جنبش راه سبز - خبرنامه |
- ناگفتههای مشاور کروبی از جزئیات تقلبها و مهندسی انتخابات در سالیان گذشته
- هاشمی: برای حذف فیزیکی و شخصیتی دلسوزان نظام همچنان تلاش میکنند
- سينما هويزه مشهد پیش از افتتاح در آتش سوخت
- آمریکا از بانک یونیکردیت درباره ‘نقض تحریمهای ایران’ تحقیق میکند
- عبور کشتی ایرانی حامل سلاح به مقصد سوریه از کانال سوئز
- راهیافته کرج: 9 هزار زندانی از زندانهای کرج به ورامین منتقل خواهند شد
- روایت رضا امیرخانی از مناطق زلزلهزده
- مصر ریاست جنبش عدم تعهد را به ایران تحویل داد
- طلاق؛ فراوانترين درخواست حقوقي در محاكم كرج
- بازرسی خودروهای ورودی به تهران در ایام برگزاری اجلاس عدم تعهد
ناگفتههای مشاور کروبی از جزئیات تقلبها و مهندسی انتخابات در سالیان گذشته Posted: 26 Aug 2012 08:37 AM PDT جرس: سخنان اخیر محمدرضا باهنر، واکنش های بسیاری را برانگیخت. ادعاهای دروغین او درباره رای کروبی و برخی مسئولان ستاد او، در کنار اعتراف وی به تقلب و دستکاری آرا در انتخابات مجلس، از جمله نکات بااهمیتی بود که در فضای سیاسی کشور بازتاب داشت. اکنون اسماعیل گرامی مقدم در مصاحبه با کلمه، به این اظهارات واکنش نشان داده و ضمن بیان ناگفته های بسیاری از تقلب های انتخاباتی سالیان گذشته، وزارت کشور دولت احمدی نژاد را به مهندسی چند انتخابات اخیر و دست بردن در آرای مردم متهم کرده است. این نماینده سابق مجلس برای این ادعای خود نیز شواهد متعددی را ذکر کرده و از جمله در خصوص انتخابات گذشته مجلس، به ارائه مستندات آماری آشکاری پرداخته است که نشان می دهد عدد مشارکت در انتخابات واقعی نیست و روی نمودار برده شده و مسئولان دولتی حتی این کار را هم با ناشی گری انجام داده اند و درصدهایی که اعلام کرده اند به تنهایی نشان از دستکاری شدن اعداد و ارقام دارد. وی همچنین خاطره های خواندنی متعددی را درباره انتخابات دوره های مختلف بیان کرده و برنامه جریان مدعی اصول برای تغییر قانون انتخابات را نیز نشانه ای دیگر حاجی از اعتراف به تقلب دولت در چند انتخابات اخیر دانسته است. او همچنین از باهنر پرسیده است وقتی خود او دولت هم جناح خود را به تقلب متهم می داند، چطور انتظار دارد اصلاح طلبان و منتقدان بپذیرند در حالی که نمایندگان نامزدهایشان از شعب رای گیری اخراج شدند و تمامی سیستم ارتباطی پیامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که آنها را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای مورد اعتراف باهنر به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟! مشروح گفت و گوی کلمه با اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و نماینده مجلس هفتم، پیش روی شماست:
در روزهای گذشته آقای سید مصطفی تاج زاده در نامه ای که به همسرشان نوشته بودند، به دستکاری آراء انتخابات و جا به جایی آرای آقای علیرضا رجایی با حداد عادل اشاره کرده بودند. ظاهرا جناب عالی در زمان برگزاری انتخابات مجلس ششم، عضو کمیته مرکزی بازرسی انتخابات کشور بودید. آیا در جریان این جابه جایی هستید؟
ضمن تقدیر و تشکر از جنابعالی و همکارانتان در مسئولیت سنگین رسانه ای، باید عرض کنم همزمان با پذیرفتن بازشماری آراء یک سوم صندوق های تهران توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، اینجانب با حکم آقای موسوی لاری وزیر کشور وقت به عنوان بازرس ویژه در بازشماری آرای تهران در سایت شمال تهران منصوب و مستقر شدم و با دیگر همکارانم ناظر بر روند بازشماری آراء توسط نمایندگان هیئت های اجرائی و هیئت های نظارت بودیم. در آن یک هفته که شبانه روز در سایت فرمانداری شمیرانات مستقر بودیم، آنقدر دقت عمل اعضای ناظرین ومجریان از حساسیت بالایی برخوردار بود که برخی از صندوق های پرحجم را گاهی تا سه مرحله شمارش مجدد می کردند و این روند در سایت جنوب که در شهر ری مستقر بود نیز با همین کم و کیف ادامه داشت. روند بازشماری آرا همچنان ادامه داشت و خاطرم هست درحالی که یک چهارم صندوق های تهران بازشماری شده بود و به سمت اتمام یک سوم صندوق ها پیش می رفت، نتایج بازشماری ضمن اینکه دلالت بر صحت شمارش آراء درمرحله اول را داشت، آراء آقای علیرضا رجایی افزایش یافته بود و این گزارش ها به طور مرتب توسط نمایندگان شورای نگهبان به آقای احمد جنتی گزارش می شد؛ تا اینکه همانگونه که آقای مصطفی تاج زاده در نامه اخیرشان به درستی اعلام کردند، دبیر شورای نگهبان به طور یکطرفه دستور توقف بازشماری آراء را دارند و سپس با ابطال ۷۰۰ هزار رای مردم تهران، جابه جایی های نفرات آخر لیست به دلخواه شورای نگهبان تغییر کرد. در تمامی جلساتی که تا ماهها به صورت مشترک میان هیئت های اجرائی و شورای نگهبان وجود داشت و ما هم به عنوان بازرسان انتخابات شرکت داشتیم و حتی کار به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس کشید، همواره مسئولین سایت شورای نگهبان بر صحت انتخابات در شمارش اولیه تاکید می کردند و هرگز بازشماری آراء را نیز مورد کوچک ترین تردید قرار نمی دادند. در حقیقت آقای تاج زاده قربانی مسئولیت پذیری و حفظ امانت داری دردفاع از رای ملت شد و از خدمات دولتی تعلیقش کردند. آقای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان درمصاحبه خود مدعی شده اند که دولت و وزارت کشور مجری انتخابات نیست. نظر شما در این خصوص چیست؟ راستش من خیلی تعجب کردم که چرا آقای کدخدایی این اظهار نظر را کرده است و کمی هم به اصل خبر شک کردم و به همین دلیل اصل مصاحبه ایشان را مجددا مطالعه کردم، اگر واقعا ایشان نمی دانند هیئت های اجرائی به پیشنهاد فرمانداران و استانداران برای اجرای انتخابات به هیئت های نظارت معرفی و سپس با حکم فرمانداران و استانداران به این سمت منصوب می شوند، وای به حال شورای نگهبانی که سخنگوی آن فاقد حداقل اطلاعات درباره فرایند انتصاب مجریان انتخابات است و یا در جهت کتمان سازی حقایق اظهار نظر می کند! روشن است که وزارت کشور نه تنها به عنوان مجری انتخابات مسئولیت لجستیک انتخابات را دارد، بلکه به عنوان مجری مسئول برگزاری انتخابات علاوه بر تعیین هیئت های اجرائی، نمایندگان فرمانداران به عنوان رئیس هرشعبه اخذ رای توسط فرمانداران انتخاب می شود. تحلیل شما از اینکه برخی در جریان مدعی اصول گرایی قصد تغییر قانون انتخابات را دارند، به نحوی که دیگر وزارت کشور مسئول اجرای انتخابات نباشد، چیست؟ خوب مسلم است که آفتاب آمد دلیل آفتاب، قریب به اتفاق مسئولین حکومتی چه در مجلس و چه در شورای نگهبان به دلیل اشراف بر روند تخلفات گسترده انتخاباتی در سه انتخابات گذشته که توسط دولت احمدی نژاد به اجرا در آمده، هیچ اعتمادی به این مجری ندارند. خود من به خاطر دارم پس از انتخابات شورای سوم و مجلس هشتم به آقای مهندس باهنر عرض کردم این شتری است که روزی بر در خانه شما اصولگرایان نیز خواهد نشست. اما چرا می گویم آفتاب آمد دلیل آفتاب؟ به این دلیل که سماجت و پیگری جدی مسئولین حکومتی برای تغییر مجری انتخابات، یک دلیل قطعی بر درستی اعتراض معترضان انتخابات سال ۸۸ به وقوع تقلب در انتخابات گذشته بوده است. در واقع امروز شعار رای من کو با ادبیات سیاسیون جناح اصول گرا به شعار تغییر مجری انتخابات تغییر شکل یافته است. این اعتراف بخش هایی از حاکمیت به تقلب در انتخابات پیشین که در تغییر طرح مجری انتخابات کاملا مستتر است، جنبه سهوی یا اختیاری ندارد بلکه کاملا جنبه اجباری و انتخابی دارد؛ به این معنی که اگر این هزینه را، یعنی اعتراف به تقلب در انتخابات توسط بخش هایی از حاکمیت را در قالب تغییر مجری انتخابات، امروز پرداخت نکنند فردای روز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باید شکست از نامزد مورد علاقه و مورد حمایت آقای احمدی نژاد را بپذیرند و یا در خیابان ها فریاد بزنند رای من کو؟! شما به عنوان سخنگوی جناب آقای کروبی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به طور طبیعی با رئیس ستاد انتخابات یعنی غلامحسین کرباسچی به طور مدام در تماس و ارتباط بوده اید. سخنانی که اخیرا به نقل از محمدرضا باهنر منتشر شده، در خصوص ربط رئیس ستاد انتخابات آقای کروبی به رجال سیاسی بودن یا نبودن آقای کروبی را چگونه ارزیابی می کنید؟ چند نکته را باید عرض کنم. نکته اول؛ اینکه آقای کرباسچی به آقای کروبی رای نداده یک دروغ بزرگ است و دلیل این دروغ هم خیلی روشن است. عاملین تقلب در انتخابات سال ۸۸ به دلیل باوراندن رای ساختگی آقای کروبی ناگزیر بودند پروژه توطئه ای را علیه آقای کرباسچی پی ریزی کنند، به همین دلیل درست بعد از انداختن رای آقای کرباسچی که به شهادت بسیاری از دوستان که همراه ایشان بودند کاملا مخفی بود، سایت های منتسب به جریان دولت این دروغ شاخ دار را در رسانه های خود انعکاس دادند. نکته دوم؛ اینجانب به عنوان سخنگو و مشاور آقای کروبی که از اوایل اسفند ماه سال ۸۷ کارم را با آقای کرباسچی به طور دائم به مدت ۴ الی ۵ ماه یعنی تا شهریور ماه سال ۸۸ آغاز کردم، شاهد بودم که آقای کرباسچی در مقام رئیس ستاد انتخابات شبانه روز سر از پا نمی شناخت و تعداد پرشمار سفرهای ایشان به مناطق مختلف کشور برای سخنرانی به حمایت از آقای کروبی که به طور مدام هم متن آنها روی سایت ها قرار می گرفت، تعداد مصاحبه های آقای کرباسچی با مطبوعات و رسانه ها، تعداد جلسات ایشان با گروه ها و تشکل های سیاسی، صنفی و اقوام همه و همه نشان می دهد ایشان با تمام وجود مردانه به نفع آقای کروبی وارد عرصه انتخابات شد. مگر می شود باور کرد دبیرکل حزبی، علی رغم پرداخت هزینه های سنگین وارد حمایت از نامزدی در انتخابات بشود و این همه ناروا و ناسزا بشنود و آن وقت به نامزد مورد حمایتش رای ندهد؟! نکته سوم؛ اگر حتی به مانند ذهن مسموم آقای باهنر، سیاسی هم به مسئله نگاه کنیم، بدان معنی که آقای کرباسچی تمایل داشته است آقای موسوی رای بیاورد و با کابینه ایشان همکاری کند! خوب مسلما عقل سیاسی دراین شرایط هم ایجاب می کند رئیس ستاد انتخابات به نامزدی آقای کروبی رای دهد تا قدرت چانه زنی نامزد مورد حمایتش افزایش یابد. چهارم؛ میزان کسب آراء واقعی هر نامزد، مدیریت رئیس ستاد انتخابات را نشان می دهد. چگونه ممکن است فردی به مانند آقای کرباسچی از این مهم غافل شده باشد و چگونه می شود باور کرد که ایشان اقدامی علیه آبروی مدیریتی خود و سوابق خود کرده باشد؟ پنجم؛ رجال سیاسی بودن آقای کروبی هزار و یک دلیل دارد که من ناگزیرم به همان دلیلی که آقای باهنر می گوید آقای کروبی با انتصاب آقای کرباسچی رجال سیاسی بودن آقای کروبی زیر سوال است اشاره کنم. باید عرض کنم آقای مهندس باهنر! همین که آقای کروبی مدیری را به عنوان رئیس ستاد انتخابات خود منصوب کرد که مدیریت عالی او در شهرداری تهران تاکنون تجربه نشده است و به تعبیر بسیاری از متخصصین امور شهرداری بایستی مجسمه او را به طلا گرفت، حقیقتا آقای کروبی با این انتصاب مهر دیگری برپرونده رجال سیاسی خود زده است. ششم؛ خوب است همکار محترم بنده در مجلس هفتم وقتی مصاحبه می کنند قبل از ارائه آمار حداقل به اینترنت مراجعه کنند و اعداد و ارقام را به درستی استخراج کنند تا کمتر پرت و پلا بگویند! جهت اطلاع آقای باهنر عرض می کنم آقای کروبی در انتخابات نهم ۵ میلیون و صدهزار رای و آقای احمدی نژاد ۵ میلیون و ششصد هزار رای آورده بودند. کلام آخرم به ایشان این است که قدری به سخنان و سفارش های پیشوایان دینی نظیر امام حسین (ع) توجه داشته باشند که در میدان کارزار فرموده اند: اگر دین ندارید حداقل آزادمرد باشید. آقای باهنر! این چه انصاف و مردانگی است که شما به خرج می دهید و این چه هنری است در حالی که آقای کروبی ۲۰ ماه است در حصر خانگی است و قادر به دفاع از خود نیست، علیه او اظهار نظر می کنید؟ آقای باهنر در همین مصاحبه مدعی است خود او نفر پنجم انتخابات دوره نهم بوده است و به واسطه دستکاری به رتبه ۲۵ تنزل یافته است. چرا اینک ایشان مدعی این تقلب در این انتخابات شده است؟ من از آقای باهنر این سوال را دارم؛ شما که همه اصولگرا هستید و صرفا به دلیل نقدهای کوچکی که به آقای احمدی نژاد داشته اید، معتقدید دستگاه اجرایی او در انتخابات رای شما را به طور فاحش جابه جا کرده است، آن هم در حضور اعضای شعب اخذ رای که اکثریت آن از حامیان شما هستند! پس چگونه ما باور کنیم با همین استدلال شما و در حالی که نمایندگان نامزدهای ما از شعب رای گیری اخراج شدند و تمامی سیستم ارتباطی پیامک ها قطع شده است، و مسئول اجرای انتخابات هم که ما را نه تنها منتقد بلکه دشمن می خواند، به همان نسبت دستکاری آرای شما به دستکاری آرای نامزدهای اصلاح طلب اقدام نکرده باشد؟! بله، سخن آقای باهنر درخصوص جابه جایی رایش کاملا درست است، و هر تحلیلگر انتخاباتی در یک محاسبه ساده به سطح معنی دار رای آقای باهنر با تقریب کمتر از یک هزارم دست می یابد که پنج نفر اول دو لیست در صدر لیست قرار گرفته اند اما فقط یک نفر یعنی آقای باهنر به رتبه ۲۵ کوچ کرده است که همه می دانند آقای باهنر جایگاه مجلسی اش حتی از آقای حداد عادل هم برتر است. اما من به آقای باهنر عرض می کنم برادر محترم! نه تنها آراء شما در مجلس نهم جابه جا شده بلکه آراء لیست آقای مطهری نیز جابه جا شده است، مگر می شود در غیاب اصلاح طلبان حامیان اصولگرایان از میان سه لیست اصلی، از هر دو لیست تقریبا” ۱۵ نفر انتخاب کنند و از لیست سوم صرفا سرلیست را انتخاب کنند! خیر، برادر عزیز! از آقای علی مطهری ترسیدند و رای او را اعلام کردند، ولی از یاران علی مطهری که جملگی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند نگرانی وجود نداشت به همین دلیل در خصوص افرادی نظیر حمیدرضا کاتوزیان که از منتقدان جدی دولت بود، به همین میزانی که در رای شما دستکاری شد در رای ایشان نیز دستکاری شده است و خوب است بیش از این جرات به خرج دهید و به جای اینکه به موضوعات بی اساس و دروغ پراکنی ها بپردازید، از حقوق ضایع شده ی دیگر همکارانتان دفاع کنید. درباب انتخابات مجلس نهم هم خوب است یک نکته را به آقای باهنر و همفکران ایشان یادآوری کنم و آن این است که دستکاری در انتخابات نهم محدود به موردی که آقای باهنر و یا مواردی از این دست نمی شود، بلکه دستکاری در افزایش کل آراء تا ۶۴% نیز مشهود است. آقای باهنر! رشته تحصیلی شما مهندسی است و خوب به خاطر دارید در دروس پایه و تخصصی، هنگامی که دانشجویان نمراتشان از ۵۰% به پایین کاهش می یابد، اساتید مربوطه به ناچار نمره هر دانشجو را با یک ضریب ثابت مثلا ۳۰% روی نمودار و منحنی می برند. در انتخابات مجلس نهم با عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات، آراء ماخوذه به مانند نمرات دانشجویان به زیر ۵۰% کاهش یافت و در اینجا وزارت کشور در جای استاد نشست! و کل آراء هر حوزه انتخابیه را با ضریب ۳۰% روی نمودار برد، بی آنکه توجه کند استاد وقتی نمرات را روی نمودار می برد برایش مهم نیست که چند درصد به کل نمرات اضافه شده است، و درست این اشتباه را وزارت کشور در انتخابات نهم انجام داده است و به همین دلیل وقتی که آراء ۳۱ استان را بر اساس اعلام سایت وزارت کشور با هم جمع می کنیم و متوسط مشارکت را محاسبه می کنیم، میزان مشارکت ۷۹% به دست می آید نه ۶۴% زیرا وزارت کشور مجریان و ناظرین این خطای بزرگ را انجام داده اند و تصور کرده اند اگر مشارکت ۳۴% را با ضریب ۳۰% روی نمودار ببرند ۶۴% مجموع آراء می شود، درحالی که توجه نکردند توزیع این ۳۰% منجر به افزایش درصد آراء در کل استانها می شود و بدین ترتیب نسبت درصد کل استانها ۷۹% می شود. البته از اعداد و ارقام که خارج شویم، سوالات دیگری هم مطرح می شود؛ از جمله این که نظامی که ادعا می کند ۶۴% مردم را پس از انتخابات پر مسئله ی سال ۸۸ به پای صندوق رای آورده است! چه نیازی دارد و چه هراسی دارد که باید این همه زندانی سیاسی داشته باشد، رهبران جنبش سبز در حصر خانگی باشند، آب بازی جوانان در پارک ها تحمل نشود، اعتراض مردم استان های آذربایجان در حمایت از محیط زیست به خشونت کشانیده شود، حمایت خودجوش مردم از زلزله زدگان به یک مسئله امنیتی تبدیل شود، مراسم های دعای کمیل که برگزار کنندگان آن از منتقدین هستند به تعطیلی کشانیده شود و … در یک کلام چه نیازی به این همه فشار محدودیت بگیر و ببند است؟ استنباط شما از اظهارات برخی از اصولگرایان درخصوص تغییر مجری انتخابات چیست؟ و آیا در آینده نیز احتمال می دهید افراد دیگری از جناح اصولگرا زبان به اعتراف درخصوص دستکاری انتخابات بگشایند؟ و خود شما در این باره اطلاعاتی دارید که به افزایش آگاهی های عمومی کمک کند؟ بله، من باور دارم چه دیر و چه زود، چه امروز و چه فردا، چه در پیشگاه ملت و چه در پیشگاه الهی، روزی آنهایی که شاهد روند تخلفات و تقلب ها در انتخابات برگزار شده توسط دولت های نهم و دهم سکوت اختیار کردند روزی زبان به اعتراف های سنگین خواهند گشود؛ از جمله آقای محمدباقر قالیباف (فارغ از اینکه ایشان را مدیری لایق و شایسته می دانم) روزی ناگفته های انتخابات نهم و دستکاری در نتایج انتخابات شوراهای سوم را خواهد گفت. همین آقای باهنر نیز روزی آنچه بر انتخابات شورای سوم، مجلس هشتم در تهران و آنچه در انتخابات دهم ریاست جمهوری گذشت را با تمامی جزئیات می داند و خواهد گفت، آقای مصطفی پورمحمدی (وزیر سابق کشور) بهتر از هر کسی در جریان روند مهندسی آراء توسط مدیران زیرمجموعه خود قرار دارد و او روزی بایستی از رمز و رازهای مهندسی انتخابات پرده ها بردارد و سخن ها بگوید. من در اینجا گوشه ای از آنچه را که خودم شاهد بودم و مربوط به انتخابات شوراهای سوم می شود، برایتان بازگو می کنم. پس از اعلام پایان مهلت رای گیری در حوزه انتخابیه تهران، در زمانی که انتخابات شوراهای سوم و انتخابات مجلس خبرگان همزمان برگزار می شد، اینجانب و تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب پس از مشاهده ی جابه جایی غیر قانونی صندوق های رای به سایت های پنجاه گانه که از قبل تعیین شده بود، به عنوان اعتراض به وزارت کشور مراجعه کردیم و با آقای ثمره هاشمی معاون سیاسی وقت و رئیس ستاد انتخابات و آقای موسی پور معاون پارلمانی وقت وزارت کشور ملاقات کردیم. پس از اعتراض ما به روند شمارش آراء که کاملا” خلاف قانون بود و بایستی طبق قانون شمارش آراء در شعب اخذ رای انجام می شد، آقای ثمره هاشمی هیچ پاسخی برای ما نداشت و تنها گفت ما مجری انتخابات هستیم و سلیقه ما این است که صندوق ها را در خارج از شعب اخذ رای شمارش کنیم! با پافشاری ما، آقای مصطفی پورمحمدی به ما نمایندگان مجوز بازدید از سایت های شمارش آراء را دادند و ما در مدت سه روزه ی بازدید از این سایت های شمارش آراء چیزی جز پیشتازی لیست مشترک اصلاح طلبان به طور قاطع ندیدیم. اما در روز چهارم، وقتی وزارت کشور بخشی از آراء را اعلام کرد، دیدیم یکسره در جهت خلاف روند شمارش آراء در سایت های پنجاه گانه است. به همین دلیل ما نمایندگان معترض، به پیشنهاد آقاییان هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی، مجددا برای اعتراض به وزارت کشور مراجعه کردیم و چون نتیجه ای از ملاقاتمان با مسئولین رده اول انتخابات نگرفتیم، وزارت کشور را با دلخوری ترک کردیم. ساعت ۸ همان شب خود من مذاکره تلفنی با آقای موسی پور داشتم و ایشان به من گفتند شما و نمایندگان معترض به فرمانداری تهران مراجعه کنید و آقای وزیر کشور هماهنگ کرده اند که شما از سایت فرمانداری تهران بازدید کنید و در جریان شمارش آراء و اعلام نتایج قرار بگیرید. پس از آن بی درنگ با نمایندگان معترض تماس گرفتم و از آنها خواستم راس ساعت ۱۱ شب در فرمانداری تهران حاضر شوند وقتی که من به اتفاق آقای سید رضا نوروززاده به فرمانداری تهران رسیدیم، آقایان شیخ قدرت الله علیخانی، نورالدین پیرموذن، محمدرضا تابش، اسماعیل جبارزاده و محمد علیخانی هم در آنجا حضور داشتند. ضمنا آقای جهانبخش خانجانی نیز به نمایندگی از نامزدهای معترض در فرمانداری تهران حضور داشتند و جمع ما هرچه تلاش کردیم فرماندار تهران را قانع کنیم که بایستی از سایت بازدید کنیم، موفق نشدیم. ساعت یک بامداد دوباره با آقای موسی پور تلفنی صحبت کردم و ایشان را در جریان مقاومت فرمانداری تهران از ورود ما به سایت قرار دادم، ایشان دوباره تاکید کردند وزیر کشور گفته است من با آقای دانشجو استاندار وقت هماهنگ کرده ام تا شما حتما از سایت بازدید کنید. اما تلاش ما تا ساعت ۳ بامداد بی نتیجه ماند و آقای فرماندار وقتی جدیت ما را دید، جلوی درب سایت مانع از ورود ما به سایت شمارش آراء شد و در جواب ما که به او گفتیم ما با هماهنگی وزیر کشور می خواهیم از سایت بازدید کنیم، او پاسخ داد رئیس من آقای دانشجو است (استاندار وقت تهران)، و بدون اجازه آقای دانشجو اجازه ورود نمی دهم. (یادآوری می کنم رتبه برادر آقای دانشجو نیز در تمامی سایت هایی که ما بازدید کردیم، هرگز از چهلم بالاتر نیامده بود.) ساعت ۸ صبح آقای سیدرضا نوروززاده در نطق قبل از دستور به روند تخلفات غیرقانونی و مهندسی انتخابات توسط مجریان پرداخت و آقای محمدرضا باهنر نیز به رد اعتراضات ما پرداخت و پیروزی اصولگرایان را در انتخابات تبریک گفت. حالا امروز پس از ۶ سال، این شتر مهندسی انتخابات به اعتراف آقای باهنر جلوی درب خانه ایشان نیز نشسته است. اما پیگیری ما نمایندگان اصلاح طلب در مجلس هفتم به همین جا ختم نمی شود. روز بعد به اتفاق نامزدهای معترض اصلاح طلب با آقای حسین فدایی به عنوان رئیس کمیته نظارت بر انتخابات ملاقات کردیم و ما صرفا از او اعلام آراء صندوق به صندوق تهران را تقاضا کردیم. او گفت ما ناظرین وظیفه نداریم آراء انتخابات را به نامزدهای انتخابات نشان دهیم. سپس همین جمع با آقای حداد عادل به عنوان رئیس مجلس در دفتر ایشان ملاقات کردیم و آقای محمدعلی نجفی که به استناد شمارش آراء در هر پنجاه سایت شمارش آراء نفر اول تهران بود، در جمع بندی سخنانش خطاب به آقای حداد عادل گفت: اگر نتایج انتخابات صندوق به صندوق به طور جداگانه اعلام نشود، با این روند غیر قانونی شمارش آراء در تهران، این انتخابات تیره ترین انتخابات پس از انقلاب است که آقای حداد عادل بسیار برافروخت. ایشان اعلام نتایج انتخابات را وظیفه وزارت کشور خواند و مجلس را تنها ناظر بر انتخابات دانست. همین جمع نمایندگان مجلس سوال مشترکی را در ۵ بند از آقای مصطفی پورمحمدی تقدیم مجلس کردیم و در جلسه کمیسیون امنیت ملی آقای پورمحمدی قول دادند فردا صبح لیست آراء انتخابات تهران را به تفکیک شعب اخذ رای بر روی سایت وزارت کشور قرار دهند. اما تا شش ماه بعد ما به طور مداوم از وزارت کشور پیگیری کردیم و هرگز این آراء بر روی سایت وزارت کشور قرار نگرفت. بعد از آن هم به مدت یک سال و نیم از هیئت رئیسه مجلس و شخص آقای باهنر که مسئول در دستور قرار دادن سوالات نمایندگان مجلس بود پیگیری کردیم، اما با مقاومت ایشان هرگز سوال ما در دستور علنی مجلس قرار نگرفت. |
هاشمی: برای حذف فیزیکی و شخصیتی دلسوزان نظام همچنان تلاش میکنند Posted: 26 Aug 2012 07:55 AM PDT جرس: آیت الله هاشمی رفسنجانی به مناسبت سالگرد شهادت رجایی و باهنر پیامی صادر کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی وی در پیام خود آورده است: این روزها که در آستانه سالگرد شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخستوزیر خویش هستیم، وقتی خاطرات را در ذهنم مرور میکنم، میبینم امروزه هم مخالفان داخلی و خارجی دست از برنامههای شوم خویش در القای فاصله بین مردم و نظام برنداشتهاند و همچنان برای حذف فیزیکی و شخصیتی دلسوزان نظام تلاش میکنند و آنچه که بازهم همه توطئهها را نقش برآب مینماید، یکدلی و یکرنگی مردم است. متن این پیام به این شرح است: هشتم شهریور ماه در تقویم ایران نقطه عطفی برای اثبات مظلومیت انقلاب اسلامی از یک سو و رسوایی مدعیان دروغین حمایت از مردم از سوی دیگر است. روزی که دستهای آلوده التقاطیون از پس پردههای نفاق بیرون آمد و آغشته به خونهای پاک دو عزیزی شد که برای هردو شیوه اداره جامعه، یعنی ریاست جمهوری و نخستوزیری، نماد مردمسالاری و عصاره رأی مردم در انتخابات مستقیم و غیرمستقیم بودند. در بحرانهای سیاسی سال 60 که حذف شخصیتی و فیزیکی مردان راستین انقلاب، هدف مشترک گروهها و گروهکهای داخلی و سردمداران خارجی دو بلوگ شرق و غرب آن روزگار بود، امام (ره) مسؤولین نظام، مردم و مخصوصاً رزمندگان خطوط مقدم دفاع، به هنر مدیریتی شهیدان رجایی و باهنر، رجای واثق داشتند که اگرچه «دولت مستعجل» بودند، اما در همان مدت کوتاه و در کوران توطئههای متعدد چون تحریک قومیتها، تجزیهطلبیها، شورشهای کور، تسویهحسابهای متعصبانه و بالاتر از همه جنگ فراگیر تحمیلی، چنان «خوش درخشیده» بودند که خدمات خالصانه آنها آیینهای برای تاریخ مدیریت بود. البته خون پاک و روح برافلاک رفته آنان، چنان عظمتی داشت که انقلاب اسلامی توانست سرمایه گرانبها و گمشده سالهای مبارزه و پیروزی، یعنی وحدت و همدلی را دوباره به دست آورد و با تکیه بر آن، از گردنههای سختی عبور کند که هر کدام آنها در مقایسههای تاریخی میتوانستند برای مردم و مسؤولین که تا حدودی سرگرم تقسیم غنایم قدرت شده بودند، گردند احد باشند و این بار قلب امام (ره) را بشکنند. خدا را شکر که در آن شرایط دشوار تشخیص حق و ناحق، خورشید حقانیت راه امام (ره) ابرهای نفاق و دلسردی را کنار زد و مردم برای ادامه مجاهدتها دلگرم شدند و انقلاب اسلامی را به چنان مرتبتی در معادلات سیاسی و اجتماعی جهان رساندند که قدرتهای مستکبر و اذناب مستبد آنها وقیحانه و به دور از آداب سیاسی برای ممانعت از پیشرفتهای علمی و تکنولوژی ایران از تحریم و تهدید سخن میگویند. وجه اشتراک تلاشهای دشمنان در همه دورهها، ترویج ایران هراسی، دمیدن بر طبل اختلاف مسؤولین، تضعیف روحیه انقلابی مردم و ادعاهای پرطمطراق حقوق بشری است که خوب است در آستانه شهریور که تاریخ آن نماد مظلومیت مردم ایران به عنوان بیشترین قربانیان ترور میباشد، این سؤال را در افکار عمومی جهان مطرح کنیم که تروریستها کجایند و چه دولتهایی از آنها حمایت میکنند؟! این روزها که در آستانه سالگرد شهادت مظلومانه رئیس جمهور و نخستوزیر خویش هستیم، وقتی خاطرات را در ذهنم مرور میکنم، میبینم امروزه هم مخالفان داخلی و خارجی دست از برنامههای شوم خویش در القای فاصله بین مردم و نظام برنداشتهاند و همچنان برای حذف فیزیکی و شخصیتی دلسوزان نظام تلاش میکنند و آنچه که بازهم همه توطئهها را نقش برآب مینماید، یکدلی و یکرنگی مردم است. |
سينما هويزه مشهد پیش از افتتاح در آتش سوخت Posted: 26 Aug 2012 07:40 AM PDT جرس: سينما هويزه مشهد كه قرار بود 16 شهريور ماه جاري افتتاح شود، ساعتي پيش در آتش سوخت.
به گزارش ايسنا، منطقه خراسان و به نقل از پايگاه اطلاعرساني شهرداري مشهد، اين حريق از پشت بام اين سينما به علت ايزوگام و بي احتياطي کارگران شعلهور شد.
با اعزام چند اکيپ آتشنشاني اين حريق مهار شد و پيشبينيهاي لازم براي مهار آتش و عدم سرايت آن صورت گرفته است.
با اقدام بههنگام آتشنشانان اين حادثه در ساختمان سينما هويزه خسارت جاني نداشته است. |
آمریکا از بانک یونیکردیت درباره ‘نقض تحریمهای ایران’ تحقیق میکند Posted: 26 Aug 2012 07:14 AM PDT جرس: در هفتههای گذشته چندین بانک با اتهام نقض تحریمهای ایران روبرو شدهاند بانک ایتالیایی یونیکردیت تایید کرده است که با دولت آمریکا برای تحقیق بر روی نقض احتمالی تحریمهای بانکی و مالی علیه ایران همکاری میکند. مطابق گزارشهای روزنامه فایننشیال تایمز و خبرگزاری رویترز، که البته به تایید خود بانک یونیکردیت نرسیده، احتمال میرود این بانک تحریمهایی را که علیه ایران وضع شدهاند شکسته باشد. هیپوورینبانک، موسسه مالی آلمانی که در سال ۲۰۰۵ به مالکیت یونیکردیت در آمد، در کانون تحقیقات قرار دارد. در تازهترین بیانیهای که توسط این بانک منتشر شده، بدون این که نامی از ایران برده شود گفته شده است که این بانک بابت نقض احتمالی تحریم به دادگستری ایالات متحده پاسخگو است. یونیکردیت اولین بانکی نیست که به نقض تحریمهای ایران متهم میشود. ماه گذشته سنای آمریکا گزارشی را منتشر کرد که حاوی جزئیاتی از همکاری بانک اچاسبیسی بریتانیا با ایران در فعالیتهای پولشویی بود. به گزارش بیبیسی فارسی، پیش از آن هم بانک بریتانیایی استاندارد چارترد، که عمدتا در خاورمیانه و شمال آفریقا فعال است، پس از متهم شدن به مخفیکاری ۲۵۰ میلیارد دلاری مبادلات مالی ایران پذیرفته بود که ۳۴۰ میلیون دلار جریمه بپردازد. رویال بانک اسکاتلند و دویچه بانک آلمان هم با اتهامات مشابهی مواجه هستند. |
عبور کشتی ایرانی حامل سلاح به مقصد سوریه از کانال سوئز Posted: 26 Aug 2012 03:20 AM PDT جرس: فرمانده سابق نیروی دریایی مصر گفت مقامات مصری درخواست آمریکا برای توقیف کشتی ایرانی حامل سلاح برای سوریه را نپذیرفتند. به گزارش عصر ایران، “مهاب ممیش” که به تازگی بازنشسته شده و در مسئولیت جدید ریاست اداره کانال سوئز منصوب شده است در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الحیاه مصر افزود: نیروی دریایی مصر درخواست آمریکا برای توقیف کشتی ایرانی حامل سلاح در کانال سوئز را نپذیرفت. این کشتی ایرانی به مقصد سوریه در حال حرکت بود. این مقام مصری زمان روی دادن این اتفاق را اعلام نکرده است. وی افزود: کشتی ایرانی که به مقصد سوریه از کانال سوئز عبور می کرد، مورد بازرسی قرار گرفت و پس از کسب اطمینان درباره اینکه این کشتی در قالب تجارت قانونی، اسلحه حمل می کند به آن اجازه عبور دادیم. فرمانده سابق نیروی دریایی مصر افزود: کشتی های نظامی آمریکا قصد داشتند در هنگام انقلاب ۲۵ ژانویه وارد کانال سوئز بشوند اما نیروی دریایی ارتش مصر با این اقدام مخالفت کرد. در هنگام انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ ، شورای نظامی مصر به حضور کشتی های نظامی آمریکا در ورودی جنوبی کانال سوئز اعتراض کرد. این کشتی ها قصد ورود به کانال را داشتند تا امنیت عبور و مرور در کانال سوئز را برقرار کنند. فرمانده وقت نیروی دریایی مصر چند روز پیش از این با حکم محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر، بازنشسته شد و به عنوان رئیس جدید سازمان اداره کننده کانال سوئز منصوب شد. ممیش افزود: کانال سوئز منبع اصلی درآمد ملی مصر است. ما حق داریم هر کشتی که بخواهد از کانال سوئز عبور کند را بدون در نظر گرفتن ملیت آن، مورد بازرسی قرار دهیم. وی گفت: پایان ارتش های عربی در عراق، لیبی، سوریه و یمن ، پیامی به ارتش مصر بود که نباید به مرحله حمله به ملت برسد. ارتش باید از انقلاب ملت حفاظت کند. |
راهیافته کرج: 9 هزار زندانی از زندانهای کرج به ورامین منتقل خواهند شد Posted: 26 Aug 2012 02:38 AM PDT جرس: راهیافته مردم کرج، اشتهارد و آسارا در مجلس شورای اسلامی گفت: در راستای خروج زندان ها از کرج در حال حاضر انتقال زندانیها را در دستور کار داشته و با جدیت پیگیری می کنیم.
محمدجواد کولیوند در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص انتقال زندان های کرج گفت: وجود چهار زندان در کلانشهر کرج بی شک تاثیر مستقیمی در افزایش آسیب های اجتماعی و میزان جرم و جنایت در استان خواهد داشت.
وی اظهار داشت: انتقال زندان های کرج مدتی است به جد مورد پیگیری مسئولان و نمایندگان استان قرار گرفته و در این راستا فعلا خروج و انتقال زندانیها از زندان های کرج را دستور کار داریم.
وی افزود: طبق برنامه ریزی های صورت گرفته 9 هزار زندانی از زندان های کرج به ورامین منتقل خواهند شد.
کولیوند گفت: تا کنون بالغ بر پنج هزار زندانی از زندانهای کرج منتقل شده اند و این روند همچنان ادامه دارد.
راهیافته کرج در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: خواست و مطالبه اصلی ما این است که زندان های کرج تنها مختص مجرمان و محکومان استان البرز بوده و این زندانها پذیرای مجرمان سایر استان ها نباشد.
وی گفت: برخی زندانهای کرج مانند زندان رجائی شهر جزو زندان های تخصصی کشور بوده و به ناچار پذیرای مجرمان سایر استان ها نیز خواهد بود اما تلاش می شود که سایر زندان ها از جمله قزلحصار تنها به زندانیهای خود استان اختصاص یابد. |
روایت رضا امیرخانی از مناطق زلزلهزده Posted: 26 Aug 2012 01:57 AM PDT پس از وقوعِ زلزله سیاستکاران کمترین نقش را دارند، ولو در حدِ پیامِ تسلیت جرس: رضا امیرخانی، نویسنده، بعد از حضور در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی در یادداشتی انتقادی، ضمن بررسی نقش مردم و مسئولان و نهادها در روزهای پس از زلزله، به برخی روایتهای تکاندهنده از زبان مردم مصیبتدیده این مناطق نیز پرداخته است. امیرخانی در این یادداشت، دیدگاه های خود را درباره حضور نظامیان در این عرصه، حضور زندانیان سیاسی در کمک به زلزله زدگان، عملکرد صدا و سیما و بسیاری موارد دیگر را ابراز کرده است. خبرآنلاین در مقدمه این یادداشت نوشته است: متن این یادداشت بلند و دقیق یک بررسی موشکافانه در امر زلزله هم محسوب می شود و به نوعی می تواند یک راهنمای کازشناسی شده برای مسئولان کشور بویژه در اوضاع بحران زده زلزله باشد. نقدهای ظریف نویسنده که این روزها آخرین اثر او در باب جوانمردی و لوطی گری، در صدر پرفروش های ادبیات در کشور است «قیدار»؛ بیش از هرچیز نشان از جامع نگری به دور از احساس گرایی اوست… خواندن این یادداشت برای مسئولان و برخی مدعیان همیشه در صحنه «سیاست» که نویسنده از آنها با عبارات «متحصنانِ پیمانی، عدالتطلبانِ ادواری و آزادیخواهانِ فصلی» یاد میکند، ضروری است. چند رجهی ریشتر از چند درجهی ریشتر ۱- چند زلزلهی بزرگِ کشورم را از نزدیک دیدهام. به جز این زلزلهی آخری، معمولا در ساعاتِ طلایی امداد و نجات، به محلِ زلزله رفتهام. به جرات باید بگویم در ادوارِ مختلفِ سیاسی، هیچگاه همدلیِ حقیقی و کارِ واقعی را از گروههای تندروِ سیاسی در هیچ زلزله و سانحهای ندیدهام. متحصنانِ پیمانی، عدالتطلبانِ ادواری و آزادیخواهانِ فصلی، هیچکدام در امدادِ هیچ سانحه و زلزلهای نقشِ جدی نداشتهاند؛ پس زلزله، یک مسالهی سیاسی نیست. میتوان به صورتِ جدی ابداعِ احتمال کرد که محتوای رفتارهای سیاسی در وقوعِ زلزله و به خشم آوردنِ طبیعت نقش داشته باشد، اما پس از وقوعِ زلزله سیاستکاران کمترین نقش را دارند، ولو در حدِ پیامِ تسلیت! زلزله، یک پدیدهی سیاسی نیست. ۲- به همان قاعده که از دخالتِ نیروهای نظامی در مسائلِ اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی مکدر میشوم، به همان قاعده نیز معتقدم که مدیریتِ یک زلزله، بایستی در اختیار نیروی نظامی باشد. زلزله، پدیدهای سیاسی نیست، اما قطعا خودش و تبعاتش جزوِ مسائلِ بحرانی است. نیروی نظامی قابلیت توسعهی برخالی(فرکتالی) دارد و میتواند به سرعت خودش را در مقیاسهای متفاوت بازتولید کند. بدوِ ورود به یک منطقهی زلزلهزده، بسته به فاصله با یک ستادِ امدادیِ مثلا هلالِ احمر، نحوهی کمکرسانی متفاوت است. به زبانِ دقیقتر، کمکرسانی با عکسِ مجذورِ فاصله از ستاد، نسبت مستقیم دارد. یعنی اگر فاصلهی شما از ستادِ امدادی دوبرابر شود، امکاناتِ تخصیصی به شما، یک چهارم خواهد شد! نیروی نظامی میتواند با بازتولیدِ خود، و با استفاده از ردههای انسانی، به سرعت تعداد این ستادها را با وظایفِ مشخص، به صورتِ تصاعدی افزایش دهد. (۳۰ ساعت پس از زلزلهی بم در حالی که اطرافِ ستادِ مرکزی هلال احمر، هر خانوار چند چادر داشت، هنوز گروههای امدادی به قسمتهایی از منطقهی براوات سرکشی نکرده بودند.) در این مورد میتوانید به تجاربِ بزرگِ بشری مثلِ زلزلهی ۷٫۹ ریشتری و آتشسوزیِ سهمگینِ سانفرانسیسکو در ۱۹۰۶ و نقشِ مدیریتِ یک ژنرالِ ارتشی رجوع کنید، یا به یکی از بهترین مدیریتهای زلزله در زلزلهی رودبار و منجیل ۱۳۶۹ برگردید که یک سردارِ جوان از سوی رئیسجمهور وقت مدیریت بحران را به عهده گرفت و عملا نیروهای داوطلبِ بسیجیِ فضای نزدیک به پایانِ جنگ، به خوبی زلزلهای بزرگ را مدیریت کردند (به خلافِ مدیریتِ بحران در زلزلهی بم). یا حتا بروید سراغِ نامِ روستای ارتشآباد، در بوئینزهرا که یادآورِ کارِ امدادیِ ارتش است در سالِ ۱۳۴۱٫ در زلزلهی آذربایجان بایستی ارج نهاد حضورِ سریعِ نیروی نظامی را؛ خاصه تیپِ تکآور لشکرِ ۲۱ حمزه را. مشکلِ اصلیِ زلزله، در فاصلهی ده روز پس از زلزله است که مدیریتِ بحران، از حالتِ یکپارچه خارج میشود و هیچکس عهدهدارِ مسوولیتِ اصلی نمیشود. ۳- بیاعتمادیِ عمومیِ مردم نسبت به بعضی نهادهای درگیر، هشداری است مهمتر از خودِ زلزله. چهرهی مدیرانِ ارشدِ بحران در کشور، بایستی سفید باشد. نهادهایی مثلِ هلالِ احمر، بهزیستی و کمیتهی امداد بایستی معتمدترینِ چهرهها را بالادستِ خود ببینند. فارغ از چپ و راست، مرندی(وزیرِ سابقِ بهداشت)، پزشکیان(وزیرِ سابقِ بهداشت)، نیری(مدیرِ سابقِ کمیته امداد)، مرحوم وحید دستجردی(رئیسِ سابقِ هلالِ احمر)، چهرههایی پاک بودند که مردم طبیعتا به ایشان و تجربهی ایشان، اعتماد میکردند؛ همان اعتمادی که امروز میرود به سمتِ هنرمندان و ورزشکاران. اگر با ادبیاتِ مچگیرانه رای جمع کردیم، همان ادبیات گریبانِ مدیرانمان را خواهد گرفت و این یعنی سوختنِ یک فرصتِ ملی. رئیسِ هلالِ احمر بایستی تجربهاش از نیروی داوطلبِ هلالِ احمر بیشتر باشد و بتواند در بحران، از تجاربِ مدیریتیش در بحرانهای پیشین یاد کند. اگر نه، همان میشود که شد. ما از مرحومِ دکتر سیفالله وحید دستجردی، رئیس شانزده سالهی هلال احمر جمهوری اسلامی به کجا رسیدهایم؟! ۴- هممانند چند سالِ گذشته، خاصه پس از بحرانِ ۸۸، مقصرِ اول در نارضایتیِ عمومی، صدا و سیما است. صدا و سیما با رفتارِ انفعالی، صفر و یکی و نابههنگام، عاملِ اصلیِ بحران در افکارِ عمومی بود. عدمِ اطلاعرسانی به موقع و مصلحتسنجیِ ناشیانه، ویژهگیِ اولِ صدا و سیمای این روزگارِ ماست. بیخبریِ احساساتی و پس از آن خبررسانیِ هیجانی، کمکرسانی را از یک مسیر طبیعی خارج نمود و این فقط یکی از هنرهای این صدا و سیماست! به نظر میرسد همهی این بیتدبیریها و کمخردیها ریشه در جبن داشته باشد. وظیفهی اولِ صدا و سیما اطلاعرسانی بههنگام و درست است. اگر نه، افکار عمومی مسیرهای دیگر و معمولا نامطمئنتر را میآزمایند. ۵- گویا برای دستگاهِ اطلاعرسانیِ رسمیِ کشور و بحرانِ مدیریتیش، یک بند کافی نیست! پس از خاموشیِ اول و خبررسانیِ اغراقآمیز دوم، در یک رفتارِ نوسانی صدا و سیما دوباره سعی میکند که تصویری معتدلتر و درستتر از زلزله را ارائه دهد. اما نوسانِ سینوسیِ ذهنِ هیجانزدهی مدیرانِ صدا و سیما همچنان ادامه دارد! فرماندهِ راهنمایی و رانندهگی به میدان میآید و توضیح میدهد که آسیبدیدهگانِ تصادف در تعطیلاتِ عیدِ فطر بیش از آسیبدیدهگانِ زلزله بودهاند. خبری که معلوم نیست در جهتِ تخفیفِ زلزله گفته شده است یا تعظیمِ سوانحِ رانندهگی! خبری که بالاترین مقصر در آن، قائلِ خبر است، یعنی همان فرماندهِ محترم که نتوانسته است شرایطِ سفرِ امن را مهیا سازد!! خبری که در آن قیاسی شکل میگیرد که جز منزجر کردنِ افکار عمومی هیچ تاثیر دیگری ندارد. این چه قیاسِ معالفارقی است که صدا و سیما زیرِ بارِ پخشِ آن میرود؟! این دقیقا مانندهی آن است که روزِ فوتِ یک عالم محترم، مسوولِ بنیادِ مبارزه با دخانیات هم بگوید همزمان با فوتِ این عالمِ ربانی که عزای عمومی اعلام شد، پنجاه نفر هم به دلیلِ استعمالِ دخانیات مردهاند! صدا و سیمایی که کمکاریش در ساعاتِ اولیه، به نوعی جامعه را ملتهب کرده است با این مقایسه چه دستآوردی داشته است؟! یارِ شاطر که نبودیم برای مردمِ زلزلهزده، بارِ خاطر نباشیم… ۶- اما خودِ زلزلهی آذربایجان… زلزلهی اخیر قطعا چه به لحاظِ وسعت، و چه به لحاظِ تلفات، با زلزلههای بم۸۲ و رودبار۶۹، قابل مقایسه نیست. شاید این زلزله با زلزلهی اردبیل۷۵، هم به لحاظِ منطقه و هم به لحاظ وسعت و شدت و حتا به لحاظِ ساعتِ وقوع، نزدیکتر باشد. با این همه زلزلهی آذربایجان، از زلزلهی اردبیل خفیفتر بوده است و تعدادِ کشتهشدهگان قطعا کمتر. خانههایی که در این زلزله فروریختند، فروریختنی بودند و سست. هیچ خانهی روستایی متوسطی فرونریخته بود، هیچ تیر برقی به زمین نیافتاده بود، هیچ پلی ویران نشده بود. این نشان میدهد که زلزله، شدید نبوده است. مدیریتِ زلزله در ساعاتِ اولیه، اعم از حضورِ نیروهای امدادی و سرکشیِ مسوولانِ دولتی، به نظر من، مناسب بوده است. کشتهشدهگان تعدادشان چندان زیاد نیست. از آن سو، منطقه، منطقهای است برخوردار و بالنسبه متمول. ضعفِ خبررسانی صدا و سیما و بیاعتمادیِ مردم به نهادهای امدادی، و البته همزمان همبستهگیِ بالای مردمی، باعث شد تا حجمِ کمکرسانی بیش از حدِ نیاز و مدیریتنشده باشد. در فقدانِ مدیریتِ معتمدِ واحدِ کلاننگر، هر امدادگری خود رسانهای شد برای جلبِ کمکِ مردمی. اگر امدادگری در روستایی با مشکلِ کمبودِ پتو مواجه میشد، با استفاده از شبکهی جهانیِ روی تلفنِ همراه، خبر را به دستِ مخاطبانِ بیاعتماد به رسانهی ملی میرساند و عدل عدل پتو میرسید به منطقه! چونان فیل مثنوی، در فقدانِ پیلبانِ کلاننگر، پیلنبینانِ جزءنگر هرکدام از زبانِ خود گوشهای از واقعیت را بیان میکردند. اما شوربختانه مجموع بادبزن و تخت و ستون و ناودان، گوش و پشت و پا و خرطوم، فیل نیست! مشاهداتِ شخصی در بعضی روستاها، نشان از افراط در کمکرسانی داشت، جوری که مردم از بینِ کمکها دست به انتخاب میزدند و باقی را در گوشهای از روستا رها میکردند! ۷- زلزله در عینِ تلخی، یک فرصتِ ملی است برای همدلی؛ یک همدلیِ عمومیِ انسانی-اسلامی. همانگونه که حق میدهیم به یک قاتلِ زندانی که از محلِ حبس برای هموطنانِ زلزلهزدهاش کمک بفرستد، همانگونه نیز حتا یک مجرمِ سیاسی میتواند برای زلزلهزدهگان کمک جمع کند. نهادهای امنیتی هرگز نباید ذائقهی سیاسیِ خود را در این فرصتِ ملیِ همدلی، همهگانی بپندارند. البته محتمل است که یک فردِ سیاسی بخواهد با کمکهای مردمی، فعالیتِ سیاسی-انتخاباتی کند. کما این که محتمل است قسمتِ فاسدِ یک نهادِ دولتی بعضی کمکهای مردمی را در بازارِ آزاد بفروشد. در هر دو حالت، وظیفهی نهاد امنیتی برخورد و حتا افشا است. اما پیش از وقوعِ جرم، نباید کمکهای مردمی را فقط به مسیرهای سلیقهای هدایت کرد. ۸- نه خوراک و نه پوشاک امروز نیازِ اولِ منطقه نیست. کمکهای خرد و هوشمندانه مهمتر است از خوراک و پوشاک. حضور روحانی و مراسمِ مذهبی، پخشِ کتابِ کودکان (که در چهار روستا انجام شد)، برنامههای تفریحی ورزشی بعد از هفتم و چهلم، کرمهای مرطوبکنندهی دست و صورت، پودرِ تالک، ناخنگیر، اسباببازی و از این دست به صورتِ خرد و موضعی میتواند در تخفیف آلام مادی و معنوی موثر باشد. ۹- منطقه نیاز به بازسازی دارد. متاسفانه ایدهی دولت برای بازسازی که تخصیص بودجه به خانوادهی روستایی است، ایدهای است پرایراد؛ شبیهِ همان ایدهای که عملا طرحِ حذفِ هوشمندانهی یارانهها را به شکست کشانید. دادنِ پول و اعتبار به شکلِ پولِ تو جیبی، به رینگِ اسپرتِ پراید و ال.سی.دی.ِ لاغر و تلفنِ همراهِ لمسی تبدیل خواهد شد، نه به خانهی مقاوم! الف- همین کمکِ دوازده میلیونی باعث شده است تا روستاییان اجازه ندهند کسی خانهشان را بازسازی کند. چون به محضِ علم شدنِ یک ستون توسطِ خیرِ مسکنساز، دولت کمکش را قطع میکند. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از شرکتهای مهندسی امروز تنها راهِ کمک کردنشان ساختِ سرویسهای بهداشتی است. این امر موجب خواهد شد که روستاها دستشوییهای نو داشته باشند، اما به جای خانههای زیبای تیرچوبی، صاحبِ گچ و خاک و تیرآهنهای زمخت شوند! ب- پیش از خانه، بایستی به طرحِ جامعِ روستا اندیشید. حالا که این فرصت فراهم شده است تا روستایی از نو ساخته شود، از سرمعمارانِ جامعنگر برای بازسازی استفاده شود. آن هم نه به صورتِ عمومی و بهفرمودهای. یک روستا با ایدهی میرمیران بازسازی و بهسازی شود و دیگری با ایدهی حجت و زینالدین و اکرمی. حالا فرصت هست که چند ایدهی مختلف آزموده شود. فرصت هست تا نظارت بر اجرا را بسپاریم به چند دانشجوی مهندسی و معماری. فرصت هست که نهادِ عمومیِ روستا، اعم از مسجد و حسینیه و خانهی بهداشت و کتابخانه و مدرسه و زمینِ بازیِ کودکان، جایگاهی بهتر و منسجمتر داشته باشد. فرصت هست تا در هر روستا برای تامینِ هزینههای عمومی، خانههای توریستی برای اجاره ساخت. فرصت هست تا معماریِ بومی را آزمود… ج-گروههای خیر و شرکتهای مهندسیِ فراوانی وجود دارند که حاضرند حسبِ سلیقهی این معماران برجسته کار کنند. ساماندهی این گروهها و این کمکها، کارِ همان مدیریتِ کلانِ واحد است که امروز در منطقه وجود ندارد. د-اگر روستای جدید در مکانی غیر از روستای قدیم بازسازی میشود (که به دلایل فنی در بسیاری موارد این ضرورت وجود دارد)، بقایای روستای نیمه-ویران، کاملا تخریب شود و امحا. در غیر این صورت، این تصویرِ مخوف و غمبار همواره با روستاییان زندهگی خواهد کرد. هنوز بقایای برخی روستاهای ویران زلزلهی اردیبل ۷۵ در کنار بخشِ نوساز وجود دارد. (به عنوان مثال روستای لاطران در غربِ سرعین و پای کوه) ۱۰- مدیریت یک معدن، از روزِ اولِ زلزله، چهار هزار ظرفِ یکبارمصرف غذای گرم به روستاها میفرستد. (مشکلی که تا یک ماه در بم حل نشده بود.) نیروهای مهندسیش را وادار میکند تا کمپ امداد تشکیل دهند و آمارگیری کنند از خرابیها. نیازهای اولیه و ثانویه را مکتوب میکنند و مستندات کار را حفظ میکنند… این معدن و کارکنانش، بیش از هر مسوولی شایستهگیِ مدیریتِ کلانِ بازسازی را دارند. زلزله یک فرصت است برای شناساییِ شایستهگان در یک رقابتِ واقعیِ خدمترسانی. رسانهی ملی، باید مردم را با این مدیر آشنا کند تا مردم به خود ببالند. وقتی اتومبیلِ حملِ غذای همان معدن به یکی از روستاها میرسد، کدخدا میایستد وسطِ میدانگاهیِ ده و جلوِ دروازه. دستش را باز میکند و جلو ماشین را میگیرد و میگوید: - هارا؟ غذای ما را مهاجرانِ روستامان از تبریز میآورند! بروید سراغ روستای بعدی… آمارِ کشتههای ما هفت نفر است. برای شب ۱۲ تخته پتو کم داریم… این را جور کنید… این کدخدا، میتواند مدلی باشد برای رفتارِ درستِ شوراهای روستا اگر بخواهند از دلِ کاغذها و آییننامهها به درآیند و به کار بیایند. این کدخدا را باید بیاوریم در رسانهی ملی تا شوراها با وظایفشان در بحران آشنا شوند. در روستایی پیرزنی برای ما چای آورد. از نوشیدن ابا کردیم. گفت که: “اوز مالایم دی”، توضیح داد که قند و چای را از زیرِ آوار به در آورده است و از کمکهای مردمی –که به ما تعلق نمیگرفت- نیست. این پیرزن که نه پشتِ میز مینشیند و نه اتاقِ کنفرانس دارد، معنای مسوولیت را بهتر از بسیاری از مسوولان میداند…» |
مصر ریاست جنبش عدم تعهد را به ایران تحویل داد Posted: 26 Aug 2012 01:57 AM PDT آغاز به کار اجلاس غیرمتعهدها در سطح کارشناسی جرس: نماینده دائم مصر در سازمان ملل متحد، ریاست شانزدهمین اجلاس سران غیر متعهدها را به ایران تحویل داد. به گزارش فارس، در مراسم افتتاحیه شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران که صبح امروز (یکشنبه)در تهران آغاز شد، نماینده دائم مصر در سازمان ملل متحد در سخنانی ریاست نشست شانزدهم را به ایران تحویل داد. نشست کارشناسان شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد صبح امروز (یکشنبه) در سالن همایش های بینالمللی صدا و سیما آغاز به کار کرد. این نشست با حضور 108 هیئت از امروز به مدت دو روز در این محل برپاست.
به گزارش مهر، وی افزود: بنابراین ما به عنوان اعضای جنبش ضمن انسجام داخلی با آثار منفی نظم حاضر از جمله هرشکلی از بیعدالتی، تبعیض، درگیریهای مسلحانه، سوءاستفاده از قدرت و اعمال خودسرانه در روابط جهانی، خشونت و تمامی اشکال استعمار و اشغال خارجی مخالفیم. به گفته صالحی، سازمان ملل متحد پس از شش دهه از آغاز کار خود نیازمند اصلاحات اساسی برای تطبیق با تحولات نوین جهانی است. صالحی خاطرنشان کرد: مجمع عمومی سازمان ملل بر اساس منشور، نقش تثبیتشدهای در حفظ صلح و امنیت جهانی دارد در عین حال این اعتقاد در میان بسیاری از کشورها وجود دارد که ایجاد شورای امنیت دمکراتیکتر باید به عنوان بخش مهمی از اصلاحات سازمان ملل مدنظر قرار گیرد. وی با اشاره به اینکه "در روند ناتمام اصلاحات سازمان هیچ رویکرد خودمدارانهای در این رابطه نباید تحمیل یا تحمل شود"، اظهار داشت:اصلاحات باید همسو با این سه اصل دنبال شود و باید فراگیر، شفاف و کارآمد باشد. وزیر امور خارجه در ادامه سخنانش در مراسم افتتاحیه اجلاس کارشناسان جنبش غیرمتعهدها گفت: اکنون بیش از یک سال است که تحولات بسیاری از مناطق به ویژه خاورمیانه و شمال افریقا را با علاقه دنبال کرده و با دقت به پیام حقیقی مردم آن مناطق گوش فرا داده ایم؛ مردمی که آرزومند آزادی ، کرامت انسانی و عدالت هستند. صالحی بیان کرد: آموزه ما از تحولات مذکور این است که هیچ قدرتی نمی تواند مطالبات مشروع مردم و آنچه را که آرزومند آن هستند نادیده بگیرد. وزیر امور خارجه به پیامدهای این قیام های مردمی و تحولات سیاسی مرتبط اشاره کرد و ادامه داد: هر ماه با تاثیرات آشکار آن بر روابط منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه و فراسوی آن به روشنی در حال درک است. صالحی گفت: از این رو وارد شدن نیروهای حقیقی و مستقل سیاسی به گفتگویی فراگیر، برای نیل به اهداف آشتی ملی و پیشرفت در فضایی امن و مناسب و دور از تهدید و دخالت خارجی، نیازمند روندی سیاسی مبتنی بر دیدگاه های داخلی و ویژه هر کشور است . وی ادامه داد: مداخله خارجی و سوء استفاده از امواج ناآرامی هایی که منطقه ما را در بر گرفته غیر قابل قبول بوده است زیرا روندهای حقیقی و ناب مردم سالارانه را به تعیین سرنوشت خود ، با مانع روبه رو می کند. وزیر امور خارجه همچنین درباره انرژی صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران ، گفت: ما با اطمینان از ماهیت صلح آمیز بودن انرژی هسته ای کشورمان صحبت می کنیم و همواره بر تعامل و همکاری در این باره اصرار داریم. وی ادامه داد: به طور مداوم بر این موضع تأکید داشته ایم که ایران در پی تقابل و چیزی به جز حقوق مشروع خود نبوده است و بر عدالت و عدم پذیری مبتنی بر استانداردهای دوگانه در آژانس و سازمان ملل تأکید داشته ایم. صالحی از حمایت های "بی دریغ و مستمر" عدم تعهد از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران قدردانی کرد. |
طلاق؛ فراوانترين درخواست حقوقي در محاكم كرج Posted: 26 Aug 2012 01:18 AM PDT جرس: ريیس کل محاکم عمومی و انقلاب کرج گفت: روزانه بیش از 200 نفر به واحد مشاوره مجتمع حقوقی کرج مراجعه می کنند.
|
بازرسی خودروهای ورودی به تهران در ایام برگزاری اجلاس عدم تعهد Posted: 26 Aug 2012 01:18 AM PDT جرس: فرمانده نیروی انتظامی تهران از بازرسی تمامی خودروهای ورودی به تهران در ایام برگزاری اجلاس سران عدم تعهد خبر داد. حسین ساجدی نیا با بیان اینکه ایست و بازرسی های ایجاد شده در سطح شهر، تلفیقی است، تاکید کرد: از شهروندان می خواهیم در این مدت گواهینامه و کارت ماشین را به همراه داشته باشند تا در صورتیکه در طول ایست و بازرسی قرار گرفتند با مشکل مواجه نشوند. پلیس تمامی ورودی های تهران را با ایست و بازرسی کنترل می کند. به گزارش مهر وی گفت:هیچ خودروی سنگینی از روز دوشنبه حق تردد در تهران را تا پایان اجلاس ندارد و تنها می توانند از کمربندی های شهر برای عبور استفاده کنند. ضمن اینکه کامیون های حامل مصالح ساختمانی نیز برای تردد در سطح شهر محدودیت هایی دارند. ساجدینیا با اشاره به اینکه نظارت روی مسیرهای تردد میهمانان افزایش یافته است، گفت: توقف در سرتاسر مسیرهای تعیین شده برای تردد میهمانان ممنوع بوده و خودروهایی که در این مسیرها پارک کنند توسط جرثقیل به پارکینگ منتقل شده و پس از اخذ مدارک دوباره تحویل داده می شوند. به گفته رئیس پلیس تهران تمامی مسیرهای بی آر تی و اتوبوس های شهری باز است و اگر در مقطعی نیاز به استفاده از این مسیرها برای میهمانان شد، حرکت اتوبوس ها برای مدتی متوقف و آنها از مسیرهای جایگزین استفاده می کنند. وی در خصوص تامین نیروی لازم برای امنیت اجلاس اظهار داشت: برای تامین امنیت از سایر رده ها نیز کمک گرفتهایم و آنها را در ستاد پلیس ساماندهی کرده ایم. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر