جنبش راه سبز - خبرنامه |
- نماهنگی به مناسبت تولد مجید توکلی دانشجوی دربند
- شورای نگهبان سرپرستی محمود احمدی نژاد بر وزارت نفت را خلاف قانون اعلام کرد
- سفیر لیبی در آلمان، به اردوگاه مخالفان معمر قذافی پیوست
- طرح مجلس شورای اسلامی برای بررسی صلاحیت روزنامهنگاران کشور
- احمد توکلی: اصلیترین افراد دور احمدی نژاد یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو
- عدالت آن نیست که ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند
- شنیداری - سخنرانی مهندس بازرگان در سال 1340- قسمت اول
- خاتمی چه گفت؟
- پیام خانم شیرین عبادی برای مراسم یادبود سیامک پورزند
- گر مسلماني از اين است كه حافظ دارد!؟...
نماهنگی به مناسبت تولد مجید توکلی دانشجوی دربند Posted: 20 May 2011 08:57 AM PDT |
شورای نگهبان سرپرستی محمود احمدی نژاد بر وزارت نفت را خلاف قانون اعلام کرد Posted: 20 May 2011 02:34 AM PDT جــرس: در پی اخراج وزیر نفت از گردونه دولت و اعلام سرپرستیِ محمود احمدی نژاد بر آن وزارتخانه، شوراى نگهبان، سرپرستى وی بر وزارت نفت را خلاف قانون اساسى دانست.
این دستور در حالی صادر شد که محمود احمدی نژاد به صورت یک طرفه سه وزیر را عزل کرد و خود سرپرستی وزارت نفت، که وزیر آن باید در اجلاس اوپک شرکت داشته باشد را بر عهده گرفته است.
|
سفیر لیبی در آلمان، به اردوگاه مخالفان معمر قذافی پیوست Posted: 20 May 2011 02:16 AM PDT ![]() افشای صدور اسلحه توسط روسیه و چین برای حکومت لیبی جرس: بعد از خروج وزیر خارجه لیبی از مجموعه حکومت آن کشور و در ادامه ملحق شدن گروهی از دولتمردان آن کشور به اردوگاه مخالفان، سفیر لیبی در آلمان عدم تعهد خود را به دولت قذافی اعلام کرد .
این امر کار کمکرسانی بشردوستانه به مردم لیبی و نیز نیروهای ناتو را به مخاطره افکنده است.
|
طرح مجلس شورای اسلامی برای بررسی صلاحیت روزنامهنگاران کشور Posted: 20 May 2011 01:58 AM PDT جــرس: مشاور کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از تدوین طرح قانون جامع رسانهها از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس خبر داد، تا به موجب آن طرح، اجازه فعالیترسانهای فقط برای کسانی صادر شود که صلاحیتشان در "هیئت صدور پروانه رسانهنگاری" تایید شده باشد.
|
احمد توکلی: اصلیترین افراد دور احمدی نژاد یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو Posted: 20 May 2011 01:35 AM PDT ![]() جرس: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی معتقد است "طی چند سال اخیر برخی نیز به دلیل تایید رهبری، فكر می كردند كه اگر ملاحظۀ دولت را كنند مناسبتر است. نتیجه این رفتارها این شد كه احمدی نژاد تصور كرد هر كاری را كه درست می داند می تواند انجام دهد. اما شرایط امروز تغییر كرده است؛ چرا كه هم احمدی نژاد دیگر آن احمدی نژاد سابق نیست و هم كشور بیش از این تحمل برخی قانون شكنی ها را ندارد."
از سوی دیگر آیا درست است كه وزیر صنایع كه برای مذاكرات سیاسی - اقتصادی عازم سفر چین بود، عزل شود و ما در برابر طرف خارجی كه ارتباطات زیادی با آن داریم، كوچك بشویم؟ چه لزومی داشت؟ همان طور كه رییس جمهور اعلام كرد، وزیر صنایع از دوستان احمدی نژاد بود؛ حالا اگر دو - سه ماه دیگر ایشان در وزارت صنایع می ماند این وزارتخانه بهتر اداره می شد یا سرپرستی غضنفری كه همزمان مسئولیت سنگین وزارت بازرگانی را نیز برعهده دارد؟ كدامیك به مصلحت نزدیكتر بود؟ البته من به محرابیان برای وزارت صنایع رای ندادم اما حالا كه وزیر شده، عزل او را در این وضعیت به مصلحت نمی دانستم. چرا ما فردی را كه در ابتدا چندان كاردان نبود و با افت و خیز تجربه اندوخته، عزل می كنیم و فرد دیگری را كه مسئولیت سنگین دیگری بر عهده دارد را جایگزین او می كنیم؟
اما می بینیم كه احمدی نژاد از طرق به ظاهر قانونی دارد آن حركت قبلی خود را شبیه سازی می كند؛ یعنی عزل وزرا را انجام داد و از عبارت "پایان ماموریت " كه در قانون اساسی جایگاه حقوقی ندارد استفاده كرد. در سرپرستی وزارتخانه ها نیز مانند گذشته عمل كرد و اكنون پس از انجام تمام این كارها می خواهد شرح وظایف را به مجلس ارائه دهد.
در خصوص وزارت ورزش نیز در این جلسه صحبت شده است؟
آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطه ای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعیای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و احمدی نژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور می دانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه می دانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمی تواند كاری كند رای می دهم و به كسی كه می تواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمی دهم گرچه مزیتی برای احمدی نژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدی نژاد رای می دهم.
- چرا! در همین مسائلی كه اشاره كردم اختلاف مبنایی هم هست. من معتقدم كسی كه اعتقاد شیعه را تضعیف می كند با او اختلاف مبنایی پیدا می كنم. كسانی كه ما به حق آنان را معصوم می دانیم، مانند علی بن ابی طالب وقتی می خواستند حكومت كنند، از مغیبات در اداره جامعه داخل نمی كردند چه رسد به مدعیان معناگرایی دروغینی كه بخواهند در اداره جامعه به ما خط بدهند. بنابراین اختلاف ما با دولت مبنایی است. چرا كه من این نوع برخورد را یك "برخورد سكولار " می دانم. عقلانیت نیز كه از حجت های شرعی ماست، كنار گذاشته شده و به مغیبات متوسل میشوند.
|
عدالت آن نیست که ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند Posted: 20 May 2011 01:05 AM PDT ![]() جرس: آیت الله دستغیب در جریان دروس هفته اخیر خود خاطرنشان کرد "جامعه بايد شاهد عدالت علوى باشد يا در مسير آن حركت كند، نه آنكه ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه توليد و اشتغال به عنوان اساسىترين شرط پيشرفت در تمام دنيا پذيرفته شده. اگر حكومتى خواهان پيشرفت است نمىتواند كارخانجات را تعطيل كند، كشاورزى را از رونق بيندازد و توليد را متوقّف سازد و تبديل به كشورى صرفاً مصرفكننده كالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمايه شود."
دستغیب پیرامون وضعیت فعلی اقتصاد کشور خاطرنشان کرد "شرط مهمّ تحقّق يك اقتصاد صحيح و اسلامى اين است كه صاحب منصبان اين عرصه، مهذّب و از حبّ دنيا خالى باشند و در پى اندوختن ثروت نباشند... و جامعه اسلامى بايد شاهد عدالت علوى باشد يا در مسير آن حركت كند، نه آنكه ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه توليد و اشتغال به عنوان اساسىترين شرط پيشرفت در تمام دنيا پذيرفته شده. اگر حكومتى خواهان پيشرفت است نمىتواند كارخانجات را تعطيل كند، كشاورزى را از رونق بيندازد و توليد را متوقّف سازد و تبديل به كشورى صرفاً مصرفكننده كالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمايه شود! در زمان شاه نفت را مىفروختند و به جاى آن كالاهاى مصرفى وارد مىكردند و به مردم مىگفتند: ما اين نفت بدبو و كثيف را مىفروشيم و به جاى آن يخچال و تلويزيون و اتومبيل وارد مىكنيم و با اين كار خارجيها را به نوكرى خود مىگيريم!!
|
شنیداری - سخنرانی مهندس بازرگان در سال 1340- قسمت اول Posted: 19 May 2011 11:40 PM PDT این مجموعه سه قسمت میباشد متن سخنرانی مرحوم آقای مهندس مهدی بازرگان در روز تاسیس نهضت آزادی در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰، خوانده شده دقیقا در همان روز پنجاه سال بعد، به مناسبت گرامیداشت آن انسان بزرگ
قسمت اول
قسمت دوم
|
Posted: 19 May 2011 10:44 PM PDT رضا رییسی خاتمی با نگاهی معقولانه به واقعیتهای ایران می کوشد تا گام اول را برای تغییر فضای انسدادی موجود بردارد.
سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی با واکنشهای مختلف و متفاوتی روبرو شده است، از تایید و تعریف این سخنان تا نفی و ایراد بر آن. در این میانه کسی بر ضرورت نقد و نقادی بعنوان یکی از اصول بدیهی جامعه مدنی ایرادی ندارد و طرفداران آقای خاتمی هم همچون خود او به گفتمان سازنده و تعاملی با مخالفین و منتقدین التزام دارند و نقد را نفی نمی کنند. اساسا یکی از پایه های فکری خاتمی اهتمام به گفتمان میان اندیشه ها و راهبردها است و هر کسی که او را بری از نقد بداند نمی تواند مدعای همراهی و همدلی با او را داشته باشد؛ اما کیست که نداند فاصله میان نقد منصفانه و مستدل با نقد تخریبی و تخطئه مدارانه بسیار است. متاسفانه برخی از مخالفان ایشان از هر فرصتی بهره می جویند تا بر شخصیت خاتمی حمله و هجمه وارد کنند. برای آنان اصل کلام و مرام او اهمیتی ندارد؛ آنان منتظرند تا فرصتی بیابند و او را آماج حملات خود قرار دهند. البته نگارنده معتقد است اکثر منتقدین سخنان اخیر آقای خاتمی از این دست نبوده و خیرخواهانه به نقد نشسته اند اما در یک اشتباه راهبردی بدون توجه به متن سخنان ایشان با التفات به بازتاب رسانه ای سخنان وی موضع گیری نموده اند و در دام مغالطه نخواسته افتاده اند. آنچه را که دوستان از آن مستفاد می فرمایند بلاموضوع بوده و جای ایراد فراوان دارد. در هجمه احساسی که نسبت به سخنان خاتمی صورت گرفته بسیاری از منتقدان عزیز آنچه در سخنان ایشان گفته شده است را موشکافی ننموده و با استنتاجی احساسی و ملهم از شانتاژ رسانه ای به آن پرداخته اند. اولین مولفه برای یک نقد متعارف و معقولانه اهتمام به ساختار جمله ای است که می خواهیم آنرا به نقد بکشیم. باید بدانیم خاتمی چه گفت تا آنگاه بتوانیم سخن او را با پرسشگری و نقد به چالش بکشیم و نظرات خود را در قبال آن بیان کنیم. البته در نقد سخنان یکی از شروط لازم برای انتقاد توجه به جایگاه و منش رفتاری گوینده و توجه به الزامات و قیود پیرامونی اوست. در صورت عدم توجه به این مهم نقد نمی تواند دربرگیرنده تمامی جوانب باشد و می توان بر ساختار آن ایراد داشت. در این نوشتار برآنم که با ارجاع به متن سخنرانی ایشان در وهله اول ببینیم ایشان چه گفت و سپس از منظر خود چرائی سخن ایشان در این برهه زمانی را تحلیل نموده و پاسخی به منتقدان ارائه نمایم: اول: جدای از اکثریت قریب به اتفاق سخنان پیشروانه خاتمی (نسبت به موضع گیری های قبل) که صراحتا با بیانی مستند و مستدل نقد خود را به وضعیت موجود ارائه نمود و بسیاری از دوستان آنرا نادیده گرفتند آن بخش از سخنان ایشان مورد انتقاد است که با ارائه پیشنهادی خیرخواهانه دو طیف درگیر منازعه در سپهر سیاسی ایران را دعوت به عفو و چشم پوشی می نماید. متاسفانه این بخش از سخنان خاتمی هم مورد تحریف در برداشت قرار گرفته و با متن سخن او همخوانی ندارد. عزیزان منتقد واقف اند که جدا سازی یک پاراگراف از سخنان ایشان و مانور بر روی آن عملی حرفه ای و اخلاقی نیست برای دست یافتن به یک تحلیل درست باید قبل و بعد این سخن را هم لحاظ نمود تا به یک برداشت صحیح از این سخنان دست یافت. خاتمی پس از تشریح وضعیت و تاکید بر شروطی که بارها آنرا مطرح نموده از جمله: گشایش در فضای سیاسی و آزادی عملکرد برای احزاب و گروه ها، آزادی زندانیان سیاسی که در حق آنها اجحاف های مضاعف صورت پذیرفته، تضمین برای سازو کار انتخاباتی سالم، و... می گوید: "اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد." این سخن چند گزاره قطعی را به همراه خود دارد: ظلم بر مردم در آن قطعی دانسته شده است. مردم و نظام به عنوان دو گزینه متفاوت هر کدام از دو رویکرد واجد تعامل هستند؛ مردم در اینجا باید عفو کنند و حاکمیت هم اگر (این گزینه شرطی است و با اثباتی آن تفاوت اساسی و مبنائی دارد) می پندارد مورد ظلم قرار گرفته از این موضع خود چشم پوشی کند. متاسفانه دوستان با خلط مبحث اولا جمله شرطی را قطعی گرفته اند و بر اساس آن تحلیلها و نقدهائی را وارد می سازند که بر اساس شرطی بودن جمله فاقد وجاهت است؛ و در ثانی بسیار فرق است میان عفو مردم تا چشم پوشی نظام. هر کدام از این دو گزینه در پیش فرض و راهبرد خود واکنشی برآمده از یک کنش متفاوت صورت پذیرفته هستند. در بسیاری از نقدها و هجمه ها جای این دو جمله با هم عوض شده و دوستان طوری مطرح می کنند که گوئی خاتمی گفته است زندانیان و یا دیگر کنشگران مرتکب جرمی شده اند که باید مورد عفو از سوی حاکمیت قرار بگیرند در حالیکه این حق عفو برای مردم بیان شده است و نه بر عکس آن. دوم: پیشنهاد خاتمی برای برون رفت از وضعیت موجود را می توان از دو منظر تحلیل نمود: الف- رویکرد او را مبتنی بر توصیه اخلاقی دانست چرا که او بعنوان یک مصلح اجتماعی و ناظر بر وضعیت موجود دغدغه تلطیف فضای پر از مخاصمه را دارد و می خواهد برای جلوگیری از گسست موجود که به انشقاق و شکاف اجتماعی منجر خواهد شد راه حلی ارائه بدهد و دو طیف ماجرا را ترغیب به چشم پوشی بر گذشته و نگاه به آینده می کند. از این دیدگاه، سخن او ناظر به دغدغه ای است که اغلب جامعه شناسان و خیرخواهان داشته اند و به انحاء مختلف ادامه این روند را خسران آور و فرصت سوز دانسته اند و برای برون رفت از این وضعیت ارائه راهکار واقع گرایانه را خواستار بوده اند. شخصیت و عملکرد خاتمی او را واجد شرایط ترین شخص برای بیان این دغدغه و ارائه دهنده راهکار برای برون رفت از این وضعیت بغرنج قرار داده است. بی شک خود خاتمی هم زیرک تر از آنست که نداند بیان چنین موضع حساسیت برانگیزی تبعات و واکنشهای تندی را برخواهد انگیخت؛ اما او که سالها عمر خود را برای اعتلای این آب و خاک مصروف داشته ابائی ندارد تا خود را آماج حملات تندروان هر دو طیف قرار دهد؛ شاید که طرح این دغدغه عقلای دو طیف را به بازنگری در رفتارگزینی خود وادارد و فرجی حاصل گردد. او با همه محدودیت ها و اجحاف هائی که در حق وی صورت پذیرفته آنچه در بضاعت دارد را برای اصلاح وضعیت بیان می کند. این رویکرد اخلاقی خاتمی شایسته ستایش و تامل است نه آنکه او را به اتهام های بی اساسی چون خیانت به مردم و چشم پوشی بر ظلم ها متهم کنیم و در جاهائی به هتاکی و گستاخی دست یازیم. اتفاقا واکنش های صورت پذیرفته در قبال این سخنان نشان می دهد سپهر سیاسی جامعه ما تا چه حد گرفتار بی اخلاقی و بی ملاحظه گری است و نگاه امثال خاتمی گمشده این روزهای عرصه سیاست ورزی ماست. ب- اگر رویکرد این سخنان را تاکتیکی در چهارچوب زمینه سازی برای مذاکره هم بدانیم موضع او واجد گزاره سیاست ورزی معقولانه و کارآمد است. او بعنوان یک سیاستمدار عملگرا با لحاظ محدودیتها و پیامدهای مختلف گریبانگیر کنش سیاسی واقف است که برای برون رفت از این وضعیت باید راهکاری اندیشید. انفعال و سکوت و یا بیان شعارهای ایده آلیستی جوابگوی مطالبات مردم نیست. اهتمام به کنش سیاسی اصلاحطلبانه در وضعیت موجود قواعد و ضوابطی دارد که نمی توان آنرا از از نظر دور داشت. برای برون رفت از وضعیت انسدادی موجود دو راهکار در روبروی ما است: یا اینکه کنش اصلاحی و حرکت در چهارچوب های موجود را بپذیرم و یا اینکه از اساس در پی تغییر و دگرگونی باشیم. به نظر می رسد که نگاه اول واقع بینانه و کاربردی است، و نگاه دوم در فضائی انتزاعی و متوهمانه و به دور از واقعیات اجتماعی ایران سیر می کند. ضمن اینکه همگان میدانیم اصلاح تنها راه کم هزینه و ماندگار است که می تواند منفعت آوری عمومی را به همراه داشته باشد. با نگاه به ساز و کارهای موجود و اوضاع اجتماعی و سیاسی پیرامون جامعه هرگونه تندروی و اصطکاک فزاینده جز وضعی نامعلوم و مغشوش را رقم نخواهد زد. در این روند کلیت جامعه اولین قربانی خواهد بود. باید توجه داشت که ما یگانه تصمیم گیرنده و کنش کننده نیستیم. عرصه سیاسی ایران دو طیف بازیگر دارد و نمی شود آنچه خودمان مطلوب می دانیم را یکسویه و یکطرفه مصداق عمل قرار دهیم و بدون توجه به طرف مقابل ارائه راهکار کنیم، که اگر این شود، به نظر می رسد دچار شعارزدگی مفرط گردیده و درگیر در فضای فانتزی خواهیم شد و راه بجای نخواهیم برد. خاتمی با نگاهی معقولانه به این واقعیت ها می کوشد تا گام اول را برای تغییر فضای انسدادی موجود بردارد. او بدون عدول از مواضع راهبردی خود از موضع یک اصلاح طلب به مذاکره متقابل در فضای می اندیشد که شرط اولیه آن اهتمام حاکمیت به احقاق حقوق مردم و تحقق خواسته هائی آنان است؛ خواسته هائی که در شروط خاتمی به صراحت بیان شده است. عجیب است که دوستان منتقد، خاتمی را به خیانت و عدول از مواضع متهم می کنند اما تصریح او بر این شروط را نمی بینند. متاسفانه در فرهنگ ما هرگونه مذاکره به مثابه خیانت و اهمال دیده می شود؛ تابوئی که باید شکسته شود و خاتمی در این راه پیشقدم شده است. در پایان و برای دوری از اطاله کلام باید گفت: خاتمی به عنوان یک سیاستمدار محبوب و اخلاق مدار از منظر خود به تحلیل اوضاع پرداخته و راهکارهائی را ارائه داده است. دوستان منتقد به جای اینکه ایشان را بخاطر بیان مواضعش مورد انتقاد قرار بدهند و حق بدیهی او را بعنوان یک سیاستمدار و فراتر یک انسان در بیان نظراتش نادیده بگیرند بهتر است از موضع انتقاد سازنده ایرادات شکلی و راهبردی چنین سخنانی را بیان نمایند. اتهام زنی های بی مورد نه شایسته است و نه مورد قبول مردم قرار می گیرد. کاش توصیه خیرخواهان را بشنویم و سرمایه هائی چون خاتمی را با هیجان زدگی های بی مورد آماج حملات و نقدهای غیر منصفانه قرار ندهیم. در هیچ جامعه ای با خیرخواهان و اندیشمندان اینگونه برخورد نمی کنند که ما بی محابا و بدون تامل بر آنان می تازیم. *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
پیام خانم شیرین عبادی برای مراسم یادبود سیامک پورزند Posted: 19 May 2011 10:15 PM PDT |
گر مسلماني از اين است كه حافظ دارد!؟... Posted: 19 May 2011 10:10 PM PDT جهانسوز مهربخش
" ... اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و" اگر" به نظام و رهبری ظلم شده استبه نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هماز" ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است"می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد. البته همه بکوشیم برای آینده روی فضای سالم و امن و آزاد و تأمین حقوق مردم همراه و زمینه ساز شویم... " – سيد محمد خاتمي من از سخنان اخیر آقای سید محمد خاتمی که موجب جار و جنجال شده است، خبری نداشتم. و به همین خاطر گمان بردم فاجعه ای رخ داده است و این سید اهل تساهل دست به اقدامی خیانت بار و نابخشودنی زده که از او بعید بوده است. و واقعاً متأسف شدم. من همیشه فکر می کردم که محمد خاتمی شخصیتی ماندگار همچون دکتر محمد مصدق و چهره های ملی و آزاده ی دیگر در تاریخ ایران خواهد بود. اما با این یقه دارنی ها و وامصیبتایی که به راه افتاده است، چنین به نظرم آمد که برخلاف تصور و برداشت من، اين سید خوشرو در زنده بودنش، دست به خودکشی سياسي زده، و نام نیکش را با دست خویش از فهرست مبازان جنبش دموکراسی خواهی ایران پاک کرده است.! رفتم و سخنانش را یافتم و خواندم. از خواندن سخنانش واقعاً متعجب شدم!.. اما... نه از آنچه که خاتمی گفته بود. بلکه از اینهمه قشقرقی که برپا شده است!.. از عربده های دموکراسی خواهانه ای که به خاطر "ابراز نظر شخصی" این رئیس جمهوری اصلاحات، آسمان ها را به لرزه در آورده است ( رئيس جمهور منتخب مردم، ) و از دود پستانهای چسبیده به تنور عشق به دموکراسی ، که تمام فضای سبز جنبش ایران سیاه کرده است. واز بوی کز جگرهای سوخته از عشق ملت که مشام کروبیان را نیزمی آزارد! من در سخنان جناب آقای خاتمی هیچ چیز دور از انتظاری نیافتم!.. خاتمی سخنان " سید محمد خاتمی" را بیان کرده است. سخنان همان رئیس جمهوری را که همچون میرحسین موسوی خودمان به او رأی دادیم و من گمان می کردم همه ما می شناسیمش و بي شك فريب نخورده ايم ... بیان این سخنان از سوی خاتمی اصلاً عجیب نبود... أن هنگام عجیب بود که آقاي خاتمي : سخنان بن لادن و شیخ محمود حلبی را بر زبان می آورد، که حرفهای مسعود رجوی و رضا پهلوی را بیان می کرد، که گفته هایش برگرفته از آموزه های رژی دبره و مائو و تروتسکی بود. که کلام مارکس و انگلس و لنین را بر زبان جاری می ساخت!.. آقایان سوپر دموکرات!.. یعنی این آقا، نه به عنوان رئیس جمهور اصلاحات که 22 میلون رأی خالص و بی تقلب این ملت را پشتوانه داشته است ، نه به عنوان تنها مقام رسمی جمهوري اسلامي در فاصله ي سال 57 تا سال 75 ، که در برابرجریان های به اصطلاح "خودسر" ایستاد و جنایات زنجیره ای را افشا کرد، نه به عنوان کسی که هنوز هم بسياري از مردم این مرز و بوم و نیروهای سیاسی دموکراسی خواه گوناگون او را در جبهه ی خود می دانند، بلکه به عنوان یک انسان عادی و یک شهروند معمولي ایرانی، و به اتکاء اعتقاد و بینش سیاسی خویش، آيا حق ندارد صادقانه نظرش را باز گو کند!؟ متأسفانه اغلب اعتراض ها و حنجره دریدن ها به استناد سخنان خاتمی نیست، بلکه برمبنای تحریف و تفسیرهای غیراخلاقی و غیرمنصفانه از سخنان اوست. خاتمی براساس دیدگاه سیاسی روشن خود، با جملاتی" مشروط" در مورد ظلم به نظام و رهبری، و"موکد" در مورد ظلم به ملت و فرزندانش، همگی را به گذشت و عفو متقابل دعوت کرده است. من به عنوان نگارنده این سطور با دیدگاه آقای خاتمی موافق نیستم. من دعوت خاتمی به سازش را، دعوت به محال مي دانم. و فكر مي كنم كار ايشان، همچون تلاش پزشکی است که سعی در پیوند زدن عضوی، به بیماری نیازمند دارد، بدون توجه به گروه خونی دهنده و گيرنده ي عضو... اما بیش از سخنان آقای خاتمی، با دیدگاه هایی مخالفم که جز نگرش و اندیشه ی خود هیچ اندیشه ی دیگری را بر نمی تابند. در حالی که خود اسیر اختناق اند، در کنار گود خارج از کشور نشسته و فضای ابراز نظر را برای کسانی که در داخل گودند مختنق تر از آنچه که هست می خواهند. بي ترديد، اگرخاتمي حرفش را به صورت "مرده باد فلان و زنده باد بهمان" مي گفت، آنوقت دوستان مرده پرست و امت قهرمان پرور و نيز دشمنان خشك مغزجنبش دموكراسي خواهي، كه هم اينك نيز به خاطر تنش پيش آمده، با دمشان گردو مي شكنند ، همگي خوشحال مي شدند. چرا كه اينان پيراهني براي بر سر نيزه كردن. و آنان آماجي براي تيرهاي زهرآلود خود يافته بودند! آقایان ماوراء انقلابي! توصیه می کنم تشریف ببرید وبه فكر برنامه ریزی برای انشعابات آینده ی خود باشيد!.. و به اين بيانديشيد که روزی تنها خودتان خواهید ماند و آینه ی شکسته ای که شما را به داشتن همراهانی همچون خودتان امیدوار سازد! *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر