مجید توکلی، فعال سرشناس دانشجویی در زندان دچار خونریزی شدید معده شد و مسئولان وی را تاکنون به بیمارستان منتقل نکردند و بر همین اساس وضعیت سلامتی وی وخیم است.
به گزارش هرانا، توکلی که به تازگی به بند ۳۵۰ زندان اوین که فاقد هرگونه امکانات پزشکی است، منتقل شده بر اثر سرفههای شدید و عدم رسیدگی پزشکی دچار خونریزی شده است.
وی طی یک هفته ی اخیر مکررا دچار خون دماغ شده بود اما مسئولان زندان در برابر خواسته دیگر زندانیان مبنی بر رسیدگی به وضعیت حاد این زندانی سیاسی بیتفاوت بودند.
علی توکلی، حال برادر خود را بسیار وخیم گزارش کرده است و مشکل وی را مربوط به بیماری ریوی که به دلیل شرایط سخت زندان و خصوصا اعتصاب غذا در سلول انفرادی ۲۴۰ به آن مبتلا شده بود، عنوان کرده است.
مادر توکلی براساس تماسی ۳۰ ثانیه ای که با فرزند دربند خود داشته است، وضعیت وی را بسیار بد توصیف کرده و نگران حال وی است؛ مجید در این تماس یادآور شده که ممکن است تا چندی موفق به برقراری تماس با آنها نشود.
به نظر می رسد تشدید بیماری وی در اثر عملیات ساختمانی و ازدحام بیش از حد زندانیان در بند ۳۵۰ و خوابیدن در راهروها و کریدور به وجود آمده است. وضعیت اسفبار بهداشتی، عدم درمان مناسب و به موقع، نامناسب و بی کیفیت بودن غداهای این بند، قطع گاز و آب برای مدتی محبوسین را دچار مشکلات جدی کرده است.
در هفته گذشته اخباری مبنی بر بیگاری زندانیان محبوس در بند ۳۵۰، به دلیل ساخت و ساز در درون زندان از سوی خبرگزاری های مختلف منتشر شده است.
گفتنی است مجید توکلی، دانشجوی کشتی سازی دانشگاه پلی تکنیک تهران از ۱۶ آذر ماه سال گذشته تاکنون در زندان به سر می برد و با حکم سنگین هشت و نیم سال حبس تعزیری مواجه است.
فخرالسادات محتشمی پور
...گویند داود برادر رضاعی امام صادق(ع) در زندان خلیفه بود و مادرش نالان از فراق جگرگوشه. باید کاری می کرد و چه کسی کاردان تر از امام؟ نسخه ای که صادق الائمه برای این مادر خسته و رنجور نوشت به غایت آرام بخش بود: ترکیبی از آیات الهی و نماز و دعا. باید با خدا سخن می گفت اما قبل از آن باید به سخنان او گوش فرامی داد.
سال گذشته، حقیقت مراسم ام داود را در نیمه یکی از بهترین ماه های خدا با عمق جان دریافتم. در خانه مادر شهید سید محسن تاجزاده و درمجلس بعدی در میان خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی بی گناه. آن روز سخت بی تاب بودم. درد ستمی که ناجوانمردانه بر همسرنازنینم رفته بود و بر همه ما، بیش از درد تن که سخت رنجه ام می داشت، جانسوز بود. حسینیه پر بود از زن هایی که به امید استجابت دعا، قرآن و مفاتیح به دست راهی خانه شهید شده بودند تا او را شفیع قرار دهند نزد خدایشان. من هم گوشه ای را جستم و در خود فرورفتم و نام خدا را بر زبان آوردم. اقوام اما با استفاده از فرصت دیدار دلشان می خواست از احوال همسرم با خبر شوند و من هیچ خبری نداشتم که گوش هاشان را بنوازد و دلشان را آرام بخشد. حالا خودم را رسانده ام به جمعی همیشه یار و صمیمی. اینجا از دردهای مشترک می گویند به زبان جان. اشک است که از چشمه دیدگان می جوشد و سیلابی که جاری است. دل ها مالامال از رنج و غم: مو از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد؟!!!خداوندا شکایت که را باید به تو ببریم. شکوه از کجا کنیم. چه گوییم که تو خود عالم اسراری و قادر متعال. هنگام دعاست و من از درد بر خود می پیچم و خدا خدا می کنم. چهره یک یک عزیزان دربند، یاران امام و انقلاب و خدمتگزاران دیرین مردم در نظر می آورم و چونان مادر داود ناله سر می کنم: خدایا حمد و ثنا از آن توست. به حق فرشتگان مقربت، به حق پیامبرانت، به حق اسماء حسنایت، یا رب و کردگار من! تو که بهتر از خود من از نیازهایم باخبری اینک من نه برای استجابت دعای خود بلکه به تمنای استجابت دعای همه خانواده های زندانیان سیاسی و رهایی همه زندانیان بی گناه به درگاهت آمده ام. من، ما، همه مبتلایان و مضطرّین این روزهای آشوب و بلا. ما، درد خود را نزد تو واگویه می کنیم که تنها درمان تویی یا شافی یا کافی یا الله.
امسال باز هم علیرغم وعده با دوستان هم درد، نمی توانم دعوت مادر شهید را اجابت نگویم. زودتر راه می افتم به مقصد اول با رنجوری از نوع دیگری. سوره کهف سهم من است برای قرائت. و تصویر زیبای محسن آن بالا با همان آرامش همیشگی با همان نگاه نافذ و لبخند مهربانانه، حضور او را یادمان می آورد. مادر شهید می گوید: می دانی که میزبان اصلی کیست. می دانی که مصطفی را مثل محسنم دوست دارم و تو را که همسر و شریک و همراه اویی. راست می گوید. بعد از شهادت دردانه پسرش انگار همه محبت های جامانده در صندوقچه قلبش را هم پای دیگر فرزندان نثار این نزدیک ترین عموزاده به محسنش کرده و آرمان های شهید جاویدش را در راه این پسرعموی آزاده جستجو می کند. راست می گوید این مادر! میزبان کس دیگری است. کسی که حضورش را می توان حس کرد با هرگاه قدم گذاشتن به خانه اش. من سوره کهف را قرائت می کنم ولی انگار این من نیستم که آیات را می خوانم انگار واژه واژه کلام وحی بی اراده بر زبان من جاری می شود و من از سرشار از معنویت این مجلس حُسن، محسن را شفیع قرار می دهم در درگاه خداوندی با تمنای آزادی همه اسرای سبز.
قرارگاه بعدی چندان دور نیست. جمع یاران دلسوخته، دردمند، نیازمند رحمت و گشایش الهی. جمع کوچک و گرمی است. آیات قرآن یک به یک قرائت می شوند و هنگام غروب آفتاب، همه دست بر آسمان دارند و چهره های معصوم بهترین فرزندان ایران را در نظر می آورند: خداوندا عزیزان ما را در بند، خانواده هایشان را مضطرّ و دشمنانشان را شادمان مپسند. خداوندا تو خود از دردهای ما باخبری، درمان از توست. دردهای ما را به کرم و رحمت خود شفا بخش. گره از مشکلاتمان بگشا و بندهای شیطان را از دست و پایمان بگسل. خدایا خدایا خدایا.
سال گذشته پس از نماز و افطار با تعدادی از دوستان رفتیم منزل خانواده آزاده دربند، استاد معارف و علوم قرآنی، داود سلیمانی. رفتیم تا این خانواده مغموم را در آرامش حاصل از دعا شریک کنیم و ... یک سال گذشت و دیشب باز هم مراسم ام داود برگزار شد و پس از نماز و افطار، میهمان خانه ای بودیم که مردش چندی بیش نیست که از زندان ستم رهیده و جمعی دیگر از آزادگان نیز میهمان همین خانه بودند. خدای را سپاس گذاشتیم که نعمت آزادی را برما ارزانی داشته و برای رهایی همه زندانیان بی گناه در اوین و رجایی شهر و دیگر زندان ها به ویژه آنان که بیش از پیش نیاز به مراقبت های ویژه دارند، چون سحرخیز و سلیمانی و محمودیان، از ته دل دعا کردیم.
... و مادر داود از آرامشی که به لطف الهی بر دلش نشست شادمان شد و به رهایی فرزندش از زندان ظلم و ستم امیدوار گشت امیدوارتر از همیشه.
این مصاحبه سال گذشته در حوالی هفتم تیر توسط حسین سخنور خبرنگار روزنامه اعتماد تهیه شد اما در روزنامه مذکور مجال انتشار نیافت. سحابی در این گفت و گو نکاتی جالب در مورد آرا و اندیشه های بهشتی و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت وی و بیش از 70 تن از یارانش شد، مطرح کرده است. سحابی می گوید شهید بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بود اما می گفت الان شرايطي نيست بتوانيم اين مباحث را مطرح كنيم.
حسين سخنور: مروري بر خاطرات هفتمتير زمينه حضور ما بود در دفتر ميدان هفتتير مهندس سحابي. وقتي وارد دفتر شديم سحابي نيز مشغول تصحيح و تنظيم جلد دوم كتاب خاطرات خود بود. حكايات شنيدني و ناشنيدههاي فراواني در خاطرات سحابي وجود دارد كه وقتي به اتفاقات و ترورهاي دهه 60 ميرسد، اوج ميگيرد.
از اين رو ترجيح ميدهيم بيشتر راجع به ترورهاي آن دهه و آثار و تبعات آن در فضاي سياسي و اجتماعي كشور با او صحبت كنيم. او نخست به انگيزههاي متفاوت ترورهاي اول انقلاب اشاره ميكند و سپس علتهاي متعدد به وجود آمدن آن فضا را برميشمارد. سحابي پيش از آنكه كلام خود را آغاز كند به ما تذكر ميدهد: «راجع به اين مسائل كمتر سراغ من بياييد.»
***
*بعد از پيروزي انقلاب، بعضي از گروهاي فكري و سياسي ترور را تنها راهحل برخي از مشكلات انقلاب تلقي ميكردند و هر كدام با انگيزههاي متفاوتي دست به ترور ميزدند؛ انگيزههاي مذهبي و ايدئولوژيك، سياسي و رقابتي يا ارعاب حاكميت و تحريك مردم. به نظر جنابعالي مهمترين هدف اين گروهها چه بود و با چه انگيزهيي ترور را برگزيدند؟
انگيزههاي گروههاي تروريستي اول انقلاب را ميتوان در دو حوزه متفاوت تقسيمبندي كرد. برخي از اين گروهها انگيزه سياسي داشتند و بعضي ديگر از گروهها اهداف سياسي خود را دنبال ميكردند. اما نقطه اشتراك هر دو، هدف انتقامگيري بود. در سالهاي 58 و 59 گروههاي روشنفكري وقتي متوجه شدند حاكميت كشور يكدست شده است و روحانيون زمام اكثر امور را به دست گرفتهاند، در پي انتقام بودند زيرا آنان نيز براي خود نقش بسزايي در پيروزي انقلاب قائل بودند و نميتوانستند بپذيرند كه به راحتي از صحنه اجتماعي و سياسي كشور حذف شوند. يكي از مصاديق اين نوع ترورها، ترور مرحوم مطهري در ارديبهشت 58 توسط گروه فرقان بود كه در ادامه نيز مرحوم مفتح را هدف قرار دادند، ضمن آنكه برخي از ترورهايشان مانند ترور مرحوم قاضي در تبريز نيز ناموفق بود. اين نوع ترورها معلول تحول حاكميت در ايران نبود بلكه نتيجه تفكرات برخي از روشنفكران همچون مرحوم شريعتي بود و طرفداران اين جريان گمان ميكردند با حذف چهرههايي همچون مرحوم مطهري كه از شخصيتهاي برجسته حاكميت است، ميتوانند از حاكميت روحاني وقت انتقام بگيرند و جايگاه روشنفكران را در جامعه تثبيت كنند. اين يك رويكرد بود كه همان زمان گروههايي همچون مجاهدان نيز آن را قبول نداشتند و خود نيز منتقد اقدامات فرقانيها بودند و كارهاي آنان را خطا ميدانستند.
به مرور اين تفكرات ريشهكن شد و به جاي آن گروههاي ديگري با انگيزههاي متفاوت روي به ترور آوردند. اين اتفاقات به دنبال تشكيل مجلس خبرگان و تغيير قانون اساسي رخ داد چرا كه بسياري از فعالان انقالابي كه اكثريت آنان به اسلام و قيود مذهبي نيز معتقد بودند دچار سرخوردگي شدند و قانون جديد را برخلاف آرمانهاي خود تلقي كردند. مضافاً اينكه اين تغييرات همراه با روي كار آمدن بنيصدر شد كه برخي از تنشها را افزايش داد.
*روي كار آمدن بنيصدر تاثيري در رشد و شكلگيري گروههاي تروريستي داشت؟
درگيريهاي سال 59 مسبوق به سابقه بود. من آن زمان نماينده مجلس بودم و خاطرم هست شكايات فراواني از طرف مجاهدين مطرح ميشد و از ما توقع داشتند به شكايات آنها رسيدگي كنيم ولي خب كار چنداني هم از دست ما برنميآمد.
*شكايات آنها چه بود و چرا شما به عنوان يك نماينده توانايي حل مشكلات آنان را نداشتيد؟
آنها مطرح ميكردند كه بسياري از نيروهايشان در زندانها شكنجه ميشوند و بسيار مورد آزار و اذيت قرار ميگيرند. خاطرم هست برخي از مجاهدينيها شكنجههاي وحشتناكي را براي ما نقل ميكردند.
مثلاً ميگفتند سينه مجاهدينيها را در زندان با سيگار ميسوزانند و آنها را به بدترين شكل شكنجه ميكنند. برخي ديگر نيز مدعي بودند كه نيروهاي مجاهدين در برخي از شهرها ترور ميشوند و به طرز مشكوكي به قتل ميرسند. خب ما از خيلي از اين اقدامات آن زمان مطلع نبوديم. بعدها افرادي همچون سعيد شاهسوندي در تحليل ماجراي 30 خرداد اين وقايع را بازگو كردند.
اما اينكه ما به عنوان نماينده چه كرديم، خب به سهم خود كاري كه از دست ما برميآمد، انجام داديم. كار مهمي نميتوانستيم بكنيم اما سعي ميكرديم با رجال و شخصيتهاي تاثيرگذار صحبت كنيم يا با خود آقاي هاشمي كه رئيس مجلس بودند مسائل را مطرح ميكرديم و بعضي نمايندگان را متوجه اين اتفاقات ميكرديم ولي در نهايت اين نوع تصميمات چون مربوط به برخي از چهرههاي نافذ و نامشخصي بود كه قابل پيگيري نبود، اقدامات ما نيز ره به جايي نميبرد. در مجموع فضاي ملتهب آن ايام هر روز بيش از پيش رو به درگيري، خشونت و خصومت ميرفت تا اينكه منتهي شد به غائله 14 اسفند. بعد از اين واقعه شكافها بيشتر شد و برخي به امام فشار آوردند تا بنيصدر را از امور بركنار كند و در مقابل عدهيي نيز رو به حذف خشونتآميز برخي نيروهاي انقلابي آوردند.
*اين روزها نيز به واسطه طرح برخي از مباحث راجع به بنيصدر، مسائل جديدي در اين باره عنوان ميشود. تا جايي كه به موضوع ما برميگردد، چرا جريانات حامي بنيصدر رفتهرفته استراتژي خود را ترور برخي از چهرههاي نظام تعريف كردند؟
اختلافات بنيصدر و حزب جمهوري در آن دوره به اوج رسيده و جنگ و سياستهاي بنيصدر اين اختلافات را دامن زده بود. فشارها و اختلافات به جايي رسيد كه امام، بنيصدر را از فرماندهي نيروهاي مسلح عزل كرد، هر چند براي رفع اختلافات تلاشهايي صورت گرفت از جمله تشكيل كميتهيي با حضور طرفين و نمايندگان آنان كه افرادي چون مرحوم محلاتي، موسوياردبيلي، بازرگان و... نيز در آن حضور داشتند. يك بار مرحوم بازرگان در اين باره براي من نقل ميكرد و ميگفت ما براي رفع اختلافات خدمت امام رسيديم. هر دو گروه حرفها و گلايههاي خود را مطرح كردند وقتي مجلس تمام شد امام خميني به من(بازرگان) گفت شما بمانيد من با شما كار دارم. مرحوم بازرگان ميگفت بعد از آنكه همه خداحافظي كردند و رفتند امام خميني گفتند شما كمي بنيصدر را نصيحت كنيد. او از من كه حرفشنوي زيادي ندارد اما شايد حرف شما را بيشتر قبول داشته باشد. مرحوم بازرگان در ادامه جملهيي از امام نقل قول كرد كه بسيار تعجب مرا برانگيخت. ايشان به نقل از امام گفتند: «من ميدانم بنيصدر زياد حرف ميزند و فقط هم حرف ميزند اما آنهايي كه در مقابل او هستند عمل ميكنند.» با اين وصف برداشت من اين بود كه امام هم راضي نبودند بنيصدر بركنار شود اما حرفها و اقدامات و اظهارات تند و تيز او، كار را خراب ميكرد و اوضاع را مشوش ميساخت. خب ما با او دوست بوديم ولي يادم هست وقتي مقالات او در روزنامه انقلاب اسلامي يا سخنرانياش را در پايگاه وحدتي دزفول ميشنيديم، ميگفتيم سيد ديوانه شده است كه اينطور صحبت ميكند. به هر حال شرايط به سمتي رفت كه بنيصدر عزل شد و باقي قضايا را هم يا ديدهايد يا خواندهايد.
*جو ملتهب دهه 60 برخي گروهها و تفكرات را به سمت ترور هدايت كرد. در مقابل نيروها و تفكرات معتدلي حضور داشتند تا مانع از اين اقدامات شوند؟ آيا اساساً ميتوانستيم پيشگيري كنيم؟
همان زمان ما بحثهاي مفصلي با برخي از سران مجاهدين داشتيم و سعي ميكرديم آنان را به آرامي دعوت كنيم. در مقابل آنها ميگفتند در اين شرايط ما بايد چه كار كنيم. از يك طرف جوانان و اعضاي حزب درخواست اقدامي عملي از ما دارند و از سوي ديگر شما هيچ اقدامي را به صلاح نميدانيد. نتيجهگيري سران مجاهدين از شرايط و اوضاع اين بود كه در يك راهپيمايي، اعتراضات خود را بيان كنند، تا اينكه تظاهرات 30 خرداد را ترتيب دادند. پس همين تظاهرات كه به خشونت كشيده شد، مجدداً حاكميت را تحريك كرد.
البته آنها ميگفتند از درون «پيكار» خيانت كرد و اسلحه آورد در صورتي كه قرار نبود چنين شود. در هر صورت خشونتها و دستگيريها بعد از اين تظاهرات به اوج رسيد و لاجوردي كه دادستان انقلاب شده بود اين رابطه را پيچيدهتر و سختتر كرده بود. به دنبال اين حوادث بود كه فاجعه هفتم تير به وقوع پيوست؛ فاجعهيي كه مجاهدين براي قدرتنمايي به عهده گرفت ولي يك بار كه خود من زندان بودم از بازجوهايم شنيدم كه اين حادثه كار مجاهدين نبود و اساساً اين حجم انفجار در عهده گروههاي كوچك تروريستي نيست و تنها از يك ارتش برميآيد.
*كدام ارتش؟ چه ارتشي ميتواند از فاجعه هفتم تير بهرهمند شود، ضمن آنكه اين دو ادعا تناقضي با هم ندارند. اين كار ميتواند از سوي يك ارتش حمايت و طرح ريزي شود و توسط مجاهدين اجرا شود.
آن طور كه بازجوها به من گفتند هفتم تير توسط سيآياي يا موساد به وقوع پيوسته بود زيرا كلاهي كه عامل اصلي انفجار بود سابقهيي در سيآياي داشت. طبق اسنادي كه به دست آمد او از همان ابتدا كه در آلمان به بهشتي نزديك شده بود، عامل دستگاههاي جاسوسي بود. كلاهي در حوزه مرحوم بهشتي در آلمان و بعدها در ايران در تشكيل حزب جمهوري بسيار به بهشتي نزديك بود و ايشان نيز به كلاهي بسيار اعتماد داشتند.
*ترورهاي دهه 60 و فجايعي همچون حادثه هفتم تير غير از بسته شدن فضاي سياسي كه به آن اشاره داشتيد، موجب شد شكاف نيروهاي انقلابي بيشتر شود و دوگانه انقلابي و ليبرال بيش از پيش جدي شود. با توجه به اينكه جنابعالي و همراهان و دوستان شما نيز در يك طرف اين تقسيمبنديها قرار ميگرفتيد ميتوانيد از تاثير اين مرزبنديها بگوييد و تبعات آن را تبيين كنيد.
بله، البته اين تقسيمبنديها پيش از اين نيز سابقه داشت. ولي همانطور كه گفتيد بعد از اين اتفاقات به اوج خود رسيد. خاطرم هست قبل از اين ماجراها در سال 58 آقاي توانايانفر كه يكي از نزديكان به موتلفه بود از يكي از آنها شنيده بود كه ما به اين نتيجه رسيدهايم كه بايد همه روشنفكران را بكشيم زيرا به هيچ نحو نميتوان با آنها كنار آمد. اين تازه اظهارات كسي است كه قطعاً متدين و متشرع بوده است، اعضاي موتلفه همگي متشرع بودند ولي خب خيلي اهل بحث و كار فرهنگي نبودند. ريشه اين اختلافات هم به قبل از انقلاب برميگردد. همان زمان برخي از تودهييها عنوان كردند ليبراليسم جادهصافكن امپرياليسم است. خب اين حرف مقبول برخي از مذهبيها نيز قرار گرفت تا روشنفكران را مورد حمله قرار دهند. جالب اينكه افرادي مثل دكتر پيمان هم اين حرفها را تكرار ميكردند. اصل ماجرا هم به يك بيانيه نهضت آزادي در پيش از انقلاب بازميگشت. در آن مقطع كه همه معتقد به انقلاب دفعي بودند نهضت آزادي اعلاميهيي داد با عنوان سنگر به سنگر. من زمان انتشار اين بيانيه زندان بودم ولي وقتي بيرون آمدم و ماجراي آن را شنيدم، به دقت آن را مورد بررسي قرار دادم. در اين اطلاعيه به هيچ عنوان اصل انقلاب رد نشده است. حتي در آنجا تاكيد شده است بين شخص اعليحضرت و 35 ميليون ايراني اختلافي حلناشدني پيش آمده است كه يا بايد شاه كنار برود يا 35 ميليون مردم. و چون حالت دوم عملي نيست شايد بايد شوراي سلطنت تشكيل شود. شوراي سلطنت هم مجلس ملي را تشكيل دهد و مجلس ملي نيز مقدمات دولت ملي را فراهم كند تا دولت ملي امور كشور را تحويل بگيرد. اين نيز به خاطر حفظ مصالح مردم بود چرا كه اگر همه امور به يكباره واگذار ميشد، هيچ كس تجربهيي نداشت و در اين شرايط معلوم نبود وضع بهتر شود، ولي جو عليه اين اعلاميه بود زيرا اين بيانيه همزمان شد با سياست گام به گام كسينجر در خاورميانه كه همان بيانيه نهضت را تداعي ميكرد. به همين دليل هم بود كه برخي ليبرالها را امريكايي ميخواند. در مجموع شكاف ليبرال و راديكال جدي بود و اتفاقاتي نظير ترورهاي دهه 60 اين شكاف را بيشتر ميكرد.
*ميتوان گفت حذف برخي از نيروها معلول اين شكاف بود؟
بله، تا حد زيادي همينطور بود. گر چه در ابتدا ليبرال به افرادي ميگفتند كه از طريق راههاي مسالمتآميز به دنبال تغييرات بودند و راديكالها، انقلابيون بودند اما همانطور كه مطرح شد به تدريج ليبرالها به ضدانقلابها معروف شدند و طرفدار امريكا تلقي شدند. حتي برخي دوستان در شوراي انقلاب نيز از اين تعابير استفاده ميكردند. خود مرحوم بهشتي هم از جمله اين افراد بودند كه ليبرالها را بيشتر به معناي طرفدار امريكا ميدانستند. به همين دليل نيروهايي كه طرفدار شتاب انقلاب نبودند نيز به تدريج حذف شدند و پس از آن هم جو ديگري به وجود آمد كه با عنوان متخصص و متعهد عده ديگري به بهانه نداشتن تعهد از مجموعه حذف شدند.
*در پايان اشارهيي بفرماييد به برخي از خصوصيات شهيد بهشتي؛ با توجه به اينكه جنابعالي در مقاطع مختلف و در نهادهاي متفاوتي چون مجلس خبرگان قانون اساسي با ايشان همراه بوديد.
بهشتي هر چه بود انسان بسيار خوشفكري بود. او اگر با برخي افراد و چهرهها مخالفتي هم داشت به هيچ عنوان قائل به حذف آنان نبود.
*ايشان بيشتر با چه افرادي مشكل داشتند؟
خب ايشان به واسطه حضور در عرصه سياسي با برخي از افراد رقابت سياسي داشت و برخي را هم نميتوانست هضم كند. مثلاً با بنيصدر رقابت سياسي داشت يا با آقاي دكتر يزدي رابطه خوبي نداشت.
*چرا؟
به واسطه برخي حرفهايي كه در مورد ايشان در ابتداي انقلاب همچون رابطه با امريكا مطرح بود.
*با توجه به مسووليت شما در آن مقطع زماني و شناخت از تفكرات اقتصادي مرحوم بهشتي ميتوان گفت بهشتي يك سوسياليست بود؟
مرحوم بهشتي به لحاظ مشي اقتصادي بسيار چپ بود. اصل 44 قانون اساسي مستقيماً توسط ايشان در نظر گرفته شد.
*خب، در اين اصل تاكيد به خصوصيسازي نيز مطرح است.
بخشي از اين اصل خصوصيسازي است ولي در مجموع اين اصل اقتصاد ايران را بر سه پايه دولتي، تعاوني و خصوصي قرار ميدهد كه صنايع بزرگ را در رديف اقتصاد دولتي ميگذارد. نمونه ديگر تفكرات اقتصادي ايشان در بحث توليد و نظرات ايشان در اين باب جالب توجه است. خاطرم هست بعد از ماجراي گروگانگيري و تهديد كارتر در مورد تجارت خارجي ايران قرار شد ستادي تشكيل شود و آمادگي كشور مورد بررسي قرار گيرد. ستاد در دو بخش فعال شد؛ يكي بخش امنيتي و نظامي كه مسوول آن آقاي خامنهيي بودند و ديگري كميته اقتصادي كه بنده مسوول آن بودم. به همين دليل جلسات منظمي در نظر گرفته شد تا تمام احتياجات يك كشور تامين شود. در يكي از اين جلسات بحث خودكفايي نيز مطرح شد و بر سر توليد بحث شد. ما از آقاي بهشتي دعوت كرديم به ستاد بيايند و در اين باره نظر خود را اعلام كنند. نظر ايشان چنين بود كه چون انقلاب ايران بر دوش جوانان است و جوانان انقلابي هم خواستههايي دارند، از جمله آن توزيع ثروت بايد به نحوي باشد تا فاصلهها كمتر شود و به همين دليل ثروت حداقل يك و حداكثر سه بايد تقسيم شود. خوب اين حرف خيلي راديكالي است در چين آن زمان هم اين نسبت يك به شش بود. ولي در عين حال ايشان در مواضع سياسي و ديني بسيار روشن و آگاه بودند. گرچه آيتالله منتظري رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي بودند اما مرحوم بهشتي عملاً مجلس را مديريت ميكردند.
سر بحث ولايت فقيه (اصل 4) صحبتهاي متعددي مطرح شد و ما آنجا اين بحث را نميپذيرفتيم و معتقد بوديم ولايت فقيه عملي نيست و حاكميت كشور را دوگانه ميكند. در عالم طبيعت هم هر مجموعهيي كه دو نظام داشته باشد رو به فساد و انحطاط ميرود. همان زمان در مراسم شب هفت مرحوم طالقاني اين مباحث را مطرح كردم و فرداي آن روز كه به مجلس آمدم خيلي از روحانيون كه از دوستان ما بودند مرا مورد بيمهري خود قرار دادند تا جايي كه ترسيدم برايم مشكلي به وجود آيد ولي مرحوم بهشتي نيز در سالن با جمعي از جوانان مشغول صحبت كردن بودند من از كنار ايشان رد شدم و ايشان نيز به ناگاه مرا ديدند و سريع طرف من آمدند و مرا در آغوش گرفتند و با بنده ابراز همدردي كردند و گفتند بهتر است اين دردها را در سينه نگاه داريد. مرحوم بهشتي نيز با اين اصل موافق نبودند اما به من توصيه كردند الان شرايطي نيست بتوانيم اين مباحث را مطرح كنيم.
ندای سبز آزادی: لحظاتی پیش وبسایت دانشگاه اسلامی هک شد.
متن و عکس الحاقی را هکر ها در وبسایت دانشگاه آزاد قرار داده اند:
مرگ بر کسي که اموال مردم رو مال خودش بدونه
مرگ بر کسي که با خون مردم دردمند چاق شده
مرگ بر انگليس نشينان، مرگ بر کسي که خودش اينجا دانشگاه داره ولي همه طايفش انگليس تحصيل کردن و ميکنن
مرگ بر کسي که اون موقع که پدران ما جلوي توپ و تانک بودن پسراش اروپا درس ميخوندن.
مرگ بر امپراتوري دانشگاه آزاد و هم دستان فتنه گرش
ندای سبز آزادی:یاسر قانعی عضو ستاد88 مشهد و فعال دانشجویی به پنج سال حبس تعلیقی و محرومیت از فعالیت های سیاسی طی این مدت محکوم شد. به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی از مشهد، دادگاه انتقلاب مشهد به اتهام تبلیغ علیه نظام این فعال سیاسی را به پنج سال حبس تعلیقی محکوم کرده است.
پیش از این،مامورین اطلاعات مشهد شبانه با هجوم به منزل وی، این عضو ستاد88 که عمده فعالیت وی در فضای مجازی بوده است را دستگیر و بیش از دوهفته در سلول انفرادی ادارۀ اطلاعات مشهد بازداشت کردند. از اتهامات وی، فیلم برداری از صحنه های تظاهرات مردمی پس از انتخابات خردادماه سال گذشته بوده است.
گفتنی است پروندۀ دیگری از وی به اتهام توهین به محمود احمدی نژاد در دادگاه عمومی در حال بررسی است
روشن نیوز پایگاه خبری روشنفکران ایران پس از مدت کوتاهی از آغاز به کار خود مورد
حمله هکرهای دولت کودتا قرار گرفت و از کار افتاد. این برای دومین بار است که روشن
نیوز هک می شود. این پایگاه پیش از این بارها مورد حمله هکرها قرار گرفته بود و یک بار هم
در شهریور ماه سال گذشته توسط هکرهای حامی کودتا از کار باز ماند. این دومین بار است که
این سایت از کار می افتد.مسئولان روشن نیوز هنوز موفق به تسلط بر سرور نشده اند و به همین دلیل از مردم عزیز عذر می خواهند. حملات مکرر و بی سابقه کودتا چیان در سال گذشته و امسال نشان از اهمیت عقبه تئوریک جنبش یعنی روشنفکران دارد.
به مناسبت فرا رسیدن هفتم تیر سالروز فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی که در آن بیش از هفتاد و دو تن از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و مسئولان کشوری و در رأس آنها شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد منتظری به شهادت رسیدند و به دنبال فراخوان عده ای از دوستان شهید محمد منتظری، شب گذشته مراسم بزرگداشتی در کتابخانه اقبال شهرستان قم برگزار شد. در این جلسه که بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه ) و تعدادی از فضلا و طلاب و نیز جمع زیادی از جوانان و فرهیختگان شهرستان قم حضور داشتند، پس از قرائت قرآن و تجلیل از شهدای هفتم تیر، دکلمه ای به مناسبت ایام وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) برگرفته از سخنان دکتر شریعتی خطاب به حضرت زینب توسط یکی از حاضران قرائت شد و سپس مقاله ای با عنوان سخن نسل جدید با شهید محمد و آنچه می توان از او آموخت خوانده شد.
آنگاه حجت الاسلام حسین قیّومی از همفکران و همراهان شهید محمد به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این سخنرانی، ضمن بیان خاطراتی از ویژگی های اخلاقی و مبارزاتی آن شهید نقش او را در تربیت افراد و سوق دادن آنها به راه انقلاب و مبارزه با ظلم و دیکتاتوری مورد تأکید قرار داد و یادآور شد: شهید محمد در مورد تربیت افراد و جذب آنان آنچنان قوی بود که بسیاری از افراد بی تفاوت و بی انگیزه را با بیان و عمل خود جذب راه مبارزه نمود. و سعی می کرد آنها را به آگاهی کامل برساند. او تأکید می کرد اگر یک جوان به آگاهی سیاسی رسید خودش می تواند با خلاقیت و ابتکار راه مبارزه با دیکتاتوری و ظلم را پیدا کند و تعقیب نماید.
نامبرده سپس به خاطراتی از زندگی ساده شهید محمد و نقش او در تأسیس سپاه و نیز حمایت از آزادی خواهان کشورهای زیر سلطه اشاره نمود. در پایان این مراسم مصاحبه ای از آیت الله العظمی منتظری که خصوصیات اخلاقی و انقلابی و زندگی ساده شهید محمد را متذکر شده بودند به نمایش گذاشته شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تصمیم گرفتن، محدودیت ایجاد كردن و تضییع حقوق دیگران بر مبنای وهمیات و جعلیات با اعتقاد به مبداء و معاد سازگار نیست؛ لذا اعتقاد به معاد باید ترمزی باشد در مقابل تضییع حقوق.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام و المسلمین مجید انصاری طی سخنانی در مراسم ترحیم حاج میرزا احمد عارف به تشریح نقش اعتقاد به معاد در زندگی انسان پرداخت و تصریح كرد: اعتقاد به معاد موضوعی فطری است كه در همه مكتبها و ادیان الهی و حتی در میان همه جوامع انسانی از آغاز ـ و شاید بتوان ادعا كرد از ماقبل تاریخ و قبل از تمدن انسانها ـ جلوه و بروز داشته و دارد.
وی افزود: به همین سبب علمای علم كلام یكی از ادله معاد را فطری بودن آن و از ادله فطری بودن آن اعتقاد راسخ در قول و عمل میان همه انسانها از آغاز تا امروز ذكر كردهاند.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز خاطرنشان كرد: حتی كسانی كه به حسب ادعا معاد را انكار میكنند نیز ناخواسته تسلیم ندای فطرت خود درباره جاودانگی انسان و معاد هستند. برای مكتبهای الهادی نیز قهرمان زیستن و قهرمان مردن یك اصل است و اهمیت موضوعاتی مانند فداكاری و ماندن نام نیك از آنها نشان میدهد كه نتوانستهاند خود را از فطری بودن معاد برهانند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: بحث از معاد به دو جهت حائز اهمیت است؛ اول آنكه سرنوشت آینده ما در این مقوله نهفته است و معاد چشمانداز آینده محتوم زندگی انسان است و دیگر آنكه بحث از معاد تاثیر مستقیمی در كیفیت زندگی این جهانی ما دارد؛ لذا در مورد چگونه زیستن ما اثر دارد.
وی با بیان اینكه " با توجه به پیچیدگی معاد و آگاهی اندك ما از آن، به میزانی كه باید و شاید در مورد آن اهتمام نداشتهایم" خاطرنشان كرد: آگاهی عمومی از ارتباطات دنیا و آخرت با یكدیگر و تاثیر رفتارهای امروز ما در آن جهان مورد غفلت عملی قرار گرفته است. با استنتاج از آیات و روایات درمییابیم كه آخرت چیزی جز انعكاس رفتار این جهانی ما نیست و صحنه عظیم آخرت نمایش دو طرف سكه وجود انسان است.
وی با اشاره به دیدگاه امام خمینی(ره) درباره نامه اعمال انسان اظهار كرد: امام بزرگوار ما میگوید این كتاب صحیفه جان انسانی ماست كه در این جهان به صورت بالقوه همه ما ظرفیت خداگونه بودن را داشتهایم و این كتاب گشوده میشود تا مشخص شود كه چه میزان از این ظرفیت را به صورت بالفعل در آوردهایم.
انصاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: متاسفانه مجالس ما كمتر حاوی آموزههای مربوط به معاد است. واقعا اگر كسی معتقد باشد كه كلید همه بدیها دروغ است باز هم میتوان در جامعه دروغ شنید؟
وی با اشاره به حدیثی از پیامبر اكرم(ص) درباره مطرودترین مردم نزد خدا افزود: پیامبر(ص) میفرمایند مطرودترین مردم نزد خدا كسانی هستند كه برای سخنچینی و ایجاد تفرقه در جامعه تلاش میكنند و به دنبال این هستند كه برای انسانهای بیگناه پاپوش درست كرده و پروندهسازی كنند.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: در روایتی دیگر میفرماید اگر كسی ذرهبین به دست بگیرد تا عیوبی از مردم پیدا كند و با استفاده از آن آبروی افراد را ببرد و اصطلاحا حال آنها را بگیرد، خداوند او را از ولایت خود اخراج كرده و به ولایت شیطان احاله میكند و این در حالی است كه شیطان هم او را نمیپذیرد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به روایتی دیگر گفت: بیشترین ندامت متعلق به كسی است كه آخرت خود را به دنیای دیگران فروخته است؛ یعنی برای خوش آمد این و آن، زبان و قلم به ظلم چرخانده، حكم به ظلم داده و در واقع به خود ظلم كرده است؛ زیرا چنین اموری در آخرت غیر قابل جبران است.
وی در ادامه به قرائت حدیثی از امام سجاد(ع) مبنی بر لزوم محاسبه روزانه اعمال توسط مسلمانان پرداخت و خاطرنشان كرد: ما از ساحت ائمه اطهار پوزش میطلبیم كه اینگونه نیستیم؛ اگر هر شب یا هر روز میزان اعمال را میگشودیم و خود را در محكمه وجدان محاكمه میكردیم مگر میشد در حوزه فردی یا سیاسی و اجتماعی خلاف فرمایشات ائمه(ع) را انجام دهیم.
وی با بیان اینكه " آنچه گفتم موعظه نفس بود" ابراز عقیده كرد: ولی نمیتوانم تاسف خود را از اینكه امروز آثار اعتقاد عملی به معاد را در زندگی سیاسی و اجتماعی نمیبینیم، ابراز نكنم. اگر اعتقاد به معاد وجود داشت، مگر میشد عدهای دروغهای بزرگ را برای بیرون راندن عدهای دیگر از صحنه جعل كنند و مگر میشود آنچه در عرصه برخی رسانهها میگذرد را با معیار اعتقاد به معاد سنجید؟
انصاری در بخش پایانی سخنان خود نیز مرحوم حاج میرزا احمد عارف را پیرغلام اهل بیت(ع) و خدمتگزار به انقلاب دانست و افزود: منزل مرحوم عارف پیش از انقلاب و در روزگاری كه هنوز غنایم انقلاب به دست نیامده بود تا همه مدعی آن باشند محل حضور روحانیون انقلابی، بحثهای انقلابی و سخنان امام(ره) بود. من درگذشت ایشان را حضور دكتر محمدرضا عارف كه در یكی از مقاطع حساس و پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی سمت معاونت اولی رییس جمهور بزرگوار كشور را عهدهدار بودند و در عرصه علم و فناوری نیز حضور دارند، تسلیت میگویم.
بعد از ظهر امروز مهدی کروبی جهت شرکت در مراسم ختم پدر دکتر محمد رضا عارف-معاون اول دولت اصلاحات- در مسجد دانشگاه صنعتی شریف حاضر شد. به گزارش خبرنگار سحام نیوز، مهدی کروبی در بدو ورود با عربده کشی تعدادی اراذل و اوباش بسیجی روبرو شد. متاسفانه این افراد با الفاظ رکیک و سردادن شعارهایی قصد برهم زدن مراسم ختم را داشتند که در این هنگام مهدی کروبی جهت حفظ شان مسجد و مراسم عزا، اقدام به خروج از محل برگزاری مراسم نمودند.
در پی این رخداد و اقدامات مشابه قبلی،خبرنگار سحام نیوز در سوالی علت و اساس این وقایع را از مهدی کروبی جویا شد که ایشان در پاسخ چنین گفتند:
ابتدا تسلیت میگویم به دوست گرامی جناب آقای دکتر عارف به دلیل از دست دادن پدر گرامیشان و اینکه بنده در مراسمات قبلی نتوانستم حضور یابم، لذا امروز جهت ابراز همدردی با ایشان در مراسم شرکت کردم.
و اما موضوع حمله ها و توهین های سریالی گروهی جیره خوار و حقوق بگیر که گاها لباس مقدس بسیج را به تن میکنند. یکسال پس از رحلت امام، فرمانده بسیج وقت پیش من آمد و گفت که قصد داریم تشکیلات و گردانهایی را در شهرهای کشور ایجاد کنیم. من ضمن مخالفت ، علت تشکیل چنین تشکیلاتی را جویا شدم که وی هدف از تشکیل گردانهای بسیج را مقابله با شورشها و تظاهرات های مردمی اعلام نمود و گفت که با نیروی بسیج میتوانیم این تظاهرات ها را سرکوب کنیم. که مجددا با مخالفت من روبرو گردید.
حدوداً چند ماه بعد و در زمان ریاست من در مجلس سوم در یکی از جلسات شورای انقلاب فرهنگی که در نبود ریاست جمهور ریاست جلسه با من بود درخواست هایی توسط همین شخص درباره حضورتشکیلات بسیج در دانشگاه ها و برخی درخواست های دیگر مطرح گردید. بنده هنگامی که دیدم کسی با این طرح مخالفت نمی کند از آنجایی که من همیشه بصیرت داشته و دارم فهمیدم که برای چه است که اینها می خواستند لشکر کشی کنند شروع به مخالفت نموده و گفتم که دانشگاه محل تحصیل و علم و دانش است و محل ارگان های نظامی نیست. پس از مخالفت من چند تن دیگر نیز به مخالفت پرداختند که در این هنگام ریاست وقت بسیج جلسه را ترک نمود.
من بسیار متاسفم بسیجی که در زمان امام ۸ سال در جبهه ها جنگید و از کشور دفاع کرد، کارش به جایی رسیده است که در دانشگاه ها با دانشگاهایان برخورد میکند، در مساجد مردم را کتک بزنند، در رای گیری ها تقلب، در خیابان ها به کشتار مردم، در ۱۴ خرداد جلوگیری از سخنرانی نوه امام، حمله به خانه، دفاتر و مساجد مراجع و در بسیاری جاهای دیگر اقداماتی که نام و یاد بسیج را لکه دار کرده اند. بسیجی که با خون هزاران شهید و جانباز آبیاری شده بود. متاسفانه عملکرد این افراد بدانجا رسانده است که میراث امام که همان جمهوریت و اسلامیت بود اکنون رنجور و ناتوان گشته است.
بنده میگویم اگر زمان شاه یک شعبان بی مخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بی مخ تربیت کرده است و این افراد باید بدانند که مهدی کروبی تا آخر ایستاده است و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه است و تا گرفتن حق مردم از پا نخواهد نشت.
الیاس نادران، نماینده مجلس شورای اسلامی، ضمن استقبال از سخنان روز گذشتۀ محمود احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی اش، خاطرنشان کرد "من از پیشنهاد رئیس جمهوراستقبال می کنم و منطق حکم می کند که اول ایشان اجازه دهند به اتهامات معاون اول دولت رسیدگی شود و وی مثل بقیه شهروندان کشور به دادگاه احضار و پاسخگو باشند."
محمود احمدی نژاد در جریان کنفرانس مطبوعاتی روز هفتم تیرماه خود، بر ضرورت مبارزه با مفسدان اقتصادی تاکید کرده بود.
به گزارش خبرآنلاین، الیاس نادران در این زمینه خاطرنشان کرد "فعلا از محمدرضا رحیمی شکایت شده است و در همین رابطه هم کمیته سه نفره ای برای پی گیری این پرونده در قوه قضائیه ایجاد شده است.
منطق هم حکم می کند که اول آقای احمدی نژاد اجازه دهند به اتهامات معاون اول دولت رسیدگی شود و البته اگر وی تبرئه شد آن وقت به شکایت رحیمی از بقیه رسیدگی شود."
نادران اظهار کرد : تقاضای من این است که ایشان مثل بقیه شهروندان کشور که به دادگاه احضار می شوند و مثل نمایندگان مجلسی که به دادستانی کارکنان دولت می روند و به اتهامات خود پاسخ می دهند به دادگاه بروند و رئیس جمهور اجازه دهد، به پرونده معاون اول وی همچون یک شهروند عادی در مسیر طبیعی رسیدگی شود."
محمدرضا رحیمی، سخنگو و معاون اول دولت دهم، طی ماههای اخیر پیرامون مفاسد عدیده اقتصادی و حضور در پرونده های بزرگ فساد مالی، مورد اتهام دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس بوده و پیگیری های آنان با دستور برخی نهادهای فراقانونی مسکوت مانده است.
محمدرضا رحیمی و دولت نیز در اقدامی دیگر هشدار دادند که از متهم کنندگان رحیمی شکایت خواهند کرد.
خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از دادستان تهران می خواهند که کتابخانه این بند را بازگشایی کند.
به گزارش کلمه، بند ۳۵۰ زندان اوین یکی از بندهای این زندان است که اکنون بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان حوادث پس از انتخابات در آن نگهداری می شوند .
این بند که در زیرزمین یکی از طبقات زندان اوین قرار دارد امکانات رفاهی محدودی دارد . یک کتابخانه کوچک تنها مکانی بود که زندانیان اوقات فراغت شان را در آن می گذراندند .اما این کتابخانه نیز مدتی است که تعطیل شده است .این درحالی است که این بند زندان اوین بر خلاف سایر بندهای عمومی آن فاقد هر گونه امکانات ورزشی یا کلاس های آموزشی است .
خانواده های زندانیان سیاسی این بند نیز حق ندارند برای عزیزان دربندشان کتاب یا وسیله دیگری ببرند . چرا که مسوولان زندان از پذیرفتن هر گونه کتاب خودداری می کنند در این شرایط خانواده های زندانیان سیاسی می پرسند که فرزندان شان چگونه باید اوقات خود را سپری کنند ؟
خانواده های زندانیان سیاسی از دادستان تهران می خواهند ضمن بازدید از این بند زندان اوین، شرایط بازگشایی کتابخانه را فراهم کنند و همچنین در بهتر کردن شرایط رفاهی آن بکوشند چرا که این بند در این فصل به شدت گرم است و وسیله خنک کننده ای ندارد.
هم اکنون علیرضا بهشتی شیرازی، عبدالله مومنی، علی عرب مازار،کیوان صمیمی ،مجید دری، بهمن احمدی امویی، حسین نورانی نژاد، فرامرزعبدالله نژاد، مهدی فتاح بخش، علی بیکس، ضیا نبوی،فرزاد مددزاده، علی تاجرنیا،رجبعلی داشاب، علی زاهد،احمدکریمی، مجید توکلی ، قربان بهزادیان نژاد ،حسین باستانی نژاد از جمله زندانیان بند ۳۵۰ هستند.
علی بیکس ، فعال اجتماعی ویکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری شب گذشته ،پس از تحمل یکسال حبس با حکم شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تبرئه و ازاد شد .
به گزارش خبرنگار کلمه، وی از ۲۴خرداد ماه در زندان اوین به بود و در دادگاه اولیه حکم هفت سال حبس تعزیری برایش صادر شده بود.
علی بیکس ، دارای دکترای تاریخ ، ۲۴ خردادماه سال گذشته بازداشت و بدون استفاده از مرخصی بیش از یکسال در زندان به سربرد. او با کمیته اطلاع رسانی ستاد مرکزی میرحسین موسوی همکاری داشته است.
خانواده علی بیکس می گویند چه کسی باید جوابگوی درد و رنج های آنها و فرزندشان باشد که یک سال بی گناه و با وجود بیماری در زندان بسر برده است
به دنبال انتشار خبر بازداشت مسئول دفتر یاسر هاشمی، وی در گفتگوی با پایگاه خبری سفیر، تصریح کرد: فرد یاد شده آقای براتعلی سرلک مدیر پشتیبانی دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد می باشد که متاسفانه به دلیل نامعلوم و توسط افرادی که مدعی حکم دادستانی بودند در روز یکشنبه این هفته و در حضور ارباب رجوع و کارمندان اداری دفتر بازداشت شد که با توجه به اینکه وی هیچگونه مسئولیت دیگری به جز رسیدگی به امور پشتیبانی و اجرای دفتر ندارد، بازداشت وی جای تامل و شگفتی می باشد.
هاشمی با اشاره به اینکه به نظر می رسد عده ای با برخی اقدامات افراطی و خبرسازی مجعول به دنبال ایجاد فضای غبار آلود و ایجاد شایعات برای پیگیری خواست های نامشروع و فرا قانونی خود هستند ، گفت :ورود شبانه به ساختمان هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی و برهم زدن اثاثیه و لوازم اداری و ایجاد شایعات و اخبار غیر رسمی ساخته و پرداخته از سوی جریان رسانه ای وابسته به این محفل از دیگر نشانه های تلاش برای ایجاد بحران های ساختگی و التهاب سازی در جامعه است.
وی افزود : امروز در نامه ای به ریاست محترم قوه قضائیه خواستار رسیدگی به این موارد غیر معمول برای پاسخگویی و رسیدگی به این اقدامات شده ایم تا حداقل دانشگاه آزاد اسلامی بداند مرجع این قبیل رفتار غیر اخلاقی و ناپسند کجاست و موارد اتهامی به دانشگاه چیست تا بتواند به شایعات و موج دروغ پردازی ها پاسخ رسمی و مستدل ارائه دهد.
یاسر هاشمی رفسنجانی در پایان تاکید کرد : عزم مسئولان دانشگاه آزاد از آغاز جنگ روانی علیه این دانشگاه بر آن بوده است تا با قرار گرفتن در مقابل آماج تهدیدات و حملات اجازه ندهند فضای آرام و علمی دانشگاه ملتهب و آسب پذیر شود اما اینگونه اقدامات نادرست با انگیزه تضعیف جایگاه رفیع دانشگاه می تواند ضربات و آسیب های جبران ناپذیری بر فضای فکری و علمی اساتید و دانشجویان این دانشگاه که جمعیت قابل توجهی از نخبگان جامعه را تشکیل می دهند وارد سازد.
روسیه به دلیل توقیف اقلام ارسالی برای نیروگاه اتمی بوشهر از سوی آلمان، به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد./ رویترز
روسیه به دلیل توقیف اقلام ارسالی برای نیروگاه اتمی بوشهر از سوی آلمان، به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد.
دیپلماتهای غربی در سازمان ملل اعلام کردند که نماینده روسیه در این سازمان، توقیف کالاهای ارسالی به ایران توسط آلمان را تخطی از قطعنامه شورای امنیت و عملی غیرقابل قبول خوانده است.
روسیه پیش از این نارضایتی خود از توقیف فناوریهای ارسالی به ایران و بازجویی از افراد مرتبط با محمولههای ارسالی توسط دولت آلمان را به اطلاع شورای امنیت رسانده بود.
گمرک آلمان در ماه نوامبر سال ۲۰۰۹ و ژانویه سال ۲۰۱۰ میلادی، محمولههای ارسالی روسیه را بازرسی و رایانهها و ماشینآلات کنترل کیفیت که به مقصد ایران بارگیری شده بود را توقیف کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، چهارشنبه ۹ ژوئن قطعنامهای را تصویب کرد که تحریمهای جدیدی علیه ایران به خاطر امتناع تهران از توقف غنیسازی اورانیوم را در نظر گرفته است.
این چهارمین قطعنامهای است که توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد به خاطر تمایل نداشتن تهران در اجرای خواستههای جامعه جهانی مرتبط با برنامه هستهایاش صادر میشود.
کنگره آمریکا نیز هفته پیش به اعمال تحریمهای جدید یکجانبه علیه ایران رای موافق داد.
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با تشریح جزئیات جلسه دیروز کمیسیون تلفیق مجلس از قهر چندباره نمایندگان دولت خبر داد.
نصرالله ترابی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، گفت:« در جلسه دیروز ابتدا دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز پژوهشها و اتاق تعاون در خصوص کلیات لایحه اعلام نظر کردند و بعد از آن رای گیری به عمل آمد و کلیات تصویب شد.»
وی ادامه داد:« روز گذشته تا ماده ۱۶ مورد بررسی قرار گرفت و چند مادهای هم حذف شد که مواد حذف شده عمدتا موادی بود که در آن درصدی برای دولت مشخص شده بود تا مبالغی را به صورت گلوبال در اختیار داشته باشد که با مخالفت نمایندگان این مواد رای نیاورد.»
این عضو کمیسیون تلفیق تصریح کرد:« نمایندگان دولت در میانه کار و بعد از اینکه ماده هشت و سپس ماده ۹ که تشکیل یک صندوق به منظور توسعه فرهنگی و رسانهای بود حذف شد، ناگهان جلسه را ترک کردند که فکر میکنم احتمالا تماسی از جایی با آنها گرفته شد که آقایان دستهجمعی جلسه را ترک کردند.»
وی با انتقاد از این رفتار نمایندگان دولت، افزود:« بر اساس آئیننامه داخلی مجلس بالاترین مقام اجرایی مربوطه به بحثی که در کمیسیون مطرح است باید در کمیسیون حاضر شود که چند نفر از نمایندگان با توجه به رفتار نمایندگان دولت در جلسه دیروز کمیسیون تلفیق اعتراض کردند و قرار شد هیات رئیسه تنها وزرای مربوطه را دعوت کند که نمایندگان در صورت عدم حضور، ترک ناگهانی جلسه بدون دلیل و مواردی از این دست از وزیر سئوال کنند و یا موارد نظارتی را در مورد آنها اعمال کنند.»
ترابی خاطر نشان کرد:« در جلسه دیروز کمیسیون تلفیق از جانب دولت عمدتا معاونین رئیس دولت و معاونین نظارت راهبردی بود که طبیعتا این آقایان را نمیتوان مورد سئوال قرار داد.»
علی بیکس ، فعال اجتماعی ویکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری با وجود نیاز به درمان پزشکی همچنان بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برد .
یه گزارش خبرنگار کلمه، وی از ۲۴خرداد ماه در زندان اوین به سر می برد و اکنون در بند ۳۵۰ این زندانی وضعیت ناگواری از جهت بهداشت دهان و دندان دارد.بیکس با اینکه ماههاست حکم هفت سال حبس تعزیری اش صادر شده اما دادگاه تجدید نظر برایش تصمیمی نگرفته و هر بار به دلیل نقص مدارک از رسیدگی به پرونده او خودداری می کند . این در حالی است که باید تاکنون تکلیف این زندانی که از بیماری دهان و دندان رنج می برد مشخص می شد و برای درمان به مرخصی می آمد اما به دلیل بلاتکلیفی با مرخصی وی موافقت نمی شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده بیکس از مسولان تقاضا دارند که با مرخصی چند روزه این زندانی در بند برای درمانش موافقت کنند.
خانواده بیکس همچنین از وضعیت بلاتکلیف او در زندان گلایه مندند اینکه چرا پس از یک سال حبس هنوز وضعیت فرزندشان مشخص نشده و حکم دادگاه تجدید نظرش صادر نشده است.
علی بیکس ، دارای دکترای تاریخ ، ۲۴ خردادماه سال گذشته بازداشت و تاکنون نیز بدون استفاده از مرخصی در زندان به سر می برد. او با کمیته اطلاع رسانی ستاد مرکزی میرحسین موسوی نیز در زمان انتخابات همکاری داشته است.
بیکس بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده است . .خانواده بیکس از وضعیت نامعلوم فرزند خود نگرانند و هر چه زودتر خواهان تعیین وضعیت و اعلام حکم نهایی وی هستند.
حضرت آیتالله بیات زنجانی با تماس تلفنی با پدر محمدصابر عباسیان، از خانوادهی این دانشجوی زندانی دلجویی کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه، ایشان با یادآوری اهداف والای مردم و جوانان ایران، گرفتاریهای اینچنینی را در برابر آنها ناچیز ارزیابی کردند و افزودند: طرف معاملهی شما خداوند متعال است و خداوند یاور و ناصر شما خواهد بود.
ایشان ادامه دادند: مردم نیز قدردان جوانان شما هستند و آنها را فراموش نخواهند کرد. آیتالله بیات زنجانی در پایان، آزادی هرچه زودتر محمدصابر عباسیان را از خداوند طلب کردند و ابراز امیدواری کردند کسانی که با برخی توهمات و تخیلات بیپایه به دنبال پروندهسازی برای جوانان این مرز و بوم هستند روزی حقیقت را دریابند.
هماهنگ کننده اطلاعرسانی خدمات پزشکی نظامی گفت که خبرهای اولیه حکایت از حمله یک بالگرد اسرائیل همزمان با حملات توپخانهای ارتش عبری به این محله دارد که در پی آن «بسام بدوان» ۳۲ ساله شهید و یک نفر دیگر هم زخمی شد.
به گزارش ایلنا، نظامیان اسرائیل عصر دوشنبه محله «الشجاعیه» واقع در شرق شهر غزه را هدف حملات توپخانهای خود قرار دادند که در پی آن یک نفر از ساکنان آن به شهادت رسید و یک نفر دیگر زخمی شد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی فلسطین، «ادهم ابوسلمیه»، هماهنگ کننده اطلاعرسانی خدمات پزشکی نظامی گفت که خبرهای اولیه حکایت از حمله یک بالگرد صهیونیستی همزمان با حملات توپخانهای ارتش اسرائیل به این محله دارد که در پی این جنایت «بسام بدوان» ۳۲ ساله شهید و یک تن دیگر هم زخمی شد.
خانواده شهید بهشتی عصر دیروز در بهشت زهرا و بر مزار شهید مظلوم بهشتی شام غریبان برگزار کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه در این مراسم کوچک که با حضورخانواده شهید بهشتی و تعدادی از آشنایان برگزار شد پس از تلاوت قرآن زیارت عاشورا توسط دکتر محمدرضا بهشتی خوانده شد.
همچنین در پایان مراسم دکتر علیرضا بهشتی ضمن تشکر از حضور آشنایان در شام غریبان ابراز امیدواری کرد از سالهای آینده خانواده شهید بتوانند مراسم بزرگداشت را همچون ۲۸ سال گذشته درمسجد قبا برگزار کنند.
گزارش خبرنگار کلمه همچنین حاکی است علیرغم اینکه این مراسم بدون هیچ گونه اطلاع رسانی و اعلام عمومی برگزار شد تعداد بسیاری از نیروهای امنیتی در محل شام غریبان حضور پیدا کرده بودند. آنان از شرکت کنندگان این مراسم که در واقع تنها خانواده شهید بهشتی و تعدادی از آشنایان بودند عکس و فیلم می گرفتند! که این کار با اعتراض خانواده شهید مواجه شد.
نیروهای امنیتی همچنین یک عکاس را که در حال عکس برداری از مراسم بود دستگیر و از محل خارج کردند.
نحوه حضور و نوع رفتار ماموران امنیتی در این شام غرییان غریبانه انزجار خانواده و حاضران را به همراه داشت.
احمدینژاد: من نشنیدهام نیروی انتظامی طرح حجاب را از سوی دولت بداند
جرس: احمدینژاد در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید نیروی انتظامی عنوان میکند به دستور رئیسجمهور با موضوع بیحجابی برخورد میکند، گفت: نشنیدم نیروی انتظامی چنین سخنی را اعلام کرده باشد؛ بنده تا این لحظه نشنیدهام چنین اظهارنظری شده باشد؛ حرف من همان بود که در مصاحبه قبلی گفتم.
به گزارش ایلنا، محمود احمدینژاد امروز بعدازظهر در نشست خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی در پاسخ به پرسشی درباره رویکرد اخیر دولت نسبت به موضوع حجاب و مسائل فرهنگی ابهاماتی ایجاد کرده، گفت: فکر میکنم باید از کسانیکه این مسائل را مطرح میکنند بپرسید در مسائل اخیر تنها نکتهای که بدان ایراد گرفته نشد ایراداتی بود که من وارد کردم کسانیکه اظهار نظر کردهاند مطلقا به این دو نکته که من به آنها اشاره کردم نپرداختند.
وی ادامه داد: در حوزه فرهنگ دیدگاههای ما بسیار روشن است این دولت، دولت فرهنگی است و سرمایهگذاری ما در بخشهای فرهنگی به سوی باز کردن فضااست معمولا در حوزه زنان اظهار نظرها با افراط و تفریط همراه بوده است اعتقاد دارم زنهای ایرانی کرامت و شخصیت خودشان را انتخاب کردهاند به طوری که در بسیاری از حوزهها پیشتاز بودهاند.
احمدینژادگفت: مردم و زنان ایران پاکترین افراد هستند اما قانون باید اجرا شود و کسی نباید عمل خود را به دین و قانون نسبت دهد.
وی همچنین مدعی شد: گروههای سازمانیافتهای وجود دارند که اقدامات تخریبی میکنند و نیروهای اطلاعاتی در حال شناسایی آنها برای برخورد هستند و کسی کار غیرقانونی نمیکند.
دولتمردان آمریکا نه تاریخ میدانند و نه جغرافیا
احمدینژاد در ادامه در پاسخ به سوالی درباره آثار تحریمها علیه کشورمان اظهار داشت: اگر آنها بخواهند ما را تحریم کنند اثر آن در اقتصاد مثبت و در گفتوگوها منفی است. اگر تا قبل از این گفته میشد دولتمردان آمریکایی تاریخ نمیدانند الان میگویم آنها جغرافیا هم نمیدانند زیرا وسعت، جمعیت و ذخایر ایران را نمیدانند، ولی ما چون دوست داریم روابط در جهان سازنده باشد به آنها میگوییم شما اشتباه میکنید و آنقدر از این چیزها بنویسید که ما هم در مقابل به شما میخندیم، زیرا هرجا تحریم کنید به سرعت تبدیل به رشد و تعالی در اقتصاد ایران میانجامد.
وی گفت: آمریکاییها به صهیونیستها تعهد دادهاند که علیه ایران کار کنند، ولی چکار میتوانند بکنند لذا هرچه میخواهند از این کاغذها بدهند.
رئیس دولت دهم ادامه داد: البته علاقه نداشتیم کار به اینجا بکشد، اما اگر عدهای اصرار داشته باشند حتی اگر طرف ما اوباما باشد که با شعار تغییر روی کار آمد پاسخ میدهیم، زیرا روشهای دیکتاتوری برای اداره جهان شکست خورده است و روشهای مانند بوش به جایی نمیرسد.
نام مفسدان اقتصادی در “آینده” اعلام خواهد شد
احمدینژاد در ادامه گفتوگو خود با خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره نظر دولت در قبال مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: از اینکه قوه قضائیه در این زمینه مصمم باشد خوشحال میشویم و انتظار داریم در عمل موفق شود زیرا عدالت باید در نظر گرفته شود و محدودیتی برای کسی نیست.
وی تاکید کرد: قوه قضائیه باید به شکایت معاون اول رئیسجمهور که چند نفر به او اتهاماتی زدند هرچه زودتر رسیدگی کند تا بقیه مردم هم احساس امنیت کنند.
احمدینژاد در پاسخ به این سوال که آیا با تاکیدی که رئیس قوه قضائیه برای برخورد با مفسدین اقتصادی داشت و شما نیز دو سال پیش میگفتید اسامی مفسدان اقتصادی در جیب من است و نام آنها را اعلام خواهم کرد، گفت: نامهای را تنظیم کردم و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهم کرد در آنجا نام تعدادی از کسانی که چه حقیقی و چه حقوقی دستاندازیهایی را داشتند را به اطلاع عموم خواهند رساند.
نقدکننده باید طرف مقابل را دوست داشته باشد
احمدی نژاد در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه وطن امروز در مورد نظر دولت درباره نقد در رسانهها با تاکید بر اینکه نقد لازمه پویایی جامعه است، تاکید کرد: نقد وظیفه مهم و پشتیبانی و یاری رسانی است اما آنجا که به انتقامکشی و دروغ بستن تبدیل شود دیگر نقد نیست البته همچنان نیازمند تدوین مرزهای نقد و تخریب هستیم ولی کسی که خودش کار میکند این مرزها را بهتر میداند.
احمدینژاد ادامه داد: در نقد دلسوزی وجود دارد زیرا نقدکننده باید طرف مقابل را دوست داشته باشد. همچنین باید مرزهای نقد و تخریب مشخص شود که معیارهای روشنی در این زمینه وجود دارد و در نقد نکات مثبت و منفی هر دو دیده میشود اما وقتی نقد تبدیل به افترا شد و حتی بهرغم به دست آمدن اسناد خلاف واقع بودن افترا به بیان آن ادامه داده شود دیگر نقد نیست.
وی گفت: یک مشکل در فضای رسانه کشور وجود دارد که بسیاری از نشریات وابسته به گروه سیاسی هستند و لذا اگر بالای روزنامه وابستگی خود را بنویسند آن وقت هرچه بگویند مهم نیست زیرا خواننده میفهمد که آن نشریه از چه موضعی حرف میزند.
احمدینژاد با اشاره به جرم بودن توهین به مقامات کشور توصیه کرد که باید کمک کنیم فضای نقد احترامآمیز بیش از گذشته وجود داشته باشد که تبعیض در اجرای قانون بزرگترین تبعیض است و مسوولین باید توجه کنند تا قانون بیش از این اجرا شود البته اکنون هفته قوه قضائیه است و بیش از این نباید وارد این بحثها شویم و دولت تلاش کرده است تا با بالا بردن تحمل خود بیشترین نقدها بیان شود و نباید هر کس که یک جمله گفت با او برخورد شود.
وی درباره انتقادات از دولت که از سوی برخی افراد و ائمه جمعه مطرح میشود، گفت: بحث انتقاد از دولت لازمه یک جامعه آزاد است و اظهار نظر درباره عملکرد دولت امری عادی است البته بعضی تند اظهار نظر میکنند و برخی آرام.
بحث رئیسجمهور جدای از این مباحث است
احمدینژاد در پاسخ به این پرسش که دیدگاه دولت در رابطه با اظهارات برخی که قوه مجریه را متهم به دخالت در امور قوه قضائیه و قوه مقننه میکنند چیست، اظهار داشت: بر اساس قانون اساسی ایران این دو قوه مستقل از یکدیگر هستند و حق مداخله در امور یکدیگر را ندارند. قوه مجریه تنها قوهای است که به صورت همزمان چند دستگاه دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور، قوه قضائیه، دیوان محاسبات کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تکتک نمایندگان و ملت بر امور آن نظارت میکنند.
وی گفت: اما قوه قضائیه به دلیل حساسیتی که بر اجرای عدل دارد کسی ناظر بر امور آن نیست و خود باید در سطح اصلاح امورش باشد البته بحث رئیسجمهور جدای از این مباحث است و به عنوان مجریه قانون اساسی میتواند تذکر دهد و من نیز در عمل به وظایف خود تذکراتی را دادهام که امیدواریم در آینده بخشی را به اطلاع مردم برسانیم.
همه باید از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تبعیت کنیم
احمدی نژاد درباره کشمکش دولت و مجلس پیرامون دنشگاه آزاد، گفت: در خصوص دانشگاه آزاد هیچ کشمکشی بین دولت و مجلس وجود ندارد. یک نهاد قانونی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی که کارشناسان مختلف و نمایندگان قوای مختلف در آن عضو هستند یک مصوبه قانونی داشته است و تصمیم قانونی گرفته شده و همه باید تبعیت کنیم. حتی زمانی یک قاضی در قوه قضائیه رای خلاف صادر کرد آن رای متوقف شد پس لذا باید از تصمیات قانونی تبعیت کنیم.
استخراج نفت زیر ۶۵ دلار به صرفه نیست
رئیس دولت در پاسخ به سوالی درباره اظهار نظر وزیر نفت پیرامون اینکه با کمتر از نفت ۶۵ دلار نمیتوان درآمدی برای کشور کسب کرد، گفت: نظر وزیر نفت و آنچه من میگویم هر دو درست است اما در دو موضع مختلف. در همه جای دنیا معتقد هستند که اگر قیمت نفت از ۶۵ دلار کمتر شود دیگر استخراج و تولید نفت به صرفه نخواهد بود و این نظر درست است و ارتباطی به ادره کشور ندارد.
وی ادامه داد: در بحث مدیریت کشور ما بدون فروش نفت در برخی موارد کشور را ادراه کردیم و بهطور مثال قرار داد توسعه پارس جنوبی با هزینه ۲۱ میلیارد دلار از منابع داخلی تامین شد و یا برای تکمیل پروژههای گازی ۲۹ میلیارد دلار و برای توسعه حوزههای جدید نفتی ۲۰ میلیارد دلار را در نظر گرفتیم؛ در حالی که اجرای اینگونه قراردادها در گذشته همه لازمه فروش نفت بود. امروز اقتصاد غیرنفتی به سرعت رشد کرده است.
رای ممتنع لبنان برای ما ارزشمند است
احمدی نژاد درباره نظر برخی کشورها از قطعنامه سازمان ملل، گفت: اگر انتظار داشته باشیم کشوری مانند بوسنی هرزگوین در برابر فشار آمریکا بایستد، اشتباه است؛ زیرا آمریکا در بسیاری از کشورهای ضعیف که به نیازمندیهای اولیه خود محتاج هستند پایگاه دارد لذا نباید از آنها توقع داشته باشیم که مانند ما در جلوی آمریکا بایستند. من امروز معتقدم که بخشی از کشورهای مظلوم در شورای امنیت حاضر هستند و ما ریشه بسیاری از ظلمها و ستمها را در سیطره آمریکا میدانیم و برخی کشورها که در شورای امنیت علیه ما رای دادند نیز تحت فشار آمریکا هستند.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه تلویزیونی لبنان که پرسید نظر شما درباره رای ممتنع لبنان در صدور قطعنامه علیه ایران چیست، اذعان کرد: ارزش رای مثبت لبنان به اندازه رای منفی آن است؛ رای ممتنع لبنان برای ما ارزشمند است.
وی ادامه داد: ما از استقرار وحدت و همدلی در لبنان استقبال میکنیم و فکر میکنیم که این کشور به درجه رشد سیاسی برای تعیین سرنوشت خود رسیده است.
آنها که نگران اقتصاد کشورند، در زندگی خود چگونه عمل کردهاند؟
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره علت کاهش نرخ رشد اقتصادی و پیشبینیهایی که در این رابطه مطرح میشود، گفت: روند رشد اقتصادی کشور کاهنده نیست بلکه افزاینده است عددی که سال گذشته از رشد اقتصادی کشور منتشر شد شفاف و کافی نبود زیرا وقتی قیمت نفت پایین میآید بر رشد سایر بخشها تاثیر میگذارد در حالی که در سال گذشته در بخش خدمات، کشاورزی و صنعت رشد بالایی را تجربه کردیم و از این بابت نگرانی نداریم و بهزودی بانک مرکزی آمار رشد اقتصادی را اعلام میکند.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که دولت در کاهش هزینهها تا چه اندازه موفق بوده است، گفت: در پنج سال گذشته شاهد رشد بودجه جاری کشور کمتر از تورم بودهایم و امسال نیز همینطور است، مصرف بنزین در دستگاههای دولتی هماکنون به نصف کاهش پیدا کرده و در بخشهای دیگر شاهد افزایش بودهایم.
احمدینژاد در پاسخ به پرسشی درباره نظر برخی کارشناسان در خصوص نگرانی درباره اقتصاد کشور، گفت: شرایط اقتصادی ما تثبیت شده است و با رشد بالای اقتصادی حرکت میکنیم. مجموعه فعالیتها در قانون بودجه سازماندهی شده است و طرح اصلاحات اقتصادی دولت در حال بررسی و اقدام است؛ افرادی که این گونه فکر میکنند باید بببیند در زندگی خود چگونه عمل کردهاند.
احمدی نژاد در پاسخ به سوال دیگری درباره اقدامات دولت برای فراهم کردن بسترهای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، اظهار داشت: بنا داشتیم از اول خرداد این قانون را اجرایی کنیم اما تغییراتی ایجاد شد و به تاخیر افتاد باید سازوکارهای این قانون را بازبینی میکردیم و این امور در حال انجام است.
وی با بیان اینکه آن بخش از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها که به مردم مرتبط است انجام شده، گفت: در بخشی که با گروههای مردمی سروکار دارد مراحل کار انجام شده و بخشهای تولیدی نیز به تدریج بستههای مدیریتی آنها تهیه و ابلاغ میشود.
به گفته وی، بزودی زمان اجرای این قانون اعلام خواهد شد.
رئیس دولت دهم، در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا، مبنی بر اینکه با توجه به پایان برنامه چهارم و عدم ارائه گزارش عملکرد آن چه نمرهای به خود میدهید، گفت: براساس مصوبه مجلس برنامه چهارم تا پایان شهریورماه تمدید شده است که قانون برنامه پنجم هم براساس آن برنامه تنظیم شده است، گزارشهای نظارتی نیز اتفاقا نوشته شده است و شاخصهای عملکردی آن بهتر از برنامههای دوم و سوم است.
وی همچنین در مورد نمره خود به میزان عملکرد برنامه چهارم با بیان اینکه این برنامه بخشهای مختلفی را شامل میشود، ادامه داد: دولت، مجلس و قوه قضائیه هر کدام وظایف خود را دارند و بخش مربوط دولت نسبت به همه برنامههای قبلی عملکرد بسیار خوبی داشته است.
دولت نرخ تورم را کاهش داد
وی درباره تغییرات در لوایح دولت در مجلس، گفت: بر اساس قانون اساسی لایحه را دولت ارائه میکند و طرح را مجلس؛ در طرح نباید بار مالی برای دولت تحمیل شود و همچنین محدودیت تغییرات در لوایح باید به صورتی باشد که تغییرات باعث نشود که لایحه با هدف دولت تفاوت کند و یا دیگر قابل اجرا نباشد.
احمدینژاد درباره نامه اخیر خود به جنتی دبیر شورای نگهبان و پیشبینی تعامل دولت و مجلس درخصوص موضوعات مورد اختلاف، گفت: عامل اصلی تنظیم روابط اجتماعی قانون است و همه باید پایبند قانون باشند چه قوه مجریه، چه قضائیه و چه مقننه. معتقدم دولت نهم و دهم قانونمندترین دولتهای بعد از انقلاب هستند.
وی افزود: ما سختترین قوانین را اجرا کردیم که نمونه آن بودجه سال ۸۶ بود دوستان عنایت کرده بودند در یک خط نوشته بودند بنزین سهمیهبندی شود، واقعا اجرایی کردن این یک خط قانون بسیار کار سختی بود. دولت با کمترین مشکل آن را اجرایی کرد.
وی ادامه داد: دولت بودجه سال ۸۸ با ۲۳ هزار میلیارد تومان کسری آشکار و پنهان تحویل گرفت در حالی که با مدیریت خوبی که اعمال کرد نهتنها تمام اهداف بودجه محقق شد بلکه نرخ تورم را نیز کاهش داد.
وی گفت: رئیسجمهور به عنوان مجری قانون اساسی اختیار دارد اگر قانونی خلاف قانون اساسی به تصویب برسد را به مرجع تشخیص آن یعنی شورای نگهبان تذکر دهد.
احمدینژاد تصریح کرد: تعامل دولت و مجلس دوطرفه است؛ این تصور که دولت، امروز مجلس باشد تصور غلطی است که البته بحثها طبیعی است. تعامل ما خوب است و انتظار ما این است که در اداره کشور این دو قوه همدیگر را یاری کنند.
انتقال تمام آگهیهای دولتی به روزنامه ایران
خبرنگاری درباره تصمیم اخیر دولت مبنی بر انتقال تمام آگهیهای دولتی به روزنامه ایران، گفت: مگر نشریات به آگهیهای دولتی وصل بودند و نباید با این تصمیم آسیب ببینند. دولت به دنبال حمایت از فعالیتهای فرهنگی است.
احمدینژاد گفت: اگر آسیبی با این تصمیم به نشریات وارد شده حتما جبران میکنیم.
تشکر می کنم
همچنین خبرنگاری از احمدینژاد درباره اظهارات اخیر هاشمیرفسنجانی مبنی بر کنارهگیری از مناصب و فعالیتهای سیاسی پرسید که احمدینژاد در پاسخ گفت: تشکر میکنم. خبرنگار مجددا پرسید یعنی نمیخواهید پاسخ بدهید؟ احمدینژاد گفت: جواب دادم تشکر میکنم.
پس از انتشار منشور جنبش سبز (بیانیه شماره ۱۸) میرحسین موسوی، گروهها و تشکلهای مختلف حمایتها و انتقادات خود را به این بیانیه منتشر کرده اند. در راستای حمایت از منشور جنبش سبز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بیانیه را منتشر کرده که نسخه ای از آن برای انتشار در اختیار سایت امروز قرا گرفته است. متن کامل این بیانیه در پی می أید.
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف ايران
جنبش اصلاح طلبانه و سبز مردم ايران به مثابه جنبشي اجتماعي و در تداوم تكاملي جنبش هاي يكصد ساله اخير و به ويژه انقلاب اسلامي ايران ، پس از گذشت يك سال و علي رغم همة سركوب ها و سانسورها و با تقديم ده ها شهيد، صدها مجروح، و هزاران زنداني، همچنان زنده است و با عزمي استوار و قلبي اميدوار، چشم به آينده اي روشن و فردايي بهتر دوخته است.
جنبش سبز در مقام يك جنبش اصيل اجتماعي كه رسالت پاسخگويي به مطالبات تاريخي معوقه و تأمين همزمان و تأخيري اهداف انقلاب اسلامي ايران را بر عهده دارد، نه يك شورش ، اغتشاش و آشوب كور، كه نهضتي ريشه دار در اعماق آگاهي جمعي و تاريخي ملت ايران است و از اين رو به دنبال استقرار نظمي بر اساس قانون اساسي و تراز انسان ايراني قرن بيست و يكم، درعرصة حيات اجتماعي و سياسي است و براي اين مهم، مانند همة جنبش هاي پيروز ديگر بايد خود انگيختگي و خود جوشي مردمي را با رهبري و هدايت مبتني بر عقلانيت جمعي و مديريت دمكراتيك تلفيق كند، بايدها را دركنار نبايدها بنشاند و چه مي خواهد ها را با چه نمي خواهد ها همراه سازد. جنبش در تداوم تكاملي خود، با مشاركت نظري عمومي ، بازانديشي و خود انتقادي و جمع بندي تجربيات و راه طي شده، بايد گذشته را چراغ راه آينده قرار دهد، به تدريج از نقاط ضعف بكاهد و به نقاط قوت بيفزايد.
با توجه به تنوع گستردة اجتماعي و مشاركت قشرها، طبقات و صنف هاي مختلف، مانند كارگران، دانشجويان، زنان، معلمان، روشنفكران و اقليت هاي قومي و مذهبي ، يكي از نيازهاي مبرم جنبش، وجود منشور، سندي پايه و متني روشن و فراگير است كه همةگروه ها، قشرها، بخش ها و طبقات اجتماعي گوناگون مردم ايران بتوانند برروي آن اجماع كرده و آن را به عنوان مخرج مشترك مطالبات خويش بپذيرند. انتشار متن پيشنهادي منشور جنبش سبز توسط جناب آقاي مهندس موسوي، گامي ضروري و ارزشمند در اين راه تلقي شده و نشان دهنده وجود عنصر آگاهي و عقلانيت در جنبش و كوشش براي عدم تكرار برخي از كمبودها و نارسايي هاي حركت هاي گذشته است.
سازمان مجاهدين انقالب اسلامي ايران ضمن استقبال و تأييد اصول و روح كلي حاكم بر اين منشور، در آينده پيشنهادات تكميلي خود را به طريق مقتضي ارايه خواهد كرد و از همه افراد، احزاب ، گروه ها و طيف هاي مطالبه محور فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي مي خواهد كه ضمن برخورد فعال تر با منشور پيشنهادي مذكور، به هر طريق كه مناسب مي دانند پيشنهادات تكميلي و اصلاحي خود را با جنبش سبز و اصلاح طلبان و رهبران آن در ميان بگذارند.
اليس الصبح بقريب؟
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
۷ تیر ماه ۱۳۸۹
من هیچ فرقی با مادرهای دیگری که عزیزان شان را از دست داده اند، ندارم. برای همین اگرچه خیلی حرف ها در دلم مانده است اما خودمان خواسته ایم بعد از شهادت علی، سکوت کنیم. دلم نمی خواهد حوادث ظهر عاشورا و نحوه به شهادت رسیدن پسرم را بازگو کنم. همه رنجی که بعد از به شهادت رسیدن علی کشیده ایم را به خدا واگذار کرده ایم و می دانم حق پیروز خواهد شد".
این جمله های کوتاه و بریده بریده «خدیجه موسوی خامنه»، مادر شهید علی موسوی است که حتی نسبت خانوادگی او با میرحسین موسوی نیز موجب نشد تا او در جایگاهی ویژه به عنوان خواهر یکی از سران جنبش سبز، با رسانه ها مصاحبه کند و از رنج خانواده خود بگوید.
خواهرزاده ۴۲ ساله مهندس موسوی ظهر روز عاشورای سال گذشته در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه به شهادت رسید.
مردم سبز و سوگوار تهران با تجمع در برابر بيمارستان ابن سينا كه خواهر زاده مهندس موسوي به آنجا منتقل شده بود، شعار “ميرحسين ميرحسين تسليت تسليت” سرمی دادند اما دقایقی بعد گزارشی رسید که حکایت می کرد؛ نيروهاي لباس شخصي و يگان ويژه با حمله به مردم آنها را پراكنده کرده و نیروهای امنیتی و نظامی نیز نگران از برگزاری تشییع گسترده پیکر شهید "علی موسوی " پیکر او را از بیمارستان به جای نامعلومی منتقل کرده بودند.
یکی از بستگان شهید علی موسوی به خبرنگار جرس گفته است: سال گذشته، خانواده شهید موسوی برای تحویل گرفتن جسد بی جان فرزند خود به ستوه آمده بودند. تا آنجا که پدر شهید موسوی با اندوه خطاب به برخی از نیروهای امنیتی می گفت از خیر جسم بی جان پسرم هم گذشتم . ضجه های مادر و پی گیری های مداوم آنها موجب شد تا در نهایت پیکر این شهید را به خانواده تحویل دهند.
گفته می شود در مراسم امنیتی که برای برگزار کردن مراسم تشیع شهید موسوی برگزار شده بود، حتی اجازه دیدن صورت این شهید را به برخی از اقوام و بستگان نمی دادند و هنگام مراسم خاک سپاری هم با محدودیت ها و مراقبت های ویژه، اجازه ندادند نزدیکان شهید موسوی وداعی آرام با عزیز از دست رفته خود داشته باشند.
بارها برای مصاحبه با خانواده شهید موسوی تلاش کردیم اما هر بار تاکید می کردند که هیچ فرقی میان آنها با خانواده شهدایی که نام آنها به اندازه نام شهید موسوی شناخته شده نیست، وجود ندارد و ترجیح می دهند سکوت کنند.
مادر شهید علی موسوی که صدایش همانند همه مادران داغ دیده دیگر پر از بغض است، می گوید در مورد ظهر عاشورا از من هیچ نپرسید. به او قول می دهم چیزی در مورد روز عاشورا، نحوه به شهادت رسیدن فرزندش و حوادث پس از آن نپرسم و ننویسم و این آغازی شد برای یک گفتگوی تلفنی کوتاه که در پی می آید:
خانم موسوی، شش ماه نبودن شهید علی موسوی بر شما، پدر علی و خانواده ایشان چگونه گذشت؟
چه بگویم،سخت گذشت، مثل همه خانواده های داغ دیده دیگر به ما هم سخت گذشت. علی دوست و تکیه گاه خانواده اش بود، با پدرش کار می کرد. با رفتن او فشار زیادی به پدرش وارد شد. هیچ کس برای یک بچه هفت ساله پدر نمی شود. تنهایی و دردی که خانواده علی تحمل کرده اند را هیچ کسی جز خدا نمی داند .
شما و خصوصا همسر، پسر و دختر شهید علی موسوی بعد از شش ماه، چگونه با این ماجرا کنار آمده اید؟
همه فقط به خاطر خدا صبوری می کنیم. بچه های علی فوق العاده به پدرشان وابسته بوده اند، به همسرشان هم سخت می گذرد اما چاره ای جز توکل به خدا نیست. ۲۰ سالی که ازدواج کرده بود ما معمولا هر روز صبح ها کنار هم بودیم و با هم سر یک سفره می نشستیم اما ناگهان از روز عاشورا همه چیز عوض شد. ابراهیم پسر دیگرم وقتی شهید شد، هیجده سال داشت و علی چهل و دو سال، دو برابر برادرش من با او زندگی کردم و حالا غم سنگینی بعد از رفتن او در دل همه ماست.
بیشتر دلتنگ کدام خصوصیت اخلاقی سید علی می شوید؟
علی تک بود، نه برای من و فامیل، برای کسانی که در شهرستان با او کار هم می کرده اند، علی آنقدر عزیز بود که هر کسی خبر شهادت او را شنید، گریه کرد و ناراحت شد. بچه فوق العاده با محبتی بود، آقای مهندس موسوی هم علی را خیلی دوست داشت. اگر به او می گفتند سرت را باید بدهی ، دریغ نمی کرد. نه برای دایی اش اینطور بود بلکه برای همه مردم از جان مایه می گذاشت. از شانزده سالگی در خانه نبود و شب های عملیات همیشه با مردهای دیگر خانه به جبهه می رفت. گاهی وقت ها که پدرشان هم می رفت جبهه، من که دختری نداشتم تنها در خانه می ماندم تا علی به همراه برادر و پدرش برای دفاع از کشور مبارزه کند. علی مردم را دوست داشت و فکر نمی کنم میان دوستان و همکاران علی کسی از او رنجیده باشد.
فکر می کنید چرا او از میان بستگان مهندس موسوی مورد هدف قرار گرفت؟
کسانی که او را انتخاب کردند، خودشان می دانند چه کردند، آنها خوب می دانستند دارند چه کار می کنند و ما هم واگذار کرده ایم به خدا. می دانیم خدا خودش جای حق نشسته است و کسی که بچه های ما را نشانه رفته را رسوا خواهد کرد. اینطوری باقی نمی ماند و حق همیشه پیروز می شود.
آیا هیچ وقتی پیش آمده است که از آقای موسوی به خاطر ایستادگی و اعتراض او در برابر تقلب انتخاباتی و اتفاقات پس از آن، دلگیر شوید ؟
هرگز. آقای موسوی خوب می داند که خانواده ما از شهادت نمی ترسد، این دفعه اول نیست ،پسر دیگر من هم برای دفاع از کشور، در جبهه شهید شده است، علی هم اگرچه عاشق دایی اش بود اما جانش را برای مردم داد. آقای موسوی هم از حق دفاع کرد، بی عدالتی را تحمل نکرد، اسلام هم نگفته که ما باید ظلم پذیر باشیم. هر کس دیگری جای موسوی از حق دفاع می کرد علی از او حمایت می کرد.
آیا برای شناسایی کسانی که به فرزند شما شلیک کرده اند، شکایت و پیگیری قضایی هم کرده اید؟
این همه مادران که دارند می سوزند و فریاد می زنند، مگر صدایشان را کسی شنید؟ .
می دانم تمایلی ندارید تا ناگفته های مربوط به شهادت فرزندتان را بازگو کنید اما به عنوان یک مادر سخن آخر تان چیست با کسانی که خودشان می دانند با شما وخانواده های دیگر در یک سال گذشته چه کرده اند؟
اگر بخواهم حرف بزنم، یک سینه حرف ناگفته دارم اما...
بانوی اول جنبش سبز ملت ایران در پیامی بشدت از شایعه اعدام زینب جلالیان ابراز نگرانی کرده است و اظهار داشته است در بسیاری از موارد کسانی به چوبه دار اویخته شده اند که نیازمند ارشاد بوده اند و نه مرگ !
به گزارش پایگاه جرس ، متن کامل این پیام بدین شرح است:
این روزها شایعه اعدام زینب جلالیان بر سر زبان هاست. چرا؟ آیا زینب جلالیان عضو گروههای به اصطلاح محارب بوده است؟ آیا زینب جلالیان تاکنون اسلحه در دست داشته است؟
آیا فقط دو سال پیش کاغذ و قلم و پوستر تبلیغاتی را به عنوان یک مبلغ گروهی با خود حمل می کرد؟
آیا خدا را خوش می آید و شایسته است یک زن را که مظهر رافت و لطافت درهستی و در هر ملتی است، نابود و از از صحنه روزگار حذف کرد؟ به خصوص که
زینب یک دختر جوان است.
یک دختر جوان، چقدر از اطلاعات ، آگاهی، تاریخ شناسی، قوم شناسی و نظایرآن بهره مند است؟
آیا واقعا او بی گناه است یا با گناه؟ آیا اقدام او با مجازاتش متناسب است یا نه؟ و نهایتا،آیا بهتر نیست برای همه به ویژه زنان و جوانان فرصت های جدیدی را در اختیار نهاد تا بتوانند خود را و جایگاه خود را هم در نظام هستی وهم در نظامات سیاسی و اجتماعی بازیابند؟
آیا بهتر نیست نظامی که به نام جمهوری اسلامی مزین است، قلب های دردمند مادران و تب و تاب جوانان را دریابد و با محبت با آنان رفتار کند؟
آیا بهتر نیست که از طریق فرهنگ و آموزش، روح و روان و اندیشه ها به بالندگی دعوت شود تا اینکه به اعدام اعدام و امحاء آنان اندیشیده شود؟
باید برای زینب و زینب ها یی که در انتظار مجازات مرگ هستند اندیشید.
امروز بیش از دو سوم کشورهای جهان با این مجازات وداع کرده و مجازات دیگری جایگزین کرده اند. این نوشته را مجال آن نیست اما می دانم که در این خصوص اندیشیده اند و بحث های فقهی و دینی آن را کارشناسان نوشته اند.
اکنون در مقام ورود به لزوم تجدید نظر در مجازات مرگ نیستم اما می دانم تجربه نشان داده است بسیاری از اعدام شدگان به ارشاد احتیاج داشته اند اما اعدام دریافت کرده اند.
امید است که فقط این مجازات برای زینب جلالیان شایعه باشد وگرنه بیایید یک بار برای همیشه شمشیر را نه از رو ببندید و نه از زیر و به جای آن با لبخند پر محبت به روی ملت بنگرید.
سومین مصاحبه یاور سبز با مردی است که قبل از انقلاب 5 سال از جوانی اش را در زندان های رژیم سابق با سخت ترین و وحشیانه ترین شکنجه ها گذرانده است و برای به بار نشستن انقلاب زحمات بسیاری کشیده اما در همین نظام نیز چند ماهی را نه جوانی که در میان سالی در زندان سپری کرده است. ابوالفضل قدیانی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در تاریخ 7 دی 1388بازداشت و در تاریخ 15 بهمن ازاد شد. کسانی که در طی دوران زندان از او بازجویی می کردند شاید کمتر از نصف سن و سال او را نداشته اند و او را متهم می کردند به اینکه از خط انقلاب منحرف شده است درحالیکه او جوانی و زندگی اش را برای انقلاب، امام و آرمان های مردم گذاشته است و هنوز آثار شکنجه های زندان های زمان شاه جسم او را آزاد می دهد.
چکیده: خواسته مشخص جنبش سبز برای مهار استبداد اجرای بی تنازل قانون اساسی است و نمی خواهد که از چهارچوب قانون اساسی عدول کند. یکی از علل شکل گیری جنبش سبز نادیده انگاشتن بخش مهمی از قانون اساسی از سوی حاکمیت بود. در سال های اخیر بسیاری از اصول قانون اساسی که عموما مربوط به آزادی های سیاسی و اجتماعی است کاملا به محاق رفته است. جنبش سبز ریشه در مطالبات معوقه مردم دارد اما با اعلام نتیجه ی انتخابات بیست و دوم خرداد ماه نقطه عطفی در اعتراضات مردم شکل گرفت. در واقع تقلب صورت گرفته در انتخابات باعث تشدید اعتراضات مردمی و شروع جنبشی شد که ما امروزه آن را به عنوان جنبش سبز می شناسیم. مطمئنا مردم این ظلم ها را فراموش نخواهد کرد این دستگیری ها ی گسترده و پروژه تواب سازی تجربه ای است که پیش از این هم در رژیم های استبدادی نظیر رژیم استالین تجربه شده است و البته تجربه ای شکست خورده است. متاسفانه یکی از ویژگی های بارز این دولت دروغگویی است . در فرهنگ لغات اقتدارگرایان هرگونه اعتراضی ولو مسالمت جویانه و مدنی ترین نوع اعتراض، جهت احقاق حقوق مسلم مردم، مساوی اغتشاش است.
تعریف شما از جنبش سبز چیست و چه هویتی برای آن قائل هستید؟
جنبش سبز یک طیف وسیع را شامل می شودکه دور ویژگی بارز دارد. یکی ضد استبدادی بودن آن است و دیگری آگاهی به اینکه چه می خواهد و چه نمی خواهد. خواسته مشخص جنبش سبز برای مهار استبداد اجرای بی تنازل قانون اساسی است و نمی خواهد که از چهارچوب قانون اساسی عدول کند. جنبش سبز در واقع جنبشی است که بر حق حاکمیت ملی و حق حاکمیت تعیین سرنوشت مردم به دست مردم تاکید دارد و اصرار می کند که حقوق ملت و حق حاکمیت ملی مورد پذیرش حاکمان قرار بگیرد.
انقلاب اسلامی به شعار استقلال و ازادی به پیروزی رسید،می توان گفت استقلال کشور تاحدودی تامین شده است. اما آزادی هنوز معضل جامعه است. برای رسیدن به این آزادی در دوم خرداد 76 مردم به آقای خاتمی رای دادند و دولت اصلاحات شکل گرفت، اما بازهم آزادی محقق نشد و اکنون برای تحقق این آرمان جنبش سبز شکل گرفته است، چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی به پیروزی رسید اصلاحات نتوانست این مشکل راحل کند و چنین جنبشی شکل گرفته است؟
از یک منظر جنبش سبز ادامه جنبش اصلاحات است البته به دلیل تغییرات وسیع جامعه شناختی و همچنین تکنولوژیک، بسیار گسترده تر و عمیق تر از سابق حرکت می کند. اما در یک نگاه کلی می توان گفت یکی از علل شکل گیری جنبش سبز نادیده انگاشتن بخش مهمی از قانون اساسی از سوی حاکمیت بود. در سال های اخیر بسیاری از اصول قانون اساسی که عموما مربوط به آزادی های سیاسی و اجتماعی است کاملا به محاق رفته است. این خواست انباشت شده در انتخابات اخیر به خاطر نحوه ی برگزاری انتخابات فرصت بروز و ظهور پیدا کرد و سبب شد که مردم جدی تر از گذشته به دنبال حقوق استیفا نشده و آراء از دست رفته خود باشند. به اعتقاد من جنبش سبز جنبشی است که همان مطالبات یا به بیان دیگر همان شعار های اصیل انقلاب چون "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" را دنبال می کند. البته استقلال کشور تا حدودی به دست آمده است اما متاسفانه آزادی و جمهوریت توسط اقتدار گرایان لگد کوب شده است. از این رو مردم در جنبش سبز به جد آزادی را طلب می کنند.
جنبش سبز پس از انتخابات بیست و دوم خرداد بوجود آمد، آیا این جنبش نتیجه اعتراضات فروخفته ، مطالبات بی پاسخ و سرکوب شده مردم بود و یا فقط مردم به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند؟
همان طور که در پاسخ به سوال قبلی شما گفتم، جنبش سبز ریشه در مطالبات معوقه مردم دارد اما با اعلام نتیجه ی انتخابات بیست و دوم خرداد ماه نقطه عطفی در اعتراضات مردم شکل گرفت. در واقع تقلب صورت گرفته در انتخابات باعث تشدید اعتراضات مردمی و شورع جنبشی شد که ما امروزه آن را به عنوان جنبش سبز می شناسیم. تبلور این اعتراض را در راه پیمایی پیش از سه میلیونی مردم تهران، در روز بیست و پنج خرداد شاهد بودیم. مطمئنا اگر نتیجه اتخابات درست و صادقانه به مردم اعلام می شد ما شاهد اعتراضات این چنینی نبودیم.
شاید گفته شود که اگر اصلاح طلبان نیز در بوجود آمد وضعیتی که امروز گرفتار آن هستیم مقصر باشند وعملکر نادرست آنان در دوره اصلاحات اتفاقات امروز را رقم زده است، نظر شما در این مورد چیست؟
اگرعملکرد اصلاح طلبان را بخواهیم در طول این سال ها باز و بررسی کنیم بحث بسیاری می طلبد که اکنون مجالش نیست اما می توان گفت که جریان اصلاحات آنچنان که باید از پشتوانه مردمی و ظرفیت های قانونی خود جهت استیفای حقوق مردم و حق حاکمیت ملی استفاده نکرد. و متاسفانه به دلیل برخی مصلحت اندیشی ها موفق نشد که بیشتر خواست ها و آرمان های مردم را محقق کند و در نتیجه در مقطعی یاس بر مردم چیره شد. باید متذکر شوم که این تنها دلیل عدم موفقیت کامل اصلاحات نبود ه است. همان طور که آقای خاتمی هم تاکید کرده اند اقتدارگرایان هر نه روز یک بار برای دولت اصلاحات بحران آفریدند و با تمام قوا سعی کردند که در راه جریان اصلاحات مانع ایجاد کنند. البته باید بر این نکته تاکید کنم که در دوران اصلاحات خدمات زیادی هم انجام گرفته است از جمله ارتقای آگاهی های مردم در زمینه های مختلف و فعال نمودن بخش هایی از قانون اساسی که به مشارکت به مردم مربوط است مانندتشکیل شوراهای شهر و روستا و ...
ایا معتقد هستید که در انتخابات تقلب صورت گرفته شده وایا در صورت اعتقاد به تقلب این یک برنامه از پیش تعیین شده بود یا خیر و دلایل و شواهد شما برای این امر چیست؟
من تردید ندارم که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. مستندات و دلایل تخلف و تقلب در انتخابات به صورت مبسوط و مشروح بوسیله کمیته سیانت از آراء ستاد مهندس موسوی به مطبوعات و شورای نگهبان ارائه شده است. اما اگر بخواهم به طور خلاصه شاهد بسیار ملموس وروشن را بیان کنم به قرار زیر است: یکم؛ تهاجم گسترده به ستادها قبل از اتمام اخذ آراء و دستگیری اصلاح طلبان و بسیاری از اعضای ستادها. دوم اعلام عجولانه وخلاف عرف نتیجه ی انتخابات قبل از پایان شمارش آراء. سوم؛ عدم صدور کارت برای بخش مهمی از افراد معرفی شده برای نظارت بر انتخابات ، راه ندادن بخش قابل توجهی از نظار بر سر صندوق ها و اخراج بخشی از آنان در هنگام شمارش آراء. هنگام تجمیع آراء هم که اساسا نظار هیچ کدام از کاندیداهای رقیب اقای احمدی نژاد حضور نداشتند. اما به نظر من فارغ از شواهدبسیار گسترده برای تقلب، نحوه سلوک و نگاه جناح اقتدار گرا به قدرت سبب می شود که آنان "دولت ابد مدت" بطلبند. در واقع مشکل اصلی آن ها با جناح اصلاح طلب در همین موضوع است. آن جناح به مردم سالاری، آزادی و بخش های مهمی از قانون اساسی که بیانگر حقوق اساسی مردم است اعتقاد نداردند و آراء مردم را تا آنجا که موید ایشان باشد می پذیرد ، با این توضیحات مشخص است که آنان قدرت را به هر قیمتی می خواهند و به همین علت تن به آراء مردم در صورتی که مخالف خواست آنان باشد نمی دهند و نتیجه آراء را نمی پذیرند. اگر آنان معتقد به تداول قدرت باشند این مشکلات ایجاد ایجاد نمی شد و چنین مشکلاتی هم درکشور بروز نمی کرد. به نظر من این انتخابات می توانست با توجه به گستردگی شرکت مردم باعث ارتقاء حیثیت نظام جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی جهانی شود. هرچند حرکت مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران در تمام این ماه ها، حیثیت ما را ارتقاء داده است. اما از آنجاکه متاسفانه اقتدارگرایان به نتیجه ی واقعی انتخابات تن ندادند خسارت های بیشماری به حیثیت نظام وارد کردند.
در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون های بیشماری ریخته شد ایا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟
البته همیشه احتمال برخورد جناح اقتدارگرا با منتقدین وجود داشته است و هنوز هم دارد ولی به هیچ وجه گمان نمی کردیم که به این شدت و وسعت یک روز پس از برگزاری انتخابات با نیروهای انقلاب ، روزنامه نگاران و مردم بر خورد شود. البته تمام حوادث پس از انتخابات برای من غیر قابل تصور بود که جناح اقتدار گرا دست به چنین انتحار سیاسی بزند و چنین نتیجه ای را اعلام کند. گستردگی مدنیت این اعتراض حقیقتا همه ی فعالین سیاسی را به حیرت فرو برد. بعد از این اعتراضات ما امیدوار بودیم که عقلای جناح راست موفق شوند که پاسخ منطقی و عقلایی به خواست مشروع مردم بدهند اما از آنجا که اقتدارگرایان قدرت را به هر قیمتی می خواهند نگاه دارند با برخوردهای غیر انسانی و خلاف شرع خود با معترضان کشور را به بحرانی عمیق فرو بردند.
اعدام در زندان ها، دستگیری فعلان سیاسی و تهدید هرو روزه احزاب، روزنامه ها و معترضین به برخوردهای شدید قضایی، تمامی این ها چه تاثیری بر جنبش و آینده آن خواهد گذاشت؟
مطمئنا مردم این ظلم ها را فراموش نخواهد کرد . همان طور که عدم اجابت خواسته های مشروع و به حق مردم در دوران اصلاحات باعث گسترده تر و عمیق تر شدن اعتراضات مردمی و شکل گیری جنبش سبز شده است ادامه چنین روندی از سوی جناح اقتدار گرا باعث وسعت بخشیدن به نارضایتی ها خواهد شد. در واقع برخوردها در نهایت تاثیر معکوس خواهد گذاشت و مطالبات را سنگین تر خواهد کرد. عقل سلیم حکم می کند برای جلو گیری از عمیق تر شدن بحران به مطالبات مشروع مردم پاسخ مثبت داد. اما متاسفانه چنین چیزی در جریان اقتدارگرا مشاهده نمی شود.
در 25 خرداد مردم در تظاهرات سکوت فقط اعلام کردند که "رای من کجاست" اما از جایی به بعد این شعار تغییر کرد ، جدا از درست بودن یا نبودن این شعار ها چرا جنبش در بعضی از مواقع حداقل در شعار دادن رادیکال شد ؟
خواست مردم در روزهای نخست اعتراضات این بود که " رأیمان کجاست؟" و برای این به خیابان آمدند که رأی خود را بازپس بگیرند. باید بگویم همان طور که قبلا هم گفته ام اگر صادقانه نتیجه رأی مردم اعلام می شد این بحران ایجاد نمی شد. مردم با شور و شوق زیاد به صروت گسترده در انتخابات شرکت کرده بودند و راه صحیح به دست آوردن حقوقشان را شرکت در انتخابات می دانستند. راه پیمایی بیست و پنج خرداد هم با آن عظمتش نشان دهنده همین بود که مردم مسالمت آمیز و متمدنانه به دنبال احقاق حقوقشان بودند رخدادی که باعث حیرت جهانیان نیز شد. اما با این مردم با خشونت بسیار شدید رفتار شد و طبیعی است که زمانی که مردم با خشونت رو به رو می شوند، پاسخشان در قالب افزایش مطالبات و تندتر شدن شعارها منعکس می شود. این حکومت بود که باید به مطالبات مشروع و قانونی مردم به موقع پاسخ می داد. به اعتقاد من مردم هنوز هم می خواهند قانونی و در چارجوب قانون اساسی حرکت کنند اما وقتی با سرکوب مواجه می شوند طبیعی است که عکس العمل نشان می دهند و شعارهایشان رادیکال تر شود.
در مواردی انتقاد شده است که آمدن مردم به خیابان ها اشتباه بود و نباید خون نداها و سهراب ها ریخته می شد، البته هیچ فراخوانی از سوی رهبران جنبش و اصلاح طلبان وجود نداشت، آیا فکر می کنید این انتقاد درست است؟
همان طور که خودتان هم گفتید فراخوانی در کار نبوده است. البته اقتدارگرایان دچار این توهم هستند که مردم را رهبران اصلاحات به خیابان کشانده اند در حالی که اگر کسی اتفاقات آن روزها را مرور کند به سادگی در می یابد که مردم ه طور خود جوش به خیابان ها آمدند. مردم ما انقدر آکاهی، فرهیختگی و شجاعت دارند که از حقوق مسلم خود دفاع کنند. در ضمن بر اساس اصل بیست و هفتم قانون اساسی هیچ کس نمی تواند به آن ها بگوید که چرا ه خیابان آمدید و اعتراض کردید. در واقع این عقل جمعی مردم و احساس مسوولیت مردم بود که آنان را به خیابان و برگزاری راهپیمایی های سکوت کشاند. اگر انتقاد و اعتراض به کسی وارد باشد به کسانی وارد است که این حق قانونی مردم را نادیده گرفتند و این اعتراض مسالمت آمیز و مدنی را اینچنین سرکوب کردند.
در سوم انقلابی که آزادی یکی از شعارهای اساسی آن بوده است و اکنون باید این آرمان در جامعه محقق شده باشد، بازهم می بینیم عده زیادی دستگیر می شوند، تحت فشار قرار می گیرند و به نوعی پروژه تواب سازی در زندان ها دنبال می شود، چرا باید این رفتارها صورت گیرد؟
اولا این نکته تاسف بر انگیز و البته در خور تامل است که چرا پس از گذشت سی سال از انقلاب هنوز یکی از اصلی ترین شعارهای آن که آزادی است محقق نشده است. این مساله باید در جای خود به طور مبسوط مورد واکاوی قرار بگیرد. درباره ی این دستگیری ها ی گسترده و پروژه تواب سازی نیز باید بگویم که این تجربه ای است که پیش از این هم در رژیم های استبدادی نظیر رژیم استالین تجربه شده است و البته تجربه ای شکست خورده است. در عصر فناوری اطلاعات هم که عقیم ماندن این قبیل پروژه ها اظهر من الشمس است. برای شخص من جالب است که با وجودی که این پروژه های نخ نما مورد اعتنای مردم قرار نمی گیرد، چرا جریان اقتدارگرا به این قبیل اعمال اصرار می ورزد . به نظر من به نظر می رسد که این قبیل اقدامات برای جلوگیری از ریزش بیشتر بدنه جریان اقتدار گرا صورت می گیرد. از طرف دیگر این نوع اعترافات نیز مبنی قانونی، شرعی و انسانی ندارد و کسی که در سلول انفرادی تحت فشار سخن می گوید اعترافاتش بی اعتباری است. مراج معظم تقلید و نسبت به این قبیل اعمال اعتراض کرده اند و تصریحی گفته اند که برای این اعترافات هیچ اعتبار شرعی و حقوقی قائل نیستند . نتیجه اینکه این روش جز آنکه به نظام و کشور لطمات جبران ناپذیری وارد کند نتیجه ای دیگر ندارد.
در خصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟
من معتقد هستم که این سه بزرگوار به نحوی رهبری جنبش را بر عهده دارند ولی آنچنان نیست که مانند جنبش ها و حرکات اعتراضی کلاسیک کسی دستور بدهد و باقی آن را انجام دهند. البته مردم آنان را به عنوان رهبر پذیفته اند اما خودشان این ادعا را ندارند و خودرا در کنار مردم می دانند. به نظر من مردم به صورت خود جوش عمل می کنند و تصمیم می گیرند و از طریق شبکه های اجتماعی ببه تصمیم می رسند اما در عین حال رهنمود های این سه نفر را نیز می پذیرند.
اقای احمدی نژاد و رحیم مشاعی چند بار در مصاحبه ها و سخنرانی هایشان گفته اند که کسی به دلیل مخالفت با دولت در زندان نیست و این افراد اغتشاش گر هستند نظر شما چیست؟
بر همگان روشن است که پایه و اساس دستگیری ها انتقاد و اعتراضی است که به حکومت می شود و هیچ تردیدی در این موضوع نیست. این ادعا که در ایران به دلیل نقد حکومت کسی در زندان نیست یکی دیگر از دروغهای خنده دار این دولت است. متاسفانه یکی از ویژگی های بارز این دولت دروغگویی . البته این نکته هم قابل ذکر است که در فرهنگ لغات اقتدارگرایان هرگونه اعتراضی ولو مسالمت جویانه و مدنی ترین نوع اعتراض، جهت احقاق حقوق مسلم مردم، مساوی اغتشاش است.
امام وصیت کردند نگذارید انقلابمان به دست نا اهلان بی افتد آیا امروز چنین اتفاقی رخ داده است؟
متاسفانه باید بگویم که چنین اتفاقی رخ داده است و دلیل روشن آن لطمات و خسارات جبران ناپذیری است که در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی اقتصادی به کشور و نظام وارد شده است. کارنامه ی تاسف با این دولت در سال های اخیر هم شاهدی بر این مدعاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر