هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
توجه داشته باشید استراتژی اول سرکوبگران ارعاب است و سرکوب و برخورد هدف ثانویه آنان است. با توجه این استراتژی اولیه است که میتوان بخش مهمی از آرایش نظامی سرکوبگران را فهمید و تشخیص داد که کدام اقدام پرهزینه و کدام اقدام کم هزینه است.
آرایش نیروی سرکوب
اولین چیزی که در هر راهپیمایی توجه را جلب میکند حضور گسترده نیروهای نظامی و انتظامی از تمامی ارگانها مربوطه مانند سپاه، نیروی انتظامی، و بسیج است. توجه داشته باشید درصد کمی از این نیروها توانایی برخورد دارند.
این نیروهای حاضر در میدان را میتوان به دو گروه پیادهنظام و سواره نظام تقسیم کرد.
در میان پیادهنظام سرکوب، نیروهای انتظامی عملا خطری برای شما ندارند چرا که اغلب کارمند هستند و قایل به برخورد تند با معترضان نیستند. دیگر نیروی کم خطر افراد بسیجی و لباسشخصی مسن هستند که احتمال میدهیم از اعضای بسیج ادارات باشند. گروه سومی که کم خطر هستند و تمایل کمی به درگیری دارند سربازان وظیفه هستند که تنها کارکرد دکوری دارند و نه اراده برخورد دارند و نه برای این کار در نظر گرفته شدند و نه برای این کار آموزش دیدهاند و نه ابزار برخورد خشن ـ به جز باتوم ـ دارند.
مهمترین و مهاجمترین نیروی سرکوب بسیجیان و لباس شخصیهای جوان و میانسال هستند. از میان نیروهای بسیجی، تنها تعداد معدودی این نیروها انگیزه برای درگیری دارند. مشاهدات روز ۲۵ بهمن نشان میدهد بسیاری از نیروهای بسیجی بسیار کم سن و سال هستند و به خصوص در مناطقی که از درگیری دور است به جز حضورشان که به کار استراتژی ارعاب میآید تنها وظیفهشان هدایت حرکت جمعیت به کوچهها است که به این ترتیب جمعیت را متفرق کنند. با این حال، توانایی بازداشت معترضان را دارند.
دیگر ابزار ارعاب، موتورسواران هستند که سوارهنظام نیروی سرکوب را تشکیل میدهند که خود به سه دسته تقسیم میشوند. گروه اول گارد ضدشورش موتورسوار است که لباسهای مشکی دارند. طوری آرایش میگیرند که بیشترین ارعاب را القا کند. در صورت لزوم برخورد شدید میکنند. اما دیگر کارکردشان بستن مسیرها است.
گروه دوم موتورسواران بسیجی و لباس شخصی هستند. این گروه اغلب در حال حرکت به مناطق درگیری هستند در اغلب موارد این گروهها یک سرتیم دارند که هیاهوی این جماعت را با شعارهایی مانند حیدر، حیدر یا لبیک خامنهای یا فحاشی به رهگذران رهبری میکند. باقی تیم موتورسواران تنها برای پرجمعیت نشان دادن تیم سواره نظام حضور دارند و اراده و جرات برخورد با مردم را ندارند. البته برخی از گروههای موتورسوار همبستگی بیشتری دارند یا وابسته به نهاد نظامی مشخصی هستند که وظیفهشان برخورد در صحنههای درگیری است اما در مسیر خود سعی میکنند با خشونت مردم را متفرق کنند در مواردی دیده شده است که موتور سواری در انتهای صف موتورسواران در حال فیلمبرداری است. این موتورسواران بسیار آسیبپذیر هستند و وظیفهشان تهیه فیلم برای گروههای خودی است و تهییج روحیه آنان و احیانا گزارش عملکرد دادن. وظیفه اصلی این موتورسواران ترساندن عابران و معترضانی است که هنوز به مناطق پرجمعیت نرسیدهاند. برای همین است که حتی در گذرهای فرعی هم حرکت میکنند و سعی میکنند با ارعاب مردم را از پیوستن به معترضان منع کنند. آنها مقصد مشخصی دارند و در میانه راه به ندرت متوقف میشوند.
گروه سومی از موتورسواران منفرد هم وجود دارند که خود به دو دسته تقسیم میشوند. گروه اول جزو همان دسته موتورسواران هستند که از گروه جاماندهاند. این موتورسواران منفرد اغلب بسیار جواناند .و آموزش ندیدهاند. گروه دوم نیروهای اطلاعاتی هستند که در مسیر تظاهرات حرکت میکنند و با رصد کردن جریان جمعیت گروههای موتورسوار را هدایت میکنند.
در طول راهپیمایی...
در مسیر راهپیمایی نقاطی مانند میادین و مناطقی نزدیک دانشگاههای تهران و شریف و تقریبا مناطق مابین میدان انقلاب تا آزادی هم برای ما و هم برای سرکوبگران ارزش استراتژیک دارد. سایر نقاط ارزش ثانویه استراتژیک دارند و پتانسیل تجمع کمتری دارند. به تفاوت مناطق استراتژیک و غیراستراتژیک توجه داشته باشید.
اولین نکته که باید توجه داشته باشید این است که به هیچ وجه با نیروهای سرکوب درگیر نشوید. به خصوص در زمانی که هنوز به مناطق استراتژیک نرسیدهاید. اغلب مردم بنا به غریزه سعی میکنند خود را به میادین و نقاط استراتژیک برسانند و اغلب از درگیری خودداری میکنند. میدانها برای نیروی سرکوب اهمیت بالایی دارد و چون اجازه نمیدهند مردم به این مناطق نزدیک شوند خود به خود درگیری ایجاد میشود. در میانه راه، در جاهایی که مفر گریز ندارد و در جاهای دور از میادین به شدت از برخورد با نیروهای سرکوب خودداری کنید. سعی کنید خود را به میادین یا انتهای مسیر برسانید.
در میانه راه، نیروهای سرکوب ممکن است با شما برخورد و حتی برخورد خشنی داشته باشند. هدف اول آنان دستگیری شما نیست. هدف آنان متفرق کردن و منصرف کردن شما از ادامه مسیر است. توانایی آنان برای دستگیری مردم محدود است و تنها در صورت مقاومت اقدام به دستگیری معترضان میکنند.
هدف دیگر آنان هدایت مردم به مسیرهای فرعی است. تا جایی که میتوانید در برابر اینکه آنان مسیر شما را هدایت کنند، مقاومت کنید. زنان و مردان میانسال و کهنسال میتوانند از این سدها عبور کنند. یکی از فرصتهای راهپیماییها همینجاست که نیروهای سرکوب میخواهند شما را به مسیرهای فرعی هدایت کنند. سعی کنید با بحث کردن با نیروها به بهانه اینکه به دنبال کاری هستید . بابت اینکه میخواهید مسیرتان بروید، سد معبر کنید و سبب جمع شدن جمعیت شوید. نیروهای سرکوب به شدت از سدمعبر و جمع شدن جمعیت هراسانند و تلاش میکنند به هر قیمتی که شده شما را به مسیر فرعی هدایت کنند. تنها چند دقیقه ایستادن کافی است.
در صورتی که به مسیر فرعی هدایت شدید، مسیر را به موازات مسیر اصلی ادامه بدهید. مدیریت محل تلاقی مسیر فرعی و اصلی بسیار ضعیف است. یک گروه به شما اجازه گذر نمیدهد گروه بعدی نرمتر برخورد میکند. بنابراین به راهتان ادامه بدهید.
در میان مردم نیروهای اطلاعاتی وجود دارند. بحث کردن با نیروهایی که شما را به مسیر فرعی هدایت میکنند، بهترین و کمهزینهترین راه برای شناخت نیروهای نفوذی است. به محض اینکه متوجه بشوند سد معبر باید خاتمه داده شود، خود را لو میدهند و با دیگر نیروهای سرکوب همصدا میشوند. اعتراض در این مواقع هم کم هزینه است و هم یخ مردم معترضی را که همدیگر را نمیشناسند را میشکند. از این فرصت کمال بهره برداری را بکنید.
تا جایی که می توانید تنها و منفرد در راهپیمایی شرکت نکنید. به خصوص در معابر فرعی، استراتژی نیروی سرکوب حمله به افراد تنها است. چون اولا از برخورد بسیار میترسند و چند نفری به معترضان حمله میکنند و ثانیا با نشان دادن سبعیت قصد ترساندن دیگر رهگذران را دارند. در صورت حمله سرکوبگران با معترضان در صورتی که بیش از ۵ یا ۶ نفر به این حرکت اعتراض کنند، مهاجمان عقب مینشینند.
موتور، مهمترین رسانه حمل و نقلی سرکوبگران است. با ایجاد ترافیک میتوانید هم آنان را در رسیدن به مقصدشان بازداردید و فرسوده و خستهشان کنید.
یکی از پدیدههای تظاهراتها، هلیکوپترهایی هستند که در ارتفاع کمی پرواز میکنند. واضح است این هلیکوپترها هیچ توان آسیبرسانی ندارند. نه میتوانند آسیب فیزیکی برسانند و نه میتوانند از تظاهرکنندهها عکس تهیه کنند. تنها کارکرد آنها، رصد جریان جمعیت و مدیریت حرکت نیروهای سرکوب است.
در صورت بازداشت
توجه داشته باشید که شما رهگذرید. هیچ شاهدی مبنی بر اینکه شما قصد شرکت در تظاهرات دارید وجود ندارد. در صورت دستگیری هر نوع اتهامی را رد کنید. وارد بحث سیاسی با سرکوبگران نشوید. هدف آنان منفعل کردن و جدا کردن افراد فعالتر است.
امکانات جمهوری اسلامی برای بازداشت مردم معترض بسیار اندک و محدود است. در صورتی که در زمان بازداشت صبور باشید به ترساندن شما اکتفا میکنند و بعد از مدت کوتاهی شما را آزاد خواهند کرد.
ندای سبز آزادی: شهید محمد مختاری که در روز 25 بهمن ماه به دست عوامل حکومتی ایران با شلیک مستقیم گلوله به شهادت رسید خود نیز در آخرین مطلبش در صفحه شخصی فیس بوکش با همه دوستانش وداع کرده بود قبل از اینکه کسی را به خیابان فراخواند خود رهسپارخیابانها شده بود ، دوستانش او را باهوش و با ذکاوت میدانستند و از هوش او در تحلیل مسائل سیاسی و وقایع اخیر بیش از هر چیز دیگر سخن به میا ن می آورند.
دوستان نزدیک او روایت جالبی دارند آنها معتقدند که محمد به جهت اینکه دیدگاه سیاسی اش همسو با رهبران جنبش سبز بوده و در تحلیل بسیاری از مسائل به جهت همان هوش و ذکاوت بالایش دارای ایده ها و نظرات روشنفکرانه ای بوده از قبل مورد شناسایی قرار گرفته بوده و این اقدام با طرح و برنامه قبلی صورت گرفته است. او بعد ازنوشتن مطلبی در صفحه فیس بوکش که به همگان اعلام کرده بود که برای حضور به دیگر مردم تهران در خیابان ملحق خواهد شد ، با خانواده خود به گونه ای دیگر خداحافظی میکند او حتی طاقت این را نداشته که مادرش در دلهره و اظطراب دوری از او قرار گیرد و با قول به مادر که برای دیدن یکی از اقوام به میدان توحید می رود از او خداحافظی میکند و به جمع مردم در خیابانهای تهران می پیوندد و ناگهان صدای گلوله و سیل خونی که در کنار بدن او بر زمین جاری میشود گویا اظطراب مادر بیهوده نبوده صبح روز بعد تماسی ناشناس با منزل شان و خبری که تا صبح مادرش دعا میکرده چنین نباشد به خانواده او میدهند خبر شهادت محمد توسط نیروهای اداره اطلاعات به خانواده اش داده میشود و مامورین از خانواده وی میخواهند که برای مراسم تشییع جنازه آماده شوند و به آنها نیز میگویند تمام برنامه ریزی ها برای مراسم انجام شده و شما تنها خانواده را برای حضوردر مراسم آماده کنید ، اجازه دیدن پیکراو را به خانواده نمیدهند تنها توضیحی که داده میشود این است که به پدرش میگویند محمد به دست منافقین کشته شده است و فردا مراسم تشییع جنازه او از محل نزدیک سکونت شان انجام خواهد شد واز آنها میخواهند که در گفتارشان با مردم مراقبت داشته باشند در حالیکه خانواده محمد در مقابل محلی که مامورین امنیتی به آنها اعلام کرده بودند که مراسم تشییع از آنجا آغاز خواهد شد جمع شده بودند و خود را آماده کرده بودند تا تابوت عزیزشان را بر دوش عزا بگذارند متوجه میشوند که عده ای که هیچگونه نسبت فامیلی و دوستی با خانواده آنها نداشته تابوتی را که عکس فرزندشان بر روی آن نصب شده از مسیر دیگری در حال تشییع هستند و هیچ مجالی برای تشییع پیکر او توسط دوستان و بستگانش باقی نمی ماند ، گرچه در انتهای مراسم همگان متوجه می شوند که تابوت بر دوش مردم خالی بوده و جنازه از پیش دفن شده است در حین مراسم نیز هر کس قصد پرسیدن علت فوت او را داشته نیز با برخورد لفظی مامورین حاضر مواجه میشده و یا اینکه پاسخ های نامربوط دریافت میکرده گزارشها و روایت های مختلفی از مراسم تشییع جنازه این عزیز شنیده شده که حاکی از جو بسیار شدید امنیتی مراسم بوده و حتی برخوردهایی نیز با کسانیکه قصد فیلمبرداری نیز داشته اند صورت گرفته است ، شکستن تلفن همراه یکی از حاضرین در زمان تشییع جنازه و تهدید همسایگان منزل خانواده ایشان برای ممانعت از تصویر برداری از مراسم و حضور نیروهای لباس شخصی در بین مردم برای کنترل مراسم حکایت ازبرگزاری سازماندهی شده مراسم را توسط نیروهای اطلاعاتی داشته و به سرقت بردن نام یکی دیگر از شهدای جنبش را داشته اما نه با جعل کارت بسیجی برای او بلکه با اقداماتی دیگر که بسیار حیرت انگیز میباشد حاضرین در مراسم میگویند در پایان مراسم به ناگاه تجمعی از زنان در مقابل مان ظاهر شد و همراه آنها دوربین صدا وسیما و بخش خبر بیست و سی و پلاکارهایی که آنها از زیر چادرهایشان بیرون آوردند و سر دادن شعارهایی بر علیه سران جنبش سبز ظاهرا این بار برای به سرقت بردن نام این شهید جنبش سبز از این ترفند قصد استفاده داشتند قصدم نوشتن گزارشی بود از مراسم تشییع پیکر یک شهید اما گویا قلم جوهری برای نوشتن دیگر ندارد از تابوت خالی بر دوش غریبه ها باید نوشت و یا از سرقت نام یک شهید جنبش سبز این بار با حضور عده ای از زنان به صورت سازماندهی شده در مقابل دور بین بخش خبر بیست وسی رسانه دولتی و سر دادن شعارهایی مغایر با آنچه در یک مراسم تشییع جنازه مرسوم است ویا مفقود کردن مدارک پزشکی او در بیمارستان اما آنچه را که مردم در پی پاسخ آن بودند همگان در پایان مراسم در نگاه و سکوت معنادار پدر و مادر محمد دریافتند سکوتی که در کلام نهفته پدر و مادر محمد بود خود گواهی بوده بر آن که هیچ مسئولیتی در قبال این مراسم دولتی نداشته اند
سلام به تو در آخرین جمعه بهمن. ماهی که در سال سی و سوم نه بوی گل سوسن و یاسمن داشت نه عطر بهاران. سلام به تو در این شامگاه دلگیر جمعه ای دیگر از ده ها جمعه دلگیر بدون تو. من سلامم را از عمق جان به نیت سلامتی تو روانه کویت می کنم که نمی دانم این چند روزه کوی وسرای تو کجاست؟ از همان شبی که روزش کسی تو را دیده بود با وضعیتی خاص و شاید خدا خواسته بود که پیکی باشد برای اِخبار ما غافلان دچار روزمرگی و تا همین حالا که من دارم با شتاب بر دکمه های این کیبورد مستعمل ضربه میزنم تا پیامم را به تو برسانم، لحظه ها را در دلواپسی وضعیت نامعلوم تو سپری کردم و دیروز که وعده ام دادند به آغازین روز هفته برای دیدار، باورم نمی شد بتوانم این آخرین جمعه بهمن را سپری کنم بدون دردهایی که کم از درد زایمان ندارد وقتی که نوزاد می خواهد متولد شود و رنج میلاد انگار میان مادر و فرزند تقسیم می شود! فریاد مادر و شیون و گریه نوزاد و بعد از آن آرامشی دلچسب! من شیفته آن آرامش باشکوهم.
سبزترین فصل زندگیم!
تو این نشانه های ولادت را نشنیدی و یک بار به بهانه حج و بار دیگر به بهانه نماز صبح از درک آن لحظات فرار کردی. دور شدی تا نشنوی و نبینی از هراس تاب نیاوردن و حالا باز هم من تنها مانده ام این جا دور از تو و درد را تاب می آورم. درد انتظاری که باید نتیجه اش شیرین باشد و من باز در اضطراب مولودی ناقص رنج را مزمزه می کنم. مبادا سترون باشد این انتظار؟؟؟
دلدار دلنشین غم گسار من!
فردا را من به ملاقات تو خواهم آمد به دعوت یا بی دعوت. فردا من در خانه آرام ندارم. خانه محل آرامشی است که چند روز است بیش از همه روزهای هجران از من سلب شده و من عاجزانه هر بخش روز و شبم را به نحوی با برنامه ای پیوند داده ام تا فراموشی بیاید سراغم و به تو و وضعیتت که نمی دانم چگونه است فکر نکنم. امروز را هم به دلخواه تو میزبان عزیزانی شدم که دوست داشتم خانه تو را خانه امیدشان بدانند. میزبان خانواده های دوستان عزیز دربندت که اگر بودی می دانم تنهایشان نمی گذاشتی و دلجوئی شان می کردی و مرا دعوت به تکریمشان می نمودی. من درس انسانیت و وفا را در مکتب تو آموخته ام همسر عزیزتر از جانم و امروز شاگردی را تمرین کردم. روز میلاد بانوی مهر و جمع سوته دلان که غم هایشان را در پس خنده هایی پنهان می کنند که از ته دل نیست. فرزندان آن غیورمرد نجف آبادی که شیر مادر مومنه اش حلالش باد، هنوز در حسرت دیدار کوتاه پدر که برکت وجودش چون باران بهاری تند بر عطش تمنایشان نازل شد و انگار تنها نمی بر دلتنگی هایشان پاشید و رفت،بر ما منت نهادند و با دیگر دوستان ساعاتی از زمان زجر ما را مستور کردند از دید دیگران. اما از غروب جمعه چه بگویم برای تو که دوست ندارم از این ساعات، تو را جوبا شوم در انزوایی که برایت ساخته اند حصار در حصار!
زندانی شریف شب های پر رمز و راز اوین!
من از تو جمعه هایت را پرسش نمی کنم و تو هم برای من هرگز مگوی دردهایت را که دفن کردی در همان اقامتگاه کوچک دور از بند ٣۵٠ که دست دوستی به سویت دراز نمی تواند شد و آغوش عزیزی پناهگاه تنهایی هایت و چشمان مهربانی استقبال کننده تمنای حضورت و گوش های مشتاقی شنوای صدای گرمت. من در میانه اعتراض به این اقامتگاه غیرقانونی برای عزیزترین کسم ناگهان باید درگیر خبری شوم سخت آزارنده. وه که چه بردباری خداوندگارمان عطایم نموده که تاکنون دوام آورده ام بی خبری را که نه بدخبری را! یاسمین باغچه مهربانی سرزمین دلاوران! در همین غروب جمعه با خود عهد کردم که فردا مشتاق و بی قرار به سوی تو بشتابم و تا دیدار رویت به خانه بازنگردم. راستش را بخواهی دیگر برای این روح سرگردان هیچ پاسخ قانع کننده ای ندارم که این جسم لخت را چه قدرتی به زمین الصاق کرده در حالی که پرواز روح را برفراز اوین می بیند در طلب یار دلنواز؟! من از همین غروب جمعه ایستادن و قدم برداشتن و دویدن را تا به سرمنزل دوست تمرین می کنم و منتظر سر زدن سپیده می مانم تو نیز لختی طاقت بیار و بگذار خورشید بتابد بر همه زمین های سرد بهمنی. من با تابش خورشید گرم می شوم و می آیم تا تو خورشید زندگیم را که سارقان این بار نه در شب بلکه در روشنای روز از من دزدیده اند، به تماشا بنشینم. تو نیز طافت بیار و صبر کن تا سپیده بزند و دخترکان طلایی خورشید از روزنه های رو به قبله تو را سلامت دهند.من با خورشید می آیم و سلامت را پاسخ خواهم گفت.
ندای سبز آزادی - چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ برای پایمال نشدن خون ژاله و محمد مختاری؟ برای پاسداشتن خون نداها و سهرابهای سرزمینمان؟ برای پس گرفتن حقی که از ما ربوده اند؟ برای پس گرفتن جنازه برادر شهیدمان؟ برای پس گرفتن هویتمان؟ برای آزادی؟ برای وطن؟ پاسخ به این سئوال را می توان در جای دیگری جست.
چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ پاسخ به این سئوال را مردم بهتر از ما اهالی رسانه و نظریه پردازان سیاسی می دانند. چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ بهتر است پاسخ به این پرسش را از خود مردم جویا شویم. آنها که گمنامند و شجاع و وطن پرست. آنها که سبز اندیشند و سرزمین من در پرتو اندیشه های سبزآنان به بهاری که در راه است دلبسته.
اول اسفند به خیابان می روم چون من هم از نشسته زیستن در ذلت خسته شدم!
چرا باید اول اسفند ماه را به خیابان بیاییم؟ پوریا در وبلاگش می نویسد: " یکشنبه میرم خیابان؛ زیرا که من هم از نشسته زیستن در ذلت خسته شدم. " اشاره پوریا به آخرین نوشته شهید " محمد مختاری " است. جوانی که در راهپیمایی روز 25 بهمن ماه توسط عمال کودتا به قتل رسید و جنازه اش چون " صانع ژاله " توسط قاتلانش مصادره شد.
اول اسفند به خیابان می روم چون فرهیختگان سرزمینم به گروگان گرفته اند!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم ؟ نویسنده ای گمنام در وبلاگش پاسخ به این پرسش را اینگونه بیان می کند: " ماه هاست که فرهیختگان، استادان و دانشمندان کشور به گروگان گرفته شده اند، دانشجویان از حق تحصیل محروم شده و جوانان رشید میهن به خون خفته اند، اما مزدوران و اوباش، آسایش و کرامت انسانی مردم را با چراغ سبز مسئولان نالایق برهم میزنند تا به خیال خود، ندای حق طلبی و آزادی خواهی مردم را خاموش کنند، آنانی که حتی از جنازه ها وحشت دارند، به روی شهروندان بی دفاع چماق و قمه میکشند و آنها را در بیدادگاه ها به محاربه متهم میکنند، تحت عنوان اعتراض به هتک حرمت، شکنجه و کشتار شهروندان را توجیه میکنند . اما این اعمال هیچ تاثیری ندارد جز اینکه عزم ملت را در پیمودن مسیر حق طلبانه خود راسخ تر کند. " نویسنده این جملات ترجیح می دهد در گمنامی نوشته هایش مرور شود. حق هم دارد. جو پلیسی و خفقان مطلق حاکم اجازه زیستن با فکر و اندیشه خارق عرف حکومت را به هیچ احدی نمی دهد و زیستن در گمنامی را به من و تو تحمیل می کند.
اول اسفند به خیابان می روم چون باید بهای آزادی را پرداخت!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم؟ شهرام درباره اول اسفند می گوید: " از امام حسین شروع میشود. یعنی اینکه اگر آزادی می خواهی، باید بهایش را پرداخت کنی. باید به این درک برسی که زندگی کردن زیر بار ستم، زیر دست این تفکر دیکتاتوری، ارزشی ندارد. این را با چشمهایم در 25 بهمن دیدیم.
اول اسفند به خیابان می روم برای حفظ ارزشها و پاکیها و راستی ها!
چرا باید اول اسفند ماه به خیابان بیاییم؟ دکتر مهدی خزعلی در پاسخ به این پرسش در وب سایتش با یادآوری خاطره ای از برادر شهیدش می نویسد: " این آخرین وصیت برادر شهیدم حسین خزعلی بود :" نامردی است میدان را خالی کنیم!" و ساعتی بعد مردانه به رفیق اعلی پیوست!" او با کنایه از این جمله برادرش در ادامه می نویسد: " حسین جان؛ ما میدان را خالی نکرده و نخواهیم کرد، تا آخرین قطره خون برای حفظ ارزشها و پاکی ها و راستی ها ایستاده ایم، ما تا آخر با ظلم و ستم و استبداد، شب و سیاهی و تباهی، دروغ و فریب و تزویر و ریا می ستیزیم! "
اول اسفند به خیابان می روم برای میرحسین عزیزی که تا پای جان بر عهد خود ایستاده است!
چرا باید اول اسفندماه به خیابان بیاییم؟ فرشاد در پاسخ به این پرسش می نویسد: " مگر فریاد نمیزدیم که اگر تار مویی از میرحسین کم شود کابوسی برایشان تدارک میبینیم که جهنّم را آرزو کنند؟ مگر در هر تجمع و هر شب شعار، یا حسینهایمان را با پسوند میر حسین تقدیم این بزرگمرد نمیکردیم؟ اینک آن هنگامه است، اینک آن هنگام است که حاکمیت شکست خورده از خواباندن فریاد اعتراض و هراسان از زنده یافتن آن چیزی که ماهها در شوق کشتنش زندگی میکرد طمع حصر میرحسین و خانم رهنورد و شیخ شجاع مان را کرده، دل در این گمان باطل بسته که با حصر و بند و قطع ارتباط، جنبش را به یکی از دو مسیر مرگ تدریجی، یا براندازی خشن بکشانند تا در پناه آن مشروعیت در حال از دست دادن خود را برای برخورد هر چه شدید تر در میان نیروهای حامی کسب کنند.
میرحسین اینک اسیر است، اینک در چارچوب یک خانه اسیر است، در بند کسانی است که منتظر لحظهای هستند تا همه کینه ماههای اخیر را بستانند. و اینک هنگامه عمل ماست، هنگامه این است که به دولت کودتایی نشان دهیم که جنبش تنها در میرحسین خلاصه نمیشود، اگرچه ایشان رهبر آن است. که جنبش از خیلی مردان و زنانی تشکیل شده که به هنگامه عمل خود میتوانند میرحسینی باشند که همه کودتا را به چالش بکشند. که من دانشجو، من کاسب، من کارمند، من خسته از ظلم و جور این نامردمان، من مذهبی دلشکسته از جفای به اعتقاد، من ایرانی دل آزرده از مشاهده سقوط روز به روز وطنم باید عمل کنم، اینک آن هنگام است. وعده ما یکم اسفند، در تمامی میادین شهرهای کشورم.
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحدهای تهران مرکزی، تهران جنوب، مشهد، قزوین، تهران شرق، کرج، علوم و تحقیقات، شاهرود، شهر ری، رشت، تهران شمال، تهران سما، تهران غرب و دزفول با صدور بیانیهای از حضور مردم در روز اول اسفند برای گرامیداشت شهدای 25 بهمن استقبال کردند.
به گزارش ادوار نیوز در بخشی از این بیانیه آمده است: ما دانشجویان دانشگاه آزاد فریاد می کنیم خون ما از خون امیرها، اشکانها، یعقوب ها و محمد ها رنگینتر نیست. همه ما امروز هم نوا با شهید محمد مختاری می گوییم: «خدایا! ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام!»
ما خود به خیابان ها خواهیم آمد و از همه مردم غیور و شجاع و جوانان و دانشجویان عزیز هم می خواهیم تا به منظور پاس داشت خون شهدای راه آزادی و به خصوص دو شهید سبز و سر افراز "صانع ژاله" و "محمد مختاری" با حضور خود در خیابانها در تاریخ اول اسفند در ساعت سه بار دیگر اتحاد و همبستگی خود را نشان دهند و بر جان فرعونیان لرزه افکنند."
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«به نام یگانه خالق آزادی»
و به یاد شهید راه آزادی "محمد مختاری"
بار دیگر بهمن خونین شد و برای چندمین بار روزی سیاه در کارنامه فرعون زمانه سرزمین ما ثبت شد و نهال سبز آزادی خواهی با خون شهیدانی دیگر آبیاری شد. فرعونیان هنوز در این وهم و خیالند که با کشتار و سرکوب و ریختن خون بی گناهان می توانند بذر ترس در دل ها بکارند ولی غافل از این هستند که هر قطره خونی که به پای این نهال آزادی خواهی ریخته می شود ریشه های آن را عمیق تر و آن را تنومندتر خواهد کرد.
عصر بيداري ملت ها فرا رسيده و جنبش هاي ضد استبدادی و دموكراسي خواه در كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا به پیش می روند و نسیم آزادی در منطقه وزیدن گرفته است که از هم اکنون می توان خنکای آن را در ایران هم احساس کرد.
مردم دلیر و شجاع کشورمان در بیست و پنج بهمن ماه در اعتراض به دیکتاتوری در کشور های منطقه و برای همبستگی با جوانان و مردم آزادی خواه منطقه به خیابان ها آمدند تا بر طبق اصل بیست و هفتم قانون اساسی دست به راهپیمایی کاملا قانونی و آرام و مسالمت آمیر بزنند که حتی این اقدام هم از سوی دیکتاتور و یارانش تحمل نشد و با گشودن آتش به سینه مردم و فرود آوردن چماق بر پیکر ایشان بیش از پیش چهره ریاکارانه و مزورانه خود را نمایاندند.
شهید "محمد مختاری" از همکلاسی های ما در دانشگاه آزاد واحد شاهرود و شهید "صانع ژاله" از شهدای سبز این روز هستند که برای گرامیداشت یاد ایشان ما هفته آینده را در عزای عمومی به سر خواهیم برد و با لباس ها و نشان های سیاه و سبز در دانشگاه حاضر خواهیم شد.
همچنین مقاومت و ایستادگی دو یاور عزیز و شجاع جنبش سبز "شیخ مهدی کروبی" و "میر حسین موسوی" را ارج نهاده و می ستاییم و نسبت به هر گونه تعرض و یا بازداشت ایشان شدیدا هشدار می دهیم و با فریاد اعلام می داریم از هیچ گونه جانفشانی برای دفاع از ایشان دریغ نخواهیم کرد.
همانطور که شهادت امیر جوادی فر، اشکان سهرابی، یعقوب براویه و سایر همکلاسی هایمان ما را در رسیدن به آرمان هایمان مصمم تر نمود با شهادت دیگر همکلاسی مان "محمد مختاری" نیز استوار تر از همیشه راه این شهیدان را ادامه خواهیم داد.
ما دانشجویان دانشگاه آزاد فریاد می کنیم خون ما از خون امیرها، اشکانها، یعقوب ها و محمد ها رنگین تر نیست. همه ما امروز هم نوا با شهید محمد مختاری می گوییم:«خدایا! ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام!»
ما خود به خیابان ها خواهیم آمد و از همه مردم غیور و شجاع و جوانان و دانشجویان عزیز هم می خواهیم تا به منظور پاس داشت خون شهدای راه آزادی و به خصوص دو شهید سبز و سر افراز "صانع ژاله" و "محمد مختاری" با حضور خود در خیابان ها در تاریخ اول اسفند در ساعت سه بار دیگر اتحاد و همبستگی خود را نشان دهند و بر جان فرعونیان لرزه افکنند.
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحدهای: تهران مرکزی، تهران جنوب، مشهد، قزوین، تهران شرق، کرج، علوم و تحقیقات، شاهرود، شهر ری، رشت، تهران شمال، تهران سما، تهران غرب، دزفول
ندای سبز آزادی: در روزهای اخیر خبرهای مشکوکی در شبکه های مجازی مطرح شده است که در آن سبزها به تهیه سلام گرم و حتی عملیات شهادت طلبانه ترغیب شوند. با توجه به آنکه مهمترین نقطه قوت سبزها تلاش برای پرهیز از خشونت و تظاهرات مسالمت آمیز است و رهبران سبزها از اجرای بدون تنازل قانون اساسی سخن می گویند به نظر می رسد تنها دو گروه از انتشار چنین پیام های سود می برند: گروه اول خشونت طلبان داخلی، افرادی در حلقه روزنامه کیهان و بخشی از نیروهای بسیج و لباس شخصی و دستگاه تبلیغات کودتاست که سعی دارد به این وسیله اعتراضات مسالمت آمیز سبزها را تلاش برای خشونت و هرج و مرج جلوه دهد. نمونه ای از این تلاش در شهادت صانع ژاله و مراسم شهید دزدی حکومتی و بعد هم ادعاهای متناقض نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان و نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها مشخص شد. به طوریکه برای اولین بار در تاریخ، یک شهید و انسان مرده اینگونه به گروگان رفت و خانواده اش تهدید شد تا حتی صدای ضبط شده افراد خانواده را تکذیب کند. البته پروپاگاندای جناح کودتایی به قدری ناشیانه بود که داد خود دستگاه تبلیغاتی را هم درآورد و البته این ننگ شهید دزدی را با هیچ رنگی دیگر نمی توانند پاک کنند. گروه دوم خشونت طلبان خارجی و آنهایی هستند که دستشان به خود جوانان وطن در 31 سال پس از انقلاب اعم از تحرکات تجزیه طلبانه و همچنین جنگ 8 ساله آلوده شده است. هرچند این گروه ها به خودی خود اعتباری ندارند، اما دستگاه تبلیغاتی کودتایی عملاً بعد از انتخابات و برای شکست جنبش سبز به هر تلاشی دست زد و به قیمت دوباره زنده کردن این گروه های مرده، نام آنها را وارد اخبار رسمی نمود. هرچند سبزها هیچ گاه در این بازی دوگانه حاکمیت کودتایی – منافقین خارجی وارد نشدند اما این همگامی آنان که البته سابقه تاریخ پس از اصلاحات هم دارد جالب توجه است. دوگانه حسین شریعتمداری – مسعود رجوی تمام توان اطلاع رسانی خود را بر این راستا قرار داده است. از این رو سبزها نباید در این بازی وارد شوند. نمونه هایی از پیام هایی به شکل زیر در شبکه های اجتماعی پخش شده است و افرادی با شناسه هایی دروغین، سبزها را تحریک به خشونت می کنند. این کار دام هر کدام از این دوگروه باشد مورد نظر سبزها نیست و سبزها باید به محض اطلاع رسانی از موارد اینچنین سایرین را مطلع کنند و از این گونه جریان ها برائت بجویند.
ندای سبز آزادی: جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در استکهلم با انتشار فراخوانی از ایرانیان مقیم سوئد برای شرکت در تظاهرات همبستگی با مردم ایران در اول اسفند در استکهلم دعوت کرد.
متن این فراخوان که به ندای سبز آزادی ارسال شده است به شرح زیر است:
در همراهی با فراخوان سراسری تظاهرات در روزهای 29 و 30 بهمن و اول اسفند در چهار گوشه جهان، در اعتراض به سرکوب خشونت بار تظاهرات مسالمت آمیز مردم و کشتن دو تن از جوانان در 25 بهمن، دستگیری صدها نفر و تهدید چهره های شاخص جنبش سبز به اعدام و خشونت فزاینده عیله مخالفان و هم چنین در همبستگی با راهپیمایی روز یک شنبه در ایران و اعتصاب سیاسی در کردستان، ایرانیان مقیم استکهلم را به شرکت هرچه گسترده تر در تظاهرات شهر استکهلم روز یکشنبه ساعت 16 بعد از ظهر در میدان سرگل دعوت میکنیم.
ندای سبز آزادی: عصر پنجشنبه حدود هزار جوان سوار بر موتورسیکلت با حرکت از مقابل مسجد کوشکنو- که پایگاه انقلاب در اردکان محسوب می شود و مرحوم آیت الله سید روح الله خاتمی امام جماعت این مسجد بود – تا گلزار شهدای اردکان و آرامگاه آیت الله سید روح الله خاتمی ، به حمایت از رئیس جمهور محبوب اصلاحات پرداختند. این کاروان موتورسوار در مسیر حرکت خود روبروی فرهنگسرای آیت الله خاتمی ،دفتر نماینده مردم اردکان در مجلس و حوزه علمیه نیز توقف کردند.
همزمان با از سرگیری اعتراض ها در ایران، موج جدیدی از دستگیری فعالان مدنی عرب در شهر اهواز مرکز استان خوزستان و توابع آن آغاز شده است. در همین راستا در روزهای گذشته شش نفر از فعالان عرب ایرانی در شهر خلف آباد واقع در شرق شهر اهواز دستگیر شده اند.
به گزارش العربیه در روزهای اخیر عبد الرحمن عساکره دبیر شیمی و فوق لیسانس جامعه شناسی، هاشم شعبانی دبیر زبان عربی و فوق لیسانس علوم سیاسی، محمد علی عموری مهندس منابع جانداران آبی، شهید عموری شاعر، عقیل عقیلی کارشناس کامپیوتر و عبد الامیر عموری برادر محمد علی عموری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستگیر شده اند.
منابع حقوق بشری اهواز می گویند که فعالان مدنی با یورش نیروهای امنیتی به منازلشان دستگیر و به اداره اطلاعات شهرستان خلف آباد انتقال داده شده اند.
خانواده های این دستگیر شدگان تاکید می کنند که نیروهای امنیتی در هنگام دستگیری آن ها حکمی قضایی ارائه نداده اند و هیچکدامشان نیز تا کنون تفهیم اتهام نشده اند.
برپایه این گزارش در روزهای اخیر همزان با فعالیت مجدد جنبش اعتراضی مردم ایران دستگاه های امنیتی ایران موج گسترده ای از بازداشت ها را آغاز کرده که فعالان عرب ایرانی در شهرهای مختلف عرب نشین را نیز شامل شده است.
منابع آگاه در خلف آباد به "العربیه" تاکید کرده اند که این فعالان هویت طلب همواره در قالب فعالیت های فرهنگی همچون برگزاری شب شعر به زبان عربی و احیای موسیقی محلی فعالیت داشتند و خانواده آن ها تاکید کرده اند که این دستگیر شدگان نه تنها خشونت طلب نبوده بلکه با اعمال خشونت به شدت مخالفت می کرده اند.
شایان ذکر است که اکثریت جمعیت عرب ایران در استان های خوزستان و استان ساحلی هرمزگان سکونت دارند. حدود 5 میلیون عرب در ایران زندگی می کنند.
ندای سبز آزادی: راه سبز اتاوا در بیانیه ای ضمن بزرگداشت یاد و خاطره شهدای ۲۵ بهمن ماه از کلیه هموطنان خود در سراسر جهان درخواست نموده است تا همراه با مردان و زنان غیور کشورمان در برنامه هایی که به مناسبت بزرگداشت هفتمین روز شهادت این عزیزان در شهرهای مختلف برگزار می شود شرکت نمایند.
به گزارش تحول سبز متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
حماسه ۲۵ بهمن بار دیگر ثابت کرد که ملت ایران عزم خود را برای رسیدن به آزادی جزم کرده است. حضور پر شور مردمی که ضرب و شتم، دستگیری و شهادت را به جان خریده بودند و با وجود تدابیر شدید امنیتی به خیابانها آمده بودند تا یکصدا خواهان کناره گیری دیکتاتور شوند، به اقتدارگرایان و آنها که چشمهای خود را به روی واقعیتهای امروز ایران بسته اند یادآوری کرد که جنبش آزادی خواهی ایرانیان همچنان پویا و استوار به حرکت هوشمندانه خود ادامه میدهد و هر زمان که اراده کند خیابانها را در اختیار خواهد گرفت.
متاسفانه کودتاگران اینبار هم نه تنها حاضر به شنیدن صدای مردم معترض نشدند بلکه با بی رحمی و قصاوت به سرکوب مردمی که خواسته مشروع برخورداری از آزادی را فریاد میزدند پرداختند و برخلاف ادعاهای پوشالی سران حکومت مبنی بر حمایت از تحولات آزادیخواهانه منطقه با بی شرمی تمام دو تن از جوانان پاک این مرز و بوم را به شهادت رساندند.
راه سبز اتاوا ضمن بزرگداشت یاد و خاطره این دو شهید عزیز و دیگر شهدای بزرگوار جنبش سبز ملت ایران از کلیه هموطنان خود در سراسر جهان درخواست می کند تا همراه با مردان و زنان غیور کشورمان در برنامه هایی که به مناسبت بزرگداشت هفتمین روز شهادت این عزیزان در شهرهای مختلف برگزار می شود شرکت نمایند.
این تشکل همچنین از ایرانیان عزیز مقیم اتاوا دعوت می نماید تا با شرکت در مراسمی که به همین مناسبت و در روز شنبه ۳۰ بهمن ماه مصادف با ۱۹ فوریه از ساعت ۶ عصر در مقابل پالمان کانادا برگزار می شود همراهی و همدلی خود را با مردم شریف ایران به نمایش بگذارند.
ندای سبز آزادی: هفتهی پیشرو هفتهی وحدت است. هفتهای که برای وحدت بین شیعه و سنی تعیین شده و نماد وحدت این دو فرقهی اسلامیست. شاید از بازی روزگار است که هفتمین روز شهادت صانعژاله برادری که دانشجوی هنر بود و کرد، در درگیریهای ۲۵ بهمن، با هفتهی وحدت در یک زمان واقع شده است. پس از این که حکومت در وقاحت تمام جنازهی شهیدمان را مصادره کرد و در تشییع جنازهای نمایشی جسد بیجانش را بهخاک سپرد و پس از این که برادر صانع در گفتوگویی بیان کرد که صانع بسیجی نبوده و بههمین خاطر نیز بازداشت شد؛ برخی از جوامع کرد و اهل تسنن پیوستن وهمراهیشان را با جنبش سبز اعلام کردند و خود را عضوی از جنبش سبز دانستند. هنگامی که حکومت در خیال خود گمان میبرد با رفتارهای پوپولیستی و نمایشهایش مردم را از هم جدا میکند، مردم کردستان نیز اعلام همراهی با جنبش سبز میکنند؛ این اتفاق، آن هم در هفتهی وحدت، بهمعنای واقعی کلمه در راستای اتحاد تودهی ایران به اعتراض از حاکمیت است. حکومت در شرایطی قرار گرفته که هر رفتاری که انجام میدهد، باخت باخت است. رویهی برخورد تند و رادیکال، مصادرهی جنازهی شهیدمان، فحاشی و شعار مرگ بر موسوی و کروبی، همه و همه باعث اتحاد بیشتر مردم میشود. باعث یک دست شدن مردم میشود. باعث میشود که مردم در کنار هم بایستند و تفاوتهای قومیتی را کنار بگذارند. تفاوتهای تفکری را کنار بگذارند. تفاوتهای نژادی را کنار بگذارند و همه در لباس ایرانی و زیر پرچم جنبش مردی و اعتراضی سبزمان روبروی حاکمیت بایستند. رفتارهای حاکمیت تماما جواب عکس دارد و معکوس به سوی خودش باز میگردد. تودهی جامعه تا جایی فریب میخوردند و از جایی به بعد به سوالاتی بر میخورند که جوابی جز ظلم ریشه دوانده در حاکمیت ندارد! تودهی جامعه، حتی اگر سواد هم نداشته باشند، برایشان یک سوال ساده ایجاد میشود! که یا رهبری از جنایات جاری در خیابانها و زندانها خبر دارد، یا ندارد! اگر خبر دارد، پس ظالم است و اگر ندارد، پس چگونه رهبری است که از اتفاقات جاری در حکومت خبر ندارد، پس بیکفایت است! همین سوالهاست که باعث میشود ظلم دیده شود و تودهی جامعه به جنبش بپیوندند. شهرستانهایی که زیر بمباران خبری تلوزیون هستند، دروغهایشان را بفهمند و زیر پرچم جنبش سبز قرار بگیرند. اتحاد احزاب کردستان با جنبش سبز، در هفتهی وحدت، همان چیزیست که حاکمیت از آن هراس دارد. شهیدهای ما، با نبودنشان نیز در برابر ظلم میایستند. شهید صانع ژاله، با شهادتش، باعث اتحاد بیش از پیش و جدی کردستان با جنبش سبز شد، تا در دیار جنت، با لبخندی بر لب، دعاگوی پیروزی مردم بر ظالم و حکومت ظلم باشد. جنبش سبز، از تمام قومیتهاست، از تمام افکار است، از تمام نژادهاست، از تمام ایرانیانیست که ظلم را میبینند و همراه دیگر مردم، هر کس به نحوی و در حد توانش در برابر حکومت ظلم و جور میایستد. باشد که خون شهدایمان پایمال نشود و روزی همصدا بخوانیم؛ در باهار آزادی، جای شهدا خالی...
وزارت خزانه داری آمریکا در تازه ترین دور تحریم های یکجانبه خود علیه جمهوری اسلامی، بانک رفاه کارگران ایران را تحریم کرده است.
به گزارش بیبیسی بانک رفاه کارگران که به بانک رفاه نیز معروف است، بیستمین بانک ایرانی است که از سوی آمریکا تحریم شده است.
خزانه داری ایالات متحده روز پنجشنبه طی بیانیه ای این بانک را متهم به ارائه خدمات مالی به وزارت دفاع و شرکت صنایع هواپیماسازی ایران کرد که در فهرست تحریم های آمریکا قرار دارند.
استوارت لیوی معاون وزیر خزانه داری در امور تروریسم و اطلاعات مالی در این بیانیه گفت: "خزانه داری در حال حاضر ۲۰ بانک ایران را به خاطر حمایت از برنامه های اتمی، موشکی و تروریسم این کشور تحریم کرده است."
دولت ایران تحریم های آمریکا را غیرقانونی می داند و می گوید که سیاست اتمی یا خارجی اش را تغییر نمی دهد.
بر اساس اطلاعات موجود در وب سایت بانک رفاه، این بانک در ۱۳۴۰ شمسی با افتتاح شعبه مرکزی در تهران و شعبه اصفهان آغاز به کار کرد و سرمایه اولیه اش متعلق به سازمان تامین اجتماعی است.
مقام های آمریکایی هشدار داده اند هر موسسه مالی یا بانک بین المللی که با بانک رفاه یا سایر بانک های تحریم شده ایران معامله داشته باشد تحریم خواهد شد.
دولت باراک اوباما روز یکم فوریه نیز شبکه ای متشکل از اشخاص حقیقی و حقوقی در ایران و ترکیه را به اتهام تامین مواد مورد نیاز سازمان صنایع هوافضای جمهوری اسلامی تحریم کرده بود.
وزارت خزانه داری اعلام کرد که "شبکه جعفری" که به گفته این نهاد توسط میلاد جعفری، پدرش محمد جواد جعفری و برادرش مانی جعفری اداره می شود را هدف قرار داده است.
دولت آمریکا همچنین طی ماه های گذشته بارها شرکت های "پوششی" کشتیرانی ایران در خارج از این کشور را هدف تحریم های خود قرار داده است.
ندای سبز آزادی: احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در تازهترین موضعگیری خود علیه جنبش سبز، آشکارا از قوه قضائیه جمهوری اسلامی خواست کاری کند که ارتباط رهبران جنبش با مردم به کلی قطع شود و آنان در حصر خانگی قرار گیرند.
بر اساس گزارش رسیده، جنتی که خطبههای نماز جمعه تهران را اقامه میکرد، بخشی از سخنان خود را به راهپیمایی ۲۵ بهمن اختصاص داد و مدعی شد که در این روز رهبران مخالفان «چند فرد شاخشکسته» را به خیابانها کشاندند و با «کشته و مجروح کردن چند نفر» ناراحتی ایجاد کردند.
اظهارات دبیر شورای نگهبان حلقهای تازه از واکنشهایی است که در روزهای گذشته از سوی مقامهای جمهوری اسلامی در قبال تازهترین حضور خیابانی مخالفان دولت در روز ۲۵ بهمن، اتخاذ شده است.
راهپیماییهای روز ۲۵ بهمن که در پاسخ به درخواست مجوز مهدی کروبی و میرحسین موسوی برگزار شد، نخستین حضور خیابانی مخالفان دولت در بیش از یک سال گذشته بود و در جریان سرکوب این راهپیماییها توسط نیروهای دولتی، دست کم دو نفر کشته، چندین نفر زخمی و نیز دهها تن در تهران و شهرهای مختلف بازداشت شدند. گرچه منابع خبری غیردولتی شمار راهپیمایان ۲۵ خرداد را دههزار نفر ارزیابی کردهاند اما گفتههای شاهدان عینی از تهران، جمعیتی به مراتب بیش از این میزان را تصویر میکند. جمعیتی که به دلیل محدودیتهایی که جمهوری اسلامی پس از برگزاری انتخابات خرداد ۸۸ به این سو برای رسانههای مستقل ایجاد کرده، قابل ارزیابی دقیق نیست.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی هر دو به واسطه قرار گرفتن در حصر خانگی از پیوستن به راهپیمایان باز ماندند ولی در بیانیههای جداگانهای حضور معترضان در این راهپیمایی را ستودند.
اکنون احمد جنتی که در سالهای اخیر از اصلیترین حامیان محمود احمدینژاد و نیز در دو دهه اخیر بازوی اصلی اعمال نظارت استصوابی برای حذف منتقدان از گردونه انتخابات بوده است، تصریح کرده است که قوه قضائیه باید به دنبال قطع ارتباط رهبران مخالفان و مردم باشد.
وی از آنها که خواستار اعدام رهبران جنبش سبز هستند، خواسته است که «بدانند اینها در جامعه سقوط کردهاند و آبروی آنها رفته است» و افزوده است که «مرتب برخی افراد از قوه قضائیه محاکمه فتنهگران را درخواست میکنند که این قوه باید با مصلحتاندیشی کاری کند که ارتباط اینها به کلی با مردم قطع شود.»
جنتی همچنین پیشنهاد کرده است که «رفت و آمدها، تلفن، اینترنت و دیگر ارتباطات» رهبران مخالفان «باید قطع شود و در خانههای خود زندانی شوند.»
اظهارات جنتی همراستا با سخنانی است که روز پنجشنبه رئیس قوه قضائیه، پس از چند روز تبلیغات و تجمعات حکومتی علیه رهبران جنبش سبز، در مورد آنها بر زبان آورد.
صادق لاریجانی، رئیس دستگاه قضایی، روز پنجشنبه ضمن دعوت «مردم و مسئولان» به پیشه کردن صبر در موضوع برخورد با سران فتنه، اعلام کرد که در برخورد با سران مخالفان «باید مصلحت نظام را در نظر گرفته و صبر پیشه کرد.» وی در عین حال تأکید کرد که «دستگاه قضا راه را بر اطلاعیهپراکنی آنها خواهد بست و اجازه نمیدهد که سران فتنه خود را قهرمان نشان دهند.»
ندای سبزآزادی: در پی بازداشت ایگناسیو پرز کمبرا سرکنسول اسپانیا درروز 25 بهمن توسط پلیس اتباع بیگانه در ایران و بازداشت چند ساعته وی و احضار سفیر ایران در اسپانیا دولت ایران در پاسخ به وزارت امور خارجه اسپانیا از این اقدام مامورین امنیتی و بازداشت دیپلمات اسپانیایی رسما عذر خواهی کرد. گفتنی است در طی دو روز گذشته وزارت خارجه اسپانیا در واکنش به این دستگیری ، سفیر ایران در این کشور را احضار کرده و پیام محرمانه ای را برای مقامات قضایی ایران ارسال نموده بود. شایان ذکر است این دیپلمات 42 ساله که توسط پلیس اتباع بیگانه نیروی انتظامی دستگیر شده بود، نزدیک سه ساعت در تجمعات 25 بهمن حضور داشته است.
دستگیری این دپیلمات از آن جهت برای مسئولین دولتی ایران پر اهمیت به نظر می رسید که نقش عوامل بیگانه را در اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری که همیشه بر آن تاکید می کنند را به نحوی توجیه کنند.
ندای سبز آزادی: بنا به گزارش رسانه ها، رئیس پلیس کشور در چندین مصاحبه خود با خبرنگاران، از خودروی چینی با نام «هوو» به عنوان "کامیون قتاله چینی" یاد کرده است، که این کامیونها، به رغم نو بودن، به خاطر مشکلات فنی از جمله عدم تعادل و ترمز ضعیف آنها، موجب کشته شدن بسیاری از شهروندان در جاده های کشور شده است.
به گزارش منابع خبری جرس، روز ٢٢ آذر ماه سال جاری، اسماعیل احمدی مقدم در گفتگویی با خبرنگاران به طور روشن از دستهای قدرتمندی برای واردات این خودرو ها خبر داد و با اشاره به ورود كاميون «هوو» با نام «فراز» به كشور گفت: "در حالي كه مسووليت نظارت، توليد و واردات در كشور برعهده يك سازمان است، اژدهاي قاتل به جادهها را با نام ديگر وارد كشور ميكنند." وي اظهار داشت: اين سازمان بايد مستقل شده و "تحت تاثير فشارها" قرار نگيرد."
احمدی مقدم همچنین در مصاحبه ای دیگر گفته بود که "نیروی انتظامی در ارتباط با واردات خودروی هوو مظلوم واقع شده است."
منبع خبری جرس همچنین می پرسد حال این سئوال پیش می آید که پشت پرده واردات این خودرو که به گفته رئیس پلیس "اژدهای قاتل جاده هاست " کیست که نیروی انتظامی و سازمان ها و ارگان های دیگر توان برخورد با او را ندارند و پلیس در برابر او مظلوم واقع شده است؟ این منبع می نویسد "این فرد کسی نیست جز غلامعلی حداد عادل، فردی که پدر وی نیز از گارداژ داران قدیمی و فعالان عرصه حمل و نقل بوده است. نفوذ حداد عادل تا آن اندازه زیاد است که نه تنها ارگان ها و سازمان ها نتوانسته اند جلوی خودروی قتاله را به کشور بگیرند که حتی نیروی انتظامی ناچار شده است تا دیگر حق انتقاد از این خودروها را نداشته باشد". خودرویی که عامل کشتار مردم در جاده هاست، خودرویی که اژدهای قاتل جاده هاست با نفوذ و رانت حداد عادل وارد کشور می شود. حال این پرسش مطرح می شود که آیا خون بیگناهانی که در جادهای کشور ریخته میشود به گردن حداد عادل نیست؟
گفتنی است حدادعادل، پدر همسر پسر رهبر جمهوری اسلامی و از خانواده های قدرتمند در جمهوری اسلامی می باشد.
ندای سبز آزادی: رسانه های جنبش سبز با صدور فراخوانی مشترک از مردم ایران دعوت کردند تا با شرکت در مراسم گرامیداشت شهدای ۲۵ بهمن شرکت کنند.
در گوشه ای از این فراخوان آمده است « جنبش سبز ایران تا بهار راهی ندارد و اول اسفند میعاد دوباره ماست برای ماندن در کنار شهدا و رهبران سبز که این روزها در بند و حصر حاکمیت تا با حملات شبانه و عربده های روزانه همچنان مظهر مقاومت و سربلندی جنبش مانده اند. اول اسفند در هفتمین روز پر کشیدن یاران سبزمان و در حمایت از دو یاور همیشگی جنبش سبز در خیابانها و میادین اصلی گرد هم می آییم تا بار دیگر عظمت حضورمان را در مقابل چشمان کور ظالمان فریاد زنیم »
متن کامل فراخوان رسانه های سبز به دین شرح است:
خبر بزرگ حضور مردم ایران در راهپیمایی 25 بهمن ماه آنچنان سبز بود که در زمستان بهار آورد و دستهای استبداد دینی را به رعشه انداخت. مردم آمدند با اینکه می دانستند ، درفش و گلوله همچنان پا برجاست و دل سنگین حاکمان به ناله مظلومان هنوز بی رحم مانده است.
شورای سایت های سبز حضور گسترده و پرشور مردم ایران در لبیک به فراخوان رهبران جنبش سبز را گرامی می دارد و ضمن تکریم پایداری و رشادت هم میهنان سبزمان در راه آزادی و دموکراسی ، سرکوب مردم و حامیان جنبش سبز در راهپیمایی 25 بهمن توسط ماموران حکومتی را محکوم میکنند.
جمعیت میلیونی در خیابان های تهران در روز 25 بهمن ترس و دلهره ای بر جان تهی از شفقت اقتدارگریان انداخت که باز عنان از کف داد و آتش بر جوانان سبز سرزمین مان گشود. شهادت صانع ژاله و محمد مختاری داغ دیگری شد بر دل های سوخته ای مادران و پدرانی که به آرمان های انقلاب اسلامی امید بسته بودند. ، صانع ژاله و محمد مختاری ، خون بیدارگری بود که بر زمین ریخت و نشان داد که مردم در این زمانه ظلم و میان سه قوه زر و زور و تزویر همچنان ایستاده اند تا درخت آزادی را آبیاری کنند آنان که نتوانستند روح سبز امید را از ملت ایران بگیرند، کفتار صفت آمدند و پیکر پاک هنرمندان شهادت را به تاراج بردند. مکر خدواند کارشان را ساخت و دست خداوند از دست علیل شان بالاتر بود. پیکر شهیدانمان را بر دستان گناهکارانشان بالا کشیدند تا شاید سیاهی جامه شان سرخی خون آن را پنهان کند در این لحظه ها که شب شکسته است از زمستان چیزی نمانده ، چندتن از رجاله هایی که به صندلی های قدرت چسبیده اند در مجلسی که خانه اشغال شده مردم است، در نبود مردم رجز خواندند و توشه تباهی اندوختند. جنبش سبز ایران تا بهار راهی ندارد و اول اسفند میعاد دوباره ماست برای ماندن در کنار شهدا و رهبران سبز که این روزها در بند و حصر حاکمیت تا با حملات شبانه و عربده های روزانه همچنان مظهر مقاومت و سربلندی جنبش مانده اند.
اول اسفند در هفتمین روز پر کشیدن یاران سبزمان و در حمایت از دو یاور همیشگی جنبش سبز در خیابانها و میادین اصلی گرد هم می آییم تا بار دیگر عظمت حضورمان را در مقابل چشمان کور ظالمان فریاد زنیم
ندای سبز آزادی: مصباح یزدی که بتازگی میزبان آیت الله خامنه ای در قم بود، مدعی شد: امروز رهبری مقام معظم رهبری به اندازه میلیاردها دلار برای ما ارزش دارد. به گزارش مرکز خبر حوزه، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، عصر پنج شنبه در دیدار جمعی از طلاب شهر یزد که در محل این مؤسسه صورت گرفت، افزود : به برکت خون های شهدا که نیت های پاکی داشتند، خداوند نعمتی چون انقلاب اسلامی را به این کشور داد که نظیرش در تاریخ بشریت نیست؛ از این رو باید شکر گزار این نعمت باشیم.
وی افزود: راه شکرگزاری این نعمت، نهایت استفاده از آن و کسب معارف اهل بیت است که در حال حاضر امکان آن فراهم است. وی با بیان اینکه « ۷۶سال از خدا عمر گرفتم و بینی و بین الله جانشین شایسته تر از آیت الله خامنه ای برای امام خمینی(ره) در کل عالم ندیدم» ، افزود : خدا را شکر که چنین نعمتی داریم و راه شکر چنین نعمتی نیز این است که ایشان را الگوی رفتاری خود قرار دهیم. وی با اشاره به تحولات اخیر منطقه و بیان این نکته که این کشورها به دلیل نداشتن نعمت رهبری، هنوز سردر گم هستند، گفتند: امروز با توجه به این تحولات است که می فهمیم نعمت رهبری چیست. مصباح یزدی افزود: امروز رهبری مقام معظم رهبری به اندازه میلیاردها دلار برای ما ارزش دارد.
وی افزود: بسیارند افرادی که از نظر علمی کمبودی ندارد، اما بینش سیاسی ندارند و در نهایت با گمراه می شوند و گمراهی آن ها ضرری به انقلاب می زند که کمتر کسی می تواند این گونه کند. وی با تأکید بر داشتن بصیرت، در توضیح این واژه گفت: بصیرت این است که انسان حقیقت را ببیند و به کا رگیرد و نه این که بخواهد با وجودی که حقیقت را فهمید، بر اشتباهاتش اصرار کند. مصباح یزدی با بیان این که طلاب برای موفقیت باید علاوه بر کسب علم و ایجاد تقوا در درون خود، درک اجتماعی صحیحی را به دست آورند، اظهار کردند: طلاب باید در مسائل اجتماعی از درک بالایی برخوردار باشند تا بتوانند موفق شوند و به همین منظور اگر طلبه ای احساس می کند خودش متخصص در امور اجتماعی نیست، باید الگویی را به کار گیرد تا با تبعیت از آن در مسائل اجتماعی دچار اشتباه نشود.
سجده شکر به جای آوریم وی در پایان با بیان این که باید در مقابل خدا سر تعظیم فرود آورده و سجده شکر کرد که "نعمت عظیم مقام معظم رهبری" را به ما داد، گفت: متأسفانه برخی از حسودان، جاهلان یا مغرضان در مقابل نعمت عظیم وجود مقام معظم رهبری بسیار ناشکری کرده، در حالی که باید بدانند که نتیجه ناشکری سلب نعمت است.
ندای سبز آزادی: شب گذشته برای دومین بار طی هفته جاری، حدود 70نفر با تجمع در مقابل منزل خاتمی و هاشمی شعارهای تندی علیه این دو نفر سر دادند.
به گزارش خبرنگار آینده ، از ساعت 19 شب گذشته حدود 70 نفر با عبور از مقابل پست بازرسی واقع در جماران به سوی منزل سید محمد خاتمی رفته و شعارهایی علیه وی سر دادند. تجمع كنندگان نسبت به هاشمی رفسنجانی كه منزل وی در نزدیكی منزل خاتمی قرار دارد نیز اقدام به ابراز شعارهای تند كرده و درباره به خانواده وی نیز از الفاظ خاصی استفاده كردند. برخی منابع از پرتاب سنگ به سوی منزل هاشمی خبر می دهند، اما سایر منابع این بخش از خبر را تایید نكردند. برخی تجمع كنندگان همچنین علیه سید حسن خمینی شعارهای توهین آمیزی داده و در راه خود در مقابل منزل قدرت الله علیخانی، نماینده فعلی مجلس، علیه او نیز شعار دادند. گفتنی است سایت جهان و خبرگزاری فارس از برخی تجمعات همراه با شعار مقابل منازل موسوی و كروبی در ظهر و شب دیروز خبر داده بودند.
ندای سبز آزادی: حصر خانگی مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد که از روز ۲۵ بهمن آغاز شده است، از روز ۲۷ بهمن ماه کامل شده و با قطع آخرین ارتباطات محدود آنها، هیچ اطلاعی از وضعیت و سلامتشان در دست نیست. اکنون محافظان موسوی از محافظت وی عزل شده و نیروهای امنیتی جای آنها را گرفتهاند.
گزارش کلمه حاکی است محل محافظان موسوی که در کنار منزل مسکونی ایشان قرار دارد، اکنون توسط نیروهای جدید امنیتی که مشخص نیست وابسته به کدام نهاد هستند، اشغال شده است. تمامی محافظان موسوی از محافظت عزل شدهاند و معلوم نیست کجا هستند. کیوسک نگهبانی که از سالها قبل در ابتدای کوچه قرار دارد و معمولا یک نگهبان در آن بود، در حال حاضر خالی است و نگهبانی که به طور معمول سر کوچه بود، دیگر در آنجا حضور ندارد.
همچنین چنان که در اخبار نیز آمده است، ابتدای کوچهی بنبست اختر در خیابان پاستور که منزل میرحسین موسوی در آن واقع است، همچنان با یک اتومبیل ون مسدود است، به طوری که دو طرف ون با دیوار و کیوسک نگهبانی در تماس است و هیچکس نمیتواند از کنار آن رد شود.
شاهدان عینی به کلمه گفتهاند که این اتومبیل ون، سرنشینانی دارد که صورت خود را با ماسکهای مخصوص آلودگی هوا پوشاندهاند و اگر کسی به سر کوچهی اختر مراجعه کند، به سرعت چند نفر از آن پیاده میشوند و فرد را مورد بازجویی قرار میدهند. شیشههای این ون کاملا سیاه است و درون آن اصلا دیده نمیشود.
دختران موسوی و رهنورد که تا پیش از این هر روز با آنها دیدار حضوری و یا حداقل تماس تلفنی داشتهاند، اکنون علیرغم همهی تلاشهایی که به عمل میآورند، قادر به کسب هیچگونه خبری از وضعیت پدر و مادر خود نیستند و ماموران مستقر در اطراف خانه، اجازهی نزدیک شدن به محل سکونت والدینشان را به آنها نمیدهند. ماموران امنیتی به دختران موسوی گفتهاند که از طرف دادستان، مامور حصر آقای موسوی هستند، اما از ارائهی هرگونه کارت، نامه و حکم در این باره خودداری میکنند.
منابع کلمه، شمار نیروهای امنیتی را که اکنون در اطراف کوچه و خیابان محل سکونت موسوی و رهنورد مستقر هستند، نمیتوانند برآورد کنند، اما میگویند که نیروهای امنیتی به تعداد زیاد در خیابان پراکنده هستند؛ به طوری که حتی رفتگرهای خیابان پاستور نیز با سرنشینان اتومبیل ون مستقر مقابل خانه صحبت میکنند و به شکل پنهانی از مراجعهکنندگان به کوچه عکسبرداری میکنند.
منابع مطلع، اوضاع محل سکونت موسوی و رهنورد را مبهم و به شدت نگرانکننده توصیف میکنند. مسالهی خوراک آنها مبهم است و از چند روز گذشته مواد غذایی آنها توسط نیروهای امنیتی تامین میشود و این بر نگرانیها دربارهی ایشان میافزاید.
به گزارش منابع متعدد خبری، در روزهای گذشته گروههای ناشناخته چندین بار به اطراف منزل موسوی هجوم بردهاند. حملههای گروههای فشار به کوچهی باریک و خانه در حالی اتفاق میافتد که پاستور یک منطقهی ممنوع امنیتی است و افراد بدون مجوز و هماهنگی حق ورود به آن را ندارند. بنابراین این سوال مطرح میشود که این گروههای خودسر چگونه در منطقهای که ادارات بسیار خاص دولتی و سپاه در آن قرار دارند، امکان حضور پیدا میکنند و آیا افرادی که چنین جوازی را برای گروههای خودسر صادر کردهاند، ممکن است جواز کارهای نامعقول و خطرناک دیگر را نیز به زودی صادر کنند؟
اینکه چه کسی دستور داده که محافظان موسوی عزل و از محل خود بیرون رانده شوند و یا نگهبان سر کوچه برداشته شود و چرا؛ و اینکه آیا ممکن نیست که برنامهی ناشناخته و خطرناکی در نبود محافظین برای آنها طراحی شده باشد، از دیگر سوالهایی است که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد.
این در حالی است که در همهی شش – هفت ماه گذشته، ارتباط میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با جامعه بسیار دشوار شده بود، به ویژه میرحسین موسوی در ماههای اخیر جز برای دیدار پدر پیرش یا چند دیدار محدود دیگر، امکان خروج از خانه را نمییافت.
همچنین در ماههای اخیر اغلب کسانی که به دیدار ایشان میرفتند، بازداشت و بازجویی میشدند. محدودیتها برای زهرا رهنورد نیز در ماههای اخیر شدت پیدا کرده بود، اما وی گاه با سماجت و ابتکارهای شخصی خود، با بسیاری از موانع مقابله میکرد و با خانوادههای آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات به ویژه خانوادههای زندانیان سیاسی و خانوادهی شهدای جنبش سبز دیدار و از آنها دلجویی میکرد.
در این چند روز، موجی از نگرانیها در میان هواداران جنبش سبز نسبت به سلامت و شرایط موسوی و رهنورد به وجود آمده است و در همین ارتباط، صدها پیام از سوی خوانندگان کلمه برای این سایت ارسال شده که خواهان توضیح صریح کلمه در این باره بودهاند.
کلمه در پاسخ به نگرانیهای علاقهمندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد ناگزیر باید بگوید: با صدور بیانیهی روز بیست و ششم بهمنماه میرحسین موسوی، آخرین ارتباط با ایشان نیز از بین رفت. اکنون به نظر میرسد تنها مسئول و مطلع از سلامت موسوی و رهنورد، نیروهای امنیتی حکومت هستند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که درخواست ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس ایراننسبت به محاکمه و اعدام رهبران معترضان ایران، مهدی کروبی و میر حسین موسوی، به جرم "فساد فی الارض"،
آبروی قوای مقننه و قضاییۀ ایرانرا مخدوش کرده است. کمپین از دولت و مجلس ایران خواست تا تحریک به خشونت و محاکمات سیاسی را متوقف کنند.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر، هادی قائمی، سخنگوی کمپین گفت:
"اینکه نمایندگان مجلس خواستار اعدام افراد برای دعوت به تظاهرات مسالمت آمیز بشوند، نمایانگر یک نوعذهنیت اوباشگری توسط افرادی است که وظیفه آنان محافظت از حقوق شهروندان است."
وی افزود:
"در عین حال، این خواسته ها نمایانگر این توقع اند که قوۀ قضاییه نقش ماشین امضاء را برای خواسته های سیاسی بازی کند؛ نقشی که باتوجه به احکامی که تاکنون با انگیزۀ سیاسی صادر شده اند، که متاسفانه یک روال عادی شده است."
مهدی کروبی و میرحسین موسوی، رهبران مخالفان، قبلا از وزارت کشور تقاضای مجوز راهپیمایی برای ابراز همبستگی با جنبش های آزادیخواهانۀتونس و مصر برای ۲۵ بهمن ماه کرده
بودند. وزارت کشور با این تقاضا مخالفت کرد، اما با اینحال ده ها هزار ایرانی در تظاهراتی مسالمت آمیزشرکت کردند و با خشونت ماموران امنیتی و لباس شخصی ها روبرو شدند. مقامات ایران روزهاست که مهدی کروبی و میرحسین موسوی
را درحصر خانگی نگهداشته اند و هیچیک از آن دو قادر نبود تا منزل خود را برای پیوستن به تظاهرات ترک کند. در تاریخ ۲۶ بهمن، یک روز پس ازتظاهرات، نمایندگان تندروی مجلس شورای اسلامی در صحن مجلس شعار دادند: "کروبی،
موسوی، اعدام باید گردند."
بعد، در یک گردهمایی طرفداران دولت، یک آدمک میر حسین موسوی به آتش کشیده شد و یک نمایندۀ تهران، مهدی کوچک زاده، خطاب به جمعیتگفت:
" سران فتنه مفسدفیالارض هستند و در اين فتنهگریها، جرم معلوم و مجرم نيز مشخص است." کوچک زاده اعلام کرد:
"تنها كروبی، خاتمیو موسوی مجرم نيستند و كساني كه در اين فتنهانگيزیها سكوت اختيار كردهاند نيز مجرم هستند. مردم تاكنون تكاليف خود را به خوبي انجام دادهانداما امروز
نميتوانند كسانی را كه با سازمانهای سيا و موساد ارتباط دارند تحمل كنند."
در واکنش به هتاکی و تهدیدات بعمل آمده طی روزهای اخیر علیه محمد خاتمی، جوانان اردکانی در حرکتی خودجوش، در حمایت از وی به خیابان ها آمدند.
به گزارش جرس، عصر پنجشنبه حدود هزار جوان سوار بر موتورسیکلت با حرکت از مقابل مسجد کوشکنو- که پایگاه انقلاب در اردکان محسوب می شود و مرحوم آیت الله سید روح الله خاتمی امام جماعت این مسجد بود – تا گلزار شهدای اردکان و آرامگاه آیت الله سید روح الله خاتمی ، به حمایت از رئیس جمهور اصلاحات پرداختند. این کاروان موتورسوار در مسیر حرکت خود روبروی فرهنگسرای آیت الله خاتمی ،دفتر نماینده مردم اردکان در مجلس و حوزه علمیه نیز توقف کردند .
این جوانان با در دست داشتن تصاویری از رهبر فقید جمهوری اسلامی، سید محمد خاتمی شعارهایی مانند «ابالفضل علمدار خاتمی را نگهدار»، و خاتمی خاتمی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو» و ” حسین حسین شعار ما خاتمی افتخار ما” سر می دادند، در هنگام حضور جوانان بر سر تربت آیت الله خاتمی قشرهای مختلف مردم نیز به جمع آنان پیوستند و ضمن اعلام حمایت مجدد از سید محمد خاتمی ،برای شادی روح آیت الله خاتمی و شهدای دفاع مقدس فاتحه قرائت کردند.
بر اساس این گزارش، نیروی انتظامی که از این خیل جمعیت غافلگیر شده بود بطور محترمانه مردم را متفرق می کرد و برخورد نامناسبی رخ نداد و اجتماع در آرامش پایان یافت .
این در حالی است روز چهارشنبه در یکی از تجمعات سازماندهی شده توسط نیروهای حکومتی با حضور اراذل واوباش در اردکان علیه موسوی، کروبی و خاتمی شعارهایی سر داده شده بود. همچنین دوستان این عده قلیل اما قدرتمند در تهران نیز با گذشتن از گیت های بازرسی توانسته بودن جلوی منزل محمد خاتمی وهاشمی رفسنجانی نیز بروند وشعار بدهند .
گفتنی است فروردین امسال به آرامگاه و تمثال آیتالله خاتمی در اردکان هتک حرمت شد در پی این اقدام وقیحانه همسر آیت الله خاتمی به نشانه اعتراض در محل تربت آیت الله خاتمی تحصن کرد و خواستار مشخص شدن عوامل چنین حرکاتی شد.
شنیده شده است دفاتر مراجع تقلید شیعه در زیر فشار نیروهای امنیتی قرار دارند تا به محکومیت تظاهرات ۲۵ بهمن بپردازند.
به گزارش میزان خبر، تحصن هواداران حاکمیت در حوزه علمیه قم روز گذشته با اشغال محل تدریس آیت الله وحید خراسانی و تعطیلی تمام کلاسها از سوی مدیریت حوزهٔ علمیه آغاز شده، با استقبال سرد طلاب روبرو شده است و همچنان ادامه دارد.
همچنین علی رغم فشارها تاکنون هیچ مرجع تقلیدی حاضر به همراهی با متحصنین نشده است.
روز گذشته سایت «تحول سبز» خبر داد نیروهای وابسته به موسسه مصباح یزدی به سرکردگی قاسم روانبخش به مسجد اعظم قم که محل تدریس آیت الله وحید خراسانی است قبل از شروع کلاس وارد شدهاند و این محل را به اشغال خود درآورندهاند.
در خبری دیگر رسانههای نزدیک به جنبش سبز خبر داده بودند دو فرزند یک مرجع تقلید ناراضی در تظاهرات ۲۵ بهمن در تهران بازداشت و یک روز بعد آزاد شدهاند.
در همین حال رسانههای اقتدارگرا روز گذشته مدعی شده بودند مراجع تقلید دروس خود را به نشانه اعتراض به برگزاری تظاهرات هواداران جنبش سبز در ۲۵ بهمن تعطیل کردهاند.
این درحالی است که سال گذشته و پس از درگیریهای شدید بین هواداران جنبش سبز و نیروهای وابسته به حاکمیت در روز عاشورای سال گذشته نیز هیچ کدام از مراجع مطرح حاضر به محکومیت جنبش سبز نشدند.
گفتنی است هواداران جنبش سبز روز ۲۵ بهمن به دعوت میر حسین موسوی و مهدی کروبی، در نشانهٔ همبستگی با جنبش مردم مصر و تونس به خیابانهای اصلی شهرها آمدند که این تظاهرات توسط نیروهای شبه نظامی به خشونت کشیده شد.
بدنبال اعتراضات مردم در کشورهای منطقه و در آستانه تجمعات روز اول اسفند، دیلی تلگرام در مطلبی با عنوان "قول عدم تیراندازی از سوی اعضای سپاه پاسداران" نوشت که افسران ارشد در سپاه از فرماندهان خود خواسته اند ضمانت دهند که مجبور به تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان ضددولتی نخواهند شد.
دیلی تلگرام می نویسد که پرسنل سپاه در این نامه از محمد علی جعفری فرمانده سپاه خواسته اند تا دستورالعملی برای برخورد سپاه و بسیج در مقابل معترضان صادر کند.
دیلی تلگرام به نقل از این نامه که توسط جمعی فرماندهان سپاه تهران، اصفهان، تبریز و قم نوشته شده، آورده است: به مردم خود قول می دهیم که به سوی برادرانمان که خواستار بیان اعتراضات مشروع خود علیه سیاست ها و رفتار رهبرشان هستند تیراندازی نخواهیم کرد.
فرماندهان سپاه بر این باورند که تیراندازی بسوی مردم خلاف اصول اسلامی است.
این نامه بطور گسترده ای در میان رده های مختلف بسیج و سپاه توزیع شده است.
کان کولین نویسنده این مقاله تصریح کرده که نسخه ای از این نامه را دیده است.
پیش از این میرحسین موسوی در پیام خود یاد آور شده بود که برادران سپاهی و ارتشی مردم خود را تنها نمیگذارند.
این در حالی است که در تظاهرات روز دوشنبه دو تن از معترضان با شلیلک گلوله به شهادت رسیده اند. مقامات دولت ایران ادعا کرده اند که سازمان مجاهدین مسئول است. این در حالی است که این سازمان هر گونه مداخله ای را انکار کرده است.
شاهدان عینی در تظاهرات 25 بهمن از عدم تمکین بسیجیان و نیروهای انتظامی از فرماندهان خود در سرکوب معترضان خبر داده اند.
در همین حال گزارشهایی از برخورد نسبتا مناسب ماموران انتظامی با مردم مخابره شده است.
بنظر می رسد با توجه به فضای ملتهب منطقه از یک سو و گستردگی جنبش سبز در میان اقشار مختلف مردم، ماموران انتظامی و پلیس اراده سرکوب را از دست داده اند.
حوادث اخیر گویای این واقعیت است که لباس شخصی ها و حامیان افراطی حکومت نقش برجسته ای در به آشوب کشیدن راهپیمایی های آرام مردم دارند.
پیش از تظاهرات روز دوشنبه، سپاه اعلام کرده بود که برقراری نظم به عهده نیروهای انتظامی است و نیروهای سپاه نقشی در آن ندارند.
ارتش مصر در جریان تظاهرات اعتراضی مردم با حمایت از معترضان در نقش سپر دفاعی آنان در برابر پلیس بود.
گفته می شود از سال گذشته بین رده های فرماندهی سپاه در برخورد با معترضان اختلاف نظر وجود دارد.
سال گذشته دریادار شمخانی با انتقاد از برخوردهای صورت گرفته در جریان اعتراضات مردم گفته بود: من به عنوان يك عنصري كه نگاه امنيتي دارم و نه سياسي معتقدم كه ما در پيشبيني، پيشگيري، كنترل حادثه و روش مقابله با آن در سال 88 دچار اشتباه شديم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر