خبر / رادیو کوچه
در حالی که روز یکشنبه، خبرگزاریهای داخلی ایران از استعفای حیدر مصلحی از ریاست وزارت اطلاعات خبر داده بودند، آیتاله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با تصمیم پذیرش استعفای مصلحی و کناره گیری وی مخالفت کرده است.
این در حالی است که پیشتر اعلام شد که محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی با این استعفا موافقت و در حکمی تازه وی را به عنوان مشاور ریاست جمهوری در حوزه اطلاعات منصوب کرده است.
با مخالفت آیتاله خامنهای موجب شد حیدر مصلحی همچنان به عنوان وزیر اطلاعات در دولت دهم به فعالیت خود ادامه دهد.
خبرگزاریهای منسوب به دولت جمهوری اسلامی استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات را مربوط به مدتی پیش عنوان کرده که امروز دوباره به جریان افتاده بود.
بیشتر بخوانید:
«استعفای وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی از سمتش»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی، با قبول استعفای وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی، در حکمی جداگانه وی را به عنوان «مشاور رییسجمهوری در امور اطلاعاتی» منصوب کرده است.
این در حالی است که هیچکدام از خبرگزاریهای داخلی ایران در خصوص متن استعفا حیدر مصلحی و علت آن گزارشی را ارایه نکردهاند.
به گزارش ایسنا، متن حکم آقای احمدینژاد خطاب به حیدر مصلحی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالاسلام والمسلمین حیدر مصلحی
سلام علیکم
با تشکر از زحمات و خدمات جنابعالی در تصدی وزارت اطلاعات به موجب این حکم شما را به سمت «مشاور رییسجمهوری در امور اطلاعاتی» برمیگزینم.
امیدوارم با توکل بر خدا و در ظل توجهات حضرت ولی عصر(عج) موفق و سربلند باشید.
محمود احمدینژاد
رییس جمهوری همچنین در نامهای با قدردانی از خدمات وزیر اطلاعات با استعفای وی موافقت کرد.
متن نامه دکتر احمدی نژاد به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی
سلام علیکم
با تقدیر و تشکر از زحمات جنابعالی در مدت تصدی مسوولیت وزارت اطلاعات به استناد اصل یکصد و سی و پنجم قانون اساسی جمهوی اسلامی با استعفای شما موافقت میگردد.
امیدوارم بتوانید در سنگرهای دیگری در خدمت نظام و انقلاب اسلامی باشید.
محمود احمدینژاد
فرخ پیرنیا / عکس
بیژن پاکزاد یکی از طراحان مشهور ایرانی بود که نزدیک به چهل سال سابقه ارایه لباس و ادوکلن و سایر ایدههای طراحی را داشت. وی که طراح لباس افرادی چون «باراک اوباما» رییس جمهوری ایالات متحده، «آرنولد شوایتزینگر»، «جان کری»، «تام کروز» و «ولادیمیر پوتین» بوده، بنابر اظهار شاهدان در محل به رادیو کوچه عصر روز پنجشنبه بر اثر سکته قلبی با کمک عوامل پزشکی و اورژانس به بیمارستان منتقل شده و روز شنبه درگذشته است.
بیشتر بخوانید:
«مرگ طراح مشهور ایرانی، بیژن»

خبر / رادیو کوچه
یک مقام آگاه در دادگاه لاهه که از افشای نامش خودداری کرده گزارش داده است که نام چهارده ایرانی در لیست متهمان در ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان قرار دارد.
به گزارش العربیه و به نقل از سایت ایران بریفینگ، پس از آنکه در ماه فوریه گذشته دادستان پرونده ترور رفیق حریری در دادگاه بینالمللی سازمان ملل کیفرخواست اولیه را تنظیم و به دادگاه ارایه کرده است، اکنون از سوی منابع آگاه در دادگاه مشخص شده است که نام چهارده ایرانی به عنوان متهمان درجه دو و سه این پرونده در کیفرخواست معرفی شدهاند.
رفیق حریری سال 2005 در انفجار مهیبی در مرکز بیروت پایتخت لبنان کشته شد. پس از این حادثه دادگاهی بینالمللی برای پی گیری پرونده ترور تشکیل شد که به موضوع اختلاف اصلی در محافل سیاسی لبنان تبدیل شد. این دادگاه در کیفرخواست خود قرار است حزباله و همپیمانانش رابه دست داشتن در ترور حریری متهم کند لذا حزباله و هوادارانش مخالف ادامه فعالیت دادگاه هستند.
این در حالی است که حزباله دادگاه را عامل آمریکا و اسراییل برای ضربه زدن به مقاوت و لبنان میداند. اما گروه مقابل که آن را سعد حریری فرزند رفیق حریری و همپیمانانش تشکیل میدهند، خواستار مجازات عاملان ترور توسط دادگاه بینالمللی هستند.
به گزارش سایت ایران بریفینگ به نقل از یک منبع آگاه در دادگاه لاهه، به غیر از نام آیتاله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان وقت کل سپاه پاسداران و نیروی قدس میتوان وزیر امورخارجه وقت و همچنین سفیر ایران در لبنان و چند کارمند سفارتخانههای جمهوری اسلامی در لبنان را نیز مشاهده کرد.
همچنین نام دو ایرانی نیز که از تجار و سرمایهگذاران در عرصه غلات هستند نیز در این پرونده وجود دارد که از طریق محمولههای تجاری مواد منفجره و همچنین خودرویی را ازکشوری در آسیای شرقی به همین منظور به لبنان فرستادهاند.
این گزارش میافزاید که از چند ماه پیش ایران و یک کشور اروپایی در حال گفتوگو و رایزنی هستند تا نام دستکم رهبر و فرماندهان ارشد نظامی ایران از میان متهمان این دادگاه حذف شود.
برپایه همین خبر در کیفر خواست دادگاه آیتاله خامنهای و فرماندهان کل و نیروی قدس سپاه به عنوان آمرین حادثه معرفی کرده که پشتیبانی و تدارکات و سه افسر پلیس همراه با هجده عضو حزباله لبنان به عنوان مجریان، این ترور را برعهده داشتهاند.
بیشتر بخوانید:
«احتمال اتهام همکاری در ترور حریری به آیتاله خامنهای»
خبر / رادیو کوچه
کارگران مجتمع پتروشیمی ماهشهر که از ۲۰ فروردین ماه در اعتراض به دستمزد کم دست به اعتصاب زدند، همچنان با گذشت هشت روز در اعتصاب به سر میبرند.
براساس گزارشهای منتشر شده کارگران معترض هر روز در محل کار خود حاضر میشوند اما کار نمیکنند و با تجمع در مقابل دفتر مرکزی مجتمع شعار میدهند.
به گزارش بیبیسی، اسداله صادقی فعال کارگری اظهار داشت که انگیزه اصلی افزایش دستمزد اندک این کارگران است اما کارگران معترض امکان گفتوگو با رسانهها را ندارند و در صورت مصاحبه با بازداشت و اذیت و آزار خود و خانواده روبهرو میشوند.
آقای صادقی معتقد است این اعتصاب در ادامه اعتراضهای کارگران در پتروشیمی تبریز است و مطالبات این معترضان شبیه یکدیگر است
از دیگر خواسته های کارگران حذف شرکتهای پیمانکار است که واسطهای بین کارگران و شرکت است.
براساس مصوبه هیت وزیران در سال ۱۳۸۴ قرار است که شرکتهای پیمانکاری حذف شوند اما با گذشت شش سال از این مصوبه همچنان این شرکتها به فعالیت خود ادامه میدهند.
آقای صادقی با اشاره به همین خواسته کارگران میگوید: «شرکتهای پیمانکاری عمومن وابسته به افراد حکومتی است و قسمتی از حقوق کارگر از سوی کارخانهها و مجتمعهای پتروشیمی به این شرکتهای پیمانکار داده میشود. این مسئله فشار را بر کارگران مضاعف میکند.»
به گفته این فعال کارگری، در شرکتهای پیمانکاری شرایط کار، دستمزد، اضافهکاری و حقوق، متفاوت با کارگرانی است که در شرکتها به شکل رسمی استخدام شدهاند. مزایای این کارگران کم است و فشار بر آنها زیاد است.
برخی از کارشناسان معتقدند بیکاری و نیاز مالی باعث میشود که برخی از کارگران با این شرایط حاضر به کار شوند. آقای صادقی نیز با تاکید بر همین مسئله میگوید کارگران چارهای ندارند یا تسلیم زندگی رنجآور شوند و یا با این فشارهای غیرانسانی مبارزه کنند. همین روحیه باعث شده کارگران مقاومت کنند.
یکی دیگر از مسائلی که به گفته آقای صادقی باعث شده که کارگران از خواستههای خود کوتاه نیایند، قولوقرارهایی است که تاکنون بدون نتیجه و تنها مقطعی بوده است. این فعال کارگری با اشاره به اعتراض و اعتصابهای انجام شده میگوید در تمام اعتراضها به ویژه در واحدهایی سودده نظیر پتروشیمی وعدههایی مطرح میشود اما پس از شناسایی معترضان و سازماندهندگان اعتراضها و دستگیری و تهدید و اخراج آنها باز وضعیت به روال قبلی باز میگردد.
با گذشت هشت روز از اعتراض کارگران مجتمع پتروشیمی بندر ماهشهر این اعتراضها به دیگر واحدها رسیده است.
آقای صادقی در این خصوص عنوان کرد دیگر مجتمعهای پتروشیمی نظیر رازی، امیرکبیر، تندگویان، بوعلی و اروند نیز از دیگر واحدهایی هستند که کارگران در اعتراض به عدم رسیدگی به خواستههایشان دست به اعتصاب زدهاند.
اعتصاب در شرایطی ادامه دارد که به نوشته وبسایت اتحادیه آزاد کارگران ایران، مصطفی موسوی، مشاور مدیرعامل مجتمع پتروشیمی بندر امام، روز شنبه در نامهای که برای کارگران خوانده شد، از آنان خواست که روز یکشنبه سرکار خود حاضر شوند و گفت که به رغم اعتصاب یک هفته گذشته، حقوق آن روزها پرداخت میشود، کسی اخراج نخواهد شد و او پیگیر خواسته و مطالبات کارگران خواهد بود.
بر اساس این گزارش، کارگران اعلام کردند که تا تحقق خواستههایشان، به اعتصاب ادامه خواهند داد.
بیشتر بخوانید:
«ادامه اعتراض کارگران مجتمع پتروشیمی بندرامام»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
ما با هم قهر بودیم، سالها بود که به دور از هم گریسته بودیم، حنجرههایمان به تنهایی و بیصدا نعره کشیده بود، ما از هم دلخور بودیم، اما … بهانهای از جنس همان آزار ما را به آشتی فراخواند، چیزی برای تغییر نبود، ما فقط دوباره به خط شدیم، همین، ما هنوز هم قهریم، ما هنوز هم از هم دلخوریم، اما… اگر روزی، یک روزی از هم گذشتیم، بیبهانهای از پشت همان آزار، ما زنجیروار دیواری میسازیم تا به یاد داشته باشیم هنوز هم هموطنیم و سوهان روحمان یکیست.
یک روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 88، سیستم پیامک کلیه اپراتورهای تلفن همراه ایران قطع شد. در هنگام برگزاری انتخابات دهم در روز 22 خرداد، سردار احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام داشت که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. پیش از گفتههای رادان، معاون عملیات فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ، عصر همان روز اعلام کرد که مانوری به نام «مانور اقتدار» در میادین مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت بیشتر در تهران بزرگ» آغاز شده است.
پس از اعلام نتایج اولیه در روز 23 خرداد که نشاندهنده پیروزی احمدینژاد با فاصله زیاد نسبت به میرحسین موسوی و سایر نامزدها بود، دو نامزد اصلاحطلب با استناد به شواهد کمیته صیانت از آرا و سایر شواهد، نسبت به آن اعتراض خود را نشان دادند. موسوی در واکنش به این نتایج طی نامهای که خطاب به ملت ایران نوشته شده بود به این روند اعتراض کرد .
مهدی کروبی هم طی نامه مشابهی به این روند اعتراض نمود و نتایج اعلامشده انتخابات را «مضحک و شگفت» توصیف کرد. کروبی شیوه رایگیری و شمارش آرا را به شمارش آرای حسن مدرس تشبیه کرد و گفت: «حتا از شمارش رایی که آن مرحوم به خویش داده بود، دریغ کردند» و اضافه کرد وضعیت موجود «در بیان و بیانیه نمیآید و باید فکری دیگری کرد.»
موسوی در پیام خود نتایج انتخابات را «بهتآور» خواند و در نامهای اعتراضی به علی خامنهای خواستار دخالت وی شد. لیکن خامنهای در واکنش به این اعتراضها با انتشار پیامی، نتایج شمارش آرا را تایید و اعلام کرد که محمود احمدینژاد با 24 میلیون رای پیروز انتخابات است. پس از تایید نتایج توسط خامنهای و اعلام نتایج توسط وزات کشور ایران میرحسین موسوی در نامهای به علمای قم نوشت که تمامی راهها برای احقاق حقوق مردم بسته شده، و از آنها خواست تا به مسوولان تذکر دهند.
مهدی کروبی هم طی نامه مشابهی به این روند اعتراض نمود و نتایج اعلامشده انتخابات را «مضحک و شگفت» توصیف کرد. کروبی شیوه رایگیری و شمارش آرا را به شمارش آرای حسن مدرس تشبیه کرد و گفت: «حتا از شمارش رایی که آن مرحوم به خویش داده بود، دریغ کردند» و اضافه کرد وضعیت موجود «در بیان و بیانیه نمیآید و باید فکری دیگری کرد.»
روز پس از انتخابات، تظاهراتی در خیابانها و میادین مختلف تهران و مشهد، توسط معترضان به نتایج اعلام شده و حامیان میرحسین موسوی رقیب اصلی احمدینژاد در انتخابات، به راه افتاد. این تظاهرات در مقابل ساختمان وزارت کشور ایران، خیابانهای ولیعصر، زرتشت، فاطمی، میدان انقلاب، میدان ونک و چهارراه جهان کودک و سایر نقاط به درگیری شدید معترضان با نیروهای پلیس و لباس شخصی انجامید. خبرگزاری آسوشیتدپرس این درگیریها را «جدیترین ناآرامی یک دهه گذشته در تهران» خواند. خبرگزاری فرانسه نیز خبری از درگیری طرفداران میرحسین موسوی و پلیس ضدشورش در مناطق مرکزی شهر تهران منتشر کرد. هزاران تظاهرکننده با راهپیمایی در خیابانهای مختلف تهران ضمن آتش زدن چندین اتوبوس و سطلهای بزرگ زباله اقدام به راهبندان خیابانها کرده و علیه محمود احمدینژاد، شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند.
در پی بروز این ناآرامیها در شامگاه شنبه تلفنهای همراه تمام شبکههای مخابراتی کشور قطع شد و دهها تن از فعالان سیاسی و اصلاحطلب بازداشت شدند.
در روز 24 خرداد و دومین روز از اعتراضات، محمود احمدینژاد جشن پیروزیای در میدان ولیعصر به راه انداخت و در این جشن او مخالفان خود را خس و خاشاک خواند. با این حال بار دیگر در تهران بین مردم و پلیس درگیریهایی ایجاد شد که این درگیریها در اطراف دانشگاه تهران نیز جریان داشت.
علاوه بر ایران در بسیاری از شهرهای دیگر جهان نیز اجتماعات اعتراضی برپا شد، شهرهایی مانند: لندن، کلن، برلین، پاریس، نیویورک، سیدنی، واشنگتن، لوسانجلس، ونکوور، مونترال و تورنتو در این روز مهدی کروبی اعلام کرد که به هیچوجه از موضع خود کنار نخواهد کشید. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز نتایج انتخابات را «کودتایی نرم علیه مردمسالاری» اعلام کرد. همچنین در این روز یک سری حملات اینترنتی به وبسایتهای محمود احمدینژاد، فارس نیوز و علی خامنهای نیز انجام شد که به از کار افتادنشان انجامید.
در بامداد روز 25 خرداد به کوی دانشگاه تهران و شیراز و برخی دانشگاههای دیگر ایران حمله شد و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی نیز بازداشت شدند و خوابگاه دانشجویان تخریب شد. به گفته شاهدان عینی، دفتر تحکیم وحدت و برخی منابع دانشجویی در این حادثه چند نفر کشته و در حدود 60 دانشجو بازداشت شده و مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند، اما مقامات رسمی خبر کشته شدن دانشجویان را تکذیب کردند.
بعدازظهر روز 25 خرداد در خیابان آزادی تهران با افزون شدن لحظه به لحظه معترضان یک راهپیمایی میلیونی شکل گرفت که به بزرگترین راهپیمایی ضد دولتی پس از انقلاب 57 بدل شد. موسوی و خاتمی نیز در این راهپیمایی شرکت کردند و در آن سخنرانی کردند. این راهپیمایی در نهایت با درگیریای که در کنار یک پایگاه بسیج در میدان آزادی رخ داد، به خشونت کشیده شد و یکی از نیروهای بسیج به سوی مردم آتش گشود. رادیو دولتی ایران کشته شدن 7 نفر را در این حادثه تایید کرد. همزمان با تظاهرات در ایران، ایرانیان خارج از کشور نیز به تجمعات اعتراضی خود در فرانسه، انگلیس و کانادا ادامه دادند.

هرچند اعلام شد سفر احمدینژاد به روسیه لغو شده است، نهایتن این سفر انجام شد. وزارت ارشاد دولت احمدینژاد نیز در نامهای به تمام دفاتر رسانههای خارجی مقیم ایران آنان را از نشر اخبار اعتراضات مردمی منع کرد.
این اعتراضات که در برنامههای بعدی پیگیری میشود، شاید نباید نشانهای به سماجت مردم برای انتخاب آقای موسوی پنداشته شود، این شور عظیم میتواند «نه» بزرگی به آقای احمدینژاد و وقاحت رهبری باشد، ما شاهد بودیم که برخورد غیرمنطقی و بسیار خشن دولت نه تنها خشم و آشتی گروههای متفاوت مردم در برابر دشمن واحد را شکل نداد، بلکه فضای عصبیت آنها از همدیگر به نفع دولت عمل کرده و این باور را در حکومت تقویب نمود که با اعمال خشونت میتواند همچنان کنترل اوضاع را در دست بگیرد.
خبر / رادیو کوچه
منوچهر تمری خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، در سنندج، به دلیل آنچه اطلاعرسانی در خصوص حوادث تروریستی اخیر در کردستان عنوان شده، صبح روز یکشنبه، توسط شش نفر از عوامل امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش ایرنا، این افراد بدون ارایه هرگونه توضیح و یا معرفی خود، پس از بازرسی منزل تمری، کامپیوتر و لب تاپ او را نیز با خود بردهاند.
این خبرگزاری در ادامه نوشته است: «خبرنگاران ایرنا مرکز کردستان در ماههای اخیر که این استان با ناامنی مواجه شده است، نقش مهمی در اطلاعرسانی به موقع از حوادث کردستان داشتهاند.»
قابل ذکر است در هفتههای گذشته در پی انتشار اخباری از عملیات تروریستی در سنندج رییس و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی برای ادای برخی توضیحات به اداره کل اطلاعات کردستان احضار و به آنها گفته شده بود از پوشش اخبار اقدامات تروریستی صورت گرفته در استان خودداری کنند، که این درخواست به دلیل مغایرت با رسالت ذاتی خبرگزاری جمهوری اسلامی با مخالفت مواجه شده بود.»
این در حالی است که روز گذشته در پی دو انفجار در سطح شهر سنندج خبرگزاری ایرنا، اخبار مربوط به این اقدام تروریستی را منتشر کرد.
منو چهر تمری 56 ساله از سال 1373 به عنوان خبرنگار ایرنا در سنندج فعالیت دارد و علاوه بر انجام مأموریتهای خبری در داخل کشور، چندین ماموریت نیز در کردستان عراق برای پوشش خبری رویدادهای آن منطقه به عهده گرفته است.
بیشتر بخوانید:
«انفجار دو بمب در سنندج»
شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه
shokufeh@koochehmail.com
در دوازدهمین برنامه از سری برنامههای «خانهبهخانه»، میشنوید از یک دختر نوجوان 16 ساله که مدت شش ماه در ترکیه و در یک آرایشگاه زنانه کار میکرده است. او که کم و بیش از محیط کارش و تجربیاتی که در آنجا بهدست آورده راضی است، دلایل خود را برای بیرون آمدن از آن محیط شغلی میگوید.
چه شد که این کار را بهدست آوردی؟ توی این بحبوحهای که همه میگویند در پناهندگی برای افراد کار و شغلی نیست.
من دورههای آرایشی و بهداشت ناخن را در ایران به منظور اینکه بتوانم با آن کار کنم گذراندم. و وقتی به ترکیه آمدم دوست داشتم که این رشته را ادامه بدهم. پیدا کردن شغل به فکر افراد بستگی دارد. اگر کسی واقعن بخواهد حتا توی ایران که همه میگویند کاری برای انجام دادن نیست، میتوانند با فکرشان پول در بیاورند و کارهای مختلف انجام بدهند. من حتا با وجود اینکه زبان بلد نبودم اما توانستم کار کنم.
سایر اعضای خانوادهی شما هم کار میکنند؟
راستش پدرم برای مدت کوتاهی سر کار رفت اما متاسفانه اینجا به یابانجیها یا به اصطلاح خودمان خارجیها، کمتر کار خوب میدهند (البته همهشان اینجوری نیستند) و بیشتر کارهایی مثل کارگری است و فشار زیادی بر روی کمر و بدن آنها وارد میشود. در بسیاری از مواقع هم اصلن پولشان را نمیدهند. برای همین پدرم حتا نتوانست حقوقاش را کامل بگیرد. برای همین خانه ماندن را به انجام کار سخت و مشکلآفرین ترجیح داد. اما برای من خیلی خوب بود چون من کار خاص دیگری توی خانه نداشتم.
سایر اوقاتت را چطور میگذراندی؟
من اگر وقت پیدا میکردم حتمن کتاب میخواندم. کتابهای تخیلی مثل «هری پاتر» را واقعن دوست داشتم. البته کلاس زبان هم میرفتم. در واقع وقت خیلی کم داشتم چون بعد از آرایشگاه خیلی خسته بودم و بیشتر استراحت میکردم. باید 8 صبح میرفتم تا هر موقع که آرایشگاه کار داشته باشد. یک روز 6 بعدازظهر کارشان تمام میشد. یک روز 10 شب و من باید تا هر موقع کار بود میماندم.
اینجا خیلی دوست داشتم درس بخوانم اما پناهجویان را دبیرستان راه نمیدهند. حتا صاحب کارم خیلی تلاش کرد که من را به مدرسه بفرستد اما نشد. اما قصد دارم وقتی به کشور سوم رفتم خوب درسهایم را بخوانم و الان فکر میکنم که درس و رشتهی مورد علاقهام وکالت است و دوست دارم در آینده وکیل بشوم.
چی شد که این کار را پیدا کردی؟
از طریق یکی از بستگانم، من را به آرایشگاه معرفی کرد. قصد داشتم توی آرایشگاه مانیکور و پدیکور را تکمیل کنم اما هر کار دیگری را یاد گرفتم جز این.
با توجه به اینکه زبانشان را نمیدانستی چکار میکردی؟
تا مدت ها با پانتومیم حرفم را میزدم. اما کمکم ترکی هم یادگرفتم.
از صاحب کار و همکارانت راضی بودی؟
بله، صاحب کارم خیلی خانم خوبی بود. قبلن هم با ایرانیها کار کرده بود و به ایرانیها احترام میگذاشت و ما را خیلی دوست داشت. همکارانم هم خوب بودند اما گاهی به خاطر اینکه من زبان آنها را نمیفهمیدم سوتفاهم پیش میآمد.
البته سه چهار ماهی هست که دیگر آنجا کار نمیکنم. من هم لوزهی سوم داشتم و هم ریههایم حساس است. بوی مواد شیمیایی و سیگار خیلی اذیتم میکرد. آنجا هم همهی زنها و مشتریها سیگار میکشیدند. از دختر 15 ساله تا زنهای بزرگ که برایشان عادی بود.
من هم چون تک افتاده بودم، نمیتوانستم به آنها تذکر بدهم. آنها سیگار کشیدن را دوست داشتند چون میگویند آتاتورک گفته سیگار بکشند.
اگر بازهم کاری پیش بیاید میروی؟
کار کردن را دوست دارم. چون واقعن در ایران هیچوقت کار نمیکردم و اصلن فکر نمیکردم اگر بیایم اینجا کار میکنم. اگر کاری باشد که دود سیگار آنجا نباشد میروم. اینجا هم که به جنگیری اعتقاد دارند و ما توی آرایشگاه همهاش داشتیم طی میکشیدیم و وسایل جا به جا میکردیم تا جنزدایی بکنیم.
جنزدایی یعنی چی؟
ترکها به جن اعتقاد دارند و لازم میدانند که هر روز صبح و آخر شب وسایل خانه و محل کارشان را جا به جا کنند تا جنها را از زیر وسایل خارج کنند.
فکر میکنی تا چند وقت دیگر اینجا هستی؟
مراحل یو ان را نمیتوان پیشبینی کرد. برای همین مشخص نیست.
برای درس و کار در کشور سوم فکری کردی؟
اینجا خیلی دوست داشتم درس بخوانم اما پناهجویان را دبیرستان راه نمیدهند. حتا صاحب کارم خیلی تلاش کرد که من را به مدرسه بفرستد اما نشد. اما قصد دارم وقتی به کشور سوم رفتم خوب درسهایم را بخوانم و الان فکر میکنم که درس و رشتهی مورد علاقهام وکالت است و دوست دارم در آینده وکیل بشوم.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
حتم دارم که این جملهی معروف «سیدحسن مدرس» را شنیدهاید که «سیاست ما عین دیانت شیفتگانماست»، پس این جملهی بنده را هم از هماکنون به آن اضافه کنید که «فوتبال ما هم عین سیاست ماست». من همیشه یکی از شیفتگان فوتبال بوده و هستم و همواره براین باور بودهام که کریخواندنها و کلکل کردنهای بیرون از بازی و درگیریهای خشن بدنی درون زمین نیز بخشی از زیباییهای فوتبال بوده و خواهد بود. اما هرچیزی حد و اندازه و حساب و کتاب خودش را دارد. آنچه که امروز در فوتبال و ورزش ما میگذرد بیشتر از آنکه به اصول اخلاقی پایبند باشد، آیینهای است از روابط سیاسی و ارزشهای فرهنگی که در جامعهی ما حاکم شده است.
مردم ما بارها به چشم خود شاهد بودهاند که در سالهای اخیر گروهها و احزاب سیاسی برای پیروزی و حذف رقبایشان به هر وسیلهی غیراخلاقی متوسل شدهاند. هر انسان منصفی میتواند به آسانی چنین روحیهای را در ورزش ما نیز ببیند. یادتان هست که ما سالها فوتبال اعراب را برای بازیهای غیرجوانمردانه، وقتکشیها و تکلها و خطاهای خشنشان مورد انتقاد قرار میدادیم؟ خوب اکنون روزگار ما به مراتب از آنها بدتر است. حداقل حسن آنها این است که ادعای پیروی از الگوهای جاودانهای چون «پوریای ولی» و «غلامرضا تختی» را ندارند.

تهمت و افترا در ورزش امروز ما به اوج خود رسیده است و مدیران باشگاهها، مربیان و فوتبالیستها از هیچ روشی برای تخریب حریفانشان روگردان نیستند. همانگونه که رهبران سیاسی ما به خانوادههای یکدیگر نیز رحم نمیکنند، طرفداران فوتبال نیز از همین روش بهره میگیرند و زن و بچه و خانوادهی رقبایشان را با زشتترین القاب مورد لطف خود قرار میدهند. پیشکسوتان به ظاهر و در برابر دوربینها دست یکدیگر را میبوسند و از احترام به بزرگان میگویند و در خفا برای هم میزنند.
در این فوتبال چیزی که فراوان از آن گفته میشود کمک به یافتن و پرورش استعدادهای جوان و جویای نام است اما در عمل امروزه همه دستاندرکاران این ورزش دلالند. ای کاش میشد که نام برد از مربیانی که در میان همه به خوشنامی معروفند اما هر ساله سبب از بین رفتن و ناامیدی دهها فوتبالیست جوانی میشوند که تنها جرمشان نداشتن پول کافی برای رشوه دادن به آقایان است. اگر به گفتههایم باور ندارید کافیاست که به عکسهای تیمملی جوانان فوتبال در ده سال پیش نگاهی بیاندازید و ببینید که تنها بازیکنانی که اکنون به سطوح بالاتر در فوتبال ما رسیدهاند کسانی هستند که هریک به نوعی دارای روابطی در ساختار کثیف و مافیایی فوتبال ما بودهاند و از دیگران هیچ نام و نشانی نیست. چنین است که حالا همه دلال شدهاند، از روزنامهنگاران و ورزشینویسان بگیرید تا مدیران و مربیان و غیره.

اینها را گفتم تا بدانید اتفاقاتی شبیه آنچه در بازیهای اخیر باشگاهی ما رخ داد به هیچوجه عجیب و دور از انتظار نیست و تمامی اینها زیبندهی فرهنگ، اخلاق و منش جامعهای است که از مفاهیمی همچون عدالت و انسانیت و شرافت که بیش از همه دربارهاش سخن میرود، هیچ نشانی در آن یافت نمیشود.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، دستگاه قضایی آذربایجان غربی با صدور حکمی برای سه شهروند کرد در سلماس، آنها را به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
به گزارش هرانا، نعمت جلیباقو، پورا جوادی و وحید جمالی سه شهروند کرد هستند که به اتهام معاونت در ترور قاضی دادگاه شهرستان خوی «قلیزاده» توسط نیروهای امنیتی در سال گذشته بازداشت و پس از مدتی با قید وثیقه از زندان آزاد شدند.
بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب و عمومی سلماس نعمت جلیباقو و پوران جوادی هر یک به ۴ سال حبس تعزیری و وحید جمالی فرزند یاور به دو سال حبس محکوم شدند.
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
در یکشنبهای دیگر شما را میهمان میکنم به سفری به یادماندنی، این بار با هم سری به یک کنسرت موسیقی میزنیم.
شاید یکی از حسنهای زندگی در جایی دور از وطن این باشد که گاهی شانس این را پیدا میکنی که به برخی از آرزوهایت جامه عمل بپوشانی. دیشب این فرصت برای من پیش آمد که از نزدیک شاهد اجرای «کیتارو» آهنگساز به نام ژاپنی باشم.
از بچگی از زمانی که سریال معروف «جاده ابریشم» با گفتار متن زیبای «پرویز بهرام»، گوینده و دوبلور ایرانی که لطافت و زیبایی این سریال را دوچندان میکرد، میدیدم، موسیقی متن افسونگر این سریال او را در ذهنم جاودانهتر کرد. از همانجا با کیتارو آشنا شدم و بعدها از طرفداران ساختههای او.
اما دیدار از اجرای زنده این موسیقی آن هم جایی بر فراز ابرها، چیزی فراتر از دیدن یک کنسرت برای من بود.
البته که من در زمینه موسیقی تخصص چندانی ندارم و این منظر تنها از جهت حسی است که نسبت به این اجرا داشتم و دوست داشتم که شما را نیز در آن سهیم کنم.
نمیدانم شاید فضای اجرا، شرایط حاکم بر این روزها در کشوری مثل ژاپن و شیوه خاص آهنگسازی این هنرمند شرقی سبب شد تا حس کنم که اجرای او پاسخی است به خشم طبیعت در کشورش.
در این اجراها نوای طبیعت را میشنوی، صدای پرندگان، آسمان، باد و یا حرکت گیاهان. به نرمی و آهستگی و با لطافت هرچه تمامتر با این نوا همراه میشوی تا آنجا که روح تو اوج میگیرد تا آنجا که به یک آرامش درونی میرسد. آرامشی ژرف، همان مفهوم عمیق هنر شرق.

روح لطیف ژاپنی در آثار کیتارو به خوبی هویداست هرچند که او از سازهایی غیروطنی نیز بهره میبرد اما شاید غنای فرهنگی در این کشور و در این فرد سبب میشود که با وجود جهانی نگریستن او به موسیقی همچنان با شنیدن اجرای او سفری به عمق این فرهنگ و تمدن داشته باشی. سفری که روح را نوازش میدهد و تو را لختی از خشونت دنیایی که اسیر آن هستی به ماورا میبرد. آنجا که در مقابل تعالی روح بشری سر تعظیم فرود میآوری.
و این فروتنی، نظم و حسی که در اجراهای او جاری است نشان از همان روح قدرتمند فرهنگ ژاپنی دارد همان چیزیکه این روزها پس از وقوع فاجعه زلزله و سونامی، در تمام جهان نمود پیدا کرد. آرامش مردم در اوج بحران، یاری رساندن به یک دیگر، نظم آنان و پایبند بودن به اخلاق. که اینها همه عواملی است که انسان را وادار میکند تا تعظیمی تمام قد در مقابل این روح جاری فرهنگ در این کشور داشته باشد چنانکه آنان با هر سپاسی با یک تعظیم، تواضع و قدردانی خویش را به تو نشان میدهند.
به نظرم آمد کیتارو در این اجرا با کوبیدن با شدت تمام و با تمام وجود بر سازهای کوبهای به ویژه بر «تایکو» (طبل بزرگ ژاپنی) به نوعی قصد دارد انزجار خود را از این بیرحمی و قصاوت طبیعت به بلندی هرچه بیشتر اعلام کند.
او خشمگین است از این فاجعه و غمگین آنچنان که در اجرا عنوان میکند و از سوی تمام مردم ژاپن از جهانیان برای همراهیهایشان قدردانی میکند.
شاید این ابراز خشم، لطیفترین گونه از مقابله با این بلای طبیعی باشد، ابرازی از جنس روح لطیف ژاپنی …
با ادای احترام به روح انسانی هنر و به تمام هنرمندان باز هم شما را دعوت میکنم به شنیدن قطعهای دیگر از این اجرای زنده.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
نیروهاى بینالمللى حافظ صلح (آیساف) به رهبرى ناتو، از کشتهشدن سه سربازش در جنوب افغانستان، خبر داد.
در خبرنامههای که از سوی دفتر مطبوعاتی آیساف در کابل به نشر رسیده آمده است که این سه سرباز آیساف در 24 ساعت اخیر کشته شدهاند.
در خبرنامه گفته شده که این سربازان در اثر انفجار ماینهای کنار جادهای کشته شدهاند.
هرچند آیساف در مورد هویت این افراد معلومات نداده است، اما بیشتر سربازان آمریکایى، کانادایى و بریتانیایى در جنوب افغانستان مستقر میباشند.
این در حالیست که از آغاز سال جارى میلادى تا کنون 130 سرباز خارجى در افغانستان، کشته شدهاند.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
آیا «ازدواج» یک پدیدهی ذاتی است؟ آیا بشر زاده شده تا ازدواج کند و یا انسان ازدواج را برای خود تعریف کرده است و مانند بسیاری دیگر از قوانین، وضع شده توسط خود اوست و یا در غریزهی او نیاز به فرد دیگری هم حس میشود که مدت به نسبت طولانی شاید، در کنار او زندگی کند به همین دلیل است که بسیاری از انسانها ازدواج را امری بدیهی و اجتنابناپذیر میدانند نه امری که شامل تاریخ وجود بشر شده است. آیا بشر فکر میکند ازدواج مثل غذا و هوا نیاز ذاتی وجود اوست و یا امری تاریخی است که در گذر زمان به وجود آمده و بسته به فرهنگهای گوناگون هم کیفیتهای متفاوتی دارد که بهطور لزوم در همهجا یکسان نیست. غریزه جنسی ذاتی وجود بشر هم هست که البته تنها راه ارضای آن بهطور حتم ازدواج نیست.
این مسئله که انسانها به ازدواج میپردازند شاید دلیل نمیشود که هستی بشر به جوهری به نام ازدواج تقلیل یافته باشد. مسئله شاید سادهتر است، افرادی وجود دارند که یا ازدواج کردهاند یا میخواهند که ازدواج بکنند. مهمتر اینکه، این آدمها تک به تک نیستند که باید ازدواج را تاریخی بدانند، بلکه کلیت وجودی انسان است که باید این منظر تاریخی را ارایه بدهد، گاهی این مسایل از منظر بشر دچار بحران میشود و زمانی بحران را در پی دارد که مسئلهی تاریخ را در پشت خود دارد. بنابراین این دغدغه صرفنظر از اینکه برآمده از ساختارهای اجتماعی موجود است به بررسی قوانین و غرایز بشر هم میپردازد.
البته بررسی این مسئله در کشوری مانند ایران یا کشورهایی که برای آزادیهای زنان و مردان و روابط آنها حریم تعریف کردهاند متفاوت از یک کشور با تعریف از روابط آزاد انسانی است، یعنی در کشوری مانند ایران برطرف کردن نیازهای اولیهی جسمی مسئله بسیار مهم و تاثیرگذاری در طی کردن این روند میشود و باعث میشود که بسیاری از افراد بدون بسیاری از باورها و آمادگیهای لازم به این مقوله تن درهند. جایگاه متورمی که مقولهای به نام «ازدواج» در جامعه ایران داراست بسیار متفاوت است با مکان آن در غرب. نقد چنین مقولهای که هنوز دارای کارکردها، هنجارها، رفتارهای سنتی، عرفی، شرعی، حکومتی است بهطور دقیق بازتابی است از تعارضات موجود در روندی که اجتماع ما در حال طی کردن آن است.

گاهی برخی از افراد روابط انسانی را فقط به ازدواج تقلیل میدهند در حالیکه در موردهایی میبینیم که بحران روابط انسانی که در آنها به چشم میخورد تاکید یا مانوری بر ازدواج هم در کار نیست. گاهی دیده میشود که فردی در ازدواجی که داشته است با شکست مواجه شده ولی بلافاصله دوباره اقدام به ازدواج میکند. این مقوله البته به جهانبینی افراد نیز برمیگردد. ازدواجهای بحرانزدهای هستند پر از تنش و ناراحتی برای هر دو طرف ماجرا ولی بلافاصله پس از گسسته شدن، هر دو طرف به سمت دیگری برای ساختن مجدد این مسئله گام برمیدارند و گویا الزامی به رفع این بحران ندارند و آن را اینگونه تعریف میکنند که این مسئله با شخصی خاص صورت گرفته است و اینجاست که پارادوکسهایی به تصویر کشیده میشود که در اصل بنا نیست حل یا رفع و رجوع شوند. و در واقع با نمایاندن این پارادوکسهاست که میتوان به فضاهای دیگر هم اندیشید. بهطور مثال مردی متاهل که عاشق زنی دیگر است. این دقیقن به خاطر موقعیت زیستی جامعه بهطور مثال ایرانی پارادوکسی را بازنمایی میکند که خود را به کلیت مقولهی ارتباط زناشویی سرایت میدهد، وضعیتی که بهطور مثال اروپا در ممکن است از جزییات فراتر نرود و در اساس به منزلهی تعارضی اجتماعی مطرح نباشد، یا حتا به شکل رادیکالتر، گاهی مسایل مربوط به ازدواج ناموسی میشود و عواقب و پیامدهایی دارد که منجر به درگیری حتا میشود و کشت و کشتار و زد و خورد.
گاهی تنشهای موجود در جامعه در مورد پذیرش ماهیت ازدواج نادیده گرفته میشود. یعنی این مسئله حالت اجباری به خود میگیرد حتا با انتخاب خود افراد، جامعه به این مسئله دامن میزند و آنها را به سمت و سویی خاص هدایت میکند. یعنی افراد این تعهد را در ظاهر میپذیرند ولی هر دو طرف وادار به اعمال ناخواستهای میشوند که بعد به آن نام خیانت را میدهند.
از دیرباز جوامع مختلف پیوند میان زن و مرد را به عنوان ازدواج مورد قبول قرار دادهاند. اما در طول زمان انواع مختلفی از ازدواجها پدید آمده است. با وجود تنوع در ازدواج در دوران مختلف و در جوامع گوناگون، مشابهتها و عناصر به نسبت ثابتی در این پدیدهی اجتماعی وجود داشته است. «کارلسون» ازدواج را اینگونه تعریف میکند: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشتهاند و بهطور کلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است.»
«زیگان» نیز ازدواج را اینگونه تعریف مینماید که ازدواج عبارت است از پیوند میان دو انسان از دو جنس مخالف که از طریق این پیوند رسمی و قانونی مجازند که با یکدیگر مناسبات جنسی برقرار نمایند. «لوی اشتراوس» رابطهی فرهنگ و طبیعت را در پدیدهی ازدواج مورد تاکید قرار میدهد و میگوید ازدواج برخوردی است داراماتیک بین فرهنگ و طبیعت، یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی. در مجموع، تعاریفی که از ازدواج شده است، عناصر بالا را مورد توجه قرار دادهاند.

باز هم در مثالی دیگر اینکه در جوامع غربی نیازهای جسمی از نوجوانی برطرف میشود و برای ازدواج این مسئله از ارکان اصلی این پیوند نیست ولی این مسئله به شکل دیگری صورت میگیرد و یا افرادی که بعد از ازدست دادن شریک زندگی خود دوباره ازدواج میکنند و با علم به این مسئله که بیشتر سالهای عمرشان از این تعهد و پیوند به شوخی و جدی نالیدهاند، آیا با توجه به این، ترس از تنهایی بشر سبب میشود که به این مسئله حتا شاید چندباره تن دهد؟
مجموعهی تعاریف ازدواج، آن را به عنوان پدیدهای اجتماعی میدانند که طی آن، به منظور تشکیل و ادامهی زندگی زناشویی، بین زن و مرد پیوندی قانونی و مشروع برقرار میشود که از یکسو متکی بر نیازهای طبیعی است و از طرف دیگر در ارتباط باهنجارهای اجتماعی صورت میگیرد. این هنجارها مبتنی بر فرهنگ، قوانین و شرایط و تجربیات هر جامعهای متغیر هستند. ولی این تعریفها مشخص نمیکنند که آیا غرایز باعث بهوجود آمدن این پدیده شده است یا قوانین، حتا با توجه به تعاریف بالا و اینکه این روابط در هر جامعهای کارکرد خاص خود را دارد و با علم به مسئله که با تمام این تفاوتها و شباهتها اصل ماجرا هنوز یکی است.
خبر / رادیو کوچه
وزیر امور اقتصادی و دارایی جمهوری اسلامی از ذخایر ارزی ۱۰۰ میلیارد دلاری و بدهی خارجی ۲۰ میلیارد دلاری ایران خبر داده است.
شمسالدین حسینی که برای شرکت در نشست بهاره بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در واشنگتن بهسر میبرد این مطلب را روز شنبه در نشستی خبری در دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی بیان کرد.
رقم ۱۰۰ میلیارد دلار حساب ذخیره ارزی ایران از سوی وزیر امور اقتصادی و دارایی در حالی اعلام میشود که رییس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، آبانماه سال گذشته همین عدد را از قول بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول اعلام کردهبود.
محمود بهمنی در این زمینه بدون تایید یا رد این آمار گفته بود: «بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول موجودی حساب ذخیره ارزی را ۱۰۰ میلیارد دلار اعلام کردهاند.»
وزیر امور اقتصادی و دارایی روز شنبه با تکرار گزارش بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول اظهار داشت که «اقتصاد ایران به لحاظ تجاری برای شرکای خود، جذابیت بینظیری دارد.»
آقای حسینی افزود که «جمهوری اسلامی ایران با وجود تحریمها و فشارها، در یک سال گذشته از رشد و پیشرفت چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی برخوردار بوده است.»
دولت محمود احمدینژاد آخرین بار در سال ۱۳۸۶ موجودی حساب ذخیره ارزی را اعلام کردهبود و وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز در مصاحبه روز شنبه خود بدون ارایه آمار جدید، رقم مورد ادعای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را تکرار کرد.
بیشتر بخوانید:
«با حذف صفرها از واحد پول، پول خرد دینار میشود»
عرفان قانعیفرد / محقق تاریخ معاصر
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب این مطالب در هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
هشتمین نماز جمعه اعتراضی مردمان معترض در سرای آزادی شهر سلیمانیه برگزار میشود، اما علت اصلی آن ناآرامیها چیست؟ اوضاع در کردستان، نشانگر پیشرفت سیاسی بعد از 1996 نیست هرچند در 2003 صدام فروپاشید، در کردستان عراق، آزادی و دمکراسی در حال احتضار است و نگاه امنیتی حکمفرماست، اما هنوز در کردستان همه چیز 50-50 بین دو حزب تقسیم شده است. در اقلیم کردستان همه چیز دوگانه است: دو اداره، دو نیروی نظامی، دو نیروی امنیتی، دو زبان و …یعنی قدرت مسلط نمیخواهد در کردستان نوعی اتحاد پدید آید، و اجازه تنفس به گروه یا خط سوم هم نمیدهند و سیستم تک حزبی وجود دارد، یعنی دو حزب اصلی که هر کدام چند حزب اقماری کوچک به دور خود و زیر سلطه خود دارند. حزب به معنای واقعی کلمه که موجب رشد و نشاط سیاسی و فاکتور تاثیر گزار در حیات سیاسی جامعه باشد، امروزه وجود ندارد، بسیاری از حزبها کارتونی و غیرواقعی هستند و برخی از آنها هم اصلن وجود خارجی ندارد. در سلیمانیه- کردستان جنوبی- یک حزب حکمرانی میکند و در اربیل- کردستان شمالی-هم یک حزب و هیچکدام از این دو حزب هم در شهرهای همدیگر نفوذ و قدرتی ندارند. بیش از 4.1 مردم کردستان عراق، با بیکاری و فقر روبهرو هستند و گروهی از مقامات و مسوول نیز در اوج رفاه و ناز و نعمت و این اختلاف طبقاتی، موجب تزلزل حکومت اقلیم شده.
مخالفان حاکم اقلیم را به فریب افکار عمومی و تاراج اموال عمومی و تبارگماری و فروش منابع زمینی کردستان و …. متهم میکنند و میگویند او به روشهای غیرمردمی و تقلب، رهبر تحمیلی شده، خود را رهبر کردستان نامیده و با نزاهت اکثر آرا به دست نیاورده – کسی که قدرت مطلق را در کردستان برای خود حقی انحصاری میداند و با تبلیغات رسانهای یک نوع تقدس ساخته و پرداخته است. گروههای چپ سکولار هم شرایط و روابط رهبری اقلیم را قبول ندارند و اسلامیها- سلفیها و صوفیها و اخوانها- از سرکوب خود توسط اقلیم و حزبهای سنتی، گلهها دارند. حتا حزب گوران میگوید که رهبری اقلیم ملک انحصاری یک شخص نیست و وی صلاحیت و مشروعیت رهبری را ندارد و اما رهبر فعلی هم خود را رهبر کردستان عراق میداند و میگوید، من با زور بر این کرسی تکیه نزدهام و مردمان من را انتخاب کردهاند اما رهبر فعلی، او مانند رهبر اقلیم رفتار نمیکند و سیاست امروزه او سیاستی عشیرهای و مانند یک رییس قبیله است و شاید اوضاع امروزه روز خاورمیانه به او این درس را بدهد که نمیتواند-فرزندش- را جانشین خود کند، و در حال حاضر شعارهای کارشناسان سیاسی به این سو میرود، تظاهرات تنها در کردستان جنوبی شکل گرفت و در کردستان شمالی نوعی حکومت امنیتی و نظامی حکمفرماست. نسل جوان و مخالفان حکومت اقلیم به شعارهایی اعتراضآمیز دست زدند و مسوولان اقلیم را عامل بدبختی و عقبماندگی خود بداند. تیراندازی نیروهای حاکم فعلی، به تظاهراتکنندگان باعث افزایش انتقادات نسبت به دولت اقلیم شد.
مخالفان حاکم اقلیم را به فریب افکار عمومی و تاراج اموال عمومی و تبارگماری و فروش منابع زمینی کردستان و …. متهم میکنند و میگویند او به روشهای غیرمردمی و تقلب، رهبر تحمیلی شده، خود را رهبر کردستان نامیده و با نزاهت اکثر آرا به دست نیاورده – کسی که قدرت مطلق را در کردستان برای خود حقی انحصاری میداند و با تبلیغات رسانهای یک نوع تقدس ساخته و پرداخته است.
حتا افراد طراز اول حزب هم میگویند قادر به کنترل فساد و ریشهکنی نیستند رهبری اقلیم در تازهترین سخنان خود به وجود فساد اداری و مالی اعتراف داشت. مثلن اکثر منتقدان سیاسی میگویند که حزب دمکرات بیشتر به دنبال مناقع اقتصادی است تا رقابت سیاسی و به عنوان نمونه حاضر به پس دادن املاک مصادرهای به حکومت اقلیم نیستند و هزاران قطعه زمین از شهرهای صلاحالدین و دهوک و اربیل را تصرف غیرقاننونی کردهاند. مثلن کسی از میزان درآمد گمرگ و نفت اطلاعی ندارد. کسی نمیداند که پروتکلها و قراردادهای نفتی حاصله از زاخو تا گرمیان، کجاست و با چه جایی امضا شده؟ درآمدش کجاست و سودش چقدر است؟ در صنعت توریسم، کشاورزی، بهداشت، عمران، صنایع سنگین و … کردستان هیچ رشدی نداشته است و هر چه هست شرکتهای ایرانی و ترک هستند اما زمینه عمران و رشد اقتصادی در منطقه پس از 1991 خصوصن در کردستان جنوبی، فراهم نشده است. 98 درصد بودجه کردستان از بغداد میآید، دولت فعلی کردستان گرچه دوباره رای اعتماد گرفت اما حکومت فعلی برهم صالح، ضعیف است و توانایی و قابلیت اجرایی هم ندارد باشد دولت سایه نچیروان بارزانی وجود دارد و به آسانی قدرت مانور و حرکت ندارد مگر این که یک حکومت تکنوکرات انتقالی درست شود که بتواند کار بکند نه اینکه ابزار دست حزب زیرا هنوز هم اعتماد در بین دو حزب مسلط کردستان عراق وجود ندارد، شاید در ظاهر امر توافقی استراتژیک داشته باشند اما مسئله دولت سایه نچیروان هنوز هم بزرگترین تهدید حکومت برهم صالح است، یکی از مهمترین فاکتورهای نزاع داخلی پارتی هم دودلی و تردید نچیروان نسبت به مسعود بارزانی است. و پارلمان فلج است نه مرجع، دستگاهی کارتونی و فکاهی، غیرفعال و غیرناظر بر حکومت و گوش به فرمان اراده حزب مسلط.
اما از انتخابات زودهنگام در کردستان عراق، سخن به میان آمده، آیا چارهساز خواهد بود؟ خواسته مردمان روشن است، دولتی ملی و چند حزبی میخواهند نه 1 حزبی. در تاریخ دور و دراز کردستان همواره در میان جامعه کردنشین، دینها و مذهبهای جداگانه بوده است و مردم همنشینی مسالمتآمیز با آن داشته و دارند، پس در عالم سیاست هم چنین است و خواهان تعدد حزب و منش سیاسی یا پلورالیسم و چند رنگی آرا و افکار هم هستند. مردم خواهان رهبری تحمیلی نیستند، بلکه دوستدار وجود رهبر شایسته سالار هستند بر اساس توافق سیاسی. در منطقه خاورمیانه امروزه روز، هم تغییراتی در حال زایش است چون سیاست منطقه آبستن حوادث است. جامعه به خروش آمده تا شعور به آزادی و آسایش کند نه اینکه صرفن بله قربان گو و آرزومند طول عمر حاکم مطلق باشند اما حزب سلطه نمیداند چه میخواهد، خواسته جز بقا قدرت و ماندن بر کرسی قدرت را ندارد و برای همین منظور، علیل و ناتوان است در حل مشکل. و در اولین واکنش دیدیم که خون و خونکشی شد و جوان کرد در خیابان کشته شد آن هم با گلوله حزب کردی، بین دفاع از میز و اسم و عکس و کرسی حاکم تحمیلی بر کردستان، یا حیات و زیستن جوان کرد، کدام یک را باید انتخاب کرد؟ مسلما دفاع از حق نسل جوان را.
انتخابات زود هنگام، واجب است اما مستلزماتی دارد نه اینکه 2 شهر را تحت سلطه امنیتی داشته باشد و نیروهای امنیتی و نظامی مستقل نباشند و در منافسه و رقابت سیاسی دخلت کنند و کمیته ناظر مستقل هم وجود نداشته باشند و مدیران برگزاری انتخابات هم حزبی باشد، دیگر چه توقعی از اجرای انتخابات پاک هست؟ با این دم و دستگاه فعلی، انتخابات زودهنگام معنایی ندارد و نتیجهای جز مورد دلخواه خود سلطه نخواهد داشت چون وزیران کشور، نظامی، قضایی از خود حزب مسلط است و زمینه تقلب در انتخابات مانند بار قبلی مهیا است. وقتی سیستم قضایی و اجرایی و اداری زیر کنترل قدرت مسلط 1 حزب باشد، بر پارلمان و همه نهادها مسلط باشند و سیستمی را بنا کرده باشند که در جهت تامین بقای قدرت حزب مسلط باشد ، برگزاری انتخابات بی معناست، وقتی بیتالمال را برای خریدن وجدان مردم از طریق قدرت رسانه خرج میکنند و اداره حکومت و امپراتوری رسانهای و دستگاه قضایی و امنیتی و نظامی به دست اوست، انتخابات آزاد معنادار است؟ وقتی زبان تهدید دارند به جای زبان سیاسی، هر کسی از حزب آنها نبوده است اخراج شده است، در سیستم قضایی، از هر کسی که مخالف باشد پروندهسازی میکنند و تحت عنوان مدعیالعموم و یا شاکی خصوصی بینام ونشان، برای وی پیگرد قانونی درست میکنند، در انتخابات قبلی، 2000 نفر از افراد خواهان اصلاحات را از دوایر دولتی اخراج کردند و یا حقوق بازنشستگی آنان را قطع کردند و امروزه هم دیدهایم آدمرباییها، خانه به خانه و کوچه به کوچه تعقیب و پیگرد مخالفان، و فراری دادن مردمان.
تهمتهایی ناروا به تظاهراتکنندگان زدند، آنها را آشوبگر و فتنهگر میگویند. این تظاهرکنندگان اکثرن نسل جوان کرد هستند که از حق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی محروم است اما به هر حال نسل دوران ماهواره و تکنولوژی ارتباطات جهان مدرن است و نمیتواند یک فکر قبیلهای ان را رهبری بکند، به یک رهبر مدرن و باورمند به آزادی و حق حیات انسانی. نه حزب و حاکمی که برای سرکوب و خفه کردن صدای حزب مخالف ، یعنی گوران، با لشکر زرهی پیاده، قصد حمله داشت و تا نزدیکی سلیمانیه هم آمد که حزب گوران را سرکوب کنند. به کاربردن سلاح علیه سرکوب احزاب مخالف، در همه جهان منفور شده است اما حزب مسلط کردستان یک بار دیگر خواهان جنگ برادرکشی است.
و ریاست فعلی حکومت اقلیم، در ابتدا سپاه پاسداران قدس را محکوم به دخالت در اوضاع کردستان کرد، اما آیا چنین است؟ در جامعه کردستان، قبلن مناقشه و رقابت در بین حزبهای کردی برای برطرف کردن و زدودن همدیگر بوده است و امروزه این روش تظاهرات و نقد قدرت مسلط، نشانه رشد سیاسی است که نوعی از پلورالیسم و چند صدایی را فراهم کرده است و اینکه مردم شعور شناختی به مشارکت سیاسی داشته باشند و سهیم باشند در روند کلی تغییرات سیاسی و اجتماعی و جوهره سیستم سیاسی کردستان، چند صدایی را میطلبد چون عصر، زمانه گفتوگو و تحمل رای مخالف است نه دوران دندانشکستن و دهان دوختن و گردن گرفتن… امروزه دوران گفتوگو و نقد جدی است و مطرح کردن نقاط اساسی و مصالحه برای یافتن راهحلهای عقلانی و بهتر در جهت رشد جامعه.

اینکه فتنهای است که دست ایران و سپاه قدس در زمینه تحریک این تظاهرات است، و شرمآور است و حرفی بیمعنی، البته این سخن من نه برای دفاع از جمهوری اسلامی است، بلکه برای بیان این واقعیت است که نسل جوان فعلی کردستان، میخواهد در مشارکت سیاسی موطن خود، سهمی داشته باشد و خواسته روا دارند، همه نیک میدانند که دست ایران و تاثیر سیاست ایران در تشکیل حکومت بغداد و همین اقلیم چگونه بوده است؟ همه از روابط امنیتی، بازرگانی، سیاسی بین حکومت اقلیم و ایران مطلع هستند و نیز وجود دفاتر نمایندگی حزبی در ایران و متقابلن 2 کنسولگری ایران در کردستان، صرفن از این شایعه میخواهند برای ترساندن آمریکا و اروپا از نزدیکشدن به نیروهای اپوزیسیون کردستان است که دست ایران در ماجراست و یا اینکه میگویند دست بعثیهای عرب در ماجر است اما همه این نسل جوان دوران طفولیت شان در زمانی بود که همین حزب مسلط در سال 1996 با تانک بعثی وارد اربیل شد و کردکشی کرد و شووینیستهای عرب را امروزه روز داخل حکومت کرده است…نسل جدید نسل پس از 1991 است نه حقوق بگیر ایران بودهاند سالها، نه در ایران زیستهاند تا سال 1991، نه در اردوگاههای ایرانی بودهاند، و نه فارسی میدانند. نسلی است که میداند از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم است. از 50000 جوان کرد دارای تحصیلات عالیه، تنها 45 نفر در دستگاههای حزبی و حکومتی جذب شدهاند.
در سالهای 58-59 حزب دمکرات کردستان عراق که همکار جمهوری اسلامی بودهاند و در ایام جنگ ایران و عراق، همرزم جمهوری اسلامی و از سال 1991 هم بیشترین رابطه را داشتهاند و امروزه هم میدانید که مثلن همین عید نوروز بودن دعوت رسمی، همراه جلال طالبانی در مراسم نوروزی ایران شرکت کردند و در جلسات سیاسی خود را خویشاوند جمهوری اسلامی و حتا نماینده جمهوری اسلامی در کردستان عراق مینامند و این تهمتها، جعلهایی برای فریب افکار عمومی و طبقه عوام است. سال 1358 و 1359 که کردهای ایران میخواستند با حکومت مرکزی کشور خودشان، مصاحبت داشته باشند، اولین خواستهشان از مقامات جمهوری اسلامی اخراج قیاده موقت از کردستان ایران بود و یادگار جنایات برادرکشی در شنو و نقده و پیرانشهر و سقز و … متوجه شدند که ایران دخالتی ندارد، اما سوالشان این است که چرا ایران در سرکوب و خفه کردن صدای مخالفان کمکشان نمیکند. زیرا آنها وجود صدای مخالف را بر نمیتابند.
اما راهحل برونرفت کردستان عراق از این بحران چیست؟ امروزه در کردستان سلطه، در سر یک دوراهی قرار گرفته است: «راه قلع و قمع که راه سرکوب و کشتن است و راه اصلاح که تجدیدنظر است و پذیرش خواسته مردمان و اصلاح سیاسی. شاید بهتر است که رهبر فعلی، پوشش و لباس عشیرهای را از تن بیرون کند و به انتقادهای روشنفکران و مردم عادی کوچه و خیابان گوش فرا دهد و عصیان و احساسات و تعصب و تقدس و توهم و… را کنار بگذارد. بارزانی از سال 1991 علیه معارضین عراقی موضعگیری کرد و برای راضی کردن دل صدام حسین و بعثیها، به ترور بسیاری از آنان پرداخت و برای همین منظور چهرهای محبوب در میان عراق مدرن معاصر نیست. اما این احتمال هست که اگر او احساس خطر کند این احتمال هست که با ترکیه و یا بقایای بعثی، ساخت و پاخت داشته باشد و همه اقلیم را فدای موقیعت خود بکند و در گردابی تلخ و نابود کننده فرو ببرد».
بارزانی گرچه مدعی 77 درصد آرا است پس آن 23 درصد دیگر هم مردمانی هستند لایق شنیدن. پس رهبر معترضان و دگر اندیشان هم هست و حتا کسانی هم که به او رای ندادهاند، اما متاسفانه امروزه روز در کردستان عراق، افکار آزاد را افسار و غل و زنجیر کردهاند و امکانات رسانههای آزاد مطلقن قابل قیاس با رسانهها و تریبونهای قدرت مسلط نیست. نمیخواهند صدای مخالفی را بشنوند. حتا «مایکل روبین»، کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز واشنگتن، در تازهترین نوشته خود، مسعود بارزانی را به صدام و فرزندانش ـ مسرور و منصور ـ را به عدی و قسی تشبیه میکند. رفتار حزب پارتی دمکرات کردستان، شاید دوران حزب بعث را به یاد بیاورد که همه چیز از نگاه امنیتی سنجیده شود و همه امور تحت کنترل و تسلط کامل و مطابق برنامه و خواست و منهج سیاسی مطلوب خودشان باشد و این دیگر در دوران جامعه مدرن امروز، چندان مقبولیتی ندارد. نمیتوان به زور و تهدید و ارعاب و… مردم را پیرو خود کرد و با تبلیغات رسانهای مقدس سازی و خط قرمز کشیدن به دور از هر انتقادی و انگشت اتهام دراز کردن به منتقدی مردمان جامعه امروزه روز را قانع کرد. حکومت اقلیم کردستان حاصل سالها زحمات مردم کردستان است و طبعن کسی خواهان فروپاشی آن نیست و یا از بین رفتن پارلمان و عدم سلطه قضایی و اداری و اجرایی و یا سیستم امنیتی و ایجاد خلا اجتماعی، بلکه خواهان آشتی ملی و تفاهم سیاسی و رفع ظلم اجتماعی و استراتژی عقلانی در سیاست داخل و خارج و داشتن رابطه تندرست و سالم و منطقی بین گروههای سیاسی، نه اینکه یکی همواره خواهان کرنش دیگران باشد و در حق همه اجحاف کند و دشمنهای موهوم و ساختگی بتراشد و دم از برادری و آرامش بزند.
در تجربه تکحزبی و یا جامعه تکصدایی معمولن، حقوقبگیرانی در میان اهل قلم پرورش داده میشوند به این معنا که در برابر دستاوردهای مالی، وجدان حرفهای خود را فراموش میکنند و این لشکر قلم بهدست حقوقبگیر، هر کجا قدرت مسلط خواست حرکت و هجوم میکند و هرکجا خواست میایستد
در تجربه تکحزبی و یا جامعه تکصدایی معمولن، حقوقبگیرانی در میان اهل قلم پرورش داده میشوند به این معنا که در برابر دستاوردهای مالی، وجدان حرفهای خود را فراموش میکنند و این لشکر قلم بهدست حقوقبگیر، هر کجا قدرت مسلط خواست حرکت و هجوم میکند و هرکجا خواست میایستد… هر حزبی سیاسی در جهان به منتقد و متفکر نیاز دارد و نشانه فکر مدرن انسان امروز است اما اینها برعکس وجود منتقد را دشمن میداند، یک فکر سیاسی عقبمانده، منتقد را جاسوس و مامور ناکجاآباد میداند، من را یاد آن حاکمی میاندازد که خود را دارای حق الهی میدانست و هر نقد از خود را محاربه با خدا تلقی میکرد، و امروزه هم حزب مسلط برای خود تاریخی جعلی ساخته و پرداخته کرده است و اسلاف خود را رهبر آیینی و سمبل ملی میداند، اما اغراق در مقدسسازی در همه برهههای تاریخ، فروپاشید و این نیز هم فرو میپاشد. در جنگ برادر کشی 1996، قدرت مسلط فعلی در کردستان، پیروزی خود را نشانه خدا در قران دانست و وعده خدا به پیغمبر نامید، اما چند روز بعد نامه آنها به طارق عزیز منتشر شد که از آنها خواستهاند تا به کمکشان بیایند برای بازپس گیری شهر اربیل. یعنی استفاده از دین و مذهب برای منافع خودشان مجاز است و حتا امروزه به مردم کردستان میگویند اگر ما نباشیم اسلامیها میآیند، یعنی مردم را از اسلامیها میترسانند….
گاهی میگویند الان وقت نقدها نیست و تجربه کردستان، متزلزل و ضعیف است و با مخاطره روبهرو میشود … در علوم پایه – فیزیک و شمیمی و … – اول یک فرضیه را تجربه میکنند و بعد از عبور از بوته آزمایش، نظریه میشود، معقول نیست پس از 20 سال حکمرانی گفت ما ضعیف هستیم پس از 20 سال، اگر کسی بگوید هنوز تجربه ما ضعیف است یعنی آن شخض منگول و فاقد عقل سلیم است و در بیمارستان بیماریهای روانی بستری شود.
یعنی کار قدرت مسلط زمانه در کردستان از سال 1946 تا امروز، عزل کردن، به حاشیه راندن، دور کردن، منع کردن، خفه کردن و ترور کردن منتقد بوده است و هست، همیشه دوست دارند همه بلهقربانگو باشد. هویت حکومت اقلیم کردستان با مخاطره روبهرو شده است، قدرت مسلط کردستان، حزب دمکرات کردستان ، سناریوی بقای قدرت دارد و هر انتقادی را نوعی از کودتا و انقلاب و ..توطئه بیگانه میخواند، اینها مدعی سالها مبارزهاند، زبان سیاسی در هر نهاد سیاسی نشانگر عقلانیت سیاسی آن نهاد است، زبان اینها هم به کارگیری واژاگانی مانند کودتا و خائن و جاسوس و مامور و … است، نشانه عقبماندگی فکر سیاسی است و این توهین به کرامت انسانی است و متاسفم که یک حزب با این سابقه مورد ادعا، با این اسلوب به تمسخر منتقدین خودش بپردازد. متاسفانه رسانهها در کردستان مستقل نیست و حزبی است و به عبارتی تریبون حزب و با پول مردم و حکومت درست میشوند و صرفن برای ترور شخصیتی منتقدان و مخالفان 400 سایت و روزنامه و مجله و تلویزوین و رادیو، ابزارهای حزبی است. که البته در جهان امروز صرفن حزبهای توتالیتر، کمونیست، نازی، فاشیست، اسلامی تندرو و … بخش رسانهای تریبون قدرت را به عنوان حربهای جهت نابود کردن مخالف و منتقد به کار گرفتهاند، که کار نخست آنها جعل و خلاف واقعیت گفتن است و تحمیق مردم جامعه و تاریک کردن فضا و حقایق را قایم کردن و با اغراقها دیوسازی کردن که اگر این رهبر نباشد، مردم جامعه را گرگ خواهد خورد، سیلاب خواهد برد و از گرسنگی خواهند مرد، در تونس هم چنین بود، سالها انگار خاک مرده پاشیده بودند و شهر اشباح بود، تاریکی مسلط بر آن جامعه، اما در آن قبرستان ناگاه از هر قبری، شبحی سر بر آورد، وگرنه تا چند ماه پیش افکار عمومی جهان، بنعلی را نمیشناختند، همیشه خودکامگان از ارعاب سیاسی و اجتماعی و رسانهای استفاده میکنند، اما زمانی که جامعهای باور به اراده رشد داشت، برایش مقدسسازی و بتسازی و خط قرمز تعیین کردن و اجازه نقد ندادن، بیسود است.
در این مدت پژاک در منطقه کردستان فعاالیت داشته است، در نوشتههایم همیشه به این موضوع اشاره داشتهام که فعالیت این گروه مسلح، هزینههای زیادی را برای کردستان ایران در بر داشته است. ایران با اتحادیه میهنی و دمکرات کردستان، برای کنترل پژاک سخن رانده است اما حکومت اقلیم هر از گاهی سعی در دوگانه رفتار کردن دارد، از طرفی در اربیل مجوز اجرای تظاهرات در جلوی سفارت ایران داده میشود و از طرفی هم اقدام تروریستی پژاک را در مریوان و سنندج، محکوم میکند، این تناقض یعنی چه؟ نمیدانم …اما به هر حال کنترل پژاک را به عنوان یک کارت، حکومت اقلیم برای جمهوری اسلامی به کار میبرد. اما نسخه پژاک به درد کردستان ترکیه میخورد و کومله و دمکرات هم این راه را رفتند اما به جایی نرسید و هنوز هم منش مسلحانه را شاید کنار گذاشتهاند اما سلاح را از خود جدا نکردهاند و این حرکت پژاک جز اعمال هزینه برای کردها و از بین رفتن استعدادها و عقبماندگی اقتصادی و ایجاد بستر بقای نگاه امنیتی، فایدهای ندارد . کار اینها صرفن تروریسم و ضرر به منطقه و ترانزیت مواد مخدر و فعالیت امنیتی است که به منفعت کردستان نیست.
اما به هر حال وجود پژاک و بقایای پکک هیچ نفع و سودی برای کردستان ایران و عراق ندارند، پکک با ایران همکاری داشت و یکی از نقاط مورد گله لائیکهای ترکیه از ایران، همانا همکاری پکک با ایران بود و این گروه بنا به سخن حمید درویش در ابتدا با کمک نیروی امنیتی سوریه فعالیت را شروع کرد و 11000 جوان کرد سوریه را گوشت دم توپ کرد و نیروهای مستعد کردستان سوریه را از بین برد و بعدها هم دیدیم که چگونه در دادگاه ترکیه سرخم کرد و گفت من یک ترکم و کردها ملتی هستند که تاریخ مبارزه و مقاومت دارند و بیرون از مرز جغرافیایی خود هم حملهای نکردهاند و جز دفاع هم نجنگیدهاند و مرتکب ترور هم نشدهاند و خود قربانی ترور بودهاند از میز مذاکره اسماعیل سمیتقو یا سمکو تا دورانهای بعد، بنابراین سطح شعور و فهم مردم کردستان فراتر از پیروی از یک گروه مسلح تروریست و قاچاقچیمواد مخدر است که از اسم کرد و کردستان سواستفاده میکند.
یکشنبه 28 فروردین 90 / 17 آوریل 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات ایران
پسنشینی تند- «گمشدهای به نام اخلاق»- اکبر ترشیزاد
مجله جاماندگان- «ما فقط دوباره به خط شدیم»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
روز نگاشت- «قهرمان ملی و سیاستمداری بزرگ»- محبوبه شعاع
پرسه- «با کیتارو بر فراز ابرها»- سیمین
بخش دوم خبرها
دایرهی شکسته- «ناز تو به جان نمیخرم»- مهشب تاجیک
مجله خبری کابل- آرین
میکروفن- «در محیط کارم از همه کوچکتر بودم»- شکوفه
در پی سفر احمدینژاد به سیستان و بلوچستان- «آمدند، نشستند و گفتند و رفتند»- عبدالستار دوشوکی
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
جلالی رییس سازمان پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی، شرکت زیمنس را متهم به نقش داشتن در حمله ویروس رایانهای «استاکس نت» به صنایع اتمی ایران کرده است.
پیشتر «کیون هوگان» یکی از کارشناسان یک شرکت تکنولوژی آمریکایی گفته بود که یک ویروس رایانهای منتشر شده است که بهنظر میرسد برای هدف قرار دادن برنامه اتمی ایران توسط یکی از کشورها ساخته شده باشد.
پس از آن روزنامه واشنگتن پست به نقل از منابعی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد نیروگاه اتمی نطنز پس از آسیب دیدن از ویروس استاکس نت دوباره بازسازی شد.
این روزنامه نیز گزارش داد که ویروس رایانهای «استاکس.نت» پروژه مشترک آمریکا و اسراییل برای از کار انداختن برنامه غنیسازی اورانیوم ایران است.
رییس سازمان پدافند غیر عامل جمهوری اسلامی حمله ویروس استاکسنت را اولین طلیعه جنگ سایبری در ایران دانست و گفت: «با توجه به رشد سریع استفاده از فناوری اطلاعات در بخشهای مختلف خدماتی و اقتصادی باید به ارتقا امنیت زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشور توجه بیشتری شود.»
او با اشاره به شناسایی کشورهایی که در تهاجم سایبری استاکس نت دخالت داشتهاند تصریح کرد: «کارشناسان فنی ایرانی، منشا و چگونگی نفوذ و روشهای مقابله و مهار ویروس استاکس نت را مورد بررسی قرار دادهاند.»
او همچنین تاکید کرد که ابعاد سیاسی و حقوقی این تهاجم سایبری را باید وزارت امور خارجه و سایر مراجع سیاسی و قضایی پیگیری و به مراجع ذیصلاح بینالمللی شکایت کنند.
این در حالی است که بر اثر این حمله سایبری آغاز به کار نیروگاه اتمی بوشهر بارها به تعویق افتاده است.
بیشتر بخوانید:
«سوختگذاری مجدد در نیروگاه اتمی بوشهر»
عبدالستار دوشوکی
سومین سفر دو روزه رییس جمهوری و هیت دولت به استان نسبتن ناآرام و بیقرار سیستان و بلوچستان که تحت تدابیر امنیتی بسیار شدیدی صورت گرفته بود، امروز به پایان رسید. سفر سوم هیت دولت و شخص رییس جمهوری در مقایسه با دو سفر قبلی آنها به استان سیستان و بلوچستان مورد بیمهری و عدم استقبال مشهود مردم بلوچ قرار گرفت. مسوولین استان حتا نتوانستند استادیوم ده هزار نفری شهر زاهدان را که حدود هفتصد هزار نفر جمعیت دارد، پـر کنند. احمدینژاد در سخنرانی ۵۲ دقیقهای خود علاوه بر عوامفریبیهای مرسوم و حملات متداول به استکبار جهانی و صهیونیسم عمدتن به فواید و برکات نماز پرداخت. یعنی در حقیقت ایشان اصطلاحن این همه راه را برای فروش زیره به کرمانیها آمده بودند. وی فقط در دو دقیقه پایانی سخنرانی خود، بر طبق روال دفعات پیشین وعدههای سرخرمنی به مردم سیستان و بلوچستان داد. وعدههای نظیر اینکه سیستان و بلوچستان اولین استان کشور خواهد بود که مشکل بیکاری و مسکن در آن کاملن حل خواهد شد.
وزیر آموزش و پرورش دولت وی نیز وعده داد تا مشکل مدارس کـپری بلوچستان حل شود. این در حالی است که دولت در اسفند ماه ۱۳۸۸ مراسم کپرزدایی کامل مدارس را با بوق و کرنا جشن گرفته بود. رییس جمهوری نیز در جمع «منتخبین» وعده داد که سیستان و بلوچستان را به نمونهترین استان کشور تبدیل خواهد کرد. البته ایشان توضیح بیشتری مبنی بر اینکه از چه جهات سیستان و بلوچستان نمونهترین استان کشور خواهد شد، ندادند. چون هم اکنون نیز این استان از زاویه آمار اعدام و سرکوب و از منظر نگاه خشن امنیتی و نظامی و از دیدگاه شکاف عمیق طبقاتی بین مردم بومی و سنی مذهب بلوچ و غیربومیان شیعه مذهب طرفدار حکومت و همچنین از لحاظ محرومیت، فقر، تبعیض و تحقیر قومی و مذهبی در بین تمامی استانهای کشور نمونه میباشد.
احمدینژاد در دو سفر قبلی خود نیز وعدههای فراوانی داد که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملی نشدند. در این سفر نیز ۲۲۰ مصوبه جدید به لیست متروکه ۱۷۶ مصوبه دور اول سفر و ۲۵۰ مصوبه دور دوم سفر «پربرکت ایشان» اضافه شد.
علیرغم حضور کمرنگ مردم و بهخصوص مردم بلوچ و اهل سنت در جلسات و مراسم استقبال احمدینژاد، دستگاههای تبلیغاتی استان نظیر شبکه هامون خبر از اوج ولایتمداری مردم عمدتن سنی مذهب استان و از حضور کمنظیر و سرنوشتساز مردم حماسهساز بهمثابه برگ زرینی در تاریخ تابناک استان شهیدپرور میدهند. وعدههای ناپایدار احمدینژاد مسبوق به سابقه است. ایشان در دو سفر قبلی خود نیز وعدههای فراوانی دادند که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملی نشدند. در این سفر نیز ۲۲۰ مصوبه جدید به لیست متروکه ۱۷۶ مصوبه دور اول سفر و ۲۵۰ مصوبه دور دوم سفر «پربرکت ایشان» اضافه شد. این یک حقیقت آشکار است که بیشتر بودجههای اختصاصی برای توسعه و عمران استان بهجای فقرزدایی و رفع تبعیض و محرومیتزدایی، صرف پروژههای کلان امنیتی نظامی نظیر قرارگاههای نظامی، حفر خندق و دیوار کشی مرزی توسط سپاه پاسداران میشوند. بهعنوان مثال در شرایطی که استان علاوه بر محرومیت شدید در زمینه بهداشتی و درمانی و دارا بودن بالاترین رقم مرگ و میر کودکان در کشور، سپاه پاسداران علاوه بر امکانات فراوان، هشت بیمارستان مجهز اختصاصی در سراسر استان دارد. احمدینژاد کوچکترین اشارهای به تبعیضات متعدد موجود در سیستان و بلوچستان نکرد و طبق معمول هر گونه شکوهای در زمینه عدم تساوی بین شیعه و سـنی در استان را توطئه استکبار جهانی برای ایجاد اختلاف بین اقوام و مذاهب اسلامی خواند. این در حالی است که ریشه اختلافات را باید در ساختار تبعیضآمیز جمهوری اسلامی و عملکرد نظام جستوجو کرد. به همین دلیل مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان و رهبر بلالفعل اهل سنت ایران، رفع تبعیضات موجود را مهمتر از مصوبات عمران و آبادانی میداند.

مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی در خطبههای نماز جمعه خود از وجود تبعیضات قومی و مذهبی در استان شکایت کرد. وی گفت «آن طور که ما هم از اخبار شنیدیم، در جلساتی که هیت دولت در این سفر داشته است، تصمیماتی در زمینه آبادانی و عمران گرفته شده است، و مسئله عمران و آبادانی استان بسیار خوب است، اما مهمتر از آن اجرای عدالت بین اقوام و مذاهب است». وی در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: «مشکلاتی که به وجود آمده است، پس از انقلاب به وجود آمده است» و دلیل کدورتها، اختلافات و مشکلات را اعمال تبعیض و نابرابری توصیف کرد. مولانا عبدالحمید با اشاره به ریشه مشکلات و نهادینه شدن تبعیضات قانونی و فراقانونی در سیستم جمهوری اسلامی گفت: «رفع این تبعیضات تنها کار دولت نیست و دولت به تنهایی نمیتواند این تبعیضات را برطرف نماید، بلکه بزرگانی که سیاست نظام در اختیار آنها است میتوانند این سیاست (تبعیضات) را تغییر دهند، و معتقدیم که رییس دولت و دیگر وزرا و کسانی که حرف آنها معتبر است و به نظریات آنها توجه میشود، باید بزرگان قوم را متقاعد کنند که سیاست موجود را تغییر دهند حقوق جامعه اهل سنت در این استان و دیگر استانها، و حتا حقوق شیعه و همه ایرانیها مراعات شود.»
در سیستان و بلوچستان چهار معضل ریشهای و بنیادین وجود دارد که عبارتند از (۱): «تبعیض و تحقیر شدید قومی و مذهبی بر علیه مردم بلوچ و سـنی مذهب بلوچستان و همچنین صدها هزار بلوچ در استانهای کرمان و هرمزگان. (۲): محرومیت شدید اقتصادی و شکاف عمیق طبقاتی و مالی بین مردم بومی بلوچ و غیر بومیان. (۳): دکترین نگاه خشن امنیتی ـ نظامی نسبت به مردم بلوچ و اهل سنت.(۴): حذف بلوچها و اهل سنت از مشارکت در تصمیمگیریها، پروسه مدیریت و حتا مشاورت در امور استان.» علیرغم مصوبههای متعدد، فقر و محرومیت در استان گستردهتر میشود. پروژههای بزرگ ملی نظیر راهآهن چابهار به مشهد، انسداد فیزیکی مرز، احداث لوله گاز از عسلویه به پاکستان از طریق ایرانشهر و حفر معادن و استخراج منابع وسیع زیر زمینی بلوچستان، کمترین سودی برای مردم بلوچ و یا کوچکترین تاثیری بر پروسه فقرزدایی در استان نداشته و نخواهند داشت.
زمانبندی این سفر به استان عمدتن سنیمذهب سیستان و بلوچستان را میتوان از منظر حوادث و منازعات منطقهای نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بر خلاف سفرهای گذشته هیت دولت که حتا دو تن از محافظان رییس جمهوری توسط جنداله ترور شده بودند، در این سفر هیچگونه حادثه امنیتی و یا «تروریستی» رخ نداد. اینگونه بهنظر میرسد که ظاهرن توافقات امنیتی بین مقامات ایران و دولت و ارتش پاکستان صورت گرفته است. جنداله نیز اکنون حتا تحت نام «سپاه صحابه» فعالیت چندانی ندارد و بعد از بمبگزاری چابهار، دست به اقدامات دیگری نزده است. از سوی دیگر نیز هیچگونه اعدامی از جانب رژیم در استان در طی چهار ماه اخیر صورت نگرفته است و یا حداقل اعلام نشده است که در نوع خود در سیستان و بلوچستان رکورد محسوب میشود. رقابتهای منطقهای بهخصوص در رابطه به خیزشهای مردمی در کشورهای عربی، و بهویژه ورود برخی از واحدهای ارتش عربستان سعودی به بحرین، و گسیل نظامیان سـنی مذهب ارتش پاکستان به آن کشور برای مهار شیعیان در بحرین، و افزایش تنش مذهبی بین ایران که متهم به دخالت در امور بحرین میباشد، و کشورهای عرب همسایه، و مشخصن بیاعتنایی متعاقب و معنادار رییس جمهوری به علمای اهل سنت بلوچ، فاکتورهای هستند که احتمالن در تصمیمگیری سفر هیت دولت به بلوچستان در این برهه از زمان تاثیرگذار بودهاند، که در جای خود قابل موشکافی بیشتری میباشند. اما اگر از مردم عادی بلوچ بپرسیم، خواهند گفت که آمدند، نشستند و گفتند و رفتند.
دفتر مطالعات بلوچستان ـ لندن
شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
اشکان رضوی
منبع: خاک خون
بحرین که به استناد تاریخ همواره پارهای از جغرافیای سرزمینی ایران بوده، دیر زمانی نیست که به دلیل بیدرایتی حاکمان وقت و دسیسههای بیگانگان در یک همه پرسی قلابی و غیرقانونی از سرزمینی مادریاش جدا شده و به جرگه کشورهای استعمارساخته دیگری پیوست که استعمار تلاش داشته و دارد تا با به وجود آوردن این کشورهای جعلی، سالیان سال ازاین شرایط برای تامین منافع خود بهره جوید.
با خیزش ملل تحت ستم بر علیه دیکتاتورها در یمن و مصر و گسترش آن به دیگر کشورهای خاورمیانه، اکثریت ساکنین بحرین که شیعه مذهب و ایرانیتبار نیز هستند، نسبت به حکومت بیدادگر خاندان آل خلیفه که از اقلیتی در بحرین تشکیل و وابسته به عربستان سعودی و آمریکا میباشند به پا خاسته و خواهان حق و حقوق پایمال شده خود میباشند.
این خیزش که به صورت بسیار متمدنانه و مسالمتآمیز بود شوربختانه با خشونت شدید نیروهای نظامی آل خلیفه مواجه و پاسخ این خاستهای مسالمتآمیز، معترضان با گلوله و خشونت داده و از هیچ اقدام وحشیانهای برای سرکوب معترضان دریغ نمیشود. با واردشدن اعتراضات مردمی به درگیریهای خشونتبار و دامنزدن به بحث شیعه و سنی توسط حاکمان بحرین و همچنین عربستان سعودی، حکومت بحرین به دلیل ناتوانی در سرکوب و فرونشاندن خشم و رستاخیزمردمی، از عربستان و دیگر کشورهای عربی در خواست نیروی نظامی میکند و دراین بین عربستان با اعزام بیش از1000 نیروی نظامی و همچنین کویت و امارات نیز به سهم خود تلاش میکنند تا خروش مردم آزادیخواه را وادار به خاموشی کنند.
در یک نسلکشی آپارتایدگونه و بیشرمانه جنایتهای خونینی توسط آنان شکل میگیرد (که ناخودآگاه با دیدن تصاویر و مرور اخبار این نسلکشی انسان به یاد جنایات صربها در بوسنی میافتد.) و حتا در اقدامی دیگر حاکمان بحرین برای پیشبرد اهداف نژادگرایانه خود پاکسازیهای گستردهای را در کلیه ادارات و نهادهای دولتی آغاز میکنند که دامنه این پاکسازیها حتا ورزشکاران بحرینی را نیزدر بر میگیرد.
فعالین حقوق بشری نیز که جای خود دارند. چون بر اساس مد روز و اهداف بلند و کوتاه مدت و بسته به آنکه فضای سیاست روز چه چیزی بطلبد وارد صحنه میشوند و خانم شیرین عبادی و آقای لاهیجی نیز که سردمدار فعالین حقوق بشری ایران میباشند نیزدر این باره سکوت نموده و تو گویی که بحرین و مردمان آن اساسن وجود خارجی نداشته و اگر هم دارند اهمیتی ندارد که چه برسرش میآید.
از سویی دیگر حکومت بحرین و شورای همکاری خلیج پارس، ایران را متهم به دست داشتن در اعتراضات بحرین میکنند و در یک اقدام هماهنگ برای توجیه این خشونتها کویت، بحرین و امارات بیان میدارند که موفق به کشف یک شبکه جاسوسی ایرانی شدهاند که سالهای متمادی اقدام به جمعآوری اطلاعات نظامی و تحریکات ضد حکومتی میکردند.
اما اینکه چرا در این برهه و به صورت همزمان این کشورها موفق به کشف چنین شبکههایی شدهاند خود جای پرسش دارد و به نوعی میتواند فرار به جلوی اعراب برای خنثیسازی هرگونه تحرک و حمایت ایرانیان به دلیل وابستگیهای تاریخی و فرهنگی با بحرینیهای ایرانیتبار باشد و اینکه ساختارهای استبدادی و تمامیتخواه در هر ناکامی داخلی بیدرنگ تلاش میکنند تا با شعار دخالت بیگانگان، بهانهای برای سرپوش گذاشتن ناتوانیهای خود یابند و با شدت بیشتر آزادیخواهان و معترضان را سرکوب نمایند.
در این راستا شیوخ عربستان سعودی نیز با دیدن آنچه که در مصر و یمن و دیگر کشورهای عربی اتفاق افتاد بعد از سالها متوجه این مسئله شدند که نمیتوانند روی حمایت همیشگی آمریکا و غرب حساب باز کرده و با علم به اینکه خیزش مردم بحرین بیگمان بر آینده خاندان آلسعود تاثیرگذار خواهد بود و سر نگونی خاندان آل خلیفه میتواند آخرین سنگر آنان را نیزبه باد دهد، در یک اقدام عجولانه اقدام به دخالت در امور داخلی بحرین کرده و از جهتی دیگر تلاش مینمایند تا نقش لیدر جهان عرب را بازی و با تحریک احساسات نا سیونالیستی اعراب علیه ایران، جبهه جدیدی را بر علیه ایران و انحراف افکار عمومی به نفع خویش باز گشایی نمایند.
آنها کار را تا بهآنجا پیش میبرندکه سفیر عربستان در مصر برای قدرتنمایی و ایجاد جنگ روانی به رسم اعراب بادیهنشین، شروع به رجزخوانی نموده و صراحتن از اقدام نظامی علیه ایران سخن میگوید و این تهدیدها همه در حالی از سوی عربستان صورت میگیرد که نیروی نظامی جنگ ندیده عربستان حتا توان مقابله با شورشیان کمشمار «حوسی در یمن» و همچنین غیرنظامیان بیدفاع بحرین را نداشته و به لحاظ جغرافیایی و قدرت نظامی نیز با وجود خریدهای تسلیحاتی کلان در حدواندازهای نیست که بخواهد دست به چنین اقدامی بزند و همه اینها در راستای توجیه جنایتهایی است که در بحرین مرتکب آن شده و همچنین ترس از دچار شدن به سر نوشت دیکتاتورهای تونس و مصر که حتا آمریکا و غرب نیز بر خلاف آنکه این دیکتاتورها سالها تامینکننده اهداف آنان بودهاند، درآخرین لحظات حاضر به حمایت از آنان نشدند و شرایط داخلی عربستان با توجه به نارضایتیهای گسترده در این کشور ناپایدار تراز آن است که بخواهد وارد چنین کارزاری شود، جز اینکه بر اساس یک اصل نانوشته اما تئوریک، هرگاه دیکتاتورها نتوانند پاسخگوی مطالبات ملت خود باشند به ناچار وارد عرصه جنگطلبی و دشمنسازی شده تا هرگونه خیزش داخلی را با دلیل وجود دشمن خارجی راحتتر سر کوب کنند و بیگمان حاکمان عربستان نیزاز این قاعده مثتثنی نیستند.

در این بین آمریکا نیز با داشتن بزرگترین پایگاه نظامی در بحرین و همچنین منافع اقتصادی و نظامی در این کشور و منطقه، چشمهای خود را بر روی واقعیتها و جنایتها ی دهشتآوری که در حال رخ دادن در بحرین است بسته و فقط در یک اقدام حداقلی، دولت آمریکا حاکمان بحرین و عربستان سعودی را دعوت به خویشتنداری مینماید و این در صورتی است که در لیبی، آمریکا و ناتو به بهانه حمایت از انقلابیون لیبی و بر علیه دیکتاتوری قذافی، اقدام به حمله نظامی نموده و یا در کشور تونس و مصر نیز از راهکارهای گوناگون برای حمایت از معترضان بهره جستند. اما در بحرین با توجه به بدهبستانهای صورت گرفته بین عربستان و حاکمان بحرین با آمریکا و خرید 60 میلیارد دلاری تجهیزات نظامی عربستان از آمریکا که در بردارنده منافع اقتصادی بیشمار برای صنایع نظامی و اقتصاد ایالات متحده میباشد و همچنین منابع عظیم نفتی،حقوق بشر و شعار مردم سالاری برای ملل تحت ستم به فراموشی سپرده میشود و بازی دوگانه آمریکا و غرب به خوبی نمایش داده شده و آشکار میگردد که حقوق بشر و مردمسالاری تا هنگامهای مورد حمایت آمریکا و غرب است که تامینکننده منافع آنان باشد و در غیر این صورت پدیدهای است نکوهیده و بیاهمیت که البته این رفتار دو گانه را ما ایرانیها نسبت به خودمان بارها از سوی آمریکاییان و غربیان مشاهده نمودهایم و چیز چندان عجیبی حداقل برای ما نیست.
اما نکته غمگنانه ماجرا اینجاست که حاکمیت ایران نیز بر خلاف تبلیغات گسترده مبنی بر حمایت از مردم بحرین، هیچگونه حمایت و اقدام عملی در این راستا انجام نداده. باید دانست که تجمع در مقابل سفارتخانههای عربستان و بحرین فقط در حد یک اقدام نمادین و شعاری میتواند مفید باشد و راهکار سازماندهی برای حمایت از مردم آن دیار نیست و این موضوع به هیچ عنوان رفعکننده تکلیف از دولت ایران در قبال ساکنان بحرین نخواهد بود. آن هم با آگاهی به این مسئله که ایرانیان نسبت به رخدادهای سرزمین بحرین به عنوان بخشی از گسترهی فرهنگ ایران حساس بوده و خواستار حمایت عملی کار بهدستان حکومت در اینباره هستند و نه اقدامات تبلیغاتی .
آیا ممکن است حقوق بشر مبدل به یک پیشه پر سود در جهان امروز شده و عدهای نیز پیشهوران جایزه بگیر این صنف هستند؟
اما جدای از همه این موارد، خاموشی مدعیان فعالیت حقوق بشری و طیف گستردهای از نیروهای دموکراسیخواه و اپوزسیون ایرانی، نسبت به نسلکشی در بحرین است که شوربختانه بر خلاف آنکه نسبت به هر گونه رخدادی در چهار گوشه عالم واکنش سریع نشان داده و اقدام به صدور بیانیه و نامهنگاریهای گسترده خطاب به سازمان ملل و دولتمردان سراسر گیتی میکنند، در این باره سکوت مطلق نموده و دریغ از صدور یک بیانیه چند خطی در حمایت از مردم به خاک و خون کشیده شده بحرین؟
از جریانات رنگارنگ جبهه اصلاحات و جبهه سبز و دموکراسیخواه و سکولار گرفته تا جهان وطنیهای هزار اندیشهی چپ، که برای همه چیز، حتا کوچکترین مسئله و نقض حقوق حیوانات نیز سینه چاک میکنند و راهپیمایی راه میاندازند، هیچ نام ونشانی در حمایت از مردم رنج دیده بحرین نیست.
فعالین حقوق بشری نیز که جای خود دارند. چون بر اساس مد روز و اهداف بلند و کوتاه مدت و بسته به آنکه فضای سیاست روز چه چیزی بطلبد وارد صحنه میشوند و خانم شیرین عبادی و آقای لاهیجی نیز که سردمدار فعالین حقوق بشری ایران میباشند نیزدر این باره سکوت نموده و تو گویی که بحرین و مردمان آن اساسن وجود خارجی نداشته و اگر هم دارند اهمیتی ندارد که چه برسرش میآید.
با این رفتارهای دو گانه، این ذهنیت ناخواسته ایجاد میشود که آیا ممکن است تعاملی بین فعالین حقوق بشری و ناقضان حقوق بشر و قدرتمداران وجود داشته باشد؟
آیا ممکن است حقوق بشر مبدل به یک پیشه پر سود در جهان امروز شده و عدهای نیز پیشهوران جایزه بگیر این صنف هستند؟
و یا شاید هم نردبانی و عاملی برای کشف استعدادهای نهانی عدهای که عاشق رفتن به روی آنتنها و تیتر شدن های چند روزهاند و حتا حقوق بشر نیزمیتواند آورنده نان و نام برای عدهای باشد؟
هر چه که هست و نیست، هیچ انسان باورمند راستین به حقوق بشر و میهن پرستی نمیتواند نسبت به آنچه که در بحرین میگذرد سکوت پیشه کند. کاش میشد راهکاری پیدا نمود برای حمایت و یاری رساندن به این عزیزان که هر ساعت اخبار دلخراشی از آنان به گوش میرسد در حالی که جهانی در پی منافع زورمداران دیده بر هم بسته تا خون زنان و مردان بحرین خیابانهای بحرین را از سیاهی شبپرستان به سرخی آزادگی برساند.
تهران 27 فروردین 1390 خورشیدی
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، محمد خاتمی رییس جمهوری سابق ایران، با اشاره به انتقاد رهبر جمهوری اسلامی در روزهای پایانی سال گذشته از «رفتارهای خلاف اخلاق» اظهار داشت: «نمیدانم لزوم برخورد با چنین رفتارها و اعمالی عطف به ماسبق هم میشود؟»
به گزارش وبسایت رسمی محمد خاتمی، وی در دیدار با «جمعی از قرآن پژوهان استان یزد» افزود: «آیا بدترین بداخلاقیها و تهمتزنیها و فحاشیها و کوبیدنهای یک طرفه در بسیاری از رسانهها و منابر و تریبونها و محافل نیز مورد بررسی و برخورد قرار خواهد گرفت؟»
آیتاله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، در اسفند ماه گذشته با انتقاد از شیوع رفتارهای خلاف اخلاق و فحاشی در فضای سیاسی کشور، از هواداران خود خواست که از این رفتارها اجتناب کنند و گفت: «برخی جوانان با اخلاص، مومن و خوب، متاسفانه تصور میکنند که این گونه اقدامات وظیفه است، اما این رفتارها دقیقا خلاف و عکس وظیفه است.»
این اظهارات پس از آن صورت میگرفت که انتشار فیلمی از هتک حرمت به فائزه هاشمی، دختر آیتاله هاشمی رفسنجانی، واکنشهای گستردهای را در محافل سیاسی ایران ایجاد کرده بود.
محمد خاتمی در سخنان اخیر خود، نامگذاری سال ۱۳۹۰ توسط رهبر جمهوری اسلامی تحت عنوان «سال جهاد اقتصادی» را بسیار مهم دانست و گفت: «وقتی جهاد اقتصادی مطرح میشود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست و نیاز به جهاد همه جانبه برای پیشرفت و بهبود دارد.»
وی با ابراز تاسف از وقایع سال گذشته ایران، اظهار داشت که هرچند امید میرفته که در سال جدید، پس از حدود دو سال «وضعیت فوقالعاده»، برای رفع عواملی که باعث نارضایتی عمومی است اقدام شود، ولی نشانی از رفتن به سوی این فضا مشاهده نشده است.

وی ادامه داد: «سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان هستند و نسبت به بستگان آنان سختگیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیتها نیز بر آنها افزوده شد.»
محمد خاتمی در بخش دیگری از اظهارات خود، خواستار برگزاری انتخابات «آزاد و سالم» در ایران شد تا «همه بتوانند با امنیت در معرض انتخاب کردن و انتخاب شدن قرار بگیرند.»
وی با توجه به پیش رو بودن انتخابات مجلس نهم، ابراز امیدواری کرد که مجلس آینده «همه سلیقهها و گرایشهای ملت را نمایندگی کند و با اتکا به مردم، چه در قانونگذاری و چه در نظارت بر همه امور و پاسخگو کردن مسوولان، شجاعانه و مدبرانه عمل کند.»
این در حالی بود که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در خطبههای نماز جمعه تهران با اشاره به اظهارات محمد خاتمی در مورد شرایط شرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده تصریح کرد: «اصلن نیازی به حضور این عده در انتخابات نیست.»
این اظهارات، جند روز بعد واکنش متقابل محمد خاتمی را به دنبال داشت که گفت: «اینکه این روزها گفته میشود مردم چه کسی را بخواهند و چه کسی را نخواهند باید گفت که کسانی که مردم را قبول ندارند حق ندارند در باره مردم و از زبان مردم صحبت کنند.»
بیشتر بخوانید:
«انتقاد رهبر جمهوری اسلامی از رواج هتاکی»
«شما چهکارهاید که از زبان مردم صحبت کنید»
محبوبه شعاع/ رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
هفدهم آوریل برابر با سالروز درگذشت «بنجامین فرانکلین» یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده است. وی که زاده سال 1706 میلادی بود، یک دانشمند، نویسنده، چاپخانهدار، رییس پست، مخترع، فعال مدنی و دیپلمات بوده است. بنجامین فرانکلین در اواخر عمرش تمامی بردههایش را به فروش رساند و یکی از معروفترین شخصیتهای ضدبردهداری شناخته شد و سرانجام در سال 1790 درگذشت.
«آنچه را باید به انجام رسد، بدان همت گمار، و آنچه را بدان اراده نمودهای، بدون وقفه و خلل به انجام رسان.»
«بنجامین فرانکلین»، در هفدهم ژانویه سال 1706 میلادی در شهر بوستون در ایالت ماساچوست زاده شد. وی از کودکی با اشتیاق و علاقه، به مطالعه کتابهای علمی، مذهبی و ادبیات پرداخت و گنجینهای از دانش و معلومات کسب کرد. بنیامین مدتی در چاپخانه برادر ناتنی خود، «جیمز فرانکلین»، به کارآموزی پرداخت و برای اولین بار در سال ۱۷۲۲ با نام مستعار در روزنامه برادرش چهارده مقاله طنزآمیز و کوتاه منتشر کرد.
سپس به صنعت چاپ روی آورد و کتابهای بیشماری را منتشر ساخت. فعالیتهای خستگیناپذیرش درزمینه چاپ کتاب، وی را به عنوان ناشر صاحبنامی مشهور ساخت. بنجامین در دوران زندگی به فعالیتهای اجتماعی و خدمات عمومی و امدادرسانی همت گماشت و توجه خود را به خدمات شهری و رفاه عمومی، مانند نظافت خیابانها، روشنایی شهر، نظام تشکیلاتی مدارس، تاسیس آتشنشانی غیرانتفاعی، بیمارستان و اولین کتابخانه که در دنیا بیهمتا بود، معطوف داشت.

فرانکلین شهرت بینالملی علمی قابل توجهی به خاطر آزمایشهایش در زمینه الکتریسیته و اختراعهای معروفش، به خصوص برقگیر و اجاق گاز به دست آورد. او نقش عمدهای در ایجاد «دانشگاه پنسیلوانیا» داشت و به عنوان اولین سرپرست جامعه فیلسوفان آمریکایی انتخاب شد. وی زمانی که تلاشهایی برای حذف قانون نامحبوب برچسبها را در پارلمان رهبری کرد، یک «قهرمان ملی» لقب گرفت.
بنجامین توسط بسیاری برای نمایندگی آمریکا در فرانسه مورد تحسین قرار گرفت و یکی از مهمترین مهرهها در توسعه دوستانه روابط فرانسه و آمریکا بود و برای سالها مسئول ارتباط بریتانیا با کلنیها بود، همین موضوع به او این امکان را داد که اولین شبکه ارتباط ملی را راهاندازی کند. از ۱۷۸۵ تا ۱۷۸۸ او به عنوان فرماندار پنسیلوانیا بود.
وی به اتفاق پنجاه و چهار نفر از مقامات برجسته سیزده ایالت دیگر، بیانیه استقلال را در چهارم جولای ۱۷۷۶ امضا کرد و یک سال بعد، از طرف کنگره بهعنوان نماینده سیزده ایالات مستقل آمریکا به فرانسه رفت و در آنجا بهعنوان سیاستمداری بزرگ اشتهار یافت و ده سال بعد به آمریکا بازگشت و بهعنوان ریاست عالی اجرایی شورای پنسیلوانیا و در سال ۱۷۸۷ به مقام دبیرکل جامعه ضدبردهداری برگزیده شد.
بنجامین فرانکلین در اواخر عمرش تمامی بردههایش را به فروش رساند و یکی از معروفترین شخصیتهای ضدبردهداری شناخته شد. زندگی رنگارنگ او و میراث دستاوردهای علمی و سیاسیش، و لقب یکی از تاثیرگذارترین پدران آمریکا، همگی خود را در گرامی داشتن یاد او در سکهها و اسکناسها، کشتیهای جنگی، اسم بسیاری شهرها، روستاها، مراکز آموزشی و شرکتها بیش از ۲۰۰ سال پس از مرگش زنده نگه داشته است.
فرانکلین در تمام دوران زندگی به انتشار رسالات، مقالات و پند و اندرز در هر زمینه و هر مقولهای پرداخت. وی که زندگینامه خود را، در سال ۱۷۷۱ آغاز کرده بود، ناتمام باقی گذاشت. او با بیشتر بزرگان عهد خویش مکاتبه داشت و نامههای بیشماری از وی بهیادگار مانده است.

و اما سرانجام بنجامین فرانکلین در هفدهم آوریل سال ۱۷۹۰ در هشتاد و چهار سالگی در پنسیلوانیا درگذشت. گفته شده: در مراسم خاکسپاریش حدود بیست هزار نفر شرکت داشتند. وی در سال ۱۷۲۸ در حالیکه بیست و دو سال بیشتر نداشت، شرحی به مضمون زیر برای مقبرهی خود نوشت:
«اینجا آرامگاه بنجامین فرانکلین ناشر است که برای تغذیهی کرمها، مانند جلدی از کتابی کهن، که نبشتههایش پراکنده و بینام و عاری از تذهیب اما بیخللی که بر محتوای آن آید، به خاک سپردهاند. باشد تا به باور خویش به شیوهای نو و آراسته، با ویرایش خود نویسنده تجدیدچاپ شود.»
منیعها:
برداشتی از منابع گوگل
ویکیپدیا
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش خبرگزاریهای خارجی، تلاش ارتش لیبی برای تصرف بندر مصراته در غرب طرابلس در ۲۴ ساعت گذشته شدت یافته است. به گفته مخالفان حکومت لیبی، سرهنگ معمر قذافی برای بازپس گرفتن این شهر در پی به راه انداختن یک بحران انسانی است.
مصراته در دو ماه گذشته در اختیار مخالفان حکومت لیبی بوده است. این شهر ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد.
مخالفان سرهنگ قذافی از ناتو خواستهاند برای نجات غیرنظامیان در مصراته بیشتر تلاش کند.
همزمان، نبرد میان ارتش لیبی و شورشیها در شرق لیبی نیز به شدت ادامه دارد.
گزارشها بیانگر کشتهشدن چند نفر از شبه نظامیان مخالف حکومت لیبی در نبرد سنگین در جاده میان شهرهای اجدابیا و بریقه است.
گزارشهای دیگر حاکی از شنیده شدن صدای توپهای ضدهوایی در طرابلس، پایتخت لیبی است ولی خبری درباره خرابی و تلفات احتمالی ناشی از حمله هوایی یا موشکی منتشر نشده است.
مخالفان معمر قذافی از هدف قرار گرفتن منطقه صنعتی شهر مصراته به وسیله راکتهای کاتیوشا خبر دادهاند.
به گفته آنها، تاکنون بیش از 10 شهروند غیرنظامی در اثر اصابت راکت کاتیوشا کشته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«حمله نیروهای قذافی به مصراته با بمب خوشهای»
وحید نیکگو
در هفتمین دور رقابت بینالمللی وبلاگها «The BOBs – Deutsche Welle Blog Awards» که روز چهارشنبه (۲۳ فوریه/ ۴ اسفند) آغاز شده بود، وبلاگ «هفت» متعلق به وحید نیکگو، کارتونیست، که در دو بخش بینالملل و وبلاگهای فارسی زبان حضور داشت با ۳۶ درصد از آرای کاربران به عنوان بهترین وبلاگ در عرصه بینالمللی انتخاب شد.

رادیو کوچه
1895 میلادی- در پی شکست نظامی چین از ژاپن بر سر شبهجزیره کره، در چنین روزی میان دو دولت قراردادی که در تاریخ به موافقتنامه «شیمونوسکی» (Shimonoseki) معروف شده است، به امضا رسید. به موجب این قرارداد، دولت چین تعهد کرد که از شبهجزیره کره به سود ژاپن صرفنظر کند و جزایر «پسکادور» (Pescadores) و نیز جزیره تایوان و جنوب ایالت «فنگتین» (Fengtien) را به ژاپن واگذار کند. شبهجزیره کره از دیرزمان تحتالحمایه چین بود. ژاپنیها با این پیروزی قدرت اول خاور دور شدند و 9 سال بعد به سراغ روسیه رفتند و در سال 1905 قسمتهایی از سیبری شرقی را تصرف کردند.
شکستهای نظامی چین و روسیه از ژاپن، از عوامل انقلاب مردم این دو کشور بود که به پایان نظام حکومتی هر دو کشور انجامید. چین جمهوری شد و روسیه سوسیالیستی و جماهیریه.
1961 میلادی- «جان اف کندی» رییس جمهوری وقت آمریکا، کمتر از سه ماه از آغاز زمامداریاش با شکست یک حمله نظامی به کوبا روبهرو شد. طبق این طرح، صدها تن از فراریان کوبایی که توسط آمریکا مسلح شده بودند و شماری دیگر، در منطقه «خلیج خوکها» به خاک کوبا حمله کردند که این تعرض شکست خورد و 743 تن از حملهکنندگان اسیر شدند که گفته شده بعدن کاسترو هرکدام از آنان را با یک تراکتور معاوضه و آزاد کرد.
دشمنی دولت آیزنهاور با دولت کاسترو در کوبا از زمانی آغاز شد که کاسترو اعلام کرد یک سوسیالیست است و نظام کوبا سوسیالیستی خواهد بود و سپس دست به ملی کردن شرکتها و کسب و کار آمریکاییها در کوبا زد. قدمت فعالیت بازرگانی بعضی از موسسات آمریکایی در کوبا به اوایل قرن 20 و اندکی پس از پیروزی آمریکا در جنگ با اسپانیا در سال 1898 میرسید.
حزب سوسیالیست کوبا در سال 1925 تاسیس شده بود. این حزب پس از پیروزی انقلاب کاسترو در 1959 به تدریج زمام امور این کشور را به دست گرفته بود.
1969 میلادی- «الکساندر دوبچک» (Alexander Dubček) مهندس 47 ساله در این روز از حزب کمونیست چکاسلواکی که در ژانویه 1968 به دبیرکلی آن برگزیده شده بود، برکنار شد. دوبچک پس از احراز دبیرکلی حزب کمونیست حاکم بر چکاسلواکی رهبر این کشور عضو پیمان ورشو شده بود و نسبت به سوسیالیسم، روش ملایمی در پیش گرفته بود که بیشباهت به سوسیال دمکراسی نبود. این روش که دوبچک آن را «سوسیالیسم با چهره خندان» میخواند با مخالفت دولتهای کمونیستی و در صدر آنها دولت مسکو قرار گرفته بود و چون دوبچک حاضر به تغییر روش خود نشد، در 1968 ارتشهای کشورهای عضو پیمان ورشو او را برکنار کردند. به این هم اکتفا نشد و دوبچک در آوریل 1969 به اتهام ضعف وفاداری نسبت به سوسیالیسم، از حزب کمونیست اخراج و برای کار به یک کارخانه فرستاده شد. بیست سال بعد که پیمان ورشو منحل و حزب کمونیست زمام امور چکاسلواکی را رها کرد، دوبچک بار دیگر وارد صحنه شد و به ریاست پارلمان انتخاب شد.
1946 میلادی- «سوریه» از فرانسه استقلال یافت. در همین روز آخرین گروههای نظامی فرانسه کشور سوریه را ترک کردند. جمهورى سوریه، در جنوب غربى آسیا و شرق دریاى مدیترانه واقع شده است. این کشور از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق از جنوبغربى به فلسطین و از غرب به لبنان و از جنوب به اردن محدود میشود. ملیت مردم سوریه عرب و زبان رسمی آنها نیز عربی است. پس از تجزیه دولت روم، سوریه یا شام جزو قلمرو امپراطورى روم شرقى (بیزانس) قرار گرفت.
در سال 1949 پس از کودتاى ارتش، حکومت ملىگراها پایان گرفت و حکومت نظامیان در این کشور آغاز شد. پس از این دوره نیروهاى چپ در این کشور قدرت را در دست گرفتند. از سال 1963 تا 1966 حکومت سوریه در دست جناح راستگراى حزب بعث قرار گرفت که بعد از آن با کودتایى جناح چپ دوباره روى کار آمد. «حافظ اسد» در سال 1970 با کودتایى قدرت را به دست گرفت. پس از او «بشار اسد» با اکثریت مطلق آرا به ریاست جمهوری سوریه رسید .
———————————————
برخی از رویدادهای دیگر
1790 میلادی- «بنجامین فرانکلین» روشنفکر، نویسنده، ناشر، روزنامهنگار، سیاستمدار و دیپلمات دوران انقلاب استقلال آمریکا درگذشت.
485 میلادی- «پروکلوس» (Proclus) فیلسوف، نویسنده و ریاضیدان یونانی درگذشت.
بیژن پاکزاد، طراح معروف ایرانی روز شنبه بر اثر سکته قلبی در بیمارستان درگذشت.
در سال 1988 عطر بیژن برای مردان (Bijan for Men) جایزه موفقترین عطر مردانه را از جوایز انجمن عطر FiFi – که معتبرترین جوایز عطر دنیا است و به منزله جوایز اسکار صنعت عطر محسوب میشود- دریافت کرد و عطر بیژن برای زنان (Bijan for Women) جایزه بهترین بستهبندی عطر زنانه را از آن خود کرد. در سال 1997 بازهم بیژن در جوایز انجمن عطر FiFi، جایزه ستاره عطر مردانه سال و بهترین آگهی تبلیغاتی مردانه را برای عطر مایکل جوردن (Michael Jordan Cologne) دریافت کرد.
بیشتر بخوانید:
«مرگ طراح مشهور ایرانی، بیژن»
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
آیتاله هاشمیرفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک بار دیگر از نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دفاع کرده و مصادیق این نامه را «روشن» خوانده است.
پایگاه اطلاعرسانی آیتاله رفسنجانی روز شنبه متن یک گفتوگوی کتبی را با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرده که وی در آن یک بار دیگر به دفاع از نامه سرگشاده خود به رهبر جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ پرداخته است.
وی در پاسخ به این سوال که چه توصیهای به «دوستانی که هنوز پیام اصلی نامه ۸۸ را با عینیت یافتن بخش عمده مفاد آن در نیافتهاند» دارد، اظهار داشته است: «فکر میکنم مضامین نامه ۸۸ روشن است.»
آیتاله رفسنجانی همچنین با اشاره به انتقادهای حامیان دولت از وی به دلیل نگارش این نامه گفته است: «به نظر اینجانب اظهارنظرها باندی و سیاسی است و تا شرایط همین است، اعتراف نخواهند کرد.»
در خرداد ماه سال ۱۳۸۸و در اوج مبارزات انتخاباتى و تنها چند روز پیش از برگزارى انتخابات ریاست جمهورى، آیتاله هاشمىرفسنجانى در نامه سرگشادهاى خطاب به آیتاله خامنهاى با اشاره به حضور انبوه جمعیت هوادار نامزدهاى انتخابات در خیابانها از رهبر جمهورى اسلامى خواسته بود، سلامت انتخابات را تضمین کند.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگرى از این نامه با اشاره به اتهامهاى وارده از سوى محمود احمدىنژاد علیه وى و اعضاى خانوادهاش در جریان مناظرههاى انتخاباتى هشدار داده بود: «بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشى گذشته ادامه دهم، بىشک بخشى از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمىتابند و آتشفشانهایى که از درون سینههاى سوزان تغذیه مىشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههاى آن را در اجتماعات انتخاباتى در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده مىکنیم.»
وى در این نامه همچنین خطاب به آیتاله خامنهاى تصریح کرده بود: «از جنابعالى با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیتتان انتظار است براى حل این مشکل و براى رفع فتنههاى خطرناک و خاموش کردن آتشى که در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح مىدانید اقدام موثرى بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.»
چهرهها و رسانههاى حامی دولت آنها به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهورى و به دنبال گسترش اعتراضها نسبت به نتایج اعلام شده از سوى وزارت کشور، از آیتاله هاشمىرفسنجانى به دلیل نگارش این نامه به شدت انتقاد کرده بودند، هر چند رهبر جمهورى اسلامى تاکنون از اظهارنظر علنى درباره مفاد این نامه خوددارى کرده است.
در این میان هاشمیرفسنجانی در تازهترین اظهار نظر خود در این باره اظهار داشته است: «نکته مهم این است که خود رهبری بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود من فرمودند، درباره مطالب نامه ملاحظهای ندارند.»
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین تاکید کرده است که در پاسخ به رهبر جمهوری اسلامی به وی گفته بود که هدف محمود احمدینژاد از وارد کردن اتهامها به خانواده آقای رفسنجانی شخص وی بوده است و «عکسالعملها که از پیش سازماندهی شده بود، لحظاتی بعد از مناظره شروع به اجرا شد و هنوز هم ادامه دارد که این دلیل روشنی است.»
گفتنی است، اظهار نظر تازه آیتاله رفسنجانی درباره نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی همراه با سخنان وی در باره نامهای که وی در سال ۱۳۵۹ به آیتاله خمینی علیه ابوالحسن بنیصدر، رییس جمهوری وقت ایران نوشته بود، منتشر شده است.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
1) جدیدترین موشک پدافندی کشور با موفقیت تست شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=59571
جدیدترین سامانه پدافند موشکی کشور بهنام «صیاد2» بهزودی عملیاتی میشود.
به گزارش فارس، تست موشک «صیاد2» به عنوان جدیدترین سامانه موشکی پدافند هوایی، طی روزهای اخیر با موفقیت انجام شده و در آینده نزدیک شاهد رونمایی و عملیاتی شدن این موشک در نیروهای مسلح خواهیم بود. این در حالی است که پیش از این شاهد بهکارگیری سامانه موشکی پدافندی «صیاد1» شامل موشکهای دومرحلهای به منظور مقابله با انواع هواگردها از جمله هواپیماهای بمبافکن متخاصم در ارتفاع متوسط و بالا در نیروهای مسلح بودیم.
2) کشف 250 میلیارد دلار نفت و گاز در ایران
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=59593
مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت با اشاره به فعالیت همزمان 11 دستگاه دکل حفاری اکتشافی در میادین مشترک و مرزی از کشف 250 میلیارد دلار ذخایر جدید نفت و گاز در سال 89 خبر داد و گفت: «سال گذشته بیش از 22 تریلیون فوت مکعب به ذخایر گاز ایران افزوده شد.»
خراسان
1) گروهک منافقین به خروج از عراق تن داد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=28&id=670027
با توجه به عزم جزم دولت و ملت عراق برای اخراج منافقین از خاک این کشور، روز گذشته گزارشهایی انتشار یافت که براساس آنها سران منافقین با ارسال نامهای به دفتر نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در عراق آمادگی خود را برای خروج از این کشور اعلام کردهاند.
طبق این گزارشها، نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل قصد دارد در اینباره با سفیران آمریکا، فرانسه و انگلیس در بغداد بحث و گفتوگو کند. همزمان روزنامه القدس العربی از آغاز بازجویی از برخی اعضای گروهک منافقین توسط دستگاه قضایی عراق خبر داد.
2) نشست سه جانبه وزرای خارجه ایران، ترکیه و آذربایجان در ارومیه برگزار شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=28&id=669979
به دعوت علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان از المار محمد یاراف وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان و احمد داوود اوغلو وزیر امور خارجه جمهوری ترکیه، اولین نشست اجلاس سهجانبه وزرای امور خارجه به منظور بررسی موضوعات مشترک همکاری بین سه کشور و رایزنی پیرامون مسایل روز شنبه در ایران، شهرستان ارومیه برگزار شد.
تهران امروز
1) سفیر فرانسه در سوریه: رسانهها در انعکاس تحولات سوریه بزرگنمایی کردهاند
http://www.tehrooz.com/1390/1/28/TehranEmrooz/591/Page/4/
برخی از قدرتهای غربی چندان مایل به شتاب تغییرات در سوریه نیستند. فرانسه از جمله کشورهایی است که نگران ثبات حکومت بشار اسد است.
سفیر فرانسه در سوریه در تازهترین اظهارات خود رسانهها را متهم کرد حوادث سوریه را بزرگنمایی کردهاند. به گزارش فارس به نقل از نشریه فرانسوی «des info»اریک شوالیه سفیر فرانسه در سخنانی در همایش آب و انرژی در دمشق اعلام کرد: «دوستان باید در شرایط دشوار از یکدیگر حمایت کنند و در شرایط فعلی که مردم سوریه یکی از سختترین دورههای تاریخ زندگی خود را میگذرانند، به دوستانی نیاز دارند که از آنها حمایت کنند.»
2) بان کی مون: دولت بحرین تیراندازی به مردم را متوقف کند
http://www.tehrooz.com/1390/1/28/TehranEmrooz/591/Page/5/
در پی سرکوبگری رژیم بحرین علیه مردم معترض، دبیرکل سازمان ملل متحد خواهان توقف تیراندازی به مردم بحرین و اصلاحات دموکراتیک در این کشور شد. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری سازمان ملل متحد، بان کی مون درپی دیدارش با شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر امور خارجه بحرین در حاشیه برگزاری اولین نشست گروه تماس بینالمللی درباره لیبی در شهر دوحه قطر، خواهان گفتوگوی فراگیر با همه طرفهای ذیربط در بحرین در نزدیکترین زمان ممکن شد. وی همچنین از دولت بحرین خواست تا تیراندازی به تظاهراتکنندگان را در این کشور متوقف کند.
ایران
1) بازنشستگی پیش از موعد کارمندان 5 سال تمدید شد
http://www.iran-newspaper.com/#
زمان اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت که در شهریور 89 به پایان رسیده بود، از فروردین 90 به مدت 5 سال تمدید شد.
کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی وزارتخانهها و موسسات دولتی با حداقل 25 سال سابقه – بانوان 20 سال – خدمت و حداکثر 5 سال ارفاق بدون شرط سنی بازنشسته میشوند.
2) قصد نامزدی در انتخابات مجلس را ندارم
http://www.iran-newspaper.com/1390/1/28/Iran/4768/Page/2/Index.htm#
مشاور و رییس دفتر رییس جمهوری درباره کاندیداتوری وی در انتخابات مجلس گفت: «مگر الآن کسی برای نمایندگی مجلس نامزد میشود؟ باید اول استعفا بدهند اگر 12 اسفند روز انتخابات باشد دو ماه قبل از آن ثبتنام انجام میشود تا آن زمان فرصت خواهد بود تا زنان و مردان توانمند در انتخابات مجلس شرکت کنند.»
اسفندیار رحیم مشایی در جمع خبرنگاران در ادامه درباره برخی شایعات مبنی بر اینکه مشایی کاندیدای مجلس خواهد شد، افزود: «بنده هیچ قصدی برای شرکت در انتخابات مجلس ندارم.» رییس دفتر رییس جمهوری درباره حضور در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز گفت: «درباره کاندیداتوری من برای ریاست جمهوری 6 ماه مانده به انتخابات بپرسید تا بگویم.»
کیهان
1) آتش مستقیم نظامیان سعودی به روی مخالفان آل خلیفه
http://www.kayhannews.ir/900128/16.htm#other1608
نیروهای نظامی عربستان سعودی به سوی تظاهرکنندگان در شهر بنی جمره بحرین آتش گشودند.
در شهر بنی جمره نیروهای امنیتی بحرین با حمایت نظامیان عربستانی به تظاهرکنندگان حمله و به سوی آنان آتش گشودند. تمامی خیابانهای این شهر توسط تانکها و نظامیان بحرینی و سعودی مسدود و تظاهراتکنندگان محاصره شدند.
2) تظاهرات گسترده در اردن، مردم: ما شاه نمیخواهیم
http://www.kayhannews.ir/900128/16.htm#other1607
شهرهای مختلف اردن روز گذشته شاهد تظاهرات گسترده مردمی علیه رژیم پادشاهی بود و مردم فریاد میزدند: «ما شاه نمیخواهیم.»
پس از یک هفته وقفه در روند اعتراضات انقلابیون اردنی به عملکرد نظام پادشاهی، هزاران تن از شهروندان این کشور در شهرهای مختلف دست به تظاهرات زدند و خواستار سرنگونی نظام، مبارزه با فساد، تحقق دموکراسی، عدالت اجتماعی، تحقق اصلاحات و پیاده کردن قوانین اسلامی در کشور شدند.
جام جم
1) قذافی: من ماندلا را آزاد کردم
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841098252
معمر قذافی، دیکتاتور لیبی در دیدار با کمیته اتحادیه آفریقا خود را عامل پیروزی آفریقای جنوبی در برابر رژیم آپارتاید، آزادی نلسون ماندلا و استقلال زیمبابوه اعلام کرد.
2) ادغام وزارتخانهها قطعی است
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841088685
معاون برنامه معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس جمهوری اعتبار پیادهسازی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را 12 میلیارد تومان اعلام و نسبت به عملکرد مجلس در اجرای اصلاح ساختار دولت انتقاداتی وارد کرد و گفت: «ادغام وزارتخانهها قطعی است.»
همشهری
1) احمدینژاد: ایران در بهترین شرایط نسبت به دههها و سدهای گذشته است
http://www.hamshahri.net/news-132494.aspx
رییس جمهوری با تاکید بر این که کشورمان به لحاظ عمومی در بهترین شرایط نسبت به دههها و سدههای گذشته قرار دارد، گفت: «در شرایط کنونی، امید به آینده و همت و تلاش در جای جای ایران موج میزند و این در تاریخ کشورمان بینظیر است.»
2) مصراته آماج حملات موشکی نیروهای قذافی
http://www.hamshahri.net/news-132485.aspx
گردانهای معمر قذافی روز شنبه یک منطقه صنعتی و منطقه قصر احمد در شهر مصراته را با تانک و موشک هدف قرار دادند.
دیبا / رادیو کوچه
درود، با شما هستیم در یکی دیگه از برنامههای «آقای گجت»
امروز دامون نیست من دیبا دوست دامون به جای اون برنامه را اجرا میکنم، برنامه امروز در رابطه با سود گوگل، خواص لیمو و اینترنت حلال است.
برای توضیحات بیشتر به فایل صوتی گوش دهید.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر