ندای سبز آزادی: معاون اول احمدی نژاد با تعبیری بیادبانه، صدای استاد شجریان را “حلقوم بیگانه” نامید و خواستار بازخوانی آوای آسمانی “ربنا” شد.
خبرآنلاین در این باره از مشهد گزارش داد: معاون اول رئیس دولت خواستار خوانده شدن «ربنا»یی جدید شد. محمدرضا رحیمی که دوشنبه شب در مراسم اختتامیه جشنواره رضوی در مشهد سخن می گفت پس از آنکه تصنیف قطعه ای از بهشت در سالن مجتمع صبا -محل برگزاری مراسم اختتامیه- پخش شد خواستار خوانده شدن ربنایی جدید شد.
رحیمی گفت: از استاد کریم خانی تقاضا می کنم که با صوت زیبایشان ربنایی بخوانند که جایگزین آن ربنایی شود که از حلقوم بیگانه شنیده شده است.
ندای سبز آزادی: خبر خیلی ساده است. ساده تر از آنچه که من و تو فکر می کنیم. با این همه همین خبر ساده آنقدر سئوال و جواب در دل خود دارد که لااقل خواندنش خالی از لطف و فایده نیست.
خبر این است: " طبق دستور رهبری به هر یک از اعضای شورای نگهبان به متراژ 1000 تا 1500 متر مربع زمین با موقعیت بسیار عالی در نزدیکی شهرک قائم واقع در تهران،بزرگراه ارتش واگذار شده است. قیمت هر یک از املاک بین سه تا پنج میلیارد تومان برآورد شده است. که به شکل رایگان به اعضا واگذار و آنها پس از مالکیت پیگیر احداث و ساخت و ساز شده اند.
این ماجرا در شرایطی رخ می دهد که برخی از این اعضاء علاوه بر این ملک اهدایی رهبری دارای اموال،املاک مسکونی، تجاری، اداری بسیار دیگری در تهران و سایر شهرستانها هستند و به لطف هدایای دریافتی از رهبری و زیر مجموعه های آن نظیر بنیاد جانبازان و کمیته امداد، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و اموال مصادره شده، سرمایه های کلانی را جمع آوری نموده اند.
یک حاشیه بر متن
این روزها همه جا صحبت از قم است و کسی که می خواهد به یکی از مذهبی ترین شهرهای دنیا برود. قم رفتن رهبر جمهوری اسلامی اما از منظر بسیاری از کارشناسان سیاسی در ایران ورای یک سفر عادی و معمول است. چه این نخستین باری نیست که وی می خواهد به قم برود. اما بر اساس شنیده ها و گمانه زنی ها قرار است یکی از دستاورد های این سفر که با مداخله و برنامه ریزی مستقیم سپاه و نیروهای وفادار به رهبر ایران صورت می گیرد، اعلام مرجعیت سید علی خامنه ای باشد.
اعلام احتمالی مرجعیت رهبر ایران در شرایطی قرار است اتفاق بیافتد که جامعه تحت مدیریت او یک جامعه اسلامی مبتنی بر شاخصهای مورد نظر مسلمانان ایران و جهان نیست. چنانکه اخیراً محمد نوری زاد که تا پیش از انتخابات سال گذشته یکی از طرفداران پر و پا قرص آقای خامنه ای بوده است در یکی از نامه های خود می نویسد: " در دورهی رهبری سیّدعلی، قانون، و تن سپردن مسئولان به قانون، خوار و خفیف شد. خواص، از قانون، نردبانی برای بالا رفتن از فرصتها پرداختند. یک فلکزده بینشان، بخاطر یک میلیون بدهی، به زندان حکومت میافتاد، اما رییسجمهور مطلوب او، و معاون اول رییسجمهور، و برخی از وزرا و مدیران دولتی او، با میلیاردها اختلاس و کلاشی، در ماراتن فریب مردم، دکمههای بیخ گلو را به رخ میکشیدند و به ریش قانون و به ریش مردم میخندیدند. همین قانون، درمجلس، فرش زیر پای نمایندگان بزدل مجلس میشد. تا در دستگاه قضایی توسط برخی از قاضیان مرعوب و رشوهخوار ذبح شود، و پوستش به دست جمعی از ماموران وزارت اطلاعات دریده گردد، و تا مایملکش، به یغمای آن دسته از سپاهیانی رود که در چارچوب قانون میایستادند و هیکلش را رنگ میزدند. "
او در جای دیگری از همین نامه می نویسد: " خدایا، دیدی که خامنهای، در کنار همهی خصلتهای خوبی که داشت، برای تداوم رهبریاش اما، مقولهای به اسم نظارت استصوابی را در انتخابات مجلس خبرگان باب کرد تا مبادا، نمایندهای مستقل و منتقد و صاحبرای، به آن مجلس راه یابد و به ساحت رهبری او و خطاهای رهبری او متعرض شود. نتیجه این شد که نقد از رهبری به گناهی نابخشودنی تغییر ماهیت داد و کسی را جرات اعتراض و ایراد و پرسش نماند. و باز نتیجه این شد که هالهای از تقدس به ساحت رهبری او راه یافت و بکلی سیدعلی را از دسترس ما مردم جدا کرد و به دوردستهای تقدس برد و بر سریر سروری نشاند. قدرت مطلقهای که او برای خود سامان داده بود، هرگز به کسی و جریانی اجازهی ورود به حریم آسیبشناسی خیرخواهانه رهبر نداد. نتیجه این شد که خلافکاری، به بدنهی بیمار و تبآلود ارکان اصلی کشور رسوخ کرد. و کسی نبود از کسی مطالبهی حق مردم کند. کشور سال به سال، از جهات گوناگون فرو کشید و در زبالهی روابط تو در توی مناسبات سخیف طایفگی فرو رفت و پس کشید و با همهی هزینهها و شهیدها و آسیبها و زحمتها، به جایی نیز نرسید. "
تکمیل پازلی نیمه تمام
حالا بهتر است یکبار دیگر پازلی را که در برابرمان بهم ریخته است مرتب کنیم:
اول : بر اساس نص صریح قانون اساسی یکی از وظایف شورای نگهبان، تائید صلاحیت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری است.
دوم: بر اساس همین قانون اساسی وظیفه اصلی نمایندگان خبرگان رهبری نظارت بر عملکرد رهبر جمهوری اسلامی است.
سوم: بر اساس خبری که در بالا به آن اشاره شد هر یک از اعضاء شورای نگهبان قطعات با ارزشی زمین از رهبری دریافت کرده اند که طبق قانون وظیفه تائید صلاحیت نمایندگان ناظر بر اعمال رهبری بر عهده آنهاست. آن هم در شرایطی که هر یک از آنان به واسطه انواع و اقسام سمت هایی که دارند از انواع رانتهای اقتصادی و منافع سرشار آن بهره مندند. مثلاً احمد جنتی دبیر این شورا عضو بنیادهای کلان اقتصادی است.
چهارم: دریافت این هدیه که تنها مثالی از اقدامات رهبر است معنایی جز بیشتر وابسته شدن اعضای شورای نگهبان به رهبری نیست.
پنجم: رهبری امروز به قم رفت و در آنجا به احتمال فراوان ماجرای مرجعیتش با تلاش و تقلای بسیار سپاهیان اعلام خواهد شد و ای بسا که این ترفیع مشمول حال فرزند او نیز بشود.
ششم: مرجعیت کسی در قم قرار است اعلام شود که طی سالهای گذشته با پرداخت انواع و اقسام هدایا و حقوق و پول و ... مستقل ترین نهاد مذهب تشیع را تا خرخره وابسته به خود کرده است و نهاد روحانیت که افتخار مستقل بودن از نهاد حاکمیت را در همیشه تاریخ خود به رخ می کشید اینک تا بن دندان وابسته به رهبری است که اطرافیانش را تا گلو در وابستگی های پولی و مالی به خود مغروض ساخته است.
هفتم: یکی از اصلی ترین شروط اعلام مرجعیت، عادل بودن شخص مرجع است. آیا با همین حساب سرانگشتی می توان رهبر فعلی نظام جمهوری اسلامی را عادل دانست؟ آیا کسی که اموال بیت المال راصرف تطمیع کسانی می کند که وظیفه شان نگهبانی از قانون اساسی است می تواند خود را فقیهی عادل و جامع الاشرایط برای کسب درجه مرجعیت بداند؟
هشتم:همزمانی اهدای این زمینهای چند میلیاردی توسط سید علی خامنه ای به اعضای شورای نگهبان با سفر وی به قم ناخودآگاه تصور پرداخت حق السکوت از جانب شخص رهبر به روحانیون ذی نفوذ در حوزه و سایر مجامع دینی را به ذهن متبادر می سازد.
نهم: چقدر می توان به سلامت نفسانی روحانی اعتقاد داشت که در کسوت روحانیت و رهبری یک نظام به ظاهر دینی نه تنها اقدام عملی برای مقابله با ارتشاء و رانتهای اقتصادی و سیاسی نمی کند، بلکه خود برای ساکت کردن اطرافیان و وابستگی بیش از پیش آنان به شخص وی، هر روز روز از جیب مردم خرج دوستان و اقیار می کند؟
دهم: در خبرها آمده بود که همسر سفیر ایران در فرانسه با گلایه از خانه سفیر که یکی از کاخهای لوئی شانزدهم است از پذیرایی 300 متری و متراژ 1500 متری خانه اش در نیاوران تهران گفته است. این خبر در حالی در رسانه ها منتشر می شود که اخیراً محمد یزدی که از اعضای خبرگان رهبری است و چند سال پیش از این پالیزدار نامی، پرده از ماجرای کارخانه لاستیک دنا و تصاحب ناعادلانه این کارخانه و دارایی های آن توسط وی و اطرافیانش برداشته بود، در مصاحبه با مجله ای از حیف و میل شدن بی حساب و کتاب " بیت المال " توسط اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور به منظور فراهم آمدن شرایط ریاست جمهوری اش در انتخابات آینده پرده برداشته است. آیا رهبری که خود دیگران را تطمیع می کند و اعضای دولت منتخب او این چنین غرق در فساد مالی هستند می تواند شروط لازم برای مرجع شدن را داشته باشد؟
چند روزی از نامه آقای خامنه ای به آیت الله هاشمی رفسنجانی می گذرد و رهبر جمهوری اسلامی در این نامه وقف دانشگاه آزاد را مغایر با فقه و شرع دانسته بود. با توجه به موارد فوق الذکر باید پرسید اعلام مرجعیت خود ایشان چقدر با فقه و شرع مطابقت دارد و اساساً ادامه رهبری ایشان چقدر منطبق بر فقاهت شیعی و شریعت اسلام است؟
جرس نوشت : نامه صادق لاریجانی به سید علی خامنه ای که خلاصه آن در تاریخ 16 مهر و مضمون آن در تاریخ 20 مهر در جرس منتشر شده بود سه بار از سوی غلامحسین محسنی اژه ای (19 ، 21 و 25 مهر) تکذیب شد و پس از نه روز شیخ صادق لاریجانی آنرا در امتداد فتنه هاي پس از انتخابات و نشانگر ذلت فتنه گران دانست و گفت: « انتساب اين نامه جعلي در امتداد همان فتنه هاي پس از انتخابات است و نشانگر ذلتي است كه فتنه گران در آن درافتاده اند. البته مردم با بصيرت ما، خود از سبك و سياق نامه مجعول، به كذب بودن آن اطمينان پيدا مي كنند، معهذا بنده مؤكداً اين نامه مجعول را تكذيب مي كنم و بر سخافت و ابتذال نويسندگان آن تأسف مي خورم».
خبر تکذیب موکد رئیس قوه قضائیه امروز در صفحه اول روزنامه های کیهان و رسالت منتشر شده است
بر محسنی اژه ای حرجی نیست. او سخنگوی جمهوری اسلامی واقعا موجود است، به زعم او برای حفظ نظام می توان دروغ گفت، شکنجه کرد، افترا زد و آدم کشت. مصلحت نظام بالاتر از همه چیز است. اما شیخ صادق لاریجانی تازه واردی است که برخلاف دادستانش درس خوانده و باسواد است و در مواجهه با انبوه اموری که در نقض قانون و شرع بنام قوه قضائیه انجام شده است، بارها توسط دوستان، همکاران و بستگانش مورد پرسش قرار گرفته است
تکذیب لاریجانی که 9 روز در مقابل فشارها صبر کرد ، به اعتقاد ناظران به این معناست:
من مسئول شرعی و قانونی کلیه اقدامات قضائی انجام شده هستم؛
من تحت هیچ فشاری نبوده ام؛
کسی خارج از قوه قضائیه بویژه از بیت رهبری حکم قضائی صادر نکرده است؛
معاون اول قوه قضائیه به من تحمیل نشده است؛
من خودم، وی را از دانش آموختگان مدرسه حقانی برگزیده ام؛
لازم نیست دادگاههای امنیتی و سیاسی از قوه قضائیه جدا شود؛
لازم نیست مقام رهبری مسئولیت شرعی اقدامات پانزده ماه اخیر علیه معترضان را به عهده بگیرند؛
من تقاضای استعفا نکرده ام؛
و در یک کلام من صادق اردشیر لاریجانی مسئول شرعی و قانونی کلیه اقدامات قضائی پانزده ماه اخیر از جمله آنچه بر متهمان امنیتی سیاسی رفته است، هستم.
اما نکته مهمی که شیخ صادق لاریجانی فراموش کرده آن است که پاره های مختلف این نامه را از زبان خود بارها برای دوستان صمیمی و بستگان نزدیکش تعریف کرده است. او در این پانزده ماه زمانی که مورد انتقاد شدید بستگان سببی و نسبی و دوستان صمیمی و همکاران مورد وثوق خود قرار گرفته بود، بارها از خود سلب مسئولت کرده و تصریح کرده بود که ابراهیم رئیسی مستقیم از بیت احکام قضائی را آورده است.
آری دیوار حاشا بلند است، اما شیخ صادق لاریجانی چگونه در برابر همسر، فرزندان، برادران همسر و شوهر خواهرش می تواند گفته های قبلی خود را انکار کند؟
از همه مهمتر شیخ صادق لاریجانی در برابر استاد و پدر همسرش آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی که بزرگترین منتقد وی در پذیرش اصل مسئولیت قضائی و اقدامات خلاف شرع قوه قضائیه در قبال مردم مظلوم بوده است با کدام حجت شرعی از خود دفاع خواهد کرد؟
تحلیلگران سیاسی و صاحب نظران حقوقی بر این باورند که "سخافت و ابتذال" در نقض اخلاق و قانون و موازین شریعت است نه در انتشار نامه قاضی القضات.
برنامه های ۲۶ مهر ۱۳۸۹
رسا ، رسانه سبز ایران
ندای سبز آزادی: در پی اظهارات قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام پیرامون مطالب مطروحه توسط حجت الاسلام احمد منتظری راجع به مرجعیت آیت الله خمینی و نامه ششم فروردین ۶۸ وی به آیت الله منتظری، احمد منتظری ضمن "خلاف واقع خواندن" اظهارات حمید انصاری، در مقام پاسخ به موارد ذکر شده، استدلالاتی را مطرح نمود.
به گزارش سایت مرحوم آیت الله العظمی منتظری، حجت الاسلام والمسلمین احمد منتظری در پاسخ به حمید انصاری خاطرنشان کرده است "مطالب تاریخی با تکذیب و تأیید قابل نفی و اثبات نیست؛ بلکه نیاز به شرایط آزاد دارد که بتوان مطالب را بیان کرد و اسناد آن را ارائه نمود. همچنین بزرگی بزرگان نباید مانع بیان واقعیتها گردد."
متن کامل جوابیه حجت الاسلام احمد منتظری به شرح زیر است:
مدیر مسئول محترم روزنامه آرمان دامت توفیقاته
پس از سلام، پیرو درج مصاحبه آقای حمید انصاری در شماره ١۴۶۰ مورخ ٢۵ مهر ۸۹ آن روزنامه، لطفاً طبق قانون مطبوعات توضیحات زیر را در اولین شماره آن روزنامه درج فرمایید:
١- آقای حمید انصاری فرمودهاند: "عنوان مرجعیت امام مربوط به هیچ گروه و دستهای نبوده است، نه جامعه مدرسین و نه مراجع وقت قم و نه نویسنده خاطرات آنگونه که انحصاراً خود را بانی مرجعیت امام معرفی کرده است".
مقصود ایشان از "نویسنده کتاب خاطرات"، با توجه به شواهد و قرائن، شخصِ آیتالله منتظری است که در کتاب خاطرات خود تحت عنوان "اعلامیه مراجع تقلید در تأیید مرجعیت آیتالله خمینی" فصلی را اختصاص دادهاند. از کلمه "تأیید" کاملاً مشخص است که مرجعیت آیتالله خمینی وجود داشته ولی به دلیل احساس خطری که آیتالله منتظری برای جان استادش داشته اصرار بر گرفتن تأییدیه از مراجع تقلید آن زمان داشتهاند. بنابراین آیت الله منتظری هیچگاه انحصاراً خود را بانی مرجعیت امام معرفی نکردهاند، گرچه در این امر جدیّت فراوان داشتند، بنابراین اظهارات آقای حمید انصاری خلاف واقع است.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای خاطرات بسیاری از شخصیتها و علما و همچنین کتاب خاطرات معظمله صفحه ٢٣۶ مراجعه فرمایید.
٢- در مورد نامه ششم فروردین ۶۸، همانگونه که در کتاب خاطرات آمده و اینجانب نیز دلایلی برای اثبات آن آوردهام، آن نامه را حاج احمد آقا خمینی نوشته است و مقایسه نامههای دستخط ایشان و دستخط امام خمینی (به تأیید کارشناسان) این مسئله را روشنتر میکند. برای اطلاع بیشتر میتوانید به خاطرات معظمله صفحات ١٢۴۷ تا ١٢۵١مراجعه فرمایید.
البته موضوع آنقدر ساده است که افراد عادی هم آن را تشخیص می دهند. علاوه بر این مطالب و ادبیات نامه 6/1/68 به گونهای است که دوستداران واقعی امام خمینی نمیتوانند صدور آن را به ایشان نسبت دهند و آن را جفای بزرگی به آن مرحوم میدانند.
استدلال آقای حمید انصاری در مورد اصالت نامه مذکور این است که آیت الله منتظری درنامه ۷ فروردین نوشتهاند: "مرقومه شریفه ششم فروردین واصل شد".
در پاسخ به این مغالطه آشکار ایشان باید بگویم، هیچکس در اصل وجود نامه ششم فروردین۶۸ شکی ندارد بلکه بحث بر سر این است که آن را چه کسی نوشته است؟ مرحوم آیت الله منتظری ابتدا بر اثر اعتمادی که به بیت مرحوم امام داشتند فکر کردند نامه را شخص امام خمینی مرقوم فرمودهاند ولی پس از نوشتن پاسخ و ارسال آن مطمئن شدند که نامه ششم فروردین۶۸ را امام خمینی ننوشتهاند.
اگر واقعاً این نامه را امام نوشتهاند پس چرا بعد از ۴۸ ساعت نامهای با ادبیات کاملآ متفاوت به رشته تحریر در آوردهاند؟ آیا میشود ظرف ۴۸ ساعت فقیهی را از قعر جهنم برداشت ودر جایی گذاشت که نظام و حوزه از نظرات او استفاده کنند؟ و چرا در صحیفه نور، نامه هشتم فروردین چاپ شده است ولی از نامه ششم فروردین خبری نیست؟ و چه عاملی باعث شد که پس از گذشت چند سال این نامه در صحیفه امام به چاپ برسد؟ چنانچه میدانید مرحوم امام خمینی در پایان وصیتنامه خود آوردهاند: "آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." این در حالی است که در زمان حیات امام خمینی نامه ششم فروردین هیچگاه از صدا و سیما پخش نشد ولی نامه هشتم فروردین پخش گردید.
آنچه لازم به ذکر است اینکه مطالب تاریخی با تکذیب و تأیید قابل نفی و اثبات نیست بلکه نیاز به شرایط آزاد دارد که بتوان مطالب را بیان کرد و اسناد آن را ارائه نمود. همچنین بزرگی بزرگان نباید مانع بیان واقعیتها گردد. امیدوارم موسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی با توجه به جایگاه رفیعی که دارد در موضعگیریهای خود دقت بیشتری بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
احمد منتظری- ٢۶ مهرماه ١٣۸۹
گفتنی است هفته گذشته در پی انتشار پاسخ احمد منتظری به "تحریفات چند سایت خبری" در مورد "مسائل مربوط به "برکناری مرحوم آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری"، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار رهبر فقید جمهوری اسلامی، به برخی مطالب مطرح شده درباره نامه ششم فروردین ۶۸ آیت الله خمینی پاسخ داد.
وی در مورد بحث های اخیرا مطروحه در موردنامه ششم فروردین ۶۸ آیت الله خمینی پیرامون خلع آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری – که احمد منتظری تحریر آنرا طبق "دست خط"، به مرحوم احمد خمینی نسبت داده بود.
ندای سبز آزادی: مصاحبه و اظهارنظر حال و حوصله میخواهد و این روزها سکوت و انزوا مطابق حزم و احتیاط است. من هم مانند بسیاری از دلسوزان جمهوری اسلامی، مصلحت را در سکوت میدانم.
علی یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی در گفتو گو با روزنامه “ملت ما” با اشاره به مطلب فوق گفت: فضای سیاسی کشور مهآلود است و هرگونه اظهارنظر چه بسا به گونههای نادرست تفسیر و تعبیر شود.
وی افزود: در سال گذشته بعضی از شخصیتهای دلسوز نظام، مردم را به وحدت دعوت کردند، چیزی که همیشه نظام و کشورمان به آن نیازمند است ولی فورا از سوی برخی گروههای افراطی مورد آماج حمله و اهانت قرار گرفتند که منظور از وحدت چیست؟ در حالی که موضوع وحدت از واضحات و محکمات سیاسی است نه از متشابهات؛ مخصوصاً در شرایط تهدید خارجی نیاز به انسجام ملی و وحدت داخلی از هرچیز دیگر بیشتر است.
یونسی با اشاره به اینکه بعد از فراغت از کار وزارت اطلاعات، عمده وقت خود را به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت قوهقضاییه اختصاص داده، گفت: من عضو هیچ حزب و گروه سیاسی نیستم و عضو بنیاد باران هم نیستم.
یونسی در باره نیروهای خودسر نیز گفته است: من هر عمل غیرقانونی و بدون دستور از مافوق را عمل خودسر میدانم. فاجعه قتلهای زنجیرهای و بازداشتگاه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به منازل برخی افراد را از آن نوع میدانم. زیرا آن اقدامات هم غیرقانونی بودند و هم مقامات مافوق از ان بیزاری جستند.
وزیر اسبق اطلاعات همچنین در باره تحریمهای برخی کشورها علیه ایران اظهار داشت: من شدیداً از تحریمهای انجام شده و تشدید آن و آثار سوءمترتب بر آنها نگرانم؛ متأسفانه در این هنگام که کشور بیش از هروقت دیگر نیاز به انسجام و وحدت دارد، برخی از عناصر و گروههای افراطی و تندرو مدام بر طبل تفرقه و اختلاف میکوبند و با روشهای تنگنظرانه و دشمنساز خود، بسیاری از نخبگان و مدیران سابق کشور را به حاشیه راندهاند و هرروز هم دایره مشمول خودیها را تنگتر میکنند.
ندای سبز آزادی: احمدی نژاد به نامه احمدی مقدم فرمانده ناجا پاسخ داد.
به گزارش جهان نیوز، مدتی پیش احمدی مقدم در نامه ای به احمدی نژاد از وی درخواست کرده بود که اطلاعات مربوط به هدفمندسازی یارانه ها را در اختیار وی قرار دهد تا نیروی انتظامی با علم به عوارض اجرای این سیاست بتواند از حوادث و واکنش های احتمالی آن جلوگیری به عمل آورد.
این نامه که به دست برخی مسئولین دیگر نظام هم می رسد مورد انتقاد رئیس جمهور قرار می گیرد. در همین رابطه «جهان» افزود، رئیس جمهور در این نامه می نویسد: «بهتر است ناجا به وظایف خود عمل کند. گزارش شما تحت تاثیر اخبار نادرست است».
ندای سبز آزادی: رئیس سازمان بسیج مستضعفین با طرح این مدعا که “علوم انسانی وارداتی که در مراکز علمی و دانشگاهی ما تدریس می شوند، علم نیستند و خیلی از آنها جعلی است”، گفت: اگر اینها علم بودند فارغالتحصیلان آن میتوانستند کشوری همچون آمریکا را به خوبی اداره کنند و نگذارند به سراشیبی سقوط بیفتد.
به گزارش ایسنا، سردار محمدرضا نقدی اظهار عقیده کرد: در چنین شرایطی برای کسانی که به قانون اساسی، رهبری و نظام التزام دارند، به خصوص قشر دانشآموزان، طلاب، معلمان، دانشجویان و اساتید و ظیفه سنگینی دارند اما در این بین وظیفه بسیجیان دانش آموز سنگینتر است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادعا کرد: اغلب رهبران کشورها افرادی بیسواد، کلاش، قاچاقچی و فاسدند وآنهایی هم که سالمتر هستند، علممحور نیستند اما شرط رهبر در کشور ما دانشمندی و اجتهاد است.
وی مسئله “علم و دانش” را در اسلام یک “فریضه واجب” دانست و اظهار نظر کرد: این یعنی طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب شده و به همین دلیل در قانون اساسی کشورمان به این موضوع صحه گذاشته و شرایط علمی را در رهبری جامعه لحاظ کرده و حتی در چشمانداز ۲۰ ساله خود رسیدن به قابلیت علمی طراز علم و فناوری در منطقه را پیشبینی کرده است.
نقدی افزود: در چنین اوضاعی آنها مدعی هم هستند که حکومت و تشکلهایشان علمی است به هر جهت اگر بخواهیم از چنین علمی تبعیت و پیروی کنیم و ساختار کشور را بر اساس علم آنها اداره کنیم، بیتردید به سرنوشت آنها دچار خواهیم شد.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین با این ادعا که “چون جهانبینی ما توحیدی است پس نمیتوانیم از جهانبینی مادی بهره بگیریم”، اظهار داشت: با توجه به این موضوع متاسفانه در حال حاضر استادان و دانشجویان علوم انسانی ما در سر کلاسهای درس مطالب خود را با افرادی استناد میدهند که مشخص نیست اندیشه چنین افرادی تا چه اندازه با واقعیت جامعه ما انطباق دارد و میتوان از آن بهره گرفت.
وی در ادامه اظهار نظر کرد: جهش علمی وابسته بودن نیست. آنچه موجب ترقی خواهد شد عشق و آمادگی برای ایثارگران در این مسیر است. دانشمندی که خود را برای حقیقت و کشف آن فدا میکند و دانشمندی که تا زمان کشف حقیقت از کتابخانه و آزمایشگاه بیرون نمیآید نمونههای بارزی از عدم اتکا به امکانات و مادیات است.
نقدی همچنین گفت: اگر پول، کاری را از پیش میبرد موسسات خیلی قشنگ و بزرگی که در آمریکا وجود دارد مرزها را میشکستند در صورتی که اکنون آمریکا برای حل مسئلهای که یک آدم عاشق میتواند آن را حل کند، پنج هزار دکتر را استخدام میکند. البته این نافی مسئولیت نیست بلکه هرچه در توان داریم باید در این راه بکارگیری کرد ولی این را هم بدانیم که اتکا به فرمول آمریکایی و غربی ما را به نتیجه نمیرساند.
شخصیتهای ملی مذهبی در نامه ای به نسرین ستوده از او خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
این نامه که نسخه ای از ان در اختیار «میزان خبر» قرار گرفته، به شرح زیر است:
بهنام خدا
وکیل آزاده و وطندوست، سرکار خانم نسرین ستوده
درود بر شما
جان پرشور و وجود پرمهر شما برای فرزندان خردسالتان و نیز برای تمامی شهروندان ایرانزمین، عزیزتر و ارزشمندتر از آن است که بهدلیل رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی، خدشهدار گردد و تحلیل رود.
اخبار نگرانکنندهای از اعتصاب غذای شما از سه هفته پیش (سوم مهرماه ۱۳۸۹) شنیده میشود. درخواست ما، پایان دادن به اعتصابتان است.
امید که صاحبان قدرت، کولهبار حکومتورزی خویش از انصاف و خردورزی و شفقت بر خلق پر کنند و به ناروایی و ستم بر شهروندان خاتمه دهند.
۲۶مهرماه۱۳۸۹
حبیبالله پیمان، عزتالله سحابی، حسین شاهحسینی، اعظم طالقانی، نظامالدین قهاری
ندای سبز آزادی: رئیسجمهور اصلاح طلب سابق با بیان اینکه «زندگی واقعی اجتماعی از نظر ما که مسلمانیم،وجود جامعه اخلاقی است»، گفت:« در این جامعه نباید دروغ، زور و تهمت و تحقیر و ستم به دیگران باشد، در آن کرامت انسان ها لکه دار نشود و برای زندگی انسان محدودیت ایجاد نشود.»
به گزارش پارلماننیوز، همزمان با سالروز تولد ۶۷ سالگی سیدمحمد خاتمی، جمعی از جوانان و دوستداران رئیس بنیاد باران برای عرض تبریک این روز، به دفتر وی رفتند.
در این دیدار صمیمانه، رئیس دولت اصلاحات ضمن تشکر از لطف و بزرگواری حاضران، سخنانی کوتاه ایراد کرد.
متن کامل سخنان حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدخاتمی در این جمع بدین شرح است:
در آموزشهای دینی ما هست که به گذشته بنگرید و به فکر مرگ باشید و راه زندگی را تسهیل کنید.
آن تعبیر حضرت امام سجاد که “لقد افنیت فی التسویف و الامال عمری” (عمرم را با آرزوها و از دست دادن فرصت ها و موکول کردن کار نیک به آینده فناکردم) تذکر بسیار مهمی است برای انسان که باید در لحظه لحظه زندگیش بهره درست بگیرد تا در نهایت دچار خسران و تأسف نشود.
اگر هر سال به سالروز تولدمان بنگریم؛ میبینیم که یک سال به مرگ نزدیک شده ایم و مرگ یقینیترین حادثهای است که برای همه پیش خواهد آمد، ولی مهم این است که معنی مرگ را بدانیم و نحوه بهرهگیری از فرصتهایی که به شتاب میگذرد را در یابیم.
در تعبیرات دیگری “در آموزشهای دینی ما هست که وای بر کسی که دو روزش یکسان باشد ؛یعنی گام بعدی او گام تکاملی نباشد.
مرگ اندیشی درست انسان را به زندگی می رساند.درست است که مرگ پایان یک مرحله زندگی است؛زندگی فیزیکی و زندگی این جهانی؛ امااگر در مرگ تامل کنیم مرگ پایان زندگی نیست چون انسان موجودی جاودانه است و نیز اندیشیدن به مرگ لازمه اش اندیشیدن به زندگی دیگران نیز هست.زندگی در این جهان و زندگی در آن جهان!
این تعبیری که قرآن کریم دارد “یا ایها الذین آمنو استجیبو الله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم” آیا ایمان عین زندگی است؟ خیر ایمان با همه اهمیتش زندگی نیست چون خطاب به همه مومنان است که ایمان دارند و میگوید با اینکه ایمان دارید خدا و رسول شما را به زندگی فرا میخوانند و لازم است آنان را اجابت کنید.
ایمان مقدمه و دروازه ورود به حیات و زندگی واقعی است. زندگی واقعی آن است که با فلاح و رستگاری همراه باشد که هم در الهیات اسلامی مسیحی و همه عرفان ها روی آن بحث شده که فلاح یعنی چه؟
ما را به فلاح میخوانند؛ایمان مقدمه فلاح است و باید اجابت کنیم دعوت پیامبران را برای فلاح و رستگاری.
این رستگاری متوجه زندگی این جهانی هم هست یعنی ایجاد زندگی و محیط زندگی که شایسته وجود انسان است یعنی فضای اخلاقی؛فضایی که در آن انسان دارای حرمت و کرامت باشد فضایی که در آن آزادی ها برای انسان تامین شده باشد و فضایی که در آن دروغ و تهمت و جفا و ستم وجود نداشته باشد. زندگی که بر اساس و محور عدالت برای همگان بچرخد این حیات، رستگاری این جهانی است که البته اگر انسان در این محیط قرار گرفت طبعا رستگاری آن محیطی هم برایش فراهم میشود.
به هر حال مرگ اندیشی در واقع اندیشیدن به زندگی واقعی است و به اینکه مرگ پایان زندگی اصلی نیست و فقط این توجه را به انسان می دهد که فرصت ها به زودی می گذرد باید از آنها بهره گرفت.
به خصوص برای شما جوانان فرصت ها خیلی زود می گذرد.انسان وقتی به پشت سرش نگاه میکند احساس میکند آنچه گذشت از یک لحظه هم کمتر بود و مهم این است که انسان چقدر از این لحظه ها استفاده بکند.استفاده هم به صورت تحمل رنجها و مشکلات در راه آرمان نه میلها و تو همات و تلاش برای تغییر اوضاع و احوال به نفع آن آرمان ها و ارزش هایی که وجود دارد.
زندگی واقعی اجتماعی از نظر ما که مسلمانیم بخصوص وجود جامعه اخلاقی است که متاسفانه ما الان شاهد آن نیستیم.
اخلاق یعنی در آن دروغ، زور و تهمت و تحقیر و ستم به دیگران نباشد.در آن کرامت انسان ها لکه دار نشود برای زندگی انسان محدودیت ایجاد نشود.اگر هدف بعثت پیامبر تکمیل مکارم اخلاقی است طبیعتا چه از نظر فردی متخلق شدن به اخلاق الهی و انسانی یک شرط برای زندگی سعادت مندانه است وچه از نظر اجتماعی و اینکه جامعه نیز جامعه اخلاقی باشد و نیز ساز و کارهای حاکم بر جامعه ساز و کازهای اخلاقی باشد.
صرف نظر از اینکه عدالت هم از هدف نهضت پیامبران است و عدالت هم در ذیل و ظل اخلاق قرار دارد و وجود زندگی عادلانه که حق انسانها در آن ادا شود و حق انسان ها پایمال نشود آبرو و حیثیت انسان ها آزادی انسانها لطمهدار نشود علاوه بر اینها اخلاق برای اینکه یک زندگی سعادتمندانه و رستگارانه تحقق پیدا کند و مقدمهای برای رستگاری جاوید باشد شرط مهم است.
به هر حال اگر این سالروزهای تولد به این معنا باشد که انسان به مرگ بیاندیشد و احساس کند یک گام به مرگ نزدیکتر شده و به خود بیاید و بتواند خودش را احساس کند و اگر قدرت دارد در صدد اصلاح وضع جامعه باشد خیلی مبارک است والا یک سال نزدیک شدن به مرگ اگر این نتایج را نداشته باشد نباید برای آن جشن گرفت.
ان شاء الله همه زنده باشید و خدا به همه تان طول عمر با عزت دهد و شاهد بهبود امور در همه عرصه ها باشیم و روز و رزوگاری هم بتوانیم جشن هایی بگیریم با دلی خوش تر و اهتمام و امید بهتری به آینده مان و احساس کنیم کشورمان در مسیر سربلندی و خیر و پیشرفت بیش از آنچه تاگنون داشته دارد حرکت می کند.
خداوند به همه شما عزت و سعادت و سلامت دهد.شاد و خوش و خرم باشید.
سید محمد خاتمی همچنین از همه افرادی که به مناسبت این روز اظهار محبت کردند و با پیامها و حضور خود مهربانی و بزرگی خود را نشان دادند تشکر کرد.
ندای سبز آزادی: عضو ناظر قوه قانونگذاری در هیات نظارت بر مطبوعات برگزاری انتخابات نماینده مدیران مسئول در این هیات را به دلیل اطلاع رسانی دیر هنگام روابط عمومی معاونت امور مطبوعاتی غیر قانونی دانست.
علی مطهری در واکنش به برگزاری انتخابات نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات که با وجود به حدنصاب نرسیدن شرکت کنندگان عصر دیروز برگزار شد، به خانه ملت گفت: برگزاری این انتخابات به دلیل آنکه اطلاع رسانی دقیق و به موقع و مناسب صورت نگرفت، غیرقانونی بوده است.
نماینده تهران که در جلسه علنی چهارشنبه گذشته از سوی نمایندگان مجلس به عنوان عضو ناظر قوه قانونگذاری در هیات نظارت بر مطبوعات برگزیده شد؛ در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اطلاع رسانی روابط عمومی معاونت امور مطبوعاتی وزارت ارشاد بسیار ضعیف بوده است گفت: عصر ۲۴ مهر اعلام می کنند که ۲۵ مهر انتخابات برگزار می شود؛ ضمن اینکه هیچ کدام از کاندیدا ها وقت کافی برا ی تبلیغات نداشته اند بسیاری از مدیران مسئول نشریات استانی که قصد کاندید شدن و شرکت در این انتخابات را داشتند به دلیل اطلاع رسانی ضعیف موفق نشدند خود را به تهران برسانند.
ندای سبز آزادی: مشاور دولت خاتمی گفت: سکوت اصلاحطلبان، سکوتی نیست که به بیحالی سیاسی و یا نبود شنونده اجتماعی تعبیر شود.
به گزارش ایلنا، مصطفی درایتی در خصوص اظهارنظر اخیر برخی چهرههای اصولگرا نسبت به فعالیت دوباره اصلاحطلبان و دوام این جریان با بیان اینکه ما منتظر تصمیمگیری جریان مقابل برای خود نمینشینیم، اظهار داشت: دوام احزاب به پایگاه اجتماعی آنها باز میگردد، در واقع پایگاه اجتماعی است که بقای حزبی را تضمین میکند.
وی افزود: افرادی که میخواهند با آیندهنگری فعالیت سیاسی کنند،تلاش میکند پایگاه اجتماعیشان متزلزل نشود.
فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: اگر موانعی به وجود آید که فعالیت با نشاط جریانی را کاهش دهد، اینگونه نیست که دوام آن جریان کم شود.
وی تاکید کرد: جریان اصلاحطلب نایستاده است تا طرف مقابل به او بگوید چهکار کن یا چهکار نکن و اصولاً این مهم نیست، بلکه دغدغه اصلاحطلبان این است که پایگاه اجتماعیشان متزلزل نشود.
درایتی گفت: اصلاحطلبان هر وقت که احساس کنند زمینه رقابت و حضور در فعالیتهای سیاسی فراهم است، وارد خواهند شد.
وی تصریح کرد: آنچه که توازن و رقابت را در فعالیتهای سیاسی معنا میکند پایگاه اجتماعی است و از این منظر جریان مقابل باید واقعاً به فکر و نگران پایگاه اجتماعی خود باشد که از آن لحاظ بسیار متزلزل شده است.
مشاور دولت خاتمی درخصوص سکوت اصلاحطلبان گفت: این سکوت، سکوتی نیست که به بیحالی سیاسی و یا نبود شنونده اجتماعی تعبیر شود. بلکه احساس میکنیم شرایط به گونهای نیست که بتوان سخن گفت. زیرا اظهار نظر و موضعگیری هزینههایی را ایجاد میکند که خوشایند نیست. بنابراین اصلاحطلبان کمتر موضعگیری میکنند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: جریان اصلاحات امروز بیش از گذشته پایگاه اجتماعی و شنونده دارد.
ندای سبز آزادی: زینب کریمیان فرزند جانباز مجید کریمیان از خبرنگاران باسابقه و قدیمی خبرگزاری ایرنا در تازه ترین پست وبلاگ خود از علی اکبر جوانفکر مدیر عامل ایرنا انتقاد کرد!
به گزارش رهوا؛ زینب کریمیان خبرنگار سابق ایرنا که از این خبرگزاری اخراج شد در تازه ترین پست وبلاگ خودش به شدت از علی اکبر جوانفکر مدیر عامل وقت ایرنا انتقاد کرد.
این فرزند جانباز مجید کریمیان در وبلاگ خود می نویسد: آقای علی اکبر جوانفکر مدیرعامل وقت ایرنا!! قابل توجه شما .. عکس هایی که امروز بر روی سایت ایرنا گذاشتید و زیر آن نوشتید “مجید کریمیان”. او همان جانبازی است که سه ماه در بیمارستان بستری بود و شما به دیدنش نرفتید..!!
مجید کریمیان از خبرنگاران با سابقه و قدیمی ایرنا است وی از هم دوره های علی اکبر جوانفکر مدیر عامل ایرنا محسوب می شود.
ندای سبز آزادی: رئیس بسیج خواهران کشور مدعی است: چیزی به نام جنبش زنان در ایران وجود ندارد و کسانی که خود را مدعی دفاع از حقوق زنان میدانند از طرف کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی و سازمانهای جاسوسی تغذیه میشوند و اصلا دغدغه حقوق زنان ندارند و خوشبختانه زنان ایرانی از این حرکتهای سیاسی هدفدار استقبال نکردند و این حرکتهای سیاسی سطحی تبدیل به کف روی آب شد.
به گزارش ایلنا، مینو اصلانی گفت: بسیج خواهران کشور اخیرا با همکاری خبرگزاری زنان ایران (ایونا) دوره آموزشی برای خبرنگاران جوان برگزار کرده و در این کلاس به خبرنگاران، جنگ نرم را آموزش داده است.
او ادامه داد: مقام رهبری جوانان و دانشجویان را افسران جنگ نرم نامیدهاند و به همین جهت ما نیز به دنبال آن هستیم تا آموزشهای لازم را در این زمینه به جوانان ارائه کنیم.
رئیس بسیج خواهران کشور مدعی شد: در حال حاضر جنگ نرم مهمترین مسئلهای است که باید به آن پرداخته شود زیرا دشمن با جنگ نرم در حال مقابله با ایران است.
اصلانی گفت: دورههای آموزشی زیادی نیز برای خواهران بسیجی در رابطه با جنگ نرم برگزار شده و میشود تا آنها با چگونگی جنگ نرم آشنا شوند. این دورههای آموزشی از یک روز تا یک هفته متغیر است.
رئیس بسیج خواهران کشور در پاسخ به این سئوال که چه مباحثی در کلاسهای جنگ نرم مطرح میشود، گفت: بحثهایی مانند دشمنشناسی، غربشناسی و توطئههایی که غرب علیه نظام جمهوری اسلامی انجام میدهد و همچنین مباحث مربوط به جنگ نرم اقتصادی و فرهنگی در این کلاسها ارائه میشود.
او گفت: بر اساس قانون اساسی یکی از مسئولیتهایی که بر عهده ما گذاشته شده است حفاظت از ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی است و جنگ نرم دقیقا ارزشها و دستاوردهای انقلاب را نشانه میرود بنابراین باید سعی کنیم جوانان را با چگونگی جنگ نرم آشنا کنیم و برای مقابله با جنگ نرم بسیج دائما در حال تربیت مربی است.
اصلانی اظهار داشت: در کلاسهای آموزش جنگ نرم تلاش میشود از اساتید دانشگاه و حوزه علمیه و حتی گاهی برخی از معاونان وزرا که اطلاعات مناسبی در رابطه با جنگ نرم دارند، استفاده شود اما گاهی حتی یک مدیر مدرسه نیز با مطالعاتی که انجام داده، صلاحیت لازم را برای برگزاری این کلاسها دارد.
او ادامه داد: در حال حاضر کتابهای مفید بسیاری در حوزه جنگ نرم نگاشته شده و بسیج جامع زنان نیز کتاب بسیار خوبی با عنوان “جنگ نرم و نقش زنان” را منتشر کرده است.
رئیس بسیج خواهران کشور اظهار نظر کرد: برای انتخاب اساتیدی که قرار است کلاسهای جنگ نرم را برگزار کنند گزینشهای لازم انجام میگیرد و کسانی انتخاب میشوند که موضع آنها در رابطه با فتنه سال ۸۸ مشخص باشد و سران فتنه را به خوبی بشناسند و مواضع آنها نسبت به سران فتنه کاملا مشخص باشد.
او ادامه داد: بنابراین جهتگیری سیاسی اساتید کلاسهای جنگ نرم کاملا شفاف است و از نخبگانی برای تدریس در این کلاسها دعوت میشود که با ارزشهای انقلاب اسلامی همراه باشد.
اصلانی گفت: یکی دیگر از مباحثی که در کلاسهای جنگ نرم مطرح میشود، تبیین جایگاه ولایت مطلقه فقیه است، چیزی که سران فتنه به آن اعتقاد ندارند.
رئیس بسیج خواهران کشور ابراز نظر کرد: با توجه به اینکه زنان تاثیرگذاری خاصی در خانوادهها دارند و مدیریت خانواده و تربیت فرزندان بر عهده زنان است آموزش جنگ نرم به زنان میتواند اثرات فرهنگی مثبتی را در جامعه ایجاد کند.
اصلانی همچنین در پاسخ به این سئوال که “آیا بسیج بانوان با حرکتهایی که جنبش زنان در ایران انجام میدهند، موافق است یا گمان میکند که باید این حرکتها سرکوب شود”، گفت: ما چیزی به نام جنبش زنان در ایران نداریم و آنچه گاهی مشاهده میشود حرکتهای سیاسی سطحی است و کسانی که این حرکتهای سیاسی را ساماندهی میکنند به اسم حقوق زنان میخواهند با نظام مقابله کنند و دلشان هم برای زنان جامعه ما نسوخته است.
او ادامه داد: خوشبختانه زنان ایرانی از این حرکتهای سیاسی هدفدار استقبال نکردند و این حرکتهای سیاسی سطحی تبدیل به کف روی آب شد.
رئیس بسیج خواهران کشور ادعا کرد: کسانی که خود را مدعی دفاع از حقوق زنان میدانند از طرف کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی و سازمانهای جاسوسی تغذیه میشوند و اصلا دغدغه حقوق زنان ندارند.
اصلانی گفت: حامیان حرکتهای سیاسی که خود را مانع حقوق زنان میدانند از سازمانهای جاسوسی و کشورهای غربی پول میگیرند و در واقع از همان دلارهایی که آمریکا علیه دولت ایران تصویب کرده تغذیه مالی میشوند.
او گفت: البته این حرکتهای سیاسی که به اسم حقوق زنان راهاندازی شده است، آنقدر کماهمیت هستند که اصلا به چشم نمیآیند.
ندای سبز آزادی: وزیر بازرگانی با بیان اینکه سیستم قیمتگذاری در شرایط هدفمندی یارانهها با قوت ادامه مییابد گفت: از روزی که هدفمندی یارانهها کلید بخورد باید هزینه را کاهش داد زیرا اگر هزینهها به حلقه بعدی منتقل شود بهمنی ایجاد میشود که در مسیر خود همه را زیرپا له خواهد کرد.
به گزارش مهر، مهدی غضنفری امروز دوشنبه در همایش ملی کاهش قیمت تمام شده در تهران گفت: انتظار وزارت بازرگانی آن است که در قانون هدفمند شدن یارانه ها که ظاهرا رئیس جمهور هفته آینده جزئیات بیشتری از آن را به مردم خواهد گفت، اقتصاد یارانه مدار ما به یک اقتصاد رقابت مدار تبدیل شود؛ لذا اگر قرار است یارانه ها از اقتصاد به شکل فعلی حذف شود، باید مشخص شود که جانشین آن چه می خواهد باشد.
بدین ترتیب وزیر بازرگانی نیز به گونه ای از جزئیات این طرح صحبت کرد که گویی این عضو کابینه هم مانند مردم از چیزی خبر ندارد. وزیر بازرگانی در عین حال درباره طرحی که چند روز بعد قرار است اجرایی شود و دولت ادعا میکند از سالها قبل بر روی آن مطالعه شده، پیشنهاد هم ارائه داد!
وی گفت: پیشنهاد این است که یارانه با یارانه جایگزین نشود؛ بلکه با افزایش رقابت پذیری باید مدیران هزینه زا را با مدیران درآمدزا جایگزین کرد، این اقتضایی است که به وجود می آید و باید شیوه فکر و فرهنگ نوینی را جایگزین کرد به نحوی که به جای تولید تمامی کالاها، به سمت تولید کالاهای با مزیت برویم؛ چراکه هزینه ها اجازه نمی دهند که به علت هدفمند شدن یارانه ها، به سمت تولید کالاهای بی مزیت برویم.
وی تصریح کرد: زمانی که یارانه ها که در دل تولید پنهان شده بود، هدفمند شود آنگاه تولیدکننده به این نتیجه می رسد که اگر خدمت دیگری تولید کند، قدرت رقابت پذیری را بالا برده است و می توان در بازار، ماندگاری بیشتری داشته باشد. به گفته غضنفری، با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، کار فردی و فردگرایی به کار جمع گرایی بدل می شود.
تحلیل وزیر از چند استباط درباره یک قانون سرنوشتساز
وی ادامه داد: در این میان چند استنباط از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها وجود دارد. برخی بر این باور هستند که یارانهای می رود و یارانه دیگری جایگزین آن می شود در حالیکه باید فرهنگی را که در تولید در ذهن تولیدکنندگان شکل گرفته است، اصلاح شود.
این عضو کابینه دهم معتقد است که برخی تعابیری که از هدفمند کردن یارانه ها وجود دارد، علیرغم صحیح بودن اما ناقص است؛ به عنوان مثال توزیع درآمدهای نفتی به شکل مستقیم، تعبیری درست ولی ناقصی است. در این میان، یک استنباط دیگر نیز وجود دارد که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، افزایش قیمت کالاها و خدمات متناسب با افزایش قیمت حامل انرژی صورت می گیرد، در حالی که این تعبیری نادرست و ناقص است، چراکه افزایش قیمت کالا و خدمات متناسب با افزایش قیمت حاملهای انرژی مربوط به فرهنگی است که در آن تولید با یارانه صورت می گرفت.
وی ادامه داد: در این راستا ممکن است برخی تولیدکنندگان بر این باور باشند که اگر دولت یارانه حاملهای انرژی را حذف کند، می تواند یارانه حذف شده را از مردم دریافت کند؛ این تعبیر درست نیست. تداوم اقتصاد یارانه ای به شکل جدید امکان پذیر نیست. البته دولت بسته های حمایتی طراحی شده است که توضیحات آن هنوز به اندازه کافی از سوی مسئولان در اختیار مردم قرار داده نشده است.
به اعتقاد وزیر بازرگانی، جوهره این بسته های حمایتی، پرداخت یارانه جدید نیست؛ بلکه پرداخت به سازوکارهایی است که بهره وری جدیدی ایجاد می کنند. در بسته های حمایتی صنعت و تولید این حمایتها بیشتر توضیح داده می شود تا فردی که می خواهد در مصرف انرژی خود به نوعی صرفه جویی کند و نیاز به خرید ماشین آلات و تجهیزات دارد، با حمایت دولت اقدام به دریافت وام برای خرید تجهیزات کند. این موضوع با اقتصاد یارانه ای متفاوت است.
وی ادامه داد: جوهر طرح هدفمند کردن یارانه ها، افزایش بهره وری است. این تعبیری است که وزارت بازرگانی باید داشته باشد؛ ضمن اینکه بازتوزیع یارانه ها نیز درست است ولی تعبیر ناقصی به شمار می رود؛ بنابراین اگر قرار است اتکای خود به درآمدهای نفتی را همچنان ادامه دهیم، باید باز هم نفت بفروشیم و به شکل دیگری آنها را به مردم اختصاص دهیم، در این میان سرمایه نسلهای آتی را سوزانده ایم. از سوی دیگر، شفافیت نیز صورت نخواهد گرفت.
غضنفری با ذکر مثالی در رابطه با هدفمند کردن یارانه ها گفت: اگر کارخانه ای را تصور کنیم که یک مشتری دارد و دولت با هدفمند کردن قیمت حام ها، قرار است یارانه را هدفمند پرداخت کند، می توان فرض کرد که ۱۰ درصد هزینه تولید، هزینه انرژی و ۹۰ درصد هزینه سایر اجزا است، بنابراین کالایی که در این کارخانه تولید می شود، ۱۰۰ تومان به فروش می رسد، اما اگر با هدفمند کردن یارانه ها، انرژی که دولت به قیمت ۱۰ تومان به کارخانه می فروخت، به ۲۰ تومان برسد و ۹۰ تومان قیمت سایر اجزا نیز همچنان باقی باشد، آنگاه قیمت تمام شده کالا از ۱۰۰ تومان به ۱۱۰ تومان می رسد.
وی اظهار داشت: در این میان دولت طبق قانون هدفمند کردن یارانه ها می گوید اگر ۱۰ تومان از یارانه حامل انرژی این کارخانه برداشته است، ۵۰ درصد را به مردم و ۵۰ درصد را صرف هزینه های دیگر خود می کند. در این میان مشتری، برای خرید کالای قبلی باید ۱۱۰ تومان بپردازد در حالی که تنها ۱۰۵ تومان پول دارد و ۵ تومان دیگر را باید از جیب خود بدهد. غضنفری گفت: ما مبتلابه این مساله هستیم؛ چراکه ۱۰۰ درصد پول یارانه ها بازتوزیع نمی شود.
وزیر بازرگانی افزود: ممکن است کارخانه با مراجعه به سازمان حمایت درخواست کند تا اجازه داده شود برچسب قیمتی کالا از ۱۰۰ به ۱۱۰ تومان افزایش یابد، در چنین شرایطی به فرض موافقت سازمان حمایت، شهروند نمی تواند کالا را از بازار خریداری کند. البته ممکن است مصرف خود را مدیریت کند، چراکه قیمت بالا رفته است، اما تاکید ما این است که کارخانه، قیمت تمام شده خود را کاهش دهد.
هدفمند شدن بدون کنترل قیمت، به فاجعه میانجامد
به گفته این عضو دولت دهم، جوهره اصلی هدفمند شدن یارانه ها بهره وری است؛ چراکه اگر هر کارخانه بخواهد اضافه هزینه خود را از کارخانه بعدی دریافت کند، در حلقه آخر که کالا به مصرف کننده نهایی می رسد، فاجعه ای رخ می دهد؛ بنابراین باید مدیریت هزینه های تولید در کنار کاهش مصرف انجام گیرد.
وی تاکید کرد: از روزی که هدفمند کردن یارانه ها کلید بخورد، باید هزینه را کاهش داد، چراکه اگر هزینه ها را به حلقه بعدی منتقل کرد، بهمنی ایجاد می شود که در مسیر خود همه را زیرپا له خواهد کرد. بنابراین تنها با مدیریت قیمت و کاهش قیمت تمام شده است که هدفمند شدن یارانه ها به شکوفایی اقتصادی می انجامد. اما تکنیکهای این کاهش قیمت تمام شده را باید موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی تدوین و در اختیار متقاضیان قرار دهد. وزیر بازرگانی گفت: بسیاری از بسته های حمایتی طراحی شده از سوی دولت، نگاه بهره ورانه را گسترش می دهد.
تثبیت قیمتها، بخش خصوصی را بدبین میکند
وی تصریح کرد: تفاوت نهضت کاهش قیمت تمام شده با دو موضوع تثبیت قیمتها و قیمت گذاری جدی است و باید آنها را تفکیک کرد، چراکه اگر این کار صورت نگیرد، بدبینی بین دولت و بخش خصوصی به وجود می آید که باعث می شود دولت همکار خوبی برای بخش خصوصی نباشد.
غضنفری با اشاره به سیاست مجلس در سالهای گذشته برای تثبیت قیمتها گفت: در این شرایط، شرکتها موظف به تثبیت قیمتها بودند و حق نداشتند که اضافه بهای تمام شده خود را از مردم دریافت کنند، به همین دلیل هم این افزایش هزینه را که هر سال هم بیشتر می شد، از دولت دریافت می کردند، از آنجایی هم که دولت این افزایش بها را از درآمدهای نفتی می پردازد، باز هم از جیب مردم پرداخت شده است.
وی اظهار داشت: این درحالی است که شرکتها بر کاهش هزینه های خود اهتمام نورزیده اند اما در شرایطی که بهره وری و رقابت پذیری افزایش یابد، آنگاه مردم به جای اینکه با پرداخت یک میلیون تومان و قرار گرفتن در صف طولانی دریافت سیم کارت، منتظر خدمات غیررقابتی باشند، با مراجعه مکرر شرکتهای رقابتی از جمله ایرانسل و همراه اول مواجه می شوند که خدمات را با قیمت مناسب و به صورت رقابتی در اختیار آنها قرار می دهد.
وی اظهار داشت: وزارت بازرگانی سیاست قیمت گذاری را در شرایط هدفمندن کردن را به صورت جدی تر دنبال می کند؛ چراکه حاکمیت به نمایندگی از مردم، اجازه نمی دهد که شرکتها کالا را در زمان هدفمند کردن یارانه ها گرانتر از برچسب قیمت قبلی بفروشند؛ اما نهضت کاهش قیمت تمام شده به دنبال تکنیکهایی می گردد که نشان دهد که کالا را چگونه می توان رقابت پذیر کرد.
کارخانهها مجبورند خود به خود قیمتها را کنترل کنند
غضنفری گفت: سیستم قیمت گذاری اجازه نمی دهد که کارخانه به دلایل اقتصادی ناشی از هدفمند کردن یارانه ها، قیمت را برای مردم بالا برد، بنابراین بنگاه باید با یک تکنیک خودجوش درون بنگاهی در کاهش قیمتها و حفظ رقابت، گام بردارد؛ در چنین شرایطی هیچ دستی از بالا قیمت را به شما تحمیل نمی کند، چراکه کارخانه برای ماندگاری در بازار باید هزینه ها را کاهش دهد.
وی اظهار داشت: اسب چموش قیمت اگر با نگاه قیمت گذاری دولتی کنترل شود، به طور قطع عملکرد متفاوتی از این خواهد داشت که واحد تحقیق و توسعه فعال شود و استراتژی ها و تکنیکهای بازاریابی را اعلام کند.
به اعتقاد وزیر بازرگانی، ویروس هزینه ها همه جا مشکل ایجاد می کند و اقتصاد کلان و خرد فرقی برای آن ندارد. وزارت بازرگانی بخش توزیع را مصون از این ویروسها نمی داند چراکه همه جا یک مرکز هزینه وجود دارد که حول آن، دایره های بزرگتری نیز هستند که هزینه های خود را به آن تحمیل می کند؛ در چنین شرایطی مرکز هزینه و سیستمهای پشتیبانی باید این پیام را اعلام کنند که نمی توان هزینه ها را تحمیل کرد.
وی اظهار داشت: مافیای واردات و سیستم زالو صفت بد است، اما باید تکنیکهایی را به کار بست که نوعی رفتار و فرهنگ و سلوک و منش در روشهای خلاقانه و کاهش هزینه ها جایگزین شود.
غضنفری در خصوص برخی انتقادات از گزارشهای جهانی در مورد فضای کسب و کار ایران گفت: به موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی دستور داده شده است که شاخص کسب و کار و فضای رقابت پذیری را تعیین کند.
ندای سبز آزادی: جمعی از روزنامه نگاران و خبرنگاران طی دیداری با آقای کروبی به طرح سوالات خود پرداختند.
در این دیدار خبرنگاران پیرامون برخی رخدادهای اخیر در جامعه سوالاتی را مطرح کردند. در ابتدای این دیدار ، خبرنگاران در مورد “آینده جنبش سبز” و نیز اظهارات اخیر یکی از فرماندهان نظامی-انتظامی پیرامون “شروع ضربآهنگ فتنه اقتصادی” و همچنین اظهارات یکی از تئوریسین های جناح حاکم مبتی بر” اگر رهبری نبود یاران انقلاب، انقلاب را منحرف کرده بودند” سوالاتی را مطرح کردند.
به گزارش تحول سبز در این دیدار مهدی کروبی ضمن خیر مقدم به خبرنگاران و آرزوی آزادی خبرنگاران دربند به تشریح سوالات آنان پرداخت.
حجت الاسلام مهدی کروبی با بیان اینکه جنبش سبز ادامه دارد و شبهه ای در ادامه آن وجود ندارد، یادآور شد: هر حادثه ای یک جا منفجر می شود، اما باید همه عوامل قبل از آن نیز مورد بررسی قرار گیرد؛ حوادث انتخابات دهم نیز تنها به خاطر یک انتخابات نبود بلکه انتخابات نقطه انفجارآن جریان بود و جنبش سبز حاصل یک سلسله اتفافات و رخدادهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم بوده که در انتخابات دهم ریاست جمهوری نمود پیدا کرد.
کروبی با بیان اینکه توده مردم ناراضی هستند، تصریح کردند: چه آنکه به خیابان آمد و چه آنکه نیامد، ناراضی است. مردم هشت ماه با وجود همه فشارها ایستادگی کردند و وقتی با صدای تکبیر، ماموران به خانه می ریختند و زن و بچه را می زدند و می بردند، فعلا تحفظ می کنند، اما فکرشان که عوض نشده است. وقتی در چنین شرایطی به خانه یکی از شهدای جنگ تحمیلی یورش می برند و فرزند وی را جلوی چشم خانواده اش به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند یا فعالین دانشجویی را تعلیق، اخراج و زندانی می کنند، خود گویای این است که جنبش زنده است. ترس حکومت از این جنبش تا آنجااست که از برگزاری یک مراسم ختم و ترحیم ساده نیز ترس دارند.
او در ادامه افزود: مردم باید قاطع و مصمم در صحنه حضور داشته باشند تا از این مسیر سخت عبور کنیم. شاید به نفع مردم هم باشد که یک مقدار حرکت طول بکشد تا متولیان جریان آنچه را که توسط مردم به دست آورده اند مانند اصلاحات که خیلی ساده به دست آمد، راحت از دست ندهند.
مهدی کروبی در بخشی دیگر از اظهارات خود به سخنان یکی از فرماندهان نظامی- انتظامی پرداخت و افزود: فتنه اقتصادی بهانهای برای حیف و میل اموال عمومی است و دولت می خواهد تقصیرها را گردن دیگران بیاندازد. این دولت از درآمد سرشار نفت به درستی استفاده نکرد و کارهای زیربنایی و بنیادی در این سالها کمتر دیده شد. دولت با صرف هزینه در طرح های غیرکارشناسی ضمن هدر دادن سرمایه ها به رکود اقتصادی و فقر مردم نیز افزود؛ به طوری که اکنون شاهد رکود بی سابقه ای در بخش تولید و تورم اقتصادی هستیم.
کروبی در ادامه افزود: ربط دادن ناتوانی های اجرایی و اقتصادی و ناکامی های حاصل از آن، به مردم، جنبش و کشورهای خارجی تنها بهانه ای است برای رفع مسئولیت؛ ۳۰ سال استکبار جهانی را باعث عقب ماندگی و مشکلات اقتصادی خود به مردم معرفی کردند، حالا به تعبیر آنها “فتنه و سران فتنه” هم به عاملان این ناکامی ها اضافه شدند.
آقایان باید بدانند که مسئله اقتصاد با زندگی روزمره مردم عجین شده است و حتی تغییرات اندک قیمت ها در زندگی آنان تاثیر به سزایی دارد. این آقایان می گویند تحریم ها اثری ندارد اما چگونه است که به قول رئیس اتاق بازرگانی ایران “تحریم ها هزینه واردات را ۳۰ درصد افزایش داده است”؟
کروبی ادامه داد: سخن این آقا که از “فتنه اقتصادی” نام می برد مجوزی است برای سرکوب گسترده مردم در مقابل اعتراض به افزایش چشم گیر قیمت ها؛ خودشان می دانند که چه مصیبت های اقتصادی در پیش دارند، می گویند فتنه اقتصادی در راه است.
چند ماه قبل به طور اتفاقی شاهد ربوده شدن کیف یک خانم در خیابان بودم و ناخودآگاه به دنبال متولی امنیت در آن خیابان گشتم، سخن بنده با ایشان این است که برای جلوگیری از سرقت اموال مردم در روز روشن، به فکر امنیت آنها باشید نه سرکوب شان. بهتر است شما به جای پرداختن به مسائل اقتصادی؛ به معضلات ناشی از گسترش مواد مخدر و توزیع کنندگان آن، بپردازید و در جهت امنیت اجتماعی مردم گام بردارید. اگر هم قرار باشد حرفی زده شود، وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی آن هم با ارائه شواهد و مدرک بگویند؛ اما چون احساس می کنند عرصه دارد تنگ می شود و احتمال اعتراضات مردمی وجود دارد می خواهند فضا را امنیتی و پلیسی کنند.
کروبی همچنین در بخشی دیگر از سخنان خود به سوالی پیرامون اظهارات یکی از آقایان که گفته بود ” اگر رهبری نبود یاران انقلاب، انقلاب را منحرف کرده بودند” پرداخت و افزود: اینگونه اظهارات به ضرر خود حاکمیت است. من فکر می کنم منظور او بیشتر به آقای هاشمی و بنده است و این ها می خواهند افرادی را از تاریخ انقلاب حذف کنند، درحالی که این افراد هر صفحه ای از تاریخ انقلاب را که باز کنند، حضور دارند. آنها خیال کرده اند که می توانند این افراد را محو کنند، اما نمی شود.
البته بنده معتقدم از اظهارات این آقا می شود ۲ برداشت کرد. اول اینکه یاران انقلاب در جریان حوادث سخت پس از آن کم آوردند و از ادامه راه ناتوان شدند، مانند طلحه و زبیر در صدر اسلام! دومین برداشت از این سخن این است که اکنون سرنوشت کشور به دست نامحرمان و نااهلان افتاده و یاران انقلاب در مقابل این انحراف از جمهوریت و اسلامیت، ایستادگی کرده اند. مانند ابوذر غفاری؛ حالا مردم باید قضاوت کنند که کدام برداشت از این سخن درست است.
دبیرکل حزب اعتمادملی در این دیدار با جمعی از خبرنگاران اصلاح طلب، در مورد موضوع رفراندوم، تداوم جنبش سبز، انحراف نظام، آینده اقتصاد کشور، اظهارات برخی سران و…، نیز سخن گفت.
مسیح علی نژاد: حجم زیاد فشارهای سیاسی و دستگیری های مربوط به اعتراضات انتخاباتی در یک سال و نیم گذشته، موجب شد گاهی خبرهای مربوط به دستگیری فعالان حوزه های دیگر در حاشیه باقی بماند.
این در حالی است که دستگیری ها و فشارهای سیاسی علیه فعالان نهادهای مدنی و کمپین های مسالمت آمیز مبارزاتی در ایران کماکان همانند سالهای قبل از برگزاری انتخابات مخدوش ریاست جمهوری جریان دارد اما از آنجایی که میزان این فشارها علیه سیاسیون و معترضان سیاسی بالا رفته است، اخبار مربوط به دستگیری چهره های ناشناخته از جمله فعالین جنبش زنان و اعضای کمپین یک میلیون امضا خصوصا در شهرستان ها در شتاب این تحولات گاهی گم می شود.
نوید محبی فعال دانش آموزی و وبلاگنویس و همچنین عضو کمپین یک میلیون امضاء است که در صبحگاه ٢٧ شهریور در منزل پدریاش واقع در شهرستان آمل دستگیر و به زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شده است.گفته می شود این دانش آموز نوجوان در حین بازداشت مورد ضرب و شتم شدید نیروهای امنیتی و اطلاعاتی استان مازندران نیز قرار گرفته بود.
فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی نیز از اعضای کمپین یک میلیون امضا در قم هستند. این دو نفر در زمینه حقوق زنان و توانمندسازی زنان آسیب دیده در شهر قم فعالیت می کردند. آنها نیز پس از انتخابات ریاست جمهوری در جریان دفاع از حقوق یک دختر جوان که در معرض قتل ناموسی قرار گرفته بود، با برخی از متنفذین شهر قم، درگیر شده بودند و پس از آن نیز توسط وزارت اطلاعات قم دستگیر و تحت فشارهای شدید قرار گرفته بودند.
این فعالین جوان تنها کسانی نیستند که در شهرستان ها توسط وزارت اطلاعات تحت فشار قرار می گیرند و خانواده های آنها نیز از خبررسانی در مورد وضعیت آنان هراس دارند. مریم بیدگلی که این روزها علاوه بر محدودیت شغلی ایجاد شده در انتظار صدور حکم نهایی خود به سر می برد، ابتدا نسبت به خبر رسانی و مصاحبه در مورد وضعیت خود تردید داشت اما در نهایت طی گفتگویی که با جرس انجام داده است تاکید می کند: چاره را جز انجام یک مصاحبه و بیان دردی که بر ما رفته است ندیدم. وی می گوید: من تنها به دنبال شنیده شدن صدای این دردهایی که خودم و خانواده ام کشیدم هستم تا حداقل بگوییم که تا کنون خارج از چهارچوب قانونی کاری نکرده ایم و اینک نیازمند رعایت همان اصول قانونی در مورد پرونده های مفتوح خود هستیم.
متن این گفتگو پیش روی شماست:
خانم بیدگلی ممکن است ابتدا بفرمایید اصلا نحوه بازداشت شما چگونه بود و در زندان به شما چه گذشت؟
من و یکی دیگر از دوستانم بدون اخطار قبلی در هفده اردیبهشت بازداشت شدیم. دو روز در بازداشت غیر قانونی بودیم تا تفهیم اتهام شدیم. همه ی وسایل و کامپیوتر ما را هم با خودشان برده بودند. پس از آزادی مدتها در گیر باز گرداندن وسایل مان بودیم تمام کتابها، جزوات و وسایل خانه ی ما را به هم ریخته بودند با فحش و ناسزا مرا با خودشان بردند و در حین دستگیری مدام توهین می کردند.
چه اتهاماتی به شما تفیهم شد و شیوه بازجویی ها در وزارت اطلاعات شهرستان چگونه بود؟
اتهامهای اولیه که مطرح کردند، تبلیغ علیه نظام وامنیت ملی از طریق عضویت در گروه های فیمینیستی( کمپین یک میلیون امضا) بود. هر روز ساعت ها باز جویی می شدم. با چشم بسته روبروی دیوار از پشت سر توهین های شدید وتهمتهای فراوان در مورد رابطه جنسی با افراد مختلف به من می زدند. بعد ها فهمیدم همین اتهامات را در مورد فاطمه مسجدی که او نیز همزمان با من دستگیر شده بود، مطرح می کردند. البته آن موقع هردو از حال هم بی خبر بودیم. هر دوی ما را شکنجه ی روحی می کردند. در این یک سال و پنج ماه، ما سختیهای زیادی را متحمل شدیم، خانواده های ما بیش از حد مورد بازجویی و تهمت واقع شده بودند. خانواده فاطمه تقریبا از هم پاشید و همسرش را به تحریک و تهدید، از ازدواج رسمی با او منصرف کردند.
حساسیت اصلی که روی شما وجود داشت چه بود و آیا دستگاه قضایی هم رفتاری مشابه با برخوردهای وزارت اطلاعات دارد؟
ما به خاطر پرونده ی دختری که توسط پسری باردار شده بود و ما به او برای احقاق حقوق انسانی یک زن و باز گرداندن حیثیت او کمک کرده بودیم بازخواست شدیم. این پرونده حساسیت زیادی ایجاد کرده بود. ولی وقتی به دادگاه تجدید نظر می رویم خودشان به ما می گویند، کاری از دست آنها بر نمی آید و در واقع پرونده ما دست کسان دیگر و در جای دیگری است. ولی ما واقعا فعالیتی خارج از چهارچوب قانونی انجام نداده ایم. بعد از آزادی به شرط وثیقه بیست میلیونی تا اعلام حکم قطعی بسیار اذیت شدیم به خاطر همین فشارها من و خانواده ام دچار آسیب های فراوان و بازپرسی های زیاد قرار گرفتیم .
یعنی خانواده شما هم به دلیل فعایلت شما مورد بازجویی قرار گرفته اند؟
خانواده دائم در مورد روابط جنسی من با دیگران مورد باز جویی و فشار قرار گرفتند. ما به خاطر ارتباط گرفتن کمپین با برخی از علما در قم شدیدا مورد شماتت قرار گرفته بودیم . ولی واقعیت این بود که کمپین یک میلیون امضا و پرداختن به حقوق انسانی زنان حالا دیگر به شهر قم آمده بود، فعالیتهای ما برای خیلی ها گران تمام می شد. و برای همین آنرا فعالیتی غیر قانونی جلوه دادند و یک سال حبس تعزیری که اشد این مجازات است را برای ما در نظر گرفتند.
دستگیری و صدور حکم زندان علاوه بر سایه افکندن به زندگی خانوادگی تان آیا اثری هم در حوزه شغلی شما در یک شهرستان کوچک به جای گذاشت؟
نظرات کارشناسی اطلاعات باعث از دست دادن شغلم برای مدتی و بعد هم تنزل شدید شغلی شد. بعداز 11 سال دبیری خبر وسر دبیری خبر در صدا وسیمای قم به یک پست اداری نازل فرستاده شدم. البته دوستانم به شوخی می گویند همان بهتر که شغلت را از دست بدهی، کار کردن در صدا و سیما این روزها دیگر افتخاری ندارد. اما به هر حال پدر من از بیماری سرطان رنج می برد و من باید نان آور خانه ام باشم.
از اینکه فعالیت های شما در شهرستان و به دنبال آن فشارهای امنیتی به اندازه فعالین دیگر در پایتخت و یا حتی وضعیت فعالین جنبش های مدنی دیگر در پایتخت انعکاس رسانه ای نمی یابد، دلسرد نمی شوید؟
گاهی چرا. در طول بازداشت من و فاطمه، تاثیر خبرهای رسانه و فعالیت های رسانه ای بر شرایطمان کاملا محسوس بود. نامه ی قوه قضاییه برای ختم بازجویی های ما به دنبال پیگیری های رسانه ها صورت گرفت. کمپین زنان در چار چوب قانون عمل می کرد و هنوز در همه ی شهر ها کمپین فعالیت می کند و همه ی اعضایی که دستگیر شده بودند هم تبرئه شده اند اما روی ما در قم فشار خاصی وجود دارد که آزار می دهد. این روزها هم که منتظر صدور حکم قطعی هستیم.
اگر ناگفته دیگری باقی مانده بفرمایید؟
کاش قوه قصاییه و کسانی که در پرونده ما دست دارند بدانند که ما هم دغدغه رعایت حقوق انسانی زنان را در کشور داریم و حالا خواستار این هستیم که حقوق خودمان هم رعایت شود. ما حتی هزینه ی وکلا را هم به سختی و با فروش وسایل و کتابهایمان جور کرده ایم. لذا آیا این توقع زیادی است که بخواهیم شرایط زنان جوانی که دلشان برای حقوق انسانی زنان دیگر کشور می سوزد را درک کنند و رای به تبریه ی ما بدهند؟
منبع: جرس
برنامه های ۲۵ مهر ۱۳۸۹
رسا ، رسانه سبز ایران
ندای سبز آزادی: مشاور رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره دلیل حضور نیافتن هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه گفت: تعبیر هاشمی این است اگر من به نماز جمعه بروم و واقعیتها را بیان نکنم کتمان شهادت کرده و از عدالت میافتم.
علی عسگری در گفت و گو با خبرآنلاین در پاسخ به اینکه چرا حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ادامه نیافت، گفت: در جو کنونی ایشان ترجیح می دهند خطبه ای که شرایطش پرداختن به مسایل سیاسی و واقعیت های روز جامعه است را نخوانند.
وی افزود: یک بار خود بنده این مسئله را مطرح کرده و حتی اصرار نیز کردم که بالاخره این تریبون یعنی تریبون نماز جمعه اثرگذار است و برای دنیا پخش می شود. یعنی هم در داخل و هم در خارج از کشور اثرگذار است. در مورد خطیبی مانند شما نیز درست نیست که بگویند شما حاضر به خواندن نماز نیستید و شاید برخی ها بگویند چون نماز بهم می خورد و گروه های خودسر حاضر شده و علیه شما شعار می دهند شما در نماز جمعه حاضر نمی شوید و… ایشان گفتند هر گاه از من سوال شده این گونه پاسخ دادم که یکی ازشرایط مهم امام و خطیب جمعه این است که واقعیت ها را مطرح کند. مشکلات و مسایل مبتلا به جامعه را بازگو کرده و راه حل ارایه دهد.
نماینده مردم مشهد در مجلس هفتم ادامه داد: تعبیر ایشان این بود که اگر من به نماز جمعه بروم و واقعیت ها را بیان نکنم کتمان شهادت کرده و از عدالت می افتم.
عسگری همچنین از قول هاشمی افزود: عدالت امام جمعه اقتضا می کند که از روی انصاف، علم و دقت مشکلات و مسایل مبتلابه را بیان کرده و تحلیل ارائه دهد. اگر مسایل را بیان کنم باعث ناراحتی برخی خواهد شد، اگر هم نگویم باعث سلب عدالت من می شود بنابراین هر که از من در خصوص حوادث اخیر سوال می کند می گویم گفتنی ها را در همان نماز جمعه آخر گفتم.
ندای سبز آزادی: براساس تازه ترین یافته های مرکز آمار ایران که اجازه انتشار آن به صورت رسمی صادر نشده است، طی یک سال گذشته بیش از سیصدهزار نفر از تعداد شاغلان کشور کاسته شده است که این امر با احتساب آغاز به کار دست کم ۲۰۰ هزار نفر از نیروهای غیر شاغل طی یک سال گذشته، به معنای بیکار شدن ۵۰۰هزار نفر از شاغلان در ۱۲ماه اخیر می باشد.
به گزارش آینده, بنابر یافته های مرکز دولتی آمار ایران، تعداد شاغلان بخش های مختلف اقتصادی طی سال ۸۸ تا ۸۹ تا حدی کاهش یافته که از حدود ۲۱٫۹میلیون نفر در سال قبل به۲۹٫۶ میلیون نفر در زمان حاضر رسیده است .
بر اساس گزارش نتایج طرح آمارگیری نیروی کار فصل بهار که از سوی مرکز آمار ایران انجام می شود، تعداد شاغلان در بخش کشاورزی در فاصله دو بهار ۸۸ و۸۹ بیش از ۶۰۰ هزار نفر؛ بخش صنعت بیش از ۳۴۰ هزار نفر و بخش خدمات اندکی بیش از ۲۸۰ هزار نفر کاهش یافته است.
کاهش تعداد شاغلان در بخش های مختلف اقتصادی نشان می دهد نرخ فعالیت اقتصادی در کشور از ۴۰٫۵ به ۳۹ درصد رسید و این در حالی است که نرخ بیکاری از ۱۱٫۱به ۱۴٫۶ درصد در فاصله بین دو بهار سال های ۸۸ و ۸۹ افزایش یافته است .
بخش کشاورزی در میان سایر بخش های اقتصادی شاغلان بیشتری را از دست داده که بخشی از این کاهش می تواند بعلت خشکسالی سال های اخیر باشد بطوری که حمید حاجی عبدالوهاب معاون وزیر کار بخشی از علت افزایش نرخ بیکاری در بهار امسال را ناشی از خارج شدن نیروی کار از این بخش ؛ ذکر کرده است.
براساس برنامه چهارم توسعه قرار بود چهار میلیون و ۴۸۰ هزار فرصت شغلی طی پنج سال برنامه در کشور ایجاد شود تا نرخ بیکاری به۸٫۴درصد برسد اما این مهم نه تنها تحقق نیافت بلکه به نرخ بیکاری نیز نسبت به شروع برنامه ؛ افزوده شد
عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر کار و امور اجتماعی چندی پیش در مجلس دردفاع از طرح ایجاد بنگاه های زودبازده اعلام کرد: بیشترین اشتغال ایجاد شده در طرح بنگاه های زودبازده در بخش کشاورزی بوده است
همانگونه که آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نشان می دهد تعداد شاغلان بخش کشاورزی طی یکسال گذشته کاهش یافته است کاهش شاغلان بخش کشاورزی به معنای مهاجرت بیشتر به مناطق شهری کشور است بطوری که شاغلان این بخش با از دست دادن کار بر روی زمین و همچنین کارهای حاشیه ای دیگردر مناطق روستایی برای یافتن شغل و کسب درآمد راهی شهرها می شوند آیاشهرها پاسخگوی نیازهای جمعیت تازه وارد است یا خیر خود مستلزم بررسی است.
اجرای توسعه طرح بنگاه های اقتصادی زودبازده سبب ایجاد اشتغال ۹۶۸هزار و ۲۳۸ نفر بود اما تحقق این اشتغال نتوانست از افزایش روند تعدادبیکاران در کشور بکاهد.
کارشناسان و برنامه ریزان اجتماعی معتقدند ایجاد اشتغال تنها از طریق اشتغال در بخش های کشاورزی و یا صنعت میسر نیست بلکه می توان با توسعه این دو بخش ؛ بخش خدمات را رونق تازه ای بخشید و موجب ایجاد اشتغال برای بخش وسیعی از بیکاران در کشور شد.
اشتغال در بخش خدمات در صورتی که همسو با توسعه بخش های صنعت و کشاورزی نباشد بسوی اشتغال دلالی می رود بخش خدمات می تواند اشتغالی ایجاد کند که تسهیل کننده شرایط رشد و توسعه باشد.
مرحوم حسین عظیمی اقتصاددان برجسته کشور بارها اعلام کرده بود که ایجاد اشتغال برای جمعیت جوان تنها از طریق بخش های کشاورزی و صنعت میسر نیست گسترش بخش خدمات تنها راهکار و مطمئن ترین راه برای سرعت بخشیدن به اشتغالزایی است و طرحهای مختلفی را با وام کم باید ارائه داد تا هم شغل ایجاد کند و هم رفاه مردم را افزایش دهد.
وی تاکید کرده بود: نگاه مردم به کارهایی نظیر لوله کشی ؛ برقکاری ؛سبزی پاک کردن ؛ روزنامه فروشی ؛ بسته بندی میوه ها و سبزی و انواع خدمات مورد نیاز خانواده ها و مردم باید تغییر کند تا بتوان شغل بیشتری را برای رفع فقر و بیکاری ایجاد کرد این روش باید با دقت و کار علمی پیگیری شود تا سرمایه های کشور و مردم هدر نرود همچنین باید با مشارکت مردم وحمایت های منطقی و حساب شده دولت باشد تا سودآوری و درآمدزایی آن مردم را به سمت این گونه شغل ها هدایت کند.
شکی نیست خدمات یادشده در صورتی می تواند در کشور گسترش یابد که درآمد سرانه در کشور افزایش یابد و مردم بتوانند از این نوع خدمات بهره مندشوند ارائه خدماتی از این دست به وضعیت مالی خانوارها ارتباط مستقیم دارد زیرا در شرایط فقر اقتصادی خانوارها ترجیح می دهند بخش عمده کارهایشان را خود تامین کنند تا اینکه هزینه ای برای بهره مند شدن از این خدمات بپردازند.
ایجاد اشتغال نیازمند سرمایه گذاری های وسیع است این سرمایه گذاری ها می تواند داخلی و یا خارجی باشد آنچه در موضوع سرمایه گذاری اهمیت دارد این است که سرمایه گذاری هم اکنون یک ضرورت است تا در کنار آن انتظار کاهش نرخ بیکاری را داشت.
کاهش جمعیت شاغلان در بخش کشاورزی در حالی است که این بخش به دلیل توانایی بالای سرزمینی در زمینه تنوع آب و هوایی و محصولات ؛ ظرفیت بالایی برای جذب نیروی کار دارد بطوری که می توان نه تنها بخش کشاورزی را توسعه داد بلکه در بخش صنعت و خدمات که صنایع تبدیلی و همچنین توزیع محصولات بخش
کشاورزی را می تواند به دنبال داشته باشد؛ رونق دهد به عبارتی کارشناسان اقتصادی معتقدند؛ تولید در زیربخش های کشاورزی اثر مثبت و معناداری بر تقاضای نیروی کار دارد بطوری که با رونق بخش کشاورزی می توان در زمینه باغداری و دامپروری نه تنها نیروی انسانی بالایی را جذب کرد بلکه در زمینه صادرات هم گام های ارزنده ای برداشت .
بیکاری پنهان و رشد اندک بهره وری نشان می دهدکه شهرها نمی تواند جذب کننده مهاجران بیکار شده بخش کشاورزی باشد و به همین سبب بر مشکلات نواحی شهرها بویژه شهرهای بزرگ ؛ همواره افزوده می شود.
همچنین موضوع دیگر در زمینه بیکاری ؛ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی است زیرا در حالی که از یکسو توسعه آموزش عالی در کشور موجب فخر است اماوقتی بازار کار کشور نتواند فارغ التحصیلان دانشگاهی را جذب کند زمینه مشکلات دیگر را ایجاد می کند.
همانگونه که ارقام نشان می دهد سالانه بیش از یک میلیون نفر به بازار کار کشور وارد می شوند در حالیکه هم اکنون حدود ۵ ۳ میلیون نفر در کشوربیکار هستند.
بیکاری مشکلی است که اگر نادیده گرفته شود می تواند به معضلی حل نشدنی تبدیل شود که پیکر اقتصادی ؛ اجتماعی و فرهنگی کشور را تحت تاثیر خودقرار دهد.
موضوع کسب و کار در کشور هم اکنون به مشکلی تبدیل شده که از یکسو باید مراقب واحدهایی بود که در معرض تعطیلی قرار دارند و از سوی دیگر باید برای جوانانی که هر ساله وارد بازار کار می شوند تدابیر لازم اتخاذ و برای آن برنامه ریزی کرد.
شکی نیست ؛ اجرای برنامه های توسعه اقتصادی که هر پنج سال یکبار درکشور تدوین می شود می تواند بخش عمده ای از مشکلات و معضلات بازار کار رادر کشور کاهش دهد باید این برنامه ها را جدی گرفت در حالیکه مشاوره کارشناسان خبره اقتصادی را در کنار اجرای برنامه ها به همراه داشت
ندای سبز آزادی: شرکتهای پذیرهنویسی وابسته به وزارت نفت و صنایع یکهزار و ۷۷۶ میلیارد تومان به اعضای شرکتهای سهام عدالت در کشور بدهکار هستند.
به گزارش فارس، عسگر توکلی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری سهام عدالت مازندران روز گذشته با اعلام این خبر گفت: این دو وزارتخانه این مبلغ را نه به ما میدهند نه به خزانه واریز میکنند.
وی با اعلام اینکه سهام عدالت در کشور بیش از ۴۲ میلیون نفر عضو دارد مبلغ بدهی شرکتهای پذیرهنویسی وزارت نفت و صنایع را مربوط به سود سهام عدالت در سالهای ۸۶ و ۸۷ اعلام کرد.
ندای سبز آزادی: هنوز سمت جدید رئیس سازمان میراث فرهنگی و معاون رئیسجمهور اعلام نشده بود که روابط ایران و ترکیه بر لبه تیغ قرار گرفت.
ماجرا از این قرار بود که رئیس سازمان میراث در مراسمی به نام «ایران،پل پیروزی» درباره دادخواهی ارامنه از ترکیه به دلیل کشتار وسیع ارامنه مطالبی گفته بود که سران و رسانههای ترکیه را به شدت برآشفته کرد.
اگر چه بقایی به سرعت بیانیهای داد و این برداشتها را نادرست اعلام کرد اما شوک مهمی به افکار عمومی وارد شد چون از این پس قرار بود که بقایی نماینده ویژه رئیسجمهوری در آسیا باشد و این نخستین برخورد بقایی نشان از نداشتن اطلاعات کافی او در زمینه دیالوگها و گفتمانهای سیاسی میداد.
این اتفاق همزمان شد با انتقال پر سر و صدای سازمان میراث که اعتراض دسته جمعی کارمندان این سازمان را هم به دنبال داشت.کارمندان میراث سه روز جلوی مجلس شورای اسلامی تجمع کردند و خواستار تغییر روند کنونی انتقال سازمان میراث فرهنگی از تهران شدند.
بهطوری که تیتر اصلی بیشتر رسانهها حول سه اتفاق آن هم در حوزه میراث فرهنگی میچرخید و رویدادهای سالهایی که اسفندیار رحیممشایی،چشم و چراغ پاستور در دوران ریاست خود بر این سازمان را داشت را یادآوری میکرد. گردآوری اسناد جنجالی غرامت جنگ جهانی دوم، نخستین سازمانی که به دنبال اعلام هیات دولت قصد خروج از پایتخت گرفت و از طرف دیگر سمت جدید بقایی یعنی نماینده ویژه رئیسجمهور در آسیا.
این سه موضوع و واکنشهایی که در حاشیه آن اتفاق میافتد در این روزها به شدت افکار عمومی را درگیر خود کرده است. بهطوریکه این خبرها در اذهان عمومی جنجالها آفرید که حتی بقایی هم تصور کرد که او میتواند گزینه بعدی برای رئیسجمهوری باشد!؟
بقایی که درباره بیانات اخیرمقام رهبری درباره تمرکز نکردن در سیاست خارجی هیچ موضعی جز موضع دولت را ندارد،پاسخگو بسیاری از ابهاماتی میشود که در این روزهای اخیر درباره او شنیده میشود. پس گفت و گوی ما در اتاق مدیریتیاش در خیابان زنجان که درست مقابل اتاق محمد بهشتی در زمان ریاستش در این سازمان بود، آغاز میشود. اتاقی که به زودی خاطره همه گفتمان ها، مصاحبهها و رای زنیهای فرهنگیاش به ساختمان دیگری واقع در سی تیر به دنبال جا به جایی سازمان منتقل میشود.
دیگر در این اتاق مصاحبهای ۴ ساعت طول نمیکشد که هر یک ساعت به مدت ۵ دقیقه صدا به صدا نرسد با این حال گفت و گو بیوقفه ادامه پیدا کند. مصاحبهای که با این شرط آغاز میشود که همه حقایق آن طوری که هست، منعکس شود نه انطوری که خبرنگار میخواهد. بقایی از خبرنگاران دل پر خونی دارد.
سوال مهمی که بعد از اعلام سمت جدید شما در اذهان عمومی به وجود آمد، این بود که چطور شما با توجه به تحصیلاتتان که مهندسی آیتی است؛ برای سمتی مهم (مشاور ویژه رئیسجمهور در امور آسیا) که نیاز به تدابیر و تحلیلهای سیاسی دارد انتخاب شدید و چه برنامههایی برای آینده در این مدیریت جدید دارید؟
اولا که این مسئولیتها در گذشته هم بوده، در دولتهای دورههای قبلی هم بوده…امر متوالی است.
هرچند که بسیاری از مسئولان امور سیاسی بر این عقیدهاند که این سمت موازی کاری است.اما سوال اصلی من این است که شما چرا برای این سمت انتخاب شدید.چون روابط بینالملل نیاز به سابقه و پشتوانه فعالیتهای طولانی مدت سیاسی دارد.
به هر حال این تصمیمی است که رئیسجمهوری اتخاذ کردهاند.
ببینید این مسئولیت اخیر شما مسئولیت مهمی است که در روابط ایران و کشورهای آسیایی بسیار تاثیرگذار است و نیاز به تحصیلات و سابقه فعالیت در امور سیاسی و مسائل خاورمیانه دارد.
اولا اگر بخواهیم که بحث تحصیلات باشد، باید بگویم که خیلی از وزرای خارجی بروید و سوال کنید که چقدر در این زمینه تحصیلات دارند.اگر بخواهیم این طوری سوال کنیم. خیلی از شخصیتهایی که در جهان به لحاظ سیاسی شهره هستند و در این حوزه موفق هستند، تحصیلات مرتبط نداشتند. خیلیها هم تحصیلات داشتند، از نظر اجرایی موفق نبودهاند.ولی هر وقت کسی بخواهد چیزی را زیر سوال ببرد به این مسئله مستمسک میشود.
یعنی شما معتقد به این هستید که تحصیلات و مطالعات فرد تاثیر چندانی در پیشبرد اهداف مدیریتی ندارد؟
اتفاقا خیلی از افرادی که در جهان شهره هستند و خیلیها در این حوزه موفق هستند، دارای تحصیلات مرتبط نبودند ولی در اجرا چیز دیگری میشود، گرایشهای کاری و تحصیلی چندان در عمل اجرایی نمیشود.
در عمل اجرا نمیشود، چه معنایی دارد؟
خیلی از سمتهای خارجی در دنیا این طوری بوده است.مثلا در دنیا شهرداری را میشناسیم که تجربه آنها چیز دیگری بوده است بستگی دارد به تواناییهای ذاتی و فردی تا افراد بتوانند مسئولیت خود را به نحو احسنت انجام دهند. البته باید بگویم که خود بنده سالها پیش، تجربه کار در امور خارجی در نهادها و ارگانها داشتم.
در کدام نهادها و ارگانها؟
در نهادها و ارگانهای بسیاری کار خارجی کردیم و از مباحث سیاست خارجه بیاطلاع نیستیم.
اسم این نهادها و ارگانها را میگویید؟
حالا… بگذریم دیگر خیلی وارد جزییات نشویم. من از سیاست خارجی بیاطلاع نیستم. اما ضرورتی نمیببیم.
چرا این ارگانها را نام نمیبرید؟
دوست داریم همیشه گمنام بمانیم در کارها و اقداماتی که انجام میدهیم.
اما انتخاب شما در این سمت؟
ببینید. امروز دو مقوله مهم در سیاست روز دنیا وجود دارد آن هم در حوزه اقتصادی و گردشگری است.
یعنی گردشگری را در مقوله سیاسی موثر میدانید.
بله، گردشگری تاثیر مهمی درمسائل اقتصادی دارد و روی روابط سیاسی هم تاثیر میگذارد. همین طور در حوزه اقتصاد. سازمان میراث فرهنگی حداقل بیشترین ارتباط را با کشورهای دیگر داشتیم.سازمان میراث فرهنگی عضو دو نهاد مهم بینالمللی است. این امر در هیات دولت امتیازی مهمی برای این سازمان به حساب میآید. سازمان بیشترین ارتباط را با سفارت خانهها دارد چه در بحث صدور روادید، تبلیغات و بستن تفاهم نامهها،معاهدات و روابط چه در دورههای قبل چه در حال حاضر. میخواهم اینطور اضافه کنم که سازمان ما، یک سازمان بیگانه با مسائل امور خارجه نیست نه تنها نیست بلکه در متن اساسی آن قرار دارد. ما هم اکنون بیشترین حجم محتوای فرهنگی سفارتخانه را تامین میکنیم تا در یک کشور خارجی مطرح کند. رقمهای ارسالی ما به سفارت خانهها در این ۵ سال از رقمهای عددی گذشته و به حجمی رسیده است.
تامین خوراک فرهنگی یک مقوله جدا از سیاست است و ما نمیتوانیم بگوییم که وارد مقوله سیاست میشود.
ببینید وقتی باید با یک کشوری روابط برقرار کنیم، باید روابط سیاسی را برقرار کنیم. به نظر من یکی از موضوعات مقوله سیاسی این است که روشهای برقراری ارتباطات را بدانیم. مثلا کشوری که بخواهد گردشگر جذب کند باید دیدگاههای فرهنگی و علم کشورهای دیگر را به خوبی بشناسد بعد در این زمینه اقدام کند.
من این بحث را قبول دارم؛ اما کسی که کالای فرهنگی را تامین میکند، نمیتواند به عنوان نماینده ویژه ریاستجمهوری در آسیا باشد!
نه، من مثال زدم و نمیخواهم بگویم این بوده و باید اینطور باشد. در بین بقیه دستگاهها کالاهای فرهنگی تولید میکنیم از این بابت بیگانه نیستیم. من مثال از مصادیق کاری زدم که ما در بین بقیه دستگاهها و چون بیشترین کالای فرهنگی تولید میکنیم بیشترین ارتباط را با سفارت خانهها داریم. حالا من مثال میزنم،شما خودتان از شهرداری هستید، شهرداری چقدر ارتباط پیدا میکند با سفارتخانهها خارجی، چون ضرورت کاری ندارد در جریان امور هم قرار نمیگیرد.سازمان ما با طرف مقابل در ارتباط باشد در دنیای امروز یکی از سفرای دیپلماتیک سفرای فرهنگی هستند. در حال حاضر نقشهای سیاسی را وزرای فرهنگی ایجاد میکنند. یکی از روشهای برقراری ارتباطات حوزههای فرهنگی است. زمانی در کشور ما بود که ما ارتباط داشتیم با ژاپنی ها، فیلمهای ژاپنی پخش میشد و حتی عدهای اسم هایشان را هم از این سریالها انتخاب میکردند. به تنهایی روابط سیاسی برقرار کنیم. خوب بعدش باید چکار کنیم باید رابطه فرهنگی داشته باشیم و یا تجاری.
همواره سفرا دارای مشاورها (رایزنها)ی فرهنگی هستند اما اینکه تصمیم گیرنده نهایی باشند، جای بررسی و تامل دارد.
به هر حال کار باید تعریف شده باشد. اتفاقا من این را دارم عرض میکنم. ما دقت کردم در این چند وقت اخیر. در بسیاری از کشورهای مطرح دنیا وزرای فرهنگی و گردشگری، افراد بسیار قوی هستند، هم افرادی هستند نزدیک به شخص اول مملکت هستند، حتی مباحثی را پیگیری میکنندکه در حوزه کاری او تعریف نشده است. به هر حال این مسئولیتی است که به او واگذار شده است. مثل همین مسئله منشور کوروش، آیا سیاسی شد یا نه؟ ما در حوزه منشور اگر سیاستهای خارجی را ندانیم نمیتوانیم موفق باشیم.
منشور کوروش مسئلهای سیاسی بود شد و سال گذشته ارتباطها به نتیجه نرسید؟
ما شکست نخوردیم طرف مقابل ما بدقولی کرد و ما را دچار دردسر کرد و این امر ثابت شد به همه منتقدان ثابت شد.
اما درباره قضیه ترکیه و اظهار نظر شما در زمینه اختلافات تاریخی میان ترکیه و ارمنستان تمام جریانات را از این رو به آن رو کرد. یعنی تا قبل از این مسئله غرامت جنگ جهانی دوم بود اما بعد از آن مسئله ترکیه پیش آمد. درباره ترکیه ما بیانیه دادیم. اگر طرف مقابل دروغ میگوید، من باید چکار کنم؟
چرا با انتشار فایل صوتی سخنرانی از خودتان دفاع نمیکنید؟
فایل را داریم اما میخواهم چکار کنم. دروغ مینویسند من چکار کنم. ما تصویر داریم ولی چرا منتشر کنیم.
انتشار این اسناد و مدارک با توجه به سمت جدید شما بسیار حیاتی است.
نه اصلا هم حیاتی نیست. اگر جای محکمه پسند مطرح شود آره. اما اگر هر خبرنگاری به چیزی گفت. نمیشود که من بیافتم دنبالش. اگر کسی فایلی را داشت که علیه ما بود، منتشر میکرد. ما بیانیه دادیم. کسی که مدعی است باید اثبات کند. این یک پلتیک سیاسی است. آنها میخواهند ما را در حوزه دفاعی بگذارند. تو مدعی هستی تو ثابت کن.
یعنی شما معتقدید که این گفتهها در روابط ایران و ترکیه مشکلی پیش نیاورد؟
اصلا. اصلا هم موضوع مهمی نبود. رسانههای ما شلوغ کردند، اینقدر که در ایران شلوغ شد در خارج از کشور شلوغ نشد. گفتند که ارمنستان از ما تشکر کردند کدوم تشکر؟
(مسئول روابط عمومی سازمان اضافه کرد که مسئولان ارمنستان هر گونه تشکری در این زمینه از ایران را تکذیب کردند و گفتند که فضای داخلی شما شلوغ است وگرنه هیچ خبری اینجا نبوده است. )
یعنی سفیر ارمنستان تشکر از شما را تکذیب کرد؟
اگر رسانهای سندی دارد بیاورد. صحبتهای ما را بیاورند ما چرا باید از خودمان دفاع کنیم. انها از خودشان دفاع کنند. اصلا یکی از اشکالات دیپلماسی این است. داخلیهای خودمان شروع کردند جوسازی.
پس شما معتقد هستید که این گفتههای شما مشکلی برای روابط میان ترکیه و ایران پیش نیاورد.
حرفهای ما غلط بوده یعنی غلط منتشر شده وقتی رسانهای غلط بنویسد که پای خودش است. رسانهها شروع کردند اتفاقی که افتاد در آن جلسه نبودم. اینها دروغ است و دروغ نویسی است. یک عدهای نشستن و میخواهند توطئه کنند.
یعنی شما معتقد به این هستید که یک عدهای نشستهاند و برای شما دروغ پراکنی میکنند؟
بله. ما این اعتقاد نیست واقعیت است. این مسئله ابتدا از رسانههای ارمنستان آغاز شد، ترکیه ایها از رسانههای ارمنی برداشتند. یک کلاغ، چهل کلاغ. در عمل باید موضوع باید تموم شده تلقی بشود. رسانه باید ثابت کند. بیا تو اثبات کن. من چرا باید اثبات کنم که بیگناهم. وقتی چنین چیزی نیست وقتی یکی ادامه دهد، این چه معنی میدهد؟
در حال حاضر پس اختلافی وجود ندارد و پرونده بسته شده است؟
وزیر فرهنگی ترکیه از دوستان ماست. هیچ اختلافی وجود ندارد. همین جا که شما نشستید دیروز او نشسته بود. دوستی یکی از اصول مدیریتی بینالمللی است. چند وقت پیش با یکی از سفرا ما سفری بودیم. وزیر ترکیه داشت جایی را نگاه میکرد. میخواستم به او سلام کنم. این سفیر گفت نه حواسش نیست. ما هم عقلمان را دادیم دست این آقا. چند دقیقه بعد دیدیم آقای وزیر بدوبدو دنبال ما آمدند. به این سفیر گفتم آبروی مارا تو بردی، اگر این وزیر رویش آن طرف است که نباید به او سلام نکرد. اکنون روشها عوض شده است. ما باید با قلب هایمان ارتباط بگیریم. آبروی ما را بردی جلوی این وزیر بردی. این روشها روشهایی نیست که در دنیای امروز کارایی داشته باشد.
یعنی برنامه شما درباره روابط سیاسی میان دو کشور با روش سفرای کنونی متفاوت است؟
ما باید با کشور مقابل ارتباطات و موضوعات نقاط مشترک را پیدا کنیم. نقاط مشترک و نقاط افتراق همدیگر را هم بشناسیم. نقاط مشترک شخصی خیلی مهم است. نمیدانم در این زمینه بگویم یا نه اما من با طالب رفاهی، دبیر کل UNWرابطه ام دوستی است، شخصی است. ایشان خیلی از ما مسن تر است. هر بار خواستند که رای بگیرند ایران رای آورده است. چرا چون من با آقای طالب رفاهی رابطه شخصی دارند. در آخرین همکاری بعضی کشورها موافق نبودند اما آقای طالب به خاطر روابط دوستانه با ما همکاری کردند.
با توجه به صحبتهای شما ما در دیپلماسیمان این روش را نداریم.
نه من نمیگویم که ما نداریم، شاید هم داشته باشیم. من میگم این کار خوب است. من دارم رویهها را توضیح میدهم. من کار به دیگران ندارم. شاید دارند همین الان اینکار را انجام میدهند. من نمیدانم. ما کلی ملاقات و ارتباطات داریم. ارتباطات خوب و سازنده.
این عملکرد و نوع نگاه یک بخش از روابط دیپلماسی به شمار میرود و سیاست بینالملل علم پیچیده و در عین حال مهمی است، چرا نوک پیکان انتقادهای مسئولان و کارشناسان به جانب شماست.
یک عدهای از رسانهها دشمن هستند. از روش تلقین استفاده میکنند مثل ملانصرالدین که ایتقدر گفته بود انتهای کوچهاش میدهند که خودش یک کاسه برداشته بود میدوید انتهای کوچه و میگفت که نکند دارند انتهای کوچهاش میدهند. مثل گوبلز که میگوید اگر دروغ میگویید دروغهای بزرگ بگویید که باور کنند. حالا اینها اینقدر دروغ میگویند که طرف راستی راستی باور میکند که این کار را کرده است. به همین دلیل است که ما جوابیههای تندی میدهیم. اینها گروههای زنجیرهای هستند. انگشت روی یه سری از منافع ملی کشور میگذارند. در منطقه ما چه کسی مخالف روابط میان ایران و ترکیه است ا؟ اسرائیل. حالا وقتی یک رسانه داخلی این کار را میکند یعنی در راستای اسرائیل گام بر میدارد.
یعنی شما دارید به این روزنامه و خبرگزاری اتهام وارد میکنید؟
این اتهام نیست. شواهد و قرائن موجود است. این سوال است، اتهام نیست. آنها بیایند این ابهام را رفع کند. چه کسی مخالف منافع ایران است؟.. اسرائیل! یک عده اصرار دارند در اینکه همراه اهداف اسرائیل باشند، این امر چه معنی می دهد؟
این سفسطه است…
این منطق است و به آن تمثیل می گویند. در منطق هم همین را داریم و توهم رسانهای و وقتی انجام میدهیم در راستای میتوانم برداشتهای دیگری هم داشته باشد. اگر بود، سند آن را منتشر کرده باشد و مدرک آن کو. پس این هم نیست رئیسجمهور؟ اینها هم یک مشت دروغ است. آیا فردی که رسانهای عقل و شعور را ندارد پس دو حالت دارد اگر بیعقبل که چرا تا الان سر و پاه مانده و شم رسانهای دارد کدام عاقلی این کار را میکند. یک ارتباطهایی که با فرد مورد نظر ارتباط دارد.
با این روند شما دارید اتهام می زنید؟
این اتهام نیست و این سوال است. شما جواب بدهید. از سایت تابناک و روزنامه تهرانامروز می پرسم که شما سندتان کجاست؟ از سند سازمان ملل حرف می زنند انگار که سند سازمان ملل هرکی به هرکی است و طرف دیوونه است پیرینت آن را بدهد به این ها. یکم بنشینید فکر کنید آب در آسیاب اسرائیل ریختن اینها چه معنایی دارد.
به هر حال برای هر رسانهای مسائل کشورش بسیار مهم است. رسانهها به کوچکترین اشتباهاتی که در سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی حساس هستند و در این زمینه انتقاد میکنند. هر رسانه ای حقش است و این درست نیست چون موضوع انتقاد یکی است این تهمت زده شود که فلان رسانه با اسرائیلیها رابطه دارد.
این که شما می گویید سفسطه است. وقتی اشتباهی وجود ندارد و مسئله از اساس و پایه دروغ است. اگر غیر از این بود من حرف شما را من کاملا قبول می کردم. همین مورد ارمنستان من اگر این کار را کرده بودم قبول اما من این کار را نکرده بودیم که رسانهها شلوغ کردند.
ولی گفتههای شما در رابطه با همکاری برخی از رسانههای داخلی با رژیم صهیونیستی بیشتر به سفسطه میماند؟
باید به عقل رجوع کرد. منطق یعنی عقل. آقا جان یک چیزی واقعیت ندارد و به تو می چسبانند. طرفی که تهمت زده باید ثابت کند که من این حرف را زدم. اول مدعی را اثبات کن یعد شروع می کن به جوسازی، بعد هر کاری دوست داری بکن اما مدعی را اثبات کن. اگر شما مدعی را اثبات نکردی و شروع کردی به صدور رای و مجازات. ان وقت تفسیر شما چی است؟ اگر همین رویه که طرف اثبات نکرده دشمن هم شروع کند به انجام آن؟. آن وقت چه رابطه ای وجود دارد بین شما و دشمن. همین کار را اسرائیل هم انجام می دهد. نمونه آن ماجرای دست دادن من با وزیر گردشگری اسرائیل. آنها آمدند ادعا کردند. که برای اثبات حرف خودش عکس هم منتشر کرده بود. آن من بودم. اصلا این روش اسرائیل بوده است. بعدها ما فهمیدیم که این روش هر سال رژیم صهیونیستی است.
ولی این اتهام بزرگی است.
من دارم سوال می کنم. روزنامه های تهرانامروز ؛ سایت الف، جهان نیوز چرا همان روشی را به کار می برد که رژیم صهیونیستی به کار می برد؟
این میتواند با گفتوگو حل شود؟
من دارم سوال می پرسم اما سوالی است که می دانم جواب ندارد. آنها نمی توانند جواب دهند.
البته من نمی توانم اینجا از طرف این رسانهها در جایگاه دفاع قرار بگیرم.
این سوال، سوالی است که واقعا پاسخ دادن به آن سخت است. تو در اتهام هستی. چرا الکی حرف می زنند. هر کسی که حرف می زند که نباید بنویسید آن هم تحقیق نکرده. اتفاقا من حرفم منطق دارد. تو که اثبات نکردی اتهامت را همین طوری دارید نشخوار می کنید. چرا همان کاری را می کنید که اسرائیلیها و آمریکاییها می کنند. مثال آن معتاد چرت می زند. وقتی کسی چرت می زند، می پرسیم که تو معتادی. اگر راست بود حرفت سندت را می گذاشتی.
چرا شما با انتشار اسناد و مدارک و فایل صوتی گفته های خود را ثابت نمی کنید؟
آنها تهمت می زنند؛ من فایل را منتشر کنم؟ اگر راست می گویند با سند و مدرک حرف بزنند.
من از شما دارم می پرسم وقتی در روزنامه تهرانامروز منتشر می شود که سازمانها دارند، قاچاق اشیای عتیقه می کنند. این اتهام سنگینی است. اینها همه شانتاژ بازیها و دروغ است. در جامعه همه اینها باید مطرح شود. به خاطر همین است که کسی به حرف روزنامهها و رسانه اعتماد ندارد.
با توجه به اینکه مقوله میراث فرهنگی با توجه به اهمیت و ضرورت آن مقوله بسیار مهمی به شمار می رود. شما چطور می توانید چند سمت را با هم داشته باشید. رییس سازمان میراث فرهنگی، نماینده ویژه ریاست جمهوری در آسیا و مدیر مناطق آزاد؟
خیلی مانور ندهید که این چی شد و آن چی شد. ما تا توانستیم تفویض کردیم. اگر ما در جمعی تمام اختیاراتی که بنده داریم به معاونین هم تفویض کردم. مدیریت ارشد یعنی اینکه مدیران تجربیات را ندارند درگیر اجرا می کند شاید یکی از نکاتی که درحال حاضر اجرایی شده است این است.
آقای بقایی برای سمت جدید خودتان آماده شده اید؟ آیا کارشناسان و مشاوران شما انتخاب شدهاند؟
در حوزه میراث فرهنگی آنچه که افتخار ما به شمار می رود، آن است که بسیاری از بخشها را به بخش خصوصی واگذار کرده ایم. چه در زمینه مرمت مرمت و کارهای دیگر سازمان. البته این خصوصی سازی از سه سال پیش یعنی از زمان آقای مشایی شروع شد اما به هر حال من آن زمان قائم مقام سازمان بودن و در این زمینه مقاومت کردم. با این روش کار سرعت گرفت. ۳۰ استان با هم رقابت کردند. معنا ندارد من باید همه این کارها را انجام بدهم. فوق من هر حوزهای رفتم این کار را آغاز کرده ام. روش های کار را طوری چیدیم که حلقهها انجام دهم و اینگونه خلاقیت های مدیریتی بالا می رود.
توضیحات شما درست؛ اما سوال من این بود شما کارشناسان خود را انتخاب کردید؟
برای چی؟
به عنوان نماینده ویژه ریاست جمهوری در آسیا.
خیر!
ماجرای به هم خوردن روابط ایران و ترکیه به دلیل گفته های شما دلیلش چه بود، می توانید توضیح بدهید؟
قضیه ترکیه اصلا اسباب خیر شد. بعضیها دارند آب به آسیاب دشمن می ریزند. رییسجمهور مملکت می آید، اماری می دهد بقیه می گویند دروغ است، آیا دروغ است؟ چرا یک عده ذهنیتسازی می کنند. آقای رسانه تو با مشایی بدیاما وقتی کار ملی می کند؛ چرا اینگونه رفتار می کنی؟
جابهجایی سازمان میراث فرهنگی با توجه به اینکه این سازمان در فهرست ۱۴۴ شرکتی که باید تهران را ترک کنند نیست، چه توجیه و فوریتی داشت؟
اولا در هیات دولت نگفتند ۱۴۴ شرکت تنها می توانند بروند بنابراین هر دستگاهی می تواند از تهران خارج شود. سازمان میراث فرهنگی آماده بود که این اقدام را انجام دهد.
دلایل آمادگی این سازمان برای خروج از تهران چه بود؟
اولا بحث زلزله بحثی جدی است. در همین شهرداری سال ۸۳ من خودم از طرف معاونت اجتماعی جلسه های متعددی رفتم. از راه های مقابله با زلزله یکی همین کاهش جمعیت است. تهران را سبک کنیم. ما هم حساب و کتاب کردیم که سازمان ما سازمان ارباب رجوع نمی آید. پس می تواند از جمله سازمان هایی باشد که تهران را ترک کند.
البته شیراز هم زلزله آمد. در همین چند وقت اخیر که سازمان در حال انتقال بود.
شیراز هم زلزله امد اما ما باید آمار تلفات را توزیع کنیم. در آمار پایلوت موضوعی ما قدیمیترین استان کشور است، تخت حمشید و ما می توانیم شیراز را پایلوت فرهنگی بدانیم.
پس چرا آقای علویان صدر، در جلسه پاسخگویی به کارمندان تاکید کردند که ما به شیراز می رویم؛ برای اینکه به ما امکانات داده اند؟
خب اول برای سازمان، شهرهایی که قدمت دادند در اولویت است. حالا که داریم شهری را انتخاب میکنیم و فلان چه بهتر که اضفهان پایتخت صنایع دستی کشور باشد. سازمان صنایع دستی چرا در تهران باشد. این جا به جایی در راستای اهداف سازمانی ماست. مدیرباید منطق داشته باشد. انسان کاری را برخلاف منطق انحام دهد؛ خودش در خطا و گمراهی است.
این مسئله ای که بود کارمندها موافق نبودند یا اینکه به دلیل نبود هماهنگیها آمادگی لازم را نداشتند.
نه اصلا اینطور نیست.
آماری که آقای خوشنویس ارایه دادند؛ مبنی بر اینکه از ۵۰۰ نفر تنها ۱۰۰ نفر از کارمندان سازمان حاضر به رفتن شدند و این نشان می دهد که سازمان نتوانسته است در انتقال موفقیت آمیز عمل کند. یعنی از دو هزار و ۵۰۰ نفر بیشتر کارمندان در تهران ماندند.
نه اینطور نیست. آمار اشتباه است. ۶۵ درصد از پرسنل رفتند و چیزی حدود ۱۵ درصد بازنشسته شدند و معاونتها هم دور کار شدند.
ولی آقای معاون پژوهشگاه شما مطلب دیگه ای را گفتند.
حالا من اصلاح کردم.
کارمندانی که به اصفهان رفتند، در حال حاضر شرایط مناسبی ندارند و در هتلها، مسافرخانهها آوارهاند.
امکان اسکان کارمندان به ما ربطی ندارد. بلکه این امتیازی است که ما به کارمندان سازمان دادهایم. که در حوزه وظیفه ما نبوده است. در حالی که خیلی از کارمندان خودشان نمیتوانستند یک شب در هتل بمانند. حالا همین کارمندان متوقع شدهاند که چرا ما در فلان هتل نبودهایم.
چرا چنین امکاناتی برای ما مهیا نشده است.
شاید منظورتان این است کسانی که رفتهاند استطاعت مالی که حتی یک شب در هتل باشند و این امکانی که سازمان به وجود آورده لطف بزرگی در حق این افراد است؟
من میخواهم بگویم که اینها خودشان نمیتوانستند یک شب در هتل باشند حالا ایراد میگیرند.
بیان این مسئله یک توهین به کارمندان تلاقی میشود.
به هر حال از دیدگاه ما مخالفتها زیاد نبود شاید با دل و جان نرفتند ولی خیلیها هم استقبال کردند. چون به صلاحشان بود. این مسئله جزو تعهدات دولت نبود. اینکه ناهار میخورند؛ بعد میگویند دسر آن چی شد. اینکه وظیفه ما نیست در همه جای دنیا کارمندان در اختیار سازمان متبوعشان هستند.
در همه جای دنیا، امکانات رفاهی را دولت و سازمان برای کارمندانش آماده میکند؟
این چیزی که میگویید صحیح نیست.
چرا اینقدر جا به جایی سریع اتفاق افتاد؟ چرا مطالعات و بررسیهای متعددی روی این طرح انجام نشد؟
همه این را میگویند. پس کی باید جابه جا میشدند. جا به جایی برای تیر و مرداد است دیگر نه وسط سال تحصیلی.
چرا به کارمندان اطلاع ندادید؟
کارمندان میدانستند ما به آنها اعلام رسمی کردیم. منتها کسی جدی نگرفته بود و من حتی در برنامه ۲۰:۳۰ این مسئله را اعلام کردم.
چرا کارمندان معترض به حراست خواسته شدند؟
هیچ کس به حراست خواسته نشده است.
آیا جابهجایی این تعداد کارمند نسبت به شرکتها و سازمانهای بزرگ تفاوت مهمی را ایجاد کرد؟
نه ما روی موضوع بحث میکنیم. روی سیستم به صورت کلی. وقتی موضوع برود پشت آن، سیلی از کارها هم میرود جا به جایی بزرگی اتفاق میافتد.
برخی از کارشناسان معتقدند با جابهجایی دیگر نظارت دقیقی روی محوطههای باستانی صورت نمیگیرد.
چه کسی این حرف را زده است. سالی یک بار نظارت در محوطهها صورت میگرفت. اکنون که ما به نظارت حوزه جنوب نزدیک تر شدهایم. حجم بیشتر محوطههای ما در جنوب است. اینطوری نظارت راحتتر است یا وقتی در تهران هستند؟
مسئله امکانات مطرح است.
کی میگوید امکانات مهیا نیست. امکانات مهیاست. بعضیها میگویند شرایط مهیا نیست و مملکت به باد رفت. اینها حقایق را نمیبینند. پیش قاضی و ملق بازی. از تهران مدیریت راحت تر است یا از جنوب؟ خیلی از کارمندها هم راضی بودند که بروند. عدهای هم که مسئله داشتند ما با آنها جلسه داشتیم و آنها را قانع کردیم حالا بعضیها میگویند که بقایی گفته از شوهرت طلاق بگیر. کی من این حرفها را زدم؟ شایعه درست کردهاند. با سند و مدرک حرف بزنند.
بسیاری بر این عقیدهاند که شما به دلیل نزدیکی با آقای احمدینژاد اقدام به انتقال سازمان از تهران کردید؟
همه اینها حرف هست. میگویند که به خاطر نزدیگی با آقای احمدینژاد این کار را کرده است بنده مگه پسر خواهر احمدینژاد هستم. سوال این است و ادلهها را باید بگویند. اینها همه جای تعجب دارد. از سال ۴۸ تا الان این موضوع مطرح بوده چرا کسی کاری نکرده است. ما اینکار را کردیم. ما صداقت داریم.
اما کارمندان معترض شدند و انتقادهای بسیاری به این طرح شد.
اینها همه برای رسانههای وابسته به شهرداری بود. به صورت زنجیروار این کار را کردهاند. چرا این دروغها را از سوی رسانههای شهرداری میشنویم. چون اگرهمه این دستگاهها از تهران برود و تهران از پایتختی در بیاید. دیگر اینها چه سمت مدیریتی مهمی دارند؟ پس موضع منفی میگیرند.
اما کارمندانتان در زمینه دریافت حقوق و وام دچار مشکلات اساسی شده اند. در حالی که درمصوبه هیات دولت به پرداخت وام و بالا بردن حقوق تاکید شده است.
حقوق کارمندان پرداخت شده است و هیچ مشکلی وجود ندارد.
آقای خشنویس در مصاحبه با ایسنا با تایید این گفته، دراین زمینه دلایلی را هم مطرح کرده اند.
نه خیر این طور نیست. اگر کارمندانی هم از اینجا رفتند و اخراج شدند؛ دلایلی دارند که بهتر است من اینجا مطرح نکنم. ۵۰ نفر بیشتر مجلس نرفتند و این میشود ۱۰ درصد شما بگویید ۵۰ درصد این میزان مخالفت برای همچین پروژهای چندان درصد بالایی نیست ما باید منافع سیستم را در نظر بگیریم. رسانههای شهرداری آن را برجسته کردند.
یعنی رسانههای دولتی اصلا برایشان انعکاس این مسئله مهم نبود؟
برای اینکه موضوع مهمی نبود.
شما میگویید موضوع انتقال سازمان موضوع مهمی نیست؟
نه مسئله اعتراض مهم نبود.
رسانههایی هم بودند که سکوت کردند به دلیلی که شما با آنها هماهنگ کردید.
نه اینطور نبود. رسانههای شهرداری تنها محالفت کردند. ما جلوی خیلی از اختلاسها را گرفتیم. همین استادهای معظمی که برخی از کارهای مرمتی مثل دارالفنون را داشتند ماجلوی آنها را گرفتیم.
اما مسئله مهمی که واکنش بسیاری از سران دیپلماسی ایران را برانگیخت برمیگردد بهگرفتن غرامت جنگی، مسئول این پروژه کیست؟
مشایی مسئول مستقیم پروژه هستند.
چند سازمان در پیشبرد این پروژه دخیل هستند؟
۲۰ سازمان در ارتباط با این مسئله هستند. البته من اطلاعات دقیقی ندارم.
(محسنی، مسئول روابط عمومی در این زمینه توضیح میدهد)
چرا شما تنها سازمانی هستید که در این زمینه تبلیغ میکنید.
باید گفت چرا آنها تبلیغ نمیکنند. ما در سه بخش داریم روی این موضوع کار میکنیم. مسئله حقوقی، مستندسازی و اطلاعرسانی. ولی بعضیها آن را به طنز کشیدهاند. این مسئله هم وجه حقوقی دارد هم سیاسی. ما باید اعلام کنیم که در این مسئله مورد ظلم قرار گرفتیم و این مسئله واقعیت دارد. ۷۰ سال پیش نفت ما را مجانی بردند به نوامیس ما تجاوز کردند راه آهن ما را گرفتند چرا نباید بخواهیم که از حقوق خودمان دفاع کنیم؟ میگویند چرا در جنگ عراق نرفتید؟ این دو ربطی به هم ندارد. تهرانامروز با چه شجاعتی میآید و این مسائل را مطرح میکند و همانطوری که بیبیسی که عامل انگلیسیهاست این کار را میکند؟ این از استکبار ستیزی ماست که این مسئله را مطرح کردیم. آمریکا دشمن ماست و نباید این مسئله را از یادببریم.
برخیها بر این عقیدهاند که آقای خسرو معتضد، مورخ این ایده را برای نخستین بار مطرح کردند؟
نه خیر، اتفاقا ایشان معتقدند که آنها این را به ما داده اند، آن را به ما داده اند. ادعاهایی که کردند از اساس اشتباه است. نباید بر اساس ایدههای غضفر کار را سنجید. ما این ایده را برای نخستین بار خودمان ایجاد کردیم. به آقای احمدینژاد گقتیم ایشان استقبال کرد و حتی گفتند چرا جنگ جهانی دوم را مطرح نکنیم. سیاست خارجی یعنی این. سیاست خارجی حمایت از ملتهای مظلوم است.
می گویند شما این روزها همچون آقای مشایی رفتار میکنید که سر زبانها باشید؟ و خط مش او را در مدیریت پیش گرفته اید؟
نه ایشان کاملا مستقل هستند. من شبیه مشایی نیستم.
شنیده میشود که شما قصد کاندیداتوری ریاستجمهوری را در سر دارید.
خیر شفاف شفاف است. به جای اینکه به آینده فکر کنیم باید حال را بچسبیم و وظیفه خودمان را درست انجام دهیم. خیالتان راحت باشد. من رئیسجمهور نمیشوم.
منبع : همشهری ماه
ندای سبز آزادی: در حالی که احمدی نژاد گفته بود که ایران بنزین را صادر می کند، خبرگزاری موج نوشت:
رئیس کل گمرک با اعلام این خبر که درآمد گمرک به ۱۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد، گفت: تاکنون آماری از سوی گمرکات اجرایی پیرامون صادرات بنزین ارسال نشده است.
اردشیر محمدی رئیس کل گمرک ایران در نشست خبری خود با خبرنگاران، از برگزاری همایشی تحت عنوان “نقش گمرک در توسعه و تسهیل تجارت جهانی بین کشورهای مسیر جاده ابریشم” با حضور ۱۶ کشور خارجی خبر داد.
ندای سبز آزادی: روزنامه ابتکار در سرمقاله خود با عنوان «ما روی زمین گیر افتاده ایم» با اشاره به معدنچیان شیلیایی به موضوعات داخلی اشاره کرد.
این روزنامه به قلم فضل الله یاری می نویسد:پخش زنده تصاویر عملیات نجات معدنچیان شیلیایی از شبکههای مختلف تلویزیونی در سراسر جهان،فرجام خوش واقعهای بود که میتوانست حادثهای تراژیک در تاریخ یک کشور و جهان باشد .۳۳ معدنچی پس از ۷۰ روز از دل زندانی سنگی و تاریک قدم به روشنایی و آزادی گذاشتند.جهانیان به همراه مردم شیلی نگران سرنوشت ۳۳ انسان بودند. رئیس جمهور عملیات نجات را رهبری میکرد .روسای کشورهای دیگر هم بصورت تلفنی یا حضوری به حمایت مردم شیلی در این عملیات برخاسته بودند.
اولین معدنچی که از قعر زمین بالا آمد جهانی هورا کشید .مردم شیلی پای کوبان به خیابان آمده بودند. اتفاقی که از”فاجعه شدن” رسته بود به معجزه همدلی و همراهی تبدیل شد و در گوشهای از تاریخ به انتظار نشسته است تا از آن داستانها بنویسند و فیلمها بسازند.
این همه گفتم تا در این اوضاع و احوال سوزنی به خود بزنیم و هشداری بدهیم که از نظرگاهی میتوان وضعیت امروز را به وضعیت معدنچیان روزهای گذشته شیلی تشبیه کرد.(نه از آن جهت که سیاه نمایی کرده باشیم از آن رو که بگوییم میتوان فرجامی خوش برای خود متصور شد).
هشدارهایی که هر روزه در گوشهای از کشور به گوش میرسد میتواند سوزنی باشد که با دردی اندک، گوشهای از جسم ما را هشیار کند،پیش از آن که جوالدوزی باشد که جای جای جان ما را سوراخ کند.
هنوز چند روزی نگذشته است که هشدار وزیر بهداشت تیتریک مطبوعات کشورشده که “آتش فشانی از ایدز در راه است” . در صفحهای دیگر از همین روزنامه یک مقام انتظامی خبر میدهد که پخش و انتشار تصاویر غیر اخلاقی در صدر این گونه جرائم ایستاده است.
دیگر اینکه دیر زمانی نمیگذرد که درکشور مسلمان و مردم مدعی اخلاق ما یک فیلم خصوصی از زندگی یک هموطن گردش مالی چهار میلیاردی داشته است. هشدارهای متخصصان مسائل اجتماعی دوباره وضعیت اعتیاد را هم اضافه کنید.
سخن در این حوزه بسیار است و اگر بخواهیم مجموعه هشدارهای اقتصادی،فرهنگی، اجتماعی که در این اوضاع از سوی دلسوزان و متخصصان مسائل اقتصادی، اجتماعی و حتی مذهبی داده میشود را محاسبه کنیم لیست بلند بالایی میشود .
اگرچه نمیتوان از خدمات ارائه شده و یا کارهای درحال انجام چشم پوشی کرد، اما نگاهی عمیق تر به لایههای مختلف اجتماع نشان میدهد در زیر پوست زندگی امروزی رفتارهایی مشاهده میشود که بسیار نگران کننده است و آمارهایی ارائه میشود که تکان دهنده است.
به داستان معدنچیان برگردیم . در یک شبیه سازی دیگر هنوز میتوانیم پایان کار خویش را به فرجام خوش معدنچیان شیلی تشبیه کنیم .
بریدن سنگ در ادبیات ما نماد کارهای سخت و دشوار بوده است وقتی مردم شیلی میتوانند این مهم را به انجام برسانند، ما نیز میتوانیم – اگر همه ادعاهایمان را کنار هم بگذاریم و عملی کنیم- دشواریهایی این چنین را به معجزه امید تبدیل کنیم.
اکنون بر ماست که همه این مسائل هشدار داده شده را به مانند زندانی شدن تعدادی انسان در قعر معدنی ببینیم و این عملیات را راهنمای عمل خود سازیم .
گزاف نیست اگر بگوییم بالاترین مقام اجرایی باید بر سر این پروژهها حاضر شود و مثلا عملیاتی را علیه خاموش کردن آتش فشانی که از ایدز در راه است را رهبری کند.
درخواست زیادی نیست اگر از مسئولین سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و مذهبی بخواهیم که پروژهای را برای ریشه کن کردن دروغ و تهمت و افترا -که از رایج ترین انحرافات زمانه ما شده است – آغاز کنند.
هیچ اشکالی ندارد اگر در منظر جهانیان حتی عملیات نجات مردان و زنان دست در گریبان اعتیاد را آغاز کنیم.
اگر عملیات در معادن شیلی برای نجات ۳۳ معدنچی بوده است بدون تردید ما با نجات هزاران تن سرو کار داریم که در زیر انبوهی از معضلات اجتماعی امروز گیر افتاده اند. نه در زیر زمین که روی همین زمین سفت و محکم.
ندای سبز آزادی: بیش از ۵۰ نفر از جانبازان و آزادگان حوالی ساعت ۹:۳۵ دقیقه صبح امروز روبروی ساختمان بنیاد شهید در خیابان طالقانی جنب هتل انقلاب تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار جامجم آنلاین، این گروه از یادگارهای جنگ بدون سردادن هر گونه شعاری و صرفا با فرستادن صلوات و در دست داشتن پلاکاردهایی که بر روی آنها نوشته بود به ما جانبازان و آزادگان کمک کنید خواستار احقاق حقوق خود از سوی بنیاد شهید و جانبازان شدند.
ندای سبز آزادی: یک عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس معتقد است که قانون اجازه فعالیت افراد با سلایق سیاسی مختلف را داده است و هیچ منع قانونی برای حضور اصلاحطلبان وجود ندارد.
به گزارش ایلنا، سعدالله نصیری نماینده زنجان ، در ارتباط با برخی اظهارنظرات در مورد شرایط حضور اصلاحطلبان در حاکمیت کشور، گفت: اصلاحطلبان در جامعه امروز جایگاه دارند و دارای سابقه حضور در مبارزات پیش و پس از انقلاب بودهاند.
به گفته وی، برخلاف برخی از اصولگرایان که اصلاحطلبان را در مقابل نظام میدانند، بسیاری از افراد نیز معتقد هستند که اصلاحطلبان باید در حاکمیت حضور داشته باشد.
این عضو آموزش و تحقیقات مجلس با اشاره به برخی شروط برای حضور اصلاحطلبان در حاکمیت، خاطرنشان کرد: بسیاری از این شروط روشن و مقوم نیست. اصلاحطلبان در حال حاضر در مجلس و سایر نهادها حضور دارند و از هیچ تلاش و کوششی برای حفظ نظام دریغ نمیکنند.
نصیری معتقد است که چنانچه از معنای لغوی اصولگرا و اصلاحطلب خارج شویم، این دو مقوله با یکدیگر اصول مشترکی دارند و در اینکه جمهوری اسلامی، قانون اساسی، ولایت فقیه اصول مشترک این دو جریان سیاسی است تردیدی وجود ندارد.
این عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس یادآور شد: در فضای رقابتی سیاسی دو سلیقه اصلاحطلب و اصولگرا با یکدیگر درگیرند. اما اولویتهای فعلی کشور فراتر از درگیریهای سیاسی و جناحی است. بهتر این است که فضا به سمت ایجاد فضای کسب و کار و بهبود و توسعه کشور حرکت کند و از صحبتهای نیشدار که معمولا برای از میدان بهدر کردن رقبا زده میشود خودداری شود.
این نماینده مجلس تاکید کرد: در فضای امروز که دشمنان تلاش میکنند تا به اختلافات دامن بزنند باید از درگیری لفظی و جناحی پرهیز کنیم.
به گفته وی، برای حضور اصلاحطلبان در حاکمیت کشور نهتنها منع قانونی وجود ندارد، بلکه قانون اجازه داده است که افراد با سلایق سیاسی مختلف و در چارچوب قوانین در کشور فعالیت داشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر