امروز: این مصاحبه سال گذشته در حوالی هفتم تیر توسط حسین سخنور خبرنگار روزنامه اعتماد تهیه شد اما در روزنامه مذکور مجال انتشار نیافت. سحابی در این گفت و گو نکاتی جالب در مورد آرا و اندیشه های بهشتی و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت وی و بیش از 70 تن از یارانش شد، مطرح کرده است. سحابی می گوید شهید بهشتی نیز با ولایت فقیه مخالف بود اما می گفت الان شرايطي نيست بتوانيم اين مباحث را مطرح كنيم.
حسين سخنور: مروري بر خاطرات هفتمتير زمينه حضور ما بود در دفتر ميدان هفتتير مهندس سحابي. وقتي وارد دفتر شديم سحابي نيز مشغول تصحيح و تنظيم جلد دوم كتاب خاطرات خود بود. حكايات شنيدني و ناشنيدههاي فراواني در خاطرات سحابي وجود دارد كه وقتي به اتفاقات و ترورهاي دهه 60 ميرسد، اوج ميگيرد.
از اين رو ترجيح ميدهيم بيشتر راجع به ترورهاي آن دهه و آثار و تبعات آن در فضاي سياسي و اجتماعي كشور با او صحبت كنيم. او نخست به انگيزههاي متفاوت ترورهاي اول انقلاب اشاره ميكند و سپس علتهاي متعدد به وجود آمدن آن فضا را برميشمارد. سحابي پيش از آنكه كلام خود را آغاز كند به ما تذكر ميدهد: «راجع به اين مسائل كمتر سراغ من بياييد.»
*بعد از پيروزي انقلاب، بعضي از گروهاي فكري و سياسي ترور را تنها راهحل برخي از مشكلات انقلاب تلقي ميكردند و هر كدام با انگيزههاي متفاوتي دست به ترور ميزدند؛ انگيزههاي مذهبي و ايدئولوژيك، سياسي و رقابتي يا ارعاب حاكميت و تحريك مردم. به نظر جنابعالي مهمترين هدف اين گروهها چه بود و با چه انگيزهيي ترور را برگزيدند؟
انگيزههاي گروههاي تروريستي اول انقلاب را ميتوان در دو حوزه متفاوت تقسيمبندي كرد. برخي از اين گروهها انگيزه سياسي داشتند و بعضي ديگر از گروهها اهداف سياسي خود را دنبال ميكردند. اما نقطه اشتراك هر دو، هدف انتقامگيري بود. در سالهاي 58 و 59 گروههاي روشنفكري وقتي متوجه شدند حاكميت كشور يكدست شده است و روحانيون زمام اكثر امور را به دست گرفتهاند، در پي انتقام بودند زيرا آنان نيز براي خود نقش بسزايي در پيروزي انقلاب قائل بودند و نميتوانستند بپذيرند كه به راحتي از صحنه اجتماعي و سياسي كشور حذف شوند. يكي از مصاديق اين نوع ترورها، ترور مرحوم مطهري در ارديبهشت 58 توسط گروه فرقان بود كه در ادامه نيز مرحوم مفتح را هدف قرار دادند، ضمن آنكه برخي از ترورهايشان مانند ترور مرحوم قاضي در تبريز نيز ناموفق بود. اين نوع ترورها معلول تحول حاكميت در ايران نبود بلكه نتيجه تفكرات برخي از روشنفكران همچون مرحوم شريعتي بود و طرفداران اين جريان گمان ميكردند با حذف چهرههايي همچون مرحوم مطهري كه از شخصيتهاي برجسته حاكميت است، ميتوانند از حاكميت روحاني وقت انتقام بگيرند و جايگاه روشنفكران را در جامعه تثبيت كنند. اين يك رويكرد بود كه همان زمان گروههايي همچون مجاهدان نيز آن را قبول نداشتند و خود نيز منتقد اقدامات فرقانيها بودند و كارهاي آنان را خطا ميدانستند.
به مرور اين تفكرات ريشهكن شد و به جاي آن گروههاي ديگري با انگيزههاي متفاوت روي به ترور آوردند. اين اتفاقات به دنبال تشكيل مجلس خبرگان و تغيير قانون اساسي رخ داد چرا كه بسياري از فعالان انقالابي كه اكثريت آنان به اسلام و قيود مذهبي نيز معتقد بودند دچار سرخوردگي شدند و قانون جديد را برخلاف آرمانهاي خود تلقي كردند. مضافاً اينكه اين تغييرات همراه با روي كار آمدن بنيصدر شد كه برخي از تنشها را افزايش داد.
*روي كار آمدن بنيصدر تاثيري در رشد و شكلگيري گروههاي تروريستي داشت؟
درگيريهاي سال 59 مسبوق به سابقه بود. من آن زمان نماينده مجلس بودم و خاطرم هست شكايات فراواني از طرف مجاهدين مطرح ميشد و از ما توقع داشتند به شكايات آنها رسيدگي كنيم ولي خب كار چنداني هم از دست ما برنميآمد.
*شكايات آنها چه بود و چرا شما به عنوان يك نماينده توانايي حل مشكلات آنان را نداشتيد؟
آنها مطرح ميكردند كه بسياري از نيروهايشان در زندانها شكنجه ميشوند و بسيار مورد آزار و اذيت قرار ميگيرند. خاطرم هست برخي از مجاهدينيها شكنجههاي وحشتناكي را براي ما نقل ميكردند.
مثلاً ميگفتند سينه مجاهدينيها را در زندان با سيگار ميسوزانند و آنها را به بدترين شكل شكنجه ميكنند. برخي ديگر نيز مدعي بودند كه نيروهاي مجاهدين در برخي از شهرها ترور ميشوند و به طرز مشكوكي به قتل ميرسند. خب ما از خيلي از اين اقدامات آن زمان مطلع نبوديم. بعدها افرادي همچون سعيد شاهسوندي در تحليل ماجراي 30 خرداد اين وقايع را بازگو كردند.
اما اينكه ما به عنوان نماينده چه كرديم، خب به سهم خود كاري كه از دست ما برميآمد، انجام داديم. كار مهمي نميتوانستيم بكنيم اما سعي ميكرديم با رجال و شخصيتهاي تاثيرگذار صحبت كنيم يا با خود آقاي هاشمي كه رئيس مجلس بودند مسائل را مطرح ميكرديم و بعضي نمايندگان را متوجه اين اتفاقات ميكرديم ولي در نهايت اين نوع تصميمات چون مربوط به برخي از چهرههاي نافذ و نامشخصي بود كه قابل پيگيري نبود، اقدامات ما نيز ره به جايي نميبرد. در مجموع فضاي ملتهب آن ايام هر روز بيش از پيش رو به درگيري، خشونت و خصومت ميرفت تا اينكه منتهي شد به غائله 14 اسفند. بعد از اين واقعه شكافها بيشتر شد و برخي به امام فشار آوردند تا بنيصدر را از امور بركنار كند و در مقابل عدهيي نيز رو به حذف خشونتآميز برخي نيروهاي انقلابي آوردند.
*اين روزها نيز به واسطه طرح برخي از مباحث راجع به بنيصدر، مسائل جديدي در اين باره عنوان ميشود. تا جايي كه به موضوع ما برميگردد، چرا جريانات حامي بنيصدر رفتهرفته استراتژي خود را ترور برخي از چهرههاي نظام تعريف كردند؟
اختلافات بنيصدر و حزب جمهوري در آن دوره به اوج رسيده و جنگ و سياستهاي بنيصدر اين اختلافات را دامن زده بود. فشارها و اختلافات به جايي رسيد كه امام، بنيصدر را از فرماندهي نيروهاي مسلح عزل كرد، هر چند براي رفع اختلافات تلاشهايي صورت گرفت از جمله تشكيل كميتهيي با حضور طرفين و نمايندگان آنان كه افرادي چون مرحوم محلاتي، موسوياردبيلي، بازرگان و... نيز در آن حضور داشتند. يك بار مرحوم بازرگان در اين باره براي من نقل ميكرد و ميگفت ما براي رفع اختلافات خدمت امام رسيديم. هر دو گروه حرفها و گلايههاي خود را مطرح كردند وقتي مجلس تمام شد امام خميني به من(بازرگان) گفت شما بمانيد من با شما كار دارم. مرحوم بازرگان ميگفت بعد از آنكه همه خداحافظي كردند و رفتند امام خميني گفتند شما كمي بنيصدر را نصيحت كنيد. او از من كه حرفشنوي زيادي ندارد اما شايد حرف شما را بيشتر قبول داشته باشد. مرحوم بازرگان در ادامه جملهيي از امام نقل قول كرد كه بسيار تعجب مرا برانگيخت. ايشان به نقل از امام گفتند: «من ميدانم بنيصدر زياد حرف ميزند و فقط هم حرف ميزند اما آنهايي كه در مقابل او هستند عمل ميكنند.» با اين وصف برداشت من اين بود كه امام هم راضي نبودند بنيصدر بركنار شود اما حرفها و اقدامات و اظهارات تند و تيز او، كار را خراب ميكرد و اوضاع را مشوش ميساخت. خب ما با او دوست بوديم ولي يادم هست وقتي مقالات او در روزنامه انقلاب اسلامي يا سخنرانياش را در پايگاه وحدتي دزفول ميشنيديم، ميگفتيم سيد ديوانه شده است كه اينطور صحبت ميكند. به هر حال شرايط به سمتي رفت كه بنيصدر عزل شد و باقي قضايا را هم يا ديدهايد يا خواندهايد.
*جو ملتهب دهه 60 برخي گروهها و تفكرات را به سمت ترور هدايت كرد. در مقابل نيروها و تفكرات معتدلي حضور داشتند تا مانع از اين اقدامات شوند؟ آيا اساساً ميتوانستيم پيشگيري كنيم؟
همان زمان ما بحثهاي مفصلي با برخي از سران مجاهدين داشتيم و سعي ميكرديم آنان را به آرامي دعوت كنيم. در مقابل آنها ميگفتند در اين شرايط ما بايد چه كار كنيم. از يك طرف جوانان و اعضاي حزب درخواست اقدامي عملي از ما دارند و از سوي ديگر شما هيچ اقدامي را به صلاح نميدانيد. نتيجهگيري سران مجاهدين از شرايط و اوضاع اين بود كه در يك راهپيمايي، اعتراضات خود را بيان كنند، تا اينكه تظاهرات 30 خرداد را ترتيب دادند. پس همين تظاهرات كه به خشونت كشيده شد، مجدداً حاكميت را تحريك كرد.
البته آنها ميگفتند از درون «پيكار» خيانت كرد و اسلحه آورد در صورتي كه قرار نبود چنين شود. در هر صورت خشونتها و دستگيريها بعد از اين تظاهرات به اوج رسيد و لاجوردي كه دادستان انقلاب شده بود اين رابطه را پيچيدهتر و سختتر كرده بود. به دنبال اين حوادث بود كه فاجعه هفتم تير به وقوع پيوست؛ فاجعهيي كه مجاهدين براي قدرتنمايي به عهده گرفت ولي يك بار كه خود من زندان بودم از بازجوهايم شنيدم كه اين حادثه كار مجاهدين نبود و اساساً اين حجم انفجار در عهده گروههاي كوچك تروريستي نيست و تنها از يك ارتش برميآيد.
*كدام ارتش؟ چه ارتشي ميتواند از فاجعه هفتم تير بهرهمند شود، ضمن آنكه اين دو ادعا تناقضي با هم ندارند. اين كار ميتواند از سوي يك ارتش حمايت و طرح ريزي شود و توسط مجاهدين اجرا شود.
آن طور كه بازجوها به من گفتند هفتم تير توسط سيآياي يا موساد به وقوع پيوسته بود زيرا كلاهي كه عامل اصلي انفجار بود سابقهيي در سيآياي داشت. طبق اسنادي كه به دست آمد او از همان ابتدا كه در آلمان به بهشتي نزديك شده بود، عامل دستگاههاي جاسوسي بود. كلاهي در حوزه مرحوم بهشتي در آلمان و بعدها در ايران در تشكيل حزب جمهوري بسيار به بهشتي نزديك بود و ايشان نيز به كلاهي بسيار اعتماد داشتند.
*ترورهاي دهه 60 و فجايعي همچون حادثه هفتم تير غير از بسته شدن فضاي سياسي كه به آن اشاره داشتيد، موجب شد شكاف نيروهاي انقلابي بيشتر شود و دوگانه انقلابي و ليبرال بيش از پيش جدي شود. با توجه به اينكه جنابعالي و همراهان و دوستان شما نيز در يك طرف اين تقسيمبنديها قرار ميگرفتيد ميتوانيد از تاثير اين مرزبنديها بگوييد و تبعات آن را تبيين كنيد.
بله، البته اين تقسيمبنديها پيش از اين نيز سابقه داشت. ولي همانطور كه گفتيد بعد از اين اتفاقات به اوج خود رسيد. خاطرم هست قبل از اين ماجراها در سال 58 آقاي توانايانفر كه يكي از نزديكان به موتلفه بود از يكي از آنها شنيده بود كه ما به اين نتيجه رسيدهايم كه بايد همه روشنفكران را بكشيم زيرا به هيچ نحو نميتوان با آنها كنار آمد. اين تازه اظهارات كسي است كه قطعاً متدين و متشرع بوده است، اعضاي موتلفه همگي متشرع بودند ولي خب خيلي اهل بحث و كار فرهنگي نبودند. ريشه اين اختلافات هم به قبل از انقلاب برميگردد. همان زمان برخي از تودهييها عنوان كردند ليبراليسم جادهصافكن امپرياليسم است. خب اين حرف مقبول برخي از مذهبيها نيز قرار گرفت تا روشنفكران را مورد حمله قرار دهند. جالب اينكه افرادي مثل دكتر پيمان هم اين حرفها را تكرار ميكردند. اصل ماجرا هم به يك بيانيه نهضت آزادي در پيش از انقلاب بازميگشت. در آن مقطع كه همه معتقد به انقلاب دفعي بودند نهضت آزادي اعلاميهيي داد با عنوان سنگر به سنگر. من زمان انتشار اين بيانيه زندان بودم ولي وقتي بيرون آمدم و ماجراي آن را شنيدم، به دقت آن را مورد بررسي قرار دادم. در اين اطلاعيه به هيچ عنوان اصل انقلاب رد نشده است. حتي در آنجا تاكيد شده است بين شخص اعليحضرت و 35 ميليون ايراني اختلافي حلناشدني پيش آمده است كه يا بايد شاه كنار برود يا 35 ميليون مردم. و چون حالت دوم عملي نيست شايد بايد شوراي سلطنت تشكيل شود. شوراي سلطنت هم مجلس ملي را تشكيل دهد و مجلس ملي نيز مقدمات دولت ملي را فراهم كند تا دولت ملي امور كشور را تحويل بگيرد. اين نيز به خاطر حفظ مصالح مردم بود چرا كه اگر همه امور به يكباره واگذار ميشد، هيچ كس تجربهيي نداشت و در اين شرايط معلوم نبود وضع بهتر شود، ولي جو عليه اين اعلاميه بود زيرا اين بيانيه همزمان شد با سياست گام به گام كسينجر در خاورميانه كه همان بيانيه نهضت را تداعي ميكرد. به همين دليل هم بود كه برخي ليبرالها را امريكايي ميخواند. در مجموع شكاف ليبرال و راديكال جدي بود و اتفاقاتي نظير ترورهاي دهه 60 اين شكاف را بيشتر ميكرد.
*ميتوان گفت حذف برخي از نيروها معلول اين شكاف بود؟
بله، تا حد زيادي همينطور بود. گر چه در ابتدا ليبرال به افرادي ميگفتند كه از طريق راههاي مسالمتآميز به دنبال تغييرات بودند و راديكالها، انقلابيون بودند اما همانطور كه مطرح شد به تدريج ليبرالها به ضدانقلابها معروف شدند و طرفدار امريكا تلقي شدند. حتي برخي دوستان در شوراي انقلاب نيز از اين تعابير استفاده ميكردند. خود مرحوم بهشتي هم از جمله اين افراد بودند كه ليبرالها را بيشتر به معناي طرفدار امريكا ميدانستند. به همين دليل نيروهايي كه طرفدار شتاب انقلاب نبودند نيز به تدريج حذف شدند و پس از آن هم جو ديگري به وجود آمد كه با عنوان متخصص و متعهد عده ديگري به بهانه نداشتن تعهد از مجموعه حذف شدند.
*در پايان اشارهيي بفرماييد به برخي از خصوصيات شهيد بهشتي؛ با توجه به اينكه جنابعالي در مقاطع مختلف و در نهادهاي متفاوتي چون مجلس خبرگان قانون اساسي با ايشان همراه بوديد.
بهشتي هر چه بود انسان بسيار خوشفكري بود. او اگر با برخي افراد و چهرهها مخالفتي هم داشت به هيچ عنوان قائل به حذف آنان نبود.
*ايشان بيشتر با چه افرادي مشكل داشتند؟
خب ايشان به واسطه حضور در عرصه سياسي با برخي از افراد رقابت سياسي داشت و برخي را هم نميتوانست هضم كند. مثلاً با بنيصدر رقابت سياسي داشت يا با آقاي دكتر يزدي رابطه خوبي نداشت.
*چرا؟
به واسطه برخي حرفهايي كه در مورد ايشان در ابتداي انقلاب همچون رابطه با امريكا مطرح بود.
*با توجه به مسووليت شما در آن مقطع زماني و شناخت از تفكرات اقتصادي مرحوم بهشتي ميتوان گفت بهشتي يك سوسياليست بود؟
مرحوم بهشتي به لحاظ مشي اقتصادي بسيار چپ بود. اصل 44 قانون اساسي مستقيماً توسط ايشان در نظر گرفته شد.
*خب، در اين اصل تاكيد به خصوصيسازي نيز مطرح است.
بخشي از اين اصل خصوصيسازي است ولي در مجموع اين اصل اقتصاد ايران را بر سه پايه دولتي، تعاوني و خصوصي قرار ميدهد كه صنايع بزرگ را در رديف اقتصاد دولتي ميگذارد. نمونه ديگر تفكرات اقتصادي ايشان در بحث توليد و نظرات ايشان در اين باب جالب توجه است. خاطرم هست بعد از ماجراي گروگانگيري و تهديد كارتر در مورد تجارت خارجي ايران قرار شد ستادي تشكيل شود و آمادگي كشور مورد بررسي قرار گيرد. ستاد در دو بخش فعال شد؛ يكي بخش امنيتي و نظامي كه مسوول آن آقاي خامنهيي بودند و ديگري كميته اقتصادي كه بنده مسوول آن بودم. به همين دليل جلسات منظمي در نظر گرفته شد تا تمام احتياجات يك كشور تامين شود. در يكي از اين جلسات بحث خودكفايي نيز مطرح شد و بر سر توليد بحث شد. ما از آقاي بهشتي دعوت كرديم به ستاد بيايند و در اين باره نظر خود را اعلام كنند. نظر ايشان چنين بود كه چون انقلاب ايران بر دوش جوانان است و جوانان انقلابي هم خواستههايي دارند، از جمله آن توزيع ثروت بايد به نحوي باشد تا فاصلهها كمتر شود و به همين دليل ثروت حداقل يك و حداكثر سه بايد تقسيم شود. خوب اين حرف خيلي راديكالي است در چين آن زمان هم اين نسبت يك به شش بود. ولي در عين حال ايشان در مواضع سياسي و ديني بسيار روشن و آگاه بودند. گرچه آيتالله منتظري رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي بودند اما مرحوم بهشتي عملاً مجلس را مديريت ميكردند.
سر بحث ولايت فقيه (اصل 4) صحبتهاي متعددي مطرح شد و ما آنجا اين بحث را نميپذيرفتيم و معتقد بوديم ولايت فقيه عملي نيست و حاكميت كشور را دوگانه ميكند. در عالم طبيعت هم هر مجموعهيي كه دو نظام داشته باشد رو به فساد و انحطاط ميرود. همان زمان در مراسم شب هفت مرحوم طالقاني اين مباحث را مطرح كردم و فرداي آن روز كه به مجلس آمدم خيلي از روحانيون كه از دوستان ما بودند مرا مورد بيمهري خود قرار دادند تا جايي كه ترسيدم برايم مشكلي به وجود آيد ولي مرحوم بهشتي نيز در سالن با جمعي از جوانان مشغول صحبت كردن بودند من از كنار ايشان رد شدم و ايشان نيز به ناگاه مرا ديدند و سريع طرف من آمدند و مرا در آغوش گرفتند و با بنده ابراز همدردي كردند و گفتند بهتر است اين دردها را در سينه نگاه داريد. مرحوم بهشتي نيز با اين اصل موافق نبودند اما به من توصيه كردند الان شرايطي نيست بتوانيم اين مباحث را مطرح كنيم.
به مناسبت فرا رسیدن هفتم تیر سالروز فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی که در آن بیش از هفتاد و دو تن از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و مسئولان کشوری و در رأس آنها شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد منتظری به شهادت رسیدند و به دنبال فراخوان عده ای از دوستان شهید محمد منتظری، شب گذشته مراسم بزرگداشتی در کتابخانه اقبال شهرستان قم برگزار شد. در این جلسه که بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه ) و تعدادی از فضلا و طلاب و نیز جمع زیادی از جوانان و فرهیختگان شهرستان قم حضور داشتند، پس از قرائت قرآن و تجلیل از شهدای هفتم تیر، دکلمه ای به مناسبت ایام وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) برگرفته از سخنان دکتر شریعتی خطاب به حضرت زینب توسط یکی از حاضران قرائت شد و سپس مقاله ای با عنوان سخن نسل جدید با شهید محمد و آنچه می توان از او آموخت خوانده شد.
آنگاه حجت الاسلام حسین قیّومی از همفکران و همراهان شهید محمد به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این سخنرانی، ضمن بیان خاطراتی از ویژگی های اخلاقی و مبارزاتی آن شهید نقش او را در تربیت افراد و سوق دادن آنها به راه انقلاب و مبارزه با ظلم و دیکتاتوری مورد تأکید قرار داد و یادآور شد: شهید محمد در مورد تربیت افراد و جذب آنان آنچنان قوی بود که بسیاری از افراد بی تفاوت و بی انگیزه را با بیان و عمل خود جذب راه مبارزه نمود. و سعی می کرد آنها را به آگاهی کامل برساند. او تأکید می کرد اگر یک جوان به آگاهی سیاسی رسید خودش می تواند با خلاقیت و ابتکار راه مبارزه با دیکتاتوری و ظلم را پیدا کند و تعقیب نماید.
نامبرده سپس به خاطراتی از زندگی ساده شهید محمد و نقش او در تأسیس سپاه و نیز حمایت از آزادی خواهان کشورهای زیر سلطه اشاره نمود. در پایان این مراسم مصاحبه ای از آیت الله العظمی منتظری که خصوصیات اخلاقی و انقلابی و زندگی ساده شهید محمد را متذکر شده بودند به نمایش گذاشته شد.
8/4/1389
به دنبال توقف اجرای ماده 49 برنامه سوم توسعه که در برنامه چهارم نیز تنفیذ شده بود، حق بیمه کارفرمایان 360 درصد افزایش یافت.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در سالهای اخیر کارفرمایان با استناد به این ماده که تصریح کرده بود:«به منظور تشویق كارفرمایان كارگاههای موجود به استخدام نیروی كار جدید، دولت موظف است كارفرمایانی را كه در دوران برنامه از طریق مراكز خدمات اشتغال وزارت كار و امور اجتماعی مبادرت به استخدام نیروی كار جدید نمایند مشمول تخفیفاتی به شرح زیر قرار دهد: الف: تخفیف در میزان حق بیمه سهم كارفرما و پیشبینی اعتبار لازم برای جبران كاهش درآمد سازمان تأمین اجتماعی در بودجه كشور.» اقدام به جذب نیروی جدید از طریق مراکز کاریابی میکرد که حق بیمه این افراد تا پایان سال 88 حداکثر به 25 هزار تومان میرسید.
اما در پی توقف اجرای این بند از قانون از سوی سازمان تامین اجتماعی، حق بیمه افرادی که از طریق بنگاههای کاریابی جذب کارخانهها و شرکتها میشوند به ناگهان 360 درصد افزایش یافته و به بیش از 90 هزار تومان رسیده که این امر موجب نارضایتی شدید کارفرمایان و در نتیجه عدم جذب نیروی جدید و یا امتناع از بیمه کردن نیروهای جدید شده است.
تنها در صورت تمدید این ماده در برنامه پنجم توسعه و یا تصویب مادهای جدید در این راستا میتواند این مشکل به وجود آمده که در حال تبدیل به یک بحران است را حل کند.
مسوول دفتر یاسر هاشمی رفسنجانی عصر دیروز به جرم نگهداری اسناد طبقه بندی شده دستگیر شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران یک منبع آگاه خبر از دستگیری مسئول دفتر یاسر هاشمی در ساختمان هیئت امنای دانشگاه آزاد داد.
شنیده های دیگر حاکی است قرار است بزودی نمایشگاهی از این اسناد کشف شده برگزار شود.
ما در قرآن مكرر مشاهده ميكنيم كه درباره فلسفه بعثت انبياء يكي از نكاتي كه ذكر ميشود اين است كه از آنجايي كه برخي گروندگان اديان پيشين به قاعده كجفهميها يا منفعتطلبيهاي كوتاهنگرانه در آموزههاي ديني دست ميبرند و آن را تحريف ميكنند يكي از فلسفههاي ارسال نبي اين است كه با آن تحريفها مبارزه كنند.
در ميان اسلامشناسان بزرگ معاصر آيتالله شهيد دكتر بهشتي در يكي از آثار بسيار ارزشمندشان ادعا ميكند كه اساسا از نظر قرآن يكي از مهمترين فلسفههاي بعثت انبياء مبارزه با تحريفهايي است كه در دين خدا صورت گرفته است. از اين زاويه به غير از قرآن ميتوان اين ديدگاه را حتي در نهجالبلاغه هم بهطور مشخص در خطبه 125 نهجالبلاغه ردگيري كرد. در آنجا عليابنابيطالب(ع) خيلي صريح راجع به اين مساله صحبت ميكنند و درباره اينكه چه فهمي از قرآن و توسط چه كساني باشد چقدر اهميت دارد، خيلي مفصل و مبسوط بحث كردهاند. اينكه در بين متفكران بزرگ هم در غرب و هم شرق آنهايي كه ميخواستند منصفانه راجع به دين صحبت كنند.
آنها نيز به اين مساله توجه نشان دادهاند، مساله بسيار جالب توجه و مهمي در حوزه انديشه توسعه ديني است كه جاي بسط هم دارد اما در اينجا ميخواهم با ذكر اين نكات دو نتيجهگيري بكنم كه براي پيشبرد درست مساله توسعه اسلامي ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. با مراجعه به بحثهاي ديويد هيوم كه يكي از اثرگذارترين متفكران تمدن غرب محسوب ميشود در كتاب تاريخ طبيعي دين ملاحظه ميشود كه او نيز صريح ميگويد كه يك دين به هر اندازه كه معقول و منطقي باشد ميتواند در اذهان مردم ناآگاه و بيدانش در معرض مسخ و تحريف قرار بگيرد و همين مسخ و تحريف يا كجفهمي منشاء زيانهاي اجتماعي خيلي بزرگ هم ميتواند بشود. بنابراين حتي هيوم هم درواقع به شكل رويكردي همدلانه با آنچه ماكس وبر در تبيين تجربه توسعه غرب مطرح كرده را نشان ميدهد كه ميگويد اگر ما قرائتهاي متفاوتي از دين داشته باشيم، عملكردهاي متفاوتي را نيز شاهد خواهيم بود. شما ميدانيد كه كار «ماكسيم رودنسون» درباره اسلام و سرمايهداري نيز دقيقاً با همين مبنا صورت گرفته است و البته ميدانيد كه اين رويكرد طرفداران مهم ديگري هم دارد.
ازجمله، يك كار درخشان ديگري كه آن نيز به فارسي منتشر شده كتاب بسيار ارزشمند اريك فروم به نام روانكاوي و دين است، فروم در كتاب خود بهطور مشخص روي نقش تعيينكننده نوع استنباط ديني در شكل دادن به سرنوشت جوامع بحثهاي بسيار ارزشمند و قابلتاملي را مطرح ميكند و اگر ما اين مبنا را بپذيريم كه دين به صورت يك سويه روي توسعه تاثير نميگذارد بلكه از كانال آنها كه به آن دين باور دارند كه اينها هم انسان هستند و مهمترين نقص انسان همان عقلانيت محدود او است اگر به اين نكته توجه كنيم به گمان من اگر كشوري بخواهد بهطور مشخص براساس موازين ديني، الگوي توسعه براي خود طراحي كند در اينجا مساله روششناسي معرفت ديني نيز نقش مركزي و تعيينكنندهاي را خواهد داشت.برآورد شخصي من بعد از نزديك به 30سال كار در حوزه مطالعات توسعه و همين طور با بهرهگيري از انگيزهها و علايق مشخص ديني در اين زمينه اين است كه لااقل به اندازه صلاحيتهاي محدود و اندكي كه دارم در بين اسلامشناسان معاصر در ايران شايد برجستهترين و ممتازترين اسلامشناسي كه روششناسي او ميتواند مبناي دستيابي به يك درك نظري و تدابير عملي راهگشا براي توسعه در ايران شود آيتالله شهيد دكتر سيدمحمد حسينيبهشتي است.
بهسمت بصيرت نظري و عملي كافي براي نيل به توسعه براساس موازين اسلامي يكي از مهمترين مشخصههاي روششناسي آيتالله شهيد دكتر بهشتي است كه وي با استناد به بعضي از آيات قرآن كريم تصريح ميكند كه از ديدگاه قرآن و با تكيه بر منطق قرآن به سهولت ميتوان دريافت كه مخاطب پيام دين اسلام و پيامبر گرامي آن، صرفا مسلمانان نيستند. از ديدگاه شهيد بهشتي با استناد به قرآن اينگونه دريافته ميشود كه مخاطب پيام اسلام مطلق ناس هستند؛ يعني همه انسانها؛ در همه زمانها و همه مكانها.
خب اين ميتواند به سهولت بهعنوان پايهاي كه روي آن همه اسلامشناسها توافق داشته باشند قرار بگيرد، براي اينكه ما ميتوانيم به قاعده اينكه يكي از معجزات قرآن اين است كه در معرض تحريف قرار نداشته با هر سطح معرفت ديني مستقيما به قرآن مراجعه كنيم و ببينيم كه آري اينگونه است و مخاطب پيام اسلام از ديدگاه قرآن همه مردم هستند در همه زمانها و مكانها. شهيد بهشتي در فرآيند كسب معرفت علمي ميگويند اگر ما اين مبناي متدولوژيك را بپذيريم اين يك سلسله استلزاماتي به همراه دارد كه همه كساني كه علايق و دغدغههاي ديني دارند و در حوزه دينپژوهي كار ميكنند يا به اعتبار بحث حاضر در تلاش براي ارائه نظريه اسلامي براي توسعه هستند، بايد به آن پايبند باشند و آن هم اين است كه يك نقطه عزيمت مهم براي دينپژوهان مسلمان در جهت معرفي منطقهاي اسلام بايد اين باشد كه اين منطقها به گونهاي عرضه شود كه مخاطبان منصف اما غيرمسلمان را بتواند متقاعد كند. پس قطعا اگر بخواهيم اينگونه اسلام را معرفي كنيم يك معنايش اين است كه بايد يك تفسير عقلاني از اسلام داشته باشيم و اين مبنا اساسا نظام آموزشهاي ديني ما را ميتواند بهطور بنيادين متحول كند.
اگر اين مبنا پذيرفته شود حتي شكل تبليغات ديني ما هم بايد به صورت بنيادين دگرگون بشود و خيلي پيامدهاي بزرگ ديگري ميتواند داشته باشد و به سهولت ميتوانيم بسياري از كارهاي اسلامشناسان را از اين زاويه مورد ارزيابي مجدد قرار دهيم و ببينيم تبيينهايي كه آنها در مقام اسلامشناس از آموزهها و رهنمودهاي دين ارائه دادهاند چقدر متكي به اين اصل موضوعه مهم است. اين يك مولفه ممتاز و تعيينكننده است كه اگر پذيرفته شود در تنظيم روابط بين مسلمانان هم ميتواند آثار شگرف و تعيينكنندهاي داشته باشد كه فرآيند توسعه را تسهيل ميكند. نكته دوم در روششناسي شهيد بهشتي اين است كه وي به قاعده فهم و استنباطي كه از روح قرآن دارد و با تكيه بر آيات متعددي از قرآن از منظر انسانشناختي به يك بنيان متدولوژيك خيلي مهم ديگر باور دارد كه به نظر ميرسد اين دو بنيان كاملا در يكديگر تنيده شدهاند و بسيار به هم مربوط هستند و حتي روي اخلاق و سلوك مسلمانان هم تأثيرگذار ميتواند باشد. مضمون نكته دوم روششناختي شهيد دكتربهشتي اين است كه از ديدگاه وي قرآن يكي از مهمترين وظايف انسان مسلمان را براي اينكه وظيفه و مسووليت خليفهالهي خود را انجام بدهد عبارت از ضرورت تلاش براي برپايي جامعه آرماني اسلام در عرصه حيات مادي ميداند. يعني از نظر وي، يكي از وظايف واجب كه بر عهده هر مسلماني قرار دارد اين است كه به اندازه وسع خود بايد تلاش كند تا نظام باورهاي ايماني اسلامي را تجلي عيني و عملياتي ببخشد. اين مساله باز به نوبه خود مجموعهاي از استلزامات نظري و يك مجموعهاي از استلزامات عملي به دنبال دارد كه در نهايت اختصار به چند مورد از آنها اشاره ميكنم.
يكي از اين بحثها يعني يكي از مسائلي كه به تبع آن پديد ميآيد اين است كه هر انسان مسلمان هر آنچه در قلمرو آموزه اسلامي اعتقاد دارد اولا بايد به شكل معقول به صورتي كه مخاطبان غيرمسلمان و منصف اگر بشنوند، بپذيرند و بتواند از آن دفاع كند. نكته دوم اين است كه اين سطح از دانايي راجع به اسلام از نظر شهيد دكتر بهشتي در بهترين حالت شرط لازم براي اينكه ما ادعا بكنيم به حدي از فهم از اسلام رسيدهايم را تامين ميكند، اما شرط كفايت آن است كه تلاش كنيم و بفهميم براي عينت بخشيدن به آن فرمان چگونه بايد عمل كنيم. وجه نظري اين مساله عبارت از اين است كه همانطور كه الان به صراحت در نظريهها و روششناسي توسعه شاهد هستيم كه ميگويند براي پيشبرد امر توسعه دانستن اينكه «چه» كارهايي بايد بكنيم لازم است اما كافي نيست و شرط كفايت اين است كه بگوييم «چگونه» اين كار اجرا بشود، در روششناسي شهيد بهشتي نيز دانستن چگونگي (Know-How) اگر نه بيش از دانستن چيستي (Know-What) كه حداقل به اندازه آن اهميت دارد. اين رويكرد نگاهي به آينده را نيز به همراه دارد چرا كه در ادبيات اقتصاد دانايي هم در اين ارتباط طبقهبندي جديدي از دانايي و علم ارائه شده و آن را به دو گروه دانش آشكار و ضمني تقسيمبندي كرده كه در جاي خود قابل بحث و گسترش فوقالعاده است.
درواقع ميخواهم اين را عرض كنم كه آيتالله شهيد دكتر بهشتي شايد جزو اسلامشناساني است كه روي نقش بسيار تعيينكننده «چگونگي» عينيت بخشيدن به آرمانهاي اسلامي به همان اندازه شناخت آن آرمانها تاكيد دارد، بنابراين روي نقش بسيار تعيينكننده بصيرتهاي موسوم به دانش ضمني در قلمرو معرفت اسلامي تاكيد كرده و به نظر ميرسد اين جنبه اخير يكي از مهمترين شكافها و حفرههاي معرفتي مسلمانان در طول تاريخ بوده و اگر اين مبناي متدولوژيك را بپذيريم به كلي بايد نظام آموزشي خود را مورد بازبيني قرار دهيم. ما نياز داريم دانش ضمني خود را تقويت كنيم و براي اينكه اهميت اين مساله درك شود كافي است فقط به اين نكته اشاره كنم كه بعضي از نظريهپردازان بزرگ اقتصاد دانايي ميگويند اگر كل پيكره معرفت بشري را به دو قسمت دانش آشكار و ضمني تقسيم كنيم آنها اين پيكره را تشبيه به يك كوه يخ ميكنند. بدنه اصلي معرفت توسعهساز دانش ضمني است كه به اصطلاح ناظر بر آن قسمت از كوه يخ است كه زير آب قرار گرفته و متاسفانه به واسطه اينكه جز دوره كوتاهي در صدر اسلام ما تجربه چنداني در حكومت ديني نداشتهايم بصيرتهاي عالمانه ديني ما در مورد دانش ضمني بسيار اندك و ناچيز است و اگر مباني متدولوژيك آيتالله شهيد دكتر بهشتي براي فهم اسلام مورد توافق قرار گيرد راه براي كسب و تكميل اين نوع از دانش هم از منظر اسلامي گشوده ميشود.
بهعنوان آخرين نكته اگر ما ميبينيم حركت آزاديبخش تجربه شده در ايران در پرتو انقلاب اسلامي جزو معدود انقلابهاي بزرگ اجتماعي است كه در كشورهاي در حال توسعه صورت گرفته و در آن توانستهايم در عرض كمتر از يك سال كه از انقلابمان گذشته يك قانون اساسي ارائه كنيم كه به صورت سيستمي سازوكارهاي عملياتي كردن آرمانها را نشان داده، فكر ميكنم در ايران هيچكس اجازه ترديد راه دادن به خود ندهد كه بيش از هر چيز و هر كس اين دستاورد عظيم مديون شهيد بهشتي است و اينكه شهيد بهشتي توانست كار به اين بزرگي را در مجلس خبرگان مديريت كند به خاطر اين است كه با اين الگوي روششناختي براي فهم اسلام تلاش كرده بود. به لحاظ نظري ما اگر بخواهيم بابي را كه شهيد بهشتي گشوده صادقانه ادامه بدهيم لازمهاش اين است كه از آن روششناسي تبعيت كنيم.
* خلاصه سخنرانی فرشاد مؤمني عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: فرهیختگان
خانواده شهید بهشتی عصر دیروز در بهشت زهرا و بر مزار شهید مظلوم بهشتی شام غریبان برگزار کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه در این مراسم کوچک که با حضورخانواده شهید بهشتی و تعدادی از آشنایان برگزار شد پس از تلاوت قرآن زیارت عاشورا توسط دکتر محمدرضا بهشتی خوانده شد.
همچنین در پایان مراسم دکتر علیرضا بهشتی ضمن تشکر از حضور آشنایان در شام غریبان ابراز امیدواری کرد از سالهای آینده خانواده شهید بتوانند مراسم بزرگداشت را همچون ۲۸ سال گذشته درمسجد قبا برگزار کنند.
گزارش خبرنگار کلمه همچنین حاکی است علیرغم اینکه این مراسم بدون هیچ گونه اطلاع رسانی و اعلام عمومی برگزار شد تعداد بسیاری از نیروهای امنیتی در محل شام غریبان حضور پیدا کرده بودند. آنان از شرکت کنندگان این مراسم که در واقع تنها خانواده شهید بهشتی و تعدادی از آشنایان بودند عکس و فیلم می گرفتند! که این کار با اعتراض خانواده شهید مواجه شد.
نیروهای امنیتی همچنین یک عکاس را که در حال عکس برداری از مراسم بود دستگیر و از محل خارج کردند.
نحوه حضور و نوع رفتار ماموران امنیتی در این شام غرییان غریبانه انزجار خانواده و حاضران را به همراه داشت
نام و یاد شهید آیتالله دکتر بهشتی با تحزب درآمیخته است. در این گفتوگو برآنیم تا به سازوکار حزبی و استراتژی یک حزب اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی بپردازیم تا از این طریق به اندیشههای اندیشمند بزرگی دست یابیم و با دغدغههایش آشنا شویم. برای این کار به سراغ دکتر محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، و فرزند شهید دکتر آیت الله بهشتی رفتیم. متنی که در ادامه می آید، متن مصاحبه با ایشان است:
شهید بهشتی در تعیین سازوکار داخلی حزب چه استراتژی را دنبال میکرد؟ آیا از منظر ایشان در درون حزب یک ساختار دموکراتیک پذیرفته شده بود؟
ایشان در مورد جذب افراد برای همکاری در حزب خیلی تلاش میکرد و حتی افرادی در مرکزیت حزب فعال بودند که گاه نسبت به حضور آنها خیلی انگیزه مثبتی هم نداشت اما علت ادامه این همکاری اعتقاد ایشان به کار جمعی بود تا آنجا که ایشان از من خواست از فردی برای همکاری و مشارکت در حزب دعوت کنم که بارها علیه حزب صحبت کرده بود، اما برای ایشان اصل حرکت جمعی اصل بسیار مهمی بود. حاضر بود که کندتر حرکت کند اما با جمع حرکت کند. حاضر بود خلاف رای و نظرش در جمع تصمیم گرفته شود و او خودش را ملتزم به آن تصمیم میدانست به دلیل اینکه به نحو واضحی ایشان به نقطه ضعف ما در کار جمعی آگاهی و وقوف پیدا کرده بود.
در این زمینه میتوانید به مواردی اشاره کنید؟
در جریان نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ایشان و عدهای از اعضای شورای مرکزی، آقای دکتر حبیبی را به عنوان کاندیدای حزب پیشنهاد میدادند. رای ایشان و همفکرانشان در درون حزب در اقلیت قرار گرفت اما مرحوم شهید بهشتی به عنوان دبیرکل آقای جلالالدین فارسی را که جمع به ایشان رای داده بود به عنوان کاندیدای حزب معرفی کرد و هیچگاه در مکالمات تلفنی و سخنان شخصی هم نظرش را از جمع تفکیک نکرد؛ برخلاف ما که اگر جایی هم بخواهیم جمعی حرکت کنیم در آخر جنبه فردی خودمان را حفظ میکنیم و راه خودمان را تفکیک میکنیم، اما ایشان ملتزم بود به تصمیم جمع و هیچگاه من نشنیدم که ایشان تفاوت نظر خودشان را با تصمیم جمعی در جایی مطرح کنند. من به طور مکرر شاهد این نوع عملکرد و رفتار ایشان بودم که برخلاف رای شخصی خودشان به تصمیم جمع ملتزم بودند. هر چند به دلایل مختلف ایشان قدرت اقناع بالایی داشت. به یاد دارم که در فاصله سه ماه قبل از تیرماه سال شصت در جلسهای که در آن ۱۵ نفر شرکت کرده بودند ایشان پیشنهادی را مطرح کردند که بالاتفاق ما با آن مخالف بودیم. اما در پایان یک جلسه سه ساعته غیر از وقت نماز که ایشان مقید بود نمازشان را اول وقت بخوانند در این جمع عدهای موافق با رای مرحوم شهید بهشتی بودند و عدهای دیگر هم حداقل دیگر مخالف نبودند و برای من این روحیه ایشان از قبل از انقلاب بسیار جالب توجه بود که هم تحمل و هم توانایی اقناع بالایی داشت و معتقد بود که اگر میخواهیم به طور جمعی حرکت کنیم باید همدیگر را قانع کنیم و حرکت کنیم.
من قبل و بعد از انقلاب در عرصه اجتماعی - سیاسی و حتی در عرصه خانوادگی یک مورد به خاطر ندارم که ایشان گفته باشد من چون فلان سابقه، مرتبه علمی یا مسئولیت را دارم و یا چون روحانی هستم یا مسئول خانواده هستم بنابراین شما باید این کار را انجام دهید به هیچ وجه چنین رفتاری از ایشان به یاد ندارم. شهید بهشتی این توانایی را داشت که بتواند مجموعهای را که با هم همزیستی اجتماعی دارند در یک مسیر اقناع متقابل طبیعی با خود همراه کند. برای من که امروز خود پدر خانواده هستم این توانایی و اهمیت و دشواری آن ملموستر شده است و هر گاه که بعضا در معرض این موضع قرار گرفتم که بخواهم عنوان کنم باید با من همراه شوید الگوی مرحوم شهید بهشتی بود که مانع شد و هشدار داد که مراقب باش که این نحوه برخورد موفق نخواهد بود. نمیخواهم بگویم پیش نمیآید؛ اما بالاخره اگر بخواهد انجام شود باید یک بار در کل زندگی اتفاق بیفتد، اما برخی گمان میکنند در کل زندگی میتوانیم این چنین همزیستی سالم و زندگی مشترک خانوادگی یا اجتماعی داشته باشیم.
با توضیحاتی که شما در مورد اندیشه و دغدغههای اجتماعی - سیاسی شهید آیتالله دکتر بهشتی دادید این سوال پیش میآید که چه دلیل عمدهای مانع از نهادینه کردن الگوی حرکت جمعی و ایدهآلهای دکتر بهشتی در روند فعالیت حزب شد؟
حزب جمهوری اسلامی ازهمان آغاز با یک معضل پیشبینی نشده روبهرو شد و آن اینکه امکان این را پیدا نکرد که یک رشد طبیعی داشته باشد به این معنا که از یک هسته کوچک شروع شود و آرام آرام بتواند اعضای خودش را در میدان عمل شناسایی و جذب کند و بعد اگر افرادی در عمل ناکارآمدی یا ناسازگاری با اهداف حزب دارند بتواند آنها را پالایش کند مجال هیچ یک از اینها را پیدا نکرد و در شرایط خاصی در وضعیت پرفراز و نشیب آغاز انقلاب این حزب شکل گرفت و به دلیل وجود چهرههای شناخته شده در حزب مورد اعتماد عمومی واقع شد.
این مسئله چنان دامنگیر حزب شد که در طول دوران هفت ساله فعالیت حزب نتوانست از این وضعیت خود را رها کند هر چند سعی کرد به نوعی از عهده مسئله برآید اما کاملا پیدا بود که همان مشکل اول کماکان در حزب باقی بود و به عنوان مثال در مرکزیت حزب ذهنیت، طرز فکر، تصمیمگیری و نحوه برخوردی وجود داشت، اما هیچ ضمانتی وجود نداشت که همین نحوه برخورد و بینش با آن عمق در شعب حزب در شهرستانها عینا ساری و جاری باشد. چرا که نوع شکلگیری در یک فرآیند تشکیلاتی صورت نگرفت و اگر تشکیلاتی شکل گرفت کوششی برای برآمدن از وضعیت غیرمترقبه آغازین بود و در همان سطح هم توانست خود را پیش ببرد. نه اینکه تشکلی که از درون میتوانست بزاید و به انتخاب خودش و با تصمیم قبلی نمایندگی خودش را تاسیس کند. بلکه مجموعههایی موجود بود و حزب برای تشکل یافتن و سازمان یافتن آنها تلاش میکرد. بنابراین به راحتی ممکن بود در عرصههای مختلف، موضعگیریهایی صورت بگیرد که الزاما با مرکزیت حزب هماهنگ نبود و حتی از آن اطلاعی هم نداشته باشد.
البته نظر مرحوم شهید آیتالله دکتر بهشتی و برخی از دوستان ایشان این بود که حزب تا حدود زیادی نمایانگر جامعه باشد. به این معنا که تنوع و گوناگونی موجود در جامعه در حزب وجود داشته باشد و در واقع حزب تبدیل به حزب صنف یا قشر خاصی نشود. درست به همین دلیل است که شاخههای مختلف از جمله شاخه دانشآموزی از بخشهای قابل ملاحظهای بود که در سطح گستردهای فعالیت میکرد و برپایی و رشد قابل توجهی داشت.
به اعتقاد شما راهبردهایی که شهید بهشتی در تاسیس و تداوم فعالیت حزب به کار گرفت چه نتایج مثبتی برای جامعه ما به دنبال داشت؟
بهرغم اینکه از آن زمان و به خصوص بعد از توقف فعالیت حزب در سال ۶۵ مجموعههای مختلفی در کشور پدید آمدند.
من بیآنکه بخواهم نسبت به حزب کمترین تعصبی داشته باشم مجموعا برداشتم این است که با تمام مشکلاتی که این تشکل در طول دوران فعالیتش داشت نیروهایی که در درون حزب گردهم آمدند دارای وجوه مشترکی بودند و به ویژه تاثیر تربیتی و جامعهپذیری حزب در طول فعالیت ۳-۲ ساله اول آن به عنوان یک تجربه کمنظیر در جهت کار جمعی به شمار میآید. به طوری که اعضای آن در یک تشکیلات سیاسی میتوانستند خود را در جایی احساس کنند که با هدف خدمت اجتماعی فعالیت کنند، حزب تبدیل نشد به حلقه کوچکی از افرادی که خود را به نوعی تافته جدا بافته اجتماع حس میکنند. به ویژه تحزبهایی که بر مدار نوعی نگاه انتلکتوال نسبت به حرکت سیاسی - اجتماعی شکل میگیرد به زودی در معرفی این خط میگیرد که تبدیل به حلقهای متشکل از افرادی نبود که خودشان را به نوعی بالاتر و فهیمتر از جامعه و آیندهنگرتر از آن تلقی میکنند. چنانکه حضور جدی مردمی برای آنها مسئله ثانوی میشود به این معنا که نگاه به حضور مردم بیشتر ابزارانگارانه میشود. به گونهای که دیگران را برای عملی کردن مقاصدی میبینند که توسط جمعی تعیین میشود و من این وضعیت را یک آفت جدی تلقی میکنم. به ویژه در سالهای اخیر کمابیش مجموعههایی تشکیل شده اما نتوانست پیوند روشنی با مردم برقرار کند. درست به همین دلیل در عرصه اجتماعی مشخصا این احساس در میان مردم مطرح شد که این تشکلها تا چه اندازه بازگوکننده مسائل ما هستند و به سرعت با طرح این سوال رابطه مردمی از دست رفت.
این درست است که حزب جمهوری اسلامی از جهات مختلفی تشکیلاتی بود اما به دلیل حضور جدیتر مردمی احساس من این بود که ویژگی پیونددهنده موثری داشت. هر چند ممکن است این نقش باارزش حزب در روزهای بحرانی آغاز انقلاب درک نشود اما اینکه نوعی تماس، گفتوگو و توافق پیرامون مسائل اجتماعی پدید آید و برای به مرحله تصمیمگیری رساندن این مسائل تلاش جمعی صورت گیرد یک موفقیت بسیار مهم و حیاتی در مقطع پرفراز و نشیب پس از پیروزی انقلاب محسوب میشود. اما حزب جمهوری اسلامی فراتر از این موفقیت نیازمند انتظامی فراتر از آنچه که داشت بود و در این زمینه مجموعا به ویژه پس از ضربه سنگین حوادث سال ۶۰ میزان توفیقی که برای دستیابی به تشکل و ماهیت حزب مطلوبش لازم داشت را نتوانست کسب کند. تلقی مرحوم شهید بهشتی از حزب ابزاری نبود که تنها برای در اختیار گرفتن مراکز تصمیمگیری قانونی کارآمدی دارد بلکه درست نقش حزب را در برنامهریزی، هدفگذاری و تربیت افراد میدانست.
هر چند من معتقدم که از جمله وظایف احزاب است که کابینه سایه تشکیل بدهند و توضیح دهند که اگر بخواهند مسئولیت را عهدهدار شوند فلان فرد مسئولیت کدام بخش را بر عهده دارد و حتی معتقدم نظامی که میخواهد آیندهنگرانه عمل کند باید اطلاعاتی در اختیار آنها بگذارند تا بتوانند برای تدوین برنامههای خودشان تلاش کنند. همه اینها از جمله کارکردهای مطلوب نزد شهید بهشتی بود. میبینیم که نگاه جامعه ما به مسائل و عدم توافق در سیر حرکت جمعی یک نقصان و مانع اساسی به شمار میآید. در حالی که اساسا حرکت موفق حزبی منوط به این مسئله است.
اساسا اندیشه ائتلاف در آغاز پیروزی انقلاب در موضوعی همچون انتخابات ریاست جمهوری اولین بار توسط شهید بهشتی مطرح شد و هر چند کاندیدای حزب رای نیاورد اما برای حزب تجربه بسیار مثبتی بود. چنانکه در همین باره کسانی در داخل حزب بودند که اساسا چنین ذهنیتی برای آنها قابل تصور نبود که میتوان با دیگران در مورد حداقلهایی به توافق رسید و برای حرکت اجتماعی جمعی از بخشی از هدفمان بگذریم. از این رو تبدیل نگاه همه یا هیچی به نگاهی که میتواند براساس مشترکات حرکت کند تجربه بسیار باارزشی بود.
به اعتقاد شما بررسی مجدد دوران فعالیت حزب جمهوری اسلامی و جمعبندی تجربیات این حزب چه اهمیتی میتواند در گذر از موانع فراروی جامعه ما در سیر نهادینه کردن حرکتهای اجتماعی داشته باشد؟
من امروز با فاصله ۲۳ سال از توقف حزب جمهوری اسلامی معتقدم اگر ما میتوانستیم تجربیات باارزشی را که در مسیر فعالیت حزب جمهوری اسلامی به دست آوردیم جمعبندی کنیم، کما اینکه همینطور میتوانستیم تجربیات با ارزش ابتدای انقلاب، جنگ و دیگر پدیدههای عمده تاریخ معاصر کشورمان را جمعبندی کنیم، معتقدم که به مراتب راه آینده را به نحو مطلوبتری دنبال میکردیم و همینطور در شکلگیری احزاب و فعالیت حزبی که هنوز هم به اعتقاد من در فعالیتهای اجتماعی ضروری است موفقتر میتوانستیم عمل کنیم و چه بسا میتوانستیم در تجربیات ده سال اخیر و دورههای بعد موفقتر عمل کنیم اما همانطور که ما نتوانستیم این تجربیات را به اندازه کافی از درون حرکت انقلاب و سالهای پرفراز و نشیب آغاز انقلاب و دوران پرنکته و آموزنده دفاع مقدس و سالهای بعد از جنگ اخذ کنیم درجمعبندی و اخذ تجربیات دوران فعالیت حزب جمهوری اسلامی نیز موفق نبودیم. اساسا توانایی ما در جمعبندی و بهرهگیری از تجربیات گذشته بسیار ضعیف بوده است. در غیر این صورت در مراحل بعدی به مراتب موفقتر بودیم. چنانکه در بسیاری از موارد پیش آمده آنچه را که میتوانستیم به عنوان تجربه بهره بگیریم در جای دیگری تکرار کردیم و همان نتایج و یا نتایجی مشابه با فاصلهای اندک نصیب ما شد و به همین دلیل ما نتوانستیم حرکت جهتداری بر مبنای یک تحلیل روشن در عرصههای مختلف از جمله مسائل اجتماعی داشته باشیم.
منبع: آرمان
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با تشریح جزئیات جلسه دیروز کمیسیون تلفیق مجلس از قهر چندباره نمایندگان دولت خبر داد.
نصرالله ترابی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، گفت:« در جلسه دیروز ابتدا دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز پژوهشها و اتاق تعاون در خصوص کلیات لایحه اعلام نظر کردند و بعد از آن رای گیری به عمل آمد و کلیات تصویب شد.»
وی ادامه داد:« روز گذشته تا ماده ۱۶ مورد بررسی قرار گرفت و چند مادهای هم حذف شد که مواد حذف شده عمدتا موادی بود که در آن درصدی برای دولت مشخص شده بود تا مبالغی را به صورت گلوبال در اختیار داشته باشد که با مخالفت نمایندگان این مواد رای نیاورد.»
این عضو کمیسیون تلفیق تصریح کرد:« نمایندگان دولت در میانه کار و بعد از اینکه ماده هشت و سپس ماده ۹ که تشکیل یک صندوق به منظور توسعه فرهنگی و رسانهای بود حذف شد، ناگهان جلسه را ترک کردند که فکر میکنم احتمالا تماسی از جایی با آنها گرفته شد که آقایان دستهجمعی جلسه را ترک کردند.»
وی با انتقاد از این رفتار نمایندگان دولت، افزود:« بر اساس آئیننامه داخلی مجلس بالاترین مقام اجرایی مربوطه به بحثی که در کمیسیون مطرح است باید در کمیسیون حاضر شود که چند نفر از نمایندگان با توجه به رفتار نمایندگان دولت در جلسه دیروز کمیسیون تلفیق اعتراض کردند و قرار شد هیات رئیسه تنها وزرای مربوطه را دعوت کند که نمایندگان در صورت عدم حضور، ترک ناگهانی جلسه بدون دلیل و مواردی از این دست از وزیر سئوال کنند و یا موارد نظارتی را در مورد آنها اعمال کنند.»
ترابی خاطر نشان کرد:« در جلسه دیروز کمیسیون تلفیق از جانب دولت عمدتا معاونین رئیس دولت و معاونین نظارت راهبردی بود که طبیعتا این آقایان را نمیتوان مورد سئوال قرار داد.»
من هیچ فرقی با مادرهای دیگری که عزیزان شان را از دست داده اند، ندارم. برای همین اگرچه خیلی حرف ها در دلم مانده است اما خودمان خواسته ایم بعد از شهادت علی، سکوت کنیم. دلم نمی خواهد حوادث ظهر عاشورا و نحوه به شهادت رسیدن پسرم را بازگو کنم. همه رنجی که بعد از به شهادت رسیدن علی کشیده ایم را به خدا واگذار کرده ایم و می دانم حق پیروز خواهد شد".
این جمله های کوتاه و بریده بریده «خدیجه موسوی خامنه»، مادر شهید علی موسوی است که حتی نسبت خانوادگی او با میرحسین موسوی نیز موجب نشد تا او در جایگاهی ویژه به عنوان خواهر یکی از سران جنبش سبز، با رسانه ها مصاحبه کند و از رنج خانواده خود بگوید.
خواهرزاده ۴۲ ساله مهندس موسوی ظهر روز عاشورای سال گذشته در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه به شهادت رسید.
مردم سبز و سوگوار تهران با تجمع در برابر بیمارستان ابن سینا که خواهر زاده مهندس موسوی به آنجا منتقل شده بود، شعار "میرحسین میرحسین تسلیت تسلیت" سرمی دادند اما دقایقی بعد گزارشی رسید که حکایت می کرد؛ نیروهای لباس شخصی و یگان ویژه با حمله به مردم آنها را پراکنده کرده و نیروهای امنیتی و نظامی نیز نگران از برگزاری تشییع گسترده پیکر شهید "علی موسوی " پیکر او را از بیمارستان به جای نامعلومی منتقل کرده بودند.
یکی از بستگان شهید علی موسوی به خبرنگار جرس گفته است: سال گذشته، خانواده شهید موسوی برای تحویل گرفتن جسد بی جان فرزند خود به ستوه آمده بودند. تا آنجا که پدر شهید موسوی با اندوه خطاب به برخی از نیروهای امنیتی می گفت از خیر جسم بی جان پسرم هم گذشتم . ضجه های مادر و پی گیری های مداوم آنها موجب شد تا در نهایت پیکر این شهید را به خانواده تحویل دهند.
گفته می شود در مراسم امنیتی که برای برگزار کردن مراسم تشیع شهید موسوی برگزار شده بود، حتی اجازه دیدن صورت این شهید را به برخی از اقوام و بستگان نمی دادند و هنگام مراسم خاک سپاری هم با محدودیت ها و مراقبت های ویژه، اجازه ندادند نزدیکان شهید موسوی وداعی آرام با عزیز از دست رفته خود داشته باشند.
بارها برای مصاحبه با خانواده شهید موسوی تلاش کردیم اما هر بار تاکید می کردند که هیچ فرقی میان آنها با خانواده شهدایی که نام آنها به اندازه نام شهید موسوی شناخته شده نیست، وجود ندارد و ترجیح می دهند سکوت کنند.
مادر شهید علی موسوی که صدایش همانند همه مادران داغ دیده دیگر پر از بغض است، می گوید در مورد ظهر عاشورا از من هیچ نپرسید. به او قول می دهم چیزی در مورد روز عاشورا، نحوه به شهادت رسیدن فرزندش و حوادث پس از آن نپرسم و ننویسم و این آغازی شد برای یک گفتگوی تلفنی کوتاه که در پی می آید:
خانم موسوی، شش ماه نبودن شهید علی موسوی بر شما، پدر علی و خانواده ایشان چگونه گذشت؟
چه بگویم،سخت گذشت، مثل همه خانواده های داغ دیده دیگر به ما هم سخت گذشت. علی دوست و تکیه گاه خانواده اش بود، با پدرش کار می کرد. با رفتن او فشار زیادی به پدرش وارد شد. هیچ کس برای یک بچه هفت ساله پدر نمی شود. تنهایی و دردی که خانواده علی تحمل کرده اند را هیچ کسی جز خدا نمی داند .
شما و خصوصا همسر، پسر و دختر شهید علی موسوی بعد از شش ماه، چگونه با این ماجرا کنار آمده اید؟
همه فقط به خاطر خدا صبوری می کنیم. بچه های علی فوق العاده به پدرشان وابسته بوده اند، به همسرشان هم سخت می گذرد اما چاره ای جز توکل به خدا نیست. ۲۰ سالی که ازدواج کرده بود ما معمولا هر روز صبح ها کنار هم بودیم و با هم سر یک سفره می نشستیم اما ناگهان از روز عاشورا همه چیز عوض شد. ابراهیم پسر دیگرم وقتی شهید شد، هیجده سال داشت و علی چهل و دو سال، دو برابر برادرش من با او زندگی کردم و حالا غم سنگینی بعد از رفتن او در دل همه ماست.
بیشتر دلتنگ کدام خصوصیت اخلاقی سید علی می شوید؟
علی تک بود، نه برای من و فامیل، برای کسانی که در شهرستان با او کار هم می کرده اند، علی آنقدر عزیز بود که هر کسی خبر شهادت او را شنید، گریه کرد و ناراحت شد. بچه فوق العاده با محبتی بود، آقای مهندس موسوی هم علی را خیلی دوست داشت. اگر به او می گفتند سرت را باید بدهی ، دریغ نمی کرد. نه برای دایی اش اینطور بود بلکه برای همه مردم از جان مایه می گذاشت. از شانزده سالگی در خانه نبود و شب های عملیات همیشه با مردهای دیگر خانه به جبهه می رفت. گاهی وقت ها که پدرشان هم می رفت جبهه، من که دختری نداشتم تنها در خانه می ماندم تا علی به همراه برادر و پدرش برای دفاع از کشور مبارزه کند. علی مردم را دوست داشت و فکر نمی کنم میان دوستان و همکاران علی کسی از او رنجیده باشد.
فکر می کنید چرا او از میان بستگان مهندس موسوی مورد هدف قرار گرفت؟
کسانی که او را انتخاب کردند، خودشان می دانند چه کردند، آنها خوب می دانستند دارند چه کار می کنند و ما هم واگذار کرده ایم به خدا. می دانیم خدا خودش جای حق نشسته است و کسی که بچه های ما را نشانه رفته را رسوا خواهد کرد. اینطوری باقی نمی ماند و حق همیشه پیروز می شود.
آیا هیچ وقتی پیش آمده است که از آقای موسوی به خاطر ایستادگی و اعتراض او در برابر تقلب انتخاباتی و اتفاقات پس از آن، دلگیر شوید ؟
هرگز. آقای موسوی خوب می داند که خانواده ما از شهادت نمی ترسد، این دفعه اول نیست ،پسر دیگر من هم برای دفاع از کشور، در جبهه شهید شده است، علی هم اگرچه عاشق دایی اش بود اما جانش را برای مردم داد. آقای موسوی هم از حق دفاع کرد، بی عدالتی را تحمل نکرد، اسلام هم نگفته که ما باید ظلم پذیر باشیم. هر کس دیگری جای موسوی از حق دفاع می کرد علی از او حمایت می کرد.
آیا برای شناسایی کسانی که به فرزند شما شلیک کرده اند، شکایت و پیگیری قضایی هم کرده اید؟
این همه مادران که دارند می سوزند و فریاد می زنند، مگر صدایشان را کسی شنید؟ .
می دانم تمایلی ندارید تا ناگفته های مربوط به شهادت فرزندتان را بازگو کنید اما به عنوان یک مادر سخن آخر تان چیست با کسانی که خودشان می دانند با شما وخانواده های دیگر در یک سال گذشته چه کرده اند؟
اگر بخواهم حرف بزنم، یک سینه حرف ناگفته دارم اما...
با تشکر از وقتی که در اختیار جرس گذاشتید
علی بیکس ، فعال اجتماعی ویکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری با وجود نیاز به درمان پزشکی همچنان بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برد .
یه گزارش خبرنگار کلمه، وی از ۲۴خرداد ماه در زندان اوین به سر می برد و اکنون در بند ۳۵۰ این زندانی وضعیت ناگواری از جهت بهداشت دهان و دندان دارد.بیکس با اینکه ماههاست حکم هفت سال حبس تعزیری اش صادر شده اما دادگاه تجدید نظر برایش تصمیمی نگرفته و هر بار به دلیل نقص مدارک از رسیدگی به پرونده او خودداری می کند . این در حالی است که باید تاکنون تکلیف این زندانی که از بیماری دهان و دندان رنج می برد مشخص می شد و برای درمان به مرخصی می آمد اما به دلیل بلاتکلیفی با مرخصی وی موافقت نمی شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده بیکس از مسولان تقاضا دارند که با مرخصی چند روزه این زندانی در بند برای درمانش موافقت کنند.
خانواده بیکس همچنین از وضعیت بلاتکلیف او در زندان گلایه مندند اینکه چرا پس از یک سال حبس هنوز وضعیت فرزندشان مشخص نشده و حکم دادگاه تجدید نظرش صادر نشده است.
علی بیکس ، دارای دکترای تاریخ ، ۲۴ خردادماه سال گذشته بازداشت و تاکنون نیز بدون استفاده از مرخصی در زندان به سر می برد. او با کمیته اطلاع رسانی ستاد مرکزی میرحسین موسوی نیز در زمان انتخابات همکاری داشته است.
بیکس بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده است . .خانواده بیکس از وضعیت نامعلوم فرزند خود نگرانند و هر چه زودتر خواهان تعیین وضعیت و اعلام حکم نهایی وی هستند.
حضرت آیتالله بیات زنجانی با تماس تلفنی با پدر محمدصابر عباسیان، از خانوادهی این دانشجوی زندانی دلجویی کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه، ایشان با یادآوری اهداف والای مردم و جوانان ایران، گرفتاریهای اینچنینی را در برابر آنها ناچیز ارزیابی کردند و افزودند: طرف معاملهی شما خداوند متعال است و خداوند یاور و ناصر شما خواهد بود.
ایشان ادامه دادند: مردم نیز قدردان جوانان شما هستند و آنها را فراموش نخواهند کرد. آیتالله بیات زنجانی در پایان، آزادی هرچه زودتر محمدصابر عباسیان را از خداوند طلب کردند و ابراز امیدواری کردند کسانی که با برخی توهمات و تخیلات بیپایه به دنبال پروندهسازی برای جوانان این مرز و بوم هستند روزی حقیقت را دریابند.
منابع خبری گزارش دادند که جوانترین فرزند رهبر این کشور سال گذشته میلادی بهطور محرمانه بهعنوان یکی از اعضای پارلمان انتخاب شد تا زمینه برای انتقال قدرت فراهم شود.
به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، نام «کیم جونگ اون»، ۲۷ ساله در میان فهرست ۶۸۷ تنی که در تاریخ هشتم ماه مارس سال ۲۰۰۹ میلادی برای ورود به مجمع عالی مردمی انتخاب شدند نبود ولی روزنامه «دونگ آ ایلبو» به نقل از منابع آگاه غربی نوشت که جونگ اون با نام مستعار «کیم جونگ» وارد پارلمان شده است.
بنا بر این گزارش، جونگ اون به نشانه ۱۶ ماه فوریه که مصادف با تولد کیم جونگ ایل است، در حوزه انتخابیه شماره ۲۱۶ فعالیت میکند.
این روزنامه همچنین نوشت که نام جونگ اون در میان فهرست افراد راه یافته به پارلمان نبود چرا که این مقامهای کرهشمالی تصمیم داشتند این مسئله محرمانه بماند.
این منبع در ادامه اعلام کرد که مقامهای کرهشمالی بعد از این انتخاب تصمیم گرفتند تا با تعلیم دادن سرودی با عنوان «ردپا» در مدارس ابتدایی، نوعی نگرش عقیدتی خاص درباره جونگ اون ایجاد کنند.
این خبر در حالی منتشر میشود که مقامهای کرهشمالی شنبه گذشته طی اقدامی که به اعتقاد تحلیلگران جدیدترین نشانه انتقال قدرت بهشمار میرود، اعلام کردند که طی نشست کمسابقهای در ماه سپتامبر رهبران جدید برای حزب حاکم انتخاب میکنند.
این نشست که برای نخستین بار بعد از سال ۱۹۶۶ میلادی برگزار میشود این گمانهزنی را پررنگ کرده است که مقامهای پیونگیانگ تصمیم دارند بهطور عمومی کیم جونگ اون را به عنوان جانشین رهبر کرهشمالی اعلام کنند.
کیم جونگ ایل در سال ۱۹۷۴ میلادی بهعنوان جانشین «کیم ایل سونگ»، بنیانگذار کرهشمالی انتخاب شد ولی این تصمیم بهطور عمومی در سال ۱۹۸۰ میلادی اعلام شد و کیم بهطور رسمی در سال ۱۹۹۴ میلادی قدرت را در دست گرفت.
یکی از تحلیلگران کرهجنوبی به نقل از آژانس جاسوسی این کشور اعلام کرده که کیم جونگ اون در سال گذشته میلادی بهعنوان جانشین رهبر کرهشمالی انتخاب شد ولی این تصمیم هنوز بهطور عمومی و بینالمللی اعلام نشده است.
برخی گمانهزنیها حاکی از آن است که کیم جونگ ایل از سال ۲۰۰۸ میلادی از بیماری شدید جسمی رنج میبرد و همین مسئله باعث شده است که وی زمینه انتقال قدرت به فرزند سوم خود را فراهم کند.
تا پیش از این ماجرا کسی اجازه کوچکترین اظهارنظری درباره جانشین رهبر کرهشمالی را نداشت.
هماهنگ کننده اطلاعرسانی خدمات پزشکی نظامی گفت که خبرهای اولیه حکایت از حمله یک بالگرد اسرائیل همزمان با حملات توپخانهای ارتش عبری به این محله دارد که در پی آن «بسام بدوان» ۳۲ ساله شهید و یک نفر دیگر هم زخمی شد.
به گزارش ایلنا، نظامیان اسرائیل عصر دوشنبه محله «الشجاعیه» واقع در شرق شهر غزه را هدف حملات توپخانهای خود قرار دادند که در پی آن یک نفر از ساکنان آن به شهادت رسید و یک نفر دیگر زخمی شد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی فلسطین، «ادهم ابوسلمیه»، هماهنگ کننده اطلاعرسانی خدمات پزشکی نظامی گفت که خبرهای اولیه حکایت از حمله یک بالگرد صهیونیستی همزمان با حملات توپخانهای ارتش اسرائیل به این محله دارد که در پی این جنایت «بسام بدوان» ۳۲ ساله شهید و یک تن دیگر هم زخمی شد.
احمدینژاد در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید نیروی انتظامی عنوان میکند به دستور رئیسجمهور با موضوع بیحجابی برخورد میکند، گفت: نشنیدم نیروی انتظامی چنین سخنی را اعلام کرده باشد؛ بنده تا این لحظه نشنیدهام چنین اظهارنظری شده باشد؛ حرف من همان بود که در مصاحبه قبلی گفتم.
به گزارش ایلنا، محمود احمدینژاد امروز بعدازظهر در نشست خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی در پاسخ به پرسشی درباره رویکرد اخیر دولت نسبت به موضوع حجاب و مسائل فرهنگی ابهاماتی ایجاد کرده، گفت: فکر میکنم باید از کسانیکه این مسائل را مطرح میکنند بپرسید در مسائل اخیر تنها نکتهای که بدان ایراد گرفته نشد ایراداتی بود که من وارد کردم کسانیکه اظهار نظر کردهاند مطلقا به این دو نکته که من به آنها اشاره کردم نپرداختند.
وی ادامه داد: در حوزه فرهنگ دیدگاههای ما بسیار روشن است این دولت، دولت فرهنگی است و سرمایهگذاری ما در بخشهای فرهنگی به سوی باز کردن فضااست معمولا در حوزه زنان اظهار نظرها با افراط و تفریط همراه بوده است اعتقاد دارم زنهای ایرانی کرامت و شخصیت خودشان را انتخاب کردهاند به طوری که در بسیاری از حوزهها پیشتاز بودهاند.
احمدینژادگفت: مردم و زنان ایران پاکترین افراد هستند اما قانون باید اجرا شود و کسی نباید عمل خود را به دین و قانون نسبت دهد.
وی همچنین مدعی شد: گروههای سازمانیافتهای وجود دارند که اقدامات تخریبی میکنند و نیروهای اطلاعاتی در حال شناسایی آنها برای برخورد هستند و کسی کار غیرقانونی نمیکند.
دولتمردان آمریکا نه تاریخ میدانند و نه جغرافیا
احمدینژاد در ادامه در پاسخ به سوالی درباره آثار تحریمها علیه کشورمان اظهار داشت: اگر آنها بخواهند ما را تحریم کنند اثر آن در اقتصاد مثبت و در گفتوگوها منفی است. اگر تا قبل از این گفته میشد دولتمردان آمریکایی تاریخ نمیدانند الان میگویم آنها جغرافیا هم نمیدانند زیرا وسعت، جمعیت و ذخایر ایران را نمیدانند، ولی ما چون دوست داریم روابط در جهان سازنده باشد به آنها میگوییم شما اشتباه میکنید و آنقدر از این چیزها بنویسید که ما هم در مقابل به شما میخندیم، زیرا هرجا تحریم کنید به سرعت تبدیل به رشد و تعالی در اقتصاد ایران میانجامد.
وی گفت: آمریکاییها به صهیونیستها تعهد دادهاند که علیه ایران کار کنند، ولی چکار میتوانند بکنند لذا هرچه میخواهند از این کاغذها بدهند.
رئیس دولت دهم ادامه داد: البته علاقه نداشتیم کار به اینجا بکشد، اما اگر عدهای اصرار داشته باشند حتی اگر طرف ما اوباما باشد که با شعار تغییر روی کار آمد پاسخ میدهیم، زیرا روشهای دیکتاتوری برای اداره جهان شکست خورده است و روشهای مانند بوش به جایی نمیرسد.
نام مفسدان اقتصادی در "آینده" اعلام خواهد شد
احمدینژاد در ادامه گفتوگو خود با خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره نظر دولت در قبال مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: از اینکه قوه قضائیه در این زمینه مصمم باشد خوشحال میشویم و انتظار داریم در عمل موفق شود زیرا عدالت باید در نظر گرفته شود و محدودیتی برای کسی نیست.
وی تاکید کرد: قوه قضائیه باید به شکایت معاون اول رئیسجمهور که چند نفر به او اتهاماتی زدند هرچه زودتر رسیدگی کند تا بقیه مردم هم احساس امنیت کنند.
احمدینژاد در پاسخ به این سوال که آیا با تاکیدی که رئیس قوه قضائیه برای برخورد با مفسدین اقتصادی داشت و شما نیز دو سال پیش میگفتید اسامی مفسدان اقتصادی در جیب من است و نام آنها را اعلام خواهم کرد، گفت: نامهای را تنظیم کردم و بزودی برای رئیس قوه قضائیه ارسال خواهم کرد در آنجا نام تعدادی از کسانی که چه حقیقی و چه حقوقی دستاندازیهایی را داشتند را به اطلاع عموم خواهند رساند.
نقدکننده باید طرف مقابل را دوست داشته باشد
احمدی نژاد در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه وطن امروز در مورد نظر دولت درباره نقد در رسانهها با تاکید بر اینکه نقد لازمه پویایی جامعه است، تاکید کرد: نقد وظیفه مهم و پشتیبانی و یاری رسانی است اما آنجا که به انتقامکشی و دروغ بستن تبدیل شود دیگر نقد نیست البته همچنان نیازمند تدوین مرزهای نقد و تخریب هستیم ولی کسی که خودش کار میکند این مرزها را بهتر میداند.
احمدینژاد ادامه داد: در نقد دلسوزی وجود دارد زیرا نقدکننده باید طرف مقابل را دوست داشته باشد. همچنین باید مرزهای نقد و تخریب مشخص شود که معیارهای روشنی در این زمینه وجود دارد و در نقد نکات مثبت و منفی هر دو دیده میشود اما وقتی نقد تبدیل به افترا شد و حتی بهرغم به دست آمدن اسناد خلاف واقع بودن افترا به بیان آن ادامه داده شود دیگر نقد نیست.
وی گفت: یک مشکل در فضای رسانه کشور وجود دارد که بسیاری از نشریات وابسته به گروه سیاسی هستند و لذا اگر بالای روزنامه وابستگی خود را بنویسند آن وقت هرچه بگویند مهم نیست زیرا خواننده میفهمد که آن نشریه از چه موضعی حرف میزند.
احمدینژاد با اشاره به جرم بودن توهین به مقامات کشور توصیه کرد که باید کمک کنیم فضای نقد احترامآمیز بیش از گذشته وجود داشته باشد که تبعیض در اجرای قانون بزرگترین تبعیض است و مسوولین باید توجه کنند تا قانون بیش از این اجرا شود البته اکنون هفته قوه قضائیه است و بیش از این نباید وارد این بحثها شویم و دولت تلاش کرده است تا با بالا بردن تحمل خود بیشترین نقدها بیان شود و نباید هر کس که یک جمله گفت با او برخورد شود.
وی درباره انتقادات از دولت که از سوی برخی افراد و ائمه جمعه مطرح میشود، گفت: بحث انتقاد از دولت لازمه یک جامعه آزاد است و اظهار نظر درباره عملکرد دولت امری عادی است البته بعضی تند اظهار نظر میکنند و برخی آرام.
بحث رئیسجمهور جدای از این مباحث است
احمدینژاد در پاسخ به این پرسش که دیدگاه دولت در رابطه با اظهارات برخی که قوه مجریه را متهم به دخالت در امور قوه قضائیه و قوه مقننه میکنند چیست، اظهار داشت: بر اساس قانون اساسی ایران این دو قوه مستقل از یکدیگر هستند و حق مداخله در امور یکدیگر را ندارند. قوه مجریه تنها قوهای است که به صورت همزمان چند دستگاه دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور، قوه قضائیه، دیوان محاسبات کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تکتک نمایندگان و ملت بر امور آن نظارت میکنند.
وی گفت: اما قوه قضائیه به دلیل حساسیتی که بر اجرای عدل دارد کسی ناظر بر امور آن نیست و خود باید در سطح اصلاح امورش باشد البته بحث رئیسجمهور جدای از این مباحث است و به عنوان مجریه قانون اساسی میتواند تذکر دهد و من نیز در عمل به وظایف خود تذکراتی را دادهام که امیدواریم در آینده بخشی را به اطلاع مردم برسانیم.
همه باید از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تبعیت کنیم
احمدی نژاد درباره کشمکش دولت و مجلس پیرامون دنشگاه آزاد، گفت: در خصوص دانشگاه آزاد هیچ کشمکشی بین دولت و مجلس وجود ندارد. یک نهاد قانونی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی که کارشناسان مختلف و نمایندگان قوای مختلف در آن عضو هستند یک مصوبه قانونی داشته است و تصمیم قانونی گرفته شده و همه باید تبعیت کنیم. حتی زمانی یک قاضی در قوه قضائیه رای خلاف صادر کرد آن رای متوقف شد پس لذا باید از تصمیات قانونی تبعیت کنیم.
استخراج نفت زیر ۶۵ دلار به صرفه نیست
رئیس دولت در پاسخ به سوالی درباره اظهار نظر وزیر نفت پیرامون اینکه با کمتر از نفت ۶۵ دلار نمیتوان درآمدی برای کشور کسب کرد، گفت: نظر وزیر نفت و آنچه من میگویم هر دو درست است اما در دو موضع مختلف. در همه جای دنیا معتقد هستند که اگر قیمت نفت از ۶۵ دلار کمتر شود دیگر استخراج و تولید نفت به صرفه نخواهد بود و این نظر درست است و ارتباطی به ادره کشور ندارد.
وی ادامه داد: در بحث مدیریت کشور ما بدون فروش نفت در برخی موارد کشور را ادراه کردیم و بهطور مثال قرار داد توسعه پارس جنوبی با هزینه ۲۱ میلیارد دلار از منابع داخلی تامین شد و یا برای تکمیل پروژههای گازی ۲۹ میلیارد دلار و برای توسعه حوزههای جدید نفتی ۲۰ میلیارد دلار را در نظر گرفتیم؛ در حالی که اجرای اینگونه قراردادها در گذشته همه لازمه فروش نفت بود. امروز اقتصاد غیرنفتی به سرعت رشد کرده است.
رای ممتنع لبنان برای ما ارزشمند است
احمدی نژاد درباره نظر برخی کشورها از قطعنامه سازمان ملل، گفت: اگر انتظار داشته باشیم کشوری مانند بوسنی هرزگوین در برابر فشار آمریکا بایستد، اشتباه است؛ زیرا آمریکا در بسیاری از کشورهای ضعیف که به نیازمندیهای اولیه خود محتاج هستند پایگاه دارد لذا نباید از آنها توقع داشته باشیم که مانند ما در جلوی آمریکا بایستند. من امروز معتقدم که بخشی از کشورهای مظلوم در شورای امنیت حاضر هستند و ما ریشه بسیاری از ظلمها و ستمها را در سیطره آمریکا میدانیم و برخی کشورها که در شورای امنیت علیه ما رای دادند نیز تحت فشار آمریکا هستند.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه تلویزیونی لبنان که پرسید نظر شما درباره رای ممتنع لبنان در صدور قطعنامه علیه ایران چیست، اذعان کرد: ارزش رای مثبت لبنان به اندازه رای منفی آن است؛ رای ممتنع لبنان برای ما ارزشمند است.
وی ادامه داد: ما از استقرار وحدت و همدلی در لبنان استقبال میکنیم و فکر میکنیم که این کشور به درجه رشد سیاسی برای تعیین سرنوشت خود رسیده است.
آنها که نگران اقتصاد کشورند، در زندگی خود چگونه عمل کردهاند؟
وی در پاسخ به سوال دیگری درباره علت کاهش نرخ رشد اقتصادی و پیشبینیهایی که در این رابطه مطرح میشود، گفت: روند رشد اقتصادی کشور کاهنده نیست بلکه افزاینده است عددی که سال گذشته از رشد اقتصادی کشور منتشر شد شفاف و کافی نبود زیرا وقتی قیمت نفت پایین میآید بر رشد سایر بخشها تاثیر میگذارد در حالی که در سال گذشته در بخش خدمات، کشاورزی و صنعت رشد بالایی را تجربه کردیم و از این بابت نگرانی نداریم و بهزودی بانک مرکزی آمار رشد اقتصادی را اعلام میکند.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که دولت در کاهش هزینهها تا چه اندازه موفق بوده است، گفت: در پنج سال گذشته شاهد رشد بودجه جاری کشور کمتر از تورم بودهایم و امسال نیز همینطور است، مصرف بنزین در دستگاههای دولتی هماکنون به نصف کاهش پیدا کرده و در بخشهای دیگر شاهد افزایش بودهایم.
احمدینژاد در پاسخ به پرسشی درباره نظر برخی کارشناسان در خصوص نگرانی درباره اقتصاد کشور، گفت: شرایط اقتصادی ما تثبیت شده است و با رشد بالای اقتصادی حرکت میکنیم. مجموعه فعالیتها در قانون بودجه سازماندهی شده است و طرح اصلاحات اقتصادی دولت در حال بررسی و اقدام است؛ افرادی که این گونه فکر میکنند باید بببیند در زندگی خود چگونه عمل کردهاند.
احمدی نژاد در پاسخ به سوال دیگری درباره اقدامات دولت برای فراهم کردن بسترهای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، اظهار داشت: بنا داشتیم از اول خرداد این قانون را اجرایی کنیم اما تغییراتی ایجاد شد و به تاخیر افتاد باید سازوکارهای این قانون را بازبینی میکردیم و این امور در حال انجام است.
وی با بیان اینکه آن بخش از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها که به مردم مرتبط است انجام شده، گفت: در بخشی که با گروههای مردمی سروکار دارد مراحل کار انجام شده و بخشهای تولیدی نیز به تدریج بستههای مدیریتی آنها تهیه و ابلاغ میشود.
به گفته وی، بزودی زمان اجرای این قانون اعلام خواهد شد.
رئیس دولت دهم، در پاسخ به سوال خبرنگار ایلنا، مبنی بر اینکه با توجه به پایان برنامه چهارم و عدم ارائه گزارش عملکرد آن چه نمرهای به خود میدهید، گفت: براساس مصوبه مجلس برنامه چهارم تا پایان شهریورماه تمدید شده است که قانون برنامه پنجم هم براساس آن برنامه تنظیم شده است، گزارشهای نظارتی نیز اتفاقا نوشته شده است و شاخصهای عملکردی آن بهتر از برنامههای دوم و سوم است.
وی همچنین در مورد نمره خود به میزان عملکرد برنامه چهارم با بیان اینکه این برنامه بخشهای مختلفی را شامل میشود، ادامه داد: دولت، مجلس و قوه قضائیه هر کدام وظایف خود را دارند و بخش مربوط دولت نسبت به همه برنامههای قبلی عملکرد بسیار خوبی داشته است.
دولت نرخ تورم را کاهش داد
وی درباره تغییرات در لوایح دولت در مجلس، گفت: بر اساس قانون اساسی لایحه را دولت ارائه میکند و طرح را مجلس؛ در طرح نباید بار مالی برای دولت تحمیل شود و همچنین محدودیت تغییرات در لوایح باید به صورتی باشد که تغییرات باعث نشود که لایحه با هدف دولت تفاوت کند و یا دیگر قابل اجرا نباشد.
احمدینژاد درباره نامه اخیر خود به جنتی دبیر شورای نگهبان و پیشبینی تعامل دولت و مجلس درخصوص موضوعات مورد اختلاف، گفت: عامل اصلی تنظیم روابط اجتماعی قانون است و همه باید پایبند قانون باشند چه قوه مجریه، چه قضائیه و چه مقننه. معتقدم دولت نهم و دهم قانونمندترین دولتهای بعد از انقلاب هستند.
وی افزود: ما سختترین قوانین را اجرا کردیم که نمونه آن بودجه سال ۸۶ بود دوستان عنایت کرده بودند در یک خط نوشته بودند بنزین سهمیهبندی شود، واقعا اجرایی کردن این یک خط قانون بسیار کار سختی بود. دولت با کمترین مشکل آن را اجرایی کرد.
وی ادامه داد: دولت بودجه سال ۸۸ با ۲۳ هزار میلیارد تومان کسری آشکار و پنهان تحویل گرفت در حالی که با مدیریت خوبی که اعمال کرد نهتنها تمام اهداف بودجه محقق شد بلکه نرخ تورم را نیز کاهش داد.
وی گفت: رئیسجمهور به عنوان مجری قانون اساسی اختیار دارد اگر قانونی خلاف قانون اساسی به تصویب برسد را به مرجع تشخیص آن یعنی شورای نگهبان تذکر دهد.
احمدینژاد تصریح کرد: تعامل دولت و مجلس دوطرفه است؛ این تصور که دولت، امروز مجلس باشد تصور غلطی است که البته بحثها طبیعی است. تعامل ما خوب است و انتظار ما این است که در اداره کشور این دو قوه همدیگر را یاری کنند.
انتقال تمام آگهیهای دولتی به روزنامه ایران
خبرنگاری درباره تصمیم اخیر دولت مبنی بر انتقال تمام آگهیهای دولتی به روزنامه ایران، گفت: مگر نشریات به آگهیهای دولتی وصل بودند و نباید با این تصمیم آسیب ببینند. دولت به دنبال حمایت از فعالیتهای فرهنگی است.
احمدینژاد گفت: اگر آسیبی با این تصمیم به نشریات وارد شده حتما جبران میکنیم.
تشکر می کنم
همچنین خبرنگاری از احمدینژاد درباره اظهارات اخیر هاشمیرفسنجانی مبنی بر کنارهگیری از مناصب و فعالیتهای سیاسی پرسید که احمدینژاد در پاسخ گفت: تشکر میکنم. خبرنگار مجددا پرسید یعنی نمیخواهید پاسخ بدهید؟ احمدینژاد گفت: جواب دادم تشکر میکنم.
مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری آموزههای دکتر بهشتی را برگرفته از مکتب سیاسی امام خمینی (ره ) دانست و افزود: بنده با افتخار میگویم که مکتب سیاسی امام خمینی (ره) را از طریق شهید بهشتی فرا گرفتم.
به گزارش ایسنا، مصطفی کواکبیان نماینده مردم شهرستانهای سمنان و مهدیشهر در مراسم گرامیداشت بیست و نهمین سالگرد شهادت آیتالله دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران با وفایش که در موسسه خیریه امیرالمومنین (ع) شهمیرزاد برگزار شد، با تسلیت وفات حضرت زینب (س) و بیست و نهمین سالروز شهادت آیتالله بهشتی و یاران با وفایش، به بیان سه ویژگی مهم شخصیت شهید دکتر بهشتی پرداخت و تحزب و ایجاد حزب در جامعه دینی را از ویژگیهای دکتر بهشتی عنوان کرد و گفت: پس از سال ۵۸ اولین حزب پس از انقلاب اسلامی در کشور ما حزب جمهوری اسلامی بود که از سوی دکتر بهشتی راه اندازی شد و البته پس از ایشان و شهید دکتر باهنر، رهبری فعلی نظام نیز مدتی دبیر کلی این حزب را بر عهده داشتهاند.
دبیر کل حزب مردمسالاری با تاکید بر اینکه هرگونه بیاعتنایی دولتمردان از تحزب در حقیقت دوری از راه و رسم شهید دکتر بهشتی است، گفت: متاسفانه در حال حاضر فعالیت احزاب در کشور کمرنگ شده است و زمینه فعالیت گسترده احزاب وجود ندارد هر چند بحثی در مجلس شورای اسلامی مطرح است که اگر انتخابات مجلس به صورت استانی انجام شود جایگاه احزاب در جامعه ارتقا مییابد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه اگر قرار است در کشور به توسعه سیاسی لازم برسیم هر کس مدعی پیروی از اندیشههای سیاسی شهید بهشتی است باید به احزاب به عنوان هسته اصلی دموکراسی یک کشور نگاه ویژهای داشته باشد، افزود: اگر ما به توسعه سیاسی در ایران میاندیشیم حتما باید از راه مردمسالاری دینی عبور کنیم و اگر مردمسالاری دینی میخواهیم بدون انتخابات نخواهد بود و اگر انتخابات پرشور و سالم میخواهیم حتما باید رقابتها در انتخابات شکل گیرد و اگر بخواهیم انتخابات رقابتی داشته باشیم حتما باید احزاب قوی در کشور شکل بگیرد بنابراین احزاب هسته اصلی دموکراسی و توسعه سیاسی در هر کشور است.
کواکبیان با بیان آیاتی از قران کریم، امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی را بدون داشتن احزاب امکانپذیر ندانست و لذا به مصداق مقدمه واجب واجب است، وجود احزاب در جامعه را واجب دانست.
کواکبیان وحدتآفرینی در جامعه را از دیگر ویژگیهای مهم شهید بهشتی دانست و گفت: ایشان بارها میگفتند سکوت ما الهام بخش وحدت است، لذا علیرغم خیانتهای بنی صدر ایشان هرگز به اختلافات دامن نمیزدند و به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نمیکشیدند. در شرایط کنونی هم همگان در کشور موظف به برقراری وحدت میباشند، لذا پس از انتخابات سال گذشته مسائلی به وجود آمد و اما هنوز هم عدهای به دنبال ایجاد تفرقه بوده و دست بردار نیستند، لذا به صراحت باید گفت در شرایط کنونی هرکس به دنبال تفرقه در جامعه باشد قطعا پیرو اندیشههای شهید بهشتی نیست و در حقیقت اختلاف برانگیزان همان فتنهگران اصلی هستند.
وی به فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص برقراری آرامش و ایجاد وحدت در جامعه اشاره کرد و گفت: ایشان در دیدار با اساتید بسیجی به صراحت اعلام نمودند که با هر گونه سخن، نوشتار و حرکتی که موجب انشقاق و شکاف شود حتی اگر انگیزه صادقانهای هم در کار باشد موافق نیستند، لذا عدهای که بدون توجه به نظر و عقیده رهبر معظم انقلاب اسلامی در راستای ایجاد وحدت تلاش نمیکنند حتما باید در ولایتپذیری آنان شک کرد.
دبیر کل حزب مردم سالاری به سومین ویژگی شهید بهشتی در روزآمد کردن حکومت دینی و توام ساختن قضاوت، معنویت، عدالت، اسلامیت و ولایت فقیه با مادیت و آزادی و حل مشکلات معیشتی اشاره کرد و گفت: دکتر بهشتی علاوه بر معماری نظام جمهوری اسلامی و پایهریزی قانون اساسی دستگاه قضایی را به شکل نوین و امروزی و متناسب با جنبههای فقهی اسلام طراحی نمودند زیرا ایشان به دستگاه قضایی آبرو بخشید و الا او به دنبال ریاست قوه قضاییه ندوید و این قوه به او آبرویی اعطا نکرد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ادامه با انتقاد از دولت فرانسه و کشورهای غربی در حمایت از تروریستهای منافق گفت: دولت فرانسه اگر واقعا مدعی دفاع از حقوق بشر است باید دست از حمایت منافقان تروریست بردارد.
کواکبیان گفت: نه به عنوان یک شهروند عادی بلکه به عنوان عضو کمیته حقوق بشر و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اعتراض جدی خود را نسبت به این حرکات از دولتهای غربی همچون دولت فرانسه اعلام میکنم.
عبدالله یوسفزادگان دانشجوی نخبه کشور روز دوشنبه ۷ تیرماه بعد از ۱۰۶ روز بازداشت، آزاد شد.
وی با قرار وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شده است.
به گزارش آفتاب، عبدالله یوسفزادگان، دارندهی مدال طلای المپیاد ادبی و دانشجوی برتر رشتهی حقوق، در تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده بود.
همچنین بهزاد حیدری دانشجوی رشته کشتیسازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر و از اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه که در تجمع اعتراضی روز ۲۲ خرداد در میدان انقلاب بازداشت شده بود، امروز آزاد شد.
حیدری پیش از این در سال ۱۳۸۵ از کمیته انضباطی دانشگاه به ۲ ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور گفت: باید عوامل فتنه که در دستگاه های اجرایی فعال هستند توسط مسئولان شناسایی شوند.
به گزارش مهر، لطف الله فروزنده در اولین همایش تشریح مدیریت خدمات کشوری در سال ۸۹ در جمع مسئولان استانداری و استاندار تهران با اشاره به اینکه باید هیئت های تجدید نظر در کشور را فعال کنیم ، افزود: برخی عوامل فتنه در دستگاه های اجرایی ما فعالیت می کردند، وبلاگ درست می کردند، کم کاری می کردند و چوب لای چرخ می گذاشتند این در حالی است که آنان قسم خورده بودند التزام به قانون و ولایت فقیه داشته باشند و مسئولان باید این کارمندان را شناسایی کنند.
وی با اشاره به اینکه یک حکمی در ضوابط اجرایی وجود دارد که بر اساس آن تمام دستگاه ها لیست نیروهای مازاد را اعلام می کنند تا برایشان برنامه ریزی کنیم، افزود: خوشبختانه ماده ۱۴۶ قانون برنامه در این زمینه اجازه داده است و ما باید جدی به سمتی برویم تا فضا را ساماندهی کرده و برای کسانی همچون عوامل فتنه و افرادی که کار نمی کنند نا امن کنیم.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهورافزود: هیچ دلیلی ندارد که مال بیت المال را به این افرادی که یک ریال هم کار نمی کنند بدهیم و باید به گونه ای عمل کنیم تا فضا برای نیروهایی که کار می کنند امن شود.
وی همچنین ادامه داد: در بحث سلامت اداری نیز باید گفت سلامت اداری مکمل دولت الکترونیک است و از طریق فعال کردن هیئت های رسیدگی به تخلفات در صدد ارتقاء سلامت اداری هستیم.
فروزنده با بیان اینکه در تلاشیم تصدی گری دولت را با هدف بهره وری و دقت بیشتر کاهش دهیم، افزود: دولت نهم و دهم از نظر رضایتمندی ارباب رجوع، کاهش فساد اداری بهترین آمار را دارد اما اینها کفایت نمی کند و باید بیشترین تلاش را بکنیم.
هرگونه انتقال و ماموریت به تهران ممنوع است و تا ۱۰ سال دیگر نیز سازمان ها و ادارات دولتی درتهران اجازه استخدام ندارند
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور همچنین با اشاره به انتقال نیروهای دستگاه های دولتی، اجرایی و وزارتخانه ها به استانها و شهرستانهای دیگر کشور در قالب طرح سبک سازی استان تهران افزود: هرگونه انتقال و ماموریت به تهران ممنوع است و تا ۱۰ سال دیگر نیز سازمان ها و ادارات دولتی درتهران اجازه استخدام ندارند.
وی ادامه داد: اقدامات لازم برای استقرار نیروهایی که می خواهند به استانهای دیگر منتقل شوند انجام شده و نیروها در شهرستانها و استانهای کشور با هیچ مشکلی روبرو نخواهند شد چرا که هماهنگی ها با وزیر مسکن، موضوع حقوق و پست و دیگر مواردی که دولت وعده داده است در تهران انجام می شود و کارمندان در مقصد دچار مشکل نخواهند شد.
فروزنده ادامه داد: در صورتی که سهمیه برای گرفتن مسکن مهر وجود نداشته باشد به گونه ای هماهنگ شده که بین ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان وام خرید مسکن به متقاضی داده می شود که ۱۵ میلیون این وام بلاعوض است.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به قانون مدیریت در کشور افزود: این قانون محورهای اساسی شامل برنامه فرهنگ سازی، ساماندهی نیروی انسانی، بهبود مدیریت، ساماندهی ساختار تشکیلاتی، توانمندیهای نیروی انسانی، توسعه دولت الکترونیک دارد که برای انجام این فعالیت ها نیازمند پشتیبانی هایی از جمله اصلاح نظام پرداخت هستیم.
وی گفت: تا آخر تیرماه دستور العمل های پرداخت پاداش عملیاتی می شود.
وی سلامت اداری، نظام آموزشی، توانمندسازی بخش خصوصی بالاخص تقویت تعاونی ها ، بحث عدالت در استخدام و ارتقاء نظام شغلی را از دیگر موارد مهم در قانون مدیریت عنوان کرد و افزود: باید استخدام ها حتما از طریق آزمون و مراحل پیش برود.
فروزنده در زمینه فرهنگ سازی نیز گفت: ۴ کار اساسی در دستور کار خود قرار داده ایم که شامل باور و اعتقاد مدیران، آگاهی مدیران به ظرفیت های قانونی، اختیارات و منابع و برنامه لازم برای مدیران، تشویق و ترغیب بر اساس شاخص های عملکردی است.
وی علت موفقیت دولت نهم را ارزشی شدن نگاه مدیران عنوان کرد و افزود: مدیران در دولت نهم و دهم ساده زیست و به دور از اشرافیگری هستند.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور در بخش دیگری از صحبت های خود در زمینه ساماندهی نیروی انسانی افزود: متاسفانه تعدیل نیروها در زمان هاشمی رفسنجانی و خاتمی جواب نداد و ما بعد از جنگ با ۸۵۰ هزار نیرو مواجه بودیم که در زمان تحویل به خاتمی به بیش از ۲ میلیون نفر رسید و سیاست تعدیل در این دولت ها نه تنها جواب نداد بلکه با گسترش تشکیلات دولتی در دوران خاتمی مواجه شدیم و تعداد نیروها به بیش از ۲ میلیون نفر رسید.
فروزنده افزود: بر این اساس ما دو راهکار داریم ابتدا اینکه وظایف حاکمیتی را مشخص کنیم و وظایف تصدی گری دولت را در جایی که می توان به بخش خصوصی واگذار کرد واگذار کنیم.
وی ادامه داد: ۸ دستگاه دارای بیشترین نیرو هستند که حدود ۷۰ درصد از این نیروها در آموزش و پرورش، وزارت صنایع، بانک ها و وزارت بهداشت است که می توانیم واگذاری را از طریق نیروهای این نهادها انجام دهیم.
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور در ادامه سخنانش به روش های واگذاری با رویکرد تعاونی اشاره کرد و افزود: در زمان حاضر حدود ۱۵ هزار نفر برای انتقال ازتهران ثبت نام کرده اند که حدود ۷ هزار نفر از آنان از دستگاه های اجرایی اند و باید بلافاصله زمینه های انتقال آنان از طریق مسکن مهر یا ارائه زمینه افزایش حقوق و دیگر مزایا انجام شود.
وی گفت: افرادای که به شهرستان ها منتقل می شوند اگر فرزند دانشجویی داشته باشند انتقال فرزند آنها نیز به سرعت انجام می شود.
فرزونده در بخش دیگری از سخنانش به ساماندهی نیروی انسانی، ساماندهی ساختار تشکیلاتی، توسعه دولت الکترونیک و ایجاد پورتال مردم، ارائه خدمات و پایگاه های اطلاعاتی، ارتباط و تعامل دو طرفه با مردم و رسیدگی به شکایت آنان، نظام ارزیابی عملکرد اشاره کرد.
قرار بر این است که قدرتی که هیمنه، کبکبه، دبدبه، تبختر و ناز همراه داشته باشد، محصول، بار و بر تلخ و گس و بد این درخت انقلاب نشود. قرار بود این شجرة طیبه ای باشد که «تؤتی اکلها حین بأذن ربها». قرار نبود که شجرة خبیثه ای باشد که «اجتثت من فوق الارض مالها من قرار»، اگر این سمت اصیل نورانی الهی انسانی انقلاب از دست برود و انقلاب به انحراف کشانده شود، مطمئنا در ابعاد مربوط به نظامات و قوانین هم منحرف خواهد شد. (حزب جمهوری اسلامی، صص ۲۵۰-۲۵۱)
بعضی از افراد در زندگی زاهدند، یک خانه دارند که خیلی محقر و ساده است. ابتدا وقتی با آنها آشنا می شوید خوشحال می شوید که با چه فرد زاهدی آشنا شده اید. مدتی که با او زندگی می کنید می بینید زهد هم برای او دکان است. می خواهد از طریق زهد به ریاستی برسد، زاهدان دروغین که در خود این انقلاب ما کم و بیش گرفتار این گونه افراد شدیم و باز هم خواهیم شد. زهد یک معنی عام دارد، یعنی انسان بر هواهای نفسانی اش مسلط باشد و این بر کیفیت خانه، زندگی، لباس، خوراک، نام و آوازه و مقام یک انسان تأثیرگذار است. وقتی بر همة این ها تسلط داشت می شود زاهد. زهد با این معنی وسیعش زیبایی و ظرافت برجسته دارد. (حزب جمهوری اسلامی، صص ۳۴۲-۳۴۳)
یک انسان نترس که در برابر باطل سکون نکند، همین قدر که لب به سخن بگشاید و با موضع گیری خود نشان بدهد که آشتی ناپذیر است، به نگهداشتن اصل روح حق پرستی در یک جامعه و جلوگیری از مرگ آن کمکی شایسته کرده است. (بایدها و نبایدها، ص ۵۸)
امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید، چون در این حالت نتیجة اجتناب ناپذیر این خواهد بود که شرار شما والی و زمامدار و فرمانروا و دارای قدرت در میان شما می شوند. این یک قانونمندی است. لازمة برخورداری از حکومت حق و عدل مشروط است به رعایت کامل امر به معروف و نهی از منکر. هر نوع قدرتی را که شما در جامعه فرض کنید در معرض خطر انحراف از حق است.
این شما و جامعه هستید که باید با توجه به اهمیت و نقش بسیار مؤثر صاحبان قدرت و کسانی که بر منصب های گوناگون اجتماعی تکیه زده اند در سعادت خود بکوشید. فرد فرد شما باید بدانید راه رسیدن به سعادت و راه رسیدن به حکومت حق و عدل این است که شما از طریق امر به معروف و نهی از منکر به چنین هدفی برسید. (بایدها و نبایدها، صص ۱۶۲-۱۶۳)
در نظام اسلامی فقط یک مقام غیرمسئول است که آن هم خداست. اوست که «لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون» (انبیاء، ۲۳). بقیه همه مسئولند. پیغمبر و امام هم در درجاتی که غیرمسئولند به دلیل اعتقاد به عصمت آنهاست. اما این چه ربطی دارد به دیگران؟ بقیه همه مسئولند.
هیچ زیربنای اجتماعی از آن زیربنای شوم خطرناک تر نیست که انسانی یا انسان هایی بتوانند هرچه می خواهند بکنند بی آنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بی آنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعة اسلامی، مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئولند. «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته». (بایدها و نبایدها، ص ۱۸۴)
آیا [در جمهوری اسلامی] دولتی جرأت می کند برخلاف مصالح ملت قدمی بردارد؟ خیر. اما به یک شرط. آن شرط چیست؟ خواهش می کنم این جمله را به اعماق ضمیر اجتماعی و اسلامیتان بفرستید، چون باور کنید اگر مفاد این جمله در اعماق ضمیر اجتماعی و اسلامی ما زنده نماند، مانند هر انقلابی در معرض خطر است. به شرط حضور آگاهانة یک یک افراد امت در ادارة جامعه. «به من چه» و «به تو چه» در جامعة اسلامی وجود ندارد. (مبانی نظری قانون اساسی)
عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز گفت: هیچ فرد و گروهی حق ندارد در هیچ شرایطی اعتبار اسلام، امام، رهبری نظام و امکانات ملی را در درگیریهای سیاسی و کسب قدرت یک جناح سیاسی هزینه کند و عرصههای مقدس وحدت و امنیت ملی را به درگیریهای سیاسی و منفعتطلبیهای جناحی بیالاید.
حجت الاسلام محسن دعاگو در سخنانی به محدوده آزادی در نگاه فرهنگ دینی اشاره کرد و گفت: آزادی، برخورداری از حق انتخاب و اقدام در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. سرزمین اندیشه در تصرف صاحب اندیشه و آزادیهای این عرصه، شفاف و گسترده است. آزادی اندیشه، انگیزه و عقیده در همه عرصههای اندیشهورزی، انگیزهسازی و باورهای انسانی در انسانهای برخوردار از قدرت تعقل، واقعیتی انکارناپذیر است.
وی معتقد است که سیستمهای پیچیده اطلاعاتی از تحولات ذهن انسان ناآگاهند و هرگز نمیتوانند رویدادهای فکری را در جدارهای امنیتی و مصلحتی زندانی کنند.
امام جمعه شمیرانات آزادی اندیشه را محور کمالآفرینی و ارزشسازترین شاخصه انسانی توصیف کرد و افزود: آزادی اندیشه، موهبتی خدایی و ارزشسازترین شاخصه انسانی است. انسانها از هر نژاد و تباری میتوانند به هرچه مایلند با هر انگیزه و در هر زمان و مکانی بیاندیشند، دین، مذهب، جهتگیری، راهبرد و شیوههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مورد علاقه خویش را برگزینند و پیامدهای طبیعی گزینشگریهای خویش را بپذیرند. اگر تحولات ذهنی به بدگمانی و آسیبرسانی به حقوق دیگران بیانجامد، بدگمان را به گناهکاری میکشاند ولی از آزادی اندیشه نمیکاهد.
وی آزادی اندیشه را اساسیترین رکن ساختاری در عرصه دینگرایی و دینداری دانست و گفت: دین، عرصه خردورزی و آزادی اندیشه انسانی است. خدا دینباوری و دینگرایی مبتنی بر زور و زر و تزویر را نمیخواهد، عبادت آلوده به ریاکاری و خودنمایی را نمیپسندد، از آلایش دینداری به آفت شرک و نفاق بیزار است، حق و باطل، زشت و زیبا و «رشد و غی» را برای بندگانش تبیین میکند و انتخابشان را در کمال آگاهی و آزادی طلب میکند.
دعاگو، برخورد آزادمنشانه پیامبر اکرم(ص) با کفار مکه را برترین الگوی مدنی برای به رسمیتشناختن حق آزادی دانست و ادامه داد: در شرایطی که کفار مکه با پیشنهاد عبادت نوبتی خدا و بتان به روشنفکرنمایی میپرداختند، خدای محمد(ص) از ناسازگاری کفر و ایمان سخن میگوید و بالاترین عیار آزادی عقیده را در جمله کوتاه «لکم دینکم ولی الدین» بر عرصه اندیشهها نازل میفرماید و با تعبیر زیبای «لکم دینکم» به عقیده حقناسپاسان خداگریز و دین ستیز احترام میگذارد، در حوزه دینداری از اخلاص در خداگرایی و ستیز با شرک و ریاکاری استقبال میکند و در عرصه اندیشه هیچ اندازه و عیاری از اجبار و اکراه را نمیپذیرد.
وی گناهکاری و جرمگرایی را خط قرمزهای آزادی و ستیزهگری با آزادیهای دیگران و حقوق انسان دانست و گفت: آزادی بیان، قلم، رفتار و کردار به معنای حق انتخاب سخن و سخنگفتن، گزینش و اقدام در حوزه نوشتار، رفتار و کردار از شفافترین حقوق آشکار و غیرقابل انکار است، ولی گسترش آزادی به حوزه سلب آزادی از دیگران و تعرض به حقوق مسلم دیگران، گناهکاری و جرمگرایی است. جرایمی که با نقشآفرینی زبان، قلم، رفتار و کردار به تضییع حقوق دیگران میانجامد مجازات قانونی را درپی دارد و مجازات مجرمان در چارچوب قوانین رسمی، لازمه سالمسازی فضای همزیستی انسانی است.
عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: در حوزه تعرض به حقوق خصوصی و عمومی انسانها و ظلم به نفس با گناهکاری و تجری نسبت به آفریدگار هستی، گناه سرپیچی از فرمان خدای منان، آسیبرسانی به خویشتن و دیگران با توبه جبران میشود و یا خشم و عقاب خدا را برمیانگیزد. کسانی که آزادی را به گناهکاری و جرمگرایی میآلایند در خردورزی با کاستی و سستی روبرو میشوند، مدیریت عرصه زندگی را به شیطان میسپارند، شیرینی خداگرایی و عبادت آفریدگار هستی را احساس نمیکنند و از گناهکاری، هنجارشکنی و ناهنجاری لذت میبرند.
وی گفتو گوی منطقی، حقپذیری و اصلاحگرایی در رویدادهای سیاسی را لازمه پایبندی به آموزههای دینی و نماد بلوغ سیاسی دانست و گفت: براساس فرهنگ قرآن در برخورد با مخالفان، آرامش، تواضع، استماع سخنان دیگران و پیروی از بهترین آنان نماد سرسپردگی در برابر تکاملبخش انسان و موجب برخورداری از بشارت خدای رحمان است. از نگاه قرآن باید مخالفان را با حکمت و موعظه حسنه به آئین مدنی و راه تکاملبخش هستی فراخواند و با برترین و بهترین منطق با مخالفان به مجادله پرداخت.
دعاگو در ادامه گفت: خداباورانی که به منزلت عبادالرحمن آراسته شدهاند، تواضع را در رفتار خویش برگزیدهاند، در پاسخ نادانان پیام سلامتی میدهند، از ارتکاب به ناهنجاری فاصله میگیرند، آراستگی به منطق انسانی را هرگز فراموش نمیکنند، با کرامت از لغوگرایی و هرزهگویی عبور میکنند و هرگز به تندخویی و اتهامپراکنی آلوده نمیشوند.
وی مجازاتهای فراقانونی و ناسازگار با پیامهای دینی در بسترها و عرصههای سیاسی را بزرگترین ناهنجاری ناسازگار با دیانت، عقلانیت و وحدت و عزت تحلیل کرد و گفت: در نظامهای حکومتی، منطقیترین روش برای برخورد با مجرمان، موازین قانونی و قوانین رسمی است. هیچ شخص و گروهی حق ندارد خارج از چارچوب قانون برای فرد و یا جمعی مدعی مجازات شود و یا به اعمال مجازات ویژه بپردازد. با هیچ منطقی نمیتوان برای همگان حق تشخیص قضایی و اجرای مجازاتهای ادعایی را پذیرفت. فتنهسازانی که برای افراد و گروههای سیاسی خارج از چارچوب ضوابط شرعی و قوانین کشوری جرم ادعا و مجازات اجرا میکنند، با وحدت و امنیت ملی میستیزند.
امام جمعه شمیرانات انحراف شعارهای ملی از رسالت تحکیم اعتبار و اقتدار سیاسی و آفرینش و تحکیم وحدت و امنیت ملی را ناسازگار با خردورزی و منافع و مصالح ملی دانست و گفت: شعارهای سیاسی برای نمودارسازی وحدت ملی در برابر استکبار و ارتجاع جهانی طراحی و اجرا شد. در فلسلفه پیدایش شعارهای سیاسی، تهمت و توهین به شخصیتهای ملی و یا فشارسازی علیه جریانهای وفادار به نظام و قانون اساسی، جایگاه و پایگاهی نداشت. پیامرسانی سیاسی با شعارهای آکنده از تهمت و توهین با شئون انسانی، مبانی دینی و منطق انسانی سازگار نیست، وحدت و امنیت ملی را با کاستی و سستی روبرو میسازد، توان مدیریت حکومت را باسستی و کاستی مواجه میسازد و از برد آرمانهای ادعایی در اندیشه همگانی میکاهد.
وی کسانی را که از اعتبار اسلام و رهبری نظام، راهبرد پیروزی میسازند و از حوزههای فراملی در درگیریهای جناحی سوءاستفاده سیاسی میکنند، دشمنان دانا و دوستان نادان نامید و گفت: طراحان شعارهای تهمتمدار و با وحدت ناسازگار با گستاخی کامل از مرزهای دیانت، عقلانیت و مصلحت عبور میکنند، به وحدت و امنیت و اعتبار و اقتدار ملی آسیب میرسانند و حوزه دین و ولایت را در معرض اتهامپراکنی دشمنان قرار میدهند.
به گفته دعاگو نیاز تردیدناپذیر شرایط حساس کنونی، بسترسازی رویش، گرایش و همگرایی ملی است. هرگز سازماندهی ریزش، تنش و حذف سیاسی به اعتبار و اقتدار و وحدت و امنیت ملی نمیانجامد، موضع نظام را در برابر دشمنان خارجی، آسیبپذیر میسازد، منافع و مصالح ملی را در درگیریهای خستهکننده داخلی قربانی میکند و برای زورمداران و تندروان، پشیمانی و شرمندگی ملی به بار میآورد.
وی وحدت و همگرایی را اساسیترین نیاز جامعه انسانی دانست و گفت: وحدت در خاندان، فامیل و قوم و قبیله با خردورزی، تدبیر، چشمپوشی و گذشت رئیس شکل میگیرد. وحدت جهان اسلامی بر محور مشترکات دینی «توحید، نبوت، معاد، قرآن و قبله» پدیدار میشود، وحدت انسانی بر محور منافع و مصالح جامعه بشری بدست میآید و یکپارچگی انسانی را در بین همسانان همگرا در سرشت و ساختار میآفریند.
عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز گفت: وحدت ملی از شئون برآمده از همهپرسی و انتخاب ملت در عرصههای انتخاباتی شکل میگیرد و بر محور میثاقهای ملی، نظام رسمی و قانون اساسی از تحکیم و استمرار برخوردار میگردد.
دعاگو در پایان با بیان اینکه شئون برآمده از انتخاب ملت، ملی و فراجناحی است،گفت: هیچکس در جایگاه حکومت برآمده از آراء ملت حق ندارد در قامت رهبر جناح و جریان سیاسی ویژه ظاهر شود و منافع و مصالح ملی را در پیشبرد جناح و یا باند و گروه سیاسیاش هزینه کند. جایگاه اسلام و رهبری نظام، فراجناحی، ملی و جهان اسلامی است. هیچ فرد و گروهی حق ندارد در هیچ شرایطی اعتبار اسلام، امام، رهبری نظام و امکانات ملی را در درگیریهای سیاسی و کسب قدرت یک جناح سیاسی هزینه کند و عرصههای مقدس وحدت و امنیت ملی را به درگیریهای سیاسی و منفعتطلبیهای جناحی بیالاید.
دقایقی پیش محبوبه خوانساری با سپردن وثیقه آزاد شد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، محبوبه خوانساری از خبرنگاران حوزه شهری بود که دهم خرداد ماه و همزمان با اعظم ویسمه بازداشت شده بود.
ساعتی پیش نیروهای امنیتی دانشگاه آزاد تهران مرکز واحد نیایش، به جمعی از دانشجویان دانشگاههای کشور که به منظور بحث و هماندیشی در طبقه همکف این دانشگاه جمع شده بودند، حمله کردند.
به گزارش جرس، این هماندیشی امروز میان برخی از اعضای ستاد انتخاباتی مهندس موسوی که در دانشگاههای مختلف بودند، برگزار و موضوع آن بررسی دلایل توهین های مکرر کیهان، وطن امروز و روزنامه جوان عنوان شده بود.
برگزار کنندگان جلسه در نظر داشتند تا با برگزاری تجمع در مقابل دفاتر این روزنامهها اعتراض خود را به این رفتار نشان دهند، اما با حمله نیروهای امنیتی جلسه ناتمام ماند.
هم اکنون اطلاعی از وضعیت دانشجویان مورد حمله قرار گرفته در دست نیست
» عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: تصويب طرح وقف اموال دانشگاه آزاد برخلاف اصول و مبانی مدنی عمومی کشور و کمک به ادامه حيات فتنه است.
غلامحسين الهام در حاشيه سفر خود به گيلان در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در رشت با اعتراض به تصويب وقف اموال دانشگاه آزاد افزود: اقدام مجلس شورای اسلامی در تصويب وقف اموال دانشگاه آزاد هيچ توجيه قانونی ندارد و خلاف اصول و مبانی مدنی و حقوقی عمومی کشور است.
وی ادامه داد: تصويب اين طرح نشان میدهد که اهداف سياسی پشت پردهای وجود دارد که با استفاده از ظرفيتهای حقوقی و نادرست از قواعد حقوقی، تلاش در آزاد گذاشتن مسئولان دانشگاه و خارج کردن نظارت و کنترل از مراجع قانونی اين نهاد است.
عضو حقوقدان شورای نگهبان، تصويب طرح وقف اموال دانشگاه آزاد را کمک به ادامه حيات فتنه دانست و اظهار داشت: شاهد بوديم که در اين دوران از امکانات دانشگاه آزاد برای پشتيبانی از فتنه عليه مردم استفاده شده است.
وی با اشاره به اظهارات برخی نمايندگان مبنی بر فريب خوردن در تصويب طرح وقف اموال دانشگاه آزاد بيان داشت: مسئوليت در نظام جمهوری اسلامی بسيار خطير است و پذيرفته نيست که يک مقام عالی در سطح سياستگذاری اجرايی کشور اشتباه خود را با غفلت توجيه کند زيرا اين مسئله عذر بدتر از گناه است، ولی به هر حال توجه به اشتباه و برگشت از آن نيز ستودنی است.
الهام با اشاره به عدم بصيرت برخی خواص تصريح کرد: عدم بصيرت خواص در سطوح عالی کشور در حقيقت نوعی جهتگيری انحرافی است زيرا پذيرفته نيست کسانی که مسئوليت و مديريت جمعی دارند از عدم بصيرت برخوردار باشند و نداشتن بصيرت در سطوح تا اين حد به هيچ عنوان قابل پذيرش نيست.
وی با بيان اينکه اعتقاد به ولايت فقيه بايد در عمل مشخص شود نه در حرف، خاطرنشان کرد: جهتگيری ولايت فقيه و مطالباتش يک امر بسيار روشن و مشخص است.
الهام اضافه کرد: صفبندی ولی فقيه کاملا مشخص است و قابل قبول نيست که خواص جامعه امروز بصيرت نداشته باشند.
وی با تاکيد بر اينکه تبعيت از ولايت فقيه تنها به شعار منتهی نمیشود، افزود: امروزه برخیها مسير خود را از ولايت تغيير دادهاند و میدانند که اين مسير در خط ولايت نبوده و بر حق نيست.
امروز: پس از انتشار منشور جنبش سبز (بیانیه شماره ۱۸) میرحسین موسوی، گروهها و تشکلهای مختلف حمایتها و انتقادات خود را به این بیانیه منتشر کرده اند. در راستای حمایت از منشور جنبش سبز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بیانیه را منتشر کرده که نسخه ای از آن برای انتشار در اختیار سایت امروز قرا گرفته است. متن کامل این بیانیه در پی می أید.
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف ايران
جنبش اصلاح طلبانه و سبز مردم ايران به مثابه جنبشي اجتماعي و در تداوم تكاملي جنبش هاي يكصد ساله اخير و به ويژه انقلاب اسلامي ايران ، پس از گذشت يك سال و علي رغم همة سركوب ها و سانسورها و با تقديم ده ها شهيد، صدها مجروح، و هزاران زنداني، همچنان زنده است و با عزمي استوار و قلبي اميدوار، چشم به آينده اي روشن و فردايي بهتر دوخته است.
جنبش سبز در مقام يك جنبش اصيل اجتماعي كه رسالت پاسخگويي به مطالبات تاريخي معوقه و تأمين همزمان و تأخيري اهداف انقلاب اسلامي ايران را بر عهده دارد، نه يك شورش ، اغتشاش و آشوب كور، كه نهضتي ريشه دار در اعماق آگاهي جمعي و تاريخي ملت ايران است و از اين رو به دنبال استقرار نظمي بر اساس قانون اساسي و تراز انسان ايراني قرن بيست و يكم، درعرصة حيات اجتماعي و سياسي است و براي اين مهم، مانند همة جنبش هاي پيروز ديگر بايد خود انگيختگي و خود جوشي مردمي را با رهبري و هدايت مبتني بر عقلانيت جمعي و مديريت دمكراتيك تلفيق كند، بايدها را دركنار نبايدها بنشاند و چه مي خواهد ها را با چه نمي خواهد ها همراه سازد. جنبش در تداوم تكاملي خود، با مشاركت نظري عمومي ، بازانديشي و خود انتقادي و جمع بندي تجربيات و راه طي شده، بايد گذشته را چراغ راه آينده قرار دهد، به تدريج از نقاط ضعف بكاهد و به نقاط قوت بيفزايد.
با توجه به تنوع گستردة اجتماعي و مشاركت قشرها، طبقات و صنف هاي مختلف، مانند كارگران، دانشجويان، زنان، معلمان، روشنفكران و اقليت هاي قومي و مذهبي ، يكي از نيازهاي مبرم جنبش، وجود منشور، سندي پايه و متني روشن و فراگير است كه همةگروه ها، قشرها، بخش ها و طبقات اجتماعي گوناگون مردم ايران بتوانند برروي آن اجماع كرده و آن را به عنوان مخرج مشترك مطالبات خويش بپذيرند. انتشار متن پيشنهادي منشور جنبش سبز توسط جناب آقاي مهندس موسوي، گامي ضروري و ارزشمند در اين راه تلقي شده و نشان دهنده وجود عنصر آگاهي و عقلانيت در جنبش و كوشش براي عدم تكرار برخي از كمبودها و نارسايي هاي حركت هاي گذشته است.
سازمان مجاهدين انقالب اسلامي ايران ضمن استقبال و تأييد اصول و روح كلي حاكم بر اين منشور، در آينده پيشنهادات تكميلي خود را به طريق مقتضي ارايه خواهد كرد و از همه افراد، احزاب ، گروه ها و طيف هاي مطالبه محور فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي مي خواهد كه ضمن برخورد فعال تر با منشور پيشنهادي مذكور، به هر طريق كه مناسب مي دانند پيشنهادات تكميلي و اصلاحي خود را با جنبش سبز و اصلاح طلبان و رهبران آن در ميان بگذارند.
اليس الصبح بقريب؟
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران
۷ تیر ماه ۱۳۸۹
به گزارش خبرگزاری فرانسه، شرکت نفتی توتال فرانسه به دنبال تحریمهای دولت و مجلسین ایالات متحده که صنعت نفت و گاز ایران را مورد هدف قرار داده، اعلام کرد که از این پس صادرات بنزین به ایران را متوقف خواهد کرد.
این گزارش افزود تصمیم توتال فرانسه، چند روز قبل از اینكه رییس جمهور آمریكا قانون تحریم های جدید بر ضد ایران را امضا كند، فروش بنزین به ایران را متوقف كرده بود.
روزنامه تایمز مالی چاپ لندن نیز خاطرنشان کرد که فعالان بازار نفت اعلام کرده اند که توتال از حدود یك ماه قبل فروش بنزین به ایران را متوقف كرده بود، در حالی که ماه گذشته کریستوف دو مارژری، رئیس شركت مذكور اخبار منتشر شده در رسانه های غربی مبنی بر توقف فروش بنزین به ایران را تكذیب كرده و تاکید کرده بود که در صورت تصویب قانونی در زمینه تنبیه شرکتهای صادرکننده سوخت به ایران توسط ایالات متحده، این شرکت از ادامه فروش بنزین به آن کشور صرف نظر خواهد کرد.
شرکت نفتی توتال فرانسه، بعنوان سومین شرکت نفتی بزرگ اروپا، در گزارش سالانه خود خاطرنشان کرده بود که "تحريمهای اعمال شده از سوی ايالات متحده عليه ايران، میتواند آن شرکت را از لحاظ مالی متضرر نماید." این شرکت در سال ٢۰۰۹، مبلغ ۲.۶ میلیارد یورو نفت خام و میعانات گازی از ایران خریداری کرده و همچنین مبلغ ۲۷.۴ میلیون یورو فرآورده نفتی به ایران فروخته بود.
گفتنی است پنجشنبه گذشته (سوم تیرماه ۸۹)، مجلس نمایندگان (کنگره) ایالات متحده با اکثریت قطع آراء طرح تحریم فراگیر جمهوری اسلامی را با هدف "وارد نمودن فشار بر صنایع انرژی و بانکداری" و همچنین "ناقضان حقوق بشر" در ایران تصویب کرد که بنا به گزارش رویترز، برای نخستین بار صادرات و فروش فرآورده های نفتی تصفیه شده به ایران، شامل بنزین، گازوئیل و سوخت موتور جت تحریم می شود. شرکت های نفتی، بیمه، موسسه های اعتباری یا بانک هایی را که به هر نوع، مبلغی بیش از ٢۰ میلیون دلار در سال در منابع نفتی ایران سرمایه گذاری کنند، مشمول آن تحریم ها خواهند شد.
پیش از آن سنای آمريکا با اجماع کامل لايحه تحريم شرکتهايی که با صنايع انرژی ايران يا شرکتهای مرتبط با سپاه پاسداران همکاری دارند را تصويب کرد که بر اساس یکی از بند های این لایحه که اکنون با امضای رئیس جمهور آمریکا به قانون تبدیل شده، هر شرکتی که یک میلیون دلار یا بیشتر فرآوردههای نفتی تصفیه شده به ایران بفروشد و یا در طول یک سال و به تدریج بیش از پنج میلیون دلار فرآوردهای نفتی به ایران بفروشد مشمول تحریمهای آمریکا قرار خواهد گرفت.
روزنامه تایمز مالی اعلام کرده است که با افزایش فشارهای بینالمللی علیه ایران تا کنون شرکتهای نفتی لوک اویل روسیه، بریتیش پترولیوم، انی ایتالیا، رویال داچشل، پتروناس مالزی، ریلیانس هند، شرکت بینالمللی ترافیگورا ، شرکت ویتول، شرکت اسمیت اینترناشنال، شرکت سوئیسی گلنکور فروش نفت و فراوردههای نفتی را به ایران متوقف کردهاند.
لازم به ذکر است شورای امنیت سازمان ملل متحد دو هفته پیش چهارمین قطعنامه تشدید تحریم های بین المللی (١۹٢۹) را علیه جمهوری اسلامی تصویب کرد و بعد از آن نیز، وزارت دارایی (دولت) آمریکا تحریم های یکجانبه ای علیه ایران اتخاذ کرد .
بلافاصله بعد از آمریکا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز، با تشدید تحریم های تازه ای علیه ایران موافقت کردند.
ایران کماکان بر مقاصد صلح آمیز از فعالیت های هسته ای خود تاکید دارد.
مصاحبه مطبوعاتی احمدی نژاد یک پیام واضح داشت: مذاکره.
پیش شرطهایی که برای این مذاکرات وضع شده است چندان جدی به نظر نمی رسد و پیشتر نیز در ماجرای تبادل سوخت شاهد بودیم که پیش شرط اساسی خود یعنی "مبادله اورانیوم در داخل خاک ایران" را با فشار بین المللی زیر پا گذاشتند.
دولت فعلی آمریکا هم بر راه حل دیپلماتیک تاکید کرده و در سبز برای مذاکره از خود نشان داده است. آخرین مذاکرات هم با شرکت سعید جلیلی و ویلیام برنز در مهر ماه سال گذشته انجام شد که جزییاتی از محتوای آن منتشر نشده است.
از طرفی دولت ایران را می بینیم که با قدرتهای دیگر جهان مثل چین و روسیه ارتباطات نزدیکی برقرار می کند و با اینکه آنها به انحاء مختلف در قبال دولت ایران خلف وعده کرده اند (آراء مثبت آنها به قطعنامه های اخیر سازمان ملل و تحریم ایران) و با ادبیاتی نسبتا تند (واکنشهای اخیر مشاور نخست وزیر روسیه به اظهارات احمدی نژاد است) مسئولین جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده اند هنوز مقامات ایرانی دم از ادامه روابط با این کشورهای می زنند (مصاحبه رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس).
سوالی که پیش می آید این است که چه فرقی از لحاظ ماهوی بین سه ابرقدرت یعنی آمریکا، روسیه و چین وجود دارد که جمهوری اسلامی می تواند با دو تای اخیر با وجود تمام اجحافهایی که به او روا می دارند رابطه سیاسی-اقتصادی داشته باشد ولی با آمریکا تاکنون نتوانسته این روابط را شکل دهد.
شعارهایی در ابتدای انقلاب وجود داشت، مثل برائت و استقلال از شرق و غرب و خارج شدن از زیر یوغ ابرقدرتها با تکیه بر نیروی ایمان و خودباوری (نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی). امروز این شعارهای آرمانگرایانه مورد نقد بسیاری از طرفداران گذشته آن قرار گرفته است. در دنیای امروز با پررنگ شدن عقلانیت و به حاشیه رفتن تفکرات انقلابی آرمانگرایانه، عقلا به این نتیجه رسیده اند که راه حل استقلال و آزادی تعامل متقابل و فعالانه با کشورهای دنیا با محوریت منافع ملی می باشد. اگر امروز عده ای هم در کیهان و کوچه پس کوچه های آن به ظاهر همان شعارها را سر می دهند، به قول هاشمی رفسنجانی در دیدارش با خانواده شهدای هفتم تیر، همان مقدس مآبان به ظاهر انقلابی ای هستند که مشکلات امروز را بوجود آورده اند.
ولی چرا چین و روسیه؟
چین کشوری که به سانسور مطبوعات و فیلترینگ اینترنت مشهور است. در چین حکم اعدام اجرا می شود. اخیرا مصاحبه ای از یک افسر دست اندرکار پروژه اولین فضانورد چین در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شده است. این پروژه مربوط به سال ۲۰۰۳ می باشد که طی آن اولین فضانورد چینی پس از ۱۴ دور گردش حول مدار زمین به زمین بازگشت. آنطور که رسانه ها گزارش دادند، پس از باز شدن در سفینه فضا نورد بهبود جسمی خود را اعلام می کند و از سفرش ابراز رضایت می نماید. ولی آنطور که افسر مذکور گزارش می دهد، لب فضانورد به علت فشار زیاد (مشکلات فنی) پاره شده و صورت او به خون آغشته بوده است ولی نیروهای دولتی پیش از اینکه به خبرنگاران برای فیلم برداری اجازه حضور دهند، درب سفینه را باز می کنند و حال ظاهری فضانورد را بهبود می دهند و درب سفینه را دوباره می بندند، سپس به مطبوعات اجازه حضور و فیلم برداری می دهند. این صحنه ها را ما ایرانی ها بارها در تعاملات رسانه های دولتی و سانسور مطبوعاتی (فکس های کذایی که برای دفاتر روزنامه ها اراسل می شود تا فلان مطلب را پوشش خبری ندهند) به بهانه امنیت ملی بارها دیده ایم.
روسیه نیز در نقض حقوق بشر و تخطی به حقوق شهروندان دست کمی از دولت ایران ندارد. طبق گزارش ناظران بین الملل، انتخابات سال ۲۰۰۸ در مقایسه با معیارهای استاندارد آزادی انتخابات، انتخاباتی آزاد نبوده است و دولت با دخالت های مستقیم و غیر مستقیم خود نتایج را تحت الشعاع قرار داده است. فساد اداری مسئولین، وضعیت بد فعالین حقوق بشر (کشته شدن تعداد زیادی از فعالان حوقو بشر)، وضعیت نامساعد زندانها، شکنجه، مرگ ۸ روزنامه نگار منتقد دولتمردان، سانسور مطبوعات، قانونگریزی نیروهای اطلاعاتی-امنیتی و ... از جمله مواردیست که توسط سازمانهای حقوق بشر گزارش شده است.
آزادی مطبوعات، قدرتمندی نهادهای مدنی و رعایت حقوق شهروندان در کشورهای غربی نظری آمریکا، آن دسته از دلایلی هستند که دولت های این کشورها نمی توانند به راحتی با دولت فعلی ایران که با آن همه کشتار و زندان و شکنجه بر مسند قدرت تکیه زده تعامل داشته باشند. تا پیش از شکلگیری جنبش سبز و رسیدن صدای اعتراض مردم ایران به گوش جهانیان، امید دولت به تعامل با غرب بسیار بالا بود. باراک اوباما اولین رییس جمهوری بود که در پیام تبریک خود به مناسبت عید نوروز سال ۱۳۸۸ در خطاب حاکمین ایران از واژه جمهوری اسلامی استفاده کرد که در نوع خود منحصر بود. ولی جنبش سبز و اعتراضات مردمی نشان داد که خواست مردم ایران چیز دیگری است و کسانی که با زور اسلحه جایگاه رییس جمهور را اشغال کرده اند از جانب مردم ایران مشروعیت ندارند. این پیام به همراه فجایع گزارش شده کشتار مردم بی پناه بدست نیروهای نظامی و صحنه هایی از سرکوب زنان و جوانان با چوب و چماق که همه مردم دنیا دیدند، افکار عمومی جهان را بسیج کرده تا در برابر دولت های خود ایستادگی کنند و اجازه ندهند که آنها با یک دولت نامشروع بر آمده از کودتا تعامل داشته باشند. فشاری که به دلیل سانسور و تضعیف نهادهای مدنی توسط دولت در کشورهای چین و روسیه شکل نگرفته است. مشابه همین شرایط در رابطه با فجایع انسانی که در دیگر کشورها اتفاق می افتد برای مردم ایران وجود دارد. برای مثال وقتی مطبوعات آزاد و نهادهای مدنی متشکل در ایران نداریم، افکار عمومی مردم ایران نسبت به فجایع دارفور عکس العملی نشان نمی دهد و در همین غفلت دولت ایران از عمرالبشیر که متهم به جنایت علیه بشریت است حمایت می کند!
همینجاست که به نیکی در میابیم عنصر آگاهی اجتماعی چقدر در تعیین سرنوشت کشورمان می تواند سرنوشت ساز باشد. این آگاهی یک امر دو طرفه است. یعنی برای دسترسی همه به اطلاعات و اخبار، همه باید هم بخوانند و هم منتشر کنند. بخوانیم تا آگاه شویم و بنویسیم تا آگاه سازیم. در نبود مطبوعات مستقل و تشکیلات مدنی، فرد فرد ما یک رسانه ایم و فرد فرد ما نقض حقوق بشر را از هر نوع به همه دنیا گزارش می کنیم.
زهرا رهنورد در رابطه با خبر حکم اعدام زینب جلالیان در پیامی اظهار امیدواری کرد که فقط این مجازات برای زینب جلالیان شایعه باشد وگرنه بیایید یک بار برای همیشه شمشیر را نه از رو ببندید و نه از زیر و به جای آن با لبخند پر محبت به روی ملت بنگرید.
متن کامل پیام زهرا رهنورد که در اختیار جرس قرار گرفت به این شرح است:
این روزها شایعه اعدام زینب جلالیان بر سر زبان هاست. چرا؟ آیا زینب جلالیان عضو گروههای به اصطلاح محارب بوده است؟ آیا زینب جلالیان تاکنون اسلحه در دست داشته است؟
آیا فقط دو سال پیش کاغذ و قلم و پوستر تبلیغاتی را به عنوان یک مبلغ گروهی با خود حمل می کرد؟
آیا خدا را خوش می آید و شایسته است یک زن را که مظهر رافت و لطافت درهستی و در هر ملتی است، نابود و از از صحنه روزگار حذف کرد؟ به خصوص که
زینب یک دختر جوان است.
یک دختر جوان، چقدر از اطلاعات ، آگاهی، تاریخ شناسی، قوم شناسی و نظایرآن بهره مند است؟
آیا واقعا او بی گناه است یا با گناه؟ آیا اقدام او با مجازاتش متناسب است یا نه؟ و نهایتا،آیا بهتر نیست برای همه به ویژه زنان و جوانان فرصت های جدیدی را در اختیار نهاد تا بتوانند خود را و جایگاه خود را هم در نظام هستی وهم در نظامات سیاسی و اجتماعی بازیابند؟
آیا بهتر نیست نظامی که به نام جمهوری اسلامی مزین است، قلب های دردمند مادران و تب و تاب جوانان را دریابد و با محبت با آنان رفتار کند؟
آیا بهتر نیست که از طریق فرهنگ و آموزش، روح و روان و اندیشه ها به بالندگی دعوت شود تا اینکه به اعدام اعدام و امحاء آنان اندیشیده شود؟
باید برای زینب و زینب ها یی که در انتظار مجازات مرگ هستند اندیشید.
امروز بیش از دو سوم کشورهای جهان با این مجازات وداع کرده و مجازات دیگری جایگزین کرده اند. این نوشته را مجال آن نیست اما می دانم که در این خصوص اندیشیده اند و بحث های فقهی و دینی آن را کارشناسان نوشته اند.
اکنون در مقام ورود به لزوم تجدید نظر در مجازات مرگ نیستم اما می دانم تجربه نشان داده است بسیاری از اعدام شدگان به ارشاد احتیاج داشته اند اما اعدام دریافت کرده اند.
امید است که فقط این مجازات برای زینب جلالیان شایعه باشد وگرنه بیایید یک بار برای همیشه شمشیر را نه از رو ببندید و نه از زیر و به جای آن با لبخند پر محبت به روی ملت بنگرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر