

علیرضا حسنی در یک روز بارانی شدید، ۱۲ بار به کوه گراوس صعود کرد
اولین ساعات روز یکشنبه پیش از این که کوهنوردان ایرانی تبار پا به اولین پلههای گراوس مانتن برای شروع صعود خود بگذارند، رگبار باران با دانههای درشت و بیامان، نقش گامهایش را بر روی پلههای چوبی، سنگ و خاک باقی میگذاشت. مسیل آب چون آبشاری به سمت دامنهی کوه فرو میریخت.
در تمام روز بارانی، کوهنوردان مصمم ما، در اقدامی کم نظیر، تصمیم به صعود مکرر گرفته بودند تا هرچند بار میتوانند، این حرکت بشر دوستانه را به منظور کمک به بیمارستان کودکان بریتیشکلمبیا، به پایان ببرند.

علیرضا حسنی (آلکس) ۱۲ بار، داریوش یوسفی و ایدار هر یک (۱۰ بار) و خانم سارا ۷ بار مسیر گراوس را پیمودند تا پس از رسیدن به بالای کوه با دستگاه برقی گاندولو خود را به پائین گراوس برسانند و در طی زمان کمتر از ۱5 دقیقه لباس عوض کنند و آبی بیاشامند و احیاناً ساندویجی سق بزنند تا مقداری از انرژی مصرف شده را تأمین کنند.

داریوش یوسفی در یک روز بارانی ۱۰ بار به گراوس مانتن صعود کرد
برای پی بردن به ماهیت این حرکت انسانی، اطلاعات زیر میتواند به ما کمک کند تا ارزش کار این داوطلبان صعود را بهتر درک کنیم.
طول مسیر پلهها به بالای گراوس مانتن نزدیک به ۳ متر است. پیمودن ۱۲ بار یعنی چیزی حدود ۳۶ کیلومتر و ارتفاع ۸۳۵ متر که ۱۲ بار این ارتفاع را صعود کردن حاصل ضربی معادل دههزار و دویست و سیشش متر بدست میآید. گراوس مانتن ۲۸۴۰ پله دارد که پیمودن ۱۲ بار چیزی معادل ۳۴۰۸۰ پله میشود. گراوس با شیب ۴/۲۹ درصد با ارتفاع ۲۷۵ متر از سطح دریا شروع میشود و حداکثر به ارتفاع ۱۱۲۸ متر تا سطح دریا میرسد.

چنین مختصات و مشخصاتی در یک روز بارانی شدید کار سترگی است و اهداف بشردوستانهی آن به خاطر حمایت از بیمارستان کودکان بریتیشکلمبیا ستودنی است.
تلاش دوستان کوهنورد ایرانیتبار، علیرضا حسنی و داریوش یوسفی و هم چنین خانم سارا و آقای ایدار از دیگر تبارهای کانادایی را ارج میگذاریم.

شهرگان: این هفته تازهترین نشست رهبران کشورهای گروه ۲۰ در شهر ساحلی سان حوزه دلکابو در مکزیک جریان داشت. اما برای مردم یونان که با فقر و بیکاری و کاهش بیوقفهٔ بودجههای خدمات اجتماعی همگانی دست به گریباناند، و نیز اسپانیاییهایی که با بیکاری فزاینده و نرخهای بهرهٔ بانکی نفسگیر تحمیل شده توسط نهادهای مالی بینالمللی دست و پنجه نرم میکنند، پیام این نشست چیزی نبود جز ریاضت و ریاضت و ریاضت! آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، با ظاهرسازی و به قول معروف با بزک کردن حرفهایش، و اشاره به ضرورت پیگیری بهاصطلاح «سیاستهای توسعهمحور»، همچنان بر خواست آلمان مبنی بر سختگیری اقتصادی و کاهش همهجانبهٔ بودجههای خدمات عمومی در همهجا تأکید داشت، و دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا نیز همچنان بر خواست این کشور از دولت عضو منطقهٔ یورو برای گام برداشتن در راه تشکیل یک اتحاد مالی و پولی (بانکی) اصرار داشت. اما در گفتگوهای سران کشورهای گروه ۲۰، انگار که همه بیشتر به دنبال این بودند که تقصیرها را به گردن یکدیگر بیندازند و یکدیگر را سرزنش کنند، تا اینکه در پی رفع بحران باشند (البته اگر بخواهند و بتوانند).
استیفن هارپر نخست وزیر کانادا از رهبران کشورهای منطقهٔ یورو خواست که برای حل بحران، دست به دگرگونیهای ساختاری در کشورهایشان بزنند. این حرف هارپر موجب برافروختگی و واکنش شدید خوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اروپا (قوهٔ مجریهٔ اتحادیهٔ اروپا) شد؛ او گفت: «ما به این نشست نیامدهایم که به ما درس دموکراسی یا مدیریت اقتصاد بدهند… سرچشمهٔ این بحران در اروپا نبود. این بحران از آمریکای شمالی سرچشمه گرفت و بخش بزرگی از بخش مالی ما هم به وسیلهٔ- چطور بگویم- شیوههای نامتعارف برخی از بخشهای بازار مالی آلوده شد.»
در این میان، پاسکال لامی، رئیس سازمان تجارت جهانی دربارهٔ سرایت بحران از منطقهٔ یورو هشدار داد و گفت که این بحران موجب بهکارگیری یک رشته اقدامهای حمایتگرایانه شده است که نهتنها در تجارت آزاد اختلال به وجود آورده است، بلکه آن را معکوس کرده است. این موضع آقای لامی واکنشی بود به سخنان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، که خواهان تغییر قوانین مقررات تجارت به گونهیی بود که کشورهایی که در معرض بحران مالی قرار دارند، بتوانند اقدامهای حمایتی (از صنایع داخلی) را به کار گیرند. به گزارش خبرگزاریها، پوتین گفت: «زمان آن فرا رسیده است که دست از تظاهر کردن برداریم و به یک توافق واقعی در مورد میزان مجاز اقدامهای حمایتی دولتها برای تأمین امنیت اشتغال داخلی در دورههای بحران جهانی برسیم.»
صندوق بینالمللی پول نیز در همین فرصت اعلام کرد که علاوه بر ۴۳۰ میلیارد دلاری که در ماه آوریل به امر کمک به دولتهای در حال ورشکستگی اختصاص داده بود، ۴۵۵ میلیارد دلار دیگر نیز برای بحران کشورهای منطقهٔ یورو اختصاص خواهد داد. چین نیز پرداخت ۲۷ میلیارد دلار به صندوق را تقبل کرد، در حالی که گروه کشورهای موسوم به BRICS- شامل اقتصادهای نوظهور و بهسرعت رشدیابندهٔ برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی نیز تقبل کردند که در ازای اصلاح شیوهٔ رأیگیری در صندوق بینالمللی پول به طوری که آنها بتوانند نفوذ بیشتری در این نهاد مالی داشته باشند، هر کدام ۱۰ میلیارد دلار به صندوق بینالمللی پول واریز خواهند کرد.
شهرگان: سه شنبهٔ این هفته، کمیتهٔ روابط خارجی سنای آمریکا اعلام کرد که حتی پس از خروج برنامهریزی شدهٔ نیروهای نظامی آمریکا از عراق، ادامهٔ حضور ۱۳٫۵۰۰ نیروی نظامی در کویت جزو برنامهٔ دولت آمریکاست. این کمیته ضمن ارزیابی روابط آمریکا با شش کشور عضو «شورای همکاری خلیج»- یعنی عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، عمان و امارات متحد عربی- اعلام کرد که «ثبات خلیج فارس، که در بر دارندهٔ بیش از نیمی از ذخایر نفت و یک سوم ذخایر گاز طبیعی جهان است، برای اقتصاد جهان امری حیاتی است. اما در حال حاضر این منطقه با چالشهای سیاسی و امنیتی فراوانی روبروست؛ از برنامهٔ هستهیی ایران گرفته تا تروریسم و بحران سیاسی در بحرین.»

گفتنی است که در حال حاضر در حدود ۱۵٫۰۰۰ نیروی نظامی آمریکایی در کویت مستقرند که وظیفهٔ پشتیبانی لجیستیکی از نیروهای مستقر در عراق به عهدهٔ آنهاست. چندین عضو سنای آمریکا فشار زیادی آورده بودند که بخشی از نیروهای نظامی آمریکا در عراق باقی بمانند، اما به توافق نرسیدن در مورد اینکه آیا نیروهای نظامی آمریکا باید از مصونیت قانونی برخوردار باشند یا نه، این طرح را متوقف کرد. با شکست این طرح، اینک مقامهای آمریکایی از استقرار یک نیروی نظامی پرقدرت درست در آن سوی مرز عراق، یعنی در کشور کویت، صحبت میکنند. لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که او پیشبینی میکند پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، در حدود ۴۰٫۰۰۰ نیروهای نظامی همچنان در خاورمیانه باقی باشد.
یکی دیگر از موضوعهای مورد بحث کمیتهٔ روابط خارجی سنای آمریکا این بود که دولت آمریکا چگونه میتواند با استفاده از کمکهای مالی، تغییراتی را در خاورمیانه به پیش ببرد! یکی از نکات نگرانیآور در گزارش این کمیته این است که آمریکا «نباید در فسخ تضمینهای امنیتی یا قطع کمک در ارتباط با نقض حقوق بشر شتاب کند، بلکه پیش از اقدام به قطع این کمکها، باید منافع هر مورد را بهدقت بسنجد.»
شهروند تورنتو ـ فرح طاهری: چندی پیش دولت کانادا بخش صدور ویزای خود را در تهران تعطیل کرد و متقاضیان ویزا را به ترکیه رجوع داد. بهانهی این تعطیلی، صرفه جویی در هزینهها اعلام شد.
در سرشماری سال 2006، تعداد ایرانیان کانادا بیش از 120هزار تن عنوان شده، ضمن آنکه بیش از 50هزار تن فرمهای سرشماری را پر نکرده اند. از آن زمان هر ساله هزاران مهاجر ایرانی به این کشور وارد شده و میشود. بسته شدن بخش صدور ویزا، برای این افراد و خانوادههایشان مشکل بسیار بزرگی آفریده است. پدر و مادرهای پیر برای دیدن فرزندان و نوههایشان مجبورند سختی دو سفر را تحمل کنند، که همین امر موجب میشود از خیر دیدار بگذرند و رنج دوری را جایگزینش کنند.

پس از بسته شدن بخش صدور ویزا، نهادها، سازمانها، هنرمندان و رسانه های جامعهی ایرانی هر یک به طریقی نسبت به آن واکنش نشان دادند.
کنگره ایرانیان کانادا که یکی از اهداف اصلی خود را حفظ منافع ایرانی ـ کاناداییها قرار داده است، در این رابطه در تاریخ 8 می 2012 نامه ای به وزیر شهروندی و مهاجرت نوشت و تأثیرات مخرب این تعطیلی را بر جامعهی ایرانی کانادا برشمرد.
کنگره همچنین یک میزگرد هم با گروه های مختلف جامعه ایرانی برگزار کرد تا نظراتشان را در این خصوص بشنود تا گامهای بعدی را آگاهانه بردارد. حاصل این اقدامات کارزاری ست که برای اعتراض به بسته شدن بخش ویزای سفارت کانادا در تهران به راه انداخته است.
شهروند در گفت وگوی تلفنی از کاوه شهروز، نایب رئیس کنگره ایرانیان کانادا از اهمیت این کارزار پرسید. شهروز گفت: این اولین بار است که به عنوان یک کامیونیتی میتوانیم قدرت سیاسی خود را نشان دهیم تا بتوانیم به سیاستمداران کانادا بگوییم ما کامیونیتی تحصیلکرده، قوی، موفق و پولداری هستیم و با مسائل سیاسی کانادا درگیر هستیم و توجه میکنیم کدام حزبها به مسائل کامیونیتی ما توجه میکنند.
کاوه شهروز افزود: از اعضای جامعهی ایرانی کانادا انتظار دارم یاری کنند و با ارسال نامهی اعتراضی به وزارت شهروندی و مهاجرت، نشان دهند که تعداد زیادی مخالف بسته شدن بخش صدور ویزا در تهران هستند.
برای ارسال اعتراض دو راه وجود دارد. اگر از طریق اینترنت میخواهید اقدام کنید، به سایت کنگره ایرانیان کانادا بروید.
(http://iccongress.ca) این متن روی وب سایت کنگره است. آن را کپی کرده اسمتان را تایپ کنید و به آدرس ایمیل وزیر شهروندی، مهاجرت و چندفرهنگی، آقای جیسون کنی، ارسال کنید.
jason.kenney@parl.gc.ca
نایب رئیس کنگره ایرانیان کانادا میگوید: کسانی که با ایمیل نامه خود را ارسال میکنند، لطفا یک کپی نیز به آی سی سی بزنند تا ما آمار افراد را داشته باشیم برای پیگیریهای بعدی که وقتی صحبت میکنیم بدانیم تا چه حد حمایت جامعهی ایرانی را در کنار خود داریم.
کاوه شهروز در پایان میافزاید: این کارزار از اولین مسائلی ست که بعد سیاسی ندارد و افراد با هرگونه دید سیاسی در آن سهیم اند. باید به دولت کانادا گفت که این مسئله روی مردم ایران اثر منفی میگذارد و هیچگونه اثر منفی روی دولت ایران ندارد.
ایرانیان ساکن کانادا، در هر جا که هستید، ونکوور، مونترال، هلیفکس، کلگری، اتاوا، تورنتو و دیگر شهرهای کوچک و بزرگ، همهی شما میتوانید مشارکت داشته باشید و صدای اعتراض خود را به گوش اتاوا برسانید. اگر فردی از یک خانواده اقدام کرد، تصور نکنید که از طرف همهی افراد خانواده اقدام کرده، بلکه تک تک اعضا برای پرشمار شدن نامهها نیاز است که اعتراضشان را ارسال کنند.
به امید شنیدن رقمی از نامه های ارسالی، به طوری که خودمان هم باورمان نشود.
خبر اجرای حکم به خانوادهها توسط وزارت اطلاعات
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ـ یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که چهار زندانی سیاسی عرب به نامهای طه (علی) حیدریان ۲۸ ساله و متاهل و ساکن شهرک ملاشیه، ناصر (عبدالرحمان) حیدریان ۲۱ ساله، متاهل و ساکن شهرک ملاشیه، عباس (جاسم) حیدریان ۲۴ ساله، متاهل و ساکن شهر ملاشیه، هر سه برادر و فرزند رحیم (طعمه) و علی شریفی (نعامی) فرزند غازی، ۲۵ ساله و مجرد به صورت مخفیانه در مکانی نامعلوم اعدام شده و روز دوشنبه ۲۹ خردادماه طی یک تماس تلفنی ستاد خبر اداره اطلاعات شهر اهواز با خانواده این زندانیان سیاسی خبر اجرای حکم اعدام را به آنها اطلاع داده است.
این منبع محلی در خصوص نحوه بازداشت و دادگاهی این زندانیان سیاسی به کمپین گفت : «بعد از بازداشت عباس حیدری فرزند عبدالحسین ۲۶ ساله مجرد در تاریخ ۲۹ فروردین ماه سال ۹۰ (پسر عمه سه برادر اعدام شده)، این چهار زندانی سیاسی به همراه یک نفر دیگر به نام امیر معاوی ۲۴ ساله و مجرد در تاریخ ۳۱ فرودین ماه سال ۹۰ بعد از برگزاری تظاهراتی در شهرک ملاشیه در اروند کنار از توابع آبادان بازداشت و به بازداشتگاه ستاد خبر اداره اطلاعات شهر اهواز در فلکه چهار شیر منتقل شده و به مدت نزدیک به ۸ ماه در این بازداشتگاه توسط ماموران اداره اطلاعات اهواز برای گرفتن اعتراف مورد شکنجه روحی و فیزیکی قرار گرفته بودند.»
این منبع محلی که خود چند روز با یکی از این زندانیان در سلولهای اداره اطلاعات همبندی بوده است در خصوص نحوه شکنجه این افراد مدعی شد : «در زمان نگهداری این افراد در سلولهای انفرادی به آنها پابند زده شده بود و برای روزهای متوالی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، شلنگ فشار قوی آب در دهانشان گذاشتند، آنها را به تخت بستند و با تسمه به کف پاهایشان شلاق زدند.»
این زندانیان بعد از انتقال به زندان کارون اهواز به بند مشهور به » بند سبز «منتقل شده و تا زمان اجرای جکم نیز در این بند نگهداری شدند. دادگاهی این افراد به اتهام محاربه و قتل یکی از ماموران پلیس در شعبه چهار دادگاه انقلاب شهر اهواز به ریاست قاضی مرتضی کیاستی برگزار و در تاریخ ۲۷ اسفندماه سال گذشته برای طه، ناصر و عباس حیدریان به همراه علی شریفی به اتهام محاربه و قتل مامور پلیس حکم اعدام صادر و برای امیر معاوی نیز حکم ۳۸ سال حبس و تبعید به زندان ساری و عباس حیدری ۱۸ سال حبس و تبعید به زندان ساری صادر شده و به آنها در زندان ابلاغ شد. بعد از اعتراض این زندانیان سیاسی به احکام صادر شده، پرونده جهت تجدید نظر خواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد که نهایتا بعد از تائید از سوی یکی از شعبات دیوان برای اجرای حکم به بخش اجرای احکام زندان کارون ارسال شده بود.
این همبندسابق یکی از افراد اعدام شده که از نزدیک تحولات این پرونده را دنبال میکند به کمپین گفت: «روز شنبه ۲۰ خردادماه این چهار زندانی سیاسی محکوم به اعدام به مکان نامعلومی منتقل شدند و بعدا روز دوشنبه ۲۹ خردادماه خانواده آنها طی تماس تلفنی از ستاد خبری اداره اطلاعات شهر اهواز در جریان اجرای حکم اعدام فرزندانشان قرار گرفتهاند.»
۴۰ نويسنده اتريشی با امضای فراخوانی همبستگی خود را با شاهين نجفی، خواننده رپ ايرانی اعلام کردند. آنها خواستار لغو فتوای قتل نجفی شده و هدف خود را تأکيد بر ضرورت حفاظت از حقوق بنيادين بشر در اروپا ناميدند.
الفريده يلينک، رماننويس و برنده جايزه نوبل ادبی از امضاکنندگان اين فراخوان است. همچنين روبرت مناسه، مارلنه اشتروويتس، کاترين روگلا و آرنو گايگر نيز به امضاکنندگان تعلق دارند.
گرهارد روئيس، نويسنده اتريشی و متبکر فراخوان حمايت از شاهين نجفی روز پنجشنبه (اول تير/ ۲۱ ژوئن) در اين باره به خبرگزاری آلمان گفته است: «از زمان سلمان رشدی ما با تأثيرات عظيم فتوا آشنا شدهايم.»
سلمان رشدی، نويسنده هندیتبار بريتانيايی در پی نوشتن کتاب “آيات شيطانی” که منجر به صدور فتوای قتل او توسط آيتالله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران شد سالها به زندگی مخفيانه روی آورد و در انظار ظاهر نشد.

زندگی مخفيانه نجفی
شاهين نجفی، خواننده مقيم آلمان که در پی خواندن ترانه”نقی” با فتوای آيتالله صافی گلپايگانی روبرو شد اينک در آلمان به صورت مخفيانه زندگی میکند. آيتالله صافی گلپايگانی برای “جسارتکنندگان به امام نقی” حکم ارتداد صادر کرده بود.
هر چند که ترانه نجفی حدود دو هفته پس از فتوای آيتالله گلپايگانی منتشر شد اما گروهی از “افسران جنگ نرم” و فعالان حزباللهی با استناد به اين فتوا خواستار قتل اين خواننده رپ شدند.
سايتهای نزديک به دستگاههای حکومتی ايران نيز ترانه “نقی” را از مصاديق روشن “ارتداد” تلقی کرده و گروهی از روحانيون، از جمله جعفر سبحانی تبريزی، لطفالله صافی تبريزی، محمدعلی علوی گرگانی، ناصر مکارم شيرازی، مسلم ملکوتی و حسين نوری همدانی حکم “ارتداد” او را صادر کردند.
ضرورت حفاظت از موازين حقوق بشر
امضاکنندگان فراخوان حمايت از نجفی میگويند، قصدشان “هشدار به سياست در اتحاديه اروپا و تأکيد بر ضرورت حفاظت از حقوق اساسی بشر” است. گرهارد روئيس خواستار لغو “فراخوان به قتل” شاهين نجفی شده است.
در فراخوان آمده است، خواننده ايرانی که زير حمايت پليس زندگی میکند بايد از تهديد قتل خود “بيشتر از اسلامگرايان تندرويی بترسد که در سالهای اخير از جمله در آلمان و اتريش فعال بودهاند و به صورت ناشناس خود را در فضای مجازی به عنوان مجری احکام معرفی کردهاند.”
در اين فراخوان آمده است: «ما از حق شاهين نجفی برای بيان عقايد خود در ملاء عام و آزادی او در اجرای فعاليتهای هنریاش در هر زمان و هر کجا حمايت خواهيم کرد.»
حدود يک هفته پيش ۵۰ هنرمند آلمانی نيز فراخوانی در همبستگی با شاهين نجفی امضا کرده و از سياستمداران و اذهان عمومی خواستند، از اين خواننده حمايت کنند. آنها در اين فراخوان که در سايت “آکادمی برای هنر” منتشر شد شجاعت نجفی را ستوده و نوشتند که “هنر هرگز نبايد مرعوب شود.”
از مبتکران اين فراخوان کلاوس اشتک، رئيس آکادمی هنر بود و چهرههايی معتبری از جمله گونترگراس، نويسنده سرشناس آلمانی، فولکر شلندورف، کارگردان و اودو ليندبرگ، خواننده بنام راک آلمان از ديگر امضا کنندگان اين فراخوان بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر