هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 12/19/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

باز هم مثل همیشه و پس از چند سال در انتظار نگاه‌داشتن مشتاقان کارهایش، «جیم‌ جارموش» کارگردان مستقل و صاحب سبک آمریکایی، فیلم دیگری را خلق کرد، که بدون این‌که تبلیغات و یا هیاهوی خاصی برای نمایش‌اش انجام دهد، با اکرانی که به تمامی در سکوت برگزار شد، توانست دوباره همه‌ی نگاه‌ها را به سوی خود و اثر نابش جلب کند. آخرین فیلم او که در سال 2009 اکران شد نشان داد که چهار سال انتظار ارزش‌ آن را داشت که با اثر حیرت‌انگیز دیگری از او مواجه شویم.

با نگاهی اجمالی به کارنامه هنری «جیم ‌جارموش» از ابتدا تا به کنون، می‌توان چنین نتیجه گرفت که این کارگردان مستقل و صاحب‌سبک سینمای آمریکا، در هر دهه از دوران فیلم‌سازی‌اش، اثری خلق کرده که از حیث ساختار و یا نوع بیان ادبی، تبدیل به الگویی بدیع و متمایز برای سایر آثار او گشته است. اگر این زبان فاخر و متمایز در دهه هشتاد خود را در قالب فیلمی به نام «عجیب‌تر‌ از ‌بهشت» نشان داد و سپس در «زمین‌خورده‌ی‌ قانون» و هم‌چنین «قطار‌ اسرارآمیز» به شکل‌های دیگری بروز یافت، آن‌گاه می‌توان ادعا کرد، که «مرد ‌مرده» حایز چنین ویژگی ممتازی در دهه نود بود، که مکملی چون «گوست ‌داگ» را متعاقب خود به هم‌راه آورد. حال چنان‌چه «گل‌های ‌پژمرده» را هجویه‌ای ناب و استادانه از سفر درونی انسان به منظور دست یافتن به خودشناسی، و فیلمی در تداوم «مرد‌مرده» و «گوست‌داگ» به‌شمار آوریم، آن‌گاه می‌توان «محدوده‌ی‌ کنترل» (The Limits Of Control)‌ را سرآغاز دفتر دیگری در کارنامه‌ی جارموش نامید، که قصد دارد موضع معترضانه و نقادانه او را نسبت به ناهنجاری‌های روابط بشری، در جلوه‌گاهی متفاوت با گذشته از لحاظ ساختار، منعکس کند. در این فیلم تمام شخصیت‌ها دارای اسامی مستعار هستند و بیننده هیچ‌گاه به نام‌های واقعی آن‌ها پی نمی‌برد، اسامی مانند «دختر برهنه»، «بلوند»، «مرد تنها» و «آمریکایی».

این فیلم در ظاهر در ژانر جنایی است، اما کارگردان استادانه از تمامی مولفه‌های شناخته شده‌ی این سبک آشنایی‌زدایی می‌کند. جارموش در این فیلم ضد‌قهرمانی را با بازی «اسحاق ‌دی‌ بانکول» می‌آفریند، که به تمامی با آن‌چه که ما از یک ضد‌قهرمان در ذهن‌مان داریم متفاوت است. قهرمانی تنها و ساکت به جز یک مورد و آن هم در واکنش به رقص زیبای «فلامنگوی» زنی ناشناس در کافه، خنده به لب نمی‌آورد. مردی که در برابر زیبایی اندام و وسوسه‌ی هم‌خوابگی با «دختر ‌برهنه» به‌راحتی مقاومت می‌کند. او بیش‌تر در برابر وراجی‌های دیگران سکوت می‌کند. «مرد‌ تنها» هیچ کار خارق‌العاده‌ای نمی‌کند و از قضا یک‌بار هم که دست به چنین کاری می‌زند، قرار نیست که ما از آن سر در بیاوریم. او به توصیه‌ی صاحب‌کارش برای ترور «آمریکایی» از خلاقیتش بهره می‌برد و راز چگونگی این کار نیز بر ما فاش نمی‌شود. «محدوده‌ی‌کنترل» فیلمی در ستایش رفتارهای فراموش شده است. سکوت از عناصر اصلی این اثر است و مگر نه آن که بیش‌تر سو‌‌تفاهم‌های بشر امروز از زبان است، زبانی که بیش‌تر از آن‌که بازکننده‌ی گره‌های کور روابط بشری باشد، بر آن‌ها دامن می‌زند و آنان را تیره و تار می‌کند.

بیش‌تر آدم‌های فیلم‌های جارموش تنهایند و دوستی ندارند. شخصیت اصلی فیلم «محدوده‌ی‌کنترل» از موبایل بدش می‌آید و همیشه دو فنجان قهوه‌ی اسپرسو سفارش می‌دهد. او درک و شناختی از مکان‌های جدیدی که قرار است برود ندارد و تنها چند لحظه پیش از آن است که با کد رمزی که درون یک قوطی کبریت معاوضه می‌کند، به آن پی می‌برد. از دیگر خصوصیات فیلم آخر جارموش تکرار است. تکراری که در تمامی اجزای اثر به چشم می‌خورند، از دیالوگ‌ها گرفته تا روابط و نحوه‌ی برخورد کاراکترها با یک‌دیگر. تکرار برای بیننده‌ی امروزی چیزی نا‌آشنا نیست و انسان امروزی آن را با تمام وجودش لمس کرده است. فیلم از سوی دیگر درباره‌ی سفر است، سفر به مکان‌ها و ساختمان‌های عجیب و غریب و ملاقات با آدم‌هایی که همه چیزشان منحصر‌به‌فرد است، از نحوه‌ی لباس پوشیدن‌ و آرایش‌شان گرفته تا لهجه‌ها و طرز راه رفتن آن‌ها. «دختر برهنه» در تمامی فیلم کاملن برهنه است و تنها شخصیتی است که به جز در سکانس مخصوص به خودش، در دو بخش دیگر از فیلم نیز حضور دارد، حضوری رازگونه که با مرگش پایان می‌یابد.

جارموش گره‌های بسیاری را ناگشوده می‌گذارد و آن‌ها را به تخیل بیننده واگذار می‌کند. بسیاری از روابط علت و معلولی را خود باید بیابید و شاید در اصل نباید بیابید و زیبایی قصه به همین است. این خاصیت انسان امروز است، که در طول زندگی‌اش به چیزهای زیادی برمی‌خورد، که هیچ‌گاه راز آن‌ها بر او فاش نمی‌شود. زندگی بی‌ارزش است و جارموش آن را بیش‌تر از همه در این فیلم تکرار می‌کند، «کسی که خود را از دیگران برتر می‌داند، کافی‌ست که گور مردگان را ببیند، تا بداند زندگی چیزی به جز مشتی گرد و خاک نیست، زندگی ارزش هیچ چیز را ندارد.»


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی عنوان کرد بر اساس جلسه‌ای با اعضای این کمیسیون تصمیم به قطع رابطه با بریتانیا گرفته شده است.

به گزارش فارس، محمد کرمی‌راد در خصوص این مطلب اظهار داشت که اعضای این کمیسیون بعد از رای‌گیری تصمیم گرفتند که رابطه با انگلیس به طور کامل قطع شود.

آقای کرمی‌راد در پایان افزود که نتیجه جلسه‌ی روز یک‌شنبه‌ برابر با ۲۸ آذر، کمیسیون امنیت به هیت رییسه مجلس می‌رود تا بحث قطع رابطه با انگلیس هر چه سریع‌تر در صحن علنی مجلس مورد بررسی قرار گیرد.

این در حالی است که چندی پیش وزارت خارجه جمهوری اسلامی، سایمون گس، سفیر بریتانیا در تهران را به دلیل اظهارات وی در خصوص نقض آشکار حقوق بشر در ایران و حمایت از نسرین ستوده، وکیل بازداشتی و فعال جنبش زنان احضار کرده بود.

در خصوص این اظهارات هم‌چنین تعدادی از نمایندگان مجلس پیشنهاد قطع رابطه با بریتانیا را به رییس مجلس ارایه و انتقاد خود را ابراز کرده بودند.

بیشتر بخوانید:

«احضار سفیر بریتانیا در تهران به وزرات امور خارجه»


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

«هر کس که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آن‌کس که بدرگاه باری تعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.»

این عبارت که در سال‌های اخیر به عنوان پیامی ارزش‌مند در زمینه مهمان‌پذیری و گردش‌گری  بسیار مورد توجه قرار گرفته نقل‌قولی است از «شیخ ابوالحسن علی‌بن جعفر‌بن سلمان خرقانی» عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری که در آزاد اندیشی و مردم‌گرایی جهانی و وسعت نظر انسانی کم‌نظیر است.

این عارف کیهان‌گرای ایرانی که در خرقان در استان سمنان می‌زیسته این عبارت را بر سر در خانقاه خود نوشته است.

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره داشتم اقامت خانگی، پروژه‌ای است که در سال‌های اخیر و به ویژه در سال 2010 مرکز توجه دست‌اندرکاران صنعت گردش‌گری به ویژه در کشور مالزی شده است.

در این نوع از سفر، گردش‌گران در بخشی از خانه‌ی یک روستایی که برای پذیرفتن میهمان آماده شده‌است، ساکن می‌شوند و چند روز اقامت خود را با آنان زندگی می‌کنند. با آنان غذا می‌خورند، کار می‌کنند و در فعالیت‌های اجتماعی و تفریحی و فرهنگی آنان شرکت می‌کنند.

این طرح که شکلی تکمیل نشده از آن به‌طور سنتی در ایران نیز اجرا می‌شود، پیشنهاد مناسبی است برای گروه‌های دانش‌جویی، خانوادگی، دوستان یا هم‌کاران که روزهایی را با صرف هرینه‌ای محدود در کنار هم بگذرانند هم‌چنین برای گردش‌گرانی که قصد دارند با صرف کم‌ترین هزینه سفری به عمق فرهنگ و آداب و سنت‌های یک کشور داشته باشند و آن‌ها را از نزدیک تجربه کنند.

همان گونه که این مسوول برگزاری تورهای اقامت خانگی برای دانش‌جویان خارجی می‌گوید: «اقامت خانگی (Homestay) برنامه خوبی است برای زمانی که به کشور دیگری سفر می‌کنید تا به جای این که به شهرهایی که مثل شهرهای خودتان هستند سفر کنید به روستاهایی متفاوت بروید. این نوع سفر تجربه جدیدی در یادگیری است. در باره زندگی مردم دیگر کشورها بیش‌تر می‌آموزید چراکه با آن‌ها زندگی می‌کنید، غذا می‌خورید، از محیط پیرامون آن منطقه دیدار می‌کنید، ماهی‌گیری می‌کنید، قدم به مزارع برنج می‌گذارید و این‌ها همه و همه فرصتی برای آشناشدن با فرهنگ‌های جدید و کسب تجربه‌های جدید است.

فرصتی برای این که ببینید و مشاهده کنید. فرصتی برای این که با دست غذا خوردن را که در فرهنگ روستایی هست تجربه کنید یا هم‌چون زنان مالزیایی پوشش سنتی سارونگ به تن کنید، کایت را به پرواز در آورید و بیاموزید چگونه یک کایت بسازید یا بازی‌های سنتی را انجام دهید.

انجام رقص‌های سنتی را بیاموزید و اگر بخواهید بیش‌تر تجربه کنید می‌توانید در خواست کنید که یک مراسم عروسی را ببینید چرا که این‌جا این آیین بسیار متفاوت است از مراسم شما. آیین بسیار شادی است و لحظات غرق در نشاط است. زمانی است که تمامی افراد روستا با هم غذا می‌پزند و همه در تکاپوی آماده شدن برای مراسم ازدواج سنتی هستند.

در مجموع دیدنی‌های بسیاری وجود دارد برای شما که ببینید ضمن این‌که این پدیده بسیار از نظر هزینه هم مناسب است. پس این فرصت را از دست ندهید. تجربه‌ای که بسیار فراموش نشدنی است.»

همان‌گونه که اشاره شد برنامه‌های متفاوتی برای اجرای این پروژه در روستاهای مالزی طراحی شده از قبیل شرکت در بازی‌های محلی، تهیه و خوردن غذاهای اصیل هر منطقه، دیدار از مزرعه‌ها و باغ‌های میوه، تماشای پرندگان، کایاک سواری در رودخانه‌های خروشان، جنگل نوردی، دیدار از آبشارها و گونه‌های متنوع گیاهی در اطراف روستاها هم‌چنین شرکت  در اجرای آیین‌های سنتی و آشنا شدن با تولید و تهیه‌ی انواع صنایع دستی هر منطقه که این‌ها همه از فعالیت‌هایی است که گردش‌گران انجام می‌دهند.

بازی‌های محلی

انجام بازی‌های محلی سنتی هم‌چون به پرواز درآوردن کایت‌های بزرگ رنگارنگ (Wau) به ویژه در مناطق ساحلی و استان‌های «کلانتان» و «ترنگانو» که منطقه مناسبی برای این بازی است از جمله این فعالیت‌هاست.

مالزی به دلیل وجود نژادهای مختلف «مالایی»، «چینی» و هندی» با مذهب‌های گوناگون و حضور اقوام متفاوت، موقعیتی چندفرهنگی یافته است و این امر تنوع بیشتری به آیین‌ها و مراسم داده است

«Congkak» یا نوعی «تیله بازی» خودمانی که یکی از مشهورترین بازی‌های خانگی در مالزی است نیز یکی دیگر از این فعالیت‌هاست. این بازی که از ابتدا به نظر بسیار آسان می‌رسد با یک سطح افقی چوبی که در آن حفره‌هایی تعبیه شده انجام می‌شود. درون این حفره‌ها پر از تیله‌های شیشه‌ای است و برنده کسی است که بیش‌ترین تعداد این تیله‌ها را داشته باشد. کودکان شادمانه علاقه‌مند به آموزش دادن این بازی به مسافران هستند.

بازی با دوک‌های بزرگ (Gasing) در مناطقی که بتوانند بیش‌ترین مدت در حال چرخش باقی بمانند هم‌چنین نوعی بازی با توپ (Sepak Raga) که در آن شرکت‌کنندگان بر روی دایره‌ای می‌ایستند و توپ را بدون استفاده از دست به بالاترین نقطه ممکن می‌اندازند نیز از دیگر بازی‌های سنتی است که در این برنامه اجرا می‌شود.

فرهنگ و سنت‌ها

مالزی به دلیل وجود نژادهای مختلف «مالایی»، «چینی» و هندی» با مذهب‌های گوناگون و حضور اقوام متفاوت، موقعیتی چندفرهنگی یافته است و این امر تنوع بیشتری به آیین‌ها و مراسم داده است.

اجرای برنامه‌های موسیقی و رقص‌های سنتی، نمایش‌های رزمی و نمایش‌های عروسکی سایه‌ای از جمله برنامه‌هایی است که در طرح اقامت خانگی به اجرا در می‌آید.

این برنامه‌ها به ویژه در استان‌های «صباح» و «ساراواک» ویژگی خاص خود را دارند.

از دیگر برنامه‌های فرهنگی اجرا شده در این روستاها می‌توان به برگزاری نمایشی مراسم یک ازدواج سنتی اشاره کرد که به منظور آشنایی گردش‌گران با آداب و رسوم منطقه صورت می‌گیرد. در این مراسم نمایشی، به طور معمول عروس و داماد نمایشی از میان مسافران انتخاب می‌شوند و تمامی آن‌چه باید در یک جشن واقعی انجام شود از آماده‌سازی عروس و داماد گرفته تا مهیاکردن غذا برای پذیرایی از میهمانان و اجرای موسیقی و رقص‌های سنتی، صورت می‌پذیرد. برپایی این جشن ازدواج، به‌طور معمول یکی از خاطره‌انگیزترین لحظه‌های حضور در این روستاهاست که هم‌راه با ثبت آن از طریق عکس یا فیلم همواره در ذهن گردش‌گران می‌ماند.

هنرها و صنایع دستی

در بسیاری از روستاهای مالزی هنرمندان فراوانی وجود دارند که به تولید صنایع دستی می‌پردازند و این زمان مناسبی است برای اقامت‌کنندگان در این روستاها تا با چگونگی ساخت این صنایع که از پارچه، چوب، حصیر یا مواد دیگر ساخته می‌شوند، آشنا شده و یادگاری را با خود به سوغات برند.

نقاشی روی پارچه (باتیک)، کنده‌کاری روی چوب، حصیربافی، سفال‌گری و ساخت زیورالات با منجوق‌های رنگی که اغلب در ایالت‌های صباح و ساراواک رواج دارد از جمله این هنرهای دستی است.

دیدارهای کشاورزی

کشاورزی بخش مهمی از زندگی روزمره در مالزی است. در بسیاری از روستاها کشاورزی مهم‌ترین منبع درآمد اقتصادی است. این کشور گستره متنوعی از میوه‌های استوایی دارد علاوه بر آن که کشت ذرت، سویا، کاکائو، کائوچو، و نخل روغنی پای ثابت کشاورزی این کشور است. دیدار از مزارع و باغ‌های متنوع میوه و آشنایی با چگونگی پرورش آن‌ها ضمن تجربه طعم واقعی این میوه‌ها یکی دیگر از سرگرمی‌های اقامت خانگی است.

تماشای پرندگان، کایاک سواری در رودخانه‌های خروشان، جنگل نوردی، دیدار از آبشارها و گونه‌های متنوع گیاهی در اطراف روستاها نیز از دیگر فعالیت‌هایی است که گردش گران انجام می‌دهند.

غذاهای اصیل محلی

و در نهایت این اقامت به گردش‌گران این فرصت را می‌دهد تا طعم واقعی غذاهای محلی را که از سبزیجات و محصولات تازه محلی تهیه می‌شود تجربه کنند و گاهی خود دستی بالا بزنند و میزبانانشان را به دست پخت خود میهمان کنند. این بخش نیز از لذت بخش‌ترین بخش‌های سفر است که شما را به غذاهای محلی آشتی می‌دهد.

زنان و اقامت خانگی

به نظر من یکی دیگر از نکات قابل توجه این طرح حضور و مشارکت فعال زنان روستایی در آن است. این زنان در کلیه فعالیت‌های انجام گرفته اعم از برپایی آیین‌ها تا آماده‌سازی غذا، شرکت در رقص‌های گروهی، ساخت صنایع‌دستی و از همه مهم‌تر، میزبانی میهمانان نقشی چشم‌گیر دارند. درواقع هرچند مردان در برنامه‌ریزی و جذب گردش‌گران تلاش می‌کنند اما این زنان هستند که گردانندگان اصلی طرح اقامت خانگی هستند و به جرات می‌توان گفت که این طرح نقش بسیار مهمی در ایجاد اشتغال برای زنان آن‌هم به صورتی که منطبق بر فرهنگ منطقه باشد و به زندگی عادی آنان خللی وارد نشود، ایفا می‌کند.

در مجموع آن‌چنان که این دانش‌جوی کارشناسی‌ارشد رشته‌ی گردش‌گری که موضوع تحقیق‌اش پروژه‌ی اقامت خانگی در مالزی است می‌گوید، این طرح امروزه مورد توجه بسیاری از کشورهاست و می‌تواند محل خوبی برای کسب درآمد بیش‌تر در حوزه‌ی گردش‌گری باشد. در مالزی بیش از 140 پروژه‌ی اقامت خانگی اجرا می‌شود که تعداد  زیادی از اهالی روستاهای این کشور را دست‌اندرکار آن کرده است.

خوب امیدوارم که شما هم بتوانید یک بار هم که شده این نوع سفر را تجربه کنید و طعم دل‌پذیر این تجربه را تا سال‌ها با خود هم‌راه داشته باشید.


 


فرورتیش / رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

در ساختمان KLCC کوالالامپور جلسه داشتم. قرار بود از طرف شرکت، قراردادی را امضا کنم. وسط جلسه که بودیم، منشی داخل آمد و یک یادداشت روی میز گذاشت. آن‌ها از من خواستند یک‌ربع بیرون اتاق منتظر باشم.

در لابی روی کاناپه نشستم. نیم‌ساعت بعد از منشی پرسیدم کی می‌توانم دوباره بروم داخل؟ منشی گفت از تهران یک فکس به دست‌شان رسیده که گفته‌اند من اخراج شدم و دیگر نماینده شرکت نیستم و باید آن‌جا را ترک کنم.


 


خبر /  رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، 28 آذرماه، ابوالفضل طبرزدی، از نزدیکان حشمت‌اله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران توسط نیروهای امنیتی در منزل پدری‌اش در اهواز بازداشت شده است.

به گزارش روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران، پس از ورود تعدادی از ماموران امنیتی به منزل پدری ابوالفضل طبرزدی در ساعت 8 صبح امروز 28 آذرماه، وی را بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کرد‌ه‌اند.

این در حالی است که بر اساس برخی گزارش‌ها زا ابوالفضل طبرزدی، او پیش‌تر عنوان کرده بود که به دلیل پی‌گیری پرونده حشمت‌اله طبرزدی، تحت تعقیب قرار دارد و ماموران امنیتی با بازداشت او قصد در ایجاد اختلال در روند پی‌گیری آقای طبرزدی دارند.

از سوی دیگر ماموران امنیتی به خانواده طبرزدی گفته‌اند که فرزندشان با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط است.


 


شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه

shokufeh@koochehmail.com

تمرکز ذهنی کلید موفقیت در کارها است و این‌بار روان‌پزشکان تاکید کردند که تمرکز ذهن علاوه بر موفقیت، جاده و شاه‌راهی بسیاری شادمانی و خرسندی است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرزبه نقل از سی‌بی‌اس،‌ افرادی که ذهنی سرگردان و پریشان دارند از یک غم‌گینی و افسردگی عمومی رنج می‌برند.

این روان‌پزشکان می‌گویند: «ذهن حیوانات به‌طور کامل تمرکز روی هدفی است که در نظر دارند و از هدفشان دور نمی‌شود، اما برعکس انسان‌ها در کارهای روزانه حداقل ۴۷ درصد از ذهنشان پریشان و سرگردان است و روی کاری که انجام می‌دهند، متمرکز نیست.»

تمرکز حواس همان‌قدر می‌تواند واقعی باشد که عوامل حواس‌پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می‌کنند که بعضی از آن‌ها منشا ذهنی و درونی دارند و از اندیشه‌ی خود شما ناشی می‌شوند و بعضی دیگر منشا محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشات می‌گیرند.

عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون و تجزیه و تحلیل مسایلی خارج از چار‌چوب موضوع مطالعه، از عوامل حواس‌پرتی درونی و عواملی مانند سر و صدا، حضور مزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه از عوامل بیرونی به حساب می‌آیند.

شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیار پیچیده تشبیه کرد. در هر لحظه هزاران پیام از محیط داخلی بدن و از محیط اطراف به آن مخابره و در عین حال هزاران پیام از این مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می‌شود.

اگر‌چه بسیاری از این مبادله‌ها در حوزه‌ی ناخودآگاه ما صورت می‌گیرد، بعضی از این پیام‌ها وارد حوزه‌ی آگاهی ما می‌شوند و ذهن‌ ما را از موضوع مطالعه منحرف می‌کنند. برای دست‌یابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد.

برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس‌پرتی را به عنوان یک واقعیت انکار‌نشدنی بپذیریم و بعد بگوییم: تمرکزحواس یعنی‌ عوامل حواس‌پرتی را به حداقل رساندن.

مهم است که بدانید استعداد بالقوه‌ی تمرکز حواس در همگان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می‌توان آن را درخود رشد داد و پروراند.

انسان‌ها می‌توانند این خصلت همگانی را در خود تربیت کنند و به عالی‌ترین مراتب خویش برسانند.

همه توانایی‌های همگانی را به عضله‌ای تشبیه می‌کنند.

قوی‌ترین و عضلانی‌ترین افراد را هم که در نظر بگیرید، وقتی به‌دنیا آمدند از عضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخوردار بودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن‌ها به مرور در رشد عضلانی خود پیش‌رفت کنند و به بالاترین مرتبه‌ی آن که مهارت‌های ویژه در استفاده از عضلات است، برسند.

تمام استعدادهای بالقوه‌ی انسانی را می‌توان به‌صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی‌ترین درجه‌ی خود رساند.

چند روش برای ایجاد و تمرین تمرکز حواس:

حواست را جمع کن

این شیوه ممکن است ظاهرن ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار موثر است. هنگامی که حواستان پرت می‌شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که «حواست را جمع کن.» این روش کم‌کم سبب می‌شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود.

برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما را کنفرانس کلاسی، تکالیفی که دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری پر کرده، به خودتان بگویید: «حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن.» به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: «حواست را جمع کن.»

هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم‌کم با تکنیک «حواست را جمع کن» به حال بر می‌گردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما می‌ماند، طولانی‌تر می‌شود،‌ یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا می‌رود. بنابر‌این باید صبور باشید تا شاهد پیش‌رفت‌های خود در این زمینه باشید.

روش عنکبوتی

این روش نیز یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس‌پرتی جلوگیری کنید.

اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می‌خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار، از خود  واکنش نشان داده و می‌خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت‌، دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد و متوجه می‌شود که حشره‌ای به دام او نیامده است.

این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس‌پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می‌شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می‌خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید.

به‌طور مثال در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون این‌که به آن‌ها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه‌ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می‌کنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف‌هایی که می‌زند یادداشت بردارید. بگذارید همه‌چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ‌چیز جز او توجه نکنید.

فرصتی برای افکار مزاحم

در طول روز‌، زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسایلی که به ذهن شما خطور می‌کنند و تمرکزتان را به هم می‌زنند اختصاص دهید. به‌طور مثال ساعت 4:30 تا 5 بعد‌از‌ظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آن‌ها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند 35 درصد از افکار مزاحم را در طول 4 هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است.

گام‌های اساسی این روش عبارت‌اند از:

1- زمان ویژه‌ای را هر روز به این افکار اختصاص دهید.

-2 وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آن‌ها گذاشته‌اید.

3- با تکنیک «حواست را جمع کن» هم می‌توانید این افکار را از ذهن خارج کنید .

4- به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتمن به این افکار مزاحم که تمرکز شما را بر هم می‌زنند، فکر خواهید کرد.

منابع: سایت پزشکان بدون مرز و سایت فرهنگی آموزشی مبتکران


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

مهرداد نصرتی مهرشاعر

سردرد گرفته‌ام .هر چه بیش‌تر در اعماق زندگی‌ام جست‌وجو می‌کنم پیدایش نمی‌کنم. آرزو می‌کنم که ایکاش زندگی هم موتور جست‌وجویی داشت تا در این‌چنین مواقعی به سراغش بروم‌. بخشی از آن‌چه را می‌خواهم بیاد بیاورم و اکنون در ذهنم هست را در آن تایپ کنم و با یک کلیک تمام آن‌چه به پاسخ سووال من نزدیک است در اختیارم باشد.

مانده‌ام ….. مانده‌ام  آخر کی‌؟ کجا‌؟ چگونه‌؟ چرا‌؟…….

چرا تو فکر می‌کنی من به تو گفته‌ام که اجازه داری با من این‌گونه رفتار کنی؟ من کی به تو گفته‌ام که می‌توانی این‌قدر نادانم فرض کنی؟ چه شد که خیال کردی اگر رو در روی من بایستی و دروغ‌های واضح، دروغ‌های ساده‌لوحانه‌ای  از این دست را به جای حقیقت تحویلم دهی من باور خواهم کرد؟‌ اصلن تو چرا به من این‌گونه می‌نگری؟‌….. ‌چگونه ؟‌…. مثل کسی که الساعه از کره‌ای دیگر آمده است و امثال تو را نمی‌شناسد. چگونه‌‌؟ مثل کسی که به دیگری چنان ایمانی دارد که اگر مدعی شود شب است او باور می‌کند ولو آن‌که خورشید نگاه رو به آسمانش را بسوزاند. چگونه‌؟ این‌گونه که تو به من نگاه می‌کنی.

نمی‌توانم بگویم مثل یک روستایی‌، چون روستاییان را می‌بینم که به تو‌، که در چشم آن‌ها زل زده‌ای و دروغ‌های عجیب‌الخلقه می‌بافی مثل یک بیمار روانی نگاه می‌کنند.

نمی‌توانم بگویم مثل یک بی‌سواد‌، چون بی‌سوادها را می‌بینم که ادعای سواد تو را به ریشخند گرفته‌اند و از این‌که تو خودت را یک نخبه و یک نابغه می‌نامی ریسه می‌روند.

نمی‌توانم بگویم ….. هیچ کس را نمی‌توانم پیدا کنم که تو مرا مثل او فرض می‌کنی چرا که هر کسی را که نام ببرم به او توهین شده است. تنها و تنها می‌توانم بگویم تو مرا مثل خودت فرض می‌کنی‌. بلی‌. فقط مثل خودت و این تنها مثالی است که می‌شود زد.

اما نمی‌دانم در این میانه من چه کردم که به تو این اجازه را دادم که مرا مثل خودت فرض کنی. واقعن نمی‌دانم‌. و پاسخ همین سوال است که از بس به‌دنبالش گشتم سر درد گرفتم.

گمانم در این حال و وضعی که من دارم تنها یک راه مانده است. بله‌. باید برای چند دقیقه هم که شده نامه اعمالم را از فرشتگان بارگاه الهی قرض بگیرم و استثنائن این یک‌بار پیش از قیامت به آن نگاهی بیاندازم … شاید پاسخم را…..

شاید در آن نوشته باشد:

آن روز که از عمل به وعده‌ها توبه می‌کردند و من‌ های‌های گریه می‌کردم و دل می‌سوزاندم که چرا باعث شده‌ایم تا توبه کننده از انجام وعده‌ها گریه کند؟‌ آخر آن روز یادم رفته بود که عمل به وعده‌ها شرط تسخیر صندلی‌ها بود و این‌که چرا من باید به حال کسی دل بسوزانم که از انجام شرط‌ها توبه می‌کند؟

یا آن روز که بی‌خیال برج‌هایی که هر روز بیش‌تر از روز قبل قلب آسمان‌ها را می‌خراشیدند‌، با گلوله کلاشینکف به نبرد با زره‌پوش‌ها رفته بودم .آن روز که روی سیم‌های خاردار می‌خوابیدم تا برادرم از روی رد شود و برایم مهم نبود که هزار کیلومتر آن سو‌تر چه مبالغی در چه حساب‌هایی می‌خوابند و از چه حساب‌هایی رد می‌شوند؟ یادم رفته بود که ببینم چه کسانی دارند قبول می‌شوند و چه کسانی دارند رد می‌شوند؟‌

یا شاید آن روز که در بیابان‌های فکه سرگردان بودم و از راه‌نمای کاروان سراغ محل خاکستر شدن شهید نعیمی را می‌گرفتم و راهنما با حوصله می‌گفت‌: «درست این‌جا بود که گلوله سیمینوف از سینه آن شهید عبور کرده و خرج‌های آرپی‌جی هفت را در کوله بارش منفجر کرد آن‌گاه  از او تنها یک پلاک سوخته باقی ماند …. و چشم‌های مرا اشک حسرت به‌خاطر جا ماندن از آن قافله تار کرده بود و نمی‌دیدم راه‌نما چرا سالی یک‌بار فکه می‌رود و سالی چهار بار مکه؟»

شاید هم آن روز که تو برای گروهکی منحط درخواست مجوز فعالیت رسمی می‌دادی تا رسمن اعلام کنی تنها راه رسیدن به زمان ظهور شیوع دروغ‌های توست و من فقط خندیدم به این همه جهالت و تو فهمیدی که فقط خنده خواهد بود و  از توی دهانی خبری نیست؟‌

آن روز که نمودارها نشان از فریب قریب‌الوقوعی می‌داد و من به امید کس دیگری نشستم تا حق مرا پس بگیرد‌؟‌

شاید آن روز که از بالای مسجد برادرم را هدف گرفتی و تو دیدی و فهمیدی که من اسلحه‌ای ندارم تا تو را هدف بگیرم‌؟

شاید هم همین امروز ….. نه واقعیت آن است که اکنون تاریک‌تر از آن است که این ساعت را روز بنامم…..امشب …..امشب که تو آن‌قدر جری شده‌ای که می‌گویی معجزه خواهی کرد و عصای فریب‌هایت اژدهایی خواهد شد که غول فقر و فحشا را خواهد خورد‌. می‌گویی کاری می‌کنی که تا یک‌سال دیگر بچه  بلوچستان کفش داشته باشد و پیرمرد کرد، زنبیلی پر برای خجالت نکشیدن از زن و فرزند… و زنان شالی چکمه ‌و …. و من به‌جای آن‌که تو را از درون این جعبه جادو بیرون بکشم و در میدان حر به مجسمه ببندم یا در چهار راه انقلاب به محاکمه بکشم ….. و به جای این همه کار که می‌توان کرد فقط نشسته‌ام و به تو می‌‌خندم و می‌خندم و می‌خندم……….

اما تو راست می‌گویی، آری تو راست می‌گویی.

مرا هر چیز که دلت می‌خواهد خطاب کن، هرگونه که می‌خواهی در باره من فکر کن و هر جور و با هر لفظ رکیک که می‌خواهی با من صحبت کن چرا که من به تو اجازه دادم با من این‌گونه رفتار کنی….آری من با سکوتم به تو اجازه داده‌ام که با من این‌گونه باشی.


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، فاطمه عرب‌سرخی فرزند فیض‌اله عرب‌سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی‌، هادی حیدری روزنامه‌نگار و کاریکاتوریست، محمد شفیعی و علیرضا طاهری، که همه آن‌ها از اعضای جوانان حزب اصلاح‌طلب جبهه مشارکت ایران اسلامی هستند، بازداشت شده‌اند.

به گزارش العربیه، این چهار نفر امروز از سوی وزارت اطلاعات به دادسرای انقلاب احضار شده بودند که به علت آن‌چه از سوی بازجویان، «هم‌کاری نکردن» آن‌ها اعلام شده، بازداشت شده‌اند.

بر اساس این گزارش‌ها، شمار زیادی از اعضای شاخه جوانان جبهه مشاکرت به اداره اطلاعات تهران احضار و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.


 


مهسا/ رادیو کوچه

بعد از چند ماه کرکسیون‌های پی‌در‌پی و بحث و گفت‌وگوهای بی‌پایان با اساتید و سایر دانش‌جویان بر سر این‌که دیواری را در کجا بگذاریم و یا پنجره‌ای را در کدام قسمت دیوار و روبه کدام منظره قرار دهیم و یا بررسی این‌که تا چه حد توانسته‌ایم به نیازهای جسمی و روحی ساکنان و استفاده‌کنندگان از آن بنا پاسخ بگوییم و بارها و بارها اسکیس‌زدن و ماکت ساختن، در نهایت روز پاسخ‌گویی به اعمالمان یا به‌تر بگویم خط‌هایمان فرا می‌رسد.

پرهیجان‌ترین روزها در هر ترم روزهای ‌پایانی یا همان نفس‌های آخر مانده به روز ژوژمان[1] است که تقریبن تمام دانش‌جویان در کشمکش به پایان رساندن طرح‌هایشان و چگونگی ارایه‌ی ایده‌هایشان هستند‌. در این روزها هیاهوی خط است و رنگ، ایده‌های اولیه که روزی بسان یک نهال کوچک بودند اکنون دیگر قد برافراشته و به بار نشسته‌اند و تا لحظاتی دیگر که پرده‌ها به کنار می‌روند هم‌چون بازی‌گران تاتر ‌نمایش خود را آغاز می‌کنند‌. معمولن دانش‌جویان که چند شبی‌ست خواب به چشمشان نیامده و در تمام مدت مشغول آماده‌کردن طرح‌هایشان بودند با چشمانی سرخ ‌و بدن‌درد ناشی از ایستادن طولانی‌مدت و طرح زدن در انتظار اساتید می‌مانند .

هر انتظاری زمانی به پایان می‌رسد و در نهایت نتیجه‌ی طرح‌هایمان را می‌بینیم‌، راضی یا ناراضی باید بپذیریم که این نتیجه‌ی خط‌های ماست‌. در دوره‌ی‌ تحصیل هر ژوژمان‌، راهی است برای کسب تجربه‌، برای آموزش و برای معمار به‌تری شدن‌، در  سراسر این مدت می‌توانیم بارها و بارها اشتباه کنیم و باز دوباره  «طرحی نو در اندازیم.»

معماری یعنی بال‌هایت را بگشای، پرواز کن و کمی از زمین فاصله بگیر‌، آن‌گاه نگاهی کن به هر آن‌چه به زیر پای داری، اندیشه کن و سپس نقش کن هر آن‌چه را که باید و شاید‌. اما آیا آدم بودن ‌نیز همانند معمار به‌تری شدن است که در ژوژمان‌های متعدد محک شود و در نهایت آشکار شود آن گوهر یکتا‌؟ به راستی آیا آدمی در این عالم خاکی به دست نمی‌آید‌؟ یا آن‌که به قول حضرت حافظ «‌عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی»؟

پاسخ هیچ یک را نمی‌دانم‌، اما تنها از یک چیز اطمینان دارم‌، اطمینان دارم – که به روز واقعه‌، ما را تنها با عشق‌مان می‌سنجند‌، به قول شاملو‌: «‌ای کاش عشق را زبان سخن بود‌.» و در نهایت این تلاش ما برای عشق است که  به ما انسان بودن را می‌آموزد‌. تا آن روز تنها‌، نقش باید کرد آن‌چه را که در دل داریم .

و به قول «علی حاتمی» :

بود خطاطی که  هی خط می‌کشید

وز برای رسم زحمت می‌کشید

گفتمش جانا چرا خط می‌کشید

وز برای رسم زحمت می‌کشی

گفت من تا زنده‌ام خط می‌کشم

وز برای رسم زحمت می‌کشم

1- «ژوژمان» واژه‌ای فرانسوی( jugement )‌ به معنی «قضاوت کردن» است .


 


مه‌شب تاجیک/ رادیو کوچه

«اوژن ‌آنری ‌پل ‌گوگن» نقاش فرانسوی پیشتاز در سبک پسادریافت‌گری بود. گوگن تا سی و پنج سالگی شغلش دلالی سهام بود و در یک‌شنبه‌بازار نقاشی می‌کرد و می‌فروخت. بورس پاریس که ورشکست می‌شود، او تا بیست سال بعد که در تنهایی و انزوا بمیرد‌، خودش را وقف نقاشی می‌کند‌. تهی‌دستی او را تا پوستر چسباندن روی دیوارها و کار کارگری در کانال پاناما می‌کشاند‌. به خاطر ارزانی و به دعوت  یکی ازدوستان سه‌، چهار سالی به روستایی می‌رود به نام «برتون» که در کشور خودش فرانسه واقع است و مدتی با چند نقاش از ملیت‌های دیگر مراوده می‌کند و شیوه‌ی شخصیش را که متکی است به زمینه‌های خالص رنگی و خطوط موکد اما نازک در لبه‌ها و ساده کردن اشکال‌، پی‌ریزی می‌کند  تفاوت کار او با «ون گوک» که به‌طور عمومی از زمینه‌های غیریک‌نواخت و خطوط قطور در لبه اشیای نقاشیش استفاده می‌کند در همین است.

مادر‌بزرگ گوگن به نام «فلورا تریستان» نویسنده و دوست صمیمی «ژرژسان» بود، مادر گوگن در پرو متولد شد ولی اصلیت او اسپانیایی است، پدر گوگن به‌نام «کلولس‌ گوگن» به عنوان روزنامه‌نگار فرانسوی در آمریکای جنوبی عاشق مادر گوگن شد و چون کلولس گوگن از مخالفان ناپلئون سوم بود، در دماغه‌ی ماژلان به طریق مرموزی به قتل رسید و گوگن در سه سالگی یتیم شد. گوگن پس از فوت پدر به اتفاق مادر و خواهرش به «لیما» رفت و در ویلای بزرگ عموی خود در کشور پرو اقامت گزید، چهار سال اقامت در پرو خاطرات شیرینی در مخیله گوگن باقی گذارد به‌طوری که همواره می‌گفت «‌من هنوز خاطرات پرو، خانه بزرگ، کلیسای زیبا با گنبد چوبی، کلفت سیاهی که از من پذیرایی می‌کرد و نوکر چینی که با‌دقت لباس‌های ما را اطو می‌کرد را همواره به یاد دارم».

در سال 1855 گوگن پس از مراجعت به فرانسه، وارد آموزش‌گاه دینی اورلئان شد. در سن 17 سالگی وقتی تحصیلات او خاتمه پذیرفت در یکی از کشتی‌های تجاری استخدام و به «ریودوژانرو» رفت، وقتی از این سفر بازگشت، مادرش فوت کرده و خانه شخصی آن‌ها در سن‌کلود آتش گرفته و هم‌چنین خواهر او نیز با یک مرد ثروت‌مند اهل کشور کلمبیا ازدواج کرده بود، گوگن بی‌پول، و بی پشت و پناه به یکی از دوستان قدیمی خود پناه برد.

وی او را به رییس یکی از بانک‌ها معرفی و رییس بانک نیز گوگن را به عنوان کارمند بانک استخدام کرد، پس از آن دیگر مسافرت‌های دور و دراز گوگن را جذب نکرد و او به یک زندگی ساده بورژوازی راضی بود. تمام اعضای بانک از طرز کار، دقت و دیسیپلین او رضایت داشتند و در نتیجه وضع گوگن روز به روز به‌تر می‌شد. در بانک گوگن با مردی به‌نام «امیل شوفنکر» آشنا و دوست شد، امیل شوفنگر در محله «مونت‌ پارناس» کارگاهی داشت که عصرها پس از این‌که از بانک فراغت حاصل می‌کرد در این کارگاه به نقاشی می‌پرداخت، معاشرت دایمی گوگن با امیل شوفنگر علاقه‌ی گوگن را نسبت به نقاشی زیاد کرد، در سال 1873 بود که معاشرت گوگن با امیل شوفنگر سرنوشت گوگن را به‌طور کامل تغییر داد، زیرا شوفنگر موفق شد که نه فقط به گوگن نقاشی بیاموزد بلکه ذوق هنری او را بپروراند.

در همین اوان دو دختر دانمارکی برای اقامت موقت به پاریس آمدند و در همان پانسیونی که گوگن اقامت داشت اقامت گزیدند، یکی از آن دو به نام «میت گاد» مورد علاقه گوگن واقع شد، در این موقع گوگن که جوانی خوش‌اندام و باهوش بود، کم‌کم به فکر ازدواج افتاد، مراسم ازدواج آن‌ها در نوامبر سال 1873 در کلیسای «لوتر» منعقد شد. یک زندگی زناشویی آرام بین گوگن و همسر دانمارکی او شروع شد و دارای فرزندانی نیز شدند.

گوگن بعد‌از‌ظهرها برای تماشای نمایش‌گاه‌های نقاشی هنرمندانی نظیر «برن‌هایم‌ولارد» به خیابان لافیت می‌رفت و خود نیز برای خالی نبودن عریضه به تشویق شوفنکر‌ هی به نقاشی می‌پرداخت، یک روز شوفنکر ناگهان مشاهده کرد که قریحه گوگن در نقاشی بی‌نظیر است و همین امر سبب می‌شود که هر وقت شوفنکر برای نقاشی مناظر طبیعی به اطراف پاریس می‌رفت گوگن را با خود می‌برد. در سال 1876 گوگن با شک و تردید تصمیم گرفت یکی از تابلوهای خود را برای قضاوت به سالن نقاشی پاریس بفرستد.

چند هفته پس از آن با تعجب مشاهده کرد که ژوری سالن نقاشی پاریس، همان ژوری که تابلوهای نقاشی‌های امپرسیونیست امثال سزان را رد کرده بود تابلوی گوگن را قبول کرده است. این موضوع گوگن را وادار کرد که فعالیت خود را در بانک شدت دهد و در اثر رفت و آمد در بورس پاریس و معاملات تجارتی دیگر وضع مالی گوگن روز به روز به‌تر و همین امر سبب شد که گوگن بتواند آپارتمان به‌تری نزدیک کارگاه نقاشی و مجسمه‌سازی اجاره کند. ‌اجاره این آپارتمان به‌طور کامل مقدرات و سرنوشت گوگن را به طرف عالم هنر کشاند، زیرا در این آتلیه بود که گوگن یک روز با «پیسارو» نقاش معروف آشنا شد. پیسارو در ملاقات‌های دوم و سوم به نبوغ خارق‌العاده گوگن پی برد و به او پیشنهاد کرد که برای پیش‌رفت بیش‌تر چهره‌های بانک‌داران را نقاشی کند، گوگن نقاشی صورت پرتره را ابتدا از اعضای فامیل خود شروع کرد. شیوه‌ی او بر بسیاری از شاخه‌های نقاشی مدرن در قرن بیستم و از جمله بر کار سورئالیست‌های دهه‌ی 1920 و به بعد و آثار اکسپرسیونیست‌های آلمانی تاثیرگذار بوده است .

این‌که چرا گوگن تنها زنان را به قاب نقاشی خود دعوت کرده‌، به احتمال زیاد از آن روست که او آنان را خالص‌تر و پاک‌تر از مردان می‌دانسته است اما حضور زنان سوگوار در پای صلیب‌، سابقه طولانی دارد و در میان نقاشان مسیحی یک سنت است  در بسیاری ار تابلوهای تصلیب‌، مریم عذرا و مریم مجدلیه کنار صلیب ایستاده‌اند. گوگن حتا طرح اولیه مسیح را از تندیسی برمی‌دارد که در یک کلیسای قرن هفدهمی در آن حوالی دیده است. آن‌چه کار را مال او می‌کند پرداخت ساده‌ی تن مسیح و به‌ویژه چهره اوست که اشاره اتوبیوگرافیکی هم دارد به صورت خودش‌. به هر حال ویژگی اساسی کار او‌، بازخوانی امروزیو زمینی یک روایت است که به معصومیت مسیح‌، هموارگی می‌دهد و درک مصایبش را همیشگی می‌کند.

در ماه آوریل سال 1891 پل گوگن به جزایر «تاهیتی» سپس به سایر جزایر اقیانوسیه مسافرت کرد و بیش‌تر آثار قیمتی گوگن در همین جزایر به‌وجود آمده است.  با این وصف همه‌جا بی‌پولی و فقر گوگن را رنج می‌داده است و در تمام نامه‌ها از فقر مادی ناله می‌کرده. در 3 اوت سال 1893 گوگن به مارسی سپس به پاریس مراجعت کرد و تابلوهای نقاشی خود را که در تاهیتی کشیده بود در نمایش‌گاه «دوراندروئل» به معرض تماشای مردم گذاشت. 44 تابلوی او که از شاه‌کارهای هنری به شمار می‌روند در این نمایش‌گاه به مورد نمایش گذارده می‌شود، نرخی که گوگن برای این تابلوها تعیین کرده بود به قدری زیاد بود که کسی جرات خرید آن را نداشت، ولی اهالی پاریس استقبال بزرگی از تابلوهای او به عمل می‌آوردند.

گوگن برای فروش تابلوهای جدید خود نمایش‌گاه دیگری تشکیل می‌دهد ولی این بار با عدم موفقیت روبه‌رو می‌شود و وضع مادی او به قدری خراب می‌شود که هر روز و هر شب برای ارتزاق به منزل رفقا و دوستان می‌رفت.  وی بالاخره به کمک یکی از دوستان با یک کشتی تجارتی خود را به تاهیتی رسانید این بار وی تصمیم می‌گیرد که با طبیعت هماهنگ شده‌ و دور از تمدن با بومیان به‌سر برد‌. در دعوایی به نام «کونکارنو» گوگن زخمی برداشته بود که این زخم در تاهیتی دوباره گل می‌کند و تبدیل به مرض خطرناکی می‌شود که مدت‌های مدید این نقاش با قریحه را آزار می‌داده است.  بعد از این پیش آمد گوگن روزنامه‌ای علم می‌کند و شروع به انتقاد از دولت وقت می‌کند، بالاخره از تاهیتی خارج شده به جزیره مارکیز می‌رود. در جزیره مارگیز گوگن وضع راحتی داشت و اگر به کشیدن مرفین معتاد نمی‌شد سال‌های متمادی عمر می‌کرد. گوگن بیش از تمام هنرمندان جهان سختی کشید و به بیماری‌های مختلفی گرفتار شد. گوگن را نقاش لعنت شده نام نهاده بودند، غرور و تکبر گوگن بی‌حد و حصر بود، وقتی فوت کرد هیچ‌کس به کمک او نشتافت، تنها و بی‌‌پشت و پناه بدرود زندگانی گفت.


 


یک‌شنبه  28 آذر 89 / 19 دسامبر 2010

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم‌تاریخ

note3گزیده‌ی اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

note3دایره‌ی شکسته- «روایت‌گر‌ مسیح زرد»- مه‌شب تاجیک

note3بخش اول خبر‌ها

note3کوچه‌ی رندان- «‌ژوژمان روزی که ما پاسخ‌گوی خط‌هایمان هستیم»- مهسا

note3روز‌نگاشت- «سه دهه زندان برای آزادی»- محبوبه

note3میکروفن-  «حواست را جمع کن»- شکوفه

note3بخش دوم خبرها- گزارش خبری «اجرای طرح هدف‌مند‌کردن یارانه‌ها»

note3رادیو لیچار-  «وقتی وسط ماموریت خارج کشور اخراج شدم» (قسمت109)- فرورتیش رضوانیه

note3پرسه- «یک سفر فراموش ناشدنی»- سیمین

note3پس‌نشینی تند-  «مرگ، سکوت، تنهایی»-  اکبر ترشیزاد

note3بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر یونس رستمی اهل آبدانان از توابع استان لرستان، به‌جرم مسوولیت شاخه جوانان جبهه ملی شهرستان آبدانان به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش کردانه، یونس رستمی با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب لرستان مستقر در شهرستان آبدانان به اتهام عضویت و فعالیت در احزاب مخالف جمهوری اسلامی و فعالیت تبلیغی علیه نظام و فعالیت در جبهه ملی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

لازم به اشاره است یونس رستمی مسوول شاخه سازمان دانش‌آموختگان جبهه ملی ایران در شهرستان آبدانان، روز چهارشنبه ۱۹ خرداد توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت و به زندان ایلام انتقال داده شده بود.


 


خبر / رادیو کوچه

در اثر حملات دو گروه از بمب‌گذاران انتحاری به اهدافی در شهرهای کابل و قندوز در شمال افغانستان، حداقل سیزده نفر از ماموران امنیتی این کشور کشته شده‌اند.

به گزارش الجزیره، در این خشونت‌ها، پنج نفر از بمب‌گذاران انتحاری نیز از سوی نیروهای امنیتی از پا درآمده‌اند.

چهار مهاجم انتحاری، به یک مرکز جلب و جذب ارتش در شهر قندوز حمله کردند و هم‌زمان، سه بمب‌گذار انتحاری دیگر، یک خودرو حامل نظامیان افغان را در شرق شهر کابل هدف قرار دادند.

حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان این حملات را که گروه طالبان مسوولیت آن را برعهده گرفتند، محکوم کرده است.

در شهر قندوز، افرادی که به گزارش برخی خبرگزاری‌ها، لباس نظامیان افغان را به تن داشتند، یک مرکز جلب و جذب ارتش را هدف قرار داده و با سربازان افغان درگیر شدند.

براساس گزارش مقامات محلی، سه نفر از این مهاجمان در آغاز کشته شدند، اما فرد چهارمی، با ورود به داخل مرکز ارتش، به رویارویی مسلحانه با پلیس پرداخت.

مقامات می گویند، در اثر این خشونت‌ها، پنج سرباز ارتش و سه تن از ماموران پلیس افغانستان کشته و حدود بیست تن از سربازان افغان نیز زخمی شدند.

در کابل نیز گروه سه نفره مهاجمان انتحاری، یک خودروی حامل نظامیان افغان را در نزدیک یک مرکز آموزش نیروهای افغان در شرق شهر هدف قرار دادند.

حمله روز یک‌شنبه یک روز پس از سفر خانم مرکل، صدر اعظم آلمان به قندوز صورت گرفته است.

خانم مرکل در سفرش به قندوز با سربازان آلمانی دیدار کرد و در دیداری با حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان در شهر شمالی مزار شریف بر تجهیز و تقویت ارتش افغانستان تاکید کرد.

یک سخنگوی طالبان گفته است که حمله به مرکز ارتش افغانستان در شهر قندوز در واکنش به سفر خانم مرکل، صدر اعظم آلمان به این شهر صورت گرفته است.


 


گروهی از فعالان حقوق بشر کرد،  با ارسال نامه‌ای از فعالان بین‌المللی حقوق بشر در خواست کرده تا از محمد‌صدیق کبودوند برای نامزدی جایزه صلح نوبل 2011 حمایت و پشتیبانی کنند.

متن این نامه در زیر آمده است:

عالی‌جنابان

نلسون ماندلا

دالایی لاما

شیرین عبادی

آنگ سان سوچی

باراک اوباما

وجدان‌های بیدار

با احترام

محمد‌صدیق کبودوند 48 ساله روزنامه‌نگار و مدیر مسوول هفته‌نامه پیام مردم و بنیان‌گذاری سازمان غیر‌دولتی حقوق بشر در کردستان که بر علیه آپارتاید قومی و نژادی در کردستان فعالیت کرده است وی امروزه به پدر معنوی حقوق بشر کردستان معروف است در ژوئن 2007 بازداشت و پس از هفت ماه بازداشت در سلول انفرادی به جرم تشکیل و اداره (سازمان دفاع ازحقوق بشر کردستان)به 11 سال حبس محکوم و محبوس گردیده است.

سازمان مطبوع وی در چهار چوب معاهدات بین‌المللی حقوق بشر و بر اساس معاهده 21 میثاق حقوق مدنی و سیاسی که دولت ایران ملزم و متعهد به آن گردیده در اوایل 2005 تشکیل شده است.

این سازمان که منشور آن اعلامیه جهانی حقوق بشر است طی سال‌های فعالیت تمام اهتمام خود را در دفاع و حمایت از حقوق زنان کودکان و زندانیان‌، اقلیت‌ها و مردم کرد و حقوق و آزادی‌های اساسی کلیه شهروندان ایرانی به کار بسته است و از دولت و جامعه متقاضی رعایت و احترام به حقوق بشر بوده است.

اما محمد صدیق کبودوند که خود در زندان اوین تهران محبوس است طی نزدیک به 4 سال حبس به بیماری‌های مختلف قلبی‌، عروقی و فشار خون و مغز و اعصاب و پروستات حاد مبتلا شده و چند بار دچار سکته ناقص قلبی و مغزی شده و هم اکنون تحت نظر پزشکان است‌، تعدادی از متخصصان گزارش‌های مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس برای ایشان صادر کرده‌اند با این حال دست‌گاه‌های قضایی اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی با بی‌توجهی کامل به گزارش‌های پزشکی و وضعیت ایشان وی را هم چنان در بند نگه داشته‌اند.

کبودوند در دادگاهی غیر‌استاندارد و به شکلی تبعیض‌آمیز و به طور غیر قانونی به حبس سنگین محکوم شده است و طی سال‌های حبس همانند دیگر مردم کردستان مورد تبعیض و آپارتاید رسانه‌ای و حمایتی در داخل قرار گرفته و از نظر حمایت در خارج از کشور با تبعیض و تنگ‌نظری‌های گروه‌های ذینفع لابی‌گر در محافل مختلف روبه‌رو بوده است‌.

ما خانواده کبودوند از عالی‌جنابان محترم تقاضا داریم از نامزدی محمد صدیق کبودوند برای جایزه صلح نوبل 2011 پشتیبانی کنید.


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، منوچهر متکی وزیرامور خارجه سابق جمهوری اسلامی مطالب مطرح شده در مراسم تودیع وزیر امور خارجه مبنی بر آگاهی قبلی وی از روز تودیع و معارفه و تعیین سرپرست وزارت امور خارجه را تکذیب کرده است.

به گزارش فارس، منوچهر متکی بر اساس متنی که در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته، ضمن تکذیب مطالب مطرح شده در مراسم تودیع وزیر امور خارجه مبنی بر آگاهی قبلی وی در تعیین سرپرست وزارت امور خارجه، بر ضرورت رعایت صداقت در گفتار به ویژه از سوی مسوولان تاکید کرد.

وی با اشاره به دیدار خود با محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری اسلامی در شب سفر به چند کشور و تبادل نظر با وی درباره موضوع این سفرها، اظهار داشت: «هرگز در جریان تعیین فردی به فاصله 24 ساعت بعد از عزیمت به ماموریت و مضحک‌تر از آن تعیین روز تودیع و معارفه قرار نگرفته است.»

منوچهر متکی این نحوه برخورد (‌برکناری وزیر امور خارجه در حین انجام ماموریت) را غیر اسلامی، خارج از عرف سیاسی و دیپلماتیک و توهین‌آمیز خواند.

لازم به ذکر است معاون اول رییس جمهوری اسلامی روز شنبه در مراسم تودیع منوچهر متکی و معارفه علی‌اکبر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه  اظهار داشت با آقای متکی در یکی از روزهای گذشته گفت‌وگوی مشروحی صورت گرفت و برای تغییر وی توافق شد.

بیشتر بخوانید:

«قبل از تغییر متکی با وی گفت‌وگو و توافق شده بود» (ویدئو)


 


رادیو کوچه

در روزهای اخیر سرما و برف شدید مسافرت هوایی هزاران مسافر بریتانیایی را در آستانه تعطیلات عید میلاد مسیح و سال نو میلادی دچار مشکل کرده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، در پی توقف فعالیت فرودگاه هیترو در لندن در روز شنبه، مسوولان اعلام کردند در روز یک‌شنبه نیز هیچ پروازی به مقصد این فرودگاه انجام نخواهد شد.

در این حال قرار است چند پرواز مسافربری فرودگاه هیترو را ترک کنند.

بیشتر پروازهای فرودگاه گتویک در لندن نیز لغو شده است.

این در حالی است که مسافرت‌های زمینی نیز به‌خاطر سرما و یخبندان مختل شده است.

پیشبینی می‌شود بارش سنگین برف در بخش‌هایی از بریتانیا ادامه داشته باشد.

سایر نقاط اروپا نیز دچار مشکلات مشابهی شده است.

در ایرلند شمالی نیز که شاهد بارش بیش‌ترین میزان برف در بیست و پنج سال گذشته است، مسافرت‌های جاده‌ای دچار مشکل شده است.

گزارش‌ها هم‌چنین بیان‌گر لغو تعداد زیادی از پروازهای مسافربری در فرودگاه‌های آلمان، فرانسه، ایتالیا و هلند است.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

منبع: مدرسه فمینیستی

بیش از صد روز از دستگیری نسرین ستوده گذشت… زنان ایران در این مدت در اعتراض نسبت به دربند بودن نسرین ستوده وکیل شجاع جنبش زنان، هم‌چنان از او می‌گویند …از اوکه تلاش‌های قانون‌مند و مسالمت جویانه‌اش درسی بزرگ برای جنبش زنان ایران بوده است. در همین راستا مطلب زیر به قلم دکتر نیره توحیدی را می‌خوانید که به امید آزادی هرچه سریع‌تر نسرین ستوده به نگارش درآمده است:

امروز 26 آذر برابر با 16 دسامبر 2010 فراخوانی از دفتر خانم عبادی به‌دستم رسید که ایشان به هم‌راه شش تن دیگر از پیش‌روان جنبش زنان ایران خانم‌ها آسیه امینی، پروین اردلان، منصوره شجاعی، شادی صدر، محبوبه عباسقلی‌زاده و خدیجه مقدم اعلام کرده‌اند که در اعتراض به وضعیت نسرین ستوده، وکیل زندانی در ایران از روز دوشنبه 29 آذر برابر با 20 دسامبر در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در ژنو به تحصن خواهند نشست.

این هفت تن از پیش‌گامان جنبش زنان ایران از جمله کوشندگانی هستند که اخیرن در پی تشدید فشار علیه حق خواهان و دمکراسی طلبان مجبور به ترک ایران شده‌اند. بر ما آزادی‌خواهان و مخالفان نقض حقوق بشر است که به این فراخوان پاسخ مثبت داده از این حرکت به‌هنگام و اتحاد عمل ضروری پشتییبانی کنیم. نه سوز سرمای شدید ژنو، نه فصل تعطیلات و ایام کریسمس، نه راه‌های دور، و نه حتا اختلاف سلیقه‌ها و نظرات، هیچ‌کدام باعث نشد که این کوشندگان از مسوولیت اخلاقی و وجدانی خود کوتاه بیایند. آن‌ها به درستی تلاش دارند که صدای نسرین ستوده که وکیل مدافع همه آن‌ها بوده است را در سطح جهان بازتاب دهند و نگذارند ستم‌گران و اعتصاب غذا، وجود گرانب‌های او را از پای درآورد. غرور و اراده آهنین نسرین ستوده و اصرار حکومت‌گران بر قانون‌شکنی و تداوم توهین‌ها و فشار‌ها و محرومیت‌ها بر این وکیل حق طلب، سه بار اعتصاب غذا را بر اندام کوچک و جسم تحلیل رفته او تحمیل کرده است.

به راستی مگر نسرین ستوده چه کرده است که سزاوار این جور و ستم باشد و حتا اعتصاب غذای خشک و مرگ‌آور و تلاش‌ها و استمداد‌های خانواده‌اش «دولت مهرورز» را به شرم و حیا و بازنگری در رفتار با این مادر، وا ندارد

نسرین ستوده را از روی نوشته‌ها و مصاحبه‌هایش در نشریات زنان و روزنامه‌هایی چون توس و نشاط می‌شناختم و نیز می‌دانستم که از وکلای مدافع شجاع کنش‌گران جامعه مدنی است. تا این که او را در سال 2007 در ایرلند در یک کنفرانس بین المللی که بنیاد زنان نوبلیست ترتیب داده بودند دیدم. چهره آرام و منش و روش ملایم و سخنان سنجیده و صمیمانه‌اش برایم مهر و احترام بر انگیز بود. او در آن زمان آبستن بود، درواقع همان نیمای کوچولو را در راه داشت که امروز در کمال ناباوری بیش از 103 روز از مادرش جدا افتاده و خواهر دوازده ساله‌اش، (مهرآوه)، به جای مادر، تیماردار این کودک بی‌گناه و غمگین، شده است. چه کسی باور می‌کرد که این وکیل محترم و پرکار را سه سال بعد دستگیر کنند و ماه‌ها در سلول انفرادی به دور از نیمای خردسالش، نگاه دارند تا در مقابل خشونت زور‌گویان نامحترم و برای دفاع از حرمت انسانی و حقوقی خود و موکلان اش ناچار شود از جان خود و آرامش و نیازهای خانواده‌، به ویژه همسر مهربانش رضا خندان و کودکان اش نیما و مهرآوه، مایع بگذارد.

به راستی مگر نسرین ستوده چه کرده است که سزاوار این جور و ستم باشد و حتا اعتصاب غذای خشک و مرگ‌آور و تلاش‌ها و استمداد‌های خانواده‌اش «دولت مهرورز» را به شرم و حیا و بازنگری در رفتار با این مادر، وا ندارد؟ آقای احمدی‌نژاد که در مقابل پرسش‌های خبرنگاران در تلویزیون‌های آمریکا و اروپا می‌گویند که: «در ایران زندانی سیاسی و عقیدتی نداریم و آن‌ها که در زندان هستند دست به خشونت و تخریب و سوزاندن اموال مردم زده‌اند.» چگونه می‌تواند به بند کشیدن نسرین ستوده را توجیه کند؟ آیا نسرین ستوده به جز دفاع از حقوق بشر کنش‌گران مدنی و سیاسی، کار دیگری کرده است و آیا به جز تلاش در جنبش حق‌خواهی و مسالمت جوی زنان گناهی مرتکب شده است؟ آیا محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار و مستندساز که او نیز چون نسرین ناگزیر از اعتصاب غذای خشک شده و جانش به شدت در خطر است واقعن جرمی مرتکب شده است؟ آیا این روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز قانون‌گرا که سال‌ها در خدمت «نظام اسلامی» شما تلاش کرده و تا همین اواخر هنوز دلی باورمند و چشمی امیدوار نسبت به رهبری و جای‌گاه آقای خامنه‌ای داشت، به جرم تخریب اموال مردم و یا اعمال خشونت آمیز و تروریستی در زندان است؟ رضا شهابی چطور؟ او که فقط خواهان احقاق حقوق صنفی و سندیکایی خود است. غلامحسین عرشی چطور؟…

از آقای محمد جواد لاریجانی که خود را مسوول «شورای عالی حقوق بشر» دولتی می‌نامد و در تلویزیون‌های آمریکا ظاهر شده و با توسل به مقوله «نسبیت فرهنگی» مدعی می‌شوند که سنگ‌سار و خشونت و اعدام و زندان‌های انفرادی، امری نسبی و فرهنگی است باید پرسید که حقیقتن کدام فرهنگ ایرانی و غیر ایرانی، کدام نظام عقیدتی و مذهبی مشروع و انسانی می‌تواند به زندان افکندن یک زن، یک مادر و یک وکیل مدافع خشونت پرهیز و قانون گرا چون نسرین ستوده و دیگر زندانیان عقیدتی که هم اکنون در اعتصاب غذا هستند را توجیه کند؟

هم‌وطنان آزادی‌خواه: نگذاریم فریب‌کاری، ستمگری، و دروغ و تهمت‌زنی‌های مرسوم در برخی از رسانه‌های داخلی خود را به عرصه رسانه‌های جهانی بکشانند و با سو‌استفاده از کم‌اطلاعی و ناشی‌گری خبرنگاران خارجی بر نقض حقوق بشر در ایران سر پوش بگذارند. جهانیان باید بدانند که زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران را دانش‌جویان، روزنامه‌نگاران، فعالان حقوق زنان؛ معلمان، وکلا و حقوق‌دانان، اصلاح‌طلبان سیاسی، مدافعان حقوق اقوام و اقلیت های مذهبی، کارگران و حتا روحانیان معترض و خشونت پرهیز تشکیل می‌دهند که حتا بر مبنای قوانین خود جمهوری اسلامی مرتکب جرمی نشده‌اند. آن‌ها سلاحی جز قلم و بیان، به کار نبرده‌اند. «جرم» آن‌ها چنان‌که نسرین ستوده می‌گوید دفاع از حقوق انسانی و دموکراتیک موکلان خود، اعتراض نسبت به تبغیض، و نسبت به خشونت و تضییع حقوق مدنی و انسانی شهروندان ایرانی بوده است. و یا چنان‌که محمد نوری‌زاد می‌گوید «گناه» آن‌ها افشای ریا کاری، چابلوسی و دروغ است که به عرف معمول و اخلاق جاری گروه‌هایی از مسوولان دولتی تبدیل شده است.

بیایید به دعوت و فراخوان به‌هنگام و مسوولانه وکیل متعهد، شیرین عبادی و شش تن دیگر از فعالان با تجربه‌ی جنبش زنان پاسخ مثبت دهیم و از هر طریق ممکن به آزادی فوری نسرین ستوده و دیگر زندانیان اعتصابی و نجات آن‌ها از خطر مرگ، کمک رسانیم. روشن است که آزادی نسرین، زمینه‌ساز و یاری‌بخش آزادی محمد نوری‌زادها، غلامحسین عرشی‌ها، رضا شهابی‌ها، آرش صادقی‌ها، بهاره هدایت‌ها، احمد زیدآبادی‌ها، بهمن امویی‌ها، عبداله مومنی‌ها، مجید توکلی‌ها، عالیه اقدام‌دوست‌ها، …و تمامی در بندان جنبش سبز دمکراسی خواهی ایران خواهد بود. یادمان باشد در کشور ما وضع به گونه‌ای است که حتا خانواده‌های زندانیان عقیدتی را که برای کسب اطلاع و اعتراض به بی‌خبری از عزیزان‌شان در مقابل زندان اوین جمع شده بودند دستگیر می‌کنند. چنان‌که در مورد فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر مصطفا تاج‌زاده و فاطمه ملکی، همسر محمد نوری‌زاد، مشاهد کردیم. پس بر ماست که بیش از گذشته میدان اعتراض‌مان را گسترش دهیم و صدای حق‌خواهی مردم ایران و آزادی‌خواهان در بند را به گوش جهانیان برسانیم.

توجه داشته باشیم که اتحاد عمل این هفت تن از زنان کوشنده و متعهد ایرانی که با پیش‌کسوتی برنده جایزه صلح نوبل، شیرین عبادی ، صورت گرفته است، خود حرکت مبارک دیگری است نمایان‌گر این که به رغم مشکلات و عادات منفی موجود در فرهنگ سیاسی ما، و نیز تحریکات و تخریب‌های دشمنان فمینیسم، جنبش فمینیستی زنان ایران از آن حد از ظرفیت و رشد برخوردار گشته است که بتواند در مقاطع حساس و بر اساس اهداف مشترک و عاجل، به تشریک مساعی‌، اتحاد عمل، و ائتلاف میان گروه‌ها و یا افراد نایل گردد. علی‌رغم مشکلات و موانع ناشی از تشدید سرکوب، جنبش زنان نه در داخل ایران و نه در خارج از کشور از پای ننشسته و دچار جمود نگشته است. هم‌چنان‌که طی سال‌ها و ماه‌های گذشته در هم‌گرایی‌ها و اعتراض‌های کوچک و بزرگ به مناسبت‌های مختلف در میان فعالین حقوق زن در داخل و خارج ایران دیده‌ایم، می‌توان با اتحاد عملی میان مردان و زنان تساوی جو و با پیوستن عملی، یا هم‌راهی نظری، مادی و معنوی شعله‌های کوچک پراکنده اما هم‌چنان مشتعل این جنبش را فروزان‌تر کرد و با ابتکارها و مداخله فعال فمینیستی تبعیض‌زدایانه و خشونت پرهیز، به جنبش عمومی دموکراسی خواهی نیز گرما و جانی تازه و ستوده بخشید.

ما با پیوستن به تحصن در ژنو و با شور و عشق به زندگی و هم‌راه با سرودهای شوق‌انگیز آزادی‌خواهانه بر سرمای ژنو فائق می‌آییم و نخواهیم گذاشت نسرین هم‌چنان در بند زمستان اوین و در خطر اعتصاب غذای مرگ‌آور، بماند. ما با ایجاد حساسیت در افکارعمومی به هم‌وطنان‌مان و همه مردم یاد آور خواهیم شد که درست در روزهایی که میلیون‌ها خانواده دور هم جمع شده‌اند و ایام میلاد مسیح و سال نو را جشن می‌گیرند، عده‌ای تمامت خواه نسرین ستوده را از آغوش همسر و فرزندانش ربوده و او را گرسنه و تشنه در تخت بهداری زندان اوین در معرض مرگ نگاه داشته‌اند. آیا آنان هم‌چنان بدنامی و هزینه‌ی سنگین عمل‌شان را در مقابل دیدگان شگفت‌زده جهانیان بر خواهند تافت؟


 


محبوبه‌ شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

بیست‌و‌هشتم آذر برابر است با سی‌و‌یکمین سال‌روز «عباس امیر انتظام» نخستین و قدیمی‌ترین زندانی سیاسی پس از انقلاب ایران که زاده سال 1311 است. وی از تاریخ آذرماه ۱۳۵۸ در حبس به سر می‌برد و تا قبل از محکومیتش سفیر ایران در «اسکاندیناوی» و سخن‌گوی دولت موقت «مهدی بازرگان» بوده ‌است.

«عباس امیرانتظام» در سال ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۲۷ ضمن تحصیل در دبیرستان «دارالفنون» جذب جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری «مصدق» شد. در سال ۱۳۳۲ نامه اعتراضیه نهضت مقاومت ملی ایران نسبت به کودتای ۲۸ مرداد را در تهران به «نیکسون» داد و تا سال ۱۳۴۲ «مهدی بازرگان» را در فعالیت‌های سیاسی هم‌راهی می‌کرد.

پس از آن هم از سال ۱۳۴۹ تا روز دست‌گیری در کنار وی به مبارزه پرداخت و بعد از انقلاب به ‌عنوان سخن‌گوی دولت بازرگان و سپس سفیر ایران در «سوئد» و «اسکاندیناوی» به فعالیت پرداخت.

و اما در 28 آذر ۱۳۵۸ امیرانتظام به اتهام هم‌کاری با سازمان جاسوسی سیا و ارتباط پنهانی با آمریکا از سوی دادستانی کل کشور بازداشت شد. دانش‌جویان مسلمان پیرو خط امام تاکید داشتند اسناد و مدارک زیادی دال بر ارتباط‌های سری امیرانتظام با آمریکایی‌ها در اختیار دارند.

در خلال دست‌گیری و محاکمه وی، احزاب و گروه‌های چپ برای تخریب چهره وی و دولت موقت بازرگان، با انتشار مقالات و بیانیه‌هایی روی جاسوسی امیرانتظام تمرکز زیادی کردند. طبق گفته‌های «فرشته بازرگان»، دختر مهدی بازرگان، تنها دغدغه پدرش تا واپسین روزهای عمرش مسئله زندانی بودن امیرانتظام بوده ‌است و مسئله آزادی وی را، به عنوان آرزویی ناکام یاد می‌کرده است.

گفته شده: عباس امیرانتظام به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینی‌ها و لیبیایی‌ها با ایران، فراری دادن سران رژیم سابق و ارایه اطلاعات سری به آمریکایی‌ها دست‌گیر و پس از ۴۵۴ روز بازداشت در سلول انفرادی، در دادگاه ویژه انقلاب بدون حضور وکیل و هیت منصفه به اعدام محکوم شد که با تلاش مهدی بازرگان به حبس ابد تقلیل یافت.

محاکمه او یکی از جنجالی‌ترین دادگاه‌های پس از انقلاب بوده‌است. وی که هم اکنون هفتادوهشت ساله است در حال سپری کردن دوران محکومیت خود می‌باشد. او در تمامی این سال‌ها خواستار برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیت خویش بوده است، که از سوی مقامات رد می‌شود. وی در کتاب خاطرات خود می‌گوید:

«پس از 454 روز اقامت در سلول انفرادی بدون ملاقات با کسی در روز ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ محاکمه‌ام شروع شده و در تمام این مدت از حق ملاقات و امکان مشاوره با وکیل محروم بودم. تنها ارتباط من با دنیای خارج از سلول، روزنامه بود که گاه‌گاهی به من می‌دادند و من همه مطالب آن را می‌خواندم و در سلولم نگاه می‌داشتم.»

امیر انتظام از اولین زندانیان سیاسی محبوس در اوین پس از انقلاب است. در هجدهمین سال زندان، زمانی درهای اوین به روی وی باز شد، که بیمار و شکسته قامت شده بود. بی آن‌که از کسی تقاضای عفو و آزادی کند. در دیدار اولین گزارش‌گر و نماینده حقوق بشر جامعه جهانی «گالین دوپل»، از زندان‌های ایران، از زندگی خود و شرح بی‌گناهی‌اش گفته بود و دیگر نه دیپلماتی خوش پوش، که یک مبارز سیاسی با تجربه جلوه می‌کرد.

هم‌چنین وی در مصاحبه با روزنامه «جامعه» توسط «ابراهیم نبوی» که در تاریخ ۷، ۸، و ۹ اردیبهشت 1377 منتشر شد درباره اتهام جاسوسی آمریکا گفته است.

او که در سال 1382 مدتی را به سبب بیماری در مرخصی استعلاجی در خارج از زندان می‌گذراند، در نامه‌ای و مقاله‌ای مجموع تجربیات و مطالعات خود را در جزوه‌ای با عنوان رفراندوم نوشت و در آن با مخالفت با طرح دو لایحه «سید‌محمد خاتمی» رییس جمهوری، وقت به جامعه ایرانی نوشت: «اصلاح قانون اساسی مشکلی را حل نمی‌کند بلکه متمدنانه‌ترین و دموکرات‌ترین راه‌حل برپایی رفراندومی برای تعیین نوع حکومت ایران زیر نظارت نهادهای بین‌المللی است.» بعد از انتشار این مقاله بار دیگر او راهی زندان شد.

امیر انتظام در تمام سال‌های حبس تفکرات مبارزاتی خود را رها نکرده است و معتقد به ایجاد گفتمان جدیدی برای اصلاح اوضاع در ایران بوده است. از این‌رو در ۲۸ آگوست ۲۰۰۸، نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل، «بان کی مون» نوشت و خواستار دخالت سازمان ملل و کمک آن‌ها در برقراری حقوق بشر و آزادی در ایران شد.

او هم‌چنین در شهریور 1381 کتاب خاطرات خود را با عنوان «آن‌سوی اتهام» توسط «نشر نی» منتشر کرد. کتاب در دو جلد منتشر شده و در مجموع ۶۸۰ صفحه دارد. اما بیش‌تر این صفحات به ضمایم و گزارش محاکمه اختصاص دارد. آن‌چه به خاطرات وی مربوط می‌شود همان ۱۷۵ صفحه اول کتاب است که از هفده شهریور ۱۳۵۷ آغاز و به زمان محاکمه‌اش ختم می‌شود.

عباس امیر‌انتظام در سال‌های اخیر کماکان به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داده ‌است. پیش‌نهاد تشگیل کنگره ملی، در خواست از سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ در ایران  و تماس و حمایت از تشکل‌های دانش‌جویی، برخی از اقدامات اوست. وی در سی‌امین سال‌گرد زندانی شدن خود پیامی به ملت ایران در سایت خود درج کرد و حمایت خود را از جنبش سبز ایران اعلام کرد.

او هم‌چنین جایزه بین‌المللی حقوق بشر «برونو کرایسکی» در سال ۱۳۷۵ و جایزه بین‌المللی شهامت اخلاقی «کرانسکی» در سال ۱۳۸۳ به دست آورد. که به سبب بیماری امیرانتظام و عدم امکان حضور، توسط همسرش، «الهه امیرانتظام»، دریافت شد.

و اما در چند سال اخیر گواه پزشکان به دلیل انواع بیماری‌ها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی را در زندان غیر ممکن اعلام کرده‌اند. او اکنون رسمن هنوز یک زندانی است که در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد و هر روز ممکن است بر اساس نظر دست‌گاه قضا به زندان بازگردانده شود.

در آخرین وضعیت جسمانی عباس امیرانتظام در وب‌سایت رسمی وی در تاریخ هفتم شهریور 1389 آمده است: هم‌وطنان عزیز، در پی سوالات شما عزیزان پیرامون وضعیت جسمانی و سلامت این‌جانب، ضمن تشکر و قدردانی از توجه و محبت‌های شما به اطلاع می‌رسانم که در مردادماه 1389 به دلیل پارگی تاندون شانه چپ مورد عمل جراحی قرار گرفتم.

در طی سال‌های 1387 و 1388 عمل جراحی قلب باز و زانوها که به دلیل طولانی بودن زمان بی‌هوشی امکان‌پذیر نشد. ولی عمل شانه به وسیله بی‌هوشی از طریق رگ گردن در زمان کوتاه‌تری با موفقیت انجام شد.

با آرزوی توفیق و آزادی ملت ایران

عباس امیرانتظام

منبع‌ها:

ویکیپدیا

گوگل

وب سایت رسمی عباس امیرانتظام


 


رادیو کوچه

روز شنبه، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، مجید سعیدی، عکاس ایرانی را به عنوان یکی از برندگان جایزه عکس سال ۲۰۱۰ برگزیده است.

جایزه دوم سال ۲۰۱۰ یونیسف آلمان به خاطر مجموعه عکس آقای سعیدی از زندگی یک پسر بچه پناهنده افغانی به او اعطا شده است.

آقای سعیدی که عکاس آژانس عکس گتی ایمجز آمریکا است، علاوه بر رسانه‌های داخلی ایران با مجله تایم نیز هم‌کاری کرده است.

مجید سعیدی در این مجموعه به زندگی اکرم هشت‌ساله نگاهی انداخته است که به هم‌راه خانواده‌اش در پاکستان زندگی و از طریق جمع‌آوری زباله امرار معاش می‌کند و دست خود را بر اثر برق‌گرفتکی از دست داده است.

عکس برگزیده آقای سعیدی، مینا خواهر اکرم را نشان می‌دهد که در حال بازی با دست مصنوعی برادرش است.

جایزه نخست رقابت یونیسف به «اد کاشی»، عکاس آمریکایی و جایزه سوم به «جی‌ام‌بی آکاش» تعلق گرفته است.

یونیسف هر سال با برگزاری رقابت عکاسی، از عکاسانی که زندگی کودکان در سراسر جهان را به تصویر می کشند، تقدیر می کند.

مجید سعیدی، پیش از این نیز در رقابت‌های داخلی و بین‌المللی جایزه گرفته است. او از روزنامه‌نگارانی بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، بازداشت شدند.

ویدئو:

«گزارشی از وضعیت مجید سعیدی»

بیشتر بخوانید:

«محکومیت عکاس سرشناس به ۳ سال حبس»


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: شعله خشم

ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک از عادی‌ترین اعمال در بند 2 الف است. بازداشتی‌های این بند عمدتن مرتکبین جرایم امنیتی و سیاسی در سپاه پاسداران می‌باشند. آن‌ها وجود خارجی ندارند و هویت آن‌ها در رایانه زندان ثبت نمی‌شود و وجودشان در بازداشت‌گاه رسمن اعلام نمی‌گردد. در این بند تمام مامورین 2 عضویتی هستند. هم در سپاه و در وزارت اطلاعات هستند و در یک مدار گردشی بین بازداشت‌گاه 209 و 2 الف و بازداشت‌گاه امنیتی رجایی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت خدمت هستند. اتاق شکنجه این بند بسیار مدرن و مجهز است و در قسمت زیرین بند، شکنجه‌هایی مثل اعدام و تیرباران مصنوعی انجام می‌شود.

هیچ شخصی غیر از پرسنل و متهمین، حتا عالی رتبه‌ترین مقامات حق ورود به محدوده بازداشت‌گاه 209 وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر متولیان امور بازداشتی‌ها بالای 55 سال سن دارند و دارای نسبت‌های فامیلی باهم هستند‌. حتا برای خالی نماندن جایشان پسران بیست سال به بالای خود را برای جانشینی درکنار خویش آموزش می‌دهند. بند 325 و 500 الف ویژه روحانیت است. در این‌جا بازداشتی‌ها برای خود یک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی‌های طویل‌المدت با قفل در آن‌ها را می‌بندند. به گفته روحانیون این بندها، آوردن و استعمال مواد مخدر بطور مطلق آزاد است و بهمین دلیل بیش از 70 در صد متهمین ویژه روحانیت تریاکی‌اند.

بند 209 اوین بازداشت‌گاهی نسبتن سری در زندان اوین است. این بازداشت‌گاه از ساختمان‌های ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است‌. در قسمت پشت، بهداری زندان اوین و جنب آشپزخانه و بند نسوان قرار دارد و از بازداشت‌گاه‌های آموزش‌گاه قابل رویت است. در قسمت روبه‌روی آن، قسمت نانوایی زندان اوین واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند 350 امنیتی و کارگری ختم می‌شود. این مجموعه ساختمانی 2 طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانال‌های پوشیده شده از پشم شیشه و فویل آلومینیومی آن‌را از سایر ساختمان‌ها مجزا می‌سازند. دارای 2 درب ورودی در قسمت جلو می‌باشد. درب کوچک که دارای آیفون و سیستم مدار بسته تصویری است قسمت ورود متهمین و درب دیگر احتمالا محل ورود پرسنل اجرایی و عملیاتی در آن مجموعه است. هیچ شخصی به غیر از پرسنل و متهمین این بند امنیتی حتا عالی‌ترین مقامات حق ورود به محدوده بازداشت‌گاه 209 را ندارند و فقط و با دستور متولیان رده بالای ناظر بر این بازداشت‌گاه حق دیدار را دارند که آن‌هم در موارد بسیار استثنایی چنین اتفاقی می‌افتد.

قبل از ورود از همان جلوی درب که وارد سالن باریک بازداشت‌گاه 209 می‌شوید با چشم‌بند‌های طوسی رنگ چشم‌هایتان را می‌بندند. وقتی وارد محیط می‌شوید سریعن چند نفر به سراغ فرد بازداشتی می‌آیند و تمام لباس‌ها و لوازم شخصی را از ریز و درشت به هم‌راه پول تحویل می‌گیرند و مبلغ کمی از پول را در اختیار فرد می‌گذارند. فرم‌هایی در اختیار فرد بازداشتی می‌گذارند تا تمام مشخصات خود را بنویسد. در همین حین یک پیراهن و یک شلوار و یک بلوز دوخته شده از پارچه (اخیرا) سرمه‌ای رنگ راه راه را تحویل بازداشتی می‌دهند، به هم‌راه یک عدد صابون و یک شامپوی کوچک و یک خمیر دندان و مسواک بسیار ارزان قیمت و یک حوله کوچک و یک حوله متوسط و بعد روی یک صندلی می‌نشانند و بنا به دستور کارشناسان امنیتی، محل نگهداری در بازداشت‌گاه تعیین می‌شود. البته قبل از ورود به سلول فرد را به صورت لخت مادرزاد معاینه می‌کنند و دارا بودن بیماری خاص و درد جسمی را می‌پرسند و آثار و علایم خاص بدن را یادداشت می‌کنند و اگر در مراحل دستگیری آثار ضرب و شتم زخم و کبودی وجود داشته باشد یادداشت و صورت‌جلسه می‌شود و بر روی تصویر یک فرد که بر روی کاغذ کپی شده محل صدمات را علامت می‌زنند و آخرین سوال این است که داروی خاصی مصرف می‌کردی و یا سیگاری هستی و یا اعتیاد داری؟

پس از اتمام همه این مراحل فرد بازداشتی به محل در نظر گرفته شده منتقل می‌شود. وضعیت فیزیکی محیط این چنین است که در راه‌رو ورودی در سمت چپ و راست اتاق‌هایی وجود دارد که درب اول سمت راست دفتر رییس بازداشت‌گاه و درب روبه‌روی آن اتاق مهمان‌ها و اتاق بازجویی و اتاق کنفرانس و جنب آن اتاق کنترل دوربین‌ها و اتاق استراق سمع که همیشه و در همه لحظه افرادی به طور شبانه روزی پشت این دستگاه‌ها هستند و گفته‌ها و شنیده‌ها و حرکات بازداشتی‌ها را در هر مکانی کنترل می‌کنند . انتهای این سالن باریک که در قسمت هم کف است یک راه پله به طرف بالا و یک راه پله به طرف پایین و یک راه‌رو به سمت راست می‌رود که البته در فاصله این سه راه‌رو یک آسانسور وجود دارد که به طبقه پایین می‌رود. در این مجموعه به طور کلی کسی حق نداشتن چشم‌بند ندارد و به طور مطلق تمام بازداشتی‌ها باید چشم‌بند داشته باشند و با مراقب جا‌به‌جا شوند. حرف زدن و یا سر و صدا کردن و با سلول‌های دیگر تماس برقرار کردن به طور کلی ممنوع و باعث برخورد شدید می‌شود.

بهداری در طبقه بالا و مسیر سمت چپ راهرو قرار دارد که یک اتاق پزشک و یک تخت و مقداری تجهیزات پزشکی دارد و چون دقیقن بازداشت‌گاه 209 در فاصله کم‌تر از 20 متری بهداری تقریبن مجهز زندان قرار دارد زیاد مسئله بهداری داخلی مهم نیست. البته در مواقع بسیار اضطراری متهمین به بهداری زندان فقط در جهت معاینه و مسایل اورژانسی منتقل می‌شوند و سریعن به محدوده 209 باز گردانده می‌شوند. حتا برای مراجعه نکردن به خارج از بازداشت‌گاه برای جراحی و کشیدن دندان و یا مسایل مشابه که برای فک و دندان بازداشتی‌ها رخ می‌دهد یک اتاق مجهز به ادوات دندانپزشکی وجود دارد. یک پزشک عمومی رسمی وزارت اطلاعات مسوول کنترل کل مسایل مربوط به امور افراد بازداشتی است و چندین بهیار و پرستار در کنار او. هیچ‌گونه محدودیت بودجه و دارو و امکانات و اعزام و مامور و نقل و انتقال و یا فشار روانی بر اثر کمبود نفرات در بین کارکنان بازداشت‌گاه 209 وجود ندارد. هیچ‌گونه نامی از ماموران برده نمی‌شود و چه بازداشتی و چه مامورین با شماره خاصی فراخوانده می‌شوند.

اکثر متولیان رسیدگی به امور بازداشتی‌های وزارت اطلاعات که در 209 اند افرادی دارای سنین بالای 55 سال‌اند که حتا در بین آن‌ها افراد نزدیک به 70 سال سن نیز دیده می‌شوند که سالیان سال در اماکن خاص امنیتی مثل 209 خدمت کرده‌اند و البته جالب‌ترین مسئله این است که کارکنان این بازداشت‌گاه نسبت‌های فامیلی نزدیک با هم برقرار کرده‌اند و برای خالی نبودن جایشان پسران بیست سال به بالای خود را در حال آموزش دادن وضعیت کارآموزی در کنارشان دارند.

محل اقامت متهمین بازداشتی در 209 به 5 بخش تقسیم می‌شود.

انفرادی مطلق که یک اتاق کوچک با عرض تقریبی 1 متر و طول 2 متر است و هیچ‌گاه امکاناتی در آن قرار ندارد به جز 2 عدد پتو و موکت کف آن.

انفرادی دارای دست‌شویی و توالت فرنگی که در آن نیز موکت کف و 2 عدد پتو قرار دارد و عرض آن 1 متر و طول آن 2.5 متر است.

در سوییت تک نفره و 2 نفره که اتاق‌های 5 متری و 6 متری است با نظر کارشناسان و سرتیم‌های بازجویی‌کننده امکانات داده می‌شود که البته در آن دست‌شویی و توالت وجود دارد و امکانات یخچال 7 فوت و تلویزیون طبق دستور داده می‌شود.

سوییت‌های سوپر‌لوکس که برای اتباع خارجی و افراد فوق سرشناس و دردسر‌ساز امنیتی از نظر اصحاب رسانه‌ای و افکار عمومی جهان، تدارک دیده شده و از امکانات یخچال و تلویزیون و دستشویی و حمام برخوردار است و افرادی چون کیان تاج‌بخش درآن‌جا نگه‌داری می‌شدند.

و در آخر قسمت بندهای عمومی که اتاق‌های دارای ظرفیت 6 الی 16 نفر هستند که بنا به گفته‌ها 3 تا 4 بند عمومی در 209 وجود دارد و تعداد زیادی انفرادی در تمام طبقات که با درب‌های میله‌ای در جلو محدوده‌ها مشخص می‌شوند.

هر قسمت و واحد دارای افراد خاص خود می‌باشند و می‌توان به راحتی گفت هر مجموعه انفرادی در طبقات دارای 3 مراقب 24 ساعته می‌باشد که البته این افراد به غیر از مسوولین و متولیان صاحب امر هستند که راسا نظارت می‌کنند و تقریبن در هر طبقه چیزی حدود 10 نفر مدام در سالن هستند که در صورت رخ داد خاصی در روز سریعن به متولیان بازداشت‌گاه خبر می‌دهند و مطالبات و خواسته‌ها و نامه بازداشتی‌ها را می‌رسانند و یا تقاضای پزشک و غیره را اعلام می‌کنند و در صورت حادثه مسئله را به دفتر نماینده دادستان در 209 که اتاقش در کنار اتاق استراق سمع است ارجاع می‌دهند.

اکثر مامورین انفرادی‌ها پیر‌مردهای پر‌حوصله هستند و درب انفرادی‌ها را برای دست‌شویی باز می‌کنند. هر 3 روز یک‌بار استحمام آزاد است. بازداشتی‌های مستقر در بندهای عمومی در هفته 3 جلسه به مدت نیم ساعت به حیاطی حدود 100 متر که سقف آن‌را میله و شیشه پوشانده منتقل می‌شوند که البته حیاط و محدوده آن و نفرات حاضر در آن از طریق دوربین‌های فوق‌مدرن کنترل می‌شوند. البته سقف شیشه‌ای حیاط متحرک و دارای متورهای برقی می‌باشد که به راحتی می‌توانند شیشه‌ها را کنار بزنند و آفتاب مستقیم بتابد و هوا در حیاط جریان پیدا کند. به غیر از اتاق‌های بازجویی که در طبقه بالا به تعداد 4 اتاق هستند، اکثر اتاق‌های بازجویی در قسمت هم‌کف واقع شده است. در مواردی هم‌زمان، شاید ده‌ها نفر در حال بازجویی هستند که البته بازجوها از افراد لیسانس به بالا حداقل در موارد استخدامی دهه گذشته انتخاب شده‌اند و دوره‌های خاص بازجویی را در کشورهای دارای کلاس بالای امنیتی سپری نموده‌اند. بازجویی‌های سخت را هم که نیاز به دانستن زبان‌های خارجی دارد در مورد اتباع خارجی بازداشتی انجام می‌دهند.

البته در این بین متهمین زن و فعال سیاسی و روزنامه‌نگار و خبرنگار و یا مدافع حقوق بشر و یا فعال حزبی و گروهی و فرقه‌ای نیز وجود دارند که آن‌ها در یکی از بریدگی‌های خاص و محدوده‌های کم ترددتر بازداشت‌گاه نگهداری می‌شوند در ضمن در بین ده‌ها انفرادی و سوییت و بند عمومی اتاق‌های خاص اسفنجی نیز وجود دارد که در آن به هیچ وجه فرد بازداشتی در صورت از دست دادن تعادل روانی نمی‌تواند به خود صدمه‌ای وارد کند و اکثر اوقات به عنوان اتاق بازجویی دارای عایق صدا مورد استفاده قرار می‌گیرد و در آن‌ها به طور رسمی متهم بازداشتی را نگه نمی‌دارند.

اکثر بازداشت‌شدگان دادستانی‌ها و تیم‌های عملیاتی وزارت اطلاعات در سراسر کشور را که در بازداشت‌گاه 209 به‌سر می‌برند نسل دوم و نسل سوم فعالان و بازداشتی‌ها و زندانیان سیاسی پس از انقلاب 57 تشکیل می‌دهند که با توجه به میزان آگاهی و دست‌رسی این نسل از مبارزان و فعالان و دانش‌جویان سیاسی به رسانه‌های داخلی و خارجی و نهاد‌های حقوق بشری و افشاگری‌های قربانیان وقایع رخ داده در مورد بازداشتی‌های نسل اول زندانیان سیاسی دست‌به‌دست هم داده که دیگر اصحاب اطلاعاتی و عملیاتی و دادستانی با درنظر گرفتن موقعیت و بهره زمانی کم‌تر بتوانند از قدرت سرکوب‌گرانه و زنده بگورانه در مورد متهمین و بازداشتی‌های این چنینی بهره ببرند، خصوصن این‌که با بازداشت سران وزارت اطلاعات در مقوله قتل‌های زنجیره‌ای و مرگ خانم زهرا کاظمی دیگر پشمی به کلاهشان باقی نمانده مگر این‌که متهم و بازداشتی آن‌قدر بی‌کس و کار و بی‌صاحب و تنها باشد که عقده دلشان را سر او خالی کرده و یا بکشندش و یا اعدامش کنند.

مامورین بر مبنای سیاست تعریف شده روز که به آن دیکته می‌شود با متهمین بازداشتی برخورد می‌کنند اگر دستور داده شود فحش بده همان‌کار را می‌کنند و اگر دستور بدهند دایه مهربان‌تر از مادر باش باز همان کار را می‌کنند

در فعل حال وضعیت سلول‌های انفرادی مخصوصن طبقه بالا به این شرح است که از طریق شیشه پنجره بالای اتاق که در ارتفاع بسیار بالا قرار دارد نور به داخل سلول‌ها می‌آید. می‌توان گفت واقعن در انفرادی باتوجه به وضعیت فیزیکی آن اقداماتی مانند: حلق آویز شدن و اقدام به خودکشی در میان بازداشتی‌ها به صفر رسیده است چون هیچ آویز و امکانات و ابزاری وجود ندارد.

در جلوی پنجره‌ای که نور از آن عبور می‌کرد یک نوع فنس توری ریز وجود دارد که درفاصله 20 سانتی متری از آن میله‌های عمودی محافظ و در فاصله 5 سانتی‌متری از آن شیشه پنجره که همه این‌ها در ارتفاع بالای 3 متر از سطح انفرادی است که البته در بعضی از انفرادی‌ها فرق می‌کند و در آن‌ها فنس‌ها و تورها باز شده و به جای آن‌ها از ورقه‌های فلزی که از ده‌ها نقطه سوراخ شده‌اند در سلول‌ها استفاده گردیده که میزان ورود نور را به نصف می‌رساند. تجهیزات مداربسته و استراق سمع در بعضی از سلول‌ها و انفرادی‌ها و سوییت‌ها نصب است و می‌توان گفت در محدوده داخلی 209 تقریبن نقطه کور از دید دوربین‌ها وجود ندارد‌.

مامورین بر مبنای سیاست تعریف شده روز که به آن دیکته می‌شود با متهمین بازداشتی برخورد می‌کنند اگر دستور داده شود فحش بده همان‌کار را می‌کنند و اگر دستور بدهند دایه مهربان‌تر از مادر باش باز همان کار را می‌کنند و برخوردهایشان هیچ ارتباطی به ذات و سلیقه شخصی ندارد. اکثریت مامورین 209 تلاش خود را می‌کنند که صورت آن‌ها توسط متهمین بازداشتی دیده نشود. این افراد در راستای رفتار تعریف شده‌شان به متهمین سیگاری روزی چند نوبت سیگار می‌دهند. تمام غذاها و نوشیدنی‌ها با لیوان و ظرف‌های یک بار مصرف داده می شود. ساعات بازجویی و روزهای آن به هیچ عنوان مشخص نیست. اتاق عکاسی و خبرنگاری و تهیه عکس در طبقه بالا قرار دارد که در آن از مصاحبه‌ها و اقرارها و یا گفته‌های متهمین فیلم‌برداری می‌شود و یا در آن از چهره متهمین عکس تهیه می‌شود.

در این بین وضعیت افرادی که در بندهای عمومی 209 هستند از همه بهتر است. در این بندهای عمومی که مابین 12 الی 20 تخت وجود دارد و در آن متهمینی را نگه می‌دارند که از مراحل حساس و مهم بازجویی گذشته باشند و یا فشار روانی آن‌ها را دچار مشکل کرده باشد و بازدهی مطلوبی در بازجویی ندارند که بعضی اوقات به طور موقت استراحت و در مواردی تا زمان انتقال از 209 به آن‌جا هدایت می‌شوند. این بندها دارای سرویس دست‌شویی و توالت و حمام هستند و چند دوربین مداربسته مدرن اوضاع داخلی آن‌را کنترل می‌کنند و اما در بندهای عمومی هر کدام یک دست‌گاه تلویزیون و یخچال و سماور برقی دارند که البته قانون خاصی درمورد متهمین بندهای عمومی لحاظ می شود. مثلن: اکثرن دسته‌ها و فعالان سیاسی گروهی بازداشت شده‌ای هستند. مثل: اعضای القاعده و یا پژاک و پ.‌ک.‌ک‌. و مجاهدین خلق و یا انصارالاسلام و جنداله را که دسته‌های چند نفری هستند را کنار هم نگه نمی‌دارند که البته در این بین جاسوسان نیز مستثنی نیستند.

اما در زمان انتقال از 209 به بازداشت‌گاه و یا زندان همه اموال پس داده می‌شود و باید برگه‌ای در مورد شرح وضعیت مدت بازداشت در 209 را پرکنی و در قسمتی در این برگه نوشته شده که پیشنهاد خود را در مورد وضعیت 209 بنویسید که کل این ماجراها القاعات مصنوعی برخورد دموکراتیک.

بند 325 و 500 الف ویژه روحانیون

در محدوده محوطه زندان اوین دقیقن در مجموعه چسبیده به اندرزگاه 1 و یا همان بند قرنطینه، 2 بند وجود دارد که به بند 325 و 500 الف معروف هستند که تحت اختیار و نظارت مطلق دادگاه ویژه روحانیت است و امور آن هیچ گونه ارتباط قضایی و اجرایی به سازمان زندان‌ها ندارد و فقط از جهت سرکشی و رسیدگی به امور فنی ساختمان محل اقامت زندانیان روحانی تحت اختیار و نظارت سازمان زندان‌ها و متولیان زندان اوین است. بند 500 الف قسمتی از بازداشت‌گاه ویژه روحانیت است که در آن متهمین بازداشتی را نگه می‌دارند و دارای 2 اتاق است که حدودا روی هم رفته 30 تخت دارد و در آن امکانات رفاهی مطلوبی وجود دارد مثل یخچال و یخچال فریزر و تلویزیون و کولر و سرویس‌های بهداشتی و هم‌چنین تلفن نامحدود که البته این محل برای نگهداری روحانیون بازداشتی بلاتکلیف است.

بند 325 روحانیت که در دوره‌های نه چندان دور افرادی مثل شهردار سابق تهران «غلام‌حسین کرباسچی» و «عبداله نوری» در آن بوده اند که دارای سالنی بزرگ است که درآن 18 اتاق وجود دارد که کل جمعیت این تشکیلات تحت نظارت دادگاه ویژه روحانیت فقط 13 نفر است که هر یک از متهمین بازداشتی و یا زندانیان ویژه روحانیت برای خود یک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی‌های طویل‌المدت با قفل در آن‌ها را می‌بندند تا زمانی که بازگردند. بنا به گفته روحانیون ساکن در این بندها آوردن و استعمال مواد مخدر به طور مطلق آزاد می‌باشد و در مواردی نیز از طریق مجاری چراغ سبزی مواد مخدر به متهمین ویژه روحانیت که بیش از 70 درصدشان معتاد هستند ارایه می‌شود.

استفاده از تلفن در این بندها نامحدود است. همه ملاقات‌ها هر هفته حضوری است و ملاقات شرعی و خصوصی با همسران هفته‌ای یک‌بار است. جیره غذایی خاصی با دستور و نظارت سرسختانه دادگاه ویژه روحانیت به روحانیون بند ویژه ارایه می‌شود. آشپزخانه و چراغ‌خانه برای پخت و پز وجود دارد‌، سیستم گرمایش و سرمایش و تهویه مطلوبی در این بند وجود دارد.

ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی‌ترین اعمال در بند 2 الف محسوب می‌شود

بر خلاف حیاط 300 متری که برای 650 نفر در اندرزگاه 8 وجود دارد بند ویژه روحانیت از یک حیاط دارای زمین والیبال و یک حوض‌چه و یک باغ‌چه گل کاری شده به وسعت 800 متر فقط برای 13 نفر بهره می‌برد که آن‌گونه که معلوم است یک گوشه از این حیاط به یکی از بازداشت‌گاه‌های محرمانه حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی که در محدوده محوطه زندان اوین واقع است متصل است که البته محدوده حیاط ویژه روحانیت چشم‌اندازی به ساختمان و یا خانه تک طبقه خانمی به نام ربابه در حیاط اوین که محل نگه‌داری افراد بسیار خاص است دارد. به هم‌راه مجموعه‌ای دایره‌ای شکل چند طبقه که شباهت به بازداشت‌گاه ضد خراب‌کاری توحید دارد که بنا به دانسته‌ها این مجموعه مشترکن بنا به ضرورت زمانی و نیاز در اختیار حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و وزارت اطلاعات یا همان بند 209 و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی می‌باشد که البته مسئله بنای تک طبقه معروف به ساختمان رباب که دارای امکانات مستقل و تکمیل یک خانه کوچک است فقط در اختیار وزارت اطلاعات و مراجع عالی‌رتبه ناظر بر آن نهاد است که البته قسمتی از محدوده آن متصل به مجموعه بازداشت‌گاه ویژه روحانیت است و احتمالن افراد بسیار خاص و فوق محرمانه و مهم در آن نگهداری می‌شوند و آخرین قسمت ساختمان بازداشت‌گاه ویژه روحانیت نیز به بازداشت‌گاه 2 الف تحت اختیار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران متصل است که بازداشتی‌های امنیتی بازداشت شده از طریق سپاه پاسداران در آن نگهداری می‌شوند.

بازداشت‌گاه 2 الف اطلاعات سپاه پاسداران

بازداشت‌گاه محرمانه 2 الف که تحت اختیار اطلاعات سپاه می‌باشد در محوطه زندان اوین جنب بند ویژه روحانیت و پشت اندرزگاه 1 یا همان قرنطینه قرار دارد. این بازداشت‌گاه هم اکنون 2 طبقه است. 1 طبقه هم‌کف و 1 طبقه زیر زمین که البته هر از گاهی مورد استفاده مشترک با وزارت اطلاعات یا همان بند 209 قرار می‌گیرد و البته بنا به شرایط خاص کشور فی‌الحال در حال توسعه و افزایش اتاق‌ها و طبقات آن هستند تا در مواقع اضطراری پیش رو بتوان از آن استفاده کرد. برخلاف بند 209 که به طور علنی از شکنجه استفاده نمی‌گردد و حدودن در راستای رسیدن به اهداف امنیتی خاص در سطح داخلی و خارجی رفتار و امکانات مطلوبی را در آن برای متهمین بازداشتی تعریف کرده‌اند ولی در بازداشت‌گاه 2 الف سپاه دقیقن قضایا برعکس است.

در بند 2 الف که تمام مامورین مراقب آن 2 عضویتی هستند و هم در سپاه پاسداران و هم تحت اختیار وزارت اطلاعات هستند و در یک مثلث گردشی مابین بازداشت‌گاه 209 و 2 الف و بازداشت‌گاه امنیتی رجایی‌شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت گردشی و خدمت هستند. در هریک از این بازداشت‌گاه‌ها با نوع تعریفی که دراختیارشان قرار می‌دهند تغییر ماهیت رفتاری می‌دهند. همان ماموری که شاید در 209 بنا به تعریف خاصی محترمانه برخورد می‌کند شاید در بند 2 الف جزو بد‌دهن‌ترین و شرورترین و شکنجه‌گر‌ترین مامورین باشد و یا در بازداشت‌گاه دیگری رفتاری مغایر 2 رفتار سابق دارد. ولی در کل رفتار مامورین در بازداشت‌گاه 2 الف خشن تعریف شده که مامورین درتمام لحظات حضور در بازداشت‌گاه با باتوم‌های دارای شوک الکتریکی و شوکرهای کوچک تردد می‌کنند.

در هیچ لحظه ای متهم در بند 2 الف بدون چشم بند نیست. از درب اصلی که در نقطه آخر راه کناری بند قرنطینه و ویژه روحانیت است تا رسیدن به درب اصلی بازداشت‌گاه، 3 درب فاصله دارد. پس از درب سوم و گذشتن از مقابل دفتر پرسنل و تحویل وسایل و پوشیدن لباس مخصوص بازداشت‌گاه متهم وارد دالانی می‌شود که رودرروی آن 4 راهروی باریک وجود دارد که در هر طرف این راهروها بعضن 4 و یا 5 سلول انفرادی وجود دارد و 2 اتاق عمومی نیز وجود دارد که یکی 6 تخته و دیگری 9 تخته است.

غذای 2 الف برعکس 209 که مجزا تهیه می‌شود و یا ویژه روحانیت که سفارشی طبخ و سرو می‌شود همان غذای زندان است با کیفیت و کمیت کم‌تر و بدتر. متهمین بازداشت‌گاه 2 الف مرتکبین جرایم امنیتی و سیاسی در سپاه پاسداران می‌باشند به هم‌راه هم جرمشان که فرقی نمی‌کند از چه قشری باشد. تماس تلفنی هر 10 روز آن‌هم با دستور کارشناس پرونده و در حضور بازجو انجام می‌شود.

زندانیان و بازداشتی‌های 2 الف نیز مثل اکثر بازداشتی‌های امنیتی ماهیتن وجود خارجی ندارند و در بخش رایانه ثبت نمی‌شوند و وجودشان در بازداشت‌گاه رسمن اعلام نمی‌گردد. دراین بازداشت‌گاه به طور مطلق چیزی به نام هوا‌خوری وجود ندارد و ملاقات به طور رسمی و حقیقی وجود ندارد. استحمام در هفته 2 بار امکان دارد که حمام یک اتاق است و درآن میله دوش نصب شده است. طبقه زیرین بند 2 الف اکثرا اتاق بازجویی و انفرادی است. از بهداری و بخش درمان در آن خبری نیست در صورت بروز شرایط اضطراری و مصدومیت وخیم متهم‌ آن‌را در ابتدا به بهداری و اورژانس زندان اوین و سپس به بیمارستان بقیه‌اله انتقال می‌دهند.

ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی‌ترین اعمال در بند 2 الف محسوب می‌شود. انفرادی‌هایی با ابعاد کوچک‌تر از 209 در بند 2 الف وجود دارد که فاقد نور و کف پوش و پنجره است و فقط از فضای شیارهای درب هوا تردد می‌کند و نور دیده می‌شود. اتاق شکنجه بسیار مدرن و مجهزی در قسمت زیرین بند 2 الف وجود دارد که در آن حتا اعدام و تیرباران سوری نیز انجام می‌شود.


 


رادیو کوچه

1361 خورشیدی- در این روز شهر «دزفول» مورد حملات هوایی و موشکی‌ نیروهای عراق قرار گرفت. حمله به دزفول، اولین حمله گسترده عراق به مناطق مسکونی به‌وسیله موشک‏های زمین‌به‌زمین است. بیش از یک‌صد و پنجاه موشک به دزفول اصابت کرد و پس از این تاریخ به دلیل اصابت موشک‌های فراوان، دزفول به «بلد‌الصواریخ» (شهر موشک‌ها)  معروف شد. شهر قدیمی دزفول در کنار رود «دز» واقع شده است.

1852 میلادی- «آلبرت آبراهام مایکلسون» (Albert Abraham Michelson)، فیزیک‌دان آمریکایی روس‌تبار در چنین روزی زاده شد.

بیش‌تر به خاطر فعالیت‌هایش در اندازه‌گیری سرعت نور و آزمایش مایکلسون-مورلی مشهور است‌. او در سال ۱۹۰۷ جایزه فیزیک نوبل را دریافت کرد و اولین آمریکایی بود که موفق به دریافت جایزه نوبل در علوم شد.

1368 خورشیدی- درچنین روزی «عباس یمینی‌شریف»‌، شاعر و داستان‌پرداز ایرانی دارفانی را وداع گفت‌. یمینی‌شریف یکی از شاعران به‌نام ادبیات فارسی است‌. او درحوزه ادبیات کودک و نوجوان آثار گران‌بهایی را از خود به جای نهاده است‌. عباس یمینی‌شریف از بنیان‌گذاران «شورای کتاب کودک» نیز بود‌. بیش از سی اثر شعر و داستان او در دوران حیاتش به انتشار رسید و برنده جوایز متعدد در ادبیات کودکان شد.

1154 میلادی- «هنری دوم» پادشاه انگلستان در کلیسای وست‌مینستر لندن‌ در این روز تاج‌گذاری کرد. وی در ۱۱۳۳ میلادی به‌دنیا آمد و در سال ۱۱۵۴ پس از فوت «استفان» به پادشاهی انگلستان رسید.

1741 میلادی- «وایتس برینگ» (Vitus Bering)، دریانورد معروف دانمارکی در 18 مارس 1681 در دانمارک به‌دنیا آمد. وی در سال 1704‌ وارد نیروی دریایى روسیه شد و در جنگ علیه سوئدی‏ها شهرتی به‌دست آورد. برینگ در پایان خدمتش در نیروی دریایى، به مسافرت‏های اکتشافی برای روسیه دست زد و در جست‌وجوی حدود شرقی سواحل شمال آسیا برآمد. وی با کشف تنگه «برینگ» که شمال‌شرق آسیا و شمال‌غرب آمریکا را از هم جدا می‏کند، ثابت کرد که قاره آسیا از آمریکا جدا است.

1949 میلادی- کشور سوریه پس از جنگ جهانی دوم دچار تحولات سیاسی فراوانی شد که مهم‏ترین آن‏ها، طرح مسئله اتحاد با اردن و سپس با عراق بود. در طی سال‏های بعد، احزاب سوری خواهان اتحاد این کشور با عراق بودند و طرح این اتحاد تحت عنوان «اتحاد فدرالی» مطرح شد. اما کشمکش‏ها و اختلافات داخلی در سوریه ادامه داشت و موافقان و مخالفان در هیت دولت نیز حضور داشتند. در این اوضاع، «ادیب شیشکلی»، سرهنگ 45 ساله ارتش سوریه، با یک کودتای نظامی در چنین روزی قدرت را به‌دست ‏گرفت.


 


رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، کاروان ورزش ایران با 80 مدال به کار خود در بازی‌های پاراآسیایی 2010 گوانگ‌جو پایان داده است.

کاروان ورزش ایران با کسب 27 مدال طلا، 24 نقره و 29 برنز (80 مدال در مجموع) به کار خود در بازی‌های پارآسیایی 2010 گوانگجو پایان داد تا مانند بازی‌های آسیایی گوانگجو رتبه چهارمی به ایران برسد.

با این تفاوت که رتبه چهارمی پارآسیایی تنها به دلیل مدال نقره کم‌تر به دست آمد و در مدال طلا ایران و کره‌جنوبی با 27 مدال به کار خود پایان دادند.

لازم به اشاره است در این رقابت‌ها بسیاری از رکوردها از جمله رکورد وزنه‌برداری سنگین وزن توسط سیامند رحمان شکسته شد تا وی لقب قوی‌ترین مرد معلول جهان را به خود اختصاص دهد.

بیشتر بخوانید:

«قهرمانی فوتبال هفت‌نفره ایران در بازی‌های پاراآسیایی»


 


خبر / رادیو کوچه

مالزی قصد دارد تا سال 2021 ساخت دو  پای‌گاه هسته‌ای که هر یک توانایی تولید هزار مگاوات انرژی برق دارند را به اتمام برساند.

خبرگزاری ملی این کشور امروز ضمن اعلام این خبر به نقل از «پیتر چین» وزیر انرژی مالزی نوشت، دولت این کشور در مورد مکان و شرایط مناسب ساخت این پای‌گاه‌ها به مشورت بین‌المللی نیازدارد.

این مقام مالزیایی هم‌چنین افزود برنامه‌های آموزشی و آگاه کننده بیش‌تری نیز در ارتباط با آگاه‌سازی مردم در مورد ضرورت نیاز به این نوع منبع انرژی انجام می‌شود.

وزیر انرژی مالزی در ادامه افزود این کشور در حال حاضر انرژی برق خود را از طریق منابع فسیلی به دست می‌آورد که‌ دولت قصد دارد وابستگی خود به این منابع را کاهش دهد.


 


محمدرضا / رادیو کوچه

mohamadreza@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

http://www.iran-newspaper.com/

1) اجرای هدف‌مندی یارانه‌ها از امروز با مشارکت مردم

رییس‌جمهوری: «از روز یک‌شنبه قیمت حامل‌های انرژی (بنزین، گازوییل، گاز مایع، گاز طبیعی، گاز خودرو، نفت سفید و نفت کوره) و برق اصلاح می‌شود. یارانه نقدی در آینده می‌تواند حداقل 2 برابر ‌شود و اضافه یارانه نان نیز به مبلغ 4 هزار تومان برای هر نفر در ماه در این هفته به حساب سرپرست خانوار واریز می‌شود.»

2) وام ساخت مسکن به 40 میلیون تومان افزایش می‌یابد

شریفی: «پیشنهاد کرده‌ایم تسهیلات ساخت مسکن از 30 میلیون تومان فعلی به 40 میلیون تومان افزایش یابد. بانک مسکن برای جلوگیری از بروز هرگونه مشکل برای مسکن مهر 500 میلیارد ریال فولاد وارد کشور کرد.»

همشهری

1) مراسم تودیع متکی بدون حضور وی برگزار شد

http://www.hamshahrionline.ir/news-123399.aspx

مراسم تودیع منوچهر متکی و معارفه دکتر علی‌اکبر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه، با حضور رحیمی، معاون اول رییس‌جمهوری و معاونان و مدیران کل وزارت خارجه و بدون حضور منوچهر متکی برگزار شد.

2) بررسی طرح کاهش روابط با انگلستان در مجلس

http://www.hamshahrionline.ir/news-123381.aspx

بررسی طرح کاهش روابط جمهوری اسلامی ایران با کشور انگلستان این هفته در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه می‌یابد.

جام جم

1) رحیمی در مراسم تودیع متکی: «هیچ مسوولی به این وضع خداحافظی نمی‌کند»

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100893958238

محمد رضا رحیمی در جلسه تودیع و معارفه متکی و صالحی به عنوان مسوولان وزارت خارجه با رد اخبار مبنی بر بی‌اطلاعی متکی از برکناری‌اش گفت: «هیچ مسوولی به این وضع از مسوولیت خداحافظی نمی‌کند.»

2) صالحی اعلام کرد: «دو اولویت دست‌گاه دیپلماسی»

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100893958684

سرپرست وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران با بیان این‌که اعتمادسازی در دیپلماسی سرمایه‌ای ارزش‌مند است، گفت: «امیدواریم اتحادیه اروپا رفتار تقابلی خود با ایران را به تعامل تبدیل کند و این برای هر دو طرف نافع‌تر است.»

کیهان

1) آیت‌اله آملی لاریجانی: «هجمه‌های حساب شده‌ای علیه قوه قضاییه می‌شود»

http://www.kayhannews.ir/890928/14.htm#other1403

رییس قوه قضاییه با گلایه از این‌که گاهی احساس می‌شود هجمه‌های حساب شده‌ای متوجه استقلال قوه قضاییه می‌شود، گفت: «توقع ما این است که مسوولان، اصول‌گرها و حزب‌اللهی‌ها به قوه قضاییه کمک کنند. دستگاه قضایی متعلق به بنده نیست و بنده فقط در این‌جا امانت‌دار هستم. قوه قضاییه مقتدر و مستقل باید تا ظهور آقا (عج) بماند تا بتواند در اجرای عدالت قدم بردارد.»

2) 50 لیتر سهمیه بنزین علی‌الحساب خودروهای شخصی در دی‌ماه

http://www.kayhannews.ir/890928/4.htm#other405

50 لیتر بنزین ویژه و حمایتی، علی‌الحساب برای سهمیه دی‌ماه خودروهای شخصی اول دی‌ماه در کارت‌های سوخت شارژ می‌شود.

رسالت

1) آمریکا مسوول سازمان سیا در پاکستان را فراری داد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=48692

دولت آمریکا مسوول سازمان جاسوسی این کشور در اسلام‌آباد را که عملیات هوایی و کشتار پاکستانی‌ها را هدایت می‌کرد، فراری داد.

2) استکبار نمی‌تواند با ترور خللی در وحدت ملت ایران به وجود بیاورد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=48679

نماینده پلدختر در مجلس شورای اسلامی گفت: «اگر استکبار فکر می‌کند که با ترور می‌تواند خللی در وحدت و انسجام ملت بزرگ ایران به وجود بیاورد به سختی در اشتباه و اوهام قرار دارد.»

خراسان

1) ایران تولید نیمه صنعتی ۱۵ رادیودارو را برای درمان بیماری‌های صعب‌العلاج آغاز کرد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=9&day=28&id=297875

معاون فن‌آوری معاونت علمی ریاست جمهوری با اعلام خبر آغاز تولید نیمه‌صنعتی ۱۵ رادیوداروی جدید برای درمان بیماری‌های صعب‌العلاج به ویژه درمان بیماران سرطانی در گفت‌وگوی اختصاصی با خراسان اظهار داشت: «هر یک از این داروها ۲۰ مرحله تست درمانی را با موفقیت پشت سر گذاشته است و با ورود این داروها به بازار نیاز کشور به واردات این داروهای حیاتی به‌طور کامل برطرف می‌شود.»

2) گزارش وال استریت ژورنال از توافق محرمانه آمریکا، انگلیس و فرانسه برای تشدید تحریم ایران قبل از مذاکرات استانبول

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=9&day=28&id=297935

در حالی‌که طبق توافق ایران و گروه 1+5 در مذاکرات ژنو، قرار است مذاکرات ۲ طرف اوایل بهمن‌ماه در استانبول از سرگرفته شود، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال از مذاکراتی در پاریس پرده برداشت که هدف از آن اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران پیش از آغاز مذاکرات با 1+5 است.

آفرینش

1) وحدت حوزه و دانش‌گاه به حیطه علمی محدود نشود

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=74639

رییس مجمع نمایندگان روحانی مجلس با اشاره به سال‌روز شهادت آیت‌اله دکتر محمد مفتح و روز وحدت حوزه و دانش‌گاه، گفت: «وحدت حوزه و دانش‌گاه نباید به حوزه علم و دانش خلاصه شود، بلکه اشتراکات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بین این دو مرکز علمی وجود دارد که این اشتراکات باید زمینه وحدت شوند.»

2) تذکر دولت به دولتی‌های پرمصرف

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=74660

دولت اعلام کرده است که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها بیش‌ترین افزایش قیمت برق نصیب دستگاه‌های دولتی می‌شود، بدون این‌که حتا یک ریال به بودجه جاری آن‌ها اضافه شود، چنین تصمیمی جنب و جوشی برای بهینه‌سازی مصارف برق را در میان دست‌گاه‌ها به‌وجود آورده است.

دنیای اقتصاد

1) ضرب‌الاجل آبی برای مسکن مهر

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=236406

وزیر نیرو در پاسخ به آن‌چه تحت عنوان «بی‌آبی در واحدهای مسکونی مهر» مطرح است به دنیای اقتصاد گفت: «مشکل آب فقط در برخی مناطق از جمله شهر جدید پرند که حجم قابل‌ توجهی واحد مسکونی در آن در حال ساخت است وجود دارد که برنامه‌ریزی کرده‌ایم برای واحدهای آماده افتتاح به صورت ضرب‌الاجل از ظرفیت کنونی آب شرب تزریق شود.»

2) محرک مالیاتی در اقتصاد آمریکا

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=236409

دیروز رییس‌جمهوری ایالات متحده لایحه‌ای 858 میلیارد دلاری را به امضا رساند که بر اساس آن معافیت‌های مالیاتی که در دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش و با هدف رونق بخشیدن به اقتصاد شکننده این کشور به تصویب رسیده بود، برای دو سال دیگر تمدید شد. اوباما در مراسم امضای این لایحه در واشنگتن گفت: «این وعده خوبی برای مردم آمریکا است، چرا که به اعتقاد وی گذاشتن پول بیش‌تر در جیب خانوارها که به احتمال زیاد آن‌را خرج خواهند کرد، نوعی محرک اقتصادی برای تقویت رشد اقتصادی است.»


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • نجیب: «رسیدن به فینال بازی‌های AFF سوزوکی نقطه عطفی برای تاریخ فوتبال مالزی می‌تواند باشد.»
  • شرکت‌های هندی تحقیقات خود را در مالزی آغاز می‌کنند.
  • درمان‌گاه‌های درمان و نگه‌داری مربوط به طرح یک مالزی واحد تبدیل به قطبی برای پذیرش افراد معتاد در جامعه می‌شود.
  • وزارت کار مالزی فعالیت‌ها را در 6 نقطه تحت مرحله دوم ساخت بزرگ راه سواحل شرقی زنده می‌کند.
  • وزارت خارجه روزی را به منظور انجام ابداعات برای کارکنان خود در نظر می‌گیرد.
  • حزب مردم 3 معاون برای خود بر‌گزید.
  • حزب پیش رو پرک آماده است تا به انتخابات تنانگ کمک برساند.
  • حزب جنبش مردم مالزی انتخابات درون حزبی را به منظور تمرکز بر شرکت در انتخابات عمومی به تعویق انداخت.
  • معاون نخست وزیر از حزب پیش رو و جناح راست خواست تا پشتیبانی بیش‌تری را برای انتخابات تنانگ کسب نمایند.
  • فرناندز: «ایریشیا نیاز به پل هوایی در دومین فرودگاه بین‌المللی کوالالامپور نخواهد داشت.»
  • سواحل غربی با چین قرار داد بلند‌مدت کشتی‌رانی امضا کرد.
  • مالزی در نظر دارد دو نیرو گاه هسته‌ای هزار مگاواتی تاسیس کند.
  • شرکت بازاریابی HR می‌خواهد ماهانه در سال 2012 بیش از 50 میلیون رینگیت فروش داشته باشد.
  • دبیر کل سازمان ملل: «هند باید اقدامات لازم را برای محافظت از نیروی انسانی به انجام برساند.»
  • احمدی‌نژاد به دنبال بازی برد-برد در گفت‌و‌گو‌های ایران است.
  • پلیس مسکو 800 تن را برای جلوگیری از بی‌حرمتی‌های قومی بازداشت کرد.
  • تایلند از ورود کارگران خارجی بیش‌تر استقبال می‌کند.

روزنامه استار

  • عملیات بر‌روی پروژه 36 میلیارد رینگیتی قطار‌های سریع‌السیر از ماه آینده آغاز می‌شود.
  • پروازهای لندن – کوالالامپور و بالعکس به خاطر بسته شدن فرودگاه لغو شد.
  • کنوانسیون حزب مردم آغاز شد.
  • بیش از 100 معلم جزیره پنانگ تمایل ندارند به بخش اصلی ایالت منتقل شوند.
  • از دانش‌گاه‌های خواسته شد تا جلوی اساتید یا دانش‌جویانی مبلغ مذهب شیعی را بگیرند.
  • تعداد زیادی از مالزیایی‌ها از خدمت‌کاران منزل به عنوان کلفت و نوکر یاد می‌کنند تا کارگر.
  • از خانواده‌ها خواسته شد تا در انتخاب پرستاران کودک دقت بیش‌تری به خرج دهند.
  • حزب پیش رو در نظر دارد با اکثریت کامل در انتخابات تنانگ پیروز شود.
  • یک ماهی‌گیر 66 ساله در آساجایا توسط یک تمساح خورده شد.
  • باوجود اعتراضات، کره جنوبی مانور‌های نظامی را به تعویق نخواهد انداخت.
  • بانک آمریکا پرداخت‌های ویکی‌لیکس را لغو کرد.
  • کنگره آمریکا منع استخدام هم‌جنس‌گرایان در ارتش را لغو کرد.
  • شمار نظامیان خارجی کشته در افغانستان در  سال 2010 به 700 تن رسید.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • 9 نفر در آتش سوزی هتلی در فیلیپین ناپدید شدند.
  • وزیر ارشد سراواک، تن سری عبدل طیب 74 ساله با یک دختر 28 ساله لبنانی ازدواج کرد.
  • دانش‌جویان طراحی لباس از دانش‌گاه UiTM در لندن غوغا کردند.
  • مدل‌های جدید پروتون دارای قدرت بیش‌تری خواهند بود.

روزنامه مالایی میل

  • پروژه قطار سریع‌السیر بین کوالالامپور و کلانگ ولی سالانه بین 3 تا 4 میلیارد رینگیت سود آوری خواهد داشت.
  • دو نوجوان در رابطه با قتل یک دختر 14 ساله در جنگل‌های نارگیل بازداشت شدند.
  • مراسم یادبودی برای تانکو عبدل‌الرحمن انجام گرفت.

 


شام‌گاه روز شنبه، محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، آغاز اجرای قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها را به‌طور رسمی اعلام کرده است.

Click here to view the embedded video.

بیشتر بخوانید:

«یارانه‌ها حذف و عرضه حامل‌های انرژی با نرخ جدید»


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه روز شنبه، محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، آغاز اجرای قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها را به‌طور رسمی اعلام کرده است.

وی در این برنامه اعلام کرد که از ابتدای روز یک‌شنبه ۲۸ آذر، حامل‌های انرژی، آب و نان در سراسر ایران با بهای جدید ارایه خواهند شد.

چند ساعت پس از پایان سخنان تلویزیونی آقای احمدی‌نژاد، دولت جمهوری اسلامی با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد که قیمت بنزین آزاد از این پس لیتری ۷۰۰ تومان و قیمت سی‌ان‌جی (گاز اتومبیل) متر مکعبی ۳۰۰ تومان خواهد بود.

قیمت گازوییل آزاد هم در این اطلاعیه لیتری ۳۵۰ تومان اعلام شده است.

پیش از این بنزین آزاد (غیر سهمیه‌ای) در ایران به قیمت لیتری ۴۰۰ تومان به فروش می‌رسید، اما اکنون اعلام شده است که ۵۰ لیتر سهمیه خودروهای شخصی که روز شنبه برای دی ماه اعلام شده بود، لیتری ۴۰۰ تومان خواهد بود.

آقای احمدی‌نژاد از این طرح که با حمایت مستقیم آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی اجرا می‌شود به عنوان بخشی از طرح بزرگ‌تر «تحول اقتصادی» نام می‌برد.

محمد رویانیان، رییس ستاد حمل و نقل سوخت جمهوری اسلامی، صبح روز شنبه ۲۷ آذر ضمن اعلام میزان سهمیه سوخت خودروهای شخصی برای دی ماه، گفت که این سهمیه می‌تواند نوعی اقدام کمکی در آغاز اجرای قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها تلقی شود.

وی در این خصوص اظهار داشت کمیته‌هایی در سراسر ایران تشکیل شده تا از روز شنبه بر قیمت حمل و نقل نظارت و از افزایش غیر‌منطقی آن جلوگیری کند.

آقای رویانیان هم‌چنین اعلام کرد که بهای بلیط اتوبوس، قطار، مترو و هواپیما در ایران دست‌کم تا پایان سال تغییر نخواهد کرد.

دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده است که برای کمک به واحدهای صنفی که ناچارند خود را با قیمت جدید حامل‌های انرژی وفق دهند، بسته‌های حمایتی تدارک دیده است.

این واحدها از جمله می‌توانند برای دریافت وام‌هایی بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان با سود ۷ درصد به صورت اینترنتی ثبت نام کنند. مبلغ چنین وام‌هایی پیش‌تر حد‌اکثر ۱۰ میلیون تومان بود.

هم‌چنین اعلام شده است که صنعت‌گران می‌توانند تنها با سپردن سفته، وام‌هایی با بهره ۳ درصد دریافت کنند.

علاوه بر این، مبلغ ۸۱ هزار تومان به ازای هر ایرانی که مشمول دریافت یارانه‌های نقدی شناخته شده است، به صورت علی‌الحساب و به عنوان یارانه دو ماهه، به حساب بانکی سرپرستان خانواده‌ها ریخته شده بود، اما صدور اجازه برداشت از آن به پس از آغاز اجرای قانون موکول شده بود.

آقای احمدی‌نژاد در برنامه زنده تلویزیونی شب گذشته از مردم ایران خواست که با دولت در اجرای قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها هم‌کاری و به دولت اعتماد کنند.

آقای احمدی‌نژاد از شهروندان ایرانی خواست که دو ماه صبر کنند تا قبض‌های آب و برق بیاید و ببینند که هزینه‌ها چگونه است.

او وعده داد که به زودی واریز دومی (نفری هشت هزار تومان برای دو ماه) برای جبران افزایش قیمت نان به حساب مشمولان دریافت یارانه نقدی ریخته خواهد شد.


 


Ardavan Roozbeh\ Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

In past years, it seems that the system of Foreign Ministry could always cover demonstrating in its system in order not to reveal any objections or separations from it. But after last year's critical election, when those demonstrations extended from people to members of government segments or former parliament members, ministers and officials, who joining to people for demonstrating has became a sign of not adopting present situation in state segments and also form who working in executive parts of government.

This expansion shows itself in different parts. After election it was very hard to believe, when Mohammad Heydari, Iran's consul in Norway resigned to show his objection about after election events and apply for being a refugee in Norway. At first, Foreign Ministry did not say anything about it, and then rejected it. But it was true. The objection was reached Foreign Ministry that selects its officials and elements via sieving.

Heydari who had established a movement called "Green Embassy" pointing to his aim and said: "There are some minorities that are same in oppositions inside and outside the country. Our goal is to transfer every points and ask every groups to join and reach solidarity with the people inside the country and voice our slogans based on establishing a free election in Iran, freedom for political prisoners, freedom for presses, freedom for political parties, separating religion from politics and observing human rights."

Same with this, a diplomat from Iran embassy in Finland, Hossein Alizadeh resigned too and joined to oppositions of Islamic Republic.

Pointing to the historical skullduggery in Iran presidential election, Alizadeh said that he demonstrated because of regime's action against after election protests and Iran foreign policy that put the country in critical situation. He said: "It was not possible for me to live this paradox anymore and educate my children with it."

In that moment, Ramin Mehmanparast, the spokesman in Foreign Ministry said pointing to his resign: "He was an economical expert in Iran Embassy in Helsinki and his duty period had become over in July."

But these utterances could not bind the 3rd member of Iran Foreign Ministry resign and becoming refugee. He is Farzad Farhangiyan. He was the counselor of Iran Embassy in Bruxelles and resign for showing his demonstration. Some news said: "The second counselor of Iran Embassy in Bruxelles, the capital of Belgium had resigned last Friday and went to Oslo the capital of Norway."

Farhangiyan was the 3rd diplomat who made it. But as Heydari from Green Embassy said, this could not be the last one and other diplomats and experts in Foreign Ministry are also planned for this purpose.

According to this aim and inducement from demonstrator diplomats and also for informing about the actions of alien governments, I interviewed with Farzad Farhangiyan as follow:

Mr. Farhangiyan! According to what you know about diplomacy system of Islamic Republic, how the process of diplomacy that exist in Iran and showed to people and the way foreigners looking at, could continued? Is your demonstrative movement or your other friends' could have impact on global society and diplomacy process outside the country?

I believe that the process which began by the 9th government and what happened in last June could be a changing process. Because of me and my friends' resigning from diplomacy system that was a demonstrating movement against last year events, made a change that happened in believe of my every patiots or in experts who I know absolutely. Today the need for this change is inevitable.

I ask my question according to people belief. Some said that how the elements who worked in Iran political system could reach to this result that Revolutionary process oriented to ineligible perversities?

I was a 16 years old teenager when the revolution happened. After 30 years our beliefs was absolutely changed. Especially for Foreign Ministry stuff who has chance to travel and be familiar with other cultures and nations and look inside from outside. This is privilege that a person could be familiar with different analyzes and events of his country. Man changes. We are not the same as what we had been 30 years ago.

The events happened in last 30 years reveals much of facts. Some other things might occur 30 years ago but its appearance was not the same as last year events.

You are acting in a set called "Active Green Embassy Campaign". What are the tasks of this group and could it be effective yet?

As Heydari who had been in consul of Iran Embassy in Norway resigned, the Green Campaign that was his initiated idea established and aimed to help the stuffs who are going to escape out of the regime. Our escape as the country's diplomacy system stuff is for showing incredibility and illegitimacy of this regime.

Islamic Republic government believes that the few events happened, including your resignation which aimed for showing objection, was done after the period of servicing and it was not a diplomatic action. Please explain about this.

As we said in our interviews in the last 2 months these are the things just for distraction that Mehmanparast or other Iranian officials uttered. As a diplomat holds his diplomatic passport and serves out of country is called diplomat. All our friends who went out were diplomat and hold political passports. The things that Mehmanparast uttered are totally lie.

Till now we have informed about 3 resignations of diplomatic envoys. Are you informed about your cohorts in Foreign Ministry? Are such events continues?

It would be absolutely like this. As we know 20 of our cohorts went out yet. Some others had gone out 14-15 years ago. The ways to go out differed. There are some high ranked who were envoys or consuls went out silently and live outside at this moment.

The cohorts who already went out are us. We are 3. We went out in a way to show illegitimacy of the 10th government to the globe. There some others absolutely that you will be informed about them.

Do you think that in this process, alien governments felt effects of your movement?

Yes it is like this. The governments of Norway, Finland, Belgium, or even in other governments where some other our cohort trying to go out, have considered this issue dizzily. Because this is a question for them that why in a diplomacy system of a country which wants to governs and fixes the world, some top diplomats escape out of its diplomacy body and claim that: "We went out due to illegitimacy of government" . This effect would continue.

Have you been threatened by Iran government after the things happened?

I had cut my connections but be threatened indirectly and heard about them. These threatening are not something new and I have been faced with them from 15 year ago when my friends went out. I believe that Iran people Green Movement has much proceeded.

Farsi


 


رادیو کوچه

شام‌گاه روز شنبه، تیم فوتبال اینتر‌میلان ایتالیا با پیروزی 3 بر 0 مقابل مازمبه از کنگو، قهرمان جام باش‌گاه‌های جهان شده است.

تیم اینترناسیونال برزیل هم در دیدار رده‌بندی، 4 بر 2 سئونگنام کره جنوبی را شکست داد و سوم شد. تیم کره‌ای از دقیقه ۳۴ مسابقه با اخراج بازیکنش، ده نفره بازی کرد.

در پایان این مسابقات که به میزبانی ابوظبی برگزار شد، اتوئو، مهاجم اینتر‌میلان به عنوان بهترین بازیکن، جایزه توپ طلا را گرفت و جایزه بازی جوان‌مردانه هم به اینتر رسید.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

Commodities
Crude Oil 67.01 +0.55%
Natural Gas 4.10 -0.17%
Gasoline 2.15 +0.73%
Heating Oil 2.17 -
Gold 2994.50 +0.34%
Silver 34.19 +0.40%
Copper 4.87 -0.60%
2025.03.17 end-of-day » Add to your site

خبرهاي گذشته