
ندای سبز آزادی: صد روز از بازداشت خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به همراه مهدی کروبی و فاطمه کروبی میگذرد. میرحسین و رهنورد، به مانند کروبی و همسرش، در این مدت به طور غیرقانونی از هرگونه ارتباط با مردم ممانعت شدهاند و در حالی که امکان سخن گفتن با ملت از آنها سلب شده، آماج اتهامات و دروغپراکنیهای بسیاری قرار گرفتهاند.
در این مدت، فعالان و علاقهمندان جنبش سبز نیز مشتاق دریافت کوچکترین خبری از این همراهان سبز خود بودند و با مشاهده کوچکترین نقل قول یا نوشتاری از میرحسین و دیگر رهروان بزرگ جنبش سبز، با جان و دل از آن استقبال میکردند.
اکنون «کلمه» سخنانی منتشر نشده از مهندس موسوی را منتشر کرده است تا به اشتیاق مخاطبان برای خواندن سخنانی از میر محصور جنبش سبز، پاسخی – هرچند نه درخور – دهد.
این سخنان مربوط به جلسهای است که سال گذشته و در آستانه سالروز میلاد حضرت زهرا(س) ایراد شد که در آن زهرا رهنورد و میرحسین موسوی، میزبان جمعی از فعالان جنبش زنان از طیف های مختلف فکری بودند. موسوی و رهنورد در جلسه مذکور، ابتدا به سخنان این فعالان زنان گوش دادند و سپس هر دو، نگاهشان را به مسئله زنان، جنبش زنان و چگونگی پیوندش با جنبش سبز مطرح کردند.
سخنان رهنورد در آن دیدار، سال گذشته منتشر شد، اکنون و پس از حدود یک سال به مناسبت فرا رسیدن روز زن، سخنان میرحسین موسوی در دیدار با فعالان زن برای نخستین بار منتشر می شود.
***
میر حسین موسوی در دیدار با فعلان جنبش زنان که مناسبت روز زن و مادر گرد هم آمده بودند، ضمن تبریک این روز و تاکید کرد که از نظر او، میان زنان و مردان برای کسب آزادی و تلاش برای رسیدن به دموکراسی فرقی وجود ندارد و باید همه با هم در این راه گام بردارند.
موسوی گفت: “من اعتقاد دارم در جنبش سبز، زن ها نقش اساسی داشته اند و دارند. جنبش زنان بخشی از جنبش سبز است و سرنوشت جنبش سبز با همه جنبش های آزادی خواه و عدالت طلب از جمله جنبش زنان پیوند خورده است. مسئله زن و حقوق زنان در کشور ما نمی تواند حل شود، مگر اینکه به یک مسئله همگانی تبدیل شود و نباید بین مردان و زنان تفکیکی باشد. این تفکیک جنسیتی، ریشه تبعیض ها و حل نشدن مسئله است. نمی توانیم جامعه ای آزاد و عادلانه داشته باشیم، مگر اینکه مسائل زنان در آن حل شده باشد.”
به باور موسوی، اینکه زنان فقط درباره حقوق زنان فعالیت کنند، یکی از ضعف های جنبش است.
تعصبات جنسیتی که به اسم اسلام تحمیل می شود…
موسوی ادامه می دهد: “با توجه به تحولات یک سال اخیر، زنان و جوانان خود را به شکل تازه ای درک کرده و هویت جدیدی برای خود تعریف کرده اند. مشغولیات ذهنی و دنیاهایشان عوض شده است، بنابراین احساس درد و رنج ناشی از این تولد جدید هم به وجود آمده است. به دلیل این که ساختارهای حکومتی، قانونی و عرفی ما با این انسان جدید سازگار نیست. این مسئله را باید بررسی کرد. خیلی چیزها هست که به اسم اسلام و تامین بنیان های خانواده تحت تاثیر تعصبات جنسیتی مسائل حقوقی و قانونی مطرح بوده و الان به صورت مانع جدی برای زنان در جامعه وجود دارد.”
موسوی می گوید: “هنوز درباره جامعه ای که زن در آن حقوقش را به دست آورده باشد، نتوانسته ایم دورنمای روشنی ارائه دهیم. وقتی درباره حقوق و آزادی زنان صحبت می کنیم، یا از رفع تبعیض جنسیتی صحبت می کنیم، جا دارد که تاثیرات این رفع تبعیض را به صورت دورنمایی برای زنان ترسیم کنیم تا در آن حس شود که تکلیف سنت ها، میراث، ارزش های بنیادین و مسائل سیاسی و حقوقی چه می شود. در کل جامعه ای را در نظر بگیریم که همه اقشار در این جامعه به چه شکلی در خواهند آمد. این تصویرسازی می تواند انگیزه ی خوبی برای حرکت در جامعه ایجاد کند و زنان بیشتری را به صحنه بیاورد.”
مسئله زنان، هم مسئله زنان است و هم مسئله مردان
مسئله زنان ایران، هم مسئله زنان است و هم مسئله مردان. موسوی با بیان این جمله می افزاید: “خوشبختی زن و مرد به هم تنیده است و در یکی دیدن آنهاست که می توانیم این مشکلات را حل کنیم. تجربیات وسیعی در دنیا در این باره وجود دارد.”
موسوی می افزاید: “در آینده نیز سرنوشت جنبش زنان و جنبش سبز به هم پیوسته است و فکر نمی کنم جنبش سبز به آرمان هایش برسد بدون آنکه زنان قدم به قدم با آن گام بردارند. برعکس آن نیز صادق است، یعنی اگر نتوانیم در سطح سیاسی تحولی ایجاد کنیم، وضع زنان متحول نخواهد شد.”
گشت های ارشاد برای منحرف کردن ذهن هاست
میرحسین موسوی معتقد است که موضع گیری های اخیر حاکمیت درباره جمع آوری بدحجابی، بیشتر جنبه انحراف اذهان را دارد. او در پاسخ به این سوال که استراتژی جنبش سبز درباره مواضع امامان جمعه درباره حجاب زنان و ارتباطش با زلزله و یا فعالیت مجدد گشت ارشاد چیست، می گوید:” اتفاقاتی در جامعه در حال وقوع است و تصمیماتی گرفته می شود که به نظر می رسد قبل از اینکه مشکلی را حل کند؛ به دنبال ایجاد اختلاف است. مثلا کشور ما زلزله خیز است و بخشی از تهران روی گسل زلزله است و البته خیلی هم خطرناک است و باید جلویش را بگیریم و شایسته است که دولت این کار را بکند؛ نه اینکه آن را به یک خواب و یا عاملی مثل حجاب زنان نسبت دهد. این همان نقطه انحرافی قضیه است که می خواهند مردم را با این حرفها مشغول و انشقاق ایجاد کنند.”
وضع ما با قانون اساسی و کرامت انسانی و حیثیت انسانی سازگاری ندارد
او می افزاید: “حتی گشت ارشاد هم معطوف به جمع کردن بی حجابی نیست، بلکه بیشتر برای منحرف کردن ذهن ها است. جنبش سبز دنبال عدالت و آزادی و اجرای قانون است که اگر به آنها برسیم، خود به خود مسائل درونش هم حل می شود. علت اینکه ما با اقداماتی روبهرو هستیم که دارد ما را رنج می دهد، به این دلیل است که وضع ما با قانون اساسی و کرامت انسانی و حیثیت انسانی سازگاری ندارد. می خواهند ذهنمان را مشغول کنند، در حالی که این اقدامات شکست خورده است. به همین دلیل نباید آن را به مسئله عمده تبدیل کنیم. هرچند باید از چنین طرح هایی انتقاد کنیم، اما این دلیلی نشود که ما مسائل اساسی را فراموش کنیم. باید مراقب باشیم تا گیر طرح آنها نیفتیم.”
پیوند فعالیت های جنبش زنان با جنبش سبز
مهندس موسوی همچنین بخشی از سخنانش را به پاسخ به سؤالی درباره کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین نابرابر اختصاص داد. او ابتدا به زنجیره سبز انسانی سال گذشته که از میدان تجریش تا میدان راه آهن شکل گرفت، به عنوان نمادی از آشتی و وحدت ملی اشاره کرد و سپس ادامه داد: “آن روز را نماد خوبی برای جنبش سبز می دانم. سال های گذشته شعار آشتی را مطرح کردیم که این شعار خوبی برای وحدت ملی است و مشکلات ما را حل و حتی برملا می کند. عده ای سودشان در عدم آشتی است. الان در قالب هایی مثل خانواده زندانیان، گروهها و حرکت هایی ایجاد شده اند که قبل از جنبش سبز امکان آن نبود و دور هم جمع نمی شدند. جنبش زنان هم چنین جنبشی است. بخشی از زنان در قالب کمپین یک میلیون امضا برای رفع تبعیض، فعالیت هایی را انجام می دادند که شاید چون جداگانه فعالیت می کردند، حتی مورد اتهام هم قرار می گرفتند؛ اما با تنوع و رنگارنگی داخل جنبش، امروز با یک حرکت جمعی و گسترده سبز پیوند خورده است، بدون اینکه نگاه توام با سوء ظن نسبت به این جنبش وجود داشته باشد. ما باید این را قدر بدانیم. آشتی و دوستی و نزدیک کردن جنبش ها به همدیگر، باید هدف عمده برای همه ما تلقی شود.”
جنبش سبز با هر نوع حرکتی که وحدت ملی را خدشه دار کند مخالف است
میرحسین موسوی می افزاید: “باید در سطح ملی اقدامات روشن تری برای دور هم جمع کردن اقوام و قومیت ها داشته باشیم و دورنمایی برای آن توصیه کنیم. جنبش سبز با هر نوع حرکتی که وحدت ملی را خدشه دار کند، مخالف است.”
همچنین موسوی درباره جایگاه اقشار مختلف اعم از کارگران، معلمان، کشاورزان و … در جنبش سبز می گوید: “بحث عدالت را نباید به عدالت حقوقی و قضایی منحصر کنیم، بلکه باید گسترده تر ببینیم. ملت ما به خصوص در میان کارگران و کشاورزان مشکلات زیادی دارند و شرایط آنها واقعا غیر انسانی است. ما باید دایره فکرمان را باز کنیم و درباره این اقشار فکر کنیم. کارگری که شش ماه است حقوق نگرفته است؛ باید حداقل با او بیشتر اظهار همدردی کنیم و حل مشکلات این اقشار هم در گرو تک صدایی نیست.”
او یادآوری کرد که جنبش سبز مطالبه محور است و حرف همه جنبش ها در آن باید شنیده شود، و این الزام می کند که مسائل جنبش زنان در داخل جنبش سبز بیشتر باید مطرح شود.
آنقدر باید بایستیم تا تغییر ایجاد شود
موسوی در بخش دیگری از این گفت و گو، در پاسخ به یکی از فعالان حقوق زنان که پرسید تا چه زمان باید صبر کنیم تا به نتیجه نسبتا مطلوب برسیم، می گوید: “در این مورد نمی توان زمان بندی کرد، بلکه فقط می توان گفت آنقدر باید مقاومت کنیم و آنقدر باید بایستیم تا تغییر ایجاد شود. در آینده هم اگر ما مقاومت کنیم و مدام مطالباتمان را مطرح کنیم، قدم به قدم به آنها نزدیک خواهیم شد. اما نمی توان گفت چه موقع این محقق می شود و این بستگی به مقاومت ما دارد.”
نشانه های زنده بودن جنبش سبز
اما امید موضوع دیگری بود که در این دیدار مطرح شد و موسوی درباره اش گفت: “امید باید در سطح ملی ایجاد شود. با نگاهی که به یک سال گذشته داریم، عده ای تصور می کردند آمدن به خیابان شبیه تحرکات شهری سالهای قبل در شیراز و زنجان و اسلامشهر و مشهد است؛ حرکت هایی که ظرف یکی دو روز جمع می شد. عده ای فکر می کردند حرکت خیابانی جنبش سبز جمع می شود، اما نشد. جمع شدنش در سطح خیابان ها به معنای تمام شدن جنبش نیست و حضور خود شما زنان در این جلسه نشان دهنده زنده بودن جنبش سبز است و یا برگزاری مراسم پرشور برای شهیدی مثل کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت و دیگر شهدا، حاکی از گسترش و زنده بودن این جنبش است.”
موسوی تاکید می کند: ما در یک سال گذشته دچار رادیکالیزم کور نشده ایم و مردم پی برده اند که راه ما مسالمت آمیز است، و این یک نقطه قوت مهم است.
او در نهایت می گوید: “جنبش سبز متعلق به همه مردم بوده است و این ویژگی اش را باید قدر بدانیم. بعد از مدت ها که در کشور ما، سیاست ها و اقدامات منجر به جدایی اقشار جامعه و قومیت ها و … از هم می شده و سعی می کرده جامعه را جدا کند و نفعش را در این می دیده که اختلافات وجود داشته باشد و عده ای اندک را خودی و در وسط و بقیه را دیگری و در حاشیه تلقی کند؛ جنبش سبز تمام این مرزها را کنار گذاشته و دوستی ایجاد کرده است. این را باید قدر دانست.”
ندای سبز آزادی: عصر سه شنبه مورخ 2/3/90 رضا صفری فعال فرهنگی توسط نیروهای اداره اطلاعات اصفهان در منزل خویش بازداشت شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، وی از معلمین شهر اصفهان و از اساتید دانشگاه آزاد و عضو انجمن اسلامی معلمان اصفهان می باشد ودر ماه های اخیر از تدریس در دانشگاه آزاد ممنوع شده بود.
گفتنی است، رضا صفری در روز دوم خرداد با هجوم ماموران به منزلش بازداشت شده و وسایل منزل اعم از کامپیوتر و کتاب و جزوات ایشان جمع آوری گردیده وبه مکان نامعلومی برده شده است.
قابل توجه است که در ورود به منزل ایشان ماموران از نشان دادن برگه دستگیری و حکم قانونی برای ورود به منزل استنکاف نموده اند و بابرخورد تند و زشت با همسر ایشان برخورد نموده اند.
رضا صفری در دوران انتخابات 88 در ستاد مهندس موسوی در کمیته شهرستانها مشغول به فعالیت بوده است.
ندای سبز آزادی: کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز – شاخه کردستان به مناسبت دوم خرداد اطلاعیه را صادر کرد.
متن کامل این اطلاعیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:
از سالها پیش که آرای 20 میلیونی، از تصمیم بیبازگشت مردم برای ایجاد تغییرات دموکراتیک در کشور خبر داد، خرداد ماه، به مهمترین ماه در عرصه تحولات سیاسی ایران تبدیل شده است. دو سال پیش، بار دیگر، گفتمان اصلاحات با اقبال اکثریت مردم روبرو شد و روند مسالمتآمیز و قانونی ایجاد تغییرات گسترده، مورد تأیید آنان قرار گرفت. گر چه رئیس جمهور منتخب، حاکمیت را به پیروی از قانون و تمکین در برابر خواست ملت فراخواند، اما، حبس و حصر، آخرین و تنها پاسخی بود که جابران در برابر کلام حق یافتند. چماقداران راه خشونت را بر گفتگو ترجیح دادند، اما، پاسخ مردم، تشکیل کیلومترها زنجیره انسانی سبز بود، خس و خاشاک نامیده شدند، اما، با راهپیمایی میلیونی سکوت، به آن پاسخ دادند و تنها راهی که متقلبان و مدافعانشان برای پاسخ یافتند داغدار کردن مادران اخترزندها، غنیانها، آقاسلطانها، سهرابیها، هاشمزادهها، ... بود. راه ما، اما، راه دیگری است و پاسخ سبزها، گفتگو بر سر خواستهها و مطالبات مردم است. اگر چه بر موضع خود ایستادهایم و این دولت نامشروع را به رسمیت نمیشناسیم، اما، پیش شرطهای گفتگو را نیز نادیده نمیگیریم. این بیعت با شیطان نیست و پیش شرط تأمین حداقل آزادیهای سیاسی و اجتماعی، راهگشای رایزنی بر سر اختلافات عمیق موجود است. اکنون که شیدایی بیحساب و نفرت فزاینده، سبب برملا شدن هر چه بیشتر ناگفتههای نظام شده و در رقابت بر سر قدرت، اخلاق و باورهای دینی و انسانی به دست فراموشی سپرده شده است، جنبش سبز رساتر از قبل، شعار آشتی ملی سر میدهد.
به همین مناسبت، کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز – شاخه کردستان، ضمن گرامیداشت این ماه و شهدای آن، از تمامی جناحها و گروههای سیاسی که راه گفتگو و مصالحه را بر خشونت و انتقام ترجیح میدهند دعوت به همکاری مینماید. با توجه به اینکه پس از گذشت سالها، راهکار جنبش سبز و اصلاحات، محتوم به پیروزی است و متأسفانه، عواقب کشمکشهای تشنگان قدرت، به زندگی مردم ستمدیده بازخواهد گشت از تمامی نیروهای داخل و خارج، که خود را معتقد به مسیر جنبش سبز میدانند میخواهد بر سر اتخاذ استراتژی و مواضع مشترک، جهت رویارویی با روزها و حوادث آینده کشور به اجماع برسیم تا بتوانیم با مطالبات روشن و خواستهای مشخص، نماینده واقعی تمامی مردم ایران باشیم.
کمیته اطلاع رسانی جنبش سبز – شاخه کردستان
دوم خرداد 90
زمانی در خرداد ماه سال ۸۴ و پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم، سعید حجاریان، از برجستهترین اعضای حزب مشارکت در مصاحبه با روزنامه ایران، خاتمی را مورد انتقاد قرار داد که با برگزاری انتخابات مجلس هفتم، آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات کوبانده است. با اینحال یک سالی نگذشت که اصلاح طلبان و مردان حزب مشارکت، هم در انتخابات شوراهای سوم (سال ۸۵) و هم در انتخابات مجلس هشتم (سال ۸۶) با لیستی وارد انتخابات شدند که مورد تایید و امضای محمد خاتمی قرار گرفته بود. همانطور که تا مدتها و قبل از آنکه میرحسین موسوی به طور رسمی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم شود، همین گروه از اصلاح طلبان بارها به سراغ خاتمی رفته بودند تا او را راضی به رقابت با محمود احمدینژاد نمایند.
اما خاتمی مگر چه دارد که اگر فرد برجستهای مانند سعید حجاریان هم او را اینگونه مورد انتقاد قرار دهد باز به سراغ او میرود تا نسبت اصلاح طلبیاش را با آخرین رئیس جمهور اصلاح طلب در ایران تعریف کند؟
خاتمی؛ معیار اصلاح طلبی
خاتمی یک سال بعد از پیروزی در دومین دوره ریاست جمهوریاش با انتقادهای مستقیم دوستان و یاران قدیم رو به رو شد و حتی پس از برگزاری انتخابات هفتم ریاست جمهوری تا حد «خیانت به اصلاحات» از سوی برخی متهم شد، با این حال نسبت اصلاح طلبی هنوز هم با معیار خاتمی مورد سنجش قرار میگیرد و اگر هم قرار باشد اصلاح طلبان در هر انتخاباتی حضور فعال داشته باشند اجازه یا عدم اجازه خاتمی هم شرط لازم و هم شرط کافی است.
همانطور که با تایید خاتمی بود که اصلاح طلبان در اکثریت خودشان به حمایت از میرحسین موسوی در انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداختند و خاتمی، خودش برای حمایت از میرحسین موسوی هم سالگرد دوم خرداد را بهانه حمایت از او کرد و هم در سفرهای استانی به حمایت از میرحسین پرداخت.
خاتمی در دوم خرداد ۷۶ در حالی به نام رئیس جمهوری اصلاح طلب، وارد ساختمان نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور تهران شد که در میانهای از دو جریان مخالفت قرار داشت. جناحی از چپهای خط امامی دهه شصت به همراه گروهی از تکنوکراتهای راست در حزب کارگزارن. اینها اصلیترین حامیان خاتمی بودند و بعدها اصلاح طلب نام گرفتند و گروهی دیگر نیز از مخالفان خاتمی در جناح راست سنتی، بازار و جامعه روحانیت مبارز که آن روزها به نام محافظه کاران خوانده میشدند.
خاتمی در میانه دعوای سفت و سخت این دو گروه که هر یک نسخهای متفاوت برای اداره نظام تجویز میکردند، پنجمین رئیس جمهور ایران شد و البته که به صفت اصلاح طلبی طرفدار دموکراسی در داخل و تنش زدایی در خارج بود. محافظه کاران اما هرچند در میانههای دهه هفتاد، خواب و رویای زد و بند با غرب و آمریکا را در سر میپروراندند، اما از اینکه اصلاح طلبان و خاتمی پیشرو این آشتی باشند چندان دل خوشی نداشتند.
آنها آن روزها میگفتند که جریان چپ خط امام (اصلاح طلبان آن روز) که در ابتدای انقلاب نان مخالفت با غرب را میخورد امروز میخواهد امتیاز آشتی با جهان را نیز به نام خود کند و پذیرش این موضوع برای آنها سخت بود.
در عین حال محافظه کاران از آنجا که توان بسیج اجتماعی را نداشتند، از اصلیترین شعارهای خاتمی در جبهه داخلی یعنی جامعه مدنی و دموکراسی نیز هراسان بودند. به تعبیر آنها این شعارها در نهایت جاده صاف کن ضدانقلاب بود تا بساط انقلابیون را بپیچند.
در آن سوی دیگر میدان، اصلاح طلبان هم که بعد از درگذشت آیت الله خمینی در سال ۶۸، دوباره پس از یک دوره فطرت ۸ ساله وارد چرخه مدیریتی و اجرایی نظام شده بودند، در مخالفت با راست گرایان و محافظه کاران چندان مماشات به خرج نمیدادند و البته رئیس جمهوری محمد خاتمی را نیز به برخوردهای تند با محافظه کاران ترغیب میکردند. توصیهای که البته همیشه هم جواب نمیداد.
واقعیت این است که خاتمی هرچند با محافظه کاران مرزبندی و زاویه داشت اما به اصلاح طلبان نیز اجازه نمیداد محافظه کاران را به صورت کامل کنار بزنند. در همان سالهای اولیه پس از ریاست جمهوری، جلسات مرتبی با اصلیترین تشکل منسج جناح راست یعنی حزب موتلفه در دفتر ریاست جمهوری برگزار میکرد و برخی از همین افراد مشهور جناح راست مانند علی اکبر ولایتی یا حسین غفوری فرد را به نمایندگی و مشاورت خود بر میگزید.
در عین حال چون با نام و شعار قانون، انتخابات ریاست جمهوری را برده بود در مهمترین پروندههای قضایی یاران نزدیک خود از دخالت مستقیم اجتناب میورزید. مشهورترین آنها پرونده دادگاه غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران و همچنین عبداله نوری، اولین وزیر کشور دولت اصلاحات است که هر دو در دادگاه به جرمهای واهی توسط قوه قضائیه محاکمه و محکوم شدند و البته خاتمی هم ترجیح داد به جای آنکه به صورت مستقیم از یاران خود دفاع کند به لابیهای بینتیجه در پشت پرده روی آورد. امری که البته چندان مورد پسند دوستان خاتمی نبود اما خاتمی، خود بارها با اطرافیانش گفته بود که به نام رئیس جمهوری اسلامی ایران نمیتواند ژست مخالفت با نظام داشته باشد.
پیام دوم خرداد
بعد از پیروزی خاتمی در دوم خرداد ۷۶، فضای جامعه ملتهب و متاثر از این پیروزی، از اصلاح طلبان میخواست تا در زودترین زمان ممکن به جمع کردن بساط دیکتاتورگرایی و اقتدارگرایی و جایزگزین نمودن شعارهای مبتنی بر جامعه مدنی و دموکراسی بپردازد. آن روزها مشهور بود که اصلاح طلبان مخالفان خود را متهم میکردند که هنوز «پیام دوم خرداد را درک نکردهاند». این جمله البته دستمایه لطیفههایی میان مردم در همان روزها هم بود.
عبداله نوری، اولین وزیر کشور خاتمی، از معدود وزرای وی بود که چندان اعتنایی به محافظه کاران و راستها نمیکرد. تمام استانداران – و از جمله محمود احمدینژاد، استاندار اردبیل- را تغییر داد و در اوج زمانی که قوه قضائیه به دنبال پرونده سازی برای کرباسچی بود ستاد حمایت از کرباسچی در وزارت کشور راه انداخت. همین امر هم موجب رواج لطیفهای شده بود به این مضمون که خاتمی، وزیر کشور خود، عبداله نوری را به دفتر ریاست جمهوری دعوت میکند و از او میخواهد که کمی آرامتر حرکت کند و مراعات شرایط کشور را هم بنماید.
امری که با این جواب از سوی عبداله نوری مواجه میشود که «آقای خاتمی، مثل اینکه شما هم پیام دوم خرداد را درک نکردهاید.» این جمله البته لطیفه بود اما در واقعیت خود میتوانست واجد این صفت از خاتمی باشد که ترجیح میدهد به جای برخورد رادیکالی، آهسته و پیوسته حرکت کند. همانگونه که زمانی مهدی بازرگان در اول انقلاب همینگونه ترجیح میداد و میگفت او نقش فولکس واگن را بازی میکند و به اصلاحات گام به گام اعتقاددارد. واقعیتش اینست که خاتمی هم واقعاً اینگونه بود.
در عین حال خاتمی واجد یک صفت مشخصه بارز دیگر به خصوص در نزد سیاستمداران ایرانی در دو قرن اخیر است. خاتمی هیچگاه دچار غرور و نخوت کور نشد و در عین حال همیشه در سیاست سعی کرد در چارچوب تواناییهایش اخلاقی عمل کند. به همین دلیل هم رسماً در مجلس شورای اسلامی از قوه قضائیه خواست کسانی را که به او توهین میکنند به هیچ عنوان مورد مجازات قرار ندهد.
در عین حال در اولین روزهایی که وارد ساختمان ریاست جمهوری شد و نامه صدا و سیمای ملی را روی میز کار خود دید که از رئیس جمهور در مورد نحوه اطلاع رسانی اخبار مرتبط با وی سئوال میکرد، پاسخ داد که به صدا و سیما اعتماد دارد و نیازی به تنظیم اخبار وی از طریق دفتر ریاست جمهوری نیست. اعتمادی که البته در رقابتهای جناحی ایران، در نهایت با پاسخ مثبت رسانه ملی همراه نبود.
خاتمی در عین حال در کوران اتهامات گوناگون از سوی موافقان و مخالفانش هیچگاه راههای اطلاع رسانی آنها را محدود نکرد. نه آنها که خاتمی را «مرعوب غرب» و «بیدین» میدانستند از سوی رئیس جمهور مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفتند و نه کسانی که به وی لقب «سردار شرمندگی» و «شاه سلطان حسین» را میدادند توبیخ شدند.
تنهایی خاتمی
سیاست عملی خاتمی در عین حال یک سیاست اصول گرایانه به معنای لفظی – و نه معنای مصطلح در ادبیات سیاسی امروز ایران – است. در همین قضیه سخنرانیاش در مورد حوادث پس از انتخابات و ترغیب نظام و مردم به بخشش متقابل هم، خاتمی بر اساس دیدگاه و اعتقادی که دارد، فارغ از انتقادهایی که به وی میشود به اظهار نظر میپردازد.
فارغ از آنکه او میتوانست و میتواند ساکت بنشیند و حرفی نزد و تمام این فحشها و بد و بیراهها را به جان نخرد. درحالی که خودش هم میداند احتمال برآورده شدن شروطش از پنج یا شش درصد فراتر نمیرود. اما او حرفش را اینگونه هم میزند.
گروهی البته خاتمی را با تمام این صفات به بیعملگی متهم میکنند و در برخی مواقع پر بیراه هم نمیگویند. مهمترین آن، ناتوانی وی در جلوگیری از رد صلاحیتهای مجلس هفتم و همچنین تخلفات انتخاباتی ریاست جمهوری نهم بود. امری که نقاط منفی کارنامه ریاست جمهوری خاتمی است، اما مگر کسی در دنیای سیاست امروز در ایران یا جهان وجود دارد که منزه و بری از هر خطا و اشتباهی باشد.
خاتمی اما در عین تمام اشتباهاتی که بر وی مترتب است، تا جایی که میتوانست، اخلاقیات را درسیاست فدای منازعات پشت پرده نکرد و به همین دلیل خاتمی ماند. حتی امروز که جریان اصلاح طلبی در هم پیوندی با جریان سبز یک جریان سه سر با رهبری همزمان خاتمی، موسوی و کروبی است، بازهم سخنان خاتمی آن قدر دارای ظرفیت هست و شخص خاتمی به آن اندازه اهمیت دارد که هر سخنی از رئیس جمهور سابق ایران دارای بازتابهای منفی و مثبت بسیار خواهد بود.
این در حالی است که منتقدان منصف وی هم، زمانی که به نقد آقای رئیس جمهور میپردازند در برخورد با خاتمی، کلاه احترام از سر بر میدارند و اگر هم نقدی دارند، آن را در با چاشنی احترام و حتی گاهی اوقات ارادت به خاتمی، ارائه میدهند.
سیاستمداران در ایران در بازی تکرار در دورههای زمانی مختلف بازتولید میشوند. خوب یا بد، بیانگر سابقه تاریخی گذشتهاند. در ایران اما، خاتمی تنها یک نفر است و تنها همین یک نفر است که خاتمی است.
منبع: مردمک
ندای سبز آزادی
احمدی نژاد نمیتواند چهار ساله خود را به پایان برساند.
این جمله ای است که مهدی کروبی در مصاحبه با جان لاین خبرنگار بی بی سی بیان کرده بود.
مهدی کروبی پیش بینی کرده بود که فشار های مجلس، مردم و جامعه جهانی مانع ادامه کار دولت محمود احمدی نژاد خواهد شد.
نزدیک به دو سال از آن روزها می گذرد، رسانه های اقتدار گرا آن روز ها سخنان مهدی کروبی را به پیش گویی تعبیر می کردند و او را مورد تمسخر قرار می دادند.
آن روزها نه تنها کروبی بلکه حامیان او و میر حسین موسوی نیز بی بصیرت خوانده می شدند.
اما تنها نزدیک به دوسال از گذشت آن روزها امروز سخنان مهدی کروبی نه تنها پیش گویی که یک حقیقت عریان است.
در دو سال گذشته رهبران جنبش سبز، سخنان فراوانی را به زبان آوردند و از سوی حاکمیت به بی بصیرت بودن متهم شدند، نگاه واقع بین مردم امروز میتواند به سادگی تشخیص دهد که چه کسانی در آن روزها بصیرت داشتند و آینده را می دیدند و چه کسانی مدهوش قدرت از پیش بینی آینده عاجز بودند.
سخنان رهبران جنبش سبز پیرامون دولت که امروز یک به یک در حال اثبات است، آن روزها فراتر از زاویه دید حاکمان ایران بود، رهبران جنبش سبز بارها از وضعیت اقتصادی کشور انتقاد می کردند و دولت و سیاسیت های اقتصادی آن را دلیل اصلی ضعف اقتصاد ایران میدانستند و ادامه روند های موجود را رسیدن به بحران اقتصادی قلمداد می کردند. انتقاد هایی که امروز از صحن علنی مجلس بر سر دولت هوار می شود، آن روزها از زبان دلسوزان ایران و انقلاب بیان می شد و گوش شنوایی برای آنها در حاکمیت یافت نمی شد.
در یک ماه گذشته بارها از تریبون مجلس شنیده ایم که نمایندگان به عملکرد دولت در حوزه اقتصادی انتقاد کرده اند، و دولت را غیر پاسخگو دانسته و آمار های دولت را جعلی خوانده اند، جالب است که میر حسین موسوی و مهدی کروبی در همین رابطه پیش از این گفته بودند« منحرف کردن اذهان مردم از دلایل اصلی گریز از هنجارها، تاکتیکی برای انحراف ذهن مردم است و دولتمردان به جای دلیل تراشی بیکاری و گرانی را کنترل کنند و از اقتصاد ملی حمایت کنند آنگاه خواهند دید که بسیاری از جرم ها کاهش پیدا می کند»
آنهایی که روزی مهدی کروبی و میر حسین موسوی را مورد خطاب قرار می دادند و آنها را متهم به تضعیف نظام میکردند، امروز خود در صف اول انتقاد از دولت و زیره سوال بردن سیاست های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دولت هستند.
وقتی مروری میکنیم بر صحبت های رهبران جنبش سبز در دو سال گذشته و سخنان اصولگرایان منتقد دولت را نیز می شنویم، سوالاتی به ذهن ها خطور می کند.
آیا رهبران جنبش سبز بی بصیرت بودند؟ آیا اصولگرایان امروز بی بصیرتند؟
آیا رهبران جنبش سبز قصد تضعیف نظام را داشتند؟ آیا اصولگرایان امروز قصد تضعیف نظام را دارند؟
آیا رهبران جنبش سبز به خاطر ایستادگی شان در برابر این سیاست های غلط امروز در حصر هستند؟
طرح این پرسش ها وقتی با شرایط کنونی کشور رصد می شود، پاسخی روشن به ذهن خطور می کند
اگر رهبران جنبش سبز آن سخنان را برای قدرت طلبی و تضعیف نظام میزدند، پس چرا امروز این سخنان از زبان مردان درجه یک نظام شنیده می شود؟ چرا اصولگراین امروز همان حرف های مهدی کروبی و میر حسین موسوی را به زبان می اورند؟
نگارنده در پس این پرسش ها به بصیر بودن رهبران جنبش سبز و بی بصیرتی اصولگرایان پی می برد، اصولگرایانی که روزگاری میر حسین موسوی و مهدی کروبی را متهم می کردند امروز خود زبان آنها شده اند و گویی تازه پس از گذشت این ماه ها به نگاه رهبران جنبش سبز رسیده اند.
اما به راستی چرا آیت الله خامنه ای و حامیانش امروز که بي بصيرتي شان اثبات شده، در فکر فرو نمیروند، و به گذشته، حال و فردا فکر نمیکنند!
شاید برای اثبات حقانیت رهبران جنبش سبز در نزد این گروه، همچنان راه باقی ست، دولت کودتایی محمود احمدی نژاد گویی این روزها با تمام سرعت به سمت اثبات حقانیت سخنان رهبران جنبش سبز حرکت می کند.
هر قدمی که دولت بر میدارد، سخنی دیگر از سخنان میر حسین موسوی و مهدی کروبی اثبات می شود.
ندای سبز آزادی: دکتر قربان بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی امروز به زندان اوین بازگردانده شد. به گزارش خبرنگار کلمه ماموران امنیتی در تماس با بهزادیان نژاد وی را به زندان فراخواندند و امروز این استاد دانشگاه را به زندان بازگرداندند. بهزادیان نژاد در جریان وقایع پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شده بود و پس از تحمل چند ماه انفرادی و زندان آزاد شده بود. وی به ۵ سال حبس محکوم شده است. این استاد دانشگاه و مشاور میر حسین موسوی در همین مدت از همه حقوق دانشگاهیاش محروم شد و حق تدریس در دانشگاه از وی ستانده شد.
دکتر قربان بهزادیاننژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس بود که در سالهای اخیر فعالیتهای فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیاننژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی و مشاور وزیر بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی را در کارنامه مسئولیتهای خود جای داده است.
ندای سبز آزادی: یکی از مراجع تقلید با انتقاد از افزایش هزینههای پستی گفت: دولت نسبت به افزایش هزینههای پستی بیتفاوت است.
به گزارش خبرگزاری مهر، آیتالله ناصر مکارم شیرازی ظهر دوشنبه در دیدار جمعی از مسئولین شرکت مخابرات کشور و استان قم با انتقاد از افزایش هزینههای پستی گفت: هزینههای پستی در بعضی مناطق ۳ برابر و در برخی دیگر ۱۰ برابر شده است.
وی ادامه داد: با افزایش هزینههای پستی ما برای ارسال نهج البلاغه، توضیح المسائل و قرآن به مناطق مختلف باید چند برابر قیمت آنها را به عنوان هزینه پستی پرداخت کنیم و دولت نیز نسبت به این مسأله بیخیال است.
این مرجع تقلید خطاب به مسئولان مخابرات بیان داشت: با توجه به جایگاه شهر قم در جهان تشیع و جهان اسلام باید به خدماترسانی در این شهر توجه ویژهای صورت گیرد تا حوزویان این شهر بتوانند با استفاده از فناوری روز و ارتباطات وسیع جهانی از علوم روز بهرهمند شوند و دین اسلام را با کمک ارتباطات به دنیا صادر کنند
ندای سبز آزادی: وزیر دفاع دولت اصلاحات در خصوص سهم ارتش و سپاه در جنگ هشت ساله بویژه در عملیات آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: ارتش در کتابهای خود میگوید ما جنگیدیم و سپاه هم در کتابهای خود میگوید که ما جنگیدیم ولی واقعیت این است که ترکیبی از ارتش و سپاه در دفاع مقدس جنگیدند که در بعضی از مراحل نقش یکی از آنها پررنگتر از نقش دیگری بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، دریابان علی شمخانی خاطرنشان کرد: در حقیقت سپاه بدلیل اتصال به مردم و داشتن قدرت توسعه سازمانی و قدرت عملیاتی و همچنین بدلیل جوانی و شادابی نیروهایش مزیتهایی داشت که این مزیتها در کنار مزیتهای ارتش مثل داشتن امکانات و تجهیزاتی همچون بالگردهای هوانیروز و جنگندههای نیروی هوایی در جنگ تولید پیروزی میکرد.
رئیس مرکز مطالعات راهبردی نیروهای مسلح درعین حال تصریح کرد: اما واقعیت این است که ارتش و سپاه نقش مساوی در جنگ و بویژه در فتح خرمشهر نداشتند.
وی در خصوص علل سقوط خرمشهر گفت: ما در آن زمان منتظر جنگ نبودیم و آمادگی لازم را برای مقابله با ارتش بعثی نداشتیم، همچنین درگیر مسائل داخلی بودیم در حالیکه صدام از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹ یعنی مجموعا طی ۱۹ ماه نیروهای مسلح خود را آماده کرد تا ابتدا خرمشهر و سپس خوزستان را از ایران جدا کند اما به حول و قوه الهی به اهداف خود نرسید.
وزیر اسبق دفاع با بیان اینکه جنگ بازی شطرنجی است که هرکس بتواند حرکت دومی را سریعتر از حریف خود طراحی کند پیروز خواهد بود، گفت: براین اساس در آن زمان تنها قسمتی از خرمشهر سقوط کرد ولی بعد از ۱۷۵ روز به لطف خدا و جانفشانی رزمندگان اسلام خونین شهراز اشغال دشمن بعثی درآمد.
وی افزود: در حقیقت عراق با اشغال خرمشهر بدنبال اثبات نقش محوری خود در منطقه بود درحالیکه ابهت عراق در روز آزادسازی خرمشهر کاملا فرو ریخت.
عضو شورای راهبردی روابط خارجی ایران در پاسخ به این سئوال که آیا درست است که عشایر و طایفههای بومی خرمشهر به ارتش رژیم بعث عراق برای تصرف خرمشهر کمک کردند؟، گفت: کاملا این موضوع دروغ است.
وی با بیان اینکه من خود یک عرب هستم، گفت: شما نمیتوانید یک عرب را در گروههای محارب جمهوری اسلامی ایران مثل منافقین (مجاهدین خلق) و چریکهای فدایی خلق پیدا کنید چون هیچ عربی در این گروههای تروریستی وجود ندارد.
شمخانی خاطرنشان کرد: اما از قبل از پیروزی انقلاب بعضیها به منظور مقابله با شاه وارد معادلهای با صدام شدند وقتی انقلاب پیروز شد اینها دو تیره شدند بعضی از آنها به انقلاب پیوستند که ما همین را میخواستیم یعنی در حقیقت برای مبارزه با استبداد گرایش خلق عربی پیدا کردند و بعضیها هم ماندند که اینها مزدور بعثی بودند و ربطی به عشایر عرب نداشتند بلکه حتی توسط همان عشایر سرکوب شدند.
وی با اعلام اینکه خیلی از کسانیکه در خرمشهر شهید شدند عرب بودند بطوری که صدام به هیچ وجه تصور نمیکرد که این افراد در مقابلش بایستند، گفت: بنابراین افرادی قبل از پیروزی انقلاب متصل به صدام بودند که اینها مبارزه با جمهوری اسلامی را ادامه دادند.
ندای سبز آزادی: رئیس قوه قضاییه بدون اشاره به عدم قاطعیت دستگاه قضایی تحت امر خود با فساد گسترده و فراگیر دولتی ها و رانت خواری و باندبازیِ شبه دولتی ها و برخی نهاهای نظامی، مدعی شد “اگر فساد گسترده شد، مشروعیت نظامها را زیر سوال میبرد و حکومتی که در آن فساد توسعه یابد مسلما در میان پذیرش مردم درجه را پایین میبرد تا جایی که مردم حاضر نیستند با این دستگاهها همکاری کنند.”
وی همزمان دو نهاد سازمان بازرسی کل کشور و دیوان عدالت اداری را دو بازوی توانمند در مبارزه با فساد اداری و اجرایی توصیف کرد و گفت: صرف نظر از اینکه فساد امری در ورای قانون است، از آن جهت که مقدمه تضعیف حکومتهاست باید از آن اجتناب کرد.
به گزارش ایسنا، صادق آملی لاریجانی روز یکشنبه طی سخنانی در آیین اختتامیه نخستین اجلاس روسای دستگاههای مبارزه با فساد و نهادهای رسیدگیکننده به شکایات مردمی کشورهای عضو اکو، با برجسته عنوان کردن مقوله فساد در کشورها تصریح کرد: بر خلاف صد سال گذشته که فساد دایره محدودی داشت، امروزه به خاطر پیچیدگی دستگاههای اداری، اجرایی و حاکمیتی و پیچیدگی روابط میان مردمان در کشورها، مقوله فساد بسیار حائز اهمیت است.
قاضی القضات جمهوری اسلامی، بدون اشاره به فساد دولتی ها در کشور ادامه داد: البته اگر بحث مبارزه با فساد برجسته میشود بر حسب مقتضای وضع جهانی است و به همین دلیل کشورها به طور دائم به سمت مبارزه با فساد میروند.
رییس قوه قضاییه تاکید کرد: همانطور که پیچیدگی دستگاههای حاکمیتی موجب بروز مفاسد شده، روابط پیچیده مالی و تجاری این موضوع را تشدید کرده است. اکنون تمام دنیا تحت سیطره شرکتهای تجاری قرار گرفتهاند. شرکتهای تجاری بزرگ در دنیا کمکم فراتر از خواست افراد تشکیل دهنده آنها حرکت میکنند و گاهی به سمتی میروند که مشکلات متعدد ایجاد میشود.
آملی لاریجانی یادآور شد: در کشور ما نیز شرکتهای تجاری گاهی مشکلاتی را ایجاد میکنند و فسادهایی در پوشش همین شرکتها شکل میگیرد. بخش عمدهای از مشکلاتی که در کشورهای غربی بهویژه آمریکا و اروپا پیش آمد از سوی بانکها و شرکتها بود. بحث فساد در دستگاههای حکومتی و غیرحکومتی بسیار مهم است و ما نیز مانند هر کشوری باید سهمی از وقت و تدبیر خودمان را مصروف مبارزه با فساد کنیم.
وی همچنین گفت اگر قطعی شد که موضوعی فساد است و از مدار قوانین و عدالت بیرون رفت، مبارزه با چنین امری عقلی خواهد بود. صرف نظر از اینکه فساد امری در ورای قانون است به این دلیل که مقدمه تضعیف حکومتهاست باید از آن اجتناب کرد.
رییس دستگاه قضایی تصریح کرد: اگر فساد گسترده شد، مشروعیت نظامها را زیر سوال میبرد و حکومتی که در آن فساد توسعه یابد مسلما در میان پذیرش مردم درجه را پایین میبرد تا جایی که مردم حاضر نیستند با این دستگاهها همکاری کنند.
آملی لاریجانی با بیان اینکه در آیات و روایات همواره فساد مورد نهی قرار گرفته است، اظهار کرد: در کشورهایی که فساد وجود دارد در حقیقت نوعی اعمال مجازات مطرح میشود. شیوع فساد خود نوعی مجازات است. شاید هیچکس در میان ما یافت نشود که در اصل لزوم مبارزه با فساد به لحاظ عقلانی و رجوع به کتاب و سنت تردید کند.
وی با بیان اینکه چالشهای بسیاری فراروی مبارزه با فساد است، افزود: بعضی از چالشها ناشی از ابهام در معانی فساد، برخی به دلیل عدم تقنین مناسب برای برخورد با فساد و برخی نیز به ساختارهای نظامهای حکومتی باز میگردد.
اگر بخواهیم مبارزه با فساد را جدی بگیریم نباید مفاهیمی را به کار ببریم که در مقام اجرا با مشکل مواجه شویم.
رییس قوه قضاییه با بیان مثالی در این زمینه تصریح کرد: اگر از مردم پرسیده شود که رسیدگی به پروندههای قضایی چگونه است، برخی از آنها بیان میکنند که رسیدگی به یک پرونده ممکن است ۱۰ الی ۲۰ سال به طول انجامد؛ در حالی که رسیدگی به بیش از ۹۰ درصد پروندهها حدود ۳ الی ۴ ماه به طول میانجامد.
آملی لاریجانی گفت: در عین حال که مطرح میشود مفهوم فساد دارای ابهام است ولی قدر متیقنهایی وجود دارد که میتوانیم مطرح کرده و بحث مبارزه با فساد را عملی کنیم. مواردی که از طریق پولشویی و رانتهای دولتی به دست میآید و موجب کسب درآمد کلان میشود نوعی فساد است.
ندای سبز آزادی: همزمان با گذشت ۴۲۸ روز از تعلیق عملیات سوآپ نفت ایران، بزرگترین پایانه نفتی ایران به دلیل توقف این تجارت در مرز تعطیلی کامل قرار گرفته است.
به گزارش مهر، با گذشت نزدیک به ۱۳ سال از آغاز سوآپ نفت کشورهای حاشیه دریای خزر از مسیر ایران به خلیج فارس، فروردین ماه سال گذشته با عدم تمدید قرارداد چهار شرکت خارجی، حجم سوآپ نفت خام ایران به صفر رسید.
مسئولان وقت وزارت نفت یکی از مهمترین دلایل توقف سوآپ نفت از کشورهای حاشیه دریای خزر را حفظ منافع ملی عنوان کرده و اعلام کردند: در ۱۳ سال گذشته سوآپ نفتی انجام نمی شده بلکه ایران به یکی از خریداران نفت کشورهای همسایه تبدیل شده بود.
عدم خرید نفت صادراتی ایران در خلیج فارس هم به عنوان یکی از دلایل توقف سوآپ نفت از دریای خزر نام برده می شود و برخی از مدیران شرکت ملی نفت معتقد بودند با توقف این تجارت امکان بازاریابی برای نفت ایران فراهم می شود.
با عدم تمدید قراردادهای سوآپ نفت چهار شرکت بین المللی سلکت انرژی تریدینگ، دراگون اویل امارات، ویتول سوئیس، کاسپین اویل دولوپمنت ایرلند، این شرکتها در نهایت با استفاده از سایر مسیرهای غیر اقتصادی همچون خط لوله بی.تی.سی باکو ـ نووروسیسک، باکو ـ سوپسا و کنسرسیوم خط لوله کاسپین، نفت صادراتی ترکمنستان و قزاقستان را به بازارهای هدف منتقل می کنند.
بزرگترین پایانه نفتی ایران در خزر تعطیل شد
در حال حاضر پایانه نفتی شمال (بندر نکا) بزرگترین پایانه نفتی ایران در دریای خزر به شمار می رود که پیشتر هدف از ساخت این ترمینال نفتی استفاده از موقعیت استراتژیک جغرافیایی ایران برای سوآپ و ترانزیت نفت بوده است.
در برنامه چهارم توسعه به طور متوسط روزانه یکصد تا ۱۵۰ هزار بشکه طلای سیاه از پایانه نفتی شمال از کشورهای آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر برای تحویل در خلیج فارس سوآپ می شده است.
این در حالی است که مطابق با اهداف برنامه پنجم توسعه باید حجم سوآپ نفت خام ایران از متوسط سالانه ۵ میلیون تن نفت (حدود ۱۰۰ هزار بشکه در روز) به ۱۸ میلیون تن در سال (۳۱۷ هزار بشکه در روز) افزایش یابد.
هم اکنون با تاسیسات موجود در پایانه نفتی نکا شامل مخازن ذخیره سازی و شبکه خطوط لوله امکان سوآپ روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت برای تحویل به پالایشگاههای تهران و تبریز وجود دارد که با گذشت ۴۲۸ روز از توقف سوآپ نفت، تاسیسات و مخازن این پااینه نفتی هم بدون استفاده باقی مانده است.
در همین حال یکی از مسئولان شرکت ملی نفت با بیان اینکه مهمترین ماموریت از ساخت پایانه بندر نکا سوآپ نفت است، گفت: با توقف عملیات سوآپ، این فرصت فراهم شد که تعمیرات، بازسازی اسکله ها، رنگ آمیزی تاسیسات و رسوب زدایی مخازن نفت انجام شود.
از سوی دیگر همزمان با توقف فعالیتهای اصلی پایانه نفتی نکا، انتقال متخصصان و کارشناسان این ترمینال نفتی به پایانه های نفتی خارگ و بندر عسلویه آغاز شده است ضمن آنکه در شرایط فعلی ۹ مخزن ذخیره سازی این بندر به دلیل توقف سوآپ نفت بدون استفاده مانده است.
یکی دیگر از ماموریتهای پایانه نفتی شمال واردات بنزین و گازوئیل مورد نیاز کشور بود که با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، کشور از واردات فرآورده های نفتی به طور کامل خودکفا شده است.
در حال حاضر با توقف سوآپ و واردات بنزین و گازوئیل ۹۵ درصد از ظرفیت پایانه بندر نکا بدون استفاده مانده است و پنج درصد ظرفیت باقیمانده به صورت موردی برای سوآپ فرآورده های نفتی توسط بخش خصوصی مورد استفاده قرار می گیرد.
تدوین طرح توسعه برای پایانه نفتی تعطیل شده !
به گزارش مهر، با گذشت ۱۴ ماه از توقف عملیات سوآپ نفت ایران تاکنون مسئولان شرکت ملی نفت هیچ پاسخ روشنی درباره زمان از سرگیری این تجارت سودآور اعلام نکرده اند.
احمد قلعه بانی اسفند ماه سال گذشته در جمع خبرنگاران درباره آخرین وضعیت از سرگیری تجارت سوآپ نفت ایران با بیان اینکه سوآپ نفت باید از نظر اقتصادی برای کشور منافع به همراه داشته باشد، گفته بود: شرکت خارجی سوآپ کننده نفت باید نفت خود را در خلیج فارس به خریداران بین المللی تحویل دهد.
مدیرعامل شرکت ملی نفت با اعلام اینکه برآوردهای اقتصادی نشان می دهد ۵ تا ۶ دلار به ازای هر بشکه هزینه مناسب و اقتصادی برای سوآپ نفت از کشورهای حاشیه دریای خزر به شمار می رود، اظهار کرده بود: مذاکرات شرکت ملی نفت ایران با برخی از شرکتهای خصوصی و خارجی در حال انجام است.
به گفته وی در انجام عملیات سوآپ شرکت نفت نباید فروشنده نفت سوآپ باشد و این در حالی است که در سالهای گذشته ایران باید علاوه بر نفت صادراتی خود نفت سواپ را هم در بازارهای بین المللی بازاریابی می کرد.
همزمان با نامشخص بودن زمان از سرگیری سوآپ نفت ایران، شرکت ملی نفت برای توسعه این ترمینال نفتی برنامه های توسعه ای تدوین کرده است به طوری که هم اکنون ساخت ۴۵۰ هزار بشکه مخازن ذخیره سازی نفت در این ترمینال وارداتی آغاز شده است.
ساخت حوضچه فراگیر، احداث خطوط لوله انتقال زیر دریایی نفت از سامانه (SAL) به مخازن ساحلی، موج شکن و برخی از تاسیسات جانبی نفت هم از دیگر برنامه های طرح توسعه پایانه نفتی بندر نکا به شمار می رود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر