هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

Lastest News from Shahrgon for 06/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شهرگان: آقای شریفی‌راد! امروز موفق شدم کتاب شما را از کتابفروشی «چاپتر» تهیه کنم.  در واقع کتاب شما در ویترین کتابفروشی‌های ونکوور با نام «THE FLIGHT OF THE PATRIOT» دیده می‌شود. خوشحالم از این که تلاش شما نتیجه داد و شما نشان دادید که در عرصه‌ی نویسندگی هم توانمند هستید.  از نحوه‌ی شکل‌گیری چاپ این کتاب - این که چگونه و از کجا شروع شد و به اینجا انجامید - بگوئید؟

شریفی راد: عرض کنم که نوشتن را من از گذشته‌های خیلی دور شروع کردم.  ولی قضیه‌ی کتاب و به چاپ رسیدن آن، تقریبا ریشه‌اش از زمانی بوده که من توسط نیروهای جمهوری اسلامی دستگیر و زندانی شدم.  و شروع قصه‌ی کتاب هم از همین نقطه است.24400_357873814018_355661169018_3526077_8134824_n

می‌توانم بپرسم که شریفی‌راد چگونه خودش را تعریف می‌کند؟

ـ من یکی از خلبانان قدیم و به اصطلاح در خدمت ارتش شاهنشاهی و جزو تیم «تاج طلایی» بودم.  در زمان جنگ هم مستقیما شرکت داشتم.

منظورتان از جنگ، جنگ ایران و عراق هست؟

ـ بله.  در آن زمان با توجه به شعارهایی که مردم می‌دادند و باورهایی که مردم داشتند، و صحبت‌هایی که آیت‌اله خمینی کرده بود و خوب مردم تا حدودی باورش داشتند، من هم به سه اصل از صحبت‌های آقای خمینی اعتقاد داشتم.  که همان استقلال، آزادی و جمهوری (حالا اگر اسلامی را نه اما به جمهوری معتقد بودم) بود.  به همین دلیل وقتی می‌دیدم که مردم همه معتقد هستند و همه موافق این سه اصل هستند، خوب در نهایت من هم به عنوان یک سرباز همراهشان بودم و بنابراین وقتی که به ایران حمله شد، من فکر می‌کنم - اگر نگویم در آن جمعی که بودیم اولین نفر بودم ولی دلم می‌خواست از کشورم دفاع کنم - اغراق نکرده‌ام. همین‌طور هم شد.  از پایگاه خودمان من اولین نفر و اولین دسته‌ای بودم که به عراق حمله کردیم و فکر می‌کنم هم چنان به عنوان رکورددار یا یکی از رکوردداران مأموریت‌های جنگی در هواپیمایی که من پرواز می‌کردم باشم.  در نهایت در یکی از عملیات جنگی بعد از یک درگیری هوایی، مورد اصابت [موشک] قرار گرفتم که در خاک عراق سقوط کردم.

چگونه به ایران برگشتید؟

- من پس از سقوط در کردستان عراق، توسط کردهای مهربان عراقی نجات پیدا کردم و بعد از حدود یک ماه پذیرایی از من، مرا به ایران برگرداندند که در این مورد فیلمی هم به نام «عقاب‌ها» تهیه شده‌است.

من فیلم «عقاب‌ها» را ندیدم. گفته می‌شود که این فیلم بر مبنای کتاب شما «سقوط در چهلمین پرواز»، ساخته شده‌است.

بله همین طور است.  البته این فیلم فقط به یک بخش از مأموریت‌های من در این کتاب پرداخته.  در همین مأموریتی که من سقوط کردم و این که چگونه توسط کردهای عراقی نجات پیدا کردم که البته در همان کتاب «سقوط در چهلمین پرواز» مأموریت‌های دیگری هم هست ولی فیلم بر مبنای همین یک داستان هست.

شما همچنان در نیروی هوایی بودید که این فیلم به اکران عمومی درآمد؟

- نه.  آن موقع من به عنوان وابسته‌ی نظامی ایران در پاکستان بودم که فیلم روی اکران آمد و پرفروش‌ترین فیلم هم بود و حتی مجددا سال گذشته [۱۳۸۸] این فیلم را در ایران نشان دادند که بعضی از دوستان که متأثر و متأسف از خروج من از ایران بودند، فکر می‌کردند که جمهوری اسلامی دلش به رحم آمده و من حتما دارم بر می‌گردم و این کار را برای دلجویی از من انجام داده‌است.  در صورتی که این گونه نبود و من فکر می‌کنم بطور تصادفی این کار را انجام داده بودند.

چه شد که یک قهرمان ملی ایران در جنگ با عراق، به عنوان یک مخالف جمهوری اسلامی و ضدانقلاب دستگیر و محاکمه ‌شد؟  چگونه به یک باره، یک قهرمان از نگاه جمهوری اسلامی تبدیل به یک ضدقهرمان شد؟

ـ آقای ابراهیمی با توجه به آشنایی شما با روند انقلاب و اتفاقاتی که افتاد، من مطمئنم که شاید جزئیات را شما بهتر بدانید که جمهوری اسلامی به جز قهرمانان مخصوص خودش، دیگران را باور ندارد.  با توجه به این که در آن زمان من مورد علاقه خیلی آدم‌ها به خصوص همکارانم بودم به همین دلیل من سه سال از ایران دور شدم.  یعنی به عنوان وابسته‌ی نظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران آن موقع به پاکستان رفتم و بعد از سه سال که برگشتم، آنهایی که اطلاع دارند می‌دانند که وابسته‌ی نظامی اختیار دارد که با هر نماینده‌ی خارجی، با مجوز قانونی در ارتباط باشد، مهمانی بدهد، مهمانی برود، به اصطلاح، اطلاعات بدهد، اطلاعات بگیرد و . . . ولی مراجعت من از پاکستان به ایران، متأسفانه اینگونه نبود.  یعنی پایان خوشی نداشت.  بعد از این که من برگشتم یکی از دوستان دیپلماتیک من، که وابسته وزارت خارجه آرژانتین بود، آمد ایران که دیدن کند، چون مأموریتش تمام شده بود و باید برمی‌گشت به کشورش، من هم از ایشان استقبال و پذیرایی کردم و در همین رابطه من را دستگیر کردند که چرا شما با خارجی‌ها تماس دارید.  خنده‌دار است.  کسی که سه سال با خارجی‌ها طبیعتا در ارتباط بوده، اگر یک خارجی دیگر بیاید به ایران و با من تماس بگیرد من دیگر خطرناک می‌شوم.  در همین ارتباط من را دستگیر کردند، خانه‌امان را گشتند، همه چیز را زیرورو کردند و حتما شنیده‌اید که این‌ها وقتی حمله می‌کنند چه بلایی سر خانواده می‌آورند و همین مشکلات را برای خانواده‌ی من ایجاد کردند.  نهایتا یک رادیوی سونی پیدا کردند که در همه‌ی خانه‌ها بود و بعد هم یک سری شماره تلفن که همان شماره تلفن‌های وابستگان نظامی، سفرا و . . . که من در پاکستان با آن‌ها در ارتباط بودم، همان‌ها شدند عوامل و انگیزه‌ی جاسوسی.  من را ربط دادند به سی. آی. ای (CIA) و آمریکا و حتی گفتند نجات تو در کردستان عراق هم توسط آمریکایی‌ها صورت گرفته.  خوب مسلما وقتی این‌ها یک چنین انگی را به آدم می‌زنند، می‌دانید که به این سادگی‌ها آدم را رها نمی‌کنند.  مخصوصا یک نظامی، یک خلبان با آن موقعیت و با آن مأموریت‌هایی که به عهده‌ی من بود.

آیا شکنجه هم شدید؟

- جمهوری اسلامی رسمش این است که ابتدا با شکنجه - که البته اسمش را می‌گذارند تعزیر - شروع می‌کند و مسائلی که من جزئیات آن را در این کتاب که به زبان انگلیسی چاپ شده، بدون کم و زیاد کردن، تا آن جا که توان داشتم، توضیح دادم، روشن کردم، نقاشی کردم، به زبان بسیار ساده که حتی برای کسانی که انگلیسی اندک می‌دانند هم قابل فهم باشد.  و همه‌ی مسائل روزانه را نوشتم.  تا زمانی که دیگر به این نتیجه رسیدند که پس چیزی نیست و چگونه من تمام این کارهای مثبتی که انجام داده‌ام را گذاشته‌ام بدون این که پولی خرج شود و توانسته‌ام اطلاعاتی را برایشان بفرستم بسیار سازنده.  مخصوصا در مورد جنگ ایران و عراق و چقدر کمک‌هایی که کردم. نهایتا گفتند خوب حالا که نمی‌گویی می‌خواهیم اعدامت کنیم.  شروع کتاب از همین‌جاست.

یعنی وقتی که یک روز صبح من را با دو نفر دیگر بردند که اعدام کنند، زمانی چشم من را برداشتند که آن دو نفر بالای دار بودند و یکی از آنها دمپایی‌اش از پایش در آمد و سه تا تکان خورد و جانسپرد ـ که البته این یک نوع شکنجه بود ـ برای من که نفر سوم بودم.  آنجا بود که احساس کردم، نمی‌خواهم تسلیم بشوم. فریاد زدم من یک نظامی‌ام و اگر نمی‌توانم از خودم دفاع کنم، حق دارم تقاضا کنم که با گلوله کشته شوم.  که من را بردند و گفتند خیلی خوب پس، فردا اعدامت می کنیم!  داستان کتاب از این جا شروع می‌شود که البته بازگشت دارد و به مسائل خانوادگی می پردازد که در آن تاریخ هست، مسائل انقلاب هست و کشتاری که جمهوری اسلامی به آن دست می زند، این که چگونه بی‌گناه تعداد زیادی از همکاران من را کشتند و فرار مغزها و مسائل خودم که حتی بعد از این که خانواده‌ام خواستند خارج بشوند، مجوز ندارند و مشکلاتی برای ما پیش آ وردند که مجبور شدم خانواده‌ام را جدا بفرستم خارج از کشور.  یکی از بچه‌هایم را مجبور شدم توسط قاچاقچی از ایران خارج کنم و به دنبال آن دستگیرم کردند.

باز هم شکنجه!؟

- البته این بار شکنجه‌ای نبود فقط تهدیدم کردند که اگر خانواده‌ام برنگردند من را مجددا دستگیر خواهند کرد.  به هر حال هیچ وقت مرا آزاد نگذاشتند و مرتب تحت تعقیب بودم، مرتب باید می‌رفتم خودم را معرفی می‌کردم.  در حقیقت در یک زندان بزرگتری داشتم زندگی می‌کردم و نهایتا دیدم ماندن من در ایران فایده ندارد.  و با توجه به این که سعی کردم پاسپورت بگیرم و بیایم بچه‌هایم را ببینم و قلبا هم دلم می‌خواست بیایم خارج و دوباره برگردم. برای این که دلم نمی‌خواست خاطراتم را، زندگیم را، وطنم را برای همیشه ترک کنم و هیچ وقت نبینم.

چه شد که دیگر تا این لحظه باز نگشتید؟

- یک روز رفتم پیش رئیس اجرای احکام ارتش جمهوری و گفتم به من اجازه بدهید پاسپورت بگیرم.  بدون این که به من نگاه کند گفت: نمی‌دانم چرا شما را این جا نگه می‌دارند، شما را باید بگذارند بروید.  همان طور که زن و بچه‌ات را فرستادی، خودت هم برو.  خیلی بی‌ادبانه.  و من نتوانستم جوابی بدهم و از اداره آمدم بیرون.  دو روز بعد هم تصمیم خودم را گرفتم و گفتم یا در این راه کشته می‌شوم و یا از این مملکت رها می‌شوم.  احساس بیگانگی می‌کردم.  یعنی احساس می‌کردم حتی در کشور خودم هم بیگانه‌ام.  و نهایتا یک روز همه چیز را گذاشتم و حرکت کردم.  که آن هم خود داستان جداگانه‌ای است که چطور ایران را ترک کردم که در این کتاب تشریح و توضیح داده شده که فکر می‌کنم هیجانی در آن هست که خیلی‌ها شاید شخصا این را تجربه کرده باشند.

شما به عنوان یک خلبان، در کشور خودتان نه تنها قدر ندیدید و مورد مهر و واقع نشدید، بلکه با تهدید و مرگ هم روبرو شدید.  به کانادا که آمدید، من هیچ وقت آن عکس روی جلد «Georgia Straight» که با یک موز در دست و پشت سرتان عکسی از شما کنار هواپیمای جنگنده ایران به چاپ رسیده بود، از یادم نمی‌رود.  در واقع اگر اشتباه نکنم اشاره به کار میوه‌فروشی شما داشت. اینک نویسنده هستید، در حقیقت یک دوره‌ی دیگری از زندگی شما آغاز شده است.  من کتاب «سقوط در چهلمین پرواز» شما را به زبان فارسی خوانده‌ام.  این کتاب چه میزان نزدیک به متن فارسی‌اش است؟  آیا ترجمانی از آن است یا دوباره از اول نوشته شده است؟

ـ خیر این کتاب کاملا جدید هست.  البته در بعضی موارد، من که زندان هستم، قسمت‌هایی از مأموریت‌هایی که انجام دادم، یادآوری می‌شود.  یعنی شما حساب کنید که شما می‌روید با آن موقعیت پرواز می‌کنید، جنگ می‌کنید، جانتان را به خطر می‌اندازید، زندگیتان را به خطر می‌اندازید، بچه‌هایتان را در حال نگرانی می‌گذارید و نهایتا خودتان را در زندان، در یک سلول انفرادی می‌بینید.  برای این که از آن فشارها و استرس‌ها  distractبشوم، این‌ها یادم می‌آید.  هراز گاهی یادآوری از آن می‌شود ولی نه به صورتی که در کتاب اول هست که به ترتیب مأموریت‌ها شمرده می‌شود، چه بود، با چه کسی بوده‌ام، کجا رفته‌ام و چه کرده‌ام.  کاملا با آن‌ها فرق می‌کند.

این کتاب توسط چه کسی ادیت شد؟

ـ اول به فارسی نوشتم و بعد آن را به انگلیسی ترجمه کردم.  برای این که کتاب اولم وقتی چاپ مجدد شد، متأسفانه زیاد استقبال خوبی از آن نشد.  شاید چون برایش خوب تبلیغ نشد یا شاید زیاد کتابخوان وجود نداشت، . . .

ولی قسمت‌هایی از آن کتاب را موقعی که با غیرفارسی زبان‌ها صحبت می‌کردم، خیلی مشتاق بودند که این کتاب باید نوشته شود، این خاطرات باید به اطلاع مردم برسد و به اصطلاح تلخی و جنایت‌های آن حکومت باید روشن شود و مردم این طرف باید آگاه بشوند و این با فارسی امکان پذیر نیست.  خیلی‌ها می‌دانند، ایرانی‌ها می دانند که چنین مسائلی بوده.  نه به این روشنی که کسی خودش شخصا این را تجربه کرده باشد ولی اگر شما این را بنویسید، به نوعی یکی از آن مأموریت‌های وطن‌پرستانه است که شما دوست دارید انجام دهید.

بنابراین، اول ترجمه‌ی کتاب انجام گرفت، بعد بچه‌هایم کتاب را خواندند و اشکالاتی که وجود داشت اصلاح کردند و بعد یکی از دوستانم دوباره کتاب را نگاه کرد و اشکالات برطرف شد و سپس کسان دیگری نیز هرازگاهی قسمت‌هایی از آن را خواندند.

ولی خوب شما می‌دانید وقتی یک کتاب می‌رود زیر چاپ کاملا باید عالی و بدون غلط باشد.  یعنی اصلا نباید اشکال داشته باشد.  بنابراین ادیت را خود ناشر انجام می‌دهد.

ناشرتان کی بود؟

ـ ناشر من توماس الن مستقر در تورنتو است که ادیتورشان هم چندین بار جایزه بین‌المللی گرفته.

نام ادیتورشان چیست؟

- ادیتورخانم جانیس زاوربنی دوبار نسخه خطی را می‌خوانند و برای بار سوم شروع می‌کنند به ادیت کردن.  خانم جانیس بعد به من تبریک گفته و تشکر کرد و ابراز کرد؛ « تو ننوشتی، نقاشی کرده‌ای.  من با این که هیچ وقت پرواز نکرده بودم، با تو پرواز کردم.  و هیچ وقت قسمت‌های ایران را ندیده بودم، دیدم.  تو من را با تور همه جا بردی و متشکرم که اینقدر قشنگ توانستی همه چیز را توضیح بدهی».

چطور شد که نهایتا موفق شدید یک ناشر را برای چاپ کتاب تان متقاعد کنید؟

- می‌دانید که در این جا اگر معروف نباشید چاپ کردن کتاب امکان پذیر نیست و حتی نویسندگان کانادایی هم برای چاپ کتاب‌هایشان مشکل دارند.  باید خودشان هزینه کنند و چاپ کنند.  خوشبختانه یا کتاب من خوشبخت بود یا من خوشبخت بودم.  توسط یکی از آشناهای من، با یک خلبان آشنا شدم و در سر میز صبحانه هم صحبتی شد و ایشان هم علاقمند شدند که نسخه خطی من را بخواند.  ۳۰ صفحه‌اش را خواندند و این ۳۰ صفحه باعث شد که مشتاق شوند بقیه را بخوانند و بعد این نسخه به Agent او داده شد.

چون او خودش نویسنده بود و داشت می‌نوشت.  بعد Agent ایشان به من ایمیل فرستاد که این کتاب بسیار بسیار خوب است و بسیار آگاه کننده است و اطلاعات فراوانی در آن هست.  خیلی‌ها این اطلاعات را ندارند.  هم از نظر تاریخی و هم از نظر مذهبی، فرهنگی، خانوادگی، مهاجرت و . . .

می‌گوید من تا به حال هیچ کتابی را به این کاملی و به این خوبی که همه جزئیات را بتواند در مورد ایران توضیح بدهد، نخوانده‌ام.  من فکر می‌کنم این لازم است که به چاپ برسد.  بعد این را برای چند ناشر فرستاد که همزمان سه پیشنهاد برای من فرستادند که تمایل نشان دادند تا کتاب من را چاپ کنند.  خوب یکی از آن‌ها پیشنهادش بهتر بود و من آن را پذیرفتم و آن‌ها هم اقدام کردند به چاپ.  من فکر می‌کنم، از هیچ نظر هم در چاپ کتاب صرفه‌جویی نشده و هرچیزی که برای یک کتاب پرفروش و خوب لازم بود که انجام شود، این‌ها انجام داده‌اند و البته خودشان هم خیلی امیدوارند که این کتاب، کتاب خوبی خواهد بود و مردم دوست خواهند داشت.

و خبر خوش این است که این کتاب روز تولدش ۱۳ می است ولی الان وارد بازار شده است.  و خبر دیگر این که طی ۳ روز ۲۰۰ جلد از این کتاب در ونکوور فروش رفته و روز دوشنبه هم به عنوان کتاب ماه در کانادا برگزیده شده است.

من تلاش‌های شما را شاهد بودم و به قول معروف این حق شما بود که تلاش‌هایتان ثمر بدهد و کارتان به خوانندگان کانادایی معرفی بشود.

ـ متشکرم.  به هر حال خیلی لطف کردید که با من تماس گرفتید.  من همیشه به دوستان کانادایی می‌گویم:

"The secret of happiness is freedom and the secret of freedom is courage.

و اگر من آن آزادی را تلاش نمی‌کردم که بدست بیاورم این توان را هم نداشتم که این را بنویسم.  به هر حال پشت کار به خرج دادم و شما می‌دانید من آدمی نیستم که منصرف شوم.  شاید هنوز خون نظامی‌گری در من هست و آن حس وطن‌پرستی قلب من را فشار می‌دهد.

البته برای پی‌گیر بودن الزاما نباید نظامی بود.

دقیقا همین طور است.  اما شاید وظیفه‌ای که یک سرباز حس می‌کند برای این که ملت را پشتیبانی می‌کنند، این باری است که روی دوش نظامی‌ها گذاشته می‌شود و آدم این سنگینی را همیشه حس می‌کند.  یعنی احساس بدهکار بودن می‌کند.  من فکر می‌کنم باید بازپس بدهیم.  این حس هنوز در من هست.

 23672_361202324018_355661169018_3532196_42974_nشما انسان متعهدی هستید و مسئول، و دوست دارید که نسبت به تعهد و مسئولیت‌های خودتان پایبند باشید و من از این بابت به‌ شما تبریک می‌گویم. به عنوان آخرین سئوال می‌خواهم که بهترین خاطره و یا لحظه‌ای را، که به خاطر می‌آورید برایمان بگوئید؟

ـ خاطرات را هم کاش می‌شد بگذارم خود آنهایی که دوست دارند بشنوند و ببینند کتاب را بخوانند.  برای این که خیلی خوب شد این یادآوری را کردید.  من حتی در زندان هم که هستم، از این دوستان کردم، یادآوری کرده‌ام.  گفتم کردهایی که به آن صورت در کوه و کمر زندگی می‌کنند، با مشکلات و سختی زندگی‌اشان را می‌گذرانند، این قدر مهربانند و حتی نوع غذا خوردنشان را که با یک سینی غذا می‌آوردند، نهایتا قسمت آخر را همه دست می‌کشیدند که من که مهمان بودم بتوانم سیر بشوم.  در صورتی که برای مملکتی که من سربازش بودم وبه عنوان انجام وظیفه مأموریت‌هایی انجام داده‌ام، من را انداختند در یک سلول انفرادی و هر روز و هر لحظه هم می‌آمدند مرا شکنجه می‌کردند.  این خاطرات و نوشته‌های من، فقط خاطرات من و سختی‌ها و رنج‌های من و خانواده‌ام نیست.  خیلی‌ها که این شانس را نداشتند، این کتاب داستان آن‌ها هم هست.  من آن لحظات با کردها بودن را وقتی یادم می‌آید، می‌بینم هر کلمه‌ای را اگر بدانم و در موردشان به کار ببرم و ازشان تشکر کنم، فکرمی‌کنم کافی نیست.  شما حساب کنید یک محبت کوچک چقدر می‌تواند روی آدم اثر داشته باشد و یک خطا، یا اشتباه و یا حتی بی‌رحمی یک حکومتی که به عنوان دین و مذهب می‌تواند با ملتش یک چنین اعمالی را انجام بدهد، چقدر می‌تواند تلخ و ناگوار باشد.  مسلما این دو لحظه را اگر بخواهیم مقایسه کنیم؛ این تلخی‌های زندان در جمهوری اسلامی و آن نجات یافتن توسط  کردها می‌توانند جزو بدترین و بهترین خاطرات من به حساب آیند.

برایتان آرزوی موفقیت بیشتری می‌کنم و امیدوارم روزی این فرصت دست دهد که این کتاب به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شود.

- متشکرم آقای ابراهیمی و خوشحالم که شما اولین نفری بودید که به من زنگ زدید و توانستیم با هم صحبت کنیم.

-------------------

توضیح:

این گفت و گو در هفته اول ماه می ۲۰۱۰ به صورت تلفنی انجام پذیرفت که به دلیل جراحی قریب‌الوقوع من در ماه می، با بیش از یک ماه تاخیر تنظیم و چاپ می شود.

یادآوری:

یادآور می شویم که این کتاب در دو هفته اول انتشار خود بیش از ۱۰۰۰ نسخه به فروش رسیده است.

نویسنده و روزنامه‌نگار کانادایی پیتر نیومن و هم‌چنین جان فریزر بر روی این کتاب نقد نوشته و آن را بررسی کرده‌اند.

روزنامه‌های ناشنال پست، گلوب اند میل، نورت شور نیوز، نورت شور اوتلوک، ونکوور سان، جورجیا استریت به دفعات در مورد این کتاب نوشته و یا نویسنده آن شریفی راد مصاحبه کردند.

رادیوهای CBC و CKNW و همچنین تلویزیون Global با نویسنده کتاب [پرواز یک میهن‌پرست The Flight of the Patriot ]

مصاحبه و گفت و گو انجام داده‌اند.

نشریه ایران استار چاپ تورنتو نیز، ضمن معرفی این کتاب به فارسی زبانان تورنتو با یدی شریفی راد نویسنده کتاب، مصاحبه انجام داده‌است.


 



کاظم دلخوش در تذکر آیین‌نامه‌ای ضمن تشکر صمیمانه از رئیس مجلس به خاطر سخنانش در ابتدای جلسه علنی مجلس که به انتقاد از شعارهای مطرح شده در تجمع دیروز مجلس پرداخته بود، اظهار داشت: از خانواده شهدا عذرخواهی می‌کنم که افرادی که سابقه و خانواده آنها روشن است این حرکات را انجام دادند و از اصولگرایان عذرخواهی می‌کنم.
وی در پاسخ به این سوال لاریجانی که تذکر براساس چه موادی از آیین‌نامه داخلی مجلس است با بیان اینکه این تذکر براساس اصول ۸۴، ۸۶ وماده ۸۷ و بند ۱۱ ماده ۲۳ است، افزود: نام ما و برخی نمایندگان اصولگرا در تجمع ذکر شد و من به‌ عنوان کسی که سال‌ها رزمنده بوده‌ام می‌گویم که در چند دوره گذشته اگر دفاع از بسیجیان شهدا صورت گرفته توسط نمایندگان بوده است و کسانی که این تجمع را سازماندهی کردند افرادی را به‌ عنوان دانشجو فرماندهی کردند و دادگاه ویژه باید سوابق خانوادگی آنها را بررسی کند.
نماینده مردم صومعه‌سرا در مجلس تصریح کرد: این‌ها اشک تمساح ریختند غافل از اینکه در دفاع از خانواده شهدا ما پیشگام بودیم.
دلخوش خطاب به رئیس مجلس گفت: به وزارت کشور تذکر دهید، زیرا در شرایطی که طرح قانونی در مجلس رسیدگی می‌شود امروز باید فحش بشنویم، آیا این رسم اصولگرایی است مگر شما رئیس اصولگرا نیستید، وزارت کشور در این زمینه اهمال کرده است چطور احزاب دیگر برای راهپیمایی باید مجوز بگیرند اما این افراد حتی ناهار، ‌کیک، ساندیس و اتوبوس‌شان فراهم بود و در قالب حدود ۱۵۰ نفر به اسم دانشجو تجمع کردند ولی هیچ اقدامی (از سوی وزارت کشور) صورت داده نشد.
وی خطاب به رئیس‌جمهور هشدار داد: آقای احمدی نژاد دوست و دشمن خود را بشناس و ما اگر قدمی بر می‌داریم صادقانه است. «ما را ز چه می‌ترسانی، ما را ز سر بریده می‌ترسانی، گر ما ز سر بریده می‌ترسیدیم، ‌در مجلس عاشقان نمی‌رقصیدیم»
وی در پایان با بیان اینکه من ابتدا از طرفداران وقف دانشگاه آزاد بودم اما وقتی دیدیم سیاسی‌کاری می‌شود خود را کنار کشیدم، خطاب به تجمع‌کنندگان اظهار داشت: اگر شما عرضه داشتید رای احمدی‌نژاد را در تهران بیشتر از رقبا می‌کردید و تهران را بهتر اداره می‌کردید. نطق دلخوش در ابتدا با احسنت تعدادی از نمایندگان و در قسمت‌های پایانی با واکنش و فریاد دیگر مواجه شد و پس از اتمام نطق تعداد زیادی از نمایندگان دور صندلی وی جمع شده و بر سر وی فریاد کشیدند که برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس تلاش کردند تا تعدادی از نمایندگان را آرام کنند.

آن‌هایی که خود پرونده دارند و مشکل ‌دارند صحنه‌گردان قضیه شدند/ مجلس حوصله این دو سه نفر را ندارد
نماینده صومعه‌سرا در مجلس با اشاره به تجمع روز گذشته در مقابل مجلس در اعتراض به مصوبه‌ اخیر خانه ملت، درباره مراکز آموزش عالی غیردولتی، عنوان کرد: برخی آقایانی که خود پرونده و مشکل دارند، صحنه‌گردان این قضیه شدند.
کاظم دلخوش در حاشیه‌ جلسه‌ی علنی مجلس در جمع خبرنگاران پارلمانی با اظهار این مطلب که «البته یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور نیز به این قضیه دامن می‌زند»، گفت: ما از وزارت اطلاعات می‌خواهیم که این مساله را مورد بررسی قرار دهد و با متخلفان برخورد کند.
وی با توضیح روند طرح حمایت و تقویت مراکز آموزش عالی و غیردولتی در مجلس، افزود: از ابتدا طرحی تهیه شده بود و بنده به عنوان نایب رییس فراکسیون وقف در کنار سایر دوستان تلاش کردیم که مساله‌ی وقف را در بخش‌های مختلف و از جمله در بخش موسسات غیردولتی ساماندهی کنیم.
وی گفت: از مدت‌ها پیش این طرح تهیه شده بود و بعد از آن‌که جلوتر آمدیم، بحث دانشگاه آزاد در این موضوع یک حالت سیاسی پیدا کرد و ما از آن‌جا که کارمان بیشتر اقتصادی است، پایمان را کنار کشیدیم.
این نماینده‌ی اصولگرای مجلس با اظهار تاسف از اتفاقات مقابل مجلس گفت: متاسفانه برخی آقایان صحنه‌گردان این اتفاقات شدند و البته اینها دو سه نفری هستند که مجلس هم حوصله‌ آنها را ندارد اما اینها روز گذشته آن قضایا را ساماندهی و هدایت کردند و به تجمع کنندگان بلندگو و وسایل مورد نیاز را دادند تا به مجلس توهین کنند.
دلخوش با بیان این‌که حتی در زمان مشروطیت، ما این اوضاع را نداشتیم، درعین حال به این فرمایش امام خمینی (ره) که مجلس عصاره‌ فضایل ملت است اشاره کرد و گفت: ما پیش از این در جلسه‌ هیات رییسه فراکسیون اصولگرایان بحث کرده بودیم که اگر این طرح به صحن آمد تدبیری اندیشیده شود که حرمت شورای عالی انقلاب فرهنگی هم حفظ شود، اما متاسفانه برخی آقایان قبل از این‌که این اتفاق بیافتد نسبت به این قضیه جوسازی کردند.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با یادآوری این‌که طی دو دوره‌ی اخیر مجلس بیش از ۲ هزار طرح برای کمک به دولت به مجلس آمد، گفت: ما از همه این طرح‌ها دفاع کردیم و بنده می‌توانم بگویم که بیشترین دفاع را تاکنون از دولت داشته‌ام، اما این آقایان دوستان ناباب دولت هستند و مجلس و نمایندگان امروز نگران ادامه‌ این روند هستند. سوال این‌جاست که چرا برخی طرح‌های نمایندگان به خاطر حضور این افراد باید رای نیاورد؟
نماینده‌ صومعه‌سرا با اعتقاد به این‌که وزارت کشور در این مساله قصور کرده است، درعین حال یادآور شد که تجمع روز گذشته درمقابل مجلس فاقد مجوز بوده است و گفت: تجمعات باید از سوی وزارت کشور مجوز داشته باشد. اگر حقیقتا جلوی وزارت کشور این جمعیت جمع می‌شدند، آقایان چه می‌کردند؟
وی با اشاره به دفاعیات خود در بحث هدفمندسازی یارانه‌ها ازدولت گفت: در آن مقطع ما مدام زیر سوال بودیم که چرا بیش از حد دفاع می‌کنید، اما این افراد نمایندگانی هستند که حتی یک کلمه در مجلس در خصوص مسائل تخصصی حرف نمی‌زنند.
این نماینده اصولگرای مجلس با تاکید بر این نکته که رییس مجلس و هیات رییسه‌ مجلس باید در مقابله با این نوع رفتارها کاری کنند، در عین حال تاکید کرد که قوه‌ی قضاییه نیز باید با این افراد برخورد کند.
وی گفت: شاید افرادی که روز گذشته مقابل مجلس جمع شده بودند اطلاعات دقیقی از روند نداشتند و به آنها بد اطلاع‌رسانی شده بود.
دلخوش توهین به دستگاه‌ها را به ضرر منافع ملی دانست و گفت: حرمت صاحب خانه را ما خودمان باید نگه داریم.
منبع: تحول سبز


 


در طول مدت بازداشت آقای نوری زاد خبرهای متعددی مبنی بر شکنجه و آزار او تا سرحد خطر نابینایی منتشر شده بود.
وی ۱۹۰ روز در حبس و ۷۰ روز انفرادی از زندان اوین آزاد شد.

 


 



یاران و همکاران، همانطوری که در نزدیک به یک دهه گذشته با حمایتهایتان ما را یاری کرده‌اید و در جریان مسائل و مشکلات حاد ما بوده اید و هستید، میخواهیم به اطلاع شما برسانیم جنبش کارگری ایران در یکی از سخت ترین دوران خود بسر میبرد.
دولت ایران نه تنها در طول حیات خود به هیچیک از توافقات بین‌المللی و حقوق بنیادی کارگران پایبند نبوده است، بلکه در یک سال گذشته با توجه به اوضاع سیاسی جاری در ایران، شرایط را فراهم دیده است تا تعرضی هر چه بیشتر را به پایه ای ترین حقوق کارگران سازمان دهد و در صدد یورش بیش از پیش به معدود تشکلهای موجود کارگری در ایران بر بیاید.
همکاران ما آقایان سعید ترابیان و رضا شهابی از سوی نیروهای امنیتی در روز روشن و بدون نشان دادن هیچ حکمی و با وارد آوردن اتهامات واهی در حضور خانواده هایشان، در خانه و محل کار خود دستگیر می‌شوند و نزدیک به دو هفته است خانواده ها و همکارانشان از سرنوشت آنان هیچگونه اطلاعی ندارند. همچنین طی هفته های گذشته دو نفر دیگر از فعالین کارگری آقایان علیرضا اخوان و بهنام ابراهیم زاده دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شده اند.
آقایان منصور اسانلو و ابراهیم مددی بمدت سه سال است بدلیل ایجاد سندیکا در زندان بسر میبرند و در طول این مدت نه تنها مرخصی نداشته‌اند بلکه حتی از مراقبتهای پزشکی نیز محروم بوده اند و در زندانهای خطرناک نگهداری می‌شوند.
اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بخاطر فعالیتهای صنفی نه تنها ماهها به زندان افکنده شدند بلکه از کار خود نیز اخراج شده اند و اعدام فرزاد کمانگر، دستگیریهای بی مورد، آزار و اذیت و صدور حکم زندان و شلاق برای فعالین معدود تشکلهای کارگری موجود در ایران، شرایط بسیار نگران کننده ای را برای آنان و هر نوع فعالیت بسیار ساده صنفی پدید آورده است.
همکاران معلم نه تنها خودشان بلکه خانواده و عزیزانشان نیز بخاطر این مشکلات در رنج هستند و بسیاری از آنان یا در زندان و یا در حال رفتن به زندان می باشند.
دوستان و همکاران، ما امسال شاهد آن بودیم که در نشست "آی آل او" دولت ایران نه تنها بیشتر مؤاخذه نشد بلکه پاداش هم نصیب اش گردید و نامش از لیست ویژه "آی ال او" برداشته شد. ما میدانیم که شما از تمامی امکانات خود استفاده میکنید و تلاش دارید جنبش کارگری ایران فدای زد و بند های اقتصادی و سیاسی دولتها قرار نگیرد.
ما ضمن ارج نهادن به تلاشهای تاکنونی شما در حمایت از کارگران ایران از شما میخواهیم و انتظار داریم بیش از گذشته به حمایتهای خود از کارگران ایران ادامه دهید و در همبستگی با آنان گامهای بزرگتری برای عقب راندن شرایط تحمیل شده بر کارگران ایران بردارید.
کارگران برای دستیابی به مطالبات انسانی خود ابزاری جز همبستگی طبقاتی ندارند و ما با تاکید بیش از پیش بر همبستگی بین المللی طبقه کارگر، دست شما را می فشاریم و درودهای گرم و بیکران خود را نثار مجمع عمومی در حال برگزاری شما میکنیم.

در همبستگی با شما
ایران: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه – اتحادیه آزاد کارگران ایران – هیئت بازگشائی سندیکای کارگران فلز کار مکانیک - انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه

منبع سایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه


 


خشم لاریجانی از «معترضان دولتی»
رییس مجلس ایران در این جلسه به‌ذکر برخی از شعارهای تجمع کنندگان پرداخت: «وای بر این مجلس جاسبی گرا، مجلس بی کفایت حمایت حمایت، وکیل جاسبی گرا استعفا استعفا، مجلس اشرافیت مایه ننگ ملت، نماینده جاهل نمی خواهیم نمی 04946520_400خواهیم، خانه ملت ننگ ملت، مجلس بی ولایت تعطیل باید گردد، مرگ بر منافق، مافیای مجلس پیوندتان مبارک».
لاریجانی در ادامه افزود: «این مجلس را متهم به کیف انگلیسی می‌کنید؟ این مجلس را متهم به بی‌ولایتی و تهدید به تعطیلی می‌کنید؟ این مجلس خمینی است، این مجلس خامنه‌ای است.»
رییس مجلس شورای اسلامی بدون این‌که از گروه و یا جریان خاصی نام ببرد، خطاب به منتقدان مجلس گفت: «آیا وقت آن نرسیده قدری به رفتار و گفتار خود تجدیدنظر کنید، آیا این حق است این طور توهین‌های ناحق به مجلس شود.» وی افزود: «این دفاع از رهبری نیست‌، رهبری نیازی به این حرکات ضعیف ندارد.»

اعتراض مطهری به «نماینده روسی» حامی دولت
پس از سخنان لاریجانی جلسه امروز مجلس ایران صحنه کشمکش اصولگرایان بود. با پیشنهاد برخی نمایندگان، یک فوریت طرحی تصویب شد که در صورت تصویب نهایی، همه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دانشگاه آزاد اسلامی را لازم الاجرا 05068531_400می‌کند.
در این صورت مصوبه چند روز پیش در حمایت از وقف اموال دانشگاه‌های غیردولتی با عنوان «حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» بی‌اثر خواهد شد. گرچه ممکن است پیش از آن شورای نگهبان این "طرح جنجالی" ‌را رد کند.
علی مطهری از مخالفان فوریت این طرح‌، تصویب آن‌را موجب "وهن مجلس" خواند و به حامیان تندرو دولت در مجلس تاخت. وی توصیه کرد که نمایندگان مجلس منتظر نظر شورای نگهبان باشند.
مطهری در واکنش به سخنان حسینیان از موافقان طرح که گفته بود با تصویب آن مشکلات اصولگرایان مجلس حل خواهد شد، مدعی شد: «اصولگرایان هیچ مشکلی جز امثال جنابعالی و دوستا‌نتان که برنامه دیروز را اجرا کردید، ندارند، مثل آقای کوچک‌اف که ریشه روسی دارد و نام کوچک‌اف را به کوچک‌زاده تبدیل کرده است.»
این سخنان مطهری واکنش کوچک‌زاده و برخی نمایندگان دیگر را به همراه داشت و مجلس را برای لحظاتی به تشنج کشید.

«تجمع بدون مجوز ساندیسی» و«نماینده دروغ‌گو»
کاظم دلخوش دیگر نماینده اصولگرا نیز، در یک تذکر آیین نامه‌ای، نسبت به برگزاری تجمع دیروز بدون مجوز وزارت کشور اعتراض کرد.
دلخوش در بخشی از سخنانش گفت: «چطور احزاب دیگر برای راهپیمایی باید مجوز بگیرند اما این افراد حتی ناهار، ‌کیک، ساندیس و اتوبوس‌شان فراهم بود و در قالب حدود ۱۵۰ نفر به اسم دانشجو تجمع کردند ولی هیچ اقدامی (از سوی وزارت کشور) صورت 05720478_400نگرفت.»
این نماینده اصولگرا خطاب به رییس مجلس تصریح کرد:« به وزارت کشور تذکر دهید، زیرا در شرایطی که طرح قانونی در مجلس رسیدگی می‌شود امروز باید فحش بشنویم، آیا این رسم اصولگرایی است؟ مگر شما رئیس فراکسیون اصولگرا نیستید.»
وی در بخش پایانی تذکرش خطاب به برگزار کنندگان تجمع روز گذشته مقابل مجلس گفت : «اگر شما عرضه داشتید رای احمدی‌نژاد را در تهران بیشتر از رقبا می‌کردید و تهران را بهتر اداره می‌کردید.»
اما خبرگزاری فارس در مصاحبه با دبیر یک تشکل دانشجویی هوادار دولت، از مجوزدار بودن این تجمع خبر داد. این فعال دانشجویی به خبرگزاری فارس گفت: «برخلاف سخنان دروغ آقای کاظم دلخوش نماینده مجلس که امروز اتهامات بی‌اساس و مضحکی را به دانشجویان نسبت داد، تجمع روز گذشته دانشجویان دارای مجوز از وزارت کشور بوده است.»
وی افزود:« آقای دلخوش بهتر است به جای دروغ‌گویی و طرح اتهامات بی‌اساس به دانشجویان ولایت‌مدار، به فکر اصلاح مصوبه ننگین روز یکشنبه مجلس باشد.»
پیش از این محمود عباس زاده مشکینی مدیرکل سیاسی وزارت کشور ایران در مورد شرایط صدور مجوز راهپیمایی‌ها گفته بود: «گروه متقاضی راهپیمایی باید یک هفته قبل از انجام راهپیمایی کتباً و حضوراً توسط نماینده رسمی و معرفی شده گروه، درخواست خود را به وزارت کشور تسلیم کند.»
عباس زاده توضیح داده بود: «موضوع راهپیمایی یا اجتماع و هدف از برگزاری آن، تاریخ برگزاری و ساعت آغاز و پایان آن، مسیر راهپیمایی و ابتدا و انتهای آن، محل سخنرانی و قرائت قطعنامه، مشخصات کامل مسئولین اجرایی و انتظامی مراسم با معرفی نامه کتبی از گروه مربوطه، سخنرانان و موضوع سخنرانی، شعارهای راهپیمایی، یک نسخه از قطعنامه تهیه شده و یک نسخه از طرح و شیوه انتظامات داخلی راهپیمایی، باید براساس قانون، در اسرع وقت به مسئولین مربوطه ارائه شود.»
با این وجود تجمع حامیان دولت در مقابل مجلس، تنها یک روز پس از تصویب طرح جنجالی مجلس صورت گرفت.

دعوت آیت‌الله خامنه‌ای به آرامش
امروز خبرگزاری‌های ایران سخنان رهبر جمهوری اسلامی را در دیدار با «اساتید بسیجی» منتشر کردند که به نظر می‌رسد وی از 04408510_400شرایط پیش آمده چندان خشنود نیست.
رهبر جمهوری اسلامی، بدون اشاره به مسایل پیش آمده در چند روز اخیر، تصریح کرد: «حفظ وحدت، همدلی و انسجام در جامعه و پرهیز از هرگونه اختلاف و شکاف، نظر رهبری در این برهه حساس است. وی افزود: «هرگونه سخن، حرکت و نوشته ای که حتی با نیت صادقانه باشد ولی موجب شکاف و انشقاق در جامعه، و ظلم به افراد شود، برخلاف مصالح کشور و نظام اسلامی است.»
این سخنان مشابه اظهارات امروز علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی بود. وی نیز با تاکید بر کاهش تنش‌ها در جامعه گفت: «درشرایط فعلی کشور به هیچ وجه اینگونه کشمکش‌ها را به مصلحت جامعه نمی دانم. زمان همدلی و مقاومت است نه تفرقه و تخریب.»
مهدی محسنی
تحریریه: جواد طالعی
منبع: دویچه وله


 



بنیاد تحقیقات «نیشن» در آمریکا، روز پنجشنبه در گزارشی اعلام کرد با دو شاهد عینی گفت وگو کرده و آنها تایید کرده و گفته اند که سه کوهنورد آمریکایی در زمان دستگیری، در خاک عراق بوده اند.
«نیشن» می گوید حاضر به فاش کردن نام های شاهدان خود نیست چرا که از هرگونه عملیات تلافی جویانه از سوی ایران احساس خطر می کنند.
استر کاپلان، از نیشن در گفت وگو با وبساست «دموکراسی ناو» (دموکراسی اکنون) گفت: «این دو شاهد می گویند ناجا، نیروی انتظامی ایران آنها را به زور خواسته اند ببرند وقتی سه کوهنورد نرفتند، تیرهوایی شلیک کردند.»
خانم کاپلان افزود: «پس از این که بدون توجه به شلیک هنوز سه کوهنورد آمریکایی حاضر به ورود به خاک ایران نیستند، مامور ناجا وارد خاک عراق شده و به زور آنها را به آن سمت می برد.»
«نیشن» به نقل از دو منبع دیگرمی گوید ماموران یاد شده در این گزارش که دستگیری را انجام داده اند، بازداشت شده و به جرم آدم ربایی و قتل هم اکنون در زندان به سر می برند.
نورا شرود، مادر سارا شرود در گفت وگو با شبکه تلویزیونی سی ان ان در روز پنجشنبه گفت: «خبر هولناکی است که این مسئله به طور عمومی مطرح نشده و این که (در صورت واقعیت)، چرا این بچه ها دستگیر شده و به زندان افتاده اند.»
سیندی هیکی، مادر شان باوئر هم در گفت وگویی با آسوشیتد پرس گفت:«این گزارش من را امیدوار می کند که مقامات ایرانی روی این پرونده تحقیق کرده و شاید به سرعت آنها (سه کوهنورد زندانی) را آزاد کنند.»
یک منبع وزارت خارجه آمریکا که به دلیل حساسیت موضوع نخواسته نامش فاش شود به آسوشیتد پرس گفته نمی تواند در مورد گزارش نیشن، موضعی اختیار کند و نه آن را تکذیب و نه تایید می کند.
مادران سه کوهنورد آمریکایی حدود دو ماه پیش در میان تبلیغات رسانه های دولتی جمهوری اسلامی از جمله پرس تی وی، به ایران رفته و موفق شدند در یک هتل با فرزندان خود دیدار کنند. سه کوهنورد یاد شده در زندان اوین هستند.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی پیشتر گفته بود مدارک مستندی وجود دارد که نشان می دهد سه کوهنورد بازداشت شده آمریکایی در ایران با سرویس های اطلاعاتی آمریکا همکاری می کردند.
حیدر مصلحی در گفت وگوی اختصاصی با شبکه تلویزیون انگلیسی زبان دولت ایران، «پرس تی وی»، گفته بود که اسناد و مدارک این موضوع را به زودی در اختیار رسانه ها قرار می دهد.
متعاقب آن، فیلیپ کراولی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این موضوع را رد کرده و آن را «اتهامی واهی و بی اساس» خوانده بود.
منبع: رادیو فردا

 


 



وی تاکید کرد که هفته آینده شرایط جمهوری اسلامی برای گفتگوی هسته ای با غرب اعلام خواهد شد.
به گزارش مهر، احمدی نژاد امروز پنجشنبه، سوم تیر ۱۳۸۹ در همایش ائمه جماعات و فعالان مساجد که در آستانه اعتکاف در تالار وزارت کشور برگزار شد، به صادر کنندگان قطعنامه علیه جمهوری اسلامی حمله و خاطرنشان کرد "ما از صدور این قطعنامه ها خوشحالیم چرا که جمهوری اسلامی برای تغییر نظام جهانی و رسیدن به دنیای عادلانه اندیشه ها و نقشه ها در سر دارد و معتقدیم شورای امنیت سازمان ملل متحد بر محور استکبار می چرخد، ناعادلانه تصمیم می گیرد و شورایی استکباری است و باید تغییر کند".
وی با "خنده دار" دانستن قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته ای ایران گفت: "جمهوری اسلامی ایران با منطق خود به گونه ای با آنها گفتگو می کند که از کرده خود پشیمان شوند".
رئیس دولت با تاکید بر اینکه سفرش به چین بویژه بعد از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه ایران لازم بود، به بانیان صدور قطعنامه علیه ایران اشاره کرد و گفت: "با این افکار کوتاه و فکرهای پست چماق بلند می‌کنند و ما اطمینان می‌دهیم با یک نگاه چماق‌ها و خودشان منهدم می شوند."
محمود احمدی نژاد همچنین به صحبت های کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیگر مقامات غربی که پس از وضع تحریم های جدید علیه ایران از این کشور خواسته بودند که برای حل و فصل بحران هسته ای خود با غرب وارد گفتگو شود، اشاره کرد و گفت "آنها که علیه ایران قطعنامه داده اند، در واقع خودشان می ترسند چرا که بلافاصله بیانیه دادند که می خواهند با ایران گفتگو کنند".
وی تاکید کرد "رژیم ستمگر آمریکا بزرگترین مانع در برابر تحقق اهداف انبیای الهی است. ملت ما چون نگاهش یک نگاه الهی است اعتباری برای آنها قایل نیست اما آنها براساس ظاهر خیلی قوی هستند و پنجاه سال از همه کشورها جلوتر هستند، اما علیه ما دستهایشان بسته است. خیلی آرزو دارند اما نمی‌دانند ما چه چیزی داریم. نمی دانند اگر دست به اسلحه ببرند چه سیلی‌ای به صورت آنها زده خواهد شد. آنها وحشت دارند."
احمدی نژاد با اشاره مجدد به صدور قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه اتمی تهران، خطاب به حضار گفت: "خاطرتان هست که قبلاً به آنها گفتم آنقدر قطعنامه دهید قطعنامه‌دان‌تان پاره شود، این بیچاره ها سه قطعنامه داده بودند مانده بودند، چه کنند؟ چطور از زیر بار این قطعنامه‌ها بیرون آیند؟ به فضل الهی شیطان آنها را به سمت قطعنامه چهارم برد. اینکه همه با هم جمع شوند و از مقابله با ایران عاجز شوند کجایش نشانه ضعف ماست؟"
رئیس دولت دهم تنها ماموریت جمهوری اسلامی در عرصه جهان را "ایستادگی در مقابل استکبار و انتشار ولایت" ذکر کرد.
منبع: جـــرس

 


 



طرح سنا و مجلس نمایندگان آمریکا تلاش دارد هزینه ها در صنایع انرژی ایران را بالا ببرد و فشارها بر جمهوری اسلامی ایران برای تعقیب برنامه اتمی را افزایش دهد.
مجلس نمایندگان آمریکا پیشتر طرح خود را در ماه اکتبر، حدود هشت ماه پیش تصویب کرده بود و مجلس سنا هم این طرح مشابهی را در ماه ژانویه امسال، حدود پنج ماه پیش به تصویب رساند؛ این دو طرح سرانجام از سوی یک کمیته مشترک از سنا و مجلس نمایندگان به صورت طرح واحدی درآمده است؛ اکنون که طرح تلفیقی این دو نهاد قانونگذاری، در سنای آمریکا به تصویب رسیده، مجلس نمایندگان نیز باید آن را از تصویب بگذارند.
پس از دو هفته که شورای امنیت سازمان ملل دور چهارم قطعنامه تحریم های ایران را به تصویب رساند، وزارت خزانه داری آمریکا اعمال تحریم های سازمان ملل را اجرا کرده و فهرستی از شرکت های مرتبط با صنایع بیمه، کشتیرانی و سپاه پاسداران تهیه کرده و در فهرست سیاه قرار داد.
سناتور کریستوفر داد و هوارد برمن ازمجلس نمایندگان درباره این طرح گفتند:«اول باید جلوی فعالیت هسته ای نامشروع ایران را بگیریم و این طرح به دولت آمریکا این ابزار را می دهد که با قدرت و قاطع حرکت ایران را عوض کند.»
کاخ سفید هم از این طرح حمایت کرده و گفت که این استراتژی چند جانبه، کمکی است برای فشار آوردن و انزوای ایران.»
طرح یاد شده دامنه مقررات تحریمی و تنبیه قانون تحریم های ایران مصوب سال ۱۹۹۶ را افزایش داده و فشارها بر شرکت های مرتبط با صنایع انرژی ایران را بیشتر می کند. آن هم در حالی که ایران برای سرمایه گذاری و نیز تهیه سوخت نیاز به همکاری شرکت های خارجی دارد.
این طرح همچنین بانک هایی که ارتباط مالی با موسسات مالی مرتبط با سپاه پاسداران و برنامه هسته ای جمهوری اسلامی دارند را از هرگونه ادامه همکاری ممنوع می کند.
طرح مزبور شرکت های خارجی که هرگونه فناوری سانسور، فیلترینگ و مقابله با جریان آزاد اطلاعات را به جمهوری اسلامی داده باشند را از ارتباط و قرارداد و خرید از بازار آمریکا ممنوع می کند.
همچنین چارچوبی قانونی به ایالت های آمریکا و دولت های محلی داده می شود تا هرگونه شریک تجاری و سرمایه گذار در صنایع انرژی ایران را مورد تعقیب قانونی قرار دهند.
دولت جمهوری اسلامی قطعنامه اخیر شورای امنیت را بی ارزش و بی تاثیر خوانده و می گوید به فعالیت های اتمی ادامه می دهد. غرب به فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی مظنون است و آن را تلاشی برای دستیابی به بمب اتمی می داند. تهران می گوید فعالیت های اتمی را برای تولید برق دنبال می کند.
منبع: رادیو فردا

 


 



دویچه وله با اعطای جایزه‌ای به ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار ایرانی، از تعهد فوق‌العاده او به آزادی بیان قدردانی کرد. بنی‌یعقوب به‌خاطر فعالیت‌های مطبوعاتی، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه‌نگاری محکوم شده است.
ژیلا بنی‌یعقوب در ماه آوریل سال جاری در جریان مسابقه وبلاگ‌های برتر که همه‌ساله از سوی دویچه وله برگزار می‌شود، برنده‌ جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز شد.
وبلاگ خانم بنی‌یعقوب با نام «ما روزنامه‌نگار هستیم» در مسابقه‌ی دویچه وله شرکت کرده بود. شعبه‌ای از دادگاه انقلاب در ایران ژیلا بنی‌یعقوب را از جمله به خاطر نوشته‌هایش در این وبلاگ، به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم کرده است.
هیئت داوران مسابقه‌ی وبلاگ برتر دویچه وله اعلام کرد که با اعطای این جایزه به ژیلا بنی‌یعقوب، از «تعهد فوق‌العاده وی به آزادی 8DFDFBD2-AEBE-46BC-BF63-FF6C0BF5AB56_mw800_mh600بیان» تقدیر می‌کند.
همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز به هنگام انتخاب وبلاگ «ما روزنامه‌نگار هستیم» برای دریافت جایزه ویژه در اطلاعیه‌ای نوشت: «ژیلا بنی‌یعقوب از نخستین وبلاگ‌نویسان مدافع آزادی بیان در ایران است که در وبلاگ خود به مسائل روز ایران و به ویِژه موضوعات اجتماعی و حقوق زنان می‌پردازد. وی و نزدیکانش هزینه سنگینی برای تعهدات حرفه‌ای خود پرداخت کرده‌اند. گزارشگران بدون مرز مفتخر است که این جایزه را به وی اهدا و به نام او از همه‌ی وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران ایرانی که زندانی یا در ماه‌های گذشته مجبور به ترک کشور شده‌اند، تقدیر می‌کند.»

پیام ژیلا بنی‌یعقوب
ژیلا بنی‌یعقوب روز سه‌شنبه (۱ تیرماه ۱۳۸۹) در پیامی به "همایش جهانی رسانه‌ها" در دویچه وله، ضمن تشکر از گزارشگران بدون مرز که او را شایسته دریافت بهترین وبلاگ دانسته‌اند، این جایزه را به همسرش بهمن احمدی امویی، شیوا نظرآهاری و دیگر وبلاگ‌نویسان زندانی در ایران تقدیم کرد.
ژیلا بنی‌یعقوب در پیام خود نوشته است: «به تازگی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی در ایران به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه‌نگاری محکوم شده‌ام. یکی از دلایل محکومیت من مطالبی است که در وبلاگم نوشته‌ام؛ وبلاگی که جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز را در مسابقه بین‌المللی دویچه وله به خود اختصاص داده است و مطالبی که در آن درباره اعتراض‌های مردم ایران نسبت به نتیجه انتخابات پرمناقشه سال گذشته گزارش داده بودم.»
در پیام خانم بنی‌یعقوب همچنین آمده است: «هم اکنون بیش از چهل روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس ایرانی در زندان‌های ایران به سر می‌برند... یکی از این وبلاگ‌نویسان زندانی همسرم، بهمن احمدی امویی است که در جریان جنبش اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده است. مهم‌ترین جرم او نوشتن مقالاتی انتقادی درباره دولت احمدی‌نژاد در وبلاگ شخصی‌اش و همچنین روزنامه‌های ایران است. او و بسیاری دیگر از روزنامه‌نگاران ایرانی یکسال است که بدون دلیل مشخص و arton7632موجه در زندان به سر می‌برند.»
گزارشگران بدون مرز در گزارشی درباره ژیلا بنی‌یعقوب نوشته است: او یکی از نخستین زنان گزارشگر مستقل در ایران است. وی بارها در دوره فعالیت‌اش با احضارها و بازداشت‌های متعدد و خودسرانه با هدف به سکوت وادار کردنش مواجه بوده است، اما وی هیچ گاه در برابر فشار های دائمی مقامات قضایی و امنیتی سرخم نکرد. این روزنامه‌نگار بیش از ۴۰۰ گزارش درباره موضوعات مختلف همچون وضعیت تحصیلی زنان، خودفروشی زنان، خودکشی جوانان و همچنین گزارش‌هایی از جنگ در عراق و افغانستان و لبنان منتشر کرده است.
ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی در تاریخ ٣٠ خرداد ۸۸ به همراه ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر در ارتباط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران دستگیر شدند. وی در تاریخ ٢ شهریورماه با سپردن وثیقه آزاد شد. اما بهمن احمدی امویی تا اواخر سال ۸۸ در زندان ماند. بهمن احمدی امویی در آستانه‌ی نوروز برای مدتی کوتاه آزاد شد، اما در آخرین روز اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹ مجددا به زندان اوین بازگردانده شد. وی به ۵ سال زندان محکوم شده است.
منبع: مدرسه فمینستی


 



به گزارش رویترز، فورد هم‌اکنون مشغول انجام مراحل اداری کسب پروانه تاسیس این بانک است.
منبع: بیما

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به shahrgon-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به shahrgon@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته