
روز جمعه، تشکل راه سبز اتاوا در بیانیهای ضمن برپایی مراسمی به دلیل بزرگداشت کشتهشدن دو تن از تظاهرکنندگان ۲۵ بهمن ماه، صانع ژاله و محمد مختاری در سراسر کانادا، از برگزاری تجمعی در روز شنبه 19 فوریه برابر با سیام بهمنماه در مقابل پارلمان کانادا خبر دادهاند.
این تجمع از ساعت 6 بعدازظهر به وقت اتاوا برگزار میشود.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
حماسه ۲۵ بهمن بار دیگر ثابت کرد که ملت ایران عزم خود را برای رسیدن به آزادی جزم کرده است. حضور پر شور مردمی که ضرب و شتم، دستگیری و شهادت را به جان خریده بودند و با وجود تدابیر شدید امنیتی به خیابانها آمده بودند تا یکصدا خواهان کنارهگیری دیکتاتور شوند، به اقتدارگرایان و آنها که چشمهای خود را به روی واقعیتهای امروز ایران بستهاند یادآوری کرد که جنبش آزادیخواهی ایرانیان همچنان پویا و استوار به حرکت هوشمندانه خود ادامه میدهد و هر زمان که اراده کند خیابانها را در اختیار خواهد گرفت.
متاسفانه کودتاگران اینبار هم نه تنها حاضر به شنیدن صدای مردم معترض نشدند بلکه با بیرحمی و قصاوت به سرکوب مردمی که خواسته مشروع برخورداری از آزادی را فریاد میزدند پرداختند و برخلاف ادعاهای پوشالی سران حکومت مبنی بر حمایت از تحولات آزادیخواهانه منطقه با بیشرمی تمام دو تن از جوانان پاک این مرز و بوم را به شهادت رساندند.
راه سبز اتاوا ضمن بزرگداشت یاد و خاطره این دو شهید عزیز و دیگر شهدای بزرگوار جنبش سبز ملت ایران از کلیه هموطنان خود در سراسر جهان درخواست میکند تا همراه با مردان و زنان غیور کشورمان در برنامههایی که به مناسبت بزرگداشت هفتمین روز شهادت این عزیزان در شهرهای مختلف برگزار میشود شرکت نمایند.
این تشکل همچنین از ایرانیان عزیز مقیم اتاوا دعوت مینماید تا با شرکت در مراسمی که به همین مناسبت و در روز شنبه ۳۰ بهمن ماه مصادف با ۱۹ فوریه از ساعت ۶ عصر در مقابل پارلمان کانادا برگزار میشود همراهی و همدلی خود را با مردم شریف ایران به نمایش بگذارند.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در برنامههای پیشین دانستیم که چگونه روحانیون متنفذ، تحت تاثیر عوامل بیگانه، تبدیل به دستنشاندههایی جهت قتل بیدلیل همنوعانشان شدند و انگلیسها از این جهل و وطنارزانی بیشترین سود را حاصل کردند و حال ادامه ماجرای «گریبایدوف»:
در ربط با گریبایدوف، «تزار» خوشتر و آسانتر دید که این دشمن نامدار را به جای کشتن و زندانیکردن، از روسیه دور کند و با سمت رسمی وزیر مختار به ایران تبعید کند. بدیهی است که سفیر شاعر و موسیقیدان را تمایل چندانی به ترک وطن و دوری از پیانو نبود. چنانکه به گلایه به یکی از دوستانش مینوشت: «میخواهند مرا به بیرون از وطن بفرستند. حدس بزن به کجا؟ به ایران. هرچه کوشیدم از زیر این ماموریت در بروم، نشد». باز با بدبینی و نومیدی به دوست نزدیکش پوشکین هم گفته بود: «راه و چاره دیگری نیست. جز اینکه «با این جماعت باید به ضرب چاقو طرف شد.»
در چنین شرایطی بود که گریبایدوف با بیمیلی راه ایران را در پیش گرفت. به تبریز که رسید خوشنشین کاخ «عباس میرزا» شد. دست دوستی به او داد. به دل از او پشتیبانی کرد. در نامههایش خندهها و «دندانهای سفید» ولیعهد را بستود. شتابی هم نداشت که برای شرفیابی به دربار «فتحعلیشاه» خود را به پایتخت برساند. از آنجا که موسیقیدان بود، بیشتر خوش داشت که روزها را در کاخ عباس میرزا به نواختن پیانو بهسر آرد.
انگلیسها فرصت را غنیمت شمردند. بهویژه که از وضع نابسامان گریبایدوف آگاه بودند. این را هم میدانستند که تزار از کشتهشدن او غم به دل نخواهد گرفت. در برنامه داشتند که به یاری دستنشانده وفادارشان، «الهیار خان آصفالدوله»، عباس میرزا را از جانشینی بردارند و یکی دیگر از شاهزادگان هوادار دولت انگیس را بر جایش نشانند. میدانیم که این آصفالدوله هم داماد «خاقان» بود و هم خالوی «محمد شاه». از ۱۲۴٠ هجری تا ۱۲۴۳ (۱٨۴٠-۱٨۳٧) مقام صدراعظم را هم داشت. هم او بود که در جنگهای ایران و روس وا داد و از جبهه بگریخت. در «منشآت» شعر بالابلند میرزا ابوالقاسم قایممقام را در سر داریم که در خیانت آن دولتمرد سروده بود: «بگریز به هنگام که هنگام گریز است.»
فریدون آدمیت هم به یاری اسناد معتبر و دست اول آورده است که این سیاستمدار «درجهت سیاست، به انگلستان ارادت میورزید و از کارگزاران آنان به شمار میرفت و در عتبات هم تحت حمایت آنان میزیست». تا جایی که انگلیسها او را (The English Asefoddowle) میخواندند. یعنی خودی و غیر ایرانی میدانستند. شرححال دستنشاندگی آصف الدوله را مهدی بامداد نیز آورده است.
انگلیسها را چنان اعتمادی به الهیار خان بود که برآن شدند تا «ماموریت نزدیکشدن به مجتهدان» را به او واگذارند، تا از این رهگذر در همکاری با دیگر ملایان، تجزیه ولایات ایران را پیش گیرند. نخست حکومت خراسان و هرات را یکی کنند و فرماندهی آن ولایت را نیز به خود آصفالدوله بسپارند. نقشهای که از دیرباز در سر داشتند. تا جایی که از بهر تجزیه خراسان ترکمنهای سرخس را مسلح کردند. آذوقه و پوشاک رساندند و به درگیری با عمال حکومت واداشتند.
گریبایدوف هم از این برنامهها آگاه بود و هم از سرنوشت شوم خودش. چنانکه گزارش میکرد: «بدیهی است که به سبب پشتیبانی من از جانشینی فرزندان عباس میرزا، در معاهده ترکمنچای، این مامور انگلیس یعنی «آصفالدوله» هرگز این پشتیبانی را به من نخواهد بخشید.»
باز در هراس از عاقبت خویش، از یکی دیگر از دوستانش تسلی میطلبید و میگفت: «سخنی برای خاطر آزرده من بیاب. دلم آنچنان تنگ است که بیش ازآن دلتنگ نتوان بود. مرگ در انتظار من است و نمیدانم چرا تاکنون زنده ام. دلم شور میزند.»

در چنین شرایط سخت و تحمیلی بود که سفیر روسیه برای شرفیابی به دربار فتحعلیشاه راهی تهران شد. با ۳٩ تن از همراهانش در زنبورک خانه پایتخت منزل کرد. نمیدانیم از کجا بو برده بود که از این ماموریت جان سالم به در نخواهد برد. این را هم میدانست که در روسیه پشتیبانی نداشت. گویا پیشتر «مالتسوف» دبیر سفارت روس، پیشتر سفیر را از توطئه مجتهد و انگلیسها آگاه کرده بود. چنانکه از نامههای گریبایدوف پیداست. گزارش میفرستاد از این دست که: «همه هیت ما را تک به تک خواهند کشت.» در پشتیبانی از جانشینی عباس میرزا نیز به دوستش پوشکین نوشت: «این داستان فقط با خونریزی حل خواهد شد و یا بر سر جانشینی میان فرزندان خاقان.» به سخن دیگر مرگ خود را پیشبینی میکرد و میکوشید سفر به تهران را به عقب اندازد.
سرانجام در یکم فوریه ۱٨۲٩ که فردای روز شرفیابی به دربار هم بود، «لوطیان و اوباش چماق به دست» به سرکردگی «میرزا مسیح» مجتهد تهران، با شعار «یا حسین، اله اکبر، امروز روز عاشوراست.» از بازار تهران به راه افتادند. آنگاه به جایگاه وزیر مختار یورش بردند و چون گریبایدوف را «شخصن» نمیشناختند، ناچار ۳٩ تن از همراهانش را نیز به ضرب «سنگ و چماق و قمه» سر بریدند و تکهتکه کردند. آنگاه اجساد را نخست در گورستان ارامنه جای دادند. تا اینکه بعدها روسها کالبد گریبایدوف را از روی انگشتری که به دست داشت شناسایی کردند و به تفلیس بردند. شرح آن ماجرا را پوشکین در «سفر به ارز روم» آورده است.
چه جای شگفتی اگر «حامد الگار» مورخ انگیسیالاصل اسلام آورده، بیپروا در ربط با آن کشتار نوشت: «آن قیام نخستین جنبش مذهبی علیه استعمار بود.» نیازی به یادآوری نیست که دولت انگلیس همواره پشتیبان اهل دین بود و هست، اما مغایرت حکم الگار با اسناد تاریخی تا جایی است که نویسنده به ناگزیر برای اثبات سخن خود روی به مورخان رسمی دربار آورده است. ورنه درباره این کشتار، جهانگردان و گزارشگران خارجی از«توطئه لوطیان، ملایان و درباریان» سخن گفتهاند.
«محمد هاشم آصف» «رستم الحکما» مورخ رسمی و طنزنویس دربار به هنگام «شرفیابی» گریبایدوف به دربار حضور داشت. نمیدانیم چگونه از توطئه آگاه بود و گواهی میداد که سفیر روس به دست ملایان و لوطیان کشته خواهد شد. نوشت: «در سنه ۱۲۴۴ هجری (۱٨۲٩) در دارالخلافه تهران بودم (…) نظرم برآن روس اجل رسیده افتاد (…) عرض کردم: «جا یربوع» شاه گفت: «چرا او را یربوع خواندی؟» عرض کردم: «چون یربوع موش صحرایی است و شکار و خوراک اعراب بدوی. این اجل رسیده نیز شکار و مقتول و طعمه اهل ایران خواهد شد» (…) بعد از ده روز خبر رسید که ملاهای خالی از حکمت (…) به اتفاق اوباش و رندان بازاری به هجوم عام، به خانه آن اجل رسیده یعنی یربوع الدوله مذکور آمدند. اموالش را به تاراج بردند و او را با سی و نه نفر از ملازمانش کشتند.« در نکوهش مجتهد و یارانش هم سرود:
خوش آنکه به دست ذولفقارت بینم ای قاتل روس بر مرکب مرتضا سوارت بینم
با غرش و کوس در جنگ و جدال و گیر و دارت بینم
این توطئهها که با همدستی روحانیان لوطیان و انگلیسها شکل گرفت، تجزیه ایران را در برنامه داشت و بس. در این زمینه در برنامه بعدی یکی دو نمونه میآوریم.
خبر / رادیو کوچه
جمعی از ایرانیان مقیم مالزی با صدور نامهای به دولت این کشور، اعتراض خود را نسبت به لغو کنسرت محسن نامجو خواننده ایرانی مقیم اروپا که قرار بود روز جمعه در مالزی برگزار شود ابراز کردند. لغو این کنسرت به درخواست احزاب اسلامگرای تندرو در مالزی اعمال شد.
متن این نامه که در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته به شرح زیر است:
دولت محترم مالزی، نمایندگان محترم،
ما جمعی از ایرانیان ساکن کشور مالزی بدینوسیله اعتراض خود را نسبت به لغو کنسرت محسن نامجو خواننده جوان ایرانی اعلام میداریم و مایلیم در این زمینه نکاتی را یادآور شویم.
جامعه ایرانی در مالزی، از یک هفته پیش از اعلام رسمی لغو کنسرت، برپایه شایعات موجود حدس میزدند این کنسرت لغو خواهد شد.
چرا که یکی از علمای اسلامی مالزی در سایت خود اعلام کرده بودند که: «محسن نامجو در سومین آلبوم خود به نام «آخ» (Oy) که مورد تحسین کشورهای غربی قرار گرفته به برخی از حرکتهای جنسی اشاره کرده که نوعی بیاحترامی به رفتارهای مسلمانان است.»
در صورتی که هرگز چنین نبوده، محسن نامجو در مصاحبههای متعدد بارها گفته است: «سالها قبل قطعهاى را در یک ضبط خصوصى اجرا کردم. متن آن یک شعر عربى داشت. به خاطر اینکه بخشى از جملاتى که در قرآن وجود دارد از لحاظ ریتمیک با آن قطعه همخوانى داشت من از آنها استفاده کردم… من بلافاصله بعد از این اتفاق متنى نوشتم و از مردم و علما و همه عذرخواهى کردم.»
«وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرْ اللَّهَ یَجِدْ اللَّهَ غَفُورًا رَحِیمًا» سوره نسا، آیه ۱۱۰
نمایندگان محترم و دولت محترم مالزی،
سالهاست در ایران با تفسیری نامناسب از دین اسلام، تیغ تیز سانسور بر سر هنرمندان کشور ما است. تا آنجا که هنرمندان حتا حق نمایش ابزار موسیقی خود را در هیچ یک از شبکههای تلویزیونی ندارند. هنرمندان ایرانی از جمله محسن نامجو ناچارند یا سکوت کنند، یا تن به سانسور دهند و یا از کشور خارج شوند و آثارشان را منتشر کنند.
اکنون جامعه جوان ایرانیان مالزی از اینکه حتا در کشور دیگری نیز با سانسور مواجهه میشوند ناراحتند و از اقدام اخیر دولت مالزی آزردهاند.
حتا این شاعبه در بین ایرانیان ساکن مالزی به وجود آمده که این اقدام در پی درخواست سفارت ایران در مالزی بوده است و این اقدام دولت مالزی را به حساب لابیهای پشت پرده با دولت ایران میگذارند.
نمایندگان محترم و دولت محترم مالزی،
از شما خواهش میکنیم در این زمینه توضیح روشنی ارایه کنید.
جمعی از ایرانیان ساکن مالزی
بیشتر بخوانید:
«لغو کنسرت نامجو در مالزی به دلیل توهین به قرآن»
«کنسرت کفرآمیز محسن نامجو را لغو کنید»
کمیته همبستگی با خواستهای دموکراتیک مردم ایران روز جمعه در اطلاعیه از حمایت جنبش مردمی در ایران خبر داد و اعلام کرد روز یکشنبه برابر با یکم اسفند در واشنگتن پایتخت آمریکا تجمعی اعتراضی برگزار میکنند.
بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، این کمیته در هفتمین روز از کشتهشدن صانع ژاله و محمد مختاری دو تن از تظاهرکنندگان 25 بهمن، تظاهراتی که از سوی رهبران معترضان به دولت جمهوری اسلامی اعلام شده بود، اعلام کرد جهت اعلام همبستگی با جنبش سبز روز یکشنبه بیستم فوریه برابر با یکم اسفند در میدان دوپان شهر واشنگتن دی.سی. دست به تجمع خواهند زد.
لازم به ذکر است این تجمع از ساعت 12 ظهر به وقت واشنگتن برگزار میشود.

روز پنجشنبه، دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان با صدور بیانیهای و با نزدیک شدن به روز یکم اسفند در حمایت از جنبش مردمی ایران موسوم به جنبش سبز جهت ایجاد تجمعی اعتراضآمیز نسبت به عملکرد دولت جمهوری اسلامی در برابر معترضان فراخوانی را صادر کرده است.
متن کامل این بیانیه به این شرح است:
حزب دمکرات کردستان
دفتر سیاسی
به خیابان آمدن عمومی ساکنان تهران و اعتراض ایرانیان در دیگر نقاط ایران در روز بیستوپنجم بهمن، باری دیگر آشکار نمود که جنبش آزادیخواهی و ضداستبدادی مردمان ایران، علیرغم شدت سرکوب و نقشههای سیاه حاکمیت، نه تنها زنده است بلکه هر روز رادیکالتر و گستردهتر میشود.
برخورد نظامی و غیرانسانی حاکمیت بابهرهگیری از روشهای گوناگون، منجر به شهادت دو تن دیگر از فرزندان کرد و زخمی و زندانی گشتن بسیاری دیگر از هموطنانمان گشت. از طرف دیگر تهدید به سرکوب و حذف سیماهای برجسته حرکت اعتراضی همچنان در صدر برنامههایشان قرار دارد.
حزب دمکرات کردستان ضمن ارج نهادن به حماسه بیست و پنجم بهمن از سوی ایرانیان و ابراز همدردی با خانوادههای تازهترین شهدای راه مبارزه با استبداد جمهوری اسلامی، خواستار تداوم نارضایتی و ابراز اعتراض به رژیم استبدادی است. در همین راستا حزب دمکرات کردستان پشتیبانی خود را از فراخوان نیروهای آزادیخواه، احزاب، سازمانها، انجمنهای مدنی و سیاسی جهت نشاندان نارضایتی و” نه” گفتن به حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی در روزهای جمعه، شنبه ( 29 و 30 بهمن) و یکشنبه (1 سفند) در تمامی کشورهای جهان و ایران اعلام میدارد.
29 بهمن 1389
کیومرث / دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
مرکز پژوهشهای استراتژیک تاجیکستان میگوید: «فقط ۳درصد از جمعیت هفتونیم میلیون نفری این کشور به گروه افراد دارا شاملاند.» به قول کارشناسان این مرکز، این گروه از نمایندگان دولتی و صاحبان تجارت بزرگ عبارت است. «فیروز سیداف» گفت، مهاجران کاری تاجیک را به این گروه نمیشود همراه کرد. برعکس فهرست افراد دارا در جهان، که آوازخوانها و هنرمندان سینما و تاجران و ورزشکاران در صف پیشاند، در تاجکستان از منصبداران دولتی همچون افراد دارا نام میبرند. با این حال «وزیر معارف تاجیکستان» خود را از جمله افراد میانحال میداند و ثروتمندیاش را با عنوان منصبدار دولتی رد میکند. وی میگوید: «با کمی بیشتر از ۶۰۰ دالر معاش خود بار زندگی را میکشد و در یگان بانک داخلی و خارجی حساب ندارد.» وی همچنین میگوید: «ثروت ندارم. ثروت من فرزندانم، کتابهایم، شاگردان دوستان و برادرانماند» افزود او.
«مهیالدین کبیری» وکیل «مجلس نمایندگان» و رهبر «حزب نهضت اسلامی» میگوید: «خود را از نگاه اقتصادی تامین میحسابد.» و میگوید که درباره داراییهای خود همچون وکیل پارلمان به مقامات کشور خبر داده است. وکلان پارلمان تاجیکستان، که در پنج سال یکبار انتخاب میشوند، در آغاز کار خود و وزیران و رییسان شهر و نواحی باید هرسال درباره داراییهایشان به «کمیتهانداز تاجیکستان» معلومات پیشنهاد بکنند.
در کوچههای دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، کم کسی را میشود پیدا کرد، که خود را از جمله افراد دارا نام ببرد. بیشتر رهگذران میگویند: «بار زندگی را به سختی میکشند و نمیدانند خود را میانحال حساب کنند یا ندار.»
در کوچههای دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، کم کسی را میشود پیدا کرد، که خود را از جمله افراد دارا نام ببرد. بیشتر رهگذران میگویند: «بار زندگی را به سختی میکشند و نمیدانند خود را میانحال حساب کنند یا ندار.»
«سهراب شرفاو» رهبر «مرکز پژوهشهای استراتژیک تاجیکستان» میگوید: «خود ثروتمندان و منصبداران مایل نیستند، که در اینباره آشکارا حرف بزنند و دارایی پنهان خود را روی آب برارند.« «بای بودن گناه نیست. چهقدری که در کشور، آدمان بای بسیار باشند، دولت همانقدر نیرومند میشود. ولی ما میفهمیم، که اکثریت آن ثروتمندانی که هستند، مالکیت خود را با هر راه بهدست آوردهاند. از راه درست و نادرست» گفت او.
کارشناسان نیز یکی از راههای مهم مبارزه با فساد مالی و رشد اقتصاد در تاجیکستان را در آشکارشدن داراییهای ثروتمندان و منصبداران میبنند. ولی نگرانی اکثر تحلیلگران این است، که در تاجیکستان روز تا روز قشر میانحال که اقتصاد هر کشور به آنها بستگی دارد، رو با کاهش دارد و تاجیکستان تقریبن میان دارا و نادار تقصیم شده است. بنابه نتیجه گیریهای «بانک جهانی» حالا ۴۳ درصد از جامیعه تاجیکستان از فقر رنج میبرند و ۱۲ درصد از آنها افراد کم بضاعتترین به حساب میروند.
دکتر اویده مطمئنفر / رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
حدود ۵۰۰ هزار زوج هر سال برای بچهدار شدن به کمک احتیاج دارند. مشکل نازایی حدود ۸۰ میلیون نفر را در سراسر جهان در بر میگیرد. ۴۰ درصد از علل نازایی به زنان، ۳۰ درصد به مردان و ۱۵ درصد به هر دو مربوط میشود. خطر سقطجنین در سن ۳۰ سالگی ۱۵ تا ۲۰ درصد و در سن ۴۰ سالگی ۳۰ تا۴۰ درصد است. به نظر میرسد که تغییر شیوه زندگی، مصرف سیگار، روال کار نامنظم و سایر اختلالات شیوه زندگی، باعث ناباروری در زنان میشود. زندگی زنان در مجموع سرعت بیشتری یافته است و استرس که دورهی قاعدگی هورمونی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد منجر به ناباروری میشود. بر اساس اخرین مطالعات بهنظر میرسد که ورزش بیش از حد سخت و مکرر بر کاهش باروری زنان جوان اثر مهمی دارد، اما کاهش باروری احتمالن فقط تا زمانی که اموزش سخت و طولانی ورزشی ادامه دارد طول میکشد.
باروری با توانایی بهوجود اوردن فرزندان سالم توصیف میشود. عواملی مانند تغذیه، رفتار جنسی، فرهنگ، غریزه، هورمونها، زمانبندی، موقعیت اقتصادی، شیوه زندگی و احساسات انسان در باروری تاثیر بهسزایی دارند. هم زنان و هم مردان دارای چرخههای هورمونی هستند. سیکل زنانه حدود ۲۸ روز طول میکشد، اما سیکل مردانه بسیار متغیر است. این سیکل هنگامی که یک مرد بیشتر توانایی باروری دارد و لحظهی مناسب برای یک زن برای رسیدن به بارداری را تعیین میکند. زنان در حدود روز چهاردهم از سیکل خود تخمک تولید میکنند که در واقع بارورترین زمان برای تخمک است. مردان میتوانند در هر زمان از ماه اسپرم تولید کنند، اما میل جنسی خود را گاهی در رابطه با سیکل داخلی و سطح استرس از دست میدهند.
ناباروری هم مردان و هم زنان را در برمیگیرد. ناباروری معمولن نتیجه اختلالات مربوط به هر دو جنس، زن و مرد بهطور مساوی است. تقریبن در ۴۰ درصد از موارد، مردان با مشکلات قابل توجهی، علت ناباروری یک ذوج هستند.
ناباروری هم مردان و هم زنان را در بر میگیرد. ناباروری معمولن نتیجه اختلالات مربوط به هر دو جنس، زن و مرد به طور مساوی است. تقریبا در ۴۰ درصد از موارد، مردان با مشکلات قابل توجهی، علت ناباروری یک ذوج هستند. در موسسههای باروری پیشرفته، معمولن علل ناباروری در هر دو جنس به صورت جامع بررسی میشوند. مشکلات تخمکگذاری، عوامل دهانه رحم، لگن و لولههای فالوپ و در نهایت، عوامل رحمی، علل ناباروری زنان هستند که بدینسان دستهبندی میشوند. اغلب اوقات ترکیبی از این مشکلات باعث ناباروری است.
تخمکگذاری فرایندی پیچیده است که به یک تعادل ظریف بین هورمونها و رویدادهای فیزیکی نیازمند است. تخمکگذاری میتواند بهطور جدی تحت تاثیر اختلالات غده تیرویید، تولید بیش از حد پرولاکتین، سطح بیش از حد هورمون مردانه، استرس جسمی و روحی و البته شیوه زندگی قرار گیرد. ناباروری میتواند بهعلت عدم توانایی اسپرم از گذشتن از دهانه رحم بهدلیل اسیب دیدگی گردن رحم باشد. مخاط ناکافی یا نامطلوب دهانه رحم، باریکشدن دهانه رحم یا «انسداد»، عفونت گردن رحم بهعلت بیماریهای جنسی، حمله سیستم ایمنی به اسپرم یا «حساسیت به اسپرم» علل ناباروری از طریق گردن رحم هستند.
هر اخلالی در اناتومی نرمال لگن، علل لگنی ناباروری را تشکیل میدهند. بافتهای اثر زخم و یا «چسبندگی»، اندومتریوز، مسدودشدن، زخمیشدن و یا انحراف لولههای فالوپ، تومورهای خوشخیم، یعنی «فیبروم» از اختلالات لگنی به حساب میآیند. جداره رحم نازک یا غیرطبیعی و مشکلات اناتومیک مانند پولیپ، فیبروم رحم، شکل غیرطبیعی رحم، سپتوم یا «تقسیم دیواری» در داخل رحم، از علل رحمی ناباروی هستند. علل غیر قابل توضیح ناباروری حدود ۱۰ درصد از زنان نابارور را در بر میگیرد. این بدان معناست که معمولن آزمایش تشخیص علت ناباروری دلیلی برای ناباروری تعریف نمیکند. معمولن مشکلاتی مثل اختلال در برداشتهشدن تخمک توسط لولههای فالوپ، شکست لانهگزینی جنین در رحم، نارسایی اسپرم در باروری تخمک در زمانی که در تماس با یکدیگر قرار دارند، میتواند ناباروری را توضیح دهد.

تعداد کم اسپرم، «مرفولوژی» غیرطبیعی اسپرم و اسپرم کمتحرک معمولن بدون علامتترین شرایط ناباروری در مردان است. اغلب تعداد کم اسپرم با علل «ناشناخته» و یا «غیر قابل توضیح» همراه است. برخی از موارد نیز با «واریس متورم» بهنام «وریکوسل» در کیسه بیضهها همراه است. برخی از اختلالات ساده ممکن است با کاهش استرس، کاهش گرما در ناحیه تناسلی، با اجتناب از پوشیدن لباسهای تنگ، سونا یا وان گرم و یا با تغییر شیوه زندگی و ترک عادتهای مضر یعنی مصرف سیگار، الکل، یا مواد مخدر بهبود یابد. بیماری کوتاهمدت، دوره استرسزای قابل توجه و برخی داروها ممکن است بهطور موقت در تعداد اسپرم تاثیرگذار باشد.
ما تاکنون از نقش بیماری تیرویید، دیابت و فشار خون بالا در باروری و حفظ آن آگاهی داشتیم، ولی وقتی که ما درباره ارگانهایی که در باروری نقش مهمی دارند فکر میکنیم، به احتمال زیاد کبد به ذهن نمیآید. اما یک گزارش جدید که در شماره فوریه «مجله متابولیسم سلولی» منتشر شده بود، نشان میدهد که گیرندههای استروژن در کبد برای حفظ باروری نقش بسیار مهمی بازی میکنند. علاوه بر این، این گیرندهها تحت کنترل اسیدهای امینه هستند، یعنی واحدهای ساختمانی پروتیینها. ما در این مورد در برنامههای دیگر کوچه سلامتی صحبت خواهیم کرد.
علی انجیدنی/ رادیو کوچه
دیدن قیافه زیبای نازنین انرژی زیادی به من داد با حرارت زیاد داشتم ماجراهای چند روز قبل را برایش تعریف میکردم. حوری گفت: «عالیه جان، ایشون خودشون از همه ماجراها خبر دارند شما نمیخواد اونارو دوباره تعریف کنید.» نازنین گفت: «بذار برام بگه، دوست دارم از زبون خودش بشنوم، دلم برای صداش تنگ شده.» حوری گفت: «آخه الان صداش هم عوض شده و صدای قدیمی نیست. داره خشگیری میشه.»
نازنین لبخند قشنگی زد و گفت: «من با خش و بیخشش رو دوست دارم. راستی تو چرا عالیه صداش میکنی؟ مگه تغییر اسم دادین براش؟» گفتم: «این حوریخانم خودش یک اسم اختراع کرده و ما رو به آن صدا میزنه. فعلن من در دوران بیاسمی، بیرسمی و بیچیزی هستم هر کی هر کار دلش میخواد بکنه آزاد آزاده.» رو به نازنین در حالیکه دست رو صورتش میکشیدم گفتم: «نازنین جان، سرت رو درد آوردم، تو هم کمی از خودت برامون بگو، چی شد که مسوولیت رو رها کردی و رفتی برای استراحت؟ نکنه بهخاطر کارهای من بوده؟» نازنین، معاون سابق اجرایی بهشت، کسی که من شیرینترین خاطرات زندگیام در دنیا با او بود با آرامش و لبخند همیشگی گفت: «خسته شده بودم و دوست داشتم یه مدت برای خودم بگردم و لذت ببرم. به تو و کارهای تو هم هیچگونه ارتباطی نداشت عزیزم.»
اون شب تا وقتی که شام آماده بشه حسابی صحبت کردیم و گل گفتیم و گل شنیدیم. یکی از شبهایی بود که تا اون موقع در عالم آخرت تجربهاش نکرده بود. نازنین موقع خداحافظی گفت: «دوست داشتم قبل از اینکه به دیار خلسه بروم بیام و یه کم باهات صحبت کنم. از نزدیک احوالاتت رو ببینم و بعد برم. متاسفانه در ردههای بالای اجرایی عالم آخرت چند نفری هستند که با تو خیلی مشکل دارند و من تا حالا هر چی تلاش کردم اونا رو روشن کنم یا نظرشون رو عوض کنم نتونستم. بعد از اینکه من از باریتعالی مجوز بخشیدن گناهانت و سهمیه کامل بهشت رو گرفتم اونا دست به کار شدند و اون شرط عجیب رو پیشنهاد کردند که مورد موافقت قرار گرفت. حالا هم دست بردار نیستند و میخوان دوباره برای تو مشکل ایجاد کنند. دیگه نمیدونم باید چیکار کنم؟ من که خسته شدهام. گفتم بهت اطلاع بدم تا حواست جمع باشه یه وقت بهانهای به دستشون ندی.» با شنیدن این حرفها ترس و اضطراب شدیدی تمام وجودم رو فرا گرفت. سعی کردم جلوی نازنین خودم رو نگه دارم ولی وقتی اون رفت و حوری هم شب بخیر گفت و من رو تنها گذاشت زدم زیر گریه. با خودم بلند بلند حرف میزدم و میگفتم: «تا حالا بهشت با اعمال شاقه ندیده بودم، همش گرفتاری و همش دردسر. مگه فقط من آدم بده تو اون دنیا بودم؟ این بهشت به چه دردی میخوره که همیشه نگران اتفاق افتادن یه حادثه باشی؟ مردانگیام رو که گرفتن، آسایش رو هم که گرفتن، یه دفعه جونمون رو بگیرن بریم دنبال کارمون؟ این چه رحمتیه که ما ازش سر در نمیاریم؟ این که همش زحمت شد؟ بیزحمت یه کم از رحمتتون رو کم کنید؟ آخرین جمله رو که گفتم در اتاق باز شد و چند مرد سیاه پوش بدون هیچگونه حرفی با سرعت برق منرو توی یک گونی انداختند و مثل سگ از ساختمان مهمانسرا خارج کردند. زبونم بند اومده بود و تا بفهمم چی شده و اینا کی بودند داخل یه ماشین گذاشتندم و از کیسه گونی درم آوردند ولی چشمهایم رو پوشاندند و جلوی دهانم رو با چسب بستند.» با خودم گفتم: «تو اون دنیا مامورهای «کا گ ب» اینقدر مخوف عمل نمیکردند که اینا میکنند.»

با این فکر ضربهای هم به سرم خورد و از هوش رفتم. نفهمیدم چه مدت بیهوش بودم فقط وقتی بهوش آمدم در یک خانه خیلی مجهز و شیک روی تختی یک نفره بسته شده بودم. گفتم: «حتمن منرو آوردن تو خونه تیمیشون؟ یا خونههای امنی که مامورهای اطلاعاتی داشتن؟» تو همین فکرها بودم که پیرمردی نورانی با لبخند وارد اتاق شد و گفت: «خوب دکتر گریز پای ما چهطوره؟ میبینیم که اصلاحناپذیرند ایشون؟ ما هی به خانم معاون سابق میگفتیم که ایشان آدم بشو نیستند ولی به خرجشان نمیرفت. حالا کارشان به جایی رسیده که کفر میگویند و منکر رحمت باریتعالی میشوند. قصدمان این است شما را از رحمت خلاص کنیم و کمی زحمت به شما بدهیم. البته اگر شما اجازه بفرمایید.»
من در حالیکه هاج و واج پیرمرد را نگاه میکردم گفتم: «ببخشید استاد، قیافه نورانی و لبخند ملیحتان به حرفهای خشنتان نمیخورد. نکند از ماسک استفاده فرمودهاید؟» با این جمله، لبخند و نور هردو از قیافه بیچاره دور شد و با عصبانیت داد زد: «این ملعون را از جلوی چشمان من دور کنید و طبق برنامه سری 001 اقدام کنید.» با این فرمان دوباره مردان سیاهپوش ظاهر شدند و من را از تخت جدا کرده و کشانکشان به زیر زمین خانه بردند. با خودم گفتم: «احتمالن این استاد پیر جز همون رده بالاییهایی است که نازنین میگفت.» ولی هرچه فکر کردم بهخاطر نیاوردمش. حتمن در زیر زمین هم یک جهنم اختصاصی برای خودش درست کرده برای مهمانهایی مثل من. خودم رو برای عذاب آماده کردم. وارد زیر زمین شدیم.
با یک خانه مرتب مبله و نسبتن شیک مواجه شدم که به قطب شمال جهنم هم شبیه نبود چه برسد به جهنم اصلی. به خودم گفتم: «حتمن اینجا هم مثل بازداشتگاه بهشت از اون عذابهای مدرن برام درنظر گرفتهاند تا حسابی از خجالتم در بیایند.» مامورین مرا روی کاناپه راحتی گذاشتند و از در خارج شدند و در را پشت سرشان قفل کردند. همه جای زیرزمین را بهدنبال الات عذاب مدرن مثل الکترودهایی که روی جمجمه میگذارند و یا کلاههای مخصوص یادآوری خاطرات و چیزهای مشابه آن گشتم ولی همهچیز عادی بود.
گفتم: «نکند واقعن قرار نیست هیچ بلایی را سرم بیاورند و میخواهند یک مدتی مرا در زیر زمین محبوس کنند.» در همین فکر و خیالها بودم که از در دیگری که در طرف مقابل ورودی بود یکی از مامورین وارد شد. صدای یاله یاله شنیده شد و بهدنبال او یک مرد میانسال با قد دو متر و ریشهای بسیار بلند و دستاری روی سر ظاهر شد. مامور رو به من کرد و به تازه وارد گفت: «جناب ملا، ایشان همسر آینده شما هستند، شما به مدت یکسال در این مکان با ایشان زندگی میکنید و سپس این بخش از مجازاتتان پایان میپذیرد….» ( ادامه دارد)
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
خیلی زمانها بیش میآید که بیدلیل احساس خستگی و کم انرژی بودن میکنیم و حوصلهمان از همهچیز حتا از خودمان هم سر میرود. در این زمانها بهتر است اگر احساس سرخوشی ندارید، سرمنشا خستگیها و بیحوصلگیهای خود را دریابید. برای اینکار در وهلهی نخست، رویکرد و نگاه خود را شناخته و در راستای تغییر آن اقدام کنید.
پس از آن الگوهای عملی خود را که با توجه به تغییر نگرشتان آمادهی تحولاند، زیرورو کنید. کاری که بسیار مشکل اما امکانپذیر است. در این برنامه با فروریختن دیوارهایی که با خود، بیحوصلگی و دلتنگی به همراه میآورند، به جستوجوی راههایی میرویم تا جهانی شادابتر بنا کنیم.
بهراستی چهکسی گفته که باید مانند دیگران باشید؟ چهکسی گفته که دیگران باید مانند شما باشند؟ نه، آنکار را بکنید و نه اینکار را، بلکه به دیگران احترام بگذارید اما مانند خودتان باشید، از کلیشههای دیکتهشده بیرون آیید، اصول و حدود تعریفشده و قانونمند را مراعات کنید تا اینکه به هیچکسی اجازه ندهید که به حیطهی شخصیتی شما تعرض کند:
1. برای خودتان زندگی کنید و با معیارهای خود دمخور باشید و از اینکه براساس خودخواهیها و تنگنظریهای دیگران حتا مورد قرارگیرید، ناراحت نباشید.
2. دیوارهای خستگی و فرمایشی و مایوسکننده را بشکنید، حتا اگر لازم شد خودتان را نیز بشکنید و از نو بسازید. طوری خود را بسازید که هم دوست داشته شوید و هم دوست بدارید، هم محترم باشید و هم محترمانه با دیگران رفتار کنید، خستگیهای وجودتان را به در کنید و راه شادمانهزیستن را برگزینید.
3. در راه شادمانی، از به حقارتکشیدن خود بهدر آیید و از گلهمندیهای کوچک و کماهمیت صرفنظر کنید. سعیکنید هرگز چیزهای کوچک و پیشپاافتاده را نبینید. بهویژه در برابر کسانی که از پرواز چیزی نمیدانند اما اینطور وانمود میکنند که استاد پروازند، نه کم بیاورید و نه اوج بگیرید، زیرا «برای آنان که از پرواز چیزی نمیدانند، هرچه بیشتر اوج بگیری، کوچکتری.»
بدون کمترین دغدغه و دلواپسی، شادمانی را بخشی از زندگی خود کنید، هرچند غم و اندوه نیز جزیی از زندگیست اما به آن بهای کمتری بدهید. به گریه و زاری، دلگرفتگی، سوگ و غصه اجازه ندهید بیش از سهم خود، شما را دربرگیرد چرا که شادی، هستهی مرکزی زندگی و غم و اندوه، یکی از هالههای پیرامونی آن است.

4. به هرچیزی که وسیلهی آرامش است، بیشتر بها دهید و آنچه که شما را میآزارد را، یا درست کنید یا از خود دورسازید. اگر کارتان آزارتان میدهد، آگاهانه و با درایت، درصدد یافتن کار مورد علاقهتان باشید. اگر دوستتان سبب رنجتان میشود، قاطع و باشهامت از او دست بکشید و درپی یافتن دوستانی دیگر باشید، دوستانی که راحتتر و عمیقتر همدیگر را درککرده و به هم صمیمانه و روراست احترام میگذارند. اگر همسایهتان شما را میآزارد، تمامی ارتباطاتتان را با او قطع کنید، هرکس هرطور که میخواهد، فکر کند. همیشه و در همهجا اصل، خودتان هستید. در بازی زندگی، آنکس که نقش اصلی را بازی میکند، خودتان هستید نه هیچکس دیگر، پس به هیچکس اجازه ندهید زندگیتان را به روزمرگی، تکرار و پوچی بکشاند.
5. هرلحظه از زندگی، بهقدری ارزشمند و گرانبهاست که اگر حتا جانت را برایش بدهی، بازهم کم است و همین است که در اوج ایثار و اقتدار و دگردوستی به این نتیجه میرسی که:
آنقدر زیباست این بیبازگشت کز برایش میتوان از جان گذشت
6. هرچه بیشتر شادباشی، درنتیجه بیشتر به زندگی دلبستگی خواهی داشت. آیا تا بهحال فکر کردهاید که چرا اینقدر زندگیتان را دوستدارید؟ زیرا زیباست، پس دوستش بدارید اما مواظب باشید که بهخاطرش، به پیشپاافتادگی کشیده نشوید.
7.بابت مشکلات و خطاهاییکه مرتکب میشوید، نه بترسید و نه کم بیاورید. خطا جزیی از زندگیست اما تداوم و تکرار آن، خانمانبرانداز و فاجعهانگیز است.
8. از تکانشهای زندگی و چالشهای آن غافل نشوید، زیرا عشق به زندگی و زیستن، در گرو هیجانات آن است. مخاطرات زندگی، از لذت و دلچسبی خاص خود برخوردار است. زندگی پرهیجان، بهگونهایست که هرروز، هزاربار به پایان میرسی و باز از نو شروع میکنی. در زندگی پرچالش، ارزش سرخوشی و عشق، از نوعی دیگر است. هر لحظه ویژگیها، شادیها و غمهای خاص خود را دارد. و اما ببینیم تفاوت افراد شاد و سرخوش، با افراد دلگرفته و غمگین در چیست؟
این تفاوت در این است که افراد سرخوش جهان را بهگونهای متفاوت و بازاندیشانه نگاه میکنند، اینگونه افراد خود را بدهکار دنیا میدانند، نه طلبکار از هرکس و هرچیز. آنها خود و دنیا را ارزشمند دانسته و دوست میدارند. از توان تاثیرگذاری خوبی بر حوادث پیرامون خود برخوردارند. بر خود مسلطاند و در مواقع ضروری و اجتنابناپذیر، نهتنها افراد نزدیک را، که دنیا را به مبارزه میطلبند. از اعتمادبهنفس و تعهد نسبت به خود و دیگران برخوردارند.
آنها چیزی بهنام «شکست» را نپذیرفته و معتقدند که هر رویدادی، نتیجهی یکسری فعالیتها است که اگر به نتایج مورد نظر بیانجامد، «موفقیت» و در غیر اینصورت «شکست» نامیده میشود. بنابراین، زمانی که بتوانید درست بیاندیشید، میتوانید الگوهایتان، باورهایتان و سپس رفتار و عمل کردتان را دچار تغییر و تحول سازید و آنگاه که توانستید چنین کنید، قادر خواهید بود که همهی زندگیتان را تغییر دهید.
اگر کسی بتواند باورهایش را بهدرستی سازماندهی کند، بهراحتی به خودکنترلی رسیده و درنتیجه، مطابق میل خود، به تقویت نقاط قوتاش پرداخته و درنهایت، قدرتمندانه عشق میورزد، عمیقن شاد است و آگاهانه دوستمیدارد.
منبع
مجله شادکامی و موفقیت
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، سه فعال دانشجویی کرد با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب در مجموع به ۶ سال حبس محکوم شدهاند.
به گزارش هرانا، سروه ویسی، آمانج رحیمی و احمد اسماعیلی دانشجویان کردی که در جریان تجمع اعتراضی ۲۵ آبان ۱۳۸۸ در اعتراض به اعدام «احسان فتاحیان» بازداشت شده بودند، هر یک به ۲ سال حبس محکوم شدند.
شایان ذکر است که حکم ۲ سال زندان هر یک از آنها قابل تبدیل به جزای نقدی است.
گفتنی است که دانشجویان مزبور بعد از بازداشت و سپری کردن حدود ۳ ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شده بودند.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر هومن فخارمقدم از فعالان حقوق زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضا توسط نیروهای امنیتی به دلیل لغو قرار وثیقه بازداشت شده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هومن فخارمقدم که به قید وثیقه و به طور موقت آزاد بود، پس از احضار در روز یکشنبه بیست و چهارم بهمنماه، با لغو وثیقه بازداشت شده است.
مسوولان، این فعال حقوق زنان را پس از بازداشت بلافاصله به زندان اوین منقل کردهاند.
شایان ذکر است که وی در طی این مدت تنها موفق به برقراری یک تماس تلفنی کوتاه و غیرمستقیم با خانواده خود شده است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی، روز پنجشنبه، تعدادی از افسران ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با ارسال نامهای به فرماندهان این ارگان نظامی خواستار توقف برخورد با معترضان به دولت شدهاند.
به گزارش دیلیتلگراف، این افسران در این نامه تاکید کردهاند در صورت بروز راهپیمایی دیگر از سوی معترضان در شهرهای مختلف از هرگونه برخورد نظامی و تیراندازی به سوی آنها ممانعت به عمل خواهند آورد.
افسران سپاه همچنین در این نامه آوردهاند هرگونه برخورد با معترضان که همه آنها شیعه هستند از نظر مذهبی کاملن غیرقانونی است.
این در حالی است که در روزهای اخیر و پس از حوادث 25 بهمنماه در تهران و چند شهر دیگر بر اثر تیراندازی نیروهای منسوب به دولت جمهوری اسلامی منجر بخ کشته شدن دست کم دو تن و مجروح شدن تعدادی نیز شده است.
لازم به ذکر است بر اساس برخی آمار منتشر شده در برخی رسانههای مخالف دولت تعداد بازداشتشدگان ناآرامیهای اخیر بیش از 300 نفر بوده که مسوولان جمهوری اسلامی این تعداد را 150 نفر اعلام کردهاند و همچنین سخنگوی قوه قضاییه از آزادی بیشتر بازداشتشدگان خبر داده است.
بیشتر بخوانید:
«مردم و مسوولان برای محاکمه سران فتنه صبر کنند»
خبر / رادیو کوچه
عبدالناصر مهیمنی، رییس خانه مطبوعات استان گلستان که روز ۲۳ بهمن ماه در گرگان دستگیر شده بود، از روز بازداشت دست به اعتصاب غذا زده است.
به گزارش هرانا، مهیمنی پس از ۶ روز بیخبری در نخستین تماس تلفنی خود از زندان امیرآباد گرگان اعلام کرده است که از اولین روز بازداشت در اعتصاب غذای کامل به سر میبرد.
وی دلیل این اعتصاب غذا را اعتراض به بازداشت غیرقانونی توسط اداره کل اطلاعات گلستان اعلام کرده است. وی در حال حاضر در وضعیت جسمی وخیمی بهسر میبرد.
عبدالناصر مهیمنی در این تماس گفته است که به دلیل عدم پاسخگویی به بازجویانش وی را از زندان اطلاعات به زندان عمومی امیرآباد گرگان (بند مالی) منتقل کردهاند.
رییس خانه مطبوعات گلستان هم چنین اشاره کرده که که در ۱۳ نامه جداگانه (بالغ بر ۵۰ صفحه) تخلفات صورت گرفته در طول بازداشتش را به مسوولین قضایی اعلام کرده است.
شایان ذکر است که از وضعیت محمدحسین مهیمنی، دیگر بازداشتی خانواده مهیمنی و فرزند استاندار گلستان در دوره اصلاحات که ۲۲ بهمن بازداشت شده بود، تاکنون خبری در دست نیست.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت رییس خانه مطبوعات گلستان»
جمعه 29بهمن 1389 / 18 فوریه 2010
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
مهارتها – «جهانی شادابتر» – سیمین
روزنگاشت – «مجسمه داوود، معجزهای در قانون تعادل» – محبوبه
بخش اول خبرها
طنز در پزشکی – «سهشنبهها با حوری« (قسمت سیوششم) – علی انجیدنی
رادیو لیچار – ( گزیدهی هفته) – فرورتیش
بخش دوم خبرها
کوچه سلامتی – «سهم مردان و زنان از ناباروری» – آویده مطمئنفر
مجله خبری تاجیکستان – «تنها سه درصد از جمعیت تاجیکستان دارا هستند» – کیومرث
مجله جاماندگان – «توطئه لوطیان، ملایان و درباریان« – شراره سعیدی
بخش سوم خبرها
محمد مصطفایی وکیل دادگستری مقیم اروپا، در نامهای سرگشاده به روسای قوای سه گانه جمهوری اسلامی ایران پیرامون وقایع 25 بهمن و نظام سیاسی کشور نسبت به عملکرد آنها انتقاد کرده و عنوان کرده است تا دیر نشده از راه رفته خود بازگردند.
به نام خداوند جان و خرد
روسای قوه مجریه، قضاییه و مقننه
آقایان احمدی نژاد و برادران لاریجانی
با سلام و عرض ادب؛
به خوبی میدانید که در داخل سرزمین ایران، به دلیل ایجاد فضای امنیتی، احدی را جرات و جسارت نوشتن نامهای که از نظر گرامیتان خواهد رسید نیست، به خوبی میدانید که به هیچ روی و روشی انتقادپذیر نیستید و سلاحتان در مقابل منتقدینتان، زور و جبر و ستم و ظلم است. سلاحتان در مقابل منتقدینتان بازداشت و شکنجه و حبس و اعدام است و سلاح دیگر را کارایتان بر حفظ قدرت نیست. به خوبی میدانید که دشمنتراشی کرده و برای استحکام قدرت خود بازداشتشدگان را به گروههای مخالف نظام از جمله مجاهدین و کمونیستها و انجمن پادشاهی و غیره منتسب میکنید و هر کدام بر حسب اختیارات قانونی، فراقانونی و ماورای قانونی که دارید اقدام به حفظ قدرت خود و مافوق خود مینمایید.
در اینجا لازم میدانم نکاتی را از باب وظیفه پیرامون اتفاقها و ظلمهایی که در روز 25 بهمن بر ملت ایران شد اعلام نمایم.
در مقدمه و به صراحت و استدالالهای حقوقی معروض میدارم که نظام جمهوری اسلامی ایران، نظامی دیکتاتوری است که دیکتاتورش شما را به نام «انتخاب» توسط مردم، منتصب میکند.
اکثریت مردم ایران میدانند که بین بد و بدتر میبایست یکی را انتخاب کنند انتخابی که از جانب رهبری انتصاب شده است و به نام «جمهوری» شکل سیاسی تشریفاتی به خود گرفته و در خطبههای گوناگون، انتخابات صوری و تشریفاتی توام با تقلب را مردمی مینامید.
1- اصل دوم قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را نظامی بر پایه امامت و رهبری مستمر معرفی نموده است. مستمر بودن رهبری جای تامل داشته و نظامی همچون نظام پادشاهی را در قالب پادشاهی مذهبی، به تصویر میکشاند. نظامی که در دوران پیش از انقلاب نیز با نام نظام پادشاهی ایران وجود داشت و با ریختن خون هزاران نفر از شهروندان ایرانی، از بین رفته و نظامی دیگر جایگزین شد. نظامی که با اغفال و دروغ و حیله و تقلب پا به عرضه کشوری با دیرینه فرهنگی کهن گذاشت و مردم با چشمانی بسته قانون اساسی را به تصویب رساندند که در ظاهر جمهوری و در باطن و با تاملی بیشتر نظامی دیکتاتوری است.
جالب اینجاست که در سال 1358 در اصل 5 قانون اساسی مقرر شد: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.»
جالب اینجاست که در سال 1358 در اصل 5 قانون اساسی مقرر شد: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.» به عبارت دیگر این مردم بوده اند که میتوانستند رهبر خود یا همان پادشاه خود را انتخاب کنند اما در اصلاحات سال 1368 این متن تغییر چشمگیری یافت و مقرر شد : «در زمان غیبت حضرت ولی عصر، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یک صد و هفتم عهده دار آن میگردد.» ملاحظه مینمایید که حق مردم بر انتخاب رهبر از قانون اساسی حذف گردید و امروز رهبری، مستمر و بدیهی است برای دوران، پس از خود نیز همچون خمینی یکی را انتخاب و همین طور سلسهوار یک شخص بدون دخالت مردم کشور را هدایت میکند. همان شخصی که امروزه در صحنههای داخلی و بینالمللی به نام دیکتاتور معرفی میگردد.
2- روسای محترم قوای سه گانه؛ شورای نگهبان در انتصاب شما حضرات، نظارت نموده و مسلم است که هسته اصلی انتخابات، قانونگذاری و اداره امور کشور، شورای نگهبان است. هیچ مصوبهای از مجلس شورای اسلامی به تصویب نخواهد رسید مگر آنکه شورای نگهبان تایید نماید. تمام کاندیداهای ریاست جمهوری و روسای قوه مجریه و قضاییه مستیمن توسط شورای نگهبان تایید میگردند. نظارت شورای نگهبان نظارتی استصوابی است. اما اعضای شواری نگهبان را چه کسی یا کسانی انتخاب میکند؟ در خصوص ریاست قوه قضاییه وضع مشخص و محرز است. رهبری به مدت پنج سال رییس قوه قضاییه را انتخاب مینماید. بنابراین قوه قضاییه مستقلی در ایران وجود ندارد چرا که رییس این قوه توسط یک فرد انتخاب میگردد و چون رهبر یک فرد سیاسی به حساب میآید عملکرد قوه قضاییه نیز سیاسی است بنابراین جناب آقای صادق لاریجانی؛ پیش از پرداختن به وضعیت سیاسی آقای احمدینژاد و برادرتان، مشخص است که شما تنها میتوانید تابع مافوق خود که شما را منتصب کرده است باشید. بدیهی و طبیعی است که در قبال مخالفین دولت و رهبری موضع تند و خشونت بار گیرید و از سلاحهایی که بعضن قانون در اختیارتان گذارده و بعضن نیز فراقانونی و ماورای قانون است از جمله بازداشتهای غیرقانونی، شکنجه و حبسهای طولانی مدت و اعدام استفاده کنید و در این راه، از قضات گوش به فرمان خود از جمله قاضی مقیسه، پیرعباسی، اکبرزاده، عبدی و صلواتی و دهها نفر دیگر همچون محسنی اژهای و جعفریدولتآبادی بهره بگیرید.

3- طبق اصل ۹۱ قانون اساسی شورای نگهبان متشکل از، شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز است که توسط رهبر انتخاب میگردد و شش نفر حقوقدان، در رشتههای مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان که به وسیله رییس قوه قضاییه معرفی میگردد. به عبارت دیگر رهبر که رییس قوه قضاییه را انتصاب مینماید خود شش نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب و رییس انتصابی دستگاه قضایی نیز شش نفر دیگر را معرفی میکند. بنابراین تمام اعضای شورای نگهبان توسط رهبر انتخاب میگردد همانطور که اعضا و روسای دیگر نهادهای حساس با اینگونه ترفندها توسط رهبر انتصاب میگردند. در اصل 110 قانون اساسی وظایف رهبری مشخص شده است و نیازی به تکرار نیست و خود آگاهید که رهبری قدرت غیر قابل تصوری را در قانون اساسی دارد و ولایت مطلقه فقیه بودن وی، تاکیدی بر این مطلب است که رهبری ولی هر کدام از شماهاست و هر آنچه وی بگوید شما یا دیگر برگزیدگانش ناچارید به انجام رسانید. اعضای شورای نگهبان که با این شکل و شمایل انتصاب میگردند صلاحیت کاندیداهای قوای مجریه و مقننه را تایید یا مردود اعلام مینمایند.
بنابراین جناب آقای احمدینژاد و آقای لاریجانی؛ شما توسط رهبر انتصاب شده و مردم نقشی بسیار کوچکی از روی اجبار در انتخاب شماها دارند و چون انتخابات و اعلام نتایج هم در دست دولت است بنابراین شک و شبههای در تقلب در نتایج انتخابات و اینکه رهبر برگزیننده اصلی روسای قوای مجریه و مقننه است باقی نمیماند.
بنابراین جناب آقای احمدینژاد و آقای لاریجانی؛ شما توسط رهبر انتصاب شده و مردم نقشی بسیار کوچکی از روی اجبار در انتخاب شماها دارند و چون انتخابات و اعلام نتایج هم در دست دولت است بنابراین شک و شبههای در تقلب در نتایج انتخابات و اینکه رهبر برگزیننده اصلی روسای قوای مجریه و مقننه است باقی نمیماند. بنابراین باز هم بدیهی و طبیعی است که شما جناب آقای احمدینژاد توسط وزارت اطلاعات و ایجاد دستگاههای امنیتی مخفی، در صدد حفظ قدرت خود و مافوق خود بوده و از هر جنایتی حتا کشتن انسانها – چه در خیابانها و چه با صدور احکام اعدام – دریغ نمیورزید. و شما جناب آقای لاریجانی این استدلال بر شما هم وارد است که حضرتعالی از تریبونها و ارتباطاتی که با رهبری و بیت ایشان و نیز رابطه خویشاندی که با برادرتان دارید سواستفاده کرده و صحن علنی مجلس را که متعلق به مردم و برای حفظ حقوق ملت ایران است در راستای منافع سیاسی خود استفاده کرده و توجه خبرگزاریها و نشریات را به اعمال خلاف قانون نمایندگان مجلس از جمله صدور حکم اعدام برای آقایان کروبی و موسوی جلب کنید. این برخلاف قانون است که نمایندگان مجلس حکم به اعدام احدی صادر کنند. چرا که این عمل از مصادیق افترا است و چون آقایان نمایندگان مجلس از قدرت و پشتیبانی کافی و وافی برخوردارند به خود جرات میدهند که لب به افترا گشایند و سواستفاده سیاسی به نفع گروه و حزب خود نمایند. هر چند اینگونه میشود که صدای گله گوسفندان بر تصاویر صحنه اعتراضات بیربط و واهی نمایندگان مجلس گذاره شده و با پخش آن در سایتهای اینترنتی مورد مضحکه خاص و عام قرار گیرند.
و اما در مورد اتفاقاتی که در روز 25 بهمن رخ داد:
اولن – اصل 27 قانون اساسی حق برگزرای و شرکت در راهپیمایی و تجمعات را به رسمیت شناخته و شما آقای احمدینژاد مکلف بودهاید تا به صراحت صرفنظر از اینکه نتیجه راهپیمایی به زیان شما و مافوقتان گردد اجازه راهپیمایی داده و اگر راهپیمایان یا متجمعین اسلحه در دست داشته و یا برخلاف منافع اسلام سخنی گفتند عکسالعمل منطقی نشان دهید.
ثانین – جناب آقای لاریجانی، دستگاه قضایی مکلف و موظف است تا از وقوع جرم پیشگیری نماید. و ضابطین دادگستری میبایست در این راستا به کمک دستگاه قضایی آیند. هیچ کس حق آن را نداشته و نخواهد داشت که بر مردم هجوم آورده و آنان را مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار دهد. تصاویر بسیاری از روز 25 بهمن وجود دارد که حکایت از ضرب و شتم افراد توسط نیروی انتظامی و ماموران لباس شخصی دارد. در باب حقوق و به خصوص حقوق جزا حتا اگر متهمی مرتکب جرم شد، مامور قانون حق تعرض و صدمه رساندن به وی را ندارد و به طریق اولی حتا اگر برای راهپیمایی نیاز به مجوز باشد که نیست، باز هم ماموران دولتی حق استفاده از زور و خشونت و تیر اندازی به سوی مردم را ندارند.
بنابراین توصیه میکنم پایبند به عدالت و انصاف و قانون انسانی بوده و تمام زندانیان سیاسی را آزاد نمایید و دست از خشونت و زور و اجحاف اعمال مجازاتهای غیرانسانی از جمله اعدام و قطع اعضای بدن و سنگسار نسبت به شهروندان ایرانی برداشته و حق داشتن راهپیمایی و تجمعات و آزادی بیان را برای همگان به رسمیت شناخته و این حق را در جهت منافع شخصی و حزبی سیاسی خود استفاده نکنید
ثالثن – جمعیتی که به صورت پراکنده در خیابان و کوچههای ایران خواستار راهپیمایی و تظاهرات بودهاند، خودجوش بوده و شما نمیتوانید آنان را منتسب به گروههای سیاسی خارج از کشور نموده و این انتساب را دستآویزی برای بازداشت و شکنجه و آزار اذیت خانواده آنها نموده و عملکرد ناصحیح و رفتار غیرانسانی خود را با کسب اقرار از طریق شکنجه و تهیه برنامههای تلوزیونی از اقرارهای به عنف و بدون اراده آزاد متهمین توجیه نمایید. همانطور که اکثریت مردمان ایران به یقین رسیدهاند که دادگاههای فرمایشی پس از انتخابات سال گذشته، تماما در جهت استفاده از قدرت به نفع یک گروه خاص و برای حفظ قدرت رهبری بوده است در این باب نیز مردم ایران آگاهند و در یک زمان و فرصت مناسب پاسخ اقدمات غیرقانونی شما و یارانتان را که به ناحق سکاندار و هدایتکننده قوای سه گانه شدهاید را خواهند داد.
در آخر یادآور میشوم که تعرض به حقوق شهروندان و عدم توجه به مطالبات قانونی و به حق آنها و بیاحترامی به موازین و اصول حقوق بشر، از مشروعیتتان بیش از پیش میکاهد البته گمان دارم که حال هیچ مشروعیتی ندارید و ملت ایران همانطور که در سالهای قبل از انقلاب خواهان نظام پادشاهی نبودند و انقلاب کردند حال نیز چنین نظامی را نمیخواهند همانطور که مردم مصر و تونس نظام دیکتاتوری را برنتافتند. مردم ایران نظامی را میپسندند که بر پایه دموکراسی شکل گرفته باشد و حاکمانش به حقوق بشر احترام قائل شده و صلح و عدالت را بالاترین ارزش بدانند. حکومتی که بر پایه دیکتاتوری شکل گیرد و این دیکتاتور به دلیل ناکارمدی و به کار گیری سیاستهای غلط به زیان مردم، به دنبال استفاده از سلاح زور و خشونت از جمله امنیتی کردن فضای اجتماعی، سلب آزادیهای اجتماعی و آزادی بیان و اندیشه و سرکوب و حبس و شکنجه و اعدام باشد پایدار نخواهد ماند و دیر یا زود با اتحاد مردمی رفتی خواهد بود. چه این روز 25 بهمن باشد و چه روزهای بعد آن یا یک اسفند و 25 و 27 خرداد. بنابراین توصیه میکنم پایبند به عدالت و انصاف و قانون انسانی بوده و تمام زندانیان سیاسی را آزاد نمایید و دست از خشونت و زور و اجحاف اعمال مجازاتهای غیرانسانی از جمله اعدام و قطع اعضای بدن و سنگسار نسبت به شهروندان ایرانی برداشته و حق داشتن راهپیمایی و تجمعات و آزادی بیان را برای همگان به رسمیت شناخته و این حق را در جهت منافع شخصی و حزبی سیاسی خود استفاده نکنید.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: کمپین سفارت سبز
دوستان این گزارش که خبر از یک توطئه وسیع توسط رژیم بر علیه آزادیخواهان میدهد، از داخل سپاه به سایت ایران پرس نیوز رسیده است. این توطئه میتواند حقیقت داشته باشد و بسیار جدی است. لذا برای خنثی کردن آن باید در سطح وسیع در و در کل جامعه پخش شود.
میتوان آنرا از طریق رادیوهای فعال و مردمی در خارج از کشور، شبنامهها، نوشتن روی دیوارها، سایتها و فیسبوک و ایمیل- به هر طریق ممکن- به همه و بهویژه به سطوح پایینی سپاه و بسیج برسانید. تنها به این شیوه است که میتوانیم چنین توطئههایی را خنثی کنیم.
گزارش اضطراری از داخل سپاه
بنا به یک گزارش موثق از اداره اطلاعات سپاه، در پس بر ملا شدن شرکت صانع ژاله به همراه عکس، مقتول در تظاهرات مردمی 25 بهمن 89 بر علیه رژیم، در دیداری با آیتاله منتظری، شکاف عمیقی بین اطلاعات سپاه از یک سو و بیت رهبری از سوی دیگر ایجاد شده است.
در ساعت اول بعد از شهادت صانع ژاله، نظر اطلاعات سپاه بر این بود که این قتل را میتوان بر گردن سبزها گذشت و به این وسیله رهبران سبز را حصر دایمی کرد. این سناریو حتا تا داخل مجلس نیز دنبال شد ولی ساعتی بعد با مخالفت و عصبانیت شدید بیت رهبری قرار گرفت.
اتاق فکر رهبری در نظر گرفتهاند که اینبار باید یک گروه بسیجی و سپاهی واقعی و معروف ترور شوند که در واقعی بودن این واقعه شکی نباشد. در روزهای آینده از قرار معلوم عدهای بسیجی و سپاهی در نقاط مختلف تهران ترور خواهند شد. ترورهایی که به مجاهدین خارج (لندن) نشین نسبت داده خواهد شد.
اطلاعات سپاه هم از اکنون در حال تهیه یک سری نوارهای صوتی از مکالمات تلفنی اطرفیان رهبران سبز است. هدف این است که با مونتاژ حرفهای این مکالمات، رهبران سبز به ارتباط با مجاهدین مربوط شوند و یک بار و برای همیشه قائله رهبران و هواداران جنبش سبز پایان یابد. از گوشه و کنار هم خبر از آمادگی برای بازداشت هزاران نفر شنیده میشود. سخنان چند روز اخیر اداره زندانها در مورد ایجاد بازداشتگاههای بزرگ در بیابانها از همین دست است.
در اینجا به لایه پایینی بسیج و سپاه هشدار میدهیم که تیم ترور سپاه که ترکیبی از اطلاعات سپاه و دایره قدس تشکیل شده در اقصی نقاط تهران در کمین شما هستند. حتا گمان میرود که بنا بر سناریوی انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی در سالهای اولیه انقلاب، انفجاری در یکی از اجتماعات بسیج رخ دهد.
سبزها، باید کامل هوشیاری را به خرج بدهند چون اینبار بیت رهبری سخن از تکرار خرداد ۶۰ میکند.
بعد از مصر و تونس شرایط بازی بسیار خطرناک شده است و قدرتگرایان (بخوانید چندی سران سپاه و تندروهای بیت رهبری از قبیل آقا مجتبا) شدیدن به دنبال مقابله رودر رو هستند چون میدانند که این مسیر فرسایشی به شکست آنان خواهد انجامید.
خبر / رادیو کوچه
روز پنجشنبه، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در همایش قضات دادگستری استان تهران در خصوص وقایع 25 بهمن خطاب به مسوولان و مردم اظهار داشت باید مصلحت نظام را در نظر گرفته و برای محاکمه آنچه وی سران فتنه میخواند، صبر پیشه کنند.
به گزارش خبرآنلاین، صادق لاریجانی با اشاره تحولات سیاسی در خاورمیانه گفت: «جریانهای بسیار تند و به معنای غافلگیرکننده در کشورهای اسلامی به وقوع پیوسته است که منجر به حرکت عظیم مردم مصر، تونس، یمن و الجزایر شده که نوید یک تحول اساسی و انسانی را در خاورمیانه میدهد.»
رییس قوه قضاییه در ادامه سخنان خود با اشاره به حوادث روز 25 بهمن در ایران عنوان کرد: «سران فتنه با اطلاعیهپراکنی و همراهی با کشورهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی که دستشان به خون افراد بیگناه آغشته است باز هم دست به فتنه زدند در حالیکه باید بدانند که در میان ملت دیگر جایی ندارند.»
لاریجانی اظهار داشت: «دستگاه قضا دیگر اجازه نمیدهد که سران فتنه با حق کشی و اعلام موفقیت اقدامات خود چهره و هدفهای خود را در بوق رسانههای غربی کنند و خود را قهرمان نشان دهند.»
وی در پیایان افزود: «دستگاه قضا راه را بر اطلاعیه پراکنی آنها خواهد بست و اجازه نمیدهد آنها از صبر و تحمل نظام اسلامی سواستفاده کنند و امیدواریم که مردم شریف ایران با صبر و تحمل ما را همراهی کنند.»
این در حالی است که روز گذشته مهدی کروبی از سران معترضان به دولت جمهوری اسلامی و همزمان با حصر خانگی از روز 22 بهمنماه در پیامی کوتاه اعلام کرد آماده است در یک دادگاه علنی حاضر شود و به دفاع از خود بپردازد. از سوی دیگر مسوولان دولتی تا کنون به این پیام واکنشی نشان ندادهاند.
بیشتر بخوانید:
«مرا در دادگاههای علنی مانند زمان شاه محاکمه کنید»
مهدی حویزی / عکس / رادیو کوچه
جبهه متحد دانشجویی و کمیته دفاع از زندانیان سیاسی صدای ملت مظلوم ایران را به گوش جهانیان میرساند.
همراه با فراخوان جبهه متحد دانشجویی و کمیته دفاع از زندانیان سیاسی گروهها و نهادهای مبارزاتی و حقوق بشری در تورنتو گرد هم آمدند تا صدای ملت مظلوم ایران را به گوش دولت کانادا و دیگر ملیتها برسانند.

این گردهمایی اعتراضی عصر روز سهشنبه 15 فوریه در هوای سرد برگزار شد که با استقبال مردم شهر مواجه شد.
تجمعکنندگان با روشن کردن شمع و در دست گرفتن تصاویری از زندانیان سیاسی و شهدای راه آزادی با سردادن شعار علیه سران جمهوری اسلامی و نیز شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسی همبستگی و حمایت خود را از مبارزات مردم ایران نشان دادند.

در این برنامه که در میدان ملسمند برگزار شد حسن زارع زاده اردشیر مسوول کمیته دفاع از زندانیان سیاسی گفت: «رژیم جمهوری اسلامی با تمام دستگیریها تجاوزها اعدام ها و سرکوب برای خاموش کردن صدای ملت دست به هرکاری زد و بسیاری از مردم و دانشجویان را روانه سلولهای مخوف کرد تا با ایجاد وحشت میان مردم حرکت حقطلبانه ملت را متوقف کند ولی بر خلاف تصور رژیم ملت قهرمان ایران نشان داد که با دستگیری و سرکوب هرگز عقبنشینی نخواهند کرد و تا گرفتن حق خود دست از مبارزه علیه رژیم بر نخواهند داشت.»

خبر / رادیو کوچه
شامگاه پنجشنبه، وزارت خزانهداری آمریکا در تازهترین دور تحریمهای یکجانبه خود علیه جمهوری اسلامی، بانک رفاه کارگران این کشور را تحریم کرده است. بانک رفاه کارگران که به بانک رفاه نیز معروف است، بیستمین بانک ایرانی است که از سوی آمریکا تحریم شد.
به گزارش ایبیسینیوز، خزانهداری ایالات متحده طی بیانیهای این بانک را متهم به ارایه خدمات مالی به وزارت دفاع و شرکت صنایع هواپیماسازی ایران کرد که در فهرست تحریمهای آمریکا قرار دارند.
استوارت لیوی معاون وزیر خزانهداری در امور تروریسم و اطلاعات مالی در این بیانیه گفت: «خزانهداری در حال حاضر ۲۰ بانک ایران را به خاطر حمایت از برنامههای اتمی، موشکی و تروریسم این کشور تحریم کرده است.»
لازم به اشاره است این بانک در ۱۳۴۰ شمسی با افتتاح شعبه مرکزی در تهران و شعبه اصفهان آغاز به کار کرد و سرمایه اولیهاش متعلق به سازمان تامین اجتماعی است.
بیشتر بخوانید:
«یازده شخصیت حقوقی و حقیقی در لیست تحریمی ایران»
«مخالفت روسیه با تشدید تحریمها علیه ایران»
احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران با حضور در جمع برخی از طلبههای شهر قم از مسوولان قوه قضاییه محاکمه هرچه سریعتر رهبران معترضان را خواستار شد و از موضعگیری آیتاله هاشمی رفسنجانی در برابر آنها انتقاد کرد.
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
روز جمعه و پس از ناآرامیهای بحرین، واحدهای ارتش این کشور در بخشهای حساس شهر منامه مستقر شدهاند و دولت بحرین پس از در هم شکستن تجمع مخالفان در پایتخت، برگزاری هرگونه گردهمایی اعتراضآمیز را ممنوع اعلام کرده است.
مقامهای بحرینی اعلام کردند که در حمله پلیس به معترضان که بیشتر شیعه مذهب بودهاند، دستکم سه تن کشته و ۲۳۱ نفر مجروح شدهاند.
نیروهای امنیتی و پلیس در میدان مروارید در منامه که کانون اعتراضات بود به مخالفان حمله و آنها را متفرق کردند.
شیخخالدبنحمدآلخلیفه، وزیر امور خارجه بحرین، با دفاع از سرکوب معترضان این اقدام را برای جلوگیری از سقوط کشور به «ورطه فرقهگرایی» لازم دانسته است.
از سویی دیگر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه با همتای بحرینی خود تلفنی صحبت کرد و خواهان «خویشتنداری» در برابر معترضان شد.
بحرین یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه خلیج فارس و محل استقرار ناوگان پنجم دریایی این کشور است.
لازم به ذکر است عبدالجلیل خلیلی، از رهبران اقلیت شیعه در بحرین، گفته است که ۱۸ نماینده پارلمان درصدد استعفا هستند.
بیشتر جمعیت بحرین شعیه هستند اما این کشور توسط خاندان سلطنتی سنی مذهب اداره میشود.
بیشتر بخوانید:
«حمله پلیس بحرین و به جا ماندن دو کشته»
حسین بزرگمنش
سرانجام اعتراضات گسترده مردم مصر و تجمع معترضان در میدان آزادی قاهره منجر به کنارهگیری حسنی مبارک از قدرت شد. یکی از مهمترین مباحث مطرح شده توسط تحلیلگران مسایل خاورمیانه مربوط به آینده اسلامگرایی و جریانات مذهبی همچون اخوان المسلمین در صحنه سیاسی مصر میباشد.
هدف از این مقاله نگاهی علمی و مبتنی بر دادههای تاریخی به تاریخچه و فعالیتهای جنبشهای اسلامی در مصر میباشد. در این مقاله سعی شده است تا به موشکافی گرایشات مذهبی جامعه مصر، فعالیتهای اسلامگراها در زمان حکومت حسنی مبارک و آینده اسلامگرایی در مصر پس از مبارک پرداخته شود. ذکر این نکته ضروری میباشد که بخش قابل توجهی از نوشتههای این مقاله برگرفته از کتاب جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب نوشته هرایر دکمجیان و ترجمه شده توسط دکتر حمید احمدی میباشد.
گرایشات مذهبی در جامعه مصر
جامعه مصر ترکیبی پیچیده از تقسیمات، شکافهای مذهبی، جریانهای سیاسی متفاوت اعم از ملیگرا، چپ، اسلامگرا و لیبرال دموکرات میباشد همچنین در این کشور گروه بزرگی از مسیحیان قطبی زندگی میکنند. مسلمانان مصری که بیشترین جمعیت را در مصر دارا میباشند میتوان به چند دسته زیر تقسیمبندی کرد:
1- مسلمانان معمولی
نماینده اقشار مهمی از جمعیت مصر هستند که گاه به گاه و به درجات گوناگون به اسلام عمل کرده و احکام آن را به اجرا میآورند. گرچه آنها مسلمان هستند اما طرفدار حکومتی غیرمذهبی هستند اغلب روشنفکران مصری، پزشکان، مقامات دولتی، روزنامهنگاران، رهبران نظامی، دارندگان مشاغل حرفهایی، ناصریستها، ناسیونالیستها و چپگرایان در این مقوله قرار میگیرند.
2- اسلامگرایان مردمگرا
این طیف دارای جوش و خروش و شور و شوق اجتماعی-معنوی گستردهای هستند. اجرای منظم و آشکار احکام و قوائد اسلامی تجلی این احیاطلبی است. علیرغم انفعال سیاسی این پایگاه تودهای، ممکن است در اوقات بحرانی بصورت یک حرکت پر التهاب درآمده و به منبع عضوگیری گروههای اسلامگرای جریان اصلی و رادیکال تبدیل شود.

3- احیاطبان اجتماعی و روحی
اشکال سازمانیافته تجلی اسلامگرایی در درون اسلام مردمگرا هستند. اینها شامل 68 انجمن صوفیانه، بسیاری جوامع خیریه، و گروههای مطالعه قرآن میشوند. در حالیکه انجمنهای بیانگر کنارهگیری از امور دنیوی و روآوردن به معنویت احیاگرانه برای رسیدن به آسایش و رستگاری هستند، جوامع خیریه سرگرم ارایه خدمات رفاهی و اجتماعی به نیازمندان بوده و به این وسیله به ایجاد یک جامعه آلترناتیو که نوعی چالش آشکار و در حال رشد برای مقامات است، دست میزنند.
4- طرفداران حرکتهای سیاسی گام به گام
نماینده اولین سطح اسلامگرایان سیاسی هستند و در اخوان المسلمین و برخی از علمای محافظهکار تجلی یافتهاند.
هدف اینها استقرار یک نظام اسلامی از طریق تبلیغ مذهبی و اقدام سیاسی است. طرفداران حرکتهای گام به گام از خشونت روی گردانیده و طرفدار فعالیت در چهارچوب سیتم سیاسی موجود هستند.
اسلامگرایان راهبردهایی را برای دسترسی بیشتر به این گروه عظیم مد نظر دارند که ارایه خدمات اجتماعی، استفاده از مساجد، و فعالیتهای سازمان یافته و جا افتاده سیاسی از آن جملهاند، در واقع اسلامگرایان از این فرصت نهایت استفاده را میبرند.
5- فعالگرایان سیاسی
نماینده اقشاری از جنبش اسلامگرا هستند که در دانشگاهها و برخی از مساجد متمرکز شده و به رویارویی با دولت میپردازند، در مقایسه با طرفداران حرکتهای گام به گام، فعالگرایان ضرورت استقرار یک نظام اسلامی را بسیار بیشتر و فوریتر میدانند. به همین دلیل از طریق زد و خورد با پلیس و قطبیها مشغول هستند. گرچه این طیف سیاسی نسبت به دهه نود میلادی بسیار تضعیف شده است.
6- جهادگرایان انقلابی
اینها کانون رادیکال جنیش اسلامگرایی را تشکیل داده و به سرنگونی رژیم متعهد بودند. از جمله میتوان به سازمان الجهاد(تنظیم الجهاد)، نجات یاتگان از آتش جهنم (الناجون من النار) و جماعت اسلامی (الجماعه الاسلامیه) و گروههای زیرزمینی کوچکتری که در معرض سرکوب دولت قرار دارند اشاره کرد.
حسنی مبارک و ستیز با اسلامگرایی
پس از ترور انور سادات توسط خالد اسلامبولی که عضو گروه اسلامی الجهاد بود و به قدرت رسیدن حسنی مبارک، دولت مبارک به رغم حسن نیتی که برای حل معضلات کشورش داشت با توجه به مشکلات ذاتی مصر یعنی رشد بدون کنترل جمعیت، بار فزاینده قرضه، بودجه دفاعی افراطی، کاهش شدید درآمد حاصل از صادرات نفت، نرخ عبور و مرور در کانال سوئز و عایدی حاصل از اشتغال مصریهای خارج از کشور، وسایل و امکانات لازم برای حل مشکلات متعدد مصر در اختیار نداشته است در جبهه خارجی، مبارک به خاطر تعهدش به تقویت توافقنامههای کمپ دیوید در جهان عرب منزوی شد.
تهاجم اسراییل به لبنان، گسترش شهرکسازی در کرانه باختری و عدم مذاکره بر سر سرزمینهای اشغالی کار مبارک را دشوارتر ساخت. با این همه، خطری که بیشتر از همه چیز مبارک را تهدید میکرد، قدرت رو به رشد اسلامگرایان در داخل بود. به دنبال ترور سادات، سرکوب شدید اسلامگرایان رادیکال با دلجویی از نهاد رسمی اسلامی همراه بود. به این ترتیب، دولت با استفاده از مقامات بلندپایه مذهب و رهبران اخوان المسلمین علیه رادیکالهای اسلامی به منظور منزوی کردن و بیاعتبار ساختن آنها، در تلاش بود مشروعیت اسلامی خود را تقویت کند. رژیم یه شیوخ برجسته و اخوان المسلمین فرصت داد تا با استفاده از رسانههای گروهی به تقبیح رادیکالیسم دست بزنند و در عین حال متخصصان مذهبی را روانه زندانها کرد تا با تعلیم دادن اصول اسلام «راستین» یه مبارزان جوان آنها را آموزش دهد. در ضمن گاه به گاه از قوانین حالت فوقالعاده استفاده میکرد تا جرقههای جدید رادیکالیسم را که توسط سازمان الجهاد و گروههای کوچکتر جدید زده شده بود را خاموش کند.
در آغاز 1987، سازمانهای مخفی اسلامگرا حملات مکرر به مسیحیان قطبی در مصر علیا و سوقصد به جان دو وزیر کشور سابق آمادگی خود را برای منازعهطلبی با مقامات نشان دادند. در دسامبر 1988 سیصد اسلامگرا به دنبال درگیری با پلیس در بخش عینالشمس قاهره دستگیر شدند. همچنین گروههای رادیکال اسلامگرا دست به انجام عملیات تروریستی برعلیه اتباع کشورهای غربی، دیپلماتهای آمریکایی، توریستهای اسراییلی، مقامات امنیتی، کلیساهای مسیحیان قطبی، خانهها، شرکتهای آنها زدند این حملات در دهه نود میلادی به اوج خود رسید، در اکتبر 1990 رفعت المحجوب سخنگوی پارلمان به قتل رسید، در ژوئن 1992 نیز دکتر فرج فوزه ترور شد تا صدای او به عنوان یک طرفدار جسور جدایی دین از سیاست و طرفدار حقوق بشر در نطفه خفه شود.
اما هیچ گروهی چون اقلیت مسیحیان قطبی در رنج نبودند. رادیکالها دایمن به کشتن قطبیها و آتش زدن کلیساهای آنها دست میزدند و حتا برخی از آنها را وادار کردند برای محافظت خود مالیات اسلامی (جزیه) بپردازند
همچنین گروههای مبارز اسلامگرا صنعت جهانگردی مصر را مورد هدف قرار دادند که سالانه بیش از سه میلیارد دلار عایدات برای مصر داشت، جماعت اسلامی در پاسخ به سرکوب دولت، طی حملات مکرر به جهانگردان خارجی هشدار داد که از مصر خارج شوند، در حالیکه مبارزان اسلامگرا به رفتار غیراسلامی جهانگردان بهشدت اعتراض داشتند، هدف اصلی آنها از بین بردن یک منبع مهم درآمد برای اقتصاد کشور و رژیم بود. تهدیدات به مرگی که از سوی اسلامگرایان مبارز صادر شده بود حیات روشنفکری و هنری مصر را خفه کرده بود، کتابهای نجیب محفوظ برنده جایزه نوبل به عنوان آثار غیراسلامی تقبیح شدند و این مسئله این نویسنده پیر را واداشت با استفاده از محافظان شخصی به زندگی بپردازد، رادیکالها علیه میراث ماقبل اسلامی مصر اعلام جنگ دادند و خواهان نابودی مجسمه ابوالهول، اهرم ثلاثه و دیگر آثار باستانی تمدن فراعنه شدند و آنها را نشانه بتپرستی میدانستند.
اما هیچ گروهی چون اقلیت مسیحیان قطبی در رنج نبودند. رادیکالها دایمن به کشتن قطبیها و آتش زدن کلیساهای آنها دست میزدند و حتا برخی از آنها را وادار کردند برای محافظت خود مالیات اسلامی (جزیه) بپردازند.
خشونتهای گسترده رادیکالهای اسلامی که منجر به احساس انزجار مردم مصر از جریانات رادیکال اسلامگرا شد همچنین سرکوبهای گسترده حکومت مصر و تبلیغات وسیع بر علیه این گونه جریانات و تلاش به منظور تقویت گروههای میانهرویی چون اخوان المسلمین باعث تضعیف قابل ملاحظه آنها در قرن 21 شد. به طوری که ما شاهد فعالیت و عملیات بسیار محدودی از جانب رادیکالها طی چند سال اخیر در مصر بودهایم.
آینده اسلامگرایی در مصر
روشن است که تاریخ و فرهنگ مصر با به روی کارآمدن حکومتی اسلامی تناسبی ندارد، از طرفی تجربه حکومتهای مذهبی در منطقه و ترس از غلبه ناامنی اجتماعی باعث گسترش قدرت طرفداران جدایی دین از سیاست در مصر و به حاشیه رفتن قدرت گروههای اسلامگرای رادیکال و میانهرو شده است. از سویی دیگر جوامع اسلامی منجمله مصر روز به روز در بستر مدرنیسم پیشرفت میکنند و دیگر رهیافتهای خشن و حاد را نمیپذیرند. دلیل دیگری که میتوان برای کاهش قدرت گروههای اسلامگرا مطرح کرد فضای جهانی و مقابله کشورهای جهان با جریانات افراطی اسلامگرا میباشد که فضا را برای فعالیت گروههای رادیکال محدودتر کرده است.
بهطور کلی میزان و نفوذ احزاب اسلامگرا در دولت آینده مصر ارتباط مستقیمی با عملکرد احزاب سکولار مصری خواهد داشت که آیا توانایی حل مشکلات متعدد پرجمعیتترین کشور عربی را دارا میباشند یا خیر.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
وحید نیکگو

محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
هجدهم فوریه برابر با سالروز درگذشت «میکلانژ» نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی است. او زاده سال 1475 بود و یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره «رنسانس ایتالیا» است. تزیین «کلیسای سیستین» توسط وی، بهعنوان یکی از باشکوهترین شاهکارهای هنریش شناخته شده است. میکلآنژ سرانجام در سال ۱۵۶۴ در رم درگذشت.
«میکلانژ بوناروتی» در ششم مارس ۱۴۷۵ میلادی در «توسکانا» زاده شد. پس از تولد او خانواده بوناروتی به فلورانس مهاجرت کردند و مادرش بعد از چندی درگذشت. میکلانژ از دوران کودکی، برخلاف میل پدرش علاقمند به هنر و تحصیل در این رشته بود. او در سن سیزده سالگی به عنوان دستیار حقوقبگیر، نزد استادش به کارآموزی پرداخت و پایه و اساس نقاشی روی دیوار مرطوب را یاد گرفت.
گرچه در ابتدا به نقاشی روی آورد اما غریزه طبیعی وی مشتاق هنر پیکرتراشی بود، از این رو پیش از اتمام دوره نقاشی، به عنوان استاد به مدت سه سال به مدرسه مجسمهسازی که در باغهای «مدیچی» تاسیس شده بود، مشغول بود. پس از این مدت شهر فلورانس دستخوش ناآرامی و قیام گروههای مختلف شد و جان بسیاری از هنرمندان نیز مورد تهدید و تعدی قرار گرفت.

او که در آن زمان بیست سال داشت به اتفاق دو تن از همراهانش بهشهر «بولونیا» کوچ کرد و بلافاصله قرارداد ساختن دو تندیس از پیکر مقدسین و مجسمه یک فرشته در کلیسای «سنت پترونیوس» را با او را بستند و پس از یکسال اقامت در آنجا، برای احداث سالن اجتماعات شهرداری، در فلورانس به آن شهر دعوت شد.
میکلآنژ پس از آغاز به کار در فلورانس، مورد توجه هنردوستان قرار گرفت و بهسفارش یک فروشنده آثار هنری، تابلویی بدلی از روی نسخه اصلی ترسیم کرد و طبق خواسته کارفرما، رنگآمیزی آن را بهشیوه آثار عتیقه انجام داد و شاهکاری نو از اثری قدیمی خلق کرد و بعد از این اثر اسقفی که شیفته کار هنرمندانه نقاش جوان شده بود وی را مورد تفقد قرار داد و به »رم» دعوت کرد.
میکلانژ در سال ۱۴۹۶ به رم رفت و تا سال ۱۵۰۱ همان جا ماند. در این رهگذر پدر میکلآنژ که در گیرودار ناآرامیها سیاسی آن زمان شغل اداری خود را از دست داده بود به منظور کسب حمایت فرزندش وی را مجبور به بازگشت به فلورانس کرد. پس از بازگشت اجرای کار پر اهمیت «مجسمه داوود» که بیشتر به یک معجزه در قانون تعادل شبیه است، فکر میکلآنژ را به خود معطوف کرد. این مجسمه از سنگ مرمر بزرگی ساخته شده است که چهل سال پیش از میکلانژ، پیکرتراش دیگری بهنام «آگوستینو دانتونیو» بدون کسب موفقیت، برای ساخت آن اقدام کرده بود.
این تختهسنگ، همچنان دست نخورده در گوشهای قرار داشت و میکلانژ موفق شد تندیس داوود را بدون در نظر گرفتن سرگذشت تاریخی و سنت نهفته در آن خلق کند. اجرای این کار هنری پوشیده از چشم همگان و در محیطی دربسته انجام گرفت و پس از پردهبرداری، عظمت کار این هنرمند نابغه آشکار شد. نتیجه کار او تحسین و تعجب همگان را برانگیخت.
سپس بهترین هنرمندان فلورانس ماموریت یافتند تا بهترین محل را برای استقرار این مجسمه انتخاب کنند. سرانجام به اتفاق آرا، ایوان کاخ «سینوریا» را برای این کار انتخاب کردند. اما پس از گذشت سالها یعنی در سال ۱۸۸۲ مجسمه داوود به یکی از سالنهای «آکادمی هنر» منتقل شد.

پش از مدتی میکلانژ بهاراده خود به رم رفت او در نظر داشت تزیین «کلیسای سیستین» را که در سفر دومش به رم او را از اجرای آن خلع کرده بودند ادامه دهد. اجرای تزیین سقف کلیسا چهارسال و نیم به درازا کشید. این شاهکار هنری، بهعنوان یکی از باشکوهترین آثار وی شناخته شده است. او از همان ابتدا طرح مورد نظر «پاپ ژولیوس دوم» را تغییر داد و به جای دوازده حواریون مسیح، صدها منظره از خلقت آدم، پیامبران پیش از مسیح و طوفان نوح و دیگر روایات «انجیلی» به تصویر کشید.
بلافاصله پس از آن او به عملیات ساختمانی مقبره پاپ پرداخت. «تندیس بردهگان» که از متعلقات مقبره ژولیوس دوم بود، در «موزه لوور» به تماشا گذاشته شده است. مجسمه موسی هم یکی دیگر از کارهای معروف اوست که در «کلیسای سن پیر»، در رم قرار دارد.
و سرانجام میکلانژ که از او به عنوان معروفترین چهره رنسانس ایتالیا نام برده میشود، در هجدهم فوریه ۱۵۶۴ در رم، درگذشت و در «کلیسای استاکروس» شهر فلورانس به خاک سپرده شد. آثار او همه به طور کامل و از اشعار او حدود سیصد شعر تا به امروز باقیمانده است.
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
سایت نمادینه
خبر / رادیو کوچه
در پی بروز درگیریهای مرگبار بین مردم معترض و نیروهای دولتی در چند شهر لیبی، روز پنجشنبه یک مقام امنیتی منطقهای دراین کشور برکنار شده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، مخالفان در پنج شهر لیبی علیه معمر قذافی، رهبر لیبی به خیابانها آمده و دست به اعتراض زدهاند.
مخالفان میگویند درگیریها در شهر بیضا، مرکز استان جبل الاخضر، در شرق لیبی چهار نفر کشته برجای گذاشته و در شهر بنغازی هم شش نفر کشته شدهاند.
به گزارش رسانههای لیبی، فرمانده نیروهای امنیتی جبل الاخضر برکنار شده است.

بر اساس گزارشهای تایید نشده، طی دو روز گذشته ۲۰ نفر در درگیریها در لیبی کشته شدهاند.
از سویی دیگر طرفداران رهبر لیبی روز پنجشنبه در مرکز شهر طرابلس، پایتخت جمع شدند و با سر دادن شعارهای حمایتی از قذافی آمادگی خود را برای مقابله با مخالفان اعلام کردند.
معمر قذافی از سال ۱۹۶۹ در قدرت بوده است.
بیشتر بخوانید:
«چهل مجروح در درگیریهای کشور لیبی»
رادیو کوچه
1352خورشیدی - سالروز اعدام «خسرو گلسرخی» شاعر و نویسنده روشنفکر مارکسیست ایرانی است. او به همراه عدهای دیگر از روشنفکران همنسل خویش که برخی از آنان از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، پشتیبانی میکردند، هرچند ارتباط مستقیمی با این سازمان نداشتند، به اتهام توطئه برای آسیبرساندن به اعضای خانواده سلطنتی، در سال ۱۳۵۱ دستگیر شدند. گلسرخی و چند تن از متهمان، از جمله «کرامتاله دانشیان»، به رغم شکنجههای بسیار، اتهامات را در دادگاه نظامی نپذیرفتند و از این واقعیت که جریان محاکمه این دادگاه معروف از تلویزیون سراسری پخش میشد، استفاده کرده و با تقبیح حکومت وقت، از آرمانهای اعتقادی خود مانند انقلاب و مارکسیسم دفاع کردند. گلسرخی و دانشیان با رد طلب بخشش از شاه، در سال ۱۳۵۲ اعدام شدند. نحوه دفاعیات و نهایتن اعدام گلسرخی، ستایش و محبوبیت بسیاری در سطح جامعه برای او به ارمغان آورد.
1546 میلادی - سالروز درگذشت «مارتین لوتر» (Martin Luther) کشیش آلمانی و بانی پروتستانیسم است. وی بسیاری از تشریفات کلیسای «کاتولیک» را زاید اعلام داشت و با اصلاحات خود پیروان فراوان یافت به گونهای که پروتستان مذهبان در چند کشور و از جمله در ایالات متحده اکثریت دارند. یکی از اصلاحات لوتر آزادکردن ازدواج کشیشها و منع بخشودن گناهان افراد از سوی کلیساها پس از اعتراف و احیانن با پرداخت پول و اعانه بود.
1932 میلادی - زادروز «یان توماس فورمن» ((Milosh Forman کارگردان، بازیگر و فیلمنامهنویس سینما است. پدرش یهودی و مادرش پروتستان است. او زاده کشور چکسلواکی پیشین است.وی دو بار بهخاطر فیلمهای «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» ( که در ایران با نام دیوانه از قفس پرید نمایش داده شده) و «آمادئوس» برنده جایزه اسکار شده است. «مردی روی ماه» و «اشباح گویا» نیز از دیگر آثار او است.
1378 خورشیدی - سالروز درگذشت «نادر نادرپور»، شاعر معاصر ایرانی است. او به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقالههایی را به زبان فارسی ترجمه کرد. او فرزند «تقی میرزا» از نوادگان «رضاقلی میرزا»، فرزند ارشد «نادرشاه افشار» بود. وی پس از به پایان رساندن دوره متوسطه در تهران، در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه «سوربن» پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تاسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و بهعنوان یکی از اعضای اولین دوره هیت دبیران کانون انتخاب شد. نادرپور پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷)، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. و سرانجام در روز چنین روزی در لسآنجلس درگذشت.
1955 میلادی - یک پیمان نظامی و دفاع مشترک میان «ترکیه» و «عراق» به امضا رسید که بعدن «انگلستان»، «پاکستان» و «ایران» هم به آن پیوستند. پس از حذف سلطنت از عراق در سال 1958 و خروج عراق از آن پیمان، این اتحادیه نظامی به سازمان پیمان مرکزی «سنتو» تغییر نام داد. سازمان پیمان مرکزی در راستای استراتژی دولت آمریکا مبنی بر ایجاد حلقهای از اتحادیههای نظامی وابسته به غرب پیرامون شوروی و چین به وجود آمده بود.
————————————-
برخی از رویدادهای دیگر
1382 خورشیدی – انفجار قطار در ایستگاه «خیام» در ۱۷ کیلومتری شهر «نیشابور» که سبب مرگ دست کم ۲۹۵ تن شد.
1942 میلادی – نیروهای ژاپنی جزیره «بالی» در«اندونزی» را از دست «هلندیها» خارج کردند.
1299 خورشیدی – واحدهای تیپ قزاق در این روز به قصد تصرف تهران و کودتا به سوی پایتخت به حرکت درآمدند. تیپ قزاق که آموزش نظامی روسی داشت در قزوین مستقر بود. این نیروها به فرماندهی ژنرال «رضاخان» پنج روز بعد تهران را متصرف و دولت را تغییر و «سید ضیا طباطبایی یزدی» را نخست وزیر کردند.
1834میلادی – «انسان» نخستین نشریه چپگرای آمریکاست که از این روز در نیویورک انتشار یافت.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده، در روزهای اخیر علیرضا نبوی همسر عاطفه نبوی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش دانشجونیوز، این عضو خانواده نبوی که در سال گذشته به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری و همچنین شرکت در تجمع خانوادههای زندانیان سیاسی مقابل زندان اوین به مدت یک ماه در بازداشت بهسر میبرد، از سوی دادگاه انقلاب تهران به 2 سال حبس و 3 سال تبعید به خارج از استان سمنان محکوم شده بود.
گفتنی است حکم علیرضا نبوی در دادگاه تجدید نظر به 1 سال حبس و 3 سال تبعید به خارج از استان سمنان تقلیل پیدا کرد.
علیرضانبوی همسر عاطفه نبوی و پسر عموی سیدضیا نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل بوده است.
لازم به ذکر است این فعال سیاسی بارها از سوی مقامات امنیتی به دلیل پیگیری وضعیت همسرش مورد بازخواست قرار گرفته بود. عاطفه و ضیا نبوی در طول 20 ماه اخیر محروم از مرخصی بودهاند.
بیشتر بخوانید:
«عاطفه نبوی به ۴ سال حبس محکوم شد»
«ضربوشتم ضیا نبوی در زندان اهواز»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر