هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

Latest News from Iran Green Voice for 10/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



احمد شیرزاد: شش و نیم بعد از ظهر پنجشنبه 30 مهر 88، انبوهی پلیس امنیت با هیبتی وحشت آور ریختند در کوی فراز تا "توطئه ی بزرگ" را که از طریق خواندن دعای کمیل در آپارتمان کوچکی در طبقه هفتم این مجتمع در جریان بود خنثی کنند. این بار در بین 71 نفر دستگیر شده در این رویداد عجیب پسرم محمد امین، عروسم ساره (همسر مهدی که امروز 40 روز از دستگیری اش می گذرد) و خواهر عروسم نیز جزو دستگیرشدگان بودند. خانم ها بعد از 22 ساعت بازداشت و نگهداری در شرایطی بسیار نامطلوب، آزاد شدند ( به جز 3 نفر) و از میان آقایان دستگیر شده نیز 16 نفر به اوین منتقل شدند که محمد امین جزو آنهاست. **

به هنگام هجوم، آنچنان محله را بسته بودند و یورش آورده بودند که گویی به تسخیر قلعه الموت مشغولند و هدفشان از پای در آوردن چریک های آموزش دیده ای است که در اسلحه و مهمات غرق اند. بچه ها در آن سو از همه جا بی خبر به قرائت دعای کمیل مشغول بودند. بیش از یک صفحه از دعا باقی نمانده بود که از پشت پرده های اشک، سایه های دهشت آوری را بالای سر خود دیدند: "هیچکس از جایش تکان نخورد. به هیچ چیز دست نزنید، هیچ صدایی نباشد، موبایلها را بالا بگیرید، صحبتی نباشد. همانجا که نشسته اید منتظر بمانید تا ماموران سراغتان بیایند." جملاتی که هرگز فراموش نخواهند شد.

مردها را یکی یکی دستبند زدند و 5 تا 5 تا بردند و سپس زنها را، و ماجرایی آغاز شد که احتمالاً در آینده ای نه چندان دور چالشی بی پاسخ را برای حاکمیت و به ویژه نهادهای امنیتی و قضایی درگیر موضوع رقم خواهد زد. در آن سو برخی از مدعوین که دیرتر آمده بودند قبل از رسیدن به حوالی محل، پی به وضع غیرعادی محیط برده و از همانجا برگشته بودند و سپس خبر در شهر پیچید. خانواده ها سرگشته و حیران به دنبال کسب خبر بودند، اما از کجا؟ کسی نمی دانست چه کند. دهها تماس بی حاصل با یکدیگر، اما هیچکس خبر خاصی نداشت. تلفن های همراه دستگیر شدگان نیز هیچیک جواب نمی داد. مامورین دستگیر کننده در دم همه آنها را جمع آوری کرده و با خود بردند.

کلانتری های اطراف همگی اظهار بی اطلاعی می کردند. در کشور ما اصولاً پلیس فقط خود را موظف به انجام ماموریت محوله، یعنی دستگیری می داند. احتمالاً رفع نگرانی از اطرافیان شخص دستگیر شده و اطلاع رسانی حتی در حداقل سطح ممکن، وظیفه اداره ثبت احوال است! ساعتها در اضطراب سپری شد و نهایتاً به یمن اطلاع رسانی رسانه های خبری خارجی و سایتهای اینترنتی معلوم شد، به جز تعدادی اندک، هر که آن شب در خانه میراب زاده (پدر همسر شهاب طباطبایی) بوده است را با خود برده اند. بنابر یک قاعده نانوشته اگر اصلاح طلبی به طور ناگهانی مفقود شد نه باید از کلانتری ها پرس و جو کرد و نه از بیمارستانها، بلکه باید فرض کرد که "برادران" او را با خود برده اند و " هروقت صلاح بدانند" به خانواده اش اطلاع می دهند.

آن شب کلیه دستگیر شده ها را به ساختمانی در مرکز شهر می برند. خانم ها را که 30 نفر بودند در یک اتاق چند متری جای می دهند و آقایان را در نمازخانه آن ساختمان نگه می دارند. اگر می خواستند بخوابند زمین فرش می شد از آنها، البته در آن شب خبری از خواب نبود، فقط برخی برای دقایقی از حال رفتند. از نیمه شب به نوبت آنها را صدا می زنند و مورد بازجویی قرار می دهند. سوالهایی به غایت بی ربط و پاسخ هایی از آنها بی ربط تر. در عجبم که از این سناریوی آشفته چه دستاورد اطلاعاتی عاید آقایان شده است؟ از این که پس از چند ساعت جنگ اعصاب، شرایط پرتنش، بی خوابی و وضع نامناسب محل، زن و مرد وپیر و جوان را نصف شب بازجویی کنند که: روز قدس کجا بودی؟ شغل بابات چه بوده؟ چرا شغل عوض کرده؟ فعالیت هایت قبل و بعد از انتخابات چه بوده؟ چه کسی از نزدیکانت زندانی است؟ و...

شما تصور کنید از دختران و پسران جوانی که بعضاً فاقد هر گونه تجربه سیاسی هستند، ساعاتی بعد از نیمه شب سوال کنند که "نظرت راجع به محکومیت شهاب طباطبایی چیست؟ آیا به نظر تو سنگین است؟" و در آن شرایط خاص تلاش کنند به این بندگان خدا بقبولانند که "نه خیر، حکم شهاب بسیارعادلانه است و ما کار خوبی کردیم که شما را گرفتیم تا در این نیمه شب شما را از غفلت برهانیم"!

یک زمانی فکر می کردیم سربازان گمنام وزارت رفتارهایشان حساب شده است و کیلویی برخورد نمی کنند. گویا استانداردهای احمدی نژادی تا قلب این نهاد حساس هم جلو رفته است و کارهایی می کنند که قبلاً از دیگران توقع آن می رفت. آخر چگونه می توان از یک دستگیری فله ای و بازداشت کلیه شرکت کنندگان در یک مراسم از دم، توقع داشت که اطلاعات درستی حاصل شود و آن طور که مدعی هستند توطئه ای برملا شود؟ شواهد نشان می دهد یک شازده نابغه ای همه آقایان را سرکار گذاشته و آنها را درگیر پرونده ای کرده است که سرانجام آن جز خجالت و شرمندگی چیزی نیست.

آن شب یک تیم بازجویی را فرستادند تا در اسرع وقت به قول خودشان از متهمان تحقیق کنند. آن وضع دستگیر شدگان که شرح دادم، این طرف هم شما تصور کنید خود اینها چه آدمهای بدبخت و گرفتاری هستند، که ناگزیرند از نیمه شب پنجشنبه خانه و زندگی را رها کنند و تا بعدازظهر جمعه، تمام شب تعطیلی و آخر هفته خود را تباه کنند تا به اصطلاح توطئه کشف کنند آن هم در مراسم دعای کمیل! خب، معلوم است که اینها هم در وضع روانی درستی به سر نمی برند و با کوچکترین بهانه ای به متهم تهاجم می کنند. گاه با خود فکر می کنم این چه زندگی است که اینها دارند. نه دنیا عایدشان می شود و نه آخرت! خسرالدنیا و الاخره.

بگذارید یک حساب سرانگشتی بکنیم و ببینیم اصولاً چه محاسبه ای می توانسته پشت این قضیه باشد. یک احتمال این است که با دیدگاه های آقایان، فرض کنیم اصل این برنامه دعای کمیل توطئه دشمنان بوده و هرکس که در آن شرکت می کرد در واقع در یک توطئه شرکت کرده بود. خب، اگر چنین بوده است چرا زودتر جلویش را نگرفتند؟ به یاد داریم که اواخر ماه رمضان امسال، قرار بود یک مراسم افطاری از طرف آقایان خاتمی و کروبی در یکی از مساجد برگزار شود و دوستان گرد هم جمع شوند. طبق معمول آقایان احساس کردند آسمان به زمین می آید و زمین به آسمان می رود اگر اصلاح طلبان در قالب یک مراسم افطاری ساعتی را به ملاقات یکدیگر بگذرانند. پیغام و پسغام دادند کرور کرور که برنامه را به هم بزنید. دوستان هم افطاری را لغو کردند. چندین بار دیگر هم در طول ماههای اخیر با این تهدید که اگر جلسه بگیرید با شما برخورد می کنیم مانع تجمعات حتی سی چهل نفره اصلاح طلبان شده اند. صرف نظر از اینکه اصولاً این کار نقض حقوق قانونی شهروندان است، اما اگر در چارچوب ادبیات و تفکر این آقایان واقعاً تصور این بود که جمع شدن عده ای کمتر از صد نفر در یک آپارتمان کوچک و مراسم دعای کمیل آنها پایه های امنیت ملی را به لرزه در می آورد، بسیار خوب، می توانستند مثل دفعات دیگر پیغام دهند که باید مراسم را لغو کنید. بعید می دانم کسی ادعا کند که اطلاع نداشتند، چون اطلاع رسانی حتی در سطح سایت ها هم شده بود و آقایان با آمادگی کامل به مراسم هجوم آوردند.

فرض دیگر که در بعضی صحبت ها ادعا کرده اند این است که " شما خبر ندارید، قرار بوده اتفاقاتی بیفتد، مسئله دعای کمیل نبوده، یک عده قصدهایی داشته اند، در بین شرکت کنندگان عواملی بوده اند که تصمیم هایی داشته اند و ..." تجربه سالها زیستن در این کشور به ما نشان می دهد که برخی از برادران وقتی به شدت کم می آورند و استدلالی برای برخوردهایشان ندارند یک ژست پیچیده اطلاعاتی به خودشان می گیرند که گویی چیزهایی می دانند که نعوذبالله خدا هم نمی داند. و بعد با همین قیافه های به ظاهر عاقلانه و نگاههای عاقل اندر سفیه مدعی می شوند که "صبرکنید، خواهید دید که پشت پرده، چه توطئه هایی بوده است و چه دستهایی در کار است و...".

معمولاً نتیجه این فرآیند آن است که عده ای مدتی در زندان می مانند، به حقوق قانونی افراد تجاوز می شود، کسانی از شغل و موقعیت خود رانده می شوند، آبروهایی می ریزد، بی گناهانی قربانی می شوند، ماهها می گذرد و بلکه سالها و هیچ خبری از آن توطئه های عجیب و غریب و ادعایی نمی شود. معمولاً هم کسانی که از این فشارها جان سالم به در برده اند دیگر حال و حوصله و انگیزه آن را ندارند که خود را به خطر اندازند و یقه آقایان را بگیرند که چه شد آن ادعاها که می کردید.

حال بیایید فرض کنیم که آقایان اخبار و اطلاعاتی داشته اند که مثلاً قرار است بعد از برنامه دعای کمیل اتفاقاتی بیفتد. هرچند برای من تصورش بسیار دشوار است که جز کمی مبادله اخبار و اطلاعات ضمن پذیرایی بعد از دعا چه اتفاقی ممکن بود بیفتد؛ اما گیرم که چنین بوده است. خب، اگر شما با اطلاعات موثق این را می دانستید، چرا از دم همه را گرفتید و بردید؟ چرا برخوردتان را به عواملی که مدعی شناسایی آنها هستید محدود نکردید؟ چرا با آن شتاب زدگی همه را مورد بازجویی هایی قرار دادید که به لحاظ استناد حقوقی و حتی اطلاعاتی دو قران ارزش ندارد؟

آیا طبق معمول قضیه از این قرار نیست که اول یک فرضیه اطلاعاتی بر مبنای تئوری توطئه در ذهن های افراد خاصی که به شدت به بیماری توهم مبتلا هستند شکل می گیرد و بعد زمین و زمان به هم دوخته می شود تا این فرضیه به اثبات برسد؟ آن طور که به نظر می رسد در این فقره آقایان به شدت به کاهدان زده اند و گاف داده اند به اندازه کوه دماوند. معلوم نیست چه کسی ناگهان اینها را به وحشت انداخته است که "وانظاما، چه نشسته اید که این اصلاح طلبها کارشان به جایی رسیده که دعای کمیل برگزار می کنند! مگر در این شهر نمی شود جای دیگری دعای کمیل خواند که عدل، این جماعت مسئه دار می خواهند دور هم جمع شوند و بدون حضور برادران دیگر دعا بخوانند؟ غلط کرده اند این پر روها..." و سپس آن ماجراها که شرح دادم.

اما در هر صورت خواهی نخواهی آقایان دستشان بند شده است و ول کن نیستند. از طرفی می گویند حال که به هر دلیل هزینه کردیم و کسانی را تا اینجا آوردیم حیف است مفت رهایشان کنیم. بگذار چند روزی مهمان ما (اصطلاح رایج آقایان) باشند تا از آنها تحقیق کنیم (یعنی اطلاعات مان را تکمیل کنیم، آن هم از راه بازجویی). علاوه بر این با خود حساب می کنند که الان اگر همه اینها را رها کنیم پررو می شوند و علیه ما دست می گیرند، بگذار کمی آب خنک بخورند تا بادشان خالی شود و وقتی رفتند بیرون برایمان کری نخوانند."

متاسفانه در برخی از محافل اقتدارگرایان و حتی در میان برخی از مسئولان که چندان هم مایل به اعمال خشونت و ادامه دستگیری ها نیستند گهگاه استدلالی مطرح می شود به این مضمون که "اگر اینها را آزاد کنیم اقتدار نظام زیر سوال می رود، و یا ابهت دستگاه امنیتی شکسته می شود. بنابراین باید مدتی دست نگه داشت تا مخالفان به طمع نیفتند و فکر نکنند نظام اهل کوتاه آمدن است." نتیجه این تفکر و این عملکرد سه چیز است: ظلم، ظلم و ظلم. و این همان چیزی است که بدتر از کفر بنیان یک نظام را به خطر می افکند.

ایکاش آقایان شهامت داشتند و با صداقت می گفتند: " اشتباه کردیم، گزارش غلطی به ما رسید و تحلیل نادرستی داشتیم". و تلاش می کردند از دستگیر شدگان دلجویی کنند. آنچه آقایان نگران شکستن اش هستند، اقتدار نظام و ابهت دستگاه مدیریت کشور نیست، بلکه مقام و موقعیت شخصی خودشان است. وگرنه نظامی که در دید مردم قادر است به تصحیح اشتباه خود بپردازد نه تنها شکستنی نیست بلکه محبوب و مورد حمایت مردم است. و بر عکس نظامی که ناچار شود از تمام آبرو و ارزش خود مایه بگذارد تا به هر قیمتی که هست اشتباه کاری ها و روشهای غلط و ناپسند برخی از کارگزاران خود را توجیه کند روز به روز خدشه دارتر خواهد شد.

اکنون و در وضعیت فعلی ظاهراً باید تعدادی از جوانها و اصلاح طلبان بازداشت شده تحت عنوان "پرونده دعای کمیل"، تحت فشار بازجویی ها قرار گیرند و خدا می داند تا کی در بازداشت بمانند تا به هر نحو که شده کسانی ثابت کنند در دعای کمیل مذکور توطئه ای در جریان بوده است. یادمان نرود از آغاز اصلاحات تاکنون، از پرونده عصرعاشورا گرفته تا کنفرانس برلین و دهها پرونده ریز و درشت دیگر هر ماه و هر سال آقایان مدعی کشف توطئه بوده اند و هنوز حتی در یک مورد نتوانسته اند چیزی را به اثبات برسانند.

این تاریخ را و این نوشته را به یاد داشته باشید. ببینیم بچه های دستگیر شده و خانواده های آنان تا کی باید چشم انتظار بمانند و سرانجام مدعیان چه دلایل محکمه پسندی خواهند داشت. چشم انتظاریم ببینیم آقایان ورای این جمله که توطئه ای در کار بوده چه توضیح قانع کننده ای برای تعرض به یک محفل خصوصی و قانونی داشته اند.

منبع: وبسایت شخصی احمد شیرزاد


 


رسا ، رسانه سبز ایران  

برنامه های ۲۹ مهر ۱۳۸۹

 


 


ندای سبز آزادی: وبسایت تحول سبز به علت مشکلات فنی برای ساعاتی از دسترس خارج شده و همچنان در بروز رسانی با مشکل مواجه است، تحریریه تحول سبز برای آگاهی خوانندگان خود با صدور اطلاعیه اعلام کرد که تیم فنی در حال تلاش برای رفع مشکلات فنی هستند.

متن این اطلاعیه به شرح ذیل است:

همراهان ارجمند
از نیمه شب گذشته سایت تحول سبز دچار مشکلات عدیده فنی گردیده که طی آن ساعاتی از دسترس کاربران محترم خارج بوده و مدیران سایت نیز به آن دسترسی نداشتند .
به همت تیم فنی این سایت هم اکنون در دسترس کاربران می باشد اما همچنان اختلالات فنی مانع بروز رسانی سایت می باشد.
تحریریه سایت تحول سبز ضمن پوزش و عذرخواهی از هموطنان گرانمایه نهایت سعی خود را میکند که از صبح روز شنبه فعالیت روزمره سایت از سر گرفته شود .
سبز و استوار باشید

 


 


ندای سبز آزادی: از برگزاری مراسم دعاي كميل در منزل آزاده دربند دكتر علي شكوري راد ممانعت به عمل آمد
تعدادي از دوستان و بستگان عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي و انجمن اسلامي جامعه پزشكي ابران،‌پزشك انقلابي و ارزشي دكتر علي شكوري راد امروز پس از گذشت روزها بي خبري از او بنا داشتند كه با حضور در منزل ايشان ضمن ابراز هم دلي با خانواده اش با خواندن دعاي كميل، آزادي هرچه سريع تر او و دوستان و هم فكران آزادانديشش را از درگاه خداي مظلومان طلب كنند اما از ساعاتي قبل نيروهاي امنيتي با حضور در محل زندگي ايشان، از خانواده او درخواست لغو برنامه را كرده اند. به گفته دكتر خدمت همسر شكوري راد نيروهاي امنيتي اعلام كرده اند كه هر كسي كه امشب به منزل ايشان برود بازداشت خواهد شد. و براساس اطلاعات تأييد نشده تا زمان مخابره اين خبر چند نفري هم دستگير شده اند.
لازم به ذكر است سال گذشته دقيقا در چنين شبي نيروهاي مهاجم با حمله به منزل پدر همسر يكي از آزادگان دربند در كوي فراز شبانه بيش از 70 نفر را دستگير كردند كه اين مسئله باعث جريحه دار شدن احساسات مذهبي و برانگيخته شدن غيرت ديني مردم و واكنش تعدادي از علما و مراجع تقليد شد. گروه مهاجم در سال قبل اعلام كرده بودند كه حكم دادستاني دارند اما دادستان اين مسئله را تكذيب كرد و معلوم نيست مهاجمان امشب به منزل آزاده غيرتمند دكتر شكوري راد حكم دادستان را دارند يا گروه هاي فشار نيازي به حكم ندارند و باز هم بعدا اعلام مي شود كه از گروه خودسر بوده اند.
جاي تأسف است كه امروز در كشور اسلامي ما كه دولت برآمده از كودتاي آن ادعاي اقتدار كامل و پشتوانه مردمي و حتي ادعاي رهبري جهاني دارد، برگزاري يك مراسم دعاي كميل ساده آن هم در يك منزل مسكوني از گناهان كبيره و جرائم امنيتي محسوب مي شود و دروغ و تهمت و ريا و سالوس و فريب و هجوم به مردم و منازل آنان مجوز شرعي و قانوني دارد. بي شك هراسي كه دولت كودتا از هرگونه تجمع و برنامه مذهبي حتي در خانه ها دارد، نشانه عدم مشروعيت و ضعف مفرط آنان است. وگرنه تجمع اين تعداد نيروي امنيتي در اطراف خانه يك زنداني سياسي كه ميهمانانش جز دعا و بكاء‌(گريه) سلاحي ندارند هيچ گونه توجيه ديگري ندارد.

 


 


ندای سبز آزادی: بر اثر انفجار مهمات باقی مانده از جنگ تحمیلی در تاسیسات دریایی خرمشهر یک نفر جان باخت.
به گزارش واحد مرکزی خبر، مدیر شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران شعبه خرمشهر با بیان این خبر، افزود: در این حادثه کـه در سکوهای یکی از انبارهای قدیمی لوله در این شرکت روی داد، دو کارگر دیگر نیز مجروح شدند.
اصلاحی افـزود: کارخانه بتن اندود این شرکت لوله های ۱۲ متری خود را در محوطه بـاز بندر خرمشهر انبار می کند.
شرکت تاسیسات دریایی ایران شعبه خرمشهر در زمینه طراحی و ساخت سکوهای نفت وگاز دریایی و نیز بتن اندود لوله های دریایی فعالیت دارد.

 


 


ندای سبز آزادی: یک سال و نیم از بازداشت احمد زید آبادی ، روزنامه نگار و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی می‌گذرد. اما هنوز این روزنامه نگار حتی یک روز هم از حق مرخصی استفاده نکرده است. زیدآبادی که به تازگی جایزه قلم طلایی آزادی بیان را هم به خود اختصاص داده، یکی از سنگین ترین حکم های روزنامه نگاران زندانی را گرفته است؛ او به شش سال حبس، محرومیت مادام‌العمر از فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی و همچنین ۵ سال تبعید به شهر گناباد محکوم شده است. با این همه، همسر و سه فرزند احمد زیدآبادی هر روز رویای آزادی او را در سر می پرورانند و با این امید روزهایشان را به شب می رسانند.
مهدیه محمدی، همسر احمد زید آبادی، درباره آخرین وضعیت او گفت و گویی با خبرنگار کلمه انجام داده است که در ادامه می خوانیم:
خانم محمدی! از آخرین وضعیت احمد زیدآبادی برای ما بگویید؟
آقای زید آبادی هنوز در زندان رجایی شهر و در کنار دیگر زندانیان سیاسی از جمله عیسی سحرخیز و مسعود باستانی زندانی هستد. ملاقات هایمان هم هر هفته است. اما چون یک هفته به مردان و یک هفته به زنان اختصاص دارد، من هر دو هفته یک بار به ملاقات ایشان می روم. دو بار در روز هم، یک بار صبح و یک بار عصر، با منزل تماس تلفنی دارند. به هر حال این گونه روزهای دوری از ایشان را می گذرانیم.
آقای زید آبادی از جمله زندانیانی هستند که تاکنون از حق مرخصی استفاده نکرده اند؟ چرا؟
حقیقتا ما هم نمی دانیم چرا اجازه نمی دهند ایشان از این حق قانونی استفاده کنند. البته شرایط ایشان هم مانند بقیه زندانیان مطبوعاتی و سیاسی در زندان رجایی شهر است و آنها هم نتوانسته اند تا به حال به مرخصی بیایند، به جز آقای سلیمانی که چند روز پیش به یک مرخصی کوتاه آمد. دلیل عدم اعطای مرخصی به همسرم واقعا برای خودمان هم نامشخص است، با اینکه مرخصی یک حق قانونی برای هر زندانی است.
شما یا وکیلشان در این باره چه اقداماتی انجام داده اید؟
ما تا به حال پنج – شش بار درخواست مرخصی کرده ایم. حتی یکی از این درخواست ها را خود آقای جعفری دولت آبادی دادستان تهران شخصا از آقای زیدآبادی گرفتند. اما جالب اینکه ایشان گفتند من کاری نمی توانم انجام دهم، چون وزارت اطلاعات باید اجازه بدهد که همسرم به مرخصی بیاید و وزارت اطلاعات هم درباره آزادی ایشان موضع دارد. یعنی دادستان به همسرم گفته روی شما حساسیت زیاد است.
همسرتان موفق شد جایزه جهانی آزادی بیان را به خود اختصاص دهد. با شنیدن این خبر چه احساسی پیدا کردید؟
من دو حس کاملا متفاوت داشتم. از یک طرف واقعا خوشحال شدم و افتخار می کنم به اینکه سالها در کنار چنین آدمی زندگی کرده ام؛ کسی که همه دنیا استعداد و توانایی اش را تحسین می کند.
اما از طرفی هم نگران و مضطرب شدم از اینکه با دادن این جایزه به همسرم، مطمئنا مقامات جمهوری اسلامی نسبت به او حساس تر می شوند و حتما ایشان را باز هم از یکسری امتیازات محروم می کنند، مثل حق استفاده از مرخصی. یعنی می ترسم شرایط زندان برای همسرم سخت تر شود.
خود آقای زیدآبادی با شنیدن این خبر چه واکنشی داشتند؟ چه گفتند؟
البته این جایزه پارسال به همسرم تعلق گرفته بود و مراسمش امسال برگزار شد. اما به هرحال ایشان هم از اینکه چنین جایزه ای گرفته، خوشحال شد. آقای زیدآبادی یک روزنامه نگار توانا و با استعداد است. مملکت ما به خوبی نخبه پروری می کند، اما متاسفانه چگونگی استفاده از نخبگان را بلد نیستند. به عبارتی دانشگاه های ما نخبه به جامعه تحویل می دهد، اما همین نخبگان دانشگاه رفته را می اندازند زندان و این طور اسیر می کنند.
خانم زید آبادی، شما سه فرزند پسر دارید. می خواهم بدانم زندانی بودن همسرتان چه تاثیری بر زندگی فرزندانتان گذاشته است؟
خودتان بهتر می دانید وجود پدر در کنار فرزندان به ویژه پسران چقدر می تواند مفید باشد، خصوصا وقتی در سن بلوغ باشند. دو پسر ما در سن بلوغ هستند و دیگری هم که کوچک تر است، هرکدام به نوعی به پدرشان نیاز دارند. ولی متاسفانه فرزندان بیگناه من، یک سال و نیم است که از داشتن نعمت پدر محروم شده اند.
خود شما این روزها را چطور می گذرانید؟ در این مدت و به خاطر دوری از همسرتان هیچ وقت گریه کرده اید؟
طبیعتا بله. بارها و بارها به خاطر ظلم هایی که نسبت به همسرم، خودم و فرزندانم روا داشته می شود، گریه کرده ام. من در این یک سال و نیم شاید به اندازه ده سال پیر شده ام. به لحاظ روحی همه انسان ها به یک همدم و همراه در زندگی نیاز دارند، چه برسد به ما که بیست سال لحظه به لحظه در کنار هم بوده ایم. هیچ وقت لحظه دستگیری همسرم را فراموش نمی کنم. من از پشت “آیفون تصویری” دیدم که چطور ایشان را کشیدند و بردند. یادآوری آن لحظه، همیشه برایم سخت است. از طرفی بار زندگی سه فرزند هم بر دوشم است و این موضوع، شرایط را برایم چند برابر سخت تر کرده است. اما به هرحال توکلمان به خداست و سعی می کنیم صبر کنیم که خداوند پاداش صابرین را می دهد.
آقای زیدآبادی در این مدت که در زندان بوده اند، کمتر نامه ای نوشته یا سخنی گفته اند؟ دلیلش چیست؟
ایشان اساسا التزام عملی به قانون دارند. از آنجایی که به طور مادام العمر از نوشتن محروم شده اند، گرچه این حکم را در واقع قبول ندارند، اما ترجیح می دهند در شرایط فعلی جامعه آن را رعایت کنند. ایشان قبلا هم در سال ۷۹ به مدت پنج سال از فعالیت مطبوعاتی محروم شدند. در آن زمان هم عملا نه مصاحبه ای کردند و نه کار مطبوعاتی انجام دادند.
شما چقدر امیدوارید که ایشان زودتر از موعد آزاد شود؟
ما خیلی امیدواریم و با همین امید هم زندگی می کنیم. همیشه به دوستان می گویم روز اولی که آقای زیدآبادی بازداشت شد، اگر به ما می گفتند یک سال و نیم دوری را باید تحمل کنید، واقعا نمی توانستیم. ولی ما هر روز امیدواریم که فردا او آزاد می شود. شب را با امید آزادی اش می خوابیم. همین طور و با این امیدها یک سال و نیم گذشت. واقعا حتی یک لحظه هم نمی توانم تصور کنم که ایشان چهار سال و نیم دیگر هم باید در زندان بماند.
تاکنون به لحظه آزادی همسرتان فکر کرده اید؟
رویای هر روز و شب ما لحظه آزادی آقای زیدآبادی است.

تلخ ترین و شیرین ترین لحظات زندگی تان در این مدت چه بوده است؟
تلخ ترین و سخت ترین لحظه، همان وقتی بود که از پشت “آیفون تصویری “دیدم ماموران همسرم را کشیدند و به زور با خود بردند. اما شیرین ترین اش همین تماس های تلفنی است. با هر تماس او انرژی می گیریم. بالاخره با همین تلفن ها می توانم در مورد مسائل بچه ها با ایشان مشورت کنم و در مورد برخی مسایل زندگی مان تصمیم گیری کنیم.
فکر می کنید وقتی دوباره همسرتان به خانه برگردد، شرایط زندگی تان چه تغییری می کند؟
من فکر می کنم حتی اگر همسرم آزاد هم شوند، ما همیشه نگرانیم که هر لحظه زنگ در به صدا در بیاید و دوباره او را ببرند. این حس از سال ۷۹ یعنی اولین باری که همسرم بازداشت شد، در خانه ما و همراه ما بوده است؛ یعنی یک احساس ناامنی دائمی. با هر زنگ در و یا تلفن بی موقعی، قلبمان به تپش افتاده است.
 

 


 


ندای سبز آزادی: با همت انجمن‌های اسلامی دانشجویان در نزدیک به ۲۰ دانشکده، دانشگاه تهران سراسر سبز شد و بسته‌های فرهنگی آگاهی‌بخش به طور گسترده در اختیار دانشجویان جدیدالورود قرار گرفت.
به گزارش کلمه، روز سه شنبه ۲۷ مهرماه، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علم پزشکی تهران در اقدامی ابتکاری، به صورت هماهنگ و غیرمتمرکز، اقدام به برگزاری برنامه‌ای با عنوان «گپ و گفت دانشجویی» کرد.
[عکس بالا، مربوط به مراسم روز سبز درختکاری در اسفندماه سال گذشته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.]
در این برنامه که به طور همزمان در نزدیک به ۲۰ دانشکده دانشگاه تهران برگزار شد، بسته‌هایی شامل نمادهای سبز، کتاب «نامه‌ای به فردا»ی سیدمحمد خاتمی، کتابهای دکتر علی شریعتی، وصیتنامه امام خمینی (ره) و عکسهایی از خاتمی، میرحسین موسوی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، شهید همت، شهید باکری و … در اختیار دانشجویان ورودی جدید قرار گرفت.
گزارش خبرنگار کلمه همچنین حاکی است در این برنامه، اعضای انجمن اسلامی و دیگر دانشجویان با دانشجویان ورودی سال تحصیلی ۱۳۸۹ درباره وضعیت دانشگاه، شرایط سیاسی کشور و چشم‌انداز جنبش سبز، ماجرای حمله به کوی دانشگاه تهران و امکان‌های جدید برای فعالیت مدنی و حق‌طلبانه در دانشگاه، به بحث و گفت‌وگو پرداختند.
دانشجویان حاضر در این گردهمایی غیررسمی اما پرشور، فضای بحث و گفت‌وگوی دانشجویان را بسیار شبیه دوره قبل از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری و شور و نشاط دانشگاه در آن روزها توصیف کرده‌اند.
دانشجویان همچنین می‌گویند مخالفان برگزاری این برنامه نیز به دلیل شکل ابتکاری و خلاقانه این حرکت دانشجویی که به صورت ناگهانی و همزمان در چندین دانشکده انجام شد، فرصتی برای مخالفت یا جلوگیری از آن نیافتند.

 


 


حسین نورانی نژاد: در سیزدهمین روز انفرادی به نحوی از نعمت بزرگ خودکار برخوردار شدم و توانستم در قالب ترانه چیزکی بسرایم. روی دیوار سلولم سوراخ باریک و کوچکی بود که فردی که پیش از من در آن سلول بوده با خوش ذوقی برگی را از ساقه اش در آن گذاشته بود. من هم تا پایان دوران حضورم در آن سلول سعی کردم به نحوی آن جا را خالی از برگ نگذارم.سه چهار باری که توانستم به هواخوری کوچک 2.5 در 2.5 متر 209 بروم از درختچه یی که آن جا بود برگی جدا می کردم و به سلولم می آوردم.

این شعر روایت گفتگویی است بین من و آن برگ. آن شب من بودم و آن برگ و قرآن و مفاتیحی و مورچه هایی بر کف سلولم که نمی دانم برای چه آنجا را پیشتر کنده بودند و خرده سنگ هایی را برای بازی یه قل دو قل من به جا گذاشته بودند و لانه یی برای مورچگان تا مرا به یک دوره کامل مورچه شناسی رهنمون کنند.

این ور دیوار سنگی توی این اتاق تنگ
منم و دو جلد کتاب و مورچه ها و چن تا سنگ

نه خدا! تموم نشد، یه دونه برگ م اینجا هس
برگی که از روزگار برام همین مونده و بس

رو دیوار سلولم تابلویی از طبیعته
میگه اون بیرون هنوز زندگی یک حقیقته

میگه "اون بیرون هنوز آدما زندگی دارن
به خودت نیگا نکن به فرداشون امیدوارن

نه که فک کنی اونا تو زندگی غم ندارن
بیشتر از خودت نباشه به خدا کم ندارن

همشون درد دارن، دردای جورواجور دارن
تو خودت بودی که اون ور، اونا هم گرفتارن"

"ولی ای برگ مگه دوا و درمون نداریم؟
همه درداشون به جونم، رگ و ایمون نداریم؟

برای اینا که این ور آسمون نه آبیه
آفتاب و مهتابشون مدام یه لامپ مهتابیه

اینا هم به درد اون ورا یه روز دچار بودن
برا درمون همون ها این طرف گرفتارن

مادر دردا همین دیوارای بینمونه
که اگه خراب بشن باقی دردا درمونه

باید از درد دیوار با همدیگه رها بشیم
الله اکبر بگیم، موج رو دیوارا بشیم"

 


 


سردار جنگل: پنجاه سال ساخت - غیر قابل بازسازی - منظره رو به پارک - دویست متر - اجاره جهت امور فرهنگی

هفت تیر: هفتاد و دو متر - سوئیت - دو نبش - رهن و اجاره

نفت: نقشه‌ی انگلیسی - نمای آمریکایی - لوازم ایتالیایی - پارکینگ به همراه ریموت کنترل - به همراه یک باب مغازه‌ی سفره فروشی

آزادی: خالی از سکنه - کلنگی - کوچه‌ی بن‌بست - بدون تلفن و اینترنت - سقف در حال ریزش - معاوضه فوری با یک کیوسک تلفن یا یک کافی نت در شهرک غرب

انقلاب: در حال بازسازی - پیش‌فروش با شرایط - سند دارای تغییر کاربری (سقف نیاز به ایزوگام دارد)

جمهوری: بیست و شش سال ساخت - کلنگی - داخل محدوده‌ی طرح و ترافیک - داخل محدوده‌ی زوج و فرد - داخل طرح اتوبان حکومت
میدان سپاه: ضد زلزله - ضد حریق - دارای دزدگیر - آشپزخانه مجزا - تمام اتاق‌ها مجهز به سیستم صوتی - تعداد نامحدودی خط تلفن و اینترنت

شهرک غرب: ماهواره - تلفن - اینترنت - منظقه تحت پوشش موبایل - آشپزخانه و اتاق‌خواب و حمام اوپن - مناسب برای دانشجو

پیروزی: زمین بدون سند - محله‌ی ساکت و بی سر و صدا - پذیرای مشارکت جهت ساخت مجتمع - بدون وام بانکی و تسهیلات خارجی

سید خندان: دوازده سال ساخت - قابل سکونت - وضعیت در حد نو - بدون آسانسور - نما سنتی - طراحی داخلی فرانسوی

شریعتی: سی سال ساخت - جنب حسینیه ارشاد - آشپزخانه اوپن - سونا و جکوزی - پنج خوابه - فاقد درب ورودی - بدون برق و تلفن و گاز

دولت: مجتمع سیصد دستگاه - چند باب مغازه - نورگیر مناسب - شیشه‌های رفلکس - آسانسور - نما کاه گلی - بدون نیاز به اصلاحات

اوین: زیر زمین دو متری - نما سنگ و سیمان - کف موزائیک - نورگیر مختصر - مناسب برای خانواده تک‌نفره - سرویس استیل

آپادانا: سند دسته اول - اکازیون - کف سنگ - معاوضه با ویلایی در شهرک غرب

 


 


فخرالسادات محتشمی پور

شب جمعه، در دل تاریکی شب،

میزبان: صاحبان دلهای دردمند، دل های شکسته، دلهای غم بار
میهمانان: هم دلان همراهی که جمع شدند در یک واحد آپارتمانی در یک مجتمع مسکونی واقع در شمال غرب تهران، مهرک به سپهر، مرد کوچک خانواده سه نفری شان که ماههاست یک غایب عزیز دارد، قول داده بود که صداها را در دعاهای دسته جمعی، خدا بهتر می شنود دعاهایی که با سوزدل خوانده می شود و اشک فرشتگان خدا را هم درمی آورد. فامیل و دوستان و بستگان یکی یکی رسیدند و هادی هم رسید. هادی هنرمند. قاری قرآن، مرغ خوش الحان اصلاحات، با آن صوت داودی دعا را آغاز کرد. اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء.

صاحبان دل های شکسته، قلب های رقیق، سائلان مضطرّ نجوای با معبود را طبق آموزه مولایشان علی (ع) به یارش کمیل، آغاز کردند.
شب جمعه و سکوت و سیاهی شب و درد و هجران و فراق و اندوه بی عدالتی. هادی چشم هایش را بست و محزون خواند: «یا نور یا قدوس یا نور یا قدوس» سپهر مهمان ها را می شمرد. مردها را، زن ها را و چهره هایی که آشنا بودند. مادرش همان روز رفته بود خرید. همیشه خرید با مادر بود. پدر کارهای مهم تری داشت. سپهر چندبار در آن پیاده روی های مردانه که با پدرش همراه شده بود گفته بود که حوصله این کارهای مهم او را ندارد و بابا شهاب یک جورهایی او را پیچانده بود و سرش را به همان لذت های کوچک لحظات اندک با هم بودن پر کرده بود. حالا دایی ها و خاله ها یکی یکی از راه می رسند و در همان تاریکی، آرام در گوشه ای می نشینند. بعضی با خانواده آمده اند و بعضی تنها. سپهر شیرینی ها را می شمارد و میهمان ها را و دارد نقش خودش را تمرین می کند و نمی داند چرا کسی به او توجهی نمی کند. ناگهان صدای محزون هادی در گوشش می پیچد: «الهی و ربی من لی غیرک، اسئله کشف ضری و النظر فی امری» سپهر دوست دارد کسی با او حرف بزند یا لااقل این کلمات عربی را برایش ترجمه کند. اما انگار باید معصومانه در این سکوت و آرامش غرق شود و آرام بگیرد با یک ریتم آرامبخش: «یا ربّ یا ربّ یا ربّ» حالا دیگر همه سالن پر شده از چهره های آشنا که در بدو ورود به او لبخند می زنند و برای مادر سر تکان می دهند و گوشه ای می نشینند و فی الفور بغضشان در آن فضای روحانی لابلای ناله آرام دیگر سائلین، می شکند. حالا نوبت محمدرضاست. دانشجوی برگزیده المپیادی، بورسیه دوره دکتری آکسفوردکه نامش برای ایران افتخار آفریده است. جلایی پور، پروریده خانواده شهید، حافظ قرآن، قاری قرآن که پایه های اعتقادی قوی اش او را محکم و استوار و پویا در عرصه مشارکت نگاه داشته است.کتاب دعا را می گشاید و با تمرکز می خواند: «یا غیاث المستغیثین» و همه همراهی می کنند «یا غیاث المستغیثین» و سپهر هم دلش می خواهد تکرار کند با همان لحن شیرین کودکانه «یا غیاث المستغیثین» و اینجاست که ناگهان بخش هولناک قصه آغاز می شود:

کسی چراغ ها را روشن می کند. نور نابهنگام چشم ها را می زند. چشم های نمناک و چهره های گلگون از شدت گریستن ها در حین مناجات با معبود در رازونیاز شبانه زیر نورهای زرد و سپید درخششی عجیب دارد.
کسی می گوید خانم ها، آقایان توجه کنید. صدای زمختی است فی الفور حال دعا را از همه می گیرد و فضا امنیتی می شود با حضور لباس شخصی های ماسک زده. صحنه غریبی است. سپهر این صحنه ها را هیچ دوست ندارد به مادرش می چسبد و .....
مرور آن لحظات هولناک از دید کودک 8 ساله شهاب الدین طباطبایی هیچ خاطره شیرینی نیست، می شود تصویر کرد. اما تصویر زیبایی نیست.هیچ صحنه زیبایی آن شب پس از حضور مردانی که مجوز ورودشان را به این محفل خصوصی به دروغ به دادستان نسبت دادند، خلق نشد. هرچه بود شوک آور بود و تهوع آور. از دستبند زدن به دست هایی که برای دستگیری رنج کشیدگان آمده بودند تا برخوردهای سخیف با جوانان مومن و معتقدی که اهل دعایند و سلاحشان بکاء است و آمده بودند تا شهادت دهند که مومن و فاسق هرگز برابر نیستند. سپهر و مادرش و مادربزرگ ها و یکی دو تن دیگر را باقی گذاشتند و بقیه را ریختند در ماشین های سبز و سفید و راهی مرکز شهر شدند.

این صحنه ها برای همیشه در محضر هم او که آنی و لحظه ای از منظرش دور نمی ماند، ثبت و ضبط شد و حالا 19 تن از کمیلیون یا همان اسرای کمیل سبز میهمان اوین هستند.
نوزده تنی که می توان شهادت داد از مومن ترین و وارسته ترین و منزه ترین انسان های زمان خود هستند. مهدیه و محبوبه به جرم سبز بودن و لابد به جرم افراشته نگاه داشتن پرچم سبز اهل بیت در کوچه و محله و خانه و محل کارشان. در مشارکت و در چلچراغ. هیچ بعید نیست جرم محبوبه جلوگیری از زرد شدن چلچراغ باشد با آن مایه های مذهبی قوی که مانند عطر یاس می پیچید در لابلای صفحات مجله. و مردان جوان مشارکت طلب و حقیقت جو و مسلمان و متعهد و استوار، میثم فرزند شهید، محمد حسین و ابراهیم و اسماعیل و اشکان و عطاء و تقی و ایمان و امید و سعید و امین و محمد و بقیه، همه یاران سبز اصلاحات که خود، هم شاگردند و هم معلم و آن دیگری معلم آرام و متین و نیکواخلاق، مسلمان رزمنده میدان حق علیه باطل و پیوند دهنده دل های پریشان. چه کسی است که کیانوش راد را یا همان دکتر کربلایی را بشناسد و نقش او را در ایجاد مودت و رحمت بین گروه های عرب و عجم خوزستان انکار کند. و اینک یاری دیگر از کمیلیون راهی مدرسه یوسف شده است. مهدی اقبال، همراه همیشگی خانواده های زندانیان سیاسی و قاری دعای کمیل و الزهراء.

وای وای که چه بد روزگاری است. روزگار دربند شدن انسان های وارسته، زنان و مردان مرد در میانه فتنه و آشوبی که مصلحان را مفسد و مومنان را منافق می نمایاند. روزگاری که سکه های قلب به بهای گزاف ضرب می شوند و مغرضین قدرت طلب خزانه ها را از پشتوانه ها خالی می کنند. شاید آن روز که مولای متقیان(ع) یار وفادارش را دعایی می آموخت که در سختی ها آرامش بخشد. پیش بینی این روزها را می کرد که حکومت هایی به نام دین هتک حرمت و ناموس مسلمین کنند . بجای مجازات، پاداش بگیرند. «افمن کان مومناً کمن کان فاسقاً لایستوون».

کسی چراغ ها را روشن می کند. نور نابهنگام چشم ها را می زند. چشم های نمناک و چهره های گلگون از شدت گریستن ها در حین مناجات با معبود در رازونیاز شبانه زیر نورهای زرد و سپید درخششی عجیب دارد.
کسی می گوید خانم ها، آقایان توجه کنید. صدای زمختی است فی الفور حال دعا را از همه می گیرد. فضا امنیتی می شود با حضور لباس شخصی های ماسک زده. صحنه غریبی است. سپهر این صحنه ها را هیچ دوست ندارد به مادرش می چسبد و .....
مرور آن لحظات هولناک از دید کودک 8 ساله شهاب الدین طباطبایی هیچ خاطره شیرینی نیست، می شود تصویر کرد. اما تصویر زیبایی نیست.هیچ صحنه زیبایی آن شب پس از حضور مردانی که مجوز ورودشان را به این محفل خصوصی به دروغ به دادستان نسبت دادند، خلق نشد. هرچه بود شوک آور بود و تهوع آور. از دستبند زدن به دست هایی که برای دستگیری رنج کشیدگان آمده بودند تا برخوردهای سخیف با جوانان مومن و معتقدی که اهل دعا و سلاحشان بکاء است و آمده بودند تا شهادت دهند که مومن و فاسق هرگز برابر نیستند. سپهر و مادرش و مادربزرگ ها و یکی دو تن دیگر را باقی گذاشتند و بقیه را ریختند در ماشین های سبز و سفید و راهی مرکز شهر شدند.

 منبع: وبلاگ روزنه 


 


ندای سبز آزادی: سید مصطفی تاجزاده فرزند امام و خدمتگزار انقلاب و مردم، با شناخت دقیق از متحجرین اقتدارطلب بیش از یک دهه نسبت به رشد روزاقزون دیدگاههای خوارجی و افراط گرایانه ایشان به هر صاحب رأی و اندیشه آزادی حتی به عقلای دلسوز جناح مقابل هشدار می داد اما متأسفانه پرده هایی که بر دل ها افتاده بود باعث شد که این همه دلسوزی و خیرخواهی و نقد مشفقانه در آنان تأثیری نبخشد و با تأیید عملکرد ناصواب آنان و حتی با سکوتشان به گسترش این نوع دیدگاه و نفوذ غیرقابل جبران آن تا وقوع کودتای نظامی و انتخاباتی در سال 88 بینجامد و انقلاب یکسره به دست نااهلان ونامحرمان بیفتد. اینک پس از ده سال از انتشار این نامه که از سر خیرخواهی در پاسخ به دکتر علی مطهری در روزنامه کیهان انتشار یافته است، مناسب دیدیم که با نشر مجدد آن، دوستان را یادآور شویم که نسبت به آن چه امروز به آن رسیده اند از بیش از یک دهه پیش هشدار داده شده بود و کاش همان زمان این نصایح را به گوش جان گرفته آن را به دعوای جناحی و بعضا شخصی و حزبی تنزل نمی دادند تا کشورمان از خسرانی که در اثر این بی مبالاتی ها بدان دچار گشته مصون می ماند.

نامه به دكتر علي مطهري

كيهان، مهر ماه 1379

جناب آقاي دكتر علي مطهري

شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري

با سلام و آرزوي توفيق

نامه شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري را به امضاي جنابعالي و با عنوان «جفا به استاد مطهري» به دقت مطالعه كردم و از اين‌كه بر خلاف سنت آن شهيد، شتابزده به قضاوت نشستيد، متأسف شدم. اين‌كه چرا به رغم امكان دسترسي به نوار سخنراني اينجانب در همايش جامعه اسلامي دانشجويان، بر پايه گزارش تحريف شده سخنان من در روزنامه كيهان مورخ 1/6/79، جمعي از چهره‌هاي شناخته شده و ثابت قدم انقلاب را به «انحراف از خط اصيل انقلاب»، «قائل شدن به تز اسلام منهاي روحانيت»، و «اقدام بر ضد نظام» و نيز داشتن افكاري كه «نتيجه برخي از آن‌ها براندازي نظام است»، متهم كرديد و تشكل سياسي آنان را با «فرقان» و «مجاهدين خلق» قياس فرموديد، در خور تأمل است، زيرا علي‌القاعده نگارش چنين نامه‌اي از طرف شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري و به امضاي فرزند آن استاد فرزانه، مي‌بايست با دقت و دغدغه بيشتر صورت مي‌گرفت.

قصد داشتم در خصوص اين نامه نيز همچون بسياري از تهمت‌ها و نسبت‌هاي خلاف واقع ديگر، سكوت اختيار كنم، زيرا بر اين باورم كه چنين اتهاماتي نه تنها در افكار عمومي پژواك مناسبي نمي‌يابد، بلكه به دليل هدف، روش و عملكرد اتهام زنندگان، نوعاً موجب اقبال عمومي به افرادي مي‌شود كه مورد ايراد تهمت‌هاي ناروا قرار مي‌گيرند، ضمن آن‌كه مرا هم از انجام وظيفه اصلي خود باز مي‌دارد. اما شايسته ديدم براي دفاع از انديشه اصيل و رهايي بخش استاد شهيد مطهري، كه هنوز نيز شديداً به آن نيازمنديم، اين پاسخ را بنويسم، تا ضمن پرهيز دادن آن شوراي محترم از ورود به عرصه جناح‌بندي‌هاي سياسي، به سهم خود اجازه ندهم كه دفاع بد و نامناسب از انديشه استاد مطهري، موجب تضعيف تفكر وي، به ويژه در بين نسل دوم و حتي سوم انقلاب گردد. جواناني كه بعضاً با روش، منش و بينش آن متفكر فرزانه كمتر آشنايي دارند و بسياري از آنان ممكن است بناي داوري را درباره متفكران و شهداي بزرگوار، همين گونه رفتارها و گفتارها قرار دهند.

ابتدا به چند نكته درباره سخنان خود مي‌پردازم و آن گاه ديدگاه استاد مطهري را درباره حقوق سياسي، اجتماعي شهروندان،‌ آزادي،‌ مردم‌سالاري و انحرافاتي كه متعرض آن شده‌ايد، يادآورمي‌شوم. مباحثي كه علت اصلي تهيه اين پاسخ است:

1- بعضي شركت كنندگان محترم در همايش جامعه اسلامي دانشجويان،‌ در هنگام پرسش و پاسخ با اينجانب، ضمن اعتراض به سخنان آقاي دكتر آقاجري، نسبت به مسلمان بودن ايشان ابراز ترديد كردند و بعضاً تا اعلام ارتداد وي پيش رفتند و سپس نظر مرا در خصوص اظهارات ايشان درباره دين جويا شدند.

اينجانب توضيح دادم كه با توجه به شناخت بيست ساله‌اي كه من از آقاي آقاجري دارم،‌ ايشان از جمله فعالان انجمن اسلامي دانشگاه بود كه تلاش زيادي براي وحدت و نزديكي حوزه ودانشگاه به عمل آورد. وي داوطلبانه و به صورت بسيجي در جبهه‌هاي جنگ حضور يافت و يك پاي خود را نيز در مأموريت خنثي سازي مين كه شجاعانه‌ترين و ايثارگرانه‌ترين عمليات بود، فداي دفاع از ميهن اسلامي كرد. من يقين دارم كه اين استاد جانبار دانشگاه، عاشق اسلام، انقلاب و امام (ره) است و بنابراين به هيچ وجه قبول ندارم كه ايشان فردي مخالف اسلام يا لائيك است. اگر علت انتقاد شما از وي جمله خاصي مي‌باشد، جمله مذكور را شهيد مطهري هم نقل كرده است و سپس توضيح دادم كه در طول تاريخ،‌ سوءاستفاه‌هاي عظيمي از دين، همچون بهره‌برداري‌هاي سوء از علم و هنر و فن، صورت گرفته است. در عين حال دين، بزرگترين وسيله رهايي بخش انسان بوده و هست، به همين دليل انبيا و مصلحان براي نجات بشريت بيشترين مجاهده را عليه مدعيان دروغين دين صورت داده‌اند. بنابراين تاريخ بشر بيش از آنكه تقابل دين با بي‌ديني يا لائيسيسم باشد، مقابله دين حق با اديان باطل و به تعبير مرحوم دكتر شريعتي، مبارزه مذهب عليه مذهب بوده است. براي اينكه نقش مثبت و آزادي‌بخش دين را در جهان معاصر نشان دهم، پيروزي انقلاب اسلامي را مثال زدم و تصريح كردم كه در جامعه ما، نظام سياسي آن يا مردم‌سالاري اسلامي خواهد بود يا استبدادي. چرا كه دموكراسي در ايران صرفاً از طريق دين و با مشاركت نهادهاي ديني مي‌تواند مستقر و نهادينه شود و جدايي نهاد دين از عرصه سياست عملاً به استقرار نظام ديكتاتوري منجر خواهد شد. علاوه بر آن توضيح دادم كه در نقل جملات، عبارات را به صورت كامل بياوريد تا منظور سخنران يا نويسنده كاملاً روشن شود و سپس به نقد آن بپردازيد و «لااله» و «لا تقربوا الصلوة» را مثال زدم كه اگر به ادامه آيات شريف توجه نشود، حقيقت هر آيه به ضد آن تبديل مي‌شود.

2- شهيد مطهري در مقاله احياي تفكر ديني مندرج در كتاب ده گفتار مي‌نويسد: «لنين گفته است دين ترياك اجتماع است. يك نفر از نويسنده‌هاي عرب از يك فيلسوف مادي ديگري نقل مي‌كند كه دين انقلاب ضعفا عليه اقويا و ابرمردهاست. اين نويسنده عرب مي‌گويد كدام يك درست است؟ آيا دين ترياك و وسيله بي‌حسي است یا انقلاب و جنبش است؟ می گوید هردوتا درست است. دین زندگی است، حركت است، جنبش است، اما كدام دين؟ آن ديني كه پيغمبران آوردند. در عين حال دين ترياك اجتماع است، اما كدام دين؟ آن معجوني كه ما امروز ساخته‌ايم.»

جنابعالي نيز در مقاله خود تصريح فرموده‌ايد كه: «آري، اگر دين ابزار قدرت و ثروت قرار گيرد، مسأله از همين قرار است... البته دين تحريف شده مي‌تواند به جاي اين‌كه عامل حركت و پيشرفت باشد، افيون و مخدر توده‌ها و عامل سكون آن‌‌ها باشد، اما دين واقعي و آنچه كه دين شناسان حقيقي ارائه مي‌كنند، هرگز چنين نيست.» ملاحظه مي‌فرماييد كه شما نيز پذيرفته‌ايد «ديني كه ابزار قدرت و ثروت قرار گيرد» يا «دين تحريف شده»، افيون و مخدر و مايه سكون توده‌هاست، يعني ويژگي‌هاي ديگري را نيز علاوه بر افيون بودن، براي دين ابزار قدرت و ثروت و دين تحريف شده برشمرده‌ايد. آيا سخن اينجانب در همايش مذكور چيزي جز اين بود و آيا اين ديدگاه مغاير انديشه‌هاي استاد مطهري است؟ با توجه به مراتب فوق، صدور چنين نامه شداد و غلاظي به نام شوراي نظارت به چه منظور صورت گرفته است؟

3- در نامه منتشره، در مقايسه شرايط آغاز انقلاب با شرايط كنوني، آورده‌ايد: «ظاهراً امروز بر عكس شده است. كساني بايد پست‌ها را اشغال كنند كه با معاندان و مخالفان نظام گفتمان داشته باشند و قائل به تز اسلام منهاي روحانيت نيز باشند، آيا انقلاب به دست نااهلان افتاده است؟»

جنابعالي به خوبي اطلاع داريد كه من و دوستانم در دهه اول انقلاب، مسئوليت‌هايي در حد وزارت، وكالت، معاونت و مشاورت وزير داشتيم و در واقع در دهه دوم و به خصوص پس از جنگ بود كه داوطلبانه يا به اجبار، محترمانه يا نامهربانانه از سمت‌هاي خويش كناره گرفتيم يا حذف شديم. در هر دو صورت و با كمال ميل اين وضعيت را پذيرفتيم و هيچ گاه اعتراض نكرديم و براي خدمت به اسلام و ايران، مجدداً راهي دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي شديم و به درس و بحث و مطالعه پرداختيم تا اين‌كه حماسه خدايي- مردمي دوم خرداد 76 خلق شد و نسيم آرام‌بخش وحدت آفرين و پر طراوت آن امكان خدمتگزاري بيشتر را به ايران اسلامي براي بسياري از فرزندان امام فراهم كرد. ديگران شايد براي تيره كردن فضا، فداكارترين چهره‌هاي انقلاب را «تازه به دوران رسيده» بخوانند، اگر چه بعضاً خود بهتر از هر كس آنان را مي‌شناسند و از سوابق و خدماتشان مطلعند، كما اينكه جنابعالي نيز به يكي دو مورد از تلاش مؤثرشان، از جمله به مقابله آنان با منافقان و گروه فرقان و ساير معاندان نظام اشاره كرده‌ايد، اما بر من روشن نشد كه چرا به رغم اعتراف مذكور، آنان را چنين سخت مورد بي‌مهري قرار داده‌ايد؟

از سوي ديگر به جنابعالي كه نگران «اشغال پستها توسط كساني هستيد كه با معاندان و مخالفان نظام گفتمان (گفت‌وگو؟) دارند و طرفدار تز اسلام منهاي روحانيت هستند»، هشدار مي‌دهم كه تداوم برخي روش‌هاي غلط و اصرار بر انتساب آن‌ها به اسلام و انقلاب و ارزش‌ها، بيشترين زمينه را براي رشد بي‌هويت‌ها و فرصت‌طلبان كه احتمالاً منظوراز «تازه به دوران رسيده» اين گونه افراد هستند، فراهم مي‌كند.

4- اجازه دهيد موضوع را از زاويه ديگري بررسي نمايم. جنابعالي در خصوص سازمان سياسي متبوع اينجانب، تصريح كرده‌ايد كه: «اتفاقاً اين سازمان در ابتداي انقلاب نقش مؤثري در مبارزه با منافقان و گروه فرقان و ساير معاندان داشت و از سلامت فكري برخوردار بود.» اما در ادامه نامه متعرض انحراف فكري و عملي بعدي آنان از خط اصيل انقلاب شده‌ايد. با وجوداين و با كمال تعجب در پايان مقاله اظهار كرده‌ايد كه: «سؤالي كه اين روزها براي بسياري مطرح است اين است كه اين افراد كه چنين سخناني مي‌گويند و تركتازي مي‌كنند، تاكنون كجا بوده‌اند؟ آيا از ابتدا اين افكار را داشته‌اند يا اين‌كه تغيير عقيده داده‌اند؟ برخي معتقدند كه اينها استحاله فكري پيدا كرده و تجديدنظر طلب شده‌اند، ولي نظر بنده اين است كه اين افراد از ابتدا اين افكار را داشته‌اند، ولي در زمان امام (ره) جرئت ابراز نداشتند و از جوانان متدين و فدايي اسلام هراس داشتند، ولي پس از رحلت امام خميني و تحقير اين جوانان توسط دولت‌هاي وقت، خصوصاً‌ بعد از دوم خرداد 76، جرئت پيدا كردند وافكار خود را كه نتيجه برخي از آن‌ها براندازي نظام است، ابراز مي‌كنند... لذا از نظر اينجانب افرادي مانند مهندس بازرگان كه در همان زمان عقايد خود را ابراز مي‌داشتند و تظاهر نمي‌كردند به اين افراد كه زيركانه خود را انقلابي نشان مي‌دادند و نفاق مي‌ورزيدند و بعد از رحلت امام فرصت ‌طلبي كرده و بر ضد نظام اقدام مي‌كنند، شرافت دارند.»

به رغم اتهامات فوق‌،‌ مجدداً در پايان نامه خود اعلام كرده‌ايد كه «از آقاي تاج زاده كه دلبستگي و علاقه‌اي به استاد مطهري دارند و آن سخنانشان احتمالاً از روي غفلت بوده است، مي‌خواهم نيك در اين سخنان بنگرند و اگر مرا بر خطا مي‌بينند، گوشزد نمايند.»

جناب آقاي دكتر علي مطهري!

آيا فكر نمي‌كنيد اين همه تناقض در يك نامه از آنجا ناشي مي‌شود كه موضوع نه دفاع از انديشه شهيد مطهري، بلكه تخطئه و تخريب يك جريان اصيل و با سابقه فكري- سياسي و زمينه‌سازي براي اقدامات خاص بعدي باشد؟ به خصوص آنكه با نگاه و لحني بسيار منفي از فضاي بعد از دوم خرداد ياد كرده‌ايد. خواهش و توصيه خيرخواهانه اينجانب آن است كه شوراي نظارت برآثار شهيد مطهري را به ميدان رقابت‌هاي سياسي و جناحي وارد نكنيد و آن را در مقابل اراده و رأي اكثريت قاطع شهروندان ايران اسلامي قرار ندهيد. اين حق طبيعي شخص شماست كه هر گونه تفكر و گرايش سياسي كه مي‌خواهيد داشته باشيد و آن را در هر جا كه مي‌خواهيد و مي‌توانيد مطرح سازيد، اما مطمئن باشيد آن‌ها كه اخيراً جنابعالي را به ورود در چنين عرصه‌‌اي تحريض مي‌كنند و حتي روزنامه خود را براي نقد و در حقيقت نفي «اصلاحات» و شعارهاي رييس‌ جمهور محترم در اختيار شما قرار داده‌اند، از آن‌جا كه مي كوشند تا به زعم خويش به نام دفاع از «مطهري» بر ادامه دهنده راستين راه او يعني «خاتمي» بتازند، جفاي بزرگي به آن زنده ياد مي‌كنند. آنان ممكن است خيرخواه شما باشند، اما مطمئن باشيد چنين روشي به گسترش انديشه شهيد مطهري در بين مردم، به ويژه در ميان جوانان، منجر نخواهد شد. بهره‌برداري غلط از سرمايه‌هاي گرانقدر انقلاب و هزينه‌ كردن انديشمندان و نيز مراكز و نهادهايي كه مي‌توانند و بايد در خدمت افزايش آگاهي و تعميق بينش نسل دوم انقلاب قرار گيرند تا آنان خط اصيل انقلاب اسلامي را تداوم بخشند، آيا تاكنون نتيجه بخش بوده است كه اكنون براي نقد و نفي رقيب سياسي، لازم ديده‌ايد شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري را به ميدان وارد كنيد؟

5- حكم صادر كرده‌ايد كه «امروز انحراف، پذيرفتن حقوق سياسي و مدني غرب و همه ارزش‌ها را در آزادي و دموكراسي خلاصه كردن است» و به اين وسيله حقوق سياسي و مدني را غربي خوانده‌ و نفي كرده‌ايد. مايه تعجب است كه به رغم آن‌كه بخش مهمي از آثار سياسي- اجتماعي شهيد مطهري در دفاع از حقوق سياسي و مدني شهروندان و آزادي و مردم‌سالاري است، اصل اين ارزش‌ها را به نام دفاع از شهيد مطهري نفي كرده‌ايد.

آيا جنابعالي نمي‌دانيد كه آن استاد فرزانه هيچ گاه ارزش‌هاي فطري و انساني را به «خودي و بيگانه» تقسيم نكرد و آن ها را به دليل غربي بودن نفي ننمود و قائلان به آن را تخطئه نكرد؟ از نظر شهيد مطهري؛ «صرف اينكه يك چيزي از ميان يك مردمي برخاسته باشد، ملاك خودي بودن آن نمي‌شود و صرف اينكه چيزي از خارج مرزها آمده باشد، ملاك اجنبي بودن و بيگانه بودن آن نمي‌شود. همچنان كه سابقه تاريخي ملاك عمل نيست. يعني ممكن است ملتي قرن‌ها يك نظام خاص اجتماعي را پذيرفته باشد و بعد تغيير نظر بدهد و نظام نويني را به جاي آن انتخاب كند. مثلاً ‌ما مردم ايران در طول بيست و پنج قرن تاريخ ملي، مانند بسياري از كشورهاي ديگر رژيم استبدادي داشتيم و اكنون كمي بيش از نيم قرن است كه رژيم مشروطه را به جاي آن انتخاب كرده‌ايم. رژيم مشروطيت را ما ابداع و ابتكار نكرديم، بلكه از دنياي خارج به كشور ما آمده است، ولي ملت ما آن را پذيرفت و در راه تحصيل آن فداكاري‌ها كرده است. البته افراد زيادي از همين ملت با سرسختي عجيبي مقاومت كردند و مسلحانه قيام كردند و براي حفظ رژيم استبداد خون را ريختند، ولي از آن رو كه در اقليت بودند و اكثريت ملت ايران رژيم مشروطيت را پذيرفت و در راه آن فداكاري كرد، آنان شكست خوردند و عاقبت تسليم اراده اكثريت شدند.

اكنون آيا ما بايد رژيم مشروطه را يك رژيم ملي و خودي بدانيم، يا نظر به اينكه در طول تاريخ زندگي اجتماعي و ملي ما، رژيم ما رژيم استبداد بوده نه رژيم مشروطه و به علاوه ما ابداع كننده آن نبوده‌ايم و آن را از جاي ديگر اقتباس كرده‌ايم، بايد بگوييم رژيم ملي رژيم استبدادي است و رژيم مشروطه براي ما يك رژيم بيگانه است؟

اعلاميه حقوق بشر را ما تنظيم نكرده‌ايم و در تنظيم آن شركت نداشته‌ايم و در طول تاريخ ملي ما مسائلي كه در آن اعلاميه مطرح است، كمتر مطرح شده است، ولي ملت ما مانند ملت‌هاي ديگر جهان كم و بيش موارد آن را پذيرفته است... آيا احساسات ملي ايجاب مي‌كند كه به حكم سابقه تاريخي و به حكم اينكه اين اعلاميه از خارج از مرزهاي آن‌ها سرچشمه گرفته است، با آن مبارزه كنند و آن را اجنبي و بيگانه بدانند؟ يا اينكه به حكم دو اصل مزبور: يكي اينكه اين اعلاميه رنگ و بوي ملت خاصي را ندارد و ديگر اينكه ملت آن را پذيرفته است، بايد آن را خودي و غير اجنبي بدانند؟» (1). ‌

اكنون چرا در دوره تثبيت نظام اسلامي و به نام آن متفكر بزرگ، حقوق مدني شهروندان، «غربي» خوانده مي‌شود و نه «انساني» يا «اسلامي» و سپس دفاع از آنها «انحراف» تلقي مي‌گردد؟ حقوقي كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به صراحت مورد تأكيد قرار گرفته و به تأييد امام خميني، مجتهدان برجسته صدر انقلاب و مردم بزرگوار ما رسيده است.

6- اجازه دهيد موضوع را از منظر ديگري مطرح كنم. استاد مطهري در مورد «اصل عدالت» و «حقوق بشر» براين باور بود كه«اصل عدل» همان اصلي است كه قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است؛ يعني از نظر فقه اسلامي- و لااقل فقه شيعه- اگر ثابت شود كه عدل ايجاب مي‌كند فلان قانون بايد چنين باشد نه چنان و اگر چنان باشد، ظلم است و خلاف عدالت است، ناچار بايد بگوييم حكم شرع هم همين است. زيرا شرع اسلام طبق اصلي كه خود تعليم داده،‌ هرگز از محور عدالت و حقوق فطري و طبيعي خارج نمي‌شود، علماي اسلامي با تبيين و توضيح اصل «عدل» پايه فلسفه حقوق را بنا نهادند، گو اينكه در اثر پيشامدهاي ناگوار تاريخي نتوانستند راهي را كه باز كرده بودند، ادامه دهند. توجه به حقوق بشر و به اصل عدالت با عنوان اموري ذاتي و تكويني و خارج از قوانين قراردادي اولين بار به وسيله مسلمانان عنوان شد. پايه حقوق طبيعي و عقلي را آن‌ها بنا نهادند اما مقدر چنين بود که آن ها کار خود را ادامه ندهند و پس از تقریبا هشت قرن دانشمندان و فیلسوفان اروپایی آن را دنبال کنند و این افتخار را به خود اختصاص دهند، از یک سو فلسفه های اجتماعی و سياسي و اقتصادي به وجود آورند و از سوي ديگر افراد و اجتماعات و ملت‌ها را به ارزش حيات و زندگي و حقوق انساني آنها آشنا سازند، نهضت‌ها و حركتها و انقلاب‌ها به وجود آورند و چهره جهان را عوض كنند.»(2). آيا بيست سال پس از پيروزي مردمي‌ترين انقلاب بشر كه حقوق، آزادي‌ها و كرامت را براي شهروندان شريف ايران اسلامي به ارمغان آورد، به دليل برخي سوءاستفاده‌هاي هميشگي از آزادي يا حقوق بشر، امروز بايد آنها را غربي خواند و به طور مطلق نفي كرد؟

آيا شوراي نظارت از ديدگاه اجتهادي شهيد مطهري درباه «عدالت» مطلع نيست، كه مي‌فرمود: «اصل عدالت از مقياس‌هاي اسلام است كه بايد ديد چه چيز بر او منطبق مي‌شود. عدالت در سلسله علل احكام است نه در سلسله معلولات. نه اين است كه آنچه دين گفت عدل است، بلكه آنچه عدل است دين مي‌گويد. اين معني مقياس بودن عدالت است براي دين. پس بايد بحث كرد كه آيا دين مقياس عدالت است يا عدالت مقياس دين. مقدسي اقتضا مي‌كند كه بگوييم دين مقياس عدالت است، اما حقيقت اين طور نيست. اين نظير آن چيزي است كه در باب حسن و قبح عقلي ميان متكلمان رايج شد و شيعه و معتزله عدليه شدند، يعني عدل را مقياس دين شمردند، نه دين را مقياس عدل. به همين دليل عقل يكي از ادله شرعيه قرار گرفت.»(3).

7- وقتي استاد مطهري تصريح مي‌كند كه «از نظر اسلام، مفاهيم ديني هميشه مساوي آزادي بوده است.»(4). و مساوي بودن مفاهيم ديني با اختناق اجتماعي را عامل «گريزاندن افراد از دين و سوق دادن ايشان به سوي ماترياليسم و ضديت با مذهب و خدا و هر چه رنگ خدايي دارد.»(5). مي‌داند و تصريح مي‌كند كه «آزادي عالي‌ترين موهيت الهي و جوهر انسانيت»(6). است، شوراي نظارت به چه حقي به نام دفاع از انديشه مطهري، اصل آزادي و مردم‌سالاري رانفي مي‌كند؟ يك بار ديگر به ديدگاه آن استاد بزرگوار درباره آزادي نظر كنيد: «اسلام دين آزادي است، ديني كه مروج آزادي براي همه افراد است. هر كس مي‌بايد فكر و بيان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنين صورتي است كه انقلاب اسلامي راه صحيح پيروزي را ادامه خواهد داد. اتفاقاً تجربه‌هاي گذشته نشان داده است كه هر وقت جامعه از يك نوع آزادي فكري- ولو از روي سوء نيت- برخوردار بوده است اين امر به ضرر اسلام تمام نشده، بلكه در نهايت به سود اسلام بوده است. اگر در جامعه ما، محيط آزاد برخورد آرا و عقايد به وجود بيايد، به طوري كه صاحبان افكار مختلف بتوانند حرفهايشان را مطرح كنند و ما هم در مقابل، آرا و نظريات خودمان را مطرح كنيم، تنها در چنين شرايط سالمي خواهد بود كه اسلام هر چه بيشتر رشد مي‌كند.»(7).

ظاهراً شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري به اين نكته اساسي توجه نكرده است كه به باور آن انديشمند متعهد: «هر مكتبي كه به ايدئولوژي خود ايمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد، ناچار بايد طرفدار آزادي انديشه و آزادي تفكر باشد و به عكس هر مكتبي كه ايمان و اعتمادي به خود نداشته باشد، جلوي آزادي انديشه را مي‌گيرد. اين گونه مكاتب مي‌خواهند مردم را در يك محدوده خاص فكري نگه دارند و از رشد افكارشان جلوگيري كنند. اين همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می بینیم. در این کشورها به دليل وحشتي كه از آسيب پذير بودن ايدئولوژي رسمي وجود دارد، حتي راديوها طوري ساخته مي‌شود كه مردم نتوانند صداي كشورهاي ديگر را بشنوند. در نتيجه يك بعدي و قالبي آنچنان كه زمامداران مي‌خواهند بار بيايند.»(8).

علاوه بر اين اگر بخواهيد در مورد تبليغاتي كه به نام دفاع از اسلام و تشيع، در صدد محدود كردن حقوق و آزادي‌هاي مشروع و قانوني شهروندان هستند، عقيده شهيد مطهري را بدانيد و افتخارات تاريخ اسلام را از منظر آن استاد فرزانه دريابيد، به اين جملات دقت كنيد: «شما كي در تاريخ عالم ديده‌ايد كه در مملكتي كه همه مردمش احساسات مذهبي دارند، به غير مذهبي‌ها آن اندازه آزادي بدهند كه بيايند در مسجد پيامبر (ص) يا در مكه بنشينند و حرف خودشان را آن طور كه دلشان مي‌خواهد بزنند، خدا را انكار كنند، منكر پيامبري پيامبر شوند، نماز و حج و ... را رد كنند و بگويند ما اين‌ها را قبول نداريم، اما معتقدان مذهب با نهايت احترام با آن‌ها برخورد كنند. در تاريخ اسلام از اين نمونه‌هاي درخشان فراوان داريم و به دليل همين آزادي‌ها بود كه اسلام توانست باقي بماند. اگر در صدر اسلام در جواب كسي كه مي‌آمد و مي‌گفت من خدا را قبول ندارم مي‌گفتند بزنيد و بكشيد، امروز ديگر اسلامي وجود نداشت. اسلام به اين دليل باقي مانده است كه با شجاعت و صراحت با افكار مختلف مواجه شده است.»(9).

جناب آقاي دكتر علي مطهري!

با توجه به مراتب فوق، آيا منصفانه مي‌دانيد كه بيانيه شوراي نظارت بر نشر آثار شهيد مطهري از موضع ضديت با آزادي و مردم‌سالاري و تخطئه حقوق سياسي و مدني شهروندان صادر شود؟ اگر در اين مقاله به شخصيت محترمي به ناحق خرده گرفته‌ايد كه چرا «فرقي ميان دين واقعي و دين تحريف شده قائل نيست»، چرا خود همان شيوه را اتخاذ كرده و اصل آزادي و مردم‌سالاري را تخطئه نموده‌ايد؟ استقلال (يا آزادي ملي) و آزادي (يا استقلال فردي) دو شعار جاودان انقلاب اسلامي است كه بايد در نظام جمهوري اسلامي نهادينه گردد و خون بزرگاني همچون شهيد مطهري نيز به پاي آن‌ها ريخته شد. چرا بايد بيانيه شوراي نظارت به گونه‌اي نوشته شود كه چنين برداشت گردد كه آن شورا اصل آرمان هاي فوق را نفي مي‌كند؟

8- در نامه خود از گسترش «تز اسلام منهاي روحانيت» ابراز نگراني كرده‌ايد. اجازه دهيد توجه شما را به دل نگراني بزرگ خود به عنوان يكي از دوستداران شهيد مطهري و كسي كه در نوع سخنراني‌هاي خويش از اين متفكر بزرگ ياد كرده و كلامش را به آراء و نظرات وي آراسته است، جلب نمايم و آن اينكه دفاع بد از اسلام و نظام و روحانيت و ارائه تصويري خشن، بي‌‌منطق و غير جذاب و در يك كلام دافعه‌‌انگيز از دين، از يك سو و تهاجم غيرمنطقي و غير ضروري به ارزش‌هاي فطري و انساني به نام اسلام از سوي ديگر، بيشترين زمينه را براي رشد سكولاريسم و تز سابق‌الذكر فراهم كرده است. چه خوب بود اگر جنابعالي به عنوان مسئول شوراي نظارت، تحليل عميق استاد مطهري را در خصوص نقش كليسا در پيدايش ماده‌گرايي و بي‌ديني مرور و سپس اظهار نظر مي‌كرديد. آن‌جا كه ايشان مي‌فرمودند: «اين موج ماترياليسم كه در دنيا پيدا شده و بيشتر در دنياي غرب بوده است و به دنبال خود مكتب هايي براي بشر به وجود آورده است، همه و همه، عكس‌العمل شديدي است در مقابل ناداني‌ها و خشونت ها و كجروي‌هاي كليسا. ما الآن داريم جريمه‌هاي كليسا را مي‌پردازيم. جهالت‌ها و ناداني‌ها و تفسيرهاي غلط كليسا از خدا و قيامت و روح و همچنين تفتيش عقايد و اختناق و روش ضد آزادي و دموكراسي كليسا بود كه دنيا را به اين حالت كشانيد و اين سؤال را در برابر خود مطرح كرد كه يا من بايد علم را بپذيرم يا كليسا را. يا من بايد خدا را بپذيرم يا يك زندگي مرفه را. يا بايد خدا را بپذيرم يا آزادي را. يا بايد خدا را بپذيرم يا دموكراسي را. ميان اين‌ها تضاد برقرار كرد و بديهي است كه اگر ميان خدا و صدها نياز فطري بشر، تضاد قرار داده شود، اكثريت مردم طرف نيازهاي فطري را خواهند گرفت و گرفتند و همين طرز برخورد كليسا موج ماترياليستي و ضد خدايي را در دنيا به وجود آورد.»(10). با توجه به ديدگاه روشن آن شهيد فرزانه در زمينه گسترش ماده‌گرايي و بي‌ديني، آيا تاكنون به اين موضوع انديشيده‌ايد كه عملكرد برخي مدعيان و متوليان دين، چه تأثيرات سوء و مخربي در بين قشرهاي گوناگون مردم داشته است؟

من نمي‌دانم چه اصراري است كه هم سو با تبليغات سوء مستشرقان در چند قرن اخير كه اكثراً اصرار داشته‌اند تا اسلام را ديني خشن معرفي كنند و علت اصلي پيشرفت حيرت‌‌انگيز آن را زور و شمشير بخوانند و بدون توجه به «رحمة للعالمين» بودن پيامبر اكرم (ص)، امروز عده‌اي بر «خشونت پرور» بودن اسلام تأكيد مي‌كنند. همچنين با اينكه مشي انقلاب اسلامي و پيام رهبر فرزانه و عارف آن توأم كردن «جمهوريت و اسلاميت»، «سياست و معنويت» و «مشاركت سياسي شهروندان توأم با اخلاق و ديانت» بود و همگان پيروزي انقلاب اسلامي را پيروزي «گل بر گلوله» و «كلام بر سلاح» و «خون بر شمشير» ناميده‌اند، چرا امروز عده‌اي اصرار دارند تا اسلام را عمدتاً دين سلاح و گلوله و شمشير و خشونت معرفي كنند؟

جناب آقاي دكتر علي مطهري!

نسل انقلاب مفتخر است كه رهبر فقيدش، علاوه بر ويژگي‌هاي منحصر به فرد خويش، نخستين سياست مداري بود كه پرچم «جمهوريت» را در ايران به اهتراز درآورد و «ميزان رأي ملت است» را در ايجاد و استقرار همه اركان نظام نهادينه كرد. قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز بر مبناي حق حاكميت ملت و ناشي شدن همه قوا از رأي مردم تدوين و به تأييد ملت رسيد. همچنين مايه بسي افتخار ماست كه ملت ايران به رغم تقديم هزاران شهيد، جانباز و‌ آزاده، همواره تجاوز رژيم بعث عراق را جنگ «تحميلي» خواند و از آن دوره به نام «دفاع» مقدس و نه مثلاً «نبرد» مقدس ياد كرد، زيرا به نظر آنان جنگ اصالت نداشت و اگر كسي به ميهن عزيز ما تجاوز نمي‌كرد، ملت ما و نظام جمهوري اسلامي به هيچ وجه بنا نداشت و ندارد كه با همسايگان خود وارد جنگ شود. اكنون نيز مفتخريم در عصري كه برخي تئوريسين‌هاي غربي، از جمله فوكوياما معاون سابق وزير امور خارجه آمريكا، پس از فروپاشي بلوك شرق و سقوط كمونيسم، «دموكراسي ليبرال» را «پايان تاريخ» و آخرين و تكامل يافته‌ترين نوع نظام سياسي مي‌خوانند و آن را سرنوشت محتوم كليه جوامع تبليغ مي‌كنند، ملت ايران اراده كرده است در چارچوب قانون اساسي و با هدايت مقام رهبري، الگوي جديد و منحصر به فرد «مردم‌سالاري ديني» را به جهانيان ارائه كند؛ مدلي كه چشمان زيادي را در سطح بين‌الملل، به خصوص در بين همسايگان ما، به خود خيره كرده است. همچنين باعث مباهات هر ايراني است كه رييس‌ جمهور منتخبشان با درايت و آينده‌نگري، نظريه «گفت‌وگوي تمدن‌ها» را در مقابل تز «جنگ تمدن‌ها»ي هانتينگتون، سياست مدار صاحب نفوذ آمريكايي مطرح كرد و مشي ايران اسلامي را «تنش‌زدايي» و پيام جمهوري اسلامي را «صلح و دوستي و تفاهم» با حفظ عزت ملي و اسلامي ما خواند. با توجه به مراتب فوق و نيز با در نظر گرفتن موقعيت كم نظير ايران اسلامي در سطح جهاني و افزايش مشروعيت مردمي نظام در سه سال گذشته، معلوم نيست چرا عده‌اي به صورت مستمر و گسترده بر طبل خشونت و تفرقه مي‌كوبند و از منحرف شدن اكثريت ملت سخن مي‌گويند؟ آيا بهتر نيست در چنين شرايط حساسي، به جاي تلاش براي تند كردن فضاي سياسي، اجتماعي و متهم كردن يكديگر به كفر و بي‌ديني و التقاط، دست در دست يكديگر، با وحدت، همدلي و روشن‌بيني به سمت «اصلاحات همه‌جانبه» كه در واقع همان «توسعه همه‌جانبه، متوازن و پايدار» است، پيش رويم و فرداي بهتري براي ايران اسلامي رقم زنيم؟

9- دل مشغولي نويسنده محترم بيانيه از خطر التقاط و غرب زدگي موجه و قابل درك است، اما بذل توجه به اين نكته نيز ضروري است كه خطر ديگري كه جمهوري اسلامي را، حتي بيش از خطر قبلي، تهديد مي‌كند، تحجر و اخباري‌گري و نفي عقل‌گرايي است و چنين روش و برداشتي از دين، دست كم به اندازه تفسيرهاي التقاطي و غرب زده از اسلام خطرناك است و بنابراين نقد تحجر و اخباري‌گري، در كنار نقد التقاط و هوشياري در برابر هر دو الزامي است.

استاد مطهري در مورد نقش مخرب «اخباري‌گري»، استبداد فكري و نيز از حجيت انداختن عقل در عالم اسلامي بر اين باور بود كه: «اگر حريت و آزادي فكر باقي بود و موضوع تفوق اصحاب سنت بر اهل عدل پيش نمي‌آمد و بر شيعه هم مصيبت اخباري‌گري نرسيده بود، ما حالا فلسفه اجتماعي مدوني داشتيم و فقه ما بر اين اصل بنا شده بود و دچار تضادها و بن‌بست‌هاي كنوني نبوديم.»(11).

با توجه به تحليل شهيد مطهري از «آزادي فكر» و «عقل‌گرايي» آيا نبايد به همراه تأكيد بر حفظ غيرت ديني، اهتمام ويژه‌اي به گسترش خردورزي در ميان مردم مبذول كرد؟ به نظريه عميق استاد مطهري در اين زمينه و نيز علل پيشرفت اسلامي در قرون اوليه دقت فرماييد: «عقل بودن عقل به استقلالش است. (الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه)، ببينيد از اين بهتر اساساً نمي‌شود تعبيري پيدا كرد. در مورد دعوت به اينكه انسان بايد عقلش بالاستقلال حاكم باشد، عقلش مستقل باشد، داراي قدرت نقد باشد، داراي قدرت انتقاد باشد، بايد بتواند مسائل را تجزيه و تحليل كند. آدمي كه از اين موهبت بي‌بهره است، هيچ است... يكي از مزاياي روايات شيعي بر روايات غيرشيعي اهتمام بيشتري است كه در روايات شيعي به سوي عقل شده است و به آن تكيه شده است و به همين دليل نويسندگان اجتماعي امروز، حتي اهل تسنن اعتراف دارند كه در دوره اسلام عقل شيعي هميشه قوي‌تر... بوده است. احمد امين... با اينكه معروف است كه ضد شيعي است، اعتراف دارد كه عقل شيعي عقل استدلالی است و در تمام ادوار، عقل شیعی استدلالي ‌تر بوده است. او مي‌خواهد اين جور توجيه كند كه علت اينكه عقل شيعي استدلالي‌تر است، اين است كه اين‌ها بيشتر متوجه تأويلات بوده‌اند، ولي واقع مطلب اين است كه سر منشأ اين مطلب امامان شيعه هستند كه بيشتر مردم را دعوت به تعقل و تفكر كرده‌اند. او مي‌گويد مثلاً فلسفه در دوره اسلامي در ميان شيعه شكفت...، در مصر فلسفه وجود نداشت تا وقتي كه مصر شيعه شد. شيعه كه شد فلسفه آمد، بعد تشيع كه از مصر رفت، فلسفه هم ضعيف شد و بعد از مدتي كم رونق گرديد تا اينكه در قرن اخير يك سيد شيعي (سيد جمال را نام مي‌برد) به مصر آمد و باز دو مرتبه بازار فكر رونق گرفت و بعد تعبير شيريني دارد، ميگويد: والحق ان فلسفة الشيعي الصق من السني و به طور كلي عقل شيعي عقل استدلالي‌تر است...

در كتب شيعي مثل كافي، مثل بحار و ديگر كتاب‌هايي كه دوره حديث نوشته‌اند، كتاب‌هايشان از «العقل و الجهل» شروع مي‌شود. اول «كتاب العقل و الجهل» را مي‌آورند، بعد «كتاب التوحيد»، «كتاب النبوة»، «كتاب الحجة»... اين شوخي نيست كه در حديث، يك پيشواي مردم بگويد خدا دو حجت دارد (حجت به امام و پيغمبر گفته مي‌شود): حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهر انبيا و حجت باطن عقول مردم است. اين حديث از مسلمات احاديث شيعه است كه در كافي وجود دارد...

جاهل به معني ضد عاقل است. عاقل كسي است كه از خودش فهم دارد و قدرت تجزيه و تحليل دارد و جاهل كسي است كه اين قدرت را ندارد. ما خيلي افراد عالم را مي‌بينيم كه عالم‌اند، ولي جاهل‌اند، يعني عالم‌اند به معني اينكه فراگرفته از بيرون زياد دارند، خيلي چيزها ياد گرفته‌اند، اما ذهنشان يك انبار بيشتر نيست، خودشان اجتهاد ندارند، استنباط ندارند، تجزيه و تحليل در مسائل ندارند. اين جور اشخاص از نظر اسلام جاهل‌اند، يعني عقلشان راكد است، ممكن است علمش زياد باشد،‌ ولي عقلش راكد است...

در احاديث زيادي... شايد به اين مضمون بيست جا پيدا كنيم كه «خذوا الحكمة ولو من اهل النفاق»، حكمت را فراگيريد ولو از منافقان،‌ ولو از كافران، ولو از مشركان، يعني اگر احساس كردي كه آنچه او دارد درست است و علم و حكمت است، فكر نكن كه او كافر است، مشرك و نجس است، برو بگير، حكمت مال توست، به دست او عاريه است، «اينما وجدها فهو احقّ بها»، هر جا كه پيدايش كند خود را سزاوارتر از ديگران مي‌بيند. بگذريد از اين وضع مسخ فرهنگي كه ما داريم، همه چيز ما را بد توجيه مي‌كنند. در اوايل قرن دوم هجري كه آن همه شور و نشاط اسلام برقرار بود و بازار اسلامي آن همه داغ و پر رونق بود، يك مرتبه آن همه علوم خارجي‌ها را، از ايراني و رومي و هندي و يوناني و هر جا كه بود و دسترسي داشتند، ترجمه كردند و وارد دنياي اسلام كردند. علت اين امر چه بود و چطور دنياي اسلام عكس‌العمل مخالف نشان نداد؟ علتش همين است كه اين تعليمات بوده... ما در ميان احاديث و اخبار امامان خودمان، كه اين همه با چشم نقد به خلفا نگاه مي‌كردند و انحرافات آن‌ها را بازگو مي‌كردند و مكرر هم بازگو مي‌كردند... در يك حديث ما نمي‌بينيم كه اين كارشان به عنوان يك بدعت تلقي شده باشد و بگويند يكي از كارهاي خرابي كه اين ها مرتكب شدند، اين بود كه علوم ملت‌هاي كافر را از يونان و روم و هند و ايران ترجمه كردند و آوردند و حال آنكه در ميان عوام بهترين وسيله براي كوبيدن آنها بود، ولي ما حتي در يك حديث هم نديديم اين كار خلفا به عنوان يك امر بدعت و ضد اسلام تلقي شده باشد...

از حضرت مسيح نقل مي‌كنند كه ايشان فرمودند: «كونوا نقّاد الكلام»؛ يعني آن جور كه صرّاف سكه را نقد مي‌كند، خوب و بدش را تشخيص مي‌هد و خوبش را مي‌گيرد، شما هم راجع به نكته‌ها و سخن‌ها چنين باشيد. حالا هر چه ديگران دارند ما مي‌گيريم و مي‌آوريم، بعد خودمان فكر و عقل داريم، از خود نمي‌ترسيم، بيم نداريم، روي اينها كار مي‌كنيم، فكر مي‌كنيم خوب‌هايش را مي‌گيريم،‌ بدهايش را طرد مي‌كنيم.»(12).

بر اين اساس آيا مي‌توان ترديد داشت كه استاد مطهري قائل به تعامل جامعه اسلامي با جوامع و تمدن‌هاي ديگر بوده و اين تعامل را عامل پيشرفت مسلمانان و حركت سريع آن ارزيابي مي‌كرده و اساساً يكي از وجوه مهم تمايز ايران قبل از اسلام را يا بعد از آن، باز شدن درهاي جامعه به سوي ديگران مي‌دانست، يعني ايران دوره زرتشتي‌گري را «جامعه‌اي بسته» و ايران دوره اسلامي را «جامعه‌اي باز» مي‌خواند و بر اين باور بود كه: «جامعه اگر بسته باشد، نه اينكه تكامل پيدا نمي‌شود، (مي‌شود) اما كند مي‌شود. در كتاب خدمات متقابل ايران و اسلام گفتيم يك علت (پيشرفت تمدن اسلامي)اين بود كه اسلام مرزها را مي‌شكست. يعني رژيم موبدي سابق يك ديوار دور ايران كشيده بود، نه از اين طرف چيزي بيرون درز مي‌كرد و نه از بيرون چيزي مي‌آمد. با به وجود آوردن يك جامعه‌اي كه اين مرزها و اين حدود را شكست، يعني در اين جامعه به روي جامعه‌هاي ديگر باز شد و در جامعه ديگر به روي اين جامعه باز شد، يك نوع تبادل و جريان تبادل به وجود آورد. اين بود كه پشت سر خودش حركت را به وجود آورد.»(13).

به عقيده شهيد مطهري: «اين دروازه‌هاي باز سبب شد كه علاوه بر فرهنگ و علوم اسلامي، راه براي ورود فرهنگ‌هاي يوناني، هندي، مصري و غيره باز شود و ماده ساختن يك بناي عظيم فرهنگي اسلامي فراهم گردد.»(14). و تصريح مي‌كند كه: «يكي از علل سرعت پيشرفت مسلمانان در علوم اين بوده است كه در اخذ علوم و فنون و صنايع و هنرها تعصب نمي‌ورزيدند و علم را در هر نقطه و در دست هر كس مي‌يافتند از آن بهره‌گيري مي‌كردند و به اصطلاح امروز روح «تساهل» بر آن‌ها حكمفرما بوده است... اين روايتها زمينه وسعت ديد و بلندنظري و تعصب نداشتن مسلمانان را در فراگرفتن علوم و معارف از غير مسلمانان فراهم كرد و به اصطلاح در مسلمانان روح «تساهل» و «تسامح» و عدم تعصب در مقام فراگيري و علم‌آموزي به وجود آورد.»(15).

جناب آقاي دكتر علي مطهري!

آيا بايد به شوراي نظارت يادآوري كنم كه از نگاه شهيد مطهري، «اين مخالفت‌هايي كه الآن با اسلام مي‌شود،‌ همين‌ها عامل شناخت اسلام خواهند شد. مثلاً‌ اگر كسي اسرار هزار ساله را نمي‌نوشت، كسي مي‌آمد كشف اسرار را بنويسد و يا جرئت مي‌كرد؟ همچنين اگر اين حرف‌هاي (ضد ديني) درباره زن گفته نمي‌شد، كسي مي‌توانست حقوق زن بنويسد؟ و اگر هم مي‌توانست، جرئت نوشتن را پيدا مي‌كرد؟ يا اگر همين ماركسيست‌ها نبودند، ما مي‌آمديم جمع شويم و اين حرف‌ها را بزنيم؟ يا اگر حرف‌هاي ضد خدايي نبود، بعد كتابهاي توحيدي نوشته مي‌شد؟ و اگر نوشته مي‌شد به قوت الآن نبود.»(16). اكنون نگاه فوق را با بيانيه شوراي نظارت و به خصوص بخش‌هايي از آن كه به بهانه دفاع از انديشه آن استاد فرزانه، حكم به تكفير و تفسيق جمعي از فرزندان فهيم و خدوم انقلاب داده و آنان را به «انحراف از خط اصيل انقلاب»، «اقدام بر ضد نظام»، «براندازي» و ... متهم كرده است،‌ مقايسه و آنگاه خود قضاوت كنيد كه چه كسي به آن متفكر بزرگوار جفا كرده است. به ويژه آنكه شهيد مطهري بر اين باور بود كه: «روح خارجي گري عبارت است از تدين خيلي شديد و قدرت نداشتن بر تجزيه و تحليل. توجه كرديد! بعد به دنبال خودش تنگ نظري، تكفير و تفسيق و اينكه غير از خودش و گروه خودش همه مردم را دشمن خدا بداند و همه را معذّب بداند. اين را گمراه بداند،‌آن را گمراه بداند كه اين جريان هميشه در طول تاريخ بوده است. من اين نكته را هنگامي كه كتاب جاذبه و دافعه را مي‌نوشتم، مي‌خواستم تحت يك ضابطه كلي در بياروم و تفصيل بدهم.»(17).

در زمينه نحوه برخورد با تحريف ديني نيز توجه شوراي نظارت را به فرازي ازسخنان مقام رهبري كه ماه گذشته ايراد فرمودند، جلب مي‌كنم كه: «علماي دين بايد در مقابل تحريف دين ساكت ننشينند. برخورد غير علمي با اين قضايا غلط است. فرياد بلند كنيم كه آقا اين كفر گفت، تكفير كنيم، چه كنيم، اين فايده‌اي ندارد. خيلي‌ها خوششان مي‌آيد كه همين كار بشود. تا يك حرفي زده شد، فوراً اين را متهمش كنيم به اينكه ضد اسلام گفته است، يا ضد دين گفته است، يا ضد ولايت گفته است. فوراً اين‌ها مي‌چسبند به همين، خوششان هم مي‌آيد. براي خاطر اينكه از نقد علمي بركنار مي‌مانند. اگر نقد علمي شد، آن وقت حرف شكافته مي‌شود و رسوايي سخن و صاحب سخن آشكار خواهد شد، اين كار بايد انجام بگيرد.» وقتي براي نقد تحريف ‌كنندگان دين، بزرگان ما چنين روشي را توصيه مي‌كنند، چرا شوراي نظارت با برادران مسلمان خود چنين خصمانه مواجه شده است؟

10- بايد توجه داشته باشيم،‌ خطر بزرگي كه امروز اسلام ناب را تهديد مي‌كند،‌ عدم نهادينه شدن مردم‌سالاري ديني است كه آرزوي شهيد مطهري بود. اكنون كه ايران اسلامي درصدد است تا با تلفيق مردم‌سالاري و دين داري، الگوي سياسي بي‌بديلي را در آستانه ورود بشر به هزاره سوم ميلادي عرضه دارد، همچنان كه دو دهه پيش تلفيقي موفق و پايدار از «اسلام و انقلاب» ارائه نمود و به همين دليل جهانيان به تجربه جديد ما توجه زيادي مبذول مي‌دارند، آيا نبايد در كنار نقد برداشت‌هاي التقاطي از اسلام، تفسيرهاي تنگ نظرانه، خشن، استبدادي، قشري و اخباري را از دين كه بزرگترين خطري است كه مي‌تواند اين تجربه را با شكست مواجه سازد، نقد كنيم؟ همچنين با توجه به اينكه تهاجم غيرمنطقي و نامناسب نيز به دشمنان يا رقباي اسلام مي‌تواند به تطهير و مقبوليت آنان، دست كم در بين برخي قشرها بينجامد: آيا بهتر نيست شوراي نظارت بر نشر آثار استاد مطهري در اين برهه حساس به اين دو مسأله مهم توجه بيشتري مبذول دارد؛ يعني نقد دفاع بد از اسلام و پرهيز از تهاجم غلط به رقبا و دشمنان، يعني آن مطلبي كه بخش قابل توجهي از دغدغه‌هاي شهيد مطهري را به خود اختصاص داده بود؟

11- از فرصت استفاده كرده،‌ جنابعالي را به پرهيز از رودررو قرار دادن دو متفكر بزرگوار يعني «مطهري» با «شريعتي» دعوت مي‌كنم، زيرا كه اين تقابل در دهه 50 به جامعه ما تحميل شد و بسياري از انرژي‌‌ها را هدر داد و رژيم طاغوت نيز سوءاستفاده فراواني را از آن به عمل آورد. تنها با درايت و تلاش امام راحل تقابل خطرناك فوق جاي خود را به وحدت همه قشرها و نيز هم دلي حوزه و دانشگاه و نيز اتحاد روحانيون و دانشگاهيان داد. جامعه ما و جوان ما، هم به «مطهري» و هم به «شريعتي» نياز دارد. در آسمان اين ملت هر قدر ستاره‌هاي پر فروغ و روشني بخش فراوان‌تري بدرخشد، موجب افتخار و مباهات بيشتر همگان خواهد بود و در آن صورت نسل جوان ما بهتر خواهد توانست از اصالت‌هاي ديني و ملي خود دفاع كند. در پرتو حضور آثار چنين انديشمنداني، پيشرفت ايران اسلامي به سمت افق‌هاي روشن و فرداي بهتر سريع‌تر، همه جانبه‌تر و با هزينه‌هاي كمتري صورت خواهد گرفت. در چنين فضايي، نسل جوان ما البته نقد را هم به خوبي فرا خواهد گرفت و تكريم بزرگان را به معناي غفلت از نقد علمي و منصفانه انديشه آنان نخواهد دانست.

جناب آقاي دكتر علي مطهري!

دانش گسترده، بينش عميق، خلوص، دردمندي و رفتار انساني به همراه پرداختن به اصلي‌ترين پرسش‌ها، ابهامات و موضوعات روز و نيز نگاه همه‌جانبه و منصفانه استاد مطهري به خود و ديگران، باعث شده است كه آثار وي هنوز هم جذاب، مفيد و راه گشا باشد. از جنابعالي و ساير اعضاي محترم شوراي نظارت انتظار نمي‌رود كه علم و آگاهي‌تان در حد شهيد مطهري باشد، اما انتظار دارم روش استاد را سرلوحه فعاليت‌هاي خويش قرار دهيد و «مطهري» را آن گونه كه بود و مي‌انديشيد، به مردم، به ويژه به نسل جوان معرفي كنيد. انديشه آن استاد بزرگوار اصلي‌ترين پشتوانه فكري- عقيدتي نظام سياسي ما و آبشخور ره‌پويان اسلام راستين است. اميدوارم كه با دفاع بد از آن، شعله اين مشعل فروزان را كم فروغ نسازيد.

در پايان اين پاسخ در نظر داشتم توصيه‌اي به جوانان ميهن اسلامي بنمايم. ديدم مفيدترين پيشنهاد را شهيد مطهري به آنان ارائه كرده است. آنجا كه مي‌گويد: «در آينده هم،‌ اسلام فقط و فقط با مواجهه صريح و شجاعانه با عقايد و افكار مختلف است كه مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد و من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مي‌دهم كه خيال نكنند راه حفظ معتقدات اسلامي، جلوگيري از ابراز عقيده ديگران است. از اسلام فقط با يك نيرو مي‌شود پاسداري كرد و آن علم است و آزادي دادن به افكار مخالف و مواجهه صريح و روشن اسلام با آن‌ها.»(18). ‌

با آرزوي توفيق همه خدمتگزاران دردآشنا و فهيم ايران اسلامي.

پانوشت‌ها

[1] خدمات متقابل اسلام و ايران، صص 65 و 66
بازگشت

[2] نظام حقوق زن در اسلام، ص 124
بازگشت

[3] مباني اقتصاد اسلامي، ص 15
بازگشت

[4] علل گرايش به ماديگري، ص 204
بازگشت

[5] همان، ص 182
بازگشت

[6] بررسي نهضت‌هاي صد سال اخير، ص 43
بازگشت

[7] پيرامون انقلاب اسلامي، ص 9
بازگشت

[8] همان
بازگشت

[9] همان، ص 14
بازگشت

[10] فلسفه اخلاق، ص 116
بازگشت

[11] مباني اقتصاد اسلامي، ص 170
بازگشت

[12] تعليم و تربيت در اسلام، صص 188-183
بازگشت

[13] درسهاي فلسفه تاريخ، نوار 33
بازگشت

[14] خدمات متقابل اسلام وايران، ص 66
بازگشت

[15] همان، ص 446
بازگشت

[16] مجموعه آثار، ج 2، ص 56
بازگشت

[17] درسهاي فلسفه تاريخ، نوار 51
بازگشت

[18] پيرامون انقلاب اسلامي، ص 15
بازگشت

 


 


ندای سبز آزادی: تمدن تاکید کرد: رئیس جمهور همواره بر قطعیت وقوع زلزله در تهران تاکید دارد و آن را حتمی می‌داند؛ بنابراین اگر وقوع زلزله در تهران را به مردم اطلاع‌رسانی نکنیم به مردم خیانت کرده‌ایم. استاندار تهران با بیان این‌که وقوع زلزله در تهران قطعی است، مقاوم‌سازی زیرساخت‌ها و تاسیسات تامین و توزیع آب تهران را عملی‌ترین اقدام در مواجهه با حوادث غیرمترقبه دانست.
به گزارش ایسنا مرتضی تمدن امروز با اشاره به گلایه رئیس‌جمهور مبنی بر جدی گرفته‌نشدن زمین‌لزره بویژه در کلان‌شهر تهران، گفت: باید توجه داشت که تمامی مراکز مدیریت و تصمیم‌گیری در همه بخش‌ها در تهران متمرکز است و با توجه به این تمرکز، مقاوم‌سازی تاسیسات قبل از وقوع هرگونه رخداد غیرمترقبه، از اولویت‌های عمده ما و به تبع آن ساختار کلان کشور است.
تمدن تاکید کرد: رئیس جمهور همواره بر قطعیت وقوع زلزله در تهران تاکید دارد و آن را حتمی می‌داند؛ بنابراین اگر وقوع زلزله در تهران را به مردم اطلاع‌رسانی نکنیم به مردم خیانت کرده‌ایم.
استاندار تهران افزود: به شرکت کنندگان و اجرا کنندگان مانور زلزله باید هشدار بدهم که در زمان وقوع زلزله حتی فرصتی برای پوشیدن لباس فرم نیست، بنابراین همواره باید آماده مقابله با وقوع زلزله و مدیریت آن داشته باشیم.
تمدن که در مانور مدیریت بحران آب در زلزله شهر تهران صحبت می‌کرد، اضافه کرد: عاقلانه نیست که بعد از وقوع زلزله به فکر چاره بیفتیم و باید برای ایجاد مصونیت، مقاوم سازی شبکه‌ها، مخازن آبرسانی و ایستگاه‌های کلرزنی اقدام کنیم؛ چراکه تا شرایط مطلوب و ایده‌آل فاصله بسیاری داریم.
به گزارش ایسنا، نخستین مانور تخصصی آب و فاضلاب با موضوع “مدیریت بحران زلزله” در تهران صبح امروز آغاز به کار کرد. این مانور دارای ۱۸ سناریوی محوری و ۲۲ سناریوی منطقه ای است که ازکار افتادن تصفیه‌خانه پنجم سوهانک، ازمدار خارج شدن ۵۰ حلقه چاه، نشت واقعی گاز کلر و شکستگی خطوط انتقال، شیر خط، شبکه‌های آبرسانی و قطع برق از سناریوهای اصلی آن به شمار می‌روند.

 


 


علی حقجو: آیات قابل توجهی از قرآن به بازگویی تاریخ دوران فرعون و قیام موسی علیه این دیکتاتورتعلق دارد . اینکه نزدیک به نیمی از آیات قران به بازگویی و کالبد شکافی وقایع تاریخی اختصاص یافته وبه مناسبت خداوند انسانها را به مطالعه و غور در احوال گذشتگان و چگونگی سرانجامشان دعوت می کند ، برای درس آموزی و عبرت گرفتن است و اینکه انسانها گذشته را چراغ راه آینده بسازند اما هیهات که اینگونه نشده است و تاریخ نه درشکل و صورت بلکه در محتوا تکرار می شود و همچنان بسیاری ازانسانها در بند و زنجیر .

وقوع انقلابی بنام دین و اسلام و تاسیس جمهوری اسلامی طبعا باید بیشترین قرابت و نزدیکی را با آموزه های قرانی می داشت که شاخص ترین وجه اش رفتار حاکمیت و فرد فرد مسئولان حکومت با مردم است و درواقع تمایز اصلی حکومت دینی از غیر دینی و طاغوتی و فرعونی درهمین جاست .
خداوند چندین آیه را به شیوه رفتاری فرعون با اتباع و زیر دستانش اختصاص داده است و از جمله دراین باره آورده است :" فستحفف قومه فاطاعوه " ، او زیردستانش را خفیف و حقیر می کرد تا اطاعتش کنند ، و متاسفانه باید اذعان کرد که شیوه رفتاری مسئولان جمهوری اسلامی در سال های اخیر نیز برهمین پاشنه چرخیدن گرفته است و به ویژه پس از انجام کودتای انتخاباتی سال گذشته سرعتی روزافزون یافته است . اینکه رئیس دولت کودتا معترضان و مخالفان به نتیجه انتخابات و خودش را " خش و خاشاک " بخواند یا امام جمعه ای که باید همه را به اخلاق و تقوا و عدالت دعوت کند آنها را " یک مشت گوساله و بزغاله " لقب دهد البته جای تعجب دارد اما در عرصه سیاست از نوع ماکیاولی قابل انتظار و تحمل است ولی اینکه "نائب امام زمان و ولی فقیه " ، " ولی امر مسلمین جهان " و" رهبر جمهوری اسلامی " معترضان به نتیجه انتخابات و مخالفان دولت مستقر و حتی منتقدان و مخالفان خود را " ميكروبهاي سياسي و اجتماعي" لقب دهد صد البته قابل انتظار نیست و آنرا جز با " اخلاق و ادبیات فرعونی " نمی توان دریافت کرد.
سفر رهبری به قم اگر با هرانگیزه و قصدی باشد می توانست آهنگی وحدت خواهانه و حلال مشکلات ریز و درشت کشور و بحرانی را که دامنگیر است درتعامل با مراجع و علمای حوزه داشته باشد اما و صد اما که سخنرانی ابتدایی ایشان و ادبیات بکار رفته درآن حکایتی دیگر دارد . باید تاسف فراوان خورد که اقای خامنه ای از زمانی که سکان رهبری جمهوری اسلامی را بدست گرفته است تا کنون نه تنها گوش به سخن منتقدان خود نداده است بلکه همواره با ادبیاتی تحقیر امیز و فرعونی با آنان برخورد کرده است که اوج آنرا می توان درسخنان قم ایشان و نسبت دادن " میکروب " به معترضان و منتقدان مشاهده کرد . جالب اینکه در این سخنان ایشان از یکسو حضور 40 ميليوني ملت در انتخابات سال گذشته رياست جمهوري را رفراندومي ملي در ابراز وفاداري و اعتماد به نظام اسلامي می خواند ، و از سویی پايداري و هوشياري مردم در مقابل فتنه 88 را موجب واكسينه شدن كشور و مردم در مقابل ميكروبهاي سياسي و اجتماعي می داند که حاکی از نوعی تناقض و مغالطه است . آیا مردمی که به نتیجه انتخابات اعتراض کردند و به رغم فضای پلیسی و امنیتی روزهای پس از انتخابات به خیابانها آمدند و در روز 25 خرداد از میدان امام حسین تا میدان آزادی را پر کردند جز کدامیک از این دسته بندی اند؟ و آیا موسوی و کروبی نامزدهایی نبودند که بخش قابل توجهی از این جمعیت را به پای صندوقهای رای و به تعبیر ایشان " رفراندوم ملی " کشاندند؟ و آیا ایندو پس از اعتراض " میکروب سیاسی و اجتماعی " شده اند ؟حتی اگر بنا به ادعای ایشان تقلبی در انتخابات صورت نگرفته باشد آیا آن بیش از 14 میلیون نفری که به نامزد مورد نظر ایشان رای ندادند جزهمین " وفاداران " می شوند یا " میکروبها "؟ حقا که آقای خامنه ای دچار آشفتگی فکری وروحی شده است و برخلاف گفته خودش در روز 29 خرداد سال گذشته ناچار از پناه بردن به اردوکشی خیابانی در تهران و حالا درقم و" اخلاق و ادبیات فرعونی " ، درحالیکه اگر واقعا براین نظر است که 40 میلیون نفر اعتماد به نظام اسلامی دارند چرا برای خردکردن دهان منتقدان و نابود کردن این " میکروبها " به انجام یک همه پرسی تن نمی دهد؟ واقع اینکه معلوم نیست آقای خامنه ای از کدام مردم دم می زند اما برای اینکه معلوم شود اکثریت مردم چقدر با سیاست ها و رفتار حاکمیت کنونی همراه و همساز هستند فقط یک همه پرسی لازم است و آنگاه ایشان درخواهد یافت که " میکروب " واقعی کیست؟

 


 


ندای سبز آزادی: سایت الف متعلق به احمد توکلی در مقاله‌ای با عنوان «حتی به بت‌ها هم بی‌احترامی نکنید» به شدت از ادبیات دولتی‌ها انتقاد کرد.
در بخش ابتدایی این مقاله آمده است: در قرآن بزرگ ترین گناه شرک دانسته شده است. صریح آیه قرآن است که خداوند از گناه مشرک نمی گذرد اما بقیه گناهان را می بخشد. «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء و من یشرک بالله فقد افتری إثما عظیما؛ خداوند(هرگز) شرک را نمی بخشد! و پایین تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار می دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.» بنابراین مشرک گناهکارترین فرد و پست ترین آدم روی زمین است. اما همین انسان مشرک و پست باز آن چنان دارای حرمت است که خداوند به انسان های دیگر دستور داده که حق دشنام به این ها را ندارید. «و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم؛ و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آن ها هم از روی دشمنی خدا را دشنام دهند.» پس انسان ها هر عنوان و صفت و خصلتی که داشته باشند مقدار زیادی حرمت و احترام دارند که ما ملزم به رعایت حرمت آن ها هستیم.در تفسیر نمونه آمده درباره این آیه آمده است که هیچگاه بتها و معبودهای مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب می شود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روی ظلم و ستم و جهل و نادانی انجام دهند.
نویسنده با اشاره به روایات و احادیث متعدد درباره چگونگی برخورد با مخالفان و دشمنان و لزوم رعایت ادب درباره آنها ادامه داده است: نکات درس آموز عبارات فوق به صورت خلاصه این است که دشمنان ما هرچه قدر هم پست یا ناراست باشند، این حق برای ما ایجاد نمی شود که آنها را با الفاظ نادرست خطاب کنیم.
متاسفانه برخی عبارات در جملات و نوشته های برخی مقامات و رسانه های حکومتی و دولتی، از روزنامه انقلابی کیهان تا معاون محترم مطبوعاتی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی یا مقامات دیگر دیده می شود که متناسب با رویه اسلامی و ایمانی نیست.
کاربرد عباراتی بی ادبانه ولو تحت عنوان طنز، خطاب به روسای جمهور سابق یا خطاب به اصحاب رسانه یا افراد دیگر، حتی اگر خبط و خطای هدف این سخنان نیز آشکار باشد و اشتباه، عناد یا شیطنت در رفتار یا نوشته های مخالفان یا منتقدان آشکار باشد، پذیرفتنی نیست.
رسانه ها یا مقاماتی که به نحوی با حکومت یا دولت در ارتباطند انشاء الله توجه خواهند داشت که کاربرد این گونه ادبیات، خواه ناخواه، به درستی یا به نادرست، در افکار عمومی به مناصب حکومتی و دولتی دیگر نیز مرتبط دانسته می شود. مبادا خدمات فراوان آنها به انقلاب و اسلام به خاطر بی احتیاطی های کلامی خدشه دار شود.
از سوی دیگر مدتی است برخی مقامات دولتی به بهانه استفاده از فرهنگ عامه و نزدیک شدن با مردم از ادبیات نادرست استفاده می کنند. باید توجه داشت که استفاده از ادبیات عامه مردم با بی ادبانه صحبت کردن تفاوت دارد. امام (ره) نیز با ادبیات مردم سخن می گفت اما هیچ گاه زبان به گفتار بی ادبانه نیالود.
استفاده از ادبیات عامه با ادبیات عامه غیر مودبانه تفاوت دارد. اتفاقا استفاده از ادبیات عامیانه غیر مودبانه نه تنها انقلابی نیست بلکه کاملا مطابق با فرهنگ سیاسی غرب است. اگر روسای جمهور یا سیاستمداران کشورهای غربی از تکیه کلام های عامه غیر مودبانه برای نزدیک شدن به مردم کوچه و بازار استفاده می کنند، این منش در فرهنگ سیاسی اسلامی ایرانی ما نه تنها شایسته نیست بلکه تنزل از ادب و حیای اسلامی ایرانی است.


 


ندای سبز آزادی: موضوع ممانعت از سوخت‌گیری هواپیماهای مسافربری ایران در برخی فرودگاه‌های بین‌المللی خارج از کشور، با تایید برخی مقامات تهران و با هشدار آنان نسبت به احتمال مقابله به مثل ایران در این زمینه وارد فاز تازه ای شده است.
دیروز حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری در حاشیه جلسه هیات دولت، تحویل ندادن سوخت به هواپیماهای ایرانی را غیرقانونی خواند و احتمال مقابله به مثل ایران در این زمینه را رد نکرد.
علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز با غیرقانونی خواندن این اقدام اعلام کرد که این موضوع از طرف مجلس مورد پیگیری قرار خواهد گرفت. روز سه شنبه رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری هفتگی خود با خبرنگاران گفته بود: «حتما برخوردهای نسنجیده شرکت‌هایی را که به هواپیماهای ایرانی سوخت ارائه نمی‌کنند تحمل نمی‌کنیم و روش مقابله با این برخوردها در دستور کار قرار دارد.»
اما ماجرا از آنجا آغاز شد که برخی از سایت‌های خبری ایران از جمله پایگاه اطلاع‌رسانی تابناک، روز دوشنبه هفته جاری خبر دادند که مقامات فرودگاه هیترو لندن تصمیم گرفته‌اند به هواپیماهای شرکت هواپیمایی ایران ایر بنزین تحویل ندهند تا این هواپیماها مجبور باشند برای سوخت گیری در یک مکان دیگر توقف کنند. نتیجه عملی این تغییر مسیر پرواز، سه ساعت تاخیر در رسیدن به مقصد است.
بر پایه این اخبار، پیش از این فرودگاه فرانکفورت آلمان نیز سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی را متوقف کرد که به همین دلیل هم‌اکنون هواپیماهای ایرانی مسیر فرانکفورت – تهران برای سوخت گیری در فرودگاه وین توقف می‌کنند. این اقدام اروپایی‌ها از یک‌طرف با هدف سودجویی صورت می‌گیرد و از طرف دیگر بر خلاف ادعاهای آنها، در جهت ضربه زدن به مردم ایران است.
این اخبار در شرایطی منتشر شدند که در تیرماه سال جاری نیز اخبار مشابهی مبنی بر خودداری فرودگاه‌های لندن، فرانکفورت آلمان و امارات متحده عربی از سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی روی خروجی برخی از سایت‌های خبری قرار گرفت؛ اما مقامات تهران چنین اخباری را تایید نکردند. این بار اما، وزیر راه و ترابری روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران عدم تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی را غیرقانونی و غیرحقوقی دانست و اعلام کرد که این موضوع را به لحاظ حقوقی پیگیری خواهیم کرد.
به گزارش ایرنا، بهبهانی در پاسخ به اینکه آیا ایران قصد مقابله به مثل در این خصوص را دارد نیز گفت: «این موضوع باید بررسی شود و اگر به نتیجه رسیدیم حتما انجام خواهیم داد.»
واکنش رییس کمیسیون امنیت ملی
در همین حال علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز عدم ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی را غیرقانونی، غیرحقوقی، برخلاف مقررات بین‌المللی و ضد حقوق‌بشر دانست.
بروجردی دیروز در همین رابطه به خبرگزاری فارس گفت: «با توجه به اینکه مسافران هواپیماها، افراد عادی ملت ایران هستند، عدم ارائه سوخت به هواپیماهای مسافربری نشان‌دهنده دشمنی این کشورها با ملت ایران است. آنچه برای غربی‌ها با این نوع اقدامات باقی می‌ماند، خاطره تلخ در حافظه ملت ایران و برای ضدیت با ملت شریف ایران است.»
بروجردی بر همین اساس عنوان کرد از آنجایی که این تصمیم غربی‌ها می‌تواند تهدیدکننده ایمنی هوایی باشد، ایران نیز برخورد متناسبی را با این موضوع انجام خواهد داد.
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در خاتمه تاکید کرد که این موضوع از طرف مجلس مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.
ممانعت از سوخت‌گیری هواپیماهای مسافربری ایران در برخی فرودگاه‌های بین‌المللی خارج از کشور محور سوال یکی از خبرنگاران در نشست خبری روز سه‌شنبه سخنگوی وزارت‌خارجه نیز بود که مهمانپرست در این باره گفت: «متاسفانه برخی از شرکت‌های غربی رفتار نامناسبی در این زمینه اتخاذ کردند.»
وی در توصیه‌ای به دولت‌های این شرکت‌ها افزود این مساله خارج از چارچوب‌های مربوط و حتی قطعنامه غیرقانونی شورای امنیت است و براساس مقررات بین‌المللی این کار صحیح نیست و ادامه این رویکرد توسط برخی شرکت‌ها می‌تواند منافع آنها را در رابطه با بازار گردشگری و تردد هواپیماها محدود و به آنها خسارت مادی وارد کند. وی تصریح کرد: حتما برخوردهای نسنجیده این شرکت‌ها را تحمل نمی‌کنیم و روش مقابله با این برخوردها در دستور کار قرار دارد.
ماجرا چیست؟
آنچنان که مهمانپرست گفته است، موضوع خودداری برخی از فرودگاه‌های کشورهای غربی از سوخت‌رسانی به هواپیماهای مسافربری ایرانی در چارچوب قطعنامه‌های تحریم‌آمیز شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران نیست. در همین رابطه، بی‌بی‌سی گزارش داده است؛ اگرچه قطعنامه‌های مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی شامل توقف تحویل فرآورده‌های نفتی به این کشور نیست، اما ایالات‌متحده به‌طور یکجانبه محدودیت‌هایی را علیه فروش این اقلام به ایران تصویب کرده و به اجرا گذاشته است.
به گزارش بی‌بی‌سی، قانون محدودیت فروش سوخت به ایران برای شرکت‌ها و شهروندان آمریکایی که این قانون را نقض کنند مجازات‌هایی در نظر گرفته است، اما شهروندان و شرکت‌های غیرآمریکایی فعال در خارج از خاک آن کشور قاعدتا مشمول چنین مجازات‌هایی نمی‌شوند. با این همه، شرکت‌های غیرآمریکایی نگران آن هستند که در صورت انجام معاملاتی با ایران در زمینه‌های منع شده در قوانین آمریکا، فعالیت‌های آنان در آن کشور با محدودیت‌هایی مواجه شود و به همین دلیل نیز داوطلبانه از تنبیه‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران تبعیت می‌کنند.
در همین چارچوب بود که مهدی علیاری، دبیر انجمن صنفی شرکت‌های هواپیمایی در نیمه تیرماه سال جاری اعلام کرده بود که از هفته گذشته تاکنون و در پی تصویب قانون یک جانبه آمریکا و تحریم این کشور علیه ایران فرودگاه‌های انگلیس، آلمان و امارات از سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی امتناع می‌کنند.
علیاری در گفت‌وگو با ایسنا افزوده بود:‌ «طبق مصوبه کنگره آمریکا به منظور تحریم‌ فرآورده‌های سوختی علیه ایران، فرودگاه‌های برخی کشورها سوخت هواپیمای ناوگان هوایی ایرانی را تامین نمی‌کنند. به همین دلیل، ناوگان هوایی ایران باید سوخت خود را تا حد امکان از داخل کشور تامین کند یا در کشورهای مسیر توقف و سوخت‌گیری داشته باشند که این امر هزینه‌های پرواز را به دو برابر افزایش می‌دهد.»
علیاری تصریح کرده بود حمل‌ونقل هوایی ذاتا فعالیتی بین‌المللی است و تمامی تحریم‌ها علیه ایران ـ حتی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد ـ با موازین بین‌المللی هوانوردی و اصول حقوق بشر مغایرت دارند، چه رسد به تحریم‌های یک‌جانبه کشورها که به تسری فرا سرزمینی قوانین خود می‌پردازند و پشتوانه اجرای آن را اعمال زور اقتصادی (تحریم‌های اقتصادی) قرار می‌دهند.
دبیر انجمن صنفی شرکت‌های هواپیمایی ایران تاکید کرده بود تحریم‌های یکجانبه دولت آمریکا فراتر از قطعنامه شورای امنیت و سازمان ملل است که با توجه به غیرقانونی بودن آن سازمان بین‌المللی هواپیمایی (ایکائو) در یک ارزیابی منصفانه قانونی و حقوقی باید این اقدام را مورد بررسی قرار دهد و به غیرقانونی بودن اعمال این تحریم یک‌جانبه اذعان کند که یکی از کشورهای عضو خود دچار این چالش شده است.
در پی انتشار این خبر، کاظم جلالی، مخبر کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس نیز با اعلام اینکه فرودگاه‌های کویت هم به هواپیماهای ایرانی سوخت نمی‌دهند، گفته بود: «ایران می‌تواند با استناد به معاهده‌های بین‌المللی، علیه این اقدام به سازمان ملل و سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری شکایت کند.»

 


 


ندای سبز آزادی: منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان امروز از نقش منفعل اروپا در تصمیم سازی‌های بین المللی انتقاد کرده است و خواهان این شده است که اروپا نقش شایسته خود را در تحولات بین المللی ایفا کند.
وزیر امور خارجه در دیدار با تعدادی از نمایندگان آلمان گفته است: «اروپا در یک دهه گذشته دوران انفعال در سیاست خارجی را پشت سر گذاشته است. نقش اروپا در هیچ تصمیم سازی جدی بین المللی را نمی‌بینید. نوعی دنباله‌روی در سیاست خارجی اروپا طی یک دهه گذشته دیده می‌شود. اروپای خالق رنسانس باید کماکان نقش مستقل و شایسته خود را در تحولات بین المللی ایفا کند.»
این که اروپا می‌تواند نقش مستقل‌تر و موثرتری در جامعه بین المللی ایفا کند امر بدیهی و پذیرفتنی است. این که استقلال رفتار اروپا از آمریکا و نیز تحرک بیشتر این بلوک مهم سیاسی، اقتصادی در عرصه بین المللی می‌تواند به منافع ملی ایران کمک کند نیز نکته‌ای قابل قبول است. اما این که منوچهر متکی وزیر خارجه دولت نهم خواهان این امر باشد یک سوال در ذهن ایجاد می‌کند که آیا دولت در سال‌های گذشته تلاش کرده است که اروپا این نقش را ایفا کند؟
شاید جدی‌ترین تفاوت درسیاست خارجی دولتهای خاتمی و احمدی نژاد در نوع تعامل این دولت‌ها با اروپا باشد. دولت خاتمی با دنبال کردن سیاست تنش زدایی به رفع مشکلات روابط ایران و اروپا اقدام کرد و با گسترش روابط با اروپا تلاش کرد که اروپا را به موضع گیری متفاوت از مواضع آمریکا در مورد ایران تحریک و ترغیب کند.
روابط ایران و اروپا در دوران خاتمی چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی گسترش یافت و همین موجب شد که اروپا در مقابل بسیاری از تصمیمات خصمانه آمریکا در مورد ایران از جمله در مورد اعمال تحریم های داماتو ایستادگی کند. حتی در بحرانی‌ترین موضوع یعنی پرونده هسته‌ای ایران وقتی ایران با طرف قرار دادن تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) توانست به مدیریت این پروژه بپردازد و از ورود آمریکا به این موضوع خودداری کند. آمریکا نیز مجبور شد که نقش اروپا را بپذیرد و عملا اروپا بازیگر اصلی بین المللی در تعامل با ایران و حل پرونده هسته‌ای ایران محسوب می‌شد.
با این حال با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد این دولت سیاست تنش زدایی را کنار گذاشت و با در دستور کار قرار دادن نگاه به شرق، عملا اروپا را به سمت آمریکا راند. در سالهای گذشته شاهد بوده ایم که مواضع اروپا در مورد ایران روز به روز به مواضع آمریکا نزدیک‌تر شده است.
اروپایی که در مقابل خواست آمریکا برای تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی می‌ایستاد با مواضع و تندروی‌های ما به آمریکا پیوست و پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت فرستاده شد. اروپایی که پیش از این مخالف تحریم ایران بود چرا که مهم‌ترین شریک تجاری ایران محسوب می‌شد، با تصمیمات ما و با آوردن چین به بازار ایران، اروپا را در تحریم ایران همراه آمریکا کرد و قطعنامه تحریم ایران تصویب شد. اروپایی که در جنگ عراق مخالف اعمال یکجانبه گرایانه آمریکا بود، تحریم‌های یکجانبه آمریکا را به راحتی پذیرفت و آن را به یک سیاست در کل اتحادیه تبدیل کرد.
این ما بودیم که با نادیده گرفتن اروپا و رفتن به دامان چین و روسیه، تروئیکای اروپا را به ۱+۵ تبدیل کردیم و این روزها به دنبال تبدیل کردن آن به ۱+۸ و ۱+۱۹ هستیم. این رفتار ما نتیجه‌ای نداشت جز کمرنگ کردن اروپا در معادلات بین المللی.
به هر حال به نظر می‌رسد این ایده که اروپا مستقل از آمریکا رفتار کند و نقش موثرتری در صحنه بین المللی ایفا کند سالهاست در وزارت خارجه ایران به فراموشی سپرده شده است. ایران در سالهای گذشته بیشتر به دنبال این بوده که روسیه و چین را به رفتاری مستقل در مقابل اروپا و آمریکا وادارد. حال آیا ایران از موضع گیری مستقل چین و روسیه ناامید شده که اینک باز به فکر اروپا افتاده است؟
منبع: دیپلماسی ایرانی

 


 


ندای سبز آزادی: معاون اول احمدی نژاد با بیان اینکه تحریم فرانسه از سوی ایران رجزخوانی نبود، اظهار کرد ۵۰ درصد صادرات خودروی فرانسه مال ایران است که اگر ۲۰ درصد آنرا نخریم با مشکل روبرو می‌شود. وی همچنین تاکید کرد که تحریم الان مرده است.
به گزارش ایسنا، محمدرضا رحیمی طی سخنانی در همایش روز ملی صادرات با تاکید بر لزوم هماهنگی و انسجام میان صادرکنندگان و دولت یادآور شد: اینکه امروز بنده بجای رئیس جمهور در خدمت شما هستم بخاطر تحریم‌ها نیست چرا که کار تحریم تمام شده و تحریم الان مرده است.
وی افزود بر اساس پیش‌بینی‌‌های صورت‌ گرفته از سوی غربی‌ها می‌خواستند که کشور ما را زمینگیر کنند درحالی که امروز صادرات ما در ۶ماهه اول ۳۰ درصد افزایش داشته است. وی با اشاره به وجود منابع عظیم در کشورمان صادرات را یک منبع عظیم خواند که بایستی با حمایت دولت به اوج خود برسد.
معاون اول احمدی نژاد، ادامه داد صادرکنندگان ما باید کالای مرغوب صادر کنند و عزت ایران را در عرصه بین‌المللی افزایش دهند. شما صادرکنندگان از کشوری اسلامی هستید بنابراین جنس شما باید اعلا باشد.
رحیمی با بیان اینکه ما انتظار داریم که صادرکنندگان با دولتمردان صداقت و برادری داشته باشند، گفت: «اتاق بازرگانی و اتاق تعاونی ما بایستی در خط مقدم باشند اینکه در اتاق بازرگانی بنشینند و از دولت انتقاد کنند راه به جایی نمی‌برند. بلکه بایستی دست به دست هم دهیم و کار را به جلو ببریم.»
وی با بیان این‌که هرچه مردم ما ثروتمندتر و صادرکنندگان ما نیز ثروتمندتر باشند بهتر است عنوان کرد برخی از مدیران در این خصوص حسادت ورزند کار درستی نیست درحالی که باید در این راه به صادرکنندگان کمک شود.
معاون اول احمدی نژاد افزود ما نوکر صادرکنندگان صادقی هستیم که می‌خواهند کشور آباد شود و مملکت را با هیچ معامله‌ای سودا نمی‌کنند.
رحیمی همچنین به تدابیر دولت در دور زدن تحریم‌ها اشاره و خاطرنشان کرد با وجود تحریم‌ها طبق پیش‌بینی‌های کشورهای غربی و همپیمانانش مبادله اقتصادی ما با اروپا می‌بایستی کم می‌شد ولی نسبت به ۶ ماهه مشابه بسیار رشد داشته است.
وی با بی‌‌تاثیر خواندن تحریم‌ها اضافه کرد که الان برخی کشورهای غربی به ما پیغام می‌دهند که با آنها معامله کنیم و حتی تخفیف داده و شرکت‌های واسطه درست می‌کنند تا اجناس ما را خریده و یا جنسی را به ما بفروشند.
رحیمی اظهار کرد سوخت هواپیماهای ما را قطع کردند ما هم متقابلا سوخت هواپیماهای آنها را قطع کردیم و با این اقدامات طوری شد که نماینده یکی از این کشورها آمده و دست خود را بالا برد و گفت: ۴ جا به شما سوخت می‌فروشیم و در موارد دیگر نیز که آنها کالاهای خود را گران کردند و یا جایی بود که مسافران ما را معطل کردند که ما نیز متقابلا با آنها اینگونه کردیم و این یعنی عزت جمهوری اسلامی ایران. 


 


ندای سبز آزادی: رئیس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر رعایت زمانبندی در نظر گرفته شده برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها توسط دولت، گفت: کمیسیون ویژه مجلس هم بر اجرای این قانون نظارت می‌کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی لاریجانی در مورد ضرورت اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، با بیان اینکه این قانون بخشی از یک طرح بزرگتر است، یادآور شد: آنچه مجلس می‌توانست انجام دهد، بررسی کلیت موضوع است تا در مقام اجرا مشکلی برای مردم به وجود نیاید. بر اساس همین منطق یک دوره پنج ساله را در نظر گرفتیم تا کار با شیب ملایم پیش رود، البته در این مسئله نظرات گوناگون وجود داشت.
وی ادامه داد: مردم وضع متفاوتی دارند و برخی دچار ضعف اقتصادی هستند، اما نباید این مسائل تبدیل به قطب‌بندی شود، بلکه اگر قیمت‌ها قرار است زیاد شود باید به گونه‌ای باشد که به مردم آسیب نزند، زیرا در این صورت اجرای کل طرح با مشکل مواجه می‌شود.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه در انرژی مصرف زیادی داریم و اگر در اجرای هدفمندکردن یارانه‌ها برنامه‌ریزی درستی شود این الگوی مصرف می‌تواند اصلاح شود، توصیه کرد: مسئولان اجرایی به زمان‌بندی اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها و شیب آن دقت کنند که کمیسیون ویژه مجلس هم بر اجرای این قانون نظارت می‌کند.


 


ندای سبز آزادی: رئیس کل بانک مرکزی عنوان کرد که براساس اعلام بانک جهانی، ایران ۱۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد که به ‏فرض اینکه این رقم درست باشد،ایران قدرت بزرگی در اقتصاد دنیا است که به بن بست نخواهد رسید. ‏
به گزارش مهر، محمود بهمنی در مراسم بزرگداشت روز ملی صادرات ایران ‏ ‏با اشاره به گزارش های رسمی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی گفت: «براساس این گزارشات، ایران ‏از نظر رشد اقتصادی، رتبه هفدهم دنیا را دارد و این امر به دلیل قوی بودن پشتوانه اقتصادی کشور است. این ‏درحالی است که ایران یک کشور صادرکننده نفت است و چند سال قبل، رتبه دوم ذخایر گازی دنیا را داشت اما ‏هم اکنون با کشف ذخایر گازی جدیدی در شمال کشور، امروز اولین کشور دارنده ذخایر گازی در دنیا هستیم، ‏بنابراین چنین کشوری با داشتن چنین ذخایری به طور قطع، نمی تواند آسیب ببیند.»‏
‏ ‏
رئیس کل بانک مرکزی خاطرنشان کرد ما از تحریم استقبال نمی کنیم، اما برخلاف اینکه برخی از قدرتهای ‏دنیا قصد دارند با تحریم به دولت فشار آورند، اما این مردم هستند که تحت فشار قرارمی گیرند. ما باید درمجامع بین المللی ازاین موضوع شکایت کنیم.‏
‏ ‏
بهمنی گفت: « ۱۱رئیس کل بانک مرکزی درخواست دارند که با ایران کار کنند، اما آنها خواستار این هستند که ‏نامی از آنها در ایران برده نشود، چراکه ممکن است از سوی برخی قدرتها تحت فشار قرار گیرند. دنیای امروز ‏دنیایی نیست که تحت فشار قرار گیرد و هرگز ایران را نمی توانند تحت فشار قرار دهند. به جرات می گوییم که ‏ذخایر طلای ما نسبت به دو سه سال گذشته چندین برابر شده است. میانگین ذخایر طلای کشور امروز ۱۳۵۰ ‏دلار است و ایران نیز، ده ها تن ذخایر ارزی خود را بالا برده است.‏»

 


 


ندای سبز آزادی: مشاور ارشد احمدی نژاد گفت : رییس دولت اوایل هفته آینده در مورد هدفمند‌کردن یارانه‌ها توضیحاتی را به مردم ارائه خواهد داد .
به گزارش ایلنا ، مجتبی هاشمی ثمره در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی که چرا تاکنون توضیحات شفافی در مورد اجرای هدفمند‌کردن یارنه‌ها صورت نگرفته است ، اظهار داشت : به زودی توضیحاتی در این خصوص ارائه می‌شود.
مشاور‌ارشد احمدی نژاد در مورد اقدام متقابل ایران در خصوص عدم ارائه سوخت به هواپیما‌های ایرانی از سوی برخی کشورهای اروپائی نیز گفت : در این مورد از سخنگوی دستگاه دیپلماسی سوال کنید.

 


 


ندای سبز آزادی: رییس شرکت هواپیمایی ژاپن اعلام کرد که این شرکت ممکن است هواپیماهای دست دوم به ایران بفروشد.
به گزارش عصر ایران، کازو ایناموری با اشاره به فروش احتمالی هواپیماهای دست دوم بویینگ ۷۴۷ این شرکت به دیگر کشورها، گفت: شرکت ما قصد دارد تعدادی از هواپیماهای از رده خارج (دست دوم) بویینگ ۷۴۷ خود را به هر شرکت( یا کشوری) که بیشترین بها را بابت آن بپردازد بفروشد، که ایران نیز می‌تواند یکی از این کشورها باشد.
این مقام ژاپنی که در یک کنفرانس خبری و در جمع خبرنگاران خارجی سخن می‌گفت، این اظهارات را در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره احتمال فروش هواپیماهای دست دوم شرکت هواپیمایی ژاپن به ایران مطرح کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: رییس سازمان زندانهای کشور گفت: با توجه به وجود تعداد زیادی از محکومان جرایم مالی در زندانها، رسیدگی به مشکلات آنها امری لازم و ضروری است.
به گزارش ایرنا، ‘ غلامحسین اسماعیلی ‘ افزود: بخش مهمی از زندانیان به علت مشکلات مالی و یا دیه در این مراکز به سر می برند که برای حل مشکلات آنها باید تعامل بیشتری بین دستگاههای حمایتی و بانک ها انجام گیرد.
وی گفت: در ردیف بودجه مصوب برای ستاد دیه کشور ۲۰۰ میلیارد ریال در نظر گرفته شده که این مبلغ با توجه به تعداد زیاد محکومان مالی و جرایم غیر عمد، مبلغ بسیار ناچیزی است.
وی افزود: برای محکومان جرایم غیرعمد و مالی ۸۰۰ میلیارد ریال تسهیلات بانکی درنظر گرفته شده که این تسهیلات جوابگوی مشکلات موجود نیست.
اسماعیلی با اشاره به وجود ضوابط خاص بانکی، اظهارداشت: برای محکومان مالی دریافت این تسهیلات به علت وجود برخی ضوابط همچون تعیین وثیقه و یا ضامن معتبر بانکی، مقدور نبوده و باید راهکارهای مناسبی برای حل این مشکل اتخاذ شود.
وی با تاکید بر حل این مشکلات افزود: این تسهیلات برای محکومان جرایم مالی عمد و نیز جرایمی چون کلاهبرداری و یا قتل عمد شامل نمی شود

 


 


ندای سبز آزادی: دکتر حشمت اله سعدی – عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا در سایت الف نوشت:
یکی از برنامه ریزان و تحلیل گران کلان مسائل اقتصادی و اجتماعی کشور اعتقاد داشت، در جوامع توسعه یافته بیش از ۷۰ درصد طرح توجیهی پروژه ها به مسائل اجتماعی و تبعات ان اختصاص می یابد، حال آن که این رقم در جهان سوم کمتر از ۲۰ درصد است. نتیجه نهایی این تفاوت این است که در کشورهای اخیر بسیاری از طرح به ظاهر به لحاظ فنی بدون ایراد هستند اما به دلیل بی توجهی به مسائل اجتماعی و فرهنگی در میانه راه متوقف شده و اجرا نمی شوند. با اندکی دقت می توان ده ها طرح ملی را نام برد که به همین دلیل اجرا نشده اند و یا تبعات ان بیشتر از نتایج ان بوده است.
بدون شک طرح خروج کارمندان دولت برای کاهش جمعیت تهران یکی از این گونه طرح هاست که نه تنها با اجرای آن باری از دوش کلان شهر تهران برداشته نمی شود بلکه تبعات بسیاری را در سالی که با نام کار مضاعف و همت مضاف نامگذاری شده است به دنبال خواهد داشت.
قبل از بررسی تبعات طرح ذکر چند نکته به عنوان پیش فرض و چارچوب پذیرفته شده ضروری است.
۱- در خصوص این نکته که تهران کلان شهری است که به دلیل جمعیت زیاد مشکلات عدیده ای برای شهروندان و مدیران ارشد کشور ایجاد کرده است شکی نیست. البته شهروندان تهرانی دلایل قانع کننده ای برای سکونت خود در تهران دارند. آن ها به درستی به این نتیجه رسیده ان که اگر تمام مشکلات تهران را در یک کفه ترازو و تنها برخی از ویژگی های مثبت آن را در کفه دیگر قرار دهیم بدون شک وزنه مزایا و نکات مثبت سنگین تر می شود.
۲- با توجه به این که نگارنده مدت طولانی در دفاتر مرکزی سازمان ها و وزارت خانه های مختلف در تهران فعالیت داشته ام و نظر به این که به شرایط به شهرستان های کشور را سفر کاری داشته ام، به این نتیجه رسیده ام که هیچ تفاوتی بین توانایی علمی و اجرایی کارکنان اداری شاغل در تهران و استان ها وجود ندارد. حتی در موارد بسیاری کارکنان و مدیران شاغل در تهران در فعالیت های اجرایی ضعیف تر از همکاران خود در شهرستان ها هستند.
۳- با توجه به همان تجربه کاری که ذکر شده با قاطعیت می توان گفت هیچ تفاوتی بین حجم فعالیت ها و ساعات کاری کارکنان در تهران و شهرستان ها وجود ندارد. حجم فعالیت یک کارمند مثلا در سازمان تامین اجتماعی در شهر همدان نه تنها کمتر از کارمندی با شرایط مشابه در شعبات تامین اجتماعی تهران نیست بلکه به جرات می توان گفت در مواردی کارمند مورد نظر با مشکلات بیشتری روبرو است.
۴- در ۹۰ درصد موارد جذب کارکنان در شهرستان یا تهران انتخابی بوده است. به عبارتی این گونه نبوده است که در یک آزمون فراگیر کسانی که رتبه های بالاتر دارند جذب ادارات تهران شوند و افراد با رتبه های پائین تر جذب سیستم اداری در شهرستان ها. بلکه بسیاری از کارکنان با داشتن شرایط مشابه شهرستان محل اقامت خود را انتخاب نموده اند.
در چنین شرایطی طرح خروج کارکنان از تهران با ارائه امتیاز ویژه به کسانی که تهران را ترک می کنند، رفتاری غیر عقلایی و نوعی تبعیض است. این اقدام به نوعی توهین به کارکنان و زحمتکشان شهرستان است که با وجود شرایط تحصیلی و کاری یکسان با همکاران خود شهرستان را انتخاب نموده اند. پیشنهاد این طرح نشان می دهد مدیران ارشد دولتی دید روشنی از شرایط کارکنان در شهرستان ها ندارند. این طرح ضمن تاثیر بسیار محدود و ناچیز برای جمعیت شهر تهران نتایج منفی، اداری و اجتماعی فراوانی به دنبال خواهد داشت که در اینجا تنها به محدودی از آن ها اشاره خواهد شد.
·بدون شک کارکنان دولت در شهرستان ها فردی را با توانایی و حجم کاری برابر اما با امتیاز و حقوق بالاتر در کنار خود نمی پذیرند. فی المثل کارشناسی که سال ها در ادارات کشاورزی شهرستان با روستائیان و در شرایط سخت کشاورزی فعالیت داشته است، فردی را که هیچ شناختی از شرایط روستا ندارد، تخصص عملی و تجربه کاری کمتر دارد، در موارد بسیاری مدرک علمی برابر دارند با مزایای بیشتر در کنار خود نمی پذیرد. بدون شک انگیزه نیروهای انسانی در بین کارکنان دولت در شهرستان ها کاهش خواهد یافت.
·این طرح میل به جذب در ادرات تهران را در بدو خدمت افزایش می دهد. بسیاری از کارکنان ترجیح می دهند بخشی از سوابق خدمتی خود را در تهران سپری نموده و مابقی را با امتیاز در استان محل خدمت خود فعالیت کنند.
·ناگفته پیداست سیستمی برای کنترل بازگشت مجددا کارکنان به مرکز وجود ندارد. کسانی که با بروکراسی اداری ایران آشنا باشند به خوبی می دانند ده ها راه میان بر برای رسیدن به مقصد وجود دارد. بدون شک تعدادی از افراد مورد نظر پس از مدتی به تهران بازخواهند گشت.
·با توجه به روند افزایش جمعیت شهر تهران، حتی اگر این طرح اجراء شود، نگاهی به آمار و ارقام افراد ثبت نام شده نشان می دهد، تاثیر آن بر جمعیت تهران بسیار اندک است. خروج این تعداد کارمند حتی نمی تواند بر یکی از محلات کوچک شهر تاثیرگذار یاشد.
سایسته است مساله جمعیت و مهاجرت به کلان شهر تهران با دید علمی و تخصص بررسی شود. واقعیت این است که در مورد عوامل مؤثر در شکل‏گیری مهاجرت و روش های مدیریت و حتی معکوس نمودن ان نظریات متفاوتی وجود دارد، با تکیه بر هر یک از این دیدگاه ها می توان بالا بودن نرخ مهاجرت به تهران را تحلیل و برای مدیریت جمعیت این کلان شهر ارائه راهکار نمود. مایکل تودارو معتقد است مهاجرت، جریانی انتخابی است و انگیزه آن بر پایه ملاحظات عقلایی اقتصادی، سود و هزینه نسبی است، البته دلایل روانی هم بر این پدیده مترتب است، زیرا تصمیم به مهاجرت به تفاوت درآمد “مورد انتظار” بین شهر و روستا بستگی دارد نه تفاوت درآمد “واقعی” بین آن‏ها.
مهمترین نظریه که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است و می توان مبنای بررسی و تحلیل موضوع باشد تحت عنوان مدل جاذبه و دافعه ارائه گردیده است. در این مدل‏ها، نظریه‏پردازان به طور کلی به دو دسته عوامل توجه داشته‏اند:
الف) عواملی که باعث دافعه انسان‏ها از محل اسکان خود ( منطقه مبدأ) شده است.
ب) عواملی که باعث جذب آن‏ها در منطقه مقصد می‏گردد.
بر اساس این نظریه، عوامل اقتصادی – فیزیکی نامناسب در یک مکان موجب می‏شود که افراد محل زندگی خود را ترک کرده و به مکان دیگری از نظر اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی در شرایط بهتری قرار دارد، نقل مکان کنند. با بودن شرایط اقتصادی، اجتمادی در مبدا به عنوان جاذبه روند مهاجرت را تشدید می کند. بدیهی است در این فرایند عوامل شخصی هم می تواند موثر باشد. به این ترتیب مهاجرت را تحت تأثیر سه عامل عمده تبیین می‏کند:
۱- عوامل مرتبط با حوزه مبدأ مهاجرت (برانگیزنده و بازدارنده)
۲- عوامل مرتبط با حوزه مقصد مهاجرت (برانگیزنده و بازدارنده)
۳- عوامل شخصی
بر این اساس، در صورتی که برآیند عوامل برانگیزنده و بازدارنده مثبت باشد میل مهاجرت در فرد ایجاد می‏شود و اگر شخص نتواند این تمایل را از بین ببرد و موانع موجود در جریان مهاجرت نیز تأثیر بازدارنده اعمال نکنند، مهاجرت عینیت می‏یابد و فرد حرکت خود را از مبدأبه مقصد آغاز می‏کند. امکانات بیشتر آموزشی، اشتغال و درآمد را در مبدأ از جمله عوامل جاذبه می‏داند و در مقابل هزینه‏های بالای زندگی در محل جدید، دوری از خانه و کاشانه و آلودگی محیط زیست را از عوامل دافعه محسوب می‏کند.
به این ترتیب برای مدیریت مهاجرت به کلان شهر تهران، باید جاذبه های شهرستان ها را افزایش و دافعه آن ها را کاهش دهیم. در مقابل برای شهر تهران جاذبه ها را کاهش یا حداقل متعادل کنیم. حال سئوال این است طرح خروج کارکنان دولت از تهران مصداق کدام بخش از این نظریه است. مگر کارکنان در تهران چه ویژگی منحصر به فردی دارند که باید برای حضور در شهرستان امتیاز بگیرند؟ چرا این امتیاز به کسانی داده نمی شود که سال ها در شهرستان هستند و امکان زندگی در مرکز تهران هم برای ان ها فراهم بوده است؟
تا مادامیکه امکانات در نقاط مختلف کشور به صورت متوازن توزیع نشود هر گونه برنامه ریزی برای کنترل جمعیت تهران با شکست مواجه خواهد شد. زمانی که در استان همدان به گفته مسئولان استانی یک پزشک جراع مغز و اعصاب وجود ندارد و برای ساخت یک پل با سازه معمولی تاکنون ۱۰ سال مردم انتظار کشیده اند، در مقابل در شهری تهران هر چند هفته سازه ای عظیم طراحی و ساخته می شود و در کوچه پس کوچه ای ان پزشکانی برجسته انتظاربیمار می کشند، نمی توان انتظار داشت مردم شهر ترک نکنند و سرمایه ها فکری و مادی خود را در استان هزینه نمایند.
بر این اساس لازم است تا برنامه ریزان به جای دادن امتیاز ویژه به شهروندان تهران موضوع را عمیق تر بررسی نمایند. به نظر نگارنده استفاده از مدیران قوی و بالا بودن سطح مطالبات مردم از مدیران محلی نخستین قدم در کاهش فاصله شهرستان ها با تهران و مدیرت روند مهاجرت است.

 


 


ندای سبز آزادی: یک آسیب شناس علوم رفتاری گفت: فقر تنها دلیل طلاق افراد نیست بلکه اعتیاد و عدم تفاهم تربیتی و فرهنگی، عدم تفاهم جنسی و… می تواند از جمله دلایل طلاق و فروپاشی خانواده ها باشد.
به گزارش مهر، دکتر مجید ابهری تاکید کرد: در میان اخبار روزانه اظهار نظرهای بعضی از مسئولین بسیار دیدنی و شنیدنی است و از آنجا که آسیبهای اجتماعی و اساسا علوم اجتماعی حوزه گسترده و دامنه داری است و به علت وجود متولیان متعدد مسئول معینی ندارد همه می توانند درباره این موضوعات اظهار نظر کنند از جمله رئیس اتاق بازرگانی که در اظهارنظرهای اقتصادی خود اشاره ای به دلیل طلاق داشته است.
وی افزود: رئیس اتاق بازرگانی در اظهار نظری عجیب دلیل طلاق را تنها فقر اعلام کرده در حالی که فقر میتواند یکی از دلایل طلاق باشد.
ابهری با اشاره به اینکه هزاران خانواده فقیر هستند که زندگی شیرین و بادوامی دارند اظهارداشت: اعتیاد و عدم تفاهم تربیتی و فرهنگی، انتخابهای نادرست براساس معیارهای ظاهری، عدم تفاهم جنسی، دخالتهای دیگران، اختلافهای فرهنگی و تحصیلی و دهها دلیل دیگر درباره طلاق وجود دارد که نمی توان فقط فقر را در این زمینه مورد اشاره قرار داد.
این جامعه شناس اضافه کرد: امیدوارم این افراد هنگام اظهار نظر در حوزه های تخصصی خود نیز دقت لازم را داشته باشند و اینگونه مسائل را به صاحبنظران رشته های مربوطه واگذار کنند.
محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران در جلسه هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با اشاره به آمار ازدواج و طلاق در کشور که نشان می دهد در سال ۸۸ آمار طلاق ۱۳٫۸ درصد افزایش و ازدواج تنها یک درصد رشد داشته است گفته بود که بسیاری از طلاقها ریشه اقتصادی دارند و اگر برای بیکاری فکری نکنیم خود را در ابعاد اجتماعی جامعه تجلی می دهد و بعد هم به مفاسد اخلاقی می انجامد.

 


 


ندای سبز آزادی: با وجودی که نمایندگان مجلس، استادان دانشگاه، صاحب نظران و آمار از پدیده مهاجرت نخبگان از ایران ابراز نگرانی می کنند و برای مقابله با عوارض سوء این پدیده، کمیته جلوگیری از مهاجرت نخبه گان در مجلس تشکیل شده، وزیر علوم معتقد است این سخنان، جنجال رسانه ای است و ارتباطی با واقعیت ندارد.
دکتر دانشجو در سفر اخیر هیات دولت به استان اردبیل در جلسه اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی این استان با اظهار اینکه موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها جنجال رسانه ای بوده و مطابق با واقعیتهای موجود کشور نیست، مطرح کردن این موضوع را توهین به مجموعه های داخلی دانست.
ایران، باز هم اول است
این در حالی است که کارشناسان و وکلای مردم در مجلس می گویند ایران دارای رتبه اول جهانی در فرار مغزهاست. ولی دلیل این امر چیست؟ مسایلی که دکتر سعداله نصیری قیداری، نماینده مجلس، آنها را “بدسلیقگی” می نامد، عامل اصلی مهاجرت نخبگان از ایران است. به گفته این نماینده: “متاسفانه گاهی در این زمینه بدسلیقگی هایی صورت می گیرد و انگیزه تحصیل را در دانشجویان و دانشگاهها پایین می آورد و شاهد این امر مهاجرت نخبگان از کشور است که آمار آن رو به فزونی است و به ما اخطار می دهد که روال‌مان را در حفظ و حراست از نیروهای نخبه کشور عوض کنیم و با به کار بردن الفاظ تند و با برخورد بتونی با دانشمندان و نخبگان پرهیز شود.”
بنا بر اظهارات این استاد دانشگاه در رشته فیزیک، بر اساس آمار، کشور ایران مقام اول را در مهاجرت نخبگان دارد. وی همچنین تاسف خود را از این پدیده، با این کلمات ابراز می کند: “این زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست و انتظار این است که نظام جمهوری اسلامی نظامی باشد که نخبگان دنیا به سوی آن سرازیر شوند همانگونه که در سالیان دور اینگونه بوده و بسیاری از کشورهای شرق و غرب در مرکز علم و دانش آن دوران علم می آموختند این انتظار وجود دارد که در این راه گام برداریم نه اینکه شاهد فرار مغزها باشیم.”
بی توجهی به قوانین، عامل اصلی
نماینده دیگری در مجلس، اظهارات وزیر علوم درباره جنجالهای رسانه ای، این چنین به چالش می کشد: “زمانی که در کشور، مسئولیت‌ها بدون توجه به تخصص‌ها و توانایی‌ها به افراد سپرده می‌شود، فرصت‌هایی که در خارج از کشور وجود دارد جاذبه‌ای است که به‌طور طبیعی نخبگان را جذب و در سیستم خود حل می‌کند.”
به گفته داریوش قنبری، نماینده ایلامیها، بی‌توجهی به اجرای قوانین مرتبط با نخبگان، عامل اصلی مهاجرت نخبگان است. وی در این باره توضیح می دهد: “در مقابل توجه ویژه به نخبگان که در قالب قوانین وضع شده انجام می‌گیرد، عامل تشویق آنها در خدمت به کشور است که متاسفانه این قوانین بعضا از سر تفنن اجرا نمی‌شود.”
این مدرس دانشگاه، وجود قوانینی که اجرا نمی شوند را با نبود آنها یکی می داند و می گوید: “قوانینی که اجرا نمی شوند، خاصیتی ندارد. صحبت‌ها و بحث‌های زیادی در زمینه نخبه‌پروری و جذب نخبگان انجام می‌شود که در همین راستا دستورالعمل‌ها، آئین‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌های زیادی هم صادر شده که در صورت اجرا، نکات خوبی در پیشبرد اهداف خواهد داشت، ولی متاسفانه سیستم آموزش عالی ما بیشتر شبیه دکوری است که مدارک بی‌محتوا و نامتناسب با عناوین ارائه می‌دهد؛ تا زمانی که این ظاهرگرایی، مدرک‌گرایی و شکل‌گرایی در سیستم آموزشی ما حکم فرماست نباید انتظار نخبه‌پروری از این سیستم داشته باشیم.”
اختلاف نظر بین کسانی که نگران پدیده مهاجرت نخبگان هستند و موضعگیری جدید وزیر علوم که این پدیده را جنجال رسانه ای می داند، با آماری ارائه شده از سوی مراجعی مانند “صندوق بین المللی پول” قابل بررسی بیشتر است. زیرا اطلاعات ارائه شده در این مورد، نه توهم رسانه ای است و نه تبلیغات جنجالی.
منبع خبرانلاین

 


 


ندای سبز آزادی: دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه ملاقات‌های هفتگی خود با خانواده‌های زندانیان، ظرف روزهای اخیر، با جمع دیگری از آنها دیدار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دادسرای عمومی تهران، در این دیدار اعضای خانواده بیست نفر از زندانیان درخواست‌های خود را با دادستان در میان گذاشتند و وی در هر مورد دستور بررسی و رسیدگی صادر کرد.
بر اساس این گزارش، عباس جعفری، دادستان تهران پیش از ملاقات با خانواده‌ها در سه نوبت حضور در زندان با بیست و پنج نفر از زندانیان ملاقات کرده بود.
در این دیدارها، زندانیان مسایل و خواسته‌های خود را به طور مستقیم با دادستان در میان گذاشتند و دکتر جعفری نیز حسب مورد با اعطای مرخصی، تمدید مرخصی و ملاقات زندانیان با اعضای خانواده موافقت کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: معاون شرکت فناوری اطلاعات ایران، از آغاز بکار «سامانه مدیریت آدرسهای اینترنتی کشور» و اجرای “طرح شناسنامه دار شدن بیش از سه میلیون IP آدرس در کشور” خبر داد و گفت: با راه اندازی این سامانه تمامی توزیع کنندگان IP ملزم خواهند بود بانک اطلاعاتی IP آدرسها را به روز رسانی و کامل کنند.
آدرس IP ، شماره شناسایی هر کامپیوتر متصل به شبکه اینترنت است که شماره شناسایی هر کاربر اینترنتی نیز خواهد بود و وی را قابل شناسایی، ردگیری و هرگونه اقدام امنیتی و اطلاعاتی خواهد کرد.
به گزارش مهر، علی اصغر انصاری با تاکید بر اینکه تمامی IP آدرسهای اینترنتی در کشور شناسنامه دار خواهند شد گفت: پیش از راه اندازی این سامانه، مشخصات IP آدرسهایی که از موسسه رایپ – ثبت کنندگان منطقه ای آدرسهای عددی اینترنتی – دریافت می شد و نیز IP آدرسهای خصوصی که در داخل کشور مورد استفاده قرار می گرفت بطور کامل قابل شناسایی نبود اما با آغاز فعالیت سامانه آدرسهای عددی اینترنتی نابسامانیهای موجود در بحث مدیریت این بخش ساماندهی می شود.
وی با بیان اینکه برخی از جرائم اینترنتی در فضای سایبر به واسطه این نابسامانیها صورت می گیرد ادامه داد: با راه اندازی این سامانه، شرکتهایی که از ثبت کنندگان منطقه ای (RIPE)، آدرس عددی اینترنتی دریافت می کنند باید طبق فرم تعریف شده، اطلاعات مورد نیاز تمام IP ها را ارسال کنند.
اجرای طرح شناسنامه دار شدن بیش از سه میلیون IP آدرس در کشور
این مقام دولتی افزود: با اجرا و پیاده سازی این سامانه از این پس IP آدرسها شناسنامه دار می شوند. به این معنی که مالک هر IP آدرس یا بلوک آدرس و حتی استفاده کننده نهایی آن هم مشخص می شود و از آنجایی که در فضای سایبر بحث تراکنش های مالی و بحثهای احراز هویت وجود دارد بهتر است که IP آدرس ها به نام فردی که از آن استفاده می کند باشد.
معاون شرکت فناوری اطلاعات با بیان اینکه این سامانه تمامی توزیع کنندگان، گیرندگان و مصرف کنندگان IP آدرسها را ملزم می کند که این آدرسها را در سامانه متما به ثبت رسانده و مشخصات آن را کامل کنند خاطرنشان کرد: هم اکنون بیش از ۳ میلیون IP آدرس در کشور وجود دارد که شمار آن به کلی با تعداد کاربران اینترنت متفاوت است چرا که در ایران از IP آدرس های خصوصی هم استفاده می شود که این امر در دنیا متداول نیست.
وی با تاکید بر اینکه IP آدرس یک هویت و موجودیت در اینترنت است و برای معرفی شرکتهای بزرگ و متوسط توزیع کننده IP آدرس در کشور با سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی مکاتبه صورت گرفته است به مهر گفت: قرار است اطلاعات این شرکتها به طور در این سامانه به ثبت برسد و بعد از رفع مشکلات احتمالی تا سه ماه آینده، اجرای آن الزامی شود.
انصاری در مورد آیین نامه اجرای طرح شناسنامه دار شدن IP آدرسهای اینترنتی نیز گفت: جزئیات این آیین نامه برای تصویب به کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات ارسال شده است و چندی پیش نیز کلیات آن به تصویب این کمیسیون رسیده بود.
IP آدرس یا شماره شناسایی هر کامپیوتر متصل به اینترنت
گفتنی است آدرس IP شماره شناسایی هر کامپیوتر متصل به شبکه اینترنت است که شماره شناسایی هر کاربر اینترنتی نیز خواهد بود. به بیان ساده تر هر دستگاهی که در اینترنت وجود دارد یا به آن متصل است یک شماره شناسایی منحصر به فرد دارد که به آن آدرس IP یا شماره IP گفته می شود.
آدرس آی پی را می توان با شماره تلفن های افراد در شبکه تلفن مقایسه کرد. البته تفاوت های زیادی بین آدرس آی پی و شماره تلفن ها وجود دارد. ولی همانند آن پیش شماره دارد و وقتی کامپیوتری متصل به شبکه اینترنت است، این آدرس انحصاری بوده و فقط در اختیار آن کامپیوتر قرار دارد.
تفاوت مهم آی پی آدرس با شماره تلفن ها در این است که چنانکه به هر دلیلی کامپیوتری که این شماره (IP) به آن تخصیص داده شده از شبکه اینترنت جدا شود (ارتباطش قطع شود) اینIP آزاد شده و ممکن است به کامپیوتر دیگری تخصیص داده شود.
لازم به ذکر است چندی پیش معاون توسعه و مدیریت شبکه شرکت فناوری اطلاعات از راه اندازی آزمایشی سامانه آدرسهای عددی اینترنتی بر اساس مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی خبر داده و گفته بود: به واسطه مدیریت روی IP آدرسها، جرائم اینترنتی با احتمال بالا قابل پیگیری است.

 


 


ندای سبز آزادی: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: هرگونه سازشی که بازگشت کلیه آوارگان فلسطینی به کشور خود را به همراه نداشته باشد، محکوم به شکست است.
به گزارش ایلنا، هاشمی رفسنجانی در دیدار با صلاح زواوی سفیر فلسطین در تهران، با تأکید بر مقاومت به عنوان راه اساسی اعاده حق مردم مسلمان فلسطین، اظهار داشت: تجارب قبلی مشخص کرد، بدون مقاومت نمی‌توان حقوق از دست رفته مردم فلسطین را به آنها بازگرداند.
وی مهمترین حق مردم فلسطین را زندگی در سرزمین مادری خود عنوان و تأکید کرد: هرگونه سازشی که بازگشت کلیه آوارگان فلسطینی به کشور خود را به همراه نداشته باشد، محکوم به شکست است.
هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: ملت و دولت ایران در کنار مردم فلسطین ایستاده و آنها را در احقاق حقوقشان یاری می‌دهد.
صلاح زواوی سفیر فلسطین در تهران نیز در این دیدار با تقدیر از مواضع مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران آخرین تحولات منطقه فلسطین را به اطلاع رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رساند.

 


 


ندای سبز آزادی: معاون وزیر اقتصاد، تعیین مهلت یک ماهه برای حل اختلاف سازمان امور مالیاتی با صنف طلافروشان را تایید کرد.
علی عسگری، معاون وزیر اقتصاد و رئیس سازمان امور مالیاتی که با روزنامه خراسان گفت‌وگو می‌کرد، ضمن تایید تعیین مهلت یک ماهه در جلسه کمیسیون اقتصادی دولت با طلافروشان، تاکید کرد: البته مهلت یک ماهه به معنی توقف قانون نبوده است. دوستان نکاتی را مطرح کردند و ما در آن جلسه در کمیسیون اقتصادی دولت گفتیم در مسیر اجرای قانون اگر نکته یا بحثی دارید بگویید و ما می شنویم.
معاون وزیر اقتصاد با اشاره به یکی از موارد اعتراض صنف طلا به قانون مالیات بر ارزش افزوده، گفت: آن ها می گفتند که ما رسته ها و فعالیت هایی داریم که به فعالیت های ما وصل هستند شما با آن ها چه می کنید؟ ما گفتیم که بخش خرده فروشان شما را مثل خرده فروشان سایر فعالیت ها که مشمول قانون هستند، برای مراحل بعد گذاشته ایم.
وی افزود: واردکنندگان طلا از قبل نیز مشمول مالیات بودند به ویژه اگر بالای ۳۰۰ میلیون تومان فعالیت اقتصادی داشته باشند. تولیدکنندگان طلا نیز در مراحل قبلی مشمول بودند و الان مالیات می دهند به ویژه اگر بالای ۳۰۰ میلیون تومان فعالیت اقتصادی داشتند که البته در مراحل بعد ما این سقف را بر داشتیم. عمده فروشان نیز در مرحله قبل مشمول اجرای قانون شدند.
عسگری با اشاره به اعلام اخذ مالیات از خرده‌فروشان طلا و واکنش آنها به این موضوع، گفت: ما هر بار می گوییم که چه کسی مشمول اجرای قانون است و به بقیه کار نداریم. در مراحل قبل گفتیم واردکنندگان و تولیدکنندگان و عمده فروشان مشمول اجرای قانون هستند، الان گفتیم که فروشندگان طلا که عرضه کننده به مردم هستند، مشمول اجرای قانون هستند و به بقیه گروه ها وارد نشده ایم. اگر در هر مرحله ای با دوستان هماهنگ کنیم بقیه گروه ها و اعضا را نیز مشمول می کنیم. ولی بعضی ها جزو خرده فروشان هستند که در مرحله بعد آن ها را مشمول قانون می کنیم.
وی همچنین در تعریف شیوه اخذ مالیات ۳ درصدی، خاطرنشان کرد: ما از کسانی که مشمول هستند مالیات نمی گیریم بلکه می گوییم به نمایندگی از طرف دولت ۳درصد مالیات بر ارزش افزوده را از مصرف کننده بگیرید. در هر چرخه از مراحلی که در فعالیت های اقتصادی تان مشمول می شوید، ۳درصد بگیرید یعنی اگر مرحله بینابین و واسطی در فعالیت های اقتصادی شان باشد ۳درصد می گیرند و به مرحله بعد طبق مکانیزمی که قانون پیش بینی کرده است، منتقل می کنند.
رئیس سازمان امور مالیاتی همچنین در تشریح نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده برای طلایی که به مردم فروخته می‌شود، گفت: باید باید ۳درصد از قیمتی که به مردم می فروشند را نیز به عنوان مالیات بر ارزش افزوده محاسبه کنند. این ۳ درصد هم، از قیمت طلا به علاوه اجرت ساخت به علاوه سود محاسبه می شود.

 


 


ندای سبز آزادی: صبح دیروز (۲۸ مهر ماه) دومین جلسه دادگاه احمد قابل به ریاست قاضی کاووسی در شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد با حضور آقای قابل، وکیل ایشان صالح نیکبخت و خانواه آقای قابل برگزار شد.
به گفته خانواده آقای قابل، او دقایقی در دفتر دادگاه با خانواده خود دیدار کرده و حال خوبی داشته است. خانواده احمد قابل همچنین گفته‌اند که آقای قابل همچنان بر نظرات خود استوار است و می گوید هرچه گفته ام و یا نوشته ام، از باب وظیفه شرعی و ملی خود بوده است و هر مسلمانی باید چنین باشد، بنابر این برای انجام وظیفه ام از چیزی ابایی ندارم و هرگونه با من رفتار کنند، به جان خریدارم.
به گزارش جرس، در ابتدای این جلسه وکیل احمد قابل به عدم حضور معاون دادستان برای دفاع از کیفر خواست اعتراض کرد که قاضی این اعتراض را وارد دانست. سپس اتهام آقای قابل دایر بر اقدام علیه امنیت ملی مطرح شد که احمد قابل و وکیل وی ضمن رد اتهام به دفاع پرداختند.
این گزارش حاکی است جلسه دادگاه ساعت ۱۱ پیش از ظهر پایان یافت و در پایان این جلسه، رییس دادگاه خواستار تحویل مکتوب اظهارات شد.
همچنین مقرر شد که نسبت به ارسال پرونده آقای قابل در دادگاه ویژه روحانیت که از سال ۸۰ مفتوح است و اخیرا دادگاه ویژه تهران آن را به شعبه عمومی در تهران محول کرده است؛ پیگیری به عمل آید تا پرونده به دادگاه مشهد ارسال و ادغام شود.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته