
شهره شعشعانی/ رادیو کوچه
ghesseha@koochehmail.com
«آیدا احدیانی» متولد 1357، فارغالتحصیل رشته مهندسی سرامیک از دانشگاه بینالملل قزوین و در حال حاضر ساکن تورنتو است. نوشتن داستان کوتاه را از سال 1377 با شرکت در کلاسهای حوزه هنری و کلاسهای آزاد «شهریار مندنیپور»، «رضا سید حسینی» و «محمد چرمشیر» شروع کرد. پس از مهاجرت به کانادا داستانهایش را در نشریه شهروند، سایت دوات و وبلاگ شخصی خودش «پیاده رو» چاپ کرد. اولین کتاب آیدا احدیانی به نام «شهر باریک» مجموعهای است از هجده داستان کوتاه به همراه هجده طرح «توکا نیستانی» که توسط نشر افرا در تورنتو منتشر شده است.
احدیانی در مورد نویسندههای الهامبخشاش میگوید:
«خط به خط نوشتههای ونه گات برایم تاثیرگذار بوده. دروغهایش را دوست دارم، استفادهاش از تلفیق علم و داستان بدون ورود به عالم داستانهای علمی تخیلی. کمرنگی و ناقهرمانی شخصیتهایش را دوست دارم. زبان و انتخاب سوژه در آثار براتیگان و بوکوفسکی برایم جذاب است. کارور و اکثر نویسندههای مینیمالیست آمریکای شمالی را در به تصویر کشیدن روزمرگیهای ساده، و در نگاهشان به ناگهانهای انسان دوست دارم.»

داستانهای «شهرباریک» کوتاه، ساده و نمونهی خوبی از داستانهای مینیمالیستی است. داستانهایی که به رغم روایت های درونی سبکاند و برخوردار از طنز. احدیانی در داستان، «تدی- پنگوئن واقعی برای در آغوش کشیدن و آدمهای سیاه و سفید» از تنهایی میگوید، از غربت، از عدم درک، حتا از سوی آنها که شبیه خودت هستند، آنها که شرایط مشابه تو را زندگی میکنند. داستانی در نوسان میان انتزاع و واقعیت که از نیاز به یک همراه، یک همدم میگوید و به کمک زبانی غیرمستقیم و ضمنی به قول مالارمه خواننده را به «سفری بطنی به روح انسان» میبرد.
موسیقی متن:
Ludovico Einaudi: Nuvole Bianche & I Giorni
داستان «تدی – پنگوئن واقعی برای در آغوش کشیدن و آدمهای سیاه و سفید» از مجموعه «شهرباریک» انتخاب شده است.
برای دسترسی به وبلاگ نویسنده اینجا را کلیک کنید.
خبر / رادیو کوچه
در حالى که مخالفان دولت جمهوری اسلامی براى تجمع در روز یکشنبه یکم اسفند آماده مىشوند، مصطفا محمدنجار وزیر کشور جمهوری اسلامی روز شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی در این خصوص اظهار داشت که «بهطور قطع با آنها برخورد مىشود.»
به گزارش ایسنا، آقاى نجار گفت که «سران فتنه که ایادى نظام سلطه هستند، کم آوردهاند.»
این در حالی است که شوراى هماهنگى راه سبز امید، اعلام کرده که مراسم سراسرى «بزرگداشت کشتهشدگان ۲۵ بهمن در تهران، در روز اول اسفند برگزار مىشود.» برخى احزاب و گروههاى سیاسى در خارج از ایران نیز برنامههایى را براى برگزارى راهپیمایى اعلام کردهاند.
یکى از کشتهشدگان روز ۲۵ بهمن صانع ژاله دانشجوى کرد اهل سنت بود که حامیان حکومت او را یک بسیجى معرفى کردند و مخالفان دولت مىگویند او عضو جنبش سبز بوده است.
لازم به یادآوری است پس از راهپیمایى مخالفان در پایتخت، ارتباط آقایان موسوى و کروبى محدود شده و هر دو در حصر خانگى قرار گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
«موسوی و رهنورد در حصر خانگی»
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که دو تبعه آلمانی متهم در پرونده سکینه آشتیانی را مستحق تخفیف در مجازات دانسته و ۲۰ ماه حبس تعزیری آنها به جزای نقدی تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزارهای ایران، دادگستری این استان اعلام کرده است که دو شهروند آلمانی که چندی قبل به اتهام گفتوگو با خانواده سکینه آشتیانی در تبریز دستگیر شده بودند، مستحق تخفیف در مجازات و برخورداری از رافت اسلامی تشخیص داده شدهاند.
در رای صادره توسط شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز آمده است: «به لحاظ وضعیت خاص این دو متهم و محرز شدن سواستفاده از آنان برای دستیابی به اهداف مربوط به ارتکاب جرم علیه امنیت ملی از سوی یکی دیگر از متهمان این پرونده، به استناد ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی، حبس آنها به جزای نقدی تبدیل شده است.»
در مهر ماه سال جاری دو خبرنگار آلمانی که قصد مصاحبه با خانواده سکینه محمدی آشتیانی، زن ایرانی محکوم به سنگسار را داشتهاند، توسط ماموران امنیتی ایران بازداشت شدند.
همزمان با خبر آزادی این دو خبرنگار آلمانی، گیدو وستروله، وزیر امورخارجه آلمان وارد تهران شد.
پیش از این وزیر امور خارجه آلمان به خبرنگاران گفته بود که در پی مذاکرات «بسیار فشرده و سخت» با مقامات جمهوری اسلامی، یکی از مسوولان سفارت آلمان در تهران با دو آلمانی ملاقات کرده و حال عمومی آنها را خوب توصیف کرده است.
بیشتر بخوایند:
«اعزام نماینده برای آزادی دو خبرنگار آلمانی در ایران»
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
«کمیته هماهنگی اعتراضات به قتل صانع ژاله» کمیتهای متشکل از روزنامهنگاران و فعالان مدنی کردستان است که چندی پیش با صدور اولین بیانیه خود در خصوص کشتهشدن یک جوان کرد در اعتراض روز بیست و پنج بهمن موجودیت خود را اعلام کرده است.
این کمیته در دومین بیانه خود ضمن پشتیبانی از اعتراضات در ایران، در اعتراض به قتل شهروند ایرانی در روز ۲۵ بهمن، صانع ژاله و محمد مختاری، از مردم کردستان درخواست کرده است تا روز یکشنبه دست به یک اعتصاب در مناطق کردنشین بزنند. شهابالدین شیخی یکی از عضوهای این کمیته برخورد با کشتهشدگان این روز را از سوی حاکمیت نوعی هتک حرمت قلمداد کرد و این را نوعی «هویت دزدی و شهید دزدی» خواند. او اعتصاب را در کردستان کم هزینهتر میداند اگرچه که احتمال برخوردهای شدید را هم ندیده نمیگیرد.
این کمیته در بیانیه خود چنین آورده است:
«چهار روز از کشتهشدن صانع ژاله و محمد مختاری در جریات تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن میگذرد.
در حالی که مردم کردستان و سرتاسر ایران در شوک کشته شدن صانع ژاله، دانشجوی کرد بهسر میبرند، پیکر این جوان کرد، تحت تدابیر شدید امنیتی، از سوی قاتلانش در پاوه به خاک سپرده شد. قاتلان وی، یکبار جسم و روح او کشتند و دیگر بار، کرامت انسانی و شخصیت او را مورد هدف قرار دادند. هر چند که همیشه یاد او در دل میلیونها نفر زنده خواهد ماند و توطئهی کثیف حکومت برای بسیجی و خبرچین جلوه دادن صانع ژاله به شکل فجیعی با شکست مواجه شد.»
در حالی که مردم کردستان و سرتاسر ایران در شوک کشته شدن صانع ژاله، دانشجوی کرد بهسر میبرند، پیکر این جوان کرد، تحت تدابیر شدید امنیتی، از سوی قاتلانش در پاوه به خاک سپرده شد
این عضو کمیته هم چنین خبر از کردستان میدهد و اشاره میکند که: «مردم با عدم حضور در برنامههای دولتی و مراسمی که از سوی حاکمیت برگزار شده است به نوعی اعتراض خود را در بدو امر نشان دادهاند.»
در ادامه بیانیه دوم این کمیته آمده است: «صانع ژاله، فرزاد و کیانوش و احسان و شوانهای دیگر است. محمد مختاری، سهراب و اشکانی دیگرند. قاتلان همه آنها یکی است. کشتار جوانان هیچگاه از سوی مردم کردستان بیپاسخ نمانده است. کردستان همه فرزندان ایران را در آغوش خواهد گرفت.
دانشجویان کرد، زنان و جوانان، فعالان سیاسی و مدنی کرد، احزاب و نهادهای اجتماعی، در چند روز گذشته، آمادگی خود را به اشکال مختلف برای نشان دادن اعتراضات سراسری به این جنایت اعلام کردهاند. مردم کردستان اینبار هم برای قاتلان صانع و صانعها پیامی دارند: «کردستان ایران به شکلی قاطع و گسترده دست به اعتراض خواهد زد. کردستان خواب قاتلان صانع ژاله و محمد مختاری را آشفته خواهد کرد و بار دیگر آنها را رسوا میکند.»
شهابالدین شیخی روزنامهنگار و عضو کمیته هماهنگی اعتراضات هم چنین به رادیو کوچه گفت: «اگرچه پیش از این از روش دیگری برای برخورد با کشتهشدگان اعتراضات استفاده میشده است اما این بار با روشی تازه همه را به بهت بردهاند. اما این نیز شکسته خورده است.»
در جایی دیگر در بیانه دوم آورده شده است:

«کمیته هماهنگی اعتراضات به قتل صانع ژاله، از عموم مردم در تمامی شهرهای کردنشین درخواست میکند تا در اعتراض به قتلعام جوانان کرد و در واکنش به جنایتی که جمهوری اسلامی علیه صانع ژاله و در عین حال علیه اراده و کرامت و موجودیت مردم کرد انجام داده، روز یکشنبه برابر با اول اسفند، دست به اعتصاب سراسری بزنند و در این روز با تعطیلی بازار و مدارس و با بستن مغازهها و نرفتن بر سر کار، بار دیگر نشان دهند که کردستان کشتار جوانانش را تحمل نخواهد کرد.
در این روز، مردم سایر شهرهای ایران و ایرانیان خارج از کشور در یادبود جان باختن محمد مختاری و صانع ژاله و به نشانه همبستگی با مردم کردستان و اعتراض به دیکتاتوری و وضع موجود دست به تظاهرات و اعتراض خواهند زد. کمیتهی هماهنگی اعتراضات به قتل صانع ژاله، از حرکت اعتراضی مردم سایر شهرها در روز اول اسفند پشتیبانی میکند و خود را همراه و همصدا با آنان میداند.»
شیخی روزنامهنگار کرد هم چنین در گفتوگو با کوچه اشاره داشت: «هر عملی با دزدی جور در میآمد جز دزدیدن خون که به نظر من جلوگیری از جهانی شدن جریان مانند جریانهای ندا و سهراب بوده است».
گفتوگوی کامل اردوان روزبه با شهابالدین شیخی روزنامهنگار و عضو کمیته هماهنگی را از اینجا پیگیری کنید
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
گاهی، برای کسانی، قداست معنایی نسبی دارد، این افراد توان آن را دارند که در هر لحظه که بخواهند و اقتضا کند قدیسانشان را تغییر دهند.
ما در این گفتار و در ادامه مبحث پیشین به لطماتی خواهیم پرداخت که دوستان و هموطنان روحانی ما با توان خارقالعاده تغییر و توجیح تبدیل قداست «قداست وطن و هموطن» ردپایی هولناک در مسیر تاریخی سرزمینشان برجای گذاردند، یکی از این ردهای ماندگار «سودای تجزیه ایران» است.
آشکارترین اتحاد میان مجتهدان، لوطیان و انگلیسها را در نقشه جدا کردن هرات و همدستی با مجتهد اصفهان «سید باقر شفتی» مییابیم، که به زمانه فتحعلیشاه سر برآورد و سرانجام به ضرب قشون محمد شاه از پای درآمد. درباره هرات پیمان انگیسها با مجتهد و لوطیان اصفهان نخست بر سر جدا کردن این ولایت بود. میدانیم که جدا کردن خرمشهر و بوشهر و بلوچستان را هم در سر داشتند، که در جای خود اشاره خواهیم داد. در ربط با هرات، دولت روسیه یکسره از دولت ایران پشتیبانی میکرد و دولت انگلیس از افغانستان. این را هم میدانیم که بدان سالها هرات خراجگزار ایران به شمار میرفت. هر آینه ایرانیان این ولایت را بخشی از ایران میدانستند و افغانان بخشی از افغانستان. هر بار هم که به هم نزدیک میشدند انگلیسها از این کنار آمدن جلوگیری میکردند. کار به جایی رسید که محمد شاه به هرات لشکر کشید و دست به محاصره شهر زد، اما نتوانست در برابر دشمنان پرزورش ایستادگی کند. پشت و پناهی هم نداشت. برای انگلیسها، تنها راه جدا کردن هرات همانا گرفتن فتوای جهاد از سوی روحانیان بود و بسیج لوطیان. شگفتانگیز اینکه تا آن زمان، انگلیسها خودشان در نقشه جغرافیا، هرات را جزو خاک ایران آورده بودند. اکنون سفیر آن دولت «جون مکنیل» آن نکته را نادیده گرفت و به حاشا برآمد. حتا گزارش به دولت متبوع خود فرستاد که روسها میخواهند «این دژ را به دولت ایران بسپارند» و ما مانع خواهیم شد.
پس سفیر انگلیس سادهترین راه را در کنار آمدن با مجتهد مقتدر اصفهان و گرفتن فتوا دید. «باب مکاتبه» را با سید باقر شفتی یعنی «فحل علمای ایران» بگشود. همکارانش را هم به تعظیم و پابوسی او گسیل کرد.
پس سفیر انگلیس سادهترین راه را در کنار آمدن با مجتهد مقتدر اصفهان و گرفتن فتوا دید. «باب مکاتبه» را با سید باقر شفتی یعنی «فحل علمای ایران» بگشود. همکارانش را هم به تعظیم و پابوسی او گسیل کرد.
چکیدهای از زندگینامه آن مجتهد را به دست میدهم که بسی به نقل میارزد. همگان میدانستند که شفتی یکی از ثروتمندترین مالکان زمانه خویش در شمار بود. چنانکه شاگرد او «تنکابنی» در رساله «قصص العلما» گواهی میداد: «از زمان ائمه اطهار تا آن عهد هیچیک از علمای امامیه (…) آن اندازه ثروت و مکنت به دست نیاورده بود.»
شفتی «دوهزار باب» دکان و «چهارصد کاروانسرا» داشت. املاک در بروجرد و یزد و دهاتی در شیراز غصب کرده بود. افزون بر این «از هندوستان و قفقاز و ترکستان به عنوان سهم امام» مالیات میستاند. همچنین ۳٠ هزار لوطی را در جلوه سپاه گرد آورده بود. «از طریق آدمکشی و دزدی و قلع و قمع» دستگاه شاهانه داشت به گواهی فرانسویان در ۱٨۴۳ پول نقدش به ۲٠٠ هزار تومان میرسید.
شفتی حتا بیپروا «درآمد اوقاف» دولتی را هم بالا کشید. از «تجارت هم سود کلان» برد. از روستاهای اصفهان مالیات میگرفت و محصولاتشان را غصب میکرد. چنانکه تنها از یک روستای کروند، سالیانه «نهصد خروار برنج» مقرری و مالیات میستاند و دامنه املاکش «تا بروجرد و یزد» میکشید. به قول عباس اقبال، که شرححال جامعی از این مجتهد به دست داده، شفتی راهی برگزید که «از هر عمل قرطاس و کمپانی مطمئنتر و بیرنجتر بود.»
به گواهی میرزا حسینخان تحویلدار، الواط شفتی مشتی «خونخوار، شاربالخمر، قمارباز، دزد و جانی» بودند. این اوباش همگی در کنار و در پناه مجتهد سازمان یافتند. زندگی روزمره و خورد و پوشاک و آداب و رسوم زندگی روزانه لوطیان تهران را داستاننویس ارمنی «رافی» با همه ریزهکاریهایش به قلم کشیده است.
گویی مجتهد اصفهان را از آتش جهنم هم پروایی نبود. برای دست یافتن به اموال مردم، لوطیانش را به دزدی و کشتن گسیل میکرد. آنگاه مال دزدی را «به مسجد جامع میبرد» . گهگاه نیز به راه پنهان داشتن دزدیها و چاپیدن اموال مردم، لوطیانش را به دست خود گردن میزد. اما پیش از کشتن دلداریشان میداد که: «روز قیامت شفیع جمیع گناهان شما خواهم شد!» آنگاه بر کشتههایش نماز میگذارد و در هیچیک از این تصمیمات و اقدامات «حکومت را محل دخالت در آن کار» نمیداد.
اکنون مجتهد اصفهان و چماقدارانش به قدرتی رسیده بودند که بیپروا در همبستگی با انگلیسها سخن از جداییخواهی میراندند و به تحریک نمایندگان سیاسی آن دولت، تجزیه ایران را پیش میکشیدند. کار به جایی کشید که یکی از رهبران لوطیان علم استقلال برافراشت. به انکار سرزمین خویش و دولت ایران برآمد. نخست به نام «رمضان شاه» خطبه خواند و سکه زد و سپس دستور کشتار و غارت شهر را داد. اما راه به جایی نبرد.

انگلیسها که به خوبی از ناتوانی اهل دولت و توان مجتهد آگاه بودند، فرصت بادآورده را غنیمت شمردند. میدانستند که شفتی را با دولت محمد شاه سر سازش نبود و او را «ملحد» میدانست. پس ماموران دولت انگیس به سراغ مجتهد اصفهان رفتند. در پیشگاهش سر فرود آوردند. روی زمین زانو زدند و اسلام را ستودند. در چاپلوسی تا جایی پیش رفتند که نامهای خودشان را برگرداندند و اسلامی کردند. به مثل «کولونی» افسر انگلیسی «ملا مومن» نام گرفت، «پاتینجر» که محمد شاه او را به طنز «بادمجان صاحب» میخواند، هرجا که میرفت تغییر اسم میداد و نامهای دینپسند از «محمد حسین» و «طبیب هندی» برمیگزید.
بدینسان بود که به یاری ملایان راه تجزیه ایران هموار شد. به راه جدا کردن هرات، هانری لایار نماینده نظامی انگلیس با سرفرازی گزارش میکرد: درباره هرات «دوبار به دیدار مجتهد اصفهان رفتم (…) با اینکه او یک مسلمان سرسخت است (…) از من بسیار مودبانه پذیرایی کرد […] و درباره مسایل سیاسی هم به گفت و گو نشستیم». مجتهد آماده بود که در ازای رشوه سرتاسر ایران را بفروشد. از این رو دستمزد را گرفت و در همیاری با سران انگلیس و به راه تجزیه ایران فتوا داد. به راه این هدف ملایان دیگری را نیز با خود همراه کرد، از آن جمله میرزا علی بهبهانی که محمد شاه را «مهدورالدم» و صوفی میخواند. همو به آسانی فتوا داد که: روا نباشد که «فرمانروایی کشور در دست شاهی بماند که به دین اسلام اعتقاد ندارد.» زیرا همگان میدانند که این شاه و وزیرش «با مذهب رسمی مخالفند». به ویژه که میرزا آقاسی به گزارش سفیر فرانسه در ایران، لغو حکم اعدام را به شاه تحمیل کرده بود .
البته در زمینه اعتقادات محمد شاه و وزیرش، شاید بتوان گفت که سخن ملایان چندان ناروا نبود. زیرا گوبینو هم گواهی میداد: محمد شاه «نه مسلمان بود، نه عیسوی، نه گبر، نه یهودی». بلکه بر این باور بود که «تجلی ذات خداوند همانا نزد خردگرایان است.» از اینرو نه اهل دین او را بر میتافتند و نه او اهل دین را.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، عبدالناصر مهیمنی، رییس خانه مطبوعات استان گلستان که روز ۲۳ بهمن ماه در گرگان بازدشت شده بود، با قید وثیقه به طور موقت از زندان عمومی امیرآباد گرگان آزاد شده است.
این در حالی است که وی از روز بازداشت دست به اعتصاب غذا زده بود.
آقای مهیمنی دلیل این اعتصاب غذا را اعتراض به بازداشت غیرقانونی توسط اداره کل اطلاعات گلستان اعلام کرد.
رییس خانه مطبوعات گلستان هم چنین اشاره کرده که که در ۱۳ نامه جداگانه (بالغ بر ۵۰ صفحه) تخلفات صورت گرفته در طول بازداشتش را به مسوولین قضایی اعلام کرده است.
شایان ذکر است که از وضعیت محمدحسین مهیمنی، دیگر بازداشتی خانواده مهیمنی و فرزند استاندار گلستان در دوره اصلاحات که ۲۲ بهمن بازداشت شده بود، تاکنون خبری در دست نیست.
بیشتر بخوانید:
«اعتصاب غذای رییس خانه مطبوعات استان گلستان»
مازیار مهدویفر
بالاخره پس از چند سال انتظار، صدای آسمانی استاد شجریان در یک کشور عربی هم طنینانداز شد. اما دلیلی که انتخاب شهر دوبی را از سایر انتخابها برای اجرای کنسرت استاد متمایز میکند این است که دوبی تنها جایی از دنیاست که شما میتوانید ایرانیان ساکن ایران را در کنار ایرانیان ساکن سایر کشورهای جهان البته با درصدی درست و معنادار ببینید. یعنی بیشترین شرکت کنندگان در این مراسم از داخل ایران، پس از آن ایرانیان ساکن دوبی و در آخر ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا از کشورهای مختلف بودند. این انتخاب زمانی حایز اهمیت بیشتری میشود که شرایط ملتهب سیاسی حال حاضر و لزوم هماهنگی و اتفاقنظر بیشتر میان فعالان سیاسی فرهنگی و تودههای مختلف مردم در داخل و خارج از ایران را در نظر بگیریم. این اهمیت را حتا سران فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی هم درک کرده بودند. چرا که هنگام ورود به سالن برگزاری کنسرت، از ورود هر گونه نماد سبز به داخل سالن جلوگیری میشد.
حداقل نیمی از حاضران در کنسرت که اتفاقن از اقشار مختلف و از کشورهای کاملن متنوع به این اجرا آمده بودند دارای نمادهایی به رنگ سبز، از دستبند و النگو گرفته تا شال و حتا بادکنکهای سبز رنگ بودند. کاملن واضح بود که انگیزه اغلب شرکتکنندگان جدا از مشاهده هنرنمایی استاد و گروهش که همیشه قابل توجه است، این بود که جلوه دیگری از حضور طرفداران جنبش مخالفان حاکمیت حکومت اسلامی را این بار در یک مکان جدید مانند دوبی، شهری که همیشه و از لحاظ مختلف برای ما ایرانیان پر از شک و شبهه بوده به نظاره بنشینند. ممنوع بودن ورود نمادهای سبز را نباید به عنوان یک نکته منفی برای مسوولان فرهنگی کشور امارات در نظر بگیریم. خود کرده را تدبیر نیست و بسا بهتر است به دنبال مسوولان واقعی این پدیده باشیم که فشار بر آنها آنقدر زیاد شده که حتا از یک بادکنک سبز رنگ در یک کشور خارجی هراس دارند.
حداقل نیمی از حاضران در کنسرت که اتفاقن از اقشار مختلف و از کشورهای کاملن متنوع به این اجرا آمده بودند دارای نمادهایی به رنگ سبز، از دستبند و النگو گرفته تا شال و حتا بادکنکهای سبز رنگ بودند
و در ضمن فراموش نکنیم که این اهرم فشار همین چند روز پیش منجر به لغو کنسرت «محسن نامجو»، دیگر خواننده طرفدار جنبش سبز در کشور مالزی شده است. اجرای استاد شجریان و گروه جوانش با رهبری استاد درخشانی که این بار با آواز زیبای مژگان شجریان، دختر استاد و معرفی چند ساز جدید دیگر که توسط خود استاد طراحی شده توام بود، همچون همیشه قابل توجه و فوقالعاده بود که البته قصد پرداخت فنی به آن را ندارم. کوتاه بگویم که برنامه، در دو بخش دستگاه همایون و دستگاه ماهور اجرا شد. انتخاب دستگاه ماهور به عنوان بخش دوم و پایانی برنامه از ابتدا این نکته را به ذهن علاقهمندان موسیقی متبادر میکرد که استاد طبق روال معمول این سالها تصمیم به اجرای ترانه «مرغ سحر» در پایان اجرای خود دارند. ترانهای که اگرچه سالها پیش ساخته شده اما طی سالهای اخیر، شرکتکنندگان در تمام اجرا های استاد شجریان در پایان کنسرت درخواست اجرای آن را از استاد دارند و با خواندن آن به صورت گروهی مخالفت خود را با شرایط سیاسی موجود در ایران در لفافهای از شعر بیان میکنند. بیتی از این شعر که بسیار در بین دوستداران استاد محبوب شده همانجاست که میگوید: «ای خدا، ای فلک، ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن»
اما شجریان، این بار هدیهای بزرگتر نیز برای دوستداران خود و طرفداران جنبش داشت و آن اجرای تصنیف حماسی «همراه شو عزیز» بود. تصنیفی که این روزها اجراهای مختلفی از آن و به خصوص اجرای اصلی خود استاد در مناسبتهای مختلف توسط طرفداران جنبش مردمی ایران مورد استفاده قرار میگیرد و در حقیقت به یکی از ترانههای رسمی جنبش سبز تبدیل شده است. هرچند تاریخ ساخت این ترانه هم به حدود 30 سال قبل باز میگردد. طی سالیان گذشته همیشه یکی از بحثهای مطرح در مورد کنسرتهای استاد شجریان این بود که تصنیف مرغ سحر علیرغم زیبایی فراوان و ظرافتهای موجود در متن ترانه، نمیتواند بازگو کننده شرایط حال حاضر و نیازهای موجود در جامعه امروز ما باشد.

تصور میکنم که استاد با انتخاب ترانه ویژه «همراه شو عزیز» از یک ظرف به این خواسته و اعلام نیاز مخاطبان خود که قطعن در حجم زیادی دارای هم پوشانی با طرفداران جنبش سبز هستند، پاسخ داده و از طرف دیگر برای چندمین بار موضع رسمی خود را در قبال شرایط و اتفاقات داخل کشور اعلام کرده است. در پایان کنسرت، حاضران برای دقایقی در سالن باقی ماندند و همصدا، ترانههای مردمی «مرز پرگهر» و «یار دبستانی» را اجرا کردند و سپس بارها و بارها شعار مرگ بر دیکتاتور را فریاد زدند. فراموش نکنید محل برگزاری این کنسرت شهر دوبی بوده، شهری در یک قدمی ایران واقع در کشوری که همیشه راجع به حضور امنیتی و اطلاعاتی حکومت اسلامی در آن، حرفهای زیادی میشنویم.
در پایان یادآوری میکنم که تور سفرهای استاد شجریان در کشورهای مختلف اروپایی ادامه خواهد داشت و این فرصت بسیار مناسبی برای ما خواهد بود که در کنار هم، بار دیگر از خالق هستی بخواهیم تا شام تاریک ما را سحر کند، و مهمتر از آن از همه ایرانیها در سرتاسر دنیا بخواهیم تا برای آزادی ایران با ما همراه شوند.
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
28 بهمن ماه و پس از اعتراضهای مردمی بر علیه حکومت، «سید محمدعلی ابطحی» مطلبی را در وبسایت خود منتشر کرد که بیشتر از آنکه جنبه تحلیلی داشته باشد، انتقاد از جوانانی است که دست به اعتراضهای خیابانی زدهاند. این نوشته حاوی نکات بسیاری است، اما به نظر اینجانب اساسیترین بخش آن، جداکردن اصلاحطلبان از معترضان جوان، و تذکر و به نوعی تهدید مخالفان اصل نظام ولایتفقیه است.
ابطحی در بخشی از سخنان خود میگوید: «نسلی که انقلاباسلامی را به وجود آورده است، وقتی مشکلات را میبیند، حتا اگر نسلهای بعد بخواهند انقلاب جدیدی بکند، نمیتوانند و حق ندارند که به عنوان شریک آن نسل خود را قلمداد کنند. انقلاباسلامی ثمره تلاش نسل ما است. خوبی و بدی آن را باید نسل ما بپذیرد و اگر میتواند بدیها را اصلاح کند.»
ابطحی در بخشی از سخنان خود میگوید: «نسلی که انقلاباسلامی را به وجود آورده است، وقتی مشکلات را میبیند، حتا اگر نسلهای بعد بخواهند انقلاب جدیدی بکند، نمیتوانند و حق ندارند که به عنوان شریک آن نسل خود را قلمداد کنند. انقلاباسلامی ثمره تلاش نسل ما است. خوبی و بدی آن را باید نسل ما بپذیرد و اگر میتواند بدیها را اصلاح کند.»
آقای ابطحی در این گفتار از جایگاه نسلی سخن میگوید، که خود را مالک و صاحب انقلاب میداند و وظیفهی خود و همنسلانش میبیند که به هر قیمتی از آن دفاع کنند. باید از ایشان پرسید که صرف هزینه کردن و تلاش برای ایجاد یک حکومت، دلیل مناسبی برای دفاع و حفظ آن به هر قیمتی است؟ اگر چنین است، پس باید به مدافعان تمامی حکومتهای دیکتاتوری حق داد که در دفاع از آن دست به هر کاری بزنند. آقای ابطحی، گیرم که یک نسل انتخابی داشته که برای خودش درست و منطقی به نظر میرسد، به چه حقی میتوان این انتخاب را به نسلهای پس از خود هم تحمیل کرد. از سخنان «روحاله خمینی» نقل قول میکنم که حرفهایش برای شما حجت است. «این مجلس موسسان که سرنوشت این ملتی که الان موجود هست تعیین کند، نه آن که الان نیست و بعدها موجود خواهد شد، اینها حالا ملت ایران هستند… آن گروههایی که در صدسال دیگر و در اعقاب شماها میآیند، آنها الان ملت ایران نیستند… من نمیتوانم سرنوشت آنها را تعیین کنم. ما چه حقی داریم که سرنوشت دیگران را تعیین کنیم؟ آنها دیگرانند… به من و شما چه ربط دارد این؟»
آقای ابطحی اینکه نسل جوان چنین رفتاری را برای بیان اعتراضهای خود در پیش گرفته است، بهطور کامل به ضعف قانوناساسی حکومت و نظامی برمیگردد که شما از آن دفاع میکنید. نسل ما انتخاب شما را نپسندیده و در طول دو دهه به این نتیجه رسیده بود که این ساختار احتیاج به تغییرات کلی دارد. در نخستین مرحله آنان به سراغ اصلاح این سیستم رفتند، نه از آن روی که جمهوریاسلامی را میپسندیدند، بلکه بدان جهت که این روش را برای ایران و ایرانی کم هزینهتر مییافتند. رهبری که شما در گفتارتان سنگ آن را برسینه میزنید و از نظر او سخن میگویید، نخستین کسی بود که با مخالفت با این روش آن را به سمت رادیکل شدن خواستههای این نسل برد؟ آقای ابطحی این نسل حق دارد علیرغم میل شما و همنسلانتان، از تغییر در این قانون اساسی سخن بگوید که در آن جایی برای بازگشت و اصلاح ساختارش پیشبینی نشده است.

من نمیدانم شما و همفکرانتان چگونه هنوز از جذب حداکثری و دفع حداقلی دفاع و آن را برخلاف نظر رهبر میدانید، در صورتی که آگاهید شورای نگهبان اجرا کننده مو به موی نظریات «سیدعلی خامنهای» است. آقای ابطحی چشمهایتان را باز کنید، جمهوریاسلامی نه تنها اصلاح را برنتافت بلکه شما را هم که خود را میراثدار انقلاب میدانید، از حاکمیت اخراج کرد. جدا از مشکلات بنیادینی که در قانون اساسی جمهوریاسلامی وجود دارد، شخصیت آقای خامنهای نیز به گونهای است که هیچ انتقادی را از خود برنمیتابد و مثال عینی آن حذف قدم به قدم نزدیکترین یار و مشاور دیرینش یعنی «هاشمی رفسنجانی» از ساختار قدرت است. آقای ابطحی دفاع از آقای خامنهای و سعی در جداکردن حساب ایشان از تندرویان، در روزگاری که به مدد رسانهها و شبکههایاجتماعی و مجازی، مردم از خصوصیترین نظریات آقای خامنهای دربارهی اصلاحات و جوانان و فضای باز سیاسی باخبرند، خود را به نادانی زدن است. آقای ابطحی متاسفانه شما راه دیگری به جز شورش و طغیان برای ما باقی نگذاردهاید.
از افرادی انتقاد کردهاید که: «ادعای تبعیت از خط نورانی امام را میکردند، صادقانه مرزهای خود را از یکدیگر جدا نکردند و آن را و لوازم آن را تبیین نکردند.»
بزرگترین مشکل شما این است که تفاوت نسل ما را با نسل خودتان درک نکردید. برای این نسل دیگر هیچ شخصیت کاریزماتیکی وجود ندارد و صرف ادعای روحانی، نورانی و قدسی خواندن افراد جوابگو نیست. برای ما «شاهنشاه آریامهر»، «نمایندهی خدا» و «نایبامام زمان» و القاب شبیه این بیمعناست. از دید نسل ما، «خمینی» انسانی است مانند دیگران که رفتارش باید نقد شود، که از قضا در برابر داوری نسل ما نمره خوبی هم نگرفته است. از نورانیت چه کسی سخن میگویید آقای ابطحی؟ کسی که حرفهایش به فاصلهی دو ماه، از پاریس تا تهران 180 درجه تغییر کرد؟ چگونه میتوانید این همه صفتهای متعالی را به کسی نسبت بدهید که پایهگذار دیکتاتوری دینی در ایران بوده است، کسی که حتا به کسانی همچون «آیتاله شریعتمداری» و یا «تیمسار پاکروان» که زنده بودنش را مدیون آنان بود، هم رحم نکرد. کسی که انتقاد مشفقانهی نزدیکترین یاران سابقش همچون «آیتاله منتظری» را هم برنمیتابید و هزاران هزار جوان بیگناه را در یک شب به جوخهی اعدام میسپرد. چنین انسانی نه تنها برای ما از ارزش و اعتباری برخوردار نیست، بلکه مستوجب لعن و نفرین نیز هست.
از افرادی انتقاد کردهاید که: «ادعای تبعیت از خط نورانی امام را میکردند، صادقانه مرزهای خود را از یکدیگر جدا نکردند و آن را و لوازم آن را تبیین نکردند.»
آقای ابطحی در نوشتارتان ادعاهای عجیب و قریب فراوان دیگری هم کردهاید که جای پاسخ به تمامی آنها در این نوشتهی کوتاه نیست و فقط اشارهای گذرا میکنم به برخی از آنها. شما هم مانند بسیاری از اصولگرایان، جنس انقلاب مصر را از نوع انقلاباسلامی میدانید، در حالیکه رهبران این جنبش خود به وضوح از غیردینی بودن آن سخن میگویند، البته بر ما روشن است که حضرتعالی چه هدفی را از طرح این ادعا دنبال میکنید. گفتهاید که: «عموم مردم امروز ایران، حتا کسانی که به شدت از عملکرد مجریان ناراضی هستند، از اعلام حمایت و رضایت اتحادیه اروپا و رییس جمهوری و وزیر خارجه آمریکا و راه طی شده سلطنتطلبان و همراهان دشمن بعثی احساس تحقیر و ذلت میکنند.»
دوست عزیز، این چه ادبیاتی است که هرکسی را که از مخالفان شما حمایت کنند، میشوند مستکبر و استعمار و همراه دشمنبعثی و چه و چه، و هر که از شما دفاع کند، میشود مظلوم و ضداستعمار و حقطلب. اینطور نیست، شمار فراوانی از افرادی که از جنبش آزادیخواهانهی مردم ما دفاع کردند، انسانهای مستقلی هستند که اتفاقن از منتقدان جدی نظام سرمایهداری غربند و نمونهی بارز آن «نوآم چامسکی» است.
به اخبار رسیده از وزارتاطلاعات در نفوذ منافقین به جنبش استناد کردهاید، آیا شما به این وزارتاطلاعات و اعترافگیریهایش معتقد هستید؟ اگر چنین است که باید پذیرفت شخص حضرتعالی نیز بر طبق رای آنان جاسوس بیگانگانید و وطنفروش و برانداز، آقای ابطحی دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ برایمان روشن کنید.
حامد فرمند/ رادیو کوچه
مهمترین اخبار اقتصادی هفته منتهی به ۱۷ فوریه ۲۰۱۱ ٬ ۲۹ بهمن ۱۳۸۹
برخورد قضایی با شرکتهای هرمی٬ حذف صورت مسئله
دادستان تهران با اشاره به اخبار مربوط به دستگیری تعداد دیگری از اعضا و سردستههای شرکتهای هرمی٬ از تار و مار این شرکتها و جرم بودن عضویت در آنها خبر داد.
گرچه در تمامی کشورهای توسعه یافته٬ چنین فعالیتهایی جرم تلقی میشود٬ اما پیش از آنکه بر مبارزات قضایی با این پدیده تاکید شود٬ زمینه ایجاد و توسعه اینگونه فعالیتها محدود میشود. تلاش افراد برای یافتن راههای سریع ثروتمند شدن در ایران و کشورهای توسعه نیافته مشابه٬ نشان دهنده وضعیت بیثبات اقتصادی است و تا زمانی که برای این شرایط٬ اقدامی صورت نگیرد٬ امیدی به از میان رفتن این اشتیاق و تبدیل آن به شوق ایجاد ثروت ملی٬ محال به نظر میرسد.
واریز دومین سری یارانههای نقدی٬ سه روز بعد از تظاهرات اعتراضی تهران
سه روز بعد از اجرای تظاهرات اعتراضی هواداران جنبش سبز در تهران٬ مبلغ یارانه نقدی ماههای اسفند ۸۹ و فرودین ۹۰، به حساب افراد خانوار ایرانی واریز شد و از روز اول اسفند مصادف با فراخوان تجمع یادبود کشتهشدگان روز بیست و پنج بهمن٬ قابل برداشت خواهد بود.
از نظر تحلیلران مسایل ایران٬ گرچه اعتراضات سیاسی٬ با تحولات منطقهای٬ وارد مرحله تازهای شده است که ممکن است مدتی دوام آورد٬ اما انتظار تبدیل شرایط اقتصادی فعلی به موتور محرکی برای اعتراضات٬ چندان با شرایط داخلی ایران همخوانی ندارد. از نگاه این افراد٬ توهم پولی ایجاد شده و حتا نگاه عامیانه، یک مو از خرس کندن، امکان تحلیل در مورد میزان این پرداخت و قدرت مالی ایجاد شده توسط آن را محدود میکند.
نرخ دستمزد کارگران٬ همچنان زیر خط فقر
در حالی که نرخ دستمزد کارگران٬ بر اساس گزارشهای رسمی مقامات جمهوری اسلامی٬ نصف یا یک سوم حداقل دستمزد لازم برای تامین معاش در شهرهای بزرگ است٬ وزیر کار و امور اجتماعی باز هم بر افزایش نیافتن شدید این نرخ تاکید کرد. اصرار او با اشاره به نرخ تورم ۱۳ درصدی اعلامی توسط بانک مرکزی و ادعای کاهشی بودن آن در اثر اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها صورت گرفت. این٬ در حالی است که طبق گزارشهای ماههای گذشته بانک مرکزی٬ نرخ تورم٬ به آرامی در حال افزایش یافتن است.
«پیگیری اخبار هفتههای گذشته»:
بودجه در ایران و آمریکا٬ قدرتهای اقتصادی آینده و فعلی جهان
در حالی که در کمتر از ۴۰ روز مانده به پایان سال ۱۳۸۹٬ هنوز لایحه بوجه سال آتی به مجلس ارایه نشده است٬ بودجه سال ۲۰۱۲ آمریکا٬ در دومین ماه سال ۲۰۱۱ ٬ برای بررسی به مجلس این کشور ارایه شده است. کارشناسان٬ بر اهمیت برنامهریزی و نقش نهادهای تصمیمگیری در این تفاوت تاکید دارند.
در حال حاضر٬ مجلس در حال بررسی تناقضات آماری موجود در حسابهای سال گذشته دولت است. چیزی که در مناظرات پرتنش انتخاباتی سال گذشته٬ محور بسیاری از گفتوگوها بود.
آخرین اخبار حاکی از ارایه لایحه بودجه در اول اسفند ماه است. به این ترتیب و به قول یکی از نمایندگان مجلس٬ به احتمال زیاد٬ بودجه ماههای نخست٬ به صورت جداگانه به تصویب خواهد رسید تا سال آتی بدون بودجه آغاز نشود.
یکی از مقامات مسوول ایرانی٬ با اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها٬ این کشور را قدرت آتی اقتصاد جهان خوانده بود. حال باید دید اقتصاد بدون برنامه ایران٬ چگونه جایگزین اقتصاد مبتنی بر برنامه و ساختارمند آمریکا خواهد شد.
بازدید مقامات ترکیه از تهران در میان تظاهرات مردمی
یک روز مانده به تظاهرات ۲۵ بهمن٬ عبداله گل٬ رییس جمهوری ترکیه و هیت همراهش٬ برای مذاکرات تجاری وارد تهران شدند. او که از نزدیک شاهد شلوغیهای این روز بود٬ در چند بخش از صحبتهایش نیز به لزوم توجه به خواست مردم٬ تاکید کرد.
آگاهان مسایل سیاسی٬ توسعه تجاری را٬ تنها بخش قابل مذاکره بین دو کشور همسایه میدانند.
طرح زوج و فرد در وزارتخانههای ترابری و مسکن
بعد از آن که وزیر مسکن٬ به عنوان سرپرست وزارت راه و ترابری نیز معرفی شد٬ وی از زوج و فرد شدن روزهای کاریاش در این دو وزارتخانه سخن گفت و البته تاکید کرد هنوز برای وزارت راه برنامهای ندارد.
هرچند برای داشتن برنامه کاری برای وزارتخانهای با وسعت راه و ترابری٬ زمان کوتاه کمتر از ده روز٬ عجولانه به نظر میرسد٬ اما نگرانیها٬ از ارتباط نداشتن این دو حوزه و ناتوانی سرپرست فعلی در رساندن وزارت راه به اهداف خود حکایت دارد.
رضا افتخاری/ رادیو کوچه
r.eftekhari@koochehmail.com
جهانگیرنامه
در امتداد مجموعه موضوع حماسه سرایی در ایران این هفته صفحهی 324 از کتاب حماسهسرایی درایران تالیف استاد گرانقدر «ذبیحاله صفا» را میگشاییم و در باب منظومهی «جهانگیرنامه» خواهیم خواند.
یکی از منظومههای مفصل حماسی داستان منظومی است به نام جهانگیرنامه، در جنگ جهانگیر پسر رستم با ایرانیان و در آمدن او در سپاه ایران و آنگاه جنگ او در مغرب با رستم. داستان جنگ پدر با پسر ظاهرن اثر شدیدی در ایرانیان داشت. زیرا عین این روایت یکبار دیگر در داستان برزو چنانکه دیدهام و در داستانهای دیگر تکرار شد.
از نظایر این داستان در ملل دیگر نیز دیده میشود، در زبان آلمانی داستانی به نام «هیلد براند و هادو براند» وجود دارد که به داستان رستم و سهراب و جهانگیر و رستم شبیه است. و داستان «کوکولین» در ایرلند نیز بیشباهت به داستان رستم و سهراب نیست. در ادبیات روسی داستان «یروسلان لازارویچ» هم شباهتی به داستان رستم و جهانگیر و رستم و سهراب دارد.
داستان سهراب، چنانکه میدانیم منظومهی غمانگیزی است مبتنی بر خطای رستم در مخفی نگاه داشتن نشان خویش و شتاب در قتل سهراب، چنانکه در پایان این داستان «دل نازک از رستم آید بخشم». اما داستان جهانگیر در عین شباهت خود به داستان سهراب از این عاقبت غمانگیز بر کنار است و گویا تقلید و در عین حال تعدیلی است از داستان رستم و سهراب زیرا پس از جنگ سختی با آشنایی طرفین پایان میپذیرد.
از این کتاب نسخهای در کتابخانهی ملی پاریس موجود است که عدد ابیات آن بنا بر احصا ژول مول 6300 است و نسخهای از آن به سال 1309 هجری، مطابق با 1892 میلادی در بمبئی به طبع رسید که عدد ابیات آن نیز به اندازهی نسخهی کتابخانهی ملی پاریس است.
گویندهی داستان شاعری است گمنام به نام قاسم و متخلص به «مادح». در آغاز نسخهی چاپی این نام به ابوالقاسم گردانده شده است، اما در پایان منظومه نام ناظم به همان صورت که نگاشتیم آمده است. از این قاسم مادح به هیچ روی اطلاعی نداریم و نمیدانیم در چه قرنی میزیست و با کدامیک از سلاطین معاصر بوده است، زیرا در منظومهی او امارت و قرائنی که ما را به چنین اطلاعی برساند موجود نیست و تنها محقق است که سرایندهی این منظومه مردی بود از اهل هرات یا ساکن آنجا زیرا در آخرین بیت منظومه چنین آمده است:
به نظم آمد این دفتر اندر هرات به توفیق جبار موت و حیات
دورهی زندگی شاعر و تاریخ نظم منظومه نیز اصلن معلوم نیست. مگر اینکه با توجه به زبان و شعر فارسی در جهانگیرنامه به تشخیص تاریخ آن توفیق یابیم. ژول مول عهد نظم این داستان را قرن پنجم دانسته و گفته است: «این منظومه متعلق به قرن پنجم هجری است اول اینکه عناصر داستانی و ترتیب مطالب آن به نحوی است که در حماسههای اصیل ایران میبینیم. و دوم اینکه آهنگ کلمات و اشعار غنایی متعلق به ادوار متاخر در آن وجود ندارد و سوم روایاتی که در آن آمده ابدن تحت نفوذ اسلام و مسلمین قرار نگرفته. و در آخر اینکه سبک بیان و سخنگویی آن با بعد از قرن پنجم سازگار نیست.»
چه مختصر مقایسهای میان جهانگیرنامه و منظومههای حماسی قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری این فکر را یکباره از میان میبرد و ما پس از بیان اجزا آن و داستان آن به تفصیل در این باب سخن خواهیم گفت.
نسخهی چاپی جهانگیرنامه که به سال 1261 یزگردی، مطابق با 1309 هجری و 1892 میلادی در مطبعهی ناصری بمبئی طبع شده است، به این بیت آغاز میشود:
بنام جهان آفرین کردگار که پذرف از نامش عالم قرار
حمد و ستایش پروردگار در این منظومه مقصور به دو بیت است و بعد از آن بلافاصله داستان به این بیت شروع میشود.
پس از نام دادار جان آفرین بگویم تو را داستانی گزین
اصل داستان و اجزا مختلف آن همهجا بنا بر عادت گویندگان داستانهای حماسی از قول دهقانان و دانای پیشین و غیره نقل میشود.
زداننده دهقان بسیار هوش مر این داستان کهن را نیوش
چنین راند دانای پیشین سخن که چون نامور رستم پیلتن
اما مطلب تازهای که در این کتاب بدان میرسیم استعمال کلمهی «راوی» است به کرات، توضیح آنکه داستانهای حماسی مقدم، یعنی حماسههای ملی قرن چهارم و پنجم همه منسوب و مستند است به قول دهقانان و موبدان داستان گزار و هیچگاه سخن از راوی نمیرود و این اصطلاح در زبان فارسی متاخر و متاثر از روایات مختلف عربی و اسلامی است.
ز راوی شنیدم که جمهور شاه شهی بود با افسر و تخت و گاه
ز راوی شنیدم یکی داستان بیانی عجیب از گه باستان
مطب تازهی دیگر در این داستان، وجود حدیث اعظم و موثر بودن آن است در برابر سحر و جادو که یقینن صورت اسلامی فکری است متعلق به پیش از اسلام، توضیح آنکه موضوع تاثیر نام یزدان در باطل کردن سحر ساحران در حماسههای ملی ایران سابقه دارد و روشنترین نمونهی آن نگاشتن نام یزدان و آویختن آن به دیوار دژ بهمن است به دست کیخسرو که در شاهنامه و بعضی آثار پهلوی دیده میشود.
گذشته از این ایرانیان چون به جادوهای تورانیان گرفتار میشدند، به نام یزدان و یاری او بر آن فائق میآمدند اما در حماسههای اصیل، یعنی حماسههایی که از افکار اسلامی متاثر نیست از اسم اعظم یا باطل السحر نامی نیست. در جهانگیرنامه، جهانگیر از خاصیت اسم اعظم در شکستن سحرها باخبر است و هنگامی که از مازندران میآمد، مسیحا، اسم اعظمی بدو داد و گفت به بازوی خود ببند و اگر سحری پیش آمد «پی دفعش این اسم اعظم بخوان.»
و همچنین موضوع تازهی دیگری که در این کتاب دیده میشود وصفی است که از نژاد ترک شده است، چنانکه هنگام تحقیق در بابا تورانیان خواهیم دید، این قوم اصلن همان قبایل آریایی ماورا جیهون بودند که پس از ورود بنی اعمام خود به سرزمین ایران بر اثر بعضی عوامل روی به جانب ایران آوردند و چون به مقاومت ایرانیان دچار شدند، با آنان به جنگ و ستیز برخاستند. بعدها هنگام تدوین داستانهای قدیم و ملی ایران، چون جای اقوام تورانی را ترکان مهاجم آسیای مرکزی گرفتند، کلمهی ترک به جای تورانی به کار رفت و به تدریج این دو دسته از مردم با یکدیگر مشتبه شدند.

به همین جهت است که ما در حماسههای اصیل فارسی، نام کلمهی ترکان و تورانیان را به یک نحود و در یک ردیف ملاحظه میکنیم. اما در هیچیک از این موارد تورانیان با خصایص ترکان زرد پوست، یعنی کوتهی قد، تنگچشمی، سفاکی، خونریزی، پهنرویی، تنکمویی، درازبینی، هیبت کریه، تندخویی، غارتگری و توحش، وصف نشدهاند و این وصف را اولین بار در جهانگیرنامه میابیم.
در این منظومه گذشته از نامهای سامی مانند صبا، راحیله، عاد ثمود، لات و امثال اینها نامی میابیم که خاص مسلمانان و از ریشهی «سلم و اسلام» است و آن نام «مسلم» است که جوانی از اهل ری بود و اسفندیار از او در باب رستم و عبور وی از ری و رفتن به مازندران پرسشهایی کرد، بعضی اشتباهات نیز در این داستان موجود و از آن جمله است در آوردن «تخوار» فرزند زواره در شمار پسران فرامرز. فرامرز در این داستان پسری به نام سام هم دارد. اما در داستانهای اصیل چنانکه در مجملالتواریخ و بهمننامه و آذر برزیننامه مییابیم، فرامرز را تنها پسری به نام آذر برزین بود که در آخر جهان پهلوان بهمن شد. نام جهانگیر نیز در هیچیک از کتب داستانی اصیل نیامده است. زیرا رستم بنا بر این داستانها دو پسر داشت یکی سهراب که به دست پدر کشته شد و دیگر فرامرز که پس از پدر چندی بزیست و کین او را از پادشاه کابل گرفت.
جهانگیرنامه از حیث استعمال الفاظ و ترکیبات فراوان عربی و از حیث استعمال و کلماتی مانند: طور، بهطور، راوی، حیات داشتن و یراق نمودن و امثال اینها به هیچ روی به آثار قرن پنجم و حتا اوایل قرن ششم نمیماند. و از این جهت هم تصور ژول مول در تعلق جهانگیرنامه به قرن پنجم به کلی باطل است و تا اطلاع تازهای راجع به این کتاب به دست نیاید باید آن را اصلن از آثار قرن ششم به احتمال ضعیف و یا از آثار قرن هفتم به احتمال قریب بدانیم و اگر برخی از قسمتها در این منظومه جدیدتر از آثار قرن هفتم به نظر آید، به عقیدهی ما و به شرحی که خواهیم دید الحاقی و بعید است.
ذکر نقصهای جهانگیرنامه نباید مانع ما از ذکر محاسن آن شود. جهانگیرنامه از حیث سادگی بیان و فکر به کلی از منظومههای قرن ششم و هفتم دور است. برای بیان افکار اصلن تعقیدهای معنوی و افکار پیچیده و مبهم که بعض شعرای عراق که لقمه را از پس پشت به دهان مینهادند در این منظومه وجود ندارد و همهی مطالب به همان سادگی و روانی و ایجاز که در منظومههای دیگر میبینیم ادا شده است. همچنین قسمتهای اصیل و ابیات خوب و اوصاف میادین جنگ چنانکه در حماسههای قدیم میبینیم در این کتاب بسیار است.
………………………
موسیقی متن : گروه دستان و آواز سالار عقیلی
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
آذین/ رادیو کوچه
مادران سرزمین ایران، همه این روزها داغدارانند، عزا دارنند. در سوگ سر به داران، در ماتم سروهای شهید، به عزا نشستهگانند.
درود بر تو مادر ایران زمین، درود بر تو ای شیر زن که چنین عاشقانی به بار آوردی، عاشقان عشق، عاشقان زندگی، که صانع و محمد برای مرگ نرفتند، که عاشق زندگی بودند، آنها در روز عاشقان عاشقترین بودند، برای زندگی و به عشق ایران رفتند و دژخیمان تاب نیاوردند این همه عشق را.
و بدانید که ما همه مادران محمد و صانعیم، سهیم در غم بزرگ شما.
میدانیم لحظههایتان پر است از صانع و محمد. حس میکنیم ریشه خاطراتشان را در تار و پود هستیتان، میدانیم چه غمی است غمتان.
محمد نوشته بود که میخواهد ایستاده بمیرد، که از نشسته زیستن در ذلت خسته است، و تمام شد خستگیش، و او ایستاده مرد و شاید ایستادگیاش مرهمی باشد بر زخم نبود پسر.
مادر کردستان که پیکر پسرت را هم مصادره کردند، ما به آرزوهای محمد فکر میکنیم، به او که میخواست به سرزمینش خدمت کند، روزی بیست و پنجم بهمنی را گرامی میداریم که خون محمد آغازی بر آزادی بوده است.

آنها کشور خود را آزاد میخواستند و خسته بودند از دیکتاتور و فریاد همنسلان خود شدند و جهان شنید فریاد سبزشان را.
و قصه عشق سبز جوانان ایران سر دراز دارد و این موج را سر ایستادن نیست، خون هزار هزار شهید آزادی این مرز و بوم بیهوده هدر نخواهد رفت که گفتهاند خون دامنگیر است و میگیرد دامن این ظلم و ستم را.
مادران عزادار، تنها نیستید در این سوگ، عاشقانه در آغوش میگیریمتان، عاشقانه بر شجاعتتان درود میفرستیم، سوگوارانیم در غمتان،در غم فرزندان برومندتان اشک میریزیم پا به پای شما، از اشکهایمان هزاران نهال سبز در ایران خواهد رویید و دیر نخواهد بود که ایران سبز میشود، رها و آزاد.
و بدانید این دستهای پلید نبود که پسران را تشییع کرد، روح و قلب میلیونها ایرانی سپری بود بر پیکر این پاکان، و اشک و عشق همه ما مشایعت کردند فرزندانمان را تا خاک.
که حافظ هم آن روز زمزمه میکرد: «صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی» و محمد و صانع در بهمن ماه ژالهوار چکیدند برای ایران و به امید آزادی.
من و تو یکی شوریم
از هر شعلهایی برتر،
که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست
چرا که از عشق
رویینه تنیم
«احمد شاملو»
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه، مراسم سومین روز کشتهشدن محمد مختاری، از شرکتکنندگان در اعتراضات روز ۲۵ بهمن ماه با حضور ماموران و تحت تدابیر امنیتی برگزار شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در این مراسم که روز جمعه ۲۹ بهمنماه از ساعت ۱۴ الی۱۵:۳۰ در مسجد امام حسن مجتبی در خیابان دردشت برگزار شد، جمعیتی در حدود ۳۰۰ نفر حاضر شدند.
به نقل از یکی از شرکتکنندگان، تمام مراسم توسط دو فیلمبردار منسوب به نیروهای امنیتی فیلمبرداری میشده است.
محمد مختاری ۲۲ ساله، دومین جانباخته در جریانات اعتراضهای روز ۲۵ بهمنماه بود که به ضرب گلوله کشته شد. گفتنی است خانوادههای صانع ژاله و محمد مختاری دو جوان کشته شده در روز ۲۵ بهمنماه تحت فشار نیروهای امنیتی هستند و ارتباط آنها با منابع مستقل خبری قطع است.

قرار است روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز کشتهشدن این دو جانباخته اعتراضات ۲۵ بهمن و همچنین سایر جانباختهگان اعتراضات مردمی پس از انتخابات تجمعهایی در تهران و سایر شهرستانها برگزار شود.
بیشتر بخوانید:
«فراخوان مراسم هفتم کشتهشدگان ۲۵ بهمن»
«حکومت با تشیع پیکر کشتهشدگان ۲۵ بهمن شهید دزدی کرد»
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
تا به حال واژهای به اسم مرگخند را شنیدهاید، یعنی زمانی که مردی از ساعت ساختمان چهل طبقهای آویزان شده باشد و با مرگی که شاید فجیع باشد دست و پنجه نرم کند و شما قاه قاه به او بخندید. مردی که از همهچیز بیشتر این را بخواهد که زندگی آرامی داشته باشد ولی وارد بازیهای خطرناکی بشود که تمام وجود او را به چالش بکشد و او باخندهای متین آن را پشت سر بگذارد. مردی که صورت هاج واج و عینک پنسیاش مثل یک یادگاری در ذهن ما ماندگار شده است. مردی که صفحهی نویی در سینما را برای خود کرد.
«هارولد کلایتون لوید» بازیگر کمدی و تهیهکننده آمریکایی است که بیشتر بهخاطر فیلمهای صامتاش معروف است. کارهای خوب و محبوبیت هارولدلوید، او را در فهرست مشهورترین و محبوبترین شخصیتهای سینما قرار داده و سال 1935 هم جایزه افتخاری اسکار را نصیبش کرده است. از ویژگیهای فیلمهای هارولدلوید هیجانانگیز بودن آنهاست. صحنههای تعقیب و گریز، زد و خوردهای خندهدار و صحنههای خطرناک مثل راه رفتن روی لبه پنجره ساختمانی چندین طبقه، صحنهای از فیلم «ایمنی تا آخر» که در آن لوید از ساعتی بر دیواره ساختمانی بلند آویزان است و زیر پایش چیزی دیده نمیشود به جز خیابان، از مشهورترین صحنههای تاریخ سینماست.
«هارولد کلایتون لوید» بازیگر کمدی و تهیهکننده آمریکایی است که بیشتر بهخاطر فیلمهای صامتاش معروف است
او پس از مهاجرت خانوادهاش به کالیفرنیا فرصت بازی در نمایشهای کوچک را یافت و پس از مدتی در اولین نقش سینمایی خود ظاهر شد. به زودی با «توماس ادیسون» و کمپانی تولید فیلم او و «هال روچ» کارگردان مشهور سینما مشغول به کار شده و تبدیل به پرکارترین و محبوبترین کمدین هال روچ در نیمهی دوم دههی نخست قرن بیستم شد. همکاری لوید با هال روچ تا سال 1918 و ساخت بیش از شصت فیلم کوتاه کمدی ادامه یافت. در این سال هارولد لوید و هال روچ، شخصیت سینمایی هارولد را پدید آوردند، مرد عینکی سمپاتیکی که درگیر مشکلات روزمره زندگی است ولی سر از ماجراهای عجیب در میآورد، این شخصیت سینمایی که در آن سالها برای اغلب تماشاگران سینمای آمریکا شناخته شده بود به زودی به محبوبیت فراوانی رسید و توانست جایگاه هارولد لوید را تا حد چاپلین ارتقا دهد.
موفقیت فیلمهای او، سبب تثبیت این شخصیت سینمایی شد. پس از موفیت در تولید فیلمهای بلند، هارولد لوید از روچ جدا شد و از سال 1924 خود بهطور مستقل تهیهکنندگی و کارگردانی فیلمهایش را برعهده گرفت. او در سال 1932 با بازیگر نقش اول زن فیلمهای خود «میلدرد دیویس» ازدواج کرد که در نخستین برخورد وی را یک عروسک فرانسوی خوانده بود.

هارولدلوید که از بنیانگذاران آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به شمار میرود، در بیش از ۵۰۰ فیلم کمدی ایفای نقش کرده و از مشهورترین نماهای فیلم هایش صحنهای است که در آن از ساعتی بزرگ آویزان شده است. لوید همیشه نقش بدلهایش را هم خودش بازی میکرد. هارولد لوید اغلب عملیات بدل کاری در فیلمهایش را که شامل صحنههای خطرناکی هم بودند خود انجام میداد که بارها منجر به مصدومیتش شد و حتا در فیلم اشباح شکار شده دو انگشت شصت و اشارهاش را بر اثر انفجار بمب از دست داد که از آن پس ناچار به پوشیدن دستکشی مخصوص شد. این اتفاق در زمانی افتاد که سینمای ناطق در حال تغییر دادن سنت سینمای کمدی بود و هارولد لوید نیز با فیلمهایی که تلفیقی از شیوههای کمدیهای سینمای صامت و فیلم ناطق بود وارد این عرصه شد و توانست به موفقیت برسد.
موفقیت او به حدی رسیده بود که در واقع به نوعی تضمینکنندهی گیشهها نیز بود. یک روزنامه سینمایی در سال 1918 نوشت که نام لوید برابر است با جاری شدن پول در گیشه و آنها شوخی نمیکردند. درآمد حاصل از فروش بلیط فیلم «ایمنی، آخر از همه» که ماجرای به شهر رفتن لوید برای پول درآوردن و فرستادن آن برای نو عروسش را حکایت میکند، در آن زمان توانست مبلغ 1.58 میلیون دلار فروش داشته باشد که با محاسبات تورم امروزی، چیزی معادل 205 میلیون دلار میشود. یکسال بعد، فیلم Girl Shy «به معنی کسی که از دخترها خجالت میکشد»، معادل 217 میلیون دلار به حساب امروز و در سال 1926 فیلم «به خاطر خدا»، معادل 294 میلیون دلار به دست آورد.
فیلمهای لوید چون «پنجه گربه»، «اول پاها» و «پرسرعت» با موفقیت بسیار زیادی روبهرو شدند. اما هارولد در آغاز دههی چهل به تدریج از سینما کناره گرفت و در سال 1947 خود را بهطور کامل بازنشسته کرد. وی پس از بازنشستگی به فعالیتهای خیرخواهانه به ویژه برای کودکان معلول مشغول شد و یکی از فعالترین موسسههای خیریه برای کمک به کودکان معلول را تاسیس کرد. در طول دوران بازنشستگی از سینما وی نه تنها در زمینه عکاسی بلکه مطالعات مربوط به سینمای سهبعدی و تکنیکهای رنگی در سینما نیز فعال بود، برخی از عکسهای او از بازیگران و مدلها از جمله عکسهایش از «مرلین مونرو» پس از مرگ این بازیگر بسیار شهرت یافتند .در اوایل دهه شصت او دو فیلم از مجموعه فیلمهایش با نامهای دنیای کمدی هارولد لوید و سوی مسخرگی زندگی تهیه کرد. نمایش این دو فیلم سبب جلب توجه دوباره به فیلمهای لوید و چاپ نقدهای مثبت بسیاری درباره فیلمهای او در مطبوعات شد.
هارولد لوید در سال 1952 اسکار افتخاری آکادمی را برای استادی در سینمای کمدی و شهروند خوب بودن را دریافت کرد. این کمدین برجسته سینمای جهان در سال ۱۹۷۱میلادی در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
خبر / رادیو کوچه
در آستانه سوم اسفند، روز درویش، خبرهای رسیده از شهرستان بیدخت حکایت از آن دارد که پس از اطلاع دراویش از تحرکات مراکز امنیتی و انتظامی و آمادهباش نیروهای اداری و امدادی، از ظهر روز پنجشنبه تاکنون، با عنوان پیشگیری از زلزله، جمعی از دراویش عازم این شهرستان شدهاند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، یکی از دراویش ساکن بیدخت در گفتوگویی ضمن تایید این خبر افزود: «صبح امروز (جمعه) عدهای ازماموران انتظامی و امنیتی تحت عنوان گشتزنی، به مزار سلطانی بیدخت مراجعه کرده و پس از دقایقی محل را ترک کردند.»
وی در ادامه با اشاره به این موضوع که وقوع زلزله تاکنون در هیچ یک از نقاط جهان توسط مراکز زلزلهنگاری و متخصصان امر قابل پیشبینی دقیق نیست، افزود: «معلوم نیست چه سیاستی و چه اغراضی در پشت پرده این ماجرا وجود دارد که اینگونه ایجاد وحشت در میان شهروندان و ساکنین منطقه میکند و به حتم قصد آنها تنها مانور نیروهای امدادی برای شرایط اضطراری نیست بلکه احتمال میرود با مقاصد سو سیاسی همراه باشد.»
لازم به ذکر است مسوولان شهرستان بیدخت گناباد در پی ابلاغ نامهای از سوی مرکز استان خراسان رضوی مبنی بر وقوع زلزله در شهرستان گناباد به مرکزیت بیدخت با لغو مرخصی، کارمندان، عموم پزشکان و پرستاران را به حالت آماده باش درآوردهاند.
شنبه 30 بهمن 89/ 19 فوریه 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیدهی اخبار مطبوعات شنبه ایران
دایرهی شکسته- «وقتی آدمبرفی ما آب نمیشود»- مهشب تاجیک
بخش اول خبرها
اوراق زرین- «حماسهسرایی در ایران» (جهانگیرنامه)- رضا افتخاری
روز نگاشت- «هنر مستقل انقلابی» – محبوبه
مهمترین اخبار اقتصادی هفته- «ثبات خیالی اقتصاد با رقمسازی و سرکوب»- حامد فرمند
پسنشینی تند- «اصلاح ناپذیران»- اکبر ترشیزاد
شجریان و جنبش سبز ایران- «شام تاریک ما را سحر کن»- مازیار مهدویفر
بخش دوم خبرها
مجله جاماندگان- «قدیسان ارزان ملایان»- شراره سعیدی
مجله خبری کابل- آرین
قصههای ما، از رویا تا واقعیت- «تدی- پنگوئن واقعی برای در آغوش کشیدن و آدمهای سیاه و سفید»- شهره شعشعانی
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
در جریان تجمعات ٢۵ بهمن ماه در حمایت از حرکتهای مردمی در تونس و مصر که از سوی رهبران معترضان به دولت، میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعلام شده بود، در شهرستان بابل، دستکم ١٣ نفر بازداشت شدند که تعدادی از آنان به زندان متیکلای و بند قرنطینه انتقال یافتهاند.
به گزارش جرس، در میان این دستگیرشدگان دو نفر زیر سن قانونی هستند که نام یکی از آنها رامتین مقدادی جوان ١٧ ساله است.
همچنین روز پنج شنبه ٢٨ بهمن اعلام شد که زندانیان در بخش قرنطینه این زندان قرار گرفتهاند. برخی خبرها حاکی از آن است که بازداشت شدگان مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی، قبل از انتقال به زندان قرار گرفتهاند. قرار است که روز یکشنبه اول اسفندماه، بازداشتشدگان به دادگاه منتقل شوند.
گفتنی است روز بیست و پنجم بهمن ماه، در جریان تجمعات مردمی تعدادی از شهروندان در تهران، مشهد، شیراز و اصفهان بازداشت شدهاند.
خبر / رادیو کوچه
دیدهبان حقوق بشر که از گروههای مدافع حقوق بشر است، میگوید در ناآرامیهای خشونتآمیز در لیبی دستکم هشتاد و شش نفر کشته شدهاند. کانون اصلی ناآرامیهای ضددولتی، شهر بنغازی، دومین شهر بزرگ لیبی است. مخالفان دولت، کنترل مناطق بزرگی از این شهر را در دست گرفتهاند.
بنابر گزارش بیبیسی، اکنون یک واحد ویژه نظامی وارد بنغازی شده است. فرودگاه این شهر نیز تعطیل است.
ساکنان بنغازی گفتهاند که برق شهر قطع است و تانکهای ارتش در مقابل کاخ دادگستری مستقر شدهاند.
در دستکم پنج شهر دیگر نیز وقوع ناآرامیهایی گزارش شده است. مخالفان دولت لیبی همچنین از درگیری شدید نیروهای دولتی و معترضان در شهر البیضا خبر دادهاند. طرابلس، پایتخت لیبی، نیز شاهد ناآرامیهایی در ابعاد کوچکتر بوده است.
پیشتر گزارش شده بود که در پی گسترش تظاهرات ضدحکومتی در لیبی، دولت برق و اینترنت را قطع کرد. دولت برای کنترل ناآرامیها، برخی از سایتها مانند شبکه اجتماعی فیسبوک و شبکه خبری الجزیره عربی را نیز مسدود کرده است.
دولت معمر قذافی همچنین برای آرام کردن معترضان از آمادگی خود برای جایگزینی چند نفر از مقامهای دولتی خبر داده است.
بیشتر بخوانید:
«برکناری یک مقام امنیتی لیبی»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان گفت تصمیمگیرنده نهایی در مورد ایجاد پایگاه دایمی آمریکا در افغانستان افغانها میباشند.
آقای کرزی که امروز در یک نشست خبری مشترک با رییس جمهوری کروشیا در کابل صحبت میکرد گفت افغانستان در منطقهی پر تشنج موقعیت دارد و در مورد ایجاد پایگاه دایمی آمریکا منافع افغانستان در نظر گرفته میشود.
روز گذشته وزارت خارجه روسیه با انتشار یک اعلامیه گفته است ایجاد پایگاه دایمی آمریکا در افغانستان روند صلح را خدشهدار ساخته و کشورهای همسایه افغانستان را خشمگین میکند.
اما رییس جمهوری کرزی گفت در مورد ایجاد پایگاه دایمی آمریکا، نظرات کشورهای همسایه با ارزش است و در توافق برای ایجاد این پایگاهها، بحث اول ایجاد صلح و توقف جنگ میباشد.
ایو جوسی پوویچ (Ivo Josipovic) رییس جمهوری کروشیا که کشورش در چوکات ناتو بیش از 300 سرباز در افغانستان دارد گفت این کشور به کمکهایش تا زمانی که افغانستان خواسته باشد ادامه میدهد.
وی افزود کروشیا از دو روز به این سو یک نمایندهی در افغانستان تعیین کرده تا برای هماهنگی و گسترش روابط میان دو کشور گفتوگو کند.
سربازان کروشیا بیشتر در شمال افغانستان فعالیت دارند.
پس از راهپیمایی 25 بهمن ماه، برخی افراد منسوب به دولت و روحانیون در شهر قم با انتقاد از موضع نامشخص آیتاله هاشمی رفسنجانی برابر رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی و سکوت وی، خواستار کنارهگیری او از ریاست مجلس خبرگان رهبری و دیگر مسوولیتهای آیتاله هاشمی شدهاند. این در حالی است که تاکنون پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران آیتاله هاشمی بارها در محافل مختلف بر سخنرانی خود در آخرین نماز جمعه تهران در سال گذشته تاکید کرده و اظهار داشته است که به مواضع خود اعتقاد دارد.
از سویی دیگر این نخستین بار است که مخالفان آیتاله هاشمی بهطور علنی مواضع خود را برابر وی ابراز میدارند.
Click here to view the embedded video.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
نوزدهم فوریه برابر با زادروز «آندره برتون» شاعر و نویسنده و پیشگام و نظریه پرداز «فراواقعگرا» یا «سوررئالیست»، فرانسوی است. به جز اشعار فراوان برتون سه اثر وی با نامهای «نادیا»، «عشق دیوانهوار» «آرکان17» قابل توجهتر از دیگر آثار او هستند. وی زاده سال 1896 بود و در سال 1966 درگذشت.
«آندره برتون» در نوزدهم فوریه سال 1896 در «نورماندی، فرانسه» زاده شد و دوران کودکی را در «بریتانی» گذراند. خانواده برتون در حومه پاریس زندگی میکردند و آندره برتون در آنجا به مدرسه میرفت و با الهام از سمبولیستها شعر میگفت و پس از پایان تحصیلات دوره مقدماتی، تحصیل در رشته پزشکی را آغاز کرد.
در سال 1915 برتون روانپزشک، به خدمت نظام در رسته بهداری فراخوانده شد، او سپس نظریههای «فروید» را کشف کرد و به درمان بیماران روانی پرداخت. این فعالیت نظرات او را درباره ذهن و ناخودآگاه شکل بخشد. کمی بعد با «ژاک واشه»، هنرمند نامتعارف و اسرارآمیز آشنا شد و واشه او را به سنجش دوباره عقایدش درباره ادبیات و هنر واداشت.
بعد از مرگ واشه، برتون متن خودبهخودی میدانهای مغناطیسی را با «فیلیپ سوپو» نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی مینویسد و به «جنبش نیهیلیستی» و خودنمایانه «دادا» علاقهمند میشود و در سال ۱۹۲۰ که رهبر جنبش دادا، به پاریس میآید. برتون مشتاقانه به فعالیتهای پرشور و شر این جنبش پای میگذارد. در سال 1922 برتون با «سیمون کان» ازدواج میکند و دو سال بعد برتون از جنبش دادا جدا میشود و خود جنبش «فراواقعگرایی» را بنیاد مینهد و بیانیه فراواقعگرایی را منتشر میکند.
این جنبش که ویژگی عمدهاش توجه به رویا و فعالیت خودبهخودی ذهن است، برخی از اصیلترین اذهان را به سوی خود میکشاند، افرادی چون «لویی آراگون» و «پل الوار» نزدیکترین دوستان برتونو و «روبر دسنوس»، «ماکس ارنست»، «آنتونن آرتو»، «ژاک پرهرو»، «ایو تانگی»، «بنجامین پره»، «ریمون کنو»، «میشل لیریس»، «آندره ماسون» و «من ری» اعضای اولیه این گروه بودند.

در سال 1926 برتون با «نادیا» آشنا میشود و گفته شده نادیا الهامبخش معروفترین آثار اشعار اوست. در همان سال برتون به هوای تاثیر نهادن بر فضای اجتماعی و سیاسی، رابطهای پرتلاطم با حزب کمونیست را آغاز میکند و برای مدتی کوتاه، در سال ۱۹۲۷ به آن حزب میپیوندد و سال 1929 باورهای سیاسی وی سبب میشود تا بسیاری از فراواقعگرایان از این جنبش اخراج شوند.
در همین سال او متن آتشین بیانیه دوم فراواقعگرایی را منتشر کرد و پس از این بیانیه «سالوادور دالی»، «لوییس بونوئل»، «رنه شار» و «آلبرتو جاکوموتی» به فراواقعگرایی پیوستند. در همین سال برتون از همسرش سیمون جدا شد و پنج سال بعد با «ژاکلین لامبا» آشنا شد و با او ازدواج کرد. این زن الهام بخش کتاب «عشق جنونآسا» بود و از این ازدواج صاحب دختری شد.
برتون در سال 1935 بعد از آنکه از حق سخنرانی در کنگره نویسندگان برای دفاع از فرهنگ، محروم میشود، از حزب کمونیست خارج شد. برتون که از هواداران دیرین «لئون تروتسکی» بود، در سال 1938 این انقلابی تبعیدی را در مکزیک دیدار میکند و متن بیانیه «برای هنر مستقل انقلابی» را با او مینویسد و پس از بازگشت به فرانسه در تشکیل سازمان «تروتسکیستی فدراسیون بینالمللی هنر مستقل» فعالیت کرد.
اما شروع جنگ برنامه او را ناتمام گذاشت و بعد از شکست فرانسه برتون، در هراس از خفقان و سرکوب حکومت ویشی همراه خانوادهاش اروپا را ترک کرد و به نیویورک پناه برد و در آنجا فعالیتهای گوناگون فراواقعگرایانه را با تبعیدیان دیگر، سامان داد. در این دوره از ژاکلین جدا شد و با «الیسا بیندهوف» ازدواج میکند و در سال ۱۹۴۶ با همسرش به فرانسه بازگشت.
او کوشد دیگر بار با دوستان گذشتهاش پیوند برقرار کند، اما بسیاری از آنان گرفتار وابستگیهایی متضاد شده بودند و در اوایل دهه ۱۹۵۰ تنها شماری اندک از فراواقعگرایان پیش از جنگ همچنان در گروه مانده بودند و این سبب جدایی بیشتر برتون از همنسلهای خود شد و در آن زمان «کلید دشتها»، که آخرین کتاب عمده برتون بود منتشر شد.
در دهه 1950 تا 1960 آندره برتون که شماری از زنان و مردان جوان به دور او جمع شده بودند همچنان رهبری جنبش سازمان یافته فراواقعگرایی را در دست داشت و سرانجام در بیستوهشتم سپتامبر سال 1966 در سن 70 سالگی درگذشت.
در آثار برتون به جز اشعار بسیار زیاد و پراکندهی او که به زبانهای مختلف و با نامهای مختلف منتشر شده است، سه اثر برتون با نامهای «نادیا»، «عشق دیوانه وار» «آرکان17» قابل توجهتر هستند. آندره برتون میگوید: «جنبش ما حرکتی بر خلاف جریان آب بود. ما با واکنشی قهرآمیز در برابر بیمایگی فکر، که نتیجه قرنها عقلگرایی بود به هر چیز شگفت روی آوردهایم و بیهیچ قید و شرطی از آن هواداری کردیم.»
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
سایت شعرنو
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
منبع: وبلاگ مهدی خزعلی
آن روز حاج سعید بازجو از من پرسید: «نماز جمعه می روی؟»
گفتم: «اگر امام عادل پیدا کنم، حتمن میروم.»
گفت: «نماز آقای جنتی میروی؟»
گفتم: «مشکل من عدالت ایشان نیست، مشکل دیانت ایشان است.»
امام جمعهای که تریبون نماز جمعه را با محکمه اشتباه گرفته است و خود حکم صادر میکند و دستور میدهد کسانی را از حقوق اولیه شهروندی محروم نمایند، عادل است؟ مگر مملکت قانون ندارد؟ مگر قضا ندارد؟ عزیز من میخواهی چیزی هم بگویی اینطور در ملاعام نگو، یواش در گوش قاضیالقضات بگو، که ظاهر استقلال قاضی حفظ شود. درست است که شما هر چه میخواهی میگویند: «سمعن و طاعتن» اما این را علنی نفرمایید، ممکن است شما را به بیقانونی و بیدینی متهم کنند، چون دستور حبس توسط غیر مرجع قضایی خلاف قانون و دین است.
باز هم مصریها که ثابت کردند از ما با فرهنگترند، آنها در نهایت تقاضای محاکمه مبارک را داشتند، در واقع تشخیص حکم با قاضی است، اما در نماز جمعه و فیضیه و مجلس حکم صادر میکنند و تقاضای اجرا دارند.
من به صراحت میگویم، ما پس از پیروزی- که دور نیست – همه جنایتکاران و خلافکاران را به محکمه عدل میسپاریم، از محاکمه علنی آنها بیم نداریم و همه حقوق متهم را از جمله داشتن وکیل و ملاقات را به رسمیت میشناسیم و تمام استانداردهای محبس را رعایت میکنیم، از شکنجه و انفرادی برای گرفتن اقرار و اعتراف خبری نخواهد بود، اجازه نخواهیم داد بیش از مجازات مصرح در قانون اعمال شود و حتا زندانبانی به متهم جنایتکار «تو» بگوید. باز هم برای طول عمر جنتی دعا میکنم، چون به کمتر از محاکمه او راضی نمیشوم.
29 بهمن 1389
خبر / رادیو کوچه
شامگاه جمعه، تیراندازی مجدد نیروهای دولت بحرین به سوی مردم معترض در منامه دهها مجروح برجای گذاشته است. هم زمان، پادشاه بحرین خواهان آغاز گفتوگوی ملی بین جناحهای مختلف در کشورش شده است.
به گزارش الجزیره، معترضان اظهار داشته که سربازان در این حمله بدون هشدار قبلی، از گلوله واقعی و گاز اشکآور استفاده کردند. به گفته مقامهای دولتی، حداقل ۶۰ نفر زخمی شدهاند.
همچنین حداقل در یک مورد نیز سربازان به بالای سر جمعیت گلولههای ضدهوایی شلیک کردند تا آنها را به فاصله گرفتن از حصارهای امنیتی وادار کنند.
ولیعهد بحرین که معاون فرمانده کل نیروهای مسلح است از مردم خواست که خیابانها را ترک کنند.
بر اساس گزارش ها، مخالفان دولت تظاهرات خود را که برای روز شنبه برنامهریزی شده بود، به تعویق انداختهاند.
شیخ عیسی قاسم، رهبر شیعیان بحرین «کشتار» معترضان که بیشتر شیعه هستند را محکوم کرده و هشدار داده که این کار مانع از گفتوگوی جامعه شیعیان با دولت میشود.
بیشتر بخوانید:
«بیش از ۲۳۰ کشته و مجروح در بحرین»
رادیو کوچه
در هفته بیستوسوم لیگ برتر فوتبال ایران، تیمهای مدعی ذوب آهن، استقلال و سپاهان دیدارهای خود را با پیروزی پشت سر گذاشتهاند.
ذوب آهن پس از دو باخت پیاپی هفتههای گذشته، این بار در خانه با ۶ گل صنعت نفت آبادان را شکست داد و با ۴۵ امتیاز در صدر جدول ماند.
سپاهان، دیگر تیم اصفهانی برابر پاس در همدان به برتری یک بر صفر رسید و به فاصله ۳ امتیازی با ذوب آهن صدرنشین، همچنان در کورس قهرمانی است.
تراکتورسازی تبریز و مس کرمان، دیگر تیمهای بالانشین جدول، این هفته مقابل حریفانشان شکست خوردند. تراکتورسازی دو بر صفر در زمین ملوان انزلی مغلوب شد و مس کرمان با یک گل به میزبانش، فولاد خوزستان باخت.
در سایر دیدارها، صبای قم یک بر صفر شهرداری تبریز را برد و دیدار تیمهای استیل آذین با پیکان و راه آهن با سایپا با تساوی بدون گل به پایان رسید.
در ادامه این رقابتها، تیم فوتبال استقلال پس از دو پیروزی پیاپی ۳ بر ۱ مقابل پیکان و استیل آذین، این هفته با همین نتیجه نفت تهران را شکست داده است.
استقلال با این برد ۴۳ امتیازی شد و رده دوم و فاصله دو امتیازی با ذوب آهن صدرنشین را حفظ کرد.
در تنها بازی باقیمانده از هفته بیست و سوم لیگ برتر، روز شنبه پرسپولیس در بوشهر مقابل شاهین به میدان میرود.
پرسپولیس با ۳۴ امتیاز در رده ششم و شاهین بوشهر با ۲۳ امتیاز در رده چهاردهم جدول قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
«آغاز لیگ فوتبال، همه به دنبال سه امیتاز»
رادیو کوچه
1876 میلادی- زادروز «کنستانتین برانکوزی» پیکرهساز رومانیایی است. وی به دلیل دستیابی به فرم ناب و ایجاز بیان، یکی از چهرههای درخشان در پیکرسازی مدرن است.
کودکی برانکوزی در روستایی در کوههای «کارپاتیان» رومانی گذشت. منطقهای که صنایعدستی سنتی و محلی آن به ویژه حکاکی روی چوب، معروف است. الگوهای ساده هندسی این کارها در آثار او دیده میشود. کنستانتین در حکاکی و ساخت اشیای چوبی که در کودکی میساخت استعداد زیادی نشان داد. در ۹ سالگی برای پادویی از روستا به نزدیکترین شهر بزرگ رفت. در ۱۳ سالگی به کریوا رفت و چند سالی در یک مغازه بقالی کار کرد. در ۱۸سالگی صاحبکارش که استعداد او را در حکاکی دیده بود، هزینه تحصیلش را در هنرستان کریوا پرداخت. در سال ۱۸۹۸ با رتبه ممتاز درس را تمام کرد. به مدرسه هنرهای زیبای بخارست رفت و مجسمهسازی را بهطور آکادمیک فرا گرفت.
با آمادئو مودیلیانی، تجربههای پیکرهسازی با بهرهگیری از مجسمههای آفریقایی را دنبال کرد و از هنر قومی کشورش تاثیر گرفت. در همین زمان، روش شکلدهی را وانهاد و به روش کندهکاری روی آورد.
برانکوزی، مانند بسیاری از هنرمندان نوگرا، به هنر بدوی جلب شد، ولی بیش از آن تحتتاثیر هنر قومی زادگاهش و هنر مشرقزمین قرار گرفت. او با سادهسازی شکلها به نتایج درخشان دست یافت، چنانکه یکی از نخستین مجسمههایش به نام «بوسه» (۱۹۰۸) را برگردان سهبعدی «پرده دوشیزگان آوینیون پابلو پیکاسو» میدانند. مجسمههای «تولد جدید» (۱۹۱۵) و «آغاز جهان» (۱۹۲۴) او نمادهای عام زندگی و باروری را نشان میدهند.
نومایگی کا او بر پیکرهسازی انتزاعی نیمه نخست سده بیستم بسیار اثر گذاشت. او با شیوه انتزاعی خاص خود قادر بود جوهر مفهوم معینی را در فلز یا سنگ مجسم کند. کار عمدهی برانکوزی در سالهای آخر عمر، صیقل دادن و پرداخت سطح آثار اولیهاش بود. «ستون بیانتها» و «ماهی» از دیگر آثار او هستند.
1945 میلادی- نبرد «ایوجیما» در اواخر جنگ جهانی دوم بین نیروهای دریایی ایالات متحده و ژاپن انجام شد و در طی آن جزیره ایوجیما به اشغال ایالات متحده درآمد. بیش از 22 هزار ژاپنی و 6800 نیروی آمریکایی در پنج هفته نبرد خونین در فوریه تا مارس 1945 در این جزیره کشته شدند. آمریکاییها تا پس از جنگ در جزیره مستقر شدند و در 1968 از ژاپن بازگشتند.
بر اساس داستان نبرد ایوجیما تاکنون فیلم آمریکایی «پرچمهای پدران ما» (Flags of Our Fathers)و فیلم ژاپنی «نامههایی از ایوجیما» (Letters from Iwo Jima)هر دو فیلم با کارگردانی «کلینت ایستوود» (Clint Eastwood) در سال 2006، ساخته شده است.
1959 میلادی- دولت انگلستان موافقت کرد به جزیره قبرس مستعمرهاش استقلال دهد. این استقلال از 16 آگوست 1960 عملی شد. قبرسیها برای کسب این استقلال مبارزات خونین کرده بودند. رهبر اصلی آنان در این مبارزات اسقف ماکاریوس بود. ماکاریوس پس از تحقق استقلال، به ریاست جمهوری قبرس انتخاب شد.
جمهوری قبرس کشوری جزیرهای است، در شرق دریای مدیترانه که پایتخت آن «نیکوزیا» است. این کشور به دو بخش ترکنشین و یونانینشین تقسیم میشود که در آن هردو زبان ترکی و یونانی رسمی هستند. یونانیها ارتودوکس و ترکها مسلمان هستند.
1997 میلادی- «دنگ شیائوپینگ» رهبر پیشین چین در 92 سالگی به دلیل بیماری پارکینسون درگذشت. شیائو پینگ از سال 1978 میلادی رهبری یک میلیارد چینی را به عهده گرفت. او در سال 1904 در چین به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی، در 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و با گرایش به افکار کمونیستی، به حزب کمونیست فرانسه پیوست. پینگ پس از پنج سال به مسکو رفت و با مراجعت به چین، در شمار هواداران رهبر کمونیستهای چین قرار گرفت.
دنگ شیائوپینگ در سال 1952 به معاونت نخستوزیری چین و سپس به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست انتخاب شد. پینگ در آغاز انقلاب فرهنگی چین، دبیر اول حزب کمونیست این کشور بود و یکی از پنج رهبر اصلی چین به شمار میآمد. اما رهبران انقلاب فرهنگی، دنگ شیائو را از مقامش عزل کردند. وی چند سال در یکی از روستاها به حالت تبعید به کار پرداخت و پس از آن، خدمتکار یک رستوران شد. با این حال، دوستان وی تلاش زیادی برای اعاده حیثیت او به عمل آوردند تا این که در سال 1973، به عنوان نخستوزیر چین معرفی شد. دنگ شیائو پینگ از سال 1978 به مدت 12 سال رهبر بلامنازع چین بود.
وی با سیاست اصلاح اقتصادی به میدان آمد و در این مسیر موفقیتهای چشمگیری به دست آورد. او با انجام سرکوبهای سیاسی عملن حزب حاکم را در کشور چین به اوج رساند و در عوض به اصلاح امور اقتصادی و گسترش آزادیهای اجتماعی در چین دست زد. امروزه پیشرفت اقتصادی چین محصول اندیشههای وی است. در دوره پینگ، کشور چین، تحولات زیادی را در زمینههای اقتصادی و سیاسی پشتسر گذاشت. گرایش چین به سوی اقتصاد آزاد و گسترش رابطه با غرب نیز از اندیشههای دنگ شیائو پینگ است.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1303 خورشیدی- چهار روز پس از تصویب مجلس شورای ملی، ژنرال رضاخان پهلوی رسمن خود را فرمانده کل نیروهای مسلح ایران اعلام داشت.
1878 میلادی- اختراع و ثبت گرامافون توسط توماس ادیسون.
1951 میلادی- «آندره ژید» نویسندهی فرانسوی در 82 سالگی درگذشت.
1986 میلادی- دانشمندان فضایی شوروی ایستگاه فضایی «میر» را به فضا فرستادند.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد در «حصر خانگی» قرار گرفتهاند و ارتباط آنها قطع شده و نیروهای امنیتی جای محافظان وی را گرفتهاند.
به گزارش سایت کلمه، حصر خانگی آقای موسوی و خانم رهنورد از روز 25 بهمن آغاز شده و «از روز 27 بهمن کامل شده و با قطع آخرین ارتباطات محدود آنها، هیچ اطلاعی از وضعیت سلامتشان در دست نیست.»
بنابر این گزارش، محافظان آقای موسوی نیز برکنار شده و نیروهای امنیتی جای آنها را گرفتهاند.
پیش از شروع راهپیمایی روز دوشنبه 25 بهمن (14 فوریه) گزارش شده بود که تمامی ارتباطات آقای موسوی و همسرش، قطع و کوچه منتهی به خانه مسکونی آنان مسدود شده است و امکان رفت و آمد به این خانه وجود ندارد.
بنابر این گزارش، دختران آقای موسوی سعی کردهاند تا از وضعیت پدر و مادرشان اطلاعی به دست آورند اما «ماموران مستقر در اطراف خانه، اجازه نزدیک شدن به محل سکونت والدینشان را به آنها نمیدهند.»
ماموران به دختران آقای موسوی گفتهاند که «از طرف دادستان، مامور حصر آقای موسوی هستند اما از ارایه هر گونه کارت، نامه و حکم در این باره خودداری میکنند.»
این در حالی است که مهدی کروبی، از دیگر رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی نیز از روز 22 بهمن در حصر خانگی بهسر میبرد.
بیشتر بخوانید:
«مردم و مسوولان برای محاکمه سران فتنه صبر کنند»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
1) تظاهرات روز خشم مردم لیبی به خاک و خون کشیده شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=55061
در روز خشم مردم لیبی، صدها نفر درشهرهای مختلف این کشور در اعتراض به سیاستهای دیکتاتورانه قذافی به خیابانها آمدند که شش نفر در جریان درگیری با نیروهای امنیتی در شهرهای بیضا و بنغازی جان خود را از دست دادند.
2) آیتاله جنتی: سران فتنه، ساقط و بیآبرو هستند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=55046
خطیب موقت نماز جمعه تهران در خصوص درخواست مردم برای اعدام موسوی و کروبی گفت: «باید اعلام کنم که اینها معدوم شدهاند و در جامعه سقوط کرده و آبرویشان رفته است.»
به گزارش فارس، آیتاله احمد جنتی امام جمعه موقت تهران دیروز خطاب به فتنهگران گفت: «بنده به اینها میگویم که شما عمرتان تمام شده است.»
خطیب موقت نماز جمعه تهران در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: «اینکه برخی دوستان محاکمه سران فتنه را تقاضا میکنند جز مصلحتاندیشی قوه قضاییه است.» آیتاله جنتی گفت: «باید ارتباط سران فتنه از مردم قطع شود و در خانههای آنها بسته و رفت و آمدهای آنها محدود شود. باید تلفن و اینترنت آنها قطع شده و آنها در خانههای خود زندانی شوند.»
خراسان
1) دولت بحرین مردم راقتل عام کرد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=30&id=608910
شب گذشته نیروهای امنیتی بحرین در اقدامی وحشیانه به منظور متفرق ساختن معترضان بحرینی آنها را از زمین و آسمان مورد هدف قرار دادند. به گزارش بیبیسی واحدهای ارتش بحرین بالای سر جمعیت تظاهرکننده سلاحهای ضد هوایی شلیک کردهاند تا آنها را وادار کنند از حصارهای امنیتی فاصله بگیرند. شبکه الجزیره به نقل از شاهدان عینی در میدان لولو گزارش داد که ارتش با مسلسل به سوی مردم شلیک میکرده است.
2) رییس قوه قضاییه: «مردم مطمئن باشند در برخورد با فتنهگران کوتاهی نخواهیم کرد»
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=30&id=608967
با ادامه محکومیت گسترده تحرکات غیرقانونی روز ۲۵ بهمن، آیتاله صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه روز پنجشنبه گذشته در همایش قضات دادگستری کل استان تهران تصریح کرد که سران فتنه بدانند، اجازه نخواهیم داد که با اطلاعیه پراکنیهای شوم خود میان ملت احساس ترس، ناامیدی و یاس کنند. رییس قوه قضاییه با تاکید بر اینکه این قوه مسلمن فتنهگران را تحت تعقیب قرار میدهد، افزود: «در عین رسیدگی به وضعیت آنها اجازه نخواهیم داد، جریان فتنه با همه جنایاتشان، خودشان را در رسانههای غربی قهرمان نشان دهند.»
کیهان
1) شاهزاده سعودی: اعتراضات مردمی به زودی عربستان را فرا میگیرد
http://www.kayhannews.ir/891130/16.htm#other1604
یک عضو ارشد خاندان سلطنتی آل سعود، بر انجام اصلاحات ضروری برای مقابله با ناآرامیهای احتمالی در عربستان تاکید کرد.
شاهزاده «طلال بن عبدالعزیز» در گفتوگو با شبکه «بیبیسی» گفت: «اگر اصلاحات صورت نگیرد، عربستان میتواند کشور بعدی باشد که قیامهای عمومی آن را در مینوردد.»
2) مجازات فوری سران فتنه، مطالبه دهها میلیون تظاهرکننده ایرانی
http://www.kayhannews.ir/891130/3.htm#other301
روز گذشته مردم آزاده کشورمان پس از اقامه نماز جمعه با راهپیمایی آگاهانه و باصلابت خود، نفرت، خشم و انزجارشان را از تحرکات پلید سران فتنه و منافقین و سلطنتطلبان همپیمانشان به نمایش گذاشتند.
در تهران نیز نمازگزاران با شعارهایی که علیه سران فتنه میدادند، وارد میدان انقلاب شده و این میدان را مملو از جمعیت کردند.
ایران
1) سکته بنعلی، مبارک در کما
http://www.iran-newspaper.com/1389/11/30/Iran/4727/Page/6/Index.htm#
در اوج قیامهای مردمی کشورهای عربی، رسانههای عربی خبر دادند که دیکتاتور 74 ساله سابق تونس «دو روز پیش» براثر سکته مغزی هنگام مداوا در یک بیمارستان جده به «کما» رفت و حال وی وخیم گزارش شده است. سفیر آمریکا در تونس نیز مدعی شده که بن علی جان خود را از دست داده است. پس از انتشار این خبر تظاهراتی در خیابانهای تونس برگزار شد.
روز گذشته مقامات نظامی تونس از رهگیری تماس تلفنی محرمانه لیلا طرابلسی همسر «زینالعابدین بن علی» رییس جمهوری مخلوع تونس پرده برداشتند که در آن تهدید کرده بود اگر عماد برادرش که بهعنوان یکی از نمادهای فساد رژیم گذشته زندانی است، آزاد نشود تونس را به آتش میکشد. از سوی دیگر حسنی مبارک رییس جمهوری سابق مصر که اندکی پس از بنعلی مجبور شد استعفا دهد، قرار است برای معالجه به بیمارستان «رودلفینر هاوس» به وین برود. پزشکان مصری اعلام کردند، مصری بهدلیل فشار خون بالا و مشکلات روانی وخیم است.
2) نماینده تهران در مجلس: «هاشمی باید صریحن اعلام کند در کدام اردوگاه قرار دارد»
http://www.iran-newspaper.com/1389/11/30/Iran/4727/Page/3/Index.htm#
فاطمه آلیا در گفتوگو با شبکه ایران گفت: «در حال حاضر دو اردوگاه پیروی از ولایت فقیه و اردوگاهی که مستقیم یا غیرمستقیم با حمایت یا سکوت خود زمینه را برای فتنهگران مساعد میکند داریم.»
وی با تاکید بر اینکه هاشمی باید صریحن اعلام کند در کدام اردوگاه قرار دارد، خاطرنشان کرد: «در صورتی که هاشمی این کار را انجام ندهد باید بداند فتنهگران و افرادی که مواضع مبهم دارند یا سکوت کردهاند در یک خط قرار گرفته و مورد نفرت مردم قرار میگیرند.»
آفرینش
1) گل: «با ایران درباره یک نقشه راه هستهای توافق کردیم»
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13953#77970
رییس جمهوری ترکیه پس از بازگشت از ایران به کشورش اعلام کرد: «ترکیه برای همکاری در خصوص یک نقشه راه جدید برای برنامه هستهای جمهوری اسلامی با ایران توافق کرده است.»
2) ابلاغ سیاستهای کلی نظام در6 بخش ازسوی مقام معظم رهبری
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=77979
مقام معظم رهبری سیاستهای کلی نظام در امور ترویج و تحکیم فرهنگ ایثار و جهاد و ساماندهی امور ایثارگران، شهرسازی، مسکن، تشویق سرمایهگذاری، پدافند غیرعامل و امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات( افتا) را ابلاغ فرمودند. به گزارش ایسنا، در این سیاستهای ابلاغی که به عنوان راهنمای دستگاههای اجرایی، تقنینی و نظارتی است، مقام معظم رهبری خط مشی و جهتگیری نظام را در شش بخش مذکور تعیین فرمودند.
دنیای اقتصاد
1) احتمال افزایش عوارض ساخت
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=244078
انبوهسازان در پی تصمیم شهرداری تهران به افزایش عوارض ساختوساز، از مدیریت شهری خواستهاند نسبت به این اقدام تجدیدنظر کند تا نقدینگی ضعیف در اختیار سازندهها تحت تاثیر این افزایش قیمت، بیش از این آسیب نبیند.
شهرداری درصدد ارایه لایحهای به شورایشهر است تا به واسطه آن نرخ انواع عوارض شامل پروانه ساختمانی، پایانکار و تراکم را که حدود 5 سال است تغییری نکرده، بین 10 تا 30 درصد افزایش دهد. هر چند مسوولان شهری این افزایش نرخ را، واقعیشدن عوارض میدانند، اما سازندهها معتقدند تاثیر آن مستقیم بر هزینههای ساختوساز خواهد بود و میتواند قیمت تمامشده مسکن را متورم کند.
2) بسته پولی 90 نهایی شد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=244047
بسته سیاستی- نظارتی شامل سیاستهای پولی، اعتباری و نظارتی نظام بانکی در سال 90 پس از سه بار ویرایش در بانک مرکزی نهایی شد و برای تصویب و ابلاغ در دستور کار شورای پول و اعتبار قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، این بانک از سال 1387 تصمیمات و برنامههای خود در حوزه سیاستهای پولی، اعتباری و نظارتی را در قالب بستههای سیاستی – نظارتی برای موسسات اعتباری و فعالان اقتصادی کشور تبیین و پس از تصویب شورای محترم پول و اعتبار جهت اجرا به شبکه بانکی کشور ابلاغ مینماید.
خبر / رادیو کوچه
علیاکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، روز جمعه در تماس تلفنی با وزیر امور خارجه اسپانیا در خصوص بازداشت مسوول امور کنسولی اسپانیا در ناآرامیهای روز ۲۵ بهمن در تهران عذرخواهی کرده است.
شبکه تلویزیونی کانال 4 اسپانیا در خبری اعلام کرد که علیاکبر صالحی، به همتای اسپانیاییاش اعلام کرد که بازداشت کنسول اسپانیا «اشتباه» بوده است.
این در حالی است که رسانههای ایران هنوز درباره این تماس تلفنی و سخنان آقای صالحی خبری منتشر نکردهاند.
به گفته خبرگزاری اسپانیایی افه، ایگناسیو پرز کامبرا، مسوول امور کنسولی اسپانیا، روز ۲۵ بهمن توسط نیروهای موسوم به لباس شخصی منسوب به دولت، در نزدیکی محلی که معترضان ایرانی تجمع کرده بودند، بازداشت شده و پس از حدود چهار ساعت و نیم آزاد شده است.
از سویی دیگر خبرگزاری اسپانیا بیان داشت مسوول امور کنسولی اسپانیا هنگام بازداشت نزدیک در ورودی سفارت اسپانیا بوده است.
دولت اسپانیا این اتفاق را رخدادی «بسیار جدی» خوانده بود و تهدید کرده بود که اگر ایران ظرف ۴۸ ساعت عذرخواهی نکند، سفیر خود را از تهران فرا خواهد خواند.
وزیر خارجه اسپانیا، خانم جیمنز روز سهشنبه ۱۵ فوریه به پارلمان اسپانیا گفته بود که پلیس ایران این دیپلمات اسپانیایی را «بدون در نظر گرفتن موقعیت دیپلماتیک» بازداشت کرده بوده و به همین دلیل کنوانسیون وین درباره قوانین بینالمللی بین دولتها را نقض کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر