حسام میثاقی / رادیو کوچه
در سالهای اخیر، فعالان دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، همواره تحت فشار و برخورد نهادهای امنیتی، کمیته انضباطی و حراست دانشگاه بودهاند. در حال حاضر مهدیه گلرو، مجید دری و آرش صادقی، سه دانشجوی این دانشگاه در بازداشت به سر میبرند و با احکام سنگین مواجه شدهاند.
از سوی دیگر، اخبار و گزارشها، حاکی از ادامه فشار بر دانشجویان و ایجاد فضایی امنیتی در فضای دانشگاه است.
از صادق شجاعی، فعال دانشجویی و دانشجوی سابق دانشگاه علامه پرسیدهام که چه کسانی در سمتهای بالای این دانشگاه فعالیت میکنند و علت برخورد شدید با دانشجویان و استادان این دانشگاه چیست.
بعد از سال ۸۴، برخوردهای شدیدی با دانشجویان دانشگاه علامه شروع شد. این منحصر به امسال و بعد از انتخابات سال گذشته نیست. دانشگاه علامه، بزرگترین دانشگاه علوم انسانی خاورمیانه است و رهبری ایران هم بسیار روی علوم انسانی حساس شده بودند و سعی میکردند علوم انسانی را به شکل دلخواه خودشان تغییر دهند.
به همین دلیل، آقای شریعتی، یک روحانی تندرو را به ریاست دانشگاه علامه انتخاب کردند و پس از آن، فضا در دانشگاه علامه، بسیار بسته و تنگ شد. آقای شریعتی به محض اینکه رئیس دانشگاه شد، شروع به تصفیهی بسیار شدید و غیرانسانی در این دانشگاه کرد و عدهی زیادی از دانشجویان و اساتید این دانشگاه از تحصیل محروم شدند.
شریعتی، برای انجام این برخوردها به نیروهایی نیاز داشت که حاضر شوند این برخوردهای غیرانسانی را انجام دهند، به خاطر همین از نیروهای همکار سابقش، به طور مشخص نیروهای بسیج مسجد نارمک، جایی که وی قبلا امام جمعه آنجا بود کمک گرفت. کسی را به عنوان رئیس حراست دانشگاه علامه انتخاب کرد که قبلا رئیس بسیج مسجد نارمک بود و همچنین اعضای بسیج مسجد نارمک را به عنوان اعضای حراست این دانشگاه انتخاب کرد.
این افراد، تنها فعالیتشان در بسیج مسجد نارمک نبود و مشاغل امنیتی داشتند. شخصی به نام فتحی در دانشگاه علامه حضور دارد که در حال حاضر رئیس حراست دانشکده ادبیات این دانشگاه است. ایشان، سال ۸۳ که زندان بودم بازجوی بنده در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین بود. این شخص، طرز تفکری بسیار لمپن و خارج از شخصیت فردی که بتواند در محیط دانشگاه فعالیت کند، داشت. وی کسی بود که در زندان، برای گرفتن اعتراف اجباری، تهدید میکرد کاسهی ادرار را به خورد متهمین میدهد.
دانشگاه علامه از سال ۸۴، با چنین نیروهایی شروع به برخورد با دانشجویان کرد. به هیچوجه دانشجویان منتقد را بر نمیتابید و آنان را محروم از تحصیل میکرد. در همان یک سال و نیم اول، بیش از ۵۰ نفر از دانشجویان این دانشگاه، از تحصیل محروم شدند و تمام تشکلهای مستقل دانشجویی، و به طور مشخص انجمن اسلامی دانشگاه منحل و غیرقانونی اعلام شدند. اجازه انتخابات برای انجمن اسلامی ندادند و نشریهها یکی یکی بسته شد. دامنهی این برخوردها حتی به انجمنهای علمی رسید و استادان بسیاری از تدریس محروم شدند.
از آقای حسن نمک دوست این تصفیه شروع شد و به اساتید دیگری مثل استاد مردیها و استاد بزرگ ادبیات، جناب آقای کزازی رسید که این افراد اجبارا بازنشسته و از تدریس محروم شدند. نیروهای تندرویی که در حال حاضر مدیریت دانشگاه علامه را در اختیار دارند، سنگ تمام گذاشتند و با استفاده از فضای امنیتی که در کشور حاکم شد، برخوردها را تشدید کردند و تصفیه دانشجویان و اساتید را جدیتر و کاملتر کردند.
آیا چنین برخوردهایی را میتوان در جهت نظامی کردن فضای دانشگاه دانست ؟
نظامی کردن فضای دانشگاه، در مورد دانشگاه علامه مقداری متفاوت است. همیشه نظامی کردن، به دادن فضای بیشتر به بسیج به عنوان یک تشکل شبه نظامی در دانشگاه اطلاق میشود. برخوردهای مدیریت دانشگاه علامه آنقدر تنگنظرانه بود که حتی به بسیج دانشگاه هم رسید. تا یک سال پیش و قبل از این شرایطی که در کشور حاکم شود و نیروهای رادیکال هدو طرف، به سمت دوسر طیف میل داشته باشند، بسیج دانشگاه یکی از نیروهای منتقد اصلی رئیس دانشگاه بود.
اما از سوی دیگر، در محیط دانشگاه افراد امنیتی مثل آقای فتحی که به ایشان اشاره شد، حضور دارند. ایشان، در گروه عملیات و اطلاعات دادگستری تهران، دفتر اینترنت مشغول به فعالیت بودند و حال در حراست دانشگاه علامه نیز فعالیت میکنند. حتی تعدادی از دانشجویان دورهی دکتری دانشگاه، به واسطهی ارتباطاتی که داشتند، از طرق غیرمعمول به صورت دانشجو وارد دانشگاه شدند.
آیا آماری از تعداد محرومین از تحصیل و دانشجویان بازداشتی علامه در چندسال اخیر دارید؟
دانشجویان بسیار زیادی در دانشگاه علامه از تحصیل محروم شدند. عرض کردم که در همان یک سال و نیم اول، بین ۵۰ الی ۶۰ نفر بین یک تا شش ترم، به صورت غیرقانونی و حتی برخلاف آئیننامههای خودشان از تحصیل محروم شدند. عدهی زیادی از تحصیل محروم شدند اما مایل به انتشار خبر محرومیتشان از تحصیل نبودند. آماری که دارم و محرومیتشان قطعی است، بیش از صد دانشجو در چهار الی پنج سال گذشته هستند. این افراد، هریک از یک تا شش ترم محروم شدند.
خانم مهدیه گلرو را میتوانم نام ببرم که شش ترم مداوم از تحصیل محروم شدند و همینطور آقای مجید دری که این دو در حال حاضر تنها به خاطر تلاشی که برای دفاع از حق تحصیلشان در شورای دفاع از حق تحصیل داشتند، در زندان به سر میبرند. حقی که توسط مدیریت دانشگاه از ایشان گرفته شده بود.
دانشجویان بازداشتی دیگری نیز هستند مثل آقای آرش صادقی و دانشجویان دیگری که خارج از محیط دانشگاه و در اعتراضهای مردمی بازداشت شدند و جزو بازداشتشدگان پس از انتخابات محسوب میشوند.
نکتهی دیگری که باید عرض کنم، در مورد برخورد با دانشجویان غیرسیاسی دانشگاه است. هرچه صحبت کردیم در مورد برخورد با فعالان دانشجویی بود. چندی پیش مصاحبهای را با آقای پریز، معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علامه میخواندم. وقتی خبرنگار گفت ۲۰ نفر به خاطر عدم رعایت حجاب از تحصیل محروم شدند، ایشان به صراحت اعلام میکردند که تعداد محرومشدگان تحصیل این اواخر، فقط به خاطر عدم رعایت حجاب، بسیار بیشتر از این تعداد است.
محدودیتهای بسیار سنگینی برای دانشجویان غیرفعال هم در دانشگاه علامه وجود دارد. شدیدترین برخوردها نسبت به پوشش دانشجویان در حال انجام است. تقریبا هیچ نشریهی مستقلی منتشر نمیشود و حتی با انجمنهای علمی برخوردهای بسیار شدیدی صورت میگیرد. این اواخر، کمیته گزینش استاد و دانشجوی وزارت علوم یکی از بچههای انجمن علمی یکی از دانشکدهها را احضار کرده بود و به وی تذکر داده بود که حراست دانشگاه به ما اعلام کرده شما فعال هستید، در صورتی که ایشان تنها فعالیتش، فعالیت در انجمن علمی بود.
اندیشه مهرجویی/ رادیو کوچه
۳۰ خرداد ۱۳۸۸- نمایی از خیابان خسروی تقاطع خیابان صالحی
تعدادی از مردم در حال فرار هستند، به این تقاطع که میرسند پراکنده می شوند. فضای آکنده از دود سفید گاز اشکآور هوا را غبارآلود کرده است. صدای شلیک گلوله به گوش میرسد. مرد جوانی از دیگری که او نیز جوان است سوال میکند: «صدای چی بود؟ گلوله؟» و مرد اما با حیرت و منگی پاسخ میدهد : «فکر کنم پلاستیکی بود …» هنوز حرف مرد تمام نشده است که دختری چون فرشتگان زیبا و جوان بر روی زمین میافتد و از دهان و بینی اش خون با شدت آنچه که نمیتوان دید بیرون میریزد.
مردی میانسال که مشخص است او را میشناسد فریاد میزند: « ندا نه، نمیر ندا…»، و ندا شتاب میکند برای در آغوش کشیدن فرشته مرگ. بر زمین میافتد؛ مردی که خود را پزشک میخواند، سعی میکند تا با فشار سینه او مانع خونریزی شود. دختر جوان در کمتر از یک دقیقه جان میدهد. کمی آن سو تر مردمی که شاهد تیر خوردن او بودهاند مرد موتور سواری را شناسایی کرده و از روی موتور به پایین میکشند.
مرد ترسیده است و کلامش منقطع است: «نمیخواستم بکشمش، نمیدونستم میمیره.»
با جستجوی مردم و یافتن کارت شناسایی بسیج، هویت او معلوم میشود.
مردم با تلفنهای دستی خود سعی در گرفتن عکس از او میکنند. کسانی پیشنهاد میدهند او را به پلیس تحویل دهیم و عدهای دیگر مخالفت میکنند که ممکن است ما را هم دستگیر کنند. مگر بسیج را به پلیس تحویل میدهند؟ صدای همهمه میآید و مرد موتورسوار در حالی که کارت شناساییاش نزد مردم مانده است به سرعت فرار میکند. ندا جان میدهد و تصویر مغمومانهای قاب میشود بر تمام رسانههای جهان.
۳۰خرداد- ساعت ۷- بعد از ظهر
مادر ندا در بیمارستان شریعتی هنگامی که پی میبرد دخترش کشته شده است از هوش می رود.
در جستجوی جسد دختر به پزشکی قانونی خارج از تهران مراجعه میکند و پزشکی قانونی تنها در جواب میگوید که نمیتواند مجوز دفن را با مهر فوت به دلیل گلوله به آنها بدهد. مادر داغدار اما پافشاری و اصرار میکند و پزشکی قانونی در جواب برای آنکه زودتر بتوانند دخترشان را تحویلشان بدهند میخواهد که قسمتی از بدن او را جدا کنند. مادر و خانوادهاش مخالفت میکند و سپس برای آنکه بتوانند زودتر جسد را تحویل بگیرند با این خواسته شرمآور موافقت میکنند.
۱ تیرماه ۱۳۸۸- ظهر
نامزد ندا به همراه خانوادهاش در مسجدی واقع در سید خندان در حال بحث و گفتوگو با متصدیان مسجد برای برقراری مراسم آن روز ختم ندا هستند. عدهای از نیروهای بسیج و لباس شخصی از راه میرسند و مانع از این امر میشوند. هنگامی که «ماکان» -نامزد ندا- دلیل را جویا میشود آنها تنها امکان ازدحام و شلوغی و برهم خوردن نظم خیابان را بیان میکنند.
۱ تیرماه ۱۳۸۸ – بعد ازظهر
میدان هفت تیر، ازدحام مردم و سیل عزادارانی که برای مراسم ندا به میدان هفت تیر آمدهاند. عزاداران پلاکاردهایی را که مبنی بر بیگناه بودن نداست در دست دارند و لباس مشکی پوشیدهاند. ورودیهای مترو ۷ تیر بسیار شلوغ است و مردم حتا برای بالا آمدن از پلهها نیز با مشکل مواجه میشوند. درون مترو نیز شروع به شعار دادن و محکومیت اتفاقی که افتاده است، میکنند. هزاران نفر از مردم عزادار در حالی که از هرگونه حرکت خشونتآمیزی جلوگیری کرده و تنها اقدام به روشن کردن شمع برای از دست دادن عزیزشان میکنند با حمله نیروهای لباس شخصی و گارد امنیتی مواجه میشوند.
دیری نمی گذرد که خیابان را دودسفید گازاشک آور فرا میگیرد. معترضان عزادار به ایستگاههای مترو و کوچههای فرعی میدان هفت تیر پناه میبرند و نیروهای امنیتی همچنان در حال درگیری با مردمی هستند که هیچ سلاحی در دست ندارند جز شمعهایی که برای غریبی عزیزشان و مرگ مظلومانه او به همراه آوردهاند. در این میان تعداد دهها نفر توسط نیروهای پلیس دستگیر میشوند.
بعد از ظهر ۱ تیرماه – خیابان امیرآباد
خیابان امیرآباد توسط مامورین امنیتی محاصره شده است. تعدادی از مردم با دستههای گل به نشانه همدردی به خانه مادر ندا آمدهاند اما گفته میشود نیروهای پلیس خانواده وی را مجبور به ترک منزل کرده و مردم علیرغم فشارها و تهدیدهای پلیس، گلها را در کوچه محل سکونت ندا میگذارند و بر میگردند. پس از گذشت ساعاتی دستههای گل بیشماری کوچه را فرش میکند به گونهای که عبور و مرور سخت میشود.
۱ تیرماه ۱۳۸۸ – پاسی از شب – درب منزل ندا- خیابان امیرآباد
درب منزل ندا را گلهای بسیاری پوشانده است. کوچه تقریبن خلوت است و عابرینی اندک در حال تردد هستند. ماشین حمل زباله به آنجا میآید و بر روی گلهایی که مردم به نشانه همدردی آوردهاند آشغال میریزد و میرود.
۵ تیرماه ۱۳۸۸ – نماز جمعه تهران
«سید احمد خاتمی»، عضو هیت رییسه مجلس خبرگان و امام جمعه موقت تهران: «در اغتشاشات اخیر، یک خانم کشته شد، اوباما برایش اشک تمساح ریخت و غرب معرکه گرفت. هر عاقلی که فیلمش را ببیند متوجه میشود کار خود اغتشاشگران است. بهگونهای که از جایی که ماشین این خانم هم پارک شدهاست عکس گرفتهاند. این خانم در کوچه خلوت بودهاست. در کوچه خلوت که نمیکشند، دستگیر میکنند. معلوم است که اگر کار نظام بود، در خیابان برخورد میکرد.»
۸ مرداد ماه ۱۳۸۸- بهشت زهرا- قطعه ۲۵۷ ردیف ۴۱ شماره ۳۲- مزار ندا
ازدحام جمعیت و حضور نیروهای امنیتی دیده میشود. خانواده ندا بر مزار او نشستهاند اما حلقه نیروهای امنیتی مانع از حضور مردم بر سر مزار میشوند. مردم به صورت دستههایی منسجم راه پیمایی را شکل میدهند. حضور گسترده نیروهای امنیتی تا شعاع چند صد متر دیده میشود. نیروهای امنیتی به مردم حمله ور میشوند و عدهای درون قبرهایی که تازه کنده شده است میافتند و زخمی میشوند. نیروهای چماق به دست به دختران جوان حملهور میشوند و آنها را به درون اتومبیلهای خود میکشانند.
«مریم صبوری» یکی از دستگیر شدگانی ست که به دلیل پوشیدن لباس سبز و در حالی که میدود و از مردم دور میشود و هیچ کس در کنار او نبوده تا مانع از دستگیری او شوند، توسط نیرهای نوجوان لباس شخصی با ضرب و شتم بسیار دستگیر میشود.( دختری جوان که بعدها ماجرای تجاوزاتی که به او در زندان شده است را از رسانههای خارجی بیان میکند). «جعفر پناهی» یکی دیگر از صدها نفری ست که به دلیل حضور در مراسم عزاداری دختری که وحشیانه کشته شده است به همراه خانواده خود بازداشت میشود. میرحسین موسوی توسط نیروهای لباس شخصی مورد اعتراض قرار میگیرد و آنها مانع از پیاده شدن او از اتوموبیل میشوند. با وجود اعتراضات و حملات شدید، او به همراه مهدی کروبی میتوانند دقایقی را بر مزار ندا حاضر شده و سریعن آنها را مجبور به بازگشت میکنند. مادر و برادر «سهراب اعرابی»، ( یکی دیگر از کشته شدگان حوادث) نیز در مراسم حضور دارند.
واگن مترو- یک روز داغ تابستانی ۱۳۸۹
دختر جوانی دستبند سبز بر دست دارد و کتاب میخواند. واگن شلوغ است و جای نشستن ندارد. ایستگاه آزادی درب های قطار که باز می شود خانمی مسن به سختی خودش را در میان جمعیت جای میدهد. دختر جوان میایستد تا زن مسن بنشیند. او به سختی خودش را کنار دختر میرساند و از او تشکر میکند. دختر رو به روی او میایستد و به موبایلش خیره میشود.
زن مسن: « شما توی تظاهرات بودی؟ طرف دار جنبش سبزی؟»
دخترجوان طوری که همه صدایش را بشنوند: « همه بودن مادر. همه باید برن.»
زن مسن: « دیشب داشت تلویزیون ندا رو نشون میداد. یه فیلم ساختن که ندا رو چه میدونم سیا و اسراییل و این دکترش که میخواست نجاتش بده کشتن. پسرم تلویزیون و خاموش کرد.»
دختر جوان با بیاعتنایی: «من تلویزیون نگاه نمیکنم. شما هم فکر میکنی استادش کشتتش یا نمیدونم جاسوسای انگلیس؟»
دختر محجبهای که کنار زن مسن نشسته است: « خانم کی باور میکنه؟ این خون ندا نبود خون اون همه جوون که کشته شدن بود. حالا ما تصویر چندتاش و میبینیم. عکس ندا رو دیدین روی روزنامه تایمز؟ خدا رو شکر که تصویرش و همه دنیا دیدن که بدونن چی به سر ما میاد.»
دختر جوان که دستبند سبز بر دست دارد: « احمدی مقدم تازگیها جوک تعریف میکنه میگه ندا خودش و به مردن زده بوده بعدش همراه آرش حجازی فرار کرده.»
زن مسن در حالی که میخندد: «از اینا هرچی بگی بر میاد. پسرم میگفت، آخه پسرم خودش میرفته تظاهرات الان هم می ره، میگه که نمیدونم توی کدوم شهر ایتالیا شهردارش اسم یه خیابون و گذاشته ندا. اونوقت اینا برداشتن یه فیلم ساختن که ندا هنرپیشه است و آخ خدا… دختر مظلوم.»
تصویر ندا قاب میشود و در ذهن تاریخ میماند. چه اگر تلویزیون قاتلش را «عباس کارگرجاوید» بداند یا نداند.
دختر جوانی که دستبند سبز بر دست دارد: « توی آمریکا یه مجسمهساز مشهور ازش یک مجسمه ساخته.» و رو به خانمی که بسیار محجبه است: «دیدین؟»
دختر جوان محجبه: «ما ماهواره نداریم. ولی توی سایت مجسمه رو دیدم. میدونین من اوایل، یعنی قبل از انتخابات یه جورایی تقریبن موافق حکومت بودم، توی انتخابات هم به احمدی نژاد رای دادم. پدرم توی ستادش بود. بعد از دیدن صحنه مرگ ندا و دیدن اینکه مردم بیگناه توی خیابون کشته میشن و هر دفعه یک سری توهمات تحویل مردم میدن که نمیدونم از آمریکا اومدن و از فلان جا دستور میگیرن همه چی برام عوض شد. من تظاهرات نمیرم ولی مسیر دانشگام همین خیابون انقلاب. به چشم دیدم که مردم و میزدن و میکشتن.
خوب چطوری ممکنه یه نفر رای آورده باشه و اونوقت این همه آدم معترض بریزن توی خیابون؟ حتا اگر مردم اشتباه هم میکنن رییس جمهوری مملکت بیاد بگه اینا خس و خاشاکن. ولی خانوادم این و قبول نمیکنن. وقتی جایزه صلح و دادن به اوباما و اون از ندا آقا سلطان اسم برد، پدرم گفت دیدین اینا همه دستشون توی یه کاسه است؟ من تعجب میکنم چه ربطی داره حالا توی دنیا هر کسی به طریقی داره از این دختر حمایت میکنه یعنی داره از ایران و از ماها که مردمشیم حمایت میکنه. اون وقت یک سری آدم توی همین مملکت روز روشن و انکار میکنن. »
بلندگوی مترو ایستگاه آخر را اعلام میکند و تمامی زنها پیاده میشوند.
تصویر ندا قاب میشود و در ذهن تاریخ میماند. چه اگر تلویزیون قاتلش را «عباس کارگرجاوید» بداند یا نداند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
بنابه گزارشهای رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی ایران» روز گذشته خانم صمدی عروس منصور اسالو رییس سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه توسط ۳ تن از مامورین وزارت اطلاعات ربود شد و مورد شکنجه آنها قرار گرفت.
روز چهارشنبه ۲ تیرماه حوالی ساعت ۱۷:۳۰ هنگامی که خانم زویا صمدی عروس منصور اسانلو رییس سندیکای شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه از محل کارش عازم منزل بود در ایستگاه متروی کرج وقتی که از مترو پیاده شد تا مسافرین بتوانند از مترو خارج شوند مورد یورش مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفت.
آنها در مقابل چشمان بهت زده مسافرین که شاهد صحنه یورش غیر انسانی مامورین وزارت اطلاعات بودند موهای خانم صمدی را چنگ زدند و در حالی که او از موهایش گرفته بودند و میکشاندند وی را مورد ضرب وشتم قرار میدادند.
خانم صمدی فریاد میزد و تقاضای کمک میکرد و به مسافرین اعلام میکرد که من عروس آقای اسانلو هستم همزمان برای ممانعت از اعتراض و فریاد کمک بر دهان او چسب زدند و ربودند و به نقطه نامعلومی منتقل کردند.
سپس خانم صمدی که توسط سه نفر ربوده شده بود سوار بر یک ماشین نمودند و به یک نقطه نامعلومی با خود بردند.او را در سلولی که در نقطه نامعلومی بود قرار دادند . سپس به او دستبند ،پابند و چشم بند زدند و به جایی او را بستند و برای مدت طولانی تحت شکنجه قرار دادند.
مامورین وزارت اطلاعات هنگامی که او را مورد شکنجه قرار می دادند با فریاد به خانم صمدی میگفتند: «تو باید تعهد بدهی که اگر اسانلو آزاد شد نباید اینجا بمونه و نباید کاری انجام بده».
مامورین وزارت اطلاعات پس از ساعتها شکنجه و اذیت وآزار جسم شکنجه شده و در شوک فرو رفته او را حوالی ساعت ۲۱:۴۵ به زیر پل سید خندان انداختند و آنجا را ترک کردند.آنها همچنین به او تاکید کردند که نباید شکایت کند و در این مورد با کسی صحبت کند در غیر اینصورت عواقب آن را خواهد دید.
خانم زویا صمدی علیرغم گذشت نزدیگ به ۲۴ ساعت هنوز در شوک بسر می برد و وضعیت عادی خود را باز نیافته است.
گفتنی است خانم صمدی چند ماه است که ممتد مورد تهدید تلفنی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد و حتا یک بار او را به شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب احضار کردند . وقتی که خانواده به آنجا مراجعه می کند به آنها گفته می شود که ما چنین احظاریهای را صادر نکردهایم.
محمدرضا/رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
چهاردهمین روز مسابقات جامجهانی با سه پیروزی و یک تساوی دنبال شد و تیمهای اسلواکی، ژاپن و هلند توانستند حریفانشان را شکست دهند.
تیمملی فوتبال ایتالیا مدافع کسب عنوان قهرمانی با شکست مقابل اسلواکی از گردونه رقابتهای جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی حذف شد.
دیدار تیمهای ملی فوتبال ایتالیا و اسلواکی در چارچوب مسابقات گروه شش جامجهانی در ورزشگاه «الیس پارک» «یوهانسبورگ» برگزار شد.
این دیدار مهیج و پرگل در پایان با نتیجه سه بر دو بهسود تیمملی اسلواکی بهپایان رسید. گلهای این تیم را «روبرت ویتک» در دقایق ۲۵ و ۷۴ و «کوپونک» در دقیقه ۸۸ بهثمر رساندند. گلهای تیمملی فوتبال ایتالیا توسط «آنتونیو دیناتاله» در دقیقه ۸۱ و «فابیو کواگرلا» در دقیقه ۹۱ وارد دروازه اسلواکی شد.
تیمملی ایتالیا با این شکست تلخ، در رده چهارم گروه خود قرار گرفت و با جامجهانی آفریقایجنوبی وداع کرد. بهاین ترتیب تیمملی اسلواکی با کسب چهار امتیاز بهعنوان تیم دوم از گروه شش بهمرحله دوم صعود کرد.
اما در دیگر دیدار این روز تیمهای ملی پاراگوئه و نیوزلند در ورزشگاه «پیتر موکابان» در «پولک وان» آفریقایجنوبی از گروه شش بهمصاف هم رفتند کهاین دیدار در پایان بدون گل بهپایان رسید و طی آن تیمملی پاراگوئه با کسب پنج امتیاز صدرنشین شد و بهعنوان تیم نخست راهی دور بعدی این رقابتها شد.
اما تیمملی فوتبال ژاپن با برتری مقابل دانمارک بهمرحله دوم جامجهانی ۲۰۱۰ راه یافت تا حریف پاراگوئه در مرحله یکهشتم نهایی شود.
این دیدار حساس از گروه پنجم، به داوری «ژرمو دامون» از آفریقایجنوبی در ورزشگاه «رویال بافوکینگ» شهر «رستنبورگ» برگزار شد که تیم ژاپن توانست حریف خود را با حساب سه بر یک تسلیم کند.
ژاپن در نیمه نخست موفق شد با ارایه یک بازی برتر و با دوگل زیبا که از روی ضربه ایستگاهی بهثمر رسید، حریف اروپایی خود را نقرهداغ کند .
ابتدا «کی سوکه هوندا» در دقیقه ۱۷ از روی ضربه کاشته بهزیبایی دروازه دانمارک را باز کرد و سپس «یاسوهیتو اندو» در دقیقه ۳۰ از همین طریق و با ضربهای غیرقابل مهار گل دوم را ثبت کرد.
در وقت دوم در دقیقه ۸۱ تیم دانمارک یکی ازدو گل خورده را پاسخ داد که «یان دال توماسون» کاپیتان باتجربه این تیم از روی نقطه پنالتی نتیجه را دو بر یک کرد. ولی ژاپن که دستبردار نبود در دقیقه ۸۸ به گل سوم رسید.
«شینجی اوکازاکی» مهاجم تازه وارد ژاپن گل سوم را ثبت کرد تا چشم بادامیها سه امتیاز با ارزش از حریف اروپایی خود بگیرند. ژاپن حتا در صورت تساوی نیز بهمرحله دوم جامجهانی ۲۰۱۰ صعود میکرد . این تیم در پایان رقابتهای دور نخست، امتیازی شد و در رده دوم گروه پنجم ایستاد تا حریف پاراگوئه در مرحله بعدی شود.
اما در دیگر دیدار این گروه تیمملی فوتبال هلند، در ورزشگاه «گرین پوینت» شهر «کیپ تاون» با برتری مقابل کامرون، سومین برد متوالی خود را جشن گرفت و مقتدرانه راهی مرحله بعدی جامجهانی شد .
در نیمه نخست ابتدا تیمملی هلند توسط «روبین ون پرسی» در دقیقه ۳۶ موفق شد دروازه کامرون را فتح کند. اما تیم کامرون در دقیقه ۶۵ صاحب ضربه پنالتی شد که «ساموئل اته ئو» کاپیتان این تیم آن را بهگل تبدیل کرد .
در ادامه بازی این هلند بود که دومین گل خود را بهثمر رساند و توسط «هونته لار» بهاین مهم دست یافت.
هلند یکی از مدعیان جامجهانی ۲۰۱۰ در دور نخست تیمهای دانمارک و ژاپن را بهترتیب با نتایج دو بر صفر و یک بر صفر شکست داده بود .
بهاین ترتیب این تیم با کسب نه امتیاز از سه پیروزی متوالی، با صلابت راهی مرحله یکهشتم نهایی شد تا در این مرحله بهمصاف اسلواکی برود.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا بر اساس تقاضای مدیر وبلاگ و یا انتخاب دبیر روز است و نگاهی بیطرفانه در آن حاکم است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. این رادیو باز نشر وبلاگستان را فرصتی برای نقد و بررسی آن میداند. این بخش با هدف ایجاد فرصت نقد و بررسی در فضای رسانهای وب منتشر میشود و بیشک نظر نویسندگان آن است و نه رادیو کوچه. کوچه خود را موظف به انتشار عمده نظرهایی میداند که در وبلاگستان منتشر میشود و از آن مطلع میشود.
محمد مصطفایی وکیل علی مهین ترابی
بالاخره حکم علی مهین ترابی صادر شد. این نوجوان از قتل عمل تبرئه و به اتهام قتل شبیه عمد به پرداخت دیه محکوم شد.
علی مهین ترابی که در سن شانزده سالگی به اتهام قتل عمد مرحوم مزدک دستگیر و در حال حاضر هشت سال است که در زندان به سر می برد. وفق گزارش مورخ ۱۴/۱۱/۱۳۸۱ کلانتری ۱۵ رجائی شهر کرج یک فقره درگیری و منازعه درخیابان نهم شرقی جلوی هنرستان هاشمی اتفاق افتاده و علی مهین ترابی ۱۶ ساله به اتهام ایراد ضربه چاقو به مزدک خدادادیان دستگیر می شود که نامبرده به علت خونریزی شدید در بیمارستان به رحمت ایزدی می پیوندد .
علی پس از دستگیری ضمن اعتراف به استفاده از چاقو در تمام مراحل دادرسی از جمله در تحقیقات مقدماتی و در محضر قضات رسیدگی کننده به پرونده اعلام می کند که من چاقو را از جیب درآورده و باز کردم و حتی عقب هم رفتم که مقتول به سمت من نیاید که به علت ازدحام جمعیت، نامبرده را هل دادند نفهمیدم که وی چگونه چاقو خورده که به صدای داد و فریاد بچه ها که مزدک چاقو خورده متوجه شدم که نامبرده از بدنش خون می ریزد و همچنین می گوید که به هیچ وجه قصد استفاده از چاقو و قتل را نداشته است .
پرونده در شعبه ۳۳ دادگاه عمومی ویژه رسیدگی به جرایم اطفال کرج مطرح رسیدگی واقع می شود علی در جلسه مورخ ۱۹/۱۱/۱۳۸۱ این دادگاه نیز مطالب قبلی خود را تکرار و تاکید می کند به هیچ عنوان قصد استفاده از چاقو را نداشتم و نمی خواستم مزدک به قتل برسد .
بالاخره در جلسه دادگاه به تاریخ ۲۹/۷/۱۳۸۲ با حضور پدر مقتول و متهمان و وکلای مدافع آنان تشکیل می شود که پدر مقتول تقاضای مجازات قصاص نفس برای علی نمود. نهایتاً دادگاه در تاریخ ۵/۸/۱۳۸۲ با ملاحظة محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و علی مهین ترابی را به تحمل مجازات قصاص نفس با پرداخت سهم دیة مادر مقتول از سوی پدر وی که متقاضی قصاص است می نماید و متهم ردیف دوم آقای عزت اله را به تحمل سه سال حبس به جرم شرکت در نزاع دسته جمعی محکوم می نماید .
پرونده با اعتراض علی به شعبه بیست و هفت دیوانعالی کشور ارجاع می گردد . هیات دیوانعالی کشور طی دادنامه ای اعلام می دارد با توجه به محتویات پرونده و احراز بزهکاری متهم علی مهین ترابی از سوی دادگاه که ظاهراً قاضی محترم محکمه علم به قاتل بودن وی پیدا کرده هر چند به بندهای چهارگانة ماده ۲۳۱ و مادتین ۱۰۵ و ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی اشاره و قید ننموده ولی از مجموع اظهارات و اقاریر متهم به اینکه چاقو را از جیبش در آورده و باز کرده و اینکه ادعا نموده که دیگران او را هل داده اند الخ موجه و مدلل نیست به ضمیمه گواهی پزشکی قانونی و گواهی گواهان در مجموع زمینه برای حصول علم به نحو متعارف فراهم است و درخواست تجدیدنظر با هیچ یک از شقوق مذکور در مادة ۲۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری انطباق ندارد و مردود است لذا دادنامه تجدید نظر خواسته در مورد حکم قصاص یاد شده ابرام می گردد.
پس از قطعیت حکم پرونده جهت استیذان به نظر ریاست قوه قضاییه می رسد. بازرسان ویژه حضرت آیت اله شاهرودی موضوع را از شمول قتل عمد خارج دانسته و از طریق ریاست قوه قضاییه اعاده دادرسی تجویز و پرونده به شعبه هم عرض (شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی کرج) ارجاع و قاضی این شعبه پس از رسیدگی های قضایی حکم به شبیه عمد بودن عمل ارتکابی صادر و علی مهین ترابی را به پرداخت دیه محکوم می نماید
آنچه در این بخش میآید فقط انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است و این رادیو دخل و تصرفی در آن ندارد.
نه سال پیش در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند.
به گزارش مهر، کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.
موقع برگشت مهمانان آلمانی ۲۰۰ هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز ۱۸ هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمدهاند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته ۱۲۶ لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به ۶ میلیون تومان برسد. عباس ۳۵ ساله به ۲۸ کشور دنیا سفر کرد و خانه ۸۰ متری او الان به ۱۲۰ هزار متر رسیده است!
زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شدهاند و تا کنون هم شبکههای تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه ۲ و ۴ ایران فیلمهای مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کردهاند.
او تعریف میکند که روزهای اول به آژانسهای مسافرتی شیراز و اصفهان سر زدم و گفتم که میتوانم از گردشگران شما در روستا پذیرایی کنم. آنها هم گفتند باید مجانی بیایند روستا تا ببینند آیا اوضاع برای پذیرایی مناسب هست. آرام آرام مهمانان من از هفت نفر به چند هزار گردشگر خارجی رسید و به یک حمام خانه ام ۱۲ حمام دیگر اضافه شد تا جایی که میتوانم الان تا چند هزار گردشگر را در روستا اسکان بدهم و برای پنج هزار نفر در منطقه بوانات اشتغالزایی کنم.
عباس برزگر قصد دارد تا یک هتل عشایری در ارتفاعات روستا بنا کند. او میگوید: این هتل یکی از گرانترین مراکز اقامتی ایران خواهد شد. این کار را با کمک ایل عشایری انجام میدهم.
برزگر معتقد است که در ایران مسئولان فقط شعار میدهند گردشگری صنعت درآمدزایی است. اما من یکی از کسانی بودم که توانستم هم برای خودم و هم اهالی روستای بزم بوانات درآمدزایی کنم. هر روز از یک مغازه خرید میکنم تا همه مغازه داران از این کار سود ببرند.
او فهمیده که اصالت و نوع غذا و چارچوب خانواده روستایی بسیار با ارزش است و میتوان از راه معرفی آن به دیگران هم ارزشها را حفظ و هم برای خود و دیگرن درآمدزایی و اشتغال زایی کرد.
برزگر از گردشگران خارجی در روستا با محصولات کشاورزی خود پذیرایی میکند. خانواده و اهالی روستای بوانات همگی در امر کشاورزی موفق هستند و صبحها با عسل طبیعی و گردوی زمینهای خودشان از مسافران پذیرایی میکنند.
برزگر ادعا میکند که در موفقیتش هیچ سازمان و مرکزی دخالت نداشته است.” سازمان میراث فرهنگی پروانه گردشگری به من نمیداد و میگفت که باید تحصیلات عالیه داشته باشی. اما زمانی که کارم رونق گرفت پروانه افتخاری گردشگری دادند و در همایش هایشان از من و دخترانم تقدیر کردند.”
او میگوید که همه تجربیاتش را در برخورد با گردشگران به دست آورده است.” به عنوان یک گردشگر به کشورهای اروپایی سفر کردم تا ببینم یک توریست به چه چیزهایی نیاز دارد و آنها برای گردشگران چه کاری انجام میدهند. این موضوع کمک زیادی به من کرد. من متوجه شدم که بهترین راه پذیرایی از مهمان خارجی رفتار درست با اوست. نباید مصنوعی به آنها خوشامد بگویید. درست است که زبان شما را متوجه نمیشود اما میفهمد که از او برای چه منظوری پذیرایی کرده اید. گردشگر خارجی فقط میخواهد به او توجه شود، همه چیز بهداشتی باشد، دروغ نشنود و احساس نکند که میخواهید جیب او را خالی کنید. این سادگی در رفتار و گفتار باعث شده تا آنها از زندگی روستایی لذت ببرند. ما مسافران را به خانه مان راه میدهیم نه برای چاپلوسی بلکه میدانم آنها میخواهند یک زندگی واقعی روستایی را ببینند و با همان آدمها زندگی کنند. هر کدام از ما که از مسافر خارجی پذیرایی میکنیم مانند یک سفیر ایرانی هستیم که ایران را به کشورهای دیگر معرفی میکنند. بنابراین باید بهترین رفتارها را با گردشگر خارجی داشته باشیم.
برزگر در زمینه طبیعت گردی هم فعالیت میکند و با اینکه در ۸۰ کیلومتری پاسارگاد قرار دارد میتواند با استفاده از دو آژانس مسافرتی خود تورهای طبیعت گردی، پرنده نگری، عشایر و بازدید از جاذبههای تاریخی را راهاندازی کند.
عباس برزگر میگوید: وقتی فعالیت من و خانواده ام مورد استقبال دیگران قرار گرفت و بسیاری از کشورها به استفاده از خدمات ما علاقه نشان دادند کارشناسان داخلی و خارجی حوزه گردشگری پیشنهاد کردند که پس از این میتوانیم در برگزاری تورها و دعوت از مسافران و گردشگران خارجی با افراد متخصص همکاری کنیم تا بتوانیم موفقتر از گذشته عمل کنیم و علاوه بر آن خودمان مجری تورها باشیم؛ این شد که به فکر را هاندازی شرکت خدمات مسافرتی بوان گشت افتادم و با همکاری دوستان این شرکت تشکیل شد. البته این را هم بگویم که من از روزی که متوجه شدم بوانات قابلیت جذب گردشگر را دارد، به گونهی برنامه ریزی کردم که از ورود تور مردم روستایی و شهری و حتی عشایر از مزایای اقتصادی تورها و ورود گردشگران به منطقه بهره مند شوند.
برزگر میگوید: مشکل ما ایرانیان این است که مینشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما میتوانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند.
او میگوید: کمتر کسی دنبال کارآفرینی میرود. مطمئن باشید هر روستایی در ایران به تنهایی میتواند از ابیانه بهتر و پر رونق تر باشد.
همه اهالی منطقه بوانات و روستای بزم از دهکده گردشگری عباس درآمد دارند. دیگران هم میتوانند بیایند و ببینند که چطور یک پسر ساده روستایی با سواد بسیار کم توانست کارآفرینی کند و از صنعت گردشگری به معنای واقعی درآمد زایی کند.
روستای بزم در ۱۷ کیلومتری شهر بوانات به سمت استان یزد و کرمان آخرین نقطه استان فارس است که به منطقه گردشگری بوانات معروف شده است. فاصله این منطقه از شیراز و یزد دو ساعت و نیم است.
مجموعه گردشگری بوانات سه اتاق قدیمی دارد که هرکدام حدود ۷۰۰ سال قدمت دارند و ۵۰۰ دلار هزینه یک شب اقامت در این اتاقها است.
سوئیتهای مدرن و سنتی و ۶ اتاق عمومی، ویلاهای وسط باغ و گالری عکس و موزه مردم شناسی و کشاورزی گوشهی از امکانات این مجموعه است. همچنین امامزاده بزم و در کنار آن بارگاه امام زاده شاه میرحمزه ، پل تاریخی سوریان، منطقه گردشگری محمد حنیفه و مسجد جامع سوریان و موزه بوانات از جمله بناهای تاریخی و مناطق گردشگری منطقه بوانات فارس هستند
ترجمه / رادیو کوچه
بعد از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹در ایران، ورود بیرویه لوازم آرایشی همچون ماتیک ولاک ناخن به ایران، این کشور را به دومین وبزرگترین بازار فروش محصولات آرایشی در خاورمیانه تبدیل کردهاست.
در پی انقلاب، پلیسهای امر به معروف (ارشاد)به خیابانها آمده و بانوانی را که از این قوانین سرپیچی میکردند جریمه و یا حتا دستگیر میکردند تا این که پس از دوره جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰ – ۱۹۸۸) از این سختگیریها کاسته شد.
پس از صدور اجازه واردات لوازم آرایش در سال ۱۹۹۰، موج استفاده از لوازم آرایش شدت یافت و به ویژه دختران جوان وشیکپوش شهری با ارایش بیشتری در خیابانها ظاهر شدند.
ایرانیان هرساله در حدود ۲ بیلیون دلار (۶٫۶ بیلیون رینگیت )صرف خرید لوازم آرایشی وبهداشتی میکنند و کشور ایران با جمعیتی ۷۴ میلیون نفری ،۲۹ درصد از بازار خاورمیانه را که در دست عربستان سعودی است، به خود اختصاص دادهاست.
هماکنون بسیاری از این محصولات آرایشی وبهداشتی به صورت واردات و یا غیرقانونی به ایران میآید و یا از طریق دریا و کشورهای مدرن حاشیه خلیج (فارس) مانند دوبی وارد ایران میشود.
تقریبن همه برندهای بینالمللی مشهور مانند «ایو سنت لورن» (Yves saint Laurent)، «گرلین» (Guerlaine)، «اورآل» (L'Oreal) و «بورژوا» (Bourjois) قابل دسترسی وخرید در مراکز خرید و فروشگاههای بالای شهر شهرهای کوچک و بزرگ هستند.
«عباس نجفی»، رئیس اداره اجناس قاچاق گمرک ایران، گفتهاست: «بسیاری از کارشناسان، تخمین میزنند که حدود ۷۰۰ تا ۷۵۰ میلیون دلار (۲٫۳۱ بیلیون تا ۲٫۴۷ بیلیون رینگیت) از این محصولات به صورت غیرقانونی به ایران وارد میشود.»
«ویستا باور» که به تازگی برند اروپایی «کاپریس» (Caprice) را در ایران تبلیغ میکند نیز با تاکید بر این مطلب که بسیاری از محصولات بهصورت قاچاق وارد ایران میشوند، میگوید: «وزارت بهداشت بر این نکته تاکید دارد که ابتدا خریداران باید از کیفیت محصولات اطمینان داشته باشند سپس آنها را بخرند. اما ۵۰ درصد این محصولات غیرقانونی است. افراد دست اندرکار تجارت لوازم آرایشی نیز بر این نکته تایید دارند که این فرآوردهها از نظر کیفی در سطحی پایین قرار دارند.»
ایرانیان هرساله در حدود ۲ بیلیون دلار (۶٫۶ بیلیون رینگیت )صرف خرید لوازم آرایشی وبهداشتی میکنند و کشور ایران با جمعیتی ۷۴ میلیون نفری ،۲۹ درصد از بازار خاورمیانه را که در دست عربستان سعودی است، به خود اختصاص دادهاست.
یکی از واردکنندگان عمده لوازم آرایش که نخواست نامش فاش شود نیز میگوید:«در سالهای گذشته محصولات چینی و با کیفیتی بسیار پایین به بازارها روانه شده که از استانداردهای خوبی برخوردار نیستند.»
او میافزاید: «محصولات آرایشی چینی که ۳۰ درصد واردات غیرقانونی را تشکیل میدهند بازار خود را در میان افرادی با درآمد پایینتر حفظ کردهاند.»
از سال ۱۹۷۹، بانوان مانتوی اسلامی برتن نموده و طبق قانون باید مو وبدن خود را در انظار عمومی بپوشانند. بسیاری از زمان شهری، به عنوان نوعی مقاومت دربرابراین قانون، در بیرون از خانه روسری سر گذاشته و باشلوار خود،کتهای تنگ میپوشند. این زنان، شلوارهای کوتاه، مانتوهای اسلامی تنگ پوشیده و تنها بخشی از موهای رنگ کرده خود را میپوشانند.
هرچندکه بانوانی که دارای شغلهای دولتی هستند در ساعات اداری مجاز به آرایش نیستند.
مینا، فروشنده لوازم آرایشی میگوید: «به خاطر داشتن حجاب، دختران ایرانی به ظاهر خود بسیار توجه میکنند. چراکه چهره و دست تنها قسمت قابل مشاهده بدن بانوان است.»
منبع
- روزنامه سان ۲۳ ژوئن
- به نقل از AFP relaxnews
ثمرسعیدی / رادیو کوچه
samar@koochemail.com
«بسی اسمیت» شهبانوی موسیقی بلوز خوانده میشود. او از نخستین زنان مطرح در موسیقی جز و بلوز دههی ۲۰ میلادیست و همانطور که زندگی و فعالیت هنریاش مورد توجه قرار دارد، مرگ وی نیز بهعنوان یک نقطهی تاریک در پیشینهی رفتارهای نژاد پرستانهی سفیدپوستان آمریکایی قابل بررسی است. او در سال ۱۹۳۷ بهدنبال یک تصادف جادهای به بیمارستان انتقال داده شد. اما از آنجا که زنی سیاهپوست بود در پذیرش وی تعللی عامدانه صورت گرفت و بسی اسمیت در اثر خونریزی زیاد درگذشت. این هنرمند از خوانندگان برجستهی اوایل قرن بیستم بود که نخستین آثار ضبط شدهی خود را در اوایل دههی ۲۰ به بازار عرضه کرد.
اسمیت در ۱۵ اپریل سال ۱۸۹۴ در ایالت تنسی آمریکا زاده شد. پدر وی کارگر مراسم غسل تعمید در کلیسا بود و درآمد مختصر و بخور و نمیری داشت. بسی در ۸ سالگی پدر خود را از دست داد و خانوادهاش از هم پاشیده شد. او در این هنگام با همراهی برادرش به صورت دورهگرد، خوانندگی و نوازندگی میکرد و گاهی نیز میرقصید تا بتواند زندگی خود را تامین کند. یکی از شانسهای بزرگ زندگی بسی ملاقات وی با «ما رینی» (از نخستین خوانندگان زن موسیقی بلوز) و بهدست آوردن امکان اجرای برنامهاش برای او بود. رینی متوجهی استعداد این دختر دورهگرد شد و به او کمک کرد تا خود را مطرح کند.
بسی اسمیت در یک بار بهعنوان رقاص مشغول بهکار شد اما استعداد ذاتی او در خواندن باعث شد که سایر سیاهپوستان که دستی در هنر و موسیقی سالهای پیش از دههی ۲۰ میلادی داشتند به اون یاری برسانند تا به یک هنرمند مطرح تبدیل شود.
آوازهایی که بسی میخواند در مورد زندگی روزمره، اندوه و شانسهای از دسترفته و ستمهایی بود که بر سیاهپوستان روا میرفت. او همینطور از فقر میخواند و نیز از عشق، آرزوها و امیدهایی که خود و همنوعانش در سر داشتند. «آلبرتا هانتر» که یک زن سیاهپوست بود نقش آهنگساز بسی را برعهده گرفت و کمپانی کلمبیا نیز بعد از شنیدن صدای زیبا و دیدن مهارت بسی در آوازخوانی قرارداد ضبط اولین کارهای او را در سال ۱۹۲۳ با این خواننده منعقد کرد. قطعات ضبط شدهی بسی اسمیت با وجود اینکه با سیستم ابتدایی آن دوران تهیه شدهاند اما چنان زیبا و پرشور و حال اجرا شده بودند که هماکنون نیز گوش کردن به آنها خالی از لطف نیست. در این دوره بسی و اجراهای درخشان او در کانون توجه قرار داشتند و اهالی موسیقی و هواداران به او لقب ملکه و شهبانو و بهترین خوانندهی زن بلوز را داده بودند.
منتقدان میگویند با در نظر گرفتن امکانات ضبط و اجرا و با توجه به جنبههای مختلف آن دوره از تاریخ آمریکا میتوان بسی اسمیت را بهترین خوانندهی زن بلوز در کل دورانها دانست. نحوهی خواندن بسی اسمیت در نوع خود منحصر به فرد و بسیار نوآورانه بود. او آوازی رها و بیپروا داشت و صدای خود را با تکنیکها و مهارتهایی که بعدها در خوانندگی آموخته بود منطبق میکرد. تاثیری که بسی بر نسلی از خوانندگان زن موسیقی «جز» و همچنین بلوز گذاشته است تاثیری بسیار شگرف است.
اما اوج دوران حرفهای بسی اسمیت چندان هم طولانی نبود. اجراهای زیاد، مسافرتهای پی در پی برای اجرا کردن در شهرهای مختلف و گرایش این خواننده به سمت الکل و حتی مواد مخدر باعث شدند که او در سرازیری قرار بگیرد. در ضمن اواخر دههی ۲۰ دورهی گذار از موسیقیهای ابتدایی قرن بیستم به شیوههای مدرنتر آن بود و تغییراتی که بهوجود میآمد گاهی سبب انزوای بسی میشد. او در سال ۱۹۲۹ در یک فیلم مستند ۱۶ دقیقهای که در مورد خود وی بود حضور یافت و این نخستین و آخرین حضور وی در سینما بود.
بسی اسمیت در سالهای آغازین دههی ۳۰ با همکاری یک تهیه کننده قطعاتی را ضبط کرد و برای آنها پول بسیار ناچیزی به وی میدادند. در سال ۱۹۳۷ بسی به همراه مرد مورد علاقهاش ریچارد مورگان در یک سانحهی رانندگی به شدت مجروح شد و زمانیکه وی را به بیمارستان رساندند در اثر امتناع از کمکرسانی بهموقع به وی درگذشت. پس از مرگ بسی نام وی بار دیگر بر سر زبانها افتاد و دلیل آن علت مرگ وی بود. «ادوارد آلبی» نمایشنامه نویس مشهور آمریکایی در مورد مرگ این هنرمند نمایشنامهای را نوشته که در ایران نیز به چاپ رسیده است.
رادیو کوچه
توپ رقابتهای جامجهانی در سازمان تحقیقات فضانوردی آمریکا «ناسا » تحت آزمایش قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری ورزش آلمان در پیکارهای آفریقایجنوبی ۲۰۱۰ از توپ ساخت شرکت آدیداس استفاده شد که جوبلانی نام دارد.
پس از آنکه در مدت دو هفتهای که شروع این مسابقات سپری شده، انتقادات بیشماری از سوی کارشناسان و برخی از بازیکنان علیه این توپها بخاطر شرایط خاص بازی با آن صورت گرفت، محققین ناسا با همکاری یک مرکز ویژه تحقیقات تحت پوشش خود در کالیفرنیا،اقدام به انجام برخی آزمایشات خاص با این توپ کردند.
این گزارش حاکی است کارشناسان این سازمان در اشکال مختلف جوبلانی را برای مشخص کردن ظرفیتهای آیردودینامیکی، در کانال باد قرار دادند.
مک کیون، یکی از این کارشناسان اظهار داشت: «ما آزمایشهای مختلفی با جوبلانی کردیم و فکر می کنم به نتایج خوبی هم رسیدیم. براساس تحقیقات ما، این توپها در مجموع شرایط آیردودینامیکی خوبی دارند.»
این اظهارات در حالی عنوان شد که دروازهبانانی همچون ایکر کاسیاس از اسپانیا و لوییجی بوفون از ایتالیا، توپهای مذکور را فاجعه قلمداد کردند.
رادیو کوچه
تحقیقات جدید نشان میدهند آمریکاییها به شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک اعتمادی ندارند و بیشتر سه غول بزرگ تکنولوژی جهان، مایکروسافت، گوگل و اپل را معتبر می دانند.
تحقیقات جدید نشان میدهد شرکتهای بزرگی از قبیل گوگل و اپل از نظر آمریکاییها بیشتر از سایتهای اجتماعی مانند فیس بوک و یا توئیتر ارزش اعتماد کردن دارند.
بر اساس این تحقیق که بر روی بیش از دو هزار و صد نفر انجام گرفته است، ۴۹ درصد از داوطلبان به این سه شرکت اعتماد کامل داشتند و در مقابل تنها هشت درصد به توئیتر و ۱۳ درصد به فیس بوک اطمینان داشتند.
این نتایج درست همزمان با آغاز پیگرد قانونی گوگل در کشور فرانسه منتشر شده است. دسترسی به ظاهر تصادفی گوگل به اطلاعات شخصی کاربران باعث شد کشور فرانسه این شرکت را به اتهام نقض قوانین حریم خصوصی زیر سوال برده و تحت پیگرد قانونی قرار دهد.
بر اساس این گزارش درصد بیشتری از جوانان در رده سنی ۱۸ تا ۲۹ سال به فیس بوک اعتماد داشتند، ۲۰ درصد از جوانان نام تجاری فیس بوک را نامی معتبر خوانده و ۱۵ درصد از آنها توئیتر را معتبر می دانستند.
دفتر افغانستان / رادیو کوچه
دفتر سخنگوی دولت افغانستان روز پنجشنبه با انتشار بیانیهای اعلام کردکه به تصمیم آمریکا در بر کناری «استانلی مک کریستال» از فرماندهی نیروهای خارجی در این کشور احترام میگذارد و آماده همکاری نزدیک با «دیوید پترایوس» جانشین مک کریستال در مبارزه مشترک علیه مخالفان است.
در بیانیه به نقل از«حامد کرزی» رییس جمهوری افغانستان از «مک کریستال» به عنوان «یک افسر ورزیده و شریک خوب» برای حکومت این کشور یاد شده است.
این بیانیه میافزاید: «روسای جمهور آمریکا و افغانستان روز چهارشنبه قبل از انتخاب پترایوس از سوی باراک اوباما به فرماندهی کل نیروهای خارجی در این کشور، تلفنی گفت و گو کردند.»
پیش از این مک کریستال فرماندهی ۱۴۳هزار نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا، نیروهای بین المللی کمک به امنیت((ISAF) و سازمان ناتو را در افغانستان بر عهده داشته است.
رادیو کوچه
گروهی از خانوادههای زندانیان سیاسی که اعضای خانوادهشان به زندان رجایی شهر تبعید شدهاند طی نامهای خطاب به دادستان تهران، در آستانه سالروز ولادت علی بن ابیطالب امام اول شیعیان- خواستار آزادی عزیزان در بند هر چند به طور موقت از زندان شدند.
به گزارش تارنمای کلمه، در ابتدای این نامه آمده است: «در تمامی مدت زندانی عزیزانمان همواره به این اندیشیدهایم که کاش این زندانیان هم میتوانستند از عدالت و حقوق مصرح در قانون اساسی برخوردار شوند .اما متاسفانه هر روز فشار تازهای بر پیکرمجروح و سخت آزرده خانواده بزرگ زندانیان سیاسی وارد شد .»
امضا کنندگان این نامه در ادامه با اشاره به انتقال برخی از زندانیان به رجاییشهر کرج افزودند: «چنان که می دانید، چندی است تعدادی از زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری را به جرم های ناکرده و کاملا غیر قانونی به زندان هایی خارج از تهران انتقال داده و در کنار مجرمان عادی قرار داده اند.بدون اینکه محل سکونت آنان در این شهرها باشد و ما شاهدیم که زندانیان سیاسی که در واقع بی گناه و مظلومانه در زندان هستند،این گونه غیر قانونی به زندانهایی خارج از شهر برده شدهاند .»
آنها در پایان نامه خود خاطرنشان کردند: «ما تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر ضمن اینکه خواستار رفع محدودیت های ایجاد شده برای عزیزان دربند مان هستیم، از شما میخواهیم، آن دسته از زندانیانی که بازجویی های آنان پایان یافته و در بلاتکلیفی به سر می برند، بتوانند از آزادی برخوردار شوند تا در محکمه ای صالح به اتهامات آنان رسیدگی شود.»
خانوادههای باستانی، زیدآبادی، سحرخیز، سلیمانی، بداغی، محمودیان، طبرزدی، رفیعی فروشانی برخی از امضا کنندگان این نامه هستند.
رادیو کوچه
معاون مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی اصفهان میگوید که هر ترم حدود ۸ نفر از دانشجویان این دانشگاه اقدام به خودکشی میکنند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران – ایسنا- مهرداد دشتی با اشاره به افزایش مصرف سیگار در دوران امتحانات دانشجویان تصریح کرد: «دانشجویان در این دوران به مصرف موادی همچون ریتالین، شیشه و تریاک روی میآورند.»
وی افزود: «مهمترین معضل این مرکز با افکار خودکشی دانشجویان این دانشگاه، ضعف دانشجویان از نظر مهارتهای فردی، مدیریت استرس، مدیریت زمان، مهارت حل مساله و خودشناسی است»
به گفتهی آقای دشتی راهکار مقابله با ناهنجاریها در دانشگاهها ایجاد رابطه موثر، و یادگیری ضرورت زندگی اجتماعی در برخورد با طبقهها و اقشار مختلف جامعه است.
وی در پایان با بیان اینکه هر ترم ۸ تن از دانشجویان این دانشگاه اقدام به خودکشی میکنند، خاطرنشان کرد: «با اقدامات به موقع، از خودکشی منجر به فوت بسیاری جلوگیری کردهایم.»
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیست و پنجم ژوین برابر با اولین سالروز مرگ «مایکل جکسون» موسیقیدان، خواننده، ترانهنویس، رقصنده، بازیگر، طراح رقص، شاعر و فعال حقوق بشر آمریکایی است. در دهه هشتاد میلادی، او به عنوان برترین نماد موسیقی «پاپ»، و اولین سرگرمی ساز آمریکایی «آفریقاییتبار» شناخته شد جکسون یک بشر دوست برجسته بود و در اثر سکته قلبی در سن پنجاه و یک سالگی درگذشت.
«مایکل جکسون» در ۲۹ آگوست ۱۹۵۸میلادی، در شهرکی در نزدیکی شهر «شیکاگو»، در خانوادهای از طبقهی کارگر متولد شد. او هفتمین فرزند خانواده بود. او در سن پنج سالگی در حضور همکلاسیها و حضار دیگر به مناسبت کریسمس موسیقی اجرا میکرد.
در شش سالگی جکسون و برادرش «مارلون» به عنوان نوازندگان پس زمینه، با نواختن کونگا و تمبورین، به گروه برادران جکسون، که توسط برادرانش جکی، تیتو و جرمین تشکیل شده بود پیوستند. پس از آن جکسون شروع به خواندن در پس زمینه و رقصیدن کرد، در سن هشت سالگی، او و جرمین در جایگاه خوانندههای اصلی گروه قرار گرفتند و نام گروه را به «جکسون۵» تغییر دادند.
مجلهی «رولینگ استون» مایکل جوان را «یک نابغه با استعدادهای احاطهگر در موسیقی» توصیف کرد.
جکسون ۵، قرارداد جدیدی در ماه ژوین ۱۹۷۵ امضا کردند و گروه نام خود را به «جکسونز» تغییر داد. بعد از تغییر نام، آنهابه اجراهای بینالمللی خود ادامه دادند و از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۴ شش آلبوم دیگر منتشر کردند ترانه نویس اصلی گروه مایکل بود. در ۱۹۷۸، مایکل در نقش مترسک در فیلمی موزیکال به ایفای نقش پرداخت.
در ۱۹۷۹، بینی او در یکی از تمرینات پیچیدهی رقص شکست. عمل جراحی بینی که در نتیجهی این حادثه انجام شد موفقیت آمیز نبود و جکسون از مشکلات تنفسی که میتوانست فعالیت حرفهای او را تحت تاثیر قرار دهد رنج میبرد و او دوباره زیر تیغ جراحی رفت.
و اما آلبوم جدا از بقیه در سال ۱۹۷۹ منتشر شد و اولین آلبومی بود که چهار اثر جز ده اثر برتر، را عرضه کرد. و فروشی به اندازه هفت میلیون نسخه در آمریکا و ۲۰ میلیون نسخه در سراسر جهان برای آن ثبت شده است. در ۱۹۸۰، جکسون به خاطر تلاشهای فردیاش در عرصهی موسیقی، برندهی سه جایزه در مراسم جوایز موسیقی آمریکا شد.
با وجود موفقیت تجاری این آلبوم، جکسون احساس کرد که آلبوم میبایست تاثیر خیلی بزرگتری بر جای میگذاشت. پس مصمم شد که با انتشار آلبوم بعدیاش، به نقطهای فراتر از انتظارات دیگران دست یابد. در ۱۹۸۰ جکسون بالاترین سهم از فروش آثار را در صنعت موسیقی برای خود محفوظ کرد.
در ۱۹۸۲، جکسون آهنگ «کسی در تاریکی» تهیه کرد. این قطعه جایزهی بهترین آلبوم برای کودکان را برد، آن سال جکسون آلبوم دوم خود به نام «دلهره آور» را منتشر کرد. این آلبوم بیست و هشت میلیون سری فروش، توسط انجمن صنفی ضبط موسیقی آمریکا در ایالات متحده ثبت داشت، که باعث کسب جایگاه الماس دوگانه توسط آلبوم شد، و با فروش تخمینی ۱۱۰ میلیون نسخه، پرفروشترین آلبوم موسیقی در جهان است.
در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۴، جکسون دچار یک بد اقبالی شد. ضمن ساخت یک فیلم تبلیغاتی برای کمپانی پپسیکولا در لوسآنجلس، موهای او بر اثر خطا در عملیات آتش بازی آتش گرفت و پوست سرش دچار سوختگی درجه سه شد. شرکت پپسی خسارت این حادثه را خارج از دادگاه پرداخت کرد و جکسون یک و نیم میلیون دلاری را که به او پرداخت شده بود به «مرکز سوختگی مایکل جکسون» اهدا کرد. اندکی پس از آن، سومین جراحی پلاستیک روی بینی جکسون انجام شد.
جکسون یک بشر دوست برجسته بود. او توسط بنیاد و تک آهنگهای خیریهی خود، و پشتیبانی از ۳۹ جنبش خیرخواهانه، میلیونها دلار برای اهداف خیریه وقف یا جمع آوری کرد.
پوست جکسون در تمام دوران کودکی و نوجوانیاش به رنگ قهوهای متوسطی بود، اما از اوایل دههی هشتاد، رنگ پوست او روشن تر شد. این تغییر بطور وسیعی تحت پوشش رسانهها قرار گرفت و شایعه شده بود که جکسون پوست خود را سفید میکند.
در ۱۴ می ۱۹۸۴، جکسون به کاخ سفید دعوت شد تا جایزهای را از دستان رییس جمهور وقت آمریکا «رونالد ریگان» دریافت کند. جایزه برای قدردانی از حمایتهای جکسون از حرکتهای خیریه بر علیه اعتیاد به الکل و مواد مخدر به او داده شد. در ۱۹۸۴ تور پیروزی با همراهی گروه جکسونز، اکثر آثار «سولوی» جدید جکسون را برای بیش از دو میلیون تماشاچی در آمریکا به نمایش گذاشت. او سهم پنج میلیونی خود را از این تور به خیریه بخشید.
مایکل تک آهنگ خیریهی «ما دنیاییم» را با همکاری «لایونل ریچی» نوشت، این آهنگ برای جمع آوری کمک برای مبارزه با فقر در آفریقا و آمریکا در سراسر دنیا منتشر شد. این تک آهنگ یکی از پرفروشترین تک آهنگهای تمام دورانها شد و با فروشی نزدیک به ۲۰ میلیون کپی، میلیونها دلار برای رهایی مردم از قحطی و گرسنگی مهیا کرد.
پوست جکسون در تمام دوران کودکی و نوجوانیاش به رنگ قهوهای متوسطی بود، اما از اوایل دههی هشتاد، رنگ پوست او روشن تر شد. این تغییر بطور وسیعی تحت پوشش رسانهها قرار گرفت و شایعه شده بود که جکسون پوست خود را سفید میکند.
در اواسط دههی هشتاد، تشخیص داده شد که جکسون مبتلا به بیماریهای پوستی است. که این بیماری او را حساس به نور خورشید میکرد. شیوهی درمانی که جکسون برای این بیماریها استفاده میکرد باعث روشنتر شدن پوست او میشد و با گریم پن کیکی که برای پوشاندن لکهها و یکدست کردن رنگ پوستش انجام میداد، پوست او خیلی روشن و رنگ پریده جلوه میکرد.
نزدیکان مایکل اظهار کردهاند که او اغلب سرگیجه داشت و به نظرشان او در مورد چگونه به نظر رسیدن بدنش وسواس پیدا کرده بود، برخی متخصصان علم پزشکی بطور علنی بیان کردند که طبق عقیدهی آنها مایکل «سندروم دیسمورفی بدنی» دارد، اختلالی ذهنی که در آن بیمار از جلوه ظاهری خود بیزار است و نمیداند دیگران دربارهی او چه نظری دارند.
و اما صنعت موسیقی در انتظار یک موفقیت برجستهی دیگر بود، بنابراین توقعات بسیار بالایی در مورد آلبوم «بد» وجود داشت. این آلبوم در ایالات متحده، در صدر جدول صد اثر برتر بیش از هر آلبوم دیگری قرار گرفت. تا سال ۲۰۰۸، این آلبوم به فروش جهانی ۳۰ میلیون نسخه دست یافتهاست.
تور جهانی آلبوم بد در روز ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۷ آغاز شد و در۱۴ ژانویهی ۱۹۸۹ به پایان رسید. جکسون با اجرای ۱۲۳ کنسرت برای چها هزارو چهارصد میلیون نفر، درآمدی معادل ۱۲۵ میلیون دلار به دست آورد، و یک رکورد جهانی «گینس» برای خود به ثبت رساند. در طول این سفر، او کودکان بی بضاعت را رایگان برای دیدن کنسرتهایش دعوت میکرد و کمکهایی به بیمارستانها، یتیمخانهها و نیز سازمانهای خیریه اهدا میکرد.
در سال ۱۹۸۸، او اولین زندگینامه به قلم خود را با نام «ماهپیمایی» نوشت، که تکمیلش چهار سال به طول انجامید.
موفقیتهای جکسون سبب شد که وی لقب «سلطان پاپ» را دریافت کند، عنوانی که ایدهاش از «الیزابت تیلور»، بازیگر و دوست صمیمی جکسون آمد. برای قدردانی از تاثیراتی که جکسون بر دههی هشتاد گذاشت، رییس جمهور وقت، «جرج بوش» جایزهی مخصوص «هنرمند دهه» را در کاخ سفید به او تقدیم کرد، بوش جکسون را به خاطر«عظمت محبوبیتش» تحسین کرد.
از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰، جکسون ۵۰۰ هزار دلار به «بنیاد یونایتد نگرو کالج» بخشید و تمام سود بدست آمده از تک آهنگ «مرد در آینه» را نیز وقف خیریه کرد.
جکسون هشتمین آلبومش را در سال ۱۹۹۱ منتشر کرد. تا ۲۰۰۸، آلبوم او هفت میلیون سری در داخل آمریکا و ۳۲ میلیون کپی در سراسر دنیا فروش کرده است.
جکسون، بنیاد «دنیا را التیام بده» را در سال ۱۹۹۲ بنیانگذاری کرد. سازمان خیریهای که کودکان بی بضاعت را به ملک جکسون میآورد، تا از پارک تفریحی که او از خرید ملک در آنجا ساخته بود بطور رایگان استفاده کنند. این بنیاد همچنین میلیونها دلار برای کمک به کودکان بیمار و جنگ زده به نقاط مختلف کرهی زمین فرستاد.
در سی و پنجمین مراسم سالانهی «گرمی» در لوس آنجلس، «جایزهی اسطورهی زنده» به جکسون داده شد.
آلبوم «خطرناک» بیش از یک سال بعد از انتشارش، دوباره در میان ۱۰ آلبوم پرفروش جدول موسیقی قرار گرفت. اما در بیست و چهارم اوت سال ۱۹۹۳ و درست در هنگام اجرای تورهای این آلبوم، اتفاق غیر منتظرهای رخ داد و مایکل جکسون توسط پسری ۱۳ ساله بنام «جوردن چندلر» و پدرش «ایوان چندلر» به سواستفادهی جنسی از کودکان متهم شد. اما پلیس تحقیقات جنایی را به دلیل عدم وجود شواهد کافی متوقف کرد و جکسون هرگز دستگیر نشد، اما این موضوع ضربه روحی شدیدی به او وارد کرد.
در ماه مه ۱۹۹۴، جکسون با خواننده و ترانه نویس «لیزا ماری پریسلی» دختر الویس پرسلی، ازدواج کرد. جکسون و پرسلی کمتر از دوسال بعد از یکدیگر جدا شدند، ولی ارتباطشان دوستانه باقی ماند.
در سال ۱۹۹۶ جکسون با پرستار متخصص پوست خود، ازدواج کرد و از او صاحب یک فرزند پسر به نام «مایکل جوزف جکسون» معروف به «پرینس» و یک فرزند دختر بهنام «پاریس مایکل کاترین جکسون» شد، این ازدواج هم در سال ۱۹۹۹ به جدایی کشید.
جکسون در چند رویداد خیریه در ژوین ۱۹۹۹ شرکت کرد. او در کنسرت خیریهای در ایتالیا به «لوچیانو پاواروتی» پیوست. این نمایش در حمایت از سازمان خیریهی فرزندان جنگ، یک میلیون دلار برای آوارگان «کوزوو»، و مبالغی هم برای کودکان «گواتمالا» جمع آوری بود. در همان ماه، جکسون کنسرتهای خیریهی «مایکل جکسون و دوستان» را در آلمان و کره جنوبی سازماندهی کرد.
در سال ۲۰۰۰، به علت اینکه جکسون بیشتر از هر سرگرمی ساز یا شخصیتی از رویدادهای خیریه حمایت کرده بود، رکورد دیگری در رکوردهای جهانی گینس به نامش ثبت شد.
سومین فرزند جکسون، پرینس مایکل جکسون دوم معروف به «بلنکت»، در سال ۲۰۰۲ متولد شد. جکسون هویت مادر او را فاش نکرد، اما گفت که تولد فرزند در نتیجهی لقاح مصنوعی از سلولهای اسپرم خود او بوده است.
از اوایل دهه نود نگرانیهایی دربارهی وضعیت سلامتی مایکل وجود داشت و از اواخر دهه نود اخبار ضد و نقیضی دربارهی وضعیت مالی این خواننده گزارش میشد. در سال ۲۰۰۵ جکسون به دلیل اتهامات بیشتری مربوط به سو استفادهی جنسی و چند اتهام دیگر محاکمه و تبرئه شد.
و اما سرانجام مایکل جکسون در ۲۵ ژوین ۲۰۰۹، بر اثر ایست قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت و در گورستان «فارست لاون» در کالیفرنیا به خاک سپرده شد. در مراسم عمومی یادبود جکسون که مملو از ابراز احساس توسط شرکت کنندگان و اجرا کنندگان بود، نزدیک به ۲ میلیون نفر از سراسر دنیا حاضر شده بودند.
در این زمان او در حال آماده شدن و تمرین برای یک سری ۵۰ تایی از کنسرتها به نام «این است» که قرار بود در لندن برگزار شود، بود. مرگ او توسط پزشکی قانونی لوس آنجلس ، قتل معرفی شد. درگذشت او باعث غلیان و خروش ناگهانی احساسات جهانی و لبریز سوگ فراوانی در سراسر دنیا شد. مراسم یاد بود جهانی او که در سراسر دنیا تحت پوشش قرار گرفت توسط یک میلیارد انسان از سراسر دنیا نظاره شد.
او به عنوان یکی از مشهورترین «مردان جهان» شناخته میشود.
منبع:
ویکیپدیا
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobehe@koochehmail.com
1852 میلادی: زادروز «آنتونیو گائودی کرنت» معمار کاتالونیایی که از بزرگترین معماران دو قرن اخیر شناخته شده است. عمده شهرت او به خاطر سبک منحصر به فرد و غریب و بسیار شخصی ساختههایش به خصوص در شهر «بارسلون» است. کلیسای «ساگرادا فامیلیا» (خانواده مقدس) بیشک بزرگترین اثر گائودی است. او کار بر روی این بنا را در سال ۱۸۸۴ آغاز کرد و تا زمان مرگش در ۱۹۲۶ میلادی دست از آن برنداشت.
1386 خورشیدی: سالروز در گذشت مهستی خواننده ایرانی موسیقی سنتی و پاپ که از او با عناوینی چون بانوی آواز گلها و دلها یاد میشود وی کمی پیش از انقلاب از ایران خارج شد ابتدا به «بریتانیا» و سپس برای همیشه به آمریکا رفت و تا زمان مرگ در آن کشور زندگی میکرد. بیشتر آثاری که او پس از انقلاب اجرا کرد در قالب ترانههای پاپ بوده است. در سال ۲۰۰۵ میلادی، آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه از مهستی برای بیش از ۴۰ سال فعالیت در زمینه موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آورد.
۱۹۸۳ میلادی: سالروز درگذشت «پل میشل فوکو» تاریخدان و متفکر معاصر فرانسوی است او به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی درباره جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین او جزو رهبران نظری «پسا ساختگرایی» محسوب میشود.
۲۰۰۹ میلادی: سالروز درگذشت «مایکل جوزف جکسون»، موسیقیدان، بازرگان، خواننده، ترانه نویس، رقصنده، بازیگر، طراح رقص، شاعر و فعال حقوق بشر آمریکایی و یکی از موفقترین سرگرمی سازان تمام دورانها به شمار میآید. جکسون بر اثر ایست قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت او را «سلطان پاپ» نامیدن.
۱۳۸۴ خورشیدی: نتایج دور دوم انتخابات ریاست جمهور ایران انتشار یافت و اعلام شد که «محمود احمدی نژاد» با ۱۷ میلیون و ۲۴۸ هزار و ۲۸۲ رای (۶۲ درصد کل آرا) برنده انتخابات شده است. در دور نخست رای گیری «هاشمی رفسنجانی» با شش میلیون و ۱۵۹ هزار رای، اول و احمدی نژاد با پنج میلیون و ۷۱۰ هزار رای ( ۴۴۹ هزار رای کمتر) دوم شده بود که در دور دوم، آرا او شش میلیون و ۴۴۹ هزار رای بیش از آرا هاشمی بود. این نخستین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود که به دور دوم راه یافته بود.
۱۹۸۱ میلادی: در چنین روزی دیوان عالی آمریکا رای داد که تنها پسران این کشور مشمول مقررات سربازگیری هستند و زنان تنها اگر مایل به استخدام در نیروهای مسلح باشند می توانند داوطلب شوند و اجبار در کار نیست. در آمریکا نظام وظیفه اجباری وجود ندارد، ولی در ایام جنگ و نیاز این کشور، گروهی از جوانان برای این منظور احضار میشوند.
۱۹۰۳ میلادی: زادروز «اریک آرتور بلر» با نام مستعار «جورج اورول»، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی، بیشتر شهرت او مرهون دو رمان «قلعه حیوانات» و «هزارو نهصد و هشتادوچهار» است که تحت کنترل درآمدن زندگی و حتی افکار مردم را در جهان آینده توصیف میکند جورج در سال ۱۹۵۰ بدلیل بیماری سل و جراحات ناشی از جنگ در سن ۴۶ سالگی در لندن درگذشت.
۲۰۰۴ میلادی: دولت سعودی در چنین روزی اجازه داد که خارجیهای مقیم آن کشور برای دفاع شخصی سلاح حمل کنند، کاری که به گفته اصحاب نظر، نتیجه معکوس خواهد داد و باعث گسترش خونریزی خواهد شد. دولت سعودی در پی گردن زده شدن یک تکنیسین آمریکایی چنین تصمیمی را گرفت تا خارجیهای ساکن آن کشور بتوانند در لحظه احساس خطر، از خود دفاع کنند. در کشور سعودی در این تاریخ هشتمیلیون و هشت صد هزار خارجی بسر میبرند و عده خارجیان درست نصف سعودیها بوده که ۱۷ میلیون برآورد شدهاند.
جمعه ۴ تیرماه ۱۳۸۹- ۲۵ ژوئن ۲۰۱۰
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: سام
استودیو: علی
تقویم تاریخ – محبوبه
زاکومی – محمدرضا
بخش اول اخبار
آقای گجت – دامون
روزنگاشت -«پادشاه موسیقی و زندگی پرحاشیه» – به بهانه درگذشت«مایکل جکسون» – محبوبه
مجسمهای برای نداها – اندیشه مهرجویی
رادیو لیچار – «گزیده هفته» - فرورتیش
بخش دوم اخبار
مهارتهای زندگی -«بهترین شوهر دنیا»- سیمین
روز هفتم- سام
ملودی کوچه – «نغمههایی به رنگ شب» زندگی بسی اسمیت- ثمر سعیدی
بخش سوم اخبار
گفتگوی روز- گفتگو با محمدرضا کاظمی کارگردان فیلم زنان بی کفن-اردوان روزبه
بخش سوم اخبار
رادیو کوچه
نشریه نیشن در تازهترین شماره خود گزارش کرده که سه کوهنورد آمریکایی که سال گذشته توسط نیروهای انتظامی به اتهام جاسوسی بازداشت و در زندان به سر میبرند در داخل خاک عراق دستگیر شدهاند.
این هفتهنامه آمریکایی پس از بررسیهای فراوان طی پنج ماه و همچنین نقل قول از دو شاهد عینی گزارش کرده که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی پس از مشاهده سه کوهنورد آمریکایی در نزدیکی نوار مرزی، وارد خاک عراق شده و آنها را با تهدید و زور بازداشت کردند.
خبرگزاری سیانان دو شاهد عینی نشریه نیشن را کردهای ساکن یک دهکده نزدیک به محل وقوع دستگیری خوانده است.
دولت ایران شین بائر ۲۷ ساله، سارا شورد ۳۱ ساله و جاش فتال ۲۷ ساله را از ۳۱ ژوئیه گذشته به اتهام ورود غیرقانونی و جاسوسی زندانی کرده است.
به نوشته این نشریه آمریکایی، هیوا تاب فرمانده سپاه پاسداران منطقه مریوان که دستور بازداشت این آمریکاییها را صادر کرد، خود در اوت سال گذشته به جرم قاچاق، آدم ربایی و قتل فرزند امام جمعه مریوان دستگیر و زندانی شده و در انتظار اعدام به سر میبرد.
رادیو کوچه
سعید کاشیلو، عضو پیشین جبهه دمکراتیک ایران و دبیر پیشین سازمان دانش آموزی پیشگامان آزادی روز پنجشنبه در سن ۳۲ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
سعید کاشیلو فعالیتهای سیاسی خود را پیش از هجدهم تیر سال ۷۸ با تشکیل سازمان دانش آموزی پیشگامان آزادی به همراه چندین تن از دوستانش آغاز کرد.
وی در اعتراضات پس از حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه در سال ۷۸ نقش فعالی داشت.
آقای کاشیلو در جریان بازداشت دانشجویان و صدور احکام زندان برای بسیاری از آنها با صدور بیانیههای مختلف و ارتباط با وکلای مدافع و نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر به دفاع از حقوق دانشجویان زندانی پرداخت.
لازم به ذکر است این فعال سیاسی در تداوم فعالیتهای خود چندین بار بازداشت شد. وی در خرداد ۷۹ به همراه چند تن از اعضای جبهه متحد دانشجویی به اتهام برگزاری تجمعات غیرقانونی و عضویت در گروههای سیاسی غیرقانونی بازداشت شد و ۵ ماه در سلول انفرادی و عمومی بند ۲۰۹ اوین زندانی بود.
سعید کاشیلو بار دیگر در ۱۶ اسفند ۷۹ پس از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران که توسط جبهه متحد دانشجویی برگزار شده بود بازداشت شد و ۸ ماه را در سلولهای انفرادی سپری کرد.
رادیو کوچه
میرحسین موسوی از رهبران اصلاحطلب ایران به همراه همسرش زهرا رهنورد روز پنجشنبه با حضور در منزل محسن آرمین، سخنگوی دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با خانواده وی دیدار و از آنان دلجویی کردند.
به گزارش راسانههای مخالف دولت میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به سابقه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب، به مبارزات و تلاشهایی که برای رسیدن مردم به آزادی و برپایی جمهوری اسلامی از سوی آنان انجام گرفته اشاره کرد و با ابراز تأسف از بازداشت محسن آرمین، به زندان انداختن فرزندان انقلاب را «وقیحانه» توصیف کرد.
وی همچنین بار دیگر طی سخنانی خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی شد.
گفتنی است محسن آرمین عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس ششم روز ۲۶ اردیبهشت ماه بازداشت شد. از علت بازداشت و محل نگهداری این عضو ارشد سازمان مجاهدین اطلاعی در دست نیست.
مهمترین عنوان های رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- فستیوال ۲۰۱۰ کوالالامپور ماه آینده میزبان ۱۰۰ واقعه هنری و فرهنگی در ماه آینده خواهد بود.
- جستجوها برای یافتن افراد غرق شده به جایی نرسید.
- ۹ قوم و خویش برای اتهام قتل گناه کار شناخته شدند.
- تمرین مدیریت بحران در ایستگاه مرکزی کوالالامپور به اجرا در میاید.
- ۴ جسد دیگر از نزدیکی بندر دیکنسون از آب بیرون کشیده شدند.
- رهبران حزب مردم اخبار رسیده مبنی بر خواستار شدن ۱۵ نماینده برای اقدام علیه خالد را رد کردند.
- حزب پیشروی سراواک خواستار انجام انتخابات محلی شد.
- بزرگراه جنوبی کلانگ ولی انگیزه بیشتری را برای رشد آن منطقه ایجاد خواهد کرد.
- شرکت بوئینگ و اداره هوانوردی امریکا تیمی را برای داشتن آسمانی پاک تر و هواپیما های کم صدا تر تشکیل می دهند.
- شرکت Sun Power سیستم های آبی را برای مالزی مهیا می سازد.
- کانادا از سومین دستگیری امنیتی خود قبل از نشست سران خبر داد.
- دادگاهی در پاکستان رأی به تروریست بودن چند شهروند امریکایی داد.
- اسرائیل پیشنهاد داد که دیپلمات های اروپایی از غزه بازدید کنند.
روزنامه استار
- آژانس های مختلف خواستار کار گروهی برای مبارزه با قاچاق شن و ماسه شدند.
- اول جولای دادگاه رسیدگی به چند همسری بونگ مختار، عضو پارلمان است.
- سیل سنگاپور را درنوردید.
- پلیس خواستار پایان دادن به مخفی کاری بیمارستان ها درمورد کمک به مادران کم سن و سال شد.
- قطع برق دیروز موجب از کار افتادن قطار ها در پایتخت شد.
- یک معلم به خاطر سوء استفاده از یک دانش آموز به پرداخت ۴،۰۰۰ رینگیت جریمه و ۲ سال حبس محکوم شد.
- کشته شدن دانشجوی کالج نظامی سلطنتی مالزی بر اثر بد رفتاری مافوقش.
- معاون نخست وزیر فردا به سراواک می رود.
- افراد بیشتری موفق به دریافت وام کامل از تعاونی صندوق آموزش عالی کشور می شوند.
- پذیرایی طرفداران تیم های جام جهانی از رانندگان در سوبانگ پلازا.
- صنعت سلامت کشور ۱۰ میلیارد رینگیت برای اقتصاد کشور سود آوری دارد.
- کنگره امریکا به تحریم صنعت انرژی و بانک های ایران رأی داد.
- تقاضای مسئولان سازمان ملل از شورای امنیت برای حل بحران قرقیزستان.
- اوباما می گوید که تغییر انجام شده برنامه جنگ در افغانستان را برهم نخواهد زد.
روزنامه نیو استریت تایمز
- انجمن هندی تباران اقدامی برای از میان برداشتن آزمون UPSR انجام خواهد داد.
- سکوت مایا، هنرمند مالایی درمورد ازدواجش با یک انگلیسی.
- یک راننده مست در جورج تاون جان یک نفر را گرفت و ۳ تن دیگر را زخمی کرد.
روزنامه مالایی میل
- هیئت مبارزه با فساد مالزی در پی اقدام علیه حفاری برای شن.
- ۹۲۲ کارمند دولت بخاطر عملکرد خوب جایزه گرفتند.
رادیو کوچه
وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی طی حکمی بهمن دری از روسای سابق انتشارات کل سپاه پاسداران را به سمت معاونت فرهنگی این وزارتخانه منصوب کرد.
به گزارش خبرگزاریهای داخلی محمد حسینی وزیر ارشاد در این حکم با اشاره به سوابق بهمن دری نوشته که دیدهبانی و نگاهبانی مرزهای فرهنگی و انعطاف به سمت حوزههای نرم افزاری و در نهایت دستیابی واقعی به جایگاه حقیقی این وزارتخانه را انتظار دارد.
سردبیری مجله پیام انقلاب، رییس انتشارات کل سپاه، قائم مقام اداره ویژه کتاب وزارت ارشاد، سردبیر هفته نامه سروش، معاونت فرهنگی و قائم مقام انتشارات صدا وسیما، عضو شورای نشر سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران و معاونت فرهنگی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز نهاد ریاست جمهوری برخی از مسوولیتهای آقای دری بوده است.
بهمن دری جانشین محسن پرویز که از سال ۱۳۸۵ معاون فرهنگی وزارت ارشاد بود، شده است.
رادیو کوچه
مجلس سنای آمریکا بامداد امروز (جمعه) پیشنویس لایحهای را به تصویب رسانید که بر اساس آن تمامی راههای واردات بنزین به ایران بسته خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز به موجب لایحه تصویبی سنای آمریکا کلیه شرکتهایی که در فروش فراورده های پالایش شده نفتی به ایران درگیر هستند از دسترسی به بازارهای آمریکا ممنوع می شوند.
پیشنویس لایحه تحریم واردات بنزین به ایران با حداکثر آرا یعنی با ۹۹ رای و بدون رای مخالف تصویب شد.
این پیش نویس لایحه قرار است بزودی از سوی مجلس نمایندگان آمریکا نیز تایید شود.
هری رید رهبر اکثریت دمکرات سنای آمریکا پیش از تصویب لایحه گفت: «هدف ما زدن ضربه به جایی است که رژیم تهران حداکثر درد را احساس کند»
پیش از این نیز اتحادیه اروپا از پیوستن به طرح تحریمی آمریکا سخن گفته بود و آن را پاسخی به لجاجتهای جمهوری اسلامی خوانده بود.
دور جدیدی از تحریمهای کشورهای غربی علیه ایران به دلیل عدم توافق بر سر مسئله هستهای در حال وقوع است.
رادیو کوچه
در اثر حملات پراکنده روز گذشته (پنجشنبه) در شهرهای مختلف عراق دستکم ۹ تن کشته و بیش از ۱۷ تن دیگر زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه پلیس عراق با تایید این خبر افزود: «یک عامل انتحاری با بستن کمربند انفجاری خود را در مرکز ایست و بازرسی پلیس فدرال در منطقه «حی الشفاء» در غرب شهر موصل منفجر کرد.
گفته میشود در این حمله چهار نیروی پلیس کشته شدند و چهار تن دیگر نیز زخمی شدند.
در شهر تلعفر عراق که اکثر اهالی آن از ترکمنهای شیعی هستند نیز یک عامل انتحاری که با خودروی بمبگذاری شده قصد انفجار در وسط بازار فروش حیوانات اهلی این شهر را داشت به دست نیروهای پلیس کشته شد.
همچنین در شهر بغداد، پایتخت عراق بر اثر انفجار دو بمب دستی در مسیر حرکت یک گشتی پلیس در خیابان فلسطین این شهر دو نیروی پلیس کشته شد و هشت نفر دیگر زخمی شدند.
موج ناآرامیهای عراق در روزهای اخیر به شدت افزایش یافته است. گفته میشود گروه القاعده و گروههای مذهبی افراطی در جریان این درگیریها نقش عمدهای داشتهاند.
هفتمین نمایشگاه بین المللی صنایع غذایی حلال از روز چهارشنبه با حضور کشورهای مختلف جهان از جمله ایران در محل مرکز توسعه و تجارت مالزی آغاز به کار کرد.
به گزارش رادیو کوچه و به نقل از برناما وزیر تجارت خارجی و صنایع مالزی گفت: «گردانندگان بازار صنایع غذایی حلال باید دارای انگیزه کافی برای ارائه و فروش محصولات حلال باشند و بدانند که آنها تنها فروشنده محصولات حلال نیستند، بلکه ارایه دهنده یک روش زندگی بر اساس ارزش های سالم و بی خطر برای همه مردم جهان هستند.»
مصطفی محمد در اظهار داشت: «در صنایع غذایی حلال به عنوان یک صنعت غذایی با کیفیت، سالم و بی خطر، می تواند از حاشیه درآمده و بازاری جهانی و پرسود داشته باشد.»
وی افزود: «برای احراز چنین شرایطی باید این صنعت در اختیار شرکت هایی توانمند و ممتاز باشد که بتوانند در تلاطم بازار جهانی در یک مسیر اقتصادی حرکت کنند.»
وزیر تجارت خارجی و صنایع مالزی در خاتمه اظهار داشت: «برای این منظور ما می توانیم با تلاش مستمر از یک مارک محلی به یک شرکت چند ملیتی تبدیل شویم.»
رادیو کوچه
رییس سازمان هواشناسی کشور میگوید پدیده گرد و غبار از شامگاه گذشته تهران را در بر گرفته است.
بهرام صناعی ضمن اعلام این خبر افزود: «به دلیل فعال شدن کانون گرد و غبار در شمال عراق این پدیده از استانهای غربی کشور به سمت تهران حرکت کردند»
وی افزود: «در پی فعال شدن مجدد کانون گرد و غبار در شمال عراق و وجود جریانات غربی هم اکنون استانهای غربی کشور نظیر کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان درگیر این پدیده هستند.»
روز گذشته کمیته بحران استان کرمانشاه به دلیل وجود گرد و غبار فراوان کلیه مراکز وابسته به دولت را در این استان تعطیل اعلام کرد.
آقای صناعی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: «این پدیده از روز گذشته شهر بغداد در عراق را در بر گرفته و از بعدازظهر دیروز نیز با توجه به مسیر حرکت غرب به شرق تهران را در بر گرفته است.»
معاون وزیر راه و ترابری با بیان اینکه پدیده گرد و غبار تا عصر امروز جمعه در تهران ادامه دارد گفت: «از میزان غلظت این پدیده از شامگاه جمعه به تدریج کاسته میشود.»
به گفته رئیس سازمان هواشناسی تیر و مرداد تابستان سال جدید اوج فعالیت پدیده گرد و غبار در کشور است به طوری که ورود این پدیده طی روزهای آینده به کشور از هم اکنون قابل پیشبینی است.
آنقدر گوشی موبایل با امکانات مختلف در بازار وجود دارد که آدم هنگامی که قصد تعویض گوشی میکند، ساعتهای زیادی را باید صرف مطالعه و تحقیق در مورد گوشی موبایل مناسب برای خود بکند، اما در این میان شاید تنها گوشیای که تونایی نجات جان شما را داشته باشد، گوشی EPI Life باشد که اخیرا وارد بازار مالزی شد.
به گزارش رادیو کوچه و به نقل از e-commerce این گوشی توسط شرکت سنگاپوری Ephone ساخته شده است و ویژگی متمایزکننده آن این است که مجهز به دستگاه نوار قلب یا ECG است.
این گوشی میتواند ظرف مدت ۳۰ ثانیه از کاربرش، یک نوار قلب بگیرد و سپس از طریق GPRS، آن را ارسال کند. نوار ارسالی توسط تیمی از متخصصان قلب مورد ارزیابی قرار میگیرد و اگر نوار مشکل جدی داشته باشد، به صاحبش اطلاع داده میشود و هماهنگی لازم برای فرستاده شدن آمبولانس و پذیرش کاربر در ۳ بیمارستان محلی انجام میشود.
به علاوه این وسیله میتواند اطلاعات جانبی در مورد وضعیت سلامتی صاحبش مثل فشار خون، گلوکز و کلسترول را از راه اینترنت وارد پرونده پزشکی شما کند تا همیشه در دسترش باشد.
این گوشی در سنگاپور، مالزی و هنگ کنگ قابل دسترسی است و قیمت آن حدود ۳۶۰ دلار است، البته بابت استفاده از سرویس ویژه ECG این دستگاه باید حدود ۷۱ دلار ماهانه پرداخت شود، با این مبلغ خریدار میتواند ماهانه حداکثر ۱۰ نوار قلب بگیرد و ارسال کند. البته اگر کاربر دست در جیب کند و ۲۱۵ دلار در ماه بپردازد، میتواند به صورت ناحدود نوار قلب از خود بگیرد و بفرستد.
این شرکت قصد دارد مدل مجهزتری را با ویژگیهای پشرفتهتر پایش سلامتی روانه بازار کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر