
رادیو کوچه
تیم ملی فوتبال ایران با شکست برابر کرهجنوبی از صعود به مرحله نیمه نهایی پانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا باز ماند.
آخرین دیدار مرحله یک چهارم نهایی مسابقات فوتبال جام ملتهای 2011 آسیا که از ساعت 19:55 روز شنبه بین تیمهای ملی ایران و کره جنوبی در ورزشگاه قطر اسپورت برگزار شد، در پایان 120 دقیقه قانونی مسابقه با برتری یک بر صفر تیم کرهجنوبی و حذف تیم ایران از گردونه رقابتها همراه شد.
در دیگر دیدار این روز هم تیم ملی فوتبال استرالیا با برتری برابر عراق به دور بعد این مسابقات صعود کرد.
تیم های ملی فوتبال استرالیا و عراق در مرحله یک چهارم نهایی جام ملت های آسیا از ساعت 16:25 دقیقه امروز شنبه به وقت قطر در ورزشگاه السد و به قضاوت عبدالرحمان محمد از قطر به مصاف هم رفتند که در پایان 90 دقیقه دو تیم به تساوی بدون گل رضایت دادند.
در نیمه دوم وقتهای اضافه و در دقیقه 118 هری کیول بازیکن شماره 10 استرالیا با ضربه سر دروازه عراق را باز کرد تا مدافع عنوان قهرمانی با شکست در ثانیههای پایانی از دور مسابقات حذف شود.
عراق آخرین تیم عربی باقی مانده در دور مسابقات جام ملتهای آسیا بود که در سال 2007 عنوان قهرمانی این مسابقات را به خود اختصاص داده بود. قبل از این تیمهای قطر، عربستان، کویت ، سوریه، اردن از دور مسابقات حذف شده بودند.
بیشتر بخوانید:
«صعود ژاپن و ازبکستان به نیمهنهایی»
شهره شعشعانی/ رادیو کوچه
ghesseha@koochehmail.com
«جواد جواهری» در سال 1341 در لنگرود به دنیا آمد، با آغاز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها هنگامی که هنوز بیست سال بیش نداشت ایران را ترک کرد، در فرانسه اقامت گزید و رشته کامپیوتر را تا اخذ مدرک فوقلیسانس ادامه داد. نخستین اثرش به نام «رخ» در سال 1989 به چاپ رسید. او در حال حاضر مدیر یک شرکت نرمافزار کامپیوتری است که خود تاسیس کرده است. جواد جواهری از همان دوران دبستان جذب شعر و داستان شد، تا آنجا که در حال حاضر بهرغم مشغله زیاد از فرصتهای مردهای که به دلایل شغلی ناچار به سفر به ویژه با قطار میشود، استفاده کرده و داستان مینویسد. «مارسل پروست» و «بورخس» را الهامبخش خود میداند و علاقه ویژهای به آثار «کالوینو»، «سلین» و «فیلیپ راث» دارد. هوانوردی همیشه او را مجذوب کرده تا آنجا که تشویق شد لیسانس خلبانیاش را نیز بگیرد.
آثار او مجموعهای است از خاطرات یا تجربههای شخصی. خلق اثرش، با برخورداری از حافظهای قوی در ضبط جزییات، غالبن با یک تصویر کلید میخورد. خودش میگوید: «گمانم کسی نامم را صدا کرد، جایی در یکی از شهرهای گم در جنوب فرانسه. یکی از داستانهای «کوچههای موازی» چنین آغاز شد.»
او پیش از نگارش، حکایتش را برای دوستی یا عزیزی روایت میکند و بعد از چند بار روایت، دست به نوشتن میزند. خودش ترجیح میداد میتوانست به جای نوشتن، قصههایش را به شیوه پرده خوانها ارایه دهد.

برای معرفی بهتر جواد جواهری از یکی از دوستانش «محمدرضا راد» که نمایشنامهنویس سناریست و منتقد ادبی مقیم فرانسه است و در این سالها از نزدیک در جریان کار هنری او بوده نقل میکنیم:
«جواد به رغم آنکه زادهی دهه پنجاه خورشیدی است اما به نسبت آن روزها خانوادهای کم جمعیت داشت که از همان اندک نیز، اکنون جز یک خواهر برایش نمانده است. تندباد دههی شصت به سرعت برادر، پدر و مادرش را در کام خود فرو برد. 27 سال پیش از ایران بیرون آمد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت. 27 سال است که ساکن پاریس است. 27 سال است که جز در رویا لنگرود را ندیده است، اما هر رودخانهای که در قصههایش میبینیم، همان رودخانهای است که از میان شهر لنگرود میگذرد، از هر شهری که در قصههایش بگوید، عاقبت سر از کوچه پس کوچههای لنگرود در خواهد آورد. هرچند این نوستالژی نیست که او را به زادبوم میکشاند، به عکس احساسی است آمیخته با عشق و ترس و اضطراب، کشف زخمهایی است که گویی همزمان در تن او و در تن آن سرزمین حک شدهاند. زخمهایی که تنها با یادآوری و بازخوانی و تنها در درون ادبیات درمان میشوند.
رابطهی جواد جواهری با قصهنویسی رابطهای جبری نیست، به همین دلیل میتواند سالها آن را رها کند اما به همین دلیل هر بار با میل و عشق به آن بازمیگردد. و باز به همین دلیل است که او اندک و گزیده نوشته است. تنها دو مجموعه داستان: «رخ» و «کوچههای موازی» به زبان فارسی و دو رمان به زبان فرانسه: «آه فرشته: که در سال ۱۳۸۱ در فرانسه به چاپ رسید و «شاه سیاهپوشان» که در دست انتشار است.»
داستان «عمود بر آب» از مجموعه داستانهای کوتاه «کوچههای موازی» انتخاب شده است.
موسیقی متن:
Le carnaval des animaux : Camille Saint-Saëns
Ombre légère: Meyerbeer
Soprano: Natalie Dessay
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در ادامه روایت انتقادات منتقدان و شکاکان به اسلام و تغییر گویش قرآن در مورد اهل کتاب باید ادامه دهیم که تا قبل از هجرت، محمد پیامبر، اسلام را جزیی از یهودیت و مسیحیت قلمداد میکرد و انتظار داشت او و یهودیان جبهه مشترکی علیه شرک قریشیان و دیگر اعراب تشکیل دهند. در تمام سالهای مکه، محمد در آیین خود از پیوستگی آیینش با دو آیین گذشته سخن میگفت و از پرستش خدای ابراهیم و موسا حرف میزد. از همین رو شماری از آیینهای یهودیان ازجمله نیایش به سوی بیتالمقدس، روزه روز کیپور «دهم ماه تشرین، روز عاشورا در اصطلاح عربی» و نماز نیمروز جز آیینهای مسلمانان قرار گرفته بود. همچنین در مورد احکام حلال و حرام نیز همچون نجاست، خون، گوشت خوک و مردار احکام یهودیت تبعیت میشد. در این دوره عمومن آیاتی ارایه میشد که پا به پای تورات در ستایش بنیاسراییل سخن میگفت:
«ما به بنی اسراییل کتاب و علم داوری و نبوت عطا کردیم و از چیزهای پاکیزه و خوش روزیشان کردیم و بر جهانیان برتریشان دادیم»
«و به آن مردمی که به ناتوانی افتاده بودند، شرق و غرب آن سرزمین را که برکت داده بودیم به میراث دادیم، و وعده نیکویی که پروردگار تو به بنیاسراییل داده بود بدان سبب که شکیبایی ورزیده بودند، به کمال رسیدند»
حتا این حسننیت تا هفتههای اولیه هجرت به مدینه ادامه یافت:
«ای بنیاسراییل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم به یاد بیاورید و شما را بر جهانیان برتری دادم»
«کسانی که ایمان آوردند و کسانی که آیین یهودان و ترسایان و صابئان را برگزیدند، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کاری شایسته کنند، خدا به آنها پاداش نیک میدهد و نه بیمناک میشوند و نه محزون»
اما با وجود این، یهودیان یثرب به حسننیت محمد آنطور که انتظار داشت پاسخ نگفتند و «به نقل از تاریخ طبری» حتا وقتی که فهمیدند محمد عرب است و یهودی نیست اصولن گفتههایش را باور نکردند. در ماههای اولیه مهاجرت، یک معاهده همکاری میان محمد و سه قبیله یهود منعقد شد، به موجب این قرارداد، محمد در سالهای پیش از جنگ بدر که خطر حمله قریش به مدینه بود از یهودیان طلب پول کرد اما ایشان تنها در ازای پرداخت سود از سوی محمد، حاضر به این کار شدند. از سوی دیگر خودداری یهودیان از شرکت بیقید و شرط در جنگها علیه مشرکان نیز باعث بدبینی محمد نسبت به یهودیان شد. پس از این دوره کم کم لحن آیات قرآن در خصوص یهودیان تغییر میکند.
با وجود این، یهودیان یثرب به حسننیت محمد آنطور که انتظار داشت پاسخ نگفتند و «به نقل از تاریخ طبری» حتا وقتی که فهمیدند محمد عرب است و یهودی نیست اصولن گفتههایش را باور نکردند
در این دوره محمد با وجود برخی ناکامیها و دلسردیها، مایل نیست رشته روابط با یهودیان را بهکلی بگسلد. در اینجا قرآن از یهودیان انتقاد میکند چنانکه لحن آن حالت موعظهآمیزی در خود دارد:
«ای بنی اسراییل، و به آنچه نازل کردهام و کتاب شما را تصدیق میکند ایمان بیاورید، و از نخستین کسانی که انکارش میکنند مباشید و آیات مرا به بهای اندک مفروشید و از من بیمناک باشید.»
«به تحقیق موسا را کتاب دادیم و از پی او پیامبران فرستادیم و به عیسابن مریم دلیلهای روشن عنایت کردیم و او را به روحالقدس تایید نمودیم و هر گاه پیامبری آمد و چیزهایی آورد که پسند نفس شما نبود سرکشی کردید، و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.»
«از بنیاسراییل آنان که کافر شدند به زبان داود و عیسابن مریم لعنت شدند، و این لعنت پاداش عصیان و تجاوزشان بود. از کار زشتی که میکردند باز نمیایستادند و هر آینه بدکاری میکردند.»
اما بهتدریج برخورد یهودیان محمد را واقعن به خشم آورد، خصوصن هنگامی که هیچیک از آنها داوطلب شرکت در جنگ بدر نشدند. همراه با تیرگی روابط محمد با یهودیان ماهیت آیات نیز تغییر کرد و حالتی یهودیستیرانه به خود گرفت.
آیاتی که در این دوره بیان شده است از جدایی قاطع یهودیان و مسلمانان حکایت میکند تا به آنجا که در سوره بقره آیه 65 از تبدیلشدن گروهی از یهودیان به بوزینه نقل میشود.
یکی از نشانههای این جدایی تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه بود که یهودیان از آن به استهزا سخن میگفتند:
«از مردم، آنان که کم خردند، خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبلهای که رو به روی آن میایستادند برگردانید؟ بگو مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هرکس را که بخواهد به راه راست هدایت میکند.»
در سورههای بعد نیز آیات چندی به نکوهش یهودیان میپردازد:
«و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتمن آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید. ولی آنها، آن را پشت سر افکندند، و به بهای کمی فروختند، و چه بد متاعی میخرند.»
«ولی به خاطر پیمانشکنی آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و بهخاطر اینکه «از روی استهزا» میگفتند: «بر دلهای ما، پرده افکنده شده و سخنان پیامبر را درک نمیکنیم» رانده درگاه خدا شدند. آری، خداوند بهعلت کفرشان، بر دلهای آنها مهر زده، که جز عده کمی از آنها ایمان نمیآورند.»
«ولی بهخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم، و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم، سخنان «خدا» را «از موردش» تحریف میکنند، و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند، و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان، ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»

«یهود گفتند که دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد! و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشادهاست به هر سان که بخواهد روزی میدهد و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است، به طغیان و کفر بیشترشان خواهد افزود ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندهایم. هرگاه که آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت و آنان در روی زمین به فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»
«مثل کسانی که تورات بر آنها تحمیل گشته و بدان عمل نمیکنند مثل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند. بد داستانی است داستان مردمی که آیات خدا را دروغ میشمردهاند و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.»
و همچنین منتقدان ریزبین از نحوه تشکیل نطفه و روایت آن توسط قرآن نیز برای متدینین چالشی علمی و واضح را به وجود آوردهاند:
«پس انسان بنگرد که از چه آفریده شده است، از آبی جهیده آفریده شده است، که از میانه پشت (ستون فقرات) و سینهها (استخوانهای سینه) بیرون آید.»
این آیهها محل بارآمدن منی مرد را قفسه سینه مرد معرفی میکنند. در حالیکه انسان امروزی از مدتها پیش، محل بارآمدن منی مرد را نه قفسه سینه، بلکه خیلی پایینتر در جایی در لگن خاصره میداند.
«بهاالدین خرمشاهی» مترجم و مفسر قرآن، در پایان ترجمه قرآن خود به این آیهها اشاره میکند. وی میگوید:
«این آیات، به ویژه آخرین کلمه آیه آخر، معرکه آرا مفسران، خصوصن مفسران جدیدی است که میکوشند آن را با علم امروز تطبیق دهند. … ترائب جمع است و مفرد آن تریبه به معنی استخوان سینه یا ترقوه است. (اما) بعضی از مفسران آن را قفسه سینه و توسعن قسمت پیشین بدن زن گرفتهاند و بعضی دیگر از جمله «محمد اسد» (یکی از مترجمان قرآن کریم به انگلیسی) آن را به لگن خاصره ترجمه کردهاند.»
خرمشاهی با این توضیح نتیجه میگیرد:
«باری اگر مترجم به لغت (لغت قرآن) وفادار باشد، ترائب را سینهها یا استخوانهای سینه ترجمه میکند. اما اگر به علم وفادار باشد، آن را به چیزی دیگر باید ترجمه کند.»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
بسیاری از هنرمندان که سبک و روش کاری آنها از همدورههای خود متفاوت است و به قول معروف برخلاف جریان مرسوم روزگار خود کار میکنند، بهطور معمول در زمان خود خیلی مورد توجه و استقبال عمومی قرار نمیگیرند و تازه پس از گذشت سالهاست که بهوسیلهی هنرمندان دیگر و یا منتقدان هنری نبوغ آنها کشف میشود. برادران«مارکس» نیز از این دسته از انسانها هستند که با وجود آنکه در زمان خود نیز از بزرگترین کمدینها بودهاند اما چندین دهه گذشت تا ابعاد واقعی هنر و خلاقیت آنها بر همگان کشف شود.
برادران مارکس، متولد نیویورک و پسران والدین مهاجر از نقاط مختلف آلمان هستند. مادر آنها «مینیشونبرگ» (Minnie Schönberg) و پدرشان «سایمونفرنچیماریکس» (Simon Frenchie Marrix) نام داشتند. این خانواده پس از مهاجرت به آمریکا در نیویورک و در منطقه مهاجرینی که از ایرلند، ایتالیا و آلمان آمده بودند ساکن شدند. برادران مارکس با نامهای هنری جالب خود از این قرارند :
«چیکو» Chico لئونارد Leonard 1961-1885
«هارپو» Harpoآدولف Adolph 1964-1888
«گروچو» Grouchoجولیوس هنری Julius Henry 1977-1890
«گامو» Gummo میلتون Milton 1977-1892
«زیپو» Zeppo هربرت Herbert 1979-1901
آنها که در خانوادهای اهل موسیقی متولد شده بودند، از سنین کودکی به سوی موسیقی گرایش یافتند و در دوران نوجوانی کار خود را در نمایشهای «وودویل» vaudeville آغاز کردند. «گروچو» و «گامو» در سال 1907 به همراهی «میبلاودانل» (Mabel O’Donnell)گروهی به نام «سهبلبل» (Three Nightingales) تشکیل داده، به کار خوانندگی پرداختند و در سال بعد، «هارپو» نیز به عنوان بلبل چهارم به آنها پیوست. در سال 1910، گروه با پیوستن مادر خانواده و خواهرش «هانا»، گسترش یافته و به «ششطلسمشانس» تغییر نام داد.
یک شب برنامه گروه در تماشاخانه «ناکودوچز» (Nacogdoches) واقع در تگزاس، با سر و صدای ناشی از فریادهایی که به دنبال یک قاطر فراری بلند شده بود، بر هم ریخت و تماشاگران برای آگاهی از جریان به بیرون از سالن دویدند، هنگام بازگشت تماشاگران، گروچوی خشمگین با جملاتی نیشدار و طعنهآمیز از آنها استقبال کرد و برخلاف تصور آنها، تماشاگران نه تنها ناراحت نشدند، بلکه به قدری خندیدند که خانواده مارکس به فکر آزمودن خود در عرصه کمدی افتادند. به تدریج برنامه آنها از موسیقی با چاشنی کمدی به کمدی با چاشنی موسیقی تغییر یافت. در طی جنگ جهانیاول و با شدتگرفتن احساسات ضد آلمانی در جهان، خانواده مارکس دست به پنهان ساختن اصل آلمانی خود زدند. هارپو نام خود را از «آدولف» به «آرتور» تغییر داد و گروچو از اجرای نمایش موفق معلم آلمانی خود دست کشید.
برادران مارکس درست در زمانی به موفقیت فراوان صحنه دست یافتند که هالیوود گرایش بیشتری به سمت فیلمهای ناطق پیدا کرده بود
در این بین، برادران که به نام «چهار برادر مارکس» شهرت یافته بودند، سبک خاص و بیبدیل کمدی خود را در نمایشهای خود وارد کرده و هر یک شخصیت ثابت خود را به وجود آوردند. گروچو سبیل روغن زده مشهور و روش راه رفتن خمیده خود را ابداع کرد، هارپو یک کلاه گیس قرمز وزوزی برای خود انتخاب کرد، شخصیت او هرگز صحبت نمیکرد و همیشه یک بوق مخصوص راننده تاکسیهای آن زمان در جیب داشت. چیکو لهجه تصنعی ایتالیایی را برگزید و همیشه از برخوردهای خود با «بر و بچههای قلدر محل» تعریف میکرد. زیپو نیز نقش جوان اول سادهلوحی را برگزید که معمولن با سخنان در ظاهر بیآزار خود، مقدمه یک شوخی را آماده میکرد. زیپو، در زندگی واقعی بانمکترین برادر به شمار میرفت و با توجه به اینکه جوانترین آنان نیز بود، در طی سالها با تماشای برادران خود، آنقدر با نقشها و رفتارهای آنان آشنا بود که میتوانست در هنگام ضرورت، نقش هریک از آنها را بازی کند. در طی دهه 1920، برادران مارکس با شوخطبعی هوشمندانه و عجیب و غریب و داستانهای بداههپردازی شده خود، برنامهی نمایشی اجرا میکردند. آنها تحت برنامهریزی چیکو و کارگردانی خلاقانه گروچو توانستند به اجرای برنامه در «برادوی» (Broadway) بپردازند.
برادران مارکس درست در زمانی به موفقیت فراوان صحنه دست یافتند که هالیوود گرایش بیشتری به سمت فیلمهای ناطق پیدا کرده بود. آنها قراردادی با شرکت پارامونت امضا کرده و کار خود را در فیلمهای سینمایی آغاز کردند. برادرانمارکس فرزند خلف سینمای ناطق هستند و بدون «صدا» تمامی جذابیتهای خود را از دست میدهند. نمیتوان ورود آنها به سینما در سالهای ابتدایی سینمایناطق را بیدلیل و منطق دانست، چرا که اگر تهیهکنندگان و مالکان استودیوها، اندک امیدی به موفقیت آنها در چارچوب سینمای صامت داشتند، در همان اوایل دهه ۱۹۲۰ آنها را پای قرارداد میکشاندند. سینمای صامت عرصه فعالیتهای ستارگانی همچون «چاپلین» و «کیتون» و «لوید» بود که با ترکیب قابلیتهای فیزیکی خود و داستانهایی که چندان به دیالوگ نیاز نداشتند، مخاطبان را به تسخیر خود درمیآوردند. شوخیهای هجوآمیز گروچو و بازیهای زبانی چیکو در سینمای صامت مجال بروز نمییافتند و لالبازیهای هارپو و شیطنتهایش هم نمیتوانست بار کلی فیلم را بر دوش بکشد.
دو فیلم اول آنها «نارگیلها» (The Cocoanuts) و «بیسکوییتهای باغوحش» (Animal Crackers) نوشته «جورجکافمن»( George S. Kaufman) و «موریریسکایند»(Morrie Ryskind) نویسندگان آمریکایی که به خاطر نمایشنامهها و آثار کمدی خود بسیار شهرت دارند، اقتباسی از آثار «برادوی» آنها بود و فیلم «میمونبازی» (Monkey Business)محصول سال 1931، اولین فیلم غیراقتباسی آنها محسوب میشود. فیلم «دروغهایشاخدار» (Horse Feathers) که برادران در آن به تمسخر سیستم و قوانین آمریکایی کالجها پرداختهاند، هنوز هم محبوبترین فیلم آنهاست و در آن زمان موجب شد تا تصویر آنها بر روی جلد مجله «تایم» (Time) قرار بگیرد. این فیلم شوخی محبوبی را دنبال میکرد که در آن هارپو هر شی ممکن را از درون کتش خارج میکرد، از جمله یک پتک چوبی، ماهی، یک حلقه طناب، کراوات، پوستر یک زن، یک فنجان قهوه داغ، شمشیر و شمعی که از هر دو سمت روشن بود!
آخرین فیلم آنها با پارامونت، «سوپ اردک» (Duck Soup) نام داشت که توسط «مککری» (McCarey) کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده برجستهی هالیوود، کارگردانی شده بود. «مککری» قابل توجهترین کارگردانی بود که تاکنون با برادرانمارکس کار کرده بود و اکنون این فیلم بنا به اعتقاد بسیاری، بهترین فیلم آنها محسوب میشود. اما لحن تند و تیز و هجو سیاستهای داخلی و خارجی دولت آمریکا در «سوپ اردک» چندان به مذاق تماشاگران آمریکایی آن زمان خوش نیامد و همین مسئله باعث شکست مالی فیلم شد. عدهای حتا «سوپ اردک» را سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای آمریکا قبل از «دکتراسترنجلاو» (۱۹۶۴) دانستهاند. این فیلم، تنها فیلم برگزیده برادران مارکس در فهرست «100 سال، 100 فیلم» انستیتوی فیلم آمریکا است. در سال 1933، برادران مارکس با وجود موفقیت این فیلم به دلیل اختلافات مالی و عدم تفاهم در تصمیمهای خلاقه، پارامونت را ترک کردند.
پس از اینکه زیپو، گروه را به قصد کارگزار شدن ترک کرد و تا آخرین روزهای فعالیت برادرانش، کارگزار آنها باقی ماند، برادران به کمپانی «متروگلدوینمایر» (Metro-Goldwyn-Mayer) پیوستند و بنا به توصیه تهیهکننده بسیار موفق آن زمان، «اروینگتالبرگ» (Irving Thalberg)، فرمول کلی کار خود را تغییر دادند و داستان فیلمهای خود را با ماجرایی عاشقانه و چند قطعه موزیکال غیرکمدی همراه کردند و در اکثر موارد شوخیها و موذیگریهایشان را به سمت افراد شرور داستان معطوف کردند. فیلمهای دوران مترو، «یک شب در اپرا» (Night at the Opera)، «یک روز در مسابقات اسبدوانی» (A Day at the Races)، «در سیرک» (At the Circus) ، «به غرب برو» (Go West) و «فروشگاه بزرگ» (The Big Store) بودند. پس از چند فیلم برای کمپانی RKO و یک فیلم تلویزیونی به نام «سرقت باورنکردنی جواهر» (The Incredible Jewel Robbery) در سال 1959، برادران تقریبن در اثر مشترک دیگری ظاهر نشدند. چیکو و هارپو به اجرای برنامه در کلوبهای شبانه و کازینوها پرداختند و گروچو به اجرای برنامههای رادیویی و تلویزیونی مشغول شد. شاید یک قسمت از برنامه تلویزیونی در سال 1957، به نام (Tonight! America after Dark)، یکی از تنها موارد ثبت شدهای باشد که هر پنج برادر با هم در مقابل دوربین حضور دارند. در سال 1970، چهار تن از برادران در یک گردهمایی کوتاه در یک اثر نقاشی متحرک به نام «کمدینهای دیوانه دیوانه دیوانه»، صداگذاری نقش خود را بر عهده گرفتند. در روز 16 ژانویه سال 1977، برادرانمارکس رسمن در تالار شهرت سینما Motion Picture Hall of Fame پذیرفته شدند.

کمدی برادران مارکس را به کمدی آنارشیستی تعبیر کردهاند که بر هجو و هزل استوار است و موضوعات پوچ و بیمایه را دستمایه خود قرار میدهد. اما واقعیت این است که آثار برادرانمارکس ترکیبی از زیرژانرها و سبکهای مختلف ژانر کمدی است و به همین دلیل حضوری کلیدی در تاریچه این ژانر دارند. گروهی کارکردن آنها، یادآور «کمدیا دلآرتههای» ایتالیایی است، دیالوگهای کنایهآمیزشان و جملات پیوسته و وابستهای که بر سر حریف آوار میشود به کمدیهای «اسکروبال» گریز میزند، فضای هجوآلود آثارشان گاهی به کمدیهای فارس نزدیک میشود و شلوغکاریهای فیزیکیشان وامدار «اسلپاستیک» است.
در حقیقت بیشتر خصیصههای مثبت و حتا منفی ژانر کمدی در فیلمهای برادرانمارکس یافت میشود، اما به صورتی شخصیشده و اختصاصی. به عبارت دیگر برادرانمارکس با ترکیب این ویژگیها در چارچوبهای مدنظرشان، قواعد ژانر کمدی را بازتعریف کردند، تا تماشاگران کمتر به کمدیهای استاندارد و اغلب پاستوریزه کمدینهای دهه ۱۹۲۰ روی خوش نشان دهند. گرچه فیلمهای برادرانمارکس و در کل کمدیهای آنارشیستی، از اواخر دهه ۱۹۴۰ به حاشیه رانده شد، اما تاثیری که آنها بر ژانر کمدی گذاشتند و تحولی که پایه گذارش بودند تا مدتها پایدار و استوار باقی ماند.
برادرانمارکس به هرچیز و هرکس، با نگاهی هجوآمیز مینگریستند. در «پرهایاسب» نظام دانشگاهی آمریکا را به سخره گرفتند، در «سوپاردک» مقامات دولتی و روابط بینالملل را بازیچه خویش ساختند، در «شبی در اپرا» موسیقی و هنر بورژوازی را هجو کردند و در «مسخرهبازی» آبرویی برای آدمهای متکبر تازه به دوران رسیده باقی نگذاشتند. تاریخ سینما قبل از آغاز به کار برادرانمارکس هرگز تا این حد با رویکردهای هجوآمیز مواجه نبود و بیشتر در فضایی معصومانه و تا حدی ابلهانه سیر و سلوک میکرد. کمدینهای اولیه تاریخسینما قهرمانهای خجالتی «چاپلین»، مبادی آداب «کیتون»، دوستداشتنی «لوید» و حتا ابله «لورل و هاردی» بودند و بیشتر با تکیه بر معصومیت و سادهلوحی خود تماشاگران را با خود همراه میکردند. برادرانمارکس اما از این نظر هیچ شباهتی به اسلاف خود نداشتند و به جای اینکه مانند آنها قهرمانهای فاقد جنسیت باشند مردان بدجنسی بودند که بدشان نمیآمد زنان ثروتمند را سر کار بگذارند. گروچو و چیکو و هارپو شیطانهای شروری بودند، که هر کدام با ابزاری که در اختیار داشتند دیگر شخصیتهای فیلم را آزار میدادند. این وسط فقط زیپو کمی رمانتیک و مثبتاندیش بود که همیشه در سایه برادرانش قرار میگرفت.
برادرانمارکس قهرمانان معصوم فیلمهای کمدی را به ضدقهرمانهای شرور و البته دوستداشتنی تبدیل کردند و به همین دلیل حتا در «سوپاردک» که اوج ضدقهرمان بازیهای آنها است و امروزه یکی از بهترین آثار آنها شناخته میشود، نتوانستند با اقبال عموم مواجه شوند. میتوان جملات فراوانی از تاثیر انکارناپذیر آنها در بازتعریف قواعد ژانر کمدی نوشت و ابداعات و خلاقیتهای شگفت تک تکشان را برشمرد. به قول «وودیآلن» جایگاه برادرانمارکس در سینمای کمدی، مانند «پیکاسو» در نقاشی و «اسراوینسکی» در موسیقی است.
مصطفا خلجی / رادیو کوچه
mostafa.k@koochehmail.com
هرگاه ملتى عزم زندگى کند
سرنوشت ناگزیر است خواسته او را اجابت کند
و بر شب است که به صبح انجامد
و بر زنجیرها و قیدهاست که درهم شکسته شوند
و هر آنکه شور و شوق زندگى، او را در بر نمىگیرد
در فضاى زندگى فنا و محو مىشود
این ابیات، بخشی از معروفترین سروده «ابوالقاسم شابی» است، که تونسیها در اعتراضات اخیر خود علیه حکومت آن را در راهپیماییها همخوانی میکردند.
زمان حکومت بنعلی، خواندن این شعر در مراسم رسمی، حتا در محافل آموزشی، صورت خوشی نداشت و گاهی از سوی ماموران حکومتی ممنوع میشد.
شاید شاعر این قصیده که جوانمرگ شد، هیچگاه تصور نمیکرد که صد سال پس از مرگش، این شعر به «سرود انقلاب تونس» تبدیل شود.
این هفته به مناسبت قیام مردم تونس، که بازتاب بسیاری در جهان و به ویژه روی ایرانیها داشت، به ابوالقاسم شابی شاعر بزرگ تونسی و شاعر «سرود انقلاب تونس» میپردازیم.
زندگی کوتاه، شعر جاودان
«ابولقاسم شابی»، شاعری است که عمرش کوتاه بود، اما شور و شعوری که داشت، عمر شعرش را جاودان کرد. بهطوری که حالا وقتی از ادبیات تونس سخن گفته میشود، بیشک اولین چهرهای که توجه را جلب میکند ابوالقاسم شابی است و شعر او نه تنها مورد استقبال همزبانانش در جهان عرب قرار گرفته، بلکه بیرون از مرزهای کشورهای عربی نیز خواننده دارد.
از نظر شابی، شعر تنها ساختار و اسلوب و مجموعهای از الفاظ نیست، بلکه شعر، روح است، حرکت و گفتوگوی عمیق درونی است، تصاویر زیبا و دلربا است، پاکی و صداقت و ذوق رفیع است و بالاخره شعر، زندگی و تمام هستی است
شهرت ابوالقاسم شابی به عوامل مختلفی بازمیگردد. از آن جمله، دیدگاه او درباره شعر است. از نظر شابی، شعر تنها ساختار و اسلوب و مجموعهای از الفاظ نیست، بلکه شعر، روح است، حرکت و گفتوگوی عمیق درونی است، تصاویر زیبا و دلربا است، پاکی و صداقت و ذوق رفیع است و بالاخره شعر، زندگی و تمام هستی است. از این رو سراسر شعر شابی، دارای مفاهیم ژرف و عمیق است و آینه تمامنمای زندگی و هستی که از هیچ دقیقهای در آن فروگذاری نشده است.
شعر شابی، از آنجا که از جانی پرتلاطم برمیخیزد سرشار از مضامین انسانی و اجتماعی است.
ابوالقاسم شابی 24 فوریه سال 1909 در روستای «شابیه» در نزدیکی شهر «توزور» واقع در جنوب تونس به دنیا آمد. روزگار شابی مصادف با سالهاى اشغال تونس بهوسیله فرانسویان بود. اولین آشنایی شابی با ادبیات عرب از طریق پدرش «شیخ محمدبن ابی القاسم شابی» بود که قاضی و از مشایخ دین بود. سال 1920 در حالی که 11 ساله بود، به دانشگاه بزرگترین مسجد تونس به نام «جامع زیتونه» وارد شد که آن زمان مشهورترین مدرسه علمی تونس به شمار میرفت. این نوجوان شیدا، همزمان با تحصیل به سرودن شعر روی آورد و اولین اشعارش را در فاصله سالهای 1923و 1926 سرود. شابی پس از پایان تحصیلات مقدماتی، در سال 1928 به تحصیل رشته حقوق پرداخت و رییس کمیتهای شد که دانشجویان دانشگاه زیتونه برای اصلاحات آموزشی به راه انداخته بودند. در همین سال بود که کتابی با نام «ادبیات معاصر تونس» نوشته یکی از محققان تونسی منتشر شد که در آن 27 شعر شابی به چاپ رسیده بود. فوریه سال 1929 کنفرانسی درباره «تخیل شاعرانه نزد شاعران عرب» برگزار شد که شابی در آن شرکت کرد و سخنرانی او در آن کنفرانس بلافاصله به صورت کتاب منتشر شد و بعد از گذشت سالها هنوز هم مورد توجه است. در همین سال بود که شابی دیوان اشعار خودش را آماده چاپ کرد. او به خاطر بیماری پدرش مجبور شد به شهر توزر واقع در جنوب تونس برود و پدرش در سپتامبر همان سال درگذشت و او شعری با نام «بدرود» را برای پدرش سرود.

اشتیاق و علاقه ابوالقاسم شابی به ادبیات مجال عمل در میدان حقوق را به او نداد و فقط به عنوان مشاور با چندین ناشر همکاری میکرد. او سال 1930 نوشتن یادداشتهای روزانهاش را آغاز کرد. در همین سال بود که شابی در کنفرانسهای ادبی دیگری شرکت کرد و برای چندین مجله ادبی نیز مینوشت و همزمان مشغول آمادهسازی دیوان اشعارش بود. سال 1931 ازدواج کرد و برای زندگی به شهر توزور رفت و چند ماه بعد نیز اولین فرزندش متولد شد. در سالهای 1931 تا 1933 شابی به اوج شهرتش رسید و اشعارش در تمامی روزنامهها و مجلات معتبر جهان عرب به چاپ میرسید و برای شرکت در کنفرانسهای ادبی از او دعوت میشد. او همچنین به گروه «اپولو» پیوست که انجمنی متشکل از شعرا و ادبا بود که به تغییر بنیادی شعر سنتی و کلاسیک عرب اعتقاد داشتند. ژانویه 1934 دومین فرزند او به دنیا آمد و در ماه اکتبر همان سال بر اثر بیماری قلبی در بیمارستانی ایتالیایی در پایتخت تونس بستری شد و این شاعر در حالی که 25 سال بیشتر نداشت، سرانجام در روز نهم اکتبر 1934 درگذشت.
آثار شابی
ابوالقاسم شابی با آنکه عمر کوتاهی داشت، آثار شعری و نثری زیادی به جای گذاشته است. بسیاری از مقالات و اشعار شابی در مجلاتی مثل «آپولو»، «الفکر» و هفتهنامهها و ماهنامههای جهان عرب به ویژه مصر منتشر میشد. شابی همچنین کتابهای مختلفی را به چاپ رساند که از مهمترین آنها میتوان به مجموعه «اغانی الحیاه» و تحقیقی با عنوان «الخیال الشعری عند العرب» اشاره کرد. او همچنین نامههای خود را با عنوان «رسائل» و همچنین یادداشتهای روزانه خود را با نام «یومیات» منتشر کرد.
کتاب «الخیال الشعری عند العرب» در واقع اولین اثر فکری و ادبی شابی است. این کتاب که به نثر نوشته شده است مورد رجوع بسیاری از محققان شعر عرب است و اکنون به عنوان یکی از آثار مرجع در زمینه ادبیات عرب در تمامی کتابخانههای معتبر دنیا موجود است.
«اغانی الحیاه» (نغمههای زندگی) نیز که پس از کتاب «الخیال الشعری عند العرب» منتشر شد، در واقع دیوان اشعار او محسوب میشود. این کتاب در زمان حیات خود شاعر چندین بار تجدید چاپ شد و هر بار اشعار جدیدی به آن افزوده میشد. آثار شابی به سرعت مورد توجه قرار گرفت و همزمان ناشران بسیاری در جهان عرب آثار او را منتشر میکردند.
ابوالقاسم شابی در تاملات خود به طرح مباحث اساسی هستی٬ وجود٬ فلسفه آفرینش و چرایی و چیستیهای آن، بیان دردها و رنجهای خود میپردازد. گرفتاریها و ناراحتیهای شاعر از یکسو و مردم نادان و قدرناشناس از سوی دیگر اسباب عذاب و ناراحتی او را فراهم آوردهاند:
«ای زندگی، من در این دنیا چقدر غریبم و از غربت خویش رنج میبرم
در میان گروهی که نه سرودهای دلم را میفهمند و نه معنای رنجهایم را»
او همچنین در زمانه استعمار میزیسته است و به همین دلیل در آثار او به وفور مضمون مبارزه به چشم میخورد. «حنا الفاخوری» برای شعر شابی مراحلی را از جهت روح و الهامی که انگیزهای بزرگ در آن متجلی میشده و روح شاعر را به شدت به وجد آورده بیان میکند. این منتقد ادبی معتقد است که این مراحل در دیوان شاعر چارچوب مشخص و روشنی ندارد و از جهت زمانی در هم فرو رفتهاند اگر چه در موضوعات و اسلوب دارای ویژگیهای خاصی هستند. وی برای شعر شابی سه مراحله را نام میبرد: مرحله ادب اندلسی، مرحله رویارویی با مرگ و مرحله تراژدی و مصیبت.
اراده انسان در شعر شابی
شابی منادی اختیار و اراده انسان است. او که در عصر استعمار میزیست، در موضوع آزادیخواهی ابتدا به بیداری مردم توجه داشت و در نظر او ملت از خواب خود بیدار نمیشود مگر زمانی که عزم و اراده زندگی در وجودش بیدار شود. شابی از سکوت عالمان دینی در برابر استعمار انتقاد میکرد و خود را به مانند یک پیشوای اجتماعی موظف میدانست که با زبان شعر مردم را به پیش فرا خواند و ملت را سازنده سرنوشت خویش معرفی کند و اندیشههای قضا و قدری را از مغز آنان بیرون کشد.
وی شاعری متعهد بود، از اینرو مسئله قضا و قدر و جبر و اختیار در باور او جایگاهی حقیقی داشت. به زعم شابی، انسان در دنیای ما نه آزاد مطلق است، نه گرفتار و مجبور محض، بلکه چیزی است میان این دو.
اراده از مهمترین مضامین به کار رفته در قصاید و اشعار ابوالقاسم شابی است که از حیث تقسیمبندی در وطنیات یا شعر ملی یا شعر سیاسی ـ اجتماعی او میگنجد. این شاعر ایمان دارد که زندگی و حیات، اصل است و انسان برای کمال زندگی میکند.
ارادهاى که ابوالقاسم شابی از آن به آزادى تعبیر مىکند، همان چیزى است که وجود انسان را توجیه مىکند، تمایل به خلود و جاودانگى را در او زنده مىسازد و به وى تحمل و شکیبایى مىبخشد
ارادهاى که ابوالقاسم شابی از آن به آزادى تعبیر مىکند، همان چیزى است که وجود انسان را توجیه مىکند، تمایل به خلود و جاودانگى را در او زنده مىسازد و به وى تحمل و شکیبایى مىبخشد.
موضعگیرى شابى، مرتبط با اراده انسانى و عملمعنویاى است که به وسیله آن، انسان پیوسته احیا مىشود. اگر انسان در بند جسم و قواى مادى خویش است، باید به اراده و آزادى روحى در آویزد که حد و مرزى نمىشناسد. آزادى و ارادهاى که از درون انسان مىجوشد و از ذات حقیقى او برون مىتراود و از انسان و قواى دربندشده او دفاع مىکند.
جالب آن است که بدانیم عصر شابى، عصر حاکمیت افکار منحرف و اشتباهى بود که رنگى از تقدس داشت. بسیارى از علماى دینى که مسوولیت سنگین هدایت اجتماع را داشتند تن به سکوت و خفقانى مرگآور سپرده و یا پا را از این فراتر نهاده، در دامن استعمار سقوط کرده بودند. تا جایى که شابى قصیدهاى بسیار تلخ، نیشدار، سرزنشکننده و در عین حال دلسوزانه را با این مطلع مىسراید:
اهل علم در خوابى عمیق غوطهور هستند و آنچه را که جهان پیرامونشان، براى آنها بازگو مىکند، نمىشنوند
اى حامیان دین، شما سکوت پیشهکردهاید، سکوتى زشت و ناخوشایند
خفتهاید و چشمانتان را مستى و سکرخواب پر کرده است، در حالى که سیلتوفنده سیاهى در راه است
شما سکوت کردهاید و چشم به تاریکى و ظلمتى دوختهاید که درلایههاى آن، نشانههاى کفر آشوبزده و گستاخ نهفته است
در پایان همین قصیده است که شاعر با دلآزردگى مىگوید:
خداوند آن قومى را لعنت کند که به تیرهاى ستمگران و ظالمانى که به سویش نشانه رفتهاند، اهمیتى نمىدهد.
رضا افتخاری/ رادیو کوچه
r.eftekhari@koochehmail.com
کرشاسپنامه (بخش اول)
در ادامهی مطلب هفتهی گذشته به کتاب حماسهسرایی در ایران، تالیف استاد دکتر «ذبیحاله صفا» خواهیم پرداخت.
گفتار نخست کتاب با نشات و تکوین حماسهی ملی در ایران اختصاص دارد و پس از گزارشی کوتاه از تاریخ مهاجرت قوم هندو اروپایی و اقامت ایشان در فلات ایران به سوابق روایات و اساطیر کهن، روایات و اساطیر دینی و ظهور داستانهای حماسی و گسترش آنان میپردازد و در فصل دوم کتاب از گفتار نخست به کتاب اوستا و نقش آن اشاره میشود .
اکنون در ادامه ما به فصل دوم از گفتار سوم کتاب میرویم و به بررسی کتب بزرگ حماسی زبان فارسی خواهیم پرداخت. از آنجا که کاملترین و مشهورترین آنان شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی است و مجال کوتاه ما اجازهی بررسی زوایای گوناگون آن کتاب بزرگ را به ما نمیدهد، از آن در میگذریم و به کتب دیگر خواهیم پرداخت .
دومین اثر بزرگ حماسی بعد از شاهنامه، «کرشاسپنامه»ی «اسدی طوسی»، شاعر بزرگ ایران در قرن پنجم هجری است، از کرشاسپنامهی منثور در شرح شاهنامههای منثور و آثار ابوالموید بلخی تا آنجا از فحص در کتب اطلاع یافتیم خبر دادهایم. این کتاب ظاهرن در قرن پنجم و ششم شهرتی بسیار داشت. چنانکه صاحب تاریخ سیستان هرجاکه بدان رسید اشارتی مجمل کرد و داستانهای کرشاسپ را به کتاب کرشاسپ حوالت داد و از آن گذشت. اما عجب در این است چگونه فردوسی بدان داستان و کتاب مشهور توجهی نکرد. با این احوال در شاهنامه چنانکه خواهیم دید نام کرشاسپ چندین بار آمده است .
داستان کرشاسپ در ظاهر نخستین داستان حماسی است که پس از شاهنامهی استاد طوس به نظم در آمد و سازنده آن شاعر مشهور قرن پنجم، اسدی طوسی است. «ابو نصر علیبن احمد اسدی» طوسی از شعرای قرن چنجم هجری است که ظاهرن به سال 465 هجری درگذشت. «دولتشاه سمرقندی»، اسدی را به غلط استاد فردوسی خوانده و گفته است که چهار هزار بیت اخیر شاهنامه اثر طبع اسدی است که به خواهش شاگرد خود، فردوسی در بیست و چهار ساعت سرود. برخی از مستشرقان مانند «هرمان اته» و به تقلید از «ادوارد براون» این افسانهی کودکانه را پذیرفتند و به حدسهای عجیب و تازهای متوصل شدند و به دو اسدی شاعر یکی احمد، اسدی پدر، و دیگری علی اسدی پسر معتقد شدند و نخستین را صاحب مناظرات و استاد فردوسی و ثانوی را صاحب کرشاسپنامه و لغت فرس دانستند، ولی اساس این حدس و خود آن هر دو باطل و دور از تحقیق است و اساسن قابل توجه نیست و از میان مستشرقان «چایکین» آن را مردود دانسته و در ایران نیز پیش از انتشار عقیدهی چایکین، «بدیعالزمان فروزانفر» استاد دانشمند دانشگاه به بطلان این عقیده پی برده است .
کرشاسپنامه داستان منظومی است که نسخ مختلف آن از هفت یا ده و یازده هزار بیت به بحر متقارب مقصور یا محذوف دارد و اسدی آن را به سال 458 به پایان برد.
شد این داستان بزرگ اسپری به پیروزی و روز نیک اختری
زهجرت به دور سپهری که گشت شده چهارصد سال و پنجاه و هشت
و ظاهرن حدود سال 456 به نظم آن شروع کرده چه خود گوید «سه سال اندر آن صرف شد روزگار» و از سال 456 تا سال 458 سه سال است .
کرشاسپنامه، چنان که از نام وی بر میآید راجع است به داستان کرشاسپ، پهلوان بزرگ سیستان و جد اعلای رستم. اسدی برای شرح داستان کرشاسپ از شرح سلسلهی نسب او و از فرار جمشید پس از آشفتن حال وی به سیستان و پناه بردن به خانهی کورنگ شاه و عشق با دختر او و تزویج وی آغاز کرده به زادن تور از پشت جمشید رسیده و از «اثرط» پسری آمد به نام «کرشاسپ» و از اینجا داستان کرشاسپ پهلوان آغاز شده و سرگذشت او به تفصیل آمده. سفرهای وی به طوران و افریقیه و هند و جنگها و هنرنماییهایش در آن نواحی و مفاوضات کرشاسپ با برهمن و خوارق عاداتی که در جزایر اقیانوس هند دیده و کارهای بزرگ و دور از عادتی بر دست او گذشته وصف شده است.
اسدی طوسی در این کتاب خواسته است خشکی این داستان را با افزودن بعضی بحثها مانند بحث در ستایش و چگونگی دین و نکوهش جهان و صفت آسمان و صفت طبایع چهارگانه و ستایش انسان و وصف جان و نکوهش مذهب دهریان و بحث در مذهب فلاسفه و و صفهایی در باب شب و روز و رود امثال آنها، تا درجهای از میان ببرد و بدان طراوت و لطفی بخشد. اما بدبختانه با این کار او غالبن بر درجهی خشکی و بیروح بودن منظومهی وی افزوده شده است. اگر خشکیهای این داستان را در حساب نیاوریم، کرشاسپنامه اثر حماسی کاملی است.

«ژول مول» در باب این منظومه چنین گفته است: «این منظومه کاملن حماسی و دارای خصوصیتهای منظومههای پهلوانی است، منابع آن نیز با منابعی که فردوسی از آنها استفاده کرده همسان است. و تنها در این اثر عمدهای از حکایات غریب راه یافته و آن عبارت است از عجایبی که کرشاسپ در جزایر اقیانوس هند دیده بود و ظاهرن این افسانهها و عجایب بهوسیلهی بحر پیمایان خلیج فارس در داستان ایرانی نفوذ کرد و وقتی ما این قسمتها از کرشاسپنامه را میخوانیم چنان است که سندبادنامه را ملاحظه میکنیم .»
اسدی خود در باب سبب نظم کتاب و چگونگی آن و استفاده از یک متن منثور و افزودن بحثهایی از خود بر اصل داستان سخنانی در کرشاسپنامه دارد .
کرشاسپنامهی اسدی در سال 520، یعنی سال تالیف مجملالتواریخ شهرتی داشت که نویسندهی کتاب از آن نام برده است، در داستان کرشاسپ بعضی عناصر سامی نیز راه یافته و از آن جمله است نام «هود» پیامبر، که عقد زناشویی جمشید را با دختر کورنگ شاه بست .
چنان دان که هود اندر آن روزگار پیمبر بد از داور کردگار
به آیین پیمانش با او ببست بپیوند بگرفت دستش به دست
و علاوه بر این عجایب و شگفتیهایی که در باب جزایر و اقیانوس هند و ساکنان و موجودات آنها و حیوانات دریایی در داستان کرشاسپ میبینیم، همچنان که «مول» حدس زد، اصلی و متعلق به این داستان در ایام پیش از اسلام نیست و ظاهرن در دورهی اسلامی از روایات و داستانهای بحر پیمایان خلیج فارس و بحر عمان استفاده شده است .
در پایان بعضی از چاپهای شاهنامه برخی روایات حماسی به بحر متقارب و به نام ملحقات میبینیم که راجع به هریک از آنها به موقع سخن خواهیم گفت، یکی از این روایات، داستان خروج ضحاک بر جمشید و جنگ این دو پادشاه و شکست جمشید و گریختن او، و رفتن به زابلستان و به زنی گرفتن دختر کورنگ، شاه زابلستان است .
گذشته از این برخی از قطعات کرشاسپنامه علاوه بر پارهای از مفردات در بعضی از نسخ شاهنامه وارد شده است، ژول مول در مقدمهای که بر شاهنامه نوشته است چنین میگوید: «من نسخهای از شاهنامه دارم که سه هزار بیت از کرشاسپنامه در یک جای آن نقل شده است و نسخهای دیگر هزار و دویست بیت از این کتاب و نسخهی ثالثی قسمت بسیار بزرگی از کرشاسپنامه در موار مختلف از دفتر اول شاهنامه پراکنده است.» و همچنین نسخهای از شاهنامه متعلق به کتابخانهی بدیعالزمان فروزانفر، استاد دانشگاه دیده شده است که مقدار بسیاری از اشعار کرشاسبنامه را در آن آوردهاند.
پانوشت:
الف – متن را عینن از کتاب تالیف «دکتر صفا» آوردهایم
ب – کلمهی «توس» را در کتاب بهصورت «طوس» نوشته شده و ما نیز به تبعیت از آن همانگونه میآوریم
پ – کتاب کرشاسپنامه بهصورت «گرشاسبنامه» و یا «گرشاسپنامه» نیز صحیح است و تلفظ نزدیک ایمن لغات به یکدیگر دلیل تفاوت در نگارش آنان میشود، که البته همگی آنان صحیح هستند.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
«کارل بنز» در بیستوپنج نوامبر سال 1844 در «کارلسروهه» بود. یکی از شهرهای آلمان پا به عرصه وجود گذاشت وقتی دو ساله بود پدرش درگذشت. با وجود وضع بد مالی، مادرش امکانات آموزشی را برای او فراهم کرد. کارل بنز دبیرستان را زیر نظر «فردیناند رتین بافر» به پایان رساند و بعد از آن در دانشکدهی فنی در شهر زادگاهش ادامهی تحصیل داد. همزمان با تحصیل یک دورهی دو ساله را در یک کارخانه فنی و مهندسی در کارلسروهه گذراند و در مدتی که آنجا بود، تجربههای مقدماتی را در همه زمینههای فنی کسب کرد. اولین تجربه کاری او، به عنوان یک طراح در ساخت یک کارخانه در شهر «مانهایم» بود. وی در سال 1868کارش را از دست داد و جذب شرکتی دیگر شد این شرکت بیشتر کارهای ساختمانی و پلسازی انجام میداد.
او سپس در سال ۱۸۷۱ تصمیم گرفت در شرکتی که متعلق به خودش است، کار کند. به همین خاطر با یک مکانیک به نام «آگوست ریتر»، اولین شرکت خود را در مانهایم آلمان تاسیس کرد، ولی نتوانست به همکاری با شریکش ادامه دهد. او تصمیم گرفت با کمک نامزدش، «برتا ریگر»، موانع موجود بر سر راه خود را بردارد. برتا جهیزیهاش را فروخت و به او در خرید سهام ریتر کمک کرد. آنها یک سال بعد با هم ازدواج کردند و صاحب ۵ فرزند به نامهای ایگن، ریچارد، کلارا، تایلد و آلن شدند.
کارل بنز اگرچه در ابتدا در تجارت موفقیتی به دست نیاورد و شانس به او روی خوشی نشان نداد، اما با تلاش بیوقفه توانست چند امتیاز مهم برای تولید و تکمیل موتورهای دوزمانه دریافت کند. او تا زمانی که به استانداردهای موردنظرش نمیرسید، دست از کار نمیکشید. وی با کمک مخترعان و همکاران جدیدش و با پشتیبانی مالی یک بانک در مانهایم، یک شرکت سهامی را تاسیس کرد. ۵۰ درصد سهام این شرکت در اختیار کارل بود، ولی به عنوان یک عضو هیت مدیره و سهامدار از حق اظهارنظر کمتری نسبت به دیگران برخوردار بود، چراکه همکاران و دیگر سهامداران شرکت درصدد بودند به نوعی نفوذ خود را در شرکت افزایش دهند و این رفتارها و در نهایت برخوردها سبب شد که کارل بنز پس از یک سال شرکت را ترک کند.
کارل بنز اگرچه در ابتدا در تجارت موفقیتی به دست نیاورد و شانس به او روی خوشی نشان نداد، اما با تلاش بیوقفه توانست چند امتیاز مهم برای تولید و تکمیل موتورهای دوزمانه دریافت کند
در همان سال بنز یک پشتیبان مالی دیگر به نام «فردریک ویلهم ایلیگنر» در ماکس رز پیدا کرد. فردریک یک فروشگاه دوچرخه فروشی داشت و بنز متوجه علاقهی زیاد او به وسایل موتوری شد و در همان زمان بود که بنز با کمک فردریک و یک شرکت دیگر، شرکت خود را به نام بنز راهاندازی کرد. آنها توانستند نیروی کار شرکت خود را به ۲۵نفر افزایش دهند. و تا جایی پیشرفت کردند که دیگر قادر بودند امتیاز تولید موتورهای بنزی خود را به دیگران واگذار کنند. بعد از این بود که بنز تصمیم گرفت تمام وقتش را صرف توسعه موتورهای اتومبیل کند. سرانجام او موتورهای چهارزمانه بنزینی خود را روی کالسکهای نصب کرد و در سال ۱۸۸۶ بود که توانست از اولین خودروی بنزینی خود بهرهبرداری کند و آن را به نمایش عمومی بگذارد. تا سال ۱۸۸۷ او ۳ مدل از این نوع خودروها را طراحی کرد. بنز، مدل اول را در سال ۱۹۰۶ به موزهی آلمان اهدا کرد. مدل دوم را چندین بار طراحی و بازسازی کرد و مدل سوم هم دارای چرخهای چوبی بود که همسرش، برتا برای اولین بار با این خودرو به مسافرتی طولانی رفت. کارخانهی بنز توانست به مرحلهای از موفقیت برسد که تولیداتش دیگر جوابگوی تقاضای مردم نبود، در نتیجه کارل تصمیم گرفت که کارخانهی خود را توسعه دهد.
بهتدریج «بنز» در امر خودروسازی پیشتاز شد و در سال ۱۸۹۹ به یک شرکت سهامی بزرگ تبدیل شد. بهطوری که در آن زمان سالانه ۵۷۲ دستگاه خودرو تولید میکرد. درآمد بنز گروه خودروسازی مرسدس متشکل از برندهای مرسدس بنز، مایباخ، اسمارت، مرسدس بنز AMG و مرسدس بنز مک لارن است. این گروه در سال ۲۰۰۴ بیش از یک میلیون و ۲۲۶ هزار و ۸۰۰ دستگاه از خودروهای خود را به فروش رساندند. به دلیل برخی از مسایل زیست محیطی، فروش برند مرسدس بنز در سال ۲۰۰۳ دو درصد کاهش داشت و این در حالی است که فروش بخش اسمارت این گروه به دلیل معرفی مدل جدید ۲۲ درصد افزایش داشته است. 24 ژانویه سال 1903، روزی بود که کارل بنز از کارهای فنی کنارهگیری کرد، و به عنوان ناظر هیت مدیره به کار خودش ادامه داد. این اقدام او نتیجه مشاجرهای بود که با مدیر عامل داشت زیرا مدیر عامل تصمیم داشت که از طراحان فرانسوی در طرح مانهایم استفاده کند و هدفش مقابله و رقابت با مرسدس بود. همچنین دو پسر کارل، ایگن و ریچارد، همراه با این اقدام او شرکت را ترک کردند اگر چه ریچارد در سال 1904 به عنوان مدیر تولید خودروهای مسافرتی به شرکت برگشت. در پایان همان سال کل فروش شرکت 3480 دستگاه بود.

در سال 1906 کارل بنز شرکتی در لیدنبورگ تاسیس کرد. سهامداران این شرکت خود و پسرانش بودند در ابتدا آنها سعیشان بر این بود که خودروهایی با موتور بخار تولید کنند با این حال، زمان به سرعت تغییر میکرد و تقاضا برای این موتورها به سرعت رو به کاهش بود. آنها مجبور شدند که خطمشی را تغییر دهند. در این زمان، خانوادهی بنز به شهر «لیدنبورگ» مهاجرت کردند. در سال 1912 وی شرکت را به عنوان یک شریک ترک کرد و پسرانش، ایگن و ریچارد را تنها گذاشت. شرکت بهسرعت پیشرفت کرد و شعبههایی در بازارهای مختلف ایجاد کرد. برای مثال در انگلیس خودروهای تولیدی این شرکت، بهخاطر کیفیت بالایی که داشتند به عنوان تاکسی بهکار گرفته شدند و هر روز به محبوبیت آنها افزوده میشد. در سال 1923 کارل آخرین خودروهای تولیدی خود را ساخت. این خودرو یکی دارای 8 و دیگری 25 اسب بخار قدرت تولید میکرد. هر دو این خودروها را بنز برای استفاده شخصی خودش نگه داشت و از آنها لذت برد و هرگز آنها را نفروخت این خودروها امروزه در موزه نگهداری میشوند.
و اما اینکه نام مرسدس چگونه بر روی این خودروها گداشته شد. مرسدس نام یک دختر اسپانیایی است و نام دختر «امیل یکینگ»، تاجر بزرگ اتریشی است که کارل نام او را روی محصول خود گذاشت. پدر این دختر نماینده فروش محصولات بنز بود. امروزه کارخانجات بنز زیباترین و بهترین اتومبیلها را به بازار عرضه میکنند و سبب افتخار بازماندگان کارل میشوند.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفتوگویی اعلام کرد براساس نظرسنجیها وی نامزد پیروز در انتخابات ریاست جمهوری (براساس برنامه) سال گذشته بوده و به خاطر صرفنظر از شکایتش با هزاران پیام انتقادی مواجه شده است.
به نقل از وبسایت دادنا، آقای رضایی گفت که «در نظرسنجیهایی که به دست من میرسید، در میان چهار نامزد، از نظر برنامه محوری، مردم معمولن مرا با اختلاف زیاد انتخاب میکردند.»
محسن رضایی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بود که به نتیجه انتخابات اعتراض کرد و بعد از مدتی از پیگیری شکایت خود صرفنظر کرد.
آقای رضایی امروز شنبه (دوم بهمن ماه) در بازخوانی حوادث سال گذشته گفته که «وقتی تصمیم گرفتم از اعتراض به نتیجه انتخابات صرفنظر کنم، خیلی از دوستان گفتند که آیا شما میدانید چه میکنید؟ میدانید چه موج اعتراض و انتقادی علیه شما برخواهد خواست؟»
وی همچنین افزوده که «بیش از ۶۰ درصد از حدود ۱۰ هزار ایمیلی که پس از آن ماجرا من دریافت کرده بودم، فحشهایی بود مبنی بر اینکه شما ترسیدید، جا خوردید، میدان را خالی کردید و غیره.»
رضایی در ادامه گفته که «اما خیلی از همین ایمیلها به تدریج و بعد از گذشت سه یا چهار ماه برگشت و خیلی از ارسال کنندهها پشیمان شدند و در ایمیلهای دیگری گفتند که ما تازه فهمیدیم شما چه کار آگاهانهای کردید.»
وی در بخش دیگری از این گفتوگو از عملکرد گروهی از روحانیون در حوادث سال گذشته انتقاد کرده و افزوده است: «وقتی آقای میرحسین آن کارها را کرد، آقایان خوئینیها و خاتمی باید جلو میآمدند و کنترل داستان را به دست میگرفتند.»
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، گفتوگوهای دو روزه اتمی جمهوری اسلامی با نمایندگان گروه ۱+۵ در استانبول، پایتخت ترکیه بدون نتیجه پایان یافته است.
به گزارش بیبیسی، کاترین اشتون، مذاکرهکننده ارشد گروه 1+5 در یک کنفرانس خبری اظهار داشت: «ایران برای لغو تحریمهای بینالمللی و نیز برای ادامه چرخه سوخت هستهای شرایطی تعیین کرد اما ما نتوانستیم این شرایط را قبول کنیم زیرا ایران برای لغو تحریمها باید اعتماد ما را به دست بیاورد.»
خانم اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در ادامه عنوان کرد از اینکه ایران برای رسیدن به هر گونه توافقی، شرایطی را تعیین کرده، «مایوس» شده است.
وی همچنین افزود: «ما هیچ برنامهریزی برای نشست بعدی نکردهایم اما اگر ایران بخواهد مذاکرات ادامه پیدا کند، ما همچنان مایل به ادامه گفتوگوها هستیم.»
پیش از گفتوگوهای روز دوم، اعضای گروه وین امروز، شنبه دوم بهمن، در محل مذاکرات استانبول برای هماهنگی بیشتر با هم دیدار کردند.
لازم به یادآوری است دو دور قبلی مذاکرات جمهوری اسلامی با گروه 1+5 (متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان) صبح و بعد از ظهر روز جمعه برگزار شد.
گفتنی است برخی منابع خبری گزارش دادهاند که مذاکرات روز جمعه نتیجه ملموسی در پی نداشت اما یک مقام ایرانی در مصاحبه با ایرنا فضای مذاکرات را مثبت ارزیابی کرد.
بیشتر بخوانید:
«مذاکرات استانبول شنبه از سرگرفته میشود»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش برخی منابع خبری داخلی، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی با سفر محمدباقر قالیباف شهردار تهران و هیت همراهش به واشنگتن برای دریافت جایزه بینالمللی حمل و نقل عمومی مخالفت کرده است.
به نقل از روزنامه خراسان، یکی از مسوولان شهری اظهار داشت: «قرار بود هیتی به این سفر اعزام شود که اسم آقای قالیباف نیز در این هیت وجود داشت، اما زمانی که وزارت خارجه با این سفر مخالفت کرد شهردار تهران اعلام کرد یک نفر به نمایندگی از شهرداری به این سفر رفته و این جایزه را دریافت کند.»
وی به نامهای که شهردار تهران چندی پیش ارسال کرده است اشاره کرد و گفت: «یک نفر به نمایندگی از ایران اعزام و این جایزه را که افتخار ملی است دریافت کند ولی وزارت خارجه با این سفر مخالفت کرده است.»
این در حالی است که از زمان آغاز به کار محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار تهران تاکنون بر سر برخی مسایل با دولت و برخی ارگانهای زیرنظر دولت دچار مشکلات و تنشهایی شده است.
شنبه 2 بهمن 89/ 22 ژانویه 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیدهی اخبار مطبوعات شنبه ایران
دایرهی شکسته- «وقتی داخل آرامش مینشینی»- مهشب تاجیک
بخش اول خبرها
روز نگاشت- «عصر ویکتوریا همان مادر بزرگ اروپا»- محبوبه
مجلهی خبری کابل- آرین
اوراق زرین- «حماسهسرایی در ایران»- رضا افتخاری
شعر در هفتهای که گذشت- «قصیدهای که تبدیل به سرود انقلاب تونس شد»- مصطفا خلجی
پسنشینی تند- «این کمدینهای آنارشیست»- اکبر ترشیزاد
مجله جاماندگان- «الله، خدای اشتراکی و پیر»(قسمت پانزدهم)- شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
آقای گجت- دامون
گفتوگوی روز- «با این زندان شاید از وکلا انتقام گرفته شده است»- اردوان روزبه
قصههای ما، از رویا تا واقعیت- «عمود بر آب»- شهره شعشعانی
برنامه شبانگاهی رادیو کوچه – «شبانهها»- علی منافی
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، سخنگوی شورای نگهبان در نشست خبری خود با رسانهها در پاسخ به سوالی درباره اظهارات آیتاله جنتی در مورد اینکه «نیازی به حضور اصلاحطلبان در انتخابات نیست» ضمن تکذیب این اظهارات گفت که رسانهها این مطالب را به درستی منعکس نکرده بودند.
به گزارش خبرآنلاین، عباسعلی کدخدایی پس از توصیه به رسانهها مبنی بر اینکه مطالب را به درستی و مطابق آنچه هست منعکس کنند، خاطر نشان کرد: «من هم تعجب کرده بودم ولی هنگامی که عبارتها را ملاحظه کردم دیدم که ایشان مطلب را خطاب به گروههای سیاسی بیان نکردهاند. سوالی که از ایشان شده بود در خصوص فردی بود که در حوادث پس از انتخابات و فتنه سال گذشته نقش داشته ولی به جای پاسخگویی در مقام مدعی و طلبکارانه به میدان آمده بودند که آیتاله جنتی اظهار داشتند که دیگر نیاز به ورود اینها نیست.»
کدخدایی همچنین تصریح کرد که کسانی که در آنچه وی فتنه سال گذشته خوانده به هر نحوی نقش داشتند، انتظار نداشته باشند شورای نگهبان برای آنها فرش قرمز پهن کند.
اظهارات آیتاله جنتی بعد از آن صورت گرفت که سیدمحمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران شروط اصلاحطلبان برای بازگشت به فضای سیاسی را بیان کرد.
بیشتر بخوانید:
«شما چهکارهاید که از زبان مردم صحبت کنید»
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: عماریون
مهدی چمران رییس شورای شهر تهران به علت عارضه قلبی بستری شد.
مهدی چمران صبح روز سهشنبه در منزل خود دچار عارضه قلبی و به بیمارستان شهید چمران منتقل شد.
به گزارش خبرنگار عماریون پزشکان حال عمومی رییس شورای شهر تهران را مناسب گزارش دادهاند، اما قرار است برای مراقبت و بررسیهای بیشتر وی تا عصر امروز نیز در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) بیمارستان تحت مراقبت بماند.
به گفته پزشکان چمران این عارضه قبلی برای آلودگی هوا بوده است و خطر جدی برای چمران به دنبال نداشته است.
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
سیدرضا حسینی (مدحی)
منبع: بایکوت
از آنجاییکه نظام جمهوری اسلامی هر از چند گاهی از تثبیت پایههای نظام دم میزند خواستم نکاتی را هر چند ملموس برای آن دسته از یاران که خود را در جنبش سهیم میدانند و علیه نظام جور و جهل برخاستهاند و دست یاری به سوی ما دراز کردهاند یاد آور شوم و آن اینکه تا آنجا که همگان بر آن واقفند این است که نظام شاهنشاهی در دوره قبل از این رژیم بر سر کار بوده بر چهار پایه شاه، بزرگ مالکی (فودالیسم)، روحانیت و کمک خارجی استوار بود ولیکن پس از فروپاشی دو پایه آن که همان شاه و فودالیسم بود روحانییت مسوولیت آنها را بهدست گرفت و جا پای آنها گذاشت استبداد شاه را برای خود نگه داشت و فودالیته را بین آقازادهها تقسیم کرد و با اتکا به آنها حکومت خود را پایهریزی کرد و با حمایت و کمک خارجی به سوی جمهوری اسلامی سوق داده شد که در آن زمان فقط دو حکومت از نوع جمهوری اسلامی در جهان وجود داشت که یکی جمهوری اسلامی اریتره و دیگری جمهوری اسلامی پاکستان بود حکومتی که هیچ تعریف مشخصی از آن وجود نداشت برای همه ملت ایران ناشناخته بود.
حال پس از سی و یک سال و اندی روحانیت بهواسطه افراط و تفریطهای خود، خویش را به ورطه نابودی کشانده است ورشکسته شانه خالی کند که آنها نیز به این نتیجه رسیدهاند که دیر یا زود میبایست این کار را انجام دهند و از منافع مقطعی خود دست بردارند و نظام در حال فروپاشی را به حال خود رها کنند تا با تلنگری از هم گسیخته گردد، باشد که ملت ایران پس از دوران گذار به آنچه در ذهن خود میپرورانده برسد و طعم عدالت و آزادی را بچشد.
حاکمان این نظام باید بدانند که این طبل توخالی را اگر بهصدا در آورند گوش خود را کر کردهاند و راه به جایی نخواهند برد جز اینکه سر تسلیم بر خواستههای ملت ایران فرود آورند باشد به امید روزهای درخشان که به زودی خواهند رسید.
آنچه که از قوانین اسلامی بر میآید آنست که میبایست شرعیات را رعایت کرد، واجباتی وجود دارد که دخل و تصرف در آن راه ندارد، و امکان تاویل و تفسیر وجود ندارد، بماند که در جمهوری اسلامی هر غیرممکنی، ممکن میشود و اما آنچه که فلاسفه در باب جمهوری گفتهاند حکایتی غیر از این است که جمهوری را در رساله جمهوری ژان ژاک روسو میتوان یافت نه در جمهوری اسلامی
در باب اینکه این نظام نه جمهوری است و نه اسلامی باید بگویم آنچه که از تعریف این دو بر میآید آن است که طبایع متضاد (جمع ضدین) هرگز در کنار هم جمع نیاید، نمیشود که یک حکومتی هم اسلامی باشد و هم جمهوری.
آنچه که از قوانین اسلامی بر میآید آنست که میبایست شرعیات را رعایت کرد، واجباتی وجود دارد که دخل و تصرف در آن راه ندارد، و امکان تاویل و تفسیر وجود ندارد، بماند که در جمهوری اسلامی هر غیرممکنی، ممکن میشود و اما آنچه که فلاسفه در باب جمهوری گفتهاند حکایتی غیر از این است که جمهوری را در رساله جمهوری ژان ژاک روسو میتوان یافت نه در جمهوری اسلامی.
حال اگر بخواهیم ایران امروز را با آنچه که فلاسفه در باره حکومت گفتهاند مقایسه کنیم به اعتقاد من از نظریات نیچه میتوان به فهوای جمهوری اسلامی پی برد نظامی که با فاشیسم مذهبی، ایران و اسلام را به قهقرا کشانده است و مذهب را در همه ارکان اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و حتا زندگی شخصی مردم وارد کرده است.
به اعتقاد من تا زمانیکه سکولاریسم در ایران اجرا نگردد و دین از سیاست جدا نشود حتا اگر دوباره حکومت شاهنشاهی برقرار شود باز هم روزی به این نقطه که امروز رسیدهایم میرسیم.
حکومت بیپایه امروز که همه هم و غم خود را صرف این میکند که به دیگران ثابت کند که ما مقتدرانه ایستادهایم غافل از اینکه فقط یک تلنگر لازم است تا آنها را به قعر چاهی که خود برای خویش کندهاند پرت کند و در میان سیل خروشان مردم غرق شوند و آن روز در همین نزدیکی است.
دوستانه میگویم، این انبار بنزین یا نفت بهتر بگم انبار باروت که شما روی آن نشستهاید بهزودی با جرقهای آتش خواهد گرفت و شما را نیز با خود خواهد سوزاند، بگذارید یک چند پلی در پشت سرتان باقی بماند چون اگر در این مخمصه بیافتید دیگر راه بازگشت نخواهید داشت.
این همان خط قرمزی است که برای شما کشیده شده است و شما از آن گذشتهاید شاید روزنههای باقی مانده باشد و این سد ترک خورده نظام اسلامی بزودی با نیروی ملت ایران شکسته خواهد شد و دودمان همگیتان را با خود خواهد برد پس قبل از رسیدن غروب به ملت بپیوندید و خود را از به خواب زدن برهانید چرا که بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده بسیار سخت تر از آن کسی است که در خواب است و شما از آندسته اول هستید باشد که به جمع یاران پیوسته و آن را یاری کنید.
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، فرشید یداللهی، امیر اسلامی و مصطفا دانشجو، سه تن از وکلای مدافع دراویش سلسله نعمتاللهی گنابادی، با شکایت وزارت اطلاعات در دادگاههایی جداگانه و به اتهاماتی چون «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی» به تحمل زندان محکوم شدهاند.
به گزارش تارنمای مجذوبان نور، آقایان یداللهی و اسلامی که وکالت پرونده تعدادی از دراویش جزیره کیش را به عهده داشتند، در حالی که موکلان آنها از اتهام اقدام علیه امنیت ملی برائت حاصل کردند، خود از سوی شعبه ۱۰٢ دادگاه جزایی کیش به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شده و مصطفا دانشجو نیز در جریان وکالت پرونده دو نفر از دراویش گنابادی ساکن شهرستان نکا، با همین اتهام به حکم قطعی دادگاه تجدید نظر مازندران به هفت ماه زندان محکوم شد.
گفتنی است این هر سه وکیل در جریان دفاع از حقوق شماری از دراویش گنابادی، به اقدامات خلاف قانون مقامات و ماموران وزارت اطلاعات در برخورد با موکلان خود به مراجع قضایی شکایت کرده بودند اما این خواسته قانونی آنها نه تنها مورد توجه قرار نگرفت بلکه به شکایت وزارت اطلاعات از آنها و در نهایت محکومیت آنان در دادگاههای مورد اشاره منجر شد.
یادآور میشود فرشید یداللهی و امیر اسلامی از اعضای کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا هستند و مصطفا دانشجو نیز در شمار آن دسته از وکلای ایران است که پروانه وکالت او همراه با امید بهروزی در جریان دفاع از حقوق دراویش از سوی مرکز امور مشاوران قوه قضاییه لغو شده است.
بیشتر بخوانید:
«برگزاری جلسه رسیدگی به اتهام وکلای دراویش گنابادی»
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستودوم ژانویه برابر با سالروز درگذشت «ملکه ویکتوریا» است. او که زاده سال 1819 میلادی بود، بیش از شصت و سه سال ملکه بود و در تمام تاریخ بریتانیا طولانیترین دوره سلطنت را داشته است و دوره سلطنت او اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا بوده است. ملکه ویکتوریا سرانجام در سال 1901 درگذشت.
«ملکه ویکتوریا» در بیست و چهارم می سال 1819 میلادی در کاخ «کنزینگتون» در «لندن» متولد شد. نام او را «الکساندرینا ویکتوریا» گذاشتند. او تنها فرزند «ادوارد، دوک کنت» و «پرنسس ماریا لوییزا دوساکس» بود.
او در سن هجده سالگی در سال 1838 به جای عمویش «ویلیام چهارم» بر تخت سلطنت نشست و تا زمان مرگش حکمران بریتانیا بود. ملکه ویکتوریا در روز 10 فوریه سال 1840 میلادی یعنی سه سال بعد سلطنتش با شاهزاده «آلبرت دوساکس» که پسر داییش بود ازدواج کرد. آنها صاحب نه فرزند به اسامی ویکتوریا، ادوارد، آلیس، آلفرد، هلنا، لوییز، آرتور، لئوپلد و بئاتریس شدند.
هندوستان در دوره ویکتوریا به اشغال کامل بریتانیا درآمد و ویکتوریا از سال 1877 تا پایان عمر لقب «امپراتریس هندوستان» را گرفت
21 سال پس از ازدواج آنها همسرش آلبرت در سن 42 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری تیفویید در گذشت. ویکتوریا در پی مرگ شوهر مدت ده سال کنج انزوا را برگزید و به ندرت از کاخ خود خارج میشد. گفته شده: «وی بیش از چهل سال پس از مرگ شوهرش همواره سوگوار بود و لباس سیاه را از تن درنیاورد.»
در دوران سلطنت ویکتوریا، بریتانیا به ابرقدرت دنیا تبدیل شد و دامنه متصرفات خود را در آفریقا و آسیا گسترش داد. هندوستان در دوره ویکتوریا به اشغال کامل بریتانیا درآمد و ویکتوریا از سال 1877 تا پایان عمر لقب «امپراتریس هندوستان» را گرفت.
دوره سلطنت 64 ساله ویکتوریا به اندازهای طولانی و توام با تحولات بود که این دوره از تاریخ جهان به «عصر ویکتوریا» شهرت یافت که همزمان با به اوج رسیدن گستره مستعمرات انگلستان در سطح جهان بود. عصر ویکتوریا همچنین، عصر تاسیس شرکتهای نفتی مهمی چون «کمپانی هند شرقی»، «شرکت نفت برمه»، «رویال داچ شل» و «شرکت نفت ایران و انگلیس» است.
اغلب فرزندان ویکتوریا، با خاندانهای سلطنتی اروپا ازدواج کردند و به همین دلیل خاندانهای بزرگ سلطنتی اروپا با خاندان سلطنتی بریتانیا پیوند خونی داشتند. ویکتوریا لقب « مادربزرگ» اروپا را نیز داشت.

اما در نهایت ملکه ویکتوریا در بیست و دوم ژانویه سال 1901 میلادی در سن 82 سالگی در خانه خود در «جزیره وایت، انگلستان» به مرگ طبیعی درگذشت و فرزندش «ادوارد هفتم» به پادشاهی رسید.
«ویلیام گلادستون» و «بنجامین دیزراییلی» به ترتیب از حزب لیبرال و محافظهکار و مهمترین نخست وزیران دوره ویکتوریا بودند. جنگ واترلو از نبردهای معروف این دوره است.
بریتانیا در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا به دلیل علاقه خود و بیش از آن همسرش آلبرت به علم، فرهنگ و هنر از لحاظ علمی و هنری بسیار پیشرفت کرد. موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن یادگار فعالیتهای هنر دوستانه آنها است.
همچنین اختراع دوربین و عکاسی و شکلگیری و پیشرفت صنعت عکاسی همه در همان دوران اتفاق افتاده است و ملکه ویکتوریا و خانواده سلطنتی نخستین سوژههای عکاسی در تاریخ بریتانیا بودند.
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
جام جم
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، فرمانده اداره پلیس استان کربلا اعلام کرد، دو عامل انفجارهای تروریستی روز پنجشنبه کربلای در استان بابل بازداشت شدهاند.
به گزارش الجزیره، سرلشکر احمد الزویتی، فرمانده اداره پلیس استان کربلا اظهار داشت: «روز گذشته (جمعه) گروهی ویژه از نیروهای امنیتی کربلا با همکاری گارد ضد ترور وزارت کشور عراق در عملیاتی هوایی و زمینی، عاملان انفجارهای روز پنجشنبه کربلای معلی را در منطقه «جرف الصخر» از توابع استان بابل دستگیر کردند.»
الزویتی در ادامه عنوان کرد: «در این عملیات دو عامل اصلی این انفجارها که یکی از آنها فرمانده شورای بیداری و دیگری عضو گروهک تروریستی موسوم به «جیش الاسلام» بود ، دستگیر شدند.»
فرمانده اداره پلیس استان کربلا تصریح کرد دستگیرشدگان هم اکنون برای شناسایی دیگر عاملان، تحت بازجویی نیروهای پلیس هستند.
لازم به اشاره است روز پنجشنبه بر اثر انفجار دو خودروی بمبگذاری شده توسط گروههای تروریستی در ورودیهای شرق و جنوب استان کربلا بیش از 200 تن کشته و مجروح شدهاند.
بیشتر بخوانید:
«۵۰ کشته در بمبگذاری امروز کربلا»
رادیو کوچه
ژاپن و ازبکستان با برتری بر حریفان خود، به دور نیمه نهایی جام ملتهای آسیا صعود کردند. ژاپن ۳ بر ۲ قطر، میزبان مسابقات را شکست داد و ازبکستان ۲ بر ۱ برابر اردن پیروز شد.
دو تیم ژاپن و قطر در اولین بازی مرحله یک چهارم پایانی جام ملتها مقابل هم قرار گرفتند.
در ادامه دیدارهای دور یک چهارم، روز شنبه ابتدا استرالیا با عراق بازی میکند و سپس در ساعت ۱۹:۵۵ (به وقت تهران) ایران مقابل کره جنوبی به میدان میرود.
برنده بازی ایران و کره جنوبی در مرحله نیمه نهایی با ژاپن روبهرو میشود و برنده دیدار استرالیا و عراق با ازبکستان بازی خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
«پیروزی تیم ایران بر امارات»
رادیو کوچه
1908 میلادی- «لو داویدوویچ لاندائو» (Lev Davidovich Landau) فیزیکدان یهودیتبار شوروی در چنین روزی به دنیا آمد. او خدمات باارزشی در مباحث مختلف فیزیک نظری انجام داده است. از جمله کارهای این فیزیکدان میتوان، به تئوری کوانتومی دیامغناطیس، نظریه ابرمیعان و نظریه گذار فاز درجه دو، نظریه گینزبورگ-لانداو در ابررسانایی، اصطکاک لانداو در نظریه پلاسما و همچنین قطب لانداو در الکترودینامیک کوانتوم اشاره کرد. از لئو لانداو، به خاطر کارهای باارزشش، در مورد ابرمیعان، سال ۱۹۶۲ با جایزه نوبل فیزیک قدردانی شد.
1905 میلادی- «یکشنبه خونین» نامی است که به کشتار مردم توسط گارد سلطنتی در پترزبورگ روسیه داده شده است. در آن روز چند هزار نفر از کارگران اعتصابی روسیه برای تقدیم عریضهای به تزار در تظاهراتی آرام و با خواندن سرودهای مذهبی به سمت کاخ او حرکت کردند. واقعه یکشنبه خونین 22 ژانویه باعث شد تا توهمی که بسیاری از مردم فرودست روسیه نسبت به تزار داشته و به او به چشم پدری مهربان نگاه میکردند از بین رفته و جای خود را به درگیری رو در رو میان مردم و حکومت تزاری بدهد. متعاقب یکشنبه خونین فعالیتهای مبارزاتی در روسیه شدت گرفت که به انقلاب 1905 روسیه انجامید.
در این عریضه درخواستهایی همچون بهبود شرایط کار، دستمزدهای عادلانهتر و کاهش ساعات کار به هشت ساعت و نیز پایان دادن به جنگ روسیه و ژاپن و نیز اعمال حق رای عمومی مطرح شده بود. پیشزمینه این تظاهرات به یک ماه قبل از آن مربوط میشود یعنی زمانی که 80000 نفر در مسکو دست به اعتصاب زده و پایتخت از برق و روزنامه محروم شده بود.
سازماندهنده این تظاهرات کشیشی به نام «گاپون»(Georgiy Apollonovich Gapon) بود که به بهبود وضعیت کارگران علاقهمندی نشان میداد.
1322 میلادی- «خسرو گلسرخی»، شاعر و نویسندهی مارکسیست ایرانی به دنیا آمد. او به همراه عدهای دیگر از روشنفکران همنسل خویش که برخی از آنان از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (سازمانی معتقد به جنگ مسلحانه با حکومت محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران) بودند، پشتیبانی میکردند، هرچند ارتباط مستقیمی با این سازمان نداشتند، به اتهام توطئه برای آسیبرساندن به اعضای خانواده سلطنتی، در سال ۱۳۵۱ دستگیر شدند. گلسرخی و چند تن از متهمان، اتهامات را در دادگاه نظامی نپذیرفتند. گلسرخی ۳۰ ساله و دانشیان در سال ۱۳۵۲ اعدام شدند. نحوه دفاعیات و نهایتن اعدام گلسرخی، ستایش و محبوبیت بسیاری در سطح جامعه برای او به ارمغان آورد.
گرچه در زمان خود او اشعارش بهصورت کتاب چاپ نشدند، پس از مرگ گلسرخی چندین کتاب مختلف در بزرگداشت او و ازجمله مجموعه اشعارش به چاپ رسیدند.
1918 میلادی- در چنین روزی اکراین از شوروی جدا شد. اکراین از کشورهای اروپای شرقی است. این کشور از شرق با روسیه، در شمال با بلاروس، از غرب با لهستان، اسلواکی و مجارستان، از جنوب شرقی با رومانی و مولداوی هممرز است و در جنوب آن دریای سیاه و دریای آزوف قرار دارد و پایخت آن شهر «کییف» و زبان رسمی آن اوکراینی و بیشتر مردم به زبان روسی صحبت میکنند و دین رسمی این کشور مسیحیت است.
نوع حکومت اوکراین جمهوری بوده که از ۲۴ استان تشکیل شده است و دارای یک بخش خودمختار (کریمه) نیز هست.
نظام سیاسی اوکراین، جمهوری ترکیب شده نیمهپارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل هستند و رییس جمهوری در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رییس دولت انتخاب میشود.
در رتبهبندی سازمان جهانی گردشگری، اوکراین از نظر تعداد گردشگران جایگاه هشتم را به خود اختصاص داده است. همچنین عجایب هفتگانه اوکراین از اصلیترین جاذبههای گردشگری این کشور هستند که از هفت بنای تاریخی و فرهنگی تشکیل شده است و شهرهای مهم توریستی آن شبه جزیره «کریمه»، «کییف» و «خارکف» هستند.
1666 میلادی- «شاهجهان» پنجمین امپراتور تیموری (گورکانی) هند درگذشت. وی در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود که عمارت «تاج محل» را به یادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار کرده بود که از ارتش ایران شکست خورد. شکست سال 1653 او آن چنان سخت بود که اندیشه تعرض به قلمرو ایران را از سر بیرون کرد. وی پس از جهانگیر، اکبر، همایون و بابر امپراتور هند شده بود. حکومت تیموریان بر هند از 1526 تا 1857 طول کشید و از این سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند اعلام شده بود که از جانب خود تا سال 1947 نایبالسلطنه به دهلی میفرستاد.
طراح عمارت تاج محل که در ژانویه سال 1653 میلادی تکمیل شد «استاد عیسا» معمار بزرگ ایرانی بود. استاد عیسا برای ساختن این عمارت باشکوه دهها معمار و تزیینکار را از ایران (عمدتن از شهرهای اصفهان، کرمان و شیراز) به هند برده بود. بیشتر تزیینکاران از شیراز بودند. قسمتی از سنگهای مرمر این عمارت از ایران به محل حمل شده بود.
1997 میلادی- بانو «مادلین آلبرایت» (Madeleine Albright) وزیر امور خارجه دولت واشنگتن شد. وی که پانزدهم ماه مه 1937 در شهر پراک (جمهوری چک) و در یک خانواده یهودی به دنیا آمده نخستین زنی بوده که وزیر امور خارجه ایالات متحده شده است.
1517 میلادی- قاهره پایتخت مصر، به تصرف نیروهای عثمانی درآمد و از آن پس، مصر قرنها وابسته به دولت اسلامبول (استانبول) بود. این شهر در کرانه رود نیل و در شمال مصر واقع شده است، در همسایگی غربی آن شهر باستانی جیزا و گورستان قدیمی ممفیس و اهرام ثلاثه وجود دارد.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1324 خورشیدی- تاسیس جمهوری «کردستان» به رهبریت «قاضی محمد» در شهر مهاباد ایران .
1836 میلادی- «آندره آمپر» فیزیکدان فرانسوی که واحد سنجش جریان برق به نام او (آمپر) گذارده شده، درگذشت. وی در زمینه برق، آهنربا و حوزههای مغناطیسی تجربهی بسیاری به دست آورده بود.
1946 میلادی- سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا )( C.I.A) تاسیس شد.
1992 میلادی- «علی امینی» سیاستمدار قدیمی و نخست وزیر پیشین ایران در فرانسه درگذشت.
1331 خورشیدی- دکتر «مصدق»رییس دولت وقت دستور تاسیس فوری سازمان بیمههای اجتماعی کارگران را در ایران که از ابتکارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی به شمار میرود، صادر کرد.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، دومین روز مذاکرات اتمی نمایندگان گروره 1+5 با ایران در استانبول ترکیه برگزار میشود. بر اساس برخی گزارشهای خبرگزاریهایی خارجی، گفتوگوهای روز جمعه با نتیجهگیری قابل توجهی به پایان نرسیده است.
به گزارش ایسنا، طرفین توافق کردهاند از ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح شنبه به وقت محلی گفتوگوها را از سر بگیرند.
یک مقام ایرانی حاضر در این گفتوگوها عنوان کرد: «به هیچ عنوان در این دور از مذاکرات صحبتی درباره غنیسازی صورت نگرفته و حقوق هستهای کشورمان نیز موضوع بحث نبوده است.»
سرپرستی هیت ایرانی در استانبول به عهده سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی این کشور است.
کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز مذاکرهکننده ارشد از سوی گروه 1+5 است.
برخی منابع دیپلمایتک غربی به خبرگزاریها گفتهاند که خانم اشتون از آقای جلیلی خواسته است که به طور جداگانه با ویلیام برنز نماینده آمریکا در این مذاکرات دیدار کند.
به تقل از روزنامه واشنگتنپست، هیت ایرانی از گروه 1+5 خواسته است که پیش از هر اقدامی تحریمهای بینالمللی علیه این کشور بر طرف شود اما این گروه تعیین پیششرط از سوی ایران را رد کرده است.
کشورهای عضو گروه 1+5 همواره خواستار آن بودهاند که ایران به مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، شامل تعلیق برخی از برنامههای اتمی خود به خصوص غنیسازی اورانیوم، عمل کند اما ایران، با غیرقانونی خواندن این مصوبات، بر ادامه فعالیت در این زمینه تاکید دارد.
بیشتر بخوانید:
«فضای مذاکرات استانبول مثبت است»
«آغاز مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در استانبول»
«برنامه غنیسازی اورانیوم را متوقف نخواهیم کرد»
«امیدواری چین به نتیجه مذاکرات استانبول»
«هیچکس در تاسیسات خود را مثل ایران بازنکرده است»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
جام جم
1) دور دوم مذاکرات استانبول پایان یافت
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100833769149
دور دوم مذاکرات ایران و 1+5 در شهر استانبول ترکیه که از ساعت 22 روز جمعه به وقت تهران آغاز شده بود، پایان یافت. منابع آگاه مذاکرات را خوب و سازنده اعلام کردند.
2) ایرانچکها تنها متهم پولشویی نیستند
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100833739696
بانک مرکزی یکی از اصلیترین اهداف خود برای خروج ایرانچکها از گردش پولی کشور را جلوگیری از گسترش جرم پولشویی اعلام کرده است. پولشویی به آن جرایمی گفته میشود که پولهای کثیف ناشی از مبادلات غیرقانونی از جمله تجارت انسان، مواد مخدر، اسلحه و… به وسیله آن تطهیر شده و شکل و شمایل قانونی به خود میگیرد. به عبارت بهتر صاحبان این پولهای غیرقانونی درصددند تا با پاک کردن و از بین بردن منشا پولهای خود و با ردگمکنی، آن را به شکل دارایی قانونی درآورده و به گردش بیندازند.
ایران
1) تسهیلات حمایتی برای 46 هزار بازنشسته
http://www.iran-newspaper.com/
براساس مصوبه هیت وزیران 30 هزار تومان برای تهیه عصا و عینک به بازنشستگان کشوری تعلق گرفت.
بازنشستگانی که پرونده بازنشستگی آنها قطعی شده و در آخرین ماه پرداخت حقوق مبلغ بیمه تکمیلی را پرداخت کرده باشند، کمک هزینه عصا و عینک دریافت میکنند.
2) هدفمندی یارانهها برای اصلاح رفتار مصرفکنندگان انرژی است
http://www.iran-newspaper.com/
احمدینژاد: «تعرفههای جدید با توجه به جمیع شرایط وضعشده و اگر در بخشی فشار وارد شود نباید بهسرعت درصدد اصلاح تعرفهها برآییم.»
رییسجمهوری ایران که روز چهارشنبه در راستای سومین دور از سفرهای استانی هیت دولت به استان یزد سفر کرده بود، در جلسه استانی هیت دولت از وزیران خواست مصوباتی تصویب کنند که هنگام انتشار اخبار آن، موجب خوشحالی مردم این خطه شوند.
رسالت
1) سلطانیه: «ایران تحت هیچ شرایطی غنیسازی اورانیوم را متوقف نمیکند»
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=52491
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «فرایند غنیسازی در ایران با قطعنامه، تحریم، تهدید، ویروس و حتا حمله نظامی متوقف نمیشود.»
به گزارش واحد مرکزی خبر، علیاصغر سلطانیه در ادامه نشست خبری در مسکو با تاکید بر اینکه همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه دارد گفت: «جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی برای اثبات صلحآمیز بودن فعالیت صلحآمیز هستهای خود دریغ نکرده است و بیش از 4 هزار نفر روز از تاسیسات ایران آن هم با مداخلهجویانهترین روشها بازرسی شده که در تاریخ آژانس بیسابقه است. وی افزود: «ایران تاکنون به روشهای مختلف شفافسازی کرده است و افکار عمومی جهان میدانند فعالیت ایران صلحآمیز است و هرگونه تهدید تاسیسات اتمی ایران به حمله نظامی محکوم است.»
2) دانشگاههای ایران در خارج کشور شعبه میزنند
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=52430
مدیرکل دفتر نظارت و ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به وظایفی که برای دانشگاههای کشور در طرح آمایش سرزمین در نظر گرفته شده است گفت: «در مدل طراحی شده دانشگاههای بزرگ میتوانند در سایر کشورها شعبه تاسیس کنند.»
رضا عامری در گفتوگو با خبرنگار مهر افزود: «طرح آمایش سرزمین در آموزش عالی مولفههای متعددی دارد که در کارگروه فراملی به مدلی برای آموزش عالی فرا ملی و منطقهای دست یافتهایم.» وی با اشاره به مشخصات مدل فراملی برای دانشگاهها گفت: «در این مدل دانشگاههای مناطق مرزی و پیرامونی میتوانند نسبت به جذب دانشجوی خارجی و یا احتمالن ایجاد شعبه اقدام کنند.»
کیهان
1) میدلایست : انقلاب اسلامی ایران الگوی حرکت مردم تونس بود
http://www.kayhannews.ir/891102/3.htm#other307
پایگاه خبری میدلایست آنلاین طی گزارشی تحلیلی پیرامون تحولات تونس بر شباهتهای انتفاضه این کشور و الهامگیری مردم تونس از انقلاب اسلامی ایران و عبرت نگرفتن «بن علی» از سرانجام محمدرضا پهلوی تاکید کرد.
این گزارش که به قلم سمیر عبید به نگارش درآمده است تحولات کشور تونس را مشابه با تحولات انقلاب اسلامی ایران دانسته و میافزاید: «حرکت مردم تونس تنها به جوش آمدن خون حاشیهنشینان و فقرایی بود که به مرور زمان در متن حوادث کشور گم شده بودند و از این نظر شرایطی همسان با ایرانیانی داشتند که در سال 1979 در اعتراض به نظام شاه به خیابانهای ایران سرازیر شده بودند.»
2) شورای نگهبان تشکیل وزارت ورزش و جوانان را تایید کرد
http://www.kayhannews.ir/891102/3.htm#other311
رییس کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی گفت: «شورای نگهبان در جلسه اخیر خود مصوبه مجلس در مورد تشکیل وزارت ورزش و جوانان را بدون ایراد اشکال تایید کرد.»
حجتالاسلام والمسلمین یحییزاده اظهار کرد: «هرچند نظر شورای نگهبان در مورد وزارت ورزش بهطور رسمی از سوی سخنگوی شورا اعلام نشده اما در مذاکره و گفتوگو با برخی اعضای شورای نگهبان مشخص شد که تشکیل وزارت ورزش و جوانان در جلسه اخیر شورا به تصویب رسیده است؛ بنابراین از این پس شاهد تولد وزارت جدیدی به نام وزارت ورزش و جوانان هستیم.»
خراسان
1) مخالفت وزارت خارجه با سفر قالیباف و هیت همراه به واشنگتن
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=2&id=3171
وزارت امور خارجه با سفر محمدباقر قالیباف شهردار تهران و هیت همراهش به واشنگتن برای دریافت جایزه بینالمللی حملونقل عمومی مخالفت کرد. یکی از مسوولان شهری در گفتوگو با فارس، گفت: «قرار بود هیتی به این سفر اعزام شود که اسم آقای قالیباف نیز در این هیت وجود داشت، اما زمانی که وزارت خارجه با این سفر مخالفت کرد شهردار تهران اعلام کرد یک نفر به نمایندگی از شهرداری به این سفر رفته و این جایزه را دریافت کند.» وی به نامهای که شهردار تهران چندی پیش ارسال کرده است اشاره کرد و گفت: «یک نفر به نمایندگی از ایران اعزام و این جایزه را که افتخار ملی است دریافت کند ولی وزارت خارجه با این سفر مخالفت کرده است.»
2) تعهد کتبی کرزای برای توزیع سوخت ترانزیت شده از ایران فقط در بین مردم افغانستان
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=11&day=2&id=3135
با گذشت چند روز از مسایل پیش آمده درباره ترانزیت سوخت از ایران به افغانستان در دیدار اخیر سفیر ایران در کابل با رییس جمهوری افغانستان، کرزای در نامهای خطاب به همتای ایرانی اش درباره مسئله سوخت اعلام کرده است که سوخت درخواست شده از سوی افغانستان به دست مردم این کشور میرسد. ایران پیشتر اعلام کرده بود که مقامهای افغانی باید درباره تحویل نشدن سوخت های ترانزیت شده به نیروهای ناتو تعهد بدهند.
تهران امروز
1) توصیه به اوباما برای پذیرش ایران هستهای
http://www.tehrooz.com/
ویلیام برنز نماینده آمریکا در گروه 5+1 دیروز در شرایطی پای به مذاکرات هستهای با ایران گذاشت که چند دیپلمات معروف آمریکایی و انگلیسی با صدور بیانیهای به باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا توصیه کردند که ضمن پذیرش ایران هستهای به صورت واقعبینانهای با ایران به مذاکره بپردازد.
2) دولت بزرگترین بدهکار به مدیریت شهری
http://www.tehrooz.com/
افسانه قانع: «دولت بزرگترین بدهکار به مدیریت شهری تهران است و در این میان مطالبات توسعه مترو تنها بخشی از بدهیهای دولت به شهرداری تهران محسوب میشود.» سید جعفر تشکری هاشمی، معاون شهردار تهران و رییس هیت مدیره شرکت مترو در واکنش به صحبتهای اخیر سید شمسالدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در مورد دلایل عدم پرداخت اعتبار مترو از صندوق ذخیره ارزی در صحن علنی مجلس، میگوید: «گویی نمایندگان مجلس در زمان تصویب این قانون با آیندهنگری چنین روزهایی را پیشبینی کرده بودند که علاوه بر صندوق ذخیره ارزی، پرداخت اعتبار مترو را تنها محدود به این صندوق نکردند و عبارت «و یا هر صندوق دیگری» را به کار بردهاند و از این رو اعتبار مترو از محل صندوق توسعه ملی که به اذعان آقایان از موجودی کافی برخوردار است، به راحتی قابل پرداخت است.»
دنیای اقتصاد
1) ریاست اتاق اکو برای ایران
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=241023
محمد نهاوندیان، رییس اتاق ایران که به عنوان رییس اتاق «اکو» انتخاب شده، معتقد است که باید از امکانات بانک توسعه و تجارت اکو بیشتر استفاده شود. وی در نشست روسای اتاقهای بازرگانی و صنایع کشورهای عضو اکو که در تهران برگزار شد، با تاکید بر گسترش تجارت منطقهای تاکید کرد که «نمیشود در انزوا برنامهریزی کرد». در این نشست، رییس پیشین اتاق اکو نیز از دیوارهای گمرکی، به عنوان مهمترین مانع توسعه تجارت درونمنطقهای یاد کرد و موافقت 5 کشور برای عملیاتی کردن تفاهمنامه «اکوتا» را ضروری برشمرد.
2) تداوم سقوط در بازار طلا
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=240984
بازار جهانی طلا که در چند سال گذشته با ثبت رکوردهای صعودی به بازاری جذاب برای سفتهبازان بینالمللی تبدیل شده بود، در سال جدید میلادی که 20 روز از آن سپری شده در سراشیبی سقوط قرار گرفته و در برابر تداوم جذابیت در آن علامت سوال گذاشته شده است. بررسیها نشان میدهد که شیب صعودی بازار طلا که 10 سال پیش، قیمتی زیر 300 دلار برای هر اونس در آن ثبت شده بود، در دو سال اخیر تشدید شد و از زیر 1000 دلار در ابتدای سال2009 به 1420 دلار در پایان سال 2010 رسید که 200 دلار از این افزایش مربوط به سال 2010 است.
مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه

مهمترین عناوین رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- در تنانگ احزاب پیشرو و اسلامگرا کارهای مقدماتی را انجام دادند.
- هیچ طرحی برای اجباری کردن رزرو اینترنتی در مناطق گردشگری سراواک اعمال نشده است.
- رایس از ماموران اداره اطلاعات خواست: «مردم را درباره خدمات دولتی به روز نگه دارید.»
- محیالدین: «طرحهای بزرگتری برای رفاه مردم در دست تهیه است.»
- شرکت Blackberry سانسور خود را در اندونزی بر روی سایتهای حاوی تبلیغات جنسی اعمال کرد.
- جنگ در تنانگ میان احزاب پیشرو و اسلامگرا.
- اتحادیه چینیتباران تمام تلاش خود را برای پیروزی حزب پیشرو انجام خواهد داد.
- نجیب: «بانک مرکزی مالزی مبارزه با پولهای غیرقانونی خود را شدت میبخشد.»
- شرکت مخابرات مالزی پیشنهاد نصب رایگان سرویس Unifi HSBB را ارایه داد.
- زمینهای مصادره شده بانکی در شرق مالزی افزایش میابند.
- پیشبینی شده است که چین تبدیل به بزرگترین مقصد گردشگری جهان شود.
- اوپک وارد مرحله جدیدی از تسلط بر بازارهای نفتی میشود.
- بسیاری از مردم بومی استرالیا بیم دارند که موارد تجاوزات را گزارش دهند.
- قدرتهای جهانی مذاکرات هستهای با ایران را آغاز کردند.
روزنامه استار
- صندوق پولی طرح یک مالزی واحد ایدهای مناسب برای کمک به جوانان است.
- نفتکش و لنج دریایی متعلق به مالزی از دست دزدان دریایی خلیج عدن نجات یافت.
- نجیب: «احزاب تازه تاسیس میتوانند نشانه روشنی بر دموکراسی باشند.»
- صدها نفر برای یادبود نماینده فقید مرلیماوو در جاستین تجمع کردند.
- تمامی خودروهای ساخت مالزی تا پایان سال آینده با کیسه هوا عرضه میشوند.
- اداره مهاجرت به دنبال کاهش کارهای ناتمام در پوتراجایا است.
- لیست قیمت اقلام مورد نیاز خوراکی در سال نوی چینی اعلام شد.
- اعطای اقامت و حق شهروندی پس از 40 سال.
- ازدواج یک فوتبالیست با یک هنرپیشه در آلور استار.
- اتحادیه اروپا خواستار اقدام مجارستان در مورد قانون رسانهها شد.
- تونس میگوید که به تعقیب خانواده بنعلی در خارج از مرزهای کشور خواهد پرداخت.
- مذاکرات با ایران به آخرین روز خود رسید.
روزنامه نیو استریت تایم
- در اثر آتش سوزی، یک فروشگاه در پنانگ به خاکستر تبدیل شد.
- ژاپن 10،000 پرنده را از بیم آنفولانزای مرغی معدوم کرد.
- نرخ رینگیت در هفته آینده دچار نوسان بیشتری خواهد شد.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
پلیس کابل میگوید یک مرد را به اتهام حمله بر رزاق مامون خبرنگار و نویسنده افغان بازداشت کرده است.
عبدالظاهر رییس تحقیقات جنایی فرماندهی پلیس کابل میگوید شخص بازداشت شده در تحقیقات ابتدایی بر حمله بالای رزاق مامون اعتراف کرده است.
وی از ارایه جزییات بیشتر در این مورد خودداری کرد و گفت جزییات را بعد از کامل شدن تحقیقات ارایه میکنند.
سه روز پیش یک فرد مسلح بر صورت آقای مامون تیزاب پاشید و وی را زخمی کرد.
آقای مامون حمله بر خودش را با نشر کتاباش مرتبط دانسته و ایران را در این حمله متهم کرد.
وی گفته است در کتاباش که به نام «رد پای فرعون» به تازهگیها چاپ شده دسیسههای ایران در افغانستان را فاش کرده است.
اما ایران تاکنون در مورد این اتهام واکنش نشان نداده است.
رزاق مامون بر اساس دستور رییس جمهوری کرزی برای تداوی به هندوستان انتقال شده است.
بیشتر بخوانید:
«اسیدپاشی بر صورت یک خبرنگار»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر