
خبرگزاری بی بی سی گزارش داده است که برای محاسبه شاخص آزادی رسانه ای، گزارشگران بدون مرز پرسشنامه ای حاوی چهل و سه ضابطه را تدوین کرده که در آنها، موارد گوناگون نقض آزادی و حقوق خبرنگاران و سایر دست اندرکاران رسانه ها (قتل، حبس، حمله بدنی، تهدید و ارعاب) و میزان آزادی عمل رسانه های خبری (سانسور، توقیف و توقف انتشار، توسل به ارعاب برای اثرگذاری بر گزارش های منتشر شده) منظور می شود.
مصونیت یا پاسخگویی عاملان دولتی و غیر دولتی سلب آزادی رسانه ای در برابر پیگرد قانونی نیز یکی دیگر از ضوابطی است که در محاسبه شاخص آزادی رسانه ای در کشورهای مورد بررسی به کار می رود.
در این بررسی، نه تنها اقدامات دولت علیه رسانه های همگانی منظور می شود بلکه محدودیت هایی هم که سایر نهادها و گروه ها در این زمینه ایجاد می کنند در محاسبه شاخص آزادی رسانه ای دخالت دارد.
جدول امسال شامل رده بندی 178 کشور جهان است و در آن ، جمهوری اسلامی ایران از لحاظ آزادی رسانه ای ، در رده 175 جای گرفته است.
سال گذشته نیز ایران در رتبه 172 از 175 کشور قرار گرفته بود.
گزارشگران بدون مرز در گزارش سال گذشته خود هشدار داده بود که ایران در مرز سقوط به "جهنم رسانه ای" قرار گرفته و ممکن است به یکی از سه کشوری تبدیل شود که حکومت های آنها شدیدترین محدودیت ها را علیه رسانه های همگانی اعمال می کنند.
در سال های اخیر، عضویت در این "جهنم رسانه ای" در انحصار دولت های اریتره، کره شمالی و ترکمنستان بوده و در سال جاری نیز، تغییری در این ترکیب دیده نمی شود و جمهوری اسلامی همچنان یک رتبه با این گروه فاصله دارد.
این گزارش به بررسی وضعیت رسانه های همگانی بین اول سپتامبر 2009 تا اول سپتامبر 2010 پرداخته است و نشان می دهد که در این دوره، از لحاظ فقدان آزادی رسانه ای و شدت فشار بر دست اندرکاران رسانه ها، وضعیت تنها سه کشور دیگر از ایران بدتر بوده است.
سه کشوری که وضع آنها از نظر وخامت وضعیت رسانه های همگانی بدتر از جمهوری اسلامی گزارش شده عبارتند از اریتره، که آخرین رده این جدول را در اختیار دارد، و کره شمالی و ترکمنستان که به ترتیب پس از ایران اما بالاتر از اریتره قرار می گیرند.
اما در همین حال کشورهای فنلاند ، ایسلند ، هلند ، نروژ ، سوئد و سویس در رده های اول تا ششم قرار گرفته اند که حکایت از آزادی نسبتا کامل مطبوعات در این کشورها دارد.
سازمان گزارشگران بدون مرز در هفته های اخیر تعدادی از گزارش های موردی خود را به وضعیت رسانه های همگانی، از جمله وبلاگ نویسی، در ایران اختصاص داده بود.
این گزارش ها حاوی اطلاعاتی در مورد روزنامه نگاران بازداشتی، بستن یا تعلیق فعالیت نشریات، بازداشت و محاکمه دست اندرکاران رسانه ها از جمله وبلاگ نویسان، فیلتر کردن سایت های اینترنتی، از جمله سایت های متعلق به تعدادی از مراجع تقلید شیعه، و فشار بر خبرنگاران خارجی بوده است.
گزارشگران بدون مرز در این گزارش ها، مانند بسیاری از گزارش هایی که در خلال چند سال اخیر انتشار داده، نسبت به فقدان آزادی های رسانه ای در ایران و آزار روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در این کشور ابراز نگرانی شدید کرده است.
در این گزارش، افغانستان در رده 147 قرار دارد که به آن معنی است که آزادی رسانه ای در آن کشور نسبت به سال گذشته، دو رتبه بهبود داشته است.
براساس گزارش گزارشگران بدون مرز، لطمه به آزادی های رسانه ای در افغانستان، همانند پاکستان که در رده 151 قرار گرفته، عمدتا ناشی از اقدامات گروه های اسلامگرایی است که در سال گذشته، همچنان به تهدید، ربودن و ترور روزنامه نگاران و سایر دست اندرکاران رسانه ای مبادرت کردند.
در مقابل، تاجیکستان در گزارش سالانه اخیر در رده 115 قرار گرفته که در مقایسه با رتبه 113 در سال گذشته، حاکی از بدتر شدن شرایط فعالیت رسانه های همگانی در این کشور است.
در مقایسه با سال گذشته، مهمترین تغییر در شرایط کشورهای سرکوبگر آزادی رسانه ای در جهان از کوبا گزارش شده است.
این کشور موقعیت خود در رده بندی جهانی را از رتبه یکصد و هفتادم در سال گذشته به رده یکصد و شصت و ششم بهبود داده است که دلیل اصلی آن، برخی تغییرات سیاسی در آن کشور و به خصوص، آزادی چهارده روزنامه نگار و بیست و دو فعال سیاسی از زندان در تابستان گذشته عنوان شده است.
در گزارش سال گذشته گزارشگران بدون مرز، برمه، کوبا، لائوس، چین و یمن از آزادی رسانه ای، در رتبه های بالاتر از ایران قرار داشتند اما این رتبه ها در سال جاری، نصیب برمه، سوریه، سودان، چین و یمن شده که البته همچنان در رتبه های پائین جدول جهانی آزادی رسانه ای قرار دارند و نشانه ای هم از بهبود شرایط فعالیت رسانه ها در آنها دیده نمی شود.
تغییر در رتبه بندی کشورها در جدول های سال گذشته و سال جاری گزارشگرارن بدون مرز در میان کشورهای دارای بهترین شرایط از نظر آزادی رسانه های همگانی هم دیده می شود.
در گزارش سال جاری، رتبه های اول تا دهم از نظر آزادی رسانه ای در اختیار فنلاند، ایسلند، هلند، نروژ، سوئد، سوئیس، اتریش، زلاندنو، استونی و ایرلند قرار گرفته در حالیکه در گزارش سال گذشته، دانمارک، فنلاند، ایرلند، نروژ، سوئد، استونی، هلند، سوئیس، ایسلند، لیتوانی این مکان ها را در اختیار داشتند.
در گزارش اخیر سازمان گزارشگران بدون مرز، آلمان، استرالیا، بریتانیا، ایالات متحده، کانادا و نامیبیا در رده های هفده تا بیست و دوم قرار می گیرند در حالیکه این رده های در سال گذشته متعلق به ژاپن، آلمان، کانادا، لوکزامبورگ، بریتانیا و آمریکا بود.
لازم به ذکر است که وبسایت گزارشگران بدون مرز به آدرس www.rsf.org در داخل ایران توسط دولت این کشور مسدود شده و کاربران ایرانی اجازه دسترسی به این وبسایت را ندارند.
منبع: jaheshnews.ir
حمله نظامی منتفی است، اما...
در ادامه این تحلیل آمده است: «اوباما بیش از همه این اقدام روسیه را ستود. روسیه سالها نه آری میگفت و نه نه. مستندات تازه نشان میدهند که برنامه حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران منتفی شده است. در نتیجه، جنگ به سایه میرود، خرابکاری جای آن را میگیرد و طناب تحریمها بیشتر کشیده میشود. احتمالا چشمپوشی اعلامنشده واشنگتن از جنگ، اقدامات دیپلماتیک را آسانتر کرده است.»
هندلزبلات در بخشی دیگر از مقاله تحلیلی خود، در اشاره به مناسبات بازرگانی آلمان با ایران می نویسد:«آلمان، پس از چین و امارات متحده عربی سومین صادرکننده کالا به ایران است. اما فشار آمریکا دارد اثرات خود را برجای میگذارد. آخر سپتامبر امسال کنسرن "تیسن کروپ" به معاملات خود با ایران پایان داد. پیش از آن زیمنس، آلیانس و لینده این کار را کرده بودند. چرا؟»
تحریمها، آلمان و بازار آمریکا
در پاسخ به همین پرسش هندلزبلات مینویسد: «روز ۹ ژوئن سال جاری شورای امنیت تحریمهای خود را، به ویژه در عرصه صدور تسلیحات و نقل و انتقال ارز تشدید کرد. چند روز بعد، یک دوجین شرکت ایرانی به لیست سیاه آمریکا راه یافتند. کسی که با این شرکتها همکاری کند، از بازار آمریکا بیرون رانده خواهد شد. در پایان ژوئيه، اتحادیه اروپا ضربه دیگر را با ممنوعیت سرمایهگذاری در بخش انرژی وارد کرد، که مهمترین منبع درآمد رژیم است.»
به نوشته هندلزبلات، جای تعجب نیست که زیمنس از بازار ایران عقب مینشیند. حجم معاملات این کنسرن در ایران ۴۰۰ میلیون یورو است که در مقایسه با درآمد ۲۰ میلیارد دلاری آن در آمریکا رقمی نیست. همین قاعده در مورد خودروسازی کیای کره جنوبی نیز صادق است که نمیخواهد بازار آمریکا را از دست بدهد. ژاپن هم مثل کره جنوبی تحریمهای یکجانبه را اعمال کرده است.»
ضعف بیشتر یک اقتصاد ضعیف
در ادامه میخوانیم: «تجربه نشان میدهد که جنگ اقتصادی در چندین دهه گذشته، به استثنای آفریقای جنوبی، هیچ کشوری را به زانو در نیاورده است. اما یک چیز در این میان در حال آشکار شدن است: ایران از این فشار فزاینده رنج میبرد، زیرا دارای اقتصادی ضعیف است.»
هندلزبلات سپس آماری را ارائه میدهد که نشاندهنده وخامت بحران اقتصادی ایران است: «درآمد ناشی صادرات انرژی ایران، که در سال گذشته ۸۰ میلیارد دلار بود، در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۰ میلیارد دلار کمتر است. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ نزدیک به ۸ درصد بود، اما در سال ۲۰۱۰حتی به ۲ درصد هم نخواهد رسید.»
تحلیلگر هندلزبلات با ارائه یک مثال دیگر نشان میدهد که موانع مبادلات اقتصادی چقدر بزرگ شدهاند. او مینویسد:« یک سرمایهگذار هامبورگی که یک کارخانه در ایران ایجاد کرده، باید قطعات ایتالیائی را ابتدا به آلمان بیاورد، در آنجا برایش اجازه صدور بگیرد. بعد قطعات را به جنوا (در ایتالیا) بازگرداند و از آنجا با کشتی به ایران بفرستد. او باید بهای قطعات را به صورت نقدی بپردازد و هزینههای بیمه اضافی را نیز تحمل کند.»
کمک احمدینژاد به غرب
تحلیلگر آلمانی در ادامه مینویسد: «مشکلات اقتصادی به تحریمها محدود نیست. احمدینژاد بهگونه طنزآمیزی بهترین متحد غرب است. او باید نیروهای تحتامر خود، یعنی کادرهای سپاه پاسداران را، که یک چهارم اقتصاد را تحت کنترل دارند، تغذیه کند. این، یعنی امتیازات، انحصارات و از دست دادن توان رقابت و در بیان کوتاه، ترمز رشد اقتصادی. از سوی دیگر، او مجبور است مردم را با دادن یارانه مواد غذائی اصلی و انرژی آرام نگه دارد. یک خانواده ۴ نفری باید از این طریق سالانه ۴ هزار دلار جداگانه دریافت کند. این، بر اقتصاد فشار میآورد. اگر این یارانه با بهای نفت و گاز کاهش یابد، احمدینژاد مجبور است افیون کمتری میان جامعه پخش کند.»
رژیم میخواهد ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه را قطع کند و قیمتها را بالا ببرد. در همینجا دو سنگ آسیاب به گردن دارد: «تورم بیشتر و خشم فزاینده فقیرترین اقشار که پایههای قدرت او را تشکیل میدهند. اگر او همانطور که نقشه کشیده مالیاتها را بالا ببرد، بازاریها و کسبه نیز وارد صحنه میشوند. این ها ۳۲ سال پیش به سرنگونی شاه کمک کردند و تابستان امسال، دست به اعتصاب زدند.»
نقش غرب در جنگ قدرت داخلی
تحریمها هرگز کشنده نیستند، اما هزینه مبادلات را بالا میبرند. این را هم یک دیکتاتور میتواند برطرف کند. اما، ایران سرزمینی است که در آن حاکمان درگیر جنگ قدرت دائمی با جامعه مدنی و مخالفان محافظهکار هستند. اگر رژیم حاکم، به این دلیل که تحریمها اقتصاد فلجاش را فلجتر میکنند، نتواند مردم را آرام نگه دارد، قدرتش را از دست خواهد داد. رژیم، عنوان را دارد، اما دیگر صاحب قدرت نیست. در سال ۱۹۷۹ شاه نیز در چنین موقعیتی قرار گفت، کسی که ظاهرا همه قدرت را در دست داشت، از ارتش گرفته تا منابع سرشار نفت.
در مورد نقش غرب در تحولات داخلی ایران، هندلزبلات مینویسد: «غرب شریک خاموش جنگ قدرت داخلی است. این سکوت، ممکن است به لحاظ دیپلماتیک پرمعنا باشد، اما بهلحاظ سیاسی نیست. زیرا مردم باید بدانند که تحریمها رژیم را هدف گرفته است، نه آنها را.»
در پایان مقاله توصیه میشود: «اوباما، مرکل و شرکا باید صدای خود را بلند کنند و بگویند: ما علیه رژیمی هستیم که جهان را مثل مردم خودش آزار میدهد. این یک سیاست واقعی خوب است. تاریخ استبدادهای مدرن نشان میدهد که مخالفان، بالاخره روزی برنده میشوند.»
جواد طالعی
تحریریه: مصطفی ملکان
منبع: رادیو دویچه وله
در همين حال ممکن است زمينه سازی برای ميراث نيز مد نظر باشد. بعضی کارشناسان امور ايران معتقدند خامنه ای ۷۱ ساله سعی می کند راه را برای پسر تندروخود، مجتبی، هموارکند تا وی روزی بر بالاترين مسند نظام حاکم بر ايران تکيه بزند.
چنين جانشينی می تواند به بيزاری و دوری بيشتر ميانه روها در ايران منجر شود. خامنه ای پسر، نيروی هدايت کننده شبکه شبه نظامی موسوم به بسيج شناخته می شود که برای سرکوبی تظاهرات اپوزيسيون و قلدری عليه رهبران اصلاح طلب مورد استفاده قرار گرفته است.
خامنه ای شخصا با بردن پيام اش می خواهد با روحانيونی مقابله کند که نظام حاکم و تاکتيک های افراطی برای حفظ آن را زير سئوال برده اند.
اما اين ماموريت اومی تواند با عامل خطر نيزهمراه شود. عدم موفقيت در به سکوت واداشتن انتقاد های قم می تواند ضربه ای ديگر به اعتبار خامنه ای وارد کند، آنهم در شرايطی که رهبرارشد ومحارم او با فشارهای ناشی از بلندپروازيهای احمدی نژاد و متحدانش روبر هستند.
احمدی نژاد سعی کرده است نفوذ خود را در نقش هائی کليدی نظير سياست خارجی گسترش دهد، که درسلطه مطلق روحانيون حاکم بوده است. او همچنين سعی کرده است مناسباتی نزديک با سپاه فوق العاده قدرتمند پاسداران انقلاب برقرار کند که در همه چيزکشور از برنامه اتمی اش گرفته تا بانکداری دست دارد. خامنه ای نظراتش را همان دقيقه ورود به قم مطرح ساخت. او خطاب به جمعيت در نزديکی مقدس ترين آرامگاه شهر قم گفت لازم است يک پارچگی، بخصوص با قوه مجريه (دولت احمدی نژاد) که باری سنگين به دوش دارد، روز بروز مستحکم تر شود. خامنه ای وارد جزئيات دشواريهائی که مملکت با آنها روبروست نشد. او به چنين کاری نيازی نداشت. دشواريها هر روز در وسائل ارتباط جمعی و و بسايت ها مطرح می شود. بانک مرکزی می گويد تورم زير ۱۰ درصد است، هرچند که بسياری از کارشناسان می گويند تورم برای غذا و ديگر مايحتاج روزمره بيش از ۲۰ درصد است.
در هفته های اخير مقامات وب سايت های سه روحانی ارشد اصلاح طلب را برای محدود ساختن دسترسی آنان به مردم و حاميانشان، مسدود کرده اند. آيت الله العظمی ناصرمکارم شيرازی يکی از مدرسين سرشناس در قم ماه گذشته دولت احمدی نژاد را به دروغگوئی در باره وضعيت اقتصادی کشورمتهم ساخت. وسائل ارتباط جمعی اظهارات وی را نقل کردند که گفته است آمارهای راجع به کاهش تورم دائما منتشر می شود، اما با آنچه که مردم با چشمان خود می بينند مغايرت دارد. وقتی آمارهای دولتی با واقعيت تطبيق نمی کند مردم اعتماد خود را به دولت از دست می دهند.
منبع: صدای آمریکا
ایدئولوگهای حکومت، در هجوم به علوم انسانی، از فلسفه انتظار خدمترسانیای را دارند مکمّلِ کارکردِ دستگاههای امنیتی در جهتِ مغزشویی. تصورشان این است که میتوانند اساس این علوم را با کمک چیزی که فلسفهی اسلامیاش مینامند، تغییر دهند. گمان میبرند فلسفهشان علوم انسانی "غربی" را زیر و زبر خواهد کرد. این رفتار، که در دیگر رژیمهای تمامیتخواه نمونههای آن را دیدهایم، چیزی نیست جز کوشش برای نشاندن یک ایدئولوژی دولتی در جای علم و گسترش کنترل دستگاههای سرکوبگر امنیتی. چنین تلاشی به گواهی تاریخ، سرنوشتی بهتر از دیگر نظایر رسوا شدهی خود نخواهد داشت.
محمدتقی مصباح، در مجلسی در قم، زیر عنوان "پیشهمایشِ روزِ جهانیِ فلسفه"، وظیفهی فلسفه را پاسخگویی به شبهاتی دانسته است که «از خارج» وارد میشوند. جوادی آملی، یکی دیگر از فیلسوفخواندگانِ دستگاه، در همان مجلس، سمَتِ "اسلامی" کردن کلیهی علوم را به فلسفه سپرده و فلسفه را «تریبون دین» خوانده است. تصور جوادی آملی، مصباح، و دیگر ایدهپردازانِ دستگاه از خود در این سخنِ جوادی آملی بازتاب مییابد: «تحصیلکردگان غرب منتظر رهتوشهی فلسفیِ بزرگانِ حوزه هستند.» توهمِ «مدیریتِ جهان» چنین توهمی را نیز میطلبد.
حال، این وهمزدگانِ دشمن آزاداندیشی میخواهند در ایران کنگرهی جهانیِ فلسفه برگزار کنند. احمدینژاد در حکم برگماری حداد عادل به ریاست کنگره، اظهار امیدواری کرده است که این همایش فرصتی شود برای آنکه «راه درست حل مسائل جهان و برپایی جامعه طیبه و متعالی» را به جهانیان بنمایانند.
موضوع کنگره "فلسفه: نظر و عمل" اعلام شده است. ما به ایرانیان و جهانیان اعلام میکنیم که این حکومتگران و ایدئولوگها در عالم "نظر" هیچ نسبتی با فلسفه ندارند. بنیاد فلسفه همیشه بر آزاداندیشی و پرسشگری و گفتوگوی اهل نظر بوده است نه مغزشویی به زور داغ و درفش و سرنیزه. حاصل نظر حکومتگران در مقام "عمل"، در زندانهای کهریزک و اوین، در به محاکمه کشاندن علوم انسانی در دادگاههای نمایشی و نابکاریهای دیگری از این دست متجلی شده است.
بسیاری از روشنفکران و فیلسوفان جهان از همان هنگامِ انتخاب تهران به عنوانِ میزبانِ کنگرهی جهانی فلسفه، به خاطر این اهانت به ساحتِ فلسفه، یونسکو را سرزنش کردهاند و گفته اند، برگزاری کنگرهی فلسفه در کشوری که در آن آزادی اندیشه و بیان جایی ندارد و فیلسوفاناش در زندان و تبعید به سر میبرند، یا مجبور به سکوت شدهاند و از حق انتشار آثارشان محروم هستند، تمسخر اندیشه است.
ما امضاکنندگان این بیانیه − جمعی از دانشجویان، دانشآموختگان، آموزگاران و نویسندگان عرصهی فلسفه در داخل و خارج کشور − همهی مردمان پایبند به شرافتِ علم و اندیشه را به تحریم این نمایش مسخره فرامیخوانیم. پاسداشتِ فلسفه، پاسداشتِ اندیشهی آزاد و آزادی اندیشه است. اندیشه در ایران امروز در زندان است، و همانا زندان موضوع اساسی اندیشه در ایران امروز است. کنگرهی نمایشی تجلیگاه اندیشه نیست. چنین نمایشهایی، در حقیقت، برای آن برگزار میشوند که بر سرکوبِ اندیشه در کشور سرپوش بگذارند و تفکر را به بازی بگیرند.
از همهی کسانی که برای این "کنگره" مقاله فرستادهاند، میخواهیم یا مقالهی خود را پس بگیرند یا از شرکت در "کنگره" خودداری ورزند. امیدواریم کسانی که هنوز مقالهی خود را ارسال نکرده اند از ارسال آن منصرف شوند.
بدین امید که شاهد تشکیل انجمنها و همایشهای راستین فلسفی در ایران دموکراتیک فردا باشیم.
گروهی از دانشآموختگان، دانشجویان و استادان فلسفه در داخل و همچنین
سیروس آرینپور، داریوش آشوری، یحیی بزرگمهر، حمید پرنیان، باقر پرهام، رامین جهانبگلو ، نیاز سلیمی، محمد حسین صدیق یزدچی، اسفندیار طبری، طیاز فخری، عبدی کلانتری، رضا مصیبی، یاسر میردامادی، بابک مینا، سوده نگین تاج ، محمدرضا نیکفر
۲۷ مهر ۱۳۸۹ / ۱۹ اکتبر ۲۱۰۱۰
از دانشجویان، دانشآموختگان، استادان و نویسندگان عرصهی فلسفه، که مایل به افزودن امضای خود در پایان این اعلامیه هستند، خواهش میکنیم با گردآورندگان امضاها از طریق نشانی زیر تماس بگیرند:
philosophy.congress.teheran@googlemail.com
پس از آن محمد سلامتی، دبير کل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی هم در مصاحبه ای با سايت خبر آنلاين به محدوديت هايی که بعد از انتخابات سال گذشته برای اين سازمان به وجود آمده اشاره کرد و گفت: "جلوی برگزاری کنگره سالانه حزب توسط وزارت کشور گرفته شد که اين خلاف قانون است. هيچ مستمسکی برای اين امر وجود ندارد."
پس آن و در واکنش به اظهارات سخنگوی قوه قضاييه مبنی بر اتخاذ تصميم دادگاه نسبت به انحلال سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، اين سازمان با صدور بيانيهای اظهارات سخنگوی قوه قضائيه را دارای "ابهامات اساسی حقوقی و قانونی" خواند و آن را نشانگر "نفوذ و تلاش باندهای غيرقانونی و آزادی ستيزی" دانست که از اساس مخالف اصل قانونی تحزب بوده و "رويای استحاله نظام جمهوری اسلامی و ايجاد نظامی تک حزبی را می بينند".
منبع: جرس
بهنام خدا
وکیل آزاده و وطندوست، سرکار خانم نسرین ستوده
درود بر شما
جان پرشور و وجود پرمهر شما برای فرزندان خردسالتان و نیز برای تمامی شهروندان ایرانزمین، عزیزتر و ارزشمندتر از آن است که بهدلیل رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی، خدشهدار گردد و تحلیل رود.
اخبار نگرانکنندهای از اعتصاب غذای شما از سه هفته پیش (سوم مهرماه 1389) شنیده میشود. درخواست ما، پایان دادن به اعتصابتان است.
امید که صاحبان قدرت، کولهبار حکومتورزی خویش از انصاف و خردورزی و شفقت بر خلق پر کنند و به ناروایی و ستم بر شهروندان خاتمه دهند.
حبیبالله پیمان، عزتالله سحابی، حسین شاهحسینی، اعظم طالقانی، نظامالدین قهاری
منبع: مدرسه فمینیستی
خبر گزاری فرانسه، طی گزارشی از مراسم خاکسپاری نوشت : ستاره موسیقی ایرانی اشرف السادات مرتضایی، "مرضیه"، روز دوشنبه در شمال پایتخت فرانسه با حضور تعداد بی شماری از اعضای مقاومت ایران بخاک سپرده شد......مرضیه که روز ۱۳ اکتبر در یک بیمارستان پاریس درگذشته بود، در گورستان اور سور اواز با حضور صدها تن، منجمله مریم رجوی، رئیس شورای ملی مقاومت ایران، که مرضیه عضو آن بود، و محمد شمس، رهبر ارکستر تبعیدی ایرانی، که برای مرضیه آهنگ می ساخت، بخاک سپرده شد. تصویری از مرضیه، با گیسوان سفیدی که به پشت بسته بسته شده بود و با لبخندی که تمام چهره اش را پوشانده بود، در گورستان قرار داده شده بود....مراسم رنگ و بوی سیاسی داشت. آیت الله جلال گنجه ای، که مراسم دعا را پیش می برد، گفت: «شما تا آخرین دقیقه در نبرد علیه رژیم آخوندها با قدرت در میدان بودید»، در همین حال مریم رجوی خاک اشرف را در داخل گور می پاشید.
خبرگزاری فرانسه افزود : مرضیه که بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ وادار به سکوت شد، در سال ۱۹۹۴ ایران را ترک گفت و اعلام کرد در کنار مجاهدین خلق، جزء اصلی شورای ملی مقاومت ایران قرار گرفته است. مرضیه، که در حضور ملکه الیزابت دوم، ژنرال دوگل رئیس جمهور فرانسه و ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا آواز خوانده بود در آوریل ۲۰۰۶ در پاریس نیز کنسرتی برگزار کرده بود.
منابع: گویا – پژواک ایران
شهرزاد پاکنیت؛ امین اموال نیاوران درباره علت اینکه تاکنون این اسناد بر اثر فعل و انفعالات طبیعی از بین نرفته است، میگوید: این اسناد مدتی طولانی در معرض خاک و آلودگی نبوده ، به همین دلیل تاکنون به خوبی باقی مانده است.وی در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون در صندوق عقب این خودرو باز نشده است ، می گوید افرادی که قبلاً برای باز کردن این در میآوردند هیچ تخصصی نسبت به خودروی "رولز رویس " نداشتند و اگر میخواستیم با فشار، در را باز کنیم به خودرو که یک اثر میراث فرهنگی محسوب میشد آسیب میرسید به همین دلیل به دنبال فردی میگشتیم که تخصصی در این زمینه داشته باشد و مسئول پروژه بازسازی خودروهای سعدآباد که کاملاً به این نوع از خودرو اشراف داشته، توانست بدون هیچ صدمهای در صندوق عقب را باز کند.
پرویز سعادتی؛ مدیر پایگاههای جهانی میراث فرهنگی میگوید: در حال حاضر مجموعه اسناد موجود در این کیف در دست "گندزدایی " است. به گفته وی اسناد از جهت موضوعی به ۳ دسته "حوادث و رویدادهای انقلاب "، "خریدهای نظامی روزهای آخر جنگ جهانی دوم تا اواخر پهلوی " و "نامهها " تقسیم میشود که تاکنون موفق شدهایم، پوشهای را که در آن نامهها بوده است، گندزدایی و بررسی کنیم .
وی به خبرگزاری فارس می گوید «اسناد خریدهای نظامی که در این کیف بود، با موضوعهای دیگر سنخیت ندارند. به نظر میرسد، در روزهای آخری که شاه در ایران حکومت میکرد، به دنبال تبرئه خود و پاکسازی در سیستم، اقدام به جمعآوری این گزارش کرده که گزارشی کاملاً مفصل از کسانی است که در خریدهای نظامی در آن ایام واسطه بوده یا دست داشتهاند».
سعید بابایی؛ مسئول پروژه بازسازی خودروهای سعدآباد می گوید « اتومبیلهای "رولز رویس " کاملا دستساز هستند و به همین دلیل تعداد اندکی از آنها در دنیا وجود دارد ما برای راهانداختن خودرو به منظور نمایش عمومی، به دنبال پیدا کردن لوازم خودرو از صندوق عقب، در این صندوق را پس از چند روز تلاش، بالاخره باز کردیم. وی ادامه میدهد: پس از باز کردن در صندوق عقب و در مخفی درون آن، متوجه کیف موجود در آن شدیم که در آن زمان امین اموال سریعاً کیف را برای بررسی به محل امنی منتقل کردند. »
علیرضا مقیمی؛ مدیر مجموعه نیاوران درباره پیدا شدن کیف شاه و برخی اظهارنظرها ی غرض آلود می گوید : پیدا شدن چنین چیزهایی اصلا عجیب نیست، مجموعههای نیاوران و سعدآباد وسعت بسیاری دارند که ممکن است بسیاری از آثار و اسناد در گوشه و کنار آن مخفی شده باشد . وی اضافه می کند «برخی بر اساس اغراض شخصی و جهتگیریهای سیاسی خاص با موضوع برخورد میکنند و واکنش نشان میدهند و بنده به عنوان نماینده کارکنان سازمان میراث فرهنگی موضوع را از مراجع قضایی پیگیری میکنم. به گزارش خبرگزاری فارس وی می افزاید «
حمید بقائی رئیس سازمان میراث فرهنگی از یاران احمدی نژاد به دلیل تکریم از کورش کبیر و برگزاری همایشهائی که با جمهوری اسلامی منافات دارد ، در معرض انتقاد شدید در مجلس و رسانه های مخالف احمدی نژاد قرار دارد .
منبع: خواندنیها
امضاکنندگان این بیانیه با تأکید بر اینکه خانم ستوده جرمی مرتکب نشده و وکیلی است که «در چارچوبهای قانونی» به فعالیت میپردازد، از مراجع قضایی خواستهاند تا نسبت به بازداشت خانم ستوده پاسخگو باشند.
این افراد در پایان تصریح کردهاند که مقامات قضایی را مسئول حفظ سلامتی خانم ستوده میدانند و همچنین با اعلام اینکه «سخت نگران جان» نسرین ستوده هستند، خواستار آزادی «بدون قید و شرط و فوری» وی از زندان شدهاند.
نسرین ستوده که وکالت شماری از فعالان سیاسی و مدنی نظیر شیرین عبادی، حقوقدان، عیسی سحرخیز، روزنامهنگار و حشمتالله طبرزدی، رهبر سازمان توقیف شده جبهه دموکراتیک ایران را بر عهده دارد، روز سیزدهم شهریور ماه و پس از آن که برای پاسخ به احضاریه دادگاه به دادسرای اوین مراجعه کرده بود، بازداشت شد.
در این مدت وی تنها یک بار در تاریخ ۱۴ مهرماه با رضا خندان، همسر خود تماس کوتاهی داشته که در این مکالمه «سه ثانیهای» به همسرش اطلاع داده است که از سوم مهرماه در اعتصاب غذا به سر میبرد.
به دنبال انتشار این خبر و در تاریخ ۲۴ مهرماه، چهار زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج؛ منصور اسانلو، رسول بداغی، عیسی سحرخیز و حشمتالله طبرزدی، در بیانیهای ضمن پشتیبانی خود از خواستههای خانم ستوده، از او خواستند که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
تاکنون سازمانهای حقوق بشری بسیاری نظیر عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز و همچنین شخصیتهای سیاسی و مدنی نظیر واسلاو هاول، رئیس جمهور پیشین جمهوری چک، شیرین عبادی، حقوقدان و زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، بازداشت وی را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری وی شدهاند.
منبع: رادیو فردا
سعیدلو تصریح كرد: مشكل مالی برای جذب مربی خوب خارجی نداریم و باید بهای پیشرفت خود را پرداخت كنیم.
من هم رفتنی هستم، قطبی هم همین طور
وی اضافه كرد: قطبی نیز نباید ناراحت شود،هر كسی باید زمانی برود و من می دانم پس از 4 سال باید از سازمان تربیت بدنی بروم و نباید از حالا بی انگیزه باشم و باید با تمام قدرت كاركنم.
سعیدلو در ادامه گفت: من تاكنون از قطبی حمایت كردم و بازهم حمایت می كنم و امیدوارم با قهرمانی در جام ملت های آسیا مزد زحمات خود را بگیرد.
بهداد باعث شد به همه ورزشكاران نمره 20 بدهم
سعیدلو خاطر نشان كرد:از عملكرد ورزش در شش ماهه ابتدایی رضایت دارم و به خاطر "بهداد سلیمی" وزنه بردار كشورمان به تمام ورزشكاران نمره 20 می دهم.
منبع: ورزش نود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر