ندای سبز آزادی: علی اکبر توکلی نژاد که از فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی به سمت مدیر عامل بهشت زهرا منصوب گردید گفتنیست پیش از این اسد الله فاضل این سمت را عهده دار بود
شایان ذکر است سازمان بهشت زهرا از سازمانهای مهم شهرداری تهران است که نیروهای اطلاعاتی،امنیتی و قضایی و سپاه در آنجا رفت و آمد،تردد و نفوذ دارند.
دفن افرادی که اعدام می شوند،جنازه هایی که شکنجه شده اند،آثار شکنجه بر روی جنازه ها ،دفن کشته شدگان داخل زندانها از جمله اوین وکهریزک،همه به قبرستان بزرگ بهشت زهرا در جنوب تهران ختم می شود
در حوادث پس از انتخابات در یک شب 48 جنازه از کشته شدگان حوادث به عنوان گمنام و ناشناس در تاریکی شب در بهشت زهرا به خاک سپرده شدند ، در دفعات متعدد کشته شدگان به عنوان گمنام و ناشناس در گروه های 20 الی 50 نفره در نقاط مختلف بهشت زهرا به خاک سپرده شدند.
گفتنیست انتخاب یک فرمانده نظامی و سپاهی در این جایگاه با توجه به این ملاحظات میتواند صورت گرفته باشد.

ندای سبز آزادی: قرارگاه خاتم الانبیا با عقد قرارداد 900 میلیارد تومانی با وزارت صنایع مسئولیت معدن ذغال سنگ و تبدیل ذغال سنگ به کک در منطقه پل سفید سواد کوه قائم شهر را به عهده گرفته است
در حالی این قرار داد ثبت میشود کع این رقم حداقل 2برابر مبلغ واقعی این اقدام می باشد.
گفتنیست نفوذ سپاه با عنوان قرارگاه خاتم الانبیا در تمام فعالیتهای اقتصادی باعث حذف تمام رقبا در بخش خصوصی شده است
در همین راستا قرارداد احداث و اجرای فیبر نوری کشور نیز توسط مخابرات به سپاه پاسداران و قرارگاه خاتم الانبیا واگذار شد که این قرارداد نیز از جمله قراردادهای ملی و سودآور برای سپاه می باشد که با حذف تمام رقبا و شرکتها صورت گرفته است
ندای سبز آزادی: فرمانده نیروی انتظامی با صدور اعلامیه محرمانه به تمام سازمانها ، نهاد ها ، وزارت خانه ها و شهرداریها با توجه به نزدیک بودن اجرای هدفمند کردن یارانه ها هشدار داده و از احتمال سرنگونی و سقوط این اماکن خبر داد.

به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی فرماندهی نیروی انتظامی کشور با توجه به در پیش بودن تغییرات و تحولات اقتصادی به واسطه حذف سوبسید و اجرای سیاست هدفمند کردن یارانه ها توسط دولت ؛ در اعلامیه ای خطاب به سازمانها ، نهاد ها ، وزارت خانه ها و شهرداری ها از آنان خواست تا ضمن آمادگی کامل و پیش بینیهای لازم ، به اقدامات ذکر شده به واسطه احتمال وقوع بحرانهای عظیم اجتماعی عمل نمایند:
راه اندازی و تقویت سیستم های امنیتی،حفاظتی و حراستی-
تقویت نگهبانی ها-
انجام مانور جهت کنترل و مهار هرگونه بحران-
جلوگیری از سقوط ساختمان و مکان مقر-
آماده باش مراکز آتش نشانی وستادهای بحران -
کنترل دوربینها،انبارها،فروشگاهها-
جمع آوری اقلام آتش زا-
گفتنیست فرماندهی نیروی انتظامی با این اعلام محرمانه به همه مراکز انتظامی،امنیتی،اداری و دولتی، استانداریها و شهرداریها احتمال وقوع بحران و درگیری،هرج و مرج و سرنگونی و سقوط اماکن،پاسگاه ها،مقرها و پادگانهای نظامی را داده است و با نگرانی فراوان به انجام مانورهای متعدد سعی در کنترل اوضاع دارد
ندای سبز آزادی: عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران تاکید کرد: اکنون کشور در شرایط رکود تورمی قرار دارد و قرار داشتن آن در این رکود تورمی نگرانی هایی را در صورت مدیریت نامنظم برای اقتصاد کشور ایجاد می کند.
مسعود دانشمند در گفت و گو با خبرنگار ایلنا در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، گفت: برای برون رفت از رکود تورمی باید شرایط ویژه ای فراهم شود، اما اکنون اقتصاد کشور دچار دو مساله اساسی شده است.
وی تحریم های اقتصادی را که اجازه برنامه ریزی به برنامه ریزان اقتصادی نمی دهند، یکی از این مسائل عنوان و اظهار داشت: هدفمند کردن یارانه ها که تورم در کنار آن بطور طبیعی ایجاد می شود، یکی دیگر از این مسائل است.
عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران افزود: یارانه نقدی برای جبران تورمی است که می خواهد ایجاد شود و اگر بگوییم تورم نیست چشم بر روی حقیقت ها بسته ایم.
دانشمند، تولید ملی را راهکار اساسی برای کنترل تورم و توقف رکود دانست و خاطرنشان کرد: با تولید ملی هم اتکاء دولت به نفت کم می شود هم فرصت های شغلی متعددی ایجاد می گردد.
وی گفت: اکنون پوشاک ، کفش ، نساجی ، عسل ، میوه و سنگ قبر از چین وارد ایران می شود چون تولید سنگ قبر و کفش ما گرانتر از تولیدات چین است.
این فعال اقتصادی معتقداست نظارت در کمرگ بر کالاهای وارداتی و بازگشت کالاهای بی کیفیت می تواند کمک بزرگی به تولیدات داخلی بکند.
عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران افزود: دولت باید نظام نقدی را به نظام اعتباری و چکی تغییر داده و سقف آن را برای کارمندان ، مدیران و بدون محدودیت تعریف کند.
وی در پاسخ به این سوال که نرخ تورم از سوی دولت ۹/۸ درصد اعلام شده هم خاطرنشان کرد: چون مبنای علمی این اعداد نامشخص است نمی توان به آن اعتماد کرد.
ندای سبز آزادی: محمد صابر عباسیان رئیس ستاد ۸۸ استان فارس پس از هفت ماه و ۱۵ روز به بازداشتگاه عادل آباد شیراز منتقل شد.
مهندس عباسیان که تاکنون در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز(معروف به پلاک صد) در بازداشت موقت بوده است،عصر روز سه شنبه ۲۸ مهرماه، پس از تلاشهای وکیل پرونده و بنا به خواست خود وی، به بازداشتگاه موقت زندان عادل آباد شیراز منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه قرار بازداشت صابر عباسیان از ۱۷ اسفند ۸۸ تاکنون چندین بار تمدید شده است. در چند ماه اخیر وی بارها درخواست انتقال به بازداشتگاه موقت زندان عادل آباد را داشته است. در این مدت و در مدت اقامت وی در پلاک ۱۰۰،وی تنها یک بار موفق به تماس تلفنی با خانواده اش بوده و ملاقات های وی با خانواده محدود به یک روز در هفته، به صورت کابینی و تنها به مدت کمتر از ۱۰ دقیقه بوده است.
وی پس از انتقال به عادل آباد، با خانواده خود تماس تلفنی داشته و از بلاتکلیفی و نامشخص بودن محل بازداشتش در زندان عادل آباد شیراز خبر داده است.
همچنین سومین جلسه رسیدگی به اتهامات وی در تاریخ ۲۷ مهرماه برگزار گردید. در این جلسه بنا به گفته ی وکیل وی، صابر کلیه موارد اتهامی را رد کرده و جسورانه از خود و تلاش های قانونی خود برای حضور پررنگ مردم در انتخابات ریاست جمهوری گذشته،دفاع کرده است.
لازم به ذکر است دوستان وی، بعد از جلسه دادگاه و در حین انتقال وی از دادگاه به بازداشتگاه، موفق به دیدار وی شده اند. بر اساس گفته های دوستانش، صابر از روحیه بسیار خوبی برخوردار بوده و خانواده اش را نیز به صبر و مقاومت دعوت کرده است.
علی مزروعی: نسل من به یاد می آورد ، و برای یادآوری نسل هایی که پس از انقلاب زاده شده اند ،آخرین شاه ایران در سال ۵۴ در سایه افزایش افسانه ای درآمد نفت ، وابستگی و دلگرمی به قدرت های غربی، برگزاری موفقیت آمیز جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی با حضور سران ۵۵ کشور و تغییر تاریخ از شمسی به شاهنشاهی ، سرکوب و مهار منتقدان و مخالفان حکومت با اعدام و به بند کشیدن بسیاری از چریک های عضو گروه های سیاسی و مسلح ، تشکیل یک ارتش مدرن و مجهز به آخرین سلاح های روز، و انحلال دو حزب فرمایشی غلامان خانه زاد و چاکران جان نثار در یک حزب نمایشی رستاخیز خود را در اوج قدرت می دید و از زبان شاه و تبلیغات رسمی ایران در حال رسیدن به دوازه های تمدن بزرگ تصویر می شد . بیان اینکه ایران پنجمین قدرت نظامی دنیا و قدرت برتر و ژاندارم خلیج فارس و منطقه خاورمیانه است سرخط اخبار بود، و خلاصه بنا به یادداشت های علم شاه سرسختانه باور داشت که هیچ ایرادی به شیوه هایی فرمانروایی او نیست و اگر کسانی به مخالفت با او برمی خیزند، صرفا به علت نادانی و بی خبری از دست آوردهای اوست . او چنان خود را مسلط بر اوضاع و آگاه از تحولات کشور می پنداشت که طی گفتگویی باجیمزکالاهان وزیر امور خارجه وقت انگلستان مدعی می شود :” من فکرم همیشه متوجه سی سال آینده است .”
اما در خردادماه همین سال در قم به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد یک اتفاق می افتد که آن را به نقل از کتاب « سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام (۱۳۸۴-۱۳۴۴) » به کوشش جمعی از پژوهشگران انتشار یافته توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی جلد دوم ص ۱۰۵ الی ۱۱۱ می آورم :
“عصر روز ۱۵/۳/۵۴ جمع کثیری از طلاب و روحانیون برای بزرگداشت قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ مطابق برنامه هرساله ، مجلس یادبودی در مدرسه فیضیه برگزار کردند . پس از نماز مغرب و عشا گروهی از طلاب با تبعیت از پیام امام خمینی از داخل مدرسه با شعارهایی چون :« درود بر سعیدی ها ، سلام بر خمینی ، مرگ بر شاه مزدور» تظاهراتی به سمت میدان آستانه ، به راه انداختند . مامورین با استفاده از ماشین آب پاش ، کوشیدند حرکت تظاهرکنندگان را سد نمایند ؛ ولی موفق نشدند؛ سپس گاز اشک آور شلیک کردند .در نتیجه طلاب به داخل مدرسه عقب نشینی کرده ، درب مدرسه را بستند و تظاهرات خود را ادامه دادند . در ساعت ۱۰ شب بعضی از طلاب که قصد خروج داشتند تا به منزل یا خوابگاههای خود بروند ، توسط نیروهای محاصرکننده بازداشت می شوند که ساواک در گزارش خود نام ۲۳ تن از آنان را با ذکر مختصری از بازجویی های آنان آورده است .آن شب محاصره شدگان هر از گاهی تا صبح شعارهایی چون « طلبه ها بیدارند ، بله » ، « از پهلوی بیزارند ، بله » را سر دادند . بامداد روز ۱۶ خرداد مجددا طلاب دست به تظاهرات زده و تعدادی از آنان نیز با پوشاندن صورت خود بر روی بام های مدارس آمده ، شعار گویان با سنگ و آجر به نبرد با ماموران محاصره کننده برخاستند . عصر همان روز ، طلاب با اجتماع در مدرسه فیضیه ، مجددا دست به تظاهرات زدند و پس از برگزاری نماز مغرب و عشا با سر دادن شعارهایی به تظاهرات ادامه دادند…
گروهی از انان به هنگام شعار دادن ، با پرتاب سنگ و آجر قصد شکستن محاصره و خروج از مدرسه را داشتند که با عکس العمل مامورین مواجه شده ، توسط ماشین آب پاش و شلیک گاز اشک آور مجبور شدند به داخل مدرسه باز گردند . در این اثنا مامورین پنج تن از طلاب را که نقش بیشتری داشتند بازداشت و به شهربانی بردند .
طلبه ها در مرتفع ترین گنبد مدرسه پرچم سرخی را به نشانه پیروی جنبش خود از قیام امام حسین(ع) برافراشتند و در گوشه و کنار مدرسه نیز پلاکاردهایی را نصب کردند که شعارهایی چون : « به یاد آریم آن ماه محرم ، نیمه خرداد ، خروش خشم انسان های آزاد » یا « خمینی و خمینی ها ، سعیدی و سعیدی ها » بر آنها نوشته بود .
ماموران حاضر که از حجم گسترده جمعیت و شدت مقاومت روحانیون قادر به سرکوبی آنان نشدند، از مرکز تقاضای کمک کردند و برای شناسایی بیشتر جو داخلی مدرسه از روز دوم از طریق گلدسته های مشرف به مدرسه و با به پرواز درآوردن بالگرد از تظاهرکنندگان عکس برداری نمودند . طلاب در طی این سه روز از نان و خرما و بعضا پنیری که از بیرون و به شکل مخفیانه به داخل فرستاده می شد ، تغذیه می کردند. در ایام محاصره ، آب و برق مدرسه نیز توسط ساواک قطع شده بود .
در طول سه روز درگیری و محاصره در گرمای طاقت فرسای خردادماه قم ، بسیاری از روحانیون برای همراهی با محاصره شدگان – دربیرون مدرسه – به فعالیت مشغول بودند . بیش از ۵۰۰ تن آنان به منزل آیت الله گلپایگانی رفته ، از ایشان تقاضای چاره اندیشی نمودند و عده ای دیگر به منزل سایر مراجع رفتند . گروهی هم در اطراف میدان آستانه و نزدیک درب اصلی مدرسه گرد آمده بودند تا اگر طلاب بیرون آمدند آنان را در میان گرفته ،از تعرض ماموران رژیم جلوگیری کنند .
پیش از هجوم وحشیانه ماموران ، مراجع ثلاث قم در منزل ایت الله حاج شیخ مرتضی حائری تشکیل جلسه داده ، برای رهایی طلاب رایزنی نمودند . چون هجوم و حمله به مدارس پیش بینی می شد طلاب نیز دائما با دفاتر مراجع تهران ، قم و سایر بلاد، تماس تلفنی داشتند؛ ولی هیچ یک از این تلاش ها نتیجه نداد و فیضیه و دارالشفاء، در عصر روز هفدهم خرداد تبدیل به میدان نبردی نابرابر شدند و حماسه خونین و قهرمانانه جنبش سه روزه ۱۵ تا ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ سرکوب شد .
در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر روز هفدهم بالگردهای اعزامی مجددا بر آسمان ظاهر شدند و قدرت نمایی کردند و هم زمان نظامیان ورزیده ای که گفته می شد نیروهای ویژه گارد جاویدان شاهنشاهی هستند ، از پشت بام های اطراف مدرسه به داخل حیاط هجوم آوردند و به ضرب و شتم طلاب پرداختند . آنان با تشکیل دالانی انسانی از نیروهای باتوم به دست ، دستگیرشدگان را از این معبر همراه با ضرب و شتم شدید عبور می دادند. پس از انتقال مضروبین و مجروحین به زندان ، نیروهای رژیم مدرسه را اشغال و پس از آنکه با جستجوی حجره به حجره تمامی کسانی را که در آنجا پناه گرفته بودند؛ مضروب و بازداشت کردند و همه درها و پنجره ها را شکستند و اثاثیه آنها را داخل حیاط ریختند ، مدرسه را تعطیل نمودند …
ساواک علت شکل گیری این جنبش را علاوه بر بزرگداشت قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ صدور اعلامیه امام خمینی در مخالفت با حزب رستاخیز و تخطئه برنامه اصلاحی شاه گزارش کرده و ملا احمد کروبی را که از چند روز قبل در مدرسه مستقر شده بود و عصرها که مدرسه مملو از جمعیت بود ، سخنرانی می نمود ، از عوامل مشخص تحریک طلاب دانسته است …
چند صد تن از دستگیرشدگان ، در زندان «نسوان » شهربانی قم ، که حداکثر ظرفیت آن ۱۰۰ نفر بود ، جای داده می شوند . سپس بازجویی همراه با شکنجه از افراد آغاز شد…
در این حرکت خود جوش حدود ۵۰۰ تن از طلاب و روحانیون که جز تنی چند ، قریب به اتفاق آنان جوان بودند ، بازداشت شدند . بر اساس آمار سال ۱۳۵۴ در مدارس طلبگی قم ۶۴۱۴ تن طلبه مشغول به تحصیل بودند که بر این اساس رقم افراد بازداشتی نشانگر میزان بالای مشارکت آنان دراین واقعه است …
در انعکاس اخبار و تحلیل حوادث ۱۵-۱۷ خرداد ۱۳۵۴ قم ، مطبوعات رژیم شاه بدان گونه که انتظار می رفت با تشبث به دروغ و تحریف عمل کردند . با تیترهایی چون « اطلاعات تازه ای از نقابداران شورشی قم »، عکس هایی از تظاهرات طلاب و روحانیون در لباس غیر روحانی را که برای جلوگیری از شناسایی شدن توسط ساواک ، نقاب برچهره خود زده بودند ، منتشر ساختند و بی آنکه از مناسبت ۱۵ خرداد نامی ببرند ، مدعی شدند که در این تظاهرات «شعارهای کمونیستی » داده شده است ، و عوامل ارتجاع سیاه و سرخ در لباس روحانیت آشوبگری کرده اند . این تبلیغات به گونه ای بود که مراجع قم ناچار از صدور بیانیه و تکذیب آن شدند. بطور نمونه آیت الله گلپایگانی در اطلاعیه خود نوشت : تهمت های ناروایی که در مطبوعات نسبت به روحانیت درج شده ، تکذیب می شود ؛ و ساحت مقدس روحانیت شیعه ، از تایید مرام کمونیسم منزه و مبراست. ”
آنچه آمد به نقل از کتابی است که از سوی موسسه ای وابسته به نهادهای اطلاعاتی کشور انتشار یافته است . حال به طرح ادعاهایی که هر از گاهی در دولت احمدی نژاد و تریبون های رسمی مطرح می شود از قبیل اینکه ایران یکی از ابرقدرت های دنیاست ، قدرت برتر منطقه است ، در باشگاه اتمی جای گرفته است ، باید مدیریت جهان را به دست گیرد ، قدرت نظامی اول خاورمیانه است ، هیچ کشوری نمی تواند نگاه چپ به ایران می کند و اگر بکند همه دنیا را به هم می ریزیم و به آتش می کشیم ، اینکه دولت وامدار هیچ حزبی نیست و همه احزاب و گروهها باید در حزب ولایت حل شوند، و… آن هم درست در شرایط مشابه سال ۵۴ برای درآمد نفت ، و ایضا نحوه مواجهه حاکمیت با تظاهرات اعتراضی مردم پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و حضور میلیونی آنها در ۲۵ خرداد را با آنچه رژیم شاه با معترضان انجام داد . ظاهرا در کشور ما دائما تاریخ برخلاف تکرار ناپذیر بودن در حال تکرار است ، و به ویژه حاکمان ما حاضر نیستند در « آئینه تاریخ » بنگرند و عبرت گیرند . و ای کاش حاکمان ما فرصت می کردند همین کتابهایی را که با بودجه بیت المال و توسط نهادهای حاکمیتی انتشار می یابد یک بار می خواندند تا دریابند: تلک الایام نداولها بین الناس ، و رفتار حاکمیت با شهروندان اگر به هر دلیلی و تحت هر نام و عنوانی اگر از مسیر عدالت خارج شد سرانجامی جز سقوط ندارد . فاصله ۱۵ خرداد ۵۴ تا ۲۲ بهمن ۵۷ چقدر بود؟
تاریخ ما ایرانیان انبان تلخ و درد و غم بار ناشی از استبداد مطلقه جاری بر این سرزمین است ، و تلاش ها و تکاپوهای عالمان و مجاهدان و نخبگان قرن معاصر نیز نتوانسته است براین استبداد ریشه دار فائق آید . و به جای آنکه این نیروی عظیم فکری و توانمند در خدمت سازندگی و رشد ایران زمین به کار گرفته شود یک جریان دائمی نخبه کشی برتاریخ ما غالب گشته و بهترین استعدادها را بلعیده است . انقلاب اسلامی با الغای نظام پادشاهی و سلطنت ۲۵۰۰ ساله و تاسیس جمهوری اسلامی گام بزرگی در راه استبدادزدایی از دامن این سرزمین بود اما صد افسوس که در سایه غفلت ها و بی توجهی ها و خوش بینی ها و… حاملین راستین انقلاب به تدریج دیو استبداد بار دیگر از بطری به در آمده و این بار در لباسی به مراتب بدتر به تعبیر علامه نایینی یعنی استبداد دینی ظهور و بروز یافته است . راز اینکه چرا ما به رغم تمدن و فرهنگ کهن و غنی و ویژگی های ممتازی که ایران و ایرانی دارد هنوز در دام عقب ماندگی و فقر و فساد و… گرفتار مانده ایم جز از این بیماری دیرپای استبداد نیست .
آخر اینکه نمی دانم از خیل طلابی که در واقعه خرداد سال ۱۳۵۴ حضور داشتند و طعم باتوم و شکنجه و زندان و… را چشیدند چند نفرشان امروز در مسند و مناصب حکومتی اند و از عملکرد حاکمیت و برخورد سرکوبگرانه با معترضان و منتقدان دفاع می کنند ، معترضان و منتقدانی که همانند آن طلاب در پی براندازی نظام و انجام انقلاب هم نیستند و فقط مطالبه رایشان و انتخاب سالم و آزاد در همین نظام را دارند ، و عقل و تدبیر حکم می کند که صدای اعتراض و انتقاد آنها از سوی حاکمیت به درستی شنیده و پاسخ داده شود و نه اینکه با روشی همچون رژیم سلطنتی استبدادی با آنها برخورد شود. شاید این هم از طنز تلخ تاریخ ماست که دوباره یکی از رهبران معترضان به حاکمیت کروبی نام دارد ، آن روز پدر، و امروز پسر! آیا این خود نمی تواند علامتی عبرت آموز برای حاکمیت باشد؟ آن رژیم با آن همه ادعا و ید و بیضا بیش از سه سال دوام نیاورد و… اشتباه آن رژیم این بود که حساب خیلی چیزها را داشت اما حساب ظلم و ستم و بیدادگری و استبدادورزی و… را نمی کرد که سرانجام دیگ ملت را به جوش آورد ، و به نظر می رسد امروز هم حاکمیت این چنین دارند حساب و عمل می کنند و قطعا باید در انتظار سنت جاری در تاریخ و این کلام هشدار دهنده آخرین پیام آور الهی باشند که ملک با کفر باقی می ماند اما با ظلم نه. و از اینروست که ما همچون پیامبران الهی حاکمیت را دعوت به اصلاح می کنیم و بقای این جمهوری اسلامی را در اصلاحات ، گریز از ظلم و استبداد و بازگشت به آرمانهای اولیه انقلاب و در راس آنها عدالت ورزی در همه ابعاد می دانیم و جنبش سبز ریشه در این خاک و باور دارد و هنوز امیدواریم که این دعوت به اصلاح شنیده شود .
منبع: نوروز
برنامه های ۲۸ مهر ۱۳۸۹
رسا ، رسانه سبز ایران
ندای سبز آزادی: با مقایسه مراسم خاکسپاری مرحوم منتظری که با حضور ملیونی و کاملاً خودجوش مردم ایران برگزار شد و سفر آیت الله خامنه ای که با تبليغات گسترده از یک ماه پیش و صرف صدها میلیون تومان از بیت المال، پخش هدایای مالی و… همرراه بود، بايد گفت که شکستي سخت براي رهبري جمهوري اسلامي ايران رقم خورد
به گزارش تحول سبز، فوت آیت الله منتظری نیز مزید بر علت شد تا حضور میلیونی مردم در مراسم خاکسپاری او، پایه های مشروعیت سیدعلی خامنه ای را متزلزل تر کند. با مقایسه مراسم خاکسپاری مرحوم منتظری که با حضور ملیونی کاملاً خودجوش مردم ایران برگزار شد و سفر آیت الله خامنه ای که نیازمند تبلیغات گسترده از یک ماه پیش، صرف صد هامیلیون تومان از بیت المال، پخش هدایای مالی و … بود، نتوانست در مقابل مراسم شکوهمند خاکسپاری مرحوم منتظری عرض اندام نماید و شکستی تلخ را برای رهبری رقم زد.
موضع گیری صریح برخی مراجع تقلید در مقابل شخص آیت الله خامنه ای و یا حداقل دولت و سکوت برخی مراجع دیگر در مقابل حوادث صورت گرفته و عدم حمایت آنها از آیت الله خامنه ای در مقابل این حوادث، رهبری جمهری اسلامی ایران را بر آن داشت که بارها در سخنرانی های بعد از انتخاباتش از افرادی که آنها را خواص بی بصریت می نامید به طور غیرمستقیم استمداد حمایت کند.
منظور او همان روحانیونی بود که تن به حمایت از او در مقابل رخدادهای بعد از کودتای ۲۲ خرداد ندادند.
گذشت زمان وضعیت را برای آیت الله خامنه ای بدتر نیز کرد به طوریکه همان طرفداران چند وقت پیش به مرور زمان و با مشاهده وضعیت بد اقتصادی و برخی انحرافات لب به انتقاد دولت گشودند و این انتقاد جدای از انتقادات مراجع تقلید و علمایی بود که پیش از این نیز منتقد وضعیت حاکم محسوب می شدند.
همه این عوامل دست به هم داد تا رهبری جمهوری اسلامی ایران به فکر بازیابی مشروعیتی بیفتد که هرچه مانده بود نیز در راه احمدی نژاد ا زبین رفته بود.
سفر روز گذشته آیت الله خامنه ای به شهر قم که در راستای این پروژه صورت گرفته بود، برخی سایت ها خبری منتشر کردند که روز گذشته صحتش تایید شد. در آن خبر آمده بود که اعضای بیت رهبری طی چند روز گذشته به بیت مراجع تقلید بزرگ در قم رفته و از آنها خواسته اند که در مراسم استقال از رهبری در قم حضور یابند اما هیچیک از مراجع حاضر به این کار نشده اند. اعضای بیت رهبری با رد درخواستشان از مراجع خواسته بودند که در صورت غیبت در مراسم استقبال از رهبری، برای سخنرانی آقا به صحن حضرت معصومه بیایند اما این درخواست نیز مورد پذیرش قرار نگرفته و تنها یکی دو تن از مراجع پذیرفته اند که در قم به دیدار خامنه ای بروند.
انتشار تصاویر استقبال از رهبری در قم حاکی از حضور تعداد بسیار اندکی در این مراسم برنامه ریزی شده است، خبری که طی چند روز گذشته منتشر شده بود را نیز تایید می کرد چرا که هیچ یک از مراجع تقلید نه برای استقبال و نه برای مراسم سخنرانی، به حضور خامنه ای نرفتند.
اما طبق پیش بینی صورت گرفته هیچ کدام از مراجع برجسته به استقبال آیت الله خامنه ای نرفتند و تنها تعدادی از طلاب و روحانیون در این مراسم حضور داشتند و خبرگزاری فارس عنوان کرد که نمیانده دفتر برخی مراجع در مراسم باشکوه! استقبال از رهبر معظم انقلاب حضور داشتند.
مدت ها برنامه ریزی برای کسب مشروعیت از دست رفته نه تنها نتیجه ای نداد بلکه کار را خراب تر نیز کرد و دوربین های عکاسی سایت آیت الله خامنه ای(khamenei.ir) را نیز ناچار کرد که تمام عکس هایش را از فضای بسته و محدوده چند متری خودرو حامل آیت الله خامنه ای بگیرد.
تصاویری که به خوبی نشان می دهد استقبال از رهبر جمهوری اسلامی ایران بیش از انتظار سرد بوده است و مراجع عظام تقلید نیز نسبت به این حضور بی توجه بوده اند.
البته عصر روز گذشته تنها آیت الله نوری همدانی و آیت الله جوادی آملی به دیدار آیت الله خامنه ای رفتند اما تمام تلاش بیت رهبری و شخص آیت الله خامنه ای برای کسب مشروعیت نشان داد که این مشروعیت نه از دست رفته بلکه بر باد رفته است و دیگر بازگشتنی نیست.
آیت الله خامنه ای در این مراسم که با وجود صرف هزینه های کلان و اعزام نیرو از سراسر کشور و تدابیر شدید امنیتی از مدت ها قبل آغاز شده بود، ناکامی بزرگی کسب کرد، چراکه نه تنها استقبال مردمی بسیار سردی از او شد و با تمام برنامه ریزی ها کمتر از دو سه هزار نفر به استقبال او رفتند، بلکه مراجع تقلید و علمای قم نیز ترجیح دادند در مقابل حضور پر سر و صدای او سکوت اختیار کنند؛ مراجع و نیروهای سازمان یافته و مردمی که خامنه ای به امید آنها به قم سفر کرده بود.
او به واقع ناکام بزرگ این سفر حقیرانه بود که در آن بار دیگر به حوادث سال گذشته اشاره کرد و گفت که فتنه پس از انتخابات، برخلاف انتظار دشمن، بصیرت ملت ایران را بیشتر کرده است.
او همچنین در اظهارنظری دیگر که شباهتی زیاد به سخانان محمود احمدی نژاد داشت، عنوان کرد: تحریمهای اخیر نیز که با هدف تشدید فشار بر روی مردم و جدا کردن آنها از نظام اسلامی طراحی شده بود، همچنانکه مسئولان و مردم می گفتند و عملاً نیز ثابت شد نتوانست اثر قابل توجهی بر زندگی مردم بر جای بگذارد!
اما آخرین تیر آیت الله خامنه ای برای بازگردادن اندکی از مشروعیت برباد رفته، با این سفر پرهزینه، حاصلی نداشت و رهبری مجبور است با دست خالی به تهران بازگردد و حتی می توان گفت تلاش او برای کسب مشروعیت، نتیجه عکس نیز داد.
ندای سبز آزادی: جمعی از شاگردان آیت الله دستغیب با ارسال نامهای برای علما و مراجع تقلید، از آنها خواستند نمایندهای برای رسیدگی به موضوع توهین به مراجع و علما و حمله به مسجد آیتالله دستغیب تعیین کنند تا مقصر و محرک اصلی این تخریبها معلوم و به مردم معرفی شود.
به گزارش کلمه، در این نامه که در وبسایت حدیث سرو متعلق به علاقهمندان آیتالله دستغیب منتشر شده، امضاکنندگان خواستار ایفای نقش مراجع به عنوان “متولّی و حافظ حوزه های علمیّه” شدهاند تا “ملّت شریف ایران بدانند که حوزه ها صاحب و مدافع دارد تا ان شاء الله دیگر تعرّضی به روحانیّت و بیوت مراجع در هیچ جای مملکت صورت نگیرد.”
متن کامل نامه شاگردان آیت الله دستغیب به علما و مراجع تقلید در ادامه میآید:
بسمه تعالی
خدمت مراجع عظام و علمای اعلام، ادام الله ظلّهم علی رئوس المسلمین
سلام علیکم
قال الله تبارک و تعالی: «لا یحبّ الله الجهر بالسوء من القول إلّا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً». (نساء: ۱۴۸)
خداوند پاسداری از ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را به دست فقهای تهذیب نفس شده و نایبان عامّ ائمّه اطهار(علیهم السلام) داده است که آنها در برابر این نعمت بزرگ مسئولند:
«ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم». (تکاثر: ۸)
«وقفوهم إنّهم مسئولون». (صافات: ۲۴)
حفظ و استمرار احکام نورانی قرآن و سنّت رسول اکرم(ص) باید از طریق مجتهدین و علمای بزرگوار صورت پذیرد و پرواضح است که ظهور و بروز این معنی به وسیله¬ی تدریس و تدرّس در مراکز علمی و حوزه¬های علمیّه میباشد که قهراً متولّی حوزه¬های علمیّه، شما مراجع و علمای اعلام می¬باشید.
با این مقدّمه، سؤال این جاست که نسبت به این روند انحرافی و تخریب حوزه¬ها و روحانیّت، اقدامی صورت گرفته؟ نسبت به مسائل اتّفاق افتاده در مورد روحانیّت، تصمیمی گرفته شده است؟ بد نیست یادآوری شود که برای تخریب آیت الله هاشمی رفسنجانی، نامزد دوره نهم ریاست جمهوری، چه کسانی و چه خرج هایی از بیت المال کردند تا آن مطلب صورت گرفت و در دوره بعد، آن مناظره های کذایی به دست چه کسانی اتّفاق افتاد و غرض از این کار چه بود. توجّه داشتید که در این مناظره چه بر سر اسلام و روحانیّت آمد که هنوز هم ادامه دارد.
حتماً مستحضرید که چه کسانی به بیت و دفاتر مراجع و علمای اعلام حمله کردند و غرض آنها چه بود. آیا به سمع شما رسیده است که در شیراز به بیت، دفتر و حوزه علمیه وابسته به حضرت آیت الله سیّد علی محمّد دستغیب چگونه حمله کردند و علّت آن چه بوده. اسناد آن کاملاً موجود است و در حال حاضر برای وارونه جلوه دادن حمله به مسجد و حوزه علمیّه، تدارکات وسیعی از بیت المال، من جمله چاپ پوسترها و عکس های رنگی و تکثیر CDهای گزینش شده در سطح استان، بلکه در کلّ ایران انجام داده اند.
حمله به مسجد و حوزه علمیّه حضرت آیت الله دستغیب را چند روز قبل از روز قدس تدارک دیدند و تهدید کردند و آن گاه پس از اتمام راهپیمایی و اقامه نماز جمعه، یعنی دو ساعت بعد از ظهر ـ نه پیش از ظهر و در وقت راهپیمایی ـ به مسجد و حوزه حمله کردند ـ آن هم عدّه¬ای معدود ـ و بعداً طلّاب حوزه را به دادگاه ویژه روحانیّت فرا خواندند و می¬گویند چرا شما در موقع حمله به مسجد و حوزه، از خود و محلّ سکونت خویش دفاع کردید؟!! یک نفر نیست که از آنها سؤال کند: وقتی که از همه طرف به این طلّاب حمله می شود، به کجا روند و چگونه از خود دفاع کنند؟ اوّلاً: به چه مجوّزی حمله صورت گرفته؟ ثانیاً: چرا نیروی انتظامی که در محل حاضر بود، مانع از حمله آنها نشد؟ آیا یک محلّی برای دریافت مطالب حقّ این طلّاب وجود دارد؟
به هر صورت ما از شما به عنوان متولّی و حافظ حوزه های علمیّه می خواهیم برای رفع این فتنه ها، نماینده ای تعیین فرمایید تا هر چه زودتر به این انحرافات، یعنی تخریب روحانیّت، اقدام صحیحی صورت گیرد و مقصّر اصلی و محرّک اصلی این قضایا معلوم شود و به مردم معرّفی گردد تا ملّت شریف ایران بدانند که حوزه ها صاحب و مدافع دارد تا ان شاء الله دیگر تعرّضی به روحانیّت و بیوت مراجع در هیچ جای مملکت صورت نگیرد.
طالبین مکتب امام جعفر صادق(ع)
و شاگردان حضرت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب
۲۷/۷/۸۹
ندای سبز آزادی: شورای تهران دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیهای نسبت به “تغییر جای شاکی و متهم و سناریوسازی علیه فعالین دانشجویی” هشدار داد.
این رکن زیرمجموعه بزرگترین تشکل دانشجویی کشور در بیانیه خود ضمن محکوم کردن بازداشت های اخیر دانشجویان دانشگاه تهران، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان این دانشجویان و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه ابراز نگرانی کرده است.
به گزارش دانشجونیوز، متن این بیانیه به شرح زیر است:
با گذشت بیش از یک سال از فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران، این روزها شاهد بازگشایی پرونده متهمان این حادثه در قالب برگزاری دادگاه و احضار و بازداشت تنی چند از دانشجویان بوده ایم. همان طور که انتظار می رفت بار دیگر عاملین این فاجعه در صدد برآمدند تا با هدف پاک کردن صورت مسئله و تبرئه خود از این جنایت هولناک، به وارونه نمودن واقعیات و تغییر جای شاکی و متهم دست زنند. برگزاری دادگاه های غیر علنی و پرابهام در پشت درهای بسته و احضار و بازداشت دانشجویان بی گناهی که اتهامشان دفاع از حریم دانشگاه و آزادی است، آن هم از طریق سازمان قضایی نیروهای مسلح حاصل افتتاحیه ی جدید پرونده ی کوی دانشگاه تهران است.
در این راستا برخی دانشجویان از جمله نعیم آقایی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران، ایوب نعمتی، دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، حبیب فرحزادی، سجاد شریفی و کاوه اکبری و برخی دیگر در این مدت بازداشت شدند و همچنان از وضعیت آنان خبری در دست نیست. همچنین جمع کثیر دیگری از دانشجویان نیز پیش از این در جریان همین پرونده بازداشت شدند و با قرارهای وثیقه سنگین از زندان آزاد شدند. اخباری که این روزها جسته و گریخته از وضعیت چند دانشجوی زندانی به گوش می رسد، بر دامنه نگرانی ها از سرنوشت این پرونده به شدت دامن زده است. متاسفانه روند رسیدگی به این پرونده می رود تا بار دیگر خاطره تلخ دادگاه رسیدگی به حمله به کوی در سال ١٣٧۸ زنده کند. در حالی که فرماندهان و آمران و عاملین این فاجعه در دادگاه تبرئه می شوند، جمع زیادی از دانشجویان بیگناه به جرم ناکرده سال ها در زندان شرایط سخت را سپری کنند.
در سکوت خبری، مجریان حمله ی هولناک به کوی دانشگاه و همدستان آنان به طراحی صحنه ی رفع و رجوع آن حادثه در قالب فشار و بازداشت و سناریو سازی علیه دانشجویان نشسته اند تا در پس ایجاد فضای ترس ناشی از برگزاری دادگاه های نظامی برای دانشجویان و سپردن آنان به دست ماموران امنیتی، از این پرونده و پاسخگویی در مقابل اعمالشان خلاصی یابند. در کنار تمام سناریوسازی هایی که این روزها در حال انجام است، فیلمی که چندی پیش از حمله به کوی دانشگاه تهران منتشر شد، خود به روشنی گویای بسیاری از مسایل بود و مجرمان و قانون شکنان این فاجعه و اعمال و رفتارشان را با دانشجویان به خوبی نشان می داد. اما متاسفانه این سرنخ های واضح و آشکار رها شده و رسیدگی به پرونده به بازداشت و استنطاق از فعالین دانشجویی محدود شده است.
هنوز داغ فاجعه ی دردناک حمله به کوی دانشگاه تهران در ١۸ تیر ١٣٧۸ پاک نشده و آن پرونده به سرانجامی عادلانه نرسیده، اقتدارگرایان به دنبال از سر باز کردن جنایت بعدی پس از انتخابات ٢٢ خرداد هستند. بازداشت دانشجویان بی پناه کوی دانشگاه تهران در روزهای اخیر به بازداشت خانواده ی یکی از قربانیان حادثه تلخ ده سال گذشته گره خورده و این نشان از عمق حساسیت مسئله کوی دانشگاه و نشانگر حساسیت پیچیده این مجتمع و حملات چندین باره به آن طی سالیان گذشته دارد. چه آن که دانشگاه تهران و کوی دانشگاه از دیرباز به عنوان یکی از مراکز اصلی فعالیت های آزادی خواهانه دانشجویان و جنبش دانشجویی بوه است.
بر همین اساس شاهد هستیم که در کنار رسیدگی معوج و مبهم به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران و متهم کردن دانشجویان در این زمینه، پس از حمله به کوی و بازداشت ها و جنایت های روزهای اولیه، دیری نپایید که مسئولان دست به ایجاد تغییر و تحولات گسترده در سطح کوی دانشگاه تهران زدند و با کاستن از تعداد دانشجویان حاضر در کوی و پخش کردن ساکنین در خوابگاه های بی کیفیت و دور از هم در سطح شهر به طراحی نظمی جدید در کوی دانشگاه پرداختند. در همین اثنا اخراج دانشجویان فعال و تاثیرگذار از محوطه ی کوی و بازداشت فعالین دانشجویی ساکن در کوی نیز در دستور کار قرار گرفته است.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت بازداشت دانشجویان، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان در بند و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه هشدار می دهد. چرا که اخبار رسیده در روزهای گذشته حکایت از آغاز انحراف در رسیدگی به این پرونده دارد. در چنین شرایطی لازم است که منادیان راه آزادی، رهبران جنبش اعتراضی، فعالین سیاسی و مدافعین حقوق بشری، اعتراض خود را در این زمینه اعلام و صدای حق طلبی و مظلومیت دانشجویان را به گوش دیگران برسانند.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت
٢۸ مهرماه ١٣۸٩
ندای سبز آزادی: برای تعدادی از زندانیان اعتصاب کننده زندان اوین، پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس گزارشهای رسیده از زندان اوین به کلمه، هفته گذشته دو تن از اعتصاب کنندگانبه دادسرای اوین احضار شده و به دلیل اعتصاب غذای بیستروزهای که در مرداد ماه داشتهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است.
مجید دری، فعال دانشجویی، و حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی، دو تن از زندانیانی هستند که تاکنون برایشان پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس همین گزارشها، این نگرانی وجود دارد که در روزهای آینده، سایر زندانیان اعتصابکننده نیز به بهانه اعتصاب غذای چند ماه قبل خود، برای تشکیل پرونده جدید به دادسرای اوین فراخوانده شوند و خطر پروندهسازی جدید برای آنان متصور است
این برخوردهای امنیتی و همچنین تداوم قطع تماسهای تلفنی در بند ۳۵۰ زندان اوین موجب نگرانی خانواده زندانیان سیاسی این بند شده است. آنها میپرسند چرا مسئولان زندان و زندانبانان به خاطر اهانتهایی که به زندانیان کردند و موجب اعتصاب غذایشان شدند، تنبیه نمیشوند و این فقط زندانیان هستند که هر روز فشارهای جدیدی را تحمل میکنند.
آنها از دادستان تهران میخواهند که از پروندهسازیهای جدید برای زندانیان این بند جلوگیری کند و زمینه وصل تماسهای تلفنی زندانیان با خانوادههایشان را نیز فراهم کند.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت؛ بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم؛ علی پرویز، فعال دانشجویی؛ حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی؛ جعفر اقدامی، فعال مدنی؛ ضیاء نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل؛ ابراهیم (نادر) بابایی، فعال مدنی و از جانبازان دفاع مقدس، کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و وبنگار؛ مجید دری، فعال دانشجویی؛ مجید توکلی، فعال دانشجویی؛ کیوان صمیمی، روزنامهنگار؛ غلامحسین عرشی و محمدحسین سهرابی راد از جمله زندانیان بودند که دست به اعتصاب غذا زدند و اکنون ممکن است پروندههای جدیدی برایشان تشکیل شود.
هفده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، مرداد ماه امسال به خاطر اعتراض به رفتارهای توهینآمیز ماموران بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شدند. آنها پس از این انتقال، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان اعتصاب کننده که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران بند ۳۵۰ راهی سلول انفرادی شده بودند، خیلی زود پس از آغاز اعتصاب غذایشان خواستههای خود را برای پایان بخشیدن به این اعتصاب اعلام کردند و تا رسیدن به بخش بزرگی از آنها، از پای ننشستند. آنها از مسئولان زندان خواستند حقوق کامل زندانیان مندرج در آییننامه سازمان زندانها را رعایت کنند. آنها همچنین خواستار آن شدند تا مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانیها تجاوز کردهاند، برخورد کنند. آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری که موعد آزادیاش فرا رسیده بود اما درسلول انفرادی به سر میبرد، از دیگر خواستههای زندانیان بود.
افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص به زندانیان داده میشود، از دیگر درخواستهای زندانیان اعتصابکننده بود.
در نهایت پس از نزدیک به بیست روز، این زندانیان در واکنش به پیامهای رهبران جنبش سبز و اقشار مختلف مردم ایران که از آنها میخواستند به اعتصاب غذایشان پایان دهند، به این درخواست پاسخ مثبت دادند.
میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در آن روزها طی پیامی خطاب به اعتصاب کنندگان زندان اوین گفته بود: «آزادمردان زندانی! همه آزادیخواهان و حقطلبان پیام شما را شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند. درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که میتوان بدنها را به محبس کشید، اما نمیتوان بر جان آنها چیره شد.»
او در این پیام خطاب به اعتصابکنندگان تاکید کرد: «عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانوادههای مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایههای سبز کشورند. ما از همه شما درخواست میکنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.»
این زندانیان پس از دریافت این پیامها که توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به آنها میرسید، در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، آن را شکستند.
اعتصابکنندگان در پیامی کوتاه از داخل ازندان اوین خطاب به مردم ایران نوشتند: «ما همچنان بر خواستههای بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است، پافشاری میکنیم و با شما عهد میبندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است، ادامه بدهیم. ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز، میرحسین موسوی، و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیبالله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان میدهیم .»
ندای سبز آزادی: ابلاغیه محرمانه معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد به روزنامه ها
با توجه به سفر بسیار بسیار مهم مقام معظم رهبری ولی امر مسلمین تمام تاریخ بشریت، به قم، مهمترین شهر گیتی، عکس مربوط به سفر و تیتر های پیشنهادی برای استفاده در روزنامه ها به پیوست فرستاده می شود.
لطفا برای حفظ امتیاز روزنامه و سلامتی مدیران مسئول زیربط، به نکات زیر به دقت توجه کافی مبذول دارید:
۱. یک فقره عکس مربوطه جهت استفاده در نیم صفحه بالای نخست، با پوشش حداقل ۷۵ و حداکثر ۱۵۰ درصد.
تبصره : روزنامه هایی که اخطار گرفته اند، باید سنگ تمام بگذارند و حسن نیت خود را نشان دهند. عکس بالای ۹۰ درصد پوشش صفحه نخست چاپ کنند. روزنامه های خیلی خودی و خودمانی هم که می دانند چه بکنند.
۲. حداقل استفاده از یکی از ترکیب های زیر اجباری است :
- واکسینه شدن در فتنه ۸۸ ( خودمانی ها همه کار کنند )
- غدیر قم ( فقط برای خیلی خودی ها مجاز است )
- قیام مردم قم
- وحدت ملی
- روزی برای تاریخ
- خورشید انقلاب در قم
- مقابله با تحریم
۳. روزنامه های اقتصادی، ورزشی، فرهنگی، علمی، همه ی نشریات و هفته نامه هایی که این هفته و هفته ی بعد و دو هفته بعد چاپ می شوند، مشمول این ابلاغیه می شوند.
۴. تیراژ روز چهارشنبه را تا ۳ برابر افزایش دهید. سوبسید کاغذتان را ما می دهیم.
۵. از مدیرمسئول روزنامه هایی که توانایی مالی و چاپخانه درست و حسابی ندارند، خواهشمندیم با در دست داشتن کارت ملی و یک فقره لوگوی روزنامه، به معاونت مطبوعاتی مراجعه کنند، لوگو را تحویل دهند، خودمان برایشان روزنامه می زنیم. کاریت نباشد











ندای سبز آزادی: سید علی اکبر نبوی پس از بازگشت از زندان اهواز و ملاقات با فرزندش به اداره اطلاعات فرا خوانده شد و بابت مصاحبه ها و پیگبری وضعیت نامناسب فرزندش تحت فشار و بازجویی قرار گرفت.
بنا به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از یک منبع نزدیک به پدر ضیاء نبوی از قول وی نقل کرده است: پس از بازگشت از اهواز مشاهده کردم که همسرم و دخترم به شدت گریه می کنند و می گویند که تو را به اداره اطلاعات احضار کرده اند و گفته اند میخواهند تو را بازداشت کنند.
بر اساس این گزارش، علت احضار پدر سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل را مصاحبه با برخی از رسانهها عنوان کرد و افزود: در اداره اطلاعات سید علی اکبر نبوی در توضیح علت مصاحبههایش با برخی از رسانهها گفته است «۱۶ ماه سکوت کردم اما نتیجه آن چه بود؟ ۳ ماه است که به دفتر دادستانی میروم اما حتی یک ملاقات هم نتوانستهام با مسئولین داشته باشم.» او همچنین در بازجویی گفته است: «شما فقط میگویید که قانونی پیگیری کنید، پس یک راه حل پیشنهاد بدهید. پسرم در بدترین وضع نگهداری می شود، جای خواب ندارد، خیلی از شبها به خاطر هجوم سوسکها و موشها نمی تواند بخوابد.»
این منبع آگاه مشکلات پدر سید ضیا نبوی را در سفرش به اهواز این گونه روایت میکند: پدر ضیا ۲۰ ساعت در راه بوده است و دو شب را در ایستگاه قطار خوابیده تا بتواند فرزندش را تنها ۲۰ دقیقه آن هم به صورت کابینی ملاقات کند، مادر ضیا به شدت بیمار است و تحمل اینگونه مسافرتها را ندارد.
نبوی در جلسه بازجویی، خطاب به بازجویانش گفته است: «من دیگر حق تحصیل فرزندم را نمی خواهم! حق رأی او را هم نمی خواهم! درخواست آزادی او را هم ندارم! فقط او را به زندانی منتقل کنید که اینگونه در معرض آلودگیها و انواع بیماریها نباشد. او آب آشامیدنی سالم در اختیار ندارد و به من گفته است که اگر از این زندان زنده بیرون بیایم دیگر نخواهم مرد. اگر فرزند شما این حرف را به شما میزد چه حالی به شما دست می داد؟ شما میخواهید مرا بازداشت کنید! اگر میخواهید می توانید به جای آن من را اعدام کنید! به خداوندی خدا از این زندگی راحت می شوم، یک سازمان را بهانه کردید و زندگی ما را از هم پاشاندید. با تمام زحمت کشاورزی و کارگری فرزندم را برای تحصیل به دانشگاه فرستادم تا عصای دستم شود و حالا در زندان است و من چیزی برای از دست دادن ندارم. مادرش هر شب با گریه می خوابد، حتی یک روز هم به ضیا مرخصی نمی دهید تا مادرش او را ببیند، من به چه کسی نامه بنویسم؟ چندین بار به آقای لاریجانی نامه نوشتم اما جواب من را نمی دهند.»
علی اکبر نبوی، پدر سید ضیا نبوی پس از تبعید فرزندش به زندان اهواز در نامهای خطاب به رئیس دیوان عالی از وضعیت نامناسب زندگیاش نوشت و اظهار کرد: ضیاء بعد از توکل وامید به خدا تنها تکیهگاه و امید آینده خانواده است. خانواده من جزء طبقات پایین اقتصادی جامعه و از صنف دهقانی- کارگری ساده روستای هستند و من تمام عمر با زحمت وتلاش کار کردهام تا لقمه حلالی برای فرزندانم کسب نمایم. اکنون در سن پنجاه وپنج سالگی تقریبا ناتوان از کارکردن هستم و چشم امید ما بعد از خدا همین پسرم است و این در حالی است که نه تنها او در کنار ما نیست بلکه ما حتی توان مالی کافی بری رفتن به ملاقاتش در جای دور افتادهای چون اهواز را هم نداریم. اکنون امیدواریم که با عنایت خداوند و توجه شما فرزندمان به آغوش خانواده باز گردد.
ندای سبز آزادی: سید مصطفی تاجزاد امروز با همسر خود در ملاقات کابینی مطالبی را اعلام نمود. تاجزاده با اعلام اینکه روحانیت باید جایگاه سابق خود را در میان مردم بدست آورد گفت:اگر روحانیت پرچم دار مبارزه با دروغ و ریا و سالوس شود، می تواند چون گذشته مورد وثوق و اطمینان مردم باشد و در نقش پشتیبان و تکیه گاه آنان بماند.
به گزارش ندای سبز آزادی ،سید مصطفی تاجزاده امروز در ارتباط با موج دین گریزی و در بعضی موارد دین ستیزی اقشاری از مردم به ویژه جوانان در ایران امروز گفت: تا آن جا که من مطلعم در تمام کشورهای جهان از آسیا و آفریقا تا آمریکا و اروپا تعداد مسلمانان و نیز هنجارهای اسلامی روز به روز در حال گسترش است.
تنها در ایران است که ما شاهد افول این هنجارها در قشرهایی از مردم هستیم. این در حالی است که در هیچ کشوری به اندازه ایران تبلیغات وسیع دولتی دیده نمی شود. وجود ماهواره و اینترنت و غیره نیز تنها بهانه ای برای توجیه روند معکوس اسلام گرایی در ایران اسلامی به نسبت دیگر کشورهای جهان است. چراکه امروزه در کشورهای صاحب جدیدترین فناوری اطلاعات، ارزش ها و هنجارهای دینی و معنوی به طور عام و ارزش ها و شعائر اسلامی به طور خاص رو به افزایش است. در پاسخ به چرایی این روند معکوس باید از دو عامل که نقش تعیین کننده دارند، نام برد که در کشورهای دیگر یا وجود ندارد و یا این که در حد ایران نیست.
۱-سوء استفاده گسترده مقامات حکومتی از دین یا استفاده ابزاری از اسلام به گونه ای که اسلام نام مستعار و توجیه گر بی کفایتی، فساد، قوم و خویش بازی مقامات و سرکوب حکومتی شده است و این روند نامیمون باعث شده تا همان اتفاقی که در دوران حاکمیت کلیسا و روحانیت مسیحی در اروپا رخ داد با تغییراتی متناسب با زمان و مکان در میهن اسلامی ما مشاهده شود.
۲-در ایران به نام اسلام سبک خاصی از زندگی بر مردم تحمیل شده است. به گونه ای که اسلام رهایی بخش پیش از انقلاب جای خود را به اسلام تحمیلی- تکفیری داده است. به هر حال پیوند این دو عامل به ویژه توجیه دروغ، دورویی، ریا، سوء استفاده از امکانات بیت المال، ندانم کاری و بی لیاقتی به نام اسلام و تشیع و ولایت و روحانیت موجب فاصله گیری ها و رشد فزاینده هنجارهای غیراسلامی و بعضا ضد دینی و سست شدن پایه های ایمانی و اخلاقی جامعه شده است.
فراموش نکنیم کلیسا در اروپا به دلیل ایجاد استبداد و تنگ نظری و فساد و تفتیش عقاید شکست خورد نه به دلیل تبلیغات یا فعالیت های تأثیرگذار ملحدان و مرتدها. به هر حال اگر قصد اصلاح و ارتقای جایگاه اسلام، تشیع، روحانیت مد نظر است، هیچ راهی جز روش سلف صالح یعنی دفاع قاطع روحانیت از حقوق فردی و جمعی مردم نیست. روحانیت با محکوم کردن روش های غیراخلاقی و غیرانسانی و غیراسلامی و اعتراض به بی کفایتی و ندانم کاری و فساد و با خروش علیه فقر و بیکاری و تورم و عقب ماندگی ملی است که می تواند جایگاه سابق خود را به دست آورد. ضمن این که باید توجه داشت که دیگر عصر تحمیل یک سبک و سلیقه خاص بر زندگی و رفتار مردم گذشته است.
اگر روحانیت پرچم دار مبارزه با دروغ و ریا و سالوس شود، می تواند چون گذشته مورد وثوق و اطمینان مردم باشد و در نقش پشتیبان و تکیه گاه آنان بماند. البته می دانیم که اکثریت روحانیون مخالف وضعیت موجود هستند و آنان نیز هم چون ما و همه دلسوزان خیرخواه از این همه هدر دادن فرصت های تاریخی و امکانات ملی نگرانند ولی باید توجه داشت که به دلیل سوء استفاده عده ای معدود که اقدامات خود را به نام اسلام و تشیع و ولایت و روحانیت انجام می دهند، جامعه ما از همسایگان عقب مانده است و به همین دلیل اعتراض ها باید بیش از گذشته و جدی تر و صریح تر و بدون هیچ گونه ملاحظه ای باشد.
ندای سبز آزادی: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نامه ای سرگشاده خطاب به علما و مراجع به مناسبت سفر رهبری به قم منتشر نمودند.
به گزارش تحول سبز در بخشی از این نامه آمده است : به یاد داشته باشید که ما با همین نامه، درب خانه های شمایان را کوفتیم و با شرم و عزت نفس مسلمانی خویش، گوشه ای از رنج و تعب شب و روزمان را با شما در میان گذاردیم. شما از جانب ما از رهبر کشور اسلامیمان بپرسید آیا هیچ حکمروا و فرمانروایی به این سهولت سرمایه اجتماعی خود را و بخش عمده ای از ملت و مردم خویش را از دست می دهد و به راحتی آنان را در سپاه دشمن تصور می کند؟
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار تحول سبز قرار گرفته است به شرح زیر میباشد:
به نام خدای مظلوم خدای عدالت
سلام ای بزرگانی که سال های سال سر به اقیانوس دین خدا فروبرده اید تا مگر به ذات زیبای آن دست یابید. شنیده ایم که شما قرار است این روزها، میزبان رهبر جمهوری اسلامی ایران باشید پس چه نیک است اگر در کنار هر سخنی که با ایشان به میان می آورید، به سوز دل ما نیز اشاره فرمایید. اگر فلسفه از آن جا، برمی کشد که «شک» پای پیش می نهد، چرا با شما این نگوییم که «رشد» نیز به شوکت «شرم» مبتنی است که تا مردمی با طعم «شرم» نیامیزند و با آن خو نکنند و از آن جا به حریم «حیا» پا نگذارند، به حقیقت حق و به شأن بلند «توبه» دست نخواهند یازید. ای بزرگان دینی، ما را که دست نامهربان دستگاه قضا، از همسران و فرزندانمان و پدران و مادرانمان جدا ساخته، چاره ای جز پناه بردن به همان وادی شرم و حیا نیست تا مگر بدین طریق شمایان را واسطه حقی کنیم که به جفا از ما دریغ شده است.
ای مراجع عالیقدر، اینک ما زنان مسلمان ستم دیده و بی پناه این سرزمینیم. همسران و مادران و خواهران و فرزندان مردان و زنانی که بی گناه به بند گران اسیرند. چگونه است که صدای تظلم خواهی ما شنیده نمی شود تا پرسشمان کنند شما را چه می شود که این سان آرام و قرار از کف داده و از این سو به آن سو و از این خانه به آن خانه در جستجوی گوشی شنوا می روید؟ امروز برای ما که درب خانه های زیادی را برای گشودن سفره دل و شِکوه از جور جباران زده ایم، تجسم آوارگی زهرای عزیز آن جا که برای اثبات حقانیت شویش به در خانه مهاجر و انصار می رفت و از آنان طلب همراهی می کرد، کاملا ملموس و قابل درک است.
و اینک بار دیگر شما پرچمداران تشیع علوی را مخاطب قرار می دهیم با امید تخلقتان به خوی و خصلت مولایمان علی (ع) که ما را به قدر همان زن یهودیِ مرزنشین حوزه حکومت علی (ع) به حساب آورید که جماعتی خدانشناس به جای خلخال، عزیزانشان، نورچشمان و چراغ خانه هاشان را به تاراج ستم برده اند. و ای کاش کسی پیدا می شد تا از اندوه شنیدن این خبر جانکاه بلکه از تماشای این ظلم آشکار، جان می باخت تا سایه سنگین ملامت امیرمؤمنان شامل حال او نشود.
ای مراجع عظام
ما امروز از هر کجای این نظام اسلامی، به شما پناه آورده ایم و قطعا فردای قیامت، با هر حقی که از ما ضایع شده با شما به احتجاج خواهیم پرداخت. این روزها که رهبر کشور اسلامیمان میهمان شماست از او بپرسید اگر علی (ع) که امروز کودتاگران به نام او بر سر قدرتند، با ما بود، با نویسنده یک نامه، با سخنران یک مجلس، با امضاکننده یک بیانیه، با یک وبلاگ نویس و دارنده یک سایت اینترنتی، با یک معترض با یک دختر یا پسر شرکت کننده در تظاهراتی آرام و با یک خیرخواه منتقد، آیا این می کرد که شما کردید؟ از ایشان بپرسید چرا باید در دستگاه قضای یک نظام اسلامی، دروغ بزرگی به اسم «فتنه» را برگردن رقیبان خویش بیاویزند تا چهره فتنه گران واقعی آشکار نشود. از رهبری بپرسید شما که به کرات از حضور چهل میلیونی مردم درانتخابات سال گذشته با افتخار یاد کرده اید چگونه همه صاحبان رأی های سبز و نقش ستادهای رقیب و تلاشگران خدوم فعال در آن ها را که همسران و فرزندان ما باشند، ندیده می گیرید؟
بپرسید که مگر می شود جمع کثیری از هنرمندان و اندیشمندان و متفکران و سیاست مداران و استادان و دانشجویان و مردم کوچه و بازار سراسر کشور همگی فتنه گر و عامل دشمن و سرسپرده اجنبی باشند؟ بپرسید که چرا باید اعتراض بدیهی و مدنی یک شهروند به حساب دشمنی او گذارده شود؟ این روزها مگر مردم فرانسه سراسر کشور خود را به اعتصابی باشکوه فرانخوانده اند و مگر همه دستگاه های اقتصادی و تولیدی و خدماتی فرانسه را برای دست یابی به حقوق شهروندی خود فلج نکرده اند؟ آیا دولت و مجلس و قوه قضائیه فرانسه این مردم معترض را فتنه گر و عامل اجنبی دانسته و سران آنان را به تنگنای تهمت و افترا درانداخته است و هم زمان بصیرت خود را به رخ جهانیان می کشند؟ آخر چرا باید به جای مداخله گران و کودتاگران حادثه های سال گذشته، همسران و فرزندان ما زندانی باشند؟
رهبران دینی ما
به یاد داشته باشید که ما با همین نامه، درب خانه های شمایان را کوفتیم و با شرم و عزت نفس مسلمانی خویش، گوشه ای از رنج و تعب شب و روزمان را با شما در میان گذاردیم. شما از جانب ما از رهبر کشور اسلامیمان بپرسید آیا هیچ حکمروا و فرمانروایی به این سهولت سرمایه اجتماعی خود را و بخش عمده ای از ملت و مردم خویش را از دست می دهد و به راحتی آنان را در سپاه دشمن تصور می کند؟
عزیزان بزرگوار
همه ما و شما در محضر خدای متعالیم. زمان با شتاب سپری می گردد و محکمه عدل الهی برای واشکافی چند و چون رفتار ما و شما به پا می شود. عزیزان دربندِ ما دیر یا زود دوران محکومیتشان را سپری کرده به زندگی عادی بازخواهندگشت اما به واقع در محکمه الهی پاسخ این سؤال که چرا ظلم را به چشم دیدید و سکوت کردید را چگونه خواهید داد و خاموشی امروز را که علامت رضا تعبیر می کنند، چگونه توجیه می کنید؟ وقایع این روزها در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد و آیندگان درباره ما و شما داوری خواهند کرد. امروز نیز نسل جوان تردید کرده در اصول و تعالیم اسلامی براثر رفتار ظالمانه قدرتمندان خشونت طلب پویشگرانه و گاه ناباورانه به شما و واکنش هایتان به همه مظالمی که بر مردم بی پناه ایران و خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان پس از انتخابات رفته است، چشم دوخته اند. امروز روز امتحان است نه فقط برای ما بلکه برای همه عناصر تأثیرگذار، گروه های مرجع و برای شما بزرگواران خادم دین و پاسداران فقه جعفری و تعالیم نبوی و سیره علوی. ما از این فرصت برای رساندن پیاممان و انتقال مصائب و آلاممان به شما بهره می بریم و انتظارمان سکوت و بی تفاوتی و عدم اعتنا نیست.
نیک می دانید در مقایسه با مسئولینی که بر کوهی از رانت خواری و فتنه های رفتاری خانه ساخته اند، همسران و فرزندان و پدران و مادران ما مجاهدان پاک نهادِ راه خدایند. جرم آنان جز هیچ، هیچ نیست.
جرم عزیزان ما نقد مشفقانه است و اقدام به اصلاح اندیشه ها و رفتارهای انحرافی و تاوان این همه دلسوزی و خیرخواهی، بند و حبس و داغ و درفش بوده است. روندی که گویی تمامی ندارد و هر روز در ازای آزادی یک تن، چند تن به اسارت در می آیند و مکافات باور سبز و اندیشه روشنشان را می پردازند.
باری بزرگان دینی ما از رهبر کشور اسلامیمان استفسار کنید که آیا راز غربت اسلام و مسلمانی ما در این ملک سلمانی و دلیل عدم گرایش مردمان به اسلامی که ما ساخته و پرداخته ایم، جز فاصله آن با اسلام ناب محمدی(ص) و سیره علوی است؟ کاش آنان که مسئولیت هایی برای راهبری این ملت حق جوی به طریق سلم و سلامت و حق و حقیقت دارند، هرچه زودتر به خود آیند و جبران مافات کنند که همه ما آرزومند فردایی نیکوتر و خدایی تر برای جامعه خویشیم و صبح را نزدیک می دانیم.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
سه شنبه بیست و هفتم مهرماه ۱۳۸۹ هم زمان با میلاد فرخنده ثامن الائمه علی بن موسی الرضا(ع)
ندای سبز آزادی: معاون وزیر علوم از افزایش شیب بازنشستگی اساتید خبر داد و گفت: «شیب بازنشستگی اساتید مقدار کمی زیاد میشود چون مدتی استخدام عضو هیئت علمی در دانشگاهها کم شده بود اما در شیوه جدید وزارت علوم برای جذب هیئت علمی، تعداد استخدام رشد میکند.»
مسعود هادیان دهکردی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به اینکه آیا افزایش شیب بازنشستگی اعضای هیئت علمی در پی افزایش آهنگ جذب هیئت علمی است گفت: «در برخی گروههای آموزشی در را برای ورود عضو هیئت علمی جدید بسته بودند و اجازه ورود به کسی نمی دادند اما در شیوه جدید جذب عضو هیئت علمی که توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طرح ریزی شده است عضو هیئت علمی به اندازه کافی جذب می شود.»
رئیس موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی از در دست اقدام بودن تهیه گزارش آماری درباره تعداد و مرتبه علمی اعضای هیئت علمی بازنشسته دانشگاهها خبر داد و گفت: «در حال حاضر این آمار موجود نیست که سالانه چه تعداد عضو هیئت علمی بازنشسته می شوند چون آماری از سن اعضای هیئت علمی و سابقه کاری آنها نداریم.»
معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در پاسخ به اینکه آیا آموزش عالی از میانگین سنی و میانگین سابقه ای اعضای هیئت علمی آماری ندارد به مهر گفت: «این آمار را نداریم و باید تهیه کنیم.»
هادیان دهکردی درباره کلیات قوانین بازنشستگی اعضای هیئت علمی به مهر گفت: طبق قوانین کشوری و قوانینی که توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است در آموزش عالی هر فردی که حداقل 30 سال کار کرده یا به سن 65 سال رسیده است بازنشسته می شود. همچنین در وزارت علوم طبق قوانین مجلس شورای اسلامی یک عضو هیئت علمی نمی تواند در سنی بیش از 70 سالگی در آموزش عالی بماند.
وی افزود: «به عنوان مثال یک عضو هیئت علمی 58 سال سن دارد ولی دارای سابقه 32 ساله است، در این صورت رئیس دستگاه می تواند تا 35 سال وی را در آموزش عالی نگاه دارد.»
به گزارش مهر، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز هفته جاری در زمینه بازنشستگی اساتید و مباحثی که درباره بازنشستگی زودتر از موعد مطرح می شود گفت: «بازنشستگی استادان دانشگاه طبق قانون عمل شده است و در 5 ماه گذشته هر موردی که به ما معرفی شد پس از تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدیم که بر اساس قانون بازنشسته شده اند.»
وی گفت: «بر اساس قانون وقتی فردی 30 سال خدمت کند و 65 سال هم سن داشته و استادیار باشد باید بازنشسته شود. ضمن اینکه بازنشستگی استادان به معنای قطع ارتباط آنها با دانشگاه نیست و مسئولان دانشگاه می توانند همچنان از این استادان برای تدریس دعوت کنند. همچنین استادان بازنشسته می توانند در پژوهشکده های زیر نظر هر دانشگاه هم فعالیت کنند.»
دانشجو افزود: «اگر کسی مصداق خاصی دارد مبنی بر این که استادی پیش از موعد بازنشسته شده است به دور از جنجال های رسانه ای به ما اعلام کند تا بررسی کنیم.»
ندای سبز آزادی: تشکیلات انجمن قلم ایران اقدام به صدور اطلاعیه و اعلامیه ای به شکل کتبی،تلفنی و اس ام اس برای کلیه نویسدگان ایران نموده است.
به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی این اطلاعیه تحت عنوان افشای فتنه گران با تهیه متنی از نویسندگان و هنرمندان خواسته است که علیه فتنه گران داستان و متون ادبی بنویسند و از پول،جایزه و هدایای ویژه بهره مند شوند.
متن یکی از دعوتنامه ها به شرح ذیل است:
دین خود را به فتنه گران ادا کنید،فراخوان داستان فتنه (کوتاه و مینیمال) تا پایان آبانماه سایت مردان درد www.mardanedard.ir
گفتنیست رحیم مخدومی به همراه محمدرضا رهگذر مشهور به (سرشار)،حمید گروگان،علی اکبر ولایتی،راضیه تجار،سمیرا اصلانپور،سهیلا عبدالحسینی تشکیلاتی سیاسی تحت عنوان انجمن قلم را به راه انداخته اند که در دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری رسما از احمدی نژاد دفاع کرده اند و با پولهای کلان و امکانات وسیعی که دارند سعی در خرید نویسندگان و جذب هنرمندان داشته اند.
شایان ذکر است این افراد در تماس با نویسندگان و هنرمندان اعلام می دارند که از نظر مالی مشکلی نداریم،هر چقدر پول لازم داشته باشید در اختیار می گذاریم،با یک عقد قرارداد یک صفحه ای 50% ازمبلغ قرارداد را نقد پرداخت می نمائیم و مابقی را در آخر کار پرداخت می کنیم.
در همین حال چندی پیش معاون وزیرارشاد(رامین)و مدیرکل مطبوعاتی ارشاد(احسان قاضی زاده)طی مصاحبه های متعدد اعلام کرده اند که یارانه،پول و بودجه وزارت ارشاد به مطبوعاتی،انتشارات و مجموعه های مخالف و منتقد نظام نخواهد رسید.به احتمال قوی بودجه و اعتبارات وزارت ارشاد در اختیار این افراد و تحت عنوان انجمن قلم قرار گرفته و به همراه دریافتهای نقدی از بیت رهبری اقدام به تطمیع نویسندگان و هنرمندان و پرداخت هدیه و وام های کلان و پولهای بلاعوض به آنها و برگزاری جلسات دیدار با رهبری می نمایند.
گفتنی است محمدرضا رهگذر و حمید گروگان پشت صحنه این تشکیلات قراردارند و با لیست کاملی که وزارت ارشاد از نویسندگان سراسر کشور دارد در اختیار این تشکیلات گذاشته،تا این انجمن بتواند به تمام نویسندگان حتی نویسندگان اصلاح طلب sms بدهد.

ندای سبز آزادی: بنا به گزارش منابع خبری، مقامات زندان، از تحویل نامه حسین درخشان، وبلاگ نویس زندانی – که به رهبر جمهوری اسلامی نوشته – به خانواده درخشان جلوگیری کردهاند.
به گزارش جرس، یکی از اعضای خانواده درخشان با اعلام این مطلب گفت حسین در این نامه که خواسته به دست شخص مقام رهبری برسد قصد داشته نکاتی را به صورت خصوصی به حضور وی اطلاع دهد، اما مسوولان زندان، مکانی که حسین در آن زندانی است، اجازه ندادهاند این نامه برای ارسال به بیت رهبری تحویل خانواده درخشان شود.
حسین درخشان که دوسال است در بازداشت موقت به سر میبرد و به تازکی حکم دادگاه بدویاش صادر شده، از خانواده خواسته محتوای این نامه در رسانهها مطرح نشود.
به گفته این عضو خانواده، مسوولان پرونده حسین درخشان پس از دوسال بازداشت موقت و صدور حکم اولیه دادگاه کماکان از اجازه مرخصی برای وی امتناع می کنند.
این وبلاگ نویس زندانی، که از پاییز دو سال پیش، بعد از ورود به ایران بازداشت شد، تا ماه گذشته بلاتکلیف در بازداشتگاه نگهداری می شد؛ تا اینکه ماه گذشته بر اساس رای قاضی صلواتی (شعبه ١۵ دادگاه انقلاب تهران)، به تحمل نوزده و نیم سال زندان محکوم شده و پرونده وی در مرحله تجدیدنظر است.
گفتنی است حسین درخشان، به اتهام “همکاری با دول متخاصم، تبلیغ علیه نظام اسلامی، تبلیغ به نفع گروهک های ضد انقلاب، توهین به مقدسات و راه اندازی و مدیریت سایت های مبتذل و مستهجن”، علاوه بر تحمل نوزده و نیم سال حبس تعزیری، به پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب و فعالیت در رسانه ها و بازگرداندن وجوهی که دادگاه آنها را “اخذ شده” خواند، محکوم شده است.
درخشان از پیشتازان وبلاگ نویسی به زبان فارسی است و در وبلاگ خود به نام “سردبیر خودم” به زبانهای فارسی و انگلیسی در مورد خودش و سیاست و فرهنگ ایران قلم میزد. وی بعد از دیدگاههای انتقادی نسبت به حکومت، در چند سال آخر و قبل از بازگشت به ایران، ناگهان طی چرخشی کامل، به نفع رهبری و همچنین محمود احمدی نژاد وبلاگ خود را می نوشت.
ندای سبز آزادی: خانوادههای زندانیان سیاسی به مناسبت ولادت امام هشتم شیعیان و در حاشیه جلسات هفتگی قرآن خود مراسم جشن کوچکی برگزار کردند.
به گزارش ندای سبز آزادی ، در این مراسم که همراه با دفزنی و مولودیخوانی بود، به مناسبت روز کودک، به فرزندان زندانیان سیاسی که ماههاست پدر یا مادر خود را ندیدهاند و به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) به دختران جوان هدایایی داده شد.
همچنین در این مراسم نسبت به افزایش فشارها از سوی وزارت اطلاعات و قوهقضاییه بر خانوادههای زندانیان سیاسی و احضار آنان و رفتارهای غیرقانونی اظهار نگرانی شد.
گفتنی است در چند روز اخیر فشار بر خانوادههای زندانیان سیاسی افزایش یافته و هربار یکی از آنها به وزارت اطلاعات یا دادسرای اوین احضار و مورد تهدید واقع میشوند. در جلسه این هفته نسبت به این اقدامات واکنش نشان داده شد.
این خانواده ها که بیش از یک سال است که از زندانی شدن عزیزانشان می گذرد، روز جمعه نیز به مناسبت روز کودک برنامه ای داشتند که برای ساعاتی لبخند را بر لب خردسالانشان نشاند. به امید روزی که مسئولین قضایی کشور اسلامی مان نیز شادی را حق کودکان بدانند.



ندای سبز آزادی: دادگاه مهندس عماد بهاور رئیس شاخهء جوانان نهضت آزادی ایران قرار است روز 19 آبان ماه برگزار شود.
به گزارش ندای آزادی ، دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران که از تاریخ 9 مهر 1389 در زندان بسر میبرد، دیروز از زندان با خانوادهء خود تماس گرفت.
دکتر یزدی و تعداد دیگری از اعضا و هواداران نهضت آزادی ایران روز 9 مهر ماه در اصفهان به اتهام "برگزاری نماز جماعت غیر قانونی" دستگیر شدند. پس از چند روز همهء دستگیر شدگان بجز دکتر یزدی آزاد شدند.
تدای سبز آزادی: ایران در فهرست آزادی مطبوعات در کنار چین، کرهشمالی و برمه در انتهای جدول قرار گرفته است که نشان میدهد ایران جزو بدترین ناقضان حقوق بشر است.
به گزارش جراس، سازمان گزارشگران بدون مرز فهرستی از کشورهای جهان را روز سهشنبه ۲۷ مهرماه، در نیویورک ارائه داد که بر اساس رعایت آزادی مطبوعات و بیان در کشورهای مختلف تنظیم شده است. در این فهرست نام ۱۷۸ کشور به چشم میخورد که مقامهای اول تا ششم به ترتیب به کشورهای فنلاند، ایسلند، هلند، نروژ، سوئد و سوئیس تعلق گرفته است.
آلمان در این فهرست جایگاه هفدهم را داشته و آمریکا نیز در مرتبه بیستم قرار دارد. مسئولان این سازمان بینالمللی با معرفی این فهرست افزودند که دفاع از آزادی مطبوعات هنوز بخشی از مبارزه برای بیداری در کشورهای دمکراتیک اروپایی و ادامه مبارزه علیه رژیمهای تمامیتخواه است.
ندای سبز آزادی: فرمانده انتظامی استان اصفهان دوچرخهسواری بانوان، ورق بازی در پارکها، والیبال بازی و اسکیت بانوان و آواز خوانی در کنار پل خواجو را از جرمهای آشکار اصفهان دانست و افزود: پلیس به شدت با متخلفان برخورد خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، فرمانده انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه قوانین و مجازات مجرمان در جامعه مشابه نیست، گفت: ظرفیت بازداشتگاههای اصفهان نیاز به بازنگری دارد.
فرمانده انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه گشتهای پلیس ۱۱۰ در سطح شهر برای رصد و کنترل تخلفات است، گفت، باید با افزایش گشتها، کلانتریها و جدا نمودن گشت ۱۱۰ و پلیس پیشگیری تخلفات شهر را کنترل کنیم.
کرمی با بیان اینکه به نسبت جرایم و جمعیت اصفهان نیاز به ایجاد کلانتریهای جدید در سطح شهر است، اظهار کرد: در این راستا دو کلانتری جدید در هفته نیروی انتظامی افتتاح شد و در آیندهای نزدیک کلانتری ویژهای از نظر تجهیزات و نیرویهای آموزش دیده راهاندازی خواهد شد.
ندای سبز آزادی: گزارش های رسیده حکایت از آن دارد که فرودگاه های بیشتری در اروپا از سوخت رسانی به هواپیماهای ایران خودداری می کنند.
به گزارش عصر ایران، هم اکنون فرودگاه های هامبورگ و فرانکفورت آلمان، استکلهم سوئد، آمستردام هلند و لندن از سوخت رسانی به هواپیماهای ایران خودداری می کنند و این هواپیماها برای تأمین بنزین خود مجبور هستند به دیگر فرودگاه های اروپایی پرواز کنند؛ این فرودگاه ها در اتریش (وین) و آلمان (کلن) قرار دارند.
همچنین تا یکی دو ماه آینده قراردادهای ۶۶ ساله سوخت رسانی شرکت های هواپیمایی ایران با فرودگاه های آلمان و اتریش نیز به پایان می رسد. پیش بینی می شود این قراردادها تمدید نشوند که در این صورت معلوم نیست هواپیماهای ایرانی برای سوخت رسانی به کدام فرودگاه ها باید بروند.
البته فرودگاه استانبول یکی از گزینه های جایگزین احتمالی است که فشارهای آمریکا -همانطور که صادرات بنزین آنکارا به ایران را متوقف کرد- می تواند سوخت رسانی به هواپیماهای ایرانی را نیز منع کند.
دلیل این موضوع نیز تحریم های یکجانبه آمریکا درباره منع فروش بنزین به ایران است. اخیرا نیز آمریکا از چهارشرکت بزرگ نفتی غرب یعنی توتال فرانسه، انی ایتالیا، شل (انگلیسی هلندی) و استات اویل نروژ نیز تعهد گرفت که به فروش فراورده های نفتی خود به ایران پایان دهند.
پیامدهای استمرار این وضعیت در صنعت هوایی ایران
اقدام هواپیماهای ایران در پرواز به فرودگاه سوم برای سوخت گیری باعث شده که این پروازها برای شرکت های هواپیمایی ایران پرهزینه شوند و ادامه چنین رویه ای قطعا بر بهای بلیط و افزایش استهلاک هواپیما و قطعات آن تاثیر منفی خواهد داشت.
از سوی دیگر هم اکنون دو شرکت ایرانی ایران ایر (دولتی) و ماهان (خصوصی) به اروپای غربی پرواز دارند. هر دو شرکت برای در اختیار گرفتن امتیاز برقراری پرواز به فرودگاه های مهم اروپای غربی قطعا تلاش های بسیاری را انجام داده اند. برقراری پرواز به یک فرودگاه تنها به پرواز و فرود یک هواپیما میان دو فرودگاه منتهی نمی شود بلکه در عقبه خود نیازمند هماهنگی ها، اخذ مجوزها و اقدامات لجستیکی بسیاری است.
همچنین پس از برقراری یک خط پروازی زمان زیادی لازم است تا ضمن جذب مسافر این خط، فعال، سوده و قابلیت ادامه حیات داشته باشد به ویژه در اروپای غربی که رقابت های زیادی برای پرواز به سمت خاورمیانه و ایران وجود دارد .
حال به دلیل توقف سوخت رسانی پیش بینی می شود این خطوط پروازی با کاهش مسافر یا لغو کامل روبه رو شوند که در این صورت راه اندازی دوباره این خط های پروازی مستلزم از سرگیری تمامی اقدامات پیش نیاز راه اندازی خط هوایی و سودده کردن آن از نقطه صفر است.
در میان همسایگان ایران، سه شرکت مهم هوایی، در زمینه ارائه خدمات حمل و نقل مسافر نقشی فراملی دارند و برای جابه جایی مردم دیگر کشورها نیز برنامه ریزی و فعالیت می کنند. این سه، شرکت های هواپیمایی قطر، امارات و ترکیه هستند.
این شرکت ها هم اکنون نیز از ایران به مقاصد اروپایی مسافران را منتقل می کنند که در صورت ادامه وضع موجود، شرایط رقابت شرکت های ایرانی با همتایان خارجی خود سخت تر خواهد شد .
می توان پیش بینی کرد که این سه شرکت بزرگ هواپیمایی که در زمینه ارائه خدمات در دنیا صاحب رتبه هستند از هم اکنون برای مسافران اروپایی دو شرکت هواپیمایی ایرانی برنامه ریزی می کنند تا سهم آنان را از آن خود کنند.
در همین زمینه باید گفت دو عامل مهم به شرکت های داخلی اجازه رقابت با شرکت های خارجی برای پروازهای مقصد اروپا را می دهد. اول بهای بلیط است. معمولا در بسیاری از مسیرها، بهای بلیط شرکت های ایرانی برای مقاصد اروپایی در مقایسه با شرکت هایی خارجی حدود یکصد هزار تومان کمتر است.
همین عامل باعث تشویق مسافران به استفاده از شرکت های ایرانی است.
عامل دوم زمان است. یعنی با استفاده از شرکت های ایرانی، زمان پرواز به مقاصد اروپایی کمتر از استفاده از شرکت های خارجی است زیرا سه شرکت خارجی فعال در این زمینه یعنی هواپیمایی های امارات ، قطر و ترکیه مجبورند برای ترانزیت در فرودگاه های دبی ، دوحه و استانبول توقف کنند.
عملا با توقف سوخت رسانی به هواپیماهای ایرانی و اجبار سفر به فرودگاه دیگر برای سوخت رسانی، هزینه های بیشتری به شرکت های ایرانی تحمیل می شود که آنها نیز چاره ای جز افزایش بها نخواهند داشت که در نتیجه فاصله قیمت بلیط شرکت های ایرانی و خارجی کمتر می شود و مزیت نخست از بین می رود .
همچنین به دلیل لزوم توقف در فرودگاه سوم برای سوخت رسانی، زمان مسافرت های هوایی میان تهران و مقاصد اروپایی افزایش می یابد مثلا پرواز تهران – لندن با توقف در وین از شش ساعت به ۹ ساعت افزایش می یابد با این وضعیت مزیت دوم هم کمرنگ می شود.
این عوامل به مرور زمان، ضمن کاهش مسافران این خط های پروازی می تواند سوددهی آنها را زیرسوال ببرد و پس از مدتی احتمال تعطیلی این خط های پروازی نیز وارد است.
همچنین فرودگاه ها برای پذیرش پرواز شرکت های مختلف دارای ظرفیت معینی هستند و در این میان، فرودگاه های شهرهای مهم مانند هیثرو لندن، فرانکفورت، برلین ، استکلهم ، توکیو و پاریس این موضوع بیشتر قابل لمس است و داشتن خط پروازی به هر کدام از این فرودگاه ها یک امتیاز مهم تلقی می شود که اگر از دست برود ، کسب مجددش بسیار دشوار است.
اینکه ایران در فرودگاه مهمی مانند هیثرو لندن پرواز دارد نشانه اهمیت یک کشور و خط هوایی آن است.
حال در صورتی که شرکت های ایرانی به دلیل مشکلات پیش آمده اقدام به لغو پروازهای خود کنند و امتیاز خود را در فرودگاه های مهم اروپایی از دست دهند، قطعا در آینده نخواهند توانست این امتیازها را دوباره به دست بیاورند و به سمت برقراری خط پروازی در فرودگاه های دست چندم اروپایی (از لحاظ تردد )خواهند رفت.
در حال حاضر در ایران ، شرکت های هوایی ، به دلیل سودده نبودن برخی پروازهای داخلی ، ازسودهی پروازهای خارجی برای جبران ضرر پروازهای داخلی و برقراری توازن مالی در این زمینه استفاده می کنند.
در صورت کاهش یا توقف پروازهای شرکت های ایرانی به اروپا، قطعا روند فعالیت های این شرکت ها در داخل ایران نیز با مشکل مواجه خواهد شد و این توازن به هم خواهد خورد لذا می توان پیش بینی کرد شرکت های هواپیمایی داخلی برای جبران ضررهای ناشی از حذف پروازهای خارجی، درخواست افزایش بهای بلیط داخلی را ارائه کنند.
همچنین بخش مهمی از پروازهای خارجی شرکت های ایرانی جزئی از خط های پروازی بزرگتری میان مسیرهای شرق و غرب عالم هستند و فرودگاه تهران نقش فرودگاه ترانزیتی را ایفا می کند.
به عنوان مثال پرواز تهران – بیرمنگام (انگلیس) خود جزئی از خط بزرگتر دهلی نو – تهران - بیرمنگام است که در صورت ایجاد مشکل در خط تهران – بیرمنگام، خط دهلی – تهران نیز با مشکل کمبود مسافر مواجه خواهد شد.
به عبارت دیگر ، حذف پروازها به اروپا یا کمرنگ شدن این پروازها ، تنها مسیر ایران – غرب را تحت الشعاع قرار نمی دهد بلکه بر پروازهای شرق نیز تأثیر می گذارد و حتی می تواند به بهای حذف برخی خطوط پروازی در مسیر ایران – شرق نیز شود.
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که استمرار و گسترش معضل سوخت گیری هواپیماهای ایرانی ، تنها به مساله بنزین محدود نمی شود و می تواند “از دست دادن امتیاز پرواز به فرودگاه های مهم اروپایی” ، “واگذاری بازار به رقبای آسیایی” ، “تضعیف خطوط پرواز تزانزیتی آسیا-اروپا” و “افزایش قیمت بلیط پروازهای داخلی” منجر شود.
از این رو ، بکارگیری تدابیری برای جلوگیری از این وضعیت که صنعت هوایی ایران را با “زنجیره ای از مشکلات” مواجه می سازد ، بایستی جزو اولویت های اصلی مسوولان مربوطه باشد.
ندای سبز آزادی: چین بر اجرای کامل تحریم های ایران تاکید کرد.
به گزارش عصر ایران، چین اعلام کرد تحریم های شورای امنیت علیه ایران را به صورت کامل اجرا می کند.
پکن این موضوع را در پاسخ به اظهارات مقامات آمریکایی اعلام کرد که بارها گفته اند شرکت های چینی تحریم ها علیه ایران را به صورت کامل اجرا نمی کنند.
“ما زاوخو “سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفت:” همه کشورها باید قطعنامه های شورای امنیت را درباره مشکل هسته ای ایران، به صورت جدی و کامل اجرا کنند.”
وی افزود: چین همیشه در اجرای تعهدات خود، به طور شفاف و صحیح عمل کرده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به تازگی گفته بود که واشنگتن نام شرکت های چینی را که تحریم های سازمان ملل متحد علیه ایران را به صورت کامل اجرا نمی کنند، در اختیار پکن قرار داده است.
روزنامه واشنگتن پست نیز پیش از این گفته بود آمریکا معتقد است شرکت های چینی به ایران در زمینه افزایش توانمندی های موشکی و پیشرفت سلاح هسته ای کمک می کند.
چین به عنوان مهمترین هم پیمان اقتصادی و بازرگانی ایران تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران را محکوم کرده است.
چین با وجود اینکه در ماه ژوئیه گذشته به قطعنامه تشدید تحریم ها علیه ایران رای مثبت داده بود اما همیشه به اجرا نکردن این تحریم ها متهم است.
چین پس از آمریکا بزرگترین وارد کننده نفت خام جهان است. ایران یکی از تامین کنندگان عمده نفت خام چین به شمار می رود.
ندای سبز آزادی: رئیس موسسه ملی اقیانوس شناسی با بیان اینکه ۸۰ سال قبل از سونامی سال ۱۹۴۵ سونامی دیگری رخ داده بود گفت: با توجه به وضعیت فرورانش صفحه عربستان، وقوع سونامی دیگر را در سالهای آینده پیش بینی می شود و راه اندازی مرکز مخاطرات دریایی ضروری است.
به گزارش مهر، بر اساس مطالعات صورت گرفته مهمترین نواحی سونامی خیز در منطقه اقیانوس هند به دو قسمت ناحیه “فرو رانش” اندونزی در قسمت شرقی اقیانوس هند و ناحیه “فرورانش” مکران در قسمت شمال غربی اقیانوس هند تقسیم می شود.
ناحیه فرورانش مکران در نزدیکی سواحل ایران، عمان، پاکستان و هند واقع شده و وقوع سونامی در این منطقه، این کشورها را متاثر می کند. آخرین سونامی بزرگ در منطقه مکران در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۴۵ اتفاق افتاد که بر اثر آن چهار هزار نفر کشته در سواحل ایران، پاکستان، هند، و عمان بر جای گذاشت.
با توجه به وجود پتانسیل وقوع سونامی در سواحل جنوبی ایران در حاشیه اقیانوس هند، تحقیقاتی از سوی موسسه ملی اقیانوس شناسی و یونسکو در دستور کار قرار دارد. محققان در تلاش هستند تا از طریق مدل سازی فاز تولید سونامی در اثر وقوع زمین لرزه های زیردریایی، پتانسیل وقوع سونامی در سواحل جنوبی ایران را مورد ارزیابی قرار دهند.
محققان از این نتایجی که تاکنون به دست آورده اند پیش بینی وقوع سونامی دیگری را در سالهای آینده می دهند.
دکتر وحید چگینی سه شنبه در یک نشست خبری با اشاره به تحقیقات انجام شده بر روی گسل مکران افزود: در پروژه مشترکی با یونسکو تحقیقاتی بر روی سونامی هایی که در سالهای گذشته رخ داده بود و همچنین سایر وقایع طبیعی چون توفانهای محلی و توفان گونو انجام شد. محدوده این مطالعات شامل غرب و شرق چابهار تا مرکز پاکستان و همچنین میناب و جاسک می شود.
وی اظهار داشت: شواهدی که از لایه های رسوبی و سنگهای عظیم به دست آمد نشان می دهد که در سال ۱۹۴۵ سونامی که در گسل مکران رخ داد بر ایران نیز تاثیر داشته است به گونه ای که هرچه به سمت پاکستان نزدیک می شویم ارتفاع موج افزایش داشته است. بر اساس اطلاعات به دست آمده ارتفاع موج در “پسابندر” به ۱۰ متر رسیده است.
رئیس موسسه ملی اقیانوس شناسی به جزئیات این پدیده طبیعی اشاره کرد و ادامه داد: سونامی در نیمه های شب رخ داده است و معمولا ۳۰ دقیقه پس از سونامی امواج به سمت ساحل می آید ولی در سونامی سال ۱۹۴۵ حدود دو تا سه ساعت بعد امواج به سمت ساحل حرکت کرد که این نشان می دهد پس از زلزله در کف دریا، زمین لغزش نیز رخ داده است.
وی امواج وارد شده به ساحل را در سونامی سال ۱۹۴۵ شامل ۳ موج بزرگ در فاصله زمانی ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ای توصیف کرد و یاداور شد: در این واقعه پدیده فرورانش ایجاد شده است به این معنا که صفحه اقیانوس هند به صفحه “اوراسیا” که ایران نیز بخشی از آن است در حال حرکت است. این حرکت با شیب ملایم صورت می گیرد از این رو احتمال وقوع زمین لرزه و سونامی در کشور وجود دارد.
ندای سبز آزادی: زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت و زندانی در بند در یادداشتی شجاعت و استقامت علی شکوری راد را ستوده است.
در این یادداشت او نوشته است که کم نیستند کسانی که به مانند دکتر شکوری راد می اندیشند و حق گویان همواره تاوان بیشتری را می دهند.
متن یادداشت زهرا مجردی به شرح ذیل است:
به یاد برادرم شکوری راد و دیگر آزادگان در بند که از قافله آمران به معروف و ناهیان از منکرند
ولتکن منکم امة یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون
باید از شما گروهی باشند که دعوت به نیکی و امر به خوبی ها کنند و از بدیها نهی کنند و آنان رستگارانند
این روزها همگی جای خالی دکتر شکوری راد را به شدت احساس می کنیم. عادت کرده بودیم هر اتفاقی که در این آشفته بازار سیاست می افتد تحلیلهای شجاعانه و مدبرانه او را بشنویم. زبان حق گویش درد دل همه ماهائی بود که با توجیهات جورواجور سکوت کرده ایم و حوادث را تنها نظاره می کنیم. صداقت و صراحت شکوری راد نیاز امروز ما است.
کجایند مردان مردی که امروز باید روایتگر صحیح آرمانهای عالیه انقلاب باشند؟ کجایند شجاعانی که بدون مصلحت اندیشی های رایج نگران تلاشی روح اخلاقی جامعه و نسل جوان و سرگشته ای باشند که هر روز فاصله شان با انقلاب و اهداف آن بیشتر و به همه چیز بدبین تر می شوند؟
با وجود اینکه کم نیستند هم کیشان و همفکران شکوری راد که امروز گاه در زندانها و گاه در بیرون در هر فرصتی این مهم را تذکر می دهند و تبعاتش را به جان می خرند ولی بی شک این صحنه، صحنه آزمایشی است که چندروزی مهیا است، برای آنان که در کسوت علماء، روشنفکران و مسئولین دوران مختلف نقشهای تعیین کننده در رهبری جامعه و اوضاع کنونی داشته اند.
گرچه امروز حق گویان روشن ضمیر به جهت تفسیر متفاوت از جمهوری اسلامی و درخواست مدارای با مردم تاوان سنگین زندانهای طویل المدت، زندانهای در تبعید، محرومیت از کانون گرم خانواده، و محرومیت از حقوق اجتماعی را با لحظه لحظه عمر خود می پردازند، ولی همچنان مقاوم و صبور و امیدوار چشم به فرداهای روشن این مرز و بوم دوخته اند، آنان حجت مسلمانی و اصلاح طلبی ما برای همیشه تاریخ هستند.
خداوندا! ما را در زمره آمران به معروف و ناهیان از منکر قرارده و لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار.
زهرا مجردی
ندای سبز آزادی: درحالیکه موجودی حساب ذخیره ارزی در سال ۱۳۸۶ با ۱۴۲٫۵ درصد رشد نسبت به سال قبل آن مواجه بوده، اما در پایان سال ۱۳۸۷ موجودی این حساب نسبت به سال قبل ۴۳٫۳ درصد کاهش یافته است.
به گزارش ایسنا، موجودی نقد حساب ذخیره ارزی در سال ۱۳۸۶ رقمی معادل ۲۳ میلیارد و ۱۷۵ میلیون دلار بوده که این رقم در سال بعد به ۱۳ میلیارد و ۱۴۲ میلیون دلار کاهش یافته است.
همچنین میزان برداشت از این حساب در سال ۱۳۸۶ معادل ۲۸ میلیارد و ۱۵ میلیون دلار بوده که این رقم در سال ۱۳۸۷ به رقم ۴۵ میلیارد و ۹۲۴ میلیون دلار افزایش یافته که افزایش ۶۳٫۹ درصدی را نشان میدهد.
در سال ۱۳۸۷ که به تازگی اطلاعات حساب ذخیره ارزی مربوط به این سال منتشر شده است ۹۵۹ میلیون دلار به بخش صنعت ۴٫۳ میلیون دلار، به بخش کشاورزی و ۲٫۳ میلیون دلار به بخش حملونقل از محل این حساب تسهیلات اعطا شده است.
در حالی میزان برداشتهای دولتی از این حساب در سال ۸۷ نسبت به سال قبل ۸۲٫۱ درصد رشد داشته که میزان برداشت برای اعطای تسهیلات ۱۸٫۱ درصد کاهش نشان میدهد.
با توجه به احکام ماده یک قانون برنامه چهارم توسعه، هرگونه برداشت از حساب ذخیره ارزی مستلزم درج در بودجههای سالانه و در نتیجه کسب مجوز از مجلس شورای اسلامی است.
با توجه به اطلاعات در دسترس، در سال ۱۳۸۷ به منظور اجرای طرحهای عمرانی، جبران خسارت ناشی از خشکسالی و واردات کالاهای اساسی (متمم بودجه)، مقاوم سازی مدارس، دو درصد منابع نفت برای مناطق نفت خیز و باز پرداخت وامهای ارزی و تفاوت نرخ ارز ایجاد شده در سنوات قبل از حساب ذخیره ارزی برداشت شده است.
در سال ۱۳۸۷ به منظور تامین اعتبار طرح عمرانی در مجموع برابر با ۱۳۸۶۸ میلیون دلار از حساب ذخیره ارزی طبق تکالیف بودجهای، برداشت شده است که نسبت به سال قبل ۶۴٫۴ درصد رشد نشان میدهد.
در ضمن در سال ۱۳۸۷ به منظور بازپرداخت وامها ارزی و تفاوت نرخ ارز ایجاد شده در سنوات قبل، مبلغ ۱۰۳۷ میلیون دلار، برای جبران خسارت ناشی از خشکسالی و واردات کالاهای اساسی (به عنوان متمم بودجه)، مبلغ ۲۶۵۵ میلیون دلار برای مقاوم سازی مدارس، مبلغ ۹۴۹ میلیون دلار برای دو درصد منابع نفت و برای مناطق نفتخیز و محروم کشور مبلغ ۱۰۵۴ میلیون دلار طبق تکالیف بودجه سال ۱۳۸۷، برداشت شده است.
در کل جمع برداشتهای فوق از حساب ذخیره ارزی در سال ۱۳۸۷ برابر با ۱۹۵۶۳ میلیون دلار بوده است.
ندای سبز آزادی: سید هاشم خواستار، فعال فرهنگی و رییس کانون صتفی معلمان مشهد، بعد از ارسال نامه سرگشاده به معلمان جهان در روز جهان معلم، از برقراری تماس تلفنی با خانواده اش در زندان محروم شد.
به گزارش جرس، این فعال مدنی و معلم ۶۸ سالۀ بازنشسته که سال گذشته به ٢ سال حبس تعزیری محکوم گردید و هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان وکیل آباد مشهد می باشد، علیرغم گذشت ١۴ ماه، کماکان از مرخصی محروم بوده و اخیرا نیز به خاطر نوشتن نامه ای به معلمان و رییس فدراسیون معلمان جهان (به مناسبت روز جهانی معلم) از برقراری تماس تلفنی با خانواده اش نیز محروم شده است.
این در حالیست که مرخصی از حقوق مسلم و بدیهی زندانیان است که نیروهای امنیتی مشهد وی را از این حقوق مسلم محروم نموده اند.
طبق آیین نامه زندان ها، هر زندانی می تواند بعد از گذشت دو ماه از دوران محکومیت، تقاضای مرخصی داده و از این حق استفاده کند.
گزارش مذکور خاطرنشان کرد “هاشم خواستار از بیماری قلبی، ضعف بینایی و فشارخون رنج می برد که فضای آلوده زندان نیز مزید بر علت شده است.”
هاشم خواستار که از شهریور ماه گذشته در مشهد ربوده و به بازداشتگاه اداره اطلاعات آن شهر برده شده بود، از سوی دادگاه انقلاب مشهد ابتدائا به شش سال و سپس دو سال حبس تعزیری محکوم شد. حکم ابلاغ شده به خواستار، “اقدام علیه امنیت ملی” و مواردی دیگر همچون “کمک به برگزاری مراسم ادوار تحکیم و دانشجویان عضو تحکیم وحدت و ارتباط با اعضای جنبش دانشجویی” بوده و از بیماری های آرتروز و ناراحتی های گوارشی، قلب و فشار خون نیز رنج می برد که فضای آلوده زندان نیز مزید بر علت شده است.
ندای سبز آزادی: وزیر علوم دولت احمدی نژاد ادعا کرد که موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها جنجال رسانه ای بوده و مطابق با واقعیتهای موجود کشور نیست.
بر اساس گزارش هایی که در خصوص سفر استانی دولت به اردبیل منتشر شده، کامران دانشجو در جلسه اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی این استان گفت: موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها جنجال رسانه ای بوده و مطابق با واقعیتهای موجود کشور نیست و مطرح کردن این موضوع، توهین به مجموعه های داخلی است.
وزیر علوم بدون اشاره به نرخ بالای خروج دانشجویان و دانشآموختگان آموزش عالی از کشور، ادامه داد: اگر موضوع فرار مغزها و مهاجرت نخبگان صحت دارد، پس پیشرفت فعلی کشور محصول کار، فکر و اندیشه چه کسانی است؟ ما باید قدردان همه دانشگاهیانی باشیم که به عنوان افراد عالم و نخبه در این کشور به تولید علم پرداخته و جوانان مستعد را برای آبادانی کشور پرورش می دهند.
رئیس ستاد انتخابات ریاستجمهوری دهم که از همان زمان به چهرهای جنجالی با ادعاهای عجیب و غیرعادی تبدیل شد، در بخش دیگری از سخنرانی خود در جمع دانشگاهیان اردبیل، مطرح کردن فرار مغزها را جوسازی و بر اساس جهالت و یا غرض ورزی توصیف کرد و با اعتراف به اینکه هماکنون ۸۰ هزار نفر دانشجوی ایرانی در خارج از کشور تحصیل می کنند، ادعا کرد: ۸۰ درصد اینها در مقطع کارشناسی و در کشورهایی مشغول به تحصیل هستند که از مرتبه علمی پایین تری نسبت به ایران برخوردارند.
دانشجو در ادامه افزود: در سالهای پس از انقلاب ۱۲ هزار و ۵۰۰ نفر به عنوان بورسیه به کشورهای خارجی برای تحصیل اعزام شده اند که تنها ۴۰۰ نفر از آنها به کشور باز نگشته اند و ما بقی که از نخبگان ایران محسوب می شوند به کشور بازگشته و به تدریس و کارهای علمی و پژوهشی مشغول هستند.
وزیر علوم دولت دهم البته به آمار چندین هزار دانشجویی که بدون اتکا به دولت، شرایط کار یا ادامه تحصیل را در ایران مساعد نمیبینند و به همین خاطر مهاجرت میکنند، اشاره نکرد و درباره تبعات اجتماعی حذف نخبگان که در دولتهای نهم و دهم فراگیر شده و به خروج بیش از پیش نخبگان از کشور منجر شده هم چیزی نگفت.
ندای سبز آزادی: جلسه محاکمه احمد قابل، نویسنده و پژوهشگر نواندیش دینی، امروز چهارشنبه ٢۸ مهرماه ۸۹، در شعبه پنجم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی کاووسی برگزار میشود.
به گزارش جرس، این پژوهشگر نواندیش دینی، که از شاگردان نزدیک مرحوم آیت الله منتظری بود، آذرماه سال ۸۸، در حالی که در راه عزیمت به شهر قم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و خرداد ماه ۸۹ پس از تحمل نزدیک به ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و با حکم قاضی کاووسی آزاد شد.
اولین جلسه محاکمه آقای قابل نیز، ۲۹ اردیبهشت امسال برگزار شد، اما در ٢٣ شهریور ماه امسال، وی پس از احضار به دادسرای انقلاب مشهد، مجددا بازداشت شد.
بازداشت مجدد احمد قابل در شهریور ماه امسال که به دنبال احضار وی از سوی شعبه ۹۰۳ دادسرای انقلاب مشهد صورت گرفت، به دلیل افشاگری های متعدد و سخنرانی وی در شهرستان نجف آباد، در خصوص اعدام های صورت گرفته در زندان وکیل آباد مشهد بود. قابل از اعدامهای فله ای و گسترده زندانیان عادی محبوس در زندان مشهد خبر داده بود، که در بی خبری و گمنامی اعدام و به خاک سپرده میشوند.
مقام های امنیتی- قضایی مشهد، در پی این افشاگری ها، وی را مجددا روانه زندان وکیل آباد مشهد ساختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر