
شهره شعشعانی / رادیو کوچه
«ولادیمیر ناباکوف» درسال ۱۸۹۹ بهدنیا آمد و در ۲ جولای ۱۹۷۷ چشم از جهان بست. او از نسل آخرین بازماندگان اشرافیتی بود که زندگی در قصرهای بزرگ را تجربه کردند، هر چند اشرافیت او صرفن روسی نبود، و با آموزههای فرهنگی اروپا و جهان از همان آغاز کودکی زیر نظر معلمهای خارجی پیوند داشت. زندگی در قصرهای بزرگ میان باغهای گسترده او را با جهان رنگین پروانهها آشنا کرد تا جایی که پروانه شناسی مجرب و صاحب نظر شد. عشق و الفت دیرینهاش به پروانهها در داستانها و از آن بیشتر در خود زندگینامه معروفش «حرف بزن، خاطره» به خوبی نمایان است.
پدر ناباکوف آزادیخواهی از خانوادهی اشرافی و سیاستمدار و روزنامهنگاری دموکرات بود. مادرش النا ایوانونا روکاویشنیکوف نیز از خانوادهای اشرافی، روشنفکر و با فرهنگ بود. ناباکوف در خانه زیر نظر مربیهای خصوصی تعلیم دید و در هفت سالگی به سه زبان روسی، انگلیسی و فرانسه تکلم میکرد. در سن یازده سالگی که وارد مدرسه شد آثار شکسپیر را به انگیسی، تولستوی را به روسی و فلوبر را به فرانسه خوانده بود.

هنگامی که بلشویکها در ۱۹۱۹ قدرت را در روسیه به دست گرفتند پدر ناباکف جزو رجالی محسوب میشد که ضد تزاربود، اما بلشویک نبود و این به شرایط پیچیده سالهای میان ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ بر میگردد که گروههای بسیار متنوع سیاسی سر برداشته بودند و در نهایت منجر به ترک خانواده ناباکوف از روسیه شد.
پدر ناباکف حتا پس از ترک روسیه به نوشتن در روزنامههای مهاجر روسی ادامه داد، تا این که در ۱۹۲۲ در اروپا به دلیل همین فعالیتها به قتل رسید. ناباکف سالهای میان دو جنگ جهانی را در کمبریج، برلین و نهایتن در پاریس گذراند. در این دوره تاملات و غم و اندوه از دست دادن پدر، میهن، و ظهور توتالیتاریسم در روسیه بر داستانهای کوتاه ناباکوف حاکم بود.
آثار اولیه ناباکوف به زبان روسی ست. در سال ۱۹۳۹ اولین اثر خود را به زبان انگلیسی نوشت: «زندگی واقعی سباستین نایت»
«لولیتا» معروفترین اثر ناباکوف است که در سال ۱۹۵۵ برای نخستین بار در پاریس و در آگوست ۱۹۵۸ یعنی سه سال بعد در آمریکا به چاپ رسید. در سال ۱۹۶۲ فیلم لولیتا بر اساس فیلمنامهای از ناباکوف توسط «استنلی کوبریک» ساخته شد.

ناباکوف «نمادها و نشانهها» را در سال ۱۹۴۸ نوشت. این اثر که یکی از کوتاهترین داستانهای اوست، در چاپهای بعدی به اصرار ناباکف به «نشانهها و نمادها» تغییر نام داد. دلیل اصرار ناباکف برای این تغییر چندان روشن نیست، گفته میشود همگونی «نشانهها و نمادها» در زبان انگلیسی با اصطلاح پزشکی «نشانهها و عوارض» سبب پافشاری نویسنده بوده است.
داستان در مورد یک زوج سالخورده مهاجر روسی است که برای دیدن پسرشان به آسایشگاه روانی میروند. پسر به سبب مشکلات روحی در آسایشگاه بستریست. جنون پسر دراین است که در هر چه میبیند نشانهای ویژه مییابد، و عنوانی هم که ناباکف برای داستان خود برگزیده شاید دعوتیست به خواندن نشانههای درونی داستان. بسیاری لحظات در داستان وجود دارد که میتوان از آن برداشتی نمادین کرد: جان کندن پرنده در چاله آب، ریختن ورقها به روی زمین، و یا هنگامی که در آخر داستان نام میوههای روی شیشههای مربا خوانده میشود و همراه آن مزهها از شیرینی به گس میرسد. داستان در تناوب میان روزمرگی و غرابت است، در تناوب میان ذهن مجنون پسر و یکنواختی زندگی زوج مهاجر. نشانهها و نمادها داستان نادانستههای زندگیست، داستان تجربهها و آسیبپذیری انسانهاست.
این داستان در مجموعه «آخرین خنده» توسط «سعید سعیدپور» به فارسی ترجمه شده است.
موسیقی متن: پرلود در جی شارپ مینور، اپوس ۳۲ شماره ۱۲ اثر «راخمانینوف»
نوازنده پیانو: هوروویتس.
سادکو، آواز هندوستان اثر «ریمسکی کورساکف»
خواننده تنور: زوراب سوتکیلاوا
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
دیشب بهطور اتفاقی مطلبی خواندم از «فرهاد جعفری»، همان نویسندهی رمان ارزشمند و آشنای «کافهپیانو» و روشنفکر و منتقد سابق سیستم، که یک شبه چنان به افکارش تغییر جهت داد که دست همهی متحولشدگان را از پشت بست. موضوع نوشتهام به هیچ وجه نقد سخنان وی در دفاع چند صدباره از «محموداحمدینژاد» نیست که کوس رسواییاش عالم و آدم و دوست و دشمن را کر کرده است، چیزی هم در نکوهش فرهادجعفری نمیخواهم بنویسم که تاریخ بهزودی در مورد ایشان و رفتارهایشان قضاوت خواهد کرد، بلکه خواندن نوشتهی ایشان برایم حکم جرقهای داشت برای روشن شدن ایدهای خام که بارها خواستهام دربارهاش بنویسم و فرصت نشده بود.
یکی از خصوصیات فرهنگی دههی نخست انقلاب این بود که در میان آنانی که از سر اعتقاد و دانش و یا از سر ریا و نادانی از جمهوریاسلامی دفاع میکنند، مرزبندی مشخصی وجود نداشت و به نوعی همه و همه در خدمت دفاع و قدرت بخشیدن به نظامی بودند، که آنرا بر حق و لایق چنین چیزی میدانستند. پس از جنگ و با تغییر فضا تفاوتها کمکم آشکار شد. بخشی از این نیروها که اهل خواندن، تحقیق و نقد بودند، با مراجعه به منابع اصیل به خصوص در زمینهی علوم انسانی کمکم تغییر کردند و به تدریج از مدافع به منتقد و در نهایت به مخالف نظام تبدیل شدند. نمونههای آن هم کم نبودند از «عبدالکریم سروش» و «مصطفا ملکیان» بگیر تا «گنجی»، «باقی»، «سازگارا» و «نوریزاد» که نشان دادند نه تنها نمیخواهند عملهی ظلم باشند، بلکه به توان خود در راه آزادی نیز کوشش بسیار کردند. تعدادی دیگر از آن بیسوادهایی بودند که چون اهل خواندن و تحقیق و دانش نبودند در جهل مرکب ماندند. درست است که این افراد هیچگاه ره به حقیقت نمیبردند، اما به سبب نادانیشان تاثیر منفی و تخریبی هم برای دیگران ندارند.

گروه سوم اما کسانی هستند همچون «حسن رحیمپورازغدی»، «حسین محبیان» و «فرهاد جعفری». این افراد حرفها و نظریاتی که بیان میکنند نه از سر اعتقاد و ایمان به افکارشان است و نه به جمهوریاسلامی یا هیچ چیز دیگری. اینان با فرهنگ، ادبیات، علومانسانی و واژههای علمی و سیاسی روز غرب و دنیای مدرن آشنا شدهاند، فقط و فقط به جهت اینکه، خوانندگان ناآگاه را با دادن ارجاعهایشان مغلوب دانش خود کنند و از مقدماتی زیبا نتایجی هولناک بگیرند.
صد البته که اطلاعات آنها از این مقولات نیز اطلاعاتی سطحی و به اصطلاح معروف ویترینی است. آنها هرگز به عمق این دانشها نفوذ نمیکنند چرا که این کار نیازمند وقت و انرژی فراوان است که برای هدفی که این افراد دارند چیز لازمی نیست. کافیست که پای صحبت این آقایان که اتفاقن بسیار هم از صدا و سیمای جمهوریاسلامی پخش میشود بنشینید و ببینید از ابتدا تا انتهای سخنانشان به چه میزان از واژههای قلمبه سلمبهی غربی استفاده میکنند، تا از یک رو به شنوندهی نگونبخت و ناآشنا با این مباحث نشان دهند که در این وادی استادند و از سوی دیگر ثابت کنند نقد و ردشان بر غرب و غربگرایی مستدل و پر احتجاج است. و این چیز بسیار خطرناکی است چرا که به تمامی نشانهی تزویر است. بیان این موضوعات برای مخاطب عام و بدون حضور طرف مقابل و دادن حق دفاع به او از یک سو نشان زبونی و ضعف است و از سوی دیگر بهره بردن از معارفی که خود آقایان از منتقدان آن هستند برای ابطال همانها نشانهای از ریاکاری و بیانصافی است.

«حمیدمولانا» و «نادرطالبزاده» چنان در مقابل خبرنگاران ارسالی صدا و سیما به آمریکا در برابر دوربین مینشینند و با ارایهی آمار و نمودار نشان میدهند که فقر و بدبختی تمام آمریکا را فراگرفته است که اگر کسی تا به حال پایش را از این مملکت بیرون نگذاشته باشد چنان میاندیشد که دوستان از کشوری صحبت میکنند، در وضعیت کشورهای قحطیزدهی آفریقایی و یا عقب ماندهی آمریکای جنوبی. این افراد با چنان بیشرمی از نبود آزادی در آمریکا و اروپا سخن میگویند که انگار کسی نیست که بداند چگونه خود آنها سالهاست در این ممالک زندگی میکنند، چیز مینویسند و کسی کاری به کارشان ندارد. این است که به گمان من روشن کردن چهرهی حقیقی و نیت این دوستان برای مردم و به وسیلهی اهل فکر و اندیشه از مهمترین مسایل است.
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
«آنها پس از ادای احترام به محضر استاد خود که شیخ مینامندش، از او اجازهی ورود به صحنهی رقص سماع را دریافت میکنند. با توازنی خاص ردای سیاه را از تن درآورده و با لباس سفید بلند خود، با ضربآهنگی موزون، به چرخش، برخلاف عقربههای ساعت میپردازند. دست راست درویشها به سمت آسمان و دست چپ آنها به سمت زمین اشاره میکند، گویی میان دو دنیا پلی برقرار کرده باشند. مراسم سماع با نظمی خاص، فضای عجیبی را ایجاد میکند. این چرخش دوار رقص نیست، بلکه نوعی عبادت است.» این شرح دیدههای «سایمونبراتون» است، خبرنگاری که از نزدیک شاهد یک مراسم ارایهی سماع توسط دراویش ترکیه بوده.
درست است که رشد سماع و شهرت و همهگیر شدنش پیوندی ناگسستنی با صوفیان مسلمان دارد، اما سادگی است اگر که ریشههایش را که در دیگر آیینها و مذاهب وجود دارد نادیده بگیریم. تاریخ نشان میدهد که انسان اولیه نیز موسیقی را انعکاسی از حالاتش میدانسته و شور، هیجان، غم و شادیاش را با آن به نمایش میگذارده است. ایجاد این حالات شور و طرب یا حزن و اندوه، در مریدان و دینداران، و بهره از آن برای آرامش و تزکیه و تسکین، مطلوب نظر پیشروان مذاهب بوده است. با وجود حرمتهایی که در اکثر ادیان سامی یا همان ابراهیمی در باب موسیقی وجود داشته است، آگاهی روحانیون این ادیان از قدرت این ابزار و کارایی موسیقی در چیزی که در این شرایع قابلیت درک بهتر حقایق الهی مینامند، آنان را بر این داشته تا از قدرت و جاذبهاش برای ایجاد وجد و حال و رقت قلب در رهروان طریقت بهره گیرند.

اگر بخواهیم به ترتیب به سابقهی آن در ادیان سامی بازگردیم، قبل از اسلام در مسیحیت به اشاراتی در مزموری از انجیل میرسیم که میگوید: «بگذار آنها با رقص خود نامش را ستایش کنند و بگذار با «دایرهزنگی» و «هارپ» به ستایش او برخیزند.» همچنین در جایی دیگر از انجیل از کودکی مریم عذرا صحبت میکند که به روی پلکان مذبح رقصیده است. «سن ترزا» از اهالی «آویلا» همراه با راهبههایش با ساز تنبور رقصیدهاند. در یهودیت در اشارات تورات و همچنین در عرفان یهودیت نیز رقص مقدس وجود دارد و الگوی خود را از رقص مقدس داوود در مقابل تابوت عهد اقتباس کرده. در تورات به آیههای مستقیمی در اینباره برمیخوریم: «و مریم نبیه، خواهر هارون، دف را به دست خود گرفت و همه زنان از عقب وی دفها گرفته رقصکنان بیرون آمدند. پس مریم در جواب ایشان گفت: خداوند بسرایید زیرا که با جلال مظفر شده است.» و داوود با تمامی قدرت خود به حضور خداوند رقص میکرد. و داوود به جامهی کتان ملبس بود، پس داوود و تمامی خاندان اسراییل تابوت خداوند را با آواز شادمانی و آواز کرنا آوردند چون تابوت خداوند داخل شهر داوود میشد. «میکال» دختر «شاول» از پنجره گلدسته داوود پادشاه را دید که به حضور خداوند جست و خیز و رقص میکند پس او را در دل خود حقیر شمرد.» و بارها در مزامیر داوود مضمون رقص و موسیقی برای خداوند تکرار شده است: «و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند و نام او را با رقص تسبیح بخوانند و با بربط و عود او را بسرایند. زیرا خداوند از قوم خویش رضایتمندی دارد، مسکینان را به نجات جمیل میسازد. او را با آواز و کرنا تسبیح بخوانید او را با بربط و عود تسبیح بخوانید او را با دف و رقص تسبیح بخوانید.» امروزه نیز در میان برخی از یهودیان انجام رقص مقدس قبل از نماز روزانه رواج دارد.
رقص و سماع درنزد پیروان مولوی اهمیتی خاص داشته است خود مولانا بسا درکوچه و بازار هم با اصحاب به رقص در میآمد
قدر مسلم این است که در اسلام سماع رواج دیگرگونهای یافت. در صدر اسلام سماع بدان صورت که بعدها در مجالس صوفیه برگزار میشد وجود نداشته است، تا در سال ۲۴۵ هجری که «ذالنونمصری» از زندان متوکل آزاد شد، صوفیان در جامع بغداد به دور او گرد آمده و درباره سماع از او اجازه گرفتند، قوال شعری خواند و ذوالنونمصری هم ابراز شادی کرد و در سال ۲۵۳ که نخستین حلقه سماع را «علینتوخی» در بغداد به پا کرد. از این زمان به بعد مجالس سماع شکل کاملی به خود گرفته و تشکیل حلقه سماع مرسوم شد و گروهی به نظاره آن پرداختند. در روزهای نخستین، مجلس سماع عبارت بود از یک محفل شعر خوانی که به وسیلهی خواننده یا گروه جمعی خوانندگان خوش آواز اجرا میشد و صوفیان با حالت و زمینهای که داشتند تحت تاثیر صوت خوش و پر معنی کلام قرار گرفته و حالی پیدا میکردند و به پایکوبی میپرداختند، پس از آن رفته رفته برای تحریک و تاثیر بیشتر از نی و دف نیز استفاده کردند. این مجالس سماع، به سبب علاقه صوفیان پیوسته تشکل میشد و در همه جا رواج داشت به حدی که «هجویری» میگوید: «من دویدم از عوام، گروهی میپنداشتند که مذهب تصوف جز این نیست.» سپس صاحبنظرانی چون «ابونصرسراج» و «هجویری» برای جلوگیری از خطرات احتمالی، ورود مبتدیان را به سماع منع کردند. آنان با تمسک به کلماتی چون سماع نیاید، نکنید و یا آن را عادت نسازید و دیر به دیر کنید تا تعظیم آن از دل نشود و نظیر این مقررات موجب گردند تا بتدریج از ورود اشخاص متفرقه به مجالس سماع جلوگیری به عمل آید.

مراکز صوفیانه که به نامهای «خانقاه»، «زاویه»، «رباط» و «صومعه» برقرار میشد، شامل یک حیاط مرکزی و رواقهای طولانی در دوسوی آن بود. در قسمت داخلی حجرههای خلوت قرار داشت، در یک سمت سالنی بود و مسجد کوچک برای اقامهی نماز، محلی برای قرائت قرآن، مکتبی برای آموزش قرآن، مرکزی که در آن معارف تدریس میشد، اطلاقی که شیخ و دیگر اعضای وابستهی او مانند همسر و فرزندان بهسر میبردند. سپس در تمام مراکز یادشده از قرن چهارم به بعد، جهت سماع که به قول مولانا «بزم با خدا» یا «بزم معنوی» بود، سماعخانههایی با شکلی خاص بنا کردند که با گذشت زمان نواقص آن برطرف شده به صورت ایدهآل در آمد. البته گاهی هم شخص باذوقی عدهای را به منزل خویش دعوت کرده ، ضمن پذیرایی از آنان، سماعی نیز در آنجا انجام میگرفت. و در بعضی مواقع مراسم به جای این که در سماعخانهها برگزار گردد، در بازار شهرها بر پا میشد.
رقص و سماع درنزد پیروان مولوی اهمیتی خاص داشته است. خود مولانا بسا درکوچه و بازار هم با اصحاب به رقص در میآمد. چنانکه میگویند یک بار در بازار زرکوبان این حالت به او دست داد و گویند حتا جنازه «صلاحالدین زرکوب» را نیز به اشارت مولانا با رقص و دف به قبرستان بردند. «افلاکی» در «مناقبالعارفین» دراینباره چنین مینویسد: «در آن غلبات شور و سماع که مشهور عالمیان شده بود از حوالی زرکوبان میگذشت مگر آواز ضرب تقتق ایشان به گوش مبارکشان رسید. از خوشی آن ضرب شوری عجیب در مولانا ظاهر شد و به چرخ درآمد، شیخ نعرهزنان از دکان بیرون آمد و سر در قدم مولانا نهاده و بیخود شد و به شاگردان دکان اشارت کرد که اصلن ایست نکنند و دست از ضرب باز ندارند تا مولانا از سماع فارغ شود. همچنان از وقت نمازظهر تا نمازعصر مولانا در سماع بود، از ناگاه گویندگان رسیدند و این غزل آغاز کردند:
یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی
علیاکبر دهخدا در لغتنامهاش در تعریف آن میگوید:
«سماع به فتح سین به معنی شنوایی و هر آواز که شنیدن آن خوشایند است میباشد، سماع در اصطلاح صوفیه حالت جذبه و اشراق و از خویشتن رفتن و فنا به امر غیر ارادی است، که اختیار عارف تاثیری در ظهور آن ندارد.»
از سماع درویشی اکنون به جز صورتی بیروح و خالی شده از معنا، چیز زیادی باقی نمانده است.
منابع: «درآمدی بر آیین تصوف» نوشتهی «تیتوس بوکهارت» و «ابراهیم عزالدین»
Ardavan Taheri / Radio Koocheh
a.taheri@radiokoocheh.com
Translated by Avideh Motmaen-Far/Radio Koocheh
avideh@avideh.net
I am Ardavan Taheri, special correspondent for Radio Koocheh, in direct from Vienna reporting on the forty-eighth Vienna International Film Festival, ”Viennale”. In five days, the official opening of the forty-eighth ”Viennale” will take place. Tonight, it is probably a good opportunity to take our time to have a look at the theatres hosting ”Viennale” together. I thought it would have been a good thing to set the mood already.
It is probably a good opportunity to take our time to have a look at the theatres hosting Viennale together
Metro Kino
Passing by the Vienna Opera, (Wiener Staatsoper), walking through the street Kärntner Straße and the intersection Philharmonikerstraße, the third street on the right hand side leads us to the famous Johannes Alley, (Johannesgasse). At number 4 Johannesgasse, only 5 minutes away from the Vienna Opera, ”Metro Kino” glares right next to the famous Vienna Conservatory (Konservatorium Wien). This beautiful and traditional cinema in Vienna has been used by “The Austrian Film Archive” (Filmarchiv Austria) since the summer of 2002. This beautiful hall of the 1920′s that has been one of the most important centres for movies and performance in Vienna, will be hosting this year also as a partner of the Vienna International Film Festival, eager spectators of ”Viennale”.

Gartenbaukino
Again, in front of the magnificent building of the Opera of Vienna, we take the tramway number 2 and get off at the second stop ”Weihburggasse”. In less than 3 minutes we reach Gartenbaukino at 12 Parkring in the first district of the city of Vienna exactly where the Press Conference were hosted last Tuesday, October 12, 2010. This Old Hall is considered as one of the most memorable cinema halls in Vienna since 1960. Gartenbaukino with 736 seats, is the last classical theatre hall of its kind in Vienna. What has made this old hall a lasting fame is the fact that the ”Premiere” of newly produced films are released there. Nevertheless on Thursday, October 21 at 19:30 ”Viennale” will be opened officially with the screening of the French film, “Humans and Gods” (Des hommes et des dieux) by ”Xavier Beauvois”.

Urania Cinema
To get there, we get off the same tramway two stops further, at ”Rob Julius Square” (Julius-Raab-Platz). Now we are standing in front of the famous Urania cinema, located at one Urania street. This is the third location of ”Viennale”. Urania complex was inaugurated along with an Observatory by ”Emperor Franz Joseph” in 1910. This ”Art Nouveau” or ”Jugendstil” ‘s style building construction started in 1909 based on the plan of the Austrian-Italian Architect ”Max Fabiani”. ”Fabiani” was ”Otto Wagner” ‘s disciple, the famous Austrian architecture and Urbanist. ”Urania” was considered as the major strategic cultural centre of Central European Cinema of the 1920′s. In eight of June 1928, the first non-Austrian short film was released in this cinema. Perhaps this is the reason why Urania is a partner of The Vienna International Film Festival ”Viennale”.

Stadtkino
We need to get on the tramway number 2 and go 3 stops backwards to Schwarzenberg square (Schwarzenbergplatz). From there we can walk towards Stadtkino located at 7 – 8 Schwarzenbergplatz. This movie theater is another old traditional cinema in the third district of the city of Vienna. It was inagurated in 1916 and named ”Schwarzenbergkino” at that time. Since 1981 following the reconstruction of the building and equipments, its name changed to ”Stadtkino”. This cinema is also one of the oldest art cinemas (Filmkunstkino) and the place where Author Films (Autorenfilm) are screened in Vienna and another host of ”Viennale”.

Künstlerhaus Kino
If we take the first right and walk northwest from Stadtkino to ”Lothringerstraße” where we trun left and after passing by the building “Music Forum” (Musikverein) we reach Akademiestraße. The number 13 of this street is the “Artists Theatre” (Künstlerhaus Kino). The cinema is one of the last independent cinemas in Vienna located in an artistic environment. The opening of this movie theatre goes back to 1947 when the Artists Association, agreed on the necessity of creating a meeting place for art films. The movie theatre was then inaugurated by the efforts of the members of this association. This movie theatre from the start, was considered as the leading place for ”Avantgarde” and ”Experimental” films. It also became known today with ”Viennale” for the gathering of locals and theater lovers.

اردوان طاهری / رادیو کوچه
a.taheri@koochehmail.com
پنج روز تا گشایش رسمی چهل و هشتمین دورهی جشنوارهی فیلم وین باقیمانده است. امشب فرصت را غنیمت میشماریم و همراه با هم به سینماهای «ویناله» (Viennale) سرک میکشیم، سینماهایی که میزبان فیلمهای شرکتکننده در این دورهی جشنوارهی فیلم وین هستند. با خودم گفتم، بد نیست تا جشنواره آغاز نشده، کمی با حال و هوای سالنهای سینمای وین و «ویناله» آشنا بشویم. اردوان طاهری هستم، خبرنگار ویژهی رادیو کوچه در چهلوهشتمین دورهی جشنوارهی فیلم وین، «ویناله».
فرصت را غنیمت میشماریم و همراه با هم به سینماهای ویناله (Viennale) سرک میکشیم
سینمای مترو (Metro Kino)
از کنار اپرای وین (Wiener Staatsoper) قدمزنان وارد «خیابان کرتنر» (Kärntner Straße) میشویم و پس از گذر از تقاطع «خیابان فیلارمونیک» (Philharmonikerstraße)، کوچهی سوم، دست راست، به « کوچهی یوهانس» (Johannesgasse) مشهور وارد میشویم. در پلاک چهار این کوچه، در فاصلهی پنج دقیقه از اپرای وین، «سینمای مترو» (Metro Kino) در کنار کنسرواتوار معروف وین (Konservatorium Wien) خودنمایی میکند. «مترو» یک از سینماهای زیبا و سنتی وین است که از تابستان سال ۲۰۰۲ در اختیار «آرشیو فیلم اتریش» (Filmarchiv Austria) قرار دارد. این سالن زیبا که از دههی ۱۹۲۰ به عنوان سالن تئاتر و سینما، یکی از مهمترین مراکز نمایشی و سینمایی وین بوده است، همکار و همراه جشنوارهی فیلم وین، امسال نیز میزبان تماشاگران مشتاق «ویناله» است.

سینمای گارتنباو (Gartenbaukino)
دوباره به طرف اپرا باز میگردیم و از مقابل ساختمان با شکوه آن، بر «تراموا»ی شمارهی دو سوار و در ایستگاه دوم، «وایبورگ گاسه» (Weihburggasse) پیاده میشویم. در کمتر از سه دقیقه به «سینمای گارتنباو» (Gartenbaukino) در شمارهی ۱۲ خیابان «پارک رینگ» (Parkring) در منطقهی یک شهر وین میرسیم؛ یعنی همانجایی که میزبان نشست خبری «ویناله» در سهشنبهی گذشته، ۱۲ اکتبر ۲۰۱۰ بود. این سالن قدیمی، از سال ۱۹۶۰ تا به امروز، به عنوان یکی از خاطرهانگیزترین سالنهای سینمای وین در میان وینیهای قدیمی مشهور است. سینمای «گارتنباو» با ۷۳۶ صندلی، آخرین سینمای بزرگ تک سالنی و کلاسیک وین است. آنچه این سالن کهن را ماندگار کرده، شهرت آن در اکران اولیه یا همان «پرمیره» (Premiere) فیلمهای تازه تولید شده است. ناگفته نماند که در ساعت ۱۹:۳۰ پنجشنبه، ۲۱ اکتبر، «ویناله» با اکران فیلم فرانسوی «انسانها و خدایان» (Des hommes et des dieux) ساختهی «گزاویه بووآ» (Xavier Beauvois) در همین سینما، به طور رسمی گشایش خواهد یافت.

سینمای اورانیا (Urania)
دو ایستگاه آن طرفتر، با همان «تراموا»ی شمارهی دو، به «میدان یولیوس راب» (Julius-Raab-Platz) میرسیم. اکنون مقابل سینمای مشهور «اورانیا» (Urania) واقع در قطعهی شمارهی یک خیابان «اورانیا» ایستادهایم. سومین سینمایی که «ویناله» را در آن تماشا خواهیم کرد. مجموعهی «اورانیا» در سال ۱۹۱۰ به عنوان «خانهی آموزش ملی» هم راه با یک رصدخانه توسط «قیصر فرانتس یوزف» (Kaiser Franz Joseph) گشایش یافت. ساخت این بنا در سال ۱۹۰۹، به شیوهی «یوگند استیل» (Jugendstil) یا همان «ار نوو» (Art Nouveau)، بر اساس نقشهای از «ماکس فابیانی» (Max Fabiani)، معمار اتریشی – ایتالیایی آغاز شد. «فابیانی» شاگرد «اتو واگنر» (Otto Wagner)، معمار و شهرساز مشهور اتریشی بود. «اورانیا» از دههی ۱۹۲۰ به عنوان مهمترین مرکز راهبردی سینمای فرهنگی اروپای مرکزی محسوب شد. در هشتم ژوئن ۱۹۲۸ نخستین فیلم کوتاه غیر اتریشی در این سینما اکران شد. شاید همین سابقهای باشد برای این که بدانیم چرا «اورانیا» هم از جمله سینماهای «ویناله» است.

سینمای شهر (Stadtkino)
با «تراموا»ی شمارهی دو، راهی را که آمدهایم تا «میدان شوارتسنبرگ» (Schwarzenbergplatz) که سه ایستگاه بیشتر نیست، باز میگردیم. از آنجا پیاده به طرف «سینمای شهر» (Stadtkino) واقع در شماره هفت تا هشت خیابان «شوارتسنبرگ پلتس» (Schwarzenbergplatz) میرویم. این سینما که به عنوان یکی دیگر از سینماهای سنتی و قدیمی در منطقهی سه شهر وین قرار دارد، در سال ۱۹۱۶ با نام «سینمای شوارتسنبرگ» (Schwarzenbergkino) افتتاح شد. از سال ۱۹۸۱ و در پی بازسازی ساختمان و تجهیزات، نام آن به «سینمای شهر» (Stadtkino) تغییر یافت. این سینما نیز یکی از قدیمیترین سینماهای هنری (Filmkunstkino) و محل اکران فیلمهای فیلمسازان مؤلف (Autorenfilm) در شهر وین و میزبان دیگر «ویناله» است.

سینمای خانه هنرمندان (Künstlerhaus Kino)
از «سینمای شهر» (Stadtkino) که بیرون میآییم، به طرف راست و در جهت شمال غربی پیش میرویم تا در تقاطع «خیابان لوترینگ» (Lothringerstraße) به چپ میپیچیم و پس از گذشتن از ساختمان «انجمن موسیقی» (Musikverein) به «خیابان آکادمی» (Akademiestraße) میرسیم. ساختمان شمارهی ۱۳ همان «سینمای خانهی هنرمندان» (Künstlerhaus Kino) است. این سینما یکی از آخرین سینماهای مستقل شهر وین است که در یک فضای هنری قرار گرفته است. اساس گشایش این سینما به زمانی بازمیگردد که انجمن هنرمندان، طی جلسهای لزوم ایجاد محلی برای فیلمهای هنری را تصویب کرد. در سال ۱۹۴۷ با همکاری هنرمندان عضو خانه، سالنی به عنوان نمایشگاه افتتاح شد. این سینما از همان آغاز، به عنوان محلی برای اکران فیلمهای پیشتاز (Avantgardefilm) و تجربی (Experimentalfilm) معروف شد و امروز نیز در همکاری با «ویناله»، محلی است برای گردهمآیی اهالی و دوستداران سینما.

رضا افتخاری/ رادیو کوچه
حاجی «زینالعابدین مراغهایی» از نویسندگان و منتقدان شاخص قرن نوزدهم ایران است که در آثارش ضمن بیان افکار اصلاحطلبانه و ترقیخواهانه و اجتماعی، به نقد ادبی نیز پرداخته است و ما در اینجا مطالعهی خود را محدود به این جنبه از کار او میکنیم.
زین العابدین در سال ۱۲۵۵ هجری در مراغه زاده شد. پس از تحصیلات مقدماتی در شانزده سالگی در خدمت پدر، که بازرگان بود، به کار تجارت پرداخت و در بیست سالگی به قصد تجارت به اردبیل رفت. اما پس از ورشکستگی به همراه برادر خود در جستوجوی کار و مسب راهی قفقاز شد و در «کوتاییسی»، از شهرهای گرجستان، مقیم و مشغول به کار شد و ضمن کار و کسب سرپرستی کارگران مهاجر ایرانی را در آنجا بر عهده گرفت و از سوی ژنرال کنسول ایران به عنوان نایب قنسول شهر کوتاییسی تعیین شد.
در یالتا حیثیت و اعتبار فراوان یافت و بهقول خود، به تاجر راستگوی ایرانی معروف شد و با امرا و مقامات دولت روس رابطه پیدا کرد
اما پس از ناکامی در کار و از دست دادن سرمایه به کریمه رفت و در آنجا با همکاری برادرش به داد و ستد با استانبول پرداخت و کارش رونق گرفت. در یالتا حیثیت و اعتبار فراوان یافت و، بهقول خود، به «تاجر راستگوی ایرانی» معروف شد و با امرا و مقامات دولت روس رابطه پیدا کرد و به تشویق ایشان، و به علت رنجشی که از کارگزاران ایرانی داشت، تابعیت روسیه را پذیرفت. اما پس از چند سال اقامت در یالتا به استانبول رفت و در آنجا زن گرفت و به یالتا بازگشت و صاحب سه فرزند شد .
زینالعابدین پس از سی سال اقامت در روسیه از اینکه وطن را ترک کرده و فرزندانش باید در سرزمینی بیگانه بزرگ شوند احساس ناراحتی وجدان کرد. پس همهی دارایی خود را فروخت و با خانوادهاش به استانبول رفت ومقیم آن دیار شد. پس از چندی به سفر حج رفت، اما در بازگشت از حج به استانبول تابعیت روسیه همچنان آزارش میداد تا سرانجام به یاری و راهنمایی سفیر ایران از دولت روسیه درخواست ترک تابعیت کرد و پس از مدتی در خواستش پذیرفته شد تا سر انجام در هفتاد و سه سالگی در استانبول در گذشت.
در مطالعهی زندگینامهی زینالعابدین مراغهایی میبینیم که او سالهایی از عمر خود را در تفلیس و استانبول به کار و زندگی گذرانده است. این شهرها در آن زمان از کانونهای اندیشه و ادب مترقی بود. نویسندگان و شاعران روسی و گرجی و ارمنی، آزادیخواهان گرجی و روشنفکران دکابریست [۱] در این زمان همه در تفلیس گردهم آمده بودند .
استانبول نیز در مقام پایتخت پادشاهان عثمانی، با برخورداری از قدرت و ثروت بسیار، مرکز زبانها و فرهنگ بینالمللی زمان بود و مکانی مناسب برای فعالیتهای بسیاری از نویسندگان و متفکران . چنین شهری با کتابخانههای بسیار و نشریههایی به زبانهای گوناگون، از جمله فارسی، میتوانست در رشد فکری بازرگانی هوشمند چون زینالعابدین مراغهایی، مانند دیگر هموطنان روشنفکر و آزادهاش چون میرزا آقاخان کرمانی و میرزا حبیب اصفهانی، موثر باشد.

زینالعابدین، هرچند که به گفتهی خود «صرف و نحو نخوانده و منطق و معانی و بیان ندیده و به تحصیل ادبیات نکوشیده: اما به علت هوش و استعداد بسیار و معاشران آزاداندیش و روشنبینی که در استانبول گرد خود داشت، رفته رفته از پیشهوری هوادار علم و ادب به بازرگانی روشنفکر بدل شد تا آنجا که توانست کتابی چون سیاحتنامهی ابراهیم بیک را بنویسد که «از حد تفکر سرمایهدار مترقی میگذرد و در برخی مسایل به رتبهی روشنفکری رادیکال میرسد.»
در پرورش رشد و اندیشهی زینالعابدین مراغهایی و آشناییش با مفاهیم جدید اجتماعی و سیاسی اروپایی از تاثیر آثار میرزا ملکم خان، میرزا آقاخان کرمانی و پدرش میرزا محمدخان مجدالملک غافل نباید بود. زینالعابدین مراغهایی در سیاحتنامه از اینان به نام یا به اشاره نامبرده و گاهگاه گفتهایی نیز آورده است. اما از جنبهی انتقادی زیر نفوذ میرزا فتحالعلی آخوندزاده است، هر چند نامی از او نیاورده، اما هر جا که در ضرورت و فایده و تاثیر انتقاد مطلبی نوشته در طرز برداشت یادآور مقالهی قرتیکای آخوند زاده هست .
همچنین بر اساس اشارهای که در سیاحتنامه کرده چنین پیداست که با عبدالرحیم طالبوف و آثار و افکار او آشنا بوده است.
زینالعابدین مراغهای کتاب مستقلی در نقد ادبیات ندارد، اما در همان سیاحتنامهی ابراهیمبیک میتوان نظریات انتقادی او دربارهی ادبیات گذشته و زمانهاش را یافت .
یکی از مسایلی که او در نقد ادبیات بر آن تکیه میکند التزام شاعر و نویسندهی ایرانی به خلق آثاری در ستایش و دوستی وطن است. اساسن دلبستگی ملی و میهنی یکی از خصلتهای اصلی اندیشه ِ متفکران روشناندیش ایرانی در قرن نوزدهم است که با وجود آنکه بیشتر عمر خود را در تبعید خارج از ایران بهسر آوردند، اما از دلبستگی ملی و میهنیشان کاسته نشد. اینان که با آثار خود زمینهی فکری و عقیدتی نهضت مشروطه را فراهم آوردند، در ستیز با استعمار روس و انگلیس و استبداد قاجار به تبلیغ «ناسیونالیسم» که بنیاد آن بر «حاکمیت ملی» است پرداختند و در نقد و سنجش خود از ادبیات آن را منظور کردند و البته غرض آنها از ذکر «وطن» و «ملت» همه جا همان مفهوم اروپایی آن بوده است .
بدبختانه در ایران یکنفر ندیدم بدین خیال که عیوب دولت و ملت را به قلم آورد آنان که شعرایند خاک بر سرشان تمام حواس و خیال آنها منحصر بر این است که یک نفر ممدوح فرعون صفت مغرور روش را تعریف نموده، یک راس یابوی لنگ بگیرند
در شناخت سرچشمهی ناسیونالسیم ایرانی، هرچند برخی آنرا حاصل آشنایی ایرانیان با اندیشههای اروپاییان دانستهاند، اما واقعیت این است که ناسیونالیسم پدیدهایی نبود که مانند دانش و فن جدید یکسره از مغرب زمین به ایران راه یافته باشد. پیش از پیدایش فلسفهی ناسیونالیسم در اروپا همهی عناصر سازندهی آن در ایران وجود داشتند و شناخته شده بودند. البته با برخورد با دنیای مغرب زمین عوامل تازهایی به کار افتادند و از ترکیب عناصر مزبور ایدئولوژی متشکلی بهوجود آمد که قدرت فعال تازهای یافت .
در بررسی تاریخ ناسیونالیسم در ایران میرزا فتحعلی آخوندزاده و جلالالدین میرزای قاجار را باید از پیشروان دانست که بر روشنگران پس از خود چون میرزا آقاخان، عبدالرحیم طالبوف و زینالعابدین مراغهای تاثیر کردند. از این روست که در سیاحتنامهی ابراهیم بیک نیز، مانند آثار روشنفکران ایرانی پیش از او ، بر التزام شاعران و نویسندگان بر تبلیغ و تعلیم وطنخواهی بارها تاکید شده است.
و در جایی از کتاب خود میگوید :
«بدبختانه در ایران یکنفر ندیدم بدین خیال که عیوب دولت و ملت را به قلم آورد. آنان که شعرایند خاک بر سرشان. تمام حواس و خیال آنها منحصر بر این است که یک نفر ممدوح فرعون صفت مغرور روش را تعریف نموده، یک راس یابوی لنگ بگیرند.» زمانی نیز آنچنان از شنیدن قصیدهی وطنیهی ادیبالممالک فراهانی در نقد شاعران زمانه، که بهجای ستایش وطن به مدح ممدوح یا عشق معشوق پرداختهاند، به هیجان میآید که از زبان ابراهیم بیک مینویسد :
«به به، آفرین به چنان شعر و شاعر، مرحبا شاعر زرین قلم، در حقیقت اصل شعر و شاعری و سخن صدق و دیانت این است ….. در این معنی یک نفر شاعر جیب پیدا نشد که به این اسلوب قصیده بسراید. ابدن حیا نمیکنند. ممدوح که در پیش روی مردم ایستاده مانند کاکا سیاه، یوسف مصری نامند و چشمان کورش را، که هر بی بصری میبیند، نرگس شهلا گویند. مردکه را هر روز زنش تف به رویش میانداز و پس گردنی میزند و از ترس بیچراغ به خلا نمیتواند رفتن، در شجاعت به رستم دستان و سام نریمان برتری میدهد. پستترین مخلوقات را فضیلت مدار مینامند. ممدوح پدر نامرد هم خجالت نمیکشد و محجوب نمیشود. با آنکه اوصافی که به او نسبت میدهند همگی بر عکس و بیاصل است. اگر گل و خار، لیلیومجنون، فرهادوشیرین، ماه و پروین نبودی، ندانم این شاعران بیشعور چه کردندی و تشبیه ممدوح به چه نمودی.»
در این برنامه نیز بهرهها بردیم از کتاب «روشنگران ایرانی و نقد ادبی» تالیف استاد گرانقدر دکتر «پارسی نژاد».
[۱] دکابریستها عنوان یکی از انجمنهای سریمرکب از اعضای جوان و آزادیخواه گارد سلطنتی روسیه است که پس از مرگ الکساندر اول سر به شورش برداشتند و خواستار پادشاهی کنستانتین، برادر ارشد الکساندر اول شدند. هر چند که توطئهی دکابریستها سرکوب شد و به برقراری یک رژیم تروریستس پلیسی انجامید، با این همه پراکنده شدن نظریات انقلابی در میان تحصیل کردگان زمینهی انقلابهای بعدی را در روسیه فراهم کرد.
توضیح : موسیقی متن از مرحوم استاد علی تجویدی و تکنوازی تار از استاد جلیل شهناز
سروش / رادیو کوچه
در حالی که سفر دو روزه محمود احمدینژاد رییس دولت ایران به لبنان روز گذشته به پایان رسید واکنشهای مختلف همچنان از سوی محافل داخلی و خارجی ادامه دارد. به گزارش خبرگزاریهای ایران محمود احمدینژاد که روز چهارشنبه در راس یک هیت بلندپایه به کشور لبنان سفر کرده بود هدف از این سفر را گسترش روابط میان دو کشور عنوان کرده بود.
دولت لبنان و سازمان حزباله که یکی از متحدان اصلی جمهوری اسلامی است پیش از آغاز این سفر با تبلیغات گسترده در بین مردم خواستار استقبال از رییس دولت نهم ایران شده بود. از سوی دیگر محمود احمدینژاد که دو روز پیش از سفر خود با پرداخت کمک ۴۵۰ میلیون دلاری به لبنان حاشیه اطمینانی برای خود فراهم کرده بود به محض ورود به این کشور با تجمع گسترده شمار زیادی از مردم لبنان روبهرو شد که با پرچم ایران از وی استقبال کردند.
این امر در حالی روی میداد که برخی از نهادهای داخلی لبنان با اعتراض شدید نسبت به حضور احمدینژاد در این کشور و صدور بیانیههایی واکنش شدیدی از خودنشان دادند.
در مهمترین این اعتراضات حزب سنی مذهبان لبنان موسوم به ائتلاف ۱۴ مارس که رهبری آن بر عهده «سعد حریری» نخست وزیر این کشور است، در نامه سرگشادهای خطاب به محمود احمدینژاد ضمن انتقاد شدید از این سفر، وی را به دخالت در امور داخلی لبنان متهم کردند.
سنیهای لبنان در نامه خود رییس دولت ایران را به حمایت از حزباله علیه همه جنبشهای دیگر این کشور متهم کرده و نوشتهاند: «این فقط بخشی از حقیقت تلخ است. شما تلاش کردید به همان شکلی که دیگران پیش از شما انجام دادند، در امور داخلی لبنان دخالت کرده و از داخل با کشور ما بازی کنید. از بین بردن نفوذ آمریکا و از روی زمین محو کردن اسراییل شعارهای شماست و شما را به عنوان رهبری نشان میدهد که به میدان اصلی نبرد خود آمده است.»

در همین حال روز پنجشنبه «محمدرضا خاتمی»، نایب رییس مجلس ششم شورای اسلامی و دبیرکل سابق جبههی مشارکت با انتشار نامهای خطاب به «سید حسن نصراله» دبیرکل حزباله لبنان از وی خواست که در آستانه سفر احمدینژاد به این کشور از «زندانبانان» ایران بخواهد دست از ظلم و جفا بردارند.
وی در نامه خود نوشته است: «صدها تن از فرزندان راستین انقلاب بزرگ اسلامی به خاطر آنکه تسلیم انحراف نشدند در بدترین شرایط در زندان بهسر میبرند که آخرین آنها که در آستانه سفر آقای احمدی نژاد و دیدار با شما بازداشت شده است، دکتر «علی شکوریراد» است که او را به عنوان یکی از بزرگترین مدافع مقاومت اسلامی به خوبی میشناسید.
علی شکوریراد عضو حزب اصلاحطلب جبهه مشارکت بیستم مهرماه سال جاری از سوی نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و روانه زندان شد. به گفتهی نزدیکان آقای شکوریراد نگارش دو مقاله انتقادی در ارتباط با سخنان «غلامحسین محسنیاژهای» سحنگوی قوه قضاییه از دلایل اصلی بازداشت وی است.
دبیرکل سابق جبههی مشارکت در پایان نامه خود آورده است: «انتظار ملت ما از همه مدعیان مبارزه با ظلم و سلطه این است که از زندانبانان این عزیزان بخواهند دست از ظلم و جفا بردارند و ذرهای از آنچه برای ملت لبنان و شیعیان آن سر زمین آرزو میکنند در حق ملت خود روا دارند.»
از سوی دیگر احمد توکلی، علی مطهری و محمدرضا باهنر، سه نماینده منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی اظهاراتی را در خصوص سخنان احمدینژاد در لبنان و تاثیر آن در مجامع بینالمللی بیان کردند
با وجود آنکه کارشناسان و تحلیلگران سفر اخیر احمدینژاد به لبنان را در راستای تقویت حزباله برای حمایت از جمهوری اسلامی میدانند و به گفتهی «هیلاری کلینتون» این سفر شاید دستآوردهای خطرناکی هم برای منطقه در آینده داشته باشد برخی از مسوولان ارشد جمهوری اسلامی و همچنین نمایندگان اصولگرای منتقد دولت ضمن تجلیل از این سفر آن را «هوشیارانه» و «عزتمندانه» دانستند.
روز جمعه «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان و نیز امام جمعه موقت تهران در خطبههای نماز جمعه با اشاره به سفر دو روزه احمدینژاد به لبنان آن را به پتک محکمی تشبیه کرد که از سوی ایران و جهان اسلام بر سر آمریکا و اسراییل فرود آمده است. وی با قدردانی از رییس دولت ایران اظهار داشت که سخنان وی در جمع مردم لبنان از اقتدار جمهوری اسلامی در جهان حکایت دارد.
از سوی دیگر «احمد توکلی»، «علی مطهری» و «محمدرضا باهنر»، سه نماینده منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی اظهاراتی را در خصوص سخنان احمدینژاد در لبنان و تاثیر آن در مجامع بینالمللی بیان کردند. این نمایندگان که همواره از عملکردهای احمدینژاد انتقاد کرده بودند روز گذشته در گفتوگوهایی جداگانه با برخی از رسانههای حامی دولت از مواضع به گفته ایشان عزتمندانه تجلیل کردند.
احمد توکلی روز جمعه در گفتوگو با خبرگزاری نیمهرسمی فارس با اشاره به استقبال جناحهای مختلف سیاسی در لبنان از احمدینژاد اظهار داشت که این سفر باعث شکستهشدن هیمنه دشمن و همچنین تقویت وحدت در لبنان شده است.
علی مطهری دیگر نماینده اصولگرای منتقد دولت نیز سفر اخیر رییس دولت ایران را مظهر اعلای صدور انقلاب اسلامی خواند و تصریج کرد: «این سفر در تصمیمات غربیها درباره ایران اثر خواهد داشت، زیرا آنها ایران را به عنوان بخشی از جهان اسلام میبینند و درک میکنند که اقدام علیه ایران واکنشهای متعدد در جهان اسلام دارد.»
همچنین محمدرضا باهنر در خصوص سفر دو روزه احمدینژاد آن را «تاریخی»، «بسیار مهم» و «استراتژیک» توصیف کرد که پیامی روشن برای نظام بینالمللی داشت.
به هر روی درحالی مقامهای ایران از سفر محمود احمدینژاد به لبنان به عنوان یک موقعیت تاثیرگذار بینالمللی یاد میکنند که سران غربی در روزهای اخیر بارها نسبت به احتمال تضعیف حاکمیت ملی لبنان و افزایش تنشهای داخلی در این کشور در اثر افزایش نفوذ ایران ابراز نگرانی کردهاند و باید دید سران جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود در برابر مجامع بینالمللی چه اقداماتی را اتخاذ خواهند کرد.
شکوفه / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
shokufeh@radiokoocheh.com
آمارها نشان میدهد که سرانه مصرف نوشابه در ایران ۲۴ لیتر و در جهان ۱۲ لیتر است. عضو کمیته علمی بهسایت ایران (پایگاه اطلاعرسانی تغذیه و سلامت) با توجه به این آمار، با ابراز نگرانی از بالا بودن مصرف سرانه نوشابههای گازدار در کشور گفته است: «مصرف سرانه نوشابههای گازدار در کشور دو برابر استاندارد کشورهای اروپایی است در حالی که مصرف سرانه شیر در ایران یکسوم کشورهای پیشرفته است.»
در برنامهی امروز میکروفن، از صحبتهای آقای فریدون نورافکن، کارشناس در زمینهی تغذیه و ورزش میشنوید.
اطلاعات زیر در مورد مضرات نوشابه در سایت پارسی طب آمده است:
پـوسیدگی دندانها: تمام نوشابههای گازدار خاصیت اسـیدی داشته و سبب فرسایش مینای دندانها میگردند. همچنین میزان قند بالای اینگونه مـحصولات پوسیدگی دندانها را تسریع میکنند.
چاقی: نوشابههای گازدار عمدتن از آب تصفیه شده، افزودنیهای مصنوعی و شکر تصفیه شده تهیه میگردند. بنابراین فاقد هرگونه ارزش تغذیهای بوده و تنها بهخاطر میزان قند بالایشان دارای کالری زیادی هستند که سبب چاقی در فرد مصرفکننده میگردند. در نوشابههای رژیمی نیز جای شکر معمولی از آسپارتام استفاده میکنند که در ضمن آنکه یک ماده اشتهاآور هستند برای سلامتی نیز مضر بوده و مصـرف آن میگرن، سرگیجه و کاهش توان حافظه را بهدنبال دارد.

سو تغذیه: افرادی که به مصرف نوشابههای گازدار اعتیاد دارند و از طرفی که این محصولات موجب کاهش اشتها میگردند بنابراین فرد معتاد تنها به مصرف نوشابههای گازدار روی آورده و دچار سو تغذیه میگردند. هنگامی که شما در بطری یک نوشابه گازدار را میگشایید بلافاصله حبابها و گازهای موجود در آن به بیرون جهیده و ظاهر میگردند. در کل مسیر سیستم گوارش تنها معده قادر به مقاومت در برابر چنین محیط اسیدی است. اما در دیگر اعضای سیستم گوارش بدن مانند دهان، گلو و مری در پی مصرف نوشابههای گازدار محیط اسیدی ناهنجاری ایجاد میشود. چرا که مخاط دهان، گلو و مری بسیار در برابر اسید حساس و آسیبپذیر میباشند. اسید فسفریک موجود در این نوشابهها نیز با رقابت با اسید هیدروکلریک معده عملکرد صحیح معده را تحت تاثیر قرار میدهد. هنگامی که معده ناکارآمد میشود غذای مصرفی گوارش نیافته باقی مانده و سبب سو هاضمه و نفخ میشود. افرادی که از زخم معده و سوزش سر سینه رنج میبرند باید از مصرف نوشابههای گازدار جدن خودداری کنند.
تاثیر بر روی کلیهها: هنگامی که میزان اسید فسفریک خون افزایش مییابد کلیهها قادر بدفع سریع آن نمیباشند بنابراین فشار مضاعفی بروی کلیهها تحمیل میشود. مصرف نوشابههای گازدار سبب میشود تا کلسیم از استخوانها برداشته شده و درون خون جریان یابد این امر موجب رسوب کلسیم اضافی در کلیه ها گردیده که در نهایت منجر به سنگ کلیه میشود.
تاثیر بروی پوست: خون اسیدی بر روی عملکرد گلوتایتون تاثیر میگذراد. گلوتایتون یک آنزیم با خاصیت آنتی اکسیدانی است. علاوه بر آن نوشابههای گازدار فاقد هرگونه مواد معدنی و ویتامین هستند. افرادی که نوشابه مصرف میکنند معمولن مصرف آب میوه، شیر و حتا آب را کاهش میدهند و بدن خود را از ویتامینها و مواد معدنی که برای سلامتی پوست ضروری هستند محروم میسازند. بنابراین پوستشان بیشتر دچار چین و چروک میشود.
تاثیر بروی استخوانها: اسید فسفریک موجود در نوشابههای گازدار مادهای بسیار سمی است. در صنعت از اسید فسفریک بهعنوان سختی گیر آب استفاده میشود. به این طریق که اسید فسفریک سبب زدودن کلسیم و منیزیوم از آب سخت میشود. اسید فسفریک در بدن نیز دارای عملکرد مشابهی است. یعنی یون کلسیم را از استخوانها بر داشته و پوکی استخوانها را سبب میشود.

تاثیر کافئین: به نوشابههای گازدار عمدن کافئین افزوده میشود تا ایجاد اعتیاد و وابستگی در مصرف کنندگان خود کنند. کافئین موجود در نوشابه های گازدار با سرعت بیشتری نسبت به دیگر نوشیدنیهای حاوی کافئین مانند قهوه و چای جذب بدن میشود. کافئین سبب برهم خوردن نظم خواب شده، علایم پیش از قاعدگی را تشدید کرده و سبب کم آبی در بدن میشود.
به خاطر داشته باشید که بیماریها یک شبه پدیدار نمیگردند بلکه در طی سالها بر اثر پیروی از رژیمهای غذایی نامناسب ایجاد میگردند. بنابراین مصرف نوشابههای گازدار را به حداقل ممکن رسانده و در عوض به نوشیدن آب و آب میوههای طبیعی روی آورید. هرگاه هم که هوس مصرف نوشابههای گازدار را کردید حتمن از نی استفاده کنید تا از تماس مستقیم نوشابه با دندانها خودداری کرده باشید.
چای سرد یکی از نوشیدنیهای مفیدی است که بهعلت عدم استفاده از افزودنیها و مواد نگهدارنده بهعنوان یک نوشیدنی طبیعی و سالم جایگزین مناسب برای نوشابههای گازدار است.
چای سرد یکی از نوشیدنیهای مفیدی است که مصرف آن در کشورهای توسعه یافته بسیار بالا بوده و سطح تقاضا برای این نوشیدنی جدید به دلیل خواص منحصر بفرد آن بهعلت عدم استفاده از افزودنیها و مواد نگهدارنده و همچنین به دلیل خواص ویژه چای بهعنوان یک نوشیدنی طبیعی و سالم و جایگزین مناسب برای نوشابههای گازدار و همچنین نوشیدنیهایی که حاوی مواد نگهدارنده هستند، روز افزون است.
شادابی و نشاط، تنوع، طبیعی و سالم بودن از ویژگیهای منحصر بفرد این نوشیدنی که با استفاده از عصاره چای تولید شده و تمام خواص چای و چای سبز را دارا است.
کمک به درمان و پیشگیری سرطان به علت وجود آنتی اکسیدان، کاهشدهنده کلسترول و همچنین آرامبخش و ضداسترس بودن خواص چای سرد از دیگر مزایای این نوشیدنی است.
اختر قاسمی / رادیو کوچه
پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال هشتاد و هشت و فشاری اجتماعی و سیاسی وارده بر فعالهای مدنی و روزنامهنگاران ایرانی گروهی راهی زندان شدند و گروهی دیگر نیز با جلای وطن از تیررس این فشارها سعی در دوری کردند.
جلای وطن که برای عمده آنها از طریق پناهندگی بود به هر روی با مشکلات خود همراه بوده است. عدم هماهنگی در کشورهای واسط، پایین بودن سرعت بررسی پرونده و حتا عدم پذیرش موارد پناهندگی این افراد خود گرهای بر گره این ترک دیار کردگان افزوده است.
در کشورهایی نیز به دلیل فشارهای مضاعف بسیاری لب به اعتراض گشودهاند. یکی از کشورهایی که امروز شاهد اعتراض گروهی از ایرانیان پناهجو بود یونان است.
چندی است گروهی از پناه جویان ایرانی در اعتراض به عدم بررسی متناسب با شرایطشان در این کشور دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند.
گروهی از پناهجویان در یونان تجمعی را تشکیل دادند و ضمن برپایی برنامههای فرهنگی و تبلیغی برای نشان دادن مشکلات پناهجویان، کمپینی در مقابل دانشگاه آکادمی فلسفه افلاطون بنا کردند.

این در حالی است که این افراد در ماه جولای نیز در اعتراض به بلاتکلیفی در وضعیت خود و عدم پاسخگویی مقامات پلیس و وزارت کشور یونان، در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در شهر آتن دست به اعتصاب غذا زده بودند.
به گفتهی یکی از اعتراضکنندهها به نام آقای «قبادی» از روز دوشنبه ۱۱ اکتبر این پناهجویان تجمع اعتراضی مسالمتآمیزی را در مقابل درب وزارت کشور یونان برگزار کردند و طی بیانیهای از دولتمردان این کشور تقاضای قبولی پناهندگی داشتند.
بر طبق اظهارات آقای قبادی تجمعکنندگان پس از مراجعه به وزارت امور خارجهی یونان از آنها درخواست حمایت و رسیدگی به اعتراضشان را داشتند. اما از آنجایی که نخست وزیر یونان دیدار دوستانه با آقای احمدینژاد در نیویورک داشته، مسوولان عنوان میکنند که نمیتوانند به درخواستهای آنها پاسخ دهند.
شش نفر از این پناهجویان از جمله یک خانم در اعتراض به بیتفاوتی دولتمردان یونان به مشکلات آنها، اقدام به دوختن لبهای خود کردند.
Click here to view the embedded video.
همچنین تعدادی از ایرانیان مقیم کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی طی بیانیهای از مقامات یونان در خواست حمایت و همراهی با پناهجویان و مردم ایران داشتند.
در قسمتی از این بیانیه آمده است: «ما از شما که مدعیان دمکراسی و حقوق بشر هستید انتظار داریم که در مقابل این اعمال ضد بشری سکوت نکنید و با ما مردم ایران همراه باشید. همانگونه که شما از جهان پیرامون خود در شرایط بد اقتصادی انتظار کمک داشتید. اما ما فقط انتظار همدردی و همراهی داریم نه انتظار کمک اقتصادی. ما امنیت جانی نداریم و در کشور ما چیزی به نام آزادی انتخابات یا آزادی بیان و آزادی عقیده وجود ندارد و هر کسی که کوچکترین اعتراضی کند دستگیر و زندانی میشود. این رژیم، رژیمی نیست که پاسخگوی نیازهای ما ایرانیان باشد. ما میخواهیم همانند همهی انسانهای جوامع متمدن جوامع امروزی به یک جامعه مردمسالار و دمکرات دست یابیم. کمک شما میتواند ما را به این خواست انسانیمان نزدیکتر کند. لذا انتظار داریم که به فرزندان ما که در کشور شما درخواست پناهندگی کردهاند کمک کنید و به آنها پناهندگی دهید تا همانند دیگر شهروندان شما و در کنار شما کمک به پیشبرد چرخ جامعه کنند.»
لینک نامه
در همین رابطه «اختر قاسمی» با آقای «قبادی» یکی از این اعتصابکنندگان گفتوگویی داشته که در پی میآید:
رادیو کوچه
روز شنبه، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به بیاعتباری مدرک دانشگاهی برخی کشورهای حوزه دریای خزر اظهار داشت برخی نمایندگان، برخی دولتیها و برخی فرزندان مسوولان کشور از این دانشگاهها مدرک گرفتهاند.
به گزارش فارس، علیرضا سلیمی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه بسیاری از افراد در کشور حضور دارند که دانشجوی دکترای دانشگاههای ارمنستان، تاجیکستان، آذربایجان، اوکراین و غیره هستند که متاسفانه مدارک این دانشگاهها از نظر علمی بسیار ضعیفاند، اظهار داشت: «برخی از این دانشگاهها در آغاز ترم از دانشجویان پول میگیرند و دانشجویان دیگر سر کلاس نمیروند و حتا پایاننامه خود را با پول برایشان مینویسند.»
وی با بیان اینکه مدارک این دانشگاهها از نظر علمی اعتبار ندارند، گفت: «کمیسیون آموزش و وزارت علوم قرار است در این زمینه ورود پیدا کرده مدارک این دانشگاهها را مجددن مورد ارزیابی قرار دهند.»
عضو کمیسیون آموزش مجلس در ادامه افزود: «متاسفانه بعضی از افراد مسایل علمی را دستآویزی برای رسیدن به برخی مطامع شخصی خود قرار میدهند که برخی از آنها در مجلس، برخی در دولت و برخی از آنها نیز فرزندان مسوولان کشور هستند.»
آقای سلیمی اضافه کرد: «عمده این افراد آقازاده هستند و بنده خودم به صورت مصداقی برخی از مسوولان استانی را سراغ دارم که در این دانشگاهها مشغول به تحصیل هستند و از موقعیت خودشان در این زمینه سواستفاده میکنند.»
لازم به ذکر است این اظهارت در حالی صورت میگیرد که پیشتر چند تن از مسوولان در دولت و مجلس جمهوری اسلامی اقدام به ارایه مدارک جعلی به سازمانهای مربوطه کردهاند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: جرس
بنا به گزارش منابع موثق از تهران، رییس قوه قضاییه طی نامهای از دخالتهای برخی اعضای متنفذ بیت رهبری در کار دادگاهها و زندانها به تلخی شکایت کرده خواستار جداکردن دادگاههای امنیتی سیاسی از قوه قضاییه و قبول مسوولیت شرعی آنها توسط مقام رهبری شده در غیر اینصورت از رهبر خواسته استعفای وی را بپذیرد.
خلاصهای از این نامه تاریخی را چهار روز پیش منتشر کرد.
غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری ۱۹ مهر ماه خود خبر یادشده را تکذیب و اظهار داشت: «کار ضد انقلاب چیست؟ بخشی از فعالیت آنها واقعن بر هم ریختن روان جامعه، ایجاد اختلاف و راهاندازی جنگ روانی است. سخنگوی قوهقضاییه با بیان اینکه رسانههای ضد نظام مرتب دروغ ساخته و آنها را پمپاژ میکنند، خاطرنشان کرد: «شخصن این خبر را دیدم و یقین داشتم که سر تا پای این نامه دروغ است. اما وجود چنین نامهای را از رییس قوه قضاییه جویا شدم، که ایشان اعلام کردهاند که یک کلمه آن هم راست نیست. گاهی اوقات یک جعلی صورت میگیرد که هیچ بخشی از آن درست نیست.
گزارش خبرنگار جرس حاکیست که غلامحسین محسنی اژهای واقعیت را کتمان کرده و برای حفظ نظام رسمن دروغ میگوید.
زمینه نامه تاریخی شهریور ۸۹ لاریجانی
به گزارش خبرنگار جرس، در اواسط شهریور ۸۹ صادق لاریجانی نزد پدر همسر خود آیتاله وحید خراسانی میرود تا وی را راضی به قبول ملاقات با آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در سفر به قم کند.
این گزارش میافزاید آیتاله وحید نه تنها این ملاقات را نمیپذیرد، بلکه به شدت دامادش را مورد ملامت قرار میدهد که نکند دینت را به دنیا فروختهای؟ با توجه به ظلمی که بنام قوه قضاییه بر ملت انجام شده، اگر این مظالم را اصلاح نکنی عاقبتی جز عذاب جهنم نخواهی داشت.
در پی این انتقاد جدی استاد، شیخ صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه نامهای در چهار صفحه و نیم برای سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نوشت. این نامه که یکی از مهمترین اسناد جمهوری اسلامی است، بسیاری از زوایای تاریک حوادث پس از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ را روشن میکند. صادق لاریجانی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۸ از سوی رهبر جمهوری اسلامی به عنوان رییس قوه قضاییه منصوب شده و این نامه اواخر شهریورماه ۸۹ نوشته شده است.

وی در سطور ابتدایی نامه برخی نکات لازم را به یاد مافوق خود میآورد. خلاصهای از این نامه که در اختیار جرس قرار گرفته بشرح زیر است:
شما از اوایل سال ۱۳۸۷ به من تکلیف کردید که در حوزه قوه قضاییه کارآموزی کنم و بتدریج مشخص فرمودید که بعد از اتمام ریاست ده ساله آیتاله سید محمود هاشمی شاهرودی مرا برای ریاست قوه قضاییه در نظر گرفتهاید. برادرم علی [دکتر علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی] از همان ابتدا با ریاست من بر قوه قضاییه مخالف بود، من این مطلب را با شما در میان گذاشتم، و شما اصرار کردید تا به نصیحت علی گوش نکنم.
شرایط چهارگانه قبول مسوولیت
من بعد از تامل و مشورت، اجابت فرمان جنابعالی را متوقف بر قبول چند شرط کردم:
اول. دست گروه مدرسه حقانی [سید ابراهیم رییسی، شیخ علی رازینی] از قوه قضاییه کوتاه شود.
دوم. سعید مرتضوی [دادستان وقت تهران] عزل شود.
سوم. دفتر حضرتعالی [سید مجتبی خامنهای و سید اصغر حجازی] در امور قوه قضاییه و وظایف من دخالت نکنند، و اینجانب مستقیمن با خود جنابعالی کار کنم.
چهارم. با پروندههای درشت اقتصادی بدون هرگونه ملاحظهای امکان برخورد داشته باشم.
جنابعالی با بزرگواری شرایط مرا تلقی به قبول فرمودید، تنها درباره شرط سوم اضافه فرمودید: «سید مجتبی و حجازی پیغامهای مرا به شما ابلاغ خواهند کرد، نه بیشتر.»
درخواست لغو حکم شبانه ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ رهبری
پس از برگزاری انتخابات خرداد ۸۸ با توجه به توصیههای لازمالاتباع استاد و ابوزوجه، حضرت آیتاله وحید خراسانی که مرا اکیدن از ورود به دستگاه قضا نهی فرمودند، این بنده درخواست کردم مرا عفو بفرمایید، شما موکدن امر فرمودید که نظام به من احتیاج دارد و شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت را مجاز ندانستید.
من درخواست جدیدی خدمتتان مطرح کردم. حضرتعالی در آخرین ماه های ریاست آیتاله هاشمی شاهرودی استناد به بندهای ۲ و ۳ اصل ۱۷۶ قانون اساسی در شب ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ اختیار مطلق در جلوگیری از هر گونه تحرک معاندان نظام را از قوه قضاییه عزل و به شورای امنیت ملی تفویض فرمودید، شورای امنیت ملی نیز بهصورت ضربالاجل قاضی سعید مرتضوی دادستان تهران را مسوول اجرای فرمان حضرتعالی نمود. وی نیز بدون فوت وقت فورن به کلیه ضابطان خود مجوز بازداشت کلیه فعالان سیاسی را بدون طی مراحل قضایی و به صورت سفید امضا صادر کرده بود.
من صراحتن از حضرتعالی لغو این حکم را درخواست کردم. شما پذیرفتید و در عمل به ذیل اصل ۱۷۶ قانون اساسی شورایی فرعی متشکل از سه نفر تشکیل شد تا وظایف پیشین محوله از سوی شما به شورای عالی امنیت ملی را متکفل شود، و دادستان تهران تحت امر این کمیته سه نفره امور مرتبط با فتنه را به لحاظ قضایی مدیریت کند و با مشورت با جنابعالی افراد ذیل به عنوان اعضای کمیته یادشده، قائم مقام شورای امنیت ملی در حوزه قضایی رسیدگی فتنه باشد: آقایان حجتالاسلام شیخ علی خلفی [دادستان سابق انتظامی قضات و رییس حوزه ریاست قوه قضاییه از تاریخ ۲۹ مرداد ۸۸ ]، حجتالاسلام سیدابراهیم رییسی [معاون اول قوه قضاییه] و حجتالاسلام شیخ غلامحسین محسنی اژهای [وزیر سابق اطلاعات و دادستان کل کشور[.

دخالت مجتبی خامنهای، طائب و نقدی در امور قضایی
اگر چه حضرتعالی پذیرفتید که این کمیته زیر نظر مستقیم رییس قوه قضاییه انجام وظیفه کند، اما متاسفانه این کمیته مصدر عملی تصمیمات قضایی نبود. احکام قضایی در دفتر شما [مقام معظم رهبری] توسط آقازاده محترم آقاسید مجتبی، حجتالاسلام سردار حسین طائب [فرمانده وقت بسیج و رییس کنونی سازمان اطلاعات سپاه] و سردار محمدرضا نقدی [فرمانده فعلی بسیج] صادر و به آقای رییسی عضو این کمیته ابلاغ میشد. من چند بار خواستم آقای رییسی را عزل کنم، آقا سیدمجتبی اجازه نداد.
اگر چه ظاهرن بنده رییس قوه قضاییه هستم، اما در واقع این فرزند شماست که از طریق ابراهیم رییسی حکم قضایی صادر میکند. به استحضار شما میرسانم که دیگر نمیتوانم شاهد این بیعدالتیها باشم. اجازه دهید اهم این بیعدالتیها را در زمان مسوولیت خود به عرض شما برسانم.
مصادیق بیعدالتی در حوزه قضایی
اول. احکام بازداشت و دستگیری متهمین امنیتی و سیاسی بدون رعایت قوانین خارج از قوه قضاییه صادر شده است.
دوم. زندانها و بازداشتگاهها بر خلاف آیین نامه سازمان زندانها اداره میشود.
سوم. روسای زندانها و بازداشتگاهها هیچ دخالت و نظارتی بر زندانیان امنیتی سیاسی ندارند.
چهارم. حتا آزادی و مرخصی اینگونه زندانیان تنها با تایید آقا سیدمجتبی و ابلاغ آقای وحید [از اعضای بیت رهبری] انجام میگیرد.
پنجم. در زندانها کمترین شکنجه، سلول انفرای طویلالمدت بوده است.
ششم. لازم به ذکر است که حتا زندانیانی که مشمول عفو حضرتعالی واقع شدهاند، این عفو رهبری به آنها ابلاغ نشده تا عملن گروگان دفتر شما باشند.
هفتم. از همه مهمتر احکام دادگاهها توسط گروهی خارج از قوه قضاییه صادر شده و از سوی آقای رییسی به قضات مربوطه ابلاغ شده است. من با شرمندگی عرض میکنم در پاسخ به قضات مستقل شریف قوه قضاییه حقیقتن درماندهام.
هشتم. خانواده بیگناه زندانیان مورد اذیت و آزار واقع شدهاند.
نهم. بدون اینکه از سوی مراجع قانونی در قوه قضاییه مجوزی صادر کرده باشند، تلفنهای مردم شنود شده است. مسوول قانونی شنود از این همه شنود انجام شده بیخبر بوده است. به عرض میرساند که بسیاری از این شنودها مورد سواستفاده اقتصادی، سیاسی و غیره قرار گرفته است.
بالاخره چون موارد فوق از سوی قضات مستقل شریف دادگستری مورد اعتراض قرار گرفته است، ازجانب افرادی که چندین بار در این نامه از آنها یاد شد، اینگونه توجیه شده است که کلیه این امور در راستای حفظ نظام صورت گرفته و حفظ نظام اوجب واجبات است، لذا کلیه تصمیمات یادشده مشروع است.
سه پیشنهاد مهم رییس قوه قضاییه
از آنجا که حضرتعالی رهبر نظام و صاحب ولایت مطلقه امر هستید و تشخیص مصلحت نظام نیز شرعن به دست شماست، سه پیشنهاد مشخص را خدمتتان مطرح کرده تقاضای تعیین تکلیف دارم:
پیشنهاد اول. دادگاههای امنیتی سیاسی از قوه قضاییه جدا شده، همانند دادگاه ویژه روحانیت مستقیمن زیر نظر ولایت مطلقه امر اداره شود. در این صورت جناب آقای رییسی [معاون اول قوه قضاییه] به عنوان رییس دادگاههای امنیتی سیاسی خدمتتان پیشنهاد میشود.
پیشنهاد دوم. اگر پیشنهاد اول مقبول نمیافتد، استدعا دارم مسوولیت شرعی کلیه امور مرتبط با زندانیان امنیتی سیاسی – که شمهای از آن به عرضتان رسید – ولو شفاهی خودتان بپذیرید و این مهم را به من ابلاغ فرمایید تا عنداله حجت شرعی داشته باشم.
پیشنهاد سوم. اگر هیچیک از دو پیشنهاد فوقالذکر مقبول نمیافتد، جسارتن با استعفای این بنده موافقت فرمایید.
اهمیت تاریخی نامه لاریجانی
آنچه گذشت مضمون نامه تاریخی صادق لاریجانی به رهبر جمهوری اسلامی است. این نامه مهمترین سند بالاترین مقام قضایی کشور در اعتراض به تخلفات قضایی یک سال و نیم اخیر ایران است.
در زمان زمامداری سیدعلی خامنهای وی هرگز زمام دادگاههای امنیتی، سیاسی و مطبوعاتی را به روسای پیشین قوه قضاییه (شیخ محمد یزدی و سید محمود هاشمی شاهرودی) نسپرد و با گماشتن افراد مطیعی مانند سعید مرتضوی عملن خود کار قضایی را به عهده داشت.
لاریجانی در این ۱۴ ماه به وضوح دریافته که رییس قوه قضاییه در حوزه امنیتی سیاسی همانند حوزه روحانیت فاقد هرگونه اختیار است. در این حوزه فرزند رهبر سید مجتبی و دو سردار سپاه طائب و نقدی و عاملشان ابراهیم رییسی اختیاراتی به مراتب بیشتر از رییس قوه قضاییه دارد.
اگر چه یزدی و شاهرودی نیز از این بیاختیاری در حوزه امنیتی سیاسی ناراضی بودند، اما حجم تخلفات دوره لاریجانی به دلیل اعتراض همگانی مردم پس از انتخابات سال ۸۸ فوق العاده زیادتر است، از این رو طبیعی است که لاریجانی زبان به اعتراض بگشاید و خواستار به عهده گرفتن مسوولیت شرعی امور از جانب رهبری یا قبول استعفای وی گردد. در واقع همانند قبل از انقلاب که محاکمه معترضان و منتقدان توسط دادگاه نظامی و زیر نظر مستقیم اراده همایونی صورت میگرفت، رییس قوه قضاییه نیز به این نتیجه رسیده است که با جدا کردن دادگاههای امنیتی سیاسی از قوه قضاییه ساحت دادگستری را از امور فرمایشی و بیعدالتی پاک نگاه دارد.
این نامه – که امیدواریم متن کامل و کلیشه آن را نیز بهزودی در اختیار افکار عمومی قرار دهیم – سند انکارناپذیر دخالت مستقیم سید علی خامنهای در احکام دادگاههای سیاسی امنیتی، فعال مایشا بودن فرزند وی سید مجتبی خامنهای، دخالت غیرقانونی سرداران سپاه از قبیل طائب و نقدی در کار قوه قضاییه جمهوری اسلامی است.
گزارش خبرنگار جرس حاکیست که پیش بینی میشود با انتشار مضمون این نامه، نویسنده آن آیتاله شیخ صادق لاریجانی تحت فشار قرار خواهد گرفت. او ناگزیر خواهد بود بین ادامه ریاست و تکذیب آنچه نوشته است یکی را انتخاب کند.
گفتنیست که بلافاصله بعد از ارسال این نامه پرونده دو برادر وی (محمد جواد و فاضل) توسط سازمان اطلاعات سپاه به جریان انداخته شد.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
پیام جهانگیری
بهراستی چقدر دنیا کوچک شده است، چقدر انسانها به هم نزدیک شدهاند و چقدر سرنوشت آنها برای یکدیگر اهمیت یافته است. در این دنیای جدید که بیتردید محصول گسترش ارتباطات است، بسیاری از گزارهها و مفاهیم، نیاز به بازتعریفی دوباره دارند. دیگر مسایل داخلی کشورها، تنها مربوط به خودشان نیست. همه چیز جهانی شده است. اصطلاح دهکدهی جهانی به مرور به واقعیتی گریزناپذیر تبدیل شده است. امروز دیگر، مرگ آبزیان خلیج مکزیک تنها امری مربوط به قارهی آمریکا نیست؛ همانگونه که حوادث پس از انتخابات ایران نیز مسئلهای صرفن ملی محسوب نمیشد. اینها را گفتم تا به خبر مسرتبخش «پایان پیروزمندانهی عملیات نجات سیوسه معدنچی در شیلی» برسم.

شاید تاکنون نجات جان انسانهای گرفتاری، اینچنین جهانی را با خود همراه نکرده باشد. این تنها خانوادههای معدنچیان نبودند که چشمان گریان و نگرانشان به عملیات نجات جان عزیزانشان بود؛ تنها آنها نبودند که در فاصلهی هفتصد متری از آن انسانهای گرفتار در زیر زمین، شمعهایشان را به نشانهی روشن نگاه داشتن امیدهایشان روشن نگاه میداشتند و همراه با بیم و امید، روزها را به شب و شبها را به روز میرساندند، در کنار آنان، میلیاردها انسان دیگر نیز در سرتاسر این کرهی خاکی با این بیم و امیدهای انسانی، سرنوشت همنوعان گرفتار خویش را شصت و نُه شب و روز دنبال کردند.
براستی نجات جان آن سی و سه نفر جهانی را شادمان کرد و اشک شوق انسانهای بشردوست را روان گردانید. اما در کنار این شادی مشترک، آن احساس زیبا و همدلی و همبستگی جهانی، که فراتر از مرزها، اعتقادات و تفاوتهاست، پیامی انسانی را به یادها نشاند. پیامی که پژواک طنین دلنشین آن از پس سدهها به گوش میرسد.
آری، امروز پیام انسانی، روشنفکرانه و متعهدانهی شارح فرزانهی فرهنگ ما، سعدی بزرگ، پس از هفتصد سال به واقعیتی نویدبخش در سطح جهانی تبدیل گشته است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
نحوه استقبال از محمود احمدینژاد در بیروت نشاندهنده تاثیر مواضع و سخنرانیهای او بر طبقات خاصی از مردمان خاورمیانه و بهطور عام در ذهنیت مسلمانان است. زمانی که احمدینژاد در ارتباط با مناقشه اعراب و اسراییل موضعگیری میکند و هلوکاست را افسانه میخواند یا حادثه یازده سپتامبر را ساخته و پرداخته بخشی از سیستمهای اطلاعاتی آمریکا میداند، در حقیقت او با هوشیاری طبقهی هدفش را انتخاب کرده است.
او در نیویورک و ژنو برای کسانی سخن گفت که در چند روز گذشته در مناطق جنوبی بیروت به استقبالاش آمدند، دقیقن به همین دلیل در زمانی که دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی در هنگام سخنرانیاش جلسه را ترک میکنند او از برد نفوذ سخنان خویش در اذهان طبقات اسلامگرای خاورمیانه و کشورهای اسلامی اطمینان حاصل میکند.
بهطور اساسی رشد افراطگرایی اسلامی در جهت منافع کلی حکومت اسراییل است
بسیار سادهانگاری خواهد بود اگر محبوبیت مواضع احمدینژاد در لبنان و فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی را تنها به دلیل کمکهای چند صد میلیون دلاری حکومت اسلامی ایران به گروههایی چون حماس و حزباله دانست چرا که توان چنین خاصه خرجیهایی در کشورهای دیگر منطقه نیز وجود دارد اما از آنجایی که گزینههای مورد حمایت دیکتاتوریهای میانهروی عربی در ذهنیت مردم منطقه جذابیتی ندارد، مواضع رادیکال احمدینژاد به عنوان راه حل جلوه میکند.
زمانی که سران تشکیلات خودگردان فلسطین و مصر و اردن در آمریکا در برابر دولت راستگرای اسراییل مینشینند در واقع تمام طرفهای عربی مذاکره میدانند که نتانیاهو میان ادامه دولت راستگرای ائتلافیاش و پیشبرد روند صلح خاورمیانه، مورد نخست را انتخاب خواهد کرد.
در این مناقشه اسراییل به کمک لابی رسانهای و سیاسی خویش شکست این مذاکرات را متوجه دلایلی جز شروع دوباره پروژههای شهرکسازی در اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ یا دیوارکشیهای تبعیضآمیز در کرانه باختری و محاصره غیرانسانی غزه خواهد کرد.
بهطور اساسی رشد افراطگرایی اسلامی در جهت منافع کلی حکومت اسراییل است. تجربه تاریخی نشان میدهد چندان تفاوتی هم به دست راستی یا چپی بودن آنان نیز ندارد. چرا که اسراییل به این واسطه به آسانی میتواند از اعطای امتیازات جدی و حقیقی به طرف فلسطینی شانه خالی کند و از اعمال فشار دولت اوباما بر خود بکاهد و در عوض خزانه خویش را با کمکهای نقدی و تسلیحاتی غرب و به خصوص آمریکا پر کند.
پس از درگیریهای انتخاباتی در سال گذشته در ایران با وجود اینکه ضربهی قابل توجهی به وجهه بینالمللی احمدینژاد وارد شد، اما به دلیل استانداردهای دوگانهای که غرب و آمریکا در ارتباط با مسایلی چون فعالیتهای هستهای، دمکراسی و حقوق بشر در خاورمیانه دنبال میکنند، تبلیغات رسانهای غرب چندان جذابیتی در بین مردم منطقه نداشت.
خود احمدینژاد نیز معمولن در مصاحبههایش با رسانههای غربی از این استانداردهای دوگانه استفاده شایانی میکند. شاید زمانی که اسماعیل ابو ردینه (سخنگوی تشکیلات خودگردان فلسطین) احمدینژاد را سارق نتیجه انتخابات ایران نامید و او را فاقد مشروعیت کافی برای ابراز نظر در ارتباط با مسئله صلح اعراب و اسراییل دانست، تنها مخالفان ایرانی احمدینژاد این اظهارات را بسیار پسندیدند اما چنین مواضعی در ذهنیت اکثریت مردم عرب منطقه اهمیت چندانی ندارد.
مردم منطقه و کشورهای اسلامی فساد و ناکار آمدی دولت محمود عباس و دیگر دولتهای عربی در ارتباط با احقاق حقوق فلسطینیان را در برابر سیاست تهاجمی محمود احمدینژاد و هم پیمانانش در فلسطین و لبنان قرار میدهند
زمانی که تمام فشار دولت آمریکا و خواهشهای دولتهای عرب منطقه مانع از سرگیری دوباره پروژههای شهرکسازی در اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ نمیشود و آویگدور لیبرمن وزیر خارجه اسراییل مصالحه با فلسطینیان و توقف روند کنونی این شهرکسازیها را تشبیه به این میکند که اروپا نیز در سال ۱۹۳۸ برای آشتی دادن هیتلر که حرص و آز تسلط بر اروپا را داشت، به جای حمایت از چکاسلواکی، آن کشور را قربانی کرد میگوید: «اسراییل چکاسلواکی دوم نخواهد شد و بر منافع حیاتی خود پافشاری خواهد کرد.»
و نتانیاهو هم توقف شهرکسازیها را به بهرسمیت شناختن اسراییل بهعنوان یک دولت یهودی از سوی طرف فلسطینی موکول میکند و عملن به تحقیر طرف مذاکره کننده فلسطینی میپردازد.
مردم منطقه و کشورهای اسلامی فساد و ناکار آمدی دولت محمود عباس و دیگر دولتهای عربی در ارتباط با احقاق حقوق فلسطینیان را در برابر سیاست تهاجمی محمود احمدینژاد و هم پیمانانش در فلسطین و لبنان قرار میدهند، واضح است که در این میان چه کسانی سازشکار و چه کسانی قهرمان مظلومان منطقه نام میگیرند.
زمانی که در کشورهای عربی منطقه جمهوریهای پادشاهی چون مصر حسنی مبارک وجود دارد که در حدود سه ده است که در جایگاه ریاست جمهوری تکیه زده است و در پی مقدمات جانشینی پسرش نیز است، یا وضعیت حقوق بشر در کشورهای عربی منطقه و اراضی اشغالی فلسطینی به وضع کنونی است و اسراییل تنها قدرت هستهای منطقه است که حتا به در خواست پیوستن به معاهدههای بینالمللی منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی کوچکترین توجهی را نمیکند و همهی این ترتیبات با سکوت یا حمایت ضمنی آمریکا همراه است، اصلن دور از ذهن نخواهد بود تا اظهارات مقامات غربی در ارتباط با مواضع احمدینژاد در ذهن مردم منطقه دوگانه و غیرقابل قبول جلوه کند.
آنچه در این بخش میآیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران روز پنجشنبه خواستار این شد که مطابق با تعهدات بینالمللی ایران، مجلس و قوه قضاییه ایران فورن مجازاتهای غیرانسانی مانند قطع عضو، سنگسار، و شلاق را لغو نمایند.
ظرف روزهای اخیر، مقامات ایرانی تایید کردهاند که احکام قطع عضو اجرا شدهاند و احکام شلاق نیز به نحو فزایندهای در مورد تظاهرکنندگان پس از انتخابات صادر شده است.
هادی قایمی، سخنگوی کمپین گفت: «مطابق قوانین بینالمللی، این اعمال وحشیانه و غیرانسانی چیزی بهجز شکنجه نیست و باید منسوخ شود.»
در بهمن ماه ۱۳۸۸ و خرداد ۱۳۸۹، محمدجواد لاریجانی رییس هیت جمهوری اسلامی ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خطاب به شورا گفت که ایران چنین مجازاتهایی را از لحاظ فرهنگی موجه میداند و آنها را مصداق شکنجه نمیداند. قائمی گفت: «هیچ چیز در فرهنگ ایرانی نیست که چنین ظلمی را توجیه کند و وقت آن رسیده است که سازمان ملل یک مکانیسم نظارتی برای پاسخگو کردن ایران به دلیل نقض تعهدات بینالمللیاش ایجاد کند.»
بر طبق گزارشات رسانههای دولتی ایران، مقامات اعلام کردهاند که از مجازات قطع عضو برای جرم دزدی بیشتر استفاده خواهند کرد و حتا در بعضی موارد سرقت، حکم به مجازات اعدام نیز بدهند. از سوی دیگر، بعضی شهروندان ایرانی به دلیل ابراز نظرات سیاسیشان به شلاق محکوم شدهاند.
بر اساس گزارش مورخ ۱۹ مهر ۱۳۸۹ که توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شده، محمد ذوقی دادستان مشهد اعلام کرده است که حکم قطع دست یک سارق اجرا شده و از این پس چنین احکامی بیشتر مورد استفاده قرار خواهند گرفت تا منعکسکننده «سختگیریهای ویژه» باشند.

ذوقی همچنین با اشاره به ماده ۱۸۵ قانون جزای اسلامی اعلام کرد آنان که به جرم سرقت محکوم شدهاند ممکن است با مجازات اعدام روبهرو شوند: «عمل یک فرد سارق با جمع شرایطی میتواند از مصادیق جرم محاربه باشد که مجازات سنگین اعدام را در پی خواهد داشت.» وی درخصوص سرقتهایی که از مصادیق محاربه نیستند، با اشاره به قانون مجازات اسلامی و قرآن گفت: «بر این اساس اصل بر قطع ید سارق است.» بنا بر این گزارش، محمد ذوقی اعلام داشته است که اجرای حکم قطع ید در حضور زندانیانی صورت گرفته است که آنها نیز مرتکب جرم سرقت شده بودند تا آنها نیز عبرت بگیرند.»
به نقل از مطبوعات ایران، در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۸۸ حکم «قطع عضو» یک سارق محکوم شده در زندان کارون شهر اهواز اجرا شد. بر اساس گزارش مورخ ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ خبرگزاری ایسنا، در مراسم معارفه دادستان جدید اهواز، داوود صادقی دادستان سابق دادگاههای عمومی و انقلاب اهواز گفت: «همچنین ۶ مورد اجرای حدود الهی قطع دست و پا نیز در ۲ سال گذشته در اهواز اجرا شده است که بازتاب خوبی میان شهروندان داشته و اسباب رضایت را فراهم کرده است.» وی همچنین گفت: «در ۲ سال گذشته ۲۵ مورد حکم اعدام در اهواز اجرا شد که ۱۸ مورد آن مربوط به قاچاقچیان مواد مخدر و هفت مورد مربوط به محارب بوده که از این هفت مورد، پنج مورد سارق مسلح بودهاند.»
در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۸۹، دادستان کل کشور غلامحسین محسنی اژهای طی یک نشست مطبوعاتی اعلام داشت که ۶۱ متهم تظاهرات پس از انتخابات در ایران بعضن علاوه بر مجازات زندان به مجازات شلاق نیز محکوم شدهاند. بر طبق گزارشات محسنی اژهای گفت: «برخی محکومان علاوه بر حبس، مجازات شلاق نیز دارند و در مواردی هم ممکن است که حبس و شلاق محکومان به جزای نقدی تبدیل شده باشد.»
محسنی اژهای یکی از هشت نفر مقامات ایرانی است که به دلیل نقض جدی حقوق بشر اخیرن روی «لیست سیاه» تحریمهای کشور آمریکا قرار گرفته است. وی همچنین یکی از افرادی است که سابقه وی در گزارش کمپین با عنوان «مردان خشونت» مستند شده است.
در حالی که قطع عضو، شلاق و اعدام از طریق سنگسار همگی مطابق قانون جزای اسلامی مجازاتهای قانونی به شمار میآیند، این مجازاتها مصادیق شکنجه و مجازاتهای ظالمانه و غیرعادی هستند و مطابق قوانین بینالمللی حقوق بشر، غیرقانونی به شمار میآیند.
در سال ۱۳۸۸، مجمع عمومی سازمان ملل متحد «نگرانی عمیق خود را در خصوص ادامه و تکرار نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با شکنجه و رفتارها و مجازات های ظالمانه، غیرانسانی و اهانتآمیز، شامل شلاق و قطع عضو» و همچنین سنگسار اعلام کرد.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران خواستار لغو کلیه مجازاتهایی است که با تعهدات بینالمللی ایران در میثاقهای حقوق بشری تناقض دارند و از ایران میخواهد تا از قوانین بینالمللی معمول که شکنجه را ممنوع میدارند پیروی کند.
شنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۸۹ – ۱۶ اکتبر ۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیدهی اخبار مطبوعات شنبه ایران
میکروفن – «نوشابه نگو بلا بگو» – شکوفه
گزارش سیاسی – «گسترش روابط یا تقویت حزباله» – سروش
بخش اول اخبار
اوراق زرین – «زینالعابدین مراغهایی و نقد ادبی» - رضا افتخاری
روزنگاشت – «امنیت غذایی» - مریم
بخش دوم اخبار
همنفس با ویناله – «معرفی سینماهای جشنواره ویناله» – اردوان طاهری
گفتوگوی روز – «اعتراض با دهانی دوخته» - اختر قاسمی
دایرهی شکسته – «رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست» - مهشب تاجیک
مجلهی خبری کابل – آرین
پسنشینی تند – «خرقهی تزویر و ریا» - اکبر ترشیزاد
بخش سوم اخبار
قصههای ما، از رویا تا واقعیت – «نشانهها و نمادها» – شهره شعشعانی
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه ۲۳ مهر ۸۹، رحیم غلامی روزنامهنگار آذربایجانی که به اتهام عضویت در گروههای غیرقانونی جهت برهم زدن امنیت ملی در بازداشت بهسر میبرد پس از تحمل ۱۳ ماه حبس، از زندان اردبیل آزاد شده است.
به گزارش جنبش دانشجویی آذربایجان، این فعال ۲۲ فروردین ۸۷ توسط ماموران اداره اطلاعات در اردبیل بازداشت شده بودند. شعبه یکم دادگاه انقلاب اردبیل علیزاده٬ سعادتی٬ غلامی و چند تن دیگر را با اتهام عضویت در گروه جهت برهم زدن امنیت ملی محاکمه و به پنج سال حبس توام با تبعید محکوم کرده بود. چندی بعد دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل با تغییر اتهام وارده٬ اتهام تبلیغ علیه نظام را به این افراد نسبت و حکم آنها را به یک سال حبس تعزیری کاهش داد.
شایان ذکر است رحیم غلامی فعال مطبوعاتی استان اردبیل و سردبیر صفحه ترکی هفتهنامه مهر اردبیل و عضو هیت تحریریه هفتهنامه یاشیل مغان و هفتهنامه توقیف شده نوید آذربایجان است.
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه، پانزدهم اکتبر روسیه موافقت خود را همزمان با سفر هوگو چاوز، رییس جمهوری ونزوئلا با احداث اولین نیروگاه هستهای در این کشور اعلام کرده است. این توافق در راستای تقویت روابط مسکو و کاراکاس صورت گرفته است.
هوگو چاوز گفته است کشورش قصد دارد با احداث نیروگاه هستهای ۱۲۰۰ کیلوواتی از وابستگی خود به سوختهای فسیلی بکاهد.
پیش از این نیز در جریان سفر ولادمیر پوتین، نخست وزیر روسیه به ونزوئلا، دو کشور موافقتنامههایی را برای همکاری در بخش انرژی امضا کرده بودند.
سرگئی کرنیئنکو، رییس شرکت روس اتم گفته است احداث نیروگاه هسته ای در ونزوئلا حدود ده سال طول خواهد کشید.
لازم به اشاره است ونزوئلا یکی از صادرکنندگان عمده نفت خام در جهان است.
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه و در پی خروج یکی از بزرگترین شرکتهای ژاپن از میدان نفتی آزادگان ایران در جنوب این کشور، دولت آمریکا از این عمل استقبال کرده است.
به گزارش بیبیسی، شرکت اینپکس روز جمعه اعلام کرد که از طرح اکتشاف و توسعه میدان نفتی آزادگان خارج خواهد شد.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، روز جمعه در واشنگتن این تصمیم اینپکس را مطابق با قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران و نیز بر اساس تحریمهایی دانست که دولت ژاپن اخیرن علیه ایران در نظر گرفته بود.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت که تصمیم شرکت ژاپنی گام مهمی به جلو در تلاش جامعه بینالمللی برای مبارزه با گسترش تسلیحات هستهای و جلوگیری از تولید سلاح اتمی توسط ایران است.
این در حالی است که ژاپن و کره جنوبی دو متحد آسیایی آمریکا هستند که اخیرن تحریمهای یکجانبهای علیه ایران در نظر گرفتهاند.
لازم به توضیح است آزادگان با ذخایری نزدیک به ۳۴ میلیارد بشکه نفت خام، از بزرگترین منابع نفتی کشف شده جهان در سی سال گذشته است.
بیشتر بخوانید:
«خروج ژاپن از طرح توسعه میدان نفتی آزادگان»
لیدا حسینینژاد
منبع : مردمک
«یک زمین، یک خانواده»؛ این عنوان نمایشگاه جدید عکس رضا دقتی در پاریس است که ۲۵ شهریور افتتاح شد و تا ۱۳ دیماه ادامه دارد. رضا دقتی را با کارهای فراوانی میشناسیم. حتا آنها که اهل عکاسی یا علاقهمند به آن نیستند، او را با طرح «ما همه ندا هستیم، ما همه یکصدا هستیم» میشناسند. بر اساس این طرح تظاهرکنندگان در پاریس نقابی با تصویر ندا به صورت گذاشتند و دقتی، تصویر آنها را ثبت کرد و حالا یکی از آن عکسها همراه با پرترههای دیگر در پارک «لاویلت» پاریس به نمایش گذاشته است.
پارک لاویلت از پارکهای معروف و بسیار بزرگ پاریس، با نشانههای مختلف معماری است. در این پارک ۲۶ ساختمان قرمز با فاصلهای معین از هم قرار گرفتهاند و آقای دقتی، ۲۲ پرتره با ابعاد بسیار بزرگ را روی آنها قرار داده است؛ پرترههایی از مردمانی ناشناخته از اقوام و سرزمینهای گوناگون، از کودک تا پیرمرد و پیرزن.
در این میان اما، سه چهره شناخته شده وجود دارد؛ بینظیر بوتو، احمد شاهمسعود و دختری با نقاب ندا. گفتوگو با او را از چهرههای شناخته شده و دلیل انتخاب آنها آغاز کردیم:
چرا از میان آن همه چهرههای سرشناس که از آنها عکاسی کردید، تصویر بینظیر بوتو و احمدشاه مسعود برای این نمایشگاه انتخاب شد؟
این پارک نقطه عطفی میان پاریس و حومه آن بهشمار میآید، در واقع یک مرز است. از طرفی اطراف این پارک مهمترین تمرکز ملیتهای مختلف دنیا در پاریس است. در واقع این پارک متعلق به آنها و مردم دنیاست. هدفم همیشه این بوده است که از طریق چهرههای ناشناخته با مردم ارتباط برقرار کنم اما درباره این پرترهها میخواستم دو مسئله مهم را مطرح کنم. یکی نقش زنان در دنیای غیر غرب است. غربیها سنگ زنان را به سینه میزنند اما تعداد زنان فعال در پارلمان کشورهای اروپایی و دیگر حوزههای سیاسی بسیار کم است. با خانم بینظیر بوتو از زمان دانشجوییاش دوست بودم، پیش از این که وارد سیاست شود. او مقابل دیکتاتوری مانند ضیاالحق ایستاد و با او مبارزه کرد و در یک مبارزه انتخاباتی برنده شد و به نخستوزیری رسید. برای من مهم بود که چنین زنی را به مردم معرفی کنم.
و درباره احمد شاهمسعود؟
به عقیده من مسعود یک شخصیت جهانی مهم است که شخصیتاش و اهمیت کاری که انجام داده، ناشناخته مانده است. او همیشه میگفت که من نمیگذارم کشورم زیر چکمه روسها بماند، یک دانشجوی ساده رشته راه و ساختمان بود که در نهایت توانست ارتش روس را به زانو دربیاورد و همین مسئله باعث از بین رفتن اتحاد جماهیر شوروی و ریختن دیوار برلین شد، ولی هنوز شناخته شده نیست. به همین دلیل او را انتخاب کردم.
فکر نمیکنید تضاد تصویر این دو شخصیت با دیگر عکسها مثل تصویر یک پسربچه سیاهپوست، سوالبرانگیز باشد؟ قصد داشتید این تضاد را برجسته کنید؟
همیشه سعی میکنم در کارهایم پرسش ایجاد کنم، کارهای من جوابی در خود ندارند، بلکه سوالبرانگیز هستند. این دو شخصیت سیاسی از نگاه کسانی که آنها را نمیشناسند، از نظر پرتره بودنشان انتخاب شدهاند نه به دلیل شخصیتشان. همه این چهرهها هزاران سوال با خود دارند.

با توجه به سابقه کار در حوزه معماری، چهطور توانستید این تصاویر را با عناصر معماری داخل این پارک ارتباط دهید؟
این ۲۶ ساختمان قرمز (Follies) مجموعهای از شاهکارهای معماری بهنام برنارد تومی (Bernard Tschumi) است که ۲۰ سال پیش ساخته شدهاند. مسوولان پارک متوجه شدند بعد از ۲۰ سال دیگر مردم به آنها توجه نمیکنند. حدود سه سال پیش از بسیاری از هنرمندان دنیا خواستند کاری کنند تا زندگی این ساختمانهای قرمز عوض شود. پیشنهاد من این بود که با توجه به رفت و آمد مردمی از اقوام گوناگون در این پارک، اگر بتوانیم پرتره افرادی از ملیتهای مختلف را اینجا بگذاریم، هر کدام از آنها که میآیند به نوعی بهدنبال کشور خود میگردند و این نوعی چیستان ایجاد میکند. این پیشنهاد پذیرفته شد و پس از آن بهدنبال بررسی نحوه انتخاب پرترهها بودیم.
چه نکات دیگری را برای انتخاب عکسها در نظر داشتید؟
شاید به این موضوع هم فکر میکردم که چهرهها از پشت درختان چگونه دیده میشوند و اگر درختان برگ نداشته باشند این عکسها چهطور به نظر میرسند. نکته دیگر این بود که عکسها را به همه جای این ساختمانها نمیشد نصب کرد، به همین دلیل چند مهندس وضعیت استقامت عکسها در باد و هوای طوفانی را محاسبه کردند، این محاسبهها سه ماه طول کشید.
یکی از تصاویری که در این نمایشگاه دیده میشود، تصویر دختری است با نقاب «ندا». یکی از کارهای شما که حداقل در فضای مجازی بسیار مورد استقبال قرار گرفت طرح عکاسی از تظاهرکنندگان با نقاب ندا بود. فکر میکنید تصویر «ندا» تا چه زمان موضوعیت جهانی خواهد داشت؟
چند روز پیش که همراه حدود ۱۰۰ بازدید کننده در حال تماشای کارها بودیم، وقتی مقابل این تصویر رسیدیم، پرسیدم: «چند نفر از شما فیلم ندا را دیدهاید؟» حدود ۸۰ نفر از آنها فیلم ندا را دیده بودند و داستان آن را میدانستند. یک مسئله این است که داستان ندا به هر حال به نوعی وارد تاریخ شده است و مسئله دیگری که من میخواستم مطرح کنم، «همصدا» بودن همه بود. در یکی از سخنرانیهایم ماجرایی از سال نوی چینی تعریف کردم و به نظر من این مسئله به قدرت گرفتن کشور چین در دنیا مربوط است. چینیها برای جشن سال نو ماسک و نقاب زیاد درست میکنند، یکی از سمبلهای آنها برای نشان دادن قدرت، اژدها است. زیر آن اژدهای بزرگی که در آن جشن میرقصد، حدود ۵۰ نفرهستند که هر کدام چوبی در دست گرفتند و تا نیمه بدنشان زیر اژدهاست. درواقع اژدها همان پنجاه نفر هستند، در حالیکه صورت هیچکدام معلوم نیست، اما اگر ما بخواهیم با پنجاه ایرانی یک اژدها درست کنیم، مطمئن باشید که هرکدام از آنها سوراخی در شکم اژدها درست خواهد کرد که سر خود را بیرون بیاورد و خود را نشان بدهد. به نظر من این یکی از مشکلات عمده ایران و ایرانیهاست.
و شما با نقاب دختری که به نماد آزادیخواهی ایرانیان بدل شده است، میخواهید با این ویژگی مقابله کنید؟
بله، این که بتوان ایرانیان را وادار کرد که پشت یک ماسک قرار بگیرید، با یک اسم، یک صدا و آنهم نه هر ماسکی و نه هر آدمی، بلکه کسی که دیگر هیچکس نمیتواند بگوید با آن مشکل دارم. دیگر مانند پرچم سیاه و سفید و سبز نیست. از این جهت به نظر من مهم بود و هست که این چهره، به عنوان یک سمبل زنده بماند و جریان داشته باشد.
برای این نمایشگاه یک دختر را انتخاب کردید که پشت نقاب ندا قرار دارد، چرا یک مرد نمیتوانست ندا باشد؟
من میخواستم یک زن باشد، مشابه همان داستانی که درباره بینظیر گفتم. به نظر من تمام مشکلات بیشتر کشورهای منطقه مانند ایران، افغانستان و پاکستان و حتا آسیای مرکزی از آنجا ناشی میشود که زنان امکان رشد و دستیابی به مراکز مهم تصمیمگیری قدرت و امور فرهنگی و مطبوعاتی را نداشتند. به نظر من تنها راهی که میتواند به ایجاد جامعهای بهتر در ایران کمک کند این است که بتوانیم کاری کنیم که زنان بیشتر مسوولیتهای مطبوعاتی و فرهنگی و آموزشی را به عهده بگیرند. تمام کارهایی هم که من در بنیاد «آینه» در افغانستان شروع کردم بر این اساس استوار است که زنان در این سه زمینه فعالتر بشوند و مطمئنم که پس از چند نسل آنها میتوانند دنیا را عوض کنند. زنان امکان جنگ را تا مقدار زیادی از بین میبرند. داستان ندا از این نظر برایم مهم است که میتوانم روی مسئله زنان کار کنم.

هیچکدام از این پرترهها نبود که بخواهید نسبت به بقیه برجستهتر به نظر بیاید؟
نخواستم بین عکسها تفاوتی بگذارم، چون تاثیری که هر عکس روی افراد میگذارد با تاثیری که روی من میگذارد متفاوت است. نوع ارتباط من با عکسها بهعنوان عکاس به گونه دیگری است در حالیکه من به دنبال ارتباط عکس با بیننده هستم و در نهایت بیننده از هر عکس خوشش میآید یا نه، آن را برجسته میکند و یا برایش سوالبرانگیز میشود.
……………………………………………………………………
دوستان عزیز یک ماه از افتتاحیهی نمایشگاه «یک زمین، یک خانواده» میگذرد. به همین منظور و همچنین برای استفاده از آخرین روزهای آفتابی پاییز قصد داریم روزی را در کنار شما عزیزان در چمنهای پارک لاویلت پیک نیک دوستانهای ترتیب دهیم.
قرار ما:
زمان : روز یکشنبه ۱۷ اکتبر از ساعت ۱۳٫۳۰ به بعد
مکان : روی چمنهای بخش جنوبی پارک میان Folie N5 و P5 نزدیک کانال منتظرتان هستیم.
صمیمانه
راشل و رضا
……………………………………………………………………
معرفی جدیدترین کتاب رضا دقتی «یاغی دلان» مجموعهای از سی سال عکسهای رضا دقتی از افغانستان که تا کنون چاپ نشدهاند.
شنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۱۰ ساعت ۱۴ تا۱۸
مکان : بخش جنوبی پارک لاویلت میان Folie N5 و P5
با حضور رضا دقتی، عتیق رحیمی و ژان دی شولی
«ویدئو / یک زمین یک خانواده»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس احضاریه صادر شده روز پنجشنبه برای محمدعلی دادخواه از اعضای وکلای کانون مدافعان حقوق بشر وی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب فراخوانده شده است.
به گزارش هرانا، آقای دادخواه اظهار داشت که روز ۲۵ مهرماه باید برای پاسخ به اتهاماتی که علیه وی مطرح شده مراجعه کند.
محمدعلی دادخواه که وکالت حدود ۲۰ نفر از دانشجویان، اساتید و دیگر بازداشتشدگان پس از انتخابات را بر عهده دارد، به اتهام نگهداری اسلحه و مواد مخدر در دفتر وکالتش پس از انتخابات بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
لازم به ذکر است این وکیل مدافع حقوق بشر وکالت فعالان دانشجویی همچون عبداله مومنی، مجید توکلی، حسین رونقی ملکی، علی ملیحی و بهاره هدایت را به عهده دارد.
رادیو کوچه
در ادامه هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال ایران روز جمعه، تیمهای ذوبآهن و سپاهان از اصفهان، استقلال تهران و شاهین بوشهر بر حریفان خود غلبه کردهاند.
در دیدارهای روز جمعه تیم ذوبآهن برابر ملوان بندرانزلی با نتیجه سه بر صفر به پیروزی دست یافت.
استقلال با گل دیرهنگام فرهاد مجیدی مقابل پرسپولیس به برتری رسید. سپاهان، مدافع عنوان قهرمانی، پس از حرکتی کند در آغاز فصل، توانست به پیروزی چهار بر دو مقابل پیکان قزوین برسد.
در آخرین دیدار هم شاهین بوشهر با پیروزی دو بر یک بر پاس همدان از جمع تیمهای قعر نشین کمی فاصله گرفت.
در پایان هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال ایران تیم ذوب آهن با ۲۴ امتیاز در صدر قرار گرفت و تیمهای استقلال و سپاهان در مکانهای دوم و سوم جدول جای گرفتند.
بیشتر بخوانید:
«شکست استیلآذین برابر سایپا»
رادیو کوچه
روز جمعه و پس از اعلام رای کمیته داوران، دو فیلم تولید کرهجنوبی برنده جوایز اصلی بخش مسابقه «جریانهای نو» پانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم پوسان شدهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مراسم اختتامیه این دوره جشنواره پوسان روز جمعه برگزار شد و فیلمهای «دفتر خاطرات موسان» به کارگردانی پارک جونگ-بوم و «شب ناامیدکننده» ساخته یون سونگ-هیون دو جایزه ۳۰ هزار دلاری بخش جریانهای نو را دریافت کردند که به اولین یا دومین ساخته فیلمسازان آسیایی اعطا شد.
امسال ۱۳ فیلم از کره جنوبی، هنگ کنگ، چین، فیلیپین، عراق، هند، ویتنام و تایلند در بخش مسابقه جریانهای نو رقابت کردند.
پانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم پوسان هفتم اکتبر با نمایش «زیر درخت هاثورن» به کارگردانی ژانگ ییمو کارگردان چینی آغاز شد و جمعه با نمایش فیلم سهبخشی «کاملیا» به کارگردانی چانگ جون-هوان از کره، ایسائو یوکیسادا از ژاپن و ویسیت ساساناتینگ به پایان رسید.
در مدت ۱۰ روز برگزاری جشنواره در مجموع ۳۰۶ فیلم در جشنواره پوسان به نمایش درآمدند که در میان آنها ۱۰۳ فیلم برای اولین بار در دنیا روی پرده رفتند. به گفته برگزارکنندگان جشنواره بیش از ۱۸۲ هزار نفر امسال از این رویداد سینمایی بازدید کردند.
عباس کیارستمی فیلمساز ایرانی مهمان افتخاری جشنواره پوسان ۲۰۱۰ بود و ریاست این دوره آکادمی فیلم آسیا را برعهده داشت که برگزارکننده مجموعه برنامههای آموزشی است.
لازم به ذکر است «کپی برابر اصل» کیارستمی، «سنگ اول» ابراهیم فروزش، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «گشر» وحید وکیلیفر، «نیوه مانگ» بهمن قبادی و مستند «همه مادران من» به کارگردانی ابراهیم سعیدی و زهاوی سنجاوی نمایندگان ایران در این دوره جشنواره پوسان بودند.
سیدرضا حسینی (مدحی)/ کارشناس ارشد علوم سیاسی و علوم استراتژیک مسایل نظامی
با گذشت حدود ۱۰ سال از سفر رسمی رهبری به قم، سفر قریبالوقوع وی در حالی انجام میشود که کشور در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و … نسبت به سفر قبلی وی دستخوش تغییرات فراوان و اساسی واقع شده و مشکلات عدیده گردیده است از جمله: «عدم اقبال ایشان در هدایت صحیح کشور و مورد سواستفاده قرارگرفتن از سوی برخی جناحهای سیاسی، هزینه کردن جایگاه رهبری برای گروهی خاص، که در واقع بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که آن حمایتها را نیز میتوان در ردیف بازیخوردنهای سیاسی ارزیابی کرد و موجب دلخوری بسیاری از بزرگان حوزه گردیده، و نیز مقبولیت رهبری در نزد افکار عمومی حوزوی یعنی روحانیون و طلاب علوم دینی و مراجع بیش از پیشکم رنگ شده است. با این حال که خود ایشان نیز از عدم استقبال علما و روحانیون برجسته از خود اطلاع کافی دارد و به عواقب این کم محلی آگاه و واقف است لذا مهیا شدن برای این سفر از چند حیث قابل تامل و بررسی میباشد.
دو حالت متصور است:
۱- این سفر با میل و موافقت ایشان و برنامهریزی مشاورین ایشان انجام میگردد که در آن صورت:
الف) با توجه به محتمل بودن مشاورههای اشتباه (جهت دار و عمدی) جهت تخریب ایشان، مشاورههای اشتباه توٲم با القا این موضوع که این سفر میتواند در این شرایط نتایج قابل توجهی داشته باشد، موجب این سفر شده است.
ب) با توجه به حمایتی که ایشان تاکنون از دولت احمدینژاد نموده است (آنهم نیز در اثر مشاورههای اشتباه و جهتدار بود)، بیمحلی و اعتراض علمای قم به دولــت و شخـص احمدینژاد موجب شده است تا وی جهت تقویت ارتباط بین قم و دولت شخصن پیشقدم شده باشد تا با جلب حمایت حوزه، عرصه را بر مخالفین خود تنگتر نماید.
که در این حالت نیز با دست خالی باز خواهد گشت.
ج) عدهای نیز معتقدند جهت اعلام مرجعیت عام و تثبیت امامت این سفر انجام میگیرد.
۲- این سفر به اجبار و در شرایطی که ایشان ناچار به انجام این سفر است انجام میگردد که در آن صورت:
الف) با توجه به فشار همهجانبه مبنی بر استیضاح وی (نامه کروبی به هاشمی، نامه کدیور به هاشمی، نامه کنشگران اجتماعی مانند نوریزاد به آیهاله خامنهای، انتشار شایعهنامه آقای صادق لاریجانی به آیهاله خامنهای و …) و اجرای بدون کم و کاست اصل ۱۱۱، برای جلب نظر علما و جلوگیری از این اتفاق و گرفتن تاییدیه، ناچار به این سفر است.
ب) در زمان نبود وی عدهای از موافقان افراطی وی جهت حفظ قدرت و ثبات دست به اقداماتی از جمله حذف و یا دستگیریهای گسترده در سطح سران مخالفان بزنند لذا وی جهت حفظ جایگاه رهبری بهناچار به این سفر میرود.
ج) فرستادن وی به این سفر جهت حذف فیزیکی ایشان توسط دارو یا … و متهم نمودن علمای مخالف و آماده کردن بستر حذف مخالفان تفکر فرقه مصباحیه و تثبیت تفکر تکقطبی.
د) فرستادن وی به این سفر و تخریب وجهه نمودن وی و سپس انجام کودتا توسط یک طیف و مطرح نمودن رهبری هاشمی شاهرودی که تقریبن همه چیز برای رهبر شدن ایشان محیا بوده و میتوانند روی وی به اجماع برسند، میباشد و …
در حالت دوم که بسیار محتمل است، رهبری به ناچار به این سفر میرود تا اعتبار خدشهدار شده جایگاه رهبری را بازسازی نماید و مقدمه آشتی حوزه و طیف رهبری شود. در ماههای اخیر شاهد اوج اختلافات میان هاشمی رفسنجانی و ایشان بودیم که در زیر به صورت کامل بدان اشاره میگردد.

همگان به این موضوع وحدت نظر دارند که پاشنه آشیل هاشمی رفسنجانی فرزندانش میباشد و هنگامی که به فرزندان وی فشار وارد میشود وی عقبنشینی میکند. پس از جریانات انتخابات ۸۸ و اعتراضات علنی هاشمی رفسنجانی به شخص رهبری و سپس خروج مهدی هاشمی، آیهاله خامنهای تمام تلاش خود را نمود تا با تحت فشار دادن فرزندان هاشمی در شرایط بحرانی آن زمان، هاشمی را به عقب براند که در این راستا میتوان به جریان انداختن پرونده مهدی در پلیس اینترپل، آزار و اذیت و سلب امنیت جانی فرزندان هاشمی مانند فائزه را اشاره نمود که نهایتن منتج به اجلاسیه خبرگان سال گذشته و دفاع همهجانبه هاشمی از رهبری و سکوت ایشان در برابر مسایل اخیر گردید و سپس با این عقبنشینی، رهبر جمهوری اسلامی نیز عقب نشست و تا مدتها دستگاه قضایی در خصوص پرونده فرزندان هاشمی اظهارنظر ننمود و در خصوص دانشگاه آزاد و درگیری میان احمدینژاد و دانشگاه آزاد، رهبری طرف هاشمی بلند شد و اظهار کرد که دانشگاه آزاد باید به روال قبل اداره گردد.
اما با گذشت چند مدت و اینکه هاشمی اطراف خود را تقویت نمود با برنامهای کاملن از پیش تعریف شده و نسبتن پیچیده به مصاف آیهاله خامنهای رفت. در اجلاس اخیر خبرگان شدیدن به سیاستهای ماجراجویانه و غلط دولت احمدینژاد تاخت و توانست اکثریت خبرگان را با خود همراه نموده و طرفداران آیهاله خامنهای در این مجلس خبرگان را به انزوا بکشاند. در ماجرای نامهنگاریها نیز مفروض است ابتدا به خواست هاشمی، کروبی به هاشمی نامه مینویسد و در اعتراض شدیداللحن به مواضع رهبری و عملکرد ضعیف وی از هاشمی خواستار اجرای اصل ۱۱۱ قانون اساسی میشود و این نامه را علنی مینماید.
عدهای از کارشناسان با نفوذ سیاسی معتقدند احمدینژاد به همراه عدهای در زمان نبود رهبری در تهران و همچنین همزمان با تخریب شدن وی در قم، قصد انجام کودتا و اعلام رهبری هاشمی شاهرودی را دارند که با توجه به اینکه همیشه عنوان شده است این جریان از رهبری نیز عبور خواهد نمود محقق خواهد شد
در مرحله بعدی با به وجود آوردن فضایی که باب انتقادات به رهبری باز گردد کنشگران اجتماعی ترغیب میشوند تا نامههای اعتراضی به آیهاله خامنهای بنویسند مانند نامههای محمد نوریزاد به رهبری، سپس حلقه کدیور با محوریت خود او که بسیار نیز نزدیک به مهدی هاشمی میباشد بنا به هماهنگیهای قبلی و خواست هاشمی یک نامه حقوقی و بهنظر مستدل با ذکر موارد فقهی که ولایت آیهاله خامنهای باطل گردیده است به هاشمی مینویسد و از هاشمی خواستار اجرای وظایف مجلس خبرگان میگردد و سپس این نامه را علنی میکنند و سپس دست به اختلافاتی صوری در خبرگان مبنی بر لزوم پاسخگویی به این نامه میزنند سپس هاشمی در اظهار نظری آشکار اظهار مینماید که شما نیز مورد خطاب قرار گرفتهاید اگر نیاز میبینید پاسخ دهید و در آخر با ذکر اینکه برخی ایرادات وارده را خود من نیز قبول دارم و در صورت لزوم پاسخ داده خواهد شد به مشتعلتر شدن این جریان دامن میزند. سپس حلقه جرس نزدیک به مهاجرانی که وی نیز ارتباط نزدیکی با مهدی هاشمی دارد دست به انتشار نامهای غیرواقعی و انتقادی از سوی لاریجانی به آیهاله خامنهای میزند تا پازل تکمیل گردد و القا این موضوع که اعتراضات همهجانبه به رهبری وارد شده است مقدمات استیضاح را فراهم آورند، در برخی موارد نیز مانند پیش از انتخابات تبخیر مسایل سری کشور را از زبان همسر هاشمی عفت خانم میتوان شنید.
ایشان پیش از انتخابات گفت اگر تقلب شود مردم به خیابان میریزند. مشارالیها در اظهار نظری جدید عنوان نمودند که مهدی با افتخار به کشور بازخواهد گشت به صورتی که بسیاری از طرفداران وی در فرودگاه به استقبالش خواهند رفت، لذا این موضوع نیز بسیار قابل تامل است.
از طرفی نباید نادیده گرفت مدتهاست هاشمی رفسنجانی در خبرگان شورایی شدن رهبری را مطرح نموده است و از طرف دیگر با اعلام مرجعیت هاشـمی شاهــرودی، راهاندازی وبسایت رسمی وی به چند زبان، حتا قویتر از سایت رهبری، قایم مقامی وی را تثبیت نمودند تا آن اشتباهی که در ارتباط با آیهاله خامنهای مرتکب شد مجددن مرتکب نشود تا بدین ترتیب پیش از اعلام رهبری، وی صلاحیت مقام رهبری را احراز نموده باشد.
به همین منظور آیهاله خامنهای ناچارن باید قدم به این سفر بگذارد تا اقبال خود را امتحان نماید. (شاید هم بازی باخت باخت خود را امتحان نماید) و البته به علت فشار مجلس خبرگان و ارزیابی خود رهبر جمهوری اسلامی از میزان وجاهت و مقبولیتش نزد علمای قم، دلیل دیگر انجام این سفر میباشد.
این نکته حایز اهمیت است که هاشمی شاهرودی در این چند مدت اکیدن اظهار نظری در خصوص مسایل انتخابات به نفع و ضرر جناح خاصی ننموده است و به نوعی میتوان گفت که وی را، که دارای وجاهتی (ساختگی و غیرواقعی) بین جریان اصلاحات و سبز نیز هست، تا به حال هزینه ننمودهاند تا در زمان نیاز با حمایت همه گروهها و جریانات با تغییر رهبری و استراتژی حفظ نظام، با ایجاد امید به آینده بهتر و با تغییر رهبری، خطر سقوط نظام را ولو با هزینه نمودن آیهاله خامنهای، از سر بگذرانند.
در این میان البته سفر احمدینژاد به لبنان که قرار بود چند روز به طول بیانجامد، با اعلام خبر رسمی زمان دقیق سفر رهبری به قم، (۲۷/۰۷/۱۳۸۹) به دو روز کاهش یافت و بنا به دلایل نامعلوم از جنبه عمومی به سرعت به ایران باز میگردد.

عدهای از کارشناسان با نفوذ سیاسی معتقدند احمدینژاد به همراه عدهای در زمان نبود رهبری در تهران و همچنین همزمان با تخریب شدن وی در قم، قصد انجام کودتا و اعلام رهبری هاشمی شاهرودی را دارند که با توجه به اینکه همیشه عنوان شده است این جریان از رهبری نیز عبور خواهد نمود محقق خواهد شد.
در تشریح علل انجام سفر آیهاله خامنهای به قم و در حالت اول یعنی ایشان با میل خود به این سفر میرود که کاملن شکل خوشبینانه ماجراست. مشخص است که قم با توجه به جو حاکم پس از اتفاقاتی که افتاد مانند حمله به نام طرفداران وی به خانه علما مانند آیات عظام منتظری (رضوان اله) و صانعی و تخریب بیوت آنها، فیلترکردن سایتهای ایشان و همینطور ایجاد مزاحمت برای روحانیون ناراضی و از طرفی دیگر بازداشت گسترده بسیاری از روحانیون مخالف، اکیدن تمایلی به پذیرفتن وی آنهم با این وضعیت ندارند.
لذا میتوان اینگونه ارزیابی نمود که در حالتی که رهبری با میل خود اما تحت تاثیر مشاورههای اشتباه به این سفر میرود، عدهای درصددند با علم به اینکه ایشان تخریب شده به تهران بازخواهد گشت برای پیشبرد برنامههای آتی خود و هموار نمودن مسیر حذف وی، ایشان را ترغیب به انجام این سفر نمایند.
ایشان تحتتاثیر آن مشاورهها در این سفر سعی خواهد کرد به هر نحو ممکن با وعده و وعیدهایی که به مراجع و روحانیون میدهد چهره مخدوش جایگاه خود را نزد آنان ترمیم کند و پایگاه روحانیتی خود را در حوزه مستحکمتر از گذشته کند. در صورت تحقق، این مهمترین دستآورد این سفر میتواند باشد.
اما در خصوص حمایتی که ایشان از دولت نمود و بعدها احمدینژاد در برابر وی مواضع سرسختانهای اتخاذ نمود، بنا به موضعگیریها و عملکرد دولت دلخوریها و واکنشهای تندی را از سوی مراجع و حوزویان حتا مراجع نزدیک به رهبری همچون آیتاله مکارم شیرازی و آیتاله نوری همدانی را در پی داشته است که میتوان به اظهارات احمدینژاد در خصوص مسئله حجاب و اخیرن هم اظهارنظر در رابطه با منشور کورش و اظهارات مشایی در خصوص مکتب ایرانی بهجای مکتب اسلامی و طرفداری سرسختانه احمدینژاد از وی اشاره داشت که جهت دلجویی و ترغیب به دیدار علما با دولت نیز میتوان این سفر را ارزیابی نمود.
البته حالت اول بسیار بعید به نظر میرسد، اما در مفروضات جای خود را دارد.
اما در میان تمام مواردی که ذکر شد برای مردم ایران و جنبش جمع یاران آماده باشی کامل جهت رویارویی با جریانات احتمالی لازم بوده و میبایست از نقش پدرخواندههای قدرت و قدرتطلبان غافل نباشند و خود را جهت روزهای پر از حوادث سخت آماده نمایند. تا اشتباهات تاریخی گذشته تکرار نشود.
قریب به سه ماه قبل و پس از بازگشت از یک سفر سخت به آقایان سید محمد کشتزاری و احسان سلطانی در منزل خود عرض نمودم که در چهار ماه آینده ایران آبستن حوادثی هولناک خواهد شد و لذا برای آنروز باید تدبیری اندیشد. امروز باز بر سر همان عرایض خود بوده و اعلام میدارم که میبایست تدبیری از برای برون رفت از بحران کشور و پدرخواندههای داخلی اتخاذ گردد.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
شانزدهم اکتبر برابر با بیستوچهارم مهر مصادف است با روز جهانی غذا. روزی که «فائو» یعنی سازمان خواربار و کشاورزی در سال ۱۹۴۵ میلادی تاسیس شد. همه ساله در این روز مراسم بزرگداشت روز جهانی غذا در سراسر جهان برگزار میشود.
شعار روز جهانی غذا در سال ۲۰۰۹، «دسترسی به امنیت غذایی هنگام بحران» بوده است.
در شرایط فعلی، بحران اقتصادی جهان در صدر اخبار قرار دارد و این بحران آرام آرام در حال ورود به روستاها و مزارع کوچک است که ۷۰ درصد گرسنهگان جهان در آن زندگی و کار میکنند.
در قرن حاضر، سو تغذیه، در بیشتر جوامع، بهویژه کشورهای جهان سوم، بحرانی جدی بهشمار میآید. سو تغذیه یا بهعبارتی هرگونه انحراف از تغذیه طبیعی که موجب عدم دسترسی بدن به مواد اصلی و اساسی غذایی میشود یکی از دلایل مهم بیماریهای جسمانی و روانی است. فقر، یکی از عمدهترین علل سو تغذیه در جهان است.

مشغولیت ذهنی هشتاد درصد از مردم جهان، دستیابی به غذاست. کمبود غذا و مواد غذایی مورد نیاز بدن برای بسیاری از مردم جهان به مشکلی بزرگ و اساسی تبدیل شده است. با آلودگی و تخریب محیط زیست، مسایل گوناگونی بهوجود میآید که در کاهش منابع غذایی جهان موثر است. گرما و خشکسالی، فرسایش خاک، کاهش نزولات جوی، بارش بارانهای اسیدی و سیاستهای ستمگرانه بعضی از کشورهای قدرتمند در برابر کشورهای در حال توسعه، از عوامل گرسنگی و سو تغذیه مردم جهان به شمار میآیند.
با توجه به افزایش ۱۰۵ میلیون نفری این عده در سال ۲۰۰۹، جهان شاهد این حقیقت تلخ است که از هر شش انسان روی زمین، یک نفر گرفتار گرسنگی است.
بخش دولتی و خصوصی باید در این خصوص سرمایهگذاری بیشتری نمایند. بخش دولتی مخصوصن باید با سرمایهگذاری هدفمند به ترغیب بخش خصوصی و تسهیل سرمایهگذاری او، آنهم به همت خود کشاورزان کوشش نماید.
سازمان فائو (FAO) در روز جهانی غذا میکوشد این واقعیتها را انعکاس دهد.
مدیر کل فائو، آقای ژاکوب دیوف در اجلاس جهانی سال گذشته اظهار داشت:
«بحران خاموش گرسنگی، یک ششم انسانهای کرهزمین را درگیر کرده و صلح و امنیت را به مخاطره انداخته است. ما به یک تلاش گسترده و سریع و اجماع جهانی برای ریشهکنی گرسنگی در جهان نیازمندیم.»
مسئله گرسنگی مانند لکه ننگی بر دامن کل بشریت است و همه جهانیان مسوولیت مشترکی در قبال حذف فقر و گرسنگی دارند، ولی کشورها از جمله کشورهای ثروتمند زمانی میتوانند در عرصه جهانی مطرح و مورد اعتبار باشند که سیاستهایی برای حفظ منابع کشاورزی، توجه به کشاورزی پایدار، مدیریت منابع آب، تربیت نیروی کشاورزی ماهر، حمایت از تولید داخلی و ایجاد سامانهای برای شناخت اقشار آسیبپذیر و تدوین قوانین حمایتی برای آنان داشته باشند.
در حال حاضر بالغ بر ۸۰۰ میلیون مرد، زن و کودک در دنیا هر شب گرسته سر بر بالین دارند. گرسنگی نه تنها باعث کوتاهی عمر میشود بلکه خسارات جبرانناپذیری به صلح، آرامش و رفاه ملتها وارد میسازد. این پدیده نیاز به عملیات عاجلی دارد که تنها تهیه غذا نبوده، بلکه ریشهیابی علل گسترش جهانی گرسنگی، پایداری و تداوم آن است. آگاهی مردم درباره مسایل گرسنگی، کمبود و عدم امنیت غذایی بهعنوان اولین قدم ماندگار در خلق دنیایی بدون گرسنگی است. جشن روز جهانی غذا با هدف افزایش آگاهی عموم و تفهیم دنیای گرسنگی، سو تغذیه و فقر در ۱۵۰ کشور در سراسر دنیا برگزار می شود.

امروز روز جهانی غذاست و سمینارها و کنفرانسهای مختلف برای رسیدگی به گرسنگان پنج قاره از جهان برپا میشود؛ اما هنوز چشمان بیرمق گرسنگان این کره خاکی، به دستان زراندوزان و بدنهای فربه آنان دوخته شده است. نالههای بیدادگر فقر، همچنان بلند است و فقط شعارهای زیباست که به یاری آنها میشتابد. هزاران تن گندم به دریاها ریخته میشود؛ اما به ناله گرسنه آفریقایی با قرص خشکیدهای از نان پاسخ داده نمیشود. جهان در روز جهانی تغذیه، توهمی از حقوق بشر را به تماشا نشسته است.
روز جهانی غذا، روز همدردی با گرسنگانی است که از ابتداییترین حق زندگی محروماند و در این محرومیت، دستان بیتوانشان از دامان زندگی کوتاه میشود. قدر غذا، این نعمت آغازین خلقت را بدانیم و با مصرف درست و عدم اسراف، با گرسنگان جهان همدردی کنیم. هنگام دور ریختن غذا به این بیندیشیم که این غذا میتواند گرسنهای را برای یکروز هم که شده از گرسنگی و مرگ نجات دهد. از مصرف بیرویه غذا بپرهیزیم.
جهان در ضربآهنگ گامهای هولناک و ویرانگر فقر و گرسنگی فرو رفته و آشوبی از حسرت یک تکه نان و مقداری آب به پا شده است. دور نمای دلانگیز و زیبای شهرهای بزرگ و آسمان خراشهای غولآسا، منظرهای از پیشرفت انسان مدرن را به تصویر میکشد، اما در پای این آپارتمانهای سر به فلک کشیده، برخی از گرسنگی، توان فرار از چنگ مرگ را ندارند. روز جهانی غذا تلنگری برای بیداری وجدانهای به خواب رفته و شکمهای برآمده است که به خود آیند و صدها هزار همنوع را از چنگال این هیولای هولناک نجات بخشند.
منبع
گوگل
تبیان
ایرنا
رادیو کوچه
جایزه تالار گفتوگوی جهانی دولت الکترونیک در فرانسه روز پنجشنبه ۲۲ مهر ماه به حسین درخشان، وبلاگنویسی که در ایران زندانی است، اهدا شده است.
به گزارش بیبیسی، این جایزه روز پنجشنبه در شهر پاریس به سندرین مورسیا، دوست آقای درخشان داده شد.
به تازگی دادگاهی در ایران آقای درخشان را که از دو سال پیش در ایران زندانی است، به تحمل ۱۹ سال و نیم زندان و پرداخت مقادیر زیادی ارز خارجی به عنوان جریمه محکوم کرد.
آقای درخشان یکی از نخستین وبلاگنویسان فارسی زبان و از منتقدان دولت جمهوری اسلامی بود که از سالها پیش در خارج از این کشور زندگی میکرد، اما محتوای نوشتههای او، از چند سال پیش به تدریج وی را به یکی از حامیان سیاستهای محمود احمدینژاد تبدیل کرد.
پیشتر، کمیته دفاع از روزنامهنگاران، موسسه قلم کانادا، روزنامهنگاران کانادایی طرفدار آزادی بیان، موسسه شاخص سانسور و موسسه اصل ۱۹ در نامهای خطاب به رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی با اشاره به حکم ۱۹ سال و نیم زندان برای آقای درخشان، نگرانیهایی را در مورد نقض قوانین داخلی و بینالمللی حقوق بشر در ایران مطرح کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
«حکم دادگاه حسین درخشان صادر شد»
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1322 خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۴۳ -دوران جنگجهانیدوم) – وزیران امورخارجه آمریکا و انگلستان که با شوروی ایران را در اشغال نظامی داشتند به تهران آمده بودند تا مقدمات نشست سران این سه کشور را که در جنگ بر ضد آلمان و ژاپن با هم متحد بودند در پایتخت ایران فراهم سازند و سپس برای تنظیم برنامه مذاکرات به مسکو بروند. تعیین تکلیف ایران پس از جنگ هم، از جمله برنامههای این نشست بود. مطابق اعترافات «دین آچسن» وزیر امورخارجه پیشین آمریکا که در کتاب خاطرات او (نوشتاری و اودیویی) منعکس است، این متحدان درسال ۱۹۴۱ (۱۳۲۰) قرار گذاشته بودند که پس از جنگ، ایران با حفظ تمامیت ارضی تا تدوین و تصویب یک قانون اساسی تازه، زیر نظر یک هیت امنای سه نفره (نمایندگان سه کشور) اداره شود. در اجلاس سران دولتهای سهگانه در تهران که از ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ آغاز بهکار کرد این تصمیم لغو شد و سران سه دولت در پایان اجلاس خود ضمن اعلامیهای علاوه بر تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی ایران را هم تضمین کردند.
- ۱۳۳۱ خورشیدی – دکتر مصدق ۲۴ مهرماه در مجلس شورای ملی حضور یافت و قطع روابط با انگلستان را اعلام داشت. وی گفت که قطع رابطه با این دولت مداخله گر تاثیر در روابط و علایق مردم دو کشور نخواهد داشت.
- ۱۸۸۸ میلادی – زادروز «اوجین گلادستون» نمایشنامهنگار شهیر که ۶۵ سال زندگی کرد. گلادستون که پدر زن چارلیچاپلین هنرمند تاتر و سینما هم بود با نمایشنامههای خود تاتر و سینما را به زندگی روزمره مردم نزدیک کرد و به هنر نمایش بهعنوان یک وسیله انتقال وضعیت و ایده مفهوم واقعی داد و حرفه نمایش را، با طرح مسایل سیاسی و اجتماعی در قالب داستان زندگانی، بهصورت یک رسانه تمامعیار در آورد.
- ۱۷۹۳ میلادی – «ماری آنتوانت» همسر لویی شانزدهم پادشاه سابق فرانسه و خواهر امپراتور اتریش که بهعنوان شریک جرایم شوهرش و نیز کمک به گسترش فرهنگ لهو و لعب و اسراف از بیتالمال و خیانت به فرانسویان با درخواست لشکرکشی به فرانسه، در دادگاه انقلاب فرانسه به اعدام محکوم شده بود در ملا عام در میدانی در پاریس با گیوتین گردن زده شد. این دستگاه به ابتکار یک پزشک فرانسوی بهنام دکتر گیوتین ساخته شده بود تا محکومان هنگام اعدام احساس درد نکنند. لویی شانزدهم پادشاه فرانسه و شوهر ماری آنتوانت هم ۲۱ ژانویه همین سال (۹ ماه پیش از آن) در ملا عام با گیوتین اعدام شد.
- ۱۷۵۸ میلادی – «نواه وبستر» واژهشناس معروف و مولف فرهنگ واژههای زبان انگلیسی بهدنیا آمد. وی نخستین مولف واژهنامه انگلیسی «وبستر» است که منظمن از سوی بنیاد وبستر تکمیل و تجدید چاپ میشوند.
- ۱۹۸۱ میلادی – «موشهدایان» از نظامیان و سیاست مداران مشهور اسراییلی، درگذشت. با اعلام موجودیت اسراییل در سال ۱۹۴۸ میلادی، دایان از سال ۱۹۵۳ به مدت پنج سال رییس ستاد ارتش و پنج سال نیز وزیر کشاورزی بود. وی همچنین در جریان جنگ ششروزه بین اعراب و اسراییل پست وزارت دفاع را بر عهده داشت و در ۱۹۷۷ وزیر امورخارجه اسراییل شد. موشهدایان که از ستونهای اصلی حکومت اسراییل محسوب میشد سرانجام در ۱۶ اکتبر سال ۱۹۸۱ بر اثر ابتلا به سرطان در ۶۶ سالگی درگذشت.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
پلیس کابل میگوید چهار تن را به ارتباط قتل سیدحامد نوری خبرنگار افغان بازداشت کرده و تحقیقات از این افراد جریان دارد.
سید حامد نوری در ماه رمضان سال روان، شب هنگام از سوی افراد ناشناس با ضربات چاقو در نزدیک منزلاش در کابل کشته شده بود.
جنرال محمد ظاهر رییس تحقیقات جنایی فرماندهی پلیس کابل گفت، سه مرد و یک خانم به ارتباط قتل سید حامدنوری دستگیر شده و تحقیقات از آنان جریان دارد.
وی افزود در تحقیقات ابتدایی تا حدی انگیزه اصلی این قتل مشخص شده و دو متهم دیگر این قضیه نیز تحت تعقیب هستند..

رییس تحقیقات جنایی فرماندهی پلیس کابل از افشای انگیزه اصلی قتل تا دستگیری متهمان دیگر خودداری کرد.
بر اساس معلومات جنرال محمد ظاهر یک تن از متهمان این قضیه نیز از جمله خبرنگاران است، اما وی در مورد هویت این فرد چیزی نگفت.
اتحادیههای روزنامهنگاری و خانواده آقای نوری تا کنون چندین بار از مقامات امنیتی افغانستان خواهان دستگیری عاملان این قتل شدهاند.
سیدحامد نوری از روزنامهنگاران سابقهدار افغانستان بود که در تلویزیون دولتی این کشور، ریاست نشرات مجلس نمایندگان و رسانههای متعددی کار کرد بود.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) نمایش قدرت ایران در مرز رژیم اشغالگر.
رییسجمهوری از بیروت به «ضاحیه» و از آنجا به «بنت جبیل و قانا» رفت تا پیام حمایت ایرانیان از مقاومت را به مردم این دیار ابلاغ کند که با استقبال بسیار گرم آنها مواجه شد.
به نقل از خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس: «رییس جمهوری ایران نمایش قدرت جسورانهای در لبنان داشت و وعده داد قدرت آمریکا و اسراییل بهزودی در خاورمیانه رنگ ببازد.
۲) ایران رییس اوپک شد.
ایران پس از ۳۶ سال رییس اوپک شد. اعضای اوپک در یکصد و پنجاه و هفتمین نشست خود که در وین مرکز اتریش برگزار شد، با اجماع، «سیدمسعود میرکاظمی» وزیر نفت ایران را به ریاست اوپک انتخاب کردند. وزیر نفت کشورمان از اول ژانویه سال ۲۰۱۱ به مدت یکسال ریاست اوپک را برعهده خواهد داشت
جام جم
۱) در انتظار افزایش ۸۰ درصدی قیمت بلیت هواپیما.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100888435146
بالاخره بلیت هواپیما گران شد. این اتفاق که مدتهاست کارشناسان و مسوولان امر آنرا در حکم دمیدن روحی در کالبد صنعت نیمه جان هواپیمایی میدانند، وزیر راه را بر آن داشت تا ضمن اذعان بر نامطمئن بودن هواپیماها بگوید: «شرکتهای هواپیمایی ایران آنقدر بیپول شدهاند که بهدنبال هواپیماهای ارزان هستند که نتیجه آن ناایمن بودن پروازها میشود لذا بلیت گران شود بهتر است یا با این هواپیماهای نامطمئن پرواز کنیم.
۲) تنها گزینه ۱+۵ گفتوگو با ایران است.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100888420690
«جلیلی» دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: «ما همیشه گفتهایم تنها گزینه مناسب برای ۱+۵ گفتوگو برای همکاری با جمهوری اسلامی ایران است.»
کیهان
۱) در ادامه اعتصابها علیه «سارکوزی» بحران بنزین سراسر فرانسه را فرا گرفت.
http://www.kayhannews.ir/890724/16.htm#other1608
تعطیلی ۱۱ پالایشگاه از ۱۲ پالایشگاه فرانسه در نتیجه اعتصابات مردمی، این کشور را وارد بحران بنزین کرد. اعتراضات مردم فرانسه علیه لایحه ریاضت اقتصادی دولت «نیکلا سارکوزی» اوضاع این کشور را روز به روز بحرانیتر میکند.
۲) دادستان کل کشور: «دو آلمانی بازداشت شده به جرم خود اعتراف کردند.»
http://www.kayhannews.ir/890724/14.htm#other1401
دادستان کل کشور درخصوص بازداشت دو تبعه آلمانی در تبریز گفت: «این دو تبعه آلمانی خود به کار خلافشان اعتراف کردهاند.» به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، «حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای» در مورد بازداشت دو تبعه آلمانی در تبریز اظهار داشت: «این دو تبعه که با روادید گردشگری در تبریز حضور یافته بودند، بدون مدرک از نام خبرنگار سواستفاده کرده و با خانواده «سکینه آشتیانی» ارتباط برقرار کرده بودند.» وی ادامه داد: «با توجه به ارتباطاتی که این دو تبعه با جریانهای معاند خارج از کشور داشتند، در ایران دنبال اهداف خاصی بودند که به محض اثبات این موضوع دستگیر شدند و هم اکنون نیز در بازداشت به سر میبرند.»
رسالت
۱) استقبال از «احمدینژاد» پتکی بر سر آمریکا بود.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=42496
«آیتاله جنتی» دبیر شورای نگهبان با بیان اینکه سفر رییس جمهوری به لبنان تزریق مقاومت به ملت فلسطین بود، گفت: «هر شعاری که در استقبال از رییسجمهوری سر داده شد پتکی بر سر آمریکا و اسراییل بود.»
۲) ایران بزرگترین عامل دفع فتنه در منطقه است.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=42569
«سیدحسن نصراله» دبیرکل حزباله لبنان در سخنرانی خود بهمناسبت حضور رییسجمهوری ایران در جشن مردمی جنوب بیروت، تاکید کرد که بر خلاف تبلیغات غربیها، ایران عامل دفع فتنه و بزرگترین یاریکننده مظلومان است.
همشهری
۱) احزاب آلمان به دنبال جایگزینی «آنگلا مرکل»
http://www.hamshahri.net/news-118425.aspx
با ادامه روند سقوط محبوبیت ائتلاف راست میانه به رهبری «آنگلا مرکل»، حزب دمکرات مسیحی و حزب خواهری آن سوسیال مسیحی به دنبال جایگزین برای صدراعظم هستند. به گزارش ایرنا به نقل از روزنامه «فرانکفورترالگماینه سایتونگ» نزدیک به محافل محافظه کار آلمان، گمانه زنیها برای جانشینان احتمالی آنگلا مرکل دراین فراکسیون شدت گرفته است.
آفرینش
۱) رییسجمهوری: «تا آخر در کنار ملت لبنان خواهیم ایستاد.»
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=71213
رییسجمهوری با اعلام اینکه صهیونیستها رفتنی هستند و راهی جز تسلیم در برابر ملتها و بازگشت به مرزهای اولیه ندارند، گفت: «همه مردم لبنان، اقوام، پیروان ادیان و طوایف در صف واحد و خط مقاومت هستند.»
۲) باهنر: «باید زمینه سو استفاده در کشور به حداقل برسد.»
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=71215
رییس کمیسیون رسیدگی کننده به برنامه پنجم توسعه از پایان کار بررسی این برنامه در کمیسیون تلفیق و طرح آن در جلسات علنی مجلس از دوم آبان خبر داد و گفت: «باید زمینه سواستفاده در کشور به حداقل برسد.»
خراسان
۱) یارانه نقدی در ۹ استان امروز واریز میشود.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=7&day=24&id=478424
نایب رییس کمیسیون ویژه تحول اقتصادی مجلس: «افزایش قیمت برخی کالاها و خدمات دولتی در آستانه هدفمندی یارانهها خلاف تفاهمات بوده است.»
یارانه نقدی از امروز در ۹ استان گیلان، ایلام، خراسان شمالی، اردبیل، سمنان، سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، مازندران و هرمزگان که اولین استانها در افتتاح حساب بانکی بودند، واریز میشود تا سرانجام میزان یارانه نقدی نیز برای سایر مردم مشخص شود.
۲) کلینتون: «آمریکا نگران کاهش بودجه دفاعی انگلیس است.»
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=7&day=24&id=478431
وزیر دفاع آمریکا گفت که واشنگتن نگران برنامه دولت ائتلافی انگلیس برای کاهش مخارج در امور دفاعی است. به گزارش «بیبیسی»، وزیر خارجه آمریکا گفت: «ناتو بهعنوان موفقترین ائتلاف دفاعی در تاریخ جهان،باید حفظ شود.» میزان کاهش بودجه دفاعی انگلیس قرار است هفته آینده طی یک بررسی نهایی مشخص شود.
دنیای اقتصاد
۱) استثنای مالیاتی برای دو گروه از صنف طلافروش.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=228192
رییس سازمان امور مالیاتی در یک جمع دانشجویی، از توافقات نهایی با طلافروشان پرده برداشت و گفت که بر اساس آخرین توافقات قرار شد تولیدکنندگان و واردکنندگان طلا از پرداخت مالیات سه درصدی ارزش افزوده مستثنا شوند و به این ترتیب، مالیات بر ارزش افزوده، فعلن از فروشنده نهایی دریافت خواهد شد و مراحل قبلی آن مستثنا میشوند. وی در عین حال اعلام کرد: «مطمئن باشید در برابر واکنشهای برخی از اصناف عقبنشینی نخواهیم کرد.»
۲) پیام طلا و ارز: «به بازار اعتماد کنید.»
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=228204
بازار طلا و ارز در ایران پس از حدود سه هفته تلاطم، به آرامش نسبی رسیده است.
در روزهای تلاطم، نرخ برابری دلار در برابر ریال رو به افزایش گذاشت و افزایش قیمت طلا که از مدتی پیش آغاز شده بود، شتاب گرفت. در بازارهای جهانی بهویژه بازار نیویورک معمولن (نه ضرورتن و همیشه) حرکت قیمتی طلا و دلار معکوس است. به همین علت، حرکت همسوی طلا و دلار در ایران حرکتی غیرعادی تلقی شد و براساس همین تلقی، رفتارهایی از بازیگران دولتی و غیردولتی سر زد که برای بازار ایران وضعی آشفته را ترسیم کرد. حال در آغاز هفته چهارم و احتمال تکرار رفتارهای سه هفته گذشته، این پرسش پیش روی ما است که علت این نوسانات چه بود و در آینده چه خواهد شد.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، همسر و عروس منصور اسانلو فعال کارگری محبوس در زندان طی یک تماس تلفنی به دادگاه انقلاب احضار شدهاند.
به گزارش جرس، ماموران امنیتی طی این تماس که با آنچه آنها لحن نامناسب نامیدهاند همسر و عروس این فعال کارگری را احضار کردند.
گفته میشود پیش از چندین بار عروس اسانلو مورد حمله گروهی ناشناس قرار گرفته و ضرب و شتم ناشی از این حملات باعث بستری شدن وی در بیمارستان شده است.
منصور اسانلو رییس هیت مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه که از ۱۹ تیرماه ۱۳۸۶ برای تحمل حکم پنج سال حبس در بازداشت است در زندان از وضعیت جسمانی مناسبی برخوردار نیست.
این در حالی است که در مرداد ماه سال جاری نیز در غیاب وکیل با اتهامی تازه محاکمه و مجدد به یک سال حبس محکوم شد که اجرای آن از پایان محکومیت فعلیش آغاز میشود.
رضا دقتی
نمیدانم چندسال پیش بود دقیقن که خبر شدم به پاریس آمده است. پیغامی فرستاده بود که دلش میخواهد هم ببینمش و هم از او عکاسی کنم. میگفت که میدانم که پیر شدهام، اما پیری فقط در ظاهر است و در چین و چروک صورت. راست میگفت. قلبش هنوز با آوایی حتا بلندتر و دورتر از خاک وطن شبهای مهتاب ایران زمین را میسرود.
قبل از آنکه عکاسی را شروع کنم مثل همیشه خواستم آوازی بخواند تا حالت و حس درونی هنرمند را در هنگام اجرای هنرش ببینم و آنچه را که در درون آشفته و پرجوش هنرمند است، در خطوط صورتش به تصویر بکشم.

سپس عکسی از جوانیاش نشانم داد. نه برای آنکه مثل بسیاری نشان دهد که چهرهی دیگر داشته است، بلکه از این سو که گذشت زمان را در تصویری واحد بیان کنم.
مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزارهها و قرنهاست که با آتش بانگ نایشان شعلهی این فرهنگ را در مقابل طوفانها زنده نگه داشتهاند و از نسلی به نسلی سپردهاند.
آری، هجوم این طوفان سیه دل بر دل این سرزمین همهی ما را میخواند تا دوباره هم ندا شویم و با یاد مرضیه راهی را ادامه دهیم تا بار دیگر سرود عاشقانهی شبهای مهتاب را آزادانه در سرزمینمان فریاد کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر