياسی را وارد دولت موقت و شورای انقلاب کرد تا دستگاه اجرايی کشور فلج نشود، اما اين گروه ها نيز در پی تحولات سياسی به تدريج کنار گذاشته شدند و به اين ترتيب، روحانيت که توانسته بود در روزهای انقلاب به بازيگر اصلی تبديل شود، پس از انقلاب بهمن ۵۷ اين نقش را برای خود حفظ کرد.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی اگرچه گمانهزنیها در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران را «بیاساس» میداند، تأکید کرده است که جمهوری اسلامی برای «بدترین سناریوها» نقشههایی دارد و آماده است.وزیر خارجه جمهوری اسلامی اگرچه گمانهزنیها در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران را «بیاساس» میداند، تأکید کرده است که جمهوری اسلامی برای «بدترین سناریوها» نقشههایی دارد و آماده است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، علیاکبر صالحی روز شنبه اظهارات پیرامون احتمال حمله نظامی به ایران را «بیاساس و بیپایه» خواند و گفت: «اگر آمریکا واقعا میتوانست علیه ایران کاری انجام دهد تا کنون این کار را میکرد.» وی با اینحال تأکید کرد: «البته ملت ما باید بداند که جمهوری اسلامی ایران همه تهدیدها را جدی میگیرد و ما خواب نیستیم. ضمن اینکه برای بدترین سناریوها نقشههایی داریم و آماده هستیم اما میدانیم که اتفاقی نمیافتد.» در چند وقت گذشته بار دیگر بحث احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران بالا گرفته و در مقابل نیز جمهوری اسلامی بارها تهدید به مقابله به مثل کرده است. مقامهای اسرائیلی به ویژه در چند هفته اخیر بحث حمله به تاسیسات هستهای ایران را در صورت شکست تحریمهای بینالمللی علیه تهران به میان کشیدهاند. در عین حال لئون پانهتا ، وزیر دفاع آمریکا نیز به تازگی از «احتمای قوی» حمله هوایی اسرائیل به ایران در فصل بهار سخن به میان آورد. با اینحال وزیر دفاع اسرائیل، ماه گذشته تأکید کرده بود که هرگونه تصمیمی در مورد حمله نظامی اسرائیل به ایران «بسیار دور» است. شیمون پرز ، رییس جمهوری اسرائیل نیز ۱۹ بهمنماه، در پیامی خطاب به مردم ایران، ایرانیان را مردمانی صلحجو و مخالف جنگ خواند و تأکید کرد نیازی نیست که مردم دو کشور با یکدیگر دشمنی داشته باشند. فرانسه و روسیه در خصوص عواقب ناگوار حمله نظامی به ایران هشدار دادهاند. باراک اوباما ، رئیس جمهور ایالات متحده نیز اخیرا با تأکید بر تلاش آمریکا برای حل مسئله هستهای ایران از طریق دیپلماتیک، اعلام کرد که فکر نمیکند اسرائیل در خصوص حمله به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی تصمیمی گرفته باشد. همپیمانان اصلی اسرائیل در غرب بر این باورند که حمله یکجانبه به ایران تنها حکومت ایران را قویتر میکند. جانشین فرمانده سپاه پاسداران به تازگی هشدار داد هر کشوری که از آنجا به ایران حمله شود مورد حمله متقابل قرار خواهد گرفت. آیتالله خامنهای ، رهبر جمهوری اسلامی نیز ۱۴ بهمن ماه در خصوص بحثها پیرامون برنامه هستهای ایران گفت: «ما هم تهدیدهایی داریم که به وقت خودش اعمال خواهد شد.» صالحی: بر سر مسائل هستهای مدام با چین و روسیه رایزنی میکنیم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی همچنین ضمن تأیید خبر سفر قریبالوقوع دستیار وزیر خارجه چین به ایران برای رایزنیهای هستهای و تأکید بر مذاکرات مستمر هستهای با پکن و مسکو، گفت انتظار میرود که «در آیندهای نزدیک» مذاکرات با ۵+۱ انجام شود. علیاکبر صالحی روز شنبه تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران رایزنیهای مستمری با چین و روسیه درباره مذاکره با ۵+۱ داشته و تأکید کرد که این رایزنیها در حال حاضر «گستردهتر» شده است. آقای صالحی افزود: «چندی پیش معاون وزیر امور خارجه چین به ایرانی آمده و بود و قرار است وزیر امور خارجه این کشور نیز ظرف یکی دو ماه آینده به تهران سفر کند. همچنین دولت چین از آقای احمدینژاد دعوت کرده است که با توجه به برنامهریزیهای انجام شده، این سفر انجام خواهد شد.» روز جمعه سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد که دستیار وزیر خارجه چین به زودی به ایران سفر خواهد کرد تا بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی با تهران گفتوگو کند و افزود: «ما همواره از مذاکره و همکاری به عنوان تنها کانال مناسب برای حل مسئله هستهای ایران حمایت کردهایم... ما با ایران تبادل نظر بیشتری در خصوص برنامه اتمیاش خواهیم داشت.» علی اکبر صالحی روز شنبه در عین حال با اشاره به دیدار چند ماه گذشتهاش با همتای روس خود، از طرح گام به گام روسیه در مذاکرات با ۵+۱ یاد کرد و افزود: «جمهوری سالامی ایران با طرح اولیه آن موافقت کرده، اما باید درباره جزئیات آن مطالعه بیشتری انجام شود.» بر پایه طرح گام به گام ، روسیه پیشنهاد داده است که به ازای هر پاسخی که ایران به پرسشهای مرتبط با شفافسازی برنامه هستهای خود میدهد، تحریمکنندگان ایران هم به همان نسبت تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهند. احمد داوود اوغلو ، وزير امور خارجه ترکيه، روز جمعه اعلام کرد که ايران موافقت خود برای از سرگيری مذاکرات هسته ای با گروه ۱+۵ را ابراز کرده است. در مقابل يک ديپلمات از کشورهای عضو گروه ۱+۵ در همین روز به خبرگزاری رویترز گفته بود که نشانهای دال بر آغاز دور تازه گفتوگوها در دست نیست. با اینحال علیاکبر صالحی روز شنبه اظهار کرد که نامه سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به گروه ۵+۱ آماده شده است و انتظار میرود که «در آیندهای نزدیک» مذاکرات با این گروه انجام شود. دور قبلی مذاکرات ايران و نمایندگان کشورهای بريتانيا، آمريکا، چين، روسيه و فرانسه به همراه آلمان، کشورهای موسوم به گروه ۱+۵، در ژانويه سال ۲۰۱۱ در آنکار بدون نتيجه ای برگزار شد. در اين مذاکرات درحالی که گروه ۱+۵ مايل بود تا محور اين گفت وگو برنامه هسته ای جمهوری اسلامی باشد، ايران خواهان مذاکره بر سر مسايل بين المللی بود.
با قطع روابط ديپلماتيک بين تهران واشينگتن مساله گرفتن ويزای آمريکا برای ايرانيان گاهی با مشکلات و پرسشهايی همراه بوده است. عده زيادی از شنوندگان راديو فردا و خوانندگان وبسايت ما مدتهاست که درباره شرايط اخذ ويزا، مشکلات سفر به کشورهای همسايه برای گرفتن ويزا و جزييات مربوط به پرکردن فرمهای درخواست ويزا با ما تماس گرفتهاند و از ما خواستهاند که در اين مورد برنامهای تهيه کنيم. اکنون اين فرصت پيش آمده که با سارا گرو، يکی از مسئولان امور کنسولی وزارت خارجه آمريکا که به زبان فارسی هم صحبت میکند گفتوگو کنيم و تعدادی از پرسشها و احتمالا ناروشنیهای روند اخذ ويزا را با او در ميان بگذاريم. با قطع روابط ديپلماتيک بين تهران واشينگتن مساله گرفتن ويزای آمريکا برای ايرانيان گاهی با مشکلات و پرسشهايی همراه بوده است. عده زيادی از شنوندگان راديو فردا و خوانندگان وبسايت ما مدتهاست که درباره شرايط اخذ ويزا، مشکلات سفر به کشورهای همسايه برای گرفتن ويزا و جزييات مربوط به پرکردن فرمهای درخواست ويزا با ما تماس گرفتهاند و از ما خواستهاند که در اين مورد برنامهای تهيه کنيم. اکنون اين فرصت پيش آمده که با سارا گرو، يکی از مسئولان امور کنسولی وزارت خارجه آمريکا که به زبان فارسی هم صحبت میکند گفتوگو کنيم و تعدادی از پرسشها و احتمالا ناروشنیهای روند اخذ ويزا را با او در ميان بگذاريم. ايرانيان چطور میتوانند برای اخذ ويزا اقدام کنند و بايد در کدام کشورها به سفارتخانههای آمريکا مراجعه کنند متشکرم از شما به خاطر اينکه مرا دعوت کرديد. سلام به شنوندگان راديو فردا. روند گرفتن ويزا برای آمريکا مثل ويزای شنگن نيست. خيلی فرق دارد. بدون استثنا هر متقاضی بايد شخصا حضور داشته باشد برای مصاحبه با کنسول. ويزاهای مهاجرتی و غيرمهاجرتی با هم فرق دارند. هريکی قوانين متفاوت هم دارد. برای ويزاهای غيرمهاجرتی مثل ويزاهای توريستی و يا تحصيلی متقاضی بايد فرم DS-۱۶۰ را پر کند. اين فرم را میتواند از طريق اينترنت داونلود کند. فقط بايد برود وبسايت ما يا سفارت مجازی و يا سفارت آمريکا در ترکيه يا امارات و آنجا لينکش هست. گفتگوی جمشید زند با سارا گرو را بشنوید در کدام کشورهای جهان ايرانیها میتوانند بروند و درخواست ويزا کنند برای آمريکا؟ برای ويزاهای غيرمهاجرتی بهتر است که متقاضيان ايرانی بروند آنکارا يا دوبی. چون آنجا کنسولها فارسی بلدند و با همه مدارک تحصيلی و همه سيستم ايرانی آشنا هستند. برای ويزاهای مهاجرتی میتوانند بروند آنکارا، ابوظبی، فرانکفورت، وين يا ناپل. خانم گرو، قبل از اينکه ايرانیها بخواهند درخواست ويزايشان را به سفارتخانههای آمريکا در کشورهای مختلف بدهند چه مدارکی را بايد آماده کنند؟ البته همه بايد پاسپورت معتبر داشته باشند. بايد فرم دی اس ۱۶۰ پر کنند که گفتم میتوانند داونلود کنند از طريق اينترنت و اين فرم را بايد به انگليسی پر کنند. بايد رسيد هزينه داشته باشند. اين هزينهها بايد قبل از مصاحبه به بانک پرداخته شود. اين برای ترکيه در بانک تب و برای امارات نشنال بانک آو ابوظبی و بايد دو تا عکس داشته باشند. عکسها بايد پنج سانتیمتر در پنج سانتیمتر باشد و با زمينه سفيد. برای ويزاهای تحصيلی بايد فرم I ۲۰ هم داشته باشند. آيا ايرانیهايی که میخواهند بروند آمريکا چه توريستی و چه دانشجويی ضمانت مالی لازم دارند؟ ضمانت مالی که البته برای ويزای تحصيلی بله. ولی مجبور نيستند يک دعوتنامه يا نامه از فاميل و دوست داشته باشند. مجبور نيستند. ولی البته وقتی که میروند برای مصاحبه ممکن است کنسول ازشان بپرسد که برای کجا برود پيش کی برود و قصدشان چيست؟ يعنی بهتر است که آنهايی که میخواهند بروند آمريکا دعوتنامه داشته باشند از اعضای خانواده يا دوستان شان؟ نه. برعکس. يعنی میتوانند همراه داشته باشند ولی لازم نيست. يعنی مجبور نيستند. اگر متقاضيان ويزا سئوالی درباره مراحل گرفتن ويزا يا مدارک لازم داشته باشند اين سووالها را کجا و چگونه میتوانند مطرح کنند؟ به شما زنگ بزنند يا شخصا به سفارتخانههای آمريکا مراجعه کنند؟ نه. لطفا بهتر است زنگ نزنند چون ما نمیتوانيم جواب بدهيم. ولی هميشه میتوانند بروند صفحه اينترنت ما. میتوانند بروند صفحه سفارتخانه مجازی Virtual Embassy Tehran بروند، میتوانند بروند صفحه سفارت آمريکا در امارات يا در ترکيه و آنجا در سمت چپ يک جا هست که میگويد contact us میتوانند آنجا برای ما پيغام بگذارند. ولی بايد به انگليسی بنويسند. اگر يک متقاضی ويزا پيغام برای شما بفرستد ايميل برای شما بفرستد چقدر طول میکشد برای شما که جوابش را بدهيد؟ معمولا تا ۱۰ روز جواب میدهيم. چه مدت طول میکشد معمولا که متقاضيان بتوانند جوابی از سفارت آمريکا درباره ويزايشان بگيرند؟ همان موقع مصاحبه کنسول به متقاضی خواهد گفت که ويزا يا قبول شده يا رد شده و يا احتياج به مراحل اداری بيشتری دارد. اگر ويزا احتياج به مراحل اداری بيشتری داشته باشد متقاضی بايد از طريق اينترنت چک کند. بايد برای گرفتن ويزا دوباره به سفارتخانه برود برای تحويل پاسپورت. بعضی وقتها اين مراحل اداری تا ۶۰ روز طول میکشد. يعنی يک نفر درخواست کند و مدارک را که تکميل هست به شما بدهد، شما چند روز يا چند هفته بعد قرار مصاحبه با او میگذاريد؟ قرار مصاحبه فرق میکند. الان نمیتوانيم قرار ملاقات بدهيم. ولی يک بار آمده برای مصاحبه ويزا همان روز جواب میگيرد. يا قبول میشود و يا رد میشود و يا احتياج به مراحل اداری بيشتری دارد. يعنی يک نفر برود مثلا سفارت آمريکا در آنکارا و تمام مدارک لازم را به شما بدهد و شما تاييد کنيد اين مدارک کافيست همانجا به او جواب خواهيد داد که ويزا خواهد گرفت يا نخواهد گرفت؟ بله. همان روز جواب میگيرد ولی همانروز ويزا را نمیگيرد. چند روز طول میکشد. اگر احتياج به مراحل اداری بيشتری داشته باشد تا يک ماه و نيم و دو ماه بعضی وقتها طول میکشد و متقاضی بايد از طريق اينترنت چک کند. برای اينکه ببيند کی تمام میشود يا حاضر میشود. چطور از طريق اينترنت چک میکند؟ شما به آنها ايميل میفرستيد؟ نه. در وبسايت ما يک سيستم داريم. هر متقاضی يک شماره دارد. شماره پرونده دارد. متقاضی بايد برود وبسايت ما که موقع مصاحبه میدهيم. متقاضی میرود آنجا در وبسايت ما و شماره پروندهاش را آنجا وارد میکند و يک پيغام هست. وقتی آن پيغام میگويد پروندهاش آماده است آن متقاضی دوباره میرود سفارتخانه. خانم گرو، اگر سفارت آمريکا به هر دليل با درخواست ويزای يک نفر موافقت نکند آيا اين شخص میتواند دوباره اقدام کند و بعد از چه مدت میتواند اقدام کند؟ اگر ويزايتان رد شده باشد شما میتوانيد دوباره اقدام کنيد. حتی میتوانيد يک روز بعد دوباره اقدام کنيد. ولی تضمينی نيست که يک جواب متفاوتی بگيريد. چون همه کنسولهای دنيا همين قوانين را اجرا میکنند. اگر در وضعيت شما چيزی عوض نشده باشد همين جواب را خواهيد گرفت. ولی اگر يک نفر در آنکارا درخواست ويزا کند و موافقت نشود اين شخص اگر برود در دوبی يک ماه بعد درخواست کند آنجا هم به همين دليل رد خواهد شد به احتمال زياد؟ من پيشنهاد نمیکنم که اين کار را انجام دهد. ولی اگر همانطور که گفتم چيزی عوض نشده باشد بهتر است اين کار را نکند چون که فکر نمیکنم يک جواب متفاوت بگيرد. يعنی بهتر است کمی صبر کند تا يک چيزی در وضعيت خودش عوض کند و بعد میتواند دوباره اقدام کند. در ميان بعضی از ايرانيان اين شايعه بهتر است بگويم هست که اگر ويزای آمريکا مورد موافقت نشود مهری در پاسپورتشان می خورد و شانس اينکه اين افراد بتوانند بازهم ويزای آمريکا بگيرند کمتر است. اين درست است؟ نه. اين درست نيست. اتفاقا ما اين کار را نمیکنيم. البته میدانيم وقتی کسی میآيد برای ويزا میدانيم که قبلا آمده بود يا نه. چون در سيستم اين را میتوانيم ببينيم. ولی اين طور که شما میگوييد نيست. يعنی هر وقت کسی برای ويزا يا مصاحبه میآيد ما آن را ارزيابی میکنيم و نگاه میکنيم برای اينکه ببينيم ويزا را میتواند بگيرد يا نه. در ايران گفته میشود به بيشتر جوانهايی که ويزای توريستی درخواست میکنند ويزا داده نمیشود چون دولت آمريکا نگران آن هست که اين جوانها بروند آمريکا و ديگر برنگردند. اصولا سياست دولت آمريکا در رد يا قبول درخواست ويزا از طرف جوانها چيست؟ کنسولها بايد متقاعد شوند که بعد از پايان سفر شما به کشورتان بر میگرديد. اين درست است. متقاضی چطور میتواند کنسول را متقاعد کند؟ بر اساس اين که در کشورش خانه دارند، کار خوبی دارند، خانواده دارند يا اين که قبلا رفته بوده کشورشان مثلا. بعضی وقتها برای جوانها سخت است که اين را به کنسول ثابت کند چون که هنوز وابستگی به کشورش ندارند. وابستگی مثل داشتن کار، حساب بانکی و خانه... درست است. کمی برای جوانها سخت تر است. مخارج درخواست ويزا چه ويزای دانشجويی و چه ويزای توريستی به آمريکا کلا چقدر است؟ هزينه برای همه ويزاها ۱۴۰ دلار است. در ترکيه يک هزينه اضافه هم برای گرفتن وقت مصاحبه تقريبا ۲۰ دلار است. میخواهم تاکيد کنم که بيشتر وقتها هزينه برای سفر به ترکيه و امارات برای ملاقات بيشتر از اينکه فکرش می کنيد میشود به خاطر اينکه متقاضيان بايد چند روز آنجا بمانند. احتياج به پول برای هتل و غذا و اين چيزها دارند. برای دانشجويان يک هزينه اضافه هم هست که اسمش SEVIS است که هزينه آن ۲۰۰ دلار است. در صورتی که با درخواست ويزای يک نفر موافقت شود اين ويزا برای چه مدت اعتبار دارد و متقاضی ويزا حداکثر چقدر وقت دارد که وارد خاک آمريکا شود؟ بيشتر ايرانيان ويزای سه ماهه تک ورو دی میگيرند. اين به معنای اين است که از تاريخ صدور ويزا سه ماه وقت دارد که وارد خاک آمريکا شود. موقعی که وارد شد مامور اداره مهاجرت تصميم میگيرد چه مدتی میتواند در آمريکا بماند. که حداکثر شش ماه است. بعضی از دانشجويان ويزای دو ساله و چند ورودی میتوانند بگيرند. يعنی مثلا يک نفر در ايران ويزا بگيرد سه ماهه، يک ماه بعد از دريافت ويزا پرواز کند مثلا به نيويورک. مامور اداره مهاجرت در نيويورک تصميم خواهد گرفت که اين شخص چقدر میتواند در خاک آمريکا بماند؟ دقيقا. معمولا شش ماه میگويد. سئوال ديگر من اين است که اگر کسی ويزای آمريکا را بگيرد ولی به دلايلی بخواهد در آمريکا بعد از اين که وارد خاک آمريکا شد تمديد کند. آيا امکان تمديد اين ويزا هست يا اين که دوباره بايد برود يک کشور خارج از آمريکا و دوباره تقاضای ويزا کند؟ هيچ تضمينی نيست که ويزا تمديد شود. معمولا فقط شش ماه میتوانند بمانند در آمريکا. میتوانند به USCIS که داخل دپارتمان Homeland Security يعنی وزارت امنيت داخلی است مراجعه کنند ولی توجه کنيد که فقط در يک وضعيت استثنايی تمديد میکنند. معمولا تمديد نمیکنند. ولی مثلا شخص اگر بيمار شود يا اعضای خانوادهاش بيمار شوند احتمالش هست؟ میتوانند مراجعه کنند و اقدام کنند. ولی بيشتر وقتها بايد بروند يک کشور يا جای ديگر و دوباره اقدام کنند. خيلی از جوانهای ايرانی هستند که میخواهند بروند آمريکا تحصيل کنند و به تحصيلاتشان ادامه دهند. شرايط گرفتن ويزای دانشجويی برای ايرانيان چيست؟ از اينکه دانشجويان خارجی بيايند آمريکا برای تحصيل خيلی خوشحال هستيم و از اين استقبال میکنيم. پيشنهاد من اين است که دانشجويان بروند وبسايتهای دانشجويی که مثلا educationusairan.com است يا educationusa.gov است برای اطلاعات بيشتر. ولی به طور کلی میتوانم بگويم که دانشجو بايد يک دانشگاه را انتخاب کند و بايد خودش اقدام کند. اتفاقا ما پيشنهاد میکنيم که در چند دانشگاه اقدام کند. وقتی دانشگاه شاگرد را قبول کرد به او فرم I ۲۰ می فرستد. موقعی که اين فرم رسيد د انشجو میتواند فرم ويزا را پر کند و هزينه ويزا و سويس را بپردازد به بانک و وقت مصاحبه بگيرد. در موقع مصاحبه کنسول بايد متقاعد شود که قصد دانشجو واقعا تحصيل کردن است. منظورم اين است که اين يک بهانه برای رفتن به آمريکا نيست. بايد متقاعد شود که پول کافی برای همه هزينه تحصيل دارد و اين که بعد از فارغالتحصيلی میخواهد از آمريکا برود. اين دانشجويان چطور میتوانند به شما ضمانت بدهند که مثلا بعد از پايان تحصيلات شان در عرض چهار پنج سال از آمريکا خارج خواهند شد؟ اين دست همين دانشجو است. يعنی دانشجو بايد يک جوری حرف بزند و بايد يک جوری نشان دهد که قصدش فقط تحصيل کردن است که میخواهد در دانشگاه بخواند و بعدا میخواهد دوباره به کشورش برگردد. ضمانت مالی که صحبتش را کرديد که گفتيد دانشجو بايد ثابت کند که خرج تحصيلش را بدهد فقط برای سال اول است يا تمام مدتی که در آمريکا تحصيل میکند؟ برای سال اول بايد پول نقد داشته باشد و برای سالهای ديگر بايد نشان دهد که يک جوری اين پول را پيدا کند. مثلا میتواند نشان دهد که زمين يا خانه دارد که میتواند بفروشد و يا يک جوری میتواند دسترسی به آن پول داشته باشد. دولت آمريکا اصولا کداميک از دانشگاهها و موسسات عالی آمريکا را برای گرفتن ويزا مخصوصا برای ايرانیها معتبر میداند؟ همه موسسات تحصيلی که در ليست DHS يا Department of Homeland Security هستند میتوانند فرم I ۲۰ بدهند که اين فرمی است که دانشجو بايد داشته باشد برای اقدام کردن برای ويزا. ولی يکی دو سال پيش گفته میشد که تحصيل در برخی رشتهها مثل فيزيک اتمی برای ايرانيان ممنوع است . نه. نه. اين درست نيست. ممنوع نيست. فقط مهم بود که گفتند برای بعضی از دانشجويان ويزاها دو ساله و چند ورودی هستند و بعضی ويزاها فقط سه ماهه و تک ورودی هستند. وقتی که يک رشته همانطور که گفتيد خيلی فنی و حساس است معمولا اين ويزاها سه ماهه و تک ورودی میشوند. ولی ممنوع نيست. آيا سالانه به تعداد مشخصی از ايرانيان ويزای توريستی و ويزای دانشجويی داده میشود؟ ويزاها برای ايرانيان محدوديتی ندارد. به هيچوجه. يعنی مثلا در سال ۲۰۱۲ اگر ۵۰ هزار ايرانی درخواست ويزای آمريکا کنند و مدارک شان هم تکميل باشد همه اين ۵۰ هزار نفر امکان دارد که ويزای آمريکا را بگيرند؟ دقيقا. هيچ محدوديتی نيست. برای همه ويزاهای غيرمهاجرتی برای آمريکا نه فقط برای ايرانيان بلکه برای همه دنيا اينجوری است. برای ويزاهای غيرمهاجرتی هيچ محدوديتی ندارد. يک کمی هم میتوانيد راجع به درخواست ويزای مهاجرتی توضيح دهد و امکانش چقدر است که بتوانند ايرانيان چه جوان و چه ميانسالها ويزای مهاجرتی بگيرند؟ ويزاهای مهاجرتی البته فرق میکنند. مثل ويزاهای غيرمهاجرتی نيست. آن کسانی که میخواهند مهاجرت کنند، کسانی که میخواهند گرين کارت را بگيرند بايد اول با يو اس سی آی اس يعنی اداره مهاجرتی در آمريکا اقدام کنند. ولی خودشان اين کار را انجام نمیدهند. بلکه فاميل نزديکش مثل پدر، مادر، خواهر و برادر که سيتيزن آمريکاست يا گرين کارت دارد آنها اين اقدام را میکنند. اين کار را در آمريکا میشود انجام داد. نه در سفارت يا کنسولگری. وقتی پرونده حاضر شد، منظورم پرونده در آمريکا، مرکز ويزا در آمريکا تماس میگيرد با متقاضی و وقت مصاحبه میدهد. مصاحبه در آنکارا، ابوظبی، وين يا ناپل خواهد بود. بايد تاکيد کنم که در آنکارا میشود ولی سفارت آنکارا در ماه فوريه و مارچ امسال تعطيل است. چقدر معمولا اين مراحل درخواست ويزا و انجام مصاحبه طول میکشد؟ برای ويزاهای مهاجرتی برای فاميل درجه يک منظورم کسانی که فاميل شوهر يا بچه سيتيزن آمريکا چند ماه طول میکشد. میتوانم بگويم پنج شش ماه طول میکشد. ولی بعضی از نوع ويزاها طول میکشد. مثلا فکر میکنم برای يک شوهر دارنده گرين کارت ۴ تا ۵ سال طول میکشد. برای خواهر يا برادر سيتيزن آمريکايی ۸ يا ۹ سال طول میکشد. يک سئوال ديگر هم اين است که آيا کسی میتواند برای ويزای تجاری مثل کانادا اقدام کند در آمريکا؟ میتواند ولی مثل کانادا نيست. افرادی که میخواهند برای قرار ملاقات يا بازديد از شرکت بروند آمريکا میتوانند با ويزای توريستی يعنی B۱ و B۲ بروند. کسانی که میخواهند بروند آمريکا و آنجا برای شرکت به عنوان کارمند کار کنند اين فرق میکند. مثل کانادا يا اروپا نيست که اول ويزا میگيريد و بعد دنبال کار میگرديد. در آمريکا اول بايد کار پيدا کنيد و بعد بايد ويزای کار را بگيريد. اين شرکتی که توی آن قرار است کار کنيد بايد برای شما اقدام کند. کسانی که میخواهند سرمايهگذاری کنند مثلا کسانی که میخواهند بازکردن يک شرکت در آمريکا آنها میتوانند برای ويزای سرمايهگذاری اقدام کنند ولی مقدار سرمايه خيلی زياد بايد باشد. مثلا چقدر؟ برای ويزای مهاجرتی از ۵۰۰ هزار دلار تا يک ميليون دلار. خانم گرو، آيا میشود از طريق اينترنت از طريق سفارت مجازی برای گرفتن ويزا يا پرکردن فرمها استفاده کرد؟ سفارت مجازی يک منبع اطلاعات است و کسانی که میخواهند برای ويزا اقدام کنند میتوانند بروند آنجا برای گرفتن اطلاعات و برای پاسخ به سووالها. میتوانند آنجا فرمها را پيدا کنند. میتوانند داونلود کنند. ولی به هر حال همه متقاضيان بعد از اين که فرمها را پر کردند بايد بروند سفارتخانه يا کنسولگری برای مصاحبه. نمیشود از طريق اينترنت کرد. يک عده از ايرانیهايی که مراجعه کردند به سفارت مجازی آمريکا انتقادهايی داشتند که اين سفارت مجازی و اطلاعاتی که در آن هست کامل و جامع نيست. آيا وزارت خارجه آمريکا در نظر دارد که در آينده نزديک بهتر و بيشتر کند اين اطلاعات را در سفارت مجازی؟ البته. همانطور که شما می دانيد اين يک پروژه جديد است. ما هميشه اين وبسايت را به روز میکنيم و از پيشنهادهای شما استقبال میکنيم. شما يا هر کسی میتوانيد برويد آنجا و میتوانيد از ما اطلاعاتی که میخواهيد بپرسيد و آنجا هم لينکها برای تويتر، فيس بوک ما را پيدا کنيد و يک جايی هست که میتوانيد برويد و از سخنگوی وزارت امور خارجه سووال بپرسيد و ما هميشه سعی میکنيم اين سايت را بهتر کنيم.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران، امروز در پایان راهپیمایی سالگرد ۲۲ بهمن در تهران اعلام کرد چندین طرح در زمینهی انرژی هستهای افتتاح خواهد شد. آقای احمدینژاد در این مراسم گفت: «ظرف چند روز آینده دنیا شاهد افتتاح چند دستاورد بسیار بزرگ در عرصهی هستهای خواهد بود». در راهپیمایی امروز، که یکی از سخنرانان آن اسماعیل هنیه، نخست وزیر حماس در نوار غزه بود، ماکتی از هواپیمای بیسرنشین آمریکایی که در اختیار ایران قرار گرفت نیز به نمایش گذاشته شد.
دادگاهی در سنگاپور حکم استرداد چهار شهروند آن کشور را به آمريکا صادر کرده است. اين چهار نفر که يکی از آنها زن است، متهم به ارسال غير قانونی قطعات فرستنده های راديويی به ايران هستند. مقامات آمريکايی می گويند از اين نوع فرستنده ها در بمب های کنار جاده ای در عراق استفاده شده است. اين چهار نفر در مهرماه سال گذشته به درخواست مقامات آمريکايی در سنگاپور دستگير شدند. هر چهار متهم سنگاپوری که در صنايع قطعات الکترونيکی کار می کرده اند اتهامهای وارده را رد کرد ه اند. اين متهمان ۱۵ روز فرصت دارند به حکم صادر شده از طرف دادگاه اعتراض کنند.
خبرگزاری ایرنا از قول وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه گزارش داد، با رفع مشکل فنی، انتقال گاز ایران به ترکیه ازسر گرفته شده است. بنا بر این گزارش، «تانر یلدیز» وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه گفته، صادرات گاز ایران به ترکیه به یک ششم میزان معمولی افت کرده بود، که قرار است بطور مرحلهای افزایش یابد. به گزارش ایرنا جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دومین صادر کننده گاز به ترکیه در سال گذشته حدود ۷۵/۷ میلیارد مترمکعب گاز به آن کشور صادر کرده است. براساس قرارداد موجود بین دوکشور که در سال ۱۹۹۶ میلادی منعقد شده و ۲۵ سال اعتبار دارد، ایران سالانه تا سقف ۱۰ میلیارد مترمکعب به ترکیه گاز صادر میکند.
اسماعیل هنیه نخست وزیر حماس در نوار غزه که در یک سفر سه روزه در تهران بسر میبرد، قرار است امروز در مراسم سی و سومین سالروز انقلاب اسلامی در تهران سخنرانی کند. به مناسبت ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ۵۷، امروز راه پیماییهایی در شهرهای ایران برگزار میشود.
«اولوغ بک قدیرُف»، یک شهروند اوزبکستان به اتهام قصد ترور رئیس جمهوری آمریکا، روز جمعه در یک دادگاه در آمریکا گناهکار شناخته شد. این مرد ۲۲ ساله گفته است که قصد داشت این ترور را به نمایندگی از سوی جنبش اسلامی اوزبکستان انجام میدهد. وی دراعترافات خود از شخصی با نام اِمیر، به عنوان رابط نام برده که از طریق اینترنت با او ارتباط داشته است. قدیرُف ژوئیه سال گذشته (اوایل تابستان) در مهمانخانهای در حین خرید یک اسلحه اتوماتیک از یک مأمور مخفی پلیس دستگیرشد. حکم دادگاه در مورد وی سه ماه دیگر صادر میشود و احتمال دارد به ۳۰ سال زندان محکوم شود. قدیرُف، که با ویزای دانشجوی وارد آمریکا شده است هرگز برای تحصیل نام نویسی نکرده و بصورت غیر قانونی در آمریکا بسر میبرد.
احمد داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه روز جمعه با تأکید بر مخالفت آنکارا با استفاده از گزینه نظامی علیه ایران گفت، پیامدهای حمله به تاسیسات اتمی ایران فاجعه بار خواهد بود. داوود اوغلو که در یک موسسه تحقیقاتی در واشینگتن صحبت میکرد، همچنین از آمادگی ایران برای از سرگیری مذاکرات هستهای با غرب خبر داد و تصریح کرد ایران این بار نیاز به بازگشت بر سر میز مذاکرات را دریافته است. آخرین دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ سال گذشته بدون حصول نتیجه متوقف شد.
بان گی مون، دبیر کل سازمان ملل، انفجارهای انتحاری ِ روز جمعه، در شهر حلب در سوریه را که ۲۸ کشته و حدود ۲۳۵ زخمی بر جای گذاشت، محکوم کرد. بان گی مون همچنین در پیام خود به خانوادهها، دوستان و بستگان قربانیان تسلیت گفت، و خواستار راه حل ِجامع ِ دیپلماتیک و صلح آمیز شد. انفجارهای انتحاری روز جمعه، در نزدیکی یک مرکزِ امنیتی و یک ساختمان اطلاعاتی ارتش سوریه در شهر حلب رخ داد. این در حالی است که اعتراضهای مخالفان حکومت بشار اسد در روزهای اخیر اوج گرفته است. رسانههای دولتی سوریه این حملات را به تروریستها نسبت دادهاند.
مشاوران ویژه دبیر کل سازمان ملل، در امورحقوق بشر روز جمعه خواهان تدابیر فوری برای پایان دادن به خشونتها در سوریه شدند. فرانسیس دِنگ Francis Deng، و ادوارد لوک Edward Luck، در بیانیهای هشدار دادند حملاتی که در سوریه علیه معترضان انجام میگیرد موارد فزایندهٔ جنایت علیه بشریت است. این دو مقام ِحقوق بشر ِسازمان ملل، همچنین میگویند، گزارشهای نگران کنندهای دریافت کردهاند که حاکی از تیراندازی نیروهای امنیتی بسوی معترضان است. در این بیانیه آمده که وتوی پیش نویس قطعنامه علیه حکومت سوریه توسط روسیه و چین در شورای امنیت، نمیتواند توجیهی برای ادامه خشونتها در سوریه باشد. مشاوران حقوق بشر سازمان ملل از جامعه جهانی خواستهاند مانع جنایاتی شوند که در سوریه اتفاق میافتد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر