هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/14/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

ابوالفضل قدیانی، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت سالگرد حرکت مردمی ۲۵ خرداد ۸۸ به عنوان یکی از فعالان جان بر کف انقلاب اسلامی که از ابتدای جوانی سودای سرنگونی حکومت مطلقه و استقرار حاکمیت ملی را داشته، تاکید کرده که دردمندانه معتقد است که انقلاب اسلامی گرچه مرض سلطنت را با جراحی درمان کرد اما متاسفانه ویروس استبداد چندی بعد یکبار دیگر به جان این ملت افتاد.

به گزارش کلمه، این مبارز دوران ستمشاهی که بیش از یک سال نیم است در بند ۳۵۰ اوین روزگار می گذراند در بخشی از پیام خود با اشاره به این که جنبش سبز چیزی نیست جز حضور مستمر و ایستادگی آگاهانه و به دور از خشونت مردم، آورده است: عده ای اهمیت ۲۵ خرداد را در آن می دانند که در این روز عظیم ترین تجمع غیر دولتی و اعتراضی تاریخ ایران شکل گرفته است و مبارزان حاضر در جریان انقلاب اسلامی نیز تایید می کنند که راهپیمائی های عظیم منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی هیچکدام به این وسعت نبود. برخی دیگر از ناظران ۲۵ خرداد را از آن جهت نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی ایران می دانند که انبوه شهروندان معترض و ناراضی در شرایطی که در پی کودتای انتخاباتی، فعالیّت احزاب متوقف و بسیاری از فعالان سیاسی بازداشت شده بودند به شکلی خود انگیخته و با تکیه بر شیوه های نوین مبارزات مسالمت آمیز، شیوه مبارزه بدون خشونت را با سطح بالایی از آگاهی و اعتماد به نفس به نمایش گذاردند.

ابوالفضل قدیانی که به تازگی چهارمین پرونده اش به دادگاه انقلاب ارجاع شده است در پیام خود تصریح کرده است: اینجانب اما ضمن تاکید بر این وجوه برجسته ۲۵ خرداد می خواهم اضافه کنم که اهمیّت این روز در آن بود که جریان اصلاحات تولدی دوباره یافت و تکیه گاه اصلی خود یعنی قدرت نیروی مردمی را بازیافت. در ۲۵ خرداد هر چند که حاکمیت بارها اعلام می کرد که حضور در خیابان های آزادی و انقلاب غیر قانونی است اما دیگر این قبیل توسل های موذیانه به قوانین ناعادلانه گوشی برای شنیدن پیدا نمی کرد.

قدیانی در این نامه بار دیگر بر مواضعی که در انتقاد صریح از رهبری در دادگاه مطرح کرده بود، پافشاری کرده و به صراحت از اداره کشور به شیوه ناصرالدین شاهی و تبدیل ولایت فقیه به سلطنت، انتقاد کرده است.

متن پیام ابوالفضل قدیانی که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به درخواست وی به طور کامل و با هدف تبادل افکار مختلف و شکل‌گیری بحث سیاسی صریح و بدون خط قرمز، در کلمه منتشر می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»(قصص ۸۳)

ما این دار (بهشت ابدی) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص می‌گردانیم و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است.

همچنانکه در فرهنگ مذهبی ما محرم بیش از هر زمان دیگری یادآور مبارزه و مقاومت علیه ظلم و جور است در حافظه تاریخی ملی ما نیز به ویژه در نیم قرن گذشته «خرداد ماه» تداعی کننده فصلی است در ایستادگی علیه استبداد و خودکامگی، اگر مع الاسف استبداد در ایران بیماری تاریخی و ریشه دار بوده، واقعیت آن است که مقاومت در برابر خود رایی و ستم حاکمان نیز سنتی دراز مدت است و اگر علاجی برای این مرض متصور باشد همانا باید آن را در مسیر پایداری و مبارزه با مستبدان و جائران جستجو کرد.

وضع امروز ایران عرصه نبرد همین دو نیروست، دوگانه استبداد- آزدی و خودرایی – قانون، همچنان مهمترین مساله این مملکتند و راه های رفته بسیار، دست اخر این واقعیت را آشکار ساخته که تا حل نهایی و یا نسبی این دوگانه ها، بهبودی در وضع ایران و ایرانی حاصل نخواهد شد. دردمندانه باید گفت در ایران امروز ما از پس یکصدوپنجاه سال مبارزه علیه حکومت فردی و خود سرانه همچنان مطالبۀ «یک کلمه» باقی است، شاهی بی محابا شاهی می کند و به تعبیر دیگر سلطان مطلق العنان بی پروا به سلطنت مطلقه مشغول است.

کدام ناظر منصفی است که به ولایت فقیه بنگرد و ان را با سلطنت فقیه یکی نپندارد؟

کیست که اندکی از تاریخ این مملکت از تاریخ این مملکت آگاهی داشته باشد و در یک کلام علی خامنه ای را در همان جایگاهی نبیند که ناصرالدین شاه البته بدون پاره ای اختیارات فقهی و شرعی قرار داشت و حکمرانی می کرد.

صاحب این قلم به عنوان یکی از فعالان جان بر کف انقلاب اسلامی که از ابتدای جوانی سودای سرنگونی حکومت مطلقه و استقرار حاکمیت ملی را داشته، دردمندانه معتقد است که انقلاب اسلامی گرچه مرض سلطنت را با جراحی درمان کرد اما متاسفانه ویروس استبداد چندی بعد در قالب ولایت فقیه همچون طاعون یکبار دیگر به جان این ملت افتاد.

گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی برآمده از سالها مبارزه و فداکاری را براستی باید «فاجعه انحراف» نام نهاد. انقلابی که در امتداد انقلاب مشروطه، نهضت ملی، قیام پانزده خرداد و مبارزات پس از آن، آرمان استقرار حق حاکمیت ملی و دموکراسی را پی گرفته بود ناگاه از درون خود با پدیده ای مواجه شد که بطور بنیادین با کرامت انسانی و آزادی افراد مخالفت و مباینت دارد.

در حالی که بنا به نص صریح کلام الله در پذیرش دین خدا نیز اجباری در کار نیست. “لا اکراه فی الدین…” و خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت هر نوع سیطره پیامبرش را بر بندگان خود نفی کرده و فرموده است:

«فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ * لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِر» (غاشیه ۲۱-۲۲)

پس تذکر بده که همانا تو تذکر دهنده ای و تو بر آنان سلطه نداری

مطابق تئوری ولایت مطلقه فقیه انسان هرگز عاقل و بالغ نشده و به آن میزان از رشد نمی رسد که بتواند در امور اجتماعی – سیاسی اعمال نظر کرده و استیفای حق کند و اساساً در حوزۀ عمومی و در مقام بهره مندی از حق تعیین سرنوشت، مردم شرعاً محجور و طبعاً نیازمند ولی و قیّم محسوب می شوند. الحق که اهانتی از این سخیف تر را نمی توان روا داشت که یک فقیه قیم و ولی یک ملت قرار گیرد. به هر روی فی الحال این تئوری ضد اسلامی و ضد انسانی اسباب و اثاث استبدادی دینی را فراهم کرده است که در چارچوب آن علی خامنه ای خود را سلطان بلا منازع ایران می داند، فردی که اثبات کرده کامجویی از قدرت را ولو نامشروع، آن قدر عزیز می دارد که بدان منظور حاضر است دین خدا و یا هر اصل اخلاقی دیگر را لگد مال کند تا چه رسد به قانون اساسی، اراده و انتخاب ملی که از منظر توجیه کنندگان ولایت، حداکثر شرطی ضمن عقد است و از همین جهت معتقدند که اختیارات رهبری در قانون اساسی کف اختیارات اوست.

به این ترتیب در شرایطی که ایفاگر نقش مستبد در صحنه این روزهای تماشاخانۀ ایران علی خامنه ای است و هم اوست که جبهۀ استبداد دینی را رهبری می کند.

جنبش اعتراضی سبز که مولود خرداد است در اساس قیام ملتی است علیه تحمیل ارادۀ حاکم خود رای به ارادۀ اکثریت قاطع شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، حاکمی که با توسل به دروغ و نیرنگ و وارونه نمایی معنای حضور چشمگیر اقشار مختلف مردم در پای صندوق های رای قصد داشت از ساز و کار انتخابات نمایشی جهت اثبات مشروعیت خویش سر و سامان دهد. جنبش سبز چیزی نبوده و نیست جز حضور مستمر و ایستادگی آگاهانه و به دور از خشونت مردم علیه این نمایش رسوا، این جنبش در عین حال همچنان که پیوند تاریخی با سایر خیزش های ملی تاریخ معاصر ایران دارد به یک معنا ادامۀ منطقی حرکتی اصلاحی است که در خرداد ۷۶ و در پی “نه” قاطع مردم به کاندیدای ریاست جمهوری مطلوب رهبری که در حقیقت رای عدم اعتماد به وی بود شکل گرفت. جریانی که با در اختیار گرفتن قوه مجریه و چندی بعد مجلس ششم قصد داشت تا شعارهای اساسی و معطل مانده انقلاب اسلامی را از قبیل استقرار دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون، توسعه و رفاه را پیگیری کند.

با این همه ۸ سال تجربه اصلاح طلبی به دلائل مختلف از جمله عدم اتکای کافی و به موقع رهبران جریان اصلاحات به نیروی مردمی به سرمنزل مقصود نرسید و آنچنان که باید و شاید کامیاب نگردید. حضور گسترده مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری در واقع باز آزمائی امکان اصلاحات به وسیله دولت و از طریق انتخابات بود اما در عین حال آخرین فرصتی بود که آنها برای این امکان قایل می شوند.

اما از سوی دیگر جبهه استبداد بر پایه عدم شناخت از جامعۀ ایران و اشتباه محاسباتی تصور می کرد که دست کاری در آراء مردم هزینۀ چندانی نداشته و با قلب آراء به غُلب بدل خواهد شد اما مکرشان سرد بود و دامنگیر مستبد مزوّر شد.

نخستین جرقه های اعتراضی به شکل خود جوش اما در ابعادی وسیع بلافاصله پس از اعلام نتایج تقلبی آراء سراسرکشور را فرا گرفت و در این میان بی شک عامل پیش برنده و وحدت بخش چیزی نبود جز پیام امیدی که مردم معترض در ایستادگی و صراحت دو نامزد جریان اصلاحات موسوی و کروبی دریافت می کردند. و در آن روزهای سرنوشت نگاه به گذشته و تجربه اصلاحات ۸ ساله و فهم صحیح از موقعیت تاریخی بوجود آمده موجب شد تا از برکت اعتماد متقابل میان رهبران جریان اصلاحی و شهروندان معترض جنبشی متولد شود حیات بخش و امید آفرین که انشاءالله حامل دموکراسی و احیای کرامت ایران و ایرانی خواهد بود.

در تاریخچه کوتاه اما پر فراز و نشیب جنبش سبز، ۲۵ خرداد از همین روی واجد اهمیتی اساسی است. عده ای اهمیت ۲۵ خرداد را درآن می دانند که در این روز عظیم ترین تجمع غیر دولتی و اعتراضی تاریخ ایران شکل گرفته است و مبارزان حاضر در جریان انقلاب اسلامی نیز تایید می کنند که راهپیمائی های عظیم منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی هیچکدام به این وسعت نبود. برخی دیگر از ناظران ۲۵ خرداد را از آن آن جهت نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی ایران می دانند که انبوه شهروندان معترض و ناراضی در شرایطی که در پی کودتای انتخاباتی، فعالیّت احزاب متوقف و بسیاری از فعالان سیاسی بازداشت شده بودند به شکلی خود انگیخته و با تکیه بر شیوه های نوین مبارزات مسالمت آمیز، شیوه مبارزه بدون خشونت را با سطح بالایی از آگاهی و اعتماد به نفس به نمایش گذاردند.

اینجانب اما ضمن تاکید بر این وجوه برجسته ۲۵ خرداد می خواهم اضافه کنم که اهمیّت این روز در آن بود که جریان اصلاحات تولدی دوباره یافت و تکیه گاه اصلی خود یعنی قدرت نیروی مردمی را بازیافت. اگر تا پیش از این مقطع اصلاح طلبان می کوشیدند ضمن انتقاد به قواعدی نظیر آنچه محدود کننده آزادی های مرتبط با حق تجمعات مسالمت آمیز است، پایبند باشند در ۲۵ خرداد اعلام شد که تنها ملاک معتبر و حاکم در میان جریان تمامیت خواه و اصلاح طلب از این پس صرفا قانون اساسی هر چند پر از اشکال و تناقض و آزادی ها و حقوق مصرح در فصل سوم آن خواهد بود. در ۲۵ خرداد هر چند که حاکمیت بارها اعلام می کرد که حضور در خیابان های آزادی و انقلاب غیر قانونی است اما دیگر این قبیل توسل های موذیانه به قوانین ناعادلانه گوشی برای شنیدن پیدا نمی کرد.

اصلاحات و اصلاح طلبان به عنوان حامیان جریان دموکراسی خواهی در ایران و با رهبری آقایان موسوی و کروبی مسیر تازه خود را بازیافتند و به پای مردمی که صادقانه به فراخوان آنها لبیک گفته بودند، ایستادند.

در واقع ۲۵ خرداد نقطه پایانی بود بر تفکری که می پنداشت اصلاحات بدون تکیه در بر نیروی جنبش اجتماعی و صرفاً از طریق مذاکره و چانه زنی می تواند به جائی برسد.

از این پس جبهه استبداد و در راس آن ولی فقیه که مدعی بود در ایران حرف اول و آخر را می زند و به تعبیر خودش فصل الخطاب است با این واقعیت مواجه شد که از پس سال ها سرکوب و بسط خفقان و از خاکستر جنبش اصلاحی دوم خرداد اینک ققنوسی برخاسته که بزودی موجودیت او را نشانه خواهد گرفت.

به برکت ۲۵ خرداد و روزهای سرنوشت ساز دیگری از جمله عاشورای خونین ۸۸ و نیز ۲۵ بهمن ۸۹ امروز دیگر اصلاح طلبی بدون تمنای محو استبداد امری باطل و ادعایی رسواست. اگر آرمان اصلاحات تحقق آزادی خواهی و دموکراسی و تضمین حقوق بشر و کرامت شهروندان بدون هرگونه تبعیض است چگونه چنین مطالبه ای ضمن مماشات و امتیاز دهی یک جانبه به جبهه استبداد، بدست آمدنی است؟ البته بدیهی است که این سخن به منزله تایید شورش های بدون برنامه نیست که منجر به فروپاشی بروکراسی حاکم بر کشور شده و راه حل نهایی را در کف خیابان و یا تصرف چند ساختمان دولتی می داند، خیر این سخن تاکید دوباره بر آن است که هرگونه عقب نشینی مستبد تنها از طریق اعمال فشار بر او تحقق خواهد یافت و اقتضای ذات استبداد و خودکامگی جز این نیست که تنها در موقع و موضع استیصال حاضر است حداقلی از رعایت حقوق شهروندان و تضمین آزادی های آنان را به رسمیت بشناسد.

بنابراین اصلاحاتی که مدعی پایبندی به آرمان آزادی، قانون و دموکراسی است اما در افق نهائی خود نفی استبداد را ترسیم نکرده و به عبارت دقیقتر جایگاه و نقشی برای ولایت فقیه در سیاست کلان خود قائل است در یک کلام جز دروغی بیش نیست.

از پس تولد جنبش سبز و آن همه فداکاری و ایثار خون هائی که به ناحق به زمین ریخته شده و اوقات شریفی که در کنج سلول های زندان ها صرف شد بدون شک دیگر مجال برای مماشات با شخص اول مملکت و عامل اصلی تمامی این جرائم یعنی علی خامنه ای باقی نمانده است.

امروز هر حرکت اصلاحی و آزادی خواهانه ای که تقاضای همراهی مردم و البته سودای کامیابی دارد راهی جز انکار استبداد و مقاومت علیه او ندارد. در سوی مقابل همدستان و وابستگان به اقتدار دربار ولایت فقیه بایستی بدانند که آینده ایران از آن آزادی خواهان و سرنوشت ایران استقرار حاکمیت ملی و برقراری دموکراسی است فلذا بر تار عنکبوت خانه بنا نکنند که

«وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ» (غافر۳۷)

نیرنگ فرعون جز نقشی بر آب نبود

گرامی باد یاد شهدای جنبش سبز به ویژه شهدای مظلوم ۲۵ خرداد ۸۸

«إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ»( هود ۸۸)

ابوالفضل قدیانی

زندان اوین

بند ۳۵۰


 


 

ندای سبز آزادی- شهاب عموپور: بیانیه ی 800 امضایی اهالی سینما و تئاتر و تلویزیون در ایران، سر و صدای زیادی به پا کرده، هفته ی پایانی تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری است و التهاب به اوج رسیده؛ بیش از 800 هنرمند، در اعتراض به روندی که در کشور حکمفرماست و در طلب فضایی نو، به حمایت از "میرحسین موسوی" برخاسته و عکس ها و یادداشت هایشان با نمادهای سبز، در جراید و پوسترها و بیانیه های منتشره در کشور به چشم می خورد. برخی نیز تغییر مطلوب و مورد نظر خود را در برنامه های "مهدی کروبی" یافته و مواضع او را پاس داشته اند. در این میان، جمعی از آنهایی که در طی سال های پیش از آن نیز یاور "محمود احمدی نژاد" بوده اند، همچنان برای او تبلیغات می کنند. همه ی اینها در حالی ست که "دولت وقت" به ریاست "محمود احمدی نژاد" و "صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران"، اندکی بعد از آن که مشخص می شود که جناح حامی دولت در جلب حمایت هنرمندان ناتوان بوده، از حضور هنرمندان و مخصوصا چهره های شناخته شده که تقریبا اکثرشان به حمایت از موسوی برخاسته اند، در صحنه ی تبلیغات ریاست جمهوری گله می کنند و می کوشند تا در پس جریان های پیش رو، اتفاقات دیگری را رقم زنند.

 

تماس های هشدار دهنده شروع می شوند

تلفنی، از نوع ارتباط شنیداری یا مکتوب از طریق پیامک؛ برخی از اهالی سینما و تئاتر، مدوام از سوی نهادهای مسئول مورد عتاب قرار می گیرند که چرا وارد صحنه شده اند. سعی بر تغییر رای آنها می رود و شایعاتی برخلاف دیده ها و آنچه عیان است رواج داده می شود؛ اما برخلاف روند اوج گیری فشارها، روز به روز بر تعداد حامیان موسوی افزوده می شود. آنهایی که برای حمایت از "میر حسین موسوی" در میتینگ ها و سخنرانی های عمومی چه در تهران و چه در شهرستان ها حاضر می شوند، نقل مجالس اند؛ مردم ایران شاهد حضور سینماگرانی در صحنه هستند، که تا آن زمان کمتر اهل سیاست بوده اند؛ اما اکنون روحیات هنری و سخنان نرم خویانه شان نیز تغییر یافته و به فریاد مبدل شده؛ اعتراض های بلند"استاد محمدرضا شجریان"، "کیومرث پور احمد"، "کامبوزیا پرتوی"، "رخشان بنی اعتماد"، "بهاره رهنما"، "باران کوثری" و بسیاری دیگر، همه جا شنیده شده و ویدیوها و کلیپ های ساخته شده توسط برخی دیگر از هنرمندان شناخته شده، به سرعت در حال انتشاری فراگیر است.

همانقدر که حضور چهره های شناخته شده ی سینما برای خیلی از مردم دیدنی ست؛ جبهه گیری بسیاری از هنرمندان تلویزیونی که گاه از دید مدیران صدا و سیما "خودی" انگاشته می شدند هم در حال جلوه کردن است. مدیران تلویزیون از امضای درج شده ی انبوهی از هنرمندان این رسانه در پای بیانه ی حمایت از "موسوی" شگفت زده اند و بنا بر خواست آنها، تلفن های پرسشگرانه به این هنرمندان، از سوی کارگزاران حراستی صدا و سیما تمامی ندارد. تماس ها یا بی جواب نمی مانند و جوابی که داده می شود، دال بر صحت امضاست؛ هیچ کدام از هنرمندان تلویزیونی ای که از موسوی حمایت کرده اند، حتی اگر تهدید شوند که ممنوع الکار خواهند شد، امضای خود را پس نمی گیرند؛ بسیاری از آنها همراه با سینمایی ها و تئاتری ها و اهالی ادب، در "سه شنبه ی حلقه ی سبز" هم حضوری پررنگ دارند؛ سوار بر "ون" هایی سبز رنگ، شاخه های گل در سر انگشت، مچ بند های سبز بر دست، همدلی با بیشمار مردم حاضر در خیابانها را نمایش می دهند. ستاد های مختلفی از هنرمندان که به جهت حمایت از موسوی شکل گرفته بودند، ادغام شده اند و خروجی یکی ست:  فیلم و تئاتری که از زندگی آن روزها بر روی صحنه می رود، سبز است و رنگ های دیگر، تحت الشعاع رفته اند.

 

تماس های تهدید آمیز شکلی دیگر می یابند

نتیجه ی انتخابات از سوی دولت در حال اعلام شدن است و انتظارها به پایان می رسد؛ اما حاصل، آنچه که انتظار می رفت نبوده. ساعت های دشواری بر بسیاری از اهالی هنر می گذرد؛ خبر یورشی نافرجام که در روز انتخابات بر یکی از ستادهای انتخاباتی صورت گرفته در حال انتشار است. هنوز 12 ساعت از اعلام نتیجه ی قطعی انتخابات نگذشته؛ اما قطعیتی دیگر در حال شکل گرفتن در اندیشه هاست؛ اعتراض، از پای صندوق های رای به خیابان ها کشانده می شود و دیگر کسی بر سر کارش حاضر نیست؛ دل مردم به کاری دیگر می رود؛ جمعیت در خیابان ها موج می زند و هنرمندان نیز با مردم و از مردم اند. التهاب، شور، شعار، خشونت، آتش، سنگ، باتوم، کبودی، جراحت، مرگ؛ و در این میان بسیاری از چهره های شناخته شده در جمعیت، از سوی ماموران رسمی یا غیررسمی تهدید می شوند و این تهدیدها در ساعاتی که تلفن ها قطع نیست و گاه در مراجعه ی حضوری به منازل هنرمندان ادامه می یابد؛ اما آنها دست بردار نیستند. همان طور که ملت نیز دست بردار نیستند. جمعیت هر روزه و چند روزه، در روز 25 خرداد ماه فزونی غیر قابل باوری می گیرد و باز همه هستند، این بار نه در میتینگ، بلکه در مسیر "انقلاب" تا "آزادی". از "میر حسین موسوی" و "مهدی کروبی" گرفته تا سینماگر و تئاتری و تلویزیونی و شاعر و منتقد رسانه ای، در لوای 3 میلیون جمعیت برآورد شده در خیابان های تهران.

 

بازجویی

تماس و تهدید، حالت رسمی بازجویی به خود گرفته اند. اتهامات به هنرمندان تمامی ندارد. از ستاره های جوان سینما گرفته تا مدیران پیشین سینمایی همه متهم اند. همانقدر که اخبار دستگیری و شکنجه مردم در بازداشتگاه ها پخش می شود و کشتارها در سطح خیابان و مکان های حصر ادامه می یابد، سایه ی فشار بر هنرمندان نیز سهمگین تر می شود؛ رفت و آمد برخی از هنرمندان به مراکز بازجویی ادامه دارد و در این بین، چند نام بیشتر شنیده می شوند. رادیکال تر شدن، هم در فضای خیابانی دیده می شود و هم در رفتار نیروهای امنیتی و نظامی با مردم. هنرمندان نیز جزو مردم اند و مانند آنان مورد عتاب. چند دستگیری و سپس آزادی در مراسم سوگواری کشته شدگان و بعد از مدتی یورش به خانه های بعضی از آنها.

 

زندان

فیلم های ضبط شده از خیابان ها و تدوین شده توسط کارگردانهای حرفه ای و غیر حرفه ای در حال پخش در رسانه های جهانی ست و بهانه ی حمله به منزل "جعفر پناهی" کارگردان شناخته شده شده ی سینما نیز ساخت فیلم است. "جعفر پناهی" و "محمد رسول اف" دیگر کارگردان مشهور سینما به زندان می روند و همچنان بسیاری دیگر از اهالی ایران، در همانجا ماندگار می شوند. هرچقدر که سکوت در جامعه حکمران می شود، بر فضای هنری هم سیطره می اندازد و حالا دیگر فقط مجامع و رسانه های خارجی اند که می توانند انعکاس دهنده ی وقایع پیشین و در جریان ایران باشند.

سه سال از شکل گیری "جنبش سبز" در ایران می‌گذرد؛ هنوز قوه‌ی قضاییه جمهوری اسلامی هنرمندانی همچون "استادمحمدرضا شجریان"، ""رخشان بنی اعتماد"، "باران کوثری" و "پگاه آهنگرانی" " فاطمه معتمد آریا" را زیر نظر دارد که کجا چه می‌گویند؛ و هنوز "رامین پرچمی" و "محمد رسول‌اف" و "جعفر پناهی"  " مرضیه وفا مهر" و ... مانند بسیاری دیگر از اهالی سیاست یا مردم عادی، در بیم و امید قطعیت یافتن و اجرای حکم خود به‌سر می‌برند؛ آنان نه اجازه ی کار دارند و نه امکان ادامه‌ی زندگی معمولی.

اما در این سه سال، هر بار که فیلمی همچون "روزهای سبز" ساخته ی "حنا مخملباف" در مجامع جهانی پخش می شود و یا در مجمعی نمادی از رنگ "سبز" دیده می شود، مسئولان دولت تمام هم خود را صرف آن می کنند تا هم از انتشار اخبار آن در سطح ایران جلوگیری شود و هم برگزار کنندگان آن برنامه، دشمن ملت ایران معرفی شوند. فستیوال های "کن" و "ونیز" و "مونترال" و "سن سباستین" و "رم" و "برلن" و ... در این 3 سال هنوز منتظر دریافت و نمایش فیلم هایی هستند که در این روزهای ایران اجازه ی ساخت نداشته اند و در همین روزها که چنین می گذرند "روزهای سبز "مخملباف" در گردهمایی جنبش سبز در "کلن" آلمان، باز هم بیننده ی فراوان دارد.


 


ندای سبز آزادی - همان طور که وعده داده بودیم هر چهارشنبه مروری داریم بر اخبار ورزش کشور و حاشیه های آن در طی هفته ای که سپری کرده ایم. این هفته مدیران آبی و قرمز پس از مدتها این بار بر سر "خودرو" با یکدیگر به جدال لفظی پرداختند، رسوایی اخلاقی در فوتسال بانوان پیش آمد و وزیر ورزش برای پاسخگویی درباره علت برکناری روسای فدراسیون ها از سوی نمایندگان به مجلس احضار خواهد شد.

دعوای آبی و قرمز بر سر خودروهای گرانقیمت

هفته گذشته جدال در سطح مدیریتی دو رقیب سنتی فوتبال کشور یعنی استقلال و پرسپولیس که پس از حضور محمد رویانیان در جایگاه مدیرعاملی پرسپولیس و روابط حسنه اش با علی فتح الله زاده خویی مدتها بود کمرنگ شده بود بار دیگر از سر گرفته شد و این بار این فتح الله زاده بود که در گفتگویی رویانیان را متهم کرد که با استفاده از رانت دولتی تعدادی خودروی گرانقیمت در اختیار بازیکنان پرسپولیس قرار داده است.

فتح الله زاده می گوید که رویانیان به دلیل آن که به عنوان رئیس ستاد ساماندهی سوخت کشور در هئیت دولت حضور دارد از رانت دولتی برای جذب مالی در باشگاه پرسپولیس استفاده می کند اما رویانیان در پاسخ به این اظهارات، فتح الله زاده را به «کم سوادی» متهم کرد و درباره خودروهای مورد اشاره فتح الله زاده گفت که «ماشین هایی که این روزها مرتب درباره آن صحبت می شود، فقط پانزده خودرو است که از طریق اسپانسر [شرکت های خودرو سازی آئودی و بنز] در اختیار باشگاه قرار گرفته است تا شش ماه دیگر هزینه آنها برگردانده شود.

رویانیان می گوید که در میان برنامه های زیادی که در بعد اقتصادی دنبال می کنیم، موضوع خودرو مبحث بسیار کوچکی است. با توجه به اینکه در فصل نقل و انتقالات بودیم باید از اسپانسرهای خود استفاده می کردیم تا بتوانیم فصل نقل و انتقالات را با موفقیت پشت سر بگذاریم.

وی با کنایه به فتح الله زاده گفته است: «اگر معاملات ماشین رانت است، من صحبت‌ های او را قبول دارم. در ضمن آقای فتح ‌الله‌ زاده با این سوادی که دارید من از شما تعجب می‌ کنم. دولت چه زمانی از این ماشین‌ها داشته است؟ اگر توجه کرده باشید، دولت سمند دارد نه بنز».

ورزش ایران در معرض دوپینگ

هفته گذشته احمد هاشمیان رئیس کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال از مثبت بودن دوپینگ دو بازیکن لیگ برتری فوتبال خبر داد و گفت: «متاسفانه یک بار دیگر دوپینگ بازیکنان مثبت اعلام شده است. یکی از بازیکنان در لیگ برتر شاغل است و دیگری در لیگ دسته اول عضویت دارد».

این خبر زنگ خطری است برای کاروان ورزش ایران که تا چندی دیگر باید گام در مسابقات معتبر المپیک ۲۰۱۲ لندن بگذارد و از اعتبار ایران دفاع کند.

در این بین تیم های کشتی آزاد و فرنگی، وزنه برداری و دو و میدانی بیش از سایر تیم ها در معرض خطر استفاده از داروهای غیرمجاز هستند.

تيم ملي وزنه‌برداري كشورمان چهار سال قبل در آستانه حضور در رقابت‌هاي جهاني به دليل مثبت بودن آزمايش‌هاي دوپينگ، جمعي از ستارگان خود از جمله حسيني، بهروزي، نصيري‌نيا، برخواه، تقيان، نائيج، دهقانيان، تيموري و داوودي را به دليل محروميت از دست داد و ورزش کشور را با فاجعه ای غم انگیز روبه رو کرد.

وزیر ورزش به مجلس احضار می‌شود

در پی بحران اخیر در ورزش کشور که پس از عزل و نصب های غیرقانونی روسای فدراسیون های ورزشی از سوی وزیر ورزش و جوانان صورت گرفت، نمایندگان مجلس نهم قصد دارند تا عباسی وزیر ورزش را به مجلس احضار کنند.

محمدرضا تابش نماینده مردم اردکان و عضو کمیسیون ورزش مجلس نهم در این باره با اشاره به مشکلات پیش آمده برای ورزش کشور که تا خطر تعلیق کاروان ورزشی ایران به المپیک لندن نیز پیش رفته است، گفته است: «دخالت دولت‌ها در فدراسیون‌های ورزشی که حکم NGO و یا موسسه عمومی غیر دولتی دارند از سوی بسیاری از فدراسیون‌های جهانی قابل پذیرش نیست. عملی اتفاق افتاده که چهار رئیس فدراسیون بدون اینکه جلسه مجمع برگزار شود و یا قبلا اخطار و تذکری به آنها داده شود برکنار شدند. در حالی که چند هفته پیش آقای وزیر در جلسه‌ای عنوان کرد اگر می‌خواهید کار را یاد بگیرید از فدراسیون قایقرانی یاد بگیرید».

تابش به «بعضی شایعات سیاسی» نیز اشاره ای می کند اما می گوید که «اکنون به آن کاری ندارم.»

نایب‌رئیس اول فراکسیون ورزش مجلس با بیان اینکه بعضی از فدراسیون‌های جهانی دخالت دولت‌ها را قابل پذیرش نمی‌دانند، گفت که «وزیر ابتدا باید بگوید چه دلیلی وجود دارد چهار رئیس فدراسیون با هم برکنار شده‌اند؟ چرا قبلا تذکر نداده بودند؟ حتی امکان دخالت شورای بین‌المللی المپیک هم وجود دارد. چنین حرف‌ها و بی‌تدبیری‌هایی دور از شأن ملت ایران است. نباید با هموطنان به گونه‌ای برخورد کنند که اجازه دخالت فدراسیون‌های جهانی را در امور داخلی بدهند. باید ورزشکاران در آستانه المپیک با روحیه و آرامش خاطر در المپیک شرکت کنند از طرفی نگه داشتن کرسی‌های جهانی نیز برای ما مهم است».

تابش درباره سوال از وزیر نیز گفت: «از همه ابزارهای قانونی استفاده می‌کنیم؛ اگر لازم باشد سوال می‌کنیم و مسئولان به ورزش احضار می‌شوند اگر پاسخ‌ها قانع کننده نبود استیضاح نیز مطرح می‌شود».

محمدرضا یزدانی ‌خرم، رئیس سابق فدراسیون کشتی، که خود از جمله روسای فدراسیونی بود که در موج اول تغییرات در فدراسیون‌ها مورد لطف وزارت ورزش و جوانان قرار گرفت و با وجود کارنامه درخشان تیم‌های ملی کشتی آزاد و فرنگی در مسابقات جهانی ترکیه، مدتی بعد از این افتخار از کار برکنار شد در این باره معتقد است که «این برنامه از قبل برای وزیر و معاونانش طراحی شده بود. برکناری تعداد زیادی از روسای فدراسیون‌ها که دلیل قانع‌کننده‌ای هم برای آن نداشتند. اگر رسانه‌ها نسبت به تغییرات در این پنج فدراسیون هم واکنش نشان نمی‌دادند، چندین فدراسیون دیگر هم دچار تغییرات می‌شد».

بحرین یا امارات؛ مسئله این است!

این روزها یک معمای بزرگ برای فدراسیون فوتبال به وجود آمده و آن حمایت از کاندید مورد نظر خود در انتخابات ای اف سی است.

در حالیکه کاندیداها از همین حالا لابی‌های خود را برای گرفت پست ریاست آغاز کرده اند، ایران در غرب آسیا دو گزینه پیش رو دارد؛ امارات و بحرین. در حال حاضر معمای بزرگی برای فدارسیون فوتبال وجود دارد که در شرایط فعلی خاورمیانه، به کدامیک از این دو گزینه رای بدهد! همین مسئله باعث شده تا بحث در فدراسیون بالا بگیرد.

سرکال رئیس فدراسیون فوتبال امارات و بن علی رئیس فدراسیون بحرین دو فردی هستند که برای ریاست کاندیدا خواهند شد.

روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با هر دو کشور بحرین و شیخ نشین امارات در ماه های اخیر به سردی گراییده و چندان مناسب نیست.

بخشی از مردم بحرین، به دنبال اعتراضات گسترده در جهان عرب، از روز ۱۴ فوریه سال جاری میلادی با هدف برکناری شیخ خلیفه بن‌ سلمان آل خلیفه، نخست ‌وزیر و پسرعموی امیر بحرین که از سال ۱۹۷۱ ریاست دولت را در اختیار دارد، همچنین آزادی زندانیان سیاسی و تدوین یک قانون اساسی جدید دست به تظاهرات زدند.

رهبر جمهوری اسلامی و مقام های ارشد دولت ایران در این مدت بارها از مخالفان حکومت بحرین حمایت کرده و دولت بحرین را متهم به سرکوب معترضان خود کرده اند که این مسئله باعث بروز تنش هایی میان ایران و بحرین و متحدانش در شورای همکاری خلیج فارس شد.

از سوی دیگر به دنبال سفر احمدی نژاد به جزیره ابوموسی و واکنش دولت امارات متحده به این سفر، تنش هایی در ماه های گذشته میان ایران و امارات متحده پیش آمد که این موضوع نیز باعث بروز اختلافات بیشتر میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس شد.

کتک کاری در فوتسال بانوان 

پس از ناکامی بزرگ تیم فوتسال ایران در رقابت های فوتسال قهرمانی آسیا در هفته ای که روزهای پایانی آن را سپری می کنیم یک خبر تاسف برانگیز هم از ورزش بانوان داشتیم و آن هم خبر کتک کاری سرمربی و بازیکن تیم فوتبال نیوساد در لیگ برتر فوتسال بانوان بود.

مجتبی پوربخش مدیر روابط عمومی هیئت فوتبال استان گیلان در این باره گفته است: «متاسفانه این خبر صحت دارد و  در دیدار تیم نیوساد گیلان با تیم فولاد ماهان اصفهان خانم پوران واحدی سرمربی تیم نیوساد با زهرا صفری دروازه‌بان تیم خودش درگیری فیزیکی پیدا کرده و او را به دیوار چسبانده و گلوی او را فشار داده است. خانم دوبرادران نماینده هیئت فوتبال در مسابقه این مسئله را گزارش کرده است با این حال تا امروز هیچ شکایتی از باشگاه نیوساد و خانم صفری دریافت نکردیم».

اما این ماجرا به اینجا ختم نشده و پوربخش در ادامه صحبت هایش می گوید: «در نهایت خانم صفری در توضیح شفاهی به الماس‌خاله رئیس هیئت فوتبال استان گیلان می‌گوید که خانم واحدی گفته هر بازیکنی از او شکایت کند از فوتبال محوش می‌کند زیرا ایشان نایب رئیس هیئت فوتبال گیلان هم هستند.»

به نظر می رسد مدیران باشگاه نیوساد تلاش می‌کردند که این اتفاق رسانه‌ای نشود اما بر خلاف تلاش آنها این موضوع به رسانه ها کشیده شد و حال باید منتظر واکنش مسئولان فدراسیون فوتبال درباره این رسوایی اخلاقی جدی ورزش کشور باشیم.

رقابت هادی ساعی با ۲۱ ورزشکار برای عضویت در IOC

این هفته در خبرها آمده بود که هادی ساعی ورزشکار پر افتخار کشور که هم اکنون عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران است و از حامیان سرشناس میرحسین موسوی در دوران انتخابات ریاست جمهوری دهم به شمار می رفت در تلاش است تا به عضویت کمیسیون ورزشکاران IOC برای یه دوره ۸ ساله درآید.

 

در زمان برگزاری بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن، چهار ورزشکار از میان ۲۱ ورزشکار برای عضویت در کمیسیون ورزشکاران IOC که انتخابات آن از ۲۶ تیر تا ۱۸ مرداد در لندن برگزار می‌شود، انتخاب خواهند شد.

ناصر صالح ال عطیا از قطر (تیراندازی)، سرگئی اسچواندن از سوئیس (جودو)، دیوید باروفت از اسپانیا( هندبال)، دانکا بارتکوا از اسلواکی (تیراندازی)، میلوراد کاویک از صربستان (ورزش های آبی)،موین چو از تایوان (تکواندو)، کریستی کونتری از زیمباوه (ورزش های آبی)، هادی ساعی از ایران (تکواندو)، فمکه دکر از هلند (قایقرانی)، تونی استانگت از فرانسه (کانوکایاک)، سوسانو فیتور از پرتغال (دوومیدانی)، استفان هلم از سوئد (دوومیدانی)، ویکتوریا کوال از اوکراین (تیروکمان)، اریک وراس لارسن از نروژ (کانوکایاک)، کوجی مور فوجی از ژاپن (دوومیدانی)، جفرسون پرز از اکوادور (دوومیدانی)، زوران پریموراک از کرواسی (تنیس روی میز)، آنتونیو روسی از ایتالیا(کانوکایاک)، جان میشل سایوی از بلژیک (تنیس روی میز)، بار بورا اسپاتاکوا از جمهوری چک (دوومیدانی) و جیمز تامکینز ازاسترالیا (قایقرانی) فهرست نهایی ۲۱ ورزشکار المپیکی هستند که از سوی کمیته بین‌المللی المپیک برای کسب کرسی کمیسیون ورزشکاران شانس دارند.

تمامی ورزشکاران شرکت کننده در بازی های المپیک ۲۰۱۲ لندن می‌توانند به ۴ نفر از ۲۱ ورزشکار نامزد رای دهند.

از زمان علی‌آبادی تا الان منتظریم!

و آخرین خبر این که گویا وعده های عملی نشده دولت احمدی نژاد طی هفت سال گذشته تنها مربوط به حوزه های اقتصادی و عمرانی کشور نیست و در بخش ورزش نیز از این دست وعده های فراموش شده به وفور یافت می شود.

هفته قبل احمد ناطق نوری رئیس فدراسیون بوکس در اظهاراتی جنجالی با انتقاد از وعده های دولت که از سالهای پیش تاکنون عملی نشده است گفت: «از زمان علی آبادی مسئولان ورزش به ما وعده پنجاه دستگاه رینگ داده بودند که هنوز نتوانستیم این رینگ‌ها را دریافت کنیم.»

ناطق نوری که در مجمع عمومی و سالیانه فدراسیون بوکس در حضور حمید سجادی معاون وزارت ورزش و جوانان، رؤسای هیئت‌های ورزشی بوکس، رئیس، نایب رئیس و دبیر فدراسیون بوکس سخن می گفت خطاب به حمید‌ سجادی اظهارکرد: «از شما درخواست می‌کنم تا صحبت‌های این جلسه را به وزیر ورزش اعلام کنید تا در مورد بودجه مالی به هیئت‌ها کمک‌هایی شود. البته زمانی که علی‌آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی بود قرار بود پنجاه دستگاه رینگ به استان‌ها داده شود که این طور نشد.  برخی از استان‌ها با کمک‌های مردمی رینگ و سالن اختصاصی تأسیس کردند، اما هنوز خیلی از استان‌ها مشکل برای خرید لوازم دارند.»


 


جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با ارسال نامه ای به مراجع تقلید با اشاره به گوشه ای از فشارها و مصائبی که در سه سال گذشته بر این خانواده ها گذشته است، خواهان موضع گیری صریح مراجع در مقابل مظالمی که این روزها بر ملت می رود شده اند.

خانواده های زندانیان سیاسی ضمن اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با زندانیان و خانواده هایشان از مراجع تقلید پرسیده اند:"می خواهیم بدانیم اگر حفظ جان زن مسلمان و مومنه ای مانند نرگس محمدی مادر دو فرزند خردسال که در زندان جمهوری اسلامی به فلج عضلانی دچار شده است و اکنون با دنائت و وقاحت تمام او را به زندان زنجان در کنار زندانیان عادی مبتلا به ایدز و هپاتیت و غیره تبعید کرده اند تا خودش، فرزندان خردسالش، همسرش، مادرش و همه خانواده اش و همه ما را که اینک یک خانواده ایم بیشتر زجر بدهند، و هرآن بیم جان دادن او می رود، برای شما مهم نیست در مورد حفظ اسلام عزیز چه می فرمایید."

در بخش دیگری از این نامه  آمده است: " گیریم مسئولین حکومتی مست قدرت شده و صم و بکم و عمی هستند، مراجع شیعه که در طول تاریخ بیدار بوده اند اکنون در کجای طریق نعمت ایستاده اند تا ما به آنان اقتدا کنیم و صفمان را از صف مغضوبین و ضالین جدا کنیم؟!"

به گزارش نوروز، متن کامل این نامه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

یامن ارجوه لکل خیر.و آمن سخطه عند کل شر.یامن یعطی الکثیر بالقلیل.یامن یعطی من سئله.یامن یعطی من لم یسئله و لم یعرفه تحننا منه و رحمة.اعطنی  بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدنیا و جمیع خیر الاخرة. واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرالدنیا و شر الاخرة. فانه غیرمنقوص ما اعطیت. و زدنی من فضلک یا کریم.

محضر مبارک مراجع عالیقدر تشیع

در این ماه مبارک رجب بار دیگر مصدع اوقات شریفتان شدیم تا به خودمان و به همه خوانندگان این سطور یادآور شویم که بر اساس تعالیم والای اسلامی نمی شود ادعای مسلمانی کرد و از حال مسلمین بلکه انسان ها بی خبر ماند و خدای ناکرده در صورت آگاهی از شری که به بندگان خدا می رسد، به جای اهتمام به امور آنان، سکوت کرد و راه خود گرفت که در آن صورت مسلمانی مان عیب دارد. و این ماه و ماه های شعبان و رمضان که از عزیزترین ماه های خدا و خاص عبادت است، تنها با اقامه صلاة و صیام و تکرار اذکار و ادعیه ما را به بهشت رهنمون نمی شوند. این ماه ها و روزهای عزیزشان بیش از هر ماه دیگر، بندگان خدا را در معرض امتحان قرار می دهد. اعتکاف و تهجد و زهد و تقوی و به جای آوردن مناسک حج  در عین بی خبری از احوال مؤمنین و مسلمین و بندگان خدا فارغ از آئین و مرامشان و بی عملی نسبت به وظایف و مسئولیت های دینی و اجتماعی، تنها ثمرش رنجه ای است که به جان آدمی وارد می شود. این مضامین را با شاگردی در منابر و مساجد و محافل مذهبی آموخته ایم و اگر سخن گزافی در آن است دوست داریم اصلاح بفرمایید تا فرزندانمان را به گونه ای دیگر تأدیب کنیم و راه مسلمانی را آن گونه که باید به ایشان بیاموزانیم!

مراجع عالیقدر

طی این سه سال پس از کودتا مرقومه ها و عریضه ها و نامه های زیادی خدمت شما بزرگواران و دیگر عزیزانی که به هر شکل مسئول پی گیری امور خود و آزادگان دربندمان می دانستیم، نگارش کرده ارسال کردیم. جوان ترهایمان و فرزندانمان و برخی شاهدان دلسوز بارها ما را به بیهودگی این عمل یادآور شدند و جسارتا گفتند اگر قرار بود آبی گرم شود تا کنون شده بود. اما تجربه ما که چند پیراهنی بیش از آنان پاره کرده بودیم،  ما را به مداومت در این راه واداشت. باز هم نوشتیم و درددل ها کردیم با کسانی که گاه درب دفاتر و خانه هایشان نه توسط مأموران امنیتی و نظامی بلکه توسط مسئول دفترها و  آقازاده هایشان به روی ما بسته می شد که در خفا مورد مؤاخذه و تأدیب نهادهای امنیتی قرار گرفته بودند! ما شرایط را درک می کردیم و ناامید نمی شدیم و در پاسخ کسانی که استقلال مرجعیت شیعه را به دلیل وابستگی مالی به حکومت زیر سؤال می بردند، سکوت پیشه می کردیم و انتظار روزی را می کشیدیم که عمل این بزرگواران خود پاسخ گوی این قسم سوالات و ابهامات باشد!

باری ما صبر و سکوت را پیشه خود ساختیم و گاه گاه فرمایشات یکی از مراجع بزرگوار در همراهی با مردم مظلوممان و به ویژه محبوسین و محصورین به ستم و تعدی را با شعف تمام شاهد مثال می آوردیم برای فرزندانمان که ناامیدی مانند خوره به جانشان اوفتاده بود و روح و روانشان را می آزرد. تا این که فرمایشات ارجمند حضرت آیة الله العظمی موسوی اردبیلی که  به نوعی از بدکاری ها و سیاه کاری های حاکمان امروز برائت جسته بودند و حتی فراتر از آن به دلیل اشتباهات محتمل در زمان مسئولیت خود از مردم عذر خواسته بودند با دعوت از دیگران که این شیوه را به کار گیرند، ناگاه سرهای به زیر افکنده ما را در برابر نسلی که از انقلاب و آرمان های اصیلش و حتی از اسلام رحمانی کمتر می دانست، برافراشته کرد. فرمایشات اخیر آیة الله العظمی وحید خراسانی که منافع اسلام را بر منافع فردی و حتی مصالح حکومت ها رجحان داده به حمایت اسلام مظلوم که مدارش نهج البلاغه است و اینک چون ابزاری در دست بهره گیرندگان غیرمؤمن و مزورقرار گرفته است، پرداختند، بار دیگر ما را به یاد موضع گیری های انسانی و ستم ستیز قبلی ایشان انداخت و این ها در کنار همراهی های گاه و بی گاه حضرات  آیات عظام جوادی آملی و صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی و حمایت های همیشگی مراجع عالیقدر آیة الله العظمی  صانعی و  آیة الله العظمی بیات زنجانی و به ویژه فقید سعید فقیه عالیقدر حضرت آیة الله العظمی منتظری، بار دیگر روزنه های امید را در دل هایمان گشود.

حضرات آیات عظام

ما خانواده های زندانیان سیاسی و عزیزان دربندمان سه سال پرتلاطم با اتفاقات سهمگین را پشت سر گذاشته ایم که هر روزش با مظالمی که بر ما گذشت می توانست ایمانمان را به باد دهد اما از شر شیاطین جن و انس به خدا پناه بردیم و امتحانات زیادی را پشت سر گذاشتیم. عزیزانمان را در دادگاه نمایشی به حکم های فرمایشی حبس و تعزیر و محرومیت از حقوق مدنی محکوم کردند و آنان را در سلول های انفرادی و بندهای ستم محبوس کردند و از حقوق اولیه شان شامل تماس تلفنی و ملاقات حضوری و مرخصی و روند درمانی و بعضا ملاقات های کابینی محروم کردند. برخی را به زندان طویل المدت  در تبعید که امری نوظهور و زائیده ذهن بیمار قضات غیرمستقل و بازجوهای وابسته به نهادهای امنیتی است، محکوم کردند و برخی را هم چنان در زمان اجرای حکم در انفرادی و قرنطینه نگاه داشتند. برخی را از داشتن امکان مطالعه محروم کردند و یا مطالعاتشان را به سلیقه مأمورین امنیتی منوط کردند و عجیب تر از همه این که قرآن کریم و نهج البلاغه و مفاتیح هم در مواردی از کتب ممنوعه در زندان های اسلام طالبانی  محسوب شده و در اختیار زندانی سیاسی قرار نگرفت! اما به فشارهای روانی بر روی زندانیان سیاسی که تنها جرمشان نقد منصفانه حکومت بود، بسنده نکرده عملیات ایذائی بر روی خانواده هایشان را آغاز کردند. کار شنیعی که هنوز هم در مورد بسیاری از خانواده ها ادامه دارد. از تماس های تلفنی به هنگام و نابهنگام بازجویان  با همسر و فرزندان و پدر و مادر و خواهر و برادر زندانی و امر و نهی هایشان گرفته تا احضارها و بازجویی های چند ساعته وممنوع الخروجی و ممنوع الشغلی و ممنوع المعامله و ممنوع التنفس کردنشان! و  وقیحانه تر از آن بازداشت و محاکمه و حتی صدور حکم برای خانواده زندانیان سیاسی که مجدانه امور زندانی اش را پی گیری می کرده است، به بهانه تبلیغ علیه نظام! در این میان عده ای از عزیزان ما با امضای نامه ای به شرح شکنجه ها و آزارهای جسمی و روانی که طی مراحل بازداشت در سلول های انفرادی و بازداشت گاه های رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی دیده بودند پرداختند که متاسفانه به جای پی گیری آن، فشار روی آن ها و خانواده هایشان بیشتر شد و محرومیت هایشان از حقوق اولیه زندانی افزایش یافت و بعضا پرونده های جدیدی برایشان گشوده شد!

مراجع گرانقدر

در این ایام عبادت قصد تصدیع نداشتیم اما حیفمان آمد که فرصت و مجالی برای  تفکر، که ساعتی از آن با هفتاد ساعت عبادت برابری می کند، برای خودمان و شما بزرگواران فراهم نکنیم. تفکر به آن چه بر ما و دین ما در این روزگار می گذرد. تفکر در مورد ستم ها و منکراتی که انسان دلش نمی خواهد محل ارتکابش را کشور ایران که به گفته حضرات کشور امام زمان است، بداند. آقای احمدی نژاد می گوید: هیچ دولتی ملتش را نمی کشد! و قاتل شهدای پس از انتخابات را خارجی معرفی می کند. ادعا کردن کار ساده ای است و به قول خود ایشان حرف کنتور ندارد! ما هم دلمان نمی خواهد قاتل نداها و سهراب ها و سیدعلی ها و شبنم ها و روح الامینی ها و هاله ها و هدی ها و ده ها شهید مظلوم دیگر  را ایرانی و مسلمان بدانیم اما چه کنیم که واقعیت به همین هولناکی پیش روی ماست!  هرچند بازگشت این بهترین فرزندان  وطن به آغوش مادران و همسران و خانواده هایشان دیگر هرگز ممکن نیست و دیدارشان به قیامت افتاده است اما می توان از پیوستن دیگر عزیزان به این خیل بی گناه کشته شدگان جلوگیری کرد.

بزرگواران و زعمای دینی ما

ما خانواده های زندانیان سیاسی می خواهیم در این ماه حرام هشدار بدهیم که اینک جان بسیاری از زندانیان سیاسی در خطر است آنان که در زندان دچار بیماری های خطرناک و صعب شده اند و آنان که  با اعتصاب غذای خود به روند غیرقانونی محاکمات و برخوردهای غیرانسانی و غیرشرعی که با خودشان یا دیگر عزیزان از جمله بزرگواران محصور، موسوی و کروبی ورهنورد می شود، اعتراض می کنند. روان عزیزان دربند ما و خانواده هایشان  را هر روز به بهانه ای و به شکلی می آزارند و هنوز زود است که صدمات و لطمات روحی و روانی وارده بر این انسان های شریف اندازه گیری شود تا میزان ظلمی که طی این سه سال بر آنان رفته آشکار شود. جدایی همسران جوان از یکدیگر که در مواردی طی این سال ها حتی یک روز مرخصی نداشته اند، و در مواردی با زندانی کردن تؤامان همسران (مهسا امرآبادی و مسعود باستانی) امکان ملاقات را هم از بین برده اند، ممانعت از مرخصی مادرانی که فرزندان خردسالشان تنها به جرم دفاع مادر حقوق دانشان(نسرین ستوده)  از موکلینش شکنجه روانی می شوند،  ممانعت از مرخصی مردان جوانی که زنان باردارشان در تنهایی فرزندشان را به دنیا آورده اند و هنوز پس از ماه ها این نوزاد گرمای آغوش پدر را تجربه نکرده است، ممانعت از مرخصی های درمانی، ممانعت از مرخصی پدر برای شرکت در مراسم ازدواج فرزندش، ممانعت از مرخصی همسران حتی در بدترین شرایطی که برای همسرانشان از جمله عمل جراحی پیش می آید و بسیاری موارد از این قبیل همه توسط حکومت اسلامی و با توجیه شرعی انجام می شود. همان شریعتی که ما شما بزرگواران را نگهبان و حافظ و مروج  آن می دانیم نه مردان یونیفرم پوش و قدّاره بند نااهلی که مروج اسلام طالبانی هستند و بدخو و بدزبان اند. رکیک ترین ناسزاها را به زبان می آوردند و بازجویی های سبعانه شان از مردان و زنان و جوانان  در وقت شرعی و تا پاسی از شب گذشته و مواردی تا خود صبح به درازا می کشد.

حضرات آیات عظام

ماه رجب رو به انتهاست و ما نه در شب ولادت مولایمان علی (ع) چشممان به دیدار عزیزان دربندمان روشن شد و نه در این کشور اسلامی امیدی به دیدارشان در عید پیش رویمان مبعث رسول الله الاعظم(ص) داریم اما نمی توانیم از پی گیری امور آنان نیز ناامید باشیم. ما مسئولانه موارد فوق را با شما بزرگواران درمیان گذاشتیم تا اگر درب ها به رویمان بسته است هر پنجره و روزنه ای راه ارتباطی  با مراجع تقلیدمان که تنها برای گرفتن وجوهات درب دفاترشان به روی مقلدین گشوده نمی شود. ما سوال شرعی داریم در آستانه ماه پیامبر و می خواهیم ببینیم به این حکومت جور که بیت المال مسلمین را امانت داری نمی تواند کرد چگونه می شود مالیات داد و چگونه می شود اطمینان داشت که پرداخت مالیات و  قبوض کمک به اختلاس گران و مفسدان اقتصادی نباشد. ما سوال داریم حضرات آیات عظام! سوالمان این است که چرا شما بزرگواران در برابر یاوه سرایی هایی که یک انسان غیرمعصوم را در زمان معصوم با پیامبر و ائمه معصومین برابر می خوانند سکوت می کنید. می خواهیم بدانیم اگر حفظ جان زن مسلمان و مومنه ای مانند نرگس محمدی مادر دو فرزند خردسال که در زندان جمهوری اسلامی به فلج عضلانی دچار شده است و اکنون با دنائت و وقاحت تمام او را به زندان زنجان در کنار زندانیان عادی مبتلا به ایدزو هپاتیت و غیره تبعید کرده اند تا خودش، فرزندان خردسالش، همسرش، مادرش و همه خانواده اش و همه ما را که اینک یک خانواده ایم بیشتر زجر بدهند، و هرآن بیم جان دادن او می رود، برای شما مهم نیست در مورد حفظ اسلام عزیز چه می فرمایید. گیریم مسئولین حکومتی مست قدرت شده و صم و بکم و عمی هستند، مراجع شیعه که در طول تاریخ بیدار بوده اند اکنون در کجای طریق نعمت ایستاده اند تا ما به آنان اقتدا کنیم و صفمان را از صف مغضوبین و ضالین جدا کنیم؟!

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

23/3/1391


 


محمد مصطفایی- حقوقدان و فعال حقوق بشر مقیم در نروژ، در پاسخ به این پرسش که آیا انتقال بهمن احمدی امویی در چارچوب قوانین حقوقی است؟ گفت: به دو دلیل عمده از نظر حقوقی انتقال بهمن احمدی امویی از زندان اوین به زندان رجایی شهر صحیح نیست چرا که زندان رجایی شهر در استان البرز واقع است و زندان اوین در استان تهران به عبارتی دیگر کرج که جزو تهران به حساب می‌آمده، اخیرا از تهران جدا شده است و به شکل استان مستقل در آمده است و بر اساس قوانین حقوقی اگر شخصی مرتکب جرمی هم شده باشد، می‌باید در‌‌ همان منطقه‌ای که دستگیر یا محاکمه شده است زندانی و در‌‌ همان منطقه، تحت مراقبت قرار بگیرد.
وی در گفت و گو با رادیو فرانسه خاطرنشان کرد:زندان رجایی شهر، زندانی است برای مجرمانی با جرائم بسیار خطرناک. بطور عمده زندانیان در رجایی شهرافرادی هستند که با مجازات‌های اعدام و حبس ابد سر و کار دارند بنابراین از این لحاظ هم انتقال زندانی سیاسی به زندان رجایی شهر بر خلاف رویه قضایی قانون و اخلاق است.
این حقوقدان در خصوص تأکید حکم عبدالفتاح سلطانی به زندان در تبعید گفت: کلمه حبس در تبعید، هیچ معنا و فهومی در قوانین جزایی ایران ندارد. افراد را یا تبعید می‌کنند به شهر دیگری که در آن صورت در شهر محل تبعید امکان تردد برای او وجود دارد و یا اینکه در محل وقوع جرم حبس صورت می‌گیرد بنا بر این تأیید حکم عبدالفتاح سلطانی قانونی نیست.

مصطفایی در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص قانونی بودن یا غیر قانونی بودن انتقال محکومان به اعدام به نقطه نامعلوم، پیش از اجرای حکم اعدام گفت: «حتا کسانی که محکوم به اعدام هستند از حقوقی برخوردارند و وکیل محکوم به اعدام باید ۴۸ ساعت قبل از اجرای حکم مطلع شود و در محل اجرای حکم حاضر شود چرا که حتا پیش ازاجرای حکم اعدام نیاز به انجام مقدماتی توسط وکیل مجرم دارد.»
 


 


درحالی که بی پروایی محمود احمدی نژاد در نام بردن از اشخاص حقیقی و اتهام زدن او به رقبای سیاسی خودش مورد انتقاد مخالفان دولت قرار دارد، اینبار دولت معترض نام بردن از متهمان پیش از اثبات جرم شد و بر ضرورت حفظ "حرمت و آبروی مسلمانان" تاکید کرد.

پس از آنکه نام برخی مقامات دولت نظیر محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد و کامران دانشجو وزیر علوم در دادگاه رسیدگی به اختلاس شرکت بیمه مطرح شد و این مقامات متهم به دریافت رشوه شدند، معاونت حقوقی ریاست جمهوری به انتشار اخبار دادگاه اعتراض کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، دفتر معاونت حقوقی ریاست جمهوری اعلام کرد: برخی رسانه ها با انتشار اخبار پرونده اختلاس بیمه، اصول ۲۲ و ۳۷ قانون اساسی، تبصره یک ماده ۱۸۸ آیین نامه دادرسی کیفری، بند ۱۱ قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی و بند ج ماده ۱۴۰ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب را نقض کردند که لازم است حرمت و آبروی مسلمانان حفظ شود و تا وقتی اتهامی اثبات نشده با درج اخبار ناقص و بدون سند امری را به مقامات رسمی و یا آحاد شهروندان نسبت ندهند که در صورت برائت مرتکب بزه افترا محسوب می شود.


 


ائتلاف دانشجویان سبز دانشگاه های شهر تهران، در سومین سالگرد تولد جنبش سبز و در حمایت از روزه سیاسی مهدی محمودیان بیانیه ای صادر کرد.

مهدی محمودیان فعال حقوق بشر و عضو جبهه مشارکت است که در پی افشای جنایت کهریزک دستگیر و به زندان محکوم شد. او در زندان رجایی شهر اعلام کرده که تا آزادی رهبران جنبش سبز از حصر خانگی روزه سیاسی می گیرد.

در بیانیه ائتلاف دانشجویان سبز دانشگاه های شهر تهران آمده است: ما دانشجویان سبز دانشگاه های شهر تهران به نمایندگی از دانشگاه های صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر،علم و صنعت،تهران،علوم پزشکی تهران، علامه طباطبائی،خواجه نصیر،الزهرا و علوم تحقیقات  اعلام میداریم که آن روزها را فراموش نکرده ایم، هم چنان ایستاده ایم و در مقابل فشارهای گوناگون امنیتی از بازجویی، زندان، احکام حبس تعلیق و تعزیر و شلاق ،اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل تسلیم نشده ایم. و اکنون نیز در حمایت از روزه سیاسی مهدی محمودیان در اعتراض به حصر غیرقانونی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، روزه سیاسی گرفته و با تاکید بر این جمله مهدی محمودیان که «تمامی رای دهندگان به آقایان موسوی و کروبی موظفند برای دفاع از همان رای، بخاطر آزادی آنها هر چه در توان دارند بکار بندند»، همگان را به حمایت از این حرکت اعتراضی دعوت می نماییم.

در این بیانیه با اشاره به اینکه "جنبش سبز از مطالبات مردمی برآمده که از پس تجربیات بسیار، امروز به دنبال دمکراسی، رعایت حقوق بشر، آزادی، رفع تبعیض های جنسیتی، قومی و مذهبی، مقابله با فساد و قانون گریزی هستند و این مطالبات برخاسته از تفکر است نه احساسات زودگذر و چگونه ممکن است تفکر بمیرد" آمده است ۳ سال از تولد نهال سبز آگاهی و مقاومت می گذرد. نهالی که هر روز از خون شهیدان سرافراز و از رنج زندانیان استوار آن آبیاری می شود. و بر خلاف تصور استبداد،گاه در سکوت و گاه در فریاد،گاه در بینش و گاه در جوشش، هر روز تناورتر می گردد، در زمین ظلم و بیداد ریشه می دواند و چون بهار اندک اندک و جوانه جوانه سرانجام همه جا را سبز خواهد کرد.

متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن دراختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته بدین شرح است:

«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»

۳ سال از تولد نهال سبز آگاهی و مقاومت می گذرد. نهالی که هر روز از خون شهیدان سرافراز و از رنج زندانیان استوار آن آبیاری می شود. و بر خلاف تصور استبداد،گاه در سکوت و گاه در فریاد،گاه در بینش و گاه در جوشش، هر روز تناورتر می گردد، در زمین ظلم و بیداد ریشه می دواند و چون بهار اندک اندک و جوانه جوانه سرانجام همه جا را سبز خواهد کرد.

جنبشی که با مطالبه حق رای متولد و به جنبشی مطالبه محور تبدیل شد.اعتراض به تقلب در انتخابات زمینه ای شد برای آنکه مردم قدرت حضور و اتحاد و همدلی را یکباردیگر کشف کنند و منجر به ایجاد یک جنبش مدنی مسالمت آمیز با نماد سبز شد .

جنبش سبز از مطالبات مردمی برآمده که از پس تجربیات بسیار، امروز به دنبال دمکراسی، رعایت حقوق بشر، آزادی، رفع تبعیض های جنسیتی، قومی و مذهبی، مقابله با فساد و قانون گریزی هستند. این مطالبات برخاسته از تفکر است نه احساسات زودگذر و چگونه ممکن است تفکر بمیرد؟ پس چگونه ممکن است جنبش سبز بمیرد؟ تا زمانی که این مطالبات زنده اند جنبش سبز زنده خواهد بود. زندان،شکنجه، کشتار و سرکوب می تواند در کوتاه مدت صدای یک تفکر را خاموش کند، اما نمی تواند آن را از بین ببرد. فکر در جای دیگری که سرکوبگر تصورش را نمی کند تکثیر و دیر یا زود چون رود جوشانی جاری می شود. تا آنجا که حتی سرکوبگر را با خود همراه می کند:

«این ما نبودیم که سبز را انتخاب کردیم، بلکه سبز بود که ما را برگزید. آیا ممکن است که این رنگ، برادران ما را نیز برگزیند؟ آری ممکن است، راه سبز شدن بر هیچ کس بسته نیست.»          بخشی از بیانیه شماره ۱۶مهندس میرحسین موسوی

ما بدنبال تغییرات ناگهانی و انقلابی نبوده و نیستیم. راه سبز امید را باید زندگی کرد. هنوز راه درازی پیش رو داریم که جز با امیدواری، استقامت بر سر مطالبات به حق جنبش، آگاهی بخشی و گسترش جنبش به لایه های مختلف اجتماعی میسر نخواهد بود.

ما دانشجویان سبز دانشگاه های شهر تهران سه سال پیش با حضور خود در راه پیمایی میلیونی ۲۵ خرداد با رهبران دربند جنبش پیمانی بستیم و هم اکنون نیز در سومین سالگرد تولد جنبش سبز اعلام می داریم که بر سر پیمان خویش استوارتر از پیش ایستاده ایم.

ما به خوبی صبح روز ۲۵ خرداد را به خاطر داریم. زمانی که زهرا رهنورد در صحن دانشگاه تهران با بلندگوی دستی از طرف مهندس از دانشجویان می خواست که به خیابان نروند و به علت قطع رسانه ها این خبر را به دیگران نیز برسانند: «دستور تیر دارند و مهندس نمی خواهد به کسی آسیبی برسد و حودش نیز خواهد آمد تا به همه این را بگوید.»

اما رهبران جنبش در آن روز با خیل عظیمی از مردمی مواجه شدند که قصد به خانه برگشتن نداشتند و از آنها همراهی و مقاومت می خواستند. از آن روز تاکنون مهندس میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی در کنار همسران شجاعشان در پاسخ به خواست این مردمان و برای مطالبه حق آنان آرامش و آزادی حود را رها کرده و ایستادگی نموده اند.

بسیاری از همراهان سبز ما در روز ۲۵ خرداد ۸۸ اکنون در بند و یا در تبعیدند، تعداد زیادی در مسیر پرفراز و نشیب جنبش در راه استیفای حقوق ملت در خون خویش غلتیدند و تعدادی نیز آسیب دیده و اکنون در تنهایی و سکوت ناشی از خفقان با رنج بسیار ناشی از آسیب های نخاعی روزگار می گذرانند. بسیاری نیز از ترس در کنج خانه هاشان نشسته اند.اما ما دانشجویان سبز دانشگاه های شهر تهران به نمایندگی از دانشگاه های صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر،علم و صنعت،تهران،علوم پزشکی تهران، علامه طباطبائی،خواجه نصیر،الزهرا و علوم تحقیقات  اعلام میداریم که آن روزها را فراموش نکرده ایم،هم چنان ایستاده ایم و در مقابل فشارهای گوناگون امنیتی از بازجویی، زندان، احکام حبس تعلیق و تعزیر و شلاق ،اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل تسلیم نشده ایم.

و اکنون نیز در حمایت از روزه سیاسی مهدی محمودیان در اعتراض به حصر غیرقانونی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، روزه سیاسی گرفته و با تاکید بر این جمله مهدی محمودیان که «تمامی رای دهندگان به آقایان موسوی و کروبی موظفند برای دفاع از همان رای، بخاطر آزادی آنها هر چه در توان دارند بکار بندند»، همگان را به حمایت از این حرکت اعتراضی دعوت می نماییم. تا به تمام خانواده های داغدار شهیدان، جانبازان رنج دیده و زندانیان دربند بگوییم ما را در کنار خود،استوار و پابرجا بر همان عهد نخستین بدانید. تا به شریف صابرها بگوییم دردش را می دانیم، خود دردمند همین قحط الرجالی این روزگاریم،اما حساب خویش از بزرگان و مدعیان این دیار جدا کرده ایم،از آنها که بر سر پیمان خویش نایستادند و به هزار توجیه و مصلحت رای دادند و در شرایطی که هیچ چیز تغییر نکرده سخن از رای های آینده می گویند.

فردای این ملک را جوانان بی نام و نشان و مقاومت زندانیان غیور ما و انباشت مطالبات بی پاسخ ملت ایران خواهد ساخت. عصر جنبش هایی با رهبران مشخص و دستورهای از بالا سرآمده است و جنبش مسالمت آمیز سبز مردم ایران بدون تکیه بر بزرگان سست عنصر مصلحت اندیش سیاست باز، راه خود را پیدا خواهد کرد.

اندکی صبر سحر نزدیک است.


 


رییس قوه قضاییه از متهمان دوپرونده بزرگ اختلاس به دلیل نام بردن از مسوولان انتقاد کرد و گفت: در این دادگاه‌ها برخی متهمان به خیال این‌که می‌توانند به صرف نام بردن از برخی افراد و مسئولان بدون ارائه دلایل و مستندات از خود رفع مسئولیت کنند، نام بردند اما مشخص است که این مسئله نیز نیرنگ و شگردی جدید برای فرار از اتهامات از سوی آنان است. 

در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزارمیلیارد تومانی در سیستم بانکی و نیز پرونده اختلاس شرکت بیمه، تاکنون نام بسیاری از مسوولان جمهوری اسلامی مطرح شده است که از جمله آنان می توان به محمد جهرمی، اسفندیار رحیم مشایی، محمدرضا رحیمی، مرتضی تمدن، کامران دانشجو، فرزند ارشد احمدی نژاد، محسن رضایی، علاء الدین بروجردی، محمدرضا باهنر و فرزندش و الیاس محمودی اشاره کرد.

با این حال و در حالی که رییس قوه قضاییه پیش از این از عزم این قوه برای رسیدگی به اتهامات خبر می داد و همچنین در حالی که سال گذشته ابراهیم رییسی معاون اول قوه قضائیه وعده داده بود در این پرونده ها ضعیف کشی نمی شود و پرونده با اراده جدی که وجود دارد "مقتدرانه" رسیدگی خواهد شد، اما به نظر می رسد مسوولان قضایی و خصوصا رییس این قوه از اعترافات متهمان غیر دولتی این پرونده ها دل خوشی ندارند. چنانکه رییس قوه قضاییه امروز رسما متهمان دولتی و سطح بالا را پیشاپیش تبرئه کرد و اعتراف علیه آنان را حاصل "نیرنگ" متهمان غیر دولتی دانست.

 آملی لاریجانی که در جلسه امروز مسوولان قضایی سخن می گفت، با اعلام این‌که " اتهام‌زنی کار آسانی است و برخی متهمان تصور می‌کنند حالا که خودشان گرفتار شده‌اند می‌توانند دیگران را نیز با خود به پایین بکشند " اظهار داشت: در کنار اتهام‌زنی برخی متهمان که البته بر حسب موقعیت آنان امری طبیعی است، متاسفانه برخی رسانه‌ها و برخی افراد صاحب تریبون هنوز هم با وجود این‌که دیده‌اند دستگاه قضایی عزم جدی در برخورد با فساد اقتصادی دارد، باز هم با حرف و حدیث و شایعه‌پراکنی اعلام مي‌کنند که دستگاه قضایی چون خودش هم گرفتار است با این مفسده‌ها برخورد نخواهد کرد. 

رئیس قوه قضاییه تصریح کرد:‌ چه بسا اتهام‌زنی بدون مدرک و مستند متهمان در جریان رسیدگی براساس شگردی باشد که به آنها آموزش داده شده است که البته با برخی تلاش‌های رسانه‌ای در ملتهب و منحرف کردن فضای رسیدگی‌ها نیز همراه است. اما باز هم اعلام می‌کنیم که قوه قضاییه گوشش بدهکار این حرف‌ها نیست و مغرضان بدانند چنین حرف‌هایی هرگز نمی‌تواند ما را از مسیرمان دور کند و آنها هم بیخودی در این راه تلاش نکنند چرا که قوه قضاییه با این حرف‌ها و تهمت‌ها نمی‌لغزد. 

 

 


 


شبکه خبری الجزیره در گزارشی به تأثیر گسترده و مخرب تحریم‌های جهانی بر صنعت گلاب‌گیری و پرورش گل محمدی در ایران پرداخته و هشدار داده است که امکان دارد ادامه تحریم‌ها این سنت چند هزارساله اجدادی مردم نواحی مرکزی ایران را با خطر از بین رفتن مواجه کند.

گزارش الجزیره به قدمت باستانی پرورش گل رز در ایران اشاره می‌کند که در ایران با نام محلی «گل محمدی» شناخته می‌شود. این گل که در قسمت‌های مرکزی ایران به صورت خودرو رشد می‌کند، قرن‌ها پیش توسط ایرانیان کشف شد و از ایران به شام (سوریه امروزی) صادر می‌شد، جایی که عطر و رنگ ویژه این گیاه زیبا طرفداران زیادی داشت.

با این همه تحریم‌های اقتصادی وضع شده توسط غرب با هدف محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران تأثیر مخربی بر این صنعت تاریخی داشته و روستاییان پرورش‌دهنده گل محمدی را با خطر ورشکستگی و انصراف از ادامه حرفه آبا و اجدادی‌شان روبه‌رو کرده است.

در این میان تحریم‌های بانکی به عنوان بخشی از تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران، امکان انتقال پرداخت پول خریداران خارجی به کشاورزان ایرانی را غیرممکن ساخته است.

​​به گزارش رادیو فردا گزارشگر الجزیره در ادامه می‌گوید که پرورش‌دهندگان گل محمدی همچنان با غرور سنت دیرینه پدری خود را ادامه می‌دهند و می‌گویند از کاری که می‌کنند خسته نمی‌شوند، اما دیری نخواهد گذشت که این همه، در صورت ادامه تحریم‌های غرب نابود شود.

گلبرگ‌های کوچک گل محمدی هزاران سال است که به شیوه سنتی در کارگاه‌های خانگی گلاب‌گیری می‌شوند، و امروز شاید برای نخستین بار عدم دسترسی به بازار جهانی باعث بروز نگرانی عمیق در میان گلاب‌گیران محلی شده است.

اکبر شریفی، کشاورزی ایرانی که سال‌هاست به پیشه گلاب‌گیری مشغول بوده، می‌گوید: «پارسال کسب و کارمان به خوبی سال‌های قبل نبود، با وجود قیمت‌های خوبی که گلاب سنتی ایران در بازار داشت، محصول تولیدی ما به فروش نمی‌رفت.»

گلاب‌گیران ایرانی آینده‌ای نامطمئن را پیش روی خود می‌بینند و به‌رغم این چشم‌انداز هنوز به شیوه سنتی برجای مانده از پیشینیان خود به گلاب‌گیری ادامه می‌دهند.

آن چه در میان این صنف از ایرانیان مایه دامن زدن به دغدغه از بابت آینده‌شان می‌شود احتمال قطع شدن ریشه گلاب‌گیری ایرانی به واسطه تحریم‌های اقتصادی علیه ایران است.

به این ترتیب شاید آن چه کارخانه‌های صنعتی و مدرن گلاب‌گیری قادر به انجام آن نبودند را تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران به زودی به انجام برساند.

گزارش الجزیره با این هشدار به پایان می‌رسد که «ادامه تحریم‌ها نه تنها به نابودی اقتصاد محلی در این منطقه خواهد انجامید، بلکه نقطه پایانی خواهد بود بر سنتی باستانی که در طول سده‌ها، نسل در نسل، منتقل شده است».


 


سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه برای دیدار و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی امروز وارد تهران شد.

آن گونه که وزارت خارجه روسیه در بیانیه ای اعلام کرده، در این سفر که از امروز آغاز شده اوضاع کلی خاورمیانه و شمال آفریقا، از جمله تحولات فعلی در جهان عرب و اوضاع سوریه در کانون توجه قرار خواهد گرفت.

اما با توجه به اوضاع بحرانی سوریه و همچنین در پیش بودن مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک در مسکو، به نظر می رسد که این دو موضوع دلیل اصلی سفر وزیر خارجه روسیه به ایران باشد.

روسیه از اعضای گروه پنج به علاوه یک و شریک اصلی ایران در پروژه هسته ای جمهوری اسلامی است. این کشور همچنین همراه با ایران، مهمترین حامی رژیم بشار اسد در سوریه است که تا کنون مانع از تصویب قطعنامه های سازمان ملل علیه رژیم سوریه شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، اداره کل اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه روسیه در بیانیه خود در باره سفر سرگئی لاوروف نوشت: مقامات روسیه با دقت رخدادهای منطقه را پیگیری می کنند.

در ادامه این بیانیه آمده است: واکنش جامعه جهانی نسبت به فرآیندهای داخلی برخی از کشورهای خاورمیانه بایستی بسیار مسئولانه و متعادل باشد. بکارگیری "مدل لیبی" در سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که رخدادهای انقلابی آنها را فراگرفته است، جایز نیست.

در عین حال در این بیانیه آمده است: روسیه نقش وکیل برخی از رژیم های خاورمیانه را ایفاء نمی کند. مشکل سوریه در تهران با توجه به ملاحظات اصولی مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

بر اساس این بیانیه روسیه در نظر دارد آنچه که "ابتکار مسکو برای برگزاری کنفرانس بین المللی سوریه" خوانده را با مدیریت جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار دهد.

وزارت خارجه روسیه به جزییات این ابتکار اشاره نکرده اما در بیانیه خود تاکید کرده که "بدون مشارکت ایران در این کنفرانس، ظرفیت های تاثیر گذاری سازنده بین المللی بر سوریه بطور کامل مورد استفاده قرار نخواهند گرفت."

جمهوری اسلامی تنها کشوری است که صراحتا از رژیم سوریه حمایت میکند و مخالفان را "تروریست" و وابسته به غرب می خواند. 

پیش از این کشورهای غربی با حضور ایران در کنفرانس حل بحران سوریه مخالفت کرده و وزیر خارجه آمریکا نیز جمهوری اسلامی را بخشی از بحران دانسته بود.

بخش دیگری از بیانیه وزارت خارجه روسیه به مذاکرات هسته ای ایران اختصاص دارد و در آن آمده است: بررسی فرآیند آمادگی ملاقات بعدی کاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور سیاست های خارجی و امنیتی با "جلیلی" دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و همچنین مشارکت روسای سیاسی "گروه شش" میانجیگران بین المللی برنامه هسته ای ایران (بریتانیا، آلمان، چین، روسیه، آمریکا و فرانسه) که در روزهای 18 و 19 ژوئن سال جاری در مسکو برگزار خواهد شد، جایگاه قابل ملاحظه ای در هنگام گفتگو در تهران خواهد داشت.

در ادامه این بیانیه آمده است: اعتقاد داریم که فرآیند مذاکرات حتماً بایستی پس از این دور از گفتگوها ادامه یابد.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته