خبر / رادیو کوچه
بر اساس اخبار رسیده، بر اساس احضاریه دریافتی توسط علی کلایی، هفدهم آبانماه، دادگاه این وبلاگنویس و فعال حقوق بشر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.
به گزارش رهانا، علی کلایی، وبلاگنویس و فعال حقوق بشر احضاریه خود را از دادگاه انقلاب برای تشکیل اولین جلسه دادگاه در طی روزها گذشته دریافت کرده است.
آقای کلایی، در ۱۸ بهمنماه ۱۳۸۸ بازداشت و پس از یک هفته با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. او اردیبهشتماه سال گذشته نیز برای دومینبار بازداشت شد و قریب به دو ماه را در بند ۲۰۹ اوین گذراند.
لازم به ذکر است وی همچنین در ۲۳ آذرماه سال گذشته از سوی شعبه ۱۰ دادگاه انقلاب تهران در رابطه با بازداشت در آذرماه ۸۶ به یکسال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
اشاره میشود ریاست شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بر عهده قاضی پیرعباس است که در مورد حکمهای صادر شده از طرف وی در طول سالهای اخیر اعتراضهای زیادی صورت گرفته است. بر اساس گفته برخی از وکلا و زندانیان، حکمهای صار شده در این شعبه از طرف نهادهای امنیتی صادر میشود.
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه و پس از صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب یکصدوهشتادونه نفر از دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی که در جریان تخریب حسینیه دراویش در شهرستان بروجرد متهم شناخته شدهاند، از یک تا ۹ آبان در شعبه اول دادگاه انقلاب آن شهرستان محاکمه میشوند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، اتهام این دراویش که به دلیل حمله نیروهای امنیتی یاد شده، اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی کشور، اخلال در نظم عمومی، شرکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به مراجع عظام و رهبر انقلاب اسلامی عنوان شده است.
قاضی موسوی ریاست دادگاه و فرشید یداللهی فارسی، غلامرضا هرسینی، مریم مشفق، سعید غلامیان و عباس صالحیار، وکالت متهمان این پرونده را عهدهدار هستند.
حسینیه دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی در بروجرد که تا ساعت ۲ بامداد یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۶ شاهد درگیری نیروهای لباسشخصی با دراویش محصور در حسینیه بود، سرانجام ساعت ۵ بامداد همان روز به طور کامل تخریب شد.
گزارشهای وقت حاکیست که فتوای برخی مراجع و زمینهچینی کسانی چون علاالدین بروجردی نماینده و عضو وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و جمعی از روحانیون همچون عبدالرحیم بیرانوند، کشوری و لایقی، مسبب تحریک نیروهای لباسشخصی برای حمله به حسنیه دراویش بروجرد بوده است.
دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی با وجود تاکید بر عدم ممنوعیت فعالیتهایشان در قانون اساسی، همچنان از سوی دولت جمهوری اسلامی متهم شناخته شده و مورد تهدید جانی و مالی قرار میگیرند.
دکتر آویده مطمئنفر / رادیو کوچه
avideh@avideh.net
شما احتمالن تا بهحال چندینبار شنیدهاید که من دربارهی «لپتین» Leptin صحبت کردهام. لپتین اولین «ادینوکین» Adinokine شناختهشده توسط انسان است. «دکتر جفری فریدمن» Dr Geoffrey Friedman در سال ۱۹۹۴ کشف کرد که سلولهای چربی موشهایی که بهطور ژنتیکی چاق هستند، قادر به تولید لپتین نیستند. لپتین، هورمونی است که توسط سلولهای چربی تولید میشود و اسباب تحریک سوختوساز بدن و کاهش اشتها است. عملکرد لپتین، تابع یک بازخورد منفی است. در موشها زیادشدن وزن به زیادشدن تولید لپتین میانجامد، که خود باعث کاهش اشتها و تحریک سوخت چربی است. این فرایند «خود اصلاح ساز» هوموستازی نامیده میشود. و اما افرادی که دچار اضافه وزن مزمن هستند، به نظر میرسد که دچار کمبود لپتین نیستند، بلکه بدن آنها نسبت به لپتین مقاومت نشان میدهد. کاهش وزن با وجود مقاومت به لپتین، فرآیندی بسیار دشوار است.
یکیدیگر از ادینوکینهای شناخته شده توسط انسان، «ادیپونکتین» Adiponectin است. ادیپونکتین هورمونی است که توسط سلولهای چربی تولید میشود و اشتها را محدود میکند و سوزاندن چربی را سبب میشود. مردمی که از اضافه وزن مزمن رنج میبرند، بر خلاف مورد لپتین، که مقاومت به آن سبب افزایش وزن میشود، از کمبود ادیپونکتین رنج میبرند. وقتی که غذا به اندازهی کافی در دسترس نیست و ذخیره چربی کاهش مییابد، سطح ادیپونکتین افزایش مییابد و به سلولهای عضلانی کمک میکند که قند بیشتری را از خون جذب و از چربی بهعنوان سوخت استفاده کنند. وقتی که ذخیرهی چربی افزایش مییابد، سطح ادیپونکتین افت میکند و میزان سوزاندن چربی بهعنوان سوخت، کاهش مییابد. این فرایندی است که به بدن اجازه میدهد که در زمان وفور نعمت، چربی را ذخیره کند.

تقریبن تمام نظریهها در مورد از دست دادن وزن اضافی، حتا آنهایی که بر اساس کمتر خوردن و بیشتر ورزش کردن بنا شدهاند، در حفظ وزن ایدآل به دست آمده، شکست خوردهاند. من فکر میکنم که شاید تنها راهی که علم میتواند بر اساس آن، آسیبهای ناشی از فرآیندهای تکنولوژیک را در مورد مشکل اضافه وزن خنثا سازد، درک موضوع مقاومت به لپتین باشد. از بین همهی نظریههای موجود که در تلاش برای مبارزه با مقاومت به لپتین هستند، درک ارتباط ثابت شدهای که بین چاقی، لپتین و التهاب بافتی «Inflammation» وجود دارد، کلید بزرگی برای حل مشکل اضافه وزن خواهد بود.
از زمان یونانیان باستان تا به گذشتهای نهچندان دور، همه فکر میکردند که التهاب بافتی، همواره با علایمی نظیر قرمزی پوست، گرما، درد و تورم همراه است. در اواخر قرن بیستم، دانشمندان اساس شیمیایی التهاب بافتی را کشف کردند. امروز، التهاب بافتی بهعنوان یک حالت شیمیایی شناخته میشود که میتواند در تمام یا بخشی از بدن، بدون نشان دادن علایمی ظاهری وجود داشته باشد. ما میتوانیم حضور التهاب بافتی را با اندازهگیری سطح مواد شیمیایی ضدالتهاب در بافت ملتهب و یا در خون مشخص کنیم. این مواد شیمیایی، به سلولهای بدن انسان صدمهی جدی وارد میکند. آنها «واسطه التهاب» نامیده میشوند، درست مثل واژه «سران فتنه» که ما عادت به شنیدن آن داریم. بسیاری از ادیپونکتینها، از جمله لپتین، واسطههای التهاب هستند. هرچه سطح چربی ذخیره شده در بدن شما بیشتر باشد، سطح این میانجیهای التهاب و در نتیجه، التهاب بیشتر خواهد بود.
از بین همهی نظریههای موجود که در تلاش برای مبارزه با مقاومت به لپتین هستند، درک ارتباط ثابتشدهای که بین چاقی، لپتین و التهاببافتی Inflammation وجود دارد، کلید بزرگی برای حل مشکل اضافه وزن خواهد بود
برای مدتهای طولانی، داشتن اضافه وزن و ابتلا به آرتروز، در ارتباط مستقیم با یکدیگر قرار داشتند، چراکه پزشکان فکر میکردند که سنگین بودن، باعث فشار زیاد و پارهگیهایی در بافتهای مفاصل است، ولی تحقیقات اخیر نشان داده است که لپتین تولید شده توسط سلولهای چربی در مفاصل هستند که باعث التهاب بافتی میشود و به آرتروز میانجامد. لپتین همچنان باعث تولید یک ماده شیمیایی ضدالتهاب به نام «تی جی اف بتا» TGF Beta یا همان فاکتور رشد بتا میشود. «تی جی اف بتا» بخشی از حلقهی بازخورد منفی است که باعث کاهش التهاب بافتی است. اما یکیدیگر از اثرات «تی جی اف بتا»، تحریک رشد استخوان است که رشد بیش از حد استخوانی، یعنی همان مشخصهی آرتروز را سبب میشود.
التهاب بافتی و چربی، رابطهی بسیار پیچیدهای با هم دارند. همچنین التهاب بافتی، سطح «انسولین» Insulin و «کورتیزول» Cortisol را که خود موجب ذخیره چربی در بدن هستند، افزایش میدهد، چرا که سطح بالای انسولین در بدن، مانع از تجزیهی چربی و کورتیزول، سبب رشد سلولهای چربی میشود.
Dr. Avideh Motmaen-far, Osteopath D.O./Radio Koocheh
avideh@avideh.net
You have probably already heard me talking about Leptin many times. Leptin is the first adipokin known to man. Dr. Geoffrey Friedman discovered in 1994 that the fat cells of a genetically obese mice failed to produce Leptin. Leptin is a hormone produced by fat cells that stimulates the metabolism and decrease the appetite. Leptin functions as a negative feedback. In mices, increase in weight leads to an increase in Leptin production which suppresses the appetite and stimulates fat burning. This process of self-correction is called homeostasis. But the chronically overweight humans are not Leptin deficient, they just seem to be resistant to Leptin. Weight loss is very difficult if not impossible with Leptin Resistance.
Another adipokines known to man is Adiponectin. It is a fat produced hormone that curbs appetite and stimulates fat burning but unlike Leptin, chronically overweight people suffer from an Adiponectin deficiency. When food is not available and fat stores drop, level of Adiponectin rises, helping muscle cells to take more sugar from the blood and burn fat as fuel. As fat stores increase, Adiponectin’s level drop and the burning of fat as fuel becomes less complete. It's a process that allows the body to store fat in times of plenty.

Almost all the theories about weight loss especially those based on eating less and exercising more have failed to maintain a healthy body weight once people have achieved the ideal weight. May be the only way the science can help us undo the damage caused by technology is to understand Leptin Resistance. However, of all the theories attempting to combat Leptin Resistance the existing proven link between obesity, Leptin and inflammation might be the key.
Since the ancient Greeks, inflammation has always been thought to produce symptoms such as redness, heat, swelling and pain. In the Twentieth Century, scientists have discovered the chemical basis of Inflammation. Today, inflammation is considered as a chemical state that can exist in all or/and part of your body without necessarily showing symptoms. Its presence is determined by measuring the levels of inflammatory chemicals in the inflamed tissue, or in a blood work. These chemicals cause serious damages to cells. They are called ”mediators of inflammation”. Many adipokines including Leptin and Adiponectin are mediators of inflammation. The more fat stored in your body, the higher the level of these mediators and the greater the level of inflammation.
However, of all the theories attempting to combat Leptin Resistance the existing proven link between obesity, Leptin and inflammation might be the key
For a long time, being overweight was associated with osteoarthritis because Doctors used to think that being heavy increases the wear and tear on your knee joints. But recent research has shown that it is Leptin produced by fat in the joints that causes inflammation. Leptin also triggers the production of an anti-inflammatory chemical called TGF-beta (transforming growth factor-beta). TGF-beta is part of a negative feedback loop to damp inflammation. But one of the effects of TGF-beta is to stimulate the growth of bone, in this case producing the bony overgrowth characteristic of osteoarthritis.
Inflammation and fat share a complex relationship. Inflammation raises also the level of insulin and cortisol, two hormones that cause your body to make more fat. Because high Insulin level prevents the breakdown of fat and Cortisol causes fat cells to grow.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، بیست و دومین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در سال ۲۰۱۱ در کشور هلند برگزار خواهد شد.
به گزارش بنیاد پژوهشهای زنان ایران، پیش از این کنفرانسی در تیرماه ۱۳۸۹ در پاریس برگزار شد که بحث حول مسایل و مقولاتی نظیر برابری زن و مرد، آزادیهای فردی و جمعی، دموکراسی، حقوق شهروندی، رابطهی دین و دولت بوده که سالهاست در میان روشنفکران و کنشگران سیاسی ایرانی، از جمله زنان، در جریان بوده است.
هدف از برگزاری کنفرانسهای بنیاد پژوهشهای زنان ایران در پاریس بررسی تحول موقعیت زنان در سالهای اخیر به مثابهی یکی از عوامل زمینهساز خیزش مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری، شرکت کنشگران زن در خیزش اجتماعی، تاثیرات متقابل فعالیتهای فمینیستی در داخل و خارج کشور با توجه به تحولات اخیر و رابطهی جنبش زنان با جنبشهای دموکراتیک، صنفی و سیاسی بوده است.
این بنیاد همهی علاقهمندان را به شرکت در بیست و دومین کنفرانس سالانهی بنیاد دعوت میکند.
موضوع کنفرانس، زمان و مکان دقیق آن بهزودی از سوی کمیتهی برگزار کنندهی کنفرانس اعلام خواهد شد.
منبع : روزنامه فرانسوی اکسپرس
نویسنده : ژان میشل دومتز / مترجم: سوسن دادرس
یک آمارگیری به تازگی، سرخوردگی فزاینده ترکها را در برابر متحدان اروپایی و آمریکایی خود تایید میکند، از چند ماه پیش تاکنون یک پرسش محافل سیاسی و روشنفکران را بهجز پاریس، در واشنگتن، لندن، بروکسل نگران کرده است: آیا غرب در حال از دست دادن ترکیه است؟
سنجشی که موسسه فرا آتلانتیک آمریکایی، بنیاد ژرمن مارشال، در سال ۲۰۱۰ انجام داده است نشان میدهد که از آمریکا و اروپا چهره خوبی در میان مردم ترکیه بهجای نمانده است.
میزان محبوبیت باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا از (۵۰ درصد) به (۲۸ درصد) کاهش یافته است، تنها (۱۷ درصد) از ترکها مدیریت اوباما را در برابر بحران ایران تایید میکنند، و (۲۴ درصد) به کوششهای او به تحکیم صلح در افغانستان صحه میگذارند.
یک اکثریت (۴۸ در برابر ۴۰ درصد) از ترکها نگران فرضیه یک ایران اتمی نیستند، در حالیکه آمار این نگرانی در آمریکا به (۸۶ درصد) و در اروپا به (۷۹ درصد) میرسد.
در پایان تنها (۳۰ درصد) از ترکها معتقد بهنقش مهم پیمان «آتلانتیک شمالی» (ناتو) در دفاع از ترکیه میباشند، این آمار در سال ۲۰۰۵ به (۵۲ درصد) میرسید.
هیاهوی پر سروصدای پیوستن ترکیه بهاتحادیه اروپا برای (۳۸ درصد) ار ترکها مثبت ارزیابی میشود، آنها سال پیش (۴۸ درصد) بودند و در سال ۲۰۰۴ تعداد آنان به (۷۳ درصد) میرسید.
برای اولینبار اکثریت ترکها معتقدند که بهجای اتحادیه اروپا، کشورشان باید روابط نزدیکتری با کشورهای خاورمیانه برقرار کند.
این ارقام نشانه بارز چرخش شرقی سیاست ترکیه و گرایش آنکارا بهسوی سوریه، عراق و ایران میباشد، که ناشی از ضربه رها شدن ترکیه از سوی واشنگتن در بحران ماه مه گذشته، هنگام حمله ارتش اسراییل بهناوگان کمکرسانی ترکها بهغزه میباشد.
اینها نتیجه عدم پیشرفت در مذاکرات پیوستن ترکیه بهاروپا است که امروز سمبل آن در ساحل «بسفر»، «نیکلا سارکوزی» رییس جمهوری فرانسه میباشد.
۱۳ اکتبر ۲۰۱۰- ۲۱ مهر ماه
فایل پی دی اف را اینجا بخوانید.
شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه
مجسمههای یادبود چهار رییس جمهوری آمریکا یعنی «آبراهام لینکلن»، «تئودور روزولت»، «توماس جفرسون» و «جرج واشینگتن» که ساخت آنها ۱۴ سال طول کشید، در کوه راشمور (Rushmore) در ایالت داکوتای جنوبی قرار دارد.
همیشه بین سرخپوستهای قبیله لاکوتا و سفیدپوستها و دولت آمریکا بر سر مالکیت منطقهای که این بنای یادبود در آن قرار دارد اختلاف وجود داشته است. دولت آمریکا این زمینها را که برای قبیله لاکوتا مقدس محسوب میشد، پس از جنگ بزرگ ۱۸۷۶ تصاحب کرد.
سرخپوستان قبیله لاکوتا نیز از سال ۱۹۴۸ تاکنون برای گرامیداشت یکی از رهبران این قبیله یعنی «اسب دیوانه» مشغول ساخت بنای یادبودی با همین نام در منطقه بلک هیلز (Black Hills) داکوتای جنوبی هستند. این بنا در صورت اتمام بزرگترین مجسمه جهان خواهد بود. این مجسمه اسب دیوانه را سوار بر اسب در حالی که به دوردست اشاره میکند، نشان میدهد.
آنچه در پی میآید مطلب منتشر شده در مجلهی دیسکاوری در رابطه با روند ساخت مجسمهی «اسب دیوانه» است:
«کورسزاک زیولکوفسکی» (Korczak Ziolkowski) دورگه آمریکایی- هندی، در بوستون (Boston) بهدنیا آمد. وی کودکی بسیار سختی داشت، در یک سالگی یتیم شد و در پرورشگاه بزرگ شد. او اولین مجسمهی خود را که یک زغالسنگ تراشیده از یک قاضی دادگاه بود در سن ۲۳ سالگی ساخت. گرچه او هرگز به صورت رسمی پیکرهسازی را فرا نگرفت، اما اولین جایزهی نمایشگاه بینالمللی سال ۱۹۳۹ را از آن خود کرد. این موفقیت باعث شد که از او به عنوان دستیار پیکرتراش بزرگ «گوتزن بورگلم» (Gutzon Borglum) در تراشیدن پیکرههای عظیم رییس جمهوریهای آمریکا در کوه «راش مور» (Mount Rash more) دعوت به همکاری شود. او از صفر شروع به کار کرد و تبدیل به یکی از مهمترین پیکرتراشان ایالت متحدهی آمریکا شد. و همین باعث شد که کورسزاک در سطح هنرمند )آمریکایی- هندی( هنری «استندینگ بیر»(Henry Standing Bear) رهبر لاکوتا (Lakota) قرار گیرد. او برادرزادهی فرماندهی معروف آمریکایی «کریزی هورس»(Crazy Horse) بود که در نبرد «لیتل بیگ هورن» (Little Bighorn) میجنگید. استندینگ بیر از مجسمهساز خواست که یک پیکره همانند کوه راش مور ولی ۱۵۰ متر بزرگتر در آمریکای شمالی بسازد.

همسرش «راس» (Ruth) میگوید: «او با این پیشنهاد موافقت کرد و از زمانی که این کار را آغاز کرد تمام عمرش را وقف این کار کرد.» کورسزاک پس از ۳۵ سال تلاش خستگیناپذیر و کار بر روی این پیکره در سال ۱۹۸۲ درگذشت. اما راس این کار عظیم را بدون هیچگونه ترس و واهمهای انجام میدهد. او میگوید: «کاملن درست است، کورسزاک میتوانست «پل بروکلین» (Brooklyn Bridge) را به شما بفروشد. او به انجام هیچکاری در جهان شک نداشت و حالا من هم هیچ شکی ندارم.»
تحقق رویا
در منطقهی بلک هیلز ( Black Hills) داکوتای جنوبی، ۲۷ کیلومتر پایینتر از جاده کوه راشمور خانوادهی زیولکوفسکی که حالا چهارمین نسلی هستند که درگیر این پروژهی عظیم هستند هنوز برای تحقق رویایشان فعالیت میکنند. در جسورترین اجرای هنرمندانهای که تا به حال انجام شده، این خانواده در حال تراشیدن بزرگترین پیکرهی دنیا در دل کوه هستند. این پیکره ۱۷۰ متر ارتفاع دارد و پیکر «کریزی هورس» و همینطور اسبش را به نمایش میگذارد.
راس زمانی را بهیاد میآورد که لاکوتا متقاضی حکاکی این پیکره بود «رویایی در سر داشت اما هیچ چیز برای مشارکت در خلق آن نداشت.» او می گوید: «آن روزها مردم هند از گرسنگی در حال مرگ بودند و همهی چیزی که داشتند همین رویا بود اما این کورسزاک بود که در تحقق این رویا شرکت کرد.» راس آن روزها را به خاطر میآورد و میگوید: «وقتی به اینجا آمدیم من فقط ۲۰ سال داشتم.» او در ابتدا در سال ۱۹۴۷ از جنوب داکوتا(Dakota) دیدن کرد تا به پیاده کردن پروژه بر روی زمین به کورسزاک کمک کند. در روی جاده یک کابین چوبی برای زندگی به پا کردند. راس میگوید: «کورسزاک من را در ایستگاه راه آهن در «رپید سیتی»(Rapid City) سوار کرد تا به اینجا برسیم و کوه را ببینیم، هیچکاری در آن منطقه صورت نگرفته بود، نه جادهای ساخته شده بود و نه آب و برق وجود داشت. کورسزاک همیشه به من میگفت: گویی ما اولین کسانی هستیم که قدم به این کشور گذاشتهایم.»
او هرگز آن منطقه را ترک نکرد. آنها در سال ۱۹۵۰ با یکدیگر ازدواج کردند و در آن بیابان غیرمسکونی ۱۰ فرزند به دنیا آوردند و بزرگ کردند، و با فروش چوب و الوار و شیر با خود کفایی زندگی کردند و گاه و بیگاه بابت پیکرتراشی دستمزدی دریافت میکردند.
چگونه تراشیدن کوه را آغاز میکنید؟ ابتدا یک الگو میسازید. کورسزاک چندین حجاری انجام داد، از ۱٫۳۰۰ در سال ۱۹۴۶ شروع کرد تا مدل پیچیدهتر ۱٫۳۴ در سال ۱۹۶۰ پیش رفت. پس از آن بر طبق مدل کوه را اندازهگیری میکنید. برای رسیدن به سطحی که میخواهید آن را بتراشید صخرهای را که مورد نیاز نیست از میان بر میدارید. به همین آسانی.
اما صخرهها خیلی زیادند، تا زمانی که او فوت کرد وزن صخرههای تراشیده شده تقریبن ۷٫۴ میلیون تن تخمین زده شد. در آغاز، این کار بیشتر شبیه به معدن کاری بود تا پیکرتراشی. کورسزاک ابتدا با سوراخ کردن ۷۴۱ پله تا نوک کوه کارش را آغاز کرد سپس چالههایی را با دستانش کند و برای انفجار با دینامیت از آنها استفاده کرد. سالها و حتا دههها، هیچ چیزی از آن پیکره مشخص نبود.
راس میگوید: «اما همان چیزهای کوچک بودند که تفاوت ایجاد میکردند. مثل همان زمانی که او شروع به ایجاد یک شکل V مانند در جلوی پیشانی کریزی هورس کرد.» سایر نشانههای کوچک پیشرفت، شامل ساختن پله هایی که از کوه بالا میرود و یافتن یک دستگاه متراکمکننده برای سوراخ کردن صخره بود. او میگوید: «حتا زمانی که تفاوت را در نمای کوه نمیدیدیم در قلبمان پیشرفتی را که انجام شده بود احساس میکردیم.»

ایمان داشتن
در حال حاضر، برخی از بومیهای آمریکا با حکاکی مخالفند چرا که معتقدند این کار نوعی بیحرمتی به طبیعت است و عکسبرداری از تندیس هورس نیز ممنوع است. اما راس، بیوهی کورسزاک حافظ رویای اوست.
او میگوید: «اصلن مهم نیست که مخالفان، بومی آمریکا یا هندواروپایی باشند هر کسی که باشد شما نمیتوانید همه را راضی نگهدارید. اما راجع به انجام دادن آن کار هرگز شکی وجود نخواهد داشت.» یک حقیقت نادر و عجیب که بعدن مشخص شد این بود که تاریخ تولد کورسزاک(۶ سپتامبر) دقیقن همان روزی بود که کریزی هورس درگذشت. راس میگوید: «روح کریزی هورس در اطراف دنیا پرسه میزد و منتظر تولد کورسزاک بود.»
اگر کورسزاک آنقدر سرسختی به خرج نمیداد و از بودجه دولتی استفاده میکرد، کارها خیلی سریعتر پیش میرفت. راس ادامه میدهد: «زمانی که کورسزاک در راش مور کار میکرد چیزهای زیادی از گوتزن بورگلم یاد گرفت. او گوتزن را تحسین میکرد.»
وقتی کورسزاک فهمید که گوتزن مجبور است به واشنگتن برود و ۴ هفته را با سیاستمداران بگذراند و در همین حال از آنها تقاضای پول کند، تصمیم گرفت که آن کار را انجام ندهد و به تنهایی به کارش ادامه داد. با وجودیکه در حال حاضر جمعآوری اعانه تلاش بیهودهای است اما بسیاری از موسسات کمکهای بلاعوض و تجهیزات در اختیار او قرار میدهند.
اخیرن ۵ میلیون دلار به عنوان کمکهزینه و هدیه از طرف تاجر محلی «تی. دنی سانفورد» (T.Denny Sanford)، تفاوت عظیمی در سرعت حرکت پروژه ایجاد کرد و باعث امیدواری شد. اما راس مدعی است که تکیه به کمک دولت «امروزه بیشتر از قبل معنا و مفهوم پیدا کرده است.»
قدمبهقدم
تکنولوژی که در حجاری پیکرهی کریزی هورس بهکار میرود از سال ۱۹۴۸ تا به حال تغییر کرده است. در آن زمان کورسزاک تنها ابزاری که در دست داشت یک مته بود. امروز یک تیم ۱۰ نفره به سرپرستی «کاسیمیر»(Casimir) پسر کورسزاک، از متههای هیدرولیک مجهز و سرمتههای کاربیدی فلزی برای سوراخ کردن صخرهها و ایجاد حفره با سرعت ۳ متر در هر دقیقه استفاده میکنند. این روزها دینامیت دیگر کاربرد چندانی ندارد در عوض، از بستههای مواد منفجرهی قوی استفاده میکنند که گاهی به آنها «سوسیسی شکل» گفته میشود. این مواد منفجره از طریق یک فیتیله انفجاری به هم مرتبط شدهاند و انفجار از طریق منفجر کنندههای کامپیوتری انجام میشود. از جنبهی تحقیقاتی، نوارهای اصلی اندازهگیری کورسزاک که یک زاویهسنج مهندسی و دیدگاه هنری خوب قدیمی بود جایگزین سیستم کنترل نقشهبرداری بهنام Total station)) است که از یک شعاع نوری مادون قرمز برای اندازهگیری فاصلهها تا چند صدمتر با دقتی نزدیک به ۳% میلیمتر استفاده میکند. اسکن لیزری جهت نقشهبرداری از کوه تا ۱۵ میلیون ناحیه و نقطه استفاده میشود و با استفاده از مهندسین کامپیوتر، مدلهای دیجیتال ساخته میشوند.
دختر او «مونیک» (Monique) در حجاری چهرهی مجسمه نقش بهسزایی داشته است و از نزدیک شاهد روند کار بوده است. او در یک استودیوی تاریک که یک مدل غولپیکر از اصل مجسمه حجاری شده است در اینباره توضیح میدهد و میگوید: «کوه و همینطور مدل اصلی را اسکن کردیم و هر دو را در کنار هم قرار دادیم تا ببینم که چگونه میتوان آن را به بهترین وجه روی صخره پیاده کرد. پس از آن باید حجم و فشردگی صخره را تشخیص میدادیم و اینکه جاهایی را که شکاف وجود دارد چگونه پر کنیم. زمانی که صخره را از زیر بیرون میآورید می خواهید مطمئن شوید که همانجا باقی میماند.»
چهرهی کریزی هورس قبل از اهدای آن در سال ۱۹۹۸ حدود ۱۱ سال طول کشید. تراشیدن تنها یک چشم او ۴ ماه طول کشید، ۵۵۰ سوراخ حفره مانند و ۳۹۶ متر متهکاری با یک سری تکنیکها و ابزارهایی مانند چکش و قلم درز و آچار سهگوش و کولاس ایجاد میشد و در آخر از یک ژیگلور برای اتمام سطح استفاده میشد. تنها شغلی که تغییرات زیادی پیدا نکرده پاکسازی صخرههای منفجر شده است: امروزه یک انفجار میتواند هزار تا چهار هزار تن صخره خرد شده بهوجود آورد که از سنگریزههای کوچک شروع میشود تا تخته سنگهای بزرگ که باید از طریق بولدوزر از سر راه برداشته شود. به منظور منتقل کردن همهی این صخره ها برای هر انفجار ۲۰۰ کامیون لازم بود تا تکههای صخرهها را پاکسازی کند وگرنه همهی مواد در آن محل باقی میماند. قلوه سنگها به مقدار بسیار عظیم در زمین پایین مجسمه جمع میشوند که یک منبع صیقلی خاصی را در پایه کوه تشکیل میدهند.
تمام سنین جوانی راس در کوه گذشته است و بیشتر فرزندانش نیز همین وضعیت را داشتهاند. از میان ۱۰ فرزند کورسزاک و راس، هفت نفر آنها هنوز در همان مکان مشغول به کار هستند و سه فرزند دیگرشان نیز در همان منطقه زندگی میکنند. حتا پیکر کورسزاک نیز نزدیک به پای همان کوه دفن شده است. او تابوتش را با دست خود ساخت و یک دستگیره برنجی روی آن قرار داد. و با این حال، کار همچنان ادامه دارد.
اما یک سوال در ذهن همه وجود دارد. او با لبخند میگوید: «مردم میگویند این کار چه زمانی به اتمام خواهد رسید؟ اولن این مجسمه چه هست؟ دوم اینکه چه زمانی به اتمام میرسد.» او میگوید در حال حاضر تنها سر مجسمه ساخته شده و صورتش نیز به پایان رسیده است. وقتی از او سوال میکنیم که چگونه میخواهند بقیه آن را به اتمام برسانند در پاسخ میگوید: «اگر ما مجبور بودیم قبل از شروع کردن به کار، بنشینیم و به این سوالات پاسخ دهیم، هنوز در حال گفتوگو بودیم و کاری انجام نشده بود.»
آیا فکر میکنید تا زمانی که زنده هستیم کله هورس را خواهیم دید؟ راس با چشمان درخشان لبخند میزند و میگوید: « اوه، فکر میکنم که این اتفاق بیافتد چون من هم علاقهمند هستم که آن را ببینم.»
برگرفته از مجلهی دیسکاوری
نوشتهی کریس رایت (Chris Wright)
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
در چند برنامهی پیشین به آداب معاشرت در میهمانیهای رسمی، لباس پوشیدن، برخورد با بانوان و غذاخوردن پرداختم. در این برنامه قصد دارم به نکاتی چند پیرامون آنچه باید در محیط کار و رفتار با همکاران رعایت کرد، بپردازم.
«کریستین پیرسون»، استاد امریکایی رشته مدیریت و مولف کتاب «رفتارهای بد» معتقد است رفتارهای نامناسب کارمندان در محل کار و یا شاهد رفتارهای ناخوشآیند و تاثیرگذار در محل کار بودن، سبب کاهش بهرهوری و کارایی کارمندان همچنین ایجاد خسارت مالی به کارفرما میشود.
رابطه مثبت با همکاران باید بر مبنای احترام به حریم شخصی، مقام و شخصیت آنها باشد. باید دید چگونه میتوان از بروز عادتهای بد در محل کار جلوگیری کرد چراکه هرچند ممکن است برخی از این رفتارها و حرمتشکنیها کوچک و جزیی به نظر برسد اما تاثیر ناخوشآیند خویش را خواهد داشت.
باید در گفتو گو با همکاران، چه در گپهای دوستانه و چه صحبتهای جدی کاری،
مراقب کلیه رفتارهای خود، شوخی و خنده و رعایت حریم شخصی افراد باشید. به جای ازدحام کردن به دور کسانی که با آنها صحبت میکنید، کمی عقبتر بایستید « نیممتر فاصله مناسب است.»
اگر یکی از همکارن صدایی آرام و ملایم داشت، ممکن است برای شنیدن صدای او کمی خم شوید، اما وقتی نوبت به حرف زدن خودتان رسید باید به حالت معمول برگردید.
ارتباط چشمی با طرف مقابل هنگام گفتو گو بسیار اهمیت دارد. داشتن سیمایی مشتاق و علاقهمند، که با ارتباط چشمی آغاز میشود، تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد گذاشت. زمانی که سرپرست یا یکی از همکاران شما در مورد مسایل کاری با شما صحبت میکند چشمانتان را از صفحه مانیتور به سمت او متمایل کنید.
همواره باید مراعات حال همکارانی که ناتوانی جسمی دارند را کرد.
اگر همکارانی از سایر کشورها دارید، باید از فرهنگ و آداب سخن گفتن آنها آگاه باشید.
درخواست کمک
هیچکس از افرادی که کار و مسوولیتاشان را خودشان به موقع انجام نمیدهند و برای اتمام کار خود همکاران را وادار به کمک میکنند، دل خوشی ندارد. اغلب کارمندان برای کمک به آندسته از همکاران که پیش از آن به یاری آنها آمدهاند، مشتاقند.
بنابراین بهترین راه برای درخواست کمک، کمک کردن به دیگران است. گاهی میتوانید به همکارتان در انجام کارهایش کمک کنید و البته این کمک بیپاسخ نخواهد ماند اما هیچگاه تلاش نکنید تا این کمک خیرخواهانه را به دیگران گوشزد کنید.
زمانی که یکی از همکاران در کارها به کمک شما میآید، تشکر و قدردانی فراموشتان نشود، حتا اگر کمکی ناچیز و جزیی باش.

تحسین و تمجید
همهی کارمندان گهگاه نیاز دارند تا کسی از آنها تعریف و تمجید کند. چگونه کارمندان را مورد تشویق قراردادن خود هنری است که بسیاری از مدیران تلاش در فراگیری آن را دارند. برای اینکار باید با دیگران همدلی کنید و احساس خود را با آن ها نشان دهید. گفتن کلمات و عبارتهای تشویقی به کارمندان، انگیزه و روحیه آنها را بالا میبرد. اما باید مراقب بود که در چهزمان باید چه کسی را تشویق و تحسین کرد. همچنین اغراق و تعریف بیش از اندازه از ارزش تمجیدها میکاهد و صمیمیت را کم میکند.
از طرفی با یک کلمه ساده «سپاس» میتوان از تعریف و تمجیدهای دیگران قدردانی کرد.
ابراز همدردی
و اما در مورد پیشآمدهای خوشآیند و ناخوشآیندی که برای همکارانتان پیش میآید تا آنجا که باید با او همدلی کنید اما در کنجکاوی بیش از حد در زندگی او پرهیز کنید.
برای مثال زمانی که یکی از نزدیکان همکاران فوت میکند، تسلیت خود را به صورت کتبی و شفاهی به او اعلام کنید. اگر از همکاران نزدیک شماست، حتمن در مراسم تدفین و عزاداری شرکت کنید. از گفتن جملاتی مثل، «خدا را شکر کن، عذابش تمام شد، یا مشیت خدا این بوده»و … خودداری کنید. کارهایی که از دستتان برمیآید را برای او انجام دهید و موقعیتش را درک کنید. مرگ یکی از عزیزان ممکن است حال وهوای همکارتان را به کلی تغییر دهد، پس توقع نداشته باشید بعد از یکی دو هفته همان همکار سابق شما شود.
یا چنانچه یکی از همکاران اخراج شده یا منتقل میشود، با او همدردی کنید، اما طوری در این رابطه با او صحبت نکنید که داغش را تازهتر کنید. توضیح او را درمورد دلیل اخراجش بپذیرید و بیش از آن کنجکاوی نکنید.
اگر کمکی از دستتان برمیآید، دریغ نکنید، توصیهای، تنظیم دوباره رزومه، پیدا کردن کاری جدید، یا هر چیز دیگری. اما این همدلی خود را تا جایی ادامه ندهید که دست به همکاری در اعمال مخرب او مثل نوشتن نامههای تهدیدآمیز و…بزنید. همچنین تعجب نکنید اگر آن همکار سابق از زندگی شما بیرون برود، چون او دیگر عضوی از محل کار شما نیست و به جای جدید وارد میشود و ممکن است شما را فراموش کند.
تحقیقات نشان داده که ۵۰ درصد کارمندان در محل کارشان با یکدیگر یا با دوستان شان چت میکنند این کار هم زمان کاری آنها را میگیرد و باعث میشود به کارهایشان نرسند، هم تمرکز همکاران را نیز از بین میبرد
پارهای دیگر از موارد هم هستند که از جمله عادتهای بد در محل کار به شمار میروند و باید کنار گذاشته شوند:
به صدا درآمدن زنگ تلفن همراه در یک جلسه کاری
حتمن بارها برای خودتان پیش آمده یا شاهد بودهاید که ناگهان در میان یک کنفرانس مهم فراموش شده که گوشی همراه روی ویبره قرار بگیرد و ناگهان زنگ آن به صدا در می آید آنهم با یک آهنگ آن چنانی.
خوردن غذاهای بودار در محل کار
شاید به نظرتان خیلی مهم نباشد که وقتی برای ناهار ساندویچ کالباس سفارش میدهید یا ظرف ناهار حاوی خورش کرفس را برای داغ کردن روی گاز میگذارید، بوی آن سراسر اتاق یا محل کار را فرا میگیرد. اینکار جزیی میتواند تاثیر بدی در اطرافیانتان داشته باشد و شاید همکارانتان تمایل نداشته باشند آن بو را تحمل کنند.
قرار ملاقاتهای طولانی در راهرو شرکت
همچنین شاید شما از یکی از همکارانتان خوشتان میآید و دوست دارید در راهرو شرکت با وی صحبت کنید، اما همکاران شما مشغول کار هستند و برخلاف شما، دوست ندارند بشنوند شما چه حرفهایی با هم رد و بدل میکنید.
چت کردن
تحقیقات نشان داده که ۵۰ درصد کارمندان در محل کارشان با یکدیگر یا با دوستان شان چت میکنند. این کار هم زمان کاری آنها را میگیرد و باعث میشود به کارهایشان نرسند، هم تمرکز همکاران را نیز از بین میبرد.
زمانیکه مشغول چتکردن هستید ، شاید خودتان متوجه نباشید اما تایپ کردن شما تمرکز همکارانتان را بهم میریزد.
به هرحال عادتهای دیگری مثل عدم رعایت بهداشت فردی یا عادتهای بد غذاخوردن و فینکردن در محل کار و عادتهایی از این قبیل میتواند یکعامل بسیار مهم برای زجر کشیدن سایر همکاران در یک مجموعه کاری باشد.
به یاد داشته باشیم که ما با انسانها طرف هستیم. انسانهایی که احساس دارند و مورد توجه اشخاص دیگری نیز هستند. تلاش کنیم تا با دیگران با احترام رفتار کنیم.
قانون طلایی را به یاد بیاورید: «با دیگران همانطور رفتار کنید که میخواهید آنها با شما رفتار کنند.»
منبع
سیمرغ
اردوان طاهری/ رادیو کوچه
a.taheri@koochehmail.com
«ویناله» (Die Viennale)، بزرگترین جشنواره بینالمللی فیلم اتریش است که برای نخستینبار در سال ۱۹۶۰ برگزار شد. امسال شهر وین از ۲۱ اکتبر، میزبان چهل و هشتمین «ویناله» خواهد بود.
«ویناله» عضو رسمی «اتحادیهی انجمنهای تهیهکنندگان فیلم» (FIAPF)[1] و جشنوارهای غیررقابتی است که مخاطب اصلی آن تماشاگران و مردم عادی هستند.
هر سال در حدود ۳۰۰ فیلم مستند و فیلم کوتاه نیز– به نام «ویناله»– در سینماهای وین اکران میشود
جشنوارهی بینالمللی فیلم «ویناله» میزبان فیلمهای سینمایی جدید در همهی ژانرها و شیوههای موجود است. علاوه بر این، هر سال در حدود ۳۰۰ فیلم مستند و فیلم کوتاه نیز – به نام «ویناله» – در سینماهای وین اکران میشود. در واقع، «ویناله» امکان تماشای فیلمهای سراسر دنیا را برای حدود ۹۰ هزار تماشاگر در شهر وین مهیا میکند. «ویناله» علاقهمندان بیشماری دارد که از کشورهای مختلف برای شرکت در آن به وین سفر میکنند. در حدود ۷۰۰ میهمان رسمی نیز در میان این شرکتکنندگان به چشم میخورند؛ کارگردانان، بازیگران و دیگر دستاندرکاران عرصهی فیلم و سینما و نیز تهیهکنندگان، سرمایهگذاران و خبرنگاران و نویسندگان حوزهی سینما، از جمله نمایندگان شرکتهای فیلمسازی و رسانههای شرکتکننده در «ویناله» هستند.

یکی از برنامههای منحصربهفردی که در جریان جشنواره فیلم وین (Viennale) با همکاری موزهی فیلم اتریش (Österreichisches Filmmuseum) برگزار میشود، یادبود و مرور آثار و زندگی یکی از شخصیتهای سرشناس صنعت فیلم است. زندگی و آثار «اریک رومر» (Éric Rohmer)، کارگردان سرشناس «موج نوی فرانسه» (La Nouvelle Vague) که در ژانویه سال ۲۰۱۰ در پاریس چشم از جهان فرو بست، موضوع یادبود (Retrospektive) این دورهی «ویناله» است. معرفی و نمایش فیلمهای قدیمی نیز به عنوان مثالهای منتخب از تاریخ سینما و بازیابی فیلمهای دورههای پیشین نیز از برنامههای جذاب «ویناله» است که در اکتبر و نوامبر سالجاری، وین را به شهر فیلم و سینما مبدل میکند.
زندگی و آثار «اریک رومر» (Éric Rohmer)، کارگردان سرشناس «موج نوی فرانسه» (La Nouvelle Vague) که در ژانویه سال ۲۰۱۰ در پاریس چشم از جهان فرو بست، موضوع یادبود (Retrospektive) این دورهی «ویناله» است
«ویناله» با این که خود یک جشنواره غیررقابتی است، اما بستری برای اعطای «جایزهی اتحادیهی بینالمللی منقدین و روزنامهنگاران فیلم» (FIPRESCI)[2] است. «جایزهی فیلم وین» (Wiener Filmpreis) که به بهترین فیلم سینمایی محصول کشور اتریش در سال گذشته اختصاص دارد نیز در همین جشنواره اعطا میشود. ناگفته نماند که این جایزه در سال ۲۰۰۸ به فیلم «برای یک لحظه آزادی» (Ein Augenblick Freiheit)، نخستین فیلم «آرش ریاحی» (Arash Riahi)، کارگردان ایرانی – اتریشی تعلق گرفته است. جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران روزنامهی استاندارد به نام «STANDARD-Publikumsjury» نیز به یکی از فیلمهای شرکتکننده در «ویناله» اختصاص مییابد که تا به حال در اتریش جایزهای کسب نکرده باشد.
در جشنوارهی فیلم وین، علاوه بر اکران فیلمهای سینمایی، مستند و فیلم کوتاه، برنامههای جانبی بسیار متنوعی برگزار میشود که طیف مخاطبان «ویناله» را گسترش میدهد. گفتوگوهای عمومی تماشاگران با عوامل فیلم، از جمله کارگردانان و دیگر میهمانان رسمی جشنواره «ویناله» و برگزاری نمایشگاه، رونمایی کتاب و اجرای کنسرتهای متعدد، از جمله برنامههایی است که هر ساله در جشنوارهی فیلم وین (ویناله) برگزار میشود.

[۱] – Fédération Internationale des Associations de Producteurs de Films
[2] – Fédération Internationale de la Presse Cinématographique
رادیوکوچه
پنجاهوچهارمین جشنواره فیلم لندن روز چهارشنبه سیزدهم اکتبر با نمایش فیلم بریتانیایی «هرگز ترکم مکن» ساخته مارک رومانک آغاز بهکار کرده است. به نقل از بیبیسی، امسال جشنواره لندن با مدیریت همیشگی خاتم ساندرا هبرون، میزبان فیلمسازان سرشناسی بوده است.
برخلاف سال قبل که جشنواره لندن میزبان چند فیلم مطرح ایرانی بود، امسال «اوریون» ساخته علی زمانیعصمتی تنها نماینده سینمای ایران در پنجاه و چهارمین دوره جشنواره فیلم لندن است.
این فیلم که در بخش بازار مستقلهای جشنواره فیلم کارلو وی واری هم شرکت داشت، موفق شد جایزه نتپک، مربوط به انجمن ارتقای سینمای آسیا، را کسب کند.
اوریون، داستان دختر جوانی بهنام الهام است که در ارتباط جنسی با دوست پسرش، بکارت خود را از دست میدهد و برای حل آن به روشهای غیرقانونی متوسل میشود و در نهایت تاوان سختی برای این کار میپردازد.
این فیلم که بهطور زیرزمینی و با جسارت در ایران تهیه شده، مورد استقبال وسیع تماشاگران جشنواره کارلو وی واری قرار گرفت و بحثهای حاشیهای زیادی درباره ایران و سینمای ایران برانگیخته است.
خبر / رادیو کوچه
در حمله مردان مسلح به شهروندان فیلیپینی یک تن کشته و پنج نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. به گزارش خبرگزاری ملی چین، افراد مسلح در حالی به این شهروندان حمله کردهاند که آنها با یک خودرو سواری در یک خیابان شلوغ در شهر کالوکان در نزدیکی مانیل پایتخت این کشور در حال عبور بودهاند.
پس از حضور پلیس مجروحان این حادثه به بیمارستان منتقل شدهاند.
پلیس در حال بررسی این حادثه و انگیزه انجام آن است.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه چهاردهم اکتبر، بر اثر سانحه بالگرد نیوزیلندی که از روز قبلاش ناپدید شده بود دو نفر کشته شدهاند. خبرگزاری ملی چین نوشت، امدادگران، بدنه متلاشی شده این بالگرد را بعدازظهر روز گذشته در جنوب جزیره کولیرس نیوزیلند پیدا کردهاند.
جنازه خلبان این بالگرد در داخل بالگرد و جنازه فرد دیگر نیز در نزدیکی محل حادثه یافت شده است.
گفتنی است که خلبان ۶۷ ساله این بالگرد در حال آموزش به یک فرد ۲۹ ساله بوده است.
جمعه ۲۳ مهر ۱۳۸۹ – ۱۵ اکتبر ۲۰۱۰
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ – محبوبه
مهارتهای زندگی- «آداب رفتار در محل کار» - سیمین
بخش اول خبرها
«ایدهی بزرگ» - حجاری پیکرهی «کریزی هورس»
گزارش هفتگی رادیو کوچه
آقای گجت – دامون
روزنگاشت – «روشندلانی با عصای سفید» - محبوبه
بخش دوم خبرها
کوچه سلامتی – «موضوع کاهش وزن» - آویده مطمئنفر
رادیو لیچار – فرورتیش (تکرار برنامه هفته)
مجلهی خبری کابل – آرین
ملودی کوچه – «ترانهای از روشنایی، امید و فداکاری» - ثمر
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
بیش از یکصد فعال سیاسی چینی، با امضای نامهای سرگشاده، از دولت چین خواستند، لیو شیائو بو، برنده جایزه صلح نوبل را از زندان آزاد کند.
به گزارش رویترز، امضاکنندگان نامه، همچنین از رهبران چین خواستهاند، با دیدهای واقعبینانه و توام با منطق پاسخگوی جایزه صلح نوبل باشند.
این در حالی است که رهبران چین، برنده چینی جایزه صلح نوبل امسال را یک بزهکار خوانده و گفتهاند که کمیته نوبل با انتخاب لیو شیائو بو، مشروعیت خود را زیر سوال برده است.
از هفته گذشته و در پی اعطای جایزه صلح نوبل، شماری از سالخوردگان حزب کمونیست چین، با انتشار بیانیهای علنی، خواهان آزادی بیان بیشتر در چین شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«جایزهام را به کشتهشدگان تیان آنمن اهدا میکنم»
خبر / رادیو کوچه
داود سلیمانی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، شامگاه پنجشنبه بیست و دوم مهرماه، بعد از نزدیک به شانزده ماه بازداشت به مرخصی آمده است.
به گزارش جرس، این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد دانشگاه که خردادماه ۱۳۸۸ و در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت شده بود، توسط شعبه ١۵ دادگاه انقلاب تهران به شش سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شد که شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان، محکومیت وی را از شش سال به سه سال کاهش داده است.
گفتنی است سلیمانی خردادماه سال جاری بعد از انتشار نامه سرگشادهای به رهبر جمهوری اسلامی، همراه با عیسا سحرخیز و رسول بداغی، از زندان فردیس به زندان رجاییشهر منتقل شده است.
این فعال اصلاحطلب از هرگونه امکان مرخصی تاکنون بیبهره بوده و به رغم وعدههای داده شده و قرار وثیقه، حتا به یک مرخصی کوتاه هم نیامده بود.
لازم به ذکر است داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد دانشگاه و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است.
محبوبه / رادیوکوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستوسوم مهر برابر با پانزدهم اکتبر بهعنوان «روز جهانی نابینایان و قانون عصای سفید»، نامگذاری شده است. عصای سفید در واقع نمادی است برای حفظ حقوق نابینایان که باید در همه جوامع مورد توجه قرارگیرد و روز جهانی نابینایان بهانهای است تا به آنها و مشکلاتشان بیشتر توجه کنیم.
دیدن حقی است که برخی به حکمت خداوندی از آن محرومند اما به لطف بیکرانش از دیگر نعمتها بهره گرفتند تا به حقیقت وجودی خویش برسند. آنگونه که در امتداد کارهای بزرگ قد کشیدند و بر آن پرتوان شدند.
استفاده از عصا به عنوان وسیله کمکی در رفت و آمد نابینایان از قرنها پیش متداول بوده است، ولی استفاده از عصای سفید به شکل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابینایان به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد.

در سال ۱۹۲۱ میلادی یک عکاس اهل «انگلستان» بهنام «جیمز بیگز» که در اثر یک سانحه بینایی خود را از دست داد، برای در امان بودن از خطر وسایل نقلیه که در خیابانهای اطراف محل زندگی وی در حال رفت و آمد بودند، ابتکار استفاده از عصا به رنگ سفید را که به راحتی برای همگان قابل دید باشد را بکار برد.
پس از آن دو تن از برجستهترین محققان آمریکایی بهنامهای «ناول پری»، ریاضیدان و «جاکوپس تن بروک»، حقوقدان توانستند قانونی را در پانزدهمین روز از ماه اکتبر به عنوان «قانون عصای سفید» به تصویب برسانند و این روز در سال ۱۹۵۰ میلادی از سوی سازمان علمی و فرهنگی یونسکو بهعنوان «روز جهانی نابینایان» نامگذاری شد. در این قانون کلیه حقوق اجتماعی فرد نابینا بهعنوان عضوی از یک جامعه متمدن انعکاس یافته است.
نابینایان حق استفاده از کلیه امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارند. آنان حق دارند از پیادهروها، خیابانها، بزرگراهها و وسایل حملونقل همگانی مانند: هواپیما، قطار، اتوبوس، اتومبیل، کشتی، هتل، اماکن عمومی، مراکز تفریحی و مذهبی استفاده کنند.
اگر در بعضی اوقات، محدودیتی برای استفاده از این تسهیلات و اماکن وجود داشته باشد باید فراگیر همه افراد جامعه باشد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود.
رانندگان وسایل نقلیه موظف به مراعات کامل نابینایانی که هنگام عبور و مرور از عصای سفید استفاده میکنند، هستند. دولت موظف است که نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کند تا آنها به کار مشغول شوند.

و همچنین مسولان دولتی همه ساله باید روز پانزدهم اکتبر برابر با بیستوسوم مهر را بهعنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید، به نحوی شایسته ارج نهند و از مردم بخواهند که رفتار معقولانهای با نابینایان داشته باشند و گامهای صمیمانه و موثری برای آنان بردارند.
و اما در قرن نوزدهم میلادی، برای سهولت کار افراد نابینا و کم بینا در امر تحصیل و تعلیم و تربیت «خط بریل»، توسط «لویی بریل» فرانسوی ابداع شد. پدر لویی بریل کفاش بود و لویی درکارگاه وی کار میکرد.
روزی درفش کفاشی به چشم وی برخورد کرد و در اثر این حادثه، او از نعمت بینایی محروم شد. پس از آن، او درباره افرادی که از نعمت بینایی برخوردار نبودند، بسیار اندیشید و سرانجام به فکر افتاد تا خطی را به وجود آورد که افراد نابینا به وسلیه آن به راحتی به امر خواندن و نوشتن بپردازند.
او پس از مدتها، موفق به ابداع خطی شد که بهنام وی، بریل، نامیدند. اما تا وقتی او زنده بود، دستاندرکاران آموزش نابینایان خطش را معتبر نشمردند و سی سال پس از مرگ بریل بود که اختراع بیمانندش در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد.
بنابر آمار «یونسکو»، دوازده میلیون انسان در سراسر جهان نابینا هستند که متاسفانه تنها حدود پنج درصد آنها با خط بریل آشنایی دارند.
«ایران سفید»، نیز عنوان اولین روزنامه ویژه نابینایان به خط بریل است که در ایران و خاورمیانه تحت پوشش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند.
منبعها:
ویکیپدیا
سایت حوزه
همشهری
راسخون
رادیو کوچه
هفته یازدهم لیگبرتر روز گذشته پنجشنبه با انجام سه دیدار آغاز و تیمهای مس کرمان و راهآهن مقابل حریفان خود به پیروزی رسیدند و استیلآذین در دومین هفته پیاپی متحمل شکست شده است.
به نقل از خبرآنلاین، استیلآذین در ورزشگاه دستگردی اکباتان میزبان سایپای کرج بود و در این دیدار خانگی با نتیجه پنج بر یک تن به شکست داد تا بحران در این تیم همچنان ادامه داشته باشد.
لازم به ذکر است پس از باخت هفتهی گذشته مقابل سپاهان، اینبار افشین پیروانی به جای تومباکوویچ هدایت سرخپوشان را بر عهده داشته است.
در آخرین دیدار برگزار شده در روز پنجشنبه، مس کرمان در ورزشگاه شهیدباهنر این شهر میزبان نفت آبادان بود و با درخشش ادینیو میهمان خود را با شکست بدرقه کرد.
گفتنی است در ادامه دیدارهای هفتهی یازدهم، امروز جمعه تیمهای استقلال و پرسپولیس داربی ۶۹ را برگزار میکنند. فولاد خوزستان – تراکتورسازی، پاس همدان – شاهین بوشهر، نفت تهران – صبای قم، پیکان – سپاهان و ذوب آهن – ملوان دیگر تیمهای این دیدارها هستند.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه مقامات آمریکا و اسراییل سفر محمود احمدینژاد به جنوب لبنان را «تحریکآمیز» دانستهاند، اما اسراییل میکوشد خونسردی خود را حفظ کند.
ایگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسراییل، سفر محمود احمدینژاد به مناطق مرزی را تحریکآمیز خوانده و افزوده است : «آشکار است که او مقاصدی پلید دارد و با آتش بازی میکند.»
به گزارش دویچه وله، مردم و مقامات اسراییل با توجهی خاص مسافرت محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی را دنبال کردهاند. آقای احمدینژاد با سفر به جنوب لبنان بار دیگر حمایت خود را از شیعیان این کشور به نمایش گذاشت و موضع افراطی خود مبنی بر نابودی اسراییل را تکرار کرده است.
رییس جمهوری اسلامی در نطقی در منطقه بنت جبیل، در چهار کیلومتری مرز اسراییل، خطاب به هواداران خود گفت: «اشغالگران صهیونیست امروز دیگر چارهای جز آن ندارند که واقعیت را قبول کنند و به کشورهای اصلی خود برگردند.»
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، در سخنانی در تلاویو، اظهارات احمدینژاد را تقبیح کرد و گفت: «ما ۶۲ سال پیش بهترین پاسخ را به چنین اظهارات کینهتوزانه دادهایم.»
رییسجمهوری ایران با دیدار از میدانهای جنگ حزباله لبنان با ارتش اسراییل در سال ۲۰۰۶ از نزدیکترین مواضع به مرز اسراییل دیدن کرد و برای حدود ۱۵ هزار نفر از طرفداران خود سخنرانی کرده است.
خبر / رادیوکوچه
بامداد روز جمعه بیستوسوم مهرماه وزیر امور خارجه ایران جهت حضور در نشست «دوستان پاکستان» با هدف بررسی آخرین وضعیت بازسازی سیل اخیر در پاکستان، تهران را به مقصد بروکسل ترک کرده است.
به گزارش ایرنا، منوچهر متکی در نشست بروکسل که با هدف بررسی آخرین وضعیت بازسازی سیل اخیر در پاکستان و نقش جامعه بینالمللی برگزار میشود، شرکت خواهد کرد.
بر اساس این گزارش در این نشست ۲۶ کشور و نهاد بینالمللی در سطح وزرای خارجه و یا نمایندگان ویژه مشارکت خواهند داشت.
گفتنی است گروه موسوم به دوستان پاکستان متشکل از کشورهای ایران، استرالیا، آمریکا، انگلستان، کانادا، بلژیک، مصر، فرانسه، آلمان، ایتالیا، نروژ، عربستان، اسپانیا، چین، کرهجنوبی، ژاپن، سوئد، هلند، ترکیه، امارات متحده عربی ،بانک جهانی، بانک توسعه آسیا و بانک توسعه اسلامی هستند.
محبوبه / رادیوکوچه
mahboobeh@koochehmail.com
- 1293 خورشیدی – زادروز «محمدظاهرشاه» آخرین پادشاه افغانستان، محمدظاهر در خانواده «سپهسالار محمد نادرخان» در کابل زاده شد. او فقط پانزده سال سن داشت که بر تخت سلطنت افغانستان تکیه زد و از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۳ به مدت چهل سال بر این کشور حکمروایی کرد. ملیت پشتون و گرایش او به زبان فارسی، به شخصیت وی در میان پشتونها و فارسی زبانهای افغانستان اعتبار بخشیده است. دوره فرمانروایی ظاهرشاه بر افغانستان، دوره آرامش بود و افغانستان درگیر هیچ جنگی نشد.
- ۱۱۸۰ قمری – سالروز درگذشت «محمدعلی بن ابوطالب» معروف به «شیخ علی حزین»، او زاده اصفهان و از نوادگان «شیخ زاهد گیلانی» بود و از آخرین شاعران بزرگ سبک هندی بود. از آثار او میتوان به «تذکره شعرا»، «دیوان اشعار»، «صفیر دل» و «حدیقه ثانی » در برابر حدیقه سنایی و «تذکرات العاشقین» در برابر لیلی و مجنون اشاره کرد. حزین در کتاب تاریخ خود وضعیت اصفهان در زمان حمله افغان را شرح میدهد. ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/در دام مانده باشد صیاد رفته باشد، یکی از مشهورترین ابیات اوست.
- ۱۸۴۴ میلادی – «فردریک نیچه» فیلسوف و نویسنده آلمانی و مولف «چنین گفت زرتشت» در چنین روزی به دنیا آمد. این فیلسوف آلمانی و نویسنده کتابهای «تولد تراژدی»، «چنین گفت زرتشت» و «آن سوی خوب و بد» تمدن بورژوایی غرب را رد کرد و آن را منحط خواند. وی که یک مورالیست بود فرضیه انسانهای توانا یا سوپرمن را مطرح ساخت که بعدها مورد توجه نازیهای آلمان قرار گرفت و به آن استناد میکردند. نیچه در سال ۱۹۰۰ در ۵۶ سالگی درگذشت.
- ۱۹۱۷ میلادی – رقاصه جاسوس جنگ جهانی اول تیرباران شد. «ماتا هاری» رقاصه زیبای آلمانی یا هلندی که مدت ۳ سال در فرانسه با رقص و روسپیگری اطلاعات مهم نظامی را از افسران فرانسوی کسب میکرد و برای دولت خودش، آلمان میفرستاد به جوخه اعدام سپرده شد و در نزدیکی پاریس تیرباران شد. ماتاهاری نخست میخواست معلم شود که موفق نشد و برای تحصیل هنر به فرانسه آمد که به دلیل مهارت در رقصیدن، به دانسینگهال ویژه افسران ارشد دعوت شد و بهدلیل توجه افسران فرانسوی و انگلیسی بهاو به دام شبکه جاسوسی آلمان افتاد.
- ۱۳۰۷ خورشیدی – استخدام معلم فرانسوی و نخستین دسته دانشجویان اعزامی به فرنگ، پانزده معلم «فرانسوی» استخدام شده از سوی دولت ایران برای تدریس وارد تهران شدند. دولت فرانسه برای پذیرش دانشجویان اعزامی ایران پیش شرطهایی در نظر گرفته بود از جمله دانستن زبان فرانسه و آشنایی با فرهنگ و طرز زندگی مردم این کشور که دولت وقت ایران را ناگزیر به استخدام این معلمان کرده بود.
- ۳۱۳ قمری – سالروز درگذشت «محمدزکریای رازی» پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی است که آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و بهعنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد مشهور است. به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به «جالینوس عرب» نیز مشهور بوده است. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت WHO، شهر کابل پایتخت افغانستان بهدلیل داشتن ۶۵ هزار بیمار مبتلا به لشمانیا (سالدانه/سالک) پایتخت این بیماری شناخته شده است.
به نقل از بیبیسی، این سازمان میگوید نشانههایی از گسترش این بیماری به دیگر مناطق افغانستان نیز دیده شده است.
پیترگراف نماینده این سازمان جهانی بهداشت در افغانستان گفت: «سال گذشته در شهر کابل شصت وپنج هزار بیمار مبتلا به سالدانه شناسایی و ثبت شدهاند و این رقم از هر شهر دیگر در جهان بیشتر است.»
این در حالی است که وزارت بهداشت افغانستان میگوید تنها برای مداوی ۴۰ درصد این بیماران امکانات لازم را در اختیار دارد.
مسوولان هلالاحمر افغانی نیز گفتهاند برای تشخیص و مداوای بیماران سالدانه به وزارت بهداشت و سازمان جهانی بهداشت کمک میکنند.
در حال حاضر سازمان جهانی بهداشت تنها یک مرکز درمانی برای درمان بیماران لشمانیا در کابل دارد.
فاطمه گیلانی رییس هلالاحمر افغانی گفت: «به زودی در شماری از ولایتهای افغانستان مراکز درمانی ایجاد خواهد شد.»
گفتنی است لشمانیا یا سالدانه نوعی بیماری پوستی است که بهعلت نیشزدن یک نوع پشه بهنام لشمانیا ایجاد میشود.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- تانگو رزالقی: «همه اعضا در جناح راست و حزب پیشرو برای انتخابات گالاس مصمم هستند.»
- ۱۰۰ فعال، بر علیه کنسرت لمبرت تظاهرات آرامی را انجام دادند.
- کمیته منطقهای سازمان بهداشت جهانی برای همایش منطقهای کشورهای غرب اقیانوس آرام، ۶ قطعنامه صادر کرد.
- هیت بینالمللی در همایش عمومی جناح راست باعث میشود که اعضا، مسائل را با شرکای خارجی خود مطرح نمایند.
- طرح شهر دیجیتالی شهر میری را تبدیل به یک قطب خدمات مجازی میکند.
- سازندگان مسکن در سلانگور از کارگذاریها خواستند تا سیاستهای خود را شکل دهند.
- گروه MBM 70 درصد از سهام یک موتور سازی در کینابالو را خرید.
- بانک اسلامی نرخ سود صنعتی را تا پایان سال کاهش میدهد.
- قرار داد فروش کلی بین K-One و Diversey.
- ثروتمندترین مرد هند، اولین منزل چند میلیارد دلاری در جهان را میسازد.
- فستیوال بزرگ گیاهخواری در جزیره پوکت تایلند باعث جذب زیاد جهانگرد شده است.
- سازمان بهداشت جهانی به سوی مبارزه با بیماریهای خاص مناطق استوایی گام بر میدارد.
روزنامه استار
- در بودجه ۲۰۱۱ درآمد سرشار اقتصادی به واقعیت میپیوندد.
- نجیب: «همکاری های منطقه ای برای حل مسایل ضروری است.»
- یک افسر ارشد هیت مبارزه با فساد به اتهام اخاذی دستگیر شد.
- مرگ یک نوجوان ۱۴ ساله بر اثر برقگرفتگی در تامان سری.
- ۷۰۰۰ کارگر دولتی برای خدمات نظافت شهری.
- اطمینان بخشی شرکت بنز به مشتریان محلی خود.
- برنامههای افزایش بازدید گردشگر از معبد ۶۰۰ ساله گوا موسانگ.
- بخش خصوصی مسوول مبارزه با سرطان سینه شد.
- آدم لمبرت خواننده امریکایی باوجود اعتراضات، استادیوم بوکیت جلیل را به لرزه در آورد.
- نرخ جرایم در جوهور طی یک سال گذشته ۲۴ درصد کاهش داشته است.
- احمدی نژاد در نزدیکی مرز اسراییل گفت که صهیونیسم نابودشدنی است.
- اوباما از دادگاه خواست تا توقف استخدام همجنسگرایان در ارتش ادامه پیدا کند.
- توافق ۴۷ میلیون دلاری کارگران برجهای تجارت جهانی با آن سازمان پس از حملات ۱۱ سپتامبر.
روزنامه نیو استریت تایمز
- مالزی پیشرو مبارزه با دنگی در جهان.
- قرارداد ۱٫۹ میلیارد رینگیتی فنآوری پیشرفته با آلمان.
روزنامه مالایی میل
- در پرونده قتل تئو بنگهوک کاراگاهان، مدرکپوشانی را انکار کردند.
- انتظار میرود ۲۰۰،۰۰۰ شغل جدید در بخش سلامت کشور تاسیس شود.
- گروه امدادرسان مالزیایی اجازه رفتن به فلسطین را پیدا کرد.
- خوشآمدگویی به سلطانمحمدپنجم در کنفرانس حکام.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه بیستم مهرماه، حسین فرزین، فعال سیاسی مشهد و مسوول سابق روابط عمومی شهرداری آن شهر در دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی، به دلایل نامشخص توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران مشهد، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش جرس، خانواده این فعال سیاسی هنوز خبری از محل بازداشت و همچنین وضعیت جسمی وی نداشتهاند و علت دستگیری وی نیز مشخص نشده است.
گفتنی است حسین فرزین از جانبازان شیمیایی جنگ هشتساله ایران و عراق است.
مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه

خبر / رادیو کوچه
رییسجمهوری اسلامی پس از پایان سفر دو روزه خود به لبنان بامداد جمعه به تهران بازگشته و مورد استقبال معاون اول رییسجمهوری و برخی اعضای دولت قرار گرفته است.
به گزارش ایرنا، رییسجمهوری اسلامی با بدرقه رسمی میشل سلیمان رییسجمهوری لبنان که در بعبدا کاخ ریاستجمهوری لبنان انجام شد، پس از نواخته شدن سرود جمهوری اسلامی و لبنان روسای جمهوری دو کشور و هیتهای همراه با یکدیگر خداحافظی کردهاند.
امضای ۱۷ سند همکاری و یادداشت تفاهم، مذاکره و گفتوگو با رییسجمهوری، نخستوزیر، رییس مجلس، شخصیتهای برجسته سیاسی و مذهبی و شماری از سران گروهها و طوایف لبنان، سخنرانی در جمع فعالان تجاری و دیدار صمیمانه با مردم جنوب لبنان و روستای قانا از جمله برنامه های محمود احمدینژاد در این سفر دو روزه بوده است.
گفتنی است میشل سلیمان در این دیدار از مواضع و تلاشهای جمهوری اسلامی برای تقویت وحدت و همبستگی در لبنان قدردانی کرده است.
رییسجمهوری اسلامی نتایج سفرش به لبنان را مثبت ارزیابی و ابراز امیدواری کرد دولت و ملت لبنان همچنان سربلند و موفق در خط مقدم مقاومت باشند.
لازم به ذکر است رییس جمهوری اسلامی روز چهارشنبه سیزدهم اکتبر در میان استقبال مقامات و مردم لبنان وارد بیروت شد.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده گروه ۱+۵ به ایران پیشنهاد داده است که در ماه نوامبر به مدت سه روز وارد مذاکرات هستهای شود.
به نقل از بیبیسی، یکی از سخنگویان خانم اشتون گفته است کاترین اشتون از سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس هیت مذاکره کننده هستهای ایران، دعوت کرده است اواسط ماه نوامبر به مدت سه روز در شهر وین با او دیدار و مذاکره کند.
این سخنگوی خانم اشتون اضافه کرد: «این پیشنهاد در پی نشانههای مثبت اخیر از سوی ایران و ابراز تمایل این کشور به اینکه مذاکره کننده هستهایاش به نمایندگی از گروه ۱+۵ با کاترین اشتون دیدار کند، مطرح شده است.»
لازم به یادآوری است منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، در روز شنبه ۹ اکتبر اعلام کرده بود اواخر اکتبر و اوایل نوامبر را زمان مناسبی برای گفتوگوهای اتمی با نمایندگان گروه۱+۵ میداند.
گفتنی است پی جی کراولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته بود اگر ایران آماده مذاکرات است، تنها کاری که باید بکند این است که تلفن را بردارد و تاریخی را تعیین کند.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، نیز روز سهشنبه ۱۱ اکتبر درباره موضع ایران نسبت به دستور جلسه مذاکرات احتمالی گفته بود: «موضوع بحث با گروه ۱+۵، بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی خواهد بود.»
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
از بدو پیدایش هنرهای نمایشی، موسیقی و آواز بسیاری از مواقع همراه نمایش بوده است. موسیقی و آواز در کنار داستانهای دراماتیک ساختمان اصلی بسیاری از جشنواره را میساختند و میتوان گفت موسیقی و رقص حتا برتر از سایر عوامل نمایشی در جشنوارهها بهکار گرفته میشد. اما در دورههای بعد کمکم درام راهی مستقل را پیش گرفت و بر سایر عوامل برتری جست بهطوریکه موسیقی، آواز و رقص از عوامل فرعی درام و در واقع در خدمت درام بهکار گرفته شد.
«اپرا» نمایشی است که با همراهی ارکستر به آواز خوانده میشود. این ادغام بیهمتای بازیگری، شعر، رقص، صحنهپردازی، جامه و آرایش بازیگران، تجربهای نمایشی را فراهم میکند که هیجان و تاثیر آن فراگیر و مقاومتناپذیر است. اپرا در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی در ایتالیا پا به عرصهی وجود نهاد و سپس به بسیاری از کشورها راه یافت و امروزه نیز همچنان یکی از توانمندترین گونههای نمایش موسیقیایی است.
در اپرا شخصیتها و طرح داستان، به جای گفتار که در درام متعارف بهکار گرفته میشود، به واسطهی آواز نمایانده میشوند. بدین سبب، اپرا مایهی لذت فراوان میشود، موسیقی آن گوشنواز است و تاثیر حسی کلام و داستان را تشدید میکند. موسیقی اپرا با تجسم حالت، شخصیت، پویایی و کنشی دراماتیک، حتا یک داستان پیچیده را نیز باورپذیر میکند. سریز شدن موسیقی، داستان را پیش میبرد. در اپرا موسیقی همان درام است. اپرا اجرا کنندههایی میخواهد که همزمان توانایی آواز خواندن و ایفای نقش داشته باشند. تکنوازها یا آوازخوانان سولو تکخوانهای دوم، گروه کر و گاه رقصندگان همگی با جامه و آرایش ویژه برصحنهاند. گاهی علاوه بر آوازخوانان حرفهای و گروه کر، «بازیگران فرعی» و سیاهی لشکرها» نیز حضور دارند، بازیگرانی که آواز نمیخوانند اما به انجام کارهای حاشیهای سرگرمند که بر تاثیرگذاری اپرا میافزایند. تدارک چشمانداز صحنه، نورپردازی و سازمان بخشیدن به ابزار و وسایل صحنه در اپرا کاری پیچیده و بغرنج است. تمام این ابزار و وسایل برای خلق توهم آتش، سیل، طوفان و جلوههای فراطبیعی بهکار گرفته میشوند.

در دورهی رنسانس، عدهای از ادیبان و روشنفکران برای ایجاد و خلق یک هنر جدید به تکاپو میافتند و گروهی از موسیقیدانان و شاعران در شهر فلورانس جمع میشوند تا در اینباره با هم بحث کنند. با بررسی نمایشهای یونان به این نتیجه میرسند که اغلب نمایشنامهها موزیکال هستند و سپس ادعا میکنند که مکالمههای تراژدیهای یونان میبایست یا دکلمه شوند یا به آواز خوانده شوند. همین بررسیها منجر به طرح درام موزیکال از طرف این گروه شد.
امروزه اپرا چنان هنر والایی است که در تمام دنیا ساختمانهای مخصوص به خود را دارد
نخستین نویسندهای که که در پی طرح این نظریه آثاری به این سبک بهوجود آورد «اتاویانو رینوچینی» بود که در سال ۱۵۹۵میلادی اثری بهنام «دافنه» نوشت و «جاکوپو پری» آهنگساز معروف آن زمان بر روی آن موسیقی گذاشت. این اپرا در سال بعد در شهر فلورانس به معرض نمایش گذاشته شد. درام «رینو چینی» را نخستین متن اپرایی بهشمار میآورند. اما نقطه عطف در هنر اپرانویسی در دورهی رنسانس، زمانی محسوب میشود که «مونته وردی» آهنگساز معروف ایتالیایی پا به عرصه اپرانویسی ایتالیا نهاد و آثاری چون «اروفه» و «آریانا» را خلق نمود. به دنبال گسترش موج اپرا در اروپا، تماشاخانههای مخصوص اپرا ساخته شد و این روند چنان سرعتی پیدا کرد که تا سال ۱۶۳۷، ذهن اهالی ونیز غالبن به سوی اپرا معطوف شد. بدین ترتیب در دورهی رنسانس بود که اپرا راهش را بهسوی یک شکل مستقل هنری، با استفاده از هنرهای نمایشی، موسیقی و تجسمی جدا کرده و تغییر و تحولات بسیاری نیز پیدا کرد. این تغییرات تا بدانجا بود که اپرا از سرچشمههای اصلی خود یعنی نمایش به کلی جدا شد و با تسلط یافتن موسیقی بهعنوان رکن اصلی در اپرا، از گروه نمایش به گروه موسیقی انتقال مییابد.
یکی از کسانی که در تحول اپرا به سوی یک هنر مستقل و پیچیده سهم مهمی دارد، «ریچارد واگنر» است که نوآوریهای او باعث شد که اپرا بهعنوان یک هنر ماندنی در تاریخ هنر جای گیرد. ولی اپرای واقعی به همت دوتن از اشراف ایتالیا، «کنت باردی» و «دوک مانتوا» بهوجود آمد. پیشروان اپرا وینچسو گالیله «Vincenzo Galilei » پدر گالیله، فیزیکدان بزرگ، جولیو کاچینی « Giulio Caccini » و ژاکو پری «Jacopo Peri » بودند. کاچینی و پری هر دو از خوانندگان معروف عصر خود بودند و آنها به دعوت گالیله در تصنیف اولین آثار اپرایی شرکت کردند.

شخصیتهای داستان اپرا، بسیار متنوع هستند، خدایان، ملکهها، دوکها، خدمتکاران، کشیشها، روسپیان، روستاییان، دلقکها، و گاوچرانان، همه و همه ممکن است در هیت شخصیتهای اپرا ظاهر شوند. تکخوانهای اپرا میباید تمام این شخصیتها را بنمایانند و به این ترتیب مهارت در بازیگری به اندازهی هنر آوازخوانی برای آنان ضروری است. کارگردان صحنه، هنگام تمرین آوازخوانها را برای انجام حرکت دست، ادای حالتهایی بیانگر و همسان شدن با شخصیتهای داستان تعلیم میدهد. گسترههای آوازی اصلی «سوپرانو، آلتو، تنور، باس» هستند و در اپرا این گروهبندیها گسترهی ظریفتری نیز مییابند. اپرا مانند نمایشنامه یک تا پنج پرده دارد که هر کدام به صحنههایی تقسیم میشوند، هر پردهی اپرا، گسترهی متفاوتی از تقابل میان آواز و ارکستر را مینمایاند. جاذبهی اصلی اپرا برای بسیاری از دوستداران آن، در بخشهایی بهنام «آریا» نهفته است، بخشهای برای همراهی تک خوان با هم راهی ارکستر. آریا، سرریز ملودیی است که یک موقعیت احساسی را بیان میکند. در آریا ممکن است عبارت «دوستت دارم» ده بار به آواز خوانده شود تا بسط و گسترش ایدهی عشق را در ذهن شنونده تثبیت کند. اغلب هنگام سرریز احساس شخصیتها در موسیقی، حرکت در صحنه متوقف میشود. آریا اغلب چندین دقیقه بهطول میانجامد و قطعهای است کامل، با آغازی مشخص، نقطهی اوج و پایان. اجرای درخشان یک آریا، شنوندگان را به ستایشی پرشور وا میدارد.
امروزه اپرا چنان هنر والایی است که در تمام دنیا ساختمانهای مخصوص به خود را دارد شاید این ساختمانها تنها برای برگزاری اپرا بهکار نروند ولی به این نام معروف هستند. از مشهورترین ساختمانهای اپرا در جهان ساختمان اپرا هاوس سیدنی به معنای «خانهی اپرای سیدنی» یکی از متمایزترین بناهای قرن بیستم از لحاظ معماری نیز بهشمار میرود که در شهر ساحلی سیدنی و در ایالت «نیوسالت ولز» کشور استرالیا قراردارد. خانهی اپرای شهر سیدنی در حال حاضر یکی از مهمترین اماکن توریستی در کشور استرالیا بهشمار میرود سالن اپرای سیدنی «Sydney» در استرالیا بسیار پر اهمیت است. این سالن عمارتی زیبا، بلند و صدف مانند است که روی پیشرفتگیای در آب قرار دارد و با بندر با شکوه شهر بسیار هماهنگی دارد .
اپرا از جاذبههای هنر امروز است که که در بسیاری از کشورهای پیشرفته ساخت و اجرای آن تنها یک تفنن نیست بلکه یک ضرورت است و در اعتلای هر چه بیشتر آن تلاش میکنند.
یسنا یاوری/ رادیو کوچه
گوشهی دامنش که سوخته است را جمع میکند. تکهای از خمیر میچسبد روی پیشانی آهویی که خم شده است و دارد لیلی را نگاه میکند. کتفش درد دارد. شانههایش را بالا میاندازد و خودش را به سمت عقب میکشد. دامن را کنار میزند. نوار باریک و سیاه پایین دامن روی جنگل نقش بسته بر روی آن میافتد. سیاهی، جنگل را میپوشاند و تاب میاندازد بر رودخانهی حاشیهی دامن. خم میشود تا دوباره خمیر را ورز دهد. عرق پیشانیش را پاک میکند. دستش را میگذارد پشت کمرش و آرام خمیازه میکشد. خمیر را پهن میکند روی «ارفیده»[۱]. میگذاردش توی تنور. خم که میشود صورتش را دور از تنور میگیرد تا بیش از این نسوزد. چشمانش میسوزد. میبندشان.
هر بار با خود فکر میکند که بارهاست این کار را کرده است اما این چشمهای لامذهب عادت نمیکنند. خندهاش میگیرد. مگر چشم هم عادت میکند به حرارت. مگر پوست است. می خندد و میگوید: «ای داد بیداد.»
دوباره خم میشود و نانی را از تنور بیرون میآورد. زیر لب زمزمه میکند: «لیلا وفای تور گردم … ناز غمزههای تور گردم … را میری نازک نازک … »
چراغ اتاق که روشن میشود به خودش میآید. نگاهی به دخترش که چراغ را روشن کرده است میکند. دختر سلام میدهد و میرود سارق نان را میگذارد کنار مادر و گونهی داغ او را میبوسد. سرمای لبهای دختر شعفی را برای زن به همراه میآورد. میگوید: «آمدی مادر جان … الان دیگه تموم میشه … چند لحظه صبر کن.»
دختر پشت به مادر میایستد. تصویر تمام قدش میافتد توی شیشههای در. چادرش را روی سرش جابهجا میکند: «گرما خفه نمیشی توی این اتاق؟ یک هفته است کولرا رو گذاشتن اون طرف نمیان نصب کنن تو هم هیچی نگو … اه خسته میکنی آدم و مامان اینجا اینقدر گرمه که نیازی به تنور نیست. تو این هوای دم کرده همه چی خود به خود میپزه من موندم تو چطور نمیپزی.»
این را میگوید و چادرش را از سر در میآورد و میاندازد روی پای مادر.

سیاهی تمام جنگل را با آن درختهای تنیده در هم و رودخانههای لبریزش، میپوشاند. زن چادرش را کناری میاندازد و خیره میشود به آهویی که غمزهی نگاهش در طرهی گیسوی لیلی پیچ خورده است. بلند میشود و کیفش را از توی طاقچه بر میدارد و دوعدد پنج هزارتومانی تا نخورده را به سمت دختر دراز میکند: «بیا دست خودت باشه بهتره. من که هوش و هواس درست و حسابی ندارم.»
دختر اخمهایش میرود توی هم. مینشیند کنار مادر و دستهای ضمختش را توی دست میگیرد و میگوید: «مامان تو رو خدا .. امشب نه. من نمیرم بیا امشب و اصلن خونه نریم زنگ میزنم به داوود میگم بیاد دنبالمون با موتورش ببرمون خونهی خودشون. میدونی از کی نرفتیم خونهی دایی؟ بابا هم از هرجا باشه صور و ساتش و درست میکنه تو که باید فحشه رو بخوری حالا یه شب نریم خونه مگه چی می شه؟ برم زنگ بزنم؟»
زن آخرین نان را هم از تنور در میآورد: «وقتی میدونی میگم نه چرا دوباره میپرسی؟ میخوای بیاد دم خونهی داییت آبروریزی کنه؟»
دختر حرف زن را قطع میکند: «آخه از کجا بفهمه اونجاییم؟»
زن پول را توی دست دختر میگذارد: «چقدر تو سادهای. بالاخره که میفهمه امشب نره دم خونشون بالاخره یه بار تو خماری واسه آبروریزی هم که شده میره. پاشو پاشو باید بریم دم خونهی اون یارو .»دختر بیحوصله از کنار زن بلند میشود: «من نمیرم، چه خود چشم چرونش باشه چه زنش. اون بارم که رفتم دلم واسه تو سوخت که حالندار بودی وگرنه … اصلن به ما چه که این مرتیکه غیرت نداره و زن و بچش و روونهی خونه ساقی میکنه واسه این قدر زهر ماری.»
گوشهی انبر، دست زن را زخم میکند و خونش شره میکند روی صورت لیلی که زلف آشفتهاش را به باد سپرده است. دستش را زیر دامن قایم میکند تا دختر نبیند. با گوشهی دامن پاکش میکند. چهارلای سارق را برمیگرداند روی هم و میگوید: «امشب خانم علایی دیر میاد نونا خشک نشه؟»
دختر اما توجهی نمیکند. دوباره چادرش را سر میکند. کمی خاک به هوا بلند میشود. به شیشهی در نگاه میکند و با لبهایش ور میرود. زن خیره به دختر میگوید: «لبات و پاک کن مادر دیر وقته . خدایی نکرده همین باعث شر میشه.»
دختر با اکراه لبهایش را پاک میکند. موهای سیاهش را میچپاند زیر روسری: «بریم؟»
مادر بلند میشود و میایستد. دامنش را میتکاند. دختر چراغ را خاموش میکند.
۱٫ ارفیده: وسیلهای چوبی یا سنگی که با آن نان را در تنور میگذارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر