هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

Latest News from Norooz for 10/21/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سید مصطفی تاجزاده امروز در ملاقات هفتگی با همسرش با توجه به سفر رهبری به قم مطالبی را در خصوص  وظایف روحانیت در این برهه حساس بیان کرد. بخشی از اظهارات وی که در اختیار پایگاه اطلاع رسانی نوروز قرار گرفته است در پی می آید:

وی در ارتباط با موج دین گریزی و در بعضی موارد دین ستیزی اقشاری از مردم به ویژه جوانان در ایران امروز گفت: تا آن جا که من مطلعم در تمام کشورهای جهان از آسیا و آفریقا تا آمریکا و اروپا تعداد مسلمانان و نیز هنجارهای اسلامی روز به روز در حال گسترش است. تنها در ایران است که ما شاهد افول این هنجارها در قشرهایی از مردم هستیم. این در حالی است که در هیچ کشوری به اندازه ایران تبلیغات وسیع دولتی دیده نمی شود. وجود ماهواره و اینترنت و غیره نیز تنها بهانه ای برای توجیه روند معکوس اسلام گرایی در ایران اسلامی به نسبت دیگر کشورهای جهان است. چراکه امروزه در کشورهای صاحب جدیدترین  فناوری اطلاعات، ارزش ها و هنجارهای دینی و معنوی به طور عام و ارزش ها و شعائر اسلامی به طور خاص رو به افزایش است. در پاسخ به چرایی این روند معکوس باید از دو عامل که نقش تعیین کننده دارند، نام برد که در کشورهای دیگر یا وجود ندارد و یا این که در حد ایران نیست.

  • سوء استفاده گسترده مقامات حکومتی از دین یا استفاده ابزاری از اسلام به گونه ای که اسلام نام مستعار و توجیه گر بی کفایتی، فساد، قوم و خویش بازی مقامات و سرکوب حکومتی شده است و این روند نامیمون باعث شده تا همان اتفاقی که در دوران حاکمیت کلیسا و روحانیت مسیحی در اروپا رخ داد با تغییراتی متناسب با زمان و مکان در میهن اسلامی ما مشاهده شود.
  • در ایران به نام اسلام سبک خاصی از زندگی بر مردم تحمیل شده است. به گونه ای که اسلام رهایی بخش پیش از انقلاب جای خود را به اسلام تحمیلی- تکفیری داده است.

به هر حال پیوند این دو عامل به ویژه توجیه دروغ، دورویی، ریا، سوء استفاده از امکانات بیت المال، ندانم کاری و بی لیاقتی به نام اسلام و تشیع و ولایت و روحانیت موجب فاصله گیری ها و رشد فزاینده  هنجارهای غیراسلامی و بعضا ضد دینی و سست شدن  پایه های ایمانی و اخلاقی جامعه شده است. فراموش نکنیم کلیسا در اروپا به دلیل ایجاد استبداد و تنگ نظری و فساد و تفتیش عقاید شکست خورد نه به دلیل تبلیغات یا فعالیت های تأثیرگذار ملحدان و مرتدها. به هر حال اگر قصد اصلاح و ارتقای جایگاه اسلام، تشیع، روحانیت مد نظر است، هیچ راهی جز روش سلف صالح یعنی دفاع قاطع روحانیت از حقوق فردی و جمعی مردم نیست. روحانیت با محکوم کردن روش های غیراخلاقی و غیرانسانی و غیراسلامی و اعتراض به بی کفایتی و ندانم کاری و فساد و با خروش علیه فقر و بیکاری و تورم و عقب ماندگی ملی است که می تواند جایگاه سابق خود را به دست آورد. ضمن این که باید توجه داشت که دیگر عصر تحمیل یک سبک و سلیقه خاص بر زندگی و رفتار مردم گذشته است. اگر روحانیت پرچم دار مبارزه با دروغ و ریا و سالوس شود، می تواند چون گذشته مورد وثوق و اطمینان مردم باشد و در نقش پشتیبان و تکیه گاه آنان بماند. البته می دانیم که اکثریت روحانیون مخالف وضعیت موجود هستند و آنان نیز هم چون ما و همه دلسوزان خیرخواه از این همه هدر دادن فرصت های تاریخی و امکانات ملی نگرانند ولی باید توجه داشت که به دلیل سوء استفاده عده ای معدود که اقدامات خود را به نام اسلام و تشیع و ولایت و روحانیت انجام می دهند، جامعه ما از همسایگان عقب مانده است و به همین دلیل اعتراض ها باید بیش از گذشته و جدی تر و صریح تر و بدون هیچ گونه ملاحظه ای باشد.


 


به نام خدای مظلوم خدای عدالت

سلام ای بزرگانی که سال های سال سر به اقیانوس دین خدا فروبرده اید تا مگر به ذات زیبای آن دست یابید. شنیده ایم که شما قرار است این روزها، میزبان رهبر جمهوری اسلامی ایران باشید پس چه نیک است اگر در کنار هر سخنی که با ایشان به میان می آورید، به سوز دل ما نیز اشاره فرمایید. اگر فلسفه از آن جا، برمی کشد که «شک» پای پیش می نهد، چرا با شما این نگوییم که «رشد» نیز به شوکت «شرم» مبتنی است که تا مردمی با طعم «شرم» نیامیزند و با آن خو نکنند و از آن جا به حریم «حیا» پا نگذارند، به حقیقت حق و به شأن بلند «توبه» دست نخواهند یازید. ای بزرگان دینی، ما را که دست نامهربان دستگاه قضا، از همسران و فرزندانمان و پدران و مادرانمان جدا ساخته، چاره ای جز پناه بردن به همان وادی شرم و حیا نیست تا مگر بدین طریق شمایان را واسطه حقی کنیم که به جفا از ما دریغ شده است.
ای مراجع عالیقدر، اینک ما زنان مسلمان ستم دیده و بی پناه این سرزمینیم. همسران و مادران و خواهران و فرزندان مردان و زنانی که بی گناه به بند گران اسیرند. چگونه است که صدای تظلم خواهی ما شنیده نمی شود تا پرسشمان کنند شما را چه می شود که این سان آرام و قرار از کف داده و از این سو به آن سو و از این خانه به آن خانه در جستجوی گوشی شنوا می روید؟ امروز برای ما که درب خانه های زیادی را برای گشودن سفره دل و شِکوه از جور جباران زده ایم، تجسم آوارگی زهرای عزیز آن جا که برای اثبات حقانیت شویش به در خانه مهاجر و انصار می رفت و از آنان طلب همراهی می کرد، کاملا ملموس و قابل درک است.
و اینک بار دیگر شما پرچمداران تشیع علوی را مخاطب قرار می دهیم با امید تخلقتان به خوی و خصلت مولایمان علی (ع) که ما را به قدر همان زن یهودیِ مرزنشین حوزه حکومت علی (ع) به حساب آورید که جماعتی خدانشناس به جای خلخال، عزیزانشان، نورچشمان و چراغ خانه هاشان را به تاراج ستم برده اند. و ای کاش کسی پیدا می شد تا از اندوه شنیدن این خبر جانکاه بلکه از تماشای این ظلم آشکار، جان می باخت تا سایه سنگین ملامت امیرمؤمنان شامل حال او نشود.
ای مراجع عظام
ما امروز از هر کجای این نظام اسلامی، به شما پناه آورده ایم و قطعا فردای قیامت، با هر حقی که از ما ضایع شده با شما به احتجاج خواهیم پرداخت. این روزها که رهبر کشور اسلامیمان میهمان شماست از او بپرسید اگر علی (ع) که امروز کودتاگران به نام او بر سر قدرتند، با ما بود، با نویسنده یک نامه، با سخنران یک مجلس، با امضاکننده یک بیانیه، با یک وبلاگ نویس و دارنده یک سایت اینترنتی، با یک معترض با یک دختر یا پسر شرکت کننده در تظاهراتی آرام و با یک خیرخواه منتقد، آیا این می کرد که شما کردید؟ از ایشان بپرسید چرا باید در دستگاه قضای یک نظام اسلامی، دروغ بزرگی به اسم «فتنه» را برگردن رقیبان خویش بیاویزند تا چهره فتنه گران واقعی آشکار نشود. از رهبری بپرسید شما که به کرات از حضور چهل میلیونی مردم درانتخابات سال گذشته با افتخار یاد کرده اید چگونه همه صاحبان رأی های سبز و نقش ستادهای رقیب و تلاشگران خدوم فعال در آن ها را که همسران و فرزندان ما باشند، ندیده می گیرید؟ بپرسید که مگر می شود جمع کثیری از هنرمندان و اندیشمندان و متفکران و سیاست مداران و استادان و دانشجویان و مردم کوچه و بازار سراسر کشور همگی فتنه گر و عامل دشمن و سرسپرده اجنبی باشند؟ بپرسید که چرا باید اعتراض بدیهی و مدنی یک شهروند به حساب دشمنی او گذارده شود؟ این روزها مگر مردم فرانسه سراسر کشور خود را به اعتصابی باشکوه فرانخوانده اند و مگر همه دستگاه های اقتصادی و تولیدی و خدماتی فرانسه را برای دست یابی به حقوق شهروندی خود فلج نکرده اند؟ آیا دولت و مجلس و قوه قضائیه فرانسه این مردم معترض را فتنه گر و عامل اجنبی دانسته و سران آنان را به تنگنای تهمت و افترا درانداخته است و هم زمان بصیرت خود را به رخ جهانیان می کشند؟ آخر چرا باید به جای مداخله گران و کودتاگران حادثه های سال گذشته، همسران و فرزندان ما زندانی باشند؟
رهبران دینی ما
به یاد داشته باشید که ما با همین نامه، درب خانه های شمایان را کوفتیم و با شرم و عزت نفس مسلمانی خویش، گوشه ای از رنج و تعب شب و روزمان را با شما در میان گذاردیم. شما از جانب ما از رهبر کشور اسلامیمان بپرسید آیا هیچ حکمروا و فرمانروایی به این سهولت سرمایه اجتماعی خود را و بخش عمده ای از ملت و مردم خویش را از دست می دهد و به راحتی آنان را در سپاه دشمن تصور می کند؟
عزیزان بزرگوار
همه ما و شما در محضر خدای متعالیم. زمان با شتاب سپری می گردد و محکمه عدل الهی برای واشکافی چند و چون رفتار ما و شما به پا می شود. عزیزان دربندِ ما دیر یا زود دوران محکومیتشان را سپری کرده به زندگی عادی بازخواهندگشت اما به واقع در محکمه الهی پاسخ این سؤال که چرا ظلم را به چشم دیدید و سکوت کردید را چگونه خواهید داد و خاموشی امروز را که علامت رضا تعبیر می کنند، چگونه توجیه می کنید؟ وقایع این روزها در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد و آیندگان درباره ما و شما داوری خواهند کرد. امروز نیز نسل جوان تردید کرده در اصول و تعالیم اسلامی براثر رفتار ظالمانه قدرتمندان خشونت طلب پویشگرانه و گاه ناباورانه به شما و واکنش هایتان به همه مظالمی که بر مردم بی پناه ایران و خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان پس از انتخابات رفته است، چشم دوخته اند. امروز روز امتحان است نه فقط برای ما بلکه برای همه عناصر تأثیرگذار، گروه های مرجع و برای شما بزرگواران خادم دین و پاسداران فقه جعفری و تعالیم نبوی و سیره علوی. ما از این فرصت برای رساندن پیاممان و انتقال مصائب و آلاممان به شما بهره می بریم و انتظارمان سکوت و بی تفاوتی و عدم اعتنا نیست. نیک می دانید در مقایسه با مسئولینی که بر کوهی از رانت خواری و فتنه های رفتاری خانه ساخته اند، همسران و فرزندان و پدران و مادران ما مجاهدان پاک نهادِ راه خدایند. جرم آنان جز هیچ، هیچ نیست. جرم عزیزان ما نقد مشفقانه است و اقدام به اصلاح اندیشه ها و رفتارهای انحرافی و تاوان این همه دلسوزی و خیرخواهی، بند و حبس و داغ و درفش بوده است. روندی که گویی تمامی ندارد و هر روز در ازای آزادی یک تن، چند تن به اسارت در می آیند و مکافات باور سبز و اندیشه روشنشان را می پردازند.
باری بزرگان دینی ما از رهبر کشور اسلامیمان استفسار کنید که آیا راز غربت اسلام و مسلمانی ما در این ملک سلمانی و دلیل عدم گرایش مردمان به اسلامی که ما ساخته و پرداخته ایم، جز فاصله آن با اسلام ناب محمدی(ص) و سیره علوی است؟ کاش آنان که مسئولیت هایی برای راهبری این ملت حق جوی به طریق سلم و سلامت و حق و حقیقت دارند، هرچه زودتر به خود آیند و جبران مافات کنند که همه ما آرزومند فردایی نیکوتر و خدایی تر برای جامعه خویشیم و صبح را نزدیک می دانیم.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
سه شنبه بیست و هفتم مهرماه 1389 هم زمان با میلاد فرخنده ثامن الائمه علی بن موسی الرضا(ع)
 


 


زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت و زندانی در بند، در یادداشتی شجاعت و استقامت علی شکوری راد را ستوده است.


به گزارش کلمه، مجردی که خود در یک ماه اخیر سه بار به دادستانی احضار شده، در این یادداشت آورده است: کم نیستند کسانی که به مانند دکتر شکوری راد می اندیشند و حق گویان همواره تاوان بیشتری را می دهند.


متن این یادداشت به شرح زیر است:


به یاد برادرم شکوری راد و دیگر آزادگان در بند که از قافله آمران به معروف و ناهیان از منکرند


ولتکن منکم امة یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون


باید از شما گروهی باشند که دعوت به نیکی و امر به خوبی ها کنند و از بدیها نهی کنند و آنان رستگارانند


این روزها همگی جای خالی دکتر شکوری راد را به شدت احساس می کنیم. عادت کرده بودیم هر اتفاقی که در این آشفته بازار سیاست می افتد تحلیلهای شجاعانه و مدبرانه او را بشنویم. زبان حق گویش درد دل همه ماهائی بود که با توجیهات جورواجور سکوت کرده ایم و حوادث را تنها نظاره می کنیم. صداقت و صراحت شکوری راد نیاز امروز ما ست.


کجایند مردان مردی که امروز باید روایتگر صحیح آرمانهای عالیه انقلاب باشند؟ کجایند شجاعانی که بدون مصلحت اندیشی های رایج نگران تلاشی روح اخلاقی جامعه و نسل جوان و سرگشته ای باشند که هر روز فاصله شان با انقلاب و اهداف آن بیشتر و به همه چیز بدبین تر می شوند؟


با وجود اینکه کم نیستند هم کیشان و همفکران شکوری راد که امروز گاه در زندانها و گاه در بیرون در هر فرصتی این مهم را تذکر می دهند و تبعاتش را به جان می خرند ولی بی شک این صحنه، صحنه آزمایشی است که چندروزی مهیا است، برای آنان که در کسوت علماء، روشنفکران و مسئولین دوران مختلف نقشهای تعیین کننده در رهبری جامعه و اوضاع کنونی داشته اند.


گرچه امروز حق گویان روشن ضمیر به جهت تفسیر متفاوت از جمهوری اسلامی و درخواست مدارای با مردم تاوان سنگین زندانهای طویل المدت، زندانهای در تبعید، محرومیت از کانون گرم خانواده، و محرومیت از حقوق اجتماعی را با لحظه لحظه عمر خود می پردازند، ولی همچنان مقاوم و صبور و امیدوار چشم به فرداهای روشن این مرز و بوم دوخته اند، آنان حجت مسلمانی و اصلاح طلبی ما برای همیشه تاریخ هستند.


خداوندا! ما را در زمره آمران به معروف و ناهیان از منکر قرارده و لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار.
 


 


نسل من بیاد می آورد ، و برای یادآوری نسل هایی که پس از انقلاب زاده شده اند ،آخرین شاه ایران در سال 54 در سایه افزایش افسانه ای درآمد نفت ، وابستگی و دلگرمی به قدرت های غربی،برگزاری موفقیت آمیز جشن 2500 ساله شاهنشاهی با حضور سران 55 کشور و تغییرتاریخ از شمسی به شاهنشاهی ، سرکوب و مهارمنتقدان و مخالفان حکومت با اعدام و به بند کشیدن بسیاری از چریک های عضو گروه های سیاسی و مسلح ، تشکیل یک ارتش مدرن و مجهز به آخرین سلاح های روز، و انحلال دو حزب فرمایشی غلامان خانه زاد و چاکران جان نثاردر یک حزب نمایشی رستاخیز خود را در اوج قدرت می دید و اززبان شاه و تبلیغات رسمی ایران درحال رسیدن به دوازه های تمدن بزرگ تصویر می شد . بیان اینکه ایران پنجمین قدرت نظامی دنیا و قدرت برتر و ژاندارم خلیج فارس و منطقه خاورمیانه است سرخط اخبار بود، و خلاصه بنا به یادداشت های علم شاه سرسختانه باور داشت که هیچ ایرادی به شیوه هایی فرمانروایی او نیست و اگر کسانی به مخالفت با او برمی خیزند، صرفا به علت نادانی و بی خبری از دست آوردهای اوست . او چنان خود را مسلط بر اوضاع و آگاه از تحولات کشور می پنداشت که طی گفتگویی باجیمزکالاهان وزیر امور خارجه وقت انگلستان مدعی می شود :" من فکرم همیشه متوجه سی سال آینده است ."
اما در خردادماه همین سال در قم به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد یک اتفاق می افتد که آنرا به نقل از کتاب « سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام(1384-1344) » به کوشش جمعی از پژوهشگران انتشار یافته توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی جلد دوم ص 105 الی111 می آورم :
"عصر روز 15/3/54 جمع کثیری از طلاب و روحانیون برای بزرگداشت قیام 15 خرداد سال 1342 مطابق برنامه هرساله ، مجلس یادبودی در مدرسه فیضیه برگزار کردند . پس از نماز مغرب و عشا گروهی از طلاب با تبعیت از پیام امام خمینی از داخل مدرسه با شعارهایی چون :« درود بر سعیدی ها ، سلام بر خمینی ، مرگ بر شاه مزدور» تظاهراتی به سمت میدان آستانه ، به راه انداختند . مامورین با استفاده از ماشین آب پاش ، کوشیدندحرکت تظاهرکنندگان را سد نمایند ؛ ولی موفق نشدند؛ سپس گاز اشک آور شلیک کردند .در نتیجه طلاب به داخل مدرسه عقب نشینی کرده ،درب مدرسه را بستند و تظاهرات خود را ادامه دادند . در ساعت 10 شب بعضی از طلاب که قصد خروج داشتند تا به منزل یا خوابگاههای خود بروند ، توسط نیروهای محاصرکننده بازداشت می شوند که ساواک در گزارش خود نام 23 تن از آنان را با ذکر مختصری ازبازجویی های آنان آورده است .آن شب محاصره شدگان هر از گاهی تا صبح شعارهایی چون « طلبه ها بیدارند ، بله » ، « از پهلوی بیزارند ، بله » را سر دادند . بامداد روز 16 خرداد مجددا طلاب دست به تظاهرات زده و تعدادی از آنان نیز با پوشاندن صورت خود بر روی بام های مدارس آمده ، شعار گویان با سنگ و آجر به نبرد با ماموران محاصره کننده برخاستند .عصر همان روز ، طلاب با اجتماع در مدرسه فیضیه ، مجددا دست به تظاهرات زدند و پس از برگزاری نماز مغرب و عشا با سر دادن شعارهایی به تظاهرات ادامه دادند...
گروهی از انان به هنگام شعار دادن ،با پرتاب سنگ و آجر قصد شکستن محاصره و خروج از مدرسه را داشتند که با عکس العمل مامورین مواجه شده ، توسط ماشین آب پاش و شلیک گاز اشک آور مجبور شدند به داخل مدرسه باز گردند . در این اثنا مامورین پنج تن از طلاب را که نقش بیشتری داشتند بازداشت و به شهربانی بردند .
طلبه ها در مرتفع ترین گنبد مدرسه پرچم سرخی را به نشانه پیروی جنبش خود از قیام امام حسین(ع) برافراشتند و در گوشه و کنار مدرسه نیز پلاکاردهایی را نصب کردند که شعارهایی چون :« به یاد آریم آن ماه محرم ، نیمه خرداد ، خروش خشم انسان های آزاد » یا « خمینی و خمینی ها ، سعیدی و سعیدی ها » بر آنها نوشته بود .
ماموران حاضر که از حجم گسترده جمعیت و شدت مقاومت روحانیون قادر به سرکوبی آنان نشدند، از مرکز تقاضای کمک کردند و برای شناسایی بیشتر جو داخلی مدرسه از روز دوم از طریق گلدسته های مشرف به مدرسه و با به پرواز درآوردن بالگرد از تظاهرکنندگان عکس برداری نمودند .طلاب در طی این سه روز از نان و خرما و بعضا پنیری که از بیرون و به شکل مخفیانه به داخل فرستاده می شد ، تغذیه می کردند. درایام محاصره ، آب و برق مدرسه نیز توسط ساواک قطع شده بود .
در طول سه روز درگیری و محاصره در گرمای طاقت فرسای خردادماه قم ، بسیاری از روحانیون برای همراهی با محاصره شدگان – دربیرون مدرسه – به فعالیت مشغول بودند . بیش از 500 تن آنان به منزل آیت الله گلپایگانی رفته ، از ایشان تقاضای چاره اندیشی نمودند و عده ای دیگر به منزل سایر مراجع رفتند . گروهی هم در اطراف میدان آستانه و نزدیک درب اصلی مدرسه گرد آمده بودند تا اگر طلاب بیرون آمدند آنان را در میان گرفته ،از تعرض ماموران رژیم جلوگیری کنند .
پیش از هجوم وحشیانه ماموران ، مراجع ثلاث قم در منزل ایت الله حاج شیخ مرتضی حائری تشکیل جلسه داده ، برای رهایی طلاب رایزنی نمودند . چون هجوم و حمله به مدارس پیش بینی می شد طلاب نیز دائما با دفاتر مراجع تهران ، قم و سایر بلاد، تماس تلفنی داشتند؛ ولی هیچ یک از این تلاش ها نتیجه نداد و فیضیه و دارالشفاء، در عصر روز هفدهم خرداد تبدیل به میدان نبردی نابرابر شدند و حماسه خونین و قهرمانانه جنبش سه روزه 15 تا 17 خرداد 1354 سرکوب شد .
در ساعت 30/4 بعد از ظهر روز هفدهم بالگردهای اعزامی مجددا برآسمان ظاهر شدند و قدرت نمایی کردند و هم زمان نظامیان ورزیده ای که گفته می شد نیروهای ویژه گارد جاویدان شاهنشاهی هستند ، از پشت بام های اطراف مدرسه به داخل حیاط هجوم آوردند و به ضرب و شتم طلاب پرداختند .آنان با تشکیل دالانی انسانی از نیروهای باتوم بدست ، دستگیرشدگان را از این معبر همراه با ضرب و شتم شدیدعبور می دادند. پس از انتقال مضروبین و مجروحین به زندان ، نیروهای رژیم مدرسه را اشغال و پس از آنکه با جستجوی حجره به حجره تمامی کسانی را که در آنجا پناه گرفته بودند؛ مضروب و بازداشت کردند و همه درها و پنجره ها را شکستند و اثاثیه آنها را داخل حیاط ریختند ، مدرسه را تعطیل نمودند ...
ساواک علت شکل گیری این جنبش را علاوه بر بزرگداشت قیام 15 خرداد1342 صدور اعلامیه امام خمینی در مخالفت با حزب رستاخیز و تخطئه برنامه اصلاحی شاه گزارش کرده و ملا احمد کروبی را که از چند روز قبل در مدرسه مستقرشده بود و عصرها که مدرسه مملو از جمعیت بود ، سخنرانی می نمود ، از عوامل مشخص تحریک طلاب دانسته است ...
چند صد تن از دستگیرشدگان ، در زندان «نسوان »شهربانی قم ، که حداکثر ظرفیت آن 100 نفر بود ، جای داده می شوند .سپس بازجویی همراه با شکنجه از افراد آغاز شد...
در این حرکت خود جوش حدود 500 تن از طلاب و روحانیون که جز تنی چند ،قریب به اتفاق آنان جوان بودند ، بازداشت شدند . بر اساس آمار سال 1354 در مدارس طلبگی قم 6414 تن طلبه مشغول به تحصیل بودندکه براین اساس رقم افراد بازداشتی نشانگر میزان بالای مشارکت آنان دراین واقعه است ...
در انعکاس اخبار و تحلیل حوادث 15-17 خرداد 1354 قم ، مطبوعات رژیم شاه بدان گونه که انتظار می رفت با تشبث به دروغ و تحریف عمل کردند . با تیترهایی چون « اطلاعات تازه ای ازنقابداران شورشی قم »، عکس هایی ازتظاهرات طلاب و روحانیون در لباس غیر روحانی را که برای جلوگیری از شناسایی شدن توسط ساواک ، نقاب برچهره خود زده بودند ،منتشر ساختند و بی آنکه از مناسبت 15 خرداد نامی ببرند ، مدعی شدند که در این تظاهرات«شعارهای کمونیستی » داده شده است ، و عوامل ارتجاع سیاه و سرخ در لباس روحانیت آشوبگری کرده اند . این تبلیغات بگونه ای بود که مراجع قم ناچار از صدور بیانیه و تکذیب ان شدند. بطور نمونه آیت الله گلپایگانی در اطلاعیه خود نوشت : تهمت های ناروایی که در مطبوعات نسبت به روحانیت درج شده ، تکذیب می شود ؛ و ساحت مقدس روحانیت شیعه ، از تایید مرام کمونیسم منزه و مبراست. "
آنچه آمد به نقل از کتابی است که از سوی موسسه ای وابسته به نهادهای اطلاعاتی کشور انتشار یافته است . حال به طرح ادعاهایی که هر از گاهی در دولت احمدی نژاد و تریبون های رسمی مطرح می شود از قبیل اینکه ایران یکی از ابرقدرت های دنیاست ، قدرت برتر منطقه است ، در باشگاه اتمی جای گرفته است ، باید مدیریت جهان را بدست گیرد ، قدرت نظامی اول خاورمیانه است ، هیچ کشوری نمی تواند نگاه چپ به ایران می کند و اگر بکند همه دنیا را به هم می ریزیم و به آتش می کشیم ، اینکه دولت وامدار هیچ حزبی نیست و همه احزاب و گروهها باید در حزب ولایت حل شوند،و...آنهم درست در شرایط مشابه سال 54 برای درآمد نفت ، و ایضا نحوه مواجهه حاکمیت با تظاهرات اعتراضی مردم پس از انتخابات 22 خرداد 1388 و حضور میلیونی آنها در 25 خرداد را با آنچه رژیم شاه با معترضان انجام داد . ظاهرا در کشور ما دائما تاریخ برخلاف تکرار ناپذیر بودن در حال تکرار است ، وبه ویژه حاکمان ما حاضر نیستند در « آئینه تاریخ » بنگرند و عبرت گیرند . و ای کاش حاکمان ما فرصت می کردند همین کتابهایی را که با بودجه بیت المال و توسط نهادهای حاکمیتی انتشار می یابد یکبار می خواندند تا دریابند تلک الایام نداولها بین الناس ،و رفتار حاکمیت با شهروندان اگر به هردلیلی و تحت هر نام و عنوانی اگر از مسیر عدالت خارج شد سرانجامی جز سقوط ندارد . فاصله 15 خرداد 54 تا 22 بهمن 57 چقدر بود؟
تاریخ ما ایرانیان انبان تلخ و درد و غم بار ناشی از استبداد مطلقه جاری براین سرزمین است ، و تلاش ها و تکاپوهای عالمان و مجاهدان و نخبگان قرن معاصر نیز نتوانسته است براین استبداد ریشه دار فائق آید . و بجای آنکه این نیروی عظیم فکری و توانمند در خدمت سازندگی ورشد ایرانزمین بکار گرفته شود یک جریان دائمی نخبه کشی برتاریخ ما غالب گشته و بهترین استعدادهارا بلعیده است . انقلاب اسلامی با الغای نظام پادشاهی و سلطنت 2500 ساله و تاسیس جمهوری اسلامی گام بزرگی در راه استبدادزدایی از دامن این سرزمین بود اما صد افسوس که در سایه غفلت ها و بی توجهی هاوخوش بینی ها و...حاملین راستین انقلاب بتدریج دیو استبداد بار دیگراز بطری بدرآمده و اینبار در لباسی به مراتب بدتر به تعبیر علامه نایینی یعنی استبداد دینی ظهور و بروز یافته است . راز اینکه چرا ما به رغم تمدن و فرهنگ کهن و غنی و ویژگی های ممتازی که ایران و ایرانی دارد هنوز در دام عقب ماندگی و فقر و فساد و...گرفتارمانده ایم جز ازاین بیماری دیرپای استبداد نیست .
آخر اینکه نمی دانم از خیل طلابی که در واقعه خرداد سال 1354 حضور داشتند و طعم باتوم و شکنجه و زندان و...را چشیدند چند نفرشان امروز در مسند و مناصب حکومتی اند و از عملکرد حاکمیت و برخورد سرکوبگرانه با معترضان و منتقدان دفاع می کنند ، معترضان و منتقدانی که همانند آن طلاب در پی براندازی نظام وانجام انقلاب هم نیستند و فقط مطالبه رایشان و انتخاب سالم و آزاد در همین نظام را دارند ، و عقل و تدبیر حکم می کند که صدای اعتراض و انتقاد آنها از سوی حاکمیت بدرستی شنیده و پاسخ داده شود و نه اینکه با روشی همچون رژیم سلطنتی استبدادی با آنها برخورد شود. شاید اینهم از طنز تلخ تاریخ ماست که دوباره یکی از رهبران معترضان به حاکمیت کروبی نام دارد ، آنروز پدر، و امروز پسر! آیا این خود نمی تواند علامتی عبرت آموز برای حاکمیت باشد؟ آن رژیم با آنهمه ادعا و ید و بیضا بیش ازسه سال دوام نیاورد و...اشتباه آن رژیم این بود که حساب خیلی چیزها را داشت اما حساب ظلم و ستم و بیدادگری و استبدادورزی و...را نمی کرد که سرانجام دیگ ملت را به جوش آورد ، و به نظرمی رسد امروز هم حاکمیت این چنین دارند حساب و عمل می کنند و قطعا باید در انتظار سنت جاری درتاریخ و این کلام هشدار دهنده اخرین پیام آور الهی باشند که ملک با کفر باقی می ماند اما با ظلم نه. واز اینروست که ما همچون پیامران الهی حاکمیت را دعوت به اصلاح می کنیم و بقای این جمهوری اسلامی را دراصلاحات ، گریز از ظلم و استبداد و بازگشت به آرمانهای اولیه انقلاب و در راس آنها عدالت ورزی در همه ابعاد می دانیم و جنبش سبز ریشه در این خاک و باور دارد و هنوز امیدواریم که این دعوت به اصلاح شنیده شود .
 


 


خانواده‌های زندانیان سیاسی به مناسبت ولادت امام هشتم شیعیان و در حاشیه جلسات هفتگی قرآن خود مراسم جشن کوچکی برگزار کردند.
در این مراسم که همراه با دف‌زنی و مولودی‌خوانی بود، به مناسبت روز کودک، به فرزندان زندانیان سیاسی که ماه‌هاست پدر یا مادر خود را ندیده‌اند و به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) به دختران جوان هدایایی داده شد.
همچنین در این مراسم نسبت به افزایش فشارها از سوی وزارت اطلاعات و قوه‌قضاییه بر خانواده‌های زندانیان سیاسی و احضار آنان و رفتارهای غیرقانونی اظهار نگرانی شد.
گفتنی است در چند روز اخیر فشار بر خانواده‌های زندانیان سیاسی افزایش یافته و هربار یکی از آنها به وزارت اطلاعات یا دادسرای اوین احضار و مورد تهدید واقع می‌شوند. در جلسه این هفته نسبت به این قدامات واکنش نشان داده شد.
این خانواده ها که بیش از یک سال است که از زندانی شدن عزیزانشان می گذرد، روز جمعه نیز به مناسبت روز کودک برنامه ای داشتند که برای ساعاتی لبخند را بر لب خردسالانشان نشاند. به امید روزی که مسئولین قضایی کشور اسلامی مان نیز شادی را حق کودکان بدانند.
 


 


زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی دبیرکل زندانی جبهه مشارکت ایران اسلامی، در روزهای گذشته برای سومین بار احضار شده و برای چندین ساعت مورد بازجویی قرار گرفته است.
در ادامه فشارها و ایجاد محدودیت‌ها برای خانواده‌های زندانیان سیاسی، زهرا مجردی همسر محسن میردامادی در روزهای گذشته برای سومین بار احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته است.
روند افزایش فشار بر خانواده زندانیان سیاسی همچنان ادامه دارد و در تازه‌ترین نمونه، زهرا مجردی، همسر محسن میردامادی دبیرکل زندانی جبهه مشارکت ایران اسلامی، در روزهای گذشته برای سومین بار احضار شده و برای چندین ساعت مورد بازجویی قرار گرفته است.
زهرا مجردی هفته گذشته نیز برای آنچه ادای پاره‌ای توضیحات خوانده شده بود، به دادستانی تهران فراخوانده شده بود.
 


 


جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ای سرگشاده خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، از وی قدرانی و تشکر نمودند.
در بخشی از این نامه آمده است: اینک پس از گذشت نزدیک به یک ماه از آن ملاقات برخود واجب دیدیم ضمن تشکر و ابراز قدردانی از وقتی که مصروف شنیدن آلام ما نمودید بار دیگر در روز ولادت رضای آل محمد(ص) اعلام کنیم که ما از این حکومت اسلامی که دستگاه قضایش بیگانه با اسلام عمل می کند و مسئولینش به تعهدات و مسئولیت های خود در برابر مردم که ولی نعمتند، عمل نمی کنند و به دلیل همه مظالمی که بر ما و عزیزانمان می رود، رضایت نداریم. و در پیشگاه حضرت احدیت شهادت می دهیم که این بندگان بر کرسی دو روزه قدرت نشسته حق الناس را فروگذاشته و ادعای پرداختن حق خدای خویش دارند.

متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان
با سلام و احترام

بدین وسیله ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات ۸۸ که روز سه شنبه مورخ سی شهریورماه مصدع اوقات شدیم، ضمن تبریک میلاد فرخنده ثامن الحجج علی بن موسی الرضا خدمت حضرت عالی و هم وطنان عزیزمان، مراتب سپاس خود را از آن ملاقات که تاحدی موجب دلگرمی ما و فرزندانمان و از سوی دیگر حرص و کینه بیشتر نااهلان و نامحرمان نوخواسته خشونت طلب شد، اعلام می داریم.
همان گونه که در جلسه حضوری خدمتتان عرض کردیم ما سعی می کنیم توقعات و انتظاراتمان را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس مجلس خبرگان رهبری با توجه به شرایط موجود تطبیق داده و تعدیل کنیم اما در عین حال موقعیت های استراتژیک سیاسی حضرتعالی از یک سو و ریشه و نسبتتان با انقلاب اسلامی و بنیان گذار گرانقدر جمهوری اسلامی ایران، هم چنان امتیازات برجسته ای را که می توان با اتکاء به آن از حقوق اساسی ملت حمایت و پشتیبانی کرد به رخمان می کشد.
جناب آقای هاشمی
ما بسیار سپاسگزاریم که شما در آن ملاقات حضوری مانند پدری دلسوز به درددل فرزندان خدمتگزاران و رزمندگان و مدیران خدوم دیروز که اینک جسمشان رنجه بندگران ستم است و روحشان در حال تعالی بیشتر، گوش سپردید و نیز برای مصائبی که بر والدین و همسران دانشجویان و روزنامه نگاران متعهد دربند می گذرد افسوس خوردید واز به بندکشیدن وکلای متعهد و آزاده مسلمان ابراز حیرت و تأسف نمودید و برای همه ما از درگاه خداوند متعال صبر و امید و استقامت طلب کردید. و تأکید کردید که آزادی و عدالت از مهمترین اهداف در نظام جمهوری اسلامی است و قطعاً برخی کاستی‌ها مانع از رسیدن به این اهداف والا نخواهد بود.

شما فرمودید برای این که پیگیری خواسته های ما از طریق مأموران نتیجه عکس ندهد، آن ها را از طریق رهبری پیگیری می کنید و امیدواربودید که به نتیجه برسد. اینک نزدیک به یک ماه از آن ملاقات امیدوارکننده می گذرد و متأسفانه باید گفت جز موافقت با مرخصی دو سه روزه آزاده ایثارگر، استاد معارف، دکتر داود سلیمانی، و مرخصی یکی دیگر از آزادگان دربند، هیچ یک از مسائل مطروحه در جلسه به نتیجه نرسیده است. و در مواردی چون اجرای حکم زندان در تبعید دانشجویان ستاره دار محروم از تحصیل دقیقا به عکس عمل شد. و باید به استحضار برسانیم هنوز تاجزاده و نوری زاد پس از گذشت دوماه از بازداشت مجددشان، در قرنطینه اند و به بند ۳۵۰ منتقل نشده اند و زندانیان این بند نیز هم چنان در محرومیت مضاعف از حقوق اولیه شان به سر می برند مواردی چون قطع تلفن و محدودیت ملاقات ها و عدم دسترسی به کتب و جزوات تخصصی مورد نیاز و امکانات تخصصی پزشکی و مرخصی و حتی امکاناتی که در رژیم پهلوی از زندانیان سیاسی مضایقه نمی شد، از شاهکارهای دستگاه قضائی ماست که تحت فشار مقامات امنیتی و سپاه اعمال می شود و زندانیان دیگر بندهای امنیتی و بند نسوان و رجائی شهر نیز دست کمی از آنان ندارند.

نکته پایانی سخنان شما این بود که رهبری پیش از این درمورد اعمال قانون و رسیدگی سریع تر به پرونده ها و دادن حقوق زندانیان دستوراتی را صادر کرده بودند که امروز هم می تواند در حل مشکلات مؤثر باشد. ما امیدوار بودیم آن جلسه ملاقات و طرح مشکلات زندانیان سرفراز ما و خانواده هایشان که کاملا مستند شد، به عنوان مشتی از خروار بی قانونی ها و بی عدالتی ها و مظالمی که باید به آن رسیدگی شود، مورد توجه و اعتنا قرار گیرد.

اینک پس از گذشت نزدیک به یک ماه از آن ملاقات برخود واجب دیدیم ضمن تشکر و ابراز قدردانی از وقتی که مصروف شنیدن آلام ما نمودید بار دیگر در روز ولادت رضای آل محمد(ص) اعلام کنیم که ما از این حکومت اسلامی که دستگاه قضایش بیگانه با اسلام عمل می کند و مسئولینش به تعهدات و مسئولیت های خود در برابر مردم که ولی نعمتند، عمل نمی کنند و به دلیل همه مظالمی که بر ما و عزیزانمان می رود، رضایت نداریم. و در پیشگاه حضرت احدیت شهادت می دهیم که این بندگان بر کرسی دو روزه قدرت نشسته حق الناس را فروگذاشته و ادعای پرداختن حق خدای خویش دارند. والله بکل شیء علیم.

خداوند به شما توفیق و به ما صبر و استقامت افزون تر عطا فرماید.
۲۷/۱/۱۳۸۹
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
والسلام
 


 


صبح روز چهارشنبه پزشکان بیمارستان سینا در اعتراض به بازداشت دکتر علی شکوری راد تجمع کردند.

این تجمع بدنبال بازداشت هفته گذشته دکتر علی شکوری راد در بیمارستان سینا انجام شد و پزشکان با تجمع خود به دستگیری این عضو جامعه پزشکی کشوراعتراض کردند.
از صبح حضور نیروهای امنیتی در بیمارستان کاملا مشهود بود و آنان مانع ورود سایر پزشکان که برای پیوستن به همکاران خود به بیمارستان سینا آمده بودند، می شدند. با این حال پزشکان به تجمع اعتراضی خود ادامه داده و خواستار آزادی همکار خود دکتر علی شکوری راد شدند.
مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت در تماسی با پزشکان تجمع کننده، بر پیگیری این وزارتخانه برای آزادی شکوری راد خبر داده است.
پیش از این نیز، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران با صدور بیانیه‌ای، ضمن اعتراض به بازداشت دکتر علی شکوری راد و محکوم کردن آن، این عضو شورای مرکزی خود را انسانی دیندار و حق جو و حق گو، شجاع، منطقی و مستدل، آزادیخواه و صریح اللهجه توصیف کرده و خاطرنشان ساخته بود که عاملان بازداشت او "با آزادی، منطق، گفتگو، راستی و صداقت مخالف‌اند."
شکوری راد سه شنبه بیست مهرماه بعد از انتشار یادداشتی در اعتراض به سخنان محسنی اژه ای مبنی بر غیر قانونی بودن فعالیت جبهه مشارکت بازداشت شد.
درتجمع همکاران دکتر شکوری را در بیمارستان سینا خانم دکتر خدمت همسر وی ضمن تشکر از شرکت کنندگان افزود: امروز روز تولد حضرت امام رضا علیه السلام است آن را به فال نیک می گیریم واز درگاهش برای همه زندانیان بی گناه که به نا حق گرفتارند آزادی می خواهیم .
وی ادامه داد : شخصیت آقای دکتر شکوری راد شخصی منطقی، قوی ،مستدل و پاک بود که هرکس یکی دو بار با او مصاحبت داشته است او را بخوبی می شناسد چون خانم دكتر وحید دستجردی وزيربهداشت،درمان واموزش پزشكي پیام داده اند که ایشان بزودی آزاد خواهند شد ،من به شخصیت سیاسی ایشان نمی پردازم فقط می گویم کارهای سیاسی ایشان از روی اعتقاداتش بود.به پاره ای از فعالیت های علمی ایشان اشاره می کنم .ایشان هر روز صبح ساعت 6:45 از خانه خارج می شدند چون ساعت 7:30 با رزیدنتها کلاس داشتند. هر روز تا ساعت 6و 7 بعد از ظهروگاهي ديرتر در بیمازستان می ماندندو به کارهای بیماران می پرداختند علی رغم اینکه مطب نداشتند حق محرومیت از مطب و هیئت علمی جغرافیایی هم نمی گرفتند. به کوشش ایشان دستگاه ام آر ای برای بخش رادیولوژی بیمارستان سینا تهیه شد. هر شب تعداد زیادی کلیشه ام آر ای برای ریپورت به منزل می آوردند طوریکه ما هر روز صبح زودكه بیدار می شدیم می دیدیم ایشان از قبل از صبح مشغول نوشتن و گزارش عکس های ام آر ای است .هر موقع از شب که همکاران ایشان را جهت کارهای اورژانس بیمارستان پیدا نمی کردند با ایشان تماس می گرفتند و ایشان بلافاصله خود را به بیمارستان می رساندند تا کار بیماران به تاخیر نیفتد. بخش رادیولوژی بیمارستان سینا از نظر انتخاب براي رزیدنتهاي ورودي جديد در ردیف های اول نبود به کوشش ایشان و با امتحانات مختلفی که از رزیدنتها بصورت هفتگي، قبل ازپره بورد، قبل از بورد وقبل از امتحانات ارتقا سالیانه ميگرفتند.جزء انتخابهاي اول قرار گرفت و امسال بیشترین رزیدنت را پذیرفت .
من از رئیس بیمارستان سينا ،ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران و خانم دکتر وحید دستجردی می پرسم چند نفر هیئت علمی اینچنین مخلص ،فداکار و بدون هیچ گونه چشمداشت مالی و... دارید؟
آیا شایسته است این عضو هیئت علمی در زندان باشد؟
 


 


مکان: خیابان امام خمینی، بیمارستان سینا
زمان: همین امروز صبح
آمده ایم برای برنامه حمایت و اعلام هم بستگی با دکتر شکوری راد عزیز دربند به دعوت همسر نازنینش دکتر خدمت. عجب بی تدبیری کردیم که با وسیله خصوصی آمدیم! این جاها که جای پارک پیدا نمی شود.
با هماهنگی یکی از پزشکان بیمارستان ماشین را می بریم داخل و پارک می کنیم. جلوی ساختمان محل کار دکتر شکوری راد یکی بیسیم به دست جلویمان را می گیرد اما ما باید داخل شویم و می شویم. خبری نیست دکتر خدمت می گوید برنامه در محوطه است می آییم بیرون. یک جوانک بیسیمی موتورسوار می آید جلو و می گوید باید ماشین را بیرون ببرید. همراهم که خود همسر پزشک دربند دیگری است می ماند داخل و من می روم با مصیبت جای پارک گیر می آورم و به سرعت برمی گردم. درب ورودی بیمارستان را بسته اند افراد را با کارت پرسنلی و یا برگه ورود راه می دهند. می گویم با دکتر ... کار دارم می گویند از آن در بفرمایید. می روم از آن در و داخل می شوم هنوز چندقدمی نرفته همان جوانک موتورسوار می آید و می گوید بیرون. بله ؟؟؟ بیرون خانم امروز فقط پرسنل می توانند وارد شوند و بیماران و همراهان بیماران. می گویم خوب من هم بیمارم همه ما بیماریم مگر کسی را هم سالم باقی گذاشته اند؟ می گوید از آن یکی در. می گویم شما؟ می گوید مسئول حراست. یاد وبلاگ شکوری راد می افتم که انگار دادستان در آن بمب پیدا کرده بود. دستم را بالا می گیرم و می گویم این رنگ سبز چقدر ترسناک است ؟؟؟ طفلکی های هراسنده شکوری راد را زندانی کرده اند و حالا دارند از هول و هراس تبعاتش می لرزند. خوب لابد خوردن این خربزه شیرین برایشان به لرزه بعدش می ارزد. براستی شکوری راد مرد بزرگی است و البته لقمه ای گلوگبر!
مکان: همان جا
زمان: دیروز
صدای انفجار که می پیچد در گوش شهر پرهیاهو و تب دارمان، همه تلفن ها به کار می افتد: حجاریان را زدند. کی؟ کجا؟ یک ضارب ناشناس همین اول صبحی جوی شورای شهردر خیابان بهشت به او شلیک کرد و ...
بیمارستان سینا نام آشنایی برای ماست. از همان لحظه بستری شدن سعید حجاریان و آن تصویرجاودانه زنی سپیدپوش بر بالین او. دکتر مرصوصی می خواست خودش از همسرش مراقبت کند به طور شبانه روزی و ما می خواستیم آن به آن از سلامت او خبر بگیریم. جمعیتی عظیم پشت دیوارهای بیمارستان سینا دعا می خوانند. روز و شب، شب و روز. شب ها جمعیت بیشتر می شود و ناله ها سوزناک تر. این مردم قدرشناس را نه پول این جا کشیده نه زور و نه تزویر. سعید در دل مردم جادارد و برای همین هراسناک است و حکم قتلش را می دهند و او قاتل را می بخشد تا آمر روسیاه شود.
وجیهه مثل پروانه دور سعید می چرخد. و حالا خوب می داند که در مصاف عشق و نفرت، این نفرت است که بازنده خواهد بود. از پشت دیوارها صدای مناجات مردم راه خود را تا عمق اتاق حجاریان باز می کند و برگوش جانش می نشیند و وجیهه مانند فرشته ای سپید بال لحظه به لحظه علائم حیاتی را بررسی می کند. معجزه عشق سعید را از نیمه راه بهشت برمی گرداند به دنیای کثیفی که دنیاطلبانش هنوز برای فتنه سیاهشان نقطه پایانی نمی شناسند. درب بیمارستان و اتاق حجاریان به روی ما باز است. کسی مانع ورودمان نیست. همه ماتم زده پشت درب اتاق او نشسته اند و گاهی وارد اتاق می شوند و غم زده تر برمی گردند. مصطفی که می آید با خود شور و نشاط می آورد. لطیف است و لطیفه می گوید. میان آن همه غصه، چهره ها اندکی گشاده می شوند و لب ها به خنده باز. وجیهه می گوید شما بیشتر بیایید پیش ما آدم آقای تاجزاده را که می بیند روحش باز می شود. ما بیشتر می رویم. وجیهه می گوید امکان ندارد «آقا» از این سیاه کاری ها و از نیت ناپاک این تروریست ها باخبر باشد. ترور همسر من که روزی مورد هجوم منافقین بود؟ آن هم در روز روشن؟ باید باخبر شوند. وجیهه باورش نمی شود که فردا تن عزیز و علیل همسرش با حیات دوباره که از سوی خالق مهربان عطا شد، میهمان زندانی خواهد شد که طاغوت ساخت و او و دیگرانی چون او را گرفتار کرد. مگر ما باورمان می شد؟ وجیهه جرثومه های زشتی و بداخلاقی و خباثت را نه در روزهای ترور همسرش بلکه در روزهای فتنه سیاه طالبانی بعد از انتخابات به عینه می بیند و از آن ها برائت می جوید. همه ما برائت می جوییم از اسلام سیاه طالبانی و از کودتاگران خدانشناس که مجوز قتل می دهند و بعد انکارش می کنند. اسلام طالبانی-پادگانی زرو زور و تزویر در خدمت خدایگانی فرومایه و دنیاپرست.
دیروز بیمارستان سینا مرکز ثقل اخبار ایران بود نه اخبار پایتخت که عضو شورای شهرش را به فرموده هدف گلوله نفرت و کین قرار داده بودند. روزی دیگر سینا محل اعتراض به بازداشت غیرقانونی حجاریان عزیز و تاجرنیای متعهد بود و امروز این بیمارستان باز هم از غصه هجران پزشک متعهد دیگری تب دار و بیمار است. و بیماران در بهت و حیرت ندانم کاری های کوچک مغزانی که بی شرمانه به ساحت پزشکی و سوگندش هجوم می آورند، دردمندانه سرتکان می دهند و راه خود می گیرند. امروز همه سپیدپوشان متعهد و خدمتگزار در کنار دکتر صدیقه خدمت با او میثاق همراهی می بندند و عافیت طلبی را مرام کسانی می دانند که با آرمان های انقلاب و اصول انسانی و آزادگی بیگانه اند.
نام شکوری راد بر تارک بیمارستان سینا تلألؤ عجیبی دارد. بیمارستان سینا که اینک وادی عشق است.
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته