جنبش راه سبز - خبرنامه |
- با تغییر قیمت بنزین، قایقداران بندرعباسی دست از کار کشیدند
- محاکمه لطفالله میثمی، مدیرمسئول نشریه چشمانداز ایران
- انتقال حسین رونقیملکی به بند عمومی زندان اوین
- علی مطهری: احمدی نژاد باید پاسخ دهد چرا متکی خبر عزل خود را از رئیس جمهور سنگال شنیده است
- اخراجی های کابینه از پرویز کاظمی تا منوچهر متکی
- بازداشت هادی حیدری، فاطمه عرب سرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری
- اخبار ضد و نقیض درباره برکناری مهرداد بذرپاش از ریاست سازمان ملی جوانان
- اشك با شناخت
- ابوالفضل طبرزدی بازداشت شد
- تحليل روابط قدرت در خانواده
با تغییر قیمت بنزین، قایقداران بندرعباسی دست از کار کشیدند Posted: امروز با تغییر قیمت بنزین تعدادی از صاحبان قایق های مسافری در مسیر بندرعباس به قشم دست از کار کشیدند و دلیل این کار را به صرفه نبودن جابه جایی مسافر با قیمت جدید بنزین اعلام کردند. آنها مقدار بنزین مصرفی خود را برای هربار رفت و برگشت به قشم 110 لیتر عنوان کردند که با توجه به قیمت فعلی بلیط و افزایش قیمت بنزین ،هزینه بنزین مصرفی بیشتر از میزان دریافتی از مسافرها میباشد و به همین دلیل قادر با جابه جایی مسافرها نیستند. حدود 230 قایق مسافربری در مسیر بندرعباس و قشم فعالیت می کنند.
|
محاکمه لطفالله میثمی، مدیرمسئول نشریه چشمانداز ایران Posted: جرس: جلسه محاکمه لطفالله میثمی، مدیرمسئول نشریه چشمانداز ایران، برگزار شد و هیئت منصفه مطبوعات، او را مجرم شناخت.
به گزارش فارس، جلسه رسیدگی به اتهام مطبوعاتی نشریه "چشمانداز" به مدیرمسئولی لطفالله میثمی امروز در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور هیئت منصفه مطبوعات برگزار شد.
بر اساس این گزارش، هیئت منصفه مطبوعات با اکثریت آرا مدیرمسئول نشریه چشمانداز را در خصوص شکایت مدعیالعموم به اتهام نشر اکاذیب، مجرم دانست و با اکثریت آرا وی را مستحق تخفیف ندانست. |
انتقال حسین رونقیملکی به بند عمومی زندان اوین Posted: ![]() جرس: حسین رونقی ملکی، وبلاگنویس و فعال حقوق بشر زندانی، به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.
به گزارش رهانا، حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر دربند، که یک سال در سلول انفرادی بند ۲ الف سپاه در اوین در بازداشت بهسر میبرد به بند عمومی منتقل شد.
|
علی مطهری: احمدی نژاد باید پاسخ دهد چرا متکی خبر عزل خود را از رئیس جمهور سنگال شنیده است Posted: ![]() جرس: بلافاصله بعد از آنکه منوچهر متکی، وزیر معزولِ امورخارجه، با تکذیب سخنان معاون اول محمود احمدی نژاد، مبنی بر اطلاع وی از عزل خود، نحوه برکناری یک وزیر در حین ماموریت را "غیر اسلامی، خارج از عرف سیاسی - دیپلماتیک و توهینآمیز" خواند، یکی از نمایندگان مجلس با انتقاد از اینکه "متکی در حین ماموریت، خبر عزل خود را از رئیس جمهوری سنگال شنیده است"، خواهان پاسخگویی رئیس دولت به مردم شد.
این نماینده منتقد دولت، همچنین با بیان اینکه "ظاهرا اختلاف اساسی رئیس دولت و متکی، مربوط به تعیین نمایندگان ویژه رئیس جمهور در حوزه های پنج گانه بود "، "پیگیری این موضوع توسط مجلس" خبر داد.
|
اخراجی های کابینه از پرویز کاظمی تا منوچهر متکی Posted: فرشید آل داوود جرس: برکناری اعضای دولت از سوی محمود احمدی نژاد این روزها به امری عادی تبدیل شده و حتی انتقاد ها از رویه وی نیز نمی تواند مانع از تغییر رفتار رئیس دولت دهم شود.
داستان عزل و نصب ها در دولت نهم و دهم تا حدی پیچیده است . از یک سو احمدی نژاد شخصا به برکناری برخی وزرایش مبادرت می کند و از دیگر سو وی به حجم توصیه و سفارش ها برای برخورد یا محدود کردن مشائی و دیگر افراد توجهی نمی کند.
برکناری تحقیر آمیز منوچهر متکی آن هم در حالیکه وی در ماموریت خارجی بود تا حدی نگاهها را بر روی دولت و رفتار سیاسی رئیس دولت متمرکز کرد.
از 30 مرداد 84 که نخستین کابینه محمود احمدی نژاد به مجلس معرفی شد تا به امروز 2 نوع برخورد برای مقابله با وزرا و سایر مسئولین اجرایی وجود داشته است.
نخست استعفا دادن و مجبور به استعفا کردن و شیوه دیگر هم برکناری مستقیم و بعضا اهانت بار.در زیر به نمونه هایی از هر دو نوع اشاره می شود:
پرویز کاظمی
پرویز کاظمی وزیر رفاه و تامین اجتماعی که نخستین اخراجی کابینه بود، در مهر 85 برکنار شد. وی البته همچون تمامی مردان احمدینژاد پس از برکناری به سمت مدیر عامل شرکت گسترش سرمایهگذاری ایران خودرو منصوب شد که سعیدلو معاون احمدینژاد آنرا یک پست مهم صنعتی دانست. او در ابتدای دوران وزارت خود با مددی رییس سازمان تأمین اجتماعی دچار اختلاف شد و وی را به دلیل عدم تمکین در برابر دستورات برکنار کرد.
محمود فرشیدی
یکی دیگر از قربانی های کابینه اول احمدی نژاد محمود فرشیدی بود که 10 آذر 86 استعفا داد. شیوه برخورد با فرشیدی برکناری محترمانه بود
استعفای وی پس از مذاکره با مجتبی ثمره هاشمی معاون احمدینژاد انجام گردید و علت آن هم مقاومت او در اجرای مصوبهٔ دولت برای در اختیار قرار دادن امکانات وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه پیام نور بود. همچنین گمانهزنیهایی مبنی بر ادامه یافتن تغییرات نیز منتشر شد.
در دوران وزارت وی علیرغم دو برابر شدن بودجهٔ وزارت آموزش و پرورش و وعدهٔ او مبنی بر بهبود منزلت و شأن معلمان، نه تنها تغییر چشمگیری روی نداد بلکه شدیدترین و بیسابقهترین برخوردها با نهادهای صنفی معلمان همچون کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان ایران صورت گرفت و با صدها معلم برخورد شد. وی که از نزدیکان احمد توکلی به شمار میرفت یک بار نیز توسط اقلیت مجلس استیضاح شده بود و با رأی ضعیف ۱۳۰، توانست بار دیگر بر کرسی وزارت قرار بگیرد تا چندی بعد توسط احمدینژاد برکنار شود.
دانش جعفری
دانش جعفری وزیر اقتصاد و دارائی دیگر وزیر برکنار شده از سوی احمدی نژاد بود. وی نیز مجبور به استعفا شد و با شیوه ای محترمانه دولت را ترک کرد. دانش جعفری پس از بروز اختلافات با احمدینژاد بر سر سیاستهای اقتصادی دولت، با انتشار نامهای انتقادآمیز از سمت خود کناره گرفت و احمدینژاد شمسالدین حسینی را به جای وی برگزید.
ناظمی اردکانی
محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون از دیگر افراد برکنار شده از سوی احمدی نژاد بود که چون حاضر به نوشتن استعفانامه نشد مستقیما از سوی وی برکنار شد ودلیل خاصی نیز برای برکناری وی بیان نشد و ضمن تقدیر از عملکرد او گفته شد که قرار است از وی در پست دیگری استفاده شود. برخی رسانهها تأکید کردند که او گفته است که عملکردش ضعفی نداشته تا استعفا دهد. نهایتاً احمدینژاد وی را برکنار کرده و همچون اولین تغییر کابینه یک نمانیده (محمد عباسی نمایندهٔ گرگان) را برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد. ناظمی اردکانی اندکی بعد به پست ریاست مؤسسهٔ استاندارد منصوب گردید.
علیرضا طهماسبی.
علیرضا طهماسبی وزیر صنایع و معادن از دیگر برکنار شدگان از کابینه بود . محمود احمدی نژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ وی را برای تصدی وزارت صنایع و معادن به مجلس معرفی کرد. وی در آبان ۱۳۸۶ بعنوان اولین وزیر در کابینه احمدی نژاد استعفا کرد و علی اکبر محرابیان جایگزین وی شد. وی دارای سابقه فعالیت در بخشهای مختلف سپاه پاسداران است.
پور محمدی
مصطفی پورمحمدی وزیر کشور از برکنار شده های جنجالی از جمله کسانی بود که رفتنش با حاشیه های زیادی همراه بود.
منابع خبری رسمی در جمهوری اسلامی در باره علت برکناری پورمحمدی نوشتند: وزير كشور پس از پايان مرحله نخست انتخابات مجلس گزارشى از برخى تخلفات صورت گرفته در انتخابات، براى يكى از مقامات عالىرتبه نظام فرستاد كه پس از ارسال اين گزارش، پس از چند روز احمدی نژاد از ارسال آن آگاه شده و از اين اقدام وزير كشور به شدت عصبانى مىشود و اقدام به برکناری وی می کند.
وزیری هامانه
ویدر تاریخ ۲۱/۰۵/۸۶، با پافشاری بر مواضع خود در حفظ هویت صنعت نفت از سمت خود برکنار و مشاور محمود احمدی نژاد در امور نفت و گاز شد.وزیری هامانه وزیر نفت جای خود را به غلامحسین نوذری داد.
نعمت زاده
اما در این بین نقش احمدی نژاد در برکناری غیر مستقیم مشاوران ارشد وزراء نیز حائز اهمیت است که این امر در قضیه برکناری نعمت زاده مشاور وزیر نفت به خوبی خود را نشان داد. وی یک روز پس از مصاحبه با روزنامه اعتماد و متفاوت دانستن وی با رجایی ، از سمت خود برکنار شد
فرهاد رهبر
برکناری فرهاد رهبر رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور یکی دیگر از مواردی بود که در دولت احمدی نژاد اتفاق افتاد.
با این حال رسانههای نزدیک به دولت خبری منتشر کردند که فرهاد رهبر در دیدار با محمد خاتمی از حضور در تیم اقتصادی دولت احمدینژاد ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده است. رهبر سر انجام پس از بالا گرفتن اختلافات میان احمدینژاد و وی بر سر انحلال سازمان برنامه و بودجه برکنار شد و احمدینژاد امیر منصور برقعی را به عنوان رییس جدید این سازمان معرفی کرد، درحالی که صبح روز برکناری روابط عمومی سازمان مدیریت و برنامهریزی خبر استعفای رهبر را تکذیب کرده بود. او نیز همچون سایر مقامات حاضر به پذیرش استعفا نشده بود
صفار هرندی
صفار هرندی وزیر ارشاد نیز که سهمیه کیهان در دولت محسوب می شد از دیگر افرادی بود که از سوی احمدی نژاد برکنار شد. احمدینژاد در آن زمان مسئله را اساساً برکناری ندانست؛ بلکه بنا را بر عدم ادامه یافتن همکاری در دولت دهم اعلام کرد و گفت: برادر عزیزم آقای صفارهرندی نیز جزو آن دسته از وزرایی بود که به وی اطلاع داده شده بود که در دولت دهم حضور ندارد
احمدی نژاد افزود: بارها به آقای صفارهرندی، عرض کردم که تعدادی از معاونانش را تغییر دهد چون در جهت اهداف دولت و مطالبات مردم و متدینین از دولت حرکت نمیکردند، اما اینگونه نشد و میبینید که عملکرد ایشان را کمتر کسی قبول دارد و نمیگویند که او باید در وزارتخانه باقی بماند
اما خود صفار در باره علت برکناری اش گفت: دلیل اصلی بنده که در آن جلسه هیأت دولت به ماندن آقای مشایی به عنوان معاون اول رئیسجمهور اعتراض کردیم، این بود که این کار مخالف نظر رهبری بوده و این جلسه مشروعیتی ندارد
محسنی اژه ای
محسنی اژه ای وزیر اطلاعات نیز از جمله افرادی بود که توسط احمدی نژاد برکنار شد. گفته شده بود که اژه ای نیز از مخالفان مشائی بوده و به همین دلیل برکنار شده اما محمود احمدی نژاد در این باره گفت: موضوع عزل جناب آقای اژهای یک فرآیند دو ساله داشته و ربطی به مسئله جاری ندارد. ایشان... در موضوع هاله اسفندیاری خوب عمل نکرد و من به او گفتم که چرا رفتاری میکنید که مورد تمسخر واقع شوید؟، یک پیرزن 70 ساله را گرفتهاید میگویید میخواهد انقلاب مخملی راه بیندازد در حالیکه عاملان انقلاب مخملی کسان دیگری هستند و باید آنها به مردم معرفی شوند
منوچهر متکی
اما منوچهر متکی به عنوان آخرین اخراجی دولت که در حال ماموریت از کابینه کنار گذاشته شد . اقدام به برکناری وی با واکنش های متعدد مسئولان از علی لاریجانی گرفته تا دیگر نمایندگان مجلس شد. متعاقب این اقدام دولت سنگال نیز که متکی در زمان اخراج در حال ماموریت در آن کشور بود سفیر خود را از تهران فرا خواند. گرچه این کشور افریقایی بحث قاچاق سلاح به نیجریه را علت این امر اعلام کرد اما برخی اظهار نظر ها حاکیست که برکناری متکی در حین ماموریت در این کشور علت این اقدام دولت سنگال است. متکی در مراسم تودیع و معارفه اش حضور نیافت و رحیمی معاون اول دولت حرفهایی در باره وی زد که با واکنش تند و تکذیب متکی همراه بود. روزنامه حزب الله در تهران در باره یکی از دلایل مهم برکناری متکی نوشت برخورد با هیلاری کلینتون در اجلاس بحرین یکی از دلایل مهم برکناری متکی بوده است.
بذرپاش هم رفت
بر طبق برخی اخبار ضد ونقیض، مهرداد بذرپاش نیز از کابینه احمدی نژاد اخراج شده است. یک منبع مطلع در سازمان ملی جوانان در گفتگو با خبرنگار مهر، از برکناری مهرداد بذرپاش توسط رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت خبر داد.
هنوز مقامات مسئول درباره دلایل این برکناری اظهار نظری نکرده و برای رسانه ها نیز با وجود پیگیری موضوع این مسئله روشن نشده است.
...باید در انتظار نشست و دید چه سرنوشتی برای بازماندگان رقم خواهد خورد
|
بازداشت هادی حیدری، فاطمه عرب سرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری Posted: جرس: هادی حیدری، فاطمه عرب سرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری امروز در پی احضار به دادسرای مستقر در اوین و مراجعه به آنجا بازداشت شدند.
گفتنی است هادی حیدری کاریکاتوریست و مدیر هنری روزنامه اعتماد ملی است که پیش از این در آبان ماه سال گذشته، در جریان حمله ماموران امنیتی به مراسم برگزاری دعای کمیل برای آزادی زندانیان سیاسی بازداشت شده بود.
محمد شفیعی عضو شورای شاخه جوانان مشارکت مرکز و محمد طاهری نیز کارگردان و عضو شاخه جوانان این حزب است. اخبار تکمیلی متعاقبا ذکر خواهد شد. |
اخبار ضد و نقیض درباره برکناری مهرداد بذرپاش از ریاست سازمان ملی جوانان Posted: جرس: در حالی که امروز خبرگزاریها، اخباری مبنی بر برکناری مهرداد بذرپاش از ریاست سازمان ملی جوانان منتشر کردند، مدیر کل روابط عمومی سازمان ملی جوانان مدعی شد که این خبر صحت ندارد.
|
Posted: ![]() سوسن شریعتی
بررسي آيينهاي سوگواري عاشورا در گفتوگوي سوسن شريعتي با «شرق»
در سالهاي اخير سبكهاي خاصي از عزاداري و مداحي باب شده است كه متفاوت از سبكهاي سنتي است؛ سبكهايي كه جوانان گرايش بيشتري به آن دارند. در واقع به نظر ميرسد نوعي تركيب و گزينش در رفتارهاي مذهبي جوانان وجود دارد و همين باعث ميشود سبكهاي عزاداري آنها متفاوت از سبكهاي سنتي باشد. سوسن شريعتي اگرچه اين نوآوري در رفتار جوانان و اين گزينش و تركيب را ميپذيرد اما معتقد است نوآوريها نسبت به سنت ديرينه سوگواري، فقط مختص به جوانان و محدود به سبكهاي عزاداري و مداحي نيست بلكه به شكلهاي مختلف و عميقتر قابل مشاهده است. ---
- به نظر ميآيد رفتار ديني نسل جديد نسبت به گذشته تفاوتها و خصوصيات جديدي پيدا كرده است. نوعي گزينش و تركيب را ميتوان در آن ديد. چگونه ميشود آن را تحليل كرد؟
جوانان و رفتارشان در حوزه اجتماعي، ديني، رواني و... با همه بدعتها، خلاقيتها و تناقضاتي كه با خود حمل ميكنند تا به حال از مناظر مختلفي موضوع مطالعه قرار گرفته است. شايد يكي از تعاريف جواني همين باشد: «بدعت، خلاقيت، تناقض.» بيآنكه بخواهيم يا بشود پرونده جوانان را از كليتي به نام دوره، مرحله و موقعيت انضمامي اجتماعي و تاريخي جامعه ما تفكيك كرد، ميتوان لااقل به عنوان نمونهاي معرف در نظر گرفت و بررسي كرد. چنانچه رفتار ديني نيز اگرچه ناظر بر امري جهانشمول (باورها و آيينها= دين) است اما جهانشمولي است كه خود را از خلال زمان و مكان عرضه ميكند و از همين رو متنوع زيست ميشود، تابع همين جا و هماكنون. رويكرد تاريخي نشان ميدهد اساساً در هيچ حوزهاي نميتوان يك «ناب اوليه»اي را فرض گرفت فقط ميتوان شدت و ضعفش را در هر دوره بررسي كرد. اينقدر هست كه زمان و مكان ما- مثل هر زمان و مكاني- دستخوش بزنگاههاي اساسياي است كه ما را در بسياري از حوزههاي فردي، اجتماعي و فرهنگي در معرض انتخابهاي جديد، گزينشهاي جديد و بالطبع تركيبات بديع قرار ميدهد. شكي نيست كه امروز بيشتر از همه وقت ما در معرض تركيب و گزينشيم. پرسش اين است كه اين تركيبها در بسياري از حوزهها از جمله در رفتار ديني، گزينشي آگاهانه از عناصر وام گرفته از سيستمها و دنياهاي موازي و گاه بيربط به هم هست يا اينكه نوعي ملغمه ناآگاهانه است و در نتيجه منفي؟ (سنكرتيك است يا اكلكتيك) امتزاج انواع در رفتار مذهبي جوانان امري بديهي و فراگير است و در عين حال بديع. بديهي است چرا كه همواره و در گذشته اين امتزاج و تركيب وجود داشته است و رفتار مذهبي با عناصري از زمان و مكان در گفتوگو و ربط بوده است و البته بديع است چراكه اين بار اين تركيب و اجبار به گزينش مبتني بر عناصري ظاهراً بيربط با يكديگر صورت ميگيرد. در جهان بيمرز امروزي طبيعتاً با بالا رفتن تعداد گزينهها، امكان تركيبات جديد هم ارتقا يافته است. همين تركيبات جديد و موقعيت بديع است كه ما را در مشاهداتمان دچار سرگيجه ميكند. اين بدعتها و تركيبات آيا نشانه عبور است يا دليلي براي ميل به تداوم. در مقام متولي سنت يا به عنوان روشنفكر و اكتور اجتماعي يا شهروند مدام با مشاهده امروز خود با اين پرسش روبهرو ميشويم كه چگونهايم و چرا؟ به خصوص اين پرسش بيشتر از خلال پرونده جوانان پيش كشيده ميشود. آيا جامعه ما و از جمله برخي جوانان ما بياعتنايند يا برعكس همچنان ميتوان شاهد پافشاري و بقاي عناصر مذهبي- اگرچه با عناصري جديد و با تركيبي نوين- در رفتار آنان بود؟ نشانه گسست باشد يا تداوم، اين همه محتوم است يا ميتوان در آن دخالت كرد و به مسيري دلخواه پيش برد؟ آيا اصلاً مسير دلخواه بازگشت به آن ناب اوليه است يا خلق الگويي هوشمندانهتر؟
-ارزيابيها نشان ميدهد بخشي از جوانان معاصر ما نسبت به شعائر مذهبي ناآشنا هستند، اما در دهه محرم شاهد حضور اين جوانان در دستههاي عزاداري هستيم. اين رفتار جوانان را چگونه ميتوان توجيه كرد؟
آيين و مناسك در هر مذهبي نقش مشخصي را بر عهده دارند: تقسيمبندي مادي زمان قدسي و انضمامي كردن نسبت با امر قدسي. هم واجد وجهي عمودياند (ذهني: رابطه فرد مومن و خداوند) و هم وجهي افقي (اجتماعي: فرد مومن و ديگر همنوعانش) از اين رو هم كاربردي فردي دارد و هم نقشي اجتماعي. به نظر ميآيد آنچه در رفتار جوانان تغيير كرده است اين آزادي عملي است كه براي خود در برقراري نسبت با قدس در خلوت و در جلوت قائل است. عدم تبعيت از برخي فرمهاي تعريف شده در رفتار ديني، احتمالاً همان مشخصهاي است كه بيگانگي نسبت به شعائر مذهبي نام ميگيرد. مقصود اينكه هنوز معلوم نيست نامش را بايد بياعتنايي به شعائر مذهبي گذاشت يا بياعتنايي به برخي فرمهاي كليشهاي رفتار مذهبي. حضور جوانان در ماه محرم و در دستههاي عزاداري بسيار قابل ملاحظه است اما حضورشان متفاوت با عزاداريهاي سنتي است و اي بسا اين تفاوت را بتوان در امتداد همان اجراي متفاوت شعائري دانست كه نه جمعي بلكه در خلوت فردي مومن اتفاق ميافتد. طبيعتاً در مناسك جمعي اين تفاوتها، بدعتها و نوآوريها امكان بروز بيشتري پيدا ميكنند. منظورم اين است كه شايد هم خيلي پارادوكس نباشد؛ در امتداد هم باشد. باورها و آيينها در هر مذهبي نسبتي ديناميك با يكديگر دارند و از يكديگر تاثير ميپذيرند و هر جا موقعيتي پيش بيايد اين اراده و تلاش بروز پيدا ميكند. اين ميتواند نوعي توضيح باشد. در غرب قرون ميانه، كيش توسل و شفاعت و خلق الگوهاي متفاوت و آزاد رفتار ديني در برابر سنت كليسايي با توسل به مريم قديس در يك دورهاي شكل گرفت و اوج پيدا كرد و اندكاندك رنگ باخت. قيام كربلا و اسطوره امام حسين(مقاومت، مظلوميت، آزادگي) مهدي قائم و انتظار تاريخي ما و... اين امكان و پتانسيل را داشته است كه در هر يك از بزنگاهها با وجدان اجتماعي و فردي ما پيوند بخورد و هر بار در شكل برگزارياش از اين وجدان متغير اثر بپذيرد. وجدان مذهبي شيعه با تكيه بر اين تاريخي كه اسطوره شده است گاه تكيه بر وجه رهاييبخش اجتماعي آن كرده است، گاه آن را منبعي براي شفاعت و رستگاري فردي دانسته است. گاه بر مظلوميت شهداي كربلا گريسته است، گاه بر شهامت و مقاومت آن اسطورهها پاي فشرده تا براي شهامت و مقاومت خود راهي باز كند.
- طي يك دهه اخير برخي شيوههايي از مداحي در ايران باب شده است كه اعتراض بسياري از روحانيون سنتي را در پي داشته است. چه نقشي ميتوان براي اين سبكهاي جديد مداحي در ايجاد رغبت و گرايش جوانان نسبت به عزاداري در ماه محرم قائل شد؟
برخوردهاي چندگانهاي با اين آيين سوگ و اين اسطوره تاريخ مذهبي ما شده است و ميشود. خود شده است يكي از همان بزنگاههايي كه از آن نام برده شد. قيام عاشورا و فاجعه كربلا به عنوان يكي از نقاط عزيمت هويت شيعي، سرمنشاء شكلگيري سنتهاي بسياري شده است، در عين حالي كه آمده و پيوند خورده است با سنن ايراني باستاني. (سياوشخواني)در نتيجه از هم آغاز تركيبي بوده است از سنت و نوآوري. در اينجا نيز آن «ناب اوليه» وجود ندارد و همواره جديد و قديم را با هم داشته است. در نتيجه دليل ندارد كه از موقعيتهاي جديدي كه پيدا ميكند متعجب شويم. امروز سه نوع رفتار در آيين سوگواري ما به موازات هم ديده ميشود. سوگواريهاي سنتي، سوگواريهاي جوانان و سوگواريهاي رسمي. تفاوتهايشان را عمدتاً ميشود هم از خلال متون برگزيده، نوع استفاده از ريتم و موسيقي و لحن، نوع مراجعه به حادثه، ميزانسن و بازسازي حادثه و سازماندهي مراسم دريافت. اينكه خودانگيخته است يا سازمانيافته توسط نهادها، اينكه معطوف به بخشنامههاست يا معطوف به سنتهاي تعريفشده توسط نهاد رسمي روحانيت، اينكه مداحمحور است يا در محضر يك چهره روحاني اتفاق ميافتد، در تكايا و هياتها برگزار ميشود يا در مساجد و... نوآوريها نسبت به سنت ديرينه سوگواري فقط مختص به جوانان نيست. مشاركت بالا و فعال برخي نهادهاي دولتي در مديريت شكل برگزاري و محتواي مراسم سوگواري نوآوري جدي و قابل ملاحظهاي است. مشاركت بالا در هزينههاي مراسم، تجهيز و كمك مالي به بيش از 9 هزار هيات مذهبي، تدارك نمايشگاهي بزرگ از سوي شهرداري به نام «نمايشگاه عطر سيب» در فرهنگسراي خاوران و عرضه محصولات و اقلام مربوط به اين ايام كه خود نشانگر شكلگيري چيزي به نام «بازار» سوگواري است. (فروش وسيع و گسترده محصولاتي چون «تيشرت»، بيرق، پرچم، فرش و موكت، پوستر، لوح فشرده، نقشبرجسته، چاپ آرم، به نقل از روزنامه تهران امروز، 15 آذر 89) اينها نشانههايي از نوآوريها در شكل است. اما نوآوريهاي محتوايي هم از سوي برخي نهادها قابل مشاهده است: «همايش شيرخوارگان حسيني» در مصلاي تهران نوعي فرهنگسازي سازمانيافته حول و حوش شخصيتها و نمادهاي عاشورايي است. مصداقي كردن روزهاي آغازين محرم (روز شيرخوارگان حسيني با تكيه بر علياصغر، روز نوجوانان با تكيه بر علياكبر(ع) و...)، شركت مادراني كه با فرزندانشان آمده بودند؛ مادراني كه پس از سالها داراي فرزند شده بودند، مادراني كه در آرزوي داشتن فرزند به حضرت علياصغر(ع) متوسل شده بودند و... از همه مهمتر پيوند دادن اين آيين سنتي و كهن با مباحث روز... همه نوآوري است؛ نوآوري نسبت و در مقايسه با شكل سنتي عزاداري. اين مشاركت بالاي دولتي با چه انگيزههايي صورت ميگيرد؟ آفريدن نيازهاي جديد يا پاسخ گفتن به نيازهاي موجود. ايجاد شور يا مديريت شور؟ كنترل و مديريت تخيل مومن يا تشويق به دينداري؟ از سوي ديگر نوآوريهاي نسل جديد نيز هم محتوايي است و هم به فرم برميگردد يعني هم ناظر بر وجه ديني و اخلاقي آن است و هم ناظر بر استتيك و زيباييشناسي آيين و مناسك مذهبي. نوآوريهايي كه در متون عزاداري خود را نشان ميدهد (تكيه بر زيباييهاي فيزيكي شخصيتهاي تاريخي قيام، تكيه بر وجه دراماتيك شهادتها، تكيه بر موقعيت انسانها و نه الزاماً پيامي كه به دنبال داشته است، عشق و...) و نيز در استفاده از موسيقيهاي جديد. اين نوع مراجعه به فاجعه كربلا و اين نوع سوگواري اگرچه در فرم و محتوا متفاوت است اما ميتواند در ادامه همان توسل و شفاعت تعريف شود.
- نقش و رويكرد روشنفكران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بحران الگو در همه حوزهها وجود دارد از جمله در اينجا. به نظر ميآيد همان نگرانياي كه برخي روحانيون ابراز كردهاند نزد گروهي از روشنفكران مذهبي هم بايد وجود داشته باشد. روشنفكران مذهبي تا كجا توانستهاند بر اين تخيل تاثير بگذارند و الگوسازي كنند؟ گريز از كليشهها گاه به ساختن كليشههايي جديد منجر شده است كه طيفي از روشنفكران با آن ميانهاي ندارند. باورها و آيينها دو وجه دينداري است و روشنفكر ديني كه به نوعي در تلاش براي ارتقاي كيفيت انتخاب مومن است نميتواند هيچ كدام را ناديده بگيرد. ارتقاي عنصر آگاهي در برقراري نسبت با قدس يا توجه به آيين و مناسك و صورتبندي زيست جمعي باورها كدام يك در دستور كار روشنفكر ديني است؟ اولويت با كدام است؟ روشنفكر ديني در كدام يك از اين ساحتها قرار است و ميخواهد اثر بگذارد. در حوزه باورها يا در حوزه آيينها نيز. روشنفكري و از جمله روشنفكري ديني در پي عرضه روشهاي جديد است يا در مسير الگوسازي نيز بايد گام بردارد. اجماعي وجود ندارد. مثال شريعتي را بزنيم. شريعتي به عنوان يكي از ذينفوذترين روشنفكران مذهبي معاصر، با نقد واسطهها، با تلاش براي فرديت بخشيدن به ايمان مومن، با دادن تعريف دوباره از مفاهيم و سنني چون شفاعت، توسل، سوگواري، با بدل ساختن اشك به شناخت با تلاش براي تاريخي كردن اسطورههاي ديني، با تفكيك سنت از مذهب و... تاثيرات بسزايي در شكل دادن به رفتار جديد ديندار داشته است و اين يعني اينكه اين فرصت را براي آزادسازي تخيل مومن از دست كليشهها و سنتها فراهم ساخته است. در نتيجه به وظيفه خود در تاثيرگذاري در حوزه باورهاي ديني همچون روشنفكر عمل كرده است. اما آيا توانسته است در حوزه پراتيك مذهبي (آيين و مناسك) هم الگوسازي كند؟ شريعتي در مورد عمل اجتماعي روشنفكر ميگويد كار روشنفكر رهبري نيست بلكه آگاهيبخشي است. آيا ميتوان همين نظريه را به اين حوزه هم تعميم داد؟ كار روشنفكر اثرگذاري در حوزه باورهاست و باقي را بايد بر عهده تخيل آزاد مومن گذاشت؟ البته نگاه به كارنامه شريعتي در حسينيه ارشاد نشان ميدهد او به رغم تكيه بر آگاهي به جاي برانگيختن احساسات، به هيچ عنوان بياعتنا به نقش آييني مناسك مذهبي و وجه عاطفي آن نبوده است. سخنرانيهايي چون «نيايش»، «شهادت»، «پس از شهادت»، «علي حقيقتي بر گونه اساطير»، «ياد و يادآوران» (كه همگي به مناسبت ايام سوگواري ايراد شده است) و نيز «حج» و نيز «سلامهاي نماز»، به شهادت مستمعين و نيز با تكيه بر محتوا و شكل متون نشان ميدهد كه او در تلاش براي ارائه رفتار جديد در برقراري نسبت ميان آگاهي ديني و نمادسازي و آيين و مناسك ديني همچون ظرف بيروني آن آگاهي است. مومن با خواندن اين متون و شنيدنش هم ميگريد، هم ميفهمد. داغدار است و در تلاش براي بدل ساختن داغ به آگاهي. خواهان يادآوري است به قصد رهاييبخشي و نه كينورزي، وجدان برافروخته است و نه معذب و گناهكار و... آيا اينها الگوسازي است؟ خير. آيا اين نسبت جديد ميتواند پيششرط الگوسازي جديد باشد؟ آري. آيا اين الگوسازي وظيفه روشنفكران است؟ معلوم نيست. منبع: شرق |
Posted: جرس: ابوالفضل طبرزدی، از نزدیکان حشمتالله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران صبح امروز، ۲۸ آذر ماه، در منزل پدری اش در اهواز بازداشت شد .
ابوالفضل طبرزدی پیشتر گفته بود که به دلیل پیگیری پرونده حشمت الله طبرزدی، دبیر کل زندانی جبهه دمکراتیک ایران، تحت تعقیب قرار دارد و ماموران امنیتی با بازداشت او میخواهند پیگیری پرونده مهندس طبرزدی را مختل کنند.
ماموران امنیتی به خانواده طبرزدی گفته اند که ابوالفضل با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط است و از این رو به نظر می رسد نهادهای امنیتی می خواهند پرونده سنگینی برای او بسازند. |
Posted: شهلا اعزازی
سهم زنان در حفظ و بازتولید نظام مردسالار یکی از مباحث بسیار مهمی است که در مورد تداوم ساختار مردسالارانه در جامعه، مطرح است. نقش زنان در بازآفرینی این نظام کهن از طریق شیوه های تربیتی آنان در رابطه با دختران و پسران خود می باشد . مادران که مسئولیت جامعه پذیری فرزندان را بر عهده دارند از همان ابتدای زندگی نوزادان تفاوت میان دختر و پسر را به آنان اموزش می دهند . در سنین بالاتر این مادران هستند که مطابق هنجارهای پدرـ شوهر خانواده، و هنجار های مردسالارانه جامعه خود عمل کرده و دختران شان را نیز وادار به عمل می کنند. همچنین در مرحله ای دیگر از زندگی در نقش مادرشوهر نیز بار دیگر نظارت بر عروس را اعمال می کنند . نقش زنان که خود تحت روابط نابرابر «فرادستی – فرودستی» در یک جامعه مردسالار قرار دارند در بازتولید این روابط تبعیض آمیز در بسیاری از موارد و حوزه ها مورد انتقاد قرار می گیرد و بدون توجه به عللی که زنان دست به این نوع رفتار می زنند بخشی از موجودیت نظام مرد سالاری را ناشی از رفتار زنان در نظر می گیرند . این یادداشت کوتاه سعی در تحلیل علل این نوع رفتار زنان در خانواده دارد و با توجه به این نکته که در جامعه ایران و در خانواده زنان از منابع قدرت به دور نگاه داشته می شوند ، سعی در بازکاوی و توضیح این امر دارد که نظام مردسالاری از طریق دور نگاه داشتن زنان از منابع قدرت، و تفویض «قدرت انتقالی» به آنان، در خانواده مکانیسمی را بوجود آورده تا زنان نیز نظام مردسالاری را بازتولید کنند .
چگونگی توزیع قدرت در خانواده
توزيع قدرت در خانواده كه نمايشگر موقعيت افراد در سلسله مراتب خانوادگي است موضوعي مهم در روابط خانوادگي به شمار می آید، و در این مورد بررسی های زیادی انجام گرفته است. افراد صاحب قدرت در خانواده که به یکی از منابع قدرت دسترسی دارند امکان نظارت بر دیگران را نیز دارا می باشند . فرد قدرتمند قادر است که در مواردی که تصمیم گیری های مهمی در خانواده رخ می دهد با اتکا به منابع قدرت در دسترس، بر روند اتخاذ تصمیم نهایی تاثیر گذاشته و دیگری را وادار به قبول تصمیم گیری خود نماید . " ( هيندس ،1380 ) معمولا از سه راهکار تاثیرگذاری بر تصمیم گیری نام برده می شود . اعمال قدرت مي تواند از طريق به كارگيري زور ، تهديد و يا مجاب سازي صورت گيرد . این نوع اعمال قدرت در زمان تصمیم گیری های مهم رخ می دهد .
اما با نگاهی به ساختار جامعه متوجه می شویم که اعمال قدرت در موارد عدم تصمیم گیری نیز وجود دارد .فرد قدرتمند از امکانات خود استفاده می کند و برخی از مقولات مهم را – بر اساس امکانات قانونی و یا آداب و رسوم جامعه – اصلا به تصمیم گیری وقعی نمی گذارد و در نتیجه، دیگری امکان طرح نقطه نظرات خود را نخواهد داشت . نوع دیگری از اعمال قدرت نیز وجود دارد که «قدرت پنهان» نامیده می شود و افراد فرودست به دلیل عدم امکانات برای ایجاد تغییرات در زندگی دشوارشان، روابط نامتعادل موجود را اجتناب ناپذیر در نظر گرفته و با استفاده از واژگانی مانند قسمت و سرنوشت حتی از گله و شکایت نیز خودداری می ورزند. ( لوكس ،1375)
قدرت را نمي توان به معناي داشتن يا نداشتن ( برد و باخت ) در نظر گرفت . اين چنين برداشتي به غلو و اغراق در قدرت فرد قدرتمند مي انجامد و باعث ناديده گرفتن نقاط "ضعف " آن فرد قدرتمند می شود و در نتیجه امكاناتي كه فرد با قدرت كمتر براي تاثيرگذاري بر روي زندگي خود را دارد زایل مي گردد . اين حالت نه فقط در زندگي روزمره بلكه حتي در سازمان هايي با روابط قدرت نهادينه شده نيز وجود دارد . در بررسي مکانیزم هاي قدرت بايد بر روي آشكارسازي " ديالكتيك نظارت " تاكيد داشت . بدين معنا كه چگونه افراد بدون قدرت، به نوعي از منابع موجود استفاده مي كنند تا بتوانند در يك رابطه قدرت بر روي فرد قدرتمند اعمال نفوذ كنند . Davis,1991:70-75) ) . در هر رابطه اي كه در يك نظام اجتماعي وجود دارد افرادي كه ظاهرا بي قدرت ترين افراد هستند قادرند كه به منابعي دسترسي يابند تا بر روي قدرت نظارت داشته باشند . تنها اعمال قدرت فرد قدرتمند مد نظر نیست و فرد تحت سلطه نيز داراي امكاناتي نهفته و پنهان مي باشد كه با استفاده از آنان مي تواند برروي فرد قدرتمند تاثير بگذارد . بر این اساس زنان هم که در خانواده از لحاظ دسترسی به منابع قدرت در موقعیت فرودست قرار دارند با استفاده از وسایل و راه های گوناگون سعی در کسب قدرت در خانواده را دارند .
برای درک روابط قدرت در خانواده باید به منابع در اختیار فرد قدرتمند و فرد بدون قدرت و عاملیت او توجه داشت . بدین ترتیب قادر خواهیم بود که درکی از چگونگی تغییر روابط قدرت در خانواده به دست آوریم.
منابع قدرت در خانواده
منابع قدرت در خانواده متنوع تر از منابع قدرت در جامعه است. در رابطه میان دو فرد، مسایل مربوط به ویژگی های فردی و احساسی نیز نقش مهمی را ایفا می کنند . منابع قدرت در خانواده به شرح زیر می باشند : قوانين، هنجارهاي فرهنگي ، منابع اقتصاد ، هنجارهاي جنسيتي ، تحصيلات و دانايي ، تفاوت هاي فردي ( اعتماد به نفس يا سن ) توانايي برقراري ارتباط ، عوامل احساسي ، ويژگي هاي ظاهري و قدرت بدني و همچنين موقعيت و جایگاه فرد در زندگي . با نگاهی ساختاری به منابع قدرت می توان گفت که تحت تأثیر این منابع قدرت (قوانین، هنجارهای فرهنگی، منابع اقتصادی و قدرت بدنی) مردان را در موقعیتی فرادست قرار می دهند .
قوانین خانواده نه فقط به مردان اجازه نظارت بر رفتار، تن و تصمیم گیری های فردی زنان را می دهد بلکه با دادن امتیازاتی به انان جهت تصمیم گیری در مواردی مانند ازدواج مجدد (بدون اجازه از همسر خود) و همچنین نبود امکانات قانونی برای زنان جهت تغییر دادن شرایط زندگی توأم با خشونت (از جمله حق طلاق ) به مردان امکان اعمال قدرت را می دهد .
هنجار های فرهنگی جامعه ايران داراي گوناگوني بسيار زياد است. هنجارهاي فرهنگي در برخي نقاط امكان نظارت بسيار زياد در زندگي خانوادگي را به مردان مي دهند و در برخي نقاط ديگر اين امكان كمتر است . به صورت كلي جامعه ايران رياست و سرپرستي را به مردان تفویض کرده و وظيفه اعضا ديگر خانواده را در جهت رضايت آنان مطرح مي كند . بدين ترتيب حتي در مواردي كه مردان داراي حقوق قانوني نيستند فرهنگ جامعه ، رضايت مردان را ضروري مي داند . در بسياري از تصميم گيري هاي خانوادگي ساختار فرهنگي به نوعي است كه موافقت با ترجيحات و تمايلات مردان جزو اصول زندگي به شمار می آید . فشار هاي اجتماعي به حدي زياد است كه فكر تغيير و دگرگوني در ساختار موجود به ذهن هيچ يك از طرفين خطور نمي كند. از آن جا كه تحت تاثير شرايط موجود، تصوري از ايجاد تغيير و دگرگوني در روابط خانوادگي و تقسيم مجدد نقش ها و وظایف وجود ندارد، در نتیجه بسياري از درخواست ها اصلا مطرح نمي شوند تا در مورد آنان تصميمي اخذ شود .
منابع اقتصادی نیز با توجه به میزان اشتغال زنان ایرانی و در صد بالای زنان خانه دار در ایران به صورت عمده در دست مردان متمرکز است و قدرت بدنی مردان نیز به آنان امکان استفاده از زور برای پیشبرد تمایلات خود را می دهد . هنجار های جنسیتی و نگاه برابر در ایران هنوز عمومیت نیافته و در یک جامعه مردسالار که مردان از لحاظ ساختاری و فردی دارای قدرت بیشتری هستند تاکید بیشتر بر نابرابری و موقعیت فرادستی و فرودستی است تا موقعیت برابر. احتمال دارد که با رو آوردن زنان به تحصیلات دانشگاهی، دسترسی برخی از آنان به این منبع قدرت خانوادگی افزایش یابد، اما عمومیت یافتن آن هنوز قابل مشاهده و سنجش نیست.
تفاوت های فردی و ویژگی خاص انسان ها در زمینه برقراری ارتباط، در بین افراد متفاوت است و در این زمینه باید به موارد خاص رجوع داشت . اما از آن جا که مردان معمولا دارای سن بالاتر و تجارب اجتماعی بیشتر می باشند این منبع قدرت نیز در اختیار آنان است .
در حوزه منابع و امکانات فردی، زنان امکان بیشتری جهت دسترسی به قدرت دارند . ویژگی های ظاهری می تواند در روابط زن و مرد باعث افزایش قدرت زنان شود . جوانی و زیبایی ظاهری زن و مسایل احساسی و جنسی می تواند به قدرت زنان در خانواده بینجامد . اما مساله ای که وجود دارد تاثیر زمان بر روی ویژگی های ظاهری افراد است که می تواند به کاهش قدرت بینجامد . یکی از مسایل دیگری که بر روی امکان افزایش قدرت زنان موثر است شرایط موقعیت سیال زنان در زندگی خانوادگی می باشد . مثلا بر اثر افزایش سن و فرزند آوری، قدرت زنان افزایش می یابد زیرا در مواردی امکان جبهه گیری مادر و فرزندان را در برابر مردـ پدر خانواده بوجود می آورد. وجود فرزندان به خصوص فرزندان پسر باعث افزایش قدرت زنان در خانواده می شود .
گذشته از منابع فوق اما پدیده انتقال قدرت نیز در خانواده ها به چشم می خورد. در اثر ازدواج و ساليان زندگي در مجاورت يكديگر، مردان بخشی از قدرت نظارت بر روی سایر افراد را به همسران خود منتقل می کنند . زنان در خانواده به تدریج داراي قدرت نظارت و كنترل بر روي ديگران مي شوند و محدوده تصميم گيري شان در حوزه فعاليت هاي خانگي و تربيت و نظارت بر رفتار فرزندان افزايش مي يابد . اين قدرت انتقالي است و به علت رابطه ی ازدواج بوجود می آید. روشن است که در اثر قطع اين رابطه طبيعتا قدرت زن به خصوص بر روي فرزندان ــ كه پايه و پشتوانه ی قانوني هم ندارد ــ از بين مي رود.
نوع ديگري از كسب قدرت انتقالي، از طريق فرزند پسر به مادر است . رابطه مادر – فرزند ( پسر ) رابطه اي خوني است كه نمي توان آن را از بين برد . زنان به علت فرزند آوري و مادر شدن به قدرت دست مي يابند و قادر به نظارت بر روي فرزندان مي شوند ( هر چند كه به لحاظ حقوقی و قانونی، قدرت نظارت و اعمال کنترل بر روي فرزندان در دست مردان است ) . با این حال، داشتن فرزند پسر خواهی نخواهی به قدرت بيشتر مادر مي انجامد .در نتیجه برخوردهای مادر با فرزند پسری که به او قدرت می بخشد با فرزند دختری که خود نیز موقعیتی فرودست دارد متفاوت خواهد بود . زیرا پسران روزي خود به فرد قدرتمند خانواده تبديل مي شوند و مادران مي توانند از قدرت انتقالي پسران خود استفاده كنند و در خانواده به موقعیتی بالاتر دست یابند .
نكته مهم در كسب قدرت انتقالي اين امر است كه اولا نظارت زنان بر روي اعضای ضعيف خانواده صورت مي گيرد و در عين حال در نظارت زنانه بايد قواعد و هنجارهاي مردان حفظ گردد. زنان به عنوان كمك كننده به مردان، روي ديگران اعمال قدرت مي كنند . از نمونه هاي متداول مي توان به تفاوت هاي جامعه پذيري جنسيتي، سخت گيري بيشتر مادران نسبت به دختران و در مواردي دخالت در زندگی عروس، اشاره و تاکید داشت .
با پياده شدن ارزش ها و هنجار هاي مردانه از جانب زنان بر روي زنان ديگر نه فقط از ايجاد همبستگي ميان زناني كه در موقعيت هاي مشابه اجتماعي قرار دارند كاسته مي شود بلكه از جانب ديگر باعث حفظ و دوام روابط مرد سالاري در خانواده و جامعه از طريق خود زنان مي گردد. این نکته ای است که در بسیاری از گفتارها به چشم می خورد و بار دیگر گناه نابرابری جنسیتی را ناشی از رفتار های نابرابر مادران و یا مادر شوهرها نسبت به فرزندان و یا نسبت به عروس خود مطرح می کنند . واقعیات زندگی و هم چنین برخی از پژوهش ها نیز نشان می دهند که زنان بیشتر از مردان بر روی زنان دیگر فشار وارد می کنند تا در کلیشه های جنسیتی بگنجند و رفتاری مخالف آن انجام ندهند . در این مورد باید زنان ( به خصوص زنان سالمند ) را حافظ منافع مرد سالاری در خانواده ها در نظر گرفت .
اما نکته ای که به آن کمتر توجه می شود این است که پابرجایی قدرت انتقالی، ناشی از همسر و یا فرزند، زنان را مجبور به قبول ارزش های مردسالارانه در خانواده می کند و برای حفظ قدرت در مواردی سخت تر از مردان سعی در محافظت از هنجارهای جنسیتی دارند . نمونه هایی از این نوع رفتار را در رابطه با سختگیری های مادران نسبت به دختران و یا حمایت مادران و مادر شوهرها از خشونت شوهران نسبت به همسران خود و درخواست از زنان جهت تغییر رفتار برای رسیدن به آرامش در خانواده ( اعزازی ، 1380) و یا تحقیر زنان نابارور از جانب زنان دیگر و نه مردان خانواده (ذاکر مشفق ، 1387 ) نام برد .
این روشی است که در میان دو فرد قدرتمند و بی قدرت شکل می گیرد تا زنان که از لحاظ ساختاری نسبت به مردان در رابطه فرودستی قرار دارند حداقل در محدوده زندگی خانوادگی به عنوان کارگزار مردان، به اعمال قدرت در چارچوب هنجارهای مرد سالارانه دست بزنند.
از آن جا كه فرصت و امكانات زنان به منابع قدرت اجتماعي ناچيز است در نتيجه به صورت غيرمستقيم و از طريق وابستگي به ديگري، سعی می کنند تا به قدرت دست يابند . اما عاملیت و دستيابي به قدرت از طريق «روش هاي غير مستقيم»، به برابري و مشاركت واقعي ميان زن و شوهر در خانواده نخواهد رسيد . زیرا هنوز مردان دارای قدرت اصلی می باشند و می توانند هر زمان که گمان برند رفتاری برخلاف میل آنان صورت می گیرد شخصا از منابع قدرت خود استفاده کرده و یا اصولا از طرق مختلف ( از جمله طلاق ) زن را از اعمال قدرت برای احقاق حق خود، محروم کنند . «قدرت انتقالي» در واقع امتداد قدرت مردان در خانواده است كه از طريق زنان صورت مي گيرد و از اين طريق هنجارهاي مردانه حفظ و بازتولید مي شوند و ارزش هاي مردانه نسل بعد نسل انتقال مي يابند . زنان كه در جامعه داراي قدرتي نيستند ، سعي در پيدا كردن امكاناتي براي اعمال قدرت در خانواده و يا تاثيرگذاري در تصميم گيري هاي خانواده دارند . از آن جا كه فرهنگ، محدوده ی رفتارهاي افراد را مشخص كرده و از لحاظ فرهنگي نیز در جامعه، قدرت زنان مشروعيت لازم را ندارد تنها اعمال قدرت بر زنان ديگر و كودكان داراي مشروعيت است . در نتيجه افزايش قدرت زنان در خانواده به نظارت بر افراد ضعيف تر خانواده مي انجامد. اين شيوه هر چند كه داراي مزايايي براي فرد است اما در نهايت باعث بازتوليد روابط مرد سالاري در خانواده و تداوم آن از نسلي به نسل ديگر مي شود .
تا زماني كه دسترسي برابر به منابع قدرت وجود نداشته باشد هر يک از شيوه هايي كه در روابط خانوادگي براي مشاركت در تصميم گيري ها انتخاب شود در یک فرآیند بغرنج و اغلب نامحسوس، باعث افزايش قدرت فرد در يك رابطه ساختاري «نا متقارن» مي شود . مشاركت زنان يا افزايش قدرت آنان تنها بر اثر رابطه با فردي ديگر و موافقت او پا بر جا مي ماند. در صورت عدم موافقت و يا قطع رابطه، امكانات اعمال قدرت نيز از بين خواهد رفت . اگر به جاي مشاركت و توانمندسازي، جدال قدرت در خانواده مطرح باشد ، افراد درگير در روابط قدرت بر اساس منابعي كه در اختيار دارند تنها سعي در نظارت بر ديگري خواهند داشت . اهداف آنان نيز نه با توجه به منافع جمع بلكه بيشتر در رابطه با هدف فردي مطرح خواهد شد.
معمولا دستيابي زنان به قدرت (به صورت غير مستقيم)، از طرف مردان و با موافقت آنان صورت مي گيرد و تا زماني كه زنان در چارچوب هاي ساخته شده ی جامعه مردسالار دست به اعمال قدرت بر روي افراد ضعيف تر خانواده مي زنند مخالفتي با " مشاركت " آنان وجود ندارد . اين روش در واقع شيوه اي غير مستقيم است كه از زنان به عنوان حافظ منافع مردسالاري در خانواده و جامعه، استفاده مي شود .
منابع
— لوكس ،استيون .(1375 ). قدرت نگرشي راديكال . ترجمه عماد افروغ . تهران : موسسه خدمات فرهنگي رسا .
منبع: مدرسه فمینیستی |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر