احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان، هدف از سفرهای متعدد خامنهای به شهر قم را مدیریت مخالفان رهبر جمهوری اسلامی دانست و با تایید وجود این مخالفت ها گفت: اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند میشد، بیتردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد میکرد و این مساله خطرناک بود.
امام جمعه مشهد که در مدرسه نواب صفوی مشهد سخن می گفت، در تحلیل سفرهای آیتالله خامنهای به قم گفت: «مدیریت فتنه اصلیترین دستاورد سفر بوده است.»
علمالهدی، با اعتراف به تاثیر حوادث پس از انتخابات بر روحانیون قم گفت: «جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از فتنه ۸۸ بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند میشد، بیتردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد میکرد و این مساله خطرناک بود.»
امام جمعه مشهد تصریح کرد: «سفر رهبر معظم انقلاب به قم در راستای مدیریت جریان فتنه سال ۸۸ بود و تداوم مدیریت، این سفر را اقتضاء میکرد.»
به گزارش ایسنا، علمالهدی در ادامه گفت «عوامل فتنه» میخواستند «از طریق ایجاد یکسری جریانها در حوزه، حرکتی از درون حوزه بر ضد نظام و رهبری آغاز شود و تحلیل آنها این بود که اگر این حرکت توسعه یابد، یقیناً صددرصد کوبنده خواهد شد.»
احمد علمالهدی تصریح کرد: «اینها دیدند در حوزه، دو جریان، زمینه و استعداد مقابله با نظام و رهبری را دارد. یکی جریان تحجر است که با هر حرکتی در جریان نظام و ولایت مقاومت میکند و... جریان دوم، جریان روشناندیش غربگرای حوزه است که تحت تاثیر اندیشههای غربی و به اصطلاح یک جریان نو انتقادی با صبغه دینی هستند و معتقدند که با رهبری و ولایت مخالفند و مبانی نظام، مبانی غیرقابل قبولی است و اگر به اینها امکان مقابله با رهبری را بدهند، میتوانند به صورت یک جریان درآیند.»
امام جمعه مشهد با انتقاد از جریان «روشنفکری دینی» در حوزه که به گفته وی بیشتر از شاگردان آیتالله جوادی آملیاند، تصریح کرد که این گروه نیز در رویدادهای پس از انتخابات طی نامهای علیه آیتالله خامنهای موضع گرفتند.
علمالهدی درباره این جریان گفت: «جریان دیگری هم که احساس کردند میشود در حوزه بازسازی کرد، جریان روشنفکر دینی بود که این جریان با وجود اینکه به مقام معظم رهبری اظهار ارادت میکنند، ولایت را قبول دارند و مدافع مبانی ولایت فقیه و نظام هستند، اما در قضیه فتنه، ژست آکادمیک گرفتند و کنار ایستاند.
وی درباره این «جریان» افزود: «آنها در قضیه فتنه یککمی عملزده شدند و ژست آکادمیک گرفتند. در آن زمان که جریانهای فاسد به رهبری و ولایت، تندوتیز حمله کردند، آنان حالت بیتفاوتی نشان دادند و وارد عرصه دفاع نشدند، حتی یکبار نامهای به رهبری نوشتند که بعضی از اظهارات آن، در جریان حرکت فتنه علیه رهبری بود.»
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه به بیوت و دفاتر مراجع قم پرداخت که برخی از آنها نیز پس از انتخابات هدف حمله فیزیکی طرفداران حاکمیت قرار گرفت و گفت: «جریان بعدی که باز مورد طمع دشمن قرار گرفت، تشکیلات سازمان نیافتهبیوت مرجعیت بود. مراجع، قشری عظیم و دژ محکمی هستند و کسی به مراجع نفوذ ندارد. اما جریانی که در حاشیه آنهاست، چون تشکیلات سازمان نیافته است، میشود عناصر و عواملی را انتخاب کرد و حرکتی تحت عنوان "بیوت مراجع" مقابل رهبری ایجاد.»
عضو مجلس خبرگان به جریان دیگری اشاره کرد که به گفته او «تشکل تازهای» است که «جوان، متدین و باسواد هستند ولی خیلی ریشه ندارند و میشود آنها را به شکل یک جریان مطالباتی درآورد.»
علمالهدی افزود: «سران فتنه فکر کردند چهار جریان در موضع مقابله با رهبری در حوزه درست کنند که یکی از آنها جریان مطالبات از رهبری بود. آنها سه جریان را ساپورت کنند به طوری که یک صدای قوی نیرومندی علیه نظام و رهبری از درون حوزه درست کنند که اگر این صدای قوی در درون حوزه شکل بگیرد، قابل مقابله نیست و کوبنده است.»
علمالهدی گفت: «آنان نقشه ریختند تا اندازهای که بعضی جاپاها به وسیله دستگاهها رصد میشد و از ابتدای سال ۸۹ این قضیه مورد عملیات قرار گرفت و چندین نمونه داشت.»
این عضو مجلس خبرگان در ادامه اعتراف کرد که جریانهایی در قم علیه حاکمیت موضع داشتهاند و حتی شماری به خامنهای توصیه کرده بودند با توجه به فضای قم از سفر به این شهر خودداری کند.
احمد علمالهدی در این باره گفت: «آن جریان متحجر حوزه، بالاخره کمکم منسجم شده بود و با تشکیل جلساتی اثرگذاری خودشان را معاینه میکردند. از طرفی آن جریان غربگرای حوزه نیز که جریان فاسد و مفسدی در حوزه است، اینها هم رسما داشتند موضعگیری خود را بروز میدادند و لابیهایی بین بیوت مراجع کاملا پیگیری و رصد میشد که در گذشته این لابیها نبود.»
امام جمعه مشهد تصریح کرد: «اینها مواردی بود که دستگاههای درون و برون حوزه، جریانهای آن را رصد میکردند و بالاخره روشن شد که توطئهای در حوزه در دست اجراست. این توطئه به قدری خطرناک بود که وقتی رهبر معظم انقلاب تصمیم به سفر گرفتند، بعضیها گفتند، سفر به قم را به تاخیر بیندازید تا در حوزه زمینهسازی شود. با وجود وضع این چند جریان، همه نسبت به رهبری احساس خطر میکردند اما آقا با بینش دقیق، حکیمانه و موقعیتشناسی خودشان، اعلام کردند که اکنون وقت سفر است.»
احمد علمالهدی در ادامه با بیان اینکه «تنها قدرتی که فتنه را مهار کرد، مدیریت رهبری بود»، تصریح کرد: «رهبر قبل از شروع انتخابات، فتنه را مدیریت کردند... زمزمه و جریان رییسجمهوری از اول فروردین ۸۸ در بین مردم شروع شد، اما از آبان ۸۷، رهبر معظم انقلاب، فتنه را پیشبینی کردند.»
وی، همچنین از آیت الله هاشمی رفسنجانی، به خاطر آنکه «وظیفهاش» را در مجلس خبرگان در مورد دفاع از خامنهای انجام نداده «گلایه» کرد و گفت: «رفسنجانی زمانی که تهاجمی علیه رهبری شروع شد، به عنوان رئیس مجلس خبرگان، که در واقع مجلس خبرگان بعد از انتخاب رهبری، جایگاهش برای رهبر، سپر است تا رهبر را از مجموعه آفاتی که ممکن است متوجه ولایت شود و حتی آفات سیاسی که باعث سقوط شرایط رهبری شود .... باید وارد عمل میشد.»
علمالهدی همچنین تصریح کرد که باید از بازگشت دوباره محمد خاتمی جلوگیری کرد چراکه به گفته او «تنها کسی که میتواند جریانهای سیاسی لائیک اصلاحات را بازسازی کند، خاتمی است.»
امام جمعه مشهد تصریح کرد: «بیتردید اگر این آقا(خاتمی) بیاید، در عرصه سیاست وارد خواهد شد و با ورودش حتی قبل از انتخابات مجلس، دوباره جریاناتی را به راه خواهد انداخت و همان آش و همان کاسه خواهد شد که باید نگذاریم چنین شود. خاتمی مبانی انحرافی فکریاش، خط فتنه بوده و در کل جریان فتنه دخیل بوده است زیرا ابتدا کاندیدا شد بعد جریانات را در دامن "موسوی" ریخت و در تمام سخنرانیهای خود از وی حمایت کرد و هیچ فرقی بین این دو نفر نیست.»
وقتی قرار است همه ی زندگیت را صرف اهداف و آرمان هایت کنی، اگر فردای روز عروسی به جای ماه عسل از زندان اوین سر در بیاوری نه گلایه ای در کار است نه بریدن و نه حتی خسته شدن. می گویی راهی که انتخاب کرده ایم کمی سخت است اما روز پیروزی جبران همه ی سختی ها خواهد شد.
بهاره هدایت متولد سال ۱۳۶۰ فعال دانشجویی دانشگاه علوم اقتصادی تهران و جنبش زنان، عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت است. وی همچنین از فعالان کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین زنستیز است و تاکنون چندینبار بازداشت شده است. بهاره در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵، ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۶، ۲۳ تیر ماه ۱۳۸۷ و ۱ فروردین ماه ۱۳۸۸ به خاطر فعالیتهایش بازداشت و مدتی را در زندان سپری کرده است.
بهاره هدایت برای بار پنجم بازداشت شد
رسانه های چهارشنبه نهم دی ماه 1388، خبر از بازداشت این عضو فعال و موثر جنبش دانشجویی دادند.
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت در گفتگو با ادوارنیوز با تایید این خبر گفت: ماموران امنیتی ساعت ۱۰ چهارشنبه شب با در دست داشتن حکم بازداشت همسرم،با ورود به منزل ما،ضمن تفتیش و ضبط بسیاری از وسایل شخصی از جمله کتاب و کامپیوتر،بهاره را بازداشت کرده و با خود بردند.
پیگیری های خانواده همچنان بی نتیجه است مثل همه ی زندانیان دو سال اخیر.
یک ماه بعد امین احمدیان می گوید: پس از گذشت یک ماه از بازداشت بهاره به اتفاق خانواده ی سایر اعضا دربند شورای مرکزی ٰبه زندان اوین مراجعه کردیم که پس از پیگیری های فراوان در نهایت اعلام شد که بازجویی و تحقیق از آنان کماکان ادامه داشته و امکان هیچگونه ملاقاتی تا اطلاع ثانوی وجود ندارد. این در حالیست که با گذشت یکماه از بازداشت همسرم هنوز از اتهامات مطرح شده علیه وی و وضعیت پرونده او هیچ اطلاع دقیقی نداریم و هیچگونه پرونده ای نیز در دادسرای انقلاب از ایشان موجود نیست و اساسا دادسرای انقلاب از وجود نام بازداشتیی با این مشخصات اظهار بی اطلاعی می کند!
شانزده مورد اتهام برای بهاره هدایت
خبرها حاکی از آن است که اواخر بهمن ماه 88، دادستان تهران، شخصا در بازجویی بهاره هدایت حضور داشته و ۱۶ مورد اتهامی را به او تفهیم کرده است. برخی از موارد اتهامی بهاره هدایت که جعفری دولتآبادی آنها را «خیلی سنگین» اعلام کرده، عبارتند از: "تبلیغ و سیاه نمایی علیه نظام، شرکت فعال در تجمعات بعد از انتخابات، مصاحبه و خبر رسانی با خبرگزاریهای بیگانه، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، تبانی و تجمع و اقدام علیه امنیت ملی".
به گزارش خبرنگار رهانا، هدایت تمامی اتهامات را رد کرده و در مقابل فشارها برای اخذ اعتراف و مصاحبه از خود مقاوت نشان داده است. رد اعتراف و انجام مصاحبه از سوی این فعال دانشجویی و حقوق زنان با تهدید بازجویان روبهرو شده است.
این در حالی است که بازجویی از بهاره هدایت تمام نشده و وی همچنان در بازجوییها تحت فشار قرار دارد.
ترس حاکمیت و سنگین ترین حکم تاریخ جنبش دانشجویی برای یک فعال 29 ساله
دادگاه تجدیدنظر حکم ۹ سال زندان را که بهاره هدایت در دادگاه بدوی دریافت کرده بود قطعی اعلام کرد. ۲ سال از آن به دلیل توهین به رهبری و ۶ ماه توهین به رییس جمهوری است. برای اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و تبانی برای تجمع ۵ سال مجموعا زندان به وی داده شده که با اضافه شدن یک حکم دو سال حبس تعلیقی- به دلیل برگزاری تجمع زنان در میدان هفتم که برعلیه قوانین زن ستیز بود -مجموعا ۹ و سال وشش ماه زندان به این فعال دانشجویی داده شده است.
دادستان در این مدت بارها اعلام می کند که اگر بهاره هدایت از عضویت در دفتر تحکیم وحدت استعفا دهد وی را آزاد خواهد کرد اما بهاره معتقد به آرمان های خود، سر خم نمی کند و اعلام می دارد برای اجرای حکم آماده است.
و این آغاز یک مسیر است ده ساله بود، گرچه هیچ کس باور ندارد ظلم پایدار می ماند و خیلی کمتر از ده سال بالاخره این نوعروس به خانه اش خواهد آمد.
بهاره هدایت در مقابل چشم سیاه دیکتاتوری
زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و نویسنده پس از دیدار با خانواده ی بهار هدایت، نامه ای کوتاه خطاب به وی نوشته است.
"در خانه بهاره، بهاره هدایت، الگوی برتر دانشجوی عدالت طلب، دختری که می توانست در کنار همسر و خانواده اش در نهایت آرامش در گردونه مخوف ” کاراما و سامارا ” روز شدن، صبح شدن، شب شدن و باز تکرار این شبانه روز کسالت آور را در فضای سرشار از بی عدالتی به سر آورد و سر در چاه بی وقفه ایام تاریخ ظلم و شبانه روز تکراری به خود بیندیشد ….
اما بهاره ی عزیز
وقتی صدایت را از پشت سیم های بی انتهای تلفن و زیر چشم کنجکاو زندان بانان شنیدم باور کردم که تمام قهرمانان زن در سراسر جهان در وجود تو زندگی می کنند .
ایام می گذرد، چشم سیاه دیکتاتوری مثل شبی که در هجوم روز قرار می گیرد از عرصه گیتی پاک خواهد شد . اما بهاره عزیز جنبش زنان ایران که با حضور سرشار از تکاپوی تو به جنبش دانشجویی پیوسته بود همچنان حضور فعال تو را می بیند و حس می کند. جنبش دانشجویان، جنبش زنان، جنبش کارگران، جنبش معلمان همان جریان اقیانوس بی کران ملت است .
بهاره مهربان
دلخوش دار و پایدار باش همچون گذشته که زنان ایران بر خود می بالند که با الگویی چون تو ،در تولد سحرگاه آزادی و پایان شب سیاه ظلم و قدرت طلبی و شکنجه گری و زندانی کشی پیشتاز بوده اند .
چهارشنبه , ۳۱ شهریور
بهاره هدايت در زندان به بيماری سنگ کيسه صفرا دچار شد
راهی تا انتهای پاییز نمانده است، زمستان اوین در راه است و نگرانی های خانواده ها بیشتر می شود. امین احمدیان می گوید: گذراندن این روزها سخت است و بهتر بگویم، روزها اصلا نمی گذرد. شاید این یک سال به اندازه یک عمر بر ما گذشت. در آخرین ملاقاتی که با قاضی پرونده داشتم، آقای مقیسه علنا عنوان کرد که مشکل بهاره هدایت صداقت و صراحت و شجاعتش است!
همسر بهاره هدایت، اعلام می کند؛ بهاره هدایت در زندان به عارضه سنگ کیسه صفرا دچار شده است و احتمالا نیازمند جراحی است.
وی در ادامه می گوید: هم اکنون بهاره هدایت به همراه جمعی دیگر از زندانیان سیاسی زن در بند موسوم به متادون نگهداری می شود که نسبت به بندعمومی زنان از امکانات بسیار محدودتری برخوردار است. او به کمپین گفت: "فقط روزی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت درب را باز می کنند برای هواخوری. الان در یک سوییت ۳۰-۳۵ متری هستند که در بسته است و با کس دیگری تماس ندارند. خود بهاره می گفت که مکان نگهداریشان مانند سلول های جمعی ۲۰۹ اوین است. از روزی هم که به بند متادون بردند آنها را تلفن هایشان قطع است."
همسر بهاره هدایت در خصوص وضعیت سلامتی گفت: "چند ماهی بود که در گیر دل درد مزمن بود. بالاخره چند هفته پیش دکتر بهداری سونوگرافی نوشته برایش. تشخیص دادند سنگ کیسه صفراست. الان هم دو هفته هست منتظر دکتر جراح هستند که نظر بدهد که هنوز نیامده است." احمدیان تصریح کرد که بهاره هدایت پیش از رفتن به زندان بیماری نداشت و این بیماری محصول شرایط زندان است.
16 آذر همیشه زنده است حتی پشت دیوارهای اوین
بهاره هدایت در آستانه ی روز دانشجو در پیامی، ضمن تاکید بر ادامه ایستادگی در برابر مستبدان گفته است: "ساییده شدیم و نشکستیم و سر خم نکردیم. همچنان ایستاده ایم، اگر چه با دل های تنگ و بی قرار ، نظاره گر تلاش مستبدان برای تاراج گلدانی هستیم که ما و گذشتگانمان برای پروردنش، خون دل به سینه فرو خورده ایم."
وی که گویی مسئولیت سخنگوی دفتر تحکیم را بر زمین نگذاشته است، می گوید: "میانمان حصار افکنده اند، اما در این سر هنوز هوای آن همه یار دبستانی است که دست در دست هم خواندیم و یاد مشت های گره کرده و فریادهاست که از گلو برکشیدیم که عشق میان ما را هیچ خشت و آهن و سنگی دیوار نمی تواند بود."
خانواده هایی که تنها نماندند
قرار نیست فعالی به زندان بیفتد و دیگران از ترس حساسیت ها و فشارها فاصله گرفته منفعل شوند و حاکمیت گمان باطل ببرد برنده ی بازی شده و ارعاب را در دل ها خانه کرده است. خانواده ی بهاره هدایت هم مانند باقی خانواده ها هر روز میزبان عزیزی هستند که برای تجدید میثاق با آرمان های اسیران سبز به خانه ی آنها می آیند.
سیدمحمد خاتمی همزمان با شانزدهم آذرماه، روز دانشجو، با حضور در منزل بهاره هدایت، عضو در بند شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، با خانواده وی دیدار کرد.
ریاست جمهوری سابق کشورمان در این دیدار ضمن ابراز تاسف وتعجب از احکامی که این روزها برای دانشجویان صادر می شود، خصوصا بهاره هدایت، ابراز امیدواری کرد که عقلانیت به دستگاه تصمیم گیر در این خصوص بازگردد و فعالان دفتر تحکیم وحدت و سایر دانشجویان از زندان آزاد شوند تا کشور و نظام بتوانند از نیرو و دانش آن ها در مسیر پیشرفت و آبادانی استفاده کند.
زهرا رهنورد، دوشنبه 27 دی ماه، در دومین دیدار خود با مادر و همسر بهاره هدایت، به آنها گفت: دل خوش دارید و پایدار باشید، چرا که روزی زنان ایران به خود میبالند که با الگویی چون بهاره، در سحرگاه آزادی پیشتاز بودهاند. او میتوانست نسبت به آنچه در اطرافش میگذرد، بیتفاوت باشد، اما راهی دیگر را برگزید و نتوانست در مقابل بیعدالتی تاب بیاورد...
بهاره هدایت ممنوع الملاقات می شود تا ساکت بماند
بهاره هدایت این روزها، یک ماه و نیم است که ممنوع الملاقات است و گرچه مسئولان زندان و دادستانی دلیلی برای این اقدام عنوان نمی کنند، اما قابل حدس است که شکایت کودتاگران از سکوت نکردن این فعال دانشجویی در 16 آذر است.
بیش از یک سال از بازداشت وی می گذرد، او حتی از پشت شیشه ها هم خانواده اش را ندیده است، آخرین بار اردیبهشت ماه توانست با خانواده ی خود ملاقات حضوری داشته باشد، ظاهرا خطری بزرگ حس می شود در همان فشردن دست ها، که همان هم از همسران جوان دریغ می شود بلکه فشار دلتنگی و دوری، تحملشان را طاق کند و در مقابل خواسته های کودتاگران کوتاه بیایند، اما بهاره همان روز که از همسرش امین خواست؛ نقشه ی خانه ی جدیدشان را از پشت شیشه ها برایش نقاشی کند، به زندگی سلام تازه داد و فریاد کرد؛
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
می ایم، می آیم، می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه ی پر عشق ایستاده،
سلامی دوباره خواهم داد..
ندای سبز آزادی: پوریا موسوی عضو جبهه مشارکت و مدیر روابط عمومی نشریه آیین بعد از گذشت پنج روز از بازداشتش بعد از ظهر امروز طی تماس تلفنی خبر سلامت بودن خود را به خانواده داد.
به گزارش ندای سبز آزادی در این تماس پوریا اشاره ای به محل نگهداری خویش نداشته وتنها در چند دقیقه خبر صحت وسلامت بودن خویش را به خانواد اش داده است.
گفتنی است پوریا موسوی چند روز پیش توسط نیروهای امنیتی سپاه دستگیر و روانه زندان شد وهم اکنون در بازداشت موقت وتحت باز جویی می باشد.
دستگیری این دانشجوی اصلاح طلب همزمان با ایام امتحانات صورت گرفته که عملا باعث حذف ترم وی خواهد شد.
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور در هفتاد و سومین عریضه خود خطاب به دادستان تهران، نوشت: من به زودی طی اطلاعیه ای که خطاب به مردم شریف و رشید و فهیم ایران صادر خواهم کرد همه ناگفته ها را با ایشان در میان خواهم گذاشت چرا که برخلاف شما و کودتاچی ها که مردم را نامحرم می دانید من ایشان را محرم و دانستن را حق آنان می دانم. لذا با فرض این که باید اندک اندک عریضه ها را که برای تاریخ نگاشته شده در مرحله دوم به پایان ببرم شیوه های دیگری برای اطلاع رسانی اتخاذ خواهم کرد.
متن کامل این عریضه را که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته، بخوانید:
به: دادستان تهران
از: یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الّاالذین امنو و عملواالصالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.
سلام آقای دادستان!
عریضه های ما به شما، شمارگانش از هفتاد گذشت! یاد مثنوی هفتاد من کاغذ کردیم در همان سکوت براساس پیمان، این شمارگان از هفتاد دو نیز گذشت و ما باز هم یاد عاشورا و کربلا و حسین(ع) و یارانش و زینب(س) و کاروان اسرای کربلا کردیم. هفتاد و دو عریضه به یک دادستان در نظامی که پایه گذاری شد تا شاه نباشد، ستم نباشد، بی عدالتی نباشد، بی قانونی نباشد و چیزهایی باشد که مردم می خواهند. چیزهایی که در قانون اساسی ذکر آن رفته و مردم به آن ها رأی داده اند مثل آزادی اندیشه و بیان. مثل آزادی تجمعات و آزادی مطبوعات و احزاب، مثل انتخابات آزاد. مثل همه آزادی هایی که ما نداریم و وقتی رئیس جمهور محبوب اصلاحات، خاتمی بزرگ از آن ها یاد می کند تن کودتاچی ها و دیکتاتورها می لرزد. چرا چون رابطه آزادی و به ویژه انتخابات آزاد با دیکتاتوری مثل رابطه جنّ و بسم الله است.
باری آقای دادستان ما درست از عریضه شصت و سوم به توصیه معاون محترم زندان اوین که روز ولادت جدّ بزرگوار همسرم امام موسی کاظم(ع) امام محبوس و پناه مظلومان و شفیع متوسلان به من قول برقراری انضباط در ملاقات ها را داد و من باور کردم که هنوز می توان انتظار قانون گرایی توسط قوه قضائیه را داشت در مملکت اسلامی که دروغ و تهمت و فریب با توجیه مصلحت، سکه رایج میان حاکمان شده و مظلومان به شرط زانو زدن و خرد شدن و درهم شکستن و طی یک پروژه سنگین توّاب سازی می توانند انتظار رسیدن به حداقل حقوقشان را داشته باشند. من فرصت یک هفته ای را با تمدید تا ده روز انتظار کشیدم و عریضه هایم با سکوتی معنادار عجین شد! شما معنایش را خوب فهمیدید و آنان که باید بفهمند نیز. سوء استفاده ها از این روزه سکوت توسط ارگان کودتا و سایت های دروغ پرداز دولتی هم برایمان چندان عجیب نبود. ما سال هاست با این بازی های کثیف آشناییم آقای دکتر. قبل از آن که شما را وارد عرصه سیاست کنند به جای قضا! که بروید منبردر مراسم سیاسی عبادی و خط و نشان برای مخالف سیاسی بکشید و بعد هم اخطار بگیرید!
آقای دادستان!
من امروز سه روز مانده به اربعین حسینی در حالی هفتاد و سومین عریضه را برای شما می نویسم که ۵ ماه و ۸ روز از بازداشت مجدد همسرعزیزتر از جانم به بهانه اجرای حکم و درواقع به دلیل امضای شکایت نامه از کودتاگران، می گذرد ونیز درست ۵۶ روز از ممنوع الملاقات کردن این عزیز سپری شده است ( گذشته از ملاقاتی که بدون هماهنگی قبلی و بدون امکان حضور فرزند و پدرو مادر صورت گرفت) و شما هنوز پس از۷۲ عریضه رمضانی و محرمی و صفری که نوشته ام و از شما مکرر سوال کرده ام که اگر قضیه صرفا اجرای حکم است چرا از اولین روز بازداشت مجدد مانع ورود او به بند عمومی شده اید و این فرمان غیرقانونی را چه کسی جرأت داشته صادر کرده و حق او را ضایع کند؟ رئیس سابق زندان که به دلایلی که خود می دانید برکنارشد بارها به همسرم و آقای نوری زاد قول داده بود که به زودی به بند عمومی منتقل می شوید که این وعده محقق نشد اما رئیس جدید که احتمالا انسان صادقی است از همان اول آب پاکی را ریخت بر دستان مبارک همسرجان و گفت که دستور بر عدم انتقال به بند عمومی است و دستور از بالاست و ما دست آخر نفهمیدیم این بالا کجاست. ظاهرا وزارت اطلاعات در این پرونده دست ندارد! می ماند قوه قضائیه و سپاه. این بازجوهای محترم هم که خیلی اصرار دارند بگویند ما کاره ای نیستیم و همه کار دست قوه و زندان است. خوب خیلی هم مهم نیست ما هم پیگیر نمی شویم چون وقتی بخواهند به یک نظام نمره بدهند برای رعایت یا نقض حقوق بشر کنکاش نمی کنند که دستگاه مقصر را معرفی و مجازات کنند. ما نمره مان را داده ایم آقا. نمره تان را گرفته اید به سلامتی.
اما درمورد حفظ الصحة همسرم که بیش از دو هفته است باید پزشک متخصص مغز و اعصاب ایشان را ویزیت کند و نکرده به شما و به همه مسئولان هشدار می دهم که کوچکترین مخاطره ای برای سلامت ایشان برایتان هزینه بسیار دارد و نکته آخر این که من به زودی طی اطلاعیه ای که خطاب به مردم شریف و رشید و فهیم ایران صادر خواهم کرد همه ناگفته ها را با ایشان در میان خواهم گذاشت چرا که برخلاف شما و کودتاچی ها که مردم را نامحرم می دانید من ایشان را محرم و دانستن را حق آنان می دانم. لذا با فرض این که باید اندک اندک عریضه ها را که برای تاریخ نگاشته شده در مرحله دوم به پایان ببرم شیوه های دیگری برای اطلاع رسانی اتخاذ خواهم کرد.
والسلام علی عبادالله الصالحین
هفدهم صفر ۱۴۳۲ برابر با دوم بهمن ماه ۱۳۸۹
ندای سبز آزادی: احسان مهرابی، روزنامه نگار، امروز شنبه دوم بهمن برای سپری کردن دوران محکومیت خود روانهی زندان اوین شد.
به گزارش بامدادخبر، احسان مهرابی، روزنامه نگار ۳۵ سالهای که در بهمنماه سال گذشته از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و نزدیک به سه ماه را در بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ گذرانده بود، امروز شنبه برای اجرای حکم یک سالهی خود به دادسرای اوین فراخوانده و پس از مراجعه به این دادسرا به زندان منتقل شد.
مهرابی که خبرنگار پارلمانی روزنامههایی چون اعتمادملی و فرهیختگان بوده و سابقه همکاری با بسیاری از رسانههای اصلاح طلب را در کارنامهی خود داشته است پس از آزادی موقت در اردیبهشتماه با سپردن وثیقه ۵۰ میلیون تومانی، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق گفت و گو با بیبیسی فارسی و رادیو فردا» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست مقیسه محاکمه و به یک سال «حبس تعزیری» محکوم شد.
این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر به ریاست زرگر نیز عینا تایید و به فاصله چند هفته به شعبهی اجرای احکام ابلاغ شد تا احسان مهرابی روانه زندان شود.
هم اکنون احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، بهمن احمدی امویی، کیوان صمیمی، علی ملیحی، مهدی محمودیان از جمله روزنامه نگارانی هستند که به همراه تعدادی دیگر از روزنامه نگاران و وبلاگنویسان زندانی دوران محکومیت خود را میگذرانند. برخی از روزنامه نگاران دیگر نیز در بازداشت موقت به سر میبرند و برخی دیگر نیز با سپردن وثیقههای سنگین، دوران آزادی موقت خود را در انتظار اجرای حکم میگذرانند.
ندای سبز آزادی: مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در یادداشتی خطاب به زهرا رهنورد از تهاجم و بی اخلاقی های اخیر نسبت به ایشان گله کرده و با واگذاری آنان به روز موعود می پرسد: مگر ممکن است کسی در دوران ستمشاهی از یاران و پیروان امام راحل بوده باشد و تو را نشناسد؟ بعید است مسلمان مبارز قبل از انقلاب، داعیۀ حضور در صف انقلابیون مسلمان را داشته باشد اما پایبندی هایت به اصول و مرز بندی هایت با ستم و نفاق و فراماسونری و … را نداند.
متن کامل این یادداشت که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:
نامه ات را خواندم استاد، که شاید مناسب تر باشد رنجنامه اش بنامم. خواندم و اندیشیدم، اندیشیدم و متحیر شدم، متحیر شدم و حسرت خوردم، حسرت خوردم و دلم گرفت، دلم گرفت و گریستم ، گریستم و گریستم و گریستم … نه استاد، گریه ام برای تو نبود که برای درد تاریخی ناجوانمردی ها بود.
گریستم و در هر قطره اشکم کتابی پر از حکمت، جمله ای ماندگار و یا سخنرانی پرباری از تو را خواندم.
سرشکم انباشتی از تاریخ شد، تاریخی که همگام با تو هجرت های موسی، یوسف و … را آموختم و “پیام حجاب زن مسلمان” تو چراغی بود برای روشن تر دیدن راه خدا آنهم در دورانی پر از تاریکی و ظلم و فساد.
مگر تاریخ فراموش می کند نقش تو را در تجلی زیبای اسلام و روشنگری های آمیخته به هنرت را برای شناساندن ظلم طاغوت ؟
مگر ممکن است کسی در دوران ستمشاهی از یاران و پیروان امام راحل بوده باشد و تو را نشناسد؟
بعید است مسلمان مبارز قبل از انقلاب، داعیۀ حضور در صف انقلابیون مسلمان را داشته باشد اما پایبندی هایت به اصول و مرز بندی هایت با ستم و نفاق و فراماسونری و … را نداند .
اینک به کجا رسیده ایم که گروهی معلوم الحال با زیر پا نهادن انصاف و دور شدن از راه خدا و اهداف انقلاب و امام عزیز، حتی معاد و دادگاه عدل الهی را نیز فراموش کرده و با تمام قوا می تازند؟
یقین دارم این تهاجمات شیطانی و اتهامات بی اساس که بر تو و سایر بندگان بی گناه خدا وارد می شود آزمونی است سنگین که خداوند فقط برای برگزیدگانش مقدر کرده و جام بلائی است که در بزم خلوص، به مقرب ترین هایش عطا می کند.
به خاطر دارم در یکی از زیباترین جمله هایت خود را “زادۀ راه” نامیده بودی و شاید همان حس زیبا، نام “رهنورد” را برایت آفرید و چه نیکو راهت را که راهی خدا پسندانه و خدمت به خلق خداست انتخاب کردی :
تو پای به راه در نه و هیـچ مپـرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
ندای سبز آزادی: آیتالله حسین مظاهری در درس اخلاق امروز خود، ضمن شرح روایتی از امام حسین (ع) به بحث درباره انواع ظلم پرداخت و به شدت از تبدیل شدن رسانهها و مطبوعات به “تهمتنامه، غیبتنامه و فحشنامه” انتقاد کرد.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید یکی از اقسام ظلم را ظلم حکومت به مردم بیپناه دانست و روایتی بدین مضمون را از پیامبر (ص) نقل کرد: زمانى بر امّتم خواهد آمد که از علماء فرار مىکنند همانگونه که گوسفند از گرگ فرار مىکند. هر گاه چنین شد، خداوند آنان را دچار سه بلا مىکند: اول: برکت از اموال آنان برمىدارد. دوم: زمامدارى ستمگر بر آنان مسلّط مىکند. سوم: بىایمان از دنیا مىروند.
آیتالله مظاهری همچنین نسبت به رواج اتهامپراکنی در محافل و مجالس هشدار داد و “غیبت، تهمت و شایعه پراکنی” را یکی دیگر از اقسام ظلم دانست که به گفتهی ایشان، “امروزه در جامعه بسیار رایج و شایع است.” وی افزود: در بسیاری از مجالس، برای کسی که حضور ندارد، شایعه سازی و شایعه پراکنی می کنند و چون نمی تواند از خودش دفاع کند و پاسخ شایعات را بدهد، در آن جلسه یاوری جز خداوند ندارد و مظلوم واقع می شود.
ایشان تاکید کرد: تهمت و نسبت ناروا به دیگران دادن، گناه بسیار بزرگی است که امروزه نقل محافل و مجالس شده است. من تصور می کنم کمتر مجلسی بشود یافت که این گناهان بزرگ و این ظلم های عظیم در آن نباشد. به تجربه هم اثبات شده است که افرادی که مرتکب چنین گناهانی می شوند، عاقبت به خیر نخواهند شد.
وی همچنین با بیان اینکه “گناه کسانی که تهمت می زنند و اهانت می کنند بسیار بزرگ است و افرادی که آن تهمت و اهانت را می شنوند و از مظلوم دفاع نمی کنند نیز گناهکارند”، خاطرنشان کرد: باید همه توجه داشته باشند و بنا بر فرمایش امام حسین «سلاماللهعلیه»، از ظلم به کسی که ناصر و یاوری جز خداوند تبارک و تعالی ندارد، بر حذر باشند. اگر هم ظلمی از کسی سرزد یا شاهد ظلم دیگران بود و نتوانست از مظلوم دفاع کند، باید فوراً توبه کند و به جبران ظلم واقع شده بپردازد تا خداوند سبحان از قصور و تقصیر او بگذرد و او را بیامرزد.
مشروح سخنان ایشان به نقل از مرکز خبر حوزه، در ادامه میآید:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
روایتی از امام پنجم حضرت امام محمد باقر«سلاماللهعلیه» نقل شده است و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام سجاد«سلاماللهعلیه» و ایشان هم از پدرشان حضرت سیّدالشهداء«سلام اللهعلیه» و آن امام بزرگوار از قول مبارک امیر مؤمنان و مولای متقیان امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» روایت را نقل میفرمایند.
همچنین در روایت آمده است که امام حسین و امام سجاد «سلاماللهعلیهما» در آخرین لحظات حیات و هنگام شهادت، روایت را وصیّت کردهاند. یعنی علاوه بر اینکه چهار امام معصوم این مطلب را بیان فرمودهاند، دو امام بزرگوار در حسّاسترین مواقع به ذکر روایت پرداختهاند. معلوم میشود روایت، بسیار اهمیّت دارد که این سلسلۀ نورانی و مطهّر آن را نقل فرمودهاند.
به خصوص حضرت ابا عبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» در روز عاشورا و موقعی که همۀ اصحاب و یاران به شهادت رسیده بودهاند، یعنی در آن موقعیت حساس، که لازم است مهمترین و حساسترین مطالب بیان شود، آخرین وصیت خود به فرزند برومندشان که در حقیقت آخرین وصیت ایشان به شیعیان و بلکه بشریت است را چنین بیان می فرمایند:
«یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» [۱]
ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کنندهای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
بارزترین مصداق مظلوم، حضرت اباعبداالله الحسین«سلام الله علیه» و یاران با وفای ایشان هستند. افراد شروری به آنان ظلم کردند و ایشان را با آن وضعیت به شهادت رسانیدند و پس از شهادت مردان، زنان و کودکان را به اسارت بردند. یعنی به کسانی که در آن بیابان و در اوج تشنگی، هیچ یاوری به جز خداوند متعال نداشتند، ظلم کردند.
ظلم و به خصوص ظلم به افراد بیپناه و بییاور، اقسامی دارد که ذیلاً چند نونه از آن بیان میگردد.
ظلم حاکمان
مرتبه نازلتر ظلم به مظلوم بی یاور، ظلم برخی حکومت ها به مردم بی پناه است. افرادی که بر یک ملّت مسلط میشوند و نسبت به آنان ظلم روا میدارند و آن ملت در برابر ظلم ظالمان، یاوری جز خداوند برای خویش نمییابند، مصداق روایت شریف هستند.
این مرتبه از ظلم نیز بسیار مذموم و ناپسند است و بنابر فرمایش پیامبر گرامی «صلّیاللهعلیهوآلهوسلم»، تسلّط افراد شرور بر یک ملّت، اثر وضعی کردار آن ملت است:
«سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَان»[۲]
زمانى بر امّتم خواهد آمد که از علماء فرار مىکنند همانگونه که گوسفند از گرگ فرار مىکند. هر گاه چنین شد، خداوند آنان را دچار سه بلا مىکند: اول: برکت از اموال آنان برمىدارد. دوم: زمامدارى ستمگر بر آنان مسلّط مىکند. سوم: بىایمان از دنیا مىروند.
ظلم کارفرما به کارگر نیز ظلم بزرگی است. به خصوص هنگامی که کارگر، مجبور است برای یک کارفرما کار کند و اگر ستم و زورگویی او را نپذیرد، اخراج میشود و بیکار میگردد. در بسیاری از موارد، کارفرما از احتیاج کارگر به کار، سوء استفاده میکند و بر وی مسلّط شده و او را استثمار مینماید. البته کارگر و افراد زیردست نیز باید کار خود را به نحو احسن انجام دهند و کم کاری، بدکاری و بیکاری نداشته باشند که حقّ النّاس و ظلم است.
ظلم اعضای خانواده نسبت به یکدیگر
مرتبۀ سوم ظلم به افراد بی پناه، ظلمی است که اعضای خانواده نسبت به هم روا می دارند. ظلم زن و شوهر نسبت به یکدیگر یا آنان نسبت به اولاد و ظلم اولاد نسبت به پدر و مادر، هنگام بی پناهی و بی یاوری طرف مقابل، مصداق بحث ما است.
هنگامی که زن، پشتیبان ندارد و مجبور است به ظلم شوهر خویش بسوزد و بسازد و همچنین مرد، مجبور است برای حفظ آبرو یا جهات دیگری، ظلم همسر خویش را تحمّل کند.
سرزنش، زخم زبان، نیش و کنایه به همسری که پناهگاه و پشتیبان و یاوری جز خداوند ندارد، ظلم بزرگی است. گاهی اوقات یک مادر پیر و ناتوان، به جز فرزند خویش هیچ کس دیگری را در این دنیا ندارد و چاره ای جز تحمّل آزار و اذیت او و شنیدن کنایه های نیش دار او ندارد که انصافاً گناه آن فرزند، گناه بزرگی است.
قرآن کریم در مورد رعایت احترام پدر و مادر، به خصوص وقتی که آنان زیر دست انسان واقع شوند، تاکید فراوان دارد و وظیفۀ فرزند را در این گونه موارد سنگین و حساس بر می شمرد.
«وَ قَضىَ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبرََ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لهَُّمَا أُفٍّ وَ لَا تَنهَْرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیرًا»[۳]
و پروردگار تو حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسند پس به آنها «اف»- سخن بیزارى و ناخوشایند- مگو و بر ایشان بانگ مزن- یا: ایشان را از خود مران-، و به ایشان گفتارى نیکو و درخور گرامیداشت بگو. و آن دو را از روى مهربانى بال فروتنى فرود آر، و بگو: پروردگارا، آن دو را به پاس آنکه مرا در خردى بپروردند، ببخشاى.
نکتۀ ظریف این آیات آن است که سفارش به رعایت احترام والدین در کنار سفارش به پرستش خدای یگانه واقع شده است.
ظلم به فرزند نیز مذموم و ناپسند است. دختری که مقدمات ازدواج او فراهم نشده و تحت تکلّف پدر و مادر است، شرایط حسّاسی دارد و نباید با زورگویی، درشت گویی و یا سرزنش و اهانت پدر و مادر مواجه شود.
ظلم به دیگران، به واسطۀ اهانت و آبروریزی
مرتبۀ بعدی ظلم به افراد بی یاور، که پرهیز از آن اهمیّت بسیاری دارد، گناهانی نظیر غیبت، تهمت و شایعه پراکنی است. متأسفانه این مرتبه از ظلم امروزه در جامعه بسیار رایج و شایع است. افراد در مجلس می نشینند و پشت سر کسی که حضور ندارد، غیبت می کنند یا به او تهمت میزنند.
در بسیاری از مجالس، برای کسی که حضور ندارد، شایعه سازی و شایعه پراکنی می کنند و چون نمی تواند از خودش دفاع کند و پاسخ شایعات را بدهد، در آن جلسه یاوری جز خداوند ندارد و مظلوم واقع می شود.
تهمت و نسبت ناروا به دیگران دادن، گناه بسیار بزرگی است که امروزه نقل محافل و مجالس شده است. من تصور می کنم کمتر مجلسی بشود یافت که این گناهان بزرگ و این ظلم های عظیم در آن نباشد. به تجربه هم اثبات شده است که افرادی که مرتکب چنین گناهانی می شوند، عاقبت به خیر نخواهند شد.
بردن آبروی دیگران و هتک حرمت و اهانت به شخصیت سایر انسان ها، حقّ النّاس است و اگر انسان نتواند جبران حقّ النّاس خویش را بکند، عاقبت سوئی در انتظار او خواهد بود.
بیش از نود درصد سخنانی که در محافل و مجالس بیان می شود، تهمت است و کسانی که مورد این ظلم واقع می شوند، از آن نسبت هایی که به آنان داده می شود، مبرّا هستند. ای کاش لااقل این سخنان غیبت بود.
من همواره به جوانان می گویم: شما را به خدا قسم می دهم تهمت نزنید و اگر راجع به کسی تهمت شنیدید، از او دفاع کنید. متأسفانه بسیار اتفاق می افتد که افراد متدیّن در جلسات حضور دارند و در مقابل آنان به دیگران تهمت زده می شود ولی یا سکوت می کنند و یا آن تهمت را همراهی می کنند که هر دو بد است.
امام حسین«سلاماللهعلیه» در روز عاشورا همۀ ما را از چنین ظلمهایی بر حذر داشتهاند.
با تأسف باید گفت: بسیاری از رسانه های گروهی، روزنامه ها و سایت های اینترنتی، امروزه تبدیل به تهمتنامه، غیبتنامه و فحشنامه شده اند. مطلبی منتشر می کنند و خودشان هم می دانند که تهمت است، ولی منتظر می مانند تا تکذیب شود. اما وقتی آبروی کسی رفت و شخصیّت او در اذهان عمومی خدشه دار شد، تکذیب مطلب سودی به حال وی نمی بخشد و جبران آبروی رفته را نمی نماید.
اهانت به دیگران و بردن آبروی افراد، مثل جنگ با خداوند متعال است.
«مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ»[۴]
گناه کسانی که تهمت می زنند و اهانت می کنند بسیار بزرگ است و افرادی که آن تهمت و اهانت را می شنوند و از مظلوم دفاع نمی کنند نیز گناهکارند. اهمیّت این مطلب به قدری است که چهار امام بزرگوار آن را بیان فرمودهاند و نیز در روز عاشورا، آخرین گفتگوی دو انسان کامل، دو امام معصوم، در حساس ترین مواقع، راجع به پرهیز از ظلم به کسی است که یاوری ندارد.
روایت امام حسین«ع» همیشه مصداق دارد
روایت نورانی امام حسین«سلاماللهعلیه» صرفاً مربوط به زمان خودشان نیست. این روایت زنده است و همواره مصداق دارد. بنابراین ذهن ما نباید فقط برود روی ظلمی که شمرابن ذی الجوشن و عمر سعد و ابن زیاد به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» روا داشتند. بلکه باید مراقب باشیم خود ما مصداق سخن و هشدار حضرت سید الشهدا«سلاماللهعلیه» واقع نشویم. دفاع از مسلمانان، از اوجب واجبات است و کوتاهی از دفاع کسی که یاوری ندارد، گناه بزرگی است.
بعضی اوقات گرفتاری های دنیوی افراد صالح و شایسته، ناشی از عدم دفاع آنان از مظلومین است. یعنی غیبت یا تهمتی شنیدهاند و نتوانستهاند یا نخواستهاند، دفاع کنند و ناخودآگاه و ناخواسته، ظالم شده اند. خداوند متعال نیز که مظهر رحمت و رأفت است و بنا دارد افراد نیکوکار و پرهیزکار را به بهشت ببرد، آنان را گرفتار می کند یا قبل از مرگ به بیماری سختی مبتلا می کند تا پاک شوند و از این دنیا بروند و این لطف از الطاف خفیّه خداست. البته این مطلب کلیّت ندارد و گرفتاری های دنیوی عوامل بسیار دیگری نیز دارد.
عالم برزخ و قیامت نیز برای افرادی که به دیگران اهانت کردهاند یا تهمت زدهاند یا غیبت آنان را کردهاند و حتی برای کسانی که شاهد این گناهان بزرگ بوده اند و از مظلوم، دفاع نکرده اند، بسیار مشکل است. بنابر این توبه از این گناهان بزرگ، از اوجب واجبات است و باید یه آن اهمیّت داده شود.
جایگاه ظالمان، جهنّم است
اگر افراد گناهکار بدون توبه از دنیا بروند، باید در جهنّم بسوزند تا کدورات گناه آنان برطرف شود، پاک شوند و لیاقت بهشت را پیدا کنند. شدّت رحمت و مغفرت پروردگار متعال به قدری است که جهنّم نیز از الطاف خفیّه او است و برای زدودن ناپاکی ها و ناخالصی ها و پاکیزه کردن انسان می باشد.
اگر آدمی ظالم شد، به خصوص اگر به کسانی که یاوری جز خداوند ندارند، ظلم کرد، جایگاه او جهنّم است و در جهنّم نیز به جای اینکه از الطاف بیکران الهی استفاده کند و خود را نجات دهد، حقّه بازی می کند و تصور می کند همانگونه که در دنیا ظلم می کرد و دیگران را فریب می داد، در جهنم نیز می تواند خداوند را فریب دهد.
«یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَیْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ»[۵]
در روزى که خداوند همه آنها را برمىانگیزد، پس براى خدا سوگند یاد مىکنند آن گونه که براى شما سوگند یاد مىکنند، و گمان مىکنند بر پایه چیزى هستند، آگاه باش که آنها همان دروغگویانند.
اگر افراد ظالم و مکّار، چند روزی در دنیا به ظاهر موفق میشوند، خود آنان و دیگران نباید تصور کنند که خداوند خیر آنان را میخواهد و به آنان نعمت عطا میفرماید، بلکه در حقیقت خداوند متعال به این افراد مهلت میدهد تا هرچه میتوانند بر گناه و ظلم خویش بیفزایند.
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»[۶]
و کسانى که کفر ورزیدند گمان نکنند که آنچه به آنها مهلت مىدهیم به خیر آنهاست، جز این نیست که مهلتشان مىدهیم تا بر گناه بیفزایند، و براى آنها عذابى خوارکننده است.
بنابراین باید همه توجه داشته باشند و بنا بر فرمایش امام حسین«سلاماللهعلیه»، از ظلم به کسی که ناصر و یاوری جز خداوند تبارک و تعالی ندارد، بر حذر باشند.
اگر هم ظلمی از کسی سرزد یا شاهد ظلم دیگران بود و نتوانست از مظلوم دفاع کند، باید فوراً توبه کند و به جبران ظلم واقع شده بپردازد تا خداوند سبحان از قصور و تقصیر او بگذرد و او را بیامرزد.
پینوشتها:
۱٫ الکافی،ج ۲ ، ص ۳۳۱
۲٫ جامع الأخبار، ص ۱۳۰
۳٫ اسراء / ۲۴-۲۳
۴٫ الکافی، ج ۱، ص ۱۴۴
۵٫ مجادله / ۱۸
۶٫ آل عمران / ۱۷۸
ندای سبز آزادی: محمد علی الهی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب که چندی پیش با یورش مامورین امنیتی به منزل بستگان شان ،فاطمه السادات شهیدی، خواهر همسر شهید محلاتی دستگیر و روانه زندان اوین، بند امنیتی 209 شده بود پس از تحمل 3ماه شرایط سخت سلول انفرادی و بازجویی های فراوان مدتی پیش با قرار وثیقه آزاد و دادگاه وی تشکیل گردید.
به گزارش ندای سبز آزادی پرونده این متهم در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه مورد رسیدگی قرار گرفت و این فعال دانشجویی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی از سوی این شعبه مجرم شناخته شده و محکوم به پرداخت سی میلیون جریمه نقدی گردیده است، بنا به گزارش ارسالی قاضی مقیسه طبق روال کاری خود اجازه دفاع به این متهم را نداده و با به کار بردن الفاظ رکیک در دادگاه ایشان را مجرم شناخته و به پرداخت جریمه نقدی محکوم نموده است.
گفتنی است آقای علی اصغر الهی پدر این فعال سیاسی استاد دانشگاه و از جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی ، و مسئول ستاد تبلیغاتی مهندس میر حسین موسوی در زمان انتخابات بوده است و همین امر موجب فشارهایی بر ایشان طی این مدت شده است.
شایان ذکر است مامورین امنیتی در زمان دستگیری ایشان را به شدت مورد ضرب وشتم قرار داده و علی رغم پیگیری های خانواده نسبت به برخورد مامورین در زمان بازداشت وتعرض شان به خانم فاطمه سادات شهیدی ، ،خواهر همسر شهید محلاتی اقداماتشان بی نتیجه بوده ومسئولین از پاسخ و پیگیری موضوع امتناع ورزیده اند.
ندای سبز آزادی: دعوای سیاسی دولت و شهرداری تهران همچنان ادامه دارد، خطوط تازه تأسیس مترو منتظر واگنها هستند، واگنهای مترو معطل تأمین اعتبار برای ترخیص از گمرک، دولت حاضر به پرداخت اعتبارات قانونی مترو نیست و حتی حاضر است خالی بودن حساب ذخیره ارزی را که پیش از این موضوعی محرمانه اعلام میشد، مطرح کند تا از دادن بودجه مترو طفره برود. در این میان، قربانی مردمی هستند که در فضای شلوغ و پرتراکم مترو، تحت فشارند و چارهای ندارند.
موضوع اعتبارات مترو همیشه محل اصلیترین مناقشات میان دولت و شهرداری بوده و هیچ وقت هم تمامی نداشته؛ این مساله که همیشه در صفحات روزنامهها و در میان اخبار خبرگزاریها جزو اخبار اصلی بوده، انگار هیچ وقت قرار نیست با شفافسازی حل و فصل و پروندهای بسته شود.
تعدد حوزههای مسئول و پاسخگو در این زمینه که شامل استاندار و معاونانش، وزیر اقتصاد، وزیر کشور، رئیس سازمان شهرداریها و زمانی هم رئیس ستاد تبصره ۱۳ و … بوده، باعث شده که صدای اعتراض مردم و مسافران پر و پاقرص مترو که گاهی در میان تراکم جمعیت و شلوغی واگنها، تکتک این مسولان را مورد خطاب قرار داده و پاسخ میخواهند، به جایی نرسد!
هر سال مسئولان شهری حق و حقوق مترو یا همان حق مردم را به دنبال اعتراض و انعکاسهای رسانهای دریافت میکنند و البته شورای شهر هم مسئولان شهرداری را در انعکاس این مسایل همراهی میکنند اما امسال دیگر نه جای اعتراض مانده و نه جای تامل؛ همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانهها و افزایش ۳۰ درصدی به حجم مسافران مترو، دیگر جای اعتراض نمیماند. مسئولان و متولیان امر باید به جای اینکه در مورد میزان کمکهای دولتی طی سالهای اخیر اطلاعرسانی کنند، سری به ایستگاهها و واگنهای مترو زده و مشاهده کنند که اعتبارات چگونه هزینه شده و معضل فعلی، کمبود اعتبارات و واگن در مترو است.
بی توجهی دولتی ها به قوانین
دیگر محل هیچ اعتراض یا سهلانگاری نیست؛ قانون استفاده از تسهیلات ذخیره ارزی برای حمل و نقل ریلی و عمومی شهرها که توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شده و باید سالانه ۲۲ کیلومتر مترو در تهران احداث شود. اما در حال حاضر بیش از ۱۰ ماه از ابلاغ این قانون به دولت سپری میشود و با وجود کامل بودن قانون و تایید آن توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، دولت به آن تمکین نکرده و حتی اعلام میکند که نبود بودجه کافی در حساب ذخیره ارزی علت عدم اجرای پرداخت بودجه مترو بوده است. دولتیهایی که به این قانون عمل نکرده و شانهی بیتوجهی تکان میدهند به خوبی میدانند که بهترین و مهمترین راه گسترش حمل و نقل و نقل عمومی و ترغیب مردم به استفاده از آن در توسعه مترو بوده و علاوه بر آن وضعیت تهران سالهای سال است که به دلیل تراکم جمعیت و ترافیک و معضل آلودگی هوا در حال بحرانی شدن وتبدیل به پایتختی برای ابتلا به انواع بیمایهای ریوی و سرطانی و نیز مرگ تدریجی مردمانش شده است.
نمایندگان مجلس، اعضای شورای اسلامی شهر تهران و سایر کلانشهرها و کارشناسانی که سعی در تفاهیم ضرورت اجرای قانون هدفمندی یارانهها به مردم را دارند بارها با استفاده از هر تریبون و فرصتی اعلام کرداند که اجرای قوانین مترو و توجه به این سیستم در کاهش آلودگی هوا و مهمتر از آن در موفقیت هدفمندی یارانهها تاثیر بهسزایی دارد اما انگار اصرار بر اجرای قانون اعطای اعتبار به متروی تهران و کلانشهرها از محل حساب ذخیره ارزی بیفایده بوده و متولیان اجرای قانون قرار است آنقدر وقت تلف کنند تا سال مالی تمام شود.
علی مطهری نماینده مردم تهران که طی روزهای گذشته در مجلس پرسش و پاسخی از وزیر اقتصاد داشته و البته به جای جواب با توجیهاتی روبهرو شده و از ادامهی پرسش انصراف داده اعلام کرده: اگر قوانین قبلی در مورد مترو عملیاتی شده بود، قانون فوق توسط مجلس و به اتفاق نمایندهها به تصویب نمیرسید اما گویا قرار است به این مصوبه هم عمل نشود!
این نماینده مجلس اعتقاد دارد که دولت از ابتدا ارادهای برای اجرای این قانون نداشته چرا که حتی هیچ راهکاری برای عمل به این قانون مانند پرداخت تدریجی حق قانونی مترو و … ارایه نداده است.
مطهری که اعلام میکند مسئولیت اجرای این قانون وزیر اقتصاد بوده و با توجیه مکرر وزیر اقتصاد روبهرو میشود میگوید: به طور حتم عواملی خارج از اراده ایشان نیز وجود داشته اما مصلحتی بالاتر از قانون وجود نداشته و وزیر اقتصاد باید با عمل به این قانون نسبت به مخالفان واکنش نشان میداد.
«نبود پول در حساب ذخیره ارزی» فقط برای مترو
«نبود پول در حساب ذخیره ارزی» اگر چه نگران کنندهترین جمله برای مردم کارشناسان و صاحبنظران بوده اما گویا زمانی که به پرداخت حق مترو و سهم میلیارد دلاری به متروی تهران از این محل میرسد، این جمله به راحتی در سر زبان مسئولان میچرخد و به جای عمل به قانون اصلی که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند از انتشار اوراق مشارکت برای مترو و سایر پیشبینیها سخن گفته میشود.
دولت در حال حاضر از ۲۵۰ میلیارد تومان بودجه عمرانی جهت ساخت مترو، ۱۶۷ میلیارد تومان پرداخت کرده و براساس اعلام شکیب رئیس کمیسیون توسعه و عمران در صورتی که دولت مابقی اعتباراتش را هم پرداخت کند، مترو میتواند خدمترسانی مناسبی را به شهروندان داشته باشد.
دولت براساس مصوبه مجلس ۶۰ میلیارد تومان بابت یارانه بلیت مترو متعهد شده است اما متاسفانه با وجود گذشت ۱۰ ماه از سال تنها ۱۶ میلیارد تومان از آن را پرداخت کرده این در حالی است که هزینههای جاری مترو از محل این بودجه تامین شده و به دنبال هدفمندی یارانهها و استقبال روزافزون مردم به سیستم مترو، تامین این اعتبار بیش از گذشته ضرورت دارد.
تسویهحسابهای سیاسی با شهرداری
با این وجود به دنبال زمزمههای مربوط به محقق شدن تعهدات دولتی در این بحث، مسئولان شهری و شورای شهر نسبت به این مساله ابراز نگرانی کردهاند و در واقع آب پاکی را روی دست مردم ریختند که اگر دولت ما بهالتفاوت قیمت برق مترو و هزینهها را نپردازد، هزینهها از طریق شهرداری تهران تامین میشود، که با توجه بر اینکه شهرداری بنا به اعلام کارشناسان به پول نفت دسترسی ندارد پس این پول هم به طور غیر مستقیم از مردم دریافت میشود.
اعضای شورای شهر هم اعلام کردهاند که برای شفافسازی بهتر در برابر افکار عمومی به آنها اعلام میشود که به جای کمک دولت، خودشان باید کمر همت به توسعه مترو ببندند و در کل بیخیال کمکهای دولتی شوند!
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در این ارتباط تاکید میکند: دولت باید شهرداری تهران را از تسویه حسابهای احتمالی سیاسی مبرا بدارد چرا که مطالبات شهرداری مطالبات مردم بوده و مایملک شخص شهرداری نیست؛ نگاه دولت به مترو و خدماتش مانند لزوم توجه به حل مشکلات مردم باشد و رقابتهای بیحاصل با شهرداری را تمام کند.
به اعتقاد این نماینده مجلس با توجه به اظهارات وزیر اقتصاد در مجلس و در پاسخ به سوالکنندگان، تخلف رئیس کل بانک مرکزی در مورد عدم اجرای قانون فوق محرز بوده و مجلس باید از ابزارهای نظارتی برای این موضوع استفاده کند.
براساس این گزارش علیرضا محجوب نماینده مردم تهران در مجلس نیز در گفتوگویی از پیگیری مصوبه مجلس از طریق قوه قضائیه خبر داد و اعلام کرد: مجلس همچنان پیگیر مصوبه خود بوده و تا قبل از پایان سال مالی این موضوع را ابتدا از رئیسجمهور پیگیری و در صورت جواب نگرفتن از طریق قوه قضائیه پیگیری میکند.
او اضافه کرده: مجلس میتواند با پیگیری این حق و قانون زمان اجرای این قانون و مصوبه را تمدید کند تا حق مردم پایمال نشود.
قوانین خاک میخورند، مسافران عصبانی میشوند
مترو سواران در حالی کاستیها را تحمل میکنند که به عنوان قشر فهیم جامعه میدانند که کدام یک از ردههای مدیریتی به قوانین عمل نکردهاند؛ به طوری که صحبتها و اعتراضات توام با عصبانیت مسافران در زمان شلوغی قطارها و معطل ماندنشان و تاخیرهای گاه و بیگاه، مهر تایید بر این مساله است.
این اعتراضات در حالی وجود دارد که طرح جامع ترافیک تهران، قانون برداشت یک میلیارد دلاری مترو از حساب صندوق ذخیره ارزی و تعهدات متعدد و اجرا نشدهی دیگری وجود دارد که همه در گنجینههای اتاق مدیران در حال خاک خوردن هستند…!
منبع: ایلنا، سمیه جاهدعطائیان (با کمی تغییر)
ندای سبز آزادی: رئیس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است ما باید بر مبنای شاخصهای اقتصادی در رابطه با وضعیت معیشت مردم حرف بزنیم، آنچه شاخصها به ما نشان میدهد، بازگو کننده وضعیت معیشت مردم است.
روحانی درعین حال در رابطه با وضعیت برخی از شاخصهای اقتصادی نیز میگوید میزان رشد ناخالص ملی براساس تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام و تایید مقام معظم رهبری باید ۸ درصد باشد و براساس آخرین اعلام بانک مرکزی حدود ۲٫۵درصد است و بالای ۳۰ درصد از جوانان کشور بیکار هستند و درآمد آنها صفر درصد است و این شاخصها خود معیار خوبی برای قضاوت در رابطه با وضعیت معیشت مردم است.
حسن روحانی در گفتوگو با ایلنا در رابطه با وضعیت معیشت مردم میگوید: برای اینکه بخواهیم در رابطه با وضعیت معیشت مردم قضاوت کنیم باید براساس شاخصهای اقتصادی صحبت کنیم.
او ادامه میدهد: مثلا میزان رشد ناخالص ملی را مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرده و مقام معظم رهبری هم آن را تایید کرده است. براساس تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام، رشد ناخالص ملی باید حداقل ۸ درصد باشد، اما در حال حاضر میزان رشد ناخالص ملی کمتر از این میزان است.
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام توضیح داد: در حال حاضر حدود یک سال و نیم یا دو سال است که بانک مرکزی میزان رشد ناخالص ملی را اعلام نکرده است اما براساس آخرین اعلام بانک مرکزی، میزان رشد ناخالص ملی حدود ۲٫۵ بوده است و قطعا رشد ۲٫۵ درصدی با رشد ۸ درصدی فاصله زیادی دارد و این خود شاخصی است که میتوان بر اساس آن در رابطه با وضعیت معیشت مردم قضاوت کرد.
روحانی تصریح کرد: یکی از شاخصهای دیگری که براساس آن میتوان در رابطه با وضعیت معیشت مردم قضاوت کرد بیکاری است. در حال حاضر بالای ۳۰ درصد از جوانهای کشور بیکار هستند. یعنی بیش از ۳۰ درصد از جوانان کشور درآمد صفر درصد دارند و با درآمد صفر درصد هم که نمیتواند وضعیت معیشت مردم خوب باشد.
او ادامه داد: تورم هم یک شاخص مهم برای سنجش وضعیت معیشت مردم است بنابراین با بررسی شاخصهای اقتصادی میتوان در رابطه با وضعیت معیشت مردم قضاوت کرد. اگر شاخصها براساس برنامهریزیهای صورت گرفته باشد و پیشبینیها تحقق پیدا کرده باشد وضعیت معیشت مردم خوب است و در غیر این صورت مشخص است که مردم از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار نیستند.
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک یک مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: ما باید بر مبنای شاخصهای اقتصادی در رابطه با وضعیت معیشت مردم حرف بزنیم، آنچه شاخصها به ما نشان میدهد، بازگو کننده وضعیت معیشت مردم است.
ندای سبز آزادی: با آغاز عملیات گازرسانی به شهرهای خاش، زاهدان و بمپور، سیستان و بلوچستان به عنوان آخرین استان کشور به طور رسمی به شبکه ملی انتقال گاز ایران متصل شد.
به گزارش مهر، همزمان با بهره برداری از فاز اول خط لوله هفتم سراسری، عملیات اجرایی برای ساخت و توسعه شبکه گاز شهری و روستایی در استان سیستان و بلوچستان آغاز شده است.
حمید میرزایی درباره آخرین وضعیت گازرسانی به شهرها و روستاهای این استان مرزی از آغاز عملیات اجرای شبکه های گازرسانی به شهرهای زاهدان، خاش و بمپور خبر داد و گفت: به زودی بهره برداری از عملیات گازرسانی به این سه شهر و عملیات گازرسانی به سایر شهرها و روستاهای سیستان و بلوچستان آغاز می شود.
مدیر عامل شرکت گاز استان سیستان و بلوچستان با تاکید بر اینکه به منظور گازرسانی به زاهدان نیاز به اجرای یکهزار و ۲۰۰ کیلومتر شبکه انتقال گاز است، تصریح کرد: هم اکنون پیمانکار اجرای فاز اول این پروژه به طول ۱۵۲ کیلومتر انتخاب شده و در حال اجرا می باشد.
وی با تاکید بر اینکه پیش بینی می شود به گازرسانی به شهرستان زاهدان روزانه حدود ۹ میلیون و۶۰۰ هزار متر مکعب گاز طبیعی از طریق دو ایستگاه CGS در این منطقه مصرف شود، در خصوص آغاز عملیات گازرسانی به شهرستان خاش نیز توضیح داد: گازرسانی به این شهر نیاز به اجرای ۲۵۰ کیلومتر خطوط انتقال گاز دارد که هم اکنون اجرای ۸۱ کیلومتر از این پروژه گازرسانی آغاز شده است.
مدیر عامل شرکت گاز استان سیستان و بلوچستان، تاکید کرد: در شهرستان بمپور نیز عملیات اجرایی شبکه های گاز به طول ۹۲ کیلومتر آغاز شده است و پیش بینی می شود به زودی ساکنین این شهرستان نیز از نعمت گاز طبیعی برخوردار شوند.
به گزارش مهر، بر اساس مطالعات انجام گرفته نیاز روزانه به گاز در افق سال ۱۴۰۴ در استان هرمزگان ۲۳٫۸ میلیون متر مکعب، کرمان ۶٫۴ میلیون متر مکعب و سیستان و بلوچستان ۳۰ میلیون متر مکعب و جمعا ۶۰٫۲ میلیون متر مکعب بوده که ۱۰ میلیون متر مکعب گاز از حوزه گازی سرخون و ۵۰ میلیون متر مکعب از خط لوله هفتم سراسری از میدان پارس جنوبی تامین خواهد شد.
ندای سبز آزادی: به نوشته نیویورکتایمز سلیم عَمامو، وبلاگنویس و فعال سیاسی و استفادهکننده فید توییتری @slim404، دوهفته پیش در پیام توییتری خود به دوستانش خبر داد که پلیس به خانهاش ریختهاست. چند ساعت بعد از دستگیریاش، این برنامهنویس کامپیوتر، موفق شد از طریق برنامه «گوگل لَتیتیود» تلفن همراه خود، محل بازداشتگاه خودش را برای دوستانش مشخص کند. محلی که از طریق «گوگل لتیتیود» دیده میشد این بود: داخل ساختمان ترسناک وزارت کشور تونس.
آنگونه که «نیویورکتایمز» داستان سلیم را توضیح میدهد، روز سهشنبه یعنی پنج روز بعد از توییتری که سلیم از بازداشتگاه زده بود، پیام بعدی توییتر او این بود: «در جلسه وزارتخانه هستم.»
بعد از اعتراضها و تظاهرات گسترده در تونس و عدم موفقیت مأموران امنیتی در سرکوب این تظاهرکنندگان که به فرار زینالعابدین بن علی، دیکتاتور این کشور به خارج از کشور انجامید، نخستوزیر تونس روز دوشنبه از تشکیل یک دولت انتقالی خبر داد.
با وجود ادامه کار چند از وزیران دیکتاتور سابق در میان وزیران دولت موقت جدید، اما نام چهرههایی تازه در فهرست وزیران از جمله نام سلیم عمامو توجه بسیاری را به خود جلب کردهاست.
سلیم در مصاحبهای با رادیو فرانسه توضیح داد که مقامات تنها چند ساعت پیش از اعلام ترکیب جدید دولت از او خواستند تا وزیر شود و او که قصد مشارکت در بهبود وضعیت کشور خود را دارد این پیشنهاد را پذیرفت. او در این مصاحبه گفت: «تونس دست کم ۱۰ سال وقت لازم دارد تا یک دموکراسی باثبات در آن جان بگیرد.»
به نوشته ناظران اینترنتی، سایتهای برتری که در جریان دو هفته تظاهرات در تونس، در میان توییتبازان تونسی رتبههای اول را داشتند به ترتیب عبارتند از: فیسبوک، بیبیسی انگلیسی، یوتیوب، کانال الجزیره انگلیسی، لایوورد، نیتایمز، سیانان، توئیتپیک و یاهونیوز.
«به دموکراسی وقت بدهید»
حال که سلیم عمامو، یکی از بلاگرها و توییتبازان قهار تونسی یکشبه به مقام وزارت کشور تونس رسیدهاست، جوانان این کشور، آزادی هرچه بیشتر این سایتهای بینالمللی و نقشآفرینی بیشتر آنها در چرخش اطلاعات را از او انتظار دارند.
اما چند تن از دوستان او توییترهایی منتقدانه هم به او زدهاند و از اینکه او پذیرفته در دولت جدید «در کنار قاتلان دولت قبل» بنشیند از او انتقاد کردهاند.
اما سلیم عمامو در پاسخ به آنان اینگونه توییت زده که «کنار آمدن با این شرایط در این برهه از زمان برای زدن استارت حرکت کشور به سوی جلو لازم است.»
اما برخورد او با عناصر رژیم سابق از ساعات اول جلسه کاریاش مشهود شد. در آخرین توییتری که سلیم زدهاست میخوانیم که وزیران بجامانده از رژیم پیشین نسبت به اینکه او در جلسه کراوات نزده به او اعتراض کردهاند.
در حالی که تظاهرات شدید در خیابانهای تونس علیه حضور حکومتیان دیکتاتور سابق در میان وزیران دولت انتقالی همچنان ادامه دارد و پرتاب گازهای اشکآور هنوز حریف این معترضان نشده، «سلیم بلاگر» در مصاحبهای با بیبیسی از مردم خواسته تا به دموکراسی وقت بدهند و کوشیده تا برای مردم نظر خود درخصوص «درست بودن روش تدریجی و ارجحیت آن بر حرکات شدید و انقلابی» را توضیح بدهد.
سلیم در این مصاحبه میگوید: «دولت انتقالی فقط دو تا شش ماه سر کار خواهد بود. درخواست قلع و قمع تمامی صاحبمنصبهای پیشین واقعگرایانه نیست. نمیشود همه تازهکاران سیاسی مثل من را یکشبه وارد دولت کرد.»
ندای سبز آزادی: عضو هیئت رییسه مجلس شورای اسلامی با انتقاد از تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه، این موضوع را بیتفاوتی نسبت به نص صریح قانون عنوان کرد و گفت: مهمتر از تمام ایراداتی که تاخیر لایحه بودجه بواسطه کمبود وقت بررسی آن ایجاد میکند، شکسته شدن حرمت قانون و بیاحترامی نسبت به آن است.
محمد دهقان در گفتوگو با خانه ملت با استناد به ماده ۲۱۶ آیین نامه داخلی مجلس، گفت: در آیین نامه مجلس که اجرای مفاد آن برای دولت هم لازم است، تاکید شده است که حداکثر تا ۱۵ آذر هرسال باید بودجه سال آتی کشور به مجلس تسلیم شود تا مجلس بتواند در فرصت مناسب، لایحه بودجه را بررسی کند.
عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس همچنین گفت: تاخیر در ارائه لایحه بودجه فرصت بررسی دقیق آن را از بین میبرد و از ناحیه ممکن است زیانهایی متوجه مردم و مصالح کشور شود اما مهمترین زیان و ایرادی که تاخیر در ارائه لایحه بودجه دارد نقض آشکار قانون و بیتوجهی به آن است که اگر رواج پیدا کند دیگر در کشور سنگ روی سنگ بند نمیشود.
نماینده چناران و طرقبه با بیان اینکه تاخیر در ارائه لایحه بودجه فرصت دفاع از این لایحه را از دولت میگیرد، تصریح کرد: وقتی بودجه با تاخیر ارائه میشود مجلس ناچار است آن را در سریعترین زمان و با دو یا سه شیفت کار روزانه به تصویب برساند تا برای سال جدید ابلاغ و اجرایی شود که این فرآیند ناخواسته موجب میشود علاوه بر اینکه فرصت بررسی دقیق بودجه برای مجلسیها از دست میرود، فرصت دفاع و توجیه مواد آن برای دولت هم از دست برود.
بر اساس ماده ۲۱۶ آیین نامه مجلس دولت موظف است حداکثر تا ۱۵ آذر هر سال، لایحه بودجه سالیانه را به مجلس تسلیم کند. این ماده که در ابتدای مجلس هشتم با تدبیر اقتصاددانان و نمایندگان اصولگرای مجلس به آیین نامه مجلس اضافه شد در پی این بود که دولت را مقید به ارائه لایحه بودجه در زمانی مناسب کند تا از این طریق نمایندگان بتوانند در بررسی مهمترین برنامه مالی کشور یعنی لایحه بودجه، دقت و کارشناسی لازم را به کار بندند، اما تصویب این قانون نیز نتوانست دولت را ترغیب به ارائه بودجه در زمان مقرر و قانونی کند، چراکه تجربه همکاری مجلس هفتم و هشتم با دولت احمدینژاد نشان میدهد که لایحه بودجه هرگز زودتر از نیمه دی ماه – یعنی حداقل با یک ماه تاخیر- به مجلس ارائه نشده است.
ندای سبز آزادی: در حالی که در حدود یک هفته است که حکم آزادی دکترعلی شکوری راد صادر شده است، اما بازجوها همچنان از آزادی وی خودداری می کنند.
دکتر صدیقه خدمت همسر دکتر شکوردی راد در این خصوص می گوید: “ما مطمئن هستیم که حدود یکهفته است حکم آزادی ایشان از سوی مقامات بالا صادر شده است، منتهی بازجو و بازپرس اعمال نظر می کنند و به بهانه های مختلف کارشکنی می نمایند. حال سوال من این است که آیا دادستانی و رئیس قوه قضاییه از این موضوع خبر دارند؟ چرا بازجوو بازپرس به صورت خودسرانه اعمال نظر می کنند؟ یک دکتر متخصص مملکت که عمر خود را در راه خدمت به مردم و کشور گذاشته است الان باید اسیر دست بازجو ها باشد؟ ما به عنوان خانواده ایشان درقبال خساراتی که در نبود ایشان به ما وارد شده از حق خود نمی گذریم. همچنین هر دقیقه ای که ایشان در زندان نگهداری شوند به ضرر مردم و کشور است چون جامعه پزشکی و بیماران به تخصص و وجود ایشان نیاز دارند اما بازپرسی که سن فرزند ما را دارد دکتر و ما را در بلاتکلیفی نگه داشته است؟
گفتنی است، دکترعلی شکوری راد، روز پنجشنبه هجدهم آذر ماه امسال، برای دومین بار در محل کار خود و در حالی که مشغول خدمت به بیماران بود، دستگیر شد. پیش از این نیز در تاریخ ۲۱ مهرماه سال جاری به علت واکنش به انحلال دو حزب اصلاح طلب و رد اظهارات دادستان کشور آقای محسنی اژه ای بازداشت و در تاریخ ۶ آبان با تودیع وثیقه از زندان آزاد شده بود.
متن گفتگوی “جرس” با دکتر خدمت همسر دکتر شکوری راد در پی می آید:
خانم دکتر خدمت از زمانیکه برای بار دوم آقای دکتر شکوری راد را بازداشت نمودند شما تاکنون موفق به ملاقات ایشان شده اید؟
الان که حدود شش هفته از بازداشت دکتر می گذرد ما هیچگونه ملاقاتی با ایشان نداشته ایم و فقط سه بار به مدت کوتاه چند دقیقه ای دکتر با منزل تماس تلفنی داشته اند.
شما برای ملاقات با آقای دکتر چه اقداماتی انجام داده اید و چه پاسخی به شما داده اند؟
ما همان هفته اول به دادستانی مراجعه و فرم تقاضای ملاقات را پرکردیم ،چندین بار هم این مسئله را پیگیری نمودیم منتهی به هیچ نتیجه ای نرسیدیم.
آیا علت ممنوع الملاقات بودن ایشان را توضیح داده اند؟
نخیر، هیچکس پاسخی در این زمینه به ما نداده است.
آقای دکتر در کدام بند نگهداری می شوند؟ وضعیت روحی اشان چطور است؟
بند دو الف که مربوط به سپاه است. البته حدود دو هفته در انفرادی بودند و بعد از آن به بند عمومی منتقل شده اند که در همان شب انتقال به بند عمومی دکتراولین تماس تلفنی را با منزل داشتند و از ما یکسری لوازم از جمله لباس ، عینک وکتاب تخصصی پزشکی خود راخواسته بودند که ما فردا صبح همه آنها را به زندان تحویل دادیم ولی متاسفانه با خبر شدیم فقط لباس ها را به ایشان داده اند و کتاب وبقیه وسایل را نگذاشته بودند به دستشان برسد. وضعیت روحی اشان هم خیلی خوب است.
خانم دکتر اطلاع دارید که این بار دوم که دکتر شکوری راد را بازداشت کرده اند چه اتهامی را به ایشان تفهیم کرده اند؟
متاسفانه به ما پاسخی نمی دهند اما آنچه که خود دادستانی منتشر کرد و در رسانه ها هم آمد اتهام ایشان را “نشر اکاذیب و طراحی مطالب خلاف واقع علیه جمهوری اسلامی” اعلام کرده اند که بسیار غیرمنطقی است و دو هفته پیش با پیگیری وکیل دکتر ما شنیدیم که بازپرس گفته است که اتهام نشر اکاذیب برای ایشان رد شده است. خود آقای دکتر هم که با منزل تماس گرفتند گفتند که با دادستان که از بندشان بازدید می کرده، صحبت کرده و مسئله حل شده است.
این مسئله مربوط به چه تاریخی می شود؟
تقریبا دو هفته پیش. آقای دکتر درتماس تلفنی آخر به من گفتند که حکم بازداشتم یکماه بوده است و به تداوم نگهداری اشان در زندان اعتراض کر ده اند. الان حدودیکماه و نیم می گذرد و آنها اگر به ادعاهای دروغین خودشان هم پایبند باشند باید ایشان را بعد از یکماه آزاد می کردند.
شما موفق به ملاقات با دادستان شده اید؟
نخیر می گویند که دادستان با هیچکس ملاقات نمی کند. البته من یک نامه خطاب به ایشان نوشتم و به زحمت به دفترشان تحویل دادم اما هیچ ملاقاتی نمی دهند.
خانم دکتر لطفا از جای خالی ایشان در بیمارستان و وضعیت بلاتکلیف بیمارانشان برایمان بگویید؟
جای خالی ایشان که کاملا محسوس است و بطور مرتب همکارانشان تماس می گیرند و می پرسند دکتر کی به بیمارستان می آیند؟ چون همسرم رئیس بخش هستند ازدانشجو و رزیدنت گرفته تا بیمار،پرسنل ، کادر بیمارستان و … مراجعین دارند. خوب معلوم است وقتی رئیس بخش نباشد چه اندازه کارها می ماند. از طرف دیگر آقای دکتردر انجام کارهای بخش خیلی فعال بودند و هفته ای دو یا سه روز و هرروز سه تا چهار بیمار راخودشان آنژیوگرافی می کردند آنژیوگرافی رادیولوژی هم یک عمل سنگین ،وقت گیر،مهم و حساس است که بقیه همکارانشان هم با تشویق و دلگرمی ایشان این کار را انجام می دادند.علاوه بر اینها ایشان هرروزتعداد زیادی تصاویر ام آر آی گزارش می کردند که این گزارشات جهت تشخیص بیماری وتصمیم گیری پزشکان معالج بیماران در مورد چگونگی درمان بسیار ضروری است .تعداد اساتید بخش رادیولوژی هم در مقایسه با حجم بالای کار کم است و خود دکتر بر اساس احساس وظیفه و حساسیتشان بر روی وضعیت بیماران خیلی فعالیت می کردند که متاسفانه در مدتی که ایشان در زندان نگهداری می شوند وضعیت بیمارانشان بلا تکلیف مانده ومردم محرومی که هزینه مراجعه به مراکز خصوصی را ندارند سرگردان شده اند .اینها قسمتی از خساراتی است که در اثر بازداشت غیر قانونی ایشان ایجاد شده است که فکر نمی کنم ابعاد این مشکلات به مخیله بازجو و بازپرس ایشان خطور کند.
روز گذشته رئیس قوه قضاییه از عملکرد وکلای زندانیان انتقاد کرده اند و گفته اند که وکلا به وظیفه اصلی خود عمل نمیکنند، و به راحتی به نظام اسلامی از طریق مصاحبههای خود و عملکرد خود خدشه وارد میکنند. حال با توجه به این اظهارات آیا وکیل آقای دکتر دسترسی به پرونده ایشان دارند و می توانند آزادانه به دفاع از حقوق موکل خود بپردازند و به موارد غیرقانونی معترض شوند؟
نخیر، ما همان هفته اول بعد از بازداشت دکتر با وکیل ایشان به زندان مراجعه کردیم و از صبح تا ظهر آنجا بودیم و بازپرس می گفت من با وکیل و خانواده کاری ندارم و بیخود مراجعه کرده اند. و حتی زمانیکه وکیل تماس تلفنی گرفت تا با بازپرس صحبت کند، بازپرس می گفت اصلا به چه علت وکیل آمده است. تا اینکه نهایتا بعد سه و چهار هفته وکیل ایشان موفق شد با پیگیری فراوان لایحه ای روی پرونده ایشان بگذارد تا ایشان را تبدیل قرار کند. وکیل ایشان معتقد است که با توجه به اینکه ایشان از انفرادی به بند عمومی آورده شده اند و نشر اکاذیب هم با توجه به تحقیقاتی که می گویند رد شده است بنابراین نباید آقای دکتر بیش از این در زندان بمانند. بازپرس به وکیل همسرم گفته بود شما دفعه پیش با ما همکاری مبنی بر اینکه با دکتر صحبت کنید تا ایشان از مواضع خود کوتاه بیایند، نکردید. بخاطر همین ما زیاد باشما کار نداریم. یعنی اینها وکیلی را می پذیرند که گوش به فرمان آنها باشد و در جهت اهداف آنها عمل کند. در بازداشت دفعه پیش که از وکیل خواسته بودند با دکتر صحبت کند، ایشان گفته بود من چیز اضافه تری از حرفهای خود آقای دکتر ندارم و صحبتهای ایشان منطقی است و چیزی نمی توانم در برابر منطق ایشان بگویم.
در پایان در اعتراض به تداوم نگهداری غیرقانونی دکتر شکوری راد در زندان چه صحبتی با مسئولین قضایی دارید؟
روز سه شنبه ۲۸ دیماه بعداز ظهر با موبایل من از دادسرای اوین تماس گرفتند و گفتند دکتر امروز آزاد می شود بیایید ایشان را ببرید که چون من در بخش بودم با پسرم تماس گرفتم که سریع تا قبل از اتمام وقت اداری به زندان مراجعه کند واگر کاری بود انجام دهد تا من خودم را برسانم. بعد که پسرم به زندان مراجعه کرده بود آنها دیگربه موبایل من زنگ نزدند بلکه با منزل تماس گرفته بودند و به پسر دیگرم گفته بودند نیازی نیست بیایید زندان، ما خودمان بعد با شما تماس می گیریم.روز چهارشنبه که برای پیگیری به زندان مراجعه کردیم گفتند شما باید وثیقه را اضافه کنید این در حالی است که ما دفعه پیش یک وثیقه صد میلیونی گذاشته بودیم که هنوز هم آنجاست. ما گفتیم وثیقه دیگری نداریم و تنها ملکی که داشتیم گذاشته ایم و تا ساعت چهار بعدازظهر ما را معطل نگه داشتند و نهایتا هم جواب مشخصی به ما ندادند. ما مطمئن هستیم که حدود یکهفته است حکم آزادی ایشان از مقامات بالا صادر شده است منتهی بازجو وبازپرس اعمال نظر می کنند و به بهانه های مختلف کارشکنی می نمایند. حال سوال من این است که آیا دادستانی و رئیس قوه قضاییه از این موضوع خبر دارند؟ چرا بازجو و بازپرس به صورت خودسرانه اعمال نظر می کنند؟ یک دکتر متخصص مملکت که عمر خود را در راه خدمت به مردم و کشور گذاشته است الان باید اسیر دست بازجو ها باشد؟ ما به عنوان خانواده ایشان درقبال خساراتی که در نبود ایشان به ما وارد شده از حق خود نمی گذریم. همچنین هر دقیقه ای که ایشان در زندان نگهداری شوند به ضرر مردم و کشور است چون جامعه پزشکی و بیماران به تخصص و وجود ایشان نیاز دارند اما باز پرسی که سن فرزند ما را دارد دکتر و ما را در بلاتکلیفی نگه داشته است.
آیا در حکم آزادی که برای ایشان صادر شده هیچ اشاره ای به افزودن مبلغ وثیقه شده است؟
نخیر به هیچوجه، حتی روز سه شنبه که به ما زنگ زدند و گفتند بیایید آقای دکتر را ببرید هیچ حرفی از وثیقه نبود؟! اینها حرفهای بازپرس برای کارشکنی و اعمال فشار برروی دکتر و ما است که به جای عذر خواهی و دادن خسارت شش هفته باز داشت غیر قانونی انجام می شود . من از مسئولین دستگاه قضایی می خواهم بر این موضوع نظارت کرده و هر چه سریعتر دکتر را آزاد کنند.
ندای سبز آزادی: سخنگوی شواری نگهبان اعلام کرد که این شورا با تشکیل وزارت ورزش و جوانان موافقت کرده است.
عباسعلی کدخدایی صبح امروز در نشست مطبوعاتی خود با خبرنگاران اعلام کرد که شورای نگهبان مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی برتشکیل وزارت ورزش و جوانان را خلاف شرع و قانون ندانسته است.
ندای سبز آزادی: هیأت ایرانی ۲ پیششرط برای مذاکره در خصوص پیشنهاد مبادله سوخت هستهای به منظور رفع نگرانیها را عنوان کرد که رد شد.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از استانبول که جمعه اول بهمن ماه منتشر شد، از قول یک دیپلمات آگاه نوشت: هیأت ایرانی دو پیش شرط برای مذاکره در خصوص پیشنهاد مبادله سوخت هستهای به منظور رفع نگرانیها در مورد احتمال تلاش ایران برای ساخت بمب اتمی تحت پوشش برنامه هستهای غیر نظامی عنوان کرد.
وی در ادامه افزود: طرف ایرانی بر به رسمیت شناختن حق کشورش برای غنیسازی اورانیوم و همچنین لغو تحریمهای اعمال شده علیه ایران پافشاری کرد.
این دیپلمات گفته است که اعضای ۱+۵ این شروط را رد کردهاند.
مذاکرات ایران و ۱+۵ روز جمعه اول بهمن ماه برگزار شد که دور اول آن بعداز ظهر و دور دوم آن از شامگاه جمعه تا بامداد شنبه ادامه داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر