
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
ما هموطنیم و در بسیاری از عادات مشترک، فراموشی نیز یکی از عادات دیرینه من و شماست، ما بازخوانی میکنیم تا به یاد داشته باشیم تا به کجا توانستیم نظام را به عقب برانیم، اما … شاید ما خود نخواستیم که حرف آخر را ادا کنیم، چرا که هنوز خود نمیدانیم چه میخواهیم، ما میترسیم از تکرار اشتباهات گذشتهمان، اعتماد ما به رهبران جنبش اعتراضی، باوری زخمی و پر از گله است، شکایت و دلخوریای تا بدان حد ریشهای که حتا توان اتحادی حداقلی برای هدفی آرمانی را نیز از ما سلب کرده است.
به گفته سازمان عفو بینالملل، بسیج، زخمیان و مجروحان را از بیمارستانها جمع کرده و به مکانی نامعلوم انتقال میداد. همچنین این نیروها اجازه ثبت مشخصات افراد مجروح توسط کارکنان بیمارستانها را نمیدادند. به گزارش دیدهبان حقوق بشر نیروهای شبه نظامی بسیج برای خاموش کردن بانگ «الله اکبر» شبانه مردم از پشتبامها، شبانه به خانههای مردم یورش برده، با شکستن در خانهها بهزور وارد خانههایشان شدهاند، لوازم شخصی آنان را درهم شکسته و ساکنان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. حسین طائب، فرمانده نیروی مقاومت بسیج، ادعا کرده افرادی «لباس پلیس یا بسیج را پوشیده بودند» و دست به خرابکاری زدهاند که برخی از این افراد دستگیر شدند. همچنین طائب استدلال میکند که از آنجایی که ورود به بسیج آسان است افرادی ممکن است از این طریق خواسته باشند بسیج را بدنام کنند.
یک نوار ویدیویی که توسط شبکه تلویزیونی کانال چهار بریتانیا منتشر شده، تیراندازی یک عضو پایگاه بسیج در تقاطع خیابان آزادی وخیابان جناح را از پشتبام به سمت مردم نشان میدهد، تیراندازیای که در اثر آن دستکم هفت نفر کشته شدند. حسین طائب مسلح بودن بسیج را رد کرد ولی تاکید کرد که در صورت حمله به منطقه نظامی و تحت تسلط بسیج، این گروه به هر طریق ممکن از خودش دفاع میکند.
یک نوار ویدیویی که توسط شبکه تلویزیونی کانال چهار بریتانیا منتشر شده، تیراندازی یک عضو پایگاه بسیج در تقاطع خیابان آزادی وخیابان جناح را از پشتبام به سمت مردم نشان میدهد، تیراندازیای که در اثر آن دستکم هفت نفر کشته شدند.
سرلشکر بسیجی، فیروزآبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح در نامهای که خطاب به امام غایب شیعیان مهدی نوشت، مدعی شد که بسیجیان و نیروهای مسلح از هیچ نوع اسلحهای برای سرکوب مردم در جریان تظاهرات مربوط به اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری استفاده نکردهاند و کسانی را که کشته شدهاند کشتههای دروغی خواند. وی مدعی شد که در 30 خرداد آشوبگران و منافقان با چهرهای جدید که چندان هم بیارتباط با منافقان سابق نیستند، بر ملت یورش آورده و به ضرب و جرح شدید نیروهای امنیتی پرداختهاند، به دنبال فعالیتهای نیروهای بسیجی در جریان وقایع بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، سازمان عفو بینالملل در بیانیهای خواستار انحلال نیروهای مقاومت بسیج در ایران شد، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، از دولت ایران خواست تا نیروهای بسیج را از اعمال خشونت علیه معترضان باز دارد.
احمدیمقدم فرمانده نیروی انتظامی در واکنش به اعتراضات مردمی به ضرب و شتم و سرکوب تظاهراتکنندگان توسط لباسشخصیها در مراسم صبحگاه ناجا گفت: «مگر راهپیمایان غیرقانونی و اغتشاشگران لباس یونیفرم داشتند، آنها نیز لباسشخصی بودند.»
در روز 31 خرداد به رغم وضعیت نظامی و امنیتی تهران و سرکوب روز قبل که تعدادی کشته بر جای گذاشت، تظاهرکنندگان به صورت پراکنده در خیابانهای انقلاب و میدان «ونک» و میدان «هفتتیر»، علیه نتایج انتخابات شعار دادند و با نیروهای پلیس ضد شورش و لباس شخصیهای سپاه و بسیج درگیر شدند. درگیریهای مشابهی در میدان بهارستان گزارش شد و تعدادی از تظاهرکنندگان به سمت میدان «ولیعصر» حرکت کردند و هزاران تن از نیروهای بسیج و پلیس ضد شورش خیابانهای اصلی را در کنترل خود گرفتند، در همین روز میرحسین موسوی طی بیانیه شماره شش خود کشتهشدن معترضین به نتایج انتخابات را سوگآمیز خواند و محمد خاتمی نیز در بیانیهای تاکید کرد که اعتراض مسالمتآمیز حق مردم است.
همزمان افزایش فشار بر مطبوعات اضافه گشت و خبرنگار بیبیسی نیز از ایران اخراج شد.
پس از اعلام نتایج انتخابات، دولت محمود احمدینژاد با توقیف مطبوعات و دستگیری روزنامهنگاران سعی در محدود کردن بیشتر مطبوعات کرد. روزنامهها و نشریات اصلاحطلب زیادی چون اعتماد ملی، کلمه سبز، اعتماد، ایراندخت، اندیشهنو، حیاتنو، بهار، صدایعدالت، سینا، سرمایه، یاس نو و چلچراغ توقیف شدند، که اعتراضات زیادی مانند نامه فاطمه کروبی به معاون وزرات ارشاد و اعتراض هادی خامنهای و نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در پی داشت، همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز در اکتبر سال 2009 اعلام کرد رتبه ایران در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات با هفت پله سقوط به 172 رسیده است. این در حالی است که تنها سه کشور در شرایط بدتری از ایران در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات در سال 2009 قرار داشتند.

در تیرماه این سال نیز اعتراضات همچنان ادامه داشت، اول تیر سرکوب معترضان در نقاط مختلف تهران، درگیرییهایی میان مردم و نیروهای امنیتی و لباس شخصی در نقاط مختلف تهران خصوصن میدان هفت تیر، خیابان سنایی، کریم خان و پارک لاله و خیابان ولیعصر «مقابل جام جم» صورت گرفت و اتحادیه اروپا سفرای اروپا ایران در تمام کشورهای عضو این اتحادیه را احضار کرد. دوم تیر ماه سید علیرضا بهشتی شیرازی سردبیر روزنامه کلمه سبز به همراه فرزندش سید صدرا بهشتی شیرازی و 25 روزنامهنگار و کارمند این روزنامه بازداشت شدند، برخی رسانهها وی را فرزند سید محمد حسینی بهشتی معرفی کردند، این در حالی است که سید علیرضا حسینی بهشتی، فرزند سید محمد حسینی بهشتی، مشاور موسوی و مدیر مسوول روزنامه «کلمه سبز» بود، همچنین اعتصاب عمومی در کردستان شکل گرفت و در پی اخراج دو دیپلمات انگلیسی از ایران، آن کشور نیز دو دیپلمات ایرانی را اخراج کرد، همچنین بان کی مون دبیر کل سازمان ملل خواستار توقف خشونت و تهدید علیه مردم شد، علی خامنهای، رهبر ایران با درخواست احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان قانون اساسی برای تمدید مدت زمان رسیدگی به شکایات انتخابات به مدت پنج روز دیگر موافقت کرد و وزارت کشور برای اولین بار در سی سال گذشته آرا را به تفکیک شعب اخذ رای منتشر کرد، محسن رضایی در نامهای به دبیر شورای نگهبان از پیگیری شکایت در شورای نگهبان انصراف داد، در سوم تیر تجمع معترضان در میدان بهارستان انجام گرفت و 70 نفر از اساتید دانشگاه دستگیر شدند که 66 نفر از آنها روز بعد آزاد شدند. در چهارم تیرماه حمله به منازل مسکونی شهروندان معمولی انجام گرفت و در پنجم تیرماه شورای نگهبان هیت ویژهای را برای رسیدگی به شکایات نامزدها تشکیل داد. اعضای این هیت علیاکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، گودرز افتخار جهرمی، قربانعلی دری نجفآبادی، محمدحسین ابوترابیفرد و محمدحسن رحیمیان بودند و در ادامهی برخورد پلیس و سپاه با معترضان عدهای زخمی و تعدادی دستگیر شدند.
دامون / رادیو کوچه
Damoon@koochehmail.com
نوروز سال 1390، بار دیگر شاهد حضور خوانندگان ایرانی در سالن «پیدبلیوتیسی» (PWTC) کوالالامپور پایتخت مالزی بودیم. خوانندههایی از جمله ابی، گوگوش، معین، سیاوش شمس و السید توانستند برای سهشب این سالن چند هزار نفری را پرکنند.
در این قسمت از برنامه اتوبان رفتیم سراغ مخاطب این کنسرتها و ازشون در مورد نحوه برگذاری و حال و هوای این برنامهها پرسیدیم. از علاقه به خوانندهها تا تشکر از برگذارکنندهها و حتا گاهی انتقاد از آنها.

یکی از قسمتهایی که در این کنسرتها بیشتر از هر چیز نظر من را جلب کرد، حضور خانمهایی با حجاب چادر در این کنسرت بود که حیف دوست نداشتند در این برنامه نظر دهند.
برای شنیدن حال و هوای کنسرتها، شنونده فایل صوتی باشید.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، دادگاه انقلاب تهران نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشری را به دلیل حضور بدون حجاب در یک پیام ویدیویی که برای مراسم جایزه حقوق بشر ایتالیا فرستاده بود، به پرداخت ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرده است.
خانم ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، پیش تر به جرم «اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.
لازم به اشاره است وی درخواست تجدیدنظر را نیز در خصوص حکمش رد کرده است.
او چندی پیش برنده جایزه آزادی قلم انجم قلم آمریکا معرفی شد.
بیشتر بخوانید:
«انصراف نسرین ستوده از تجدیدنظرخواهی»
خبر / رادیو کوچه
گزارشهای رسیده از یمن حاکی است که در نتیجه تیراندازی نیروهای پلیس به سوی معترضان مخالف دولت در شهر تعز یک تن کشته و چندین نفر مجروح شدهاند. این واقعه به دنبال درگیریهای روز دوشنبه در شهر حدیده رخ میدهد که در جریان آن دهها تظاهر کننده مجروح شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از سازماندهندگان تظاهرات روز سهشنبه، گزارش داد که نیروهای امنیتی یمن چهار نفر از جمله یک عکاس خبری را بازداشت کردهاند.
از دو ماه پیش که اعتراضات ضد دولتی در یمن آغاز شد تاکنون بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدهاند.
با این حال درخواست مخالفان دولت همچنان کنارهگیری علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن از قدرت است.
قرار است شورای امنیت سازمان ملل متحد امروز برای بررسی بحران در یمن برای نخستین بار تشکیل جلسه دهد.
همزمان انتظار میرود که امروز هیتی از نمایندگان دولت یمن برای گفتوگو با مقامات کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس به ابوظبی سفر کنند.
این گفتوگوها حول طرح شورای همکاری خلیج پارس برای پایان دادن به بحران در یمن خواهد بود که در آن پیشنهاد شده که آقای صالح قدرت را به معاون خود انتقال دهد.
بیشتر بخوانید:
«استقبال دولت یمن برای پایان بحران سیاسی»
خبر / رادیو کوچه
بعدازظهر روز سهشنبه، دولت سوریه با لغو قانون وضعیت فوقالعاده در این کشور موافقت کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه،سانا، دولت جدید این کشور، در نشست خود طی لایحهای، لغو این قانون را تایید کرده است.
دولت سوریه همچنین دادگاه امنیت کشور را منحل کرد.
مشاور حقوقی ارشد بشار اسد، رییس جمهوری سوریه گفته است که بشار اسد برای اجرایی شدن این لایحه، باید آن را امضا کند.
لغو این قانون به یکی از خواستههای اصلی مخالفان طی هفتههای اخیر تبدیل شده بود.
طبق این قانون، دولت می تواند به راحتی مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر را زندانی کند.
این در حالی است که از روز دوشنبه، فعالان سیاسی در سوریه اعلام کردند هزاران معترض حکومت بشار اسد در میدان اصلی سومین شهر بزرگ این کشور، حمص، تجمع و پس از آن معترضان ضددولتی در این میدان تحصن کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«تصرف میدان اصلی حمص توسط معترضان سوریه»
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
بیژن دوسه ماهی بود که مستاجر یکی از آپارتمانهای طبقهی بالای مجتمع مسکونی ما شده بود. هنوز درست نمیشناختمش ولی میدونستم که پسر بسیار باسوادیه. سرش تو کار خودش بود و دایم کتاب میخوند و فیلم میدید. بچهی شهرستان بود و تو تهران دانشجوی دورهی دکترا بود. خیلی خوشتیپ بود، از اون جوونایی نبود که بخواد به ضرب و زور لباسای گرونقیمت و مدل موی آنچنانی جذاب بشه، ذاتن چهرهی گیرایی داشت، با پوست سبزه و موهای جوگندمی پرپشت. چند باری ازش فیلم امانت گرفته بودم، آرشیوش حرف نداشت. اونروز بعدازظهر تو اتاق نشسته بودم و داشتم موسیقی گوش میکردم که دیدم از کوچه صدای داد و هوار میآید. سرمو از پنجره کردم بیرون که ببینم چه خبره.
حاجی «کرامتالاسلامی» رو به مجتمع ما وایستاده بود و داشت بلند بلند فحش میداد و داد میزد.
- بیا پایین حرومزاده، بیا پایین پفیوز، بیا پایین بیناموس تا بهت بگم مزاحم ناموس مردم شدن چه عاقبتی داره. مگه با تو نیستم بچهقرتی بیا پایین.
کمکم اهالی محل داشتن دور و بر حاجی جمع میشدن که منم زدم پایین. این حاجی «کرامتالاسلامی» که سعید رفیقم اسمشو گذاشته بود «کراهتالاسلامی» و ازون به بعد بچههای محل هم به همین اسم میشناختندش، ازون حرومزادههای روزگار بود. راست و دروغش پای مردم اما میگفتن که طرف قبل انقلاب تو شهرستان با پدرش عرقفروشی داشته و موقع انقلاب کوچ کرده تهران و اسم فامیلشو عوض کرده و رفته تو کمیته و حالام از کلهگندههای وزارت اطلاعاته. هیکلش عین گاو بود با کلهی کچل و تنی مثل خرس پر مو که همیشه یه مقدارش از زیر پیراهن یقهی آخوندی چرکش زده بود بیرون.
وقتی رسیدم پایین بیژن تازه اومده بود لب پشتبوم و پایینو نگاه میکرد. «کراهتالاسلامی» داد زد.
- مگه با تو نیستم آشغال، بهت میگم بیا پایین
بیژن که بندهی خدا از همهجا بیخبر بود تازه متوجه ماجرا شده بود.
- شما با منی؟
- نه پس با عمهتم مرتیکه حرومزاده
بیژن رفت طرف پلهها تا بیاد پایین. در همین حین بود که سعید و سه چهار تا از دختر و پسرای محلم خودشونو رسونده بودن جلوی آپارتمان ما و کمکم بقیهی اهالی هم داشتن جمع میشدن. «کراهتالاسلامی» همسایهی دیوار به دیوار سمت چپ ما بود و آقای «زمانی» سمت راست مجتمع ما. «زمانی» پیرمرد بازنشستهای بود که شیرین 90 سالو داشت، اما هنوز سالم و سرحال به نظر میرسید. بیژن که از در اومد بیرون، اهالی محل دو دسته شدند و جلوی هر دو طرف دعوا را گرفتن. دعوایی که هنوز کسی درست نمیدونس سر چیه.
آقای «زمانی» همینطور که سعی میکرد «کراهتالاسلامی» رو آروم کنه، از بیژن پرسید:
- پسرم میشه بگی جریان چیه منم بدونم؟
- من نمیدونم، از این آقا بپرسین که همینطور چاک دهنشو کشیده و هرچی لیاقت خودشه به من میگه.
- ببند دهنتو بچه سوسول بیناموس، اون بالا داشتی چه گهی میخوردی ها؟
من ندیدم که کی و کجا «کراهتالاسلامی» سنگ برداشت، ولی تا من و سعید بیاییم بجمبیم اونو به طرف صورت بیژن پرت کرد. سنگ به گوشهی لبش خورد و شکافت و خون از اون زد بیرون. بیژن که جا خورده بود تا اومد خودشو جمع و جور کنه و به طرف «کراهتالاسلامی» حمله کنه، صدای آژیر 110 بلند شد و ماشین پلیس پیچید توی کوچه. معلوم نشد کدوم آدم ترسویی زنگ زده بود به 110 و حالا پلیس اینجا بود. افسر که پیاده شد یه راست طرف جمعیت اومد و نگاهی به دهن پرخون بیژن کرد و پرسید:
- جریان چیه؟
«کراهتالاسلامی» پیشدستی کرد و گفت:
- ببین برادر ایشون رفته رو پشتبوم و داره ایوون خونهی منو، ناموس منو، دید میزنه
افسر پرسید:
-یعنی زن شما رو؟
-برادر اگه زنمو دید میزد که الان زنده نبود
-پس چی؟
- بالاخره رو ایوون هزار جور چیز خصوصی آدم پهنه.
منظورش لباسهای زیر زنش بود. این «کراهتالاسلامی» بدجوری رو زنش حساس بود. زنش یه بیستسالی از خودش جوونتر بود. شایع بود که دختر فراری بوده و اینم که دیده طرف خوش بر و روست، تو همون کمیته عقدش کرده. ما که صورتشو ندیدیم اما میگفتن که خیلی خوشگله. هربار که با هم تو کوچه راه میرفتن، زنش چادرمشکیشو با دستش از بدنش جلوتر میگرفت. سیامک که مادرش خیاطه، میگفت که یه دفعه که زن «کراهتالاسلامی» برای دوخت لباس رفته بوده است پیش مادرش، به اون گفته که شوهرش روی سینههای بزرگ اون خیلی غیرت داره و اون مجبوره تا چادرشو طوری بگیره که یه وقت خدای نکرده نامحرم به اندازهی پستونایش پی نبره.
بگذریم داشتم میگفتم، «کراهتالاسلامی» که گفت، «هزار جور چیز خصوصی»، شاهرخ که یه کم پپهست از سعید پرسید:
این «کراهتالاسلامی» میگه چیز خصوصی، منظورش چیه؟
سعید گفت:
-بابا «سوتین» زنش رو بند بوده دیگه، تعطیل
سعید که اینو گفت همهی دختر و پسرای محل زدند زیر خنده، خانم «اتقیایی» همسر سوپری سرمحل، برگشت به یکی از دخترای کنار دستش گفت:
-دخترم، این «سوتین» که میگه یعنی چی؟
دختره تا اومد جواب بده، سعید کرهخر پیشدستی کرد و بلند گفت:
-«کرست» آبجی «کرست»، «کرست» زنش رو ایوون بوده
اینو که گفت بچهها عین بمب ترکیدن. با وجود اونکه دوسه متری با افسره فاصله داشتیم، برگشت و نگاه غضبناکی به ما کرد.
یکی از دخترها، از پشت سر من به دوستش گفت:
-اووووووووه حالا خوبه جاش بوده، اگه اصل جنس هم توش بود میخواست چیکار کنه
بیژن که خیلی جا خورده بود گفت:
-چرا دروغ میگی مرد حسابی، جناب سروان حرف مفت میزنه، من داشتم مطالعه میکردم. تازه از روی پشتبوم ساختمون ما ایوون شما اصلن دیده نمیشه.
منم در تایید حرفاش گفتم:
-راست میگه جناب سروان. حیاط مجتمع ما از خونهی اینا بزرگتره، واسه همین ایوون اونا از رو پشتبوم ما دیده نمیشه
«کراهتالاسلامی» که انتظارشو نداشت، گفت:
- خوب حالا چه فرقی میکنه؟ اصل کارش نادرسته، خونهی ما دید نداره، خونهی آقای زمانی که داره.
سعید آروم گفت:
-احمق زن آقای زمانی صدسالشه به کار آقا بیژن نمیآد که
باز همه زدیم زیر خنده

«کراهتالاسلامی» که بدجوری تو هچل افتاده بود، یه نگاهی به کتاب توی دست بیژن کرد و تازه مثل اینکه چیزی یادش افتاده باشه، افسره رو کشوند کنار و یه کارت از تو جیبش درآورد و نشون ماموره داد و بعد با سرش به بیژن اشاره کرد. چند ثانیه بعد دو نفری برگشتن و افسره که رفتارش کلی تغییر کرده بود، رو کرد به بیژن و گفت:
- تو آپارتمانت کجاست؟
- همینجا جناب سروان
- بریم بالا باید یه نگاهی بهش بندازیم
- آخه چه ربطی به موضوع داره جناب سروان؟
- خفهشو با منم یکی به دو نکن، فهمیدی، راه بیفت
بعد از یه ربع، بیست دقیقهای، افسر نیروی انتظامی و «کراهتالاسلامی» و بیژن از پلهها اومدن پایین، در حالیکه دست بیژن از پشت بسته شده و خندهی پیروزمندانهای رو لبای «کراهتالاسلامی» بود. همهی اهل محل بیسر و صدا و کمکم از جلوی آپارتمان ما رفتند و من موندم و سعید و یه دنیا غم و غصه رو دلم. همه که رفتن، من و سعید رفتیم تو مجتمع تا یه نگاهی به واحد بیژن بندازیم. در آپارتمانشو پلمب کرده بودن. از پنجرهی نورگیر که تو راهرو باز میشد یه نگاهی به آپارتمانش انداختم. کتابای کتابخونش وسط حال پخش و پلا بود و همهچیز بهم ریخته. بغض گلومو گرفته بود. برگشتم به سعید گفتم:
-دیدی کثافت آخر کار خودشو کرد؟ حرومزادهی اطلاعاتی
سعید زد رو شونم و گفت:
-غصه نخور، دارم واسش
شب بود و من نشسته بودم و توی لاک خودم بودم که زنگ زدن، سعید بود. گفت:
-درو واکن بیام بالا کارت دارم.
اومد بالا. تو دستش یه پلاستیک مشکی بود. گفتم:
- اینا چیه؟
- به موقش میفهمی، شما چوب پردهی بلند دارین؟
- آره
- برو وردار بیار میخوام باهاش قلاب درست کنم.
وسایلو برداشتیم و با هم رفتیم رو پشتبوم و بعد یه ساعت همهچی ردیف شد.
سعید شبو پیش من موند تا دونفری نتیجهی کارمونو ببینیم. صبح همونطوری که انتظار داشتیم شروع شد، با هوار هوارای «کراهتالاسلامی» حرومزاده. اومدیم پشت پنجره، بیشتر اهل محل داشتن از پشت پنجرههاشون نگاه میکردن و هیچکی پایین نمیرفت. «سوتین« توریصورتیرنگ زن «کراهتالاسلامی» از سیم برق روبهروی خونش آویزون شده بود، با یک مقوای بزرگ زیرش که روش نوشته بودیم: «ناموس آقای «کراهتالاسلامی» آدمفروش». توی سوتین رو با ابر پرش کرده بودیم، باد که میزد و اونو تکون میداد، انگار که سینههای زنش تکون تکون میخورن. «کراهتالاسلامی» همینجور که با یه چوب سعی میکرد که سوتینو از سیم جدا کنه به همه فحش میداد و منو و سعید و مطمئنم بقیهی اهل محل همگی حال میکردیم. «کراهتالاسلامی» که تلاشهاش بینتیجه مونده بود هوار میزد که:
- بالاخره که میفهمم کار کی بوده، باباشو در میآرم. اینو میدم انگشتنگاری و معلوم میشه
و با دست به سوتین زنش اشاره میکرد.
اینو که گفت من و سعید کف اتاق ولو شدیم از خنده و از تصور اینکه «کراهتالاسلامی» سینهبند زنشو ببره آگاهی واسه انگشتنگاری، رودهبر شدیم. خلاصه یه یک ساعتی طول کشید تا حاجی به کمک دوسه تا از بچههای پایگاه بتونن سوتین زنشو بیارن پایین.
الان یک سال ازون ماجرا گذشته و بیژن بنده خدا هنوز تو زندونه. هروقت که بهش فکر میکنم دلم خون میشه و بعدش به بلایی که سر «کراهتالاسلامی» آوردیم فکر میکنم و میبینم در برابر کاری که اون حرومزاده کرده بود، این حداقل کاری بود که میتونست یه کمی دل مارو خنک کنه.
Avideh Motmaen-Far / Toronto / Radio Koocheh
avideh@koochehmail.com
Many of us, today, can enjoy the comfort and abundance that was not even imaginable a few decades ago. However, are material distractions really what life is all about? As Einstein once said: ”a person starts to live when he can live outside himself and only a life lived for others is worth living.” It is in this spirit that many people turn to charity as a means to give to others the kindness and comforts that life has sent their way. In this episode of ”Face to Face”, my guest is one of these admirable people, Michael Hoehn.
Mike is an investor and entrepreneur in Toronto, currently working on a number of multiple business projects across diverse industries. Prior to that, he worked at Morgan Stanley in New York in the firm's proprietary trading group. He returned to Toronto about two years ago and founded the Anne Hoehn Memorial Foundation in memory of his mother. Mike holds a Masters of Business Administration from the Anderson School of Management at UCLA and is a CFA charter holder.
What is The Anne Hoehn Memorial Foundation?
The Anne Hoehn Memorial Foundation is a public foundation that was established in 2009 with a very broad mandate, and that is to support initiatives and programs in the community that are focused on promoting mental wellness. In order to do that, our Board is commissioned to complete two very important tasks.
Our first task is to identify and evaluate worthy initiatives and programs in the community. We essentially do that evaluation by using a set of criteria that we have developed internally as a Board, that are very consistent with the core values of the Foundation. Through that evaluation process, we select one or more candidates to support.
So once we've made that selection, our next job, an equally important task, is to fundraise for that program, and so we fundraise from individuals, and from businesses and corporations, raising funds for those very worthy programs.
The Foundation is named in honour of Anne Hoehn, my mother, who for many, many years, suffered from very severe depression. In 1999, roughly twelve years ago, I lost my mother to suicide, at a very young age. She was 53, and had battled depression for many decades prior to her death. I established the Foundation in her memory and in her honour, to try to help people who face similar challenges and struggles as she did in her lifetime.
What is ANNE'S TEAM?
ANNE'S TEAM really has two definitions. That narrow definition for ANNE'S TEAM is it's a team of charity runners who participated last year in the Scotia Toronto Waterfront Marathon event. There were 14 runners on ANNE'S TEAM who ran various distances and collected pledges in support of our Foundation. So that was last year's ANNE'S TEAM.
But we like to think of it in broader terms. You don't have to be a runner to be on ANNE'S TEAM. I will tell you that Anne was not a runner. So there are a lot of ways to join the team – you can join as a sponsor, you can join as simply an advocate of mental wellness, you can participate as a volunteer, you can be a cheerleader…there are a number of roles open on ANNE'S TEAM. We welcome your participation in any way that is meaningful to you.
Who do you help with the funds you raise?
Let me start by telling you that we're very proud of the fact that in 2010, our first year of operation, it only cost our Foundation three cents in fundraising expenses to generate one fundraising dollar, so the vast majority of money you contribute ends up in the hands of our chosen partners. We have some small costs that, for the most part, I take care of myself, so again, it's important to emphasize that the money you donate goes to our selected recipients.

In 2010, our Board chose to partner with Oolagen Community Services, an accredited youth mental health centre located in downtown Toronto. We sponsored a very specific program at Oolagen – their Adolescent Walk-In Clinic. The funds we raised, together with funding provided by WINNERS retail chain, will cover the majority of the Clinic's operating costs for the next year. A little bit about the Clinic, it's just like a doctor's walk-in clinic that you or I would go to for a physical ailment, but this Clinic services adolescents age 13-18, and it is not for physical health problems but rather for emotional, social, or psychological issues these adolescents face. The reason we like the program is that it provides immediate help to people in need. The person doesn't have to make an appointment, sit on a wait list, there's no red tape. They simply walk in, fill in a short form, and almost immediately see a fully qualified and trained professional, have a therapeutic conversation with that counsellor, and hopefully leave with some strategies to help them deal with the issue, and if necessary, get referrals to either in-house programs at Oolagen or external programs in the community.
We will once again be supporting the Walk-In Clinic program in 2011, and we are currently examining a few other very promising candidates to support in 2011.
How do people donate?
There are a number of ways, or things, that people can donate. They can obviously donate money, but they can also donate time, free advertising space, etc. Last year, we generated primarily personal donations, so we're looking to increase our corporate sponsorship this year.
We have a website that is currently under development and hopefully will be up and running very shortly. We will have a donate button on that, which will allow you to make a secure credit card donation to the Foundation. That donation is fully taxes deductible. And we will be recognizing all our sponsors and partners on our website.
And of course, and we'll talk about this shortly, we have our big fundraising event coming up in about six months, on October 16, 2011, where you can sponsor one of our runners, a member of ANNE'S TEAM support their effort. As I said, the website will be up soon. The website address is www.theahmf.com, and will contain all the information you need. But should you have any questions or want to learn more, please contact us and we will be happy to help.

How did you do in 2010?
2010 was our first year of participation, we entered our team of 14 charity runners, and we did very well. Just to give you some background, there were approximately 115 charities that participated. In total, those charities raised $2.5 million, or about $22,000 per charity.
ANNE'S TEAM raised a total of almost $37,000 in our first year with a small team of 14 very dedicated runners. So we're very pleased with our first year effort, and we're coming back in six months to be make our second year at Scotia even bigger and better.
What are you plans in 2011?
We're very excited about building our team, hopefully doubling the size of our team from last year. So if anyone listening is interested in doing his first ever half marathon or marathon, this might be a great opportunity for you to join ANNE'S TEAM and accomplish that lifetime goal.
We make a very simple contract with our runners. We ask each runner, regardless of their distance, and there are three distances – 5km (run or walk), half marathon (21km), marathon (42km) – to raise a minimum of $500 in pledges. In return, we offer each and every runner a full package of benefits that includes the following:
- We pay their registration to the event (a $35-100 value)
- We provide ANNE'S TEAM shirts
- We provide a post race lunch
- We have prizes for fundraisers
- We provide discounts at our sponsors – last year Nike and New Balance were key sponsors for our team, hopefully again this year
- We take care of all the administration for your registration
- We provide multiple fundraising supports to help you reach your fundraising target
We do all we can to make this a great experience for you.
Just one more thing I would like to add and that is that we are offering something new this year. Our head coach, Luis Espinoza, who is a very well-qualified and experienced coach, has designed a 20-week training program for half and full marathoners, both first timers and repeat runners. That program is going to be starting on May 30, will run for 20 weeks, and will consist of 3-4 practices per week with specific running routes. We'll have a number of guest speakers along the way. I think we have got a top-tier running program in the works, so if there's anyone out there who is interested in perhaps running their first ever marathon, half-marathon, or even 5K, we would ask you to consider joining us. Come out for a couple runs, see if you enjoy yourself, and join ANNE'S TEAM.
How did you get the idea of helping others? Why is it important to you to do something to help others?
I would say that for years, I donated to different causes that were either close to my heart, or close to the hearts of family members, friends, coworkers. Sometimes I attended charity events and things like that.
In 2009, I decided it was time to something more – to take it to another level and do something more meaningful. At that point, my mother had passed away ten years prior, and I was in a frame of mind where I was ready to do something more meaningful. Prior to that, I am not sure I was ready yet. But the time came. In addition to being in the right state of mind, I had a little bit more time, as I had just left my job in New York, and I also had the financial resources that I didn't have before. So when all those things came together, I was able to create a vision for the Foundation and start executing the plan.

What is your definition of perfect happiness?
In word, I would say balance. Balance in all things.
What do you consider the most overrated virtue these days?
No question, I think it is patience. I think people have way too much patience. I wish they had less, and a little bit more urgency. I think a lot more would get done that way.
Have you been inspired by a historical figure?
Not unlike Barack Obama, I am a big fan of Abraham Lincoln. He was great leader, great orator, he changed the course of human history and effectively died for what he believed in.
What do you consider as your greatest achievement so far?
I've had academic accomplishments and athletic accomplishments. But I would say this Foundation is probably my biggest achievement so far, only because all the other things were for me, but this is for something far bigger than me.
What is your most treasured possession?
I will jokingly say my running shoes. And they are pretty important to me. To be honest, my health is most treasured. I'm not a very material guy, so when I think of possessions, I don't really think of material things. I just think of my health and my well-being, and I have that.
What is your favourite hero of fiction?
He was my favourite when I was younger, and I think he's still my favourite, and that would be Batman. During the day, he is millionaire Bruce Wayne, businessman and philanthropist. At night, he fights evil. He does it all anonymously, never taking or wanting credit. I just think that's a really neat character.
Who is a hero in real life?
My biggest hero in life is my father. My father has gone through many hardships in his life, and he has always found a way to endure. Together with my mother, he taught me many of things I know, not by hollow words but rather by setting a great example. I have the utmost respect for him in terms of his commitment to my mother and to myself, and for always believing in our family.
If you were to die and come back as person or thing, what would you like it to be?
It would not be a person, it would actually be a thing, and that thing would be the Olympic games. As the Olympic games, I would have the opportunity every four years to unite the greatest athletes in the world in one place. The Olympic games embody sportsmanship, fair play, the spirit of competition, and all people coming together for a common purpose. That would be a tremendous thing to represent.
آویده مطمئنفر/ تورنتو / رادیو کوچه
avideh@koochemail.com
امروزه، در بسیاری از نقاط دنیا، بسیاری از ما میتوانیم از آسایش و فراوانی که حتا چند دهه پیش قابل تصور نبود لذت ببریم. ولی این سوال که آیا واقعن این تنها معنی زندگی است برای ما مطرح میشود. همانطور که اینشتین گفته بود: «فرد وقتی شروع به زندگی میکند که بتواند خارج از خود زندگی کند و تنها زندگی ارزش دارد که در خدمت به دیگران صرف شده باشد.» من فکر میکنم که دوران ما دوران کمک، همبستگی و نوعدوستی است و شاید به این خاطر است که بسیاری از مردم به موسسات خیریه به عنوان وسیلهای برای خدمت به دیگران میپیوندند که به نوعی، دیگران را با مهربانی و آسایشی که زندگی به آنها اهدا کرده است شریک کنند. در این برنامه روبهرو، مهمان عزیز من، «مایکل هین» یکی از این افراد قابل تحسین است.
مایک سرمایهگذار کارآفرینی در تورنتو است که در حال حاضر، روی پروژههای متعددی در صنایع گوناگون کار میکند. قبل از آن، او در بانک مورگان استنلی در نیویورک در گروه تجارت اختصاصی کار میکرده است. مایک حدود دو سال پیش به تورنتو بازگشت و «بنیاد یادبود آن هین» را در یادبود مادرش تاسیس کرد. مایک دارای مدرک کارشناسیارشد مدیریت بازرگانی از دانشکده اندرسون دانشگاه لوسآنجلس کالیفرنیا و دارنده منشور سرمایهگذاران است.

مایکل میتوانید کمی راجع به بنیاد یادبود «آن هین» توضیح بدید؟
بنیاد یادبود «آن هین» یک بنیاد عمومی است که در سال ۲۰۰۹ به منظور حمایت از طرحها و برنامههایی در جامعه که روی ترویج سلامتی روانی متمرکز میباشند، تاسیس شد و برای انجام این کار، انجمن ما باید دو کار بسیار مهم انجام بدهد. اولین وظیفه ما شناسایی و ارزیابی طرحهای ابتکاری و برنامههای ارزشمند در جامعه است. ما اساسن این ارزیابی را با استفاده از مجموعهای از معیارها که مطابق با ارزشهای اصلی این بنیاد است انجام میدهیم. و از طریق این فرآیند ارزشیابی، ما یک یا چند کاندیدا را انتخاب و پشتیبانی میکنیم. بنابراین زمانی که ما این انتخاب را انجام دادیم، وظیفه بعدی ما، که به همان اندازه مهم است، این است که برای آن برنامه پول جمعآوری کنیم. بنابراین ما از افراد، از شرکتهای تجاری و دیگر شرکتها، برای آن دسته از برنامههای ارزشمند پول جمعآوری میکنیم. این بنیاد به افتخار «آن هین»، مادر من، نامیده شده که برای سالهای طولانی دچار افسردگی بسیار شدید بود. در سال ۱۹۹۹، تقریبن دوازده سال پیش، مادرم در سن ۵۰ و سه سالگی دست به خودکشی زد در حالی که برای چندین دهه قبل با افسردگی مبارزه کرده بود. من این بنیاد را به یاد و به افتخار او به منظور تلاش برای کمک به افرادی که با چالشها و مبارزات مشابه درگیر هستند برقرار کردم.
«تیم آن» چیست؟
«تیم آن» در واقع دو جور تعریف میشود. تعریف محدود برای «تیم آن» این است که این یک تیم از دوندگانی که بهطور خیریه، سال گذشته در رویداد ماراتن آبنمای اسکوشیای تورنتو شرکت کرده بودند تشکیل شده و شامل ۱۴ دونده است که دونده فواصل مختلف هستند و به حمایت از بنیاد ما تعهد دارند. اما ما دوست داریم به «تیم آن» به طرز گستردهتری فکر کنیم. شما لازم نیست که دونده باشید تا به «تیم آن» بپیوندید. من میتوانم به شما بگویم که «آن» یک دونده نبود. بنابراین راههای دیگری برای پیوستن به تیم وجود دارد. شما میتوانید به عنوان یک حامی، به عنوان پیوستن به دفاع از سلامتی روانی، به عنوان داوطلب و غیره به ما بپیوندید. تعدادی از نقشها هنوز در «تیم آن» پر نشده و در هر راهی که برای شما معنیدار است میتوانید به ما کمک کنید.
با پولی که شما جمعآوری میکنید به چه کسانی تا به حال کمک کردهاید؟
اجازه بدهید که اول با این واقعیت، که از افتخارات ما است، شروع کنم که در سال ۲۰۱۰، یعنی اولین سال وجود ما، تولید هر یک دلار سرمایه جمعآورده شده، فقط سه سنت برای بنیاد هزینه داشته است، بنابراین اکثریت پول شما در پایان برای کمک به شرکای انتخاب شده ما میرسد. در حال حاضر، در بیشتر موارد، من خودم هزینههای کوچک را می پردازم تا دوباره، مهم است که تاکید کنم که پول اهدا شده به گیرندگان انتخاب شده ما میرود.
در سال ۲۰۱۰، هیت مدیره ما، تصمیم همکاری با خدمات اجتماعی «اوولاگن»، که یک مرکز معتبر سلامت روانی جوانان واقع در مرکز شهر تورنتو است را گرفت و ما از برنامههای بسیار خاص در این مرکز نوجوان که در واقع درمانگاهی است که جوانانی که مشکلات روحی دارند میتوانند به راحتی وارد شوند، حمایت مالی کردیم. بودجه ما، همراه با کمکهای مالی مغازههای زنجیرهای خردهفروشی وینرز اکثریت هزینههای عملیاتی این درمانگاه را برای سال آینده پوشش میدهد.
ما یک بار دیگر، در سال ۲۰۱۱، از برنامههای این درمان گاه حمایت خواهیم کرد. و همچنین در حال حاضر مورد برخی دیگر از نامزدهای امیدوارکننده را بررسی میکنیم .
مردم چگونه میتوانند کمک کنند؟
تعدادی از راههای متفاوت برای کمک وجود دارد. آنها به وضوح میتوانند اهدای مالی کنند یا همچنین میتوانند به ما وقت، فضای تبلیغاتی رایگان، و غیره اهدا کنند. در سال گذشته، ما در درجه اول کمکهای مالی شخصی داشتیم ولی امسال به دنبال افزایش حمایت شرکتهای بزرگ هستیم
و البته، به زودی رویداد بزرگ جمعآوری کمک، در شش ماه آینده، در ۱۶ اکتبر ۲۰۱۱، شروع خواهد شد که شما میتوانید از یکی از اعضای «تیم آن» پشتیبانی کنید و همانطور که گفتم، وب سایت به زودی درست خواهد شد، آدرس وب سایت www.theahmf.com، است و همه اطلاعاتی که شما نیاز داشته باشید در اینجا قرار خواهد گرفت.
چه برنامه و هدفی برای سال ۲۰۱۱ دارید؟
در مورد ساختمان تیم ما بسیار خوشحال هستم، امیدوارم که تعداد افراد تیم ما دو برابر سال گذشته بشود. بنابراین اگر به من گوش میکنید و علاقهمند هستید که اولین نیمه ماراتن و یا ماراتن خود را انجام دهید، ممکن است این فرصت بسیار خوبی برای شما باشد که با پیوستن به «تیم آن»، این هدف زندگی خود را انجام دهید.

ما با دوندهگان تیم یک قرارداد بسیار ساده میبندیم. هر دونده، صرفنظر از فاصلهها، که در واقع سه فاصله وجود دارد، (پنج کیلومتر دویدن و یا راه رفتن) ، نیمهماراتن (21کیلومتر)، ماراتن (42 کیلومتر) به منظور جمع کردن حداقل ۵۰۰ دلار متعهد میشوند. و در مقابل، ما هر دونده یک بسته کامل از مزایایی مانند:
• پرداخت ثبت نام در مسابقه که ۳۵ تا ۱۰۰ دلار است
• تی شرت «تیم آن»
• ناهار بعد از مسابقه
• جوایز مختلف مثلن یک آی فون
• تخفیف از طرف مارکهای اسپانسر، بهطور مثال سال گذشته و امسال «نایک» و «نیو بلنس» حامیان کلیدی برای تیم ما بودند، امیدوارم دوباره در سال جاری هم باشند.
• ما همچنین تمام خرجهای ثبتنام را پرداخت میکنیم و همه سعیمان را میکنیم که این تجربه بزرگی برای شما باشد.
من فقط میخواهم یک چیز بیشتر اضافه کنم و آن این است که ما در حال ارایه چیز جدیدی در این سال هستیم. سر مربی تیم ما، «لوییس اسپینونزا»، یک مربی بسیار خوب و باتجربه، برنامه تمرین ۲۰ هفتهای برای نیمهماراتن و یا ماراتن کامل، هم برای کسانی که اولین بار و کسانی که ماراتن را تکرار میکنند طراحی کرده است. این برنامه از تاریخ ۳۰ مه، به مدت ۲۰ هفته اجرا خواهد شد، و شامل سه تا چهار شیوه خاص در هر هفته خواهد بود. اگر کسی وجود دارد که شاید میخواهد در اولین مسابقه دو ماراتون، نیمهماراتن، و یا حتا پنج کیلومتر، میتوانید به ما بپیوندید. بیایید، نگاه کنید اگر لذت بردید، به «تیم آن» بپیوندید.
چطور شد که شما به فکر کمک به دیگران افتادید؟ چرا برای شما انجام کاری برای کمک به دیگران مهم است؟
من میتوانم بگویم که برای سالها، من به علل مختلف که به قلب من، اعضای خانواده و یا دوستان نزدیک بودهاند کمک میکردم و گاهی اوقات در رویدادهای خیریه حضور پیدا میکردم، ولی در سال ۲۰۰۹، تصمیم گرفتم که کمک را به سطح دیگری ببرم و کار معنیدارتری انجام دهم. و چون مادرم ده سال قبل فوت کرده بود، و من هم آمادهگی ذهنی انجام کار پرمعنیتری را پیدا کردم. قبل از آن، مطمئن هستم که آماده نبودم. اما زمان آن رسید. علاوه برآن وقت بیشتری پیدا کردم چون کارم را در نیویورک ترک کردم، و منابع مالی که قبلن نداشتم را هم به دست آورده بودم، بنابراین، هنگامی که همهچیز دور هم جمع شدند، یک چشمانداز دورتری برای دوره مقدماتی و شروع اجرای برنامهام فراهم شد.
تعریف شما از خوشبختی کامل چیست؟
در یک کلمه، من میخواهم بگویم تعادل. تعادل در همهچیز.
چه فضیلتی این روزها به نظر شما مبالغه میشود؟
بدون شک، من فکر میکنم صبر. من فکر میکنم مردم صبر بسیار عجیبی دارند. ای کاش آنها تا به حال صبر کمتر، و فوریت بیشتری داشتند. من فکر میکنم به این ترتیب کار بیشتری میتوان انجام داد.
شما از چه چهرهی تاریخی الهام گرفتهاید؟
برخلاف باراک اوباما، از طرفداران بزرگ آبراهام لینکلن هستم. او رهبر و سخنور بزرگی بود، و مسیر تاریخ بشر را بهطور موثر تغییر داد و برای آنچه که به آن اعتقاد داشت درگذشت.
چه چیزی را به عنوان بزرگترین دستآورد خود تا کنون میدانید؟
من تا به حال موفقیتهای تحصیلی و ورزشی داشتهام. ولی این بنیاد احتمالن تا کنون بزرگترین دستآورد من است، به این دلیل که همه این موفقیتها فقط برای من بوده، اما این بنیاد برای چیزی بسیار بزرگتر از من است.

ارزشمندترین چیزی که در اختیار دارید؟
برای شوخی خواهم گفت کفش ورزشم. آنها خیلی برای من مهم هستند ولی صادقانه بگویم، سلامتی من ارزشمندترین چیزی است که من دارم. من یک مرد مادی نیستم، و به اموال فکر نمیکنم، من به رفاه فقط از نقطه نظر سلامتی فکر میکنم و آن چیزی است که دارم.
قهرمان داستانی مورد علاقه شما کیست؟
وقتی که من جوانتر بودم او مورد علاقه من بود و من فکر میکنم هنوز هم «بت من» قهرمان مورد علاقه من هست، چون در طول روز، او بروس وین میلیونر، تاجر و نیکوکار و در شب، با بدی دعوا دارد. من فکر میکنم که
«بت من» شخصیت واقعن متمایزی هست.
چه کسی قهرمان شما در زندگی واقعی است؟
بزرگترین قهرمان من در زندگی پدر من است. پدر من سختیهای زیادی در زندگی کشیده، و همواره تحمل کرده. همراه با مادرم، بسیاری از چیزهایی که من میدانم را به من آموخت، نه تنها با کلمات توخالی بلکه با قرار دادن خود به عنوان مثال. من بیشترین احترام را برای او دارم از نظر تعهد او به مادرم و خودم و برای اینکه همیشه به خانواده ما اعتقاد دارد.
اگر شما میتوانستید بمیرید و دوباره به عنوان یک شخص یا چیزی برگردید، آن چه خواهد بود؟
دلم میخواست که بازیهای المپیک باشم، چون هر چهار سال فرصت متحدکردن بزرگترین ورزشکاران جهان را در یک مکان داشتم. بازیهای المپیک برای من روحیه ورزشکاری، انصاف، روحیه رقابت، و همه افرادی که با هم برای یک هدف مشترک دور هم جمع میشوند را مجسم میکند. و این یک چیز فوقالعادهای است.
خبر / رادیو کوچه
سه دانشجوی دانشگاه اراک، به نامهای نیما درخشی، محمد رفیعی و حمید امیری در احکامی جداگانه از سوی کمیته انضباطی دانشگاه هرکدام به مدت دو ترم از تحصیل محروم شدهاند.
به گزارش جرس، طبق این حکم دانشجویان نامبرده به دو ترم تعلیق با احتساب سنوات محکوم شدهاند.
این دانشجویان دی ماه ٨٩ را در بازداشت اداره اطلاعات بهسر برده و موفق به شرکت در امتحانات ترم گذشته نیز نشده بودند.
ابراهیم نبوی
من تا بیست سال قبل فکر میکردم اسلام ناب محمدی یک چیزی است شبیه حرفهای دکتر شریعتی و کارهای ابوذرغفاری و دیدگاههای طالقانی، تا اینکه فهمیدم که اینها همهشان به گفته طرفداران اسلام ناب محمدی از همه منحرفتراند.
بعدن به این فکر افتادم که شاید این اسلام ناب محمدی که آقای خمینی گفته بود، همان کارهایی بود که خودش در هشت سالی که او رهبر بود و از بازرگان تا موسوی نخست وزیر بودند و هاشمی رییس مجلس بود و خامنهای رییس جمهوری بود، انجام میداد و مسلمانان ناب محمدی هم کسانی بودند که آیتاله خمینی آنها را این طرف و آن طرف منصوب میکرد یا از آنها حمایت میکرد، خدا را شکر اصلاحات شد و جنبش سبز رخ داد و تازه ما فهمیدیم که نخست وزیر اولی مرتد بود و رییس مجلس دزد بود و نخست وزیر مورد اعتماد خمینی جاسوس بود و قائم مقامش هم شیخ ساده لوح، و تازه بعد از آن فهمیدیم که نه تنها پسرش احمد آقا مسئلهدار بود و نمیدانم کار واجبی کرد یا چیز واجبی خورد که بالاخره مرحوم شد. و بعد از آن هم فهمیدیم آن نوجوانی که از بچگی پهلوی آقای خمینی مینشست، و میگفتند نوهاش هست، ظاهرن نفوذی استکبار جهانی بود و جاسوس آمریکا که حتا حق نداشت سر قبر پدربزرگش هم حرف بزند. آن یکی نوهاش هم که زهرا اشراقی بود، قیافهاش که شبیه کفار هالیوود بود، شوهرش هم که رضا خاتمی بود، پس از بیخ کارش خراب بود و اصولن کل بنیانگذاران انقلاب و جمهوری اسلامی همهشان حال شان بد بود و اصلن اسلام ناب محمدی نبودند.
این اواخر فکر میکردم که شاید زبانم لال، این هاشمی رفسنجانی که نه تنها نورچشمی رهبر سابق بود، بلکه خودش رهبر تعیین میکرد، این آقا اسلام نابمحمدی بود، اما دریغ و افسوس که فهمیدم هم خود اکبر آقا، هم زنش، هم مهدی، هم فائزه و فاطمه و الی آخر، همگی تاجر و فاجر بودند و نه تنها مصادیق بارز اسلام ناب محمدی نبودند، بلکه از بیخ دشمن اسلام و عامل فتنه بودند.
بالاخره ما هم کمثل الغریق یتشبث بکل حشیش (معنیاش این نیست که هر کسی غرق شد میرود آمستردام حشیش بار میزند، بلکه این است که آدمی که غرق میشود مثل مغروقین مرحوم بیواچ دستش را به هر طرف میبرد تا یک دفعه دیدی» ممه را بهقول احمدینژاد لولو نبرده بود و یک دفعه پاملا اندرسون آدم را نجات داد) گیر دادیم به روشنفکران دینی و خاتمی و فکر کردیم شاید این پاملا اندرسون جمهوری اسلامی، هم ما را نجات بدهد و هم کشتی در حال غرق شدن اسلام را، اما افسوس که همه این داستانها بیراه بود و ما اشتباه میکردیم و معلوم شد خاتمی خودش عامل سیآیای و انگلیس و فرانسه و بقیه جاها بوده و همه وزرایش هم مثل خودش و اصلن اصلاحات برای از بین بردن اسلام ناب محمدی بود.
تا اینکه چشممان به هاله نور آقای احمدینژاد روشن شد و تازه فهمیدیم بهقول مهران مدیری سابق «ایننننننه» و اسلام نابمحمدی یعنی همین احمدینژاد و رحیمی و مشایی و اژهای و خامنهای و طائب و دهنمکی و اصولن تا وقتی یک کودتایی چیزی صورت نگیرد، اسلام ناب آمریکایی که سی سال مملکت را به باد داده بود، از بین نمیرود و اسلام ناب محمدی ظهور نمیکند.
البته اینها وجه اثباتی قضیه نیست، نفین این خبرهاست و مطالعه جمهوری اسلامی نشان میدهد که اصولن اسلام ناب محمدی، یک چیزی است که قبلن نبوده، حداقل اگر هم بوده، کسی به ما نشانش نداده و اصولن یواشکی باید در مورد آن حرف زد و همان چیزی است که پدر و مادرمان میگفتند، بچه خوب این کارها را نمیکند.
این اواخر فکر میکردم که شاید زبانم لال، این هاشمی رفسنجانی که نه تنها نورچشمی رهبر سابق بود، بلکه خودش رهبر تعیین میکرد، این آقا اسلام نابمحمدی بود، اما دریغ و افسوس که فهمیدم هم خود اکبر آقا، هم زنش، هم مهدی، هم فائزه و فاطمه و الی آخر، همگی تاجر و فاجر بودند و نه تنها مصادیق بارز اسلام ناب محمدی نبودند، بلکه از بیخ دشمن اسلام و عامل فتنه بودند.
البته، من الان حالم خراب است که این چیزها را دارم مینویسم، یعنی راستش را بخواهید، دو روز است هر کسی میگوید «یاعلی» یاد چیزهای خاصی میافتم که حتا نمی توانم اسمش را ببرم. نه اینکه خدای ناکرده من با حضرت علی مخالف باشم، حتا ممکن است خودم هم وقتی به دنیا آمده بودم یک دده دودویی کرده باشم و حرفی زده باشم و منظورم این باشد که «هر کسی که محمد مولای اوست، علی هم مولای اوست» خب، بچهها که نمیتوانند درست حرف بزنند، همه چیز را یک جور دیگر میگویند، عاقلان باید بفهمند که منظور چیست. آدم باید عاقل یا عاقله یا قابله یا والده باشد تا زبان بچه را بفهمد، آن هم بچهای که وقتی شصت سالش شد تازه یواش یواش دارد مجتهد میشود، خوب طول میکشد تا حرفها را درست بزند.
قصه آن قاضی را شنیده بودید که از مردی علت تجاوز به عنف را پرسید و او با حرکت دست خود علت را نشان داد، و قاضی بیچاره تا سالها نمیتوانست نماز بخواند چون تا دستش را به حالت قنوت کنار هم مینهاد یا علت تجاوز آن متهم میافتاد. به همین علت هم دستور داد آن فاجر را نه فقط به جرم تجاوز به عنف بلکه به علت گناهی که کرده و او را هم مرتکب گناه کرده و از نماز بازداشته مجازات کنند.
حالا ما فهمیدهایم اسلام نابمحمدی یک همچین چیزی است، یعنی یک صمیمیتی بین رهبر و ملت باشد که دایم به این موضوع یعنی به دنیا آمدن رهبر و لحظه تولد و نوع تولد فکر کنند. البته این رشته سر دراز دارد، یعنی واقعن اگر اینقدر دراز نبود، باز میشد فراموش کرد، ولی فکر کنید به همین آقای تاجیک که یکی دیگر از مصادیق بارز اسلام ناب محمدی هستند، فکر کنید، در این سی و دو سال کجا سابقه داشت یک آقایی روز روشن، در نزدیکی یک زیارتگاه، به دختر یک مجتهد بگوید «فاحشه» و بعد هم از حرف خودش دفاع کند و به پدرش هم بگوید «یابو» به نظرم اینها هم علائم ظهور است و هم نشانههای اسلام ناب محمدی، وگرنه علامت از این مشخصتر چه میخواهید؟ این از ماجرای زایمان مادر رهبری و این هم از دختر رییس شورای تشخیص مصلحت، چه انتظاری دارید میخواهید ظهور نکند. تا همین الان هم نکرده مطمئن باشید نیروی محافظ پاستور بهش اذن دخول نداده وگرنه … بعله.
آقای حدادیان، که رهبر معظم انقلاب که از همان زمانی که روی خشت افتاد، فرمود یاعلی، خیلی هوایش را دارد، در یک سخنرانی رسمی، نه در مجلس شوخی و در محل بازی و در توالت دبیرستان، وسط مسجد، بالای منبر، اعلام کرد که آقای مشایی، معاون و مراد آقای رییس جمهوری، آلت رجولیت ایشان است.
البته، شاید بگویید که یک قابله و یک آدم دیوانه ملاک اسلامیت نیست، ملاک اسلامیت ما وعاظ و نوحهخوانانی هستند که مواظب هستند تا بیمه سیدالشهدا که سالها قبل امام فرمودند اسلام را سیدالشهدا بیمه کرد، باطل نشود. همین وعاظ هستند که مواظب اسلام ناب محمدی هستند، وگرنه تا حالا صد بار باد برده بود آن را و همهمان بیسروسامان میشدیم. مثلن همین آقای حدادیان، که رهبر معظم انقلاب که از همان زمانی که روی خشت افتاد، فرمود یاعلی، خیلی هوایش را دارد، در یک سخنرانی رسمی، نه در مجلس شوخی و در محل بازی و در توالت دبیرستان، وسط مسجد، بالای منبر، اعلام کرد که آقای مشایی، معاون و مراد آقای رییس جمهوری، آلت رجولیت ایشان است. و پیشنهاد کرد که لااقل یک برگ انجیری چیزی جلوی آن گذاشته شود که همه مردم ناموس رییس جمهورمان را نبینند. حالا، بدبختی ما شده سه تا، یکی قنوت، یکی یا علی، یکی مشائی، یعنی تا آقای مشائی را میبینیم، فورن تصور میکنیم آقای احمدینژاد تازه از بالای درخت آمده پایین، برگ انجیرش هم به دلیل کمبود یارانه برای درست کردن دلمه مورد استفاده قرار گرفته و حالا ما داریم مقادیری اشیای نباید رویت میکنیم، اگر فقط این چیزها هم بود، قابل تحمل بود، ولی کلن تصور این قضایا ذهن آدم را خراب میکند.
حالا متوجه شدید که منظور از اسلام ناب محمدی که 32 سال است، واژهاش تکرار میشود، ولی این ملت معنی آن را نمیفهمد، یعنیچه؟ وقتی رییس جمهوری وسط هزار تا آدم که ساندیسهایشان را خورده و دارند کیکشان را سق میزنند، میگوید «آن ممه را لولو برد» انتظار دارید که ما وقتی خبرهای سیاسی را میخوانیم، تصاویر پورنوگرافیک پیدا نکنیم. حالا هی به ما بگویید فاسد، هی به خودتان بگویید اسلام ناب محمدی. هی از ما انتظار داشته باشید یک کلمه هم از پاملا اندرسون و مرحومه آنا نیکول اسمیت و اعاظم دیگر اسم نبریم، باز تا وقتی «ممه را لولو نبرده بود» میشد یک جوری فیلترش کرد، حالا مگر لولو به این سادگی کوتاه میآید؟ مشکل یکی دو تا نیست، وقتی شریعتمداری به نمایندههای مجلس میگوید گاو و به مجلس میگوید طویله، وقتی رییس جمهوری به مردم میگوید بزغاله، وقتی دلار میشود کاغذ پاره، وقتی ناوگانهای آمریکا بهقول سردار نقدی لگنی بیش نیستند، وقتی آقای جواد لاریجانی که بالاخره هیچی نباشد، دکترایش تقلبی نیست، به اوباما میگوید کاکاسیاه، تازه داریم میفهمیم که اسلام ناب محمدی چیست. به نظر من فیلتر کردن سایتهای سکسی هیچ فایدهای ندارد، چون تا وقتی اسلام ناب محمدی هست، وقتی که وارد سایت شیعه نیوز هم میشویم، انگار که وارد استریپبار یا اتاق زایمان شدیم. به نظر شما ما مشکل داریم، یا اصولن اگر یک جور دیگر حرف بزنند بهتر است؟
البته یادتان باشد که رییس جمهوری محترم دکتر اردانی امروز فرمودهاند ما به دشمنانمان هم حق نداریم سخن درشت بگوییم و افترا بزنیم. بابا یکی مرا از دست خودم نجات بدهد. این سنگ پا از کجا افتاد در سرما.
خبر / رادیو کوچه
مقامات محلی در غرب افغانستان میگویند که یکی از مهندسان ایرانی که روز گذشته ربوده شد، از بند فرار کرده و خود را به نیروهای امنیتی رسانده است. آمر امنیت فرماندهی پلیس فراه میگوید، فرار این مهندس میتواند زمینه را برای رهایی سایر همقطاران او فراهم کند.
با این حال، واحد مرکزی خبر، خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی به نقل از سفیر ایران در کابل نوشته که این مهندس ایرانی فرار نکرده، بلکه آزاد شده است.
در این مورد، جزییات بیشتری ارایه نشده است.
این مهندسان که در مورد تعداد دقیق آنها اطلاعات ضد و نقیضی منتشر شده، روز گذشته (دوشنبه، 29 فروردین) در یک منطقه مرزی در غرب افغانستان ربوده شدند.
مقامات افغان میگویند، افراد مربوط به گروه طالبان مسوول این آدمربایی هستند.
بیشتر بخوانید:
«آمادگی تهران برای اعزام سفیر به قاهره»
مهشب تاجیک/رادیو کوچه
«بیژن پاکزاد» بنیانگذار برند «بیژن» در سن شصت و هفت سالگی درگذشت. برند بیژن یکی از گرانترین و حتا به گفتهی بعضی گرانترین برند جهان بود و تلاش و کوشش بیژن به عنوان عام یک فرد و خاص یک ایرانی در این زمینه تلاشی قابل تقدیر است. او در وانفسایی که جهان به دلیل بسیاری از سیاستها و روابط نادرست بینالمللی سیاستمداران نابخرد، خصمانه در مقابل ایران ایستاده است و نام ایران با خصم، خشم و جنگطلبی همراه است با شهرت خود در ابعادی هرچند کوچک نام نیکی برای ایران به یادگار گذاشت.
حال جدای از این بحث مسئلهی امروز ما مصداق روایت از ماست که بر ماست. رفتار افراد و برخوردها و بحث و جدلهای آنها در شبکههای اجتماعی همچون فیس بوک و بالاترین با این مسئله و مرگ بیژن پاکزاد بسیار تاملبرانگیز و البته سوالبرانگیز بود. این شخص به عنوان یک طراح مد و لباس و شهرت و اعتبار او یعنی صرف اینکه در بخش مربوط به خود خوب عمل کرده است. و این هیچ تضمینی نیست که در جایی دیگر که روابط اجتماعی دیگری حاکم است درست عمل کرده باشد. یکی از نشانههای پیشرفت فکری و علمی جامعه، قطع رابطه با تحلیلهای سادهی عامیانه به نفع تحلیلهای دقیقتر و منطقیتر و عقلانی است. بهطور مثال افراد با همان باور رایج ایرانی یعنی احترام به رفتگان چنان در همهی زمینهها در مورد مرحوم پاکزاد داد سخنان داده بودند که گویا اعتبار او در زمینهی مد، منش بینقص این فرد در تمام زمینهها بوده است و بیان بسیاری از مسایلی که حتا در باور اذهان نمیگنجد.
بسیاری از افرادی که از بیژن پاکزاد ستایش میکردند از عباراتی مانند اینکه معروفیت او به حدی بود که افراد بسیار شاخصی مانند «جورج بوش» یا «آرنولد شوارتزنگر» از او خرید میکردهاند استفاده مینمودند یا تعریف و تمجیدهای آبدار از ماشینها و خانههای متعدد او. چرا ملت ایران راهی را که سالهاست انتخاب کرده هنوز ادامه میدهد در حالی که این راه فرهنگی سیاسی اجتماعی موجب انحطاط وی بوده است و او را به اسارت کشیده است؟

هرگز کسی در تعاریفش از این فرد از او به عنوان یک طراح مد و برند و از خلاقیت او در این زمینه که از قضا دنیای بسیار پررقابتی هم هست نام نبرد؟ چرا هرگز کسی از طراحیهای او در دوخت کت و شلوارهای خاصش و یا رایحهی متفاوت عطرهای او نام نبرد ولی به وفور از قیمت کراواتها و جورابهای ساخت او و شاخص و معتبر بودن آنها به این دلیل نام بردند. صرف نبودن فرهنگ در بین مردم یک جامعه، برای همیشه از آن جامعه نباید قطع امید کرد، بلکه باید برای بهوجود آمدن آن فرهنگسازی کرد. ولی ابتدا باید خواسته شود که این فرهنگ تغییر کند یا به سمت و سوی درست گام بردارد.
در این زمینه دوستانی هم که نمیخواستند همراه دیگران شوند از خدمات مرحوم پاکزاد در زمینهی کمکهای مالی ایشان به تلویزیونهای آن طرف مرز یاد کرده بودند و اینکه ایشان به اپوزیسیون کمکهای مالی میکرده است که خوب این مسئله هم جای بحث دارد و بازهم چیزی به بزرگیهای این آدم اضافه نمیکند. و اصولن باید دید اپوزیسیون چگونه تعریف میشود. عدهای هم در جهت مخالف بقیه به نکوهش این شخص پرداخته بودند که با وجود ثروت هنگفت به کسی کمک نمیکرده است که این مسئله هم جای بحث دارد زیرا این ممکن است برای ایشان بسیار خصوصی بوده و هرگز راجع به این مسئله با شخصی صحبت نمیکرده و دیگر اینکه این رفتار هم جای ایرادی ندارد، در واقع اگر فردی با شرایط خوب مالی این کار را انجام دهد چه بسا لطف بزرگی به افراد نیازمند کرده است ولی اگر هم نه بازهم ایرادی به او وارد نیست که بخواهیم او را از هر زاویهای مورد نکوهش قرار دهیم و تمام اعمال و رفتار درست او را هم زیر سوال ببریم.
مسایل و مشکلات جامعه به نگاهی چندجانبه نیاز دارد و برای ریشهیابی مشکلات بر دیدی چند عاملی به جای تک عاملی باید تاکید کرد. یعنی مسئله از تمام زوایا و مناظر مورد بحث و بررسی قرار داد تا بتوان با دیدی منصفانه و منطقی به آن پرداخت. دلیل این انتقاد از مردم ایران سطحیبینی و نداشتن تحلیل عمیق و علمی از آنان است. در واقع نویسنده میخواهد بگوید مردم ایران تمام نارساییها و معضلات اجتماعی خود را در استبداد و عوامل خارجی میداند در حالیکه سرچشمهی مشکل یعنی خود را نمیبیند.

مسئلهی دیگر وجود روحیهی قضاوتزدگی در مردم ایران است. شاید ریشهی این قضاوتها و داوریکردنها، در سالهای مدید در ایران بوده است و فکر تغییر و بسترسازی مناسب در ذهن مردم ایران وجود نداشته است. البته این، هرگز بدان معنا نیست که مردم ایران، مردمی بیفرهنگ هستند، بلکه نشان دهندهی بیکفایتی و بیبرنامگی فرهنگسازان در سطح کلان و اهمال و بیفکری خود مردم است که تا به امروز این امر محقق نشده است. به همین دلیل است که ساختارهای جامعه از سالها قبل تا به امروز فرق چندانی نکرده است و اگر هم کرده این حرکت لاکپشتوار بوده است. و جامعه اعتقاد به تغییرات بنیادین ندارد، اگر هم دارد تلاش و نوآوری ندارد و دارای فرهنگی قبیلهای و مقلد میباشد.
ارزشها، هنجارها ویژه یک گروه معین بنا به تعاریف معینی نیست، یعنی با این نوع نگرشها و برخوردها، بازتاب الگوهای یک جامعه به مرور تغییر میکند و جامعه الگوی نامناسب را برای قضاوت میپذیرد و تغییر آن بسیار سخت و تبدیل به یک معضل اجتماعی میشود. انتظارات اجتماعی در مورد رفتارهای افراد را بازتابهای رفتار شخصی افراد مشخص میکند که برای هر برخوردی مناسب دانسته میشود. بدون نقادی و در بیشتر مواقع بدون حتا ذرهای کنکاش برخورد کردن از رویههای معمول ما شده است مهم نیست که طرف مقابل بهطور دقیق چه میگوید و چه میخواهد همینقدر که ایدههایش کمی با ما متفاوت باشد، کافی است تا کمر به سلاخیاش ببندیم.
در نهایت برای تکمیل بحث در حداقلی از استدلال، بر این نکته نیز پای میفشارم که هر جامعهای برای انسجام و تداوم یافتن خود نیاز به الگوهای مرجع رفتاری دارد که یکی از بهترین روشها برای ارایه و به خصوص برای تثبیت کردن این الگوها، استفاده از قضاوتهای درست انسانی است و این برخوردها نیز بهترین زمینه را برای رشد افراد یک جامعه به سمت والایی در بستری مناسب فراهم میآورد.
سهشنبه 30 فروردین 90/ 19 آوریل 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
دایرهی شکسته- «آنکه بود و آنکه ما میخواستیم باشد»- مهشب تاجیک
بخش اول خبرها
روبهرو- «برای علتی مهمتر از من»- آویده مطمئنفر
گزارش روز کابل- «افزایش نگرانی از نفوذ شورشیان در میان پلیس و ارتش افغانستان»- آرین
روز نگاشت- «حفظ معماری کهن ایران با روش نوین»- محبوبه شعاع
اتوبان- دامون
بخش دوم خبرها
گزارش ویژه- «دیدن اجباری فیلم اخراجیها توسط نیروی انتظامی»- اردوان روزبه
مجله جاماندگان- «باور زخمی و پرگله»- شراره سعیدی
پسنشینی تند- «سینهبندی در باد»- اکبر ترشیزاد
نوجوانی که از قتل عمد تبرئه شده بود- «خطر اعدام علی مهینترابی»- محمد مصطفایی
بخش سوم خبرها
اردوان روزبه / گزارش ویژه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
در حالی که هنوز جنجال رقابت فروش بین «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجیهای سه» در گوشه و کنار محفلهای هنری و غیرهنری مطرح است، به نظر میرسد اهمیت این موضوع برای برخی در بدنه حاکمیت بیش از همه است و دامنه کار به نیروی انتظامی کشیده شده است.
با توجه به این نکته، به نظر میرسد موضوع جنبه حیثیتی برای برخی در داخل نظام پیدا کرده است. بنابر اخبار رسیده به رادیو کوچه و تایید یک منبع در نیروی انتظامی که مایل نبود نامش فاش شود، از روز شنبه هفته جاری (بیست و هفتم فروردین) طی دستوری که این منبع اشاره میکند از سوی شخص فرماندهی نیروی انتظامی، سرتیپ احمدیمقدم- صادر شده است، کلیه یگانهای نیروی انتظامی موظف به دیدن فیلم «اخراجیهای سه» شدهاند.
این برنامه که از سربازان کلانتریها و در بخش «پلیس پیشگیری» آغاز شده است، بنابر گفته منبع رادیو کوچه در دیگر بخشها نیز اجرایی خواهد شد. اطلاعاتوامنیت، مبارزه با موادمخدر، ستاد ناجا و فاتب از دیگر بخشهایی است که در برنامه زمانبندی شده موظف به بازدید فیلم «اخراجیهای سه» شدهاند.
نیروی انتظامی کلیه هزینههای خرید بلیت را پیشتر در این برنامهها پرداخت کرده است. به این ترتیب با توجه به تعداد اعضای وظیفه و کادر در نیروی انتظامی تهران بزرگ بودجه هنگفتی به این کار اختصاص یافته است.
این دستور به نظر میرسد به سایر استانها نیز ابلاغ شده است.
نیروی انتظامی کلیه هزینههای خرید بلیت را پیشتر در این برنامهها پرداخت کرده است. به این ترتیب با توجه به تعداد اعضای وظیفه و کادر در نیروی انتظامی تهران بزرگ بودجه هنگفتی به این کار اختصاص یافته است.
یک سرباز نیروی انتظامی شاغل در کلانتری در تماسی که کوچه با وی داشت ضمن تایید این برنامه اظهار کرد:
«روز دوشنبه ظهر در کلانتری اعلام شد که یک گروه از سربازان وظیفه به ستاد پلیس اعزام خواهند شد. پس از اعزام اجازه داده شد پیرو اعلام قبلی سربازها لباس شخصی بپوشند. از آنجا با مینیبوسها و اتوبوسهای نیرو به سینما شکوفه در میدان شهدا رفتیم تا فیلم بر روی اکران اخراجیهای سه را ببینیم.»
یک سرباز دیگر نیز که کوچه با وی تماس گرفت، ضمن تایید این خبر اظهار کرد که، وقتی اعلام کرده است آمادگی دیدن فیلم را ندارد با تهدید به بازداشت مواجه شده و فرمانده وی تاکید کرده که: «این تدبیر شخص «سردار فرماندهی نیرو» است و با خاطیها برخورد خواهد شد.» این سرباز ادامه میدهد که در برنامهها نهار سرو میشود و حتا تنقلات بستهبندی شده به سربازان داده میشود. او ادامه میدهد: «برخی نیروهای کادر نیز موظف به مراقبت هستند که کسی غایب نشود.»

پیشتر نیز در روز بیست و دوم فروردین ماه سایت تابناک که اشاره میشود به محسن رضایی وابسته است اظهار کرده بود، نزدیک به هزار نفر از جانبازان و معلولین به اعتراض به توزیع قاچاق فیلم به بازدید «اخراجیهای سه» رفتهاند که شخص محسن رضایی و گروه تولید اخراجیها در جمع آنان حاضر شدهاند. این گروه به اکران ویژه این فیلم دعوت شده بودند. یک مطلع در این باره اشاره کرد که هزینهی این اکران خصوصی در سینما آفریقای تهران توسط گروهی پیشتر پرداخت شده بوده است.
منبع عکس و خبر مربوط: تابناک
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: ایرانیان ویکیلیکس
اینجانب «م- ح» از اعضای پایگاه 7 بسیج (مسجد ثامن ائمه) از حوزه 151 قدس شیمران نو، از بسیج ناحیه کربلا هستم. من مشاهداتم را از دستگیری ضرب و شتم شهید بهنود رمضانی در شب چهارشنبه سوری به اطلاع هموطنانم رسانده باشم تا دین خودم را به بچه محلهای خودمان و بهخصوص جوانان تهرانی که این روزها شاهد اتفاقاتی ناگواری در تهران و سایر شهرهای ایران هستند ادا کرده باشم و امیدوارم خداوند نیز از گناهان من بگذرد.
روز دوشنبه آقای فریدون بیات از نیروهای پایگاه، از طرف فرمانده پایگاه آقای منصور بختیاری با من تماس گرفتند و گفتند شب چهارشنبه سوری حوالی ساعت سه بعد از ظهر در پایگاه (مسجد ثامنائمه) برای ماموریت حضور برسانم. من طبق برنامه ابلاغ شده حوالی ساعت سه و ربع به پایگاه آمدم و نیروهای پایگاه از جمله، مجید حصاری و ابوالفضل خاکساری و حمید شکوری و امیناله علیه، کیا کاویانی و ابوالفضل زارعی و تعدادی دیگری از نیروها در پایگاه حضور داشتند. مسوولین پایگاه نیروها را حول ماموریت توجیه کردند و ماموریت به ما محول شد. از توضیحات فرماندهمان متوجه شدم، امشب قرار است با جوانان محله و منطقه که قصد برگزاری جشن و مراسم را دارند مقابله بکنیم. ابتدا مردد بودم و با چند نفر از نیروها صحبت کردیم میخواستیم ول کنیم و برویم. ولی با مشورت با همدیگر چند ساعتی در پایگاه و در کنار ابوالفضل و زارعی و شکوری و سایر نفرات ماندیم. همزمان متوجه شدم، تعدادی از فرماندهان منطقه از حوزه 151قدس و بسیج ناحیه کربلا و نیروی انتظامی هم در منطقه مستقر شدند. من با چندنفر از نیروها صحبت کردم و همگی مخالف بودیم و گفتیم برای چی میخواهند با شادی مردم مقابله کنند. جشن آخر سال است و…. تقریبن خیلی از بچهها با من موافق بودند. ولی متاسفانه سایر فرماندهان که از ناحیه کربلا و حوزه 151 قدس آمده بودند طراحی کردند که به جوانان حمله بکنند.
در صحنههایی که ما شاهد آن بودیم نیروی انتظامی خودش را کنار کشید. ولی آقای گلستانی از فرماندهان ناحیه که مسوولیت گردان امام علی ناحیه را هم دارد، با تعدادی موتورسوار در منطقه به جوانان حمله کردند و تعدادی از جوانان را دستگیر و با خود بردند. درگیریهای بزن در رو تا حوالی ساعت یازده شب ادامه داشت. ساعت حوالی ده شب موتورسوارهای گردان امام علی به جوانان حمله کردند و با شوکر بچههای محله را کتک زدند. آقای گلستانی و آقای بهزاد اشتری و سیدعلی موسوی که مسبب فوت آقای بهنود رمضانی هستند من سایر دوستانمان شاهد بودیم که چگونه او را دستگیری کردند و سپس در اثر ضربات وحشیانه در تمام نقاط بدن بهنود دندههای قفسه سینه او کاملن شکسته و از ناحیه سر به شدت مجروح نمودند. گلستانی حتا از ناحیه شکم و طحال و آلت تناسلی ضربات وحشیانه به این جوان معصوم وارد کرده و من شاهد بودم که چگونه این آقایون منجر به شهادت بهنود شدند.
وقتی ما این صحنههای غیرانسانی و ضدبشری را مشاهده میکردیم تنها کاری که میتوانستیم بکنیم، داد و فریاد میزدیم ولی متاسفانه آقای گلستانی فرمانده عملیات بسیج ناحیه کربلا و فرمانده گردان امام ناحیه کوتاه نمیآمدند و دستور حمله به جوانان را صادر کردند. البته چند نفر از فرماندهان بسیج ناحیه کربلا و حتا یک سردار از سپاه محمد رسولاله هم در صحنه حضور داشتند. کیا کاویانی به من گفت از حوزه 196 بسیج مقاومت و سایر مناطق به کمک منطقه شمیران نو برای مقابله با جوانان نیرو آوردند. این نیروها شهرک عمومی و فلکه سوم را هم تحت پوشش داشتند. آن شب که ما پایگاه بودیم نیروهای پایگاه 7 و پایگاه 12 و پایگاه 16 و سایر پایگاههای حوزه 151 قدس همگی در آماده باش 100 درصد بودند. آقای شهبازی فرمانده حوزه 151 قدس خودش در صحنه بود و بخشی از نیروهای پایگاهها را فرماندهی میکرد. من تا پایان عمر نمیتوانم این صحنه دردناک و دلخراش را فراموش کنم و از خانواده شهید بهنود رمضانی طلب مغفرت دارم. من بههمراه چند نفر دیگر از بسیج استعفا داده و دیگر هرگز در این اقدامات ضداسلامی و ضدانسانی بسیج شرکت نخواهیم کرد.
آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه
najib@koochehmail.com
مقامات نهادهای امنیتی در افغانستان میگویند مخالفان در صدد نفوذ در صفوف ارتش و پلیس این کشورند، اما با تدابیری که در نظر گرفته شده موفق نمیشوند.
در سالهای اخیر در چندین مورد سربازان پلیس و ارتش افغانستان آموزگاران خارجی و یا همقطارانشان را هدف گلوله قرار داده و گاهی نیز حملات انتحاری با استفاده از لباس نظامی صورت گرفته است.
در آخرین مورد روز گذشته یک شخص با لباس ارتش داخل وزارت دفاع افغانستان شده و با شلیک گلوله دو سرباز ارتش را کشته و هفت تن دیگر را زخمی کرد.
پیش از این حمله انتحاری در جمعه گذشته بر فرماندهی پلیس ولایت کندهار توسط فردی با لباس پلیس افغانستان صورت گرفت که در آن به شمول فرمانده پلیس آن ولایت دو تن دیگر کشته شدند.
به تعقیب آن به روز شنبه یک تن با لباس ارتش این کشور مواد انفجاری همراهش را در یک مرکز ارتش در شرق افغانستان انفجار داد که بر علاوه کشته شدن پنج سرباز آیساف شماری از سربازان ارتش نیز کشته شدند.
هرچند تا کنون ارگانهای امنیتی افغانستان وابستگی این افراد را با مخالفان تایید نمیکنند، اما در پی این رویدادها طالبان ادعا کرده است این حملهکننده افراد نفوذی آنان بود.

زمری بشری سخنگوی وزارت داخله افغانستان گفت برای پیشگیری از نفوذ شورشیان در پلیس آنان تدابیری ویژهای در نظر گرفتهاند.
وی افزود یکی از این تدابیر دقت در هنگام جلب و جذب در صفوف پلیس میباشد، اما در کنار آن ریاست استخبارات وزارت داخله کار میکند تا اگر کسی در پلیس نفوذ کرده باشد شناسایی کند.
همچنان جنرال محمدظاهر عظیمی سخنگوی وزارت دفاع افغانستان گفت مخالفان تلاش میکنند تا در صفوف نیروهای امنیتی نفوذ کنند، اما وزارت دفاع با تمام توان جلو این تلاشها را میگیرد.
وی افزود در 9 سال گذشته تنها موارد اندکی وجود داشته که نمیتوان آن را به عنوان نفوذ دشمن در ارتش عنوان کرد.
همچنان عبدالهادی خالد معین پیشین وزارت داخله افغانستان و تحلیلگر مسایل نظامی گفت: «با وجودی که مخالفان دولت داخلیاند و زمینه نفوذشان در نهادهای امنیتی کار سختی نیست، با آن هم تا حال نتوانسته در صفوف ارگانهای امنیتی زیاد نفوذ کنند.»
وی افزود: «مواردی کوچکی از نفوذ شورشیان در میان پلیس و ارتش دیده شده، اما در صفوف ریاست امنیت ملی هیچ موردی به مشاهده نرسیده است.»
با این حال جنرال ویلیم کالدویل، فرمانده مرکز تعلیمی ناتو اخیرن گفته است، از تابستان سال گذشته تا کنون 222 مامور استخبارتی افغانستان را برای شناسایی افرادی نفوذی مخالفان آموزش دادهاند.
آقای کالدویل که هفته گذشته در مرکز تحقیقاتی چاتم هاوس در لندن صحبت میکرد گفت وظیفه این ماموران این است کسانی را که میخواهند در صفوف قوای امنیتی افغان رخنه کنند و یا کسانی را که در قوای امنیتی هستند و به طرفداری از طالبان افراد را جذب نمایند، شناسایی کنند.
وی گفته است که آنان در نظر دارند تا ختم سال روان میلادی این افراد به 445 نفر برسد.
خبر / رادیو کوچه
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه، در نشست خبری با رسانههای خارجی و داخلی با اشاره به ربوده شدن چندین مهندس ایرانی در افغانستان اظهار داشت: «به صورت جدی پیگیر موضوع ربایش این مهندسان از دولت افغانستان هستیم.»
به گزارش ایرنا، رامین مهمانپرست در رابطه با آخرین وضعیت مهندسان ایرانی ربوده شده در افغانستان با بیان این مطلب تاکید کرد: «بلافاصله پس از انتشار این خبر از طریق سفارت افغانستان در تهران و سفارت کشورمان در کابل این موضوع را پیگیری کردیم.»
وی تصریح کرد: «تماسهایی با مقامات افغان و نیروهای مرزبانی داشتیم که نتیجه آن اطلاع از سلامتی این افراد است.»
دستیار ویژه وزیر امور خارجه ضمن تاکید بر مسوولیت بالای دولت افغانستان در حفظ جان و امنیت اتباع ایرانی خاطرنشان کرد: «این مهندسین که برای انجام یک پروژه عمرانی در افغانستان به سر میبردند، به همراه تعدادی از اتباع افغانی ربوده شدهاند.»
مهمانپرست در خصوص رابطه با سفر اخیر نماینده ایران در سازمان ملل متحد به قاهره و گمانهزنیهایی در رابطه با تعیین سفیر در این کشور گفت: «با توجه به اتفاقات و تحولاتی که در کشور مصر رخ داده است از برقراری مجدد روابط میان دو کشور استقبال کردهایم.»
وی افزود: «توسعه روابط ایران و مصر به نفع منافع هر دو کشور و کشورهای منطقه است و در اولین فرصت موضوع اعزام یک سفیر را در صورت ایجاد زمینههای مناسب در طرف مصری دنبال خواهیم کرد.»
این در حالی است رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهارات اخیر وزیر خارجه مصر در مورد تمایل به بهبود روابط با جمهوری اسلامی، آن را «گامی مثبت و برخاسته از انقلاب مصر» توصیف کرده و گفته بود که برقراری روابط «ملازماتی دارد که باید شرایط از طرف مصر انجام شود تا ایران نیز قدم بردارد.»
بیشتر بخوانید:
«ربودهشدن تعدادی مهندس ایرانی در غرب افغانستان»
«حمایت ایران از قیامهای منطقه فرقهای نیست»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیست و نهم فروردین برابر است با سالروز درگذشت «سیدهادی میرمیران» استاد دانشگاه و معمار ایرانی. او زاده سال 1323 بود و چهار دهه فعالیت حرفهای در زمینه معماری داشت. از مهمترین ویژگیهای او حفظ روح معماری کهن ایران با روشهای نوین طراحی بود. وی در سال 1382 با طراحی ساختمان «کانون وکلای ایران» به رتبه نخست معماری دست یافت و به عنوان معمار برگزیده سال معرفی شد. میرمیران در سال 1385 در چنین روزی در برلین درگذشت.
«اگر از معماری امروز جهان استفاده نکنیم، از قافلهی تمدن عقب ماندهایم.»
«سیدهادی میرمیران» در بیستوسوم اسفند سال ۱۳۲۳ در شهر «قزوین» به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته مهندسی معماری در دانشکده هنرهای زیبای «دانشگاه تهران» به انجام رساند و با ارزشیابی عالی فارغالتحصیل شد و به مدت ده سال در دفتر فنی شرکت «ملی فولاد ایران» مشغول به کار شد.
«اگر از معماری امروز جهان استفاده نکنیم، از قافلهی تمدن عقب ماندهایم.»
فعالیت حرفهای هادی میرمیران را می توان به سه دوره تقسیم کرد: سال 1347 تا 1358، فعالیت به عنوان معمار ارشد، در شرکت «ملی استیل ایران» و بخش معماری شهری. سال 1359 تا 1367، حضور به عنوان معمار ارشد برای طراحی ساختمان «شرکت خانه سازی ایران» و مسوول طراحی دفتر مرکزی توسعه شهری اصفهان و سال 1367 تا 1385 فعالیت به عنوان مدیر عامل شرکت مشاوره «نقش جهان پارس» و انجام پروژههای مختلف معماری.
میرمیران همچنین پس از سال 1357 به همکاری خود با بخش دولتی ادامه داد به طوری که در دوره پس از انقلاب وزیر مسکن و شهرسازی وقت «سراجالدین کازرونی» از وی کمک گرفت و تهیه طرح جامع منطقه و شهر «اصفهان» و طراحی شهر جدید «بهارستان» را به او سپرد.
وی جزو نخستین افرادی بود که برای «میدان کهنه»، محل زندگی کلمیان اصفهان و حوالی مسجد جامع این شهر طرحی جدید ارایه داد. به اعتقاد بسیاری شهر اصفهان بسیاری از آثار مدرن معماری خود را مدیون این معمار برجسته است.

وی از زمان آغاز زندگی حرفهای خود اقدامات مختلفی انجام داد. از اجرای فانتزیهای مختلف در طول چهل دهه گرفته تا طراحی ساختمان سفارت ایران در «فرانکفورت». علاوه براین طراحیها پروژههایی هم چون: اجرای طرح بزرگراه نواب، طرح توسعه شاهچراغ شیراز، بازسازی محوطه ارگ کریمخان شیراز، طراحی کتابخانه شورای شهر کانسای، موزه ملی آب ایران،
طراحی ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز، توسعه میدان بهارستان، طرح توسعه حرم حضرت معصومه و حضور به عنوان مشاور مادر شهر بم بخشی از اقدامات او بوده است. آنچه آثار میرمیران را از سایر آثار برجسته میکند، ویژگی تندیس گونهای است که نمونه شاخص آن، در پروژه بانک توسعه صادارت ایران تجلی پیدا میکند.
میرمیران علاوه بر کارهای اجرایی، در میان جامعه علمی کشور نیز حضور داشت و در طول دوره زندگی خود در دانشگاههای علم و صنعت، هنر معماری تهران، همدان و شیراز تدریس میکرد و دارای تالیف و ترجمههایی در زمینه معماری بوده است.
کسب بیستوهفت جایزهی معماری، تقدیر، لوح، نشان و مدال و تالیف حدود ده مقاله در زمینههای مختلف معماری و نیز دهها سخنرانی در دانشگاهها و مجامع مهم و معتبر دنیا، باعث شد تا میرمیران در زمره برترینهای معماری ایران قرار بگیرد. از مهمترین ویژگیهای او حفظ روح معماری کهن ایران با روشهای نوین طراحی بود.
این معمار برجسته که به دلیل تعداد فراوان طراحیهای خود با معمار برجسته فرانسوی «مارسل دوشان» مقایسه میشود، در سال 1373 توانست رتبه نخست مسابقهی طراحی فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص دهد، اما متاسفانه این اثر برجسته معماری هیچگاه به مرحله اجرا در نیامد. علاوه براین وی در سال 1382 نیز با طراحی ساختمان «کانون وکلای ایران» باز هم به رتبه نخست دست یافت وبه عنوان معمار برگزیده سال معرفی شد.

در زمان حیاط وی مراسم مختلفی برای تقدیر و بزرگداشت از این معمار برجسته برگزار شد که در بسیاری مواقع خود وی به دلیل بیماری نتوانست در بسیاری از آنها حضور پیدا کند. علاوه بر این در سال 1384 در آخرین روزهای رییس جمهوری «سید محمد خاتمی»، از طرف رییس جمهور نشان دولتی درجه یک «فرهنگ و هنر» به میرمیران اعطا شد.
اما سرانجام سیدهادی میرمیران که سالها به سبب تودهایی که در ستون فقراتش بود از ویلچر و عصا استفاده میکرد، از شانزدهم فروردین سال 1385 به آلمان سفر کرد تا از ناحیهی ستون فقرات مورد عمل جراحی قرار گیرد، ولی پس از یک هفته بیهوشی و تحمل چندین سال بیماری سرطان در بیستونهم فروردین ماه و در سن 62 سالی درگذشت.
منبعها:
ویکیپدیا
سایت هیت علمی دانشجویان ایران
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه و در ادامه وضعیت بحرانی سیاسی در بحرین وزیر خارجه این کشور، اعلام کرد تا زمانی که کشورهای عرب خلیج پارس با تهدید ایران روبهرو باشند، نیروهای سعودی و اماراتی از بحرین خارج نخواهند شد.
به گزارش رویترز، شیخخالد بنحمد آلخلیفه، وزیر خارجه بحرین، درباره حضور نیروهای خارجی در این کشور اظهار داشت: «اینها نیروهای سعودی نیستند، نیروهای شورای همکاری خلیج پارس هستند و زمانی خواهند رفت که دیگر تهدید خارجی وجود نداشته باشد.»
وزیر خارجه بحرین در پاسخ به این پرسش که منظور از تهدید خارجی چیست، گفت: «این تهدید خارجی، تهدید منطقهای است. این تهدید خارجی سوتفاهم تمامعیار میان شورای همکاری خلیج پارس و ایران است. این یک تهدید است.»
شیخخالد بنحمد آلخلیفه در ادامه گفت: «من کسی را متهم نمیکنم اما، آنچه که ما از ایران در بحرین، عربستان سعودی، کویت، اشغال جزایر امارات میبینیم، وضعیت سازندهای نیست؛ تهدیدی دایم و ادامهدار است.»
به دنبال بروز اعتراضهای مردمی در کشورهای عربی منطقه، بحرین نیز از ۱۴ فوریه سال ۲۰۱۱ شاهد راهپیمایی معترضان شیعه بوده است.
بحرین که اکثریت جمعیتش را شیعیان تشکیل میدهند، ناآرامیهای اخیر در این شیخنشین را توطئه خارجی دانسته و از ایران به شدت انتقاد کرده است.
لازم به اشاره است در ادامه تنش میان کشورهای عربی حاشیه خلیج پارس، بحرین دو ایرانی و یک بحرینی را به اتهام جاسوسی برای ایران محاکمه کرده است.
بیشتر بخوانید:
«بیانیه کشورهای عربی منطقه مردود است»
خبر / رادیو کوچه
وزیر خارجه عراق در اظهار نظری عنوان کرد که بغداد اجازه نمیدهد سازمان مجاهدین خلق در کشور عراق پایگاه داشتهباشد و تمام کشورهایی که نگران سرنوشت این گروه هستند، میتوانند ساکنان اردوگاه اشرف را اسکان دهند.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، هشیار زیباری با ابراز تاسف از درگیری در اردوگاه اشرف اعلام کرد که عملیات نظامی ارتش عراق در کمپ اشرف با این هدف صورت گرفته است که بخشی از خاک عراق که در کنترل مجاهدین بوده از دست آنها خارج شود.
به گفته سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۹ فروردین، در جریان درگیریها در اردوگاه اشرف، دستکم ۳۴ تن از ساکنان این اردوگاه کشتهشدند.
به دنبال این درگیری دولت عراق ضمن تاکید بر این که افراد کشته شده به دست نیروهای سازمان مجاهدین خلق کشته شدهاند افزود که ساکنان این اردوگاه باید تا پایان سال جاری خاک عراق را ترک کنند.
در همین زمینه وزیر خارجه عراق روز دوشنبه تاکید کرد که قانون اساسی عراق اجازه نمیدهد که مجاهدین یا هرگروه شبه نظامی دیگری در خاک این کشور پایگاه داشته باشد و از داخل عراق دست به عملیات نظامی علیه همسایههای این کشور بزند.

هشیار زیباری با اشاره به این که پایگاه اشرف مساحتی حدود ۵۰ کیلومتر مربع دارد، افزود: «هیچ کشوری در دنیا قبول نمیکند که گروهی یا سازمانی حاکمیت و اقتدار آن کشور را زیر سوال ببرد و کشور کوچکی را در داخل یک کشور بزرگ ایجاد کند.»
آقای زیباری خاطر نشان کرد که عراق قصد استرداد مجاهدین به ایران را ندارد، اما بنا بر تصمیم دولت عراق، تا پایان سال جاری میلادی، مجاهدین باید از پایگاه اشرف خارج شوند و بغداد حضور آنها را در خاک عراق نمیپذیرد. وی همچنین از ساکنین کمپ اشرف خواست تا به قانون عراق احترام بگذارند.
هشیار زیباری در ادامه افزود که دولت عراق از همه کشورهای اروپایی و غیر اروپایی خواستهاست تا به مجاهدین امکان دهند در آن کشورها به فعالیتهای خود ادامه دهند و گفت: «دولتهایی که نگران سرنوشت مجاهدین خلق و حقوق بشر این گروه هستند میتوانند آنها را در کشور خود اسکان دهند.»
وزیر خارجه عراق تاکید کرد که مجاهدین میتوانند در «هر کشوری که آنها را بپذیرد، مانند کشورهای اسکاندیناوی، استرالیا، نیوزیلند، کانادا و ایالات متحده و یا هر کشور دیگری» اسکان یابند.
بیشتر بخوانید:
«اظهارات نماینده کروبی درباره کمپ اشرف»
خبر / رادیو کوچه
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به بیانیه شورای همکاری خلیج پارس که خواستار «پایان دخالت ایران در امور کشورهای داخلی» کشورهای خلیج پارس شده بود، واکنش نشان داده و این بیانیه را «مردود» خوانده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی عنوان کرد که بیانیه صادره از سوی شورای همکاری خلیج پارس، دیدگاه تمامی اعضای این شورا نیست و برخی اعضای این شورا از نام شورای همکاری برای اجرای منویات و اهداف خاص خود در منطقه سواستفاده میکنند.
وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس، با صدور بیانیهای از جامعه بینالمللی، به خصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواسته بودند تا با اتخاذ تدابیر لازم «به مداخلات، اقدامات تحریکآمیز و تهدیدات آشکار ایران به منظور برافروختن شورش و نافرمانی و تحریک به خرابکاری» در کشورهای عضو شورا خاتمه دهند.
وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس تاکید کردند که هدف دولت ایران از تلاش برای ایجاد بیثباتی در کشورهای منطقه «منحرف کردن اذهان عمومی از مشکلات داخلی» جمهوری اسلامی است.
بیشتر بخوانید:
«دخالت ایران جهت برافروختن شورش در منطقه است»
رادیو کوچه
1362 خورشیدی- دکتر «عباسقلی خواجهنوری» محقق علم آمار، درگذشت. او در سال 1294 در تهران متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و دانشگاهی، در سال 1335 از دانشکده علوم دانشگاه پاریس به اخذ درجه دکترا در رشته آمار نایل شد. وی در مشاغل پژوهشی، آموزشی و مشاوره در امور اجرایی وزارتخانههای مختلف، فعالیت گستردهای داشت و در سال 1345، موسسه آموزش عالی آمار را در تهران تاسیس کرد. دکتر خواجه نوری بنیانگذار روش نمونهگیری مبتنی بر نظریه احتمال و استنباط آماری در ایران و یکی از محققان برجسته علم آمار در کشور بود. از استاد خواجه نوری تالیفات متعددی برجای مانده که روشهای مقدماتی آمار، روش تحقیق و آمار پیشرفته از آن جمله است.
1971 میلادی- اولین ایستگاه فضایی جهان با نام «سالیوت 1» (Salyut 1) در مدار زمین قرار گرفت. این اولین ایستگاه از 7 ایستگاهی بود که اتحاد جماهیر شوروی سابق در مدار زمین مستقر کرد و کیهاننوردان سفینه «سایوز» (Soyuz)به استثنای سالیوت 2 در همگی آنها ساکن شدند. با گذشت زمان طول اقامت آنها از چند هفته به 6 ماه افزایش یافت.
سه کیهاننورد درخلال اقامتشان اولین پژوهشها درباره گیاهشناسی فضایی را انجام دادند. هر سه در مرحله بازگشت این ماموریت کشته شدند. «سالیوت 1» به هنگام بازگشت به جو زمین بر فراز اقیانوس آرام سوخت.
ایستگاههای فضایی به دور زمین میچرخند و برای هفتهها یا ماهها محل کار و زندگی فضانوردان هستند.
1824 میلادی- «جورج گوردون نوئل بایرون» (George Gordon Noel Byron) ادیب و متفکر انگلیسی، از دنیا رفت. او یکی از اشخاص تراز اول در مکتب ادبی رمانتیسم در اروپا بود. وی دوران کودکی را در محیطی پرماجرا گذراند و تحت فشار مادری تندخو، تربیت شد. بایرون پس از ورود به دانشگاه، اولین مجموعه شعر خود با نام «ساعات فراغت» را منتشر کرد که نظر منتقدان را جلب نمود و گروهی هم آن را به دلیل تاثیرپذیری از مکتب رمانتیسم با توجه به احساسات و تخیل و به صورت داستانی، مورد انتقاد قرار دادند. بایرون نیز در مقام مقابله، مجموعه معروف «رامشگران انگلیسی و منتقدان اسکاتلندی» را نوشت و بیدرنگ به سوی مشرق زمین سفر کرد. وی در بازگشت، اشعار تازهای را عرضه داشت که بیشتر آنها جنبه ملودراماتیک یا بد آغاز و خوش فرجام دارند و در تمام آنها شور احساس موج میزند.
بایرون یکبار برای اینکه قطعه بسیار معروف زندانی شیلن را بسازد با پای خود به برج شیلن رفت و چندی مانند محبوسین در آنجا زندگی کرد تا بتواند به روحیه زندانیان سابق آن مکان پی ببرد. درنتیجه، این قطعه او از بزرگترین شاهکارهای حیات ادبی بایرون به شمار میرود.
علاوه بر ادبیات، بایرون به فلسفه نیز توجه داشت ولی نظرات خود را با توجه به زندگی ناگوار خویش ارایه داد.
———————————————
برخی از رویدادهای دیگر
1906 میلادی- «دکتر پیرکوری» فیزیکدان فرانسوی که بهاتفاق همسرش رادیوم و پلوتونیوم را کشف کرد و به فیزیک اتمی اهمیت تازه داد در یک حادثه خیابانی در پاریس کشته شد.
1301 خورشیدی- «اسماعیل سمیتقو» (کرد) معروف به «اسماعیلآقا» که در کردستان و غرب آذربایجان دست به قدرتنمایی مسلحانه زده بود و با افراد خود به شهرها و روستاها حمله میبرد، با نیروی ژاندارم وارد جنگ شد که در این زد و خورد یکروزه ژاندارمها موفق نشدند.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
رسالت
1) 12مهندس ایرانی در افغانستان ربوده شدند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=59866
منابع خبری دیروز از ربوده شدن 12 مهندس ایرانی یک شرکت وابسته به ایران در ولایت فراه در جنوب افغانستان خبر می دهند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری کیهان، «نقیباله فراهی» از مقامات فراه (700 کیلومتری کابل) در این باره اظهار داشت: «صبح دیروز در منطقه شیب کوه استان فراه گروهی از افراد مسلح ناشناس به یک شرکت ایرانی حملهور شده و 12 نفر از مهندسان ایرانی آن را به گروگان گرفتند.» وی تاکید کرد: «تاکنون هیچ گروهی مسوولیت ربودن این افراد را برعهده نگرفته است.»
2) وزارت اطلاعات: یک تیم تروریستی در سیستان و بلوچستان منهدم شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=59874
اداره کل اطلاعات سیستان و بلوچستان اعلام کرد: «با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) یک تیم تروریستی گروهک جندالشیطان پیش ازهرگونه اقدام جنایتکارانه در این استان منهدم و پنج تروریست دستگیر شدند.»
به گزارش اداره کل اطلاعات سیستان و بلوچستان در این عملیات پنج نفر از عناصر تروریست به همراه چهار جلیقه انفجاری و مقادیری مهمات دستگیر شدند.
خراسان
1) امانی: سفارتخانههای ایران و مصر به زودی تاسیس میشوند
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=30&id=674449
رییس دفتر حافظ منافع کشورمان در مصر از احتمال تاسیس سفارتخانه ایران در مصر در آیندهای نزدیک خبر داد. به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه الاهرام چاپ مصر، مجتبی امانی در گفتوگو با برنامه «الحیات الیوم»، گفت که انتظار میرود سفارت ایران در قاهره و سفارت مصر در ایران در ماههای آینده و در نزدیکترین زمان ممکن تاسیس شوند. وی گفت: «انقلاب 25 ژانویه صفحه جدیدی را در روابط میان مصر و ایران باز کرد. ما میدانیم که مصر ملاحظهکاریهایی در قبال سیاستهایش در ایران دارد در حالی که ما هیچ ملاحظهکاری در قبال مصر نداریم.»
2) احتمال وقوع جنگ در صنعا
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=1&day=30&id=674440
ادامه بن بست سیاسی کنونی در یمن علیرغم برگزاری نشست شورای همکاری خلیج فارس در ریاض، احتمال وقوع جنگ داخلی در صنعا پایتخت این کشور را افزایش میدهد. از نظر نظامی و امنیتی صنعا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است.
تهران امروز
1) محمد ایرانی سفیر سابق ایران در لبنان در گفتوگو با تهران امروز: وعدههای اسد سوریه را آرام میکند
http://www.tehrooz.com/1390/1/30/TehranEmrooz/593/Page/4/
بشار اسد رییس جمهوری سوریه در سخنرانی خود که به مناسبت آغاز به کار دولت جدید برگزار شد ضمن تاکید بر ضرورت اصلاحات در سوریه اعلام کرد تلاش خواهد کرد کشورش را به الگوی دموکراسی در منطقه تبدیل کند.
وی هرچند بر وجود توطئه خارجی علیه سوریه تاکید کرد اما در عین حال راه خنثا کردن این توطئه را توسعه اقتصادی، ایجاد فضای باز سیاسی و کاهش فاصله میان دولت و ملت عنوان کرد.
ایران
1) البرادعی: غربیها بهطور مرتب در موضوع هستهای ایران اخلال میکردند
http://www.iran-newspaper.com/#
مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی فاش کرد که آمریکا و قدرتهای غربی در زمان ریاستش بر آژانس فعالانه در کوششهای میانجیگرانه وی برای پایان دادن به اختلاف بر سر برنامه هستهای ایران اخلال میکردند. محمد البرادعی در گفتوگو با روزنامه آلمانی «اشپیگل» با اشاره به اینکه «آمریکا و اروپا اصلن به دنبال توافق با تهران نبودهاند و قصدشان تغییر نظام در تهران بوده است»، گفت: «غرب هیچگاه سعی نکرد در مذاکرات هستهای با ایران به صورت برابر رفتار کند.»
2) مقامات ایرانی علاقهای برای سفر به اروپا و آمریکا ندارند
http://www.iran-newspaper.com/1390/1/30/Iran/4770/Page/2/Index.htm#
رییس ستاد کل نیروهای مسلح درخصوص تحریم برخی مقامات جمهوری اسلامی از سوی اتحادیه اروپا گفت: «این تحریمها در حالی صورت میگیرد که این مقامات هرگز به کشورهای اروپایی و آمریکایی سفر نکردهاند و علاقهای هم برای سفر به این کشورها ندارند.» به گزارش فارس، سردار سرلشکر فیروزآبادی با بیان اینکه این مقامات در داخل ایران از هیچ ثروت و سرمایهای برخوردار نیستند چه برسد به این که در بانکها و موسسات مالی اروپایی و آمریکایی سرمایهگذاری کرده باشند، تصریح کرد: «این تحریمهای اتخاذ شده شبیه به عملکرد دیوانگانی است که در بیمارستان روانی مشاهده میشود.»
کیهان
1) رهبر انقلاب به دولت اجازه نداد مصلحی را عزل کند
http://www.kayhannews.ir/900130/2.htm#other202
پس از آنکه غروب روز یکشنبه حیدر مصلحی وزیر اطلاعات از سوی رییس جمهوری بهطور ناگهانی برکنار شد، رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور دستوری خطاب به آقای احمدینژاد وی را مجددن در سمت خود ابقا فرمودند.
یکشنبه شب و در حالی که روزنامه در مراحل پایانی قرار داشت پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری با انتشار خبری ناگهانی از «پذیرش استعفای حیدر مصلحی» توسط رییس جمهوری و سپس انتصاب وی به عنوان مشاور امور اطلاعاتی آقای احمدینژاد خبر داد.
کیهان با توقف چاپ، این خبر را بدون هیچگونه تحلیلی منتشر کرد اما ساعتی پس از چاپ روزنامه خبرگزاریهای منتشر کننده این خبر به جز ایرنا یکییکی این خبر را از روی خروجی خود حذف کردند و به تدریج اخبار دیگری منتشر شد که نشان میداد عزل مصلحی با دستور مستقیم رهبری منتفی شده است.
2) 4وزارتخانه ادغام شدند صنایع با بازرگانی، راه با مسکن
http://www.kayhannews.ir/900130/4.htm#other405
هیت دولت در جلسه عصر یکشنبه خود براساس تکلیف قانون برنامه پنجم توسعه مقرر کرد وزارتخانههای راه و ترابری و مسکن و شهرسازی با یکدیگر و وزارتخانههای بازرگانی و صنایع و معادن نیز با هم اذعام شوند.
قانون برنامه پنجم، دولت را مکلف کرده که تعداد وزارتخانهها را حداکثر تا پایان سال دوم برنامه از 21 وزارتخانه به 17 کاهش دهد که البته مجلسیها اواخر سال گذشته با تصویب وزارتخانه جدید ورزش و جوانان تعداد وزارتخانههای موجود را به 22 افزایش دادند.
جام جم
1) رییس جمهوری در مراسم روز ارتش: قوای مسلح ایران ضامن صلح منطقه و جهان است
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841231833
رییس جمهوری با بیان اینکه امروز ارتش ایران مردمیترین، مقتدرترین و عزیزترین ارتش دنیاست، گفت: «قوای مسلح ایران ضامن امنیت و صلح همه ملتهای منطقه و جهان است.»
2) واکنش مهمانپرست به بیانیه شورای همکاری خلیج فارس
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100841274762
سخنگوی وزارت امور خارجه ادعاهای تکراری و اتهامات کذب علیه جمهوری اسلامی ایران در بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس را مردود و بیاساس دانسته و آن را اقدامی در جهت انحراف افکار عمومی جامعه بینالمللی از اقدامات نظامیگرایانه و بحرانساز برخی کشورهای منطقه توصیف کرد.
دنیای اقتصاد
1) دستور مستقیم رییس جمهوری برای بررسی قبوض گاز
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=250026
محمود احمدینژاد رییس جمهوری اخیرن برای بررسی افزایش بهای گاز مصرفی و قبوض آن مستقیمن دستور صادر کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، پس از اینکه یارانه گاز مصرفی در کشور به صورت هدفمند درآمد، قبوض جدید گاز افزایشی ناگهانی داشت که این امر باعث اعتراض برخی مردم و حتا بازبینی قبوض توسط شرکتهای گاز شد. در همین راستا مسوولان شرکت گاز در تلاش بودند که برای حل مشکل راهکاری بیابند، تا اینکه اخیرن محمد رویانیان رییس ستاد حملونقل و سوخت کشور به استان مرکزی و شهرستان ساوه برای افتتاح برخی پروژههای عمرانی سفر کرد.
2) نوسان طلا در بازار جهانی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=249998
دیروز همزمان با گسترش حباب در بازار سکه تهران که باعث شد برخی منابع خبری از نایاب شدن سکه خبر بدهند، بازار جهانی طلا نوسانات شدیدی را تجربه کرد. براساس این گزارش، قیمت جهانی طلا دیروز برای اولین بار تا مرز 1500 دلار پر کشید، اما پس از آن با نوسانات شدیدی پس از بازگشت به قیمت سابق در بین این دو نقطه قیمتی رفتوآمد کرد. در بازار تهران، دیروز قیمت ربع سکه به 153 هزار تومان، نیم سکه به 225 هزار تومان و سکه تمام نیز به 437 هزار تومان افزایش یافت.
خبر / رادیو کوچه
از روز دوشنبه، فعالان سیاسی در سوریه اعلام کردند هزاران معترض حکومت بشار اسد در میدان اصلی سومین شهر بزرگ این کشور تجمع کردهاند. بر اساس گزارش خبرگزاریهای خارجی معترضان ضددولتی در این میدان تحصن کردهاند.
به گزارش الجزیره، پیشتر مراسم تشییع کشتهشدگان درگیریهای روز یکشنبه که در آن تظاهرکنندگان خواهان کنارهگیری بشار اسد، رییس جمهور سوریه شدند برگزار شد.
وزارت کشور سوریه معترضان را اعضای گروههای سلفی خوانده و هشدار داده است که این درگیریها به شورش مسلحانه میانجامد.
روز یکشنبه هشت تن در اثر شلیک سربازان سوریه بهسوی تظاهرکنندگان کشته شدند.

این تظاهرات در اعتراض به کشتهشدن رییس یکی از قبایل محلی که در بازداشت بود، انجام شد.
مخالفین میگویند که مرکز شهر را تا زمانی که مطالبات سیاسی آنها برآورده نشود در اشغال خود نگه میدارند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یکی از معترضان اظهار داشت که بیش از 20 هزار نفر در این میدان که توسط تظاهرکنندگان به تحریر (میدان معروف مصر) تغییر نام پیدا کرده تحصن کردند.
وزارت کشور سوریه طی بیانیهای شرکتکنندگان در اعتراضات اخیر را «گروههای مسلح وابسته به سلفیها» خوانده است.
بیشتر بخوانید:
«چند کشته و مجروح در غرب سوریه»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، محمد اولیاییفرد، حقوقدان، وکیل پایه یک دادگستری، و مشاور حقوقی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی پس از تحمل دوره یک ساله حبس خود از زندان اوین آزاد شده است.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، محمد اولیاییفرد عضو شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران پیش از این وکالت بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی از جمله، حشمتاله طبرزدی، بهروز جاویدتهرانی، مهدیه گلرو، شبنم مددزاده، پیمان عارف، مجید دری، ابوالفضل عابدینی، کوروش زعیم و همچنین بسیاری از کودکان محکوم به اعدام را بر عهده داشت.
آقای اولیاییفرد یازدهم اردیبهشت ماه سال گذشته و پس از جلسهای که با ریاست دادگاه انقلاب تهران در دفتر وی داشت، در راهروی دادگاه انقلاب تهران، به بهانه گذراندن محکومیت یک سالهاش به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت شد.
وی علیرغم وضعیت نامساعد جسمانی، بنا بر نظر مسوولان امنیتی و قضایی و بدون امکان استفاده از مرخصی دوران حبس یک ساله خود را در زندان اوین سپری کرده و روز بیست و نهم فروردین ماه از زندان آزاد شد.
بیشتر بخوانید:
«وضعیت نامناسب جسمانی اولیاییفرد وکیل زندانی»
خبر / رادیو کوچه
شیرین عبادی برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، به سازمان ملل متحد گزارش داده است که تظاهرات مسالمتآمیز گروهی از عربهای اهوازی در استان خوزستان، در جنوب غربی ایران از سوی نیروهای دولتی «به شدت سرکوب شده است.»
خانم عبادی به عنوان رییس کانون مدافعان حقوق بشر این موضوع را طی نامهای به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده است.
تظاهرات عربهای اهوازی در روز ۲۶ فروردین ماه صورت گرفته بود اما بر اساس گزارش خانم عبادی تا چند روز درگیریهای کوچک و پراکندهای در اهواز ادامه داشته است و در جریان آن، بیش از ۱۲ تن کشته، ۲۰ نفر زخمی و دهها نفر بازداشت شدهاند.
خانم عبادی در این نامه نوشته است که از بازداشتشدگان هیچ اطلاعی در دست نیست و «ماموران امنیتی خانواده و بستگان کشتهشدگان را با تهدید مجبور به سکوت کرده و چند نفر از آنان را که با رسانههای عربزبان مصاحبه کردند، دستگیر کردهاند.»
او در نامهاش خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر یادآوری کرده است که «ایرانیان عربزبان ساکن استان خوزستان طی ۳۲ سال عمر جمهوری اسلامی از تبعیضهای ناروا رنج بردهاند و در شرایط نامساعدی به سر میبرند.»
خانم عبادی در این نامه به سازمان ملل هشدار داده است که احتمال بروز یک نا آرامی گسترده در این منطقه از ایران وجود دارد.
به گزارش فارس و به نقل از مقامهای انتظامی استان خوزستان از کشتهشدن تنها یک نفر و زخمی شدن یک شهروند خوزستانی خبر داده بود.
احمد ناصری، فرمانده انتظامی شادگان در استان خوزستان، این دو نفر را «شرور مسلح» توصیف کرده است.
بیشتر بخوانید:
«درگیریهای شدید در اهواز با ماموران امنیتی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر