امروز در سایت ایراننگاه ویدیویی منتشر شده که حمید روحانی، رئيس بنياد تاريخ پژوهي ايران در آن هاشمی رفسنجانی را مورد حمله قرار داده و مدعی شده است که وی به دنبال این بود که رهبری را آلت دست خود قرار دهد.
در این ویدئو که در آذر ماه سال گذشته در خمین ضبط شده، حمید روحانی گفته است: «هاشمی که نتوانست رهبری را آلت دست کند درصدد است که اقلا دولتهایی که به قدرت میرسند در خدمت او باشند و نظر او را اجرا کنند.»
وی در ادامه با اشاره به ناراحتی هاشمی به انتخاب احمدینژاد در سال 84 بیان کرده است: «هاشمی یکدفعه چشم باز کرد و با شخصیتی به نام احمدینژاد مواجه شد که اصلا تره هم برایش خورد نمیکند و این دیوانهاش کرد.»
رئيس بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر، در سخنانش خاطرهای از حجتالاسلام مسیح مهاجری، از نزدیکان هاشمی رفسنجانی نقل کرده است که در آن هاشمی گفته است: «نباید بگذاریم بار دیگر احمدینژاد رای بیاورد و در انتخابات آینده[انتخابات 88]، هر طوری هست باید او را با شکست مواجه کنیم.»
او از قول مسیح مهاجری افزوده است: «هاشمی می گوید احمدی نژاد نیاید هر خری بیاید عیب ندارد؛ یعنی ایشان می گوید یک خر بیاید، ایران را به اصطبل تبدیل کند اما احمدی نژاد نیاید.»
در پی این سخنان مسیح مهاجری اظهارات روحانی را تکذیب کرده و گفته است: «درست است که نظر هاشمیرفسنجانی این است احمدینژاد برای ریاستجمهوری مناسب نیست، اما قسمت دوم مربوط به هاشمیرفسنجانی نبوده و از شخص دیگری نقل شد.»
همچنین دفتر هاشمی رفسنجانی طی نامهای این سخنان را به پروژه «هاشمیستیزیي» نسبت داد و گفت: «نردبانسازي براي ستيز همهجانبه با حضور روحانيت در امور اجرايي و تقنيني چنان رندانه كليد خورده است كه شخصيتهاي روحاني چون شما را در اين مسير با خويش همراه مينمايد.»
حمید روحانی نیز در واکنش به این سخنان، نامه شدیدالحنی خطاب به هاشمی نوشته است.
روحانی در این نامه، ضمن اشاره به نامه هاشمی رفسنجانی به آیتالله خامنهای در روزهای پیش از انتخابات، وی را متهم به «تسهیل توطئه شوم اسلامستیزی و ولایتگریزی و القای اتهام به رهبری» کرده است.
سخنان حمید روحانی را از اینجا ببینید
پاسخ دفتر هاشمیرفسنجانی به حمید روحانی
نامه مهاجری به روحانی درباره نقل یک خاطره
پاسخ حمید روحانی به اعتراض دفتر هاشمی
پلمب تالار مولوی دانشگاه تهران که روز ۳۱ خرداد از سوی انتظامات این دانشگاه که بر اساس برخی گزارشها «به دلیل بدحجابی» تعطیل شده بود توسط عدهای از کارکنان این دانشگاه امروز شکسته شد.
به گفتهی «یک منبع آگاه» که با ایسنا گفتگو کرده «عصر امروز تعدادي از كاركنان دانشگاه تهران با شكستن قفلهاي تالار مولوي وارد فضاي اين تالار شدند.»
بر اساس این گزارش پیشتر مناقشهای بین دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی بر سر تالار مولوی بوجود آمده بود.
این «منبع آگاه» در ادامه گفت: «دانشگاه تهران هيچ استدلال روشني براي اين اقدام اعلام نكرده است و هيچ يك از حاشيههاي مطرح شده از سوي اين دانشگاه مبني بر بدحجابي برخي از مراجعه كنندگان و مواردي از اين دست دلايل نادرستي براي اين اقدام است.»
وی افزود: « اصولا بحث دانشگاه تهران بدحجابي مراجعه كنندگان نيست بلكه آنها ميگويند ميخواهند فضاي اين تالار را در دست بگيرند. و اين درحالي است كه فضاي تالار مولوي سالها به لحاظ قانوني در اختيار جهاددانشگاهي بوده و هست.»
این گزارش در پایان اضافه کرده است که عصر امروز برخی هنرمندان به همراه حدود ۲۰۰ تن از دانشجويان تئاتر در فضاي بيروني تالار مولوي جمع شده بودند اما وارد تالار مولوي نشدند.
منبع: ایسنا
دختران آیتالله منتظری با صدور بیانیهای ضمن انتقاد شدید نسبت به استفاده ابزاری دولت از آیتالله خمینی گفتند: «اگر قرار است گفتهها و نوشتهها و خط امام محور کارها باشد پس چرا به آن بزرگوار نیز جفا می شود و «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» عمل می گردد؟»
در این بیانیه که در وبلاگ سعیده منتظری، منتشر شده، آمده است: «همه می دانیم که در رژیم گذشته بیوت و دفاتر مراجع تقلید حتی بیت مرحوم امام خمینی با این که در رأس مبارزه با آن رژیم بودند مصونیت داشت و هیچگاه مورد تعرض و حمله قرار نگرفتند.»
دختران آیتالله منتظری گفتهاند: «دفتر آیت الله العظمی منتظری تاکنون چندین مرتبه مورد هجوم و تخریب قرار گرفته و اموال آن به غارت رفته است.»
«آیا همین است معنای قدردانی و ارج نهادن به این همه خدمات ایشان به انقلاب و نظام؟! و این است قدردانی شاگردان نسبت به استاد خود و ادا نمودن حق استادی؟! که با حمله های مکرر به دفتر و بیت آن مرجع فقید قداست فقاهت و مرجعیت مستقل و حرمت آن فقیه مظلوم هتک گردد و پول شهریۀ طلاب در حملۀ اخیر غارت شود؟»
حدود دو هفتهی قبل و پس از سفر مهدی کروبی به قم، گروهی از لباسشخصیها به منزل آیتالله صانعی و دفتر آیتالله منتظری حمله کردند و دفتر آیتالله منتظری را پلمپ کردند.
فرزندان آیتالله منتظری افزودهاند: «جالب توجه این است که مهاجمین نیز گروهی خشن و افراطی و احیاناً فریب خورده و مزدور بودند که خود را طرفدار ولایت فقیه معرفی میکردند. تقدیس خشونت و افراطیگری و نفاق و انحراف و فتنهگری، وجوه مشترک بین مهاجمین به دفتر این دو مرجع عالیقدر و مسببین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است.»
این بیانیه را عصمت منتظری، اشرف منتظری، طاهره منتظری و سعیده منتظری امضا کرده اند.
منبع: وبلاگ سعیده منتظری
پیشینه:
حمله شبانه به بیت آیت الله صانعی و پلمب دفتر آیت الله منتظری
یکی از رهبران اهل سنت با انتقاد از دولت می گوید که ۳۱ سال است مجوز ساخت مسجد برای آنها در تهران صادر نمیشود.
مولوی عبدالحمید، امام جمعهی اهل سنت زاهدان در آخرین خطبهی نماز جمعه خود در این شهر با یادآوری سخنان آیتالله خمینی گفته است که «وی در سال ۱۳۵۸ با احداث مسجد اهل سنت در تهران موافقت کرده بود اما دولت جمهوری اسلامی پس از آن اجازهی ساخت مسجد به آنها را نمیدهد.»
رهبران دینی اهل سنت با اشاره به اصل دوازدهم قانون اساسی کشور می گویند که «اصول مربوط به حقوق اهل سنت در قانون اساسی تابحال اجرا نشده است.»
به گفتهی «محافل اهل سنت در ایران» دربارهی عدم صدور مجوز برای احداث مسجد در تهران تابحال توضیحی داده نشده و پاسخ رسمی نیز به آنها ابلاغ نگردیده است.
پیروان اهل سنت در ایران در بیش از ۱۶ استان کشور زندگی میکنند. احداث مسجد برای پیروان اهل سنت در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران و مشهد به یکی از مشکلات بزرگ آنها تبدیل شده است.
منبع: دوچه ووله
مجلس شورای اسلامی کلیات لایحهای را تصویب کرد که مطابق آن از سه شهرستان استان تهران، استانی به نام البرز تشکیل میشود که مرکز آن کرج و شامل شهرستان های کرج، ساوجبلاغ و نظرآباد خواهد بود.
نمایندگان مجلس با ۱۴۴رای موافق، ۴۱ رای مخالف و ۱۹ رای ممتنع از مجموع ۲۱۳ نماینده حاضر این لایحه را تصویب کردند.
مصطفی محمد نجار، وزیر کشور پیشتر در مورد دلایل این کار گفته بود: «کلان شهر کرج با بیش از یک میلیون نفر جمعیت نیازهای متنوعی دارد و از آنجا که رئیس جمهوری بر استان شدن آن تأکید داشت، وزارت کشور این لایحه را آماده و تقدیم کرد.»
تشكیل استان البرز حدود ۱۰سال پیش مطرح و یك بار این لایحه در مجلس ششم به رای گذاشته شد اما در آن زمان به تصویب نرسید.
هئیت وزیران دولت این لایحه را اواخر سال ۱۳۸۸تصویب كردند و به مجلس ارائه شد.
منبع: شبکه خبر و بیبیسی
بهرام صناعی، رئیس سازمان هواشناسی گفت که با فعال شدن کانون گرد و غبار در شمال عراق، آلودگی هوا از استانهای غربی کشور به سمت شرق در حرکت است و بعد ازظهر امروز این پدیده شهر تهران را در برمیگیرد و تا عصر جمعه باقی میماند.
وی افزود: «در پی فعال شدن مجدد کانون گرد و غبار در شمال عراق و وجود جریانات غربی هم اکنون استانهای غربی کشور نظیر کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان درگیر این پدیده هستند.»
این در حالیست که «به دلیل حجم بالای پدیده گرد و غبار» ادارات استانهای ایلام و کرمانشاه امروز تعطیل شدند.
به گفته معاون رئیس سازمان هواشناسی «این پدیده از بعد از ظهر جمعه با گذر از تهران استانهای شرقی کشور را در بر میگیرد اما به تدریج از غلظت آن کاسته میشود.»
آقای صناعی در پایان گفت: «تیر و مرداد تابستان سال جدید اوج فعالیت پدیده گرد و غبار در کشور است به طوری که ورود این پدیده طی روزهای آینده به کشور از هم اکنون قابل پیشبینی است.»
منبع: مهر
محمدرضا باهنر دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین هشدار داد که بخش کوچکی از محافظهکاران تلاش میکنند سایر محافظهکاران را از صحنه حذف کنند.
آقای باهنر نامی از این جریان نبرده است، اما گفته که اقدامات این جریان هر روز «شفافتر و صریحتر» میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، آقای باهنر افزوده که این جریان «برای افزایش سرمایه اجتماعی نه تنها به دنبال جذب هر چه بیشتر نخبگان نیست، بلکه حضور نخبگان درون جریان اصولگرایی را نیز برنمیتابد.»
این نماینده مجلس اظهار داشته که «این گروه اندک هر کس را که تابع علی الاطلاق آنها نباشد تا حد وابستگی به جریانات مقابل استکبار جهانی و حتی کفر مورد اتهام قرار میدهند.»
باهنر گفته که «تضعیف روحانیت، مراجع عظام، توهین به مجلس شورای اسلامی و یا بخشهایی از دولت از آن جمله رفتارهای غیرمناسب است.»
محمدرضا باهنر افزوده که «متاسفانه امروز در راستای جنگ نرم، بعضی هنجارشکنیهای فرهنگی با نیت دهنکجیهای سیاسی در حال شکلگیری است.»
به گفته وی «فاصله گرفتن از شعارهای انقلاب، زمینهساز تهدیدات تازهای شده و بنابراین مردم بازگشت به آن شعارها را اجتنابناپذیر دانسته و مطالبه میکنند.»
منبع: مهر
آرش بهمنی
روزآنلاین
1- این یادداشت از سوی یکی از حامیان و در عین حال منتقدان جنبش سبز، در پی آن است تا از ظن خود پاسخی برای آن بیابد که تاکید چندین و چند باره تیم رهبری موسوی ـ کروبی، بر رعایت "قانون اساسی"، به چه دلیلی است و آیا اصولا تاکید بر قانونی که بسیاری از کنش گران معتقدند ظرفیت های غیردموکراتیک آن، فراتر از ظرفیت های دموکراتیک است، به چه معناست؟ آیا اصولا فایده ای بر سخنان این دو، درباره رعایت "قانون اساسی" مترتب است یا خیر؟ اکنون که به عقیده بسیاری، سطح مطالبات جنبش سبز، عملا از اجرای بدون تنازل "قانون اساسی" جمهوری اسلامی فراتر رفته، آیا پافشاری اکید و موکد بر اجرای قانون فعلی، میتواند جنبش را قدمی به پیش ببرد یا خیر؟ بخصوص آنکه برخی نیز مدعیاند موسوی و کروبی با تاکید بر چنین خواستهای، مبارزات مردم را به انحراف می کشانند و در واقع سند بقای جمهوری اسلامی را امضا میکنند. آیا با این شرایط میتوان از سخنان موسوی و کروبی دفاع کرد؟
2- کارل پوپر، فیلسوف نامدار لیبرال، مهمترین وظیفه روشنفکران را کاهش آلام جامعه میدانست. پوپر، اصولا از طرفداران تز "مهندسی اجتماعی تدریجی" [1] بود و این تز را در مقابل نظریات "کل گرایانه یوتوپیایی" مطرح میکرد. وی آن دسته از تفکراتی را که معتقد به انقلابی سریع و دگرگونی عظیم هستند ـ هم چون مارکسیسم - اساسا اندیشههایی میدانست که از دل آنها چیزی جز فاشیسم و توتالیتاریسم بیرون نخواهد آمد.
تحقق تز پوپر، برای ایجاد دموکراسی عملا راهی جز حرکت گام به گام را پیش روی کنشگران سیاسی نمیگذارد. کنشگران نیاز دارند میزان سود و زیان حرکات خود را بسنجند و اگر در عرصه عمل، این حرکات به "ابطال" نینجامیدند، حرکات بعدی را به تاسی از آن انجام دهند.
این بدان معناست که موسوی و کروبی به عنوان دو رهبر جنبش سبز، تاکنون مسیر درستی را برای حرکت خود برگزیده اند. اینان با "حاکمیت واقعا موجود" سخن میگویند و آنان را به بازنگری در تفکرات خویش فرا میخوانند. با دولت، نه به مثابه "شر لازم" که به عنوان "موسسهای برای افزایش توان فرد... [برای] توانایی انتخاب و قدرت برخورداری از حقوق طبیعی"[2] برخورد میکنند ـ همانگونه که جاناستوارت میل در نظر داشت ـ و اینگونه دولت را به انجام وظایف خود فرا میخوانند.
این دو راهکارهایی را که برای ادامه راه جنبش سبز پیشنهاد میدهند، با مشارکت اعضای این جنبش انتخاب میشود، صیقل میخورد و سپس اجرا میشود. کافی است نگاهی به آرشیو سایتهایی بیندازیم که در روزهای منتهی به تظاهرات، شاهد بحثهای پرشور طرفداران جنبش سبز است و در این میان، راهی که خرد جمعی برمی گزیند، سرانجام به عنوان راه حل نهایی برگزیده میشود. موسوی و کروبی، راههای بروز و ظهور جنبش سبز را با دیگران در میان میگذارند. اینان حوزه سیاسی را چنان برجسته میکنند که حق اظهارنظر تمامی هواخواهان جنبش، با هر ایده و عقیدهای، تا حد ممکن حفظ شود.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که پیشنهاد راهکارها از سوی دو رهبر جنبش سبز، سویهای بسیار درخشان از نظریه "ابطالپذیری" کارل پوپر را در خود دارد: نظریهای پیشنهاد میشود، بحث و بررسیها روی آن صورت میگیرد، به منصه ظهور میرسد و زمانی که در عرصه عمل، "ابطال" میشود، نظریهای جدید جایگزین آن می شود. نظریهای که از کوره تجربیات قبلی و نظرخواهی عمومی نیز میگذرد تا به عمل درآید.
3- ایرانیان از عصر مشروطه به این سو در جستوجوی اکسیر "قانون" بودهاند تا با آن مس استبداد را تبدیل به طلای دموکراسی کنند. بسیاری از روشنفکران عصر مشروطه درد تاریخی جامعه را ناشی از فقدان همین "یک کلمه" میدانستند.
پس از آن نیز چه در دوره قاجاریه و چه در دوره پهلوی، مراد از "مشروط" بودن، مقید ماندن به چارچوب قانونی بود. همانگونه که قرار بود در جمهوری اسلامی "ولایت فقیه" مشروط باشد به قانون. امااستبداد به عنوان دیرپاترین نهاد ایرانی، عملا قانون را نایده گرفته. این بیاحترامی به قانون که در عصر سی ساله جمهوری اسلامی و در دوران زمامداری محمود احمدینژاد به حد اعلای خود رسیده، اکنون تمامی جامعه ایران را در بر گرفته است. بیاحترامی نسبت به قانون و نادیده گرفتن آن، اکنون نه تنها از سوی دولتمردان، که از سوی مردم عادی نیز وجود دارد: مثالهای بسیار زیادی میتوان در این زمینه آورد که موید این نظر باشد.
برای برپایی یک جامعه دموکراتیک، یکی از نیازهای اساسی آن است که قانون، شان و احترام خود را در میان مردم بازیابد. به بیانی دیگر برای برپایی جامعهای دموکراتیک، نیاز است که "لیبرالیسم قانونسالار"[4] در آن وجود داشته باشد:بیتوجهی نسبت به قانون و آغاز فرایند دموکراتیزاسیون در جامعهای که مجاز میداند با دور زدن قانون، اعمالی که ظاهرا به نفع عموم است، انجام شود، سرآغاز توتالیتاریسمی جدید است: بسیاری از بزرگترین دیکتاتورهای قرن بیستم، در انتخاباتی نسبتا آزاد، وارد حکومت شده اند.
حساسیت در مقابل نقض قانون از سوی هر شخصی، بدان معناست که شهروندان، میتوانند و باید دولت را به دلیل دور زدن قانون مورد مواخذه قرار دهند، هر چند در ظاهر این امر، منفعتی آنی برایشان داشته باشد، هیجانات آنان را ارضا کند و... شاید اگر مردم ایران در همان روزهای آغازین انقلاب 57 در مقابل اعمال خلاف قانون دادگاههای انقلاب علیه برخی از اعضای حکومت پهلوی میایستادند ـ به جای تشویق و تحسین این اعمال ـ اکنون اوضاع، شکلی دیگر داشت.
برای محافظت از قانون، به عنوان میثاق ملی هر جامعه، نیاز به جامعه مدنی است و جامعه مدنی بدون وجود نهادهای مدنی بیمعناست. نهادهای مدنی قوی، زمانی تحقق پیدا میکنند که مردم نسبت به وضعیت جامعه حساس باشند.
مردم ایران، به درست یا غلط، به افرادی معروف شدهاند که از تحزب گریزاناند. موسوی و کروبی با شناسایی همین درد، دست به کاری بزرگ زدهاند. تجربه تغییرات تاگهانی و وسیع، اما کم عمق، در جامعه ایران فراوان است. آنچه که امروز از دل جنبش سبز بیرون میآید، تغییراتی بطئی و گام به گام است. تغییراتی که پیش از حکومت، خود مردم را نشانه رفته است: ایجاد هستههای کوچک اجتماعی، راهی است برای آنکه ایرانیان جمعهایی را تشکیل دهند و در آن، اصول با هم بودن را بیاموزند. ایجاد این هستهها در خانوادهها و بحث پیرامون وضعیت کشور، در واقع بدان معناست که "قانونشکنی" به عنوان تابویی مطرح شود که نزد مردم نیز قبیح است. این همان اثری است که تاکید بر اجرا و احترام به قانون اساسی در خود نهفته دارد.
موسوی و کروبی به درستی تشخیص دادهاند که مشکل در "حاکم" یا "قانون" نیست. به دیگر بیان، مساله امروز دنیا، این نیست که چه کسی حکومت میکند، ؛ بلکه مهم آن است که چطور حکومت میکند.
تغییرات اساسی و انقلابی، پیش از این بارها تجربه خود را پس دادهاند: اگر قرار بود شعارها و رفتارهای آرمانگرایانه، چارهای از درد فقدان دموکراسی ایرانی درمان کند، این اتفاق باید سی سال پیش به وقوع میپیوست که هم حاکم و هم قانون، به کلی دستخوش تغییر شدند.
انقلابیون اما فراموش کرده بودند که "بیقانونی" حتا از سوی آنها نیز ناپسند است. امروز موسوی و کروبی، همین نکته را به ما یادآوری میکنند.
پی نوشت:
1- Piecemental Social Engineering
2- بشیریه، حسین، تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم:لیبرالیسم و محافظه کاری، نشر نی، چاپ چهارم، 1382، صفحه 20
3- برای نمونه میتوان به تظاهرات "روز قدس" اشاره کرد. در حالیکه موسوی و کروبی بر سر دادن شعاری چون "هم غزه، هم لبنان، جانام فدای ایران" تاکید داشتند، اما خرد جمعی این شعار را به شکل "نه غزه، نه لبنان، جانام فدای ایران" تغییر داد. هر چند گویا برخی این شعار را آنگونه که خود خواستهاند شنیدهاند! میتوان مساله تصمیمگیری اینچنینی در جنبش سبز را سویهای از بحث "حق مشارکت عامه در حیات سیاسی" جاناستوارت میل دانست.
4- این عبارت را از این جا وام گرفته ام:زکریا، فرید، آینده آزادی:اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی، امیرحسین نوروزی، طرح نو،
سردار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه تهدید کرد چنانچه آمریکا و همپیمانانش کشتیهای ایران را در آبهای آزاد بازرسی کنند، با «واکنش خاص و متناسب» سپاه در تنگه هرمز و خلیجفارس مواجه خواهند شد.
آقای فدوی گفته که «آمریکا و متحدانشان جرات نمیکنند چشم چپی به کشتیهای ایرانی داشته باشند.»
وی افزوده که توانمندیهای سپاه را نمیتوان با 20 سال گذشته مقایسه کرد، چرا که در حال حاضر تجهیزات و توانمندی این نیرو افزایش چشمگیری یافته است.
پیش از این علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز تهدید کرده بود چنانچه کشتیهای ایران در آبهای آزاد بازرسی شوند، تهران دست به اقدام متقابل خواهد زد.
قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران از همه کشورها خواسته کشتیها و هواپیماهایی را که امکان دارد حامل مواد و کالاهایی برای استفاده در برنامه هستهای و موشکی ایران باشند مورد بازرسی قرار دهند.
این بازرسی در صورتی قابل اجراست که کشور صاحب پرچم کشتی با این امر موافقت کند.
منبع: خبرگزاری مهر
مصطفی کواکبیان به طعنه میگوید که روزنامه ایران را تعطیل کنید، چرا که اعلام زمان و مکان تجمع اعتراضی به مصوبه مجلس در خصوص دانشگاه آزاد را در صفحه اول خود چاپ کرده است و اگر یکی از روزنامههای اصلاح طلب (چیزی ازشان باقی مانده؟) این کار را میکرد به جرم اقدام علیه امنیت ملی توقیف میشد.
انگار این تعطیلی روزنامه راهحل مشکل است در مملکت ما. اگر روزنامه خبر اعتراض و تجمع و سخنی ناخوشآیند گروه حاکم را چاپ کند، روزنامه است که باید بسته شود و این انگار دیگر قانون نانوشتهای شدهاست برای ما.
از آن طرف از قول مهمترین فرد ارتش آمریکا در افغانستان حرفهایی که در یک نشریه منتشر میشود که مصداقش در مملکت ما میتواند همان تهدید علیه امنیت ملی باشد. وی سه روز قبل از اینکه مقاله، که هنوز آنلاین است، در مجله چاپ شود، به کاخ سفید فراخوانده میشود و بعد از عذرخواهی از سمتش کنار گذاشته میشود.
در مقامی که بوده حرفی زده که خوشآیند مقامات دولتی مافوقش نبوده و کنارش میگذارند، اما این وسط حتی به ذهن کسی هم خطور نمیکند که به رولینگ استون کاری داشته باشد یا بگویند که این مقاله از روی وب سایت برداشته شود و در نشریه این هفته چاپ نشود. خبرنگارشان هم نه تنها به زندان نخواهد رفت که احتمالا حالا بسیار هم معروف خواهد شد و کتاب اخیرشهم پرفروش میشود.
لوا زند
سفر بهمن قبادی کارگردان سینما به ژاپن به علت تمدید نشدن اعتبار گذرنامهاش لغو شد.
قبادی بنا بود در روزهای پایانی ژوئن به دعوت شرکت موویلا برای معرفی تازهترین فیلمش «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» به ژاپن سفر کند.
فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» در تابستان آینده (ماه آگوست) در سینمای یورو اسپیس در توکیو پایتخت ژاپن بر روی پرده خواهد رفت.
قبادی در پیامی که برای هواداران ژاپنی خود فرستاده گفته که از لغو سفرش به این کشور متاسف است.
این کارگردان افزوده که او برای سفر به ژاپن نیاز به تمدید اعتبار پاسپورتش داشت، ولی موفق به انجام این کار نشد.
قبادی گفته برای تمدید اعتبار پاسپورتش به چند سفارتخانه ایران در کشورهای گوناگون رفته، ولی همگی آنها پاسخ دادند که برای این کار باید به ایران بازگردد.
این کارگردان افزوده که بازگشت او به ایران به معنای دستگیری و روانه شدن به زندان و یا اجازه نیافتن برای بیرون آمدن دوباره از کشور است.
منبع: پارس و ما
بهمن دری از روسای سابق انتشارات کل سپاه پاسداران به سمت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد منصوب شد.
محمد حسینی، وزیر ارشاد در حکم انتصاب آقای دری نوشته که انتظار دارد وی «دیدهبانی و نگاهبانی مرزهای فرهنگی» را در دستور کار خود قرار دهد.
بهمن دری جانشین محسن پرویز که از سال 1385 معاون فرهنگی وزارت ارشاد بود، شده است.
سردبیری مجله پیام انقلاب، قائم مقام اداره ویژه کتاب وزارت ارشاد، سردبیر هفتهنامه سروش، معاونت فرهنگی و قائم انتشارات صدا و سیما و معاونت ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز از دیگر مسئولیتهای سابق بهمن دری است.
منبع: ایرنا
محمدجواد لاریجانی میگوید شمار دانشجویان دانشگاه آزاد تهدیدی برای امنیت ملی است و تعداد دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور باید 150 هزار نفر باشد.
آقای لاریجانی امروز پنجشنبه در جمع خبرنگاران گفت عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد را مدیری «باهوش، فعال و موفق» میداند، اما وی در جریان انتخابات «لغزشهای سنگین سیاسی» کرد که باعث افزایش «هزینه» دانشگاه آزاد شد.
دبیر کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه همچنین شمار دانشجویان دانشگاه آزاد را تهدیدی برای امنیت ملی دانست و افزود: «معتقدم هیچ دانشگاهی نباید بیش از 150 هزار دانشجو داشته باشد، چرا که این مسئله برای امنیت کشور نامناسب است.»
به گفته لاریجانی در «تمام دنیا دانشگاهها زیر 150 هزار دانشجو دارند.»
وی اظهار داشت: «ما باید ساختاری برای دانشگاهی که حدودا یک و نیم میلیون دانشجو دارد ایجاد کرده و بهترین آموزش را به آنها بدهیم.»
لاریجانی افزوده که دانشگاه آزاد، یک وزارت علوم مجزا و نه یک دانشگاه است و «ما اگر میخواهیم دو وزارت علوم داشته باشیم باید دانشگاه آزاد دولتی شود.»
اظهارات دبیر کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه در شرایطی ایراد میشود که تنشها میان دولت و مجلس بر سر اساسنامه جدید دانشگاه آزاد در هفته جاری افزایش یافته است.
مجلس اساسنامه جدید دانشگاه آزاد مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی را رد کرده و راه برای وقف دانشگاه آزاد باز گذاشته است، اما هواداران دولت با تجمع مقابل مجلس خواستار تجدیدنظر در این خصوص هستند.
منبع: فارس
پیشینه
حامیان احمدینژاد: مجلس را به توپ میبندیم
محمد نوریزاد روزنامهنگار و مستندساز و حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران به مرخصی آمدند.
وبسایت تحول سبز گزارش کرده که آقای نوریزاد صبح امروز پنجشنبه پس از تحمل 190 روز حبس که 70 روز آن را در انفرادی گذرانده، با تامین وثیقه 300 میلیون تومانی از زندان مرخص شد.
آقای نوریزاد به اتهام نوشتن سه نامه صریح و انتقادی به آیتالله علی خامنهای بازداشت شد.
وی در طول مدت بازداشت نیز نامههایی را خطاب به آقای خامنهای منتشر کرد که منجر به ضرب و شتم شدید وی در زندان شد.
در مدتی که نوریزاد در بازداشت بود، خبرهای متعددی مبنی بر شکنجه و آزار وی منتشر شد.
حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نیز از دیگر افرادی است که با موافقت مقامهای قضائی از زندان مرخص شده است.
آقای مرعشی چند روز مانده به تحویل سال نو برای گذراندن محکومیت یک ساله به زندان فراخوانده شد.
وی آخرین روزهای سال ۸۸ تا روز ۱۴ فروردین را به قید وثیقه در مرخصی بهسر برده بود.
منبع: تحول سبز و (+)
پیشینه
محمد نوریزاد دست به اعتصاب غذا زد
دادستان تهران: حسین مرعشی از زندان مرخص شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر