هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 06/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دفتر ترکیه / رادیو کوچه

در پی انفجار یک بمب در مسیر حرکت یک اتوبوس حامل نظامیان ترک در شهر استانبول در ترکیه دست‌کم ۵ تن کشته و ۱۵ تن دیگر زخمی شدند.

این انفجار روز سه‌شنبه ۲۲ ژوئن در منطقه هالکالی شهر استانبول – بزرگ‌ترین شهر ترکیه- روی داد.

تاکنون هیچ فرد یا گروهی مسوولیت این حمله را بر عهده نگرفته است اما دولت ترکیه معمولن شبه‌نظامیان حزب کارگران کردستان (پ.کا.کا) را مسوول این‌گونه حملات معرفی می‌کند.

گفتنی است این انفجار در حالی روی می‌دهد که از روز دوشنبه ارتش ترکیه شمار زیادی از نیروهای خود را در مرز این کشور با کردستان عراق مستقر کرده است. در روزهای اخیر عده‌ای از سربازان ترکیه و اعضای حزب کارگران کردستان ترکیه،  در درگیری‌ها کشته شدند.


 


امیروکاملیا / رادیو کوچه

«مایکل داف» می‌گوید: «بیش از سه هزار نقش، بر روی ساختمان‌ها و مقبره‌های تخت جمشید ایجاد شده است. در حدود هشتصد نقش از آن‌ها بر روی جبهه شرقی آپادانا و در حدود چهارصد نقش برجسته در پلکان‌های شمالی کاخ مرکزی دیده می‌شود، در حالی که در هیچ بنای دیگری در دو‌ران باستان این مقدار نقش مورد استفاده قرار نگرفته بود.»

«شاپو‌رشهبازی» می‌گوید: «‌هم گاو و هم شیر از علایم فلکی هستند و شیر از برج‌های فلکی است که همیشه با خو‌‌‌‌‌رشید مترادف بوده است. نزدیک به ۵۰ سال پش از میلاد مسیح ورود خو‌‌‌رشید به برج گاو و هم‌زمان با فرارسیدن بهار بوده است. از آن پس هخامنشیان و آن گاه تمام ایرانیان، هر سال چنین رخداد آسمانی را آغاز سال جدید دانسته و آن را جشن می‌گیرند. چرا که در آن موقع شیر جوان و نیرومند سال نو، برگاو پر برکت سال گذشته چیره شده است.»

«مایکل داف» نکاتی در مورد تناسبات و اندازه‌ها در تالار صدستون عنوان کرده و می‌گوید: «در نقش برجسته یکی از درگاه‌های معروف تالارصدستون ۵ ردیف ده تایی از سربازان را مشاهده‌ می‌کنیم که تخت پادشاه بالای سر آن‌ها قرار گرفته بود. به نظر او تکرار عدد ۱۰ در نقش برجسته به تعداد ستون‌های این تالار که صدتا است ارتباط دارد. وجه تشبیه آن به دلیل ۱۰۰ ستون است و توسط خشایار شاه ساخت آن، آ‎غاز شد و به منظو‌ر نمایش خزائن سلطنتی به کار رفته است.  این تالار پنجره‌ای به بیرون ندارد .

در مورد نشانه‌های اندازه‌گیری در کاخ‌های داریوش و خشایار شاه به نکات مهمی اشاره می‌توان کرد. علایم مستطیل شکل در راستای لبه دیوارها، علایم T شکل در محور دیوراها و دایره‌ها در امتداد مرکز ستون‌ها قرار گرفته است. اساس فاصله بین نشانه‌ها نوعی سیستم اندازه‌گذاری است که به این شرح زیر است: ذرع ۲۱/۵ تا۲/۵۲ سانتی‌متر، پا ۷/۳۴ تا ۸/۳۴ سانتی‌متر، کف دست ۷/۸ سانتی‌متر و انگشت ۲/۲ سانتی متر .

ولی در تالار صد ستون این نشانه ها یافت نمی‌شود ولی به دلیل وجود ضرایب عددی مشخص در فواصل بین لبه‌ها و محورهای دیوارها و نیز در مرکز ستون‌ها وجود قواعد مشخص اندازه‌گیری قطعی است فاصله بین ستون در تالار cm625 است که معادل ۱۸ پا است. از طرفی می‌دانیم که ۱۸ عددی مهم بوده است و پایه‌های این ستون‌ها ۳۶ ( ۱۸*۲) شیار داشتند. ارتفاع پایه ستون‌ها و پاشنه‌های دیوارها و سردرها cm96  است.»

«کرفتر» می‌گوید: «یکی از واحدهای اندازه گیری بزرگ‌تر هخامنشی به نال ال شاهی معادل ۹۶ سانتی متر بوده است. مطالعات نشان می‌دهد این مقدار یکی از مدل‌های اندازه‌گیری ساختمان بوده است. در این معماری قطر ستون در پایه مبنای طراحی بوده است. در هر حال طول بنا ۹۶ متر یا دقیقن ۱۰۰ واحد است حالا به کارگیری ضریب ۱۰۰ نمی‌تواند تصادفی باشد.

در یکی از درگاه‌های ورودی ضلع شمالی که مشرف به ایوان است شاه را می‌بینیم که بر تخت نشسته و ۵ نفر ملازم وی در مقابل و پشت سر او هستند. زیر پای شاه ۵ ردیف ۱۰ تایی از سربازان مادی و پارسی دیده می‌شوند. عرض دیواره جبهه شرقی و غربی و شمالی معادل ده واحد (ال شاهی) است. فاصله بین لبه دوپایه ۶/۹ متر است که برابر ۵ واحد است. (قطر پایه ستون ۵/۱ برابر واحداست) اعداد ۱۰۰،۱۰،۵ در ادیان باستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. روز ۱۰ بهمن ماه روز جشن آتش است که از آیین‌های مهم بوده است. بهرام طبق روایت ۱۰ تجسم یا صورت دارد و ضحاک ۱۰۰ اسب برای آناهیتا قربانی کره است.»

دکتر علی‌رضا شاپور شهبازی عنوان می‌کند: «که سپاه امپراتوری هخامنشی دارای ۱۰۰افسر بود و ۱۰۰ ستون در این تالار نماد ۱۰۰ افسر امپراتوری هخامنشی است.»

پروفسور «دانجلیس» می‌گوید: «نوع ستون‌های درون و بیرون آپادانا باهم متفاوتند ولی آن‌چه که بیش از همه ما را به شگفتی وا می‌دارد رعنایی ستون‌هاست که در تمدن‌های مدیترانه‌ای‌، مصری و هلنی کاملن بی‌سابقه و ناشناخته بوده است. شیارهای کاملن به هم فشرده این ستون‌ها، ارتفاع آن‌ها را نمایان‌تر می‌سازد و پایه‌های بسیار بلند و سرستون‌های چند طبقه منقوش به نقو‌‌‌ش حیوانات خیالی، به این ارتفاع ارزش و اعتبار بیشتر می‌دهند.

این ستون‌ها تناسب‌های فضاهای داخلی را که در زمان کوروش کبیر در کاخ پاسارگارد وجود داشتند تثبیت می‌کند. حالات و اثرات عجیب و شگفت‌انگیز قسمت‌های درونی تخت جمشید دقیقن به لطف اوج گیری کاملن تهیج شده و هم‌خوانی ابتکاری و کاملن بی‌سابقه این ستون‌ها تحقق یافته است. این تناسب‌ها هم با ابعاد بزرگ اتاق‌هایی که نقشه مربع ممزوج می‌شوند و هم با فنون جسورانه پوشش سقف‌ها، در این فنون فاصله بین محور ستون‌ها به ۱۰ متر می‌رسد.»

هم‌چنین می‌توان گفت که در تمام جهان برای اولین بار جسارت معماری از حد خود فراتر می‌رود و تالار‌های ستون داری به وجود می‌آید که ستون‌های آن کاملن نازک هستند تا حدی که فنون ساختمان‌سازی مصری را به کنار می‌گذارد و از آن پیشی می‌گیرد .

دلیل استفاده از سرستون‌ها کاهش فاصله‌های بسیار زیاد بین محور ستون‌ها است. این نوع معماری با زمین سرجنگ دارد و با شدت می‌خواهد که ریشه از زمین برکند و سر بر افلاک ساید. بناهای ناشی از این معماری می‌خواهند با پیچیده کردن نقش‌ها و مخصوصن با ستایش ستون‌ها تا سرحد امکان سر بر آسمان کشند.

مایکل داف می‌گوید: «می‌توان تصدیق کرد که هنر هخامنشی آغازگر انواع بیان معماری است که بعدها درگیر جریان جستجوی نوعی عمود گرایانه روینده و فشرده می‌شود تا جایی که در این زمینه معماری چوبی خاور دور، دین فراوانی به این تجربه‌های ایران دارد. حتا باید متذکر شد که یادمان‌های گوتیک مغرب زمین لااقل آن‌چه که به جان‌مایه و الهامات معماری مربوط می‌شود و به این معماری نزدیک است. عروج هخامنشی به سوی اوج‌،‌ ارتباطی کاملن منطقی با سایر رفتارها و قانون‌مندی‌های معماری داشته و با آن ممزوج است .

همه چیز در قالب یک نظم هندسی، نمایندگان ولایات و نیز جوامع فرمان‌بردار را در بر گرفته است‌، آیین یکتاپرستی و آسمانی و ملکوتی شاهان هخامنشی خود گواهی بارز بر سطح عالی اخلاقیات هخامنشیان است و زبان معماری آن‌ها جان‌مایه و جوهر آشکاری را بروز می‌دهد که از این اخلاقیات اشباع شده است. خود یونانی‌ها علی‌رغم این که مردم پارس را بربر می‌دانستند از بسیاری از مفاهیم فلسفی و مذهبی همین مردم متاثر بودند.»

منابع:

کتاب تخت جمشید

جان‌مایه معماری هخامنش و یونانی نوشته پروفسور دانجلیس استاد فقید دانشگاه‌های ایتالیا

رضایی، دکتر عبدالعظیم، تاریخ ده هزار ساله ایران، جلداول، چاپ ۱۶. تهران: اقبال، ۱۳۸۴

زرین کوب، عبدالحسین . تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴

پیرنیا، حسن (مشیرالدوله)،ایران باستان. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲

فره وشی، بهرام. ایرانویچ. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۶۸

کتاب از زبان داریوش کبیر

داریوش بزرگ کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، مترجم پرویز رجبی، نشر کارنگ، تهران ۱۳۷۹.

توان‌گر زمین، محمد کاظم، ترجمه کتیبه‌های هخامنشی. ناشر: فاتحان راه دانش مرو دشت.۱۳۸۵

تخت جمشید بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی  رضا مرادی غیاث آبادی

اقلیم پارس سید محمد تقی مصطفوی

معماری و شهر سازی ایران به روایت شاهنامه فردوسی  حسین سلطان زاده

معماری و شهر سازی ایران به روایت شاهنامه فردوسی(حسین سلطان زاده)


 


ر.محمودی /  واحد ترجمه / رادیو کوچه

دستگیری‌ها به همان تندی‌ای که باران موسمی فرو می‌بارد آغاز شد. در ۲۲ فوریه، بیش از صد نیروی ویژه‌ی اندونزیایی به یک کمپ آموزشی تروریستی در دل جنگل‌های جزیره‌ی سوماترا یورش بردند. طی چند روز آن‌ها ۱۴ شبه‌نظامی مسلمان مظنون [به عملیات تروریستی] را که از اعضای یک گروه مخفی به نام «القاعده در آسه» بودند دستگیر کردند. چنین پنداشته می‌شد که این گروه در حال برنامه‌ریزی برای یک حمله‌ی قریب‌الوقوع است. سپس در ۹ مارس، پلیس از جهات مختلف به یک کافی‌نت در نزدیکی جاکارتا، پایتخت اندونزی، حمله کرد و دست به تبادل آتشی زد که به کشته شدن «ذوالمتین» انجامید. او یک متخصص مواد منفجره بود که در افغانستان آموزش دیده بود و ایالات متحد برای سرش ده میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.

عقیده بر این بود که ذوالمتین- صرف‌نظر از باقی فعالیت‌ها- انفجار آن دو کلوب شبانه را در جزیره‌ی تفریحی بالی در سال ۲۰۰۲ میلادی که به کشته شدن ۲۰۲ نفر انجامید، سازمان‌دهی کرده‌ است. بیشتر کشته‌شدگان خارجی بودند. تا دوازده آوریل، شبکه‌ی مخفی پلیس ده افراط‌گرای دیگر را نیز به دام انداخته بود، در میان آن‌ها فردی که به بمب‌گذاری سفارت استرالیا در جاکارتا در سال ۲۰۰۴ میلادی متهم بود نیز حضور داشت. یک افراط‌گرای دیگر نیز در یک تبادل آتش دیگر کشته شد، او متهم بود که سر سه دختر مدرسه‌ای مسیحی را در سال ۲۰۰۵ میلادی از تن جدا کرده است. روی‌هم‌رفته طی یک دوره‌ی هفت هفته‌ای ۴۸ تروریست مظنون دستگیر شدند و هشت نفر دیگر به هلاکت رسیدند. در ماه مه نیز وقتی پلیس طرح ترور رییس‌جمهوری اندونزی و مهمانان عالی‌رتبه‌ی خارجی‌اش را کشف و خنثی کرد ۱۶ مظنون دیگر دستگیر و ۵ نفر کشته شدند. این عملیات را هم یگان ۸۸  انجام داده بود.

اندونزی یکی از پیگیرانه‌ترین مبارزات را بر ضد تروریسم در جهان به راه انداخته‌ است- و بخش اعظم این اعتبار مدیون یگان ۸۸ است؛ واحد پلیسی که آمریکایی‌ها آن را آموزش داده‌اند. این‌طور می‌توان گفت که وحشت و سبعیت نهفته در بمب‌گذاری‌های بالی به نفع اندونزیایی‌ها تمام شد، زیرا به آن‌ها هشدار داد که مواظب افراطی‌گری‌ای که در کشور و در میان دوستان و آشنایانشان ریشه دوانده است باشند و یاری‌شان کرد تا برای مبارزه با تروریسم دست به دست هم دهند. سال بعد یگان ۸۸ با حمایت ایالات متحد و دولت استرالیا تشکیل شد. در حال حاضر این یگان ۴۰۰ عضو دارد که از بهترین‌ها در بین نیروهای عملیات ویژه‌ی پلیس اندونزی دست‌چین شده‌اند- به علاوه یک شبکه‌ی اطلاعاتی بسیار وسیع را نیز برای به دام انداختن تروریست‌ها تشکیل داده است.

عملیات سری که در آن‌ها ماموران نقش فروشنده‌های دوره‌گرد مواد غذایی یا اعضای تازه‌وارد جمعیت نمازخوان [در مساجد] را بازی می‌کنند این امکان را به یگان۸۸ می‌دهد که افراطیون را شناسایی و برخی از آن‌ها را متقاعد سازد که یگان را در شناسایی دیگر اعضا یاری کنند. هنگامی که مکان شبه-نظامیان عالی‌رتبه شناسایی شد متخصصان مواد منفجره، تک‌تیراندازها، اعضای پزشکی قانونی و کارشناسان تجسس و مراقبت در موقعیت خود مستقر می‌شوند. «من ماموران زیادی را در سرتاسر جهان آموزش داده‌ام، و این واحد یکی از بهترین واحدهایی است که در تمام عمر دیده‌ام.» این حرف‌های یکی از مربیان سابق تیم مبارزه با تروریسم اندونزی  است.

البته یگان ۸۸ تنها یک ماشین تیراندازی و کشتار نیست. در کشوری که بیشترین جمعیت مسلمان را در جهان دارد مبارزه با تروریسم تنها با دستگیری و سرکوب تروریست‌ها پیش نمی‌رود. اعضای یگان ۸۸ از طریق برنامه‌های مبارزه با افراط‌گرایی نقش مشاوران مذهبی را بر عهده می‌گیرند و سعی می‌کنند شبه‌نظامیان را متقاعد سازند که راهی که در پیش گرفته‌اند به بیراهه می‌برد. برخی از تروریست‌های توبه کرده اکنون در برنامه‌های آگاهی‌بخشی مردمی با پلیس هم‌کاری می‌کنند. «سارلیتو ویراوان سراوانو‌» که روان‌شناس است و تکنیک‌های بازجویی را به افسران یگان ۸۸ آموزش می‌دهد می‌گوید: «کنجکاو نیستید که چگونه اندونزی این‌قدر خوب از پس مبارزه با تروریسم بر آمده‌ است؟ ما این‌جا گوانتانامو نداریم. پلیس ما افکار و احساسات تروریست‌ها را درک می‌کند. بقیه‌ی کشورها هم می‌توانند از روش‌های ما بهره ببرند.»

اندونزی کشوری با ۱۷ هزار جزیره است که در طول ۵ هزار کیلومتر گسترده شده‌اند. چنین به نظر می‌رسد که مبارزه موثر با تروریسم در کشوری با این میزان وسعت، آشفتگی و تنوع بسیار دشوار باشد. بخش اعظم جمعیت ۲۱۰ میلیونی مسلمان این کشور میانه‌رواند اما یک گروه کوچک از تندرو‌ها خواستار آن هستند که اندونزی بنیان‌های سکولارش را کنار گذاشته و تبدیل به دولتی اسلامی شود. مهم‌ترین آن‌ها اعضای جماعت اسلامی هستند که یک گروه شبه‌نظامی است و متهم است که –حملات دیگر به کنار- بمب‌گذاری‌های بالی را در سال ۲۰۰۲ میلادی انجام داده است.

جماعت اسلامی و شاخه‌های جدا شده از آن به وسیله‌ی اندونزیایی‌هایی که در جهاد افغانستان و شورش‌های سرکوب‌شده‌ی جنوب فیلیپین کسب تجربه کرده‌اند شکل گرفته‌اند. اکثریت مردم اندونزی آن‌چنان که در کشوری مثل پاکستان رایج است احساسات ضدآمریکایی ندارند-شاهدی بر این مدعا نقش طالبان در  بمب‌گذاری نافرجام اتومبیل در میدان تایمز است‌. اما مزدوران اندونزیایی که [از جهاد در افغانستان] به وطن باز می‌گشتند بر این عقیده بودند که غرب، و به ویژه ایالات متحد، سرچشمه‌ی تمام شرور و زشتی‌هاست. این حقیقت که اندونزی هیچ‌وقت از جانب همسایگانش مورد تهاجم قرار نگرفته‌ [چنان که افغانستان] و یا اقلیت مسلمان سرکوب‌شده‌ای نداشته است [مانند فیلیپین] برای آن‌ها اهمیتی نداشت. «نور هدی اسماعیل» موسس انجمن بین‌المللی صلح در جاکارتا که در راه مبارزه با افراط‌گرایی در میان ترویست‌های زندانی تلاش می‌کند در این زمینه می‌گوید: «آن‌ها  بر بالای منبر می‌گویند که مردم اندونزی از اساس اسلام غافل شده‌اند. پیام آن‌ها بسیار صریح و ساده است: تنها راه برای مردم اندونزی برای اثبات این که مسلمانان شایسته‌ای هستند جهاد بر ضد آمریکایی‌های کافر و متحدانشان است.»

شبه نظامیانی که توبه کرده‌اند

در سال ۱۹۸۸ میلادی مردم اندونزی دیکتاتوری را که ۳۳ سال بر آن‌ها حکومت کرده بود سرنگون کردند و دولتی دموکراتیک را به جای آن نشاندند. این دقیقن شرایط کشور به‌عنوان سومین دموکراسی بزرگ جهان است که باعث موفقیت یگان ۸۸ شده‌است. مجلس اندونزی که به ارتش، که سال‌ها قدرت و خودکامگی را برای سوهارتو فراهم آورده بود، اطمینان نداشت مسوولیت مبارزه با تروریسم را در داخل کشور به پلیس واگذار کرد. رهبران دموکراسی نوپای اندونزی تصمیم گرفتند که به جای اعمال قوانین تامین داخلی یا دیگر مجازات‌های شدید بر تروریست‌ها، که یادآور دوران دیکتاتوری بود، آن‌ها را در دادگاه‌های علنی و تحت نظام قضایی مدنی اندونزی محاکمه کنند.

به این ترتیب خبری از قرار بازداشت‌های طولانی‌مدت و نامحدود، که می‌توانست بذر افراط گرایی را بارورتر کند، نبود. دولت هم‌چنین برای فرو نشاندن صدای اعتراض رو به افزایش گروه‌های سیاسی اسلامی تصمیمی بسیار جسورانه گرفت: این‌که با تروریست‌ها نه به‌عنوان مجرمانی سرکش و رام‌نشدنی که مانند انسان‌هایی که آموزه‌های دینی را بد فهمیده‌اند برخورد کند. سیدنی جونز  که متخصص تروریسم در اندونزی و از اعضای گروه بحران‌های بین‌المللی ، یک نهاد دیده‌بان مناقشات در سطح جهان، است چنین می‌گوید: «این سیاست یگان ۸۸ است که با مطنونین به فعالیت‌های تروریستی مانند انسان‌هایی نیک که گم‌راه شده‌اند رفتار شود. مسوولیت کامل آن‌ها بر عهده‌ی پلیس است و با آن‌ها با نرمی و ملاطفت رفتار می‌شود تا بتوان اطلاعاتی را در مورد شبکه‌ی ترور از آن‌ها به دست آورد.»

طی دوره‌ی بازجویی افسران یگان ۸۸، که اکثریت آن‌ها مسلمان‌اند، به زندانیان اجازه‌ی نماز خواندن و عبادت را می‌دهند و حتا در اغلب اوقات خود نیز به آن‌ها می‌پیوندند. ترفندهایی ساده مانند سلام و احوال‌پرسی با زندانیان به زبان عربی و نه اندونزیایی، کمک می‌کند که تروریست‌ها متقاعد شوند که نیروهای پلیس، برخلاف چیزی که روحانیان رادیکال در ذهن آن‌ها فرو کرده‌اند، کافر نیستند. گاه‌گاه مسلمانانی که عقاید و افکارشان مورد تایید است به وسیله‌ی یگان ۸۸ به داخل آورده می‌شوند تا در مورد الاهیات و کلام قرآنی با زندانیان بحث کنند. «بسیاری از تروریست‌ها تنها آیات اندکی از قرآن را که بر جهاد تاکید می‌کنند یاد گرفته‌اند بدون اینکه از زمینه و بستر این فرازها و آیات قرآنی چیزی بدانند.» این‌ها را مخلص حنفی می‌گوید. او یک اندونزیایی است که در رشته‌ی مطالعات اسلامی از دانشگاه مشهور الازهر قاهره دکترا گرفته است. او سال پیش با مقامات سابق جماعت اسلامی گفت‌وگو کرد و به آن‌ها مشاوره داد. رفتار مناسب ثمر داده است. پلیس اندونزی تخمین می‌زند که از بیش از ۴۰۰ مظنون به اعمال تروریستی که در زندان‌اند، بیش از نیمی از آن‌ها با پلیس هم‌کاری کرده‌ یا خشونت را محکوم کرده‌اند. برخی اوقات ساده‌ترین انگیزه‌ها موثر بوده‌است. آن‌ها که با افسران یگان ۸۸ هم‌کاری کرده‌اند شهریه‌ی فرزندانشان داده شده است، همسرانشان بر سر کار رفته‌اند و حتا دولت هزینه‌ی ازدواج آن‌ها را در زندان تمام و کمال پرداخته است.

مهم‌ترین شخصی که یگان ۸۸ تاکنون توانسته است نسبت به بیراهه بودن ترورریسم آگاه سازد ناصر عباس است. او یک عضو بلندپایه‌ی سابق جماعت اسلامی است که در افغانستان آموزش دیده است. او  که متولد مالزی است وقتی در سال ۲۰۰۳ میلادی به دام افتاد از بهترین فنون کنگ‌فویی که می‌دانست استفاده کرد تا پلیس را وادار به کشتن خود کند. زیرا نمی‌توانست ننگ اسارت به دست کفار را تحمل کند. او پای یک افسر پلیس و بازوی یک پلیس دیگر را شکست. اما نیروهای پلیس باز هم به او شلیک نکردند. او ارزش‌مندتر از آن بود که کشته شود.

در ابتدای بازجویی، ناصر تمام سووالات را با یک عبارت مشابه پاسخ می‌داد: «استغفرواله». سپس «بکتو سوپراپتو » که در آن زمان رییس یگان ۸۸ بود به آرامی وارد سلول شد و  زندگی‌نامه‌ی او را مختصر و مفید برایش تعریف کرد. این‌طور به نظر ناصر آمد که کسی که او را بازجویی می‌کند همه‌چیز را در موردش می‌داند، حتا مخالفتش را با سیاست جماعت اسلامی در کشتن شهروندان بی‌گناه. او از بکتو خواست که در صورت امکان بدون حضور دیگران با هم گفت‌وگو کنند. رییس‌پلیس با این درخواست موافقت کرد و حتا در طول چند روزی که با هم گفت‌وگو می‌کردند دست‌بندهای او را باز کرد. ناصر آن روزها را به یاد می‌آورد: «من با خود می‌گفتم که اگر بخواهم می‌توانم این پیرمرد را بکشم. اما او به من اعتماد کرده بود و من نمی‌توانستم به این اعتماد خیانت کنم. در اسلام اگر کسی به شما احترام کرد شما هم باید متقابلا به او احترام کنید.» در حال حاضر، ناصر که تنها ده ماه به دلیل نقض قوانین مهاجرت در زندان بود به افسران یگان ۸۸ مشاوره می‌دهد که چگونه زیر دستان سابقش را دستگیر کنند و برای متهمان به تروریسم موعظه می‌کند که کشتن انسان‌های بی‌گناه به نام اسلام کاری خطاست.

روزهای آموزش

یک جفت کامیون پر از میوه که غرش‌کنان شالیزارهای برنج را در سمارنگ، واقع در جاوه‌ی مرکزی، پشت سر می‌گذارند به‌خوبی تنوع و چندگونگی مذهبی را در جزیره‌ی مرکزی اندونزی به نمایش می‌گذارند: کامیون اول با تصویری از اسامه بن لادن که در حال کار با یک تفنگ AK47است تزیین شده-است، در حالی که روی دیگری تصویر شهوت‌انگیز زنی دیده می‌شود که در نهایت برهنگی است. در همین حوالی است که تعدادی از رادیکال‌ترین روحانیون اندونزیایی خطبه‌های مملو از کینه‌ی خود را خوانده‌اند. این‌جا هم‌چنین جایی است که در محوطه‌ی وسیعی که با مسجد و کلیسا کامل شده‌ است دانشجویان نظامی یگان ۸۸ بخشی از دوره‌ی آموزش مبارزه با تروریسم خود را می‌گذرانند (واحدهای ضد ترور از کشورهای دیگری مثل تایلند و پاکستان نیز اینجا آموزش می‌بینند). آکادمی پلیس به زمین بازی بسیار بزرگی می‌ماند. هواپیمایی مخصوص تمرین‌های آموزشی بر زمین نشسته است و داخل آن افسرهای سیاه‌پوش دماغه‌ی هواپیما را مثل هزاران مورچه میزان می‌کنند تا سر جایش قرار گیرد. یک هتل و قطار شبیه‌سازی شده نیز این امکان را به ماموران می‌دهد که در تمرین‌های نظامی تن به تن و از فاصله‌ی نزدیک شرکت کنند. آن طرف هم یک استخر بزرگ وجود دارد که دانشجویانی که لباس غواصی پوشیده‌اند می‌توانند در آن تکنیک‌های نفوذ و تصفیه در آب را بیاموزند. لابراتوارهای کامپیوتر و آزمایشگاه‌های پزشکی قانونی مدرن نیز برای آموزش در داخل فضای آموزشی طراحی شده‌اند.

در یک روز داغ ماه آوریل، یک دوجین از دانشجویان یگان ۸۸ که سلاح‌های خودکار M4A1 را حمل می‌کنند با آرایش نظامی به سمت هدفشان سینه‌خیز می‌روند. آن‌ها بعد از یک دعا خواندن سریع دیواری را می‌شکافند و به سرعت وارد خانه‌ای می‌شوند که بنا به فرض گروگان در آن نگه‌داری می‌شود. افسرها مواد منفجره را روی در قرار می‌دهند و به آهستگی نارنجک‌های دودزا را داخل می‌اندازند. هم‌زمان تک‌تیراندازها کل محوطه را زیر نظر دارند. تمرین آموزشی خوب پیش می‌رود، اما واقعیت بسیار خطرناک‌تر است. تنها چند هفته پس از پایان دوره‌ی آموزشی یک افسر یگان ۸۸ متهم شد که با یک –شبه‌نظامی که جلیقه‌ی مملو از مواد منفجره به تن داشته گلاویز شده است. او جان سالم به در برد، اما بیش از یک دو جین از پلیس ها در اتفاقاتی از این نوع مرده اند.

«معلوم است که خیلی ترسیده بودم.» این‌ها را یک مامور سی‌ساله می‌گوید که سال گذشته در حمله به تروریستی که زیر پوشش یک گل‌فروش در هتل «ریتز-چارلتون‌» جاکارتا که جولای گذشته منفجر شد کار می‌کرد مشارکت داشت.

او ادامه می‌دهد: «اما شعل من به عنوان یک پلیس، یک مسلمان، و یک اندونزیایی این است که کسانی را که اسلام را به انحراف کشانده‌اند و از آن برای کشتن مردم استفاده می‌کنند دستگیر کنم.»

مشکلی که هر نوع نیروی مبارزه با تروریسم با آن مواجه است این است که حتا اگر یک مجموعه نابود شود مار هفت سر تروریسم دوباره سر تازه‌ای می‌سازد و این سر تازه نیز خود طرح‌های نویی برای حمله دارد. موج تازه‌ی بازداشت‌ها در اندونزی را می‌توان به عنوان یک موفقیت مبتنی بر اجرای قانون [و نه ریشه‌کن کردن تروریسم] یا به‌عنوان حکایتی ترسناک در مورد این‌که چگونه جهادیون می‌توانند در بخش‌های دورافتاده‌ی مجمع‌الجزایر [اندونزی] تکثیر شوند در نظر گرفت. هرچند که رکورد یگان ۸۸ در قانع کردن افراط‌گرایان به هم‌کاری از طریق بازجویی‌های هم‌دلانه و در نظر گرفتن حقوق و مزایا برای زندانیان بسیار قابل توجه است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که زندان‌ها به پرورشگاه تروریسم تبدیل شده‌اند. حتا یک‌بار یک زندان‌بان توسط یک تروریست محکوم به مرگ وسوسه شد که برای تامین بودجه برای حمله‌ا‌ی دیگر دست به قاچاق لپ‌تاپ بزند. دو شبه‌نظامی‌ای که با دو انفجار هتل در جاکارتا در سال گذشته که به کشتن هفت نفر انجامید، ارتباط داشتند و پیش از آن ماجرا در برنامه‌های مبارزه با افراط‌گرایی یگان ۸۸ مشارکت کرده بودند. هدی از انجمن بین‌المللی صلح در این‌باره می‌گوید: «ما باید یگان ۸۸ را به خاطر موفقیتش در نابودی شبکه‌ی ترور اندونزی تحسین کنیم. اما آن‌ها می‌خواهند همه‌ی کارها را انجام دهند. جلوی عملیات تروریستی را می‌گیرند، تروریست‌ها را دستگیر می‌کنند و  با افراط‌گرایی در میان تروریست‌ها مبارزه می‌کنند. یک واحد به تنهایی همه‌ی این کارها را نمی‌تواند بکند.»

نگرانی اصلی هدا این است که تروریست‌ها وقتی از زندان بیرون می‌آیند چه می‌کنند و  کجا می‌روند. برخی از آن ها ممکن است به تک و توک پروژه‌های یگان ۸۸ که برای اشتغال زندانیان سابق طراحی شده بپیوندند. اما هیچ برنامه‌ی  جامعی برای ردگیری زندانیان آزاد شده وجود ندارد. هدی دقیقن می‌داند که در ذهن تروریست‌ها چه می‌گذرد. او شش سال عضو مرکز بدنام مدرسه‌ی اسلامی «المکمن نگروکی » در جاوه‌ی مرکزی که بیست تروریست اندونزیایی در آن‌جا آموزش دیده‌اند بوده است. هدی برای جلوگیری از تکرار این اتفاق، ترتیب اشتغال ده تروریست توبه کرده را داده است. «خیلی از این آدم‌ها فقیر نیستند و می‌توانند کاری برای خودشان دست و پا کنند. اما چیزی که من به دنبالش‌ام این است که آن‌ها را در کنار انسان‌های میانه‌رو قرار دهم تا بر تفکرات و عقایدشان تاثیر بگذارند.»

یکی از کسانی که هدا برای او شغل پیدا کرده «هری ستیه رحمدی‌» است، اقتصاد‌خوانده‌ا‌‌ی با شخصیت کاریزماتیک که در سال ۲۰۰۶ میلادی به دلیل پناه دادن به «نورالدین محمد تاپ‌»- جهادی مالزیایی که سپتامبر گذشته پس از انجام ۵ حمله‌ی بزرگ ضد غربی در خاک اندونزی به ضرب گلوله‌ی پلیس کشته شد- دستگیر شد و به زندان رفت. را هری می‌گوید: «می‌دانستم که اگر با یگان ۸۸ هم‌کاری کنم در زندان با من خوب رفتار خواهد شد.» او خیلی زود از زندان آزاد شد و در حال حاضر دو کار را با هم انجام می‌دهد: مزرعه‌ی میگو را اداره می‌کند و در خرید و فروش ارزهای خارجی به صورت آنلاین دست دارد.

جنگ هم‌چنان ادامه دارد

وضعیت دیگر زندانیان سابقی که مسوولیتشان با هدی است به این آسانی نیست. «یوسف ادیریما» برای اولین‌بار از طریق یک فیلم ویدیویی درباره‌ی جنگ بوسنی با جهاد آشنا شد. او در کمپ حدیبیه- یک مرکز آموزشی متعلق به جماعت اسلامی در جنوب فیلیپین که ناصر یوسف هم زمانی آن‌جا آموزش دیده بود ‌آموزش دید. سپس دو سال در کنار یکی از گروه‌های شورشی مسلمان محلی جنگید. او می‌گوید: «من در جنگل زندگی می‌کردم و سربازهای فیلیپینی زیادی را کشتم.» او پس از بازگشت به اندونزی به جمع قدیمی‌های کمپ حدیبیه پیوست. اما در سال ۲۰۰۳ میلادی به دلیل ارتباط با پنهان کردن مقدار زیادی اسلحه در سمارنگ بازداشت شد.

حالا به هر دلبل، هیچ‌یک از اعضای یگان ۸۸، که تازه تاسیس شده بود، در زندان سر وقت یوسف نیامد. او در زندان از مزایای خاصی نیز بهره‌مند نشد. دو سال اول دوران زندانش در زندانی انفرادی در اتاقی تاریک گذشت. او سال گذشته از زندان آزاد شد و هدی برای او شغلی در یک رستوران طبخ اردک پیدا کرد. اما هدی نگران این مردی بود که دندان‌هایش قفل بودند و نگاه هراسانی داشت. یوسف از زندگی گذشته‌اش هیچ احساس پشیمانی نمی‌کرد. او اخیرن نام دخترش را «آرمالیتا » گذاشت که یادآور تفنگ خودکار محبوبش بود. او یک روز پس از این‌که شیفت شبش پایان یافت نشست که کتابی را در مورد جهاد در جنوب فبیلیپین بخواند. کتاب مملو از نمودارهای مختلف در مورد اسلحه‌های مورد علاقه‌اش بود. «کاش می‌شد دوباره بجنگم.» یوسف تنها باری که هنگام مصاحبه با یک زن خبرنگار غریی سر بلند می‌کند و چشم در چشم او می‌دوزد این‌ها را می‌گوید. «می‌میرم برای این کار.» وظیفه‌ی  یگان ۸۸ تمامی ندارد.

برگرفته از مجله‌ی تایم

نوشته‌ی: هانا بیچ / سمارنگ


 


حمید جعفری / رادیو کوچه

hamid@koochehmail.com

شکست عهد مودت نگار دلبندم

برید مهر و وفا یار سست پیوندم

به خاک پای عزیزان که از محبت دوست

دل از محبت دنیا و آخرت کندم

تطاولی که تو کردی به دوستی با من

من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم

اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی

هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

بیار ساقی سرمست جام باده عشق

بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم

من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا

پدر بگوی که من بی‌حساب فرزندم

به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان

که من به پای تو در مردن آرزومندم

بیا بیا صنما کز سر پریشانی

نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم

به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز

کجا روم که به زندان عشق دربندم

«ظهور سعدی حادثه‌ای مهم در فرهنگ فارس است اما این حادثه زاییده فرهنگ و تفکر ایرانی است. سعدی در سخنش قرینه‌هایی نشان می‌دهد که روشن می‌سازد که او از آغاز با فرهنگ ایرانی آشنایی داشته است. معلم او در این راه، بی‌گمان، فردوسی است. سعدی با چنان احترامی از فردوسی یاد می‌کند و نام او را بر زبان می‌آورد که گویی برای او نام فردوسی مقدس است. او می‌گوید «چنین گفت فردوسی پاکزاد». سعدی هم این‌که نام فردوسی را می‌آورد، در کنارش صفت پاکزاد را هم می‌گذارد. این «پاکزادی» تنها یک لغت خاص برای نشان دادن تبار خانوادگی فردوسی نیست. بلکه سعدی این پاکزادی را در «ایران زادی» و مفخر ایرانی بودن می‌شناسد. این شیفتگی به فردوسی نشان دهنده دل‌بستگی فراوان سعدی به آن شاعر بزرگ زبان فارسی است.

خط فکری و سبک هنری سعدی از ۲ سرچشمه و زاویه متفاوت ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام سیراب می‌شود. معمولن همه ما سعدی بعد از اسلام را خوب می‌شناسیم. سعدی در مقدمه‌هایش شیفتگی‌اش به ابعاد دینی را نشان می‌دهد اما همین سعدی از شاهنامه بارها یاد می‌کند و تاریخ درخشان گذشته ایران را با اخلاق و حکمت عصر خود ترکیب می‌سازد. این راه متفاوتی است که سعدی در پیش می‌گیرد.»

آن‌چه بازگو شد بخشی از سخنان دکتر «منصور رستگار فسایی»، استاد ادبیات دانشگاه تهران بود که در یکی دیگر از مجموعه‌ درس‌گفتار‌هایی درباره‌ی‌ سعدی که به «تاثیر شاهنامه بر آثار سعدی» اختصاص داشت بیان شد.

دکتر رستگار فسایی در ادامه ی سخنان خود: «عنوان کرد که  در زبان ما بسیاری از سخنان سعدی به صورت ضرب‌المثل در آمده‌اند. شگفت است که بسیاری از این ضرب‌المثل‌ها، اشاره‌های آشکاری به قهرمانان و شخصیت‌های شاهنامه دارند. یک نمونه‌اش آن‌جایی است که به سرگذشت بهمن و رفتن او به زابل اشاره می‌کند و می‌گوید «چو بهمن به زابلستان خواست شد/ چپ افکند آواز و از راست شد». این بیت که حکم ضرب‌المثل پیدا کرده، الهام گرفته از یکی از داستان‌های شاهنامه است.  سعدی به اهمیت ضرب‌المثل در روان و جسم ایرانی، آشناست و می‌داند، چگونه این مثل‌ها روح او را تسخیر می‌کنند، چرا که پشت هر کدام از این ضرب‌المثل‌ها، واقعیت‌های فرهنگی و تاریخی نهفته است.

این جا است که حکمت جاری و زنده سعدی با حکمت باستانی شاهنامه درآمیخته می‌شود. او در حکایت‌هایش از پهلوانان و پادشاهان شاهنامه یاد می‌کند تا فرهنگ ملی خود را زنده نگه‌دارد. در حکایات سعدی به موارد بسیاری می‌توان برخورد که او در قالب داستانی کوتاه، خصوصیات نیک و بد پادشاهان را نقل می‌کند و زمینه‌ای فراهم می‌آورد تا رفتار آنان را نقد کند. او تاریخ را به چشم عبرت می‌نگرد تا سرگذشت پیشینیان برای مردم روزگارش درس زندگی باشد. سعدی در مدایحش هم همین شیوه را برمی‌گزیند. شیوه او برای فهم گذشته و استفاده از آن برای زمان حاضر، راه و روشی است که در ادبیات پس از او بارها به‌کار رفته است.

حکایتی که در سعدی نامه‌ی امروز خواهید شنید از باب اول گلستان، «در سیرت پادشاهان»، انتخاب شده است.

پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک ازو منغص بود چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامش گردانم گفت غایت لطف و کرم باشد.

بفرمود تا غلام به دریا انداختند باری چند غوطه خورد مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند بدو دست در سکان کشتی آویخت چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست هم‌چنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید               معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است

حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف                  از دوزخیان پرس که اعراف بهشتست

فرقست میان آن که یارش در بر                    تا آن که دو چشم انتظارش بر در

هم‌چنین موسیقی‌ای که در سعدی نامه‌ی امروز خواهید شنید از آلبوم «خورشید آرزو» کاری از گروه «دستان» به خوانندگی «همایون شجریان» در بیات اصفهان انتخاب شده است. این آلبوم در مهرماه سال ۸۷ منتشر شده و نوازندگان آن عبارتند از:

حمید متبسم: تار

سعید فرجپوری: کمانچه

پژمان حدادی: تنبک

حسین بهروزی نیا: عود

بهنام سامانی: دف


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بی‌طرفانه در آن حاکم است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن می‌داند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانه‌ای وب منتشر می‌شود و بی‌شک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی می‌داند که در وبلاگستان منتشر می‌شود و از آن مطلع می‌شود.

نسرین ستوده / مدرسه فمینیستی

برای آن موکل غیر سیاسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام از همه نگران‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترم. همو که زندانی غیر‌رسمی و غیر‌سیاسی حکومتی است که زندانیان سیاسی بی‌شماری دارد‌. آری از میان همه‌ی موکلان سیاسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام از عالیه اقدام‌دوست، عاطفه نبوی، ضیا‌ نبوی، حشمت‌اله طبرزدی، کیوان صمیمی گرفته تا دانشجویانی که به جرم اعتراض به محرومیت از تحصیل‌شان راهی زندان شده‌اند، این وضعیت جواد توسلیان است که قلب‌ام را می‌لرزاند.

برای نرگس محمدی که دو قلوهایش تقریبن هم‌سن و سال نیمای خردسالم هستند این‌قدر نگران نیستم، با وجود آن که تلفن‌ کوتاه او از زندان نشان می‌داد تا چه حد زیر فشار است. با خود می‌اندیشم که شاید تاکنون اعتصاب غذایش را به رغم انواع و اقسام بیماری‌های خطرناکش آغاز کرده باشد.

برای عالیه اقدام دوست هم آن‌قدر نگران نیستم، همو که چون در دادگاه درشتی کرد و قاضی صلواتی در زندان طولانی مدتی را برایش گشود تا به گناه ناکرده‌ی سی سال پیش خود دوباره راهی زندان شود.

حتا برای همسر توسلیان هم که در خارج از ایران، زیر فشارهای رنگارنگ هم‌چنان قصد تسلیم ندارد، این‌قدر نگران نیستم.

برای عیسی سحر‌خیز نیز نگران نیستم، کسی که به بازجوی خود گفته بود آن‌چه به خاطر گفتنش به زندان افتاده‌ام، اکنون جوانان در کوچه و خیابان می‌گویند و من دیگر وظیفه‌‌ای در قبال بازگو کردن آن‌ها ندارم. برای کیوان صمیمی که بیش از ۴۰ سال است شرایط مختلف مبارزه را تحمل کرده، نگران نیستم، چرا که او در هر تماسش از زندان می‌گوید اصلن نگران حکمش نیست. چرا که او می‌گوید برایش فرق نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند ۲ سال برایش حبس بدهند یا ۶ سال یا ۱۰ سال یا حتا حبس ابد…

برای حشمت‌اله طبر‌زدی نگران نیستم، همو که بسیار مصر بود تا فقط در دادگاهی صالح با حضور هیت منصفه به اتهاماتش رسیدگی شود و نه در دادگاه انقلاب …

همه این موکلانم بهتر می‌‌‌‌‌‌دانند چه باید بکنند و تا چه اندازه بنیه دارند و چگونه باید قدرت خویش را با خواسته‌‌‌هایشان و قانون منطبق سازند تا دچار چپ روی نشوند.

اما در این میان برای جواد توسلیان نگرانم. به همان اندازه که در روزهای بازداشت نوشین عبادی، برای او نگران بودم. این دو، افرادی غیر سیاسی‌‌‌‌اند و هیچ‌گاه، چه امروز و چه دیروز هرگز مرتکب، فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، مدنی، فرهنگی یا حتا حقوق بشری هم نشده‌اند. اما همگان می‌دانند به جرم فعالیت همسر و خواهر، تحت فشار قرار گرفته‌‌اند.

همسر جواد توسلیان، شیرین عبادی، چند روزی قبل از برگزاری انتخابات، به واسطه دعوت‌نامه‌ای که از قبل برایش فرستاده بودند بی‌خبر از وقایع پیش رو در ایران، عازم سفر شد و پس از آن‌که بحران‌های انتخاباتی بالا گرفت به ناگهان کلیه‌ی اموال او و همسرش از طرف دادسرای انقلاب و بدون رعایت قانون و بی وجود حکم دادگاه مصادره شد. مصادره اموال آنان چنان دایره وسیعی یافت که حتا مدال صلح نوبل شیرین عبادی که به درد هیچ بنی‌بشری در روی کره‌ی ارض نمی‌خورد، نیز توقیف شد. و در این میان حقوق بازنشستگی جواد توسلیان هم از شمول مصادره اموال آنان مصون نماند. اما این که چه بر جواد توسلیان گذشت که پس از ۳۵ سال زندگی مشترک، علم لدنی پیدا کرد که همسرش از دول بیگانه پول می‌گرفته تا به نفع آنان فعالیت نماید، حکایتی دارد. حکایتی که البته من نباید آن را به ویژه از زبان جواد توسلیان باز گویم.

نباید بگویم که موکلم طی یک سال گذشته بارها به وزارت اطلاعات احضار شده است.

نباید بگویم که در ماه‌های اول، کم و بیش می‌‌گفت که به اطلاعات احضار شده و مورد سوال و جواب قرار گرفته است. ولی بعدها گفت هنوز هم او را می‌برند و می‌آورند ولی به او گفته‌اند دیگر به کسی نگوید، اما چندی بعد گفت که دیگر کاری به کارش ندارند. اما هر روز وحش‌تزده‌تر و پریشان‌‌‌تر می‌شود.

او به من نگفت که در همان روزهایی که فیلم مصاحبه‌‌اش از برنامه‌‌ی ۲۰:۳۰ پخش شد، چند روزی در بازداشت غیر رسمی بوده است.

او به من نگفت که در یکی از این جلسات احضار و برو بیا، شخصی نزد او آمده و خود را به نام یکی از قضات شعب امنیتی دادگاه انقلاب معرفی کرده و به توسلیان گفته است که قاضی پرونده‌‌ات من هستم اما من بدون نظر ماموران اطلاعات رای ای صادر نمی‌کنم و هر چه آنان بگویند همان خواهم کرد.

او به من نگفت که او را سخت زیر فشار گذاشته‌اند تا بگوید به من به عنوان وکیل همسرش، پول هنگفتی داده است. تهدید‌‌های بزرگ‌تر از این را آن مامور مالیاتی کرده است.

او به من نگفت که چه تهمت‌های غیر اخلاقی بر او وارد آورده‌اند. توسلیان، موکلم حتا جرات نکرد برایم بازگو کند که متن نوشته‌‌‌اش را که در آن گفته بود «هرگز خود و همسرش برای اهداف بیگانگان فعالیت نکرده‌‌‌‌اند و از این بابت هرگز پولی دریافت نکرده‌‌اند و هر گاه کسی اعترافی غیر از این، از او در بازداشتش بشنود، بداند که تحت فشار اقرار کرده است» از او گرفتند، آری همه ی مدارک جرم، نه ببخشید جرم که مدرک نمی‌‌‌خواهد، همه مجرم‌اند… _ مدارک برائتش را (که برائت؛ مدرک می‌‌‌‌‌خواهد) از او گرفتند. حتا عقد‌نامه‌اش با همسرش را از او نخواستند تا لابد مانند شریف حتاته، شوهر نوال اسعداوی، فعال حقوق زنان در مصر، زنش را بر او حرام نمایند.

این‌ها همه را توسلیان به من نگفته است. این‌ها همه را از همان علم لدنی که موکلم پس از ۳۵ سال زندگی مشترک با همسرش، به آن دست یافته، کشف کرده‌ام.

می‌توانید به این کشفیات اعتماد کنید یا نکنید. اما من به هر حال نگران توسلیان‌ام. او که دهه‌ی شصت عمر خود را می‌گذراند و هر روز وحشت‌زده تر و پژمرده‌تر می‌شود.

منبع


 


اردوان طاهری/ رادیو کوچه

info@ardavantaheri.com

«[داخلی، شب، سالن نمایش، جمعه ساعت ۲۱]: پرده‌ی مخملی قرمز سالن «مترو کینو» (Metro Kino) در مجاورت کنسرواتوآر وین کنار می‌رود؛ انانس (Announce) آرشیو فیلم اتریش پخش و بعد فیلم «نه یک توهم»، فیلمی به کارگردانی «ترنگ عابدیان»، آغاز می‌شود.»

چند ماه پیش نامه‌ا‌ی از «ترنگ‌عابدیان» خطاب به «بهمن‌قبادی»، کارگردان سرشناس ایرانی در فضای اینترنت منتشر شد. «ترنگ‌عابدیان» که کارگردان فیلم «کسی‌ از گربه‌های ایرانی‌ خبر نداره» را به کپی‌برداری از فیلم خود متهم کرده است، در جایی از نامه‌ی سرگشاده‌ی خود خطاب به «بهمن‌قبادی» می‌نویسد: «در این دوره تاریخی‌ دیگر همه به روشنی می‌دانیم که دائم در حال تحقیر شدن هستیم و دروغ و سفسطه بیداد می‌کند، که حقوق بسیاری دایم پایمال می‌شود. این موضوع تکراری را هم بارها شنیده، خوانده و یا دیده‌ایم که خیلی‌ از کارهایی‌ که توسط شخص مشهور و با پشتوانه مالی‌ عرضه می‌شوند، حاصل کار، تفکر و زحمت کسانی دیگر هستند که گاه ناشناس باقی‌ مانده و یا در فقر می‌میرند.»

آیا همه‌ی این بازی‌ها، نقش‌آفرینی خواسته یا ناخواسته‌ی «بهمن‌قبادی» و «رکساناصابری» در سناریوی تخریب رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، «اکبر هاشمی رفسنجانی» بوده‌ است؟

فیلم مستند «نه یک توهم» در زمان ۸۵ دقیقه‌ای خود با محوریت زندگی «سارا نایینی»، خواننده‌ی جوان موسیقی آلترناتیو، به دغدغه‌های جوانان اهل موسیقی و مسایل مربوط به آن، از جمله مشکلات معیشتی، برگزاری کنسرت، انتشار آثار موسیقایی و حتا تمرین موسیقی در جامعه‌ی ایران می‌پردازد. فیلم «کسی‌ از گربه‌های ایرانی‌ خبر نداره» هم با همین مضمون و با تکیه بر داستان یک پسر و دختر جوان که به دنبال تشکیل گروه موسیقی و تهیه گذرنامه برای سفر به اروپا و شرکت در جشنواره‌های موسیقی هستند، گوشه‌هایی از مشکلات جوانان ایرانی  و اهل موسیقی را به نمایش می‌گذارد. حال باید دید که آیا اعتراض «ترنگ‌عابدیان» به «بهمن‌قبادی» وارد است.

برای ورود به این بحث و پرداختن به درستی یا نادرستی ادعای خانم عابدیان بهتر است این موضوع را از دو زاویه در نظر بگیریم. یکی این که «بهمن‌قبادی» فیلم‌ساز را با زمینه‌ی فردی و اجتماعی و مجموعه‌ی کنش‌ها و واکنش‌های او به عنوان کانتکست (context) او در نظر بگیریم. در این زمینه شاید بهتر باشد به دستگیری «رکسانا‌صابری»، خبرنگار آمریکایی ایرانی تبار توجه داشت. او که با عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد ایران‌شناسی، بدون مجوزهای قانونی جمهوری اسلامی ایران به خبرنگاری مشغول بود، دستگیر و طی برگزاری دادگاهی غیرعلنی در ۲۹ فروردین سال ۱۳۸۸ به تحمل هشت سال زندان محکوم شد.

اتهام جاسوسی «رکساناصابری» در دادگاه تجدیدنظر که در تاریخ ۲۰ اردی‌بهشت همان سال برگزار شد، به «جمع‌آوری اسناد و مدارک علیه نظام جمهوری اسلامی» تغییر یافت و بدین ترتیب، حکم اولیه هشت سال زندان، به دو سال حبس تعلیقی تغییر یافت و سرانجام «رکساناصابری» در ۲۱ اردی‌بهشت ۱۳۸۸ از زندان اوین آزاد شد. وکیل خانم «صابری» پس آزادی او از زندان تایید کرد که «رکساناصابری» از یکی از اسناد محرمانه «مجمع تشخیص مصلحت نظام» کپی گرفته و آن را بدون این‌که مورد استفاده قرار دهد، نزد خود نگاه داشته است. «بهمن‌قبادی» همان روزها و پیش از آزادی «رکساناصابری»، طی نامه‌ای سرگشاده خطاب به «همه دولت‌مردان و سیاست‌مداران» با معرفی خود به عنوان «نامزد» خانم صابری نوشت: «اگر سکوت کرده بودم به خاطر او بود، حالا هم که حرف می‌زنم باز هم به خاطر اوست.»[۱] بماند که پدر خانم صابری ادعای آقای قبادی را تایید نکرد و آقای قبادی که تنها شده بود، حتا در خطر دستگیری توسط سیستم امنیتی نظام جمهوری اسلامی واقع شد.

محسن نامجو، سارا نایینی، تورج اصلانی، ترنگ عابدیان

حال با در نظر گرفتن این واقعیت که خانم صابری در مدت چند روز از اتهام جاسوسی تبرئه و از ایران خارج می‌شود و آن شخصی که در دبیرخانه‌ی شورای تشخیص مصلحت نظام، اسناد محرمانه را – شاید – در اختیار او قرار داده بود، در زندان مانده است و سرنوشت نامعلومی دارد و قبادی هم به زندان نرفت و فیلم – به قول خودش زیرزمینی – «کسی‌ از گربه‌های ایرانی‌ خبر نداره» در همان روزها به جشنواره‌های جهانی ارسال شد و خود نیز از ایران خارج شده است، یک پرسش بزرگ به وجود می‌آید: آیا همه‌ی این بازی‌ها، نقش‌آفرینی خواسته یا ناخواسته‌ی «بهمن‌قبادی» و «رکساناصابری» در سناریوی تخریب رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، «اکبر هاشمی رفسنجانی» بوده‌ است؟ یعنی همان پروژه‌ای که از زمان دستگیری «حسین‌موسویان» عضو ارشد سابق مذاکره کننده پرونده هسته‌ای و از نزدیکان به «هاشمی رفسنجانی» به گونه‌ای آشکار شد.

در همین بررسی کانتکست (context) آقای قبادی باید اشاره کرد به پروژه‌ی تکراری دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی که با نفوذ در جریان‌های هنری و اجتماعی و کپی‌برداری از آثار اعتراضی، سعی در کنترل و انحراف جریان‌های معترض در هنر دارند.

از این دست، فیلم «اعتراض» از ساخته‌های «مسعودکیمیایی» است که به نوعی در حاشیه یک داستان اعتراضی، به تخریب «جنبش دانشجویی» پرداخت و بعدها هم اثر «سعیدامامی» معروف در این جریان سینمایی آشکار شد. به هر حال به یاد داشته باشیم که «بهمن‌قبادی» کارگردان فیلم برجسته «زمانی برای مستی اسب‌ها» است که به عنوان نخستین فیلم سینمای ایران به زبان «کردی» معرفی و مطرح شد و همین امر اسباب توجه کسانی و کشورهایی شد که به دنبال تجزیه ایران بوده‌اند. بنابراین می‌توان تصور کرد که قبادی مورد توجه رادیکال‌های آمریکایی قرار گرفته بود و حتا به این دلیل تا سمت مشاور سینمایی دولت عراق نیز پیش رفت و به همین سبب در دام نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی، به ساخت چنین فیلمی درافتاد که این سرقت هنری با کمک «تورج اصلانی»، رهایی او را رقم زد.

سارا نایینی

البته این روش‌ها در دنیای غرب هم نمونه‌هایی دارد؛ همچون انحراف مضامین موسیقی «جز» یا «رپ» در آمریکا  که بیشتر به جریانات اقتصادی برمی‌گردد، برخلاف ایران که وجه امنیتی – سیاسی آن غالب است. در تایید این پروژه سراسر امنیتی، می‌توان به مقایسه‌ی پایان‌های دو فیلم پرداخت:

پایان فیلم «بهمن‌قبادی» با سقوط «اشکان» از یک ساختمان، در هنگام فرار از دست نیروهای لباس‌شخصی، دستگیری «نادر» و خودکشی «نگار» که هر سه، شخصیت‌های اصلی فیلم هستند، سرنوشتی دردناک و – البته – ترسناک را برای افرادی که به موسیقی‌های زیرزمینی و اعتراضی مشغول هستند به نمایش می‌گذارد. در حالی که فیلم «نه یک توهم»، ساخته‌ی خانم عابدیان، با یک پایان منطبق بر واقعیت و ادامه‌ی زندگی و کار شخصیت محوری فیلم، «سارا»، بیننده را به آینده امیدوار می‌کند.

به هر حال به یاد داشته باشیم که «بهمن‌قبادی» کارگردان فیلم برجسته «زمانی برای مستی اسب‌ها» است که به عنوان نخستین فیلم سینمای ایران به زبان «کردی» معرفی و مطرح شد و همین امر اسباب توجه کسانی و کشورهایی شد که به دنبال تجزیه ایران بوده‌اند.

و اما جنبه‌ی دیگری که می‌توان از آن زاویه، به بررسی موضوع کپی‌برداری «بهمن‌قبادی» از فیلم «ترنگ‌عابدیان» پرداخت، نگاهی دوباره به سکانس‌هایی از فیلم آقای قبادی است. وی بارها فیلم خود را بدون مجوز خوانده است، حال آن که بین دقیقه‌ی ۸۴ تا ۸۵ فیلم «کسی‌ از گربه‌های ایرانی‌ خبر نداره»، مأموران نیروی انتظامی در لباس رسمی و با خودروی نیروی انتظامی، در فضای باز، در مقابل دوربین آقای «تورج اصلانی»؛ یعنی همان کسی که مدت پنج سال به عنوان فیلم‌بردار در فیلم«نه یک توهم» خانم عابدیان به همه‌ی لوکیشن‌های فیلم بعدی، آشنایی داشته است قرار می‌گیرند. در جای دیگری از فیلم، دوربین آقای اصلانی به کارگردانی «بهمن‌قبادی»، برای تصویربرداری از صحنه‌ی یک بازپرسی به کاخ دادگستری تهران وارد می‌شود. توجه داشته باشید که یک دوربین عکاسی ساده هم بدون مجوزهای لازم، اجازه و امکان ورود به کاخ دادگستری را ندارد و این که دوربین «تورج اصلانی» چگونه به آن مجتمع قضایی وارد شده، جای تامل دارد.

ترنگ عابدیان، میشاییل هادک «Michael Hudecek»

در همه‌ی مدتی که جلسه‌ی پرسش و پاسخ «ترنگ عابدیان»، کارگردان فیلم «نه یک توهم» و میشاییل هادک «Michael Hudecek»، تدوین‌گر سرشناس اتریشی با حاضرین در سالن نمایش ادامه داشت، من با خودم فکر می‌کردم که آیا «بهمن‌قبادی» هم قربانی بلندپروازی‌هایش شده است؟

لازم به یادآوری است که فیلم «نه یک توهم» به همت انجمن «چهره‌ی ایرانی وین» و با همکاری «آرشیو فیلم اتریش» در سینمای مترو که سالن نمایشی با قدمت ۱۷۰ سال است، جمعه‌ی گذشته، ۲۸ خرداد سال‌جاری با حضور «ترنگ‌عابدیان» اکران شد.


[۱] – منبع: بی‌بی‌سی فارسی (http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/04/090421_op_ghobadi_saberi.shtml)
 


رادیو کوچه

نمایندگان مجلس شورای اسلامی به کلیات تمدید دوره فعلی شوراهای اسلامی شهر و روستا و تجمیع انتخابات آن با انتخابات بعدی ریاست جمهوری به مدت ۲ سال رای مثبت دادند.

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران روز سه‌شنبه  کلیات طرح برگزاری انتخابات دوره چهارم شوراهای اسلامی شهر و روستا با دوره یازدهم ریاست جمهوری که به پیشنهاد شورای عالی استانها ارایه شده بود در دستور کار مجلس قرار گرفت که در نهایت به تصویب رسید.

بر اساس این گزارش این طرح با ۱۱۷ رای موافق ۱۰۰ رای مخالف و ۸ رای ممتنع توسط نمایندگان مجلس به تصویب رسید.

گفتنی است در صورت تصویب نهایی این طرح، دوره‌ سوم شوراهای اسلامی تا برگزاری انتخابات دوره‌ یازدهم ریاست جمهوری ادامه می‌یابد و انتخابات دوره‌ چهارم شوراهای اسلامی و دوره‌ یازدهم ریاست جمهوری همزمان برگزار می‌شود.


 


رادیو کوچه

وزیر دفاع آمریکا می‌گوید که گزینه نظامی برای مقابله با برنامه اتمی ایران هم‌چنان مطرح است.

به گزارش شبکه تلویزیونی العربیه رابرت گیتس که در یک کنفرانس خبری در واشنگتن سخن می‌گفت، اظهار داشت که تحریم‌های اقتصادی اعمال شده علیه ایران برای متوقف کردن برنامه‌های اتمی این کشور موثر خواهد بود.

وی افزود: «فرصت معقولی وجود دارد  تا نظام ایران سر عقل آید و به این نتیجه برسد که در صورت ادامه برنامه اتمی، امنیتش در خطر خواهد بود.»

وزیر دفاع آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره تاکید مقام‌های ایرانی بر ادامه برنامه اتمی با وجود تحریم‌ها، گفت: «فشارهای اقتصادی اعمال شده دارای تأثیراتی حقیقی هستند.»

گفتنی است شورای امنیت سازمان ملل متحد، روز نهم  ژوئن سال جاری،  دور چهارم تحریم‌ها علیه ایران را به منظور مقابله با برنامه اتمی این کشور تصویب کرد. این تحریم‌ها که شدیدترین تحریم‌های اعمال شده علیه ایران تا کنون است، بیشتر بخش‌های اقتصادی این کشور را هدف قرار داده است.

به گفته‌ی آقای گینس تمام راهکارها از جمله مقابله نظامی به منظور تعامل با تهران بر سر برنامه اتمی‌اش، هم‌چنان مطرح است.


 


رادیو کوچه

سخنگوی وزارت خارجه ایران از نگارش ۱۲ نامه توسط منوچهر متکی وزیر امور خارجه برای ۱۲ کشور عضو شورای امنیت که به قطعنامه تحریمی علیه ایران رای مثبت دادند، خبر داد.

رامین مهمان‌پرست روز سه‌شنبه در نشست هفتگی با خبرنگاران داخلی و خارجی با بیان این‌که «رویکرد کشورها در عمل با اظهاراتشان باید همخوانی داشته باشد» تصریح کرد: «بحث‌هایی که مربوط به تبادل سوخت می‌شود و می‌تواند فضا را برای همکاری‌های بعدی آماده کند، نباید تحت‌الشعاع‌ درخواست‌هایی قرار گیرد که مخالف حقوق اعضای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است»

وی هم‌چنین با اشاره به دریافت پاسخ اعضای گروه وین افزود: «در این پاسخ‌ها بیشتر به نکات حاشیه‌ای پرداخته شده و سؤالاتی مطرح شده که البته قبلا برزیل و ترکیه به آنها پاسخ داده بودند. »

به گفته‌ی آقای مهمان‌پرست پاسخ ایران به سه کشور آمریکا، فرانسه و روسیه در حال نهایی شدن است و به زودی ۱۲ نامه از سوی وزیر امور خارجه به ۱۲ کشور عضو شورای امنیت که به قطعنامه رای دادند ارسال خواهد شد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: «ابعاد همکاری‌های انرژی ما با سایر کشورها فراتر از تأثیرپذیری از جریانات سیاسی خاصی است که اهداف تبلیغاتی و جنگ روانی را دنبال می‌کنند. »


 


فرورتیش / رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

توی یک جنگل بزرگ، یک میمون احمق با خانواده احمق‌تر از خودش زندگی می‌کرد. آن‌ها فکر می‌کردند از بقیه حیوانات جنگل، حیوان‌تر هستند و در واقع هم درست فکر می‌کردند. چون حیوان بودند و هیچ صفت بهتری نمی‌شد برایشان پیدا کرد.

یک روز شیر که سلطان جنگل بود، تصمیم گرفت این میمون را را در راس امور جنگل‌داری قرار بدهد. حیوانات جنگل که از ادا و اطوارهای میمون و کثافت‌کاری‌ها و بی‌شرف بازی‌های میمون دل خوشی نداشتند، از تصور این که قرار است چنین جانور ابلهی رییس جنگل باشد، اظهار نگرانی کردند.


 


دفتر افغانستان / رادیو کوچه

کنگره آمریکا گفته است که بخشی از بودجه نظامی این کشور در افغانستان نصیب طالبان می‌شود.

کنگره ایالات متحده در گزارشی که شام‌گاه دوشنبه منتشر کرد اظهار داشته که ارتش این کشور هر هفته ده‌ها میلیون دلار را برای تامین امنیت محموله‌های تدارکاتی خود به شرکت‌های امنیتی افغانستان می‌پردازد اما این پول، به شکل باج و رشوه به جیب طالبان و «جنگ سالاران» می‌رود.

براساس این گزارش، کامیون‌های حامل اقلام تدارکاتی نیروهای ناتو در افغانستان برای امنیت عبور از راه‌های پرخطر مجبور می‌شوند به شرکت‌های امنیتی پول بپردازند و در غیر این‌صورت، در مسیر خود هدف حمله قرار می‌گیرند.

این گزارش خاطر نشان می‌کند که شرکت‌های امنیتی افغانستان هفته‌ای بیش از چهار میلیون دلار از راه صدور حق‌العبور برای کاروان‌های حامل مواد غذایی، سوخت و مهمات برای نیروهای ناتو عایدی دارند.

قرار است شواهد مطرح شده در این گزارش از سوی یکی از کمیته‌های کنگره آمریکا مورد ارزیابی قرار گیرد.

گفتنی است این گزارش در پی شش ماه تحقیقات منتشر می‌شود و مقامات ارشد وزارت دفاع آمریکا نیز در تهیه آن نقش داشته‌اند.


 


آن‌چه در این بخش می‌آید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.

متنی که در ادامه آمده است عبدالرضا تاجیک فعال ملی مذهبی و رزونامه‌نگار است به مادرش درست ساعتی قبل از آن که برای سومین بار در یک‌سال گذشته آزادیش را بربایند. پدر و مادر عبدالرضا تاجیک در سنین خردسالی و نوجوانی او به دیدار معبود رفته‌اند و خاله‌اش، مادر بودن را برای عبدالرضا تاجیک به بزرگی ایفای نقش کرده است. نامه این روزنامه‌نگار آزاده را را یک ساعت قبل از بازداشت بخوانید:

***

مادری که خاله‌ات می‌نامم،

سلام،

در این لحظه‌ها که برای تو می‌نویسم، نمی‌دانی چه حالی دارم، دقایقی که منتظرم تا بار دیگر برای سومین مرتبه در طول یک سال اخیر به زندانم کشند. نمی‌دانی که چگونه از هیجان گرم شده‌ام.

قصدم شرح حال نیست، فقط می‌خواستم بگویم که در این لحظه‌ها به منزل تازه‌ای در این سفر رسیده‌ام.

مادری که خاله‌ات می‌نامم،

در طول یک سال گذشته، سرودها برای تو سروده‌ام. من چه بودم و تو چه کردی؟ چه می‌گویم به تو، تو خود بهتر از من می‌دانی.

به گذشته‌های دور بازگشته‌ام. آن شب، شبی که تا سحر بیدار ماندی و تا سپده‌دمان سر مرا بر سینه‌ات گذاشتی تا هرم نفس‌هایت، جای‌گزین نفس‌های مادرم باشد.

شبی که تو، زندگیت را برای من و ما فدا کردی و چنین شد که فداکاری و از خود گذشتن شد صفت بارز تو و سال‌ها نیز چنین گذشته است.

و حال که لحظه وداع با توست، احساس می‌کنم که به من خوب آموختی درس زندگی را، فدا کردن زندگی خود برای سعادت و به روزی دیگران و اینک احساس می‌کنم که تا حدودی این درس را خوب آموخته‌ام. پس بر من خرده مگیر که چرا تا حال، این‌قدر همه زندگیت در سیاست غرق شده است.

مادری که خاله‌ات می‌نامم،

این ماه‌ها و روزها مرا به گناهی متهم کرده و می‌کنند که همواره در آرزوی آن و برای رسیدن به آن در تلاشم، دفاع از هم‌نوع، دفاع از حقوق بشر و تحقق آموزه‌هایی که از دین اسلام آموخته‌ام.

وقتی خودم را با برخی از هم‌راهانم مقایسه می‌کنم از شادی در پوست خود نمی‌گنجم. به قول علی شریعتی، «اگر آن‌ها زر اندوختند من گنج یافتم، اگر آن‌ها کاخ برپا کردند، من معبد ساختم و اگر آن‌ها باغی خریدند من کشور سبز معجزاتش را دارم.»

مادری که خاله‌ات می‌نامم،

شام‌گاه پنج‌شنبه بیستم خردادماه ۱۳۸۸ که بازجوی وزارت اطلاعات به من تلفن کرد که روز جمعه خودم را معرفی کنم، چند بار بالای سرت آمدم، اما تو خواب بودی. می‌خواستم بهترین سرودهایی که یاد گرفته بودم را برایت بخوانم. اما دیدم که داروهای قلبت تازه اثر کرده و تو در خوابی، حیفم آمد که صدایت کنم.

اما حیف‌تر آن‌که نتوانستم آن‌ها را برایت بخوانم و حیف‌تر آن‌که زندانبانان نمی‌گذارند تا تو در طول بازداشت به دیدنم بیایی، چراکه نام تو از بد حادثه در شناسنامه‌ام نیست. البته باز وجود تو بود که به من یک روز فرصت داد تا بیرون از زندان باشم و شنبه صبح خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم.

نمی‌دانم. نمی‌دانم، چه صبری داری تو. نگرانی را شب قبل در وجودت دیدم، هنوز حس می‌کنی من همان طفل خردسالم، «آخر سه بار شد. سه بار بازداشت در طول ۱۲ ماه، یعنی چه؟» نمی‌دانم. نمی‌دانم… شاید…

«پسرم سعی کن چیزی برخلاف رضای خدا نگویی، علیه هم‌راهانت چیزی برخلاف واقعیت نگو.»

مادری که خاله‌ات می‌نامم،

در این لحظه وداع به تو می‌گویم به فضل خدا، ایستاده‌ام. اما این جمله را که از کتاب «مردی در تبعید ابدی» به خاطر دارم برایت می‌نویسم تا صبرت را با آگاهی آمیخته باشی: «زمانی که با زمانه خویش نساختی و با مسندنشینان و امربران ایشان کنار نیامدی و آن‌چه را که جاهلان می‌گویند، جاهلانه بازنگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد- حتا اگر در کنج منزلی در شهری ساکن باشی و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آواره‌ات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید.»


 


یادم می‌آید از زمانی که در شهر ابتدا شایعه و بعد به صورت جدی از چاپ اسکناس ۵۰۰۰۰ ریالی حرف می‌زدنند گاهی با پوزخند و گاهی با نگاهی نگران روبه‌رو می‌شدیم. زمان زیادی نگذشته است تا اکنون که از رونمایی اسکناس ۱۰۰۰۰۰ ریالی(یکصد هزار ریالی)  با غرور سخن می‌گویند. عکس‌العمل شما چیست؟


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بی‌طرفانه در آن حاکم است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن می‌داند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانه‌ای وب منتشر می‌شود و بی‌شک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی می‌داند که در وبلاگستان منتشر می‌شود و از آن مطلع می‌شود.

سید حسین جاودانی

۱ـ نامه را سرلشگر طبرسی، جانشین اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به نیابت از رییسش که سپهبدی پر نشان و درجه بود، امضا کرد و داد به دست شعبه اجراییات دادستانی ارتش که لابد یک نسخه از آن را بدهند به دست متهم سرشناس آن و دیگری را به نشان ثبت در تاریخ در آرشیوها نگه دارند تا روزگاری مثل امروز سندی شود و استنادی.

متهم: سیدعلی خامنه‌ای فرزند سید جواد، موضوع اتهام‌: اقدام علیه امنیت کشور و اهانت به رییس مملکت

بالای آن نامه کذایی، آرم ستاد بزرگ ارتشتاران منقوش بود و تاریخ ۵ بهمن ماه ۱۳۵۰ را بر سمت چپ صفحه درج کرده بودند و ۱۹۳ برگ پیوست به آن الصاق، که لابد متن اتهامات بود و گزارش ساواک و ….

در وسط صفحه و در جلوی عنوان محکومیت نوشته شده است: نام‌برده به سه ماه حبس تادیبی با احتساب بازداشت قبلی و برائت از اتهام اهانت به رییس مملکت  محکوم می‌شود.

۲- نامه سرگشاده داوود سلیمانی را از زندان کرج به متهم آن‌روز سال ۵۰ و رهبر معظم امروز خواندم که از شکنجه‌ها و دردها و آلام بی‌انتها سخن گفته و داد تظلم خواهی سر داده بود و خواستار نگاه منصفانه ایشان و پی‌گیری امور زندانیان سیاسی از منظر وظیفه سنگینی که علی‌القاعده به عنوان مقام اول کشور و به تعبیر دقیق‌تر همان رییس مملکت دارند، شده بود.

از طنز تلخ روزگار، اتهام سلیمانی همان اقدام علیه امنیت ملی است که در سال ۵۰ و در اوج قدرت شاه بد‌فرجام و ساواک و ۲ سال پس از داستان سیاه‌کل وچریک‌های فدایی وآن فضای امنیتی و با لحاظ کردن موقعیت سرشناس متهم، فقط ۳ ماه حبس با احتساب بازداشت قبلی دارد واکنون یک سال است که سلیمانی حتا یک روز به مرخصی نیامده است و ۵ سال دیگر نیز باید طی شود.

احمد زید‌آبادی هم که درست یک سال است به اسارت گرفته شده و اکنون و بدون حتا یک روز مرخصی در بند قاتلان گوهردشت کرج نگه داری می‌شود و اتهام و جرم او را اهانت به همان مقام رهبری و رییس مملکت دانسته‌اند که فقط ۱۴۰ روز آن انفرادی بوده است.

از قضا هر ۲ متهم داستان تلخ ما هم استاد دانشگاهند و حتمن باید بر عالمان بیش‌تر سخت گرفت.

تازه اینان شهرتی داشته‌اند و قلمی. بهاره هدایتی باید سخن بگوید که عینن به همان اتهام ۳۹ سال پیش مقام رهبری در زندان است و نه ۳ ماه که ۹ سال باید عمر جوانی را به میان‌سالی نزدیک کند که چرا مثلن در فلان دانشگاه تجمعی گذاشته‌اید و چرا بهمان بیانیه را صادر کرده‌اید؟ و چرا امنیت مملکت را زیر سوال برده‌اید؟

آن معلم با صفای دبستانی که به ما ریاضی آموخت، یاد داد که بین ۳ ماه تا ۹ سال فاصله بسیار است، چیزی در حدود ۳۶ برابر.

۳- مقام رهبری دستی در ادبیات دارند و گویا شاعر زبردستی هم هستند. من خود آن نیم بیت «دل‌بسته یاران خراسانی خویشم» ایشان را که در شعر به «امین» تخلص می‌کنند بسیار دوست دارم و از قضا در محاورات و مکاتبات، بیش‌مار استفاده می‌کنم و به حکم خراسانی بودن از طراوت آن سخت لذت می‌برم.

اما آیا ایشان می‌دانند روزگاری است که یاران خراسانی و غیر‌خراسانی ایشان از محنت حکومت دینی و شکنجه‌‌ها و زندان‌ها و سرکوب‌ها دیگر رمقی در جان و سخنی بر زبان ندارند؟

می‌دانند که آن یار خراسانی ادیب و شاعر (شفیعی کدکنی) رنجور از ستم مضاعف سینه چاکان ایشان به مردم، دل از خراسان و یارانش برید و رفت؟

می‌دانند که یاران خراسانی و کرمانی و تهرانی و….. به جرم سخن گفتنی و مقاله‌ای و نقدی و درخواست اجرای قانون اساسی و رعایت حقوق بشر ـ ‌که از قضا خود آیت‌اله خامنه‌ای در سال ۵۷ به تحسین همان نهادهای حقوق بشری پرداخته‌اند ـ  آن‌چنان در فشارند و تادیب و تعزیر حکومت  که روزگار خراسان و غیر‌خراسان کم به خود دیده یا اصلا ندیده است؟

این چه تدبیر حکومت و منزلی است که اتهامی در دوران نظام شاهی ۳ ماه حبس دارد و همان اتهام اکنون ۹ سال؟

آیا نباید فریاد رنجور عدالت را که سالیانی پیش خود مقام رهبری با فصاحت از آن سخن می‌گفتند و اکنون جانی بر لب است شنید؟

آیا نباید به فراست اندیشید که مبادا قدرت مطلقه ذهن‌ها را مشوه و از عقلانیت تهی کرده باشد؟

۴- حکم سال ۵۰ آیت‌اله خامنه‌ای در سند شماره ۲۰ روزشمار انقلاب در خراسان به ودیعت نهاده شده است.

در روزگاری که به زودی فراخواهد رسید، روزشمارهای دیگری با پیوست اسناد دیگری منتشر خواهد شد.

مباد که در قیاس تاریخی، اسناد امروز شاهد مثال تاریخ شوند؟


 


سه شنبه ۱ تیرماه ۱۳۸۹- ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰

شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا:  اعظم

note3استودیو: دامون

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات ایران

note3زاکومی – «گل باران شدن کره شمالی مقابل پرتغال» – محمدرضا

note3روزنگاشت – «باد مارا خواهد برد» -  به مناسبت زادروز «عباس کیارستمی» – محبوبه

note3 بخش اول اخبار

note3کوچه مهتابی – «نه یک توهم از ترنگ عابدیان»- اردوان طاهری

note3رادیو لیچار – «داستان جانشینی برای سلطان جنگل»- قسمت پنجاه و دوم – فرورتیش

note3 بخش دوم اخبار

note3پارس‌نامه  – «پارسه، عظمت هنر معماری» – امیر و کاملیا

note3درس اندونزی به تمام جهان در مورد چگونگی مبارزه با تروریسم

note3سعدی‌نامه – «تاثیر شاهنامه بر آثار سعدی» – حمید جعفری

note3 بخش سوم اخبار

note3اتوبان – دامون


 


رادیو کوچه

گروهی از دانشمندان آمریکایی موفق شدند توالی ژنتیکی شپش بدن انسان را که منجر به بروز بیماری‌های زیادی می‌شود رمزگشایی کنند.

اکنون گروهی از حشره‌شناسان دانشگاه ایلینویز موفق شدند DNA این حشره را رمزگشایی کنند. به گفته این محققان، دست‌یابی به توالی ژنوم شپش بدن انسان می‌تواند به ارایه درمان‌های جدیدی برای مبارزه با این حشره و خویشاوند نزدیک آن یعنی شپش سر کمک کند. لازم به توضیح است این نوع شپش باعث به‌وجود آمدن بیماری‌های اپیدمی تیفوس (حصبه) و تب سنگر می‌شود.

این حشرات به خصوص در کشورهای محروم و کشورهایی که شرایط بهداشتی در وضعیت نامناسبی قرار دارد گسترده‌اند و می‌توانند روی بدن خارش‌های شدیدی ایجاد کنند.

این محققان در این خصوص اظهار داشتند: «ژنوم شپش بدن، کوچک‌ترین DNA شناخته شده یک حشره است به‌طوری که ابعاد DNA این حشره بازتابی از محیط زیست محافظت شده و رژیم غذایی قابل پیش‌بینی آن است.»

گفتنی است براساس گزارش Scientific American، شپش بدن انسان برای بقا کاملن به انسان وابسته است و اگر از میزبان خود برای مدت طولانی جدا شود می‌میرد.


 


رادیو کوچه

تلویزیون کره‌ی شمالی بازی تیم ملی فوتبال این کشور مقابل پرتغال که روز گذشته چهارشنبه برگزار شد را به طور کامل و زنده پخش کرد.

تلویزیون کره شمالی برای اولین بار بازی تیم ملی فوتبال این کشور در خارج از کره را به صورت زنده به روی آنتن برد.

به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، شبکه‌ی مرکزی تلویزیون کره‌ی شمالی دیدار تیم‌های پرتغال و کره شمالی را به طور کامل برای فوتبال دوستان کره‌ای پخش کرد اما، بلافاصله بعد از به صدا درآمدن سوت پایان بازی با قطع برنامه‌ی پخش زنده به پخش برنامه‌های خود ادامه داد.

طبق اظهارنظر منابع غیررسمی این نخستین باری است که تلویزیون کره شمالی دیدار تیم ملی فوتبال این کشور را در خارج از کره شمالی پوشش می‌دهد.

گفتنی است پیش از این تلویزیون کره شمالی تنها دیدار افتتاحیه جام جهانی و چند دیدار دیگر را برای فوتبال‌دوستان کره‌ای به روی آنتن برده بود.


 


رادیو کوچه

درب اصلی تالار مولوی به دلیل عدم رعایت حجاب از سوی گروه‌های تاتری پلمب شد.

به گزارش خبرآنلاین، صبح امروز سه‌شنبه اول تیرماه وقتی گروه‌های تاتری برای تمرین قصد ورود به تالار مولوی را داشتند با در بسته و پلمب شده آن روبه‌رو شدند.

هنوز مهدی مکاری و هیچ یک از دیگر مسوولان تالار پاسخ‌گوی علت این پلمب شدن نیستند، اما ظاهرن این دستور به وسیله جهاد دانشگاهی اجرا شده است.

علت این اقدام از سوی منابع غیررسمی، بدحجابی و رعایت نکردن پوشش ظاهری از سوی گروه‌های تاتری اعلام شده است. البته عده‌ای هم مسایل و اختلافات مالی را دلیل این حرکت می‌دانند.

در حال حاضر گروه‌های تاتری که برای تمرین می‌خواستند وارد تالار شوند پشت در و در محوطه بیرونی سالن منتظر هستند.

تالار مولوی یکی از سالن‌های نمایش تهران است و در خیابان ۱۶ آذر در نزدیکی میدان انقلاب قرار دارد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بی‌طرفانه در آن حاکم است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن می‌داند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانه‌ای وب منتشر می‌شود و بی‌شک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی می‌داند که در وبلاگستان منتشر می‌شود و از آن مطلع می‌شود.

فرزند شهید سید‌علی موسوی به مناسبت روز پدر نامه‌ای برای پدرش نوشت‌. وی در بخشی از نامه‌ی خود ‌آورده است‌: «تو خود خوب می‌دانی که ما همگی محکم، پابرجا و هم‌چنان سبز ایستاده‌ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه‌مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دلتنگ و آرزومند آنیم».

متن نامه‌ی فرزند شهید موسوی به شرح زیر است:

به‌نام خداوند قادر متعال

سلام پدر،‌۶ ماه است که واژه پدر برایم غریب شده است. ۶ ماه است که دیگر سلام‌هایم جوابی برایشان پیدا نمی‌شود. حسرت گفتن یک پدر و شنیدن جواب، ۶ ماه است که مرا می‌آزارد. صدای زنگ در و سلام‌های بلند و توام با خنده‌های تو هنوز در گوشم طنین‌انداز است و چه سخت است که تو آن‌جا باشی و من این جا روز پدر را برایت جشن بگیرم. خاطرت هست که مناسبت‌ها را خودم کیک می‌پختم و منتظر می‌شدم تا تو بیایی و کیک را در حضور تو می‌بریدم. امسال هم به بهانه روز پدر کیک می‌پزم و رویش با سبز می‌نویسم: «پدر شهیدم روزت مبارک. هدیه امسال را خودم برایت می‌آورم، چند شاخه گل و لبخندی که بر روی لبانم نشسته است و می‌دانم که تو را شاد می‌کند.»

به پسر ۸ ساله‌ات که تازه باسواد شده می‌گویم واژه پدر را خودش برایت بنویسد و هم‌راه با گل ها بر سر مزارت بیاورد، پسری که با شوق حروف الفبا را یاد گرفت تا بتواند با نوشتن نامت تو را خوشحال کند. افسوس که آن‌ها دلشان به چشمان غمناک پسر کوچکی هم رحم نکرد و او اولین بار نام تو را در دفترش این‌گونه نوشت: «شهید سیدعلی موسوی حبیبی» و با شوقی کودکانه به من نشان می‌داد که: فاطمه ببین درست نوشته‌ام و من بغضم را مثل همیشه فرو می‌خوردم و می‌گفتم: آره درسته عزیزم، نمره‌ات بیست است. نمره تو و پدر شهیدمان.»

مادرمان نیز سخت دل‌تنگ است ولی محکم ایستاده تا جای تو را هم برایمان پر کند، حتا سعی می‌کند اشک‌هایش را از ما مخفی کند تا دلمان نلرزد ولی من خوب می‌فهمم در قلبش طوفانی برپاست. پدرجان! تو خود خوب می‌دانی که ما همگی محکم، پابرجا و هم‌چنان سبز ایستاده‌ایم و راه سبزت را ادامه خواهیم داد. پس در آستانه میلاد مولای عدالت پیشه مان علی(ع) رضایتت را از ما اعلام کن. لااقل به خوابمان بیا و دست پرمهرت را بر سرمان بکش که سخت دل‌تنگ و آرزومند آنیم.

پدرم، بابای خوبم، دلم تنگ است برای خنده‌هایت، برای شوخی‌هایت، برای دست‌های نوازشگرت، برای شانه‌هایت که تکیه گاهی محکم برایمان بود. همیشه می‌گفتی تا من هستم از هیچ چیزی نترس ولی الان که نیستی…. اما نه، تو باعث شدی که تکیه‌گاهی محکم‌تر پیدا کنم.«خدا» کسی که امانتش را از ما گرفت و خود کفیل ما شد و من راضیم به رضای او، می‌دانم که مرا به آزمایشی سخت مبتلا کرد تا من حضورش را پررنگ‌تر از قبل حس کنم و این‌طور هم شد و من بسیار خوشحالم که تو در کنار او آرامش یافته‌ای.

به قول دکتر شریعتی: «شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمن را نمی‌کشد، رسوا می‌کند.» و در مورد تو نیز این گونه شد و شهادت مظلومانه‌ات، رسوایی بزرگی را برای دشمنان به بار آورد و من ۶ ماه است با افتخار سرم را بالا گرفته‌ام و برای همیشه افتخار می‌کنم که پدرم شهید راه آزادی است و من فرزند چنین شهیدی.»

به گفته شهید مطهری: «مپندارید که شهدا رفته‌اند و ما مانده‌ایم بلکه آن‌ها مانده‌اند و گذر زمان ما را با خود برده است.»

و من در گذر زمان ایستاده‌ام هم‌چون درختی تنومند و سبز که ریشه‌هایی قوی در دل خاک دارد و تنش از گزند بدخواهان و تبر جنگل بانان آسیبی نمی‌بیند و به مظلومیتت سوگند که تا گرفتن انتقام خون تو از پا نمی‌نشینم و از افشای حقایق باکی نخواهم داشت.

پدرم! چه کنیم که تو برای این دنیا ساخته نشده بودی، دلت جای دیگری بود دلتنگ او بودی و وعده‌هایش و عاقبت چه زیبا و عاشقانه به سوی محبوبت شتافتی، برو سفر به‌خیر ولی هراز گاهی به ما هم سری بزن.

«رفت تا از گرد زمین پاک بماند آسمانی‌تر از آن بود که در خاک بماند»

پدرم روزت مبارک. امیدوارم خدا به هم‌راه دیگر شهدای راه آزادی روزتان را برایتان جشن بگیرد. به‌بخش مرا که دیگر قلمم توان ندارد تا بیش‌تر از دل‌تنگی‌هایی که خود بیش از همه به آن آگاهی، برایت بنویسد. بدان که ما راضی هستیم به رضای خدا و شادیم به شادی تو.

پدرم دیده به سویت نگران است هنوز                            غم نادیدن تو بار گران است هنوز

آن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تو                         نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

دخترت فاطمه


 


رادیو کوچه

رییس کالج « سنت آنتونی» دانشگاه اکسفورد در بریتانیا، طی نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار آزادی محمدرضا جلایی پور،  نفر اول المپیاد و کنکور سال ۸۱ و هم‌چنین مسوول ستاد پویش موج سوم در انتخابات سال گذشته، شد.
فاطمه شمس همسر این فعال دانشحویی ضمن اعلام این خبر افزود: «سه روز پیش مارگارت مک‌میلان ریاست کالج سنت‌آنتونی دانشگاه اکسفورد طی نامه‌ای به آیت‌اله خامنه‌ای ضمن ابراز نگرانی از رفتارهای صورت گرفته با  محمدرضاجلایی‌پور و هم‌چنین سلامتی وی خواستار آزادی این دانشجوی کالج سنت‌آنتونی شد. »
در بخشی از این نامه که در وب‌لاگ شخصی فاطمه شمس منتشر شده  آمده است: «به عنوان رئیس کالج او و به نمایندگی از کلیه دانشجویان این کالج از شما خواهشمندم که با عقلانیت و مروت که قاعدتا باید از خصیصه‌های هر نظام حقوقی‌ای باشد، وضعیت محمدرضا را پیگیری و او را آزاد کنید تا بتواند درس‌اش را ادامه دهد و افتخار و احترام برای کشورش ایران به ارمغان بیاورد.»
گفتنی است محمدرضا جلایی‌پور هفته گذشته، برای دومین بار در یک سال گذشته، توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.


 


محبوبه / رادیوکوچه

mahboobeh@koochemail.com

امروز یکم تیر‌ماه برابر با زادروز «عباس کیارستمی» فیلم‌نامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایرانی است. او متولد سال ۱۳۱۹ خورشیدی است، و از سال ۱۳۴۹ در عرصه سینما فعالیت می‌کند و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه یا مستند را ساخته، نوشته، و یا تهیه کرده‌ است.

«عباس کیارستمی» در یکم تیرماه سال ۱۳۱۹ در تهران زاده شد. او دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا «دانشگاه تهران» است. وی از سال ۱۳۴۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی، در «آتلیه ۷» به کار طراحی جلد کتاب و آفیش پرداخت.

از سال ۱۳۴۶ در «سازمان تبلیغاتی نگاره» به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آن‌ها تیتراژ فیلم «وسوسه شیطان» ساخته «محمد زرین‌دست» بود.

طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های «قیصر» و «رضا موتوری» ساخته «مسعود کیمیایی» را، او انجام داد. مدتی بعد به دعوت «فیروز شیروانلو»، که مسوولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به «کانون» رفت و در سال ۱۳۴۹ اولین فیلم کوتاه به نام «نان و کوچه» را ساخت.

سال ۱۳۵۱ فیلم «زنگ تفریح» را ساخت و با ساخت فیلم «مسافر» در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب، پایه‌گذار سینمایی شد، که تا به حال فیلم‌سازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شده‌اند.

عباس کیارستمی تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه یا مستند را ساخته، نوشته، و یا تهیه کرده‌ است، و هم‌چنین برنده تعدادی جوایز داخلی و خارجی شده است. او با فیلم «طعم گیلاس» در سال ۱۹۹۷ میلادی جایزه «نخل طلای» جشنواره فیلم «کن» را از آن خود کرد.

او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان و شاعرانگی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است.

کیارستمی تجربه‌های متفاوتی در زمینه‌های ‌دیگر هنری، نظیر آهنگ‌سازی، شعر، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشته ‌است، وی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های «حافظ به روایت عباس کیارستمی» و «سعدی از دست خویشتن فریاد» را منتشر ساخته‌ است. وی هم‌چنین در زمینه عکاسی شناخته شده‌ است.

جالب است بدانید در حراجی «کریستی» دبی به تاریخ یکم می ۲۰۰۸، عکسی از کلکسیون عکس‌های او به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد.

کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود در سن ۱۵ سالگی و پس از آن در انقلاب سال ۱۳۵۷،گفته ‌است که دیگر هیچ‌گاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت، او هم‌چنین انقلاب را با انگیزه‌های مشروع، ولی غیر عقلانی و احساسی می‌داند که باعث از بین رفتن قانون‌گرایی می‌شود.

او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۷ درباره محمود احمدی نژاد گفته: من فکر می‌کنم او کارش را خوب انجام نداد. او با وعده رفع مشکلات اقتصادی به قدرت رسید که هیچ‌کدام از آن‌ها را عملی نکرد.

در بهار سال ۲۰۰۹ قرار بود کیارستمی برای کارگردانی اثری از «موتسارت» به اپرای ملی انگلیس در لندن برود اما سه هفته مانده به شروع این نمایش، در اعتراض به رفتار غیرمحترمانه کارکنان سفارت انگلیس و روند پیچیده اخذ ویزا، از کارگردانی کنار کشید.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا

بیوگرافی عباس کیارستمی


 


رادیو کوچه

رییس مجلس شورای اسلامی از اظهارنظرها درخصوص مصوبه روز یکشنبه مجلس درباره موسسات غیردولتی و زیرسووال بردن آن انتقاد کرد.
علی لاریجانی روز دوشنبه در نخستین نشست تخصصی تاریخ مجلس با بیان این‌که «عده‌ای که درباره مصوبه مجلس سر و صدا می‌کنند احتمالن این مصوبه را به خوبی نخوانده‌اند» تصریح کرد: «مصوبه روز یک‌شنبه مجلس شامل همه دانشگاه‌های غیردولتی است که البته یک بخشی از آن شامل دانشگاه آزاد است اما عده‌ای تمام این مصوبه را کنار گذاشته‌اند و بخشی از آن را گرفته‌اند و درباره آن سر و صدا می‌کنند.»
وی افزود: «این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که عده‌ای  آن‌قدر ذوب در قوه‌ای هستند که چشم دیدن قوه‌ دیگر را ندارند.»
به گفته‌ی آقای لاریجانی «کسی که به قوه مقننه توهین می‌کند در واقع به ملت توهین می‌کند.»
گفتنی است  مجلس شورای اسلامی، روز یک‌شنبه، اساسنامه جدید دانشگاه آزاد را که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده بود لغو و  اعلام کرد که دانشگاه آزاد می‌تواند اموال خود را وقف کند.
کارشناسان اعتقاد دارند  با تصویب این قانون، مجلس توانست محمود احمدی‌نژاد را  که به گفته بسیاری به دنبال تسلط بر دانشگاه آزاد بود محدود کند.


 


رادیو کوچه

فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران ضمن انتقاد از ایالات متحده آمریکا به دلیل «عدم توانایی این کشور» در مهار لکه نفتی خلیج مکزیک اظهار داشت که سپاه به راحتی قادر به انجام این کار است.

رستم قاسمی با بیان این‌که  «متخصصین قرارگاه خاتم‌الانبیا آماده مهار لکه نفتی خلیج مکزیک در آمریکا هستند» تصریح کرد: «این مایه ننگ و شرمندگی است که آمریکا و انگلیس و کسانی که خود را مهد تکنولوژی و ابرقدرت حوزه صنعت و اقتصاد جهانی می‌دانند با گذشت دو ماه از تخریب سکوی تولید نفت در منطقه خلیج مکزیک قادر به مهار فوران نفت ‌نباشند.»

وی افزود: «دستور اوباما به ارتش آمریکا برای دخالت و ورود به صحنه این حادثه که دیگر به بحران منطقه‌ای و بلکه فرامنطقه‌ای تبدیل شده است، نشان‌دهنده چالش فناوری غرب و به بن‌بست رسیدن متخصصان مغرور کمپانی‌های بزرگ نفتی انگلیسی و آمریکایی است»

به گفته‌ی آقای قاسمی احساس مسوولیت دولت و ملت ایران در برابر یک امر انسانی و برشماری توانمندی‌های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به ویژه متخصصان نفتی قرارگاه خاتم الانبیا می‌تواند به بحران زیست محیطی و مهار لکه نفتی پایان ببخشد.

گفتنی است  لکه نفتی خلیج مکزیک یک لکه نفتی است که بر اثر نشت نفت از یک چاه نفت دریایی در خلیج مکزیک بوجود آمده و تاکنون خسارات زیادی به بار آورده است.


 


رادیو کوچه

دبیر شورای مرکزی انضباطی دانشجویان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی  از ممنوعیت مصرف سیگار و مواد دخانی در محیط دانشگاه‌ها  خبر داد.
به گزارش مهر، مهدی طیبی روز دوشنبه با اشاره به شیوه نامه جدید اجرایی انضباطی دانشجویان اظهار داشت: «استعمال دخانیات در دانشگاه و اماکن مرتبط یعنی هر فضایی که به دانشجو و دانشگاه مرتبط باشد تخلف اخلاقی محسوب می‌شود.»
وی افزود: «در صورت ارتکاب دانشجویان به این تخلف امکان محرومیت آنها تا دو ترم از تحصیل وجود دارد.»
به گفته‌ی آقای طیبی در صورت ارتکاب دانشجویان به این «تخلف» در مرحله اول به دانشجویان اخطار شفاهی داده می‌شود و در صورت تکرار امکان محرومیت وجود دارد.
آقای  طیبی در عین حال گفت که «تاکنون حکمی در این زمینه نداشته‌ایم و موارد با اخطارهای شفاهی رفع شده است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «این شیوه برای کلیه دانشجویان دختر و پسر اجرا می شود و تفاوتی نیز میان دانشگاههای وابسته به وزارت بهداشت یا علوم وجود ندارد.»


 


رادیو کوچه

اتاق بازرگانی پنانگ مالزی طرحی را پیشنهاد  کرد که به موجب آن یکی از خیابان‌های این کشور به نام ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق عوض خواهد شد.

به گزارش رادیو کوچه به نقل از خبرگزاری برناما، روز گذشته (دوشنبه) اتاق بازرگانی پنانگ مالزی حمایت خود را از تغییر نام خیابان امپانگ در کووالالامپور به نام دکتر ماهاتیر محمد (چهارمین نخست وزیر)به جهت افتخاراتی که وی  برای این کشور به ارمغان آورد ابراز نمود.

سید حسن سید علی ایدید معاون رییس جمهور گفت: «مجلس از طرح این پیشنهاد که بوسیله داتوک سید علی الحبشی داده شده است استقبال نموده است »

وی افزود: «زمان آن رسیده است که از دکتر ماهاتیر محمد قدردانی کنیم»


 



 


سینا / رادیو کوچه

sina.magazine@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

روزنامه‌ ایران در صدر اخبار خود با اشاره به نقض مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره اساس‌نامه جدید دانشگاه آزاد از سوی مجلس نوشت: «اعتراض افکارعمومی به حامیان قانون‌گریزی جاسبی.»

این روزنامه دولتی هم‌چنین در بخش دیگری از مطالب خود از عملی شدن هشدار تهران مطلبی را منتشر کرد و نوشت: «ممانعت از ورود ۲ بازرس آژانس به ایران.»

روزنامه تهران امروز «برنامه دولت برای مقابله با تحریم‌ها» را به عنوان خبر اول خود برگزید.

«راه‌کارهایی برای مقابله با شرایط جدید وجود دارد» تیتر دیگری است که این روزنامه به نقل از شمس‌الدین حسینی آورده است.

روزنامه جام جم مهم‌ترین تیتر خود را به رقابت‌های جام‌جهانی فوتبال اختصاص داد و نوشت: «برزیل زهر‌چشم گرفت.»

«محرومیت از تحصیل در انتظار دانشجویان سیگاری» عنوان دیگر این روزنامه است.

روزنامه خراسان از «تغییرات ۲۰ تا ۶۰ درصدی لایحه برنامه پنجم در ۵ کمیسیون تخصصی مجلس»  خبر داد.

عنوان بعدی این روزنامه در ارتباط با انتقاد از مصوبه مجلس درباره وقف دانشگاه آزاد و پاسخ لاریجانی بیان شده است.

روزنامه دنیای اقتصاد ضمن تشریح راه‌کارهای مقابله با تحریم از قول سخن‌گوی اقتصادی دولت خبر از «تسهیلات جبرانی برای فعالان اقتصادی» داد.

«تلاطم بورس با آغاز واگذاری خودروسازان» تیتر دیگر این روزنامه اقتصادی است.

روزنامه شرق نیز به خبر مصوبه مجلس در خصوص وقف دانشگاه آزاد پرداخت و تیتر «موضع‌گیری نمایندگان و جریان‌های مخالف «تایید وقف» دانشگاه آزاد» را در صدر اخبار خود آورد.

عنوان بعدی این روزنامه اظهارات  رییس پلیس پایتخت درخصوص شایعه‌های اخیر  و هم‌چنین «تکذیب جریمه نقدی بدحجابی» است.

«کشتی کمک‌های انسان دوستانه ایران عازم غزه می‌شود» تیتر نخست روزنامه کیهان است.

این روزنامه حامی دولت در ادامه از توافق فراکسیون شیعیان عراق خبر داد و نوشت: «نخست وزیر به زودی اعلام می‌شود.»

و در پایان روزنامه همشهری تیتر «‌کاهش سود سپرده‌های مردم، تثبیت سود بانک‌ها» را منتشر کرد.

خبر دیگر این روزنامه ممانعت ایران از ورود ۲ بازرس آژانس انرژی اتمی به تهران  طبق گفته‌ی صالحی رییس سازمان انرژی اتمی است.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


مریم/ رادیوکوچه

maryam.m@koochehmail.com

  • 921 قمری – «زین‌العابدین عبدی‌بیک‌شیرازی» ملقب به «نویدی» در شیراز به‌دنیا آمد. او از کاتبان و نویسندگان دیوان شاه‌ طهماسب صفوی بود و به‌ادب فارسی علاقه داشت. بزرگ‏ترین اثر این مورخ ایرانی، کتابی درباره‏ی حکومت سلسله‏ی صفویه در ایران می‏باشد. او در این کتاب، اخبار صفویان را از آغاز تا ۹۷۸ قمری نگاشته است. از دیگر آثار نویدی، جام‌جمشید به‌صورت منظوم می‏باشد. عبدی‌بیک با پیروی از خمسه‏ی نظامی گنجوی، پنج مثنوی سروده است.
  • ۶۵۴ میلادی – شهر «کرمان» در نخستین روز تابستان به‌تصرف عرب درآمد که «مجاشع‌بن مسعودسلمی» فرماندهی آن‌ها را برعهده داشت. هنگام تصرف کرمان، هنوز «یزدگردسوم» شاه ساسانی زنده و در شهر مرو بود که وی نیز در همین سال ترور شد. مجاشع پس از تصرف کرمان و دعوت شهروندان به‌اسلام، به‌دلایل امنیتی اجازه نداد که سپاهیانش در شهر مستقر شوند. زیرا شنیده بود که کرمانیان به‌آیین زرتشت تعصب می‌ورزند و شدیدن ناسیونالیست هستند. بنابراین، لشکریان او در یک روستای کوچک در چهار فرسنگی جنوب شهر کرمان خیمه زدند و مستقر شدند.
  • ۱۷۵۶ میلادی – به‌دستور «سراج‌الدین نواب بنگال» ۱۴۶ شبه‌نظامی انگلیسی را در یک اطاق کوچک حبس کردند که برخی از آنان را از سوراخی که در سقف ایجاد کرده بودند به‌داخل اطاق و بر سر دیگران می‌انداختند و این عمل باعث خفه‌شدن ۱۲۳ تن از انگلیسی‌ها شد. مورخان انگلیسی در تالیفات خود از این اطاق به‌عنوان «سوراخ سیاه جهنم» نام برده‌اند. در پی قتل نادرشاه افشار در کودتای دهم ژوئن ۱۷۴۷ در نزدیکی قوچان، انگلیسی‌ها جرات یافته و برای استعمار هند متوسل به‌نیروی مسلح شده بودند. آن‌ها قبلن به‌بهانه تجارت و تحت نام کارکنان کمپانی هندشرقی، در برخی از نقاط بندری هند استقرار یافته بودند. پس از آن‌که انگلیسی‌ها بر شبه قاره هند مسلط شدند، هرگاه که با قیام مسلحانه هندیان به‌ویژه در قرن نوزدهم روبه‌رو می‌شدند آنان را پس از سرکوب و دست‌گیری به‌دهانه لوله توپ می بستند و سپس توپ را شلیک می کردند تا فرد مخالف هنگام خروج گلوله قطعه – قطعه شود. اصطلاح به «دهانه توپ بستن» از همان زمان رایج شده است که ظالمانه‌ترین نوع اعدام شناخته شده است.
  • ۱۶۵۰ میلادی – «اتودو گریک» صنعت‌گر آلمانی موفق شد ماشین «تخلیه هوا» را اختراع کند. وی از جمله صنعت‌گرانی بود که اختراعش به‌عنوان بزرگ‌ترین اختراع قرن هجدهم میلادی قلم‌داد شد و تحول عظیمی در علم و صنعت آن زمان جهان، به‌وجود آورد. از ماشین تخلیه هوا در صنایع سنگین و امور الکتریسیته استفاده فراوان می‌شود.
  • ۱۴۲۹ میلادی – «غیاث‌الدین جمشیدکاشانی» ریاضی‌دان و اخترشناس ایرانی درگذشت. وی در دوران فعالیت علمی‌اش به‌تالیف کتاب‌های متعددی در زمینه ریاضیات و نجوم پرداخته است. مهم‌ترین این آثار عبارت‌اند از: «زیج خاقانی، مفتاح‌الحساب و رساله محیطیه»
  • ۱۳۱۹ خورشیدی – امروز زادروز «عباس کیارستمی» فیلم‌نامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایرانی است که آثار وی اغلب با استقبال فراوان منتقدان روبه‌رو شده است. کیارستمی از سال ۱۳۴۹ خورشیدی در عرصه سینما فعالیت می‌کند و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه یا مستند را ساخته، نوشته، یا تهیه کرده ‌است. از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به «سه‌گانه زلزله، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد» اشاره کرد.
  • ۱۹۴۹ میلادی – زادروز «مری استریپ» که با نام مریل استریپ شناخته می‌شود، بازیگر آمریکایی است که در زمینه تاتر، تلویزیون و سینما فعالیت می‌کند. مریل استریپ کار سینما را در سال ۱۹۷۷ با فیلم «جولیا»شروع کرد. او تاکنون شانزده بار کاندید جایزه اسکار شده است و دوبار آن‌را دریافت کرده است.

 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • از میان برداشتن UPSR/PMR، نظرات معلمان و خانواده‌ها در نظر گرفته خواهد شد.
  • ساتیم غایب بزرگ اجلاس جناح راست سلانگور.
  • به مسایل مربوط به گواهی‌نامه رانندگی (SPAD) در ماه سپتامبر رسیدگی خواهد شد.
  • انیفاه سفر ۵ روزه خود به نیوزلند را از پنج‌شنبه آغاز می‌کند.
  • رسماه در ماه جولای به‌طور رسمی دفتر زنان را افتتاح می‌کند.
  • رهبران حزب پیش‌رو از نجیب به‌خاطر جبران دروغ‌های اپوزسیون پشتیبانی کردند.
  • حزب مردم انتظار دارد که تجدید سازمان رهبری حزب قوت بگیرد.
  • حزب دوستی سراواک چشم به کسب ۱۰ تا ۱۵ کرسی در انتخابات منطقه‌ای دارد.
  • سامی ولوو: «انجمن هندی‌تباران ارتباط خود را با مردم مستحکم می‌سازد.»
  • تعاونی ارتباطات مالزی برای درآمد بیش‌تر دست به فعالیت‌های دیگر اقتصادی می‌زند.
  • شرکت EON شکایات زیادی از شرکت Primus دریافت کرده است.
  • طرح ۱۴۷٫۸۳ میلیون رینگیتی  آب رسانی جای‌گزین برای KLIA اجرا می‌شود.
  • غزه‌نشینان به کمک‌رسانان لبنانی خوش آمد گفتند.
  • ترکیه نیرو‌های خود را به مرز‌های عراق گسیل کرد.
  • بمب‌گذار میدان تایم گناه کار شناخته شد.

روزنامه استار

  • برخی از اشخاص بسیار مهم پس از تعطیل شدن بساط شرط‌بندی به کشور‌های همسایه گریخته‌اند.
  • مالزی به‌دنبال شناسایی جهانی غذای حلال است.
  • نخست وزیر سنگاپور امروز به مالزی می‌آید.
  • یک مرد تاجر هشت گونه جانوری را تحت حمایت و نجات قرار می دهد.
  • دیوار زندان پودو فرو ریخت.
  • چهار دانشجوی نیجریه ای که پسر یکی از سیاست مداران نیجریه را دزدیده بودند دستگیر شدند.
  • یک مرد در ایپاه در روز پدر خود را حلق‌آویز کرد.
  • · مالزی خواستار آزادی یک تبعه زندانی در مصر شد.
  • · مراقب کلاه برداران در ایستگاه‌های فروش بنزین باشید.
  • · دانشگاه‌ها برای مقابله با جذب برای عملیات تروریستی با پلیس هم‌کاری می‌کنند.
  • · وزارت کشور به‌دنبال بودجه ۸٫۵ میلیارد رینگیتی برای اتمام ۵۵۲ پروژه مربوط به طرح دهم مالزی.
  • · هواپیمایی مالزی کمپین جدیدی را در مورد صندلی‌های رایگان خود به راه می‌اندازد.
  • · سیل جان ۱۴۵،۰۰۰ سکنه جنوب چین را تهدید می‌کند.
  • · شرکت‌های نفتی در مورد ممنوعیت حفر در آب‌های عمیق اعتراض کردند.
  • · پس از بروز اختلافات، ایران از ورود دو بازرس سازمان ملل جلو‌گیری کرد.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • پرونده قتل امین‌الرشید به ۱۲ اکتبر موکول شد.
  • محی‌الدین: «خدمات راه‌آهن ستون فقرات حمل و نقل عمومی است.»
  • نخست وزیر: «وارد دوره جدیدی از اقتصاد حلال می‌شویم.»

روزنامه مالایی میل

  • حتا یک رای در پارلمان می‌تواند وضعیت نمایندگی تاین چوآ را معلوم کند.
  • وسیله بازیابی بکارت برای کمک به دختران عرب، توسط چینی‌ها اختراع شد.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته