هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

Latest News from Koocheh for 03/19/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

نزدیک عید و سال‌تحویل که می‌شود، برخی از آهنگ‌ها و ترانه‌ها بیش‌تر مورد توجه مردم قرار می‌گیرد و به آن‌ها گوش می‌دهند، مضمون اغلب این آثار درباره‌ی آمدن ‌بهار، نوشدن‌ طبیعت و رسیدن نوروزاند. یک ترانه اما در این میان، از دیگر آهنگ‌ها طرف‌داران بیش‌تری دارد و تاثیرگذارتر است و آن بدون شک «کودکانه»‌ی فرهاد است.

اما به راستی چه رازی در این آهنگ نهفته که به چنین اندازه از شهرت، نفوذ و ماندگاری در میان مردم دست یافته است. ترانه‌ی زیبای «شهیار قنبری» با موزیک «اسفنیار منفردزاده» و صدای «فرهاد مهراد»، جاودانه‌ای را رغم‌زده که هیچ‌گاه کهنه نخواهد شد. یکی از عوامل موفقیت این آهنگ برانگیختن حس ‌نوستالژیک شنونده است. در این ترانه از چیزهایی گفت‌وگو می‌شود که تجربه‌ی مشترک میلیون‌ها نفر انسان، از یک نسل فراموش شده است. اینک دیگر سال‌هاست که از بازی‌هایی چون «الک‌دولک» و «هفت‌سنگ» در کوچه پس‌کوچه‌های شهر خبری نیست، کودکان دیگر در جوی‌های شهر آب‌تنی نمی‌کنند، هیچ‌کس گل‌محمدی لای کتابش نمی‌گذارد تا خشک شود و بچه‌ها فانوس به آسمان هوا نمی‌کنند.

چه بسیار آهنگ‌هایی شنیده‌ایم که آن‌ها نیز از گذشته‌ها گفته‌اند، اما هیچ‌کدام حس ترانه‌ی «کودکانه» را با خود ندارند، به باورم ریشه‌ی آن را باید در این جست که در این ترانه، آگاهانه خاطرات این رسوم فراموش شده، با توصیف صحنه‌های‌ عاشقانه‌ای درهم‌آمیخته شده‌اند و از بار غم‌انگیز آن کاسته‌اند. به عنوان نمونه به جمله‌ی «فکر قاشق‌زدن یه دختر چادر سیاه» توجه کنید که در همان حال که از یک رسم فراموش شده سخن می‌گوید، آن‌را چنان عاشقانه به تصویر می‌کشد که شنونده را از سرخوشی پر می‌کند.

به گمان من اما، اوج توانایی این آهنگ و ترانه، ارایه‌ی یک تصویر زیبا، شعف‌انگیز و جاودانی از نوروز و سفره‌ی ‌هفت‌سین است که پیش و پس از آن هیچ‌کس دیگری موفق به آن نشده است. می‌توان به جرات گفت که این آهنگ در واقع یک فیلم کوتاه است که نوروز را با تمامی ریزه‌کاری‌هایش در پیش چشم شنونده می‌آورد و او را بر سر سفره‌ی عید می‌نشاند. از چهارشنبه‌سوری و پریدن از روی آتش آغاز می‌کند، با صدای ترکیدن توپ در لحظه‌ی تحویل سال اوج می‌گیرد و با گرفتن عیدی و شوق دیدن کفش‌نو در گنجه ادامه می‌یابد. ترس‌های کودکانه‌ی ناتمام ماندن مشق عید را در وجودمان بیدار می‌کند و وحشت کم‌شدن اسکناس‌های عیدی را دوباره در جان‌مان می‌ریزد.

«کودکانه» همه‌ی این‌هایی که گفتیم هست، اما باید پذیرفت که اگر ترانه‌ی زیبای «شهیار قنبری» و آهنگ جاودانه‌ی «اسفندیار منفردزاده» را هر فرد دیگری به جز «فرهاد» خوانده بود، چنین نمی‌شد که هست. صدای «فرهاد» نوستالژی نسل ماست.

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، هم‌زمان با ملاقات رهبران برخی کشورها در پایتخت فرانسه، پاریس، که متعهد به برقراری منطقه ممنوعه پروازی در لیبی شده‌‌اند منابع نظامی فرانسه از پرواز هواپیماهای شناسایی این کشور بر فراز آسمان لیبی خبر داده‌اند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه گفته است که هواپیماهای جنگی کشورش در حال دفاع از شهروندان بنغازی در برابر حملات نیروهای رهبر لیبی هستند.

او تاکید کرده که نیروی هوایی فرانسه مانع حملات به بنغازی خواهد شد.

وی در ادامه افزود فرانسه وظیفه دارد تا به اعراب که می‌خواهند حق تصمیم‌گیری در‌باره آینده خود را داشته باشند، کمک کند.

دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا نیز اعلام کرد معمر قذافی، قول خود در‌باره آتش بس را نقض کرده است. او افزود زمان آن رسیده که جامعه جهانی دست به اقدام عاجل بزند.

در نشست پاریس، رهبران فرانسه، آلمان و بریتانیا، وزیر خارجه آمریکا، بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل و نمایندگان اتحادیه عرب حضور دارند.

معمر قذافی، رهبر لیبی به غرب هشدار داده که این کشورها از دخالت نظامی در لیبی پشیمان خواهند شد.

او قطع‌نامه سازمان ملل در باره برقراری منطقه ممنوعه پروازی را رد کرده است.

بیشتر بخوانید:

«بمباران مناطق غربی بنغازی علیه معترضان لیبی»

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

فخر‌السادات محتشمی‌پور که در بند ۲۰۹ اوین به سر می‌برد، با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی‌ همسرش مصطفی تاجزاده اعلام کرد اگر تا روز دوشنبه اجازه ملاقات با تاجزاده به وی داده نشود دست به اعتصاب غذا خواهد زد.

به گزارش تحول سبز، وی در تماس تلفنی با اعلام نگرانی خود از وضعیت جسمی‌ تاجزاده که کماکان در قرنطینه نگه‌داری می‌شود خواستار ملاقات فوری خود یا اعضای خانواده با تاجزاده شد.

لازم به ذکر است که سید‌مصطفی تاجزاده‌، پس از اولین مرخصی خود از زندان مورد عمل جراحی قرار گرفت و مدتی را در بیمارستان بستری بود، پزشکان وی توصیه کرده بودند که او باید تحت نظر پزشک باشد. این در حالی است که مقامات قضایی با تمدید مرخصی وی موافقت نکرده‌اند.

گفته می‌شود مقامات امنیتی تمدید مرخصی وی را منوط به باز پس‌گیری شکایت تاجزاده از مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند.

فخر السادات محتشمی پور همسر تاجزاده نیز ۱۰ اسفند ماه، هم‌زمان با تظاهرات ضددولتی در تهران بازداشت شد. وی از زمان بازداشت تا‌کنون هیچ ملاقاتی با اعضای خانواده خود نداشته است.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت فعالان مدنی و سیاسی به زیان دولت است»

 


 


آویده مطمئن‌فر‌/ تورونتو/ رادیو کوچه

avideh@koochehmail.com

«توکا نیستانی» درسال ۱۳۳۹ در شاهرود متولد شد ولی در تهران زندگی را سپری کرده است. او در سال ۱۳۶۶ از دانش‌گاه علم و صنعت ایران در رشته‌ی معماری فارغ‌التحصیل شده‌ و به گفته خود طراحی را در سنین قبل از ورود به دبستان آغاز کرده بود. او فعالیت هنری حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۵۸ با هفته‌نامه «کتاب جمعه» به سردبیری احمد شاملو آغاز کرده و سابقه هم‌کاری با بیش از ۵۰ نشریه را در کارنامه‌اش دارد. او تا به‌ حال دو بار به‌عنوان به‌ترین کارتونیست درجشن‌واره مطبوعات ایران انتخاب شده‌ است. البته توکا نیستانی نیازی به معرفی بیش‌تر ندارد و اگر بتوان چیزی به عنوان خبر جدید از او ارایه داد این است که توکا چند ماهی است که به کانادا مهاجرت و در تورونتو همواره به فعالیت‌های هنری خود ادامه می‌دهد. خود من از جمله هنر‌جویان خوش‌شانسی هستم که در کلاس‌های طراحی او شرکت و از هنر، تجربه و علاقه او به تدریس این هنر بهره‌مند می‌شوم. توکا با مهربانی طبیعی‌اش امروز با من و شنوندگان رادیو کوچه در اولین برنامه  «روبه‌رو» هم‌راه است.

شما در چه سنی شروع به طراحی کردید؟

طراحی کردن را از خیلی قدیم یعنی در‌ واقع شاید قبل از سن مدرسه شروع کردم‌ نه به خاطر این‌که من استعداد خیلی درخشانی در طراحی داشتم شاید بیش‌تر به خاطر این‌که در آن دوران یعنی ۴۴، ۴۵ سال پیش امکانی بازی و تفریح به اندازه الان نبود در نتیجه یکی از معدود راه‌هایی که برای گذراندن وقت فراقت وجود داشت خط خطی کردن و کتاب خواندن بود، البته قبل ازسن مدرسه کتاب خواندن کمی مشکل بود ولی طراحی خیلی در دست‌رس بود. در نتیجه طراحی را خیلی زود شروع کردم و اما تبدیل طراحی به کاریکاتور تقریبن از ۱۷ یا ۱۸ سالگی شروع شد.

شما چطور انگیزه کارتونیست شدن را پیدا کردید؟

انگیزه من یک صفحه بود که خانم محصص در مجله تماشا داشت و هر هفته در آن صفحه کاریکتوریست‌ها و طراح‌های  طنزاندیش مطرح دنیا را معرفی می‌کرد، خیلی صفحه جذابی بود و من آن را دنبال می‌کردم و بعد این مصادف شد با شروع انقلاب در ایران و آن جوی که همه هیجان‌زده بودند و همه می‌خواستند کاری کنند. ولی آن جو در من به این‌جا ختم شد که من کاریکاتور بکشم. من کلن آدمی نبودم که بخواهم در جمع سر و صدا کنم و خیلی جمع را از این بابت دوست نداشتم، اگر می‌خواستم که تغیری به وجود بیاورم با چیزی را به وجود بیاورم ترجیح می‌دادم نقاشی کنم و در نتیجه این خیلی به من انگیزه داد برای این‌که دنبال کاریکاتور را بگیرم.

ایده‌های شما برای کارتون از کجا می‌آید؟

ایده‌ها موجود هستند یعنی هر کاریکاتوریستی برای ایده پیدا کردن لزومن به جامعه‌اش، به اطرافش نگاه می‌کند. فرق یک کاریکاتوریست با یک آدم عادی این است که کاریکاتوریست‌ها چشم خود را برای دیدن ایده‌ها تربیت می‌کنند، طنزنویس‌ها هم این‌طور برای نوشتن ایده‌ها برای دیدن ایده‌ها چشم‌شان را تربیت می‌کنند ولی‌ دست‌شان برای نوشتن تربیت شده نه برای کشیدن. واقعیت این است که تمام این موضوعات در جامعه وجود دارد، همه هم آن‌ها را می‌بینند ولی‌ تبدیل کردن آن‌ها به نوشته یا کاریکاتور یک تخصصی می‌خواهد که به مرور به دست می‌آید.

بخش مورد علاقه شما از کاریکاتوریست بودن چیست؟

برای شخص من این ارتباطی‌ مستمری که با مخاطب پیدا می‌کنم جذاب هست. یعنی‌ می‌توانستم نقش باشم ولی‌ یک نقاش در طول سال شاید یک دفعه یا دو دفعه این فرصت را پیدا می‌کند که نمایش‌گاه بگذارد و بیننده‌های آثارش را از نزدیک یا دور ببیند. به هر حال فرصت ارتباط برقرار کردن با مردم آن مدت کوتاه نمایش‌گاهی است که در طی‌ سال می‌گذارد. برای یک کارتونیست مطبوعاتی این فرصت می‌تواند تقریبن هر روز وجودداشته باشد و بازده کارش را منظورم بازده مادی نیست ولی‌ تاثیری که روی مخاطب می‌گذارد را می‌تواند خیلی‌ سریع‌تر ببیند. این نکته برای من خیلی‌ جذاب است.

آیا می‌شود گفت که شما به هدفتون در زندگی رسیده‌اید؟

به یک بخشی از آرزوهام رسیده‌ام ولی‌ دلم نمی‌خواست در این حد متوقف بشوم. الان تقریبن ۵۱ سالم هست و پنج‌ یا شش سال است که به آن شکلی‌ که خودم دوست داشتم ‌کار نکرده‌ام. دلم نمی‌خواست در ۴۵ سالگی یا ۵۰ سالگی بازنشسته بشوم. من الان فکر می‌کنم که قدرتم برای کار کردن از همیشه بیش‌تر است، ذهنم از همیشه آماده‌تر است، می‌توانم کار به‌تری ارایه بدهم، می‌توانم موثر باشم، می‌توانم یک مهره خوب باشم در یک تیم مطبوعاتی و مجلات یا روزنامه ولی‌ مدتی‌ است که کار نمی‌کنم، فکر می‌کنم خیلی‌ از این بابت آدم موفقی‌ نبوده‌ام  ولی‌ به‌طور کلی‌ در آن موقعیتی هستم که همیشه دوست داشتم باشم.

چه نصیحتی دارید برای جوانانی که آرزوی کاریکاتوریست بودن را دارند؟

بزرگ‌ترین نصیحتی که همیشه برای جوانان داشته‌ام خیلی‌ هم تکرارش کرده‌ام شاید از طرف من خیلی‌ قدیمی و کهنه باشد شنیدن دوباره‌اش خسته کننده باشد ولی‌ فکر می‌کنم که کاریکاتور و کارتون وسیله‌ای است که باید در خدمت انتقال یک پیام باشد و فقط وقتی‌ معنی‌ پیدا می‌کند که تکثیر بشود یعنی‌ یک دوره‌ای فقط مطبوعات وظیفه تکثیر کاریکاتور را داشت و شما باید حتمن در یک روزنامه کار می‌کردید که کارهاتون هر روز دیده بشه. الان تکنولوژی پیش‌رفت کرده و مثلن اینترنت و سایت‌هایی‌ است که می‌شود ‌کار را منتشر کرد. به هر حال باید منتشر بشه. من کار کردن و انبار کردن کار را دوست ندارم. نمایش‌گاه گذاشتن کاریکاتور را هم دوست ندارم، کاریکاتور کشیده نمیشه که به سینه دیوار آویزون بشه  بنابر‌این نصیحت اولم این است که وقتی‌ کسی می‌خواهد کار کند باید به جای انتشارش هم فکر کند، باید جایی‌ را پیدا کرد که کارشون را منتشر کند. کاریکاتوری که برای نمایش‌گاه ‌کشیده بشه کاریکاتور نیست، کاریکاتوری که برای مسابقه کشیده بشه کاریکاتور نیست، یعنی‌ تاثیر نداره، فایده نداره و کاریکاتوریستی که خودش را محروم کند از ارتباط با مخاطبینش و مخاطب داشتن و مخاطب پیدا کردن، آدمی‌ است که هیچ‌وقت شناخته نمی‌شود و به سرعت هم فراموش می‌شود. بنابر این دنبال جای کار بگردند.

تعریف خوش‌بختی کامل به نظر شما چیست؟

احساس امنیت کردن.

بزرگ‌ترین ترس شما چیست؟

پیرشدن.

خودتون را به چه شخصیت تاریخی بیش‌تر شبیه می‌دانید؟

کلوپاترا، ولی سینه ندارم که بدم مار روش بزنند، یعنی سینه‌هام به این درد نمی‌خوره.

چه شخص زنده‌ای را شما بیش‌تر تحسین می‌کنید؟

از خیلی نظر‌ها نلسون ماندلا.

چه صفتی را در خودتان دوست ندارید؟

محافظه کاری‌ام را.

‌سفر مورد علاقه شما تا به حال چه بوده؟

اولین مسافرتم به پاریس.

چه فضیلتی به نظر شما این روزها بیش‌تر مبالغه می‌شود؟

غیرت

در چه شرایطی حاضر هستید دروغ بگویید؟

اصلن شرایط لازم نداره، من هر لحظه دروغ می‌گویم‌، به راحتی.

چه چیزی را در مورد ظاهر خودتان دوست ندارید؟

شکمم! خیلی بزرگ شده.

از چه شخصی در زندگی تنفر دارید؟

من می‌گویم ولی شما به جایش یک صدای بوق بگذارید، همونی که همه ازش متنفرند.

چه کلمات یا عبارت‌هایی را شما بیش از حد استفاده می‌کنید؟

«باشه».

چه چیزی یا چه کسی بزرگ‌ترین عشق شما در زندگی است؟

بچه‌هام. پسرهام، هر دوی آن‌ها .

کی و کجا از همیشه شادتر بوده‌اید؟

وقتی که پسر اولم به دنیا آمد.

چه استعدادی را دوست داشتید داشته باشید؟

دوست داشتم موسیقی می‌دانستم.

الان به چه فکر می‌کنید؟

که الان در ایران چی می‌گذره.

اگر شما بتوانید یک چیز را در مورد خود تغییر دهید آن چه خواهد بود؟

یک کاری می‌کردم که مو‌هام دوباره رشد کند.

چه چیزی را به عنوان بزرگ‌ترین دست‌آورد خود می‌شناسید؟

دو بار جایزه به‌ترین کاریکاتوریست مطبوعات ایران را از جشن‌واره مطبوعات گرفتم که برای من خیلی با‌ارزش بود و یک بار هم شنیده بودم که احمد شاملو یک جایی از من تعریف کرده بوده چند سال پیش، فکر می‌کنم آن بزرگ‌ترین جایزه‌ای بود که گرفتم.

اگر شما می‌توانستید بعد از مرگ به عنوان یک شخص یا چیزی برگردید، آن‌چه خواهد بود؟

احتملن شبیه جانی دپ می‌شدم، دوباره بر‌می‌گشتم خیلی زود.

چه چیز ارزش‌مندی در اختیار دارید؟

تجربه‌ای که این ۵۱ سال گذشته ناخواسته کسب کرده‌ام، فکر می‌کنم ارزش‌مند‌ترین چیزی است که دارم.

چه چیزی به نظر شما عمیق‌ترین نقطه بدبختی است؟

بی‌پولی

کجا دوست دارید زندگی کنید؟

طبیعتن تهران، منتها،  منتها…

شغل مورد علاقه شما چیست؟

شغل مورد علاقه‌ام؟ وقتی بزرگ شدم؟ از بچه‌گی دوست داشتم خلبان بشم.

واضح‌ترین مشخصه شما چیست؟

میگن ترس‌ناکم، شنیدم…

نویسنده مورد علاقه شما کیست؟

کرت ونه گات

قهرمان داستانی مورد علاقه شما کیست؟

بت من

قهرمان شما در زندگی واقعی کیست؟

تا همین چند وقت پیش، مرحوم گاندی.

اسم مورد علاقه شما چیست؟

توکا. اسم خودم را دوست دارم.

چگونه می‌خواهید بمیرید؟

با سکته قلبی در موقع خواب.

مانترای شما چیست؟

هی مرتب از خودم می‌پرسم‌، من باید یک کاری می‌کردم‌، چه کار باید می‌کردم؟ ولی یادم نمی‌آید ولی می‌دانم که باید یک کاری می‌کردم  که نکردم.

 

 

 

 


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

ماجرای شرم‌آور قتل‌های زنجیره‌ای برای 3 سال فضای سیاسی کشور را کاملن تحت تاثیر خود قرار داد و بخش‌های مهمی از ناگفته‌های آن توسط روزنامه‌های اصلاح‌طلب منتشر شد. تلاش نشریات از جمله روزنامه «خرداد» به مدیریت عبداله نوری آخرین نماینده آیت‌اله خمینی در سپاه پاس‌داران و وزیر کشور اول در کابینه‌های هاشمی و خاتمی و روزنامه «صبح امروز». به مدیریت سعید حجاریان از بنیان‌گذاران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که پیاپی اخبار و سلسله مقالاتی از اکبر گنجی و عمادالدین باقی منتشر می‌کردند، در این میان بسیار اثرگذار بود. سعید حجاریان می‌گوید که ما تلاش کردیم تا هیچ شماره‌ای از روزنامه صبح امروز بدون مطلبی پیرامون قتل‌های زنجیره‌ای منتشر نشود.

در این زمینه، اکبر گنجی که حیطه کاری خود را به این پرونده و افشای رازهای این قتل‌ها تخصیص داده بود، پس از مدتی با گسترش دایره کاری خود، دامنه تحقیقاتش را به تمامی قتل‌های مرموز «دگراندیشان» در سال‌های قبل بسط داد. با الهام از یک داستان بلوک شرق اروپا، کتابی به نام «عالی‌جنابان خاکستری» نوشته  «ویتالی شنتالینسکی»، از اسامی رمز هم‌چون «تاریک‌خانه اشباح» برای محفل طراحان قتل‌ها، استفاده کرد. طراحان قتل‌ها را «عالی‌جنابان خاکستری» و اجراکننده آن را «شاه‌کلید» نامید. به باور او، دستورات از تاریک‌خانه به شاه‌کلید داده می‌شد و شاه‌کلید آن دستورات را برای اجرا، به سعید امامی که تنها یک مجری برای قتل‌ها بوده‌ است، ابلاغ می‌کرد.

در ماه آذر سال 1379، گنجی پس از زندانی شدن و هنگام حضور در دادگاه، علنن علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق در دوران هاشمی رفسنجانی را شاه‌کلید قتل‌های زنجیره‌ای نامید و از روحانیون دیگری نیز نام برد، از جمله محمدتقی مصباح یزدی که او را محرک و صادرکننده فتوای قتل‌ها یا به اصطلاح، «مراد عالی‌جنابان خاکستری» خواند. این اظهارات منجر به حمله‌ی بنیادگرایان به وی و انکار نوشته‌های او توسط ایشان شد. کتاب‌های «تاریک‌خانه اشباح» و «عالی‌جناب سرخ‌پوش و عالی‌جنابان خاکستری» به پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ ایران مبدل شده و در مدت شش ماه بیش از دویست هزار نسخه از آنان فروش رفت.

در ماه آذر سال 1379، گنجی پس از زندانی شدن و هنگام حضور در دادگاه، علنن علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق در دوران هاشمی رفسنجانی را شاه‌کلید قتل‌های زنجیره‌ای نامید و از روحانیون دیگری نیز نام برد، از جمله محمدتقی مصباح یزدی که او را محرک و صادرکننده فتوای قتل‌ها یا به اصطلاح، «مراد عالی‌جنابان خاکستری» خواند

عمادالدین باقی نیز ضمن انتشار مقالات متعدد، کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» را در دو جلد منتشر کرد و به بررسی چگونگی روی‌داد قتل‌های زنجیره‌ای پرداخت که این کتاب توقیف و خود وی محاکمه شد. برگزاری دادگاه قتل‌ها پس از توقیف گسترده مطبوعات در بهار 1379 و در شرایطی که دو روزنامه‌نگار پی‌گیر قتل‌ها هر دو در زندان بودند، انجام شد.

سابقه فعالیت برخی از اصلاح‌طلبان در دست‌گاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در دهه شصت سبب شد که دامنه افشاگری‌ها و پی‌گیری‌ها هیچ‌گاه به سال‌های دهه شصت که اوج درگیری سیاسی و بعضن نظامی جمهوری اسلامی و گروه‌های اپوزیسیون بود و طی آن هزاران نفر از اپوزیسیون زندانی، شکنجه و اعدام شده و ده‌ها نفر از مقامات جمهوری اسلامی نیز توسط برخی از گروه‌های اپوزیسیون ترور و کشته شدند، کشیده نشود. مطبوعات اصلاح‌طلب تنها به افشای قتل‌هایی که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی روی داده بود پرداختند و خصوصن از نزدیک شدن به واقعه اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 1367 به شدت پرهیز می‌کردند. علت عدم انتشار روزنامه اصلاح‌طلب آریا مصاحبه‌ای با عزت‌اله سحابی اعلام شد که وی در آن ریشه قتل‌های زنجیره‌ای را در اعدام‌های تابستان 67 دانسته بود،  حسین‌علی منتظری تنها مقام حکومتی بود که به اعدام‌ها اعتراض کرد.

در تاریخ 7 دسامبر 2010 میلادی، اکبر گنجی در مصاحبه‌ای با بخش فارسی بی‌بی‌سی مدعی شد که «قتل‌های زنجیره‌ای ایران پروژه‌ای حکومتی بود» و «خود آقای خامنه‌ای هم پشت آن بود و شروع کردند به ترور مخالفان در داخل و خارج کشور و تعداد زیادی از مخالفان را هم در خارج کشور ترور کردند.»

در حالی که مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی حکم به «خودسر» بودن برخی از کارکنان وزارت اطلاعات و در راس آنان سعید امامی داده بودند و بر خودکشی سعید امامی تاکید می‌کردند و حتا روزنامه منسوب به محافظه‌کاران، «کیهان»، ادعای سفر مخفیانه امامی را به اسراییل مطرح نموده بود و سایر نشریات چون «تهران‌تایمز»، شبکه جاسوسی امامی را مرتبط با آژانس یهود دانستند، روح‌اله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به دفاع از سعید امامی پرداخت و فرضیه خودکشی وی را رد کرده و عنوان داشت که او به قتل رسیده ‌است. او در اولین گام، در گفت‌وگویی با روزنامه کیهان ادعا کرد که «نیروهای مرتکب قتل‌ها، از طرف‌داران جدی رییس‌ جمهوری بوده‌اند». و پس از مدت کوتاهی، به یک برنامه زنده تلویزیونی به نام «چراغ» دعوت شد و او در آن برنامه ادعای خود را تکرار نمود که با واکنش تند دولت محمد خاتمی به علی لاریجانی، رییس وقت سازمان صدا و سیما روبه‌رو شد و صدا و سیما نیز طی اطلاعیه‌ای انجام تخلف توسط برخی گردانندگان برنامه چراغ را پذیرفت و حسینیان دیگر مجالی برای شرکت در برنامه‌ای از این دست نیافت. حسینیان هم‌چنین در مجلس ختم امامی نیز شرکت کرد که با اعتراض برخی نمایندگان مجلس روبه‌رو شد.

ناطق نوری، رییس مجلس وقت نیز در جلسه‌ای با روحانیت مبارز شرق تهران تاکید کرد که افرادی به‌عنوان دگراندیش در وزارت اطلاعات نفوذ کرده و به‌دنبال تسویه حساب بودند. حسینیان اندکی بعد در سخن‌رانی جنجالی‌ای در مدرسه علمیه حقانی توضیحات بیش‌تری بیان کرد و مدعی شد که طراح قتل‌ها موسوی از معاونین وزارت اطلاعات بوده و هدف او ایجاد تقابل بین رهبری و خاتمی و ایجاد فرصت برای جریان دوم خرداد برای تصاحب کامل قدرت بوده ‌است. او بر این باور است که بازجوهای اولیه که زیر نظر دولت بودند، پرونده را منحرف کرده‌اند و پس از رسیدگی‌های ابتدایی در دور جدید بازجویی‌ها بی‌گناهی سعید امامی مشخص شده بود. حسینیان خواهان باز شدن پرونده برای مشخص شدن ریشه‌های قتل‌ها شد.

پی‌گیری قتل‌های زنجیره‌ای و روشن شدن زوایای بیش‌تری از عمل‌کرد وزارت اطلاعات توسط مطبوعات نقش مهمی در سرنوشت انتخابات مجلس ششم ایفا کرد. جناح راست که اکثریت مجلس را برای دو دوره در اختیار داشت در مجلس ششم به یک اقلیت ضعیف تبدیل شد و هاشمی رفسنجانی که قتل‌ها و تخلفات وزارت اطلاعات در دوران وی روی داده بود نیز نتوانست به مجلس راه یابد. خصوصن مقالات و کتب اکبر گنجی و عمادالدین باقی که اندکی پیش از انتخابات منتشر و مورد استقبال گسترده قرار گرفت در شکست هاشمی رفسنجانی و کاندیداهای جناح راست موثر بود، آن‌گونه که محمد محمدی ری‌شهری در کتاب خاطرات خود نقل می‌کند روح‌اله خمینی به میر‌حسین موسوی نخست وزیر وقت پیام داده بود که «در مورد همه وزارت‌خانه‌ها هر‌کس را که خواستی منصوب کن اما در مورد وزارت اطلاعات با من هماهنگی کن.» از آن پس و در دوران علی خامنه‌ای نیز این رویه حفظ شده و وزارت اطلاعات عملن با نظر رهبر اداره می‌شده ‌است.

خاتمی نیز علی‌رغم پیروزی گسترده در انتخابات پست وزارت اطلاعات را به روحانی راست‌گرا «قربان‌علی دری نجف‌آبادی» داد. پس از برکناری دری نجف‌آبادی در پی روی‌داد قتل‌های زنجیره‌ای، گرچه خود او از اتهام دست داشتن در قتل کنار گذاشته شد اما برکنار گردید. با برکناری وی و اخراج برخی دیگر از عوامل سعید امامی از وزارت اطلاعات کنترل خامنه‌ای بر این وزارت به حداقل رسید. خامنه‌ای در پی آن حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه را فعال کرده و از آن طریق به اعمال کنترل امنیتی خود ادامه داد. برخی منابع از کنترل شخص خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می‌دادند. اصلاح‌طلبان از عنوان «نهادهای موازی اطلاعاتی» برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند گرچه در این زمینه به موفقیتی دست نیافته و بعضن خود قربانی آن شدند.

شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر در مصاحبه با روزنامه زود دویچه تسایتونگ گفته است که: «من پس از انجام وظایف کاری به عنوان یک وکیل و هم‌چنین زمانی که در عرصه حقوق بشر فعال شدم، نامم در لیست مرگ رژیم قرار گرفت». وی در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه آلمانی دویچه تسایتونگ مبنی بر این‌که «موضوع لیست ترور چیست؟» گفت: «به طور اتفاقی. من با هم‌کاران وکیلم در حال بررسی موضوع قتل نیروهای اپوزیسیون در ایران بودیم که ناگهان اسم خودم را در لیست ترورهای آینده مشاهده کردم. مسوولین دقت نکرده بودند که اسم من را از لیست موجود در پرونده پاک کنند. لیست به امضا وزیر اطلاعات وقت آقای قربان‌علی دری نجف‌آبادی مزین است. پس از انتشار لیست مذکور و آغاز اعتراضات زیاد، ایشان چاره‌ای جز استعفا نداشت.»

 


 


خبر / رادیو کوچه

حکم بیست‌سال حبس هر یک از هفت مدیر سابق جامعه بهایی، از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شده است. بنابر برخی گزارش‌های منتشر شده، این حکم به صورت کتبی و در زندان به این هفت نفر ابلاغ شده است.

پیش از این در ۲۴ شهریور به وکلای مدافع مدیران سابق جامعه‌ی بهایی «به طور شفاهی» اعلام شد که احکام زندان آنان به نصف کاهش یافته و از بیست سال به ده سال تغییر کرده اما طی آخرین گزارش‌ها این حکم عینن تایید شده است.

به گزارش کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، در مرداد ماه سال جاری، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به قضاوت مقیسه، این هفت تن را به ۲۰ سال و مجموعن ۱۴۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.

لازم به اشاره است روز ۲۲ اسفند همسر جمال‌الدین خانجانی یکی از هفت مدیر سابق جامعه بهایی در گذشت اما از آزادی موقت وی جهت شرکت در مراسم یادبود همسرش جلوگیری به عمل آمد. هم‌چنین به گزارش رادیو کوچه حضور نیروهای امنیتی در مراسم یادبود همسر جمال‌الدین خانجانی مشهود بوده است.

فریبا کمال‌آبادی، مهوش ثابت، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم بیش از سه سال است که در بازداشت موقت در زندان به‌سر می‌برند. چندی پیش، این هفت تن به زندان رجایی‌شهر منتقل شدند.

شش نفر از هفت شهروند بهایی که وظیفه‌ی رسیدگی به امور بهاییان در ایران را بر عهده داشتند از تاریخ ۲۵ اردیبهشت سال ۸۷ توسط نیروهای امنیتی در منازلشان بازداشت و مهوش ثابت پیش از ایشان و در تاریخ ۱۵ اسفند سال ۱۳۸۶ در مشهد بازداشت شد.

بیشتر بخوانید:

«حضور هزاران بهایی در خاوران»

«کاهش محکومیت هفت رهبر بهایی ایران»


 


خبر / رادیو کوچه

فرزندان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی، روز شنبه در پیامی مشترک، با تبریک نوروز اعلام کردند: «هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه هم‌پیمانان و هم‌رزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست.»

متن این پیام بدین شرح است:

به امید، نام و یاد خدا

ما بی‌غمان مست دل از دست داده‌ایم              هم‌راز عشق و هم‌نفس جام باده‌ایم

برما بسی کمان ملامت کشیده‌اند                  تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای             ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

هم‌راهان، هم دردان، یاوران ما

سال ۱۳۸۹ به پایان رسید، سال صبر و استقامت، سال پشت در ایستادن‌ها و انتظار کشیدن‌ها، سال دل‌نگرانی برای عزیزی در بند، گم گشته‌ای را جستن و هروله‌ای از درزندانی به در زندانی دیگر کردن.

سالی حماسی بود برای همه ما. سالی‌که، روزگارمان نیز، به اشک نشست از سوگ فرزندان و برادران و خواهرانی که خونشان جان سبزمان را سرخ کرد و سنگینی غبار ابهام‌هایمان را تطهیر.

خاطره سال ۸۹ طعم تلخ زمستان طولانی و سرد است که با ایستادگی پدران و مادران و ایستاده جان سپردن هم‌رزمانمان رنگ و بویی دگر گرفت.

هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه هم‌پیمانان و هم‌رزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست، که چون انبوه یاران خویش، زن و مرد و پیر و جوانی که لحظه‌های بهار شدن این سرما را پشت درهای فراق و میله‌های جدایی می‌گذرانند یا به جور قدرت پرستان (فرعون پرستان) خشم آیین، خفته و گلگون کفن در تیره خاک‌های سردند. اما بهار می‌آید و زمین می‌گردد و باران خواهد بارید و ترنم لطیفش زمانه رویش را باور پذیر خواهد کرد. پایان زمستان زندان وبند، دشنام و افترا، اتهام و بازجویی، تهدید و تفتیش و شکستن قلم و زنجیر کردن اندیشه‌ها را بهار مهر و ایمان وعشق و صلح و نور و پاکی، به خاطرات دورسرزمینمان بدل خواهد کرد.

چه استوار و پرغرور ایستاده‌ای ایران، هرچند خسته و رنجور از تازیانه‌های تاریخ.  ای سرزمین امیرکبیر بزرگ با رگ‌های بریده، خاک ستارخان و باقرخان و دیگر آزادیخواهان نامدار، ایران  مصدقی دشنام شنیده و تبعید کشیده و غل و زنجیر برشانه‌های توانایش دیده و خمینی‌های حبس و تبعید کشیده، ایران جوانان خداجوی جان‌باخته در جبهه‌ها که مرز‌ها را به جان و خون پاس داشته. سرزمین سرداران وسربداران خونین بال.

وطن، فراموش کن فریادهای مرگ خواهی و نفرت برای یارانت را در خانه ملتت، پرتاب سنگ و تیر و دشنام نوشتن وگفتن به ساکنین و در و دیوار خانه مردی که تنها جرمش هویدا کردن اسرار فجایع زندان‌ها بود و افتخار بزرگش عزیز داشتن فرزندان شهید چو جان خویشتن. سال‌های سال مرامش نواختن نوای دوستی در بلوای اختلاف‌افکنان و جسم و جانش زخمی شلاق‌های بی‌رحم ظالمان بود. بانویی شجاع که سال‌های سال زخم و عفونت بدنهای مجروحان وجان‌بازان مظلوم شیمیایی را زینب‌وار پرستار و هم‌دم دل‌های مجروح فرزندان شهید بود. کاش می‌شد فراموش کنی پاسخ دردناک حرمت شکنان بی‌درد را به روزهای بی‌تابی و شب‌های بی‌خوابی مردی را که به عشق ذره ذره وجود تو‌ای وطن خود و جان و روحش را درهزارتوی کوه‌های سربرکشیده غرب کشور و دشت‌های تب‌دار و زخمی جنوب گم کرده بود و در نگاه سبزش تنها آینده روشن تو ثبت می‌شد. که امین و دل‌نگران فرهنگ غریب مانده وبه یغما رفته کشور بود و یا زنی را که گویی عهدی داشت با خود که شمع‌وار بسوزد و فضای دانش و علم را روشن کند و درد هم‌نوع را برجان خویش ببرد و مهر بورزد و مهر را لطیف و پاک ومحکم به دنیای سیاست بپیوندد. از یاد ببر ننگ حبس و حصر و ربودن پدر و مادرانمان را که تنها جرمشان ایستادگی بر خواست مطابق با سرشت آدمی و خلقت الهی، آزادی بود.

برادران خواهران ما

تسلای دل‌های دردمند و نگران ما در لحظات تحویل سال حضور گرم شما در قلب‌های ماست. آن حس پرشکوه و غرور انگیزی در چشم و جان پرشرر والدینمان است که هم‌چون همه فرزندان پاکشان درکشور، ایستاده‌اند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ایستاده بمیرند. اینک هرچند درهای دیدار و تماس به ناحق به روی آن‌ها بسته شد اما هزار پنجره نورانی دعا‌ی شما و ما به روی آن‌ها گشوده گشت. خداوندا شکرت هزارن هزار بار شکرت به آن‌که مارا در ایران و در آغوش پر از حق و عدالت و ایمان و صداقت چنین پدران و مادرانی پروراندی.

این سال به پایان می‌رسد هم‌چون تمام سال‌های بدی که رنگ خون داشت اما بهارش سبز بود.

این زمستان جان سخت، اما، یادمان داد چگونه می‌توان با صبری زیبا و ایمانی راسخ و استقامت کنار پدران و مادران، کنار یاران و هموطنان ایستاد. به ما آموخت که گرمای دل‌های پرمحبت از فرسنگ‌ها دور یا نزدیک چه سان امید سبزمان را به فرداهای دور دست روشن آب‌یاری می‌کند. اندوخته و تجربیاتی که تا پیروزی نهایی هم‌راه‌مان خواهد بود. این سرمای سیاه که می‌رود نه ظلم می‌ماند و نه زنجیر. زمستان که می‌رود کرامت غبار‌آلوده انسانیمان را از غبار خواهیم زدود. می‌دانیم که در ‌‌نهایت فروردین لطیف خواهد آمد، در این همهمه لطف و شور و سرمستی آوای پرندگان را بیرون از بند می‌له‌ها خواهیم شنید که پرندگان آزادند و در این بزم پرامید همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفه‌ها را خواهیم دید. رویش ناگزیر جوانه‌ها که سرزمینمان را سبز خواهد کرد.

خداوندا حال ما را، دوست‌دارانت و سرزمین پارسایان را همان‌گونه که خود می‌پسندی بهتر کن که به راستی تو حقی و یاری دهنده تمام حق جویان این سرزمین.

منصور عشقم و ترسم که عاقبت                 این پایداریم، بکشاند به پای دار

منصور وار اگر ببرندم به پای دار             مردانه جان دهم که جهان نیست پایدار

فرزندان موسوی و کروبی

بیشتر بخوانید:

«آزادی علی کروبی فرزند بازداشت‌شده مهدی کروبی»


 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، دیدار رئوفی شهروند بهایی ساکن تهران با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش هرانا، دیدار رئوفی بر اساس حکم شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه‌ای، به ۳ سال زندان محکوم شده است.

این شهروند بهایی در تاریخ ۲۳ بهمن ماه سال جاری محاکمه شده بود.

دیدار رئوفی در ۲۵ دی ماه ۱۳۸۷ دستگیر که پس از دو ماه بازداشت به قید وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی آزاد شد.

شایان ذکر است که در حال حاضر حکم مزبور به دادگاه تجدید نظر ارسال شده است.


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

شروع از ۲۱ مارس، طول چهار روز، ساکنان تاجیکستان جشن «نوروز» را با رسم و آیین‌های مختلف و با شکوه و شهامت ویژه تجلیل می‌کنند. صاحب‌نظران در تاجیکستان می‌گویند، اگرچی تجلیل «نوروز» در دوران «اتحاد شوروی» ممنوع بود، ولی‌ مردم این کشور توانسته‌اند که «نوروز» را به عنوان بخشی از فرهنگ و میراث نیاکان تا به امروز حفظ کنند.

دولت شوروی «نوروز» را یک جشن مذهبی و آن هم مسلمانی می‌دانست و از این خاطر مانع تجلیل آن شده بود. اما در سال‌های هفتادم قرن گذشته میلادی یک گروه از روشن‌فکران تاجیک، با رهبری «میرزا ترسنزاده» رییس وقت اتحاد نویسندگان تاجیکستان و «بوری نسا بردی یوا» که طول ۲۳ سال سردبیر روزنامه «معارف و مدنیت» تاجیکستان بود، جشن نوروز را مهم و آن ‌را میراث گذشتگان خود و جشن بیداری طبیعت اعلان کردند.

‌سلیم ایوبزاد، روزنامه‌نگار تاجیک، در کتاب خود «صد رنگ صد سال» به نقل از «بوری نسا بردیوا» می‌نویسد که «یادآوری از عید ممنوع گشته نوروز برای رهبران «حزب کمونیست» ناراحت کننده بود.»

عثمان جان غفاراف، تاریخ‌نگار شناخته تاجیک، نیز در کتاب خود «نابغه ایام» گفته است «تنها پس از مرگ «اوان کاول» در ماه نوامبر سال ۱۹۷۰ میلادی راه به احیای نوروز در تاجیکستان باز گردید.» با این حال، در دوران شوروی عید نوروز را آدمان بیش‌تر در منزل خود و در دایره خانواد یا با نام «عید بهار» در سر کشتزار تجلیل می‌کردند.

عسگرعلی رجباف، دانش‌مند تاجیک، می‌گوید با وجود آن‌که راه برای تجلیل نوروز در اواخر حکومت‌داری شوروی باز شد، همانا این جشن در سطح بلند دولتی تجلیل نمی‌شد. وی افزود: «در رسانه‌های زمان شوروی این جشن را هم‌چون جشن مسلمانی و جشن دینی معرفی می‌کردند. برای آن‌که آن‌ها با ارزش‌های نوروز آشنای نداشتند. ساختار شوروی با استفاده از این اطلاع بر دروغ برای گذراندن نوروز سنگ سر راه شده بود.»

هرچند‌ «روزی احمداف» مردم‌شناس تاجیک می‌گوید که هنوز هم در تاجیکستان و به‌خصوص منطقه «بدخشان» آن سنت‌های نوروزی حفظ شده‌اند، که از دوران شاهان ساسانی باقی‌مانده‌اند، اما گروهی از دانش‌مندان تاجیک به این باورند، که فشار شوروی بالای طرف‌داران نوروز و ممنوعیت این جشن طول تقریبن هفتاد سال بعضی‌ از سنت‌های نوروز را به باد فراموشی‌ برده است. از جمله آکادمیسین «محمدجان شکری» از آن نگران است، که سنت «خانه‌تکانی» یکی از سنت‌های خوب نوروز که تاکید با پاکی و صافی می‌کند، از میان رفته است.

حالا «گل‌گردانی»، پختن سمنو، مسابقه کشتی‌گیری، اسب‌دوانی، «آتش‌پرک»، رسن‌کشی، هفت‌سین‌ و هفت‌شین، چهارشنبه آخرین که در ایران به نام «چهارشنبه سوری» معروف است، جفت‌براران و بخت‌کشایان در تاجیکستان حفظ شده است.

ولی‌ در تاجیکستانی، که ۹۷ درصد ساکنانش مسلمانند، هنوز هم برخورد با این جشن ساده نبوده است. برخی‌ از روحانیان با توجه به آن‌که نوروز بازمانده از زردشت است و یا از چشمه زردشت آب می‌خورد، آن را قبول ندارند و مراسم «آتش‌پرک» یا جهیدن از بالای آتش را انکار می‌کنند. «ظفر مرزایان» پژوهش‌گر تاجیک می‌گوید، آن گروه روحانیان تاجیک که در زیر پرده تعصب مانده‌اند، نوروز را هنوز به عنوان جشن ملی نپذیرفته‌اند.

حاجی اکبر تور‌جان‌زاده

حاجی اکبر تور‌جان‌زاده، سابق قاضی مسلمان‌های تاجیکستان و از روحانیان سرشناس این کشور، می‌گوید آن‌ها با نوروز مشکلی‌ ندارند، بلکه از آن استقبال می‌کنند، اگر آیین‌های زردشتی که در نوروز باقی‌مانده است، اجرا نگردد. آقای «تور‌جان‌زاده» از مراسم آتش‌پرک در این مورد یادآوری کرده و آن را از نگاه شریعت اسلام درست نحسابید.

با این وجود، ساکنان تاجیکستان «نوروز» را از جمله جشن‌هایی می‌دانند، که مخصوص این مردم است و آن‌ها را به زیبای و شکوفایی دعوت می‌کند. در روز «نوروز» همه ساکنان تاجیکستان به کوچه و خیابان‌ها ریخته، در پارک و ورزش‌گاه‌ها و هم صحرا و تل و تپه‌ها این عید را تجلیل و آن را برای هم‌دیگر تبریک می‌گویند و دعا می‌کنند: «تا به نوروز دیگر ما را رسان!»


 


شهره شعشعانی / رادیو کوچه

ghesseha@koochehmail.com

«زن‌بابای محمد» دومین داستانی است که پس از «خانه رویا» از عزیز معتضدی نویسنده ساکن کانادا در برنامه «قصه‌های ما از رویا تا واقعیت» پخش می‌شود از همین رو گفت‌و‌شنودی کوتاه با نویسنده در مورد داستانش داشتیم که در پی می‌آید.

«زن‌بابای محمد» به نظر داستانی نزدیک به زندگی و خاطره‌های کودکی نویسنده می‌آید، از عزیز معتضدی این را می‌پرسم، پاسخ می‌دهد:

شاید بتوان این را گفت. داستان‌های زندگی‌نامه‌وار شاخه‌ای از شاخه‌های مختلف داستان‌نویسی‌اند. این داستان‌ها شرح خاطره و مشاهده‌هایی هستند که نویسنده آن‌ها را زندگی کرده، یا این‌طور وانمود می‌کند، یا فقط گمان می‌کند، در حالی که ممکن است این‌طور نباشد.

یعنی گمان می‌کند اتفاق‌هایی را زندگی کرده که در واقع زندگی نکرده؟

تا جایی که می‌دانم حتا این هم ممکن است.

تفاوت «داستان زندگی نامه‌وار» با داستان معمولی را در چه می‌بینید.

این دو آن‌قدر با هم فرقی ندارند که داستان زندگی نامه‌وار با زندگی‌نامه‌ی غیر‌داستانی دارد، هر‌چند یک زندگی‌نامه خلدست و مطلقن خالی از هر‌گونه تهمید‌های داستانی هم در نهایت خالی از عناصر داستانی نیست.

پس تمهیدهای داستانی حتا در زندگی‌نامه رسمی هم وجود دارد.

تمهیدهای داستانی حتا در گفت‌وگوی روزانه ما هم وجود دارند و این فرق انسان است با دیگر موجودات زنده. قدمت داستان‌گویی به قدمت باز شدن زبان انسان است. انسان نیت‌هایش را در پوشش زبان آشکار یا پنهان می‌کند و این یعنی داستان. گفت‌وگوهای روزمره ما پر از داستان است، داستان‌های واقعی و غیر‌واقعی، راست و دروغ… اما در داستان زندگی نامه‌وار نویسنده وارد قلمرو دیگری می‌شود، قلمروی که می‌تواند تا رسیدن به رمان «دیوید کاپرفیلد» پیش برود.

یعنی نویسنده در این قلمرو زندگی کرده… این «قلمرو دیگر» چه جور جایی است.

این قلمرو دیگر همان عرصه داستان‌نویسی است. جایی که نویسنده‌ها داستان‌شان را می‌نویسند. وقتی می‌گویم می‌توان تا رسیدن به رمان «دیوید کاپرفیلد» پیش رفت منظورم مهارتی‌ست که نویسنده در توصیف آن‌چه زندگی کرده و حتا آن‌چه زندگی نکرده به کار می‌گیرد. رمان و داستان‌های زندگی‌نامه‌واری مثل «کودکی، نوباوگی و جوانی» تولستوی، «سیمای هنرمند در جوانی» جیمز جویس، «تام سایر» و «هاکلبری فین» تواین و داستان‌های نیک آدامز، همینگوی و «ناطور دشت» سالینجر از این ویژگی برخوردارند. در سینمای چاپلین از این مهارت که از سنتی ادبی و دیکنزی می‌آید به وفور استفاده شده.

برگردیم به «زن‌بابای محمد». این داستان چقدر واقعی است.

این داستان کوچک بی‌ادعایی‌ست که ربطی به آن‌چه درباره بزرگان ادبیات در بالا گفتم ‌ندارد و من آن را طی دو روز تعطیل سال نو اخیر صرفن برای سرگرمی نوشتم، ردش هم از  فیلم‌نامه‌ای در سال‌های رواج و رونق سینمای کودک در ایران می‌آید. فیلم‌نامه‌ای زندگی‌نامه‌وار نوشته بودم، پر از اتفاق‌هایی که برای خودم و اطرافیانم در سال‌های کودکی و نوجوانی رخ داده بود، یا فکر می‌کردم رخ داده. امیدوار بودم شاید بتوانم بسازم، ولی تصویب نشد. نه به دلایل چند مورد قبلی و بعدی که با مشکل زن‌ها و مردهای بزرگ سال در فیلم‌نامه رو‌به‌رو بودم، زن‌ها و مردهایی که یا باید زن و شوهر می‌بودند یا خواهر و برادر یا در غیر این دو صورت گورشان را فورن از فیلم‌نامه گم می‌کردند. اما به این فیلم‌نامه ایراد دیگری وارد شد و آن «عدم انسجام» بود، درست هم بود ولی به نظرم این عدم انسجام ناگزیری است و تا حدی ملازم آثار زندگی‌نامه‌وار، و بد هم نیست.

یعنی چفت و بستی از آن نوع که در فیلم‌های پلیسی و جنایی و جنگی می‌بینیم و نمی‌بینیم، ندارد و نمی‌خواهد. در این ژانر زندگی روال عادی خودش و اتفاق‌های تلخ و شیرین خودش را دارد، و تنها نقطه انسجام شخصیتی است که این اتفاق‌ها برایش می‌افتد، شرط موفقیت هم داشتن لحن مناسب و متقاعد کننده است که مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. ولی شما نمی‌توانید ادعا کنید لحن‌تان مناسب و متقاعد کننده است وقتی مخاطب متقاعد نشده و تحت تاثیر قرار نگرفته، این بود که من برای دفاع یا اگر مایل‌اید «نجات» فیلم‌نامه‌ام از ایراد عدم انسجام که به آن وارد شده بود بی‌ادعا به مناقشه‌ی در مثل دست زدم و دامن فلینی و تروفو را گرفتم و به مسوول گفتم ایراد شما به «آمارکورد» و «چهارصد ضربه» هم وارد است. مسوول گفت ما در مقابل اسم‌های بزرگ «خودباخته» نیستیم، و راست می‌گفت، عصر دلیری انقلابی بود و عرصه‌های فرهنگی هم میدان کارزاری دیگر.

تردید زیر خم ناقصی از یقین می‌گرفت و یقین به قول گزارش‌گرهای مسابقه‌ی کشتی زیر خم تردید را «باقلدری» رد می‌کرد. فیلم‌نامه را کنار گذاشتم و دیگر به آن فکر نکردم تا همین کریسمس امسال که پشت پنجره‌های پوشیده از برف نشسته بودم و موتور جست‌وجوگر خاطره ناگهان این داستان را از میان صفحه‌های فیلم‌نامه‌ای که فعلن در دسترسم نیست گوگل کرد. حالا شاید تا کریسمس بعدی چند داستان مستقل دیگر هم از آن فیلم‌نامه درآید. اسمش را هم اگر مجموعه‌ی قابل آراستن به زیور طبع شد می‌گذارم «داستان‌های بی‌چفت و بست.»

موسیقی متن:

George Enescu: Ciocarlia

Grigoras Dinicu: Hora Staccato

 

 

 

 

 

 

 


 


شنبه 28 اسفند  89/  19 مارس 2011

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم‌ تاریخ

note3نوروزانه- «ماهی قرمز نخریم» (قسمت دوم) – رضا افتخاری

note3بخش اول خبرها

note3روبه‌رو- «کاریکاتوریست‌ها چشم خود را تربیت می‌کنند»- آویده مطمئن‌فر

note3روز نگاشت- «علم، تخیل و نهایت واقعیت با اودیسه»- محبوبه شعاع

note3مجله خبری تاجیکستان- «نوروز در تاجیکستان، از شوروی تا استقلال»- کیومرث

note3پس‌نشینی تند- «بهار، نوروز و کودکانه»- اکبر ترشیزاد

note3بخش دوم خبرها

note3مجله جاماندگان- «درد تحملسوز ترور دولتی»- شراره سعیدی

note3اوراق زرین- «و حکایت که چنین گویند»- رضا افتخاری

note3دایره‌ی شکسته- «ساقی باقی از وفا»- مه‌شب تاجیک

note3مجله خبری کابل آرین

note3اتوبان- دامون

note3قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت- «زن‌بابای محمد»- شهره شعشعانی

note3بخش سوم خبرها

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

صبح روز شنبه، ده‌ها هزار نفر از مخالفان حکومت یمن بار دیگر دست به تظاهرات ضد دولتی زدند. این تظاهرات یک روز پس از کشته‌شدن دست‌کم ۵۲ نفر از معترضان در صنعا، پایتخت یمن، در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی، در این شهر برگزار شده است.

به گزارش سی‌ان‌ان، معترضان به حکومت یمن در حالی روز شنبه، ۲۸ اسفند، در میدان «تغییر» صنعا دست به اعتراض زده‌اند که روز جمعه و به دنبال کشتار مخالفان، علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن برای ۳۰ روز در این کشور وضعیت فوق‌العاده اعلام کرد.

بر اساس مقررات وضعیت اضطراری، در اختیار داشتن اسلحه از سوی شهروندان یمن غیرقانونی است.

روز جمعه در ادامه اعتراضات مردمی در یمن، نیروهای امنیتی این کشور به سمت معترضان در شهر صنعا تیراندازی کردند، اقدامی که به مرگ دست‌کم ۵۲ نفر و زخمی شدن حدود ۱۲۰ نفر انجامید.

در عین حال، در همین روز نبیل الفقیه، وزیر گردش‌گری یمن در اعتراض به اعمال خشونت علیه معترضان از سمت خود و هم‌چنین عضویت در حزب حاکم کناره‌گیری کرد. وی نخستین مقام کابینه یمن است که از مقام خود استعفا می‌دهد.

به دنبال وقایع روز جمعه، رییس جمهوری یمن، علاوه بر اعلام وضعیت اضطراری، از تشکیل کمیته‌‌ای بی‌طرف برای تحقیق در مورد خشونت‌های صورت گرفته در سه شهر صنعا، تعز و حدیده خبر داد.

معترضان به حکومت یمن، خواستار برکناری فوری رییس جمهوری این کشور پس از ۳۲ سال حکمرانی هستند.

بیشتر بخوانید:

«چند کشته و زخمی در درگیری‌های یمن»


 


مه‌شب‌ تاجیک/ رادیو کوچه

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو‌به‌رو

شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو

از پی دیدن رخت هم‌چو صبا فتاده‌ام

خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو

 

می‌رود از فراق تو خون دل از دو دیده‌ام

دجله به دجله‌ یم به یم، چشمه به چشمه جو به جو

 

دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت

غنچه به غنچه گل به گل، لاله به لاله بو به بو

 

ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل

طبع به طبع دل به دل، مهر به مهر و خو به خو

 

مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان

رشته به رشته نخ به نخ، تار به تار پو به پو

 

در دل خویش طاهره گشت و ندید جز تو را

صفحه به صفحه لا به لا، پرده به پرده تو به تو

از آن‌جا که تمام اسناد مربوط به تاریخ دقیق تولد «طاهره قره‌العین» توسط قشریون دربار و دین از میان رفته است، تاریخ تولد او را به حدس  سال 1817 میلادی  دوران سلطنت «محمد شاه» و «ناصر‌الدین شاه» گفته‌اند. طاهره در زادگاهش، شهر قزوین، در مکتب‌خانه‌ی خصوصی که پدرش «حاج ملا صالح» خاص دختران خانواده درست کرده بود، علوم اسلامی را فرا گرفت و به‌دلیل استعداد و هوش سرشارش، حتا از برادر خود «عبدالوهاب» که امکانات تحصیلی بیش‌تری داشت، پیشی گرفت. «موسیو نیکلا» اسلام‌شناس فرانسوی در کتاب «باب» در سال  1905، پاریس نوشته است که طاهره در سیزده سالگی، از پشت پرده به سوالات علما پاسخ می‌گفته و تسلط و تفاسیر او از قرآن باعث حیرت برخی و خشم برخی دیگر می‌شده است. قابل توجه این‌که در آن زمان تنها معدودی از اشراف و روحانیون دختران خود را تنها برای فراگیری قرآن به تحصیل می‌گماردند و بیش‌تر خانواده‌ها با سوادآموزی دختران مخالف بودند.

طاهره نه تنها به تعدد زوجات به‌ شدت اعتراض داشت، بلکه با حجاب نیز مخالف بود و در میدان‌های شهر به نطق و ابراز عقیده می‌پرداخت. شهامت او خانواده‌اش را نیز به وحشت انداخته بود، به‌طوری که از او می‌خواستند تا ملایم‌تر رفتار کند، اما طاهره راه خود رفت و تا پایان نیز بدان وفادار ماند. طاهره در سیزده سالگی به اصرار پدر به همسری پسر عموی خود «ملا محمد» در آمد و از او صاحب سه فرزند شد. همسر طاهره از ملایان قشری بود و با گرایش طاهره به مکتب «شیخ احمد احسایی» بنیان‌گذار مکتب شیخیه که علمای شیعه با آن به شدت مخالف بودند و آن را تبلیغ کفر می‌دانستند که از رفرمسیت‌های دینی نیز بود، به شدت مخالفت می‌ورزید. سرانجام طاهره از شوهرش جدا شد و به‌ هم‌راه سه فرزندش به خانه ی پدری بازگشت.

طاهره در بیست و شش سالگی به هم‌راه خواهرش عازم کربلا شد تا با «سید کاظم رشتی» که از علمای پیرو مکتب شیخ احسایی بود ملاقات کند. او سید کاظم رشتی را از نزدیک ندیده بود، اما با او مکاتبات فراوانی از راه دور داشت و همو بود که به طاهره لقب «قره‌العین»  «نور دو چشم» را داد. سید کاظم ده روز پیش از ورود طاهره به کربلا از دنیا رفت و این ملاقات انجام نشد. طاهره بسیار غمگین بود و قصد بازگشت به ایران داشت، اما به خواهش همسر سید کاظم در کربلا ماند و به‌عنوان جانشین سید کاظم به تدریس فقه از پشت پرده پرداخت. طاهره از سوی پنج مرید سید کاظم «نقطه علم الهیه» خوانده شد که مقامی در حد اولیا دین است. بر مبنای تفسیر آن‌ها از قرآن، پیش‌گویی می‌شد که حضرت قایم به‌زودی ظهور خواهد کرد. در بیست‌و‌هفت سالگی، طاهره جزو پیروان اولیه‌ی باب شد و یکی از هفده تن بود.

طاهره نه تنها به تعدد زوجات به‌ شدت اعتراض داشت، بلکه با حجاب نیز مخالف بود و در میدان‌های شهر به نطق و ابراز عقیده می‌پرداخت

شاید آن‌چه قره‌العین را از صحنه تاریخ می‌راند اعتقادات او بود. معروف است که طاهره بعد از آشنایی با  افکار و باورهای عرفانی، مذهبی بابیت به این فرقه گرایش پیدا کرد. و بعدتر به پشتوانه‌ی این علاقه به تبلیغ مذهبی مبادرت ورزید. شور و هیجانی که قره‌العین با سخن‌رانی‌های نغز و شیوای خود در میان مردم به پا می‌کرد‌، به زودی سبب شد که عده زیادی را به گرد خود جمع کند‌. همین امر سبب مخالفت علمای روحانی ایرانی مقیم کربلا و اعتراض آن‌ها به دولت عثمانی شد. قره‌العین و یارانش در سال 1221 شمسی از عراق اخراج و وارد ایران شدند. قره‌العین در تمام مدت سفر از هر کجا که عبور می‌کرد به‌طور فعال به تبلیغ مسلک جدید می‌پرداخت و تصمیم داشت به تهران برود و با علمای آن‌جا و نیز با محمدشاه قاجار به مباحثه بپردازد. پدرش که از تصمیم او مطلع شد وی را به قزوین فراخواند. در آن‌جا به کمک شوهر و پدرشوهر تلاش کردند که طاهره را از مرام جدیدش منصرف گردانیده و او را به خانه شوهر نزد فرزندانش بازگردانند. ولی قره‌العین از این کار سر باز زد و پس از کشته شدن پدر شوهرش به دست پیروان باب مخفیانه از قزوین گریخت و به تهران آمد. در تهران به مبارزه ادامه داده و از بابیت برای محکوم کردن قدرت حکام، مدد می‌گرفت. او به سخن‌رانی‌های پرشور پرداخته و در حرکتی نمادین و مبارزاتی به‌طور صریح از مردم می‌خواهد که بهره‌ی مالکانه و مالیات به دولت و فئودال‌ها را نپردازند و زنان خود را از خانه‌ها بیرون آورده و به اجتماع وارد کنند.

سیدعلی محمد باب که در 1260 هجری قمری، شش ماه پس از مرگ سیدکاظم رشتی، در بیست‌و‌پنج یا بیست‌و‌شش سالگی دعوی «باب» بودن کرد، از شعبان سال 1263 اول در زندان «ماکو» و بعد در زندان «جهریق» محبوس بود و در 27 شعبان 1266 به دار آویخته شد. بنابر این هم زمان با سفر قره‌العین به قزوین، او در زندان بود و اگرچه مکاتباتی با هم داشتند، اما هرگز دیداری میان این دو اتفاق نیفتاد. در همین مکاتبات است که «علی محمد باب» قره‌العین را «طاهره» نیز لقب داد.  طاهره قره‌العین در سال 1263 یا 64 در تهران به فکر تشکیل اجتماعی بزرگ از سران برجسته‌ی بابیان افتاد و چون بسیاری از «احباب» با این گردهمایی موافقت کردند، در ربیع‌الثانی سال 1264 هجری قمری اواسط 1848 میلادی این اجتماع در روستای «بهدشت» از توابع شاهرود تشکیل شد. آن‌گونه که نوشته‌اند، نطق طاهره قره‌العین در این اجتماع که ده روز به طول کشید، به این مضمون بوده که  «ای احباب، امروز مرکز وحی و الهام در قلعه‌ی ماکو محبوس است و دست نیازمندی ما از دامانش کوتاه. از الواح و آثاری ایشان چنین ظاهر است که این روزگار از ایام فترت شمرده می‌شود و تکالیف شرعیه به یک‌باره از همه ساقط است. این عادات سابقه از قبیل صوم یا روزه و صلوه یا نماز و دعا را باید کنار گذاشت. آن‌گاه که حضرت باب‌اقالیم هفت‌گانه را فراگیرد و ادیان پوسیده را از بین بردارد، شریعتی تازه آورد و تشکیل امتی بدهد، آن وقت هر تکلیفی که بیاورد بر تمامی خلق روی زمین واجب است. اینک اگر ما و شما در اموال شریک یک‌دیگر شویم و در عرض و ناموس سهیم باشیم، عقاب و نکالی نخواهد بود.

در شوال 1268، متعاقب سو قصدی که بابیان به جان ناصرالدین شاه کردند، بابی کشی در همه‌جا آغاز شد. به دستور عزیزخان، سردار کل که در آن هنگام حکم‌ران تهران بود، طاهره قره‌العین را از منزل کلانتر به باغ ایلخانی محل بانک ملی کنونی در تهران بردند و در همان‌جا با فرو بردن دستمالی در دهانش، به قتل رساندند. بدین ترتیب قره‌العین، سی‌و‌شش سال بیش‌تر عمر نکرد ولی در این مدت، غیر از نامه‌هایی که به اشخاص مختلف نوشته، اشعار زیادی باید سروده باشد که به دلیل وضع پریشان زندگی‌اش، یا از میان رفته یا در دیوان شاعران دیگر ضبط شده است.

آری، طاهره‌، فرزند یک روحانی شیعه، اولین زنی است که در ایران قرن نوزده کشف حجاب کرد، از خانواده‌اش که هم‌چنان به قیود کهنه و ارتجاعی پای‌بند بود و او را نیز به حفظ همان سنت‌ها فرا می‌خواند،‌ برید و راه خویش یافت، ‌بر‌خلاف رسوم آن دوران با مردان ‌به گفت‌وگو و بحث نشست، صیغه و تعدد زوجات را عملی غیر‌انسانی شمرد، در بحث و جدل‌، بسیاری از مخالفان را به موافقان نظرات خویش بدل ساخت، از دانشی کم‌نظیر برخوردار بود. زنی که در دوران تسلط شدید علمای شیعه بر دست‌گاه حاکمیت  در خیابان‌ها مورد آزار قرار گرفت و سنگ‌باران شد، از شهری به شهر دیگر تبعید شد، اما لحظه‌ای از مبارزه برای آزادی، عدالت و رهایی خواهران ایرانی‌اش دست بر نداشت. یکی از واپسین جملات او به کلانتر تهران که در خانه‌اش زندانی بود، این بود.

«می‌توانید به‌زودی، هر‌گاه که اراده کردید‌، مرا به قتل برسانید. اما جلوی پیش‌رفت و مبارزه‌ی زنان برای آزادی را که روزگارش به‌زودی خواهد رسید، نمی توانید بگیرید.»

منابع

حروف حی، نوشته هوشنگ گهرریز، انتشارات مرآت، هند

مقاله «قره‌العین»، نوشته حسین عسکری، دایره المعارف تشیع، جلد ۱۳

مقاله نیلوفر بیضایی در باب قره‌العین

 


 


خبر / رادیو کوچه

مردم مصر روز شنبه 19 ماه مارس جهت شرکت در همه‌پرسی تعدیل قانون اساسی این کشور به پای صندوق‌های رای رفته‌اند. از 85 ملیون جمعیت مصر حدود 45 ملیون نفر از شرایط شرکت در همه‌پرسی برخوردار هستند.

به گزارش العربیه، اخوان‌المسلمین از تشکل‌های عمده در مصر از هوادران خود خواسته است به اصلاح قانون اساسی رای مثبت بدهند با این حال تعداد زیادی از تشکل‌های مصری اصلاحات جدید را ناکافی می‌دانند و تاکید می‌کنند که قانون اساسی فعلی باید به کلی لغو شود و قانون جدیدی در این کشور وضع شود.

از سویی دیگر شورای فرماندهی کل نیروهای مصر که پس از سقوط حکومت حسنی مبارک اداره موقت کشور را بر عهده گرفته است اظهار امیدواری کرده است که مردم به اصلاح قانون اساسی رای مثبت بدهند.

بر اساس روند فعلی در مصر در صورتی که مردم به قانون اساسی رای بدهند در آینده انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری برگزار می‌شود.

در تعدیلات جدید بندهای مربوط به صلاحیت‌های گسترده رییس جمهوری محدود شده‌، قانون فوق‌العاده لغو و دوره ریاست جمهوری از 6 سال به 4 سال کاهش پیدا کرده است.

اگر مخالفان در این همه‌پرسی پیروز شوند یک کمسیون قضایی جدید برای تهیه پیش‌نویس قانون اساسی تشکیل خواهد شد که در این صورت انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری تا آخر دسامبر آینده به تعویق خواهد افتاد.

روزنامه الشرق‌الاوسط گزارش کرده است که 14 نفر از نمایندگان پارلمان اروپا بر انتخابات مصر نظارت خواهند کرد.

بیشتر بخوانید:

«نامزد ریاست جمهوری مصر می‌شوم»


 


رضا افتخاری/ رادیو کوچه

r.eftekhari@koochehmail.com

شاید این سبک نگارش و گویش برای ما مقداری عجیب و یا سخت و دور از دریافت سریع باشه ولیکن قسمتی از تاریخ ادبیات ما رو تشکیل می‌ده،  و به هر حال استحکام جملات و خلاصه بودن و به‌کارگیری حداقل کلمات در این سبک نگارش بسیار جالب و شنیدنی‌ست.

هم‌چنین بسیاری از حروف ربط در طول زمان عوض شده و شاید برای ما امروز عجیب باشه ….. مثلن در حکایت «علی نوشتگین و محمود»‌، می‌خو‌نیم  «تا با خانه‌ی خویش ‌رود» ولی ما امروز می‌گیم «تا به خانه خود برود».

حکایت علی نوشتگین و محتسب

چنین گویند: سلطان محمود، همه شب، با خاصگیان و ندیمان خویش شراب‏خورده بود و بامداد صبوح کرده. على نوشتگین و محمد عربى، که سپاه‌سالاران ‏محمود بودند، در آن مجلس حاضر بودند و همه شب بیدار بودند، با محمود شراب خورده، چون روز به چاشتگاه رسید، على نوشتگین را سر‌ گران گشت، و رنج بیدارى و افراط شراب بر او اثر کرد. دستورى خواست تا با خانه خویش رود. محمود گفت: «صواب نیست، روز روشن، بدین حال، چنین مست بروى. هم‏این‌جا، اندر حجره‏اى بیاساى تا نماز دیگر، آن‌گاه به هوشیارى برو، که اگر بدین حال‏ تو را محتسب اندر بازار ببیند، بگیرد و حد زند و آبروى تو ریخته شود و دل من‏رنجور گردد و هیچ نتوانم گفتن.»

على نوشتگین سپاه‌سالار پنجاه هزار سوار بود، و شجاع و مبارز وقت خویش‏ بود، و او را با هزار مرد نهاده بودند. در وهم او نگذشت که محتسب این معنى در دل‏یارد اندیشیدن نستوهى و ستیهندگى کرد که «البته بروم» محمود گفت: «تو به دانى، یله کنید تا برود» على نوشتگین برنشست، با بوشى عظیم از خیل غلامان وچاکران، و روى به خانه خویش نهاد.

قضا را محتسب در میان بازار پیش آمد با صد مرد سوار و پیاده. چون على‏ نوشتگین را چنان مست بدید، بفرمود تا از اسپش فرو کشیدند و خود از اسپ فرود آمد و بفرمود تا یکى بر سرش نشست و یکى بر پاى، و به دست خویش چهل‏چوب بزدش بى‏محابا، چنان که زمین را به دندان مى‏گرفت و حاشیت و لشکرش ‏مى‏نگریستند، هیچ‌کس زهره آن نداشت که زبان بجنباند و آن محتسب خادمى ‏ترک بود، پیر و محتشم، و حق‏هاى خدمت داشت، چون برفت، على نوشتگین رابه خانه بردند، و همه راه مى‏گفت: «هر که فرمان سلطان نبرد حال او هم‌چون حال ‏من باشد.»

روز دیگر، چون على نوشتگین به خدمت رفت، سلطان گفت: «چون رستى از محتسب؟» على نوشتگین پشت برهنه کرد و به محمود نمود شاخ شاخ گشته، و محمود بخندید و گفت: «توبه کن تا هرگز مست از خانه بیرون نروى.»

چون ترتیب ملک و قواعد سیاست محکم نهاده بود، کار عدل بر این جمله‏مى‏رفت که یاد کرده شد.

حکایت خباز غزنین

شنیدم که در غزنین خباز‌ان در دکان‌ها ببستند، و نان عزیز و نا‌یافت شد، و غربا و درویشان در رنج افتادند و به تظلم به درگاه شدند و پیش سلطان ابراهیم از نانوایان بنالیدند. فرمود تا همه را حاضر کردند.

گفت: «چرا نان تنگ کرده‌اید؟»

گفتند: «هر باری که گندم و آرد در این شهر می‌آرند، نانوای تو می‌خرد و در انبار می‌کند و می‌گوید فرمان چنین است، و ما را نمی‌گذارد که یک من بار بخریم.»

سلطان بفرمود تا خباز خاص بیاوردند و در زیر پای پیل ببستند و در شهر بگردانیدند و بر روی منادی می‌کردند که: «هر که در دکان نگشاید از نانوایان، با او همین کنیم و از انبارش خرج کردند.»

نماز شام بر در هر دکانی پنجاه من نان بماند و کس نمی‌خرید.

حکایت پند وزیر

چنین گویند که سلطان محمود غازی را روی نیکو نبود. کشیده روی بود و خشک و دراز گردن و بلند بینی و کوسه و زرد روی بود. و چون پدرش سبکتگین در گذشت و او به پادشاهی بنشست و هنوستان او را صافی گشت، روزی بامداد پگاه، در حجره‌ی خاص، بر مصلای نماز نشسته بود و نماز بکرده، و آینه و شانه در پیش او نهاده، و دو غلام خاص ایستاده. وزیرش شمس‌الکفا احمد حسن، از در حجره اندر آمد و خدمت کرد. محمود او را به سر اشارت کرد که «بنشین». در پیش محمود بنشست.

چون محمود از دعوات خواندن فارغ شد، قبا در پوشید و کلاه بر سر نهاد و موزه دز پای کرد و در آینه نگاه کرد ریال چهر خود بدید، تبسم کرد و احمد حسن را گفت: «دانی که در این زمان در دل من چه می‌گذرد؟»

گفت: «خداوند به‌تر داند» … گفت: «می‌ترسم که مردمان مرا دوست ندارند، از آن‌چه روی من نه نیکوست‌‌، و مردمان به عادت، پادشاه نیکو روی را دوست دارند.»

احمد حسن گفت‌: «ای خداوند‌، یک کار بکن تا مردم تو را از زن و فرزند و جان خویش دوست‌تر دارند‌، و به فرمان تو در آب و آتش روند‌.» گفت‌: «‌چه کنم‌؟» گفت‌: «‌زر را دشمن گیر تا مردمان تو را دوست گیرند‌.» محمود را خوش آمد‌. گفت‌: «‌هزار معنی‌ و فایده در زیر این سخن است‌.»

پس محمود دست به عطا دادن و خیرات کردن برگشاد و جهانیان او را دوست گرفتند و ثناگوی وی شدند و کا‌رهای نیکو و فتح‌های بزرگ بر دست او بر آمد و به سومنات شد‌، و منات را بشکست و بیاورد‌، و به سمرقند شد و به عراق آمد‌. پس روزی احمد حسن را گفت‌: «‌تا من دست از زر بداشتم هر دو جهان مرا به دست آمد‌، و چون دینار را خوار گرفتم عزیز دو جهان گشتم‌.»

و پیش از او اسم سلطانی نبود و نخستین کسی که در اسلام خود را سلطان خواند‌، محمود بود‌، و بعد از او سنت گشت‌. و پادشاهی عادل و خدا ترس و دانش دوست و جوان‌مرد و بیدار و قوی رای و پاکدین و غازی بود‌.

و روزگار نیک آن باشد که در آن روزگار‌، پادشاهی عادل باشد.

حکایتی دیگر

گویند زنی‌، از نیشابور به تظلم به غزنین رفت و پیش سلطان محمود گله کرد که عامل نیشابور ضیاعی از من بستده است و در تصرف خویش در‌آورده‌.

نامه‌ای  دادند که ضیاع بدو باز ده‌.

این عامل مگر ضیاع را حجتی داشته بود‌، گفت‌: «این ضیاع مال من است‌، و حالش به درگاه باز نمایم‌.» دگر‌باره این زن به غزنین رفت و تظلم کرد‌. غلام فرستادند و این عالم را از نیشابور به غزنین بردند و هزار چوب‌، بر در سرای‌، بزدندش‌، از پس آن‌که او این چوب را به امید شفیع به بیست هزار دینار نیشابوری باز می‌خرید و بنفروختند و گفتند‌: اگر‌چه این ضیاع تو را درست تود‌، چرا به حکم فرمان نرفتی و بعد از آن حال ننمودی تا آن‌چه واجب آیدی اندر آن بفرمودمی‌؟

و این از بهر آن بود تا چون دیگران این حال بشنوند‌، کس زهره ندارد که در فرمان پادشاه تقصیر کند.

اندر وکیل خاص و رونق کار او

وکیلی اندر این روزگار سخت خلق شده است‌، و همیشه این کار مردمی معروف و محترم بوده است‌. و کسی که احوال مطبخ و شراب‌خانه و آخر و سراهای خاص و فرزندان و حواشی بدو تعلق دارد، هر ماهی بلکه هر روزی و هر وقتی‌، پیش آید و حال باز نماید‌، و شناخته‌ی مجلس عالی باشد، و به هر وقت استطاع رای کند‌، و آن‌چه می‌رود و می‌دهد و می‌ستاند خبر کند‌، و او را حشمتی تمام باید تا شغل تواند راند و کار او به نظام روان باشد.

 


 


رضا پهلوی، فرزند محمدضا پهلوی، آخرین شاه ایران، در آستانه سال جدید در ایران و آغاز نوروز پیامی را جهت تبریک این روز منتشر کرده است. وی در این پیام خطاب به مردم اشاره کرد: «‌یقین دارم که نوروز امسال پیام‌آور روزگاری نو برای همه شما خواهد بود.»

متن کامل این پیام در پی آمده است:

عید فرخنده و باستانی نوروزی و فرارسیدن سال نو را به همه شما شادباش می‌گویم. یقین دارم نسیم فرح‌بخش بهاری و شیرینی دیدار و مصاحبت عزیزان و نزدیکان، تلخی خاطرات تیره سال گذشته را از کام شما خواهد زدود و دل‌هایتان را از امید به فردایی درخشان لبریز خواهد کرد.

هرچند که آرزوهای دیرینه شما برای دست‌یابی به آزادی و بهروزی و امنیت هنوز برآورده نشده، اما تردید نکنیم که هیچ‌گاه نشانه‌های زوال حکومت سیاهی و مرگ و فساد چنین روشن به چشم نخورده است. تردید نکنیم هرگامی که مردمان همسایه ما را به آزادی و رهایی از استبداد نزدیک‌تر می‌کند بشارتی بر طلوع روز پیروزی شماست و ضربتی است دیگر بر پیکر پوسیده حکومت دشمنانتان.

به یاد داشته باشیم که فریاد آزادی‌خواهی شما به گوش بخشی از ساختار حکومتی اثر کرده است و شاهدیم هر روز وجدان بیدار شده دیگری از صف آنان می‌گریزد و به آغوش ملت برمی‌گردد.

آن‌چه در بهاران از زمین می‌روید با رنگ سبز خود را نمایان می‌کند. و روییدن درخت تنومند آزادی و سرفرازی ملت ایران که ریشه در پهنه خاک ایران دارد نیز با رنگ سبز درخشید و سبزیش جهان را فراگرفت و جنبشی را به نام خود ثبت کرد که برخاسته از اراده و نواندیشی مردم بود.

پس بیاییم و در فرخنده نوروز امسال، به شکرانه این جنبش همیشه زنده ایران، سبزه را بر صدر سفره هفت‌سین‌مان نشانیم و مطمئن باشیم که سرانجام جنبش سرسبز مردم ایران، سیاهی استبداد دشمنانش را یک‌سره خواهد زدود.

یقین دارم که نوروز امسال پیام‌آور روزگاری نو برای همه شما خواهد بود، روزگاری که در آن آزادی و بهروزی و صلح و امنیت نصیب شما خواهد شد و سرزمین عزیز ما نیز در جهان به اعتبار و احترامی خواهد رسید که روزی جای‌گاهش بود.

خداوند نگه‌دار ایران باد

رضا پهلوی


 


خبر / رادیو کوچه

خالد‌بن‌احمد الخلیفه وزیر خارجه بحرین روز شنبه در گفت‌وگویی تلویزیونی و در واکنش به انتقاد مقام‌های جمهوری اسلامی در برخورد سران بحرین با معترضان اظهار داشت: «موضع ایران در قبال تحولات بحرین دوستانه نیست و با اصول همسایگی و روابط دوجانبه تناسبی ندارد.»

به گزارش تلویزیون العربیه، وزیر خارجه بحرین هم‌چنین در واکنش به سخنان محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی، در خصوص بحرین عنوان کرد: «سخنان احمدی‌نژاد درباره بحرین پذیرفتنی نیست و ما انتظار داریم ایران در مواضع خود تجدید نظر کند‌.»

احمد الخلیفه درباره فراخواندن سفیر بحرین از تهران اظهار داشت: «این اقدام تنها برای مشورت بوده و به معنی قطع رابطه با تهران نیست.»

وی تاکید کرد که «بحرین در امور داخلی ایران دخالت نمی‌کند حتا زمانی که در تهران تظاهرات اعتراضی برگزار شد ما آن‌را امری داخلی به‌شمار آوردیم.»

وی گفت‌وگو‌های ناتمام با مخالفان را جدی توصیف کرد و افزود: «قرار بود مسایل مختلفی از جمله تغییر در قانون اساسی و کارکرد دولت و بهبود وضع زندگی مطرح و بررسی شود، امری که پیش از این در خواب هم نمی‌دیدیم.»

وزیر خارجه بحرین در این باره ادامه داد‌: «دولت بحرین متعهد به گفت‌وگو با مخالفان است اما هم‌اکنون امنیت مهم‌ترین موضوع کشور است.»

وزیر خارجه بحرین درباره دلایل برقراری حالت فوق‌العاده نیز عنوان کرد: «پس از این‌که کشور با ناامنی و تهدید وارعاب شهروندان و نیز حمله به دانش‌گاه بحرین و رسیدن اختلافات مذهبی به مدارس دست به گریبان شد، لاجرم به منظور اعاده امنیت برای سه ماه حالت فوق‌العاده در کشور اعلام شد.»

این سخنان در حالی عنوان شده که پیش‌تر برخی مسوولان جمهوری اسلامی برخورد مقام‌های نظامی و حکومتی بحرین با معترضان این کشور را نوعی «نسل‌کشی» مطرح کرده‌ بودند.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت شماری از رهبران شیعیان مخالف در بحرین»


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه جمعه با وجود تاکید دولت لیبی بر رعایت آتش‌بس که پس از هشدار حمله هوایی بریتانیا و فرانسه به مواضع دولتی این کشور صورت گرفت، نیروهای حامی معمر قذافی به حمله به مناطق تحت کنترل مخالفان ادامه داده‌اند.

بر‌فراز شهر بنغازی که پای‌گاه اصلی مخالفان مسلح دولت لیبی است، هواپیماهای جنگنده مشاهده شده و با وجود اعلام مقررات پرواز ممنوع بر فراز لیبی توسط شورای امنیت سازمان ملل، صدای انفجارهایی در این شهر به گوش رسیده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، مناطق غربی شهر بنغازی چندین ساعت به طور مداوم بمباران شد.

به گفته آمریکا، هیچ‌یک از هواپیماهای بین‌المللی هنوز وارد عمل نشده‌اند و به نظر می‌رسد نیروهای حامی سرهنگ قذافی دست به این حمله زده باشند.

وزیر امور خارجه لیبی پیش‌تر تاکید کرده بود که دولت این کشور آتش بس را رعایت می‌کند.

در همین حال آمریکا، فرانسه و بریتانیا به سرهنگ معمر قذافی هشدار داده‌اند که اگر حمله به غیرنظامیان را متوقف نکند، با مداخله نظامی جامعه بین‌المللی مواجه خواهد شد.

بیشتر بخوانید:

«پذیرش قطع‌نامه شورای امنیت توسط لیبی»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

وزارت داخله افغانستان به خاطر تامین امنیت جشن‌های نوروزی برای سربازان پلیس احضارات درجه یک را اعلام کرد.

زمری بشری سخن‌گوی وزارت داخله افغانستان امروز در یک نشست خبری در کابل گفت: «برای برگزاری با شکوه‌تر جشن‌های نوروزی پلان مشترک امنیتی میان وزارت داخله، دفاع و ریاست امنیت ملی تهیه شده است.»

وی افزود بر اساس این پلان تمام سربازان پلیس، ارتش و امنیت ملی در حال آماده باش بوده و در صورت ضرورت آیساف نیز آنان را کمک می‌کند.

برای کابل که جشن نوروز نسبت به دیگر شهر‌های افغانستان با شکوه هرچه بیش‌تر برگزار می‌شود، 13 هزار سرباز پلیس توظیف شده‌اند.

این در حالی است که از چند روز به این سو ایست‌گاه‌های پلیس در هر چهار راهی شهر کابل ایجاد شده و چند تن نیز به اتهام حملات تخریب کاری در روز نوروز دستگیر شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

در پی کشته‌شدن سه تن از معترضان به حکومت سوریه روز جمعه در شهر «درعا» در جنوب آن کشور، بان‌گی‌مون، دبیر کل سازمان ملل شام‌گاه همان روز با صدور بیانیه‌ای از دمشق خواست از اعمال خشونت علیه مخالفان خودداری کند.

در بیانیه‌ای که دفتر بان‌گی‌مون در این‌باره منتشر کرده، آمده است: «دبیر کل از مقام‌های سوری می‌خواهد که از دست زدن به خشونت در برخورد با معترضان پرهیز و به تعهدات بین‌المللی خود در مورد رعایت حقوق بشر عمل کنند.»

سخن‌گوی آقای مون با قرایت بیانیه دبیر کل، اضافه کرد که استفاده از سلاح‌های مرگ‌بار و بازداشت‌های خودسرانه در بر خورد با تظاهرات صلح‌آمیز معترضان از نظر سازمان ملل متحد، عملی غیرقابل قبول است.

تلویزیون سوریه روز جمعه اعلام کرده بود که عده‌ای «نفوذی» در شهر درعا در جنوب این کشور «هرج و مرج و شورش» به راه انداخته بودند و به اتومبیل‌ها و اموال مردم خسارت وارد می‌کردند که مورد تعقیب ماموران پلیس ضد شورش قرار گرفتند.

از سویی دیگر خبرگزاری‌های بین‌المللی گفتند که چند هزار تظاهرکننده در این شهر پس از نماز جمعه، شعارهایی در انتقاد از فساد حکومتی و فساد اعضای خانواده بشار اسد، رییس جمهوری سوریه و هم‌چنین در ستایش از «آزادی» سر داده‌اند.

به گزارش تلویزیون دولتی سوریه، معترضان در شهر ساحلی بانیاس در غرب سوریه هم تظاهرات کردند که بدون درگیری خاتمه یافت.

این در حالی است که شاهدان عینی به خبرگزاری‌های بین‌المللی گفته‌اند که تعدادی از مخالفان دولت در درعا به وسیله نیروهای دولتی کشته شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«سوریه، مصر یا تونس نیست»


 


محبوبه‌ شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

نوزدهم مارس برابر با سال‌روز درگذشت «آرتور چارلز کلارک» معروف به «آرتور سی. کلارک»، نویسنده، مخترع و دانش‌مند بریتانیایی است. او زاده سال 1917 بود و رمان علمی، تخیلی بسیار معروف «2001: اودیسه فضایی» اثر اوست. در سال ۲۰۰۰ مقام «شوالیه» به وی اعطا شد کلارک هم‌چنین دارنده هفت مدرک دکترای افتخاری در رشته‌های مختلف تجربی است. او سرانجام در چنین روزی در سال 2008 درگذشت.

«آرتور چارلز کلارک» معروف به «آرتور سی. کلارک» در شانزدهم دسامبر سال 1917 در «انگلستان» به دنیا آمد. وی در رشته فیزیک و ریاضیات از دانش‌گاه «کینگز، لندن» فارغ‌التحصیل شد و مدال درجه یک فیزیک و ریاضیات را دریافت کرد. سپس به ریاست «مجمع بین سیارات بریتانیا» منصوب شد و به عضویت آکادمی اخترشناسان و مجمع اخترشناسان سلطنتی و بسیاری از سازمان‌های علمی دیگر در آمد.

ایده ماهواره‌های مخابراتی، نخستین بار توسط وی مطرح شد. وی علاوه بر کتاب‌هایی داستانی علمی، تخیلی، تعدادی آثار علمی نیز داشت. کلارک از سال ۱۹۵۶ در سری‌لانکا زندگی می‌کرد و هم شهروند سری‌لانکا و هم تبعه بریتانیا محسوب می‌شد. او به سبب علاقه زیادی که به غواصی داشت یک مدرسه آموزش غواصی در سری‌لانکا تاسیس کرد که در زلزله سال ۲۰۰۴ میلادی در اقیانوس هند ویران و دوباره بازسازی شد.

کلارک هفتمین نفری بود که توانست جایزه استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی، ‌تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت‌آمیز در زمینه داستان نویسی علمی، تخیلی اعطا می‌کرد را در سال ۱۹۸۶ به دست آورد.

در همان سال وی جایزه «آرتور سی. کلارک» را بنیان نهاد و هزینه آن را که در ابتدا هزار پوند بود، تقبل کرد. این جایزه به بهترین اثر علمی، تخیلی منتشر شده در بریتانیا در سال پیشین آن تعلق می‌گیرد و از سال ۲۰۰۱ مبلغ جایزه به اندازه عدد سال در تقویم میلادی به پوند بریتانیا افزایش یافت.

در سال ۱۹۸۸ مشخص شد که آرتور  به سندروم بازگشت فلج اطفال مبتلاست و از آن پس مجبور شد بیشتر اوقات با صندلی چرخ‌دار حرکت کند. در سال ۲۰۰۰ مقام «شوالیه» به او اعطا شد، ولی شرایط جسمانی‌اش اجازه سفر به لندن و دریافت نشان از «ملکه الیزابت» را به وی نداد و این نشان در مراسمی در «کلمبو» توسط قایم‌مقام پادشاهی بریتانیا در سری‌لانکا به او تحویل شد.

رمان علمی، تخیلی بسیار معروف  «2001:اودیسه فضایی» از آثار معروف اوست. فیلمی نیز با همین نام بر مبنای این کتاب توسط «استنلی کوبریک» ساخته شد و جایزه اسکار را برای او و آرتور سی کلارک به ارمغان آورد. در سال ۲۰۰۵ نیز جایزه «لانکابیمانای» که مهم‌ترین جایزه غیرنظامی سری‌لانکاست به دلیل کمک‌های او به علوم و فناوری و وفاداری‌اش به کشور به وی اعطا شد و سرانجام آرتور سی کلارک در نوزدهم مارس سال ۲۰۰۸ و در سن 91 سالگی در سریلانکا درگذشت.

او پیش از مرگ گفته بود: «اغلب از من می‌پرسند دوست دارم در آینده با چه عنوانی در یادها بمانم. من در نویسندگی پیشینه‌‌ای طولانی دارم، کاوش‌های زیر‌آب کرده‌ام و سازمان‌دهنده‌ فضایی نیز بوده‌ام، با این حال دوست دارم به عنوان یک نویسنده مرا به یاد بیاورند.»

آرتور آخرین عضو بازمانده از گروهی بود که «بزرگان سه گانه علمی،تخیلی» نامیده می‌شدند. دو عضو دیگر این مجموعه «رابرت هاینلین» و «آیزاک آسیموف» بودند. کلارک هم‌چنین دارنده هفت مدرک دکترای افتخاری در رشته‌های مختلف تجربی است.

او عقیده داشت، ادبیات نقش آموزشی را ایفا می‌کند، و هیچ‌ یک از آثار ادبی به اندازه آثار علمی نمی‌تواند توده وسیع مردم را با دانش نوین بشری آشنا کند. او گفته: فراتر از منظومه شمسی موجودات ذی‌شعوری وجود دارند. او موجوداتی را توصیف می‌کند که قادرند خود را به انرژی و آن‌گاه بار دیگر به ماده تبدیل کنند.

وی می‌گوید: این که کسانی از فضای خارج به ملاقات زمین آمده باشند اندیشه‌ای کاملن معقول است و در واقع اگر این رویداد طی چند میلیارد سالی که از عمر زمین می‌گذرد رخ نداده باشد جای شگفتی دارد.

کلارک در نوشتن مقالات و کتاب‌های علمی نیز ‌توانایی فوق‌العاده‌ای داشت. او پس از جنگ جهانی دوم، طی مقاله‌ای با محاسبه دقیق نشان داد که اگر سه ماهواره در ارتفاع سی و شش هزار کیلومتری زمین قرار گیرند، می‌توانند تمام سطح کره را تحت پوشش خود قرار داده و امر مخابرات از هر نقطه زمین به نقطه دیگر را به راحتی انجام دهد. این نظریه زمانی مطرح شد که موشک‌ها حتی قادر نبودند به ارتفاعات پایین در مدار دست یابند و اصولن پرتاب ماهواره یک رویا به شمار می‌رفت. اینک این مدار به افتخار او به نام «مدار کلارک» نام گذاری شده‌ است.

و اما سه قانون کلارک می‌گوید: «هرگاه دانش‌مندی برجسته، اما سال‌خورده بگوید چیزی ممکن است، به احتمال قریب به یقین درست گفته ‌است. اما آن‌گاه که بگوید چیزی غیرممکن است، به احتمال زیاد اشتباه می‌کند.»، «تنها راه کشف محدوده ممکن از غیرممکن، کمی پیش روی از ممکن به درون غیرممکن است.»، «هر فناوری وقتی به حدی از پیش‌رفت برسد، دیگر نمی‌توان آن را از جادو تفکیک کرد.»

آثار کلارک شامل، شن‌های مریخ، پایان کودکی، نور زمین، شهر و ستارگان، ریزش غبار ماه، نه میلیارد نام خدا ، 2001: اودیسه فضایی، میعاد با راما، امپراتوری زمین، چشمه‌های بهشت، 2010: اودیسه دو، 2061: اودیسه سه، راما 2، باغ راما، راز راما، ریشتر10،  3001: اودیسه نهایی و نغمه‌های زمین دوردست، است.

منبع‌ها:

گوگل

تقویم تاریخ

ویکی‌پدیا

سایت علم نجوم

 

 


 


رادیو کوچه


1687 میلادی- «رنه ـ رابر لاسال» (Rene – Robert La Salle) که مالکیت دولت فرانسه را بر مناطق مرکزی ایالات متحده امروز بر‌قرار کرده بود چنین روزی در تکزاس امروز هنگامی که در جست‌وجوی دهانه رود «می سی سی پی» و جایی که به خلیج مکزیک می‌ریزد، بود به دست یکی از هم‌راهانش کشته شد. لاسال منطقه طرفین رود می سی سی پی را به نام «لویی 14» پادشاه وقت فرانسه «لوییزیانا‌» اسم‌گذاری کرد که هنوز باقی است.

لاسال از طریق کانادا دست به اکتشاف مناطق مرکزی آمریکای شمالی از شیکاگو تا دلتای می سی سی پی زده بود. وی نخستین اروپایی بود که به رودخانه «اهایو» رسید. او مرکز تجسس خود را در سن لویی که اینک شهر بزرگی است مستقر کرده بود‌. علت قتل او این بود که راه را گم کرده بودند و یکی از هم‌راهان او که به این لحاظ کنترل اعصاب خود را از دست داده بود لاسال را کشت. لاسال بر‌خلاف مهاجران انگلیسی‌هایی که سرخ‌پوستان را می‌کشتند با ایشان دوستی می‌کرد و روابط حسنه داشت و از همان زمان سرخ‌پوستان همیشه متحد فرانسه بودند و در جنگ با انگلیسی‌ها به فرانسویان کمک می‌کردند. 130 سال بعد از استقرار فرانسویان در آمریکای شمالی دولت واشنگتن لویزیانا را از دولت ناپلئون خریداری کرد.

1381 خورشیدی- نیروهای مشترک آمریکا و انگلیس جنگ با عراق را آغاز کردند. این جنگ به بهانه وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق و مبارزه با تروریسم ‌آغاز شد‌. پس از حمله هوایی کشورهای آمریکا و انگلستان به عراق و پشتیبانی آتش گسترده‌،  نیروی زمینی‌ و تنف‌گداران دریایی آمریکایی ظرف چند روز بغداد را به اشغال خود در آوردند‌. صدام حسین که خود در پایان این جنگ متواری شد‌ با وجود در اختیار داشتن 60 هزار نیروی فدایی و گارد ریاست جمهوری هیچ‌گونه تحرک مثبتی را علیه نیروهای آمریکایی به انجام نرساند‌.

1813 میلادی- «دیوید لیوینگستون»(David Livingstone)  متولد شد. او پزشک اسکاتلندی و کاشف اکثر مناطق مرکزی و جنوبی قاره‌ی آفریقاست. در خلال سال‌های ۱۸۴۱ تا ۱۸۷۳ وی جهت ترویج مسیحیت و جلوگیری از برده‌داری چندین بار به آفریقا سفر کرد.

او اغلب با یک گاری که یک گاو نر آن را می‌کشید سفر می‌کرد و با قایق کوچکی از رودخانه‌ها می‌گذشت. در همین سال‌ها او موفق به کشف دریاچه «تانگانیکا»، آبشار «ویکتوریا»، رودخانه «زامبز» و دریاچه «نیامی»(نیاسا) شد. لیوینگستون هم‌چنین برای یافتن سرچشمه رود نیل تلاش‌های بسیاری کرد.

در ۱۸۶۹ تصور شد که وی مفقود شده یا مرده است تا آن‌که در ۱۸۷۱ روزنامه‌نگاری بریتانیایی تبار به نام هنری مورتون استنلی وی را در کنار رود تانگانیکا یافت. آن دو به کمک یک‌دیگر مکانی را کشف می‌کنند که بعدها استنلی از آن به عنوان حوضه رود کنگو یاد می‌کند.

دیوید لیوینگستون در ۱۸۷۳ بر اثر ابتلا به بیماری مالاریا در آفریقا درگذشت. از او به عنوان یکی از قهرمانان ملی بریتانیا در اواخر سده نوزدهم نام برده می‌شود.

42 پیش از میلاد- جنگی تاریخی میان مارک آنتوان، سردار معروف رومی که همه او را جانشین ژول‌سزار می‌دانستند و دو تن دیگر از سران سپاه به نام‌های کاسیوس و بروتوس که توطئه قتل ژول‌سزار، امپراتور روم را برنامه‌ریزی کرده بودند، درگرفت که با پیروزی مارک آنتوان پایان یافت. این نبرد به «جنگ انتقام» معروف است. گفته شده پس از پیروزی مارک آنتوان برکاسیوس و بروتوس، هر دوی آن‌ها خودکشی کردند.

1294 خورشیدی- اصفهان به اشغال سپاهیان روس در‌آمد. در دوران جنگ جهانی نخست ایران آماج حمله کشور‌های انگلستان و روسیه قرار گرفته بود. انگلیسی‌ها به جنوب ایران حمله کردند و در جنوب البته با مقاومت مردم بوشهر و طرف‌داران رییس‌علی دلواری روبه‌رو شدند. روس‌ها نیز بی‌توجه به مردم ایران تا نقاط مرکزی کشور پیش رفتند و در نهایت توانستند در چنین روزی اصفهان را به اشغال خود در‌آوردند.

————————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

روز سنت ژوزف در مذهب کاتولیک، روز پدر در کشورهای مختلف

1302 خورشیدی- اجتماع مردم تهران در موافقت و مخالفت با جمهوری «رضاخانی»

1965 میلادی- دکتر «سوکارنو» رییس جمهوری اندونزی همه شرکت‌های نفتی خارجی در آن کشور را ملی اعلام کرد.

1503میلادی- زادروز «بندتو وارچی» (Benedetto Varchi  ) مورخ و فیلسوف ایتالیایی است که 62 سال عمر کرد.

 


 


رضا افتخاری / رادیو کوچه

«ماهی قرمز نخریم»

تجارت ماهی‌های قرمز مدت‌ها است که در یک دوره زمانی ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین شکل گرفته است. تجارتی که محصول آن هیچ ریشه‌ای در تاریخ باستانی عید نوروز ایرانی ندارد. ۸۰ سال پیش به هم‌راه ورود چای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی است به سفره‌های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد غافل از این‌که در عید چینی ماهی قرمز را رها می‌کنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ‌های بلورین می‌کنیم تا هم‌زمان با رشد سبزه‌های سفره‌های‌مان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک‌تر کنیم. دکتر نیکنام نماینده مجلس هفتم که زرتشتی است درباره ماهی قرمز سفره هفت سین می‌گوید: «در هیچ‌کدام از مراسم سنتی‌مان در مورد نوروز ماهی قرمز جای‌گاهی ندارد. در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها می‌شود تا عشق و باروری هم‌چنان پاینده بماند.» نیکنام می‌گوید: «اگر ایرانی‌ها می‌دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت پول برای خرید و قتل ماهی‌های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رها می‌کردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد.»

Click here to view the embedded video.

ماهی‌های قرمز که برای ایام عید پرورش پیدا می‌کنند در حوض‌چه‌ها و استخرهای غیراستاندارد و آب‌های آلوده رشد پیدا کرده و به علت همین آب‌های آلوده می‌توانند عامل انتقال بیماری سل جلدی باشند. ماهی‌های سرخ و کوچک در مسیر رسیدن به میدان مادر (محل توزیع ماهی‌های قرمز) به علت حمل نادرست نخستین سکته قلبی را تجربه می‌کنند، دومین سکته حین پرتاب و تقسیم‌بندی از منبع اصلی به سطل‌های آب تجربه می‌شود و سومین سکته زمانی است که شما با ذوق و خنده نخستین تلنگر را به تنگ آب می‌زنید. صدا موج برمی‌دارد و هجوم می‌برد تا قلب کوچک ماهی برای همیشه بایستد. ماهی به پهلو می‌شود، روی آب می‌آید و مرگ را میان سفره مقدس هفت سین که همه عناصرش ریشه در تولد و باروری دارد به تصویر می‌کشد. ماهی قرمز ایرانی نیست. سفره هفت سین ایران باستان از هزاران سال پیش تاکنون هرگز هیچ عنصری را در دل خود نداشته که بخواهد شاهد مرگ باشد. هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی می‌میرند. ۵ میلیون قطعه ماهی قرمز به خاطر لحظه شاد بودن ما، به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سین، به خاطر هیچ. عجیب نیست اگر بخواهیم که هر خانوار ایرانی تصمیم بگیرد امسال از خیر خرید ماهی قرمز بگذرد.

عجیب نیست اگر بدانیم در صورتی که ایرانی‌ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند این تجارت سیاه روزی پایان خواهد یافت. عجیب نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی سفره هفت سین ایرانی است که ریشه در تاریخ چند هزار ساله سنت ما دارد. عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین «کمال‌الملک» را در کاخ گلستان به تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سین‌اش طراحی و نقاشی نکرد.

عجیب‌تر نیست اگر از کودکان‌مان بخواهیم اولین نجات‌دهنده ماهی‌های قرمز باشند و به جای پرداخت پول برای دعوت ماهی‌ها به مرگ، تصویر آن را نقاشی کنند. سفره هفت سین ایرانی ماهی قرمز ندارد. به لحظه‌هایی فکر کنید که ماهی قرمزتان به پهلو روی آب تنگ سفره هفت سین نورزی‌تان می‌میرد. اکنون که این سنت بدون هیچ بهانه‌ای وارد فرهنگ ما شده است، سنت‌شکنی کنیم و دوباره به فرهنگ واقعی و قدیمی سفره هفت سین برگردیم. ماهی قرمز چند؟ سه تا ۵۰۰ تومان، شاید هم سه تا ۱۰۰۰ تومان. مهم نیست. شما امسال برای قربانی کردن ماهی‌های قرمز هیچ پولی پرداخت نخواهید کرد و به جای آن سیبی خواهید داشت که مرگ ندارد. امتحان کنید. امتحان شما نجات ۵ میلیون قطعه ماهی قرمز است.

بخش نخست را از این‌جا ببینید.


 


گزارش خبری / رادیو کوچه

با وجود این‌که بیش‌تر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در ناآرامی‌های و اعتراض‌های اخیر خود از اینترنت به عنوان یک ابزار جهت اطلاع‌رسانی استفاده کرده‌اند، اما معترضان چینی سعی می‌کنند که حتا برای یک راه‌پیمایی ساده نیز از این ابزار فاصله بگیرند.

به گزارش سان، این در حالی است که بیش‌تر جمعیت چین از نوع رفتار و عمل‌کرد دولت این کشور با آن‌ها احساس رضایت دارند.

از سویی دیگر چین مطمئن است که حرکت‌ها و اعتراض‌هایی که در کشورهای خاورمیانه و آفریقا رخ داده است به هیچ عنوان در این کشور روی نخواهد داد.

تا این لحظه که حکومت در اختیار حزب حاکم کمونیست است، سعی دارد به مردم نشان دهد که حق با حکومت است و هرگونه اعتراض به وضعیت جامعه و نارضایتی اقتصادی منجر به از بین رفتن دموکراسی خواهد شد.

با این وجود قالب مردم از وضعیت جامعه و موفقیت‌های اقتصادی که توسط سران این کشور به‌دست آمده است احساس رضایت دارند.

هرچند که فعال‌های سیاسی و مدنی در سراسر چین با ارسال پیام‌هایی اعتراضی به وضع موجود و ترویج دموکراسی و اصلاحات در قانون این کشور، مردم را جهت شرکت در راه‌پیمایی‌هایی علیه دولت در شهرهای مانند شانگهای، پکن و گوانگجو ترغیب می‌کنند.

این کار در هفته‌های گذشته باعث به‌وجود آمدن حرکت‌های هرچند کوچک شده است.

هفته گذشته وزیر امورخارجه چین در گفت‌وگویی با رسانه‌های خارجی عنوان کرد که چین در آرامش به‌سر می‌برد و هیچ‌گونه بحران و تنشی که در برخی رسانه‌ها به آن اشاره شده، در این کشور روی نداده است.

وی در ادامه تصریح کرد که تاکنون پس از سی‌سال اصلاحات و تغییرات گسترده، شاهد موفقیت‌های چشم‌گیری در زمینه‌های مختلف به‌خصوص اقتصادی در چین بوده‌ایم.

وی هم‌چنین اضافه کرد اگر چه چین به وضعیت خوب اقتصادی دست یافته و هم‌اکنون دومین قطب اقتصادی دنیا محسوب می‌شود اما هم‌چنان با مشکلاتی از قبیل عدم جذب سرمایه‌گذار خارجی، جمعیت زیاد، زیربناهای اقتصادی ضغیف و هم‌چنین بحران‌های پیش‌بینی نشده مواجه است.

بیشتر بخوانید:

«با فساد مبارزه می‌کنیم»


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های ژاپنی روز شنبه اعلام کردند میزان تشعشع از نیروگاه هسته‌ای آسیب دیده از سونامی مهیب هفته گذشته، به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. دولت این کشور میزان تشعشع اتمی از نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما داییچی را از درجه چهار به درجه پنج ارتقا داده است.

این درجه بندی بر اساس مقیاس بین‌المللی حوادث هسته‌ای است که هفت درجه دارد.

لازم به اشاره است میزان تشعشع از نیروگاه آسیب دیده چرنوبیل در روسیه هفت اعلام شده بود.

بر این اساس، نشت مواد رادیواکتیو از نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما از حد از یک حادثه محلی فراتر رفته است.

در این حال، سازمان محیط زیست آمریکا گزارش‌های مربوط به رصد مقادیر بسیار کمی از تشعشع هسته‌ای در کالیفرنیا را رد کرده است.

بحران اتمی ژاپن در اثر آسیب دیدن راکتورهای شش گانه نیروگاه فوکوشیما در اثر زلزله ۹ ریشتری جمعه گذشته و سونامی پس از آن ایجاد شده است.

سونامی سیستم خنک کننده اضطراری نیروگاه را از کار انداخت و به همین خاطر حرارت در راکتورها از میزان مجاز بالاتر رفت که انفجار و آتش سوزی در چهار راکتور را به هم‌راه داشت.

مقام‌های دولت ژاپن با اعلام افزایش وخیم‌تر شدن حادثه هسته‌ای در این کشور، علت آن را آسیب دیدن هسته راکتورهای شماره ۲ و ۳ نیروگاه فوکوشیما عنوان کرده‌اند.

بارش برف و افزایش سرمای هوا عملیات کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان از زلزله در شمال شرقی ژاپن را دچار مشکل کرده است.

پلیس ژاپن آمار رسمی تلفات را بیش‌تر از ۶۹۰۰ نفر اعلام کرده و از بی خبری از سرنوشت بیشتر از ده هزار نفر دیگر خبر داده است.

بیشتر بخوانید:

«اتصال برق به راکتور شماره دو فوکوشیمای ژاپن»


 


خبر / رادیو کوچه

هفته بیست و هفتم لیگ برتر فوتبال ایران روز جمعه با انجام ۵ دیدار آغاز شد که چهار بازی با تساوی به پایان رسیده است.

تراکتورسازی تبریز در زمین نفت تهران ۱-۱ مساوی کرد و مس کرمان با همین نتیجه برابر پیکان قزوین متوقف شد. شهرداری تبریز در خانه مقابل سایپا به تساوی ۲-۲ رسید و دیدار فولاد خوزستان با راه آهن شهرری بدون گل پایان یافت.

پاس همدان تنها برنده روز نخست این هفته بود و توانست با یک گل در زمین خود صنعت نفت آبادان را شکست دهد.

هفته بیست و هفتم روز یک‌شنبه دنبال می‌شود و استیل آذین با سپاهان، ملوان انزلی با پرسپولیس، ذوب‌آهن با شاهین بوشهر و استقلال با صبای قم دیدار می‌کند.

اکنون ذوب آهن و سپاهان به ترتیب با ۵۰ و ۴۹ امتیاز تیم‌های اول و دوم جدول هستند. تراکتورسازی با تساوی این هفته ۴۶ امتیازی است و با تفاضل گل بهتر بالاتر از استقلال در رده سوم قرار دارد.

پرسپولیس هم با ۴۴ امتیاز در رده پنجم ایستاده است.

بیشتر بخوانید:

«تراکتورسازی جای پرسپولیس را گرفت»


 


لیگ برتر فوتبال ایران،

«چهار تساوی در روزهای پایانی لیگ سال 89»

خبر / رادیو کوچه

هفته بیست و هفتم لیگ برتر فوتبال ایران روز جمعه با انجام ۵ دیدار آغاز شد که چهار بازی با تساوی به پایان رسیده است.

تراکتورسازی تبریز در زمین نفت تهران ۱-۱ مساوی کرد و مس کرمان با همین نتیجه برابر پیکان قزوین متوقف شد. شهرداری تبریز در خانه مقابل سایپا به تساوی ۲-۲ رسید و دیدار فولاد خوزستان با راه آهن شهرری بدون گل پایان یافت.

پاس همدان تنها برنده روز نخست این هفته بود و توانست با یک گل در زمین خود صنعت نفت آبادان را شکست دهد.

هفته بیست و هفتم روز یک‌شنبه دنبال می‌شود و استیل آذین با سپاهان، ملوان انزلی با پرسپولیس، ذوب‌آهن با شاهین بوشهر و استقلال با صبای قم دیدار می‌کند.

اکنون ذوب آهن و سپاهان به ترتیب با ۵۰ و ۴۹ امتیاز تیم‌های اول و دوم جدول هستند. تراکتورسازی با تساوی این هفته ۴۶ امتیازی است و با تفاضل گل بهتر بالاتر از استقلال در رده سوم قرار دارد.

پرسپولیس هم با ۴۴ امتیاز در رده پنجم ایستاده است.

………………………………………………….

وزیر خارجه بحرین:

«احمدی‌نژاد در مسایل داخلی ما دخالت نکند»

خبر / رادیو کوچه

خالد‌بن‌احمد الخلیفه وزیر خارجه بحرین روز شنبه در گفت‌وگویی تلویزیونی و در واکنش به انتقاد مقام‌های جمهوری اسلامی در برخورد سران بحرین با معترضان اظهار داشت: «موضع ایران در قبال تحولات بحرین دوستانه نیست و با اصول همسایگی و روابط دوجانبه تناسبی ندارد.»

به گزارش تلویزیون العربیه، وزیر خارجه بحرین هم‌چنین در واکنش به سخنان محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی، در خصوص بحرین عنوان کرد: «سخنان احمدی‌نژاد درباره بحرین پذیرفتنی نیست و ما انتظار داریم ایران در مواضع خود تجدید نظر کند‌.»

احمد الخلیفه درباره فراخواندن سفیر بحرین از تهران اظهار داشت: «این اقدام تنها برای مشورت بوده و به معنی قطع رابطه با تهران نیست.»

وی تاکید کرد که «بحرین در امور داخلی ایران دخالت نمی‌کند حتا زمانی که در تهران تظاهرات اعتراضی برگزار شد ما آن‌را امری داخلی به‌شمار آوردیم.»

وی گفت‌وگو‌های ناتمام با مخالفان را جدی توصیف کرد و افزود: «قرار بود مسایل مختلفی از جمله تغییر در قانون اساسی و کارکرد دولت و بهبود وضع زندگی مطرح و بررسی شود، امری که پیش از این در خواب هم نمی‌دیدیم.»

وزیر خارجه بحرین در این باره ادامه داد‌: «دولت بحرین متعهد به گفت‌وگو با مخالفان است اما هم‌اکنون امنیت مهم‌ترین موضوع کشور است.»

وزیر خارجه بحرین درباره دلایل برقراری حالت فوق‌العاده نیز عنوان کرد: «پس از این‌که کشور با ناامنی و تهدید وارعاب شهروندان و نیز حمله به دانش‌گاه بحرین و رسیدن اختلافات مذهبی به مدارس دست به گریبان شد، لاجرم به منظور اعاده امنیت برای سه ماه حالت فوق‌العاده در کشور اعلام شد.»

این سخنان در حالی عنوان شده که پیش‌تر برخی مسوولان جمهوری اسلامی برخورد مقام‌های نظامی و حکومتی بحرین با معترضان این کشور را نوعی «نسل‌کشی» مطرح کرده‌ بودند.

………………………………………………….

مقام‌های ژاپنی:

«افزایش تشعشع هسته‌ای از نیروگاه فوکوشیما»

خبر / رادیو کوچه

مقام‌های ژاپنی روز شنبه اعلام کردند میزان تشعشع از نیروگاه هسته‌ای آسیب دیده از سونامی مهیب هفته گذشته، به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. دولت این کشور میزان تشعشع اتمی از نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما داییچی را از درجه چهار به درجه پنج ارتقا داده است.

این درجه بندی بر اساس مقیاس بین‌المللی حوادث هسته‌ای است که هفت درجه دارد.

لازم به اشاره است میزان تشعشع از نیروگاه آسیب دیده چرنوبیل در روسیه هفت اعلام شده بود.

بر این اساس، نشت مواد رادیواکتیو از نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما از حد از یک حادثه محلی فراتر رفته است.

در این حال، سازمان محیط زیست آمریکا گزارش‌های مربوط به رصد مقادیر بسیار کمی از تشعشع هسته‌ای در کالیفرنیا را رد کرده است.

بحران اتمی ژاپن در اثر آسیب دیدن راکتورهای شش گانه نیروگاه فوکوشیما در اثر زلزله ۹ ریشتری جمعه گذشته و سونامی پس از آن ایجاد شده است.

سونامی سیستم خنک کننده اضطراری نیروگاه را از کار انداخت و به همین خاطر حرارت در راکتورها از میزان مجاز بالاتر رفت که انفجار و آتش سوزی در چهار راکتور را به هم‌راه داشت.

مقام‌های دولت ژاپن با اعلام افزایش وخیم‌تر شدن حادثه هسته‌ای در این کشور، علت آن را آسیب دیدن هسته راکتورهای شماره ۲ و ۳ نیروگاه فوکوشیما عنوان کرده‌اند.

بارش برف و افزایش سرمای هوا عملیات کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان از زلزله در شمال شرقی ژاپن را دچار مشکل کرده است.

پلیس ژاپن آمار رسمی تلفات را بیش‌تر از ۶۹۰۰ نفر اعلام کرده و از بی خبری از سرنوشت بیشتر از ده هزار نفر دیگر خبر داده است.

………………………………………………….

وزیر امورخارجه چین:

«مردم در چین از وضع موجود راضی هستند»

گزارش خبری / رادیو کوچه

با وجود این‌که بیش‌تر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در ناآرامی‌های و اعتراض‌های اخیر خود از اینترنت به عنوان یک ابزار جهت اطلاع‌رسانی استفاده کرده‌اند، اما معترضان چینی سعی می‌کنند که حتا برای یک راه‌پیمایی ساده نیز از این ابزار فاصله بگیرند.

به گزارش سان، این در حالی است که بیش‌تر جمعیت چین از نوع رفتار و عمل‌کرد دولت این کشور با آن‌ها احساس رضایت دارند.

از سویی دیگر چین مطمئن است که حرکت‌ها و اعتراض‌هایی که در کشورهای خاورمیانه و آفریقا رخ داده است به هیچ عنوان در این کشور روی نخواهد داد.

تا این لحظه که حکومت در اختیار حزب حاکم کمونیست است، سعی دارد به مردم نشان دهد که حق با حکومت است و هرگونه اعتراض به وضعیت جامعه و نارضایتی اقتصادی منجر به از بین رفتن دموکراسی خواهد شد.

با این وجود قالب مردم از وضعیت جامعه و موفقیت‌های اقتصادی که توسط سران این کشور به‌دست آمده است احساس رضایت دارند.

هرچند که فعال‌های سیاسی و مدنی در سراسر چین با ارسال پیام‌هایی اعتراضی به وضع موجود و ترویج دموکراسی و اصلاحات در قانون این کشور، مردم را جهت شرکت در راه‌پیمایی‌هایی علیه دولت در شهرهای مانند شانگهای، پکن و گوانگجو ترغیب می‌کنند.

این کار در هفته‌های گذشته باعث به‌وجود آمدن حرکت‌های هرچند کوچک شده است.

هفته گذشته وزیر امورخارجه چین در گفت‌وگویی با رسانه‌های خارجی عنوان کرد که چین در آرامش به‌سر می‌برد و هیچ‌گونه بحران و تنشی که در برخی رسانه‌ها به آن اشاره شده، در این کشور روی نداده است.

وی در ادامه تصریح کرد که تاکنون پس از سی‌سال اصلاحات و تغییرات گسترده، شاهد موفقیت‌های چشم‌گیری در زمینه‌های مختلف به‌خصوص اقتصادی در چین بوده‌ایم.

وی هم‌چنین اضافه کرد اگر چه چین به وضعیت خوب اقتصادی دست یافته و هم‌اکنون دومین قطب اقتصادی دنیا محسوب می‌شود اما هم‌چنان با مشکلاتی از قبیل عدم جذب سرمایه‌گذار خارجی، جمعیت زیاد، زیربناهای اقتصادی ضغیف و هم‌چنین بحران‌های پیش‌بینی نشده مواجه است.

………………………………………………….

پس از پذیرش قطع‌نامه از سوی دولت لیبی،

«بمباران مناطق غربی بنغازی علیه معترضان لیبی»

خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه جمعه با وجود تاکید دولت لیبی بر رعایت آتش‌بس که پس از هشدار حمله هوایی بریتانیا و فرانسه به مواضع دولتی این کشور صورت گرفت، نیروهای حامی معمر قذافی به حمله به مناطق تحت کنترل مخالفان ادامه داده‌اند.

بر‌فراز شهر بنغازی که پای‌گاه اصلی مخالفان مسلح دولت لیبی است، هواپیماهای جنگنده مشاهده شده و با وجود اعلام مقررات پرواز ممنوع بر فراز لیبی توسط شورای امنیت سازمان ملل، صدای انفجارهایی در این شهر به گوش رسیده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، مناطق غربی شهر بنغازی چندین ساعت به طور مداوم بمباران شد.

به گفته آمریکا، هیچ‌یک از هواپیماهای بین‌المللی هنوز وارد عمل نشده‌اند و به نظر می‌رسد نیروهای حامی سرهنگ قذافی دست به این حمله زده باشند.

وزیر امور خارجه لیبی پیش‌تر تاکید کرده بود که دولت این کشور آتش بس را رعایت می‌کند.

در همین حال آمریکا، فرانسه و بریتانیا به سرهنگ معمر قذافی هشدار داده‌اند که اگر حمله به غیرنظامیان را متوقف نکند، با مداخله نظامی جامعه بین‌المللی مواجه خواهد شد.

………………………………………………….

درخواست دبیر کل سازمان ملل از سوریه:

«از اعمال خشونت در مورد معترضان دست بردارید»

خبر / رادیو کوچه

در پی کشته‌شدن سه تن از معترضان به حکومت سوریه روز جمعه در شهر درعا در جنوب آن کشور، بان‌گی‌مون، دبیر کل سازمان ملل شام‌گاه همان روز با صدور بیانیه‌ای از دمشق خواست از اعمال خشونت علیه مخالفان خودداری کند.

در بیانیه‌ای که دفتر بان‌گی‌مون در این‌باره منتشر کرده، آمده است: «دبیر کل از مقام‌های سوری می‌خواهد که از دست زدن به خشونت در برخورد با معترضان پرهیز و به تعهدات بین‌المللی خود در مورد رعایت حقوق بشر عمل کنند.»

سخن‌گوی آقای مون با قرایت بیانیه دبیر کل، اضافه کرد که استفاده از سلاح‌های مرگ‌بار و بازداشت‌های خودسرانه در بر خورد با تظاهرات صلح‌آمیز معترضان از نظر سازمان ملل متحد، عملی غیرقابل قبول است.

تلویزیون سوریه روز جمعه اعلام کرده بود که عده‌ای «نفوذی» در شهر درعا در جنوب این کشور «هرج و مرج و شورش» به راه انداخته بودند و به اتومبیل‌ها و اموال مردم خسارت وارد می‌کردند که مورد تعقیب ماموران پلیس ضد شورش قرار گرفتند.

از سویی دیگر خبرگزاری‌های بین‌المللی گفتند که چند هزار تظاهرکننده در این شهر پس از نماز جمعه، شعارهایی در انتقاد از فساد حکومتی و فساد اعضای خانواده بشار اسد، رییس جمهوری سوریه و هم‌چنین در ستایش از «آزادی» سر داده‌اند.

به گزارش تلویزیون دولتی سوریه، معترضان در شهر ساحلی بانیاس در غرب سوریه هم تظاهرات کردند که بدون درگیری خاتمه یافت.

این در حالی است که شاهدان عینی به خبرگزاری‌های بین‌المللی گفته‌اند که تعدادی از مخالفان دولت در درعا به وسیله نیروهای دولتی کشته شده‌اند.

………………………………………………….

از صبح روز شنبه،

«آغاز همه‌پرسی قانون اساسی در مصر»

خبر / رادیو کوچه

مردم مصر روز شنبه 19 ماه مارس جهت شرکت در همه‌پرسی تعدیل قانون اساسی این کشور به پای صندوق‌های رای رفته‌اند. از 85 ملیون جمعیت مصر حدود 45 ملیون نفر از شرایط شرکت در همه‌پرسی برخوردار هستند.

به گزارش العربیه، اخوان‌المسلمین از تشکل‌های عمده در مصر از هوادران خود خواسته است به اصلاح قانون اساسی رای مثبت بدهند با این حال تعداد زیادی از تشکل‌های مصری اصلاحات جدید را ناکافی می‌دانند و تاکید می‌کنند که قانون اساسی فعلی باید به کلی لغو شود و قانون جدیدی در این کشور وضع شود.

از سویی دیگر شورای فرماندهی کل نیروهای مصر که پس از سقوط حکومت حسنی مبارک اداره موقت کشور را بر عهده گرفته است اظهار امیدواری کرده است که مردم به اصلاح قانون اساسی رای مثبت بدهند.

بر اساس روند فعلی در مصر در صورتی که مردم به قانون اساسی رای بدهند در آینده انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری برگزار می‌شود.

در تعدیلات جدید بندهای مربوط به صلاحیت‌های گسترده رییس جمهوری محدود شده‌، قانون فوق‌العاده لغو و دوره ریاست جمهوری از 6 سال به 4 سال کاهش پیدا کرده است.

اگر مخالفان در این همه‌پرسی پیروز شوند یک کمسیون قضایی جدید برای تهیه پیش‌نویس قانون اساسی تشکیل خواهد شد که در این صورت انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری تا آخر دسامبر آینده به تعویق خواهد افتاد.

روزنامه الشرق‌الاوسط گزارش کرده است که 14 نفر از نمایندگان پارلمان اروپا بر انتخابات مصر نظارت خواهند کرد.

………………………………………………….

درپی کشتار نیروهای دولتی در یمن،

«برگزاری راه‌پیمایی اعتراضی در صنعا»

خبر / رادیو کوچه

صبح روز شنبه، ده‌ها هزار نفر از مخالفان حکومت یمن بار دیگر دست به تظاهرات ضد دولتی زدند. این تظاهرات یک روز پس از کشته‌شدن دست‌کم ۵۲ نفر از معترضان در صنعا، پایتخت یمن، در جریان تیراندازی نیروهای امنیتی، در این شهر برگزار شده است.

به گزارش سی‌ان‌ان، معترضان به حکومت یمن در حالی روز شنبه، ۲۸ اسفند، در میدان «تغییر» صنعا دست به اعتراض زده‌اند که روز جمعه و به دنبال کشتار مخالفان، علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن برای ۳۰ روز در این کشور وضعیت فوق‌العاده اعلام کرد.

بر اساس مقررات وضعیت اضطراری، در اختیار داشتن اسلحه از سوی شهروندان یمن غیرقانونی است.

روز جمعه در ادامه اعتراضات مردمی در یمن، نیروهای امنیتی این کشور به سمت معترضان در شهر صنعا تیراندازی کردند، اقدامی که به مرگ دست‌کم ۵۲ نفر و زخمی شدن حدود ۱۲۰ نفر انجامید.

در عین حال، در همین روز نبیل الفقیه، وزیر گردش‌گری یمن در اعتراض به اعمال خشونت علیه معترضان از سمت خود و هم‌چنین عضویت در حزب حاکم کناره‌گیری کرد. وی نخستین مقام کابینه یمن است که از مقام خود استعفا می‌دهد.

به دنبال وقایع روز جمعه، رییس جمهوری یمن، علاوه بر اعلام وضعیت اضطراری، از تشکیل کمیته‌‌ای بی‌طرف برای تحقیق در مورد خشونت‌های صورت گرفته در سه شهر صنعا، تعز و حدیده خبر داد.

معترضان به حکومت یمن، خواستار برکناری فوری رییس جمهوری این کشور پس از ۳۲ سال حکمرانی هستند.

………………………………………………….

با صدور حکم دادگاه انقلاب،

«سه‌سال حبس محکومیت یک شهروند بهایی»

خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، دیدار رئوفی شهروند بهایی ساکن تهران با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش هرانا، دیدار رئوفی بر اساس حکم شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه‌ای، به ۳ سال زندان محکوم شده است.

این شهروند بهایی در تاریخ ۲۳ بهمن ماه سال جاری محاکمه شده بود.

دیدار رئوفی در ۲۵ دی ماه ۱۳۸۷ دستگیر که پس از دو ماه بازداشت به قید وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی آزاد شد.

شایان ذکر است که در حال حاضر حکم مزبور به دادگاه تجدید نظر ارسال شده است.

………………………………………………….

با رای دادگاه تجدیدنظر،

«تایید 20 سال محکومیت هر هفت مدیر سابق جامعه بهایی»

خبر / رادیو کوچه

حکم بیست‌سال حبس هر یک از هفت مدیر سابق جامعه بهایی، از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شده است. بنابر برخی گزارش‌های منتشر شده، این حکم به صورت کتبی و در زندان به این هفت نفر ابلاغ شده است.

پیش از این در ۲۴ شهریور به وکلای مدافع مدیران سابق جامعه‌ی بهایی «به طور شفاهی» اعلام شد که احکام زندان آنان به نصف کاهش یافته و از بیست سال به ده سال تغییر کرده اما طی آخرین گزارش‌ها این حکم عینن تایید شده است.

به گزارش کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، در مرداد ماه سال جاری، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به قضاوت مقیسه، این هفت تن را به ۲۰ سال و مجموعن ۱۴۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.

لازم به اشاره است روز ۲۲ اسفند همسر جمال‌الدین خانجانی یکی از هفت مدیر سابق جامعه بهایی در گذشت اما از آزادی موقت وی جهت شرکت در مراسم یادبود همسرش جلوگیری به عمل آمد. هم‌چنین به گزارش رادیو کوچه حضور نیروهای امنیتی در مراسم یادبود همسر جمال‌الدین خانجانی مشهود بوده است.

فریبا کمال‌آبادی، مهوش ثابت، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم بیش از سه سال است که در بازداشت موقت در زندان به‌سر می‌برند. چندی پیش، این هفت تن به زندان رجایی‌شهر منتقل شدند.

شش نفر از هفت شهروند بهایی که وظیفه‌ی رسیدگی به امور بهاییان در ایران را بر عهده داشتند از تاریخ ۲۵ اردیبهشت سال ۸۷ توسط نیروهای امنیتی در منازلشان بازداشت و مهوش ثابت پیش از ایشان و در تاریخ ۱۵ اسفند سال ۱۳۸۶ در مشهد به بازداشت شد.

………………………………………………….

بیانیه گروه شبه نظامی جنداله:

«پذیرش مسوولیت انفجار در انبار شرکت نفت پارس»

خبر / رادیو کوچه

روز جمعه گروه شبه‌نظامی جنداله، با ارسال نامه‌ای الکترونیکی به رادیو کوچه مدعی شده است که مسوولیت انفجار انبار شرکت نفت پارس در جاده کرج بر عهده این گروه بوده و تحت عنوان عملیات باران صورت گرفته است.

این گروه با صدور بیانیه هفتم خود با شرح کامل این عملیات عنوان کرد 26 اسفند ماه در یک حرکت انتحاری انبار مرکزی شرکت نفت پارس وابسته به صنایع نفت جمهوری اسلامی را منفجر کرده است.

لازم به اشاره است محل استقرار گروه جنداله در جنوب شرقی ایران و مرز پاکستان است که از گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. هم‌چنین این گروه تاکنون حرکت‌های انتحاری‌ای را در ایران صورت داده است.

چندی پیش نیز رهبر جنداله، عبدالمالک ریگی، پس از بازداشت، با رای دادگاه انقلاب به اعدام محکوم و این حکم اجرا شده بود.

از سویی دیگر رسانه‌های داخلی ایران از بازداشت جانشین «عبدالملک ریگی»، رهبر سابق گروه شبه‌نظامی جنداله، توسط نیروهای سازمان اطلاعات ارتش پاکستان خبر داده بودند.

متن نامه‌ی ارسالی از سوی این گروه در پی آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانیه هفتم گروه جیش العمر (رض) وابسته به جنداله

موضوع‌:گزارش عملیات باران و قبول نمودن مسئولیت انفجار انبار شرکت نفت پارس در جاده کرج

الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسوالله و علی اله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد ……..

بدین‌وسیله گروه مجاهدین جیش‌العمر (رض) و ابسته به جنبش مقاومت مردم ایران از این طریق با شادی و مسرت فراوان هم‌راه با قیام دیگر اقشار ملت ایران‌ به عرض عموم مردم مظلوم و ستم دیده ایران الخصوص امت مومن و قلیل جماعت اهل سنت می‌رساند که در تاریخ 26-12-1389 در ساعت 7:45 صبح مجاهدین گروه مذکور با بهره‌گیری از نعمت باد و باران، موفق در انفجار انبار مرکزی شرکت نفت پارس وابسته به صنایع نفت ایران شدند که این عملیات  به وسیله بمب‌های دست‌ساز آمونیم نیترانی  به توسط قیادت کاپیتان ابوحمزه ایرانی در جاده کرج صورت گرفت ‌و بنا به گزارش‌های واصله از سوی مقامات زیرربط امنیتی حکومت جمهوری اسلامی در منطقه حدود 80 درصد از موارد ذخیره تولیدی و انبارشده در آتش سوخته و تعداد دو نفر از محافظین آن هم  به‌طور 60 درصد آسیب سوختگی داشتند‌. گروه جیش‌العمر (رض) وابسته به جنداله که در راستای حمایت از انقلاب و مظلومیت جماعت اهل سنت در مناطق کشور برآمده و حامی دفاع از دین مبین اسلام و پیروی از شریعت کامل آن می‌باشد و دفاع از ناموس آخرین منجی بشریت و سرکار دوعالم حضرت محمد مصطفی (ص) و حرمت اصحاب و همسران با وفایش (رض) می‌باشد بنا بر اصول استفاده از تاکتیک‌های جنگی روز دنیا و با تکیه بر پایه تاکتیک جنگ‌های تاریک و خاموش مسوولیت این عملیات را به عهد می‌گیرد و با غرور همانند بیاینه‌های قبلی به عناصر خود فروخته و کافر رافضی حکومت جمهوری اسلامی اعلام می‌دارد که تا آخرین قطره خون و پایداری قیام مردم مظلوم اهل سنت دست از این تاکتیک که موجب ضربه‌زدن به پیکره اقتصادی کشور می‌شود بر نمی‌دارد و امیداوار است که تمام جماعت خائن حکومتی حاضر آن را جدی تلقی نمایند وگر نه سوختن در آتش لحیم و مرک فجیح به‌دست مجاهدین پر توان جیش‌العمر عاقبت کار آن‌ها  است‌. باشد که الله تعالی که همواره با نعمت‌های فراورانش موجب فتح و خوشنودی صالحین بوده است توبه ما ر‌ا  بپذیرد و ما را جز‌ بهترین بنده‌گان خود قرار دهد‌.

مسوول گروه جیش‌العمر (رض) وابسته به جنداله در تهران‌: کاپیتان ابوحمزه ایرانی

………………………………………………….

پیام فرزندان کروبی وموسوی در آستانه سال نو:

«پایان سال پشت در ایستادن‌ها و انتظار کشیدن‌ها»

خبر / رادیو کوچه

فرزندان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی، روز شنبه در پیامی مشترک، با تبریک نوروز اعلام کردند: «هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه هم‌پیمانان و هم‌رزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست.»

متن این پیام بدین شرح است:

به امید، نام و یاد خدا

ما بی‌غمان مست دل از دست داده‌ایم              هم‌راز عشق و هم‌نفس جام باده‌ایم

برما بسی کمان ملامت کشیده‌اند                  تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای             ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

هم‌راهان، هم دردان، یاوران ما

سال ۱۳۸۹ به پایان رسید، سال صبر و استقامت، سال پشت در ایستادن‌ها و انتظار کشیدن‌ها، سال دل‌نگرانی برای عزیزی در بند، گم گشته‌ای را جستن و هروله‌ای از درزندانی به در زندانی دیگر کردن.

سالی حماسی بود برای همه ما. سالی‌که، روزگارمان نیز، به اشک نشست از سوگ فرزندان و برادران و خواهرانی که خونشان جان سبزمان را سرخ کرد و سنگینی غبار ابهام‌هایمان را تطهیر.

خاطره سال ۸۹ طعم تلخ زمستان طولانی و سرد است که با ایستادگی پدران و مادران و ایستاده جان سپردن هم‌رزمانمان رنگ و بویی دگر گرفت.

هفت سین ما امسال کنار آب و آیینه و قرآن و سبزه و گلی به یاد همه هم‌پیمانان و هم‌رزمان، مزین به عکس والدینمان نیز هست، که چون انبوه یاران خویش، زن و مرد و پیر و جوانی که لحظه‌های بهار شدن این سرما را پشت درهای فراق و میله‌های جدایی می‌گذرانند یا به جور قدرت پرستان (فرعون پرستان) خشم آیین، خفته و گلگون کفن در تیره خاک‌های سردند. اما بهار می‌آید و زمین می‌گردد و باران خواهد بارید و ترنم لطیفش زمانه رویش را باور پذیر خواهد کرد. پایان زمستان زندان وبند، دشنام و افترا، اتهام و بازجویی، تهدید و تفتیش و شکستن قلم و زنجیر کردن اندیشه‌ها را بهار مهر و ایمان وعشق و صلح و نور و پاکی، به خاطرات دورسرزمینمان بدل خواهد کرد.

چه استوار و پرغرور ایستاده‌ای ایران، هرچند خسته و رنجور از تازیانه‌های تاریخ.  ای سرزمین امیرکبیر بزرگ با رگ‌های بریده، خاک ستارخان و باقرخان و دیگر آزادیخواهان نامدار، ایران  مصدقی دشنام شنیده و تبعید کشیده و غل و زنجیر برشانه‌های توانایش دیده و خمینی‌های حبس و تبعید کشیده، ایران جوانان خداجوی جان‌باخته در جبهه‌ها که مرز‌ها را به جان و خون پاس داشته. سرزمین سرداران وسربداران خونین بال.

وطن، فراموش کن فریادهای مرگ خواهی و نفرت برای یارانت را در خانه ملتت، پرتاب سنگ و تیر و دشنام نوشتن وگفتن به ساکنین و در و دیوار خانه مردی که تنها جرمش هویدا کردن اسرار فجایع زندان‌ها بود و افتخار بزرگش عزیز داشتن فرزندان شهید چو جان خویشتن. سال‌های سال مرامش نواختن نوای دوستی در بلوای اختلاف‌افکنان و جسم و جانش زخمی شلاق‌های بی‌رحم ظالمان بود. بانویی شجاع که سال‌های سال زخم و عفونت بدنهای مجروحان وجان‌بازان مظلوم شیمیایی را زینب‌وار پرستار و هم‌دم دل‌های مجروح فرزندان شهید بود. کاش می‌شد فراموش کنی پاسخ دردناک حرمت شکنان بی‌درد را به روزهای بی‌تابی و شب‌های بی‌خوابی مردی را که به عشق ذره ذره وجود تو‌ای وطن خود و جان و روحش را درهزارتوی کوه‌های سربرکشیده غرب کشور و دشت‌های تب‌دار و زخمی جنوب گم کرده بود و در نگاه سبزش تنها آینده روشن تو ثبت می‌شد. که امین و دل‌نگران فرهنگ غریب مانده وبه یغما رفته کشور بود و یا زنی را که گویی عهدی داشت با خود که شمع‌وار بسوزد و فضای دانش و علم را روشن کند و درد هم‌نوع را برجان خویش ببرد و مهر بورزد و مهر را لطیف و پاک ومحکم به دنیای سیاست بپیوندد. از یاد ببر ننگ حبس و حصر و ربودن پدر و مادرانمان را که تنها جرمشان ایستادگی بر خواست مطابق با سرشت آدمی و خلقت الهی، آزادی بود.

برادران خواهران ما

تسلای دل‌های دردمند و نگران ما در لحظات تحویل سال حضور گرم شما در قلب‌های ماست. آن حس پرشکوه و غرور انگیزی در چشم و جان پرشرر والدینمان است که هم‌چون همه فرزندان پاکشان درکشور، ایستاده‌اند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ایستاده بمیرند. اینک هرچند درهای دیدار و تماس به ناحق به روی آن‌ها بسته شد اما هزار پنجره نورانی دعا‌ی شما و ما به روی آن‌ها گشوده گشت. خداوندا شکرت هزارن هزار بار شکرت به آن‌که مارا در ایران و در آغوش پر از حق و عدالت و ایمان و صداقت چنین پدران و مادرانی پروراندی.

این سال به پایان می‌رسد هم‌چون تمام سال‌های بدی که رنگ خون داشت اما بهارش سبز بود.

این زمستان جان سخت، اما، یادمان داد چگونه می‌توان با صبری زیبا و ایمانی راسخ و استقامت کنار پدران و مادران، کنار یاران و هموطنان ایستاد. به ما آموخت که گرمای دل‌های پرمحبت از فرسنگ‌ها دور یا نزدیک چه سان امید سبزمان را به فرداهای دور دست روشن آب‌یاری می‌کند. اندوخته و تجربیاتی که تا پیروزی نهایی هم‌راه‌مان خواهد بود. این سرمای سیاه که می‌رود نه ظلم می‌ماند و نه زنجیر. زمستان که می‌رود کرامت غبار‌آلوده انسانیمان را از غبار خواهیم زدود. می‌دانیم که در ‌‌نهایت فروردین لطیف خواهد آمد، در این همهمه لطف و شور و سرمستی آوای پرندگان را بیرون از بند می‌له‌ها خواهیم شنید که پرندگان آزادند و در این بزم پرامید همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفه‌ها را خواهیم دید. رویش ناگزیر جوانه‌ها که سرزمینمان را سبز خواهد کرد.

خداوندا حال ما را، دوست‌دارانت و سرزمین پارسایان را همان‌گونه که خود می‌پسندی بهتر کن که به راستی تو حقی و یاری دهنده تمام حق جویان این سرزمین.

منصور عشقم و ترسم که عاقبت                 این پایداریم، بکشاند به پای دار

منصور وار اگر ببرندم به پای دار             مردانه جان دهم که جهان نیست پایدار

فرزندان موسوی و کروبی

«آزادی علی کروبی فرزند بازداشت‌شده مهدی کروبی»

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته