هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 02/21/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

در روزهای اخیر، دو تن از طرف‌داران نهضت آزادی ایران به‌نام‌های جعفر گنجی و آرش نجبایی توسط ماموران وزارت اطلاعات در تهران بازداشت شده‌اند.

به گزارش میزان خبر، جعفر گنجی شام‌گاه ۲۵ بهمن در منزل خود بازداشت شد. هم‌چنین آرش نجبایی روز یکم اسفند در پی احضار به دفتر پی‌گیری‌های وزارت اطلاعات بازداشت شده است.

تاکنون از محل نگه‌داری و علت بازداشت این دو گزارشی ارایه نشده است.


 


اکبرترشیزاد/ رادیوکوچه

زنگ مدرسه می‌خورد و دانش‌آموزان مدرسه‌ی راهنمایی با سر و صدای فراوان به کوچه می‌ریزند. پسرک کیف در دست به خیابان می‌دود. صدمتر بالاتر از مدرسه وارد سبزی‌فروشی می‌شود و با پاکتی در دست بیرون می‌آید و آرام آرام شروع به قدم زدن می‌کند. پسرک وارد کوچه‌ی باریکی می‌شود و زنگ دری را می‌زند، دختر بچه‌ی شش یا هفت‌ساله‌ای در را باز می‌کند و پس از چند ثانیه به داخل رفته و با کلیدی در دست باز می‌گردد. پسر خداحافظی می‌کند و در خانه‌ی پهلویی را باز می‌کند و وارد خانه می‌شود. کسی در خانه نیست. در یخچال را باز می‌کند و قابلمه‌ای را بیرون می‌آورد و کمی آب در گوشه‌ی دم‌پختک درون آن می‌ریزد و آن را روی گاز می‌گذارد.

به اتاق می‌رود و لباسش را عوض می‌کند و بعد کیفش را باز می‌کند و دفترش را در می‌آورد و شروع به نوشتن مشق‌هایش می‌کند. چند دقیقه بعد پسر ترب بزرگی را از توی پاکتی که با خود به خانه آورده است، بیرون می‌آورد و به آشپزخانه می‌رود. چند ثانیه بعد با بشقابی دم‌پختک که در کنارش چند تکه ترب قرار دارد به اتاق باز می‌گردد.

دم غروب است. زنگ در به صدا در می‌آید. پسرک به سرعت به سمت در می‌دود و آن‌را باز می‌کند. زنی حدود پنجاه‌ساله با چهر‌ه‌ای که خستگی از آن می‌بارد، پشت در است. دستی به سر پسر می‌کشد و با هم وارد خانه می‌شوند.

- مشقاتو نوشتی مامان جان؟

- بله

- ناهارتو خوردی؟

- بله خوردم

- نوش جونت

پسر هیجان‌زده است

- مامان، یه خبر خوب. پول شلوار عیدمم جور شد.

- اه، از کجا؟

- مدرسه یه مسابقه مقاله‌نویسی گذاشته که منم می‌خوام توش شرکت کنم. جایزه‌ی نفر اول 500 تومنه.

500 -تومن؟

-آره به خدا، 500 تومن

پانزده روز بعد

پسرک یک برگه‌ی بزرگ را روی جلد کتابش گذاشته و دفتر کاهی درب و داغانی را باز می‌کند و به سرعت ورق می‌زند. دفترچه پر است از نسخه‌های چرک‌نویس مقاله‌اش، به آخرین آن‌ها که می‌رسد، شروع می‌کند با احتیاط و خط خوش از رویش پاک‌نویس کردن. بالای برگه با خط درشت می‌نویسد: «پرند سخن» نوشته‌ی امیر‌کوه‌سرخی.

یک ماه بعد

صبح است و بچه‌ها سر صف ایستاده‌اند، قرائت قرآن که تمام می‌شود، مدیر مدرسه پشت بلندگو می‌آید  و شروع به صحبت می‌کند.

-بسم‌اله‌‌الرحمن‌الرحیم، با درود به روح شهدای اسلام و با آرزوی پیروزی رزمندگان اسلام. امروز نتیجه‌ی مسابقات مقاله‌نویسی را خدمت شما اعلام می‌کنم.

امیر با صورتی خندان و به وضوح هیجان‌زده منتظر شنیدن اسامی است. برنده‌ها از اول تا سوم اعلام می‌شوند، اما نام او در میان آن‌ها نیست. امیر وارفته است. بچه‌ها آرام آرام به سر کلاس‌های‌شان می‌روند.

بچه‌ها سر کلاس نشسته‌اند که دانش‌آموزی در می‌زند. معلم به او اجازه‌ی ورود می‌دهد.

- اجازه آقا «امیر‌کوه‌سرخی» بیاد دفتر کارش دارن

امیر از جایش بلند می‌شود و در حالی‌که انگشتش به نشان اجازه بالاست از کلاس خارج می‌شود.

در دفتر مدرسه مدیر پشت میزش نشسته است و ناظم در کنارش است. مقاله‌ی امیر روی میز، جلوی مدیر است.

-کوه‌سرخی تو که پسر خوبی بودی که، چرا این‌کارو کردی؟ تو که اهل تقلب نبودی؟ مگه ما نگفته بودیم مقاله‌ها باید نوشته‌ی خودتون باشه، چرا اینو دادی پدرت برات نوشته؟

ناظم در گوش مدیر چیزی می‌گوید، مدیر سرفه‌ای می‌کند

-خدا رحمت کنه پدرتو، چرا دادی این مقاله رو مادرت برات بنویسه، ها؟

امیر بغض کرده است

-آقا به خدا ما خودمون نوشتیمش، به ارواح خاک بابامون خودمون نوشتیم.

-خیلی خوب الکی قسم نخور، گریه و زاری‌ام واسه من را ننداز، یا میای معذرت‌خواهی می‌کنی و می‌گی که اینو مادرت برات نوشته، یا مادرتو میاری مدرسه تا من تکلیفمو با تو روشن کنم، حالیت شد؟

امیر از دفتر بیرون می‌آید و توی راه‌رو به دیوار تکیه می‌دهد و کمی اشک می‌ریزد، بعد اشک‌هایش را با آستین پیراهنش پاک می‌کند و به سمت کلاسش می‌رود.

بعدظهر

مادر امیر در اتاق نشسته و بافتنی می‌بافد. زنگ در به صدا در می‌آید.

-امیر، امیر، کجایی؟ بیا زنگ می‌زنن، برو درو واکن.

امیر از توی دست‌شویی حیاط فریاد می‌زند

-دست‌شویی‌ام مامان

مادر امیر چادرش را بر سرش می‌کشد و به دم در می‌رود. پست‌چی نامه آورده است. مادر نامه را می‌گیرد و به اتاق برمی‌گردد. با تعجب پشت و روی نامه را نگاه می‌کند. بی‌قرار است. فریاد می‌زند.

-امیر کجایی بیا دیگه ببینم.

امیر دست‌پاچه از حیاط به اتاق می‌آید و روبه‌روی مادر می‌نشیند.

-بیا آدرس این نامه رو بخون ببینم کی فرستاده

امیر روی پاکت نامه را نگاه می‌کند.

-نامه‌ی داییه، از ایلامه

امیر شروع می‌کند به خواندن نامه و مادر با اشتیاق یک نگاه به نامه می‌کند و یک نگاه به امیر که نامه را می‌خواند.

زنگ تفریح می‌خورد، امیر پشت در دفتر مدرسه ایستاده و منتظر مدیر است. بچه‌ها گروه به گروه به سر کلاس می‌روند. امیر در می‌زند و وارد دفتر می‌شود. مدیر پشت میزش نشسته است.

-آقا اجازه ما اومدیم معذرت خواهی، لطفن مادرمونو نخواین بیاد مدرسه.

لبخند رضایتی بر لبان مدیر می‌نشیند: «باشه چون بچه‌ی خوبی هستی این دفعه‌رو می‌بخشمت، ولی بار آخرت باشه که می‌دی مادرت چیزی برات بنویسه، شیر فهم شد؟»

امیر و مادرش در خانه نشسته‌اند. مادر امیر دستی بر سر پسرش می‌کشد.

مادر برو یه ورق کاغذ بیار، جواب نامه‌ی داییت رو بنویس. بلندشو پسر گلم. راستی امیر، نگفتی جواب مسابقه‌ی مقاله‌نویست رو دادن یا نه؟ امیر انگار که چیزی نشنیده باشد، از جایش بلند می‌شود و می‌رود تا خودکار و کاغذ بیاورد.


 


Ardavan Roozbeh / Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

Since Thursday afternoon and so far ahead of February 22, the Dervish Day, news from “Bidokht” suggests that despite the fact that Dervishes have been informed of police and security alert for earthquake prevention, a group of dervishes headed to this city .

One of the Dervishes from Bidokht confirmed this news while adding: “it is not clear what the purpose of creating such state of terror among the residents of this city is but I am pretty sure that it is not about an emergency drill exercise and most likely it is with a political abuse purpose.”

Following the news of a possible earthquake in Bidokht, Gonabad, Sunday evening, all telephone lines in Dervishes'’ Mazar-e Soltani have been cut also.

Regarding the February 22, the Dervish Day, it appears that in Bidokht, once again some efforts have been made to prevent Dervishes to enter the city. Considering that you live there, could you please explain what is going on now in Bidokht?

”These gentlemen have mobilized forces, all hospitals, have mobilized everyone, even called on those who are on vacations to come to work and their excuse is a possible earthquake. But what they really do looks like anything except earthquake drill exercise, it is more similar to a provocation.”

What do you call ”provocation”? What do they do? What purpose do you think they are pursuing?

Following the news of a possible earthquake in Bidokht, Gonabad, Sunday evening, all telephone lines in Dervishes'’ Mazar-e Soltani have been cut also

”They want to make it look like that the Dervishes in Gonabad are disrupting or sabotaging public order. And none of these are true. In the past thirty years, we have been the most peaceful people  between different Dervishes categories. We have never had any political cases, not even any  judicial issues. But since Ahmadinejad’s government is there, they are provocative and bother us and create tensions, so they can put us more under pressure.”

Regarding Dervishes’ situation in Bidokhti and Mazar-e-Sultani particular issue, and the fact that in the past two years, the custodians of this place repeatedly were called to the court, and even in connection with the burials, they have witnessing some difficulties; Do you think that the purpose of this is to look for more pressure on Dervishes? And why essentially they look to put any kind of pressure on Dervishes these days?

”This atmosphere concerns only Dervishes. About the burials, it is only about hurting, sabotage and provocations. Because in Gonabad, our burials laws go back to 1952. Now they have brought this up in Gonabad. They have written to fourteen different locations, and dozens of small towns telling them that they do not have the right to do the burials as we do in Gonabad. But in all other places, they are doing the same burials and no one does get any subpoena. They just send summons to Bidokht. And they wanted to clash with people and threatened them, but people stood to them, and said that at any cost, they do not let them imposing them what they want. Even they wanted to install boards, and the poor stood and said that they do not let them install their boards. However they forced us to stand to them and not to fear them anymore.”

They want to make it look like that the Dervishes in Gonabad are disrupting or sabotaging public order

We are on the eve of the Dervishes Day. What is the Annual Ceremony in Mazar-e-Sultani, in Bidokht?

”For the Dervish Day, there is no special event, just our weekly events that we have all year long.”

Do you currently have the security forces around Mazar-e Soltani because of this earthquake drill exercise?

”No, not here in the city. But out of the city, in the garrison Quds and other camps there are lots of activities. Even for hospitals they have brought more mineral water, all patients who had clearance have been discharged and they have asked all the doctors in the hospital to be on call. For example, municipalities are open till midnight and everybody is at work. But schools are closed.”

Some of the custodians of Mazar-e-Soltani and other Dervishes arrested massively were sentenced. Do you know anything about these sentences?

The custodian of Mazar-e-Soltani was sentenced to three months and one day prison and he has still a few suspended sentences. Twenty-four others also have been sentenced to disturbing public order. On Thursday’s Question and Answer day with Mr. the Prosecutor, some people went to speak with the Prosecutor and were attacked with tear gas. Then they were taken to the police and were called to court and because they were innocent, neither accepted the responsibility. But fourteen of them were sentenced to twenty-five lashes each and three months and one day of suspended prison. And ten of them were sentenced to fifty lashes each, five months prison and exile to different regions.

Farsi


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

«تلکا»، بزرگ‌ترین شرکت آلومینیوم تاجیکستان، از پیشنهاد بالا بودن قمت نیروی برق نگرانی کرده، آن‌را بر ضرر اقتصاد این کشور «آسیای مرکزی» خوانده است. مقامات دولتی تاجیکستان آلومینیوم را در برابر پخته یا پنبه از مهم‌ترین محصولات صادراتی و ستون اقتصاد این کشور ارزیابی می‌کنند. «اگار ستاراف» یک مسوول دفتر مطبوعات شرکت «تلکا» یا شرکت آلومینیوم تاجیک گفته، که بالاروی قمت نیروی برق به افزیش نرخ مواد اصلی استحصال آلومینیوم تاثیر گذاشته، رقابت‌پذیری آن در بازارهای جهان را کاهش خواهد داد. این مسوول شرکت «تلکا» افزود، که دولت تاجیکستان باید به‌مثل دولت‌های «آمرکا»، «روسیه» و «آذربایجان» برای کارخانه آلومینیوم امتیازات بیش‌تری قایل باشد و هم‌چنان برق ارزان را بدهد.

ولی‌ تحلیل‌گران و سیاست‌شناسان مستقل امتیازهای پیوسته دولت برای شرکت آلومینیوم تاجیکستان را بی‌فایده می‌دانند. آن‌ها می‌گویند: «اکنون زمانی‌ فرا رسیده است، که دولت فایده و زیان این شرکت را برکشیده، اگر ضرور است سرمایه خارجی را جلب بکند و یا که تقصیم یا برهم دادن این شرکت را در میان بگذارد.» به قول تحلیل‌گران، دولت همه‌ساله ملیون‌ها دالر از حساب برق برای این شرکت ظاهرن مهم امتیاز می‌دهد، ولی‌ تاثیر این شرکت برای پر‌کردن بودجه تاجیکستان خیلی‌ اندک بوده است. در دو سال گذشته رسانه‌های داخل و خارج تاجیکستان بحث کارخانه آلومینیوم این کشور را مطرح کرده‌اند. از جمله، «حاجی‌اکبر توره جان‌زاده» سابق معاون نخست‌وزیر تاجیکستان و از روحانیان سرشناس کشور موضوع فروش کارخانه آلومینیوم را پیشنهاد کرد.

وی گفت: «اگر فعالیت «تلکا» با چنین اصول‌، یعنی‌ بر ضرر اقتصاد تاجیکستان پیش رفتن بگیرد، بهتر است آن را به روسیه فروخت و از حساب مبلغ آن نیروگاه «راغون» بنیاد شود. موقع «حاجی اکبر توره جان زاده» تا حال عوض نشده است. به گفته او کارخانه آلومینیوم محسلات را هم‌چون آسیاب کارکرد کرده، به دست صاحبش می‌سپارد و تنها حق خدمت خود را می‌گیرد.»

تا کنون شرکت آلومینیوم تاجیکستان از امتیاز خاص دولت این کشور برخوردار بوده است.

تا کنون شرکت آلومینیوم تاجیکستان از امتیاز خاص دولت این کشور برخوردار بوده است. اگر کارخانه‌های دیگر سنعتی یک کلاوت نیروی برق را به قمت ۲۸ دیرم یا برابر ۶ سینت خریداری بکنند، این شرکت برای یک کلاوات همگی ۸ دیرم معادل تقریبن ۲ سینت پرداخت می‌کرد. با این حال، سندوق بین‌المللی پول و «بانک جهانی» به حکومت تاجیکستان توصیه داده‌اند، که برای تامین منظم اهالی با نیروی برق و تحکیم سیستم استحصال انرژی قمت برق را افزایش دهد.

این دو نهاد بین‌المللی در گذشته نیز بارها از بالا بودن نرخ برق در تاجیکستان جانب‌داری کرده‌اند. آخرین شرکت «برق تاجیک» نیز به حکومت تاجیکستان پیشنهاد کرده است، که قیمت برق از ۲۰ تا ۲۵ درصد بالا برده شود. حالا یک کلاوت ساعت برق در تاجیکستان ۹ دیرم است و در حال بالا رفتن به ۱۱ دیرم یا کمی بیش‌تر از ۲ سنت برابر می‌شود.


 


خبر / رادیو کوچه

در جریان ناآرامی‌های روز یک‌شنبه، یکم اسفند ماه در شیراز، یکی از دانش‌جویان دانش‌گاه شیراز به نام حامد نورمحمدی توسط نیروهای امنیتی کشته شده است.

به گزارش دانشجونیوز، حامد نورمحمدی دانش‌جوی رشته زیست‌شناسی دانش‌گاه شیراز، ساکن خواب‌گاه دستغیب، اهل شهر خرم‌آباد، روز گذشته در میدان نمازی مقابل ساختمان شماره 1 دانشکده مهندسی، در حال فرار از دست ماموران امنیتی کشته شده است.

به گفته شاهدان عینی، حامد نورمحمدی از پل روگذر حد فاصل میدان دانش‌جو و میدان نمازی توسط ماموران امنیتی به پایین پرت شده و پس از برخورد ماشین در سطح خیابان پایین (خیابان ساحلی) جان خود را از دست داده است.

در مقابل محمد موذنی، رییس دانش‌گاه شیراز، در گفت‌وگو با رسانه فارس، منسوب به سپاه پاسدارن جمهوری اسلامی ضمن تایید کشته‌شدن حامد نورمحمدی در روز یکم اسفند اظهار داشت که او در تجمعات شرکت نداشته و دلیل مرگ آقای نورمحمدی را «تصادف با یک دست‌گاه خودروی سواری شخصی» بوده است.

آقای موذنی در ادامه اظهار داشت: «بنده با راننده خودروی مذکور صحبت کردم و او سرعت بالا را علت تصادف ذکر کرد و گفت که نتوانسته است خودروی خود را به خوبی کنترل کند و به همین دلیل با این دانش‌جو تصادف کرده است.»

از سویی دیگر گفته می‌شود فضای دانش‌گاه شیراز به امنیتی است. تعدادی از دانش‌جویان فعال به خواب‌گاه‌ها و صحن دانش‌گاه ممنوع‌الورود و در مواردی نیز با خانوداه آن‌ها تماس گرفته شده و مورد تهدید قرار گرفته‌اند.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده در سایت‌‌های منسوب به معترضان به دولت جمهوری اسلامی، صبح روز سه‌شنبه، تعدادی از ماموران امنیتی مسوول حصر منزل مهدی کروبی اقدام به سر دادن شعار کرده و پس از آن به منزل وی تعرض کرده‌اند.

به گزارش سحام نیوز، این ماموران در این تعرض از نارنجک‌های صوتی استفاده کرده و به ساختمان نیز آسیب وارده کردند.

از سویی دیگر گفته می‌شود هم‌زمان نیروی انتظامی در منطقه، با شروع این حادثه محل را ترک گفته است.

به گفته یکی از شاهدان عینی مردم منطقه به رفتار‌های غیر‌انسانی اوباش در نیمه‌های شب اعتراض کردند و در مقابل نیروهای حکومتی با فحاشی به تهدید آنان پرداختند.

این شاهد عینی که از همسایگان نزدیک آقای کروبی است تصریح کرد که خانمی که درحال عکاسی از صحنه بوده مورد ضرب و شتم ماموران در کوچه نسترن قرار گرفت.

به گزارش سحام نیوز، این افراد با خواندن بیانیه‌ای اعلام کرده این عملیات بخش کوچکی از حکم جهاد آیت‌اله خامنه‌ای است. در این بیانیه با صراحت گفته شد منتظر فرمان نهایی رهبر جمهوری اسلامی برای بریدن سر کروبی و همسرش هستند ..

مهدی کروبی و همسرش در حالی سیزدهمین روز حصر کامل را سپری می‌کنند که هیچ یک از فرزندان و نوه‌های آن‌ها تاکنون اجازه ملاقات نداشته‌اند.

بیشتر بخوانید:

«برنامه تجمع‌ها ادامه خواهد داشت»


 


مه‌شب‌ تاجیک/ رادیو کوچه

«رابرت شومان» در ژوئن  سال ۱۸۱۰ به دنیا آمد. در خانواده‌اش سابقه‌ی موسیقی وجود نداشت، کسی اهل موسیقی نبود، آهنگ‌ساز خود‌آموخته‌ای بود. مادرش او را به «لایپتزیک» فرستاد تا حقوق بخواند. پدر او کتاب‌فروش بود، به‌همین دلیل رابرت در حال و هوایی مقید به ادبیات بزرگ شد. در هیچ آهنگ‌ساز دیگری ارتباط موسیقی و اندیشه‌های ادیبانه را تا این حد استوار نبوده است.‌

رابرت شومان خویشتن‌نگار، آرمان‌گرا، بدعت‌گذار بود‌، منتقد زبر‌دستی بود و مروج نوجویی و آهنگ‌سازی بزرگ. در کودکی به زودی یاد گرفت که پیانو را چگونه می‌نوازند. استعداد فوق العاده‌ای در بداهه نوازی داشت.  در سال ۱۸۳۰ شومان برای کلاس‌های پیانو در لایپتزیک نزد «فردریش ویک» رفت و به خانه‌ی ویک نقل مکان کرد. در این دوران بود که شیفته‌ی دختر ویک، «کلارا» شد و غرق در عشق او بود. ویک استعداد و پشت‌کار شومان را سخت می‌ستود، اما وقتی باخبر شد که او به دخترش کلارا دل بسته است، به شدت خشمگین شد.

او به هر ترفندی دست زد تا دل‌دادگان جوان را از هم دور کند. آن‌ها دوران دل‌دادگی را با رنج فراق و دوری سپری کردند. با وجود مخالفت‌های ویک، کلارا و شومان در سال ۱۸۴۰ وصلت کردند. شومان به مباحث نظری نیز علاقه‌مند بود و به هم‌راه «فریدریش ویک» نشریه‌ای پایه‌گذاری کرد به‌نام «مجله جدید موسیقی»، که تا امروز در آلمان منتشر می‌شود.

رابرت سخت مشغول به فراگیری و تمرین بود که به یکی از انگشتانش آسیب رسید و امید خود را در رشته‌ی نوازندگی از دست داد و در آهنگ‌سازی فعال شد. مانند شوپن، شومان نیز با آهنگ‌سازی برای پیانو آغاز کرد. ۲۳ اثر اولش برای پیانو «سولو» بود. موسیقی پیانوی شومان البته سخت بود اما  به‌طور معمول نمایشی نبود و زرق و برق هم نداشت بلکه فیاض، شاعرانه، درون کار، خویشتن‌نگر، بزرگ و به جای خود صمیمی و کامل بود.

شومان مدتی بعد مدتی به آواز رو کرد و روی هم رفته بیش از ۲۵۰ آواز ساخت سپس نوبت به سمفونی رسید و این در سال ۱۸۴۱ واقع شد و آرزوی کلارا به حقیقت پیوست به‌دلیل این‌که کلارا همیشه آرزو داشت رابرت، نبوغ و توانایی خود را در آثار سمفونیک و ارکسترال به نمایش بگذارد. اولین سمفونی او «سمفونی بهار» نام داشت. سپس رابرت شومان به سمت موسیقی مجلسی رفت.

فرهنگ ادبی شومان حساسیت خارق‌العاده‌اش و به نوعی بیماریش از او یک آهنگ‌ساز نمونه ساخت. اغلب افکار گوناگون را مانند یک بداهه‌سرایی کنار هم می‌گذاشت. تمایل به واریاسیون  نیز در آثارش دیده می‌شد. بداهه‌نوازی با پیانو محرک اصلی الهام او بود و این نکته حتا در ساخته‌های سمفونیک و موسیقی مجلسی او نیز به چشم می‌خورد. «اپرای گنوا» حدود 20 اثر برای کر و ارکستر که از آن‌ها به، هشت و پری و یک رکوییم به‌نام برای مینیون می‌توان اشاره کرد. 4 سمفونی کامل و 2 سمفونی ناقص، یک کنسرتو ویلن، یک کنسرتو پیانو‌، یک کنسرتو برای ویلنسل، یک کویینتت، 2 کوارتت، 3کوارتت زهی، آثار بی‌شمار برای پیانو از جمله 3 سونات 260 لید و تعداد زیادی دو نوازی و تریو کارهای او هستند.

در لایپزیگ موسیقی در همه‌جا حضور داشت و «فلیکس مندلسون»، آهنگ‌ساز نامی، مدیر امور موسیقی شهر بود. شومان در این شهر در برابر کشش موسیقی تاب و توان از دست داد. قریحه و استعداد هنری او بر عقل معاش چیره شد و او را یک‌سره به مسیر موسیقی انداخت. نخست به آموزش نوازندگی پیانو پرداخت و با این‌که دیر شروع کرده بود، پیش‌رفتی سریع داشت. رفته‌رفته به تصنیف قطعات کوچک دست زد، هرچند هنوز از موفقیت مطمئن نبود.

در سال ۱۸۵۰ شومان در چهل سالگی همسر و فرزندان خود را به «دوسلدورف» آورد و مدیریت ارکستر این شهر را به‌عهده گرفت. در نخستین آثار این دوره شور و نشاط او از موفقیت هنری در محیط تازه، شادابی از طبیعت سرشار حوزه‌ی راین نمایان است و گواه آن سمفونی سوم اوست. «سمفونی راینی». اما دوران شادمانی شومان در کرانه‌ی راین زودگذر بود. او به زودی به بحران روحی سنگینی دچار شد که انگیزه‌ی واقعی آن تا امروز ناشناخته مانده است. در تمام اوقات با اندوه و افسردگی دست به گریبان بود. با وجود این بخشی از مهم‌ترین کارهای شومان در این مرحله پایانی شکل گرفته است. کنسرتوی ویولونسل، کنسرتوی ویولون، قطعه مس و قطعه عزای رکوئیم.

به موازات تشدید ناخوشى روانى شومان زندگى عادى او به تدریج دست‌خوش تغییر شد. او بسیارى از دوستان و حامیان خود را از دست داد، در امر تدریس توفیق گذشته‌اش را نداشت و به ناگزیر بسیارى از شاگردان خود را نیز از دست می‌داد. همین مساله وضعیت معاشى وى را تحت‌الشعاع قرار مى‌داد و بر تالمات وى مى‌افزود. او حتا توان آهنگ‌سازى خود را تا حدى از دست داده بود و بى‌اختیار در پریشان‌حالى به‌سر مى‌برد.

سال‌ها فعالیت شومان به‌عنوان منتقد موسیقى که از توفیق روزافزونى نیز برخوردار شده بود در حال از دست رفتن بود. پس از این‌که شومان تصمیم گرفت حرفه نوازندگى پیانو را فراموش کند به فکر حرفه‌ی رهبرى آثار ارکسترى افتاد. اما به هر حال و به دلایل متعددى در این کار نیز توفیقى به دست نیاورد. گویا همه چیز براى او روبه نابودى بود. تنها مناسبت‌هاى خاصى که در پیرامون آن‌ها اتفاق مى‌افتاد موجب مى‌شد تا براى مدت محدودى شومان تعادل پیشین را به‌طور مجدد به دست آورد. بودند اشخاصى که شومان به سبب معاشرت با آنان در وضعیت بهترى به لحاظ روحى قرار مى‌گرفت اما کوچک‌ترین مورد ناخوش‌آیندى کافى بود تا تاثیر مثبت وقایع دیگر را خنثا کند.

به هر حال در میان آثارى که در این میان توسط شومان پدید مى‌آمد آثار برجسته و ممتاز نیز چشم مى‌خورد و باعث مى‌شد که وجهه او در مقام یک آهنگ‌ساز برجسته هم‌چنان حفظ شود. شاید شومان به امید ظهور چنین آثارى هم‌چنان به ادامه حیات خود امید بسته بود.

رابرت شومان به‌عنوان رومانتیک بزرگ که در میان آهنگ‌سازان معتبر، بیش‌تر درون‌گرا بود و کم‌تر به ظاهر توجه داشت. پیامی مشحون از اصول هنر‌های زیبا فرستاد که به‌خصوص بعد از سال ۱۹۱۸ جهان غرب را در هم ریخت و تحت سلطه گرفت. به‌دلیل مشکلات روانی که به‌صورت موروثی ذر خانواده‌اش وجود داشت سعی کرد خود را از پل راین پایین بیاندازد و بعد  از آن در آسایش‌گاه روانی بستری شد و بالاخره در ۲۹ جولای ۱۸۵۶ از دنیا رفت. بعد از مرگش رفته رفته آثارش شناخته و شهرت و اعتبار بین‌المللی یافت و به فهرست برنامه‌ی ارکسترهای بزرگ و نوازندگان مستقل وارد شد.


 


امیر و کاملیا / رادیو کوچه

واژه «کاریز» واژه‌ای پارسی است و در اصل «کهریز» بوده است. واژه قنات کلمه‌ی پارسی معرب‌شده است. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژه‌ی کاریز بیش‌تر کاربرد دارد و در ایران باختری واژه‌ی قنات. قنات خود عربی شده‌ی «کنات» پارسی است که از ریشه‌ی فعل کندن گرفته شده است. جمع «قنات» را «قنوات» گویند. کاریز یا قنات یا کهریز به راهی که در زیر زمین کنده شود تا آب از آن جریان یابد می‌گویند. کاریز کانالی است که از دیرباز برای مدیریت آب در زمین می‌ساخته‌اند.

رشته چاهی است که از «چاه مادر» سرچشمه می‌گیرد و ممکن است هزارها متر به‌طول بیانجامد که سرانجام آب این کاریزها برای شرب و کشت و کار به سطح زمین می‌رسند و در جای معینی به روی زمین می‌آیند. ایرانیان باستان در چندین هزار سال قبل دست به این ابتکار جدید زده و آن‌را کاریز یا کهریز نام نهادند. با این اختراع که در نوع خود در جهان تاکنون بی‌نظیر بوده است، می‌توان مقدار قابل توجهی از آب‌های زیرزمینی را جمع آوری کرد و به سطح زمین رساند، که همانند چشمه‌های طبیعی، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ کمکی از درون زمین به سطح آن (زمین) جاری شود.

کاریز که توسط ایرانیان اختراع شده، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری از کاریزهای ایران، از پنج،شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ کهن ایران دارد. با وجود این‌که چندبن هزار سال از اختراع آن می‌گذرد، با این وجود هنو‌ز هم این روش استفاده از آب، در قسمت مهمی از روستاها و مناطق مسکونی و کشاورزی و دام‌داری کشور معمول و متداول است و حتا یکی از ارکان اصلی کشت و زرع در نواحی خشک است. این اختراع که امروزه شهرت جهانی پیدا کرده، بعدها از ایران به بسیاری از کشورهای جهان انتقال یافته و مورد استفاده مردم در دیگر نقاط دنیا قرار گرفته‌است. طولانی‌ترین کاریز جهان و عمیق‌ترین چاه مادر در حوالی «گناباد» از توابع خراسان است که ۷۰ کیلومتر طول آن است و عمیق‌ترین چاه مادر کاریزهای ایران به روایتی ۴۰۰ متر و به روایت دیگر ۳۵۰ متر عمق دارد و آن مربوط به کاریز «قصبه» گناباد است. کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن می‌رسد.

کاریز که توسط ایرانیان اختراع شده، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری از کاریزهای ایران، از پنج،شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ کهن ایران دارد

«هانری‌گوبلو» معتقد است که کاریز، ابتدا یک فن آب‌یاری نبوده، بلکه به‌طور کامل از تکنیک معدن نشات گرفته و منظور از احداث آن جمع‌آوری آب‌های زیرزمینی مزاحم (زه آب‌ها) به هنگام حفر معادن بوده‌است. تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن «مس» و احتمال «روی» موجود در کوه‌های زاگرس، در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهره‌برداری شده ‌است. کاریز، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تو‌نل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا تو‌نل زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط می‌سازد، دارد. چاه‌ها که به آن‌ها در موقع حفر، میله هم گفته می‌شود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام می‌دهند و راه ارتباطی برای لای‌روبی، تعمیر و بازدید از داخل کاریز نیز به شمار می‌روند.

آغاز کاریز همان دهانه کاریز است که «مظهر کاریز» نیز نامیده می‌شود. مظهر کاریز جایی است که آب از دل کاریز بیرون می‌آید و ظاهر می‌شود و می‌تواند برای آب‌یاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی کاریز، «پیش‌کار کاریز» نامیده می‌شود که در آخرین قسمت آن‌، چاه مادر کاریز قرار گرفته‌است. قسمت‌هایی از کاریز که با حفر آن‌ها هنوز آب بیرون نمی‌آید «خشکه کار» و قسمتی که آب‌دار است (قسمت انتهایی) قسمت «آبده کاریز» نامیده می‌شوند.

کندن کاریز معمول از مظهر آن که همان سطح زمین خشک است، شروع و به مناطق آبده چاه مادر، ختم می‌شود. بنابراین، اول دهانه کاریز یا هرنج که خشک است و بعداز آن اولین چاه‌ها یا میله‌ها که این‌ها هم خشک است و آب ندارند و به اصطلاح قسمت خشک کار کاریز نامیده می‌شوند، حفر می‌شوند. بعد کار به طرف قسمت بالادست که همان قسمت‌های آبده و بیش‌تر آبده زمین است، ادامه پیدا می‌کند. طول یک رشته کاریز که در میزان آب‌دهی آن نیز موثر است. نسبت به شرایط طبیعی متفاوت است. این شرایط بستگی به شیب زمین و عمق چاه مادر دارد. از طرف دیگر هرچه سطح آب زیرزمینی پایین‌تر باشد، عمق چاه مادر بیش‌تر می‌شود. مهم‌ترین عاملی که طول کاریز را مشخص می‌کند، شیب زمین است. هرچه شیب زمین کم تر باشد طول کاریز بیش‌تر و هرچه شیب بیش‌تر باشد طول کاریز کم‌تر خواهد بود.

تنها قنات دو طبقه جهان قنات دوطبقه «مون اردستان» در محله مون یکی از محلات شهرستان اردستان در استان اصفهان واقع است. این قنات در این محله شامل دو طبقه ‌است که که در هر طبقه آن آبی مسقل جریان دارد جالب این‌جاست که آب هیچ یک به دیگری نفوذ نمی‌کند این قنات ۸۰۰ سال پیش احداث شده است. سیستم استخراج در کاریز طوری است که آب بدون کمک و صرف هزینه فقط با استفاده از نیروی ثقل از زمین خارج می‌شود. با توجه به چاه‌ها و کاریزهای موجود‌، آب کاریز در مقابل آبی که از چاه استخراج می‌شود، ارزان‌تر تمام می‌شود. آب کاریز دایمی است و در مواقع اضطراری کشت و زراعت و در مواقع حساس (نیاز به آب)‌، قطع نمی‌شود. منابع آب زیر زمینی توسط کاریز دیر تمام می‌شوند و استفاده طولانی دارند، هر چند به‌طور دایم آب‌ها، چه مصرف شوند و چه نشوند، خارج می‌شوند. کاریز دارای مزایای بسیار زیادی است که در این‌جا فقط به تعداد محدودی از آن‌ها اشاره شده است.

در زمین‌های هموار و نواحی ای که زمین شیب کافی ندارد و نیز زمین‌های خیلی سست و ماسه‌ای امکان حفر کاریز نیست. آب کاریز، به‌طور دایم جریان دارد و قابل کنترل نیست. به‌همین خاطر کاریز مدام باعث تخلیه آب زیرزمینی می‌شود. در فصولی که به آب احتیاج نیست و یا احتیاج به آب خیلی کم است، امکان جلوگیری از جریان و یا کنترل کاریز وجود ندارد. کاریز به‌خاطر این که در سفره‌های آب زیرزمینی کم عمق استفاده می‌شود و این منابع هم غنی نیستند و دارای نوسان زیادی هستند، نسبت به تغییرات سطح آب زیر زمینی خیلی حساسیت دارد. در فصول گرم که گیاه به آب بیش‌تری نیاز دارد و همین‌طور در فصول و سال‌های خشک، آب کاریز کم می‌شود. کاریز نسبت به چاه در مقابل سیل و زلزله و امثال این‌ها آسیب‌پذیرتر است و خرابی در کاریزها بعضی مواقع طوری است که احیا مجدد آن‌ها یا ممکن نیست و یا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.

پژوهش‌گران به ‌اتفاق معتقدند که بهره‌برداری از قنات ابتدا در ایران صورت گرفته و در دوره‌ی هخامنشی توسط ایرانیان به عمان، یمن و شاخ آفریقا نیز راه یافت سپس مسلمانان آن‌را به اسپانیا بردند. مهم‌ترین و قدیمی‌ترین کاریزها در ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در حال حاضر در ٣۴ کشور جهان قنات وجود دارد ولی چهل‌هزار قنات فعال موجود در ایران چند برابر بیش‌تر از مجموع قنات‌ها در سایر کشورهای جهان است. مهم‌ترین قنات‌های ایران در استان‌های کویری خراسان، یزد، کرمان، مرکزی و فارس وجود دارد. قنات یا کاریز یکی از شگفت‌انگیزترین کارهای دسته‌جمعی تاریخ بشری است که برای رفع یکی از نیازهای مهم و حیاتی جوامع انسانی، یعنی آب‌رسانی به مناطق کم آب و تامین آب شرب انسان، حیوان و زراعت و با کار گروهی و مدیریت و برنامه‌ریزی به وجود آمده است.

این پدیده‌ی شگفت‌انگیز آب‌رسانی از دیرباز و از عصر آهن به‌‌عنوان یکی از منابع تامین آب شرب و کشاورزی در مناطقی که با خطرات خشک‌سالی در فلات ایران روبه‌رو بوده‌اند، نقش کلیدی و موثری در نظام اقتصادی و حیات اجتماعی کشور داشته و موجب شکوفایی اقتصاد کشاورزی و ایجاد کار و فعالیت‌های متعدد شهری و روستایی و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاریخ، و کشفیات باستان‌ شناسی این فن‌آوری مهم از ابتکارات ویژه‌ی ایرانیان بوده و به تدریج، به سایر مناطق جهان، از جمله منطقه‌ی اروپای غربی، شمال آفریقا، چین و حتا به بخش‌هایی از آمریکای جنوبی چون شیلی راه یافته است.

تاریخ قنات در ایران به‌طور مشخص، به دوره‌ی ایران باستان و ماقبل کتابت و به عصر آهن بر می‌گردد. تمدن شهر سوخته و تمدن «هکمتانه» و وجود قنات در این شهر دلیل روشنی بر ساخت قنات در دوره‌ی ماقبل هخامنشی است. یکی از قدیمی‌ترین اسناد مکتوب شناخته شده که در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمین نبرد «سارگون دوم»، (پادشاه آشور است که در سده هشتم قبل از میلاد می‌زیسته) علیه امپراطوری اوراتور در سال ٧١۴ قبل از میلاد مسیح است (محقق فرانسوی گوبلو به کمک یک لوح بزرگ مسی که با خط میخی و به زبان «آکادی» نوشته شده، از آن مطلع شده است.

این لوح، اکنون در موزه‌ی لوور پاریس موجود است.) سارگون از کوه‌های زاگرس می‌گذرد و به ناحیه‌ای واقع در اطراف شهر «اوهلو» (مرند کنونی) در حدود ۶٠ کیلومتری شمال غرب تبریز در شمال دریاچه‌ی ارومیه می‌رسد. «گوبلو» متوجه می‌شود که در این ناحیه رود وجود ندارد. با این حال ناحیه‌ای است که با آب‌یاری سبز و خرم شده، اما او از این امر تعجب نمی‌کند برای این که او در دشت‌هایی فرمان‌روایی کرده که چنین تکنیک‌ها یا سیستم‌هایی از حداقل دو هزار سال پیش در آن‌ها معمول بوده است اما آن‌چه که او را شگفت‌زده می‌کند، بی‌اطلاعی از منشا این آب‌ها بوده است. به‌طور قطع، سارگون موفق شد که قنات را ببیند. اما این قنات‌ها را چه کسانی ساخته‌اند؟ و چه کسی این تکنیک را به منطقه آورده است؟

به استناد کتیبه‌ی سارگون، اورسای اول پادشاه هم‌ عصر او بوده که اولین قنات را احداث کرده است. بنابراین فرمان‌روای آشور، رواج این تکنیک را که به گفته‌ی او پدیده‌ای تازه بوده است، به اهالی «اوراتور» نسبت می‌دهد. از طرف دیگر در ناحیه‌ی دریاچه وان (که در آن زمان جز خاک ایران بوده) ناظری در آغاز قرن هشتم قبل از میلاد، به وجود ٢١ رشته قنات اشاره کرده است. در کتابی تحت عنوان «‌ارمنستان در گذشته و حال‌« نوشته‌ی «لهمان»، مورخ ١٩٢۵، آمده است که ابداع قنات به اوراتور‌ها تعلق دارد و می‌دانیم که اهالی اوراتور، اعقاب بلافصل ارمنی‌ها هستند. برابر مطالب اوستایی و مطابق «شاه‌نامه‌ی فردوسی»، «هوشنگ مخترع» قنات بوده است و «جم» یا «جمشید مخترع لباس»، تبر، شمشیر، بیل و ادوات کشاورزی است می‌دانیم که شاهان پیش‌دادی براساس داستان‌های شفاهی تا دوره‌ی زرتشت ادامه داشتند و این روایت‌ها تا زمان فردوسی در میان مردم نیز نقل می‌شدند این داستان‌های شفاهی ریشه‌ی هفت تا ده هزار ساله دارند.

اشغال فلات ایران از سوی مادها و پارس‌ها با ایجاد شهرهای بزرگ و باشکوه هم‌راه است مانند شهرهای اکباتان (همدان) و پاسارگاد پایتخت قدیمی امپراطور ماد که از سوی «کوروش دوم» بنیان گذاشته شد. هم‌چنین تخت‌جمشید که داریوش اول آن را در نزدیکی پاسارگاد به‌وجود آورد و به‌صورت پایتخت هخامنشیان درآمد. شهر«‌راگس» یا راجس (ری) در چند کیلومتری شهر ری کنونی یکی از پرجمعیت‌ترین شهرها بود. تمامی این شهرها با استفاده از سیستم قنات توانستد آب خود را تامین کنند و به حیات خود ادامه دهند زیرا در آن زمان رودها و یا چشمه‌هایی بیش از امروز وجود نداشته است. اما به هر حال قدیمی‌ترین قنات ثبت‌شده در تاریخ به سه‌هزار سال پیش (٣٠ قرن قبل)، برمی‌گردد که در آذربایجان و ارمنستان حفر شده است.

حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧۵٠ میلادی مسلمانان بنی‌امیه این فن را ازآن‌جا به اسپانیا منتقل کردند

در پی آن، در دوره‌ی «داریوش بزرگ» (۴٨۶-۵٢١ ق. م) که اوج شکوفایی و اقدامات آب‌یاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به‌شمار می‌رود. قنات‌های متعددی در قلمرو فلات ایران و در عمان و مصر حفر شده است. براساس کاوش‌های باستان‌ شناسی این باور وجود دارد که کاریزهای ایجاد شده در نواحی جنوبی خلیج‌فارس، خراسان، یزد و کرمان در دوره‌ی هخامنشیان ساخته شده و قنوات قدیمی قم و بسیاری دیگر از مناطق ایران در عصر ساسانیان و قنوات تهران در دوره‌ی صفویه و قاجاریه حفر شده است. از مطالعه‌ی کتب قدیم و آثار باستانی ایران پی‌ می‌بریم که کندن کاریز و تعمیر آن و آب‌یاری و زراعت کاری مقدس محسوب می‌شده است. در «وندیداد» که زرتشتیان آن را کتاب الهی می‌دانند و بعضی نیز آن را دانش‌نامه فرهنگ باستان محسوب می‌کنند چنین جملاتی وجود دارد: «سوگند یاد می‌کنم به جاری‌کردن آب خنک در خاک خشک (کاریز) و عمارت راه و سوگند یاد می‌کنم به زراعت و کاشتن درخت میوه.»

آقای گوبلو، دانش‌مند فرانسوی که حدود بیست‌سال در ایران اقامت داشته و در زمینه‌ی آب در ایران کار کرده است، این سیستم باستانی دست‌یابی به آب زیرزمینی را قابل مطالعه می‌یابد و بر این اساس وقتی به وطن خود (فرانسه) برمی‌گردد موضوع دکترای خود را قنات انتخاب می‌کند و با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از ۵٣۴ منبع علمی، تحقیقی، کتاب یا تز دکترای خود را تحت عنوان «قنات فنی برای دست‌یابی به آب در ایران» می‌نویسد او در این نوشته‌ی خود ثابت می‌کند که قنات اختراع ایرانیان است و ده‌ها قرن هم قدمت دارد در حالی که چینی‌ها فن قنات را تازه چند قرن پس از ایرانیان آموخته‌اند، گوبلو در کتاب خود که در سال ١٩٧٩ انتشار یافته می‌نویسد:

«همه چیز دال بر آن است که نخستین قنات‌ها در محدوده‌ی فرهنگی ایران ظاهر شده‌اند و انگیزه‌ی اصلی از حفر قنات، باور و فرهنگ یک‌ جانشینی و توسعه‌ی کشاورزی و آبادی بوده است به‌طوری که این صنعت در میان ترک‌های شرقی و اعراب که فرهنگ کوچ‌نشینی داشته‌اند رونق نیافته است.» گوبلو ده‌ها صفحه از کتاب خود را به بررسی صادر‌شدن فن قنات از ایران به دیگر کشورهای شرق و غرب و غیره اختصاص داده است اما برای جلوگیری از طولانی‌شدن مقاله فقط به ذکر نکات زیر که در واقع نتیجه‌گیری کوچکی از نوشته‌های مهم این دانش‌مند فرانسوی است اکتفا می‌شود، این دانش‌مند در نتیجه‌ی سال‌ها تحقیق و نیز سفر به کشورهای مختلف و هم‌چنین استفاده از صدها منبع، معتقد است که خواست‌گاه اصلی قنات ناحیه‌ی آذربایجان غربی ایران و ارمنستان فعلی در منطقه‌ی معادن سرب این نواحی می‌باشد و این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی، در محیط فرهنگی ایران در اوایل هزاره‌ی اول قبل از میلاد مسیح، اختراح شد و سپس به سرعت در دیگر نقاط کشور و در خارج از آن رواج یافت این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی در سال‌های ٨٠٠ قبل از میلاد به وسیله‌ی کشاورزان در داخل فلات ایران رواج پیدا کرد و از آن‌جا به سایر نقاط جهان گسترش یافت.

به‌عنوان مثال حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود ٧۵٠ میلادی مسلمانان بنی‌امیه این فن را ازآن‌جا به اسپانیا منتقل کردند و سپس از آن‌جا به مراکش منتقل شد و حدود سال ١۵٢٠ میلادی به آمریکا به ویژه منطقه‌ی لس‌آنجلس فعلی، انتقال یافت (به موجب بررسی‌ها، آب لس‌آنجلس آمریکا ابتدا به وسیله‌ی قنات تامین می‌شده است) و در سال ١۵۴٠ میلادی به ناحیه‌ی پی‌کارد شیلی منتقل شده است. بررسی‌های گوبلو ثابت می‌کند که سیستم قنات تازه در سال ١٧٨٠ یعنی در حدود ٢٢۵ سال قبل به چین شرقی (ناحیه تورفان) رسیده است.

انواع قنات

قنات دو طبقه

این قنات‌ها که تعداد آن‌ها زیاد است ولى متاسفانه شناخته شده نیستند، در ناحیه‌اى که دو طبقه لایه‌‌ی آب‌دار به‌وسیله یک قشر غیرقابل نفوذ از یک‌دیگر جدا شده‌اند حفر مى‌‌کردند. در بسیارى از قنات‌ها مشاهده مى‌شود که در قسمتى از قنات دو کانال بر روى یک‌دیگر حفر شده و قبل از آفتابى شدن قنات، آب آن‌ها روى هم‌دیگر ریخته و تشکیل یک قنات واحد را مى‌دهد. یکى از بهترین نمونه‌هاى این نوع را در «اردستا» نمى‌توان دید. قنات دو طبقه «موناردستان» از دو کانال موازى که بر روى هم قرار گرفته و در چاه‌هاى عمودى مشترک هستند، تشکیل شده است. کانال رویی حدود ۲۰۰ متر دورتر از کانال زیرین، آفتابى مى‌شود و سپس در پایین دست، در محلى به‌نام محله سیدهاى اردستان به هم‌دیگر متصل مى‌شوند. تشخیص و احداث این نوع قنوات بستگى به‌وجود لایه‌هاى آب‌دار بر روى یک‌دیگر و تخصص معمار قنات دارد. شکل (مقاطع طولى ارتفاع انواع قنات) مقاطع انواع قنات‌ها را نشان مى‌دهد‌.

- بدون نیاز به نیروى محرکه و سرمایه‌گذاری، آب در اثر خاصیت جاذبه زمین جارى مى‌شود و مورد استفاده قرار مى‌گیرد.

- آب در کانال‌‌هاى سرپوشیده جریان یافته، تبخیر به حداقل رسیده و احتمال آلودگى نیز کم مى‌شود.

- قنات‌ها اگر حفاظت و لای‌روبى شوند به‌عنوان یک منبع دایمى آب براى سال‌ها و حتى قرن‌ها مى‌توانند مورد استفاده قرار گیرند.

- هزینه‌ی حفر قنات‌ها عمومن به‌علت قدمت‌ آن‌ها در ایران مستهلک‌شده و در حال حاضر به‌عنوان یک منبع سرمایه‌گذارى نشده تلقى مى‌شود.

- با اتکا به قنات، در مناطق بیابانى و دورافتاده اجتماعات انسانى تشکیل‌شده و زندگى در مناطق خشک ایران شکل گرفته است.‌

- اصولن آب قنوات گواراتر از آب چاه‌ها است به‌خصوص این‌که در فصول گرم، خنک و در فصول سرد، نسبتن گرم است.‌

منگل

قناتى است که منبع تغذیه‌ی آن رودخانه دایمى است. گاهى وجود ارتفاعات مانع رسیدن آب رودخانه به منطقه‌اى مشخص مى‌شود. در این صورت با حفر یک منگل، آب رودخانه را که در سطح زمین جارى است، مجددن به زیر زمین برده و سپس آن را با استفاده از شیب مناسبى که در منطقه مورد نظر ایجاد مى‌‌کنند، به سطح زمین مى‌آورند. یکى از بهترین انواع قنات‌هاى منگل منظومه «شمس‌آباد» کرج است که با تغذیه از کردان رود در زیر جاده تهران، قزوین جارى است. این روش نیز به‌منظور استفاده از آب تعدادى از رودخانه‌هاى دایمى در ایران توصیه مى‌شود.

قنات سدى

این قنات‌ها در جنب سدهایى احداث مى‌شود که به‌منظور تامین آب قنات در بستر یک مسیل یا آب‌راهه بنا شده است. در فصول بارندگى سیلاب‌ها و هرز آب‌ها در پشت این سدها جمع شده و به‌تدریج در زمین نفوذ نمى‌کند و قناتى که در مجاورت سد مذکور احداث شده است از آب‌هاى نفوذى سد به زمین تغذیه مى‌کند. به‌نظر مى‌آید که این روش در بسیارى از مناطق کوهستانى ایران به‌منظور تامین آب روستاییان قابل اجرا باشد. براى مثال‌ بهترین نمونه از این قنات‌ها، قنات جندق است.

چشمه قنات

این نوع قنات‌ها عموم در مناطق کوهستانى حفر مى‌شود. طول این قنات‌ها معمولن کم و چاه‌هاى عمومى آن بسیار محدود و گاهى حتا بدون چاه عمومى است. در این نوع قنوات با حفر کانالى از لایه‌هاى غیرقابل نفوذ آب را به سطح زمین عبور مى‌دهند. هزینه نگه‌دارى این قنات‌ها معمولن کم و آب آن‌ها نسبت به مقدار نزولات جوى و میزان برف‌گیرى ارتفاعات تغییر مى‌کند.

قنات موتورى

این اصطلاح که در سال‌هاى اخیر در روستاها عنوان شده، به قنواتى اطلاق مى‌شود که آب آن، براساس خاصیت جاذبه زمین قادر نیست در سطح مزرعه‌ی مورد نظر آفتابى شده و مورد استفاده قرار گیرد. گاهى اتفاق مى‌افتد که به‌علت اشتباه در محاسبه شیب قنات، آب در منطقه موردنظر بر روى زمین نمى‌آید و با مزرعه اختلاف ارتفاع پیدا مى‌کند و یا این‌که لای‌روبى و کف‌شکنى برخى از قنات‌هاى متروک، باعث پایین افتادن سطح آب و ایجاد اختلاف با مزرعه مى‌شود. در چنین قنات‌هایى به‌وسیله موتور پمپ، آب را به سطح زمین مى‌آورند مورد استفاده کشاورزى قرار مى‌دهند. یکى از نمونه‌هاى بازر آن «قنات سرافرازیه» در منطقه «ابوزید آباد» کاشان است که در موقع حفر مقنى نتوانسته است شیب متناسب را براى قنات محاسبه کند و در نتیجه آب در منطقه‌ی موردنظر آفتابى نشده و صاحب قنات بالاجبار آب را از قنات به‌وسیله موتور به سطح زمین آورده است.

قنات جلگه‌اى یا قنات دشتى

این نوع قنات عمومن در دامنه‌ی کم شیب کوهستان‌ها و یا جلگه‌ها حفر مى‌شود. طول این قنات اغلب زیاد است و در ارتباط با عوامل «توپوگرافى» و فاصله‌ی لایه‌هاى آب‌دار تا سطح زمین (عمق مادر چاه‌ها) تغییر مى‌یابد.

منابع

مجموعه مقالات کنفرانس ملی قنات ۱۳۸۲ گناباد، مقاله قنات میراث فرهنگی و علمی ایرانیان، «محمد عجم»

جغرافیای مفصل ایران، دکتر «ربیع بدیعی»، انتشارات اقبال

قنات‌های تفت دکتر «محمد حسین پاپلی یزدی» و مهندس «مجید لباف خانیکی» ناشر معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور، پژوهش‌کده مردم شناسی

شناخت اساطیر ایران، «جان راسل هینلز» ترجمه و تالیف «باجلان فرخی»

قنات، فنی برای دستیابی به آب، «هانری گوبلو»

قنات و تاثیر آن در تمدن و فرهنگ  «فیروز منصوری»

ویکی‌پدیا


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

روزنامه واشنگتن‌پست چهارشنبه 18 آگوست 2010 مقاله‌ای به قلم رای تاکیه به‌نام «روحانیون مسوول شکست تلاش‌های ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی هستند» را چاپ کرد که توسط «صادق رحیمی» به فارسی برگردانده شده است، این مقاله راه‌گشای بسیاری از سوالات بی‌جواب آن دوران است، او می‌نویسد:

این پنج‌شنبه سال‌روز یکی از افسانه‌شده‌ترین وقایع در تاریخ یعنی کودتای 1953 در ایران است، که نخست‌وزیر وقت «محمد مصدق» را سرنگون کرد. هم‌کاری سازمان سیا در آن واقعه مدت‌هاست که سیاست‌مداران آمریکایی را به عذر‌خواهی واداشته و رژیم مذهبی ایران را به سرزنش و توبیخ.

اما مسئله این حکایت آشنا چیست؟ مسئله‌اش این است که در عالم واقعیت نقش سازمان سیا در سقوط محمد مصدق ناچیز بود. واقعیت این است که بزرگ‌ترین نقش در سقوط مصدق را جامعه روحانیت ایران ایفا کرد، و نبایستی به جمهوری‌اسلامی این اجازه داده شود تا گناه روحانیون را به راحتی پنهان کند.

داستان دراماتیکی که در آن آمریکاییان بد‌طینت کودتایی بر علیه مصدق به راه می‌اندازند، یا همان «عملیات آژاکس» مشهور، آن‌قدر بی‌تامل بازگفته شده که به نوعی واقعیت تبدیل گشته است. انصاف بدهیم، لیست بازی‌گران این حکایت حیرت‌آور است، «کرمیت روزولت»، برآمده از یکی از مهم‌ترین خانواده‌های عالم سیاست آمریکا، به اوباش و اراذل پول می‌دهد که بر علیه مصدق از همه جا بی‌خبر اغتشاش به راه بی‌اندازند، از آن‌طرف ماموران آمریکایی شاه سرگردان را قانع می‌کنند که به کشورش برگردد و تاج و تختش را پس بگیرد، و در عین حال کمونیست‌های دو‌ آتشه و اغتشاش‌گران ناسیونالیست هم از آمریکا پول گرفته‌اند تا در خیابان‌ها تظاهرات به راه بی‌اندازند‌. ادامه داستان هم به این ترتیب است که آن‌وقت ایران که در ورطه غلطید و از بحرانی به بحران دیگر رفت، روزولت نظامی‌ها را مجبور کرد که بر علیه خواست قلبی‌شان وارد معرکه بشوند و دولت کوتاه اما پر اهمیت دموکراتیک مصدق را به پایان برسانند.

داستان دراماتیکی که در آن آمریکاییان بد‌طینت کودتایی بر علیه مصدق به راه می‌اندازند، یا همان «عملیات آژاکس» مشهور، آن‌قدر بی‌تامل بازگفته شده که به نوعی واقعیت تبدیل گشته است

اما این قصه بخش عمده‌ای از واقعیت آن‌چه که در این جریان اتفاق افتاده است را از چشم پنهان می‌کند. ایران در سال 1953 در دل یک بحران اقتصادی بود. با ملی‌شدن نفت توسط تهران، انگلیس نفت ایران را تحریم کرده بود و فشار ناشی از آن بین متحدان دولت مصدق شکاف انداخته بود. طبقه متوسط، که نگران وضع مالی خودشان بودند آرام آرام از کنار مصدق پراکنده شده بودند. بازاریان از مقاومت سرسختانه مصدق در مقابل انگلیس نگران بودند. لایه‌های تحصیل‌کرده رفته رفته از تمایلات خود محورانه مصدق احساس نگرانی می‌کردند، و زمانی که افسران نیروهای مسلح نیز شروع به صحبت از ناخشنودی خود از مصدق و دخالت در امور سیاسی کردند آن‌وقت شایعات در مورد کودتای نظامی در دهان‌ها افتاد.

این تنها بخت نبود که از مصدق برگشته بود، بلکه گروه‌های زیادی از جامعه ایران هم وی را تنها گذاشته بود.

و البته در همین گیر و دار سازمان سیا در تلاش برای سرنگون کردن مصدق بود. سازمان سیا با شاه ایران، که طبق معمول قادر به تصمیم‌گیری نبود، و با نظامیان ایرانی تماس برقرار کرد، از جمله با ژنرال «فضل‌اله ‌زاهدی» که یک افسر فرصت‌طلب بود و خود چشم‌طمع به نخست‌وزیر شدن داشت. روزولت نقشه‌ای کشیده بود که طبق آن شاه با یک «فرمان حکومتی» مصدق را برکنار می‌کرد، فرمانی که قرار بود پانزدهم آگوست به او رسانده شود، اما فرمانده ارتشی که قرار بود پیغام را به مصدق تحویل دهد خود دستگیر شد و آن نقشه به سرعت در هم ریخت.

و این‌جاست که داستان یک چرخش پیدا می‌کند. با فاش‌شدن خبر نقشه کودتا، شاه از ایران فرار کرد و زاهدی پنهان شد. اما آن‌چه حیرت‌انگیز است این است که مدارک سری آمریکایی‌ها که در دهه اخیر قابل دست‌رس شده‌اند، نشان می‌دهند که آمریکا نقشه دومی برای استفاده در صورت شکست نقشه ابتدایی نداشت و واشنگتن در حال آماده‌شدن برای قبول شکست بود. تلگراف‌های وزارت امور خارجه و سازمان سیا حاوی اعلام شکست کامل برنامه‌های مخفی آن‌ها بود.

اما درست در زمانی که آمریکایی‌ها امیدهای خودشان را برباد رفته می‌دیدند و برای ترک صحنه آماده می‌شدند، ارتش و روحانیون با هم متحد شدند تا مصدق را سرنگون کنند. مراجع روحانی از آغاز نسبت به بحران ناشی از ملی‌گرایی مصدق ظنین و نگران بودند. روحانیت همیشه در مقابل تلاش‌های سیاست‌مداران سکولار از قبیل مصدق برای «مدرنیزه کردن» کشور و برای ایجاد یک سیستم جمهوری و ایجاد آزادی‌های مدنی مقاومت کرده بود. ملا‌ها احترامی که شاه با وجود همه کم و کاستی‌هایش برای مراجع و روحانیون قایل بود را عمیقن به افکار و برنامه‌های سکولار مصدق ترجیح می‌دادند.

بعد از ناکام ماندن کودتا، روحانیون بلند پایه در قم پشتی‌بانی تلویحی خود را از «آیت‌اله کاشانی» که سخن‌گوی مجلس بود اعلام کردند، و از طریق روابط خود با بازار و نفوذ جدی که بر توده مردم داشتند نقشی مرکزی در ایجاد تظاهراتی که تهران را در خود غرق کرد ایفا کردند. مصدق تنها شده بود، و پس از این‌که با تاثیر روحانیت تظاهرات خیابانی هم به نفع شاه عوض شد، آن‌وقت ارتش وارد قضیه شد و مصدق را برکنار کرد، و به این ترتیب تنها چند روز بعد از تلاش شکست خورده سازمان سیا، شاه در میان جشن و هلهله به ایران برگشت.

واقعیت این است که در طی این جریانات، روزولت و هم‌دستان توطئه‌گرش بیش‌تر نقش تماشاگرانی حیرت‌زده را بازی کردند تا عاملانی موفق. در حقیقت بزرگ‌ترین تاثیر روزولت بر تاریخ ایران این بود که روایتی پر شاخ و برگ و اغراق‌آمیز از ماجراجویی‌های خود را بیش از بیست‌سال پس از آن کودتا منتشر کند. این حکایت پر خطا سپس تبدیل شد به مرجعی برای تحلیل آن وقایع تاریخی، و دست‌مایه‌ای برای تخیل عوام، اگرچه واقعیت این بود که واشنگتن در عمل با خامی خاصی در مواجهه با وقایع تهران عاجز مانده بود. پرزیدنت «آیزنهاور» وقتی حکایت جریان را از روزولت شنید گفت: «من گزارش پر شاخ و برگ روزولت را شنیدم، بیش‌تر به داستان‌های یک رمان ارزان قیمت می‌مانست تا واقعیت‌های تاریخی.»

سیاست‌مداران آمریکایی علاقه خاصی به قبول تقصیر و عذرخواهی برای بدرفتاری‌های قدیمی دارند. اما حقیقت این است که مسوولیت خفه کردن امیدهای دموکراتیک مردم ایران در تابستان 1953 در درجه اول بر گردن همان‌هایی‌ست که یک حرکت دموکراتیک دیگر را در تابستان 2009 نیز خفه کردند:‌ «روحانیون»‌  آن‌هایند که بایستی از مردم ایران عذر‌خواهی کنند.


 


خبر / رادیو کوچه

در جریان تجمعات یکم اسفندماه در تهران، سعیده عسگری و فرناز کمالی دو تن از فعالان دانش‌جویی دانش‌گاه آزاد تهران مرکز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

به گزارش‌ هرانا، سعیده عسگرى دانش‌جوى رشته‌ی زبان فرانسه و فرناز کمالى دانش‌جوى رشته علوم سیاسى دانش‌گاه آزاد واحد تهران مرکز، عصر روز یک‌شنبه حوالی چهار‌راه فلسطین بازداشت شده‌اند.

بازداشت این دو دانش‌جوی دانش‌گاه آزاد واحد تهران مرکز، توسط سرنشینان یک خودروی متعلق به نیروهای امنیتی، صورت پذیرفته است.

از محل انتقال و وضعیت این دو دانش‌جوی دختر تاکنون اطلاعی در دست نیست.


 


آویده مطمئن فر/ تورنتو/ رادیو کوچه

avideh@Koochehmail.com

بار دیگرفضای سرد میدان «مل لستمن» تورنتو با حضور ایرانیان مقیم تورنتو برای حمایت از جنبش آزادی‌خواهانه هم‌وطنان داخل کشور و هم‌بستگی با اعتصاب کردستان گرم شد. یک‌شنبه ۲۰ فوریه‌، ساعت یک بعد‌از‌ظهر صدها تن از هم‌وطنان گرد هم آمدند و تا ساعت سه بعد‌از‌ظهر با سر‌‌دادن شعار و خواندن سرود‌های انقلابی سعی در انعکاس اعتراضات مردم ایران به جهان داشتند. جمعیت امروز هم‌چنان به احترام به شهدای اخیر این جنبش، «صانع ژاله» و «محمد مختاری»، یک دقیقه سکوت کرد.

صدای شعارهای ایرانیان در جمع امروز خود به تنهایی گویای خشم آنان به رفتار حاکمیت با هم‌وطنان ستم دیده است‌. من توانستم با «پویا علاقه‌بند»، فعال مدنی که برای کمک به پناه جویان ایرانی در ترکیه فعالیت می‌کند، «اردشیر زارع‌زاده»، فعال سیاسی مقیم تورنتو و یکی‌دیگر از معترضان دراین جمع گفت‌وگوی کوتاهی داشته باشم.


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، پنج تن از دانش‌جویان دانش‌گاه خواجه نصیر با ورود نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی به دانش‌کده علوم این دانش‌گاه بازداشت شده‌اند. این بازداشت‌ها در پی مراسم بزرگ‌داشت کشته‌شدگان ۲۵ بهمن در تهران، صورت گرفته است.

به گزارش دانشجونیوز، بهنام مومنی، علی محبی، سینا جمولی، سعید ابریشمی و یکی از دانش‌جویان رشته فیزیک این دانش‌گاه که هویت وی هنوز معلوم نشده است، دانش‌جویانی هستند که پس از ضرب و شتم توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شدند.

تاکنون از محل نگه‌داری این دانش‌جویان خبری در دست نیست.

در روزهای گذشته نیز شماری از دانش‌جویان دانش‌گاه شریف در این دانش‌گاه بازداشت شده بودند.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت فعال دانش‌جویی دانش‌گاه شریف»

«بازداشت ۱۶ نفر از دانش‌جویان دانش‌گاه شریف»


 


اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

از ظهر روز پنج‌شنبه تاکنون‌ و در آستانه سوم اسفند‌، روز درویش، خبرهای رسیده از شهرستان «بیدخت» حکایت از آن دارد که پس از اطلاع دراویش از آماده‌باش مراکز امنیتی و انتظامی تحت عنوان پیش‌گیری از زلزله، جمعی از دراویش عازم این شهرستان شده‌اند‌.

یکی از دراویش ساکن بیدخت در گفت‌وگویی ضمن تایید این خبر افزود‌: «معلوم نیست چه سیاستی و چه اغراضی در پشت پرده این ماجرا وجود دارد که این‌گونه ایجاد وحشت در میان شهروندان و ساکنین منطقه می‌کند و به حتم قصد آن‌ها تنها مانور نیروهای امدادی برای شرایط اضطراری نیست بلکه احتمال می‌رود با مقاصد سو‌ سیاسی هم‌راه باشد‌.»

در پی انتشار خبر احتمال وقوع زلزله در شهرستان «بیدخت گناباد»، عصر روز یک‌شنبه، تمامی خطوط تلفن مزار سلطانی دراویش در این شهرستان قطع شده است.

در همین رابطه اردوان روزبه با یکی از شهروندان ساکن بیدخت گفت‌وگویی داشته است که در پی می‌آید:

با توجه به روز سوم اسفند یعنی روز درویش، به نظر می‌رسد که در شهرستان بیدخت، باز هم تحرکاتی برای جلوگیری از حضور دراویش در این شهرستان به‌وجود آمده است. با توجه به این‌که شما در شهر بیدخت هستید توضیح دهید که الان در بیدخت چه خبر است؟

در پی انتشار خبر احتمال وقوع زلزله در شهرستان «بیدخت گناباد»، عصر روز یک‌شنبه، تمامی خطوط تلفن مزار سلطانی دراویش در این شهرستان قطع شده است

این آقایان نیرو آورده‌اند، ادارات و همه بیمارستان‌ها را بسیج کرده‌اند و حتا همه را از مرخصی خواسته‌اند، که به سر کار بیایند و بهانه‌شان هم همایش زلزله است. ولی کاری که دارند الان انجام می‌دهند، به همه چیز الا به همایش زلزله شبیه است. این‌ها دارند هم مردم و هم کسانی را که کمی حالت مخالف دارند را، تحریک می‌کنند.

وقتی می‌گویید تحریک می‌کنند یعنی چه‌کاری انجام می‌دهند؟ و به‌نظر می‌رسد که چه هدفی در این مسئله دنبال می‌شود؟

جوری دارند وانمود می‌کنند که دراویش در گناباد اخلال و خراب‌کاری می‌کنند و می‌خواهند نظم عمومی را بر هم بزنند. با این‌که هیچ‌یک از این جریانات واقعیت ندارد. ما در سی‌سال گذشته، آرام‌ترین افراد را در بین رده‌های دراویش داشته‌ایم. و هیچ‌وقت پرونده سیاسی نداشته‌ایم. حتا پرونده قضایی در محیطی که فقرا بودند، خیلی کم داشتیم ولی از زمانی که دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کار آمده است، دارند ما را اذیت می‌کنند که وادار به این کارها بشویم و این تبلیغی بشود برای خودشان که بیش‌تر بتوانند سر‌به‌سر دراویش بگذارند.

وضعیت دراویش در بیدخت و خاصه مسئله مزار سلطانی بیدخت، و این‌که در یکی دو سال گذشته بارها متولیان این مظان به دادگاه خوانده شدند و یا در ارتباط با دفن مردگان با مشکل مواجه شده‌اند. فکر می‌کنید هدفی که الان دارد دنبال می‌شود برای فشار بیش‌تر است؟ و اصولن چرا این تحرکات الان دارد بر علیه دراویش به‌وجود می‌آید‌؟

این فقط مخصوص داریش است. در مورد همین دفن اموات، برای این‌که فقط می‌خواهند دراویش را اذیت کرده و به خراب‌کاری و پرونده‌سازی تحریک کنند. چون دلیل محکم این است که در حوزه گناباد، اولن این قانون دفن اموات، برای دهه 1330 است. حالا آمده‌اند و این‌را در گناباد وسط کشیده‌اند. به چهارده محل، نامه نوشته‌اند از شهرها و ده‌های کوچک گناباد که حق ندارید این‌کار را انجام دهید. ولی در همه جای دیگر دارند انجام می‌دهند و هیچ‌کس هم احضاریه دریافت نمی‌کند. فقط برای بیدخت احضاریه می فرستند. حتا می‌خواستند جلوگیری نظامی و برخورد کنند که مردم جلوشان ایستادند، نگذاشتند و گفتند به هر قیمتی است ما نمی‌گذاریم که این‌کار انجام شود. حتا خواستند تابلو نصب کنند که باز هم فقرا ایستادگی کردند و گفتند که ما نمی‌گذاریم تابلو نصب کنید. به هر جهت ما را وادار کردند به این که رو در روی‌شان بایستیم و از هیچ چیزی ابا نداشته باشیم.

در آستانه سوم اسفند هستیم که روز درویش است. هر‌ساله در مزار سلطانی بیدخت چه مراسمی برگزار می‌شود ؟

برای سوم اسفند مراسم خاصی اجرا نمی‌شود و فقط مراسم هفتگی ما است که همه ساله داریم.

جوری دارند وانمود می‌کنند که دراویش در گناباد اخلال و خراب‌کاری می‌کنند و می‌خواهند نظم عمومی را بر هم بزنند

آیا در حال حاضر وضعیت شهر به‌دلیل همین مانور زلزله که مطرح شده است، دارای فضایی امنیتی است و شما در اطراف  مزار سلطانی عوامل امنیتی و انتظامی می‌بینید؟

خیر  نه این‌جا  و نه در داخل شهر هیچ‌کس پیدا نیست. ولی بیرون شهر در پادگان قدس و پادگان دیگری که در آن‌جا است، تحرک زیاد است. حتا برای بیمارستان‌ها آب معدنی زیاد آورده‌اند، همه بیمارانی که قابل ترخیص بودند را مرخص کردند و همه پزشکان را خواسته‌اند که در بیمارستان آماده‌باش باشند‌. و به‌طور مثال شهر‌داری تا ساعت دوازده شب باز است و همه سر کار خودشان هستند. حتا مدارس را هم تعطیل کردند.

احکامی برای متولیان مزار سلطانی و دستگیری‌های جمعی، صادر شده بود. خبرهایی در مورد آن احکام دارید؟ و آیا احکام اجرا و یا شکسته شده است؟

برای مسوول مزار سلطانی چند تا حکم بریده‌اند از جمله سه‌ماه و یک‌روز زندان که ایشان متحمل شدند و چند تا حکم تعلیقی هم ایشان دارند. بیست‌و‌چهار نفر دیگر هم برای‌شان حکم داده‌اند که مثلن به جرم اخلال در نظم عمومی بوده است. در روز پنج‌شنبه که روز سوال و جواب از آقای دادستان بود، این‌ها رفتند با آقای دادستان صحبت کنند که مورد تعرض و هدف گاز اشک‌آور قرار گرفتند. بعد این‌ها را به نیروی انتظامی بردند و به دادگاه خواسته شدند و چون گناهی نداشتند، هیچ‌یک گردن نگرفتند. چهارده‌‌نفر را به بیست‌و ‌پنج ضربه شلاق و سه‌ماه و یک‌روز حبس تعلیقی محکوم کردند. برای ده نفر دیگر هم، هر یک پنجاه‌ضربه شلاق، پنج ماه زندان و تبعید به مناطق مختلف در نظر گرفتند.

English


 


خبر / رادیو کوچه

بعدازظهر یک‌شنبه، یکم اسفندماه، حبیب فرحزادی و سهراب جعفری دو تن از دانش‌جویان دانش‌گاه تهران، در تجمع‌های برگزاری شده به مناسبت بزرگ‌داشت کشته‌شدگان جنبش مردمی موسوم به جنبش سبز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

به گزارش هرانا، حبیب فرحزادی دانش‌جوی محروم از تحصیل دانش‌کده‌ حقوق دانش‌گاه تهران و عضو انجمن دانش‌جویان دموکراسی‌خواه این دانش‌گاه، بعد از ظهر روز یکم اسفندماه هم‌زمان با تجمعات اعتراضی در بسیاری از شهرهای کشور بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

هم چنین سهراب جعفری دانش‌جوی دانشکده علوم دانش‌گاه تهران نیز در حوالی میدان ولیعصر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است.

شایان ذکر است که حبیب فرحزدای پیش از این در تاریخ ۱۰ مهر ماه امسال در خیابان ۱۶ آذر بازداشت و مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برده است.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

رییس کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان از رییس جمهوری کرزی خواست برای حل تنش میان این کمیسیون و نهادهای عدلی و قضایی مداخله کند.

فضل احمد معنوی رییس کمیسیون انتخابات افغانستان امروز در یک نشست خبری در کابل گفت، دادگاه ویژه به هم‌کاری سربازان پلیس و ارتش به دفاتر این کمیسیون در ولایات وارد شده و به بازشماری آرا آغاز کرده‌اند.

وی افزود این اقدام غیر‌قانونی بوده زیرا بر اساس قانون انتخابات افغانستان برگزاری و اعلام نتیجه نهایی انتخابات از صلاحیت‌های کمیسیون انتخابات می‌باشد و هیچ نهاد دیگر حق مداخله را ندارد.

آقای معنوی گفت دادستانی نیز روز گذشته در یک اقدام غیر‌قانونی خواهان تعلیق وظایف رییس دبیر خانه و یک عضو کمیسیون انتخابات شده است.

وی افزود بر اساس قانون این دو تن به فرمان رییس جمهوری تعیین شده‌اند و تنها رییس جمهوری می‌تواند وظایف آنان را به حالت تعلیق در‌آورد.

اما امان‌اله ایمان سخن‌گوی دادستانی افغانستان گفت این عضو کمیسیون انتخابات به دلیل این که مانع تحقیق آنان می‌گردید وظایف‌شان را به تعلیق در‌آورده‌اند.

به گفته رییس کمیسیون انتخابات افغانستان، انتخابات مجلس نمایندگان را سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن، اتحادیه اروپا و دیگر نهادهای ناظر مورد تایید قرار داده است، اما نهادهای عدلی و قضایی مداخله غیر‌قانونی می‌کند.

در پی اعلام فهرست نهایی انتخابات مجلس نمایندگان، شماری از نامزدان نتیجه را نپذیرفته و شکایات‌شان را به دادستانی سپرده و دادستانی نیز پرونده تشکیل داده و آن را به دادگاه عالی فرستاد.

در حال حاضر دادگاه عالی یک دادگاه ویژه تشکیل داده تا به شکایات نامزدان معترض رسیدگی کند، اما مجلس نمایندگان و کمیسیون انتخابات ایجاد این دادگاه را غیر‌قانونی می‌داند.

بیشتر بخوانید:

«به لغو دادگاه اختصاصی انتخابات رای دادند»


 


مهدی حویزی / عکس / کانادا / رادیو کوچه

هم‌زمان با حرکت اعتراضی مردم در ایران،‌ ایرانیان ساکن تورنتو برای دفاع از میهن و هم‌میهنان درون کشور به خیابان‌های شهر تورنتو آمدند‌.

این گردهمایی که با فراخوانی از سوی جبهه متحد دانش‌جویی در کانادا و کمیته هم‌بستگی با مردم ایران جمعی از دانش‌جویان فعال دانش‌گاه‌های‌ تورنتو و حومه و هفته‌نامه «شهروند» صورت گرفته بود با استقبال بیش از 1500 نفر مواجه شد‌.

تجمع‌کنندگان این بار با تدارکات بیش‌تری به صحنه آمده بودند که آن لحظات و تصاویر به گونه‌ای یادآور روز‌های سرنوشت‌ساز دهم خرداد بود. که ایرانیان را در هر گوشه‌ای از این کره خاکی را برای گرفتن حقشان از جمهوری اسلامی به خیابان‌ها کشانده بود‌‌ و حتا شعار‌ها شعارهای روز‌های نخست نبود.

این بار رنگ‌ها با هم آمیخته شده بود. دیگر سبز از گروهی جدا نبود. جمعیت هر لحظه بیش‌تر و بیش‌تر می‌شد به طوری که می‌شد‌ شاهد حضور کسانی چون چهره‌های سر‌شناس شهر بود. خبر‌نگاران بسیاری آمده بودند و عکاسان از هر لحظه این حرکت اعتراضی و جمعیت انبوه مردم عکس برداری می‌کردند.

مطالبات معترضین تغییر کرده بود. در روزهای نخست وقتی از مردم به خصوص جوانان سووال می‌شد که هدف شما از اعتراض چیست‌، در پاسخ می‌گفتند رای خود را که به سرقت رفته را پس می‌خواهند‌. ولی امروز پاسخ سوالات  کاملن تغیر یافته بود‌. آن‌ها می‌گفتند آمدیم تا میهن خود را پس بگیریم‌.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، روز یک‌شنبه و در جریان تجمع‌های اعتراضی جنبش مردمی موسوم به جنبش سبز در شهرهای مختلف ایران، محمد صادقی فرزند آیت‌اله خلخالی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

به گزارش ندای سبز آزادی محمد صادقی فرزند آیت‌اله خلخالی در شمار بازدشت‌شدگان تجمع روز یک‌شنبه یکم اسفند ماه است که در حوالی میدان انقلاب دستگیر شده است.

در حال حاضر از وضعیت وی و محل انتقال وی خبری در دست نیست.

این در حالی است که پیش‌تر دو تن از فرزندان آیت‌اله بیات زنجانی از روحانیون مخالف دولت جمهوری اسلامی در جریان حوادث روز دوشنبه، 25 بهمن توسط نیروی پلیس بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند. تاکنون اطلاعات بیش‌تری در این زمینه منتشر نشده است.

بیشتر بخوانید:

«دستگیری دو تن از فرزندان آیت‌اله بیات زنجانی»


 


دوشنبه 2 اسفند 89 ‌/  21 فوریه 2011

note3اجرا: زهره‌

note3استودیو: اعظم

note3تقویم‌تاریخ

note3پس‌نشینی‌تند – «تمام قاتلان کودکی ما» – اکبر ترشیزاد

note3روز نگاشت – «شاعرملی ایران» – محبوبه

note3گزارش – «‌حضور هر‌چه پر‌رنگ‌تر ایرانیان مقیم تورنتو» – آویده

note3بخش اول خبر‌ها

note3خرنامه- قسمت دوم – رضا افتخاری

note3مجله‌ی جا‌ماندگان – «روحانیون باید عذرخواهی کنند» – شراره سعیدی

note3مجله خبری کابل – آرین

note3دایره‌ی شکسته-  «تراوشات عجیب یک ذهن پریشان» – مه‌شب تاجیک

note3بخش دوم خبرها

note3گفت‌و‌گوی روز – «عوامل امنیتی در بیدخت در استقبال سوم اسفند» – اردوان روزبه

note3پارس‌نامه – «کاریز، ابتکار ایرانیان برای دست‌یابی به آب» – امیر و کاملیا

note3گزارش تاجیکستان – «شرکت آلیومنیوم تاجیک: ستون اقتصاد یا اژدها» – کیومرث

note3بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

مجتبی واحدی، سخن‌گوی مهدی کروبی، با اشاره به تدابیر امنیتی در ایران، شرکت مردم در تجمع‌های روز یک‌شنبه را تحسین‌برانگیز دانسته و از برنامه شورای هماهنگی راه سبز امید برای ادامه تجمعات خبر داده است.

به گزارش رادیو فردا، مجتبی واحدی با تمجید از حضور مردم در تظاهرات اول اسفند ماه در ایران گفته است: «بیش از توقع ما در نقاط مختلف تجمع برگزار شده و مردم شعار داده‌اند.»

وی هم‌چنین با اشاره به خبرهای منتشره توسط برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌های منسوب به دولت جمهوری اسلامی از جمله فارس درباره «آرامش در تهران» گفته است: «این سایت‌ها از یک طرف نوشته‌اند در تهران هیچ خبری نیست و از روزهای عادی هم عادی‌تر است، اما از طرف دیگر نوشته‌اند که خانم فائزه هاشمی در حال تحریک مردم دستگیر شد.»

عضو شورای هماهنگی راه سبز امید افزوده است: «اگر خبری نیست، خانم فائزه هاشمی چه کسی را تحریک می‌کرد،‌ که دستگیر شد؟»

مشاور مهدی کروبی هم‌چنین با بیان این که خواسته‌های اصلی مردم ایران برای آزادی و حق انتخاب برآورده نشده است، ابراز اطمینان کرده که تجمع‌های اعتراض‌آمیز در آینده با «شکوه بیش‌تری» برگزار خواهد شد.

این عضو شورای هماهنگی راه سبز امید در پایان با تاکید بر ادامه‌دار بودن فراخوان‌های این شورا برای برگزاری تجمع‌های اعتراض‌آمیز اعلام کرده است، برنامه بعدی نیز برای ادامه اعتراض‌ها پیش‌بینی شده است، که به زودی اعلام خواهد شد.

بیشتر بخوانید:

«اول اسفند در کنار مردم باشید»


 


خبر/ رادیو کوچه

صبح روز دوشنبه برخی رسانه‌های عربی زبان از خروج سرهنگ قذافی از لیبی و اقامت در برزیل یا ونزوئلا خبر داده‌اند.

شبکه العربیه، در خبر فوری با اعلام خروج معمر قذافی و ترک لیبی گفت که «سیف‌الاسلام قذافی یکی از فرزندان وی، احتمالن جانشین پدرش برای اداره کشور لیبی انتخاب خواهد شد.»

این گزارش در ادامه از وقوع درگیری در بسیاری از مناطق و استان‌های لیبی و نیز ملحق شدن واحدهایی از ارتش این کشور به انقلابیون خبر داد.

هم‌چنین این شبکه اعلام کرد قبایل بزرگ لیبی به انقلابیون پیوسته و کنترل شهر البیضا‌ به دست انقلابیون است.

شهر بنغازی که مرکز مقاومت انقلابیون لیبی به شمار می‌رود، امروز به طور کامل به دست آن‌ها افتاد و جوانان مخالف رژیم قذافی، سوار بر تانک‌ها در خیابان‌های این شهر تردد می‌کنند.

از سوی دیگر، نماینده دایمی لیبی در اتحادیه عرب، در اعتراض به کشتار مردم کشورش به دست نیروهای قذافی از سمت خود استعفا داد.

بیشتر بخوانید:

«برخورد ارتش با معترضان اشتباه بود»


 


رادیو کوچه

فیزیک‌دان‌ها موفق به ساخت اولین دست‌گاهی شده‌اند که می‌تواند اشعه لیزر را خنثی کند و به اصطلاح ضدلیزر خوانده می‌شود. این وسیله، که توسط تیمی در دانش‌گاه ییل ساخته شده، قادر به جذب کامل اشعه لیزری است که به سوی آن تابیده می‌شود.

اما محققان می‌گویند که این وسیله برای ایجاد سیستمی دفاعی در برابر سلاح‌های قوی لیزری نیست، بلکه به طور بالقوه راهی برای بهبود نسل بعدی ابررایانه‌ها است.

این ابررایانه‌ها با قطعاتی ساخته می‌شوند که از نور ایجاد شده‌اند.

پروفسور داگلاس استون و هم‌کارانش در دانش‌گاه ییل ابتدا درحال تنظیم نظریه‌ای برای توضیح موادی بودند که می‌تواند به عنوان شالوده لیزرها به کار گرفته شود.

به گفته او آن نظریه هم‌چنین پیش‌بینی می‌کرد که به جای تقویت (آمپلیفای) نور به صورت پالس‌های منسجم‌ باید بتوان وسیله‌ای ساخت که نور لیزر تابیده شده به سویش را جذب می‌کند.

فیزیکدان ها در مقاله‌ای تحقیقی که در نشریه «ساینس» چاپ شده نشان دادند که ضدلیزر می‌تواند 99.4 درصد نور تابیده در یک طول موج خاص را جذب کند.


 


رادیو کوچه

شام‌گاه یک‌شنبه و در فینال رقابت‌های جام جهانی کشتی فرنگی که در مینسک پایتخت بلاروس برگزار شد، تیم ملی ایران موفق شد با نتیجه 4 بر 3 روسیه را شکست دهد و قهرمان شود.

ایران برای دومین سال پیاپی بود که به قهرمانی فرنگی جهان رسید. سال گذشته و در ارمنستان ایران توانست برای نخستین بار قهرمان این رقابت‌ها شود.

هم‌چنین روز یک‌شنبه بلاروس میزبان هم در رده‌بندی، آذربایجان را برد و سوم شد.

تیم کشتی فرنگی ترکیه هم با پیروزی مقابل قزاقستان، در رده پنجم جام جهانی قرار گرفت.

ارمنستان هم با پیروزی مقابل کوبا هفتم شد و کره جنوبی با برتری برابر بلغارستان در رده نهم قرار گرفت.


 


محبوبه‌ شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

دوم اسفند برابر با سال‌روز درگذشت «عبدالرحمن شرفکندی» ملقب به «هژار» نویسنده، مترجم و شاعر مشهور «کرد، ایران» است. وی زاده سال 1300 بود و در سال 1369 در چنین روزی در تهران درگذشت. از کارهای برجسته او می‌توان ترجمه کتاب «قانون در طب»، «بوعلی سینا» از عربی به فارسی را نام برد.

«عبدالرحمن شرفکندی» معروف به «هژار» در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در «کردستان، ایران» زاده شد. در دوسالگی مادرش درگذشت و او از همان کودکی تلخی زندگی را تجربه کرد. وی در پنج سالگی الفبا و قرآن را نزد پدر فرا گرفت سپس وارد مکتب‌خانه شد و در اوایل نوجوانی پدرش هم درگذشت و بار مسولیت خانواده را بر دوش وی نهاده شد.

عبدالرحمن مجبور شد درس را رها کند و در کنار کار زیاد برای تحصیل برادرانش و مخارج زندگی به سبب علاقه وافری که به ادبیات نیز داشت از همان دوران جوانی به مطالعه ادبیات و دیوان شاعران بزرگ روی آورد این علاقه به حدی بود که بسیاری از اشعار شاعران نام‌دار را از حفظ بود. وی نوجوانی بیش نبود که توانایی ادبی‌اش نمایان شد و به سرودن شعر روی آورد.

در این زمان بود که او نام مستعار «هژار» را به معنی مسکین و تهی‌دست، برای خود برگزید و با خود عهد کرد که هیچ‌گاه به خاطر مال و مقام، دست به قلم نبرد. اشعار  وی به زودی به دل‌ها راه یافت و ورد زبان خاص و عام شد و نخستین دیوان اشعارش چاپ و منتشر شد و به زبان آذری نیز ترجمه و انتشار یافت.

هژار در همان جوانی مبارزه و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را شروع کرد و به دلیل مسایل سیاسی پس از دو ماه حبس در «سقز»، در حالی که می‌خواستند او را به مهاباد منتقل کنند در فرصتی موفق به فرار شد و پس از روزها پیاده‌روی در برف و سرما، وارد خاک «عراق» شد و با وجود مشکلات فراوان در آن‌جا، دست از مطالعه نکشید و هم‌واره بخشی از مختصر دست‌مزدش را به خرید کتاب اختصاص می‌داد.

گفته شده کار طاقت فرسا و سو‌تغذیه او را بیمار کرد و توسط جمعی از دوست‌دارانش به بیمارستانی در «لبنان» انتقال یافت. این بیمارستان کتاب‌خانه بزرگی داشت حاوی کتاب‌های  بسیار که به زبان عربی بود. هژار دو سال و چند ماه در آن‌جا بسر برد و در این مدت بیشتر اوقاتش را به مطالعه گذراند و اطلاعاتش را در زمینه زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد. به‌طوری که وقتی به عراق بازگشت به عضویت در مجمع علمی آن کشور درآمد و مجال یافت که به مطالعه و تحقیق بیشتر بپردازد و نیز برخی از اشعار و مقالاتش را منتشر کند.

وی پس از آن سه سال نیز در سوریه اقامت گزید و توانست بعد از هفده سال به ایران بازگردد و در کرج ساکن شود و بدین ترتیب او بار دیگر زندگی را از صفر شروع کرد. اما پس از مدتی از دانش‌گاه تهران ترجمه کتاب «قانون در طب»، «ابوعلی سینا» را به او پیش‌نهاد دادند و با ترجمه اولین کتاب از این اثر، در محافل علمی و ادبی راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگ‌ستان زبان فارسی درآمد.

هژار پس از آن با تلاش سخت و خستگی‌ناپذیر بیشتر ساعات شبانه‌روز را به تحقیق و تالیف و ترجمه مشغول بود و در سایه این کار پی‌گیر آثار ارزش‌مند و کم نظیری را در زمینه‌های مختلف علمی و ادبی و فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، که از جمله آن‌ها «شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیری»، ترجمه دوره کامل «قانون ابن سینا» در هفت جلد، گردآوری فرهنگ جامع لغات کردی به کردی و فارسی، زندگی‌نامه خودش و بالاخره ترجمه کامل قرآن کریم به زبان کردی را می‌توان نام برد.

و  سرانجام عبدالرحمن شرفکندی ملقب به هژار در دوم اسفند ماه سال 1369 در تهران درگذشت و او را به مهاباد بردند و با تجلیل بسیار در گورستان «بداق سلطان» دفن کردند. گفته شده هژار در جمهوری کردستان به رهبری «قاضی محمد» نقش داشت و در آن دوره به هم‌راه «هیمن» شاعر و نویسنده دیگر کرد، به عنوان «شاعر ملی کردستان» انتخاب شد.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

سایت رنگین‌کمان


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه یک‌شنبه، سیف‌الاسلام فرزند معمر قذافی رهبر لیبی اظهار داشت که ارتش با معترضان برخورد خشونت‌باری کرده است. اما وی در ادامه گروه‌های مخالف و اسلام‌گرایان را متهم کرده که به‌دنبال ایجاد شکاف در کشور هستند.

به گزارش تلویزیون لیبی و به نقل از رویترز، او گفت ارتش به‌سوی معترضان آتش گشود، زیرا برای مقابله با ناآرامی‌های مدنی آموزش ندیده است.

اظهارات او در حالی پخش شد که ناآرامی‌های لیبی برای اولین بار به طرابلس پایتخت این کشور رسیده است.

صدای تیراندازی در سراسر شهر به گوش می‌رسد و شاهدان عینی می‌گویند نیروهای امنیتی علیه معترضین از گلوله واقعی و گاز اشک‌آور استفاده کرده‌اند.

گزارش شده است که در بنغازی در شرق لیبی بیش از 200 نفر در اثر حمله ارتش لیبی با سلاح‌های سنگین کشته شده‌اند.

سیف‌الاسلام گفت که «بعضی» مردم کشته شده‌اند، اما رسانه‌های خارجی را متهم به «اغراق» کرد و رقم بالای کشته‌ها را «تخیلی» خواند.

وی گفت: «آن‌ها مبارزه‌ای را آغاز کرده‌اند تا لیبی را به نقطه مصر و تونس برسانند.»

فرزند رهبر لیبی گفت: «نیروهای امنیتی مانع از آن شده‌اند و برخی را دستگیر کرده‌اند. چند نفر کشته شده‌اند و خشونت علیه پلیس افزایش یافته است. این اتفاقی است که در بنغازی افتاده است.»

او نسبت به وقوع جنگ داخلی هشدار داد و گفت که همه در این کشور مسلح هستند و اگر جنگ آغاز شود مردم لیبی عزادار صدها و هزاران نفر خواهند بود.

بیشتر بخوانید:

«پانزده کشته در درگیری‌های معترضان در لیبی»


 


اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

پس از اعلام حضور معترض‌ها در ایران برای ادامه روز بیست و پنجم‌ در یکم اسفند ماه، ایران بار دیگر شاهد اعتراض و نا آرامی بود که در آن اینک نه از پس گرفتن رای خود که از رفتن حاکمیت در این کشور سخن می‌گفتند. خیابان‌ها علی‌رغم پوشش وسیع و برنامه‌ریزی شده پلیس برای جلوگیری از هر گونه تحرک باز صحنه حضور معترض‌هایی بود که می‌خواستند به خواسته‌هایشان توجه شود.

در دیگر کشورها نیز ایرانیان با حضور در اجتماعات به هم‌وطنانشان در داخل پیام هم‌راهی داده‌اند.

گفته می‌شود بیست شهر در روز بیستم فوریه برابر با یکم اسفند هر ماه ایران بوده است.

در میدان دوپونت شهر واشینگتن نیز صدها ایرانی با حضور خود هم‌راه این هم‌راهی شدند. ساعت دوازده تا دو بعد از ظهر با سخن‌رانی دکتر مهرداد مشایخی، علی افشاری و رحیم رشیدی روزنامه‌نگار کرد، این میدان شاهد حضور ایرانیان بود.

شعار و شعر و هم صدایی بهانه‌ای بود برای آن که آن‌ها بگویند:

«ما هم‌راه هستیم، همه‌، هر جا»


 


خبر /  رادیو کوچه

روز دوشنبه، دولت تونس از عربستان سعودی درخواست کرده است که زین‌العابدین بن‌علی، رهبر سابق تونس را به این کشور تحویل دهد. آقای بن‌علی در پی اعتراضات گسترده مردم، در روز ۱۴ ژانویه سال جاری کشورش را ترک کرد و به عربستان سعودی پناه برد.

دولت موقتی محمد غنوشی هم‌چنین از عربستان سعودی خواسته است که زنده بودن زین‌العابدین بن‌علی را تایید و درباره سلامت وی اطلاعات لازم را در اختیار تونس قرار دهد.

بر اساس برخی گزارش‌ها، آقای بن‌علی، ۷۴ ساله، در بیمارستانی در عربستان سعودی بستری است.

خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع خود گزارش داد که رهبر سابق تونس دچار سکته مغزی شده و در بیمارستانی در جده در «اغما» به‌سر می‌برد.

این در حالی است که منابع رسمی در عربستان سعودی این خبر را تایید نکرده‌اند.

دولت موقتی تونس در نظر دارد که زین‌العابدین بن‌علی را به خاطر سرکوب مردم معترض محاکمه کند.

روز یک‌شنبه هزاران نفر بار دیگر در تونس دست به تظاهرات زدند و خواهان تغییر اعضای کابینه فعلی شدند که به گفته آن‌ها به حکومت سابق منسوب هستند.

لازم به ذکر است محمد غنوشی، نخست وزیر که خود از اعضای حکومت سابق است، اعلام کرد در اولین فرصت پس از برگزاری انتخابات آینده از سمت خود کناره‌گیری می‌کند.

بیشتر بخوانید:

«ممنوعیت فعالیت حزب رییس جمهوری سابق تونس»


 


رادیو کوچه

570 میلادی – به روایت مسلمانان شیعه، زادروز «محمد‌بن‌عبداله» بنیان‌گذار و پیامبر اسلام است. به اعتقاد مسلمانان، وی آخرین پیامبر در سلسله پیامبران الهی و تحویل‌دهنده کتاب آسمانی قرآن و بازگرداننده آیین اصلی و تحریف‌نشده یک‌تاپرستی است. او هم‌چنین به‌عنوان یک سیاست‌مدار، رییس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانون‌گذار، اصلاح‌گر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب دیگر مامور تعلیم فرمان‌های الهی به‌شمار می‌رود. زندگی، اقدامات و اندیشه‌های محمد که هم‌چون سایر شخصیت‌های پیش از دنیای مدرن، تمام جزییات زندگی وی مشخص نیست، طی قرن‌ها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بوده‌است. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد.

1431 میلادی - در چنین روزی انگلستان دادگاه «ژان دارک» را آغاز کرد‌. در زمان «شارل ششم» پادشاه فرانسه، کشور فرانسه دچار ضعف و اغتشاش شده بود‌. در این میان انگلیسی‌ها به اشغال خاک فرانسه مبادرت ورزیدند‌. در همین زمان دختری دلیر به‌نام «ژان دارک» به کمک مردم فرانسه شهر «ارلئان» را از محاصره انگلیسی‌ها خارج کرد و تا پاریس پیش آمد اما در آن‌جا شکست خورد  و به‌دست عده‌ای  از فرانسوی‌های مخالف شارل به انگلیسی‌ها فروخته شد‌. انگلستان پس از دریافت او‌، وی را به اتهام ارتداد در دادگاه محاکمه کردند و سپس وی را آتش زدند.

1973 میلادی - به مناسبت پانصدمین سال تولد «نیکلائوس کوپرنیک»‌ (Nicolaus Copernicus) ریاضی‌دان و فضاشناس لهستانی و صاحب فرضیه «هلیو سنتریک پلنتری» که 19 فوریه 1473 به‌دنیا آمده و 24 مه 1543 درگذشته بود در دانش‌گاه‌های جهان غرب مراسمی برگزار شده بود و در این مراسم، پژوهش‌گران نتیجه آخرین تحقیقات خود را درباره کارهای او مطرح ساخته بودند. کوپرنیک یکی از دانش‌مندانی است که ثابت کرد زمین از سیارات منظومه شمسی است و این سیارات در مداری به گرد خورشید می‌چرخند و در عین یک گردش هم به دور خود دارند. در مورد زمین، گردش به دور خورشید فصول را به‌وجود می‌آورد و به دور خود، شبانه روز را. «ابوریحان بیرونی» دانش‌مند ایرانی این استدلال را پنج قرن پیش از کوپرنیک و با تفصیل بیش‌تری ارایه داده بود.

1331 خورشیدی - در چنین روزی «علا» نخست وزیر وقت ایران به ملاقات «لوی هندرسن» (Loy   Henderson) معاون امور سیاسی بین‌الملل وقت آمریکا رفت و او را از مذاکراتی که با هفت ‌نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی در جریان بود مطلع کرد. این نمایندگان معتقد بودند که افسران ارتش باید از نخست‌وزیر دستور بگیرند، دشمنان دکتر مصدق به دربار راه داده نشوند و تقسیم اراضی سلطنتی میان رعایا متوقف شود. هم‌چنین در چنین ‌روزی در سال 1331 «حسین مکی» در یک تماس تلفنی با حسین علا از او خواست که شاه را از مصالحه با دکتر «مصدق» باز دارد. در همین روز در سال 1331 نه‌‌تن از نمایندگان فراکسیون نهضت ملی در منزل مصدق حاضر شدند و پیام شاه مبنی بر پشتیبانی از مصدق را به اطلاع وی رساندند.

1903 میلادی - زادروز «ریموند کنو» (reymond keno) فرانسوی است. او به عنوان نویسنده آثار طنز معروف است.  وی با رمان «گل های آبی»‌،  می‌کوشد تا مثالی ملموس از یک «اثر پتانسیل» ارایه کند که در آن به روایت ساده داستان بسنده نمی‌شود. بازی‌های بیانی در این کتاب، علاوه بر ایجاد لحظاتی دل‌پذیر برای خواننده، او را به فکر فرو می‌برند و ضمن معرفی امکانات ساختاری زبان فرانسه، زیر پوشش طنز، از غرایب قراردادی و کلیشه‌های این زبان پرده برمی‌دارند. هم‌چنین «یک فرزند گفت» عنوان مهم‌ترین اثر اوست‌.

1947 میلادی - در نیویورک اعلام شد که دوربینی ساخته شده است که عکس‌برداری با آن نیاز به تاریک‌خانه ندارد، فیلم آن کاغذ عکس است و پس از برداشتن تصویر چند ثانیه تا یک دقیقه طول می‌کشد تا محصول کار به‌دست آید. با اعلام این خبر دوربین «پولاروید» وارد بازار شد. از آغاز دهه جاری به‌تدریج دوربین‌های دیجیتال که نیاز به فیلم و ظهور و ثبوت ندارند و تصاویرشان قابل ادیت‌کردن و حتا تغییر شکل است جای دوربین‌های سابق را گرفته‌اند و چاپ عکس این دوربین‌ها نیز با پرینتر کامپیوتر صورت می‌گیرد.

———————————-

برخی از روی‌دادهای دیگر

1930 میلادی – «پلوتو» یکی دیگر از سیارات منظومه شمسی رصد شد.

1848 میلادی – «مانیفست کمونیست» نوشته «کارل مارکس» و «فردریش انگلس» به‌عنوان برنامه‌ای برای اتحادیه «کمونیست» منتشر شد.

1922 میلادی – مصر به استقلال رسید. این کشور در سال 1914 میلادی تحت الحمایه انگلیس شد و قوای بیگانه حسین کامل را به خدیوی مصر رساندند.

1972 میلادی - «ریچارد نیکسون» سفر خود به جمهوری خلق چین را با ورود به فرودگاه «شانگ‌های» آغاز کرد که یک تحول سیاسی بزرگ توصیف شده است. وی تا 28 فوریه در چین بود و با «مائو» و سایر مقامات چین مذاکره کرد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته