هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 03/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



حامد / رادیو کوچه

روز‌های آخر اسفند، روز‌هایی که مردم به استقبال سال جدید می‌روند، خیابان‌ها و کوچه‌ها پر از مردمانی است که برای خرید‌های شب عید آمده‌اند و همه‌ی آن‌ها از فقیر و دارا به استقبال سال جدید می‌روند، اما به چشم خود دیده‌ام که هرکس به استقبال سال جدید «خود» می‌رود و کاری با دیگران ندارد، در کنار هم راه می‌روند، اما در کنار هم نمی‌خندند.

من به چشم خود دیده‌ام که کودکی چادر مادر خود را می‌کشد و از او تقاضای خرید یک لباس را در جلو یک فروشگاه می‌کند، اما مادر او با فریاد به او می‌فهماند پولی ندارد. من به چشم خود دیده‌ام که کودکی دیگر به همراه مادر خود با دست پر از همان فروشگاه بیرون می‌آید و از کنار آن‌ها می‌گذرد.

همه جا از رسم و رسومات عید و سفره‌ی هفت‌سین سخن می‌گویند، اما من بارها دیده‌ام که عده‌ایی از روی نداری سفره‌ایی را هم پهن نمی‌کنند و چیزی برای عید نمی‌گیرند، آری این‌گونه است که در مجال روزهای قبل سال نو کسانی هم هستند که فقط بوی عید به دماغ‌شان می‌خورد و روز‌های سال‌نو را هم‌چون سال قبل‌شان آغاز می‌کنند و چیزی برای داشتن ندارند حتا یک سر پناه که در کنار خانواده خود باشند.

به راستی ما چه مردمانی هستیم که شادی را فقط برای خود می‌خواهیم، چقدر دل‌خوش هستیم به این‌که این‌گونه در پی خرید عید و تجملات و خودنمایی هستیم، اما به فکر دل‌خوشی قلب دیگران نیستیم.

به راستی ما چه مردمانی هستیم که شادی را فقط برای خود می‌خواهیم، چقدر دل‌خوش هستیم به این‌که این‌گونه در پی خرید عید و تجملات و خودنمایی هستیم، اما به فکر دل‌خوشی قلب دیگران نیستیم

روزهای زیادی را برای با هم بودن نداریم،‌نوروز جشن بزرگ تاریخی ما پارسیان چرا نباید در کنار هم و برای خوشبختی هم جشن گرفته شود،‌اگر کمی بی‌اندیشیم خواهیم فهمید که قدم‌های سختی برای این‌که بتوانیم دست هایمان را در دست هم بگیریم، برداشته‌ایم. برای آن‌که با هم فریاد بزنیم و بگویم ما می‌خواهیم آزاد زندگی کنیم، ما می‌خوایم برابر و خواهر و برادر هم باشیم،‌ما می‌خواهیم شاد زندگی کردن را بیاموزیم، ‌پس چگونه در خیابان‌ها می‌وانیم قدم بزنیم و بی‌توجه به احوال هم باشیم.

چشم‌ها را نمی‌توان دید، اما چشم‌ها ما را می‌بینند. چشم‌هایی که در حسرت همیشه‌گی مانده‌اند. ‌حسرتی برای داشتن یک لباس نوی عید و آزاد زندگی کردن. آری ما درد کشیده‌ایم، درد حسرت و فراق از آن‌چه می‌شد باشیم و آن‌چه شدیم.

روزها همان روزها هستند،‌فقط بوی عید هم در کنارش به شمام می‌رسد، چه فرقی می‌کند وقتی من و تو خوشحال نیستیم و آن چشم‌ها هنوز در حسرتند، حسرتی برای داشتن.

همیشه به خود می‌گویم: «در روزهای آخر اسفند، در نیم‌روز روشن، وقتی بنفشه‌ها را با برگ ریشه و پیوند و خاک در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند، جوی هزار زمزمه درد و انتظار در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان می‌شود.

«ای کاش آدمی وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست، در روشنایی باران در آفتاب پاک.»

 


 


نوروز آغاز سال، شگوفایی طبعیت و به عنوان یک میراث کهن فرهنگی همه ساله در افغانستان با جشن و سرور استقبال می شود.


افغان‌ها روزها و هفته‌ها پیش از رسیدن نوروز دروازه‌های خانه‌ها‌شان را به روی طبعیت باز کرده و خانه تکانی می‌کنند. خانه ‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم در افغانستان تمام خانه و وسایل آن در را آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌کنند.

همه ساله در روز نوروز در دو زیارت‌گاه منسوب به حضرت علی در کابل و ولایت بلخ در شمال افغانستان «جهنده» یا علم بر افراشته می‌شود و هزاران تن به شمول مقامات بلند پایه‌ی حکومتی در آن مراسم اشتراک می‌کنند.

در این مراسم مردم ضمن دعا و نیایش سال خوش و نیکو برای شان تمنا می‌کنند.

منطقه ای از استان بدخشان در افغانستان / عکس Romin Fararoon

خوراکه های نوروز

یکی دیگر از مراسم نوروزی در افغانستان تهیه و تقسیم هفت‌سین یا هفت‌میوه می‌باشد. در افغانستان هفت‌گونه میوه خشک برای چندین ساعت در آب گذاشته شده و سپس در روی سفره هفت‌سین گذاشته شده و هم به مردم تقسیم می‌شود.

کی از متداول‌‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز از سوی زنان و دختران افغانی پخته می‌شود، سمنک (سمنو ) است

هم‌چنان در شب‌و‌روز نوروز بیشتر مردم سبزی پلو می‌پزند. اما یکی از متداول‌‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز از سوی زنان و دختران افغانی پخته می‌شود، سمنک (سمنو ) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود. زنان افغان از سر شب تا دم صبح در کنار دیک سمنک نشسته کف‌چه می‌زنند و دختران نیز دسته جمعی ترانه می‌خوانند. یکی از ترانه‌های مشهور قدیمی که هنگام پخت سمنک خوانده می‌شود، «آهنگ سمن» نام دارد.

«سمنک در جوش، ما کف‌چه زنیم             دیگران در خواب، ما دف‌چه زنیم»

یک سرباز آمریکایی در استان فراه افغانستان / عکس از Pixdaus

 

جشن گل سرخ

جشن گل‌سرخ (میله گل‌سرخ) یک جشن خاص است که در مزار شریف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روییدن گل‌های سرخ اجرا می‌شود و در طول این ۴۰ روز مردم از همه مناطق مختلف افغانستان در مزار شریف حضور می یابند.

این مراسم به طور هم‌زمان با بر افراشته شدن جهنده (اعلم) حضرت علی انجام می‌شود. این جشن به دلیل میله گل‌سرخ مسما شده است که در اوایل بهار دشت های شمال افغانستان پر از گل‌های لاله می‌شود و طبعیت این مناطق آماده پذیرایی از مهمانان می‌شود.

شمال افغانستان در سال‌های گذشته نسبت دیگر مناطق وضعیت خوبی داشت، اما در سال اخیر نسبت به گذشته نا امن شده است.

شماری از افرادی که در سال‌های گذشته برای اشتراک در میله گل‌سرخ به مزار شریف می‌رفتند، امسال کمتر شده است.

هم‌چنان دیگر از  رسم و عنعنات افغان در مراسم نوروز تبادله هدایا میان خانواده‌های نامزد داران می‌باشد. یک هفته مانده به نوروز بیشتر خانواده‌ها داماد ماهی، شرینی، لباس و زیورات را به‌گونه تحفه برای عروس می‌برند. این مراسم نیز با آهنگ و سرور همراه است.

یک هفته مانده به نوروز بیشتر خانواده‌ها داماد ماهی، شرینی، لباس و زیورات را به‌گونه تحفه برای عروس می‌برند. این مراسم نیز با آهنگ و سرور همراه است

«نوریه زیوری» یک شهروند کابل گفت: «در گذشته این رسم به گونه‌ی بود که خانواده پسر هدیه‌ی تهیه نموده و برای خانواده دختر می‌برد، اما حالا این رسم دگرگون شده و باید هدایای مختلف و به خواست خود دختر تهیه شود.»

برای دختران جوان و مجرد نیز بهار روزنه‌ی امیدی باز می‌کند. دختران به دشت‌ها و کوه‌ها رفته و با کوبیدن سبزه آرزو می‌کنند تا سال آینده به خانه شوهر بروند.

اما دعای بیشتر مردم افغانستان تامین امنیت و بر قرار صلح دایمی در این کشور می‌باشد.

از جانب دیگر در روز نوروز و روزهای بعد آن نیز مسابقات ورزشی، کنسرت‌های موسیقی به استقبال از بهار برگزار می‌شود. ولی تنها در زمان طالبان برگزارش جشن‌های نوروز در افغانستان ممنوع شده و حرام پنداشته می‌شد.

 

 

 

 


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

این روزها هم‌زمان با به خواب رفتن زمستان و تولد بهار، در حالی که زمین دارد خود را برای به دنیا آوردن شکوفه‌ها آماده می‌کند خیلی آدم‌ها هم خودشان را برای تولدی دیگر آماده می‌کنند. تولد ده سالگی‌، هیجده سالگی، چهل سالگی یا حتا هفتاد سالگی. اما با وجودی که هر مرحله سنی آدم از ویژگی خاص خودش برخورداره در این میان چهل‌سالگی عالم خودش را داره.

وقتی نوجوانی، به 20 سالگی هم که فکر می‌کنی برایت خیلی دور و دست نیافتنی است و فکر می‌کنی که چه‌ها می‌شود وقتی آدم بیست‌ساله می‌شود اما ناگهان به خودت می‌آیی و می‌بینی سال‌های عمرت به سرعت برق و باد گذشتند و تو حالا داری قدم به چهل سالگی می‌گذاری… کی فکر‌ش را می‌کرد این‌قدر با سرعت بگذرد و تو به ایست‌گاه چهلم برسی… وقتی چشمت به مامانت می‌افتد هنوز فکر می‌کنی همون فرزند کوچولو و لوس خانه هستی که باید نازت را بکشند و هی لی لی به لالات بگذارند… غافل از آن‌که حالا در چهل سالگی باید خودت فرزندانی داشته باشی که مراقب‌شان باشی و تو ناز آن‌ها را بکشی.

انگار یه جورایی چهل سالگی می‌خواهد بهت یادآوری کنه که دیگه جوونی کم‌کم دارد می‌رود و باید خودت را آماده استقبال از کهن‌سال شدن بکنی… آن‌وقت است که ناگهان توی دلت یه ترسی لانه می‌کند که نکند دارم پیر می‌شوم، نکند چهره‌ام تغییر کند، نکند دیگر آن  شور و حال را نداشته باشم، نکند دیگر دلم نلرزد از عشق و نکند دیگر نتوانم عاشق بشوم…

اما درست در همین جا توی این ایست‌گاه چهلم با وجود همه پختگی‌ها و تجربه‌هایی که به دست می‌آوری، یک‌هو یک حسی از درونت فریاد می‌زند که حالا باید بیش‌تر زندگی کنی و بیش‌تر از لحظه‌هات لذت ببری… انگار یک دفعه همه شور جوانی درونت لبریز می‌شود، انگار نه انگار که چهل سال عمرت را گذراندی و حالا باید مثل یک خانم یا آقای سنگین و رنگین و جا‌افتاده عمل کنی… حالا دلت می‌خواهد در خیابان شادمانه لی‌لی کنی و شادترین آوازها را بخونی…

انگار این‌جا همان جایی است که می‌گویند باید از تمام تجربه‌هات استفاده بکنی و یک گاز محکم به آن سیب زندگی بزنی با لذت تمام … این‌جاست که به قول قدیمی‌ها دوره چل چلی آدم آغاز می‌شود ….

در این برنامه به میان آدم‌های مختلف با سن و سال‌های گوناگون رفتم و نظرشان را راجع به چهال سالگی پرسیدم:

بسیاری از آن‌ها معتقد بودند که چهل سالگی سنی است که آدم پخته‌تر می‌شود و تجربه‌های خوبی در زندگی به دست می‌آورد.

تقریبن تمامی متفق‌القول بودند که چهل سالگی زمان چل چلی کردن است، سرخوشی و لذت بردن کامل از هر‌چه هست.

سالی که آدم دلش می‌خواهد از پیرشدن بگریزد و هم‌چنان شور جوانی خویش را حفظ کند. بیش‌تر به خودش توجه می‌کند و شادمانه و سرخش زندگی می‌کند.

و یک استاد دانش‌گاه هم معتقد است که زمانی که انسا‌ن‌ها به چهل سالگی می‌رسند، فکر می‌کنند پیر شدند اما انگار آدم در این سن آرام‌تر و صبورتر می‌شود و چیزهای خوب را برای اطرافیانش آرزو می‌کند. او می‌گوید باید خدا را شکر کرد که تا این سال به ما عمر داده انگار که یه جور بورسیه داده و در این سن کلی اتفاق مهم در زندگی آدم می‌افتد.

به هرحال عالم چهل سالگی از دیرباز اهمیت خودش را دارا بوده آن‌چنان‌که در آثار حکیمان و شاعران و نویسندگان می‌توان ردپایش را یافت:

سعدی در بوستان می‌گوید:

اگر در جوانی زدی دست و پای

در ایام پیری بهش باش و رای

چو دوران عمر از چهل درگذشت

مزن دست و پا کابت از سر گذشت

نشاط از من آن گه رمیدن گرفت

که شامم سپیده دمیدن گرفت

بباید هوس کردن از سر به در

که دور هوسبازی آمد به سر!

اما حافظ انگار که به شیدایی و شور چهل سالگی ایمان دارد:

علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد

ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد

به هرروی من فکر می‌کنم این خود انسان‌ها هستند که می‌توانند مفهوم لحظه‌ها و سال‌ها را تعیین کنند. چهل‌سالگی می‌تواند سالی برای شورانگیزی بیش‌تر باشد، می‌تواند سالی برای درک بیشتر زندگی باشد و می‌تواند عاشقانه‌ای باشد برای همه…

هرسال از زندگی‌تان پرشور و عاشقانه

و نوروزتان پیروز

بخشی از فیلم چهل سالگی :

Click here to view the embedded video.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

هفت سالم بود اما از وقتی که یادم می‌آمد، موقع سال‌تحویل پدرم کنار ما نبود. یکی دو هفته قبل عید که می‌شد، پدرم پول خرید عید و لباس نو را جلو جلو به مادرم می‌داد و ما را می‌بوسید و می‌رفت. مادرم هربار با چهره‌ی خندان از پدر خداحافظی می‌کرد و خواهرم که دو سال از من بزرگ‌تر بود، من و خواهر کوچک‌ترم را زودتر داخل خانه می‌برد، تا مادر با خیال آسوده، چادر گل‌دارش را روی صورتش بکشد و یک دل‌سیر اشک بریزد.

کم‌تر راننده‌ای حاضر می‌شد که روزهای عید هم سرکار برود، برای همین به شوفرهایی که تعطیلات نوروز را پشت فرمان بودند، دست‌مزد خوبی می‌دادند. سر سفره‌ی هفت‌سین که می‌نشستیم مادرم می‌گفت: «بچه‌ها سال که تحویل شد، اول واسه سلامتی آقاتون دعا کنین، بعدشم از خدا بخواین که سال دیگه همین موقع ایشااله واسه خودش یه تریلی خریده باشه و این‌قد وضمون خوب بشه که مجبور نباشه سر سال تحویلم تو جاده باشه» این بود که هر‌وقت دعای تحویل سال از رادیو پخش می‌شد به پدر فکر می‌کردیم و حال و احوال زندگی‌مان، «حول حالنا الی احسن‌الحال».

عید آن سال اما با همه‌ی سال‌تحویل‌های دیگر فرق می‌کرد و برای اولین بار همه‌ی خانواده کنار هم بودیم. چهار روز قبل از عید پدرم به جنوب رفت. روز قبل سال‌نو، دم‌دمای ظهر، «عطیه‌خانم» زن صاحب‌ماشین پدرم زنگ زد و بعدش مادرم همین‌طور که چادرش را به سرش می‌کشید به ما گفت که عطیه خانم ازش خواسته که برای کمک به کارهای عیدش برود خانه‌شان. شب که شد مادرم برنگشت اما عطیه خانم زنگ زد و گفت که پدرم فردا از سفر برمی‌گردد. صبح روز عید، همه‌ی ما پشت در اتاق «آی‌سی‌یو»‌ی بیمارستانی بودیم که پدر را که در تصادف ضربه‌ی مغزی شده بود، بستری کرده بودند. چند دقیقه بیش‌تر به سال تحویل نمانده بود که پدرم تمام کرد، مادرم توی سرش می‌زد و اشک‌ریزان می‌گفت: ««ابراهیم‌آقا»، بالاخره یک‌بار عید شد و همه‌ی ما کنار همیم» دعای تحویل‌سال از بلندگوی بیمارستان پخش می‌شد، «حول حالنا الی احسن‌الحال»

 


 


خبر / رادیو کوچه

فیض اله عرب سرخی به همراه تنی چند از فعالان مدنی دقایقی پیش –ساعت پنج عصر روز یک شنبه بیست و نه اسفند- از زندان اوین آزاد شدند.

بنابر گفته ساجده عرب سرخی فرزند فیض اله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در زندان به سر می برد، دقایقی قبل وی توانسته است با پدرش تماس بگیرد. خانم عرب سرخی در گفت و گو با رادیو کوچه از روال آزادی این زندانی پس از انتخابات ایران اظهار بی اطلاعی کرد و اشاره کرد که حتا تقاضایی از سوی خانواده وی داده نشده بود. وی ذکرکرد که «دوستانشان جلوی اوین پدرش را دیده اند.» و سپس او توانسته است تلفنی با پدرش صحبت کند.

هم چنین وی اشاره داشت که به همراه آقای عرب سرخی تعدادی دیگر از زندانیان آزاد و یا در شرف آزادی هستند. این افراد عبارتند از علی جمالی، حمزه کرمی، محسن میردامادی، آرش علایی، فرید طاهری، محمد رضا مقیسه، لیلا توسلی، بابک داشاب، ارسلان ابدی، میلاد اسدی و زهرا جباری.

او هم چنین به احتمال آزادی محسن امین زاده نیز اشاره کرد.

این در حالی است که ساعاتی پیش ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی نیز آزاد شده بود.

 

خبرهای مرتبط با این نوشته:

عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و شش سال حبس

آزادی فاطمه عرب سرخی به قید وثیقه

 


 


شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه

shokufeh@koochehmail.com

در نهمین برنامه از سری برنامه‌های «خانه‌به‌خانه»، می‌شنوید از مسافر تازه از راه رسیده که نوروز 90 را در کنار عزیزانش در ترکیه جشن می‌گیرد. او که به خاطر پسرش سال‌ها پیش هم به ترکیه سفر کرده از سختی‌های راه و مسافرت به این شهر می‌گوید و هم‌چنین از ویژگی‌های مثبت روزهای مهمانی در ترکیه.

او با وجود تمام علاقه‌ای که به پیش‌رفت فرزندان و سایر جوان‌های فامیل در خارج از کشور دارد، اما سکونت در ایران را به زندگی کردن در خارج از ایران ترجیح می‌دهد.

با هم به گفت‌گوی امروز گوش می‌دهیم.


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

«ژان پل سارتر» در ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. پدرش «ژان باتیست سارتر» افسر نیروى دریایى بود که در پانزده ماهگى «ژان پل» از دنیا رفت. «سارتر» در نوشته‌هایش به ندرت از پدرش یاد مى‌کند. مادرش «آن مارى شوایتزر» برادرزاده‌ی «آلبرت شوایتزر» برخلاف پدر «سارتر» نقش مهمى در زندگى‌اش ایفا مى‌ند. «سارتر» تحصیلات دبیرستانى خود را در دبیرستان شهر «لاروش» آغاز مى‌کند اما پس از مدتى محیط پرتنش و عارى از اخلاقیات دبیرستان او را به تغییر محل تحصیل و ادامه‌ی تحصیل در دبیرستان «لویى لوگدان» وا مى‌دارد.

در نوزده سالگى وارد دانش‌سراى عالى پاریس مى‌شود و چهار سال بعد در امتحانات نهایى رشته‌ی فلسفه مردود اعلام مى‌شود. دلیل مردودى «سارتر» عقیده‌اش در مورد فلسفه بود که مى‌گفت: «فلسفه فهمیدنى است، نه حفظ کردنى.»

در سال 1929 است که با «سیمون دوبووار» آشنا می‌شود، دختری که در امتحانی که سارتر اول شد، نفر دوم شده بود. او فرزند نازک نارنجی یک خانواده‌ی کاتولیک است. سیمون دوبووار، فیلسوف، نویسنده و فمینیست فرانسوی هم‌راه و هم‌دم دایمی او بود. آشنایی سارتر و دوبووار، در مدرسه‌ی ممتاز «اکول نرمال سوپریور» صورت گرفت. در سال 1930 در رشته فلسفه از دانش‌گاه پاریس فارغ‌التحصیل شدند و سپس سارتر در دبیرستان‌های «لوهاور» و «لیون» مشغول تدریس فلسفه شد. پس از چندی برای تکمیل بررسی‌های فلسفی خویش ره‌سپار آلمان شد و از نظرات فلاسفه‌ی بزرگی چون «هایدگر» و «هوسرل» آگاه شد، اما چون قادر به تحمل تضییقات مولود حکومت هیتلری نبود به پاریس بازگشت و کار تدریس فلسفه را دنبال کرد.

«اگر طبقه‌ی کارگر از حزب کمونیست جدا شود، تنها یک راه دارد و آن این‌که به غبار تبدیل شود.»

ژان پل سارتر، فیلسوف، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و مبارز سیاسی فرانسوی با ادبیات متعهد و فلسفه‌ی «اگزیستانسیالیسم» خود، شهرت زیادی در میان فیلسوفان قرن بیستم به‌دست آورد. اگزیستانسیالیسم سارتر بر آزادی کامل انسان و مسوولیت‌پذیری او در قبال خود و دیگران تاکید دارد. در حقیقت، وی در این دوران مانند همه روشن‌فکران هم عصرش به آرمان انقلاب مارکسیست پیوست، اما به حزب کمونیست شوروی‌ که به باور او تامین کننده‌ی آزادی نیست‌ علاقه چندانی نداشت. «سیمون دو بووار»، «سارتر» و دیگر دوستان‌شان در جست‌وجوی راه سومی بودند که سرمایه‌داری و استالینیسم را رد کند. او در نشریه‌ی خود بر ضد جنگ هند و چین موضع‌گیری کرد و امپریالیسم آمریکا را مورد انتقاد قرار داد. جنگ کره و سپس، سرکوب تظاهرات ضد نظامی «حزب کمونیست» فرانسه، سارتر را به انتخاب یک راه رهنمون ساخت، این‌که کمونیسم، راه حل همه‌ی مشکلات پرولتاریا است. او در نشریه «دوران مدرن» نوشت.

«اگر طبقه‌ی کارگر از حزب کمونیست جدا شود، تنها یک راه دارد و آن این‌که به غبار تبدیل شود.»

بنابراین، سارتر به حزب کمونیست پیوست و حتا به عنوان سخن‌گوی حزب به شوروی سفر کرد. پس از آن، ریاست انجمن فرانسه – شوروی را به عهده گرفت و عضو شورای جهانی صلح شد. هواداری سارتر از حزب کمونیست فرانسه تا پاییز‌ سال 1956 که تانک‌های شوروی به بوداپست یورش بردند ادامه داشت. وی پس از امضای شکایت جمعی از روشن‌فکران چپ‌گرا و کمونیست‌های معترض، در مصاحبه‌ای طولانی با نشریه «اکسپرس»، خود را از حزب جدا کرد.

در سال 1936 چند مقاله در تشریح عقاید خویش نوشت که در کتابی به نام «تخیل» جمع آوری شد. در سال 1938 کتاب «تهوع» را منتشر ساخت. و بلافاصله چنان رواجی یافت که منتقدان انتشار آن را مهم‌ترین واقعه‌ی ادبی سال شمردند. این کتاب حاوی سرگذشت و اندیشه‌های مردی است به نام «آنتوان روکانتن» که در جست‌وجوی علت و هدف وجود خویشتن است. اما نباید پنداشت که این رمان برای بیان و اثبات نکته‌های فلسفی نوشته شده است، بلکه سارتر می‌خواهد تجربه‌ی شخصی خود را از زندگی بیان کند.

در سال 1838 نازی‌ها او را بازداشت کردند و مدت 9 ماه وی را در بازداشت‌گاهی زندانی کردند. زندگی در این زندان او را به نوشتن نمایش‌نامه‌ای ‌واداشت و اولین نمایش‌نامه او برای تقویت و تهییج روحیه هم زندانی‌هایش به رشته تحریر در‌آمد. در سال 1940‌ سارتر آزاد ‌شد و بی‌درنگ در پاریس هم‌کاری خویش را به صورت پنهانی با نهضت مقاومت ملی فرانسه آغاز کرد و با قلم موثر خود به نبرد با رژیم هیتلر و حکومت فرانسه که دست‌نشانده آلمان‌ها بود پرداخت.

به‌طور کلی دو دوره در زندگی حرفه‌ای سارتر وجود داشت. اولین دوره‌ی زندگی حرفه‌ای او دوره‌ی پس از نوشتن اثر معروف‌اش، «هستی و نیستی»، بود و نوشتن رمان «تهوع». سارتر به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است». در دومین دوره‌ی حرفه‌ی زندگی‌اش، سارتر به‌عنوان روشن‌فکری فعال از نظر سیاسی شناخته می‌شد. وی بیش‌تر عمر خویش را صرف مطابقت دادن ایده‌های اگزیستانسیالیستی‌اش کرد. سارتر معتقد بود که انسان باید خود سرنوشت‌اش را تعیین کند. وی هم‌چنین، مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی- اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند.

در سال ۱۹۶۴ سارتر برنده‌ی جایزه‌ی ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. در همین سال، رییس سازمانی شد به نام دفاع از زندانیان سیاسی ایران که کارش تا پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ادامه داشت.

ژان پل سارتر در روز ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ سال در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان «بروسه»‌ی پاریس از ناراحتی ریوی از دنیا رفت. او حتا تا پایان عمر یک چهره سرشناس جهانی باقی ماند، خبر درگذشت او به سرعت در سراسر جهان پخش شد و حدود پنجاه هزار نفر در پاریس در مراسم خاک‌سپاریش شرکت کردند، در حالی که بیش از ده سال از افول سارتر در فرانسه گذشته بود. این مراسم پرجمعیت‌‌ترین تشییع جنازه یک فیلسوف در قرن بیستم بود، از این نظر می‌توان او را به ولتر ‌فیلسوف بزرگ عصر روشن‌گری فرانسه  تشبیه کرد.

 

 


 


خبر / رادیو کوچه
ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران که از قریب به شش ماه بود در زندان به سر می برد ساعتی پیش در روز یک شنبه بیست و نهم اسفند ماه آزاد شد.
وی در تاریخ نهم مهرماه امسال توسط عوامل امنیتی در شهر اصفهان در منزل یکی دیگر از اعضای نهضت آزادی –هاشم صباغیان- دست گیر شده بود.
خبرگزاری رسمی ایران – ضمن انتشار خبر آزادی وی از نهضت آزادی به عنوان «گروهک غیر قانونی» یاد کرده و هم چنین دیگر عضو این نهضت، آقای صباغیان را «وهابی» خوانده است. دست گیری دبیر کل نهضت آزادی ایران که یکی از احزاب قدیمی ایران است موجب اعتراض گروه های کنش گر داخل و سازمان های حقوق بشری جهانی شده بود.
این زندانی سیاسی که به یکی از منازل امن وزارت اطلاعات منتقل شده بود بدون رسیدگی به پرونده اش که چند نوبت به تعویق افتاده بود آزاد شده است. هنوز وضعیت وی روشن نیست که آیا به قید وثیقه و یا به شکل دیگر رها شده است. او در پرونده اش به «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «اقدام علیه امنیت ملی»، و هم چنین «تاسیس نهضت آزادی ایران» متهم است.
همین خبرگزاری هم چنین با انشتار بیانیه ای منصوب به وی اشاره داشته است که آقای یزدی از سمت خود استعفا کرده است.
نهضت آزادی یکی از احزابی ایرانی است که اولین نخست وزیر در دولت موقت جمهوری اسلامی، مهدی بازرگان یکی از اعضای آن بود. این حزب بعد غیر قانونی اعلام شد به طوری که در وصیت نامه آیت اله خمینی نیز به آن اشاره شد.
متن بیانیه منتشره در ایرنا به این شرح است:
بسمه تعالی
بدین وسیله استعفای خود را از پست دبیرکلی نهضت آزادی ایران اعلام می‌دارم.

ابراهیم یزدی.
29/12/89

 

خبرهای مرتبط با این نوشته:

لغو دادگاه ابراهیم یزدی برای سومین بار

اعلام زمان دادگاه دبیر کل نهضت آزادی

آزادی ابراهیم یزدی را خواستاریم

یزدی اتهامات خود را نمی داند


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

 

اول فروردین برابر با بیست‌و‌یکم مارس مصادف با «روز جهانی نوروز» است. قطع‌نامه نوروز به ابتکار و نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و با هم‌کاری جمهوری آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده و به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه شده بود. که سرانجام  مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1388 برابر با 2010  با تصویب قطع‌نامه‌ای، این روز را به ثبت جهانی رساند.

 

منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. اما می‌توان گفت نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاست‌گاه نوروز در ایران باستان است و مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است.

به همین مناسبت در هشتم مهرماه سال ۱۳۸۸ خورشیدی، «نوروز» توسط «سازمان ملل متحد یونسکو»، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسید و سپس مجمع عمومی سازمان ملل در چهارم اسفندماه سال 1388 قطع‌نامه روز جهانی نوروز را در چارچوب ماده ۴۹ دستور کار خود و تحت عنوان «فرهنگ صلح» به تصویب رساند.

و برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان، پس از چند سال تلاش پی‌گیر ایرانیان و ایرانی‌تباران در سراسر جهان سرانجام جشن بزرگ نوروز هم‌زمان با یکم فروردین ماه برابر با بیست‌ویکم مارس به عنوان «روز جهانی نوروز» در مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.

این قطع‌نامه که با هم کاری مشترک کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزا‌ستان و قرقیزستان آماده شده بود، مورد حمایت عمومی کشورهای عضو سازمان قرار گرفت و به اتفاق آرا به تصویب رسید که سه کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رای‌گیری به کشورهای تهیه کننده این قطع‌نامه پیوستند.

این قطع‌نامه در هفده بند مقدماتی و پنج بند اجرایی تنظیم شد. بندهای اجرایی آن عبارت‌اند از: شناسایی اول فروردین ماه برابر با یکم مارس به عنوان روز بین المللی نوروز، استقبال از تلاش‌های کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند در جهت حفظ و توسعه فرهنگ و سنت‌های نوروزی، تشویق سایر کشورها به آگاه‌سازی در مورد نوروز و سازمان‌دهی مراسمی در بزرگداشت نوروز به طریق مقتضی.

درخواست از کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند برای پژوهش پیرامون تاریخ و سنت‌های نوروزی با هدف انتشار آگاهی در مورد میراث نوروز در میان جامعه بین‌المللی و دعوت از کشورهای علاقه‌مند، نظام ملل متحد، کارگزاری‌های تخصصی ملل متحد به‌ویژه یونسکو، صندوق‌ها و برنامه‌های ملل متحد، سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و سازمان‌های غیر دولتی برای شرکت در مراسم نوروزی.

هم‌چنین در نشست مجمع عمومی سازمان ملل درباره نوروز تاکید شد: نوروز هم‌چون زبان مشترک میلیون‌ها انسان در آسیا، شبه قاره هند، آسیای مرکزی، خاورمیانه، قفقاز، بالکان، حوزه دریای سیاه و بسیاری از نقاط دیگر جهان درآمده است.

امروز بیش از سی‌صد میلیون نفر نوروز را در سراسر جهان گرامی می‌دارند. بزرگ‌داشت نوروز بزرگ‌داشت ریشه‌ها، تاریخ و ارزش‌های تمدن‌های درخشان بشری است که در طول قرن‌ها ارزش‌های انسانی را منتقل ساخته‌اند. ترویج و پیش برد فرهنگ زندگی سازگار با طبیعت یکی دیگر از جنبه‌های نوروز است که هم سو با بسیاری از اهداف سازمان ملل است.

به مناسبت روز جهانی نوروز در هفتم فروردین ۱۳۸۹ نخستین دوره جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانه نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند گردهم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

همشهری

 


 


خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، امین خسروی، دانش‌جوی دانش‌گاه یاسوج پس از سپری کردن ۲ ترم تعلیق از تحصیل، با دستور کمیته انضباطی دانش‌گاه به ۲ ترم تعلیق دیگر محکوم شده است.

به گزارش دانشجو نیوز، امین خسروی دانش‌جویی رشته جامعه‌شناسی، فعال دانش‌جویی دانش‌گاه یاسوج و دبیر ستاد دانش‌جویی بامداد در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در یاسوج که پیش از این به خاطر شرکت در تجمعات اعتراضی دانش‌جویی در خرداد ماه و آبان ماه ۸۸ از طرف کمیته انضباطی دانش‌گاه به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود‌، پس از پایان حکم تعلیقی برای بار دوم به دو ترم دیگرمحرومیت از تحصیل با پیشنهاد کمیته انضباطی دانش‌گاه یاسوج و تایید کمیته انضباطی مرکزی وزارت علوم محکوم شد.

شایان ذکر است که این فعال دانش‌جویی کرد تاکنون دوبار بازداشت و زندانی شده است که یک بار چند روز پس از انتخابات توسط حفاظت اطلاعات سپاه باز‌داشت و به مدت یک ماه در زندان مرکزی یاسوج زندانی بود که پس از یک‌ماه با قرار وثیقه آزاد شد و بار دوم در جریان تجمعات اعتراضی آبان ۸۸ توسط سازمان اطلاعات در روز ۱۶ ابان در محدوده دانش‌گاه دستگیر و به اداره اطلاعات منتقل شد وحدود ۱۵ روز در اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت و پس از آن به زندان مرکزی یاسوج منتقل و پس از ۲۵ روز باز هم با قرار وثیقهآ شد، و احکام این دو پرونده تاکنون به وی ابلاغ نشده است.


 


خبر / رادیو کوچه

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای در واکنش به اعلام انحلال این تشکل عنوان کرد که نامه وزارت کشور جمهوری اسلامی مبنی بر غیر‌قانونی بودن خود را قبول ندارد و به فعالیت خود در چارچوب قانون اساسی ادامه خواهد داد.

در بیانیه مجمع آمده است که بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی کشور، فعالیت کلیه احزاب و سازمان‌ها در چارچوب قانون اساسی ایران آزاد است و احتیاج به پروانه ندارد مگر آن‌که خلاف موازین اسلام و یا اساس جهموری اسلامی باشد.

لازم به اشاره است هفته گذشته، کمیسیون ماده ۱۰ وزارت کشور با ارسال نامه‌ای به مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، اعلام کرده بود که فعالیت این مجمع باید متوقف شود و درخواست انحلال این مجمع را برای صدور رای نهایی به دست‌گاه قضایی ارسال کرده است.

در نامه وزارت کشور که متن آن در وب‌سایت مجمع مدرسین و محققین منتشر شده از جمله دلایل انحلال این مجمع «عدم برگزاری مجمع عمومی و انتخاب شورای مرکزی» و «صدور بیانیه‌های مختلف در فضای مجازی، دعوت به تجمعات غیر‌قانونی منجر به اخلال در نظم و ایراد خسارت مالی و جانی به شهروندان در راستای منافع بیگانگان» اعلام شده است.

در بیانیه مجمع مدرسین و محققین با اشاره به این‌که «مجمع هرگز مردم را برای راه‌پیمایی در روز، مکان و ساعت معین دعوت نکرده است» آمده: «دعوت به راه‌پیمایی علیه حاکمان دیکتاتور مصر چگونه نقض موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی، یا تهمت، افترا، شایعه پراکنی یا تلاش برای ایجاد اختلاف در میان صفوف ملت یا نقض استقلال کشور محسوب می‌شود؟»

در این بیانیه به سابقه سیاسی و علمی اعضای مجمع در دوران پیش و پس از انقلاب اشاره شده و نوشته شده است که مجمع مدرسین و محققین پس از اخذ پروانه فعالیت، تاکنون هیچ‌گونه فعالیت غیر‌قانونی و غیر‌شرعی انجام نداده است که دلیلی بر توقیف پروانه آن باشد.

مجمع مدرسین و محققین در پایان بیانیه خود اعلام کرده است که ادعاهای کمیسیون ماده ۱۰ احزاب علیه خود را فاقد مبنای حقوقی می‌داند و حق شکایت از این کمیسیون را برای خود محفوظ می‌داند.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم تشکلی از روحانیان و مدرسان حوزه علمیه قم است که از اصلاح‌طلبان حمایت می‌کند. دبیر این مجمع سید‌حسین موسوی تبریزی است.

بیشتر بخوانید:

«درخواست انحلال مجمع مدرسین حوزه علمیه قم»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

از همان ابتدا هم نمی‌دانستم که تفاوت این لحظه با لحظات دیگر سال در چیست و پس از این همه سال هم، هنوز نمی‌دانم.

سال‌های زیادی از روزگار کودکی گذشته و آن روزها تنها خاطره‌ای محو و دورند، پرده‌های حریر سفیدی که مادر خیس آویزان می‌کرد و کارگرهای بیچاره‌ای که با لبان و دستان و پاهایی سرخ شده از سرما هولکی و عاصی در حیاط فرش‌ها را پارو می‌کشیدند و مادرم که نگران دستان ما و سفیدی تمامی خانه بود، بوی شوینده و صدای ساطور و عطر سبزی پلویی و همه چیز روی دور تند…. همه چیز جز او.

او تنها و آرام و خارج از تمامی اضطراب‌های زنانه مادرم‌، آهسته مثل هر روز در اتاق دل‌باز و پر نورش روی مبل قدیمی نارنجی‌اش بی‌هیچ دغدغه‌ای سیگار می‌کشید و رادیو گوش می‌داد و او …. خانه را به دو قسمت مجزا تعریف می‌کرد.

آن‌سو که پر بود از صدا و هیاهو و سرسام و سوی او … سوی آرام و تمیز و محبوب من.

در بلوای عید و خرید و تازگی، بوی کهنگی او آن‌چنان متبوع و اصیل و ماندگار شد که شد آن راز نگو و ندان من.

در آن سرسام گیج‌کننده من جا ماندم از بوی عید و نوروز شد، روز توبه از هر آن‌چه تازگی‌ست و این راه طولانی هم‌چنان ادامه دارد.

مادربزرگ آرام، تنها و صبور در میان تمامی وسواس و دغدغه‌های مادر لب‌خند‌زنان برایم چای داغ می‌ریخت و او … زنی از روزگاران قدیم، قدمت نوازی مادر را می‌ستود و خود از آن فرار می‌کرد و منی که نه نو بودم و نه قدیمی، میان راه‌روهای آن خانه‌ی دوپاره سال‌هاست که ذهنی دربه‌در دارم.

دالان‌های طولانی و پله‌هایی میان او و مادر- دو سوی آن پله دو دنیای گوناگون در جریان بود، مادری که می‌خواست به‌تر مربا بپزد، ترشی بیاندازد، شیرینی نخودچی‌اش پر کنجد باشد، قرمه‌سبزی‌اش به روغن بیافتد و سبزه عیدش بلندتر و سبزتر شود و مادربزرگی که آهسته و قدم‌زنان کوفته‌اش را در رستوران می‌خورد و شیرینی «ناپلئونی‌اش» را زیر پل مخبرالدوله می‌خرید و ترشی نمی‌خورد و مارمالدش را باید که از «مسیو» می‌خرید و آهسته‌تر در راه بازگشت به خانه ژامبون‌های پیچیده در کاغذ روغنی را طی خیابان «نادری» تا خانه آهسته در دهان من می‌چپاند و وقتی به خانه می‌رسیدم دیگر جایی برای قرمه‌سبزی جا‌افتاده نمانده بود.

او در تمامی سال لباس می‌خرید، شلوار کشی مثل من، جوراب‌های رنگی، بلوزهایی با یقه باز و بی‌آستین و کفش‌هایی نوک‌تیز و بی‌پاشنه، نوروز هم می‌خرید، اما تصور نکنم به قصد روزی نو، هفته‌ای یک‌بار از استانبول ماهی می‌خرید و هرگز سبزی پلو درست نکرد، شام عید را مهمان ما بود و مادر در هراس که سبزی‌اش را زودتر پاک کند تا او تعارف به کمک کردن نکند، تمامی ساقه‌ها را از میان دو نصف می‌کرد و با سر و دم پاک نکرده حواله آب‌کش کرده و مادر را بیچاره می‌کرد … او تنها یک قاعده عید را به خوبی می‌دانست، عیدی.

آه که عیدی او بی‌مثال‌ترین عیدی‌های دنیا بود، کی ‌می‌خرید نمی‌دانم، از ابتدای اسفند در کمین بودم و هرگز نفهمیدم، تا وقتی لذت بازی بود، به‌ترین اسباب‌بازی نادری مال من بود و وقتی سوداهای جوانی آمد، او نقد و محترم انتخاب را به خودم می‌سپارد و آن‌قدر می‌پرداخت که نمی‌دانستم که از خوش‌حالی چه کنم…

حال سال‌ها از آن زمان گذشته، او رفته، او رفته و همان سال درخت مویی را که هرگز آب نداد، اما سال‌ها خیره به آن نگریست از ریشه درآمد و خانه‌ای که هرگز جاروی‌اش نکرد ویران شد، سال قبل از رفتن او من از آن خانه رفتم، آخرین دیدار ما نوروز آن سال بود، رفتم و ظرف‌هایش را شستم و عیدی‌ام را گرفتم و دور از هیاهوی مهمانان آن سوی خانه با هم سیگاری کشیدیم و گپی زدیم و شیرینی‌هایی با بوی خودش را خوردیم، من دیگر پس از آن شب او را ندیدم – او رفت و فاصله پله‌ها را برایم به ارث گذارد.

حال سال‌ها گذشته و من نمی‌دانم او به چه دل‌بسته بود، او در خلوت رازآلودش به چه می‌اندیشید، قصه‌های شب‌های بلند زمستانی‌اش تنها از خودش بود

شنیده‌ام که مادر هم‌چنان پر‌اضطراب، هرسال خانه را نو می‌کند، سفید و نورانی، سفره هفت سینی بزرگ و پررنگ … اما من هم‌چنان در میان این دالان سرگشته‌ام، بوی عید و هر‌چه نماد قدمت است مرا می‌پیچاند میان دلهره‌ای بی‌پایان، ترس از بی‌ریشگی ارث برده از مادر تکاپویی ناشناخته برای زن بودن از سویی و سایه پرعمق او و بی‌تفاوتی و سهل‌انگاری‌اش به ریشه عمیق و متمول قجری‌اش از سویی دیگر مرا فلج می‌کند، روحم را می‌تراشد تا آن لحظه بگذرد.

حال سال‌ها گذشته و من نمی‌دانم او به چه دل‌بسته بود، او در خلوت رازآلودش به چه می‌اندیشید، قصه‌های شب‌های بلند زمستانی‌اش تنها از خودش بود، از خودش و کودکی‌اش و صدای سم اسب پدرش در باغ بزرگ خانه‌شان و دایه‌ها و دل دردها و عاشقی‌اش و اولین قرارش با پدربزرگ در کافه‌ای و زنگ صدای خنده‌هایش از فر شش ماهه موهایش و هولکی شیرینی خامه‌ای در جیب گذاشتنش از حیای دیدار با مردی بلند بالا و زیبا، اما در میان بوی بخور و عطر پوست‌های نارنج و پرتقال و گرمای عجیب مطبوع اتاقش هرگز نگفت، او چرا نه عید و نه عزا را به رسمیت نشناخته؟ چرا برای کسی یا جایی هرگز رخت نو نپوشیده؟ چرا آن‌قدر از هم‌نسلانش منفک بود و خلوتش آن‌قدر عمیق که نه هرگز حرف کسی را از او می‌شنیدی و نه میان حرف‌های دیگران از او چیزی می‌یافتی.

و حال دوباره نوروز رسیده، دور از مادر که هم‌چنان در تکاپوست و دور از او که دیگر نیست تا آهسته به تکاپوی‌اش لب‌خند بزند، می‌گویند مادر پس از این‌همه سال هنوز به نام او هم ماهی می‌خرد، سبزه می‌گذارد، با حسرت از نبودش می‌گوید و حتمن قبل از لحظه سال تحویل به یادش اشک می‌ریزد و من به دور از هر دوی آن‌ها دوره می‌کنم مادری را، مادری برای دخترانم با تمامی اجبارهای مادرانه و جدال‌های دو سوی پله‌ها و شاید روزی دخترانم از مادری بگویند که هرگز ندانستند که چرا نوروز هر سالش با سال قبل و بعدش تا به آن حد متفاوت بود و بگویند: آن زن متوهم انکاری بر انکار خودش بود.

 


 


خبر / رادیو کوچه

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا روز شنبه در پاریس، به ایران درباره دخالت در امور داخلی بحرین و سایر کشورهای منطقه هشدار داده است.

خانم کلینتون در ادامه اشاره کرد آمریکا خود را در رابطه با امنیت منطقه خلیج پارس متعهد می‌داند و از نگرانی مشترک این کشور و متحدانش درباره رفتار ایران خبر داد.

خانم کلینتون اظهار داشت: «ما این دیدگاه مشترک را داریم که فعالیت‌های ایران در خلیج پارس، مانند تلاش‌های این کشور برای پیش بردن اهدافش در کشورهای همسایه، صلح و ثبات منطقه را به خطر می‌اندازد.»

خانم کلینتون که برای شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی درباره اوضاع لیبی به پاریس سفر کرده بود، با چند نفر از مقام‌های ارشد کشورهای حوزه خلیج پارس دیدن کرد.

بحرین که در هفته‌های گذشته به خاطر اعتراض مخالفان حکومت در این کشور دچار ناآرامی شده است، از عربستان، قطر و امارات عربی متحده برای آرام کردن اوضاع درخواست کمک کرده است.

ایران اعزام نیروهای نظامی این کشورها به بحرین را به شدت محکوم کرده است.

بیشتر بخوانید:

«احمدی‌نژاد در مسایل داخلی ما دخالت نکند»


 


خبر / رادیو کوچه

وزارت دفاع آمریکا شام‌گاه شنبه، اعلام کرده است که نیروی دریایی آمریکا و بریتانیا بیش از ۱۱۰ موشک کروز به حداقل ۲۰ مرکز نظامی لیبی که اکثر آن‌ها در سواحل شمالی لیبی واقع‌ شده شلیک کرده‌اند.

به گزارش الجزیره، یک مقام نظامی فرانسه نیز روز شنبه تایید کرد که جنگنده‌های این کشور چند تانک و خودروی زره‌ای نیروهای دولتی را در نزدیکی شهر بنغازی در شرق لیبی نابود کرده‌اند.

پنتاگون نیز عنوان کرد در کل ۲۵ کشتی نظامی کشورهای ائتلاف علیه لیبی، از جمله سه زیردریایی آمریکایی در مدیترانه مستقر شده‌اند.

سرهنگ قذافی، رهبر لیبی در واکنش به این حملات، منطقه مدیترانه و شمال آفریقا را میدان جنگ اعلام کرده است.

او از مردم لیبی خواست که برای «انقلاب» خود را مسلح کنند و بر مقابله با تهاجم «استثمارگران صلیبی» تاکید کرد.

به گزارش بی‌بی‌سی، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا که در برزیل به‌سر می برد دقایقی پس از آغاز عملیات اعلام کرد: «امروز من به نیروهای مسلح ایالات متحده دستور دادم که یک عملیات نظامی محدود را در لیبی آغاز کنند.»

پنتاگون می‌گوید که در مرحله اول، هدف جلوگیری از حمله نیروهای حکومتی به مردم غیرنظامی و از بین‌بردن سیستم دفاع هوایی لیبی است.

وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که کماندو به داخل لیبی نفرستاده و هواپیماهای این کشور وارد آسمان لیبی نشده‌اند.

بر اساس گزارش‌ها، آمریکا بر اهدافی که در حوالی طرابلس، پایتخت و شهر مصراته واقع‌اند تمرکز کرده است.

دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا نیز گفته است که عملیات نیروهای کشورش در لیبی آغاز شده است. او جزییاتی این در خصوص اعلام نکرد.

بیشتر بخوانید:

«پرواز جت‌های جنگی فرانسه بر فراز لیبی»


 


رادیو کوچه


1815 میلادی- در پی ده ماه تبعید ناپلئون بناپارت در جزیره «الب» (Elba)، وی در 26 فوریه 1815‌ با هزار نفر از افسران و ژنرال‏های وفادار به خود از جزیره گریخت و در چنین روزی به پاریس بازگشت. بدین ترتیب با ورود ناپلئون به فرانسه، سلطنت صد روزه او نیز آغاز شد. در این هنگام، ناپلئون برای مقابله با نیروهای انگلیس و پروس که در بلژیک صف‏آرایى کرده بودند، حمله پیش‌گیرانه‏ای به خطوط دفاعی آن‌ها به عمل آورد ولی در این نبرد که در دشت واترلو در گرفت، در 18 ژوئن 1815‌ از نیروهای انگلیس و پروس شکست خورد. پس از این شکست، چون ناپلئون از تجهیز قوا برای ادامه نبرد ناامید شد به نفع پسرش از مقام سلطنت استعفا داد. ولی متحدین به تقاضای او برای تفویض این مقام به پسرش اعتنا نکردند و لویی هجدهم بار دیگر بر تخت امپراتوری فرانسه تکیه زد. ناپلئون این بار به جزیره دور دست «سنت هلنا» (Saint Helena) در جنوب اقیانوس اطلس تبعید شد.

1413 میلادی- «هنری چهارم» (Henry IV of England) با نام واقعی «هنری بولینگبروک» (Henry (of) Bolingbroke)، پادشاه انگلستان و فرمان‌روای ایرلند درگذشت.

هنری در آوریل ۱۳۶۶ در بولینگبروک واقع در لینکلن‌شایر زاده شد و بنا بر زادگاهش هنری بولینگبروک نام گرفت. هنری در ۱۳۹۷ از ریچارد دوم در مقابل «دوک گلاستر» (Duke of Gloucester) حمایت کرد و در نتیجه عنوان «دوک هرفورد» (Duke of Hereford) به او اعطا شد. با این حال او را در ۱۳۹۸ تبعید کردند.

هنری چهارم در دوران حکومتش با شورش‌ها و قانون‌گریزی‌های بسیاری روبه‌رو شد و به دلیل خالی بودن خزانه توفیقی در انجام کارهایش نیافت. ولز با رهبری «اوئن گلندوئر» هم‌چنان استقلال خود را حفظ کرد و حمله‌ی هنری به اسکاتلند در ۱۴۰۰ با شکست او هم‌راه بود. پس از آن «هنری پرسی» (Henry Percy) و خاندانش علیه هنری چهارم با اسکات‌ها و ولزی‌ها متحد شدند اما در نبردی که در ۱۴۰۳ در شروبری روی داد شکست خوردند.

1852 میلادی- کتاب «کلبه عمو تام» (Uncle Tom’s Cabin) منتشر شد. کتابی است با موضوع ضد برده‌داری نوشته‌ی «هریت بیچر استو» (Harriet Beecher Stowe) که تاثیر زیادی بر روی موضوع آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار و برده‌داری در آمریکا گذاشت. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب داستان در قرن نوزدهم و دومین کتاب پرفروش بعد از انجیل (با کمک قانون لغو برده‌داری) بود و در چاپ اول ۳۰۰ هزار عدد از آن فقط در آمریکا فروش رفت.

در این کتاب گرچه موضوع اصلی، مبارزه در راه آزادی برده‌های سیاه‌سپوست در ایالات جنوبی آمریکاست، نویسنده به طرح حقوق دست نیافته زنان آمریکا نیز می‌پردازد. او در این رمان نشان می‌دهد که چگونه روابط برده‌داری موجب جدایی مادران و کودکان سیاه پوست می‌شود و زنان و دختران سیاه‌پوست مورد استثمار و سو‌ استفاده جنسی از طرف اربابان قرار می‌گیرند.

رمان در ابتدا قرار بود یک شرح حال کوتاه و مختصر باشد اما به مرور گسترش یافت و حجم بیش‌تری پیدا کرد. در «کلبه عمو تام» می‌خوانیم: رفیق ما عمو تام در رویاهای ساده دلانه، موقعیت خودش را به عنوان یک برده خوش‌بخت با یوسف مصر مقایسه می‌کرد. هر‌چه زمان می‌گذشت و راستی و درستی تام بیش‌تر به یارانش ثابت می‌شد به همان نسبت وضع او بهبود می‌یافت. یکی از صحنه‌های به یاد ماندنی رمان «کلبه عمو تام»، صحنه دل‌خراش فروش کودکان برده سیاه‌پوست به شهرهای دوردست و جداکردن آنان از مادران‌شان برای همیشه است.

وقتی آبراهام لینکلن در ابتدای جنگ داخلی آمریکا با استو دیدار کرد، از او نقل شده ‌است که گفت: «او زن کوچکی است که جنگ بزرگی به راه انداخته‌ است.»

235 میلادی- «ماکسیمینوس ترکس» (Maximinus Thrax) که او را ماکسیمین یا ماکسیمینوس نیز نامیده‌اند، امپراتور روم شد. او نخستین سربازی بود که با پیمودن مدارج نظامی به مقام امپراتوری روم رسید و دوران حکومتش زمینه‌ساز بروز نیم قرن جنگ داخلی در درون امپراتوری بود.

با قتل «الکساندر سوروس» (Alexander Severus) در سال ۲۳۵ میلادی به دست سربازان، ماکسیمینوس از سوی سپاه راین در چنین روزی به عنوان امپراتور جدید روم اعلام شد.

1828 میلادی- «هنریک ایبسن» (Henrik Ibsen) ‏شاعر، نمایش‌نامه‌نویس و درام‌نویس نروژی به دنیا آمد. او یکی از بزرگ‌ترین استادان هنر تاتر در تمامی اعصار، هم‌سنگ «سوفوکل» (Sophocles) و «شکسپیر» شمرده شده ‌است. وی به دلیل خلق ‌آثار خلاقانه درجه دکترای افتخاری را از دانش‌گاه «اوپسالا» (Uppsala) دریافت کرد‌. او هم‌چنین در دوان هنری خود جوایز ادبی بسیاری در‌یافت کرد‌. «دشمن مردم» و «‌خانه عروسک» عناوین مهم‌ترین آثار او هستند. وی به سال 1906 میلادی در نروژ دیده از جهان فروبست‌. هنوز نیز آثار او مورد اقتباس فیلم‌سازان و تولیدکنندگان ‌آثار تلویزیونی قرار می‌گیرد.

شخصیت‌های نمایش‌های او اغلب از وضعیت خانه و پدر و مادرش گرفته شده‌اند. ایبسن در کودکی به نقاشی علاقه فراوان داشت. با وقوع انقلاب ۱۸۴۸ در شمال اروپا ایبسن به سرودن اشعار آزادی‌خواهانه پرداخت‌. در سال ۱۸۵۰ برای ادامه تحصیل و به امید اخذ دکترا در رشته پزشکی به شهر «کریستیانیا» (اسلو کنونی، پایتخت نروژ) رفت.

در ۱۸۷۹ «خانه عروسک» (عروسک‌خانه) و ارواح را منتشر می‌کند که موضوع آن بر اساس نظریه وراثت است.

ایبسن در ۱۸۶۸ از ایتالیا به آلمان رفت. در آن‌جا او سال‌ها وقت صرف نمایش‌نامه «امپراتور و گالیله» کرد که شرح زندگی و دوران یکی از امپراتورهای رومی ژولین مرتد بوده. ایبسن روش‌های واقع‌گرایانه در نمایش‌نامه‌نویسی را با الهام از «آنتوان چخوف» رواج داد.

«داریوش مهرجویی» کارگردان ایرانی، فیلم «سارا» را بر اساس نمایش‌نامه خانه عروسک ایبسن ساخته است.

——————————————-

برخی از روی‌دادهای دیگر

1329 خورشیدی- دکتر «محمد مصدق» نخست وزیر وقت و مبارز راه ملی شدن نفت ایران، روز 29 اسفند هر سال را روز ملی‌شدن نفت، یک روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.

1386 خورشیدی- درگذشت «ثمین باغچه‌بان» شاعر، نویسنده، آهنگ‌ساز و مترجم.

1335 میلادی- استقلال تونس در شمال آفریقا از سلطه‌ی فرانسه با پیروزی جبهه‌ی میهنی.

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

سفر اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک برای شرکت در جشن نوروز لغو شده است.

به گزارش مهر، دلیل لغو این سفر «مخالفت‌های صورت گرفته» با سفر اسفندیار رحیم مشایی به آمریکا ذکر شده، اما در مورد این «مخالفت‌ها» توضیح بیش‌تری ارایه نشده است.

محمد‌حسن صالحی، معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رییس جمهوری اسلامی داشت: «با توجه به تغییرات ایجاد شده در برنامه‌های دبیر کل سازمان ملل متحد، سفر آقای رحیم مشایی به نیویورک به زمان دیگری موکول شده است.»

آقای رحیم مشایی پنج روز پیش با بیان این‌که از طریق وزارت امور خارجه و نمایندگی‌ جمهوری اسلامی در نیویورک برنامه‌ای به مناسبت نوروز در آمریکا تدارک دیده شده، گفته بود: «از ما دعوت شده که در این برنامه شرکت کنیم.»

پیش از آن یک مقام ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی تایید کرده بود که یک هیت سیاسی دولت جمهوری اسلامی برای سفر به نیویورک تقاضای ویزا کرده است.

وزارت امور خارجه آمریکا از اظهار نظر درباره علت درخواست سفر این هیت ایرانی به نیویورک و این‌که آیا با درخواست ویزای آن‌ها موافقت می‌شود یا نه، خودداری کرده بود.


 


وحید نیک‌گو


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های ژاپنی دستور توقف فروش کلیه مواد غذایی تولید شده در فوکوشیما، در اطراف نیروگاه آسیب دیده هسته‌ای را صادر کرده‌اند. این اقدام دولت ژاپن پس از گزارش آلوده بودن شیر و سبزیجات این منطقه، به مواد رادیواکتیو اعلام شد.

در آب آشامیدنی در نزدیکی توکیو نیز رده‌هایی از مواد رادیواکتیو مشاهده شده است، اگرچه دولت می‌گوید این مقدار، برای سلامت شهروندان، تهدیدی به حساب نمی‌آید.

مهندسان ژاپنی هم‌اکنون موفق شده‌اند برق دو راکتور را برقرار کنند و تلاش می‌کنند تا برق پمپ‌های خنک‌کننده راکتوری را که از آن رادیواکتیو نشست کرده، مجدد به حالت عادی بازگردانند.

آتش‌نشانان برای خنک نگه‌داشتن میله‌های سوخت چندین تن آب دریا را روی نیروگاه فوکوشیما ریخته‌اند تا از رسیدن دمای رآکتورها به میزان بسیار خطرناک جلوگیری کنند.

مقام‌های ژاپنی گفته‌اند تعداد کشته‌شدگان زلزله و سونامی اخیر ژاپن به هفت هزار نفر رسیده است.

آن‌ها هم‌چنین اعلام کردند از سرنوشت یازده هزار نفر دیگر هنوز خبری در دست نیست.

بیشتر بخوانید:

«افزایش تشعشع هسته‌ای از نیروگاه فوکوشیما»


 


رضا افتخاری / رادیو کوچه

Click here to view the embedded video.

بخش دوم را از این‌جا ببینید.

بخش نخست را از این‌جا ببینید.


 


یک‌شنبه  29 اسفند 89 /20  مارس 2011

note3اجرا: دامون

note3استودیو: دامون

note3تقویم تاریخ

note3نوروزانه- ( قسمت سوم) -رضا افتخاری

note3پس‌نشینی تند- «همه کنار هم، تا آرامش ابدی»-  اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبر‌ها

note3میکروفن- «برای سیاحت چرا، برای ماندن نه»- شکوفه

note3مجله خبری کابل- آرین

note3پرسه- «چهل سالگی عاشقانه‌ای برای همه»- سیمین

note3روز‌نگاشت- محبوبه شعاع

note3بخش دوم خبرها

note3نمایش‌نامه شنیداری از آثار صادق هدایت- «کاروان اسلام»- مهیار فرآورده

note3مجله‌ جاماندگان- «آن زن متوهم انکاری بر انکار خودش بود»- شراره سعیدی

note3دایره‌ی شکسته- «مرده‌های بی‌کفن و دفن»- مه‌شب تاجیک

note3دل نوشته ای برای عید – حامد

note3بخش سوم خبرها

 

 


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، یک مقام مسوول در وزارت امور خارجه پادشاهی سعودی تعدی به نمایندگی دیپلماتیک این کشور در شهر مشهد واقع در شمال شرقی ایران را به شدت محکوم کرده است.

به گزارش العربیه، این مقام مسوول با اشاره به قوانین و قراردادهای بین‌المللی مسوولیت کامل تهران در حمایت از مقرهای نمایندگی پادشاهی سعودی و همه اعضای آن در خاک ایران را یادآور شد.

این مقام مسوول در ادامه توضیح داد، وزارت امور خارجه پادشاهی سعودی مراتب اعتراض رسمی خود را به دولت ایران ابلاغ کرده و به‌زودی اقدامات ضروری را در پرتو پاسخ تهران اتخاذ خواهد کرد‌.

شایان ذکر است که صدها نفر از اعضای بسیج دانش‌گاهی در ایران شام‌گاه جمعه ضمن پرتاب سنگ و بطری‌های خالی به سوی کنسول‌گری سعودی تلاش کردند آن را به اشغال خود در‌آورند‌.

تظاهرکنندگان خواستار اخراج سفیر سعودی و کادر دیپلماتیک این کشور از تهران شدند و علیه پادشاهی سعودی شعار دادند‌.


 


گروه تاتر آزاد

…………………………………………………

«کاروان اسلام»

مهیار فرآورده

«کاروان اسلام» ماجرای سفرحجاج به روایت و دید صادق هدایت است. به گفته «مجتبی مینوی»، این اثر را صادق هدایت در سال‌های 1312-1313 نوشته است و نخست در نظر داشت که «البعثته» را با نام مستعار «راستگوسکی»، راستگو (صادق)، به چاپ رساند که نشد.

نمایش‌نامه به این‌گونه آغاز می‌شود:

نمایندگان کشورهای مسلمان از گوشه و کنار جهان در شهر نجف اشرف گرد هم می‌آیند تا در مورد فرستادن یک لژیون مذهبی ویژه به اروپا مشورت کنند.

زیرا آن‌ها معتقدند در آمریکا هم همه مسلمان شدند و تنها نقطه باقی مانده که هنوز به دین پدر و اجدادی پدری پای‌بند هستند، همین خطه «یورپ» خودمانه که قلب‌شان از سنگ حجرالسود هم تیره‌تر است.

پس عده‌ای را از بین خود به عنوان رییس کاروان، معاونت، حساب‌دار و روضه‌خوان و ختنه‌کن، انتخاب می‌کنند، تا آن‌ها راهی آلمان شوند و هدایت کافران اروپا را از همان برلین آغاز کنند.

این گروه به خاطر آتش زدن کوپه قطار اسلامبول- برلین به‌وسیله سماور ذغالی، زمان پیاده شدن در ایست‌گاه برلین، مقداری زیادی خسارت وسایل سوخته کوپه را می‌پردازند و مبلغ هنگفتی هم برای حمل آفتابه‌ها و نعلین‌هایی که از کشورهای اسلامی با خود به برلین آورده‌اند می‌پردازند.

و از آن‌جا که دیگر پول نقدی برای‌شان باقی نمانده مامور مالی را می‌فرستند تا برود و یک قطعه چکی را که رییس کاروان امضا می‌کند، وصول کند و سپس پول را به هتل بیاورد. آقایان خود نیز در این فرصت به هتل می‌روند تا وسایل را در آن‌جا بگذارند.

وقتی حساب‌دار به هتل برنمی‌گردد و پلیس، رییس کاروان را در اطاقش می‌خواهد بازداشت کنند، ماجراهای تازه‌ای رخ می‌دهد.

آن‌چه می‌شنوید بخش نخست نمایش‌نامه شنیداری «کاروان اسلام» و کاری از «مهیار فرآورده» است.

…………………………………………………

«مرده‌خورها»

«مرده‌خورها» یکی از قصه‌های مجموعه داستان کتاب «زنده به گور» هدایت است. او در این قصه موضوع چند همسری را در جامعه ایران به نقد کشیده و با قرار دادن دو هوو – زن اول و زن دوم یک مرد شصت ساله – در مقابل هم پس از مرگ شوهر مشترک، به مشکلات این دو در زمان حیات مرد می‌پردازد.

قصه با ضجه موره‌های زن اول و زحماتی که او در خانه مرد متحمل شده شروع می‌شود و جدال‌های لفظی دو هوو، دست‌مایه‌ای می‌شود برای طنز پایان داستان.

آن‌چه می‌شنوید نمایش‌نامه شنیداری «مرده‌خورها» است و کاری است از گروه «تاتر آزاد» و به کارگردانی «مهیار فرآورده» که نخستین بار از رادیو محلی «اسلو» (رادیو هم‌صدا) پخش شد.

…………………………………………………

«وغ‌وغ ساهاب» کتابی است به طنز نوشته‌ی «صادق هدایت» و «مسعود فرزاد» که اوضاع اجتماعی، سیاسی، و ادبی زمان نوشته‌شدنش را به تصویر می‌کشد.

وغ‌وغ ساهاب به صورت مجموعه‌ای از «قضیه»ها نوشته شده است که هر قضیه به موضوع خاصی می‌پردازد. هدایت برای ترسیم کاریکاتوری موجز و زنده از وضع فرهنگ و ادبیات ایران، «نوع» ادبی تازه‌‌ی «قضیه» ابداع کرد.  بعضی از این قضیه‌ها به قلم صادق هدایت و برخی به قلم مسعود فرزاد است. موضوع این «قضیه»‌ها متنوع است و از مسخره‌کردن ادبای کهنه‌پرست و پول‌پرستی یهودیان گرفته تا عقاید فروید و سینماهای خیابان لاله‌زار را شامل می‌شود. کتاب سرشار از غلط‌های عمده‌ی املایی است و مثلن در مواردی «قضیه» را به شکل «غزیه» می‌نویسد.

این نوشته‌ها ترکیبی خلاق از نظم و نثر و طنز و جد است. هدایت اغلب قصه‌های وغ‌ وغ ساهاب را در نکوهش از جنبه‌های گوناگون ابتذال فرهنگی و ادبی دوره خود نوشته است.

صادق هدایت از پیش‌گامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشن‌فکری برجسته بود. برترین اثر وی رمان «بوف کور» است که آن را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.

«قضیه زمهریر و دوزخ»

آن‌چه می‌شنوید نمایش‌نامه شنیداری از «قضیه زمهریر و دوزخ» این کتاب است و کاری است از  گروه «تاتر آزاد» و به کارگردانی «مهیار فرآورده» که نخستین بار از رادیو محلی «اسلو» (رادیو هم‌صدا) پخش شد.

…………………………………………………


 


آویده مطمئن‌فر / رادیو کوچه

avideh@koochehmail.com

…………………………………….

«کاریکاتوریست‌ها چشم خود را تربیت می‌کنند»

«توکا نیستانی» درسال ۱۳۳۹ در شاهرود متولد شد ولی در تهران زندگی را سپری کرده است. او در سال ۱۳۶۶ از دانش‌گاه علم و صنعت ایران در رشته‌ی معماری فارغ‌التحصیل شده‌ و به گفته خود طراحی را در سنین قبل از ورود به دبستان آغاز کرده بود.


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه‌ای به محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری اسلامی، در واکنش به برگزاری جشن‌واره نوروز در ایران که قرار است در اوایل فروردین در تخت جمشید برگزار شود، خواستار لغو این جشن‌واره شد.

به گزارش ایسنا، اعضای این تشکل اصول‌گرا، تاکید کرده‌اند: «برگزاری جشنی با این حجم گسترده تبلیغاتی و رسانه‌ای و با این وسعت، با توجه به خاطره تلخی که مرم ولایت‌مدار شیراز از جشن‌های فرهنگ و هنر طاغوت دارند به مصلحت نظام الهی جمهوری اسلامی ایران نبوده و به نوعی عقب‌گرد فرهنگی از فرهنگ اصیل اسلامی است.»

هم‌زمان با انتشار این نامه، که به امضای اسداله ایمانی، نماینده آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در استان فارس و امام جمعه شیراز نیز رسیده، سایت «جشن جهانی نوروز»، توسط معاونت ارتباطات و اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری راه‌اندازی شده است.

این در حالی است که دولت محمود احمدی‌نژاد از سال گذشته، به برگزاری «جشن جهانی نوروز» در تخت جمشید با دعوت از تعدادی از روسای جمهوری و دیگر مقامات کشورهای منطقه پرداخته است.

مقام‌های دولتی امسال قصد دارند این جشن را به گونه‌ای بسیار گسترده‌ برگزار کنند که این تصمیم، اعتراض‌ تعداد زیادی از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی محافظه کار را به دنبال داشته است.

بیشتر بخوانید:

«لغو سفر پادشاه اردن به ایران»

 


 


دامون / رادیو کوچه

Damoon@koochehmail.com

دوباره چهار شنبه‌سوری از راه رسید و قشر جوان به دنبال راهی برای سرگرم کردن خود. اصلن نگران نباشید، کافی است در  برنامه امروز اتوبان با ما هم‌راه شوید تا لذت یک سوختگی را تجربه کنید.

در این روز ما تصمیم گرفتیم به جای گذران چهارشنبه سوری در کلاب‌های کووالالامپور، سوار بر خر مراد شده و هم‌راه یک گروه تفریحی، راهی سواحل مالزی شویم.

در این برنامه از چهار‌شنبه‌سوری حرف زدیم و هدف از اجرای این برنامه را از زیر زبان ملت بیرون کشیدیم.

کلی هم شلوغ بازی کردیم و آتش سوزاندیم. آب را هم ریختیم آن‌جای کسانی که می‌سوخت.

فایل صوتی ماجرا را بشنوید و در لذت چهارشنبه سوری در هوای شرجی با ما هم‌راه شوید.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته