هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/16/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

فرشاد قربانپور، سعید متین پور، سعید جلالی فر، جواد علیخانی و آرش سقر در سلول های انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زدند.

به گزارش خبرنگار کلمه، به دنبال حمله گارد ضد شورش زندان اوین به بند ٣۵٠ و بر هم زدن مراسم بزرگداشت شهادت هدی صابر و انتقال فرشاد قربانپور، سعید متین پور، سعید جلالی فر، جواد علیخانی و آرش سقر به سلول های انفرادی زندان اوین، این زندانیان دربند ٢۴٠ دست به اعتصاب غذا زدند.

کلمه پیش از این گزارش داده بود که عصر روز دوشنبه ٢٢خرداد، زندانیان بند ٣۵٠ در حین برگزاری مراسم سالگرد شهادت هدی صابر بودند با هجوم گارد ویژه مواجه شدند.

این مراسم که از سوی زندانیانی که در اعتراض به کشته شدن همبندی شان روزه سیاسی گرفته بودند تدارک دیده شده بود در حین برگزاری با قطع برق توسط ماموران امنیتی ناتمام ماند و سپس بیش از ۵٠ نفر نیروی گارد ویژه وارد بند شدند.

در این حمله بهمن احمدی امویی، سعید جلالی فر، فرشاد قربان پور، آرش سقر، سعید متین پور و جواد علیخانی بوسیله گارد ویژه به سلول انفرادی منتقل شدند.

زندانیان در پاسخ به این یورش شعار “یا حسین میرحسین” و “مرگ بر دیکتاتور” سر می دادند.

یک روز پس از این اتفاق بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار محبوس دربند ۳۵۰ اوین نیمه شب به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

بر اساس این گزارش این روزنامه نگار زندانی که با دمپایی، زیر پیراهنی و پیژامه و دستنبد و پابند منتقل شده، به هنگام ورود توسط ماموران با توهین و بی احترامی، برهنه و تفتیش شده است.

بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

بر اساس این گزارش دادستان تهران دستور حمله به زندانیان را صادر کرده بود. او پیش از این نیز برخورد با زندانیان و ایجاد محدودیت پیش روی آنها را همواره در دستور کار داشته است.

همچنین روز ۲۲ خرداد نیز ده ها زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در سومین سالروز کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و در اولین سالگرد شهادت هدی صابر، به عنوان اعتراض از حضور در سالن ملاقات خودداری کردند.

در این «اعتصاب ملاقات» که در سومین سالروز انتخابات دهم ریاست جمهوری انجام شد، زندانیان در اعتراض به افزایش محدودیت ها و اعمال فشارهای روانی از سوی دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی بر زندانیان، از ملاقات با خانواده خویش سر باز زدند.

زندانیان اعتصاب کننده، به خصوص به این موضوع اعتراض داشته اند که دوشنبه هفته قبل و در روز پدر، به بهانه تعطیلی امکان ملاقات از آنها سلب شده است و مسئولان زندان حتی به زندانیان اجازه تماس تلفنی با خانواده هم نداده اند.

به گفته منابع نزدیک به زندانیان سیاسی، زندانیان همچنین با توجه به سالگرد درگذشت هدی صابر، به عدم رسیدگی به پرونده مرگ این همبند سابق خود نیز اعتراض داشته اند.

زندانیان بند ۳۵۰ اوین که همگی زندانیان سیاسی و امنیتی هستند، از بسیاری از حقوق قانونی خود از جمله حق تماس تلفنی، ملاقات منظم و برخورداری از مرخصی قانونی محروم اند.

تلفن های این بند از بیش از دو سال قبل قطع است و تعدادی از زندانیان این بند که غالب آنها متهمان پس از انتخابات ۸۸ هستند و در دادگاههای ناعادلانه سه سال اخیر به حبس محکوم شده اند، از زمان بازداشت تاکنون به مرخصی نیامده و تعدادی دیگر در سه سال اخیر تنها چند روز از مرخصی بهره مند شده اند.


 


 

مادر علیرضا صبوری، جوان ۲۲ ساله ای که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ با اصابت گلوله به سرش زخمی شده بود، اینک سکوتش را شکست و از چگونگی زخمی شدن فرزندش در راهپیمایی ۲۵ خرداد، تا چگونه جان باختن او سخن گفت.

به گزارش سرخسبز، مادر علیرضا صبوری طی یک گفتگوی تلفنی از ایران می گوید: ما اینجا در آب و آتش زندگی می کنیم. پسرم خیلی مظلوم بود...در روز راهپیمایی وقتی در خیابان زخمی ها را دید، شال دور گردن خودش را را بست به پای یکی از زخمی ها که افتاده بود گوشه ی خیابان و ناله می کرد، اما وقتی دستش را بالا برد و به دوستش گفت بیا، گلوله ای به پیشانی اش شلیک شد. 

اوی می گوید که بر اساس گفته های پزشکان، ۳۶ ضربه باتوم به علیرضا زده بودند و زمانی که علیرضا به بیمارستان منتقل شده بود، تمام لباس هایش خونین و به بدن او چسبیده بود.

علیرضا صبوری بعد از مجروح شدن به مدت ۴۵ روز گم شده بود پس از آنکه خانواده اش موفق به جراحی او در ایران شدند به ناگزیر کشور را ترک کرد و مدت یک سال با مادرش در ترکیه زندگی کرد که پس از علیرضا صبوری به آمریکا پناهنده شد اما پس از هشت ماه آنجا در تنهایی جانش را از دست داد و سرانجام پیکرش در آلمان و در شهری که بستگان دیگرش آنجا حضور داشتند به خاک سپرده شد. 

علیرضا صبوری میاندهی یکی از آن معترضان راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ بود که حوالی میدان آزادی، روبه روی پایگاه گردان ۱۱۷ عاشورا، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سرانجام پس از دریافت پناهندگی از آمریکا در آبان ماه ۱۳۹۰ در شهر بوستن در گذشت. 

پیش از این یک بار نازآفرین صبوری خواهر علیرضا صبوری در گفتگویی گفته بود: « برادرم مثل خیلی از جوانان دیگر از نابسامانی های جامعه رنج می برد برای همین به خیابان رفت تا اعتراض کند، اما دو سال دربه دری و بیماری و زجر و بدبختی کشید و در نهایت شهید شد.» 

مادر علیرضا صبوری در گفتگویی تلفنی با سرخ سبز، سکوت هفت ماهه ی خود را شکست حکایت دردناک زندگی یک جوان معترض ایرانی را از زمانی که زخمی شد تا زمانی که جان باخت، باز گو کرد و در این گفتگو در مورد وضعیت دشوار زندگی یک جوان زخمی در فضای امنیتی داخل ایران نیز پرده برداشت. 


 


سید ضیا خلیلی

انجمن حجتییه از قبل از انقلاب 57 تا پس از آن همواره به‌عنوان یک تفکر تندرو مذهبی نه تنها باعث نگرانی اداره‌کنندگان جامعه که مایه نگرانی علمای مذهبی هم بوده است.
پس از انقلاب با وجود رهبری کاریزماتیکی چون آیت الله خمینی این تفکر کمتر مجال حضور و خودنمایی در سطح جامعه را یافت.  اما پس از ایشان و با به وجود  آمدن یک خلاء نامرئی در قدرت اداره کننده کشور بهترین فضا برای رشد این تفکر به وجود آمد. جمهوری نو پای اسلامی هنوز در حال تمرین چگونگی اجرا و عمل به جمهوری اسلامی و پیوند جمهوریت و اسلامیت نظام بود و هنوز اداره امور اصلی کشور بنا بر تصمیم شخص اول مملکت انجام می‌شد که این خلاء به وجود آمد و حذف وسیع فعالان درون نظام از جناح چپ شروع شد.
تا قبل از این روحانیونی چون جنتی، یزدی، مصباح و ... از آنچنان قدرتی برخوردار نبودند که بتوانند نقشی اساسی در اداره امور کشور بازی کنند، اما به وجود آمدن این فضای خالی امکان رشد سریع را برای این گروه از روحانیون فراهم آورد.
آنچه انجمن حجتیه بطور دقیق هدف قرار داد استقلال مرجعیت شیعه به بهانه عدم دخالت مراجع شیعه در امور سیاسی و نظارت بر عملکرد سیاسیون بود. فضایی که موجب شد مرجعیت نتواند نظر مستقل خود را اعلام کند. بطوری که امروز می‌بینیم  بسیاری از علمای مستقل از ترس بدنام شدن سکوت را به سخن گفتن ترجیح می‌دهند چه رسد به اعتراض. چون خود ایشان بهتر می‌دانند که این تفکر (حجتیه) مبای تفکرش بر حذف است. حال به هر طریق ممکن که همین نوع نگرش در چند سال گذشته منجر به بروز بزرگترین بی‌اخلاقی‌ها در سطح جامعه شد. رفتارها و گفتارهائی که  تمام ساختار اخلاقی جامعه را زیر سوال برده است و هیچ مرزبندی را در این چهارچوب بی‌نصیب نگذاشته است.
در همین تفکر است که هدف هر وسیله‌ای را توجیح می‌کند. حتی رذیلانه ترین ابزار و کرداری که می‌توان متصور بود.  ]مراجعه شود به فتوای مصباح یزدی در مورد حلال بودن تجاوز به دختر و پسر اگر در راه حکومت اسلامی باشد و بندها و تبصره‌های آن سخنانی که فقط خواندن آن عرق شرم را بر پیشانی هر انسانی می‌نشاند[
باری، این خطری بود که سال‌ها جناح‌های مختلف حاضر در درون نظام یا آن را ندیدند یا نادیده گرفتند و یا ترجیح دادند با آن کنار بیایند.
به هر حال با به قدرت رسیدن احمدی نژاد این انجمن اولین فتح الفتوح خود را بدست آورد. رشد سریع و سرطانی این جناح و افراد وابسته به آن ماحصل همان خط و مشی انگ زدن، فحاشی، حذف و سیره نا میمون انجمن حجتیه است. نگاهی به خانه‌نشینی طیف وسیعی از علمای شیعه در ایران خود گویای بسیاری از این حرکات است.
همزمان با دولت تسخیر مجلس در دستور کار قرار گرفت. دست راست مصباح یعنی جنتی با حذف تمامی مدعیان راه را برای افرادی چون حسینیان، کوچک زاده، رسائی، آقاتهرانی و ... باز کرد. آری کوچک‌های دیروز امروز بر گرده بزرگان سوارند.
در این مقطع رادیکالیزه‌تر شدن دستگاه حاکمه شدت گرفت و پس از حذف اکثر اصلاح طلبان نوبت به تخریب و حذف درون جناحی شده بود. افرادی که تا دیروز جزو سران جناح اصول‌گرا به شمار می‌آمدند حالا خودشان به لبه تیغ تیز حذف رسیدند.
تاوان یک عمر مستی بی حساب / هوشیار در میان جمع مستان نشستن است
شاید بزرگترین حذف قبل از انتخابات 88 صورت گرفت. سرلیست این افراد ناطق‌نوری بود که با تخریب از سوی احمدی‌نژاد در مناظره تلوزیونی این استارت زده شد. نوبت پیاده شدن از قطار قدرت به اصول‌گرایان تند مزاج دیروز رسید. احمد توکلی، علی مطهری، باهنر، بادامچیان و ... ! لیستی که خود یک مقاله جدا را طلب می‌کند. اما هیچ‌کس تا چند سال پیش باور نمی‌کرد که حتی با به میدان آمدن شخصی چون مهدوی کنی هم نتوان این شکاف را پر کرد.
مصباح یزدی همه را یا ناکار کرد یا نا کارآمد. شخص مصباح یزدی به عنوان بزرگترین نماد انجمن حجتیه طی سال‌ها رخوت و خواب آلودگی سیاسیون و روشنفکران به صورت خزنده تمام کشور را به تسخیر درآورد. این نه سخن بیهوده است نه بزرگنمائی و سیاه نمائی. چشممان را که باز کنیم می‌بینیم از مجلس گرفته تا هیئت دولت و قوه قضائیه، حوزه‌های علمیه و سپاه پاسداران که شعبه میلیشای حجتیه شده و حتی بیت رهبری، همه و همه در راستای منویات ایشان حرکت می‌کنند!
در همین احوال از گوشه و کنار شنیده شد مصباح چشم به پست رهبری دارد. ولی به نظر آقای مصباح یزدی احتیاجی به پست رهبری ندارد، چون به مقامی بالاتر از رهبری می‌اندیشد: کنترل رهبری با استفاده از اهرم‌های قدرتی که دارد.
حجتیه از خواب گران متفکران  همه جناح ها و بخصوص جناح راست که طی این سال‌ها تمام توان خود را برای حذف اصلاح‌طلبان به کار بردند استفاده کرد و سوار بر موج ایجاد شده به ساحل امن رسید. این تفکر سیاه زیرک‌تر از آن بود که خود را تمام قد در معرض دید قرار دهد و ترجیح داد در سایه منتظر بماند و حال سرود پیروزی سر دهد.
آن سال‌ها که جناح اصلاحات مشغول به درگیری داخلی بود و روشنفکرانش در اندیشه عبور از آن و جناح راست هم همه فکر و ذکرش حذف اصلاح‌طلبان و دغدغه متفکرانشان نابود کردن اصلاحات، این تفکر شوم به همه در دل می‌خندید! بخصوص آنان‌که سوار بر مرکب تندروی راست‌گرا  سودای حکومت همیشگی را در سر می‌پروراندند.


 


شهرام رفیع زاده

"جنبش سبز" جنبشی اجتماعی- سیاسی است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 شکل گرفت.

عمیق تر شدن بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ناشی از عملکرد محمود احمدی نژاد و دولت نهم، حمایت مکررعلی خامنه ای از احمدی نژاد، تمرکز قدرت و ثروت در دست اقلیت حاکم و به ویژه گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران، تشدید سرکوب اکثریت از "جنبش سبک زندگی جوانان" تا "جنبش زنان"،"جنبش کارگران"،"جنبش فرهنگیان"،"جنبش دانشجویی"،و "جنبش روشنفکری" و حتی جنبش تهدیستان پس از سال 84،در کنار "مهندسی سه انتخابات در فاصله سال 82 تا 86" از سوی نهادهای انتصابی و پیامدهای منفی آن در هیات بحران های داخلی و خارجی،و همچنن سرکوب جنبش اصلاحی از جمله دلایلی بود که در بهار 88 اجماع عمومی پیرامون محورهایی چون "دموکراسی" و "حقوق بشر" شکل داد.

علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در شهریور 87 که درجریان هفته دولت طی دیدار با احمدی نژاد و اعضای دولتش گفت"تأكيد مي كنم. فكر نكنيد كه امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل كسى كه پنج سال ديگر بناست كار بكند، كار بكنيد؛ يعنى تصور كنيد كه اين يك سال به اضافه‏ چهار سال ديگر در يد مديريت شماست." او سپس یک ماه پیش از برگزاری انتخابات در جریان سفر به استان کردستان نیز بارها به حمایت از احمدی نژاد پرداخت.

حضور میرحسین موسوی که دو دهه پیش به دنبال اختلاف با علی خامنه ای از حاکمیت حذف شده بود و نیز مهدی کروبی که پس از انتخابات سال 84 به "تقلب در انتخابات" اعتراض کرده بود، جنبش فراگیر معترضان به "حاکمیت یکدست" را متشکل کرد و به حضور میدانی آن در روزهای منتهی به انتخابات منجر شد.

به این ترتیب با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 جنبشی فراگیر شکل گرفت که نخستین خواسته اش،عمومی ترین خواسته آن نیز بود؛ "جلوگیری از رسیدن دوباره احمدی نژاد به ریاست دولت" و"نه به رهبر جمهوری اسلامی".

میلیون ها ایرانی در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران در برنامه های انتخاباتی موسوی و کروبی شرکت کردند. زنجیره انسانی سبزها در تهران که مسالمت جویانه خواستار پایان دولت احمدی نژاد بودند با شعارهایی چون "احمدی رفت"،"دروغ ممنوع"،"ادب مرد به ز دولت اوست" بخشی از نمودهای جنبش سبز در روزهای پیش از انتخابات بود.

سرکوب چندوجهی جنبش سبز

مقام های حکومتی سرکوب جنبش سبز را از 22 خرداد 88 و پیش از شروع اعتراض به نتیجه اعلام شده انتخابات، آغاز کردند.آن ها طی سه سال گذشته کوشیده اند تا در سطوح مختلف جنبش سبز را سرکوب کنند.

ابتدا حاکمیت "جنبش سبز" را "انقلاب رنگی" توصیف کرد.اینکه آن ها در تفسیر جنبش سبز دچار خطا شدند، یا با هدف زمینه سازی برای سرکوب از چنین "توصیفی" استفاده کردند،آشکار نیست. یدالله جوانی رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران دوشنبه 18 خرداد 88 چند روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به استفاده هواداران میرحسین موسوی از "نمادهای سبز" گفت که این اقدام "اهدافی فراتر از ایجاد یک شور و نشاط انتخاباتی در جامعه و بین هواداران را دنبال می کند" و بلافاصله تهدید کرد که سپاه "هر حرکتی برای انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهد کرد."

این تهدید به سرعت عملی شد.ابتدا اس.ام.اس و سپس شبکه تلفن همراه را قطع کردند، شماری از سایت های اینترنتی نزدیک به موسوی و کروبی را با "حمله فیزیکی" و "بازداشت گردانندگان سایت ها" تعطیل کردند و شماری دیگر را با حمله سایبری و اختلال در اینترنت سراسری.سپس در آنچه به "کودتای انتخاباتی" شهرت یافت، ساعتی پیش از پایان رای گیری به ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی هجوم بردند.

سرکوب در زندان

سپاه پاسداران،وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با همکاری و هماهنگی قوه قضائیه صدها تن از فعالان سیاسی،اعضای ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی ،روزنامه نگاران،وکلا، فعالان جنبش های اجتماعی را در تهران و شهرستان ها بازداشت کردند. حمله به دفتر احزاب سیاسی اصلاح طلب، و بازداشت اغلب چهره های سیاسی اصلاح طلب براساس فهرست ها و احکام که پیش انتخابات صادر شده بود،بخش دیگری از این سرکوب بود.

به رغم چنین ضرباتی بر پیکر جنبش سبز، "نتیجه اعلام شده انتخابات" مورد پذیرش نه تنها اکثریت مردم قرار نگرفت که حتی آنچنان که اکنون آشکار شده برای بسیاری از مقام های حکومتی در رده های مختلف نیز قابل پذیرش نبود.

به کار گرفتن بازداشت شکنجه،صدور و اجرای احکام سنگین زندان علیه فعالان و چهره ها به عنوان بخشی از راهبرد سرکوب جنبش سبز طی سه سال گذشته همواره تداوم داشته و ده ها فعال سیاسی، وکیل،روزنامه نگار،دانشجو و هزاران تن از شرکت کنندگان در راهپیمایی های اعتراض آمیز بازداشت و زندانی شده اند. برخی از بازداشت شدگان اعدام شده یا در زندان ها کشته شدند.

کشتار خیابانی

راهپیمایی های خودجوش و مسالمت آمیز که از صبح 23 خرداد آغاز شد در 25 خرداد 88 به راهپیمایی چند میلیون نفری تهران منجر شد و به شهرهای بزرگ از جمله شیراز، مشهد، رشت ،اهواز، اصفهان، بندرعباس، بوشهر و دیگر شهرها نیز گسترش یافت.

شعار جنبش سبز در راهپیمایی 25 خرداد به "رای من کو؟" تبدیل شد که شعاری درون سیستمی به شمار می آمد، اما پاسخ حکومت به این شعار مسالمت آمیز، شلیک مستقیم گلوله به مردم در پایان راهپیمایی 25 خرداد از" پایگاه  117 ناحیه مقداد" بود که چندین کشته و مجروح برجا گذاشت.

جمعه 29 خرداد 88 علی خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در نماز به صراحت معترضان را به "کشتار و سرکوب" تهدید کرد. آنگاه سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات،بسیج و دیگر دستگاه های نظامی و امنیتی حکومت به بازداشت های فله ای، خشونت و کشتار وسیع مردم معترض در 30 خرداد 88 رو آوردند اما جنبش سبز با شعار "ما همه با هستیم" در خیابان حاضر شد و به اعتراض خود ادامه داد.

به رغم اوج گرفتن سرکوب و کشتار مردم معترض از سوی دستگاه های نظامی و امنیتی حکومت، جنبش سبز همچنان به مشی مسالمت آمیز خود ادامه داد و در مناسبت های مختلف چون 18 تیر 88، خطبه های اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه 26 تیر 88 ، روز قدس، 13 آبان چهره شهرها به ویژه تهران را همان گونه تغییر می داد که شعارهای تبلغاتی حکومتی را. شعار "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" نمونه ای از تغییر شعارهای ایدئولوژیک و تبلیغاتی حکومت به نفع جنبش سبز است.

شوک خونین

در ششم دی ماه 88 و "عاشورای خونین تهران"، جناح حاکم به سرکوب و کشتار گسترده خیابانی و ترور فعالان جنبش سبز دست زد.خودروهای نیروی انتظامی در تهران چند تن از هواداران جنبش سبز را آماج حمله قرار داد و کشتند.شماری از مردم معترض یا شلیک مستقیم ماموران کشته شدند.ماموران همچنین علی حبیبی موسوی،خواهرزاده میرحسین موسوی،را جلوی خانه اش ترور کردند.

سپس ماموران به خانه های فعالان اجتماعی،سیاسی،روزنامه نگاران هجوم برده و ده ها تن را بازداشت کردند. همزمان رسانه های حکومتی و به ویژه صدا و سیما با تبلیغات گسترده تلاش کردند از جنبش سبز تصویری "ضد مذهبی" از مردم معترض ارائه کنند و با "تحریک باورهای مذهبی" ، زمینه سرکوب گسترده جنبش سبز را فراهم کنند.

به رغم همه این سرکوب ها اما جنبش سبز نه تنها پس از آن در 22 بهمن سال 88  بلکه با تاخیری یک ساله در 25 بهمن 1389 نیز حضور خیابانیش را به نمایش گذاشت و با شعار"مبارک،بن علی،نوبتِ سیدعلی" این بار به صراحت علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را در کنار دیکتاتورهایی مصر و تونس قرار داد و خواهان برکناری او شد.

سرکوب شبکه های اجتماعی

دستگاه های حکومتی به رغم آنکه سرکوب نهادها و شبکه های جنبش سبز را به موازات سرکوب بدنه و چهره های جنبش سبز آغاز کردند اما از تابستان 88، ضربه به شبکه جنبش سبز یا هر نهاد همسو با جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشر را شدت دادند.

پلمپ دفتر کمیته پیگیری سرنوشت بازداشت شدگان و آسیب دیدگان پس از انتخابات و بازداشت اعضای آن، بازداشت اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، پلمپ انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، پلمب دفتر مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی، هجوم و بازداشت چندباره مادران عزادار در پارک لاله، اعلام انحلال احزاب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، و پلمپ و انحلال بسیاری از انجمن های دانشجویی،ان.جی.او ها و نهادهای صنفی تا اعلام"انحلال خانه سینما" همگی بخشی برنامه سرکوب جنبش سبز است.

محمدحسین صفارهرندی از نزدیکان علی خامنه ای و معاون فعلی فرمانده سپاه پاسداران در دی ماه 89 طی گفت و گویی با روزنامه جام جم، پروژه سرکوب "شبکه های جنبش سبز" را تائید کرد و گفت" شبكه فتنه مهم‌تر از سران فتنه است"،"ما بايد به دنبال شبكه اصلي مي‌رفتيم"، و اگر "به جاي تمركز روي مسير پيموده شده و شبكه‌سازي‌هاي انجام شده" فقط"به دنبال چهره‌ها مي‌رفتيم آن شبكه پنهان مي‌ماند."

علاوه بر شبکه های اجتماعی، شبکه های مجازی جنبش سبز نیز آماج حملات گسترده قرار گرفت. این سرکوب از فیلترینگ گسترده تا قطع و اختلال در اینترنت،اس.ام.اس و تلفن همراه، تلاش برای راه اندازی"اینترنت ملی" آغاز و تا بازداشت و محاکمه وبلاگ نویسان، شهروند-روزنامه نگاران،روزنامه نگاران،عکاسان خبری،نویسندگان سایت های اینترنتی و حتی طراحان سایت ها را دربر می گیرد.

بازداشت و حصر رهبران جنبش سبز

حصر و بازداشت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد،مهدی کروی و فاطمه کروبی اگرچه از 25 بهمن 89 به اجرا گذاشته شد، اما محدودیت های اعمال شده از سوی تیم های حفاظتی برای موسوی و کروبی از فردای 22 خرداد 88 آغاز شده بود. این محدودیت ها به شکل گام به گام و توام با حملات ماموران لباس شخصی به موسوی و کروبی طی 89 تشدید شد و در 25 بهمن به حصر و بازداشت رسید. به رغم آنکه فاطمه کروبی از حصر آزاد شد اما موسوی،رهنورد و مهدی کروبی از شانزده ماه پیش تاکنون در حصرو بازداشت به سر می برند.

صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه در بهمن 89 هرگونه برخورد با موسوی و کروبی را نیازمند دستور علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرده و گفته بود "این تصمیم تنها به من بستگی ندارد و تصمیم‌گیری در رابطه با این مطالب فراتر از قوه‌قضائیه است" و ""مصالح نظام وابستگی به ولی‌فقیه دارد."

احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که بخشی از اعتراضات متوجه عملکرد او در انتخابات بود در نماز جمعه 29 بهمن 89 هدف از حصر و بازداشت" رهبران جنبش سبز را "قطع ارتباط آن ها با مردم اعلام کرد و گفت"ارتباط اینها را به کلی از مردم قطع کند. در خانه آنها باید بسته شود، رفت و آمدهایشان محدود شود، نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند."

سرکوب با مهندسی اجتماعی

دستگاه های حکومتی همچنین سرکوب جنبش سبز از طریق مهندسی اجتماعی را به اجرا گذاشته اند. محدودیت های گسترده در دانشگاه ها، طرح خلوت سازی تهران و کلان شهرهای دیگر با عناوینی چون"دورکاری"،"انتقال کارمندان به شهرستان ها"، و تغییرات گسترده در آموزش و پرورش، تغییر در حوزه های علمیه بخشی از این پروژه های سرکوب است.

عباس کعبی عضو مجلس خبرگان و از روحانیان نزدیک به علی خامنه ای به صراحت وجود چنین پروژه ای را تائید کرده و گفته است"برای علاج بايد در دل آموزش و پرورش، يك آموزش و پرورش انقلابي ايجاد كنيم در دل دانشگاه، يك دانشگاه انقلابي ايجاد كنيم و در دل حوزه، يک حوزه انقلابي ايجاد كنيم."

به نظر می رسد راهبرد اصلی مقام های حکومتی برای سرکوب جنبش سبز و جنبش های اجتماعی دیگر طی چند سال اخیر "حذف طبقه متوسط" و سقوط اکثریت مردم  به زیر خط فقر است.

برجسته سازی و تحریک شکاف های درونی در میان طیف متنوع هواداران جنبش سبز از جمله شکاف های قومیتی،عقیدتی، جنسیتی،صنفی، و شکاف های تاریخی بخش دیگری از اقدامات حکومتی برای سرکوب جنبش سبز از طریق مهندسی اجتماعی است.

مقام ها و دستگاه های حکومتی به رغم سه سال سرکوب جنبش سبز، در چرخه سقوط گرفتار شده اند.آن ها مجبورند به هر مناسبتی هزاران مامور را به میادین شهرها روانه کنند.

نگهداری صدها زندانی سیاسی به بحران تازه ای برای حاکمان تبدیل شده است. آنها می دانند هزینه تداوم فضای امنیتی-نظامی و هزینه تولید وحشت و تداوم سرکوب جنبش سبز اگرچه از پول نفت و جان مردم پرداخت می شود، اما سنگین است.

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه چندی پیش با گذشت نزدیک بیه سه سال سرکوب بدنه جنبش سبز و گذشت یک سال از حصر و بازداشت موسوی و کروبی گفت"برخی می‌گویند چرا موسوی و کروبی را محاکمه نمی‌کنند، دلیلش این است که آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمی‌توانم اسم هواداران آنها را ببرم."


 


رئیس هیات ناظران سازمان ملل متحد در سوریه می گوید، ادامه فعالیت هیات ناظران "غیرممکن" شده است.

ژنرال رابرت مود گفته است که با شدت یافتن خشونت‌ها در ۱۰ روز گذشته، نیروهای دولتی و مخالفان بشار اسد تلفاتی را متحمل شده‌اند و فعالیت هیات ناظران سازمان ملل متحد هم غیرممکن شده است.

مود اضافه کرد که ناظران غیرمسلح سازمان ملل متحد که زیر نظر او فعالیت می‌کنند، با "خطر و تهدیداتی قابل توجه" روبه‌رو شده‌اند.

به گزارش بی بی سی، ژنرال مود امروز در کنفرانسی مطبوعاتی در دمشق گفت که هر دو طرف درگیر در سوریه به دنبال کسب موفقیت‌های نظامی هستند و خشونت ها افزایش یافته است.

افزایش دور تازه ای از خشونت ها درپی آن گزارش شده است که نیروهای ارتش رژیم اسد، دوباره مناطقی را که تحت کنترل مخالفان است، زیر آتش گرفته‌اند.

در حمله‌هایی که به دیرالزور، حلب و مناطق حومه‌ای دمشق انجام شد، دست‌کم ۸۴ نفر که ۴۸ نفرشان غیرنظامی بودند، کشته شده‌اند.

پیش از این ناظران سازمان ملل متحد که بر اثر خشونت ها در غرب سوریه از شهر حفه خارج شده بودند به این منطقه بازگشته و آثار حمله نیروهای رژیم به منطقه را مشاهده کرده اند.

ناظران روز سه شنبه درمیان نگرانی ها از کشتاری دیگر برای ورود به حفه تلاش کردند اما بعد از اینکه توسط جماعتی خشمگین دوره شدند و هدف شلیک گلوله قرار گرفتند مجبور به فرار شدند.

یک عکاس خبرگزاری رویترز که با کاروان سازمان ملل متحد همراه است شهر را متروکه با ساختمان هایی سوخته و مغازه هایی رها شده توصیف کرده است.

به نظر می رسد انفجارهایی نیز در حفه صورت گرفته چرا که به گفته عکاس خبرگزاری رویترز نشانه های بمباران سنگین در این شهر به چشم می خورد.

برخی از ساختمان های سوخته شهر دفاتر دولتی بوده اند و به گفته عکاس رویترز دست کم یک جسد در خیابانی از شهر دیده شده است.

این عکاس افزوده معدود افراد باقی مانده در حفه حاضر به صحبت درباره آنچه در شهر رخ داده نبوده اند.

یک خبرنگار خبرگزاری فرانسه که همراه کاروان سازمان ملل متحد است گفته روی بیشتر شعارهای و طرح های ضد حکومتی بر دیوارهای شهر با رنگ پوشانده شده است.

به گزارش بی بی سی، ژنرال مود امروز در کنفرانس مطبوعاتی خود در دمشق گفت که در زمان آغاز فعالیت‌های هیات ناظران سازمان ملل متحد در سوریه از روز ۲۹ آوریل، آرامشی نسبی برقرار شد که "ناشی از اراده" دو طرف، یعنی نیروهای دولتی و مخالفان بشار اسد برای کاستن از خشونت‌ها بود.

با این حال، او هشدار داد که در ۱۰ روز گذشته خشونت‌ها شدت یافته است و اضافه کرد که این شدت یافتن خشونت‌ها به طور ارادی از سوی دو طرف رخ داده و باعث شده است که ناظران سازمان ملل متحد هم با خطر روبه‌رو شوند.

حدود ده روز پیش، در پی سخنرانی بشار اسد در پارلمان سوریه و تاکید او بر ادامه سرکوب مخالفان، یک سخنگوی ارتش آزاد سوریه اعلام کرد که این گروه، دیگر به طرح آتش بس در سوریه متعهد نیست و برای دفاع از مردم، حمله به نیروهای اسد را شروع می کند.

ژنرال مود امروز گفت: شدت یافتن خشونت‌ها در شرایط کنونی، توان ما را در نظارت، تشخیص و گزارش آنچه که در سوریه رخ می‌دهد و نیز مشارکت در روند مذاکرات و پروژه‌های مربوط به برقراری ثبات محدود می‌کند.


 


مصطفی خلجی

این جمله تلخ است، اما متأسفانه واقعیت دارد: از ملتی که مطالعه نمی‌کند نمی‌توان امید رستگاری داشت؛ زیرا رستگاری یعنی آگاهی، و فرهنگ مکتوب در انتقال این آگاهی نقش عمده را دارد.
سال‌ها و دهه‌هاست که در ایران آمار درباره مطالعه، یکی از موضوعات مورد بحث اهالی کتاب، رسانه‌ها و حتی مدیران دولتی است.
آن چه در این زمینه وجود دارد به دو جبهه تقسیم می‌شود: اهالی کتاب و نویسندگان و ناشران از کم مطالعه کردن ایرانیان شکایت می‌کنند و در آن سو، مدیران دولتی طی سال‌های اخیر برای زیر سوال نرفتن عملکردشان از وضع خوب مطالعه می‌گویند.
در آخرین اظهار نظری که منصور واعظی درباره میزان مطالعه ایرانی‌ها کرده است، وی مدعی «رشد خوب» سرانه مطالعه در كشور شده است.
دبیركل نهاد كتابخانه های عمومی كشور روز چهارشنبه گذشته در جمع خبرنگاران در گرگان گفته که «سرانه مطالعه در كشور در سال 1353، در شهرها دو دقیقه بوده اما در سال 1378 سرانه مطالعه به هفت دقیقه افزایش یافته است.»
این در حالی است که دیگر مدیران دولتی طی سال‌های اخیر، هر یک آماری متفاوت را در این زمینه ارائه کرده‌اند، اما واعظی می‌گوید که این آمارها «شبهه‌برانگیز» بوده و باعث شده که «تصویر ساخته شده از ایران در زمینه مطالعه و كتابخوانی، یك تصور غلط» باشد.
مقامات دولتی از جمله منصور واعظی حتی برای بالا بردن میزان مطالعه ایرانی‌ها، از مطالعه کتاب‌هایی مثل قرآن و ادعیه نیز بهره می‌برند، و با احتساب مطالعه روزنامه و نشریات و سایت‌های اینترنتی آن را به «79 دقیقه» رسانیده‌اند.
اما اخبار دیگری که طی روزهای اخیر منتشر شده، از اوضاع دیگری حکایت دارد.
به عنوان نمونه، بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد و رئیس نمایشگاه کتاب تهران به تازگی گفته که میزان فروش کتاب در نمایشگاه امسال در مقایسه با سال قبل ۲۵ میلیارد تومان کاهش داشته است.
جدای از مباحثی که همواره در زمینه قیمت کتاب در ایران وجود داشته، به نظر می‌رسد شرایط فعلی نشر رغبتی را برای خرید کتاب و در نتیجه مطالعه برای ایرانیان نگذاشته است.
همچنین شرایط سختی که دولت برای ناشران – مثلا نشر چشمه - پدید آورده، چاپ کتاب را در ایران با مشکل جدی مواجه کرده است. به عنوان نمونه، ناشران معتقدند که بحرانی که دولت برای نشر چشمه به وجود آورده فقط بحران یک نشر نیست، بلکه برای نشرهای دیگر هم حتما در آینده مشكل پیش می‌آید.
سوای از محدودیت‌های دولتی که شاید بتوان آن را عاملی واقعی در زمینه کمبود مطالعه در ایران دانست، عوامل دیگر به نظر می‌رسد چندان توجیه‌پذیر نیست؛ مثلا همین که گفته می‌شود قیمت کتاب در ایران بالاست.
خیلی‌ها معتقدند که بالا بودن قیمت کتاب در ایران، صرفا یک بهانه برای نخواندن کتاب است.
پروین سلاجقه، نویسنده و استاد ادبیات فارسی، درباره کتاب نخواندن ایرانی‌ها گفته: «اين مساله از جنبه‌هاي مختلف قابل بررسي است. به نظر من؛ بحث اقتصادي مطرح نيست، چراكه قيمت كتاب هنوز هم چندان زياد نيست چه بسا كه قيمت بسياري از كتاب‌ها از قيمت يك وعده غذاي فست فود كمتر است. هنوز قشر كتاب‌خوان از پس هزينه خريد كتاب برمي‌آيند. اما امروز ما شاهد گرايش شديد قشر فرهيخته و كتاب‌خوان به تماشاي سريال‌هاي داخلي و خارجي هستيم. امري كه صرفآ جنبه تفريح و سرگرمي دارد.»
وی ادامه داده: «بحث ديگر شايد پائين آمدن كيفيت توليدات بازار نشر باشد. توليد كتاب خوب، بسيار كم شده است. جامعه كتاب‌خوان ما، پويايي‌اش را تا حد زيادي از دست داده است. سليقه‌ها تا حد زيادي تكراري شده و نيازي به حركت جديد در بحث نگارش كتاب حس نمي‌شود.»
اما جالب‌ترین اظهارنظری که اخیرا درباره میزان مطالعه در ایران شده، گفته‌های عادل فردوسی‌پور است.
این مجری برنامه‌های ورزشی تلویزیون، گفته است: «از هر صدهزار نفری که به استادیوم برای دیدن فوتبال می‌آیندیک نفر هم کتابخوان نیست.»
فردوسی‌پور از این امر نتیجه گرفته که «جامعه ما جامعه کتابدوستی نیست.»
اما گوش دولت بدهکار هیچ‌کدام از این اظهارات که پیشتر نیز بارها از سوی خود نویسندگان مطرح شده، نیست.
وزارت ارشاد کماکان بر طبل بیهوده سانسور می‌زند و طراوت را از صنعت نشر می‌گیرد. بی‌شک در زمینه آمار پایین مطالعه در ایران، دولت از همه بیشتر مسؤول است.
با این حال، وزیر ارشاد با اعتماد به نفس گفته که «اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که تهران به عنوان پایتخت جهانی کتاب معرفی شود.»


 


زندانیان بند ۳۵۰ اوین با انتشار یک ویژه‌نامه دیواری در نخستین سالگرد شهادت غریبانه هدی رضازاده صابر، یاد این شهید جنبش راه سبز را گرامی داشتند.

بنا به گزارش رسیده به ندای سبز آزادی، باوجود تمامی فشارها و محدودیت‌های ایجاد شده در بند۳۵۰ زندان اوین برای جلوگیری از تکرار نام، یاد و خاطره شهید هدی صابر، همبندیان این مبارز نستوه در یک ویژه‌نامه به مدیرمسئولی دکترعلیرضا رجایی و سردبیری مهدی خدایی یک نشریه دیواری منتشر کردند.

این ویژه‌نامه که با آثار، گفتار و نوشتارهایی از مسعود پدرام، دکتر علیرضا رجایی، امیرخسرو دلیرثانی، جواد علیخانی، دکتر فریبرز رئیس‌دانا، سام محمودی سرابی، عماد بهاور، حسن اسدی زیدآبادی، مصطفی نیلی، سیدمهدی خدایی، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی و... همراه بود، خاطره شهادت پهلوانانه این زندانی سیاسی در ۲۱ خرداد ۱۳۹۰را در میان همرزمانش زنده کرد.

بنابراخبار رسیده از بند ۳۵۰ اوین انتشار این ویژه‌نامه در ادامه سلسله‌برنامه‌هایی به‌شمار می‌آید که طی هفته‌ گذشته توسط زندانیان در فضایی آرام برگزار شد ولی با دخالت ماموران وزارت اطلاعات و حضور گارد ویژه اوین جهت دستگیری ۶ زندانی به تشنج انجامید.

دوشنبه گذشته اعتراض زندانیان سیاسی به دخالت وزارت اطلاعات در مراسم یادبود شهید هدی صابر در بند۳۵۰ اوین انتقال بهمن احمدی امویی به زندان رجایی‌شهر و انتقال جواد علیخانی، سعید متین‌پور، آرش سقر، فرشاد قربان‌پور و سعید جلالی‌فر به سلول‌های انفرادی بند۲۴۰ زندان اوین را درپی داشت.

شایان ذکر است زندانیان سیاسی در هفته گذشته همزمان با سالگرد غریبانه شهید هدی صابر با گرفتن روزه سیاسی و اعتصاب ملاقات، با همخوانی سرودهای یار دبستانی، ای ایران، آفتابکاران و... در زمان آمار صبحگاهی و شامگاهی بر ادامه مواضع اعتراضی‌شان پافشاری کردند.


 


ندای سبزآزادی – بهروز صمدبیگی: از ۲۲ خرداد که انتخابات مخدوش ریاست‌جمهوری برگزار شد تا ۲۵ خرداد که اعتراضی بزرگی و میلیونی در تهران در حمایت از موسوی و کروبی و اعتراض به نتایج انتخابات شکل گرفت، تنها سه روز فاصله است اما عمق خشم و نارضایتی مردم ایران از حکومت دروغ، فریب و خشونت در مرور وقایع این سه روز به خوبی نمایان است.

01_2.jpg

نیروهای انتظامی که از دیروز در اقدامی بی‌سابقه همزمان با انتخابات مانور برگزار کرده بودند، در سطح شهر حضور پررنگی دارند و سعی می‌کنند تا اجتماعات را متفرق کنند. به دلیل قطع شبکه پیام کوتاه و اینترنت و تلفن همراه و نیز شبکه‌های ماهواره‌ای، گردش اخبار و اطلاعات به خوبی صورت نمی‌گیرد اما اعلام نتایج عجیب و دور از انتظار انتخابات در کنار به پیشواز رفتن رسانه‌های حکومتی برای پیروز معرفی کردن محمود احمدی‌نژاد، ذهن‌ها را برآشفته کرده است.

معترضان اخبار جدید را به گوش یکدیگر رسانده و بیانیه‌های اعتراض‌آمیز موسوی و کروبی به آنان جرات و توان بیشتری می‌بخشد.

خیابان‌های تهران صحنه اعتراضات خیابانی می‌شود و نیروی انتظامی با وجود بازداشت بیش از ۱۰۰ تن و مضروب کردن چند صد معترش دیگر، نمی‌تواند مانع برگزاری راهپیمایی شود.

{لینک فیلم ۱} – {لینک فیلم ۲}

02_1.jpg

میرحسین موسوی و مهدی کروبی روز پس از انتخابات بیانیه‌هایی صادر کرده‌اند که با حمله و ممانعت نیروهای امینتی تعداد بسیاری از روزنامه‌ها موفق به چاپ آن نشدند اما روزنامه کلمه سبز با انتخاب تیتری از بیانیه موسوی، ماندگار شد: "تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد"

موسوی در بیانیه‌اش نوشته بود: " نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهت آور است. مردمی که در صف های طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند، با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است. اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی امانت دیده ایم و می بینیم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست." {متن کامل بیانیه}

مهدی کروبی هم از تبدیل شدن جشنواره جمهوریت به سوگواری گفته و اعلام کرده بود: " نتایج اعلام شده برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری چنان مضحک و شگفت است که در بیان و بیانیه نمی‌آید و باید فکر دیگری کرد. این شیوه رای‌گیری و شمارش آرا، یادآور شمارش آرای مرحوم مدرس است که حتی از شمارش رایی که آن مرحوم به خویش داده بود دریغ کردند و تکرار دروغ پردازی‌های تلویزیونی یادآور آمارهای منتشر شده در مناظره‌هاست. شگفتا که مشارکت ملت به ابزار تحکیم دولت تبدیل شد و از دموکراسی به سوء استفاده از مشارکت ملت بسنده شد.

بدیهی است که نتایج و نهاد برآمده از چنین شمارش آرایی فاقد مشروعیت است و مورد قبول اینجانب نیست." {متن کامل بیانیه}

 

03_0.jpg

محمود احمدی‌نژاد هوادارانش را به تجمع در میدان ولیعصر تهران برای جشن پیروزی دعوت کرده است. با بسیج امکانات دولتی جمعیت را از نقاط مختلف تهران و شهرستان‌های اطراف به محل تعیین شده منتقل می‌کنند، در حالی که نیروی انتظامی هم کاملا همکاری و همیاری دارد. اما در تجمعات معترضان به نتایج انتخابات، برخورد شدید و بازداشت در دستور کار نیروهای انتظامی و امنیتی قرار دارد.

04_0.jpg

رییس دولت و پیروز انتخابات مشکوک، با انداختن شال سبز می‌خواهد به مصادره نماد معترضان دست بزند و آنها را با بازندگان مسابقه فوتبال مقایسه می‌کند و می‌گوید که "چهارتا خس و خاشاک" بیشتر نیستند. او حتی به دروغ خود را سید معرفی می‌کند!

این توهین احمدی‌نژاد در راهپیمایی‌های هواداران موسوی و کروبی پاسخ داده می‌شود.

05_0.jpg

تجمع میلیونی شهروندان تهرانی در روز ۲۵ خرداد با حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شد. رسانه‌های حکومتی خبر را سانسور کردند و برای انتشار اخبار در رسانه‌های خارجی محدودیت فراوان قائل شدند. اما بزرگترین تجمع اعتراضی تاریخ معاصر ایران شکل گرفت و سندی بر حضور ریشه‌دار جنبش سبز شد.

{لینک فیلم حضور موسوی} – {لینک فیلم حضور موسوی ۲} – {لینک فیلم حضور کروبی}


 


در سومین سالگرد سرکوب‌ها در ایران، «اتحاد برای آيران»، آلبومی با نام «آزادی: ترانه های رهايی برای ايران» منتشر کرده است.

فيروزه محمودی بنيادگذار «اتحاد برای ايران» درگفتگو با راديو فردا در مورد اين آلبوم گفت:ما تلاش کرديم ترانه هايی را برای آلبوم «آزادی: ترانه های رهايی برای ايران» انتخاب کنيم که حاوی پيغامی مناسب هستند، – به اين معنا که مطرح کننده مسائل حقوق بشر و دموکراسی در ايران و سراسر جهان باشند. با اين ديدگاه پیش رفتیم که رمز رسیدن ما به موفقيت در همبستگی‌مان نهفته است و با تأکید بر حقوق بشر، دموکراسی و آزادی به تلاش برخاستیم.با چنين نگرشی بود که هنرمندانی غير ايرانی از کشورهايی مثل مصر، فلسطين، عراق، آفريقای جنوبی و ايالات متحده و غيره را انتخاب کرديم. در روند گزينش هم معيارهای فنی مانند کيفيت توليد، ضرباهنگ در دقيقه و ديگر عوامل از اين دست نقش داشتند.

محمودی تصریح کرد:چند هنرمند هم بودند، از جمله کاری جمعی از آفريقای جنوبی، که ترانه ای را به صورت اختصاصی برای اين آلبوم ضبط کردند. هنرمندانی هم بودند که کارهايشان در چارچوب اين مجموعه تعريف نمی شد که اميدواريم در پروژه های آتی بتوانيم با آنها همکاری داشته باشيم.

وی افزود:در عين حال، بايد اين نکته را خاطرنشان کنم که در يک مورد بخصوص، درباره يک ترانه آکاپلا از بهاره هدايت، که در زمان مرخصی وی از زندان اوين ضبط شده بود، استثنا قائل شديم. اين ترانه فرصتی بکر و نادر برای شنیدن صدای کنشگری ايرانی است که در حال حاضر در زندان به سر می برد. اگرچه کيفيت ضبط در اين کار نسبت به ديگر ترانه ها کمی نازل است، برای ما مهم بود که اين ترانه را در آلبوم بگنجانيم.

بنيادگذار «اتحاد برای ايران»  گفت:آثار گردآوری شده در آلبوم «آزادی: ترانه های رهايی برای ايران» هم نمونه ای از تلاش هنرمندانی است که از جايگاه خود برای سخن گفتن مستقيم با برادران و خواهرانشان استفاده می کنند.در اين رهگذار، هنرمندان ايران خود را در معرض خطرهای بالقوه بسياری قرار می دهند، از جمله امکان بازگشتشان به ايران. ما شجاعت اين افراد، و توان ايشان در رساندن پيغامی پيچيده از طريق ترانه، سخاوتمندی شان در اهدای موسيقی و ثبات قدم اين افراد را می ستاييم.


 


آیت الله اسد الله بیات زنجانی از مراجع تقلید قم سال گذشته در بیانیه ای با تاکید بر این که "در اسلام حتی برای محارب و برانداز مجازات زندان مد نظر قرار نگرفته است" خواستار آن شد تا سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) به عنوان "روز اعلام هم نوائی و همدردی با زندانیان مظلوم و بی گناه و خانواده های آنان در سراسر عالم" اعلام شود.
این مرجع تقلید در ادامه خواستار آن شد تا مردم در دعاهای خود از خداوند بخواهند که به حاکمان و سیاستمداران نظام ایران و دیگر نظامهای سیاسی جهان، خشوع و سعۀ صدر در برابر منطق حق طلبانۀ ملتها، و به حق‌دوستان و حق‌طلبان ایران و دیگر مبارزان مسلمان در سایر سرزمینهای اسلامی، شجاعت و استقامت عنایت فرماید.

متن کامل این پیام به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بیات که در سال گذشته صادر شده مجددا منتشر می شود

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

“السّلام علی المُعذّب فی قَعر السّجون و ظُلَمِ المَطامیر”

«زندان» پدیده‌ای است که در اسلام در موارد معدودی مجاز دانسته و یا بر آن تأکید شده و در سنّت معصومین(ع)، حتی برای محارب و برانداز هم چنین مجازاتی پیش بینی نشده است؛ در لسان فقهای بزرگواری همچون صاحب مهذّب، قاضی ابن برّاج و شیخ طوسی نیز از حبس و زندان به عنوان “عذاب” یاد شده است؛ از طرفی هیچ موردی نیست که نشان دهد در دوران مدیریت سیاسی و اجتماعی امیرالمؤمنین علی(ع)، کسی را به خاطر اختلاف عقیدۀ سیاسی و اجتماعی با حاکمیت علوی محبوس کرده یا او را از حقوق فردی و اجتماعی‌اش محروم کنند؛ اما با کمال تأسف، زمانۀ اجتماعی و سیاسی کنونی شاهد زندانیانی است که به خاطر عقیدۀ سیاسی و اجتماعی خود محبوس و محصور شده‌اند که طبعاً این عمل با شیوۀ حکومت علوی تنافی دارد.

ائمۀ معصومین(ع) به عنوان نمادهای رأفت، رحمت، عدل و قسط برای همگان در همۀ زمانها شناخته شده اند، چه آن دو بزرگواری که در دوره های زمانی کوتاهی حکومت کرده اند و همان دوره های کوتاه، نمادی بر حکومت عدل در کرۀ خاکی می باشد و چه آن بزرگانی که به دست حکومت های جور، حتی از زندگی اجتماعی عادی نیز محروم بوده و عمر پر برکت خویش را در بدترین زندان ها گذرانده و نتیجتاً به شکل مظلومانه ای به شهادت رسیده اند که باز هم اسوه و الگو برای همگان محسوب می شوند.

از همین رو با توجه به اینکه در ایامی مصادف با سالروز شهادت مظلومانۀ امام موسی‌ابن جعفر(ع) قرار داریم، امام مدبّری که بخش قابل توجهی از عمر پربار امامتش را در زندانهای بنی‌عباس گذراند و رنج ایام زندان را به قصد هدایت، اصلاح و فلاح امور انسانها به جان خرید و لحظه‌ای از هدایت مؤمنانه و نهی از منکر حاکمان زمان باز نایستاد، شایسته است که این روز به نام و یاد آن امام مظلوم، روز اعلام هم نوائی و همدردی با زندانیان مظلوم و بی گناه و خانواده های آنان در سراسر عالم اعلام گردد و مؤمنان اعم از همۀ برادران و خواهران مسلمان و حق‌باور و نیز فعالان سیاسی و اجتماعی، در این ایام که در سال جاری با روز شهادت عده ای از آزادمردان و انسان های بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی نیز همزمان شده است، به صورت جمعی و فردی، همراه و همنوا با خانواده‌های زندانیان مظلوم، دست بر دعا بردارند و برای سلامتی و آزادی همۀ محبوسین عقیدتی، سیاسی و کسانی که به اتهام ابراز عقیده خود در بند و یا محصور اهواء و امیال اقتدارگرایان ‌شده اند، دعا کنند و در این راه با تأسی و توسّل به امام مظلوم حضرت موسی‌ابن جعفر(ع)، به یاد بیاورند که در طول تاریخ برای رسیدن به آزادی، چه خون های عزیزی بر زمین ریخته شده و چه حقوقی ضایع شده است و این نشان دهندۀ ارزش آزادی و کرامت انسانی برای نوع بشریّت در همۀ اعصار است.

همگی خداوند را بخوانیم و بطلبیم که به حاکمان و سیاستمداران این نظام و دیگر نظامهای سیاسی عالم، خشوع و سعۀ صدر در برابر منطق حق طلبانۀ ملتها، و به حق‌دوستان و حق‌طلبان ما و دیگر مبارزان مسلمان در سایر سرزمینهای اسلامی، شجاعت و استقامت و به عموم مسلمین، مستضعفین و در بندکشیده شدگان، شناخت عمیق عنایت فرماید.

یقیناً دعا و مناجات به درگاه خداوند متعال و توسل به ائمۀ هدی(ع)، اثر وضعی خود را در بهبود امور و رفع ظلم و ظلمتهای عالم خواهد گذاشت.

والسّلام علی عباد الله الصّالحین

اسدالله بیات زنجانی

قم المقدسة

۲۴ رجب المرجب ۱۴۳۲


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته