جنبش راه سبز - خبرنامه |
- منشور حقوق شهروندی؛ گامی به پیش اما بدون ضمانت اجرا
- درس بزرگ از گذشته
- ۷۳ میلیارد تومان خسارت زلزله ۵٫۷ ریشتری برازجان/ تصاویر مردم زلزله زده
- برشهایی از خاطرات یک زندانی سیاسی در اعتصاب غذا
- یادداشت دختر میرحسین درباره “ممنوعها و ممنوع القلم ها”
- گزارش شیرین عبادی از مناطق آلوده به مین و لزوم تسریع پاکسازی
- آمریکا ۹ کشور را از قانون تحریم نفت ایران معاف کرد
- آیتالله موسوی اردبیلی: منتقدان دولت بیانصافی میکنند
- وقت تنگ است؛ توبه کنید
- آقاي مهندس باهنر و وزارت علوم
منشور حقوق شهروندی؛ گامی به پیش اما بدون ضمانت اجرا Posted: 30 Nov 2013 04:13 AM PST ![]() نادر مرزبان جرس: حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که در صورت رسیدن به کرسی ریاست جمهوری اقدام به تهیه منشوری برای صیانت از حقوق شهروندی کند. او این وعده را همزمان با صدمین روز فعالیت دولتاش عملی کرد. منشوری که در آن ادبیات تازهای از نظر اهمیت دادن به حقوق شهروندان به چشم میخورد اما بزرگترین علامت سوال پیش روی آن نامشخص بودن ضمانت اجرایش است.
تردید در وفاداری دولت به منشور
قوه قضاییه به عنوان مرجع مداخله کننده در موضوعهای مربوط به آزادی بیان عملا از قوه مجریه حرف شنوی ندارد و میتواند به اقدامهای خود علیه آزادی بیان صورت قانونی بدهد. گذشته از این مشخص نیست که قوه مجریه خود تا چه اندازه به این منشور پایبند باشد. اظهارات علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جریان توقیف روزنامه بهار راه را برای تردید در عمل دولت به ادعای خود مبنی بر دفاع از حق آزادی بیان باز میگذارد. او در گفتگویی با خبرنگاران که هشتم آبان ماه انجام شد به جای دفاع از حق روزنامه بهار برای انتشار آزادانه عقاید گفت که «مقالهای در روزنامه بهار درج شد که علاوه بر اینکه نوعی تحریف تاریخ اسلام محسوب میشود، در ایجاد اختلاف مذهبی در کشور نیز نقش داشته است.» اظهار نظر او با واکنشهای شدیدی از سوی روزنامه نگاران همراه بود که انتظار همراهی دولت را در زمینه حمایت از حق آزادی مطبوعات داشتند. مشکل در جایی دیگر است منشور حقوق شهروندی دارای سرفصلهای قابل توجهی نظیر «حریم خصوصی»، «ﻫﻮﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺑﯿﺎن رﺳﺎﻧﻪای و آﻓﺮﯾﻨﺶ ﻫﻨﺮی»، «ﺳﻼﻣﺖ اداری، ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ و ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻗﺎﻧﻮن»، «ﺣﻖ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺷﻬﺮوﻧﺪان در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ»، «آﺳﺎﯾﺶ، رﻓﺎه، ﺣﻤﺎﯾﺖ و ﺗﺎﻣﯿﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ» است. بخش مربوط به «حریم خصوصی» یکی از بحث برانگیزترین موارد منتشر است. بندی که در آن آمده است «ﺣﺮﯾﻢ و زﻧﺪﮔﯽ ﺧﺼﻮﺻﯽ، ﻣﺴﮑﻦ، وﺳﺎﯾﻂ ﻧﻘﻠﯿﻪ و اﺷﯿﺎء ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪان از ﻣﺪاﺧﻠﮥ ﺧﻮدﺳﺮاﻧﻪ، ﺗﻔﺘﯿﺶ و ﺑﺎزرﺳﯽ ﺑﺪون ﻣﺠﻮز ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﺼﻮن اﺳﺖ و ﺗﻌﺮض ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت و دادهﻫﺎی ﺷﺨﺼﯽ، ﺗﻔﺘﯿﺶ، ﮔﺮدآوری، ﭘﺮدازش، ﺑﮑﺎرﮔﯿﺮی و اﻓﺸﺎء ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺷﻬﺮوﻧﺪان اﻋﻢ از اﻟﮑﺘﺮوﻧﯿﮑﯽ و ﻏﯿﺮاﻟﮑﺘﺮوﻧﯿﮑﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﺳﻮﻻت ﭘﺴﺘﯽ آﻧﺎن ﻣﺠﺎز ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎزرﺳﯽ، ﺿﺒﻂ، ﺗﻔﺘﯿﺶ، ﻣﻼﺣﻈﻪ، ﻗﺮاﺋﺖ، ﺗﻮﻗﯿﻒ ﯾﺎ ﻣﻌﺪوم ﻧﻤﻮدن ﺑﺪون ﻣﺠﻮز ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ و ارﺗﺒﺎﻃﺎت از راه دور ﻧﻈﯿﺮارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺗﻠﻔﻨﯽ، ﺗﻠﮕﺮاف، ﻧﻤﺎﺑﺮ، ﺑﯿﺴﯿﻢ و ارﺗﺒﺎﻃﺎت اﯾﻨﺘﺮﻧﺘﯽ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﻬﺮوﻧﺪان و اﺳﺘﺮاق ﺳﻤﻊ ﯾﺎ رﻫﮕﯿﺮی و ﺳﺎﻧﺴﻮر آﻧﻬﺎ ﺑﺪون ﻣﺠﻮز ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ.» رعایت موارد قید شده در این بند یکی از خواستهای اصلی کسانی است که به دلیل فعالیتهای منتقدانه خود با نقض حریم خصوصی و مداخله و تعدی دستگاه قضایی و امنیتی روبرو بودهاند. با این وجود این بند نیز خود را در نهایت به «مجوز قانونی» وابسته میکند. مجوزی که صدور یا عدم صدور آن در اختیار قوه مجریه نیست و قوه قضاییه متولی آن است. قوهای که در سالهای اخیر بیشترین برخوردها را با چهرهها و نهادهای منتقد نظام داشته و تغییری در مشی و رویه خود نداده است. همچنین «حق انتخاب آزادانه وکیل، ممنوعیت هتک حرمت افراد بازداشت شده، ممنوعیت شکنجه و ممنوعیت و بیاعتباری اعترافات اجباری» نیز که در این منشور به آن اشاره شده است به طور کامل در حیطه اختیار قوه قضاییه است و قوه مجریه نقشی در نظارت بر آن ندارد. جالب اینکه تدوین کنندگان منشور در بخش پایانی تصریح کردهاند که «کلیه دستگاههای اجرایی، نهادها، سازمانها و موسسات عمومی غیردولتی و سازمانهای زیر نظر رییس جمهور و مراکز وابسته به نهاد ریاست جمهوری» ملزم به همکاری در اجرای آن هستند. در نظر نگرفتن سایر قوا به ویژه قوه قضاییه برای رعایت موارد ذکر شده در این منشور، عملا آن را ابتر خواهد گذاشت. قوه مجریه با تدوین این منشور البته میتواند نشان دهد که گرایش به رعایت حقوق شهروندی دارد و از این جهت رویه خود را موجه جلوه دهد اما مساله اصلی ضمانت اجرا برای رعایت حقوق است که در اختیار قوه قضاییه است. حال آنکه در منشور حتی یکبار هم نامی از قوه قضاییه به میان نیامده است. |
Posted: 30 Nov 2013 03:36 AM PST سعید لیلاز ظرفیت نقدپذیری دولت روحانی امید بزرگتری برای بهبود اوضاع ایران در آینده پیشروست.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
۷۳ میلیارد تومان خسارت زلزله ۵٫۷ ریشتری برازجان/ تصاویر مردم زلزله زده Posted: 30 Nov 2013 12:35 AM PST روحانی: تقدیر این بود اولین سفرم به بوشهر باشد جرس: رئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفت: برآورد اولیه خسارت زلزله 5.7 دهم ریشتری برازجان ۷۳ میلیارد تومان بوده و برای جبران این خسارتها پرداخت وام، تسهیلات و کمکهای بلاعوض در حال بررسی است.
حسن قدمی درباره آخرین اقدامات در زلزله 5.7 ریشتری که در تاریخ 7 آذر در شهرستان برازجان از توابع استان بوشهر اتفاق افتاد اظهار داشت: برآورد خسارت اولیه برای این زلزله 73 میلیارد تومان بوده است و برای جبران این خسارتها وام، تسهیلات و کمکهای بلاعوض در حال بررسی است.
وی ادامه داد: بخشهای کشاورزی و دامپروری 3.6 میلیارد تومان، تأسیسات زیربنایی 22 میلیارد تومان و ساختمانهای مسکونی، تجاری و صنعتی 47 میلیارد تومان خسارت دیده است.
قدمی درباره اسکان اضطراری برای زلزله زدگان شهرستان برازجان اظهار داشت: نیاز جدی به اسکان اضطراری نیست چرا که درصد زیادی از خانهها تخریب نشده است و شمار خانههای خرابی که نتوان در آن زندگی بیش از 5 خانه نبوده است.
وی با اشاره به بافت فرسوده روستاها خاطرنشان کرد: در این زلزله 10 روستا بیشترین خسارت را دیدهاند که با توجه به بافت فرسوده آن بهتر است بازسازی و مقاومسازی شود.
به گزارش فارس، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور بیان داشت: اقدامات درمانی و امدادی روز گذشته به اتمام رسید و در این زلزله هم اکنون 66 نفر بستری هستند که تعدادی از آنها امروز مرخص میشوند.
روحانی: تقدیر این بود اولین سفرم به بوشهر باشد
رییسجمهور صبح امروز شنبه برای دیدار با زلزله زدگان شهرستان برازجان، بازدید از مناطق زلزله زده و روند امداد رسانی به آسیب دیدگان و همچنین بازدید از پروژه های گازی در منطقه عسلویه وارد استان بوشهر شد.
حسن روحانی در بدو ورود به این استان در فرودگاه بوشهر پس از بازدید از یگان تشریفات از سوی فریدون حسن وند استاندار، آیت الله غلامعلی صفایی بوشهری نماینده ولی فقیه در استان و دیگر مسوولان و مقامات ارشد محلی مورد استقبال قرار گرفت.
روحانی در فرودگاه بوشهر در گفتگو با خبرنگاران با بیان اینکه دیدار و خدمت مردم بزرگ و عزیز ایران در هر کجای کشور برای رییس جمهور یک افتخار است، گفت: تقدیر بر این بود که امروز اولین سفر ما به استان بوشهر انجام شود و مردم خوب و دلیر این استان را زیارت کنیم.
رئیس جمهور افزود: دلیل عمده این سفر دیدار با مردم زلزله زده منطقه دشتستان و همدلی و همدردی با آنان است؛ البته در این سفر بازدیدی از عسلویه و فازهای گازی که در این منطقه در دست اجرا است نیزخواهیم داشت.
|
برشهایی از خاطرات یک زندانی سیاسی در اعتصاب غذا Posted: 30 Nov 2013 12:35 AM PST جرس: محمد حسن یوسفپور سیفی، زندانی سیاسی ای که این روزها در بند ۳۵۰ زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است در بخشی از خاطرات خود نوشته است: نامه مینویسم تا بازجویم را ببینم بعد از تاخیر بالاخره میبینمش. اعتصاب غذا میکنم و پای عوارض و عواقب آن هستم حتی اگر گوشی برای شنیدن وجود نداشته باشد.
به گزارش کلمه، محمد حسن یوسفپور سیفی، فعال حقوق بشر و کودکان کار از روز جمعه یک آذر در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت درمانی وی دست به اعتصاب غذا زده است.
این فعال حقوق بشر از عارضه اختلال شبکیه هر دو چشم رنج میبرد و بر اساس نظر پزشکان حدت بینایی وی ۴/۱۰ است و با شرایط زندان قابل درمان نیست، همچنین وی با مشکل دیسک کمر، فشار خون بالا و ضربان نامنظم قلب نیز روبرو است.
پیش از این مسئولان زندان اوین به وی قول مساعد داده بودند که به وضعیت درمانی این زندانی سیاسی رسیدگی کنند اما پس از پیگیریهای صورت گرفته از طرف وی، مسئولان زندان اوین اعلام کردهاند که دادستانی تهران تاکنون با اعزام وی به مراکز درمانی موافقت نکردهاند.
محمد حسن یوسفپور که از مجریان و تهیه کنندگان صدا و سیما بوده است، پس از حوادث انتخابات ۸۸ و به اتهام عضویت در گروه مجموعه فعالان حقوق بشر، به عنوان مسئول واحد جذب و معرفی، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۵ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
این زندانی سیاسی از ۱۸ شهریور ۹۱ برای اجرای حکم ۵ سال و ۶ ماه خود به زندان اوین فراخوانده شد وتا به امروز در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد. وی در یک سال گذشته تاکنون بدلیل مخالفت دادستانی تهران ملاقات حضوری با اعضای خانوادهاش نداشته است.
برشهایی از خاطرات این زندانی سیاسی را با هم می خوانیم:
مقدمه:
الان که دارم فکر میکنم نمیدانم چطور مریض شدم کمی که فکر کردم فهمیدم علت اصلی آن القا ایدئولوژی بوده که شاید که از دوران نوجوانی یا جوانی به من منتقل شده! یادم آمد که همه جا این جمله را شنیده بودم که: مگه مریضی؟ که این کار را کردی؟ یا اینکه تو رو چه به سیاست بیا کار هنریات را دنبال کن مگه مریضی؟ و من به این نتیجه رسیدم که از بس در گوشم خواندند که مگر مریضم!
اکنون که در بند ۳۵۰ اوین ۱۵ ماه است که دوران محکومیت خود را میگذرانم، مریض شدهام و این مریضی هیچ ربطی به وقایع و اتفاقاتی که در زندان پیش امده نداشته است. در ثانی من ۴۴ ساله شدهام و باید مریض باشم. اصلا اگر سالم باشم جای تعجب است. مگر آدم چقدر باید عمر کند؟
فصل اول: (دیسک کمر) آنقدر اسلوموشن راه میروم و مینشینم، که علیرضا روشن ادای من را در میاورد و میخندیم. بعضی روزها بچهها در هواخوری میگویند چرا کج شدهام؟
یا حسین رونقی ملکی سرم غر میزند که یکم پاشو راه برو و چرا دراز میکشی اینقدر؟
امروز صبح که از خواب بیدار بلند میشوم، واقعا نمیتوانم حرکت کنم. محمدرضا مقیسه به زور مرا به بهداری میفرستد. با آمبولانس از بهداری رفتن خوشم نمیآید اما چارهای نیست. با امبولانسی که کمک فنرهایش داغان است و داخل هر چالهای که میافتد، دادت در میآید به بهداری میروم.
اگر بیرون بودم و این امبولانس را به من میدادند با آن گوسفند زبان بسته هم حمل نمیکردم. میرسم بهداری به پرستار میگویم مشکل دیسک کمر دارم میگوید خب همه دارند.. چه باید جواب دهم؟
بیش از هفت ماه است که منتظر ویزیت متخصص مغز اعصاب هستم که انگار قراردادش با زندان اوین تمام شده یا حق ویزیتش را ندادهاند و دیگر نمیآید.
از کمرم عکس گرفتهام و جا به جایی ستون مهرهها و کم شدن فاصلههایش مشخص است.. بگذریم…
یک دکتر جینگول میآید کم سن و سال است و جوراب نارنجیاش بدجور جیغ است. میگوید چرا ساعت ۹ صبح نیامدی ویزیت بشوی که من اومده بودم بند ۳۵۰؟ میگویم عذر میخوام. ازین به بعد با دیسک کمر هماهنگ میکنم که قبل از ساعت ۹ بگیرد تا شما تشریف داشته باشید و اینجا مزاحم نشوم.
نسخه مینویسد. اینجا هر مرضی داشته باشی تشخیص دکتر این است که بیماری شما عصبی است.
مثل یکی از هم بندیانمان که آنقدر گفتند بیماریاش عصبی است که آخرش فهمیدند سرطان دارد و حالا یکی در میان دارد شیمی درمانی میشود. نسخه پزشک هم مشخص است یا دیازپام یا دگزامتازون و یا…..
این سه امپول علاج درد تمام بیماریها در بهداری اوین است. چارهای هم نیست. دیازپام میزنم. بگذریم از تخت بهداری با ملحفههای یک بار مصرف کثیف و بالشت کثیف ترش. بگذریم از آقای تزریقاتچی که نمیداند آمپول روغنی را یکهو داخل عضله خالی نمیکنند. اَه… چقدر غر میزنم.. به خودم میگویم مردک اینجا زندان است خانهٔ خاله نیست. با مشکل دیسک کمر، و جای آمپولی که به شدت درد میکند، برمیگردم به بند ۳۵۰. آمبولانس رفته است. باید پیاده برگردیم. تازه باران زده است. چقدر درختان زندان اوین زیبا هستند. اینکه بعد از ماهها از بند ۳۵۰ بیرون بیایی خودش نعمت بزرگی است. شکر، خدایا شکر که بلای بدتری به سرم نیامد.
فصل دوم: (فشار خون بالا و ضربان نامنظم قلب) شب جمعه است. تپش قلب شدیدی دارم انگار قلبم از دهانم دارد میزند بیرون. چند سال پیش یکبار این مورد را تجربه کرده بودم. بعد از پایان یک سریال، ۶ روز بخش قلب بستری بودم و اصلا چیزی نفهمیدم. احمدم هاشمی فشارم را میگیرد ۱۸ روی ۱۳. باز امبولانس و برانکارد و بهداری. میروم زیر اکسیژن. یک ساعت بهداری نگهام میدارند. ساعت ۱۲ اعزامم میکنند بیمارستان مدرس. گیجم اورژانس قلب بستری میشوم. قبل از اعزامم همان آقای تزریقاتچی بهداری، به من سرم وصل میکند و سوزن را بدجور در رگم میچرخاند. میخواهم بگویم عزیزم اینجوری جدار رگ پاره میشه و خونریزی داخلی ایجاد میشه.. سکوت میکنم.
به یاد آن مثل معروف میافتم که هیچ وقت نمیتوانی به یک خوک موسیقی یاد بدهی، چون هم خوک را اذیت میکنی هم خودت اذیت میشوی. بگذریم..
قرص و امپول و نوار قلب و سرم و اکوی قلب، نمیفهمم چطور ۶ صبح میشود. دکتر متخصص مینویسد اسکن قلب، اما ۷ صبح با دو سرباز و پاسیار به زندان اوین برگردانده میشوم. بالاخره بعد از گذاشتن ۴ تا زیر زبانی و قرص فشار و…. دیگه حالم باید خوب باشد.. قرار میشود یک شنبه دوباره برای اسکن قلب و ازمایش به بیمارستان مدرس اعزام شوم. اما نمیدانم این اتفاق چرا اکنون که بیش از سه هفته است از بیمارستان مدرس برگشتهام نمیافتند. دادستانی مجوز نداده است. زندان است خانهٔ خاله که نیست.
به قول یکی از مسولان همهٔ شما را که نمیتوانیم اعدام کنیم، بالاخره بعضیهایتان باید در زندان بمیرید. بگذریم..
فصل سوم: (اختلال شبکیه چشم) قبلا زیرنویس تلویزیون را نمیدیدم. حالا بخشهایی از تصویر را و خود تلویزیون را نمیبینم. ۵ ماه پیش که دکتر متخصص چشم آمده بود بهداری اوین و ویزیت شدم گفت چیزی نیست و عصبی است. برایم قرض شل کننده عضلات و اشک مصنوعی تجویز کرد که وقتی به دکتر بهداری گفتم، خندید و تعجب کرد. برایم ازمایش خون نوشت که رفتم آزمایشگاه بهداری اوین و گفتند کیت ازمایش نداریم. حالا هم که سه هفته از آن روز میگذرد باز هم کیت نداریم چون گفتن زندان بودجه ندارد کیت ازمایش بخرد. درست مثل دستگاه نوار قلب بهدارری که خراب است که ان باری که خواستند از من نوار قلب بگیرند بعد از سه بار پاره کردن نوار توسط تکنسین بار چهارم سه تا الکترود که به سینهام وصل بود. جدا شده بود و نوار قلب گرفتند و دکتر وقتی دید گفت نوار قلبت نرمال است. و من کلی خندیدم. بعد از ۶ ماه مرا اعزام میکنند. بیمارستان فارابی و کلی آزمایش به فاصله یک ماه بعد برای ادامه معالجه بعد از کلی نامه نگاری به دادستانی ریس بهداری رئیس زندان، دوباره اعزام میشوم فارابی.
نتیجه: بینایی چشم ۴/۱۰ است. شبکیه چشم تخریب شده و قابل بازسازی یا عمل نیست. و کلن قابل معالجه نیست. دفعه اول گفتند سکته مغزی رد کردهای و بایدام – ار – آی بشوی. و اینکه بیماری اختلال شبکیه رو به پیشرفت است. برمیگردم بند ۳۵۰ زندان اوین. با یکی از مسولان صحبت میکنم میگویم اگر زودتر مرا اعزام کرده بودید میشد کاری کرد دیر اعزام کردید. چه کنم؟
میگوید شکایت کن ۹۰۰ میلیون دیه هردو چشمت را میدهیم. میگویم جفت چشمانتان را ۲۰۰ میلیون میخرم میفروشید. میآیم بیرون. به یاد اولین باری که رمان «کوری» ژوزف ساراماگو را خوانده بودم میافتم. بگذریم…
فصل چهارم: موخره نامه مینویسم تا بازجویم را ببینم بعد از تاخیر بالاخره میبینمش. چقدر این مرد را دوست دارم. شاید به نظر شما عجیب باشد یا غیر قابل باور. اما من بازجویم را دوست دارم. وقتی به بچهها میگویم دوستش دارم میخندند یا فکر میکنند دیوانه شدهام. مشکلاتم را میگویم مینویسم و گوش میدهد. مثل همیشه با جدیت بر میگردم بند ۳۵۰ زندان اوین معاون اجرایی زندان قول میدهد پیگیری کند. و این کار را میکند.
میدانم نهایت سعیاش را کرده است. اما راه به جایی نمیبرد. جلسهای تشکیل میشود با حضور ریس بهداری، نماینده دادستان، رئیس بند ۳۵۰، رئیس اجرای احکام، رئیس حفاظت. میآیم مشکلاتم را عنوان میکنم. رئیس بهداری میگوید ما باید تشخیص بدهیم که بیمار اورژانسی است تا اعزام کنیم. موارد من اورژانسی بود دادستانی مجوز نداده. نماینده دادستان میگوید ما مجوز دادهایم. شما اعزام نکردهاید. میگویم رفتم آزمایشگاه کیت آزمایش ندارند میگویند زندان بودجه ندارد. میگویم ۷ ماه است منتظر متخصص مغز و اعصاب هستم میگویند فعلا نمیاید معلوم نیست کی بیاید. میگویم آقایان!!! وقتی نمیتوانید زندانی بیمار را از لحاظ پزشکی ساپورت کنید چرا در زندان نگهش میدارید؟ چرا حال من زندانی باید انقدر وخیم شود که روی برانکارد به بهداری بروم. تا تشخیص دهید اورژانسی هستم یا نه؟ میدانید بعضی از همبندیانم بخاطر دستبند یا پابند و لباس زندان که مجبورند به پوشند و شبیه لباس برادران دالتون در کارتون لوک خوش شانس است به بیمارستان نمیروند!
چرا همهٔ بیماریها را عصبی تشخیص میدهید. میدانید انقدر به بعضی از زندانیان قرص ضد افسردگی دادهاید که کاملا افسرده شدهاند؟ چرا نوش دارو پس از مرگ سهراب؟
چرا انقدر احمال میکنید و توپ را در زمین یک دیگر میاندازید که بیماری کهنه شود. از دفتر جلسه میایم بیرون. چند روز بعد مرا برای پزشکی قانونی به بهداری میبرند. خب چشمم که درمان ندارد!
برای اسکن قلب یه وقت مناسب!!! اعزامم میکنند. متخصص مغز و اعصاب هم که وضعیتش توی باقالی هاست. باز به خودم میگویم مردک! اینجا زندان است خانهٔ خاله نیست.
حسین رونقی ملکی را ببین نصف بدنش را باید برید انداخت دور.. کلا یک ادم نصفه است نه یک ادم کامل. خجالت بکش مرد! هوتن دولتی را ببین… و… و واقعا خجالت میکشم. من قهرمان نیستم. نمیخواهم باشم همهٔ ما زندانیان سیاسی داریم در بند ۳۵۰ زندان اوین هزینه میدهیم بخاطر فردای بهتر برای مردم و خانوادههایمان برای فرزندانمان. منتی هم بر سر مردمی نیست که نمیدانند بند ۳۵۰ اوین خوردنی است یا مالیدنی و اصلا ما چه کردهایم و چرا زندانی شدیم و چقدر خانوادههایمان در تنگنای روحی هستند… بگذریم..
اعتصاب غذا میکنم و پای عوارض و عواقب آن هستم حتی اگر گوشی برای شنیدن وجود نداشته باشد.
دوم آذر ماه ۱۳۹۲ بند ۳۵۰ اوین |
یادداشت دختر میرحسین درباره “ممنوعها و ممنوع القلم ها” Posted: 29 Nov 2013 11:50 PM PST جرس: زهرا موسوی، دختر میرحسین و رهنورد در یادداشت کوتاهی در فیس بوک خود با عنوان «حکایت ممنوعها و ممنوعیتها» به شرح بخشی از محدودیتهایی که در این مدت در مورد شغل و تحصیل وی انجام شده پرداخت.
زهرا موسوی در بخشی از نوشته خود میگوید: سوای افرادی که اگرچه کاملا به ناحق اما به هرحال در یک دادگاه ممنوع القلم وممنوع از فعالیت هنری و علمی و فرهنگی و اقتصادی شدهاند، افراد زیادی هستند که به علت فضای امنیتی شدید نمیتونند کار کنند، درس بخونند. حیات اجتماعی داشته باشند کسی اونها رو رسما منع نکرده. خیلی راحت بیهیچ سندی مدرک ثبت شدهای و ممکنه با یکدونه از اون تلفنهای ناشناس و بیشماره ازهمه چی منع شن. بعضی از این تلفنها کم کم وارد حیطههای شخصیشون هم شده مواردی که شنیدنش با اینکه مکرره ولی واقعا اسفناکه.
متن این نوشته در پی میآید:
۲۷ دی سال ۹۰ صبح روز برفی دفاع پایان نامهام درحالیکه به واسطه یک تلفن اجازه دفاع در خود دانشگاه نداشتم در ساختمانی بیرون دانشگاه تهران اساتید مسنم همه منتظر شروع جلسه نشسته بودن که یک تلفن از شمارهای ناشناس همه چی رو بهم ریخت: این دانشجو اجازه دفاع ندارد! (از چاقوکشهای استخدام شده پشت در جلسه دفاع که بگذریم) در مورد شغلم هم با یک تلفن از تدریس منع شدم: کل واحدهای درسی و امور مالیم در ساعتی از سیستم اداری حذف شدودر اردیبهشت ۹۱ هم باز به دستور یک تلفن ناشناس یکسری مسایل دیگه ایجاد شد امروز که مشکلات با حسن نیت زیاد درحال پیگیریست اما هیچ کس مسئولیت اون تلفنهارو به عهده نمیگیره و پرونده تخلفی هم هیچ جا برام پیدا نمیشه…
سوای افرادی که اگرچه کاملا به ناحق اما به هرحال در یک دادگاه ممنوع القلم وممنوع از فعالیت هنری و علمی و فرهنگی و اقتصادی شدهاند، افراد زیادی هستند که به علت فضای امنیتی شدید نمیتونن کار کنن. درس بخونن. حیات اجتماعی داشته باشن کسی اونها رو رسما منع نکرده. خیلی راحت بیهیچ سندی مدرک ثبت شدهای و ممکنه با یکدونه از اون تلفنها ی ناشناس و بیشماره ازهمه چی منع شن. بعضی از این تلفنها کم کم وارد حیطههای شخصیشون هم شده مواردی که شنیدنش با اینکه مکرره ولی واقعا اسفناکه.
یک عده هم محکوم شدن توی همون دادگاههای معلوم الوضع، دوران محکومیتشون هم تموم شده ولی انگار تا اخر عمر باید بارش رو بدوش بکشن هرجا میرن درها به روشون بستست. همه ازشون میترسن یا نمیخوان دردسر وجود یک محکوم سیاسی یک پرونده دار رو قاطی کارهاشون کنن.
و باز یک عده هستن در میان اقوامشون محکومی دارن وباید هربار دریک برگه سنجش به اون اقرار کنن جایی که باید سوال جواب بدی: آیا درمیان اقوامت کسی سابقه فعالیت سیاسی مخالف نظام داره یا نه و اگر بود که اقوام چوبشو تا ابد باید بخورن. خود گرفتارای سیستمهای سنجش البته تنوع و تکثر زیادی دارند.
در این چنین فضایی که اطراف آدمها درست میشه، دوست وآشنا از فرد گریزان میشن. و ادم تبدیل میشه مصداق کسی که در این سرای بیکسی کسی به در نمیزند. اون فرد که قربانی یک سیستم امنیتی کثیفه هیچ جا حرفش رو نمیتونه اثبات کنه. خیلی وقتا میشه برای گذران زندگی برای نمردن در جایی دون شان اجتماعیش مشغول کار بشه یا تخصصش رو برای همیشه کنار بگذاره و درجایی که تخصصی هم نداره فعالیت محدود و البته کنترل شدهای داشته باشه. همیشه هم زیر نظر باشه همیشه فکر کنه کسی در جستجو و قدم به قدم با اوست تا دست از پا خطا نکند! یا اگر دانشجو است خواب مدرک تحصیلیش رو ببینه و منتظر و با امید بشینه بلکه تحولی صورت بگیره. اینها کسایی هستند که پر از هوش تعهد دلسوزی خلاقیت اند اما سالهای عمرشون به همین راحتی سرقت میره، رفته.
حکایت ممنوعها، حکایت پردردیست. نباید دردهاشون انکار شه بلکه باید حل شه این مشکل. حتما میشه ایشالا خیلی خیلی زود . |
گزارش شیرین عبادی از مناطق آلوده به مین و لزوم تسریع پاکسازی Posted: 29 Nov 2013 11:21 PM PST جرس: شیرین عبادی، فعال حقوق بشر در گزارش مفصلی با عنوان "مین؛ قاتلین خفته" از جامعه مدنی و شهروندانی که دور از مناطق آلوده به مین زندگی میکنند، خواسته تا همراه با دوﻟﺖ و ارﮔﺎنھﺎی ﻣﺴﺌﻮل که "وظﯿﻔه ﺗﺴﺮﯾﻊ در ﭘﺎﮐﺴﺎزی ﻣﻨﺎطﻖ آﻟﻮده، ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ از ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎن، آﻣﻮزش و ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی را ﺑﺮ ﻋﮭﺪه دارﻧﺪ"، اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠه را دﻏﺪﻏه خود بدانند.
در بخشی از این گزارش توضیح داده شده است: ٢٥ سال پيش، ٢٠ ميليون مين در دل ٤ ميليون و ٢٠٠ هكتار از زمينهاى هم مرز بين ايران و عراق كاشته شد تا از نفوذ ” دشمن” در دو سوى مرز، پيشگيرى كند. حال اينكه در همه اين ٢٥ سال خود اين مينها دشمن جان مردم بى دفاعى بوده اند كه تنها گناهشان زندگى در نزديكى مرزها بوده است با وجود پاكسازيهايى كه انجام شده، هنوز حدود ٣ ميليون هكتار از زمينهاى مرزى آلوده به مين است در اين بيست و پنج سال آمار حكايت از حدود ٨٠٠ كشته در سالهاى بين ٦٧ تا ٨٣ دارد. اما واقعيت اين است كه هرگز آمار دقيقى از تعداد قربانيان ارائه نشده است.
عبادی در گزارش خود یادآوری کرده است: آخرين قربانيان مين در ايران، هفت كودك مريوانى هستند كه ٢٦ مهرماه امسال ( ١٣٩٢) جست و خيزهاى كودكانه شان با انفجار مينها به خون كشيده شد.كودكانى كه روياهايشان در يك لحظه؛ لحظه شوت زدن به توپ پلاستيكى فوتبال يا پريدن و دويدن، به كام اژدهاى خفته در زمين فرو مى شود.
متن کامل گزارش شیرین عبادی به فارسی، کردی و انگلیسی در وبسایت مرکز حامیان حقوق بشر منتشر شده است. |
آمریکا ۹ کشور را از قانون تحریم نفت ایران معاف کرد Posted: 29 Nov 2013 08:32 PM PST عراقچی: تحریمهای اتحادیه اروپا خلاف حسننیت است جرس: وزارت خارجه آمریکا معافیت چین٬ هند٬ کره جنوبی و شش کشور دیگر از قانون تحریم نفت ایران را برای شش ماه دیگر تمدید کرد. با این حال صادرات نفت ایران همچنان به یک میلیون بشکه در روز محدود خواهد ماند. به گزارش خبرگزاری آلمان، تمدید معافیتها علاوه بر چین٬ هند و کره جنوبی٬ کشورهای دیگری از جمله ترکیه٬ تایوان٬ مالزی٬ آفریقای جنوبی٬ سنگاپور و سریلانکا را هم در بر خواهد گرفت. تمدید معافیت این کشورها چند روز پس از توافق تاریخی ایران و گروه ۱+۵ بر سر بحران هستهای صورت گرفته است؛ توافقی که بر اساس آن قرار است در یک بازه ششماهه٬ ایران امکان دسترسی به ۲ / ۴ میلیارد دلار از داراییهای بلوکهشده خود در بانکهای خارجی را پیدا کند٬ و در مقابل گامهای محکمی برای رفع ابهامات و نگرانیهای جامعه جهانی پیرامون اهداف نظامی برنامه هستهای خود بردارد. به گزارش خبرگزاریها، این معافیت در ازای آن صورت میگیرد که این کشورها در سال ۲۰۱۳ خرید نفت خام از ایران را کاهش دادهاند.
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران هر شش ماه یک بار مورد بازبینی قرار میگیرد.
عراقچی: تحریمهای اتحادیه اروپا خلاف روحیه همکاری و حسن نیت است
همزمان عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه و یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای، اعمال دوباره برخی تحریمها از سوی اتحادیه اروپا را «خلاف روحیه همکاری و حسن نیت» دانست.
شورای اتحادیه اروپا، در هفتهای که گذشت، برخی از تحریمهایی را که دادگاه اروپایی رای به لغو آن داده بود، بار دیگر اعمال کرد. از میان این ۱۷ شرکت، ۱۶ شرکت به گفته اتحادیه اروپا، وابسته به شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی و یک شرکت هم زیرمجموعه سازمان انرژی اتمی است. این اتحادیه با این حال سه شرکت را از فهرست تحریمها خارج کرده است.
عباس عراقچی روز جمعه به خبرگزاری مهر گفت: «... در صورت صحت، اجرای تحریمهای گذشته خلاف توافقنامه جدید نیست ولی خلاف روحیه همکاری و حسن نیت است.»
معاون حقوقی و بینالملل وزارت خارجه با اشاره به توافق ژنو اظهار داشت: «توافق جدید شامل بسیاری از تحریمهای قبلی نمیشود و البته این توافق نیز هنوز اجرایی نشده است.»
طبق توافق ژنو، ایران و گروه ۱+۵ پذیرفتهاند که به صورت گام به گام اعتمادسازی کنند و برخی از تحریمها نیز برای مدت شش ماه تعلیق شود.
همچنین توافق شده که در طول این شش ماه، هیچ تحریم تازهای از سوی اتحادیه اروپا، ایالات متحده و شورای امنیت در ارتباط با برنامه هستهای ایران وضع نشود.
با این حال زمان این تصویب این تحریمها که شورای اتحادیه اروپا در مورد اجرای دوباره آن تاکید کرده، مربوط به پیش از توافق ژنو است.
دادگاه عمومی اروپا ۱۶ سپتامبر سال جاری رای به لغو برخی از تحریمها به خاطر نبود مدارک کافی داده بود.
دادگاه عمومی اروپا آن هنگام رای به لغو تحریمهای برخی شرکتهای ایرانی از جمله شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی، پستبانک ایران، بیمه ایران، کشتیرانی گودلاک، بانک توسعه صادرات، بانک بینالمللی پرشیا، بانک رفاه کارگران و شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی داد و علت آن را نبود شواهد و مدارک معتبر علیه این شرکتها عنوان کرده بود.
اما براسای تصمیم جدید اتحادیه اروپا شماری از شرکتها که زیر مجموعه کشتیرانی جمهوری اسلامی محسوب شدهاند، بار دیگر مورد تحریم واقع شدهاند؛ علاوه بر شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، این شرکتها نیز در فهرست تحریمها قرار داده شدهاند: شرکت کشتیرانی بوشهر، شرکت کشتیرانی حافظ دریا، کشتیرانی ایران و مصر، کشتیرانی اییرین وست شیپ، شرکت مالتا، شرکت کشتیرانی «جی ام بی اچ اروپا»، شرکت مهندسی و خدمات دریایی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی، شرکت دریایی «آی اس آی مالتا»، شرکت کشتیرانی خزر، شرکت کشتیرانی ماربل، شرکت کشتیرانی سفیران پیام دریا، شرکت خدمات کامپیوتری کشتیرانی، شرکت کشتیرانی سروش سرزمین اساطیر، آژانس کشتیرانی راه جنوب و نهایتا شرکت کشتیرانی والفجر ۸.
در همه این موارد، علت تحریم آنها، وابستگی، همکاری، تحت مالکیت بودن و یا تحت کنترل بودن این شرکتها توسط شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی عنوان شده است.
همچنین شرکت مدیریت ساخت نیروگاههای هستهای ایران بعنوان شرکت تابعه سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت نوین انرژی که تحت تحریم اتحادیه اروپا هستند، در فهرست تحریمهای جدید قرار گرفته است.
شورای اتحادیه اروپا با این حال سه شرکت ایران ترانسفو، شركت توربوكمپرسور نفت آسیا، و شرکت ساخت توربوپمپ و کمپرسور «ساتاک» را از فهرست تحریمها خارج کرده است.
|
آیتالله موسوی اردبیلی: منتقدان دولت بیانصافی میکنند Posted: 29 Nov 2013 08:16 PM PST جرس: یکی از مراجع تقلید شیعه در قم، تأکید کرد: افرادی که در خصوص عملکرد موفقیت آمیز دولت در ۱۰۰ روز نخست کاری، مخالفت های غیر منطقی و نگاه غیر منصفانه داشته و ناشکری می کنند، از چشم ملت و علما می افتند.
به گزارش ایلنا، آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، عصر پنج شنبه، در دیدار سیدحسین هاشمی استاندار تهران و هیئت همراه که برای دیدار این مرجع تقلید به دفتر ایشان در قم آمده بودند، اظهار داشت: باید از فرصت خدمت به مردم بهترین استفاده را کرد.
وی افزود: باید مشکلات مردم در بخش های مختلف، به ویژه مشکل آلودگی هوا که اکنون مردم تهران با آن درگیر هستند، هر چه سریع تر برطرف شود.
این مرجع تقلید با بیان اینکه با مدیریت نادرست کشور در ۸ سال گذشته خسارت های فراوانی به کشور وارد شد، بیان داشت: واقعا وضعیت کشور به دلیل مدیریت نادرست کشور بسیار بد بود، تا اینکه خداوند به وسیله انتخابات ریاست جمهوری امسال، گشایشی را در امور ایجاد کرد.
وی با بیان اینکه اکثریت افرادی که در دولت مشغول به کار شدند، آدم های خوبی هستند، اظهار داشت: البته نمی گوییم که همه افراد انتخاب شده برای کار در دولت، مطلوب واقعی هستند، اما هر کدام از این افراد را که می شناسیم، آدم های خوبی هستند و قصد دارند برای رضای خدا و رفع مشکلات مردم کار کنند.
آیت الله موسوی اردبیلی با بیان اینکه افرادی که در خصوص عملکرد موفقیت آمیز دولت در ۱۰۰ روز نخست کاری، نگاه غیر منصفانه داشته و ناشکری می کنند، از چشم ملت و علما می افتند، تصریح کرد: متأسفانه گاهی شنیده می شود که منتقدان دولت، بی انصافی کرده و ناشکری می کنند و برای مثال در خصوص توافق هسته ای اخیر ایران با گروه ۱+۵ که واقعا دست آورد بزرگی بود، تعبیر به خوراندن جام زهر به ایران می کنند در حالی که خود این افراد در طول ۸ سال گذشته، علاوه بر اینکه هیچ دست آوردی نداشتند، مشکلاتی را برای مردم و کشور ایجاد کردند.
وی خاطرنشان کرد: ما از دوره دولت دکتر مصدق تاکنون که یادمان می آید، به یاد نداریم که به هیچ دولتی به اندازه دولت آقای دکتر روحانی فشار وارد کرده باشند، اما با وجود فشارهای مختلف، شاهد کارهای بزرگی از این دولت بودیم که نمونه بارز آن توافق هسته ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای گروه ۱+۵ بود.
این مرجع دینی در پایان سخنانشان، خطاب به استاندار تهران و دیگر مسئولان این استان، تأکید کرد: فرصت خدمت به مردم را قدر بدانید و برای رضای خدا و رفع مشکلات مردم کار کنید تا خدا هم شما را بیشتر کمک کند. |
Posted: 29 Nov 2013 01:58 PM PST سعید رضوی فقیه پاسخی به اظهارات علی اکبر محتشم پور در مصاحبه با سایت جماران
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
Posted: 29 Nov 2013 01:22 PM PST سيدكاظم اكرمي ملاحظه شود وزارت مذكور چگونه با استادان برخورد كرده است تا چه رسد به دانشجويان و كارمنداني كه سري به ستاد مهندس موسوي زده بودند.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر